گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری - صفحه 17
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/05/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-05-07 07:44:062024-04-30 02:39:21گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماریشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام به همه دوستانم
امروز خدا هدایتم کرد که برای رشد مالی و کاری باید با کار کردن روی شخصیت و نقاط ضعفت حست رو بهبود ببخشی مخصوصا توی روابط با خودت خدات و دیگران
من مدتی بود که تو رابطه با خدا خودم و دیگران دچار اصطکاک شده بودم
البته نه خیلی وحشتناک ولی همین کم هم برام سنگین بود و تو حسم احساسش می کردم
می دونم که بر میگرده به ارتباطم با خدا
انکار توقعم از خدا طوری بود که قانون رو به خاطر من دور بزنه !
و مثلا همش طلبکار بودم چرا اون خواسته های من اتفاق نیوفتاده و واسه دیگرام اتفاق افتاده
احساس میکردم در حقم اجحاف شده و حس گناه و عدم لیاقت که با ارتباط با خدا داشتم رو همینطوری گسترش میدادم توی همه روابطم ……
ما باید این احساس گناه و توقع خودمون رو درست کنیم وگرنه تو هر رابطه ای به چالش می خوریم
اگر نتونیم رابطمون رو با خدا درست کنیم نمی تونیم با خودمون و دیگران رابطه خوبی داشته باشیم
من احساس میکنم پدرم و هر فردی که یه عامل تو رفتارش داشته باشه رو نمی تونم ببخشم ،
مثل فرد خودخواه یا خودشیفته
یا توقع از پدرم اینه که همیشه اونطوری که میخوام باشه و بگیری رفتارهای نابه هنجار داره
….
اصلا چرا باید رفتار های دیگران من وناراحت کنه
وقتی هیچ قدرتی ندارن تو زندگیم
وظیفه من اینه که به دیگران عشق بورزم اونا رو همونطوری که هستن بپذیرم و در عین حال حد و مرز هم تعیین کنم وتوقع از کسی نداشته باشم
Hello my lovely master.
Key 1: This mindset suggests that if we do not follow the right path, we will not see results. However, when we take the right path, have endurance and perseverance, and remain committed, results will come and grow exponentially.
What is this right path?
Key 2: Illusion
Most people, including myself in the past, have had the illusion that in the next year, five years, or in the future, I will be in the USA, be millionaires, or own that house or car. This causes us to live in an illusory world, and importantly, this type of mindset can prevent us from trying or giving our best effort to achieve results.
What is the correct approach?
At the moment, I try my best. I strive to stay on the right path, understand the laws of success, and act accordingly.
At first, when starting and continuing, the results might seem small from others’ perspectives, or even to ourselves when we become bigger and stronger. However, as a master once said, he felt emotional with every step of progress. Delusions do not lead to real progress.
Tangible progress must be measurable; it could be in finances, relationships, feelings, or any area where we can track measurable growth.
Key 3: Initially, I asked what the right path is, and I have taken steps toward it.
There are certain types of people or personalities you must gravitate toward. The master said he wants to work with people who are genuinely making progress—those without delusions, who move forward, who are actively looking to improve themselves every day, who manage their minds, who remind themselves of the laws of success, and who take steps toward their goals. They also confront their weaknesses and work on them daily, leading to beautiful, exponential progress.
Key 4: The mind can magnify a small issue into a big one, causing us to forget how much progress we have actually made.
I am still very young and have many opportunities ahead of me, along with a long way to experience life, myself, and to make progress.
Key 5: Holding onto feelings of grudges and hatred can damage our health.
I have never harbored hatred toward my family members, friends, or relatives. I cannot understand how some people can feel that way.
However, I remember one month ago, a robber severely injured me, nearly to the point of death, for my phone. After I survived that brutal attack on my neck and abdomen, which required a lengthy 3.5-hour operation, I thought about finding the robber. I speculated he might belong to a certain group of nomadic people, and I was consumed by thoughts of revenge. In reality, I could barely stand on my own two feet, and that hatred only worsened my physical and mental condition. This experience has taught me that when we harbor hatred, the first person who suffers is ourselves.
به نام خداوند بخشنده مهربانم
سلام به استاد عزیزم ومریم جانم
سلام به تک تک دوستانم
سپاسگزارخداوندم هستم که به این فایل بی نظیر هدایت شدم
سپاسگزار خداوندم هستم که از همون لحظه اول که با این سایت آشنا شدم با اعماق وجودم به صداقت صحبتهای استاد عزیزم ایمان داشتم وقانون جهان هستی رو پذیرفتم وسعیم رو گذاشتم بر اینکه این قوانین رو بفهمم ودرک کنم وخداروشکر به همون اندازه ای که درک کردم و بهش عمل کنم.
خداروشکر به اندازه ای که درک کردم ودر خودم تغییرات رو ایجاد کردم نتیجه هم گرفتم
سپاسگزار خداوندم هستم که سعادت حضور دراین مسیر رودبهم داد
خدارو هزاران مرتبه شکر به لطف خداوندم وآشنایان با این سایت الهی قلبم رو پاک کردم از هر گونه کینه ونفرت وحسادت و…
خداروشکر که از وقتی تو این مسیر قدم برداشتم تمام سود ومنفعتش برگشت به خودم وآرامش قلبی واحساس خوب عالی که دارم ارزشش از هرچیز صدها برابر بیشتره چرا که احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب وتمام نتیجه هاش بر میگرده تو زندگی خودم.
به نام خداوند بخشنده مهربان .
باز هم درسی مهم که باید می آموختم و از خداوند درخواست کمک کرده بودم .پاسخ در کلام شما بود در کلام آریای عزیز داده شد .
منشا بیماریها کینه و خشم است .آبشخور رنج های جسمی و بیماریها کینه خشم و عصبانیت از دیگران است .
ببخش تا طبیعت در تو جاری گردد.
پیام امروز من بخشش و رهایی است
وقتی به بیماری که به تازگی درگیر شدم و به گفته پزشکان بیماری خود ایمنی است خود نگاه می کنم و علت را واکاوی می کنم می رسم به خشمی که به تازگی تجربه کردم .خشم و کینه .فکر می کردم روی خودم کار می کنم کینه ای نیستم ولی برخوردی که باعث رنجش من شده بود مدام در ذهنم تکرار می شد و از کاهی بی مقدار کوهی عظیم ساخته بودم .
آنقدر این گفتگوی ذهنی منفی تکرار شد و تکرار شد و من آن را در درونم حل نکردم تا تبدیل به وسیله شد .
چقدر کلامتان شفا بخش است استاد عزیز
.بارها جملات شمارا گوش دادم و آن کوه یخی بزرگ و سرد با کلام شما و نفوذ در قلبم آب شد .کینه و خشم فرو ریخت و آرامشی از جنس نو را تجربه کردم .
اتفاقا دیشب برای جلسه دوم احساس لیاقت در مورد آن همه گفتگوی منفی نوشتم که آبشخور آن خشم و کینه و عصبانیت بود و خداوند امروز صبح مرا به این فایل هدایت نمود و پاسخ داده شد .خداوند مهربان می داند که چقدر سبک شدم .بخشیدم آن فرد را و خودم را .
بخشیدم آن که مرا رنجانده بود و از همه مهمتر خود نازنینم را .
احساس پرنده ای را دارم که از قفس رها شده است .
دیگه از تپش قلب اثری نیست .
مطمئن هستم همه چیز حل میشه و ایمنی و سلامت برقرار است.
من با بخشش و رهایی جسم و روح و روانم را
ایمن نمودم از گزند وسوسه ها و نجواهایی شیطان
نکته بعدی این که ذهن با ناخواسته آن مشکل جسمی تمام دستاوردها و احساس ارزشمندی من را زیر سوال می برد با گفتگوهای منفی و غالب آن احساس خود سرزنشی وبی ارزشی و…
استاد به زیبایی اشاره کردین و برا منم دقیقا این اتقاق افتاد که ذهنم تمام دستاوردها و احساس لیاقت و نتایج من را نادیده می گرفت و حتی به آن حمله می کرد که اینا چیزی نیستند تو کارت تمومه .کو نتیجه،اینا اگر نتیجه بود که با چند تا جمله یه نفر به هم نمی ریختی و هی نشخوار نمی کردی و این مسئله برات رخ نمی داد و….
.
قبول می کنم و میپذیرم که خود باعث شدم و با پذیرش نتایج هم قطعا تغییر می کنه چون نگاه من و باور کن تغییر می کند صد البته و به قول استاد لاجرم نتایج من هم تغییرات چشمگیر خواهد داشت .
نکته سوم این که سطح توقع از دیگران را تا آخرین درجه ممکن کم کنیم .وای وای وای که توقع پاشنه آشیل من هست به طوری که میشه گفت ارثی است .تغییر این باورها و کم کردن توقع از همه انسانها باید بشه اولویت اول من در بحث روابط .اگر توقع را کم و حداقل برسانم قطعا رنجش و خشم هم در کم از دیگران کم و صفر می شود و به طبع آن آرامش ،شادی ،سلامت خوشبختی و ثروت و نعمت وارد زندگی من میشه چون حجم بزرگی از گفتگوهای ذهنی و نجواهای ذهن ناپدید میشن و آن فضای خالی با عشق ،ارامش ،سکوت و رهایی و خداوند پر می شود .
با تشکر از استادعباسمنش عزیزو خانم شایسته نازنین .پیوسته سلامت ،ثروتمند و سعادتمند باشید .
بنام خداوند رب یکی یکتا چقدر استاد آدم آگاه میکنه به تغییرات در لحظه ونتیجه گرفتن از این قوانین بنده خودم یک آدم ترسو که حتی شب از صد قدمی خونه هم نتونستم برم ولطف خداوند نصیب درونم شد واعتبار رو به خداوند می دهم چون من اگر قبلن می توانستم خودم این موضوع رو حل می کردم حلش،می کردم ولی با توجه اعتماد به اون نیروی درونی ونیروی صاحب اختیار کل جهان هست الان در لحظه می توانم بگویم که ساده ترین کار رفتن در تاریکی هست چون خداوند رو به عنوان تنها. قدرت جهان وهدایت گر تمام موجودات می دونم وهیچ گونه شریکی ندار او ازم محافظت می کنه واین ایمان خیلی از ترس هایم برطرف کرد ولی در حال حاظر چیزی که در همین لحظه باید رو ش کار کنم واز خداوند در خواستش،کنم وشهامت وشجاعشو توی وجودم می بینم اون هم خداوند این اعتبار رو بهم داده این نگاه بدبینانه به خودم که باعث کینه نفرت درونی وباعث بیماری روی شده رو از خداوند درخواست وچون لز،شخصت حقیقی،خودم خبر دارم واین احساحسات چیزی نیستند که حق من باشند وحق من نگاه خوشبینانه به خودم وخدای خودم هست خداوند این نوع نگاه در وجودم شکل می دهد که همه چیز در این نوع نگاه به وجود میاد واین نوع نگاه به خاطر عدم آگاهی بوده وحالا که آگاهی از قدرت خداوندپیدا کردم وازش درخواست اون نوع نگاه خوشبینانه که حق من است واحساحس لیاقت میکنم در موردش کهدمن توانایی بخشش،خودم ودیگران رو دارم واین اعتبار این نوع نگاه رو به خداوند میدهم وازش،سپاس گزارم وامادگی پیدا میکنم برای برداشتن قدم بدی واز خداوند درخواست میکنم قدم به قدم این تعغیرات شخصتی رو جدی بگیرم وحرکت کنم واعتبار این اتفاقات مثبت وتعغرات رو عملم رو به خداوند بدم چون هم توانایی رو خداوند در درون ایجاد کرده وهم این لیاقت این نوع نگاه خداوند در وجود من گذاشت وبه من بخشیده واصلن روزی که من به دنیا اومدن با خوشبنیبه دنیا اومدم راه وروش،این نکاه خوشبینانه رو در درونم به وجودم پرورش،دهم تا این نوع نگاه رو درونم خودم به وجود نیاورم سراغ هیچ آروزی دیگه ویا تعغیر دیگه نرم که من توانستم این نوع نگاه خوشبینانه رو درون خودم شکل بدم خداوند خودش،مرا هدایت میکنه به قدم بدی که مطمئنم لطف پرودگار یکتا با اون ایمان درونی شامل حال من میشه
سلام به همراهان عزیز
سلام خانم شایسته عزیزم
و بازم سپاسگذار خداوندی هستم که هر لحظه با منه هر لحظه هدایتم میکنه به صراط مستقیم راه کسانی که بهشون نعمت داده نه کسانی که به اونها غضب کرده و نه گمراهان.
واقعا خدا رو بعضی وقتها نمیدونم چطور باید سپاس بگم فقط سعی میکنم این ارتباط رو باهاش حفظ کنم و دائمی تر کنم و روی کمکهاش بشدت حساب کنم و گوش بزنگ باشم هر لحظه که هر هدایتی میاد سریع کلامش رو بفهمم.
این دو تا فایل آخر که هدایتی شما گذاشتید هر دو بشدت نیاز روز من بود بقیه فایلها هم همینطور در زمان مناسب آگاهی هایی رسیده و من دریافت کردم که فقط تونستم بگم خدایا شکرت که تو رو دارم خدایا شکرت این ارتباط من با تو این همیشه همراهی کردن تو بزرگترین و تنها نعمتیه که من همیشه میخوامش هر لحظه بهش نیازمندم ازم دریغش نکن.
دیشب یه صحنه ای شد که من خیلی رنجیدم و خوب ناراحت شدم از طرف مقابلم اما همون لحظه که اشکم جاری شد گفتم خدایا شکرت که همین اشک رو آفریدی چون دو قطره که ریخت انگار همه چیز رو شست و من تونستم بهتر با چشم دلم ببینم و گفتم خدایا چقدر این اشک نعمت بزرگیه.
و همون جا مسئولیت اون اتفاق رو قبول کردم گفتم حتما با افکارم بوجودش آوردم یا از طریق این تضاد قراره خواسته ام رو بلندتر فریاد بزنم در هر صورت برای من سود و سود خدایا شکرت و با حال خوبی خوابیدم.
نصف شب بیدار شدم یکم نجوا بود و یه سناریو ساخت سعی کردم بهش توجه نکنم و تمرکز رو بگذارم روی احساس ارزشمندیم.
صبح که بیدار شدم مثل همیشه اول سایت رو باز کردم و عنوان رو که دیدم( کینه و نفرت=بیماری) گفتم خدا یه نشونه برام فرستاده قراره با من صحبت کنه و بمن یه سری چیزهای خیلی مهم رو باز یاد آوری کنه و آماده رفتن شدم و هندزفریم رو گذاشتم تو گوشم تا محل کارم بشنوم و لذت ببرم و مسیرم رو تصحیح کنم سریع.
و دقیقا همونی بود که فکرش رو میکردم خیلی حرفها بمن زد گفت سخت نگیر به آدمها درک کن بعضی وقتها تو شرایط خاصی هستند که یک سری حرفها میزنند یا یه کاری میکنند که ما ناراحت میشیم اشکال نداره ما خودمون هم همینطور هستیم نیازی نیست به یه رفتار بد توجه کنیم
ما فقط اینجوری خودمون رو اذیت میکنیم و اگر سطح توقعت رو از آدمها بیاری پایین و اینجوری نباشی که آدمها همیشه جوری رفتار کنند که تو رو راضی کنند باعث میشه هر رفتاری میبینی ناراحت نشی.
وقتی خودت با خودت رفیق باشی و بپذیری ایراداتت رو بهمون نسبت میتونی ایرادات بقیه رو هم بپذیری و اینجوری میتونی خیلی راحت ببخشی و ارتباط برقرار کنی. یعنی بهم گفت یه دریا باش یه اقیانوس بزرگ که راحت همه چیز رو تو خودش حل میکنه بهم گفت این یکی از اون پاشنه های آشیل توست که اگر بیشتر روش کار کنی و بهترشی توش ظرف وجودت بزرگتر میشه و نعمتهای بیشتری رو میتونی دریافت کنی بهم گفت آسان گیر برخورد کارها کز روی طبع سخت میگردد جهان بر مردمان سخت کوش.بهم گفت این راهی هست که شخصیت تو قویتر میشه بزرگتر میشه مگه همینو نمیخوای.بهم گفت وقتی سختته یه کاری یعنی این همون جاییه که باید وایسی روش و درستش کنی و اگر این کارو بکنی و بمن نشون بدی ایمانت رو که میخوای تغییر کنی و تلاشت رو میکنی منم پشتت در میام و کار رو برات راحت تر میکنم.
ومنم گفتم چشم چشم بله میخوام خودم میخوام تغییر کنم کمکم کن ازت میخوام که کمکم کنی تو این مسیر.
الــهی نگذار که از تو
فقط نامت را بدانم
و نگذار که از تو
تنها مشق کردن اسمت
را به یاد داشته باشم
همواره در من جاری باش
همان گونه که خون در
رگ هایم جاری است…
سلام به استاد عزیزم ومریم نازنینم
وهمه دوستانِ گلم در این گلستان
خداروشاکروسپاسگزارم بابت لحظه لحظه های بودنم در این مسیر وهرروز گامی به سمت جلو وتغییراتی که آرام آرام به زندگیم معنا بخشید ومرا برای خلق یک شخصیتی جدید آماده کرد .
از همان ابتدا در دفترم خواسته هایم را نوشتم وتعهدی که نوشته شد تا خودم را موظف به انجامش بدانم وتا ابد به یادم بماند …
خواسته هایم، بیشترش خرید دوره ها بود ،خیلی مشتاق بودم ولذتی وصف ناپذیر برای خریدشان وبه لطف خداوند هرچه که نوشتم برآورده شد ومن دوره هایی که به سمت شان هدایت شدم را با عشق خریداری کردم وبعد هم که کلا زندگیم متحول شد وتا به امروز پا پس نکشیده که عاشقانه تر وشیفته تر این مسیر را ادامه می دهم هرروز ودر بیشتر ساعات ،چون خداوند آزادی زمانی ومکانی را عالی برایم مقدر نموده است ومصطفی جان هم که مغازه تشریف دارد ومن وخدا تنها خلوتی داریم وحسابی عشق بازی وشکرگزاری ونوشتن وانجام کارهای روزمره ،گوش جان سپردن به کلام استاد ودیدن فایل ها یکی از یکی تأثیر گذار ترکه واقعا من به آرامشی رسیده ام که از خدا می خواستم وخداوند مرا به این گلستان دعوت کرد وگفت فقط زیبایی ببین ولذت ببر واز این به بعد با تمام وجودزندگی کن …..
استاد جان هر دوره کنار فایل های بی نظیرتان برای من گنج بوده وهستند ودر صندوقچه دلم تازمانی که زنده هستم جای دارند با هرروز گوش کردن وسعی در عمل به آنها ،وقت گرانبهای شما چقدر ارزشمند بوده که من امروز شنوای این بیانات باشم وچقدر برایم ارزشمند وپرخیر وبرکت بوده وهست وخداروبی نهایت شاکروسپاسگزارم که شما راهنمای من در این مسیر توحیدی شدید که با شناختن توحید ودر واقع حس ناب با خدابودن را تجربه کنم وتمام وجود وزندگیم در خداوند معنا بگیرد که نتیجه اش شود هر نفس شکرگزاریم واحساس عالی وآرامشی وصف ناپذیر .
به طبع نتایج هم عالیست از دیدگاه خودم نسبت به کل سالهای زندگیم که بیهوده گذشت ،دیشب داشتم فکر می کردم که خداوند همه فرصت ها را برای رشد وپیشرفت در اختیارم قرار داده بود ،پول ،شغل،طلا ولی این ناآگاهی بود که تیشه بر پیکر من زده بود وگرنه مرا صاحب خیلی چیزها کرده بوده ولی ندیدم وآنقدر غرق در افکاروباورهای پوچ ودل مشغولی های الکی ،که فقط لحظات ناب زندگی را از دست دادم…
ولی جایی که فکر کردم به انتها رسیده ام ،در یک لحظه خداوند همه چیز را با یک هدایت معجزه وار سروسامان بخشید و توسط بنده توحیدی اش شاهکار کرد برایم ومن از لحظه آشنایی با ایشان رشد کردم وتولدی دوباره داشتم ،تولدی که باید اساسی واصولی همه چیز نظم می گرفت ودر جای درست وصحیح خودش قرار می گرفت واین مستلزم گوشی شنوا وچشمان بینا بود تا واقعیت هارا بشنوم ،ببینم ، درک کنم وعمل کنم تا جبران خسارتی باشد بر عمر رفته ام وخداوند می دید که من واقعی می خواهم تغییر کنم ،امتحاناتش را یکی یکی پاس می کردم وهیچ واکنشی نشان نمی دادم چون تغییر برایم شیرین بود ولبریز از نتایج عالیِ درونی که آخ وقتی درونم آرام شد ودیگر فقط اجازه دادم ذهنم کلام به کلام استاد را بشنود یه جورایی دیگر هیچ چیز منفی به ذهنم نیامد وتا به امروز تمام سعی ام این بوده واین نتیجه بی نهایت عالیست برایم ،مقایسه زمین تا آسمان است به خدا که هیچ نگرانی نداشته باشی بلکه امیدوار به هر لحظه ادامه این زندگی ،برایتان شرایطم را قبلا نوشته ام که امروز خود میدانم که زندگیم از ناکجاآباد به چه جای سرسبزی تغییر مسیر داده است ،اگر گفتم خدا این جور وآن جور، سعی کردم واقعا بهش ایمان بیاورم وبا هر آیه قرآن وتفسیر و بیان نام های زیبایش، در عمل و روند زندگیم ودر هر اتفاقی واقعا در هر اتفاقی پیاده کنم وبه قدرتش باور داشته باشم ،من الان در بهشت زندگی می کنم کنار صحبت های ناب استادم وسعی در عمل به آنها.
مگر احساس وآرامش عالی،رابطه فوقالعاده،آگاهانه زندگی کردن وشاد بودن،صاحب خانه شدن،کسب وکار خودت ،خدارووکیل کردن در هر گام برای هر چیزی،وجود این سایت طلایی ،سلامتی ارزشمند وبی نهایت موارد دیگر نتیجه نبوده این نتایج حاصل بودن سلول به سلول وجودم در سایت وکنار استادم بوده که برای من نسبت به زندگی چهل وچند ساله گذشته ام زمین تا آسمان است وبی انصافیست ذره ای گله مند باشم اینها برای من ثروتی است از جانب پروردگارم نسبت به ظرف وجودیم ،همان تغییراتم ورعایت قوانینش وایمان دارم عالی تر هم می شود اگر با همین احساس شکرگزاری ادامه داده وعمل کنم وذربین خود را روی واقعیت های موجودم زوم کنم ونقطه ضعف ها ونقطه قوت هایم را ببینم ،معجزه می خواهم بهبودیم را قدر بدانم ،هرروزم عالی تر از روز قبلم باشد ،از خدا بگویم وبنویسم ومی دانم او همه چیز هست اما باز گله وشکایت و….. تکلیفم باید مشخص کنم یا خدا هست ومن با استادم ادامه می دهم عالی تر وعملگراتر ویا برگردم به گذشته که بمیرم بهتراست ،زندگیم باید نتیجه داشته باشد وگرنه ول معطلم با این همه درس وآگاهی ودوره وفایل وکتابها وسریال ها اگر پیشرفت ونتیجه ای نمی گیرم بهانه ای بیش نیست وخود خوب این را می دانم و همیشه می گویم من از جهنم به بهشت آمده ام ودر جهنم همه چیز را تجربه کرده ام ،خداوند بهشت را امروز به ودیعه در اختیارم قرار داده است با به روز ترین امکانات وعالی ترین استاد که خود برای ادامه دادن دراین بهشت برای من کافیست ……
﷽
_ایمانآورندهِهــاۍمن؛
+جآنم #آخدا ؟!
_اذْکُرُوا اللّهَ ذِڪْراً کَثِیــرا
+بهروۍدیدگان
[ احزاب، آیهۍ41]
در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید هرروز وهرلحظه، دوستتون دارم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
روز شمار روز 1 .
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
الهی به امید تو
.
موردی که من در اینجا خداوند بهم گفت و خواستم بگم این بود که
من به هیچ عنوان به هیچ کسی گیر نمی دهم و گیر ندادم دیگه
اون هم گیر های الکی و بی خودی
چیزهایی که در نود و نه درصد موارد اصلا به من مربوط نمیشد
و خودمو درگیر کرده بودم
بیخودی و الکی ؟!؟!؟!
به همسرم: کجا بودی . چرا دیر کردی . مگه ما آدم نیستیم ووو
همه تموم شد یعنی خداوند برام تمومش کرد
به دخترم : پاشو این چه وضعشه. چقدر می خوابی …
باید کار کنی . باید پول در بیاری .
به مادرم گیر می دادم
به پدرم گیر می دادم
و این روند ادامه دار بود
……
البته یه دفعه نمی تونستم ولی شد
خدا را صد هزار شکر که شد
و خداوند پاسخ داد
.
الان خدا را صد هزار مرتبه شکر فقط به فکر خودم هستم
واقعا مصداق این هست که
کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی
اگر خیلی زرنگم یه کاری برای خودم بکنم
خدا را صد هزار مرتبه شکر
و هیچ کسی هم به خودم گیر نمی دهد
اون هم گیر های الکی و بی خودی
و اون همه گیر دادن های الکی به خودم بر می گشت
خدا را صد هزار مرتبه شکر
.
من وقتی با استاد هستم . در سایت هستم اوضاع بهتر پیش میرود
ولی همین که به روز نیام و کامنت ها را نخوانم . کامنت نگذارم
دوباره بر می گردم
یعنی اینقدر ذهن من را سرد می کند که دیگه کنترلش سخت می شود
خدا را صد هزار مرتبه شکر
.
من وقتی با سایت شما استاد عزیزم آشنا شدم گفتم دیگه تموم شد
شبانه روزم را بهم دوختم
تا می تونستم واقعا از خوردن و خوراک و خوابم زدم
تا ببینم استاد چی میگن
کجای کارمون ایراد دارد
فایل های زندگی در بهشت را اونقدر دیدم که خداوند پاسخ داد و هدایت شدیم به یک خونه رویایی با حیاط و پر از باغچه
خیلی خیلی تاثیر گذار بود
خدا را صد هزار مرتبه شکر
دوره های استاد را تا می تونستم خریداری کردم
تا می تونستم روی خودم کار کردم و کار می کنم همچنان
خدا را صد هزار مرتبه شکر نتایجم نسبت به قبل خیلی بیشتر شده
ولی در مورد بیزینس شخصی خودم خیلی دلم می خواهد از خودم داشته باشم
اومدم پولی که همسرم بهم می داد را قطع کردم و گفتم نمی خواهم
پول هایی که از جاهای دیگه می اومد را گفتم نمی خواهم
و نتیجه اش یه آرامش خاصی شده خدا را صد هزار مرتبه شکر
می دونم خداوند اجابت می کند
البته من خیلی آدمی هستم که حرکت می کنم
رفتم در کار پوشاک و دیدم اصلا این کار برای من نیست
و خیلی حرکت های بیشتری را انجام دادم
و مطمینم خداوند در زمان مناسب من را به بهترینها هدایت می کند چون وظیفه ی اش هدایت من به بهترینها است
.
در مورد روابط من به شخصه خیلی برام خوب بوده از فایل های رایگان و از دوره ها خدا را صد هزار مرتبه شکر
.
هر کسی از هر آدمی تنفر داشت من خودمو قاطی نمی کردم . هر چی هم اون آدم در سطح بالایی از روابط بود من به خودم می گفتم نه به من مربوط نیست و از آدمها وجه خوبشون را دریافت می کنم از آدمهایی که بقیه تعجب می کنند
و برای من تعجب ندارد
چون می دونم از کجا آب می خورد
.
من وجه خوب آدمها را پیش خودم می گفتم و میگم
که خدا را صد هزار مرتبه شکر برام خیلی نتیجه بخش بوده
.
.
به نام خدا
سلام بر استاد و دوستان
استاد جان سفر نامه داره هر روز اشکال و مشکلات منو نشون میده و میاره بالا برای من که یکیش امروز اومد بالا
من همیشه میگفتم و برای بقیه شعار میدادم که اره من تا فلان موقع اینجوری میشم یا فلان موقع اونجوری میشم و میدیدم که هی داره انرژی و تمرکزم میاد پائین
نگو که من داشتم راه غلط میرفتم و تازه فهمیدم که بابا جان اصلا نباید چیزی بگی اصلا لازم نیست بگی وقتی نتیجه بگیری نتیجه خودش برای تو صحبت میکنه و نشون میده به بقیه.
به امید اینکه بیام و از نتایجم بگم برای شما و دوستان
سلام ب استاد عزیز
و استاد شایسته عزیز
دوستان عزیزم ، من ی بحثمختصر چن دقیقه ای با خانمم داشتم ، البته ب ظاهر چن دقیقه ولی در باطن شاید 10 روزه ک ذهنم درگیرشه و نمیزاشته ک احساس لذت از زندگی کنم
خانمم وقتی اصرار کرد ک بفهمه من دینم چیه و وقتی فهمید ک من ب نماز و روزه و غسل و …… هیچ اعتقادی ندارم خیلی بهم ریخت و بهم گفت تو انسان نیستی و تو با حیوون هیچ فرقی نداری
حالا حساب کنین ما دو تا چقدر عقب افتاده بودیم ک موقع ازدواج تقریبا 20 سال پیش با هم این صحبت ها رو نکردیم
فقط مادرم همسرم رو پسندید
و مادر همسرم منو پسندید و رفتیم ک زندگی کنیم
و من همیشه قایم میکردم ک ب دین اسلام پایبند نیستم
تا این یکسال اخیر ک جدی روی دوره عزت نفس استاد کار میکردم سعی کردم آروم آروم همه چی رو بگم
ک اینم اشتباه بود
من چی کار دارم ب دیگران
حتی همسرم
خلاصه خانمم فهمید و منو مساوی حیوانات فرض کرد
خیلی بهم برخورد
و من کلا گیر هیچ چیزی نبودم توی زندگیم
فقط گیر و وابسته روابط زناشویی بودم
اونم ب خاطر باور غلط گذشتم ک ب خاطر سرخوردگی ب هیچ لذتی نرسیده بودم (لذت مثلا خرید های اونچنانی – لذت مثلا داشتن ماشین با کلاس و لذت تفریح سفر اروپایی و …. )
حالا ذهن فقیرم میگفت ک پس تو ک ب اون لذت ها نرسیدی لا اقل از این لذت استفاده کن
لذت رابطه زناشویی
اما باور الانم اینه ک رابطه زناشویی در مقایسه با لذت های واقعی ، اصلا لذت بحساب نماد
مثلا تو خالق یِ چیزی توی کسب و کارت باشی
مثلا تو کار آفرینی کنی
مثلا سفرای لذت بخش اروپایی
مثلا ی کسب و کاری داشته باشی ک عاشقانه جونم براش بدی
خیلی چیزاس
وقتی خوب فک میکنم میبینم رابطه زناشویی در مقابل اون لذت ها اصلا لذت بحساب نمیاد
فقط من حسام گول شیطان رو خوردم دیگه
راه دور نمیرم دیگه
خلاصه
خانمم ب خاطر مذهبی نبودن من و گذشته داغونم هیچوقت دل خوشی ازم نداشت و طبیعتا با عاطفه باهام رفتار نمیکرد
حالا حساب کنید ی آدم گدا مث من
و خانمم هم ک دل خوشی از این گدا نداره
حالا چطوری میتونه این گدای محبت ، از این آدم خسیس محبت محبت بگیره
اصلا ی چیز خیلی
رابطه خیلی درب داغون
سالها و سالها باج دادم بابت برقرار بودن رابطه زناشویی
سالها و سالها شرک داشتم و خودمم خبر نداشتم دیگه
سالها و سالها ناخواسته ب خدا میگفتم تو ک عرضه نداری ی خانم با محبت بدون باج نسیبم کنی دیگه
حالا باجام چطوری بود
با دین دروغین مثلا ی جوری وانمود کنم ک منم نماز میخونم
ی جوری وانمود کنم ک منم از فلان چیز خوشم میاد و پولشو میدادم مثلا چادر بخرن و بپوشن
این کینه و نفرت خاموش بعد از اینکه خانمم اعلام کرد تو حیوونی روشن شد
و منم بعد از 10 روز رو ب خدا کردم و گفتم
خدا جون من اومدم دوره احساس لیاقت رو تموم کردم
توی اونجا کلی احساس لیاقتم رشد کرد
کجای کارم ایراد داره
خدا جون بهم گفت ک
مگه استاد توی جلسه 4 نگفتن احساس ارزشمندیتونو گره نزنین ب عوامل بیرونی – چون عوامل بیرونی هر لحظه – هر ماه – هر سال تغییر میکنه
اینکه دیگران از بیرون بگن تو خوبی – یا تو بدرد نخوری
این از بیرون توهه
اونی ک توی قلب توهه و در درونته و خداست ک تو رو با هر شکلی ک باشی روزی میده
اگ آدمای بیرون بگن تو بدرد نخوری و اگ درست بگن پس خدا هم باید بلاهای آسمون و زمین رو بیزه سرت
پس خدا باید روزیتو قطع کنه
مگه اون آدمه توی روستاهای سودان و آفریقا از خدا روزیشو نمیگیره
و………….
پس خدا ب هر شکلی باشیم برای ما ارزش قائله و دوسمون داره
با این دلایل
امروز تصمیم گرفتم ک آأما رو ببخشم با هر طرز فکری ک دارن
امروز ممکنه خانمم بگه چون مسلمون نیستی حیوونی
فردا ممکنه مادرم بگه فلان
پس فردا همکارم بگه تو بی معرفتی
پس احساس ارزشمندیمو نمیتونم گره بزنم ب حرف دیگران در بیرون
اولین اشتباهم ک ی میلیون بار استاد توی تمام فایلهاشون گفتن اینه ک آقا کاری ب بقیه نداشته باشین حتی ب خانوادتون ملا غلط گیر نباشین
من اومدم ب خانوادم گفتم ک استاد درساشون چجوریه قانون چیه
چوبشم خوردم
دومین اشتباهم این بود ک توی درس 3 استاد گفتن ما باید ب خانوادمون یا همکارمون حرفمون رو بگیم و خط قرمز هامون رو بگیم اگ بی احترامی میبینیم یا حد و مرزمون رعایت نمیشه بگیم- حرفمون رو با کمال احترام بزنیم
من حرفمو با کمال احترام زدم
اما منی ک ی 20 سال دروغ گفتم چطور میخوام ی شبه خانمم بهم اعتماد کنه
راست میگه
میگه تو گفتی ب مذهب مقید هستی ولی الان فهمیدم ک نیستی
بعد همه این حرفا
حالا این اتفاق افتاده حسام جان چرا میخوای انگشت اشاره رو بسمت پدر و مادرت ببری
مگه روز خواستگاری زبون نداشتی
حالا گذشته چرا دوباره میخوای ب خانمت ثابت کنی ک همه انسانها پیش خدا ارزشمندن و تو حق نداری ب من بی احترامی کنی
10 روزه ذهن خودت رو بستی ب منفی ها و میخوای ثابت کنی ک در کنار اون مثلا نماز نخوندن در کنار اون مذهبی نبودن –
خیلی خوبی های دیگه هم داشتی و ب زور ب خانمت ثابت کنی ک آدم خوبی هستی
این درس بزرگی رو ب من داد ک یا مثل آدم روی تمرینام توی دوره ها کار میکنم و عملی انجامشون میدم
یا توقع تغییر زندگیم ب شرایط عالی رو نداشته باشم
برمیگردم ب درس این فایل
• نتایج پایدار حاصل استقامت در مسیر درست است؛
• حیاتی ترین نقطه ای که ذهن باید کنترل شود جایی است که: ذهن شما به خاطر یک ناخواسته، تمام نتیجه های قبلی را در نظرت بی ارزش جلوه می دهد؛
• تا می توانی، سطح توقع ات را از آدمها پایی بیاور؛
• “کینه و نفرت”، آبشخور تولید بیماری های جسمی است
بخاطر این کینه حسام داستان ما تقریبا 10 روزه ک شونه و کتفش درد گرفته
بخاطر این نفرت حسام داستان ما تقریبا 10 روزه ک از کار کردن روی خودش لذت نمیبره
و دیگه خودتون میدونین رفتم توی باقالیا
استاد جان
ببینین چقد خوب رو خودم کار کردم
دوستان عزیز ببینین چقدر قشنگ عَمَلی رو خودم کار کردم ک یِ نفر آدم با یک کلمه حرف میتونه تمام احساس لیاقت یکساله منو زیر سوال ببره و حالمو بد کنه
یعنی یکسال کار کردم با یک کلمه حرف با یک باد ملایم تمام اون شخصیت من خورد شده
خوب نمیخواستم خود تخریبی و سرزنش کنم
میخواستم بفهمم جریان چیه و چرا من از کار کردن روی خودم ک بصورت هر روزه دارم زمان میزارم لذت نمیبرم
تازه دوستان عزیز من راج ب خیلی چیزا تو این موضوع نگفتم
من راج ب احساس گناه نگفتم ک ب خودم میگفتم چرا بدون فکر این ازدواج رو کردم
ک استاد گفتن بدترین فرکانس – فرکانس احساس گناهه
چقدر خانمم رو با خانم های دیگه توی همه جا توی همسایه و همه جا مقایسه کردم
چقدر گفتگوی درونیم توی این سالها با خودم بد بوده
چقد دنبال تائیدد شدن بودم ک احساس تائید شدن از بی لیاقتی میاد
چقد مسئولیت رو گردن بابا و مامان انداختم
چقد حسادت کردم ب رابطه دیگران
چقد شیطان بهم گفت تو هم براش تلافی کن و حالشو بگیر
وووووو
اووووووه – تا فردا میشه نقص شخصیتی پیدا کرد
و امروز خدا بهم الهام کرد و درسی ک حسام از این داستان گرفت
I. اولا ببخشش -نه تنها اونو بلکه خیلی ها هستن ک باید ببخشیشون
استاد جان چی گفتن
گفتن : بخشش باعث میشه خودت ب آرامش برسی
II. دوما ک 6 ماه سکوت کن و گوش ب حرف استادت بده
استاد جان چی گفتن
گفتن : آیا توی یکسال نتیجه گرفتی یا نه ؟
بخدا توی این یکسال نتایجی گرفتم ک توی 45 سال قبلی زندگیم نگرفتم
اصلا همین ک من میتونم حرفمو بزنم تا قبلا ک غلام حلقه ب گوش خانمم و مادرم و همکارم بودم تفاوتش از زمین تا آسمونه
اینکه امروز خودمو آدم حساب میکنم
III. حسام جان اصلا کاری ب بقیه نداشته باش
IV. حسام جان با هیچکس بحث ، حتی مختصر راجع ب عقاید نکن حتی ب کسی نگو آقا آشغال تو خیابون نریز
استاد جان چی گفتن
گفتن : قانون تمرکز میگه اگ ب دیگران بگی آشغال نریز – تمرکزت رو از درست کردن مسیر خودت برداشتی و این همش ضرره
V. اگ کسی بهت گفت تو انسان نیستی و تو با حیوون هیچ فرقی نداری بگو خیلی هم ممنونم گردن من از مو باریکتره چون میخوام ب آرزوها و چیزای دوس داشتنی زندگی خودم فک کنم
VI. اگ فرصت ازدواج دوباره پیش اومد راستگو باش
استاد جان چی گفتن
گفتن : باور کمبود و نبود آدمی ک تو رو درک کنه برات سمه و برات جهنم میسازه- باور کن یا رابطت خوب میشه یا ی آدم بهتر وارد زندگیت میشه چون جهان – جهان فراوانیه
VII. حسام جان همیشه راست بگو چون دروغ از شرک ب خدا میاد
استاد جان چی گفتن
گفتن : راستگویی یعنی من با خودم در صلحم و با اینی ک هستم حال میکنم و خدا هم دوسم داره پس نظر دیگران پوچ و بی ارزشه
VIII. حسام جان ب رفتار و حرف و عملکرد دیگران حتی دوستان سایت کاری نداشته باش چون اگ باور کنی -اگ حسام جان باور کنی ک خداوند مستقیما هدایتت میکنه تا لذت ببری دیگه تو هستی و باورای استاد و خداوند .
استاد جان چی گفتن
گفتن : خداوند توی سوره شمس 7 بار قسم خورده من خیر و شر بنده هامو مستقیما بهشون میگم
IX. حسام جان از وابستگی ب هر چیزی دوری کن حتی روابط زناشویی و باورتو عوض کن ک این ی دروغ محظه ک رابطه باعث خوشحالی و لذت تو میشه چون هر عامل بیرونی تغییر میکنه – اگ حسام بخوای شادیتو گره بزنی ب اینکه خانمت بهت حال بده – ی بار هست و ی بار نیست و اونموقع ک نیستش تو حالت بد میشه و این خلاف قانونه
استاد جان چی گفتن
گفتن : یکی از نشانه های کمبود احساس لیاقت ، وابستگی ب هر عامل بیرونیه
X. حسام جان سرخوردگی رو از خودت دور کن تو با استاد و خدا و سایت ب همه آرزوهات میرسی – چون خیلی ها رسیدن
استاد جان چی گفتن
گفتن : دیر شد – سِنِت زیاد شده – یالا باش نجوای شیطانه
الهام خداوند میگه با دنیای فراوانی همیشه فرصت هست و هر روز داره فرصت ها بیشتر و بیشتر میشه
XI. حسام جان حواست ب نجواهای شیطان موقع روابط باشه
استاد جان چی گفتن
گفتن : شیطان همیشه وعده فقر و فحشا میده و خداوند همیشه وعده فزونی و نعمت میده
XII. حسام جان دنبال تلافی کردن توی روابط نباش ک ب خودت لطمه میزنه و از باور کمبود میاد
استاد جان چی گفتن
گفتن :ی باوری هست ک همیشه حرفها و جملات و کلماتمون از باور کمبود میاد ک این خیلی لطمه میزنه تلافی کردن یعنی بنده های خوب ودستای نازنین کم هستن و بخشیدن و باور فراوانی یعنی بهترشو خدا میرسونه
XIII. حسام جان آدما ب ی گدا چیزهای خوبشون رو نمیدن پس گدایی هر چیزی و گدایی محبت -ارزشمندیتو زیر سوال میبره
استاد جان چی گفتن – این دقیقا حرف خود خود استاد عزیزه
XIV. حسام جان باج دادن ب هر شکلی خدا رو ناراحت میکنه چون شرکه
استاد جان چی گفتن
گفتن : باج دادن یعنی دیگه پیدا نمیکنم و تموم شده ک از باور فقر و کمبود میاد
XV. حسام جان احساس ارزشمندیتونو گره نزن ب عوامل بیرونی – چون عوامل بیرونی هر لحظه – هر ماه – هر سال تغییر میکنه
استاد جان چی گفتن
گفتن : من مثل ی بچه -مثل یک کتاب بخودی خود ارزشمندم و هیچ عامل بیرونی نمیتونه احساس خودارزشمندیمو ازم بگیره
XVI. حسام جان ی میلیون بار استاد توی تمام فایلهاشون گفتن اینه ک آقا کاری ب بقیه نداشته باشین حتی ب خانوادتون ملا غلط گیر نباشین اما اگ خط قرمز هام زیر سوال میره من باید ب خانوادم یا همکارم حرفمو بگم و خط قرمز هامو بگم –حرفمو با کمال احترام بزنم اما با این باور ک اون آدمه ب اندازه پشه قدرتی نداره ک حال منو بد کنه یا بتونه ب زندگی من لطمه بزنه
استاد جان چی گفتن
گفتن : تو برو خودتو درست کن آدمای نازنین ک دوس داری همونجوری میشن ک میخوای نگران نباش و اینکه هرگز تو نمیتونی تغییری توی دیگران حتی پسرت ایجاد کنی
XVII. حسام جان ب همون اندازه ک برای شخصیت خودت احترام قائلی باید برای عقاید و مذهبی بودن دیگران هم احترام قائل بشی
استاد جان چی گفتن
گفتن : اول برو ببین تو خودت اون آدم خوبه هستی و قابل احترام هستی بعد انتظار داشته باش – جهان آیینه بیرون منه – هر فرکانسی بفرستم همسنگ و هم اندازه همونو توی زندگیم میبینم
XVIII. هیچوقت حسام جان دنبال ثابت کردن چیزی ب کسی حتی ب خانمت نباش
استاد جان چی گفتن
گفتن : اینکه هرگز تو نمیتونی تغییری توی دیگران حتی پسرت ایجاد کنی
XIX. حسام جان فقط اجازه داری ب خوبی های دیگران توجه کنی
استاد جان چی گفتن
گفتن : قانون توجه ب زیبایی ها یادت نره ک زیبایی رو ب زندگیت بیاره
XX. بقول استاد توی این فایل
XXI. نتایج پایدار حاصل استقامت در مسیر درست است؛
XXII. حیاتی ترین نقطه ای که ذهن باید کنترل شود جایی است که: ذهن شما به خاطر یک ناخواسته، تمام نتیجه های قبلی را در نظرت بی ارزش جلوه می دهد؛
XXIII. تا می توانی، سطح توقع ات را از آدمها پایی بیاور؛
XXIV. “کینه و نفرت”، آبشخور تولید بیماری های جسمی است
I. حسام جان داستان درد گرفتن شونه و کتفت از همینه
II. حسام جان داستان لذت نبردن از درسهات از همینه
III. حسام جان باورشو بساز ک یِ نفر آدم با یک کلمه حرف نمیتونه تمام احساس لیاقت تو رو زیر سوال ببره و حالتو بد کنه
IV. حسام جان اگ بری دنبای استفاده از یکی از نقص هات بصورت رگباری نقصهای دیگه هم وارد زندگیت میشه مثل احساس گناه – مثل مقایسه
-گفتگوی درونی بد -تائید شدن – مثل بی لیاقتی – انگشت اشاره بسمت دیگران گرفتن – حسادت – تلافی کردن – حالشو بگیر –
استاد جان چی گفتن
گفتن : باورها ی شبه بوجود نیومدن ک ی شبه از بین برن تو حواست باشه توی مسیر درست بمون – تمرکزت رو بزار ب زیبایی های سایت -خود بخود دنیای اطرافت وقتی زیبا شد نواقصت فرصت ندارن خودنمایی کنن
و همینطور اگ تو مدام ب خوبی ها توجه کنی هر لحظه اونا زیباتر و زیباتر میشن و بیشتر میشن-
یعنی ب نقص توجه کنی اونو بیشتر کردی
یعنی ب زیبایی توجه کنی اونو بیشتر کردی
این یک قانون است
عاشقتونم
خدای عزیزم
استاد
خانم شایسته
دوستان سایت
سلام وصد. سلام
چه لذت بردم دوست خوبم.
سپاسگذارم هستی وممنون از نوشتن ومکتوب کردنت
سپاسگذارم .عالی بود سپاس
حسام عزیز من درس گرفتم ..ممنون
الــهی نگذار که از تو
فقط نامت را بدانم
و نگذار که از تو
تنها مشق کردن اسمت
را به یاد داشته باشم
همواره در من جاری باش
همان گونه که خون در
رگ هایم جاری است
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
سلام آقا حسام برادر عزیز
واقعاً که کامنت شما مهر تاییدی از طرف خداوند بود دنیای من
ممنونم بابت کامنت زیبا و پر محتوا یی که از دل برآمده بود و جاری شده
خدایا شکرت
چه همزمانی خوبی بین کامنت شما و این روزهای من بود
منم دوباره شروع مردم به گوش دادن درون احساس لیاقت و و احیا کردن اون احساس ارزشمندی که من صرفاً به این جهان مادی آمده ام ارزشمندم
فارغ از شرایط و اتفاقات و آدمها و اوضاع و …
من ارزشمندم
بخودی خود
بی قید و شرط
فارغ از عوامل بیرونی
فارغ از مقایسه کردن و مقایسه شدن
فارغ از تایید گرفتن از دیگران
فارغ از دستاوردها
فارغ از توانایی ها و نقص ها
من منحصر به فردم
تنها از من الهام یه دونه در این جهان هست من یونیک هستم
پاره ای از وجود خداوند هستم مقدس هستم
ارزشمندی ام را به هیچ عاملی بیرون از خودم گره نزنم
هرکسی دیدگاه و علایق و سلایق خودشو داره
من همینجوری که هستم خودم را بپذیرم چون آفریده خدا و بنده ارزشمند خداوند هستم
با هر دین و مذهب و عقیده و سلیقه ای که هستم من ارزشمندم
و وقتی که ارزشمندی را بدرون خودم وصل کنم .به اصل خودم بر میگردم
که تایید و نظر دیگران هیچ تاثیری در من ندارد
جهان اینه تمام نمای درون من است
هر اتفاقی بیرون از من
از درون خودم داره نشات میگیرد
دنبال مقاومت ها و ایرادات و ترمزها در درون خودم بگردم
خودم را کشف کنم خودشناسی کنم .با خودم به صلح برسم
دنبال تغییر دیگران نباشم
من تنها به این دنیای مادی با خواست خودم آمده ام و تنها هم بر میگردم
انا لله وانا إلیه راجعون
هر لحظه با این باور محکم به خدا باز گردم
پس باید وابسته به اصل خویش باشم
نه وابسته به ذره ای عواتل بیرونی
که خداوند هر چیزی را میبخشد جز شرک و بت پرستی
که تنها فرمانروای من خداست
مالک اصلی من خداست
اوست که زنده میکند و میمیراند
پس باید هم برای خود ارزش قائل باشم و هم دیگران
و تعهد و استقامت بر این اصل داشته باشم
نه من ناجی کسی هست و نه کسی ناجی من
من شخصا مسئول شخص خودم هستم
فقط تمرکزم را روی بهبود شخصیتم بزارم
دنبال تغییر عزیزانم هم نباشم
چون همه ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم
پس کانون توجه و تمرکز را بر روی زیبای ها و نکات مثبت اطراف و خودم بزارم که طبق قانون بدون تغییر خداوندبه هر چیزی توجه کنیم از همان جنس بیشتر وارد زندگی مان میشود.
ما خالق زندگی خودمان هستیم و در شرایط ناخواسته است که باید عملگرا باشیم به آنچه که یاد گرفته ایم
در شرایط نادلخواه است که باید ذعنمان را کنترل کنیم وگرنه تو شرایطی که همه چی خوبه دیگه الهام باید خیلی بی معرفت باشه که حالش بد باشه
پس با توجه به تمرین و کار کردنهایی که از دوره ها و فایل های عالی سایت روی خودم وقت گذاشته ام باید یاد گرفتن باشم که در شرایط سخت کنترل ذهن کنم و ایمانم را نشون بدم
و تقوا داشته باشم
که کنترل ذهن:تقوا پرهیز کاری
ایمان. توکل و اعتماد و باور به خداوند که هر لحظه تسلیم باشد . پناه ببرم بخدا از سر شیطان رانده شده
و احساس خوب: اتفاقات خوب
در موارد نادلخواه بهترین راه اعراض کردن
و توجه به زیبایی ها و شکر گذاری بابت داشته ها و بخشش خود و دیگران بهترین راهه برای رسیدن به احساس خوب
استاد تو دوره 12قدم میگه
وقتی حالمون بده اوکی
حالا
باید چه فرکانسی بفرستیم که به احساس خوب برسیم
که با توجه به زیبایی های بیشتر و تمرکز بر نکات مثبت و اعراض از نازیبایی و بالا ترین فرکانس احساس سپاسگزاریه که حال ما رو خوب و پایدارتر میکنه
لذت بردن از تمام لحظات زندگی میکنه
خدایا شکرت که هدایتم کردی به کلمات عالی دوستان و کلی حال خوب نصیبم شد و کلی باورهای قشنگ از کامنت دوستان بهم یادآوری شد .
و حسم هنگام خواندن کامنت عالیتون ازم خواست تا براتون دلی بنویسم بخدا که به حرفاش هم من نبودم فقط اومد و انگشتانم رو وادار به نوشتن کرد.
براتون بهترین ها رو از خداوند میخوام بنده ارزشمندو مقدس خداوند.
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت
سلام ب روی ماهت
الهام خانم عزیز و پرانرژی
چقدر سپاسگزارم ک از وقت ارزشمندتون برای کامنت زیباتون برای من گزاشتین
الهام جان توی تاریکی شب
من و خدا صحبت میکردیم
بخدا گفتم هدایتم کن بنده تو رو ببخشم
)( خانمم)
خدا گفت برو توی سایت
اومدم و دیدم کامنت زیبای شما اومده
همش زیبایی بود
اما
اون قسمت ک گفتین
در شرایط نادلخواه است که باید ذهنمان را کنترل کنیم وگرنه تو شرایطی که همه چی خوبه دیگه الهام باید خیلی بی معرفت باشه که حالش بد باشه
این واقعا اون چیزی بود ک نیاز داشتم
سعی میکنم همین عملکرد رو داشته باشم
این کلام شما ، خود کلام خداوند بود
بینهایت سپاسگزارم
عاشقتونم
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام
برادر عزیز آقا حسام
بی نهایت ازتون سپاسگزارم که همواره در حال کار کردن روی پاشنه آشیل تون هستین و تمرکزتون رو روی زیبایی ها و نکات مثبت عزیزان گذاشته ای
قطعا خداوندبه شجاعان پاسخ میدهد
بی نهایت سپاسگزارم که پاسخگوی کامنتم بودین و دستی از طرف خدا بودین برای همین لحظه که من با به تضاد کنترل ذهن در لحظه داشتم بلطف خداوند
ما هر لحظه فراموش میکنیم
برا همینه استاد میگه هر لحظه قانون رو بیاد بیارین
و ازش استفاده کنید وگرنه ذهن نجوا گر هر لحظه چموش بازی در میاره و دیروزت رو اگه چندین کار مثبت هم انجام دادی بازو میخواد فراموشت بشه
من خودم باگوش دادن به الهامات خداوند پاسخ به کامنت شما دادهام ولی امروز فراموشم شده بود
که باز خداوند با کنترل ذهنم همین الان پاسخ بهم داد به چیزی که خودش گفته بود و من با هدایت خدا بر دل شما
به او ن چیزی که نوشته بودم یاد آوری بشه برام
من همین الان تو زمین مغازمون با پسرم اومدیم پیش مرغ و جوجه ها و موتور همسرم تو مغازه بود و پسرم که کلاس دوم راهنمایی هستن خدا رو شکر موتور سواری رو همینجا یاد گرفته
منم امروز. با نشانه ها و هدایت های خداوند گفتم میخوام بشینم رو موتور و کمی موتور سواری کنم
سه ساعتی تمرین کردم با پسرم و یه لحظه کنترل موتور از دستم در رفت و چپش کردم
منو موتور یهویی خخخ
افتادیم و یکی از چراغ راهنما های موتور شکست و خداروشکر هچخودم چیزیم نشد
کلی اولش خندیدم بعد که متوجه شکسته شدن چراغ شدم پسرم کمی ناراحت شد گفت بابا ناراحت میشه
بخدا اگه قبلم بود بدون از این کارم به لرزه میافتاد و میترسیدم
ولی انگار نه انگار
گفتم فدای سرم چراغش درست میشه
ماله جون که نیست
خدارو شکر خودم سالمم و اومدم پیش مرغ و جوجه ها توجهم رو گذاشتم روی زیبای ها و کمی فایل گوش دوره 12 قدم رو گوش دادم
حسم گفت برو تو سایت منم تو لحظه این حس رو دریافت کردم و اومدم دلم با چراغ آبی روشن شد گفتم پاداش گرفتی دختر
و همین یه جمله که از کامنتم برام نوشته بودی مهر تایید زد بر کنترل ذهن
فقط از درون دارم میگم خدایا شکرت و چنان آرامش در وجودم بر قرار هست که
دارم با عشق جان با جان جانانم عشق بازی میکنم
خدایا شکرت
سپاسگزارم برادر عزیز
که از زبان خداوند کلامش را جاری کردی بر روح و روان و تمام وجودم
خدایا شکرت متشکرم جان جانانم سپاسگزارم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت