گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا (به ترتیب امتیاز)

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • “نشانه” تشخیص الهامات خداوند از نجواهای ذهن؛
  • “قدرتِ” تسلیم شدن در برابر خدا؛
  • شما چه زمانی دست از ادامه ی مقاومت بر می داری؛
  • قدرت احساس خوب؛
  • کدامیک را برای پیروی انتخاب کرده ای؟ “ذهن” یا “قلب”؟!
  • راهکار مسائل، همواره گفته می شود اما فقط وقتی آماده شوی، جواب را می شنوی؛
  • قدم اول برای آماده شدن: بپذیر ایراد از خودت بوده و بهبود آن ایراد را شروع کنی؛
  • قدم دوم، تسلیم بودن در برابر هدایت های خداوند و بی چون و چرا عمل به آنها؛

منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش | بخش هفتم


برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    769MB
    49 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا
    45MB
    49 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

310 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سید محمد کمال نبوی گفته:
    مدت عضویت: 1859 روز

    سلام استاد عزیز

    این فایل رو گوش دادم ولی حس خیلی بدی پیدا کردم

    تمام توضیحات این آقا به من حس خیلی بدی میده هر چند که حرفهای قشنگی میزنه ولی احساس بدی از جنس این کلام به من دست داد و اون جنسی از شرک بود و اصلا نتونستم ارتباطی با کلام و استدلال این آقا بگیرم

    اصلا دنبال توهین و ایراد گیری نیستم ولی حس درونی من بهم گفت جنس این کلامها از شرک هست و باید بنویسی و من حرف دلم ر و نوشتم

    ممنون استاد عزیزم

    اگه صلاح دونستید کامنت من رو تو سایت قرار بدید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    ندا m گفته:
    مدت عضویت: 3722 روز

    سلام بر استاد عزیز وهمه همراهان و رفقا من تا امروز بیشتر از ۷ ساله که با سایت شما و با انسان ارزشمندی مثل شما اشنا شدم و خدارو سپاس میگم

    استاد من بعد از شروع دوره های رایگان شما اتفاق بزرگی در زندگیم افتاد این بود که نوع دیدگاهم به زندگی و دین عوض شد و یکسری مسائل برام شکل جدیدی گرفت اما بخاطر درست متوجه نشدن حرفای شما که خب اونهم بر میگرده به نبودن در مدار درست رو ،نتایج دلخواه رو نمیگرفتم و بعد متاسفانه فاصله میگرفتم شایدم مال این بود که درست گوش نمیدادم اگر هم اینکار میکردم در عمل بدون اینکه حواسم باشه به خطا میرفتم .بزرگترین اتفاقی که در زندگیم رخ داد این بود که من با روش نوشتن ارزو و رها کردن اون و ازبین بردن استرس و عجله در ذهنم تونستم کار دلخواهم رو پیدا کنم، یعنی از شرکت مد نظرم بهم زنگ زدن، برعکس زمانی که هرروز خودم زنگشون میزدم. و من به مدت ۶سال اونجا کار کردم . وقتی به آموزه های شما عمل میکردم نتایج خوب میگرفتم و پیشرفت میکردم وقتی هم عمل نمیکردم خب شکایت و ناراحتی بود .

    و باز باید تلاش میکردم به یاد بیارم روشها رو و مجدد عمل کنم .

    از نظر مالی در حدی که از فقر مطلق نجات پیدا کنم کارم جواب میداد نه بیشتر،که همونم هزاران بار خدارو شکر میکنم ولی هیچ وقت موفق نشدم هیچ دوره ای رو از مجموعه شما به غیر از همون تند خانی و دوتا کتاب خودتون نتونستم بخرم توان مالیشو نداشتم .

    امروز که دیدم با استاد عرشیانفر صحبت میکردین و این فایلو گوش می دادم گفتم اتفاقی که برام افتاده رو برای همه تعریف کنم و اگر کسی میتونه هر انچه بلده به زبان و روشی بسیار ساده با جزییات بهم بگه و البته که خودتون هم جواب بدین که من از خوشوقترین ها خاهم بود .

    ماجرا به این شکله که مدتی دچار ناراحتی هایی از سمت همکارانم شدم و از خدا کمک خاستم.

    ناگهان به یه چالش ۱۸روزه از سپاسگزاری ازخدا وارد شدم ،درست همون شب که من عاجزانه از خدا کمک خاستم به طرز عجیبی پست روز اول چالش رو دیدم یعنی حتی یک روز بعدشم نه که بگم از وسطاش دیدم که خب چالش دور از اموزشها و تمرینات پیشین شما هم نبود همراه شدم. از همون ابتدا حال من شروع به خوب شدن کرد و من دیگه بعداز ۱۸روز دیگه کاری به اون پیج نداشتم .فقط سعی میکردم تمرین اصلی رو درست انجام بدم صبحا زود با انرژی و با اشتیاق بیدار میشدم و همون سپاسگزاری هارو در دفترم هر روز صبح بنویسم و حس خوب بگیرم یه روزهای پر انرژی یه روز هایی کم، ولی نگذاشتم تا ماه ها بعد وتا الان این تمیرن از سرم بیفته.

    تااینجا همچنان اون مشکل در محل کارم بود اما دیگه مثل قبل برام بغرنج نبود . تا قبل این چالش این مشکلم دارای چند وجه بود ،

    ۱۰۰ درصد ذهنمو گرفته بود.

    بعد تمرینات یه جنبه هاییش برام ۲۰ یا ۳۰ درصد اهمیت داشت و جنبه ی دیگرش صفر، اصلن دیگه اهمیتی نداشت .

    همش سعی میکردم روی نکات مثبت ماجرا مثل وجود شغل و درامدم خدارو سپاس بگم

    به همکاران خوبم فکر کنم ،

    توجهم به مثبتها باشه .

    ادمها و جنبه ها ی منفی رو بی ارزش کنم و بهشون فکر نکنم و حل کردنشون رو که از عهده ی من خارج بود به خدا بسپارم و.

    صبحا کتاب صوتی اسکاول شین و یدونه فایلمکه اتفاقی از استاد عرشانفر داشتم گوش میدادم.

    حالمو خوب میکردم. تو همین حین یه فایل بدستم رسید از عرشیانفر که گفت تمرینات دوره رایگان منو انجام بدین، رفتم ببینم چیه، که دیدم جنس حرفاش با مال شما چندان فرقی نداره و یه پکیج اموزشیشو رایگان کرده بود. پکیج و دانلود کردم و با مامانم هررو فایل هارو بعد از کار که می اومدم خونه گوش میکردیم حتی تو مسیر شرکت وبعد به این نتیجه رسیدم که بیشتر براش وقت بذاریم .

    اومدیم وتلوزیون رو حذف کردیم، دیگه نگاه نمیکردیم،( البته قبلشم خیلی کمتر شده بود ولی اینبار حذفش کردیم) و از اونجایی که گاها حوصله امون سر میرفت فقط فایل گوش میدادیم و تمرینات و تو دفترامون انجام میدادیم.

    داشتم به این نتیجه میرسیدم که دیگه بعد اینهمه سال که یه کار کنار شغلم عصرها شروع کنم (قبلن خیلی بهش فکر کرده بودم) ما اصلن بهش نمیرسیدم که چه شغلی چه کاری هزاران فکر می اومدو میرفت و سعی میکردم یه چیزایی رو یادداشت کنم و بعد ذهن تحلیلگرم نمیگذاشت بزرگ و ثرتمند فکر کنم .

    باز هم به این نتیجه میرسیدم که دختر تو خیلی ذهنت فقیره واسه همین به هیجا قد نمیده، رو باورهات کار کن، این حضرت ذهن رو از این محدویتها و این فقر نجات بده ،بزرگتر فکر کن، دنبال الگو باش و برو شخم بزن ببین چی باعث شده حقوق و درامد پول سازی بیشتر از این مقدار که میگیری بیشتر نشه و اصلن باور نمیکنی.

    برو فایلهای ثروتمند شدن رو از ابتدا از کوچیک شروع کن . باز هم دست خدا اومد فایل چگونه در امد خود را ۳ برابر کنیم از شما ،جلوی چشمم سبز شد. فایلها رو گوش کردم همون اول تعهدم رو نوشتم که من در تاریخ ۱۵مرداد ۱۴۰۱ تعهد میدم که درامد خود را تا سال اینده ۳ برابر میکنم.و ادامه دادم به فایل گوش دادن در هرفرصت وایجاد حال خوب و سپاسگزاری هر روزه .

    !!!!. اما به یکباره چند روز بعد یه دلشوره ی عجیبی اومد سراغ من، هر روشی که بلد بودم برای رفع این دلشوره بکار بردم ، توجه به نکات مثبت، دیدن زیبایی ها رفتن گردش و تفریح با دوستان و ناگهان ۳روزبعد در یک صبح زیبای تابستانی من از کار به طرز بسیار بدی اخراج شدم😅 بد که میگم، اینکه طرف با هر توهینی که شما فکرشو بکنید و با دست اندازی همون همکار مشکل ساز و یه حسادت بچگانه این اتفاق رقم خورد.

    ولی مشخص بود که این تصمیمی بوده که قبلن گرفته شده و ایشون دنبال بهانه برای اخراج من بوده. چون متوجه شدم دلشوره ی من شاید برای همین بوده .

    و اما الان که دارم برای شما مینویسم یک ماه از این ماجرا میگذره من نتونستم شغل ایده الم رو پیدا کنم .در ابتدا فکر میکردم این اتفاق افتاد تا من به جای بهتری هدایت بشم اما تمام فرصتهای شغلی که جلوم سبز میشه مناسب نیست یجورایی نسبت به جای قبلی سقوط محسوب میشه و حالم باهاشون بده ،با اینکه من سعی کردم مثبت باشم وباز هم دنبال شغل ایده الم باشم از طرفی هر روز بیکار بودن در مقایشه با اجاره نشینی و بدهی های من و همچنین مراقبت از مادرم چون ایشون بیمار هستن یکم شرایط رو در ظاهر سخت میکنه که من باز هم تمام تلاشم اینه نگذارم شیطان با استرس هاش بیاد سراغم و از طرفی دیگه با این شغل های متضادبا خواسته خودم نمیدونم چکار کنم . نمیتونم حرف خدارو از نجوای شیطان تفکیک کنم .

    یه نکته اینکه من از این فرصت استفاده کردم یه پیج فروش واسه خودم تو اینستا ساختم و هر انچه قبلا برای خودم خریده بودم نو بود وبا یه قیمت نزدیک به قیمت خریدم گذاشتم واسه فروش تا بعدها که فروش رفت و تونستم کار پیدا کنم بیشتر بخرم و بگذارم برای فروش و توسعه اش بدم. که تا الان خب خبری نبوده.

    تو این مدت سعی کردم بیشتر فایلهای شمارو گوش بدم.هرروز یه نشانه از خدا بگیرم و باز هم تمرین تمرین تمرین.

    و الان اینجام تا باز هم خدا هدایتم کنه

    باز هم اول از خدا بعد از شما و همه ی دوستان برای هدایت ها تشکر میکنم و سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      کوثر احسانی تبار گفته:
      مدت عضویت: 1813 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      شما نوشته بودید که اخراج شدم درصورتی که داشتید احساس خوب میفرستادید با فرکانستون،والان به قول استاد شاید به خودتون بگید چرا برای من برعکس جواب داد قانون،این دقیقا از همون نقطه ای که باید شروع کنید و قراره براتون درهای ثروت و رحمت باز بشه.هم در کنارش فرصت دارید رو فایل ها کار کنید و هم کارتون.فقط این اخراج شدنتون بزرگترین نشونه اس.که استاد تو یکی از فایل های دوره دوازده قدم شعر پروین رو میخونن.به قول اون قسمت از شعر که میگفت سرشو خم کرد تا دانه های گندم رو جمع کنه دید همیان زر.شما کافیه فقط ادامه بدید به گوش کردن فایل ها و سپاس گذاری بعد همیان زر رو می بینید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: