گفتگو با دوستان 48 | "هدایت" و "تسلیم" - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

213 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا مرادی گفته:
    مدت عضویت: 1383 روز

    به نام خداوند مهربانم

    سلام استاد عزیزم و سلام خدمت دوستان گرامی

    استاد چقدر من فایل های گفت و گوی شما با بچه ها رو دوست دارم و واقعا خیلی باور هایی که لازم دارم رو برام میسازه اثباتش می‌کنه ممنونم ازتون استاد عزیزم

    استاد من از شما توحید رو یاد گرفتم و یاد میگیرم همچنان حال اینروزا های من بی نهایت خوب است آرامشی بینظیر و دارم تجربه میکنم و هر لحظه بخاطر این هدایت ها و آگاهی ها از خدای مهربان سپاسگزارم

    استاد تا حالا چندین بار برای من اتفاق افتاده که موضوعی در ظاهر خیلی ناراحتم کرده و من همش در حال شکوه کردن بودم اما بعد به خودم میومدم و میگفتم زهرا ناراحت نباش حتما خیری در آن هست که تو نمی‌دانی و واقعا همینطور بود بعد از چندین وقت از اون موضوع یه چیز بهتر برام پیش میومد و من با خودم میگفتم که چقدر خدا زیبا و قشنگ کار هارو درست میکنه و بعد هر اتفاق مشابه این باور های من قوی تر میشد و من هنگام روبرو شدن با تضادی آرامش خودم رو حفظ میکنم و میگویم که حتما قراره اتفاق بهتری رخ بده و خودمو و تضادی که برام پیش اومده رو به خدا میسپارم

    استاد من از شما توحید رو آموختم یاد گرفتم که همه قدرت دست خداونده قبل از این من همیشه قدرت رو در دستان دیگران می‌دیدم و من چقدر انسان ضعیفی بودم و هیچ وقت جهان به نفع من پیش نمی‌رفت ولی الان بی نهایت خوشحالم از مسیری که انتخاب کردم

    به نظر من توحید مهم ترین اصل و باوریه که یک انسان می‌تونه داشته باشه و همین توحید همه چیز رو در دل خودش داره یک پکیج کامل از سلامتی روابط خوب ثروت و هر چیز زیبایی که فکرشو بکنی…

    چقدر حرف زدن با خدا رو دوست دارم و چ آرامشی بهم میده انگار خدا در تک تک سلول ها و نگاه های من به اطرافم هست و نگاه پر از مهرش رو به خودم در هر لحظه احساس میکنم و چ احساس زیبایی هست

    به دریا بنگرم دریا تو بینم

    به صحرا بنگرم صحرا تو بینم

    استاد واقعا واقعا واقعا از شما سپاسگزارم به خاطر نشان دادن این راه زیبا و پر از عشق

    میسپارمتون به آغوش گرم خداوند مهربان

    دوستتون دارم

    🍁🍁🍁🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  2. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1954 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان جانم

    سلام به دوست عزیزم که انقدر زیبا از نتایج شون گفتند که مهمترین اون ساختن دیدگاه توحیدی با شناخت درستی که از خداوند داشتند بوده و آرامشی که داشتن همین باور توحیدی که در زندگی شون ایجاد کرده این آرامش و احساس خوب و باور توحیدی باعث ورود نعمت های بیشتر از جمله افزایش درآمد چند برابری بوده و برداشتن قدم های عملی برای مهاجرت کردن و باز شدن مسیر و هدایت شدن در مسیر مهاجرت بوده

    ساختن باور توحیدی یعنی قدرت ندادن به هیچ عامل بیرونی و اینکه خودم و خدای درونم میتونیم خلق کنیم هر آنچه رو که میخواهیم و تقسیم کار کردن با خداوند من سمت خودم همون یک درصد رو انجام میدم و اجااااااازه میدم خداوند هم نود ونه درصد بقیه رو انجام بده با نشونه هایی که می فرسته با هدایتهای که میکنه با دستانی که از جانب خداوند میان و راه رو کوتاهتر ولذت بخش تر میکنند و تسلیم و رها بودن در اجابت خواسته و سپردن نحوه و مسیر انجام کارها به خداوند شما رو هدایت کرده به زدن واکسن فایرز و خیالتون رو راحتتر کرده و الان هم تو مسیر هدایت شدن به مهاجرت هستید

    چقدر من مبحث توحید و هدایت رو دوست دارم وقتی دوست عزیزم این موضوع رو مطرح کردند و از تجربیات عمل به این باور صحبت کردند و استاد هم توضیحات بیشتر رو دادند خیلی این دوست رو تحسین کردم و ایمان دارم انرژی این صحبتهای زیبای دوستانم همون جور که استاد گفتند به زندگی شون بر میگرده این موضوع توحید اصل هست و عمل به اون راه رسیدن به همه خواسته ها به صورت طبیعی و بدیهی و عزتمندانه هست خداوند تو این مسیر کمک کن تا منهم بتونم بیشتر و بیشتر باورهای توحیدی رو در خودم نهادینه کنم الهی امین

    کافیه من اعتماد کنم به نیرویی که با من حرکت میکنه و منو لحظه ای تنها نمیزاره و هرلحظه هدایتگرم هست خداوندی که جواب همه سوالهای منو میدونه بهترین مسیر رو میدونه این اجازه دادن من به خدای هدایتگرم تسلیم و رها بودنم منو به ایده هایی هدایت میکنه و درهایی برام باز میشه که کسی باور نمی کنه این ایده انقدر نتیجه و پیشرفت به همراه داشته باشه

    من با ذهن منطقی خودم با قاطعیت یه مسیری رو پیش بینی میکنم و براش برنامه ریزی میکنم قدم بر میدارم ولی اون خواسته من در اون زمان اتفاق نمی افته اون لحظه ای هست که من باید تسلیم و رها باشم و بگم هر چی بشه هر چی پیش بیاد اون اتفاق خوبه هست

    اگر من به این نگاه و نگرش برسم و اعتماد کنم به خداوند و به درسها و تجربه هایی که تو این مسیر گرفتم فکر کنم و سپاسگزار باشم و بگم الخیر فی ما وقع من آرامشم رو به دست میارم به رشدی که تو شخصیتم داشتم و به اینکه چقدر من قوی شدم تو این مسیر فکر کنم تسلیم و رها باشم اونوقت زمانی اون خواسته به من داده میشه که بارها و بارها از خداوند سپاسگزاری میکنم که این اتفاق و خواسته من در اون زمان مد نظر من نیافتاد چون بهترین زمان رسیدن من به این خواسته الان و تو این زمان و مکان بود

    بارها استاد ذهنم نجوا میکنه که چرا زمان خلق خواستم نمیرسه اما من هم سریع این باور رو میگم که خداوند هرگز دیر نمی کنه و استاد برنامه ریزی هاست باور اینکه خداوند توانایی اینو داره که در بهترین زمان و مکان منو به خواستم و ایده ام هدایت کنه حتی لیستی نوشتم از اتفاقات و کارهایی که در بهترین زمان برای خودم و برای خانواده ام اتفاق افتاده و چقدر زمان عااااالی بود این لیست رو مرور میکنم و به خداوند بیشتر اعتماد و توکل میکنم و تسلیم تر و رها تر میشم به خصوص از وقتی که تو این سایت اومدم و رو خودم کار میکنم باااااااارها به خودم گفتم خداروشکر که بدون این آگاهی ها بدون این رشد من به اون خواستم که مد نظرم بود نرسیدم وگرنه خیلی مسیر سختی رو باید طی میکردم الان با این آگاهی ها و رشد خواستم رو میخوام دارم رو خودم کار میکنم حتی زمان هم براش در نظر گرفتم اما در نهایت به زمانبندی خداوند اعتماد میکنم وقسمت خودم رو دارم انجام میدم و اجازه میدم بقیه کارها رو خداوند برام انجام بده تا یه مسیر آسون و لذت بخش رو طی کنم باور دارم که خداوند اسونم کرده برای اسونیها و برای این باور هم لیستی نوشتم از کارهایی که دستان خداوند آمدند و کارها رو برام به اسونی انجام دادند تهیه کردم تا به اینصورت این باور هم در من نهادینه بشه

    چقدر این گفتگوها ارزشمند بود باور دارم انرژی این گفتگوها به زندگی دوستانم تبدیل به ماده میشه و بر میگرده به زندگی شون صحبتهای تکمیلی شما استاد جان که دیگه آخرت آگاهی هست و بی چشم داشت رایگان این آگاهی ها رو منتشر میکنید عااااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
  3. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1759 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ ۚ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ أُولَٰئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ(٧١)

    مردان و زنان با ایمان دوست و یار یکدیگرند؛ همواره به کارهای نیک و شایسته فرمان می دهند و از کارهای زشت و ناپسند بازمی دارند، و نماز را برپا می کنند، و زکات می پردازند، و از خدا و پیامبرش اطاعت می نمایند؛ یقیناً خدا آنان را مورد رحمت قرار می دهد؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است.

    وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(٧٢)

    سوره توبه

    خدا به مردان و زنان با ایمان بهشت هایی را وعده داده که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است؟ در آن جاودانه اند، و نیز سراهای پاکیزه ای را در بهشت های ابدی [وعده فرموده] و هم چنین خشنودی و رضایتی از سوی خدا [که از همه آن نعمت ها] بزرگ تر است؛ این همان کامیابی بزرگ است.

    ======================================

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو جانم و دوستان

    نازنینم

    خدا رو صدهزار مرتبه شکر برای یک روز بسیار زیبای خرداد ماه و فرصت تازه ای که خدای بینهایت مهربان در اختیارمون قرار داده تا نقاشی رنگارنگ و خیلی زیبایی از امروزمون بکشیم و از تماشاش لذت ببریم و از ته قلبمون سپاسگزاری کنیم

    خدا رو صدهزار مرتبه شکر برای بارون خیلی زیبایی که دیشب بشکل رگباری بارید و من رفتم زیر بارون و با احساس خیلی عالی و خوشحالی زاید الوصفی راه رفتم و سپاسگزاری کردم، اینقدر شدید بود که بلوزم خیس خیس شد!

    خیلی لذت بردم از صحبتهای دوستمون و بهترینها رو براش آرزو می کنم

    و همینطور توضیحات استاد عزیزم

    (هدایت و تسلیم) دقیقاً توضیح توحید هست

    و خدارو شکر که به برکت وجود استاد بینظیرم و آموزه هاش این همون چیزیه که خیلی وقته دارم تمرین می کنم و مهارتم در این مورد هر روز بیشتر میشه

    و هرچی این دوست عزیزمون گفت تماماً در مورد من هم صدق می کنه

    و فکر می کنم برای اکثر دوستانم هم همینطور باشه

    تو ذهنمون  داریم اینو نهادینه می کنیم که قدرت فقط دست خدای من و منه

    هیچ کسی هیچ عاملی هیچ محیطی، هیچ چیزی تو زندگی من قدرت نداره، و فقط منم و خدای من که خلق می کنیم هر انچه را که میخوایم

    و همون حرف همیشگی استاد که من 1% بندگی خودمو انجام میدم، 99% بقیه رو میسپرم دست خدا

    من هر روز و برای هر کاری از خدا درخواست هدایت می کنم

    خدا هم که قربونش برم مشتاقانه منتظر درخواست کردن منه، به بهترین شکل هدایتم می کنه نشونه های فراوونی رو نشونم میده

    دستان خودشو به کمکم میفرسته

    در مورد واکسن فایزر، من و همسرم ویزای مالتیپل ورود به کانادا رو داشتیم و تا پایان مدت پاسمون  اعتبار داشت

    و ما رفتیم کانادا و اونجا من واکسن فایزر زدم، خیلی راحت و عالی

    قبل از اینکه بریم من اولی رو تهران زده بودم ، و اون واکسن هم ایرانی نبود و کیفیتش خوب بود از اونایی بود که بعداً به بازار اومد، و مورد تأیید همه جا بود، کانادا و امریکا قبولش داشتن

    اینکه در زمان مناسب در مکان مناسب باشیم، یکی از موارد تو فرودگاه تورنتو بود که چمدونامونو هیچی هیچ نگاه نکردن، اون موقع اصلا کسی نبود که بگرده، و وقتی که داشتیم خارج می شدیم از اون قسمت، دیدم تازه دو سه تا مأمور با سگهای پلیس دارن میرن سراغ چمدونهای مسافرها

    البته ما چیز ممنوعه ای نداشتیم، دو تا فرش ماشینی شش متری داشتیم و دو تا پادری، و مواد خوراکی از قبیل آجیل و پسته و خشکبار و چند جعبه شیرینی خشک و گز، که اگه میخواستن اونا رو چک کنن کلی معطلی داشت،

    اون برگه ای هم که تو فرودگاه باید پر میکردیم، یکی از کارکنان اونو همونجوری سفید مهر زد و داد بما و گفت  رد شین برین

    از این موارد خیلی مثال دارم، اینا یکی دو نمونه اش بود

    آمریکا هم که دو بار رفتیم، خیلی راحت و خوب، ما  از طریق زمینی، و خب میگردن ماشینها رو، ولی هیچ، اصلاً انگار نه انگار، در صورتی که همه می گفتن ماشینها رو خیلی میگردن، بخصوص وقتی که از سمت کانادا میان و مخصوصاً اگه ایرانی باشیم،

    مامور مسئول فقط دوتا سؤال ساده ازم پرسید، و مشغول گپ زدن با دامادم شد

    همینجوریاست دیگه، همه اش همینه

    که به برکت آموزشهای استاد یاد گرفتیم چجوری باید زندگی کنیم، روش صحیح زندگی چیه، بخصوص توحید و هماهنگ بودن با خداوند، که دیگه باور داریم خدا جواب سؤالها رو داره و مسیرها رو  میدونه کارهامونو آسون و روون  می کنه، بشرطی که ازش بخوایم و قبولش داشته باشیم و بهش اعتماد کنیم

    خدا رو میلیاردها بار شکر

    صبح با همسرم از کوه روبروی خونه مون رفتیم بالا! خیلی خوب بود، و منظره های خیلی زیبایی شبیه دهکده های سوییسی و فرانسوی رو از بالی کوه تماشا کردیم!

    میون خونه ها، خونه مون کاملاً مشخص بود

    خدا رو هزاران بار شکر

    خدا رو صدهزار مرتبه شکر برای یک صلات دیگه

    خدا رو شکر که همین الان من یکی از خوشبخت ترین بنده های خداوند در این دنیای زیبا هستم

    استاد جانم، مریم بانو جانم و دوستان جانم

    سپاسگزارم  سپاسگزارم سپاسگزارم

    عاشقتونم و شما رو به نور آسمانها و زمین میسپارم

    هر روز بیشتر و بیشتر هم جهت با جریان خداوند باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
  4. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1279 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام میکنم خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم

    سرسپردگی به خداوند، ایمان داشتن به وهابیت خداوند، ایمان داشتن به قدرت خداوند، ایمان داشتن به اینکه خدا عاشق منه و با تموم وجود دوست داره من به تک تک آرزوهام برسم: یعنی اینکه من به خدا اعتماد دارم: یعنی اینکه من مطمعنم خدا منو به خواسته ام میرسونه: یعنی اینکه خدا خلف وعده نمیکنه: اونقدر اتفاقات، معجزه و شگفتی تو زندگیم رخ داده که من ایمان آوردم که خدا به هیچ وجه خلف وعده نمیکنه: بارها و بارها شده : اتفاقات به ظاهر نا مناسبی افتاده و اما ایمان داشتم به بزرگی خداوند و اون اتفاقات شده نقطه عطف زندگیم

    بارها و بارها شده من یه سری خواسته ها داشتم و به عالی ترین و به غیره منتظره ترین شکل ممکن برام رخ داد و به این نتیجه رسیدم فقط باید با حال و احساس خوب خواسته هات رو از خدا بخوای: وقتی مطمعن باشی خلف وعده نمیکنه: دیگه دو دوتا چهارتا نمیکنی: چون مطمعنی بهت میده: دقیقا مثل بچه ایی که از باباش یه بستنی نمیخاد: دیگه بچه کاری نداره بابا این پول بستنی رو چطور جور میکنه یا اینکه از کدوم یکی از کارت هاش حساب میکنه: اون فقط مدل بستنی رو به باباش میگه: حالا اینکه بابا از کدوم سوپر مارکت میخره، پولشو چطور جور میکنه: کاری نداره( منم باید مثل اون بچه یاد بگیرم بگم کدوم مدل بستنی رو میخام) همین

    هر لحظه و هر حال من منتظر دریافت الهامات پروردگارم: تا عمل کنم و نتیجه بگیرم: آره استاد عزیزم منم تک تک نتایجی که تو زندگیم گرفتم همه و همه کاره خدا بوده و هست.

    با تموم وجودم و با تک تک سلول های بدنم سپاسگذار خداوندم بابت تک تک نعمت هایی که وارد زندگیم کرده، بابت

    آرامشی که تموم وجودم رو فرا گرفته، بابت حضورش تو لحظه لحظه زندگیم، بابت حال و احساس خوبم، بابت این فایل و اینکه کمکم کرده تا من این کامنت رو بتونم بنویسیم

    خدایا میلیارد ها میلیارد بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  5. -
    Asma Heravi گفته:
    مدت عضویت: 1656 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد نازنینم و مریم جان عزیز

    استاد جان منم با شما خدایم رو شناختم فهمیدم که قدرت خلق زندگی من فقط دست منه بدون هیچ عامل بیرونی من وقتی به این فکر میکنم اون رهبر کل کائنات هست دیگران کوچکترین تاثیری بر زندگی من ندارند او از خودش در من دمیده که با هم کن فیکون کنیم…

    اینجا یاد صحبت‌های شما در دوره ی قانون آفرینش میفتم که در مورد چشم زخم گفتید

    بعد میگم چقدر من و امثال من مشرک بودیم ( شرک پنهان) که قدرت شیطان رو بیشتر میدونستیم و میترسیدیم آیا قدرت دادن به شیطان شرک نیست؟ پس چیه ؟

    ترسیدن و نگران بودن…هزار تا آویز به در خونه ها و ماشین نو و لباس بچه ها بعد می‌گفتیم نه چشم زخم هست تو قرآن اومده چند سال با این…

    تفکر زندگی کردیم و ترسیدیم و چه بلاهایی هم خودمون از اون ترس سر خودمون آوردیم فقط بخاطر یک باور اشتباه

    به خدا قسم بارها خانواده هایی دیدم که حتی بچه هاشون رو از دست دادند بخاطر اعتقاد عمیقی که به این موضوع داشتند و ترسیدند …در صورتیکه فقط این حقیقت اشتباه این باور غلط در ذهن اونا بود و حقیقت بیرون اینگونه نبود…

    از روزی ذهنیت خودم رو عوض کردم و قدرت رو فقط به خداوند دادم و بس حادثه و اتفاق بدی برام نیافتاد هرگز و حتی هم اگر هم بعضی اوقات مسائلی میشد و شاید از دیدگاه اطرافیان ظاهر قشنگی نداشت میگفتم الخیر وفی ما وقع تمام تمام

    حتما خیری در آن است من نمیدونم من تسلیمم من که فقط ۱۰ متر جلوم رو میبینم اون از بالا داره نگاه میکنه او پرنده ای هست که من بر دوشش اون میبره سکان کشتی زندگی من دست اونه …

    اگر گوشه جاده به هر دلیلی ماشین مون متوقف میشد میگفتم خدایا شکرت شاید جلوتر باید حادثه ای رد میشد و تا اون زمان رو ما اینجا باشیم اعتماد من یعنی هر چیزی رو بتونم مثبت ببینم اگر باور دارم قدرت فقط خداوند است اگر دارم روی باورهای خودم کار میکنم اگر هر روز نشانه هایش رو در زندگی میبینم و صدایش رو میشنوم…پس همیشه الخیر و فی ما وقع

    خدایا شکرت استاد جان همیشه این صحبت شما رو توی گوشم زمزمه میکنم ایمان ما به خداوند صفر و یک نیست پس من به میزانی باورش دارم میتوانم ذهنم رو کنترل کنم و بهش اعتماد کنم و خودم رو اذیت نمیکنم میگم من انسان م دارای احساسات مختلف…

    ولی وظیفه ی من کار کردن روی خودم هر روز مثل تمرین ورزش که همیشه برامون مثال می‌زنید غذای روح من هر روز باید داده شود از طریق فایلها و دوره ها و عمل کردن اگر نتیجه ی متفاوت میخوام…

    استاد جان خدا رو هزاران بار شکرت وقتی به پروسه ی زمانی یکسال گذشته نگاه میکنم اصلا اتفاق های قشنگ زندگیم قابل مقایسه نیست با قبلش ارتباط قلبی م با خداوند سلامتی ام و آرام بودنم روابط م با فرزندم و همسرم و نتیجه اینا هم ثروتی که به‌طور کاملا طبیعی داره هر روز بیشتر وارد حسابم میشه و خدا میدونه نمیدونم چطور از کجا به قول شما گفته امریکایی ها ( no where )

    واقعا من نمیدونم از کجا بدون کوچکترین تیلیغی این مشتریا از کجا زنگ میزنن و سفارش روی سفارش و فقط میاد به خودش قسم نمی‌فهمم از کجا…

    اینجا دوباره یاد صحبت شما میفتم استاد جان نتیجه ی طبیعی آرامش و احساس خوبی که آگاهانه با ساختن باورهای درست هم جهت با خواستهایت که ایجاد کردی ثروت میاد….تو نباید دنبالش بری اون خودش میاد من الان شاید بعد از ۳ ۴ سال درک قانون الان دارم میفهمم ثروت خودش میاد بطور کاملا طبیعی…

    خدایا شکرت خودم میفهمم اینا نتیجه اون تمرین ستاره قطبی که من هر صبح و هر شب انجام میدم با تعهد تا روزی زنده ام من به خدای خودم قول دادم تمریناتم رو انجام دهم فارق از اینکه بیرون چه خبره…

    عاشقانه پاش واستادم و هر چی خواستم بهم داده و میده و هنوز کارها با هم داریم 🥰💪👌

    آرامش درونم و درک این آگاهی که من در هر لحظه دارم یک ساعت آینده ام رو خلق میکنم برام با ارزشترین هست…

    هر آنچه را یکسال پیش عکس‌هایش رو با عشق هر روز میدیدم و در ذهنم تجسم میکردم در دو ماه گذشته تا به الان به چشم خودم دیدم و تجربه کردم خدایا شکرت هزاران شکرت اندازه ی خودت شکرت…

    و هر کجا شرک نورزیدم و زیادی جلوی بعضی ها خم و راست نشدم و دستم رو گذاشتم توی دست خودش و رها کردم و گفتم به قول ابراهیم (خدایا من بهر خیری از تو فقیرم ) هدایتم کن او هدایتم کرد…

    واقعا چنان هدایتم کرد که به عقل جن هم نمیرسه…هدایت او از نظر خیلی‌ها احمقانه است ولی دقیقا همونی است که درسته و بعد میگن آخه چه جوری ممکنه‌‌…

    بهترین رو برام رقم زد بهترین مکان رو که به شرایط زندگی من می‌خورد برای مهاجرتم اوکی کرد بهترین ایده‌ها رو که شرایط خلقش رو داشتم در کسب و کارم بهم داد دیگه چی میخوام…

    استاد عزیزم فایلهای رایگان( داستان هدایت ۱ و ۲ )روی سایت رو اگر ۱۰۰ بار هم ببینم کمه واقعا تمام زندگی ما هم هدایت بوده تمام قسمت های آن از روزی که فهمیدم قانون چیه تشخیص اصل از فرع که شما همیشه بر روی آن تاکید دارید توحید و توحید

    از زمانی باور کردیم هدایتی وجود دارد و فقط مال پیامبران نیست او در هر لحظه داره من را هدایت میکنه با من حرف میزنه به من می‌گوید هر آنچه را باید بشنوم هر آنچه را که باید ببینم هر آنچه را که باید ببویم ..این جملات در دوره ی ۱۲ قدم و همچنین جملات تاکیدی که با صدای خودم ضبط کردم زمزمه ی هر روز منه معجزه میکنند💞💞💞

    استاد عزیزم شما کاری کردید که ما عاشق خودمون عاشق خدایا درونمان شویم و بشناسیمش❤❤❤

    خدا رو هزاران بار برای وجود شما و مریم جان عزیز و سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا کلاب هوس و این سایت فوقالعاده شکر…

    دوستون دارم در پناه حق🥰🥰😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
    • -
      بهاره صرام گفته:
      مدت عضویت: 1231 روز

      به نام خداوند زیبایی ها

      چقدر زقشنگ نوشتید دوست عزیز من نمیدونم شما این مطلبو چه زمانی نوشتین فقط خوندم و اومدم تا رسیدم به آخرش

      چقدر حس خوب و قشنگ داخل متنتون بود .

      خداروشکرت برای اینکه دارم این مطالب و میخونم و حال خوش دوستان و تحسین میکنم .

      خدایا شکرت که شما انقدر حس خوبی دارین خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1611 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    سلام به دوستان بینظیرم

    سپاسگزارم از المیرای عزیز چه صدای دلنشینی دارن و چقدر زیبا صحبت کردن

    خدا رو شکر که تغییراتی که در زندگی شون شکل گرفته و حالشون خوبه

    واقعا خدایا شکرت که مارا به راه راست هدایت میکنه به راه کسانی که به آنها نعمت داده

    واقعا این مسیر رویایی و لذت بخشه

    اگر ما ایمان داشته باشیم به قدرت خداوند دیگه خداوند هم برامون سنگ تموم میذاره

    من خیلی وقتا به تجربیاتم که فکر میکنم میبینم جاهایی که تسلیم خداوند بودم اون کارم به طور احسن انجام میشه بوده جاهایی که یادم رفته بوده که من قبل از اون کار تسلیم شده بودم ولی بعد که فکر میکنم میکنم این بخاطر اون ایمانی که داشتم و در اون زمان چون تسلیم شده بودم هدایت شدم به بهترینها

    زمانهایی که میگم خدایا من تسلیم تو هستم و خودت هدایتم کن قلبم یه جور عجیبی آروم میگیره و حرارتش رو قشنگ احساس میکنم

    ولی زمانهایی که به نجواها قدرت میدم همش استرس و نگرانی میاد سراغمون

    قبلا نمیفهمیدم نمیتونستم تشخیص بدم که چی خوبه یا چی برعکسشه ولی الان قشنگ حس میکنم که قلبم بهم میگه آرامشم بهم میگه که درسته یا نه و سعی میکنم بهش گوش کنم

    یه مثال بزنم

    چند روز پیش توی خیابون داشتم راه میرفتم و به چیزی فکر میکردم یدفعه ترسیدم از اینکه فلانی قدرت داره و هرکاری که بخواد میتونه انجام بده نجواها داشتن میومدن و میرفتن که وسط خیابون محکم خوردم زمین خیلی دردم گرفتم یه دفعه گفتم خدایا شکرت که به موقع پس گردنی رو زدی تا متوجه حال خوبم باشم که بخاطر چیزهای الکی حال خودم رو بد نکنم اشک ریختم از اینکه خداوند همیشه و همه جا مسیر رو بهمون نشون میده و تنها تکیه گاه فقط میتونه خدا باشه برامون یاد گرفتم که بغیر از خدا به بندهاش تکیه نکنم چون بندهاش هیچ قدرتی ندارن و با کله میخورم زمین هر کی میخواد باشه پدر مادر خواهر دوست…… هر کس دیگه غیر خدا نمیتونه تکیه گاه خوبی برای آدم باشه تنها خداست که همیشه هوامون رو داره فقط باید باورش کنیم

    بهترین ها رو براتون آرزومندم

    در پناه خدای یکتا شاد باشید

    خیلی دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
  7. -
    مرجان دوست الهی گفته:
    مدت عضویت: 1474 روز

    سلام استاد عباسمنش عزیزم و مریم جانم🌹🌹🌹

    روزتون بخیر و خوشی و انشاالله سرشار از فضل و رحمت پروردگار 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    سلام دوستان عزیزم امیدوارم روز خوب و شادی تجربه کرده باشید🌹🌹🌹🌹🌹

    سلام دوست قدرتمندم ممنون که اومدی و از نتایج عالی خودت گفتی،انشاالله بیشتر از این در زندگی تجارب خوبی داشته باشی ، و مهاجرت سرشار از اتفاقات خوب و هدایت الهی رو براتون آرزومندم! مرحبا 👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏🌹🌹🌹🌹

    استاد در رابطه با واکسن اگر بخوام تجربه ی خودم رو بگم من از این لحاظ که شبکه های اجتماعی رو دنبال نمیکنم و فقط سایت شما رو دارم خیلی در رابطه با این اسم های واکسن ها و غیره آشنایی نداشتم فقط در فایلی که شما و مریم جان رفتید واکسن زدید که گفتید در آمریکا ( فایزر و مادرنا ) هست و شما فکر می‌کردید که بهتون فایزر میزنن و دیدید که مادرنا تزریق کردند و بعد که در موردش تحقیق کردید فهمیدید که این خیلی بهتر و گفتید بزارید که خداوند هدایت تان کنه اینا فقط اسم هستند! خداوند شما را به سمت اون نوع از واکسنی که خوبه هدایت میکنه!

    ما رفتیم به جایگاهی برای واکسن زدن و اونجا واکسن ( آسترازِنکا ) داشت و به ما تزریق کرد،مثل اینکه شبیه به همون فایزر هست و البته اینطور که من فهمیدم این هم در ایران کمیاب اما خب دیگه خداوند ما را براحتی به سمتش هدایت کرد!خدا رو شکر🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خداوند همیشه می‌خواهد ما را به سمت خوشبختی و ثروت هدایت کند اما ما باید اجازه بدهم!

    استادجان مباحثی که شما در رابطه با مسی گفتید که باید ما خودمان تسلیم خداوند باشیم و باید اجازه بدهیم که خداوند ما را هدایت کند!

    دقیقا هماهنگ شد همین مطالب اما کاملتر در بخش چهارم قانون آفرینش ۱ که من چندین روز دارم مداوم بهمراه تمرینات از نو انجامش میدم! خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم چه هماهنگی جالبی زمانی این قسمت از گفتگو بر روی سایت قرار گرفت که من دارم بخش چهارم قانون آفرینش رو گوش می‌کنم!مطمئنا نشانه ای برای من درون اش هست💌

    من اجازه میدهم خداوند مرا به مسیر صحیح و پر از نعمت و ثروت هدایت کند

    خداوند می‌خواهد صاحب همه چیز باشم،همه چیزهایی که دوست دارم و زندگی ام در این دنیا شکوفاتر میسازد

    خداوند منشا همه ی ثروت هاست و همه انسانها و اوضاع زندگی وسیله ای برای رساندن موهبت های الهی به من هستند

    خدا رو شکر که راه حل الهی به من نشان داده میشود

    استاد جانم در گفتگو با دوستان دوستمان زینب جان آمدند و در این باره گفتند که من رژلب ها رو درست میکنم اما اصلا نمیدونم که اینا چطور درست شدند چون همش ایرپاد داخل گوشم و دارم فایل ها رو گوش میدم و در اون فضا هستم!

    من خیلی این ویژگی رو تحسین کردم!

    اما در این دور روزه من دارم انار دانه میکنم و رب انار باهاش درست میکنم همش دارم قانون آفرینش تصویری که روی فلش و تلوزیون گوش میدم و خواسته هامو مرور میکنم اصلا نفهمیدم چطور این شصت و خورده کیلو انار ها دانه شد و من رب فوق العاده درست کردم! تازه الان خودم متوجه شدم که من زینب جان رو تحسین کردم که اینقدر بالذت کارشون رو انجام میدادن و فایل ها رو گوش میدادن و برای خودم هم رخ داد!پس چه بهتر که همیشه به صفات خوب آدما و هرچیز دیگری توجه کنیم و تحسین کنیم تا همون زیبایی ها رو به سمت خودتون هدایت کنیم!

    استادجانم و مریم جانم چقدر خوشحال شدم وقتی این خشکلا رو در این بهشت دیدم واقعا بهشتمون این موجودات را لازم داشت و چقدر حال و هوای پرادایس عوض شده با این حیوانات پربرکت!

    خدای من خیلی سالم و شاد و پرانرژی هستند!

    خدای من این بچه بز طلایی خشکلمون !چقدر پرانرژی و شادِ

    چقدر قشنگ گذاشت مریم جان نوازشش کنه!خدا رو شکر

    استاد و مریم جان خیلی دوستتون دارم🌹🌹🌹🌹سپاسگزارم از خداوند بابت وجود پرخیر و برکت شما در زندگیم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 85 رای:
    • -
      نفیسه گفته:
      مدت عضویت: 2108 روز

      سلام مرجان نازنینم

      واااقعا همت و انرژی بییینظیرت رو تحسین میکنم دختر تو واقعا یه کدبانو فوق العاده هستی که از هر انگشتش یه هنر میباره و هر روز یه هنرش رونمایی میشه

      دمت گرم بابا ۶۰ و خورده ای کیلو انار

      اون رب اناری که با دستای الهی و ارزشمند تو که همزمان با شنیدن پیغام های الهی درست شده باشه وااااقعا خوردن داره نوش جون خودتون و هر کس که روزیش میشه

      آفرین بهت عزیزم که انقدر اکتیو و هنرمند هستی واقعا قابل تحسینی

      عاااشقتم و برات بهتری ها رو آرزومندم💝💝💝

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        مرجان دوست الهی گفته:
        مدت عضویت: 1474 روز

        سلام نفیسه جان عزیزم💌

        امیدوارم حال جسمتون و روحتون عالی و در آرامش باشی💌

        سپاسگزارم مهربان از تمجید و تحسین ات💌خدا رو شکر

        چقدر خوب میشد اگر میتونستم به شما دوستانم و استاد و مریم جانم هم تقدیم کنم💌

        منم بهترین نعمتهای پروردگار رو در دنیا و آخرت برای شما می‌خوام انشاالله که در بهترین زمان و مکان به خواسته هات برسی💌

        دوستت دارم نفیسه جان زیبا❤❤❤🌹🌹🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    ابراهیم خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1366 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خدایا سلام شبت بخیر باشه.

    ای رب العالمین تو بر قلمم جاری شو

    من قدرت نوشتن که هیچ،حتی قدرت اینکه دونم درباره ی چی میخوام بنویسم رو هم ندارم.

    حدودا 2 ماه پیش تو محل کارم بعد از اینکه غذا خوردم رفتم و روی تخت دراز کشیدم که بخوابم، خدا بهم گفت بلند شو بریم قدم بزن با هم حرف بزنیم، گفتم من حرفی ندارم که بخوام باهات بزنم ،حسش نیست و امروز اگه حرفی بود با هم زدیم و چیزی نیست که بخوام از تو درخواست کنم یا با همدیگه حرف بزنیم،خدا خندید و با حالت تیکه پروندن گفت مگه تا حالا تو حرف میزدی!؟

    مگه تا حالا تو میگفتی!؟!؟

    اگه حرفی هم میزدی ،اون تو نبودی!

    من بودم که حرف می‌زدم حتی آنچه که تو از من درخواست میکردی!!

    شکرگزاری میکردی!!

    گفتم باشه و یه لبخندی زدم و پتو مسافرتی ام رو از روم برداشتم و شروع کردم به قدم زدن!

    گفت تو سال 1404 اتفاقای خوبی برات میوفته و خداوند چند مورد رو گفت که یادم نبود اما یه موردی بهم گفت که قلبم شاد شد با شنیدنش!

    گفت سال1404 تو عمو میشی!

    گفتم جدی!؟

    گفت آره!

    شب بعدش زنگ زدم داداشم و پدر مادرم گفتم همچین چیزی بهم وحی شد!

    و من این صدا رو میشناسم و ایمان دارم بهش که این اتفاق میوفته!

    الان که دارم این کامنت رو مینویسم، زن داداشم و داداشم که تو اتاق کناری هستن خیییییلی حال و احساسشون خوبه و خوشحالن!

    چون زن داداشم 2 ماهه بارداره!

    آره

    خدا راست گفت!

    خوبی!

    سلامتی!

    ببخشید یک ماهه خبری ازم نیست!

    یک ماهه باهات حرف نزدم و قدم نزدم

    ببخشید یک ماهه نگرانم و این نگرانی از شرک و بی ایمانی میاد اما تو که میدونی !

    تو که منو میشناسی !

    سرو تهم رو بزنن آخرش وبال گردن خودم و در خونه ی خودتو میزنم!

    تو این یک ماه

    ولش کن میخوام حالتو بپرسم

    خیلی دلم برات تنگ شد

    خیلی سختم بود بدونه تو

    میدونی چند روزه با تو قدم نزدم!

    میدونی چند روزه تو بغلت نخوابیدم!؟

    میدونی چند روزه اشک از شدت عشقت از چشام سرازیر نشد!

    میدونی چند روزه با همدیگه غذا نخوردیم!

    دلم برات تنگه!

    تو که میدونی من آدمه احساسی و وابسته ای ام!

    تو میدونی چقدر دوست دارم!

    میدونی اون روز به بابام چی گفتم!؟

    گفتم تو این یک ماه جدا از ابن مسائلی که برام پیش اومد زجرآور ترین موضوع زندگیم این بود که با خدای خودم خلوت نکردم!

    خدایا کجا بودی این چند مدت!

    میدونم تو داشتی همه ی کارامو انجام میدادی

    اما خوب منم آدمم!

    منم دل دارم!

    منم میترسم

    نگران میشم

    آدما رو قدرتمند میبینم

    نعمت هارو از طرف آدما میبینم!

    میگی چکار کنمَ!

    ای رب العامین!

    برس به ابراهیمت!

    برس که رسیدم به اونجا که سختمه!

    برس بم که رسیدم به حاله موسی که گفت هر خیری از تو بهم برسه ،من فقیرم!

    برس به ابراهیمت ‌که آتیش نمرود دامن گیرش نشه!

    برس به ابراهیمت که تو زندان بدخواهانش گرفتار نشه!

    برس بهم که محتاجتم!

    من تو این مدت جدا از عمرم و آرامشم، چیزی رو از دست دارم هم صحبتی و وقت گذروندن با تو بود تا این حاشیه ها!

    ای رب العالمین!

    وقتی سه تا ماشین محاصره ام کردن با 5،6 نفر آدم، تو بودی که نزاشتی کوچکترین آسیبی بهم برسه و کوچکترین مشکلی برام پیش نیاد!

    اونجا من کی رو داشتم جز تو!!

    وقتی 2 تا مامور پشت در خونه ام بودن و تا بازداشت من فقط 1 دستگیره ی در بینمون فاصله بود،تو اجازه ی ورود بهشون ندادی!

    و از من محافظت کردی و گفتی اجازه ی ورود ندارین !

    این آدم تحت حمایت منه!

    و مواردی که نمیخوام در موردشون بگم!

    اما تو بودی!

    تو هر لحظه تک این مدت بودی!

    اصلا ولش کن این حرفارو

    در مورد خودمون حرف بزنیم!

    این چیزا رو تو حل میکنی!

    چخبر!

    حالت خوبه!

    سلامتی!

    دنیات رو براهه!

    به قوله معین میگه که:

    با حسه عجیبی!

    با حاله غریبی!

    دلم تنگته!

    گله بی گلایه!

    بدونه گلایه دلم تنگته!

    یک مااااه!

    من بدونه تو!

    بدونه شوخی کردن باهات بگذره!

    بدونه ترسیدن از قدرتت بگذره!

    بدونه مشورت کردن باهات بگذره!

    چیه!

    چرا اینجوری نگام میکنی!

    دیر اومدم!؟

    باشه دیر اومدم که دیر اومدم میخوای چکارم کنی!

    الان که بعد از یه ماه اومدم در خونتو زدم میخوای بگی برو دیگه کارت ندارم!

    میخوای بگی برو همونجایی که بودی!

    میخوای بگی دیگه برام مثله قبل ارزش نداری و دوستت ندارم مثله قبلا!

    باشه من میرم !

    دیگه هم سراغتو نمیگیرم!

    دیگه هم باهات حرف نمیزنم. هییییچ درخواستی ازت نمی‌کنم تو بمون و دنیات!

    اما قبل از اینکه برم یه سوال دارم ازت!!

    کجا برم که تو رو نبینم!

    بهم بگو!

    من کجا برم که تو نباشی!

    تو همه جا هستی!

    من مگه جایی جز آغوش تو جای دیگه ای آروم گرفتم!؟

    مگه جز آنچه که تو بهم خوراک دادی چیز دیگه ای رزقم بود که بخورم!

    خدایا !

    یه چی بگم!

    به قوله شاعر میگه که:

    خسته تر از آنم که بگویم به چه علت…

    خدایا به تنگ اومدم

    بزار راست و حسینی بهت بگم!

    اونجایی ام که دستم به هیچ جایی بند نیست!

    حتی دستم نمیرسه که به ریسمونت چنگ بزنم!

    خدایا این روزا دستم نمیرسه که بخوام دستم رو سمتت دراز کنم!

    تو دستت رو سمته من دراز کن!

    خدایا تو مشکلم رو برام حل کن!

    تو سختی رو بر من آسون کن!

    تو منو برگردون تو آغوشت و در سریع‌ترین زمان ممکن و در بهترین حالت ممکن، بهترین هارو برام رقم بزن!

    تو از من مواظبت کن!

    تو قلبم و قلب خانواده ام رو آروم کن!

    پروردگارا!

    من هیییییچکس رو جز تو ندارم!

    تو تنها پناه و تکیه گاهمی!

    میشه یه سوال بپرسم!؟

    اگه تو بغل تو نخوابم کجا بخوابم که آرامش بگیرم!؟

    اگه تو بغلت گریه نکنم،کجا آغوش امن پیدا کنم واسه‌ی کردن!؟

    اگه از تو درخواست نکنم،از کی درخواست کنم جز تو که این قدرت رو داشته باشه که بهم کمک کنه!

    اگه با ایمان آوردن به تو قلبم آروم نشه، کی میتونه قلبم رو آروم کنه!

    یه چی بگم!؟

    انصافا!

    قسمت میدم به عزت و جلالت!

    خودت دلت برام تنگ نشد!؟

    خودت دلت تنگ نشد برا روزایی که با همدیگه قدم میزدیم !

    خودت دلت تنگ نشد برام که باهات قهقهه بزنم و با هم بخندیم!؟

    به عزت و جلالت قسمت میدم راستشو بگو!

    خودت دلت تنگ شد که با همدیگه غذا بخوریم!؟

    دستمو بگیر!

    ضعیف تر از اونی شدم که حتی بتونم به تو پناه بیارم!

    تو منو پناه بده!

    خیلی دلم گرفته!

    خیلی دلتنگم!

    روزام سخت میگذره!

    برس بم که از اون روزاست!

    به قوله خودم که وقتی ناچاره ناچار میشم یه جمله میگم و کن فیکون میکنی:

    بیا وسط اوضاع خرابه!

    خدایا !

    میدونی تنها دلخوشیم چیه!؟

    تنها دلخوشیم هزاران فرشته ات هستن که از پیش رو و از پشت سر ازمحافظت میکنن!

    من ایمان آوردم به تو!

    تنها دلخوشیم تویی که گفتی(آیا من برای بنده خویش کافی نیستم!)

    خدایا قبل از پایان امسال،قلبم رو شاد کن و آنچه که کوچکترین گرهی تو زندگیم ایجاد میکنه و سد راه ارتباطم با تو میشه رو از زندگیم حذف ‌کن.

    خدایا دوست دارم

    شبت بخیر

    خ

    دورت بگردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 121 رای:
    • -
      سعيده رضايى گفته:
      مدت عضویت: 2003 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      شاید باورت نشه ولی همین 5 دقیقه پیش داشتم به سعیده شهریاری می گفتم ابراهیم خسروی نیستش دلم براش تنگ شده. ان شاالله حالش خوب باشه و در فرکانس هدایت باشه.

      سلام عزیزم. سلام سبیل قشنگ!

      پاشو پسر سرتو بلند کن

      می دونی در محضر کی هستی؟

      می دونی اون حتی وقتی خوابی داره نوازشت میکنه و به قلبت احاطه داره؟

      می دونم که می دونی. فقط دلت تنگه. سینه ات تنگ شده و دلت می خواد از این پوست کهنه و زبر خارج بشی، پیله رو بشکافی و دوباره پروانه بشی.

      پاشو بگو یا الله. می دونی جمله طلایی تو این مواقع چیه؟

      فقط بگو الهی شکرت

      قبل از اینکه این کامنتت رو بخونم هدایت شدم اصلا به طرز عجیبی، به اون کامنتی که برام از لابی بیمارستان ابوذر نوشتی، می دونی من اون شبها و روزها تو چه حالی بودم؟ شاید از بیرون از خودم کسی نگاهم میکرد مظلومترین و قابل ترحم ترین دختری رو میدید که حق داره بشینه زارزار فقط گریه کنه. کسی که خدا نگاهش نمیکنه. مادرشو تازه از دست داده حالا بچه اش هم…. خواهرشوهرم بهم گفت وااااای خدایاااا این دیگه از کجا برات دراومد؟

      ولی حال دل من چی بود؟ همین حالی که تو داری، دلتنگی برای خدا مخلوط با امیدواری، یکمی ایمان با یه درصد بالاتری از احساس خوب.

      دلم تنگ بود ولی احساسم خوب بود. نمی دونم چطور توصیفش کنم.

      اونجا که حضرت موسی میگه، میترسم ساحران تکذیب کنند. خدا بهش میگه نترس انک بأعیننا تو جلوی چشممی.

      پس موسی میگه: رب اشرح لی صدری/ خدایا سینه ام را باز کن، دلتنگی ام را رفع کن، صبرم را زیاد کن، غمم را از بین ببر،،،، و یسّر لی أمری/ و کارم را برایم آسان کن،،، واحلُل عقدهً من لسانی/ و گره را از زبانم باز کن، منو گویا کن که حرفم رو رسا بزنم، سر صحبتم رو با خودت باز کن،،،، یفقهوا قولی/ که حرفم رو متوجه بشن، که حرفام اثربخش باشه، که مشکلم حل بشه.

      ابراهیم جانم اینهمه مدتی که مزّمّل شده بودی (برو سوره مزمل رو بخون) و فکر می کردی داری ضعیف میشی به اندازه یک عمر توحید انبار شده تو قلبت داشتی. می دونی چقدر ذخیره احساس خوب توی وجودت داشتی که می تونستی با یادآوریشون یواش یواش بیفتی رو دور سپاسگزاری؟

      یادته استاد می گفت نزدیکترین فرکانس به خداوند فرکانس سپاسگزاریه؟

      راهش اینه عزیزم. پاشو صورتتو یه آب بزن. تعهد بنویس هر روز بری باهاش قدم بزنی. با دلفینت خودتو سوار کن ببر دور دور، هوای اهوازم که الان عالیه. هی تو ماشین بلند بلند نعمتها و آسونیهای زندگیتو تکرار کن باور کن خییییییلی زودتر از اونکه فکرشو بکنی جواب میده.

      مردم به اندازه 6 ماه چربی اضافه ذخیره دارن، تو به اندازه 60 سال انرژی مثبت ذخیره داری.

      فقط یادت بیاد اون دختربچه خوشگل موفرفری که توی اون عروسی روستایی داشت می رقصید و می خندید. اون خود خدا بود که داشت بهت لبخند میزد.

      به یاد بیار و شکرگزار باش. همین!

      خودش به قلب خودت و خانواده ات آرامش میده و همه مسائل رو به طرفه العینی حل میکنه.

      خدای کُن فیکون کننده ما نه میخوابه و نه فراموش میکنه.

      همونطور که اون شب توی بیمارستان ابوذر نفس بچه منو برگردوند. همون شبی که تو پایین بودی. و چند بار دیگه هم….

      حالا با من بخون: وااای چه خووه شوِ مَهی پا تش چالَه، وااای تا خروس خون بخونیم بلال بلالَه…..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 68 رای:
    • -
      ساناز گفته:
      مدت عضویت: 1313 روز

      به نام خدای معجزه ها

      سلام اقا ابراهیم

      شبت بخیر و شادی

      هیچ معلومه کجایی

      گفتم ای وای که رفت حبس

      بازم خدارو شکر که سالمی و به لطف الله هنوزم تو مسیری

      خدارو شکر

      این اتفاقات این روزا هیچ قدرتی ندارن

      تنها قدرت محض جهان فقط خودشه اصلا نگران نباش و دل بسپار به خودش

      و این تضادهای این روزهات همش بازی مار پله هست همش وزنه 7 کیلویی هست که بعد از وزنه 5کیلویی اومده بدن تازه داره ابدیت میشه براش ی کم سنگینه

      هزاران درس تو این تضادها خوابیده

      جایی که ایمان و شیطان تو رقابت هستن

      یادت نره یدالله فوق ایدیهم

      خودش بلده چجور هموار کنه مسیر رو

      شما فقط سهم خودتو انجام بده

      اون سهم خودشو خوب بلده

      سهم خودت فقط

      ایمان

      توحید

      توکل

      حال خوب

      حس خوب

      استمرار

      استمرار

      استمرار

      ایمانت یادت نره حفظ بشه

      همین یکی دو روز اینده قهقهه میزنی برای این روزها و اتفاقاتش

      امید است همین روزها مجدد از خدایت و عشقش برامون بنویسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
    • -
      آرزو کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 503 روز

      کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿216﴾انصاریان: جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، وبسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ وخدا [مصلحت شما را در همه امور] می داند و شما نمی دانید

      از وقتی با سایت معنوی استاد اشنا شدم بچه هام هر وقت آیه از کتاب هدایت رو یه جا میشنون میگن مامان نشونه بخونش، امروز یه کارتون میداد آیه ای که براتون نوشتم رو دخترم صدام زد بخونمش

      نمیدونم شاید برای شما بوده چون قلبم من رو با یک احساس خوب دعوت به نوشتن کرد الهی شکررررر

      ●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●

      سلام سلام

      میدونید وقتی ایمیل کامنتتون برام اومدم همش میگفتم یوهووووووو یوهووووووو خدایا شکرت

      شاید باورتون نشه ولی من هر روز فکر میکردم به اینکه چرا شما نیستین حتی کنترل کردم یه وقت دستم نخوره کامنتای شما برام نیاد ،دیدم نه همه چی اوکیه و همش قلبی میگفت خدایا خودت هوای بنده هاتو داشته باش…

      تبریک میگم شروع مجددتون رو

      تبریک میگم عمو شدنتون رو

      تا سه نشه بازی نشه دعا میکنم یه اتفاق خوب خوب هم براتون بیفته و بازم تبریک بگم بهتون …

      میدونید کامنت شما من رو عجیب یاد دعای کمیل انداخت خیلی عالی بود خیلی عالی

      حتما یه بار بخونید خودتون می‌فهمید ،البته شایدم خوندیدن

      نمیتونم بگم صبور باشید و از این حرفها اما دعا میکنم و از نور آسمانها و زمین میخوام مثل یه بشکن بتونید ذهنتون رو کنترل کنید

      چرا که کنترل ذهن همه چیه

      از نور آسمانها و زمین میخوام قلب شما و خانواده تون رو شاد و خوشحال کنه.الهی امین

      الحمدالله رب العالمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      مهدیه گفته:
      مدت عضویت: 1053 روز

      سلام برادر عزیز و مهربون من

      من دیشب کامنتو خوندم و حسم گفت راجب خودم و تجربه ای که داشتم برات بنویسم

      من حدود دوسال و نیم یا سه ساله که با استادم

      حدود یک سال و نیم پیش من توی زندگیم به تضادی برخوردم که خودم فکر میکنم اون اتفاق سنگین ترین تضادی بود که من میتونستم تا لحظه ای که زنده هستم تجربه کنم یعنی اگر تا اخر عمرم هر تضاد دیگه پیش بیاد تو زندگیم مطمعنم به اون سنگینی و با اون حد از ویرانگری نخواهد بود

      یکی از عوارض اون تضاد روی من این بود که بدنم رفته بود روی یه حالتی که با کوچک ترین اتفاقی شروع میکردم به اب شدن یعنی نه تنها از لحاظ روحی بهم میریختم بلکه از لحاظ جسمی گوشت های بدنم و عضلاتم شروع میکرد به سرعت اب شدن یعنی توی فاصله یکی دو روز من چند کیلو وزن کم میکردم

      گذشت اوضاع من از همه لحاظ بسیار بسیار بهتر شده یعنی تقریبا تا حد خوبی با اون اتفاق به صلح رسیدم اما بدنم هنوز روی این حالت هست

      یک ماه پیش به یه تضادی برخوردم که به محض شنیدن اون خبر من دوباره شروع کردم به اب شدن یعنی خودم کاملا میفهمم از دورن دارم اب میشم

      حالم خیلی بد شد

      به محض اینکه توی خونه تنها شدم رفتم نشستم یه گوشه شروع کردم بلند بلند گریه کردن

      میترسیدم

      از اتفاق افتادن اون خبر میترسیدم

      در حین گریه کردن شروع کردم با خدا حرف زدن

      گفتم خدایا کمکم کن

      تو میدونی اگر این اتفاق بیوفته این دفعه کمرم میشکنه تو میدونی من میمیرم

      تو میدونی اگر این اتفاق بیوفته باید تمام ارزوهام دفن کنم زیر خاک

      التماست میکنم کمکم کن

      تو بهم رحم کن

      تو میدونی من نمیتونم

      همینجوری با گریه با خدا حرف میزدم و با التماس ازش کمک میخواستم

      وسط اون حال بد وسط التماس به خدا یه دفعه حرفای استاد اومد تو مغزم این جمله ها تو ذهنم مرور میشد

      استاد میگفت خدا یه سیستمه

      خدا دلش نمیسوزه برای کسی که تو گریه کنی اونم بگه اخی باشه نجاتت میدم

      خدا هموم چیزیو بهت میده که تو بهش دادی

      نمیخواستم اینو بپذیرم نمیخواستم به این حرف استاد در اون لحظه عمل کنم

      دوست داشتم بازم گریه کنم بازم به خدا التماس کنم میدونی اینجوری انگار ذهنم میگفت خب خدا این همه گریه کردی دلش به حالت میسوزه و میفهمتت یه کاری برات میکنه ولی اگر میخواستم در اون لحظه به حرف استاد عمل کنم انگار بار مسئولیت میاوردم روی دوش خودم یعنی انگار باید مسئولیته خودم و زندگیمو خودم به عهده میگرفتم اینجوری ولی با التماس به خدا انگار مسئولیت مینداختم گردن اون

      خیلی خیلی خیلی خیلی کار سختی بود اون لحظه غلبه به اون حالم و عمل کردن به قانون

      ولی غلبه کردم و توی همون حالتی که نشسته بودم شروع کردم با خودم حرف زدن گفتم استاد میگه خدا سیستمه پس اگر من بترسم و گریه کنم و اینجوری بهم بریزم چیزی عوض نمیشه که هیچ اوضاع بدترم میشه ترس بیشتر نگرانی بیشتر غصه بیشتر به من برمیگرده

      یه دفعه اون ایه معروف که استاد بارها تکرارش میکنن ومن خیلی دوسش دارم اومد تو ذهنم

      ((اگر بندگان من درباره من از تو پرسیدن بگو من نزدیکم من اجابت میکنم دعای درخواست کننده رو اگر واونا دعوتم رو بپذیرن و به من ایمان بیارم ))به این ایه فکر کردم و سعی کردم با این ایه و صحبت کردن راجبش با خودم خودمو اروم کنم

      گفتم مهدیه تا حالا شده خدا وعده ای بده بهش عمل نکنه ؟

      خیلی محکم و منطقی به خودم جواب دادم گفتم نه واقعا

      گفتم مهدیه تاحالا شده خدا دروغ گفته باشه ؟

      با اطمینان گفتم نه خدایش هر باور مخربی داشته باشم هر شرکی تو وجودم باشه این یه مورد مطمعنم که خدا محاله ممکنه دروغ بگه

      گفتم خب پس مگه تو ایمان نداری خدا محاله حرفی بزنه و بهش عمل نکنه پس گریه نداره غصه خوردن نداره التماس کردن نیازی نیست اصلا بابا خدا خودش گفته من اجابت میکنم دعای درخواست کننده رو اگر تو به خدا ایمان داشته باشی اگر خدارو باور داشته باشی میگی خب خدا خودش اینو گفته هداهم که وعدس حقه دروغ نمیگه که پس من درخواستم به خدا میگم اونم میگه چشم خدا نیازی نداره من گریه کنم نیاز نداره من التماس کنم اگر من به خدا ایمان داشته باشم اگر اونو قدرت محض بدونم دیگه از کسی نمیترسم میگم بابا من به خدا گفتم چی میخوام خداهم که اجابت میکنه دیگه چرا نگران باشم اون لحظه فهمیدم اون حرف استاد که میگن کسی که ایمان داشته باشه نمیترسه و حالش خوبه و ارومه واقعا یعنی چی اون موقع چشیدم این حرفو

      حالم بهتر شد باز یه جمله دیگه از استاد که توی یکی از قسمت های سریال سفر به دور امریکا گفتن فکر کنم قسمت ١٧۴ بود توی ذهنم مرور شد

      جمله این بود که استاد گفتن (( اگر یه زمانی اتفاقی رخ بده اگر من بتونم ذهنمو کنترل کنم و حالمو خوب نگه دارم و ایماننمو نشون بدم اون اتفاق به نفع من تموم میشه در نهایت همه چیز به نفع من تموم میشه و ورق برمیگرده ))

      نشانه ایمان داشتن به خدا چیه ؟ حال خوب داشتن اروم بودن یعنی ایمان داشتن به خدا، یعنی ایمان داشتن به اینکه خدا هست و دعای منو اجابت میکنه ) مرور شدن این جمله توی ذهنم که اگر ایمانمو به خدا نشون بدم در نهایت همه چیز به نفع من تموم میشه بینهایت قلبم اروم کرد

      از روی زمین بلند شدم گفتم حالا باید ایمانتو نشون بدی مهدیه خانم اون لحظه با تکتک سلول هام درک کردم که کنترل ذهن واقعا سخت کرین کار دنیاست اما به قول استاد کاره ما همینه و پاداش این کار بینهایت بزرگه

      هنوز یکم استرس داشتم که نکنه بشه اگر بشه چی میشه ولی اینا نجواهایی بود که میرفت و میومد دیگه حالم مثل قبل نبود اصلا

      بعد رفتم فایل های توحید عملی رو گوش میدادم و کارامو میکردم

      از اون حال بد رسیدم به اینجا

      بهتر شدن حالم و اروم شدنم باعث شد جسمم اروم بشه و قشنگ حس کردم بدنم دیگه اون حالت متلاطم نداره و دیگه از درون ارومم و بدنم اب نمیشه

      ٣ یا ۴ روز گذشت تو اون چند روزم نگرانی گاهی میومد اما من با خودم حرف میزدم کنترلش میکردم یه جمله دیگه ای که توی یکی از فایلا از استاد شنیدم این بود که شما نیاز نیست با کسی بجنگید نیاز نیست کسی رو توجیح کنید کسی رو راضی کنید شما سمت خودتون انجام بدید بقیه کارهارو بسپرید به خدا شنیدن این جمله ارامش منو بیشتر کرد چون من میخواستم برم با اون ادما صحبت کنم بگم من نمیخوام این اتفاق بیوفته ولی واقعیت این بود که اونا. حرفای منو نمیفهمیدن و اوضاع بدتر میشد

      برادر عزیز و دوست داشتنی من

      توی اون چند روز واقعا انگار من یه قدم برداشتم و یکم فقط یکم خودمو اروم کردم خدا دست به کار شد و هم واقعا به من ارامش باورنکردنی داد جوری که نتیجه هنوز مشخص نبود اما من اروم بودم با اینکه اتفاقی بود که گفتم اگر رخ میداد من باید تمام ارزوهام با دستای خودم دفن میکردم زیر خاک

      حدود ۴ یا ۵ روز بعد خوده اون ادمایی که من میخواستم برم باهاشون حرف بزنم و قانعشون کنم که اون اتفاق نیوفته خودشون بدون دخالت من بدون اینکه من کوچک ترین قدمی بردارم یه کلمه حرف بزنم جلوی اون اتفاق گرفتن و همه چی تموم شد

      تمام اینارو تعریف کردم که بگم من با چشمام دیدم اگر ایمانتو نشون بدی اگر اروم باشی اگر بتونی حالتم خوب نگه با ایمان به خدا نتیجه عوض میشه

      کسایی جلوی اون اتفاق برای من گرفتن که خودشون بودن که مبگفتن این اتفاق باید بیوفته ولی خودشون جلوشو گرفتن

      به یاده خودت بیار حرفای استادو

      الان وقتشه ایمانتو نشون بدی

      امیدوارم حرفام بهت کمک کنه برادر عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
      • -
        مجید بختیارپور عمران گفته:
        مدت عضویت: 960 روز

        سلام و درود بر مهدیه عزیز

        واااااای چقد از خوندن کامنت ابراهیم جان حال کردم وچقددد از پاسخ های دوستان در جواب کامنت زیبای داش ابراهیم که مشخصه چقد دوستش دارین و دوست داشتنیه بنده زیبای خدا و چقد از کامنت شما لذت بردم چقددددد به نکات بسیااااار زیبایی از حرفای استاد اینجا نوشتی دلم کرم شد ایمانم بیشتر شد چون منم مثل شما در دل تاریکی تضاد هستم اونم تضاد مالی و دیشب داشت خفم میکرد که خداروشکررررر جلوشو گرفتم با همین آموزه های ناب و توحیدی استاد و ممنونم ازت که این پاسخ زیبا از داستان زندگیت و گذاشتی تا هم ایمان داداشتون بیفزاید هم به ایمان منی که اینارو میخونم و امثال من دمتگرررررم خواهر خوبم دمتگرررررم که چقد پرقدرت تونستی از دل اون بی مسولیتی و حال خرابی و مظلوم نمایی اومدی بیرون با یاداوری حرفای کلیدی استاد که مفهوم همه این بود الخیر فی وما وقع و تمام یعنی هر اتفاق بدی که افتاد باید با ایمان به این آیه رفتار کنیم و ذهنمونو کنترل کنیم که پاداش این کار سخت بسیااااااار بزرگ هست منم دعا میکنم تا شما خواهر گلم که دلم و خیلی گرم کردی به ایمان خدا همیشه در آرامش و غرق آرامش درونی باشی و در امر کنترل ذهن بسیااااار حرفه ای بشین انشالله و روزی برسه هممون از زیبایی تضاد هامون بگیم که مارو بر قله های موفقیت رسوند ممنونم ازت خواهر خوبم مهدیه عزیز.

        دوستتون دارم که چقد داداشتونو دوست دارین داش ابراهیم قدر این خواهر برادرا رو بدون.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          مهدیه گفته:
          مدت عضویت: 1053 روز

          سلام به اشرف مخلوقات خداوند برادر مهربان و با محبتم

          خیلی ازتون ممنونم بابت این کامنت قشنگ و پر مهری که برام گذاشتین که چقدر خوندنش احساس خوبی بهم داد و در حین خوندن کامنتتون لبخند روی لبام نقش بسته بود چقدر از دیدن اون نقطه ابی کنار اسمم خوشحال شدم

          ممنون و سپاسگزارم بابت قلب پر مهر شما

          برادر عزیزم چیزایی که حسم میگه براتون مینویسم

          نمیدونم کجای مسیر هستین و چقدر روی اموزش ها تمرکز دارید اما اینو خیلی خوب میدونم که اگر این مسیر ادامه بدید اگر شروع کنید قدم هایی که الان در توانتون هست بردارید و با همین امکاناتی که الان دارید بهبود دادن زندگیتون شروع کنید در ها باز میشن و اتفاقاتی که نیاز دارید رخ میدن

          من در مسیر خودم به یه نتیجه ای رسیدم اونو اینجا بازگو میکنم

          فهمیدم مهم نیست که ما میگیم چی میخوایم مهم نیست اگر فقط توی دفترمون بنویسیم من میخوام به انقدر درامد برسم من میخوام فلان مسئله رو حل کنم اینا چیزیو رقم نمیزنه

          اما اون بلند شدنه و اون قدم برداشتنه با(ایمان به خدا با باور به اینکه میشه برای این همه ادم توی این سایت شده برای منم میشه یعنی این باور و ایمان داشتنه هم خیلی مهمه ) میتونه اوضاع درست کنه و اتفاقات رقم بزنه

          وقتی کامنتتون خوندم و به این فکر کردم که جواب بدم یاده یکی از بچه های سایت اقای افلاطون نوروزی افتادم و گفتم حتما راجبشون برای شما مینویسم ایشون ٢5٠ میلیون بدهکاری خودشون رو با استفاده از فقط فایل های رایگان استاد با عمل کردن بهشون پرداخت کردن و تازه بعدشم کلی درامد کسب کردن و خونه و ماشین و کلی امکانات برای خودشون فراهم کردن دیدن همچین شخصی ایمان در شما بوجود میاره خودباوری بوجود میاره این ایمان در شما به وجود میاره که وقتی اقای نوروزی تونسته پس منم میتونم این شرایطو درست کنم پس میشه و تمومه

          خوده من وقتی فکر میکنم به اینکه ایشون ٢5٠ میلیون بدهی با کار کردن روی فایل های رایگان پرداخت کردن و کلی هم پول ساختن متحیر میشم و انگار با دیدن این الگو کلی سطح فکری ذهنم بالاتر رفت که ببین میشه واقعا در هر شرایطی هستی زندگیتو درست کنی میشه به قول استاد در هر شرایطی که هستی در هر موقعیتی که هستی راهی هست که شروع کنی از همون جا اوضاع بهبود بدی

          روی فایل های رایگان کار کنید خیلی زیاد

          واقعا با تعهد و با تمام وجودتون برای بهبود زندگبتون قدم بردارید (با ایمان به خدا و با این ایمان که قطعا میشه )

          دوست داشتم ارزش فایل های رایگان بهتون یاداوری کنم و بگم ازشون قافل نشید به هیچ عنوان

          از خوندن کامنت های بچه ها در قسمت عقل کل قافل نشید به هیچ عنوان

          خوندن تجربیات بچه ها در عقل کل یه لقمه حاضر و اماده میده دست شما

          کلید هارو برای قدم برداشتن میده دست شما

          قلبتون پر از ایمان به خدا میکنه

          برادر عزیز و مهربان من

          شاید شما خودتون به تمام این نکات واقف بودید و بهتراز من میدونستید و عمل میکردید اما من اون چیزی که حسم گفت براتون نوشتم چون دوست دارم نتیجه بگیرید و دوست داشتم یاداوری کنم که قطعا درست میشه برای استاد درست شد برای اقای نوروزی درست شد زیر و رو شد برای هزاران نفر از بچه های سایت درست شده برای شما هم میشه به شرط اینکه

          عمل کنید

          عمل کنید

          قدم هارو بردارید

          قدم هارو بردارید

          و منتظر معجزه نباشید معجزه وقتی رخ میده در ها وقتی باز میشن که شما قدم برمیدارید

          یوسف اگر وایمیستاد پشت اون ٧ تا در و قدم از قدم برنمیداشت و میگفت خدایا کمکم کن خدایا نجاتم بده خدایا به دادم برس اون درها باز نمییشدن

          درها زمانی باز شدن که یوسف به هدایتش گوش کرد و هدایتش گفت به سوی در بگریز و یوسف قدم اول برداشت در اول باز شد قدم بعدی برداشت در دوم باز شد باز یوسف قدم برداشت در سوم باز شد

          یوسف برای نجات پیدا کردن راهی نمیدونست اما چون تسلیم بود راه بهش گفته شد و چون ایمان داشت به حقانیت خداوند و عمل کرد به هدایتش و قدم برداشت درها یکی پس از دیگری باز شدن

          تو داستان حضرت یوسف اون لحظه حضرت یوسف نمیدونست راه نجاتش چیه حضرت یوسف نگفت درها رو باز کن چون حضرت یوسف تسلیم بود و اماده قدم برداشتن بود خوده خدا بدون اینکه حضرت یوسف چیزی بگه بدونه اینکه خودش راهو پیدا کنه

          التماس کنه خواهش کنه

          خوده خدا راهو بهش نشون داد و در هارو باز کرد

          لازمه نجات پیدا کردن حضرت یوسف قدم برداشتن بود

          اگر حضرت یوسف وایمیستاد و میگفت نه دره بعدی چیکار کنم (فلان چیزو چیکار کنم فلان مسئله رو چجوری حل کنم و قدم برنمیداشت )هیچ راهی نشون داده نمیشد و هیچ دری باز نمیشد

          شاید باورتون نشه این تیکه از داستان حضرت یوسف اصلا تو هیچ کجای مغزم نبود که بخوام بنویسم اومدم کامنت تموم کنم یه دفعه این گفته شد منم نوشتمش

          امیدوارم کامنتم براتون مفید باشه

          راستی عکس پروفایلتون خیلی قشنگه از دیدن روی شما و اون بک گراند زیبا بسیار لذت بودم

          سرشار از ایمان به خدا و احساس خوب باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
          • -
            مجید بختیارپور عمران گفته:
            مدت عضویت: 960 روز

            سلام و درود بر خواهر گلم

            انشالله که حالتون خوبه و همه چی روبراهه برات دوست توحیدی من دمتگرررررم حال کردم لذت بردم این خدا هست که از طریق شما داره بهم میگه راهتو درست داری میری چون این روزها برای اواین بار در این دوسال خوردی که اینجام دارم 40روز تمرینم و بدون وقفه انجام میدم و این کامنت شمارو نشانه الهی میگیرم که راه ها دارن باز میشن این کامنت شما را تابلوی به نعمتهای عالی دارید نزدیک میشوید میبینم و از خوندن تمام کلماتش لذت بردم و راستی مرسی از روشن کردن چراغ آبی زیبا که خیلی لذت بخش بود برام وهمه عباسمنشی ها از دیدنش لذت میبرن دمتگرم.

            بله من خودم عاشق تمام فایل های دانلودی استاد هستم و تا حالا فکرکنم نزدیک به صدتا شونو گوش کردم سیو کردم و الانم یه پوشه درست کردم دارم فایل سه برابر کردن درآمد و آگاهی دوره راهنمایی دستیابی آرزوها و فایل تغییر آگاهانه کانون توجه رو توش قرار دادم بصورت تمرکزی روز و شب دارم گوش میدم و چقددددد خوشحالم که هنوز جز کتاب هیچ محصولی را نخریدم چون فهمیدم هنوز آماده نیستم و دارم با این فایل ها مدارمو بالا میبرم تا به وقتش بتونم محصولات و بخرم ازاونجایی که تو خیلی از کامنتای دوستان که میگفتن ما فلان دوره رو خربدم ولی هنوز نتیجه دلخواه مونو نگرفتیم یا یسری سوال ها و حرفا میپرسن که ازشون بعیده و میفهمم که اونا آماده نشده رفتن وارد مدار بالاتر شدن برای همین تکامل و طی نکردن نتونستن خوب روی محصولات زوم کنن و من اونموقع خداروشکر میکنم که شکر فعلا رو فایل های دانلودی هستم تا تکاملم و درست طی کنم و بوقتش برسم به محصولات تا اونموقع اون آگاهی هارو مثل جاروبرقی بخورمشون و قدرشونو بدونم با تمام سلولهای تنم اونارو دریافت کنم دمتگرم خواهرم که یاداوری کردی بهم که بیشتر قدر این فایل های رابگان و بدانم و میدانم خیلی زیادم میدانم اینا درسته رایگان ولی میلیاردها ارزش داره و استاد براش وقت و زمان طلایی شو گذاشت و بما هدیه داد اگه قدرشو ندونیم که دستمون به محصولاتش عمرا برسه مممونم ازت با که داستان حضرت یوسف و یاداوری کردین دقیقا درسته ایشون به سمت در بسته شده دوید تشنه فرار از دست شیطان و وصل شدن به او بود که اوهم به وعده اش عمل کرد و اعجاز ایجاد کرد و در قفل شده رو براش باز کرد حالا قفل های ما کجا و اون قفل کجا خدا اون و باز کرد اینا براش کاری نداره بله بقول شما خواهر گلم ما باید قدم برداریم و تشنگی نشون بدیم که بقول مولانای بزرگ میفرماید،،،؛

            آب کم جوی و تشنگی آور بدست تا به آب حیات دست پیدا کنیم

            ممنونم ازت دوست خوبم خیلیییی خیلیییی ممنونم که دومین بار دست خدا شدبن برای افزایش ایمانم خیرتو دریافت کردم مهربانی ات را دریافت کردم و ازت بسیااااار ممنونم متشکرم مهدیه عزیز زنده باشی

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      جواد گفته:
      مدت عضویت: 685 روز

      سلام ابراهیم جان چقدراست بردم از حرف زدنت باخداچقدر چشمام از اشک خیس شدچقدرتکون خوردم.اره منم احوال تورو دارم خدایا بیا وسط که اوضاع خرابه بیا وخودت درست کن من هیچ قدرتی ندارم من توانایی حل این داستانو ندارم هیچ کسی غیر از تو توانایی نداره خدایا این آخر سالیه دلمو شاد کن خیلی لذت بردم از نوشتت منم گاهی وقتا فراموش میکنم که با خدا قدم بزنم باهاش بخندم غذا بخورم فکر میکنم انقدر مشکلاتم بزرگه که حتی خدا هم نمیتونه از پسش بربیاد یا اینکه اصلا منو یادش رفته من اینقدر فقیرم که هر خیری ازش بهم میرسه نمیتونم بفهمم وهمه توانایی هارا میدم به آدما فکر میکنم که اونا باید درست کنن اونا زورشون میرسه غافل ازاینکه همه قدرت دست اونه اونه که داره جهانو اداره میکنه اونه که داره از همه چیزو همه کس مراقبت میکنه همه در پناه اونن فقط در صورتی که خودمون اجازه بدیم وبخوایم خدایا یه بار دیگه اومدم فارق از همه خطاهایی که داشتمو ودارم دستم بهت نمیرسه ولی تو دستمو بگیر یارب العالمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1902 روز

      سلام آقا ابراهیم.

      سال نو مبارک.

      چند باری از دلم رد شد که کامنتی ازتون نخوندم این مدت.

      امیدوارم در هر شرایطی هستین، بهترین باشه و براتون خیر و ارامش باشه.

      امیدوارم در سال 1404 بهترین ها براتون رقم بخوره همونطور که خودتونم نوشتین.

      شما هم عضوی از خانواده ی عزیز من در سایت هستین و حضور و کامنت هاتون برام عزیز و محترمه.

      امیدوارم در بهترین زمان کامنت زیباتون که پر از زیبایی و نکات مثبت و خبرهای خوب و توحیدیه رو بخونیم.

      در پناه ارحم الراحمین باشین همیشه.

      فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

      الهی شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      محدثه سادات موسوی نژاد گفته:
      مدت عضویت: 579 روز

      سلام اقا ابراهیم

      باورت میشه هروقت منم به تضاد برمیخورم کامنتای شمارو میخونم میتونم ذهنمو کنترل کنم و حالم بهتر میشه

      من از شما خیلی درسها گرفتم

      کامنتاتون خیلی کمکم کرد

      قلم روانتون

      پاک بودنتون

      حتی الانم به یک تضاد خوردم

      فرزند جدیدم هشت روزه بدنیا اومده

      زندگیم عالی همسرم عالی خانوادم عالی از لحاظ سلامتی خودم به تضاد بر خوردم اول با خدا یکم قهر کردم…

      همونجا تو ماشین شوهرم سوره ضحی رو گذاشت

      و خدا باهام حرف زد خدا گفت قسم به روز و قسم به ارامش شب که پروردگارت تورو رها نکرده و از تو خشمگین نیست……..

      الانم با گریه برات کامنت مینویسم و خوندن کامنتت منو یاد خدا انداخت

      خدایا شکرت

      لطفا زود برگرد پیشمون ️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2195 روز

      با درود و وقت بخیر خدمت شما آقا ابراهیم عزیز خودمون .. واقعا ممنون و سپاسگذارم برای همه ی کامنت های زیباتون . برای پاسخگویی های عالی در عقل کل .. برای آن سفرهای فوق العاده عالی تون که مدام در جریان سفر هاتون بودیم ..

      ولی هیچوقت سابقه نداشت که توی سایت حضور نداشته باشید . خیلی دلتنگ نوشته های شما هستیم .. کلا بچه های سایت همیشه کامنت های شما رو با عشق و لذت می‌خواندیم ولی مدتیع که خبری از شما نیست ..

      امید دارم مسایل تون با همکاری خداوند حل و فصل شده باشه و در این سال جدید 1404 تمام تضادها مسیر شما رو بسمت بهترین ها هدایت کرده باشه و سال پر خیر و برکتی رو شروع کرده باشید

      انشالله خیلی زود بیاید و داخل سایت بازم برامون بنویسید

      الهی آمین

      الهی هر کجا که هستید سلامت و تندرست و شاد و خوشحال باشید

      سال نو و سیزده بدرمون مبارکا باشه .

      الهی همیشه در مدار نور و عشق الهی باشید

      ممنون میشم که لطف خداوند شامل حالمون بشه و دوباره در مدار خواند کامنت های زیبای شما باشیم خدایاااا سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 960 روز

      سلام و درود بر داداش ابراهیم خوبم

      امیدم این هست هرجا که هستی غرق آرامش خدا باشی و غرق ایمان و حال دلت خوب باشه

      نمیدونم کی ایمیلتون برام باز شد من شمارو نمیشناسم و تا حالا کامنتتونو نخونده بودم الان رفتم تو ایمیل هام دیدم زیاد شد دیر دیر میرم سر وقتش یهو ایمیل شما چشمک زد اومدم توش واقعا حض کردم و خیلی لذت بردم هم از هم صحبتیت با خدا که زیبا نوشتی چقد حال کردم هم پاسخ آقا جواد عزیز و دیگر خواهرای گل ساناز جان سعیده جان و مهدیه خانم گل و آرزوی عزیز چقد لذت بخش بود و چقد به ایمانم افزود واقعااااا دمشون گرم که چقد دوستت دارن قدرشونو حتما میدونی کامنتت باعث شد دلم گرم بشه برای عبور از تضاد مالی که توش گیر کردم خیلی وقته هم گیر کردم ولی خداروشکررررر آرومم دلم به ایمانش گرمه

      ابراهیم عزیز از کامنتت فهمیدم قبلا مشکلات زیادی داشتی که خدایت ترا برای خودش انتخاب کرد اونجایی که گفتی مامورها محاصرت کردن فقط یک در و دستگیره بین شما جایل بود خدا اوتجا به همه گفت دست نگهدارین برین کنار این تحت حمایت و امان منه و این شد که تو جز خاصان خدا شدی پس خوشحال باش و همیشه اون روزها رو اون لحظه ای را که حتما قلبت داشت از جاش در میومد خدا رسید و بهت گفت نترس ابراهیم من نترس پس دیگه سعی کن ازش فاصله نگیری که شیطان قسم خورده هر لحظه در کمینه تا مارو تنها گیر بیاره به خدا پناه ببر هرچقدم سخت باشه بخدا پناه ببر شما که با تجربه تر از مایی داداش نبینم غمتوووو بنده خاص خدا چقد حرفات قشنگ بود چقد لذت بردم از کامنتت خصوصا اونجا گفتی خداجونم بپر وسط که اوضاع خیلی خیته اونجا که کفتی دل خانوادمو آروم کن اونجا که گفتی اینقد حالم خرابع که دستم بسمت دراز نمیشه خداجونم خودت دستتو دراز کن و دستمو بگیر ایمان داشته باش میگیره مگه نگرفته بود اگه اون دستگیره فشار داده میشد و درب باز میشد چی میشد که نذاشت اونجا دستت نمیرسید ولی خدا دستشو به سوی تو دراز کرد پس الانم میکنه فقطططط ایماااااان بقول خواهرمون بشین چندبار دیگه کامنتتو بخون شبیه دعای کمیل علی ع بود منم که اینو گفت دیدم درسته خلاصه شده دعای کمیل بود خیلی انرژی دعات خوب و عالی بود از اهواز جنوبی ترین مکان کشور به شمالی ترین مکان رسید این انرژی که منتشر ساختی از خودت داداشم دمتگررررررم حتما ازاین تاریکی نجات پیدا خواهی کرد هممون نجات خیر پیدا میکنیم همه برات آرزوی آرامش دارم آغوش گرم خدا محفل جان تو باشد ای بنده خوب خدا.

      دوستت دارم رفیق خوبم سبیلتم بهت میاد از شمال تا جنوب عشق برات میفرستم

      و در آخر از این پنج نفر دوست عزیز برادر و خواهرای گلم تشکر ویژه دارم بابت پاسخ های بی نظیرشون خصوصا مهدیه جان که از داستان تاریکی خودش گفته که چیجوری به دل ترس ها نگرانی هاش زده با ایمان زیبا و چه پاداشی گرفته از همتون عشقیا ممنونم که چقد مهربون و دوست داشتنی هستین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1726 روز

      بنام رب هادی و خدای آسانی ها

      سلام ب ابراهیم عزیزم،حالت چطوره؟ان شاالله ک عالی باشی

      چندروز پیش باخودم گفتم چرا خیلی وقته کامنتی از ابراهیم دریافت نمیکنم

      شاید درمدار کامنتهاش نیستم خلاصه دلم تنگ شده بود برای اون حس و حال شیرینی ک تو کامنتای قشنگت موج میزد

      و چقد زیباست این قانون فرکانس و قانون هدایت امروز حسم گفت بزن روی این فایل

      و اینو ببین،بعد از خوندن چنتا از کامنتا اسم قشنگتون و دیدم و پروفایل جدید تون

      دلفین کنار دریا ،و خورشید خیییلی زیباست خییلی حس عالی گرفتم ازش

      الهی صدهزار مرتبه شکرت

      خدایا شکرت چقد لذت بردم از کامنت قشنگت

      خییلی وقته ک اینجور چشام اشکی نشده بود چقد دوسدارم این حس و حال رو

      ی جاهایی حسودیم شد ب رابطه ای ک با خدا داری خخخخخ

      ی جاهایی ترسیدم ک نکنه خدا قهرش بگیره ،اونجا ک بهش گفتی من باهات کاری ندارم،حرفی ندارم

      بعد فهمیدم ک هنوز خییلی جای کار داره باورهام نسبت بخدا ، هنوز خدای مهربون جدیدم گاهی ازم ناراحت میشه،چشام باز اشکی شد

      میدونی من تازه دارم ب خدای قشنگم شکل میدم تو ذهنم هنوز کامل نشده ،ایمانم قوی نشده

      ولی چقد دلم تنگ شد اونجا ک گفتی

      خیلی دلم برات تنگ شد

      خیلی سختم بود بدونه تو

      میدونی چند روزه با تو قدم نزدم!

      میدونی چند روزه تو بغلت نخوابیدم!؟

      میدونی چند روزه اشک از شدت عشقت از چشام سرازیر نشد!

      میدونی چند روزه با همدیگه غذا نخوردیم!

      دلم برات تنگه!

      تو که میدونی من آدمه احساسی و وابسته ای ام!

      تو میدونی چقدر دوست دارم!

      فهمیدم ک چقد از اون حس و حال خوب ک همراه آرامشه مدتیه دور شدم و انگار خدا داشت بهم میگفت برگرد پیش من، تو آغوش من

      الهی صدهزار مرتبه شکرت عاشفتمممم رب قشنگم مرررسی بابت این باز شدن قلبم این حس زیبای شیرین

      خدایا میخوام تایم بیشتری تو هرلحظه ام این حسو تجربه کنم و وصل بشم بهت

      الهی صدهزار مرتبه شکرت

      ابراهیم نمیدونم در چ حالی هستی ، ولی اینو میدونم ک همه چی درست میشه

      خیلی راحت هم درست میشه

      از جایی ک فکرشو نمیکنی

      فقط بدون خدایی ک این کیهان واین همه دم و دستگاه با اون عظمت و خلق کرده و داره مدیریت میکنه

      خواسته ی تو براش ی نقطه هم نیست ،وقتایی ک ب آسمون نگاه میکنم ،ماه و ستاره ها رو میبینم ب یاد میارم ک تازه این آسمون هفتم هست ک اینقدررر بی انتهاست

      6 تا آسمون دیگه هم داریم

      میلیاردها کهکشان ک با چ سادگی داره هدایت میشه

      خواسته ی ما ک چیزی نیست

      م تنها خواسته ی ما،کل زمین با این گستردگی کنار بزرگترین ستاره ی کهکشان راه شیری ی نقطه اس

      ما ک دیگه وجودی نداریم چ برسه ب خواسته های کوچولومون :))

      مررررسی بخاطر وجود ارزشمندت رفیق قشنگم

      ب خدای قادر مطلق و عالم مطلق میسپارمت

      و اینکه عاشقتمممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      نفس آریان گفته:
      مدت عضویت: 1324 روز

      سلام دوست خوبم، ابراهیم کجایی خبری ازت نیست؟ چرا دیگه کامنت نمیذاری؟ من و بچه های سایت دلمون برات تنگ شده…. فراموشت نکردیم…. دلمون برای کامنتهای ناب و توحیدی ات تنگ شده… میدونم در شرف جدایی از همسرت هستی و درگیری…

      امیدوارم با خبرهای خوش برگردی و خوشحالمون کنی.

      امیدوارم هرجا هستی حال دلت خوب باشه و در سلامتی کامل باشی….

      راستی سیبیل اصلا بهت نمیاد، پروفایلتو دیدم ترسیدم…. خخخ

      عکس قبلی خیلی بهتر بود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حسن موسوی گفته:
      مدت عضویت: 675 روز

      سلام

      ابراهیم جان چقدر خالصانه با خدات حرف زدی وقتی شروع به خواندن کردم ناخوادگاه اشکم جاری شد از بس احساست در تک تک کلمه هات و نوشته هات قوی بود فقط میخوندم حس میکردم خودم هستم چقدر خوب تونستی راحت با خدات ارتباط برقرار کنی همونجوری که خودش گفته اگر دلت گرفت و گرفتار بودی و نبودی بیا ، حالا تو رفتی درست هم رفتی با این قدم برداشتنت ببین چندین نفر دیگر رو همراه کردی بعید میدونم با احساساتی که در ماها وجود داره کسی این جمله رو بخونه وصل نشه

      بیا وسط اوضاع خرابه

      یه جمله ساده ولی از عمق وجود ، خالص ، احساس نیازه در تمام ابعاده به خدا ، خدایی که تو اون لحظه جدای از هزاران خدای دیگه است که ما تو ذهنم ساختیم ، خدایی که فقط و فقط اونه که میتونه جپاب این درخواست رو بده ، خدایی که بالای همه خداهای ما واساده و جدای از خالق بودن ، انهم خالق تمام انچه که من به ان اگاهم و نااگاه ، رب و فرمانروای تمام عالم هستی است نه عالم هستی که من به ان اگاهم بلکه فراتر از چیزی که من حتی بتونم فکرش رو بکنم ، خدایا من رو دریاب خدایا من رو دریاب خدایا من رو دریاب خدایا من رو دریاب که تو تنها کسی هستی که میتونه منو دریابه خدایا شکرت که منو هدایت کردی به این فایل زیبا و این کامنت عالی

      خدایا شکرت به خاطر تمام دستانت

      ابراهیم جام ممنونم ازت به خاطر این همه احساسی که در این کامنت به من رسوندی با کار کردن روی خودت

      ازت ممنونم که خودت رو دوست داری و با دوست داشتن خودت داری جهانی بهتر و زیباتر می سازی داری جهانی لطیف تر می سازی با تکیه کردن به خدایی که قدرت به دستان اوست و بس

      خودت رو دوست داری و با دوست داشتن خودت به خدایی تکیه میکنی که تنها فرمانروای جهان هستی است خدایا شکرت

      استاد عزیزم از تو سپاسگزارم که با تمام توان و با عشقی این سایت و مکان مقدس رو مدیریت میکنی که اینگونه انرژی به ما میرسونی .

      خدایا شکرت خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      نفس آریان گفته:
      مدت عضویت: 1324 روز

      سلام ابراهیم دوست خوبم، از اینکه به کامنت قبلیم که برات نوشتم امتیاز دادی خ خوشحال شدم، حداقل مطمعن شدم که هنوز هستی و در سلامتی بسر میبری…. نمیدونم علت این سکوت و غیره فعال شدنت در سایت چی هست…. اما هرچه هست با شناختی که ازت دارم تو آدم شاد و پرانرژی بودی و همیشه کامنتهای بامحتوای عالی مینوشتی… اما الان که سکوت کردی،،، میدونم که قطعا اون انرژیت کم شده و حوصله نوشتن نداری… توی پروفایلت قرار بود اسفندماه بروزش کنی اما اونم یادت رفته….

      به هرحال اگه صلاح دونستی بیا و از احوالات خودت خبری بهمون بده…. راستی از دلفین چه خبر؟

      امیدوارم هرجا که هستی در احساس خوبی باشی… تو ابراهیم خدا هستی قطعا احساست باید خوب باشه. به خدا میسپارمت.امیدوارم بهترینها برات رقم بخوره عمو ابراهیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2195 روز

    قسمت ۴۸

    گفتگو با دوستان در کلاب هاووس

    الخیر و ما فی وقع

    مبحث توحید بزرگترین مبحثی است که دوست دارم فقط از این موضوع صحبت کنم .

    بقول استاد عزیز ی وقت هایی هست که آدم دوست داره در همون موقع و در اون لحظه به خواسته هاش برسه ولی در زمان دیگه ای به اون خواسته اش رسیده و دقیقا این زمان درست ترین زمانی است که میشد بخواسته امون برسیم..

    و دقیقا یعنی هدایت شویم به زمان درست و مناسب و مکان درست و مناسب و در شرایط درست و مناسب که این یعنی تسلیم بودن و توحیدی بودند و خودمان رو سپردن وبخداوند…

    من از اون آدم هایی بودم که از اون بالا ها با کله افتادم زمین و همه چیزهامو از دست دادم .. بعضی از دوستان در کلاب هاووس به موضوعات خاصی اشاره میکردند… بعضی ها در مورد مبحث سلامتی گفتند بعضی ها در مبحث بیزینس و شغل و پیشرفت هاشون بعضی ها در مورد اعتماد بنفس و بعضی ها در مورد تنهایی هاشون بعضی ها در مورد خدا شناسی و شناخت خداوند واقعی و بعضی ها درمورد خودشناسی و کلا تغییرات وسیعی که در هر یک از این موارد تکاملشونو طی کردند و به جاهای خوب خوب رسیدن ولی من اگر بخوام در کلاب هاووس صحبت کنم نمیدونم از کدامیک از این مباحث صحبت کنم چون آنقدر در همه ی زمینه ها چک و لگد خوردم که توضیح هر کدامش خارج از صحبت هستش ولی دوست دارم چکیده ای از این هدایت ها مو اینجا بنویسم و شاید برای دوستانی که تازه وارد این سایت شدند نشونه ای از هدایت پیدا کنند ..

    اول از هر چیزی باید از خداوند تشکر کنم برای تمام اون تضادهایی که در زندگیم بواسطه ی افکارم بوجود آمده بود و این تضادها مسیر منو بسمت هدایت های الهی هموار کرد یکی از این هدایت های بینظیرم همین آشنایی من با استاد عباسمنش بود ..

    داستان از اون موقعی شروع شد که بعد از از دست دادن همسرم و بعدش جابجایی و تقسیم ارث به پسرم و جابجا شدن از منطقه ی امن زندگیم و جابجایی و تغییر مکان به شهر دیگر تا یک مدت اوضاع بد نبود ولی بعدش پسرم اموال و ارث پدری شو با نادانی هاش از دست داد وبا یک زن عقد کرده به من پناه آورد و در همین گیر ودارها با پسرم به تفاهم رسیدیم که کار خانه قارچ راه اندازی کنیم البته ایشون در این زمینه تخصص داشتند و من هم جسته گریخته در این حوزه کار کرده بودم .. بماند که چه مسیری رو رفتیم و بعد از مدتی خودمون یک کارخانه قارچ راه اندازی کردیم و مشغول شدیم ولی بعد از مدتی کارها خراب شد و افتادیم به قرض قوله و چک وچال بازی وپسرم هم تولیدات قارچ رو چکی میفروخت ( البته بدون اینکه به من اطلاع بده) کلا چک ها پاس نمیشد و از این طرف ما هم به ورشکستگی رسیدیم و طوری شد که تمام زندگی و چهار تا ماشین و باغ و هر آنچه که داشتیم و از دست دادیم و پسرم هم از شرمندگی ناپدید شد و کلا همه رو مقصر میدونست و جواب قانع کننده ای برای این اوضاع نداشت .‌

    خب داستان منم از این به بعد هر روز و هر روز بد و بدتر میشد .. حتی حقوق دریافتی شوهر خدا بیامرزم هم در بانک بلوکه شد بخاطر قرض و وام و بدهی ها .. و جوری شد که پول یک نان سنگک که هزار تومان بود رو نداشتم.

    تمام لوازم رو فروختم و چیزیهای مخصتری هم که داشتم در انباری های همسایه ها جا دادند و خودم هم بمدت هشت ماه با مقداری لباس وچمدان رفتم منزل خواهرم در کرج.. خب این از وضع مالی و پولی من

    از وضع سلامتی بگم که کلا درب داغون شده بودم.. تاندول دست راستم آسیب دید

    از قبلش هم افتاده بودم زمین تاندول زانوی سمت راستم آسیب دید و بعد از یک مدت دیگه دوباره افتادم زمین شانه سمت چپم آسیب دید .. ( لطفا بهم نخندید ) مثل این دست و پا چلوفتیها مدام آسیب جسمی بهم وارد میشد.. از اعتماد بنفس نگم که اصلا نداشتم .. احساس قربانی بودن و سرخوردگی و بی ایمانی همینطور بیداد میکرد در مورد توحید و خداشناسی هم که منفی صد درجه شده بودم چون فکر میکردم خدا اون بالا بالاهاست و منو نمیبینه و هر روز زجه میزدم و منتظر بودم یک دست نجات دهنده بیاد و منو از این وضعیت نجات بده .. دوستانی مولتی تیلیاردر داشتم که همه بهم پشت کردند فقط هر چند وقت یکبار بهم زنگ میزدند که فقط ببیند چقدر حالم بده تا بیشتر حالمو بد کنند . بعضی هاشون هم که یک قول هایی میدادند و میرفتند و پیداشون نمیشد و حتی جواب تلفن منو هم نمیدادند .. بماند که تمام اینها گذشت ..

    من قبلانا کتاب قانون توانگری رو خونده بودم و یک چیزهایی از قانون جذب رو میدونستم و یک آگاهی هایی داشتم قبلانا در یک حدی مطالبش رو انجام میدادم و به همون اندازه ها نتیجه میگرفتم ولی بعدها رها کردم …

    بقیه ی داستان زندگی من از اینجا شروع شد که در منزل خواهرم فرصتی برام پیش اومد که روی خودم کار کنم البته هنوز گوشی اندروید نداشتم و فقط توی تلگرام بودم . همش از خداوند میخواستم که یک راه نجاتی پیدا کنم .. از اینور و اونور با استاتید موفقیت آشنا شدم و هر کسی یک راه حلی و قانونی رو توضیح میداد ومنم انجام میدادم ولی درون قلبم زیاد باور نداشتم تا اینکه خداوند هدایتم کرد …

    یک روز خواهرم بهم گفت توی گروه بازنشستگان بانک یک استادی رو براشون فرستاده شده بهم گفت تو که اینقدر دنبال این مباحث هستی بیا اینارو نگاه کن … و برام سه فایل چگونه در آمد خود رو در یکسال سه برابر کنید رو از استاد عباسمنش فرستاد .. دقیقا ۲۵ مرداد سال ۹۷ بعد ظهر

    یعنی من دیگه نفهمیدم چطوری و چه وقت چیکار کردم … همان موقع رفتم دفتر و قلم آوردم و تمرین های استاد رو شروع کردم .. اینکه یک تعهد نامه نوشتم و بعدش مدام سعی میکردم در اون اوضاع حالمو خوب کنم . به نکات مثبت توجه کردم و سعی کردم مدام به احساس خوب برسم و مدام با هند فری به حرف های استاد گوش کردم از کانال های تلگرام استاد رو پیدا کردم و همینطوری شبانه روز فقط و فقط وفقط به فایل های استاد عباسمنش گوش دادم و شبها تا صبح هندز فری توی گوشم بود

    در خواب و بیداری .. قلبم گفت همینه.. همین راه رو ادامه بده

    و من هدایت شدم

    هدایت به بهترینع بهترین ها

    ریسمان نجاتمو پیدا کردم

    از اون دره های تاریکی پله ها رو یکی یکی اومدم بالا .. چک هام پاس شد.. حقوق شوهر خدابیامرزم از بلوکه بانک خارج شد و بعد بکمک خواهرم یک گوشی هواووی اندروید خریدم و بعدش رفتم توی یوتیوپ فایل های استاد عباسمنش رو پیدا کردم وتمام فایل های هدیه ی استاد رو پیدا کردم و مدام گوش دادم…. الان که اینها رو مینویسم اشک شوق میریزم فقط از خداوند ممنون و سپاسگزارم که هدایتم کرد .. هدایت بسمت کسی که راه درست زندگی کردن رو بمن یاد داد ..

    وقتی فایل های فقط روی خدا حساب کنید رو شنیدم و دیدم و فایل های حُزن در قرآن استاد رو شنیدم دیگه تغییرات اساسی من شروع شد … هنوز که هنوزه وقتی اون فایل های قدیمی استاد رو میبینم انگار اولین باره که میبنیم وهمینطوری اشک میریزم و اشک میریزم ..

    فایل های مصاحبه با استاد

    فایل های در پرتوی آگاهی .. راستی وقتی این فایل های در پرتوی آگاهی رو شنیدم فهمیدم که من توانایی بدست آوردن سلامتی ام رو دارم و باز شروع کردم روی سلامتی ام کار کردن و با همین فایل ها سلامتی جسم و روحمو بدست آوردم .. باور کنید دوستان من برای سلامتی تاندول های دست و پام فقط روی خودم و سلامتی ام کار کردم.. در صورتی باید جراحی میکردم و یا پزشک میگفت مداوای طولانی مدت لازم دارم فقط یکبار بخاطر درهای شدیدی که داشتم به پیشنهاد خواهرم رفتم دکتر تا مسکن بهم تزریق کنه و قرص های مسکن خوردم اون هم یک مدت خیلی کم .. چون من اصلا با قرص واین حرفا میونه ای خوبی ندارم .. ولی با گوش کردن اون فایل ها به بهبودی کامل رسیدم و الان هر روز ورزش و یوگا و پیاده روی میکنم البته رعایت میکنم که زیاد به خودم فشار نیارم ولی واقعا حالم عالیع و خدارو شکر گزارم خُب این هم از بحث سلامتی که خدارو شکر به این خواسته ام رسیدم .. حتی ۲۰ کیلو از وزنم رو کم کردم و با قدرت ذهنم توانستم به اندام ایده آلم برسم و الان بیشتر گیاه خواری میکنم و لبنیات و پختنی و سَبُک غذا میخورم نه اینکه قصدا این کار ها رو میکنم بلکه بدنم خودش بهم میگه چی بخورم و اصلا روی برنامه ی خاصی برنامه ریزی خاصی ندارم بلکه سیستم غذایی وجسمم تغییر کرد و گاهی گوشت و مرغ و ماهی .. بطور کلی در همه ی موارد تغییر کردم ..

    خُب خدارو شکر به لطف آموزه های استاد عزیزم مسیر تکامل من فوق العاده عالی در مبحث سلامتی پیش رفت و تکاملی در این مسیر پیش رفتم

    به توصع استاد عزیزم خیلی چیزها در زندگیم حذف کردم..

    بخصوص TV و ماهواره رو بطور کلی از زندگیم حذف کردم

    بعد از اینکه چند ماهی با فایل های استاد پیش رفتم کم کم اوضاع بهتر شد و من تونستم یک خانه ی خوب دو خوابه با بهترین امکانات رفاهی با دو تا آسانسور در طبقه ششم با یک ویوی عالی که میتونم آسمان خدارو براحتی ببینم طللوع صبح رو دارم وخیلی از دیدن طلوع خورشید لذت میبرم … اجاره کردم و وسایلمو از انباری های همسایه ها نجات دادم .. و بلطف این پندمیگ در خلوت گزینی تنهاگزینیم هام بیشتر از همیشه روی افکارم کار کردم و مهمتر از همه ی اینها در مدار آرامش و آسایش هدایت شدم .. از هر لحاظ به آرامش واقعی هدایت شدم جوری این آرامش و آسایش رو بدست آوردم که خیلی ها بهم میگن خوشبحالت چقدر آرامش داری .. خوشبحالت چه جای خوبی زندگی میکنی و از هیاهو دور هستی .. خوشبحالت برای خودت تنهایی زندگی میکنی و راحت هستی هر وقت دوست داری میخوابی هر وقت دوست داری بیداری از طرف دیگه میاین ایراد میگیرند تو چطوری بدون TV و ماهواره زندگی میکنی و حوصله ات سر نمیره ؟؟ منم میگم برنامه هایی رو که دوست دارم رو خودم انتخاب میکنم و میبنم و استادم فیلم ها و سریال های بینظیری رو توی سایت میذاره که میبینم و مشغولم با این ها و توی سایت فعالم و خلاصه یک نگاه تعجب انگیزی به من میکنند که انگار واقعا من با همه ی جامعه فرق میکنم که البته چقدر خوبع که اینطوری بهم فکر میکنند ..

    کلا از بدنه ی افکارهای جامعه جدا شدم..

    خُب خدارو شکر که این هم از خلوت گزینم که فوق العاده لذت میبرم از این سبک زندگیم و خدارو شکر احساس ارزشمندی و لیاقت و عزت نفس در من بیشتر از همیشه شده و با احساس خوب اتفاق های خوب بیشماری رو تجربه کردم مسافرت های خوب جشن های خوب رو داشتم ….

    و در مورد روابطم که واقعا خدارو شکر از هر لحاظ بهتر شدم .. طبق گفته های استادم کسانی رو که توانستم با جسارت از زندگیم حذف کردم و کسانی رو که نمیتونستم حذف کنم جهان هستی خودش این کار رو براحتی برام انجام داد .. با خانواده و دخترم روابطم عالی شده .. حتی همسایه های فعلی ام از اون همسایه های خانه ی قبلیم فوق العاده عالی هستند وخوشحالم که این همسایه های فوق العاده عالی رو دارم .. از میان تمام دوستان قدیمی ام فقط با یکی دوتا از دوستان

    هم فرکانس در ارتباط هستم البتع دوست و آشنا زیاد دارم ولی فقط در حد یک سلام و احوالپرسی آن هم در فاصله ی زمانی زیاد… فقط با پسرم هنوز هیچ ارتباطی ندارم و این موضوع رو بدست خداوند سپردم و تسلیم هدایت های خداوند هستم و بقول استاد هر وقت زمانش برسه در زمان مناسب روابطمون بهبود میبخشه و هیچ عجله ای برای ارتباط بر قرار کردن با پسرم رو ندارم چون باید در مدار و فرکانس هم قرار بگیریم تا جهان هستی خودش این روابط رو با بهترین شرایط برامون ایجاد کنه…

    وقتی بحرف های استاد در این قسمت از کلاب هاووس گوش دادم به گذشته ام بیشتر توجه کردم ..و فهمیدم که دقیقا استاد درست گفتند که بعضی از خواسته هامون در این زمان ممکنه بحقیقت بپیونده و شاید صلاح نبود که آنموقع ها بخواسته مون برسیم..

    . الان میفهمم که اگر اون زمان ها اون دوستان مولتی تیلیادرم بهم کمکی نکردند و در اون دوران بحرانی تضادهایم کاری برام انجام ندادند باید خیلی خیلی از خداوند ممنون وسپاسگزار باشم .. چون با اون تضادها ها من هدایت شدم به استاد بینظیری که خودشناسی و خداشناسی رو به من آموخت ..

    اگر اون زمان به یک نان و پول یک نان محتاج نمی شدم .. الان بلطف آموزه های استادم قدر شناس و شاکر خداوند نمیشدم

    خداوند با اون تضاد ها به من قدر شناسی از نعمت دانستن رو آموخت و هدایت شدم به یک استاد عزیزی که شکر گزاری در تمام ابعاد و لایه لایه های زندگیم رو بهم آموزش داد .. جوری که یک لیوان آب رو آنقدر ازش تشکر و قدردانی میکنم که یادم میره تشنه بودم و یک تخم مرغ پخته و یا یک میوه ای مثل سیب و یا هر چیزی رو اول بوس میکنم و تشکر میکنم برای این نعمتی که دارم … خدارو شکر آنقدر نعمت و برکت و رحمت از در و دیوار خانه و زندگی ام وارد زندگیم شده که از تعجب اشک شوق میریزم و درهایی از نعمت و برکت بوفورر در زندگیم جاری شده و در شرایط و روابط افرادی هدایت شدم که فرشتگانی از هزاران دستان خداوند برای کمک به من در زندگیم فرستاده شده اند

    و آمدند..

    یاد گرفتم دفتر شکرگزاری مو هر روز و شب بنویسم و شکر گزاری کنم

    یاد گرفتم دفتر اهداف داشته باشم و همیشه در مسیر دریافت و جذب خواسته هام باشم

    یاد گرفتم هرچی پیش آمد خوش آمد گویی کنم

    یاد گرفتم فقط و فقط به زیبایی ها و نکات مثبت توجه کنم و قدر نعمت هامو با شکرگزاری کردن بیشتر بدونم

    با استادم خدا شناس واقعی شدم

    با استادم یاد گرفتم شرک نورزم و فقط توحیدی عمل کنم و هر آنچه رو که میخوام و درخواست دارم فقط از خودش بخوام

    خدایااااا شکرت که بسمت بهترینع بهترین ها هدایت شدم بسمت کسانی که بهشون نعمت داده شده نه راه گمراهان و غضب شدگان

    خدایاااااشکرت

    خدااایا هدایت م کن که در این مسیر ثابت قدم بمونم و هر روز بیشتر و بیشتر و بهتر به اهداف توحیدی مون هدایت شویم

    خدایاااا این سایت عزیزمون رو بسمت بهترینع بهترین ها هدایت کن چون سکان این کشتی با سرنشینانش و نا خدایش که استاد عباسمنش هستش در دستان توانمند الهی توست خدایااااا شکرت برای این آرامشی که هر روز بیشتر و بیشتر و قشنگتر برام رونمایی میشه..

    در حال حاضر موفق شدم شش جلد از کتاب های رویاهایی که رویا نیستند رو خریداری کنم که البته یک جلدش از طرف سایت اهدایی بود ه و همینطور کتاب چگونه فکر خدارو بخوانیم رو از محصولات تهیه کردم و به امید خدا در مسیر تکامل بیشتر به خرید دیگر محصولات ارزشمند استاد عزیزم هدایت خواهم شد..

    خدارو شکر با همین فایل های اهدایی استاد اصلا نمیگم رایگان چون فوق العاده ارزشمنده به این همه دستاورد ها رسیدم و مسیر تکاملی ام رو در همه ی زمینه ها طی کردم و اگر بخوام رشد و پیشرفت های دیگری رو بگم نیاز به تکامل بیشتری دارم ولی خدارو شکر در همه ی زمینه ها موفقیت چشمگیری بدست آوردم و بنظر خودم این مسیرهایی که برای هر کدام از این تضادهایم پیمودم برای من موفقیت چشمگیری بوده و اصلا در اون زمان فکر نمیکردم که بتونم از اون تاریکی ها نجات پیدا کنم و با دیدن این نور الهی و نور روشنایی از طرف استاد عزیزم مسیر رو برام روشن و روشن تر کرد

    استاد عزیزم از همین فاصله های دور ولی با قلبی نزدیک دستان شما رو بگرمی و صمیمانه و با عشق میبوسم که چراغ راه هدایت من و امثال من شدید .

    برای این دوست عزیزی که که انروز در قسمت ۴۸ گفتگو با استاد در کلاب هاوووس صحبت کردند بهترینع بهترین ها رو در زندگی و در مهاجرت شون آرزومند

    الخیر و ما فی وقع

    مممون و سپاسگزارم

    خدااایااااا سپاس سپاس سپاس

    ❤❤❤❤🙏🙏🙏🙏🙏🙋‍♀️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 147 رای:
    • -
      نفیسه گفته:
      مدت عضویت: 2108 روز

      سلام رویای نازنینم

      شما بییییینظیرید واقعاً از ته قلبم تحسینتون میکنم

      شجاعتتون امیدتون ایمانتون نگاه زیباتون سپاسگزار بودنتون وااااقعا قابل تحسینه

      این صداقتتون در نوشتار واقعاً قابل تحسینه

      این درک زیباتون از الخیر فی ما وقع قابل تحسینه

      واقعاً خیلی زن قوی و شجاعی هستید که تونستید راهتون رو از اون ظلمات پیدا کنید و به ریسمان الهی چنگ بزنید و به این نور برسید

      این واقعا جای شکرگزاری داره این احساس های خوبتون

      این تسلیم بودنتون در مورد روابطتون با پسر عزیزتون واااااقعا قابل تحسینه

      این حال خوبتون و تعهدتون در موندن در مسیر و فاصله گرفتن از آدمهای گذشته اتون وااااقعا قابل تحسینه شما بیییینظیرید

      الگوی یه زن مستقل و شجاع و توحیدی و قوی هستید

      خدارو شکر گزارم برای حضورم در کنار همچین عزیزانی

      خدارو شکر میکنم که انقدر قشنگ ما رو هدایت کرد از ظلمات به نور

      برای تک تک لحظاتتون شادی و آرامش و غرق در نور و نعمت الهی شدن رو آرزومندم

      شما واااقعا لایق بهترین ها هستید

      💝💝💝

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      خدیجه شریعتی گفته:
      مدت عضویت: 1953 روز

      سلام رویای عزیز و نازنین من

      دوست خوب و قدرتمندم عاشقتم که اینقدر نتایج عالی داشتی و چقدررر از خوندن کامنتت لذت بردم و چقدر بیشتر برام تحسین برانگیز شدی. بینهایت تحسینت می کنم خواهر نازنینم که در تمام قسمتهای زندگیت تغییرات زیبایی رو خلق کردی، این تسلیم بودن و سرسپردگیت در مورد رابطه با پسرت رو تحسین می کنم و ایمان دارم که در بهترین زمان اون اتفاق قشنگه برات میوفته، از تک تک جملاتت درس گرفتم و مطمئنم انرژی و قوت قلبی که با کامنت قشنگت به من و دوستان دیگه مون میدی به زیبایی به زندگیت وارد میشه.

      از خدا میخوام که بهترینهای دنیا و آخرت رو به زندگیت بباره. عاشقتم و از خوندن کامنتهات بینهایت لذت میبرم😍🙏❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      بهاره صرام گفته:
      مدت عضویت: 1231 روز

      خداروشکرش فقط میتونم همین و بگم برای شما برای حال خوش شما ، برای حال قشنگی که الان دارید ،خداروشکر که من هم اینجام این پیام هاش قشنگ و توحیدی شمارا میخونم و یاد میگیرم و لذت میبرم ،

      خداروشکرش برای تمام شدن اون همه تاریکی های زندگی شما و پیدا شدن نور خداوند توی زندگیتون

      مطمعن باشین که با ارامشی که توی وجودتون به وجود اومده پسرتون به قشنگ ترین شکل ممکن کنار شما برمیگرده و باهم از زندگی لذت میبرید 😌💕

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2195 روز

        سلام بهاره قشنگم ممنونم برای اینکه کامنت منو خوندی و ممنونم که دعاهای قشنگ قشنگ برام فرستادی خداروشکر بقول استاد عزیزمون الخیر و ما فی وقع 🌹🌹🌹🌹💐💐💐🙏🙏🙏🙏

        البته اینقدر باید روی افکارم و باورهام کار کنم که در مدار درست و مناسب هدایت بشم برای تمام موارد زندگی ام چون من در همه ی زمینه های زندگیم دچار تضاد شدم و برای درست شدن همه موارد باید یکی یکی روی هر موضوعی کار کنم تا باورهای درست و مناسبی رو ایجاد کنم اولین کاری که باید همیشه و همیشه انجام بدم شکرگذاری برای داشته هام هستش و بعدش احساس مو خوب نگه دارم تا اتفاقات خوب برام رقم بخوره و اینو مطمعن هستم که خداوند دستان قدرتمندشو برام میفرسته و دست منو میگیره و میبره به مسیرهای درست و مناسب به مسیرهای خوشبختی و سعادتمندی به مسیرهای سلامتی و تندرستی کامل جسم و جان و روح و روانم به مسیرهای موفقیت و امنیت به مسیرهای روابط درست و مناسب و روابط عاشقانه و به مسیرهای پول و ثروت و نعمت و برکت و رحمت های الهی خودش خدایاااا شکرت که دوستان فوق العاده عالی بینظیری چون تو دوست عزیزم بهاره جان در این گنجینه ی الهی دارم خدایا شکرت ..

        منم بهترینع بهترین ها و شادی ها و پول و ثروت و نعمت و برکت و سلامتی و روابط فوق العاده عالی و عاشقانه رو آرزو میکنم ..

        روز و شبت نورانی و خیر و خوشی باشه عزیزم مرسی مرسی مرسی که هستید

        😍😘🌹🌹🌹💐💐💐🙏🙏🙏🙏

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          سمیر احمدزاده گفته:
          مدت عضویت: 977 روز

          به نام خداوندوهاب

          سلام به رویاخانوم فوق العاده

          تحسین میکنم این شکرگذاری ازروی قلب تون وواقعابانوی قوی ای هستین

          شمامسیرفوق العاده ای وطی کردین وکنترل ذهن تون وتحسین میکنم وازکامنت تون خیلی چیزایادگزفتم

          سپاسگذارم ازشما

          کنترل ذهن،ایمان وتوکل،رهابودن،سپاسگذاربودن،توحیددرعمل،باخودتون درصلح بودن

          وخیلی موارددیگه درکامنت تون موج میزد

          آفرین به شماوتحسین میکنم شماروبانوی بالیاقت

          شمادوره ای دراون مقطع نخریدیدولی باتوکل به خداوندتمام دوره هارواجراء کردین

          روزهای پرازثروت وآرامش براتون آرزومندم

          سمیر

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سورنا گفته:
      مدت عضویت: 1633 روز

      سلام رویا جان امروز حال عجیب و ناخوشی داشتم. واقعا با کامنت شما اشکم دراومد .واحساس امید در وجودم زنده شد امید وارم که توی کلاپ هوس با استاد هم صحبت بشید . تا همه دوستان از شهادت دادان شما توی این مسیر لذت ببرن و بهتر باور کنن این آگاهیها رو سپاس از وجود دوستان خوبی مثل شما🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      عارفه محمودی گفته:
      مدت عضویت: 1434 روز

      سلام خانم سلطانی

      تحسین تون می کنم بابت نتایجی که بدست آوردی تحسین تون می کنم که در راه موندید و توحیدی عمل کردی تحسین تون می کنم اینقدر خوب کنترل ذهن داشتید تحسین تون می کنم راه تکامل تون برای رسیدن به توحید رو پشت سر گذاشتید.

