سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 199 - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

393 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1761 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام بر استاد عزیز و بانو شایسته و همه دوستان عزیز در این جمع توحیدی

    حقیقتا چه زیبا باور فراوانی در درونِ شما دو بزرگوار نهادینه شده که ما اینگونه یکی از مصادیق بیرونی اش را در در زندگی شما ، در فراوانیِ درس هایِ موجود در قسمت های سفر به دور آمریکا ، میبینیم

    در فایل قسمت قبل خود استاد بابت کامنت ها از ما تشکر کردند و گفتند من میتوانم با هر کامنت شما یک فایل آماده کنم و حالا اینجا من میگم که اینقدر این فایل ها درس دارند که من میتوانم از هر دقیقه و ثانیه اش درس های زیادی بنویسم

    چیزی که خیلی من را مجذوب خودش کرد و برانگیخته کرد تا بنویسم ، این 4 ثانیه بود ؛ یعنی از  14:12 تا 14:16 که این جمله بانو شایسته برایم خیلی جالب بود و نشان از یک تغییر بزرگ درون من میداد ، حال آن جمله این بود که خانم شایسته گفتند

    “برای کمک به پارک آمدیم یک سری هدیه برای دوستانمان گرفتیم(خریدیم)”

    برای کمک به…

    داستان اینگونه است که من قبلا شخصیتی کمک کننده داشتم و دوست داشتم همیشه اهل کمک باشم و در این مورد اینقدر افراطی میشدم که این امر منجر میشد به یک ترمز ویرانگر به اسم “دلسوزی”

    همه این سوء برداشت ها از کمک کردن ، از برداشت های اشتباهی بود که من از مذهب و قرآن داشتم ولی با دیدن فایل “اصل بقای اصلح” استاد ، جرقه ای عظیم در ذهنم خورد که آن کاری که من میکردم ، کمک نبود بلکه هم مدار شدن با انسان های ضعیفی بود که بزودی زود طعمه مرگ میشدند ؛ دقیقا مثل یک آهوی ضعیف که قرار است بزودی زود غذای خوشمزه یک پلنگ قوی شود و این یک قانون طبیعت است که جزو قوانین بدون تغییر خداست…

    خدا را شکر برای این آگاه شدنم به لطف انذار دهنده ای به اسم استاد عباس منش

    و اما توضیح بیشتر مطلب بالا با عنوان “برای کمک به…”

    قبلا که ذهنیت فقیری داشتم ، اگر من این فایل را میدیدم با خودم میگفتم

    نگاه کن خانم شایسته را ، چیزای الکی میخرند ، ایکاش بجای اینکه پولشون را خرج این چیزا بکنند ، میدادند به فقرای شهر کلرادو ، حالا اگر دوستانشان چنین هدیه ای نمیگرفتند طوری نمیشد ولی فقرا گرسنه ان ، گناه دارن طفلیا( و در این لحظه به خودم افتخار هم میکردم که من چقدر انسان آگاهی هستم و خانم شایسته چقدر بی رحم هستند و چقدر ناآگاه هستند و ایکاش ایشان میدانستند که اگر پولشان را به فقرا میدادند طبق آیه قرآن هفتصد برابرش به خودشون برمیگشت و این حرفای شیطانی اندر شیطانی)

    ولی الان به لطف کارکردن بروی خودم به چنین شخصیتی رسیدم که

    آن فقیری که در شهر کلرادو بوده ، بواسطه تضاد فقری که داشته تصمیم گرفته که خودش را قوی کند و آمده با این امکانات یک چنین محصول زیبایی را تولید کرده و الان من با خرید کردن از او دستی از دستان خدا میشوم برای کمک به او در گسترش کسب و کارش و در نتیجه چنین خریدی دستی از دستان خدا میشوم برای شادکردن دل دوستانم با دادن هدیه به آنها(یعنی برکت اندر برکت)

    این نگاه خیلی زیباتر است ، تازه در این نگاه عزت نفس طرف خورد و خمیر نمیشه که هیچ ، بلکه اعتماد به نفس او هم به طرز عجیبی بالا میره در صورتی که در کمک کردن به شیوه اول چنین چیزی برعکس میشد

    من واقعا این نگاه زیبا و ثروتمندگونه شما را به مبحث کمک کردن تحسین میکنم

    و سپاسگزارم از شما که به من یاد دادین که بهترین کمکمی که به دیگران میتوانم بکنم این است که خودم به موفقیت برسم تا الگویی برای اطرافیانم باشم تا به برکت این موفقیت من ، زنجیره ای از برکت بواسطه ایجاد جرقه تغییر در ذهن اطرافیانم ایجاد شود

    خدا رو شکر من الان به جایگاهی رسیدم که شخصی را دیدم که درب اتاقش از طلا بود و من در ذهنم تحسینش کردم و بهش گفتم

    دمت گرم ، با این سفارش درب طلا برای اتاقت چقدر برکت و خیر و ثروت جاری کردی برای مخلوقات خدا در این پروسه ساخت و ساز درب  ، از آن معدنچی ای که در معادن طلا در حال استخراج طلا است گرفته تا آن شرکت حمل و نقلی که آنها را به کارخانه رسانده تا…

    تحسینش کردم که با رسیدن به این زینت ها در حال سیرشدن هستی تا در درجه اول بخش اعظمی از این نقشه شیطان را که میخواهد با زینت دادن دنیا تو را فریب دهد ، خنثی کنی

    (قَالَ رَبِّ بِمَاۤ أَغۡوَیۡتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَأُغۡوِیَنَّهُمۡ أَجۡمَعِینَ)

    [سوره الحجر 39]

    (در اینجا شیطان با خودش میگه که ای بابا ،این سیره سیره ، من چجوری گمراهش کنم؟دقیقا مثل سلیمان نبی که غرق در ثروت بود و از همه این ثروت ها سیر بود که به واسطه چنین امری توانست دست رد به هدایای ملکه سبا بزند)

    و در درجه دوم به برکت این سیر شدن از این زینت های دنیوی آماده زینت بالاتری شوی و آن زینت و لذت ، زینت دیدار با الله یکتا است با ندای ٱرۡجِعِیۤ إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَهࣰ مَّرۡضِیَّهࣰ

    شخصی که در همراهی با من بود چنین گفت که

    بهتر نبود پول این درب طلا را میداد فقرا؟

    بهش همان چیزی را که در ذهنم گذشت گفتم و او جوابی برای گفتن نداشت ولی دیدم هنوز نتوانسته چنین منطقی را قبول کنه که ادامه دادم و چنین گفتم که

    الان یعنی با درب اتاق این فرد که از طلاست دیگه نعمت های خدا تمام شد و خدا هم دیگه عاجز شد و به فرشته هاش گفت که ذخایر طلای من رو به اتمام است؟؟؟

    واقعا  پاک و منزه است خدا از این نسبت ها ، آن هم خدای فراوانی ای که با ندای “قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِینَهَ ٱللَّهِ ٱلَّتِیۤ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّیِّبَـٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡق” توبیخ میکنه کسانی را که چنین دستوراتی را برای خودشان صادر میکنند و عاشق این است که از زینت های دنیوی ای که خودش برای ما آفریده استفاده کنیم و خودش میگه هر چی دلتون میخواد استفاده کنید و این را بدانید که شما هیچ وقت نمیتونید منِ خدای فراوانی را به عجز در بیاورید!!!!(دقیقا مثل بچگیامون که بزرگترا میومدن باهامون بازی میکردند و بهمون میگفتند که اگر تونستی بیا من را بگیر ، حالا خدا هم میگه بیا بازی کنیم ولی تو نمیتوانی مرا بگیری)

    …وَ مَاۤ أَنتُم بِمُعۡجِزِینَ

    [سوره هود ٣٣]

    خلاصه با گفتن این جملات ، دیگر خاموشِ خاموشِ خاموش و بُهِتَ ٱلَّذِی کَفَرَ شد و هیچ حرفی برای گفتن نداشت…

    استاد عباس منش و بانو شایسته عزیز ، من واقعا این ثروت بغیر حساب شما را تحسین میکنم که هر جا میرید با خرید کردن هایتان کلی برکت و انرژی مثبت را در آنجا جاری میکنید

    براستی که ثروتمند شدن باشکوه است و خدا ثروتمندان را به صورت “وی وی وی آی پی” دوست میدارد

    و در اینجا این باور زیبا را باید ثبت کنم که

    خرید بیشتر = لبخند رضایت خدا و چند برابر شدن نعمت در زندگی من

    آرزو میکنم ، همینطور که شما مشتری محصولاتِ مخلوقات خدا هستید خودِ خودِ خودِ خدا هم ، مشتری خودِ خودِ خودِ شما باشد

    إِنَّ ٱللَّهَ ٱشۡتَرَىٰ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ أَنفُسَهُمۡ وَأَمۡوَ ٰ⁠لَهُم بِأَنَّ لَهُمُ ٱلۡجَنَّهَ

    [سوره التوبه ١١١]

    به قول مولانای عزیز

    شربتی خوردم زِ ٱلله ٱشۡتَرَىٰ

    تا به محشر تشنگی ناید مرا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 63 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2987 روز

      سلام آقا رضای عزیز

      احسنت به شما چه کامنت فوق‌العاده ای

      چه برداشت قشنگی در مورد جمله خانم شایسته داشتید احسنت به شما که اینقدر آگاهانه رو خودتون کار کردید که تغییر شخصیتت رو احساس کردید

      سپاسگزار وجود ارزشمندتم ممنون که هستی رد پای قشنگی از خودت گذاشتی

      درپناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      نورا افضلی گفته:
      مدت عضویت: 1648 روز

      سلام رضای عزیزدوست هم فرکانسی ام

      چه دیدگاه عالی وزیبایی نوشتید

      من چندباربایدبخونم تادرجان وقلبم کاملابشینه وملکه ذهنم هم بشه

      جالبه مدتی هست که به خدا درخواست دادم که منو به ثروت افسانه ای برسونه چون ثروتمندبودن وثروتمندشدن بسیارباشکوهه ومن میخوام این شکوه وجلال دنیوی رواحساس کنم باتمام گوشت وخونم تادرآخرت بتونم غرق شدن درثروت ونعمات بهشتی روبپذیرم وراحت باهاش کناربیام دردیدارباخدای زیباومقتدرم

      وشماچه زیباگفتید:(دردرجه دوم به برکت این سیرشدن ازاین زینت های دنیوی آماده زینت بالاتری شوی وآن زینت ولذت ، زینت دیدارباالله یکتاست باندای ارجعی الی ربک راضیه مرضیه )

      دوست عزیزبسیارلذت بردم ازاین کامنت شما .

      سلامت وثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سارا مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1068 روز

    وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ

    وقتی خداوند به فرشتگان میگه ؛ جانشینی روی زمین قرار دادم !!

    فرشته ها میگن ؛ جانشین که قرار دادی برای فساد و خونریزی ؟؟؟؟ در حالیکه ما ستایش میکنیم تو را ؟؟؟!!!

    خدا میگه من چیزی و میدونم که شما ازش بی خبر هستین !!!!!!

    خدایا من نمیدونم خودت هدایتم کن که جانشینِ تو باشم بر زمین

    سلام به روی ماهتون ، زوج بینظیر و جذاب

    خداروشکر که شب بینظیری داشتین و لذت بردین

    هوای اینجا هم بینظیره و هر روز صبح منم تو آب سرد زیر سقفِ آسمون شنا میکنم و لذت میبرم ، جاتون خالی

    اتفاقا چند روز پیش انیمیشن گربه چکمه پوش دیدیم با دخترم و کلی لذت بردیم

    جالبه با دیدن سگِ داستان ، دخترم سریع گفت مامان این سگِ شبیه تو ِ ، و من خوشحال شدم که دارم درست به قوانین عمل میکنم

    خدای مهربون خودش حمایتم کنه که در مسیر بمونم و با قدرت ادامه بدم

    خدایا لحظه یی ما رو به حال خودمون رها نکن

    استاد پریشب ی خواب دیدم خیلی جالب بود

    خواب دیدم تو صف خیلی طولانی ایستادم که از پله هایی تنگ و طولانی بالا برم چون تنها راه عبور این پله ها بود و با دوستم تو دفتر خونه قرار داشتم که قرار بود عقد کنیم ، بعد که من صفِ طولانی و دیدم با دوستم تماس گرفتم بهش گفتم خیلی صف طولانیه من تا شب هم نمیرسم ، اونم گفت اشکال نداره من منتظرت میمونم ( این دوستم که تو خواب دیدمش ،خیلی آدم جدی و بی حوصله یی که اصلا این حرف‌ها ازش بعیدِ ) تلفن و که قطع کردم چشمم به ی در افتاد که وقتی بازش کردم و ازش عبور کردم تمام اون مسیر طولانی و سخت و شلوغ رو در یک لحظه طی کردم و ی خانوم اون ور در بود که با تعجب بهش گفتم چرا این آدم ها تو صف هستن چرا هیچکی از اینجا نیومده ؟!!!!!!!! اون خانومه گفت ، حالا که تو اومدی کاری به بقیه نداشته باش هر کی در و پیدا کنه میاد خودش !!!

    از خواب پریدم ، کُلِ دیروز تو فکر اون در بودم ؟؟؟!!

    منظور اون در چی بود ؟ چی چیزی که میتونه من و هدایت کنه به مسیری آسان ، راحت ، نزدیک ؟؟؟؟

    تنها پاسخی که پیدا کردم فقط توحید بود

    اون دوستم هم نماد این بود که خدا بهم گفت غیر ممکن رو برات ممکن میکنم طوری که باورت نشه

    دیشب داشتم به این فکر میکردم چرا جلسه آخر دوره ها ، بعد از اینکه تمام راه کارها رو توضیح میدین و تمرین داره و با تکنیک ها و تمرین ها باید بشناسیم خودمون رو و هر روز بهبود بدیم و خلق کنیم

    اما جلسه آخر شما فقط از تجسم کردن ِ لحظه پایانی حرف میزنید ؟؟؟؟؟

    لحظه پایانی چیه ؟؟؟؟

    کی میتونه لحظه ی پایانی و تجسم کنه ؟؟؟؟

    کسی که ایمان به غیب داره

    کسی که یقین داره تنها راه وصل شدن به خداوند احساسِ خوبشه

    کسی به خدا اعتماد داره که تنها قدرت نامحدود جهان اوست

    وقتی لحظه خلق خواسته مون و تجسم میکنیم داریم این فرکانس و میفرستیم که خدایا من نمیدونم خودت بهم بده ، داریم با زبانِ فرکانس ایمان به ربوبیت ِ خداوند رو فریاد میزنیم

    خب بیام سراغ فایل

    انصافا منم تو بهشت دارم زندگی میکنم

    سالهاست که حواسم به نظافت بوده و خداروشکر طبقِ قوانین هدایت شدم به تمیزی و زیبایی

    چقدر منظره کنار جاده زیباست ، چه رنگی خدای من

    این آفرین هایی که استاد نثار ِ همسر جان میکنی روح من و جلا میده و البته این آفرین ها رو اول مریم جون به خودش با عشق تقدیم کرده و الان از زبانِ شوهرِ مهربونش میشنوه

    آخ استاد منم خیلی کوه و دوست دارم و هلند مثل فلوریدا مسطحِ و کوه نداره

    اما تا دلتون بخواد جنگل های زیبا و وسیع داره

    تا دلتون بخواد دریاچه و رودخانه و ساحل های زیبا داره

    تا دلتون بخواد گل های بینظیر و منحصر بفرد داره

    پس طبق ِ قانون من اگه به کوه توجه کنم هدایت میشم به کوه و لذت بردن از کوه

    نوش جونتون این کوه و عظمت و زیبایی

    این مجسمه مردِ کوه نورد من و یاد فرهاد و کوهِ بیستون انداخت

    یادش بخیر تو سن 18 سالگی ی شب زیر کتیبه بیستون خوابیدم و صبح با صدای مامورین محیط زیست بیدار شدم که گفتن خوابیدن اینجا ممنوعه …

    چه جالب تو این سفر خیلی از سرخ پوست ها صحبت شد !!! منم عاشق زندگیشون هستم

    اوایل که یوگا رو شروع کرده بودم با آهنگِ سرخ پوست ها مدیتیشن میکردم و از همون موقع دلم میخواست تجربه زندگی در قبایلِ سرخپوستی و داشته باشم و مطمئنم که این فیلم ها نشانه یی برای من که قرار ِ به زودی این خواسته مو تجربه کنم

    خدایا سپاسگزارتم

    چه جالب ساختمون ویزیتور سنتر حالتِ گردِ

    اتفاقا چند روز پیش تو مزرعه گل های آفتابگردون بودم ، زیباییش بینظیره

    انگار همه گلها داشتن با من حرف میزدن تازه ی عالمه لک لک هم بود

    استاد جونم هزار ماشالا به این کتف و دست های قوی شما

    من خیلی ورزش میکنم و بدن قوی دارم اما شنا رفتن برام سخته و وقتی میبینم کسی شنا میره اونم با تعداد بالا واقعا لذت میبرم و ذوق میکنم

    البته من پاهای خیلی قوی دارم و ورزش های پا و خیلی راحت تر انجام میدم

    شما رو هم که دیدم کلی ذوق کردم و اینقدر تحسینتون کردم که دخترم حسودیش شد گفت منم میتونم بعد با شما شروع کرد به شنا زدن ……

    خدا بهتون قدرت و توانایی روز افزون بده

    استاد عاشقِ این احترامی هستم که برای مهربانو قائل هستین

    عزیزم سپاسگزارم که در و باز کردی و آسون کردی مریم جون و برای آسونی ها تا راحت تر فیلم برداری کنه

    همیشه دوستی سرخپوست ها با طبیعت تحسین میکردم و میکنم

    چقدر موهاشون مشکی و نازه، چه بدن های عضلانی و فوق العاده یی دارن

    دقیقا خداوند این و میدونسته که فرشته ها ازش بی خبر بودن که انسان قدرت خلق کردن داره اونم با قدرت ذهن

    فکر تنها چیزی که انسان و از دیگر موجودات متمایز میکنه

    انسان‌ها فکر میکنن و خلق میکنن

    فکر میکنن و گسترش میدن

    الله نور و سماوات و الارض

    و خداوند پاسخ میده به افکار ما

    به به چه هدیه های نابی

    چه حالی ببرن دوست‌های شما

    مبارکشون باشه

    چه دوست ِ مهربونی هستین شما که برای دوست‌هاتون هدیه میخرین

    همش سود و سود

    هم هدیه میدین و احساسِ خوب و منتشر میکنین

    هم به گسترش پارک کمک میکنید

    هم انفاق کردین

    هم خودتون لذت بردین از فرکانسِ خرید کردن

    خداروشکر

    چه برقی داره چشمهات مریم جون ، چه لبخند شیرینی

    واقعا آشنایی ربطی به نزدیکی جسم نداره

    من با شما دوستم در بُعد روح

    من هم good هستم خداروشکر

    وای این تونل ها من و یاد تونل کندوان میندازه

    اینم نماد مسخر بودنِ جهانِ

    تو دلِ کوه انسان داره حرکت میکنه

    خدایا شکرت

    عجب جاده ی باصفایی

    چه لذتی داره که تو پشتِ پیچ و نمیبینی و نمیدونی اونطرف چه چیزی در انتظارته

    اما چون به جاده و راه اعتماد داری حرکت میکنی

    اتفاقا اینجا هم همینطورِ

    هرجایی که میری وقتی سوالی میپرسی با عشق پاسخگو هستن و ی جورایی با نحوه ی برخوردشون احساس ارزشمندی به مخاطب میدن

    هربار تو جاده در حرکت هستیم قلبم آب میشه

    چه موزه ی زیبایی

    خدایا شکرت که منم این موزه ی زیبا رو دیدم و لذت بردم

    کَذَٰلِکَ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ ۚ وَقَدْ آتَیْنَاکَ مِنْ لَدُنَّا ذِکْرًا

    خداوند داستان گذشتگان و برای یادآوری و آموزش به ما تعریف کرده

    تکامل

    وقتی به زندگی گذشتگان توجه میکنیم و روند حرکت شون و میبینم که بر اثر ِ تکامل چقدر پیشرفت کردن

    وقتی به داستانِ

    موسی، نوح ، ابراهیم ، محمد ، زکریا ، نمرود ، فرعون ، سلیمان ،داوود ، یعقوب

    در قرآن توجه میکنیم

    که همشون با تسلیم بودن با یکتا پرستی با سپاسگزاری به نعمت ها رسیدن

    و با کفر و شِرک نابود شدن

    وقتی به نازیبایی ها توجه کردن و غر زدن مثل یونس گرفتار شکم ماهی شدن

    وقتی وابسته شدن مثل یعقوب ، کور شدن

    وقتی نگاهشون به فرعون و هم سلولی شون بوده مثل یوسف گرفتار زندان شدن و از یاد ها فراموش

    اما زمانیکه مثل سلیمان و داوود سپاسگزار بودن تمام ذراتِ جهان در خدمتشون بودن

    وقتی مثل یونس توبه کردن ، نجات پیدا کردن

    وقتی تسلیم شدن و فقیر بودن به آنچه خداوند براشون رقم زده به پیامبری رسیدن

    الهی و ربی من لی غیرک

    خداوندا تنها تو را دارم و تنها روی تو حساب میکنم

    ای صاحب ِ آسمان‌ها و زمین

    ای خدایی که در تاریکی رحم ِ مادرم هدایتم کردی

    بهم چشم دادی ، گوش دادی ، قلب دادی

    خدایا من نمیدونم خودت به بهشت هدایتم کن

    خداجونم خودت میدونی که با تک تک سلول هام عاشقتم

    نشود فاش‌ِ کسی آنچه میانِ من و توست

    پاسخم ده به زبانی که میانِ من و توست

    مریم جون این روند حل مسائل و رشد کردن انسان ها رو روندِ زمان و تکامل واقعا همیشه قابلِ تفکر ِ

    برای همینه که خداوند بارها و بارها در قرآن گفته و این آیات برای کسانی است که تفکر میکنن

    چون با دیدنِ تاریخ ِ گذشتگان ، درستی و دقتِ قوانین خداوند برامون واضحتر میشه البته اگه در دل‌هامون مرض نباشه و به دنبال حاشیه نباشیم

    عجب منظره ناب و فوق العاده یی ، چه تخته سنگِ عظیم و باشکوهی

    چقدر منظره اش خاص و با شکوهِ

    چقدر انسان کوچیکه در برابرِ عظمت ِ این جهان

    و چقدر انسان قدرتمندِ که این عظمت و به تسخیر خودش درآورده !!!!!!

    و این نماد 2 قطبی بودنِ جهانِ مادیه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 66 رای:
    • -
      زهرا حسینی قورتانی گفته:
      مدت عضویت: 897 روز

      سلام سارای عزیزم

      سلام از استان اصفهان شهر زیبای نایین به شما سارای گلم در هلند ،چقدر قلب هامون به هم نزدیک حتی اگر فاصله های فیزیکی مون زیاد باش ،

      بسیار لذت بردم از کلام الله که استفاده کرده بودی از تحسین کردنت از نگاه توحیدی که می‌خواهی بیشتر تمرکز کنی

      هرموقع کامنتی میذارید با لذت نوشته های زیبای شما را می‌خوانم و تحسین میکنم

      خیلی دوست دارم امیدوارم در این مسیر رشد زیبایی ها و عشق و ثروت و سلامتی فراوانی دریافت کنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        سارا مرادی همت گفته:
        مدت عضویت: 1068 روز

        بنام خدای مهربونم

        سلام به روی ماهت زهرا جونم

        عزیزم از کامنت پر مهرت سپاسگزارم

        چه دعای قشنگی برام کردی

        خدایا شکرت بابت این دوست‌های بینظیر

        به به اصفهان

        من خیلی خاطره از اصفهان دارم

        ساعتها تو مسجد شیخ لطف الله نشستم و لذت بردم

        عزیزم منم دوستت دارم

        دقیقا نزدیکی به فرکانس ِ

        خداروشکر که کامنت های من احساس ِ خوبی بهت میده عزیزم

        خدایا سپاسگزارتم

        ایشالا آسون بشی برای آسونی ها

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    صحرا دختر طبیعت گفته:
    مدت عضویت: 2689 روز

    به نام خدای زیبایی ها

    خدای فراوانی فراوانی فراوانی ها

    سلام به استاد و مریم عزیزم و همسفرهای زیبا اندیشم

    قسمت 199 سفر به دور آمریکا

    Welcome to MESA VERDE National park

    خدای خوبم مرا هدایت کن تا بنویسم آنچه را که با ظرف وجودم دریافت میکنم ، چون طبیعت به طرز عجیبی مرا بینا تر ، شنوا تر و آگاه ترم می‌کنه به خودم و محیط اطرافم…

    وقتی شروع فایل با ی سلام و احوالپرسی گرم مریم جان و لبخند استاد در دل طبیعتی سرسبز و کوه های زیبا شروع می‌شود

    منم در پاسخ میگویم علیک سلام با عشق فراوان فراوان ( ی عالمه قلب سبز )صدای مرا از روی صندلی پارک ، که روبرویم آب نمایی است که تا چند دقیقه دیگر صدایش گوش هایت را نوازش می‌دهد و اطرافش پر از درختان سرسبز و تک و توک آدمایی که در حال ورزش کردن هستند به چشم می خورد و من در نقطه ای هستم که خداوند هدایتم کرد تا طلوع زیبای خورشید از پشت کاج های سرسبز به تماشا بنشینم…

    در شروع کامنت در خانه بودم ولی یک حس زیبای درونی مرا کشاند به اینجایی که هستم.

    حالا که صحبت به اینجا رسید دوست دارم یک موضوعی رو بگم ، صحرا نامی است که به خاطر علاقه بسیار بسیار بسیار درونی ام و کاملا هدایتی برایم انتخاب شد و با نامی که پدر و مادرم (زهرا ) انتخاب کرده بودند ، فرسنگ ها فاصله دارد…

    این انتخاب برمیگرده به سالهای خیلی قبل تر که من کوهنوردی رو شروع کرده بودم ، اون تجربه طبیعت گردی ها ، برای من صرفا ی برنامه آخر هفته نبود ، در شروع ساعت های متمادی در کوهستان با خودم و خدایم راه پیمایی میکردم و با خدای درونم صحبت میکردم ،من برای رفتن به دل طبیعت ، مانند افرادی که باشگاه می‌روند 3روز در هفته برنامه ریزی کرده بودم و تمایلی نداشتم با گروه باشم ، بدون آنکه به قانون خداوند و نیروی هدایتش آگاه باشم…

    آرامش و زیبایی طبیعت مرا جسورتر ، بی باک تر و آرام آرام و مرا به درون خودم وصل میکرد و من آگاهانه و با آرامش به دور از تعصبات مذهبی ، تولد دوباره ی خودم رو جشن می‌گرفتم…

    نه به خاطر خود کلمه ، بلکه اون شناختی بود که من از خودم و خدای درونم داشتم به دست می آوردم…

    جشنی که آن موقع نمی‌دانستم ولی پر بود از معنویت و صلح با طبیعت و خدای درونم…

    در نیایش های همیشگی ام همیشه و همیشه میگفتم

    إِیّاکَ نَعبُدُ وَإِیّاکَ نَستَعینُ

    خدای خوبم تنها تو را می‌پرستیم؛ و تنها از تو یاری می‌جوییم

    اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ: ما را به راه راست هدایت فرما!

    صِراطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ:

    خدای خوبم منو هدایت کن به راه درست ، مسیر درست به آدمای درست

    خدای خوبم شکر شکر شکر که همیشه همیشه همراه همیشگی من بودی و هستی و خواهی بود…

    چقدر خوبه که برنامه‌هایی هست که افراد از جاهای مختلف تجربه های خودشون رو به اشتراک می‌گذارند و تو خیلی راحت و آسون هدایت میشی به جایی که دوست داری ، جالبتر آنکه هر چه ماجرا جوتر باشی جهان هم اسباب و لوازمش رو فراهم میکند.

    وقتی شعارشان آنست که ما جای مورد نظر رو تمیز تر از روز اول تحویل تان میدهیم ، حس و حالت رو‌ خوب می‌کند برای زیبا رفتار کردن و زیبا اندیشیدن بیشتر و بیشتر

    چقدر خوبه که قبل از هر إسْتِیْت پارک ، ی ویزیتور سنتر وجود داره ، جایی که نماد فراوانی و فراوانی و فراوانی است و ستاره قطبی میشود برای رفتن به دل زیبایی ها و نعمت های بی نهایت خداوند

    چه جالب که شما از افرادی که کار می‌کنند زودتر رسیدید و در اون طبیعت زیبا ی ورزشکی انجام دادید.

    آفرین به شما و این تعهدتون به دوره ی سلامتی

    وای خدای چقدر زیبا بود ورودی نشنال پارک ، نشانی از افراد سرخپوست بود که کمک کرده بودند این فضای زیبا درست بشه.

    مجسمه های داخل ویزیتور سنتر ، به حدی طبیعی بودن که باعث می‌شد سطحی از کنارشون عبور نکنی ، اون خانومِ روی صخره یا اون خانوم پیاله به دست یا اون آقا که آرامش درونی اش رو میتونستی دریافت کنی …

    چقدر زیباست این نگاه و لنز دوربین زیبا اندیش مریم جان همه چیز را به ما نشان می‌دهد ، حتی اون تک گل زرد رنگ

    چقدر خوبه که شما با رفتن به هر فضای زیبایی یک خاطره خوب رو برای خودتون ثبت میکنید ، مانند اون گردنبند های زیبا که مهره‌هایش از سفال های آن منطقه بود…

    چقدر زیبا بود در حال عبور از جاده ای کوهستانی سرسبز باشی و به رفتار زیبای افرادی گوش می‌دهی که با عشق پاسخگوی سوالات افراد هستند و بعد یک دفعه با ی آسمون آبی و اون ابرهای پفکی زیبا روبرو میشوی ، منظورم دقیقه 16.08 ثانیه ست ، چندین بار فقط همین لحظه رو دیدم و دیدم و دیدم…

    خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت که در مدار دیدن زیبایی بینهایت این جهان پهناورت هستم.

    چقدر زیباست اون جمله که ذات آدم خلاقِ و ما با قدرت سازندگی به دنیا آمدیم که میتونیم با رعایت قانون تکامل ، زندگی خود را بهبود ببخشیم …

    این همان درس همیشگی استاد جانم هست که با دیدن سفرنامه ها بهتر میتونم درک شون کنم….

    صحرا سال 98 و سفر با RV کجا ؟؟؟

    صحرت سال 402 و سفر با تراک کمپر کجا ؟؟؟

    خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت

    خدای خوبم مرا به اندازه ی پلک زدن به خودم وا نگذار

    چقدر خوبه که ما در این مسیر توحیدی هستیم که هر روز نگاه مون عمیق تر ، زیبا تر و توحیدی تر میشه و با توجه به ظرف مون آگاهی دریافت میکنم و صحرا دارد یاد میگیرد که با قدم های مورچه ای اما مستمر از این مسیر زیبا لذت ببرد

    خدای خوبم شکر شکر شکر شکر شکر شکر شکر برای هدایت های همیشگی ات

    این معماری زیبا مرا یاد خانه های ماسوله انداخت که پشت بام هر خانه ، حیاط خانه ی دیگریست و روند تکاملی و رو به بهبود سرخپوست ها با این نگاه که چطور از این بهتر ، چطور ازین ساده تر ، به ما یادآور میشه روند پیشرفت از جوامع ابتدایی شروع شده و به این لحظه کنونی ما رسیده که شاهد رشد بشر در همه ابعاد هستیم

    این پروسه شبیه رشد تکاملی تک تک ماست که فارغ از هر گذشته ای در این سایت دور هم جمع شده ایم و با زبان ساده استاد در مدار دریافت آگاهی های الهی هستیم و صد البته شاهد رشد خودمون و دوستان هم فرکانسی مون می‌باشیم.

    اوه بچه ها خورشید چقدر زود مسیرش رو طی کرد داره به

    وسط آسمون می‌رسه و مدتی است که فواره ها در حال رقصیدن هستند و چه هدایت زیبایی ، چه آهنگ قشنگی در پخش شد ( صحرا با چشمانی که ذوقش رو داره نشون میده)

    بزن بریم…. آماده آید ، می‌دونم که پایه هستید

    بزن بریم…

    دوست تون دارم ی عالمه

    هر چی بگم بازم کمه

    بماند یک ردپا در 31 أمُرداد 1402

    ساعت 7.45 دقیقه صبح به وقت ایران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 70 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 828 روز

      بنام خالق زیبایی ها

      سلام و درود بر صحرای بی نهایت

      بی نهایت از همه چیز ،

      نمیدونم کدوم دوست رو تحسین کنم،

      همه از هم بهترید”

      و بی نظیر تر”

      امید وارم حالتون عالی و متعالی باشه ”

      واقعا بی نظیر بود کامنتت.

      صحرا جان ، اگر بخوام ازت تشکر کنم . جمله ندارم در وصف این قلمت بگم.

      با تمام وجودم ازت تشکر میکنم.

      که ما رو بیناتر کردی

      شنوا تر کردی

      آگاه تر کردی.

      خداوند ، خیر دنیا و آخرت رو بهت بده ،

      سلامتی و مهر

      ثروت ،

      محبت ،

      آسایش روح

      تقدیر بلند

      لبخند قشنگ

      در یک کلام

      هر چه لطف خداست رو برات آرزو میکنم .

      ای فرشته نازنین

      معمار زندگیت باشی انشاءالله

      دقیقه و ساعت های زندگیت به کامت باشه .

      و به شادی بگذره ”

      لحظه هات با عشق و خوشبختی .

      در پناه رب العالمین باشی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        صحرا دختر طبیعت گفته:
        مدت عضویت: 2689 روز

        سلام به دوست توحیدی خوبم

        دوست خوش انرژی و زیبا اندیشم

        الهی که حال دلت خوبِ خوبِ خوب باشه

        ممنون که برایم وقت گذاشتی و آنقدر زیبا و الهی نوشتی که نشان از قلب صاف و نورانی خودت هست ، نشان از صلح درون خودت هست .

        خیلی خوشحالم برای حضورت ارزشمندت و هدایت الهی ات به این فضای توحیدی ، خیلی خیلی خوش آمدی

        عزیز دل ، تعداد روزهایت منو خیلی خیلی تحت تاثیر قرار داد و صمیمانه و از ته دل ( ی عالمه قلب سبز) تحسینت میکنم برای اینکه کنارمون هستی

        آگاهانه شما رو تحسین و تحسین و تحسین و آگاهانه نجوا ها رو در نطفه خفه میکنم چرا که تلاش می‌کنه که از تعداد روزهایم ، احساس مرا بد کنه ؛ اما من همان کودک نوپایی هستم که داره با تکیه بر دیوار ، میخواد مستقل راه رفتن رو یاد میگیره تا بتونه آرام آرام با قدم های مورچه ایش در این مسیر توحیدی قدم بردارد.

        دوست خوبم این انرژی خوب و لایتناهی رو از روی همان صندلی روبروی فواره های رقصان و خورشید وسط آسمان که نورش رو بر روی صورت می‌تاباند ، که همه همه با هدایت الله بوده و هست و خواهد بود دریافت می‌کنید.

        الهی که همیشه در مسیر توحیدی و فراوانی نعمت و ثروت ، شادی و لذت و آرامش باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          سید عظیم بساطیان گفته:
          مدت عضویت: 828 روز

          بنام خداوند مینو سر شت.

          سلام مجدد به صحرای توحیدی و ثروتمند

          ازتون سپاسگزارم که برام نوشتی ،

          حال دل شما هم عالی

          و متعالی .

          بی نهایت لذت بردم .

          نور به قلب نازنینت بباره.

          شما

          گنج، ارزشمندی هستی که تمومی نداره،

          اندازه ی اون حس

          قشنگت

          دوست دارم. و عاشقتم

          سایتونم برقرار

          خدا رو شاکرم، برای وجود شما ،

          خواهر و جواهر نازنینم.

          شما رو به خداوند منان می سپارم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2987 روز

      سلام به صحرای زیبا ودوست داشتنی وپرانرژی

      چقدر تحسینت کردم بخاطر این تغیر شخصیتت

      تحسینت کردم بخاطر جسارت وشجاعتی که حتی قبل از آگاهی با قانون داشتی

      صحرا چه اسم قشنگی ، صحرا نماد پاکی ،نماد شجاعت ،نماد صبر ،نماد قدرت وچه زیبا به اسمی که برازنده شخصیتت هست هدایت شدی

      صحرای عزیزم با تمام وجودم سپاسگزار حضورتم که با رد پای قشنگی که گذاشتی منو غرق لذت کردی عزیزم این انرژی واین حال خوب را به خودت وزندگی زیبات بر میگردونم

      دوستت دارم زیبای من

      میبوسمت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        صحرا دختر طبیعت گفته:
        مدت عضویت: 2689 روز

        سلام به فهیمه ی عزیزم ، دوست خوب توحیدی و خوش انرژی خوبم

        الهی که حال دلت خوبِ خوبِ خوب باشه

        صدای مرا ، انرژی مرا از روی صندلی پارک که روبرویم فواره ها در حال رقصیدن و خورشید وسط آسمونِ که نورش روی صورت می‌تابد می‌شنوی

        خیلی خیلی ممنونم که برایم وقت گذاشتی ( ی عالمه قلب سبز )

        ممنونم برای حضور ارزشمندت در این مسیر توحیدی

        فهیمه جان ما چقدر چقدر چقدر خوشبختم….

        ما به چه ثروت عظیم بی نهایتی دسترسی داریم…

        خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت برای داشتن این سایت توحیدی و داشتن استاد عزیزم و مریم جانم….

        چقدر خوبه که از بدنه جامعه جدا هستیم و در این فضای الهی دور هم جمع می‌شویم و از خدای درونی مان ، همان انرژی منبع ، همان خدای سیستمی که جهان با این شکوه و عظمت رو اداره می‌کند صحبت میکنیم

        شکر شکر شکر شکر شکر برای حضور ارزشمندت در این جهان زیبای هستی

        الهی که همیشه در مسیر توحیدی و فراوانی نعمت و ثروت ، شادی و لذت و آرامش باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      رسول خانکی گفته:
      مدت عضویت: 1133 روز

      سلام به خانم صحرای عزیز

      سپاس از کامنت ارزشمندتان و پر از شور و نشاط احساس و تصویر و نکات مثبت و زیبا

      من خودم چون کوه نورد هستم ،همیشه توی هر طبیعت گردی و کوه نوردی خانمهای کوه نورد را تحسین میکنم.

      همون اول که کامنتهای شمارا خوندم و عکس پروفایلتون را دیدم ،تحسینتون کردم.

      واقعا حسی که توی کوه نوردی دارم و داشتم توهیچ جایی تجربه نکردم.

      براتون شادمانی و سلامتی و ثروت را آرزو میکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        صحرا دختر طبیعت گفته:
        مدت عضویت: 2689 روز

        سلام به دوست توحیدی زیبا اندیشم

        دوست طبیعت گرد زیبابینم

        الهی که حال دلت خوبِ خوبِ خوب باشه

        ممنون که برایم وقت گذاشتید

        آقای خانکی عزیز ، همیشه ردپای شما رو در سایت می‌دیدم و انعکاس انرژی خوبتون هم به دختر طبیعت می‌رسید.

        سپاس برای وجود ارزشمند تون در این جهان زیبای هستی و این مسیر توحیدی

        میبینی این طبیعت چقدر زیباست…

        میبینی این طبیعت چقدر باعث رشد مون شده…

        میبینی این طبیعت ، چقدر آگاه مون کرده….

        میبینی جنس تجربیات طبیعت بوی ناب الهی می‌دهد

        خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت

        برای هدایت های الهی همیشگی ات

        کوهستان مظهره قدرت خداوند

        چه عکس پروفایل زیبایی رو برای خودتان انتخاب کردید ، شکر گذاری در اوج ارتفاعات

        من خیلی وقته کوهنوردی نکردم ولی تلاش کردم با طبیعت گردی و کوه پیمایی های کوتاه اتصال خود را به طبیعت داشته باشم.

        الهی که همیشه در مسیر توحیدی و فراوانی نعمت و شادی و لذت و آرامش باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1958 روز

      به نام خالق زیبایی ها

      سلام صحرای جان

      دختر طبیعت

      امیدوارم که حال دلت عالی باشه

      خیلی جالب هست که دقیقا کامنت شما رو دارم توی همون ساعت با اختلاف جزیی روی یک نیمکت نشسته در پارکی و از زیبایی های اطرافم دارم لذت میبرم خوندم

      و چقدر این فرکانس شما نزدیک هست به من

      خدایا شکرت

      خدایا شکرت

      وقتی ک کامنتت رو میخوندم و از تنهایی هایی که رفته بودی کوه نوشته بودی یاد خودم افتادم

      من هم خیلی وقت ها تنهایی میرفتم کوه و از این تنهایی لذت میکردم که در برابر رب العالمین هستم و چقدر باهاش عشق بازی میکردم و کلی هم لذت می‌بردم

      وااای خدای من چه خاطرات شیرینی رو برام زنده کردی

      این خاطرات مال 4 ماه پیش هست و زیاد دور نیست اما چند وقتی هست که بنا به دلایلی نشده که کوه درست و حسابی برم و کامنت شما نشانه بود برای من که باید برم و دوباره شروع کنم

      به امید الله

      ممنونم ازت صحرا جان

      موفق و شاد باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        صحرا دختر طبیعت گفته:
        مدت عضویت: 2689 روز

        سلام به دوست توحیدی زیبا اندیشم

        الهی که همیشه حال دلت خوبِ خوبِ خوب باشه

        ممنون برای پاسخ ارزشمندت و زمان ارزشمندت رو برایم گذاشتی

        چقدر این همزمانی ها قابل تأمل هست…

        چقدر این نشانه ها زیباست که باعث میشه ما رو به خدای درون مون نزدیک و نزدیک تر می‌کنه.

        چقدر خوب که اهل کوه طبیعت هستی دوست خوش فرکانسم

        میبینی چقدر خداوند ساده و روان با ما سخن می‌گوید و هر کدوم از ما به اندازه ی ظرف مان آگاهی دریافت می‌کنیم.

        چقدر زیبا این اتفاقات به ظاهر کوچک ولی پر از درس هستند که در روی صندلی مشغول خواندن کامنت با ی اختلاف حزیی ، احساس کردم شما چند صندلی بالابر از من هستید خخخخخ

        امروز خداوند مرا برای دیدن طلوع خورشید بیدارم کرد و من با آرامش بیشتری از دیروز ، حتی قبل بالا اومدن خورشید از پشت اون کاج های بلند و تا زمانی که خورشید به وسط آسمون اومد روی نیمکت کامنت ها رو خوندم و پاسخگوی دوستان عزیزم بودم و اصلا متوجه زمان نشدم…

        و بعد….

        دیدی اون فواره های کوچیک رو چمن رو که می‌چرخد ، و با چرخشش رد پای رنگین کمون هم چشمانت رو نوازش می‌دهد…

        بله بله درست حدس زدید دختر طبیعت هم کفش و جوراب و مانتو شالش رو برداشت و پا روی چمن گذاشت و لذت آب بازی رو به خودش هدیه داد…

        پاسخم دارد طولانی می‌شود ولی دوست دارم این ردپا رو بگذارم برای مسیری که داخلش هستم…

        دیروز در پاسخ کامنت عادله جان در یکی از دوستان ، خیلی خیلی زیبا خداوند رو توصیف کرد و برای من تلنگری شد تا عمیق تر از قبل به اطرافم نگاه کنم و به قول خانم شایسته تیزبین تر بشم برای دریافت نشونه ها…

        گویی دیروز بهتر متوجه سخن خداوند شدم ، به زبان ایده های کاری و ارتباطش با ی عالمه کتاب فوق العاده ،( دعاهای زمینی پدربزرگ ، لاک پشت پیر ، خیال کن ، برادر عقاب ، خواهر آسمان و…) ، یا خانومی مهربانی که در اتوبوس کنارم نشست و دست و شانه هایش را عاشقانه در اختیارم گذاشت و حواسش به من بود تا خواب راحتی داشته باشم و مدام تکرار می‌کرد راحت بخواب ( دختر طبیعت سحر خیز ، خوش خواب هم هست ) ، باورت میشه گویی سرم روی شانه های خداوند بود و فقط بغضی در گلویم میخواست بترکد و اصلا خوایم از سرم پرید یا شیطنت های بچه ی برادرم که مرا به عمه شاد و پرانرژی میشناسید و….

        اعتبار همه اینا فقط و فقط به خداوند برمیگرده

        خدا جونم دوست دارم ، مرسی که کنام هستی و همیشه از من حمایت و حفاظت می‌کنی ،

        ممنونم یار همیشگی ام

        راستی جواد عزیز ، داستان هدایتت را خواندم و چقدر تحسینت کردم برای همه جسارت هایت ، کنترل ذهن هایت ، درکت از نشانه ها و هدایت به شغل مورد علاقه ات

        وای کار نجاری ( صحرا با چشمانی ستاره ای و قلبی )

        آخه کار نجاری رو من دوست دارم و همیشه آگاهانه در مسیرم که کارگاهی باشد ، قدم هایم رو کند میکنم تا بوی اون فضا رو با تمام وجودم استشمام کنم….

        دوست خوبم الهی که همیشه در مسیر توحیدی و فراوانی نعمت و ثروت ، شادی و لذت و آرامش باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2241 روز

      سلام و درود به صحرا خانم عزیز

      دوست عزیز هم مدار من

      چقدر چقدر زیبا می نویسی شما و چقدر خوب تمرکزت روی زیبایی هاست

      چقدر کیف کردم که گفتی اول صبح رفتی توی پارک جلوی آب نما نشستی و داری دیدگاه می نویسی

      کلاً دیدگاه های شما یه حس خیلی خوبی مثل اینکه یه کودک هفت هشت ساله داره برایم صحبت می کنه بهم میده

      البته شخصیت و منش شما واقعاً تحسین برانگیزه و کاملاً پخته و درست رفتار می کنید

      ولی

      مدل حرف زدنتون و صحبت کردن هاتون از زیبایی ها دقیقاً من رو یاد کودک ها می اندازه

      یعنی همون عشق بازی با خدا همون صداقت و همون شفافیت همون احساس صلح درونی رو که من از خواهر زاده هام که 12 و 4 سالشونه (ستایش و حلما، کاشکی میشد عکسشونو اینجا برای شما بگذارم:) ) دریافت می کنم، همون احساس رو از دل نوشته های شما هم دریافت می کنم

      صحرا جان دوست عزیزم شخصیت شما این صلح درونیت این رفاقتت با خدا این طبیعت گردیت بی نهایت برای من تحسین بر انگیزه

      و

      واقعاً خداوند رو شاکرم که از دیدگاه های شما بهرمند میشم و چیز یاد میگیرم

      امروز صبح بعد از بیدار شدن

      اومدم تو سایت اول اون پاسخ زیبایی که در قسمت 196 نوشته بودی رو خواندم

      بعدش هم حسم هدایتم کرد اومدم این دیدگاه رو خواندم

      یه جورایی این دیدگاه خواندن ها شد ستاره‌ی قطبی من

      خدایااااا شکرت خدایا شکرت به خاطر این اعضای خانواده صمیمی

      منم هم خیلی دوستتون دارم و به خدای آسمون ها و زمین می سپارمتون

      پایدار و ثروتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        صحرا دختر طبیعت گفته:
        مدت عضویت: 2689 روز

        سلام دوست توحیدی خوبم

        الهی که حال دلت خوبِ خوبِ خوب باشه

        ممنون پاسخ ارزشمندت

        ممنون برای حضور ارزشمندت در این جهان زیبای هستی و این سایت توحیدی

        بله همینطوره این دیدگاه نوشتن ها شده برای ما همان ستاره ی قطبیِ که با هدایت الله مهربان برایمان رخ می‌دهد…

        دیروز برای شوق نوشتن دیدگاهم در قسمت 199 هدایت شدم به جایی که توصیف کردم ولی امروز زودتر از بالا اومدن خورشید زیبا از پشت اون کاج های سبز ، کوچه ها رو با صدای زیبای پرندگان و با آرامش بیشتر از دیروز پیمودم ، تأکید میکنم آرامش بیشتر ، چون دیروز عجله ای در قدم هایم‌ بود تا زودتر به هر دو هدفم‌ برسم ولی امروز آگاهانه اندکی از آرامتر از دیروز بودم و اکنون در همان صندلی و خودنمایی فواره ها و تابش نور خورشید روی دست و پاهایم برایتان مینویسم.

        هر جایی که جریان آب و تابش نور و رویش گیاه در دل زمین و خاک و حس کردن بادی که دیده نمیشود ولی جریان دارد ، انرژی عمیقی به تک تک سلول های من نفوذ میکند.

        خدای خوبم خدای آسمان و زمین ، فرمانروای این جهان زیبا شکر شکر شکر شکر شکر که مرا به طبیعت هدایت کردی ، همان زمان هایی که گیج و منگ و در نادانی مطلق بودم با دُزی بالاتر از حال حاضرم ولی خودت ، خودِ خودِ خودِت منو به طبیعت هدایت کردی که باعث شدی خودت رو بشناسم…

        خدایا شکرت شکرت شکرت برای این آرامش درونم

        بله همینطوره من تلاش میکنم که زیبا بین تر باشم ، تلاش میکنم مانند یک کودک رها و آزادتر باشم ، و جنس شادی هایم مانند آنها باشد ، قبلا ناخودآگاه ولی اکنون آگاهانه سعی میکنم و از طرفی کارم با کودکان هست و به لطف الله مهربانی ها ، در این مسیر در حال رشد هستم .

        دوست خوبم الهی که همواره در مسیر توحیدی و فراوانی نعمت و ثروت ، شادی و لذت و آرامش باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1879 روز

    سلااام به عشقای من.

    درود به شما که در این سفر برای چندمین بار هست که دارید به تمیزی مناطقی که میرید اشاره میکنید و تحسین میکنید. این صحبتای شما ما رو هم بیشتر از قبل به سمت حفظ طبیعت سوق میده. سپاسگزارم.

    اقا جان دوست دارم راجب امروزم بنویسم .

    امروزم تا الان که شیش و نیم عصر هست خییییلی عالی بوده خدایا شکرت.

    صبح که بیدار شدم برا خودم با سیستمی که مال برادرمه اهنگ گذاشتم و رقصیدم و لذت بردم.

    بعد از اون مامانم قرار بود بره خونه خالم و من حسااابی خوشحال بودم که قراره یه تنهایی بسیار لذت بخشی رو با خودم داشته باشم.(عزت نفس)

    مادر عزیزم با لطف تمام گفت دوست داری ظهر چی بخوری گفتم سالاد الویه و رفت برام تمام وسایلشو خرید و بعد خودش رفت.( خدایا شمرا که به ما قدرت مالی دادی که هر انچه دلمون میکشه به راحتی بخریم)

    یه لباس بسیار زیبا تنم کردم و رفتم سراغ آشپزی.. عاشق اینم که وقتی تنهام آشپزی کنم… این دفعه سالاد الویه رو با یه رسپی جدید پختم و عاااااالی شده بود. میخواستم مزش مثل بیرون بشه و دقیقا عین بیرونی ها شده بود خدایا شکرت.

    یه مسئله ای درباره روابط یه چند روزی ذهنم و درگیر کرده بود و بشدت انرژیم و گرفته بود.. وسط آشپزی به یادش افتادم و دیدم حس بد اومد سراغم. گفتم فایده نداره من باید اینو حل کنم. رفتم قلم و دفتر اوردم و شروع کردم به نوشتن… یه حسی بهم گفت برو به فلان شخصی که میشناسی راجب این داستان بگو.

    این شخص درواقع یه دوست مجازیه غریبس که زیادن باهاش در ارتباط نیستم. دوست نداشتم این موضوع و با دوستای صمیمیم در میون بذارم که حالا هم از مسائلم بدونن هم بخوان دخالت کنن ولی این دوستم غریبه بود و انچنان هم باهاش در ارتباط نبودم.

    خلاصه ویس گرفتم 12 دیقه شد و وقتی که ویسا رو گرفتم و از تک تک افکار البته بهتره بگم نجوا های ذهنیم که گفتم انگار به خودم اومدم انگار همههه چیز برام واضح شد. و به خودم گفتم عههه ببین این افکار چیزایی بودن که تو قبلا میخندیدی به کسانی که این باورای پوسیده رو دارن حالا خودت داری بهش فکر میکنی و اقا خلااصه خخیلی خوب بود و به نتیجه و صلح نهایی رسیدم و حالمم عجیییب خوب شد.. یعنی یه باری از رو دوشم برداشته شد… دیگه حتی برام مهم نبود اون جواب ویسامو بده یا نده چون به نتیجه رسیده بودم. ایشون یه چیزایی گفت که گفتم خدایا دیدگاه این کجا دیدگاه من کجا! من چطور به روابط نگاه میکنم بدنه جامعه چطور. قدر روابط فوق العادم و بیشتر فهمیدم و سپاسگزاری کردم براش و خلاصه حالم عالی اندر عالی شد.. دقیقا دیروز از خداوند خواستم که هدایتم کنه این موضوعی که ذهنم و درگیر کرده برام حل بشه و واقعا سریع الجوابه ಥ‿ಥ

    چقدر خوبه که ما خدایی رو داریم که هیچ وقت تنهامون نمیذاره و تو تاریک ترین جای زندگیمون که فک میکنیم اتفاق خوبی نمیتونه بیفته وقتی بهش متوسل میشیم دستمونو میگیره…

    خلاصه بعد ار اون یه خواب خفنننن رفتم که بسیااار بهم چسبید.. واقعا راحت و عمیق خوابیدن یه نعمت بییییییی نهایت ارزشمند هست.. من تو یه برهه بیمار شده بودم و خوابیدن برام سخت بود. آرزوم بود برگردم به حالت قبلم ارزوم بود خواب خوبی داشته باشم و واااقعا قدرشو دونستم..

    بعد از خواب شاگردم اومد بهش درس بدم. به لطف خداوند مهربان یه کلااس بییی نظیری رو داشتم. هم خودم عالی توضیح دادم هم شاگردم درسش بهتر شده بود و حسابی لذت بردم. واقعا کار باارزشی دارم انجام میدم.(سواد یاد دادن به یه بزرگ سال (◔‿◔) و سپاسگزار خداوندم که به من فرصت تا بتونم همچین کار باارزشی رو بدون هیچ تجربه کاری انجام بدم و هم ثروت بسازم هم با تجربه تر بشم و هم یه ارزش ایجاد کنم)(پول دراوردن ربطی به سابقه کار داشتن نداره)

    بعد از این کامنت زیبا و هدایتی، قراره بریم خونه خاله.

    ایشون نذری برا ماه محرم دارن. خود من اعتقادی به عزاداری و روضه و این مسائل به هیچ عنوان ندارم و اینو کاملا یه شرک میبینم.

    قبلنا که تازه به اگاهی رسیده بودم خیلی دوری میکردم و حتی مسخره میکردم این افراد و خودم و بالاتر میدونستم اما به لطف خداوند الان تعصبی ندارم و فقط دارم میبینم که دنیا پر از تفاوت عقاید هست و ایشونم عقیده ای داره که من بهش اعتقاد ندارم اما دلیل بر بی احترامی یا مسخره کردن یا بحث کردن نداره. الانم قراره بریم خونشون و یه دیدار خیلی خوب با اقوام داشته باشیم و از کنار هم بودن لذت ببریم.(توجه میکنم به نکته مثبتش نه نکته ای که بنظرم شرک هست. این طوری هم روابطم بهتر هست و هم با توجه به نکات مثبت به اتفاقات و شرایط و افراد بهتر هدایت میشم.)

    خداروشکر میکنم.. الهی شکرت الهی شکرت العی شکرت..

    بله مریم خانوم انسان همیشه در حال رشده. بییشتر انسانها در حال رسد و بهتر شدن هستن. ایده ها بیشتر شده و پول ساختن هم راحت تر و بیشتر شده. و همیشه همه چیز در حال بهتر شدن هست.

    مثلا این اپلیکیشنی که جاهای رایگان برای اقامت و نشون میده یه نشونه هست که میگه اقااا ایده زیاده ها فرصت زیاده برای پول ساختن. دنیا هر روز داره خلاق تر و فراوان تر میشه از هممه لحاظ…

    ای جاااانم استاد و ببین بابا ماشالااااا چه قدرتی توی سن چهل و نمیدونم چند سالگی ماشالا به شما.. خیییلی از افراد تا به چهل میرسن میگن ما که دیگه پیر شدیم و این فکر باعث میشه خودشون از خیلی چیزا عقب بندازن… ماشالا به قدرت بدنیتون…

    شاید این یه نشونه برای منه که برم باشگاه ثبت نام کنم… از خداوند میخوام با نشونه های بیشتری هدایتم کنه.

    و مورد اخرم بگم.. قدرت زوم این ایفون لعنتی واافعا زبون من و به تحسبن وا میداره. ماشالا به این کیفیت.

    به امید خداوند تا چند ماه دیگه منم ایفون به دست میشم.. نمیکم ایفون 13 چون باید تکاملم و رعایت کنم. فعلا میخوام وارد مدار ایفون بشم. چون جالبه توی ایران خیلی از افراد میان میگن نه ایفون تو ایران خوب نیست نمیدونم گوشی گوشیه چه فرقی میکنه و.. که بنظر من این افکار بخاطر همون داستان گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه پیف پیف بو میده هست.. و البته خود آیفون داشتن هم یه مدار هست یه احساس لیاقتی میخواد. من خودم از افرادی بودم که تو ذهنم ایفون داشتن یه چیز دور بوود و میگفتم نه من سامسونگ دوست دارم. حالا پولشم داشتما اما فک میکردم ایفون فقط برای ادمای پولدار و خاصی هست نه برای من…. خداوند رو شاکرم که من و در مداری قرار داده که بتونم گوشی ایفون بخرم و از بهترین امکانات بعترین برند گوشی استفاده کنم.(سپاسگزاری قبل از رسیدن)

    خدایا شکرت برای استادم برای عزیزدلش برای همممه ی بچه های این سایت الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 80 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1461 روز

      سلام برفاطمه جان عزیزو دوست داشتنی این با صلح بودن امروزتو دوست دارم عزیزم امیدوارم همیشه با خودت در صلح باشی

      چیزی که توجه منو جلب کرد برات کامنت بزارم نگاهت به نذر خونه خالت بود عزیزم

      نگاه شما خیلی قشنگ بود واقعا لذت بردم از نگاهت

      من شب 9و10 محرم خواهر و داداش بزرگم نذر داشتن البته ماهم خودمون هرسال داشتیم اما امسال دیگه به دلایلی انجام نشد

      بعد من از اولش گفتم نمیام اقا چون جمع خانوادگیه و به جای اینکه عمل کنن به همون اموزه های امام حسین شروع به غیبت و قضاوت میکنن

      خلاصه بعدش به خاطر یه سری مسایل رفتم اما خیلی باخواهرم کلنجار رفتم که این شرک و این حرفا گاهی خواهرم ناراحت میشد دیدم اقا من که نمیتونم ایشون تغییر بدم این اعتفاد خودشو داره من خودم گفتم مهم نیست میرم اما یکم دوری میکنم از مباحثشون اگ غیبت و قضاوت بود اینم بگم خداراشکر هیج کدام از اینها بحثش نشد اما من قبلش خیلی بحث کرده بودم واقعا با خواهرم

      و الان که دیدگاه شما رو دیدم چقد راحت و قشنگ پذیرفتید و رفتید و گفتیدمن نمیتونم اونها رو تغییر بدم اما میرم برای دبدار اقوام و توجه میکنم به نکات مثبتشون و من نمیتونم به اونها بی احترامی‌کنم هرکسی اعتقادی داره

      افرین ب تو ببین نگاه تو جقد قشنگ‌بود عزبزم و لذت بردم انشالله منم ار این به بعد اینجوری عمل کنم هرچند کلا من باور میکنی حتی جمع خونوادگی خودمونم الان دوست ندارم و دوست دارم تنها باشم و رو خودم کار کنم یکم از این غیبت و قضاوت و بحث و اینها میترسم چون هنوز جز شخصبتم نشده ناخوداگاه گاهی انجام میدم منم البته خیلی خیلی کم شده

      حتی وقتی همه خواهر برادرها جمع میشن خونه ما اگ طولانی مدت وایسن مثلا چند روز عصبی میشم اصلا فقط دوست دارم تنها باشم

      انشالله که منم تکامل طی بشه و بتونم ناخوداگاه عمل کنم به این قوانین

      بازم سپاسگزارم ازت

      انشالله یه گوشی ایفون عالی میخری

      در پناه الله یکتا شاد و خوشبخت باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        فاطمه گندمکار گفته:
        مدت عضویت: 1879 روز

        سلام عزیزدلم.

        ممنونم از نگاه قشنگت..

        الان که برات مینویسم از نذری برگشتم. اولش که رفتیم و یه اقایی داشت صحبت میکرد من تمام حواسم و داده بودم به نینی دخترخالم و کلاا داشتم به اون توجه میکردم و گوش نمیکردم فقط یه جایی شنیدم اما دوباره خودم و سرگرم کردم که چیزی نشنوم.

        و خداوند عزیزم و ببین چطور من و هدایت کرده که توجهم به زیبایی باشه و اعراض کنم.

        دقیقا موقعی که میخواستن روضه بخونن و ادما گریه کنن و نمیدونم نوحه و اینا گوشی من زنگ خورد و من رفتم بیرون با تلفن صحبت کنم. بعد از تموم شدن صحبتم گفتم حالا چیکار کنم که تمرکزم نره رو این ماجرا.؟

        به یاری خداوند و الهامش به دوست عزیزم رنگ زدم و 20 دیقه توی کوچه با هم حرف زدیم تا وقتی مراسم تموم شد من برگشتم.

        خانمی رو دیدم تو کوچه که از همسایه ها بود و دم در خونش نشسته بود و با این عزاداری حس گرفته بود. نه تنها مسخرش نکردم بلکه دعوتش کردم بیاد تو خونه قبول نکرد و من اخر کار براش غذا بردم.

        خداروشکر میکنم برای این اروم بودنم. واقعا مدت هاست که خیلی آروم شدم و کاری به کسی ندارم. میبینم اطرافیانم بابام، برادرم و کلا هممه میخوان هم دیگه رو تغییر بدن.

        من نمیدونم این چه باوریه که بشدت بین مردم ایران رایجه -_-|||

        که البته خود من هم بشدت داشتمش اما به لطف استاد و ضحبت های الهیشون در حال تغییرم.

        شما هم به لطف خدا هر بار ارومتر میشین. این یه سیر تکاملی داره که باید رعایت بشه.برای منم همین بود و ادامه هم خواهد داشت.(برای ادمای نزدیکزندگی کنترلش سخت تره)..

        من هم گاهی از دستم در میره و به علت عشقی که به ادمای نزدیک زندگیم دارم یه چیزایی بهشون میگم اما به خودم میام و سعی میکنم دفعه ی بعدی ای در کار نباشه.

        همینکه شما همچین چیزی رو میخواید و میدونید که کار درست چیه حتما هدایت میشید… پیشنهاد میکنم حتما به طور واضح از خداوند درخواست کنید یا زبانی یا بنویسید. چون عجیییب جواب میده..

        سپاسگزارم از نظر زیباتون عزیزم.

        انشالله که همه ما هر بار در مسیری که میخوایم بهتر و بهتر بشیم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2987 روز

      سلام فاطمه جان

      احسنت به تو که برای خوب نگه داشتن احساست دست به قلم شدی

      احسنت به تو اینقدرزیبا وهنرمندانه آگاهی های فایل را به تحریر در آوردی

      احسنت به تو که اراده کردی یه سالاد الویه خوشمزه وبی نظیر برای دل خودت آماده کردی

      سپاسگزار وجودتم فاطمه عزیزم

      راستی چه فامیلی با برکتی داری گندمکار،وقتی یه دانه گندم میکاری واز هر دانه هزاران هزار دانه برداشت میکنی نشان از برکت وفراوانی داره والان این احساس فوق‌العاده را از فامیلیت گرفتم چون به شخصه عاشق دشت‌های گندم زارم

      میبوسمت

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        فاطمه گندمکار گفته:
        مدت عضویت: 1879 روز

        سلام عزیزدلم.

        احسنت به شما که دارید به قانون عمل میکنید، وقت میذارید و چیزایی که دوست دارید و تحسین میکنی. همین وقت گذاشتنه و کامنت گذاشتنه خودش خییلی حرفه ها.

        امروز با همین دوستم که توی کامنت گفتم راجب روابط حرف میزدیم. نظرم و راجب رابطه ای که می خواست شروع کنه خواست گفتم بنظرم اول بیا ویژگی طرفی که میخوای و بنویس ریز به ریز.

        بهم گفت بابا من حوصله تایپ هم ندارم چیو بنویسم خیلی حال داریا !

        حالا شما که دارید کامنت افراد و تایید میکنید دیگه خیلی با ارزش تره و البته عجیب حال خوب کنه.

        ما عباسمنشبا باید تفاوت خودمون و ببینیم :)

        عزیزدلـــــم تا حالا کسی این حرف و بهم نزده بود تا حالا خودم اینقدر زیبا به فامیلیم نگاه نکرده بودم.. چقــد باحــاااال. آره واقعا خود فامیلیم نماد برکت و فراوانیه چرا تا حالا بهش فکر نکرده بودم!

        البته که فامیلی هود شما هم چیزی از فراوانی فامیل من کم نداره ها.

        ببینید شماچقد زیبا بین هستید که میخواید زیبایی رو حتی در فامیلی هم ببینید..

        سپاسگزارم ازت که این حس خوب و به من دادی عزیزدلم.

        دوست دارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2239 روز

    به نام آنکه نامش و یادش آرامش بخش دلهاست

    سلام بر خلاق ترین آدم های روی زمین.

    آدم هایی که از درجات پایین شروع کرده و خودشان را ارتقا دادن و در این مسیر هم از ایده های خود و هم دیگران استفاده کرده و خودشان را از جهنم به بهشت برین رسانند، از هیچ به همه چیز.

    از شرک به ایمان، از خوف به رجا، از نا امیدی به امید، از سرشکستگی به عزت نفس،از ناسپاسی به سپاس گذاری و….

    تصویر اول نشنال پارک Mesa Verd اون خانم مرا یاد آیه ای 22 سوره اعراف انداخت.

    و به این ترتیب، آنها را با فریب (از مقامشان) فرودآورد. و هنگامی که از آن درخت چشیدند، عورتشان‌ بر آنها آشکار شد؛ و شروع کردند به قرار دادن برگهای (درختان) بهشتی بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را نداد داد که: «آیا شما را از آن درخت نهی نکردم؟! و نگفتم که شیطان برای شما دشمن آشکاری است؟!»

    این موزه در واقع تکامل یک قوم نیست بلکه تکامل کلی بشر بوده، که در ابتدا چه بوده و الان چه شده است.

    ●در ابتدا فقط در پی این بود که یه غذایی بدست آورد که از گرسنگی نمیرد

    الان در پی بهترین و خوشمزه ترین غذاها در بهترین رستوران های دنیا.

    ●در ابتدا فقط یه برگ درختی بود که عورت را می پوشاند.

    الان در پی بهترین برند لباس و بهترین کیفیت است.

    ●در ابتدا در پی ساخت وسیله ای ساده تا مایحتاج اولیه اش رو برآورده کنه،

    الان در پی شیک ترین و زیباترین و بهترین مارک ظروف و وسایل است.

    ●در ابتدا خانه ای ساده از سنگبود که فقط او را از سرما و گرما و حیوانات در امان بدارد.

    الان در پی خانه ای در بهترین لوکیشن با بهترین مصالح بکار رفته با بهترین و بیش‌ترین امکانات از استخر،سونا و جکوزی و باغ و زمین بازی و…

    وقتی به سیر تکاملی زندگی رفاهی انسان نگاهی می اندازیم، دیگر دستیابی به هیچ ایده و فکری که از ذهن این انسان خلاق گذر کند غیر ممکن نیست و به آن دست خواهد یافت.

    . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ‌ . . ‌ . . . . . . ‌ . . . . . . . . . . . .

    استاد و مریم جان که دارید شعار زیبای افراد Bml land رو تحسین می کنید، خود شما مصداق واقعی آیه 23 سوره حج می باشید.

    ذَٰلِکَ وَمَنْ یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ

    این است و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دلهاست.

    شما دارید اصلی ترین شعار الهی را که توحید است سر می دهید و این شعار مبنا و اساس تمام خوبی های دنیاست. انسان موحد، عاشق است، عاشق تمام مخلوقات عالم، مهربان است و بخشنده، پاکیزه و آراسته، درستکار است و راستگو، امانتدار و خوش قول با وجدان است و منظم.

    خدا یار و نگهدار شما باد موحدان حقیقی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 86 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1918 روز

      سلام به رضوانِ نازنینم.

      زاویه ی نگاهت به فایل و کامنتت رو خیلی دوست داشتم.

      اینکه به تکامل اشاره کردی.

      به اینکه چی بودیم و به چی تبدیل شدیم…

      دقیقا قبل خوندن کامنتِ شما، هدایت شدم به یکی از کامنت‌های خودم مدتها پیش که تو نوت موبایلم ذخیره کردمش:

      خدا، تحت هر شرایطی، هر زمانی، هر مکانی منو حمایت میکنه، هدایت میکنه، مراقبمه، با خدا همه چیز حله (همه چیز یعنی هر چالش ریز یا درشتی که درون من غوغا به پا میکنه)

      دیشب برام واضح شد که سمانه، قدردان تک تک و چیکه چیکه تغییرات و بهبودت باش نسبت به گذشته و دقت کن کمال گرایی منفی باعث نشه نبینی این نتایج رو و فقط تغییرات بزرگ رو نتیجه بدونی…

      من نمیدونم اینو کی نوشتم و پایِ چه فایلی…

      ولی دقیقا روند تکامل و سپاس گزاری رو واسم یادآوری کرد…

      بریم سراغِ کامنتِ دلنشینِ رضوان جانم دوباره:

      این قسمت خیلی برام بولد شد:

      انسان موحد، عاشق است، عاشق تمام مخلوقات عالم، مهربان است و بخشنده، پاکیزه و آراسته، درستکار است و راستگو، امانتدار و خوش قول با وجدان است و منظم.

      عاشقتم که این کامنت رو نوشتی رضوانِ نازنین و دلنشینم.

      همگی مون در پناهِ رب العالمینِ قشنگم باشیم، سرشار از حس خوب و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت.

      الهی شکرت برای حضورِ همیشگی ات در هر لحظه از زندگیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        رضوان یوسفی گفته:
        مدت عضویت: 2239 روز

        بسم خالق الیل المغشی و نهار المتجلی

        سلام،دوست مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم، سمانه جان زیبارویم

        تو را سپاس بخاطر محبت های بی شائبه ات، بخاطر نگاه زیبا بین ات، احساس لطیف و خدای ات، قلم شیوا و قابل تأمل ات و هزاران صفت نیکویی که داری و قراره بیشتر و بیشترش کنی، پس ردپاهای خودت را مرتب مروری داشته باش و از طی این مسیر لذت بخش، بیشتر لذت ببر.

        دوستت دارم سمانه جان و یه بغل و بوووووس فعلا از راهی دور و در بهترین مکان و زمان از نزدیک به امید خدا.

        در پناه حق توحیدی خوشکل تر و خوش اندام تر و ثروتمند تر و موفق تر باشی.

        (این خوشکل تر رو هر روز جلوی آیینه از خدا میخوام،چرا نخوام وقتی همه چی میده، بعضی وقتها مامانم میبینه لاک زدم، بهم میگه مگه نماز نمی خونی؟! میگم چرا مامان، من لاک میزنم خوشکل میکنم خدا خوشش بیاد)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1918 روز

          سلام به رضوان جانِ قشنگ و زیبا ذهنم.

          نقطه ی آبی در بهترین زمان رسید دستم و هدیه تو دریافت کردم.

          ممنونم برای دعاهای بی نظیرت.

          همیشه هر وقت مینویسی لذت میبرم، چون یه چیز خفنی تو نوشته هات هست همیشه.

          رضوانِ زیبای خدا، هر لحظه ات سرشار از حس های خوب، اتفاقای خوب باشه.

          ماچ به روی همچون ماهت.

          مرسی برای اینکه صبحم رو اینچنین زیبا و لطیف کردی.

          الهی شکر برای نعمت و روزیِ صبحِ زود بیدار شدن.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2987 روز

      سلام به رضوان عزیز

      مگه میشه کامنت رضوان را بخونی و تحسینش نکنی اصلا

      عزیزم تحسینت میکنم اینقدر قلم زیبایی

      داری

      تحسینت میکنم به خاطر داشتن قلب پاک ومهربونت

      تحسینت میکنم روز به روز تغیر مدارت در نوشته هات هویداست

      برات از الله مهربان بهترین بهترینها را خواستارم

      عزیزم وجودت سرشار از عشق الهی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        رضوان یوسفی گفته:
        مدت عضویت: 2239 روز

        به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

        سلام فهیمه جان بانوی زیبا و توحیدی

        دوست عزیز سپاس گذارم که اینقدر عالی هستی که جواب کامنت بچه‌ها را میدی، این نشان از وجود سخاوتمندانه توست.

        شما چقدر شبیه فریبا کوثری(نقش عمره در فیلم مختار)هستید.

        برایت از خدای منان شادی و سلامتی و نعمات بی پایان الهی خواهانم.

        در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشی مهربان بانو

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          اسداله زرگوشی گفته:
          مدت عضویت: 1284 روز

          سلاااام و درووود رضوااااان عزیز

          بازم گل کاشتی رفیق! آقا اصلا انگار زدی تو هدف و گره ذهنی منو باز کردی! هی میگم فهیمه قیافش برام آشناست!!! خدایی تا به فهیمه گفتی شما چقدر شبیه فریبا کوثری(نقش عمره در فیلم مختار)هستید.گفتم خودشه!!!!! بخصوص با این پروفایل! اولین بارم که پروفایلشون رو دیدم با همین شال و مانتو بودن . احسنت به ذهن خلاق و حافظه قویت!! واقعا یه کف مرتب باید تحسینت کنم. فهیمه هم اگه این کامنتو خوندی بدون حرف رضوان رد خور نداره والسلام.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            فهیمه زارع گفته:
            مدت عضویت: 2987 روز

            سلام به اسداله عزیز

            این رضوان جان که با این ذهن خلاق منو انگشت به دهن گذاشته من تازه دیروز تو کامنتها متوجه تغییر پروفایلش شدم همون لحظه چقدر این خلاقیتش را تحسین کردم

            آقا قبول مگه میشه رو حرف شما ورضوان جان حرف زد

            ولی اگر به اسم فیلم اشاره نکرده متوجه نمی‌شدم بعد که فکر کردم دیدم آره

            سپاسگزار وجود ارزشمندتون هستم

            وجودتون سرشار از عشق الهی

            یاحق

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          فهیمه زارع گفته:
          مدت عضویت: 2987 روز

          سلام به رضوان خوش قلب وزیبارو

          به رضوانی که روز به روز خودش رو بهبود میبخشه واین ستودنی وقابل تحسینه که زیبایی قانون درک کردی وعمل میکنی رضوان عزیزم کلا هروقت کامنتی ازت میبینم پراز انرژی وپراز حس خوب میشم این نکته که اشاره کردی شما چقدر شبیه فریبا کوثری(نقش عمره در فیلم مختار)هستید تا حالا برام پیش نیومده بود وبهش فکر نکرده بودم

          سپاسگزار وجود ارزشمندتم دوست توحیدی من

          بهترین بهترینها را در یکایک لحظات زندگیت از خداوند یکتا خواستارم

          وجودت سرشار از عشق خدا

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      علیرضا یکتای مقدم گفته:
      مدت عضویت: 1346 روز

      به نام خداوند مهربان وهدایتگر

      سلام خانم رضوان یوسفی

      چقدر اسم شما قشنگه معنی بهشت میده، به من حس خوبی میده چون یاد پارادایس استاد عباسمنش می افتم

      کامنت زیبای شما را خوندم حسم اینکه شما داری در درک آیات قرآن قوی تر میشی و این خیلی خوبه و جای سپاسگذاری داره .

      امیداورم همیشه در این مسیر الهی پیروز باشی و به ما آگاهی های خوبی بدهی.

      ارادتمند شما

      علیرضا یکتای مقدم.

      مشهد مقدس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        رضوان یوسفی گفته:
        مدت عضویت: 2239 روز

        به نام آنکه ذات انسان را خلاق آفرید

        سلام علیرضا عزیز و مومن و موحد و ثروتمند و خداجو

        اگر من پسر بودم حتما برای خودم اسم علیرضا را انتخاب می کردم، خیلی قشنگه .گرچند الان اسم پسرام علی و رضا است بعضی وقتها که با هم صداشون میکنم میشه علیرضا.

        مررررسی علیرضا عزیز که برام نوشتید و مررررسی از تعریف دلنشین شما.

        امشب پسرم علی برای اولین بار ظرف ها را شست، آشپزخانه و گاز را تمیز کرد، و خدایش عالی تمیز کرد.

        اینقدر خوشحال شدم، باورم نمیشد بلد باشه ظرف بشوره. خلاصه نگو کلک بلد بوده ولی میخواسته داداش کوچیکه کاراش رو بکنه حساب کن تخم‌ مرغ میخواست، به داداش میگفت برام درست میکنی؟ و رضا هم بلند میشد درست میکرد، دو روزه رضا و باباش رفتند شیراز، دیگه امشب رگ غیرتش نزاشت من ظرف ها رو بشورم خودش دست بکار شد. خدایا شکررررررررت.

        علیرضا عزیز در پناه حق روز به روز توحیدی تر و شادتر و موفق تر و ثروتمند تر باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      رسول خانکی گفته:
      مدت عضویت: 1133 روز

      درود به خانم یوسفی موحد

      سپاس بابت کامنتهای ارزشمندتان توسایت و فعالیت و زمانی که صرف می‌کنید در این سایت بی‌نظیر.

      چقدر دوست داشتم شرایط انسانها و امکاناتشان را در دوران قدیم و

      اکنون را.تحسینتون میکنم .

      درپناه الله سلامت و ثروتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 849 روز

      بهشت از همانجایی شروع میشود که به خدا اعتماد کنی

      سلام خدا به خواهر زیبایم

      سلام خدا به رضوان عزیزم به رضوان خوش قلب مان

      سلام خدا بر قلب پاکت و وجود ارزشمندت عزیز خواهر خود

      رضوان عزیزم دلم برایت تنگ شده بود چند روز کمنت هایت ندیدم و نخوانده بودم یعنی همرایش رو به رو نشده بودم

      رفتم نامت پیدا کردم تا کمنتت بیبینم

      تا آمدم عکس زیبایت دیدم

      چقدر حس حالم با دیدن عکس زیبایت و چهره ماهت و خلاقیتتت عالی شد

      عزیز‌ من چقدررررر زیبا ساختی این عکس را

      تحسین میکنم این همه خلاقیتتت را

      چقدر زیبا نوشتی چقدرر زیبا بیان کردی

      چقدر آیت قرآن هماهنگ با نوشته اش هست

      دوستتت دارم عزیز خواهر

      و عکس ات زیاددددد زیادددد زیبا هست

      In god we trust

      نور خدا بر قلب پاکت و زنده گی زیبایت

      الهی روزی کنار استاد و مریم عزیز بیبینمت عزیزم

      الهی روزی در پارادیس استاد کنار استاد و خانم شایسته با دو پسر زیبایت علی و رضا و شوهرت بیبینمت

      الهی روزی همین عکس زیبایت واقعی شود

      هر کجا باشی با حضرت یار ذوب عشق خودش باشی رفیق خوب من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    یاسمن زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2410 روز

    به نام خدای کوه های زیبای Colorado

    وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَنْ تَرَانِی وَلَکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ

    و چون موسى به میعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت عرض کرد پروردگارا خود را به من بنماى تا بر تو بنگرم فرمود هرگز مرا نخواهى دید لیکن به کوه بنگر پس اگر بر جاى خود قرار گرفت به زودى مرا خواهى دید پس چون پروردگارش به کوه جلوه نمود آن را ریز ریز ساخت و موسى بیهوش بر زمین افتاد و چون به خود آمد گفت تو منزهى به درگاهت توبه کردم و من نخستین مؤمنانم

    سلام به روی ماهت مریم جان، خیلی خوب با انرژی سلام و صبح به خیر میگی، یه جوری که آدم قشنگ اون فضای صبح زود رو احساس میکنه :) مخصوصاً اگر چهره ی استاد هم خواب آلوده باشه که دیگه چه بهتر :)

    استاد جان اول بگم که عاشق اون استایل پشت فرمون نشستنتون هستم! منم یاد گرفتم! چند روز پیش که داشتم یه مسیر طولانی رانندگی می کردم پای چپم رو کلاً جمع کردم آوردم بالا! خیلی راحت بود :))))

    چقدر عالی ان این اپلیکیشن ها! الان دیگه واسه هر موضوعی که به عقل جِن هم نمیرسه یه اپلیکیشن درست کردن! خدایا شکرت به خاطر تکنولوژی! این عادت review نوشتن توی این جور اپلیکیشن ها یا حتی مثلاً توی همون گوگل مپ خیــــــــلی چیز خوبیه! من تا حالا اکثراً بیشتر از review ها استفاده کردم…باید اینو بیشتر توی خودم تقویت کنم که review هم بنویسم برای جاهایی که رفتم یا خدماتی که استفاده کردم!

    خدایا شکرت به خاطر تمیزی طبیعت! به خاطر اینکه مردم سعی می کنن جایی که میرن رو تمیز تر از حالتی که تحویل گرفتن، تحویل بدن! این واقعاً یه نعمته! پریروز که رفته بودیم اون Provincial Park که تو کامنت قبلیم نوشته بودم، دستشویی هاش با اینکه قدیمی بود و کلاً چوبی بود در و دیوار، ولی کاملاً تمیز بود و من و خواهرم هم به همدیگه اینو گفتیم و خدا رو شکر کردیم که پارک به این بزرگی با اینهمه آدم، چقدر همه جا تمیزه!

    آی گفتین استاد! منم خیلی هوس کوه و فضای کوهستانی کردم، بازم همین Provincial Park که رفته بودیم یه کم صخره ای بود و یه جاهایی یه کم سربالای داشت، من کلی یاد کوه های ایران و کوهنوردی هایی که تو ایران میرفتم کردم و کلی دلم تنگ شد …و خلاصه خدایا من دلم کوه میخواد لطفاً زود!

    مااااادرجان! تا اونجا که من شمردم سی و یکی push up اونم با پاهای بالاتر از سطح زمین! واقعاً خدا قوتتون بده استاد! من تازه تونستم پوش آپم رو از حالتی که زانوهام رو زمینه به حالتی که فقط پنجه ها رو زمینه ارتقا بدم :))) البته آفرین هم به خودم میگم که پیشرفت کردم و مهم همینه که آدم پیشرفت کنه، هر کسی به نسبت خودش…

    خدایا شکرت برای یه قسمت دیگه از این سفر و اینکه این فرصت رو به من دادی که در موردش بنویسم و زیبایی هاش رو ببینم و لذت ببرم!

    در پناه خدا باشید!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 94 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1918 روز

      سلام به یاسمن جانِ سحرخیز و کامروا.

      ممنونم برای کامنت قشنگی که نوشتی و یادآوری هات از این فایلِ زیبا.

      خدایا شکرت به خاطر تمیزی طبیعت! به خاطر اینکه مردم سعی می کنن جایی که میرن رو تمیز تر از حالتی که تحویل گرفتن، تحویل بدن!

      این قسمت تمیزی که یادآوری کردی، یکی از قسمت‌های مورد علاقه ی منه.

      همیشه لذت میبرم از تمیزیِ محیط اطراف و انرژیِ تمیزی رو خیلی بالا میدونم.

      مثلا وقتی خودم یه کار تمیزی در خونه انجام میدم کاملا متوجه میشم انرژیِ خودم و محیط چقدر بالا رفته.

      اینو به عینه تو فایلهای زندگی در بهشت دیدم و از مریم جون بهتر یاد گرفتم.

      خدا رو شکر ما از تک تک فایلها و همه قسمت‌های این سایت، داریم نکات آموزشی یاد میگیریم از دو تا استاد نازنینمون: استاد عباس منش جان و مریم جانِ عزیز دلم.

      همیشه تو ویدئوهای سفر به دور آمریکای استاد، تمیزیِ محیط هایی که میرن، جاده ها، خیابون ها، پارک های ایالتی و ملی و ..‌. برام بولد و لذت بخشه.

      خدارو شکر برای تمیزی و انرژیِ خالصش.

      خودم درصد بالایی سعی میکنم وقتی بیرون از خونه هستم تمیز نگهداشتن محیط رو رعایت کنم.

      اوایل که میدیدم اطرافیان، رسیدهای عابربانک یا خریدشان رو میندازن زمین، هم ناراحت میشدم و هم تذکر میدادم.

      بعدا رها کردم تذکر دادن رو، چون اول دیدم که فایده ای نداره، دوم اینکه عملا توجهم میره به نازیبایی.

      اتفاقا بعدش دیگه کمتر شاهد این صحنه بودم، چون توجهم رو از روش برداشتم.

      خدا رو شکر که انقدر قشنگ نوشتی از این فایل و نکات زیبایی که به چشم و قلبت اومد.

      ماچ به رویِ همچون ماهِ خندان و خوش انرژی ات یاسمنِ نازنینم.

      همگی مون در پناهِ رب العالمینِ قشنگم باشیم.

      الهی شکر برای نعمتِ تمیزی و پاکیزگی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2410 روز

        سمانه ی عزیزم!

        خدا رو شکر می کنم که توی یک روز منو مهمون دو تا پاسخ از طرف شما کرد! عاشقتم که انقدر به نکات مثبت توجه داری و انقدر زیبا می نویسی!

        منم بی نهایت لذت می برم به تمیزی و اصلاً وقتی محیط اطرافم رو تمیز می کنم انگار قلبم باز میشه!!

        چه کار درستی کردی که رها کردی تذکر دادن به دیگران رو در مورد تمیزی. دقیقاً وقتی داری به دیگران تذکر میدی داری توجه میکنی به اون ناخواسته، و بهترین کار اینه که گردن مبارک رو بچرخونی به یه سمت دیگه و حواست رو بدی به یک نکته ی مثبتی که در اطرافت میبینی.

        عاشقتم سمانه جان و در پناه خدا بهترین ها رو برات آرزو می کنم (بوس :-)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رسول خانکی گفته:
      مدت عضویت: 1133 روز

      سلام و درود به خانم سمیه زمانی عزیز

      ضمن احترام و عرض ادب فراوان خدمت خانواده زمانی

      چقدر حس وحال خوبی از کامنت شما گرفتم و نشونه بود برام.

      از نشستن استاد تو ماشین گفتید که منم وقتی فایل را دیدم ، دوست داشتم این را تو رانندگی تجربه کنم و احساس راحتی داشته باشم

      و دومین نشونه بعد از خوندن کامنت زیبای صحرای عزیز و علاقه شما و دلتنگیت برای کوه و کوهستان

      و دلتنگی عجیب خودم برای کوهنوردی

      برای روز تولد خودم که امروز هست

      خودما دعوت میکنم جمعه برم کوه

      و این خواسته را با این نشونه ها عملی میکنم.

      بادیدن عکس پروفایلتون همیشه انرژی میگیرم.و همیشه و در هر جایی، لبخند آدمها را تحسین میکنم و نشون از درون زیباشون داره که روی چهرشون و صورتشون میشه مشاهده کرد.

      برای شما بهترینها را آرزو میکنم از سلامتی و ثروت و شادی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2410 روز

        سلام به آقا رسول عزیز!

        من عاشق عکس پروفایل شما با اون منظره ی بی نظیر پشت سرتون شدم رفت :)))

        تولدتون بسسسسسیار مبارک و چه قشنگ که خودتون رو دعوت کردین به یک کوهنوردی به همین مناسبت! جای منم خالی کنین :))

        ممنونم از اینکه به من لطف داشتین و برای دیدگاهم پاسخ نوشتین و خدا رو شکر می کنم که باعث ایجاد احساس و انرژی خوب در شما شدم.

        من هم در پناه خدا بهترین ها رو برای شما آرزو می کنم! کوه خوش بگذره (ایموجی چشمک)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سعيده رضايى گفته:
    مدت عضویت: 2019 روز

    با نام و ذکر رحمت خدا

    سلام بر دو استاد گرانقدرم و درود به همه دوستانم

    خدایا تویی که به ذهن من روشنی می بخشی تا با توجه به نشانه هات درس بگیرم و تکرار کنم و بنویسم. ازت سپاسگزارم.

    خدایا ازت سپاسگزارم که همین الان که تابستونه در نقطه ای از جهان خنکای دم صبح دمای هوا رو به زیر 10 درجه رسونده و آفتاب زرافشانش اومده که قدرت نمایی کنه ولی مشیت الهی بر این قرار گرفته که این منطقه کوهستانی جوری تکامل پیدا کنه که زیر آفتاب ساعت 7:35 صبح فقط 11 درجه باشه.

    نسیم خنکش صورت بندگان قدرشناس رو نوازش میکنه. اون نازنین بندگانی که دل رو با عشق و اطمینان به طبیعت بکر زدن و طبیعت هم بستر امن و آرومی برای خواب ناز و طولانیشون شد. الهی شکر….

    الهی ازت سپاسگزارم که قوانین ثابت و بدون تغییری در جهان وضع کردی که طبق اون خودت هر شخصیتی بسازی جهان هم در مقابلت سر خم میکنه و همون بُعدش رو نشونت میده. وقتی تمیزی و پاکیزگی رو انتخاب کنی فقط چشمات پاکیزگی رو می بینه.

    من فکر می کنم طبق حرفهای استاد درباره قوانین الهی این پاکیزگی در مورد ذهن هم صادقه. هرچقدر افکارت رو پاکسازی کنی، سعی کنی زباله وارد محیط ذهنت نکنی و همیشه جارو به دست آماده باشی یواش یواش به محیط ذهنی و اجتماعی هدایت میشی که آدمها و شرایط ذهن پاکتر و زبان پاکیزه تری دارند. وقتی زبانت رو عادت بدی به حرفهای مودبانه و پاکیزه دیگه کسانی هم که آشغال از دهنشون خارج میشه جلوی تو کم میارن و ناخودآگاه مودب میشن. من این رو به چشم دیدم و تجربه کردم. و خوشحالم که تونستم تا حدودی بهش عمل کنم. چه پاکیزگی محیطم. چه ذهن و افکارم (که البته هنوز خیلی جا داره تا آشغالها از زیر مبل و فرش خارج بشه) و چه پاکیزگی زبان و گفتارم.

    $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

    در مورد آفتاب اول صبح گفتم، دوست دارم این نکته رو اضافه کنم که به نظر من نور خورشید صبح و انرژیش فرق داره با خورشید عصر. رنگش فرق داره. نمی دونم چطور، باید در موردش تحقیق کنم ببینم نظریه ام درسته یا نه ولی حس می کنم طراوت خورشید تازه دمیده بیشتر و رنگش لطیفتره.

    ای جااااانم به قدرت عضلات استاد خوش تیپم! ماشالله هزار ماشاالله چه شنا زدنی! چه استفاده بهینه ای از وقت انتظار! مریم جان توجه به زیبایی های اطراف، استاد هم ورزشک (که واسه خودش به اندازه یه اردوی تیم ملی آمادگی بدنی می خواد) و اینم بگم بدون نفس نفس زدن!!!!!!!! Nothing but Excellent

    $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

    بریم سراغ Native Americans

    چقدر هنرمندانه این ویزیتور سنتر طراحی و کار شده بود. واقعا از تک تک مجسمه ها و ماکت ها لذت بردم. حتی حالتهای چهره و فشاری که موقع کار کردن بهشون وارد میشده هم قابل لمس بود. مشخصه که افرادی که کمک کردن تا این فرهنگ مجسم و ملموس بشه تمام جزئیات رو در دلشون حفظ کردن و فرهنگشون انقدر براشون با اهمیت بوده که تونستن این احساسات رو به هنرمندان مجسمه ساز منتقل کنن و این مجموعه ساخته بشه.

    چقدر من عاشق موزه گردی و دونستن درباره ردپای پیشینیان هستم و خدا منو هدایت کرده به اینجا که مریم جان با آب و تاب از معماری و روند تکاملی این مردم صحبت می کنه و من نوش جان می کنم. الهی شکر.

    این روزها تو تا کلمه ای که خیلی داره واسم از همه جا تکرار میشه کلمه خلاقیت و تکامل هست. احساس می کنم دقیقا چیزیه که بهش نیاز دارم و خدا داره برام فریادشون میزنه.

    اول خونه های سنگی. بعد کمک گرفتن از سنگ ها به عنوان ابزارهای اولیه. بعد خلاقیت و تراش دادن سنگها برای خوش دست کردن ابزارها. بعد خلاقیت برای دوزندگی و پارچه بافی. تکامل در ساخت ظروف و ابزارهای نگهداری مواد غذایی. بعد که نیازها برآورده شد ورود به عرصه هنر.

    یعنی زمانیکه نیاز تامین میشه و یک حالت آرامش و شادی در وجود آدم شکل می گیره ذوق هنریش گل میکنه. حالا نکته اینجاست که اگر از همون اول به هدایت الهی ایمان داشته باشی و بدونی کاری که داری انجام میدی هم میتونه باعث شادی و آرامشت بشه و هم تو رو رشد میده و در کنارش نیازهات رو هم برآورده میکنه، میتونی از همون ابتدا از هنر و خلاقیتت هم بهره ببری. یعنی عشق کنی و کار کنی. یعنی کار کردنت همون تفریحت باشه و همزمان منبع خیر و برکت و ثروت نیز هم…..

    انسان به قول مریم جان میتونه به جایی برسه که حتی صخره ای به اون بزرگی رو به تسخیر خوش دربیاره. شهرکی زیر صخره ساخته بشه که تو و خانه و کاشانه ات رو از گزند باد و بارون در امان نگه داره. همه قبیله در پناه همدیگه و در خدمت همدیگه.

    حالا من باید چه درسی از این موضوع بگیرم؟ فقط ببینم و تحسین کنم و رد شم؟ نه. من باید بنویسم و فکر کنم و در اطراف خودم دقت کنم. چه مشکلی هست که میتونم با استفاده از امکانات موجود در طبیعت اطرافم حلش کنم؟

    این روزها که از کار قبلیم دست کشیدم، فقط ذهنم متمرکز شده روی خلاقیت، شروع از صفر و تکامل، ساده گرفتن انجام کارها و ایده های ساده حل مسائل و ثروت آفرینی. و خدا خودش شاهده که داره از در و دیوار برام ایده و نشانه می ریزه…. مثل نشانه دیروزم که فایل سفرنامه خانه کافمن بود. مثل فایل امروز که مراحل تکامل بومی های امریکا رو نشون میده که از صفر رسیدن به به تسخیر درآوردن صخره به عنوان سرپناه شهرکشون و انواع و اقسام ابزارها و ظروف و هنرمندیهاشون.

    من این رو باور می کنم چون کسانی که زودتر از من این مسیر رو رفتن (استادم عزیزم و مریم نازنینم) دارن میگن ذات آدم خلاقه. چون همه زیست شناسان و روانشناسان و جامعه شناسان همیشه گفتن و انسان در عمل ثابت کرده که خلاق و مبتکره. به قول استاد نیازی به قسم حضرت عباس نداره. هر کسی هرجایی گیر افتاده باشه و خطر رو لمس کرده باشه حتی اگه خودش رو نادانترین و خنگترین آدم روی کره زمین فرض کرده بوده باشه، اما در یک لحظه برای نجات جون خودش یا عزیزانش بصورت ناخودآگاه کاری کرده که از مهلکه نجات پیدا کنه. پس منم یکی از همین بنی آدم هستم که فرقی با هیچکدوم از همنوعانم ندارم و قطعا لحظه تیک خوردن خلاقیتم در مورد کسب و کارم میرسه و من از الان براش تو دلم جشن گرفتم.

    اینها برای من نتیجه است. یعنی من دارم ریشه هام رو در زمین سفت می کنم و حتما حتما حتما روز شکوفایی و گل و میوه هم میرسه. همونطور که در موارد دیگه مثل روابط و معنویت و عزت نفس برگ و گل هم دیدم روی ساقه هام. الهی بی اندازه شکرت.

    $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

    دل مهربون و معرفت مریم خوشقلبم رو بنازم که برای دوستانش هدیه های نفیس تهیه کرده. یک تیر و چند نشون! هم ابراز عشق و رفاقت به دوستانش که توی سفر هم به یادشون بوده. هم ایجاد حس خوب در خودش و هم گسترش جهان از طریق خرید از صنایع دستی یک منطقه و بردن به مناطق دیگه. انتقال این حس زیبا به قلبهای بیشتر. و البته کمک مالی به صنعتگر و فروشنده. دمتون هم گرم. خدا به مالتون برکت بده.

    استاد گل نازنینم هم که دیگه نگم…. عشق خالصه. عاشق روحیه جستجوگرتون هستم استاد که به کم قانع نمی شید و از همه جا اطلاعات کسب می کنید و همین موضوع یکی از دلایل تفاوت فاحش شما با دیگرانه. ته همه چیز رو درمیارید و من باید این عضله رو در ذهنم تقویت کنم با الگوگیری از شما.

    الهی شکر که کارمندانی در جهان هستند که از تکرار کارشون خسته نمیشن و با عشق و حوصله با ارباب رجوع برخورد می کنن. چقدر آدم احساس ارزشمند بودن پیدا می کنه وقتی میتونه خدماتش رو با تمام وجودش برای مشتریش ارائه بده و مشتری اینجور راضی برگرده. گل راضی بلبل راضی!!! البته 100 درصد اطمینان دارم که انرژی سفید و زلال اون مسافران دوست داشتنی هم هست که وجه خوب اون کارمندان رو برانگیخته میکنه. آخه کیه که با استاد خوش مشرب ما برخورد کنه و عاشقش نشه؟

    الهی شکرت برای این آگاهی ها و درس های امروز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 117 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 828 روز

      به نام خالق زیبایی ها

      خواهر نازنینم دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست.

      مرا شاد و لبخند را به دنیایم

      هدیه میدهد.

      پس گوش کن دنیا ،

      تا جون دارم خواهرم رو دوست دارم،

      سلام و درود فراوان بر خواهر نازنینم

      سلام با عشق ، و بر عاشق سلام

      حالتون عالی و متعالی

      روز گارتون پراز اتفاقات شیرین،

      سایت رو باز کردم و هدایت شدم به کامنتت،

      باور کن کامنتت، کم از دیدار نداشت. سعیده جان

      با تمام وجودم

      ازتون تشکر میکنم.

      که نوشتی .

      بسیار لذت بردیم. مثل همیشه

      خدا رو شاکرم برای وجود

      همچین خواهری .

      خواهرم رو دوست دارم

      و با همیم،

      همیشه و

      همیشه

      دنیا رو برایت شاد شاد

      و شادی رو برایت

      دنیا ، دنیا آرزومندم

      در پناه رب العالمین باشی .

      دوستون دارم

      ای فرشته ی نازنین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        سعيده رضايى گفته:
        مدت عضویت: 2019 روز

        سلام به شما آقای بساطیان عزیز و بزرگوار. شما همیشه لطف و محبت داشتید به من و خدا سپاسگزارم بابت این جریان محبت که در فضای سایت جاریه و انشعابی از اون به من هم میرسه.

        خدا براش کاری نداره که از بی نهایت طریق بندگانش رو هدایت کنه. این خدا نیست که محتاج ستایش باشه چون در ذاتش صمد هست. این ماییم که نیاز داریم از طریق دستان خدا هدایت بشیم و این ماییم که محتاج ستودن رب العالمینیم.

        این ماییم که ممکنه دست پروردگار بشیم برای روزی رسوندن به بنده اش.

        در هر صورت همیشه به اونچه که از جانب الله از خیر میرسه فقیریم. و من لذت میبرم از این محتاج بودن به قدرت مطلق جهان.

        خداوند شما رو سیراب و راضی کنه از خیر و نعماتش.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          سید عظیم بساطیان گفته:
          مدت عضویت: 828 روز

          بنام الله مهربان

          سلام مجدد دارم خدمت سعیده خجسته و مبارک

          مرسی که برام نوشتی

          همیشه در بهترین احساسم دعای گوی شما هستم.

          از صمیم قلبم شما رو دوست دارم ،

          انشاءالله به حق سادات

          سلامتی و ثروت

          مهر و محبت

          روابط عالی

          وارد زندگی بشه .

          در پناه رب العالمین باشی و نور به قلبت بتابه،

          فرشته ی نازنین

          شما مثل یک گنج می مونید…

          گنجی که تمومی نداره

          هر کجا هستی انشاءالله

          در کناره خانوادت و ترانه ی دوست داشتنی بهترین ها ، رو تجربه کنی

          دوست دارم

          عاشقتم فراوان

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2987 روز

      سلام به سعیده عزیز

      سعیده زیبا اندیش چقدر ستودنی وقابل تحسینی سعیده جان چقدر راحت وآسان محتوای هر فایل را لمس میکنی واین ملموسی رو به کسی که کامنتت میخونه منتقل میکنی سعیده جانم ممنون که هستی ونوشتی

      دوست خوبم در پناه الله شادوسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید

      وامیدوارم به زودی زود در مسیر رسیدن به شغل مورد علاقه ات قرار بگیری میبوسم خدانگهدارت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        سعيده رضايى گفته:
        مدت عضویت: 2019 روز

        سلام به شما فهیمه عزیز و بامحبت

        متشکرم از نگاه قشنگت به اونچه که خدا به قلب من جاری میکنه. من از خودم هیچی ندارم و خودم می دونم که هنوز سراپا نقص و اشتباهم. منتهی می دونم که این راه درسته و اگر تلاشم رو نکنم که بیشتر و بیشتر این آموزه ها رو عمیق کنم ره من به ترکستان ختم میشه.

        بابت دعای قشنگت متشکرم و برات از درگاه خدای روزی رسان روزی نور و برکت و نعمت فراوان آرزو می کنم. و البته تندرستی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2175 روز

      سلام به شما دوست همسفر و ارزشمندم

      سلام به تو سعیده عزیزم

      چقدر خوشحالم که تونستم کامنتت رو بخونم، واقعا سپاسگزارمم برای این ردپای زیبایی که از خودت در این سفر ثبت کردی.چقدر کامنتت رو دوست داشتم و دلچسب بود. واقعا تحسین ات میکنم برای این همه درک و آگاهی که از این بخش سفر بهمون انتقال دادی.چقدر این فکر ونظرت رو تحسین کردم و چه مثال خوبی آوردی و یادم خواهد ماند:

      طبق حرفهای استاد درباره قوانین الهی این پاکیزگی در مورد ذهن هم صادقه. هرچقدر افکارت رو پاکسازی کنی، سعی کنی زباله وارد محیط ذهنت نکنی و همیشه جارو به دست آماده باشی یواش یواش به محیط ذهنی و اجتماعی هدایت میشی که آدمها و شرایط ذهن پاکتر و زبان پاکیزه تری دارند. وقتی زبانت رو عادت بدی به حرفهای مودبانه و پاکیزه دیگه کسانی هم که آشغال از دهنشون خارج میشه جلوی تو کم میارن و ناخودآگاه مودب میشن.

      چقدر قشنگ کامنتت رو بخش بخش کردی و هر قسمت فایل رو توصیف کردی و توضیح قشنگ خودت رو بهش اضافه کردی و اینم از خلاقیت و تکامل تو در نوشتن کامنت های زیباتر و مرتبط تر با محتوای فایل هاست.

      اینکه اینجا هستی تا درس ها رو از دل فیلم بکشی بیرون و آماده دریفت آگاهی ها هستی واین واقعا قابل تحسین هست. من که ایمان دارم به این تمرکز و توجه های خوبت قطعا در مسیر کسب و کار شخصی خودت نتایج عالی ازت خواهیم دید دوست عزیزم…

      بازم سعیده جان سپاسگزارم برای نوشتن این کامنت زیبا و پر از درس و نکات مثبت

      ارادتمندت فهیمه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        سعيده رضايى گفته:
        مدت عضویت: 2019 روز

        سلام سلاااام و صد سلام به دوست خوبم فهیمه پژوهنده مهربون و گل.

        ازت متشکرم و به وجودت افتخار می کنم. شما لبخند عمیقی رو روی لبم نشوندی و شبم رو روشن کردی. می دونستی اسم و فامیلت خیلی خیلی برازنده و پرمعنیه؟ فهیمه: دختر فهمیده و باکمالات، کسی که درک بالایی داره

        و پژوهنده هم که دیگه نیاز به توضیح نداره.

        یعنی عمدا هم بخوای از مسیر درست خارج بشی اسم و فامیلت اجازه نمیده. قدرشون رو بدون!!!

        فهیمه جان خیلی خیلی امیدوارم به دریافت هدایت الهی و مطمئنم میتونم اثر شگفت انگیزی روی گسترش جهان بگذارم. فقط نیاز دارم پا بگذارم روی ترسهام. برم تو دل ناشناخته ها. نجوای ذهن هشداردهنده و ترساننده رو خاموش کنم و موتور ایمانم رو‌ روشن کنم. خیلی کامنتت دلمو روشن کرد و بهم امید داد.

        برای شما هم در هر مرحله ای از تکاملت هستی خیر فراوان و روزی بی حساب آرزو می کنم. ان شاالله در مدار آسان شدن برای آسانیها بدرخشی عزیزدلم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          فهیمه پژوهنده گفته:
          مدت عضویت: 2175 روز

          سلام به روی ماهت سعیده جان

          یک سلام پرانرژی تر که بازتاب تمام انرژی های جهان به منه…میخوام یکمش رو بفرستم سمت تــو.

          سپاسگزارم که بهم افتخار کردی و بهم یادآوری کردی که چقدر اسم و فامیلم رو دوست دارم و چقدر میخوام هماهنگ تر بشم و شبیه و شبیه تر بشم بهشون. اصلا جز علاقه و خواسته هام همینه.

          واقعا سپاسگزارم از اینکه چندتا نقطه قوت منو بهم یادآور شدی فهیمه: دختر فهمیده و باکمالات، کسی که درک بالایی داره

          راستی اصلا میدونستی میخوام با نوشتن کتاب شب های خیلی ها رو روشن کنم. اما منم مثل تو ترس ها و تردید و باورهای محدودکننده جلوم گرفتن و با شناسایی شون دارم یک قدم دیگه برای رسیدن به این خواسته ام برمیدارم.

          من با عشق منتظر دیدن اون اثر شگفت انگیزت هستم من به همراه جهان منتظریم…

          پس اون نیاز رو رفع کن و ازشون رد شو

          چقدر خودت قشنگ نوشتی: فقط نیاز دارم پا بگذارم روی ترسهام. برم تو دل ناشناخته ها. نجوای ذهن هشداردهنده و ترساننده رو خاموش کنم و موتور ایمانم رو‌ روشن کنم.

          اصلا نوشته هات موتور نوشتن منم روشن کرد…میخواستم فقط با یک لایک ازت تشکر کنم و توجه خودمو نشون بدم دیدم اینجوری نمیشه و انگشت هام اومد که با عشق برات تایپ کنه و بیشتر این لحظه رو ثبت کنه…

          از دعاها و ارزوهای قشنگت بی نهایت سپاسگزارم.

          بوووس با عشق روی گونه های نازت

          منم برات از صمیم قلبم بهبودهای دائمی رو از الله یکتا میخوام

          ارادتمندت فهیمه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      فائزه شهزاد گفته:
      مدت عضویت: 2516 روز

      سلام به شما سعیده عزیز

      قبلا ی بار کامنت شما رو تو ی فایل دیگه که جواب به یکی از دوستان داده بودید خوندم و واقعا لذت بردم از قلم قشنگتون

      و امشبم اینجا کامنت شما رو خوندم و دوباره تحسین میکنم قلم زیبایی که دارید رو و بهتون تبریک میگم و داستان تون هم خوندم و واقعا عالی دارید پیش میرید تو این زمان کم البته که حتما تکاملتون رو طی کردید و

      آرزوی بهترین ها رو براتون دارم

      در ‌پناه خدا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        سعيده رضايى گفته:
        مدت عضویت: 2019 روز

        سلام و سرسلامتی به شما فائزه جان. چه صورت زیبایی و چه لبخند دلنشینی دارید.

        متشکرم از حسن توجه شما و خدا رو شکرگزارم که به واسطه بندگان خوشقلبش به من روزی میرسونه و سیرابم میکنه.

        خیلی دلم میخواد تمام حرفهایی که به زبونم میاد رو بصورت عملی انجام بدم. از بعدازظهر یه ضرب المثل داره تو ذهنم میچرخه: ز عمل کار برآید به سخندانی نیست. واقعا از خدا میخوام که کمکم کنه و منو به مسیری هدایت کنه که تمام این آموزه ها رو در عمل پیاده کنم و اون موقع است که میتونم با افتخار سرمو بالا بگیرم و بگم یکتاپرستم. موحدم. خاضعم. سپاسگزارم. باایمانم.

        از خدا برای همه مون توحید عملی آرزو می کنم و باز هم شما متشکرم بابت لطف و مهربونیتون.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    ابراهیم خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1382 روز

    سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته و عزیزای ددددلم.

    یه جای صحبت های خانم شایسته قلبم رو تکون داد، اونجا که تو ماشین در مورد توضیح دادن و ارزش دادنه پرسنل اون نشنال پارک به مردم صحبت میکنن و اون جمله ی جادویی رو میگن

    (من از همینجا بهشون خدا قوت میگم)

    این یعنی مهم نیست شما حضوری از شخص تشکر کنی، یا تحسینش کنی!

    مهم نیست اون شخص متوجه بشه که شما از خوبی‌اش گفتی یا نه!

    مهم اینه که تو شخصیتی بسازی از خودت که هر لحظه نکات مثبت افراد رو تو ذهنت باز گو کنی!

    به قول استاد که میگه بزرگترین سرمایه ی زندگیتون تحسین کردن دیگران و یا از خوبی های دیگران گفتنه حالا چه پشت سرشون که جلو روشون.

    شما فکر کن، شخصیتی پیدا کنم که از خوبی های همسرم به دیگران تو جمع بگم یا تو ذهنم مرور کنم، از زیبایی های شهرم تو جمع بگم یا در استان های دیگه بگم!

    اونجوری دیگه خوبی و خوبی وخوبی تو زندگیم رقگ میخوره

    با اینکه این فایل زیبایی ها و نکته های زیادی داره اما من میخوام به حرمت عشق و محبتی که دوستان گلم بهم دارند از سفرم بنویسم و بگم که تمامه دعاهای خیرشون تو سفرم به عمل نشست

    استاد من وقتی رسیدم تهران، مقصدم شهر پل سفید بود، اومدم ترمینال، یه ماشین گفت بیا بریم من مسافر نمیزنم فقط خودتو میبرم!

    من با این آقا افتادم تو جاده، خودمو خودش تنها بودیم!

    وااااای خدای من چچچه منظره هایی!!!

    اون راننده بببقدری از ذوق من به وجد اومده بود که هر دقیقه میزد کنار میگفت اینجا پل ورسک هست، اینجا جاده ی سه خط طلا هست و…

    استاد باورتون میشه این آقا تو اتوبان دنده عقب میگرفت میگفت من بهت قول دادم سه خط طلا رو نشونت بدم!!!

    و میزد کنار میگفت برو رااحت عکس و فیلم بگیر و لذت ببر!

    من رسیدم یه جایی قبل از پل سفید، توسط هدایت خدا با یه نفر آشنا شدم، و من رو برد به جایی که باید میبردم.

    حالا من از فضا میگم شما فققققط تصور کنید!

    یه کلبه ی چوبی، تمامه دیوار ها از کاه و گل، پنجره ی چوبی و درب ورودی کوچیک چوبی که وقتی باز و بسته میشن جیر جیر میکنن، با پرده های رنگ رنگی که پایینش گره خورده، و سقف بلند و مثلثی و کااملا چوبی، دوتا حوضچه ی ماهی غزل که هررروقت بخوام برام ماهی تازه میگیره و کباب یا سرخ میکنن، سمت چپم، روبروم و پشت سرم سه تا کوه بزرگ وهست که عصرا نوک کوه ها کااملا توسط ابر محو میشن، و صدای آب که از یه جویی میگذره، و یک کوهی که خییییلی بزرگه و فاصله ی من تا دامنه ی کوه ربع ساعته و تو اون کوه (ریل راه آهنه سه خط نقره)، روبرومه و هر چند ساعت یک بار یک قطار از اون مسیر و تونل رد میشه و صدای خیییییلی قشنگی تو دل کوه میپیچه که بیییینظیره و شبا هم وقتی قطار رد میشه چراغاش خیییییلی قشنگ میشن،جلوی کلبه ی من یک سکوی پهن هست واسه نشستن و صبحانه خوردن، به فاصله ی 2 متری این سکو 2 تا بوته‌ی گوجه از این کوچیکا هست که هم قرمز و رسیده داره و هم سبز ترررررش، و به فاصله ی 10 متری ام یک رودخانه بسیار زیبا و جاری هست و 4،5 تا اردک کاااملا شبیه اون اردک شما که مهاجره و کلی مرغ و خروس و دوتا توله سگ کوچیک سفید مشکی که خییییلی بازیگوشن و اگه هواسم بهشون نباشه دمپاییامو میییبرن قایم میکنن و میان روبروم می ایسته یکیش هی سرشو کج میکنه و گوشاش هم آویزونه روی چشاش هی میاد پیشم که باهاش بازی کنم و علکی صدای گرگ رو درمیاره و زوزه میکشه،روبروم چند تا درخت گیلاس ناز هست و پشت کلبه ام درختچه ی کوچیک تمشک و توت وحشی هست که پره از میوه، از هوا هم بخوام بگم وزش باد به شکلیه که بسسسیار باد لطیف و نسیم خنکی میاد و بالای سرم هی ابر های مشکی و بزرگ سایه میندازن و رد میشن.

    استاد این ها گوشه ای از فضایی بود که اونجا خدا هدایت کرد با کم ترین قیمت برام فراهم بشه.

    من عصر خسته بودم و خوابیدم یکی دو. ساعت، خدای خودم رو گواه میگیرم با ییییه نسسیم خنکی بیدار شدم و وقتی بیدار شدم سر دوراهی مونده بودم که کدوم طرفی دراز بکشم که این تصاویر رو از دست ندم!

    اما این فققققط ذره ای از فضا بود

    میخوام از خانواده ای بگم که اینجا هستن.

    من اینجا تنها هستم و هیچ مهمانی نیست جز من و خانواده صاحب ملک!

    این خانواده 3 نفره که اینجاست یه پسر خیییییلی هدف مند و پر انرژی و با عشق هست، با یک پدر با عشق که فقط دنبال لذت بردن از زندگیه با یک مادر بسیار مهربان!

    این خانواده عصر که میشه برام چایی منقلی درست میکنن، پنیری که محصول گاو خودشونه، گوجه کوچیکایی که تو باغ خودشونه، نونی که ماله محله خودشونه، آماده میکنن و من رو دعوت میکنن که کنار جمعشون عصرونه بخورم!

    دیروز که داشتم پنیر محلی و گوجه کوچیک میخوردم یاده شما افتادم که تو سفر به دور آمریکا قبلا همچنین غذایی می‌خوردین و من اون غذا رو با توجه کردن بهش درخواست کردم و من دیروز اون رو تجربه کردم

    بعد از اینکه عصرونه خوردم و یکی دو ساعت صحبت کردیم و خواستم برم، پدره گفت ایشالا واست شام آماده شد میاریم خدمتت!!!

    و دیدم بعد از 1 ساعت با چچچچه تزئینی واسم کوکوسبزی، دور تا دورش از این گوجه کوچیکا، خیارشور، نون بربری و ماست آورد واسم و نوشه جونم کردم!

    من برای تقویت عزت نفس و قانوو درخواست کردن، ازشون خواستم وعده‌های غذاییمو تأمین کنن هزینه اش رو میدم و اونها هم با عشق پذیرفتن.

    پسره گفت فردا بیا تا ببرمت با اسبم سوار کاری، اسبم رو زین میبندم هرچقدر دوست داری دور بزن، پدرش گفت پس فردا با من بیا تا ببرمت یه جای خوشکل به اسم اوریم رو نشونت بدم که دریای مه تشکیل میشه

    الان که اومدم بیرون دراز بکشم رفتم پتو بیارم یه لحاف قدیمی مخملی قرمز رنگ که بوووی خاطرات بچگیمو میده دیدم و الان که دراز کشیدم از حاله خوبی و هوای فوقالعاده خوابم نمیبره خداروشکر

    خداروشکر

    اما استاد یادته گفته بودم با یکی آشنا بشم که هم مدارم باشه و عباس‌منشی باشه!؟

    این پسر تماااام قانون و گفته های شما رو 80%داره اجرا میکنه و واقعا بینظیره.

    خداروشکر

    من تو تمامه مکالمه هام با این پسر حتی یک بار نشنیدم اسمم رو صدا بزنه بعد به خودم گفتم حتما اسمم رو فراموش کرده، روش نمیشه بپرسه، بهش گفتم تو اسمم رو میدونی!؟

    گفت آره ابراهیم، گفتم خوب چرا اسمم رو نمیگی!؟

    دیدم با یه حالت حجب و حیا گفت شما 13 سال از من بزرگتری من چجوری شما رو به اسم صدا بزنم!؟

    میشه مگه!؟ (با همون لهجه ی خیییییلی قشنگه شمالی)

    خییییلی سر ذوق اومدم از این همه احترام و ادب و حرمت این عزیز.

    من صبح ساعت 8 بیدار شدم، دیدم اون خانواده صبحانه دادن به نگهبانشون که واسم بیاره و چقدر لذت بردم از خوردنه اون صبحانه

    اما شروع امروز میتونم بگم یکی از بزرگترین روزهای زندگیم بود!

    من برای دیدن آبشار و پل ورسک(هر کدوم از این جاهایی که میگم اگه دوستان علاقه داشتن میتونن سرچ کنن و ببینن چون من واااقعا عاجزم از گفتن اون همه زیبایی) حرکت کردم و رفتم سمت پل، تو مسیر خداشاهده یه صحنه ای دیدم و جوری نفسم از ذوق و این همه زیبایی بند اومد که انگار یه لیوان آب یخ ریختن روم!

    یه کوه بزرگ پوشیده از درخت های زییییبا

    خییییلی بینظیر بود، من تو مسیر رفتن داشتم تند تند راه میرفتم که زودتر به آبشار برسم، قلبم گفت آروم تر عجله نکن، از مسیرت لذت ببر!

    یه کم آروم آروم رفتم اما باز نتونستم جلوی راه رفتن خودمو بگیرم، تا اینکه رسیدم به آبشار و دییییوانه شدم،

    تو مسیر رفتن خدا بهم گفت بلند داد بزن بگو خدایا شکرت، با تمامه ووجودت، من دو سه بار این کار رو کردم اما انگار خجالت میکشیدم یا وقت کسی منوببینه و قضاوتم کنه ولی به خودم خیلی سخت نگرفتم و خودمو اذیت نکردم.

    تو مسیر برگشت دیدم 10،12 تا خانم بالای 55،60 سال اومده بودن آبشار رو ببینن و واااقعا تحسینشون کردم!

    جالب اینجاست تو مسیر برگشت خیلی از منظره ها بیشتر لذت میبردم و توجه میکردم چون من آبشار رو دیده بودم!

    تو مسیر برگشت به کلبه، تصمیم گرفتم برای قوی کردن قلبم و ایمانم و رفتن تو دل ناشناخته ها از مسیری برم که هیچ کس نیست، تصمیم گرفتم از دل جنگل، دل کوه، تو تونلها و روی پل ها برم تا برسم به کلبه ام، از حراست راه آهن راهنمایی خواستم و بهم گفت از کجا برم، و شروع کردم به پیاده روی، روی ریل راه آهن، دیدم یه قبرستون سر راهمه، شنیده بودم یکی از مهندس های پل ورسک تو اون قبرستون خاکه، رفتم سر قبرش و به خودم گفتم چقدر این انسان بزرگ بوده، که تونسته خدمتی کنه که ده ها سال بعد از مرگش، هم اینکه مورد احترام قرار میگیره و به نیکی ازش یاد میکنن، وهم اینکه با رشد خودش و برطرف کردن یک چالش بسیار بزرگ تونسته یک آثاری از خودش بجا بزاره که تا سالیان سال مردم از علم و توانایی این آقا بهره ببرن و واقعا تحسینش کردم(مهندس والتر ایگنر)

    دوباره راه افتادم، هوا ابری بود، یه نسیم خنکی میومد در حدی که برگ های درختا رو تکون میداد، یه بارونی میومد که مثله شبنم روی صورتم و دستام مینشست لذت بود و لذت بود ولذت

    دوباره به راه افتادم تو دل کوه یه تک درخت دیدم که از دور رنگش قشنگ بنظر میومد، برگاش زرد و قرمز شده بود، اما چون یه مقدار از مسیر ریل دور بود دو دل بودم برم ببینمش یا نه. وقلبم گفت برو از نزدیک نگاش کن، وااای خدای من ووووقتی از نزدیک اون درخت رو دیدم چشمام عاجز بودن از حضم اووون همه زیییبایی!

    شما فکرش رو کن یه درخت تنها، با برگ هایی کوچیک اندازه‌ی برگ کنار، با رنگ های قرررمززز وزززرررددد،قلبم خوشحال شد از دیدنه ایین همه ززیبایی!

    وقتی چند قدم از اون درخت دور شدم دیدم هدایت شدم به مسیری که من زودتر به ریل می‌رسیدم، فهمیدم قلبم درست هدایتم کرد هم زیبایی رو دیدم هم به مسیر هدایت شدم.

    همینکه داشتم از اون درخت دور میشدم یه نگاه پشت سرم کردم قلبم گفت باید ادامه بدی، باید بگذری! و من گذشتم تا زیبایی های بیشتری ببینم(نچسبیدن به کسی یا چیزی و فکر نکردن به اینکه هرچه حال خوبی و خوشبختیه توسط اون موضوع، اون خواسته، اون شخص بدست میاد، بگذر تا زیباتر بهت نشون بدم!بگذر یشتر بهت بدم! )

    وقتی ادامه دادم مسیرم رو رسیدم به یه تونل،من باید از دل تاریکی تونل میگذشتم،چون شارژ گوشیم کم بود نور موبایلم روشن نمیشد، به خدا گفتم از عمد اینکارو کردی آره!؟

    باشه بریم ببینم برنامت چیه،

    ،اون نگهبانه گفت اگه قطار اومد تو مسیر تونل یه حفره های قوس شکل هست برو تو اونها،

    به تونل نزدیک و نزدیک تر میشدم و تاریکی ملللططقققق رو میدیدم و چون تونل قوس داشت اونورش مشخص نبود

    کم کم ترسیدم، حس کردم دوست ندارم برم داخل، اما من باااااید میرفتم، خیییییلی خیییییییییییلی ترسیده بودم،میتونم به جرأت بگم سالها بود اینقدر ترس رو در قلبم حس نکرده بودم، از ترس یه کم بلند داد زدم خدایا شکرت، حس کردم سقف تونل خیلی بلنده، ترسم بیشتر شد، دوباره داد زدم و دوباره داد میزدم و صدا بیشتر میپیچید رسیدم تو قوس تونل هیچی معلوم نبود دیدم سمته راستم یه جای خالی قوس هست، همون جای خالی که نگهبانه گفته بود خیییییلی ترسیدم داخلش رو نگاه کنم میترسیدم جن داخلش باشه سریع رد شدم و سرمو چرخوندم که داخلش رو نبینم، کم کم که رفتم جلو نور رو دیدم، روشنی رو دیدم صدامو بلند تر کردم و داااد میزم

    ایییی رب العالمین!

    تا درپناه تو ام هیییچ قدرتی نمیتونه به من آسیب برسونه

    اییی ربببب العالمین!

    تا در پناه تو ام انسان و جن و موجودات هییییچ قدرتی ندارن که به من آسیب برسونن!

    تو بالاترین قدرت این جهان هستی!

    هیییچ برگی بدونه اذن تو از درخت نمیوفته

    و کم کم از تونل و تاریکی خارج شدم و قوت قلبم محکم تر شد و صدام بلند تر شد و

    داااددد مییییزدم

    ایییی رررب العالمین!!!

    هیییچ کس و هیییچ چیز قدرتش از تو بالاتر نیست!

    من به تو پناه آوردم

    و حالم بهتر و بهتر میشد قدرتم بیشتر و بیشتر میشد اما تتههه دلم یه ناراحتی بود

    اینکه چرا من ترسیدم

    مگه من به قدرتش ایمان ندارم!

    من چرا تو تونل ترسیدم من که همیشه میگفتم از هیچکس و هیچ قدرتی نمی‌ترسم!

    اما باز به زبون آوردم که ای رب العالمین من رو از شکرگزارانت و موحدانت قرار بده

    بعد یاده حرفه استاد افتادم دو دوره ی عزت نفس که تنهایی رفتن تو جنگل و من میگفتم کار نداره اما وقتی خودم مفداری از اون فضارو تجربه کردم دیدم ترس داره!

    حالم خیییییلی خیییییییییییلی خوب بود کم کم رسیدم به یه دوراهی، طبیعتا باید از راه پایینی میرفتم اما قلبم گفت از راه بالایی برو، بعد که رفتم دیدم راه نزدیک تره و روی یک بلوک بتنی بزرگ نوشته بود (من فراتر از یک جسمم)واقعا لذت بردم از این جمله.

    بعد بهم گفت همیشه الهام یه مقدار غیر منطقیه مسیری که نشونت میده.

    کم کم راه افتادم و تو مسیرم یه تیکه چوب خوشکل و کوچیک دیدم یه حسی بهم گفت اون چوب رو بردار، برداشتمش. وبعد بهم گفت این دستت باشه اگه حیوونی سگ وحشی چیزی اومد خواست بهت حمله کنه اینو داشته باشی در همون لحظه چوب رو انداختم زمین گفتم خدا محافظ منه من این چوب رو بردارم که این از من محافظت کنه!؟!

    و کم کم اومدم تا رسیدم به کلبه ام بعد از 5 دقیقه آرش جان(اون پسره) واسم نهار آورد و چه نهاری، خیییییلی خسته بودم، بعد از اینکه نهار خوردم 2،3 ساعت با پدر آرش صحبت کردیم و خوابیدم تو فضای باز، هوا، بوی طبیعت، صدای آب، من رو چنان دیوانه کرد که نفهمیدم کی خوابیدم!!

    شب که شد آرش واسم شیر گرم از گاو خودشون با تخم مرغ محلی و نون بربری گرم آورد که بخورم و لذذت بردم از نگشه جان کردنشون.

    امیداورم تونسته باشم زیبایی های این سفر رو با نوشتن بهتون انتقال بدم هرچند تمامه این احساسات 1%اون چیزی که من حس میکنم نیست، در پناه خدای واحد موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 281 رای:
    • -
      فرزانه ارزشمند گفته:
      مدت عضویت: 743 روز

      سلام ابراهیم جان…

      چقدر لذت بردم از سفرت …

      خیلی منتظر بودم ببینم توی سفرت چی تجربه کردی …هر خط و کلمه ای که مینوشتی..اینقدر با لذت و واقعی ترسیم کردی که انگار خودم اونجا بود…

      ابی جان میدونی‌‌ چیه…من از جن خیلی خیلی خیلی میترسم…یعنی شبا تنهایی عمرا بتونم بخوابم توی خونه…شاید باورت نشه ..اگه شبی تنها توی خونه باشم…

      اون شب تا خود وقتی هوا روشن بشه بیدارم و‌ همه لامپ های خونه باید روشن باشه…‌‌‌ امشب یکی از اون شباست که تنهام…!! نمی‌دونم تا صبح قراره چی بشه…

      اما تصمیم گرفتم وقتی کارم تموم شد و مثل همه روزایی که تنها نیستم ، خاموشی بزنم و بخوابم…

      این تمرین رو امشب باید حتما انجام بدم…

      من ترسی ندارم ..منی که به رب العالمین یگانه قدرت جهان ایمان دارم..نه ترسی دارم نه محزون میشم!!!

      ابراهیم جان، اونجایی که گفتی ترسیدم توی قوس نگاه کنم ، جن باشه …زدم زیر خنده!!!!!

      راستی اونقدر خوب مینویسی و قوه تخیل و تعریف کردن خوبی داری که میتونی یه کمدین بزرگ بشی به والله!!!!

      پسر خوب خدا چقدر لذت بردم از سفرت….

      انگار خودم اونجا بودم….خیلی داره بهت خوش میگذره… خیلی خوشحالم برات…تحسینت میکنم داداش خوبم..

      ابراهیم جان امشب شب تولد 36 سالگیم بود..تنهای تنها خونه هستم…

      عصری تصمیم گرفتم در راستای عزت نفس…هرچی میدونم‌رو عملی کنم…

      یه دوش گرفتم و خوشتیپ کردم و رفتم زیتون اول خرید..برای خودم یه دست لباس و یک جفت کفش چرم خریدم ..بعدم اومدم‌ پاپافکتوری خودمو مهمون کیک و یه شام خوشمزه کردم…وقتی صورتحساب رو‌ داشتم پرداخت میکردم…دیدم پشت سرم یه پسر کوچولو چندتا دسته گل دستشه ( من چندین بار قبلاً پاپافکتوری رفته بودم اما هیچوقت ندیدم اجاره بدن بچه ها کار وارد اونجا بشه)

      گفت خانم گل میخوای..اول گفتم نه..‌‌بعد گفتم چه تصادفی حتما یه نشونه ست .. گفتم چرا می‌خوام ..قشنگ ترین گلش رو برای خودم خریدم انگار اون گل هدیه ای از خدا بهم بود..که بیا ..فرزانه جون اینم تقدیم به تو که مثل گل زیبایی!!!

      و نشستم تا سفارشم آماده بشه..کیکم رو خوردم و چندتا عکس خوشگل از خودم گرفتم. همونجا تصمیم گرفتم به مناسبت تولدم به مناسبت اولین سال توحیدی زندگی کردنم که برام حکم تولد دوباره داره، همونحا شروع کنم به انجام دادن روز شمار آگاهی های من…روز اول!!!!!!!

      بعدم دیدم اون پسر بچه هنوز اونجاست..اونم با خودم مهمون کردم ….بقیه زمان رو تنهایی نشستم و توی سایت دیدگاه های پر شور بچه هارو خوندم و حالم خوب و کیفم تر شد…

      احساس خیلی خوبی داشتم …چقدز با خودم اوکی بودم چقدر سرمست از اینهمه آزادی و رهایی بودم..چقدر سبکبال بودم..

      ابراهیم جان بازم برامون از سفرت بنویس‌‌‌..

      سفرت دلچسب و توحیدی دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
      • -
        ابراهیم خسروی گفته:
        مدت عضویت: 1382 روز

        سلام دوست خوبم،

        الان ساعت 5 صبحه روزه چهارشنبه است، من از خواب بیدار شدم و کامنت شما رو خوندم، نمیدونم چرا اما این روزا خیلی دل نازک شدم، زودی بغضم میترکه، زودی اشکام از چشای قشنگم سرازیر میشه

        وقتی حرف از قدرت خدا میشه زودی تسلیم میشم، احساس کوچیکی میکنم در برابر رب العالمین

        اونجا که گفتین

        (من ترسی ندارم ..منی که به رب العالمین یگانه قدرت جهان ایمان دارم..نه ترسی دارم نه محزون میشم!!) زودی بغضم گرفت و اشکام سرازیر شدن.

        به قول شاعر:

        از لعل تو گر یابند

        ز انگشتری زنهار

        صد ملک سلیمانی

        در زیر نگین باشد.

        واااقعا تحسینت میکنم دوست خوبم و آرزوی موفقیت برای شما دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
      • -
        سلیمان رفیعی گفته:
        مدت عضویت: 1401 روز

        سلام به خانوم فرزانه که واقعا ارزشمند هستین ، پیام دادم اول تحسین کرده باشم کاری که برای تولد خودتون انجام دادین و برای من یه نشونه ای بود که منم این کارشما رو انجام بدم ، 4روز دیگه تولدم می‌خوام تنهایی با خدا جونم جشن تولد بگیرم ، شیک و پیک کنم برم جایی دستان خدا ازم پذیرایی بکنن، با خداجونم عکس بگیریم ، کنارهم باشیم من از خدا سپاسگزاری کنم که مرسی عزیزم که منو با این مسیر آشنا کردی ، سپاسگزارم که همیشه و هرلحضه کنارمی به من عشق میدی عزیز دلم عاااااااااشقتم ، مطمانن این تولد با سال های قبل خیلی فرق خواهد داشت ، بازام سپاسگزارم بابت این حرکت زیباتون ، در پناه تنها فرمانروای جهان هستی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
        • -
          فرزانه ارزشمند گفته:
          مدت عضویت: 743 روز

          سلام سلیمان جان ، دوست خوبم…

          چه عکس زیبایی ، چقدر انرژی خوب توی‌ لبخندتون هست، جوری که وقتی آدم نگاش میکنه ،نمیتونه لبخند نزنه….

          سلیمان جان ، اگر بگم دیروز برای اولین بار توی زندگیم که اینکارو کردم از اونموقع چقدر انرژی خوب از جهان گرفتم ..چقدر از چپ و راست همه دارن چه پیامکی چه رو‌در رو بهم میگن دوستت دارم…

          دروغ نگفتم…

          توی آینه که خودمو نگاه میکنم..میبینم کی بیشتر از خودم سعی کرده فرزانه رو موفق کنه، شاد کنه، بهش خدمت کنه….

          کی واقعا ؟!!!! خب معلومه فرزانه….

          چرا من از پولام برای دیگران راحت خرج میکنم..برای بقیه خرج میکنم…هدیه میخرم..نوبت خودم میرسه میگم نمی‌خواد..اتفاقا دیشب تنها کسی ، که تنها نشسته بود توی کافه، خودم بودم و فکر کنم خوشحال ترین و سبک بالترین هم خودم بودم‌…

          حتما برای خودتون تولد شاهانه ای که لایق اون لبخند مهربونتون باشه بگیرید…قول میدم کیف کنید..

          تولدتون رو پیشاپیش تبریک میگم شهریور ماهی جان…

          برای شما توی این تولدتون ، هر لحظه اش ، ذوقی از روی رسیدن به خواسته های قلبی تون در سایه لطف و کرم پروردگار آرزومندم…

          امیدوارم اینقدر سیر بخندی که ندانی غم چیست..

          بدرخشید ..

          با درودها و قلب فراوااااان

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        پاکیزه بارکزی گفته:
        مدت عضویت: 849 روز

        به نام خدایی عشق و آرمش

        به نام خدایی که عاشقانه آغوشش باز هست

        به نام خدایی که قدرت عالم هست و کنارش ترسی نیست

        سلام به فرزانه عزیز

        سلام به فرزانه ارزشمند

        سلام به دختر زیبا و دوست داشتنی

        چقدرررر زیبا بیان کردی

        چقدر زیبا عمل کردی

        افرییییییین افریییین

        تولدت مبارک عزیز من الهی هزار سال عمر کنی عمر توحیدی شاد پر از ثروت سلامتی عشق ارامش

        الهی به هر چی که میخواهی برسی بیشتر از اون را بدست بیاری

        چقدر قدم های عالی برداشتی فرزانه ارزشمند

        راستی چقدر اسم زیبا داری خواهر زیبایی من

        خواستم تولدت را تبریک بگویم

        و هم چنان شجاع شدنت را

        نوش جانت باشد تمام ثانیه های که با خودت لذت بردی و عشق و حال کردی

        قطعا در آغوش خدا بودی و هستی عزیز من

        شاد سلامت ثروتمند باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          فرزانه ارزشمند گفته:
          مدت عضویت: 743 روز

          پاکیزه قشنگم سلام به روی ماهت….

          زبانم بند اومده از اینهمه لطف و محبت و عشق شما، نازنینم…

          عزیزم چقدر شما زیبایی ، چقدر خدای مهربونم شما رو زیبا خلق کرده، زیبایی سیرت و زیبایی صورت و قلب نورانی…..

          پاکیزه جان منت گذاشتی و با کامنتی که با عشق برای من نوشتی قلبم رو نورانی کردی…

          عزیز مهربون…

          اعتراف میکنم خیلی خجالت زده شدم منو عزیز من صدا زدین…

          دوست دارم بهتون صمیمانه و از ته قلبم بگم الهی دورت بگردم برمو برنگردم…عزیز مهربونم….

          دیدن نقطه آبی از جانب شما..چشمامو قلبی کرد…

          چون من میدونم شما جزو شاگردهای اول این مکتب الهی هستین…

          تحسینت میکنم اینقدر بزرگی …..

          دوستت دارم…

          برای شما از الله یکتا ، عشق و ثروت و سلامتی و سعادت آرزو میکنم…

          مااااااچ به روی همچو ماهت عشقم‌‌‌

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        زیبا گفته:
        مدت عضویت: 2513 روز

        سلام فرزانه جان

        تولد تولد تولدت مبارک

        بهترین ها تقدیم لحظات ت باد

        بهت تبریک میگم که روز تولدت با حس خوب بودن کنار دوستان و خودت به خودت هدیه دادی

        چه عزت نفس چه آرامش و عالی بو د

        بهترینها تقدیم لحظات ت باد

        شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          فرزانه ارزشمند گفته:
          مدت عضویت: 743 روز

          سلام به خواهر زیبا رو و زیبا سیرت نورانی نازنینم

          عزیزدلم بخاطر انرژی و عشقی که به من بخشیدی متشکرم …

          هزاران هزار برابرش رو از خدای بزرگ برات آرزو مندم

          ..قربونت برم عزیزذلم که اینقدر به محبت داشتی..خیلی خوشحالم کردی

          خدا قلب و روح و زندگیت رو شاد و پر از لبخند کنه عشقم که اینجوری بنده های خدا رو مورد لطف خودت قرار میدی

          تحسینت میکنم نازنینم بخاطر قلب بزرگی که داری…

          بهت افتخار میکنم …

          خدارو بی نهایت شاکرم که دوستانی دارم پاک تر از آب روان…

          خیلی خیلی خیلی دوستت دارم

          بدرخشی ماه من

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1461 روز

      سلام به ابراهیم حنیف

      ای پسر تو چکار کردی با من وقتی کامنتو خوندم از تفسیر زیبایت از نگاه زیبابینت از قلم روان و شیوات اولا لذت بردم و تحسینت کردم که چقدر قشنگ و به جا کلمات و بکار بردی و جوری تعریف کردی که اتگار داشتم یه رمان میخوندم واقعا

      افرین ب تو که پا دل ترسات گذاشتی

      افرین به تو که پا دل ناشناخته ها گذاشتی

      افرین به تو که به الهامات خداوند عمل کردی

      افرین به تو و ایمانت به عمل گرا بودنت

      افرین به تو که انقد قشنگ خدا را از ته دل صدا زدی

      این لحظه ای که داد میزدی ای پروردگار من در پناه توام چنان حسی داشتم که چشامو بسته بودم و منم تو دلم تکرار میکردم حسی سرشار از شوق و لذت

      ای پسر چقد قشنگ خدارا صدا زدی واقعا قلبم کنده شد

      ایییی رب العالمین!

      تا درپناه تو ام هیییچ قدرتی نمیتونه به من آسیب برسونه

      اییی ربببب العالمین!

      تا در پناه تو ام انسان و جن و موجودات هییییچ قدرتی ندارن که به من آسیب برسونن!

      تو بالاترین قدرت این جهان هستی!

      هیییچ برگی بدونه اذن تو از درخت نمیوفته

      و کم کم از تونل و تاریکی خارج شدم و قوت قلبم محکم تر شد و صدام بلند تر شد و

      داااددد مییییزدم

      ایییی رررب العالمین!!!

      هیییچ کس و هیییچ چیز قدرتش از تو بالاتر نیست!

      من به تو پناه آوردم

      منم میگم

      آی رب العالمین

      منم به تو پناه اوردم میخام تو نگهبان و محافظ من باشی.

      ای رب العالمین

      میخام تو تمام نعمتها ووثروتهای دنیا رو به من بدهی همون جور که سلیمانت دادی به عباس منشت دادی

      ای رب العالمین

      قلبم قوی کن ایمانم رو به خودت زیادتر کنم میخام ابراهیمت باشم

      الان اشک از چشام سرازیر شده انقد که حسم زیباست

      انشالله خداوند منم به این سفرها هدایت کنه

      دوست دارم ابراهیم عزیز که انقد قشنگ برامون نوشتی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      نگار گفته:
      مدت عضویت: 2161 روز

      ابراهیم عزیز سلام

      من کامنت های زیباتون دنبال میکنم

      وقتی وصف محیط رو خوندم

      منظره پل ورسک اومد جلوی چشمم

      من متولد بابلسرم

      ولی بیشتر عمرم رو جنوب بودم خوزستان ( ابادان)

      و در حال حاضر منطقه پارس جنوبی ( بندر کنگان)

      بارها و بارها مسیر تهران به شمال و برعکسش رو رفتم

      ما همیشه گدوک نگه میداریم تا دوغ بخریم

      حتما امتحان کنین بینظیره

      هر وقت از سمت شمال داریم برمیگردیم ورسک نگه میداریم و از دور منظره اون ریل قطار توی کوه نگاه میکنیم

      دقت کردین مسیر چ عصر خوبی داره

      عصر تازگی و سبزی

      همیشه ب همسرم میگم عاشق بوی شمااالم

      همسرم : مگه شمال بو داره؟؟؟؟

      اره شمال برای من بو داره

      پر از خاطرات بچگی

      استاد راست میگن باید از مسیر لذت برد ن اینکه تو هوا و ولای رسیدن ب مقصد باشیم

      تو مسیرمون ب شمال همیشه از پل سفید رد میشیم

      ولی یبار هم نگه نداشتیم

      چون میخواستیم زودتر برسیم بابلسر

      چون مرخصی کم بود

      چون ترافیک خستمون کرده

      و ….

      چقدر لذت داره داشتن ازادی مکانی، زمانی، مالی

      پدرم از زمانی که توی بابلسر زندکی میکردیم

      دوتا دوست خیلی صمیمی بابلی دارن

      توی روستای معلم کُلا

      واای اینقدر انسانهای دوست داشتنی

      شریف

      مهربان

      مهمانواز

      خدایاااا

      یاد بچگیم افتادم با دختروشن میرفتیم پیش گاوهاشون

      از درخت گلابی و غوره میچیدیم

      و میبردیم اتاق طبقه بالا

      کنار پنجره میخوردیم

      دلم بد تنگ شد

      ایشاله بهتون حسابی خوش بگذره

      سفرتون پربار باشه

      درپناه خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      مریم شمسا گفته:
      مدت عضویت: 2013 روز

      سلام آقا ابرهیم توحیدی

      چقدر لذت بخش بود کامنتتون و تمام احساس و ذوقتون به ما رسید به به چه جایی هدایت شدین و چه سفر توحیدی دارین سپری می کنید خداروهزاران بار شکرت

      خداروشکر به خاطر این طبیعت بی نظیر باران جنگل آبشار ابرها انسانهای بسیار عالی و تمام هدایتهاتون که هر لحظه راهنمای شماست با بهترین خیر و برکتها

      خیلی لذت بردم از وصف کلبه ای که در اون مستقر هستین مطمئنا شایسته این همه زیبایی و نعمتهای فراوان بودید که به این بهشت هدایت شدین

      براتون در این سفر بالاترین خیرها و شگفتی ها و آگاهی ها رو از خدای مهربون خواستارم

      قلبتون پر از نور و عشق الهی

      منتظر ادامه سفرنامه زیباتون هستیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      مینا کاشی گفته:
      مدت عضویت: 1278 روز

      سلام دوست عزیز

      اینقدر قشنگ از حس و حالت گفتی اینقدر توصیف قشنگ کردی که دلم خواست برم اونجا را ببینم.

      در حالی که ما تقریبا چند ماه یکبار از اون مسیر رد میشیم و همیشه پل ورسک را میبینیم ولی تا حالا اون بالا نرفتیم.

      توصیف شما حالم را خوش کرد انگار اونجا بودم. تحسینتون میکنم بخاطر اینکه بر ترس هاتون غلبه کردید. از تونل رد شدید . و من تحسین میکنم شما را بخاطر این سفر به تنهایی.

      اونجا معمولا مه است. حتی تابستان ها ما وقتی صبح زود از اونجا برمیگردیم منظورم از جاده است همیشه مه غلیظی داره و ایتقدر قشنگه که انگار توی خواب و رویا هستی.

      امیدوارم این مه را هم تجربه کنید.

      ممنونم که حس و حالتون را توصیف کردید تا ما هم مثل شما از سفر لذت ببریم.

      سفرتون خوش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      محمد صدرا شهبازیان گفته:
      مدت عضویت: 3088 روز

      واقعا فوق‌العاده بود کامنتتون

      جملاتی رو نوشته بودین که من نیازش داشتم

      ممنونم من هم زیبایی پل اونجا رو باشما تصور کردم وقتی اسم پل رو سرچ کردم دیدم این همون پلی هست که عکسش روی کتاب ریاضی دوران دبیرستانم بود

      میخاستم کامنت بنویسم اما حالا به عنوان پاسخ برای کامنت شما مینوسم

      مینویسم که خودم هم بیشتر متوجه بشم که کل یک سفره یک سفری که خدا میتونه دست تورو بگیره و مثل یک استاد قدم به قدم تورو به سمت تکامل شخصیتت و خالص شدن پیش ببره گاهی با یک اتفاق که تو اون رو خوب میدونی و گاهی با یه اتفاقی که ممکنه بد به نظر بیاد

      همین دیروز بود که خواستم کاری رو برای یه نفر به یهترین شکل ممکن انجام بدم و حتما توی ذهنم این فکر بود که این بنده خدا حالیش نیست من باید کارشو درست کنم براش و خودمو وکیل و حلال مشکلات کردم افتادم دنبال کار و درسی که باید میگرفتم رو گرفتم که من نباید خودم جای خدای بقیه بزارم

      من نباید بخام کار خدا رو انجام بدم

      چون در این حد ها نیستم

      دیشب با تمام وجود فهمیدم من دیگه نمیخام از همه بهتر باشم نمیخام بهترین باشم نمیخام همه چیز رو درست کنم برای همه

      نمیخام هیچوقت لازم باشه با هیچ چیزی بجنگم و خودم رو اثبات کنم

      فایل ارامش در پرتو اکاهی خیلی خوبه و خیلی به من کمک کرد

      من به خودم تعهد دادم دیگه هیچوقت هیچوقت یک نکته منفی از کسی به زبون نیارم

      هیچوقت حسادت نکنم و دستاورد کسی رو زیر سوال نبرم

      شاید این ها برای کسی که کامنت رو بخونه نامرتبت باشه اما من میدونم در این موضوعی که برای من پیش اومد چقدر همه این اشتباهاتم دخیل بود و خداروشکر که اونقدری رشد کردم و تغیر کردم که خیلی زود تر از قبل پاشنه اشیل خودم در هر چیزی رو تشخیص بدم و هرکاری میتونم برای تغیر خودم انجام بدم

      کامنت شما خیلی خیلی خوب بود مخصوصا جایی که در مورد رب العالمین صحبت کردین و من همین چند وقت پیش داشتم با خودم فکر میکردم این خدا کیه چیه اصلا چطوریه که وجود داره

      اما الان متوجه شدم اصلا مهم نیست که چطوری وجود داره اصلا نیاز نیست دلیلی برای وجودش پیدا کنی که با چشم دیده بشه

      همین که انقدر قلب تورو به وجد میاره وقتی میگی ای رب العالمین تا در پناه تو ام هیچ چیزی نمیتونه به من اسیبی برسونه پس قطعا اون وجود داره و قطعا توی وجود تو هم هست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      محمد آزاد گفته:
      مدت عضویت: 2162 روز

      به نام رب العالمین

      سلام برادرم

      آقا ابراهیم حنیف،،،

      گوارای وجودت این سفر توحیدی وخداگونه ات دوست عزیزم

      من عاشق این دستان خداگونه هستم که توی لحظه به لحظه این سفر همراه شما بوده وبوی توحید وحضور خداوند رو در تک تک لحظات این سفر میشه احساس کرد…

      خداروشکر بابت این دستان بی‌نظیر خداوند که همه جا حضور دارن…

      اینقدر زیبا توصیف کردین که قشنگ تونستم باتمام وجود تجسم کنم واحساس کنم اون جاهای زیبا رو… دمت گررررم

      بهت تبریک میگم این سفرتوحیدی وانسان ساز رو وصد درصد بعد این سفر قابل مقایسه نخواهی بود با قبلت… اینقدر که رشد کنی وپخته بشی.

      خدارو صدهزار با شکر بابت وجود شما دوستان موحد..

      ابراهیم جان بازم برامون بنویس از این عشق بازی‌هایی که با «ارباب» داری.

      پیروز وسربلندباشی دوست من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
      مدت عضویت: 1992 روز

      آقا ابراهیم عزیز سلام

      نمیدونم از کدوم بخش کامنتتون بگم

      با جمله جمله اش بلند بلند تنهایی تو خونه گریه کردم

      با جمله جمله اش بیاد آوردم حمید مگه خدا دقیقا همین معجزلتو برای تو نکرده

      با جمله جمله اش مات و ومبهوت فضل خدا شدم

      اینجا چه خبره ؟؟؟؟ اینجا کجاست؟

      اینجا چرا انقدر همه حالشون خوبه؟

      اینجا چرا انقدر همه مست می عشقن؟

      استاد این مکتب چیکار کرده با شاگردهاش؟

      چقدر اینجا خدا پررنگه؟

      چقدر اینجا رویایی

      چقدر یک کامنت میتونه پر و پیمون باشه

      چقدر خدا میتونه جریان داشته باشه تو کلمات

      چقدر آدم خوب اینجا هست

      چقدر من تغییر کردم

      چقدر من لایق شدم

      چقدر در مدار آدمهایی خوب قرار گرفتم

      چقدر لطف خدا عظیمه

      چقدر حالم خوبه

      چقدر زندگی جادویی شده

      استاد ، آقا ابراهیم ، چطوری ازتون تشکر کنم

      خدایا چطوری ازت تشکر کنم

      فقط میتونم بگم دمت گرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      اکرم هاشمی گفته:
      مدت عضویت: 1435 روز

      بنام خداوند مهربان

      سلام و درود خدا بر شما

      چقدر فوق العاده وصف کردین و زیبایی ها رو با ما شریک شدین

      لحظه به لحظش گوارای وجودتون

      اینا فقط بخشی از پاداش ایمان و توکل شماست

      و خداوند بهترین همسفر و بهترین میزبان و داناترین بلد راه و سوپرایز کننده ترین تورلیدره، روی دست منوی غذاش پیدا نخواهید کرد و زبردست ترین نقاش و طراح صحنه و آگاه ترین برنامه ریزه

      ثمره اعتماد بهش فوق تصوره

      ثمره باورش لاخوف علیهم و لاهم یحزنونه

      عجب رفیقه

      عجب با مرامه

      عجب در دسترس

      عجب مجیب

      همه صفاتش چنان در منتها درجه هستن که از درک ما خارجه

      تبریک منو بابت مهمانش شدن بپذیرید، مهمان وی آی پی ، اگر چه همه ما مهمانشیم در این جهان زیبا ، اما اندک هستن مثل شما که باور کنن و اعتماد کنند به عظمت وجود میزبان

      گوارای وجودتون

      بودن افرادی مثل شما برای همه ما قوت قلبه

      باشد که همه گی مون توی مسیر توحید بیشتر و بیشتر و بیشتر قدم بزنیم

      سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      پوریاکاتبی گفته:
      مدت عضویت: 1261 روز

      بنام نامی یزدان

      ابراهیم عزیزم چقدر زیبا نوشتی ،نوش جانت و گوارای وجودت

      مائده:119

      قَالَ اللَّهُ هَذَا یَوْمُ یَنفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَّضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ

      خدا فرمود: این، روزی است که راستان را راستی‌شان سود بخشد، برای آنان باغ‌هایی از بهشت است که نهرهایی [از آثار حیات‌بخش اعمال صالح‌شان] از زیر آن جاری است که جاودانه در آن بمانند. خدا از آنان راضی است و آنان نیز از خدا راضی‌اند. چنین است آن پیروزی عظیم.

      چقدر احساس درخواست عمیق شدید در درونم خودم احساس کردم بابت تجربه همچین سفری، و با تمرکز و دقت آگاهانه به تک تک جملاتت توجه کردم طوری که هر کلمه برام تصویر میشد از عمد بیشتر خودم رو تو اون فضا تجسم میکردم تا منم تجربش کنم تا بیام تو فضای فرکانسیش و هدایت بشم به سمتش و تجربه واقعیش بینظیر بود سراسر لذت و زیبایی گوارای وجودت نوش جانت ابراهیم عزیز بهترین هستی گل

      سفرت ایمن و پر از زیبایی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
      مدت عضویت: 1329 روز

      سلام و درود بشما آقا ابرهیم عزیز…

      وای چقدر نوشتتون زیبا بود..دلمو کندی از وجود توحیدیتون..چقدر زیبا…

      اینراه توحیدی را بهتون تبریک میگم.ممنونم که لحظات زیبای خداوتد مطلق را باهامون به اشتراک میزاریید..

      چند شب پیش یه عقرب بزرگی وارد شلوارم شده بود..

      دقیقا همزمانی من به مدار بالای توحیدی بود همون روز…

      رفتم تو یه حوض خونه یکی از نزدیکانم…به محض آبتنی…

      دیدم یچیزی تو پاهام لمسم میکنه!

      گفتم خدایا این چیه!

      درونم گفت همون قسمتو فشار بده..فشارش دادم..

      حساب کن این عقرب به مدت یه ربع کم و زیاد تو شلوارم بود ولی من متوجهش نبودم..

      وقتی اون قسمت از شلوارمو باز کردم دیدم عقرب زرد رنگ تقریبا بزرگی…من دارم فشارش میدم..

      بعد از این اتفاق اطرافیانم تعجب کرده بودن..ولی یه حس الهی درونم را گرفت…

      گفتم ببین خدا چقدر بزرگه..

      دیگه رفتم یه دوش گرفتم..بهم گفت..

      به من اعتماد داری…دیدی..من میتونم همکار انجام بدم..

      حالا بازم بهم اعتماد داری..

      گفتم خدا من بجز خودت هیچکسو ندارم..

      من بدون تو با عقل ناقصم هیچ چیز رو ندارم تو بزرگی منو ببخش…

      اینروزا نشانها متحولم کرده..

      خداوند فقط بهش یکم ایمان میاری ..در لحظه به لحظه زندگیت بهت کمک میکنه..

      فقط ایمان این مسیر زندگی رو میتونه نرم و روان کنه!

      ابراهیم عزیز..دقیقا برای منم همینه..حاهایی بوده که ترسیدم.کم آوردم..ولی هدایت الله خودش دلمو آرام کرده..

      بهم گفته ادامه بده..

      که حتی تو یکی از آیات قرآن راجع به پخش بخش کردن ایات الهی بصورت واضح اومده..

      ما هیچ وقت کامل نیستیم..و نخواهیم شد…

      ولی به اندازه ایی که رو خودم کار میکنم.بهمون مقدار نعمتهاشو درک میکنم…

      منم دیشب بصورت کاملا هدایتی.بجایی با آب و هوای خنک هدایت شدم..

      موقعه ایی که پریدن تو آب یخ..

      که خواهرم میگفت تو چقدر دل و جرآت داری..

      واقعا هر روز بیشتر برام واضحتر میشه..رفتن تو دل ترسها چقدر میتونه تو زندگی روزمرگیمون تاثیر بگذاره…

      ممنونم ابراهیم عزیز..بازم از سفر هدایتیت برامون بنویس..

      و سپاسگزار این خداوندم..که انسانهای شریفشو هر روز داره گسترششون میده..

      به امید روزهای خوب.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        ابراهیم خسروی گفته:
        مدت عضویت: 1382 روز

        سلام دوست عزیزم.

        شما رو نمیدونم ولی من با کامنتتون اشکم در اومد و یاده این شعر افتادم

        شب تاریک و سنگستان و من مست/

        قدح از دست من افتاد و نشکست/

        نگهدارنده اش نیکو نگه داشت/

        وگرنه صد قدح نفتاده بشکست /

        واقعا این اتفاقات هر یکیش میتونه سندی بر قدرت خداوند باشه تا آخر عمر برای ما اما انسان فراموش کاره و تحت تأثیر شرایط محیطی اطرافش و اتفاقات اطرافش قرار میگیره

        بازم از کامنت هاتون د. یت دارم بیشتر بخونم تا استفاده کنم.

        واااقعا قلبم باز شد از کامنتتون.

        در پناه خدای واحد موفق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
          مدت عضویت: 1329 روز

          سلام و درود بشما آقا ابراهیم گل..چقدر خوشحال شدم..

          ممنون از اشعار زیباتون.

          ابراهیم عزیز الان سه روز در یه خونه تک و تنها هستم.

          خانوادم عازم کربلا شدن..

          من دارم شجاعتمو به رخ میکشونم.

          تا ده روز تمام خودم تنها فقط دارم حسابی کار میکنم.

          میدونم نقطعه ضعفهاییم دارم..

          ولی هدایت الله هر لحظه کنارمه..

          من تنها نیستم..من خانواده عزیزی دارم که جای همه رو برام پر میکنه..اون کسی نیست بالای سرم پروردگارم.

          و دوستان عزیزی مثل شما..

          که ما از یه تن آفریده شده ایم..بخاطر یسری افکار گذشتگانمان این جنس مخالف رو از ما دور کرده اند..

          هر روز با در صلح بودنم را بیشتر درک میکنم.

          مثل خانم شایسته کارایی که از نظر ما خانم ها.پر از چالشه خودم به تنهایی دارم درونمو محک میزنم..

          نور خداوند درونمو احاطه کرده..یه ایده هایی بهم میده تا طعم تنهایی خودمو بیشتر بچشم..

          چقدر همزمانی با خروج خانواده ام برام پیش اومد..

          این سه روز به اندازه ها چندین سال تجربه های مختلف و هدابتهای الهی رو از جان و دلم چشیده ام..

          من سپاسگزار خداوندم بخاطر این در مکان و زمان بودن من..

          صحبها با پرندگان با اسمان …از خداوند تشکر میکنم.

          چند روزیه صبح هوا خیلی عالیه..یه نسیم خنکی..برای ما که تو منطقه گرمسیر هستیم..خیلی پر از شور و اشتیاقه..

          درختهای نخلمون خرما شدن..بلبل ها میان میخورن میندازن رو زمین..

          اولین خوراکی صبحانمو با خرمای خشک باز میکنم.به گلهامون آب میدن..

          ویوی کوه با گل کاغذی صورتی رنگی..که محل ستایشگاه من با پروردگارمه..

          ابراهیم عزیز یه پرنده ایی بنام قمری.هر صبح حرکات نمایشی زیبایی برام میزاره..

          دقیقا یکی از اطرافیانم گفت راسی خواب خونه شما رو دیدم..دقیقا از خونه شما تا کوه همگی پر از جنگلهای سرسبز و زیبا..اینقدر هوا خنک بود..رو تخت روی حیاط هوای شرجی خوابیده بودیم..یه نسیم خنکی زیر سرمون رد شده..

          ولی ایشون از قانون نمیدونه منم چیزی نگفتم.

          اگه یادت باشه قبلا تو خونه ها گلخونه میزاشتن..دقیقا گلخونه ما بسمت کوه بود.فصل بهار که میشد پر از گلهای زرد و گل لاله وحشی بود..مثل استاد انواع حیون محلی داشتیم..

          خیلی روزهای خوبی بود..

          ولی الان خیلی شاکرم که نعمتی که بچگی ازش استفاده میکردمو از یاد برده بودم.

          ابراهیم سفر شما همین الان که دارم مینویسم.یادم از چیزی اومد!

          من نعمت بزرگی الان تو زندگیم هست..یادمه از موقعه ایی که از خداوند دور شدم همون کوهی که دوستداشتم برام دور شده بود..ازش استفاده میکردم ولی حتما باید با اطرافیانم میرفتم که حال کنم..

          ولی از موقعه ایی که فهمیدم این نعمت بزرگیه اینهمه زبباییها..

          اتفاقی که افتاد کوه و اسمون برام شده نزدیک صبح که میشه بیشتر موقعها سعی میکنم که بازم دچار یکنواختگی زندگیم نشم..

          و این تاهد رو میدم بیشتر زیباییها را تحسین کنم..

          چون همجا زیبایی هست..

          فقط هر روز داره درکم بازتر میشه چقدر ذهن میتونه همه این خوشبختی را از ما بگیرم..

          خیلی این تنها بودنم با خودمو دوستدارم..من هر بار از خداوند بخاطر نعمت جسمم که الان نزدیک به 2سال خورده اییه سالم و بعضی موقعها تونستم باهاش مبارزه کنم.ولی لطف پروردگار شامل حالم شده..

          ابراهیم صحبتهام طولانی شد..

          ولی دوستدارم بنویسم..میدونی چون هر روز که میگذره بیشتر قانون الهی برام بولدتر میشه..

          امروز یه اتفاقی برام افتاد..دقیقا شب خوابشو دیدم..

          بازم یه ترس که از زت نفس میاد امروز شکوندم..انشالله به یاری الله خداوند بیشتر هدایتم کنه..

          همین الان صدای بلبل زیبایی تو درختام شنیدم.این صحنه رو تقدیم شما میکنم.

          دوستتون دارم دوست هم فرکانسیم.

          اینروزا فقط دعاییم اینه..

          باوری در قرآن هست..

          پروردگار!در پیشگاه خود رحمتی به ما عطا کن.

          و برای ما در کارمان زمینه هدایتی فراهم ساز..

          الهی آمین..سوره کهف.که انروزم بازم نشانه قرآن من بود!

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 849 روز

      و من را چنان این نوشته شما دیوانه کرد که نمیدانم برای تحسین تان چی‌ بگویم‌ ابراهیم عزیز

      ابراهیم عزیز داری کم کم خلیل الله میشوی

      سلام به خلیل الله ابراهیم برادر شجاع من.

      سلام به قلب پاک و پر از ایمانت

      سلام به بنده موحد خدا

      چنان از‌ نوشته ات لذت بردم که هیچ نگو

      چنان زیبا نوشتی که خداوند عاشقانه من را هدایت کرد گفت بیا بخوان ابراهیمم چی نوشته برایت

      و من هم با عشق آمدم بخوانم به به از این همه زیبایی نوش جانت

      من خو تصویر سازی کردم این همه زیبایی را

      نوش جانت برادر خوب من

      گوارایی وجودت تمام نوشیدنی ها و خوردنی ها

      لذت ببر برادر من که در مهمانی خدا هستی

      لذت ببر‌ که سر سفره خدا نشستی

      لذت ببر‌ که در حال رفیق جان جانی شدن الله هستی

      خدا همیشه با ما هست

      الهی که برای من هم فرصت پیش بیاید که تجربه کنم

      چقدرررررر تحسین میکنم ایمان تان را از‌اول سفر

      میدانی ابراهیم عزیز آنقدر زیبا نوشتی که بعضی‌جاها به خداوندی خدا نوشته هایت قلبم را لمس می‌کرد

      من تحسین میکنم این پسر با ادب و دوست داشتنی را

      شما لایق ارتباط با بهترین آدم ها هستین

      چقدرررر این شمال شما زیباست

      نوش جانت که در سفر هستی و لذت میبری

      من ایمان دارم بعد از این سفر آگاه تر میشوی ایمانت قوی تر میشود تجربه هایت بیشتر میشود بیشتر آغوش خداوند حس میکنی

      چقدر لذت بردم من با نوشته های شما لذت بردم شما که آنجا هستین چقدر لذت ببرین

      نوش جان تان

      تحسین تان میکنم

      و ها در باره تحسین بگویم

      شاید همه ما تجربه کرده باشیم وقتی با یکی بخیلی و یا حسد میکینم چقدر حس ما بد میشود چون این در ذات ما نیست و من خودم شخصا ناراحت میشوم این عادت در گذشته داشتم

      حالا به لطف خدا ازبین رفته و ناخودآگاه تحسین میکنم

      بهترین عادت هست الهی در وجود همه نهادینه شود این عادت نیک

      چقدر به نکته عالی اشاره کردی خلیل الله

      چقدر نکته زیبا را بیان کردی

      من تحسین میکنم این دید زیبایی تان را که این قدر دقیق و عالی فایل ها را نگاه میکنید

      و از‌چی زاویه قشنگ نگاه میکنید

      من خوب با خواندن نگاه تان میگم واو چقدر فوق العاده هست

      چقدر نکته عالی را دقت کرده

      زیاد لذت بردم خلیل الله

      باز هم برای مان بنویس

      الهی سفرت بیشتر از این رویایی شود بیشتر از این لذت ببری و هر لحظه خدا را حس کنی هر لحظه خودت را در آغوش الله بیابی

      شاد باشی رفیق خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      فرشته کوهستانی گفته:
      مدت عضویت: 1324 روز

      سلام بر برادر توحیدی من

      بسیار زیبا توضیح دادید مثل همیشه،من همزمان با توصیفتان لذت بردم،باشما آبشار رو دیدم،با شما قدم در جنگل گذاشتم…با شما وارد تونل ناشناخته شدم…مثل شما ترسیدم…و مثل شما لذت بردم

      بسیار سپاسگزارم که اینقدر زیبا توصیف کردید

      منتظر باقی روزهای سفر و تعهدتون هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      رسول خانکی گفته:
      مدت عضویت: 1133 روز

      سلام ابراهیم جان

      دوست عزیز بسیار لذت بردم از کامنت شما و چه توصیف‌های بی‌نظیری از تجربیاتشون بهمون گفتید .

      چه زیبا نکات مثبت و تصاویر طبیعت را برامون به تصویر کشیدید

      من که خودما پیش شما دوست عزیز حس کردم.تحسینتون میکنم.

      درپناه الله بتونید بهترین و باکیفیت ترین تجربه ها را داشته باشید.

      در پناه خدای رحمان سلامت و ثروتمند باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      ملیحه امامی گفته:
      مدت عضویت: 865 روز

      سلام به خدای پاکیها

      سلام به استاد عزیزم و مریم جون

      سلام به آقا ابراهیم

      آقا عالیییییییی بود چقدر زیبا وروان با ذره ذره جزییات توضیح دادی آفرین من واقعا تحسینت میکنم

      هر چیزی که گفتی همه خاطرات بچه گی من بود و گذشت

      تمام حرفاتونو مجسم کردم و خودمو به جای شما در دل اون جنگل زیبا تصور کردم واقعا جای سپاسگذاری داره

      من خط به خط کامنتتونو که خوندم انگاری دارین داستان تعریف میکنین

      واقعا تحسینتون میکنم خدارو شکر که به زیباییها هدایت شدین بر ترستون غلبه کردین و به نجواهای ذهنتون گوش ندادین افرین به شما

      در ضمن اون جایی که به اون قوسی تونل رسیدین و ترسیدین که جن داشته باشه من کلی خندیدم خخخخخ

      شاید منم به جای شما بودم این کارو میکردم ولی نمیدونم چرا اینقدر خندیدم به هر حال خیلی از کانتتون لذت بردم من همیشه کامنتای شما رو میخونم و کیف میکنم خیلی روان و تمیز توضیح میدین خواننده خیلی راحت مفهوم حرفاتونو متوجه میشه عالی بود امیدوارم بازم از این سفرها برین وبه جاهای خوب و زیبا هدایت بشین من ارزوی موفقیت براتون دارم در پناه خدا شاد و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      الناز محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1241 روز

      به نام خداوند جان و خرد

      درود بر دوست عزیزم آقا ابراهیم

      احسنت و کیلو،کیلو احسنت بر شما واقعا محشر بود از اول تا آخر کامنت تون فوق‌العاده زیبا و انگیزه بخش بود الخصوص اون قسمتی که راجب به تونل،ترس و توکل به خدا گفتید دقیقا دنبال همین موضوع بودم و چه قشنگ خداوند هدایتگرم منو به کامنت انرژی بخش شما هدایت کرد

      چقدر خوشحالم که وقتی کامنت تون رو خوندم تونستم اون مطالبی رو که بیان کردید تجسم کنم

      سپاسگزارم بابت ردپای عالی تون

      در پناه رب شاد و پیروز باشید

      خدانگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 2016 روز

      ابراهیم جان سلام

      در حالی کامنتت رو میخوندم که دلم گرفته بود. از جایی که هستم. تا مرز اشک ریختن میرم ولی میگم خدا گفتا شکایت نکن، خودکارو برداشتم و شروع کردم به نوشتن خونه ای که من میخوام، آزادی ای که من میخوام، رهایی ای که من میخوام. و اومدم کامنتت رو بخونم. وقتی شروع کردی توصیف کردن، فکر کردم داری تصویر سازی ات رو میگی. بعد که خوندم و دیدم چیزیه که هست! اشک ریختم. میدونی از چی؟ گفتم من حتی ایمان ندارم به هدایتت که از در خونه نمیرم بیرون! هی میگم کجا؟ حالا از با کی گذشتم و میخوام تنها برم ولی هی میگم کجا؟! میگم هدایت ولس هی دارم تو ذهنم دنبال جای مشخصی میگردم که برم… اشک ریختم که ابراهیم به ربّ اش اعتماد کرد و رفت و ایـــــــن همه زیبایی خدا بهش عطا کرد… و خوندن کامنتت خیلی بهم ایمان داد که برو.رفتم دم در یه چیزی تحویل بگیرم، باد میخورد به صورتم… دلم با همه وجودش میخواست بره بیرون. با همه وجودش. ولی ترس!تنها برم با خودم بیرون رو تا حالا نداشتم و الان دارم هل داده میشم به سمتش. چون با همه وجودم میخوامش ولی ترس دارم. وباید برم تو دل ترسمــ….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        ابراهیم خسروی گفته:
        مدت عضویت: 1382 روز

        سلام به دوست خوبم.

        من از بچگی ترس رو مثل یه اسب وحشی میدیدم که اگه ازش فرار کنم و پشتم رو بهش کنم، با جفت دستاش میزنه و خوردم میکنه

        اما اگه برم سمت ترس هام، همون ترس میتونه منو به لذت های ببره

        تنها و تنها راه کنار گذاشتن ترس، قدم برداشتنه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      زیبا گفته:
      مدت عضویت: 2513 روز

      سلام آقا ابراهیم

      راه سفر سلامت

      این سفرها سفرهای هر ساله باشه برات

      وای چه قشنگ توصیف کردی و تک تک اونجا رو برای خودم دیدم

      از اون جاده 3خط طلا تا اون دره و آبشار

      اون مسیر زیبا

      اون خانه زیبا که میزبان تو شده خدایا شکرت

      از اون هوای عالی

      از اون حس خدایی

      از خوابیدن با رختخواب مخمل قرمز

      از بیدار شدن تو فضایی سبز و رویایی

      چه سفر عالی

      ممنون که سفر رو برایمان به اشتراک گذاشتی

      دلم سفر میخواد

      دلم رفتن به طبیعت و هوای آزاد و بودن رو میخواد

      دلم خدا رو تو هر لحظه دیدن میخواد

      خدایا شکرت

      بابت همه زیباییها

      این جمله هم خیلی قشنگ بود

      ما فراتر از یک جسم هستیم

      خدایا شکرت بابت همه چیز

      شاد موفق،و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      عباس گفته:
      مدت عضویت: 1735 روز

      بنام خداوند عزیزم که همیشه در حال هدایت منه

      سلام به ابراهیم دوست هم فرکانسم

      چقدر عالی که در فرکانس خوندن کامنت تو قرار گرفتم و با توصیفی که از اون طبیعت زیبا کردی لحظات امروز و الآنم رو چقدر زیباتر کردی!چقدر خوشحالم برای تجربه ای که به خودت هدیه دادی و برات خوشحالم که تا این حد میتونی از زیباییها و نمات مثبت لذت ببری،

      ازت سپاسگزارم که منو در مسیر لذت بخش خودت همراه کردب،چقدر خوب توصیف میکنی،خیلی به دل میشینه و‌نیازی به تجسم نیست اینقدر که واقعی مینویسی،در تک تک لحظاتت با تو میومدم و حس میکردم و لذت میبردم،چقدر این کارت زیباست که برای تمرین عزت نفس انجام دادی،بهت افتخار میکنیم پسر!خدا هم به وجودت افتخار میکنه ،اینقدر‌که تو‌در مسیر توحیدی !تحسینت میکنم برای حسارت و شهامتی که بخرج دادی و وارد تونل ترسهات شدی،همیشه ورود به ناشناخته ها ترسناکه ولی تو خوب از پسش براومدی،دفعات بعد برات راحت تر میشه چون خدا که همیشه هست و از تو حفاظت میکنه ولی باور ما نیاز داره قوی تر شه ،اتصالمون قدرتمند تر شه و هر بار این نقطه اتصال بزرگتر و قویتر و ترسها و نجوای ذهن ضعیفتر و نحیف تر میشه،خیلی خوشحالم برات که رها کردی خودت رو و سپردی به رب العالمین که همه راهها رو بلده و‌نقشه ها رو میدونه ،و تو رو گذاشته در فضایی که پر از مهر و عشق و زیبایی و نعمت و بندگان با صفاشه،وقتی از طبیعت صحبت میکنی کاملا درکت میکنم چون منم از محیطی خشک هدایت شدم به شهر زیبای رشت و‌استان گیلان که زیباییهاش مسحور کنندست،برات آرزوی بهترینها رو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سعـید کاکایی گفته:
      مدت عضویت: 1807 روز

      سلام بر ابراهیم عزیز

      آقا ابراهیم بخدا وقتی کامنتت رو میخوندم انگاری پا به پات میومدم اون همه زیبایی که توصیف کردی رو قدم به قدم باهات بودم دمت گرم چه حس خوبی گرفتم چقدر خوبه که آدم پا بزاره رو ترسش چقدر بزرگ میشه چقدر به عظمت و بزرگی خدا بیشتر ایمان میاره نوش جونت باشه اون همه زیبایی اون همه غذاهای محلی خوش ،پسر انگار داشتم باهات کوکو سبزی می‌خوردم مزه اشو حس کردم ،بوشو حس کردم ،چقدر مناظر رو زیبا توصیف کردی دلم نیومد کامنتت رو بخونم و ازش رد بشم لذت بردم گفتم تحسینت کنم که داری حرکت می‌کنی ، قلمت رو تحسین کنم ،خدا رو شکر به خاطر دوستان موحدی همچون ابراهیم عزیز عاشقتم مرد دمت گرم

      برو با خدای خودت عشق بازی کن

      تو رو به دستان قدرتمند خدا میسپارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1299 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ ۚ فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ

    آیا کسی که خدا سینه اش را برای [پذیرفتن] اسلام گشاده است، و بهره مند از نوری از سوی پروردگار خویش است [مانند کسی است که سینه اش از پذیرفتن اسلام تنگ است؟] پس وای بر آنان که دل هایشان از یاد کردن خدا سخت است، اینان در گمراهی آشکار هستند.

    اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَىٰ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ

    خدا نیکوترین سخن را نازل کرد، کتابی که [آیاتش در نظم، زیبایی، فصاحت، بلاغت و عمق محتوا] شبیه یکدیگر است، مشتمل بر داستان های پندآموز [و امر، نهی، وعده، وعید، حلال و حرام] است؛ از شنیدن آیاتش پوست کسانی که از پروردگارشان می هراسند به هم جمع می شود، آن گاه پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم می گردد و آرامش می یابد. این هدایت خداست که هر که را بخواهد به آن راهنمایی می کند؛ و هر که را خدا [به کیفر کفر و عنادش] گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود.

    سلااااام و سلامتییی و عشششق ونورررر الله از شاگردِ همسفر شما به استادِ دلبرم و دلبرِ بهشتی استادم و رفیق های غار حرای من

    دلم میخواد با تاکیید بگم :

    اِی دورررتون بگرررردم

    اِی دورررررتون بگرررررردم

    اِی دورررررررررتون بگرررررررررردم

    چنین دلنشین چرائید؟

    اجازه میدید یکبار دیگه این آهنگ رو براتون بخونم …؟

    مثل کنجی و دمنوشی با عطر خوب

    مثل سوسوی نوری و نجوای چوب

    مثل با تو نگاه مثل با تو سخن

    مثل تو به چشم من

    مثل یه قاب عکس

    ثبت یک خاطره

    مثل رقص قلم

    خلق یک منظره

    مثل شوق سفر

    مثل راهی شدن

    مثل تو به چشم من

    مثل توست هر آنچه ناب

    مثل گیسویی پر پیچ و تاب

    مثل توست هر آنچه ناب

    استاد شایسته،خانم شایسته،مریم شایسته،دلبرِ شایسته

    چقدر شایسته ای برای در کنار استاد بهشتی بودن…

    چقدر تعبیر این آیه ای برام :

    وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ

    و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکّر می‌کنند!

    توی ترجمه ی این آیه نوشتند از جنس خودتان !

    تو معنای ظاهری آدم میگه از جنس خودتان یعنی انسان برای انسان دیگه ؟!

    اما وقتی میبینی ته آیه خدا داره هینت میده،این چیزی که گفته شد ی نشونه ای برای کسانی که فکر میکنند،وقتی دقیق میشی توی آموزش های استاد…!

    تازه !

    دییینگ دیییینگ دیییینگ!

    چراغ های دور سرت رووشن میشه!

    آره آره!

    منظور از جنس خودتان

    همون هم مداریه،همون هم فرکانسیه!

    فقط دوتا آدم هم مدارند که می‌توانند در کنارهم بهشت دنیا رو تجربه کنند!

    چه زوجی هم مدار تر از شما استاد های قشنگم؟

    چه کسی بهتر از شما برای الگو برداشتن

    برای باور کردن

    برای منطقی کردن خواسته

    که میشه میشه !

    اگر دونفر تو این دنیا هستند که در کنارهم خوشبخترینن،غرق لذتند،بهشت رو دارند تجربه میکنند،نشتی انرژی ندارند که هیچ،انرژیشون بوست میشه باهم به سمت توحید .

    پس شدنیه !

    به قول استاد تو قدم ده جلسه 5:

    الگو پیدا کنید و باور کنید این اتفاق شدنیه!

    دنبال چگونگیش نباشید!

    اینجوری گمراه میشید !

    همین که باور کنید این اتفاق شدنیه،شما هدایت میشید به چگونگیش!

    مسیر همه ی ما یونیکه !

    ما هدایت میشیم!

    هدایت میشیم

    بیاین باز برگردیم به همین آیه،چیزی که قبلا دریافتش کردم و قلبم رو روشن کرد

    وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً

    و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛

    خداوند داره میگه بین دوتا آدم هم مدار منم که عشق و مودت و رحمت قرار میدم!

    کجا ،دنبال چی میگردی؟

    تا زمانیکه فکر می‌کنی خودت بلدی،خودت باید شریک عاطفیت پیدا رو کنی،خودت حالیته!

    به قول استاد :) بخور تا بیاد !

    ولی وقتی دست تسلیمت رو میای بالا، میگه من نمیدددونم! من نمییییدونم!

    خدایا تو میدونی ! تو بلدی ! تو کمکم کن!

    بعد شروع می‌کنی روی ضعف های شخصیتت کار کردن!

    روی عزت نفست!

    روی احساس لیاقتت!

    روی توانایی هات!

    بعد یا آدمی که توی زندگیت از قبل هست ،باهات هم مدار میشه،یا جهان به سادگی کبوتر با کبوتر ،باز با باز رو رعایت می‌کنه و شمارو از هم جدا می‌کنه و هردوتون رو به آدم های هم مدارتون وصل می‌کنه !

    الان که دارم اینارو مینویسم ،صدای این آیه رو توی سرم می‌شنوم :

    وَإِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَإِنّی قَریبٌ ۖ أُجیبُ دَعوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ ۖ فَلیَستَجیبوا لی وَلیُؤمِنوا بی لَعَلَّهُم یَرشُدونَ﴿186﴾

    انگار خدا داره میگه ،آره آره ،همینه!

    من آماده اجابت درخواست هاتونم!

    شما چقدر سمت خودتون رو درست انجام دادید؟

    شما چقدر ظرف نعمتتون رو گسترش دادید؟

    شما چقدر رشد کردیید که آماده دریافت خواسته تون بشید ….؟

    همینه …بازی جهان همینه …

    به میزانی که تمرکز گذاشتم روی دوره های استاد،به میزانی که روی هدایت حساب کردم ،به میزانی که قدم های عملی برداشتم ،خواسته هام از بینهایت طریق بهم داده شده …

    هر وقت هم روی عقل پوک خودم حساب کردم،چک و لگدش رو خوردم! و عقب افتادم …

    استادِ نازنینم،ازت ممنونم ،ازت سپاسگزارممممم

    شاگرد کوچیکت رو ببخش که هیچ وقت در چارچوب نمیتونه بنویسه …

    شاید حرف های من هیچ ربطی به کلیت این فایل نداشته باشه …

    اما خداوند به قلب من آگاه چطور این جملات با عشق از قلبم به نت گوشی داره سرازیر میشه …

    استاد عزیزم ،دیشب جریان هدایت من رو برد به دیدار داییم،دایی عزیزم که بالغ بر 5٠ساله در حال تفکر و تعمق قرانه،معلم قرآنه،و بسیار بسیار انسان شریفیه!

    استاد ما باهم یکم درمورد قرآن حرف زدیم و وقتی من داشتم براش از تفاوت الله و رب میگفتم ،از هینت هایی که درمورد سوره حمد از شما یاد گرفتم ،از توحید ،از آیه های عذاب، از اصل و فرع در قرآن …

    استاد به الله قسم ،صورت داییم که این همه سال معلم قرآنه خیس اشک بود و می‌گفت :

    الله اکبر ،الله اکبر

    استادت کیه که انقدر قشنگ داری از قرآن برام صحبت می‌کنی …؟

    استاد شما که توی جمع ما نبودی ولی خدا که بود…

    خدا شنید این الله اکبر های از ته دل دائیم رو

    و صداقت اشک هاش رو

    و صورت خیس من رو …

    از عنایت خداوند و آموزش های شما بود این صحبت بهشتی ما در مورد کلام حق و قرآن …

    این ها نتیجه ممارست من در دریافت آموزش های شما بود .از وحی منزل دونستن صحبت هاتون،از پرداخت بها برای رسیدن به اصل.

    چیکار کردی باسعیده،استاد ؟

    لذت قرآن خوندن

    شده برام مثل شیرینیِ رمان های عاشقانه ی م.مودب پور در نوجوانی …

    رحمتی از جانب خداوند …

    خدایا …خدایا …

    آنی و کمتر ازآنی مارو به حال خودمون وانگذار…

    خدایا اگر دستمون رو نگیری و هدایتمون نکنی ما حتما گمراه میشیم .

    خدایا مارو لایق بندگی و هدایتت کن

    خدایا اونیکه شما بهش نور نبخشی،هرگز روشنی رو نمیتونه پیدا کنه…

    خدایا ما برای قدم از قدم برداشتن بهت فقیریم.

    دستمون رو بگیر و هدایتمون کن

    نعمت بندگی و سپاسگزاریت رو بهمون ارزونی کن.

    خدایا نه به اندازه ی ایمان ما ،که به اندازه وهابیتت،غفور بودنت،فتاح و رزاق و رحمان و رحیم بودنت،مارو ببخش وهدایتمون کن.

    رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

    پروردگارا، پس از آنکه ما را هدایت کردى، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان، و از جانب خود، رحمتى بر ما ارزانى دار که تو خود بخشایشگرى.

    به‌‌نیت تموم هم سفرای قشششنگم

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 326 رای:
    • -
      سعيده رضايى گفته:
      مدت عضویت: 2019 روز

      سلام سعیده نازنینم. سلام عسل دهان و شکربیان

      درود به قلب شکفته شده ات. درود به خیسی چشمان خداجوت

      عزیزدلم شما مرتبط ترین فرکانسها رو با این فایل فرستادی. شما به اصل اشاره کردی.

      شما به نور توجه کردی و این قانون جهانه که از هر نشانه ای درسی بگیری برای رشد خودت و نتیجه اش قطعا دو سر که چه عرض کنم هزار راه سود و خیر مطلقه.

      سعیده نازنینم، حس می کنم داری کم کم و دونه دونه وزنه های بسته شده به بالن ذهنیت رو رها می کنی تا این بالن اوج بگیره. داری با شادی قلبیت پرواز می کنی به سمت خواسته هات. همونطوری که من دارم حسشون می کنم برای خودم. شک ندارم که مسیرم درسته و نیاز دارم بزرگتر بشم تا قدم برسه به دستگیره در که بازش کنم.

      تو هم داری هی سبدت رو پرتر می کنی و این داره در جهان دیده میشه. به قول حافظ ثبت است در جریده عالم دوام ما. به اندازه دانه خردلی که رشد کنی کرام الکاتبین ثبتش می کنن و اثری ازت در جهان باقی میمونه که فقط چون ما یک بعد محدود جسمانی داریم نمی تونیم الان به چشم ببینیمشون. ولی همین الان در زندگیمون حضور دارند.

      من خیلی دلم برای همه مون روشنه و از معبودم تمام قد سپاسگزارم بابتش

      عاشقتم که با توحیدت هر قلب آماده ای رو به تکاپو میندازی. به قول همون آیه ای که اول کامنتت نوشتی پوستها چروکیده میشه و دوباره با هدایت الهی آروم میشه. به قول خودمون مورمورمون میشه. موهای تنمون سیخ میشه و این از قلب خودت برمیاد. از توجهت به نور الهی. خدا پشت و پناه قلب مهربونت رفیق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      پوریاکاتبی گفته:
      مدت عضویت: 1261 روز

      بنام نامی یزدان

      دخان:8

      لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ یُحْیِی وَیُمِیتُ رَبُّکُمْ وَرَبُّ آبَائِکُمُ الْأَوَّلِینَ

      معبودی جز او نیست [که] زندگی می‌بخشد و [سرانجام] می‌میراند، صاحب اختیار شما و نیاکان شماست.

      به به ازین همه رهایی که باعث میشه خداوند نفوذ کنه در تک تک کلماتت واقعا از ته قلبم لذت بردم سعیده خانوم از کلام نافذ شما وقتی بحث به دیدار شما و دایی جان بزرگوارتون رسید مثل بچه ها اشک میریختم که خدایا چجوری هدایت میکنی ،چجوری دل معلم 50 ساله ای رو غرق در محبت و عظمتت میکنی که با چشمای خیس عظمتت رو فریاد بزنه

      ب ولله قسم منم هرچی نتیجه گرفتم فقط زمانی بود که پامو میکردم تو یه کفش میگفتم همه چیز توحیده ولاغیر و هروقت شیفت کردم رو مغز محدود خودم دنیا برام وارونه شد

      خدا به عظمت و جلالت مارو در مسیری قرار بده که چنان شخصیتی درما شکل بگیره که نشستیم و بلند شدیم لحظه ای از یاد تو غافل نشیم

      خواهر گلم بینظیری روزگارت پر از عطر و یاد خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      رسول خانکی گفته:
      مدت عضویت: 1133 روز

      سلام و درود به خانم شهریاری عزیز

      سپاسگزارم برای آیه های قرآنی که برامون به رشته تحریر در میارید.

      خداوند دایی‌جان تون را حفظ کنه .

      منم این پرسش را چندین بار سر کار از روحانیونی که در سازمانمون کار میکنند پرسیدم و جواب واضحی براش نداشتند.

      بارها و بارها به همسرم گفتم که این مرد ،استاد عباسمنش عزیز کرده خداست واقعا آگاهی هایی که به ما تو دوره ها و فایلهای دانلودی داده نابه درجه یکه ،خاصه

      خواهر عزیزم براتون بهترینها را آرزو میکنم از نعمت و ثروت و سلامتی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      Ehsan Moqadam گفته:
      مدت عضویت: 1942 روز

      درود بر شما سعیده جان

      انقدر فرکانست خالصه که بر جان آدم میشینه

      حرف‌هایی که درباره سمت خودمون رو انجام دادن زدی خیلی حالم رو دگرگون کرد، ایستادم جلو آینه و زل زدم تو چشمای خودم(چون احساس می‌کنم خدارو می‌بینم) به خودم گفتم من چقدر شبیه خواسته خودم شدم؟ چقدر پاک شدم؟ چقدر خالص شدم؟ چقدر عمل‌گرا شدم؟ چقدر خدا شده انیس و مونسم؟ چقدر دلتنگى بى‌تابی نمیکنم؟ چقدر احساس خلا و کمبود ندارم؟ چقدر مطمئن هستم که به خواستم میرسم؟ چقدر رو هدایتش رو راه‌هایی که الان حتی تصورش رو هم نمی‌تونم بکنم اما از دست اون برمیاد حساب می‌کنم؟ چقدر خودم رو بخشیدم و احساس گناه ندارم؟ چقدر خودم رو لایق خواستم میدونم؟

      دمت گرم رفیق بهشتی

      برات بهترین‌هارو از خدا می‌خوام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2987 روز

      سلام به سعیده بهشتی عزیز

      بقول خودت این کامنت مرا در دل تاریکی شب که برق قطع است همه جا تاریکی فرا گرفته دارم کامنت دوستان رامیخونم وعشق میکنم

      احسنت به تو سعیده چقدر لذت بردم از آیاتی که بکار بردی از احساس قشنگت

      احسنت به تو که از آگاهیهای هر دوره تو کامنتات استفاده میکنی ومیش تکرار وتکرار تا در ذهنت نهادینه بشه

      احسنت به تو که این چنین زیبا از خداوند درخواست میکنی وممنون بخاطر دعای قشنگت در آخر کامنت زیبات خداراسپاسگزارم که در مدار دریافت آگاهیهای کامنتت قرار گرفتم سعیده زیبا سپاسگزار وجودتم ممنون که هستی واین رد پای زیبا را از خود گذاشتی

      روی چو ماهت را میبوسمت به امید روزی که تو بهترین وتوحیدی ترین بنده خدا را از نزدیک ببینم ودر آغوش بگیرمت

      درست شاید کامنتت به کلیت فایل ربطی نداشته باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1286 روز

      سلام وصد سلام‌

      دوست قشنگم خیلی ممنون وسپاسگذاذم

      خیلی ماهی نازنینم مکتوبات شما خیلی حال دلم‌رو خوب میکند سپاسگذارم

      تشکر میکنم سعیده‌جان …..

      این ها نتیجه ممارست من در دریافت آموزش های شما بود .از وحی منزل دونستن صحبت هاتون،از پرداخت بها برای رسیدن به اصل.

      چیکار کردی باسعیده،استاد ؟

      لذت قرآن خوندن

      شده برام مثل شیرینیِ رمان های عاشقانه ی م.مودب پور در نوجوانی …

      رحمتی از جانب خداوند …

      خدایا …خدایا …

      آنی و کمتر ازآنی مارو به حال خودمون وانگذار…

      خدایا اگر دستمون رو نگیری و هدایتمون نکنی ما حتما گمراه میشیم .

      خدایا مارو لایق بندگی و هدایتت کن

      خدایا اونیکه شما بهش نور نبخشی،هرگز روشنی رو نمیتونه پیدا کنه…

      خدایا ما برای قدم از قدم برداشتن بهت فقیریم.

      دستمون رو بگیر و هدایتمون کن

      نعمت بندگی و سپاسگزاریت رو بهمون ارزونی کن.

      خدایا نه به اندازه ی ایمان ما ،که به اندازه وهابیتت،غفور بودنت،فتاح و رزاق و رحمان و رحیم بودنت،مارو ببخش وهدایتمون کن.

      رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

      پروردگارا، پس از آنکه ما را هدایت کردى، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان، و از جانب خود، رحمتى بر ما ارزانى دار که تو خود بخشایشگرى.

      به‌‌نیت تموم هم سفرای قشششنگم

      فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

      سپاسگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2241 روز

      سلام سعیده خانم عزیزم

      چقدر زیبا نوشتی

      الهی شکر که امشب هم این دیدگاه آگاهی بخش و شاد و انگیزه بخش روزی من شد

      چقدر شجاعتت رو تحسین می کنم سعیده جان

      استاد توی قدم پنجم جلسه دوم یه جایی میگه شجاعت می‌خواهد که مسیری که اکثریت مردم جامعه میرن تو نری و در مسیر خودت بمونی و استمرار داشته باشی

      اولش باید تلاش کنی ولی اگر ادامه بدهی زندگی پاداش هایی بهت میده که الان نمی توانی فکرشو بکنی

      و این شجاعت از آگاهی میاد نه از حماقت!!

      ممنونم که 600 روز در پرتو آگاهی شجاعت به خرج دادی و تو مسیر درست خودت موندی و پافشاری کردی

      نوش جونت تمام این نتایج

      نوش جونت پاداشی که خداوند دیشب بهت داد یعنی هم صحبتی با دایی عزیزتون و اون گپ و گفت شیرین قرآنی

      سعیده جان ازت ممنونم که مسیر خودت رو مکتوب می کنی و ما رو هم از این آگاهی ها بهره مند می کنی

      ممنونم و می‌خواهم بهت بگم خودت نمی‌دونی چقدرررر بارها و بارها و بارها با خواندن یه کامنت ازت سرپا شدم و پاهای سُست شده ام سفت شد برای حرکت کردن

      به خدا اگه هر روز سمینار میرفتم شاید اینقدر تاثیر نمی گرفتم و اینقدر خوشحال نبودم که الان هستم

      این سایت…. به قول شما این غار حرا بهترین مکان برای مراقبت از ذهن قشنگم هستش بهترین جایی هستش که می توانم ساعت ها با یه اینترنت و همین موبایلی که دستم هست وقت با ارزشم رو بگذرونم و رشد کنم و لذت ببرم ، الهی شکرت به خاطر وجود شما اعضای خانواده‌ی الهی و عزیزم

      خیلی دوستتون دارم

      خیلی خیلی زیاد و دلم در کنار شما عشق های پروردگارم گرمه

      به قول الهه رشیدی عزیز ادامه میدهیم این مسیر زیبا رو مصمم تر و پر قدرت تر از قبل

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      فاطمه سليمى گفته:
      مدت عضویت: 1776 روز

      سلام به سعیده عزیزم

      سعیده نورانی سعیده توحیدی

      سعیده مهاجر بسوی پروردگارش

      چقدر خوب می نویسی آخه دختر

      چقدر نوشته هات پر از عشق و نور الهی هست

      هر بار کامنتاتو میخونم همینو میگم

      مورد خیلی خوبی رو بیان کردی که تو آیه ای که میگه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید طبق آموزشهای استاد منظور از جنس خودتان همون هم مداریه همون هم فرکانسیه

      و استاد و مریم جان خودشون عالی ترین مصداق این آیه و بهترین الگو برای ما هستن

      تجسم می کنم که چه حس قشنگی رو تجربه کردی وقتی که با داییت اون صحبت های بهشتی در مورد کلام حق و قرآن رو داشتی

      تحسینت می کنم که با تعهد روی خودت کار می کنی و به این زیبایی با قرآن انس پیدا کردی

      خدا رو شکر که هستی…و به این زیبایی می نویسی…و وجودمون رو پر از احساس خوب میکنی

      چه دعاهای خوبی کردی الهی که همه اش مستجاب بشه و چندین برابرش توی زندگیت جاری باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1299 روز

        سلام به مادر معنوی من،فاطمه خانم،سلام و سلامتی و عشق و نور الله به روی ماهتون

        خداوند به قلب من آگاهه چقدر دوستون دارم و چقدر از دریافت نقطه ی آبی از شما ذوق زده میشم.

        ازتون ممنونم،بی نهایت

        تحسین شما نشون میده من دارم توی مسیر درستی قدم برمیدارم.

        دریافت تحسین از مادرِ بهشتی که چندین فرزندِ توحیدی تربیت کرده که با حضورشون جهان رو جای عالیتری برای زندگی کردند،خیییلی خیییییلی با ارزشه …

        دوستون دارم از روشنی قلبم و از خداوند میخوام بهم سعادت بده بزودی سخت در آغوش بِکِشَمتون

        قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1461 روز

      سعیده عزیز یار غار حرای من.

      چقدر من دوست دارم عزیزم

      چقدر آیات قرانو با زبان دلت میگی و مینویسی خیلی لذت بخشه افرین به تو دختر

      یه قسمتی تو کامنت گفتی

      وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ

      و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکّر می‌کنند!

      سعیده عزیز به خداوندی خدا قسم وقتی به این تیکه از کامنت رسیدم و ایه رو خوندم همون لحظه گفتم خدایا واقعا تو قرآنت درست گفتی که همسرانی از جنس خودتون ینی هم مدار و هم فرکانس خودتان رو برای شما افریدیم

      سعیده جان قبلا من هم مثل شما فکر میکردم منظور قرانو خداوند جنس مذکره ینی انسان

      اما الان که مدارم بالاتر رفته بیشتر قران رو میفهمم به اندازه درکم تا این ایه رو دیدم منظور قرانو فهمیدم چیزی که شما در چند خط پایین تر همین تفسیر رو داشتید و چقد خوشحال شدم که تفسیر قران رو با توجه به اموخته هام با توجه به مدارم و درکم میفهمم و همون لحظه پذیرفتم همسرانی از جنس خودم

      قانون کبوتر با کبوتر و باز با باز

      االطیبن الطیبات دنیا هستش

      سپاسگزارم بابت وجود الهیت عزیزم

      بابت اینکه نوشتی و این آیات بر قلبت جاری شد که منم درک کنم و بفهمم و تفسیر کنم قران رو

      تو کامنت دیروز گفتی مهاجرت توحیدی کردی چقدر خوشحال شدم برات عزیزم

      خوشحال میشم بیشتر در موردش بنویسی برامون

      به کجا مهاجرت کردی و از تجربه های قشنگت و سرازیر شدن نعمتهای خداوند به زندگیت برامون بگی و بنویسی

      تحسینت میکنم سعیده جان

      خیلی دوست دارم

      در پناه الله یکتا خوشبخت و سعادتمند باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      فاطمه و محمد گفته:
      مدت عضویت: 1505 روز

      سعیده ی عزیزم سلام

      سلام به دختر توحیدی

      انقد قشنگ مینوسی که گفتم برات بنویسم تابدونی که چقد به دلم میشینه حرفات کامنتات مثل کامنت های سید علی خوشدل دلنشینه برام و همیشه باذوق میخونم

      این حرفهارو توننوشتی خدابرات نوشت توباخدا یکی شدی که انقد حرفات درقلبم نفوذ کرد

      قطعا اونجایی که منم منم میکنیم هیچی نیستیم امااونجایی که قدرت و میدیم بهش همه کاربرامون میکنه

      دوستت دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      مریم شمسا گفته:
      مدت عضویت: 2013 روز

      سلام به فرشته الهی سعیده نورانی

      نورُعلی نور

      سعیده نورانی چقدر این کامنتت پر از ارتعاش نور الهی وجودت بود خدایا سعیده عزیزم بیشتر از دریای عشقت سیراب کن تو رو واضح به ما نشون میده برای خودش آینه تمام نماست

      خدایاا خدایاا ازت متشکرم که اینجا هستم در بین انسان‌هایی از تبار تو هستند ،انسانهایی که فقط تو را می پرستند و تنها از تو یاری می جویند

      خدایا سه ماه پیش من در تاریکی این جهان دور خودم می گشتم در پی عقل خودم خودمو می کوبیدم به در و دیوار و حالا در نور و روشنایی ام

      خدایا اینجا میگن تو همه چی تویی فقط تو

      خدایا من تسلیمم به هر آنچه تو برایم بفرستی

      خدایا من نمی دونم هیچی نمی دونم

      خدایا من حالیم نیست

      فقط تو می دونی و تمام

      سعیده زیبایم الهی آمین به پای تمام دعاهایی که برامون کردی ازت متشکرم و باز دوباره ما رو به خداوند وصل کردی

      خوشا به سعادت دایی جان که شما رو دارند

      وخوشبحال خدا

      قلبت همیشه پر از نور حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فهیمه ومحمد گفته:
      مدت عضویت: 2148 روز

      سلام سعیده جانم

      ببخشید که به اسم کوچیک صدات زدم من زیاد برات کامنت ننوشتم فکر کنم اولین کامنتم برات باشه اما همیشه کامنتاتو میخونم و برای خودم فعال کردم هر وقت کامتت گذاشتین ایمیل برام میاد و میام کامنتتو میخونم

      وای وای وای خدای من چقدز کامنتت زیبا و دلنشین بود انگار خدا داشت برای من میگفت ,خط به خط کامنتت برای من بود جواب سوالات و درخواستام از خدا ,,,خدا تو رو هدایت کرد که بنویسی برام ,بارهابارها باید این کامنتتو بخونم ,

      تحسینت میکنم دختر زیبا بابت اینهمه جسارت و ایمان و توکلت بخدا

      تحسینت میکنم بابت نتایج عالی که گرفتی و داری میگیری ,تحسینت میکنم که اینقدر خوب روی خودت کار میکنی که اینقدر عالی کامنت میذاری

      ان شاالله همیشه تو این مسیر موفق و پیروز باشی دختر زیبا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      یوسف احمدی فرد گفته:
      مدت عضویت: 2500 روز

      سلام دوست عزیز

      چقدر قشنگ مینویسی، انچه از دل براید لاجرم بر دل نشیند، خود کامنتت تو ذهنم یه فایل آموزشی جدا بود، خصوصا صحبت هایی که با داییت داشتی یه جور انگار مو به تنم سیخ شد، تبریک میگم بهت بابت متعهد بودنت به مسیر و یه تبریک ویژه هم بابت قلم قشنگت، مرسی دوست خوب من، به خداوند بزرگ میسپارمت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 849 روز

      خدایی من

      خدایی من خداییییییی من

      من به این کمنت بنده توحیدت چی بگویم ؟؟؟

      خدایاااااا من چی بنویسم ؟؟

      خدایااااااااا خودت بگو من فقط چوب شدم

      سعیده عزیزممممممم اشک شدم با این کمنتتتت به خداوندی خدا من در هنگام خواندن این کمنتت چوب شدم یعنی از بس زیبا بود عالی بود

      قلبم حس میکند حال قلبم دگرگون شد در قلبم غوغا هست

      خودم میدانم این حالم را و خدایم

      چقدر این کلمات انرژی داشت

      چقدر عالی بود

      من تازه قانون درک میکنم که راست هست بخدا همین هست هیچ چیز نیست

      این مثالت عالی بود

      عزیزممممممممممم دوستتتت دارم

      تحسین ات میکنم

      بنویس همیشه برای مان بنویس انقدررررر زیبا مینویسی

      نگو

      داییی نازنینت همرایت بود صورتش خیس شد

      من با کمنتتتت صورتم خیس شد قلبم غوغا دارد

      من اینگونه حس ها را تا حالا بسیارررر کم تجربه کردم او هم که عمیق با خدا ارتباط بیگرم

      چی کردی عزیز من

      وااااااای وااااای خدایی من این درک و آگاهی را بیبین

      چقدررر بیشتر از قانون فهمیدم این کمنتتت عالی ترین بود سعیده عزیزم

      سعیده عزیزم نوش جانت این آگاهی های الهی

      این شراب الهییی

      من حرف به گفتن ندارم

      من قلب پاکت را میبوسم که اینگونه زیبا خانه خدا شده هست

      اینگونه رسا صدایش را میشنوی عزیزم

      نوش جانت عزیز من

      عزیز خواهر نوش جانت

      بار الها من فدایی بزرگی ات شوم

      من فدایی هدایت هایت شوم

      : الهی و ربّی من لی غیرک

      زیاد زیبا نوشتی نمیتوانستم همین طور بگذریم

      دوستت دارم خواهر بهشتی من

      تشکر از حسی که در من ایجاد کردی

      الهی بیشتر با الله دوست و رفیق شوی

      قسمی که هر لحظه ذوب عشق خدا شوی

      قسمی که هر لحظه قشنگ حسش کنی

      ۞إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ ۗ هَٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ

      قطعا خداوند پروردگار من و شماست

      پس او را عبادت کنید.

      این راه مستقیم است

      خدای رحیم تمام گناهان و لغزش های گذشته ما را به لطف و مرحمتت ببخش و غم ها و نگرانی های ما را به کل برطرف کن و ما را به بهترین راه ک با رضایت تو همراه است و به رضایت تو ختم میشود هدایت کن و آرامش و ایمان و یقین را در دلهای ما جاری کن و بهشت زیبایت را در دنیا و آخرت به ما عطا کن

      خدایا دوستت داریم دوستمان بدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      نسرين خالقي گفته:
      مدت عضویت: 1313 روز

      سعیده جانم سلام ،

      دختر تو بی نظیری ، نوش جونت این حس و حالت ، این سبکبالی در اغوش خدا ، دختر جنس کامنت های تو یک چیز. دیگه أست ، هر دفعه هر کامنتی که با هدایت الله ، نوشتی اشکم را در اورد ، گفتم خدایا شکر هستی ، می شود ، می توان .

      من در تمرین ستاره قطبی دیگه خواسته به جزیئات نمی نویسم میکم خدایا من فقط می خوام در کنار تو با هدایت تو فقط شاد باشم و لذت ببرم از اسانترین راهها تو هدایتم کن و قلب من را باز کن تا درست بشنوم و استوار عمل کنم .

      دختر تو بی نظیر

      هر روز صعودی برو بالا تا برسی به خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      زهرانجفی گفته:
      مدت عضویت: 1579 روز

      سلام سعیده قشنگم

      نازنین بانوبازم با کلامت گل کاشتی دخترجون

      سپاسگزارم ازخدای خوبم وازشماعزیزدل که با کامنتت جواب درخواست صبح امروزم رو دادی.درخواستی که ازسرشوق ولذت توی ستاره قطبیم نوشتم

      کلامت خیلی دلنشین عزیزدلم.جزکسانی هستید که همیشه پیگیرخوندن کامنتات هستم.تبریک میگم بهت جانم بابت این حجم ازدرک ازقوانین وشناخت الله مهربان.بیصبرانه منتظر روزی ام که بیای وبا ی دنیا فریادازنتایج بی نظیرت برامون بگی.

      امیدوارم روزی بشه ببینمت ودرجوارهم صحبتی باشماعزیزدل کمال استفاده روببرم از آگاهیهای درونیت و،وجودنازنینت.

      درپناه خداباشید آمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      فائزه شهزاد گفته:
      مدت عضویت: 2516 روز

      به نام خدا

      سلام به سعید عزیز و نازنین و توحیدی

      که هر بار کامنتی ازت میخونم قلبم باز میشه و اشک تو چشام حلقه میزنه

      با تمام قلبم تحسین میکنم توحیدی شدنت رو ، حس و حال عالیت رو ، ایمانت رو ، قلم زیبا و روونت رو

      خیلی لذت بخشه خوندن کامنت های پر از محتوات

      با قلبم برات بهترین ها رو آرزو میکنم

      در پناه خدای قلبت باشی همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      گلاله خسروی گفته:
      مدت عضویت: 890 روز

      سلام دوست عزیز و گرامی

      امیدوارم هرلحظه تون پر از شادی و حال خوب باشه

      کامنتون عالی بود برای من نشونه ای دراون بود ایشالا که خدا هدایتم کنه وکارم رودرست کنه تک به تک جملاتتون رو دوباره از روش می‌نویسم ودرموردشون فکر میکنم وبرای خودم تشریحش میکنم خداروشکر در مورد قرآن و این آموزه ها به درک عمیقی رسیدن بهتون تبریک میگم و تحسینتون میکنمون

      دوباره ممنون…..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      امین فطرس گفته:
      مدت عضویت: 1808 روز

      به نام خدای توانا

      سلام خدمت استاد عباس منش عزیز، استاد شایسته بی نظیر و دوستان هم فرکانس

      خانم شهریاری عزیز دست مریزاد

      چقدر خوندن کامنتتون حال دلمو عالی کرد

      چقدر زود مدارتون رو آوردین بالا که پس از حدود یک سال و نیم آشنائی با قوانین جهان و حضور در این سایت توحیدی تونستید با شخصی که به اذعان شما 50 سال تجربه مطالعه قرآن رو به صحبت بنشینید

      این یعنی شما خیلی سریع دارید درسهارو یاد میگیرید و مراحل ترقی رو طی میکنید

      دائی شما مثل فردی می مانند که پنجاه سال تجربه داره توی یک زیمنه پس حرفه ای هستند

      تحسینتون میکنم از این ارتباط معنوی که با رب العالمین گرفتید

      چندین بار موقع خوندن کامنت توحیدیتون لرزه به وجودم افتاد و ناخودآگاه اشک از چشمم سرازیر شد

      این اولین کامنت امسالمه که دارم می نویسم و کلا در مورد کامنت نوشتن مقاومت دارم البته که تازه وارد مدار خوندن کامنت شدم به لطف خدای توانا

      ولی

      همیشه

      تحسین میکنم نوشتن هاتون رو

      تحسین میکنم استمرارتون رو که فارغ از نگاه و قضاوت بقیه ثابت قدم بودید

      نوش جونتون نزدیک شدنتان به یگانه الله توانا

      از موقعی که کامنتتون رو خوندم تاکنون چندین مرتبه اون فضای مناظره ی شما و دائی عزیزتون رو تجسم کردم

      چه مناظره ای بوده

      همیشه شاد باشید و ثروتمند

      بر خودم واجب دونستم که به ندای قلبم گوش بدم و براتون کامنت بنویسم تا بتونم رد پائی بگذارم از خودم و این حال و احساسم

      استاد عباس منش عزیز بی نهایت از شما سپاسگزارم بابت ایجاد این فضای توحیدی

      الان که فکرشو میکنم خوب میفهمم که چرا اون روزی که اون مخزن منفجر شد چرا شما نباید سر کار می بودید

      خدای توانا به انجام هر کاری بابت همه چی ازت سپاسگزارم، حقا که فقط تو شایسته ی پرستیدن هستی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مرضيه ابراهيمي گفته:
      مدت عضویت: 2193 روز

      سلام عزیزم

      یه حسی بهم گفت که برات بنویسم،گفتم چی بنویسم،گفت هر آنچه از دل برآید

      با تمام وجودم تحسینتون میکنم که دارید تمرکزی روی آیات قرآن کار میکنید،کامنتتو که خوندم هر خطش حستو واقعا دریافت کردم یه حسی شبیه دوییدن از روی خوشحالی رو حس کردم

      چقدر لذتبخش خوندن کامنتهای شما،واقعا حالم بهتر میشه وقتی کامنتهای شما عزیزان رو میخونم،خواست‌ها م توو ذهنم مرور میشه،میگم پس اگه دوستان تونستند منم میتونم،اگه عادله عزیز تونست مردی چون آقای سید علی خوشدل جذب کنه که الان سه ماهی میشه با هم تووی سفر هستن منم میتونم چنین مردی رو جذب کنم چون من ازبچگی عاشق سفر بودمو هستم و خواهم بود

      خدارو شکر میکنم بابت دوستانی چون شماها

      خداروشکر میکنم بابت سایت الهی استاد عباسمنش که هر چه بیشتر تووش غرق میشم،تشنه تر میشم برای شنیدن و درک کردن و عمل کردن به این آگاهی ها

      خداروشکر میکنم که تونستم براتون بنویسم

      خدارو شکر میکنم بابت وجود استاد عباسمنش و خانم شایسته تووی زندگیم

      دوستون دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 2016 روز

      به نام خودت که آرامش قلبمی و دست منو میگیری

      سعیده خانم گـــــل سلام

      دیشب عشق جان از طریق کامنت شما قلب منو لمس کرد و پیشونیمو بوسید و محکم بغلم کرد.

      حالا قضیه چی بود؟

      دیشب خونه خواهرم بودم، شوهر خواهرم که اومد، منو آجی و شوهرش پیاده اومدیم که منو برسونن. وسط راه، شوهر خواهرم حرف رو کشید به ازدواج من و اینکه چرا تا الان ازدواج نکردی و…. نمیخوام حرف ها و باورهای محدودکننده اش رو اینجا تکرارکنم. بهش گفتم. من تلاشمو کردم که صحبت رو جمع کنم و مدام حرف های استاد عزیزم رو تو ذهنم مرور میکردم.اون میگفت و من تو ذهنم میگفتم استادم اینو میگه و… خلاصه. گفت هرچیزی زمانی داره! بش گفتم آفرین! منم در بهترین زمان بهترین ازدواج رو خواهم داشت. بعد اون باور کمــــبود جا افتاده در جامعه: توقعاتتو بیار پایین!!!! خدای من! این حرف دیگه برام خنده داره! بش گفتم: ایمانمو قوی میکنم جا اینکه خواسته ام رو کوچیک کنم!بازم حرف و حرف و من بش گفتم بزار هرکدوممون با ایده های خودمون پیش بریم و با قـــدرت و ایمان و اعتماد بهش گفتم میخوام که شوهرم رو ببینی! اون یک مرد ثروتمند و عالی و با ویژگی های فوق العاده اس که میتونین باهم خیلی رشد کنین و دوستای خوبی بشید. گفت پ کو کجا! گفتم: تو راهه! (◠‿◕)

      نکته جالب برای من این بود که:

      1)قبل رخ دادن این مکالمه من یه همچین سناریویی تو ذهنم ساخته بودم.

      2)وقتی این حرف هارو میزد من اصـــــلا ناراحت نشدم، اصــــلا بهم برنخورد و هیچ حس بدی نداشتم. من مطمئن بودم.

      3)وقتی بهش گفتم میخوام که شوهرم رو ببینی، اون مردی با فلان ویژگی هاست، سرشار از ایمان و یقین بودم.

      با لبخند بزرگی روی لبم ازشون خداحافظی کردم، شنیدن این حرف ها برای من هیت بود!داشتم از پله ها می اومدم بالا که گفتم فاطمه خانم برو بچسب به دوره ها! و یاد اون حرف استاد افتادم:«اتفاقا وقتی کسی به من میگه نمیتونی من انگیزه میگیرم! که حتما انجامش بدم». اومدم داخل، داشتم دست هام رو میشستم که گفتم خدارو جه دیدی! شاید اصلا اینجا نباشم که شوهر منو ببینن. شاید آمریکا باشم و انقدر در فرکانس متفاوتی باشم که دیگه نبینن منو.

      شب نشسته بودم توی رختخوابم.

      اومدم تو سایت و اومدم کامنتت رو خوندم. جریان هدایت!

      خوندم و خوندم و خوندم و این جی میتونست باشه جز مهر تایید رفیقم؟ اینکه هدایت بشم بیام تو سایت و کامنت تو رو بخونم که درباره روابط نوشتی و اتفاقا اونجا که درباره این گفتی که حرفام شاید خیلی ربطی به موضوع فایل شاید نداشته باشه و من گفتم این حرفای عشق جانم برای منه. سعیده جانم، آگاهی هایی که اون عــــشق از طریقمون به جهان عرضه میکنه،حرف هاشن با بنده هاش.همونطور که در همه چیز تجلی پیدا میکنه و جوابتو میده، نشونه ات رو میده. تو حرفای عابرا، تو دیوار نوشته تو خیابون…

      و من دیشب بهت زده بودم… از حرف هایی که بهم زد، همونقدر مستقیم،چــــقدر زیبا… چــــقدر زیبا.

      سپاسگزارم عشق جانم

      سپاسگزارم سعیده عزیزم

      سپاسگزارم استادم و مریم عزیزم که میتونیم در فایل هاتون، رابطه اتون رو ببینیم و الگو بگیریم. متشکرم از صمیم قـــــلبم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سهیلا اخلاقی گفته:
      مدت عضویت: 1145 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      واقعا از درک زیباتون از آگاهی های 12 قدم و آموزشهای استاد لذت بردم و تحسینتون میکنم و حرفهای شما مرا یاد این دعای انجمن 12 قدم در بین افراد معتاد انداخت این دعا به این شرح هست خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را ک نمی توانم تغییر دهم و شهامتی ک تغییر دهم آنچه را ک می توانم و دانشی عطا فرما تا درک این دو را بفهمم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زهره گفته:
      مدت عضویت: 902 روز

      به نام الله یگانه

      سلام به سعیده جان زیبا رو و زیبا بین و زیبا اندیش .

      دختر چه شیرین سخن و شیرین بیان هستی

      چقدر خوب درک کردی و عمل میکنی درس های استاد را .

      چه قلم زیبا و دلنشینی داری عزیزم .

      خیلی لذت بردم و تحسینت کردم عزیزم.

      عاشق کامنت های زیبات هستم که هم از آیات قرآن و هم از اشعار زیبا استفاده میکنی .

      سپاسگزارم ازت امیدوارم همیشه برقرار باشی و با همین عشق کامنت بزاری و ما از کامنت های زیبات فیض ببریم.

      ارزوی شادی و آرامش بیشتر برات دارم موفق باشی دوست دل آرام من.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
      مدت عضویت: 1992 روز

      سلام سعیده جان

      وسط یه مهمونی شلوغ کامنت شما رو خوندم و اشک ریختم و اشک ریختم

      چقدر خدا داشت با من حرف می‌زد

      بعضی وقتها آدم خیلی چیزها رو شنیده ولی فقط شنیده ولی نفهمیده

      اقرار میکنم شاید هنوز هم نتونم بگم فهمیدم

      اما انگار برای اولین بار شنیدنمش

      چقدر کامنتتون لذت بخش و تاثیرگزار بود

      ممنونم ازت سعیده عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سعـید کاکایی گفته:
      مدت عضویت: 1807 روز

      سلام و صد سلام به سعیده عزیز و دوست داشتنی مثل همیشه عالی مثل همیشه زیبا دختر با تمام وجودم تحسینت میکنم تک تک کلمات و جملاتی که می‌نویسی هدایت خداست چقدر از کامنت هات حس خوبی میگیرم همیشه از آیات قرآن در جای مناسب استفاده میکنی

      دمت گرم که قدم ده رو برام مرور کردی این رو هدایت خدا میدونم اونم زمانی که دارم به چگونگی فکر میکنم و خدا باهام صحبت کرد که نترس نگران نباش هدایتت میکنم اونم به مسیری که یونیک خودت باشه آروم شدم

      تحسینت میکنم جوری قرآن رو فهمیدی جوری درک کردی که اینقدر زیبا با کسی که معلم قرانه جوری در مورد قرآن صحبت می‌کنی که اشکش در میاد ،

      و بازهم به من گوشزد شد که تا زمانی که رو خودت حساب می‌کنی تا زمانی که میگی خودم بلدم ،تا زمانی که میگی خودم حالیمه بخور تا بیاد وقتی فکر میکنم هر جا رو خودم حساب کردم و ب چگونگی فکر کردم فقط دور خودم میچرخیدم انگاری همه زندگیم رو تردمیل میدویدم خدا رو شکر میکنم که فهمیدم میشه رو یکی دیگه هم حساب کرد اونم کی، تنها قدرت جهان هستی رب ،

      وقتی در مورد هدایت میشنونم تو هر شرایط احساسی باشم حس بسیار خوبی میگیرم ،احساس آرامش میگیرم

      سعیده جان دختر زیبای خدا ممنونم که هر بار باعث میشی که من بنویسم و قانون بیشتر برام مرور بشه

      راستی کم پیدایی ها حضورت کم رنگ شده دختر قابل قبول نیست لطفاً همیشه بنویس عاشقتم بخدا تو رو به دستان پر قدرت خدا میسپارم

      استاد عباس منش عزیز عاشقانه دوست دارم

      خانم شایسته نازنین ممنونم که دوباره دوربین به دست استارت سریال سفر به دور آمریکا رو دوباره با قدرت زدین دوستون دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سیدعلی خوشدل گفته:
    مدت عضویت: 2642 روز

    به نام پرودگار زیبایی ها

    سلام به استاد قشنگم و خانم شایسته مهربان

    امروز بلاخره از دل طبیعت رفتیم به سمت جنوب و ناباورانه 80 روز شد سفرمون اگر اشتباه نکنم و تقریبا داره 3 ماه کامل میشه

    عجب سفر بی نظیری بود و‌چه قدر به خدا نزدیکمون کرد…

    دیروز که روز آخر بود دلی یه جاده ای رو مثل همیشه انتخاب کردیم رفتیم بالا و یهو مه شد و کلا رفتیم تو ابرا و یخ بود بیرون!

    هعی حسم میگفت برو بالا تر ولی دید نداشتم جاده هم برام ناشناخته بود ولی گفتم:

    گرنگه دار من آنست که من میدانم شیشه در بقل سنگ نگه میدارد!

    خلاصه رفتیم و رسیدیم به یه جایی که واقعا معلوم بود بهشته و عین آلپه ولی همه حا پر مه بود…

    یک لحظه بکم ابرا کم شد و فرصتی شد به فایل باحال بگیرم و کنار رودخونه بشینم و روی گلا شبنم خوشگل نشسته بود…

    اونجا داشتم با خدای خودک تو مسر مناجات می کردم و از الطفاش میگفتم که چه قدر خوشبختم مسیر ناشناخته ای رو اومدم و چپ و راستش رو خدا گفت و هدایت شدم به بهش مطلق خدا!!

    به محض اینکه فایل تموم شد مه شد و گفتم خدایا خیلی هوای مارو داری ها!

    ته دلم این بود که می خواک برم بالای ابرا و یه جوری باشه که همه چیز باز بشه ولی معلوم ابر خیلی سنگینه…

    ذهنم گفت دیگه برگرد بسه ولی گفتم من ایمان دارم خدام مسیر رو برام زیبا می کنه…

    اونجا تو دلم گفتم خدایا میدونم حس خوب یعنی اتفاق خوب

    پس من خوشحالم با همین زیباییت و کرمت و بقیشم با خودت…

    دیگه رها کردم و گفتم میریم بالا تا‌ ببینم مغازه ای هست؟

    بعد رفتم کارت خوان نداشت و خلاصه گفتم بر میگردیم…

    همونجا فرمولی که از استاد یاد گرفته بودم و سریع اجرا کردم و‌ گوشیم رو‌ در اوردم با همون اینترنت رفتم عکس هایی که مردم گرفتن از اونجارو ببینم تا تحسینشون کنم…

    میدونستم تحسین کنم حالم قشنگ تر میشه

    به قرآن قسم منو خانومم سرمون رو آوردیم پایین چند دقیقه محو عکسا بودیم

    اسم نقطه ای که بودیم Kurtdere Yaylası بود حتما سرچ کنین و کیف کنین!

    منم داشتم همین عکسارو میدیدم که یهو سرمون رو آوردیم بالا یه تیکه از آسمون باز شد و اصلا دیوانه شدم

    اونجا می خواستم گریه کنم نه به خاطر زیبایی ها!

    نه به خاطر اینکه دلم چیزی رو خواست خدا برای من آسمون رو باز کرد!

    چه حسی از این قشنگ تر و بالاتر

    اونجا گفتم پس ببین خوبی سفر همینه خدارو میشناسی و بهترین هارو درک میکنی و اینطوری خدا رو بیشتر باور می کنی

    و چه قدر حالمو خوب کرد که ببین تو فقط راهتو برو اگر فرکانست خوب باشه هرچی برات پیش میاد خیره

    و اگر چیزی عقب جلو شده تو فکر می کنی عقب جلو‌شده

    یه بنده ای هست از دعای عرفه امام حسین…

    میگه خدایا اونقدر بینشی بهم بدم که چیزی که تو به تعویق انداختی رو زودتر نخوام

    و چیزی که تو به تاجیل انداختی دیرتر نخوامش!

    چه قدر حس خوبی بود و چه فقدر این سفر قلب من رو شاد کرد

    وقتی این فایل رو دیدم گفتم منم مثل همین سرخ پوستا دارم تو باور به خدا تکاملم رو طی می کنم و ذره ذره حرکتام شجاعانه تر میشه…

    این کامنت رو از شهر دوست داشتنی Sivas مینویسم

    و‌از خدا می خوام سفرم رو هر روز هیجان انگیز تر کنه

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 362 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1958 روز

      سلام به بنده خوب خدا

      سلام به سید علی عزیز

      علی جان تحسینت میکنم

      نوش جووووونت

      گواراااااای وجوووووودت

      آقا این پاداش صالحین هست

      این نعمت‌هایی که خدا بهت داده همش بخاطر فرکانس های زیبای خودت هست .آفرین پسر

      رفتم و سرچ کردم و عکس ها رو دیدم .الله اکبر

      الله اکبر

      باورم نمیشد

      علی جان

      حالت رو خریدارم

      افتادی توی بغل خدا خیلی محکم و استوار تو خیلی خوشبختی که مسیر استاد رو دقیقا داری میری

      و جا پای استاد میذاری استاد هم از ترکیه خیلی زیبای ها رو دید و تحسین کرد و الان هم توی بهشت داره زندگی می‌کنه

      منتظرم علی جان

      منتظر رسیدنت به آمریکا و هم کلام شدن با استاد هستم

      می‌خوام این رو به مشهدی بگم برات

      براروووووم

      خیلی موخامت

      خیلی مشتییییی

      موخوام از راه دور دورت بگردوم و ماچت کنم خخخخ

      این هم از لهجه زیبامون تقدیم به نگاه مهربانت علی جان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      مجتبی کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 3357 روز

      سلام سید علی جان خوشدل واقعا از صمیم قلب تحسینت میکنم بابت این حد از تمرکز بر روی زیباییها و این حد از تعهد و پایبندی به قوانین و تبریک بهت میگم این همنشینی فوق‌العاده ات را با پروردگار

      گوارای وجود باد این شراب ناب الهی

      با خواندن قسمت آخر کامنتت یاد این شعر از مولانا افتادم که میگه:

      دیده ای از شاه خواهم شه شناس..

      تا ببینم شاه را در هر لباس ..

      یعنی اینکه تمام اتفاقات که در زندگی ما و بر اساس فرکانس های ما میفته صددرصد دست خداوند در اون هست و باید از خداوند طلب کنیم که این بینش را به ما بده که در هر لباسی بتونیم لباس شاه را تشخیص بدیم حتی اگر ابری کنار میره و آسمان زیبا پیدا میشه و یا هوا مه آلود میشه ..

      و تبریک میگم بهت بابت این دید و بینش الهی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      مریم رنجبر گفته:
      مدت عضویت: 1045 روز

      سلام به بنده ی زیبا بین وعزیز خداوند سید علی آقای خوشدل.

      که اسم وفامیلش خودش قلب ادمو خوش می‌کنه…

      آقا سید آخه چرا اینقدر کامنتهای شما خوبه .امکان نداره، من یه کامنت ازتون بخونمو چیزی یادنگیرم یا حالمو خوب نکنه

      واقعا هربارکه کامنتون رو میخونم حالم عوض میشه .الهام میگیرم .ایده میاد تو ذهنم ..

      واقعا ازت سپاسگذارم عزیزم …..

      ببین باکامنت قشنگت العان اشک ریختم .چون لحظه به لحظه باهات آمدم تا اون بالا روی کوهها وسط ابرها اون مه اون زیبایی .اون حست رو با خدا حس کردم .وخودم رو با خدا دیدم .واحساس کردم بیشترازهمیشه به خدا نزدیکم …

      آقا سید از اینکه ازسفرت وتجریهات توی سفر میگی خیلی به آدم حس خوبی میدی. اینکه اینقدر خوب دارین به قوانین عمل میکنید وسعی میکنید شاگردی باشید بهتر ازاستاد ..

      یعنی این جملتون همش توذهنمه ..

      که شاگرد باید ازخودم استاد بهتر بشه …

      تحسینتون میکنم علی آقای عزیزودوستداشتنی

      استاد ازیه طرف شما هم اینطرف

      دلم میخواد کنده بشم از اینجا ازاین شهر بزنم به جاده وبرم وخداروبیشتر درک کنم..

      خدایی که امروز باتمام وجودم حسش کردم محبتش لطفش واون احساس خوبی که بهم نیرو میده ..

      بهم قدرت میده تا باشجاعت وباایمان وتوکل به خودش اون کاریو انجام بدم که می‌خوام ..

      وهمیشه هادی وحامی من بوده …

      دوست عزیز علی آقای عزیز ازتون به خاطر این کامنت عالی وکامنتهای خوبتون سپاسگذارم …

      درپناه خداوند یکتا همیشه سلامت وشاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 849 روز

      به نام خدایی اجابت کننده دعا ها

      به نام خدایی که تنها اوست یار یاور

      سلاممم به برادر خوبم علی عزیز

      از‌ خواندن کمنتت و از شور هیجان که داشتی قشنگ من هم حس کردم قشنگ حس خدایت را حس کردم

      به خدایی خدا این حس حال ها خودش تحسین دارد

      این شجاعت ها تحسین دارد

      این اعتماد به الله تحسین دارد

      این دیدن زیبایی و کنترول زهن تحسین دارد

      این خدایی شدنت تحسین دارد

      خدایی من خدایی من واقعا تو شگفت انگیز هستی

      هر کمنت این بچه ها را میخوانی قشنگ حرف میزنی

      من فدایی عظمت بزرگی ات شوم

      تو چقدر بزرگ هستی

      که هر کس هر چیز هدایت میکنی

      اجابت میکنی

      تو به همه رحیم و رحمان هستی

      من فدایی این اوصاف خوبت شوم

      چطور میشود انسان رفیق یار قدیمی خود را بشناسد پیدا کند و عاشقش نشود

      چطور میشود اعتماد نکرد ؟؟

      الله اکبر

      الله اکبر

      یا الله من بی نهایتتتتتتتتت دوستتتت دارم

      و سپاسگذارت هستم

      الهی کرور کر‌ور‌ شکرت

      خدایا برای همین حس خوب شکرررررت

      وعده خداوند حق هست علی عزیز به زیباترین ها هدایت میشوی

      شما در آغوش خداوند هستین و آغوش خدا زیباست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      رسول خانکی گفته:
      مدت عضویت: 1133 روز

      سلام به سید علی

      دوست خوبم

      چقدر تحسین میکنم این سبک زندگی شما و همسر گرامیتان را

      عکسهای این منطقه را سرچ کردم واقعا حیرت انگیز بود .

      خدا را شکر که به این منطقه رویایی هدایت شدید و لذت می‌برید

      خدا را شکرتوفیق نوشتن کامنت به شما را پیدا کردم.

      البته که همیشه دنبال کننده کامنتهای شما هستم.

      آزادی زمانی و مکانی شما را تحسین میکنم سید جان.

      ایشالله همیشه بر فراز قله باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      ریحانه رحمتی گفته:
      مدت عضویت: 1430 روز

      سلام‌ آقای خوشدل

      وای خدای من اصلا نمیتونم بنویسم جواب سوالی که تو ذهنم بود رو تو کامنت شما دیدم . همون بند تو دعای عرفه . الله اکبر الله اکبر

      میگه خدایا به من بینشی رو بده که چیزی که تو به تعویق انداختی، زودتر ازت نخوام .

      خدایا من تسلیمم، من تسلیمم، من تسلیمم

      سپاسگزارم ازشما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      زهرانجفی گفته:
      مدت عضویت: 1579 روز

      سلام اقای خوشدل عزیز

      تبریک میگم به چشمان زیبابین شماوعادله جون بابت دیدن این همه نعمت وبرکت وزیبایی

      خیلی خوشحالم ازاینکه سرباورهاتون پافشاری وپایمردی کردیدونتایج زیباش روهم دیدید.خداپشت وپناهتون باشه دراین سفرلذت بخشتون.

      چقدراون قسمت ازدعای عرفه برام دلنشین بودوآرامش بخش چقدربه باورهای من نزدیک بود خوشحالم ازاینکه نشانه ها داره دنبال هم میادبابت درستی مسیرم ورسیدن به خواسته هام.

      خدای من سپاسگزارم ازت بابت همه چی

      درپناه خداباشیدآمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      نسرين خالقي گفته:
      مدت عضویت: 1313 روز

      سلام بر مرد بزرگ سید علی موحد ،

      چقدر زیبا و قشنگ تفسیر مکان را کردید ، عکس های اون منطقه را سرچ کردم واقعا. زیبا و نفس گیر أست هزار بار شکر بابًت این عظمت خدا ، در این دشت زیبا کنار این رودخانه فقط باید سجده شکر گذاشت. گوارای وجودتان این همه زیبایی ، امنیت و اسایش و حال خوب در اغوش خدا مبارک وجودتان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      زهره گفته:
      مدت عضویت: 902 روز

      به نام الله یگانه

      سلام به سید علی خوشدل و عادله جان عزیزم زوج عاشق و موحد سایت.

      نوش جونتون اون زیبایی ها،اون

      نعمت ها ،اون هوای عالی و

      رویایی، اینها نتیجه ایمان،توکل،

      تعهد، عشق و تسلیم بودن شما

      در برابر عظمت خداست.تبریک میگم بهتون و تحسینتون میکنم این بندگی مبارکتون باشه.

      =======================

      ما را بجز خیالت ،فکری دگرنباشد

      در سر هیچ خیالی، زین خوبترنباشد

      کی شبروانِ کویت،آرند ره بسویت

      عکسی زِ شمعِ رویت،تا راهبر نباشد

      ما با خیال رویت،منزل در آب دیده

      کردیم تا کسی را بر ما گذر نباشد

      هرگز بدین طراوت، سرو و چمن نروید

      هرگز بدین حلاوت، قند و شکر نباشد

      در کوی عشق باشد، جان را خطر اگر چه

      جایی که عشق باشد، جان را خطر نباشد

      در خلوتی که عاشق، بیند جمال جانان

      باید که در میانه، غیراز نظر نباشد

      ======================

      عاشقتونم و اون روزی رو میبینم

      که شما و استاد همدیگر رو در آمریکا در آغوش میکشید.

      شاد و پیروز باشید حق نگهدارتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زینب مرادی گفته:
      مدت عضویت: 1009 روز

      سلام دوست پرانرژی وفوقلعاده، علی عزیز واروم،همیشه وقتی کامنتارو باز میکنم بخونم وقتی اسم شمارومیبینم فقط دوسدارم بشینم وبخونم هرچقد که باشه خسته‌م نمیکنه، کامنتاتون برام مثه عسل شیرینه خیلی دوستون دارم هم شماروهم عادله جان رو، براتون ارزومیکنم فقط زندگیتون ارامش ونور خدا عشق به خدا باشه،وسپاسگذار خدایی هستم که هدایتم کرد به این سایت ودوستانی چون شما.درپناه الله بیهمتا.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
      مدت عضویت: 1329 روز

      سلام و درود بشما دوست عزیز سایت بهشتیم.

      سید علی من خیلی دوستداشتم شما رو تو سایتتون ببینم.

      امروز از طریق پسر خواهرم که بازم هدایتت الله میبینم..

      یه حسی بهم گفت بهش بگو یوتیوب داره..

      بهش گفتم.بهم گفت آره گوشیشو بهم داد..

      کلیپ آموزشیتون و کلیپهای زیباتونو همه رو دیدم..

      هیلی لذت بردم..

      اون قسمتی که دوربین گذاشته بودین وسط گلها..و داشتین تو یه مسیر تو یه جاده میومدین.و داستین متنی رو میگفتین..

      واقعا حس خداگونه رو در لحظه به لحظه چشمان مشکی زیباتون میدیدم.

      چقدر حستون آرامشبخش بود..چقدر اعتماد بنفستون قوی بود..

      بهتون تبریک میگم این حس زیباتون و این سفر توحیدیتون.

      و داستان عمر پروانه چقدر زیبا بود..

      من سپاسگزار این خداوتدم که در فرکانس چنین بندگانی قرارم داده..تا بیشتر عمق حرفهاشونو درک کنم.

      و بیشتر به تنها قدرت جهانم پروردگارم ایمان بیشتری بیاورم.

      خیلی زیبا بود خیلی زیبا بود…

      صحنه های بهشتی..صحنه هایی که یه عشقی پشت سرشه…

      فقط عشق الهیه…

      میدونی چرا!؟فقط میدونم بخاطر بودنمون تو این محیط الهیه..

      سالم تندرست باشید کنار همسر زیباتتون..

      چقدر این قانون خداوند زیبا عمل میکنه..

      صحبتی که کردین.که فهمیدم نکته های خوبیه برای ماندگاریم در این مسیر راستی…همه رو اول دفترم یادداشت کردم

      از قانون تکامل..

      از فایل حرکت کردن رود وادامه دادنها

      از تغییر نگاه تو شرایط سخت

      همه فایلاتون دقیق قانون الهی رو از لایه های درونیت..معلومه چشیدنش..

      مبارکتون باشه ایهمه گوهر ناب.

      به محض اینکه فایل شما رو میبینم اول سایت قرار گرفته…

      نقاشی اون فایل زیباتر میشه با اسم و فامیل زیباتون.

      روزای اول حقیقتا یه حس حسادت تو درونم پیش میومد..ولی با خودم نیگفتم آه بازم پاشنه..

      ممنون از خدادندم.که اسم شما شده شیرینی وجودمون..این نشانه بالا بودن و قرار گرفتن در مدار راه راستیه..

      به امید فایلهای زیبا استاد عزیزم.و درک کردن نوشته های شما!سپاس بیکران به امید دیدن سفرهای خوشکلتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      الهام و نگین گفته:
      مدت عضویت: 1056 روز

      سلام به اقای خوشدل عزیز

      نوش جانتون باشه ابن لذت و شادی و‌خوشحالی

      واقعا قابل تحسین هستیند هم شما و هم عادله عزیز

      چه همفرکانسهای نابی

      چه رابطه ای شیرینی

      خوشحالم که شما هم الگوی خوبی هستیند برام

      You tube اون هم برام انگیزه شد

      به خودم‌گفتم تو که عشق سفر داری و رفتن به طبیعت از جاهایی که رفتی و فیلم عکس گرفتی میتونی بری بزاری

      سپاسگزارم ازتون بخاطر ابن کامنتای عالی که میزاریند و برام الگو میشیند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: