https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/08/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-08-16 08:02:582024-04-27 07:31:36گفتگو با دوستان 36 | تمرکز تقسیم نشده
176نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با سلام خدمت استاد عزیزم مریم جان و همه ی دوستان عزیز
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
وقتی خوب این فایل ها رو گوش میدم هی به یاد میارم که از وقتی که توی دفتر اهداف سال 400 اولین هدفم رو نوشتم توحیدی بودن نشانه ها هی داره میاد اونم توی کلاب هوس که آره اصل و اساس توحیده و بقیه دیگه فرعه
اصلی که اگر درست بشه بقیه چیزها خودبخود درست میشن درست مثل ساختمونی که وقتی مراحل پی درست بشه دیگه دیوارها و بقیه مراحل خیلی سریعتر و راحت تر میرن بالا .اونایی که خودشون خونه درست کردن و در جریان کار بودن این موضوع رو خوب درک میکنن
البته که اگر پی ساخته بشه اما برای بقیه مراحل اقدام نشه اون پی هیچوقت به ی ساختمون تبدیل نمیشه و این همون مداومت و استمرار در کاره که نتایج رو رقم میزنه اما زمان و انرژی که برای پیشبرد کار نیازه بعد از پشت سر گذاشتن مراحل پی خیلی کمتر میشه و سرعت خیلی بیشتر میشه
داشتم فکر میکردم که کی تو دنیا هست که دو ساعت سه ساعت و یا بیشتر بشینه ی جا و با عشق پای صحبت های دیگران بشینه و بصورت فی البداهه راجع به صحبت هاشون توضیح هم بده ؟؟!؟؟؟؟؟ و کم نیاره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هیچکس مگر کسی که به منبع وصل باشه
کسی که قوانین خداوند رو اونقدر کار کرده باشه که مسلط باشه به همه جوانبش
کسی که توی قانون خارپشت شده باشه
کسی که عاشق اینکار باشه با تمام وجودش
اونوقته که خسته نمیشه
آره اینه حکایت استاد عباس منش
وقتی خوب فکر میکنم میبینم درسته که توی ی جنبه هایی من هنوز نتونستم به وضوح برسم اما از وقتی با استاد آشنا شدم من هم به اندازه کار کردنم وصل شدم به منبع حالا درسته که اتصالی و نوسان دارم اما نسبت به قبل از آشنایی با استاد که هیچ اتصالی وجود نداشت و ارتباط قطع بود خیلی پیشرفت کردم و واسه همین هم بعضی وقتها که با دیگران صحبت میکنم بهم میگن اینهمه اطلاعات رو از کجا آوردی
این فکر کردنها باعث میشه که هی برام مرور بشه حرفهای استاد که :
اگر میخوای موفق بشی باید مسلط بشی به قوانین جوری که همه چیز رو از دید قوانین ببینی
باید خار پشت بشی در یادگرفتن قوانین
باید عشقت رو پیدا کنی و با جان و دل انجامش بدی
اونوقته که خسته نمیشی گله نمیکنی لذت میبری و با انگیزه و اشتیاق مسیرت رو ادامه میدی
حتی برای همه ی این باید ها هم باید حالت خوبه باشه تا بهشون برسی .
پس مهم نیست با چه منطقی حالت بده حال بده تو رو در فرکانس بد قرار میده و فرکانس بد یعنی اتفاقات بد یعنی دور شدن از این بایدهایی که میخوای بهشون برسی
این جمله این روزها همدم من شده و دارم سعی میکنم در عمل پیادش کنم اونم آگاهانه چون میدونم اونقدر باید تکرار بشه تا ناخودآگاه بشه و ناخودآگاه ران بشه
وقتی حرفهای پریسا جان رو شنیدم از کسی که توی اروپا توی ترکیه اس بازهم برام تکرار شد که خیلی ها هستن که مهاجرت کردن به کشورهای دیگه و کم کم داره برام عادی میشه که میشه خیلی راحت مهاجرت کرد آخه قبل از آشنایی با استاد برام ی چیز دور از دسترس بود که افراد خاصی میتونستن انجامش بدن
ی نکته ای که با شنیدن حرفهای دوستان باز هم داره برام تکرار میشه اینه که مهم نیست کجا داری زندگی میکنی توی اروپا یا توی کرمانشاهی که همین استان کناریته مهم اینه که دلت خدایی باشه اونوقته که خوب زندگی میکنی و از زندگیت داری لذت میبری .پس مکان زندگی اصل نیست ی فرعه که میتونه با توجه به باورهای تو برات بهشت بشه مثل پریسا جان و لقمان جان . اصل باورهای تو و فرکانس های تو که داره خوشبختی یا بدبختیت رو رقم میزنه
چقدر خوب پریسا جان صحبت کردن در مورد راحت تر شدن کارها همون چیزی مه استاد میگن چرخ زندگیتون روغن کاری میشه.اون گاریه کم کم از رودوشتون ورداشته باشه و میافتین توی اون جاده آسفالته وسط اون جنگله که توی دوره دوازده قدم ازش صحبت کردن استاد
وقتی خوب فکر میکنم میبینم منم چقدر سبکبالتر شدم و راحت تر دارم زندگی میکنم دیگه از اون زجر و سختی ها خبری نیست.البته که ی سری تضادها هستن اما نحوه برخورد من و قدرت کنترل ذهنم خیلی بهتر شده
وای وای وای از دوره عزت نفس .الان دارم درک میکنم که چرا استاد میگفتن عزت نفس پایه و اساس همه چیه .اصلا وقتی دو جلسه اولش رو کار کردم انگار توی سالن تشریح بودم .نه اون سالن تشریح های پزشکی که بوی فرمالینش حال آدم رو بهم میزنه و تو بدن ی نفر دیگه رو میبینی و تشریحش میکنن برات و بیشتر وقتها هم حالت بهم میخوره البته اگه باورهات هم درست نباشن.
ی سالن تشریح با بوی عطر خودشناسی که خودت رو به خودت نشون میده بدون هیچ حس بدی .چیزی که خودت آگاهانه بودن در اون رو انتخاب کردی نه بزور دانشگاه و استاد و …….. . سالنی که ابزارش چاقوی جراحی نیست که تمام وجودت رو زخم کنی .
ابزارش تفکره اونم خیلی هدفمند و در خلوت نه اینکه 50 نفر بالای سر ی جسد متعفن
خدا میدونه تا جلسه نهم قراره چه اتفاقاتی در درون من رخ بده توی این سالن دلپذیر تشریح
استاد جان بخوام حقیقت رو بگم من هنوز در مورد مسائل مالی آسیب پذیرم یعنی اگر پول نداشته باشم خیلی روم تاثیر میذاره تا چیزهای دیگه و این نشون میده که هنوز اون رضایت درونی به حد بالایی نرسیده .البته که خیلی بهتر شدم نسبت به قبل اما این نقطه ایه که آسیب پذیری زیادی ازش دارم
اما نسبت به قبل آرامشم شادیم سلامتیم و روابطم بهتر شده و این یعنی من در مسیر درستم فقط باید بیشتر روی خودم کار کنم
آره استاد من قبل از آشنایی با شما درک نمی کردم شعرهای شاعرایی مثل سهراب رو اما خدا رو شکر الان خیلی بهتر درک میکنم که وقتی سهراب میگه:
هل کاشانم.
روزگارم بد نیست.
تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی.
مادری دارم، بهتر از برگ درخت
دوستانی، بهتر از آب روان.
و خدایی که در این نزدیکی است:
لای این شببوها، پای آن کاج بلند.
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه.
من مسلمانم.
قبلهام یک گل سرخ.
جانمازم چشمه، مهرم نور.
دشت سجادهی من.
من وضو با تپش پنجرهها میگیرم.
در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیف.
سنگ از پشت نمازم پیداست:
همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتی میخوانم
که اذانش را باد، گفته باشد سر گلدستهی سرو.
من نمازم را، پی «تکبیرهالاحرام» علف میخوانم،
پی «قد قامت »موج.
کعبهام بر لب آب،
کعبهام زیر اقاقیهاست.
کعبهام مثل نسیمی، میرود باغ به باغ، میرود شهر به شهر.
«حجرالاسود» من روشنی باغچه است.
یعنی چی چون از شما یاد گرفتم توحید یعنی چی اون صلاتی که توی قرآن ازش صحبت شده یعنی چی
لقمان جان اون انرژی که من از صدای شما دریافت کردم قابل وصف نیست. اصلا حرف که میزدی قلب من باز شد اینجا بود که مفهوم باز شدن قلب رو اونجوری که استاد ازش صحبت میکرد رو درک کردم. اونم از ی آدمی که نزدیکم نیست و من فقط دارم فرکانسش رو دریافت میکنم .
شادی و انرژی توی کلام شما داشت موج میزد .همینه که استاد میگه شادی مسریه .شادی شما به من هم سرایت کرد.
چقدر با خنده های شما من هم خندیدم
وچقدر خوشحال شدم از نتایجتون و تحسین میکنم شما رو به خاطر خلق این نتایج .شما الگوی خوبی برای من هستین که میشه میشه با وجود تضادهای بسیار اونقدر پیشرفت کنی که رویاهات رو جامه عمل بپوشونی
م نکته ی مهم استاد:
نمرکز داشتن توی کار .که من رو یاد حرفهای استاد توی دوره دازده قدم انداخت. لقمان جان توی قدم های بعدی استاد مفصل راجع به این توضیح دادن میرسین به جواب مفصلتون
اما همینجا هم اصل مطلب رو استاد گفتن که باید تمام تمرکز روی اون چیزی باشه که بهش علاقه داریم تا بتونیم اون نتایجی که مد نظر داریم رو بگیریم .
استاد شما همیشه میگفتین میخواستین ی سری استارت آپهایی رو داشته باشین اما جزییاتش رو نگفته بودین .همینه که شما استاد میگین جوابها به موقع بهتون گفته میشه .من همش توی ذهنم بود که شما چه کاری رو میخواستین انجام بدین توی اون زمین 60 هکتاری که بعدش الهامات اومد که نه توی همین مسیر بمونین . که الان جوابم رو گرفتم
استاد آدم لذت میبره وقتی میگین من سرمایش رو داشتم نیازی به شریک نداشتم و میتونستم کارم رو شروع کنم .همین متفاوت بودن شما رو داره نشون میده و اینکه داره یادآوری میکنه به من که عباس منش از زمانی که باورهاش رو در مورد خداوند درست کرد و اون رو شریک کارهاش کرد دیگه نیازی به هیچ شریکی نداشت چون با قدرتی شریک شده بود که بی مزد و منت توی کارها کمکش میکرد
اینجا که رسیدم بهم گفته شد برو سراغ صحبت لقمان به پسرش افتادم ولی یادم رفته بود کجا خوندمشون رفتم سرچ کردم و بالا اومد اون چیزی که خیلی هم مرتبط هست با این بحث و اونم اولین پند لقمان به پسرشه در قرآن :
و [یاد کن] هنگامی که لقمان به پسرش در حالی که او را موعظه می کرد، گفت: پسرکم! به خدا شرک نورز، بی تردید شرک ستمی بزرگ است. (۱۳)
و بعد حرفهای استاد:
شرک یعنی قدرت دادن به عوامل بیرونی و نادیده گرفتن قدرتی که خداوند در درونت گذاشته برای خلق خواسته ها.شرک یعنی دو دستی قدرتی که خداوند برای خلق خواسته هات بهت داده رو بدی به عوامل بیرونی
و بعد دوباره یادم اومد حرفهای استاد رو که نقطه مقابل شرک میشه توحید و باز هم رسیدم به بحث توحید
توحید یعنی قدرت ندادن به عوامل بیرونی و تکیه کردن بر قدرتی که خداوند در درونت نهاده برای خلق خواسته هات
چقدر حرفهای استاد منطبق برقرآنه
ی نکته ای که باز هم داشتم بهش فکر میکردم اینه که ما اینجوری دورادور اینقدر تاثیر میپذیریم از کلام استاد مریم جانی که اونجا نشسته کنار استاد و هر روز پیش استاده و باهاشون زندگی میکنه و در مورد قوانین باهاشون صحبت میکنه دیگه چقدر استفاده میکنه هم رفتاری و هم کلامی از این آگاهی ها .البته که لیاقتش رو در خودشون ایجاد کردن و نوش جانشون
خداروشاکروسپاسگزارم بابت بودنم دراین سایت طلایی و هرروز مستمر وباعشق ادامه دادن وآموختن وکسب آگاهی هایی که آرامشی عمیق رادربردارد، همان آرامش درپرتو آگاهی که چه زیبا استاد نام نهادند وقابل تامل وتفکر برای من که عمل به آن پایه های موفقیت مرادرتمام زمینه ها محکم نمودوامروز باداشتن این فابل های بی نظیر که حکم زیرخاکی قیمتی رابرای من دارند بتوانم هرلحظه روی آرامش واحساس درونم کارکنم و باداشتن شان قدر وارزش داشته هایم رابدانم وعمیق تر درک کنم و شاکروسپاسگزارباشم.
استاد جانم چقدر قشنگ اول فایل درجواب سلام دوست مان بیان کردید(سلام عزیزم)ای جونم چقدر پرانرژی، خدایا چقدر استادم فوقالعاده هستند خدایاشکرت،شکرت بابت این حد ازتاثیر گذاری در روند زندگیه دوستانِ عزیزم و ادامه دادن روی همین ریل خوشبختی، پایدارومستدام ….
چقدر لذت می برم ازاین رشدوپیشرفت عزیزانم ،خانواده معنوی ام ،خدایاشکرت.
وقتی ذهن، بهشتی از باورهای مثبت می شود ویاد می گیریم که در تضاد به وجود آمده درهرموضوعی ما ازآن کمی فاصله گرفته و درآن بهشت ذهن سکنی گزینیم وازخداوند هدایت بطلبیم، بی شک طی تجربه های متعدد مان آنقدر از آن تضاد فاصله گرفته که یا در تایم مناسب به سمت راه حل هدایت می شویم ویا به روند عادی زندگی ادامه داده تادرزمان مناسب حل شود واین مستلزم داشتن آرامش درون است ،آرامشی که پیوندی زیبا به ایمان وتوکل مان خورده است واین بی نظیر می باشد.
ثروت فقط عدد بانکی نیست ………
من اگر آرامش داشته باشم وحالم عالی باشد وشکرگزار بابت همان یک کفش کتونی آن موقع است که درهای رحمت وبرکت وهابیت خداوند به رویم گشوده می شود ،دری که وقتی گشوده می شوددیگر هیچ چیزجلودار رحمت وفراوانی ونعمت هایش نیست وهمان روزیِ بی حسابی می شود که تو متواضع وفروتنانه سربه سجده معبودت می گذاری وقتی دیگر آموخته ای که شکرگزاری بابت سلول به سلول داشته های الانت می شود جزء لاینفک تاروپود وجودت واینطور است که خود ظرف وجودت را بزرگ کرده ولیاقت دریافت پکیج کاملی ازثروت های معنوی ومادی پیدا می کنی.
باید توحیدی شوم واین نیازمند رعایت قوانین جهان هستی است ،جهانی که تماما دروجود خودم است بافرکانس هایی که هر لحظه برایش می فرستم وچه بازتابِ خیره کننده ای ، بازتاب هرگونه عمل خود رابه نظاره می نشینم واین عادلانه ترین برخورد جهان بامن است ،خود بهترازهرکسی به جهانِ درونم واقفم وآنجاست که درکنار هرتضادی درصد ایمان وتوکلم رامی بینم و توحیدی بودنم را.
کدام از ما در گذشته با داشتن همان کفش کتونی دلمان لبریزاز شادی وشعف بود چه بسا که تف ولعنت ونفرین به جدو آباد مان داده و متنفر اززمین وزمان،در صورتیکه وضعیت مالی مان هم بد نبوده ،خود من اگر با استاد آشنا نشده بودم همان زمینی که ازخداوند به ارث بردم را بر باد فنا میدادم ،بعضی وقتها خیلی برام جالبه که کافی بوده من به دنیای توحیدی استاد وصل شوم تاجرقه های نورالهی در وجودم طنین انداز شود وهمیشه می گویم خدایا من چه کاری کردم که تالب پرتگاه نادانی وناآگاهی رسیدم اما دست مرا باقدرت گرفتی و دردستان استادم قرار دادی تارمویی فاصله است بین هرلحظه آگاهانه رفتار کردن وعمل کردن تایک لحظه …….خدایا ما راهرلحظه به راه راست هدایت کن که این بودن وماندن دراین راه بنده ای توحیدی می خواهد وایمان وتوکل واقعی تنها وتنها به خودت .
استادجان چقدر بحث تمرکز روی یک ایده ویا کاری رو اساسی توضیح دادید ،واقعا تمرکز درهرچیزی حرف اول رامی زند .
چقدرهرروز روی بهبودیم سرمایه گذاری می کنم وتمرکز عمیق می گذارم ،چقدر این بهبودی در روند رشدوپیشرفتم مثمرثمر بوده وهست چون باهمین تمرکز است که توانسته ام ضریب اشتباهات خود راکم وکمتر کنم وبا هر مسئله ای ،هدایت خداوند راطلب کرده وفهم ودرک وآگاهی از هدایت هایش که فقط باذهن باز وپاک قابل اجرا بوده برایم را از او
درخواست کنم.
استاد جانم ایده هایی که دوست داشته ایدزمانی در زمین 60 هکتاری اجرایی کنید من دارم ازنتایج خودم ودوستان عزیزم می بینم که صاحب خانه های ویلایی شده اند وکسب وکارهای خود و همین زندگی من ومصطفی که خانه وکسب وکارمان کنار هم آن هم عیاردار به لطف خداوند وآگاهی های دریافتی ازشما وعمل به راهکارهای نابتان ،همبن است دیگر ،خداوند الگوی تمام عیار حاضروآماده ولبریزاز تجربه کنارت می گذارد ومی گوید ببین والهام بگیر ودیگر دنیال الهام واعظم و…..هم نباش ،همینه وواقعا هم همینه حجت تمام کرده وحرفی نمی ماند.
الان من به عنوان یک خانم خانه دار هدایت شده ام کنار مصطفی جانم کسب وکارمان رارونق ببخشیم وجه عالی تراز آن، هم کنار همدیگر هستیم وهم برای هدف هایمان عاشقانه با توکل وایمان به خداوند وهدایت های زیبایش به جلو حرکت می کنیم تابعدش هم خدا کریمه.
در گذشته وزندگیه ناآگاهانه قبلی ام کار می کردم و تمام مسئولیت ها راخود به دوش می کشیدم وخیر سرم یعنی کار می کردم ،واقعا به چه قیمتی نه آرامشی نه حال خوب هییییچ اندر هیییچ اما
امروز به عنوان یک خانم خانه دار ثروتمند وموفق کنار عزیزدلم، همه چیز به عالی ترین شکل ممکن پیش می رودوهمه جوره آزادی دارم ومهم تر اینکه خدارو دارم که هرلحظه هدایتم می کند و هدایتی زیباتر از این که مراکنار استادی رهنمون کرد که به شدت برای رشدوپیشرفتم درتمام زمینه ها کافیست ……
واقعا انرژی جایی می رود که تمرکز من آنجاست وچه جایی خوش تراز تمرکز روی کلام به کلام توحیدی وناب وطلایی استاد جانم در این مسیر زیباوجادویی که واقعا ای خوش کمر برقصا ……
در پناه خداوندمهربانی ها شاد،سلامت وعالی باشید و بدرخشید، دوستتون دارم.
چه زیباو دلنشین و تاثیر گذار نوشتین، سپاسگزارم ازتون دوست هم فرکانسی خوش ذوقم
واقعا لذت میبرم از نگاه توحیدی زیباتون و تبریک میگم که اینچنین احساس خوب و قشنگی دارید به زندگی
اونجایی که گفتی :
وقتی ذهن، بهشتی از باورهای مثبت می شود ویاد می گیریم که در تضاد به وجود آمده درهرموضوعی ما ازآن کمی فاصله گرفته و درآن بهشت ذهن سکنی گزینیم وازخداوند هدایت بطلبیم، بی شک طی تجربه های متعدد مان آنقدر از آن تضاد فاصله گرفته که یا در تایم مناسب به سمت راه حل هدایت می شویم ویا به روند عادی زندگی ادامه داده تادرزمان مناسب حل شود واین مستلزم داشتن آرامش درون است ،آرامشی که پیوندی زیبا به ایمان وتوکل مان خورده است
واقعا برام الهام بخش وبود، انگار که تیر رو مستقیم به هدف زدید
من توی این چند روزه به یک سری تضادها برخوردم که واقعا نمیدونستم چطور باید باهاشون برخورد کنم و احساسم رو کنترل کنم !
من هر چی بگم هر ویژگی نابی در مورد شما بگم کم گفتم و هر چقدر در مورد این فایل بینظیر و هدایتهاش و الهاماتش بگم کم گفتم
به همه دوستانم که عباسمنشی هستن بلافاصله پیام دادم که این فایل رو حتما گوش بدن
من فقط اشک ریختم بخاطر این همه آگاهی، این همه الهاماتی که دریافت کردم، اینکه وقتی تو مسیر درست هستم خدا هر لحظه هدایتم میکنه و نمیزاره قدم اشتباه بردارم
خدایا شکرت خدایا ممنونم خدایا عاشقتم و عاشق بنده های دوست داشتنی و بینظیرت هستم، عاشق پیامبر زمانه ام هستم که هر لحظه دستم رو میگیره و منو تو مسیر درست نگه میداره
دلم میخواد این آگاهیها رو فریاد بزنم به همه عالم بگم، بگم که وقتی میخوای تغییر کنی چطوری خداوند هدایتت میکنه و چقدر زیبا مراقبت هست
تشکر میکنم از پریسای عزیز و تبریک میگم بهش بخاطر نتایج قشنگش، بخاطر درک درستش از قوانین، بخاطر آرامشی که بدست اورده، بخاطر روابط قشنگش، چقدر این جمله اش رو دوست داشتم که گفتن وقتی روی خودم کار میکنم نیازی به زور زدن نیست، سر میخورم میرم جلو و اینکه طبیعیه که ارامش داشته باشیم، ثروت داشته باشیم،
گفتین که نگاه توحیدی استاد متفاوته و این یکی از نکاتی هست که تمام افرادی که با استاد عزیز آشنا میشن میفهمن من حتی دوستانی دارم که با اساتید دیگه کار میکنن ولی خودشون گفتن بهم توحیدی ترین استاد در حوزه قانون جذب استاد عباسمنش هستن و همیشه باعث افتخارم هست که با استاد کار میکنم چون قراره من هم توحیدی بشم
استاد عزیزم درباره صحبتهاتون و نکاتی که گفتین ایتقدر درس گرفتم امروز که نمیدونم کدومش رو بگم، 5 صفحه فقط نوشتم و اینقدر این فایل برام درس داشت و عاشقش شدم که قلبم از هیجان و شادی داره میزنه بیرون
نکات:
ثروت فقط عدد بانکی نیست
حس رضایت درونی، شادی درونی، حس اعتماد بنفس، سلامتی، ارامش و احساس خوب و اینها چیزهایی نیست که با پول به دست بیاد
استاد تو این یکسال و 3 ماه که با شما کار میکنم یکی از لذتبخش ترین نتایجم حس شادی و آرامش درونی بوده، حس رضایت، و اینو از شما یاد گرفتم، وقتی تو طبیعت میرم اینقدر احساسم عالی میشه و ارتباط قشنگی با خالقم میگیرم که اشکم در میاد و از شوق گریه میکنم، شوق از درک این همه زیبایی و لطافت و ارامش، گفتین نماد خوشبختی ثروت نیست، بله دقیفا من تو این یکسال نتایج مالی خاصی دریافت نکردم ولی حس رضایت دارم چون قبلا شاد نبودم، آرامش نداشتم ولی الان از درون شادم، ارامش دارم، از زندگیم و خانوادم و شرایطم راضی هستم و مطمئنم با همین حسم خداوند منو به سمت شرایط بهتر هدایت میکنه
استاد گفتین عشق تو قلبتون اضافه شده بود، آگاهی و لطافت در روح و قلبتون اضافه شده بود
چقدر این نکته رو دوست داشتم و باهاش اشک ریختم چون من هم کاملا این احساس رو درک کردم و بهش رسیدم و این احساس زیبا رو با دنیا عوض نمیکنم
من هم وقتی به ارامش رسیدم، روابطم، سلامتیم، ارتباطم با خودم و خدای خودم عالی شد، دقیقا تازه به جایی رسیدم که هزینه هام کم شده و اینو یه شروع عالی میبینم برای دریافت پول بیشتر و نتایج تو زمینه ثروت مالی
استاد عزیزم وقتی گفتین تو بندرعباس از خوشحالی زارزارگریه میکردین ولی هنوز چیزی از لحاظ مالی بهتون اضافه نشده بود یاد خودم افتادم که تو این یکسال بارها تو خلوت خودم بخاطر احساس قشنگم گریه کردم و خوشحال بودم حتی زمانی که پولی تو حسابم نبود و حتی نیاز داشتم به پول ولی ناراحتش نبودم و بعد خیلی زیبا و بدون حتی درخواست از کسی پول تو حسابم اومده چون درخواستم رو فقط به خداوند میگم نه اطرافیانم، شما به من این نگاه توحیدی رو یاد دادین و تمرینش کردم و بارها جواب گرفتم
نکته بعدی:
معیار خوشبختی آرامشه، شادی درونی هست
و اینکه وقتی در مورد این مسائل کار میکنیم و ذهنمون ارام میشه، اون ذهن آروم میتواند ایده های پول ساز را ایجاد کند، هدایت میشیم به مکانهای بهتر، به انسانهای بهتر، هدایت میشیم به مسیرهای پر از نعمت و ثروت، قدم اول اینه
واااااای خدای من همین چند جمله کافیه برامون تا درس بگیریم، تا زور نزنیم، تا وقتیکه به آرامش نرسیدیم، تا با خودمون آشتی نکردیم، تا حس خوب نگرفتیم، تا اصلاح نشدیم اینقدر پافشاری نکنیم برای رسیدن به خواسته هامون، برای اینکه هدایت الله رو ببینیم
از نوروز 1400 خدا رو شکر میکنم به صورت جدی تر دارم کار میکنم و چقدر هدایت شدم، به مسیرهای درست، به ادم هایی که اصلا نمیشناختم ولی کمکم کردن، به ایده هایی که هیچ وقت بهش توجه نکرده بودم ولی وقتی به آرامش رسیدم دیدمشون و به سمتشون هدایت شدم، الهامات رو متوجه شدم و درک کردم، تشخیص درست از غلط
استاد گفتین، نتایج رو ببینیم به شکل عزت نفس، روابط درست، سلامتی، و اینا چیزابیه که با پول نمیشه خرید و من خدا رو شکر میکنم که بدست اوردمشون و میتونم با قدرت و جسارت بگم من خوشبختم چون لایقش بودم چون اومدم به این دنیا که خوشبخت باشم، شاد باشم و از دنیا لذت ببرم، من بارها تو کامنتهام نوشتم من فقط تو حوزه مالی هنوز نتایج چشمگیری نداشتم ولی تو بقیه حوزه ها نتایج بینظیری داشتم، استاد امروز با صحبتهاتون کلی امید و انگیزه بهم دادین، کلی درس گرفتم، کلی عشق دریافت کردم و اینا رو با دنیای پول عوض نمیکنم
من تو این لحظه خوشبخت ترین انسانم که خدای من، من رو به سمت این آگاهیها هدایت کرد
نکته بعدی:
اونایی که پول ندارن فکر میکنن همه چیز رو میشه با پول حل کرد
اون چیزی که مسائل رو حل میکنه اون روح بزرگتره، اون ذهن کاملتره، آرامشی که تو وجود ادم ایجاد میشه با تغییر باورها، با تغییر نگرش، و فرمودین:من اون رو ایجاد کردم و واقعا روحم لطیف شد، واقعا عشق رو و خداوند رو در قطره های باران میدیدم
استاد فقط اشک ریختم با حرفاتون، چوو با تمام وجودم درکشون میکنم، من از زمانی که ارتباطم با طبیعت و خداوند زیبا شده بارها با باران رحمت خداوند اشک ریختم، من قبلا صدای کلاغ رو دوست نداشتم چون یک باور غلط هم به مایاد داده بودن که صداش شومه و خبر خوب نداره ولی با درسهای شما یاد گرفتم همه چی رو زیبا ببینم و وقتی صبح ها دیدن طلوع آفتاب میرم لب دریا به محض شنیدن صدای کلاغها و پرنده ها بهشون سلام میکنم و کلی عشق بهشون میدم که منو لایق دونستن باهام حرف بزنن و هم کلام من بشن،
وااااای شعر سهراب دیوونم کرد و نتونستم جلوی اشکامو بگیرم
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
من هم همه هستی رو زیبا میبینم و بارها این جمله رو به اطرافیانم گفتم و نتیجه اش رو تو زندگیم دیدم
استاد عزیزم در مورد پول از زمانی که احساس زیبا پیدا کردم و صلح با خودم و خداوند رو بیشتر کردم خداوند هدایتم کرد به سمت علایقم و راه داره برام باز میشه و ایده ها داره به سمتم میاد
و نکته ای که زیاد بهش توجه نکرده بودم جلب توجه و روی دیگران رو کم کردن بود و این درس امروزم بود که نیازی نیست موفقیتهام و دیگران ببینن و حتما روی این موضوع کار میکنم
اقا لقمان عزیز بهتون تبریک میگم بابت این احساس زیباتون، بابت موفقیتهاتون و کمکی که به ما کردین بخاطر سوالتون
اصل تمرکز
واااای خدایا چقدر زیبا هدایت شدم، چقدر زیبا جلوی اشتباهات منو میگیری که حتی یک قدم اشتباه برندارم، که بعدا پشیمون بشم یا انرژیم رو جایی بزارم که از هدف اصلیم دور بشم، خدایا چطوری شکر تو رو به جا بیارم،
نکته
اگه میخوای موفق بشی فقط توی یک مسیر باید حرکت کنی و اون رو ادامه بدی و سراغ چیز دیگه ای نری
استاد من دو ماه قبل به سمت یک ایده زیبا و قشنگ هدایت شدم که جز علایقم هست و پیگیر شدم و قدم های اولیه رو برداشتم ولی بخاطر شرایط پاندمیک بیماری یکم کارم به تعویق افتاده ولی هر روز دارم در موردش مطالعه میکنم و اطلاعات میگیرم تا اینکه دیروز یکدفعه یه ایده دیگه به ذهنم رسید و یکم اونو پیگیری کردم و داشتم میرفتم به اون سمت که امروز با گوش دادن این فایل زیبا و آگاهیهاش متوجه شدم باید تمرکزم رو یه جا بزارم تا نتیجه دلخواهم بدست بیاد
چقددددددر خداوند زیبا دستم رو گرفت و هدایتم کرد
انگار کلام خداوند از زبان شما جاری شد و بهم گفت وایستا کجا داری میری، برگرد و بچسب به علاقه ات و ایده زیبایی که هدایتت کردم
استاد نمیدونم چطوری و با چه زبونی ازتون تشکر کنم
نکته اخر
انرژی جایی میره که تمرکز تو هست
خدایا مرسی که مراقبم هستی، مرسی که استادم رو بهم دادی تا از کلام نورانیشون حرفها و کلام تو رو دریافت کنم و مسیر درست رو برم
اتفاقا امروز نوشتم که ایده جدید رو پیگیری کنم و بعد با گوش دادن این فایل الهی متوجه شدم باید تمرکزم رو کجا بزارم
استاد عاشقتونم و عاشق مریم جان که هوای استادمون رو دارن، اون نوشابه گوارای وجود پر از عشقتون، الهی که خداوند به شما و مریم جان سلامتی و عشق. بیشتر بده، و هر آن چیزی که از خداوند میخواید
ببخشید کامنتم طولانی شد و نمیتونستم ننویسم حرفهای دلم بود امیدوارم همه دوستانم موفق باشن
سلام به استاد عزیز ، خانوم شایسته و همه دوستان این سایت بینظیر
قبل از عید نوروز طبق ایده ای که خدا بهم داد اومدم و از قسمت کلید ها یکیشونو انتخاب میکردم و هرشب یک فایل رو میدیدم و نکته برداری میکردم هر روز نکته هارو مرور میکردم و سعی میکردم به اموزه ها عمل کنم و نتایج بسیار خوبی کسب کردم وهمچنین رسیدن به دوتا هدف مهمی که توی پارسال داشتم ، یکیش این بود بتونم دوازده قدم رو تهیه کنم.
از وقتی دوازده قدم تهیه کردم دیگه خیلی سمت فایل های هدیهایی نیومدم
چندوقت پیش یک ویسی از شما توی کانال تلگرام شنیدم که میگفتید برای فایلی که میبینید یک ماه یا بیشتر روش وقت میزارید تا به خوبی درکش کنید ولی من قبل عید که فایل هارو میدیدم یکم عجله داشتم براش که ببینم فایل بعدی چی میگید
دیروز یه ایده بهم داد که در کنار دوازده قدم بیا و یکی از فایل های هدیهایی رو هم ببین و اینبار عجله نکنم برای دیدن فایل بعدی و تا جایی که میتونم به خوبی عمل کنم و مثل شما استاد فایل هارو بینهایت بار ببینم و سعی کنم واو به واو اجرا کنم
و امروز اومدم توی سایت میخواستم برم از قسمت کلید ها یه فایل رو ببینم ولی حسم گفت بزن رو “نشانه امروز من” منم گفتم چشم.
این فایل بسیار زیبا و ارزشمند اومد و یکی از مهمترین حرف های این فایل این بود که ذهنتو اروم کن ، ذهن اروم و شاده که میتونه ایده های پولساز رو پیدا کنه. این حرف رو وقتی شنیدم اون نجوایی که ذهنو درگیر میکنه و میخواد بگه هیچ نتیجه ای نگرفتی رو به خوبی ساکت کرده.
بنظرم برای شروع دوباره دیدن فایل های هدیهایی در کنار دوره ها ، برای من این بهترین فایل توی این لحظه بوده چون یه بخشی از ذهنم درگیر کار قبلیه و همین باعث میشه تمرکزمو بگیره و با خودم میگفتم اگه این کار نگیره برمیگردم به کار قبلی و حالا با این فایل کم کم تمام قسمت های که تمرکزمو میگیره رو حذف میکنم چون “انرژی جایی میره که تمرکز هست”.
استاد از شما ممنونم که به الهاماتتون توجه میکنید و این فایل های زیبا رو میسازید
همچنین از دوستانی که توی سری فایل های گفتگو با دوستان شرکت کردن هم بینهایت ممنونم
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که بهم جانی دوباره، نفسی دوباره و تولدی دوباره رو هدیه دادی تا بتونم زندگی بهشتی م رو همراه خودت ادامه بدم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که دارم با احساس فوق العاده عالی و الهی م و با عشق و با شوق و ذوقم این کامنت ارزشمندم رو مینویسم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که ما رو خالق زندگی مون قرار دادی تا بتونیم هر انچه رو که دوست داریم وارد زندگی مون کنیم.
خدای مهربونم تو را به خاطر این همه زندگی بهشتی م هزاران بار شکر میکنم
زندگی بهشتی که بهم ارامش بینظیری رو هدیه داده
زندگی که دارم از تک تک لحظاتش لذت میبرم
زندگی که هر لحظه ش دارم با تمام وجودم بوی بهشت رو استشمام میکنم
خدای مهربونم چقدر زیبا دارم با خودت زندگی م رو هر لحظه زیباتر میکنم
زندگی که هر روز بیشتر بهت وابسته تر و دلبسته تر میشم
وابستگی که منو دیوانه و مجنون تو کرده
خدای عزیزم ؛تو دلیل تمام لبخندها و شادی ها و دلخوشی ها و اتفاقات زیبای زندگی منی
استاد عزیزم به خدا هر روز که دارم از روزهای زیبای زندگیم رو سپری میکنم دارم با تمام وجودم احساس میکنم که مدارم بالاتر میره
دارم حس میکنم که تکاملم رو تصاعدی تر طی میکنم
و دارم از تک تک لحظات زندگیم لذت میبرم
خدایا شکرت که اینقدر حس و حالم عالیه
خدایا شکرت که هر روز ایمانم به خودت بیشتر میشه
خدایا شکرت که منو به این فایل بهشتی و الهی هدایت کردی
فایلی که بهم یه دنیا احساس عالی و کلی درس و اگاهی رو بهم هدیه داده
خدایا شکرت که بهم فرصتی دوباره رو هدیه دادی تا بتونم استاد عزیزم رو با چهره ی پر از ارامش و با لبخند زیباش ببینم و کلی حس و حالم عالی تر بشه
خدایا شکرت که میتونم دوباره بهشت زیبامون رو ببینم ؛بهشتی که دیدنش روحم رو پرواز میده و با تمام وجودم حس میکنم اونجا حضور دارم
دستای بینظیر خدا، به خدا هر وقت که پرادایس زیبامون رو میبینم با تمام وجودم حس میکنم کنار شما توی این بهشت دارم زندگی میکنم و اینقدر غرق در این زیبایی ها میشم که نمیدونم اطرافم چی میگذره
و فقط میتونم خدا رو هزاران بار شکر کنم اینقدر حس و حالم الهی و بینظیره
خدایا شکرت که میتونم صدای زیبای و پر از شور و شوق دوستای عزیزم رو بشنوم که دارن از اتفاقات زیبای زندگی شون برامون توضیح میدن
و من با شنیدن هر کدوم از این صدای پر از هیجان دوستای عزیزم یه لبخند زیبایی روی لبام مهمون میشه و چشمام پر از اشک شوق میشه و خدا رو هزاران بار شکر میکنم به خاطر این زندگی بهشتی دوستای عزیزم که دارن با افکار و باورهای زیباشون زندگی شون رو این طور خلق میکنن و با تمام وجودم دوست دارم از استاد عزیزم و مریم جانم تشکر کنم که انقدر با عشق و با قلب مهربون شون دارن این همه درس و اگاهی رو بهمون یاد میدن.عاشقتونم دستای بینظیر خدا
خدای من چقدر این صحبت های زیبای پریسا جان منو بیشتر عاشق خدا کرد و چقدر زیبا داشت از زندگی بهشتی شون برامون صحبت میکرد از نتایج مالی عالی ، توی زمینه ی روابط ؛تو زمینه ی سلامتی، از اون ارامشی که داشت برامون میگفت و از اون راحتی که توی زندگی شون بود و همه ی این ها یه چیز رو برام بلد میکرد و اونم وجود الهی شون بود ، ایمان و اعتمادش به الله بود به خدا وقتی داشت در مورد اون باورهای توحیدی شون صحبت میکرد وقتی داشت از خدا و از زندگی بهشتی تون صحبت میکرد یه حس و حال بینظیری داشتم و اشک هام جاری شده بود و حس و حالی روحمو پرواز داده بود
استاد بینظیرم چقدر این ارامش و این وجود الهی تون رو این لبخند زیباتون رو که وقتی پریسا جان داشت در مورد خدا و اگاهی هایی که در مورد خدا بهمون یاد دادین رو برامون صحبت میکرد رو دوست داشتم و اون احساس رضایتی که پریسا جان که از خودش داشت از اون احساس ارامش و اون وجود سپاس گزارشون رو و اینکه داشت برامون از زیبایی زندگی شون میگفت که دارن از تک تک لحظات زندگی شون لذت میبرن و دوست دارم با تمام وجودم این همه نتایج عالی شون رو این ارامش و وجود الهی شون رو تحسین کنم و چقدر خوشحالم بابت این نتایج عالی که دوستای بینظیرم گرفتن خدایا شکرت
پریسای عزیزم چقدر زیبا از زندگی بهشتی تون برامون گفتین که وقتی به تضادی توی زندگی برمیخورین همه چیز رو به خدا میسپارین و ایمان دارید که خدا خودش اون مسئله رو براتون حل میکنه و اون مسئله رو رها میکنید و دقیقا وقتی که همه چیز رو به خودش میسپاری خدا هم به اون ایمان و اعتمادی که بهش داریم جواب میده و بازهم با تمام وجودم این وجود الهی تون رو تحسین میکنم دوست الهی م
من عاشقتم پریسای عزیزم که اینقدر زیبا برامون صحبت میکردین که چقدر تضادها دارن ما رو بزرگ میکنن و بدونیم که این تضادها دارن ما رو رشد میدن و تضادها یه نعمتی هستن که دارن ما رو به خواسته های بیشتری میرسونن و خواسته های جدید رو توی وجودمون شکل میدن و باز هم شما عزیزم رو با تمام وجودم رو تحسین میکنم ابجی گلم
استاد عزیزم من عاشقتم که اینقدر زیبا دارید برامون این اگاهی ها رو هدیه میدید که:
” ثروت “صرفا عدد بانکی نیست فقط پول نیست؛ بلکه ثروت میتونه ارامشی که داری ؛باشه؛
” ثروت “یعنی اون احساس خوبی که داری
” ثروت “یعنی اینکه تو از زندگیت راضی باشی و از زندگیت لذت ببری حتی موقعی که هیچ پولی هم نداشته باشی
” ثروت ” یعنی اینکه تو سلامتی داری، سلامتی که نمیشه با پول خریدش
” ثروت ” یعنی اینکه تو رضایت درونی داری؛ یعنی اینکه تو با خودت در صلحی
و چقدر زیبا بهمون یاد دادین که:
” ثروت “خیلی میتونه بهمون کمک کنه توی خیلی از چیزها ولی نماد خوشبختی فقط ثروت (پول ) نیست
و این نکته ی طلایی که دوست دارم بارها و بارها با خودم تکرار کنم تا ملکه ی ذهنم بشه این بود که :
معیار” خوشبختی ” پول نیست معیار خوشبختی ارامشه شادی درونیه و ذهن اروم هست که میتونه ایده های پول ساز رو پیدا کنه و هدایت میشه به مکان ها و انسان های بهتر و به مسیر های پر از نعمت و ثروت و همین قدم اول و اخره
و اون چیزی که همه چیز رو حل میکنه ” اون روح بزرگه ؛ اون ذهن کامل تره ؛ اون ارامشی که توی انسان میتونه ایجاد بشه با تغییر باورها و نگرش ها ” هست
ای جانم به این شعر زیبا
چشم ها رو باید شست // جور دیگر باید دید
استاد بنظیرم ؛ استاد الهی م؛ این جمله تون رو دارم بارها و بارها استپ کردم و دوباره پلی ش کردم اینقدر که منو دیوانه ی خدا کرد اینقدر که حس و حالمو دگرگون کرد و اونم این جملات الهی تون بود که ” من همه ی هستی رو خداوند میدیم و تمام هستی رو زیبا میدیم و انسان ها رو دستی از خدا میدیم و اون احساس خداگونه و ارامش و اون در صلح بودن رو اون در صلح بودن با جریان خداوند با پول بدست نیاوردم ” الله اکبر ؛ استاد به خدا همین طور اشک هام جاری شده دقیقا منم همین حس و حال شما رو دارم به خدا همه چیز رو دارم خداوند میبینم و فقط میتونم خدا رو به خاطر این همه حس و حال الهی م هزاران بارشکر میکنم
من عاشقتم استاد بینظرم که وقتی داشتین از اون احساس عالی تون موقعی که هیچ چیز مادی نداشتین ولی حس و حالتون خوب بود ولی خوشحال بودین و یه لطافت روحی داشتین و اون ارامش رو میگفتین حس و حالمو دگرگون کردین و چقدر این صحبت های زیباتون برامون درس داره به خدا میشه از همین فایل صفحه ها درموردش نوشت از درس هایی که برامون داره و فقط میتونم خدا رو به خاطر وجود ارزشمندتون توی زندگی مون هزاران بار شکر کنم استاد عزیزم و با تمام وجودم شما رو تحسین میکنم که اینقدر زیبا برامون میگید” الان به لطف الله همه چیز رو دارید”
و چقدر زیبا برامون از قدم برداشتن ها و حرکت کردن هاون توضیح دادین که بعد از اینکه به تضادی توی زندگی تون برخوردین با ارامش از خدا خواستین تا هدایت تون کنه و خواستین اومدین و قدم برداشتین و حرکت کردین و باورهاتون تغییر دادین و ثروت م وارد زندگی تون شد
و چقدر زیبا بهمون یاد دادین که ثروت ساختن خوبه و اینکه کسی که داره خوب پول میسازه رو تحسین کنیم اما عدد بانکی ما مشخص نمیکنه که ما چقدر خوشبختیم بلکه معیار خوشبختی یه معیار درونیه
و چقدر صحبت های لقمان عزیز زیبا و الهی بود و چقدر حس و حالمون رو عالی تر کرد و با تمام وجودم دوست دارم تحسین شون کنم به خاطر اینکه اینقدر عالی تونستن با کار کردن روی باورهاشون این نتایج عالی رو توی زندگی شون بگیرن و یه زندگی بهشتی رو برای خودشون خلق کنن.
استاد عزیزم چقدر زیبا بهمون یاد دادین که یه اصل هست که وقتی روی یک موضوع تمرکز میکنیم توی اون موضوع پیشرفت میکنیم و چقدر این الهامی که بهتون شده بود برامون درس داشت که : اگر میخاید توی مسیر موفق بشید باید فقط توی یک مسیر حرکت کنید و اون موضوع رو ادامه بدین و سراغ چیز دیگه ای نرید”
خدایا شکرت که بهم فرصت دادی تا بتونم این فایل پر از درس و اگاهی رو ببینم و کلی رشد کنم و حس و حالمو رو بهتر کنم.
استاد عزیزم ؛ مریم عزیزم با تمام وجودم ازتون ممنونم که با عشق این فایل های الهی رو بهمون هدیه میدین تا ما هم مثل شما یه زندگی بهشتی رو برای خودمون خلق کنیم.
خدایا شکرت؛ ادامه میدیم این مسیر الهی رو مصمم تر و قوی تر و قدرتمندتر و با اراده ی پولادین مون همراه با الله یکتا
سلام من به استادبزرگم و مریم بانوی زیبا امیدوارم حال دلتون عالی باشه وهمیشه درسلامت باشین
چقدر زیبا صحبت میکنین استادعزیزم چقدر گفتارتون به دل میشینه وقتی موفقیت های دوستان وهم مداریای خودم رو میشنوم واقعا خوشحال میشم قلبن
احساس میکنم دارم مسیر رو درست میرم
خداوندا سپاس سپاس تورا به خاطر داشتن استادعباسمنش که ازطریق استاد باعزیزانی اشنا شدیم که سرتاسر جهان وکشور وشهر دارن تواین مسیرقدم میزارن نتیجه میگیرن ویک به یک حرف های گوهربار استاد رو عمل میکنن عمل
چقدر زیبا جواب اقای لقمان رو دادین چقدر حرفاتون عملیه و تکون میده انسان رو خدای من انقدر حال خوب تواین روزا دارم که دورم بیشتر میفهمم قانون بدون تغییر جهان رو دارم تغییر میکنم رفتار وگفتار و
کسب وکار همه وهمه باحال خوب داره برامون اتفاق میوفته استاد درس های زیادی ازشما یاد گرفتیم دوست دارم تواین مسیر دوروبرم پرباشه ازانسان های که عباسمنشی هستن و بتونم باهاشون حرف بزنم بیرون برم اصن چی بگم…میدونم اتفاق خواهد افتاد امروز نه ولی خیلی زود خیلی زود پر میشن ازاین انسان های گل وهدایت میشن مثل ما
بی نهایت سپاس گذارم ازخداوندم که قدم بت قدم میرم به جلو و هنوز فایل های که هزینه دارن رو نگرفتم ونتایج دارم میبینم و به زودی فایل های پولی رو میگیرم و نتایج بزرگترم رو میام میگم و شکرانه نعمت های خداوند رو میکنم که چقدر زیبا داره هدایت میکنه و ما داریم لذت میبریم
استاد چقدر حرفاتون دلنشین وقتی میگین فقط پول همه چیز نیست پول بیاد دیگه چیزای دیگه هم میاد نه . وقتی تومدار باشی حالت خوب باشه حست خوب باشه رابطت خوب باشه آرامش داشته باشی توهرزمینه ای اونجاست که دیگه پول هم میاد ولذتش چندین برابر میشه مرسی بابت درس های استادانه پرتجربه ای کت بهمون میدین
مرسی از دوستانی که موفقیتهای بی نظی دارن میان و باعث میشن گفته هاشون درس بشه برامون
استاد جان این روم. بینهایت ارزشمند بود و میتونم بگم خودش یه دوره کامل از مطالب روابط و عزت نفس و ثروت هست که من بینهایت لذت بردم
اما این قسمت بیشتر صحبت های ارزشمندی که بود راجب عزت نفس و داشتن آرامش و تمرکز و تکامل بود
استاد اون قسمت اول که دوست عزیزمان راجب لذت بردن وقتی تضادی میاد حرف زدن و اینکه اگر حالت خوب باشه زندگیت روانتر میشه چقدر برام لذت بخش بود سپاسگزارم و توضیحات که شما دادید استاد باید با طلا نوشت که ثروت فقطرقم بانکی نیست ثروت حاصل آرامش درون و صلح با خود و هماهنگ شدن با خداوندی هست که تنها قدرت هست
اینکه من یاد بگیرم اول روی آرام کردن ذهن و صلح با خودم و یاد گرفتم قانون خداوند کار کنم و آرامش را در درونم ایجاد کنم اونقت ثروت نتیجه اون آرامش درون است
استاد چقدر لذت بردم وقتی گفتید که ثروت حاصل زور زدن و حرص زدن و سختی کشیدن نیست حاصل. آرامش درون هست حاصل یاد گرفتن قوانین ثروت هست و این چقدر به آدم احساس آرامش میده که آقا تو یاد بگیری با خودت به صلح برسی تو قانون رو یاد بگیر ثروت یکی از نتایج این صلح و آرامش توعه
یاد بگیر از مسیر زندگیت لذت ببری و تضاد هاتو حل کن
گفتید باد آوری نتایج غیر مالی کمک میکنه که به آرامش بیشتر برسی و حالت بهتر بشه که سلامتی روابط خوب عزت نفس و اتصال با خودت و خداوند و صلح با خودت و خداوند و دیگران نتایجی هست که با ثروت نمیشه خرید اما اگر این نتایج بیاد و اون آرامش بیاد ثروت هم میاد چون تو حالت خوبه و ایده ها فقط به ذهن آرام میاد
چیزی که میتونه هر مسله ای رو حل کنه روح بزرگتر و ذهن آرامتر هست و من باید اینو یاد بگیرم و از خداوند هدایت بخام که منو هدایت کنه به مسیری که بتونم به راحتی مساعلم را حل کنم
در پاسخ به دوست عزیزمان که برای اینکه یه کار دیگه ای داشته باشن چقدر عالی دوباره بحث تمرکز رو عنوان کردید که اصلی ترین فاکتور موفقیت تمرکز است و انرژی جایی میره که تمرکز باشه و توی زندگی در بهشت من به صورت عملی دیدم که شما چطور شاخه اضافه که تمرکز شما رو گرفت قطع گردید و منم از شما ایده گرفتم و دقیقا استاد وقتی تمام انرژی روی یه مسیر باشه خیلی قشنگ و راحت رشد میکنه اینکه من بیام هرچی که باعث میشه ذهن منو درگیر کنه حذف کنم و تلاشم بر این باشه که ذهن مو آرومتر کنم و با تمرکز بر نکات مثبت بر ثروت و فراوانی و زیبایی ها به آرامتر شدن ذهنم و قدرت دادن به این انرژی و تمرکز کمک کنم
یاد بگیرم خودمو بشناسم که به چی علاقه دارم و تو اون مسیر تکاملو طی کنم و سعی کنم ظرف وجودمو بزرگتر کنم و خودم و اون مسیر دلخوامو با تمرکزی که میزارم گسترش بدم و استاد جان این بحث تمرکز لیزری چقدر به من کمک کرد و کارمو راحت کرد
استاد صادقانه بگم یه زمانی دلم میخاست از نظر مالی رشد کنم که بزنم تو دهن اون هابی که منو مسخره میکردن 😅و میخاستم به همه نشون بدم که من تونستم و روی یه سری هارو کم کنم 😁اما چقدر تو این تکامل شما هر بار که این نکته رو یاد آوری کردید من بار ها از روی دوشم برداشته شد و سعی کردم تمرکزبیشر روی رشد خودم باشه و یاد بگیرم که قرار نیست شعاف کنم و یا تو پوز کسی بزنم من میخام تو این مسیر قدم بردارم که به خدا نزدیکتر بشم و بس انشالله که خدا تو این مسیر کمکم کنه و هدایت م کنه تا بیشتر و بیشتر به صلح درونی برسم و آرامتر و شاد تر و زیبابین تر باشم و شاکر تر و سپاسگزار تر و توحیدی تر و با ایمان تر بشم هرروز و هرروزخدایا شکرت
استاد جان بینهایت بابت این فایل ارزشمند سپاسگزارم و عاشقتونم و به زودی آمریکا میبینمتون 😘😘😘
چقدر کامنتت زیبا بود. ممنونم. مخصوصا اونجا که گفتی باید هر چیزی که داره تمرکز من رو از روی مسیرم بر میداره و میزاره روی ناخواسته ها رو بردارم و حذف کنم. سریع نشستم و تو دفتر زیبام نوشتم که چه چیزهایی تمرکز من رو میگیره و از همین حالا اون ها رو حذف کنم .
واقعا چقدر این حرکت زیبا بود. چقدر میتونم باهاش رشد کنم و روی خودم کار کنم.
بازم ازت ممنونم که دست خداوند شدی تو زندگی من. ممنونم که بهم یاد دادی چطور تمرکزم رو بگیرم تو دستم.
خدا جونم سلام؛ خداجونم امروز با یک حال فوق العاده با یک احساس فوق العاده از خواب بیدار شدم، یک احساس رضایت و یک احساس آرامش فوق العاده و چقدر ازت سپاسگذاری کردم و ازت خواستم امروز منو هدایت کنی تا این احساس خوبم پایدار باشه و حتی بیشتر بشه و الان میخام بهت بگم؛ عشق منی که منو به این فایل هدایت کردی: ینی زمانی که سپیده خانم صحبت کرد و بعدش استاد توضیح داد در خصوص آرامش در خصوص رضایت قلبی من قلبم داشت از قفسه سینم میزد بیرون، گفتم خدایا این همه احساس رضایت داری بهم میدی مراقب قلبم باش، اصن چشام خیس شد: بعد نگاه کردم به دورو برم، نگاه کردم به زندگیم، نگاه کردم دیدم چه نعمت هایی تو زندگیم هست، همین سایتی که توش عضوم، استاد، آموزه هاش، آگاهی هایی که بهم میده، کامنت دوستام، دوره های ارزشمندی که دارم، همین خونم که وسط بهشته، من با تموم وجود میخاستم مستقل بشم، و یک فضای ایزوله داشته باشم که خدا مثل آب خوردن این خونه رو با تموم جزئیات برام فراهم کرده: من بهش میگم خونه خدا؛ چون خدا برام فراهم کرده، آرامشی که تو این خونه حکم فرماست: هر کی در مدار این آرامش باشه و در مدار این خونه باشه و پاشو بذاره تو این خونه، تموم وجودش سرشار از آرامش میشه، تو این خونه فقط صدای خداست، تو این خونه انرژی مکالمه بین منو خدا حکم فرماست، صحبتای استاد رو درو دیوار این خونه نقش بستس، تو این خونه روح خدا و انرژی خدا توش جریان داره؛ دوستم که چند هفته قبل مهمان این خونه(خونه خدا) بود، بهم گفت پسر اینجا چقدر آرامش داره من صدای جریان خون خودمو میشنوم( گفتم آره پنجرش جنسش خوبه، صدایی از بیرون داخل نمیاد) گفت پنجره چیه؟ یه چی میگیا؛ منم خندیدم و رفتم چایی دم کردم باهم خوردیم.
خدایا با تموم وجودم با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم؛ خدایا ببخش منو: من گاهی اوقات یادم میره چه آرامشی نصیبم کردی، چه حال خوبی نصیبم کردی، چه عزت و اعتبار و احترامی نصیبم کردی: میدونم تو بخشنده ایی تو غفوری تو مهربونی فقط خواستم بهت بگم که من حواسم هست چه نعمت هایی وارد زندگیم کردی و گاهی اوقات یادم میره؛ یادم میره ماشین رویاهامو انداختی زیر پام، ماشینی که با تموم جزئیات تو دفترم نوشتم، تو برام خریدیش، به 10 دقیقه نکشید قراردادش بسته شد و چقدر دوست دارم ماشینمو، چقدر عشق میکنم وقتی سوارش میشم؛ منی که 11 سال ماشین دارم، تو 10 سال گذشته 3 تا ماشین قبلیمو 10 بارم نشستم و همش میبردم کارواش، این ماشینمو تو این 276 روزی که دارم کلا 2 بار بردمش کارواش و همیشه خودم با عشق شستمش.
سبک زندگیم، لایف استایلم، زندگی به سبک قانون سلامتی، پیاده روی روزانه، عضله سازی، سبک تغذیم، به دوستم همیشه میگم لایف استایل ثروت مندا رو دارم(مرفه بی دردم؛خخخ)
چقدر این فایل مناسب حال الانم بود، چقدر دوست داشتم، چقدر سپاسگذار خداوندم بخاطر این آرامش، بخاطر این حال خوب، بخاطر رضایت قلبی، به خاطر تک تک نعمت ها و ثروت هایی که بهم داده و من بهش واقفم و تک تک نعمت هایی که بهم داده و من خبری ازش ندارم، الان دارم صدای خدارو میشنوم، داره باهام حرف میزنه، داره بهم میگه من کنارتم، من باهاتم، همیشه و در همه حال، چه حالت خوبه و ازم سپاسگذاری میکنی، چه حالت خوب نیست و از دستم عصبانی هستی؛ تو هر حالتی من رو سرت دست میکشم، بهت میگم عزیزم نگران نباش من باهاتم ولی تو انقدر خشم داری که من صدامو نمیشنوی، آخ آخآسمون خدا الان چه غرشی میکنه، مکالمه منو خدا آسمونم به غرش در آورد
نمیدونم چی بگم، حالم خیلی خوبه، حسم خیلی خوبه، یه لحظه برم کنار پنجره، این زمین 20 هکتاری شالی روبیینم، یه کلبه ام اون وسط داره، چایی دارچینمو کنار پنجره نوش جان کنم، میام ادامه کامنت رو مینویسم
من اومدم: وقتی داشتم چاییمو میخورم، شالی ها بهم دست تکون میدادن، داشتن برام میرقصیدن، پرنده هام برام آواز میخوندن، هوام به عشق من داشت بارون میبارید: صدای من رو دارین از تکه ایی از زمین خدا که انرژیش و زیبایش میگه بهش همین شکلیه، تو بهشت هر لحظه همین حال الانتو داری
خدایا خیلی دوست دارم، خیلی دوست دارم، عاشقتم که ازت صبح خواستم این احساس خوبم ادامه دار باشه و برام این کار رو انجام دادی، بهت گفتم امروز بهم بگو چکار کنم: تو بهم گفتی الان بهترین موقع نگاه کردن این فایله و من دارم درک میکنم وقتی تو میگی و من میگم چشم و انجام میدم؛ چه نتیجه ایی داره، امروز بهترین و زیباترین روز زندگیم بوده
راستی استاد به سوال لقمان جان که جواب دادین هم خیلی بهم کمک کرد به حال خوبی که دارم، تمرکزی که الان تو حوزه کاریم گذاشتم بهم گفتین درسته
من عاشق کارمم و بهم گفتی همینه: تمام تمرکزتو بذار رو کارت؛ نتایج شگفت انگیز خواهد بود: البته که تا الانم نتایج خیره کننده بود: ولی از امروز جنس تمرکز متفاوت خواهد بود.
دوست دارم همینجور بنویسم، این نوشتنه مکالمه بین منو خداست، میگه و من مینویسم، برای همین دوست دارم باهاش بیشتر صحبت کنم، باهاش بیشتر عشق بازی کنم، اصن انرژی روحم، لول روحم یک مدار رفت بالا
خدایا من میدونم که بنده محبوب توام، من نظر کردتم که اینجام و حالم خوبه و چقدر خوشحالم که به درستی دارم بندگی خدای خودمو انجام میدم: انگار برام زمان استوپ خورده، من حدود 1 ساعته دارم مینوسم، اما انگار ساعت جلو نرفت و ساعت داره همون تایم یک ساعت قبل رو نشون میده
ابتدای سال گذشته موقعیتی برام پیش اومد که تونستم چهار ماه در یکی از روستاهای رشت اقامت داشته باشم. وقتی گفتی رقص شالیزار ها واقعا به یاد اونجا افتادم و دلم خواست
چقدر خوبه که لایف استایل بی نظیری رو برای خودتون انتخاب کردین و دارین عالی روی خودتون کار میکنین.
براتون بهترین ها رو ارزو میکنم و میدونم به امید خداوند به تمام اهدافتون میرسین
بینهایت سپاسگذارتونم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتین
بینهایت سپاسگذار خداوندم منو به این سایت هدایت کرده و من اینجام و دوست خوب و قدرت مند و سعادت مند و جسور و متعهدی چون شما دارم که میخواین به تک تک آرزوها و خواسته هاتون برسین و خلقش کنید
تحسینت میکنم جواد جان که اینجایی، آگاهانه داری رو خودت کار میکنی، فایل گوش میدی، خوراک مناسب و ورودی مناسب به ذهنت میدی، کامنت میخونی برا دوستات کامنت مینویسی
من عاشق رشتم وبهترین و لذت بخش ترین خاطره زندگیم سفربه رشت بوده و خوشا به حالت که 4 ماه سکونت داشتی: امیدوارم یکبار دیگه خدا منو هدایت کنه به رشت زیبا، دوست داشتنی و سرسبز
بهترین هارو از خداوند وهابم برات خواستارم جواد جان، از خدا میخام شمارو به تک تک آرزوها و خواسته هاتون برسونه
افتخار میکنم در کنار دوستانی چون شما دارم مسیر خوشبختی رو طی میکنم
امیدوارم همیشه حالت عالی عالی عالی باشه
خوووووب خوب میفهمم چی میگی
وقتی از اون ارامش صحبت میکنی از اون رضایت قلبی صحبت میکنی
بعضی وقتا انقدر ارووم ارومم که
یه لحظه میگم خدایا این همه ارامش چیه
انگار به همه خواسته هام رسیدم
همین دیشب بود که دفترمو اوردم
ونوشتم
همین متنی که شما نوشتی ولی من یکم ریز تر
خدایا با تموم وجودم با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم؛ خدایا ببخش منو: من گاهی اوقات یادم میره چه آرامشی نصیبم کردی، چه حال خوبی نصیبم کردی، چه عزت و اعتبار و احترامی نصیبم کردی: میدونم تو بخشنده ایی تو غفوری تو مهربونی فقط خواستم بهت بگم که من حواسم هست چه نعمت هایی وارد زندگیم کردی و گاهی اوقات یادم میره؛
دقیقا همین
خدایا میخواستم درامدم بشه دوبرابر
الان شده الان وسط همون دو برابرم
،بنظرت الان چی میخوام
میگم بازم بشه دو برابر،، از جاییکه اصلا فکرشم نمیکردم همچین شغلی وجود داره اصلا
هرروز کلییی فراوانیمیبینم
انقدر ماشینای میلیاردی
خونه های میلیاردی میبینم وتحسین میکنم
ومینویسم که نگو به قول سید حسن عزیز
قرار این ابراه های کوچیک بشن یه رودخونه بزرگ واون موقع چه شود !!!
خدایا بازم میگم حواسم هست
حواسم هست که چقدر هوامو داشتی وداری
حواسم هست چه نعمتهای فوق العاده ای رو روزیم کردی
خدایا ازت ممنونم
اخر نوشته هام نوشتم اگه با این اوضاع ایمان داغون وخرابم این همه نعمت بهم دادی
پس الان که رو خودم کار میکنم ببین چه شود
من لایقم که اینجام
لایق بهترینهام که لحظه ای منو رها نکردی
لایقم که میبینم نعمتهارو ثروتهارو
خدایا سعی میکنم نشانه هارو ببینم
هیچی اتفاقی نیست
هیچ اتفاقی اتفاقی نیست
هر اتفاقی برام نشانه اس
من میخوام تو این مسیر بمونم
دست وپا شکسته فایل گوش میدم
مینویسم
کامنت میخونم
همین امروز صبح کامنتی که در جواب کامنتم داده بودی رو خوندم
سعی میکنم حالمو خوب نگه دارم
فراوانی هارو میبینمو مینویسم
نمیدونم قراره این راه منو به کحا ببره
ولی همین که ارومم برام کلی ارزش داره
همین که شیطان میاد نجوا کنه
میگم حواست باشه که شیطان وعده فقر میده
وسریع مچ ذهن میگیرم ونمیزارم جفتک بندازه
عوضش ویگم ببن فلان جا
فلان جا
فلان جا
کی نجاتت داد
خدایا من هرچی دارم از تو دارم
من نمیدونم وتو میدونی
من نمیتونم وتو میتونی.
من فقط تو رو میشناسم
من فقط تو رو میپرستم
فقط و فقط هم از تو میخوام
افلاطون عزیز
دوست عزیزم
همیشه بنویس که کلی عشق میکنم با نوشتنات کلی لذت میبرم از حس قشنگت تو اون خونه پراز ارامش روبروی شالیزار سبز واسمون ابی
قشنگ میتونم ساعتها این صحنه رویایی رو تو ذهنم تصور کنم
سلاااااااااااااام سلاااااااااااام و سلااااااااااام: با یه حس فوق العاده و انرژی فوق العاده مثبت که از کامنت شما دریافت کردم و صبح با صدای بارون از خواب پا شدم: دارم جواب کامنت شمارو میدم
اول اینکه مرسی ازت برام کامنت نوشتی، یه کامنت با حال خوب با انرژی و حس و حال مثبت، کامنتت فوق العاده بود محدثه عزیز و دوست داشتنی
تحسینت میکنم که اینجایی داری آگاهانه رو خودت کار میکنی، متعهدی، جسارت داری و میخوای زندگی دلخواهتو خودت خلق کنی، برای خودت و وقتت ارزش قائلی و اینجایی: من عاشق افراد قدرت مندی چون شمام
و اینکه چقدر دوست داشتم کامنت فوق العادتو: خصوصا اونجایی که گفتی من لایقم که اینجام: ما عزیز دوردونه های خدا اینجا دوره هم جمع شدیم، تا شخصیتی قوی و توحیدی بسازیم، تا از تک تک لحظات زندگیمون لذت ببریم
واقعا کامنتت عالی بود، فوق العاده بود، حس فوق العاده ایی بهم دست داد: واقعا ازت تشکر میکنم برام نوشتی دوست خوبم
سلاااااااام دوباره به عزیزدلم سلام افلاطون زیبا چقدر قشنگه فرکانست همون اول کامنتت و که خوندم اشک ریختم تو چقدر زیبا خدا رو احساس کردی چقدر خوبه که صداشو میشناسی و بخدا چشم میگی و به مسیر هدایت الله ادامه میدی تو بگو از زیبایی اونجایی که هستی و به من ارامش خاطر قدم برداشتن در این مسیر و بیاموز تو بهترین نویسنده ای هستی که دیدم بنویس از عشقت بخدا برام بگو از ارامش نفسهات بگو از اینکه به هدفهات رسیدی بگو تو میگی و من امیدوارتر به روزای پیش روم نگاه میکنم میدونی الان یه خواسته ی دیگه درونم شکل گرفته میخام اونجا رو ببینم میخام اون کلبه ی چوبی رو از نزدیک ببینم و تحسین کنم میخام از اون چای دارچینی خوش طعم اول صبح بخورم میخام بودن تو خونه ی خدا رو تجربه کنم میخام اینم تو لیست خواسته هام بزارم خدا میدونه که قلبم پر کشید برا اونجا برای اون ارامشی که رفیقت لمسش کرد افلاطون عزیزم باورت نمیشه که اشکام بند نمیاد تو خیلی خوب زندگیتو ساختی تو بهترین الگویی هستی که ادم میتونه از شاگردای استاد داشته باشه میخام امروز و برای دل خودم زندگی کنم نمیدونم چجوری ولی ایمان دارم خدا هدایتم میکنه میخام منم اسم اتاقمو بزارم خونه ی خدا میخام شبا با ارامش تو اتاقم بخوابم میخام امروز وقتمو با خدا پر کنم میشه همنجوری برای تو شده برای منم میشه،میشه منم مستقل زندگی کنم منم به خونه ی رویایم تو دل طبیعت هدایت بشم باید اروم اروم قدم بردارم هرچیزی رو که ببینم سپاسگزار بودنش باشم باید به احساس خیلی بهتری برسم تا هدایت بشم تا منم با خدا زندگی کنم الان میخام برم به گل و گلدونای که خریدم و به خونمون صفا داده اب بدم بعد بیام اتاقمو مرتب کنم روبروی ایینه قربون صدقه ی خودم برم تو این تایمها با خدا حرف بزنم بگم بهش که ایمانمو قوی تر کنه به قدرتش به بخشندگیش و به عشقش …هر بار که کامنتهاتو میخونم قدم برمیدارم و حالم دگرگون میشه ازت ممنونم که نوشتی ازت ممنونم که توصیف میکنی بهشتت رو.. دوست عزیزم از صمیم قلبم دوست دارم و مشتاق دیدارتم به دستای پر مهر خدا میسپارمت
سلام مجدد زهرا جان: سلام زبون خدا برای افلاطون، تو چقدر خوبی دختر، از این سخنان گوهر بارت به وجد میام و حضور خدارو کنارم حس میکنم، انگار خدا داره باهام حرف میزنه، انگار خدا داره باهام عشق بازی میکنه بهم میگه من کنارتم پسرتم، من باهاتم، تو نگران هیچی نباش، هر چی بخوای من برات فراهم میکنم؛ تو فقط اراده کن من برات فراهم میکنم تو فقط بهم بگو چی میخای: خیالت راحت باشه؛ تو از زندگیت لذت ببر؛ براورده کردن خواسته هات با من: مثل تموم خواسته هایی که براورده شده بقیه هم به روی چشم خودم برات براوردشون میکنم
انگار این نوشته های تورو خدا برام نوشته؛ هر وقت اومدی قدمت به روی چشم؛ اینجا خونه خداست، تو مهمون خدایی، هر وقت دوست داشتی بیا: بیا از بودن در خونه خدا نهایت لذت رو ببر
زهرا با تموم وجودم سپاسگذارتم: تو نمیدونی با نوشته هات با قلبم چکار کردی؛ لبخند گوشه لبمه؛ مرسی ازت زهرا جان
از خداوند وهابم، از خداوند رزاقم، از خدای نعمت ها، از خدای ثروت ها، از خدای فراوانی ها از خدای زیبایی ها، از سروم، از پرودگارم از فرمانروام میخام تورو به تک تک آرزوهات و خواسته هات برسونه؛ تو قلب خیلی مهربونی داره
منم دوست دارم به زودی بیام شهرتون و زیبایی های شهر شمارو ببینم من عاشق اون سبک طبیعت هام: امیدوارم به زودی در مدار این زیبایی ها قرار بگیرم
خیلی خوبی دختر، خیلی فوق العاده ایی؛ تو بهترینی، مراقب خوبی هات باش: ببین حواست باشه خدا چه لطفی بهت کرده که تو سایت استاد عباسمنش هر روز خدارو شکر کن بابت این نعمتت و بابت دیگر نعمت هایی که داری
سلام افلاطون عزیزم دوست نازنینم امیدوارم حالت عالی باشه
این حس و حالی که برام توصیف کردی کاملا متقابله این روزام با حرفای تو بوی خدا رو گرفته یه دلگرمی عجیبی بهش دارم میدونی من تو زمینه ی ثروت و مهاجرت و روابط هنوز نتیجه ای نگرفتم البته از وقتیکه عضو سایت شدم نزدیک به 40میلیون ورودی مالی شدم و کلی هدیه گرفتم کلی مسافرت رفتم کلی جاهای دیدنی و باصفا رفتم تو این مدت خاستگارم زیاد داشتم ولی خوب میتونست بیشتر از اینا باشه و این کار کردنای خیلی کمم روی باورهام باعث میشه یه روزای انقدر کمالگرا بشم که بگم هیچ دستاوردی نداشتم و همین نگاه باعث میشه برم تو فاز مقایسه کردنم با بچه های سایت و تا چند روز منو درگیر میکنه و باعث میشه استمرار و تمرین مداوم روزانه نداشته باشم و همین کارام باعث شده نتیجه ی دلخواه هم رو نگیرم ولی تو با حرفات تکلیفمو روشن کردی و متوجه شدم دو مدل میشه وقتمو تو سایت بگذرونم یه مدلش اینه هرروز ساعتها بشینی یکی دو قسمت از سریالها ببینی بعد فایل دانلودی ببینی و ساعتها تو عقل کل بگردی سوال و جوابها رو بخونی بعد روی دوره کار کردن اونم یبار.و یه مدل دیگه اینکه میشه تو کل روزت 4یا 5بار یه قسمت از دوره تو ببینی و تمرکزی روی خودت کار کنی و ساعتها بالاترین امتیاز کامنت همون قسمت از دوره رو مطالعه کنی و حالا یکی دو قسمت سریالها رو ببینی..ببین من تا قبل صحبت کردن با تو مدل اولی روندم بود و هیچ حرفی از استاد و اونقدری که باید بهش توجه نمیکردم چون ذهنم پر بود از حرفای متفاوت استاد از دانلودها از دوره ها و از عقل کل تو کل روز ذهن من کلی اطلاعات متفاوت به خوردش میرفت و نمیدونست کدوم راهو اول بره ولی الان من با حرفای تو تغییر کردم تمرکزم روی دوره ی عزت نفسه و ساعتها کامنتها رو میخونم در کنارشم سریالها رو میبینم و تامام.و حتی اگه خودمم بخام نمیتونم دیگه همینجوری توی سایت بچرخم و دنبال مطلب جدیدی باشم کل تمرکزم روی دوره هستش الان من تو این کامنت به خودم قول میدم و به تو که میدونم چقدر مشتاقی که موفق بشم میگم که از امروز با هر حس و حالی که باشه من روی دوره ی عزت نفس کار کنم قدر این دوره ی بینظیر و بدونم و با انجام تمارینش این حس سپاسگذاریمو بهش جون بدم و قدم بردارم و از مسیر لذت ببرم…
مرسی ازت دوست خوبم از خدا میخام در بهترین زمان و مکان و در بهترین شرایط براحتی و زیبایی هدایتم کنه اونجا که خدا میدونه چقدر ذوق بودن در اون مکان رویایی رو دارم و بودن با تو رو ازت ممنونم افلاطون عزیزم.
و از خدا میخام تو رو هم در بهترین زمان و مکان به اینجا هدایت کنه و به جاهای زیبا و شگفت انگیزی هدایتمون کنه اون روز میدونم چقدر نکات مثبتی از خانوادم از دنیای اطرافم بهم میگی چون تو بینهایت تحسینگری و شکارچی زیباییها هستی خدا میدونه با اومدن تو به اینجا چه زیبایهای رو به چشم خواهم دید که تا قبل بودن تو متوجهشون نشدم راستی افلاطون عزیزم حتما حتما حتمااااا بعد اینکه از شهرمون دیدن کردی و اومدی خونمون یه کامنت بنویس و از زیبایهای اینجا بنویس چون تو بخوبی متوجه زیباییهای اطرافت هستی و از حق نگذریم تو نویسنده ای فوق العاده ای هستی و نیاز خودم میدونم هرروز اون کامنت زیباتو بخونم تا بیشتر سپاسگزار خدا باشم حالا این کامنت به کنار که حتما باید بنویسی میخام دفتری که برای گفتگو با خدا خریدمم بهت بدم برام بنویسی میخام خط زیباتو ببینم خط زیبایی و خارق العاده ای که توجیح مقام کشوریت شد وااااای خدا مگه تو چ قلم بینظیری داری که همه محتوای به اون خوبی رو ول کرده بودن و دقتشون رفته بود روی خط زیبات!! میخام اون دست نوشته هاتو همیشه تا وقتی هستم با خودم داشته باشم میخام روزیکه مهاجرت کردم و از ایران رفتم همیشه اونو با خودم داشته باشم و یاداورم باشه چه دوستای نازنینی رو من تو کشور خودم دارم میخام هرجا باشم ردی از تو باشه چون تا حالا هر چی ازت دیدم خوده خدا بوده میدونی چه فکری میکنم الان که این حرفا رو زدم به این نتیجه رسیدم تو انقدر حالت با خدا میزوونه انقدر در قلبت خدا رو داری که وجود تو در همه مکانی باعث میشه اونجا پر از ارامش بشه یه انرژی شبیه فرکانس خواهرزاده ی دو ساله ام که وقتی هست عجیب از وجودش ارامش میگیرم و ناخوداگاه با صدای بلند میگم خدای شکرت برای وجود لنا..توم مثل لنا شدی روشنی خونت، شدی ارامش اون خونه ی چوبی زیبا،وجوده توعه که خونت بوی پرادایس و بهم میده مگه غیر اینه که خدا همه جا هست پس چه چیزی باعث شده که رفیقت متوجه ارامش عجیب خونت بشه؟؟نظر منو بخوای میگم وجود افلاطون.اره وجوده توعه که به اون خونه عشق میده تو هرجا باشی تو هر مکانی اونجا رو به بهشت تبدیل میکنی و چیزی غیر از افلاطون نیست بازهم ازت میخام قدر خودتو بدونی و اینار منم قدر خودم و فرکانس خودمو میدونم که دوست بینظیری مثل تو دارم هرجا که هستی به دستای پر مهر خدا میسپارمت که مثل همیشه به سمت زیبایها هدایتت کنه
دوستت دارم
افلاطون جان کامنتمو که منتشر کردم خودم یه دور خوندمش و متوجه شدم یه چیز مهم رو از قلم انداختم و الان در ادامه اومدم بگم من یه دستاورد خیلی خیلی خوب داشتم و اونم دوستی با تو بوده که خدا میدونه جز بهترین دستاوردامی و همین دیروزم به داداشم گفتم مدارم کلی تغییر کرده الان دوستی مثل افلاطون دارم و این هدیه ی خدا به من بوده خدایاسپاسگزارتم..
به نام خدای بخشنده مهربون به نام خدایی که هر لحظه در حال هدایت کردن تمام بندگانشه در هر لحظه داره تمام موجوداتش رو روزی میده به نام خدایی که در هر لحظه برکت رو وارد زندگی همه آدمها میکنه و براش اهمیتی نداره که ما چقدر درآمد داریم چقدر پول داریم به نام خدایی که مراقب تک تک اعضا و جوارح جهان و تک تک موجودات جهان چه اونهایی که قابل دیدنند و چه اونهایی که کیلومترها زیر آبهای اقیانوساند به نام خدایی که تمام جهان رو برای تجربه خودش آفریده و با وجود اینکه خودش قراره که تجربه کنه به ما هم اراده و اختیار ِ انتخاب داده تا خودمون تصمیم بگیریم که میخواهیم چه راهی رو بریم
سلام به همه اساتید بزرگوارم استاد عباس منش بینظیرم مریم جان استادم و دوستان بینظیرم و هر کسی که چشمای قشنگش این پیام رو میخونه.
راستشو بخواین اصلاً توی چند وقت گذشته چیزی به ذهنم نمیرسید که بخوام پای یه فایل ارزشمندی از استاد بنویسم و دربارهاش صحبت بکنم همش داشتم به این فکر میکردم که مگه تو چی داری برای گفتن مگه تو اصلاً کی هستی که بخوای بنویسی؟
اما امروز برای روزهای آینده خودم ، حداقل برای اینکه بدونم امروز چطور گذشته و چطور پیش رفتم و به خاطر اینکه موضوع اصلی فایل خیلی هدایتگرم بود میخوام بنویسم.
قبل از اینکه بخوام چیزی بگم استاد عزیزم بینهایت از شما سپاسگزارم به خاطر فایلهای روزشمار تحول زندگی من به خاطر اینکه خیلی از فایلها و خیلی از آگاهیها هستند که ما اصلاً نمیدونیم دربارشون شنیدیم ولی اصلاً یادمون نمیاد و با گوش دادن بهشون درهای جدیدی از آگاهی رو به رومون باز میکنیم سپاسگزارم از سخاوتتون سپاسگزارم از وقتی که میذارین و همینطور سپاسگزارم از مریم جان شایسته استاد عزیزم که انقدر سخاوتمندانه همکاری میکنند و انقدر با کیفیت فایلهای روز شمار تحول زندگی من رو برای ما دانشجوها در سایت آپلود میکنند.
من تا قبل از این ، فکر میکردم که اگر پول بیشتری داشته باشم اگر یه کاری بکنم که درآمد بیشتری داشته باشم هر چقدر که پول بیشتر بشه من میتونم بیشتر به خواستههام برسم بیشتر احساس رضایت از زندگی رو تجربه میکنم بیشتر احساس موفقیت میکنم و حتی با داشتن پول بیشتر بیشتر به خداوند نزدیک میشم بیشتر رفاقت میکنم باهاش سپاسگزارترم هستم اما بعد از مدتی وقتی که مدار من برای درک آگاهیهای ثروت بالاتر رفت متوجه شدم که باید به گونه دیگهای به جهان نگاه بکنم هر چند که الان هم شاید درآمدشخصیم خیییلی بیشتر نشده اما به شدت احساس رضایتم و رفاقتم با خداوند بیشتر شده و احساس میکنم که بیشتر دارم زندگی میکنم تجربه زیستی من در این کره خاکی ارزشمند خیلی باکیفیت تر شده بیشتر میتونم نعمت های زندگیم رو ببینم بیشتر میتونم با خداوند صحبت کنم و بینهایت بیشتر برکت رو در زندگیم تجربه میکنم. الان متوجه شدم که همونطور که استاد عزیزم میگن مقدار پول حساب بانکی نیست که احساس رضایت ما رو در زندگی بالاتر میبره بلکه نوع نگاه ما آرامشی که داریم و اصلاً فهممون از قوانین که احساس ما رو بهتر میکنه من توی این مدتی که روی قوانین ثروت با خودم کار میکردم گاهی اوقات نتایج مالیم بیشتر میشد بهتر میشد و گاهی اوقاتم کمتر میشد کم کم به این نتیجه رسیدم که باید با خدا بیشتر رفاقت کنم بیشتر با خدا صحبت بکنم مسائلم رو از اون بخوام ، گاهی شاید مبلغ خیلی کمی رو باید برای خواسته هام پرداخت بکنم اما گاهی اوقات به خاطر چشم و همچشمی و به خاطر اینکه ثابت کنم که من آدم ارزشمندتری هستم میخواستم که بیشتر هزینه بکنم اما وقتی که واقع بینانه به مسئله نگاه میکردم میدیدم که من فقط و فقط برای تایید گرفتن هست که میخوام بیشتر هزینه کنم در حالی که با هزینه خیلی کمتر هم من به بهترین حالت ممکن میتونم مسئله رو حل بکنم و اتفاقاً لذت ببرم در حالی که اگر میخواستم که به واسطه بیشتر هزینه کردن تایید دیگران رو بگیرم شاید جنس بهتری رو میگرفتم اما اون جنس بهتر برای اون فردی که قرار بود منو تایید کنه بهتر بود نه برای من .
برای من همون چیزی که مد نظرم من بود و نیاز من رو برطرف میکرد بهتر و عالیتر و ارزشمندتر بود .
مقدار پول حساب بانک من نیستش که احساس رضایت و آرامش رو برای من به ارمغان میاره بلکه ایمان داشتن به خدایی که در درون قلب منه و همواره داره با من صحبت میکنه و منو هدایت میکنه است که احساس رضایت من رو میتونه بالاتر ببره متوجه شدم که مقدار پول حساب بانکی نیست که میتونه رضایت رو در زندگی من بالاتر ببره برکت اون پوله که در زندگی من جاری میشه و ممکنه که من هیچ پولی نداشته باشم اما برکت زندگی من خیلی بیشتر باشه و اون برکت همه کارهارو انجام بده. پول مهم نیست. برکت مهمه. من تازه الان متوجه میشم وقتی که استاد توی دوره روانشناسی ثروت 1 میگفتند که بیایم به جای پول به جای ثروت بگیم برکت یعنی چی. الان متوجه شدم که برکته که مهمه برکته که میتونه زندگی ما رو متحول بکنه برکتی که توحیدیتره برکتی که به خداوند وصله ما وقتی که به خداوند وصل باشیم برکت بیشتری رو توی زندگیمون تجربه میکنیم برکت بیشتر فقط به معنای پول بیشتر نیست به معنای کمتر شدن هزینههاست به معنای بیشتر شدن کیفیت زندگی به معنای تجربههای بهتر، سلامتی بیشتر، روابط بهتر، عشق بیشتر، لذت بیشتر و هرچیز خوب دیگه ایه.
تا قبل از این وقتی که روی قوانین ثروت کار میکردم با خودم فکر میکردم و با خودم میگفتم یا شایدم چند باری توی کامنتام نوشته بودم که زندگی من خیلی پربرکته اما مقدار پوله در درامد شخصیم بیشتر نمیشه اما حالا فهمیدم که اون برکت است که مهمه و یک سری از کارها هست که به کیفیت زندگی من ارزش بیشتری میده و من میتونم در تجربه زیستنم در این کره خاکی کیفیت بیشتری رو تجربه کنم.
شاید تا الان مقدار پول حساب بانکی من بیشتر از قبل نشده اما به واسطه احساس آرامشی که بیشتر دارم تجربه میکنم و به واسطه ایمانم که نسبت به قبل بیشتر شده کیفیت بیشتری رو دارم در زندگیم مشاهده میکنم شاید قبلاً هم این کیفیت بود اما من با این دید اصلاً نگاهش نمیکردم من فکر میکردم که فقط پول که میتونه کیفیت رو در زندگی من بالاتر ببره اما الان سعی میکنم که با تمام وجودم و با تمام ذرات تنم با تمام توجهم از زندگی لذت ببرم الان بیشتر به این واقفم که در این جهان پهناور و بزرگ فقط و فقط یک توجه و یک آگاهی هستم تمام اون چیزی که میبینم و تمام اون چیزی که میشنوم دربارش، متعلق به این جهانه و من به زودی قراره که از این جهان پهناور و بزرگ به یک جای دیگهای نقل مکان کنم و قراره که به ملاقات با پروردگارم نائل بشم وقتی میگم به زودی قراره این اتفاق بیفته به این مفهومه که زندگی در این جهان در این کره خاکی مثل یک چشم به هم زدنه همونطور که متوجه نشدم 30 سال گذشته ی زندگیم چطوری اومد و رفت همونطور هم قطعاً متوجه نمیشم که دهههای بعد چطور قراره که بگذره و یک روزی میاد که قراره از این کره خاکی و تجربی زیستن در اون خداحافظی کنم و از این جهان برم. وقتی که بیشتر این برام جا افتاد و ،همونطور که بیشتر داره جا میافته بیشتر دارم از تجربهام در این جهان لذت میبرم تا قبل از این به این فکر میکردم که بزار درآمدم بیشتر بشه بزار پس اندازم خیلی بیشتر بشه بعدش فلان کارو میکنم فلان چیزو میخرم اون مهارت رو به دست میارم اون سفر رو میرم فلان مهمونی رو میگیرم یعنی تنها توجه من روی این بود که یه کاری کنم که درآمد من ورودی مالی من بیشتر و بیشتر بشه و هر چقدر که تلاش میکردم بیشتر احساس عجز و ناتوانی بهم دست میداد چون احساس میکردم که تمام توجه و تمام حواس و تمام نیروم رو گذاشتم روی اون مسئله اما نتیجه دلخواهم رو نمیگیرم به خاطر اینکه احساس میکردم که من با تمام وجودم پای این مسئله ایستادم اما هیچ نتیجهای نداره اما بعد متوجه شدم که به جای اینکه بیام و تمرکزم رو بذارم روی یک موضوع بیرون از خودم که بهش هیچ کنترلی ندارم و هیچ کاری از دستم بر نمیاد توجه و تمرکزم رو بذارم روی شخصیت خودم نگاهم رو توحیدیتر کنم قدردانتر باشم و تجربه زیستنم رو بیشتر احساسش کنم اگر میخوام مهارتی رو یاد بگیرم همین الان شروع کنم شاید نتونم برم کلاس خصوصی یا کلاس بیرون ثبت نام بکنم اما همین الان میتونم اونو به صورت رایگان در یوتیوب یاد بگیرم شاید الان نتونم یک ساز باحال داشته باشم تا نوازندگی رو یاد بگیرم اما همین الان میتونم یه کار دیگهای رو که بهش علاقمند هستم رو یاد بگیرم و از وقتی که دارم استفاده بکنم شاید الان نتونم برم دور دنیا رو بگردم اما محوطه خونههای سازمانی که در اون زندگی میکنیم هم بسیار بسیار زیباست و من تا الان نرفتم همه جاشو بگردم و از تنهایی خودم در اون مکانها لذت ببرم شاید الان پول رفتن به کلاس خصوصی زبان و گرفتن یک مربی خصوصی رو نداشته باشم اما میتونم توی خونه زبان بخونم فیلم ببینم کتابهای مختلف رو بخونم پادکستهای انگلیسی گوش بدم تا گوشم عادت بکنه و بیشتر یاد بگیرم شاید الان نتونم برم بهترین مربی خصوصی ورزشیو داشته باشم تا باهام کار بکنه اما میتونم در کلاسهای یوتیوب شرکت کنم فیلمهای آموزشی یا ورزشی رو دانلود کنم و توی تلویزیون پخش کنم و از ورزش کردن لذت ببرم و استفاده کنم شاید الان نتونم در یک کلاس خصوصی هنری شرکت کنم و مهارتهای هنری خودم را افزایش بدم اما میتونم توی سایتهای مختلف یا حتی از یوتیوب چیزهای مختلفی رو یاد بگیرم و با تمرین مهارت هنری خودم رو بالاتر ببرم.این نگاه برای من یک نتیجه خیلی قشنگی داشته و اونم این بود که حالا وقتی که دوستام ازم میخوان که باهاشون برم باشگاه وقتی بهشون میگم که من تنهایی توی خونه ورزش میکنم بهم میگن که تو چطوری میتونی تنهایی این همه کار انجام بدی چطور میتونی تنهایی بدون اینکه کسی بالا سرت باشه کلاسهای آموزشی رو از یوتیوب یاد بگیری مهارتت رو بالاتر ببری چطوری میتونی این همه مستقلانه عمل بکنی و بدون اینکه کسی پیگیرت بکنه کاری روبه اتمام برسونی. من با همین روش یعنی با توجه کردن به اینکه الان چه چیزهایی دارم که میتونم ازشون استفاده بکنم و با مستقل شدن و نیازمند نبودن به بیرون از خودم تونستم خیلی کارها انجام بدم تونستم مهارتهای هنریم رو افزایش بدم تونستم زبانم رو تقویت بکنم توی خونه ورزش بکنم و خیلی خیلی از مهارتهای دیگهای رو که شاید خیلی از دوستام میرن و بیرون از خونشون انجام میدنو من تو خونه با کیفیت بیشتری انجام میدم. در یک سال گذشته وقتی که بیشتر روی قوانین ثروت کار کردم به توحید هدایت شدم و متوجه شدم که قدرت رو به کس اشتباهی داده بودم من احساس کرده بودم که پول میتونه کیفیت زندگی من رو بالاتر ببره اما تمام اتفاقات تمام شرایط داشتن اینو به من نشون میدادن که قدرت دست کس دیگهایه برای اینکه کیفیت زندگیت رو بالاتر ببری به خودش برگرد. من از وقتی که به توحید برگشتم از وقتی که دارم سعی میکنم که خدای این جهان رو خدایی که در هر لحظه از طریق قلبم داره به من هدایتش رو میرسونه و با من صحبت میکنه بشناسم احساس میکنم که ورق برگشته احساس میکنم که عمق کیفیتهای زندگیم بیشتر و بیشتر و بیشتر شده احساس میکنم که فهم من از تجربه زیستنم در این جهان بزرگتر شده احساس میکنم که رفاقت عمیقتری رو با قدرت مطلق این جهان دارم تجربه میکنم و دیگه حاضر نیستم که این رفاقت رو با هیچ چیز دیگهای عوض کنم از اونجایی که از بچگی به ما گفتن که پول خیلی مهمه و اگر پول نداشته باشی بدبختی شاید هنوز هم نتونسته باشم که اونقدر که لازمه و اونقدر که باید قدرت این موجود عزیز رو توی ذهنم به صفر برسونم اما تا اونجایی که تونستم احساس رهایی پیدا کنم رضایت دارم مطمئناً اگر بیشتر همراه باشم با توحید اگر بیشتر با خداوند رفاقت کنم اگر این رفاقته هر روز باشه و ادامه دار باشه و صحبتهامون قطع نشه و اگر درگیر روزمره نشم میتونم قدرت خداوند رو توی زندگیم بیشتر و بیشتر کنم و بیشتر بشناسمش و به این واسطه قدرتمندتر بشم. توی این مدتی که سعی کردم که روی توحید بیشتر کار بکنم و قدرت پول رو در ذهنم کم و کمتر بکنم احساس میکنم که نعمتهای بیشتری توی زندگیم وارد میشه برکت پولم خیلی بیشتر شده نیازهای من وابسته به پول نیست و هر بار هم که یه مسئلهای به وجود بیاد قبل از اینکه بخوام اون مسئله رو حل بکنم به راحتی پولش میرسه اصلا قابل مقایسه با قبل نیست . من فکر میکنم که وقتی که ما تمام حواس و توجهمون روی این باشه که درآمدمون رو بالاتر ببریم خونه بزرگتری داشته باشیم ماشین بهتری بگیریم فلان مسافرت لاکچری رو بریم ذهن خودمون رو محدود میکنیم تمام ارزشهامون رو اشتباه انتخاب میکنیم ما همین الان هم خوشبختیم همین الان هم نیازی به هیچ چیز دیگهای بیرون از خودمون نداریم که احساس خوشحالی و رضایت بیشتری رو تجربه بکنیم همین الانم میتونیم با قدرت گرفتن از پول یشتر فکر کنیم و خلاقانهتر زندگی بکنیم و من فکر میکنم که اگر بخواهیم طبق آموزشهای استاد عزیزمون پیش بریم اگر ورودیهامون رو بیشتر کنترل بکنیم و اگر تمام توجه و تمرکزمون رو بذاریم روی زندگی شخصی خودمون و و به این فکر نکنیم که اگر فلان کارو بکنم دیگران چه فکری درباره من میکنند یا اگر فلان کارو انجام ندم تایید نمیشم میتونیم خلاقانهتر و بهتر و پربرکتتر زندگی بکنیم .
سلام غزل زیبا دوست خوبم، همیشه نکته سنجی شمارو تحسین کردم، کامنت هات سلیس و روان عه، نکات بسیار کلیدی و آموزنده ای رو مثل یک معلم تدریس میکنی. از تجربیات زندگی ات نکات بسیار دقیقی بیرون میکشی و من بسیار تحسین میکنم این ویژگی نکته سنجت رو.شما واقعا خوب آموزگاری هستی.
من امروز قدم 7 جلسه2 رو نوشتن و گوش دادنش رو بعد از 5 روز تموم کردم، انقدر ک آگاهی داره این فایل نمیشه ب راحتی ازش گذشت(بهت پیشنهاد میدم گوشش بدی) و خوندن کامنت شما تکمیل کننده این قسمت بود، خداروشکر. همیشه دوست دارم از تجربیات افراد آگاه بشم، تجربیاتی ک خودشون راهی رو پیمودن و نتیجه گیری کردن و من سراپا گوش میشم.
دیدگاهت در مورد پول بسیار عالی بود،ایمان داشتن به خدایی که در درون قلب منه و همواره داره با من صحبت میکنه و منو هدایت میکنه است کهاحساس رضایت من رو میتونه بالاتر ببره
برکت اون پول میتونه منو ب رضایت از زندگی برسونه
من یه مدت ب اینکه چطور درآمدم بیشتر بشه فکر کردم و چون باعث میشد ب ناسپاسی از شرایط موجودم برسم و نعمت های اکنونم رو نبینم، درآمد من کم و کمتر شد، ولی این باعث نشد ک من کم بیارم و با وجود نجواها من ادامه دادم و نزاشتم احساسم خیلی بد بشه و خداروشکر با گوش دادن این جلسه متوجه این باگ در خودم شدم و خیلی خوشحال شدم ک یافتمش، حالا قدر این آگاهی رو خیلی خوب میدونم و حالا سعی میکنم حتی برای اومدن تک تک مشتری ها سپاسگزار باشم و حال خوشم وابسته ب اومدن و نیومدن مشتری نیست.
این خیلی نتیجه خوبیه ها، ینی من قبلا حساب کتاب میکردم و مینوشتم ورودی روزانه ام رو، و یا مثلا اگر درآمد امروزم از روز قبلم کمتر میشد ناسپاسی می اومد سراغم و نجواها شروع ب صحبت میکردن.
و دو روز پیش ک تو مغازه نشسته بودم و هیچ مشتری ای نیومد و من کل مدت توی سایت بودم و تا نجوا می اومد من حواسم رو پرت میکردم و میگفتم من اومدم کتابخونه.شاد و خوشحال مغازه رو بستم و توی راه خونه فهمیدم ک چقدر شخصیت من تغییر کرده، دیگه حال خوش من خیلی وابسته ب اومدن یا نیومدن مشتری نیست، چرا اگر بیاد من خوشحال میشم ولی دیگه خیلی گیر نمیدم ب قول استاد تقلا نمیکنم و مثل ماشینی ک توی گل گیر کرده گاز نمیدم.رها تر هستم و میگم آقا خدا خودش میفرسته مگه تاحالا شده منو لنگ بزاره؟ میشه ک یه مشتری بیاد و ب اندازه 10 تای دیگه بخره، دیدم تجربه کردم، این مشتری ها رو جایزه تقوام فرستاده برام.
اره خلاصه دیدم من توی تقوا و کنترل ذهن خیلیی قوی تر شدم نسبت ب چند ماه قبلم بعد ب خودم گفتم خب این بزرگ ترین نتیجه است دیگه. یه موقع هایی ی شرایطی خیلی شخصیت آدمو بزرگ میکنه، این کنترل ذهن ک هر روز میگی فقط برای امروزم تقوا کنم و امروز رو در لحظه باشم این هر روز هر روزا یه شخصیت بزرگ میسازه ک تو مسائل بزرگتر راحت تر از پس ذهن و نجواهاش بربیای.
دیدم من دیگه برای تک تک مشتری هام شکرگزاری میکنم و این یعنی نتیجه، من راحت تر میبخشم، بیشتر از پولم خرج میکنم، دیگه وابسته پول نیستم، رهاتر شدم،خب اینا نتیجه است دیگه. نتیجه ک فقط پول نیست، اگر من شخصیتم تغییر کنه نتایج خوب خودشون میان.
استاد تو این جلسه میگن من گفتم وظیفه من فقط رسیدن ب احساس بهتر درطول روز با توجه کردن ب نکات مثبت زندگیم هست. و اتفاقات خوب خودش میاد، خودش میاد، خود ب خود رخ میده. می بینی این خود ب خود چه احساس آرامشی ب آدم میده، دیگه تقلایی درکار نیست، دیگه عجله و بدوبدو و مقایسه کردن و من عقب افتادم از اون، اون جلو افتاد از منی در کار نیست.
اتفاقات خوب ینی چی؟ ینی سلامتی بیشتر، روابط قشنگ تر، مسافرت و تفریح، ثروت بیشتر. استاد گفتن از ی جایی ب بعد من دیگه نیومدم بگم من امروز روی ثروت کار میکنم، من امروز روی روابط کار میکنم، گفتم آقا من میام امروز توجه بیشتری ب نکات مثبت زندگیم میکنم، میگم چه طوری حالم بهتر بشه. اتفاقات خوب رو جهان خودش برام بوجود میاره.
میدونی اگه همه ما یادمون باشه ک تو لحظه زندگی کنیم دیگه تمامه، دیگه زندگی فقط میشه لذت و لذت. یه تغییر شخصیت دیگه ک امروز متوجه شدم( چون خودم رو با اطرافیان مقایسه میکنم متوجه میشم.) اونم اینه ک من در لحظه از اون نعمتی ک دارم استفاده میکنم لذت میبرم. یعنی اگر دارم غذا میخورم واقعا دارم غذا میخورم و بینهایت ازش لذت میبرم بابت تک تک لقمه هام، اگر قهوه میخورم انگار دنیارو ب من دادن، اگر ورزش میکنم دارم اون لحظه فقط ورزش میکنم، اگر کار خونه انجام میدم، اگر فیلم می بینم، اگر با کسی هم صحبت میشم و…این منو از حس رضایت پر کرده. و وقتی می بینم کسی موقع غذا خوردن گوشی دستشه مغزم ارور میده میگم چطور میتونی این تایم زیبا رو اینطوری بگذرونی، اصلا حواست هست ب غذات؟ اصلا لذتی میبری و دیدم ک اون افراد هرچی بزاری جلوشون سپاسگزار واقعی نیستن و ب خودم میگم انشاله ب راه راست هدایت بشی، چون خیلیا هنوز اندر خم یک کوچه ان.و ب همین خاطر از زندگی راضی نیستن. شاید این یه مسئله کوچیک باشه ولی وقتی عمیق نگاه کنی میفهمی فقط آدم هایی ک تونستن شخصیت قدردان و سپاسگزار در خودشون بسازن اینو درک میکنن.
در مورد تنهایی لذت بردن گفتی، آخ ک این چه نتیجه ی زیبایی عه ک ما گرفتیم. اتفاقا من دیشب تو اسنپ با خانم راننده ک چقدر هم خوش برخورد و ناز بودن شروع ب صحبت کردم و گفتن تنها هستین؟ چقد خوبه ک میتونی تنهایی بری بیرون و لذت ببری. گفتم من با تنهایی هام بیشتر عشق میکنم و همیشه هم تنها میرم بیرون گفتن خوش بحالت چطوری میتونی من ک نمیتونم. گفتم تنها نیستم البته با خدا ام، ینی با اون حرف میزنم و خیلی هم لذت بخشه. سکوت کردن و مکالمه تموم شد دیگه فکر کنم توی فرکانس اش نبودن یا چیزی متوجه نشدن ؛) گفتن دیوانه است این دختر چی میگه ههههه.
همین از تنهایی لذت بردن رو فکرش رو بکن این چه نتیجه بزرگیه، اینکه با تنهایی ات عشق میکنی، با خدات حرف میزنی، خواسته هاتو میگی، نعمت هاتو ب یاد میاری. آرامش اصن این آرامشه بخدا بزرگ ترین نتیجه است ولی ما یادمون میره من یادم میره ک این نتایج رو دارم و وقتی خودم رو با بقیه مقایسه میکنم تازه متوجه شون میشم.
این جملات ام ک دیگه تیرخلاص بود:
از وقتی که به توحید برگشتم از وقتی که دارم سعی میکنم که خدای این جهان رو خدایی که در هر لحظه از طریق قلبم داره به من هدایتش رو میرسونه و با من صحبت میکنه بشناسم احساس میکنم که ورق برگشته، احساس میکنم که عمق کیفیتهای زندگیم بیشتر و بیشتر و بیشتر شده احساس میکنم که فهم من از تجربه زیستنم در این جهان بزرگتر شده، احساس میکنم که رفاقت عمیقتری رو با قدرت مطلق این جهان دارم تجربه میکنم و دیگه حاضر نیستم که این رفاقت رو با هیچ چیز دیگهای عوض کنم.
در پناه الله باشی دوست خوبم، برامون بنویس،هرچی هم نجوا گفت تو بنویس ؛))
سلام به دوست عزیزم ناعمه جانم . امیدوارم که حالت عالی باشه عزیزم. خیلی ازت ممنونم که از تجربیات خودت بهم گفتی .
خیلی ازت ممنونم که تحسین کردی دوست نازنینم قطعاً خودت هم خیلی خیلی تحسین برانگیزی و نوع نوشتارت خیلی شیوا و دلنشینه
زمانی خوندم پیامت رو که به شنیدن تجربیات یک دوست واقعاً نیاز داشتم. احساس کردم که کنار هم نشستیم و شما داری برای من تعریف میکنی از تجربیات خودت و اینکه چطوری کار میکنی روی خودت …
خیلی خوشحالم از اینکه مغازه خودت رو داری و از تجربیات قشنگت و از آگاهیهایی که بهشون دست پیدا کردی برام گفتی.
ناعمه جانم از این جهت احساس صمیمیت بیشتری باهات داشتم که وقتی عکس قشنگت رو دیدم متوجه شدم که شما شبیه یکی از دوستای خیلی عزیز من هستی که مثل خودت خیلی شیرینه با این تفاوت که شما قانونو هم بلدی و به زیبایی اجراش میکنی .
همیشه در مسیر عشق باشی روحت پر از نور و حال دلت عالی باشه عزیزم.
اولا من چقدر عکس شما رو دوست دارم پر از عشق و صمیمت، انشالله همیشه در کنار همسر و فرزند زیباتون در خوشی و سلامتی روزهاتون رو سپری کنید.
سپاسگزارم بابت لطف و محبت تون برای پاسخی ک نوشتین برام.
بله دقیقا سمانه جان، ما نیاز داریم ک ب خودمون یادآوری کنیم من باید در لحظه زندگی کنم، من فقط امروزم رو میخوام خوش بگذرونم. خود من شده بارها چسبیدم ب یک موضوعی و رها نبودم و دیدم ای دل غافل از نعمت هایی ک الان در اختیارته غافل شدی، ندیدی شون و گفتی خدایا اون اون میخوام. خدا هم میگه صبر داشته باش، خواسته های تو دم دره، تو باید در و باز بزاری.
حالا این در با چی باز میشه؟ با احساس خوب، با حال خوب.
قانون ساده است ولی انسان فراموشکار و عجول عه، میخواد زود ب اون موفقیت مدنظرش برسه، وقتی هم ب اون خواسته اش رسید میگه همین؟ و باز میره سراغ خواسته بعدی. اینکه من خواسته های متنوعی داشته باشم خیلی هم خوبه ولی اینو بدونم و از خودم بپرسم من اون خواسته رو برا چی میخوام؟ برای احساس خوب. خب من میام از همین داشته های الانم سپاسگزاری میکنم و ب اون احساس خوب میرسم، اجازه میدم خواسته هام هم خود ب خود برآورده بشن.
باید رها باشیم در مورد نحوه رسیدن ب خواسته هامون، باید بپذیریم عقل ما محدوده، من وقتی میتونم با تجسم رسیدن ب اون خواسته و ذوق و شوقی ک در من متبلور میشه ب احساس عالی برسم خب چرا اینکارو نکنم؟ چرا اینکارو نکنم؟
گاهی من فقط ثروت رو نعمت میدونم، ولی ب قول شما داشته های من ثروت من است. امروز من با پدر عزیزم رفتیم جایی، پدری ک عاشقانه ب درخواست هام جواب مثبت میده، منو هرجا بخوام میبره، حتی بین کارش، کارش رو تعطیل میکنه و منو میبره و میاره در نهایت عزت و احترام.
امروز داشتم تو ماشین میگفتم خدایا شکرت بخدا تو ب من خیلی نعمت دادی ها، نعمت پدر عزیزم، پدر سالم و صالح، نعمت این ماشین ک دراختیارماست و تو مسخر ما کردی ک آسان شویم برای آسانی ها، نعمت کولر ماشین ک پدر عزیزم برام زد و یک دقیقه هم خاموشش نکرد، صبر پدرم، قبول کردن درخواستم، محلی ک رفتم و برخورد بسیار مهربان اون افراد با من.
من حتی با ناعمه دفعه قبل ک رفته بود اونجا فرق میکردم، من با احساس لیاقت بیشتری از پدرم درخواست کردم و جهان ب من پاسخ خوبی داد، من گفتم من مزاحم کسی نمیشم، پدرم عاشقانه منو میبره، صبح ب خدا گفتم خدایا تو منو میبری پس هماهنگی هاشم با خودت، من ب خودم عذاب وجدان ندادم و بارها گفتم ناعمه تو لایق این هستی ک در نهایت آسانی، سادگی، با عزت و عشق ب خواسته هات برسی.چقدر درخواست توحیدی با درخواستی ک وابسته هستی ک حتما باید جواب مثبت بدهد فرق داره. چقدر خوبه ک همیشه وابسته خدایمان باشیم.
اصلا متوجه میشم ک جهان داره با من متفاوت برخورد میکنه. کارهام نرم و آسان پیش میره، دارم صدای هدایت های خدا رو بیشتر میشنوم، گوشم شنواتر شده، گوشامو تیز میکنم ک الهام رو رو هوا بگیرم، باید تسلیم تر باشم، باید رها تر باشم، هرچی گفت بگم چشم.
آرامشم بیشتر و بیشتر شده، امروز یک جاده رو اشتباهی رفتیم، من سریع ب خودم گفتم این هدایت بود، حتما ما باید از اینجا می اومدیم، پدرم گفت عه اشتباه اومدیم با اینکه راهنمای چپ زده بود ولی راست رفت، گفتم خیره اشکال نداره. مطمئنم خیریتی بوده، توی راه اشتباه دنبال نشانه میگشتم ک ببینم خدا میخواد با من حرف بزنه. و من فقط ثروت بیشتر دیدم و تحسین کردم. گفتم حتما نباید از اون جاده میرفتیم، حتما خیریتی داشته برامون.
سمانه جان دوستت دارم، فرزندتون خیلی شیرین عه ببوسین اش، تجربیات زیبایی کسب خواهید کرد، مادر شدن تجربه زیبایی هست. در پناه الله شاد و ثروتمند باشید.
سلام ناعمه جان من این کامنت را نوشتم تا برای فایل روز شمار تحول بگذارم وسطای کامنت یکهو یاد شما افتادم و از اون جایی که تصمیم گرفتم به حس های ریز هر لحظه ام توجه کنم این را یک نشانه از سمت خدا دیدم که بهتر است برای شما بفرستم . شاید هم علتش این باشد که امروز کامنت شما را خواندم و کلی تحسینتون کردم به خاطر باور فراوانی که داری تو خودت ایجاد می کنی اینکه
( خدا خودش می فرستاد)
تو لحظه حال باشی.
یک سوالم از سریال زندگی در بهشت این بود که چطور مریم جان این هم کارها را با لذت انجام میدهند؟ بعد فهمیدم رازش تو زندگی در لحظه است ! وقتی تو لحظه زندگی کنی از هر کار اون لحظه آن لذت می بری.
تقواو کنترل ذهن هر روزه ات ،
شخصیت سپاسگزار و قدردانت……………
خلاصه، متن این است:
امروز خدا کلی برام وقت باز کرد تا کامنت بخونم. لابلای کامنت ها متوجه شدم دوستان چه ارتباط های خالص و صمیمانهای با خدا برقرار می کنند چقدر راحتو شفاف الهاماتشون را می گیرند . پیش خودم گفتم کاشکی منم به این راحتی می فهمیدم خدا چی بهم می گوید ،بعد گفتم مقایسه سم است و خدا برای همه به یک اندازه در دسترس است اگر اونها اینقدر دریافتشون بالا رفته لابد از الهامات کوچک شروع کردند پس منم هر چی حسم بهم می گوید و احساسم براش خوب بود همون موقع انجامش می دهم تا با استمرار نتایج بزرگتر بگیرم . در همین حین خبردار شدم اون پروژه ای که می خواستم روش کار کنم منتفی شده اولش تو ذوقم خورد اما بلافاصله یعنی به ثانیه نکشید گفتم خیر بوده حتما خدا پلن بهتری برام دارد اومدم تمام برنامه های کلاسی را که برای اون پروژه ریخته بودم را دراپ کردم و گفتم حالا خودم می تونم آزادانه کلاس بردارم . سرچ کردم ، اون ساعتی که من می خواستم فقط یک کلاس و فقط یک نفر جا داشت همون لحظه ادش کردم . بعد دیدم چه استادی چقدر بقیه ازش راضی اند چقدر تو زمانم صرفه جویی شد چقدر وقتم باز تر شد چقدر از نگرانی هام کم شد چقدر دغدغه هماهنگ کردن خودم را با مدرسه بچه ها داشتم که کاملاً برطرف شد تازه یکی از نگرانی هام این بود که به سایت نتونم سربزنم نتونم کامنت بخونم فایل هر روز ببینم که همش را خدا برام راست و ریست کرد یعنی عاشقتم خدا که آسانم کردی برای آسانی ها . اینجا بود که فهمیدم همین که حسم گفت برو تمام کلاس هاتو دراپ کن فقط یک کلاس بردار. و فقط یک کلاس ظرفیت داشت منو بپذیره ، یعنی به حرف خدا گوش دادم چون خدا یحول بین المرء و قلبه است چون خدا اقرب الیه من حبل الورید است چون خدا تو قلب انسان مومن است. وقتی به حرف احساس خوبت گوش بدهی به صدای امید، یعنی دریافت کردی آنچه خدا گفته را و عمل کردی . الذین آمنو و عملو الصالحات.
یک مسئله پزشکی هم داشتم که نمی تونستم تصمیم بگیرم چکار کنم هر چی با عقل و ذهنم رفتم جلو چیزی نفهمیدم هر چی هم سعی کردم صدای خدا را بشنوم نتونستم، همینجور تو دودلی مونده بودم که یکهو حسم گفت اگر تا اون روز نشانه ای ندیدی ! با دکتر مطرح کن، بعد هر چیزی پیش اومد هر راهی باز شد بدون اون راه را خدا باز کرده و اون بهتر است .
سلام نفیس جان دوست خوبم، بسیار سپاسگزارم ک محبت کردین و برای من کامنت گذاشتین. ممنونم برای اینکه یادآوری کردین در لحظه باشم، چقد نیاز دارم ک هر روز اینو ب خودم یادآوری کنم ک انقد نچسبم ب فرداها، ب خواسته هام، فقط امروز و زندگی کنم.
یکی از خواسته های من از خدا تو ستاره قطبی اینه ک خدایا چطور از امروزم نهایت لذت رو ببرم؟ چطور احساس بهتری رو داشته باشم؟ تو بهم ایده بده چکار میتونم بکنم، چطور با همین شرایط کنونی ام بتونم لذت بیشتری ببرم، شادتر باشم، از نعمت ها و امکاناتی ک دراختیارم قرار دادی نهایت استفاده و قدردانی رو ببرم. ازش میخوام قدرت شکرگزاری بیشتر بهم بده، وای ک شکرگزاری مهمه. من خودم در لحظه سعی میکنم اتفاقات خوبی ک برام میوفته رو بنویسم تو گوشیم.
مریم جان، خانم شایسته عزیز، بهترین الگو برای من هستن، همیشه ب ریزترین جزئیات رفتاری شون دقت میکنم و از این همه شخصیت درصلح و آرام و درلحظه لذت میبرم و همیشه تحسین شون میکنم، اکتیو بودن شون، محبت کردن بی دریغ، عشق بی منت ورزیدن شون، صدای شوق برانگیزشون مخصوصا در شروع روز، پایه همه جور فعالیت و حرکت بودن، شخصیتی منعطف ک وفق میدن خودشون رو با هر شرایطی وووووو. و ما چقدر خوشبختیم ک چنین الگویی داریم ک ازشون یاد بگیریم، خداروشکر. حتی باعث شده من تمیزتر بشم، اکتیو تر بشم و کارهای خونه و کارهای شخصی ام رو باعشق انجام بدم.
در مورد شنیدن هدایت بگم براتون، راستش من از وقتی دوره 12 قدم رو شروع کردم مخصوصا قدم 7 و 8، خیلی آگاهی هاش کمکم کرد ک بپذیرم آقا من هدایت میشدم، چون قبل از اون من اصن نمی پذیرفتم ینی نمی دونستم ک خدا باهام حرف میزنه، این ب احساس لیاقت هم برمیگرده اینکه من چقدر خودم رو لایق میدونم آیا این احساس لیاقت رو در خودم ساختم ک خدا با من میتونه حرف بزنه؟
آیه های قرآن ک خدا گفته هدایت شما برعهده ماست، و اون آیه ک گفته همون موقع ک آدم و حوا گفتیم هبوط کنید بلافاصله گفته بدانید هدایتی از سمت من میاد. ینی خدا با قول هدایت ما رو ب زمین فرستاده. خودش مسیر زندگی مون رو برامون هموار میکنه با هدایت هاش. و البته کامنت های توحیدی سعیده جان، ک از هدایت و الهامات خدا میگفت خیلی بهم کمک کرد ایشون الگوی بسیار خوبی هستن، و اینکه قرآن میخونم تقریبا هر روز، و قشنگ احساس میکنم یه آیه هایی انگار مستقیم برای وضع اون روزم هست و و
تایید میکنم نشانه ها رو. ینی میام ب خودم میگم خدایا عَههههه این تو بودی ها، بخدا این تو بودی بهم گفتی، این هدایت تو بودها. اولش همون حس ریز ب قول خودتون، بعدش کم کم واضح تر می شنوید، نگران نباشید با تکامل خیلی بهتر می شنوید. من خودم هنوز خیلی گوشم شنوا نشده و خیلییی جای کار دارم و از خدا میخوام ک گوشم را شنوا کنه چون همیشه هدایت ها هست، ازش سوال میپرسم.ازش کمک میخوام، بارها بهش میگم من هیچی نمیدونم.
منم خیلی سوال نصفه نیمه دارم تو ذهنم ولی سپردم ب خودش ک در زمان مناسب هدایتم کنه، باید صبرم رو نشون بدم و ب زمان بندی خدا اعتماد کنم و بزارم خودش پلن بریزه، چون خدا بهترین برنامه ریزه. خیلی خوشحال شدم ک مشکل تون رو با نگاه الخیر فی ماوقع حل کردید. منم سوالاتی دارم، منم گاهی فکر میکنم خدا صدامو نمیشنوه، بهش میگم چرا جوابمو نمیدی عصبانی میشم از دستش، منم فک میکنم فراموشم کرده، چرا زود جوابمو نمیده، چرا امروز صداتو نشنیدم، چرا هدایتی نمیاد. انسان عجوله عجول، اون در زمان مناسب هدایت مون میکنه فقط یاد بگیریم رها باشیم، آرام و رها. باید قانون تکامل رو ب یاد خودمون بیاریم.
دوست تون دارم مرسی ک نوشتین ک منم این آگاهی هارو نشر بدم و یاد بگیریم همه مون، در پناه الله شاد و ثروتمند باشید دوست خوبم
با تمام وجودم سپاسگزار خداوندم که هدایتم کرد به کلامش از طریق دیدگاه شما
چند مرتبه خوندم دیدگاه ارزشمند شما رو که لازم دیدم جواب دیدگاه شمارو بدم که هم متن شما رو چندین بار دیگه بخونم هم سیو باشه در بقیه دیدگاهام
از بچگی به خاطر محدودیت های که تو خانواده داشتم
آرزو داشتم که آزادی زمانی آزادی مکانی و آزادی مالی رو تجربه کنم
ولی وقتی به حقوق ماهیانه خودم نگاه میکردم میگفتم خدایا من میخوام آزاد باشم ولی با این درآمد :(
وقتی فایل های سایت رو گوش میکردم برکت توی زندگیم به شکل های متفاوت جاری بود. بی نهایت حمایت خدا رو در تمام تضادهام داشتم
ولی اون پول زیاد برام مهمتر بود و سعی میکردم روی خودم کار کنم و شخصیتم رو بهتر کنم.
اما به یکباره خداوند کارهارو انجام داد.به لطف الله از همون جایی که بودم از محدودیت به آزادی رسیدم
و خداوند مهربان بهم پول داد .خونه داد
آزادی داد
و نجاتم داد و همواره هم داره نجاتم میده
و رابطه ام با خدا داره بهتر و بهتر میشه
باز یه ترسی هم داشتم که نکنه بدون پول بدبخت بشم
به خاطر همون باورهای که بهمون میگفتند من پول رو برای لذت بردن نمیخواستم .بلکه برای اینکه بدبخت نشم میخواستم
و همه اعضای خانواده هم از این حربه استفاده میکردند که تو پولت تموم بشه یا پول نسازی بدبخت میشی
وقتی هم به ایده های الهامیم فکر میکردم از خودم میپرسیدم این ایده که پول نمیده :(
وبه جای شکر گذاری به ترس از بی پولی یا بینتیجه بودن اون فکر میکردم
(( غزل جان من یکی از بزرگترین ترس ام رو تو متن تو پیدا کردم
از اونجایی که از بچگی به ما گفتن که پول خیلی مهمه و اگر پول نداشته باشی بدبختی))
یکی به ما نگفت با خدا باش پادشاهی کن
در صورتیکه اگه من رابطه ام با خداوند بهتر و بهتر بشه به همون میزان به ثروت نزدیک و نزدیکترمیشم و برکت میاد تو زندگیم
من باید روی حمایت خدا حساب کنم روی هدایت خدا حساب کنم و به شکل برکت و نعمت و کم شدن هزینه هام بیاد تو زندگیم،همانطور که برای زندگی توی این خونه و وسایل و امکانات عالی و آزادی که دارم تجربه میکنم یک ریال هم پرداخت نکردم
و تک تک اعضای خانواده از همین موضوع که من به راحتی دارم نعمت های خدا رو تجربه میکنم بدون پرداخت ریالی پول و هزینه بسیار بسیار خشمناک هستند از من و خدای من :)))
سلام زهرا جون روزت بخیر امیدوارم که حالت عالی باشه عزیزم خیلی ازت ممنونم که برام از تجربیات خودت گفتی خیلی تحسینت میکنم به خاطر موفقیتهایی که به دست آوردی به خاطر تجربیات شیرینت خدا را شکر به خاطر اینکه توی خونهای زندگی میکنی که همه امکانات برات فراهمه بدون اینکه هزینهای پرداخت کنی. زهرا جون کامنتت برام خیلی الهام بخش بود امیدوارم که همیشه در پناه خدای ثروتمند وهاب باشی همیشه رفاقتت باهاش خیلی زیاد باشه هر روزت پر از شگفتی پر از عشق پر از ثروت و پر از برکت و سعادت باشه.
شما الگوی من در روابط هستید و من همیشه مثال شما رو برای روابط برای خودم میزنم. غزل جان من موردی داشتم که میخواستم با شما صحبت کنم. اخیرا من موردی جذب کردم که هشتاد درصد از انچه میخواستم داشت. فقط قیافه ایشون به دل من ننشست و حتی فکر میکنم خود ایشونم این حس به ظاهر خودشون داشتند. مرتب از من میپرسیدند ظاهرم چطوره؟ خوبه؟ یا میگفتند خودت هر طوری میخوای منو بساز. مورد دیگری سطح تحصیلاتش خوب بود اما سطحی نبود که من میخواستم که البته ایشون میگفتند ادامه میدم. من ایشون رد کردم تا به خواسته صد در صدیم برسم. اما هنوز ایشان پیام میدهند. گاهی باخودم فکر میکنم شاید بخاطر شرایط سنی باید میپذیرفتم میخواستم با توجه به قانون من را راهنمایی کنید تا بتونم مسیر جلو خودمو بهتر ببینم و تصمیم درست بگیرم و جلو بروم.
البته گاهی مقایسه با افراد دیگر که ازدواج کردند به ذهنم میاد که مچ ذهنمو میگیرم. لطف میکنید با توجه به تسلطی که به قانون دارید
شرایط من با توجه به قانون بهم بگید و اینکه بدونم باید روی چه باورهایی ببشتر کار کنم.
سلام به دوست عزیزم آزاده جون امیدوارم که حالتون خوب باشه .
خیلی ممنونم از اینکه مجدداً برای من نوشتین من خیلی خوشحال میشم وقتی که با شما صحبت میکنم.
آزاده جون من وقتی که دانش آموز بودم یه دختری بود که من خیلی دوسش داشتم .خیلی یعنی بینهااایت. قلبم میلرزید وقتی میدیدمش .وقتی که بزرگتر شدیم و دیگه مستقلتر شدیم یک جایی با این دوستم که توی بچگی واقعاً عاشقانه دوسش داشتم برخورد کردم و دیدم که اون موقع من فکر میکردم که این آدم خیلی آدم باحالیه و من عاشقانه دوسش داشتم ولی الان اون آدم اصلاً اونطور که من فکر میکم که چقدر آدم بزرگیه نیست و حتی رابطه مو باهاش قطع کردم. بعد از اون وارد جمعهایی شدم که فکر میکردم که اون افراد که من وارد جمعشون شدم خیلی آدمهای بزرگی هستند به خاطر اینکه به نظر من خیلی آدم های خاصی بودن و به خاطر اینکه اون آدمها رو بزرگ کرده بودم توی ذهنم ، از جمعشون خارج شدم توسط جهان . ذهنم خیلی درگیرشون بود فکر میکردم که من خیلی آدم کوچیکی هستم اونا خیلی بزرگن بعد اومدم روی عزت نفسم کار کردم. فکر میکردم که حالا که من از جمعشون خارج شدم درباره من چی فکر میکنند؟ چند وقت که گذشت و من روی عزت نفسم کار کردم و خلق کردم ازدواجمو . به این نتیجه رسیدم که اون آدمها هم اصلاً آدمای بزرگی نبودن من فقط توی ذهنم اونا رو بزرگشون کرده بودم. فهمیدم که اوناام دقیقا مثل من هستند یک سری عادت های غذایی دارند، یک سری عادتهای رفتاری دارند، غمگین میشن ،حسادت میکن ،متنفر میشن از یک نفر ، گاهی اوقات ممکنه که غیبت کنن ، شاید سر چیزهای بی مورد بخندن ،مسخره بازی درمیارن ، دلشون میشکنه و خیلی کارهای دیگه که دقیقاً ما انجام میدیم اونا هم انجام میدن.
بنابراین هیچ آدم خاصی وجود نداره . اینو من زمانی فهمیدم که ازدواج کردم و اومدم توی محیطی که همیشه توی نظرم آدمهای خیلی خفن باحال سطح بالا توی اون فضا وجود داشتن همیشه فکر میکردم که اساتید دانشگاه آدمهای خیلی خاصین. به خاطر اینکه تحصیلات خیلی بالایی دارند و آدمهای زیادی هم دیدن، وضع مالی خوبی دارند، همه چیز توی نظرم درباره اونها خیلی خاص بود اما وقتی اومدم توی جمعشون و باهاشون رفت و آمد کردم دیدم اونها هم دقیقاً مثل من هستند فقط مقاالههای بیشتری خوندن یا توی دانشگاههای بهتری درس خوندن. اونها هم در خیلی از موارد مثل من عمل میکنن. حتی اگر درباره قانون اطلاعاتی نداشته باشند مثل عوام رفتار میکنن . اونا هم پشت سر بقیه ممکنه که صحبت کنن، اونا هم ناراحت میشن ، خوشحال میشن ،میخندن ، مسخره بازی درمیارن، فیلم میبینن، اونا هم عادتهای غذایی مثل همه آدمهای دیگه دارند.
یه بار رفته بودیم دندانپزشکی متوجه شدیم که خانم منشی و آقای دکتر زن و شوهرند یه خورده که با همدیگه صحبت کردیم و دوست شدیم من شماره خانمشون رو گرفتم تا بیشتر با هم در ارتباط باشیم اول فکر میکردم که این دو عزیز خیلی آدمهای خاصی هستند اما بعد که استاتوسهاشون رو در واتساپ دیدم که از سفرهای زیادی که میرفتن عکس میذاشتن متوجه شدن که اونها هم آدمهای خاصی نیستند اصلاً خاص وجود نداره . نوع نگاه ماست که به آدما خاص بودنو هدیه میده ،به خاطر همینه که ما نباید آدمها رو توی ذهنمون بزرگ کنیم چون هممون شبیه همیم.
آزاده جون درباره دوره لیاقت پرسیدین راستشو بخواین من هم فرصت نکردم که مو به مو این دوره ارزشمند رو نت برداری کنم اما طبق تعهدی که دارم به خودم برای بهبود خودم در حال حاضر دارم هر روز یک فایل صوتی گوش میدم حالا یا از دورهها یا فایلهای رایگان ، اونو نتبرداری میکنم، نکات مهمشو برای خودم تکرار میکنم و مینویسم و سعی میکنم که همونطوری رفتار کنم. قبلتر از این ، سعی میکردم که اون فایل صوتی رو که دارم از دورهها رو انقدر گوش بدم که بعد بتونم به اون شیوه عمل کنم مثلاً ممکنه که 20 بار 30 بار 40 بار اونو گوش میدادم بعد میرفتم سراغ فایل صوتی بعدی .
آزاده جون تا زمانی که ما رفتارهایی که در خودمون پیدا میکنیم و میفهمیم که پاشنه آشیلمون هست در وجودمون تغییر ندیم تا نتونیم رفتار مناسب و درست و بهتری داشته باشیم آدمهایی که وارد زندگی ما میشن به احتمال خیلی زیاد دقیقاً همون نقطه ضعفها رو در شخصیتشون خواهند داشت. البته نمیشه گفت که ما میتونیم 100 اون نقطه ضعفها یا پاشنه آشیلها رو توی وجودمون تغییر بدیم اما تا جایی که میتونیم باید ادامه بدیم.
آزاده جون اینکه شما علاوه بر اینکه روی خودتون کار میکنید طبق نشانهها هم پیش میرین خیلی خوبه اما سعی کنید که به نشانهها وابسته نشین گاهاً ما نشانهها رو میبینیم و بعد با خودمون میگیم که خب حتماً بعد از این نشانهها باید نتیجه بگیرم دیگه.
بعد اون نتیجه نمیاد یا اگرم بیاد شااید دلخواه شما نباشه و شما ناامید میشین که این همه نشونه اومد پس نتیجه من کو؟
از اونجا که مهمترین فرد توی زندگی ما خودمون هستیم و این خود تا آخرین لحظه عمرمون با ما همراه خواهد بود بنابراین مهمترین مسئله زندگی ما کار کردن روی خود و پرورش شخصیته بنابراین هدف اصلی باید همین باشه ..
من اون موقع که روی روابطم کار میکردم بعد از یه مدتی که هی نشونهها رو میدیدم ولی نتیجه اصلی نمیاومد دیگه زدم به سیم آخر و با خودم تصمیم گرفتم که من دیگه دنبال نتیجه نیستم و فقط روی شخصیت خودم کار میکنم حتی اگر تا آخر عمرم هم ازدواج نکنم دیگه اشکالی نداره چون من تنها هدفم کار کردن روی شخصیت خودمه و واقعاً هم رها کردم. قبلا چندبار به این فکر کرده بودم که خب پس من که رها کردم پس چرا نتیجه نمیگیرم؟ چون فکر کرده بودم که قانون رهایی میتونه به من توی خلق نتیجهام کمک کنه ولی ما باید به اون درجه برسیم که مهمترین فرد زندگیمون خودمون و آرامشمون باشه نه خلق نتیجه. آرامش خودمون رو به داشتن یک نتیجه توی زندگیمون نباید گره بزنیم. از اونجایی که ما یک بار زندگی میکنیم و یک بار زیستن رو در این کره خاکی تجربه میکنیم، باید بتونیم از لحظه لحظه اتفاقاتی که برامون توی این جهان میافته لذت ببریم و تمرکز اصلیمون رو بذاریم روی خودمون به خاطر اینکه وقتی تمرکز اصلی روی پرورش شخصیت خود باشه دیگه تضادها کمتر به وجود میاد یا بهتره بگم مشکلات در چشم ما بزرگ دیده نمیشن.
نکته آخر رو هم بگم و امیدوارم که تبلیغ به حساب نیاد که توسط سایت پاک بشه دوره ازدواج رو میتونید توی تلگرام پیدا کنید. من اونو توی کانالم به اشتراک گذاشتم.
اول بگم غزل جان خوشحال میشوم جواب کامنتم بدی تو کامنت قبلی براتون نوشتم و منتظر جواب بودم و جوابی دریافت نکردم اینکه در مورد آدمها گفتید مثل ما هستند خیلی خوب نوشتید چون من هم اول که آدمی را می بینم خیلی بزرگ می کنم و بعدش که برخورد می کنم میبینم خودم چقدر صفات خوبی دارم که نمی بینم یعنی در برخورد با آدمها آن ارزش هام میفهم در مورد خواسته که گفتید رها باشی. من تو این پنچ سال که تو این مسیر هستم خیلی این کار کردم ولی آدم خسته میشه روزمرگی آدم خسته می کنه انسان دوست داره پیشرفت کنه من هر روز سرکار میروم جایی که با من هماهنگ نیست یعنی من آنجا دوستی ندارم که هم صحبت بشم یعنی خیلی کم میتونم هم صحبت بشم خوب طبق قوانین حرف نمی زنند عمل نمی کنند چقدر می توانم گوشهام بگیرم در واقع من این پنج سال این کار کردم و همین باعث شده خدا را شکر باز هم شرایط کاربم بهتر باشه ولی آدم یک جایی خسته میشه از روزمرگی چطوری میتونه بیخیال خواسته بشه ما زنده هستیم به خواسته برسیم من خودم برای ازدواج هر کاری بگی کردم بزرگترین
کار تغییر شخصیت من هست ولی هیچ نشانه ای ندیدم بعضی وقتها فکر میکنم چرا این خواسته اتفاق نمی افته مگر من باید چه کار می کردم که نکردم چه ترمزی هست و رها می کنم ولی فهمیدم برای اینکه ذهن به حاشیه نره باید خواسته داشته باشی هر چند من خیلی سعی میکنم در لحظه زندگی کنم ولذت ببرم راستش بخواهی الان کم آوردم از خداوند هدایت می خواهم کمکم کنه آگاهم کنه وقتی آدم ناامید میشه دیگه اون اتصال هم برقرار نمیشه چون من خیلی خیلی به خداوند وصل میشدم بعضی اوقات من فکر می کنم هنوز شخصیتم یک جاهایی خیلی خوب درست نشده آن هم فکر کنم من ارزش های خودم خیلی خوب نمیبینم چون نیاز به توجه دارم به خاطر همین این اتفاق نمی افته که من باز هم ارتباطم با خداوند بیشتر کنم ولی خوب من که کامل نیستم انسان هستم اگر بخواهم کامل بشوم ازدواج کنم که نمیشه راستش دیگه اون شوق هم ندارم خیلی کم شده یک موردی که شما چون سرکار نمی ری و زمان طولانی با افراد نیستی خیلی خوب هست کنترل ورودی راحتتر هست البته فکر می کنم شما سرکار نمی روید از صحبتاتون متوجه شدم دوست داشتم بنویسم خوشحال میشم جواب شما را ببینم از کامنتات لذت می برم و خیلی چیزها یاد می گیرم دوست خوبم سپاسگزارم
سلام غزل عزیز و دوست داشتنی چهره شمارو در عکس میبینم احساس میکنم که خیلی برای من دوست داشتنی هستی و محبوبیت داری. خوشحالم که در این روزهایی که ارتباطم با منبع درونم بیشتر میکنم کلا ارتباطات بیرونی توسط جهان به حداقل رسیده با شما دوست عزیزم صحبت میکنم.
ممنونم از پاسخ خوبی که برایم نوشتی و حال دلم با خوندن پیامت خیلی بهتر شد. عزیزم من اسم شما رو در تلگرام سرچ کردم متاسفانه نتوانستم کانال پیدا کنم.
میخواستم در مورد مساله که در روابط با جنس مخالف ذهن من درگیر اون هست با شما صحبت کنم و دیدگاه و رفتار خودم بنویسم و نظر شما رو هم بدونم.
غزل جان من معمولا در روابطی که با جنس مخالف دارم همیشه اینجوری فکر میکنم که من باید اون محبت و توجه خاص را برای همسرم داشته باشم بقیه روابطت در حد سطحی محبت و احترام سطحی باشد. البته نمیدانم احتمالا این هم از باورهای مذهبی من باشد. اونچه من در دوره عشق و مودت از استاد شنیدم تاکید ایشان به برقراری روابط کاملا سطحی در ازدواج بود اما به تعداد زیاد. که البته من این حالت یک دوره در زندگی ام ایجاد کردم و خیلی درسها برایم داشت خیلی نقاط ضعف خودم اصلاح کردم.
در جایی دیگر در فایل هفت یا هشت روابط استاد گفتند اینکه بترسید که همه عشق و محبت نشون ندید چون میترسید اون فرد وابسته شود اینطور نباشد. شما محبت نشون بدید اگر اون فرد وابسته شد شما به کار کردن روی خودتان ادامه بدید جهان اگر فرکانس شما عوض شود شمارو از هم جدا میکند.
من خودم در روابطم تلاش بر همان رابطه سطحی بر پایه احترام است. حتی اگر فردی به قصد ازدواج از همان اول وارد زندگی من شود من همین رویکرد دارم. یکی از خواستگارام یک بار به من گفت خیلی محبت نمیکنی البته همین فرد جای دیگری به من چندین بار گفت تو خیلی مهربانی.
حالا موردی که باعث شد من کامنت بنویسم خواستم نحوه رفتار شما در این موارد در قبل بدونم که البته قطعا براساس قانون بوده است و یک یادواری دوباره قانون به من میشود. چون شما تونستید نتیجه دلخواه خودتون خلق کنید.
ممنونم دوست مهربانم از وقت ارزشمندت که میزاری و محبت بی قید و شرطی که داری
سلام آزاده جون امیدوارم که عالی باشین سپاسگزارم که یک بار دیگه برام کامنت نوشتین و سوال پرسیدین خیلی خوشحال میشم که درباره قوانین با هم صحبت کنیم خصوصاً در زمینه روابط که اطلاعات بیشتری دارم .
شما هر ویژگی که مد نظرتون هست رو در نظر بگیرین و اینو هم مدنظرتون قرار بدین که وقتی میگید مسئولیت پذیر ؛ مسولیت پذیری از نظر شما یعنی چی ؟ برای اولویتهای خودتون مثال بیارید . مثل کی مسئولیت پذیر باشه ؟
همه چیزو با دقت بنویسید و با جزئیات . چون شما با واقعا دارید خلق میکنید . وقتی ریز جزئیات رو مینویسید دیگه راهو گم نمیکنید همینطور انگار نصف راهو رفتین. جهان ازون دست آدما میاره سر راهتون .
بعدشم از قدرت تحسین غافل نشید. اولویتهاتونو در آدمهای مختلفس که میبینید پیدا کنید و مداوم تحسینشون کنید .
سلام به دوست عزیزم آزاده جون امیدوارم که حالتون عالی باشه سپاسگزارم از لطف و محبتی که داشتین خیلی ممنونم از اینکه انقدر مهربانانه منو مورد لطف قرار دادین با وجود اینکه عکس شما رو ندیدم ولی مطمئنم که شما هم خیلی دوست داشتنی و عزیز هستین و منم خوشحالم از همصحبتی با شما.
آزاده جون من اون موقع که روی روابطم کار میکردم خیلی برام سخت بود که اصلا بخوام با جنس مخالف بخوام صحبت کنم چون باورهای مخربی در این زمینه داشتم بنابراین با تعداد خیلی کمی از دوستان جنس مخالف هم صحبت میشدم البته در گروههای مختلف بودم و شاید باهاشون هم صحبت میشدم اما نه به عنوان یک رابطه عاطفی سطحی.
بعد از اینکه من روی خودم کار کردم به این نتیجه رسیدم که من برای اینکه تکامل رو طی بکنم و بفهمم که باورهام در چه سطحی هستند باید ارتباط سطحی با افراد داشته باشم و بعد از دو سه بار تجربه به این نتیجه رسیدم که اینکه من خودم باشم خیلی بهتره یعنی اگر من به طور کلی آدم مهربونی هستم جلوی اون فرد خودم رو یک جوری نشون ندم که انگار آدم سفت و سخت و سردی هستم به این نتیجه رسیدم که خودم باشم همون رفتاری که با همه آدمها دارم با اون آدم هم داشته باشم با این تفاوت که قرار نیست توی اون رابطه من مداوم ابراز احساسات کنم (خب یه سری خط قرمزهاام داشتم .مثلا این که من با دوستای دختر طبیعتا دست میدم ، همو بغل میکنیم اما توی آشنایی سطحی هرگز اینطوری نباید باشه به نظرم.) سعی میکردم صمیمی نشم . چون اصلا دوست نداشتم کسی به خودش اجازه بده که هرطور که دلش میخواد باهام صحبت کنه.(من با دوستای دختر هم همینطوری هسنم البته. همیشه یه محدوده ای رو برای خودم درنظر میگیرم)
بعدتر به این نتیجه رسیدم که از همون اول اگر کسی به قصد آشنایی به سمت من اومد هدف خودم رو از اون آشنایی مشخص کنم و به طرف مقابلم بگم مثلاً یک بار به یک فرد متشخصی که برای بیشتر آشنا شدن با من بهم پیشنهاد داده بود گفتم تصمیم من وارد شدن به یک رابطه عاطفی نیست بنابراین فکر نکن که من دوست دختر تو هستم فقط میخوام تو رو بشناسم و ببینم که تو به عنوان یک آقا چه ویژگیهایی داری و بعد ببینم که آیا ما به درد هم میخوریم یا نه!
(این آشناییو با مادر و برادرم هم مطرح میکردم.)
من انقدر با قدرت این خواسته رو عنوان میکردم که طرف مقابل خوشش هم میومد از شخصیت قوی ای که داشتم و نمیتونست چیزی به غیر از این بگه و موافقت میکرد. البته اگر موافقت نمیکرد به سادگی خارج میشد از اون وضعیت.
من این قول رو به خودم داده بودم که به من ارتباطی نداره که یک نفر وابسته بشه به من، مهم اینه که من خواستههای خودم رو مد نظرم قرار بدم و ببینم که طرف مقابل چه ویژگیهایی داره و با توجه به اولویتهای خودم ویژگیهای اون آدم رو بسنجم بنابراین توی دو سه موردی که آشنایی اتفاق افتاد من متوجه شدم که اون آدمها شبیه به خواستههای من نیستند و با وجود اینکه اونها از شخصیت غزل خوششون اومده بود و دوست داشتند که این رابطه رو ادامه بدن یا حتی رسمی کنن، من گفتم من نمیخوام و من اولویتهای دیگهای مدنظرمه و از اون رابطه به راحتی خارج شدم. قبلتر به خاطر این دلم نمیخواست که با آدمها در ارتباط باشم که میترسیدم از اینکه اون آدم به من وابسته بشه و من گناهکار باشم از اینکه با احساسات دیگران بازی کردم .
من یه لیستی از اولویت هام داشتم همیشه که بعد از آشنایی با یک فرد طبق اون لیست ، چک میکردم که چقدر نزدیک به خواسته منه. اگر اولویت های اصلی و مهمو نداشت دیگه ادامه نمیدادم و میومدم اون مواردی که مدنظرم بود و اون فرد نداشت رو در وجودم بررسی میکردم و برای خودم تمرین مینوشتم و باورسازی میکردم .
آزاده جون اینها چیزهایی بود که در خاطرم بود و براتون نوشتن . امیدوارم راهگشا باشه براتون :)
من دوره عشق و مودت استاد عباسمنش عزیزمون رو ندارم و اونموقع با دوازده قدم پیش میرفتم و سعی میکردم قوانینو با
چیزی که میخوام معادل سازی کنم و بفهمم چطور باید پیش برم. اما یادمه یه مربی عزیزی داشتم که ایشون بهم گفته بودن باید به طور سطحی با چندنفر آشنا شی. و همین شد که رفتم تو دلش .
واقعا بخاطر شخصیت قوی و شجاعی که از خودت ساختی تحسینت میکنم. اینکه با قدرت به اون اقا این جواب دادی و جهت و مسیر خودت رو مشخص کردی. اینکه برای خودت حریم میزاری که احساس راحتی در روابط داشته باشی. امشب صحبتی که درمورد اولویت هات در انتخاب فرد ایده الت نوشتی منو خیلی به فکر فرو برد. باخودم فکر کردم و همه نکات منفی روابط قبلی نوشتم تا مشکلات خودمو پیدا کنم. باز هم مثل همیشه مشکل در ضعف عزت نفس بود. برگشتم تا باورهای عزت نفس دوباره مرور کنم.
غزل جان یکی از خواسته های من اینه که مردی وارد زندگیم بشه که مستقل است و مسیولیت پذیر.
گاهی اوقات احساس میکنم بعضی از اقایونی که خواهان رابطه با من هستند میخوان از شرایط مالی من نفع ببرند. اینکه احساس کنم بخاطر شرایط مالیم و تامین خودشون و قبول نکردن مسیولیت خودشو در زندگی مشترک میخوان باما باشند حس خوبی بهم نمیدهد. البته این مسیله در مورد یک اقایی که شرایط مالی خوبی داشت هم به شکل دیگری باهاش روبرو شدم. بهم میگفت من میخوام کارتم کلا پیش شما باشه همه مدیریت پول من و خرج خونه باشما. بعد شنیدم که مادرشونم همین طور بودند خیلی شخصیت مادرشون تحسین میکردند که چقدر از پول بابا خوب استفاده کرد و ازش سرمایه گذاری های خوبی کرده است. من حسم به این مورد که کل مسیولیت مالی خودشم میگفت بامن باشه خیلی حس خوبی نگرفتم. من میپسندم مرد مسیولیت مالی خونه بپذیرد و منم کنارش باشم نه اینکه خودمو عقب بکشم.
من مرد مستقل میخوام که خودش فارغ شرایط من مسیولیت اداره مالی زندگی بپذیرد البته نه اینکه منم خودمو عقب بکشم دلی هر جا که دوست داشتم من خرج کنم نه اینکه اجبار باشد. البته این شرایط در زندکی یک همکارم دیدم. من دوست دارم حقوق من بیشتر برای خرید خونه بهتر یا باغ و کلا رفاهیات بیشتر استفاده بشود.
امشب یک نفر بامن صحبت میکرد به من میگفت حساب مشترک باشه باهم برای زندگی خرج کنیم و همه چیز مشترک باشد. من به این پیشنهاد ایشون حس خوبی نداشتم و من هم برای نظر خودم ارزش قایل شدم و چیزی درونم حسم باهاش راحت تر است گفتم.
بعد به خودم گفتم باید بعد توقع نداشتن از بقیه و مسیولیت پذیری بیشتر تقویت کنم شاید من در این موارد مشکل دارم که چنین اشخاصی جذب میکنم. غزل جان من خیلی دوست دارم که همسرم مثل خودم پیشرفت کرده باشه بهم خیلی خوبی میده. من به انچه نمیخوام وادار نکنه. ـ
بنظر شما این مورد میتونه اولویت من باشد چون بنظرم باز به شخصیت اون فرد ربط داره که چقدر روی پای خودش ایستاده و مسیولیت زندگی پذیرفته است؟
سلام آزاده جون شب شما بخیر خیلی ممنونم که غزلو قابل اعتماد دونستین برای اینکه سوال بپرسین و خیلی هم سپاسگزارم از اینکه لطف داشتین بهم با کمال میل .
پس بیاین اول درباره ظاهر صحبت کنیم ببینید ظاهر اصلاً چیزی نیستش که ما بخواهیم اولویت اصلیمون رو روی اون بزاریم به خاطر اینکه یک آدم هرچه زیبا باشه شما وقتی که باهاش ازدواج میکنی رفتار اونه که شما رو جذب میکنه ممکنه که یه فردی باشه که از نظر ظاهری خیلی جذابیت نداشته باشه اما وقتی که شما باهاش صحبت میکنید به خاطر اینکه خیلی موثر صحبتهاش و خیلی قشنگه یا خیلی با خودش در صلحه کلامش اونو تبدیل میکنه به یک آدم دوست داشتنی و زیبا ولی ممکنه که یه آدمی باشه که خیلی زیبا باشه منتها اصلاً با خودش در صلح نباشه یا به طور کلی آدم دوست داشتنی نباشه.بنابراین ظاهر چیزی نیست که ما باید روش زوم کنیم .
شخصیت و رفتار مهمتره .
اما خب حق میدم ممکنه که یکی باشه که واقعا به دل نشینه . حتی اگر آدم خوبیه . هرچند اگر یه آدمی اونقدری خوب باشه که به دل ما بشینه ما دیگه به ظاهرش توجه نمیکینم .
مورد دوم تحصیلات هست . شما باید ببینید اولویت شما چیه ؟
برای چی میخواید اون آدمی که وارد زندگی شما میشه تحصیلات بالاتری داشته باشه؟ آیا به خاطر تایید دیگران ؟ یا فهم بیشتر خود اون فرد ؟
درباره تایید دیگران چیزی نمیگم چون شما قطعا میدونید. اما درباره فهم اون آدم میگم .
فهم و شعور یک فرد هیچ ربطی به میزان تحصیلاتش نداره.
ممکنه یک نفر باشه که سطح تحصیلاتش پایینتر باشه اما به اندازه هزارتا آدم متخصص متوجه باشه و تونسته باشه گلیم خودشو از آب بیرون بکشه.
اما ممکنه شما وااقعا دوست داشته باشید همسرتون تحصیلات بالایی داشته باشه.
من با تمااام وجودم دوست داشتم که همسرم تحصیلات عالی در بهترین دانشگاههای کشور داشته باشه.
ولی اولویت اولم نبود. اما چون خییلی دوست داشتم، همواره درحال تحسین کردن اونهایی بودم که درحال تحصیل هستن.
یعنی به خاطر تایید دیگران هم نبود من دیوانه وار دوست داشتم با یک فرد تحصیل کرده نابغه ازدواج کنم.
به خاطر همین همش داشتم تحسین میکردم. وقتی یکیو با این ویژگیا میدیدم قلبم داغ میشد از عشق و علاقه به اون وضعیت. وقتی مقاومت نداشته باشید نسبت به یک خواسته وقتی تحسین میکنید قلبتون گشوده میشه . اینطوری خلقش میکنید .
شماام اون شرایطیو که میخوایدو زیاد تحسین کنید. اگر الان یکی اومده که 80 درصد شبیه خواسته های شماست پس اگر دقیقتر پیش برید خلق بهتری خواهید داشت. اما اینو بدونید که قطعاا کسی پیدا نمیشه که 100 درصد تماام ویژگیهایی که ما میخوایمو باهم در سطح بالا داشته باشه. کمالگرایانه نگاه نکنید به ماجرا.
بنابراین باید اولویت بندی کنید .
حالا درباره عزت نفس بگم.
بسنجید ببینید اون فرد عزت نفسش چقدره؟ آیا فقط درباره ظاهر میگه تو هرطور میخوای منو بساز ؟
ببینید ، همه چیییز از عزت نفس نشات میگیره .
اگر دوره عزت نفسو دارید ، ساده ترین کاری که میشه انجام داد برای کار کردن با اون دوره ، اینه که مو به مو نت برداری کنید ازش . ناخوداگاه عزت نفستون بالاتر میره .
بگردین ببینید اون ویژگیهایی که نپسندیدین ، در باورهای شما چه شکلیه ؟
ممکنه احساس عدم لیاقت نهفته باشه که ریشه ی همه ی باورهاای روابط هم در نهایت برمیگرده به همین لیاقت.
روی احساس لیاقتتوت دقیقتر و بیشتر کار کنید .
اگر اون فردو به خاطر قیافه و ظاهر رد کردین که نه ، اما اگر به خاطر تایید طلبیش رد کردین آفرین به شما! روی باور تایید طلبی خودتون هم بیشتر کار کنید . چون جهان آیینه ست و آدما مارو به خودمون نشون میدن.
من چندین و چند قسمت فایل صوتی درباره ازدواج آماده کردم و به عنوان هدیه منتشرش کردم . امیدوارم که اگر اون آگاهیها براتون الهام بخش و راه گشا بود، خداوند خودش هدایتشون کنه تا بهتون برسه.
یا از هزاران طریق دیگه شمارو به آگاهی های نابتر هدایت کنه .
امیدوارم حالتان خوب باشد. ممنونم از شما که کامنت کامل و دقیق میخونی و موشکافه به همه قسمت های کامنت توجه میکنی و در موردشون طبق قانون نظرات عالی میگی. آفرین به شما که اینقدر خوب و عالی جواب میدید و مسائل باز میکنید. غزل جان من اون فرد
رد کردم. دلایلم عزت نفس، ظاهر و تحصیلات بود. اما برخوردی که از ایشون بعد تصمیم خودم دیدم، خوشحالم کرد که تصمیمم درست بوده است. ایشون به شدت به من وابسته شده بودند که کلی با حرفاشون سعی کردند به من عذاب وجدان بدهند که الان اینجا گفتنش جالب نیست. من واقعا از این رفتارشون خیلی بدم امد و واقعا دوست ندارم چنین فردی کنارم باشد. اگر این رفتار نمیدیدم شاید برمیگشتم و اون مسایل ظاهر و تحصیل قابل حل بود چون خودشون مایل بودند. اما انچه من خیلی عقب کشید عزت نفس بود.
اما در مورد عزت نفس که گفتید اشکالات اون اقا در درون خودم جستجو کنم.
غزل جان عید امسال من هم دوره عزت نفس کار کردم کل عید هر چه به من اصرار کردند با خواهرم تعطیلات برم مسافرت، من نرفتم این دوره گوش کردم نکته برداری کردم حتی به صورت فیلم درست کردم و گاهی گوش میکنم.
اما عزت نفس همیشه نیاز به کار دارد. من خودم این موارد وابستگی، تایید طلبی و کنترل بقیه و دادن عذاب وجدان به دیگران تا طبق میلم رفتار کنند،
هنوز در وجودم کمابیش دارم هر چند الان بیشتر بهش اگاه شدم و بیشتر کنترلش میکنم اما هنوز هم هست. مثلا همین دیروز سر مساله که بین من و نقاش خونه من پیش امده بود به بابام عذاب وجدان دادم که شما که میگفتید پولشو کامل بده و هر طور شده راضیش کن. الان که برای فلان کارم کوتاهی کرده چرا از من حمایت نمیکنید. البته بعد تلفنم فهمیدم که من داشتم به بابام عذاب وجدان میدادم و در اصل میخواستم کنترلش کنم.
در مورد وابستگی امروز یک نفر که طبق معیارهام هست برای پیگیری یه کار من که باهاشون مشورت کرده بودم به من زنگ زدند. من دیدم این زنگ ایشون خوشحالم کرد. اما الان دیگه اگاهم با خودم حرف زدم و گفتم ازاده تو باید به ویژگی های فرد مورد نظرت تمرکز کنی نه یک شخص خاص. غزل جان چطور میتونم اشخاص بزرگ نکنم؟ خودم این درک دارم که وقتی تمرکز روی خودمه و اهدافمه و باخدام بیشتر ارتباط دارم بقیه بزرگ نمیکنم. خودم همیشه میگم بهترین مورد وارد زندگیت شد تو نباید وابسته بشی باید بررسیش کنی ببین چقدر مناسبه برای تو. اجازه وابستگی درونی به خودم ندادم. در مورد تایید طلبی این مسئله در من زیاد است همین پیام که نوشتم دلم میخواست شما تاییدم کنی که کارم درست بوده که این خواستگار رد کردم. غزل جان روی این موارد خیلی کار کردم و میکنم اما هنوز جای کار دارد چون پاشنه اشیل منه. اما پیشرفت هایی داشتم.
دوره احساس لیاقت باز شروع به کار کردن کردم اما هنوز موفق نشدم کامل جلو بروم. غزل جان شما این دوره چطور کار کردید؟ باز هم مثل عزت نفس کل دوره نکته برداری کردید؟
غزل عزیز اون ویس های شما در روابط چطوری میشه پیدا کرد اگر به دست منم برسد که عالیه.
غزل جان من روی خودم کار میکنم و دارم طبق نشانه ها جلو میرم. آیا این دنبال کردن نشانه ها به عنوان اقدام یا عمل درسته؟
باز هم از وقتی که گذاشتید و به کامنت من پاسخ دادید سپاسگزارم.
با اجازه استاد و شما بچه ها میخوام کمی از استاد عشق مون تعریف کنم بعد بریم سر اصل مطلب گرچه شما بچه ها در این زمینه از من خیلی سرترید ….اما ب نوبه خودم میخوام کمی از زیباییهای درون فردی بگم که چقدر خالصانه ….چقدر بی باکانه و بی غرضانه میاد قوانین جهان رو بدون هیچ کم و کاستی توضیح میده
در هیچ جای دنیا ندیدم….
فردی دوربین بدست توی یک کشور غریبه توی مرکز شهری برای بچه ها در قالب تدریس کردن ……قران رو هم ب زبان زیبای قانون جذب ب همه دنیا توضیح بده …قوانینی که هزاران سال پیش در کتاب قران امده و کسی متوجه ان نبود اما استاد ب زیبایی و با زیرکی خاصی انرا از قران بیرون میکشه و ب ما بچه ها اموزش میده
کتابی که خیلی ها ازش سوء استفاده کردند و با این کارشون باعث بوجود امدن جنگها و خونریزیها در دنیا شدند…کتابی که خیلی از قوانین جهان هستی در ان گفته شده
اما انسانها با استناد به ایه های ان فقط جنگ و خونریزی براه انداختن …
حکومتها برای این کار کلی هزینه میکنن ..
استادان کار کشته ب نقاط دنیا اعزام میکنن و کلی هزینه میکنن تا دینشون رو در کشورهای دیگه رواج بدند …تبلیغ کنن …
اما استاد ما بدون انکه ریالی از کسی بگیره …یا بدون انکه توقعی از کسی یا دولت و حکومتی داشته باشه با زبان زیبای قانون جذب داره قران رو ب بچه ها ش اموزش میده و چقدر این کتاب رو و خوندنش رو برای ما بچه ها شیرین کرده انگار که خود خداست داره با ما صحبت میکنه …چقدر این کتاب ب ادم ارامش میده
و چه بچه هایی رو با قران این کتاب اسمانی آشتی نداد و چه زندگی هایی رو با اشتی دادن ب این کتاب ( قرآن ) متحول نکرد ..
اولیش خود من بودم ….
ب خدا اسم قرآن که میومد حالم بد میشد چون از بس دروغ شنیده بودم …
میگفتم اگه این کتاب خداست و اگه اینا ترویج کنندگان دین خدا هستن پس چرا خودشون ب چیزی که میگن عمل نمیکنن …؟
چرا خودشون چیزی که در این کتاب نوشته رو رعایت نمیکنن …؟
از بس با تدریس زیبای زبان استاد با قران مانوس شده بودم که دوستم دید من زیاد از قران و خدا صحبت میکنم برام یه کتاب زیبای قران با جلد بندی خیلی شکیل هدیه گرفت …
واقعا کجای دنیا کسی میتونه اینقدر تاثیر گذار باشه …..اگه ب من میلیاردها تومن میدادند یه خط از قران رو نمیخوندم ….
این چه قدرتیست …این چه عشقیه …خدایا
خدایا شکرت …خدایا وقتی که تو بخوای کارهارو جور در بیاری هیچ کس نمیتونه خللی در اون وارد کنه …حتی کشور امریکا با اون همه عظمت و قدرت نمیتونه جلوی این کارت رو بگیره …
خدایا شکرت …..خدایا همه کارهارو تو داری انجام میدی ….
ما ادما خیال میکنیم که ماییم داریم کار ارو انجام میدیم ..
خدایا این شمایید که دارید تمام این کارهارو چفت و جور میکنید …
یک فرد ایرانی که کشورش صبح تا شب میگن مرگ بر امریکا ….میاد توی همون اون کشور …. توی شهرهاش دوربین و سه پایه میذاره و توی خاک این کشور برای ما از قران میگه … برای ما بچه ها با استناد ب ایه های قران تدریس میکنه …
خدایا کجای دنیا اینو کسی باور میکنه ….
کجای دنیا این پذیرفتنیه …؟
بدون انکه ب جایی وابسته باشه …
بدون انکه ب دولت یا حکومتی وصل باشه
یا از نهادی خط بگیره
اصلا ب همین خاطر رفت که از کسی خط نگیره
من جای دولت ایران بودم استاد رو روی سرم میذاشتم …
تمام اونایی که ب هر دلیلی از ایران مهاجرت کردن ب یه کشور دیگه ای مخصوصا امریکا ب محض پا گذاشتن توی خاک این کشور شروع میکنن ب بدگویی از کشور ایران و ایرانی …
شروع کردن ب بدگویی از دولت و حکومت و ملت ایران غافل از اینکه خودشونم روزی توی همین خاک بزرگ شدن
حداقل اینقدر وجود ندارن که کمی رعایت انصاف داشته باشن یا حداقل کمی شهامت داشته باشند حقایق رو بگن
اما ب ولا من یکبار از زبان این ادم نشنیدم که راجع ب حکومت ایران یا خود ایران و ملت ایران بد گفته باشه ..
همش داره تعریف ایران رو میکنه همش داره تعریف ملت ایران رو میکنه ..
همش داره تعریف ملت امریکا …کشور امریکا رو میکنه ….نه اینکه پای دوربین این کارو بکنه حتی تو زندگیش حالت عادیش هم همینه …
این رفتارهای استاده ب خدا که منو عاشق و شیفته خودش کرده …
جنس فرکانسهای صحبتش مشخصه نمایشی نیست حداقل ما بچه ها که مدتیه توی این سایت عضو هستیم بعد این همه مدت میتونیم تشخیص بدیم که نمایشی نیست ……
چرا نمایشی نیست …؟
چون استاد قانون رو بلده …
این قانون با ادا و اطوار در اوردن جواب نمیده ….
استاد قانون رو درک کرده ….و توی زندگیش بصورت عملی داره رعایت میکنه …بچه ها این رفتارهای استاد برای ما پر از درسه ….
همش ب خدا میگم خدایا میخوام قوانین جهانت رو درک کنم بفهمم ….میخوام درک کنم قوانینی که برای جهان وضع کردی ….
این هاست که این فرد رو متفاوت از بقیه میکنه و یک خانواده بزرگ عباس منشی را در جهان تشکیل داده…
ب خودم میبالم که شاگرد چنینی استادی هستم ….
نمیگم ایران مشکل نیست ..
نمیگم امریکا مشکلی نیست …
نمیگم هیچ جای دنیا مشکل نیست …
مشکل همه جای دنیا و در هر سرزمینی از این سیاره خوشگله که موجود زنده ای ب نام ادمیزاد پا گذاشته هست…
اگر هم نیست انسان با ذهنش خلق میکنه ….
اما صحبت من اینه که ندیدن مشکلات …توجه نکردن ب اون مشکلات درسیه که ما ب خاطرش اینجاییم ….
استاد ب زیبایی ان را درک کرده و با پوست و گوشت و استخونش پذیرفته ….
بله ندیدن مشکلات خودش یه هنریه …
ما فکر میکنیم استاد مشکلات رو نمیبینه …
چرا میبینه …اما داره از قانونی که ب ما هم انرا تدریس میکنه خودشم عمل میکنه ….
خیلی ها میگن توی کشور امریکا هم مشکل هست ….
توی کشور ایران هم هست ….
چه جوری استاد شما این چیزارو نمیبینه …؟
استاد میبینه اما بر رویشان زوم نمیکنه …
چون این موضوع رو درک کرده که توجه بر روی هر چیزی که باشه اساس اون رو وارد زندگیت میکنی …
جهان یک سلف سرویسه که همه چی در اون هست …
هرگز ب تو اجبار نمیکنه ..
تو قدرت انتخاب داری …اجباری هم در کار نیست …
ب هر چیزی که توجه کنی مشابه همون رو وارد زندگیت میکنی …
جمله ب همین سادگی رو ما ادما نمیتونیم در عمل پیاده اش کنیم …
چرا نمیتونیم …؟!
ب خاطر اینه که عمری ب این شیوه زندگی کردیم و عادت کردیم
ما ادما محصول عادت هامونیم …..
الگوهای ذهنی ما ب اون شیوه شکل گرفتن …سال ها ب اون شیوه زندگی کردیم
حالا باید ماه ها …سال ها و شاید تا اخر عمرمون تمرین کنیم که فقط زیباییها رو ببینیم
فقط از دیدن زیباییها لذت ببریم …
اما این موضوع که فقط زیباییها رو ببینیم ….از زیباییها بگیم ….و بشنویم …هر از گاهی یادمون میره …
چرا یادمون میره ….
چون این از قدرت عادتهامونه….
مثلا الان مدتیه ب خاطر گرمای هوا تو ایران قطعی برق داریم حتی میشه روزی ۲ساعت و گاهی ۳ساعت دو وعده تا سه وعده برق میره …اگه من ادم قبلی بودم باید کلی حرص میخوردم …دادو بیداد میکردم و ب دولت و حکومت و کشور و پیغمبر و خدا بد وبیراه میگفتم …اما الان چی میگم …؟
از زمانی که با استاد اشنا شدم اینو میگم : برق رفته تا من یا یه تضاد ب نام برق رفتگی اشنا بشم و یه خواسته جدید در من شکل بگیره
اون خواسته اینه : تهیه یه موتور برق یا یه ژنراتور کوچولو هست …
اگه میخوام در این صنعت رشد کنم …اگه میخوام هزینه ای که برای پیشرفت خودم کردم نتیجه بگیرم
تنها راهش اینه که از مشکلات برای خودم خواسته بسازم
حلشون کنم نه مثل گذشته بشینم و غصه بخورم …حرص بخورم و خودم رو با عصبانیت و استرس با انواع بیماریها در گیر کنم ..
باید نگاهم رو تغییر بدم اگه میخوام رشد کنم اگه میخوام پیشرفت کنم …..وگرنه اگه دوباره همون شیوه قبلی رو در پیش بگیرم فقط وقتم رو هدر دادم ….
قانون اینو میگه احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد = اتفاقات بد …..
جهان یه سیستمه که خداوند براش تعریف کرده …
جهان یه شخص نیست که با شخص یا یه کشوری خصومت داشته باشه …
جهان اصلا ب دلیل احساس خوب یا ب دلیل احساس بد تو کاری نداره …
جهان یک رفلکسی از درون توست …
اگه توانش رو داری بدون دلیل شاد باشی جهان شادی بیشتری رو در قالب اتفاقات وارد زندگیت میکنه
و اگه با دلیل هم ناراحت باشی باز جهان با مشکل تو کاری نداره و اتفاقات بد بیشتری رو وارد زندگی تو میکنه
جهان بیرون هر کسی یه بازتابی از درونش هست
همه چی رو من دارم با احساسم ب وجود میارم …
احساس بد چه جوری ب وجود میاد …؟
احساس بد از همین توجه کردن ب این مشکلات ب وجود میاد …
احساس خوب هم توجه نکردن و ندیدین این مشکلات بوجود میاد ….
ما ادما عجولیم …توقع داریم همین امروز توجه مون رو از روی مشکلات برداشتیم یهویی اتفاقات خوب از راه برسه …این چنین نیست …
ما داریم در دنیای مادی زندگی میکنیم …
همانطور که یه بذر رو میکاری مدتی زمان میبره و باید بهش رسیدگی کنی تا رشد کنه ..افکار جدید ما و شیوه جدید تفکر ما هم یه مدت زمان میبره و نیاز ب رسیدگی و مراقبت داره
فکر میکنیم چون دوروز حال مون خوب شده باید ۱۰گونی پر از اسکناس ۱۰۰دلاری از اسمون بیوفته تو بغل ما ….
اون گونی پول زمانی میاد که ما بذرش رو کشت کرده باشیم ……
تا زمانی که چیزی کشت نکردیم چی میخوایم برداشت کنیم ….
حالا سوال اینجاست که بذر اون اسکناس ها رو از کجا تهیه کنیم ….
بذر این اسکناس ها توی وجودمون هست ..خداوند مهربان بذری گرانبهاتر از اون اسکناس توی وجودمون نهادینه کرده باید انرا با قدرت فکرمون در باغچه ذهن مون کشت کنیم …
توجه کردن ب ترسها ….مشکلات …بدهیها ی موجود در زندگی مون دقیقا مثل لمس کردن و تاچ کردن انهاست که در نهایت منجر ب زنده کردن و اوردنشون ب عرصه زندگی تان میشوید ….
همه اینها رو میدونیم ……اما انگار نمیتونیم اجراشون کنیم ….
چون اون الگوهای ذهنی قدرتمند ب نام باورهامون اجازه عملی شدن این ایده ها رو ب ما نمیدن ….
مشکلات در زندگی همه ادما هستن شاید بیشتر از ۸۰درصد … شایدم ۹۰درصد ….اما انهایی موفقند که ب مشکلات توجه ای ندارند
زیرا مشکلات …..بدهی ها ….و ترسهای ناشی از مشکلات موجود در زندگی تان که واقعیت هستن الان وجود دارند
مانند برنامه های نصب شده در گوشی موبایل تان…که روی هر کدام از انها با انگشتت لمس کنی و تاچش کنی همون رو دریافت میکنی ….همون در صفحه نمایش گوشی تون نمایان میشه و ظاهر میشه ….
دقیقا چنین حالتی رو برای خودتون در نظر بگیرید …
یعنی اگه الان توی زندگیت مشکلات هست …بدهی مالی داری و ترس یا هر مشکل دیگه ای …روی هر کدام از انها انگشت بذاری و تاچش کنی جهان همون رو توی نمایش زندگیت ضاهر میکنه …نمایان میکنه …..
اگه مشکلی برای ۲۰سال پیش باشه تو با زوم کردن روی ان زنده اش میکنی چون تو یک موجود زنده هستی و در جهان زنده سکونت داری توانایی این کار از طرف خداوند ب تو داده شده …..
ما خالقانی هستیم که خداوند ب ما قدرت خلق وقایع و اتفاقات زندگی مان را طبق ضوابط و قائده ای داده است …
میخوای گذشته تلخ ۲۰سال پیشت رو زنده کنی یا رویای اینده ای زیبا که در ذهن داری….؟
تو قدرت خلق هر دوی انها را داری ….
جهان یک سلف سرویسه که تو انتخاب میکنی هیچ اجباری در بین نیست …برای جهان فرقی نمیکنه تو چی انتخاب میکنی ….
اما تو این کارو با فیزیکت انجام نمیدی ….
تو ب مانند گوشی موبایلت فقط با تاچ کردن بر روی هرچه که دوست داری انها را ب زندگیت دعوت میکنی …
تاچ کردن تو فیزیکی نیست
بلکه با نیروی نامرئی که خداوند ب تو داده انجام میگیره یعنی قدرت فکر …. با ابزاری ب نام ذهن اینکارو انجام میدی …ت
و در کارگاه ذهنت یعنی با تخیلت تصویرچیزی که میخوای رو میسازی و بعد تاچشون میکنی انگاه جهان انرا ب شکل فیزیکی وارد زندگیت میکند
شاید بگی تا اینجا درست اما من دوست ندارم که ب مشکلات و ترسهای زندگیم نگاه کنم …..انگار نیرویی از درون بدون انکه من اینکارو بکنم داره ب جای من فکر میکنه و داره اینکارارو میکنه …
دقیقا داری درست میگی …
تو دوست نداری ب مشکلاتت و بدبختیها ت فکر کنی در واقع هیچ انسانی دوست نداره ب مشکلات و ترسهای زندگیش توجه کنه اما این همون برنامه های ذهنی توست که سالها نااگاهانه ساختیش و بهش اب دادی و پرورشش دادی ..
این همون قدرت باورهای توست که استاد مدام در صحبتهاش ازش یاد میکنه
تو با افکارت ندانسته مدام بهش انرژی رسوندی و با این عادت مخربت باعث شدی نه تنها رنگ خوش نبینی بلکه هر روز باعث ازدیاد انها شده ای
و مثل قارچ هر روز یک مشکلی رو توی زندگیت سبز شدند …
این همون ترسهای تو هستن که مثل سایه بدنبالت میان …
این همون الگوهای ذهنی تو هستن که قدرت کنترل افکارت رو در دست دارند …
لحظاتی از شبانه روز حالت خوبه ..میگی میخندی …انرژیت بالاست میای تو سایت کامنت زیبایی رو مینویسی کلی ب بقیه بچه ها عشق میدی…حرفهای قشنگ مینویسی …
ب استاد و خانم شایسته عشق میدی چون حال دلت خوبه …
چون حالت خوبه حتی ب کامنت زیبای بچه ها هم هدایت میشی …
خدارو شکر میکنی از اینکه در این سایت الهی حضور داری …
اما لحظاتی بعد دوباره بر میگردی سرجای اولت …این عقب و جلو رفتنها باعث میشه که خیلی زیاد نتونی رشد کنی …
تا اون برنامه های نصب شده بر روی ذهن و مغزت تغییر نکنن هیچ اتفای توی زندگیت نمی افته ….
باید عادت دیدن و توجه کردن بر روی زیباییها …..عادت ندیدن مشکلات ….عادت نترسیدن از بدهیها …عادت توهم نزدن ….عادت سپردن مشکلات ب نیرویی بالاتر از خودمون رو در خودمون بسازیم ….
زیرا حتی فکر کردن ب این مشکلات باعث اوردن و خلق مشکلات بیشتر ب زندگی ست …
من نمیدونم چه جوری این اتفاق می افته …ولی میدونم وقتی که میسپاری ب نیروئی بالاتر از خودت حل میشه ….
من فقط وظیفه دارم چیزی که دوست دارم …چیزی که میخوام داشته باشمش بهش توجه کنم …
نه ب مشکلاتی که الان هستن …
زیرا با توجه کردن ب مشکلات …مشکلات بیشتری رو خلق میکنی …
ما یک انرژی هستیم که میتونیم ب این انرژی که خودمون هم از همانیم شکل بدیم …
اگه انرژیهایی که قبلا ب شکل مشکلات ..ترس …بدهی …بهشون شکل دادیم ..توانایی این رو هم داریم که ب این انرژی ان شکلی که دوست داریم شکل بدیم …
اما چه جوری …؟
موضوع اینجاست که الگوهای ذهنی ما عادتهای ما ( علفهای هرز ) باغ ذهن ما این اجازه رو ب ما نمیدن …
علفهای هرزی که از قبل در اومدن و الان ب عنوان یه مشکل حضور خود را در زندگی مان تثبیت کردند و میگن ما هم هستیم و بخشی از واقعیتهای زندگیت رو ما رقم میزنیم …
حضور انها در زندگیمان باعث ب وجود امدن علفهای هرز بیشتری خواهد شد
با توانایی که هر روز کسب میکنیم باید بدون توجه ب حرفهای این واون با صبر و حوصله دونه ب دونه علفهای هرز رو از تو باغچه ی ذهن مون در بیاریم و ب جاش بذر موفقیت کشت کنیم
بدون فکر کردن ب اینکه چه جوری قراره این اتفاق بوفته این کارو انجام بدیم
گاهی اوقات الگوهای مخرب ذهن ما انقدر قدرت دارند با اینکه طرف موفق شده توی زندگیش ….اما باز دوباره مشکلاتش رو ب یادش میاره و فوکوس میکنه رویشون که چه جوری اون مشکلات رو از ذهنش پاک کرده ….
چه جوری ….وقتی ب چه جوری فکر میکنه گرفتار مردابی میشه که نجات از ان کار دشواریست …
این همون الگوها و باورهای مخرب ذهن ماست که حتی اون ریشه های ب جا مانده هم انقدر قدرت دارند که دوباره سبز بشند
هیچ کس نمیدونه که این اتفاق چه جوری می افته …
تو با مغز گنجیشکیت نمیتونی سر دربیاری …
وقتی میخوای بدونی چه جوری …چون نمیتونی بفهمی چه جوری میزنی کارهارو بیشتر خراب میکنی ….
زیرا تو یک انرژی هستی که در این جسم قرار گرفتی و خداوند از روح خودش در تو دمیده تا تو بتونی با قدرت ذهنت که تواناییهای برتر نسبت ب بقیه مخلوقات داده شده ب چیزی که دوست داری فکر کنی و با قدرت فکرت خلق شون کنی
مثل خلق خودش یعنی خداوند خالق باشی ….
ان بدبختیها …مشکلات که الان حضورشان در زندگیت باعث ترساندن و خراب شدن احساست شدن روزی فقط یک انرژی نامرئی بودند که با توجه کردن و تمرکز کردن از سمت تو شکل مادی گرفتن و در قالب ادمها …اتفاقات …شرایط …موقعیت ها ..بدهی ها وارد زندگی ات شدند …
چرا این مشکلات ب این شدت در زندگی کس دیگری وجود نداره ….
چرا این مشکلات مالی و مشکل در روابط در زندگی خیلی های دیگه حضور ندارند …؟
پس بدان خودت بودی که با افکارت …با توجه ات ندانسته انها را خلق نموده ای
حالا هم با کنترل ذهنت انهارا از بین ببر ..تو میتونی …
می تونی زیرا کسان دیگر اگر توانسته اند پس تو هم میتونی ..
این قدرتیست که خداوند بین این همه مخلوقات فقط ب تو داده …پس ازش استفاده کن …
پس هزینه کن یاد بگیری که ازش استفاده کنی …اراده کن …متعهدشو…منظم باش …انضباط داشته باش توی یادگیری قوانین جهان ….
مثل قوانین جهان …مثل خداوند انضباط داشته باش …
منظم باش …انضباط رو از قوانین خداوند یاد بگیر ..
اراده و تعهد رو از خورشید تابان یاد بگیر که هر روز ب سیاره ی زیبای مان میتابه …
هزینه کن …اراده کن …برای پیشرفتت …همانطور که برای یادگرفتن یه رانندگی ساده هزینه کردی …هزینه کن …اراده کن …
همانطور که برای یاد گیری موسیقی هزینه کردی …
همانطور که برای یاد گیری شنا هزینه کردی ..اراده کردی …
برای یاد گیری کار با ذهنت هم هزینه کن …اراده کن ….متعهد شو که کار با این ابزار پیشرفته رو بیاموزی …
بهترینهارو براتون از خداوند مهربان خواستارم امیدوارم از کنترل ذهن بالایی بر خوردار باشین و ب تمام خواسته ها و ارزوهاتون برسین …
بسیار سپاسگزارم که انقدر عالی توضیح دادین و کلی از مطالبتون استفاده کردم واقعا همه چیز برمیگرده به کنترل ذهن وبه قول استاد عزیزمون ذهن آرام همه چیز رو به دنبال خودش میاره سلامتی عشق شادی شور و اشتیاق ثروت
خدارو هزاران بار شکر میکنم
برای هدایتم به این مسیر سبز و زیبا برای دوستان همفرکانسی عزیزم که واقعا جایی غیر از سایت نمیتونم راجع به این مباحث صحبت کنم ولی اینجا با خیال راحت و اینکه همه حرف همدیگرو بهتر متوجه میشیم ،میایم و راجع به اگاهیها و درسهایی که از استاد عزیزمون گرفتیم صحبت میکنیم خدارو هزاران بار شکر
در مورد قطع شدن برق هم هربار که اتفاق میفته من یاد حرفهای قشنگ استاد میفتم که میگن هرگز کمبود رو باور نکن دنیا پر از فراوونی و نعمت و ثروته و در یه فایلی از استیون هاوکینگ گفتن که کمبود رو باور نکن حتی اگه بزرگترین دانشمند دنیا اونو گفته باشه ومن به این فکر میکنم که به قول استاد کویر لوت که در ایران عزیزمون هست قدرت اینو داره که به کل دنیا برق بده و اینکه مردم امریکا از این امکانشون استفاده کردند و علاوه بر تامین برق خودشون به دولت هم برق میفروشند اگه امکانش رو دارین به جای موتور برق از پنلهای خورشیدی استفاده کنین که فکر میکنم هزینه اولیه رو چندین برابر بهتون برمیگردونه و همینطور انگیزه ای میشه برای دیگر هموطنانمون امیدوارم تا چندسال اینده هر ایرانی بتونه مثل مردم امریکا علاوه بر تامین برق خودش به دولت هم برق برسونه
باز هم از مطالب ارزشمندتون که با ما به اشتراک گذاشتین سپاسگزارم
هرکجاهستین درپناه خدای یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشین و زندگیتون پر از عطر و طعم و نور خدای مهربون
منم از شما تشکر میکنم بابت کامنت زیباتون ….از راهنمایتون بابت کاشت سلولهای خورشیدی هم تشکر میکنم اتفاقا تو فکرم بود ازت سپاسگزارم بابت یاداوری این موضوع……
همانطوری که گفتین جهان سرشار از ثروت و فراوانیست …جهان انباری سرپوشیده از ثروته …
راحترین کار در جهان ثروتمند شدنه ….ما ادما مثل اهنربایی هستیم که با افکارمون هر چیزی رو میتوانیم ب سوی خودمون جذب کنیم ..
فقر و ثروت هر دو در ذهن ماست….
اما کسی که الان غرق در مشکلاته با این حرفها غریبه ست و شاید حتی نتونه روخونی کنه …
باید بپذیریم که همه چیز انرژیست …پول و ثروت یه انرژیست فقط شکلش عوض شده…
اگر ما از قبل در فرکانس پول و ثروت قرار نگیریم و فقط در فرکانس غم و نگرانی باشیم هرگز نمیتونیم ثروت رو بسمت مون جذب کنیم زیرا قانون میگه انرژیهای مشابه همدیگرو جذب میکنن …..غم و نگرانی انرژین ….. ثروت و خوشبختی هم انرژی ان
چیزی که من توی این دو سال فهمیدم اینه :
تا کسی قانون جذب رو درک نکنه هرگز نمیتونه ب ثروت و خوشبختی برسه …
فقط با درک این قانون هست که میشه خوشبختی واقعی رو در این دنیا تجربه کرد
برات بهترینها رو از خداوند مهربان خواستارم …….
امیدوارم در اوج سلامتی و شادی ب تک تک خواسته ها و ارزوهات برسی ….
سلام حسین عزیز چه قدر خوشحال وسپاسگزارم که کامنت شما رو خوندم، اومده بودم کامنت نسرین جون رو بخونم یه هو اسم شما اون بالا چشمک زد و گفتم وای کامنت های آقای رجب پور خیلی لذت بخشه و واقعا من از خوندن بعضی از کامنتها لذت میبرم وقتی که داشتم کامنت شمارو میخوندم گفتم وای خدای من عجب اتصالی داشته قشنگ معلوم بود اومده وشما نوشتید، اصلا جنس حرفاتون کاملا مثل استاد بود و من اصلا سیر نمیشدم از خوندن کامنتتون، حتی یه جا دیگه موبایلم رو گذاشتم کنار و پاشدم و راه رفتم، اونقدر که برام سنگین بود و یه عالمه دوره و یادآوری قوانین جهان هستی بود برام که همشون اصل هستن و باید دونه به دونه اجرا بشن تمرین بشن واقعا به قول شما باید از ریشه از بنیان از درون تغییر بدیم این علف های هرز رو، اونجاییکه گفتی میایین و یه کامنت خوب مینویسیم و دوباره برمیگردیم پی کارمون و هی عقب وجلو میشیم،انگار دقیقا برای من بود ،منم دیگه به خودم تعهد دادم خیلی متمرکزتر ،خیلی مستمرتر و جدی تر این راه الهی وتوحیدی رو ادامه بدم
ممنون مثل همیشه یه عالمه آگاهی یه عالمه درس و تکرار
راستی داشتم تو جواب کامنت دوستان میخوندم که دودل بودید برای نوشتن کامنتتون و چه قدر عالی که جامه عمل دادید و به حرف و نجواهای ذهنیتون گوش نکردید و این شد ثمره و نتیجه عمل به یه الهام و حس درونی که این انرژی الهی رو اینجا ثبت کنید و اثرش صدها برابر به خودتون برمیگرده ممنون دوست عزیز وبزرگوار
خیلی خیلی ممنونم از لطفی که نسبت ب من داشتی …..تشکر میکنم ….
همه ما داریم اینجا تکامل مون رو طی میکنیم و روز ب روز داریم بهتر میشیم
انرژی و هیجانی که داری برای رشد و پیشرفتت خوشم میاد ….وقتی دوستانی مثل شمارو میبینم که اینجوری روی خودشون کار میکنن و تلاش میکنن خیلی لذت میبرم …
همه ما داریم اینجا از همدیگه یاد میگیریم …
همیشه ب خداوند میگم : خدایا کمکم کن قوانین جهانت رو درک کنم نمیخوام مثل طوطی فقط حفظ کنم و چشم بسته انرا تکرار کنم …
میخوام بفهمم …میخوام درک کنم…
وقتی تو این مسیر قدم گذاشتم فهمیدم خیلی ترمز دارم …خیلی از ترمزام برداشته شده اما میدونم که خیلی ترمزای دیگه هم دارم که باید کار کنم روی خودم …
کاری نیست که از دست ما ادما بر نیاد …
یعنی خداوند قدرتی ب ما اسانها داده که هر کاری رو میتونیم انجام بدیم
منتهی این برنامه های داده شده اولیه ب ذهن مان هستن که کارها رو کمی برامون سخت کرده
باید بتونیم اونارو با برنامه هایی که خودمون دوست داریم تعویض کنیم که همون علف های هرز باغ ذهن مون هستن ….
همه ما ادما یک مغناطیس شخصی داریم حتی حیوانات هم دارند اما فرق ما با حیوانات اینه که خداوند ب ما انسانها تواناییهای برتر ذهنی داده نسبت ب بقیه مخلوقات که بتونیم از این مغناطیس شخصی مون استفاده کنیم …
ما ادما قدرت ارسال این مغناطیس رو داریم و میتونیم از راه دور با مغناطیس شخصی که داریم اهداف مون رو جذب کنیم ….
این مغناطیس شخصی با فکرمون فعال میشه …
اگه طرف در نزدیکی شما باشه میتونین ب وضوح تاثیر افکارتون رو بر روی شخص مورد نظر بصورت فیزیکی مشاهده کنین …
مثالی برات میزنم : گاهی وقتها از پشت سر یا از پهلو ب شخصی خیره شدی ب ناگاه اونم بر میگرده تورو میبینه …یا بر عکسش …شخصی بدون انکه تو حواست باشه داره یواشکی نگاهت میکنه و بعد تو ب یکباره بر میگردی ب پشت سرت و نگاهاتون ب هم گره میخوره …چه جوریه این اتفاق…؟میتونی توضیح بدی …؟!
کسی انگار بهت گفت بر گرد ب پشت سرت نگاه کن ….این همون حس تو یا همون مغناطیس شخصی توست که با نگاه یا با افکار و با توجه ما فعال میشه ……ب همین خاطره که باید اهدافی که داری یا تصویر ذهنی که برای اهدافت در نظر گرفتی با احساست گره خورده باشه زیرا احساس تو ب تصاویر ذهنی تو رنگ واقعیت میده…
جدای از ان که توجه تو بر روی هر چیزی که باشه احساس تو هم از توجه تو متولد میشه …
اما گاهی این اتفاق نمی افته زیرا توجه تو فیکه. ….یعنی ما فکر میکنیم که داریم ب موضوعی توجه ( تفکر ) میکنیم در صورتیکه احساس ما داره چیز دیگه ای روب ما میگه …چون احساس یه چیز درونیه …. و اتفاقات از درون ما داره رقم میخوره …
زمانی که بفیمیم فکر از جنس نیرو بوده و از نشانه های انرژی ب شمار رفته و همانند اهن ربا دارای قدرت جذب است در ان صورت درک میکنیم که چرا بعضی از مشکلات مون بدون پاسخ موندن و راه حلی براشون نداریم ….
همه ما بارها این جمله رو شنیدیم که افکار ما خالق واقعیتهای فیزیکی زندگی ما هستن ….
اما شخصی که همیشه مضطرب و نگران هست ….
شخصی که همیشه نا آرام و فاقد ارامش هست ..
.شخصی که پیوسته در فشار روحی و جسمی بسر میبره مشخصه چنین حالتی بر چگونگی ضربان قلب …گردش خون …دستگاه گوارش و نیز اندیشه او نیز اثر میذاره…چنینی شخصی افکار او همیشه پراکنده ست …
بنابراین قوای ذهنی او هم ب هدار خواهد رفت و ب سختی میتونه فکر خودش رو در یک جهت و بر کار یا هدفی که داره متمرکز کنه …در این حالت این شخص چگونه میتونه با افکار خودش خالق واقعیتهای فیزیکی دلخواه زندگی خودش باشه …؟
وقتی میگیم افکار ما خالق واقعیتهای فیزیکی زندگی ما هستن خیلی ها ب این حرف میخندن ….و ب تمسخر میگیرن …چرا ..؟چون نمیتونند افکارشون رو بر روی موضوعی متمرکز کنن …
اونا خیال میکنن که دارند فکر میکنن ….اما در توهم ذهنی خویش گیر کردند ..
برای رسیدن ب این منظور باید یه سری زیر ساختارهای روانی شخص مورد نظر مورد بررسی قرار بگیره ….
افرادزیادی هستن در جهانکه نمیتوانن از قدرت فکرشون و تواناییهای ذهنی شون که خدا بهشون داده استفاده کنن و ب ناچار مجبورن از جسم و تلاش فیزیکی شون برای رسیدن ب اهدافشون بهره گیری کنن که در این صورت باید با تلاش جسمی زیاد ب نتایج کم قانع باشند ..
در آخر اینکه هر کسی هر جایی قرار گرفته جای درستش همونجاست …..هیچ چیزی در این دنیا اشتباهی نیست
برای داشتن موقعیت خوب کسی حسرت نخور چون اگه تو بخوای میتونی بالاتر از او قرار بگیری ……همینطور برای موقعیت بد کسی هم غمگین نشو …همه چی سر جای درستش هست …
خداوند خوابش نبرده و جهان کارش رو بدرستی داره انجام میده
با تمام قوا بر روی تواناییهای ذهنیت کار کن …با تعهد و نظم و انضباط مستمر مثل جهان ادامه بده موفق میشی …صبر داشته باش تا بذرهایی که کشت کردی سبز بشن و جوانه بزنن…
تو کارت رو درست انجام بده ب بقیه اش کاری نداشته باش بقیه اش ب تو ارتباط نداره بقیه اش ب جهان مربوطه ….صبر داشته باش تا بذرهایی که کشت کردی سبز بشن و جوانه بزنن…
بسپار ب نیروی بالاتر از خودت …
بر افکار و اندیشه های خودت حکومت کن و سلطان رویاهای خودت باش زیرا در این صورته که میتونی زنجیرهای تقدیر و سرنوشتی که دوستش نداری را پاره کنی و سرنوشتت را از نو بسازی ….
برات بهترینهارو از خداوند مهربان خواستارم ….
امیدوارم در اوج سلامتی و شادی ب تک تک خواسته ها و ارزوهات برسی ….
این باران اشک هام چرا روان شده.. چقد خالص درمورد استاد عشق جانمان گفتی و چقدر قشنگ و چقدر قلبم وسیع تر شد ممنون از این آگاهی شناخت و خودشناسی و خداشناسی.. من هم گفتم یکحا ک روزی خواهد رسید ک باید واحد عباسمنش شناسی بذارن و تحلیل کنن ایشون رو هرچند انقد استاد شفاف و روراست و درستکار هستن ک اندازه نداره ولی درعین بی ریایی انقدررر بزرگو والا و عالی تونستن خودشون رو به وسعت روحدرونشون با تکیه بر «رب» عظیمممم کنند که گاهی در اذهان کسانی ک درمدارش نیستن میشه ک دستاوردهای ایشون اصلا با عقل جور در نمیاد پس تهمت و … . خدایاشکرت هزاران باررررررر برای داشتن همچین استادی همچین راه زیبایی همچنین سایت بهشتی و بیکران از آگاااهی های ارزشمند خدایاصدهزارمرتبه شکرت و سپاس از شما ک مروری کردین بر این مرد بزرگ و بر قوانین زیبای پروردگار .. سپاسگزارم در پناه رب مهربان ثروتمند و سعادتمند در نور الهی باشید🌺🌺🌺
سلام سپاسگزارم از شما و البته از دعای خیر وخوب شما 😍ممنون احساسم بسیار بسیار از اعماق وجودم بود و خداروشکر ک این حس منتقل شد
از شماهم سپاسگزام که ب ندای قلبتون گوش دادین و این حس زیبا رو به ماهم انتقال دادین و این ردپای زیبارو در سایت بهشتی ب یادگار گذاشتین🌺🌺در پناه خداوند رحمان شاد و سعادتمند و ثروتمند و سلامت باشید🌺🌺🌺🌺🙏🏻🙏🏻
زندگی بسیار زیباست چونکه خالق ما زیباست و بشدت بدنبال زیباییست وگرنه جهان و ما انسانها را اینقدر زیبا و هوشمندانه خلق نمیکرد
زندگی زیباست ب شرط انکه معنای درست زندگی را درک کرده باشیم …
برای درک معنای درست زندگی باید هزینه کرد ..باید از جون مایه گذاشت … ب خودی خود امکانپذیر نمیباشد ….همانطور که یه نهال کاشته شده بدون مراقبت نابود میگردد
ذهن نا خودآگاه ما بی رحمانه و معصومانه زمانی که طفلی بیش نبودیم از طرف شخص یا اشخاصی ناخواسته مورد هجوم قرار گرفته …و انها خود از اشخاص پیشین خود و اشخاص پیشین خود از اشخاص پیشین تر از خود و سلسه مراتب ….
مهم نیست چی بر ما گذشته …مهم اینه که الان ب این اگاهی رسیدیم ….
کننده ای ….بسم الله ….شروع کن ….. هر وقت استارت بزنی جهان جلوتر منتظر تو و همراه توست……
حرکت در مسیر مهم تر از رسیدنه……
تنها چیزی که در زندگی مان رشد میکنه چیزیه که ما بهش انرژی میدیم ….بدون اجازه ما هیچ چیز نمیتونه در زندگی ما ورود و رشد کنه..
هیچ مسیری ب خوشبختی وجود نداره خوشبختی خود مسیره …وظیفه اصلی ما تسخیر خودمان است نه تسخیر دیگران …با جهت دادن دوباره ذهن مان میتوانیم نگرانیها …ترسها …خشمها پایان داد و ب خوشبختی رسید ……اینا رو داشتم ب خودم میگفتم ببخشید…
اومدم تشکر کنم از محبتی که ابراز داشتین …….
از لطف که داشتی سپاسگزارم …..
امیدوارم همچنان رو ب جلو حرکت کنی ….
بهترینها رو از خداوند مهربان برات طلب میکنم
امیدوارم در اوج شادی و سلامتی ب تمام خواسته ها و آرزوهات برسی
من دیشب کامنت شما رو وقتی بعد از یه پیاده روی طولانی اومده بودم خونه خوندم
در واقع اومده بودم تو رختخواب نمیدونم چرا ولی خدا هدایتم کرد گفت بیا تو سایت کارت دارم…
اومدم به خدا کاملااااا هدایتی از اونجایی که از این فایل خیلی خوشم اومده بود و اون قسمت صحبت های استاد که در جواب به سمیرا خانم بود رو به جرات می تونم بگم بیش از 20 بار تو این چند روز گوش دادم
حسم بهم گفت بیام این صفحه رو باز کنم و باز هم همون حسم یعنی خدای درونم گفت کامنت که چه عرض کنم… کتاب زیبایی که شما با مثال های قابل درک و عالی نوشته بودین بخونم
مثال هایی که زده بودین واقعا خیلی خوب بود
خلاصه از اونجایی که چشم هام خیلی خوابشون می اومد 😅 گفتم می خوابم فردا ظهر میرم از آقای رجب پور تشکر می کنم 🙏🙏🌹🌹
و البته این رو به فال نیک میگیرم چون باعث شد دوباره یک بار دیگه کامنت شما رو بخونم و باز هم کلی آگاهی کسب کردم
واقعا لذت بردم از این درک و فهم عمیقی که شما از قوانین داشتید 👏👏🌷🌷
دوست عزیزم در پناه تنها نیروی قدرتمند جهان خدای مهربون شاد و سلامت و ثروتمند باشید
از ابراز لطفی که داشتی بی نهایت سپاسگزارم …امیدوارم در تمام لحظات زندگیت احساس خوب توشه راهت باشه
چون احساس همان انرژی ماست ….
احساس همون نشونه ایه که کارکرد ذهن مارو ب خود ما نشون میده ….
ما از طریق احساس مون متوجه میشیم که ذهن مون داره درست کار میکنه یا نه …
هیچ کس دیگه ای نمیتونه متوجه بشه که ذهن ما الان داره درست کار میکنه یا نه….
فقط این خود ما هستیم که متوجه این موضوع میشیم ..
این احساس با ادا و اطوار جواب نمیده …چون اصلا دست ما نیست بخواهیم با ادا اطوار در اوردن جواب بگیریم …..
بدن ما از خودش هیچ اختیاری نداره……. کاملا در اختیار ذهن و یک بازتابی از ذهن ماست ….
حتی متخصص ترین دکترای جهان در این زمینه هم نمیتونن متوجه احساس درونمون بشن….
بنابراین ب خوبی ازش محافظت کن ….
ذهن همه چیز ماست …همین رو بگم که ذهن ما خیلی حقه بازه …….خیلی شگرد در اختیار داره ……. میتونه از یه چیز کوچیک و بی اهمیتی حالتون رو خراب کنه……در حقیقت بیشتر انسانها از ذهنشون رکب خوردند و همچنان هم میخورند ….این موضوع تا زمانی که در این دنیای مادی هستیم تمامی نداره
در واقع ذهن ابزاریه که احساس از کار کرد اون در بدن ما متولد میشه
ذهن ب تنهایی قادره هر انسانی رو از پای در بیاره …….فارغ از اینکه هر چقدر غول باشه ….
ما انسانها نوعی باطری الکتریکیم که جریان برق رو در هر لحظه دریافت میکنیم و انرا توسط ذهن مون بصورت احساس خوب یا نفرت و رنجش ب کائنات منتشر میکنیم …
گاهی اگاهانه اینکارو میکنیم …گاهی هم نااگاهانه ….
این جریان انرژی هیچگاه تمامی نداره و پیوسته در حال وارد شدن ب ماست …ما فقط باید بتونیم اون رو جوری که دوست داریم حالت بدیم …
این انرژی همیشه درون ما جریان داره ….همه چی از درون ماست که داره اتفاق می افته .. چیزی در بیرون نیست چیزی که ما در بیرون میبینیم و نام واقعیت بر ان نهاده ایم در واقع شکلی از تصورات ذهنی خود ماست
واقعیتی وجود نداره …واقعیت رو ما با ذهن مون داریم خلق میکنیم ….
همانطور که یک لامپ تا دوشاخه اش رو ب پریز برق نزنی ب تنهایی هیچ نوری از خودش نداره ما هم همینطوریم ….
در واقع چشمان ما مثل لامپ……. ابزاریست برای تاباندن این انرژی ب بیرون …
ان چه در پشت چشمان ما قرار گرفته ب نام مغز و ولتاژ نیروی روانی……..همه چی اونه ….اونه که از اهمیت بالایی برخورداره
هر چقدر از نور آگاهی بیشتری در این دنیا بر خوردار باشی نور لامپ تو نیز بیشتر و نورانی تره …
وگرنه این شکل مادی رو مخلوقات دیگه خداوند نیز دارن…
اون تواناییهای برتر ذهنی که خداوند مهربان ب ما داده مهمه….
.
ب امید روزی که کنترل ذهن بالایی داشته باشی و از تواناییهای برتر ذهنی که خداوند بهت داده بیشترین بهره رو ببری
بهترینها رو برات از خداوند مهربان خواستارم …امیدوارم ب تمام خواسته ها و ارزوها ت برسی
سلام حسین جان. چقدر این کامنتی که گذاتشی جذاب و لذت بخش بود. چقدر اگاهی های نابی داشتو دمت گرم.
واقعا همه چیز ذهنه. وافعا همه چیز کنترل تمرکز ذهنه.
دید وقتایی که حالت خوبه چقدر اتفاقات عالی رو تجربه میکنی؟ انگار تمام جهان باهات هم راستاست و داری در مسیری قدم برمیداری که تو رو به همه ارزوهات میرسونه
من عاشق اون حالم.
اما بعضی وقتا که یه اتفاق به ظاهر بد میفته طوری فکرت مشغول میشه که انگار همه دنیا برات تیره تار شده و حالا فقط اتفاقات بد رو داری تجربه میکنی
دیدی همیشه میگن وقتی بد بیاری همین طور پشت سر هم برات اتفاق می افته؟ این به خاطر همون تمرکزیه که گذاشتی روی بدی ها و کمبود ها. به خطر عینکیه که گذاشتی رو چشت تا فقط کمبود ها رو ببینی.
حالا میخوای اتفاقات خوب رو تجربه کنی؟ فقط کافیه عینکت رو عوض کنی. فقط کافیه دیدت رو تغییر بدی و تمرکز کنی روی خواسته هایی که داری.
اون وقت منتظر بمون تا بهترین اتفاقات رو تجربه کنی.
تمرکزت روی چیزهای بد فقط داره به خودت آسیب میزنه. نه به اون کسی که ازش ناراحتی کاری داره و نه هیچ چیز دیگه ای. فقط داری با این کارت اتفاقات بد بیشتر رو جذب زندگی خودت میکنی.
تنها کاری که باید بکنی اینه که تمرکزت رو بگیری دستت. فقط باید متفاوت نگاه کنی. متفاوت عمل کنی و از همه مهتر ادامه بدی.
مرسی از کامنت زیبات. واقعا کلی باورهای جدید رو توش پیدا کردم. دمت گرم
سلام به استاد عزیزم مریم جون همه بچه های دوست داشتنی سایت بهشتی
سلام خدمت آقای رجب پور عزیز
امروز من به این فایل از طریق نشانه هاهدایت شدم و بسیار بسیار لذت بردم از علم و آگاهی تون
و خیلی خیلی خوشحالم که خداوند هدایتم کرد که این کلمنت زیبای شمارو بخونم اتفاقا وقتی اسم شما رو دیدم گفتم گفتم یه کامنت عالی در پیش داریم چون قبلا هم کامنت هاتون خونده بودم
خیلی خیلی لذت بردم از این همه علم و آگاهی و جمله بندی و نوشتن مطالب عالی که کلی قانون برام مرور شد
حتی جواب هایی که به دوستان هم میدادید رو با عشق مطالعه کردم و پاسخ هاتون به دوستان عزیز هم فوق العاده بود همیشه بدرخشید .
من واقعا خیلی خوشبختم که تو این بهشت هستم و دوستانی چون شما که این کامنت برای 2سال پیش و من الان بهش دسترسی پیدا کردم
از خداوند سپاسگذارم و برای شما آرزوی سلامتی خوشبختی میکنم
گفتگو با دوستان قسمت 36
با سلام خدمت استاد عزیزم مریم جان و همه ی دوستان عزیز
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
وقتی خوب این فایل ها رو گوش میدم هی به یاد میارم که از وقتی که توی دفتر اهداف سال 400 اولین هدفم رو نوشتم توحیدی بودن نشانه ها هی داره میاد اونم توی کلاب هوس که آره اصل و اساس توحیده و بقیه دیگه فرعه
اصلی که اگر درست بشه بقیه چیزها خودبخود درست میشن درست مثل ساختمونی که وقتی مراحل پی درست بشه دیگه دیوارها و بقیه مراحل خیلی سریعتر و راحت تر میرن بالا .اونایی که خودشون خونه درست کردن و در جریان کار بودن این موضوع رو خوب درک میکنن
البته که اگر پی ساخته بشه اما برای بقیه مراحل اقدام نشه اون پی هیچوقت به ی ساختمون تبدیل نمیشه و این همون مداومت و استمرار در کاره که نتایج رو رقم میزنه اما زمان و انرژی که برای پیشبرد کار نیازه بعد از پشت سر گذاشتن مراحل پی خیلی کمتر میشه و سرعت خیلی بیشتر میشه
داشتم فکر میکردم که کی تو دنیا هست که دو ساعت سه ساعت و یا بیشتر بشینه ی جا و با عشق پای صحبت های دیگران بشینه و بصورت فی البداهه راجع به صحبت هاشون توضیح هم بده ؟؟!؟؟؟؟؟ و کم نیاره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هیچکس مگر کسی که به منبع وصل باشه
کسی که قوانین خداوند رو اونقدر کار کرده باشه که مسلط باشه به همه جوانبش
کسی که توی قانون خارپشت شده باشه
کسی که عاشق اینکار باشه با تمام وجودش
اونوقته که خسته نمیشه
آره اینه حکایت استاد عباس منش
وقتی خوب فکر میکنم میبینم درسته که توی ی جنبه هایی من هنوز نتونستم به وضوح برسم اما از وقتی با استاد آشنا شدم من هم به اندازه کار کردنم وصل شدم به منبع حالا درسته که اتصالی و نوسان دارم اما نسبت به قبل از آشنایی با استاد که هیچ اتصالی وجود نداشت و ارتباط قطع بود خیلی پیشرفت کردم و واسه همین هم بعضی وقتها که با دیگران صحبت میکنم بهم میگن اینهمه اطلاعات رو از کجا آوردی
این فکر کردنها باعث میشه که هی برام مرور بشه حرفهای استاد که :
اگر میخوای موفق بشی باید مسلط بشی به قوانین جوری که همه چیز رو از دید قوانین ببینی
باید خار پشت بشی در یادگرفتن قوانین
باید عشقت رو پیدا کنی و با جان و دل انجامش بدی
اونوقته که خسته نمیشی گله نمیکنی لذت میبری و با انگیزه و اشتیاق مسیرت رو ادامه میدی
حتی برای همه ی این باید ها هم باید حالت خوبه باشه تا بهشون برسی .
پس مهم نیست با چه منطقی حالت بده حال بده تو رو در فرکانس بد قرار میده و فرکانس بد یعنی اتفاقات بد یعنی دور شدن از این بایدهایی که میخوای بهشون برسی
این جمله این روزها همدم من شده و دارم سعی میکنم در عمل پیادش کنم اونم آگاهانه چون میدونم اونقدر باید تکرار بشه تا ناخودآگاه بشه و ناخودآگاه ران بشه
وقتی حرفهای پریسا جان رو شنیدم از کسی که توی اروپا توی ترکیه اس بازهم برام تکرار شد که خیلی ها هستن که مهاجرت کردن به کشورهای دیگه و کم کم داره برام عادی میشه که میشه خیلی راحت مهاجرت کرد آخه قبل از آشنایی با استاد برام ی چیز دور از دسترس بود که افراد خاصی میتونستن انجامش بدن
ی نکته ای که با شنیدن حرفهای دوستان باز هم داره برام تکرار میشه اینه که مهم نیست کجا داری زندگی میکنی توی اروپا یا توی کرمانشاهی که همین استان کناریته مهم اینه که دلت خدایی باشه اونوقته که خوب زندگی میکنی و از زندگیت داری لذت میبری .پس مکان زندگی اصل نیست ی فرعه که میتونه با توجه به باورهای تو برات بهشت بشه مثل پریسا جان و لقمان جان . اصل باورهای تو و فرکانس های تو که داره خوشبختی یا بدبختیت رو رقم میزنه
چقدر خوب پریسا جان صحبت کردن در مورد راحت تر شدن کارها همون چیزی مه استاد میگن چرخ زندگیتون روغن کاری میشه.اون گاریه کم کم از رودوشتون ورداشته باشه و میافتین توی اون جاده آسفالته وسط اون جنگله که توی دوره دوازده قدم ازش صحبت کردن استاد
وقتی خوب فکر میکنم میبینم منم چقدر سبکبالتر شدم و راحت تر دارم زندگی میکنم دیگه از اون زجر و سختی ها خبری نیست.البته که ی سری تضادها هستن اما نحوه برخورد من و قدرت کنترل ذهنم خیلی بهتر شده
وای وای وای از دوره عزت نفس .الان دارم درک میکنم که چرا استاد میگفتن عزت نفس پایه و اساس همه چیه .اصلا وقتی دو جلسه اولش رو کار کردم انگار توی سالن تشریح بودم .نه اون سالن تشریح های پزشکی که بوی فرمالینش حال آدم رو بهم میزنه و تو بدن ی نفر دیگه رو میبینی و تشریحش میکنن برات و بیشتر وقتها هم حالت بهم میخوره البته اگه باورهات هم درست نباشن.
ی سالن تشریح با بوی عطر خودشناسی که خودت رو به خودت نشون میده بدون هیچ حس بدی .چیزی که خودت آگاهانه بودن در اون رو انتخاب کردی نه بزور دانشگاه و استاد و …….. . سالنی که ابزارش چاقوی جراحی نیست که تمام وجودت رو زخم کنی .
ابزارش تفکره اونم خیلی هدفمند و در خلوت نه اینکه 50 نفر بالای سر ی جسد متعفن
خدا میدونه تا جلسه نهم قراره چه اتفاقاتی در درون من رخ بده توی این سالن دلپذیر تشریح
استاد جان بخوام حقیقت رو بگم من هنوز در مورد مسائل مالی آسیب پذیرم یعنی اگر پول نداشته باشم خیلی روم تاثیر میذاره تا چیزهای دیگه و این نشون میده که هنوز اون رضایت درونی به حد بالایی نرسیده .البته که خیلی بهتر شدم نسبت به قبل اما این نقطه ایه که آسیب پذیری زیادی ازش دارم
اما نسبت به قبل آرامشم شادیم سلامتیم و روابطم بهتر شده و این یعنی من در مسیر درستم فقط باید بیشتر روی خودم کار کنم
آره استاد من قبل از آشنایی با شما درک نمی کردم شعرهای شاعرایی مثل سهراب رو اما خدا رو شکر الان خیلی بهتر درک میکنم که وقتی سهراب میگه:
هل کاشانم.
روزگارم بد نیست.
تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی.
مادری دارم، بهتر از برگ درخت
دوستانی، بهتر از آب روان.
و خدایی که در این نزدیکی است:
لای این شببوها، پای آن کاج بلند.
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه.
من مسلمانم.
قبلهام یک گل سرخ.
جانمازم چشمه، مهرم نور.
دشت سجادهی من.
من وضو با تپش پنجرهها میگیرم.
در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیف.
سنگ از پشت نمازم پیداست:
همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتی میخوانم
که اذانش را باد، گفته باشد سر گلدستهی سرو.
من نمازم را، پی «تکبیرهالاحرام» علف میخوانم،
پی «قد قامت »موج.
کعبهام بر لب آب،
کعبهام زیر اقاقیهاست.
کعبهام مثل نسیمی، میرود باغ به باغ، میرود شهر به شهر.
«حجرالاسود» من روشنی باغچه است.
یعنی چی چون از شما یاد گرفتم توحید یعنی چی اون صلاتی که توی قرآن ازش صحبت شده یعنی چی
لقمان جان اون انرژی که من از صدای شما دریافت کردم قابل وصف نیست. اصلا حرف که میزدی قلب من باز شد اینجا بود که مفهوم باز شدن قلب رو اونجوری که استاد ازش صحبت میکرد رو درک کردم. اونم از ی آدمی که نزدیکم نیست و من فقط دارم فرکانسش رو دریافت میکنم .
شادی و انرژی توی کلام شما داشت موج میزد .همینه که استاد میگه شادی مسریه .شادی شما به من هم سرایت کرد.
چقدر با خنده های شما من هم خندیدم
وچقدر خوشحال شدم از نتایجتون و تحسین میکنم شما رو به خاطر خلق این نتایج .شما الگوی خوبی برای من هستین که میشه میشه با وجود تضادهای بسیار اونقدر پیشرفت کنی که رویاهات رو جامه عمل بپوشونی
م نکته ی مهم استاد:
نمرکز داشتن توی کار .که من رو یاد حرفهای استاد توی دوره دازده قدم انداخت. لقمان جان توی قدم های بعدی استاد مفصل راجع به این توضیح دادن میرسین به جواب مفصلتون
اما همینجا هم اصل مطلب رو استاد گفتن که باید تمام تمرکز روی اون چیزی باشه که بهش علاقه داریم تا بتونیم اون نتایجی که مد نظر داریم رو بگیریم .
استاد شما همیشه میگفتین میخواستین ی سری استارت آپهایی رو داشته باشین اما جزییاتش رو نگفته بودین .همینه که شما استاد میگین جوابها به موقع بهتون گفته میشه .من همش توی ذهنم بود که شما چه کاری رو میخواستین انجام بدین توی اون زمین 60 هکتاری که بعدش الهامات اومد که نه توی همین مسیر بمونین . که الان جوابم رو گرفتم
استاد آدم لذت میبره وقتی میگین من سرمایش رو داشتم نیازی به شریک نداشتم و میتونستم کارم رو شروع کنم .همین متفاوت بودن شما رو داره نشون میده و اینکه داره یادآوری میکنه به من که عباس منش از زمانی که باورهاش رو در مورد خداوند درست کرد و اون رو شریک کارهاش کرد دیگه نیازی به هیچ شریکی نداشت چون با قدرتی شریک شده بود که بی مزد و منت توی کارها کمکش میکرد
اینجا که رسیدم بهم گفته شد برو سراغ صحبت لقمان به پسرش افتادم ولی یادم رفته بود کجا خوندمشون رفتم سرچ کردم و بالا اومد اون چیزی که خیلی هم مرتبط هست با این بحث و اونم اولین پند لقمان به پسرشه در قرآن :
وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ ۖ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ ﴿١٣﴾
و [یاد کن] هنگامی که لقمان به پسرش در حالی که او را موعظه می کرد، گفت: پسرکم! به خدا شرک نورز، بی تردید شرک ستمی بزرگ است. (۱۳)
و بعد حرفهای استاد:
شرک یعنی قدرت دادن به عوامل بیرونی و نادیده گرفتن قدرتی که خداوند در درونت گذاشته برای خلق خواسته ها.شرک یعنی دو دستی قدرتی که خداوند برای خلق خواسته هات بهت داده رو بدی به عوامل بیرونی
و بعد دوباره یادم اومد حرفهای استاد رو که نقطه مقابل شرک میشه توحید و باز هم رسیدم به بحث توحید
توحید یعنی قدرت ندادن به عوامل بیرونی و تکیه کردن بر قدرتی که خداوند در درونت نهاده برای خلق خواسته هات
چقدر حرفهای استاد منطبق برقرآنه
ی نکته ای که باز هم داشتم بهش فکر میکردم اینه که ما اینجوری دورادور اینقدر تاثیر میپذیریم از کلام استاد مریم جانی که اونجا نشسته کنار استاد و هر روز پیش استاده و باهاشون زندگی میکنه و در مورد قوانین باهاشون صحبت میکنه دیگه چقدر استفاده میکنه هم رفتاری و هم کلامی از این آگاهی ها .البته که لیاقتش رو در خودشون ایجاد کردن و نوش جانشون
سپاسگزارم استاد و دوستان عزیزم
سلام به عزیزانِ دلم استاد جان ومریم مهربانم
وهمه دوستانِ عالیم
خداروشاکروسپاسگزارم بابت بودنم دراین سایت طلایی و هرروز مستمر وباعشق ادامه دادن وآموختن وکسب آگاهی هایی که آرامشی عمیق رادربردارد، همان آرامش درپرتو آگاهی که چه زیبا استاد نام نهادند وقابل تامل وتفکر برای من که عمل به آن پایه های موفقیت مرادرتمام زمینه ها محکم نمودوامروز باداشتن این فابل های بی نظیر که حکم زیرخاکی قیمتی رابرای من دارند بتوانم هرلحظه روی آرامش واحساس درونم کارکنم و باداشتن شان قدر وارزش داشته هایم رابدانم وعمیق تر درک کنم و شاکروسپاسگزارباشم.
استاد جانم چقدر قشنگ اول فایل درجواب سلام دوست مان بیان کردید(سلام عزیزم)ای جونم چقدر پرانرژی، خدایا چقدر استادم فوقالعاده هستند خدایاشکرت،شکرت بابت این حد ازتاثیر گذاری در روند زندگیه دوستانِ عزیزم و ادامه دادن روی همین ریل خوشبختی، پایدارومستدام ….
چقدر لذت می برم ازاین رشدوپیشرفت عزیزانم ،خانواده معنوی ام ،خدایاشکرت.
وقتی ذهن، بهشتی از باورهای مثبت می شود ویاد می گیریم که در تضاد به وجود آمده درهرموضوعی ما ازآن کمی فاصله گرفته و درآن بهشت ذهن سکنی گزینیم وازخداوند هدایت بطلبیم، بی شک طی تجربه های متعدد مان آنقدر از آن تضاد فاصله گرفته که یا در تایم مناسب به سمت راه حل هدایت می شویم ویا به روند عادی زندگی ادامه داده تادرزمان مناسب حل شود واین مستلزم داشتن آرامش درون است ،آرامشی که پیوندی زیبا به ایمان وتوکل مان خورده است واین بی نظیر می باشد.
ثروت فقط عدد بانکی نیست ………
من اگر آرامش داشته باشم وحالم عالی باشد وشکرگزار بابت همان یک کفش کتونی آن موقع است که درهای رحمت وبرکت وهابیت خداوند به رویم گشوده می شود ،دری که وقتی گشوده می شوددیگر هیچ چیزجلودار رحمت وفراوانی ونعمت هایش نیست وهمان روزیِ بی حسابی می شود که تو متواضع وفروتنانه سربه سجده معبودت می گذاری وقتی دیگر آموخته ای که شکرگزاری بابت سلول به سلول داشته های الانت می شود جزء لاینفک تاروپود وجودت واینطور است که خود ظرف وجودت را بزرگ کرده ولیاقت دریافت پکیج کاملی ازثروت های معنوی ومادی پیدا می کنی.
باید توحیدی شوم واین نیازمند رعایت قوانین جهان هستی است ،جهانی که تماما دروجود خودم است بافرکانس هایی که هر لحظه برایش می فرستم وچه بازتابِ خیره کننده ای ، بازتاب هرگونه عمل خود رابه نظاره می نشینم واین عادلانه ترین برخورد جهان بامن است ،خود بهترازهرکسی به جهانِ درونم واقفم وآنجاست که درکنار هرتضادی درصد ایمان وتوکلم رامی بینم و توحیدی بودنم را.
کدام از ما در گذشته با داشتن همان کفش کتونی دلمان لبریزاز شادی وشعف بود چه بسا که تف ولعنت ونفرین به جدو آباد مان داده و متنفر اززمین وزمان،در صورتیکه وضعیت مالی مان هم بد نبوده ،خود من اگر با استاد آشنا نشده بودم همان زمینی که ازخداوند به ارث بردم را بر باد فنا میدادم ،بعضی وقتها خیلی برام جالبه که کافی بوده من به دنیای توحیدی استاد وصل شوم تاجرقه های نورالهی در وجودم طنین انداز شود وهمیشه می گویم خدایا من چه کاری کردم که تالب پرتگاه نادانی وناآگاهی رسیدم اما دست مرا باقدرت گرفتی و دردستان استادم قرار دادی تارمویی فاصله است بین هرلحظه آگاهانه رفتار کردن وعمل کردن تایک لحظه …….خدایا ما راهرلحظه به راه راست هدایت کن که این بودن وماندن دراین راه بنده ای توحیدی می خواهد وایمان وتوکل واقعی تنها وتنها به خودت .
استادجان چقدر بحث تمرکز روی یک ایده ویا کاری رو اساسی توضیح دادید ،واقعا تمرکز درهرچیزی حرف اول رامی زند .
چقدرهرروز روی بهبودیم سرمایه گذاری می کنم وتمرکز عمیق می گذارم ،چقدر این بهبودی در روند رشدوپیشرفتم مثمرثمر بوده وهست چون باهمین تمرکز است که توانسته ام ضریب اشتباهات خود راکم وکمتر کنم وبا هر مسئله ای ،هدایت خداوند راطلب کرده وفهم ودرک وآگاهی از هدایت هایش که فقط باذهن باز وپاک قابل اجرا بوده برایم را از او
درخواست کنم.
استاد جانم ایده هایی که دوست داشته ایدزمانی در زمین 60 هکتاری اجرایی کنید من دارم ازنتایج خودم ودوستان عزیزم می بینم که صاحب خانه های ویلایی شده اند وکسب وکارهای خود و همین زندگی من ومصطفی که خانه وکسب وکارمان کنار هم آن هم عیاردار به لطف خداوند وآگاهی های دریافتی ازشما وعمل به راهکارهای نابتان ،همبن است دیگر ،خداوند الگوی تمام عیار حاضروآماده ولبریزاز تجربه کنارت می گذارد ومی گوید ببین والهام بگیر ودیگر دنیال الهام واعظم و…..هم نباش ،همینه وواقعا هم همینه حجت تمام کرده وحرفی نمی ماند.
الان من به عنوان یک خانم خانه دار هدایت شده ام کنار مصطفی جانم کسب وکارمان رارونق ببخشیم وجه عالی تراز آن، هم کنار همدیگر هستیم وهم برای هدف هایمان عاشقانه با توکل وایمان به خداوند وهدایت های زیبایش به جلو حرکت می کنیم تابعدش هم خدا کریمه.
در گذشته وزندگیه ناآگاهانه قبلی ام کار می کردم و تمام مسئولیت ها راخود به دوش می کشیدم وخیر سرم یعنی کار می کردم ،واقعا به چه قیمتی نه آرامشی نه حال خوب هییییچ اندر هیییچ اما
امروز به عنوان یک خانم خانه دار ثروتمند وموفق کنار عزیزدلم، همه چیز به عالی ترین شکل ممکن پیش می رودوهمه جوره آزادی دارم ومهم تر اینکه خدارو دارم که هرلحظه هدایتم می کند و هدایتی زیباتر از این که مراکنار استادی رهنمون کرد که به شدت برای رشدوپیشرفتم درتمام زمینه ها کافیست ……
واقعا انرژی جایی می رود که تمرکز من آنجاست وچه جایی خوش تراز تمرکز روی کلام به کلام توحیدی وناب وطلایی استاد جانم در این مسیر زیباوجادویی که واقعا ای خوش کمر برقصا ……
در پناه خداوندمهربانی ها شاد،سلامت وعالی باشید و بدرخشید، دوستتون دارم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
سلام و درود
چه زیباو دلنشین و تاثیر گذار نوشتین، سپاسگزارم ازتون دوست هم فرکانسی خوش ذوقم
واقعا لذت میبرم از نگاه توحیدی زیباتون و تبریک میگم که اینچنین احساس خوب و قشنگی دارید به زندگی
اونجایی که گفتی :
وقتی ذهن، بهشتی از باورهای مثبت می شود ویاد می گیریم که در تضاد به وجود آمده درهرموضوعی ما ازآن کمی فاصله گرفته و درآن بهشت ذهن سکنی گزینیم وازخداوند هدایت بطلبیم، بی شک طی تجربه های متعدد مان آنقدر از آن تضاد فاصله گرفته که یا در تایم مناسب به سمت راه حل هدایت می شویم ویا به روند عادی زندگی ادامه داده تادرزمان مناسب حل شود واین مستلزم داشتن آرامش درون است ،آرامشی که پیوندی زیبا به ایمان وتوکل مان خورده است
واقعا برام الهام بخش وبود، انگار که تیر رو مستقیم به هدف زدید
من توی این چند روزه به یک سری تضادها برخوردم که واقعا نمیدونستم چطور باید باهاشون برخورد کنم و احساسم رو کنترل کنم !
نوشته شما دقیق و روشنگر بود و زیبا و دلنشین
بسیار سپاسگزارم ازتون
پایدار و پیروز و شادمان باشید
سلام استاد عزیزم سلام فرشته هدایت من
من هر چی بگم هر ویژگی نابی در مورد شما بگم کم گفتم و هر چقدر در مورد این فایل بینظیر و هدایتهاش و الهاماتش بگم کم گفتم
به همه دوستانم که عباسمنشی هستن بلافاصله پیام دادم که این فایل رو حتما گوش بدن
من فقط اشک ریختم بخاطر این همه آگاهی، این همه الهاماتی که دریافت کردم، اینکه وقتی تو مسیر درست هستم خدا هر لحظه هدایتم میکنه و نمیزاره قدم اشتباه بردارم
خدایا شکرت خدایا ممنونم خدایا عاشقتم و عاشق بنده های دوست داشتنی و بینظیرت هستم، عاشق پیامبر زمانه ام هستم که هر لحظه دستم رو میگیره و منو تو مسیر درست نگه میداره
دلم میخواد این آگاهیها رو فریاد بزنم به همه عالم بگم، بگم که وقتی میخوای تغییر کنی چطوری خداوند هدایتت میکنه و چقدر زیبا مراقبت هست
تشکر میکنم از پریسای عزیز و تبریک میگم بهش بخاطر نتایج قشنگش، بخاطر درک درستش از قوانین، بخاطر آرامشی که بدست اورده، بخاطر روابط قشنگش، چقدر این جمله اش رو دوست داشتم که گفتن وقتی روی خودم کار میکنم نیازی به زور زدن نیست، سر میخورم میرم جلو و اینکه طبیعیه که ارامش داشته باشیم، ثروت داشته باشیم،
گفتین که نگاه توحیدی استاد متفاوته و این یکی از نکاتی هست که تمام افرادی که با استاد عزیز آشنا میشن میفهمن من حتی دوستانی دارم که با اساتید دیگه کار میکنن ولی خودشون گفتن بهم توحیدی ترین استاد در حوزه قانون جذب استاد عباسمنش هستن و همیشه باعث افتخارم هست که با استاد کار میکنم چون قراره من هم توحیدی بشم
استاد عزیزم درباره صحبتهاتون و نکاتی که گفتین ایتقدر درس گرفتم امروز که نمیدونم کدومش رو بگم، 5 صفحه فقط نوشتم و اینقدر این فایل برام درس داشت و عاشقش شدم که قلبم از هیجان و شادی داره میزنه بیرون
نکات:
ثروت فقط عدد بانکی نیست
حس رضایت درونی، شادی درونی، حس اعتماد بنفس، سلامتی، ارامش و احساس خوب و اینها چیزهایی نیست که با پول به دست بیاد
استاد تو این یکسال و 3 ماه که با شما کار میکنم یکی از لذتبخش ترین نتایجم حس شادی و آرامش درونی بوده، حس رضایت، و اینو از شما یاد گرفتم، وقتی تو طبیعت میرم اینقدر احساسم عالی میشه و ارتباط قشنگی با خالقم میگیرم که اشکم در میاد و از شوق گریه میکنم، شوق از درک این همه زیبایی و لطافت و ارامش، گفتین نماد خوشبختی ثروت نیست، بله دقیفا من تو این یکسال نتایج مالی خاصی دریافت نکردم ولی حس رضایت دارم چون قبلا شاد نبودم، آرامش نداشتم ولی الان از درون شادم، ارامش دارم، از زندگیم و خانوادم و شرایطم راضی هستم و مطمئنم با همین حسم خداوند منو به سمت شرایط بهتر هدایت میکنه
استاد گفتین عشق تو قلبتون اضافه شده بود، آگاهی و لطافت در روح و قلبتون اضافه شده بود
چقدر این نکته رو دوست داشتم و باهاش اشک ریختم چون من هم کاملا این احساس رو درک کردم و بهش رسیدم و این احساس زیبا رو با دنیا عوض نمیکنم
من هم وقتی به ارامش رسیدم، روابطم، سلامتیم، ارتباطم با خودم و خدای خودم عالی شد، دقیقا تازه به جایی رسیدم که هزینه هام کم شده و اینو یه شروع عالی میبینم برای دریافت پول بیشتر و نتایج تو زمینه ثروت مالی
استاد عزیزم وقتی گفتین تو بندرعباس از خوشحالی زارزارگریه میکردین ولی هنوز چیزی از لحاظ مالی بهتون اضافه نشده بود یاد خودم افتادم که تو این یکسال بارها تو خلوت خودم بخاطر احساس قشنگم گریه کردم و خوشحال بودم حتی زمانی که پولی تو حسابم نبود و حتی نیاز داشتم به پول ولی ناراحتش نبودم و بعد خیلی زیبا و بدون حتی درخواست از کسی پول تو حسابم اومده چون درخواستم رو فقط به خداوند میگم نه اطرافیانم، شما به من این نگاه توحیدی رو یاد دادین و تمرینش کردم و بارها جواب گرفتم
نکته بعدی:
معیار خوشبختی آرامشه، شادی درونی هست
و اینکه وقتی در مورد این مسائل کار میکنیم و ذهنمون ارام میشه، اون ذهن آروم میتواند ایده های پول ساز را ایجاد کند، هدایت میشیم به مکانهای بهتر، به انسانهای بهتر، هدایت میشیم به مسیرهای پر از نعمت و ثروت، قدم اول اینه
واااااای خدای من همین چند جمله کافیه برامون تا درس بگیریم، تا زور نزنیم، تا وقتیکه به آرامش نرسیدیم، تا با خودمون آشتی نکردیم، تا حس خوب نگرفتیم، تا اصلاح نشدیم اینقدر پافشاری نکنیم برای رسیدن به خواسته هامون، برای اینکه هدایت الله رو ببینیم
از نوروز 1400 خدا رو شکر میکنم به صورت جدی تر دارم کار میکنم و چقدر هدایت شدم، به مسیرهای درست، به ادم هایی که اصلا نمیشناختم ولی کمکم کردن، به ایده هایی که هیچ وقت بهش توجه نکرده بودم ولی وقتی به آرامش رسیدم دیدمشون و به سمتشون هدایت شدم، الهامات رو متوجه شدم و درک کردم، تشخیص درست از غلط
استاد گفتین، نتایج رو ببینیم به شکل عزت نفس، روابط درست، سلامتی، و اینا چیزابیه که با پول نمیشه خرید و من خدا رو شکر میکنم که بدست اوردمشون و میتونم با قدرت و جسارت بگم من خوشبختم چون لایقش بودم چون اومدم به این دنیا که خوشبخت باشم، شاد باشم و از دنیا لذت ببرم، من بارها تو کامنتهام نوشتم من فقط تو حوزه مالی هنوز نتایج چشمگیری نداشتم ولی تو بقیه حوزه ها نتایج بینظیری داشتم، استاد امروز با صحبتهاتون کلی امید و انگیزه بهم دادین، کلی درس گرفتم، کلی عشق دریافت کردم و اینا رو با دنیای پول عوض نمیکنم
من تو این لحظه خوشبخت ترین انسانم که خدای من، من رو به سمت این آگاهیها هدایت کرد
نکته بعدی:
اونایی که پول ندارن فکر میکنن همه چیز رو میشه با پول حل کرد
اون چیزی که مسائل رو حل میکنه اون روح بزرگتره، اون ذهن کاملتره، آرامشی که تو وجود ادم ایجاد میشه با تغییر باورها، با تغییر نگرش، و فرمودین:من اون رو ایجاد کردم و واقعا روحم لطیف شد، واقعا عشق رو و خداوند رو در قطره های باران میدیدم
استاد فقط اشک ریختم با حرفاتون، چوو با تمام وجودم درکشون میکنم، من از زمانی که ارتباطم با طبیعت و خداوند زیبا شده بارها با باران رحمت خداوند اشک ریختم، من قبلا صدای کلاغ رو دوست نداشتم چون یک باور غلط هم به مایاد داده بودن که صداش شومه و خبر خوب نداره ولی با درسهای شما یاد گرفتم همه چی رو زیبا ببینم و وقتی صبح ها دیدن طلوع آفتاب میرم لب دریا به محض شنیدن صدای کلاغها و پرنده ها بهشون سلام میکنم و کلی عشق بهشون میدم که منو لایق دونستن باهام حرف بزنن و هم کلام من بشن،
وااااای شعر سهراب دیوونم کرد و نتونستم جلوی اشکامو بگیرم
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
من هم همه هستی رو زیبا میبینم و بارها این جمله رو به اطرافیانم گفتم و نتیجه اش رو تو زندگیم دیدم
استاد عزیزم در مورد پول از زمانی که احساس زیبا پیدا کردم و صلح با خودم و خداوند رو بیشتر کردم خداوند هدایتم کرد به سمت علایقم و راه داره برام باز میشه و ایده ها داره به سمتم میاد
و نکته ای که زیاد بهش توجه نکرده بودم جلب توجه و روی دیگران رو کم کردن بود و این درس امروزم بود که نیازی نیست موفقیتهام و دیگران ببینن و حتما روی این موضوع کار میکنم
اقا لقمان عزیز بهتون تبریک میگم بابت این احساس زیباتون، بابت موفقیتهاتون و کمکی که به ما کردین بخاطر سوالتون
اصل تمرکز
واااای خدایا چقدر زیبا هدایت شدم، چقدر زیبا جلوی اشتباهات منو میگیری که حتی یک قدم اشتباه برندارم، که بعدا پشیمون بشم یا انرژیم رو جایی بزارم که از هدف اصلیم دور بشم، خدایا چطوری شکر تو رو به جا بیارم،
نکته
اگه میخوای موفق بشی فقط توی یک مسیر باید حرکت کنی و اون رو ادامه بدی و سراغ چیز دیگه ای نری
خدایا مگه میشه اگه اینو به آدم های اطرافم بگن بخدا باور نمیکنن
استاد من دو ماه قبل به سمت یک ایده زیبا و قشنگ هدایت شدم که جز علایقم هست و پیگیر شدم و قدم های اولیه رو برداشتم ولی بخاطر شرایط پاندمیک بیماری یکم کارم به تعویق افتاده ولی هر روز دارم در موردش مطالعه میکنم و اطلاعات میگیرم تا اینکه دیروز یکدفعه یه ایده دیگه به ذهنم رسید و یکم اونو پیگیری کردم و داشتم میرفتم به اون سمت که امروز با گوش دادن این فایل زیبا و آگاهیهاش متوجه شدم باید تمرکزم رو یه جا بزارم تا نتیجه دلخواهم بدست بیاد
چقددددددر خداوند زیبا دستم رو گرفت و هدایتم کرد
انگار کلام خداوند از زبان شما جاری شد و بهم گفت وایستا کجا داری میری، برگرد و بچسب به علاقه ات و ایده زیبایی که هدایتت کردم
استاد نمیدونم چطوری و با چه زبونی ازتون تشکر کنم
نکته اخر
انرژی جایی میره که تمرکز تو هست
خدایا مرسی که مراقبم هستی، مرسی که استادم رو بهم دادی تا از کلام نورانیشون حرفها و کلام تو رو دریافت کنم و مسیر درست رو برم
اتفاقا امروز نوشتم که ایده جدید رو پیگیری کنم و بعد با گوش دادن این فایل الهی متوجه شدم باید تمرکزم رو کجا بزارم
استاد عاشقتونم و عاشق مریم جان که هوای استادمون رو دارن، اون نوشابه گوارای وجود پر از عشقتون، الهی که خداوند به شما و مریم جان سلامتی و عشق. بیشتر بده، و هر آن چیزی که از خداوند میخواید
ببخشید کامنتم طولانی شد و نمیتونستم ننویسم حرفهای دلم بود امیدوارم همه دوستانم موفق باشن
شاد باشید ❤️
سلام به استاد عزیز ، خانوم شایسته و همه دوستان این سایت بینظیر
قبل از عید نوروز طبق ایده ای که خدا بهم داد اومدم و از قسمت کلید ها یکیشونو انتخاب میکردم و هرشب یک فایل رو میدیدم و نکته برداری میکردم هر روز نکته هارو مرور میکردم و سعی میکردم به اموزه ها عمل کنم و نتایج بسیار خوبی کسب کردم وهمچنین رسیدن به دوتا هدف مهمی که توی پارسال داشتم ، یکیش این بود بتونم دوازده قدم رو تهیه کنم.
از وقتی دوازده قدم تهیه کردم دیگه خیلی سمت فایل های هدیهایی نیومدم
چندوقت پیش یک ویسی از شما توی کانال تلگرام شنیدم که میگفتید برای فایلی که میبینید یک ماه یا بیشتر روش وقت میزارید تا به خوبی درکش کنید ولی من قبل عید که فایل هارو میدیدم یکم عجله داشتم براش که ببینم فایل بعدی چی میگید
دیروز یه ایده بهم داد که در کنار دوازده قدم بیا و یکی از فایل های هدیهایی رو هم ببین و اینبار عجله نکنم برای دیدن فایل بعدی و تا جایی که میتونم به خوبی عمل کنم و مثل شما استاد فایل هارو بینهایت بار ببینم و سعی کنم واو به واو اجرا کنم
و امروز اومدم توی سایت میخواستم برم از قسمت کلید ها یه فایل رو ببینم ولی حسم گفت بزن رو “نشانه امروز من” منم گفتم چشم.
این فایل بسیار زیبا و ارزشمند اومد و یکی از مهمترین حرف های این فایل این بود که ذهنتو اروم کن ، ذهن اروم و شاده که میتونه ایده های پولساز رو پیدا کنه. این حرف رو وقتی شنیدم اون نجوایی که ذهنو درگیر میکنه و میخواد بگه هیچ نتیجه ای نگرفتی رو به خوبی ساکت کرده.
بنظرم برای شروع دوباره دیدن فایل های هدیهایی در کنار دوره ها ، برای من این بهترین فایل توی این لحظه بوده چون یه بخشی از ذهنم درگیر کار قبلیه و همین باعث میشه تمرکزمو بگیره و با خودم میگفتم اگه این کار نگیره برمیگردم به کار قبلی و حالا با این فایل کم کم تمام قسمت های که تمرکزمو میگیره رو حذف میکنم چون “انرژی جایی میره که تمرکز هست”.
استاد از شما ممنونم که به الهاماتتون توجه میکنید و این فایل های زیبا رو میسازید
همچنین از دوستانی که توی سری فایل های گفتگو با دوستان شرکت کردن هم بینهایت ممنونم
خدایا مارا هدایت کن به مسیرهای پر از نعمت
خدایار و نگه دار همه ما.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی بینظیرم
و سلام به دوستای عزیز و بهشتی م
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که بهم جانی دوباره، نفسی دوباره و تولدی دوباره رو هدیه دادی تا بتونم زندگی بهشتی م رو همراه خودت ادامه بدم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که دارم با احساس فوق العاده عالی و الهی م و با عشق و با شوق و ذوقم این کامنت ارزشمندم رو مینویسم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که ما رو خالق زندگی مون قرار دادی تا بتونیم هر انچه رو که دوست داریم وارد زندگی مون کنیم.
خدای مهربونم تو را به خاطر این همه زندگی بهشتی م هزاران بار شکر میکنم
زندگی بهشتی که بهم ارامش بینظیری رو هدیه داده
زندگی که دارم از تک تک لحظاتش لذت میبرم
زندگی که هر لحظه ش دارم با تمام وجودم بوی بهشت رو استشمام میکنم
خدای مهربونم چقدر زیبا دارم با خودت زندگی م رو هر لحظه زیباتر میکنم
زندگی که هر روز بیشتر بهت وابسته تر و دلبسته تر میشم
وابستگی که منو دیوانه و مجنون تو کرده
خدای عزیزم ؛تو دلیل تمام لبخندها و شادی ها و دلخوشی ها و اتفاقات زیبای زندگی منی
استاد عزیزم به خدا هر روز که دارم از روزهای زیبای زندگیم رو سپری میکنم دارم با تمام وجودم احساس میکنم که مدارم بالاتر میره
دارم حس میکنم که تکاملم رو تصاعدی تر طی میکنم
و دارم از تک تک لحظات زندگیم لذت میبرم
خدایا شکرت که اینقدر حس و حالم عالیه
خدایا شکرت که هر روز ایمانم به خودت بیشتر میشه
خدایا شکرت که منو به این فایل بهشتی و الهی هدایت کردی
فایلی که بهم یه دنیا احساس عالی و کلی درس و اگاهی رو بهم هدیه داده
خدایا شکرت که بهم فرصتی دوباره رو هدیه دادی تا بتونم استاد عزیزم رو با چهره ی پر از ارامش و با لبخند زیباش ببینم و کلی حس و حالم عالی تر بشه
خدایا شکرت که میتونم دوباره بهشت زیبامون رو ببینم ؛بهشتی که دیدنش روحم رو پرواز میده و با تمام وجودم حس میکنم اونجا حضور دارم
دستای بینظیر خدا، به خدا هر وقت که پرادایس زیبامون رو میبینم با تمام وجودم حس میکنم کنار شما توی این بهشت دارم زندگی میکنم و اینقدر غرق در این زیبایی ها میشم که نمیدونم اطرافم چی میگذره
و فقط میتونم خدا رو هزاران بار شکر کنم اینقدر حس و حالم الهی و بینظیره
خدایا شکرت که میتونم صدای زیبای و پر از شور و شوق دوستای عزیزم رو بشنوم که دارن از اتفاقات زیبای زندگی شون برامون توضیح میدن
و من با شنیدن هر کدوم از این صدای پر از هیجان دوستای عزیزم یه لبخند زیبایی روی لبام مهمون میشه و چشمام پر از اشک شوق میشه و خدا رو هزاران بار شکر میکنم به خاطر این زندگی بهشتی دوستای عزیزم که دارن با افکار و باورهای زیباشون زندگی شون رو این طور خلق میکنن و با تمام وجودم دوست دارم از استاد عزیزم و مریم جانم تشکر کنم که انقدر با عشق و با قلب مهربون شون دارن این همه درس و اگاهی رو بهمون یاد میدن.عاشقتونم دستای بینظیر خدا
خدای من چقدر این صحبت های زیبای پریسا جان منو بیشتر عاشق خدا کرد و چقدر زیبا داشت از زندگی بهشتی شون برامون صحبت میکرد از نتایج مالی عالی ، توی زمینه ی روابط ؛تو زمینه ی سلامتی، از اون ارامشی که داشت برامون میگفت و از اون راحتی که توی زندگی شون بود و همه ی این ها یه چیز رو برام بلد میکرد و اونم وجود الهی شون بود ، ایمان و اعتمادش به الله بود به خدا وقتی داشت در مورد اون باورهای توحیدی شون صحبت میکرد وقتی داشت از خدا و از زندگی بهشتی تون صحبت میکرد یه حس و حال بینظیری داشتم و اشک هام جاری شده بود و حس و حالی روحمو پرواز داده بود
استاد بینظیرم چقدر این ارامش و این وجود الهی تون رو این لبخند زیباتون رو که وقتی پریسا جان داشت در مورد خدا و اگاهی هایی که در مورد خدا بهمون یاد دادین رو برامون صحبت میکرد رو دوست داشتم و اون احساس رضایتی که پریسا جان که از خودش داشت از اون احساس ارامش و اون وجود سپاس گزارشون رو و اینکه داشت برامون از زیبایی زندگی شون میگفت که دارن از تک تک لحظات زندگی شون لذت میبرن و دوست دارم با تمام وجودم این همه نتایج عالی شون رو این ارامش و وجود الهی شون رو تحسین کنم و چقدر خوشحالم بابت این نتایج عالی که دوستای بینظیرم گرفتن خدایا شکرت
پریسای عزیزم چقدر زیبا از زندگی بهشتی تون برامون گفتین که وقتی به تضادی توی زندگی برمیخورین همه چیز رو به خدا میسپارین و ایمان دارید که خدا خودش اون مسئله رو براتون حل میکنه و اون مسئله رو رها میکنید و دقیقا وقتی که همه چیز رو به خودش میسپاری خدا هم به اون ایمان و اعتمادی که بهش داریم جواب میده و بازهم با تمام وجودم این وجود الهی تون رو تحسین میکنم دوست الهی م
من عاشقتم پریسای عزیزم که اینقدر زیبا برامون صحبت میکردین که چقدر تضادها دارن ما رو بزرگ میکنن و بدونیم که این تضادها دارن ما رو رشد میدن و تضادها یه نعمتی هستن که دارن ما رو به خواسته های بیشتری میرسونن و خواسته های جدید رو توی وجودمون شکل میدن و باز هم شما عزیزم رو با تمام وجودم رو تحسین میکنم ابجی گلم
استاد عزیزم من عاشقتم که اینقدر زیبا دارید برامون این اگاهی ها رو هدیه میدید که:
” ثروت “صرفا عدد بانکی نیست فقط پول نیست؛ بلکه ثروت میتونه ارامشی که داری ؛باشه؛
” ثروت “یعنی اون احساس خوبی که داری
” ثروت “یعنی اینکه تو از زندگیت راضی باشی و از زندگیت لذت ببری حتی موقعی که هیچ پولی هم نداشته باشی
” ثروت ” یعنی اینکه تو سلامتی داری، سلامتی که نمیشه با پول خریدش
” ثروت ” یعنی اینکه تو رضایت درونی داری؛ یعنی اینکه تو با خودت در صلحی
و چقدر زیبا بهمون یاد دادین که:
” ثروت “خیلی میتونه بهمون کمک کنه توی خیلی از چیزها ولی نماد خوشبختی فقط ثروت (پول ) نیست
و این نکته ی طلایی که دوست دارم بارها و بارها با خودم تکرار کنم تا ملکه ی ذهنم بشه این بود که :
معیار” خوشبختی ” پول نیست معیار خوشبختی ارامشه شادی درونیه و ذهن اروم هست که میتونه ایده های پول ساز رو پیدا کنه و هدایت میشه به مکان ها و انسان های بهتر و به مسیر های پر از نعمت و ثروت و همین قدم اول و اخره
و اون چیزی که همه چیز رو حل میکنه ” اون روح بزرگه ؛ اون ذهن کامل تره ؛ اون ارامشی که توی انسان میتونه ایجاد بشه با تغییر باورها و نگرش ها ” هست
ای جانم به این شعر زیبا
چشم ها رو باید شست // جور دیگر باید دید
استاد بنظیرم ؛ استاد الهی م؛ این جمله تون رو دارم بارها و بارها استپ کردم و دوباره پلی ش کردم اینقدر که منو دیوانه ی خدا کرد اینقدر که حس و حالمو دگرگون کرد و اونم این جملات الهی تون بود که ” من همه ی هستی رو خداوند میدیم و تمام هستی رو زیبا میدیم و انسان ها رو دستی از خدا میدیم و اون احساس خداگونه و ارامش و اون در صلح بودن رو اون در صلح بودن با جریان خداوند با پول بدست نیاوردم ” الله اکبر ؛ استاد به خدا همین طور اشک هام جاری شده دقیقا منم همین حس و حال شما رو دارم به خدا همه چیز رو دارم خداوند میبینم و فقط میتونم خدا رو به خاطر این همه حس و حال الهی م هزاران بارشکر میکنم
من عاشقتم استاد بینظرم که وقتی داشتین از اون احساس عالی تون موقعی که هیچ چیز مادی نداشتین ولی حس و حالتون خوب بود ولی خوشحال بودین و یه لطافت روحی داشتین و اون ارامش رو میگفتین حس و حالمو دگرگون کردین و چقدر این صحبت های زیباتون برامون درس داره به خدا میشه از همین فایل صفحه ها درموردش نوشت از درس هایی که برامون داره و فقط میتونم خدا رو به خاطر وجود ارزشمندتون توی زندگی مون هزاران بار شکر کنم استاد عزیزم و با تمام وجودم شما رو تحسین میکنم که اینقدر زیبا برامون میگید” الان به لطف الله همه چیز رو دارید”
و چقدر زیبا برامون از قدم برداشتن ها و حرکت کردن هاون توضیح دادین که بعد از اینکه به تضادی توی زندگی تون برخوردین با ارامش از خدا خواستین تا هدایت تون کنه و خواستین اومدین و قدم برداشتین و حرکت کردین و باورهاتون تغییر دادین و ثروت م وارد زندگی تون شد
و چقدر زیبا بهمون یاد دادین که ثروت ساختن خوبه و اینکه کسی که داره خوب پول میسازه رو تحسین کنیم اما عدد بانکی ما مشخص نمیکنه که ما چقدر خوشبختیم بلکه معیار خوشبختی یه معیار درونیه
و چقدر صحبت های لقمان عزیز زیبا و الهی بود و چقدر حس و حالمون رو عالی تر کرد و با تمام وجودم دوست دارم تحسین شون کنم به خاطر اینکه اینقدر عالی تونستن با کار کردن روی باورهاشون این نتایج عالی رو توی زندگی شون بگیرن و یه زندگی بهشتی رو برای خودشون خلق کنن.
استاد عزیزم چقدر زیبا بهمون یاد دادین که یه اصل هست که وقتی روی یک موضوع تمرکز میکنیم توی اون موضوع پیشرفت میکنیم و چقدر این الهامی که بهتون شده بود برامون درس داشت که : اگر میخاید توی مسیر موفق بشید باید فقط توی یک مسیر حرکت کنید و اون موضوع رو ادامه بدین و سراغ چیز دیگه ای نرید”
خدایا شکرت که بهم فرصت دادی تا بتونم این فایل پر از درس و اگاهی رو ببینم و کلی رشد کنم و حس و حالمو رو بهتر کنم.
استاد عزیزم ؛ مریم عزیزم با تمام وجودم ازتون ممنونم که با عشق این فایل های الهی رو بهمون هدیه میدین تا ما هم مثل شما یه زندگی بهشتی رو برای خودمون خلق کنیم.
خدایا شکرت؛ ادامه میدیم این مسیر الهی رو مصمم تر و قوی تر و قدرتمندتر و با اراده ی پولادین مون همراه با الله یکتا
خدایا تنها و تنها خودت برامون کافی هستی
با سلام به دوست نازنینم الهه عزیز
فقط میخواستم بگم که وقتی کامنت زیبا و پر محتواتو میخونم نمیدونی چقدر لذت میبرم و جمله ی آخرتو خیلی دوستدارم
خدایا شکرت؛ ادامه میدیم این مسیر الهی رو مصمم تر و قوی تر و قدرتمندتر و با اراده ی پولادین مون همراه با الله یکتا
ممنون و سپاس
🙏🙏🦋🦋🦋🦋👏👏🥀
بنام خالق زیبایی ها
سلام من به استادبزرگم و مریم بانوی زیبا امیدوارم حال دلتون عالی باشه وهمیشه درسلامت باشین
چقدر زیبا صحبت میکنین استادعزیزم چقدر گفتارتون به دل میشینه وقتی موفقیت های دوستان وهم مداریای خودم رو میشنوم واقعا خوشحال میشم قلبن
احساس میکنم دارم مسیر رو درست میرم
خداوندا سپاس سپاس تورا به خاطر داشتن استادعباسمنش که ازطریق استاد باعزیزانی اشنا شدیم که سرتاسر جهان وکشور وشهر دارن تواین مسیرقدم میزارن نتیجه میگیرن ویک به یک حرف های گوهربار استاد رو عمل میکنن عمل
چقدر زیبا جواب اقای لقمان رو دادین چقدر حرفاتون عملیه و تکون میده انسان رو خدای من انقدر حال خوب تواین روزا دارم که دورم بیشتر میفهمم قانون بدون تغییر جهان رو دارم تغییر میکنم رفتار وگفتار و
کسب وکار همه وهمه باحال خوب داره برامون اتفاق میوفته استاد درس های زیادی ازشما یاد گرفتیم دوست دارم تواین مسیر دوروبرم پرباشه ازانسان های که عباسمنشی هستن و بتونم باهاشون حرف بزنم بیرون برم اصن چی بگم…میدونم اتفاق خواهد افتاد امروز نه ولی خیلی زود خیلی زود پر میشن ازاین انسان های گل وهدایت میشن مثل ما
بی نهایت سپاس گذارم ازخداوندم که قدم بت قدم میرم به جلو و هنوز فایل های که هزینه دارن رو نگرفتم ونتایج دارم میبینم و به زودی فایل های پولی رو میگیرم و نتایج بزرگترم رو میام میگم و شکرانه نعمت های خداوند رو میکنم که چقدر زیبا داره هدایت میکنه و ما داریم لذت میبریم
استاد چقدر حرفاتون دلنشین وقتی میگین فقط پول همه چیز نیست پول بیاد دیگه چیزای دیگه هم میاد نه . وقتی تومدار باشی حالت خوب باشه حست خوب باشه رابطت خوب باشه آرامش داشته باشی توهرزمینه ای اونجاست که دیگه پول هم میاد ولذتش چندین برابر میشه مرسی بابت درس های استادانه پرتجربه ای کت بهمون میدین
مرسی از دوستانی که موفقیتهای بی نظی دارن میان و باعث میشن گفته هاشون درس بشه برامون
پایدار وسالم شادباشین حق نگهدارتون😍
بسم الله النور
سلام استاد جان عاشقتونم سلام مریم جان من عاشقتم
سلام به تک تک دوستان عزیزم عاشقتونم
استاد جان این روم. بینهایت ارزشمند بود و میتونم بگم خودش یه دوره کامل از مطالب روابط و عزت نفس و ثروت هست که من بینهایت لذت بردم
اما این قسمت بیشتر صحبت های ارزشمندی که بود راجب عزت نفس و داشتن آرامش و تمرکز و تکامل بود
استاد اون قسمت اول که دوست عزیزمان راجب لذت بردن وقتی تضادی میاد حرف زدن و اینکه اگر حالت خوب باشه زندگیت روانتر میشه چقدر برام لذت بخش بود سپاسگزارم و توضیحات که شما دادید استاد باید با طلا نوشت که ثروت فقطرقم بانکی نیست ثروت حاصل آرامش درون و صلح با خود و هماهنگ شدن با خداوندی هست که تنها قدرت هست
اینکه من یاد بگیرم اول روی آرام کردن ذهن و صلح با خودم و یاد گرفتم قانون خداوند کار کنم و آرامش را در درونم ایجاد کنم اونقت ثروت نتیجه اون آرامش درون است
استاد چقدر لذت بردم وقتی گفتید که ثروت حاصل زور زدن و حرص زدن و سختی کشیدن نیست حاصل. آرامش درون هست حاصل یاد گرفتن قوانین ثروت هست و این چقدر به آدم احساس آرامش میده که آقا تو یاد بگیری با خودت به صلح برسی تو قانون رو یاد بگیر ثروت یکی از نتایج این صلح و آرامش توعه
یاد بگیر از مسیر زندگیت لذت ببری و تضاد هاتو حل کن
گفتید باد آوری نتایج غیر مالی کمک میکنه که به آرامش بیشتر برسی و حالت بهتر بشه که سلامتی روابط خوب عزت نفس و اتصال با خودت و خداوند و صلح با خودت و خداوند و دیگران نتایجی هست که با ثروت نمیشه خرید اما اگر این نتایج بیاد و اون آرامش بیاد ثروت هم میاد چون تو حالت خوبه و ایده ها فقط به ذهن آرام میاد
چیزی که میتونه هر مسله ای رو حل کنه روح بزرگتر و ذهن آرامتر هست و من باید اینو یاد بگیرم و از خداوند هدایت بخام که منو هدایت کنه به مسیری که بتونم به راحتی مساعلم را حل کنم
در پاسخ به دوست عزیزمان که برای اینکه یه کار دیگه ای داشته باشن چقدر عالی دوباره بحث تمرکز رو عنوان کردید که اصلی ترین فاکتور موفقیت تمرکز است و انرژی جایی میره که تمرکز باشه و توی زندگی در بهشت من به صورت عملی دیدم که شما چطور شاخه اضافه که تمرکز شما رو گرفت قطع گردید و منم از شما ایده گرفتم و دقیقا استاد وقتی تمام انرژی روی یه مسیر باشه خیلی قشنگ و راحت رشد میکنه اینکه من بیام هرچی که باعث میشه ذهن منو درگیر کنه حذف کنم و تلاشم بر این باشه که ذهن مو آرومتر کنم و با تمرکز بر نکات مثبت بر ثروت و فراوانی و زیبایی ها به آرامتر شدن ذهنم و قدرت دادن به این انرژی و تمرکز کمک کنم
یاد بگیرم خودمو بشناسم که به چی علاقه دارم و تو اون مسیر تکاملو طی کنم و سعی کنم ظرف وجودمو بزرگتر کنم و خودم و اون مسیر دلخوامو با تمرکزی که میزارم گسترش بدم و استاد جان این بحث تمرکز لیزری چقدر به من کمک کرد و کارمو راحت کرد
استاد صادقانه بگم یه زمانی دلم میخاست از نظر مالی رشد کنم که بزنم تو دهن اون هابی که منو مسخره میکردن 😅و میخاستم به همه نشون بدم که من تونستم و روی یه سری هارو کم کنم 😁اما چقدر تو این تکامل شما هر بار که این نکته رو یاد آوری کردید من بار ها از روی دوشم برداشته شد و سعی کردم تمرکزبیشر روی رشد خودم باشه و یاد بگیرم که قرار نیست شعاف کنم و یا تو پوز کسی بزنم من میخام تو این مسیر قدم بردارم که به خدا نزدیکتر بشم و بس انشالله که خدا تو این مسیر کمکم کنه و هدایت م کنه تا بیشتر و بیشتر به صلح درونی برسم و آرامتر و شاد تر و زیبابین تر باشم و شاکر تر و سپاسگزار تر و توحیدی تر و با ایمان تر بشم هرروز و هرروزخدایا شکرت
استاد جان بینهایت بابت این فایل ارزشمند سپاسگزارم و عاشقتونم و به زودی آمریکا میبینمتون 😘😘😘
به نام خداوند جان
الهی به امید تو
سلام میکنم به دوست عزیزم .
چقدر کامنتت زیبا بود. ممنونم. مخصوصا اونجا که گفتی باید هر چیزی که داره تمرکز من رو از روی مسیرم بر میداره و میزاره روی ناخواسته ها رو بردارم و حذف کنم. سریع نشستم و تو دفتر زیبام نوشتم که چه چیزهایی تمرکز من رو میگیره و از همین حالا اون ها رو حذف کنم .
واقعا چقدر این حرکت زیبا بود. چقدر میتونم باهاش رشد کنم و روی خودم کار کنم.
بازم ازت ممنونم که دست خداوند شدی تو زندگی من. ممنونم که بهم یاد دادی چطور تمرکزم رو بگیرم تو دستم.
الهی شکرت.
به نام خداوند بخشنده مهربون
خدا جونم سلام؛ خداجونم امروز با یک حال فوق العاده با یک احساس فوق العاده از خواب بیدار شدم، یک احساس رضایت و یک احساس آرامش فوق العاده و چقدر ازت سپاسگذاری کردم و ازت خواستم امروز منو هدایت کنی تا این احساس خوبم پایدار باشه و حتی بیشتر بشه و الان میخام بهت بگم؛ عشق منی که منو به این فایل هدایت کردی: ینی زمانی که سپیده خانم صحبت کرد و بعدش استاد توضیح داد در خصوص آرامش در خصوص رضایت قلبی من قلبم داشت از قفسه سینم میزد بیرون، گفتم خدایا این همه احساس رضایت داری بهم میدی مراقب قلبم باش، اصن چشام خیس شد: بعد نگاه کردم به دورو برم، نگاه کردم به زندگیم، نگاه کردم دیدم چه نعمت هایی تو زندگیم هست، همین سایتی که توش عضوم، استاد، آموزه هاش، آگاهی هایی که بهم میده، کامنت دوستام، دوره های ارزشمندی که دارم، همین خونم که وسط بهشته، من با تموم وجود میخاستم مستقل بشم، و یک فضای ایزوله داشته باشم که خدا مثل آب خوردن این خونه رو با تموم جزئیات برام فراهم کرده: من بهش میگم خونه خدا؛ چون خدا برام فراهم کرده، آرامشی که تو این خونه حکم فرماست: هر کی در مدار این آرامش باشه و در مدار این خونه باشه و پاشو بذاره تو این خونه، تموم وجودش سرشار از آرامش میشه، تو این خونه فقط صدای خداست، تو این خونه انرژی مکالمه بین منو خدا حکم فرماست، صحبتای استاد رو درو دیوار این خونه نقش بستس، تو این خونه روح خدا و انرژی خدا توش جریان داره؛ دوستم که چند هفته قبل مهمان این خونه(خونه خدا) بود، بهم گفت پسر اینجا چقدر آرامش داره من صدای جریان خون خودمو میشنوم( گفتم آره پنجرش جنسش خوبه، صدایی از بیرون داخل نمیاد) گفت پنجره چیه؟ یه چی میگیا؛ منم خندیدم و رفتم چایی دم کردم باهم خوردیم.
خدایا با تموم وجودم با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم؛ خدایا ببخش منو: من گاهی اوقات یادم میره چه آرامشی نصیبم کردی، چه حال خوبی نصیبم کردی، چه عزت و اعتبار و احترامی نصیبم کردی: میدونم تو بخشنده ایی تو غفوری تو مهربونی فقط خواستم بهت بگم که من حواسم هست چه نعمت هایی وارد زندگیم کردی و گاهی اوقات یادم میره؛ یادم میره ماشین رویاهامو انداختی زیر پام، ماشینی که با تموم جزئیات تو دفترم نوشتم، تو برام خریدیش، به 10 دقیقه نکشید قراردادش بسته شد و چقدر دوست دارم ماشینمو، چقدر عشق میکنم وقتی سوارش میشم؛ منی که 11 سال ماشین دارم، تو 10 سال گذشته 3 تا ماشین قبلیمو 10 بارم نشستم و همش میبردم کارواش، این ماشینمو تو این 276 روزی که دارم کلا 2 بار بردمش کارواش و همیشه خودم با عشق شستمش.
سبک زندگیم، لایف استایلم، زندگی به سبک قانون سلامتی، پیاده روی روزانه، عضله سازی، سبک تغذیم، به دوستم همیشه میگم لایف استایل ثروت مندا رو دارم(مرفه بی دردم؛خخخ)
چقدر این فایل مناسب حال الانم بود، چقدر دوست داشتم، چقدر سپاسگذار خداوندم بخاطر این آرامش، بخاطر این حال خوب، بخاطر رضایت قلبی، به خاطر تک تک نعمت ها و ثروت هایی که بهم داده و من بهش واقفم و تک تک نعمت هایی که بهم داده و من خبری ازش ندارم، الان دارم صدای خدارو میشنوم، داره باهام حرف میزنه، داره بهم میگه من کنارتم، من باهاتم، همیشه و در همه حال، چه حالت خوبه و ازم سپاسگذاری میکنی، چه حالت خوب نیست و از دستم عصبانی هستی؛ تو هر حالتی من رو سرت دست میکشم، بهت میگم عزیزم نگران نباش من باهاتم ولی تو انقدر خشم داری که من صدامو نمیشنوی، آخ آخآسمون خدا الان چه غرشی میکنه، مکالمه منو خدا آسمونم به غرش در آورد
نمیدونم چی بگم، حالم خیلی خوبه، حسم خیلی خوبه، یه لحظه برم کنار پنجره، این زمین 20 هکتاری شالی روبیینم، یه کلبه ام اون وسط داره، چایی دارچینمو کنار پنجره نوش جان کنم، میام ادامه کامنت رو مینویسم
من اومدم: وقتی داشتم چاییمو میخورم، شالی ها بهم دست تکون میدادن، داشتن برام میرقصیدن، پرنده هام برام آواز میخوندن، هوام به عشق من داشت بارون میبارید: صدای من رو دارین از تکه ایی از زمین خدا که انرژیش و زیبایش میگه بهش همین شکلیه، تو بهشت هر لحظه همین حال الانتو داری
خدایا خیلی دوست دارم، خیلی دوست دارم، عاشقتم که ازت صبح خواستم این احساس خوبم ادامه دار باشه و برام این کار رو انجام دادی، بهت گفتم امروز بهم بگو چکار کنم: تو بهم گفتی الان بهترین موقع نگاه کردن این فایله و من دارم درک میکنم وقتی تو میگی و من میگم چشم و انجام میدم؛ چه نتیجه ایی داره، امروز بهترین و زیباترین روز زندگیم بوده
راستی استاد به سوال لقمان جان که جواب دادین هم خیلی بهم کمک کرد به حال خوبی که دارم، تمرکزی که الان تو حوزه کاریم گذاشتم بهم گفتین درسته
من عاشق کارمم و بهم گفتی همینه: تمام تمرکزتو بذار رو کارت؛ نتایج شگفت انگیز خواهد بود: البته که تا الانم نتایج خیره کننده بود: ولی از امروز جنس تمرکز متفاوت خواهد بود.
دوست دارم همینجور بنویسم، این نوشتنه مکالمه بین منو خداست، میگه و من مینویسم، برای همین دوست دارم باهاش بیشتر صحبت کنم، باهاش بیشتر عشق بازی کنم، اصن انرژی روحم، لول روحم یک مدار رفت بالا
خدایا من میدونم که بنده محبوب توام، من نظر کردتم که اینجام و حالم خوبه و چقدر خوشحالم که به درستی دارم بندگی خدای خودمو انجام میدم: انگار برام زمان استوپ خورده، من حدود 1 ساعته دارم مینوسم، اما انگار ساعت جلو نرفت و ساعت داره همون تایم یک ساعت قبل رو نشون میده
خدایا شکرت
به نام خداوند جان
الهی به امید تو
سلام به دوست بی نظیرم.
کامنتت بی نظیر بود
ابتدای سال گذشته موقعیتی برام پیش اومد که تونستم چهار ماه در یکی از روستاهای رشت اقامت داشته باشم. وقتی گفتی رقص شالیزار ها واقعا به یاد اونجا افتادم و دلم خواست
چقدر خوبه که لایف استایل بی نظیری رو برای خودتون انتخاب کردین و دارین عالی روی خودتون کار میکنین.
براتون بهترین ها رو ارزو میکنم و میدونم به امید خداوند به تمام اهدافتون میرسین
شاد و موفق و پیروز باشید.
سلام خدمت دوست عزیز و ارزشمندم آقا جواد
بینهایت سپاسگذارتونم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتین
بینهایت سپاسگذار خداوندم منو به این سایت هدایت کرده و من اینجام و دوست خوب و قدرت مند و سعادت مند و جسور و متعهدی چون شما دارم که میخواین به تک تک آرزوها و خواسته هاتون برسین و خلقش کنید
تحسینت میکنم جواد جان که اینجایی، آگاهانه داری رو خودت کار میکنی، فایل گوش میدی، خوراک مناسب و ورودی مناسب به ذهنت میدی، کامنت میخونی برا دوستات کامنت مینویسی
من عاشق رشتم وبهترین و لذت بخش ترین خاطره زندگیم سفربه رشت بوده و خوشا به حالت که 4 ماه سکونت داشتی: امیدوارم یکبار دیگه خدا منو هدایت کنه به رشت زیبا، دوست داشتنی و سرسبز
بهترین هارو از خداوند وهابم برات خواستارم جواد جان، از خدا میخام شمارو به تک تک آرزوها و خواسته هاتون برسونه
خدایاشکرت
سلام سلام افلاطون عزیزم
دوست هم فرکانسیم
افتخار میکنم در کنار دوستانی چون شما دارم مسیر خوشبختی رو طی میکنم
امیدوارم همیشه حالت عالی عالی عالی باشه
خوووووب خوب میفهمم چی میگی
وقتی از اون ارامش صحبت میکنی از اون رضایت قلبی صحبت میکنی
بعضی وقتا انقدر ارووم ارومم که
یه لحظه میگم خدایا این همه ارامش چیه
انگار به همه خواسته هام رسیدم
همین دیشب بود که دفترمو اوردم
ونوشتم
همین متنی که شما نوشتی ولی من یکم ریز تر
خدایا با تموم وجودم با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم؛ خدایا ببخش منو: من گاهی اوقات یادم میره چه آرامشی نصیبم کردی، چه حال خوبی نصیبم کردی، چه عزت و اعتبار و احترامی نصیبم کردی: میدونم تو بخشنده ایی تو غفوری تو مهربونی فقط خواستم بهت بگم که من حواسم هست چه نعمت هایی وارد زندگیم کردی و گاهی اوقات یادم میره؛
دقیقا همین
خدایا میخواستم درامدم بشه دوبرابر
الان شده الان وسط همون دو برابرم
،بنظرت الان چی میخوام
میگم بازم بشه دو برابر،، از جاییکه اصلا فکرشم نمیکردم همچین شغلی وجود داره اصلا
هرروز کلییی فراوانیمیبینم
انقدر ماشینای میلیاردی
خونه های میلیاردی میبینم وتحسین میکنم
ومینویسم که نگو به قول سید حسن عزیز
قرار این ابراه های کوچیک بشن یه رودخونه بزرگ واون موقع چه شود !!!
خدایا بازم میگم حواسم هست
حواسم هست که چقدر هوامو داشتی وداری
حواسم هست چه نعمتهای فوق العاده ای رو روزیم کردی
خدایا ازت ممنونم
اخر نوشته هام نوشتم اگه با این اوضاع ایمان داغون وخرابم این همه نعمت بهم دادی
پس الان که رو خودم کار میکنم ببین چه شود
من لایقم که اینجام
لایق بهترینهام که لحظه ای منو رها نکردی
لایقم که میبینم نعمتهارو ثروتهارو
خدایا سعی میکنم نشانه هارو ببینم
هیچی اتفاقی نیست
هیچ اتفاقی اتفاقی نیست
هر اتفاقی برام نشانه اس
من میخوام تو این مسیر بمونم
دست وپا شکسته فایل گوش میدم
مینویسم
کامنت میخونم
همین امروز صبح کامنتی که در جواب کامنتم داده بودی رو خوندم
سعی میکنم حالمو خوب نگه دارم
فراوانی هارو میبینمو مینویسم
نمیدونم قراره این راه منو به کحا ببره
ولی همین که ارومم برام کلی ارزش داره
همین که شیطان میاد نجوا کنه
میگم حواست باشه که شیطان وعده فقر میده
وسریع مچ ذهن میگیرم ونمیزارم جفتک بندازه
عوضش ویگم ببن فلان جا
فلان جا
فلان جا
کی نجاتت داد
خدایا من هرچی دارم از تو دارم
من نمیدونم وتو میدونی
من نمیتونم وتو میتونی.
من فقط تو رو میشناسم
من فقط تو رو میپرستم
فقط و فقط هم از تو میخوام
افلاطون عزیز
دوست عزیزم
همیشه بنویس که کلی عشق میکنم با نوشتنات کلی لذت میبرم از حس قشنگت تو اون خونه پراز ارامش روبروی شالیزار سبز واسمون ابی
قشنگ میتونم ساعتها این صحنه رویایی رو تو ذهنم تصور کنم
اینا همش برام نشانه اس
خدایا راضیم ازت ،راضی ام ازت
میسپارمت به خدا
وبرات روزی بغیر حساب ارزو میکنم
سلاااااااااااااام سلاااااااااااام و سلااااااااااام: با یه حس فوق العاده و انرژی فوق العاده مثبت که از کامنت شما دریافت کردم و صبح با صدای بارون از خواب پا شدم: دارم جواب کامنت شمارو میدم
اول اینکه مرسی ازت برام کامنت نوشتی، یه کامنت با حال خوب با انرژی و حس و حال مثبت، کامنتت فوق العاده بود محدثه عزیز و دوست داشتنی
تحسینت میکنم که اینجایی داری آگاهانه رو خودت کار میکنی، متعهدی، جسارت داری و میخوای زندگی دلخواهتو خودت خلق کنی، برای خودت و وقتت ارزش قائلی و اینجایی: من عاشق افراد قدرت مندی چون شمام
و اینکه چقدر دوست داشتم کامنت فوق العادتو: خصوصا اونجایی که گفتی من لایقم که اینجام: ما عزیز دوردونه های خدا اینجا دوره هم جمع شدیم، تا شخصیتی قوی و توحیدی بسازیم، تا از تک تک لحظات زندگیمون لذت ببریم
واقعا کامنتت عالی بود، فوق العاده بود، حس فوق العاده ایی بهم دست داد: واقعا ازت تشکر میکنم برام نوشتی دوست خوبم
بهترین هارو از خداوند وهابم برات خواستارم
سلاااااااام دوباره به عزیزدلم سلام افلاطون زیبا چقدر قشنگه فرکانست همون اول کامنتت و که خوندم اشک ریختم تو چقدر زیبا خدا رو احساس کردی چقدر خوبه که صداشو میشناسی و بخدا چشم میگی و به مسیر هدایت الله ادامه میدی تو بگو از زیبایی اونجایی که هستی و به من ارامش خاطر قدم برداشتن در این مسیر و بیاموز تو بهترین نویسنده ای هستی که دیدم بنویس از عشقت بخدا برام بگو از ارامش نفسهات بگو از اینکه به هدفهات رسیدی بگو تو میگی و من امیدوارتر به روزای پیش روم نگاه میکنم میدونی الان یه خواسته ی دیگه درونم شکل گرفته میخام اونجا رو ببینم میخام اون کلبه ی چوبی رو از نزدیک ببینم و تحسین کنم میخام از اون چای دارچینی خوش طعم اول صبح بخورم میخام بودن تو خونه ی خدا رو تجربه کنم میخام اینم تو لیست خواسته هام بزارم خدا میدونه که قلبم پر کشید برا اونجا برای اون ارامشی که رفیقت لمسش کرد افلاطون عزیزم باورت نمیشه که اشکام بند نمیاد تو خیلی خوب زندگیتو ساختی تو بهترین الگویی هستی که ادم میتونه از شاگردای استاد داشته باشه میخام امروز و برای دل خودم زندگی کنم نمیدونم چجوری ولی ایمان دارم خدا هدایتم میکنه میخام منم اسم اتاقمو بزارم خونه ی خدا میخام شبا با ارامش تو اتاقم بخوابم میخام امروز وقتمو با خدا پر کنم میشه همنجوری برای تو شده برای منم میشه،میشه منم مستقل زندگی کنم منم به خونه ی رویایم تو دل طبیعت هدایت بشم باید اروم اروم قدم بردارم هرچیزی رو که ببینم سپاسگزار بودنش باشم باید به احساس خیلی بهتری برسم تا هدایت بشم تا منم با خدا زندگی کنم الان میخام برم به گل و گلدونای که خریدم و به خونمون صفا داده اب بدم بعد بیام اتاقمو مرتب کنم روبروی ایینه قربون صدقه ی خودم برم تو این تایمها با خدا حرف بزنم بگم بهش که ایمانمو قوی تر کنه به قدرتش به بخشندگیش و به عشقش …هر بار که کامنتهاتو میخونم قدم برمیدارم و حالم دگرگون میشه ازت ممنونم که نوشتی ازت ممنونم که توصیف میکنی بهشتت رو.. دوست عزیزم از صمیم قلبم دوست دارم و مشتاق دیدارتم به دستای پر مهر خدا میسپارمت
سلام مجدد زهرا جان: سلام زبون خدا برای افلاطون، تو چقدر خوبی دختر، از این سخنان گوهر بارت به وجد میام و حضور خدارو کنارم حس میکنم، انگار خدا داره باهام حرف میزنه، انگار خدا داره باهام عشق بازی میکنه بهم میگه من کنارتم پسرتم، من باهاتم، تو نگران هیچی نباش، هر چی بخوای من برات فراهم میکنم؛ تو فقط اراده کن من برات فراهم میکنم تو فقط بهم بگو چی میخای: خیالت راحت باشه؛ تو از زندگیت لذت ببر؛ براورده کردن خواسته هات با من: مثل تموم خواسته هایی که براورده شده بقیه هم به روی چشم خودم برات براوردشون میکنم
انگار این نوشته های تورو خدا برام نوشته؛ هر وقت اومدی قدمت به روی چشم؛ اینجا خونه خداست، تو مهمون خدایی، هر وقت دوست داشتی بیا: بیا از بودن در خونه خدا نهایت لذت رو ببر
زهرا با تموم وجودم سپاسگذارتم: تو نمیدونی با نوشته هات با قلبم چکار کردی؛ لبخند گوشه لبمه؛ مرسی ازت زهرا جان
از خداوند وهابم، از خداوند رزاقم، از خدای نعمت ها، از خدای ثروت ها، از خدای فراوانی ها از خدای زیبایی ها، از سروم، از پرودگارم از فرمانروام میخام تورو به تک تک آرزوهات و خواسته هات برسونه؛ تو قلب خیلی مهربونی داره
منم دوست دارم به زودی بیام شهرتون و زیبایی های شهر شمارو ببینم من عاشق اون سبک طبیعت هام: امیدوارم به زودی در مدار این زیبایی ها قرار بگیرم
خیلی خوبی دختر، خیلی فوق العاده ایی؛ تو بهترینی، مراقب خوبی هات باش: ببین حواست باشه خدا چه لطفی بهت کرده که تو سایت استاد عباسمنش هر روز خدارو شکر کن بابت این نعمتت و بابت دیگر نعمت هایی که داری
مراقب خودت باش دوست خوبم
سلام افلاطون عزیزم دوست نازنینم امیدوارم حالت عالی باشه
این حس و حالی که برام توصیف کردی کاملا متقابله این روزام با حرفای تو بوی خدا رو گرفته یه دلگرمی عجیبی بهش دارم میدونی من تو زمینه ی ثروت و مهاجرت و روابط هنوز نتیجه ای نگرفتم البته از وقتیکه عضو سایت شدم نزدیک به 40میلیون ورودی مالی شدم و کلی هدیه گرفتم کلی مسافرت رفتم کلی جاهای دیدنی و باصفا رفتم تو این مدت خاستگارم زیاد داشتم ولی خوب میتونست بیشتر از اینا باشه و این کار کردنای خیلی کمم روی باورهام باعث میشه یه روزای انقدر کمالگرا بشم که بگم هیچ دستاوردی نداشتم و همین نگاه باعث میشه برم تو فاز مقایسه کردنم با بچه های سایت و تا چند روز منو درگیر میکنه و باعث میشه استمرار و تمرین مداوم روزانه نداشته باشم و همین کارام باعث شده نتیجه ی دلخواه هم رو نگیرم ولی تو با حرفات تکلیفمو روشن کردی و متوجه شدم دو مدل میشه وقتمو تو سایت بگذرونم یه مدلش اینه هرروز ساعتها بشینی یکی دو قسمت از سریالها ببینی بعد فایل دانلودی ببینی و ساعتها تو عقل کل بگردی سوال و جوابها رو بخونی بعد روی دوره کار کردن اونم یبار.و یه مدل دیگه اینکه میشه تو کل روزت 4یا 5بار یه قسمت از دوره تو ببینی و تمرکزی روی خودت کار کنی و ساعتها بالاترین امتیاز کامنت همون قسمت از دوره رو مطالعه کنی و حالا یکی دو قسمت سریالها رو ببینی..ببین من تا قبل صحبت کردن با تو مدل اولی روندم بود و هیچ حرفی از استاد و اونقدری که باید بهش توجه نمیکردم چون ذهنم پر بود از حرفای متفاوت استاد از دانلودها از دوره ها و از عقل کل تو کل روز ذهن من کلی اطلاعات متفاوت به خوردش میرفت و نمیدونست کدوم راهو اول بره ولی الان من با حرفای تو تغییر کردم تمرکزم روی دوره ی عزت نفسه و ساعتها کامنتها رو میخونم در کنارشم سریالها رو میبینم و تامام.و حتی اگه خودمم بخام نمیتونم دیگه همینجوری توی سایت بچرخم و دنبال مطلب جدیدی باشم کل تمرکزم روی دوره هستش الان من تو این کامنت به خودم قول میدم و به تو که میدونم چقدر مشتاقی که موفق بشم میگم که از امروز با هر حس و حالی که باشه من روی دوره ی عزت نفس کار کنم قدر این دوره ی بینظیر و بدونم و با انجام تمارینش این حس سپاسگذاریمو بهش جون بدم و قدم بردارم و از مسیر لذت ببرم…
مرسی ازت دوست خوبم از خدا میخام در بهترین زمان و مکان و در بهترین شرایط براحتی و زیبایی هدایتم کنه اونجا که خدا میدونه چقدر ذوق بودن در اون مکان رویایی رو دارم و بودن با تو رو ازت ممنونم افلاطون عزیزم.
و از خدا میخام تو رو هم در بهترین زمان و مکان به اینجا هدایت کنه و به جاهای زیبا و شگفت انگیزی هدایتمون کنه اون روز میدونم چقدر نکات مثبتی از خانوادم از دنیای اطرافم بهم میگی چون تو بینهایت تحسینگری و شکارچی زیباییها هستی خدا میدونه با اومدن تو به اینجا چه زیبایهای رو به چشم خواهم دید که تا قبل بودن تو متوجهشون نشدم راستی افلاطون عزیزم حتما حتما حتمااااا بعد اینکه از شهرمون دیدن کردی و اومدی خونمون یه کامنت بنویس و از زیبایهای اینجا بنویس چون تو بخوبی متوجه زیباییهای اطرافت هستی و از حق نگذریم تو نویسنده ای فوق العاده ای هستی و نیاز خودم میدونم هرروز اون کامنت زیباتو بخونم تا بیشتر سپاسگزار خدا باشم حالا این کامنت به کنار که حتما باید بنویسی میخام دفتری که برای گفتگو با خدا خریدمم بهت بدم برام بنویسی میخام خط زیباتو ببینم خط زیبایی و خارق العاده ای که توجیح مقام کشوریت شد وااااای خدا مگه تو چ قلم بینظیری داری که همه محتوای به اون خوبی رو ول کرده بودن و دقتشون رفته بود روی خط زیبات!! میخام اون دست نوشته هاتو همیشه تا وقتی هستم با خودم داشته باشم میخام روزیکه مهاجرت کردم و از ایران رفتم همیشه اونو با خودم داشته باشم و یاداورم باشه چه دوستای نازنینی رو من تو کشور خودم دارم میخام هرجا باشم ردی از تو باشه چون تا حالا هر چی ازت دیدم خوده خدا بوده میدونی چه فکری میکنم الان که این حرفا رو زدم به این نتیجه رسیدم تو انقدر حالت با خدا میزوونه انقدر در قلبت خدا رو داری که وجود تو در همه مکانی باعث میشه اونجا پر از ارامش بشه یه انرژی شبیه فرکانس خواهرزاده ی دو ساله ام که وقتی هست عجیب از وجودش ارامش میگیرم و ناخوداگاه با صدای بلند میگم خدای شکرت برای وجود لنا..توم مثل لنا شدی روشنی خونت، شدی ارامش اون خونه ی چوبی زیبا،وجوده توعه که خونت بوی پرادایس و بهم میده مگه غیر اینه که خدا همه جا هست پس چه چیزی باعث شده که رفیقت متوجه ارامش عجیب خونت بشه؟؟نظر منو بخوای میگم وجود افلاطون.اره وجوده توعه که به اون خونه عشق میده تو هرجا باشی تو هر مکانی اونجا رو به بهشت تبدیل میکنی و چیزی غیر از افلاطون نیست بازهم ازت میخام قدر خودتو بدونی و اینار منم قدر خودم و فرکانس خودمو میدونم که دوست بینظیری مثل تو دارم هرجا که هستی به دستای پر مهر خدا میسپارمت که مثل همیشه به سمت زیبایها هدایتت کنه
دوستت دارم
افلاطون جان کامنتمو که منتشر کردم خودم یه دور خوندمش و متوجه شدم یه چیز مهم رو از قلم انداختم و الان در ادامه اومدم بگم من یه دستاورد خیلی خیلی خوب داشتم و اونم دوستی با تو بوده که خدا میدونه جز بهترین دستاوردامی و همین دیروزم به داداشم گفتم مدارم کلی تغییر کرده الان دوستی مثل افلاطون دارم و این هدیه ی خدا به من بوده خدایاسپاسگزارتم..
به نام خدای بخشنده مهربون به نام خدایی که هر لحظه در حال هدایت کردن تمام بندگانشه در هر لحظه داره تمام موجوداتش رو روزی میده به نام خدایی که در هر لحظه برکت رو وارد زندگی همه آدمها میکنه و براش اهمیتی نداره که ما چقدر درآمد داریم چقدر پول داریم به نام خدایی که مراقب تک تک اعضا و جوارح جهان و تک تک موجودات جهان چه اونهایی که قابل دیدنند و چه اونهایی که کیلومترها زیر آبهای اقیانوساند به نام خدایی که تمام جهان رو برای تجربه خودش آفریده و با وجود اینکه خودش قراره که تجربه کنه به ما هم اراده و اختیار ِ انتخاب داده تا خودمون تصمیم بگیریم که میخواهیم چه راهی رو بریم
سلام به همه اساتید بزرگوارم استاد عباس منش بینظیرم مریم جان استادم و دوستان بینظیرم و هر کسی که چشمای قشنگش این پیام رو میخونه.
راستشو بخواین اصلاً توی چند وقت گذشته چیزی به ذهنم نمیرسید که بخوام پای یه فایل ارزشمندی از استاد بنویسم و دربارهاش صحبت بکنم همش داشتم به این فکر میکردم که مگه تو چی داری برای گفتن مگه تو اصلاً کی هستی که بخوای بنویسی؟
اما امروز برای روزهای آینده خودم ، حداقل برای اینکه بدونم امروز چطور گذشته و چطور پیش رفتم و به خاطر اینکه موضوع اصلی فایل خیلی هدایتگرم بود میخوام بنویسم.
قبل از اینکه بخوام چیزی بگم استاد عزیزم بینهایت از شما سپاسگزارم به خاطر فایلهای روزشمار تحول زندگی من به خاطر اینکه خیلی از فایلها و خیلی از آگاهیها هستند که ما اصلاً نمیدونیم دربارشون شنیدیم ولی اصلاً یادمون نمیاد و با گوش دادن بهشون درهای جدیدی از آگاهی رو به رومون باز میکنیم سپاسگزارم از سخاوتتون سپاسگزارم از وقتی که میذارین و همینطور سپاسگزارم از مریم جان شایسته استاد عزیزم که انقدر سخاوتمندانه همکاری میکنند و انقدر با کیفیت فایلهای روز شمار تحول زندگی من رو برای ما دانشجوها در سایت آپلود میکنند.
من تا قبل از این ، فکر میکردم که اگر پول بیشتری داشته باشم اگر یه کاری بکنم که درآمد بیشتری داشته باشم هر چقدر که پول بیشتر بشه من میتونم بیشتر به خواستههام برسم بیشتر احساس رضایت از زندگی رو تجربه میکنم بیشتر احساس موفقیت میکنم و حتی با داشتن پول بیشتر بیشتر به خداوند نزدیک میشم بیشتر رفاقت میکنم باهاش سپاسگزارترم هستم اما بعد از مدتی وقتی که مدار من برای درک آگاهیهای ثروت بالاتر رفت متوجه شدم که باید به گونه دیگهای به جهان نگاه بکنم هر چند که الان هم شاید درآمدشخصیم خیییلی بیشتر نشده اما به شدت احساس رضایتم و رفاقتم با خداوند بیشتر شده و احساس میکنم که بیشتر دارم زندگی میکنم تجربه زیستی من در این کره خاکی ارزشمند خیلی باکیفیت تر شده بیشتر میتونم نعمت های زندگیم رو ببینم بیشتر میتونم با خداوند صحبت کنم و بینهایت بیشتر برکت رو در زندگیم تجربه میکنم. الان متوجه شدم که همونطور که استاد عزیزم میگن مقدار پول حساب بانکی نیست که احساس رضایت ما رو در زندگی بالاتر میبره بلکه نوع نگاه ما آرامشی که داریم و اصلاً فهممون از قوانین که احساس ما رو بهتر میکنه من توی این مدتی که روی قوانین ثروت با خودم کار میکردم گاهی اوقات نتایج مالیم بیشتر میشد بهتر میشد و گاهی اوقاتم کمتر میشد کم کم به این نتیجه رسیدم که باید با خدا بیشتر رفاقت کنم بیشتر با خدا صحبت بکنم مسائلم رو از اون بخوام ، گاهی شاید مبلغ خیلی کمی رو باید برای خواسته هام پرداخت بکنم اما گاهی اوقات به خاطر چشم و همچشمی و به خاطر اینکه ثابت کنم که من آدم ارزشمندتری هستم میخواستم که بیشتر هزینه بکنم اما وقتی که واقع بینانه به مسئله نگاه میکردم میدیدم که من فقط و فقط برای تایید گرفتن هست که میخوام بیشتر هزینه کنم در حالی که با هزینه خیلی کمتر هم من به بهترین حالت ممکن میتونم مسئله رو حل بکنم و اتفاقاً لذت ببرم در حالی که اگر میخواستم که به واسطه بیشتر هزینه کردن تایید دیگران رو بگیرم شاید جنس بهتری رو میگرفتم اما اون جنس بهتر برای اون فردی که قرار بود منو تایید کنه بهتر بود نه برای من .
برای من همون چیزی که مد نظرم من بود و نیاز من رو برطرف میکرد بهتر و عالیتر و ارزشمندتر بود .
مقدار پول حساب بانک من نیستش که احساس رضایت و آرامش رو برای من به ارمغان میاره بلکه ایمان داشتن به خدایی که در درون قلب منه و همواره داره با من صحبت میکنه و منو هدایت میکنه است که احساس رضایت من رو میتونه بالاتر ببره متوجه شدم که مقدار پول حساب بانکی نیست که میتونه رضایت رو در زندگی من بالاتر ببره برکت اون پوله که در زندگی من جاری میشه و ممکنه که من هیچ پولی نداشته باشم اما برکت زندگی من خیلی بیشتر باشه و اون برکت همه کارهارو انجام بده. پول مهم نیست. برکت مهمه. من تازه الان متوجه میشم وقتی که استاد توی دوره روانشناسی ثروت 1 میگفتند که بیایم به جای پول به جای ثروت بگیم برکت یعنی چی. الان متوجه شدم که برکته که مهمه برکته که میتونه زندگی ما رو متحول بکنه برکتی که توحیدیتره برکتی که به خداوند وصله ما وقتی که به خداوند وصل باشیم برکت بیشتری رو توی زندگیمون تجربه میکنیم برکت بیشتر فقط به معنای پول بیشتر نیست به معنای کمتر شدن هزینههاست به معنای بیشتر شدن کیفیت زندگی به معنای تجربههای بهتر، سلامتی بیشتر، روابط بهتر، عشق بیشتر، لذت بیشتر و هرچیز خوب دیگه ایه.
تا قبل از این وقتی که روی قوانین ثروت کار میکردم با خودم فکر میکردم و با خودم میگفتم یا شایدم چند باری توی کامنتام نوشته بودم که زندگی من خیلی پربرکته اما مقدار پوله در درامد شخصیم بیشتر نمیشه اما حالا فهمیدم که اون برکت است که مهمه و یک سری از کارها هست که به کیفیت زندگی من ارزش بیشتری میده و من میتونم در تجربه زیستنم در این کره خاکی کیفیت بیشتری رو تجربه کنم.
شاید تا الان مقدار پول حساب بانکی من بیشتر از قبل نشده اما به واسطه احساس آرامشی که بیشتر دارم تجربه میکنم و به واسطه ایمانم که نسبت به قبل بیشتر شده کیفیت بیشتری رو دارم در زندگیم مشاهده میکنم شاید قبلاً هم این کیفیت بود اما من با این دید اصلاً نگاهش نمیکردم من فکر میکردم که فقط پول که میتونه کیفیت رو در زندگی من بالاتر ببره اما الان سعی میکنم که با تمام وجودم و با تمام ذرات تنم با تمام توجهم از زندگی لذت ببرم الان بیشتر به این واقفم که در این جهان پهناور و بزرگ فقط و فقط یک توجه و یک آگاهی هستم تمام اون چیزی که میبینم و تمام اون چیزی که میشنوم دربارش، متعلق به این جهانه و من به زودی قراره که از این جهان پهناور و بزرگ به یک جای دیگهای نقل مکان کنم و قراره که به ملاقات با پروردگارم نائل بشم وقتی میگم به زودی قراره این اتفاق بیفته به این مفهومه که زندگی در این جهان در این کره خاکی مثل یک چشم به هم زدنه همونطور که متوجه نشدم 30 سال گذشته ی زندگیم چطوری اومد و رفت همونطور هم قطعاً متوجه نمیشم که دهههای بعد چطور قراره که بگذره و یک روزی میاد که قراره از این کره خاکی و تجربی زیستن در اون خداحافظی کنم و از این جهان برم. وقتی که بیشتر این برام جا افتاد و ،همونطور که بیشتر داره جا میافته بیشتر دارم از تجربهام در این جهان لذت میبرم تا قبل از این به این فکر میکردم که بزار درآمدم بیشتر بشه بزار پس اندازم خیلی بیشتر بشه بعدش فلان کارو میکنم فلان چیزو میخرم اون مهارت رو به دست میارم اون سفر رو میرم فلان مهمونی رو میگیرم یعنی تنها توجه من روی این بود که یه کاری کنم که درآمد من ورودی مالی من بیشتر و بیشتر بشه و هر چقدر که تلاش میکردم بیشتر احساس عجز و ناتوانی بهم دست میداد چون احساس میکردم که تمام توجه و تمام حواس و تمام نیروم رو گذاشتم روی اون مسئله اما نتیجه دلخواهم رو نمیگیرم به خاطر اینکه احساس میکردم که من با تمام وجودم پای این مسئله ایستادم اما هیچ نتیجهای نداره اما بعد متوجه شدم که به جای اینکه بیام و تمرکزم رو بذارم روی یک موضوع بیرون از خودم که بهش هیچ کنترلی ندارم و هیچ کاری از دستم بر نمیاد توجه و تمرکزم رو بذارم روی شخصیت خودم نگاهم رو توحیدیتر کنم قدردانتر باشم و تجربه زیستنم رو بیشتر احساسش کنم اگر میخوام مهارتی رو یاد بگیرم همین الان شروع کنم شاید نتونم برم کلاس خصوصی یا کلاس بیرون ثبت نام بکنم اما همین الان میتونم اونو به صورت رایگان در یوتیوب یاد بگیرم شاید الان نتونم یک ساز باحال داشته باشم تا نوازندگی رو یاد بگیرم اما همین الان میتونم یه کار دیگهای رو که بهش علاقمند هستم رو یاد بگیرم و از وقتی که دارم استفاده بکنم شاید الان نتونم برم دور دنیا رو بگردم اما محوطه خونههای سازمانی که در اون زندگی میکنیم هم بسیار بسیار زیباست و من تا الان نرفتم همه جاشو بگردم و از تنهایی خودم در اون مکانها لذت ببرم شاید الان پول رفتن به کلاس خصوصی زبان و گرفتن یک مربی خصوصی رو نداشته باشم اما میتونم توی خونه زبان بخونم فیلم ببینم کتابهای مختلف رو بخونم پادکستهای انگلیسی گوش بدم تا گوشم عادت بکنه و بیشتر یاد بگیرم شاید الان نتونم برم بهترین مربی خصوصی ورزشیو داشته باشم تا باهام کار بکنه اما میتونم در کلاسهای یوتیوب شرکت کنم فیلمهای آموزشی یا ورزشی رو دانلود کنم و توی تلویزیون پخش کنم و از ورزش کردن لذت ببرم و استفاده کنم شاید الان نتونم در یک کلاس خصوصی هنری شرکت کنم و مهارتهای هنری خودم را افزایش بدم اما میتونم توی سایتهای مختلف یا حتی از یوتیوب چیزهای مختلفی رو یاد بگیرم و با تمرین مهارت هنری خودم رو بالاتر ببرم.این نگاه برای من یک نتیجه خیلی قشنگی داشته و اونم این بود که حالا وقتی که دوستام ازم میخوان که باهاشون برم باشگاه وقتی بهشون میگم که من تنهایی توی خونه ورزش میکنم بهم میگن که تو چطوری میتونی تنهایی این همه کار انجام بدی چطور میتونی تنهایی بدون اینکه کسی بالا سرت باشه کلاسهای آموزشی رو از یوتیوب یاد بگیری مهارتت رو بالاتر ببری چطوری میتونی این همه مستقلانه عمل بکنی و بدون اینکه کسی پیگیرت بکنه کاری روبه اتمام برسونی. من با همین روش یعنی با توجه کردن به اینکه الان چه چیزهایی دارم که میتونم ازشون استفاده بکنم و با مستقل شدن و نیازمند نبودن به بیرون از خودم تونستم خیلی کارها انجام بدم تونستم مهارتهای هنریم رو افزایش بدم تونستم زبانم رو تقویت بکنم توی خونه ورزش بکنم و خیلی خیلی از مهارتهای دیگهای رو که شاید خیلی از دوستام میرن و بیرون از خونشون انجام میدنو من تو خونه با کیفیت بیشتری انجام میدم. در یک سال گذشته وقتی که بیشتر روی قوانین ثروت کار کردم به توحید هدایت شدم و متوجه شدم که قدرت رو به کس اشتباهی داده بودم من احساس کرده بودم که پول میتونه کیفیت زندگی من رو بالاتر ببره اما تمام اتفاقات تمام شرایط داشتن اینو به من نشون میدادن که قدرت دست کس دیگهایه برای اینکه کیفیت زندگیت رو بالاتر ببری به خودش برگرد. من از وقتی که به توحید برگشتم از وقتی که دارم سعی میکنم که خدای این جهان رو خدایی که در هر لحظه از طریق قلبم داره به من هدایتش رو میرسونه و با من صحبت میکنه بشناسم احساس میکنم که ورق برگشته احساس میکنم که عمق کیفیتهای زندگیم بیشتر و بیشتر و بیشتر شده احساس میکنم که فهم من از تجربه زیستنم در این جهان بزرگتر شده احساس میکنم که رفاقت عمیقتری رو با قدرت مطلق این جهان دارم تجربه میکنم و دیگه حاضر نیستم که این رفاقت رو با هیچ چیز دیگهای عوض کنم از اونجایی که از بچگی به ما گفتن که پول خیلی مهمه و اگر پول نداشته باشی بدبختی شاید هنوز هم نتونسته باشم که اونقدر که لازمه و اونقدر که باید قدرت این موجود عزیز رو توی ذهنم به صفر برسونم اما تا اونجایی که تونستم احساس رهایی پیدا کنم رضایت دارم مطمئناً اگر بیشتر همراه باشم با توحید اگر بیشتر با خداوند رفاقت کنم اگر این رفاقته هر روز باشه و ادامه دار باشه و صحبتهامون قطع نشه و اگر درگیر روزمره نشم میتونم قدرت خداوند رو توی زندگیم بیشتر و بیشتر کنم و بیشتر بشناسمش و به این واسطه قدرتمندتر بشم. توی این مدتی که سعی کردم که روی توحید بیشتر کار بکنم و قدرت پول رو در ذهنم کم و کمتر بکنم احساس میکنم که نعمتهای بیشتری توی زندگیم وارد میشه برکت پولم خیلی بیشتر شده نیازهای من وابسته به پول نیست و هر بار هم که یه مسئلهای به وجود بیاد قبل از اینکه بخوام اون مسئله رو حل بکنم به راحتی پولش میرسه اصلا قابل مقایسه با قبل نیست . من فکر میکنم که وقتی که ما تمام حواس و توجهمون روی این باشه که درآمدمون رو بالاتر ببریم خونه بزرگتری داشته باشیم ماشین بهتری بگیریم فلان مسافرت لاکچری رو بریم ذهن خودمون رو محدود میکنیم تمام ارزشهامون رو اشتباه انتخاب میکنیم ما همین الان هم خوشبختیم همین الان هم نیازی به هیچ چیز دیگهای بیرون از خودمون نداریم که احساس خوشحالی و رضایت بیشتری رو تجربه بکنیم همین الانم میتونیم با قدرت گرفتن از پول یشتر فکر کنیم و خلاقانهتر زندگی بکنیم و من فکر میکنم که اگر بخواهیم طبق آموزشهای استاد عزیزمون پیش بریم اگر ورودیهامون رو بیشتر کنترل بکنیم و اگر تمام توجه و تمرکزمون رو بذاریم روی زندگی شخصی خودمون و و به این فکر نکنیم که اگر فلان کارو بکنم دیگران چه فکری درباره من میکنند یا اگر فلان کارو انجام ندم تایید نمیشم میتونیم خلاقانهتر و بهتر و پربرکتتر زندگی بکنیم .
به نام خداوند بخشاینده و مهربانم
سلام غزل زیبا دوست خوبم، همیشه نکته سنجی شمارو تحسین کردم، کامنت هات سلیس و روان عه، نکات بسیار کلیدی و آموزنده ای رو مثل یک معلم تدریس میکنی. از تجربیات زندگی ات نکات بسیار دقیقی بیرون میکشی و من بسیار تحسین میکنم این ویژگی نکته سنجت رو.شما واقعا خوب آموزگاری هستی.
من امروز قدم 7 جلسه2 رو نوشتن و گوش دادنش رو بعد از 5 روز تموم کردم، انقدر ک آگاهی داره این فایل نمیشه ب راحتی ازش گذشت(بهت پیشنهاد میدم گوشش بدی) و خوندن کامنت شما تکمیل کننده این قسمت بود، خداروشکر. همیشه دوست دارم از تجربیات افراد آگاه بشم، تجربیاتی ک خودشون راهی رو پیمودن و نتیجه گیری کردن و من سراپا گوش میشم.
دیدگاهت در مورد پول بسیار عالی بود،ایمان داشتن به خدایی که در درون قلب منه و همواره داره با من صحبت میکنه و منو هدایت میکنه است که احساس رضایت من رو میتونه بالاتر ببره
برکت اون پول میتونه منو ب رضایت از زندگی برسونه
من یه مدت ب اینکه چطور درآمدم بیشتر بشه فکر کردم و چون باعث میشد ب ناسپاسی از شرایط موجودم برسم و نعمت های اکنونم رو نبینم، درآمد من کم و کمتر شد، ولی این باعث نشد ک من کم بیارم و با وجود نجواها من ادامه دادم و نزاشتم احساسم خیلی بد بشه و خداروشکر با گوش دادن این جلسه متوجه این باگ در خودم شدم و خیلی خوشحال شدم ک یافتمش، حالا قدر این آگاهی رو خیلی خوب میدونم و حالا سعی میکنم حتی برای اومدن تک تک مشتری ها سپاسگزار باشم و حال خوشم وابسته ب اومدن و نیومدن مشتری نیست.
این خیلی نتیجه خوبیه ها، ینی من قبلا حساب کتاب میکردم و مینوشتم ورودی روزانه ام رو، و یا مثلا اگر درآمد امروزم از روز قبلم کمتر میشد ناسپاسی می اومد سراغم و نجواها شروع ب صحبت میکردن.
و دو روز پیش ک تو مغازه نشسته بودم و هیچ مشتری ای نیومد و من کل مدت توی سایت بودم و تا نجوا می اومد من حواسم رو پرت میکردم و میگفتم من اومدم کتابخونه.شاد و خوشحال مغازه رو بستم و توی راه خونه فهمیدم ک چقدر شخصیت من تغییر کرده، دیگه حال خوش من خیلی وابسته ب اومدن یا نیومدن مشتری نیست، چرا اگر بیاد من خوشحال میشم ولی دیگه خیلی گیر نمیدم ب قول استاد تقلا نمیکنم و مثل ماشینی ک توی گل گیر کرده گاز نمیدم.رها تر هستم و میگم آقا خدا خودش میفرسته مگه تاحالا شده منو لنگ بزاره؟ میشه ک یه مشتری بیاد و ب اندازه 10 تای دیگه بخره، دیدم تجربه کردم، این مشتری ها رو جایزه تقوام فرستاده برام.
اره خلاصه دیدم من توی تقوا و کنترل ذهن خیلیی قوی تر شدم نسبت ب چند ماه قبلم بعد ب خودم گفتم خب این بزرگ ترین نتیجه است دیگه. یه موقع هایی ی شرایطی خیلی شخصیت آدمو بزرگ میکنه، این کنترل ذهن ک هر روز میگی فقط برای امروزم تقوا کنم و امروز رو در لحظه باشم این هر روز هر روزا یه شخصیت بزرگ میسازه ک تو مسائل بزرگتر راحت تر از پس ذهن و نجواهاش بربیای.
دیدم من دیگه برای تک تک مشتری هام شکرگزاری میکنم و این یعنی نتیجه، من راحت تر میبخشم، بیشتر از پولم خرج میکنم، دیگه وابسته پول نیستم، رهاتر شدم،خب اینا نتیجه است دیگه. نتیجه ک فقط پول نیست، اگر من شخصیتم تغییر کنه نتایج خوب خودشون میان.
استاد تو این جلسه میگن من گفتم وظیفه من فقط رسیدن ب احساس بهتر درطول روز با توجه کردن ب نکات مثبت زندگیم هست. و اتفاقات خوب خودش میاد، خودش میاد، خود ب خود رخ میده. می بینی این خود ب خود چه احساس آرامشی ب آدم میده، دیگه تقلایی درکار نیست، دیگه عجله و بدوبدو و مقایسه کردن و من عقب افتادم از اون، اون جلو افتاد از منی در کار نیست.
اتفاقات خوب ینی چی؟ ینی سلامتی بیشتر، روابط قشنگ تر، مسافرت و تفریح، ثروت بیشتر. استاد گفتن از ی جایی ب بعد من دیگه نیومدم بگم من امروز روی ثروت کار میکنم، من امروز روی روابط کار میکنم، گفتم آقا من میام امروز توجه بیشتری ب نکات مثبت زندگیم میکنم، میگم چه طوری حالم بهتر بشه. اتفاقات خوب رو جهان خودش برام بوجود میاره.
میدونی اگه همه ما یادمون باشه ک تو لحظه زندگی کنیم دیگه تمامه، دیگه زندگی فقط میشه لذت و لذت. یه تغییر شخصیت دیگه ک امروز متوجه شدم( چون خودم رو با اطرافیان مقایسه میکنم متوجه میشم.) اونم اینه ک من در لحظه از اون نعمتی ک دارم استفاده میکنم لذت میبرم. یعنی اگر دارم غذا میخورم واقعا دارم غذا میخورم و بینهایت ازش لذت میبرم بابت تک تک لقمه هام، اگر قهوه میخورم انگار دنیارو ب من دادن، اگر ورزش میکنم دارم اون لحظه فقط ورزش میکنم، اگر کار خونه انجام میدم، اگر فیلم می بینم، اگر با کسی هم صحبت میشم و…این منو از حس رضایت پر کرده. و وقتی می بینم کسی موقع غذا خوردن گوشی دستشه مغزم ارور میده میگم چطور میتونی این تایم زیبا رو اینطوری بگذرونی، اصلا حواست هست ب غذات؟ اصلا لذتی میبری و دیدم ک اون افراد هرچی بزاری جلوشون سپاسگزار واقعی نیستن و ب خودم میگم انشاله ب راه راست هدایت بشی، چون خیلیا هنوز اندر خم یک کوچه ان.و ب همین خاطر از زندگی راضی نیستن. شاید این یه مسئله کوچیک باشه ولی وقتی عمیق نگاه کنی میفهمی فقط آدم هایی ک تونستن شخصیت قدردان و سپاسگزار در خودشون بسازن اینو درک میکنن.
در مورد تنهایی لذت بردن گفتی، آخ ک این چه نتیجه ی زیبایی عه ک ما گرفتیم. اتفاقا من دیشب تو اسنپ با خانم راننده ک چقدر هم خوش برخورد و ناز بودن شروع ب صحبت کردم و گفتن تنها هستین؟ چقد خوبه ک میتونی تنهایی بری بیرون و لذت ببری. گفتم من با تنهایی هام بیشتر عشق میکنم و همیشه هم تنها میرم بیرون گفتن خوش بحالت چطوری میتونی من ک نمیتونم. گفتم تنها نیستم البته با خدا ام، ینی با اون حرف میزنم و خیلی هم لذت بخشه. سکوت کردن و مکالمه تموم شد دیگه فکر کنم توی فرکانس اش نبودن یا چیزی متوجه نشدن ؛) گفتن دیوانه است این دختر چی میگه ههههه.
همین از تنهایی لذت بردن رو فکرش رو بکن این چه نتیجه بزرگیه، اینکه با تنهایی ات عشق میکنی، با خدات حرف میزنی، خواسته هاتو میگی، نعمت هاتو ب یاد میاری. آرامش اصن این آرامشه بخدا بزرگ ترین نتیجه است ولی ما یادمون میره من یادم میره ک این نتایج رو دارم و وقتی خودم رو با بقیه مقایسه میکنم تازه متوجه شون میشم.
این جملات ام ک دیگه تیرخلاص بود:
از وقتی که به توحید برگشتم از وقتی که دارم سعی میکنم که خدای این جهان رو خدایی که در هر لحظه از طریق قلبم داره به من هدایتش رو میرسونه و با من صحبت میکنه بشناسم احساس میکنم که ورق برگشته، احساس میکنم که عمق کیفیتهای زندگیم بیشتر و بیشتر و بیشتر شده احساس میکنم که فهم من از تجربه زیستنم در این جهان بزرگتر شده، احساس میکنم که رفاقت عمیقتری رو با قدرت مطلق این جهان دارم تجربه میکنم و دیگه حاضر نیستم که این رفاقت رو با هیچ چیز دیگهای عوض کنم.
در پناه الله باشی دوست خوبم، برامون بنویس،هرچی هم نجوا گفت تو بنویس ؛))
سلام به دوست عزیزم ناعمه جانم . امیدوارم که حالت عالی باشه عزیزم. خیلی ازت ممنونم که از تجربیات خودت بهم گفتی .
خیلی ازت ممنونم که تحسین کردی دوست نازنینم قطعاً خودت هم خیلی خیلی تحسین برانگیزی و نوع نوشتارت خیلی شیوا و دلنشینه
زمانی خوندم پیامت رو که به شنیدن تجربیات یک دوست واقعاً نیاز داشتم. احساس کردم که کنار هم نشستیم و شما داری برای من تعریف میکنی از تجربیات خودت و اینکه چطوری کار میکنی روی خودت …
خیلی خوشحالم از اینکه مغازه خودت رو داری و از تجربیات قشنگت و از آگاهیهایی که بهشون دست پیدا کردی برام گفتی.
ناعمه جانم از این جهت احساس صمیمیت بیشتری باهات داشتم که وقتی عکس قشنگت رو دیدم متوجه شدم که شما شبیه یکی از دوستای خیلی عزیز من هستی که مثل خودت خیلی شیرینه با این تفاوت که شما قانونو هم بلدی و به زیبایی اجراش میکنی .
همیشه در مسیر عشق باشی روحت پر از نور و حال دلت عالی باشه عزیزم.
سلام ناعمه جانِ نازنین.
خوشحال شدم که هدایت شدم به این پیامت.
این نکته در لحظه زندگی کنیم و همون لحظه رو زندگی کنیم برام جالب بود.
اینکه در لحظه از همون کاری که مشغولشیم لذت ببریم.
اینطوری عملا داریم سپاس گزاری میکنیم.
سپاس گزاریِ قلبی که حسِ ادمو خوب میکنه منجر به اتفاقات خوب میشه.
وقتی لذت میبری از چیزی، از همون جنس بیشتر میاد سر راهت.
مثال بارزش، من عاشق میوه ام و این عشق برام پررنگه، و یه عالمه میوه داره به سمتم میاد، متنوع و خوشمزه.
عملا جذب داره اتفاق میوفته.
با سپاس گزاری و لذت بردن از هر چیزی، انگار میشم یه آهنربا و هر چیز لذت بخشی رو جذب میکنم به خودم.
نه فقط همون چیز، انگار دریچه ای باز میشه که خدا میگه سمانه داره کیف میکنه بذار این یکی رو هم بهش بدم و این یکی، و اون یکی و …
خدایا سپاس گزارترم کن در برابر این همه نعمت و ثروت.
داشته های من ثروت من هست.
داشته های مادی، معنوی، خصوصیات خوب، حال خوب، خانواده خوب، زندگی خوب، ارامش، امنیت، سلامتی و …
گاهی کارها رو موازی انجام میدم و لذت میبرم.
گاهی کارها رو تکی انجام میدم و لذت میبرم.
گاهی وقتی عطشِ انجام کار بعدی رو دارم به خودم میگم 10 دقیقه ی دیگه، عجله نکن، فعلا از انجامِ همین کار لذت ببر.
در نهایت اون کلیدی که میگه من دارم درست زندگی میکنم یا نه داشتنِ حسِ خوب درونمه.
شاد و ثروتمند و سلامت باشی همیشه ناعمه جانِ ارزشمند.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
رب العالمین نازنینم، مرسی که هستی.
سلام ب دوست عزیزم سمانه جان
اولا من چقدر عکس شما رو دوست دارم پر از عشق و صمیمت، انشالله همیشه در کنار همسر و فرزند زیباتون در خوشی و سلامتی روزهاتون رو سپری کنید.
سپاسگزارم بابت لطف و محبت تون برای پاسخی ک نوشتین برام.
بله دقیقا سمانه جان، ما نیاز داریم ک ب خودمون یادآوری کنیم من باید در لحظه زندگی کنم، من فقط امروزم رو میخوام خوش بگذرونم. خود من شده بارها چسبیدم ب یک موضوعی و رها نبودم و دیدم ای دل غافل از نعمت هایی ک الان در اختیارته غافل شدی، ندیدی شون و گفتی خدایا اون اون میخوام. خدا هم میگه صبر داشته باش، خواسته های تو دم دره، تو باید در و باز بزاری.
حالا این در با چی باز میشه؟ با احساس خوب، با حال خوب.
قانون ساده است ولی انسان فراموشکار و عجول عه، میخواد زود ب اون موفقیت مدنظرش برسه، وقتی هم ب اون خواسته اش رسید میگه همین؟ و باز میره سراغ خواسته بعدی. اینکه من خواسته های متنوعی داشته باشم خیلی هم خوبه ولی اینو بدونم و از خودم بپرسم من اون خواسته رو برا چی میخوام؟ برای احساس خوب. خب من میام از همین داشته های الانم سپاسگزاری میکنم و ب اون احساس خوب میرسم، اجازه میدم خواسته هام هم خود ب خود برآورده بشن.
باید رها باشیم در مورد نحوه رسیدن ب خواسته هامون، باید بپذیریم عقل ما محدوده، من وقتی میتونم با تجسم رسیدن ب اون خواسته و ذوق و شوقی ک در من متبلور میشه ب احساس عالی برسم خب چرا اینکارو نکنم؟ چرا اینکارو نکنم؟
گاهی من فقط ثروت رو نعمت میدونم، ولی ب قول شما داشته های من ثروت من است. امروز من با پدر عزیزم رفتیم جایی، پدری ک عاشقانه ب درخواست هام جواب مثبت میده، منو هرجا بخوام میبره، حتی بین کارش، کارش رو تعطیل میکنه و منو میبره و میاره در نهایت عزت و احترام.
امروز داشتم تو ماشین میگفتم خدایا شکرت بخدا تو ب من خیلی نعمت دادی ها، نعمت پدر عزیزم، پدر سالم و صالح، نعمت این ماشین ک دراختیارماست و تو مسخر ما کردی ک آسان شویم برای آسانی ها، نعمت کولر ماشین ک پدر عزیزم برام زد و یک دقیقه هم خاموشش نکرد، صبر پدرم، قبول کردن درخواستم، محلی ک رفتم و برخورد بسیار مهربان اون افراد با من.
من حتی با ناعمه دفعه قبل ک رفته بود اونجا فرق میکردم، من با احساس لیاقت بیشتری از پدرم درخواست کردم و جهان ب من پاسخ خوبی داد، من گفتم من مزاحم کسی نمیشم، پدرم عاشقانه منو میبره، صبح ب خدا گفتم خدایا تو منو میبری پس هماهنگی هاشم با خودت، من ب خودم عذاب وجدان ندادم و بارها گفتم ناعمه تو لایق این هستی ک در نهایت آسانی، سادگی، با عزت و عشق ب خواسته هات برسی.چقدر درخواست توحیدی با درخواستی ک وابسته هستی ک حتما باید جواب مثبت بدهد فرق داره. چقدر خوبه ک همیشه وابسته خدایمان باشیم.
اصلا متوجه میشم ک جهان داره با من متفاوت برخورد میکنه. کارهام نرم و آسان پیش میره، دارم صدای هدایت های خدا رو بیشتر میشنوم، گوشم شنواتر شده، گوشامو تیز میکنم ک الهام رو رو هوا بگیرم، باید تسلیم تر باشم، باید رها تر باشم، هرچی گفت بگم چشم.
آرامشم بیشتر و بیشتر شده، امروز یک جاده رو اشتباهی رفتیم، من سریع ب خودم گفتم این هدایت بود، حتما ما باید از اینجا می اومدیم، پدرم گفت عه اشتباه اومدیم با اینکه راهنمای چپ زده بود ولی راست رفت، گفتم خیره اشکال نداره. مطمئنم خیریتی بوده، توی راه اشتباه دنبال نشانه میگشتم ک ببینم خدا میخواد با من حرف بزنه. و من فقط ثروت بیشتر دیدم و تحسین کردم. گفتم حتما نباید از اون جاده میرفتیم، حتما خیریتی داشته برامون.
سمانه جان دوستت دارم، فرزندتون خیلی شیرین عه ببوسین اش، تجربیات زیبایی کسب خواهید کرد، مادر شدن تجربه زیبایی هست. در پناه الله شاد و ثروتمند باشید.
سلام ناعمه جان من این کامنت را نوشتم تا برای فایل روز شمار تحول بگذارم وسطای کامنت یکهو یاد شما افتادم و از اون جایی که تصمیم گرفتم به حس های ریز هر لحظه ام توجه کنم این را یک نشانه از سمت خدا دیدم که بهتر است برای شما بفرستم . شاید هم علتش این باشد که امروز کامنت شما را خواندم و کلی تحسینتون کردم به خاطر باور فراوانی که داری تو خودت ایجاد می کنی اینکه
( خدا خودش می فرستاد)
تو لحظه حال باشی.
یک سوالم از سریال زندگی در بهشت این بود که چطور مریم جان این هم کارها را با لذت انجام میدهند؟ بعد فهمیدم رازش تو زندگی در لحظه است ! وقتی تو لحظه زندگی کنی از هر کار اون لحظه آن لذت می بری.
تقواو کنترل ذهن هر روزه ات ،
شخصیت سپاسگزار و قدردانت……………
خلاصه، متن این است:
امروز خدا کلی برام وقت باز کرد تا کامنت بخونم. لابلای کامنت ها متوجه شدم دوستان چه ارتباط های خالص و صمیمانهای با خدا برقرار می کنند چقدر راحتو شفاف الهاماتشون را می گیرند . پیش خودم گفتم کاشکی منم به این راحتی می فهمیدم خدا چی بهم می گوید ،بعد گفتم مقایسه سم است و خدا برای همه به یک اندازه در دسترس است اگر اونها اینقدر دریافتشون بالا رفته لابد از الهامات کوچک شروع کردند پس منم هر چی حسم بهم می گوید و احساسم براش خوب بود همون موقع انجامش می دهم تا با استمرار نتایج بزرگتر بگیرم . در همین حین خبردار شدم اون پروژه ای که می خواستم روش کار کنم منتفی شده اولش تو ذوقم خورد اما بلافاصله یعنی به ثانیه نکشید گفتم خیر بوده حتما خدا پلن بهتری برام دارد اومدم تمام برنامه های کلاسی را که برای اون پروژه ریخته بودم را دراپ کردم و گفتم حالا خودم می تونم آزادانه کلاس بردارم . سرچ کردم ، اون ساعتی که من می خواستم فقط یک کلاس و فقط یک نفر جا داشت همون لحظه ادش کردم . بعد دیدم چه استادی چقدر بقیه ازش راضی اند چقدر تو زمانم صرفه جویی شد چقدر وقتم باز تر شد چقدر از نگرانی هام کم شد چقدر دغدغه هماهنگ کردن خودم را با مدرسه بچه ها داشتم که کاملاً برطرف شد تازه یکی از نگرانی هام این بود که به سایت نتونم سربزنم نتونم کامنت بخونم فایل هر روز ببینم که همش را خدا برام راست و ریست کرد یعنی عاشقتم خدا که آسانم کردی برای آسانی ها . اینجا بود که فهمیدم همین که حسم گفت برو تمام کلاس هاتو دراپ کن فقط یک کلاس بردار. و فقط یک کلاس ظرفیت داشت منو بپذیره ، یعنی به حرف خدا گوش دادم چون خدا یحول بین المرء و قلبه است چون خدا اقرب الیه من حبل الورید است چون خدا تو قلب انسان مومن است. وقتی به حرف احساس خوبت گوش بدهی به صدای امید، یعنی دریافت کردی آنچه خدا گفته را و عمل کردی . الذین آمنو و عملو الصالحات.
یک مسئله پزشکی هم داشتم که نمی تونستم تصمیم بگیرم چکار کنم هر چی با عقل و ذهنم رفتم جلو چیزی نفهمیدم هر چی هم سعی کردم صدای خدا را بشنوم نتونستم، همینجور تو دودلی مونده بودم که یکهو حسم گفت اگر تا اون روز نشانه ای ندیدی ! با دکتر مطرح کن، بعد هر چیزی پیش اومد هر راهی باز شد بدون اون راه را خدا باز کرده و اون بهتر است .
به همین راحتی این مشغولیت فکری هم برطرف شد و رفت
727
سلام نفیس جان دوست خوبم، بسیار سپاسگزارم ک محبت کردین و برای من کامنت گذاشتین. ممنونم برای اینکه یادآوری کردین در لحظه باشم، چقد نیاز دارم ک هر روز اینو ب خودم یادآوری کنم ک انقد نچسبم ب فرداها، ب خواسته هام، فقط امروز و زندگی کنم.
یکی از خواسته های من از خدا تو ستاره قطبی اینه ک خدایا چطور از امروزم نهایت لذت رو ببرم؟ چطور احساس بهتری رو داشته باشم؟ تو بهم ایده بده چکار میتونم بکنم، چطور با همین شرایط کنونی ام بتونم لذت بیشتری ببرم، شادتر باشم، از نعمت ها و امکاناتی ک دراختیارم قرار دادی نهایت استفاده و قدردانی رو ببرم. ازش میخوام قدرت شکرگزاری بیشتر بهم بده، وای ک شکرگزاری مهمه. من خودم در لحظه سعی میکنم اتفاقات خوبی ک برام میوفته رو بنویسم تو گوشیم.
مریم جان، خانم شایسته عزیز، بهترین الگو برای من هستن، همیشه ب ریزترین جزئیات رفتاری شون دقت میکنم و از این همه شخصیت درصلح و آرام و درلحظه لذت میبرم و همیشه تحسین شون میکنم، اکتیو بودن شون، محبت کردن بی دریغ، عشق بی منت ورزیدن شون، صدای شوق برانگیزشون مخصوصا در شروع روز، پایه همه جور فعالیت و حرکت بودن، شخصیتی منعطف ک وفق میدن خودشون رو با هر شرایطی وووووو. و ما چقدر خوشبختیم ک چنین الگویی داریم ک ازشون یاد بگیریم، خداروشکر. حتی باعث شده من تمیزتر بشم، اکتیو تر بشم و کارهای خونه و کارهای شخصی ام رو باعشق انجام بدم.
در مورد شنیدن هدایت بگم براتون، راستش من از وقتی دوره 12 قدم رو شروع کردم مخصوصا قدم 7 و 8، خیلی آگاهی هاش کمکم کرد ک بپذیرم آقا من هدایت میشدم، چون قبل از اون من اصن نمی پذیرفتم ینی نمی دونستم ک خدا باهام حرف میزنه، این ب احساس لیاقت هم برمیگرده اینکه من چقدر خودم رو لایق میدونم آیا این احساس لیاقت رو در خودم ساختم ک خدا با من میتونه حرف بزنه؟
آیه های قرآن ک خدا گفته هدایت شما برعهده ماست، و اون آیه ک گفته همون موقع ک آدم و حوا گفتیم هبوط کنید بلافاصله گفته بدانید هدایتی از سمت من میاد. ینی خدا با قول هدایت ما رو ب زمین فرستاده. خودش مسیر زندگی مون رو برامون هموار میکنه با هدایت هاش. و البته کامنت های توحیدی سعیده جان، ک از هدایت و الهامات خدا میگفت خیلی بهم کمک کرد ایشون الگوی بسیار خوبی هستن، و اینکه قرآن میخونم تقریبا هر روز، و قشنگ احساس میکنم یه آیه هایی انگار مستقیم برای وضع اون روزم هست و و
تایید میکنم نشانه ها رو. ینی میام ب خودم میگم خدایا عَههههه این تو بودی ها، بخدا این تو بودی بهم گفتی، این هدایت تو بودها. اولش همون حس ریز ب قول خودتون، بعدش کم کم واضح تر می شنوید، نگران نباشید با تکامل خیلی بهتر می شنوید. من خودم هنوز خیلی گوشم شنوا نشده و خیلییی جای کار دارم و از خدا میخوام ک گوشم را شنوا کنه چون همیشه هدایت ها هست، ازش سوال میپرسم.ازش کمک میخوام، بارها بهش میگم من هیچی نمیدونم.
منم خیلی سوال نصفه نیمه دارم تو ذهنم ولی سپردم ب خودش ک در زمان مناسب هدایتم کنه، باید صبرم رو نشون بدم و ب زمان بندی خدا اعتماد کنم و بزارم خودش پلن بریزه، چون خدا بهترین برنامه ریزه. خیلی خوشحال شدم ک مشکل تون رو با نگاه الخیر فی ماوقع حل کردید. منم سوالاتی دارم، منم گاهی فکر میکنم خدا صدامو نمیشنوه، بهش میگم چرا جوابمو نمیدی عصبانی میشم از دستش، منم فک میکنم فراموشم کرده، چرا زود جوابمو نمیده، چرا امروز صداتو نشنیدم، چرا هدایتی نمیاد. انسان عجوله عجول، اون در زمان مناسب هدایت مون میکنه فقط یاد بگیریم رها باشیم، آرام و رها. باید قانون تکامل رو ب یاد خودمون بیاریم.
دوست تون دارم مرسی ک نوشتین ک منم این آگاهی هارو نشر بدم و یاد بگیریم همه مون، در پناه الله شاد و ثروتمند باشید دوست خوبم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به غزل زیبا
سلام به همه دوستان عزیزم
با تمام وجودم سپاسگزار خداوندم که هدایتم کرد به کلامش از طریق دیدگاه شما
چند مرتبه خوندم دیدگاه ارزشمند شما رو که لازم دیدم جواب دیدگاه شمارو بدم که هم متن شما رو چندین بار دیگه بخونم هم سیو باشه در بقیه دیدگاهام
از بچگی به خاطر محدودیت های که تو خانواده داشتم
آرزو داشتم که آزادی زمانی آزادی مکانی و آزادی مالی رو تجربه کنم
ولی وقتی به حقوق ماهیانه خودم نگاه میکردم میگفتم خدایا من میخوام آزاد باشم ولی با این درآمد :(
وقتی فایل های سایت رو گوش میکردم برکت توی زندگیم به شکل های متفاوت جاری بود. بی نهایت حمایت خدا رو در تمام تضادهام داشتم
ولی اون پول زیاد برام مهمتر بود و سعی میکردم روی خودم کار کنم و شخصیتم رو بهتر کنم.
اما به یکباره خداوند کارهارو انجام داد.به لطف الله از همون جایی که بودم از محدودیت به آزادی رسیدم
و خداوند مهربان بهم پول داد .خونه داد
آزادی داد
و نجاتم داد و همواره هم داره نجاتم میده
و رابطه ام با خدا داره بهتر و بهتر میشه
باز یه ترسی هم داشتم که نکنه بدون پول بدبخت بشم
به خاطر همون باورهای که بهمون میگفتند من پول رو برای لذت بردن نمیخواستم .بلکه برای اینکه بدبخت نشم میخواستم
و همه اعضای خانواده هم از این حربه استفاده میکردند که تو پولت تموم بشه یا پول نسازی بدبخت میشی
وقتی هم به ایده های الهامیم فکر میکردم از خودم میپرسیدم این ایده که پول نمیده :(
وبه جای شکر گذاری به ترس از بی پولی یا بینتیجه بودن اون فکر میکردم
(( غزل جان من یکی از بزرگترین ترس ام رو تو متن تو پیدا کردم
از اونجایی که از بچگی به ما گفتن که پول خیلی مهمه و اگر پول نداشته باشی بدبختی))
یکی به ما نگفت با خدا باش پادشاهی کن
در صورتیکه اگه من رابطه ام با خداوند بهتر و بهتر بشه به همون میزان به ثروت نزدیک و نزدیکترمیشم و برکت میاد تو زندگیم
من باید روی حمایت خدا حساب کنم روی هدایت خدا حساب کنم و به شکل برکت و نعمت و کم شدن هزینه هام بیاد تو زندگیم،همانطور که برای زندگی توی این خونه و وسایل و امکانات عالی و آزادی که دارم تجربه میکنم یک ریال هم پرداخت نکردم
و تک تک اعضای خانواده از همین موضوع که من به راحتی دارم نعمت های خدا رو تجربه میکنم بدون پرداخت ریالی پول و هزینه بسیار بسیار خشمناک هستند از من و خدای من :)))
در پناه خداوند زندگیتون پراز خیر وبرکت وشادی وسلامتی باشه انشالله
سلام زهرا جون روزت بخیر امیدوارم که حالت عالی باشه عزیزم خیلی ازت ممنونم که برام از تجربیات خودت گفتی خیلی تحسینت میکنم به خاطر موفقیتهایی که به دست آوردی به خاطر تجربیات شیرینت خدا را شکر به خاطر اینکه توی خونهای زندگی میکنی که همه امکانات برات فراهمه بدون اینکه هزینهای پرداخت کنی. زهرا جون کامنتت برام خیلی الهام بخش بود امیدوارم که همیشه در پناه خدای ثروتمند وهاب باشی همیشه رفاقتت باهاش خیلی زیاد باشه هر روزت پر از شگفتی پر از عشق پر از ثروت و پر از برکت و سعادت باشه.
سلام غزل جان دوست داشتنی
شما الگوی من در روابط هستید و من همیشه مثال شما رو برای روابط برای خودم میزنم. غزل جان من موردی داشتم که میخواستم با شما صحبت کنم. اخیرا من موردی جذب کردم که هشتاد درصد از انچه میخواستم داشت. فقط قیافه ایشون به دل من ننشست و حتی فکر میکنم خود ایشونم این حس به ظاهر خودشون داشتند. مرتب از من میپرسیدند ظاهرم چطوره؟ خوبه؟ یا میگفتند خودت هر طوری میخوای منو بساز. مورد دیگری سطح تحصیلاتش خوب بود اما سطحی نبود که من میخواستم که البته ایشون میگفتند ادامه میدم. من ایشون رد کردم تا به خواسته صد در صدیم برسم. اما هنوز ایشان پیام میدهند. گاهی باخودم فکر میکنم شاید بخاطر شرایط سنی باید میپذیرفتم میخواستم با توجه به قانون من را راهنمایی کنید تا بتونم مسیر جلو خودمو بهتر ببینم و تصمیم درست بگیرم و جلو بروم.
البته گاهی مقایسه با افراد دیگر که ازدواج کردند به ذهنم میاد که مچ ذهنمو میگیرم. لطف میکنید با توجه به تسلطی که به قانون دارید
شرایط من با توجه به قانون بهم بگید و اینکه بدونم باید روی چه باورهایی ببشتر کار کنم.
سلام به دوست عزیزم آزاده جون امیدوارم که حالتون خوب باشه .
خیلی ممنونم از اینکه مجدداً برای من نوشتین من خیلی خوشحال میشم وقتی که با شما صحبت میکنم.
آزاده جون من وقتی که دانش آموز بودم یه دختری بود که من خیلی دوسش داشتم .خیلی یعنی بینهااایت. قلبم میلرزید وقتی میدیدمش .وقتی که بزرگتر شدیم و دیگه مستقلتر شدیم یک جایی با این دوستم که توی بچگی واقعاً عاشقانه دوسش داشتم برخورد کردم و دیدم که اون موقع من فکر میکردم که این آدم خیلی آدم باحالیه و من عاشقانه دوسش داشتم ولی الان اون آدم اصلاً اونطور که من فکر میکم که چقدر آدم بزرگیه نیست و حتی رابطه مو باهاش قطع کردم. بعد از اون وارد جمعهایی شدم که فکر میکردم که اون افراد که من وارد جمعشون شدم خیلی آدمهای بزرگی هستند به خاطر اینکه به نظر من خیلی آدم های خاصی بودن و به خاطر اینکه اون آدمها رو بزرگ کرده بودم توی ذهنم ، از جمعشون خارج شدم توسط جهان . ذهنم خیلی درگیرشون بود فکر میکردم که من خیلی آدم کوچیکی هستم اونا خیلی بزرگن بعد اومدم روی عزت نفسم کار کردم. فکر میکردم که حالا که من از جمعشون خارج شدم درباره من چی فکر میکنند؟ چند وقت که گذشت و من روی عزت نفسم کار کردم و خلق کردم ازدواجمو . به این نتیجه رسیدم که اون آدمها هم اصلاً آدمای بزرگی نبودن من فقط توی ذهنم اونا رو بزرگشون کرده بودم. فهمیدم که اوناام دقیقا مثل من هستند یک سری عادت های غذایی دارند، یک سری عادتهای رفتاری دارند، غمگین میشن ،حسادت میکن ،متنفر میشن از یک نفر ، گاهی اوقات ممکنه که غیبت کنن ، شاید سر چیزهای بی مورد بخندن ،مسخره بازی درمیارن ، دلشون میشکنه و خیلی کارهای دیگه که دقیقاً ما انجام میدیم اونا هم انجام میدن.
بنابراین هیچ آدم خاصی وجود نداره . اینو من زمانی فهمیدم که ازدواج کردم و اومدم توی محیطی که همیشه توی نظرم آدمهای خیلی خفن باحال سطح بالا توی اون فضا وجود داشتن همیشه فکر میکردم که اساتید دانشگاه آدمهای خیلی خاصین. به خاطر اینکه تحصیلات خیلی بالایی دارند و آدمهای زیادی هم دیدن، وضع مالی خوبی دارند، همه چیز توی نظرم درباره اونها خیلی خاص بود اما وقتی اومدم توی جمعشون و باهاشون رفت و آمد کردم دیدم اونها هم دقیقاً مثل من هستند فقط مقاالههای بیشتری خوندن یا توی دانشگاههای بهتری درس خوندن. اونها هم در خیلی از موارد مثل من عمل میکنن. حتی اگر درباره قانون اطلاعاتی نداشته باشند مثل عوام رفتار میکنن . اونا هم پشت سر بقیه ممکنه که صحبت کنن، اونا هم ناراحت میشن ، خوشحال میشن ،میخندن ، مسخره بازی درمیارن، فیلم میبینن، اونا هم عادتهای غذایی مثل همه آدمهای دیگه دارند.
یه بار رفته بودیم دندانپزشکی متوجه شدیم که خانم منشی و آقای دکتر زن و شوهرند یه خورده که با همدیگه صحبت کردیم و دوست شدیم من شماره خانمشون رو گرفتم تا بیشتر با هم در ارتباط باشیم اول فکر میکردم که این دو عزیز خیلی آدمهای خاصی هستند اما بعد که استاتوسهاشون رو در واتساپ دیدم که از سفرهای زیادی که میرفتن عکس میذاشتن متوجه شدن که اونها هم آدمهای خاصی نیستند اصلاً خاص وجود نداره . نوع نگاه ماست که به آدما خاص بودنو هدیه میده ،به خاطر همینه که ما نباید آدمها رو توی ذهنمون بزرگ کنیم چون هممون شبیه همیم.
آزاده جون درباره دوره لیاقت پرسیدین راستشو بخواین من هم فرصت نکردم که مو به مو این دوره ارزشمند رو نت برداری کنم اما طبق تعهدی که دارم به خودم برای بهبود خودم در حال حاضر دارم هر روز یک فایل صوتی گوش میدم حالا یا از دورهها یا فایلهای رایگان ، اونو نتبرداری میکنم، نکات مهمشو برای خودم تکرار میکنم و مینویسم و سعی میکنم که همونطوری رفتار کنم. قبلتر از این ، سعی میکردم که اون فایل صوتی رو که دارم از دورهها رو انقدر گوش بدم که بعد بتونم به اون شیوه عمل کنم مثلاً ممکنه که 20 بار 30 بار 40 بار اونو گوش میدادم بعد میرفتم سراغ فایل صوتی بعدی .
آزاده جون تا زمانی که ما رفتارهایی که در خودمون پیدا میکنیم و میفهمیم که پاشنه آشیلمون هست در وجودمون تغییر ندیم تا نتونیم رفتار مناسب و درست و بهتری داشته باشیم آدمهایی که وارد زندگی ما میشن به احتمال خیلی زیاد دقیقاً همون نقطه ضعفها رو در شخصیتشون خواهند داشت. البته نمیشه گفت که ما میتونیم 100 اون نقطه ضعفها یا پاشنه آشیلها رو توی وجودمون تغییر بدیم اما تا جایی که میتونیم باید ادامه بدیم.
آزاده جون اینکه شما علاوه بر اینکه روی خودتون کار میکنید طبق نشانهها هم پیش میرین خیلی خوبه اما سعی کنید که به نشانهها وابسته نشین گاهاً ما نشانهها رو میبینیم و بعد با خودمون میگیم که خب حتماً بعد از این نشانهها باید نتیجه بگیرم دیگه.
بعد اون نتیجه نمیاد یا اگرم بیاد شااید دلخواه شما نباشه و شما ناامید میشین که این همه نشونه اومد پس نتیجه من کو؟
از اونجا که مهمترین فرد توی زندگی ما خودمون هستیم و این خود تا آخرین لحظه عمرمون با ما همراه خواهد بود بنابراین مهمترین مسئله زندگی ما کار کردن روی خود و پرورش شخصیته بنابراین هدف اصلی باید همین باشه ..
من اون موقع که روی روابطم کار میکردم بعد از یه مدتی که هی نشونهها رو میدیدم ولی نتیجه اصلی نمیاومد دیگه زدم به سیم آخر و با خودم تصمیم گرفتم که من دیگه دنبال نتیجه نیستم و فقط روی شخصیت خودم کار میکنم حتی اگر تا آخر عمرم هم ازدواج نکنم دیگه اشکالی نداره چون من تنها هدفم کار کردن روی شخصیت خودمه و واقعاً هم رها کردم. قبلا چندبار به این فکر کرده بودم که خب پس من که رها کردم پس چرا نتیجه نمیگیرم؟ چون فکر کرده بودم که قانون رهایی میتونه به من توی خلق نتیجهام کمک کنه ولی ما باید به اون درجه برسیم که مهمترین فرد زندگیمون خودمون و آرامشمون باشه نه خلق نتیجه. آرامش خودمون رو به داشتن یک نتیجه توی زندگیمون نباید گره بزنیم. از اونجایی که ما یک بار زندگی میکنیم و یک بار زیستن رو در این کره خاکی تجربه میکنیم، باید بتونیم از لحظه لحظه اتفاقاتی که برامون توی این جهان میافته لذت ببریم و تمرکز اصلیمون رو بذاریم روی خودمون به خاطر اینکه وقتی تمرکز اصلی روی پرورش شخصیت خود باشه دیگه تضادها کمتر به وجود میاد یا بهتره بگم مشکلات در چشم ما بزرگ دیده نمیشن.
نکته آخر رو هم بگم و امیدوارم که تبلیغ به حساب نیاد که توسط سایت پاک بشه دوره ازدواج رو میتونید توی تلگرام پیدا کنید. من اونو توی کانالم به اشتراک گذاشتم.
سلام به دوست عزیزم غزل جان
اول بگم غزل جان خوشحال میشوم جواب کامنتم بدی تو کامنت قبلی براتون نوشتم و منتظر جواب بودم و جوابی دریافت نکردم اینکه در مورد آدمها گفتید مثل ما هستند خیلی خوب نوشتید چون من هم اول که آدمی را می بینم خیلی بزرگ می کنم و بعدش که برخورد می کنم میبینم خودم چقدر صفات خوبی دارم که نمی بینم یعنی در برخورد با آدمها آن ارزش هام میفهم در مورد خواسته که گفتید رها باشی. من تو این پنچ سال که تو این مسیر هستم خیلی این کار کردم ولی آدم خسته میشه روزمرگی آدم خسته می کنه انسان دوست داره پیشرفت کنه من هر روز سرکار میروم جایی که با من هماهنگ نیست یعنی من آنجا دوستی ندارم که هم صحبت بشم یعنی خیلی کم میتونم هم صحبت بشم خوب طبق قوانین حرف نمی زنند عمل نمی کنند چقدر می توانم گوشهام بگیرم در واقع من این پنج سال این کار کردم و همین باعث شده خدا را شکر باز هم شرایط کاربم بهتر باشه ولی آدم یک جایی خسته میشه از روزمرگی چطوری میتونه بیخیال خواسته بشه ما زنده هستیم به خواسته برسیم من خودم برای ازدواج هر کاری بگی کردم بزرگترین
کار تغییر شخصیت من هست ولی هیچ نشانه ای ندیدم بعضی وقتها فکر میکنم چرا این خواسته اتفاق نمی افته مگر من باید چه کار می کردم که نکردم چه ترمزی هست و رها می کنم ولی فهمیدم برای اینکه ذهن به حاشیه نره باید خواسته داشته باشی هر چند من خیلی سعی میکنم در لحظه زندگی کنم ولذت ببرم راستش بخواهی الان کم آوردم از خداوند هدایت می خواهم کمکم کنه آگاهم کنه وقتی آدم ناامید میشه دیگه اون اتصال هم برقرار نمیشه چون من خیلی خیلی به خداوند وصل میشدم بعضی اوقات من فکر می کنم هنوز شخصیتم یک جاهایی خیلی خوب درست نشده آن هم فکر کنم من ارزش های خودم خیلی خوب نمیبینم چون نیاز به توجه دارم به خاطر همین این اتفاق نمی افته که من باز هم ارتباطم با خداوند بیشتر کنم ولی خوب من که کامل نیستم انسان هستم اگر بخواهم کامل بشوم ازدواج کنم که نمیشه راستش دیگه اون شوق هم ندارم خیلی کم شده یک موردی که شما چون سرکار نمی ری و زمان طولانی با افراد نیستی خیلی خوب هست کنترل ورودی راحتتر هست البته فکر می کنم شما سرکار نمی روید از صحبتاتون متوجه شدم دوست داشتم بنویسم خوشحال میشم جواب شما را ببینم از کامنتات لذت می برم و خیلی چیزها یاد می گیرم دوست خوبم سپاسگزارم
سلام غزل عزیز و دوست داشتنی چهره شمارو در عکس میبینم احساس میکنم که خیلی برای من دوست داشتنی هستی و محبوبیت داری. خوشحالم که در این روزهایی که ارتباطم با منبع درونم بیشتر میکنم کلا ارتباطات بیرونی توسط جهان به حداقل رسیده با شما دوست عزیزم صحبت میکنم.
ممنونم از پاسخ خوبی که برایم نوشتی و حال دلم با خوندن پیامت خیلی بهتر شد. عزیزم من اسم شما رو در تلگرام سرچ کردم متاسفانه نتوانستم کانال پیدا کنم.
میخواستم در مورد مساله که در روابط با جنس مخالف ذهن من درگیر اون هست با شما صحبت کنم و دیدگاه و رفتار خودم بنویسم و نظر شما رو هم بدونم.
غزل جان من معمولا در روابطی که با جنس مخالف دارم همیشه اینجوری فکر میکنم که من باید اون محبت و توجه خاص را برای همسرم داشته باشم بقیه روابطت در حد سطحی محبت و احترام سطحی باشد. البته نمیدانم احتمالا این هم از باورهای مذهبی من باشد. اونچه من در دوره عشق و مودت از استاد شنیدم تاکید ایشان به برقراری روابط کاملا سطحی در ازدواج بود اما به تعداد زیاد. که البته من این حالت یک دوره در زندگی ام ایجاد کردم و خیلی درسها برایم داشت خیلی نقاط ضعف خودم اصلاح کردم.
در جایی دیگر در فایل هفت یا هشت روابط استاد گفتند اینکه بترسید که همه عشق و محبت نشون ندید چون میترسید اون فرد وابسته شود اینطور نباشد. شما محبت نشون بدید اگر اون فرد وابسته شد شما به کار کردن روی خودتان ادامه بدید جهان اگر فرکانس شما عوض شود شمارو از هم جدا میکند.
من خودم در روابطم تلاش بر همان رابطه سطحی بر پایه احترام است. حتی اگر فردی به قصد ازدواج از همان اول وارد زندگی من شود من همین رویکرد دارم. یکی از خواستگارام یک بار به من گفت خیلی محبت نمیکنی البته همین فرد جای دیگری به من چندین بار گفت تو خیلی مهربانی.
حالا موردی که باعث شد من کامنت بنویسم خواستم نحوه رفتار شما در این موارد در قبل بدونم که البته قطعا براساس قانون بوده است و یک یادواری دوباره قانون به من میشود. چون شما تونستید نتیجه دلخواه خودتون خلق کنید.
ممنونم دوست مهربانم از وقت ارزشمندت که میزاری و محبت بی قید و شرطی که داری
سلام آزاده جون امیدوارم که عالی باشین سپاسگزارم که یک بار دیگه برام کامنت نوشتین و سوال پرسیدین خیلی خوشحال میشم که درباره قوانین با هم صحبت کنیم خصوصاً در زمینه روابط که اطلاعات بیشتری دارم .
شما هر ویژگی که مد نظرتون هست رو در نظر بگیرین و اینو هم مدنظرتون قرار بدین که وقتی میگید مسئولیت پذیر ؛ مسولیت پذیری از نظر شما یعنی چی ؟ برای اولویتهای خودتون مثال بیارید . مثل کی مسئولیت پذیر باشه ؟
همه چیزو با دقت بنویسید و با جزئیات . چون شما با واقعا دارید خلق میکنید . وقتی ریز جزئیات رو مینویسید دیگه راهو گم نمیکنید همینطور انگار نصف راهو رفتین. جهان ازون دست آدما میاره سر راهتون .
بعدشم از قدرت تحسین غافل نشید. اولویتهاتونو در آدمهای مختلفس که میبینید پیدا کنید و مداوم تحسینشون کنید .
خیلی خیلی موثره . تحسین معجره میکنه.
سلام به دوست عزیزم آزاده جون امیدوارم که حالتون عالی باشه سپاسگزارم از لطف و محبتی که داشتین خیلی ممنونم از اینکه انقدر مهربانانه منو مورد لطف قرار دادین با وجود اینکه عکس شما رو ندیدم ولی مطمئنم که شما هم خیلی دوست داشتنی و عزیز هستین و منم خوشحالم از همصحبتی با شما.
آزاده جون من اون موقع که روی روابطم کار میکردم خیلی برام سخت بود که اصلا بخوام با جنس مخالف بخوام صحبت کنم چون باورهای مخربی در این زمینه داشتم بنابراین با تعداد خیلی کمی از دوستان جنس مخالف هم صحبت میشدم البته در گروههای مختلف بودم و شاید باهاشون هم صحبت میشدم اما نه به عنوان یک رابطه عاطفی سطحی.
بعد از اینکه من روی خودم کار کردم به این نتیجه رسیدم که من برای اینکه تکامل رو طی بکنم و بفهمم که باورهام در چه سطحی هستند باید ارتباط سطحی با افراد داشته باشم و بعد از دو سه بار تجربه به این نتیجه رسیدم که اینکه من خودم باشم خیلی بهتره یعنی اگر من به طور کلی آدم مهربونی هستم جلوی اون فرد خودم رو یک جوری نشون ندم که انگار آدم سفت و سخت و سردی هستم به این نتیجه رسیدم که خودم باشم همون رفتاری که با همه آدمها دارم با اون آدم هم داشته باشم با این تفاوت که قرار نیست توی اون رابطه من مداوم ابراز احساسات کنم (خب یه سری خط قرمزهاام داشتم .مثلا این که من با دوستای دختر طبیعتا دست میدم ، همو بغل میکنیم اما توی آشنایی سطحی هرگز اینطوری نباید باشه به نظرم.) سعی میکردم صمیمی نشم . چون اصلا دوست نداشتم کسی به خودش اجازه بده که هرطور که دلش میخواد باهام صحبت کنه.(من با دوستای دختر هم همینطوری هسنم البته. همیشه یه محدوده ای رو برای خودم درنظر میگیرم)
بعدتر به این نتیجه رسیدم که از همون اول اگر کسی به قصد آشنایی به سمت من اومد هدف خودم رو از اون آشنایی مشخص کنم و به طرف مقابلم بگم مثلاً یک بار به یک فرد متشخصی که برای بیشتر آشنا شدن با من بهم پیشنهاد داده بود گفتم تصمیم من وارد شدن به یک رابطه عاطفی نیست بنابراین فکر نکن که من دوست دختر تو هستم فقط میخوام تو رو بشناسم و ببینم که تو به عنوان یک آقا چه ویژگیهایی داری و بعد ببینم که آیا ما به درد هم میخوریم یا نه!
(این آشناییو با مادر و برادرم هم مطرح میکردم.)
من انقدر با قدرت این خواسته رو عنوان میکردم که طرف مقابل خوشش هم میومد از شخصیت قوی ای که داشتم و نمیتونست چیزی به غیر از این بگه و موافقت میکرد. البته اگر موافقت نمیکرد به سادگی خارج میشد از اون وضعیت.
من این قول رو به خودم داده بودم که به من ارتباطی نداره که یک نفر وابسته بشه به من، مهم اینه که من خواستههای خودم رو مد نظرم قرار بدم و ببینم که طرف مقابل چه ویژگیهایی داره و با توجه به اولویتهای خودم ویژگیهای اون آدم رو بسنجم بنابراین توی دو سه موردی که آشنایی اتفاق افتاد من متوجه شدم که اون آدمها شبیه به خواستههای من نیستند و با وجود اینکه اونها از شخصیت غزل خوششون اومده بود و دوست داشتند که این رابطه رو ادامه بدن یا حتی رسمی کنن، من گفتم من نمیخوام و من اولویتهای دیگهای مدنظرمه و از اون رابطه به راحتی خارج شدم. قبلتر به خاطر این دلم نمیخواست که با آدمها در ارتباط باشم که میترسیدم از اینکه اون آدم به من وابسته بشه و من گناهکار باشم از اینکه با احساسات دیگران بازی کردم .
من یه لیستی از اولویت هام داشتم همیشه که بعد از آشنایی با یک فرد طبق اون لیست ، چک میکردم که چقدر نزدیک به خواسته منه. اگر اولویت های اصلی و مهمو نداشت دیگه ادامه نمیدادم و میومدم اون مواردی که مدنظرم بود و اون فرد نداشت رو در وجودم بررسی میکردم و برای خودم تمرین مینوشتم و باورسازی میکردم .
آزاده جون اینها چیزهایی بود که در خاطرم بود و براتون نوشتن . امیدوارم راهگشا باشه براتون :)
من دوره عشق و مودت استاد عباسمنش عزیزمون رو ندارم و اونموقع با دوازده قدم پیش میرفتم و سعی میکردم قوانینو با
چیزی که میخوام معادل سازی کنم و بفهمم چطور باید پیش برم. اما یادمه یه مربی عزیزی داشتم که ایشون بهم گفته بودن باید به طور سطحی با چندنفر آشنا شی. و همین شد که رفتم تو دلش .
در پناه فرمانروای عالم باشید .
سلام غزل جانم
واقعا بخاطر شخصیت قوی و شجاعی که از خودت ساختی تحسینت میکنم. اینکه با قدرت به اون اقا این جواب دادی و جهت و مسیر خودت رو مشخص کردی. اینکه برای خودت حریم میزاری که احساس راحتی در روابط داشته باشی. امشب صحبتی که درمورد اولویت هات در انتخاب فرد ایده الت نوشتی منو خیلی به فکر فرو برد. باخودم فکر کردم و همه نکات منفی روابط قبلی نوشتم تا مشکلات خودمو پیدا کنم. باز هم مثل همیشه مشکل در ضعف عزت نفس بود. برگشتم تا باورهای عزت نفس دوباره مرور کنم.
غزل جان یکی از خواسته های من اینه که مردی وارد زندگیم بشه که مستقل است و مسیولیت پذیر.
گاهی اوقات احساس میکنم بعضی از اقایونی که خواهان رابطه با من هستند میخوان از شرایط مالی من نفع ببرند. اینکه احساس کنم بخاطر شرایط مالیم و تامین خودشون و قبول نکردن مسیولیت خودشو در زندگی مشترک میخوان باما باشند حس خوبی بهم نمیدهد. البته این مسیله در مورد یک اقایی که شرایط مالی خوبی داشت هم به شکل دیگری باهاش روبرو شدم. بهم میگفت من میخوام کارتم کلا پیش شما باشه همه مدیریت پول من و خرج خونه باشما. بعد شنیدم که مادرشونم همین طور بودند خیلی شخصیت مادرشون تحسین میکردند که چقدر از پول بابا خوب استفاده کرد و ازش سرمایه گذاری های خوبی کرده است. من حسم به این مورد که کل مسیولیت مالی خودشم میگفت بامن باشه خیلی حس خوبی نگرفتم. من میپسندم مرد مسیولیت مالی خونه بپذیرد و منم کنارش باشم نه اینکه خودمو عقب بکشم.
من مرد مستقل میخوام که خودش فارغ شرایط من مسیولیت اداره مالی زندگی بپذیرد البته نه اینکه منم خودمو عقب بکشم دلی هر جا که دوست داشتم من خرج کنم نه اینکه اجبار باشد. البته این شرایط در زندکی یک همکارم دیدم. من دوست دارم حقوق من بیشتر برای خرید خونه بهتر یا باغ و کلا رفاهیات بیشتر استفاده بشود.
امشب یک نفر بامن صحبت میکرد به من میگفت حساب مشترک باشه باهم برای زندگی خرج کنیم و همه چیز مشترک باشد. من به این پیشنهاد ایشون حس خوبی نداشتم و من هم برای نظر خودم ارزش قایل شدم و چیزی درونم حسم باهاش راحت تر است گفتم.
بعد به خودم گفتم باید بعد توقع نداشتن از بقیه و مسیولیت پذیری بیشتر تقویت کنم شاید من در این موارد مشکل دارم که چنین اشخاصی جذب میکنم. غزل جان من خیلی دوست دارم که همسرم مثل خودم پیشرفت کرده باشه بهم خیلی خوبی میده. من به انچه نمیخوام وادار نکنه. ـ
بنظر شما این مورد میتونه اولویت من باشد چون بنظرم باز به شخصیت اون فرد ربط داره که چقدر روی پای خودش ایستاده و مسیولیت زندگی پذیرفته است؟
سلام آزاده جون شب شما بخیر خیلی ممنونم که غزلو قابل اعتماد دونستین برای اینکه سوال بپرسین و خیلی هم سپاسگزارم از اینکه لطف داشتین بهم با کمال میل .
پس بیاین اول درباره ظاهر صحبت کنیم ببینید ظاهر اصلاً چیزی نیستش که ما بخواهیم اولویت اصلیمون رو روی اون بزاریم به خاطر اینکه یک آدم هرچه زیبا باشه شما وقتی که باهاش ازدواج میکنی رفتار اونه که شما رو جذب میکنه ممکنه که یه فردی باشه که از نظر ظاهری خیلی جذابیت نداشته باشه اما وقتی که شما باهاش صحبت میکنید به خاطر اینکه خیلی موثر صحبتهاش و خیلی قشنگه یا خیلی با خودش در صلحه کلامش اونو تبدیل میکنه به یک آدم دوست داشتنی و زیبا ولی ممکنه که یه آدمی باشه که خیلی زیبا باشه منتها اصلاً با خودش در صلح نباشه یا به طور کلی آدم دوست داشتنی نباشه.بنابراین ظاهر چیزی نیست که ما باید روش زوم کنیم .
شخصیت و رفتار مهمتره .
اما خب حق میدم ممکنه که یکی باشه که واقعا به دل نشینه . حتی اگر آدم خوبیه . هرچند اگر یه آدمی اونقدری خوب باشه که به دل ما بشینه ما دیگه به ظاهرش توجه نمیکینم .
مورد دوم تحصیلات هست . شما باید ببینید اولویت شما چیه ؟
برای چی میخواید اون آدمی که وارد زندگی شما میشه تحصیلات بالاتری داشته باشه؟ آیا به خاطر تایید دیگران ؟ یا فهم بیشتر خود اون فرد ؟
درباره تایید دیگران چیزی نمیگم چون شما قطعا میدونید. اما درباره فهم اون آدم میگم .
فهم و شعور یک فرد هیچ ربطی به میزان تحصیلاتش نداره.
ممکنه یک نفر باشه که سطح تحصیلاتش پایینتر باشه اما به اندازه هزارتا آدم متخصص متوجه باشه و تونسته باشه گلیم خودشو از آب بیرون بکشه.
اما ممکنه شما وااقعا دوست داشته باشید همسرتون تحصیلات بالایی داشته باشه.
من با تمااام وجودم دوست داشتم که همسرم تحصیلات عالی در بهترین دانشگاههای کشور داشته باشه.
ولی اولویت اولم نبود. اما چون خییلی دوست داشتم، همواره درحال تحسین کردن اونهایی بودم که درحال تحصیل هستن.
یعنی به خاطر تایید دیگران هم نبود من دیوانه وار دوست داشتم با یک فرد تحصیل کرده نابغه ازدواج کنم.
به خاطر همین همش داشتم تحسین میکردم. وقتی یکیو با این ویژگیا میدیدم قلبم داغ میشد از عشق و علاقه به اون وضعیت. وقتی مقاومت نداشته باشید نسبت به یک خواسته وقتی تحسین میکنید قلبتون گشوده میشه . اینطوری خلقش میکنید .
شماام اون شرایطیو که میخوایدو زیاد تحسین کنید. اگر الان یکی اومده که 80 درصد شبیه خواسته های شماست پس اگر دقیقتر پیش برید خلق بهتری خواهید داشت. اما اینو بدونید که قطعاا کسی پیدا نمیشه که 100 درصد تماام ویژگیهایی که ما میخوایمو باهم در سطح بالا داشته باشه. کمالگرایانه نگاه نکنید به ماجرا.
بنابراین باید اولویت بندی کنید .
حالا درباره عزت نفس بگم.
بسنجید ببینید اون فرد عزت نفسش چقدره؟ آیا فقط درباره ظاهر میگه تو هرطور میخوای منو بساز ؟
ببینید ، همه چیییز از عزت نفس نشات میگیره .
اگر دوره عزت نفسو دارید ، ساده ترین کاری که میشه انجام داد برای کار کردن با اون دوره ، اینه که مو به مو نت برداری کنید ازش . ناخوداگاه عزت نفستون بالاتر میره .
بگردین ببینید اون ویژگیهایی که نپسندیدین ، در باورهای شما چه شکلیه ؟
ممکنه احساس عدم لیاقت نهفته باشه که ریشه ی همه ی باورهاای روابط هم در نهایت برمیگرده به همین لیاقت.
روی احساس لیاقتتوت دقیقتر و بیشتر کار کنید .
اگر اون فردو به خاطر قیافه و ظاهر رد کردین که نه ، اما اگر به خاطر تایید طلبیش رد کردین آفرین به شما! روی باور تایید طلبی خودتون هم بیشتر کار کنید . چون جهان آیینه ست و آدما مارو به خودمون نشون میدن.
من چندین و چند قسمت فایل صوتی درباره ازدواج آماده کردم و به عنوان هدیه منتشرش کردم . امیدوارم که اگر اون آگاهیها براتون الهام بخش و راه گشا بود، خداوند خودش هدایتشون کنه تا بهتون برسه.
یا از هزاران طریق دیگه شمارو به آگاهی های نابتر هدایت کنه .
سلام غزل جان
امیدوارم حالتان خوب باشد. ممنونم از شما که کامنت کامل و دقیق میخونی و موشکافه به همه قسمت های کامنت توجه میکنی و در موردشون طبق قانون نظرات عالی میگی. آفرین به شما که اینقدر خوب و عالی جواب میدید و مسائل باز میکنید. غزل جان من اون فرد
رد کردم. دلایلم عزت نفس، ظاهر و تحصیلات بود. اما برخوردی که از ایشون بعد تصمیم خودم دیدم، خوشحالم کرد که تصمیمم درست بوده است. ایشون به شدت به من وابسته شده بودند که کلی با حرفاشون سعی کردند به من عذاب وجدان بدهند که الان اینجا گفتنش جالب نیست. من واقعا از این رفتارشون خیلی بدم امد و واقعا دوست ندارم چنین فردی کنارم باشد. اگر این رفتار نمیدیدم شاید برمیگشتم و اون مسایل ظاهر و تحصیل قابل حل بود چون خودشون مایل بودند. اما انچه من خیلی عقب کشید عزت نفس بود.
اما در مورد عزت نفس که گفتید اشکالات اون اقا در درون خودم جستجو کنم.
غزل جان عید امسال من هم دوره عزت نفس کار کردم کل عید هر چه به من اصرار کردند با خواهرم تعطیلات برم مسافرت، من نرفتم این دوره گوش کردم نکته برداری کردم حتی به صورت فیلم درست کردم و گاهی گوش میکنم.
اما عزت نفس همیشه نیاز به کار دارد. من خودم این موارد وابستگی، تایید طلبی و کنترل بقیه و دادن عذاب وجدان به دیگران تا طبق میلم رفتار کنند،
هنوز در وجودم کمابیش دارم هر چند الان بیشتر بهش اگاه شدم و بیشتر کنترلش میکنم اما هنوز هم هست. مثلا همین دیروز سر مساله که بین من و نقاش خونه من پیش امده بود به بابام عذاب وجدان دادم که شما که میگفتید پولشو کامل بده و هر طور شده راضیش کن. الان که برای فلان کارم کوتاهی کرده چرا از من حمایت نمیکنید. البته بعد تلفنم فهمیدم که من داشتم به بابام عذاب وجدان میدادم و در اصل میخواستم کنترلش کنم.
در مورد وابستگی امروز یک نفر که طبق معیارهام هست برای پیگیری یه کار من که باهاشون مشورت کرده بودم به من زنگ زدند. من دیدم این زنگ ایشون خوشحالم کرد. اما الان دیگه اگاهم با خودم حرف زدم و گفتم ازاده تو باید به ویژگی های فرد مورد نظرت تمرکز کنی نه یک شخص خاص. غزل جان چطور میتونم اشخاص بزرگ نکنم؟ خودم این درک دارم که وقتی تمرکز روی خودمه و اهدافمه و باخدام بیشتر ارتباط دارم بقیه بزرگ نمیکنم. خودم همیشه میگم بهترین مورد وارد زندگیت شد تو نباید وابسته بشی باید بررسیش کنی ببین چقدر مناسبه برای تو. اجازه وابستگی درونی به خودم ندادم. در مورد تایید طلبی این مسئله در من زیاد است همین پیام که نوشتم دلم میخواست شما تاییدم کنی که کارم درست بوده که این خواستگار رد کردم. غزل جان روی این موارد خیلی کار کردم و میکنم اما هنوز جای کار دارد چون پاشنه اشیل منه. اما پیشرفت هایی داشتم.
دوره احساس لیاقت باز شروع به کار کردن کردم اما هنوز موفق نشدم کامل جلو بروم. غزل جان شما این دوره چطور کار کردید؟ باز هم مثل عزت نفس کل دوره نکته برداری کردید؟
غزل عزیز اون ویس های شما در روابط چطوری میشه پیدا کرد اگر به دست منم برسد که عالیه.
غزل جان من روی خودم کار میکنم و دارم طبق نشانه ها جلو میرم. آیا این دنبال کردن نشانه ها به عنوان اقدام یا عمل درسته؟
باز هم از وقتی که گذاشتید و به کامنت من پاسخ دادید سپاسگزارم.
بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده اوست
سلام ب استاد عزیزم …خانم شایسته عزیز …و بچه های عزیز…
با اجازه استاد و شما بچه ها میخوام کمی از استاد عشق مون تعریف کنم بعد بریم سر اصل مطلب گرچه شما بچه ها در این زمینه از من خیلی سرترید ….اما ب نوبه خودم میخوام کمی از زیباییهای درون فردی بگم که چقدر خالصانه ….چقدر بی باکانه و بی غرضانه میاد قوانین جهان رو بدون هیچ کم و کاستی توضیح میده
در هیچ جای دنیا ندیدم….
فردی دوربین بدست توی یک کشور غریبه توی مرکز شهری برای بچه ها در قالب تدریس کردن ……قران رو هم ب زبان زیبای قانون جذب ب همه دنیا توضیح بده …قوانینی که هزاران سال پیش در کتاب قران امده و کسی متوجه ان نبود اما استاد ب زیبایی و با زیرکی خاصی انرا از قران بیرون میکشه و ب ما بچه ها اموزش میده
کتابی که خیلی ها ازش سوء استفاده کردند و با این کارشون باعث بوجود امدن جنگها و خونریزیها در دنیا شدند…کتابی که خیلی از قوانین جهان هستی در ان گفته شده
اما انسانها با استناد به ایه های ان فقط جنگ و خونریزی براه انداختن …
حکومتها برای این کار کلی هزینه میکنن ..
استادان کار کشته ب نقاط دنیا اعزام میکنن و کلی هزینه میکنن تا دینشون رو در کشورهای دیگه رواج بدند …تبلیغ کنن …
اما استاد ما بدون انکه ریالی از کسی بگیره …یا بدون انکه توقعی از کسی یا دولت و حکومتی داشته باشه با زبان زیبای قانون جذب داره قران رو ب بچه ها ش اموزش میده و چقدر این کتاب رو و خوندنش رو برای ما بچه ها شیرین کرده انگار که خود خداست داره با ما صحبت میکنه …چقدر این کتاب ب ادم ارامش میده
و چه بچه هایی رو با قران این کتاب اسمانی آشتی نداد و چه زندگی هایی رو با اشتی دادن ب این کتاب ( قرآن ) متحول نکرد ..
اولیش خود من بودم ….
ب خدا اسم قرآن که میومد حالم بد میشد چون از بس دروغ شنیده بودم …
میگفتم اگه این کتاب خداست و اگه اینا ترویج کنندگان دین خدا هستن پس چرا خودشون ب چیزی که میگن عمل نمیکنن …؟
چرا خودشون چیزی که در این کتاب نوشته رو رعایت نمیکنن …؟
از بس با تدریس زیبای زبان استاد با قران مانوس شده بودم که دوستم دید من زیاد از قران و خدا صحبت میکنم برام یه کتاب زیبای قران با جلد بندی خیلی شکیل هدیه گرفت …
واقعا کجای دنیا کسی میتونه اینقدر تاثیر گذار باشه …..اگه ب من میلیاردها تومن میدادند یه خط از قران رو نمیخوندم ….
این چه قدرتیست …این چه عشقیه …خدایا
خدایا شکرت …خدایا وقتی که تو بخوای کارهارو جور در بیاری هیچ کس نمیتونه خللی در اون وارد کنه …حتی کشور امریکا با اون همه عظمت و قدرت نمیتونه جلوی این کارت رو بگیره …
خدایا شکرت …..خدایا همه کارهارو تو داری انجام میدی ….
ما ادما خیال میکنیم که ماییم داریم کار ارو انجام میدیم ..
خدایا این شمایید که دارید تمام این کارهارو چفت و جور میکنید …
یک فرد ایرانی که کشورش صبح تا شب میگن مرگ بر امریکا ….میاد توی همون اون کشور …. توی شهرهاش دوربین و سه پایه میذاره و توی خاک این کشور برای ما از قران میگه … برای ما بچه ها با استناد ب ایه های قران تدریس میکنه …
خدایا کجای دنیا اینو کسی باور میکنه ….
کجای دنیا این پذیرفتنیه …؟
بدون انکه ب جایی وابسته باشه …
بدون انکه ب دولت یا حکومتی وصل باشه
یا از نهادی خط بگیره
اصلا ب همین خاطر رفت که از کسی خط نگیره
من جای دولت ایران بودم استاد رو روی سرم میذاشتم …
تمام اونایی که ب هر دلیلی از ایران مهاجرت کردن ب یه کشور دیگه ای مخصوصا امریکا ب محض پا گذاشتن توی خاک این کشور شروع میکنن ب بدگویی از کشور ایران و ایرانی …
شروع کردن ب بدگویی از دولت و حکومت و ملت ایران غافل از اینکه خودشونم روزی توی همین خاک بزرگ شدن
حداقل اینقدر وجود ندارن که کمی رعایت انصاف داشته باشن یا حداقل کمی شهامت داشته باشند حقایق رو بگن
اما ب ولا من یکبار از زبان این ادم نشنیدم که راجع ب حکومت ایران یا خود ایران و ملت ایران بد گفته باشه ..
همش داره تعریف ایران رو میکنه همش داره تعریف ملت ایران رو میکنه ..
همش داره تعریف ملت امریکا …کشور امریکا رو میکنه ….نه اینکه پای دوربین این کارو بکنه حتی تو زندگیش حالت عادیش هم همینه …
این رفتارهای استاده ب خدا که منو عاشق و شیفته خودش کرده …
جنس فرکانسهای صحبتش مشخصه نمایشی نیست حداقل ما بچه ها که مدتیه توی این سایت عضو هستیم بعد این همه مدت میتونیم تشخیص بدیم که نمایشی نیست ……
چرا نمایشی نیست …؟
چون استاد قانون رو بلده …
این قانون با ادا و اطوار در اوردن جواب نمیده ….
استاد قانون رو درک کرده ….و توی زندگیش بصورت عملی داره رعایت میکنه …بچه ها این رفتارهای استاد برای ما پر از درسه ….
همش ب خدا میگم خدایا میخوام قوانین جهانت رو درک کنم بفهمم ….میخوام درک کنم قوانینی که برای جهان وضع کردی ….
این هاست که این فرد رو متفاوت از بقیه میکنه و یک خانواده بزرگ عباس منشی را در جهان تشکیل داده…
ب خودم میبالم که شاگرد چنینی استادی هستم ….
نمیگم ایران مشکل نیست ..
نمیگم امریکا مشکلی نیست …
نمیگم هیچ جای دنیا مشکل نیست …
مشکل همه جای دنیا و در هر سرزمینی از این سیاره خوشگله که موجود زنده ای ب نام ادمیزاد پا گذاشته هست…
اگر هم نیست انسان با ذهنش خلق میکنه ….
اما صحبت من اینه که ندیدن مشکلات …توجه نکردن ب اون مشکلات درسیه که ما ب خاطرش اینجاییم ….
استاد ب زیبایی ان را درک کرده و با پوست و گوشت و استخونش پذیرفته ….
بله ندیدن مشکلات خودش یه هنریه …
ما فکر میکنیم استاد مشکلات رو نمیبینه …
چرا میبینه …اما داره از قانونی که ب ما هم انرا تدریس میکنه خودشم عمل میکنه ….
خیلی ها میگن توی کشور امریکا هم مشکل هست ….
توی کشور ایران هم هست ….
چه جوری استاد شما این چیزارو نمیبینه …؟
استاد میبینه اما بر رویشان زوم نمیکنه …
چون این موضوع رو درک کرده که توجه بر روی هر چیزی که باشه اساس اون رو وارد زندگیت میکنی …
جهان یک سلف سرویسه که همه چی در اون هست …
هرگز ب تو اجبار نمیکنه ..
تو قدرت انتخاب داری …اجباری هم در کار نیست …
ب هر چیزی که توجه کنی مشابه همون رو وارد زندگیت میکنی …
جمله ب همین سادگی رو ما ادما نمیتونیم در عمل پیاده اش کنیم …
چرا نمیتونیم …؟!
ب خاطر اینه که عمری ب این شیوه زندگی کردیم و عادت کردیم
ما ادما محصول عادت هامونیم …..
الگوهای ذهنی ما ب اون شیوه شکل گرفتن …سال ها ب اون شیوه زندگی کردیم
حالا باید ماه ها …سال ها و شاید تا اخر عمرمون تمرین کنیم که فقط زیباییها رو ببینیم
فقط از دیدن زیباییها لذت ببریم …
اما این موضوع که فقط زیباییها رو ببینیم ….از زیباییها بگیم ….و بشنویم …هر از گاهی یادمون میره …
چرا یادمون میره ….
چون این از قدرت عادتهامونه….
مثلا الان مدتیه ب خاطر گرمای هوا تو ایران قطعی برق داریم حتی میشه روزی ۲ساعت و گاهی ۳ساعت دو وعده تا سه وعده برق میره …اگه من ادم قبلی بودم باید کلی حرص میخوردم …دادو بیداد میکردم و ب دولت و حکومت و کشور و پیغمبر و خدا بد وبیراه میگفتم …اما الان چی میگم …؟
از زمانی که با استاد اشنا شدم اینو میگم : برق رفته تا من یا یه تضاد ب نام برق رفتگی اشنا بشم و یه خواسته جدید در من شکل بگیره
اون خواسته اینه : تهیه یه موتور برق یا یه ژنراتور کوچولو هست …
اگه میخوام در این صنعت رشد کنم …اگه میخوام هزینه ای که برای پیشرفت خودم کردم نتیجه بگیرم
تنها راهش اینه که از مشکلات برای خودم خواسته بسازم
حلشون کنم نه مثل گذشته بشینم و غصه بخورم …حرص بخورم و خودم رو با عصبانیت و استرس با انواع بیماریها در گیر کنم ..
باید نگاهم رو تغییر بدم اگه میخوام رشد کنم اگه میخوام پیشرفت کنم …..وگرنه اگه دوباره همون شیوه قبلی رو در پیش بگیرم فقط وقتم رو هدر دادم ….
قانون اینو میگه احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد = اتفاقات بد …..
جهان یه سیستمه که خداوند براش تعریف کرده …
جهان یه شخص نیست که با شخص یا یه کشوری خصومت داشته باشه …
جهان اصلا ب دلیل احساس خوب یا ب دلیل احساس بد تو کاری نداره …
جهان یک رفلکسی از درون توست …
اگه توانش رو داری بدون دلیل شاد باشی جهان شادی بیشتری رو در قالب اتفاقات وارد زندگیت میکنه
و اگه با دلیل هم ناراحت باشی باز جهان با مشکل تو کاری نداره و اتفاقات بد بیشتری رو وارد زندگی تو میکنه
جهان بیرون هر کسی یه بازتابی از درونش هست
همه چی رو من دارم با احساسم ب وجود میارم …
احساس بد چه جوری ب وجود میاد …؟
احساس بد از همین توجه کردن ب این مشکلات ب وجود میاد …
احساس خوب هم توجه نکردن و ندیدین این مشکلات بوجود میاد ….
ما ادما عجولیم …توقع داریم همین امروز توجه مون رو از روی مشکلات برداشتیم یهویی اتفاقات خوب از راه برسه …این چنین نیست …
ما داریم در دنیای مادی زندگی میکنیم …
همانطور که یه بذر رو میکاری مدتی زمان میبره و باید بهش رسیدگی کنی تا رشد کنه ..افکار جدید ما و شیوه جدید تفکر ما هم یه مدت زمان میبره و نیاز ب رسیدگی و مراقبت داره
فکر میکنیم چون دوروز حال مون خوب شده باید ۱۰گونی پر از اسکناس ۱۰۰دلاری از اسمون بیوفته تو بغل ما ….
اون گونی پول زمانی میاد که ما بذرش رو کشت کرده باشیم ……
تا زمانی که چیزی کشت نکردیم چی میخوایم برداشت کنیم ….
حالا سوال اینجاست که بذر اون اسکناس ها رو از کجا تهیه کنیم ….
بذر این اسکناس ها توی وجودمون هست ..خداوند مهربان بذری گرانبهاتر از اون اسکناس توی وجودمون نهادینه کرده باید انرا با قدرت فکرمون در باغچه ذهن مون کشت کنیم …
توجه کردن ب ترسها ….مشکلات …بدهیها ی موجود در زندگی مون دقیقا مثل لمس کردن و تاچ کردن انهاست که در نهایت منجر ب زنده کردن و اوردنشون ب عرصه زندگی تان میشوید ….
همه اینها رو میدونیم ……اما انگار نمیتونیم اجراشون کنیم ….
چون اون الگوهای ذهنی قدرتمند ب نام باورهامون اجازه عملی شدن این ایده ها رو ب ما نمیدن ….
مشکلات در زندگی همه ادما هستن شاید بیشتر از ۸۰درصد … شایدم ۹۰درصد ….اما انهایی موفقند که ب مشکلات توجه ای ندارند
زیرا مشکلات …..بدهی ها ….و ترسهای ناشی از مشکلات موجود در زندگی تان که واقعیت هستن الان وجود دارند
مانند برنامه های نصب شده در گوشی موبایل تان…که روی هر کدام از انها با انگشتت لمس کنی و تاچش کنی همون رو دریافت میکنی ….همون در صفحه نمایش گوشی تون نمایان میشه و ظاهر میشه ….
دقیقا چنین حالتی رو برای خودتون در نظر بگیرید …
یعنی اگه الان توی زندگیت مشکلات هست …بدهی مالی داری و ترس یا هر مشکل دیگه ای …روی هر کدام از انها انگشت بذاری و تاچش کنی جهان همون رو توی نمایش زندگیت ضاهر میکنه …نمایان میکنه …..
اگه مشکلی برای ۲۰سال پیش باشه تو با زوم کردن روی ان زنده اش میکنی چون تو یک موجود زنده هستی و در جهان زنده سکونت داری توانایی این کار از طرف خداوند ب تو داده شده …..
ما خالقانی هستیم که خداوند ب ما قدرت خلق وقایع و اتفاقات زندگی مان را طبق ضوابط و قائده ای داده است …
میخوای گذشته تلخ ۲۰سال پیشت رو زنده کنی یا رویای اینده ای زیبا که در ذهن داری….؟
تو قدرت خلق هر دوی انها را داری ….
جهان یک سلف سرویسه که تو انتخاب میکنی هیچ اجباری در بین نیست …برای جهان فرقی نمیکنه تو چی انتخاب میکنی ….
اما تو این کارو با فیزیکت انجام نمیدی ….
تو ب مانند گوشی موبایلت فقط با تاچ کردن بر روی هرچه که دوست داری انها را ب زندگیت دعوت میکنی …
تاچ کردن تو فیزیکی نیست
بلکه با نیروی نامرئی که خداوند ب تو داده انجام میگیره یعنی قدرت فکر …. با ابزاری ب نام ذهن اینکارو انجام میدی …ت
و در کارگاه ذهنت یعنی با تخیلت تصویرچیزی که میخوای رو میسازی و بعد تاچشون میکنی انگاه جهان انرا ب شکل فیزیکی وارد زندگیت میکند
شاید بگی تا اینجا درست اما من دوست ندارم که ب مشکلات و ترسهای زندگیم نگاه کنم …..انگار نیرویی از درون بدون انکه من اینکارو بکنم داره ب جای من فکر میکنه و داره اینکارارو میکنه …
دقیقا داری درست میگی …
تو دوست نداری ب مشکلاتت و بدبختیها ت فکر کنی در واقع هیچ انسانی دوست نداره ب مشکلات و ترسهای زندگیش توجه کنه اما این همون برنامه های ذهنی توست که سالها نااگاهانه ساختیش و بهش اب دادی و پرورشش دادی ..
این همون قدرت باورهای توست که استاد مدام در صحبتهاش ازش یاد میکنه
تو با افکارت ندانسته مدام بهش انرژی رسوندی و با این عادت مخربت باعث شدی نه تنها رنگ خوش نبینی بلکه هر روز باعث ازدیاد انها شده ای
و مثل قارچ هر روز یک مشکلی رو توی زندگیت سبز شدند …
این همون ترسهای تو هستن که مثل سایه بدنبالت میان …
این همون الگوهای ذهنی تو هستن که قدرت کنترل افکارت رو در دست دارند …
لحظاتی از شبانه روز حالت خوبه ..میگی میخندی …انرژیت بالاست میای تو سایت کامنت زیبایی رو مینویسی کلی ب بقیه بچه ها عشق میدی…حرفهای قشنگ مینویسی …
ب استاد و خانم شایسته عشق میدی چون حال دلت خوبه …
چون حالت خوبه حتی ب کامنت زیبای بچه ها هم هدایت میشی …
خدارو شکر میکنی از اینکه در این سایت الهی حضور داری …
اما لحظاتی بعد دوباره بر میگردی سرجای اولت …این عقب و جلو رفتنها باعث میشه که خیلی زیاد نتونی رشد کنی …
تا اون برنامه های نصب شده بر روی ذهن و مغزت تغییر نکنن هیچ اتفای توی زندگیت نمی افته ….
باید عادت دیدن و توجه کردن بر روی زیباییها …..عادت ندیدن مشکلات ….عادت نترسیدن از بدهیها …عادت توهم نزدن ….عادت سپردن مشکلات ب نیرویی بالاتر از خودمون رو در خودمون بسازیم ….
زیرا حتی فکر کردن ب این مشکلات باعث اوردن و خلق مشکلات بیشتر ب زندگی ست …
من نمیدونم چه جوری این اتفاق می افته …ولی میدونم وقتی که میسپاری ب نیروئی بالاتر از خودت حل میشه ….
من فقط وظیفه دارم چیزی که دوست دارم …چیزی که میخوام داشته باشمش بهش توجه کنم …
نه ب مشکلاتی که الان هستن …
زیرا با توجه کردن ب مشکلات …مشکلات بیشتری رو خلق میکنی …
ما یک انرژی هستیم که میتونیم ب این انرژی که خودمون هم از همانیم شکل بدیم …
اگه انرژیهایی که قبلا ب شکل مشکلات ..ترس …بدهی …بهشون شکل دادیم ..توانایی این رو هم داریم که ب این انرژی ان شکلی که دوست داریم شکل بدیم …
اما چه جوری …؟
موضوع اینجاست که الگوهای ذهنی ما عادتهای ما ( علفهای هرز ) باغ ذهن ما این اجازه رو ب ما نمیدن …
علفهای هرزی که از قبل در اومدن و الان ب عنوان یه مشکل حضور خود را در زندگی مان تثبیت کردند و میگن ما هم هستیم و بخشی از واقعیتهای زندگیت رو ما رقم میزنیم …
حضور انها در زندگیمان باعث ب وجود امدن علفهای هرز بیشتری خواهد شد
با توانایی که هر روز کسب میکنیم باید بدون توجه ب حرفهای این واون با صبر و حوصله دونه ب دونه علفهای هرز رو از تو باغچه ی ذهن مون در بیاریم و ب جاش بذر موفقیت کشت کنیم
بدون فکر کردن ب اینکه چه جوری قراره این اتفاق بوفته این کارو انجام بدیم
گاهی اوقات الگوهای مخرب ذهن ما انقدر قدرت دارند با اینکه طرف موفق شده توی زندگیش ….اما باز دوباره مشکلاتش رو ب یادش میاره و فوکوس میکنه رویشون که چه جوری اون مشکلات رو از ذهنش پاک کرده ….
چه جوری ….وقتی ب چه جوری فکر میکنه گرفتار مردابی میشه که نجات از ان کار دشواریست …
این همون الگوها و باورهای مخرب ذهن ماست که حتی اون ریشه های ب جا مانده هم انقدر قدرت دارند که دوباره سبز بشند
هیچ کس نمیدونه که این اتفاق چه جوری می افته …
تو با مغز گنجیشکیت نمیتونی سر دربیاری …
وقتی میخوای بدونی چه جوری …چون نمیتونی بفهمی چه جوری میزنی کارهارو بیشتر خراب میکنی ….
زیرا تو یک انرژی هستی که در این جسم قرار گرفتی و خداوند از روح خودش در تو دمیده تا تو بتونی با قدرت ذهنت که تواناییهای برتر نسبت ب بقیه مخلوقات داده شده ب چیزی که دوست داری فکر کنی و با قدرت فکرت خلق شون کنی
مثل خلق خودش یعنی خداوند خالق باشی ….
ان بدبختیها …مشکلات که الان حضورشان در زندگیت باعث ترساندن و خراب شدن احساست شدن روزی فقط یک انرژی نامرئی بودند که با توجه کردن و تمرکز کردن از سمت تو شکل مادی گرفتن و در قالب ادمها …اتفاقات …شرایط …موقعیت ها ..بدهی ها وارد زندگی ات شدند …
چرا این مشکلات ب این شدت در زندگی کس دیگری وجود نداره ….
چرا این مشکلات مالی و مشکل در روابط در زندگی خیلی های دیگه حضور ندارند …؟
پس بدان خودت بودی که با افکارت …با توجه ات ندانسته انها را خلق نموده ای
حالا هم با کنترل ذهنت انهارا از بین ببر ..تو میتونی …
می تونی زیرا کسان دیگر اگر توانسته اند پس تو هم میتونی ..
این قدرتیست که خداوند بین این همه مخلوقات فقط ب تو داده …پس ازش استفاده کن …
پس هزینه کن یاد بگیری که ازش استفاده کنی …اراده کن …متعهدشو…منظم باش …انضباط داشته باش توی یادگیری قوانین جهان ….
مثل قوانین جهان …مثل خداوند انضباط داشته باش …
منظم باش …انضباط رو از قوانین خداوند یاد بگیر ..
اراده و تعهد رو از خورشید تابان یاد بگیر که هر روز ب سیاره ی زیبای مان میتابه …
هزینه کن …اراده کن …برای پیشرفتت …همانطور که برای یادگرفتن یه رانندگی ساده هزینه کردی …هزینه کن …اراده کن …
همانطور که برای یاد گیری موسیقی هزینه کردی …
همانطور که برای یاد گیری شنا هزینه کردی ..اراده کردی …
برای یاد گیری کار با ذهنت هم هزینه کن …اراده کن ….متعهد شو که کار با این ابزار پیشرفته رو بیاموزی …
بهترینهارو براتون از خداوند مهربان خواستارم امیدوارم از کنترل ذهن بالایی بر خوردار باشین و ب تمام خواسته ها و ارزوهاتون برسین …
تشکر ….
سلام اقای رجب پور
بسیار سپاسگزارم که انقدر عالی توضیح دادین و کلی از مطالبتون استفاده کردم واقعا همه چیز برمیگرده به کنترل ذهن وبه قول استاد عزیزمون ذهن آرام همه چیز رو به دنبال خودش میاره سلامتی عشق شادی شور و اشتیاق ثروت
خدارو هزاران بار شکر میکنم
برای هدایتم به این مسیر سبز و زیبا برای دوستان همفرکانسی عزیزم که واقعا جایی غیر از سایت نمیتونم راجع به این مباحث صحبت کنم ولی اینجا با خیال راحت و اینکه همه حرف همدیگرو بهتر متوجه میشیم ،میایم و راجع به اگاهیها و درسهایی که از استاد عزیزمون گرفتیم صحبت میکنیم خدارو هزاران بار شکر
در مورد قطع شدن برق هم هربار که اتفاق میفته من یاد حرفهای قشنگ استاد میفتم که میگن هرگز کمبود رو باور نکن دنیا پر از فراوونی و نعمت و ثروته و در یه فایلی از استیون هاوکینگ گفتن که کمبود رو باور نکن حتی اگه بزرگترین دانشمند دنیا اونو گفته باشه ومن به این فکر میکنم که به قول استاد کویر لوت که در ایران عزیزمون هست قدرت اینو داره که به کل دنیا برق بده و اینکه مردم امریکا از این امکانشون استفاده کردند و علاوه بر تامین برق خودشون به دولت هم برق میفروشند اگه امکانش رو دارین به جای موتور برق از پنلهای خورشیدی استفاده کنین که فکر میکنم هزینه اولیه رو چندین برابر بهتون برمیگردونه و همینطور انگیزه ای میشه برای دیگر هموطنانمون امیدوارم تا چندسال اینده هر ایرانی بتونه مثل مردم امریکا علاوه بر تامین برق خودش به دولت هم برق برسونه
باز هم از مطالب ارزشمندتون که با ما به اشتراک گذاشتین سپاسگزارم
هرکجاهستین درپناه خدای یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشین و زندگیتون پر از عطر و طعم و نور خدای مهربون
سلام ازاده خانم …
منم از شما تشکر میکنم بابت کامنت زیباتون ….از راهنمایتون بابت کاشت سلولهای خورشیدی هم تشکر میکنم اتفاقا تو فکرم بود ازت سپاسگزارم بابت یاداوری این موضوع……
همانطوری که گفتین جهان سرشار از ثروت و فراوانیست …جهان انباری سرپوشیده از ثروته …
راحترین کار در جهان ثروتمند شدنه ….ما ادما مثل اهنربایی هستیم که با افکارمون هر چیزی رو میتوانیم ب سوی خودمون جذب کنیم ..
فقر و ثروت هر دو در ذهن ماست….
اما کسی که الان غرق در مشکلاته با این حرفها غریبه ست و شاید حتی نتونه روخونی کنه …
باید بپذیریم که همه چیز انرژیست …پول و ثروت یه انرژیست فقط شکلش عوض شده…
اگر ما از قبل در فرکانس پول و ثروت قرار نگیریم و فقط در فرکانس غم و نگرانی باشیم هرگز نمیتونیم ثروت رو بسمت مون جذب کنیم زیرا قانون میگه انرژیهای مشابه همدیگرو جذب میکنن …..غم و نگرانی انرژین ….. ثروت و خوشبختی هم انرژی ان
چیزی که من توی این دو سال فهمیدم اینه :
تا کسی قانون جذب رو درک نکنه هرگز نمیتونه ب ثروت و خوشبختی برسه …
فقط با درک این قانون هست که میشه خوشبختی واقعی رو در این دنیا تجربه کرد
برات بهترینها رو از خداوند مهربان خواستارم …….
امیدوارم در اوج سلامتی و شادی ب تک تک خواسته ها و ارزوهات برسی ….
تشکر …
سلام حسین عزیز چه قدر خوشحال وسپاسگزارم که کامنت شما رو خوندم، اومده بودم کامنت نسرین جون رو بخونم یه هو اسم شما اون بالا چشمک زد و گفتم وای کامنت های آقای رجب پور خیلی لذت بخشه و واقعا من از خوندن بعضی از کامنتها لذت میبرم وقتی که داشتم کامنت شمارو میخوندم گفتم وای خدای من عجب اتصالی داشته قشنگ معلوم بود اومده وشما نوشتید، اصلا جنس حرفاتون کاملا مثل استاد بود و من اصلا سیر نمیشدم از خوندن کامنتتون، حتی یه جا دیگه موبایلم رو گذاشتم کنار و پاشدم و راه رفتم، اونقدر که برام سنگین بود و یه عالمه دوره و یادآوری قوانین جهان هستی بود برام که همشون اصل هستن و باید دونه به دونه اجرا بشن تمرین بشن واقعا به قول شما باید از ریشه از بنیان از درون تغییر بدیم این علف های هرز رو، اونجاییکه گفتی میایین و یه کامنت خوب مینویسیم و دوباره برمیگردیم پی کارمون و هی عقب وجلو میشیم،انگار دقیقا برای من بود ،منم دیگه به خودم تعهد دادم خیلی متمرکزتر ،خیلی مستمرتر و جدی تر این راه الهی وتوحیدی رو ادامه بدم
ممنون مثل همیشه یه عالمه آگاهی یه عالمه درس و تکرار
راستی داشتم تو جواب کامنت دوستان میخوندم که دودل بودید برای نوشتن کامنتتون و چه قدر عالی که جامه عمل دادید و به حرف و نجواهای ذهنیتون گوش نکردید و این شد ثمره و نتیجه عمل به یه الهام و حس درونی که این انرژی الهی رو اینجا ثبت کنید و اثرش صدها برابر به خودتون برمیگرده ممنون دوست عزیز وبزرگوار
سلام زیبا خانم …
خیلی خیلی ممنونم از لطفی که نسبت ب من داشتی …..تشکر میکنم ….
همه ما داریم اینجا تکامل مون رو طی میکنیم و روز ب روز داریم بهتر میشیم
انرژی و هیجانی که داری برای رشد و پیشرفتت خوشم میاد ….وقتی دوستانی مثل شمارو میبینم که اینجوری روی خودشون کار میکنن و تلاش میکنن خیلی لذت میبرم …
همه ما داریم اینجا از همدیگه یاد میگیریم …
همیشه ب خداوند میگم : خدایا کمکم کن قوانین جهانت رو درک کنم نمیخوام مثل طوطی فقط حفظ کنم و چشم بسته انرا تکرار کنم …
میخوام بفهمم …میخوام درک کنم…
وقتی تو این مسیر قدم گذاشتم فهمیدم خیلی ترمز دارم …خیلی از ترمزام برداشته شده اما میدونم که خیلی ترمزای دیگه هم دارم که باید کار کنم روی خودم …
کاری نیست که از دست ما ادما بر نیاد …
یعنی خداوند قدرتی ب ما اسانها داده که هر کاری رو میتونیم انجام بدیم
منتهی این برنامه های داده شده اولیه ب ذهن مان هستن که کارها رو کمی برامون سخت کرده
باید بتونیم اونارو با برنامه هایی که خودمون دوست داریم تعویض کنیم که همون علف های هرز باغ ذهن مون هستن ….
همه ما ادما یک مغناطیس شخصی داریم حتی حیوانات هم دارند اما فرق ما با حیوانات اینه که خداوند ب ما انسانها تواناییهای برتر ذهنی داده نسبت ب بقیه مخلوقات که بتونیم از این مغناطیس شخصی مون استفاده کنیم …
ما ادما قدرت ارسال این مغناطیس رو داریم و میتونیم از راه دور با مغناطیس شخصی که داریم اهداف مون رو جذب کنیم ….
این مغناطیس شخصی با فکرمون فعال میشه …
اگه طرف در نزدیکی شما باشه میتونین ب وضوح تاثیر افکارتون رو بر روی شخص مورد نظر بصورت فیزیکی مشاهده کنین …
مثالی برات میزنم : گاهی وقتها از پشت سر یا از پهلو ب شخصی خیره شدی ب ناگاه اونم بر میگرده تورو میبینه …یا بر عکسش …شخصی بدون انکه تو حواست باشه داره یواشکی نگاهت میکنه و بعد تو ب یکباره بر میگردی ب پشت سرت و نگاهاتون ب هم گره میخوره …چه جوریه این اتفاق…؟میتونی توضیح بدی …؟!
کسی انگار بهت گفت بر گرد ب پشت سرت نگاه کن ….این همون حس تو یا همون مغناطیس شخصی توست که با نگاه یا با افکار و با توجه ما فعال میشه ……ب همین خاطره که باید اهدافی که داری یا تصویر ذهنی که برای اهدافت در نظر گرفتی با احساست گره خورده باشه زیرا احساس تو ب تصاویر ذهنی تو رنگ واقعیت میده…
جدای از ان که توجه تو بر روی هر چیزی که باشه احساس تو هم از توجه تو متولد میشه …
اما گاهی این اتفاق نمی افته زیرا توجه تو فیکه. ….یعنی ما فکر میکنیم که داریم ب موضوعی توجه ( تفکر ) میکنیم در صورتیکه احساس ما داره چیز دیگه ای روب ما میگه …چون احساس یه چیز درونیه …. و اتفاقات از درون ما داره رقم میخوره …
زمانی که بفیمیم فکر از جنس نیرو بوده و از نشانه های انرژی ب شمار رفته و همانند اهن ربا دارای قدرت جذب است در ان صورت درک میکنیم که چرا بعضی از مشکلات مون بدون پاسخ موندن و راه حلی براشون نداریم ….
همه ما بارها این جمله رو شنیدیم که افکار ما خالق واقعیتهای فیزیکی زندگی ما هستن ….
اما شخصی که همیشه مضطرب و نگران هست ….
شخصی که همیشه نا آرام و فاقد ارامش هست ..
.شخصی که پیوسته در فشار روحی و جسمی بسر میبره مشخصه چنین حالتی بر چگونگی ضربان قلب …گردش خون …دستگاه گوارش و نیز اندیشه او نیز اثر میذاره…چنینی شخصی افکار او همیشه پراکنده ست …
بنابراین قوای ذهنی او هم ب هدار خواهد رفت و ب سختی میتونه فکر خودش رو در یک جهت و بر کار یا هدفی که داره متمرکز کنه …در این حالت این شخص چگونه میتونه با افکار خودش خالق واقعیتهای فیزیکی دلخواه زندگی خودش باشه …؟
وقتی میگیم افکار ما خالق واقعیتهای فیزیکی زندگی ما هستن خیلی ها ب این حرف میخندن ….و ب تمسخر میگیرن …چرا ..؟چون نمیتونند افکارشون رو بر روی موضوعی متمرکز کنن …
اونا خیال میکنن که دارند فکر میکنن ….اما در توهم ذهنی خویش گیر کردند ..
برای رسیدن ب این منظور باید یه سری زیر ساختارهای روانی شخص مورد نظر مورد بررسی قرار بگیره ….
افرادزیادی هستن در جهانکه نمیتوانن از قدرت فکرشون و تواناییهای ذهنی شون که خدا بهشون داده استفاده کنن و ب ناچار مجبورن از جسم و تلاش فیزیکی شون برای رسیدن ب اهدافشون بهره گیری کنن که در این صورت باید با تلاش جسمی زیاد ب نتایج کم قانع باشند ..
در آخر اینکه هر کسی هر جایی قرار گرفته جای درستش همونجاست …..هیچ چیزی در این دنیا اشتباهی نیست
برای داشتن موقعیت خوب کسی حسرت نخور چون اگه تو بخوای میتونی بالاتر از او قرار بگیری ……همینطور برای موقعیت بد کسی هم غمگین نشو …همه چی سر جای درستش هست …
خداوند خوابش نبرده و جهان کارش رو بدرستی داره انجام میده
با تمام قوا بر روی تواناییهای ذهنیت کار کن …با تعهد و نظم و انضباط مستمر مثل جهان ادامه بده موفق میشی …صبر داشته باش تا بذرهایی که کشت کردی سبز بشن و جوانه بزنن…
تو کارت رو درست انجام بده ب بقیه اش کاری نداشته باش بقیه اش ب تو ارتباط نداره بقیه اش ب جهان مربوطه ….صبر داشته باش تا بذرهایی که کشت کردی سبز بشن و جوانه بزنن…
بسپار ب نیروی بالاتر از خودت …
بر افکار و اندیشه های خودت حکومت کن و سلطان رویاهای خودت باش زیرا در این صورته که میتونی زنجیرهای تقدیر و سرنوشتی که دوستش نداری را پاره کنی و سرنوشتت را از نو بسازی ….
برات بهترینهارو از خداوند مهربان خواستارم ….
امیدوارم در اوج سلامتی و شادی ب تک تک خواسته ها و ارزوهات برسی ….
سلطان رویاهای خودت باش …
تشکر …
سلام دوست عزیز جناب آقای رجب پور
این باران اشک هام چرا روان شده.. چقد خالص درمورد استاد عشق جانمان گفتی و چقدر قشنگ و چقدر قلبم وسیع تر شد ممنون از این آگاهی شناخت و خودشناسی و خداشناسی.. من هم گفتم یکحا ک روزی خواهد رسید ک باید واحد عباسمنش شناسی بذارن و تحلیل کنن ایشون رو هرچند انقد استاد شفاف و روراست و درستکار هستن ک اندازه نداره ولی درعین بی ریایی انقدررر بزرگو والا و عالی تونستن خودشون رو به وسعت روحدرونشون با تکیه بر «رب» عظیمممم کنند که گاهی در اذهان کسانی ک درمدارش نیستن میشه ک دستاوردهای ایشون اصلا با عقل جور در نمیاد پس تهمت و … . خدایاشکرت هزاران باررررررر برای داشتن همچین استادی همچین راه زیبایی همچنین سایت بهشتی و بیکران از آگاااهی های ارزشمند خدایاصدهزارمرتبه شکرت و سپاس از شما ک مروری کردین بر این مرد بزرگ و بر قوانین زیبای پروردگار .. سپاسگزارم در پناه رب مهربان ثروتمند و سعادتمند در نور الهی باشید🌺🌺🌺
سلام اکرم خانم….
احساست رو دوست دارم …امیدوارم در بهترین حس و حال دنیا باشی و روزگار ب کامت باشه
نمیخواستم کامنتم رو ارسال کنم …. ..انگار چیزی توی قلبم میگفت بفرستش….سه بارم اومد گفت دوباره بنویس و ارسالش کن حداقل واسه خودت بنویس که بعد ها بیایی بخونیش…
حتی دوبارم نوشتم ولی پاک کردم …. دفعه سوم بود که دکمه ارسال رو زدم…
حرفهاتون عین حقیقته…قبول دارم….بسیار زیبا گفتی
از ابراز لطف تون سپاسگزارم ….
براتون بهترینها رو از خداوند مهربان خواستارم ….
امیدوارم ب تمام خواسته ها و ارزوهات برسی
تشکر …
سلام سپاسگزارم از شما و البته از دعای خیر وخوب شما 😍ممنون احساسم بسیار بسیار از اعماق وجودم بود و خداروشکر ک این حس منتقل شد
از شماهم سپاسگزام که ب ندای قلبتون گوش دادین و این حس زیبا رو به ماهم انتقال دادین و این ردپای زیبارو در سایت بهشتی ب یادگار گذاشتین🌺🌺در پناه خداوند رحمان شاد و سعادتمند و ثروتمند و سلامت باشید🌺🌺🌺🌺🙏🏻🙏🏻
سلام به همگی
ممنونم از تو دوست عزیزم برای کامنت فوق العاده ات
کم پیش میومد یه به کامنت رو با دقت تمرکز و نکته برداری بخونم
کامنت شما فوق العاده بود
اینکه انضباط رو از خدا و دنیایی که آفریده یار بگیریم
خورشید هر روز سر یه تایم معینی طلوع و غروب میکنه
هر اتفاقی هم واسه دنیا بیوفته
آتشفشان منفجر شه
طوفان بیاد
یا هرچی
این خورشیده که کار خودش رو میکنه
همیشه بهترین الگو رو خداوند تو طبیعت واسه ما گذاشته
اگه هر روز خورشید می تابه
اگه هر روز ضربان قلب من همونطوری داره میزنه
پس وظیفه منه که به پاس این همه عشق منم منظم باشم منم پا شم حرکت کنم
هر روز
و هر روز روی خودم
و فقط خودم کار کنم
ممنونم از تو دوست عزیز
خیلی خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم 👏👏🌹
سلام ب خانم صادقی عزیز …
امیدوارم احساس دلت عالی باشه …
زندگی بسیار زیباست چونکه خالق ما زیباست و بشدت بدنبال زیباییست وگرنه جهان و ما انسانها را اینقدر زیبا و هوشمندانه خلق نمیکرد
زندگی زیباست ب شرط انکه معنای درست زندگی را درک کرده باشیم …
برای درک معنای درست زندگی باید هزینه کرد ..باید از جون مایه گذاشت … ب خودی خود امکانپذیر نمیباشد ….همانطور که یه نهال کاشته شده بدون مراقبت نابود میگردد
ذهن نا خودآگاه ما بی رحمانه و معصومانه زمانی که طفلی بیش نبودیم از طرف شخص یا اشخاصی ناخواسته مورد هجوم قرار گرفته …و انها خود از اشخاص پیشین خود و اشخاص پیشین خود از اشخاص پیشین تر از خود و سلسه مراتب ….
مهم نیست چی بر ما گذشته …مهم اینه که الان ب این اگاهی رسیدیم ….
کننده ای ….بسم الله ….شروع کن ….. هر وقت استارت بزنی جهان جلوتر منتظر تو و همراه توست……
حرکت در مسیر مهم تر از رسیدنه……
تنها چیزی که در زندگی مان رشد میکنه چیزیه که ما بهش انرژی میدیم ….بدون اجازه ما هیچ چیز نمیتونه در زندگی ما ورود و رشد کنه..
هیچ مسیری ب خوشبختی وجود نداره خوشبختی خود مسیره …وظیفه اصلی ما تسخیر خودمان است نه تسخیر دیگران …با جهت دادن دوباره ذهن مان میتوانیم نگرانیها …ترسها …خشمها پایان داد و ب خوشبختی رسید ……اینا رو داشتم ب خودم میگفتم ببخشید…
اومدم تشکر کنم از محبتی که ابراز داشتین …….
از لطف که داشتی سپاسگزارم …..
امیدوارم همچنان رو ب جلو حرکت کنی ….
بهترینها رو از خداوند مهربان برات طلب میکنم
امیدوارم در اوج شادی و سلامتی ب تمام خواسته ها و آرزوهات برسی
تشکر ….
سلام آقای رجب پور عزیز
روز شما به خیر و شادی
من دیشب کامنت شما رو وقتی بعد از یه پیاده روی طولانی اومده بودم خونه خوندم
در واقع اومده بودم تو رختخواب نمیدونم چرا ولی خدا هدایتم کرد گفت بیا تو سایت کارت دارم…
اومدم به خدا کاملااااا هدایتی از اونجایی که از این فایل خیلی خوشم اومده بود و اون قسمت صحبت های استاد که در جواب به سمیرا خانم بود رو به جرات می تونم بگم بیش از 20 بار تو این چند روز گوش دادم
حسم بهم گفت بیام این صفحه رو باز کنم و باز هم همون حسم یعنی خدای درونم گفت کامنت که چه عرض کنم… کتاب زیبایی که شما با مثال های قابل درک و عالی نوشته بودین بخونم
مثال هایی که زده بودین واقعا خیلی خوب بود
خلاصه از اونجایی که چشم هام خیلی خوابشون می اومد 😅 گفتم می خوابم فردا ظهر میرم از آقای رجب پور تشکر می کنم 🙏🙏🌹🌹
و البته این رو به فال نیک میگیرم چون باعث شد دوباره یک بار دیگه کامنت شما رو بخونم و باز هم کلی آگاهی کسب کردم
واقعا لذت بردم از این درک و فهم عمیقی که شما از قوانین داشتید 👏👏🌷🌷
دوست عزیزم در پناه تنها نیروی قدرتمند جهان خدای مهربون شاد و سلامت و ثروتمند باشید
سلام به محمد حسین عزیزم …
از ابراز لطفی که داشتی بی نهایت سپاسگزارم …امیدوارم در تمام لحظات زندگیت احساس خوب توشه راهت باشه
چون احساس همان انرژی ماست ….
احساس همون نشونه ایه که کارکرد ذهن مارو ب خود ما نشون میده ….
ما از طریق احساس مون متوجه میشیم که ذهن مون داره درست کار میکنه یا نه …
هیچ کس دیگه ای نمیتونه متوجه بشه که ذهن ما الان داره درست کار میکنه یا نه….
فقط این خود ما هستیم که متوجه این موضوع میشیم ..
این احساس با ادا و اطوار جواب نمیده …چون اصلا دست ما نیست بخواهیم با ادا اطوار در اوردن جواب بگیریم …..
بدن ما از خودش هیچ اختیاری نداره……. کاملا در اختیار ذهن و یک بازتابی از ذهن ماست ….
حتی متخصص ترین دکترای جهان در این زمینه هم نمیتونن متوجه احساس درونمون بشن….
بنابراین ب خوبی ازش محافظت کن ….
ذهن همه چیز ماست …همین رو بگم که ذهن ما خیلی حقه بازه …….خیلی شگرد در اختیار داره ……. میتونه از یه چیز کوچیک و بی اهمیتی حالتون رو خراب کنه……در حقیقت بیشتر انسانها از ذهنشون رکب خوردند و همچنان هم میخورند ….این موضوع تا زمانی که در این دنیای مادی هستیم تمامی نداره
در واقع ذهن ابزاریه که احساس از کار کرد اون در بدن ما متولد میشه
ذهن ب تنهایی قادره هر انسانی رو از پای در بیاره …….فارغ از اینکه هر چقدر غول باشه ….
ما انسانها نوعی باطری الکتریکیم که جریان برق رو در هر لحظه دریافت میکنیم و انرا توسط ذهن مون بصورت احساس خوب یا نفرت و رنجش ب کائنات منتشر میکنیم …
گاهی اگاهانه اینکارو میکنیم …گاهی هم نااگاهانه ….
این جریان انرژی هیچگاه تمامی نداره و پیوسته در حال وارد شدن ب ماست …ما فقط باید بتونیم اون رو جوری که دوست داریم حالت بدیم …
این انرژی همیشه درون ما جریان داره ….همه چی از درون ماست که داره اتفاق می افته .. چیزی در بیرون نیست چیزی که ما در بیرون میبینیم و نام واقعیت بر ان نهاده ایم در واقع شکلی از تصورات ذهنی خود ماست
واقعیتی وجود نداره …واقعیت رو ما با ذهن مون داریم خلق میکنیم ….
همانطور که یک لامپ تا دوشاخه اش رو ب پریز برق نزنی ب تنهایی هیچ نوری از خودش نداره ما هم همینطوریم ….
در واقع چشمان ما مثل لامپ……. ابزاریست برای تاباندن این انرژی ب بیرون …
ان چه در پشت چشمان ما قرار گرفته ب نام مغز و ولتاژ نیروی روانی……..همه چی اونه ….اونه که از اهمیت بالایی برخورداره
هر چقدر از نور آگاهی بیشتری در این دنیا بر خوردار باشی نور لامپ تو نیز بیشتر و نورانی تره …
وگرنه این شکل مادی رو مخلوقات دیگه خداوند نیز دارن…
اون تواناییهای برتر ذهنی که خداوند مهربان ب ما داده مهمه….
.
ب امید روزی که کنترل ذهن بالایی داشته باشی و از تواناییهای برتر ذهنی که خداوند بهت داده بیشترین بهره رو ببری
بهترینها رو برات از خداوند مهربان خواستارم …امیدوارم ب تمام خواسته ها و ارزوها ت برسی
تشکر….
واقعا به قول استاد کامنت های دوستان از هزاران کتاب موفقیت ارزشمند تر و بی نهایت گرانبها تر است..
این فایل فوق العاده نشانه ی امروز من بود و بعد هم هدایت من به این کامنت فوقالعاده،
چقدر قابل ستایش و چقدر قابل تحسین هست این حد از آگاهی درک و علم…
واقعا لذت بردم و هزاران بار خداوند رو شاکرم برای این نعمت عظیم اگاهی.
آگاهی اتصال درک باور یقین ایمان حس خوب اشک رضایت، کدامین نعمت میتواند جایگزین این نعمت های روحانی مقدس باشد ؟!
نعمت های درونی نعمت های روحانی نعمت های مقدس واقعا زبان قاصر است…
بی نهایت سپاسگزارم بی نهایت فوقالعاده بود…
خدایا شکرت،
به نام خداوند جان
الهی به امید تو
سلام حسین جان. چقدر این کامنتی که گذاتشی جذاب و لذت بخش بود. چقدر اگاهی های نابی داشتو دمت گرم.
واقعا همه چیز ذهنه. وافعا همه چیز کنترل تمرکز ذهنه.
دید وقتایی که حالت خوبه چقدر اتفاقات عالی رو تجربه میکنی؟ انگار تمام جهان باهات هم راستاست و داری در مسیری قدم برمیداری که تو رو به همه ارزوهات میرسونه
من عاشق اون حالم.
اما بعضی وقتا که یه اتفاق به ظاهر بد میفته طوری فکرت مشغول میشه که انگار همه دنیا برات تیره تار شده و حالا فقط اتفاقات بد رو داری تجربه میکنی
دیدی همیشه میگن وقتی بد بیاری همین طور پشت سر هم برات اتفاق می افته؟ این به خاطر همون تمرکزیه که گذاشتی روی بدی ها و کمبود ها. به خطر عینکیه که گذاشتی رو چشت تا فقط کمبود ها رو ببینی.
حالا میخوای اتفاقات خوب رو تجربه کنی؟ فقط کافیه عینکت رو عوض کنی. فقط کافیه دیدت رو تغییر بدی و تمرکز کنی روی خواسته هایی که داری.
اون وقت منتظر بمون تا بهترین اتفاقات رو تجربه کنی.
تمرکزت روی چیزهای بد فقط داره به خودت آسیب میزنه. نه به اون کسی که ازش ناراحتی کاری داره و نه هیچ چیز دیگه ای. فقط داری با این کارت اتفاقات بد بیشتر رو جذب زندگی خودت میکنی.
تنها کاری که باید بکنی اینه که تمرکزت رو بگیری دستت. فقط باید متفاوت نگاه کنی. متفاوت عمل کنی و از همه مهتر ادامه بدی.
مرسی از کامنت زیبات. واقعا کلی باورهای جدید رو توش پیدا کردم. دمت گرم
به نام خداوند بخشنده ومهربانم
سلام به استاد عزیزم مریم جون همه بچه های دوست داشتنی سایت بهشتی
سلام خدمت آقای رجب پور عزیز
امروز من به این فایل از طریق نشانه هاهدایت شدم و بسیار بسیار لذت بردم از علم و آگاهی تون
و خیلی خیلی خوشحالم که خداوند هدایتم کرد که این کلمنت زیبای شمارو بخونم اتفاقا وقتی اسم شما رو دیدم گفتم گفتم یه کامنت عالی در پیش داریم چون قبلا هم کامنت هاتون خونده بودم
خیلی خیلی لذت بردم از این همه علم و آگاهی و جمله بندی و نوشتن مطالب عالی که کلی قانون برام مرور شد
حتی جواب هایی که به دوستان هم میدادید رو با عشق مطالعه کردم و پاسخ هاتون به دوستان عزیز هم فوق العاده بود همیشه بدرخشید .
من واقعا خیلی خوشبختم که تو این بهشت هستم و دوستانی چون شما که این کامنت برای 2سال پیش و من الان بهش دسترسی پیدا کردم
از خداوند سپاسگذارم و برای شما آرزوی سلامتی خوشبختی میکنم
فقط خواستم با این کامنت ازتون تشکر کنم .
درپناه خداوند یکتا باشین