      کامنت تون برای من سرشار از نشانه سرشاراز آگاهی بود.

      از اینکه اینقدر خالصانه و باجسارت امدید روند تکامل تون رو برامون نوشتید ممنون سپاسگزارم.

      با آرزو موفقیت های روز افزون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2195 روز

        درود و وقت بخیر خدمت شما دوست عزیز آقای عارفه محمودی

        ممنون و سپاسگذارم که بهم یادآوری کردید که چنین کامنتی رو قبلا بعنوان ردپایی از خودم بجا گذاشتم وقتی دوباره فلاش بگ کردم و کامنت مو خوندم برام نشانه ی بزرگی بود..

        اینکه بهم یادآوری کرد که ادامه بدم و همینطور ادامه بدم تا به مدار بالاتری برسم‌‌..

        اینکه بهم یادآوری کرد که ببین کجا بودی الان کجا رسیدی..

        اینکه بیشتر درک کنم که بقول استاد .. بابا میشود و فقط یکم اراده میخواد..

        البته من که در اون زمان هیچ اراده ای نداشتم فقط بلطف خدای بخشنده و مهربان نور حقیقت چراغ استادم رو سو سو کنان دیدم و دنبال کردم و هر روز بابت یک به یک نعمت هایم می نویسم و شکر گذاری می کنم خدایا شکرت

        واقعا خدا رو شکر که به کامنت من هدایت شدید و دستی از خداوند برام شدید که به یاد بیارم که بزرگترین نعمت ها و موهبت های الهی رو به من عطا کرد..

        آقای محمودی عزیز منم شما رو تحسین می کنم بخاطر اینکه به این سایت هدایت شدید و از اینکه برام نوشتید.. چون نوشتن یکی از اون کارهایی است که من در اون اوایل مقاومت داشتم .. یعنی اصلا ذهنم بهم یاری نمیداد که سریع بشینم و بنویسم ولی خدارو شکر اینقدر اینجا و آونجا و دفتر م رو می نویسم که دیگه در این کار تند و تیز شدم.. خدارو شکر

        ممنون و سپاسگذارم که با تحسین های گرم و صمیمانه تون بهم انگیزه ی بیشتری دادید و احساس خوبم رو خوبتر کردید واقعا ممنون و سپاسگذارم

        تک تک بهترینع بهترین ها رو از هر نوع در سراسر دنیا رو برای شما دوست عزیز و برای همه مون آرزومندم

        روز و شبتون بخیریت و شادکامی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          عارفه محمودی گفته:
          مدت عضویت: 1434 روز

          سلام خانم سلطانی عزیز.

          خداروشاور و سپاسگزارم که مرا با نوشتن کامنتم به شما انگیزه بیشتر داد خدایاشکر.

          چقدر امروز احساس خوبی بهم داد که وقتی دیدم وشماو یکی دیگه از دوستان عزیز و هم خانواده ای عباس منشی ام برای کامنت هام پاسخ گذاشتن چندروز بود فقط می آمدم سایت فقط کامنت می خودم امروز صبح هم همش در بخش عقل کل داشتم کامنت دوستانومی خوندم.هرباری به بحث رهایی می رسم واقعااا انرژی مو می گیرم.اینکه به چیزی که وابسته هستم رو باید رها کنم باید بسپارمش به خدا و خدا بهترین رو قرارربرام بیاره کمی نیاز دارم بیشتر روش کار کنم چندروز فقط درعقل کل بودم.پاسخ دوستان می خونم تا ارتعاشم کمی آروم بشه چقدر خوبه این بخش عقل کل به جای درد دل کردن درمورد مشکلات توی عقل کل بچرخی.جواب دوستانت رو بخونی .شارژ باتری گوشیم 5 درصد شد گفتم تا قبل خاموش شدن بزنم روی نشانه من بعدش گوشیم بزنم شارژ چند صفحه ای کتاب بخونم بخوابم به محضی که امدم بالا صفحه ام دیدم کنار اسمم پیامم دارم.نمی دونم چرا از صبح که توی سایت بودم ندیدم.نشانه من هم شد پاسخ شما و پاسخ یکی از دوستان به کامنتی که 25 بهمن نوشته بودم آخ که چقدر حال دلمو خوب کرد اخ که چقدررر بهم انرژی داد منم از شما سپاسگزارم.

          با آرزو موفقیت های روز افزون برای شما.درپناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید.

          فقط باعرض پوزش

          عارفه اسم دختر

          خیلی خوشبختم که دراین خانواده همراه شما دوستان گرامی وعزیز هستم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            رویا مهاجرسلطانی گفته:
            مدت عضویت: 2195 روز

            درود و سلام خدمت دوست عزیزم عارفه جان ببخشید من اشتباهی اسم شمارو آقا خطاب کردم .. عارف ه بمعنی بانوی دانا در جهت شناخت خداوند است . واقعا چه اسم زیبایی که برازنده ی شما هست

            خدا رو با کامنت های ارسال مرحم و حال خوب و دلگرمی شما دوست عزیزم شد اتفاقا منم وقتی اون دایره ی آبی رنگ بغل اسممو میبینم کلی خوشحال میشم و لذت مبرم

            بلطف خدای مهربانم بهترینع بهترین دلخوشی ها و دلگرمی ها رو براتون آرزومندم

            روز و شبتون وفق مراد ایام بکام تون شیرین

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 2108 روز

    به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستى

    سلام به همه عزیزانم در این فضاى بهشتى

    اون اوایل وقتى وارد این مسیر شدم یکى از مهمترین خواسته هام بچه دار شدن بود مینشستم و عکس میکشیدم و تجسم میکردم که تو یکى از بهترین بیمارستان هاى آمریکا زایمان کردم و خیلى شاد و خوشحال هستم و فکر میکردم یه بچه تو زندگیم باشه دیگه همه مسائل زندگیم حل شده است

    دیگه از سوال هاى بقیه اذیت نمیشم که میپرسن چرا بچه دار نمیشی دیر میشه ها فلان نذر رو بکن فلان سوره رو بخون و هزار تا راه پیشنهادى که بهم القا شده بود اگه بچه باشه همه چیز حله دیگه چیزى از خواهرام عقب نیستم و اون نگاه هاى پرسشگر ازم برداشته میشه اون قضاوتها از اون نگاه ترحم آمیز که من ازش بیزار بودم و خیلى جاها سعى میکردم خیلى به بچه ها عشق نورزم که بقیه دلسوزى نکنن برام

    من بیزار بودم وقتى میدیدم مامانم تمام هم و غمش شده بود که من بچه داشته باشم و این حس بهم منتقل شده بود که بچه داشتن همه چیز رو حل میکنه

    اون روزها فقط میخواستم به این خواسته ام برسم و رسیدن به این خواسته شده بود اصل زندگیم چون احساس عقب موندگى میکردم چون این نگاه بقیه رو که میدیدم میپرسن شما بزرگتر از خواهراتى بچه ندارى اذیتم میکرد و خیلى حرفهاى نیش دار دیگه

    خدارو شاکرم که این میل به بچه دار شدن هیییچ وقت از حس حسادت نبود چون تک تک لحظاتى که خبر هاى باردارى اول و دوم و سوم خواهرهاى پنج و شش سال کوچکتر از خودم رو شنیدم خوشحالترین آدم روى زمین بودم حتى از خودشون بیشتر و عااااشقانه میرفتم بیمارستان ملاقات ، عاشقانه میرفتم و بچه ها رو در آغوش میکشیدم ، عاشقانه براى سیسمونیشون از دبى خرید میکردم ، عاشقانه براى سیسمونیشون لباس میبافتم و میچیندم عاشقانه باهاشون میرفتم دکتر و سونوگرافى و هرررکارى که از دستم بر میومد براشون میکردم و خواهر هام رو لاااایق بهترین ها میدونستم و میدونم

    من تک تک لحظه هایی که میدیم خواهرام تو بهترین بیمارستان تهران زایمان میکنن توى اتاق وى آی پى رو تحسین میکردم و میکنم و حتى زمانى که قانون رو نمیدونستم و کیییف میکردم که خواهرام خدارو شکر انقدر خوشبختن

    گذشت و من روى عزت نفسم کار کردم روى توحید کار کردم روى مهم نبودن نظر بقیه کار کردم و توى فاصله زمانى کمتر از یکسال به یه رهایی خیلى خوب از این خواسته رسیدم به یه حس بى نیازى و متوجه شدم من با خودم و خداى خودم در صلح نبودم که فکر میکردم بچه باشه دیگه همه چیز حله

    متوجه شدم خواسته بچه یه خواسته اى بود روى بناى شرک چون فکر میکردم وجود بچه میتونه تو زندگى من تأثیر بذاره و تسلیم شدم و گفتم خدایا این رزق الهى منه هر وقت وقتش باشه بهم میدی نیاز نیست من زور بزنم تو به مریم باکره رزقش از بچه رو دادى تو به ساره نازا رزقش از بچه رو دادى تو به ذکریا رزقش از بچه رو دادى زمانى که فکرش رو نمیکرد

    درسته دیر به ساره دادى ولى اسحاق دادى درسته دیر به ذکریا دادى ولى یحیى دادى اشکال نداره ١٣ سال بهم ندادى و من تمام این روزها دیدم اطرافیانم بچه دار شدن و دو تا و سه تا دارن بچه ولى تو قراره تو شرایطى بهم بچه بدى که به اونا ندادى قراره بچه اى به من همون بچه اى که میخواستم رو بدى چون من تسسسسلیمم دیگه برات زمان تعیین نمیکنم دیگه براى بچه به کسى التماس نمیکنم به کسى باج نمیدم میدونم در زمان مناسبش بهم میدی و همه این سالها رو برام جبران میکنى

    چون من هییییچ وقت فقط صرف داشتن بچه رو نپذیرفته بودم من یه بچه سالم و صالح میخواستم تو بهترین شرایط و الان خیلى خوب درک میکنم که من تو اون مدار تو اون فرکانس شرک آلود اصلا نمیتونستم به این خواسته ام برسم و باید میومدم تو این مسیر و تو این مسیر فرکانسم ثابت بشه تا بتونم در زمان مناسب به این خواسته ام برسم و در اصل خواسته من با فرکانسم یکى نبود فرکانس من پر از نیاز پر از شرک و پر از باج دادن بود به کسى هم که این فرکانس رو داشته باشه و با خودش در صلح نباشه هیییییچوقت فرزند سالم و صالح نمیدن از اونجایی که من غیر از اینو به هیچ وجه نپذیرفته بودم خب این خواسته اجابت نشده بود

    شروع کردم با خودم در صلح قرار گرفتن خودم شدم دختر خودم و با عشق براى خودم غذاهایی که دوست داشتم رو پختم غذایی که باب میل خودم باشه نه میل همسرم خودم خودم رو نوازش کردم بوسیدم به خودم عشق ورزیدم موهام رو با عشق شونه کردم و گل سر هاى جینگولى میزنم موهام رو با عشق خودم کوتاه کردم و…..

    تو این یه سال خیلى چیزها متوجه شدم درس ها گرفتم و دلیل این خیریت رو متوجه شدم و من بابتش سجده شکر به جا آوردم من الان رااااضى ترینم براى اینکه بچه تو زندگیم نیست و چقدر درک کردم اون حرف خدا رو که میگه من چیزهایی میدونم که شما نمیدونید

    واااى یعنى من هییییچوقت به این قشنگى نمیتونستم معنى این یه جمله رو بفهمم ولى الان میفهمم

    من تو این موضوع وااااقعا به این نقطه رسیدم که خدا میفرماید چه بسا چیزهایی که شما از آن کراهت دارید ولى خیر شما در آن هست

    من واااقعا تو این یکسال خیریت اجابت نشدن این خواسته ام رو با پوست و استخونم لمس کردم

    من تو این پروسه خیلى درس ها گرفتم وقتى میبینم کسى ناخواسته بچه دار میشه فهمیدم نیاز به زور زدن نیست زمانش برسه میاد خودش اگه تا الان نیومده حتتتتما خیرى بوده و این درست ترین اتفاق زندگى من بوده و من بابتش خدا رو سپاسگزارم بیشتر از هر چیز دیگه اى

    من الان راضى ترینم که خدا میدونست و من نمیدونستم و اون وقتى که زور میزدم و به هر درى میزدم و باج میدادم که به این خواسته ام برسم بهم نداد چون اگه اون موقع به این خواسته ام رسیده بودم اصلا تو این مسیر نمیموندم اصلا خدا رو درک نمیکردم من اصلا توحید رو درک نمیکردم من اصلا خودم رو نمیشناختم من اصلا با عشقى به اسم عباسمنش آشنا نمیشدم

    الان من به لطف خدا بندى به اسم بچه به پام نیست و همین باعث شده بتونم خیلى راحت تر و آزادانه تر تصمیمات شجاعانه بگیرم و روى خودم کار کنم و من وااااقعا به این آزادى فکرى نیاز داشتم براى بودن تو این مسیر براى موندن تو این مسیر

    من براى لیزرى کار کردن روى درک توحید به این تنهایی نیاز داشتم به این سکوت به این فکر آزاد از بچه و سرو کله زدن با بچه تا بتونم روى رشد شخصیت خودم کار کنم روى قرآن کار کنم روى دوره ها کار کنم کامنت بخونم کامنت بنویسم و اینا همون خیریت اجابت نشدن خواسته من تو این مدت بوده و این خیلییییییى براى من ارزشمنده

    این درک توحید به همه چیز می ارزه

    و خدا هم برام کارى کرده به صورت طبیعى که من با اینکه ٣۶ سال دارم ولى همه فکر میکنن نهایت ٢٠ سالمه و این رو همه بهم میگن و اون عجله و ترس از اینکه دیر میشه رو از دلم برده وقتى خودم رو توآیینه میبینم که خدا بهم میگه صورت زیبات رو ببین هر روز جوان تر میشى درونت رو هم هر روز جوانتر میکنم تو فقط با من باش

    و خدا رو شکر خیلى راحت شدم و دیگه نظر بقیه برام مهم نیست دیگه از سوال هاشون ناراحت نمیشم و راحتتر به بچه ها عشق میورزم

    هیچ وقت فکر نمیکردم که یه روز براى نداشتن بچه سجده شکر به جا بیارم ولى من از ته ته ته قلبم براى نداشتن بچه تو این روزهاى عمرم سجده شکر به جا مى آرم

    و واقعا هم خدا رو شکر یه حس بی نیازى تو قلبم قرار داده محمد حسین ،على ، آلا ،محمد هانى ،سامى ،حلما و جدیدا هم یه فرشته کوچولوى تو راهى تو زندگیم قرار داده که هر وقت اراده کنم میتونم باهاشون باشم و ازشون کلى چیز یاد بگیرم و عشق کنم باهاشون رو پاهام بخوابونمشون تو بغلم بخوابونمشون براشون قصه بگم لاک بزنم موهاشون رو کوتاه کنم لباس براشون بدوزم باهاشون برم پارک و بازیشون رو ببینم و کیییف کنم

    این حس رهایی از خواسته انقدر برام قوى شد که لباس هایی که براى دخترم دوخته بودم هدیه دادم به آلا و فرشته کوچولوى تو راهى خواهرم و واقعا لذت بودم از این عمل به هدایت

    انقدر این حس رهایى از این خواسته قوى شد که من سرمایه گذارى که براى بچه هام کرده بودم رو هم براى خودم برداشتم چون خودم همیییشه در اولویتم به قول مامانم بچه خودش روزیش رو با خودش میاره ، آنکه دندان دهد نان دهد نیازى نیست من براش سرمایه گذارى بکنم

    و از همه مهمتر من تماااام باج هایی که براى بچه دار شدن میدادم رو اصلاح کردم و پس گرفتم و ایمان دارم به هدایت خدا و تسلیم هستم تا در زمان مناسب در بهترین شرایط به این خواسته ام هدایت بشم

    من فققققط یه چیز میدونم مهمترین چیز درک توحید هست اینو کسى داره میگه که به خیلى چیزایی که خیلى ها آرزوش رو دارن رسیده اما احساس آرامش و امنیت نداشته

    من احساس امنیت و آرامش رو فقط با توحید درک کردم نه رسیدن به آرزوهام

    من خواب بدون زاناکس و آرامبخش رو فققققط با درک توحید چشیدم

    من به دست آوردن سلامتى رو با درک توحید چشیدم

    خدا به قول خودش کلا نمد هولاء و هولاءبه همه کمک میکنه ولى رسیدن به آرزوها بدون توحید هیییییچ آرامش و امنیتى توش نیست من اینو با پوست و استخونم لمس کردم

    میتونم تا روز قیامت در مورد رسیدن به آرزوها بدون توحید و با شرک و عذاب الیمش و چک و لگدهاش صحبت کنم

    و فریاااااد بزنم و بگم همهههههه چیز توحیده

    استاد عااااشقتم براى اینکه بهم یاد دادى همه چیز توحیده همه چیز هدایته همه چیز تسلیم بودنه

    یه زمانى احساس قربانى بودن و احساس سرزنش میکردم که چرا بیشتر سالهاى عمرم رو گذاشتم براى اینکه دو تا عزیز رو تو زندگیشون به موفقیت برسونم و پشت مرد موفق باشم مرور خاطرات پیاده راه رفتن و همپا شدن در کنار عزیزى براى رشد و موفقیتش و زخم شدن پاهام و انرژى هاى پر از عشقى که میدادم تا ایشون به موفقیت برسه برام اذیت کننده بود

    احساس سرزنش میکردم که چرا از خودم میکندم و براى رشد و موفقیت یه عزیز دیگه انرژى میذاشتم

    ولى الان با عشششق میگم حلالشون باشه تمام اون انرژى هاى پر از عشقى که بهشون دادم و براشون گذاشتم اونا الان تو زمینه کارى خودشون به بهترین درجه هاى موفقیت رسیدن من درسم رو گرفتم و الان کل تمرکزم روى رشد و موفقیت شخصى خودمه

    ولى خدا هم اون انرژى و عشق رو براى من جبران کرد

    استاد عباسمنشى رو تو زندگیم قرار داد که ایشون هم یه زمانى پیاده روى میکرد و کفشهاش پاره میشد و تو این مسیر پاهاش ذوق ذوق کرد بعد از یه تیک ایستادن نجت ى سمینار هاش ولى ادامه داد و آرزوهاش رو خلق کرد و شد بهترین استاد موفقیت و توحیدى دنیا و بهم با همه وجودش درس موفقیت با توحیدرو داد و شد قشنگ ترین هدیه الهى به من تا بیشتر بفهمم انرژی که با عشق همراه باشه از بین نمیره از شکلى به شکل دیگه تبدیل میشه

    من راضى هستم از اون عشق و انرژى که هزینه کردم براى اون دو عزیز و تحسینشون میکنم براى تک تک موفقیت هاشون که لایقش بودن و بهش رسیدن

    خدایااااا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 282 رای:
    • -
      نسرین سلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2491 روز

      سلام بر نفیسه جان دوست الهی ام .چقدر از خوندن کامنتت لذت بردم عزیزم اونقدر که اشک تو چشام جمع شد. اگر شما نفیسه جان برای بچه دار شدن این پروسه رو پشت گذاشتی من برا ازدواج دارم این روند رو طی میکنم .همون اذیت و آزارهایی که شما برا بچه دار شدن پشت سر گذاشتی من دارم برای ازدواج پشت سر میزارم .تک تک جملاتی که نوشتی رو با تمام وجودم درک کردم چون برا من هم در مورد ازدواج اتفاق افتاده .این جملات شما با عث شد که من هم به فرصتی که برام پیش امد برای کار کردن روی خودم فکر کنم .بعضی وقتها فکر میکنم اگر من بدون این آگاهی ها ازدواج میکردم نمیتونستم زندگی خوب و خوشی رو تجربه کنم .منم مدت یکسال هرها کردم این خواسته رو و چقدر حال خوشی رو تجربه کردم .اما الان مدتیه که دوباره چسبیده بودم به این خواسته و داشتم اذیت میشدم .این کامنت شما تلنگری بود برم که دوباره اون رهایی و آزادی رو عاشقانه تجربه کنم. این دو سال برای من فرصت بزرگی برای کار کردن روی خودم بود و از همه لحاظ پیشرفت کردم اما الان مدتیه که نجواها شروع شدن و سعی دارن من رو نا امید کنن اما من نباید بهشون اجازه بدم چون بقول استاد فرمون دست منه نه ذهن من. ممنونم عزیزم بایت این کامنت فوقالعادت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
      • -
        نفیسه گفته:
        مدت عضویت: 2108 روز

        سلام نسرین نازنینم

        دوست دارم با خودم هر لحظه مرور کنم که حتی پیامبر هم از حرف مردم در امان نبوده

        انقدر که هر بار خدا بهش امر به واصبر علی ما یقولون میکرده

        ما هیچوقت از این بلندگوهای شیطان رها نمیشیم

        تو هر مقطعی این بلندگوها هست

        وقتی ازدواج نکردی میگن کی ازدواج میکنی

        عقد کنی یه سره میپرسن پس کی میری سر زندگیت و اگه یه ذره طول بکشه حرفها و نقل ها

        وقتی ازدواج کردی میگن چرا بچه دار نمیشی

        خلاصه وقتی پیامبر از حرف مردم در امان نبوده و خدا فقط بهش امر به اعراض و رو برگرداندن و صبر میکرده دیگه من که از پیامبر بالاتر نیستم

        پس بهترین کار اینه تا آخر عمرم روی مهم نبودن حرف مردم و عزت نفسم کار کنم و سبک شخصی خودم رو داشته باشم و یه گوشم در باشه یه گوشم دروازه

        کار سختیه انقدر سخت که حتی پیامبر هم محزون میشده از حرفهای مردم

        حتی خود استاد با اینهمه پرونده موفقیت آمیز اما یه سری ها میگردن و به اسب تنهاش گیر میدن و قطع کردن درختش و لباس پوشیدن یا نپوشیدنش

        وووو

        برای همین انقدر استاد به عزت نفس و مهم نبودن نظر بقیه تأکید میکنن چون با این دو سلاح میتونی از بین این بلندگوها به سلامت و آرامش عبور کنی و و از زندگیت لذت ببری و اجازه بدی جریان هدایت تو رو در زمان مناسب در مکان مناسب قرار بده

        و اگر این دو سلاح در ما ساخته نشه هی زور میزنی و تقلا میکنی به خواسته مون برسیم

        و به یک خواسته کال میرسیم که هیچ لذتی ازش نمیتونی ببریم

        مثه بچه ای که زودتر از موعد به دنیا بیاد که باید تو دستگاه باشه و تو نمیتونی ازش لذت ببری

        برایت بهترین ها رو آرزومندم 💝💝💝

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      معصومه صادقى گفته:
      مدت عضویت: 1711 روز

      سلام نفیسه جان عزیزم

      خیلی برات خوشحالم برای این حس رهایی و عشق بازیت با خدا

      چند تا از نوشته هات و مسائلت عین گذشته من بود که نمی تونستم تو ذهن خودم حل کنم

      ساعت ۳ صبح از خواب بیدار شدم در حالی که هیچ وقت بیدار نمیشدیم و نمی دونم چی شد که اومدم تو سایت و به کامنت زیبای تو هدایت شدم 🌹گفتی پیاده می رفتی واسه موفقیت به فرد دیگه

      با خودم گفتم منم این کار رو کردم و چقد سرزنش کردم خودم رو و از یه جایی به بعد گفتم خدایا راضیم من همه اون انرژی رو با عشق گذاشته بودم و‌ تموم دیگه باید رو خودم بزارم

      همین الان هم که فکر میکنم انگار کمک به موفقیت یه فرد دیگه واسم راحت تر از تمرکز رو‌موفقیت خودمه !!

      منم ۳۲ سالمه ولی هر وقت تو اینه نگاه میکنم کاملا از نظر ظاهری و درونی حس میکنم ۲۰ سالمه و با نوشته های تو متوجه شدم اینا موهبت هست که دارم

      نمونه آوردی گفتی نمی خواستی فقط بچه دار بشی مثل همه یه بچه سالم ‌‌و صالح تو بهترین شرایط می خواستی

      وقتی که فکر میکنم و میبینم در ظاهر نعمت ها وی زندگی دیگران که دارم رو ندارم متوجه میشم دقیقا همینه من هیچ وقت نمی خواستم

      فقط ازدواج کنم

      فقط بچه دار باشم

      فقط شغل داشته باشم

      فقط درآمد داشته باشم

      همیشه از خدا رویاییشو می خواستم واقعیشو ، واسه همینه که به این مسیر هدایت شدیم به مسیر خلق رویاهامون

      خیلی وقتا به کامنتت هدایت میشم عزیزم و هر دفعه از خوندنش لذت می برم و درهای جدیدی تو ذهنم باز میشه و آگاه تر میشم 🌹🌹

      ممنون عزیزم از کامنت فوق العادت ❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      زهرا کرمی گفته:
      مدت عضویت: 2753 روز

      سلام، نفیسه عزیز خیلی زیبا نوشتی انگار نشانه ای از طرف خداوند برای من بود، من از،شما بزرگتر هستم و ازدواج هم نکردم خیلی خواسته ازدواج داشتم ولی نشد بعد که به این مسیر الهی هدایت شدم آنقدر احساس رهایی و آزادی داشتم که خدا بداند آنقدر آرامش رسیده بودم ولی شخصیت من ثابت نشده بود چون من به شدت به خانواده وابسته هستم من خیلی روی خودم کار کردم هنوزم کار می کنم ولی چون این وابستگی وجود داره و همش تضاد از طرف خانواده برام پیش می یاد و می دانم خداوند می خواهد که من رشد بده و بزرگم کنه ولی الان ترس و نگرانی تو وجودم گرفته، و این هم از وابستگی به مادر خواهر و برادر هست جالب که چون پدرم وابسته نیست اصلا به پدرم وابسته نیستم و رابطه خیلی خوبی هم داریم و چون همیشه خواسته یک ازدواج رویایی بوده و می فهم چرا برای من رخ نداده چون خودم هنوز آون آدم نشدم اوایل دوره 12قدم یکی از همکارم خواب دیده بود که من گفتم چقدر خوب شد که ازدواج نکردم چون آگه ازدواج میگردم به خدا نمی رسیدم و آلان خیلی خوب درک می کنم البته این صفت وابستگی نگرانی و دلسوزی تو خانواده ما ریشه داره و من خیلی تو زمینه های دیگه تغییر کردم و تو این زمینه ام خوب شده بودم ولی دوباره به همان روز اول برگشتم روی عزت نفسم کار می کنم از خدا می خواهم کمکم کنه با تمام وجودم درک می کنم وقتی توحیدتو زندگی نباشه دنیا را بهت بدهند هیچ لذت و ارزشی نداره، از شما خیلی سپاسگزارم و از خدا می خواهم به من کمک کنه که من رها بشم دوست خوبم موفق شاد باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      آزاده خدری گفته:
      مدت عضویت: 2609 روز

      سلام نفیسه عزیزم

      واقعا لذت بردم از خوندن کامنت توحیدی شما

      چقدر تجربیات شما و حس بی نظیرتون ،شبیه به حس آرامش بخشی هست که من این روزها تجربه میکنم

      تحسین میکنم شما رو برای قلب بزرگ و بخشنده ای که دارید و این احساس رهایی و عشقی که در همراهی عزیزانتون دارید و دور شدن از احساس سرزنش و رسیدن به احساس عشق که راضی هستید از همراه شدن با عزیزانتون و دنبال کردن رشد و موفقیت شخصی خودتون.

      تحسین میکنم شما رو برای این صلح درونی و اتصال نابی که به خدای خودتون دارید

      از خداوند میخوام این حس رضایت و لعلک ترضی بودن شما رو هرروز افزون کنه.

      ممنونم برای به اشتراک گذاشتن این حس بی نظیرتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      طیبه محسن بیگی گفته:
      مدت عضویت: 1871 روز

      سلام نفیسه جان خیلی خیلی ازکامنتت لذت بردم .من هم دراین مسیر واقعا الان دارم درک میکنم همه چیز توحیدهست به یگانگی رسیدن باخدا یکی شدن باخالق هستی .رسیدن به دریای عشق .من باتمام وجود می فهمم احساس شمارو.آره اگه لذتهای زود گذر دنیاخوبه به هیچ قیمتی با آرامشی که من از داشتن خدا در زندگیم دارم برابری نمی کنه.هرلحظه خدارواحساس کردن چنان قدرتی به تومیده وچنان آرامشی درتوایجاد می‌کنه که به ذات مقدسش سوگند هیچ کس و هیچ چیز دراین دنیا جایگزین اونمی تونه باشه.خداروبی نهایت سپاسگزارم که از صدای استاد وحرفهاشون هر لحظه دریچه ای از عالم غیب به قلبم گشوده میشه.ممنونم استادعزیز.خداپشت وپناهت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      سمیه اسفندیاری گفته:
      مدت عضویت: 1872 روز

      نفیسه عزیزم نفیسه وااای واای از این کامنت

      الان دارم با اشک برات می‌نویسم و تحسینت میکنم دختر بزرگ قوی

      چقدر خوب تونستی جوری دیگه به قضیه نگاه کنی که احساست رو خوب کنه و قوی تر بشی و البته توحیدی تر

      واقعا چقدر به کامنتت نیاز داشتم و اون حسم گفت برو کامنتها رو بخوان با اینکه کار داشتم ولی نشستم و خوندم و لذت بردم و به قول استاد دریچه اگاهی برام کمی به اندازه ظرف الانم با کامنت شما برام باز شد

      واقعا چه هدیه ای بالاتر چه چراغ روشنی از استاد بود که من میتونستم هدیه بگیریم

      برای این لطف و هدیه خداوند بی نهایت سپاسگزارم

      اینکه گفتی بچه رو یه نیاز و یه جور وابستگی بوده و اگه اون باشه زندگیت بهتر میشه این شرک خفی رو پیدا کردی که این شرک در همه زمینه های زندگی وجود داره برای من به شکلی دیگه هست و برای شما یه شکل دیگه

      با توضیح دادنشون و بیان شرک های زندگیت دریچه اگاهی به شرکهای خفی خودم برام کمی واضح شد و این هدیه و چراغ راه امروزم شد خداروشکر

      باید بارها بخوانمش و با شرایط خودم بسنجم و پیدا کنم بنویسم و توجه کنم تا بیشتر وبیشتر ظرفم رو بزرگ کنم و البته لایق

      برای وجود شما سپاسگزارم و همواره در پناه خدای یکتا شاد و خرسند و سلامت باشی نفیسه نفیس❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      بهاره صرام گفته:
      مدت عضویت: 1231 روز

      سلام عزیزم ، من باورم نمیشه که منم که دارم این متن طولانی و داخل اینترنت میخونم چون هرگز این کارو نمیکردم ،

      ولی از وقتی عضو این سایت شدم دارم این کارو به راحتی بدون این که متوجه گذر زمان بشم انجام میدم ،

      واقعا واسم خوشاینده .

      عزیزم آفرین واقعا تبریک میگم که به چنین درجه ای از آگاهی و رهایی رسیدی که میدونی تو وجودت به طور کلی ارزشمنده نه به خاطر فرزند داشتن .

      فرزند به نظر من یه انتخابه که به موقعش اتفاق میفته درست مثل ازدواج ،درست مثل به دنیا اومدن خودمون و پا گذاشتن توی این دنیای زیبا ، ما انتخابش نکردیم کی بیایم ولی اومدیم خود به خود به قول استاد عباسمنش به کلمه ی خود به خود اعتقاد داشته باشید .

      عزیزم عالی بود کامنتت لذت بردم ،نمیدونم چه زمانی نوشته بودی اما همیشه سربلند و سعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      شاهکار گفته:
      مدت عضویت: 1690 روز

      سلام بر نفیسه عزیز و سپاس از متنی که نوشتین.

      امروز از طریق نشانه روزم درست وقتی که حسابی کلافه و سردرگم مسائل زندگی و گیری که سر به تحقق رسیدن خواسته هام در مورد هماهنگی زمان ها داشتم به این فایل و کامنت زیبای شما هدایت شدم.

      این فایل ، قسمت عظیمی از صحبت های دوستمون و توضیحات استاد و در نهایت قسمت زیادی از نوشته های شما ، اصلأ انگار زندگی من و پاسخ به من بود . واقعاً حیرت کردم. خدایا شکرت

      چقدر برام جالبه که حتی از این طریق خداوند نشانه هاش رو با من می فرسته تا روی گفته ها و نوشته هاشون متمرکز بشم و هدایت بشم به سمت توحید بیشتر و آرامش قلبی بیشتر و آرام بگیرم ، تا خداوند من رو آسان کنه برای آسانی ها .

      و مجدد بهم یادآور بشه که صبر کن ، حتماً در بهترین زمان در بهترین مکان به بهترین موقعیت دست پیدا خواهید کرد ، و به امید خودش که به تمام خواسته هام هم خواهم رسید.

      از خداوند بزرگ سپاسگزارم برای داشتن استاد گرامی که خیلی چیزها ازشون یاد گرفتم ،و شاکرم برای جمع آوری بنده های خوبش کنار هم که بیان تو کلاب هاوس و حتی در کامنت ها چیزهایی رو یادآوری کنند که من بنده فراموش می کنم و نیاز دارم که بارها و بارها برام تکرار بشه تا بشه ملکه ذهنم تا در نهایت بشم جزو هزاران یا میلیون ها نفر ، شاگرد اول ، که توحید رو به صورت کامل در این مکتب درک کردند و راضی شدن به رضای خدا.

      خدایا شکرت

      یه بار دیگه محکم تر در مسیر رسیدن به خواسته هام به خودت توکل می کنم و آرام میشم تا زمانشون برسه.چون من نمی دونم و فقط خودت می دونی که بهترین برای ما چیه.

      ازت درخواست می کنم که من و همه این دوستانو به راه راست هدایت کنی ، راه کسانی که به آنها نعمت داده ای که خودت بهترینی و بهتر از آینده ما باخبر.

      الهی شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      بیژن امینی گفته:
      مدت عضویت: 727 روز

      درود بر شما

      با خوندن کامنت شما تازه فهمیدم که کوچکترین حرف یه آدم چقدر می‌تونه یه نفر اذیت کنه اگر بدون فکر، حتی دلسوزانه باشه .

      خدارو شکر که آنقدر قدرتمند با این همه سختی جنگیدی و آنقدر خوب قوانین توحید لمس کردیت، از خدا می‌خوام که در تمام مراحل زندگیت پیروز و سر بلند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مریم السادات هاشمی گفته:
      مدت عضویت: 1392 روز

      عزیزدلم سلام

      چقدر گریه کردم با خوندن کامنتتون جانم.چقدر خداروشکر کردم گلم که آرامش داری و اینقدر آرام و آگاه دارید حرکت میکنید..آفرین به این آگاهی و اینکه اینقدر زیلا مسائل رو معنا کردید و اینقد زیبا اعتمادتون رو به زمانبندی خداوند بیان کردید…واقعا براتون بهتریناارو آرزو میکنم بانوی زیبا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محسن حاجیان گفته:
      مدت عضویت: 1440 روز

      سلام به دوست هم مسیر و هم فرکانس

      بهتون تبریک میگویم واقعا بسیار عالی قوانین را درک کرده آید و چقدر زیبا نوشته بودید هر قسمتی را که خواندم برایم درس هاو نکته های خوبی داشت حیفم اومد باورهای توحیدیتون را تحسین نکنم و ازتون بابت وقتی که گذاشته اید و این کامنت رویایی را نوشته اید و دستاوردهایتان را با ما به اشتراک گذاشته اید تشکر نکنم ممنونم از حضورتون و ممنونم بابت افکار و کلام توحیدتون

      هرچقدر خداوند را شکر کنم برای حضورم درکنار استاد عزیزم و شما و دیگر دوستان توحیدی باز همممم کم است

      در پناه خدای وهاب شاد و سلامت و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فررانه فلاح گفته:
      مدت عضویت: 1087 روز

      به نام الله مهربان. سلام دوست عزیز تحسینت میکنم از این همه توحید و هدایت الله .‌از این همه آرامشی که توی زندگیت پیدا کردی و برات خوشحالم و آرزوی روزهای بهتری رو. دارم….امیدوارم در پناه الله مهربان همیشه شاد ..سربلند و پر روحیه و پر انرژی باشی ….یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1726 روز

      بنام الله یکتا

      سلام ب نفیسه ی عزیزم

      خداروصدهزار مرتبه شکر بخاطر هدایتم ب این مسیر زیبا

      خییلی ازت ممنونم بابت ردپای زیبایی ک نوشتی تقریبا مال 4 سال پیشه،نمیدونستم این نفیسه همون نفیسه ی موفق حاجی محسن هست

      خیییلی تحسینت کردم و بهت افتخار کردم،چ مسیرو پشت سر گذاشتی واقعا بهت تبریک میگم عزیزم

      ی جایی توکامنت اشاره کردی ک من بچه ی سالم و صالح میخواستم و چون فرکانسم با خواسته ام یکی نبود اتفاق نمیفتاد

      ک این خواسته ات باعث شد ب ابن مسیر هدایت بشی

      یاد خودم افتادم و خواسته ای ک از خدا داشتم

      قبل از آشنا شدن با این مسیر

      من بارها این درخواستو از خدا داشتم

      اللهم الرزقنی زوجا صالحا

      ولی فرکانسم خییلی پایین تراز خواسته ام بود

      و ب تضادی خوردم ک منو ب این مسیر زیبا هدایت کرد

      پیغامی ک از خداوند دریافت کردم از کامنت شما

      این بود ک باخودم ب صلح برسم و عاشق خودم باشم و رها باشم

      ک خداروشکر ی کم بهترشدم توی این مورد

      چون دارم نشانه ها شو میبینم

      مشخصات همسر دلخواهم ک چند سال پیش نوشته بودم و خاستکار هفته ی گذشته ام داشت، اینکه هیئت علمی باشه و استاد دانشگاه

      قبلا خیلی برام مهم بود وجهه اجتماعی ولی الان اصلا اهمیتی نداره برام ایمان و شخصیت طرف مقابلم خییلی برام مهمتره

      باید ادامه بدم مسیرو و ایمان دارم در زمان مناسب ب خواسته ام میرسم

      ولی الان دوسدارم روی توحید و تسلیم بودن دربرابر خداوند کار کنم

      الهی صدهزار مرتبه شکرت رب العالمین سپاسگزارم بابت هدایتم ب ابن آکاهی های ارزشمند

      عاشقتمممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: