گفتگو با دوستان 49 | ورود به مدار نعمت ها - صفحه 18
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/12/abasmanesh-15.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-12-25 05:31:312024-04-27 08:15:02گفتگو با دوستان 49 | ورود به مدار نعمت هاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
همین چند روز قبل داشتم به همین فایل فک میکردم که اسمش چی بود که روی گوشی هم داشته باشمش.. فقط لایو دیده بودم اونم نه از طریق پیج شما… این همون لایوی بود که من رو با شما استاد آشنا کرد و از اون زمان یک روز هم نشده که نباشم توی سایت ..
احساس خوب = اتفاقات خوب
واقعا این قانون معجزه میکنه اگه درکش کنیم
من مثال کسی بودم که هیچوقت مشکل خاصی نداشتم توی زندگی ، اما بقول شما انقدر نامرد بودم که ناسپاس باشم و شاکی از زمین و زمان .. و الان میفهمم که همون چالشهایی هم که بود بخاطر ناسپاسی و فاز مأیوسی خودم بود.. اما الان مدت هاس که من زیر و زبر شدم و اوضاع در بالای 95 درصد مواقع کاملا بر وفق مرادمه ، خیلی از اوقات 100 درصد راضیم از خودمو و همه چیز زندگیم ، خداروشکر
کنترل ذهن سخت ترین کاره واقعا و اگه بگیم راحته شعاره
اما نمیدونم روی چه حسابی من واقعا دلم میخواس یادش بگیرم ، شاید چون خسته شده بودم از اون همه نا آرامی درونم و اخبار چرت و پرتی که در مورد هر چیزی میشنیدم.. و تونستم یادش بگیرم ، نمیگم عالی عالیم اما بالای 85-90 درصد مواقع خوب ذهنم رو جهت دهی میکنم که راضیم چون زندگیم دلخواهمه و ارامش رو ساختم
سپاسگزار استاد عزیزم و خانم شایسته
ب نام خدایی ک هرآنچه دارم از اوست
سلام ب همه
وای خدایا ترکیب این دو استاد چقدر میتونه عالی ومفید پرازآگاهی های ناب باشه
خیلی لذت بردم واقعا
چقدر مثال هایی ک زدین خوب بوده و براحتی میتونم وقتی حس بدی داشته باشم ب یادم نگهدارم و ب خودم یادآوری کنم ک
تو هروضعیتی ک هستم همه ی تلاشمو بکنم برای خوب نگهداشتن حسم
و خواه نا خواه همه چی حل میشه فقط کافیه خودمو کنترل کنم وبهم نریزم
وای من خودم خیلی قبلا غرغرو بودم راجب اتفاق ناخوشایندی ک میوفتاد کلی غر میزدم و بعدش هی بازم اتفاقات بدتری برام میوفتاد
و قانون رو ک یادگرفتم خیلی خوب شدم
خدایا شکرت
من توهرفایلی ک ایه های قران میاد
سعیمو میکنم یا همون لحظه برم سرچ کنم یا اینکه یادداشت کنم ک تو موقعیت مناسب درموردش تحقیق کنم
الانم ک ریشه ی حزن رو باید برم تمام آیات رو ببینم و بهتر باور کنم وثابت کنم ب خودم ک تو ذهنم حک بشه
خدایا شکرت برای این روزپربرکت
فایلای بینهایت فوق العاده
سپاس فراوان از استادو مریم بانو دارم برای این فایلای گرانبها
خدایا مارو ب راه راست هدایت کن
درپناه الله مهربان باشید
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربانم
من زهرا هستم.
استاد عزیزم خیلی دوستون دارم. من هر وقت پروژه های درسیم خوب پیش بره به ذهنم جایزه میدم. چه جایزه ای؟ یکی از فایل های شما.
استاد عزیزم، به تازگی دارم تلاش میکنم صدای هدایت خداوند رو تو زندگیم بلند تر کنم. و دارم شبیه شما میشم که حتی برای اینکه کدوم فایل رو ببینم میام تو سایت و نگاه میکنم به فایلها؛ خدای درونم بهم میگه این فایل و وقتی کلیک میکنم و شروع میکنم میبینم این دقیقا همون فایلیه که من نیاز دارم بهش. امروز هم این فایل رو دارم میبینم و این درحالیه که دیروز فایل قلبی که به سوی خداوند باز میشود رو دیدم و اونجا شما در مورد سوره شرح صحبت کردین. خدا بهم گفت که بارها رو از روی دوشت برداشتم. اون بار چی بود برای من؟ من مدتی هست که دارم سعی میکنم بفهمم چرا احساسم بده و کدوم یکی از احساسات بد رو دارم. با جلسه 8 و 9 دوره احساس لیاقت که مثالهای احساس گناه داشتن رو میزنید نشستم یکی یکی تمام مواردی که در این سی سال احساس گناه داشتم یا دریافت کردم رو نوشتم و جلوی همشون نوشتم اشکالی نداره؛ گناهی بر من نیست؛ تجربه کردم، من همیشه تلاشمو کردم که انسان درستی باشم و…. . این باری بود که من داشتم حملش میکردم. و وقتی خدا بار رو از روی دوشم برداشت تونستم نفس بکشم. استاد الان ساعت ده صبحه تو نیویورک دو ساعت پیش یک حسی بهم گفت این جمله رو بنویس روی کاغذ: آدم وقتی حسش بده؛ احتمال تصمیم اشتباه میره بالا براش.
نوشتمش و بعد دو ساعت بعدش دارم فایلی رو گوش میدم در همین مورد. استاد، چقدر جهان جادوییه. واقعا همه چیز فرکانس داره. حتی یه پر هم فرکانس خاص خودشو داره. چه برسه به نعمت ها و زیباییها.
من خیلی شخصیت های موفق رو دوست دارم و همیشه مینشستم سریال افسانه جومونگ رو میدیم و تحلیل میکردم که چرا همه چیز برای جومونگ داره خوب پیش میره و این برای حال آرامش هست و نگاه میکردم میدیدم وقتی ترسیده که نتونه زنشو ازش محافظت کنه همین اتفاق براش افتاده. از اونور نگاه میکردم میدیدم برادرش همیشه باخشم و عصبانیت و عجله تصمیم گیری میکنه و همیشه شکست میخورد حتی با قدرت و نیروهای بیشتر و از اونور همش هم تمرکزش روی جومونگ یعنی ناخواسته ها بوده. و شما تو یه فایلی میگین که اگر تمرکزت به هر بهانه ای بره روی دیگران از مسیر درست خارج میشی و من چقدر به شنیدن این جمله از شما نیاز داشتم. تا بجای اینکه بیام تو ذهنم نتایج و زقتارهای بقیه رو تحلیل کنم و برم به سمت مدارهای پایین و احساس قربانی بودن، درست مثل کودکان؛ با خودم حرف بزنم و هی بگم تو لایقی و تو کارت درسته و برنامه امروزت چیه خوشگله و بیا این کارو بکنیم و …. استاد من با کلامم، با حرف زدن با خودم دارم تمرکزم رو میارم روی خودم.
استاد دیروز خدای درونم هدایتم کرد برو روی احساس قربانی بودن کار کن و امیدوارم بتونم مدار بالاتری رو تجربه کنم با شناسایی مواردی که این احساس رو در من به وجود آوردند.
استاد بی نظیرم ممنونم ازتون و امیدوارم خیلللللی زود ببینمتون. مطمئنم برای پاییز زیبای نیویورک میاید آپ استیت و میبینمتون و این آرزوم هم تیک میخوره.
استاد عزیزم چقدر کارتون درسته. در مورد احساس گناه وقتی گفتین برید کلمه جناح رو تو قران چک کنید من رفتم هر 29 بارشو چک کردیم و همش با حرف نفی اومده. برای حزن هم دارید میگید همش با لای نفی اومده. استاد من احساس غم و احساس گناه رو باید حرام کنم بر خودم. به قول شما مهم نیست چقدر دلیل منطقی داری برای اینکه حالت بد باشه، اگر احساست بد باشه اتفاقات بد رو تجربه میکنی. استاد، خیلی ممنونم ازت که اینقدر خوب همه قوانینو درک کردین و دارید بما آموزش میدین. خدایا شکرت.
استاد راستی توی چند تا فایل آخر توحید عملی تاکید میکنید روی این نکته که در برابر خداوند متواضع باشید و من وقتی بهش فکر کردم که چطور این قضیه رو برای خودم درونی کنم اومدم دیدم وقتی تخت ملکه سبا رو در لحظه برای حضرت سلیمان ظاهر میکنند, حضرت سلیمان میگه این از فضل پروردگارم است. و یا یه جای دیگه میگه خدایا بمن توفیق بده که نعمتهایی که بمن و به اجداد من دادی رو بتونم شکرشو بجا بیارم. یعنی حتی اینکه سپاسگزاری کنه رو توفیق پروردگار میدونه. یا گفتین باید در برابر خدا بگید “من نمیدونم تو میدونی” من رفتم آیه هایی که خدا میگه الله یعلم و انتم لا تعلمون رو نگاه کردم تو قران استاد. استاد هرچی شما میگید حقیقت محضه و من باید همه حرفهاتون رو باور کنم و بیشتر عمل کنم. چقدر خوب همه چیو برای ما بیان میکنید. ممنونم ازتون استاد.
چه مثال خوبی. باید احساس بد رو تو ذهنم شبیه آتش سوزان تصور کنم. استاد اتفاقات به ظاهر بد هزاران بار تو زندگیم افتادن و وقتی برمیگردم میفهمم همشون لطف و خیر بودند از طرف خداوند برای من. من اون لحظه حسم بد میشد ولی وقتی زمان گذشت خیریت همه مسایل زندگیم برام واضح شدند. یه جوری شده که من و همسرم هر روز داریم تکرار میکنیم باهم که هر اتفاقی بیفته به نفع ماست.
استاد من هر روز دارم قانونو تست میکنم. دوست دارم اینقدر تست کنم تا ایمانم بشه اندازه شما. اندازه ای که بگم الان روزه و قانون فرکانس رو همین اندازه بهش ایمان داشته باشم.
خدایا شکرت که این فایل رو به خودم هدیه دادم و کلی از قوانین رو مرور کردم با خودم.
ممنونم ازتون استاد و خانم شایسته عزیزم
در پناه خداوند باشید.
بنام الله یکتا که هرآنچه دارم از اوست
مهترین قانون این جهان فیزیکی اینکه ما موجودات فرکانسی هستیم و تمام اتفاقات زندگی ما حاصل فرکانسی هست که ما در حال ارسال اونا هستیم
از وقتی این قانون شناختم و سعی کردم در عمل اجراش کنم تکلیفم با خودم روشن شد ،ترسهام کمتر شد ،و دلیل اتفاقات زندگیمی فهمیدم
استاد عزیز هر چقدر سپاسگزار این درک از قانون باشم از شما باز هم کم تشکر کردم ،تمام زندگی من در چرخه ای از ابهام بود و اتفاقات زندگی من روی دور تکرار بود برام ،زندگی بی معنی شده بود برام ،همش میترسیدم ،حتی قدرت اینو نداشتم بدون ترس خواستهامو از بقیه درخواست کنم ،عزت نفسم بسیار پایین بود
اما زمانی که از این دنیای که خودم ساخته بودم برای خودم سیر شده بودم با تمام سلولهای بدنم از خداوند خواستم که یا مسیر درست بهم نشون بده یا مرگ به این زندگی ترجیح میدم ،اونجا بود که مسیر روشن شد برام و دستان هدایت خداوند به سمت من دراز شد ،نور امید در زندگی من تابید و استاد عباس منش در زندگی من ظهور کرد
استاد عزیز نمیدونی با همین یه جمله چه تحولی توی زندگی من بوجود آوردی ،این جمله احساس خوب اتفاق خوب شده ملکه ذهنم و با همین منطق که مثل آتیش میمونه احساس بد منم تمام تلاش خودمو کردم توی مدار احساس خوب بمونم و چه اتفاقاتی که ظاهرشون خیلی بد بود ولی با آروم کردن ذهنم بکلی عوض شد و به نفع من تمام شد ،دیگه مثل روز برام روشن که باید همین قانون با همین شدت اجراش کنم
تمرکز من الان فقط روی خودمو و روی باورهامه و بجای دادن قدرت به بیرون از خودم از همه دل بریدم و قدرت فقط میدم به خداوندی که در وجود منه و قدرتهاشو به من داده ،اینطور کمتر نگران عوامل بیرونیم کمتر خودمو مقایسه میکنم با بقیه ،کمتر شرک میکنم و به همون اندازه که قدرت از غیره خدا گرفتم و به خدا دادم به همون اندازه هم سرم جلوی غیره خداوند بلند
استاد عزیزم مدیون شما هستم برای این آگاهی ها
سپاسگزار خداوندیم که شما رو سر راه زندگی من قرار داده
به نام خداوند بخشنده و مهربان
درود به استاد عزیزم واستاد عرشیانفر گل
استاد واقعا هروقت فایل هایی که راجب کنترل ذهن هست رو گوش میدم لذت میبرم خودم خیلی جاها ازش نتایج عالی گرفتم و خیلی جاها هم نتونستم خودمو کنترل کنم و همه چیز خراب و خراب تر شد تا تسلیم شدم یه تجربه ای دیروز داشتم راجب کنترل ذهن که شاید نوشتنش به دوستان کمک کنه
همسر بنده واقعا بانوی عالی و فداکاری هست و هزاران اخلاق خوب داره و متاسفانه یا خوشبختانه اصلا علاقه ای به این مباحث استاد و قانون نداره که برای منم اصلا مهم نیست چون من از استاد یاد گرفتم که همیشه تمرکز من روی خودم باشه ولی باید اعتراف کنم که بعضی وقتها هم از دستم درمیره و خلاصه یه چیزایی بهش میگم که آخرش هم با مسخره شدن ایشون مواجه میشم، همسر من عادت خیلی بدی که داره دوست داره خیلی از مشکلات محل کارشو توی خونه بازگو کنه و دنبال یه گوش واسه شنیدن ظلم هایی که بهش شده میگرده که چندین بار منم تذکر دادم بهش که واقعا علاقه ای ندارم به شنیدن مشکلات محل کارش ولی یه وقتهایی بیخیال نمیشه و هی تعریف میکنه و از من نظر میخواد، دیروز دخترمو برده بودیم پارک و همسرم دوباره شروع کرد راجب مشاجره های محل کارش واسه من تعریف کردن خلاصه منم از لحاظ روانی بهم ریخته م چون داستانهای ایشون از محل کارش تمومی نداره و فکر کنم همه بدونید چرا این اتفاقات هرروز برای ایشون میوفته در کل با خودم گفته الانه که باید ذهن مو کنترل کنم و از خدا هدایت خواستم همون لحظه گوشی همسرم زنگ خورد و همزمان دخترم منو به مسابقه دادن توی راه برگشت به خوته دعوت کرد و خلاصه دست خدا شد که همه چی یادم بره،
اینقدر این مسابقه با دخترم به من مزه دادو لذت بردم که وقتی رسیدیم در خونه کلا حالم عوض شده بود خیلی سرحال تر شده بودم، نتیجه این کنترل ذهن این بود که تا موقع خواب اینقدر احساسات عالی داشتم که از انرژی زیاد خوابم نمیبرد ساعت 1 شب خوابیدم ساعت 4/15 بیدار شدم و خیلی سرحال بودم و خدارو هزار بار شکر کردم که دیروز برای اینکه حال و احوال منو بهتر کنه دخترمو فرستاد ومنم بدون هیچ مقاومتی دعوت شو به مسابقه دویدن تا خونه قبول کردم واقعا اگه قبول نمیکردم این دعوت به مسابقه رو معلوم نبود تا موقع خواب چقدر درگیر احساسات بدتر و اعصاب خوردی بیشتر میشدم خدارو صد هزار مرتبه شکر،دوستتون دارم
بنام خداوند رزاق و هدایتگر
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
و سلام خدمت دوستان عزیزم در خانواده صمیمی عباس منش
خیلی خوشحالم که به این فایل هدایت شدم
وکلی درس و هدایت دریافت کردم
مهمترین موضوع که استاد گفتن برزگترین موفقیت
در صلح بودن با خودمون هست
وخدارو شکر می کنم که منم با خودم به صلح رسیدم ، چنان آرامشی دارم ، چنان حال خوب دارم
که اصلاً فکرشو نمی کردم که ادم بتونه اینقدر حالش خوب باشه ، و همیشه شاد باشه ، و اینقدر سر حال و در آرامش باشه با خودش
این فایل فوقالعاده هم خیلی بهم کمک کرد
یک دنیا سپاس از استاد عزیزم
به نام خدا
سلام به استاد عشق
یه سورپرایز عالی بود امروز بالا اومدن این فایل
استاد من وقتی فایلی ازتون میبینم یا گوش میدم باتون صحبت می کنم
وقتی این فایل شما رو قبلا شنیدم کلی انرژی گرفتم ولی امروز طور دیگه میشنومش فرکانس هایش رو طور دیگه دریافت می کنم
مدتی ِ هرروز بخدا میگم رسالتم در این دنیا چیه ؟ من برای چه کاری به این دنیا اومدم
و خدا قدم به قدم داره هدایتم می کنه
اول جلسه 16 دوره احساس لیاقت دقیقه 40 تا 45 یه تیکه از پازل رسالتم تکمیل شد
و یک قسمت هم این فایل
یه جایی تو این مکالمه من دریافت کردم رسالتم در این جهان اینکه به موضوعات طوری نگاه کنم که احساس بهتری رو تجربه کنم.
استاد همین جمله نیاز داره کلی روش فکر وتمرکز کنم.
یه قسمت دیگه از هدایت خدا به جواب رسالتم:
طی مکاتبه ای که با دایی ام در واتسآپ داشتم ایشون به اصول در انجمن معتادان گمنام اشاره کردن و گفتند کسایی نتیجه بهتر در انجمن می گیرین که اصول رو اون طوری که گفته شده انجام بدن
این جمله من رو یاد خودم انداخت:
مدت هاست بخودم میگم آخه چرا نتیجه ای که باید بگیرم رو از برنامه های استاد نمی گیریم؟
خیلی از دوستان رو می بینم حتی یکسال هم نیست در سایت هستن ولی نتایج بهتری از من گرفتن اگه دوره لیاقت نبود احساس لیاقتم رو با مقایسه تضعیف می کردم ولی الان با منطق و رفیق صمیمی بخودم میگم مگه تو اصول رو رعایت می کنی؟
بنظرم استاد دوره دوازده قدم و لیاقت رو باید هرروز در برنامه زندگیم داشته باشم
گفتید این دنیا پرفکت نیست و سرای باقی پرفکت مطلقِ و برای اینکه احساس بهتری رو تجربه کنم تنها راهش همراه شدن با سایت و آگاهی های الهی ِ که از زبان شما در محصولات و فایل های دانلودی هست.
انشالله همیشه در مدار مناسب باقی بمونیم.
سلام
دوستای عزیزم نمیدونم داستانی که میخوام تعریف کنم به این قسمت ربط داشته باشه یا نه
ولی هدایت شدم که بیام و بنویسم
من ب قصد خونه مادرم و ی سفر ده روزه اومدم ب تهران
آخه مادرم مهمونی داشت و منم مثل خواهرام باید میومدم و تو این مهمونی حاضر میشدم
بعد از اتمام مهمونی من موندم پیش مادرم دوروز که گذشت بهمالهام شد که پاشو ی کاری کن بعد رویه بالشتی دیدم که خیلی چهره قشنگی نداشت از مادرم خواستم که اجازه بده تا رویه شو عوض کنم
مادرم بهم گفت اگر میتونی کل رختخوابها رو وارسی کن و اگر ملافه ها کثیفن ، بشوریم
خب کار سختی بود
و واقعا کار ی نفر نبود
از طرفی قیافه ملتمسانه مادرم منو وادار میکرد که درخواستش تا جاییکه میتونم انجام بدم
استاد از وقتی ازآموزشهاتون سر لوحه زندگیم شده دلسوزی ممنوع شده
بخاطر همین ب خدا گفتم خدایا خودت بیا پایین و کمک کن
بعد از نظافت ملافه ها ، از ساعت 3 شروع کردم به دوختن و کشیدن
و تا ساعت 9 تقریبا کارها تموم شد طوری که خواهرم اومد و دید که تموم شده شوکه شده بود
میگفت واقعا چطوری اینهمه کار کردی
گفتم واقعا نمیدونم چطور شد که این همه با سرعت اینهمه کار انجام شد
و در تمام این مدت من با خدا صحبت میکردم ازش هدایت میخواستم
چند روز بعد اومدم خونه برادرم
همسایه سوم دو تا طاووس داشت
از طبقه سوم میدیدمشون و باهاشون صحبت میکردم
وقتی بالکن خونه برادرم ترک میکردم طاووس صدام میکرد تو ملاقات چهارم پنجم بهش گفتم من ازت پر میخوام
بعد از یکساعت زنگ خونه بردارم نواخته شد
پسر همسایه ی پر طاووس آورده بود و گفت خیلی طول میکشه که طاووس پر بندازه الان اومدم بیرون دیدم ی دونه پر انداخته
مادرم گفت این خانم از بالا گفت من پر میخوام این پر مال اونه
و الان این پر آوردم بهتون بدم
باز رفتم دم بالکن و ازش تشکر کردم و براش عشق فرستادم
امروز با برادرم و خانمشون تلویزیونشون که مدتها ست خاموش شده راه انداختیم
ب خانمشون گفتم میتونید برید گوگل و سایت استاد دانلود کنید
و چقدر ازین موضوع خوشحال شدم
الآنم میخوایم بریم حضورا از طاوس تشکر کنم و بعدشم بریم تو بازار گشت و گذار
بی نهایت ممنونم از خداوند و استادید بزرگوارم
خدایا شکرت
سلام بر استاد عزیزم و خوبم
چه درس هایی داره این فایل و این حرف ها و چقدر من سپاس گذار شما و خداوند هستم که دارم گوش میدم درس یاد میگیرم.
من دقیقا میفهمم شما استادان چی میگین چون این قانون استفاده کردم و دیدم که نتیجه میده
مثالش همین پنجشنبه گذشته که من درگیر یه ترس واهی و الکی شده بودم و هی داشتم کنترل ذهن میکردم و به خودم میگفتم ترس نشونه وجود شیطانه و ازش دور شو و هی کنترل کردم
تا تو راه برگشت رفیقم دیدم که گفت بیا بریم یه گشتی بزنیم و بریم بگردیم و من به خودم گفتم ببین نتیجه اون کنترل میشه این پاداش خوب.
یه موقعی هم بود که واقعا تضاد بدی برای من پیش اومد و من کم کم سعی کردم که از اون تضاد بیرون بیام و نکات مثبتش رو ببینم
حالا که به گذشته نگاه میکنم میبینم که اون تضاد که همه میگفتن وای چه بد شد وای تو بدبخت شدی و ما هم نمیتونیم کمکت کنیم
اون تضاد باعث پیشرفت من شد طوری که من الان به خودم میگم دیگه بد تر اون که نیست پس میتونم کنترل ذهن کنم و پاداش بگیرم از خدا و قوانینش.
من قبول دارم حرفتو استاد که در مواقعی که ضربه بد هست فکر میکنیم و خودمون رو بهبود میدیم برای بهتر شدن و شخصیت خوب تشکیل دادن
احساس خوب اتفاقات خوب هم که دیگه نگم واقعا تاثیر گذاره و در اطرافیان هم میبینم و به خودم یا آور میشم که ببین این ها هم دارن به صورت ناخودآگاه استفاده میکنند و جواب میگیرن چون قانون ناخودآگاه وخودآگاه نمیشناسه فقط طبق فرمول عمل میکنه مثل سیستم کامپیوتر.
سپاس بابت این سفر نامه روز 149
فَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا یَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا ۖ وَمِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّکَ تَرْضَىٰ
خداوند در این آیه به وضوح داره میگه اگه میخوای لعلک ترضی بشی ، راهش سپاسگزاری در تمام ساعات شبانه روز ِ و صبور بودن هدایت ها و الهاماتی که بهت میکنیم
سلام به روی ماهت استاد جونم
سلام به روی ماهت مریم جونم که افتادی به جون سایت و داری بهبود میدی ، خدا قوت
بخدا که اگه قرآن با دلی روشن بخونیم ، خداوند تمام راهکارها رو به وضوح و ساده بیان کرده
فقط باید بهشون عمل کنیم
وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَهَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ ۚ وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَىٰ
تو این آیه خداوند میگه به چیزهایی که به بقیه دادیم نگاه نکن ، مگه نه اینکه وقتی زندگی خودمون و با بقیه مقایسه میکنیم دچار حس بد میشیم ؟؟!!
خب خدا میگه به اموال بقیه نگاه نکن ، نگاهت به خدا باشه ، نگاهت به رزق و روزی باشه که رب العالمین بهت میده ، آخه اونه که پایدار ِ برات عزیزم
قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعًا ۖ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَلَا یَشْقَىٰ
این آیه خدا به آدم میگه وقتی به زمین میری اونجا بعضی ها دشمن بعضی ها هستن ، (اشاره داره به تضادها ) تو اون شرایط کسانی که از هدایت من پیروی کنن نه گمراه میشن و نه بدبخت
خدا با این آیه داره میگه اگه تو تضادی هستی و سختی داری میکشی و احساس بدبختی داری برای اینکه به هدایت من توجه نکردی
وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَىٰ
تو آیه بعدش خدا میگه ، حالا که تو به هدایت من توجه نکردی نتیجه اش زندگی سختی که داری و البته که در قیامت هم کور هستی
چون در دنیا به نشانه ها کور بودی
قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَىٰ وَقَدْ کُنْتُ بَصِیرًا
میگه خدایا چرا من کور هستم ؟؟؟ من در دنیا بینا بودم !!!!
قَالَ کَذَٰلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا ۖ وَکَذَٰلِکَ الْیَوْمَ تُنْسَىٰ
خدا هم میگه چون در دنیا به نشانه ها و هدایت من کور بودی و در واقع من و فراموش کردی که من قدرت هر کاری و دارم حالا منم تو را فراموش میکنم
چقدر قرآن واضح و ساده قوانین و بیان میکنه
الله اکبر از این هدایت
استاد بزرگترین سپاسگزاری ام از شما ، آموزش فهم قرآن ِ
واقعا به درک این رسیدم الا بذکر الله تطمئن قلوب
چقدر این فایل زیبا و پر از آگاهی بود
امروز تولد پادشاه هلند (27 آپریل ) و تعطیل رسمی کل کشور و همه جا جشنِ
من تصمیم گرفتم خونه بمونم و با خودم خلوت کنم
صبح ذهن داشت صحبت میکرد که این همه روی خودت کار کردی به چه دستاوردی رسیدی ؟؟؟
چند تا خونه خریدی ؟؟
چند تا سفر رفتی ؟؟
چقدر آزادی زمانی و مالی داری ؟؟
حدود نیم ساعتی به حرفهاش گوش دادم و حسم و بد کرد
بعد گفتم بزار ی چکاپ بگیریم ببینم نسبت به پارسال چقدر شرایط زندگی ام در همه ابعاد تغییر کرده
بخدا وقتیکه نوشتم قلبم خندید
تمام چیزهایی که الان تو زندگی ام دارم پارسال ، آرزوم بود
یعنی اگه ی لحظه به ذهن و شیطان فرصت بدی
با سر میری تو دیوار
چنان احساس بدبختی میکنی که فکر میکنی دنیا تموم شده
واسه همینکه خدا میگه مرتب سپاسگزاری کنید تا اجازه به شیطان ندین که حالتون و بد کنه
وقتی ما نعمت هایی رو که داریم ببینیم و سپاسگزار باشیم ، احساسمون عالیه و طبق گفته خداوند
لعلک ترضی میشیم
الهی شکرت برای همین لحظه با شکوه اکنون
سلام سارا جان
ممنونم زحمت کشیدی و آیه ها رو با تفسیرش به این زیبایی اینجا نوشتی
چقدرررر توش تفکر داره
این کامنت شمارو دقیقا زمانی خوندم که بهش نیاز داشتم
یه بی قراری تو وجودم بود که با خوندن متن شما آروم شدم
میشه لطفا بگید کدوم سوره ی قرآن؟؟
شما از اپلیکیشن استفاده می کنید؟
بنام خدایی که همین نزدیکیست
سلام به روی ماهت سارا جونم
سوره طه ،عزیزم
آیات 130 ، 126 ،131
سارا جون من از قرآن معمولی استفاده میکنم
البته برای نوشتن آیات در کامنت ها ،
آیه را در گوگول سرچ میکنم و متن عربی که گوگول میاره را کپی میکنم و در کامنت ها paste میکنم
سارا جون من فکر میکنم خود کلمات و آیات قرآن خیلی ساده هستن و برای فهم قرآن نیازی به اپلیکیشن نداری
وقتی چند بار قرآن و بخونی ( متن عربی ) متوجه معانی میشی
اگه ی کلمه برات سخت بود ، همون یک کلمه رو معنی شو پیدا کن
من خودم این مدلی میخونم عزیزم
موفق باشی و شاد
سلام سارای عزیز ،
سپاس از کامنت زیبا و ایه های قشنگی که نوشتی و مثل همیشه چه زیبا و به موقع خدا پاسخ میده ،این کامنت شما مخصوصا دو تا ایه اول برای من بود دیشب مهمان دوست عزیزی بودیم و داشتم شرایط و موقعیت خانه خودمون را با انها مقایسه می کردم ، با این که در دوره احساس لیاقت می دونم که نباید با هیچی خودم را مقایسه کنم ولی این کامنت شما هم پاسخ واضح و روشن خدا به من بود .
سپاس سارای نازنین
هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشد
سلام سارا جان
تک تک کلامتت ،کلام خدا بود و نوشته ات بوی عطرش رو میداد و برای من معجزه کرد.روزهایی رو سپری میکنم که برام سخته و دقیقا درسته که هر چی سختی پیش میاد خودمونیم که گوش نکردیم و ندیدیم ،او همیشه هست.
شیطان یک لحظه بیکار نیست و به قول دوستان 24 ساعته نجوا میکنه اما این ماییم که باید کنترل کنیم و راه کنترل هم شما نوشتید.تنها با یاد خدا دلها آرام میگیره و اگر میخام لعلک ترضی بشم باید نعمتهام رو یادآوری کنم و چکآپ کنم و سپاسگزار باشم.باید ظرفم بیشتر افزایش پیدا کنه باید نور علی نور بشم
نه اینکه هی سرابی ببینم و قطع بشه.هر لحظه باید در جستجوی خدا در درون خودم و بیرون خودم باشه.او در همه جا هست و ما غایبیم.سارا جان سپاسگزارم کامنت بسیار شیوا و قشنگی نوشتی و عطر و بوی خدا رو پخش کردی.صبح هم بوی یاس به مشامم رسید.خدایا شکرگزارم از نعمت سایتی که اگر شنوا،بینا ،با درک و با حس بیاییم،همه چی رو درون خودش داره
سپاسگزارم
با سلام خدمت شما سارای عزیز
من روز 149 روز شمار هستم و تعهد به کامنت نوشتن،منو به سمت کامنت شما هدایت کرد و حالا اینجا در پاسخ ب کامنت شما تعهدمو عمل میکنم
موقع مطالعه ی کامنتتون ،برخورد کردم به کلمه (هلند)
و عجیب چشمام گرد شد
من ب قصد دریافت نشونه ها و الهامات زندگیم،هدایت شدم به فصل پنجم روز شمار زندگی
از خدا برای مهاجرتم نشونه میخواستم
که خدایا من دلم مهاجرت میخواد نه برای بهتر کردنه کیفیت مادی،بلکه برای درک بهتر باورهای توحیدی
برای زندگی کردن به شکل کودکی که نه میدونه کجاست،نه زبان بلده،نه چیزی میدونه
ولی هر لحظه داره هدابت میشه
داره دریافت میکنه
خلاصه هیچی از پروسه ی مهاجرت نمیدونمو هیچ چیز بلد نیسم
شروع روز شمار از ادامه ی فصل 5،کاملا برای من واضحو روشن بود ک قراره ب اگاهی های لازم برسم
در طی این روزها،هدایت شدم به کلاس زبان
و شروع کردم به زبان خوندن
تقریبا یکماهه ک شروع کردم
و البته این زبان خوندن هم یه قدم با شرایط کنونیم بود ک بهم الهام شد
یروز سر کلاس،استادم گفت ندا دلت نمیخواد بری هلند؟؟؟
یهو
منم ک از همه جا بی خبر!
گفتم استاد من هیچی نمیدونم واقعا
و تا حالا مسافرت خارجی هم نداشتم جز یدونه اونم زیارتی
راجب هلند نمیدونم
ولی کلاس ک تموم شد،خیلی فکر کردم ک من قبلا هم از طرف دونفر به کلمه ی هلند هدابت شده بودم
و این پیشنهاد، بخاطر راحتی یا پول در اوردنو اینمباحث نبوده
بلکه بخاطر قشنگیه هلند بوده
بخاطر تجارب خوبشون بوده
تا اینک هفته ی قبل، داشتم به دوستم ک ساکنه ترکیست و برای مسافرت اومده ایران،میگفتم نمیدونم چرا!ولی حس میکنم من قراره هلندو تجربه کنم
یهو گفت حالا ی هفته بیا خونه ی من ترکیه!
توی دلم گفتم ندا!!!
این دوستی و قدمتش 28 سالع!
و دوسته تو 4 ساله رفته
چرا تا ب الان بهت نکفته بود بیا؟این ی نشونست !تو سپردی ب خدا،و خدا داره با قدمهای کوچیک و شرایطه الانت هدایت میکنه
چی ازین بهتر ک میری و هزینه هات نصف!! فقط بلیط رفتو برگشت و یکمی غذا،مهمتر از همه سه تا دیگ از دوستات هم هستن،و ما هفته ی بعد میریم ترکیه
امروز ک توی باشگاه قشنگم نشسته بودم و داشتم با خودم مرور میکردم ک ندا،تو قدرتمندی و شرایطع الانتو میتونی تغییر بدی(نجواها اومده بودن تا منو و دستاوردهامو تخریب کنن،داشتن از جاهایی حرف میزدن ک بهشون فک میکنم خندم میگیره)خلاصه ک با مرور و تکرار باورهای جدیدم داشتم به اصله خودم برمیگشتم
گفتم کامنت روز 149 رو هنوز ننوشتم و الان بهترین فرصته!
اومدم دوسه تا کامنت خوندم ک مجدد برخورد کردم به کلمه هلند!!
حتی صب ی پیام برام اومد ک کلمه هلند داشت(تبلیغاتی)
به خودم گفتم ندا،تو هیچی نه میدونی نه بلدی
همون خدایی ک داره هلندو میاره جلو روت،راهشم میاره
تو هدفت،تجربه و شناخت خودته
قبل از کامنتتون،داشتم به عمان فک میکردم چون نشونه هایی از اونجا هم بهم رسیده بود
میدونم کامنت طولانی برای شما نوشتم
ولی مرور از دستای خدا و الهاماتش برای خودم بود ی جورایی چکاپ
و ممنونم از شما ک کامنت زیبا و پر از درکی نوشتین تا ی هم زمانی اتفاق بیفته برای کسی که دنبال نشونه های خداست