فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهـره گفته:
    مدت عضویت: 1111 روز

    بنام پروردگار رب العالمین

    سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز

    برگ هفدهم سفرنامه من

    پنجشنبه 1403/3/17

    ساعت 18:51

    فقط روی خدا حساب باز کن

    چقدر عمل کردن به این یک جمله کوتاه ولی پر مفهوم و بزرگ

    ایمان و باور محکم میخاد .

    من از روزی ک یادم میاد پدر عزیزم تمام چیزی ک ب فرزندانش یاد داد

    مثل این دوست عزیز در فایل اینبود

    ک با کسی دوست بشیم ک از ما بالاترن

    از ما ثروتمندترن

    از ما قدرتمندترن

    چرا ؟

    برای اینکه ما ب واسطه اونها برسیم ب مقام و مرتبه بالاتر و ثروت

    ک هیچوقت چنین چیزی نشد

    شاید آدمای خوب و ثروتمند اطرافمون بودن و هستن

    اما اونچیزی ک پدر عزیز من میخاست نشد ک نشد

    و همیشه همیشه پدرم براااااای افراد ثروتمند برای افراد قدرتمند بقول استاد تعظیم میکنه

    حتی زمانیکه با تلفن حرف میزنه تعظیم میکنه

    ادم فکر میکنه طرف مقابل جلوش نشسته .

    و یجورایی این رفتارش بما رسیده

    ک هرجا و هرکجا افراد ثروتمند میبینیم دولا راست میشیم

    چرا ؟ چون پدر من خواسته و انجام داده و ما یاد گرفتیم

    و حتی برای ازدواج سه تا از برادران من جایی رفته

    ک همشون پولدارن و دارای مقام و مرتبه

    شاید شاید جایی زمانی دست داداشامو اونم با التماس و منت گرفتن

    اما هیچوقت اونچیزی نشد ک پدرم میخواست

    و جالب اینجاست

    تیکه کلام همیشگی پدرم

    چه شانسی دارن هر روز پولشون داره بیشتر میشه .

    بله شرک همیشه در زندگی ما بوده و هست .

    امروز با آگاهی هایی ک استاد عزیز برای من ایجاد کردن

    از خداوند میخام ک قدرت عمل کردن را هم بمن بده

    اونقدر این شرک مخفیه ک گاهی وقتها از وجودش هم باخبر نیستیم

    خدایا ما را به اندازه یک پلک زدن ب حال خودمون وا مگذار .

    خداوند یک انرژی است و به شکل هر آنچه در زندگی ات ظاهر می شود که بتوانی در ذهنت بسازی.

    من خیلی این حرف استاد را میپذیرم و دوسش دارم خیلی با این جمله من ارتباط برقرار کردم هر بار میخونم دلم میخاد ساعت ها باشه روش فکر کنم .

    نباید عجله کنم خواستم چیز دیگه ای را بنویسم

    اما گفتم باید تکامل را طی کنم

    عجله کار شیطانه .

    استاد عزیز خیلی خیلی زیاد سپاسگزارم از شما

    روز شمار تحول زندگی من

    روز هفدهم 1403/3/17

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    فاطمه ربیعی گفته:
    مدت عضویت: 1452 روز

    بنام تنها رب جهانیان

    سلام استاد عزیزم

    من درشرایط خیلی خیلی سختی بودم سال 99 اسفندماه با شما اشناشدم از فایل های دانلودی شروع کردم کلییی نتیجه گرفتم سلامتیم اوکی شد روابطم خوب شد حالممم عالی شد درامدم بالارفت اینقد گوش دادم وگوش دادم وتمرین کردم وتمرین کردم وادامه دادم وادامه دادم ونتیجه گرفتم که بعدش 12 قدم رو خریدم وکلی پیشرفت کردم که پایه واساسش وبیسش توحید بوده وتوحید بوده وتوحید وایمان و توکل بوده ومن اینا رو یادم رفت فکرمیکردم این نتایج خودبه خود به وجود اومدن یکم دور شدم از فضای توحید دورشدم ازفقط روی خدا حساب کردن،فایل هرروز بدون استثنا گوش میدم کامنت بارها وبارها میخونم ولی به اون احساس شوروشعف نمیرسم به اون احساس رضایت درونی و عشق نمیرسم چندروزیه که درجست وجوی این بودم دلیلش رو بدونم هرچی فایل توحید عملی هست سرراهم قرار میگیره هر کامنتی سرشار از توحید وفقط روی خدا حساب بازکن سرراهم قرار میگیره واینجا خدا با نشانه ها باهام حرف زد که بنده ی خوب من داری جاده خاکی میری داری تو درو دیوار میری برگرد وفقط به من اعتماد کن فقط رو من حساب کن فقط از من بخواه نه هیچ کس دیگه ودلیل این حال بدمو فهمیدم که شرک بوده وشرک…ومهمتر از همه فهمیدم که خداااااااا جقدرررر دوستم داره که بااین اتفاقات داره بهم میفهمونه که عزیزم بنده ام راهو اشتباه نرو ادامه نده برگرد باهراتفاق به ظاهر بد اینو به من یاداوری میکنه…خدای من خدای من خدای من چقدرر تو عظیمی چقدرر بزرگی چقدررر رحیمی چقدر مهربونی چقدر وهابی ومن عاشقانه تو رومیپرستم وعاشقانه از تو یاری میجویم،منو ببخش که در هرخانه ای زدم جز در خانه ی تو منو ببخش که رو همه حساب کردم جز رو تو،منو ببخش که دست نیاز رو به هرکسی دراز کردم جز رو به تو که تویی بخشنده تویی غفور ممنونم که هستی ممنونم که هدایتم کردی به این مسیرزیبا به این سایت الهی وتوحیدی وبی نظیر ممنونم خدای خوبم

    استاد من تو یه داروخونه ای کار میکردم هفت سال اونجا بودم بعدش ازدواج کردم رفتم از اونجا کلا مهاجرت کردم به یه شهر دیگه خب طبیعیه همه چیز خوب بود باهمکارام مثل خواهربرادر بودیم کلی خاطرات خوب داشتیم وده یازده ساعت از وقتم رو اونجا میگذروندم خلاصه بعد از یک سال ونیم دوباره برگشتم شهرستانمون گفتم چه خوب الان دوباره میرم پیش اقای فلانی صاحب داروخونه کارمیکنم این خیلی ادم خوبیه وکارمو ادامه میدم مطمئنم برم منو قبول میکنه بی برو برگرد اصلا ازهمین الان استخدامم وقتی اومدم شهرستان همون روزاول اماده شدم رفتم داروخونه سلام واحوالپرسی گرم وهمکارام چه استقبالی ازم کردن منم توذهنم گفتم تموم دیگه،رفتم مستقیم پشت سیستم نشستم که نسخه ثبت کنم چقدرر ذوق وشوق داشتم صاحب داروخونه هیچ حرفی نزد گفت بمون تابرگردم اینقدر منتظر موندم نیومد من دیگه برگشتم خونه وپیام دادم به همکارم که چی شد مگه منو نمیخواین استخدام کنید گفت نمیدونم باید با رئیس صحبت کنی گفتم صحبت کردن نداره من فقط یک سال ونیم فاصله گرفتم میخوام دوباره برگردم به کارم خلاصه دو سه روز گذشت خبری نشد وگفت معلوم نیست جوابمودرست نمیداد گفت فعلا نیرو داریم اگه یه وقت یکی ازپرسنلاخواست استعفا بده خبرت میدیم ومن بدجور تو ذوقم خورد پشتمو بدجور خالی کرد بدجور زمین خوردم واین از شرک وبی ایمانی من بود ومتوجه شدم که شرک ورزیدم،برعکس یه داروخونه ای که نمیشناسم بهم زنگ زد دکترش گفت چندسال سابقه داری گفتم هفت سال گفت عصر بیا استخدامی ندیده ونشناخته خواهرم شمارمو گذاشته بود تو دیوار ومن خبرنداشتم اصلا وعصرش رفتم واستخدام شدم خیلی راحت وازطریق همین داروخونه جدیده من به یه خونه ای که تجسم میکردم هدایت شدم خیلی راحت وقتی بهش توکل میکنی اینجوری سربلندت میکنه ولی وقتی رو کسی حساب میکنی ذلیل وخوار میشی ومن اینو باپوست واستخونم درک کردم،همین خونه ای که الان دارم توش زندگی میکنم ازطریق همکارم بهش رسیدم خیلییی راحت ولی قبلش شرک ورزیدم بهش گفتم به صاحب خونت بگو یه واحد داری برای همکارم وقتی بهش گفت گفت نه ندارم مامانم هم بهش گفت چون از همسایه قدیمی مابود باز جوابش نه بود ولی همین ادم همین ادم که من واسطه قرار داده بودم اوکی نداد ولی وقتی ازخدا خواستم ورهاش کردم همون ادم دلشو نرم کرد وقبول کرد اونم باکمترین مقدار پول یه خونه خیلی قشنگ با ویو دریا…خودشو داداشش بنگاه دارن همه کارا رو خودشون انجام دادن واومد گفت همه کارا رو ماکردیم شماهیچ کاری نکردین واینجا دستی ازدستان خدا بودن ویادمون باشه رو کی حساب میکنیم،(باز شرک )خونه منو همکارم فقط یه کوچه فاصله داریم گفتمش چه خوب دیگه شبا نیاز نیست باتاکسی برم خونه منوتو باهم میریم گفت حتما وخوشحال بودم همون شبی که اساس کشی کردم من این حرفو بهش زدم فرداش رفتم داروخونه صاحب داروخونه گفت شما وخانم فلانی دیگه ازاین به بعدیه روز درمیون میاین گفتم چرا به دلیل شرایط داروخونه یه روز من میرفتم یه روز همکارم که قرار بود باهم بیایم خونه وکلا جداشدیم ازاون روز دیگه همدیگه رو ندیدیم جالبش اینه که چهارتا پرسنل بودیم چرااین اتفاق برای اونا نیوفتاد فقط چون من رو همکارم حساب کرده بودم…

    ازوقتی قانون وبلد شدم من حالم خیلی عالیه خیلی زیاد ودرطول روز کلی باخدای خودم حرف میزنم ولذت میبرم وعشق میکنم از این ارتباط شیرین واقعا هیچ لذتی بالاتر از لذت ارتباط باخالق نیست خدارو صدهاهزاران مرتبه شکرش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    عاطفه نوری گفته:
    مدت عضویت: 1987 روز

    و توکل بر خدایی ک هرگز نمیمیرد…

    پروردگارم تسلیم امر شما هستم و هرلحظه پناه میبرم به درگاهت یا الله روزی دهنده ام

    فقط باید روی شما حساب باز کرد

    عزت دهنده شمایی

    نعمت دهنده شمایی

    سربلند کننده شمایی

    سرافراز کننده شمایی

    شمایی ک کافی ترین هستید

    یا الله به چشم دیدم تحقیر و توهینهارو و شما چطور با تضادها ب عزت و برکت و نعمت برای من تبدیلش کردید..

    یا الله فقط و فقط«« ایاک نعبد و ایاک نستعین»»

    عاشقتونم استاد عزیزم عاشقتونم خانوم شایسته جانم استادم الگوی من زن قوی و توحیدی و موحد و مستقل و پر از استقامت…

    درود میفرستم به ذات و شرافت و توحیدی بودن شما و بینهایت تحسین میکنم و سپاسگزاری میکنم و قدر دانی.

    متعهدم ک بیشتر مکتوب کنم در سایت علاوه بر اینکه هرلحظه در دفترهایم مکتوب میکنم متعهدم ک بیشتر اینجا مشق بنویسم صلات خودم رو انجام دهم و فرکانسهای خالص‌تری رو ارسال کنم به جهان زیبا…

    در تنگناها و نجواها ک قرار میگیرم بارها با خودم گفتم اگر این سایت و آگاهی ها نبود من چه وضعیتی رو میداشتم!!!

    من عاشق این جمله ام خداوند بنده هاش رو درمانده نمیگذره «« آیه قرآن والضحی»»

    خداوند هزاران دست و وسیله و برکت‌ها داره من دلم رو بینهایت قوی تر میکنم و استقامتم رو بیشتر و بیشتر برای ادامه دادن این مسیر…

    استاد عزیزم استاد توحیدی نازنینم خودتون تجربه کردید و میدانید من در قلبم چه میگذرد از دست دادن عزیز یکی از سخت ترین تضادها…

    دلتنگی نجواها ناراحتی اما با این وجود توکل کردن به الله و استقامت و ادامه دادن…

    این برایم مثل بهشت می ماند فقط و فقط به عشق توحید و الله پروردگار و آخرت ادامه دادن ها و تقوی کردنها این برایم کافیست…

    فقط روی خدا حساب میکنم و فقط به عشق و انرژی الله و توحید عزیزم ادامه میدهم…

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ««ای اهل ایمان، (در پیشرفت کار خود) از صبر و مقاومت کمک گیرید و به ذکر خدا و نماز توسّل جویید که خدا با صابران است.»»

    =======================

    إِنَّ ٱلَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَهُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّهِ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ

    ««آنان که گفتند: محققا پروردگار ما خداى یکتاست و بر این ایمان پایدار ماندند فرشتگان رحمت بر آنها نازل شوند (و مژده دهند) که دیگر هیچ ترسى (از وقایع آینده) و حزن و اندوهى (از گذشتۀ خود) نداشته باشید و شما را به همان بهشتى که (انبیا) وعده دادند بشارت باد»»

    =======================

    ٱلَّذِینَ إِذَآ أَصَٰبَتۡهُم مُّصِیبَهࣱ قَالُوٓاْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَیۡهِ رَٰجِعُونَ

    ««آنان که چون به حادثۀ سخت و ناگوارى دچار شوند (صبورى پیش گرفته و) گویند: ما به فرمان خدا آمده‌ایم و به سوى او رجوع خواهیم کرد»»

    =======================

    پروردگار عزیزو نازنینم خیلی وقتها عرصه بر من تنگ میشه و دلتنگ و نگران و سراسر نجوا اما اما من تسلیم نجواهای شیطانی نمیشوم و ادامه میدهم پر قدرت قوی تر به عشق توحید و به شوق الله و با قدرت بیشتر سپاسگزاری کردن و به اتصال رسیدن تمام تمام عشق وهدفم همین هست یا الله وگرنه تمام نعمتهای مادی داده می‌شود و پروردگارم کریم کریمان عالم است من ترسی ندارم از نداشتن ها و دیر شدن ها اوست که کافیست و بخشنده و مهربان ‌خالق و مالک و ولی و سرپرست من هست و این برایم کافیست …

    حتی عزیزترینم مادرم هم در زندگی ام من مالکش نبودم و نیستم پس چرا معبودی جز الله رو نپرستم و وابسته نباشم…

    عاشقتونم استاد عزیزم تمام باورهایم رو بنیادین با شما در حال تغییر دادن و رشدم …

    قدردانتون هستم استادم سپاسگزارم راضی ام و قوی ام و ادامه میدهم

    =======================

    مادر عزیزو نازنینم بهت قول داده بودم فتح کنم قله ی توحید رو و قوانین الله رو و پای قولم هستم و متعهدترین حالت ممکن به عشق توحید الله رب ادامه میدهم…

    ======================

    فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ

    ««موسی گوسفندانشان را سیراب کرد و (با حالی خسته) رو به سایه درختی آورد و گفت: بار الها، من به خیری (یعنی زندگانی و قوت و غذایی) که تو (از خوان کرمت) نازل فرمایی محتاجم.»»

    من فقیرترینم به درگاهت یا الله به هرنفسی هر قدمی و هر برکتی من فقیرترین هستم به درگاهت یا رب…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    آرزو گفته:
    مدت عضویت: 762 روز

    بِنَصْرِ اللَّهِ ۚ یَنْصُرُ مَنْ یَشَاءُ ۖ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ

    هر که را بخواهد یارى مى‌کند، و اوست شکست‌ناپذیر مهربان.

    وَعْدَ اللَّهِ ۖ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ

    این وعده‌ای است که خدا کرده؛ و خداوند هرگز از وعده‌اش تخلّف نمی‌کند؛ ولی بیشتر مردم نمی‌دانند

    5 و6 روم

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    الان چهارروزه که من این فایل رو روزی چند بار گوش میدم.

    فقط روی خدا حساب باز کن

    هر چی میخوام برم فایلهای بعدی انگار یه حسی بهم میگه دوباره و دوباره باید گوشش کنم.

    حس میکنم خدا میخوادبهم بگه اگه توحیدی تر شم برا یه جوری همه چیز رو درست میکنه که حتی فکرشم نمیتونم بکنم از کجا وچه جوری.

    این چند روز که این فایل رو گوش میدم وکامنت هاشو میخونم با خوندن کامنت فرشادعزیزیه حسی اومدتو وجودم، اشک وخنده ام قاطی بود.

    خدای من منم مثل فرشاد ازت میخوام که توحیدی تر شم.

    خدای من میخوام فقط بگم خودت، تویی که همه چیزی، تویی که اول وآخری، تویی که ظاهر وباطنی.

    تو برام همه کسی رب من.

    خدای من، من این مسیر رو دوست دارم وبا تمام قلبم دوست دارم تو این مسیر بمونم تا لحظه مرگم.

    خدای من منو به خودت وصل کن، من میخوام عاشق ودلباخته تو باشم.

    میخوام به هر طرف نگاه کنم فقط تو رو ببینم.

    رب من، فرمانروای من، خداوند قادر من میخوام هر لحظه از زندگیم فقط تو باشی، توی قلبم، توی ذهنم، روی زبانم.

    خدای مهربونم منو تو آغوشت بگیر، دست منو ول نکن، من تازه تازه دارم تو رومیشناسم، تازه دارم میفهمم چه خدایی هستی و من خبر نداشتم.

    رب من کمکم کن هرروز توحیدی تر ازروز قبل بشم.

    توی عقل کل یه شعری یکی از بچه ها نوشته بود که رفت تو عمق وجودم:

    همه دنیا بخواد وتو بگی، نه

    نخواد و تو بگی آره، تمومه

    همین که اول وآخر، توهستی

    به محتاج تو محتاجی، حرومه

    خدای من آرزو رو تنها نزار که بدون تو هیچه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    مهدی رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1967 روز

    فقط و فقط روی خداوند حساب باز کن

    سلام استاد عزیزم استادی که با قلبش با ما سخن میگوید نه با ذهنش .

    خوشحالم دوباره دیدگاه مینویسم انقدر تو زندگیم روی حرف دیگران حساب باز کردم که واقعا با یک بار گوش دادن این فایل ها نمیشه درست بشه بلکه با میلیاردها بار تکرار این فایل ها و میلیارد ها بار عمل به آین آگاهیی ها میشه روی این باور کار کرد واقعا کار یک روز و دو روز نیست این سومین یا چهارمین دیدگاهم هست که بر روی این فایل میزارم اما هر بار گوش میدم انگار این گوش دادن مال امروز هست و فردا دوباره ادم گذشتم هستم

    خیلی بیشتر دارم درک میکنم که شما میفرمایید باید همیشه روی خودتون کار کنید …

    حالا میفهمم که چرا دیدگاه ها رو خودتون منتشر میکنید بخاطر یاداوری اینها به خودنون …

    احسنت بشما استاد که قانون رو خیلی خوب درک کردید این نشان از تسلیم بودن شما در برابر جریان هدایت هست که خیلی خوب درک میکنید و تفاوت مسیر درست و مسیر نادرست رو بخوبی درک میکنید …

    این نشان از تمرکز شما بر روی آنچه از درون گفته میشه هست ….

    این نشان از تمرکز شما به اصل و فرع هست ….

    هر بار این فایل رو گوش میدم یاد پدر خدابیامرزم میفتم که همیشه میگفت فقط خدا و فقط روی خدا حساب باز کن ..

    هر کاری میکرد تو زندگیش فقط میگفت خدا یادم میاد اخر عمری آلزایمر گرفته بود و منی که بچش بودم رو فراموش کرده بود اما هیچوقت خدا رو فراموش نکرده بودی صبح و شب میگفت خداااا خداااا خداااا

    و خب همون خدا باعث شده در شهرش بیش از 100 مغازه و خونه داشته باشه هر بار این موضوع رو به خودم یاداوری میکنم که باعث رشد و پیشرفت و ثروت پدرم تنها خدا بود و همواره شاهد بودم به هیچکس قدرت نمیداد فقط به خدا قدرت میداد…الهی شکرت برای وحود این سایت و این فایل سپاسگزارم استاد عزیزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    آرش رهائی گفته:
    مدت عضویت: 283 روز

    سلام خدمت استاد خوبم و خانم شایسته عزیز

    من در گذشته خیلی بیشتر از الان درگیر این مسئله بودم، یعنی موقعیت ها و اشخاص خاص رو در سرنوشتم دخیل میدونستم، مثلا ما یه زمینی داشتیم که قبل از اینکه صاحب خونه بشیم همیشه میگفتیم خدایا، یکی بیاد این زمین مارو بخره تا ما به واسطه این پولی که از این طریق گیرمون میاد بتونیم صاحب خونه بشیم، چند سال به همین ترتیب گذشت و ما در انتظار فروش این زمین بودیم، با اومدن مشتری ما خوشحال میشدیم و کلی رویا پردازی میکردیم، با رفتنش کلی ناراحت میشدیم، و اینطور فکر میکردیم که اون مشتری خاص هست که سرنوشت مارو رقم میزنه یا مثل ما راهی جز فروش این زمین نداریم برای صاحب خونه شدن، بیشتر مادر دعا میکرد که خدایا این زمین فروش بره و …، تا زمانی که ما یکم به خودمون اومدیم، متوجه شدیم که ما هم داریم اشتباه دعا میکنیم ، هم از شخص اشتباه خواستمونو میخوایم، از اونجایی که من خیلی راحت با مادرم صحبت میکنم، به مادرم گفتم مامان دیگه نگو خدایا زمینو بفروش و …، گفتم مامان بگو خدایا به ما خونه بده، دیگه دنبال مشتری ندو که اروز بیاد یا نیاد و …، شاید باورتون نشه ولی از زمانی که ما این تغییر رو در دعاهامون به وجود آوردیم کمتر از دو سال طول کشید تا ما صاحب خونه شدیم، و جالبه که الان ما تقریبا 15 ساله که صاحب خونه شدیم و اون زمین هنوز فروش نرفته.

    هیچ وقت نباید برای خداوند مهربون چیزی رو تعیین کرد، باید از خداوند اصل مطلب رو خواست و اینکه چطور اون اتفاق میوفته رو به دستان بیشمار و توانمند خداوند سپرد و اون موقع هست که متوجه میشیم خداوند از جاهایی که ما اصلا فکرشم نمیکردم خواسته ی مارو اجابت میکنه، دقیقا میتونم بگم زمانی که ما همه واسطه هارو بغیر خداوند کنار گذاشتیم، شروع کارهای خداوند رو در زندگیمون دیدیم، الان با تجربه ای که داشتم و فایل فوق العاده ای که استاد عزیزم آماده کرده بودن، میتونم بگم، اگر ما چیزی رو از صمیم قلبمون بخوایم و اونو بی واسطه از خداوند مهربون بخوایم، خداوند همونطور که به همه انسان ها وعده داده، دعاهای مارو اجابت میکنه، فکر میکنم بزرگ ترین چیزی مه بین ما و خواسته هامون فاصله میندازه یکی ترس از اینه که نکنه نشه، و دوم اینکه خواستن از غیر خداوند. من مسلمان هستم ولی متون مذهبی که دلگرم کننده و سازنده باشه رو میخونم، در واقع بهتره بگم یکتا پرست هستم، حضرت عیسی مسیح به پیروانش میفرماید که ای کم ایمانان اگر به اندازه دانه خردلی ایمان داشتید میتوانستید به کوه بگویید جابجا شو و کوه جابجا شود، همیشه باید به خداوند مهربان ایمان داشته باشیم ، هر خواسته ای که داریم فقط از اون بخوایم، و اینو در نظر داشته باشیم که کوچیک و بزرگ بودن خواسته ها فقط در ذهن ما وجود داره، برای خداوند همه خواسته ها فقط خواسته هستن و چون خداوند رب هست، و فرمانروایی هرچیزی که وجود داره هست، هیچ چیزی برای اون بزرگ نیست، پس بیاید از این به بعد ، هرچیزی که میخوایم بدون اینکه از سر و تهش بزنیم، با تمام قلبمون از خداوند بخوایم، نه هیچ کس دیگه.

    بسیار خوشحالم که عضو خانواده بزرگ عباس منش هستم، خداروشکر میکنم که با راهنمایی های استاد خوبم هر روز زیباتر و توحیدی تر زندگی میکنم، بخاطر تمام نعمت های خداوند مهربان رو شکر میکنم، بخاطر عزیزدلم و رابطه زیبا و توحیدیمون بی نهایت سپاسگذار خداوند مهربان هستم، ایشالله که هممون در پناه خداوند مهربان خوب سالم و شاد زندگی کنیم.

    شاد و سالم و پیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    ارمان مشایخی گفته:
    مدت عضویت: 3596 روز

    استاد منم مثل شما تو دوره دانشگاه با همه استادام دوست شدم البته بگم بابیشتر افرادی که تو دانشگاه مسئول هستن هم دوست شدم

    فقط به خاطر اینکه فکر میکردم اونا میتونن کاری کنن که معدلم بشه 18 خدایا منو ببخش که به خاطر چند نمره چه کارهای که نکردم ?چند دقیقه پیش رفتم سایت دانشگاه چک کردم دیدم تاریخ تحلیلی زده 10 بعد از تمامی دوستام سوال کردم گفتن نمره 17 اوردن بعد اعصابم خورد شد گفتم خدایا چرا این اتفاق برای من فقط رخ داد که یک لحظه اسم این فایل اومد تو ذهنم فهمیدم که چه گناهی بزرگی مرتکب شدم

    خدایا ببخش منو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    مالک عباسی گفته:
    مدت عضویت: 2797 روز

    سلام ودرود ب همه ی همراهان عزیز وقرار گرفته در مدار و صراط مستقیم وهدایت شدگان…

    دوستان خوبم

    سلام

    الان که داشتم متنی رو که خانم شایسته ی عزیز تو کانال تلگرامی قرار دادن میخوندم

    این متن انقدر زیبا بود انقدر عمیق وصمیمی بود که منو ب وجد آورد

    اون روزی رو یادم اورد که داشتم با ماشینم یک مسیر سر سبزو بینظیری رو میرفتم و فایل استاد رو گوش میدادم که خیلی خلاصه شده بود همین فایل( فقط رو خدا حساب کن )انقدر خودمو ب خدای وهابم نزدیک احساس میکردم که حد نداشت

    پونصد متر مونده ب مقصدم مسیر ی پیچ تند کنترل ماشینمو از دست دادم که یه شیب خیلی تند رو به پایین داشت ارتفاعشم خیلی زیاد بود ماشینم شونه خالی کرد ب سمت شیب

    منم مطمئن بودم که کاری از دستم برنمیاد تو اون لحضه تنها ی چیز ب ذهنم اومد وگفتم (خدایا ب امید تو)و ماشین شروع کرد ب غلط خوردن …دویاسه بار غلط خورد وروی در سمت راننده وایساد ب پهلو… شیشه جلویی ماشینم جا مانده بود اون لحظه خیلی گیج بودم سریع از شیشه اومدم بیرون دور از ماشین نشستم

    بچه ب همون خدایی که بهش توکل کردم هیچیم نشد.. ن زخمی ن شکستگیی ن چیزی

    صحیح وسالم

    هر کی صحنرو میدید میگفت باورمون نمیشه چیزیت نشده

    حالا خودتون نکته ی این ماجرا رو پیدا کنین

    وقتی توکل میکنی…

    وقتی خدارو صاحب همه چی میدونی

    همه جوره حواسش بهت هست!!!

    همتونو ب خدا میسپرم

    تنها فرمانروای جهان هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    ساناز رستمی گفته:
    مدت عضویت: 1493 روز

    سلام به استاد و همگی دوستان مهربان 🍀

    ردپای هفدهم

    چند روزه کلا حس میکنم ارتباطم با خدا قطع شده البته حواسم بود و دنبال این بودم که تمرکزم رو بیارم رو نعمتها رو خواسته ها و احساسم رو بهتر کنم تا ارتباطم با خدا رو حس کنم

    خب این فایل جز اولین فایلهای بود که قبلا گوش کردم و منو تکون داد منی که شدیدا وابسته به دیگران بودم و فکر میکردم اگر اونها نباشن من دیگه نمیتونم هیچ کاری بکنم

    مخصوصا اینکه من فرزند آخر خانواده هستم و فاصله سنی بقیه از من خیلی زیاد هست و من مقصر نبودم اینطوری بزرگ شده بودم و این باورها در من شکل گرفته بود

    به مرور طوری شد بی تجربه بودن من و اعتماد بی چون چرا قبول کردن هر نوع و باوری کار رو مشکل کرده بود و وابستگی …

    کلا یه جایی یهو خسته شدم از اظهار نظرهای مدام دیگران تو کارهام و شاید هم اونا هم خسته شده باشن از ساپورت من…

    و شرایط طوری شد که کلا تنها شدم و به قول استاد اینقدر رو بقیه حساب باز کرده بودم که با صورت خوردم زمین…

    ترس شدید از تنهایی، ترس از اینکه نتونم از پس خیلی از کارها بر بیام و ترس از اینکه تجربه خیلی از کارها رو ندارم و نیاز دارم یکی کمکم کنه و شدید حس کردم من آدم مستقلی نیستم و حتی یادمه به دوستم گفتم که من میخوام آدم مستقلی باشم از تنهایی در هر کار و شرایطی نترسم…

    تو اون شرایط بود که با سایت آشنا شدم و این فایل رو شنیدم

    یادمه حتی نمیتونستم آپارتمانم رو اجاره بدم بلد نبودم تنهایی تا حالا این کار رو نکردم و چقدر اذیت شدم بنگاه رفتم اومدم… آدمهای مختلف، ترس و حتی بنگاهداره چقدر اذیت کرد مستاجرهای نامناسب، حتی سیم کشی و عوض کردن شیرهای خونه رو خودم انجام دادم به تنهایی خیلی اذیت شدم چون باورم این بود وقتی یه خانم تنها این کارها رو به تنهایی انجام بده بقیه مزاحمش میشن از سیم کش تا لوله کش تا بنگاه و… و این اتفاق هم افتاد

    آپارتمانم رو دادم نقاشی کردن شیر آب ها رو عوض کردم برق و.. خلاصه تعمیرات زیادی احتیاج داشت انجام داده بودم و به خاطر باورم کلی هم اذیت شده بودم و چند ماهی بود که به خاطر ترس از اذیت شدن ترس از اینه بازم مستاجر بد یا بنگاهی بد گیرم بیاد هیچ کاری نمیکردم

    همش منتظر بودم برادری خواهری کسی بیاد بهم کمک کنه…

    وقتی در شرایط خیلی سخت قرار گرفتم خیلی خیلی بد و احتیاج داشتم حتما آپارتمانم رو اجاره بدم و از اجاره استفاده کنم گفتم باید با همه ترسهام مواجه بشم باید به تنهایی انجامش بدم

    حتی رو کاغذ نوشتم باید فردا صبح انجامش بدم از خدا کمک خواستم

    هدایت شدم به سمت یه بنگاهی محترم کلید رو دادم گفتم خودتون مستاجر آوردید نشون بدید به ظهر نکشید یه مستاجر محترم که همش کلمات مثبت مبارک، به سلامتی، خیر برکت، فقط به کار میبرد و خانم هم بود پیدا شد

    جالبه که هر وقت کرایه رو واریز میکنه زنگ میزنه میگه مبارکتون باشه به سلامتی و شادی استفاده کنید

    وقتی رو دیگران حساب باز میکردم یا ضربه میخوردم یا اونجور که اونا میخواستن باید عمل میکردم یا مدام منت میذاشتن و هر کاری هم که براشون انجام میدادم باز کم بود همش طلبکار بودن استاد درست میگن

    بازم خلاص شدم از یه باور بد و اونم حساب کردن رو دیگران یا نگه داشتن اونها با هر زور و زحمت برای روز مبادا

    من که پریروز از کارم استعفا کردم رئیسم تهدید کرد ترک کارت رو زودتر رد میکنم تا بیمه ات خراب بشه یا ترک کارت رو میذارم آخر ماه رد میکنم که خودت نتونی بیمه ات رو رد کنی بیمه ات خراب بشه فاصله بیافته

    اولش یکم ناراحت شدم بعد گفتم آخه این آدم قدرتی نداره بذار هر کاری که میخواد بکنه من اگر باور کنم اون میتونه به من ضرر بزنه اون قدرت میگره

    اصلا شاید خیری در این جریان هست قدرت مطلق خداست

    منتظر خیر و برکت خداوندم احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب رو در ذهنم تکرار میکنم

    و الان کمی ارتباطم با گوش کردن به فایل استاد با خدا بیشتر حس میکنم آرام تر شدم و مجدد باید گوش بدم

    به امید سلامتی شادی برای استاد و دوستان مهربان

    ۱۳بدر همگی مبارک🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    بهاره صرام گفته:
    مدت عضویت: 1265 روز

    به نام خدا

    فایل هفدهم سفرنامه

    خداوند و درست وقتی فهمیدمش که سعی کردم برای آبی که مینوشم شکرش کن ،

    خداوند و وقتی فهمیدمش که تونستم عاشق باشم ، دلیل و توجیهی نیارم برای اینکه عشق بورزم ،

    خداوندِ من داخل آینست ،

    آینه ای که منو به من نشون میده ،

    خداوند صورتگری بی نظیره و بهترین صورت ها رو برای هرکدوم ما خلق کرده ( و احسن صورکم )

    خداوند و وقتی فهمیدمش که متوجه شدم از وقتی من به دنیا اومدم داره بهم ثروت و نعمت میده ،

    ثروتِ خانواده ، ثروت خوراک ، پوشاک ، ثروت زندگی به شکل انسان ، ثروت صحبت کردن ، ثروت راه رفتن اینایی که اطرافم هست همش ثروتِ ،

    اینایی که درون من شکل گرفته ،

    افکارم ،

    حال خوبم ،

    صحبت های مثبتی که از دهان من بیرون میاد تا حال یه نفرو خوب کنه ،

    اینا همش هدایای خداونده به من اینا همش ثروته ،

    واااای چرا من نمیدیدم؟؟

    البته که من دیگه سرزنشگر نیستم ،

    حتی برای یک اشتباه کوچیک خودم سرزنش نمیکنم چون وقت این نبوده که من اون اتفاق و تپی زندگیم ببینم و الان وقتش شده ،

    خدای من لحظه به لحظه زندگیمه که از اول صبح وقتی میگم :

    بسم الله الرحمن الرحیم

    یعنی با نام خداوند ، با اراده ی خداوند ، با قدرت خداوند میرم که کار امروزم و زندگی امروزم و شروع کنم ، وقتی اینو میگم یعنی قطعا همه چی رو میسپارم به خودت تا بهترین ها برای من پیش بیاد ،

    یعنی قطعا مطمعنم که پیش میاد مگه میشه وقتی هرچیزی رو بسپارم به خودش همه چیز خوب نباشه؟؟

    پس هر لحظه دوباره بهش ایمان میارم و برای ورود به این لحظه زندگیم باز میگم ،

    الان زندگیمو با توکل به اسم اعظمت شروع میکنم ،

    بسم الله الرحمن الرحیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: