گفتگو با دوستان 61 | توانایی خلق ارزش - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-16 09:37:562024-04-30 04:23:35گفتگو با دوستان 61 | توانایی خلق ارزششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی بینظیرم
و سلام به دوستای بهشتی م
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که بهم جانی دوباره؛ نفسی دوباره و تولدی دوباره رو هدیه دادی تا بتونم زندگی بهشتی م رو همراه خودت ادامه بدم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که دارم با عشق و با شوق و ذوقم و با حس و حال عالی و الهی م این کامنت ارزشمندم رو مینویسم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که ما رو خالق زندگی مون قرار دادی تا بتونیم هر انچه رو که دوست داریم وارد زندگی مون کنیم.
خدایا شکرت که اینقدر حس و حالم عالی و الهیه
خدایا شکرت که دارم با تمام وجودم حضورت رو کنار خودم و در تک تک سلول های بدنم حس میکنم
من عاشقتم خدای مهربونم که اینقدر زیبا منو توی اغوش گرم و عاشقانه ت گرفتی و داری به زیباترین زمان و مکان ها هدایت میکنی
خدای عزیزم تو یار و مونس و همدم و عشق ابدی منی
تو تمام دارایی و ثروت منی
تو بهونه ی زنده بودن منی
خدای مهربانم من عاشقتم که اینقدر زیبا زندگی م رو پر از عطر و بوی خودت کردی
زندگی که دارم از تک تک لحظاتش لذت میبرم
زندگی که هر روزش برام پر از اتفاقات خوبه
و اینقدر حس و حالم خوبه که دوست دارم با صدا بلند بگم خدایا شکرت
خدایا شکرت که تو را دارم و تنها خودت برام کافی هستی
خدایا شکرت که اینقدر تمام وجودم رو پر از ارامش خودت کردی
استاد عزیزم من عاشقتم که یه روز تصمیم گرفتی مثل ابراهیم خلیل الله قدم در اشاعه ی توحید و یکتاپرستی بزاری
و اینقدر زیبا ما رو با خدا اشنا کردی که تمام وجودمون الهی شده
اینقدر زیبا ما رو وابسته و دلبسته ی خدا کردی که یه لحظه فکر کردن به اینکه دستامون رو از دستای گرمش رها کنم منو دیوونه میکنه
استاد عزیزم با تمام وجودمون خدا رو به خاطر وجود ارزشمندتون توی زندگیمون هزاران بار شکر میکنم که با اگاهی هاتون که مثل یک گنج میمونن زندگی مون رو بهشتی کردین.
و خدا رو هزاران بار شکر میکنم که منو به این فایل زیبا و پر از اگاهی هدایت کردی
و چقدر صحبت های شما استاد عزیزم و ازاده جان برامون پر از درس و نکات طلایی بود
من عاشقتم ازاده جانم که اینقدر با ارامش و با خنده های زیباتون و با روی خوش برامون داستان زندگی بهشتی تون و موفقیت هاتون صحبت کردین
و چقدر شما دوست عزیزم رو تحسین میکنم به خاطر این وجود الهی و توحیدی تون که تک تک جملات تون پر از ایمان و توکل به خدا بود و این شجاعت و پا گذاشتن روی ترس هاتون و اعتماد و توکل تون به الله یکتا رو تحسین میکنم.
و چقدر این جمله ی زیباتون رو دوست داشتم که ” من میخاستم توانایی هامون ببینم و مسئله برام پول نبود و اینو فهمیده بود که یه کار بکنی که به ازاش درامدی بهت بدن این یعنی که برای اون ادم ارزش داشته” و چقدر شما ازاده جان رو تحسین میکنم با اینکه محدودیت ها و مسائلی براتون پیش اومده بود ( مخالفت خانواده؛ نداشتن مدرک تحصیلی و …) ولی برای رسیدن به هدف تون ناامید نشدین و با توکل به خدا و با شجاعت پا رو ترس هاتون گذاشتین و قدم برداشتین و حرکت کردین و خدا هم به این ایمان تون جواب داد و منو یاد این شعر زیبا انداخت که ( تو خود پای در ره بنه و از ره هیچ مپرس // خود راه بگویدت که چون باید کرد)
و با تمام وجودم این وجود الهی و توحیدی تون رو ؛ این وجود سپاسگزار و پر از ارامش تون رو این شجاعت و اعتماد به نفس و عزت نفس بالاتون رو و این عشق و علاقه ی وافرتون رو تحسین میکنم که اینقدر زیبا موفق شدین به اون چیزی که دوست داشتین و برای خودتون مستقل باشین و ارزش افرینی کنید برسید
عاشق این خنده های زیبا و این شور و شوق تونم ازاده جان که خنده رو روی لبامون هدیه میداد و کلی حس و حالمون رو عالی تر کرد
من عاشقتم استاد عزیزم که اینقدر زیبا بهمون این نکات طلایی رو یاد دادین که :
اگه میخایم به اهداف مون برسیم با توکل به الله قدم برداریم و حرکت کنیم و اگه در مسیر به مسئله ای هم برخوردیم ناامید نشیم و بدونیم که با توکل به خدا اونو رو میتونیم حلش کنیم
و وقتی که ما حرکت میکنم و قدم برمیداریم و خلق میکنیم موقعیت ها رو؛ خدا قدم های بعدی رو بهمون الهام میکنه و جهان هم پاداش قدم برداشتن هامون و حرکت کردن هامون رو بهمون میده
و هر چقدر ما مهارت هامون رو بالاتر میبریم و با عمل کردن هامون و نتایج گرفتن خودباروی مون بیشتر میشه
و چقدر زیبا بهمون یاد دادین که همیشه باید ورودی مالی داشته باشیم و باید راهشو پیدا کنیم
و چقدر ازاده جان رو تحسین میکنم به خاطر این ایمان و توکل شون به خدا و این رفاقتی که با خدا دارن و این اعتماد به نفس و عزت نفس بالاشون و این خودارزشی و استقلال مالی شون که با حرکت کردن توی مسیری که بهش علاقه داشتن و قدم برداشتن جهان کلی پاداش رو بهشون هدیه داده
و بازهم ازاده جان رو تحسین میکنم که اینقدر زیبا داشتن ویژگی پدر عزیزشون رو تحسین میکردن و تمرکزشون روی زیبایی ها و نکات مثبت افراد بود و به ما هم یاداوری کردن که همیشه تمرکزمون روی زیبایی ها و نکات مثبت باشه
و چقدر شما دوست عزیزم رو تحسین میکنم که اینقدر به کارتون عشق و علاقه داشتین و دوست داشتین که ارزش افرینی کنید حتی با اینکه دیگه پدرتون ساپورت مالی تون نمیکردن بازهم با شجاعت تمام و با ایمان به خدا مسیرتون رو ادامه دادین و خودتون رو وابسته به کسی نکردین و چقدر این مستقل بودن تون رو تحسین میکنم در تمام جهات
و موقعی که ازاده جان داشتن در مورد کاری که توی سفارت براشون با دستی از دستان خدا پیدا شده بود برامون توضیح میدادن از شدت خوشحالی به خدا اشک توی چشمام جمع شده بود که چقدر این قانون زیباست چقدر خدا داره به زیباترین شکل ما رو به هدف هامون میرسونه که وقتی توی مسیر درست قدم برمیداری و وقتی که به خودش ایمان داری و کارها رو به خودش میسپاری و پا رو ترس هات میزاری و تنها قدرت رو به خودش میدی خدا تمام کارها رو برات به راحت ترین شکل انجام میده جوری که سوپرایز میشی
و چقدر این اعتماد به نفس و خودباوری ازاده جانم رو تحسین میکنم که وقتی ازش پرسیدن چقدر زبان تخصصی رو میدونی با شجاعت تموم گفتن من عالی م چون توانایی هاش رو باور داشته که اگه من قبلا تونستم موفق بشم پس الانم میتونم و چقدر این مکالمه ی زیبای ازاده جان با استاد تک تک جملاتش برامون درس داره و با تمام وجودم باورهای ثروت و ازادی مالی و زمانی و مکانی شما دوست عزیزم رو تحسین میکنم که چقدر برای ما هم الگو شدین
استاد باورتون میشه من در حین اینکه داشتم به این گفت و گوی شما و ازاده جانم گوش میدادم و داشتم ازادی مالی ازاده جان رو تحسین میکردم دستی از دستان خدا بهم زنگ زد بهم گفت الهه مبلغ ۳میلیون و پانصد هزارتومان به حسابت تا چند روز دیگه واریز میشه از جایی که من فکرشو نمیکردم و اصلا انتظارشو نداشتم ؛میخام اینو بگم که چقدر این قانون زیباست و قدرت تحسین کردن و کانون تمرکزمون رو روی هر چیزی بزاریم دقیقا از همون جنس اتفاق وارد زندگی مون میشه و فقط میتونم خدارو هزارن بار شکر کنم به خاطر اشنایی با شما استاد عزیزم که این قانون زیبا رو بهمون یاد دادین و هر روز زندگی مون داره زیباتر میشه
و موقعی که ازاده جان در مورد ثروتمند شدنش برامون صحبت میکرد منو یاد این جمله ی زیبای استاد انداخت که” ثروتمند شدن یکی از معنوی ترین و خداپسندانه ترین و بهترین کار دنیاست” و “ثروتمند شدن باشکوهه”
و چقدر شما دوست عزیزم رو تحسین میکنم که وقتی به امریکا مهاجرت کردین و به کلی تضاد برخوردین و همه چیز براشون جدید بوده و میبایست همه چیز رو از اول شروع کنه ولی ناامید شدن و بازهم با تمام وجودشون برای اینکه درامد مالی داشته باشن تصمیم گرفتن که برن سرکار و هم درس بخونن و این مستقل بودن شون رو و این کنترل ذهن عالی تون رو و این عمل گرا بودن تون رو تحسین میکنم ؛ بینظیری عزیزدلم
و چقدر این همت و پشتکارتون رو این موفقیت ها و توانایی هاتون رو با تمام وجودم تحسین میکنم که اینقدر زیبا با تمام وجودتون برای تک تک هدف هاتون قدم برداشتین و حرکت میکردین و خدا هم به زیبایی هر چه تمام پاداش قدم برداشتن هاتون رو بهتون هدیه میداد.
خدای من چقدر این خنده های زیباتون پر از حس خوبه عزیزدلم و با تمام وجودم این وجود شادی بخش تون رو این در صلح بودن تون رو این حس و حال عالی تون رو این وجود سپاسگزارتون رو و این رابطه های زیباشون رو این توانایی های فوق العاده تون رو تحسین میکنم دوست بینظیرم
و چقدر زیبا استاد بهمون یاد دادن که ما با رفتارهامون داریم افراد رو برانگیخته میکنیم که چه رابطه ای رو با ما داشته باشن و ما میتونیم ادم ها رو تحت تاثیر خودمون قرار بدیم و ما میتونیم شرایط رو تغییر بدیم.
و حالا ازاده جان با مهارت تازه ای که به این کشور ثروتمند اضافه کرده داره ثروت سازی میکنه و نه تنها به خودش کمک میکنه بلکه به گسترش جهان هم داره کمک میکنه
خدایا شکرت که تونستم این فایل بسیار پر از اگاهی رو ببینم و کلی مدارم رو بالاتر ببرم و کلی حس و حالمو عالی تر کنم
و هنوزم نیاز دارم که این فایل رو بارها و بارها ببینم و درس ازش یاد بگیرم
از شما استاد عزیزم و دوست عزیزمون ازاده جان با تمام وجودم تشکر میکنم که با عشق برامون این گفت و گوی عالی رو هدیه دادین و با عشق منتظر ادامه این گفت و گوی فوق العاده هستیم
ادامه میدیم این مسیر الهی رو مصمم تر و با اراده ی پولادین مون همراه با الله یکتا
خدایا تنها و تنها خودت برامون کافی هستی
استاد عزیزم، مریم جان عزیز، آزاده جان عزیز
سلام و خداقوت گرم خدمت شما
سلام به این نعمتهای فراوان و این فضای صمیمانه و پویا و صحبت های آزاده جان و نکات تکمیلی استاد عزیز که لحظه به لحظه اش برایم درسه و “یادآوری” تمام درسهای قبلی.
استاد جان ممنون که بستر این مصاحبه ها رو فراهم کردید که تصویری، به زبان ساده و خودمانی، گرم و صمیمی هم لذت ببریم و یادآوری و مرور برامون باشه
یادآوری سنت و قانون بدون تغییر خداوند به قول استاد
تبریک میگویم خدمت آزاده جان، فوق العاده درس درون ایشان نهفته است، مثالهای بیبدیلی از قانون خداوند، از وقتی شاگرد استاد شدم، خیلی تلاش میکنم احساساتم رو کنترل کنم، چون استاد مرا با خدایی آشنا کرد که نزدیکترین و صمیمیترین دوست من هستش و همیشه کلید امورم را به او میسپارم
ولی دقیقا اونجایی که آزاده جان گفتند اسکالرشیپ از دانشگاه براشون برای دو نفر از چندهزار نفر کالج، دیگه واقعا احساسی شدم، بغضی از جنس حس غرور و افتخار به داشتن و اعتماد به پروردگار، بخاطر این که خداوند اینگونه وحی کردند: {چیزی برای انسان جز تلاشش و حقیقتا نتیجه تلاشش را خواهد دید}
حدود دو ساله که با آموزههای استاد آشنا شدم، همیشه از دوره دبیرستان، بخش “آمدنم بحر چه بود” در شعر از “کجا آمده ام، آمدنم بحر چه بود، به کجا میروم آخر …” برایم سوال بوده واقعا آمدنم بحر چه بوده؟
حتی در طول این دو سال هم مدام در این فکر بودم که پاسخ این جواب را در میان آموزه های استاد کشف کنم، خیلی فکر کردم
در نهایت وقتی مثالهای فراوانی دیدم که به قول استاد ثروت و نعمت نتیجه ی طبیعی “تلاشِ همراه با لذت برای گسترش و پیشرفت دنیا” هستش، افق دیدم رو به این پرسش تغییر داد و در نهایت با خودم اینطور جمعبندی کرد که آمدنم بحر “گسترش و تکامل دنیا است و البته که در مسیر تلاش برای آن شادی، آرامش، ثروت و نعمت لاجرم برای من وعده داده شده است” و حالا جواب سوالم را پیدا کرده بودم و با عمق وجود فقط بر روی آن تمرکز میکردم:
دلیل آمدنم = گسترش دنیا
چندی گذشت و یک روز هنگام مطالعه روزانه قرآن …
– قرآنی که استاد عباسمنش عزیزم پنجره ای فرای تمام روایتها، تفسیرها و تعبیرهای دنیا از آن، به رویم گشوده اند طوری که هنگام مطالعه آن، با اعماق وجودم، حس زیبای الهی-انسانی بودن آن را احساس میکنم و افتخار میکنم به اینکه انسانم، انسانی که میتواند تا این حد مخاطب پرودگار باشد، استاد جان واقعا سپاسگزارم از شما بابت این حس زیبای آرامش و لذت که با ما آموختید، الهی که همیشه شاد، ثروتمند و سعادتمند باشید، آمین که مرا با خدای خودم و کلامش آشنا کردید، مرا با تفسیر ساده و بی آلایش {هرگاه تاریکی شب بر شما چیره شد، به قرآن پناه ببرید} آشنا کردید، قرآنی که قبل از آشنایی با شما، هیچگاه نمیدانستم چطور میتواند در دل هراسها و تاریکی های شب، برایم آرامش بخش باشد، بله این را شما به من آموختید، مرا با فرکانس نهفته در دل کلمات قرآن آشنا کردید، سپاسگزارم!
اسم قرآن آمد، نتونستم حسم رو نگم –
… یک روز هنگام مطالعه روزانه قرآن به این آیه رسیدم که میفرماید: “{جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا عبادت کنند}”
دوباره سوال “آمدنم بحر چه بود؟” به ذهنم برگشت، “تلاش برای گسترش دنیا و دریافت نتیجه طبیعی آن یعنی ثروت، نعمت و آرامش” یا “عبادت” کدام جواب درست هستش، بعدش شروع کردم به تفکر در بحث معنی “عبادت” در قرآن، اینکه میگوید {دائما مرا یاد کنید، عبادت کنید، دو سوم یا نصف یا یک سوم شب را عبادت کنید …} حتی عبارتی چون “بهترین عبادت، کار است” “صدها فرشته بوسه بر آن دست میزند کز کار خلق یک گره بسته باز کند” و … هم به ذهنم میامد،
در نهایت در این برهه از آگاهیهایم به این جمعبندی ارزشمند خود رسیدم که “عبادت من همان تلاش برای گسترش دنیاست، گسترشی که خدمت و ایجاد آسایش برای دیگران فراهم نماید و آرامش، ثروت و نعمت را لاجرم برای من به ارمغان بیاورد”
حتی جالبه دیشب برای حل یک مسئله در کسب و کارم، از ساعت ۱۲ شب تا ۶ صبح بیدار بودم و خدا رو شکر نتیجه بسیار عالی بود، مدام در طول شب به معنی عبادت، تلاش برای گسترش دنیا، شب را برای عبادت به پا خیز، از ابتدای صبح تا انتهای شب مرا عبادت کنید … فکر میکردم، و از خدا میخواهم همیشه مرا در هدایت نماید
آزاده جان، درود بر شما که ایمان و عمل صالح شما، مصداق واقعی عبادت و تلاش شما برای گسترش دنیاست که مسیر را در پرتوی هدایت های الهی بینظیر پیموده اید و سراسر درس هستید.
انشاله همیشه سربلند و شاد و سلامت باشید.
ارادتمند شما
سعید
باسلام خدمت استاد عزیز و همه ی همراهان مسیر موفقیت فارسی زبان
از دیدگاه من بزرگترین درس این قسمت از مصاحبه جملات پایانی بود که استاد مطرح کردند.
تقریباً دو سال هست که با آموزش های استاد من آشنا شدم و اوایل این تفکر رو داشتم که اگر شخص من تنها این باورها رو در وجودم بسازم کافیست و جهان من میشه گل و بلبل. حالا بعد از دو سال به لطف الله مهربان زندگی من از خیلی جهات بی نهایت بهتر شده چه از نظر آرامش، سلامتی، درآمد، کار، دوست های فوق العاده، کیفیت روابط، تجربه های فوق العاده. ولی الان تازه متوجه شدم که ما در جهانی زندگی می کنیم که افراد دیگری هست که در مسیر موفقیت نیستند و باید مدام علاوه بر اینکه به کار کردن روی خودمان ادامه می دهیم حرف ها و دیدگاه های اونها رو در ذهنمان بی اهمیت کنیم تا با احساس خوب و پر انرژی در مسیر نعمت ها ادامه بدیم.
بی نهایت تشکر بخاطر مصاحبه با دوست عزیزمون که این همه نتیجه گرفتند در زندگیشون. شجاعت و اعتماد به نفس ایشون واقعاً قابل تحسینه. اینکه با وجود شرایط خوب خانوادگی حرکت کردند و برای داشتن درآمد و قائم به ذات بودن از منطقه امنشون خارج شدند و در دل ناشناخته ها حرکت کردند.
اینکه برای شروع کار آرایشگری ابتدا شروع به یادگیری در کارگاه های آموزشی کرده و همچنین به عنوان دستیار شروع به فعالیت کردند؛ از این منظر بسیار الگوی عالی برای من هستند که اگر میخواهم در کاری خبره بشم ابتدا پیش یک شخص حرفه ای در آن زمینه کار کنم و کسب تجربه کنم که این امر مرا از کلی منظر جلو می اندازد.
و داستان ایشون درباره پیشنهاد کار از طرف سفارت نوری رو در قلب من روشن کرد! اینکه شما حرکت کنی و کارت رو هی با کیفیت کنی و فرکانست رو خوب نگهداری بعد به سمت شرایط خوب هدایت میشی. اعتماد به نفس ایشون در پذیرش کار در سفارت هم واقعا ستودنیه. البته شجاعت ایشون برای رفتن به دل یک موقعیت فراتر از هر کاری که تا بحال هم کردند در سن ۱۸ سالگی بسیار قابل تحسینه.
موضوع مهم دیگه در این مصاحبه برانگیخته کردن وجه مثبت افراد در تعامل با خودشونه که حتی شخصی که در ظاهر بدقلق بوده باز در نهایت رابطه مثبت و سازنده ای با ایشون برقرار کرده.
موضوع مهمه دیگه که در این مصاحبه اشاره شد داستان ورود ایشون به یک محیط جدید بود که کلیه ی مهارت هایی که به ایشون کمک کرده تا به اون مدار برسه در عرض مدت کوتاهی ناکارآمد شده! این یک زنگ خطر حداقل برای من است که هیچگاه نباید متوقف شوم حتی وقتی اوضاع خوب است. باید این شخصیت رو در خودم به شدت تقویت کنم که حتی شرایط خوب است باید حرکت کنم و به بهبود خودم، درکم از قوانین، عملکردم، باورهام، شجاعتم، اعتماد به نفسم، ایمانم؛ شخصیتم و تخصص ام ادامه دهم. چون جهان منتظر کسی که حرکت نکند نمی ماند.
ویژگی مهم دیگر ایشون باج ندادن به دیگران در مراحل مختلف زندگیشون بوده. حتی موقعی که در آمریکا بودن و تازه اومدن با داشتن احساس لیاقت بالا برای داشتن وقت بیشتر برای آزمون تا جلسه با مدیریت هم پیش رفتن. البته احساس لیاقتی که تکاملش رو طی کرده و از سن ۱۸ سالگی بخاطر توانایی در آموزش زبان به اندازه یک فوق لیسانس زبان دست مزد میگرفتن.
درس های زیادی میشه ازاین مصاحبه گرفت که من تا آنجا که میسر بود به برخی هاشون اشاره کردم. واقعا تحسین داره عملکرد ایشون و براشون بهترین ها رو آرزو دارم. باتشکر از استاد و خانم شایسته عزیز بخاطر اشتراک گذاری این مطالب فوق العاده با ما.
خدایا شکرت استاد عزیزم مرسی از مشا و خانوم شایسته عزیز
.
.
من دقیقا دنبال همچین مصاحبه ای بودم و توی ذهنم این بود که چقدر خوب میشد استاد با دوستانی که عالی کارکردند و نتیجچه گرفتند مصاحبه کنه که دقیقا همین شد برام خیلی جالب بود که تو کشوری که اینقدر از لحاظ صنعتی پیشرفته هست باز هم این بهونه ها وجود داره یادم بود که قبلا داخل فایل فک کنم معرفی دوره راهنمای عملی یه همچین فایل بود که گفتید یکی از دوستان ارز دیجیتال کار میکرده و میگفته من اگر ایران بودم میترکوندم و بعد گفتید اینها رو گفتم بدونید که یک ذهنیت فقیر و بهانه گیر ایران و آمریکا نداره و الان با صحبت دوست عزیزمون متوجه شدم که چقدر همه چیز درونی هست و چقدر عوامل بیرونی هیچ تاثیری نداره
.
یه نکته دیگه ای که توی این فایل بیشتر برام روشن تر شد اینکه اون فایل جدید که گذاشتید راجب سرکایه های اصلی از روزی که گذاشتید تقریبا من هر روز گوش میدهم و من رو دگرگون کرد و تمام کامنت هاش رو خوندم خیلی نکات قابل توجهی برام داشت اینکه وقتی تو روی خودت سرمایه گذاری میکنی روی همون مهارت هایی که گفتید درستکاری و عزت نفس و…. اینا برای تو همه چیز میشه و سرمایه اصلی تو اینهاست و راست میگید این دست عزیزمون همین ها رو در خودش تقویت کرده بود که تونست با دست خالی در آمریکا از صفر شروع کنه و الان موفق بشه دمشون گرم چون این سرمایه هایی که در وجود ما هست خونه نیست که با مثلا یه زلزله خراب بشه ماشین نیست که با یک تصادف خراب بشه هر اتفاقی بیوفته باز هم این سرمایه در وجود ما هست و ما میتونیم مثل قبل ازش استفاده کنیم و هیچ عامل بیرونی نمیتونه روش ذره ای تاثیر بزاره استاد عزیزم من قبلا سوالم این بود یه جا داخل کامنت ها هم پرسیده بودم که روی چی سرکایه گذاری کنم و شما توی اون فایل گفتید فقط روی خودتون و صداقت و درستی خودتون سرمایه گذاری کنید اولش یکم ذهنم مقاومت داشت ولی هر روز داره درکم بیشتر میشه که چی گفتید و راست هم میگید من بررسی کردم تمام آدم های موفقی که توی کار خودم میشناسم که الان توی همین ایران عالی دارند پول میسازند فقط روی مهارت های خودشون سرمایه گذاری کردند و اصلن ذره ای ذهنشون نرفته سمت چیز دیگه ای که مثلا بخوان روی چیز دیگه ای سرمایه گذاری کنند و این چیزی بود که با اینکه کلی فایل از شما شنیدم این چیزی بود که اصلا اولشس قبول نمیکردم و بعدش این اگاهی به من گفته شد این همون پاشنه آشیل تو هست و باید بهش حمله کنی و هر روز این فایل رو گذاشتم توی گوشیم و بهش فکر میکنم که چی گفتید و کلی از سوالات و ابهامات ذهن من بر طرف شد
.
خدایا شکرت استاد عزیزم چقدر فایل عالی بود ممنونم از شا و خانوم شایسته عزیز که این فایل بی نظیر رو آماده کردید باز هم متوجه شدم که خیلی باید روی خودم کارکنم چون قصد قضاوت نارم آزاده عزیز که اینقدر خوب کار کرده میدیدم که یه جاهایی توی روابط مشکل داشته با اینکه اینهمه نتیجه گرفته که قابل تحسین هست برام و خیلی لذت بردم ولی میدیدم که یه سری چیز ها توی روابط تکرار میشد تو داستان هایی که تعریف میکرد و این درونی هست که داره اینجوری تکرار میشه امیدوارم توی روابط هم عالی عمل کنند خیلی داستان زندگیشون تاثیر گذار بود برای من چقدر انسان مهربان و با اقتداری هستند و چقدر خوش خنده هستند و چقدر صورت زیبا و چهره ایشون طبیعی زیباست من خیلی این مدل افراد رو دوست دارم که ذاتا با یک آرایش خیلی کم چهره بسیار زیبایی دارند و چقدر چهرشون از سنشون کمتر نشون میده و چقدر خوب موندن این رو من خیلی دیدم توی آدم هایی که شاد هستند به شدت پوست های شفاف و زیبایی دارند و آدم هایی که با خودشون در صلح هستند خیلی پوست خوبی دارند و چهره شادابی دارند و اصلن هم به اینکه چقدر پول داری هم ربطی نداره خیلی من این رو دیدم
.
این فایل سراسر نکته و درس های میلیون دلاری بود که من تا جایی که به ذهنم میاد براتون مینویسم یه نکته خیلی مهمی که از فایل گرفتم اینکه مهم نیست که چقدر تحصیلات داشتی و چقدر سواد داشتی یا درس های داخل دانشگاه خوب بوده یا بد خانوم شایسته عزیز همیشه درس هاش خوب بوده و من خیلی تحسینشون میکنم که انیقدر ویژگی های عالی دارند و موفق هستند خودتون استاد عزیزم زیاد درس نخوندید و درستون خوب نبوده اینهمه موفقیت دارید توی زندگیتون و آزاده عزیزمون هم که اینجوری از زمانی که تصمیم گرفته نمراتش عالی شده و اینهمه مخصوصا اون جو قبل کنکور که من خودم اینجوری فکر میکردم که تنها راه موفق شدن قبولی در رشته بهتر است طی ورودی های که داشتم از تبلیغات موسسات کنکور و معلمین و والدین و… و الان با خودم میگم چقد راین دیدگاه خنده دار بوده آخه با چه منطقی خداروشکر که الان دیدگاه 180 درجه تغییر کرده و چقدر بهتر فکر میکنم همین آگاهی جای شکر داره
.
نکته دیگه وجود داره اینکه بعضی ها بهونه میارند که خانواده من اینجوری فکر میکردم من اگر با یکی ازدواج میکردم یا ازدواج نمیکردم الان موفق بودم و این بهونه من به این نتیجه رسیدم که شما هر چقدر هم خانواده خوبی داشته باشی باز هم باور های محدود کننده وجود خواهد داشت و نباید خودت رو اذیت کنی که چرا خانواده من اینجوری فکر میکنه و اینجوری باید مسیر خودت رو ادامه بدی همه چیز درست میشه و کارت خودت رو بکنی نابید هی با خودت در جنگ باشی که چرا خانواده من اینجوری فکر میکنند یا دیگران راجب من اینجوری فکر میکنند از وقتی که فهمیدم که همه چیز خود من هستم و هی درک من روز به روز داره بیشتر میشه این دیدگاه هم در من کمتر شد و عاشق خودمم که چقدر این دیدگاه معنوی هست که همه چیز رو کردیتش رو بدی به خدای خودت و درون خودت
.
نکته دیگه ای که وجود داشت کنترل ذهنی که ازاده عزیز داشتند اینکه زمانی که از ایران با عالی ترین شرایط اومدن آمریکا و صفر شدن و تونستند با تضاد هایی که بود ذهنشون رو کنترل کنند و به قول خودشون همیشه بخندند این نکته ای هست که من رو به وجد آورد و اینکه خیلی تحسین بر انگیز بود و اینکه من از یک زمانی متوجه شدم که تمام انسان های ثروتمند این شخصیت رو دارند که هیچوقت غر نمیزنند و همیشه ذهنشون آرام هست به همین دلیل هم ایده های عالی بهشون الهام میشه چون با خودشون در صلح بودند به خودم گفتم مراقب باش چی میگی الان بعضی وقتا خیلی کم اگر کسی با من رفتار نامناسبی هم داره به خودم میگم من چه باوری داشتم خدایا که این آدم اینجوری با من رفتار کرد چون من یک ثانیه بعد زندگی خودم رو خلق میکنم
به نام نوری که هدایتگر وحامی همه ماست
سلام خدمت استادعزیزم مریم بانوی عزیزم و همه خانواده عباسمنشی عزیزم
هزاران تبریک به استادجان و ازاده جان عزیز برای این همه نتایج شگفت انگیز
بیصبرانه منتظر این قسمت از گفتگو بودم تا بازهم با گوش جانم بشنوم
استاد عزیزم چقدر باوقار ،قدرتمند و متین به صحبتهای ازاده جان گوش میدادین چقدر از صبر و حوصلتون لذت بردم ،بارها گفتم الان اینجا دیگه استاد صحبت میکنه ،اینجا دیگه حرف ازاده جون و قطع میکنه ولی دیدم نه اول حسابی گوش دادین و بعد شروع کردین به گفتن نکته ها و کلیدهای طلایی گفتگو و در و گوهرهایی که از زبان شما به وجود ما جاری میشه،چند وقت پیش به من الهام شد که استاد فایلی رو روی سایت میذاره که باید بهش بچسبی و متعهدانه عمل کنی (فایل سرمایه اصلی شما چیست)واقعا این چند فایل به اندازه دوره های اموزشی و بیشتر ارزشمند هستند و باید قدرشون رو دونست ،یا فایل شما حاضری چه چیزی رو قربانی کنی برای اهدافت ،و صحبت راجع به ابراهیم و مثالهایی. از زندگی خودتون که به نظرم میلیاردها ارزش داره
و اما این فایل فوق العاده که منو یاد اون قسمت از روانشناسی ثروت انداخت که اگه حتی قراره دستفروشی کنی هدایت میشی به اینکه چطور انجامش بدی مثلا در تابستون بستنی بفروش ،زمستون لبو بفروش و اینکه خودم فکر میکردم فقط و فقط از طریق. همین شغلم میتونم ثروتمند بشم و حالا با دیدن این فایل و اونجایی که ازاده جون گفت وقتی اومدم امریکا صفر بودم و باید از اول شروع میکردم
واقعا اشکم دراومد و اینکه حالا که اموزش انگلیسی به کارت نمیاد میای و ارایشگری رو انتخاب میکنی
وقتی گفتین که ناپلئون تمام قایقهارو میسوزوند که سربازا یا کشته بشن یا پیروز دقیقا تو عمل معلوم میشه چقدر به شنیده ها و درسهایی که گرفتیم پایبندیم
وقتی از شرایط فوق العاده تو ایران بیای امریکا و ازاده جون گفت احساس کردم الان پنج شش ساله شدم انگار تمام قایقهاشو سوزوند تا پیروز بشه مثل شما که همه چی رو دربندرعباس بخشیدی تا راه برگشتی براتون نباشه
و واقعا ایمان داشتن به ربّ اینجا معلوم میشه که چطوری ادامه میدی
مثل اون دوست عزیزی که تو برنامه کلاب هاوس تعریف کردن که تو انگلستان در یک پانسیون زندگی میکردن و تازه از همسرشون جدا شده بودن بعد با کمک مادرشون در ایران یکی از محصولات سایت رو خریداری کردن و با شکر گذاری از یه دونه سیبی که داخل یخچال بود شروع کردن و بعد رفتن تو رستوران مشغول به کار شدن و بعد از مدت کوتاهی توی همون رستوران با فردی اشنا شدن که وقتی متوجه شد ایشون معماری خونده ،میگه تو نباید اینجا بمونی و خلاصه تو یه شرکت معماری مشغول میشه و بعد هم پیشرفتهاو نتایج تصاعدی میاد
☘️🌺خدایاشکرت برای اینهمه اگاهیهای ناب بینهایت شکرت برای اینکه هیچوقت مارو تنها نمیذاری و هرکی تورو رفیقش میدونه رفاقت رو در حقش تموم میکنی طوریکه همیشه این رابطه یک به هزاره یعنی یه دونه از طرف ما هزارتا از طرف تو
خدایا واقعا که بینظیری وهاب من
استاد من نمیدونم الان تو چه شرایطی داری کامنت منو میخونی صبحه یا شب ولی من ازاده بخشی از این راه دور که البته فقط تو دنیای فیزیکی دوریش رو قبول دارم هزار بار بهت سلام میکنم هزار بار تحسینت میکنم واقعا سپاسگزارم که با اموزشهای تو استاد عزیزم خدارو دارم جور دیگه ای میشناسم توی تنهایی تو خونه نشستم و ساعت ده شبه ،من تو تنهاییهام با خدا عشق میکنم ،ازشما یاد گرفتم که توی تاریکی و تنهایی نترسم و بارها تنها تو خونه وقتی شب شد همه چراغها رو خاموش کردم و به همه جای خونه رفتم و اینو از کتاب رویاها فصل پنج یاد گرفتم من که وقتی برقها میرفت اگه شب بود و تو خونه تنها بودم جرات اینکه از جام تکون بخورم نداشتم تا برقها بیاد یا با هزار ترس و لرز میرفتم کبریتی شمعی روشن میکردم حالا اگه تو تاریکی باشم خیلی راحت میشینم یا حتی گاهی اوقات خودم تاریکی. و انتخاب میکنم و میگم بمون تو تاریکی و بدون همه گفتگوهای استرس زای ذهنت مثل توهمات تو تاریکی هیچ و پوچه و چقدر اینکار منو اروم میکنه
سپاسگزارم که زندگی به این شیوه رو بهم یاد دادین و صدها نتایجی که تو زندگیم گرفتم
یا حتی تو همین تابستون وقتی از هفت تا فرهنگسرا بامن تماس گرفتن برای تدریس اتفاقی که تو این ده سال سابقه کاری برای اولین بار میفتاد و من شکرگزارخداوندبودم و مردد بودم که کدوم رو انتخاب کنم ،یه روز صبح موقع خوردن صبحانه این رویا از نظرم گذشت که یه عده از مردم دارن از کوهی میرن بالا یه مسیری دور تا دور کوه بود که معلومم نبود به قله میرسه یا نه و یه طرف هم پرتگاه بود و در این بین من طنابی رو دیدم که از قله کوه اویزون بود و جای پایی اهنی که خیلی راحت طناب رو بگیری و از جای پاهایی که خدا برات گذاشته راحت برسی نوک قله
دیدم مردم یا طنابو نمیدیدن یا اگه میدیدنم توجهی نمیکردن ولی من کنار طناب ایستادم و فکر کردم و فهمیدم باید طنابو بگیرم و محکم بچسبمو برم بالا همونجا بود که فهمیدم خدا داره میگه با قبول همه اینها داری راه و غلط میری درصورتیکه من مسیر راحتتر و سریعتری رو برات اماده کردم و من به خدا گفتم اگه اینطوره همه برنامه ریزیهاش با خودت هر کدومو میخوای کنسل کن و هر کدومو میخوای برم
خلاصه که بهترینهارو خودش برام انتخاب کرد(به اینصورت که توی قلبم از چهارتاشون اصلا خوشم نیومد و خداروشکر ساعتهاشون با هم تداخل پیداکرد) و سه تایی که برام انتخاب کرد واقعا وقتی واردشون میشم احساس فوق العاده دارم ،والبته که ادامش رو بازم الهام میکنه تا کار مستقل خودم رو داشته باشم ،
حالا واقعا خوشحالم وقتیکه صحبتهای ازاده جون رو شنیدم که از اموزش به بچه ها شروع کرده و وقتی گفت واقعا کار باهاشون سخته کاملا درک کردم چون خودمم باهاشون سرو کار داشتم و با همین فسقلیهای دوست داشتنی کارم رو شروع کردم و خداروشکر میکنم
و حالا کلی درس از صحبتهای استاد جان و ازاده جان گرفتم و سپاسگزارم که انقدر با حوصله و دقیق برامون توضیح دادین
نکته های طلایی که من گرفتم
🌟همه چیز از قدم اول شروع میشه
🌟تا اولین قدم رو برنداری بعدی گفته نمیشه
🌟طی کردن روند تکاملی معجزه میکنه
🌟🌟🌟ایمان به خدا=ده پله یکی رفتن
🌟🌟🌟دست در دست خدا =گرفتن طناب هدایت و الهامات
🌟حتی اگه در ظاهر به صفر رسیدی بدون مثل توپ میخواد بالاتر بری
🌟از تضادها درس گرفتن با حس خوب
مثل وقتی که ازاده جون استاد بدخلق رو به خاطر درسهای عالی و پیشرفت ترک نکرد و در اخر هم مثل عسل شیرین تموم شد
استادجانم دلم میخواد تا صبح بنویسم
در اخر بینهایت سپاسگزارم از شما و مریم بانو جان که انقدر سخاوتمندانه و باعشق این فایلهای میلیاردی رو برامون اماده میکنین
و از ازاده جان برای اشتراک تجربیات ارزشمند و گوهربار و ارزوی بهترینها براشون امیدوارم بیشتر از پیش بدرخشین
درپناه خدای مهربون شادسالم ثروتمندوسعادتمند باشین
وپرازنورو عطر و طعم و رنگ خدای مهربون
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به نام خداوندی که برایم به شدت کافیست
سلام خدمت استاد جان مریم بانو جان و دوستان عزیز
امروز هدایت شدم به کامنت خودم در دوسال پیش و تصمیم گرفتم در پاسخ به خودم بنویسم
خدارو هزاران بار شکر میکنم که این کامنت رو دوسال پیش نوشتم وگرنه فراموش میکردم و امروز که خوندمش دیدم خداوند چقدر زیبا منو به سمت کار مستقل خودم هدایت کرد و حالا دیگه هیچکدوم از فرهنگسراهارو نمیرم ودارم کار خودم رو انجام میدم و طنابی که دوسال پیش دیده بودم الان بهش چسبیدم و دارم میرم بالا
چقدر زیبا خداوند راهم و مسیرم رو جدا کرد و یادمه استاد در فایلی گفته بودن اگه در مرحله ای تنها شدی و یه عالمه آدم از کنارت رفتن
این نشونه خیلی خوبیه برای اینکه جهان جای تورو داره تغییر میده و فرصت داری برای بهتر کار کردن روی خودت این تنهایی رو غنیمت بدون و الان من دارم تنها کار میکنم و شاید کلی آدم از من جدا شدن
واین یه نشونه فوق العاده برای درست رفتن راه و مسیرمه
خداجونم عاشقانه دوستت دارم شکرت
وقتی به تو تکیه میکنم و فقط از تو میخوام خودت بلدی چطوری سورپرایزم کنی
و به خودم تبریک میگم که با وجود نجواهای بسیار تونستم ذهنم رو کنترل کنم و به راهم ادامه بدم و برسم به کسب و کار خودم
خداجونم شکرت استاد جونم و مریم بانو جونم برای اموزشها و زحمتهاتون خیلی سپاسگزارم
زندگیتون پر از عطر و طعم و رنگ و نور خدای مهربون
سلام به استاد عزیز، خانم شایسته عزیز، خانم طیبی عزیز و همه دوستان خوبم در سایت
استاد عزیزم تشکر ویژه بابت آماده کردن سری فایل های مصاحبه با دوستان. واقعا این فایلا فوق العاده هستن. من یه دفترچه دارم به اسم منطق تاکیدی. هرچی باور جدید شناسایی میکنم، تو این دفترچه یادداشتش میکنم. چون طبق فرمایش خود شما استاد عزیز، تکرار منطق درسته که باور میسازه نه تکرار طوطی وار یک جمله. من با دیدن ویدیوی مصاحبه با خانم طیبی، تونستم الگوهای باور ساز زیادی رو استخراج کنم. دوست داشتم باور های استخراج شده از این مصاحبه رو با همه دوستان به اشتراک بذارم:
1- انسان های موفق طوری فکر میکنن و عمل میکنن که قلبشون بهشون میگه درسته، نه لزوما اونطوری که اکثریت جامعه دارن فکر میکنن و عمل میکنن (بخشی از صحبت های خانم طیبی که مهر تاییدی بر این باور هست: با اینکه کار کردن تو سن کم مخصوصا برای دختر تو ایران رایج نبود، من می خواستم کار کنم و کسب درآمد کنم.)
2- انسان موفق تمرکزش رو رو خلق ارزش میذاره نه خود پول. چرا که پول نتیجه خلق ارزشه. وقتی ارزش خلق میکنی، پول خود به خود وارد زندگیت میشه (بخشی از صحبت های خانم طیبی که مهر تاییدی بر این باور هست: وقتی میخواستم کار کردن رو شروع کنم، بیشتر از همه برام این مهم بود که بتونم ارزشی خلق کنم که یکی حاضر باشه بابتش بها بپردازه. وقتی یه کلاس با بچه های زیر پنج سال بهم دادن، به این فکر کردم که چطوری میتونم باهاشون ارتباط برقرار کنم. چطوری میتونم بهشون مطلب یاد بدم. راهشو یاد گرفتم. نتیجه اش این شد که بچه ها در حدی پیشرفت کردن که خانواده هاشون برام کادو گرفتن).
3- انسان موفق کارش رو از اسکیل کوچیک شروع میکنه و در طی مسیر، مدام کارشو گسترش میده و تکاملش رو طی میکنه (بخشی از صحبت های خانم طیبی که مهر تاییدی بر این باور هست: برای شروع کار رفتم یه آموزشگاه گفتم هر کلاسی که کسی تمایل نداره درس بده رو بدید به من. بعد یه مدت که توانایی من رو دیدن، کلاس های بهتری بهم دادن. بعد اینکه خودم رو ثابت کردم، ازشون درخواست حقوق بیشتر کردم تا سطح کارمو بیارم بالا).
4-انسان های موفق خودشون سراغ فرصت ها میرن. نه اینکه دست رو دست بذارن تا فرصت سراغشون بیاد. (بخشی از صحبت های خانم طیبی که مهر تاییدی بر این باور هست: تو دانشگاه از استادم درخواست کردم که اگه کسی رو میشناسه که من میتونم پیشش کار کنم رو بهم معرفی کنه . اون معرفی کرد و من هم رفتم پیش اون فرد برای کار).
5- انسان موفق مدام از کارش بازخورد میگیره و با اون بازخورد ها کارشو اصلاح میکنه. (بخشی از صحبت های خانم طیبی که مهر تاییدی بر این باور هست: بهم پیشنهاد کار تو سفارت شد. من لغات تخصصی رو بلد نبودم، رفتم یاد گرفتم. با صحبت با آمریکایی ها متوجه تفاوت لهجه خودم با اونا شدم، بعد رفتم رو لهجه ام کار کردم).
6- انسان موفق استاد درخواست کردنه. انسان موفق اگر چیزی رو قلبا میخواد، اونو بروز میده و درخواست میکنه (بخشی از صحبت های خانم طیبی که مهر تاییدی بر این باور هست: من پا شدم رفتم از یه آموزشگاه درخواست کردم تا بهم کلاسی رو واسه تدریس بده).
7- انسان های موفق تمرکز لیزری روی یه هدف دارن (به طور مثال خانم طیبی تو آمریکا کار آرایشی انجام میده و تو این حوزه شناخته شده هست. استاد عباسمنش تونست با تمرکز لیزری روی بحث سلامتی به اندام دلخواهش برسه. آرنولد بازیگر معروف آمریکایی، با تمرکز لیزری روی یادگیری زبان، تونست مشکل لهجه شو تو فیلم ها حل کنه و به گرون ترین بازیگر آمریکا تبدیل بشه).
8- معامله ی موفق، معامله ی دو سر برده. یعنی معامله ای که هر دو طرف ازش سود ببرن (بخشی از صحبت های خانم طیبی که مهر تاییدی بر این باور هست: من سعی می کردم واقعا جوری به افراد انگلیسی درس بدم که بتونن تا حد زیادی روون انگلیسی صحبت کنن و واقعا هم همینطوری میشد و افراد نتیجه می گرفتن).
9- همونطور که با میلیارد ها خط میشه دو نقطه رو به هم وصل کرد، برای رسیدن به یک هدف هم میلیارد ها راه وجود داره. (مثالی از همین مصاحبه: من مطمئنم خانم طیبی اصلا فکرشو هم نمی کردن که دقیقا ازون مسیری که خدا براشون چید، بتونن تو سفارت کار بگیرن. این یه الگوییه که ثابت میکنه اگر ما مسیری نمیبینیم، دلیلی بر وجود نداشتنش نیست).
10- سیستم هدایت خدا به صورت قدم به قدم هست. قدم دوم فقط زمانی به ما گفته میشه که قدم اول رو برداشته باشیم (مثالی از همین مصاحبه: خانم طیبی یه ایده اومد تو ذهنشون که زبان تدریس کنه. تو قدم بعدی، بعد اینکه زبانش به واسطه تدریس قوی میشه هدایت میشه به کار تو سفارت با حقوق بالاتر. بعد کار کردن تو سفارت، ایده مهاجرت میاد و …).
11- شجاعت لازمه ی موفقیته. (مثالی از همین مصاحبه: خانم طیبی با وجود این که این ترس تو وجودش بود که آموزشگاه ممکنه بهش بگه تو خودت بچه ای، الان میخوای درس هم بدی و کلی ازین نجواها، با اقدام کردن، پا روی ترسش گذاشت. اگر میذاشت ترسش بهش غلبه کنه و تو خونه تو حاشیه امنش می موند، هیچ کدوم ازون اتفاقات خوب سریالی بعدی نمی افتاد).
12- انسان های موفق، قبل تصمیم گیری عادت دارن از خودشون سوالات درست بپرسن. (بخشی از صحبت های خانم طیبی که مهر تاییدی بر این باور هست: من همیشه از خودم سوال می پرسم این موضوعی که همه بهش باور دارن درست و منطقیه یا نه؟)
13- انسان های موفق، انسان ها سپاسگزاری هستن. (بخشی از صحبت های خانم طیبی که مهر تاییدی بر این باور هست: من همیشه تنکس فول هستم که خدا انسان های خوبی مثل شما استاد عزیز رو وارد زندگی من کرده).
14- بخش بسیار زیادی از موفقیت به داشتن ارتباطات خوب بر می گرده. چرا که ارتباطات خوب داشتن، به معنای اتصال قوی تر با سیستم (خدا) هست. در واقع هرچی ارتباطات خوب بیشتری داشته باشیم، دستان خدا رو بیشتر باز گذاشتیم برای ورود نعمت ها به زندگی خودمون (مثالی از همین مصاحبه: بر قراری ارتباط با اون افراد خارجی، در نهایت منجر به گرفتن کار در سفارت شد).
15- ما یا مهارتی رو بلدیم یا اینکه بلد نیستیم اما توانایی یادگیریشو داریم. ازین دو حالت خارج نیست (مثلا زمانی که خانم طیبی بهشون پیشنهاد کار تو سفارت شد و ازشون پرسیدن که لغات تخصصی رو بلدید یا نه، به تواناییشون شک نکردن و می دونستن که میتونن لغات تخصصی رو یاد بگیرن. خیلیا ممکنه تو اینجور مواقع، احساس کنن ممکنه از پسش برنیان و به همین راحتی این موقعیت رو رد کنن و از دستش بدن).
16- مهم نیست طرف مقابل چه جور آدمیه، انسان موفق بلده با قانون برانگیختگی در روابط، روابطش رو مدیریت کنه (مثالی از همین مصاحبه: خانم طیبی به یه استاد مشکل دار بر می خوره. به جای درگیر شده باهاش، سعی میکنه مدام لبخند بزنه، خودشو مثبت نگه داره، فاصله شو با استادش حفظ کنه (دوری و دوستی) و تمرکزش رو بذاره رو نکات مثبتش. حتی تو روز تموم شدن کلاسش به جای کینه کردن، یه شعر محبت آمیز واسش می خونه، آهنگ بندری واسش میذاره و باهاش می رقصه. کاری که خیلیا نمیکنن. خیلیا وقتی به فرد مشکل دار بر می خورن، نه تنها تمرکزشون میره رو ویژگی های منفی طرف مقابل، بلکه تا سالیان سال، از اون فرد کیینه به دل می گیرن. واقعا همین تفاوت واکنش ها نسبت به رویدادهای نسبتا مشابه هست که بین نتایج انسان ها تفاوت ایجاد میکنه).
رضا جان به نکته های خیلی خوبی اشاره کردید
نکته شماره ۶ و نکته شماره ۱۴ رو که خوندم متوجه شدم که ذهنم رو بیشتر درگیر کرد چون من قبلا خیلی خیلی مشکل داشتم با درخواست کردن و با ارتباط برقرار کردن
در واقع اشتباه متوجه شده بودم، و مدتی سردرگم بودم که نوع درخواست و دریافت به چه صورت هست، تا اینکه حدودا یکی دوماه پیش است سردرگمی و سوالی که در ذهنم بود رو با یکی از دوستانم در میان گذاشتم، و همین باعث به وضوح رسیدن سوالم شد و خداروشکر میکنم که خداوند هدایت و حمایت کرده من رو که به جواب م برسم.
سوال من در ابتدا این بود: « ما باید از کی بخوایم؟ از خدا ؟ مگه گفته نمیشه که خودمون خالق هستیم پس چجوری و چه مدلی باید فکر کنیم و درخواست کنیم!!»
و این سردرگمی بود که من داشتم
از هیچکس حاضر نبودم هیچ درخواستی بکنم، همیشه سعی میکردم در همه امور خودم را رو پیدا کنم و حل کنم هر موردی که داشتم، و این باور اشتباه باعث شده بود من ناآگاهانه در دام «چگونگی ها» بیفتم، چیزی که در اصل کار خداست، پیدا کردن راه و چگونگی…
و کم کم با هدایت های که شده دارم سعی میکنم آگاهانه حواسم باشه و به محض اینکه متوجه میشم که خودم دارم دنبال راه حل میگردم سریع سعی میکنم خودمو جمع و جور کنم و توکل کنم، و خودم رو با احساس خوب و گاها پرت کردن حواس خودم از موضوع از این دام چگونگی بکشم بیرون، و خداروشکر خداوند هم همیشه حمایت م کرده…
در مورد ارتباط گرفتن با دیگران هم همین اشتباه رو داشتم.
« شرک برای مومن مانند حرکت مورچه سیاهی بر روی سنگ سیاه در دل سیاهی شب»
و خداروشکر که روزی من این نقل قول رو شنیدم و اینروزها دارم خیلی دقت میکنم
ارتباط نگرفتن من با دیگران هم همینطور بود، من فکر میکردم با ارتباط نگرفتن با دیگران دارم روی حفظ مدارم کار میکنم در صورتی که شبیه به نادیده گرفتن صورت مسئله و حل نکردنش بود، و وقتی که من ناخودآگاه در جمعی قرار میگرفتم تضادها روی من تاثیر میگذاشت، در صورتی که الان که دارم همه تفاوتها رو در ادم های مختلف میپذیرم، کنار اومدن با عقاید و اخلاقیات دیگران برام راحت شده خیلی، میگم اوکی، اون آدم همینطوریه، نه تاثیری میتونه روی من داشته باشه، و نه من میتونم تغییرش بدم یا اصلاحش کنم، پس سرم به کار خودم باشه و روش تمرکز نکنم، و خداروشکر خداروشکر اینقدر راحت شدم و آرامشم بیشتر شده که زندگی برام شده گلستان…
و بهش دیگه این ارتباط گرفتن هم قبول کردن این مورد بود برام که همه آدمها رو به چشم این ببینم که دستی از دستان خدا هستند، و هر کسی بیدلیل سر راه من قرار نگرفته و خداوند با توجه به خواسته من اون فرد رو آورده که منو به هدفم برسونه، بخشی از کار منو انجام بده که من «طبق خواسته م» براحتی و با کار فیزیکی کمتر نتیجه بیشتری دریافت کنم.
خوب این چطور ممکنه؟
کارفیزیکی کنتر نتیجه بیشتر؟!
با همین اعتماد کردن به تدبر خداوندم که وقایع و ادم ها رو مطالعه تا کار منو راحت تر کنند.
.
و تمام این مطالبی که هدایت شدم به نوشتنشون هم بخاطر این بود که در ابتدای متن شما از اون بخشی که نوشته بودید « تکرار منطق درسته که باور میسازه» خیلی لذت بردم و ذهنم بلافاصله قبولش کرد، کمکم کرد که تمام ذهنیاتم رو بیام منطق سازی کنم تا این موارد رو در خودم حل کنم و صورت مسأله رو از بین ببرم بجای حل نکردنش.
خداروشکر
خداروشکر که شما هدایت شدید به نوشتن و من هدایت شدم به خوندنشون و هدایت شدم به نوشتن کامنت.
من این روزها درخواست کردم از خداوندم که بهم کمک کنه عملگراتر باشم، و این نوشتن کامنت هم تمرینی که من شروع کردم و داره به لذتم تبدیل میشه، چون خیلی خیلی برام مفید واقع شده، قبلا فقط خواننده کامنت های سایت بودم.
این هم خودش نوعی تکامله.
ممنونم از کامنت خیلی خوبتون
شیرین جان من هم ازتون تشکر میکنم که با کامنت خوبتون، کامنت من رو تکمیل کردید. یه تشکر دیگه بابت اینکه کامنتتون باعث شد یه باور دیگه تو وجودم تقویت شه. داستان ازین قراره که من بعد دیدن این مصاحبه، شدیدا به دلم افتاد که کامنت بذارم. با اینحال، ذهنم در مورد کامنت گذاشتن مقاومت داشت و هی پشت گوش مینداختمش و با ذهن منطقیم ردش می کردم. تا اینکه بعد حدودا دو روز، خودمو مجاب کردم که کامنت بذارم (با این ذهنیت که حتما دلیلی داشته که به دلم افتاده برای این ویدیو کامنت بذارم. چون با اینکه تمام ویدیو های استاد فوق العاده هستن، برای ویدیو های دیگه اصلا احساس کامنت گذاشتن نداشتم).
خوشحالم که کامنتم براتون مفید واقع شد. این بهم ثابت کرد که اگر کاری به دلمون می افته که انجام بدیم، باید انجامش بدیم. چون حتما یک یا چندین نفر در خواستش رو قبلا به سمت کائنات ارسال کردن. اگر ایده ی شروع کردن کسب و کاری به ذهنمون می رسه، بدونیم که قبلا یه سری آدم احساس نیاز به اون کسب و کار حتما داشتن و سیگنالش رو به سمت کائنات فرستادن (نگاه سیستمی به خدا). سیستم رانندگی خودکار ماشینای الکتریکی تسلا به این صورته که اگر خودرویی تو رانندگی اشتباه حتی کوچکی انجام بده، این اطلاعات رو اون ماشین به تمام ماشین های دیگه اطلاع میده تا اونا دیگه این اشتباه رو نکنن. این هوش مصنوعی یکپارچه، بهمون کمک میکنه تا سیستمی بودن خدا رو بیشتر درک کنیم.
علاوه بر همه اینها، تکامل تو هر کاری خیلی مهمه. در مورد هدایت هم باید انسان تکاملش رو طی کنه. اگه اجرای هدایت رو از کارای کوچک شروع کنیم (مثل ایده ی اینکه امروز از این خیابون بریم یا از اون خیابون؟)، اونوقت اجرای هدایت در مورد کارای بزرگتر، برامون منطقی تر و ساده تر میشه (مثل ایده ی مهاجرت به یه کشور خاص یا ایده ی تاسیس یه شرکت میلیارد دلاری مثل اسپیس ایکس).
چیزایی که در مورد درخواست کردین گفتید، پاشنه آشیل من هم بوده و هنوز دارم روش کار میکنم. همیشه فکر می کردم هر کاریو باید خودم تنهایی انجام بدم. یادمه چند سال پیش، یه چیزی تو ذهنم شروع کرد زمزمه کردن که: هنوز متوجه نشدی انسان بدون هدایت هیچی نیست؟ آیا الان وقتش نشده که ازین منیت بیای بیرون و اجازه بدی دستای خدا وارد زندگیت بشن و بهت کمک کنن؟ بعد از این گفت و گو های درونی رفتم دنبال الگو ها ی مختلف گشتم تا باورمو تغییر بدم. به طرز جالبی متوجه شدم تمام افراد موفق، داشتن ارتباطات خوب ویژگی مشترکشون بوده.
همین چند دقیق پیش داشتم یه ویدیو از ایلان ماسک میدیم که داشت تو یه دانشگاه مطرح سخنرانی می کرد. در حد 5 دقیقه وقت داشت که سخنرانی کنه. واضحه که تو یه صحبت 5 دقیقه ای آدم همیشه سعی می کنه اصل مطب و مهم ترین نکات رو بگه. یکی از چیزایی که بهش اشاره کرد این بود که من انسان های عالی رو باهاشون ارتباط برقرار میکنم و اونا رو به تیمم اضافه میکنم.
شیرین جان هر جا هستید براتون آرزوی سلامتی، روابط فوق العاده و ثروت میلیارد دلاری دارم.
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم شایسته عزیزم و همچنین آزاده عزیز که چقدر خوبی آزاده جون
من واقعا آزاده جون را تحسین میکنم
چقدر زندگی سراسر هیجان و پر تلاشی داشته اند و پر از تلاش و البته موفقیت.
من افتخار میکنم به شما خانم که الگوی بسیار مهمی هستید برای تمام خانم هایی که مرتب عادت کرده اند فقط غر بزنند
استاد وقتی با آزاده جون صحبت میکردید صورت شما چقدر خوشحال و راضی بود از زندگی سراسر شور و با جسارتی که این خانم داشتند و البته که دارند
واقعا تمام زندگی ایشان درس بود و چقدر حس خوب به انسان میدهد
استاد چقدر جالب بود در مسیر زندگی آزاده جون که یک دوره ای را رفته اند در سالن زیبایی کار کرده اند و هم اینکه یاد گرفته اند
استاد من هم خیلی دوست دارم مهاجرت کنم و از پارسال رفتم آموزش زیبایی ببینم بعد میخواهم اینجا کار کنم و بعد وصغ مالیم اوکی شد مهاجرت کنم البته همسر من آدم ثروتمندی هست من میتوانم به راحتی سرمایه از ایشان بگیرم ولی من نمیخواهم حتی یک ریال هم از ایشان بگیرم
میخواهم روی پای خودم بایستم و خودم ثروت بسازم دو هفته پیش امتحان تئوری ام را دادم و با نمره ی بسیار عالی قبول شدم استاد یکی از کتابهایم را از ۱۰۰ من ۹۷/۵ گرفتم یعنی فقط یک سوال و اشتباه داشتم چون هر سوال ۲/۵ نمره داشت حدودا شاید هفته آینده ام امتحان عملی دارم بعد میرم یک سالن و مشغول کار میشم
استاد جان به سن خودم توجه نکردم با وجود اینکه خانمی هستم ۵۲ ساله ولی میخواهم به آرزوهایم برسم تصمیم گرفته ام و دارم پر توان پیش میروم
من کوپ تخصصی یاد گرفته ام همراه با ژورنال خوانی که این روزها خیلی پرطرفدار هست و علاقه ام دارم
خدایا بینهایت سپاسگزارم
استاد عزیزم از این فایل خیلی لذت بردم و خیلی انگیزه گرفتم واقعا سپاسگزارم
خدایا به استاد عباس منش و مریم شایسته و همین تور آرزو جان سلامتی و طول عمر عطا بفرما الهی آمین🤲
برای همه دعا میکنم
در پناه الله یکتا باشید شاد و سلامت و ثروتمند و موفق باشید وبه تمام خواسته هایتان برسید و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید 🤲🤲🤲🤲🤲🌙🌙🌙💫💫💫💫💫❤️❤️❤️🎈🎈🎈🎈💧💧💧💧💧
سلام بر سلاطین موفقیت در جهان .
سلام بر کسانی که پرچم مارو تو امریکا بالا میبرن سلام بر تک تک دوستانم در این سایت الهی
استاد مرسی از الگوهایی که معرفی میکنی
واقعا آزاده با داستانش روزم رو ساخت؛
اون قسمت که میگفت تو ارایشگا کارفرما باهام بد رفتاری کرد اما جهان به کمکش اومد گریم گرفت🥺
یاد انیمیشن بالرین افتادم یه دختر بچه تو یه یتیم خونه توی یه روستا در فرانسه تمام ارزو و رویاش اینه که رقصنده بالرین بشه چند باری تلاش میکنه تا از یتیم خونه فرار کنه و به پاریس بره موفق نمیشه اما رویاشو فراموش نمیکنه هر لحظه در حال انجام هر کاری که هست همزمان داره میرقصه ظرف میشوره میرقصه جارو میزنه میرقصه خلاصه انقد برای رویاش عشق ارسال میکنه که مستخدم یتیم خونه که مرد بد اخلاقی بوده و چند بار از فرار دختر جلو گیری کرده وقتی میبینه این دختر چقدر عاشق رقص هستش خودش شبونه با موتور میبرتش پاریس🤞 اونجا بود فهمیدم اگه از رویات دست نکشی جهان تمام قد به احترامت بلند میشه و می ایسته💪
ازاده منو یاد اون فیلم انداخت با شجاعتش با سماجتش با ایمانش و با توکلش و با عشقش.
ادمهایی که تو شرایط مالی عالی هستن اما باز هم دلشون میخواد خودشون یکاری در دنیای خودشون انجام بدن واقعا تحسین بر انگیزن برام.
من هم برای کار رفته بودم تایلند اما صاحب کار به شدت بد اخلاق بود و فشار کاری زیاد با حقوق کم باعث شد گیو اپ کنم و بر گردم ایران .برا همین ازاده رو تحسین میکنم . البته من اون روزا با قانون اشنا نبودم و کلا تو درو دیوار بودم اما خب الان که فکرشو میکنم میبینم ضعیف بودم، اما عیبی یوخ، یاد گرفتم که با ورژن قبلیم مهربون باشم چون اون صالح چیزایی که الان من میدونم رو نمیدونست و خودم رو با بقیه که از من قوی تر عمل کردن مقایسه نمیکنم چون نمیدونم اونا تو چه شرایطی بزرگ شدن چه باور هایی توسط خانواده بهشون اموزش داده شد
وچه فرکانس های در طول زندگیشون ارسال کردن و تو چه مداری بودن.
من الان ۸ ماه تو ایران کسب کار خودم رو راه اندازی کردم دارم گسترشش میدم با عشق هر روز ادامه میدم و میدونم جهانی میشه کسب کارم، میدونم ایمان دارم
به امید روزی که انقدر موفق بشم که استاد باهام مصاحبه کنه و منم مثل ازاده موقع تعریف کردن داستانم گه گاهی قهقهه بزنم😇😇
همتونو دوس دارم
سلام وقت شما بخیر استاد عزیزم و دوستان.دوست دارم توضیحاتی از زندگیم بنویسم و راهنمایی بگیرم برا بزرگ شدن.
نمیدونم با این کلیپ تحت تاثیر قرار گرفتم و خیلی به فکر رفتم.یه زمان دانشجوی شیراز بودم و پدرم باغدار بود در عرض چند سال باغ کلا از بین رفت و من تصمیم گرفتم برا ادامه تحصیل برم قشم و کار کنم .انتقالیم اکی شد و رفتم دانشگا سعی کردم با استادام بچرخم تا اینکه یه استاد بهم گفت بیا توی پروژه من کار کن،اولین کار من بدون تجربه کار کردن بعنوان یک مهندس تنها(رییس کارگاه) با بالغ بر ۳۰کارگر بود.خیلی ترسناک بود و همه نیروها دوست داشتن منو دست بندازن.چند ماه اونجا بودم و اونجا خیلی زود اسم در کردم.یه مجتمع تجاری بزرگ بود همیشه کنارش مینشستم و تصور میکردم مهندس اونجام و گوشیم دایم زنگ میخوره،تا اینکهچیزی نگذشت مدیر اون مجتمع به من تماس گرفت و گفت میای من گفتم بله و وقتی قطع کرد یه فریاد کشیدم که همه همسایه ها ترسیدن.رفتم اونجا انقد بزرگ و ترسناک بود که بدنم میلرزید راه میرفتم اونجا. بعد از دوهفته شخصی که براش کار میکردم گفت تو برا اینکار خیلی کوچکی و بدرد کارم نمیخوری،خیلی بهم برخورد گفتم اینجا چندین مهندسه یه قسمت رو به تنهایی بده بمن،با ناامیدی گفت باش،در عرض یک ماه کل پروژه که بالغ بر ۴۰۰نفر پرسنل داشت اسم من صدا کرد و شدم معیار انتخاب مهندس و هر پیمانکار مهندس استخدام میکرد بعد از دوماه میدید مثل من نیست اخراجشون میکرد.من جوری کاررو دست گرفتم که پیمانکار گفت من چرا باید ۳تا مهندس داشته باشم تو کافی هستی و اون دوتا رو اخراج کرد(در ساختمان مشابه این بالغ بر۶مهندس و چند حسابدار داشتن) تنها از ۵صبح تا یازده شب کار میکردم تا اینکه یک شرکت تهرانی بهم گفت بیا با ما،وقتی رففتم پیمانکارم گریه کرد و گفت حقوقتو دوبرابر میکنم ،هرچی بخوای بهت میدم بمون ولی دلم رفته بود .رفتم دانشگاه بعنوان رییس کارگاه مشغول شدم کارفرما یک ماه به پیمانکار مهلت داده بود که کاررو تا یک مرحله پیش ببره در غیر اینصورت کاررو میگرفت از پیمانکار و پیمانکار ضرر هنگفتی میکرد.وقتی رفتم بعد از گذشت یکماه از قولی که داده بودند هم بیشتر پیش بردیم و پیمانکار دایم همه جا میگفت مهندس کارو برا من جمع کرد.بعد از اون هدایت شدم به یک شهرک مسکونی تجاری با ۴ساختمان ۱۷طبقه مسکونی و ساختمانهای بزرگ تجاری.اینکارهم توی ضرر بود و دایم کارفرما به پیمانکار فشار میاورد که باید کار رو تحویل بدی،اتفاقات بد و ضررهای روزانه چند میلیونی.بعد از دوماه سودرسانی به ماهیانه چند صد میلیون رسید (سال۹۲)وشدم مسئول بالغ بر ۲۰۰,نیرو در یک پروژه بزرگ.ادامه داشت تا اینکه بخاطر اخلاق شاید بدم که زیر بار هیچکس نمیرفتم یهو کاررو رها کردم.(۳شریک بودند و هریک شخصی از خودشون رو گذاشته بود کنار من و هیچ کار نمیکردن و میگفتند اینها شیرینی کارگاه هستند،من هم با پررویی گفتم اگر شیرینی هستند صندلی بذارید دفتر خودتون و ازشون لذت ببرید،کسی که اینجاست باید کار کنه.)بعد از مدتی کوتاه کارفرما من رو کرد ناظر برهمین پروژه و پیمانکار،صورتوضعیتهای میلیاردی این شرکت دست من بود و هر کس صورتوضعیت رد میکرد من باید چک میکردم.هرماه ان زمان بخاطر فشار کاری سنگین بالغ بر ۷۰,۸۰میلیون تومن اشتباه میشد.پروژه بدلایلی در اوج کار متوقف شد.من برگشتم مجتمعی که همیشه رویام بود کار کنم.اون مجتمع ۸سال ساختش زمان برده بود و هنوز منفعل بود،زمانی که وارد شدم تا اتمام اون مجتمع با ۸۳۰واحد تجاری اماده، ۹ماه زمان برد.بسیار احساس غرور میکردم که باعث شدم به اتمام برسه.باورنکردنیه ولی هر دوهفته یکبار نقشه دستم بود و عیبیابی این تعداد مغازه و راهروهایش رو میکردم و بدست پیمانکاری مربوط میدادم همه شوکه شدند که اینکار چرا ۸سال زمان برد ولی حالب اینجاست در عین ناباوری همگان من اخراج شدم از اون پروژه(برخی گفتند مدیر ازتو ترسید چون بارها بهم اینرو گفته بود تو از من بهتر و سریعتر رشد کردی)برگشتم شهری نزدیک شیراز و اونجا قسمت اسفالت شهری مشغول شدم.برای یک شرکت درجه اول که پیمانکار درجه دوم میگرفت.این شرکت پربود از بیل مکانیکی و ماشین الات که همه خاک میخوردن و ۵,۶کارگر که فقط مشغول جارو کشی بودن.من هیچ چیز از اسفالت نمیدونستم ولی در کمتر از یک ماه به مدیریت گفتم بیاین امتحان کنیم خودمون کار حفاری و اسفالت انجام بدیم.گفتن نمیشه و من خودم با این چند کارگر جارو کش شرو کردم ،کار اسفالت بسیار عقب بود و تمام خانه ها شاکی بودند و شهردار دایم فریاد میزد.بعد از گذشت دوماه حدود ۳۰کارگر استخدام شد که همگی چاره ای نداشتند جز یادگیری،تمام ماشین الات در کوچه ها مشغول شدند و اسمم توی تمام سیستم ها پیچیدسرعت جوری شد که ماشین الات اجاره ای وارد شدند خیلی کار گسترش پیدا کرد ،مدیر میگفتامپراطوری مهندس فلانی در این شهر واقع شده.ولی باز بخاطر مسائلی و طرز تفکراتم و بحثهای مختلف از شرکت رفتم .زمان گذشت و من دایم الخمر شدم ،روزانه چندین پاکت سیگار و کارهای ناشایست.یه روز رفتم بوشهر برای نصب دکلها در بیابانها تست بدم.برام جالب بود طرف گفت ما تورو نمیخایم تو کار بلد نیستی.در برگشت حین رانندگی بخودم گفتم تو چی به سر خودت اوردی که این شرکت درپیت بهت این حرفو زد خیلی دلم گرفت و با خدا کلی حرف زدم.یهو ضبط ماشینو روشن کردم یه اهنگ امد: گاهی این دنیا واسه ما با خودش مسیله داره میون زمین و افتاب ابر تیرگی میباره ،گل من گلایه کم کن رنج و غصه ابدی نیست بذار اسمون بباره گریه هم چیز بدی نیست …گفتم این پیغام خداست تا چند روز بعد شما معرفی شدید بهم.همیشه عمران برام سراسر استرس بود .یه چیزی بهم میگفت برو دنبال مدلینگ.کم کم با وزن ۹۷کیلو تصمیم گرفتم مدل شم.مشروب سیگار رو کنار گذاشتم و کم کم وارد ورزش شدم،بعد از چندماه مربی شهرم منو بعنوان ورزشکار نمونه توی پیجش گذاشت،بعد مربی و سالن بهتر تا اینکه توی اینستا با یه قهرمان کشور اشنا شدم و درخواست کردم مربی من شه.قبول کرد و چند وقت بعد منرو جزو ده ورزشکار نمونه خودش توی پیجش گذاشت(الان کانادست برا مسابقات فیزیک حرفه ایها).هدایت شدم به تهران چندی بعد بعنوان مدل دیجی کالا از بین ۵۰۰نفر انتخاب شدم و یکسال در بیلبورد دیجی کالا قرار گرفتم .هدایت شدم به سمت قشم ولی شاید چون نتونستم روی باورهام کار کنم که میگن توی ایران نمیشه مدلینگ موفق شد اروم اروم کار عمران بعنوان پیمانکار با برادرم مشغول شدبم در طول یک سال ۴پروژه عالی نصیبمون شد،پول خوبی داشت ولی قلبممدلینگ بود،داداشم یه کار گرفت،من یهو ایه قران دیدم که درمورد مهاجرت بود،یه روز ۵صبح رفتم لب ساحل دیدم یکی نوشته هدایت مراقبت ،گفتم این پیغام خداست و همون روز حرکت کردم به سمت تهران برا ملاقات با یه مدل بزرگ،اما اون مدل زو ندیدم و بعد از دوهفته مجبور به بازگشت شدم.برگشتم شهرم و پدرم گفت باید باغ رو بسازی از باغی که به ظاهر هیچ بود حدود ۲۰۰میلیون تومن کار کردیم از فروش درخت هرزه علف و نخلهای به ظاهر هرزه رو هرکودوم ۲۰۰هزارتومن بفروش رسوندیم چیزی که هیچوقت به ذهنمون نمیومد.الان خیلی باغ سامان گرفته و مثل استاد پراست از مرغ و خروس و ماهی پرورشی و درختان انار و خرمای خوب،همه ادارات شهرم منو میشناسن.دوچاه اب که منهل شده بود با تلاش فراوانم مجوزش رو گرفتم و هرکدام بالغ بر ۴میلیارد ارزش دارنبا حمایت جهاد بالغ بر ۲۰۰میلیون تومن جهت لوله کشی لوله فرسوده نصیبمون شد.یهو چاه اب پرابتر شد.بابام دوهکتار باغ و یک خانه رو بنام منو داداشم زد ولی قلبم وجودم و همه چیزم مدلینگه.صبح تا ظهر کارای باغ و ادارات رو انجام میدم و ظهر تا شب کارای مربوط به دوره ها ،ورزش و زبان.همه میگن امید شده یه شخص دیگه.خیلی چهره ش جدیه.با مدلهای بین امللی صحبت دارم عضو اژانس ترکیه و هند هستم ولی بدون پروژه.با خواننده خانمی که امریکاست و اهنگاشو گوش میکردم دوست شدم و از اونجا برام هدیه میفرسته(بهمپمیگه خداتورو فرستاده برا ارامش من).شیوه زندگیم و رژیم غذاییم برا خیلیا عجیبه و الگوی خیلیهاست.اما اینکه نتیجه یگیرم از مدلینگ برام با ارزشتر از هرچیزیه.حتی باغم.نمیدونم چرا به باغ هدایت شدم،شاید چون همیشه ذره ای از ذهنم رو گرفته بود که چرا رهاست.
ممنون
سلام دوست عزیز
چه قدر کامنت شما منو تحت تاثیر قرار داد ،
اون چیزی که از کامنتتون برداشت کردم قدرت شگفت انگیزی که تویه وجود انسان هست
چه قدر بهم انگیزه داد ،
من شما رو انسان بسیار قدرتمندی دیدم
انسان هایی که با قدرت تمرکز فوق العاده ذهنشون کن فیکون می کنند ،
آدمایی که به ترس لحظه ای مهلت نمی دن . دقیقا مثل آزاده نازنین که ندیده خیلی دوسشون دارم .
۹۹ درصد آدم ها به نظر من زندگی لاکپشتی دارند آروم پیش می رند ،
کل زندگی فقط فکر می کنند سبک سنگین می کنند ، آخر هم اقدامی نمی کنند .
چه قدر خوب که به هدایت ها عمل می کنید ، با رفتن به تهران برای دیدن مدل فارق از هر نتیجه ای خودتون و ثابت قدم بودنتون رو به خدا ثابت کردید .
مهم همینه
با خوندن کامنتتون و صحبت های آزاده نازنین تصمیم گرفتم کن فیکون کنم ، از هیچ چیزی نترسم ، مقاومت هامو کنار بزارم ، حمله کنم به دل خواسته هام باید به دستشون بیارم پر قدرت و محکم جلو می رم 💪🏻 باید ، باید
خدای مهربانم برای من خیلی بهتر و بیش تر از اینی که الان هست در نظر گرفته با وجود اینکه الان شرایط عالیه می تونه فوق العاده باشه .
من برای زندگیم نهایت فراوانی ها رو می خوام چون خدای من بی نهایت بخشنده ست بی نهایت تواناست بی نهایت قدرتمنده و بی نهایت مهربانه
بهترین رفیقه که منو خیلی دوست داره .
شک ندارم شما هم به آرزوتون می رسید
چرا من هیچ وقت همچین رویایی نداشتم ؟ چرا تویه این همه آدمی که می شناسم همچین آرزو و رویایی ندیدم
چون ظرفیت رسیدنش تنها در وجود شماست .
راجع به سبک تغذیه تون خیلی کنجکاو شدم😊
من این سبک شخصیت مثل استاد عزیز که هدفی تعیین می کنند و در عرض چند ماه بهش می رسن تحسین می کنم
در عرض چند ماه با اون شرایط تبدیل به بهترین ورزشکار شدید، باغ رو احیا کردید ، پروژه های نیمه کاره رو به اتمام رسوندید ، واقعا قابل تحسینه
بسیار تحسینتون می کنم 👏🏻
در پناه خدای عزیزمون ، بهترین دوستمون ، غرق در آرامش و حال خوب باشید 🌱
به نام الله یکتا
درود خدمت استاد عزیزم
خانم شایسته عزیز
و آزاده خانم و دوستای گلم که این کامنت رو میخونند.
اول اینکه چقدر استاد توی کارشون و تویه حوزه موفقیت و کشف قوانین جهان هستی
و توی اینکه هیچ موقع دست از تلاش و یادگیری و خلاقیت و بهتر و بهتر شدن زندگی شون در تمام ابعاد استپ نمیکنند و همیشه به سمت بهتر شدن از همه لحاظ هستن
که این خودش بزرگترین درس واسه ما داره که همیشه دنبال بهتر شدن خودمون در تمام ابعاد باشیم.
استاد توی ی فایلی گفتن مسیر زندگی مثل ی سربالایی می مونه اگه به سمت جلو حرکت نکنیم .اگه دنبال بهتر کردن خودمون نباشیم و وایستیم سر میخوریم میام پایین.
یعنی جهان این طور نیست که ثابت باشه یا ما تلاش میکنیم هی بهتر و بهتر میشیم ویا برعکس.
از سایت نگم که واقعا دست مریزای اقا ابراهیم مدیر فنی سایت که همیشه کار کردن با سایت رو برای ما لذت بخش تر میکنه.
و خانم شایسته و خانم فرهادی که دستای از دستان خدا هستند در این سایت
و استاد عزیزم که همیشه با دوره های عالی و فایل های دانلودی ما رو شگفت زده میکنند.
و این برنامه داره نوید ی حرکت خیلی خیلی بزرگ در سایت رو میزنه.
مصاحبه یا اینتر ویو با آدم های موفق
استاد قبلا هم گفته بودن که در آینده همچی برنامه ای دارن و نشانه هاش داره میاد و این یعنی چقدر اتفاق های بزرگ و قشنگ قراره باز بیوفته و کلی درس بگیریم.
باعث افتخاره که آزاده خانم با این همه موفقیت از بچه های سایت هستند و این همش باعث انگیزه در ما میشه.
چقدر مصاحبه خوب انجام میشه با احترام با درس های قشنگ با سوال ها و نکته عالی که استاد در لابه لای حرف های آزاده جان به ما میگن.
و چقدر با اعتماد به نفس و احساس عالی ازاده جان برامون صحبت کردن
خدایا شکرت
بابت وجود دست های خدا
واقعا چقدر عالی آزاده جان به قوانین عمل کردن چه اگاهانه و چه ناآگاهانه
همش درس هستش که
برو دنبال علاقه ات
برو توی ناشناخته ها
برو و نترس از هیچی
برو و خودتو به چالش بنداز تا بزرگتر بشی
خیلی لذت بردم از خدا میخوام بهم قدرت بده از درس هایی که از این مصاحبه بینظیر گرفتم
توی زندگی ام عمل کنم.
خیلی خیلی دوستتون دارم
💐💐💐🙏🙏🙏🙏