گفتگو با دوستان 12 | پیروی از الهامات قلبی - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

129 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1170 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام دوستان خوبم

    نشانه امروز من خیلی برایم عالی بود و حس خوبی برایم داشت

    و امید تازه ای در من دمید

    خوشحال شدم که صحبت های دوستم را شنیدم

    جرقه های امید تازه ای در ذهنم دمید و حالم را بسیار خوب کرد

    به حس خودم توجه کنم

    از حس خوب خودم غافل نشوم

    این خیلی برایم عالی بود و حس خوبی بهم داد

    واقعا خدایی حالم رو عالی کرد این مکالمه با دوست عزیز

    خدایا شکرت

    سپاس خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    امیر آهنگری گفته:
    مدت عضویت: 1675 روز

    ب نام االه مهربان هدایت گر

    ب سمت شادی سلامتی ثروت و حال خوب

    سلام ب استاد و عزیز و خانوم شایسته

    و همه دوستان

    بریم نکات مهم یاد بگیریم

    =باورهای ما ب حقیقت میپیوندد

    =جهان سالید نیست و با تغییر خودمون

    جهان هم برای ما تغییر میکنه

    چقد زیبا که از اول ب ندای قلب حستون گوش دادید و باهاش آشتی بودید

    =برای اینکه ب خاسته هات برسی باید ب الهاماتت عمل کنی

    چقد روش زندگیتون و هدایت الله در زندگیتون بوده و در تاریخ ماندگار خواهید شد

    که چقد ب پیشرفت جهان کمک کردید

    برای من سربازی خیلی خیلی خوب بود چقد یادگرفتم شکرگزار خدا و خانوادم باشم

    و چقد یاد گرفتم بهتر زندگی کنم

    آرزوی

    سلامتی شادی ثروت حال خوب و هدایت الله دارم برای همه دوستان

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1170 روز

    سلام بر استاد مهربان

    درود بر دوستان نازینیم

    باز الگوی دیگر از موفقیت تا ذهن من به این باور برسد که می شود و می توانم

    چه نکته عالی همیشه باید آنها را ببینم که از من بهتر هستند

    آنها چه کارهایی کرده اند که از من بهتر هستند ؟

    این مهمترین درسی بود که از در ابتدا از این فایل یاد گرفتم

    یک درس دیگر برایم این بود که هر چیزی که در ذهن خودم بسازم همان را به دست خواهم آورد و به همان خواهم رسید

    یک درس دیگر وقتی که گوش به الهامات و ایده های خداوند که به قلب من وارد می شود را می دهم باید همان لحظه و بدون هیچ گونه ترس و شکی آنرا انجام بدهم

    وقتی که قلب من به من می گوید انجام بده باید حرف او را گوش بدهم و آن خواسته را انجام بدهم

    قلب محل جایگاه خداوند است و هر چیزی که به او الهام می شود از عالم غیب است و او می داند و من نمی دانم

    این درس برایم خیلی مهم و عالی بود

    خیلی حس و حالم را خوب می کرد

    خیلی از آن درس و تجربه گرفتم

    ممنونم استاد مهربان بخاطر یادآوری این قانون عالی

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای خوب خودم

    سپاس از خدای مهربانی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1449 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم بانو

    همه اومد از الهاماتی که بهشون گفته وانجام دادن گفتن وبرای ما درس داشت،ولی من امروز اومدم بگم که به حرف قلبم نکردم وترسیدم وبه آرزوم نرسیدم ولی باز هم فهمیدم اینم یک الهام بوده

    من دوسال پیش به صورتی آنی دلم خواست کنکور شرکت کنم با اینکه همسرم هیچ وقت راضی نبود درس بخونم همینکه بهش اطلاع دادم قبول کرد،

    برای ثبت نام ،کارنامه پیش دانشگاهیم همون موقعه ها گم شده بود ودبیرستان به من نداده بودن،با اینکه همسرم همیشه سرش شلوغه ونمی تونه همراهیم کنه،اون روز بامن آمد.

    اداره آموزش وپرورش منطقه رفتیم .من بهشون گفتم که مدرسه کارنامه منو گم کردند.انها باکمی پیگیری گفتند نیست،ولی لحظه طلایی،یک آقایی گفت چند تا مدرک از سالهای خیلی قبل هست میخوان بایگانی کنند بزارببینم اینجا نیست ،شاید باورتون نشه ولی مدرک تحصیلی من بعد از 15 سال پیداشد تازه روی روی بود ومن کارهام تموم شد وبااینکه آخرین روز ثبت نام کنکور بود ثبت نام کردم.

    من فقط دوست داشتم پزشکی بخونم وبه خودم قول داده بودم فقط اگه پزشکی بیارم میرم دانشگاه

    قصه ازاینجا بد شد،از اون لحظه با اینکه پر از هیجان بودم ولی نجواها شروع شد……

    توسنت بالاست،

    تو وقتی پزشک بشی تازه 47 سالت میشه اونم عمومی….

    بچه ها رو میخوای چکار کنی…..

    شیفت شب میخوای چکارکنم….

    چطوری میخوای درسها رو بخونی…‌‌

    اصلا اگه دکتر شدی باعث مرگ یکی بشی چی…..

    وکلی نجوا ،نجوا..‌‌‌‌…. که کلا منو از پا انداخت ومنو بی انگیزه وبی انگیزه کرد

    حتی باعث شد پشیمون شم ودرس نخونم

    ولی کنکور دادم ورشته پزشکی رو آوردم ،آنجا اشک توچشمام حلقه زد وبسیار بسیار از خدا سپاسگذاری کردم.

    برای مرحله دوم که انتخاب رشته بود…..دوباره نجواها اومد وکلا منو از پا انداخت ومنو نا امید کرد وحسم کلا بد وبدتر شد

    وقتی جواب کنکور اومد من قبول نشدم

    ولی من یک درس خیلی خیلی بزرگ گرفتم

    1 .پزشکی برای من یک سراب بوده اونقدر ها هم که فکر میکردم بهش علاقه نداشتم( چون سال بعد هر کار کردم دیگه انگیزه نگرفتم واون حس شوق نداشتم )انگاری ازاینکه یک مرحله آورده بودم وهمون چند ماه همه بهم میگفتن خانم دکتر پرشده بودم و از پزشکی گذر کردم

    انگاری بهش رسیده باشم وبگم خوب که چی ….

    شاید این الهام اومد بهم نشون داد که تو برای این کار نیستی،من از خون نمی ترسم ولی از مرگ دیگران بسیار عذاب میکشم

    میدونید استاد چون تو اون موضوع ایمانم رو به خدا نشون دادم،با اینکه قبول نشده بودم ولی رو زبونها افتاده بودم وهر کسی منو میدید می گفت عه قبول نشدی

    از درون باشادی بهشون جواب میدادم نه حتما یک چیز بهتر خدا برام میخواد….اینو قلبن به همه میگفتم….وایمانم رو ازدست ندادم

    تا اینکه شما قانون سلامتی رو برامون آوردین

    خریدن اونم کلی ماجرای باورکردنی داره حالا بماند ….

    من محصول خریدم و15 کیلو کم کردم که خودم هم باورم نمیشه واینجا بود که به خود باوری رسیدم

    فهمیدم اون زمان من از نظر ذهنی آماده نبودم ووقتش نبوده

    الان ،خدا بهم الهامی کرده، که سالها فراموشش کرده بودم ولی الان رفتم سراغش

    ورزش ،تنها علاقه ای که خستگی ناپذیر م

    امسال کنکور ارشد تربیت بدنی شرکت کردم مطمئنم قبول میشم…..

    چون علاقه قلبیمه نه برای خودنمایی ومردم

    نه برای پرستیژ جامعه که بگن فلانی دکتره

    الان فهمیدم اونم پلان خدا برای من بوده که خودم بهتر بشناسم وبا علاقم حرکت کنم

    استاد عزیزم اینها رو از شما یاد گرفتم

    انشالله وقتی جواب ارشد اومد میام با ایمان قوی‌تر بهتون خبر میدم وجشن قبولیم رو باهم میگیریم

    حتی مطمئنم شاید این رشته ام به پزشکی هم وصل باشه چون من پیشگیری رو یاد میدم نه درمان

    این نگاه رو هم از شما یاد گرفتم …..همه چیز زیباست فقط ما باید زیبا ببینیم

    خیلی دوستون دارم

    یا حق

    به امید روزهای شادتر وبا هدفتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1024 روز

    سلام به استاد عزیزم و میهمان کلاب هوس علی اقا

    من هم داستان جالبی درباره سربازی نرفتنم دارم

    من هم همیشه از دوران دبیرستان با خودم میگفتم من سربازی نمیرم نمیدونم از کجا اومده بود توی ذهن من هر زماندهر جا حرف از سربازی میشد من خیلی ریلکس میگفتم به من چه من که قرار نیست برم و همین باعث شد یک سری افراد بیان تو زندگی من که یک تیم کامل بودند از دکترها گرفتن تا کارمندان دولتی که فقط کتر من رو انجام بدند و خیلی خیلی معجزه وار و هدایتی کارهای من رو انجام دادند.

    اما خود من هم حرکت کردم و اتفاقات به صورتی عجیب رقم میخورد، پول هاش جور میشد، افرادی که من نمیدونستند کی هستند به صورت تلفنی با من صحبت میکردند و من رو راهنمایی میکردند که چه کنم و چه نکنم.

    مثلا جاهایی گیر می کردم وهیچ راهی نداشتم قفل میشد کار اما تو خیابون کسی رو ملاقات میکردم که تونست به من نامه ای بسیار مهم رو بده که بتونم برم مرحله بعد

    یا یکی از دوستان پدرم که شاید 20 سال بود ندیده بودش میاد مغازه پدر من و خودش بدون اینکه بدونه من بحث سربازی دارم به پدرم بگه از کاری تو این زمینه داری بهم بگو

    که اتفاقا باجناق همون شخص رئیس کمیسیون پزشکی هفت نفره بوده یعنی خان 7

    و اینهایی که گفتم خانهای 6 و 7 بود از خان 1 تا 5 این داستان خودش خیلی خیلی عجیب بود و معجزه آسا حل میشد طوری که تو خان 1 کمیسیون من رد شد و من سرباز شدم و من بیخیالش نشدم و اعتراض دادم و رفتم و رفتم و رفتم و توی این مسیر مدام شکست میخوردم بازم میرفتم بهم گفتن ادامه نده به من گفتن اگر میرفتی تا حالا 6 ماهش رفته بود اما برای من قابل درک نبود این حرف ها من میخواستم اثبات کنم به خودم چون خدا یک قابلیتی که به من داده نیروی اراده است و خیلی جاها که اراده کردم کار از کار در اومده و من ادامه دادم و ادامه دادم و ادامه دادم تا معاف شدم.

    و اولین نفر به پدرم اطلاع دادم و اون هم خیلی تحت فشار بود میدید من چقدر دارم میجنگم و واقعا جنگیدم و تو دل ترس های عجیبی میرفتم و فقط یه چیزی به من میگفت برو برو برو و من بدون فکر کردن فقط میرفتم و درها بدون اینکه بدونم چطوری باز میشن پشت سر هم باز میشدن به لطف الله و بعد ها وقتی با قانون آشنا شدم متوجه شدم تو این مسیر دچار شرک هم شده بودم و متوسل به این امام و اون امام میشدم این شخص اون شخص میشدم و غافل از اینکه تمام این کارها به خاطر لطف پروردگارم و دست های قدرتمند و مهربانش بر روی زمین بوده که من به این مهم دست پیدا کردم.

    الحمد الله رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مهناز گفته:
    مدت عضویت: 2294 روز

    سلام استاد عزیزم. روز معلم رو بهتون تبریک میگم. شما تنها معلمی هستید که من ندیدمش ولی اونقدر توی زندگیم تاثیر گذاشته که حده و حساب نداره. امیدوارم کامنتم رو بخونین و انرژی مثبتی که دارم رو بتونم ب شما منتقل کنم. استاد عباسمش تو با من چ کردی؟؟؟؟؟فقط اومدم بگم ممنونم از شما از خدا از خانم شایسته. از اینکه منی که خرد شدهه بودم رو دوباره از نو ساختی. از اینکه یک من قوی ازم به وحود اوردی که فقط میره جلو و نمیترسه… از اینکه اعتماد ب ه نفس و عزت نفس از دست رفتم رو بهم برگردوندی و من شدم شبیه حرفات…دقیقا عین جرفات حرف میزنم با خودم و عمل میکنم. تو مواقع سخت و تصمیم گیری های مهم زندگی، جمله های کلیدی از شما تو ویس هاتون یادم میاد و بلافاصله دست به اقدام میزنم و نتایج عالیه…استاد خوبم… عاشقانه دوست دارم. نمیدونم چ دعایی کنم که حق مطلب ادا بشه. اما فقط میگم امیدوارم همینطور که من و خانوادم رو از آشوب و جنگ روانی و فقر نجات دادی خداوند از همه بدی ها نجات بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  7. -
    علی اتابکی گفته:
    مدت عضویت: 464 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیز دوست داشتنی

    من امروز سرکار داشتم داشتم تجسم میکردم که داخل فرودگاه هستم ومیخوام برم آمریکا با حس خوب وحتی داشتم فایل قدم 7 جلسه 3 روگوش می‌دادم که در مورد به هواپیما یه تیکه گفت وتجسمم رویایی شد و این فایل هم نشونه من بود و وقتی که گوش دام خیلی خوشحال شدم

    ودر مورد کارت پایان خدمت یه خاطره بگم رفیق داشت میرفت سربازی به من گفت بیا بریم من گفتم من نمیرم کارت میاد در خونه و همونم شد چون من سرپرست خانواده بودم وبعد چند مدت دولت اعلام کرد سرپرستها معاف میشن .

    خداروشکر به چیزی که توجه کردم اتفاق افتاده.

    ممنونم از استاد گلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    ندا دولت ابادی گفته:
    مدت عضویت: 1622 روز

    عشق من، خدای من یه دونه ست،یه دونه

    پس با نام الله یکتایم که در درونم داره فریاد می زنه:ندا بنویس،ندا بنویس ؛ آغاز می کنم

    و برای نوشتنم ازش کمک میخوام،میگم عشق یکتا و یه دونه ی من خودت یاریم کن تا اون چه که تو میخوای رو اینجا،اینجا که انقدر زیبا و الهیه ،اینجا که تماما وجود زیبای تو نمایانه و پراز آگاهی ها و هدایتها و صحبت های توحیدیه،پراز درسهای عالیه، بنویسم …

    الهی قربونت بشم خدای مهربون من که بلطف تو سراسر زندگی من هدایتهای ناب تو بوده،الهامات قشنگی از سمت تو،که تا همین الان زندگی خوب و راحت و لذت بخش عاشقانه ای رو برام رقم زده

    و کاملا متوجه شدم که گوش سپردن به هدایتها و الهامات تو،درکشون،پذیرششون و مهم تر از همه عمل کردن بهشون ،چقدر زندگیمهامون رو راحت تر و لذت بخش تر می کنه..

    و از شما استاد مهربون و عزیزم بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم که همیشه گوش به فرمان خدا و هدایتهایش بودید و باعث شدید این آگاهی ها و الگوها و درس های قشنگ توحیدی که بوی ایمان و توکل بخدا رو میده،به ما به این راحتی منتقل بشه…چقدر گوش کردن بهشون،و درکشون حال دلمون رو عالی می کنه…

    و چه زیبا رسیدیم به قسمت۱۲،چقدر عالی،

    از همون اولین قسمت که سپیده جان بسیار پر انرژی و دست پر شروع کردن به صحبت تا همین الانش،بی نهایت،بی نهایت الهام بخش و آگاهی دهنده بوده ، سپاسگزارم..

    استاد من با اینها دوباره لطف و محبت بی کران یار و همراه مهربانم رو در زندگیم و درمسیر حرکتی درستم دیدم و دوباره و صدباره پراز ذوق و شوق و هیجان شدم..

    که در بهترین زمان و شرایط وقتی بهم الهام کرد : ندا از کارت استعفا بده و در بیا ،و بدون و آگاه باش چیزهای خیییییلی بهتری برات درنظر گرفتم…منو ثانیه ای تنها نذاشت و این صحبتهای عالی و چیزهای فوق العاده زیادی رو از این سایت و از قرآن هدایتگرش به همراه افکار و آگاهی هایی که مستقیما بهم می گفت و داره می گه،( جای شکر داره و بس ) ،بهم عاشقانه هدیه داد

    و به من آموخت که اگه باهاش باشم و افکار زیبا و قدرتمندکننده ای که از جانبش برام میاد رو قبول وباور کنم و بهشون عمل کنم،همه چیزم متبرک می شه،زندگیم راحت و آسون میشه،زندگیم میشه سراسر حضور مقدس و با ارزشش،میشه سراسر عشق،زیبایی،راحتی وآسایش….و درهایی،راه هایی برام باز میشه که اصلا هیچگونه اطلاعی ازشون ندارم

    و چه زیبا امروز منو برد،هدایتم کرد به گذشته، به سالها پیش جایی که اوضاع مالیمون اصلا خوب نبود،همسرم بیکار بود و دچار…،

    چه زیبا با هدایت نابش دست به اقدامی بزرگ زدم ،ساعت کاریمو کم کردم،درحالیکه حقوقم نصف میشد،اما هیچ غمی نداشتم،هیچ ” حس بدی ” نداشتم…با اینکه پول خیییلی کمی می گرفتم ، و اصلا نمی دونستم قراره چی پیش بیاد،اما دلم از درون آروم بود شکرخدا

    و الان که برمی گردم عقب می بینم تماما خواست، لطف،هدایت وبرنامه های خداوند بوده برای تغییرات جانانه و ناب درجهت بهترشدن و رشد و عالی شدن زندگیمون

    در عرض کمتر از یه ماه،زندگیم کن فیکون شد،شوهرم اقدام کرد برای ترک کردن اعتیادش،و مغازه ای زد در راستای علایقش،لذت ها ،خوشی ها،آسونی ها برای من زیاد و زیادتر شدن و تا همین الان زندگیمو تحت تاثیر زیباشون قرار دادن

    و الان که دوباره به هدایت و الهام پروردگارم دست زدم به استعفا و مهاجرت کردم از مکان امنم و بهشت زیبا و پرلذتی که در محل کار برای خودم ساخته بودم،با اینکه هنوز هیچ راهی ،فکری جلو روم نمی بینم،دل سپردم به هدایتش و فقط و فقط با ایمان و توکلم،دارم از لحظاتم توی خونه لذت میبرم و سراپا پراز شور و شادی و ذوق منتظر راه ها،درها و چیزهای عالی هستم که خدای مهربانم برام درنظر گرفته

    و واقعا دارم درک می کنم همون جوری که استاد می گفتن برنامه های اون موقع و خرید سربازیشون،و بعدها برنامه ی بسیار راحت مهاجرتشون،همه برنامه ریزی شده توسط خداوند و مرتبط باهم هستند

    برنامه های اون موقع من با برنامه های الان و شاید بعدا من هم بزیبایی و معجزه وار،کار خود خداست و کاملا مرتبط و بهم پیوسته در جهت رشد خودم و جهانش

    و الان قدم برداشتم در حیطه ی دلخواهم”ورزش”و انشالله قراره در این حیطه به یاری خدا کن فیکون بکنم… و شروع کردم به گذاشتن تمرکز ۱۰۰ درصدی رو علایقم

    و شکر خدا تو این مدتی هم که بلطف بی کرانش در مسیر درست الهی و توحیدی بودم،بسیار بسیار عالی ،متمرکزانه،قوی،و باایمان و شبانه روزی کار کردم،و اونقدر زندگیم پراز نتایج عالی شده شکرخدا که بخوام بنویسم شاید چندین روز طول بکشه،فقط می تونم با تمام وجودم بگم شکرخدا،تک تک لحظاتم شدن شبیه معجزه،هر روزم پر از اتفاقات زیبا و نابیه که نتیجه ی موندنم تو احساسات خوبه و سراسر لطف پروردگار یکتامه و بس

    و بی نهایت خوشحالم از بودن در این محفل پربار و توحیدی

    و دیدن الطاف خداوند درکنار شما عزیزان هم فرکانسی ام

    و کمال تشکر و سپاس رو دارم از شما استاد عزیزم و مریم جونم و تمام دست اندرکاران تو این سایت و دوستان گلم…

    عاشقانه دوستتون دارم

    و ازخدا بهترین هدایت ها،بهترین جنس از ایمان و توکل رو براتون خواهانم…

    در پناه حق،شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2157 روز

    به نام خدا

    سلام استاد

    سلام بر همه

    این صحبت در مورد سربازی یه مثالیه که استاد می زنه یعنی تا اینو گفتن من یاد مثال خودشون افتادم

    استاد در دوازده قدم یه مثال می زنن در مورد دوستشون که همش می گفته می خوام برم انگلیس.. انگلیس خوبه………….. انگلیس اینجوریه ………………..همه هم بهش می خندیدن و ووو……… به استاد هم میگه سید من میرم انگلیس بعد یه مدتی استاد می فهمه که بهش میگن فهمیدی فلانی رفت انگلیس

    منم از اول مباحث استاد از اول آشنایی مون با هم هر فایلی که گوش میدم همش به خودم میگم من ثروتمند میشم من ثروتمند می شم یه جاهای یکم آوردم ولی من اینجوری ام دیگه ….. یعنی هر مبحثی که اسستاد میگه ذهنم میگه پولدارا چه جوری اند………….. پولدارا اینجوری اند…. در مورد روابط بگه اولش گوش میدم ولی بعدش همه رو ربطش میدم به ثروت و ثروتمند…… هر چی ثروتمند شوم نزد خدا محبوب تر می شم

    خدایا شکرت همه ی پاسخ های من را میدی به بهترین شکل آروم آروم

    خدایا ازت ممنونم و سپاسگزارم که من و دوستانم را تنها نمی زاری و هر جوری شده همه ی ما را دوباره بعد از تضاد برمی گردونی به بهترین ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    منیره ملاباقری گفته:
    مدت عضویت: 845 روز

    سلام به استاد بزرگوارم ودوستهای هم فرکانسی خودم

    چه قدر خوشحال میشم وقتی افرادی رو میبینم که در سن پایین دنبال پیشرفت وتغییر هستن بسیار لذت میبرم واز ته دل علی آقا رو تحسین میکنم.

    وقتی نتایج دوستان رو می‌شنوم چه قدر آدم امیدوارتر میشه ، چه قدر استرس اینکه من نمیتونم کمتر میشه ، چه قدر ایمان میاری به قانون جهان هستی که برای همه یکسان ودقیق عمل میکنه وی حسی بهت میگه توهم یک روز میای توی کلاب هواس وازنتایجت میگی واین چه قدر به آدم انگیزه واراده میده.

    خیللللللی خوشم میاد از این اخلاق استاد که هیچ وقت نمیخواد دیدگاهش رو به کسی تحمیل کنه وهیچ اصراری نداره که طرف مقابل قبول کنه یا نه.

    استاد همیشه میگه چیزی رو که تجربه نکردم براش هیچ ایده ای ندارم ، تمام افکار وایده هایی که شما دارین رو باید طلا گرفت چون شما مرد عمل هستین والگویی بسیار بزرگ برای من ، خداوند شما رو برای ماحفظ کنه

    چقدر این قانون خداوند زیباست ، چقدر عدالت وانصافش به آدم حس قدرتمندی میده، قانونی که فقط تصمیم وتعهد تو رومیخواد وکافیه تو حرکت کنی ، هیچ قانونی در کشور نمیتونه مانع توبشه ، جهان دست به دست هم میده تا کار تو رو حل کنن وتو به خواسته ات برسی ، خدایا هزاران هزار مرتبه شکر برای این قانون بدون تغییر جهان هستی وهزاران بار شکر برای وجود استاد عزیزم ومریم جان ودوستهایی که با تجربه وآگاهی هاشون به ما کمک بسیار زیادی میکنن

    این صحبت استاد که گفتن من قبلا هر کاری میخواستم انجام بدم خیلی پشت گوش مینداختم وانجام نمیدادم، من رو یاد قبل خودم انداخت که ی کاری که میخواستم انجام بدم هی امروز وفردامیکردم ولی الان هر کاری بخوام همون روز انجامش میدم ، انسان چه قدر فراموش کار هست من این اخلاق خودم رو ازیاد برده بودم و وقتی دیدم انقدر من تغییر کردم خیللللی حس خوبی بهم دست داد وخودم رو تحسین کردم.

    واقعا استاد راست میگه که ذهن خیلللللی فراموشکار هست وباید به هرچیزی که رسیدیدرو بنویسید وبارها وبارها برای ذهنتون تکرارکنید .چه قدر ذهن موفقیتها رو زود ازیاد میبره ولی کاستی ها رو هی به یاد میاره .من امروز با دیدن این فایل نشستم وتمام ارزش اخلاقی وکارهایی رو که تواین مدت انجام داده بودم رو نوشتم وخودم رو تحسین کردم

    باز هم سپاسگزارم بابت این فایل بی نظیر وآگاهی هایی که به ما درهرلحظه داده میشه ، در پناه الله مهربان موفق وپیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: