گفتگو با دوستان 52 | اتصال به الهامات الهی - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

209 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 988 روز

    به نام خالق زیبایی و ارزش

    خدارو بی نهایت سپاسگزارم برای این فرصت و قدم ارزشمند وطلایی این رابطه و این باورسازی و منطق سازی الهی

    از همه ی دستای رب از استاد جان جانان خانم مریم شایسته گرفته تا همه که منو عاشق خودت جهانت و پر شور لدتم ممنوننننممممممم از این گوشی خفن از ثروتی و این اراده وایمان که منو اورد سر گوشی از این دستو چشمم که میبیننن و میدونم همتون همه از عشق واحترام و لطف خالق پدر فرمانروام هستید که من هم میخاهم همواره تسلیمش و روی راه درست رفتار درست باورهای درست داشته باشم احساس ارامش تا با خالقم زندگی و عشقبازی نابی داشته باشم

    این اثری الهیست

    شما چقدر می توانی به خدا اعتماد کنی؟

    من خدارو واقعا شکر همواره اعتمادم به رب بیشترو بیشتر شده و همواره زیاد ترشده الان خیلی راحت و قدرتمند تر ارامش بیشتری دارم

    قبلا به خدا اعتماد داشتم ولی خیلی رابطمون دورتر بود ولی واقعا الان همواره باهام حرف میزنه

    چقد رفتار احترام امیزی و عشقی بقیه باهام دارند چقد باهام مهربونن میدونم همه اینا از قدرت و عشق بی کرانته مثل زیبایی و بزرگی بی نهایتت

    ………………

    چگونه خود را در مدار دریافت الهامات خداوند قرار دهیم؛

    دنبال ارامش باشیم بخایم واقعا بسازیم

    بدونیم این ارامش چقد ارزشمنده بدونیم میشه همواره قرین ارامش و سپاسگزاری باشی شاید گاهی اتفاقی بیوفتا دلیل منطقی بیاد پشتش که خب حالا باید ناراحت باشی ولی میشه در اون صورت هم به زهنت بگی دختر راه حل ارامشه اصلا دلیل نمی خاد تو دستو بکنی تو اتیش میسوز حالا میخای کباب درس کنی هرچی باید تو احساس ارامش باشی و از خدا همواره هدایت یاری و نیروش وحامی راهنمای هر ثانیه میخاهم هدایتم کنه

    ……………………..

    “قلب”، دریافت کننده الهامات خداوند می شود وقتی که …

    ارامش داره

    وقتی که میدونه وصله وقتی که میدونه چیه و چه قدرت و ارزشی پشتشه

    وقتی که میدونه ما نیازمندیم به ایمانش به باور کردنش واقعا اگه ارامش وخوشبختیو میخایم واقعا اگه خدا خودمون این جهانو با این همه لذتش میخایم باید همواره تو ارامش و به رب وصل باشیم و بپرسیم بخواهیم ازش هدایت و بعد اگاهیشو دریافت میکنیم خودش به وقتش چیزیا اگاهی های لازم میگه خدا کافیه خدا همواره ثروت لازم ارامش لازم ایمان لازمو میزاره تا حرکت کنیم تو زندگی

    من واقعا خوشبختی ارامش دنیا و اخرت میخام

    من واقعا خودمو خداموجهانمو ادمارو دوس دارم

    من واقعا از خودش امادگی میخام امادگی که منو به خودش نزدیکتر کنه باور ایمانمو رفتارمو درست تر بکنه الهام و ایده نیازمندم

    من هیچ چیز با تو همه چیزم اختیار بهم دادی من میخام همه چیز باشم و بله بلهه با تو باشم رابطه ای بسیار قویی باهات به حکیم بودنت قدرتت حفاظو اگاهیت ایمان کامل دارم

    …..‌‌‌………

    چگونگی دریافت الهامات؛

    احساس ارامش هست کسی بچه برزرگی بهت ایده ای میده مثلا ما یه اتفاق افتاد قبلش فایل اینو دیدم توش ابراهیم بهش خدا میگه بچتو سر ببر و اونم خودشو کنترل میکنه و میگه وقتی خدا میگه بکن خیر هست و خداخیلی مهربونا و خداهم منصرفش میکنه و این کارو نکرد مثل مادر موسی زهنشو کنترل کرد نترسید به خاطر بچه اش میدونس خداازشون محافظت میکنه وارامش داش

    بعد برامون یه مسافرت یهویی جور شد همسری گفت پولتو بده باید بریم و میخایم پولتو منهم گفتم تاحالا چقد باهاش لذت بردم ایمانم قویتر شده که تازه میشه خدا ازاینم بیشترر بهمون بده و بعد رفتیم مسافرت با دسته خالی ولی انقد خوشگزش انقد خونه خفن جور شد رفتیم باهم گفتیم خندیدیم جاهای خفن مثل پوستررر نقاشی به قول استاد یه عکسای نابی گرفتیم هی میگفتند مثل پوستر شده

    و اینکه قبلش بریم اینکه دستمون خالی شد ظاهرش بود ولی اصلا همسری پولمم نگرفت گفت باشه برا خووت و منم میگم ممنون رب از لطفت یادم اوردی که هرچه دارم از طرف توست و میتونی بگیری حتی فرزند یا هرکس و کارهات اتفاقاتو تو فرمانروا رب میاری تو زندگیم خیر مطلق هستند نمیدونید بهترین زندگیه عمرم بود واقعا لذت بردم از این همه راحتی ونعمتای ارزشمند وارد زندگیم شدند خونه ای که عکسشو داشتم دیوارای شیشه ای پرده ای حریر و زیبای خونه ای بزرگ و اتاقای راحت جادویی ویووو درختی ویو جنگلی رود خونه و کوه های جنگلی بهتره بگم چقد یاده کتاب هاتون که تا بتونم میخونم و دانلود کردم

    هتل قشنگی و حرفاتون از فضای زیبای شدم انگار خدا منو برده بود توی اون حس قشنگ اون جنگل واون ثروت و حس ارزشمندی که واقعا گنج خداجوننن عاشقتم وهاب به زبون خودمونی لوتی بی نهایت

    …………….

    رابطه “آرامش قلبی” و “دریافت الهامات الهی”

    طبق گفته های استاد الهامات میان به قلب و قلب منظور قلب و روح هست و قلب مادی نیس

    و هرچی طبق ایمان و با تکامل و اتفاقات تفن و ایمان ساز و کنترل کردنا این کار راحت تر میشه و این باور قویتر میشه وارامشم بیشترو بیشتر میشه پس ما نیاز داریم به الهامات رب زن ما خودمون محدود هس و باید از رب هدایت بخایم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1822 روز

    سلام

    از جناب عرشیانفر بسیار سپاسگزارم که همیشه مسیر صحبتی رو با استاد ما باز میکنن و کلی آگاهی های ناب از یه لایو بیرون میکشن از یه گفتگوی بینظیر با یه عالمه قانون های اللهی

    وقتی ایشون درباره فرزند شما صحبت میکردن و شما در سکوت کامل گوش میدادین ایمان و دیدم معنای محکم بودن و فهمیدم نه اینکه زوری باشه بلکه قلبی هست و بقول شما وقتی شما در آرامش هستین خدا با شما صحبت میکنه

    همیشه تو فیلمهای پیامبری میدیدم خدا داره باهاشون حرف میزنه حالا یا با یه صدای از بکگراند تو فضا میپیچید یا فرشته وحی رو در قالب نور میوورد که پیام و برسونه بعد فکر میکردم همش برای فیلمه فقط مگه میشه خدا با ادم صحبت کنه؟ بعد خدا من و با وجود اللهی شما آشنا کرد و بمرور فهمیدم بله پیام خدا همینقدر واضح هست و گاهی فکر میکنی حتی یک نفر پیشت نشسته و داره باهات حرف میزنه همونجور که صحبتهای شیطان و نجواها واضح هستن و بستگی به من داره که در وجودم ارامش هست که کلام الله و بشنوم یا شرک که پیام شیطان و بشنوم و بعد احساسم فرق بین هردو رو بهم گفت چیزی که استادم یادم داد

    درباره همون تجربه فرزندتون که گفتین میخواستم اینو بگم که انگار این جمله های بالا رو همون لحظه خدا گفت بنویسم واقعا

    استاد خود من اون اوایل کسی وقتی یادی از پدرم میکرد و میگفت بابات خدا بیامرز و یا داستانی خاطره ای تعریف میکرد من شاید نشون نمیدادم ولی بغضم میگرفت و حسم بد میشد و این حس همینجور ادامه داشت تا وقتی که بازم خدا رو شکر با شما و قوانین اللهی آشنا شدم (زندگیم قبل آشنایی با شما زندگی نبود روزمرگی بود)

    بعد اون دقیقا هنه تنها ناراحت نمیشدم بلکه اصلا خیلی کم پیش میومد کسی ازش پیشم بگه و با این منطق خودم و اروم میکردم که خدا رو شکر من سنم کمتر بود و اگه هرچی بیشتر حضورم در کنار ایشون بود شاید خیلی سخت تر بود همه چیز و گاهی فقط دلتنگ میشم و با یه لبخند از این حس میگذرم شاید نتونم اون حس و درکی که دارم و بیان کنم ولی میتونم کاملا صحبتهای ابتدای فایل شما رو بفهمم

    واقعا خدا رو شکر که تو سایت هستیم همیشه من و خواهرم میگیم اینو بهم که اگه تو سایت نبودیم اگه با استاد آشنا نبودیم در مقابله با چالش هایی که بهشون برمیخوریم کم میوردیم واقعا

    در آخر وقتی جناب عرشیانفر گفتن مگه چنتا جوون هست راه بیفته تو تهران از پیرمردها سوال کنه هم استاد قشنگ توضیح دادن یجورایی برمیگرده به همون جنس هدایتها و نشانه ها که برای هرکسی فرق داره و حتی تمرین آگهی بازرگانی که هرکدوم از ماها که انجامش دادیم به یه نحوی و در یه مکان های خاصی بوده

    خدا رو میلیون ها بار شکرت که هربار بعد از هر فایل کلی میشینیم فکر میکنم بررسی میکنم و خدا رو شکر میکنم از درک امروزم

    خدا رو شکر میکنم که با شما هستم بهترینی مرد

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    میثم شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1778 روز

    به نام رب جهانیان

    سلام به استادان عزیز

    سلام به دوستان خوبم

    روزشمار 152

    اعتماد به خداوند.

    من باید بیشتر روی این موضوع کار کنم

    که تنها اعتمادی که حتی بدترین نتیجه ها از نظر من رو در اون لحظه رقم میزنه .

    اعتماد به خداوند است

    چون اون هرگز برای بنده اش بدی نمیخواهد

    و خیر مطلق است.مگر اینکه من اصرار بر بدی داشته باشم.

    حالا چقدر اعتماد داری به این خداوند

    این اعتماد کاملا تکاملی شکل میگیره .بستگی داره که از کجا شروع کرده ام از چقدر اعتماد شروع کرده ام.

    مثلا من یه اپسیلون اعتماد داشتم اما نمی دونستم این اعتماد چقدر به دردم میخورد.

    بعدها با این قبیل فایلها متوجه اهمیت اعتماد به خداوند شدم.

    اما نکته قابل توجه اینه که کشوری که از کودکی تو گوش ما خوندند کشور ظالم ،بی خدا و هر چی بدی که فکر کنید در مورد این کشور تو ذهن من شکل گرفت.

    اما حالا میبینم روی پول رایج شون این جمله طلایی حک شده.

    و هر روز جلو چشمشون هست و این داره باور سازی میکنه برای اون افراد که همه چی اعتماد به خداوند است.

    حالا میخوام با کنترل هر چه بیشتر ذهنم

    این اعتماد رو در وجودم بیشتر کنم

    و همچنین توجه به نتایج حاصل این اعتماد

    هر چند کوچک.

    خدایا بابت هر بیشتر اعتمادم به خودت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2406 روز

    سلام و درود

    صبح تون بخیر

    امیدوارم حالتون خوب و قلبتان آروم و متصل به نیروی خیر باشید

    من الان خیلی آرامم، دوست دارم ی گوشه بشینیم فقط فکر کنم و بنویسم و این آگاهی ها رو مزه مزه کنم و لذت ببرم

    قلبم رو باز کنم برای دریافت هدایت های خدا

    زبانی نخوام که خدا هدایتم بکنه بلکه تو فرکانس هدایت قرار بگیرم. اگه رادیو ورزش رو میخوام باید بدم رو موج رادیو ورزش تا دریافت کنم

    نه این که نیست . هست فقط من نمی بینم. چشم هام رو باز کنم

    احساس خوب محصول کارخانه اعتماد به خداست

    من به خدا اعتماد میکنم به قدرتش به رحمتش به قول هایی که داده و بعد حالم خوب میشه و ازش هدایت میخوام و اون هدایت میکنه و من عمل میکنم و روز به روز شرایط روحی و جسمی بهتر میشه و از زندگیم لذت می برم

    توی مسیر زندگیم برای اینکه بتونم احساسم رو خوب نگه دارم الگوهای خوبی برای خودم داشته باشم که تو شرایط سخت اون الگوها خیلی کمکم می کنند

    کار مغز نجواست و بد کردن حال من. باید خیلی کم به افکارم توجه کنم باید فقط به قلبم گوش بدم

    خدایا دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    علی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 1649 روز

    سلاااااام به روی ماهتون 😍

    چقدر لذت بخش و آموزند صحبت های زیبا و بهشتی شما عزیزان دل

    از موضوعی که حرف میزدید خیلی لذت بردم

    واقعا ما چقدر به خدا اعتماد داریم؟ چقدر فرمون زندگی رو دادیم به خدا، گفتیم خدا جون هرچی تو بگی، هر اتفاقی تو میگی بیافته، من که میدونم تو منبع و سرمنشأ تمام خیر و خوبی ها هستی پس هر چی از تو به من رسد نیکوست، رحمت هست، محبت هست عامل رشد هست،

    ما این ادعا ها را وقتی آزمون از ما گرفته‌ میشه باید عملی کنیم هر کسی به اندازه وسعش آزمایش میشه، اگه از آزمون سربلند بیرون اومد وارد مراحل بعد میشه مثل استاد جانم

    اصلا تصور از دست دادن فرزند اونم با این سن غیر ممکنه، ولی این چه ایمانی هست، چه اعتمادی هست که استاد توانست ذهنش رو کنترل کنه و از این امتحان سربلند بیرون اومد

    حالا ما نگاه کنیم توی همین زندگی مون همین ثانیه، همین لحظه چقدر زندگیمون رو سپردیم به خدا، چقدر اعتقاد داریم که خدا هر لحظه با ماست، خدا مدام در حال هدایت منه، در حال آزمایش منه، اونم برای رشد خود من برای شکوفا شدن خود من

    من از همون اول که این جملات رو فهمیدم دیگه هیچ چیزی توی زندگیم برام ترسناک نبود، من از هیچ چیزی نمی‌ترسم، از هیچ چیزی ناراحت نمی‌شم

    کار ذهن نجوا هست بار ها و بار ها دیدیم که یک اتفاقی که میافته یک کوتاهی که میشه چقدر نجوا میکنه به روش های مختلف

    ولی درون ما پر از خداست قلب ما سرشار از خداست اون مدام ما را هدایت میکنه این میتونه ما را پیروز کنه در برابر نجوا ها

    خود خداوند میگه ما خیر و شرش را به او الهام میکنیم

    استاد چه جمله جالبی گفتید :پیامبران خدا را پیدا کردند

    همیشه ما برعکس اینو شنیده بودیم

    تأمل برانگیزه

    عاشقتونم❤️🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    بهاره صرام گفته:
    مدت عضویت: 1243 روز

    به نام خدای قشنگم

    به نام او که اختیار جهان و داد به دست خودمون از همون اول که گفت اینجا در بهشت ازاد هستید فقط به اون گیاه یا درخت نزدیک نشید ، دیگه هرجایی خواستید حرکت کنید و….

    به نظر من استاد عباس منش هنوز کشف نشدند و یروزی کشف میشن که چقدر باهوش چقدر فهمیم‌و چقدر زیبا راجع به مفاهیم توحیدی و قرآن صحبت میکنند .

    وقتی این فایل ها را گوش میکنم دوست ندارم دیگه هیچ کاری بکنم هیچ تصویر یا صدایی ببینم و بشنوم مبادا که از ذهنم بره بیرون ، دوست دارم به تمام دنیا بگم که استاد چی میگن چقدر زیبا صحبت میکنند.

    چرا انقدر دلنشین؟؟

    چرا انقدر پر مغز و به جا ؟؟

    مگه میشه ؟

    واقعا بیانی نمیتونم داشته باشم دوست دارم توی تنهایی و سکوت چندین و چند بار دیگه ببینم و بشنوم و لذت ببرم ،خدایا شکرت

    به قول خود استاد من نمیدونم من ضعیفم من بلد نیستم منو راهنمایی کن و هدایت کن به جایی که همیشه این حرفا رو بشنوم و یروزی شاید خودم بتونم بیان کنم و به گوش بقیه برسونم خدای من .

    خدایا شکرت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 934 روز

    درود بر اساتید آگاهی بخش

    .

    قدردان و سپاسگزارم از این همه سخاوت در نشر این آگاهی ها.

    و خدایاشکرت

    .

    دراین مدت کوتاهی که درسایت هستم هرروز فایلهای زیادی گوش کردم و یادداشت کردم

    هرروز صبح زود حواشی همین ساعات.

    بیش از دویست برگ نوشتم ویادداشت کردم

    فکر کردم، سکوت کردم، گوش دادم و نوشتم تحلیل کردم، سوال کردم.

    هرروز نکات فوقالعاده ای می یافتم و اگر ابهامی برایم پیش میامد پاسخ ان را خیلی زود در فایل دیگری دریافت میکردم، گاهی هم پاسخم را از صحبتهای همسر و فرزندم میگرفتم.

    در حقیقت تمام مدت خدای مهربونم با من حرف میزد به شکلهای مختلف و من رو راهنمایی کرد.

    اما این اگاهی هاااا، فایل 52,53، پاسخ صریح و روشن الله به بزرگترین سوال وجودم بود

    که چطور باید الهامات خداوند رو دریافت کنم؟

    سپاسگزارم خدای مهربونم که خودت پاسخ واضحی توسط بندگان نیک و باایمانت به من دادی.

    قدردانم استاد عزیز از این همه آگاهی های سطح بالا.

    .

    آموختم برای شنیدن صدای خدا، اول باید بتونی خودت رو آروم کنی، ذهنت رو کنترل کنی، یا تسلیم و رها باشیم.

    هر چه ارامتر، صدای خدا را با قدرت بیشتر میشنوی

    .

    آرامش درون، همان اعتماد به خداست، و بستری میشه برای ارتباط. در ارامش ما، قلب ما میزبان دریافت پیام الله هست.

    خدایاشکرت

    .

    این ماهستیم که باید فضای دریافت الهام و هدایت را فراهم کنیم

    این ماهستیم که با به سمت خدا رفتن، اعتماد کردن، ایمان داشتن، حتی زمانیکه هیچ نشانی از پیروزی نیست، قلبمون رو اماده دریافت میکنیم.

    الحمدالله

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    محمدرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1342 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام استاد نازنیم

    دیروز برای ی مساله ای زدم روی نشانه روزم تا هدایت بشم

    انگار ی دری داره روم باز میشه از اگاهیی

    استاد داره ی اتفاق هایی توی درک کردم میفته

    استاد اینکه میگید خداوند الهامات و آگاهی هاش رو وقتی ما آماده باشیم به قلبمون الهام میکنه رو ی ذره من لمس کردم و میخوام این سرنخ رو ادامه بدم

    میخوام دنبال کنم

    بیخیال این هدایت نشم

    استاد انگار داره به قلب من گفته میشه

    ی حس عجیبی دارم

    انگار فشار و یا انرژی که دارم میرم ی مدار بالا تر رو حس میکنم

    دارم میفهمم که دارم درک میکنم قانون رو

    استاد انگار به قلبم ی چیز هایی که دنبالش بودم از قوانین

    و الان یک سال ونیم هست مدام و هر لحظه و هر روز دارم فایل گوش میکنم و توی سایت هستم رو میفهمم داره خدا جواب میده

    استاد یعنی دارم میفهمم تمام این مدت داشتم آماده میشدم که ی کم درک کنم

    بفهمم چی به چیه

    چرا نمیشد از قوانین جواب بگیرم

    انگار ی چیز اصلی رو درک نکرده بودم

    انگار همه وسایل چای رو فراهم کرده بودم ولی کبریت که باید آتیش رو روشن کنم رو یادم رفته بود که نیاوردم

    انگار ندیده بودم وونفهمیده بودم

    نمیگم الان همه چی رو فهمیدمو دیگه تموم

    تازه داره شروع میشه

    مابقیش به خودم بستگی داره که ادامه بدم

    استاد انگار این همه رو خودم کار کرده بودم ی پرده ای بود من نمیتونستم درک کنم

    استاد من درک نمیکردم

    استاد درک نمیکردم که نگاه سیستمی به خدا رو

    استاد من اگه خدا هدایتم نکنه قطعا از گمراهانم

    استاد میدونی من دنبال اون حسی بودم که شما گفتید چه اون زمان که هیچی نداشتم و با الان که کلی چیز دارم اون حسه تغییر نکرده

    استاد من دنبال اصلم

    انگار نقشه گنج رو پیدا کردم

    نمیدونم چی بگم

    دوست دارم بچسبم رو خودم درک کنم

    استاد من واقعا از خدا میخوام هدایتم کنه

    استاد من من من

    خوشبخترینم در اینجا

    عاشقانه عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1228 روز

    سلام به استاد توحیدی و عزیز من

    این سری از فایلها اینقدر مفید و موثر که با هر بار با شنیدنش آگاهی های که نمیشه وصفش کرد بهمون انتقال میده

    اصلا انگار بحث توحید و توحیدی عمل کردن مغز من و مطمئنا هر کسی مثل من براش همیشه تازگی داره و هیچ وقت روح من نمیخواد براش تکراری بشه و حتما دلیلش بی انتها بودن روح ماست که وقتی در مورد صفاتش صحبت میشه جذبش میکنه و مثل کویر تشنه شنیدنش میشی و چون این صفات تمامی نداره و مدام خودشو بسط میده و بقول استاد به مدار بالاتر از آگاهی میرسه دوباره به چیزهای هدایت میشی که آگاهی بیشتری درک کنی ..

    نمیدونم چطور در قالب کلامت توصیفش کنم امیدوارم که مفهوم رسونده باشم

    من که سیر نمیشم از شنیدن این فایلها و هر بار که بیشتر دیپ میشم توی سایت میبنم این همون عهدی بوده که استاد با خودش بسته بود و از یه جای تصمیم گرفت این خواسته خودشو به تحقق بپیوندونه و توحید گسترش بده استارتشو زد و الانم به نتیجه نشسته

    امکان نداره من سوالی از خودم داشته باشم برای موضوعی و اینجا پیداش نکنم و این نشون میده مسیر زندگی استاد و اجابت خواستهاش چقدر به حقیقت پیوسته ..و این باعث خوشحالی منه و تمانی دوستان هم فرکانسی من و من سپاسگزار شمام استاد بابت تمام زحماتتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    شیما محسنی گفته:
    مدت عضویت: 3572 روز

    استاد عزیزم سلام. مریم بانو جانم، سلام. دوستان هم فرکانسی ام سلام. ممنون استاد جانم از این همه فایل عالی و کاربردی و آموزنده. خیلی درس داره برام. با اینکه قبلاً هم گوش داده ام، اما باز هم برام یادآوری دروس را داره و کلی در شرایط جدیدم، برام کمک است و هدایتم می‌کنه به درست عمل کردن ها ….

    استاد جانم، من که دیگه یاد گرفته ام که در شرایط به ظاهر سخت چطور باید عمل کرد، یا درسش را بگیرم و یا اینکه اگر حال دلم خوب نیست، بفهمم که راه درستی را انتخاب نکرده ام، در شرایطی که از اسفند ماه من را دوباره تو شک برد، تلاشم را بر کنترل ذهن کردن کردم. اینکه تلاشم را کردم که به کسی از ماجرا نگویم که هی نخوام برای کسی توضیح بدم و دایما در تمرین ستاره قطبی ام از خدا جون خواستم که خودش تو این مسیر جدید، هدایتم کند به راه درست. نمی‌دونم کدوم افکارم من را دوباره در این مسیر قرار داد، اما خودم را اذیت نکردم و گفتم حتما درسی درش هست که شیما بانو در جایگاهی نگرفته بود و با این شرایط باید یاد بگیره. انشاا… به موقع اش بیام و از نتایج این اتفاق بگم‌.

    استاد جانم، الان دارم قدم 1 و 2 را که گوش کرده ام و نت برداری هم کرده ام و تمرین ها را هم انجام داده ام، مرور میکنم. خیلی دوستشون دارم که دست پر برم سراغ قدم سوم. خیلی خیلی عااالی هستند.

    استاد جانم، عجیب غریب با موضوع هدایت دارم دوست میشم که بتونم هدایت های خدا رو درک کنم. البته که خیلی فاصله دارم، اما نسبت به قبل خود خیلی خیلی بهتر شده ام.

    مثلاً در سفر دو هفته پیشم که با پسرم رفتم رودبار، در شروع سفر از صمیم قلب از خدا خواستم که من و پسرم را حفظ کنه و ما رو به بهترین مکان در بهترین زمان هدایت کنه. ما در راه که همیشه صبحانه همراه خود می آوریم و در قزوین توقف میکنیم و نوش جان میگنیم، اما این بار با اینکه صبحانه هم آورده بودیم، ایستادیم و به رستوران بافه در قزوین هدایت شدیم و چه چیزی بود …. عالی …. مه من و پسرم خیلی کیف کردیم. بعد که رسیدیم رودبار ناهار پیش خانواده همسرجان خوردیم و استراحت کردیم و شب با خانواده برادر همسر جان، به خانه ییلاقی در دارستان رودبار، مهمان شدیم و شب آنجا خوابیدیم و صبح با تماشای طلوع آفتاب بیدار بودبم و غروب بازگشتیم. این طوری بود که من قبلاً ها از قبل برنامه ریزی میکردم برای زمان بودم در آنجا. اما این بار دلم رو سپردم به خدا جون و اون چه پلن زیبایی برام چید، با اینکه خود همسرم پیشمون نبود. به امید خدا که اینطور هدایتی عمل کردن را فراموش نکنیم و با فایل های شما دایما به خودمون یادآوری کنیم.

    ممنون استاد جانم

    در پناه خدا جون باشی

    شیما بانو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: