گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خدا - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

301 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدمهدی گفته:
    مدت عضویت: 1736 روز

    به نام خداوند پاک و یگانه

    شهود :

    به محض اینکه روی باورهای خود در جهت همسو کردن با خواسته هایمان کار میکنیم ، خداوند فوجی از نشانه های خواسته مان را وارد زندگی ما میکند و ما باید آگاهانه به نشانه ها توجه کنیم و با قدرت بیشتری روی باورهای خود کار کنیم.

    مثلا پارسال که من یک هدف مالی بزرگ برای خودم ایجاد کرده بودم و با قدرت روی باورهای خود کار میکردم ، هر روز روی زمین پول پیدا میکردم و آن را نشانه ای از رسیدن به هدفم و تایید خداوند میدیدم و بعد از چهار پنج ماه ، آن پول خوب و بزرگ بصورت طبیعی و راحت وارد زندگی من شد .

    هروقت شیطان ناامیدم میکرد که این کارها و باورها جواب نمیدهد و باید بری کارهای فیزیکی ای مثل بقیه مردم انجام دهی و میگفت ببین الان چندماه گذشته و هدفت تیک نخورده ، اینها توهمه ، من آگاهانه هدف های قبلی که بهشون از طریق تغییر باورها رسیدم رو به یاد میاوردم و به خودم یادآوری میکردم که ببین قانون تکامل رو در نظر داشته باش ، تو باید تکاملت رو طی کنی و یادت باشه که وقتی وارد مدار خواستت شدی ، اعمال فیزیکی مربوطه در جهت خواستت بهت الهام میشه و اونها رو هم انجام میدی و به خودم یادآوری میکردم که خداوند با فرکانس های من زندگی منو میسازه و اون چیزی که من در ذهنم بسازم ، باید بوجود بیاد و نمیتونه بوجود نیاد و این روش کار کرد جهان هستی ست.

    به خودم یادآور میشدم آیه های قرآن رو که : خداوند میفرماید : مومنان کسانی هستند که به غیب ایمان دارند.

    وعده خدا حق است و کیست از خدا راستگوتر ؟!

    یا آیه ای رو به یاد می آوردم که خداوند به حضرت مریم ، به حضرت زکریا میفرماید : این کار بر پروردگارت آسان است و ما میگوییم ” موجود باش ” و بوجود می آید .

    وقتی به یک مشکل یا تضادی برمیخورم ، اول چندثانیه ، شروع میکنم به غر غر توو ذهنم ، ولی بعدش آگاهانه به خودم میگم ببین این مشکل اومده که تو خواستتو به جهان هستی بگی !

    خواستت چیه ؟ خواستتو بگو .

    بعد سروع میکنم به گفتن خواستم و چرا میخوام به اون خواسته برسم و احساسم خوب میشه و کانون توجهم روی خواسته هام قرار میگیره و از اون فشار نشکلات توو ذهن رها میشم .

    وقتی به مشکلی برمیخوریم ، اگر با اون مشکل بجنگیم و با اون فرد بحث کنیم داریم به خودمون یک گاری پر از احساس بد رو میبندیم و با احساس بد ، ظرف وجودی دریافت نعمتها رو کوچکتر میکنیم و اتفاقات بد برامون رخ میده

    چون مادر تمام قوانین اینه :

    احساس خوب = اتفاقات خوب

    احساس بد = اتفاقات بد

    بنابراین هرچقدر در طول روز احساس خوب بیشتری داشته باشیم ، خواسته هامون بصورت طبیعی و راحت بیشتر وارد زندگی ما میشوند و اتفاقات خوب بیشتری برامون در طول روز میفته.

    باید هر یک ساعت به خودمون یجوری یادآوری کنیم که الان من حالم چطوره ؟

    اگر دیدیم حالمون خوبه ، ببینیم چه افکاری باعث شده حالمون خوب باشه و اون افکار رو گسترش بدیم تا به احساس خوب بیشتری برسیم

    و اگر حالمون بده ، ببینیم چه فکری و چه موضوعی باعث شده حالمون بد باشه ؟ و چطور میتونیم اون فکر رو تغییر جهت بدیم به سمتی که به احساس بهتر برسیم

    و اگر این کار رو خوب انجام بدیم ، خواسته های ما بصورت طبیعی و راحت وارد زندگی ما میشن و ما از زندگی لذت میبریم.

    چون لذت بردن از زندگی و خوشبختی حاصلِ کنترل آگاهانه ذهن بصورتِ قرار دادن ذهن بر روی زیبایی ها و نعمتها و ثروتهاست.

    چون کل زندگی ما با کانون توجه ما خلق میشود.

    اگر احساس خوبی داریم ، پس افکار خوبی داریم و در مسیر رسیدن به خواسته هامون هستیم و اگر احساس بدی داریم یعنی افکاری غیرهمسو با خواسته هامون داریم که دارن ما رو از خواسته هامون دور میکنند.

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1843 روز

    به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی ها ،

    سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین

    بزرگترین سپاسگزاری من این سالهای اخیر ،وجود این آگاهی ها و هدایت شدنم به سمتشون هست ، اگر روزانه هزاران بار هم سپاس گزاری کنم کمه چون همه ی زندگیم وابسته به این درس هاست

    چقدر خوشحال و خوشبختم که شما استاد من هستید ، چقدر عالی تحلیل میکنید و چقدر حرف هاتون به جان میشینه ، دقیقا جوری قوانین رو آموزش میدید که به درد زندگی الآنم میخوره ،این لحظه میتونم ازشون در بالابردن کیفیت زندگیم استفاده کنم

    اگر بدونم احساس بد سمِّ ،اونوقت از هرروشی استفاده میکنم تا ازش دور بمونم ، واگر یقین پیدا کنم که اگر دراحساس خوب بمونم و بتونم در هر شرایطی ذهنمو کنترل کنم اونوقت لاجرررررم لاجرم ماریا میتونی درکش کنی ؟ لاجرم اتفاق خوب برام میوفته،این قانونه

    میتونی به این قانون اعتماد کنی ماریا ، میتونی حرف های استاد رو وحی منزل بدونی و با اعتماد صد انجامشون بدی

    اگر نتیجه میخوای پس انجامش بده، پس فرمان بُردار باش، پس وحی منزل بدون

    تمام ماجرا همینه ماریا ، دراحساس خوب بمونی و بتونی تحت هر شرایطی ذهنتو کنترل کنی ،تو موجودی فرکانسی هستی پس این اصل رو بیشتر و بیشتر درک کن ،تا در دنیا و آخرت سعادتمند باشی ،تو قرآن همه ی حزن ها با لا اومده ،پس غمگین نباش که جهل حساب میشه ، تا وقتی آرامی هدایت ها رو میتونی دریافت کنی

    خدایا کمکم کن تا دراین مسیر ثابت قدم باشم تا هرروز بیشتر و بهتر قوانینو درک کنم و لذت زندگی به شیوه ی قوانین زیستن رو هرروز بیشتر تجربه کنم.

    هزاران بار ازتون سپاسگزارم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین استاد عباس منش عزیزم

    سپاس سپاس سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    سیده زهرا حسینی ۶۲ گفته:
    مدت عضویت: 1815 روز

    به نام خدا

    با سلام حضور استاد بزرگ و عزیز و والا فکر و والا عمل

    در وهله اول از اینکه شاگرد استادی مثل شما هستم افتخار میکنم

    دوم آموزشهایی که در محتوای فایل هست:

    قدرتی که شهود دارد در منطق نیست

    شهود چه زمانی به دست می آید؟ زمانی که حال خوب باشد حال خوب هم با تمرکز بر نکات مثبت در هر اتفاقی پیش میآید . در بدترین اتفاقات هم نکات مثبت هست . اگر حضرت زینب توانست احساسش را خوب نگه دارد به خاطر تمرکزش بر نکات مثبتی بود که در این واقعه بود. در نتیجه گفت جز زیبایی ندیدم . اگر تسلیم الله باشم او که آگاه و عالم و مسلط بر هر چیز و کس است و هر اتفاقی که از جانب اوست خیر است، من با این ایمان جز زیبایی نخواهم دید من آرام و بی نگرانی و ترس قدم خواهم برداشت و منتظر صحنه بعد خواهم بود نویسنده ی این داستان همیشه پایان خوش رقم میزند و لا غیر .

    در مسیر تکامل گویا این هم یک مرحله هست که بعد از شنیدن این مطالب به آن میرسیم و آن زیبا صحبت کردن هست بعد از گذر از این مرحله به عمل کردن میرسیم شاید من هم در اون مرحله هستم ولی از خدا توفیق گذر از این مرحله رو دارم و سعی ام این هست کمتر صحبت کنم. ایمان و عمل صالح . ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است . وقتی استاد با کسی لایو میذارن خیلی برای من هشدار دهنده هست که تفاوت زیبا حرف زدن و عمل کردن تفاوت از ایران تا آمریکا هست اگه همین شرایط امروزت رو میخوای باز به زیبا حرف زدن ادامه بده ولی اگه میخوای به جاهای خوب برسی عمل کن . برای عمل هم حال خوب لازم هست کنترل ذهن لازم هست . به کنترل ذهن که رسیدی حالت را توانستی خوب نگه داری آنوقت شهود و هدایت را خواهی شنید که قدم بعدی را میگوید و گرنه صحبتهای زیبا در جا زدن و حتی فرو رفتنی بیش نیست .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    الهه سوادکوهی گفته:
    مدت عضویت: 2780 روز

    به نام خدای رزاق و هدایتگرم ب سوی تمامی نعمتها

    سلام استاد ارزشمندم استاد بی نظیر و نابم

    خدارو هزاران بار شاکرم ک در مدار دیدن و شنیدن این آگاهی های ناب قرار گرفتم

    استاد جانم ازتون بی نهایت سپاسگزارم برای اینکه به حرف قلبتون گوش کردید و این لایو فوق العاده رو با آقای عرشیانفر برگزار کردید و برای ما ضبطش کردید

    این چندروز ک دارم با آگاهی های این لایو زندگی میکنم اصلا دیوانه شدم ازین حجم از درک قوانینی شما

    چقدر خوب شد ک لایو رو یکجا نذاشتبن و قسمت بندی کردین تا لااقل ذهن من بتونه این حجم از درک و آگاهی رو هضم کنه و به کار ببنده

    داشتم فکر میکردم آگاهی های این لایو شالوده تمام فایلها و دوره های شماست..بخدا..همش در همین قانون احساس خوب=اتفاقات خوب خلاصه میشه ک نتیجه این احساس خوب میشه دریافت شهود و هدایتهای خدا

    احساس خوب هممممممه چیزه

    وظیفه من هم در این دنیا یک چیزه:

    اینکه احساسمو خوب نگه دارم تحت هر شرایطی حالا چ شرایط عادی و چه شرایط به ظاهر سخت

    اینکه بتونم از راهکارهایی ک تا الان استادم بهم یاد داده استفاده کنم تا احساسمو به صورت دائمی خوب نگه دارم یا حداقل زمانهای بیشتری از روز احساسم خوب باشه

    درسته ما همیشه نمیتونیم تو اون احساسه بالای بالا باشیم ولی حتی اگر ۸۰% روز در احساس خوب باشم و ۲۰% در احساس منفی بازم کفه اون احساس خوب سنگینی میکنه و اتفاقات خوبم انقدر بیشتر میشه ک اتفاقات منفی روزمو پوشش میده تا به جایی برسم ک مثل استادم بگم اینقدر اتفاقات خوب اخیرم زیاده ک اصلا یادم نمیاد به اتفاقات به ظاهر بدی هم ک ممکنه رخ داده باشه

    احساس بد سمه، کشنده ست

    باید رنج داشتن احساس بد رو انقد برای خودم بولد کنم مثل همون مثال استاد ک انگار ک دارم دستمو تو آتیش یا پریز برق میکنم انقدر درد اوره و آثار و عوارض بدی داره، ک جرات نکنم در احساس بد بمونم

    هرچقدر بیشتر در احساس بد بمونم اون احساس منفی خودشو رشد میده نجواها بیشتر و بیشتر میشن و اتفاقات بد بزرگتری برام رخ میده

    باید یادم باشه ک وقتی احساسم بده شیطان بر من سوار شده و این حتی فکرشم رنج آوره برام.. اینقدر احساس ضعف و زبونی

    اما وقتی احساسم خوبه دستم تو دست خداوند قادر و یکتاست و خودش هادی و حامی منه راهنمای منه و اون میگه و من انجامش میدم و بهشت زمینیمو میسازم

    چی ازین بهتر؟؟؟

    در راستای داشتن احساس خوب به این نتیجه رسیدم ک باید خیلی جاها بیخیال باشم. خودمو دخالت ندم و احساس خوبم برام مهمترین موضوع حیاتی زندگیم باشه

    باید تمرینش کنم

    خیلی جاها از احساس مسئولیت گذشته و به دخالت بیجا رسیده ک باعث شده بخوام اوضاع رو کنترل کنم و احساس خدایی کردن کنم و در نتیجه چون دستم از تغییر بقیه کوتاهه در نهایت احساس خودم بد بشه..

    عجب باگی پیدا کردم

    خدایا شکرت ک هدایتم کردی

    امیدوارم بهش عمل کنم

    ..

    خیلی جاها باید گذشت کنم اگر میخوام احساس خوبم حفظ بشه

    البته گذشت با احساس خوب و برای خودم نه اینکه تو دلم حرص بخورم و یا منت سر کسی بذارم

    اصلا خیلی جاها باید ببخشم بازم برای خودم و احساس خوب خودم نه برای طرف مقابل

    چقدر این احساس خوب داشتن احساس خود ارزشی منو بالا میبره

    یعنی من انقدر ارزشمندم ک باید در احساس خوب باشم و هیچکس نمیتونه این سرمایه مهم زندگیم یعنی احساس خوبمو ازم بگیره مگر اینکه خودم اجازه بدم افساز ذهنم از دستم در بره و شیطان بر من سوار باشه

    کلید همه موفقیتها احساس خوبه

    یکی از راه هایی ک میتونم در شرایط ب ظاهر بد احساس خوبمو حفظ کنم باور الخیر فی ما وقع هستش

    به شخصه صبح ک بیدار میشم تمرین شکرگزاری و ستاره قطبیم رو انجام میدم و از خدا میخوام امروز بهترین احساس و اتفاقات رو برام رقم بزنه

    در واقع از اول صبح فرکانسمو روی حال خوب تنظیم میکنم

    حالا در طول روز اگر هر اتفاقی بیفته ک به هر دلیلی از دید من و ذهن من ناخوشایند بیاد، نباید ناراحت بشم چون میدونم ک من امروزمو به خودش سپردم و حتماااا این اتفاق یه خیری توش هست ک من الان ازش بی اطلاعم

    پس با این زاویه دید در احساس خوب میمونم و اینجوری میشه ک ورق ب نفع من برمیگرده و هدایتهای خدا رو دریافت میکنم

    اون اتفاق ب نفع من و ب نفع رشد من خواهد شد

    حالا شاید ۱ روز بعد بفهمم خیرش چی بوده شاید ۱ ماه بعد یا یکسال بعد!

    خدا برای من خیر مطلق میخواد ..چ باور خوبی.. واقعا همینطوره.. خدا برای من خیر میخواد چون درخواست من همیشه ازش خیر و نعمته

    اگه میخوام برای هرکاری ب مسیر آسان هدایت بشم و خدا میدر برنامه زندگیم باشه باید در احساس خوب بمونم تا هدایتهاشو واضحتر دریافت کنم و عمل کنم و از زندگیم یه بهشت واقعی بسازم

    ..

    وای استادم انقدر احساسم خوبه ک نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم

    احساس میکنم این فایلها رو باید هزاران بار گوش بدم و عمل کنم و برای همیشه آویزه گوشم کنم

    چقدر به شاگردی شما میبالم ک هر سوالی ازتون پرسیده میشه اینقدر با طمانینه و اینقدر به جا و عالی پاسخهای طلایی میدین و میگم اصلا پاسخی بهتر ازینم میشد؟؟

    ..

    عااااشقانه دوستتون دارم بهترین استاد زندگیم

    میبوسم روی ماهتون رو

    ..

    با عشق

    الهه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    زری گفته:
    مدت عضویت: 755 روز

    سلام

    عجب نشانه ای برای من اومد به چه فایلی هدایت شدم خدای من

    مدتیه که همش هدایت میشم به کلمه هدایت

    خدا مدام به اون سمت چراغ سبز نشون میده و منو هل میده به اون سمت

    چقدر قشنگ داره تکاملم طی میشه

    چقدر خوبه که این مدت اینقدر رها شدم که خداوند قدم به قدم هدایتم میکنه و من میتونم درکش کنم این هدایتو

    و چقدر لذت بخشه این احساس که میتونی درک کنی این خداونده که جاری شده در تک تک لحظاتت

    حالا چطور هدایتو دریافت کنیم؟

    1.باید باور کنی که خداوند هدایتت میکنه باید باور داشته باشی که ما هر لحظه در حال هدایت شدن هستیم

    باید باور کنی که انا علینا للهدی

    باید باور کنی که خیر و شر رو بهت الهام میکنه

    2.در دومین قدم باید خودتو لایق شنیدن صدای خداوند بدونی باید خودتو لایق دریافت الهامات خداوند بدونی باید باور داشته باشی به اینکه من ارزشمند هستم و لایق هدایت شدنم

    3.و سومین مورد داشتن احساسه خوبه

    فقط زمانی میتونی الهاماتو دریافت کنی که حالت خوب باشه در غیر اینصورت فقط نجواهای شیطانو میشنوی

    و چقدر این نکته مهم بود چقدر عمیق بود من اولین بار بود این موضوعو شنیدم که دریافت هدایت رو به احساس خوب ربط دادین هرچی جلوتر میره بیشتر اصل حرفهای شمارو میفهمم که همه چیز یعنی احساس خوب همه چیز یعنی ماندن در این فرکانس که معجزه میکنه معجزه هایی که کاملا بدیهیه

    کاملا بدیهی یعنی واقعاااا بدیهی ….اونقدر از اتفاقات عادی و معمولی زندگیت به اون چیزی که میخوای میرسی که اصلا شاید باورت نشه یه روزی آرزوت بوده و اصلا یادت میره چنین چیزی رو میخواستی

    استاد به قول خودتون تو فایل توحید عملی 4(وقتی در مسیر درست قرار میگیری و باورهاتو درست میکنی از همون شرایطی که هست بهت گفته میشه و هدایت میشی به مسیر هایی که تورو به خواسته هات میرسونه)

    من این حرفو با پوست و استخونم و با تک تک سلول های وجودم درک میکنم چون هر آنچه که تاحالا بهش رسیدم چه کوچیک چه بزرگ همشوووون جوری وارد زندگی من شدن که من یهو به خودم میام میگم یعنی به دست آوردنش اینقدر راحت بوووود پس تاحالا چرا به دستش نیاورده بودم و وقتی بررسی میکنم میبینم نکته کلیدی در رهاییه هروقت نسبت به هر چیزی رها بودم گفتم اوکی الخیر فی ما وقع بالاخره که یه روزی به دستش میارم پس چرا الان الکی زور بزنم و اجازه دادم خداوند دست به کار بشه همه چیز خیلی لذت بخش و آرام وارد زندگیم میشه

    خداروشکر میکنم که هرچی جلوتر میرم بیشتر درک میکنم و بیشتر و بیشتر به خداوند نزدیک میشم

    استاد یه چیزی بگم که من چند بار این فایلو گوش دادم و هربار وسطش تمرکزمو از دست میدادم و دلیلش این بود که هربار محو حرف زدن و پاسخ دادن شما میشدم و غرق در تحسین شما و همش خداروشکر میکردم که خدایا شکرت من باچنین استادی آشناشدم که خودش اینهمه نتیجه تو دستشه و اینهمه درک بالایی از قانون داره اینهمه عشق داره به کارش و بی دریغ تمام دانسته هاشو در اختیار ما قرار میده

    استاد وقتی که وسط صحبت اون عزیز شروع به صحبت کردین من واقعا انگار آرامش به وجودم تزریق شد انگار قلب من پر میکشید که فقط صدای شمارو بشنوم و هر بار شنیدن صداتون انگار حکم یه لالایی آخر شبی واسه یه بچه کوچولوییه که تمام روز درحال شیطونی بوده و آروم و قرار نداشته صدای شما و حرفهاتون چنین آرامشی بهم میده چون تماما حقیقت و رو راستیه که از حرفهاتون میچکه و به طرزی غیر قابل تصور حرفهاتون قابل درکه یعنی برای یه بچه هم که ویسهای شمارو پخش کنیم متوجه میشه که شما از چی حرف میزنین

    استاد عزیرم عاشقتمممم واقعا بینهایت براتون احترام قائلم و عشقی که نسبت به شما دارم از عشقی که به پدرم دارم کمتر نیست چون شما منو عاشق پدرم کردین شما منو عاشق زندگی کردین دختری که در آستانه خودکشی بود بهش زندگی دوباره بخشیدین با حرفهاتون ممنونم که خدای واقعی رو به ما نشون دادین

    هزاران بار از خدا سپاسگزارم که منو به سمت شما هدایت کرد که این چنین حقیقت رو در دستانم قرار میدین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1171 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان عالی و خوب خودم

    این فایل را خیلی دوست دارم چرا که هر چه آنرا گوش می دهم حال من خوب و خوبتر می شود

    آرامش بیشتر و بهتری را برای من دارد

    چرا که بهتر و بیشتر می توانم روی خودم تمرکز کنم و بهتر می توانم به حس و حال خوب برسم

    بهتر به این درک می رسم که تنها کسی که می تواند به من کمک کند فقط و فقط خودم هستم و نه هیچ کس دیگری

    اصلا روی دیگران حساب باز نکنم

    اصلا با خدای خودم رفیق باشم و از او کمک بگیرم

    هر چه بهتر روی خودم و افکار خودم کار کنم و آنرا بهتر وبیشتر در دستهای خودم داشته باشم بی شک جهان برای من زیباتر خواهد بود و زندگی دنیوی لذت بخش تری را تجربه خواهم کرد

    هر چه بیشتر بتوانم به زیبایی ها توجه کنم

    آرامش من بیشتر و بهتر خواهد بود

    خداوند را ممنون هستم که من را در این راه عالی قرار داد

    این درس ها و این نکات را هر چه بیشتر روی خودم کار کنم بهتر و بیشتر می توانم به خواسته های خودم برسم

    همه چیز برای من از زمانی شروع به تغییر کردن کرد که تصمیم گرفتم که روی خودم کار کنم

    برای خودم بهترین باشم

    اینها برای من تجربه است که وقتی ناراحت و عصبی و خشمگین می شوم بجای اینکه دیگران را مقصر بدانم و سر و صدا کنم خودم را آرام نگه دارم و از گفتگوها و نجواهای ذهنی خودم پرهیز کنم

    خودم را ارام کنم و سعی کنم که تمرکز کنم روی نکات مثبت

    آگاهانه و از روی عمد ذهن خودم را به سمت زیبایی ها هدایت کنم

    شاید در ابتدا کاری سخت باشد اما بالاخره شدنی است و نتیجه خواهد داد

    در آن شرایط سخت خودم را آرام نگه دارم بی شک جواب این را دریافت خواهم کرد و مورد هدایت و لطف خدای مهربان قرار خواهم گرفت

    بجای اینکه روزها و هفته ها حالم بد باشد بی شک سریعتر به ارامش می رسم و بهترین ها هم نتیجه و پاداش این کار برای من خواهد بود

    به قول استاد

    در زمانی که من خشمگین و ناراحت هستم افکار شیطانی برای من فوق العاده زیاد خواهد بود

    اما زمانی که من آرامش دارم

    آرام هستم

    صبور هستم

    حال خوبی دارم

    جهان هم برای من زیبا و حال خوب و صبور خواهد بود

    هدایت های الهی و کمک و دستهای خداوند بیشتر و بهتر برای من نمودار خواهد شد

    این بزرگترین درس و نکته ای بود که امروز از صحبت های استاد عزیز من یاد گرفتم

    چقدر این فایل را دوست دارم و هر چه بیشتر آنرا گوش بدهم بیشتر و بهتر به دل و جان من نفوذ می کند

    امیدوارم که بتوانم همیشه این راه را ادامه بدهم و از مسیر اصلی خودم خارج نشوم

    امیدوارم که بتوانم همیشه روی هدایت ها و دستهای هدایتگر این جهان زیبا حساب باز کنم

    از آن غافل نشوم

    فراموش نکنم که در هر لحظه در شرایط سخت افکار خودم را خوب نگه دارم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    زهرا فرجی گفته:
    مدت عضویت: 1912 روز

    بسم‌الله الرحمن الرحیم

    سلام

    چند روز پیش بهمراه غزل دخترم و چند نفر دیگه ب ی مسافرت رفتیم

    من اوایل امسال از خدا خواستم

    که امسالم پر از مسافرت کنه

    و بحمدالله تا الان دو تا مسافرت بی نظیر نصیبم کرده و در تدارک مسافرت سوم هستم

    از اونجا که مداوم در حال یاد گیری و گره زدن آموزشهای جدید با تجربه هاییکه ، در مسیر تاریکی ب سمت نور بدست آوردم ،هستم

    میبینم چقدر راحتتر میتونم کنترل افکارم بدست بگیرم که این همون هو من عندالاهیه که حضرت مریم ب زکریا می‌گفت

    و چقدر مسیر زیباتر شده

    استاد هر چیزی که طبق قوانین درخواست میدم اجابت میشه

    دیروز ب غزل میگفتم:« غزل چقدر مدارمون بالا رفته ,چقدر ادمهای اطرافمان تغییر کردن ،چقدر حالمون عالیتر شده»

    خیلی وقت بود که با آدمهای منفی دمخور نشده بودم امروز داشتم جلو درمون تمیز میکردم یهو خانم همسایه مون دیدم بعد از سلام احوالپرسی گفت دخترم بهم گفت بیا باهم بریم پیاده روی ولی با ترس رفتم همش فکر میکردم از پشت یکی دنباله:)

    گفتم چرا ؟÷|

    گفت ی چیزایی میشنومااا

    گفتم خب نشنو

    و بعدش یادم اومد که من خودم برای اینکه ب ترسهام غلبه کنم ساعت 12 شب ب قبرستون رفتم و ساعت پنج صبح تک و تنها زدم ب خیابون

    و در طول مسیر همش با معبودم راز و نیاز میکردم

    و میدونستم که اون بصیره و کاملا به فالله خیرالحافظین اعتقادکامل داشتم

    دیدم چقدر آرامشم بیشتر شده

    استاد من پنجاه و چهار سالمه و بحمدالله هیچ مشکل جسمی ندارم ی کوچولو مشکل پوستی دارم که اونم از فضل خدا کاملا کنترل شده و می‌دونم که بزودی حل میشه

    ی داستان تعریف کنم

    چند وقت پیش داشتم ی کار هنری درست میکردم که ب پر نیاز داشت ته دلم گفتم اگر پر طاووس میشد خیلی قشنگتر میشد

    بعدش گفتم کاش میرفتم باغ وحش و ی طاووس می‌دیدم

    این گذشت

    تا اینکه طی مسافرتی که دو هفته قبل ب خونه مادرم داشتم برادرم منو ب خونه شون دعوت کرد

    برادرم دو تا خونه دارن یکی تو شهریار و ی دونه ام تو اطراف شهریار تو این خونشون ی عالم مرغ و خروس و بوقلمون و سگ و … دارن و ازونجا که من عاشق حیواناتم خیلی دوست داشتم همون جا بمونیم

    ولی ازونجا که فرموندزندگی ب خدا سپردم رفتیم خونه شوند تو شهریار

    وقتی رسیدیم شب شده بود صبح روز بعد خانم برادرم گفت همسایه مون طاووس آورده بیا و ببین

    منم مشتاقانه رفتم از بالا به طاووسی که داشت تو حیاط همسایه می‌چرخید نگاه کردم

    باهاش صحبت کردم و گفتم سلام طاووس خوشگله

    من خیلی دوست دارم

    چقدر خوب شد که هستی و من با تو میتونم حرف بزنم

    بعد میومدم داخل خونه

    و طاووس با صدای بلند منو صدا میکرد

    یعنی سه بار این اتفاق افتاد

    انگار یه رابطه عاشقانه دو طرفه بود

    دفعه چهارم بهش گفتم

    طاووسی به من ی دونه پر میدی من خیلی خوشحال میشم که ی پر از پرهای قشنگ تو داشته باشم

    بعد یکساعت پسر همسایه ی دونه پر آورد که گفت طاووس دیر ب دیر پر میندازه و امروز ی دونه انداخت و مادرم صداتون شنیده بود بخاطر همین گفت این‌پر بیارم برای شما

    یعنی فقط با چشمان حلقه شده مونده بودم

    و بسرعت یادم اومد که خیلی وقته که این اتفاقات برام میفته

    استاد هفته قبل هم ب یه باغ وحش حیوانات دریایی و پرندگان هدایت شدم تازه ب رایگان و با کلی احترام و عزت

    خیلی وقته که وقتی چیزی درخواست میدم اجابت میشه

    هر چیزی که بهش نچسبم و اونو بخاطر خدا رها کنم

    خیلی وقته که رابطه م با خدای درونم عاشقانه تر شدم

    خیلی وقته که جز زیبایی چیزی نمی‌بینم

    خیلی وقته که از زشتی‌ها اعراض کردم

    خیلی وقته که ادمهای منفی اطرافم حذف کردم و خودم ارتقا دادم

    استاد مدارم آروم آروم رفت بالا

    بخاطر اینکه الان 6 ساله که با تمرکز زیاد روی دارم کار میکنم

    زندگیم شده قانون

    عمرم داره با قوانین میگذره

    جز صدای استادم هیچ صدایی همواره تو خونه م طنین انداز نیست

    خب دارم زحمت میکشم کاری که خیلیا تو وسط راه خسته شدن

    و همین منو از دیگران متمایز می‌کنه

    من ارزشمندند

    من جانشین فرمانروای این جهانم

    من لایق هم نشینی با پادشاه هستی هستم و یک جانشین باید همواره شاد بودن رو تجربه کنه

    من لایقم و همواره این باور لیاقت در خودم پرورش میدم

    درخت باور خود ارزشمندیم تبدیل به یک درخت جوان و شاداب شده

    هر روز بهش میرسم و علفهای هرزش میکَنم

    هر روز دارم برای رشدش تلاش میکنم و این تلاش خیلی شیرین و دلانگیزه

    من مفتخرم که در این مسیر هستم

    من مفتخرم که خداوند تنها مالک این جهان در قاب من جا داره و قلبم بعنوان خونه خودش ب خودش دادم و گفتم خدایا این قلب من که تنها جای توست

    خودت تمیزش کن از هر گونه شرک

    هر گلی زدی ب سر خودت زدی

    من سر قفلی و ته قفلی این خونه رو فقط ب تو میدم و تمام

    حالا خودت می دونی که چیکارش کنی

    و من می‌دونم که قلبم ب می سپردم

    می‌شناسمش! خوب خونه داری می‌کنه تو این مدت دیگه شناختمش

    خیلی لذت بردم از این وقتی که تو سایت گذروندم شنیدم نوشتم آرامش گرفتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      بهاره صرام گفته:
      مدت عضویت: 1233 روز

      سلام زهرا جان چقدر کامنتتون قشنگ و عالی بود ،پر از حس خوب ،

      وقتی داشتم میخوندم دلم خواست بازم ادامه داشت مثل رمانای قشنگ و دنباله دار میتونست بازم باشه ،

      خیلی خوب بود مخصوصا داستان های کاملا مشهود و واقعی که واسمون تعریف کردین ،

      طاووس قشنگ ،

      اون بچه ای که فرستاده ی خدا بوده ، دستان خدا روی زمین که میگن یعنی همین ،

      ما چقدر قشنگ میتونیم نماینده ی زیبای خداوند روی زمین باشیم ،

      الله اکبر به این قشنگی ها ،

      به این قانون ها ،

      ممنون ازتون که نظر قشنگی نوشتین و حال من و خوب کردین ،

      در پناه الله مهربان باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1812 روز

    سلام بر استاد نورانی من و دوستان بهشتی

    قربون اون کلامتون برم

    تقریبا نزدیک یک هفته هست ک نتونستم وارد سایت بشم و فایل گوش کنم و اصلا دلم نمیخواست اینقدر طول بکشه حالا گذشت کاری ندارم بهش نمیگم حالم عین معتاد وابسته به مواد بد بود و تو در و دیوار بودم اما نیاز دارم ب اینکه نزارم مسیرم عوض بشه نشه ک کار کردن رو خودمو از دست بدم مغرور نشم ک بلدم بلدم خودمو با این گول نزنم ک بالاخره ک چی همیشه که نباید وابسته ب اینجا یا ب استاد باشم این ترمز یواشکی رفته اون گوشه موشه ها قایم شده فک کرده نمیشناسمش اگه لباسشو عوض کنه

    وااای ک چقدر ارزشمند و طلایی بود صحبتاتون تو دو فایل قبلی کامنت گذاشتم اما نشد ک ارسال بشه حالا دلیلش یا اینترنت بود یا هرچی نرسید اما میگم چیزایی ک یادمه و قرار بود بگم

    اول راجع ب همین ک گفتین احساسمون و خوب کنیم یه مثال بزنم دو هفته پیش بود ک یهو تصمیم گرفتم از کارم بیام بیرون هم بخاطر اینور اونور کردن حقوق هم ساعت کاری اضافه و هم کلن انرژی منفی ک وارد فضا شده بود و میخوام براتون بگم ک چ کار سختی بود چرا؟ چون نجواها ولم نکردن اطرافیانم هی اتیششو بیشتر میکردن الان نزدیک عیده حالا تحمل کن دو ماه دیگه بعد بیا بیرون اونجا دیگه همه رو میشناسی جا افتادی (ذهنمم اینا رو میگفت با اب تاب بیشتر) خلاصه یه عالمه نجوا و منم سعی میکردم برای همش دلیل منطقی بیارم مثلا ب ذهنم میگفتم الان با عید چ فرقی داره اگه اون موقع هم نخوان پول بدن دستم ب کجا بنده؟ یا بخاطر چندرغاز بیشتر عیدی هرچیزی رو تحمل کنم این شرکه پس خلاصه یهو یه انرژی عجیبی گرفتم و در کمال ناباوری کارفرماها و عوامل کاریم دو روز نرفتم و گفتم دیگه نمیخوام بیام چون کارمون اداری نیست فرمولاسیون استعفا و اینا نداره و سفته و هیچ ضمانتی هم از من نگرفتن ک اینم خودش معجزه خدا بود در صورتی ک من حسابدار تمام وقتشون بودم و کل سیستمشون دست من بود (تو محیط کار)

    اون دو روز ک نرفتم داشتم زندگی در بهشت و همین دو تا فایل قبلی رو گوش میدادم و ذهنمو هی پرت میکردم عجیب سخت بود گفتنی نیست چون ورودی مالی دیگه ای نداشتم و اجاره و قسط هایی ک از قبل اشنایی با شما گرفته بودم رو دستم بود اما همش اینو تکرار میکردم ک خدا برای من کافیه باید عمل کنم باید ایمانمو نشون بدم نمیدونم چی میشه یا اینا ب خودشون میان و حرف میزنم درست میشه همه چیز از قبلش خیلی بهتر یا من ب جاهای بهتر هدایت میشم هر اتفاقی بیفته به نفع منه این بهم انرژی میداد یه نیرویی که نمیدونم چجوری باید بهتون بگمش خیلی حسم و خوب میکرد البته بماند ک نجواها هنوزم داشتن دست و پا میزدن خلاصه جنگی داشتیم تا اینکه روز سوم باهام تماس گرفتن ک بیا صحبت کنیم من رفتم گفتم میرم حرفامو میزنم (قبلا اینجور ادمی نبودم هنوزم خیلی تغییر نکردم اما با گوش دادن ب دوره عزت نفس و کار کردن خیلی بهتر شدم ) یاد حرفهای استاد تو دوره عزت نفس میفتادم ک اقا حرفت و بزن اصلا شاید همه چیز اونطوری نیست ک تو فکرش و میکنی و دقیقا اوضاع زمین تا اسمون فرق کرد تو صحبتهام با کارفرمام انگار خدا از زبون اون داشت باهام حرف میزد میخواست امتحان ازم بگیره ب یه موضوعاتی اشاره میکرد و ازش حرف میزد ک من واقعا به فکر میرفتم و فکر میکرد حق با اونه یه جاهایی ک انکار باهام داشتیم درس زندگی مرور میکردیم اصلا کل داستان تغییر کرد ن که بگه ترو خدا نرو ما حقوقت و صد برابر میکنیم نه اصلا من با حرف زدن خودم هم خودمو ب خودم ثابت کردم هم ایشون فهمید اصلا داستان از چ قراره و دقیقا از اون روز تا الان هم از کارم راضی ترن هم خودم راضی ترم هم با فرکانسمون محیط کاریمون و عالی تر کردیم و کارها ب طرز عالی داره پیش میره خدا رو شکر من باید درسمو میگرفتم ک گرفتم امیدوارم فراموش نکنم ک دوباره این دروس و پاس کنم

    کل داستانم قانون احساس خوب اتفاقات خوب بود خیلی ریز نشدم همه چیز و بگم چون از حوصله جمع خارج میشد

    یه چیز دیگه که تو کامنت برتر هم بهش اشاره شد و بهم یاداوری شد این بود ک شما شخصیت های بزرگ و ازشون ب عنوان انسان موفقی ک ب قانون عمل کرده یاد کردید و نیومدین مثل جامعه ما اینقدر بزرگشون کنید ک بقول دوستمون ما بگیم وااو بابا اونا پیامبرن یا اونا ادم خارق العاده ان ما همین ک بتونیم یکم خوب باشیم هنر کردیم و شما تو فایل قبلی گفتین ابراهیم تکاملی رسید ب خلیل الله شدن معجزه دید و توکل کرد با کنترل ذهن واای انقلابی در من بپا شد با این حرفتون ک نگو اگه ب ما هم تو مدرسه یا از زمان بزرگ شدن میومدن میگفتن فلان شخصیت و فلان شخصیت اینکارو کرده درست اما ب قانون خدا عمل کرده تو این موقعیت خودش و کنترل کرده ذهنشو کنترل کرده بیایم ما هم مثل اونا عمل کنیم بیایم ابراهیم وار زندگی کنیم الان اینقدر برده ذهن نبودیم البته ک خدا رو شکر خدا بهمون کمک کرد و یه جا درخواست دادیم ک الان تو این مسیر شنیدن همچین اگاهی ها هستیم و حتما در زمان درست در جای درستی قرار داریم هرکدوم ما ک تو این سایتیم با هر سنی

    در اخر هم

    تموم حس های خوب زندگیم تمام شناخت توحید و اصل زندگی کردنمو مدیون شمام استاد عزیزم دوستتون دارم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 694 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 16 اسفند رو با عشق مینویسم

    امروز من نرفتم سر کارِ نقاشی دیواری ، چون بهم گفته بود کارای جزئی مونده و باید خطاطی دیوارارو خودش پر کنه و من امروز موندم تو خونه

    صبح یه جریانی شد که به قدری سپاسگزار بودم که هی گفتم ببین خدا میدونست امروز قراره چی رخ بده که ،نقاش بهم گفت نیا سر کار

    من اگه امروز میرفتم باید برمیگشتم خونه و نمیشد

    من امروزم رو کارای خودمو انجام دادم و نزدیک غروب رفتم پیاده روی و بعد افطار ،از ایستگاه صلواتی لقمه گرفتم و چای برداشتم و مقل دو سه روز گذشته ،نشستم رو صندلی و با لذت خودم و رفتم خونه

    خیلی لذت بخش بود

    امروز من مختصر بود

    چون همون روز جزئیات رو ننوشتم تو گوگل درایوم ، الان اومدم بنویسم یادم نبود

    اما یه چیز رو خیلی خیلی خوب یادمه

    من این روز رو آگاهانه با خدا عشق و حال میکردم و لذت میبردم و کیف میکردم

    خدایا شکرت

    امروز فایل جدید دوره هم جهت با خداوند رو هم گوش دادم

    خیلی خیلی حس خوبی دارم این دوره رو خریدم

    بی نهایت سپاسگزارم ربّ من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    حمیده اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2073 روز

    بنام خداوند بخشنده بخشایشگر….

    سلام به استاد عزیز و مریم جان دوست داشتنی و سلام به تمام دوستان نازنینم ….

    امیدوارم در حال خوب الهی باشید…

    خداروشکر بخاطر این سایت الهی…خداروشکر برای این آگاهی های ناب و ارزشمند…

    این قسمت از صحبتاتون خیلی تاثیرگذار بود که الخیر فی ما وقع…در هر اتفاقی که رخ میده خیری نهفتست…این یک باوره….یک باوری که وقتی توی وجودمون شکل بگیره منجر میشه به اینکه خیلی راحتتر بتونیم در مواجه با تصادها یا ناخواسته ها ذهنمون رو کنترل کنیم و به احساس یه کم بهتر برسیم….

    و آرام آرام به احساس خوب برسیم….

    اوایل فایل که آقای عرشیانفر در مورد ذهن و شهود صحبت کردن یاد جلسه اول از دوره عشق و مودت در روابط افتادم…توی این فایل خیلی دقیق و با جزییات در مورد دیدگاه ذهن و روح استاد توضیح میدن…

    و اینکه چطور بفهمیم که به دیدگاه روح یا همون خداوند نزدیکیم یا دور ….از احساسمون باید اینو متوجه بشیم….

    اگر احساس ارامش، امید،شادی، لذت و…داریم یعنی دیدگاه ذهنمون به دیدگاه روح نزدیکه و اگر احساس غم، افسردگی، ناامیدی و…داریم یعنی از دیدگاه روح فاصله گرفتیم….پس از این حرف متوجه اهمیت احساس میشیم….

    اینکه ما باید سعی کنیم در اکثر مواقع احساسمون رو خوب نگه داریم ….وقتی احساس خوب باشه نتایج و اتفاقات زندگیمونم خوب میشه….

    من خودم قبلا وقتی از دست همسرم ناراحت میشدم یا مسئله یا ناخواسته ایی پیش میومد عادت داشتم خیلی با خودم در مورد رفتار بد طرف مقابلم صحبت میکردم…در واقع غر میزدم پشت سرش….اما الان متوجه شدم که خداروشکر این عادت از زندگیم حذف شده….بصورت ناخودآگاه وقتی با همچین ناخواسته ایی مواجه میشم که خداروشکر خیلی کم پیش میاد زبونم رو کنترل میکنم و دیگه غر نمیزنم….این غر زدنه باعث میشد که احساسم بد بشه و مدت زمان بیشتری رو در این احساس بد بمونم…اما خداروشکر دیگه این رفتار رو ندارم و تبدیل شده به یه رفتار درست…کنترل میکنم ذهنمو….

    به قول شما استاد عزیز توی جلسه اول از قدم اول دوره ۱۲ قدم ما ناظر بر افکارمون هستیم….ما باید افسار این ذهن چموش رو به دست بگیریم…

    و چه لذتی داره اون حال بعد از کنترل ذهن و رسیدن به احساس یه کم بهتر….اولش یه کم سخت هست اما وقتی یه کم بهتر شد راحتتر میتونیم بهترترش کنیم….

    درک قوانین خیلی بهمون کمک میکنه….

    قانون فرکانس….قانون احساس خوب =اتفاقات خوب…قانون وضوح از طریق تضاد….و قوانین دیگه ایی که استاد برامون توی فایلهای مختلف دارن به زیبایی هر چه تمامتر بیان میکنن….همه این قوانین یعنی یک قانووون و اون یک قانووون هم اینه که هرکس خودش مسئول ۱۰۰ درصد اتفاقات و شرایط زندگیشه….قانون ثابت و بدون تغییر خداوند….

    خودمون خالق زندگیمون هستیم…..خالق ۱۰۰درصد شرایط و اتفاقات زندگیمووون….

    استاد عزیزم بینهایت ازتون سپاسگزارم برای این آگاهی های ارزشمند….

    مراقب احساساتمون باشیم دوستان خووووبم…🤩🤩😊☺

    عاشقتووونم و سپاسگزاررررر😍😍😘😘😘🤗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: