https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-28 06:59:552023-08-30 01:03:23سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 202
539نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام یگانه خدای من که زمین آسمان کوه دریا و همه چیز را مسخر من کرده خدای من سپاسگزارم بابت دیدن و هدایت شدن به این زیبایی
من فقط تو میپرستم و تنها از تو کمک و یاری می جویم وختی میگویی موجود شو موجود می شود سپاسگزارم ای پروردگار مهربانم
سلام و درود به تمام عزیزانم به دو استاد عزیزم به همسفران عزیزم که زیبایی ها را اینقدر ریزبینانه و دقیق می گوید که هر بار من میبینم دگرگون می شوم از این حد تمرکز به نکات زیبا
خدایا شکرت خدایا شکرت
ما در دو جهان غیر خدا یار نداریم
جـز یاد خدا هیـچ دگـر کار نداریم
پناه به تو میبرم پروردگارم که زیبا ترین و قشنگ ترین و لذت بخش ترین جا های زیبا را برای ما نشان میدهی از طریق دو عزیز و دو یکتا پرست و دو دستان پر توان ات خدایا شکرت
چقدر این مکان زیباست و چقدر دلنشین خدایا شکرت هر چقدر از زیبایی و قشنگی اش بگویم کم گفتم خدایا شکرت اینقدر این مکان رویایی و زیباست و چی صدای آرام از آب به به خدایا شکرت
چقدر عالی هدایت میکنی به سوی زیبایی ها ای رب من و چقدر آسان مان میکنی به سوی آسانی ها خدایا شکرت خدایا شکرت
و یک سربالایی و سر پایینی خفن آن هم چقدر عالی و زیبا و اینکه 4ساعت پیاده روی کنی در این بهشت واو خدای من چقدر عالیه و چقدر قانون خوب جواب میده خدایا شکرت
و آن سنگ های تیز و عالی که چقدر ظریف و عالی بودن خدایا شکرت
من هم حس میکنم همانجا ام کنار دو استاد عزیزم و انشالله یک روز با اشک شوق و حس خوب و یک عالمه اتفاقات خوب و نتایج با استاد عزیزم صحبت میکنم خدایا شکرت
چقدر این آب زلال و گوارا بود خدایا شکرت
و این گل های زیبا چقدر فضا را عالی مرده بود و آن هم در این وخت سال خدایا شکرت هر جا میرویم معجزات آت را میبینیم خدایا شکرت خدایا شکرت
به شما که اینگونه در 200 روز 5 ستاره دریافت کردین …
و خودتون مثل ستاره اینحا میدرخشید..
عزیزم دوست خوبم ، امروز چندین بار سایت رو باز کردم و رفرش کردم ..هربار که سایت رو باز کردم ، کامنت شما اول بود …
انگار باید میخوندم….و لذت ببرم…
دوست خوبم
بزرگمرد جوان، از تک تک کلمات کامنتی نوشتی لذت بردم …
درود میفرستم به شما…
تحسینت میکنم عزیزدلم که با 21 سال سن اون هم در کشور افغانستان که به تصور غلط خیلی از ماها جای خوبی برای زندگی نیست …اینقدر بزرگ و زیبا می اندیشی و صحبت میکنی…
به تو افتخار می کنم..
خیلی خیلی بزرگی …
مطمعنم خدای بزرگ اون بالا بالاها برات جایگاه ویژه ای تدارک دیده و خیلی زود بهش میرسی…
مطمعنم..
خدارو هزاران بار سپاس گزاری که به کامنت شما هدایت شدم و دیدم که خداوند اگر بخواهد در ظرف زمان و مکان نمیگنجد و هرکه را بخواهد هدایت میکند..
میخوام از صمیم قلبم بهت بگم بهت افتخار میکنم…..آفرین و احست بهت دوست خوبم
لایق همه زیبایی ها و ثروت و برکت و عظمت پروردگارم هستی…
از شما سپاسگزارم بابت این کامنت عالی و فوق العاده خدا را شکر همچون دوست های مثل شما دارم که همیشه تمرکز دارند به نکات زیبایی اطراف خدایا شکرت
منم خییلی دید اشتباه و دید غلط نسبت به ایران داشتم تا اینکه پارسال یک مسافرت داشتم و آن هم تنهایی رفتم واقعا نگرش و تفکر من نسبت به ایران خییلی تغییر کرد آنقدر انسان های شریف و مهربان بودن که حد نداشت و من یک پیش فرض خییلی نادرست نسبت به ایران داشتم آن هم بخاطری دوست ها و آشنا های ما بودن که در ایران رفته بودن و خییلی بد تعریف می کردن در صورت که من اشتباه می کردم و من وختی رفتم دید من از زمین تا آسمان نسبت به ایران فرق کرد و دیدم چقدر انسان های شریف مهربان و عالی داشتن تمام موبایل من پر شده از نکات زیبایی و جای های قشنگ ایران خییلی تنهایی لذت بردم و حال کردم
اگر من سابق بود اصلا نمی توانست یک قدم بدون پایه بره ولی خداوند به من آنقدر شجاعت داد که تنها آن هم از یک کشور به کشور دیگر سفر کنم
و چقدر دوستان خوب پیدا کردم و چقدر حال من خوب شد و حتی حالا که کامنت می نویسم ذوق زده شدم
از شما دوست عزیزم سپاسگزارم بابت این که باعث شدین من این اتفاقات عالی را مرور کنم
و این که هیچ وخت پیش فرض اشتباه نداشته باشم نسبت یک شخص و یک کشور خدا را شکر که من این قدر تغییر کردم
و انشالله من هم بزودی نتایج عالی شما دوستانم و اعضای خانواده ام را میخوانم و این ایمان مرا بیشتر می کند
عاشق تونم
و از خداوند مهربانم نعمت بی پایان و ثروت عظیم برای تان می خواهم خدایا شکرت
واقعا باورم نمیشه که با 21 سال سن…اکنون این قلب بزرگ و ذهن قدرتمند و وجود نورانی داری …واقعا ماشاالله به شما و درود میفرستم به درگاه الله یکتا بخاطر آفرینش مبارک شما…
از اینکه شما رو خلق کرد و دنیا رو جای قشنگی تری برا ما و بقیه انسانها ساخت…
فواد جان بگذار بگویم..
من یک زمانی 4 سال پیش شهریار تهران زندگی میکردم…
غالبا بیشتر هموطنان افغان ما اونجا زندگی میکنن…
هرچقدر بگویم که چقدر انسان های شریفی هستن کم گفتم…هر چقدر بگویم چقدر انسان های سخاوتمند مهربانی هستن کم گفتم..
غالب شاگردان من افغانی بودن …به جرات میگویم ایمان آنها خیلی بیشتر تر از ما ایرانی هاست …یادم می آید …یک شب خیلی حالم بد بودو شب چهارشنبه سوری بود ..خیلی ناراحت بودم…در پارک نشسته بودم و نمیتوانستم به خانه بروم…
دوست نداشت به خانه بروم…داشت دیر وقت میشد و مبترسیدم
به یکی از شاگردانم تماس گرفتم که میشه بیام امشب به خونه شما..
خونه ای که داشتن یک یا دوتا اتاق کوچک بود که سه خانواده در آن زندگی میکرد ..
یادم میاد که در کسری از ثانیه طول نکشید و دنبالم اومدن…!!!
یک روز ، در محل کار خواهرم بودم …خانمی برای انتخاب اسم فرزندنش به آنجا آمده بود…
از من نظر خاست ..گفت اسمشو چی بزارم…گفتم نظر خودتون چیه…
گفت عمر!!!!
اونموقع برام عجیب بود که چرا عمر!!!
گفت برای ما جزو مقدسات است…!!!
گفتم اسمشو بزار محمد امین …
خیلی خوشحال شد و گفت باشه ..چه اسم قشنگی !!!
یادم میاد که برای اینکه خواهرم کمک کرده بود تا بتونه کارت واکسن بگیره …چون فکر میکنم به افغان هایی که اینجا متولد میشن کارت واکسن نمیدادن و دردسر بزرگی برای آنها بود…
هر روز هر روز برای خواهرم صندوق صندوق میوه از میوه های باغی که سرایدار اونجا بود می آوردن… !!!
خلاصه بگویم که اون مدت که اونجا بودم جز خوبی و بزرگ منشی از آنها ندیدم ..چقدر قوی و پرتلاش هستن…
درود میفرستم به هموطنان و هم زبانان اقغان عزیزم در ایران و افغانستان…
امیدوارم رنگ شادی و عشق و آزادی رو همگی باهم آزادانه روزی در کنار هم جشن بگیرم و سرود آزادی و برادری و برابری بخوانیم…
فواد عزیزم اعتراف میکنم چقدر به جایی که هستی رشک میبرم …میدانم که روزی در نزدیک ترین جایگاه به خداوند بزرگ در حال درخشیدن هستی…
عزیزم ، دوست خوبم ..عکس پروفایلت چقدر زیبا و چه حس قشنگی دارد…
خدا رو شکر میکنیم بابت همه نعمت ها و موهبتهای که به جمع ما عنایت کرده.
بازم ، تمرکز بر روی زیبایی ها، با یک فایل بی نظیر،
جالب استاد جان ، ما هم داریم تکامل رو تو دیدن فایل ها طی میکنیم.
هر فایل از فایل قبلی زیباتره، هر منظره از منظره قبلی زیبا تر ، هر مکانی که میبینیم، از مکان قبلی باحالتر.
این خودش طی کردن تکامل هست.
هر روز به عشق دیدن زیبای های بیشتر ، فرکانس میفرستیم و قانون جذب رو عملی بکار میبندیم،
قبلا هم عرض کرده بودم ، که سریال سفر به دور آمریکا، خودش یه کلاس درس عملی هستش .
تو داری هرروز به صورت عملی ، اجرا کردن قانون رو میبینی و برای دیدن بیشترش ، فرکانس مثبت میفرستی.
سپاس گزارم استاد جان و مریم بانوی عزیز،
بچه ها دلم میخواد در باره زیبای های فایل بگم ،
هرچند ، اکثر دوستان با تمرکز فایل رو میبینن و در باره زیبای هاش مینویسن. ولی برای گذاشتن رده پا برای خودم و دوستان بعدی چند تا از زیبای ها رو یاد آور میشم.
اولیش ، اون آسمان بی نظیر آبی رنگ با ابرهای سفید زیبا که من هر موقع تو فایل ها آسمون رو میبینم مست میشم ، از این رنگ آبی بی نظیر که نمونه شو تو هیچ رنگ آبی ندیدم .
دوم ، اون فورد بی نظیر و کمپر زیباش ، که چه راحت جاده های پر از سنگ رو مثل آب خوردن طی میکنه.
صحنه دنده عقب رفتنش برای اونای که راننده حرفه ای هستن ، خیلی لذت بخش هست.
سوم ، استار لینک بی نظر که این اجازه رو به ما میده که فایل ها رو داغ داغ نوش جان کنیم.
بعدش اون جای زیبا کنار اون پل که منتطر اسناد بود
تا پاداش زیبا بینی رو بهش بده.
آب زلال و شفاف که اون منظره رو زیباتر کرده بود،
سنگهای بی نظیر کف رودخونه که هزارتا رنگ داشتن
چشمان زیبای استاد موقع برداشتن اون سنگ ، که شبیه چاقو بود.
اون حس استاد برای لذت بردن از بازی با اون سنگ ها.
نوش جان همه مون باشه.
اون کلها ی زیبای کوچیک که بسیار زیبا بودن .
یه چیز داخل پرانتز بکم که من امروز داشتم به کلهای کوچیک زیبای که تو چمن های محل کارم بصورت خود رو درآمدن تمرکز میکردم و لذت میبردم ، چند لحظه بعدش تو فایل هم اون کلها رو دیدم و این هم زمانی رو دوست داشتم.
بازم ، دور هم بودن رو در اونجا ، برای همگی ، از خداوند مهربان، درخواست میکنم.
در پناه آلله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید. آمین
سلام بر استاد گرامی و خانم شایسته عزیزو همه خانواده صمیمی عباس منش
خدارا سپاسگزارم به خاطر این روز جدید و این قسمت از سریال بینظیر و تماشایی سفر به دور آمریکا
و خدارا شکر میکنم امروز هم در مدار دیدن زیباییهای این کشور با عظمت و ثروتمند هستم.
لحظه به لحظه این سریال زیبا پراست از درس و آگاهی ، درس هایی که بصورت عملی به پویندگان این طریق می آموزد که چگونه یک زندگی سراسر آرامش و فراوانی و نعمت را تجربه کرد.
*اینکه اگر در جایی بودی که بهت خوش گذشته و در آرامش بودی باید هنگامی که اونجا را ترک میکنی مثل اولش تحویل بدی و مهمتر اینکه باید سپاسگزار و قدردان اونجا باشی که این شرایط را برات فراهم کرده و امیدوار باشی به جایی هدایت میشی که زیبایی های بیشتری را خواهی دید.
*اینکه بایستی مثل زمان کودکی همیشه این حس کنجکاوی را درون خودمان زنده نگه داریم و نسبت به محیط اطراف ذوق و شوق داشته باشیم و در پی کشف و تجربه چیزهای جدید باشیم ، چه صفت پسندیده ای است این حس کنجکاوی نسبت به محیط اطراف و کشف آن که مسلماً جهان وقتی این شور و شوق و ذوق را در ما مشاهده کند، طبق قانون ما را هدایت خواهد کرد به تجربه های جدیدتر و جالب تر
و مسلماً الان که استاد هدایت میشه به جایی که حیاط آن جنگل و کوه و رودخانه است بواسطه داشتن این حس کنجکاوی و بدنبال زیباییهای بیشتر بودن محقق شده است.
*درس دیگری که این قسمت داشت اینکه باید جسور بود و به دل ناشناخته ها رفت که همه سود است و سود
هم لذت های جدید را تجربه خواهی کرد و هم بدنت ورزیده میشه و هم با ترسهات مقابله کردی واین توهمات را از بین خواهی برد به قول مایکل عزیز که میگفت هرآنچه که مرا نکشد قویترم خواهد کرد.
و واقعاً خداوند را سپاسگزارم که به من منت نهاد و مرا به این مسیر زیبا هدایت فرمود مسیری که سراسر لذت است و آرامش و احساس عالی واینکه یک فایل15 دقیقه ای اینقدر پر محتوا و پر از درس و نکات فوق العاده است و درس های خود را بصورت کاملاٌ عملی ارائه میکند
و سپاسگزار استاد عزیز و مریم خانم گرامی هستم که ما را در این لذت و سفر با خود همراه میکنند.
سلاااام به همه . به استاد عزیزم . به مریم جانم و همه بر و بچه های سایت
خداروشکرررررررررر
خداروشکرررررررررررر
خداروشکرررررررررررررر
دوست دارم میلیون ها بار خداروشکرررر کنم بابت تمام معجزاتش
خداروشکرررررر بابت آگاهی
خداروشکرررررر بابت درک آگاهی
خداروشکررررررر به خاطر سایت بی نظیر و آموزش های استادمون و مریم جان
که به هممون داره کمک میکنه واسه ساختن زندگی بهترر
الان که دارم مینویسم از لحاظ فرکانسی به سقف چسبیدممم خدایا شکرت همین الان انتشارات بهم خبر گرفتن مجوز چاپ کتابم رو داد و من بی نهایت خداوند رو سپاسگزارم
مسیر فوق العاده ای بود پروسه از نوشتن تا مجوز
من هدف بزرگی رو تیک زدم و البته حسابی از مسیرش لذت بردم
خدایا کمکم کن توی این مسیر لحظه به لحظه مصمم تر و با انگیزه تر و هدفمندتر و موفق تر بمونم و به زبان نشانه ها لحظه به لحظه هدایتم کن
خدایااااا شکرررت
اینقدر ذوق دارم دوست دارم به اشتراک بزارم
یه تجربه دیگه رو هم بگم مطمئنممم همه کیف میکنین
من الان همین لحظه بیستمین سالگرد ازداجمو با همسر مهربونم پشت سر گذاشتم و وارد بیست و یکمین سال زندگیمون شدیم دو تا گل پسر داریم 18 ساله ( محمد) و 12 ساله ( معراج)
به جرات میتونم بگم بعد از آشنایی با استاد و آموزش هاش از سال 99 رویایی داریم زندگی میکنیم پر از احترام ، عشق ، آرامش ، لذت و تجربه های قشنگ
مسئله داریم ولی خوشگل حلش میکنیم و رشد میکنیم
خدایاااا شکرت
و اما تجربه دو روز پیشم :
من با توجه به آموزش های دوره قانون آفرینش توی درخواست از همسرم( حتی بقیه ولی این تجربه مربوط به همسرمه ) دو روز پیش ازش خواستم برام هدیه سالگرد ازداوج بخره با حس خوب و رهایی رفته بودیم طلا فروشی واسه مادرشوهرم یه سکه بگیریم که هدیه بده به نوه ش واسه مراسم بعد دیدم همسرم گفت خب بیا ببینم تو چی میخوای اصلااااا ذوق مرگ شده بودم یه حلقه ساده و خوشگل خرید برام خیلیییییی کیف کردم و از خریدن اون حلقه برام مهمتر این بود که به قانون عمل کردم و نتیجه گرفتم
خدایاااااا شکرررت
استاد جانم زیبایی های این سفر و مکان کوهستانی هم که بی نهایته هر حا چشم کار میکنه زیبایی و قشنگی
سنگ های برّان
سنگ های صیقلی
آب زلال
درخت های سر به فلک کشیده
گل های زیبا
آسمون آبی با ابرهای پشمکی
چهره و بدن زیبای شما و مریم جان
زوم شفاف دوربین روی چهره زیبای شما
تراک کمپر هیولا
خدایاااااا شکرت بابت اینهمه زیبایی
بخدا که خنکای اون منطقه رو احساس کردم
الهییییی شکرررت
استاااااد ،مریم جان گفتن کنجکاوی سازنده مراقب ناخنت بااااش
چقدر ذوق میکنم برای دوستی مینویسم که اسمش سمانه است، هم نامِ اسمِ قشنگ و نازنینِ خودم.
سالگرد ازدواجتون رو تبریک میگم عزیزم، هدیه ی زیبا و ارزشمندی که دریافت کردین نوشِ جونتون باشه، شاد باشین باهاش و هر وقت نگاهش میکنین و ازش استفاده میکنین دلتون قنج بره براش، چون خدا فرستادتش واسه شاد کردنِ شما.
مجوزِ کتاب رو تبریک میگم بهت سمانه جان.
کیف کردم که خوندم در مسیر لذت بردی، خیلی خوبه بچه های اینجا قوانینی که استاد یادمون میدن رو تو زندگیشون پیاده میکنن و اینطوری زندگیِ شیرینی برای خودمون خلق می کنیم.
خیلی هدایتی رسیدم به کامنتتون و خوشحالم.
بهترینها برای شما و عزیزانتون
از خوندنِ این قسمتِ کامنت، کیف کردم حسابی:
مسئله داریم ولی خوشگل حلش میکنیم و رشد میکنیم
بهترینها در مسیر زندگیتون همیشه.
ممنونم از کامنتِ قشنگی که نوشتی سمانه جان.
سمانه جان (صوفی) تحسینت میکنه و بهت افتخار میکنه.
خدایا شکرت برای خوندن نتایجِ عالی که دوستانم در زندگیشون خلق کردن و در این سایتِ ارزشمند مینویسن، و همگی میخونیم و کیف میکنیم.
سلااام سمانه عزیزممم منم منم خوشحالم که هم نامیم منم اسممو خیلییی دوست دارم
سمانه جانم خیلییییی ازت سپاسگزارم که اینقدر خوش ذوق برام نوشتی و توجه کردی به کامنتم و وقت و انرژی گذاشتی برام کامنت تایپ کردی واقعا از کلمه کلمه کامنتت کیف کردم انشالله بهترین ها سهم تو ، سمانه جان خوش قلب بشه
چقدر لذتبخشه تو خانواده ای زندگی کنی که شامل سمانه هایی ست که مصداق آیه ن والقلم و ما یسطرون هستند. خانواده ای الهی و فرهیخته خدایا صد هزار مرتبه شکر..
بی نهایت بهت تبریک میگم بخاطر چاپ کتابت و امیدوارم در مدار خوندنش قرار بگیرم.
سالگرد ازدواج تون هم خیلی مبارک باشه، انشالله در کنار همسرتون هر روز جوان تر و سرزنده تر باشید.
منم مثل شما سه تا فرشته تو زندگیم دارم، همسر مهربونم، پسر با معرفتم و دختر قشنگم و هر روز بابت این سه موجود بی نظیر سپاسگزار الله مهربانم هستم.
برات یه دنیا آرزوی سلامتی سربلندی و خوشبختی می کنم سمانه جان
من سپاسگزارم از شما بابت حس خوب و انرژی ای که بهم دادین
بی نهایت خداروشکر میکنم که اینهمه فرشته با احساس خوب یکجا دور هم جمع شدن
و باز هم بی نهایت از شما سپاسگزارم که کامنتم رو خوندین توجه کردین و واکنش نشون دادین و برام کامنت گذاشتین
خیلییی خوشحال شدم که گفتین در کنار خانوادتون با عشق دارین زندگی میکنین واسه من خانواده و عشق توی خانواده و صلح و آرامش حرف اول رو میزنه خیلیییی خوشحالم که دارمش خداروشکرررر
و برای شما عزیز دل هم بهترین اتفاقات رو کنار خانوادتون آرزو میکنم
من هم با نوشتن کتابم هدفمو به خدا گفتم و ازش خواستم اونایی که توی مدار خوندن کتابم هستن رو بهشون کمک میکنه به هر روشی که خودش میدونه توی مسیرم قرار بده
سلام بر همسفرای عشق که در این سفر کوله بار بستن و راهی ناشناخته ها و کشف زیباییها شدن
خدا رو شکر میکنم که میتونم همراه شما در این سفر جادویی باشم آزاد و رها ، و با شما به هر نقطه که دلم میخواد بیام از مناظر لذت ببرم ، در دشت بشینم و هوای تازه نفس بکشم و زمان دیدن فایلهای شما چایی میریزم و خودم رو اونجا میبینم و با شما راه میرم در تک تک لوکیشنها ، هر روز صبح منتظرم ی فایل جدید بیاد و ببینم الان کجا هستیم چقدر امروز صبح رو دوست داشتم من عاشق آب و رودخونه و آبشارم ، کلی اونجا آب به سر و صورتم زدم و خنکی اونو حس کردم و ذوق کردم شاید باورش سخت باشه ولی دستم رو بردم تو مونیتور ،
استاد عاشق این حجم از کنجکاوی شما هستم خودم هم تقریبا اگر جایی برم جستجو میکنم ، وقتی شما حرکت میکنید همش منتظر ی چیز جالب و جدید هستم مثل غارنوردهایی که اولین بار وارد میشن و نمیدونن که چی در انتظار اونهاست
عاشق این همه تمیزی و امنیت و زیبایی هستم که شما نشون میدید ، عاشق اون صمیمیت شما دو زوج جذاب هستم که از تو مونیتور داره میزنه بیرون و من رو جذب این رابطه عاشقانه میکنه
و امــــــــا
استان منو سفر عباسمنشی من
بعد از یکسال و نیم که بنابر دلایلی نتونستم برم سفر ، راهی شدم اونم سفری که خدا منو تو مسیری گذاشت که با پوست و گوشتم آموزشهای شما رو حس کنم ، تصمیم گرفتم تنها و تنها برم سفر سوار بر ماشین خودم زدم تو جاده
گفتم صبح بعد از بیدار شدن ی نشونه اومد که گفت اعتماد کن به نشانه های الهی ، عزیزم نگران نباش من میرم و خدا مراقب من هست
و این در صورتی پیش اومد که در من همیشه از قبل باید مکان رو مشخص میکردم هتل رزرو میکردم و میرفتم ولی خوب من اون آدم قبلی نبودم
هدایت شدم به منطقه زیبای فیلبند که هوش از سرم برد که دیشب در کامنت آقای زرگوشی عزیز دیدم که در مورد این منطقه و زیباییهاش توصیفاتی رو نوشته بودند ، دقیقا استاد همون چیزی که تو فایلهای شما دلم میخواست طبیعت بکر ، آسمان پرستاره شب ، هوای تمیز ، درختان سربفلک کشیده ، جاده پرپیچ و خم که ی مه غلیظی اونو پوشونده بود و بیشتر از یک متری جلوی ماشین رو نمیشد دید ، منطقه ای که وقتی رسیدم دیدم بالای ابرها هستم و خورشید با چنان زیبایی و طنازی داره غروب میکنه ( قلبم همین الان از یادآوری اون همه زیبایی شوک شد) خدایا این صحنه بینظیر بود انگار از درخت سحرآمیز لوبیا اومده بودم بالا ، بالای اون ابرها و خونه ها انگار روی ابرها ساخته شده بودند
منطقه ای زیبا پوشیده از سرسبزی و گیاهان سبز زیبا ، تا چشمم کار میکرد فقط زیبایی میدیدم و قدرت و ثروت خداوند رو و عظمتش رو که چه کرده بقول آقا ابراهیم گلمون سجده به درگاهش کردم ، نفسم بند اومده بود خدایا خدایا تو چه زیبایی ، هزاران بار قبل ترها به چنین مناظری رفته بودم و لذت برده بودم از اون همه شگفتی امــــــا اینبار جنسش فرق میکرد ، اینبار مدلش عوضش شده بود انگار تک تک سلولهای چشمم داشت این زیبایی و ثبت میکرد ، زمانیکه داشتم عکس و فیلم میگرفتم مریم عزیز یاد حرف شما افتادم که میگفتید کاش میشد این همه زیبایی رو خدایا از لنز این موبایل نشون داد ، مه غلیظی کل اون منطقه و تپه ای که پوشیده از درخت و سبزه بود و من برای دیدن رفته بودم دربرگرفته بود و ذرات مه رو روی گونه هام حس میکردم نشستم زانو در بغل گرفتم احساس میکردم زمین داره نفس میکشه و من دقیقا میفهمیدم حس میکردم با دم و بازدم اون من حرکت میکنم هزاران بار گفتم خدایا سپاسگزارم که منو لایق این همه زیبایی کردی ، خدا چشم منو پر کن از زیباییهای جهانت
در این سفری که از پنجشنبه 02/06/1402 شروع و روز جمعه 03/06/1402 تموم شد من دیدم که وقتی استاد میگه به هر چی توجه کنی از جنس همون وارد زندگیت میشه یعنی چی ، وقتی میگفتن در استپ پارکها که همه چقدر مهربان هستن و من هم در آنجا دیدم که چقدرمردمان آنجا مهربان ، مهمان نواز ، خوشرو و خندان بودند ، هدایت خداوند رو دیدم وقتی منو به سمت ی خونه امن هدایت کرد که شب را در آنجا بمانم ، خدایی که فردی از اهالی همان جا را در مسیرم قرار داد که صبح ساعت 30/4 منو برد تا بتونم لحظه طلوع رو از بهترین چشم انداز اونجا ببینم
عاشقانه این سفر رو دوست داشتم چون به مدل استادم رفتم ، چون با تکیه و توکل بخدا رفتم ، چون در این سفر متوجه شدم که قانون سلامتی چقدر کمک میکنه هزاران بار از استاد و مریم جان شنیده بودم ولی در این سفر تجربه کردم و چه لذتی داشت یک وعده غذا و بعد راحت و سبک میتونی کیلومترها پیاده روی کنی بدون خستگی
در این سفر من شاید از لحاظ فردی تنها بودم ولی ثانیه ای حس نکردم ، ثانیه ای غبطه نخوردم که چرا دیگران با هم هستن و من تنها ، در این سفر حالم خوب بود ، در این سفر احساس میکردم کل خانواده عباسمنش با من هستن ، در این سفر دیدم که خدا پیشم نشسته و من عاشقانه باهاش حرف میزدم
استاد شما و مریم دوست داشتنی و اون لنز دوربینتون در عین سادگی و صداقت زیر و رو دارید میکنید زندگی من و امثال من رو ، دارید از زیر خروارها باور و تقلیدهای کورکورانه الماسهای ما رو میکشید بیرون
داشتم تو کامنتم مینوشتم که توجه به زیبائی ها هی خاطرات زیبا رو برام یادآوری میکنه و حالا که کامنتمو ارسال کردم هدایت شدم به کامنت شما و باز هم یادآوری خاطرات قشنگ و احساس بهتر و این قانون جهانه که شما در کامنتتون بخوبی به آن اشاره کردید. و چقدر این فرکانس ها دارند دقیق عمل می کنند که آدم حیرون و انگشت به دهن میمونه!
بهتون تبریک میگم بابت این تجربه زیباتون و این بهشت خداوند که هدایت شدین به تماشایش و ممنونم که خاطرات زیباتون رو با ما به اشتراک گذاشتید. بهترینها رو براتون آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق
این قسمتو بعد ارسال اضافه میکنم که چه صفحه ای شده این صفحه و هر چی شاگرد زرنگ و فرکانس بالاست دور هم جمع شدن آقا حسودیمون شد! اومدم همینو بگم خخخ از همینجا یه سلام نظامی میکنم به روی ماه عزیزانم آقا مجتبی و سمانه جان و سعیده جان نورانی و فهیمه جان عزیز (به قول رضوان فریا جان خخخ) آقا رضای گلُ و بانو فاطمه عزیز . مخلص همتونم بدرود
بسیار خوشحالم که با خوندن کامنت من به خاطرات زیبا هدایت شدید
همین جا از شما تشکر میکنم بابت کامنتهای زیبایی که مینویسید مخصوصا دیدم که با لهجه زیبای ایلامی نوشته بودید و از اینکه به این درجه از اعتماد بنفس رسیدید و لهجه زیباتون رو پذیرفتید خیلی خوشحالم و این نشون دهنده صلح درونی هست که بهش رسیدید و چقدر زندگی بدون نقاب و خود خودمون بودن قشنگه
کامنتت سراسر رهایی و وارستگی بود، چقدر سفرهامون متفاوت شده، قبلنا از شب قبل وسایل سفر رو چند بار چک میکردیم که مثلاً قلیون رو حتما گذاشته باشیم و فقط منتظر بودیم برسیم که بساط قلیون و کباب راه بندازیم.
اما الان رهای رها هستیم.
سفرهامون دیگه جاده ای نیست، سفر می کنیم که خویشتن خویش رو پیدا کنیم، می ریم هویت مون رو بشناسیم.
ساقیا بر سر جان بار گران است تنم
باده ده باز رهان یک نفس از خویشتنم
من از این سختی خود نیک به جان آمده ام
تو چنان بی خبرم کن که ندانم که منم
و اون مکالمهی شما و پسرتون من رو یاد مادر موسی انداخت، و چقدر شما رو تحسین کردم از این همه عزت نفسی که یک مادر می تونه داشته باشه..
انشالله هر کجا که هستی پیروز و سربلند باشی مریم جان
کامنت شما بمن ی حس شادی داد و خیلی از شما سپاسگزارم که اونو خوندید و برام کامنت گذاشتید
دقیقا سخنان شما درست هست الان نوع سفرهای ما فرق کرده و دیگه دنبال ی بساط ساده قلیون و کباب نیستیم در حالیکه خود من جز افرادی بودم که غیرممکن بود قلیون نکشم ولی اصلا یادم نبود وقتی تو کامنت شما خوندم تازه یادم افتاد و خوشحال شدم که پس مریم ی تکونی خوردی ی اتفاقاتی برات افتاده
و برای تحسین شما در مورد اعتماد بنفسم سپاسگزاری میکنم
از خداوند برای شما رسیدن به بهترین روزها رو آرزومندم ، روزهایی که تمام خاطرات گذشته شما رو چنان بپوشونه که حتی در کنج ذهنتون هم پیداش نکنید
عزیزم از اینکه تصمیم گرفتی برای خودت کاری انجام بدی و خودتو خوشحال کنی خیلی ذوق کردم و با گرفتن این تصمیم اولین قدم رو برداشتی و میدونم که روزی کامنت زیبای شما رو در مورد این تجربه عالی خواهم خواند
از شما بابت این همه تحسین تشکر میکنم و از اینکه همه در اینجا عاشقانه در کنار هم هستیم لذت میبرم
چقدر این دعای شما رو دوست داشتم
خدایا مرا بینا ترکن ،مرا شنواتر کن به هدایتتات به درک حضورت و به تسلیم بودنت*
استاد شما و مریم دوست داشتنی و اون لنز دوربینتون در عین سادگی و صداقت زیر و رو دارید میکنید زندگی من و امثال من رو ، دارید از زیر خروارها باور و تقلیدهای کورکورانه الماسهای ما رو میکشید بیرون
سلام به استاد جان و مریم جون و همه ی اعضای خانواده ی صمیمیِ سایت tasvirkhani.com
این فایل برای من ستایشِ عبادتِ پیاده روی هست و میخوام با عشق ازش بنویسم.
تو دلِ پیاده روی علاوه بر تقویتِ بدن از کلی لحاظ و اینکه همه اعضای بدن درگیر میشن، میخوام به فواید دیگه اش اشاره کنم.
قبل از هر چیز بگم قبلا علاقه مند به پیاده روی نبودم، یا وابسته بودم حتما کسی باشه وگرنه تنهایی سختم بود، شده بود پیاده روی تنهایی رو تجربه کنم سالهای پیش، اما پیاده روی که از آبانِ 1401 شروع کردم روزانه، یه جنسِ دیگه داره برام…
شاید قبلا برای ورزش کردن یا تناسب اندام بود، اما این سری به نیتِ بهبودِ حالِ روحی ام بود و هست…
البته که برای تناسب اندام و تحرک و ورزیده شدنِ بهترِ بدن هم بسیار پرفایده است.
مثلا همین پیاده روی در کوهستان تو این فایل که سربالایی و سرپایینی داره و حسابی قدرتِ پاهارو افزایش میده.
سپاس گزارم برای این نعمت از خدا.
تو پیاده روی های روزانه، توجهم به زیبایی های محیط، صدای آواز پرنده ها، آدم ها، هوای خوب، ابرها، خیابونها کوچه ها، ماشین ها، مغازه ها و … جلب میشه.
خدا رو شکر میکنم که دسترسیم به این نعمت باز شده و کلی حسِ خوب از طریقش تجربه میکنم…
مخصوصا الهامات، نشانه ها و هدایتهایی که تو پیاده روی برام میاد سورپرایزم میکنه.
به عبارتی انرژیِ روزم رو بیمه و تامین میکنه پیاده روی.
اینکه استاد میگن واسمون خوبه و واسه بدنمون خوبه رو کاملا حس و تجربه کردم و لذت میبرم از پیاده روی.
در کنار پیاده روی تو این فایل، لذت بردم از رودخانه و کف تمیز و صیقلیش…
منظره هم که عینِ کارت پستاله همچنان، الهی شکرت.
مثلِ همیشه لذت بردم از تماشای زیبایی های شگفت انگیزِ این فایل.
آخر کامنت حس کردم مثل اکثر مواقع مفصل ننوشتم، گفتم فدای سرت سمانه جون.
هر چی جوشش میکنه بنویس، این عالیه.
برای بهبودگراییت این تمرین عالیه، سخت نگیر و لذت ببر از هر چیزی که مینویسی.
هر کسی که چند روز کامنت های سایت رو دنبال کرده باشه میبینه که چقدر خوب دارید روی خودتون کار می کنید و سعی می کنید نکاتی از کامنت ها که براتون مفید بوده رو بولد کنید و در موردش بنویسید و اینگونه ورودی مثبت به ذهنتون بدید و یاد بگیرید و رشد کنید و ازین بابت تحسینتون میکنم. آفرین به شما برای این تلاش و تعهدتون.
سمانه جان چند لحظه پیش کامنت زیباتون در قسمت 201 سفرنامه به دستم رسید ولی حسم گفت بیام اینجا برات بنویسم وقتی میتونم پیامم رو سریعتر بدستت برسونم به قول استاد چطور ازین بهتر؟ چطور از این راحتتر؟ و گفتم چرا که نه! حتمآ که نباید زیر همون پست جواب عزیزانم را بدم وقتی که میتونم و راهی برای پاسخ دهی سریعتر هست.امیدوارم این نقطه آبی صفای وجودت و احساس خوبت را چندین برابر کند و لبخندی دلنشین بر لبانت جاری کند. درپناه حق دوست عزیز
منم همیشه چون دوست داشتم ایده ال کامنت بزارم مشارکتم توی کامنت نوشتن و خوندن کامنت بچه ها و واکنش نسبت بهشون ضعیف بود ولی منم میخوام مثل تو همنامم تمرین کنم غلبه بر ایده آل گرایی رو و بنویسم هر چی قلبم میگه
خب بریم سر اصل مطلب من بعد از استراحت کوتاه اومدم سراغ سایت که به سمت نشانه ام برم چون چند روزیه حس میکنه بدنم بهم ریخته و سنگینم گفتم ببینم خدا از طریق سایت چی میگه که یهو دیدم کنار اسمم نقطه آبی روشن شده و پاسخ دادن به دیدگام اومدم و کامنت آقا رضای عزیز رو خوندم و کیف کردم بعد یکم توی فضای کامنت همین فایل چرخیدم یهو به کامنت شما هدایت شدم که در مورد پیاده روی گفتین آرههه نشونه بود برام که پیاده روی کنم با هدف سبکی و حس خوب و تمرکز بر زیبایی ها من واقعااا سپاسگزارم ازت همنامم
از خداوند هم سپاسگزارم که با زبون نشانه ها خیلی ساده باهامون حرف میزنه
احسنت به شما که بهبودگرایی رو جایگزینِ کمال گرایی کردی.
میدونی چیه سمانه جان…
کامنت های پاسخ که برای دوستام میذارم، روی رشد و بهبودم در کامنت نویسی خیلی بهم کمک کرده.
نکته ی مهمش همونیه که خودتم اشاره کردی:
قلبی نوشتن
کوتاه یا بلند بودنِ کامنت، کیفیتش رو مشخص نمیکنه.
کیفیت وقتی مشخص میشه که ما دلی و قلبی مینویسیم.
مرسی که برام نوشتی.
همیشه ذوق میکنم از دیدنِ نقطه ی آبی، که پیکی هست از جانبِ دوستانم برام، که عشقِ خدا بهم رو برسونه دستم.
پیاده روی عشقه.
پیاده روی معجزه است.
تا واردِ مدارش نشده بودم، هیچ درکی نسبت بهش نداشتم.
الهی شکر که روزی ام کرده خدا.
یه چیزِ دیگه هم بگم، از تجربه ی خودم:
متمرکز شاید از فروردین امسال شروع کردم به نوشتن و خوندن کامنت به صورتِ روزانه.
اول با روزی یک عدد شروع کردم، تا الان که متوجه شدم با عشق و کاملا خودکار و خودجوش روزانه تعداد زیادی کامنت میخونم و مینویسم، الهی شکرت.
در رابطه با دریافت پاسخ از دوستان (نقطه ابیِ شیرینِ سایت) اوایل کم بود، اما از وقتی متمرکز تو ستاره قطبیم نوشتم هر روز و مرتب دارمش، و تعدادشم برام خیلی شیرین تر شده، الهی شکر.
سمانه جان همینطوری کم کم کامنت بنویس و بخون، مطمئن باش چند ماهِ دیگه خودت تعجب میکنی چقدر راحت شدی تو خوندن و نوشتنِ کامنت در سایت.
در پناه رب العالمین نازنینم باشیم همگی.
الهی شکرت برای جریانِ زیبا و شگفت انگیزِ هدایت.
الهی شکر برای این سایت، استاد و مریم جون، فایلها، کامنتها و دوستانِ نازنینم در سایت.
و خدا را نیکوترین نامهاست، بدانها خدا را بخوانید، و آنان را که در نامهای او به انحراف میگرایند به خود واگذارید، که به زودی کردار بدشان را مجازات خواهند دید.
نسئلک یا من هو الله الذی لا اله الا هو الرحمن الرحیم الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار . المتکبر الخالق البارئ المصور الغفار القهار الوهاب الرزاق الفتاح العلیم . القابض الباسط الخافض الرافع المعز المذل السمیع البصیر الحکم العدل . اللطیف الخبیر الحلیم العظیم الغفور الشکور العلی الکبیر الحفیظ المقیت . الحسیب الجلیل الکریم الرقیب المجیب الواسع الحکیم الودود المجید الباعث الشهید . الحق الوکیل القوی المتین الولی الحمید المحصی المبدئ المعید المحیی الممیت الحی القیوم .الواجد الماجد الواحد الصمد القادر المقتدر المقدم مؤخر الاول الآخر .الظاهر الباطن الوالی المتعالی البر التواب المنتقم العفو الرئوف مالک الملک ذوالجلال والاکرام . المقسط الجامع الغنی مغنی المانع الضار النافع النور الهادی البدیع الباقی . الوارث الرشید الصبور الذی لیس کمثله شئ و هوالسمیع البصیر.
سلام به استاد های نازنینم،سلام به رفیق های غار حرای من
سلام و عشق و نور و سلامتی همراه با نسیم خنک شهریور ماه شمال،با صدای موج های آروم دریا رو از ساحل دریای فریدونکنار رو براتون میفرستم به هرجای این کره ی خاکی که هستید الهی که به قلبتون بشینه …
این روز ها زندگی من تقسیم شده به سه بخش:
غار کهف ،غار حرا ،شیفت بیمارستان
غار کهف من تمرکز روی دوره های استاد و دفتر ها و قرآن عزیزمه
غار حرای من سایت استاد و تعامل با رفیق های بهشتیه
شیفت بیمارستان هم برای کسب درآمدو امرار معاش
سعیده فلان مهمونی میای ؟ نه ممنونم وقت ندارم.
سعیده فلان سریال رو میبینی ؟ نه راستش علاقه ای ندارم.
سعیده فلان کلیپ رو تو اینستا دیدی ؟ نه من خیلی وقته اینستا ندارم.
سعیده فلان خبر رو شنیدی ؟ نه من اخبار دنبال نمیکنم.
سعیده پس تو چیکار میکنی ؟
جواب این سوال یکم سخته و فقط باید لبخند بزنی بهشون بگی،مشغول ی سری درس و مشق خودمم …
امروز داشتم با دوستم که عضو سایته صحبت میکردم بهم گفت فلانی گفته سعیده چشه؟ تو شیفت ها همش میره ی گوشه میشینه ،سرش تو گوشیشه،اصلا تو جمع نمیاد،انگار ی مشکلی داره ،خیلی تو خودشه …
میگفت تو دلم گفتم خبر نداری سعیده داره ورودی هاشو کنترل میکنه…
دقیقا مثل شیفت دیشب!
همکارم بهت گفت تو چرا نمیری حضوری پیگیر انتقالیت بشی؟ بابا مملکت همش برپایه دروغه،اینا تا بالاسرشون واینستی کارت رو انجام نمیدن،تو بیخیالی، همین فردا برو ساری ،باید بهشون فرس وارد کنی باید گردنشون بیفتی !
بعد من داشتم دقیقا عین حیوان نجیب خدا ،یک عدد بزغاله با چشم های گرد از حدقه بیرون زده ،نگاهش میکردم.
چون داشتم با تمرکز زیاااد، هرچی ازین گوش وارد شده بود رو ازون گوش بیرون میکردم:)))
ی چند ثانیه ای به سکوت گذشت و همکارم دید بزغاله پاسخگوی صحبت های گرانقدر شرک آلودش نیست ،خودش بیخیال شد.
دلم میخواست بهش بگم آخههه بنده ی خدااا،دووورت بگردم،همین باور هارو داری که چند ساله میخوای زودتر از موعد بازنشسته بشی ولی نمیتونی ،کارت راه نمیفته
منِ بزغاله،مگه مغز اون یکی حیوان نجیب خدا رو خوردم که بیام دل به دل حرفای شما بدم …؟
قدرت دست کیه؟فرمانروا کیه؟ اونیکه اراده کنه میتونه همین الان جون مارو بگیره کیه؟
بعد من بیام شهدِ شیرین زندگی توحیدی رو با چهارتا حرف سمی آلوده کنم به چه قیمت ؟که هم صحبت بشم با بقیه ؟
هزارسال میخوام هم صحبت نداشته باشم .
به قول استاد تو جلسه 5 قدم ٩
وقتی روی خودت کار میکنی شما هدایت میشی به آدم های درست ،حالا ممکنه ی وقتایی هم ی چیز های ناخواسته بشنوی یا ببینی
چرا؟
چون ما تو محیط ایزوله نیستیم
اما همینکه تلاش کنیم تو زمان های بیشتری از روز مثبت بمونیم ،خودش بقیه کارها رو پیش میبره…
و من داااااارم میبببینم چطور کارها رو پیش میره …و من دارم هرروز قدرت خدارو توی زندگیم میبینم،من دارم نشانه هارو میبینم.
اصلا این پروسه ی انتقالی و مهاجرت من یک دانشگاه درس داشته برام،چقدر من بزرگتر شدم توی این مسیر ،چقدر ترمز هارو کشف کردم،چقدر خواسته هام برام واضح شد.
اولش فقط یک مهاجرت ساده بود ،اما الان رسیدم به اینجا
من به سوى پروردگارم مهاجرت مىکنم، زیرا او پیروزمند و حکیم است.
همین چقدر نعمته ؟ همین چقدر ثروته ؟
توی تموم این مدت پروسه انتقالی من دارم از خودم کنده میشم و به توحید نزدیکتر و نزدیکتر میشم
کجا،دنبال چی میگردم ؟
که بخوام فرس وارد کنم درحالیکه از یک ثانیه بعدم خبر ندارم ؟
به قول استاد توی نشانهای امروزم من :
بچه ها این تیکه خیلی مهمه
اگر من در مسیر درست قرار بگیرم،من در زمان مناسب،با آدم های مناسب برخورد میکنم
حالا این برخورد میکنم درمورد روابط میتونه باشه،درمورد کار میتونه باشه،درمورد هرچی میتونه باشه
در زمان مناسب،با آدم های مناسب،با شرایط مناسب برخورد میکنم
تموم این روز ها کار من شده ،کار کردن روی خودم ،کنترل ورودی هام،تمرکز روی دوره ،کنترل احساسات مادرانه و دلتنگی،حذف آدم های سمی و تلاش برای در مسیر درست موندن
اتفاقااااا خیییییلی هم داره خوش میگذره
اتفااااقااا خیییییلی هم حالم خوووبه
اتفاقاااا هرروووز زندگیم پر از معجزه ست
معجزه هایی که بقیه بهش میگن خرشانسی!
سعیده شانس آوردی فلان شیفت آف شدی،وگرنه باید اون مریض بد حال رو میبردی اعزام
سعیده شانس آوردی اون شیفتت جابه جا شد،النگوی مریض گم شد،کار بچه ها به حراست کشید
سعیده تو از کجا میدونستی اون شیفت قراره انقدر بخش شلوغه بشه که عوضش کردی ؟
بعد من لبخند میزنم فقط :)
این کار هارو که من انجام نمیدم… اینارو خدای من داره انجامش میده
من دارم تلاش میکنم قدرت رو بدم دست خدا
خدا هم از من مشتاق تره که به بنده ش حال بده …
چرا ؟ برای اینکه من روزی هزار بار تکرار میکنم
إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنوا
خداوند از کسانی که ایمان آوردهاند دفاع میکند
چه وکیل مدافعی قدرتمند از خداوند برای اینکه تموم زندگیت رو بهش بسپاری ؟
سلام به سعیده جان توحیدی با نوشته های همیشه دلنشین و الهی
چقدر زیبا توصیف میکنید از شرایطتون و چقدر دوست دارم این نگاهتون رو مخصوصا وقتی مینویسید “برای سعیده آینده” چقدر لذت بخشه چندساله دیگه خوندن همین متنها و مسیری که دونه دونه بذرهاش رو کاشتی خداقوتتون بده که انقدر بی نظیری
این آرامش در عین بودن در جمعیتی که کاملا 180 درجه با خودت متفاوتن رو قشنگ درک میکنم !! اونجا که نوشتید بقیه میگن چیکار میکنی ؟ هیچ جا نیستی خبری ازت نیست تحویل نمیگیری، تو خودتی !!! و تو پاسخی براشون نداری رو خیلی باهاش همزاد پنداری کردم و انگار خود خودم بودم
مرسی مرسی برای اینکه از خودتون این ردپاها رو میذاری خیلی وقتها خیلی از نشانه هایی که میخواستم خدا از طریق کامنت شما جوابش رو بهم داده همینجا از شما برای قلم زیبایی که دارین تشکر میکنم انشالا سعیده آینده در آزادی مالی مکانی زمانی وقتی داره از پنجره هواپیمای شخصیش به بیرون نگاه میکنه و در سلامتی کامل در شغلی که عشقشه در کنار انسانهایی که در صلح با خودشون هستن وقتی این کامنت رو خوند این پاسخم ببینه و کلی لذت ببره
دوستت دارم دوست خوش قلب و توحیدی من همیشه در اوج باشی
چون من خودم قرآن رو سعی میکنم که بخوانم که بفهمم از کامنتهای شما لذت می برم و سپاسگزارم هستم.اما یک موردی و ترمزی که من دارم این هست که درسته خداوند به شهادت آیه های که شما نوشته اید و می دانیم رب آسمانها و زمین است و هیچ برگی از درخت نمی افتد و هیچ پوست میوه ای باز نمی شود مگر که خداوند آگاه است از آن . ولی ما اختیار و قدرت خلق زندگی مون داریم و به قولی آن امانتی که کوهها در ازل از قبولش سر باز زدند همین اختیار بود.حالا اینکه ما همش منتظر هدایت باشیم و هر کاری که بخواهیم خودمون انجام بدهیم با فکر خودمون شرک بدونیم من خیلی این رو نمیفهمم و خوشحال میشم که دریافتهای شما رو بدونم.
حقیقتا من خودم رو شاگرد کوچکی بیش نمیدونم که دارم تلاش میکنم هر روز بهتر از روز قبل توحیدی عمل کنم و در خودم نمیبینم بتونم جواب شما کامل و جامع بدم.پس دعوتتون میکنم فایل های اجرای توحید در عمل رو حتما با تمرکز بالا ببینید.
از خداوند طلب هدایت و آگاهی میکنم که اگر کمکم نکنه،من نمیتونم پاسخ درستی به سوالت بدم.
استاد ی جایی از یک بزرگی نقل قول میکنه که مثال زدن،یکی از روش های آموزش نیست،بلکه تنها روش آموزشه،پس من برای جواب دادن به سوال شما از موقعیت خودم برات مثال میزنم.
اونجا که روی عقل پوک خودم حساب کردم وبا روش های منطقی پیش رفتم و چک و لگد هاشو خوردم.
اونجا که توکل کردم برخدا و اجازه دادم جریان هدایت من رو در زمان و مکان مناسب با ایده ی مناسب قرار بده …
سال های پیش ،من به شدت دنبال انتقالی به شهر خودم بودم،بارها و بارها میرفتم بیمارستان های شهر و بنر میزدم،فلانی هستم با فلان سابقه،کسی نمیخواد با من جا به جا شه؟
رئیس و مدیرو مسئولی نبود که من نرفته باشم پیشش که شرایطم رو براش توضیح بدم بگم اجازه بدید من برم …
همه قول میدادن و هیچ کاری نمیکردن
بنرها پشت هم چسبونده میشد و خبری از جایگزین نبود
چک و لگد ها بود که پشت هم خورده میشد و من نمیفهمیدم دارم با دست های خودم هی توی این منجلاب خود ساخته فرو میرم …
وقتی با استاد و قوانین آشنا شدم،وقتی یاد گرفتم یک قدرت فقط توی دنیا وجود داره و فقط هرچیزی که میخوای رو باید به الله درخواست بدی،فقط و فقط روی خودم کار کردم تا اجرای توحید در عمل رو یاد بگیرم.
به میزانی که روی دوره های استاد کار کردم وشخصیت بهتری از خودم ساختم،بستر دریافت الهامات خداوند قویتر شد…
پس قدم اول: شما روی خودت کار میکنی؛باورهای مناسب ایجاد میکنی و آماده میشی برای دریافت هدایت چون تا شما آماده نباشی خداوند برات کاری نمیکنه،این شمایی که باید تلاش کنی روحت آماده ی دریافت هدایت الله بشه
پس من تموم تلاشم رو گذاشتم ،هر روز بیشتر از دیروز …
وقتی یک قدم برای بهبود شخصیت و باورهای توحیدی برداشتم،خداوند هزار قدم برام برداشت .
وقتی روحم آماده دریافت هدایت شد،بهم گفت بچه ها تو بفرست پیش پدرومادرت!
درحالیکه هیچ خبری از انتقالی نبود،هیچیِ هیچی
قدم دوم: وقتی هدایت رو دریافت کردی باید شجاعت اقدام داشته باشی،میشه ایمانی که عمل بیاورد،میشه تفاوت عمل بر اساس منطق ذهن با عمل بر اساس هدایت الله که اصلا منطقی هم نیست!
منطقی نیست پرونده ی دوتا بچه ی 5 ساله رو وسط مدرسه بگیری و ببری یک استان دیگه پیش پدر و مادرت و اونجا ثبت نامش کنی
درحالیکه هیچی از مسیر نمیدونی و هیچ فرش قرمزی هم برات پهن نکردند…
فقط ایمان و توکل میکنی به خدا
و سعی میکنی ذهنت رو کنترل کنی و احساست رو خوب نگه داری …
نتیجه ش میشه چی؟
اینکه من یک روز که میرم بیمارستان میبینم دم در یکی بنر زده،از نزدیکترین بیمارستان به خونه پدر و مادرم،که میخواد با یکی توی این بیمارستان جابه جا بشه …
معجزه ای که فقط از دست خداوند برمیومد ولاغیر …
این فقط یکی از معجزات مسیر انتقالی منه،انقدر اتفاقات شگفت انگیز افتاده که به امید الله در زمان مناسب میام و مینویسم.
شهد زندگی بر پایه ی هدایت،انقدر دلچسب و شیرینه که فقط کافیه توش قدم برداری …
اونوقت احساس روی دوش خدا نشستن رو با هیچ چیز عوض نمیکنی …
دوست عزیزم امیدوارم به قدر درک و آگاهی خودم،این نوشته ها برات مفید بوده باشه
میخوام به اندازه درکم به این سوالتون جواب بدم حالا درست یا غلط رو خودتون با تحقیق بیشتر بدست بیارید
شما نوشته بودین که خداوند رب آسمانها و زمین است و هیچ برگی بدون اذن خداوند از درخت نمی افتد پس یعنی این رو قبول دارید
1) اما سوالتون اینه اگر خداوند به ما اختیار داده پس چرا باید منتظر هدایت خدا باشیم ?
2) سوال بعدیتون اینه که هر کاری که بخواهیم خودمون انجام بدیم با فکر خودمون آیا شرک محسوب میشه ؟
طبق درک من از قانون و آموزه های استاد بزرگترین امانتی که خداوند در اختیار ما قرار داده همین حق انتخاب هست و همین حق انتخاب باعث شده که خداوند دیگه مبرا باشه از هر نوع مسولیتی در قبال ما انسانها و این یعنی صفر تا صد زندگیمون در اختیار خودمونه و تمام اتفاقات زندگیمون رو خودمون خلق میکنم حالا چطور خلق میکنیم ؟
از طریق باورهامون ، حالا باور چیه ؟
چیزیه که با تکرار یک سری افکار مختلف ایجاد میشه و این افکار ازطریق ورودی های ما شکل میگیره (رسانه ها،خانواده،مدرسه،محیط اطرافمون،و آدمهایی که در طول روز باهاشون در ارتباطیم) و این افکار و باورها باعث میشه که ما یک سری فرکانسهایی رو رو به جهان هستی ارسال کنیم و جهان هستی هم طبق قانون شرایط و موقعیت هایی رو طبق باورهای ما ایجاد میکنه
و اما در مورد اینکه چرا باید منتظر هدایت خدا باشیم ؟خداوند خودش توی قرآن گفته که ای انسان هبوط کن روی زمین اما از طرف من هدایتی میاد و کسانی که به هدایت های من توجه میکنن و بهش عمل میکنن زندگی بسیار بهتری دارن نسبت ب کسانی که فقط از ذهن منطقی شون استفاده میکنن و تا اینجا فهمیدیم که خداوند هدایت ما رو وظیفه خودش میدونه
و در جای دیگه اومده کلا مد هولا و هولا من هدایتت میکنم به هر سمتی که تو بخوای میخوای دزد بشی من هدایتت میکنم میخوای آدم بکشی من هدایتت میکنم ، میخوای مهندس بشی ،میخوای قهرمان جهان بشی باز هم من هدایتت میکنم اما تبعات انتخاب مسیر با خودته اگه میخوای دزدی بکنی من هدایتت میکنم ولی دیگه باید تبعات انتخابت رو بپذیری که طبق قانون ما انسانها عاقبت دزدی دیگه معلومه
حالا خدا به ما حق انتخاب داده به هر مسیری که دلمون بخواد میتونیم حرکت کنیم چه بد چه خوب حالا وقتی داستان اینه چرا از هدایت خدا استفاده نکنیم وقتی خداوند ی همچین آفری رو برا ما قرار داده چرا ازش استفاده نکنیم ی مثال براتون بزنم فرض کنیم شما میخواین تو ی شهر شلوغ برین ب یک آدرسی قطعا میاین از اپ مسیر یابی استفاده میکنین چرا چون میخواین از ساده ترین مسیر ممکن برسین به مقصد و تو این مثال اپلیکیشن مسیر یابی میشه هدایت خدا این کجاش شرک محسوب میشه؟شما میتونین طبق تجربیاتتون هر مسیری رو انتخاب کنین آیا شما میدونین که فلان مسیر الان تو چه وضعیتیه ؟میدونین ترافیک هست یا نه؟میدونین آیا تو مسیری که انتخاب کردین همه چی اوکیه؟نه نمیدونین اما هدایت خدا که همون مسیر یاب هست کامل مسیر رو میدونه و هدایت میکنه به آسون ترین راه ممکن
و اما در مورد شرک استاد تو خیلی از فایلهاشون صحبت کردن میتونید برید و خودتون گوش بدین و مفهوم شرک رو بهتر درک کنید احساس میکنم که در مورد مفهوم شرک بیشتر باید تحقیق کنید امیدوارم که تونسته باشم جواب سوالتون رو بدم
سمانه جان امیدوارم موفق و موید سربلند و پیروز باشید در پناه حق تعالی
انقدرر کامنت هایت زیبا و پر از آگاهی هست که نمیشود آدم کامنت نگذارد
اول کامنت لبخند به لبم آورد و یاد خودم افتادم
پاکیزه عروسی نمیره پاکیزه مهمانی نمیره پاکیزه در جمع مهمان نمیشینه پاکیزه خانه شان مهمان میایه نمیشینه پاکیزه همرای فامیل خود نمیشینه ( با فامیل خودم اگر بشینم بسیار کم او هم مواقع که حرف های خوب بزنند )
دیشب با یک دوستم صحبت میکردم میفهمد اینجا همه چی بسته هست گفت چی میکنی تمام روز در خانه
یک دقه خاموش ماندم لبخند زدم گفتم همممم مصروف خودم هستم گپ را تیر کردم ( ایموجی خنده )
هر کس خانه میایه اولین حرف اش به من این هست که خودت همرای ما نمیشینی بعضی گپ ها میزنند ولی من توجه نمیکنم حتی یکبار به مادرم گفته بودند این دخترت بسیارر غرور دارد فکر کردند من از غرور زیاد نمیشینم و مادرم آمد یک عالم شکایت کرد اول کمی حالم بد شد بعدا گفتم بیبین پاکیزه تو وقتی انگیزه بیشتر داری که در اردوگاه خودت باشی ورودی هایت را کنترول کنی بگذار بگویند تو توجه نکن با نشستن با اونا نه زنده گی ات تغییر میکند و نه نتیجه میگیری داخل گودال تاریک میشوی ولی اگر نتیجه بیگری میشوی برای شان الگو عالی
و چقدررر با کمنت خودت انگیزه من بیشتر شد
خواهر توحیدی زیبایی من چقدررر زیبا مینویسی چقدر خدا را زیبا درک کردی
چقدررر ایمان من را قوی میسازی
دیشب با همان دوستم در باره اپلای یک بورسیه صحبت میکردم من آرام شاد بودم چون به خدا سپرده بودم ولی او بعضی گپ ها گفت از سخت گیری شان از جزییات شان موقع حرف زدن حس کردم کم کم ناراحت میشوم ولی همین که قطع کردم گفتم بیبین تو خدا را داری و نشستم با خدا حرف زدن
انرژیم بالا بالا و فوق العاده شد
خدایا کرور کرور شکرت
سعیده عزیزم تک تک کلماتت دوست دارم تک تک کلماتت توحید هست ایمان هست
من هر قدر تحسین ات کنم کم گفتیم و ها حرف ها پیش این ایمان خودت یاریم نمیکند
دوستتت دارم خواهر توحیدی من
از خدا میخواهم هر روز بیشتر به بزرگی و عظمت و عشق خودش پی ببری
زیر سایه خداوند یک زنده گی عالی و توحیدی را تجربه کنی
آخه دختر من چی بگم وقتی صحبت میکنی فقط در (dorr) و گوهر میزنه بیرون..
یعنی آلان بیرون بودم داشتم خرید میکردم ، نشستم تو ماشین تا کامنتت رو دیدم نتونستم نگم پاکیزه عاشقتم که اینقدر صبور و خوب و الهی هستی و اینقدر داری عالی روی خودت کار میکنی
عاشقتم…خب؟؟؟؟
بدرخشی عزیزدلم
خدای مهربونم برات تا باشه دنیا باشه آخرت باشه برات بهشت رو مقدر کنه نازنینم ..
از کامنت های شما معلومه که خیلی قوی دارین کار میکنین
داشتم از کنار کامنت شما میگذشتم که یهو کلمه فریدونکنار به چشمم خورد کنجکاو شدم ببینم تو شهر بغلی ما چی میگذره و برخوردم به یه کامنت پر از توحید و یکتاپرستی زیبا
واقعا خیلی زیاد از کامنت شما درس گرفتم و انرژی
و اینکه فهمیدم نباید نصفه نیمه کار کنم…اگه قراره مثل شما نتیجه بگیرم باید صد تمرکزمو بزارم
که من با تمرکز نصفه نیمه هم جواب گرفتم اگه کاملش کنم که عالی
کامنتو خوندم چقدر من عاشقت هستم عاشق وصل شدنت به خدا
وقتی کامنتو خوندم یه لحظه موندم خدای من من بعضی جاها شرک میوزرم اصلا هم فکر نمیککم شرکه و یاد صحبت استادافتادم میگه شرک دردل مومن مثل راه رفتن مورچه در دل تاریکی شب بر روی سنگ سیاهه
چقدر شرکهای مخفی و پنهان در ما وجود داره
من بواسطه کارم با دستی از دستان خدا آشنا شدم که برای سفر کاریم منو راهنمایی کردو تمام تجربیاتشو رو برای من گفت هرچند ایشون باور نادرست زیاد داره اما انقد به من محبت داره بدون اینکه همو بشناسیم و از طریق کلاس خوشنویسم به صورت هدایتی با من اشنا شد و در مورد این تجربه و سفر کاری که قراره برم توضبح داد و راهتمایی کرد حتی من وسایلی میخاستم که نداشتم خودش پیشنهاد داد من دارم بهت میدم
یا خیلی راهنمایی دیگه که بعدا در موردش صحبت میکنم
امشب از طرف اون اداره ایشون پیامی برای من فرستاد که باید برای سفر اماده بشم (اینم بگم ایشون اصلا تو این سفر نیستش و قبلا بوده)
و با من تماس گرفت تو صحبتهامون گفت ریس و کارمندای این اداره سرشون خیلی شلوغه باید خیلی پی گیر باشی وگرنه یادشون میره منم حرفشو قبول کردم اما الان فهمیدم که منم شرک ورزیدم
و یاد این جمله تو حرفات افتادم که گفتید
وقتی روی خودت کار میکنی شما هدایت میشی به آدم های درست ،حالا ممکنه ی وقتایی هم ی چیز های ناخواسته بشنوی یا ببینی
چرا؟
چون ما تو محیط ایزوله نیستیم
اما همینکه تلاش کنیم تو زمان های بیشتری از روز مثبت بمونیم ،خودش بقیه کارها رو پیش میبره
که به من یاداوری شدکه اگ هنوز ناخواسته هست تو زندکیت بهشون توجع نکن همین که آدمهای زندگیت داره تغیبر میکنه ینی تو تغییر کردی و اینها رو خدااورده و سعی کن تمام و کمال ورودیهاتو کنترل کنی
این خانوم با اخلاق و مهربان و زیبا رو و خوش صیرت و قلب پاک
اصلا یه فرشته ای انگار در زندکی من که خدا سر راه من اورده که منو راهنمایی کنه
یا چیز دیگه یادم افتاد که شرک ورزیدم
دامادمون یه کار اداری داره دوسال پیگیرشه اماکارهاش دیر جواب داده میشه ذهن من نمیتونه قبول کنه چرا دیر داره پیش میره
بارها داداشم گفت بنده خدا بیا برو تهران پی گیر کارت شو بابا دوسال زمان رفته اینجا تو ایران اگ پیگیر کارت نباشی که کارتو راه نمیندازن و منم چقدر اینو باور کردم و شرک ورریدم
وقتی گفتی اون دوستم بهم گفته
همکارم بهت گفت تو چرا نمیری حضوری پیگیر انتقالیت بشی؟ بابا مملکت همش برپایه دروغه،اینا تا بالاسرشون واینستی کارت رو انجام نمیدن،تو بیخیالی، همین فردا برو ساری ،باید بهشون فرس وارد کنی باید گردنشون بیفتی !
بعد من داشتم دقیقا عین حیوان نجیب خدا ،یک عدد بزغاله با چشم های گرد از حدقه بیرون زده ،نگاهش میکردم.
چون داشتم با تمرکز زیاااد، هرچی ازین گوش وارد شده بود رو ازون گوش بیرون میکردم:)))
ی چند ثانیه ای به سکوت گذشت و همکارم دید بزغاله پاسخگوی صحبت های گرانقدر شرک آلودش نیست ،خودش بیخیال شد.
دلم میخواست بهش بگم آخههه بنده ی خدااا،دووورت بگردم،همین باور هارو داری که چند ساله میخوای زودتر از موعد بازنشسته بشی ولی نمیتونی ،کارت راه نمیفته
منِ بزغاله،مگه مغز اون یکی حیوان نجیب خدا رو خوردم که بیام دل به دل حرفای شما بدم …؟
قدرت دست کیه؟فرمانروا کیه؟ اونیکه اراده کنه میتونه همین الان جون مارو بگیره کیه؟
بعد من بیام شهدِ شیرین زندگی توحیدی رو با چهارتا حرف سمی آلوده کنم به چه قیمت ؟که هم صحبت بشم با بقیه ؟
هزارسال میخوام هم صحبت نداشته باشم
خدایا منو ببخش و هرلحظه هدایتم کن
چقدر تحسینت کردم سعیده جام انقد قشنگ رو خودت کار کردی و باعث شد منم بیشتر رو خودم کار کنم و مواظب حرفای بقیه باشم که قبول نکنم و توجه ندم بهشون
و بگم قدرت دست خداست
و رو خدا فقط حساب باز کنم
هرچند آگاهانه دارم رو ورودیها کار میکنم اما باید بیشتر کار کنم
سپاسگزارم ازت بخاطر کامنت بی نظریت
به خاطر ایه های قرانی که میاری در مورد خدا
به خاطر کنترل ذهن قویت
به خاطر توحیدی بودنت
به خاطر کار کردن رو خودت
به خاطر نکاتی مهمی که برای ما به اشتراک میزاری عزیز دلم
بی هیچ مقدمه ای میگم کامنتای الهیت رو دوس دارم، خوب مینویسی و اینجای کامنتت منو یاد چندتا مطلب انداخت(وقتی روی خودت کار میکنی شما هدایت میشی به آدم های درست ،حالا ممکنه ی وقتایی هم ی چیز های ناخواسته بشنوی یا ببینی
چرا؟
چون ما تو محیط ایزوله نیستیم
اما همینکه تلاش کنیم تو زمان های بیشتری از روز مثبت بمونیم ،خودش بقیه کارها رو پیش میبره) یادمه چند سال پیش تازه اون بیماری شروع شده بود و من هم مغازه ساندویچی داشتم و دارم و البته تازه بورس شروع کرده بود به ادن سودهای عالی بدون اینکه روحم از بورس و طرز کارش خبر داشته باشه، مردم از ترس بیماری ساندویچ نمیخریدن و کاسبی خابیده بود ولی من رو خودم کار میکردم، پیش مغازه جفتیم صحبت بیماری شد و فروش کم، گفت خب برو بورس و بچه ها رفتن و خیلی خوبه، تا اینو گفت من بدون یک مطلب در مورد بورس بلد بودن رفتم ثبت نام کردم، بعد اون بهداشت گیر داد و کلا مدتی مغازه بسته بود و من تو بورس یه سودایی کردم که تو عمرم نکرده بودم، خدا شاهده عشقی نگا سهما میکردم و میخریدم و سود پشت سود، از باز بودن مغازه اینقد سود نمیکردم، بعد قبل اینکه بورس بریزه یه کانال تلگرامی داشتم از شاگردای استاد بود، گفت استاد تو روانشناسی ثروت یک جدید گفته بورس میریزه به زودی، بدون درنگ من پولامو از بورس در اوردم بدون هزار تمن ضرر و میلیون ها تمن سود ک، طوری سود میکردم که بدون ریالی پول و مغازه بسته داشتم با سودای بورس مراحل ساخت خونم رو تکمیل میکردم. یا این مدت که تمرکز کردم به سفر به دور آمریکا اینقد فروش مغازم زیاد شده که امشب مشتری زنگ میزد واسه ساندویچ میگفتم آقا خیلی طول میکشه فلان موقع بیا احتمالا آماده شده، احساس میکردم به کل شهر یکی یه دور ساندویچ دادم بعضیا چند دور. حتی خانمم بم میگه تو چطور میتونی با کسی نگردی، یا بهم میگن چطور تلویزیون نداری، چکار میکنی تو خونه؟ تبریک میگم دوست ارزشمندم که کامنتت باعث یادآوری خیلی چیزای خوب شد که یکی دو مورد رو فقط نوشتم، به خداوند بزرگ میسپارمت
کامنتتو در جواب سعیده خانوم خوندم …چقدر لذت بردم از کامنت
از ایمانت
از اعتمادت به خدا
از تمرکزی کار کردن رو خودت
از نترس بودن و جسارتت
از هدایت خدا تو زندگیت
از مشتریهای فراوانت
از اعتماد به نفس بالات
خیلی خیلی لذت بردم عزیزم
تحسین میکنم شمارو اقا یوسف برای موفقیتهات
انگار این کامتت هدایت خدا بود برای من چون من برای هدفم کمی ترس دارم اما شروعش کردم ولی هی با همین حرفایی که خدا کنارته خدا خیلی دوست داره وقتی تا اینجای هدفت هدایتت کرده بقیشم میکنه نگران نباش توکل و اعتماد کن به من .رو من فقط حساب باز کن قول میدم کلی نعمت و ثروتت بهت بدم
آقا یوسف عزیز منم ازوقتی دارم رو خودم کار میکنم خیلی هدایتهای خدا تو زندگیم بوده اما فکر میکنم شایدزیاد کار نمیکنم برای باورهای ثروتم دقیق نمیدونم هی میگم شاید باوری هست که پیشرفت انچنانی ندارم اینم بگم من چند ماه دارم تمرکزی کار میکنم تازه ماه سومم.خخخ
الانم برای این هدفم که گفتم یه کسایی که تجربه داشتن تو این کار میان باورهای منفی میدن.یکم ادمو میترسون اما من هی میگم من میرم تجربه کسب کنم خدا نعمت و ثروت برای من میرسونه.اگرم الان نداد من سمت خودمو انجام دادم و هر اتفاقی برای من بیفته بهترینه
اول بگم اینکه میبینم اینقد تو سایت فعالین و همه رو تحسین میکنیین که نشون از قلب بزرگتون داره، وقتی شروع کردین یعنی 3 ب 0 جلویین، به نظر من به جای مشورت با کسایی که باور منفی میدن، خودتون الگو پیدا کنید یا اینکه مرتب تکرار کنید که اونا طبق باوراشون نتیجه میگیرن و من کاری به اونا ندارم، من توکلم به خداونده، خداونده که هدایت میکنه، تنها رزاق خداونده، تنها قدرت خداونده، خداوند هیچ ایمانی رو ضایع نمیکنه و به یاد بیاریت نتایجی که تا الان گرفتید رو، خدا گواهه وقتی خاستم خونم رو بسازم همش 80 میلیون داشتم ولی از همون اولش گفتم و جدی گفتم که خدایا من فقط رو تو حساب کردم و خلاص، انصافا 80 تمن فقط پول یه کابینته، نقشه و مجوز ساخت رایگان جور شد، در و پنجره رو یه رفیقی که اونموقه اصلا دوستی خاصی هم نداشتیم رایگان درست کرد، این تخفیف میداد اون تخفیف و… بورس از اینور همش سود و براحتی خونه با بهترین چیزا عالی درست شد، حتی یادمه بخاطر بیماری راهها رو بستن، دقیق روزی که من بار ماسه میخاستم راها باز شدن و باز از فرداش دوباره بسته شدن، خلاصه اینه ک با توکل حرکت کنیم همچی ردیف میشه و واسه خداوند راحته.
میدونید راستش من هیچ تجربه ای برای این هدفم ندارم در اصل اولش گفتم بزار نتیجه بگیرم بعد بیام بگم اما الان حسم گفت بگو هدفت چیه
من این چند ماهه که کار میکنم کارم هنریه ینی هنر رزینه تابلو و ساعت
قبلا که پیج داشتم حذف کردم چون حسم به اینستا خوب نبود گفتم اول حضوری کارمو شروع میکنم بعدا سایت میزنم
ینی اومدم از صفر شروع کردم
اتفاقا از وقتی این تصمیم گرفتم خیلی راهها باز شده
و الان یه موقعیت کاری برای فروش برام باز شده از طرف خداوند
ولی خب یه حالت نمایشگاه طوره هرچند نمیشه گفت نمایشگاه
اما تو مسیر مسافرای کربلا این کار برام فراهم شده البته ایام نوروزم میشه برای مسافرای نوروزی
من هیچ تجربه ای از این کار ندارم کسایی که قبلا مثل ایام عید یا همین مسیر مسافرها شرکت کردند گفتن که ما کار درشت داشتیم یکی گفت گلیم بافی یکی گفت همین ساعت و تابلوها و غیره هیچ فروشی نداشتیم و مسافرها چیزهای ریز رو خرید میکردند
(اینم بگم من ازشون نمیپرسم ینی مشورت نگرفتم خودشون چون هم مسبریم در این راه گفتند)
من اولش که تو این راه قدم گذاشتم گفتم من میرم انجام مبدم باقیش دست خداست اما اینا که تجربه دارند اومدن هی چند نفرشون دقیقا همینو گفت چون به عنوان سوغاتی مانند میشه چیز یا کار درشت رو نمیبرند بهتر کار ریز بزنید مثلا زیورالات یا هرچیزی
به یکیشون گفتم کار ریز دوست ندارم گفت شما اول باید فکر فروش باشی بعد دوست داشتن
الان حسم بد شده یکم میگم اولا من کار ریز ندارم نمیتونمم الان انجام بدم وقت ندارم
بعد از یه طرف یه دوستی دارم که عضو سایتم هست گفت ذهنتو محدود به یه کار خاص نکن تو باید فکر کنی چطور از این راحتر فروش داشته باشم تو هر کاری
و گفت تو کار ریز هم بزن هردوشو ببر و باورهاسو بساز
همین جوری موندم ینی از ظهر حسم بد شده یه جوری ذهنم من مقاومت داره
الانم حسم گفت برای شما بنویسم اگ شما تجربه ای داریدمیتونید برام بگید
حس میکنم یه جوری بی حرکت موندم و متوقف شدم
از یه طرفیم خودمو جای مسافری بزارم که راست میگه من باشم کار درشت که نمیتونم با خودم ببرم ولی اینم میگم خب میگم براشون ارسال میکنم با پست
همین که تو فکر یه حرکتی هستید این خیلی عالیه و اگر تو حرفه مد نظرتون علاقتون به تولید وسایل درشت تره تولید کنید و بقیش رو بسپارید به خداوند، حالا چون مسافرن نمیشه وسیله درشت بخرن شاید یه فکر محدود کنندس چون من یادمه قبلا دیدم که مسافرای عراقی اومدن ایران حتی قالی میخریدن میبردن عراق با خودشون، خب کار شما که از قالی بزرگتر نیست، یا همین که میگین میشه بشون بگم با پست میفرستم کالای مد نظرتون رو و از یه طرف دیگه به نظر من خودتون رو محدود به این نکنید که حتما مسافرای کربلا ازتون خرید کنن و اگر دوست دارید یه پیج یا سایت هم راه بندازین.
بعد اگر هم اونا نفروختن نمیشه گفت اونا درست میگن چون هرکس طبق افکارش نتیجه میگیره، کسی که خداوند هدایتش کنه راه ها براش باز میشن، من ساندویچی دارم و نمیدونم چرا تمام آرایشگاه های زنونه شلوغ شهرمون و حتی اونا ک خیلی شلوغ نیستن به موبایل من زنگ میزنن و سفارش میدن واسه خودشون و مشتریاشون، روزانه تو ایامی که فعالن آرایشگا ها کلی سفارش دارم و هیچ آرایشگاه شلوغی نیست که از من خرید نکنه و بدون تبلیغ و پیج داشتن من نمیدونم چطور شماره منو دارن و حتی اکثرا نمیدونن مغازه من کجاست فقط زنگ میزنن سفارش میدن و حتی منو ندیدن، من پیک هم ندارم و هربار مشتری که اومده ساندویچ بخره بهش میگم ببره براشون اگر میتونه یا یکی از دوستان واسشون سفارش رو میبره، یا وقتی زنگ میزنن من اصلا روحم خبر نداره همچین آرایشگاهی تو شهر هست بعد که زنگ میزنن و میپرسم کجاست آدرس میگن فلان جا، باور کنید بعضا مشتریایی زنگ میزنن و سفارش میدن که از مسیر خونشون یا مغازشون تا مغازه من شاید 20 ساندویچی باشه که نزدیک به خودشون باشن، خداوند رزقشو میده و من نمیدونم چطور، کار من هم نیست که بدونم چطور، خداوند میتونه از کلی راه رزق بده، به نظرم حستون رو بهتر کنید و از خداوند بخاید که هدایتون کنه و اونه که عالمه و راه ها رو بلده و آگاهه به امور و قطعا هدایت میکنه، اگر هم فقط این علاقتونه بچسبید بهش و شک نکنید کم کم به مرحله فروش میرسید و بعد از این روزا و این استارتای شروع به نیکی یاد میکنید دوست هنرمند من. باورشو بسازید که من میتونم همه جا بفروشم و مشتری من خداونده، رزق من دست خداونده نه مردم، خداست که دلها رو نرم میکنه واسم و با توکل به خودش برید جلو و تو فکر هیچ چیزی نباشید.
به رب هدایتگر و دانا میسپارمتون دوست ارزشمند و هنرمند من
باز هم کامنت دیگر پر از شهد و نبات و اشکهای من ، از خوشحالی از پاسخ خدا ، خدای که همین الان اینجا ایستاده بغل من ، میکه از کلام و قلم این بنده موحد م دارم باهات حرف میزنم ، عجله چرا ؟
اصرار چرا ؟ حسادت چرا ؟ حال بد چرا ؟
بسپار به من توکل کن .
یار غار بهشتی ازت ممنونم بابت کلام زیبایت ، حال منی که به خاطر جور نشدن کارام بد بود خوب کردی و جواب دادی .
الهی در اغوش پروردگار مدیر و مدبر و کاردان هر روز پر از ارامش و شادی باشی
واقعا چقدر کلامتون دلنشینه سعیده جان مخصوصا وقتی دیدم شما هم عین خودم درها رو بستی روی خودت و تمرکز لیزری گذاشتی روی دوره ها و ورودیها و همه رو یه جورایی از سر باز میکنی تا تنها باشی . خوشحال شدم وقتی دیدم منم عین شما عمل میکنم شاگرد اول کلاس خوشبختیها.
حقیقتا این روزا عاشقی میکنم با خدای خودم و حسرت میخورم چرا زودتر از اینا خدا رو نشناختم.دیگه تقریبا شده کار هرروزم که با خدا عاشقانه صحبت کنم و از شادی و خوشحالی اشکم دربیاد و به سجده شکر بیافتم .
تازه امروز بعد 46 سال که از سنم میگذره متوجه شدم که آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم یعنی چی؟ تازه فهمیدم چرا خدا فرموده اگر بندگان من از تو پرسیدن بگو من نزدیکم یعنی چه؟ تازه فهمیدم دلیل اینکه چرا تا به حال هزاران بار این مطالب رو شنیده بودم اما مثل امروز درک نکرده بودم .
خدایا شکرت که به این شاه راه هدایتم کردی .خدایا شکرت بابت این خانواده که بزرگترین گنج دنیا واسم شدن .
سعیده جانم کامنتهای زیبات به آدم آرامش میده .همیشه شاد و موفق و عاقبت به خیر باشی خواهرم .
کامنتت از شهد عسل شیرین تر، از اون رودخونه ی زلالی که تو این فایل دیدم زلال تر و از برگ گل لطیف تر بود (خوشحالی با اشک).
بی نهایت خوشحالم برات برای این احساس زیبایی که داری و من خودم هم تجربه ش کردم…جالبه اون قسمتی که در مورد شانس گفتی همین چند روز پیش برام اتفاق افتاد که توی یه پروسه ای انقدر کارام نرم و راحت پیش رفت که دوستم بهم گفت چقدر تو خوش شانسی…و چقدر جالبه که این کلمه دیگه در فرهنگ لغات ما جایی نداره…و منم مثل یک ببعی بهش نگاه کردم و همینطوری داشتم غذامو می جویدم و با خودم میگفتم “این با کی کار داره؟”
خدایا شکرت
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که تو ام راهنمایی
به امید دیدار و در آغوش کشیدنت سعیده ی عزیزم، بوس :-*
چقدر لذت بخشه ساعت 6 صیح بیدار بشی و همچین کامنتی بخونی،تو روزگاری که بقیه به محض باز کردنه چشماشون میرن سراغ گوشی که ببینن استوری شون چند تا لایک خورده، وضعیت واتساپشون چندتا بازدید داشته، و حاااال کنن با این توهمات، اما یه جمعی صبحشون رو با آیات قرآن شروع میکنن، با تحسین کردن شروع میکنن، با آب پاک و زلال ریختن تو آسیاب زندگیشون شروع میکنن، قطعا حسابشون و نتیجشون باید با دیگران فرق کنه.
در برابر این همهههه قشنگی و عشق تو کامنتت زبونم بند اومد ،زبونم قاصره برای تحسینت،بهت افتخار میکنم دوست خوبم برای اینکه ثابت قدم هستی تو مسیر،وقتی کامنتتو خوندم انگار حرفای خدارو میشنوم،که میگه کارت درسته مسیر درسته ،که میگه جای نگرانی نیست،روی خودت کار کن ،آدمای سمی خودشون حذف میشن،میگه به خودت افتخار کن برای کنترل ورودی هات ،دوست عزیزم اونقدر قشنگ از الله نوشتی که اشک شوق به چشمام آوردی.
منم میخوام روی قرآن کار کنم ،تکاملمو طی میکنم و روزی چند آیا .
میشه تفسیرتو بهم بگی از کیه؟
دقیق و بدون کم و زیاد میخوام ،ممنون میشم راهنمایی کنی منو.
رفیق غار حرای من، سلام منو از تهران ، گوشه ای از بهشتِ خداگونه میشنوی…
چند روزه به فضایی الهی هدایت شدم که رقص یک صدا و منظم و هم آهنگ فواره ها در قاب سرسبز شمشادها که تابش نور خورشید زیباییَشْ رو صد چندان کرده و چشم هر بینندهای رو مست و مدهوش
صبر کن ، گفتم چشم هر بینندهای ، نه نه نه اصلا اینطور نیست ، الان تعدادکثیری از این منظره بی تفاوت عبور کردند ، ولی…
چشم هارو باید شست ، جور دیگر باید دید…
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت برای بودن مون در این سایت توحیدی و رفقای نازنینی مثل خودت…
چقدر خوبه که حال و هوایت را اینگونه با ما به اشتراک میگذاری ، مثل قصه ای زیبا که با شنیدنش متوجه زمان نمیشی ، قصه ای که با جان و دلت برایمان تعریف میکنی…
چون قصه گو میگوید آنچه که بهش گفته میشود ، مینویسد آنچه که به قلبش الهام میشود…
این مسیر همه اش برای ما زیبایی و زیبایی و لذت است حتی زمانیکه فکر میکنند تو در گوشه ای نشسته ای و فکر میکنند مسأله ای داری…
بگذار بگویند پشت سر مان هر چیزی که دیده اند به ظاهر ، آنها حایگاه شان همان پشت سرمان ست…
ما در مسیر درست هستیم و آشنا میشویم با 8 میلیارد دست خداوند…
این روزها آرام تر و شادتر از قبل ، در وجودم جشنی برپاست ، به خاطر آنکه پذیرا تر شدم برای رفتن آدمایی که هم مدارم نبودند ، قلبم گفت راه درست رو ، ولی صحرا در بند شیطان بود…
به ازای هر قدمی که مرا از بند شیطان رها کند…
به ازای هر قدمی که میروم در دل ترس هایم…
به ازای هر کنترل ذهن که مانند نوزاد نوپایی هستم در این مسیر…
به معنای واقعی نوپا که تاتی تاتی میرود…
میدونی چرا ؟
این چند روز قرار بود موضوع پرزنت خودم رو برای کنفرانس جهانی ارایه کنم ، خود موضوع، فضای و ابزار و منابعش همه و همه برایم همزمانی ها داشت و من سراپا ذوق زده با چشمان قلبی فراوان فراوان
فضای کنفرانس ، فضای بینهایت دوست داشتنی ست که جنس آدم هایش شبیه به سفر به دور آمریکاست که از همه ی جهان دور هم جمع میشوند ،
این فضای الهی پاداش خداوند بود برای تمرکزم بر زیبایی ها و لذت بردن از مسیر…
با وجود این همه همزمانی و اتفاقات قشنگ ، اما ترسی عمیق و مرموز در وجودم بود که مرا در مقاومت و طفره رفتن از ارسال موضوع برده بود…
چقدر چقدر چقدر من مشرک هستم و کلی کار دارم…
چقدر چقدر چقدر اون مورچه سیاه وجودم رو حس کردم که در نیمه ی تاریک وجودم دارد جولان میدهد…
خدای خوبم من به هر خیری از جانب تو فقیرِ فقیرِ فقیر هستم
در نیایش های عصرگاهی ام دستمو گذاشتم تو دست الله مهربان و پا گذاشتم روی سنگلاخ ها و توهمات ذهنی ام….
نوشتم آنچه را که میبایست ارسال میشد…
نوشتم آنچه که با قلبم و احساسم عحیبن بود…
نوشتم آن چیزی رو که قراره در کنار کودکان تجربه کنم و با عشق برای آنها ارایه دهم…
میدانم و ایمان دارم که خداوند یار همیشگی من ، حواسش به من هم ست و هوایم رو دارد…
من فقط و فقط و فقط باید سهم خودمو انجام دهم…
خدایا به امید خودِ خودِ خودت
ممنون سعیده جانم ، برای حضور الهی ات در این خانه بهشتی….
دوست دارم…
از قلب من به قلب شما ی عالمه عشق و دوستی و آرامش و لحظات ناب الهی
الهی که همیشه در مسیر توحیدی و فراوانی نعمت و ثروت ، شادی و لذت و آرامش باشی.
سرکارم و سرم خیلی شلوغه اما دلم نیومد بعد از خوندن کامنتت پاسخی ندارم.
خدامیدونه از خوندن کامنت پر از احساس و شوقت چقددددددددر انرژی گرفتم .
این سبک کامنتها انگار تابلویی هست در مسیر که میگه درست داری میری حالا برو راست حالا بپیچ به چپ ……
این حجم از تعهد و دیدن نشانه ها که دلتو قرص میکنه و حال خوبت تحسین برانگیزه . اینکه آنقدر آگاهی و داری تغییرات رو حس میکنی اینکه دلت آرومه که همه چیز تحت کنترله اینکه میبینی همه چیز داره طبق قانون پیش میره و نگرانی معنا ندارد …… اینکه آگاهی به اینا خیلی عالیه
باهم وجود لذت بردم از نوشته هات چون هم مسیرم باهات .
خداروصد هزااااااااااار بار شکر که کر و کور و نادان در ظلمات نموندیم و هدایت شدیم.
خداوند استاد رو حفظ کنه که وقتی بهش الهام شد قرآن رو دور ننداز و بخونم قبول کرد وقتی بهش الهام شد برو تو باغ چادر بزن و باخدای خودت خلوت کن پذیرفت وقتی دوباره دستش اومد از شکمش زد دوید رفت کتاب بعدی رو خرید و آگاهی هاست رو بالا برد وقتی بهش الهام شد از شغلت دست بکش و برو تهران برای شروع شغلی که عاشقشی باجسارت و ایمان پذیرفت و………. که حال خوب و مسیر روشن و دل آگاه همه ما بلطف الله از این همت و ایمان و تسلیم استاد نشان میگیره .
بواقع هرگز نباید فکر کنیم خب این کتابم خوندم که چی خب امروزم سعی کردم پرانرژی باشم که چی خب امروز هم فلان تمرینو انجام دادم و فلان سپاسگزاری رو انجام دادم که چی ……
خدا میدونه طول و ته این مسیر آبستن چه اتفاقات شیرین رویایی و معنوی برای خودمون و اطرافیان مونه.
در پناه حق خستگی ناپذیر ادامه میدیم سعیده جان خوش ذوق متعهد.
سلااااام من هم از شمال ایران ، گلستان زیبا ، گرگان خوش مشرب به تو سعیده عزیزم در فریدونکنار
اینقدر شیوا و زیبا نوشتی که من هم ناخوداگاه دلم خواست ادامش بدم
مرحبا به تو عزیز دل
مرحبا به تو که اینقدر خوب داری کار میکنی و نتیجه میگیری
جالب بود تقسیم بندی زندگیت خوشم اومد دلم خواست کامنت بزارم برات
خیلیییی کیف کردم
منم خیلییییی تنهاییمو دوست دارم اینکه با خودم و خدای خودم و اموزشهام خلوت کنم
این مناجات و دیدار به خدا و روح خودم رو دوست دارم
منم دلم خواست تجربه خودم رو بگم
منم همش دارم تلاش میکنم ورودی هام رو کنترل کنم آره ما دور و ورمون ادمها هستن خانواده پدر و مادر خواهر و برادر دوست و آشنا
همش از خدا میخوام دورمو با ادمهای جالب و مثبت پر کنه خداروشکررررر خانوادم باهام هم فرکانس هستن کنارشون حالم عالیههه پسرم عضو سایته همسرم روی خودش کار میکنه کنار من و پسرم به آموزش های استاد گوش میده پسر کوچیکمم هر جایی به تضاد میخوره یه دفعه میبینیم از قانون میگه چون از سن کم گوشش شنیده آگاهی ها رو تاثیرشو گذاشته چون بچه ها خالص تر از بزرگترها هستن زودتر رشد میکنن الهیییی شکرررت به خاطر این نعمت بزرگ
چند روز پیش به یه دورهمی شبانه دعوت شدم البته غریبن نبودن خواهرام بودن و یکی دوتا دوستاشون منم گفتم میرم چون خیلییی وقت بود به دورهمی شبانه نرفته بودم با این هدف که من اونجا یه کاری میکنم که مفید باشه آقا رفتیم دیدیم اینا بساط قلیون و شراب و … گذاشتن وسط منم ناسازگار رودست خوردم سعی کردم حسمو بد نکنم و رفتم روی تخت اتاقی که اسپیلت داشت دراز بگشم دیدم اون آبجیم که به من نزدیکتره از لحاظ فرکانسی اونجاست همونجا پیش خودم گفتم خدا اینجوری در و تخته رو جور میکنه ولی وقتی اومدم خونه گفتم واقعاااا من نمیتونم کسی رو تغییر بدم فقط باید تمرکزم روی خودم باشه از همونجا تصمیم گرفتم دیگه به جمع دورهمی شبانه نرم بودن با خانواده برام لذت بخش تره
بازم تبریک میگم سعیده جان به خاطر اینهمه حس عالی و تحسینت میکنم که اینقدر متعهدانه روی خودت کار میکنی
چند وقتی است که کامنتهای شما رو دنبال می کنم حتی سرچ کردم و قبلتر ها رو هم خوندم
و کلی تحسینتون کردم و سپاسگزاری برای آگاهی هایی و حال بسیار خوبی که از طریق کامنتهای شما
تجربه می کنم.
امروز که داشتم دوباره کامنت شما رو می خوندم و آیه ی وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ رو
یادداشت می کردم با خودم گفتم یک بار هم معنی را سرچ کنم و به چه نکته ی زیبایی رسیدم که گفتم با شما و دوستان به اشتراک بزارم.
معنی آیه همونطور که شما گفتین کار و بارم را به خدا مى سپارم بى گمان خداوند به[حال]بندگان بیناست
در اینجا افوض یعنی تفویض کردن. سپردن.
تفویض، واگذار کردن کارها به خداست و این حالت بالاتر از توکّل است. چون در وکالت، موکّل مىتواند بر کار وکیل نظارت کند، ولى در تفویض همهى کارها را به خدا مىسپاریم. و این یعنی تمام و کمال شرایط رو به خدا سپردن و خیاااال راحت ازینکه همه چیز عالی پیش میره و در این صورت نه ترسی هست و نه غمی.
سلام سعیده ی عزیز، من هم شمال هستم از قایم شهر، دوست عزیز من فرکانس عشق و صلح و ارامش و توحید شما دریافت کردم، خدای من شکرت شکرت شکرت،،، چقدر امروز عالی هست، چقدر امروز توحیدی هست، من و شما هم رو نمیشناسیم و بقیه دوستان هم همینطور ولی این فرکانس موجب شده تا در مدار هم قرار بگیریم در مدار عشق و زلالی هم قرار بگیریم.
خدارو شکرت چقدر کامنت شما تاثیرگذار بود چقدر تحسین تون میکنم که انقدر عمل میکنید و توحید رو الویت قرار دادید، خدای من شکرت چقدر روزم رو زیبا ساختید چقدر خدا همین نزدیکی ست، چقدر خدا همین جاست….
خدارو شکرت شکرت، سعیده عزیز متشکرم که کامنت گذاشتی.
برای شما به قول استاد خیر دنیا و اخذت رو ارزو دارم، ان شاالله اسون بشید برای اسونی ها……
چندروزیست که میخوام بیام و کامنت بزارم ولی اون حس رو احساس نمیکردم که بنویسم و از خدا خواستم وقتی در بهترین حس وحال هستم بنویسم اینجا مکانی مقدس برای منه و باید با نیت پاک وارد شد
چند بار نوشتم و پاک کردم و گفتم نمیدونم چی بنویسم دوباره بیرون رفتم از این قسمت و نمیدونم که چی شد به طور معجزه آسا نوشته ی شما برام باز شد و من مطمئن شدم که باید اینجا بنویسم
سعیده ی عزیزم وقتی مینویسی انگار تمام وجودت پراز نورشده من واقعا احساست میکنم
احسنت به شما وبه تمام دوستانم دراین مسیر الهی خیلی خوشحالم که اینحام دراین مسیر قرارگرفته م برای خودم برای دخترمم خوشحالم که توی این مسیر قرارگرفته وداریم همزمان با هم روی خودمون کارمیکنیم کلی زندگیمون راحتتر شده روغنی تر شده کارها راحتتر انجام میشه با کسی نمیحنگیم هر چی رو میخوایم براحتی بدست میاریم
دخترمن هم توی بیمارستان کار میکنه وقتی شما مینویسی شیفتات چقد راحتتر شده من میفهمم و با خودم لبخندی ملیح میزنم چون میبینم واسه دخترمم همینطور شده همه چی راحتتر براش انجام میشه واسه خودمم همینطوره آرامش رو در زندگیم میبینم هرچیو میخوام فقط به خدا میگم و اون در زمان مناسب برام فراهم میکنه
همین چند روز پیش توی ستاره ی قطبی نوشتم من یکسری خرید دارم خداجوون میخوام واسه خونه خرید کنم ولیست خریدم رو نوشتم باورتون نمیشه 2 روز بعد از لیستی که من نوشته بودم تکمیل تر بیشتر و اینکه بهتون بگم بدون پرداخت هیچ هزینه یی بسته بندی شده برام اومدتوی خونه مون حتی خداوند برام تا خونه آورد بدون اینکه بخوام برم فروشگاه بگردم هزینه شو بدم و بیارم به همین راحتی برام آورده شد اونم از طریق دستان خداوند
اولش خوشحال شدم ولی وقتی باورات دارن شکل میگیرن خیلی راحت میگی باید همین باشه و میفهمی که توی مسیر درستی .
نمیدونم از حس نزدیک بودن به خدا بگم که هرروز بهتر و بهتر میشم از دور شدن از آدمای منفی که براحتی انجام شده از وابستگی هام بگم که حس میکنم هرچه به خودش نزدبک میشم از وابستگی هایی که دارم داره کمتر میشه قلبم سبک تر شده و راحتتر هرچیزی رو میپذیرم ناراحت میشم ولی سعی میکنم توقع نداشته باشم ازکسی حتی عزیزترین هام .
این درس های استاد تازه داره منو میسازه من دارم وارد کلاس دوم میشمم ولی هنوز آموزه های کلاس اول رو کامل نتونستم در وجودم حک کنم
عجله یی برای عبور کردن ندارم قدم بر میدارم ولذت میبرم و میدونم که در زمان مناسب تمام خواسته هام اجابت میشوند قلبم روشنه به نور خدا
تمام زندگیم شده سایت تمرین هام و صحبت در مورد خواسته هام و زیباییها
با اینکه شغلی دارم که با قشر مختلف در ارتباط هستم هر کسی که با من برخورد داره از آرامشی که درمن میبینه میگه و من واقعا خوشحالم که این آرامش رو میتونم به دیگران هم هدیه بدم
صدای استاد تنها صدایی هست که هر چقد بهش گوش میدم خسته م نمیکنه و بهم انرژی میده فک کنم معتاد صداشون شدم و حرفاشون
این سبک زندگی منه به روش استاد عباسمنش
هنوز کلی راه دارم کلی قدم باید بردارم کلی باید تغییر کنم ولی براشون ذوق دارم ولی عجله ندارم
میخوام روزی برسه بتونم تک تکتون رو از نزدیک ببینم و درآغوش بگیرمتون
همین الانم که کامنتتو خوندم انگار بغلت کردم و کمی اشک شوق ریختم
عزیزم برات خیلی خوشحالم که داری به این زیبایی مسیرت رو میری جلو
کلی موفقیت برات میبینم برای هممون میبینم و یه جمع زیبا رو میبینم که یه جای زیبا دور هم جمع شدیم وداریم از نتایجمون میگیم
اینها رو نوشتم برای خودم ولی هدایت شدم به اینجا در غار حرا سعیده
خداوند میفرماید
آن گاه که بندگان من درباره ی من ازتو میپرسند به آنها بگو من نزدیکممم
خداجوونم ممنونم که دارم احساست میکنم
استاد جووونم ممنونم
سعیده جوونم ممنونم که اینقد زیبا مینویسی و به اشتراک میزاری
سلام ودرود سعیده عزیزودوست داشتی من کلا اهل کامنت نوشتن نیستم ولی امروز کامنت تو انگار برای من بود ازبس خداراشکر کردم بابت این کامنت شما. من پروفایل شما را فعال کردم هروقت کامنت میزاری برای من ایمیل میشه من وهمسرم تو پروسه مهاجرت هستیم ….
همکارم بهت گفت تو چرا نمیری حضوری پیگیر انتقالیت بشی؟ بابا مملکت همش برپایه دروغه،اینا تا بالاسرشون واینستی کارت رو انجام نمیدن،تو بیخیالی، همین فردا برو ساری ،باید بهشون فرس وارد کنی باید گردنشون بیفتی !.
اگر من در مسیر درست قرار بگیرم،من در زمان مناسب،با آدم های مناسب برخورد میکنم
حالا این برخورد میکنم درمورد روابط میتونه باشه،درمورد کار میتونه باشه،درمورد هرچی میتونه باشه
در زمان مناسب،با آدم های مناسب،با شرایط مناسب برخورد میکنم
این متن ازکامنتت منو درگون کرد اره ذهن من همش میگفت زنگ بزن وپیگیر باش ولی امروز این کامنت برام کلی درس داشت اگه من بخدا ایمان دارم وسپردم دست خدا باید رها باشم فقط سمت خودم را درست انجام بدم خدا خودش از راهای مختلف واز طریق دستهای زیبایش حل میکند من نیاز نیست کاری کنم ومطمن هستم خیلی زود میام خبرخوش مهاجرت مون به استاد ومریم جون وبه دوستان عزیزم میگم من به خدای مهربانم ایمان دارم توبهترین زمان حلش میکنه
سعیده جان دوست خوبم سلام باز هم موجی از عشق از کامنتت دریافت کردم اصلا نمیتونم در جواب کامنتت چیزی ننویسم پنج ستاره برا کامنتات انصافا کمه هر بار بهتر از قبل مینویسی و این نشون میده خیلی عالی داری تکاملت رو طی میکنی چقدر لذت بردم که اینقدر زیبا داری مسیرت رو جلو میری منم تقریبا تو خیلی ازجمعها حضور پیدا نمیکنم زمانی که مغازه داشتم از مغازه بیرون نمیومدم همسایه ها بهم میگفتن آخه چه جوری صبح تا غروب تو مغازه میتونی بشینی اما من لذت میبردم و مینوشتنو میخوندمو فایل گوش میدادم ، منم مثل شما بهم میگن سعید شنیدی فلان اتفاق افتاده میگم نه ،میگن سعید فلان سریال رو دیدی میگم نه ، میگه فلانی اومده رفتی پیشش میگم نه ،میگن بریم خونه فلانی میگم نه و همه متعجب که چرا تو اصلا حرف نمیزنی نمیدونن که من به خودم تعهد دادم که غیبت نکنم، تعهد دادم که سرم تو کار خودم باشه، تعهد دادم که مسخره نکنم، تعهد دادم که مودب باشم ،تعهد دادم که تو هر جمعی حاضر نشم و خیلی مواقع اگه بخوام حرفی بزنم باید از تعهداتم بگذرم که عمرا حاضر نیستم حالا بعضی وقتا نا خودآگاه از دهنم میپره ولی میگم اشکال ندارد دوباره شروع کن و مسیرم رو ادامه میدم سعیده جان دوست خوبم ازت ممنونم بابت کامنت های پر از عشقی که صد در صد کلام خداست رو برامون مینویسی عاشقتم دختر که اینقدر عالی مینویسی وقتی کامنتت هاتو میخونم انرژی میگرم
دوست دارم از نزدیک ببینمت و در آغوش بگیرمت و انرژی عشق الهی و بیشتر بیشتر ازت دریافت کنم
اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنوا
خداوند از کسانی که ایمان آوردهاند دفاع میکند
چه وکیل مدافعی قدرتمند از خداوند برای اینکه تموم زندگیت رو بهش بسپاری ؟
واقعا همینه
من همینطور که راه میرم و در این خلوتی که شش ماهه برای خودم درست کردم و مهاجرت کردم به رشت همیش دارم میگم خدا حاله ای از نور و عشق الهی خودش و دور من گرفته و داره ازم مراقبت میکنه
من میخوام قوی بشم
محدودیتها را با هدایت الله مهربانم بشکنم
روخودم تمرکز کنم
احساسات مادرانه ام را کنترل کنم
دست از جهالت بردارم
ویک انسان توحیدی مثل استاد عباس منش عزیز،مریم جان،سعیده ی دوست داشتنی و تک تک دوستان توحیدی سایت بشم
خدایا ازت هدایت میخوام ،
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو هدایت میخوام
سلام خدا بر شما دوست توحیدیم. سعیده ی عزیزم،واقعا دست به قلمت چه زیباست. ممنونم که با نوشتن کامنتهای توحیدیت حالم را خوب کردی. الهی که همیشه عزیز خدا باشی. یه مدتی عجیب حالم بد بود و هی از خدا کمک خواستم تا دلم آرام بگیرد. و الحق وقتی که کامنت زیبایت را خواندم عجیب آروم شدم. در پناه الله یکتا باشید
به به خانوم شهریاری عملبه قوانین یعنی همین،کاری رو بکنی که هماهنگ باقوانین و در مسیر درسته که نشونش احساس آرامش،لذت،حال خوب،رهاییو قسط علی هذا…
خیلی جالبه امروز دوبار با جمله خدارو وکیل مدافع خودت قرار بده برخورد کردم ،خیلی تازگیا روی توحیدم فوکوس گذاشتم و بشدت محیط کارم برخلاف توحید و هدف درونی من گاهی باهام برخورد میکنه
این نشونه ها فقط برای اینه که من بفهمم باید شجاعانه ایمان نشون بدم و فقط مسیر درستم رو برم
خداوند وکیل مدافع کسانی هست که یا ایمانشون در مسیر درست حرکت میکنند
چقدر کامنت شما مناسب الان من بود و انگاری خدا داشت با من صحبت میکرد توسط شما
خدایا ازت سپاسگزارم و از بنده عزیز خدا سعیده زیبا هم سپاسگزارم….
امروز دوستم گفت برای فلان کاری که هردوی ما منتظر نتیجه هستیم رفته پیش مسئول مربوطه و بهش گفتن اگه پارتی داری بیار کارت جور میشه….وقتی دوستم بهم گفت ناراحت شدم اما تو دلم گفتم پارتی ما خداهست….
ولی همینطور داشتم بهش فکر میکردم تصمیم گرفتم برای حال خوبم به غار حرا پناه بیارم….و شگفت زده شدم با این کامنت سراسر توحیدی…..خدایا برایم کافی است خدا برایم کافیست خدا برایم کافیست
تا الان دو بار کامنت تون رو خوندم و هر بار اشک ریختم و به قول استاد هر با خوندن هر جمله انگار قلبم داشت باز می شد.
بار اول فقط امتیاز دادم.
و میخواستم پاسخی بنویسم که نشد و گفتم حتما باید یک بار دیگه بخونم این کامنت رو و اون وقت اگه خداوند اجازه داد می نویسم .و خدارو شکر که لیاقت داشتم و خداوند هم کمکم کرد و نوشتم.و فقط هدفم قدر دانی از شما بود و اینکه توجه به زیبایی ها داشته باشم.
به هر حال من براتون آرزوی بهترینها رو دارم .و خداییش کامنت های هیچکس به اندازه
کامنت های شما منو به وجد نمیاره حداقل برای من اینجوریه
بنام خداوند هدایتگرم که مرا عاشقانه به سمت خواسته هایم هدایت میکند
سلام به استاد ارجمندم ومریم جان نازنین که سخاوتمندانه این فایلهای بی نظیر ورویایی راآماده میکنند وبا ما به اشتراک میزارند تا ماهم این زیبایی ها راتجربه کنیم
چه طبیعت زیبا وبی نظیری ، دشتهای سرسبز ودرختان برافراشته رو به آسمان آبی با ابرهای سفید وپفکی نرم وبی نظیر
وسپاسگزاری مریم جان از این مکان رویایی در این طبیعت زیبا وبی نظیر به خاطر تجربه های فوق العاده
وبعد از آن حرکت به سمت مکانی رویایی تر وزیباتر در همین طبیعت شگفت انگیز با چند دقیقه فاصله
الله اکبر از این حجم از زیبایی صدای آب در این طبیعت رویایی چه موزیک فوق العاده وآرام بخشی را طنین انداز کرده که آدم دوست داره ساعتها زیر این درختان روی سنگهای رودخانه بشینه واز این موسیقی واز این فضای رویایی وهوای مطبوع لذت ببره خدایا شکر شکر شکر
مریم جان تحسین میکنم این شجاعتت وقائم به ذات بودنت که دنبال استاد رو این سنگها رفتی تا زیباییهای آن طرف سدی که با تنه درخت وسنگهای کوچک درست شده وآن آبشار فوق العاده زیبا رو به ما نشان بدی سپاسگزارم بانو جان
تحسین میکنم استاد عزیزم که لذت خنکی این آب زلال وخنک را به بدن ارزشمندش هدیه داد وچقدر این فایلها به جز زیباییهاو لذتهایی که براما به ارمغان میاره چه درسهای فوق العاده ای چو شجاع بودن وترک کردن نکته امن برای تجربه های بیشتر ،هدایت گرفتن از الله قبل از انجام هرکاری وسپاسگزاری به خاطر هرچیزی وهرتجربه لذت بخشی وذکر کلمه الله اکبر در برابر این شگفتیها (من قبلا هرموقعه به کوه می رسیدم ناخودآگاه میگفتم الله اکبر عظمتت رو شکر این کوه تازه جزئی ترین مخلوق تو واقعا آن لحظه میموندم از عظمت وقدرت خداوند )
آنوقت در برابر این حجم از زیبایی وشگفتی آدم چی میتونه بگه مگه میشه این زیباییها را با کلمات توصیف کرد
حتی اینجا هم رد پای قانون تکامل هست واستادو مریم جان یواش یواش شروع کردند به پیاده روی تا بدنها آماده بشه انشاالله بقول مریم نازنین برای فتح قله اورست
وای خدای من چقدر این سنگها برنده وتیز وشگفت انگیزه و بگفته مریم جان شبیه خورده های چوب ،اینجا هم اطلاعات مریم عزیز ستودنی است که این سنگها بخاطر زیاد بودن درصد کربن در ترکیبش اینقدر شکننده است وچقدر آن مثال خانه ها در ایران مثال بجا ومناسبی بود مریم عزیز
ودر ادامه صحبتهای استاد عزیز که چقدر خوبه که نسبت به محیط اطرافمون کنجکاو باشیم این کنجکاوی را زنده نگه داریم وهر جا که میریم سوال کنیم وبه گفته مریم نازنین کنجکاوی به زندگی عمق می دهد
مریم جان چه زیبا به خصوصیات خوب استاد اشاره کردید جسارت وشجاعتی که در خدمت کنجکاوی در آمده تا پا به دل ناشناخته ها بزاره وزیبایی های این طبیعت رویایی وبی نظیر که اگر یک نفر تصویرش رو نگاه کنه فکر میکنه این زیبایی ها ،این دشت سرسبز وگلهای زرد ویاسی رنگ در دل تابستان واین سروهای بی نظیر با ترکیب جادویی از رنگ سبز آن رودخانه فوقالعاده زلال با سنگ ریزهای رنگی کف آن فقط یه کارتپستال بی نظیره ولی نه این واقعیت وزیباترین تصویر از این جهان هستی هست خدارا شکرشکر شکر
استاد جان ومریم نازنین چقدر شما ستودنی وتحسین برانگیزی که زیباییهایی که خودتون تجربه میکنید سخاوتمندانه با ما به اشتراک میذارید وباعث بذر خواسته هایی که از قبل در وجودمان بدلایلی دست نیافتنی ودور از ذهن بوده وبه مرور زمان در وجودمون کم رنگ شده دوباره زنده بشه ورشد کنه وآنقدر این خواسته با دنبال کردن این فایلها در من قوت گرفته که تصمیم گرفتم اول اطلاعات کاملی از طبیعت ایران زیبا بدست بیارم تا در مدار تجربه آن زیبایی ها قرار بگیرم وبه طبع آن وطبق قانون بدون تغییر خداوند به زیباییهای بیشتر هدایت بشم
خداروشکر به خاطر امروزم
استاد جان خواستم تجربه خودم را از کلمه جادویی خیر فی ماوقع در برابر هر شرایطی بگم تا هم بمانه ردپایی برای خودم وهم استفاده دوستانم
من دیروز وضعیت جسمیم خیلی جالب نبود ولی بخودم میگفتم خیره مطمئنم اتفاقات خیلی خوبی پیش رو دارم وشب بحث نسبتا شدیدی با یکی از آشنایان داشتم که در آن لحظه نتونستم خودم را کنترل کنم وفقط گریه کردم وذهنم شروع کرد حالا گریه کن سبک بشی گفتم نه من نباید تو احساس بد بمونم وبه خدا گفتم میدونم خیره ودر هرلحظه برای کنترل ذهنم تکرار کردم باخودم، خیر فی ماوقع برخلاف همیشه که ساعتها تو حال واحساس بد میموندم سناریوها برای خودم تجسم میکردم ومعجزه کنترل ذهن دیشبم امروز که حالم فوقالعاده بود با احساس سبکی ،آرامش از خواب بیدار شدم فایل فوق العاده ای که شما رو سایت قرار دادید وایمان دارم اتفاقات بی نظیر بیشتری رو پیش رو دارم
استاد، چقدر خوبه که سقف خونه ات این آسمان لاجوردی و فرش خونه ات این زمین پوشیده از سبزه باشه خدایا شکرت برای این همه زیبایی و فراوانی
خدای من!!! این آسمان آبی چقدر زیباست…
خدایا!! چقدر خاطر بنده هاتو می خوای که شرایط رو جوری چیدی که فقط ما بعنوان ناظران زمینی می تونیم آسمان رو آبی ببینیم وگرنه از جو زمین که خارج بشیم همه چی سیاه و سفیده. و این خودش نشانه ست برای من که تو یگانه خالق جهان هستی فقط زیبایی برای من آفریدی…
تحسین می کنم بانو شایسته رو که مراتب قدردانی خودشون رو از طبیعت انجام دادن و این حس سپاسگزاری از موهبت هایی که خداوند به رایگان در اختیار ما قرار داده، نهایت شکرگزاری و تواضع در برابر رب العالمین هستش.
همه ما جزیی از طبیعت هستیم، اما شما استاد واقعا نماد الهام گرفتن از طبیعت هستید.
با رفتن تو دل طبیعت بصورت عملی شکرگزاری می کنید.
بارها برای فایل های آموزشی تون از طبیعت الهام گرفتید.
ما هرچی داریم از این طبیعت زیبا داریم. بشر در بستر همین زمین رشد کرده، از همین خاک و سنگهای تیزی که در دستان استاد بود، ابزارهای متفاوتی ساخت و با همین ابزارها شرایط زندگی اش عوض شد و با تکاملش در بستر همین طبیعت جهان رو گسترش داد. بگذریم که امروز بشر یه جورایی در برابر طبیعت قد علم کرده…
استاد عزیزم، شما همیشه در حال حرکت هستی و بخاطر همین هر بار به زیبایی های بهتری هدایت می شید.
همینکه از کمپ قبلی حرکت کردید به جایی بسیار زیباتر هدایت شدید. این بار به قول خانم شایسته حیاط خونه تون استخر هم داره و این پاداش رفتن به دل ناشناخته هاست.
خدایا شکرت برای این آب زلال
خدایا شکرت برای تلألؤ نور خورشید در این برکه زیبا
استاد گفتید: خیلی کنجکاو نیستید ولی بنظر من شما بسیار کنجکاو و چشم های تیزبینی نسبت به محیط اطراف تون دارید. همین کنجکاوی ها باعث شده که از دایره امن تون بزنید بیرون تا مکانهای بیشتری رو تجربه کنید. تا تصویر واضح تری از خودتون مشاهده کنید. همین کنجکاوی و توجه شما به طبیعت باعث شده هویت اصلی خودتون رو پیدا کنید.
زبان هدایت خداوند در قرآن هم استفاده از اجزای طبیعته، چقدر به خورشید و ماه و ستارگان و موارد دیگه قسم یاد کرده و ما رو برای درک قوانین آفرینش ارجاع داده به عوامل موجود در طبیعت. انشالله همه ما بتونیم با طبیعت همراه و همگام بشیم.
استاد خدا قوت بشما برای اون پیاده روی نفسگیر، و تحسین می کنم شما رو که همواره در حال بهبود همزمان جسم و روح تون هستید.
انشالله شما و بانو شایسته همیشه سالم و برقرار باشید.
سپاسگذارم دوست خوبم کامنت زیبا وخواندنی جذاب من .تشکر
سپاسگذارم
تحسین می کنم بانو شایسته رو که مراتب قدردانی خودشون رو از طبیعت انجام دادن و این حس سپاسگزاری از موهبت هایی که خداوند به رایگان در اختیار ما قرار داده، نهایت شکرگزاری و تواضع در برابر رب العالمین هستش.
همه ما جزیی از طبیعت هستیم، اما شما استاد واقعا نماد الهام گرفتن از طبیعت هستید.
با رفتن تو دل طبیعت بصورت عملی شکرگزاری می کنید.
بارها برای فایل های آموزشی تون از طبیعت الهام گرفتید.
ما هرچی داریم از این طبیعت زیبا داریم. بشر در بستر همین زمین رشد کرده، از همین خاک و سنگهای تیزی که در دستان استاد بود، ابزارهای متفاوتی ساخت و با همین ابزارها شرایط زندگی اش عوض شد و با تکاملش در بستر همین طبیعت جهان رو گسترش داد. بگذریم که امروز بشر یه جورایی در برابر طبیعت قد علم کرده…
استاد عزیزم، شما همیشه در حال حرکت هستی و بخاطر همین هر بار به زیبایی های بهتری هدایت می شید.
همینکه از کمپ قبلی حرکت کردید به جایی بسیار زیباتر هدایت شدید. این بار به قول خانم شایسته حیاط خونه تون استخر هم داره و این پاداش رفتن به دل ناشناخته هاست.
خدایا شکرت برای این آب زلال
خدایا شکرت برای تلألؤ نور خورشید در این برکه زیبا
استاد گفتید: خیلی کنجکاو نیستید ولی بنظر من شما بسیار کنجکاو و چشم های تیزبینی نسبت به محیط اطراف تون دارید. همین کنجکاوی ها باعث شده که از دایره امن تون بزنید بیرون تا مکانهای بیشتری رو تجربه کنید. تا تصویر واضح تری از خودتون مشاهده کنید. همین کنجکاوی و توجه شما به طبیعت باعث شده هویت اصلی خودتون رو پیدا کنید.
زبان هدایت خداوند در قرآن هم استفاده از اجزای طبیعته، چقدر به خورشید و ماه و ستارگان و موارد دیگه قسم یاد کرده و ما رو برای درک قوانین آفرینش ارجاع داده به عوامل موجود در طبیعت. انشالله همه ما بتونیم با طبیعت همراه و همگام بشیم.
استاد خدا قوت بشما برای اون پیاده روی نفسگیر، و تحسین می کنم شما رو که همواره در حال بهبود همزمان جسم و روح تون هستید.
انشالله شما و بانو شایسته همیشه سالم و برقرار باشید.
سپاسگزارم که وقت گذاشتی و کامنت من رو خوندی، این تعامل ها واقعا نتیجه بخشه، هم انگیزه می گیریم با کیفیت بیشتری بنویسیم و هم نکات بیشتری از هم دیگه یاد بگیریم.
نوشتن کامنت باعث شده مطالب رو بصورت عمیق تر و کاربردی تر یاد بگیرم و این هم هدایت خدا بود.
و براستی که ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب هایی که در اختیارشان نهادیم) سوار کردیم و به آنان از نعمت های دلپذیر روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت ویژه ای بخشیدیم
سلام و درود و رحمت و برکت خدای مهربان بر دلهای پاک دو استاد عزیزم و دوستان هم خانواده نازنینم
خیلی حس خوبی داره و لذت میبرم وقتی که مریم جان با کلمه همسفرای عزیزم ما رو مخاطب قرار میده
تصور می کنم که در یک تور تفریحی بزرگ بهمراه عده زیادی از دوستان شرکت کردم و اونجا دور استاد و مریم جان جمع شدیم و مریم جان هم یه بلندگو دستش گرفته و داره درباره اون مکان برامون توضیح میده
سپاسگزارم ازت مریم بانو که من رو به این حس خوب مهمون میکنی
سپاسگزاری یکی از ویژگیهای خوب و ثابت مریم جونه و وقتی که بعد از دو روز میخوایم از این جای رویایی به یه قسمت دیگه در همین نزدیکی بریم ما هم به همراه مریم جان از این مکان زیبا بخاطر این همه تجربه های بینظیری که بما داد تشکر می کنیم
این جای جدید که استاد و مریم بانو برای موندن انتخاب کردن هم چشم انداز بسیار زیبا و بینظیری داره هم رودخونه داره هم آبشار داره و هم یه تریل هیولا برای پیاده روی با کلی صخره و شیب
تو این مکان استاد و مریم جان خیلی پیاده روی کردن مریم جان حرف جالبی زد گفت
آقا ما تا آخر سفر کلایمر (climber کوهنورد) درونمونو میکشیم بیرون دیگه بعدش میریم برای فتح قله اورست!
خدا رو شکر من هم این عادت پیاده روی رو در خودم نهادینه کردم و بهش متعهد هستم حتماً هر روز حد اقل یکساعت انجامش میدم و خیلی ازش خیر و برکت دیدم استقامت و آمادگی بدنیم خیلی خوب شده
چند وقت پیش که به آبشار کرکبود طالقان رفته بودیم منطقه پر پیچ و خم کوهستانی بود و راه نسبتاً زیادی رو باید بالا می رفتیم تا به آبشار برسیم من این آمادگی بدنی رو کاملاً احساس کردم جلوتر از بقیه می رفتم سخت نبود برام در صورتی که خانم همراهم که خیلی از من جوونتر بود نتونست ادامه بده 10-15 دقیقه نشست استراحت کرد
خیلی خوبه که نسبت به محیط اطرافمون کنجکاو باشیم هرجا بریم ببینیم چیه سوال باشه برامون تست کنیم
کنجکاوی و سوال به زندگی آدم عمق میده وقتی کنجکاوی می کنیم و سوال می پرسیم طبیعتاً به جواب هدایت میشیم و چیزای جدید یاد میگیریم
خدا رو شکر که این مناظر زیبا ورویایی رو دیدیم
استاد جان و مریم جان بشما خدا قوت میگم و سپاسگزارم که ما رو همسفر خودتون کردین
دوستان عزیزم ممنون از کامنتهای زیبا و پربارتون که کلی آگاهی و ایده بمن میده
ولی من چقدر غافل بودم از این نوع شناخت و چقدر سطحی ازش عبور میکردم…..
(صد البته که ان شاءالله در آینده آگاهی مون بالاتر بره دیدگاه الانمون سطحی به نظر میاد)
خلاصه فاطمه بانوجان کامنت تون برام خیلییییییییییییی حالب بود و زاویه دید جدیدی رو برام باز کرد که ازتون سپاسگزاری میکنم..
و بسیار قابل تحسین و تقدیر هستین برای تعهدتون به پیاده روی ، خداوند رحمت کنه پدربزرگ عزیزمو ، ایشون بسیار مراقب سلامتیشون بودن ، مرد شریف و تحصیلکرده ایی بودن در زمان خودشون ،مدرس درس عربی به طلاب بودن…
مدام سرشون تو کتاب بود و میگفتن نباید ذهن رو بیکار بزاری و الا شیطون صاحبش میشه…
و هر زمان هم کتاب نمیخوندن پیاده روی میکردن…
و میگفتن تن امانت خداست باید حفظش کنی…
توی سن 118 سالگی برای دومین بار حج واجب رفتن( اواخر دهه 60 بود فک کنم) که توی تلویزیون به عنوان مسنترین حاجی نشونشون دادن…
و در سن 121 سالگی در اوج سلامتی بودن ، بدون پرهیز غذایی …
و کلااااااااااا به دکتر هم اعتقادی نداشتن ، میگفتن خدا درد بده درمون هم میده :))))))
و توی همین سن به رحمت خدا رفتن…
موقع آسمونی شدنشون ، خودشون وضو گرفتن و رو به قبله دراز کشیدن اشهدشون رو گفتن و خوابیدن ……
خداوند همه عزیزان آسمانی این سایت الهی رو در پناه خودش غرق رحمت و آرامش کنه….
خلاصه ما هم باید مراقب ذهنمون باشیم که شیطون صاحبش نشه…
هم مراقب بدنمون که امانت خداوند عزیز و مهربونه…
دوستون دارم و بهتون هزاران بار آفرین میگم بابت تعهدتون…
خیلی ممنونم از شما که باز هم منو مورد لطف قرار دادین
چقدر شما بزرگوارید چه روح مهربونی دارید هزاران بار تحسینتون می کنم
خدا روح پدر بزرگ گرامی تون رو غریق رحمت کنه دو بار کامنتتون رو خوندم و هر بار شگفت زده شدم و مو بر اندامم راست شد از توصیفاتی که درباره ایشون بیان کردین هم نحوه زندگیشون و هم هنگام از دنیا رفتنشون
چقدر خوب گفتین که ما هم باید مراقب ذهنمون باشیم که شیطون صاحبش نشه…
به نام یگانه خدای من که زمین آسمان کوه دریا و همه چیز را مسخر من کرده خدای من سپاسگزارم بابت دیدن و هدایت شدن به این زیبایی
من فقط تو میپرستم و تنها از تو کمک و یاری می جویم وختی میگویی موجود شو موجود می شود سپاسگزارم ای پروردگار مهربانم
سلام و درود به تمام عزیزانم به دو استاد عزیزم به همسفران عزیزم که زیبایی ها را اینقدر ریزبینانه و دقیق می گوید که هر بار من میبینم دگرگون می شوم از این حد تمرکز به نکات زیبا
خدایا شکرت خدایا شکرت
ما در دو جهان غیر خدا یار نداریم
جـز یاد خدا هیـچ دگـر کار نداریم
پناه به تو میبرم پروردگارم که زیبا ترین و قشنگ ترین و لذت بخش ترین جا های زیبا را برای ما نشان میدهی از طریق دو عزیز و دو یکتا پرست و دو دستان پر توان ات خدایا شکرت
چقدر این مکان زیباست و چقدر دلنشین خدایا شکرت هر چقدر از زیبایی و قشنگی اش بگویم کم گفتم خدایا شکرت اینقدر این مکان رویایی و زیباست و چی صدای آرام از آب به به خدایا شکرت
چقدر عالی هدایت میکنی به سوی زیبایی ها ای رب من و چقدر آسان مان میکنی به سوی آسانی ها خدایا شکرت خدایا شکرت
و یک سربالایی و سر پایینی خفن آن هم چقدر عالی و زیبا و اینکه 4ساعت پیاده روی کنی در این بهشت واو خدای من چقدر عالیه و چقدر قانون خوب جواب میده خدایا شکرت
و آن سنگ های تیز و عالی که چقدر ظریف و عالی بودن خدایا شکرت
من هم حس میکنم همانجا ام کنار دو استاد عزیزم و انشالله یک روز با اشک شوق و حس خوب و یک عالمه اتفاقات خوب و نتایج با استاد عزیزم صحبت میکنم خدایا شکرت
چقدر این آب زلال و گوارا بود خدایا شکرت
و این گل های زیبا چقدر فضا را عالی مرده بود و آن هم در این وخت سال خدایا شکرت هر جا میرویم معجزات آت را میبینیم خدایا شکرت خدایا شکرت
فواد عزیزم سلام
برادر خوبم ، هم زبان خوش لهجه ام…
درود میفرستم به شما…
به شما که اینگونه در 200 روز 5 ستاره دریافت کردین …
و خودتون مثل ستاره اینحا میدرخشید..
عزیزم دوست خوبم ، امروز چندین بار سایت رو باز کردم و رفرش کردم ..هربار که سایت رو باز کردم ، کامنت شما اول بود …
انگار باید میخوندم….و لذت ببرم…
دوست خوبم
بزرگمرد جوان، از تک تک کلمات کامنتی نوشتی لذت بردم …
درود میفرستم به شما…
تحسینت میکنم عزیزدلم که با 21 سال سن اون هم در کشور افغانستان که به تصور غلط خیلی از ماها جای خوبی برای زندگی نیست …اینقدر بزرگ و زیبا می اندیشی و صحبت میکنی…
به تو افتخار می کنم..
خیلی خیلی بزرگی …
مطمعنم خدای بزرگ اون بالا بالاها برات جایگاه ویژه ای تدارک دیده و خیلی زود بهش میرسی…
مطمعنم..
خدارو هزاران بار سپاس گزاری که به کامنت شما هدایت شدم و دیدم که خداوند اگر بخواهد در ظرف زمان و مکان نمیگنجد و هرکه را بخواهد هدایت میکند..
میخوام از صمیم قلبم بهت بگم بهت افتخار میکنم…..آفرین و احست بهت دوست خوبم
لایق همه زیبایی ها و ثروت و برکت و عظمت پروردگارم هستی…
دوستت دارم
بدرخشی
سلام به رفیق گلم فرزانه عزیز
از شما سپاسگزارم بابت این کامنت عالی و فوق العاده خدا را شکر همچون دوست های مثل شما دارم که همیشه تمرکز دارند به نکات زیبایی اطراف خدایا شکرت
منم خییلی دید اشتباه و دید غلط نسبت به ایران داشتم تا اینکه پارسال یک مسافرت داشتم و آن هم تنهایی رفتم واقعا نگرش و تفکر من نسبت به ایران خییلی تغییر کرد آنقدر انسان های شریف و مهربان بودن که حد نداشت و من یک پیش فرض خییلی نادرست نسبت به ایران داشتم آن هم بخاطری دوست ها و آشنا های ما بودن که در ایران رفته بودن و خییلی بد تعریف می کردن در صورت که من اشتباه می کردم و من وختی رفتم دید من از زمین تا آسمان نسبت به ایران فرق کرد و دیدم چقدر انسان های شریف مهربان و عالی داشتن تمام موبایل من پر شده از نکات زیبایی و جای های قشنگ ایران خییلی تنهایی لذت بردم و حال کردم
اگر من سابق بود اصلا نمی توانست یک قدم بدون پایه بره ولی خداوند به من آنقدر شجاعت داد که تنها آن هم از یک کشور به کشور دیگر سفر کنم
و چقدر دوستان خوب پیدا کردم و چقدر حال من خوب شد و حتی حالا که کامنت می نویسم ذوق زده شدم
از شما دوست عزیزم سپاسگزارم بابت این که باعث شدین من این اتفاقات عالی را مرور کنم
و این که هیچ وخت پیش فرض اشتباه نداشته باشم نسبت یک شخص و یک کشور خدا را شکر که من این قدر تغییر کردم
و انشالله من هم بزودی نتایج عالی شما دوستانم و اعضای خانواده ام را میخوانم و این ایمان مرا بیشتر می کند
عاشق تونم
و از خداوند مهربانم نعمت بی پایان و ثروت عظیم برای تان می خواهم خدایا شکرت
در پناه خدای مهربانم باشی. دوست خوب من
فواد عزیزم
سلام به روی ماهت…
واقعا باورم نمیشه که با 21 سال سن…اکنون این قلب بزرگ و ذهن قدرتمند و وجود نورانی داری …واقعا ماشاالله به شما و درود میفرستم به درگاه الله یکتا بخاطر آفرینش مبارک شما…
از اینکه شما رو خلق کرد و دنیا رو جای قشنگی تری برا ما و بقیه انسانها ساخت…
فواد جان بگذار بگویم..
من یک زمانی 4 سال پیش شهریار تهران زندگی میکردم…
غالبا بیشتر هموطنان افغان ما اونجا زندگی میکنن…
هرچقدر بگویم که چقدر انسان های شریفی هستن کم گفتم…هر چقدر بگویم چقدر انسان های سخاوتمند مهربانی هستن کم گفتم..
غالب شاگردان من افغانی بودن …به جرات میگویم ایمان آنها خیلی بیشتر تر از ما ایرانی هاست …یادم می آید …یک شب خیلی حالم بد بودو شب چهارشنبه سوری بود ..خیلی ناراحت بودم…در پارک نشسته بودم و نمیتوانستم به خانه بروم…
دوست نداشت به خانه بروم…داشت دیر وقت میشد و مبترسیدم
به یکی از شاگردانم تماس گرفتم که میشه بیام امشب به خونه شما..
خونه ای که داشتن یک یا دوتا اتاق کوچک بود که سه خانواده در آن زندگی میکرد ..
یادم میاد که در کسری از ثانیه طول نکشید و دنبالم اومدن…!!!
یک روز ، در محل کار خواهرم بودم …خانمی برای انتخاب اسم فرزندنش به آنجا آمده بود…
از من نظر خاست ..گفت اسمشو چی بزارم…گفتم نظر خودتون چیه…
گفت عمر!!!!
اونموقع برام عجیب بود که چرا عمر!!!
گفت برای ما جزو مقدسات است…!!!
گفتم اسمشو بزار محمد امین …
خیلی خوشحال شد و گفت باشه ..چه اسم قشنگی !!!
یادم میاد که برای اینکه خواهرم کمک کرده بود تا بتونه کارت واکسن بگیره …چون فکر میکنم به افغان هایی که اینجا متولد میشن کارت واکسن نمیدادن و دردسر بزرگی برای آنها بود…
هر روز هر روز برای خواهرم صندوق صندوق میوه از میوه های باغی که سرایدار اونجا بود می آوردن… !!!
خلاصه بگویم که اون مدت که اونجا بودم جز خوبی و بزرگ منشی از آنها ندیدم ..چقدر قوی و پرتلاش هستن…
درود میفرستم به هموطنان و هم زبانان اقغان عزیزم در ایران و افغانستان…
امیدوارم رنگ شادی و عشق و آزادی رو همگی باهم آزادانه روزی در کنار هم جشن بگیرم و سرود آزادی و برادری و برابری بخوانیم…
فواد عزیزم اعتراف میکنم چقدر به جایی که هستی رشک میبرم …میدانم که روزی در نزدیک ترین جایگاه به خداوند بزرگ در حال درخشیدن هستی…
عزیزم ، دوست خوبم ..عکس پروفایلت چقدر زیبا و چه حس قشنگی دارد…
نگاه به آسمان و با دستان باز در حال اوج ….
دوستت دارم زیاد زیاد ..بقول پاکیزه عزیزم کرور کرور دوستت دارم مهربانم…
الله یکتا به قلب بزرگت نور بباره
به نام خداوند مهربان
استاد جان، مریم بانو و دوستان عزیزم سلام
خدا رو شکر میکنیم بابت همه نعمت ها و موهبتهای که به جمع ما عنایت کرده.
بازم ، تمرکز بر روی زیبایی ها، با یک فایل بی نظیر،
جالب استاد جان ، ما هم داریم تکامل رو تو دیدن فایل ها طی میکنیم.
هر فایل از فایل قبلی زیباتره، هر منظره از منظره قبلی زیبا تر ، هر مکانی که میبینیم، از مکان قبلی باحالتر.
این خودش طی کردن تکامل هست.
هر روز به عشق دیدن زیبای های بیشتر ، فرکانس میفرستیم و قانون جذب رو عملی بکار میبندیم،
قبلا هم عرض کرده بودم ، که سریال سفر به دور آمریکا، خودش یه کلاس درس عملی هستش .
تو داری هرروز به صورت عملی ، اجرا کردن قانون رو میبینی و برای دیدن بیشترش ، فرکانس مثبت میفرستی.
سپاس گزارم استاد جان و مریم بانوی عزیز،
بچه ها دلم میخواد در باره زیبای های فایل بگم ،
هرچند ، اکثر دوستان با تمرکز فایل رو میبینن و در باره زیبای هاش مینویسن. ولی برای گذاشتن رده پا برای خودم و دوستان بعدی چند تا از زیبای ها رو یاد آور میشم.
اولیش ، اون آسمان بی نظیر آبی رنگ با ابرهای سفید زیبا که من هر موقع تو فایل ها آسمون رو میبینم مست میشم ، از این رنگ آبی بی نظیر که نمونه شو تو هیچ رنگ آبی ندیدم .
دوم ، اون فورد بی نظیر و کمپر زیباش ، که چه راحت جاده های پر از سنگ رو مثل آب خوردن طی میکنه.
صحنه دنده عقب رفتنش برای اونای که راننده حرفه ای هستن ، خیلی لذت بخش هست.
سوم ، استار لینک بی نظر که این اجازه رو به ما میده که فایل ها رو داغ داغ نوش جان کنیم.
بعدش اون جای زیبا کنار اون پل که منتطر اسناد بود
تا پاداش زیبا بینی رو بهش بده.
آب زلال و شفاف که اون منظره رو زیباتر کرده بود،
سنگهای بی نظیر کف رودخونه که هزارتا رنگ داشتن
چشمان زیبای استاد موقع برداشتن اون سنگ ، که شبیه چاقو بود.
اون حس استاد برای لذت بردن از بازی با اون سنگ ها.
نوش جان همه مون باشه.
اون کلها ی زیبای کوچیک که بسیار زیبا بودن .
یه چیز داخل پرانتز بکم که من امروز داشتم به کلهای کوچیک زیبای که تو چمن های محل کارم بصورت خود رو درآمدن تمرکز میکردم و لذت میبردم ، چند لحظه بعدش تو فایل هم اون کلها رو دیدم و این هم زمانی رو دوست داشتم.
بازم ، دور هم بودن رو در اونجا ، برای همگی ، از خداوند مهربان، درخواست میکنم.
در پناه آلله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید. آمین
به نام خدای زیبایی ها
سلام بر استاد گرامی و خانم شایسته عزیزو همه خانواده صمیمی عباس منش
خدارا سپاسگزارم به خاطر این روز جدید و این قسمت از سریال بینظیر و تماشایی سفر به دور آمریکا
و خدارا شکر میکنم امروز هم در مدار دیدن زیباییهای این کشور با عظمت و ثروتمند هستم.
لحظه به لحظه این سریال زیبا پراست از درس و آگاهی ، درس هایی که بصورت عملی به پویندگان این طریق می آموزد که چگونه یک زندگی سراسر آرامش و فراوانی و نعمت را تجربه کرد.
*اینکه اگر در جایی بودی که بهت خوش گذشته و در آرامش بودی باید هنگامی که اونجا را ترک میکنی مثل اولش تحویل بدی و مهمتر اینکه باید سپاسگزار و قدردان اونجا باشی که این شرایط را برات فراهم کرده و امیدوار باشی به جایی هدایت میشی که زیبایی های بیشتری را خواهی دید.
*اینکه بایستی مثل زمان کودکی همیشه این حس کنجکاوی را درون خودمان زنده نگه داریم و نسبت به محیط اطراف ذوق و شوق داشته باشیم و در پی کشف و تجربه چیزهای جدید باشیم ، چه صفت پسندیده ای است این حس کنجکاوی نسبت به محیط اطراف و کشف آن که مسلماً جهان وقتی این شور و شوق و ذوق را در ما مشاهده کند، طبق قانون ما را هدایت خواهد کرد به تجربه های جدیدتر و جالب تر
و مسلماً الان که استاد هدایت میشه به جایی که حیاط آن جنگل و کوه و رودخانه است بواسطه داشتن این حس کنجکاوی و بدنبال زیباییهای بیشتر بودن محقق شده است.
*درس دیگری که این قسمت داشت اینکه باید جسور بود و به دل ناشناخته ها رفت که همه سود است و سود
هم لذت های جدید را تجربه خواهی کرد و هم بدنت ورزیده میشه و هم با ترسهات مقابله کردی واین توهمات را از بین خواهی برد به قول مایکل عزیز که میگفت هرآنچه که مرا نکشد قویترم خواهد کرد.
و واقعاً خداوند را سپاسگزارم که به من منت نهاد و مرا به این مسیر زیبا هدایت فرمود مسیری که سراسر لذت است و آرامش و احساس عالی واینکه یک فایل15 دقیقه ای اینقدر پر محتوا و پر از درس و نکات فوق العاده است و درس های خود را بصورت کاملاٌ عملی ارائه میکند
و سپاسگزار استاد عزیز و مریم خانم گرامی هستم که ما را در این لذت و سفر با خود همراه میکنند.
سلاااام به همه . به استاد عزیزم . به مریم جانم و همه بر و بچه های سایت
خداروشکرررررررررر
خداروشکرررررررررررر
خداروشکرررررررررررررر
دوست دارم میلیون ها بار خداروشکرررر کنم بابت تمام معجزاتش
خداروشکرررررر بابت آگاهی
خداروشکرررررر بابت درک آگاهی
خداروشکررررررر به خاطر سایت بی نظیر و آموزش های استادمون و مریم جان
که به هممون داره کمک میکنه واسه ساختن زندگی بهترر
الان که دارم مینویسم از لحاظ فرکانسی به سقف چسبیدممم خدایا شکرت همین الان انتشارات بهم خبر گرفتن مجوز چاپ کتابم رو داد و من بی نهایت خداوند رو سپاسگزارم
مسیر فوق العاده ای بود پروسه از نوشتن تا مجوز
من هدف بزرگی رو تیک زدم و البته حسابی از مسیرش لذت بردم
خدایا کمکم کن توی این مسیر لحظه به لحظه مصمم تر و با انگیزه تر و هدفمندتر و موفق تر بمونم و به زبان نشانه ها لحظه به لحظه هدایتم کن
خدایااااا شکرررت
اینقدر ذوق دارم دوست دارم به اشتراک بزارم
یه تجربه دیگه رو هم بگم مطمئنممم همه کیف میکنین
من الان همین لحظه بیستمین سالگرد ازداجمو با همسر مهربونم پشت سر گذاشتم و وارد بیست و یکمین سال زندگیمون شدیم دو تا گل پسر داریم 18 ساله ( محمد) و 12 ساله ( معراج)
به جرات میتونم بگم بعد از آشنایی با استاد و آموزش هاش از سال 99 رویایی داریم زندگی میکنیم پر از احترام ، عشق ، آرامش ، لذت و تجربه های قشنگ
مسئله داریم ولی خوشگل حلش میکنیم و رشد میکنیم
خدایاااا شکرت
و اما تجربه دو روز پیشم :
من با توجه به آموزش های دوره قانون آفرینش توی درخواست از همسرم( حتی بقیه ولی این تجربه مربوط به همسرمه ) دو روز پیش ازش خواستم برام هدیه سالگرد ازداوج بخره با حس خوب و رهایی رفته بودیم طلا فروشی واسه مادرشوهرم یه سکه بگیریم که هدیه بده به نوه ش واسه مراسم بعد دیدم همسرم گفت خب بیا ببینم تو چی میخوای اصلااااا ذوق مرگ شده بودم یه حلقه ساده و خوشگل خرید برام خیلیییییی کیف کردم و از خریدن اون حلقه برام مهمتر این بود که به قانون عمل کردم و نتیجه گرفتم
خدایاااااا شکرررت
استاد جانم زیبایی های این سفر و مکان کوهستانی هم که بی نهایته هر حا چشم کار میکنه زیبایی و قشنگی
سنگ های برّان
سنگ های صیقلی
آب زلال
درخت های سر به فلک کشیده
گل های زیبا
آسمون آبی با ابرهای پشمکی
چهره و بدن زیبای شما و مریم جان
زوم شفاف دوربین روی چهره زیبای شما
تراک کمپر هیولا
خدایاااااا شکرت بابت اینهمه زیبایی
بخدا که خنکای اون منطقه رو احساس کردم
الهییییی شکرررت
استاااااد ،مریم جان گفتن کنجکاوی سازنده مراقب ناخنت بااااش
همیشه در آغوش خدا باشیم هممون با خواست خودمون
سلام سمانه جانِ نازنین.
چقدر ذوق میکنم برای دوستی مینویسم که اسمش سمانه است، هم نامِ اسمِ قشنگ و نازنینِ خودم.
سالگرد ازدواجتون رو تبریک میگم عزیزم، هدیه ی زیبا و ارزشمندی که دریافت کردین نوشِ جونتون باشه، شاد باشین باهاش و هر وقت نگاهش میکنین و ازش استفاده میکنین دلتون قنج بره براش، چون خدا فرستادتش واسه شاد کردنِ شما.
مجوزِ کتاب رو تبریک میگم بهت سمانه جان.
کیف کردم که خوندم در مسیر لذت بردی، خیلی خوبه بچه های اینجا قوانینی که استاد یادمون میدن رو تو زندگیشون پیاده میکنن و اینطوری زندگیِ شیرینی برای خودمون خلق می کنیم.
خیلی هدایتی رسیدم به کامنتتون و خوشحالم.
بهترینها برای شما و عزیزانتون
از خوندنِ این قسمتِ کامنت، کیف کردم حسابی:
مسئله داریم ولی خوشگل حلش میکنیم و رشد میکنیم
بهترینها در مسیر زندگیتون همیشه.
ممنونم از کامنتِ قشنگی که نوشتی سمانه جان.
سمانه جان (صوفی) تحسینت میکنه و بهت افتخار میکنه.
خدایا شکرت برای خوندن نتایجِ عالی که دوستانم در زندگیشون خلق کردن و در این سایتِ ارزشمند مینویسن، و همگی میخونیم و کیف میکنیم.
سلااام سمانه عزیزممم منم منم خوشحالم که هم نامیم منم اسممو خیلییی دوست دارم
سمانه جانم خیلییییی ازت سپاسگزارم که اینقدر خوش ذوق برام نوشتی و توجه کردی به کامنتم و وقت و انرژی گذاشتی برام کامنت تایپ کردی واقعا از کلمه کلمه کامنتت کیف کردم انشالله بهترین ها سهم تو ، سمانه جان خوش قلب بشه
به خدا مهربون میسپارمت
سلام به دوست پرانرژی و دوست داشتنی
افرین دختر قابل تحسینی عزیزم
بهت افتخار میکنم که به خواستت رسیدی
ومجوز چاپ کتابتون و گرفتی
خدا راشکر که خانواده ی گرم و صمیمی داریند
خدا را شکر که هدیه ارزشمندی گرفتنید
نوش جاتون باشه این شادی و پیشرفت و عشق
سلام نگین جان
من از شما سپاسگزارم که کامنتم رو خوندی بهش توجه کردی و پاسخ دادی و در جوابم کامنت گذاشتی
من هم به وجود شما دوست عزیزم افتخار میکنم که واسه تغییر زندگی اینجا هستی و تلاش میکنی زندگی خوشگل واسه خودت بسازی
بهترینا رو برات از خدای مهربونم میخوام
سمانه عزیز سلام
چقدر لذتبخشه تو خانواده ای زندگی کنی که شامل سمانه هایی ست که مصداق آیه ن والقلم و ما یسطرون هستند. خانواده ای الهی و فرهیخته خدایا صد هزار مرتبه شکر..
بی نهایت بهت تبریک میگم بخاطر چاپ کتابت و امیدوارم در مدار خوندنش قرار بگیرم.
سالگرد ازدواج تون هم خیلی مبارک باشه، انشالله در کنار همسرتون هر روز جوان تر و سرزنده تر باشید.
منم مثل شما سه تا فرشته تو زندگیم دارم، همسر مهربونم، پسر با معرفتم و دختر قشنگم و هر روز بابت این سه موجود بی نظیر سپاسگزار الله مهربانم هستم.
برات یه دنیا آرزوی سلامتی سربلندی و خوشبختی می کنم سمانه جان
مانا باشی
سلام رضای عزیز
من سپاسگزارم از شما بابت حس خوب و انرژی ای که بهم دادین
بی نهایت خداروشکر میکنم که اینهمه فرشته با احساس خوب یکجا دور هم جمع شدن
و باز هم بی نهایت از شما سپاسگزارم که کامنتم رو خوندین توجه کردین و واکنش نشون دادین و برام کامنت گذاشتین
خیلییی خوشحال شدم که گفتین در کنار خانوادتون با عشق دارین زندگی میکنین واسه من خانواده و عشق توی خانواده و صلح و آرامش حرف اول رو میزنه خیلیییی خوشحالم که دارمش خداروشکرررر
و برای شما عزیز دل هم بهترین اتفاقات رو کنار خانوادتون آرزو میکنم
من هم با نوشتن کتابم هدفمو به خدا گفتم و ازش خواستم اونایی که توی مدار خوندن کتابم هستن رو بهشون کمک میکنه به هر روشی که خودش میدونه توی مسیرم قرار بده
خوشحال شدم دوست بزرگوار
به خدای بزرگ و مهربون میسپارمتون
بنام قدرتمندترین فرمانروای جهان
سلام استاد عزیزم و مریم جان
سلام بر همسفرای عشق که در این سفر کوله بار بستن و راهی ناشناخته ها و کشف زیباییها شدن
خدا رو شکر میکنم که میتونم همراه شما در این سفر جادویی باشم آزاد و رها ، و با شما به هر نقطه که دلم میخواد بیام از مناظر لذت ببرم ، در دشت بشینم و هوای تازه نفس بکشم و زمان دیدن فایلهای شما چایی میریزم و خودم رو اونجا میبینم و با شما راه میرم در تک تک لوکیشنها ، هر روز صبح منتظرم ی فایل جدید بیاد و ببینم الان کجا هستیم چقدر امروز صبح رو دوست داشتم من عاشق آب و رودخونه و آبشارم ، کلی اونجا آب به سر و صورتم زدم و خنکی اونو حس کردم و ذوق کردم شاید باورش سخت باشه ولی دستم رو بردم تو مونیتور ،
استاد عاشق این حجم از کنجکاوی شما هستم خودم هم تقریبا اگر جایی برم جستجو میکنم ، وقتی شما حرکت میکنید همش منتظر ی چیز جالب و جدید هستم مثل غارنوردهایی که اولین بار وارد میشن و نمیدونن که چی در انتظار اونهاست
عاشق این همه تمیزی و امنیت و زیبایی هستم که شما نشون میدید ، عاشق اون صمیمیت شما دو زوج جذاب هستم که از تو مونیتور داره میزنه بیرون و من رو جذب این رابطه عاشقانه میکنه
و امــــــــا
استان منو سفر عباسمنشی من
بعد از یکسال و نیم که بنابر دلایلی نتونستم برم سفر ، راهی شدم اونم سفری که خدا منو تو مسیری گذاشت که با پوست و گوشتم آموزشهای شما رو حس کنم ، تصمیم گرفتم تنها و تنها برم سفر سوار بر ماشین خودم زدم تو جاده
پسرم گفت : مامان تنها کجا میری ؟؟؟؟؟
گفتم : مامان سفرم مدل عباسمنشی هست نمیدونم میرم و هدایت میشم ،
گفتم صبح بعد از بیدار شدن ی نشونه اومد که گفت اعتماد کن به نشانه های الهی ، عزیزم نگران نباش من میرم و خدا مراقب من هست
و این در صورتی پیش اومد که در من همیشه از قبل باید مکان رو مشخص میکردم هتل رزرو میکردم و میرفتم ولی خوب من اون آدم قبلی نبودم
هدایت شدم به منطقه زیبای فیلبند که هوش از سرم برد که دیشب در کامنت آقای زرگوشی عزیز دیدم که در مورد این منطقه و زیباییهاش توصیفاتی رو نوشته بودند ، دقیقا استاد همون چیزی که تو فایلهای شما دلم میخواست طبیعت بکر ، آسمان پرستاره شب ، هوای تمیز ، درختان سربفلک کشیده ، جاده پرپیچ و خم که ی مه غلیظی اونو پوشونده بود و بیشتر از یک متری جلوی ماشین رو نمیشد دید ، منطقه ای که وقتی رسیدم دیدم بالای ابرها هستم و خورشید با چنان زیبایی و طنازی داره غروب میکنه ( قلبم همین الان از یادآوری اون همه زیبایی شوک شد) خدایا این صحنه بینظیر بود انگار از درخت سحرآمیز لوبیا اومده بودم بالا ، بالای اون ابرها و خونه ها انگار روی ابرها ساخته شده بودند
منطقه ای زیبا پوشیده از سرسبزی و گیاهان سبز زیبا ، تا چشمم کار میکرد فقط زیبایی میدیدم و قدرت و ثروت خداوند رو و عظمتش رو که چه کرده بقول آقا ابراهیم گلمون سجده به درگاهش کردم ، نفسم بند اومده بود خدایا خدایا تو چه زیبایی ، هزاران بار قبل ترها به چنین مناظری رفته بودم و لذت برده بودم از اون همه شگفتی امــــــا اینبار جنسش فرق میکرد ، اینبار مدلش عوضش شده بود انگار تک تک سلولهای چشمم داشت این زیبایی و ثبت میکرد ، زمانیکه داشتم عکس و فیلم میگرفتم مریم عزیز یاد حرف شما افتادم که میگفتید کاش میشد این همه زیبایی رو خدایا از لنز این موبایل نشون داد ، مه غلیظی کل اون منطقه و تپه ای که پوشیده از درخت و سبزه بود و من برای دیدن رفته بودم دربرگرفته بود و ذرات مه رو روی گونه هام حس میکردم نشستم زانو در بغل گرفتم احساس میکردم زمین داره نفس میکشه و من دقیقا میفهمیدم حس میکردم با دم و بازدم اون من حرکت میکنم هزاران بار گفتم خدایا سپاسگزارم که منو لایق این همه زیبایی کردی ، خدا چشم منو پر کن از زیباییهای جهانت
در این سفری که از پنجشنبه 02/06/1402 شروع و روز جمعه 03/06/1402 تموم شد من دیدم که وقتی استاد میگه به هر چی توجه کنی از جنس همون وارد زندگیت میشه یعنی چی ، وقتی میگفتن در استپ پارکها که همه چقدر مهربان هستن و من هم در آنجا دیدم که چقدرمردمان آنجا مهربان ، مهمان نواز ، خوشرو و خندان بودند ، هدایت خداوند رو دیدم وقتی منو به سمت ی خونه امن هدایت کرد که شب را در آنجا بمانم ، خدایی که فردی از اهالی همان جا را در مسیرم قرار داد که صبح ساعت 30/4 منو برد تا بتونم لحظه طلوع رو از بهترین چشم انداز اونجا ببینم
عاشقانه این سفر رو دوست داشتم چون به مدل استادم رفتم ، چون با تکیه و توکل بخدا رفتم ، چون در این سفر متوجه شدم که قانون سلامتی چقدر کمک میکنه هزاران بار از استاد و مریم جان شنیده بودم ولی در این سفر تجربه کردم و چه لذتی داشت یک وعده غذا و بعد راحت و سبک میتونی کیلومترها پیاده روی کنی بدون خستگی
در این سفر من شاید از لحاظ فردی تنها بودم ولی ثانیه ای حس نکردم ، ثانیه ای غبطه نخوردم که چرا دیگران با هم هستن و من تنها ، در این سفر حالم خوب بود ، در این سفر احساس میکردم کل خانواده عباسمنش با من هستن ، در این سفر دیدم که خدا پیشم نشسته و من عاشقانه باهاش حرف میزدم
استاد شما و مریم دوست داشتنی و اون لنز دوربینتون در عین سادگی و صداقت زیر و رو دارید میکنید زندگی من و امثال من رو ، دارید از زیر خروارها باور و تقلیدهای کورکورانه الماسهای ما رو میکشید بیرون
سفر یه شعره . سفر یه قصه است
سفر رهایی از فصل غصه است
سفر عبور از مرز تکراره
هر جای تازه دنیایی داره
پرنده ای باش با بال پرواز
پر کن فضا رو با شعر و آواز
عاشقــــــتونم بینهایت
سلام و درود مریم عزیز
داشتم تو کامنتم مینوشتم که توجه به زیبائی ها هی خاطرات زیبا رو برام یادآوری میکنه و حالا که کامنتمو ارسال کردم هدایت شدم به کامنت شما و باز هم یادآوری خاطرات قشنگ و احساس بهتر و این قانون جهانه که شما در کامنتتون بخوبی به آن اشاره کردید. و چقدر این فرکانس ها دارند دقیق عمل می کنند که آدم حیرون و انگشت به دهن میمونه!
بهتون تبریک میگم بابت این تجربه زیباتون و این بهشت خداوند که هدایت شدین به تماشایش و ممنونم که خاطرات زیباتون رو با ما به اشتراک گذاشتید. بهترینها رو براتون آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق
این قسمتو بعد ارسال اضافه میکنم که چه صفحه ای شده این صفحه و هر چی شاگرد زرنگ و فرکانس بالاست دور هم جمع شدن آقا حسودیمون شد! اومدم همینو بگم خخخ از همینجا یه سلام نظامی میکنم به روی ماه عزیزانم آقا مجتبی و سمانه جان و سعیده جان نورانی و فهیمه جان عزیز (به قول رضوان فریا جان خخخ) آقا رضای گلُ و بانو فاطمه عزیز . مخلص همتونم بدرود
سلام بر شما آقای زرگوشی عزیز
بسیار خوشحالم که با خوندن کامنت من به خاطرات زیبا هدایت شدید
همین جا از شما تشکر میکنم بابت کامنتهای زیبایی که مینویسید مخصوصا دیدم که با لهجه زیبای ایلامی نوشته بودید و از اینکه به این درجه از اعتماد بنفس رسیدید و لهجه زیباتون رو پذیرفتید خیلی خوشحالم و این نشون دهنده صلح درونی هست که بهش رسیدید و چقدر زندگی بدون نقاب و خود خودمون بودن قشنگه
دوست من همیشه در پناه الله باشی
مریم عزیز سلام
کامنتت سراسر رهایی و وارستگی بود، چقدر سفرهامون متفاوت شده، قبلنا از شب قبل وسایل سفر رو چند بار چک میکردیم که مثلاً قلیون رو حتما گذاشته باشیم و فقط منتظر بودیم برسیم که بساط قلیون و کباب راه بندازیم.
اما الان رهای رها هستیم.
سفرهامون دیگه جاده ای نیست، سفر می کنیم که خویشتن خویش رو پیدا کنیم، می ریم هویت مون رو بشناسیم.
ساقیا بر سر جان بار گران است تنم
باده ده باز رهان یک نفس از خویشتنم
من از این سختی خود نیک به جان آمده ام
تو چنان بی خبرم کن که ندانم که منم
و اون مکالمهی شما و پسرتون من رو یاد مادر موسی انداخت، و چقدر شما رو تحسین کردم از این همه عزت نفسی که یک مادر می تونه داشته باشه..
انشالله هر کجا که هستی پیروز و سربلند باشی مریم جان
آقای رضا مهربون سلام
کامنت شما بمن ی حس شادی داد و خیلی از شما سپاسگزارم که اونو خوندید و برام کامنت گذاشتید
دقیقا سخنان شما درست هست الان نوع سفرهای ما فرق کرده و دیگه دنبال ی بساط ساده قلیون و کباب نیستیم در حالیکه خود من جز افرادی بودم که غیرممکن بود قلیون نکشم ولی اصلا یادم نبود وقتی تو کامنت شما خوندم تازه یادم افتاد و خوشحال شدم که پس مریم ی تکونی خوردی ی اتفاقاتی برات افتاده
و برای تحسین شما در مورد اعتماد بنفسم سپاسگزاری میکنم
از خداوند برای شما رسیدن به بهترین روزها رو آرزومندم ، روزهایی که تمام خاطرات گذشته شما رو چنان بپوشونه که حتی در کنج ذهنتون هم پیداش نکنید
مریم جون زیبا چقدر کامنتت حس خوبی داشت
درود بر تو بانوی عمل که به درسهای استادت به خوبی عمل کردی
تحسینت میکنم که یکدفعه راه افتادی و رفتی احسنت به تو به شجاعت تو
راستش رو بخوای من خیلی وقته که دلم میخواد همین جوری بزنم به جاده
خداااایا خودت این شجاعت رو به دلم بزار
ولی مریم جون همین جا به شما بانوی زیبا قول میدم که این کارو انجام بدم
لااقل برم یک سفر یک روزه
مریم نازنین اینقدر زیبا تمام اون صحنه ها رو توصیف کرده بودی که منم حسش کردم افرین به تو
نوش جانت عزیزم دیدن این همه زیبایی (خداوند به شجاعان پاسخ میدهد) دمت گرم خانم
خیلی خیلی لذت بردم
تحسین تحسین تحسین
تو قطعا لایق بهترینهایی
از دور چهره ی زیبات رو می بوسم و تمام قد برای اقدامت کف می زنم
خدایا مرا بینا ترکن ،مرا شنواتر کن به هدایتتات به درک حضورت و به تسلیم بودنت*
در پناه حق باشین
سحر ماه چهره زیبا سلام
عزیزم از اینکه تصمیم گرفتی برای خودت کاری انجام بدی و خودتو خوشحال کنی خیلی ذوق کردم و با گرفتن این تصمیم اولین قدم رو برداشتی و میدونم که روزی کامنت زیبای شما رو در مورد این تجربه عالی خواهم خواند
از شما بابت این همه تحسین تشکر میکنم و از اینکه همه در اینجا عاشقانه در کنار هم هستیم لذت میبرم
چقدر این دعای شما رو دوست داشتم
خدایا مرا بینا ترکن ،مرا شنواتر کن به هدایتتات به درک حضورت و به تسلیم بودنت*
همیشه در پناه الله تجربه گر زیبایی ها باشی
سلام بانوی زیبا ودوست داشتنی
سلام وصد سلام
سپاسگذارم هستی
سپاسگذارم کامنت مکتوب میکنی
سپاسگذارم خانم جوان وزیبا
سپاسگذارم
استاد شما و مریم دوست داشتنی و اون لنز دوربینتون در عین سادگی و صداقت زیر و رو دارید میکنید زندگی من و امثال من رو ، دارید از زیر خروارها باور و تقلیدهای کورکورانه الماسهای ما رو میکشید بیرون
سفر یه شعره . سفر یه قصه است
سفر رهایی از فصل غصه است
سفر عبور از مرز تکراره
هر جای تازه دنیایی داره
پرنده ای باش با بال پرواز
پر کن فضا رو با شعر و آواز
عاشقــــــتونم بینهایت
سپاسگذارم
سلام آقای خسروی عزیز
و هزاران سلام بر شما که انقدر گرم برای من نوشتید
سپاسگزار شما هستم که کامنت منو خوندید و برایم کامنت گذاشتید
و
سپاسگزار هستم از استاد عزیز و مریم نازنین و خدای بزرگ که این خانواده مهربون رو گرد هم آورده
در پناه الله یکتا پاینده باشید
به نام خداوند بخشنده و مهربان و هدایتگر
سلام به استاد جان و مریم جون و همه ی اعضای خانواده ی صمیمیِ سایت tasvirkhani.com
این فایل برای من ستایشِ عبادتِ پیاده روی هست و میخوام با عشق ازش بنویسم.
تو دلِ پیاده روی علاوه بر تقویتِ بدن از کلی لحاظ و اینکه همه اعضای بدن درگیر میشن، میخوام به فواید دیگه اش اشاره کنم.
قبل از هر چیز بگم قبلا علاقه مند به پیاده روی نبودم، یا وابسته بودم حتما کسی باشه وگرنه تنهایی سختم بود، شده بود پیاده روی تنهایی رو تجربه کنم سالهای پیش، اما پیاده روی که از آبانِ 1401 شروع کردم روزانه، یه جنسِ دیگه داره برام…
شاید قبلا برای ورزش کردن یا تناسب اندام بود، اما این سری به نیتِ بهبودِ حالِ روحی ام بود و هست…
البته که برای تناسب اندام و تحرک و ورزیده شدنِ بهترِ بدن هم بسیار پرفایده است.
مثلا همین پیاده روی در کوهستان تو این فایل که سربالایی و سرپایینی داره و حسابی قدرتِ پاهارو افزایش میده.
سپاس گزارم برای این نعمت از خدا.
تو پیاده روی های روزانه، توجهم به زیبایی های محیط، صدای آواز پرنده ها، آدم ها، هوای خوب، ابرها، خیابونها کوچه ها، ماشین ها، مغازه ها و … جلب میشه.
خدا رو شکر میکنم که دسترسیم به این نعمت باز شده و کلی حسِ خوب از طریقش تجربه میکنم…
مخصوصا الهامات، نشانه ها و هدایتهایی که تو پیاده روی برام میاد سورپرایزم میکنه.
به عبارتی انرژیِ روزم رو بیمه و تامین میکنه پیاده روی.
اینکه استاد میگن واسمون خوبه و واسه بدنمون خوبه رو کاملا حس و تجربه کردم و لذت میبرم از پیاده روی.
در کنار پیاده روی تو این فایل، لذت بردم از رودخانه و کف تمیز و صیقلیش…
منظره هم که عینِ کارت پستاله همچنان، الهی شکرت.
مثلِ همیشه لذت بردم از تماشای زیبایی های شگفت انگیزِ این فایل.
آخر کامنت حس کردم مثل اکثر مواقع مفصل ننوشتم، گفتم فدای سرت سمانه جون.
هر چی جوشش میکنه بنویس، این عالیه.
برای بهبودگراییت این تمرین عالیه، سخت نگیر و لذت ببر از هر چیزی که مینویسی.
الهی شکرت برای جهانِ زیبایی که خلق کردی.
سلام به سمانه عزیز
سمانه جانم منم کامنتت راباعشق
خواندم ولذت بردم احسنت به تو عزیزم
چقدر زیبا با تغییر شخصیتت وافکارت
پیاده روی را تبدیل کردی به عشق که
هم از مسیر لذت ببری وتوجه ات به زیباییهای اطرافت
باشه وهم بفکر تقویت بدنت هستی.
،بهترینها را در هرلحظه برات آرزو میکنم
میبوسمت یاحق
بنام آرامش بخش دلها
سلام بر خواهر بی نظیرم
سلام بر روی ماهت
مرسی که نوشتی
چقدر انرژی مثبت
چقدر حال خوب انتقال دادی؟
واقعا اسم تو می شنوم ”
آروم میشم .
خیلی خیلی دو ستون دارم .
فدایی داری ‘
راستی سمانه جان
یادم رفت در قسمت قبلی
بهتون بگم،
خیلی خیلی تحسینت کردم بابت کامنت بی نظیر و فوق العاده ت ،که جز کامنت های برتر شد.
مواظب خودتون باشید .
در پناه رب العالمین باشی.
به الله مهربان میسپارمت.
خیلی
خیلی عاشقتم.
سایتون برقرار باشه و
لطفتون مستدام.
فرشته ی نازنین
و عاشق الله.
سلام به برادر عزیزم، آقای سید عظیمِ نازنین و موحد.
ممنونم که باز هم از نورِ وجودِ خودتون، در این کامنت، به من هدیه دادین.
هر چی خیر و خوبی و خوشی و سلامتی و ثروت در جهان هست، بیاد تو مسیرِ زندگیتون.
عشقِ بی نهایت واردِ زندگی تون بشه که اینچنین عشقِ پاک و خالصانه تون رو هدیه میدین به همه مون تو این سایتِ توحیدی.
ممنونم از نطرِ لطف و محبتتون.
در پناه خدای مهربون باشین همیشه.
الهی شکرت برای تک تک نعمت هات.
سلام و درود سمانه عزیز
هر کسی که چند روز کامنت های سایت رو دنبال کرده باشه میبینه که چقدر خوب دارید روی خودتون کار می کنید و سعی می کنید نکاتی از کامنت ها که براتون مفید بوده رو بولد کنید و در موردش بنویسید و اینگونه ورودی مثبت به ذهنتون بدید و یاد بگیرید و رشد کنید و ازین بابت تحسینتون میکنم. آفرین به شما برای این تلاش و تعهدتون.
سمانه جان چند لحظه پیش کامنت زیباتون در قسمت 201 سفرنامه به دستم رسید ولی حسم گفت بیام اینجا برات بنویسم وقتی میتونم پیامم رو سریعتر بدستت برسونم به قول استاد چطور ازین بهتر؟ چطور از این راحتتر؟ و گفتم چرا که نه! حتمآ که نباید زیر همون پست جواب عزیزانم را بدم وقتی که میتونم و راهی برای پاسخ دهی سریعتر هست.امیدوارم این نقطه آبی صفای وجودت و احساس خوبت را چندین برابر کند و لبخندی دلنشین بر لبانت جاری کند. درپناه حق دوست عزیز
سلاااام سمانه عزیزم
همنام خودم
حالا نوبت منه برات بنویسم اونم با حس قلبی
بزار از آخر شروع کنم
منم همیشه چون دوست داشتم ایده ال کامنت بزارم مشارکتم توی کامنت نوشتن و خوندن کامنت بچه ها و واکنش نسبت بهشون ضعیف بود ولی منم میخوام مثل تو همنامم تمرین کنم غلبه بر ایده آل گرایی رو و بنویسم هر چی قلبم میگه
خب بریم سر اصل مطلب من بعد از استراحت کوتاه اومدم سراغ سایت که به سمت نشانه ام برم چون چند روزیه حس میکنه بدنم بهم ریخته و سنگینم گفتم ببینم خدا از طریق سایت چی میگه که یهو دیدم کنار اسمم نقطه آبی روشن شده و پاسخ دادن به دیدگام اومدم و کامنت آقا رضای عزیز رو خوندم و کیف کردم بعد یکم توی فضای کامنت همین فایل چرخیدم یهو به کامنت شما هدایت شدم که در مورد پیاده روی گفتین آرههه نشونه بود برام که پیاده روی کنم با هدف سبکی و حس خوب و تمرکز بر زیبایی ها من واقعااا سپاسگزارم ازت همنامم
از خداوند هم سپاسگزارم که با زبون نشانه ها خیلی ساده باهامون حرف میزنه
سلام سمانه جان.
(باحاله، انگار دارم به خودم سلام میدم :) )
خدایا چقدر اسمِ من و دوستم قشنگه:
سمانه
مرسی برای نامِ زیبایی که روی من گذاشته شده.
سمانه جان، ممنونم که برام نوشتی.
احسنت به شما که بهبودگرایی رو جایگزینِ کمال گرایی کردی.
میدونی چیه سمانه جان…
کامنت های پاسخ که برای دوستام میذارم، روی رشد و بهبودم در کامنت نویسی خیلی بهم کمک کرده.
نکته ی مهمش همونیه که خودتم اشاره کردی:
قلبی نوشتن
کوتاه یا بلند بودنِ کامنت، کیفیتش رو مشخص نمیکنه.
کیفیت وقتی مشخص میشه که ما دلی و قلبی مینویسیم.
مرسی که برام نوشتی.
همیشه ذوق میکنم از دیدنِ نقطه ی آبی، که پیکی هست از جانبِ دوستانم برام، که عشقِ خدا بهم رو برسونه دستم.
پیاده روی عشقه.
پیاده روی معجزه است.
تا واردِ مدارش نشده بودم، هیچ درکی نسبت بهش نداشتم.
الهی شکر که روزی ام کرده خدا.
یه چیزِ دیگه هم بگم، از تجربه ی خودم:
متمرکز شاید از فروردین امسال شروع کردم به نوشتن و خوندن کامنت به صورتِ روزانه.
اول با روزی یک عدد شروع کردم، تا الان که متوجه شدم با عشق و کاملا خودکار و خودجوش روزانه تعداد زیادی کامنت میخونم و مینویسم، الهی شکرت.
در رابطه با دریافت پاسخ از دوستان (نقطه ابیِ شیرینِ سایت) اوایل کم بود، اما از وقتی متمرکز تو ستاره قطبیم نوشتم هر روز و مرتب دارمش، و تعدادشم برام خیلی شیرین تر شده، الهی شکر.
سمانه جان همینطوری کم کم کامنت بنویس و بخون، مطمئن باش چند ماهِ دیگه خودت تعجب میکنی چقدر راحت شدی تو خوندن و نوشتنِ کامنت در سایت.
در پناه رب العالمین نازنینم باشیم همگی.
الهی شکرت برای جریانِ زیبا و شگفت انگیزِ هدایت.
الهی شکر برای این سایت، استاد و مریم جون، فایلها، کامنتها و دوستانِ نازنینم در سایت.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا ۖ وَذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَائِهِ ۚ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ
و خدا را نیکوترین نامهاست، بدانها خدا را بخوانید، و آنان را که در نامهای او به انحراف میگرایند به خود واگذارید، که به زودی کردار بدشان را مجازات خواهند دید.
نسئلک یا من هو الله الذی لا اله الا هو الرحمن الرحیم الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار . المتکبر الخالق البارئ المصور الغفار القهار الوهاب الرزاق الفتاح العلیم . القابض الباسط الخافض الرافع المعز المذل السمیع البصیر الحکم العدل . اللطیف الخبیر الحلیم العظیم الغفور الشکور العلی الکبیر الحفیظ المقیت . الحسیب الجلیل الکریم الرقیب المجیب الواسع الحکیم الودود المجید الباعث الشهید . الحق الوکیل القوی المتین الولی الحمید المحصی المبدئ المعید المحیی الممیت الحی القیوم .الواجد الماجد الواحد الصمد القادر المقتدر المقدم مؤخر الاول الآخر .الظاهر الباطن الوالی المتعالی البر التواب المنتقم العفو الرئوف مالک الملک ذوالجلال والاکرام . المقسط الجامع الغنی مغنی المانع الضار النافع النور الهادی البدیع الباقی . الوارث الرشید الصبور الذی لیس کمثله شئ و هوالسمیع البصیر.
سلام به استاد های نازنینم،سلام به رفیق های غار حرای من
سلام و عشق و نور و سلامتی همراه با نسیم خنک شهریور ماه شمال،با صدای موج های آروم دریا رو از ساحل دریای فریدونکنار رو براتون میفرستم به هرجای این کره ی خاکی که هستید الهی که به قلبتون بشینه …
این روز ها زندگی من تقسیم شده به سه بخش:
غار کهف ،غار حرا ،شیفت بیمارستان
غار کهف من تمرکز روی دوره های استاد و دفتر ها و قرآن عزیزمه
غار حرای من سایت استاد و تعامل با رفیق های بهشتیه
شیفت بیمارستان هم برای کسب درآمدو امرار معاش
سعیده فلان مهمونی میای ؟ نه ممنونم وقت ندارم.
سعیده فلان سریال رو میبینی ؟ نه راستش علاقه ای ندارم.
سعیده فلان کلیپ رو تو اینستا دیدی ؟ نه من خیلی وقته اینستا ندارم.
سعیده فلان خبر رو شنیدی ؟ نه من اخبار دنبال نمیکنم.
سعیده پس تو چیکار میکنی ؟
جواب این سوال یکم سخته و فقط باید لبخند بزنی بهشون بگی،مشغول ی سری درس و مشق خودمم …
امروز داشتم با دوستم که عضو سایته صحبت میکردم بهم گفت فلانی گفته سعیده چشه؟ تو شیفت ها همش میره ی گوشه میشینه ،سرش تو گوشیشه،اصلا تو جمع نمیاد،انگار ی مشکلی داره ،خیلی تو خودشه …
میگفت تو دلم گفتم خبر نداری سعیده داره ورودی هاشو کنترل میکنه…
دقیقا مثل شیفت دیشب!
همکارم بهت گفت تو چرا نمیری حضوری پیگیر انتقالیت بشی؟ بابا مملکت همش برپایه دروغه،اینا تا بالاسرشون واینستی کارت رو انجام نمیدن،تو بیخیالی، همین فردا برو ساری ،باید بهشون فرس وارد کنی باید گردنشون بیفتی !
بعد من داشتم دقیقا عین حیوان نجیب خدا ،یک عدد بزغاله با چشم های گرد از حدقه بیرون زده ،نگاهش میکردم.
چون داشتم با تمرکز زیاااد، هرچی ازین گوش وارد شده بود رو ازون گوش بیرون میکردم:)))
ی چند ثانیه ای به سکوت گذشت و همکارم دید بزغاله پاسخگوی صحبت های گرانقدر شرک آلودش نیست ،خودش بیخیال شد.
دلم میخواست بهش بگم آخههه بنده ی خدااا،دووورت بگردم،همین باور هارو داری که چند ساله میخوای زودتر از موعد بازنشسته بشی ولی نمیتونی ،کارت راه نمیفته
منِ بزغاله،مگه مغز اون یکی حیوان نجیب خدا رو خوردم که بیام دل به دل حرفای شما بدم …؟
قدرت دست کیه؟فرمانروا کیه؟ اونیکه اراده کنه میتونه همین الان جون مارو بگیره کیه؟
بعد من بیام شهدِ شیرین زندگی توحیدی رو با چهارتا حرف سمی آلوده کنم به چه قیمت ؟که هم صحبت بشم با بقیه ؟
هزارسال میخوام هم صحبت نداشته باشم .
به قول استاد تو جلسه 5 قدم ٩
وقتی روی خودت کار میکنی شما هدایت میشی به آدم های درست ،حالا ممکنه ی وقتایی هم ی چیز های ناخواسته بشنوی یا ببینی
چرا؟
چون ما تو محیط ایزوله نیستیم
اما همینکه تلاش کنیم تو زمان های بیشتری از روز مثبت بمونیم ،خودش بقیه کارها رو پیش میبره…
و من داااااارم میبببینم چطور کارها رو پیش میره …و من دارم هرروز قدرت خدارو توی زندگیم میبینم،من دارم نشانه هارو میبینم.
اصلا این پروسه ی انتقالی و مهاجرت من یک دانشگاه درس داشته برام،چقدر من بزرگتر شدم توی این مسیر ،چقدر ترمز هارو کشف کردم،چقدر خواسته هام برام واضح شد.
اولش فقط یک مهاجرت ساده بود ،اما الان رسیدم به اینجا
إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّی ۖ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
من به سوى پروردگارم مهاجرت مىکنم، زیرا او پیروزمند و حکیم است.
همین چقدر نعمته ؟ همین چقدر ثروته ؟
توی تموم این مدت پروسه انتقالی من دارم از خودم کنده میشم و به توحید نزدیکتر و نزدیکتر میشم
کجا،دنبال چی میگردم ؟
که بخوام فرس وارد کنم درحالیکه از یک ثانیه بعدم خبر ندارم ؟
به قول استاد توی نشانهای امروزم من :
بچه ها این تیکه خیلی مهمه
اگر من در مسیر درست قرار بگیرم،من در زمان مناسب،با آدم های مناسب برخورد میکنم
حالا این برخورد میکنم درمورد روابط میتونه باشه،درمورد کار میتونه باشه،درمورد هرچی میتونه باشه
در زمان مناسب،با آدم های مناسب،با شرایط مناسب برخورد میکنم
تموم این روز ها کار من شده ،کار کردن روی خودم ،کنترل ورودی هام،تمرکز روی دوره ،کنترل احساسات مادرانه و دلتنگی،حذف آدم های سمی و تلاش برای در مسیر درست موندن
اتفاقااااا خیییییلی هم داره خوش میگذره
اتفااااقااا خیییییلی هم حالم خوووبه
اتفاقاااا هرروووز زندگیم پر از معجزه ست
معجزه هایی که بقیه بهش میگن خرشانسی!
سعیده شانس آوردی فلان شیفت آف شدی،وگرنه باید اون مریض بد حال رو میبردی اعزام
سعیده شانس آوردی اون شیفتت جابه جا شد،النگوی مریض گم شد،کار بچه ها به حراست کشید
سعیده تو از کجا میدونستی اون شیفت قراره انقدر بخش شلوغه بشه که عوضش کردی ؟
بعد من لبخند میزنم فقط :)
این کار هارو که من انجام نمیدم… اینارو خدای من داره انجامش میده
من دارم تلاش میکنم قدرت رو بدم دست خدا
خدا هم از من مشتاق تره که به بنده ش حال بده …
چرا ؟ برای اینکه من روزی هزار بار تکرار میکنم
إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنوا
خداوند از کسانی که ایمان آوردهاند دفاع میکند
چه وکیل مدافعی قدرتمند از خداوند برای اینکه تموم زندگیت رو بهش بسپاری ؟
وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ
کار و بارم را به خدا مى سپارم بى گمان خداوند به[حال]بندگان بیناست
چه کسی قدرتمند از فرمانروای عالم ؟
رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلًا
فرمانروای مشرق و مغرب. هیچ خدایى جز او نیست. او را کارساز خویش برگزین.
کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خرررر کییییه
والا به خدا :)))
ی آسمون آبی غرق در نورِ نارنجی غروبِ خورشید،با صدای موج های دریای لاجوردی
نسیم خنکِ شهریور ماهِ دلچسب
یک تنهایی دلچسب توحیدی کنار ساحل
یک صلات دیگه در سایت
یک ردِ پا برای سعیده ی آینده
یک تعامل دوسر سود با رفیق های بهشتی
آلردی نتیجه ش میشه : احساس عمیقِ خوشبختی
خدای قشنگم ،نور آسمون ها و زمین ،دلبرِ قدرتمند،عزت و جلال وجبروت،صاحب کیهان و کهکشان ها،زیبای دل انگیز
یک لحظه و کمتر از یک لحظه زندگی رو بدون لبخندت نمیخوام …
آنی و کمتر از آنی مارو به خودمون وانگذار
وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ
بگو: اى پروردگار من، از وسوسههاى شیطان به تو پناه مىآورم.
وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ ۚ وَکَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا
و بر آن زنده ای که هرگز نمی میرد توکل کن، و او را همراه با ستایش تسبیح گوی، و کافی است که او به گناهان بندگانش آگاه باشد.
سلام سعیده جانم
سعیده ی با احساس و توحیدی و متوکل.
لذت بردم از خوندن کامنتت مثل همیشه و اتصالات رو با رب العالمینِ قشنگم، بسیار تحسین میکنم.
نوشِ جانت باشه عشق و عاشقی هات.
نوش جانت باشه که آسان میشی بر آسانی ها.
نوش جانت باشه که کنترل میکنی ورودی ها و نتایجِ عالی میگیری.
نوشِ جانت باشه تنهایی های توحیدی ات که سرشارترت میکنه از توحید.
آفرین که مسلط و متعهد روی خودت کار میکنی.
کار خوبه خدا درست کنه.
میدونی چیه سعیده، من عاشقِ این اسماء الحسنی ای هستم که اول کامنتت آوردی…
ذوق کردم، کپی کردم تو نوت موبایلم که بعدا همخوانی کنم کامل و درست با فایلِ صوتی ام.
من نمیدونستم ورژن های دیگه اسما الحسنی هم هست.
اینطوری شروع میشه:
یا ذالاسماء الحسنی
یا خالقنا …
چه میکنن این فایلها…
اسم و صفتهای خدا که میاد قلب آدم میخواد کنده شه…
نورالسماوات والارض…
بدیع السموات و الارض …
نورِ خدا، سرشار شه تو لحظاتت.
انقدر که بینِ الهی شکر گفتن هات هیچ فاصله ای نیوفته.
خدایا شکرت که هدایتم میکنی کامنتهای خوبِ سایت رو بخونم و کیف کنم.
سلام به سعیده جان توحیدی با نوشته های همیشه دلنشین و الهی
چقدر زیبا توصیف میکنید از شرایطتون و چقدر دوست دارم این نگاهتون رو مخصوصا وقتی مینویسید “برای سعیده آینده” چقدر لذت بخشه چندساله دیگه خوندن همین متنها و مسیری که دونه دونه بذرهاش رو کاشتی خداقوتتون بده که انقدر بی نظیری
این آرامش در عین بودن در جمعیتی که کاملا 180 درجه با خودت متفاوتن رو قشنگ درک میکنم !! اونجا که نوشتید بقیه میگن چیکار میکنی ؟ هیچ جا نیستی خبری ازت نیست تحویل نمیگیری، تو خودتی !!! و تو پاسخی براشون نداری رو خیلی باهاش همزاد پنداری کردم و انگار خود خودم بودم
مرسی مرسی برای اینکه از خودتون این ردپاها رو میذاری خیلی وقتها خیلی از نشانه هایی که میخواستم خدا از طریق کامنت شما جوابش رو بهم داده همینجا از شما برای قلم زیبایی که دارین تشکر میکنم انشالا سعیده آینده در آزادی مالی مکانی زمانی وقتی داره از پنجره هواپیمای شخصیش به بیرون نگاه میکنه و در سلامتی کامل در شغلی که عشقشه در کنار انسانهایی که در صلح با خودشون هستن وقتی این کامنت رو خوند این پاسخم ببینه و کلی لذت ببره
دوستت دارم دوست خوش قلب و توحیدی من همیشه در اوج باشی
سلام خدمت خانم شهریاری گرامی
چون من خودم قرآن رو سعی میکنم که بخوانم که بفهمم از کامنتهای شما لذت می برم و سپاسگزارم هستم.اما یک موردی و ترمزی که من دارم این هست که درسته خداوند به شهادت آیه های که شما نوشته اید و می دانیم رب آسمانها و زمین است و هیچ برگی از درخت نمی افتد و هیچ پوست میوه ای باز نمی شود مگر که خداوند آگاه است از آن . ولی ما اختیار و قدرت خلق زندگی مون داریم و به قولی آن امانتی که کوهها در ازل از قبولش سر باز زدند همین اختیار بود.حالا اینکه ما همش منتظر هدایت باشیم و هر کاری که بخواهیم خودمون انجام بدهیم با فکر خودمون شرک بدونیم من خیلی این رو نمیفهمم و خوشحال میشم که دریافتهای شما رو بدونم.
سمانه جان،رفیق عزیز غار حرای من،سلام
ازت سپاسگزارم که لطف کردی و برام نوشتی
حقیقتا من خودم رو شاگرد کوچکی بیش نمیدونم که دارم تلاش میکنم هر روز بهتر از روز قبل توحیدی عمل کنم و در خودم نمیبینم بتونم جواب شما کامل و جامع بدم.پس دعوتتون میکنم فایل های اجرای توحید در عمل رو حتما با تمرکز بالا ببینید.
از خداوند طلب هدایت و آگاهی میکنم که اگر کمکم نکنه،من نمیتونم پاسخ درستی به سوالت بدم.
استاد ی جایی از یک بزرگی نقل قول میکنه که مثال زدن،یکی از روش های آموزش نیست،بلکه تنها روش آموزشه،پس من برای جواب دادن به سوال شما از موقعیت خودم برات مثال میزنم.
اونجا که روی عقل پوک خودم حساب کردم وبا روش های منطقی پیش رفتم و چک و لگد هاشو خوردم.
اونجا که توکل کردم برخدا و اجازه دادم جریان هدایت من رو در زمان و مکان مناسب با ایده ی مناسب قرار بده …
سال های پیش ،من به شدت دنبال انتقالی به شهر خودم بودم،بارها و بارها میرفتم بیمارستان های شهر و بنر میزدم،فلانی هستم با فلان سابقه،کسی نمیخواد با من جا به جا شه؟
رئیس و مدیرو مسئولی نبود که من نرفته باشم پیشش که شرایطم رو براش توضیح بدم بگم اجازه بدید من برم …
همه قول میدادن و هیچ کاری نمیکردن
بنرها پشت هم چسبونده میشد و خبری از جایگزین نبود
چک و لگد ها بود که پشت هم خورده میشد و من نمیفهمیدم دارم با دست های خودم هی توی این منجلاب خود ساخته فرو میرم …
وقتی با استاد و قوانین آشنا شدم،وقتی یاد گرفتم یک قدرت فقط توی دنیا وجود داره و فقط هرچیزی که میخوای رو باید به الله درخواست بدی،فقط و فقط روی خودم کار کردم تا اجرای توحید در عمل رو یاد بگیرم.
به میزانی که روی دوره های استاد کار کردم وشخصیت بهتری از خودم ساختم،بستر دریافت الهامات خداوند قویتر شد…
پس قدم اول: شما روی خودت کار میکنی؛باورهای مناسب ایجاد میکنی و آماده میشی برای دریافت هدایت چون تا شما آماده نباشی خداوند برات کاری نمیکنه،این شمایی که باید تلاش کنی روحت آماده ی دریافت هدایت الله بشه
پس من تموم تلاشم رو گذاشتم ،هر روز بیشتر از دیروز …
وقتی یک قدم برای بهبود شخصیت و باورهای توحیدی برداشتم،خداوند هزار قدم برام برداشت .
وقتی روحم آماده دریافت هدایت شد،بهم گفت بچه ها تو بفرست پیش پدرومادرت!
درحالیکه هیچ خبری از انتقالی نبود،هیچیِ هیچی
قدم دوم: وقتی هدایت رو دریافت کردی باید شجاعت اقدام داشته باشی،میشه ایمانی که عمل بیاورد،میشه تفاوت عمل بر اساس منطق ذهن با عمل بر اساس هدایت الله که اصلا منطقی هم نیست!
منطقی نیست پرونده ی دوتا بچه ی 5 ساله رو وسط مدرسه بگیری و ببری یک استان دیگه پیش پدر و مادرت و اونجا ثبت نامش کنی
درحالیکه هیچی از مسیر نمیدونی و هیچ فرش قرمزی هم برات پهن نکردند…
فقط ایمان و توکل میکنی به خدا
و سعی میکنی ذهنت رو کنترل کنی و احساست رو خوب نگه داری …
نتیجه ش میشه چی؟
اینکه من یک روز که میرم بیمارستان میبینم دم در یکی بنر زده،از نزدیکترین بیمارستان به خونه پدر و مادرم،که میخواد با یکی توی این بیمارستان جابه جا بشه …
معجزه ای که فقط از دست خداوند برمیومد ولاغیر …
این فقط یکی از معجزات مسیر انتقالی منه،انقدر اتفاقات شگفت انگیز افتاده که به امید الله در زمان مناسب میام و مینویسم.
شهد زندگی بر پایه ی هدایت،انقدر دلچسب و شیرینه که فقط کافیه توش قدم برداری …
اونوقت احساس روی دوش خدا نشستن رو با هیچ چیز عوض نمیکنی …
دوست عزیزم امیدوارم به قدر درک و آگاهی خودم،این نوشته ها برات مفید بوده باشه
دوستت دارم و به دستان قدرتمند الله میسپارمت
و برات بهترین هارو از خداوندمیخوام.
سلام به شما دوست هم فرکانسی ام سمانه خانم عزیز
میخوام به اندازه درکم به این سوالتون جواب بدم حالا درست یا غلط رو خودتون با تحقیق بیشتر بدست بیارید
شما نوشته بودین که خداوند رب آسمانها و زمین است و هیچ برگی بدون اذن خداوند از درخت نمی افتد پس یعنی این رو قبول دارید
1) اما سوالتون اینه اگر خداوند به ما اختیار داده پس چرا باید منتظر هدایت خدا باشیم ?
2) سوال بعدیتون اینه که هر کاری که بخواهیم خودمون انجام بدیم با فکر خودمون آیا شرک محسوب میشه ؟
طبق درک من از قانون و آموزه های استاد بزرگترین امانتی که خداوند در اختیار ما قرار داده همین حق انتخاب هست و همین حق انتخاب باعث شده که خداوند دیگه مبرا باشه از هر نوع مسولیتی در قبال ما انسانها و این یعنی صفر تا صد زندگیمون در اختیار خودمونه و تمام اتفاقات زندگیمون رو خودمون خلق میکنم حالا چطور خلق میکنیم ؟
از طریق باورهامون ، حالا باور چیه ؟
چیزیه که با تکرار یک سری افکار مختلف ایجاد میشه و این افکار ازطریق ورودی های ما شکل میگیره (رسانه ها،خانواده،مدرسه،محیط اطرافمون،و آدمهایی که در طول روز باهاشون در ارتباطیم) و این افکار و باورها باعث میشه که ما یک سری فرکانسهایی رو رو به جهان هستی ارسال کنیم و جهان هستی هم طبق قانون شرایط و موقعیت هایی رو طبق باورهای ما ایجاد میکنه
و اما در مورد اینکه چرا باید منتظر هدایت خدا باشیم ؟خداوند خودش توی قرآن گفته که ای انسان هبوط کن روی زمین اما از طرف من هدایتی میاد و کسانی که به هدایت های من توجه میکنن و بهش عمل میکنن زندگی بسیار بهتری دارن نسبت ب کسانی که فقط از ذهن منطقی شون استفاده میکنن و تا اینجا فهمیدیم که خداوند هدایت ما رو وظیفه خودش میدونه
و در جای دیگه اومده کلا مد هولا و هولا من هدایتت میکنم به هر سمتی که تو بخوای میخوای دزد بشی من هدایتت میکنم میخوای آدم بکشی من هدایتت میکنم ، میخوای مهندس بشی ،میخوای قهرمان جهان بشی باز هم من هدایتت میکنم اما تبعات انتخاب مسیر با خودته اگه میخوای دزدی بکنی من هدایتت میکنم ولی دیگه باید تبعات انتخابت رو بپذیری که طبق قانون ما انسانها عاقبت دزدی دیگه معلومه
حالا خدا به ما حق انتخاب داده به هر مسیری که دلمون بخواد میتونیم حرکت کنیم چه بد چه خوب حالا وقتی داستان اینه چرا از هدایت خدا استفاده نکنیم وقتی خداوند ی همچین آفری رو برا ما قرار داده چرا ازش استفاده نکنیم ی مثال براتون بزنم فرض کنیم شما میخواین تو ی شهر شلوغ برین ب یک آدرسی قطعا میاین از اپ مسیر یابی استفاده میکنین چرا چون میخواین از ساده ترین مسیر ممکن برسین به مقصد و تو این مثال اپلیکیشن مسیر یابی میشه هدایت خدا این کجاش شرک محسوب میشه؟شما میتونین طبق تجربیاتتون هر مسیری رو انتخاب کنین آیا شما میدونین که فلان مسیر الان تو چه وضعیتیه ؟میدونین ترافیک هست یا نه؟میدونین آیا تو مسیری که انتخاب کردین همه چی اوکیه؟نه نمیدونین اما هدایت خدا که همون مسیر یاب هست کامل مسیر رو میدونه و هدایت میکنه به آسون ترین راه ممکن
و اما در مورد شرک استاد تو خیلی از فایلهاشون صحبت کردن میتونید برید و خودتون گوش بدین و مفهوم شرک رو بهتر درک کنید احساس میکنم که در مورد مفهوم شرک بیشتر باید تحقیق کنید امیدوارم که تونسته باشم جواب سوالتون رو بدم
سمانه جان امیدوارم موفق و موید سربلند و پیروز باشید در پناه حق تعالی
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به سعیده عزیزم
سلام بر خواهر نورانیم
سلام به خانم توانا پر تلاش و توحیدی
سلام به عزیز خداوند
انقدرر کامنت هایت زیبا و پر از آگاهی هست که نمیشود آدم کامنت نگذارد
اول کامنت لبخند به لبم آورد و یاد خودم افتادم
پاکیزه عروسی نمیره پاکیزه مهمانی نمیره پاکیزه در جمع مهمان نمیشینه پاکیزه خانه شان مهمان میایه نمیشینه پاکیزه همرای فامیل خود نمیشینه ( با فامیل خودم اگر بشینم بسیار کم او هم مواقع که حرف های خوب بزنند )
دیشب با یک دوستم صحبت میکردم میفهمد اینجا همه چی بسته هست گفت چی میکنی تمام روز در خانه
یک دقه خاموش ماندم لبخند زدم گفتم همممم مصروف خودم هستم گپ را تیر کردم ( ایموجی خنده )
هر کس خانه میایه اولین حرف اش به من این هست که خودت همرای ما نمیشینی بعضی گپ ها میزنند ولی من توجه نمیکنم حتی یکبار به مادرم گفته بودند این دخترت بسیارر غرور دارد فکر کردند من از غرور زیاد نمیشینم و مادرم آمد یک عالم شکایت کرد اول کمی حالم بد شد بعدا گفتم بیبین پاکیزه تو وقتی انگیزه بیشتر داری که در اردوگاه خودت باشی ورودی هایت را کنترول کنی بگذار بگویند تو توجه نکن با نشستن با اونا نه زنده گی ات تغییر میکند و نه نتیجه میگیری داخل گودال تاریک میشوی ولی اگر نتیجه بیگری میشوی برای شان الگو عالی
و چقدررر با کمنت خودت انگیزه من بیشتر شد
خواهر توحیدی زیبایی من چقدررر زیبا مینویسی چقدر خدا را زیبا درک کردی
چقدررر ایمان من را قوی میسازی
دیشب با همان دوستم در باره اپلای یک بورسیه صحبت میکردم من آرام شاد بودم چون به خدا سپرده بودم ولی او بعضی گپ ها گفت از سخت گیری شان از جزییات شان موقع حرف زدن حس کردم کم کم ناراحت میشوم ولی همین که قطع کردم گفتم بیبین تو خدا را داری و نشستم با خدا حرف زدن
انرژیم بالا بالا و فوق العاده شد
خدایا کرور کرور شکرت
سعیده عزیزم تک تک کلماتت دوست دارم تک تک کلماتت توحید هست ایمان هست
من هر قدر تحسین ات کنم کم گفتیم و ها حرف ها پیش این ایمان خودت یاریم نمیکند
دوستتت دارم خواهر توحیدی من
از خدا میخواهم هر روز بیشتر به بزرگی و عظمت و عشق خودش پی ببری
زیر سایه خداوند یک زنده گی عالی و توحیدی را تجربه کنی
تا آن لب شیرین به سخن باز گشایی / خوش جلوه نمایی
ای برده امان از دل عشاق کجایی / تا سجده گزارم
گر بوی تو را باد به منزل برساند / جانم برهاند
ورنه ز وجودم اثری هیچ نماند / جز گرد و غبارم
پاکیزه ی قشنگم،دختر قشنگ خدا،نازنین دل انگیز
دور سر شماو اون روح توحیدیت بگردم که از هر خط کامنتت میشه لبخند الله رو دید
عاشقتم،عاشقتم که انقدر خوب روی خودت کار میکنی،عاشقتم که انقدر با ایمانی،عاشقتم که انقدر متعهدی …
در اولین آیه های قرآن ،خداوند یکی از ویژگی اهل ایمان و هدایت یافته هارو اینطوری بیان میکنه
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ
آن کسانی که به جهان غیب ایمان آرند
درود خداوند بر قلب توحیدی قشنگت،برای اینکه به غیب ایمان آوردی،به چیزی که دیده نمیشه و فقط میتونی توی قلبت احساسش کنی
قلبِ نازنین قشنگت رو میبوسم و ایمان دارم بزودی میای و با اشک چشم هات برامون از معجزه های ایمان به غیب مینویسی
توکل کن به خدایی که هرگز نمیمیره،هرگز خوابش نمیبره،هرگز فراموش نمیکنه …
سمت خودت رو خوب انجام بده و اجازه بده جهان با معجزاتش تورو به سجده ی شکر بندازه
دوستت دارم و از خداوند درخواست میکنم در بهترین زمان و مکان ببینمت
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
سلام به پاکیزه خدایی،
آخه دختر من چی بگم وقتی صحبت میکنی فقط در (dorr) و گوهر میزنه بیرون..
یعنی آلان بیرون بودم داشتم خرید میکردم ، نشستم تو ماشین تا کامنتت رو دیدم نتونستم نگم پاکیزه عاشقتم که اینقدر صبور و خوب و الهی هستی و اینقدر داری عالی روی خودت کار میکنی
عاشقتم…خب؟؟؟؟
بدرخشی عزیزدلم
خدای مهربونم برات تا باشه دنیا باشه آخرت باشه برات بهشت رو مقدر کنه نازنینم ..
قلب فراوااااان
به نام خداوند مهربانم
به نام خداوند عاشقم
به نام یگانه معشوق من
به نام آفرید گار جهان
سلام بنده عزیز خدا
سلام به وجود ارزشمند رفیق خوبم
سلام خداوند بر قلب بی نظیرت فرزانه عزیز من
تشکر فرزانه عزیزم از تک تک کامنت های زیبایت
که این قدر زیبا آیینه خدا روی زمین هستی
نمیدانم چی بگویم که قلب بی نظیرت سرشار از عشق خدا شود از لطف خدا شود
میتوانم یک جمله بگویم
که خدا بی نهایت عاشقت هست فرزانه عزیزم
خداوند در آغوش کشیدید
زنده و پایدار باشی رفیق خوبم
من هم تحسینت میکنم که این قدر عاشقانه روی خودت کار میکنی و در جستجو حقیقت خدا هستی که به زودی میابی اش
دوستتت دارم عزیزم
مرسی که هستی و مینویسی
سلام دوست خیلی قوی
از کامنت های شما معلومه که خیلی قوی دارین کار میکنین
داشتم از کنار کامنت شما میگذشتم که یهو کلمه فریدونکنار به چشمم خورد کنجکاو شدم ببینم تو شهر بغلی ما چی میگذره و برخوردم به یه کامنت پر از توحید و یکتاپرستی زیبا
واقعا خیلی زیاد از کامنت شما درس گرفتم و انرژی
و اینکه فهمیدم نباید نصفه نیمه کار کنم…اگه قراره مثل شما نتیجه بگیرم باید صد تمرکزمو بزارم
که من با تمرکز نصفه نیمه هم جواب گرفتم اگه کاملش کنم که عالی
خدا پشت پناهتون
سلام به سعیده جان توحیدی
کامنتو خوندم چقدر من عاشقت هستم عاشق وصل شدنت به خدا
وقتی کامنتو خوندم یه لحظه موندم خدای من من بعضی جاها شرک میوزرم اصلا هم فکر نمیککم شرکه و یاد صحبت استادافتادم میگه شرک دردل مومن مثل راه رفتن مورچه در دل تاریکی شب بر روی سنگ سیاهه
چقدر شرکهای مخفی و پنهان در ما وجود داره
من بواسطه کارم با دستی از دستان خدا آشنا شدم که برای سفر کاریم منو راهنمایی کردو تمام تجربیاتشو رو برای من گفت هرچند ایشون باور نادرست زیاد داره اما انقد به من محبت داره بدون اینکه همو بشناسیم و از طریق کلاس خوشنویسم به صورت هدایتی با من اشنا شد و در مورد این تجربه و سفر کاری که قراره برم توضبح داد و راهتمایی کرد حتی من وسایلی میخاستم که نداشتم خودش پیشنهاد داد من دارم بهت میدم
یا خیلی راهنمایی دیگه که بعدا در موردش صحبت میکنم
امشب از طرف اون اداره ایشون پیامی برای من فرستاد که باید برای سفر اماده بشم (اینم بگم ایشون اصلا تو این سفر نیستش و قبلا بوده)
و با من تماس گرفت تو صحبتهامون گفت ریس و کارمندای این اداره سرشون خیلی شلوغه باید خیلی پی گیر باشی وگرنه یادشون میره منم حرفشو قبول کردم اما الان فهمیدم که منم شرک ورزیدم
و یاد این جمله تو حرفات افتادم که گفتید
وقتی روی خودت کار میکنی شما هدایت میشی به آدم های درست ،حالا ممکنه ی وقتایی هم ی چیز های ناخواسته بشنوی یا ببینی
چرا؟
چون ما تو محیط ایزوله نیستیم
اما همینکه تلاش کنیم تو زمان های بیشتری از روز مثبت بمونیم ،خودش بقیه کارها رو پیش میبره
که به من یاداوری شدکه اگ هنوز ناخواسته هست تو زندکیت بهشون توجع نکن همین که آدمهای زندگیت داره تغیبر میکنه ینی تو تغییر کردی و اینها رو خدااورده و سعی کن تمام و کمال ورودیهاتو کنترل کنی
این خانوم با اخلاق و مهربان و زیبا رو و خوش صیرت و قلب پاک
اصلا یه فرشته ای انگار در زندکی من که خدا سر راه من اورده که منو راهنمایی کنه
یا چیز دیگه یادم افتاد که شرک ورزیدم
دامادمون یه کار اداری داره دوسال پیگیرشه اماکارهاش دیر جواب داده میشه ذهن من نمیتونه قبول کنه چرا دیر داره پیش میره
بارها داداشم گفت بنده خدا بیا برو تهران پی گیر کارت شو بابا دوسال زمان رفته اینجا تو ایران اگ پیگیر کارت نباشی که کارتو راه نمیندازن و منم چقدر اینو باور کردم و شرک ورریدم
وقتی گفتی اون دوستم بهم گفته
همکارم بهت گفت تو چرا نمیری حضوری پیگیر انتقالیت بشی؟ بابا مملکت همش برپایه دروغه،اینا تا بالاسرشون واینستی کارت رو انجام نمیدن،تو بیخیالی، همین فردا برو ساری ،باید بهشون فرس وارد کنی باید گردنشون بیفتی !
بعد من داشتم دقیقا عین حیوان نجیب خدا ،یک عدد بزغاله با چشم های گرد از حدقه بیرون زده ،نگاهش میکردم.
چون داشتم با تمرکز زیاااد، هرچی ازین گوش وارد شده بود رو ازون گوش بیرون میکردم:)))
ی چند ثانیه ای به سکوت گذشت و همکارم دید بزغاله پاسخگوی صحبت های گرانقدر شرک آلودش نیست ،خودش بیخیال شد.
دلم میخواست بهش بگم آخههه بنده ی خدااا،دووورت بگردم،همین باور هارو داری که چند ساله میخوای زودتر از موعد بازنشسته بشی ولی نمیتونی ،کارت راه نمیفته
منِ بزغاله،مگه مغز اون یکی حیوان نجیب خدا رو خوردم که بیام دل به دل حرفای شما بدم …؟
قدرت دست کیه؟فرمانروا کیه؟ اونیکه اراده کنه میتونه همین الان جون مارو بگیره کیه؟
بعد من بیام شهدِ شیرین زندگی توحیدی رو با چهارتا حرف سمی آلوده کنم به چه قیمت ؟که هم صحبت بشم با بقیه ؟
هزارسال میخوام هم صحبت نداشته باشم
خدایا منو ببخش و هرلحظه هدایتم کن
چقدر تحسینت کردم سعیده جام انقد قشنگ رو خودت کار کردی و باعث شد منم بیشتر رو خودم کار کنم و مواظب حرفای بقیه باشم که قبول نکنم و توجه ندم بهشون
و بگم قدرت دست خداست
و رو خدا فقط حساب باز کنم
هرچند آگاهانه دارم رو ورودیها کار میکنم اما باید بیشتر کار کنم
سپاسگزارم ازت بخاطر کامنت بی نظریت
به خاطر ایه های قرانی که میاری در مورد خدا
به خاطر کنترل ذهن قویت
به خاطر توحیدی بودنت
به خاطر کار کردن رو خودت
به خاطر نکاتی مهمی که برای ما به اشتراک میزاری عزیز دلم
از همنیجا میبوسمت
سلام به سعیده عزیز و مهربون
یعنی چی بگم سعیده جون وقتی میبینم کامنت گذاشتی ذوق میکنم میگم آخ جون سعیده ببینم چی نوشته بخونم و کیف کنم و لذت ببرم و شرک هام کمتر شه
دختر وقتی می نویسی چند بار می خونم فکر میکنم با خودم نمی دونی چ حالی میشم
مرسی ازت واقعا مرسی از خدا بخاطر بنده های خوبش
استاد مریم جون سعیده و بچه های خوش ذوق سایت
سعیده جان من وقتی تنها میشم
با خدا صحبت میکنم میگم بنده هات منو دوست نداشتن ک من تنهام
آخه چرا من تنهام بعد میگم آزاده حتما این تنهایی برات بهتره
حتما برات بهتره ک رفت و آمد خانوادگی کمی داری
ی وقتایی غصه می خورم
همش میگم خدایا شرکهای منو خودت بشور ببر
آخه من ب جز تو کسیو ندارم و وصای او هستی من دیگه چی می خام
تو صاحب همه چیز هستی
تمام دنیااا و تمام چیزهایی ک بشر با اون همه ادا و اصولش ساخته همش مال تووو و تو همه کس من هستی
نتیجه میگیریم ک من خیلی خوشبخت هستم
ی وقتایی ک فرمانسم بالا میره خیلی میره
فک میکنم دارم رو ابرا راه میرم
خیلی ذوق دارم ولی این حالت زیاد ندارم ولی ی جوریه خیلی خوبه
مرسی ازت سعیده دوست داشتنی
من ب خوبی تو نمی نویسم
ولی خودت گفتی بچه ها بنویسید و رد پا بزارید منم دارم می نویسم
ب امید روزهای عالی عالی برای همممون
بوس ب کله مبارک همتون
از خودت یاد گرفتم
سلام دوست عزیز
بی هیچ مقدمه ای میگم کامنتای الهیت رو دوس دارم، خوب مینویسی و اینجای کامنتت منو یاد چندتا مطلب انداخت(وقتی روی خودت کار میکنی شما هدایت میشی به آدم های درست ،حالا ممکنه ی وقتایی هم ی چیز های ناخواسته بشنوی یا ببینی
چرا؟
چون ما تو محیط ایزوله نیستیم
اما همینکه تلاش کنیم تو زمان های بیشتری از روز مثبت بمونیم ،خودش بقیه کارها رو پیش میبره) یادمه چند سال پیش تازه اون بیماری شروع شده بود و من هم مغازه ساندویچی داشتم و دارم و البته تازه بورس شروع کرده بود به ادن سودهای عالی بدون اینکه روحم از بورس و طرز کارش خبر داشته باشه، مردم از ترس بیماری ساندویچ نمیخریدن و کاسبی خابیده بود ولی من رو خودم کار میکردم، پیش مغازه جفتیم صحبت بیماری شد و فروش کم، گفت خب برو بورس و بچه ها رفتن و خیلی خوبه، تا اینو گفت من بدون یک مطلب در مورد بورس بلد بودن رفتم ثبت نام کردم، بعد اون بهداشت گیر داد و کلا مدتی مغازه بسته بود و من تو بورس یه سودایی کردم که تو عمرم نکرده بودم، خدا شاهده عشقی نگا سهما میکردم و میخریدم و سود پشت سود، از باز بودن مغازه اینقد سود نمیکردم، بعد قبل اینکه بورس بریزه یه کانال تلگرامی داشتم از شاگردای استاد بود، گفت استاد تو روانشناسی ثروت یک جدید گفته بورس میریزه به زودی، بدون درنگ من پولامو از بورس در اوردم بدون هزار تمن ضرر و میلیون ها تمن سود ک، طوری سود میکردم که بدون ریالی پول و مغازه بسته داشتم با سودای بورس مراحل ساخت خونم رو تکمیل میکردم. یا این مدت که تمرکز کردم به سفر به دور آمریکا اینقد فروش مغازم زیاد شده که امشب مشتری زنگ میزد واسه ساندویچ میگفتم آقا خیلی طول میکشه فلان موقع بیا احتمالا آماده شده، احساس میکردم به کل شهر یکی یه دور ساندویچ دادم بعضیا چند دور. حتی خانمم بم میگه تو چطور میتونی با کسی نگردی، یا بهم میگن چطور تلویزیون نداری، چکار میکنی تو خونه؟ تبریک میگم دوست ارزشمندم که کامنتت باعث یادآوری خیلی چیزای خوب شد که یکی دو مورد رو فقط نوشتم، به خداوند بزرگ میسپارمت
سلام به اقای احمدی فر
کامنتتو در جواب سعیده خانوم خوندم …چقدر لذت بردم از کامنت
از ایمانت
از اعتمادت به خدا
از تمرکزی کار کردن رو خودت
از نترس بودن و جسارتت
از هدایت خدا تو زندگیت
از مشتریهای فراوانت
از اعتماد به نفس بالات
خیلی خیلی لذت بردم عزیزم
تحسین میکنم شمارو اقا یوسف برای موفقیتهات
انگار این کامتت هدایت خدا بود برای من چون من برای هدفم کمی ترس دارم اما شروعش کردم ولی هی با همین حرفایی که خدا کنارته خدا خیلی دوست داره وقتی تا اینجای هدفت هدایتت کرده بقیشم میکنه نگران نباش توکل و اعتماد کن به من .رو من فقط حساب باز کن قول میدم کلی نعمت و ثروتت بهت بدم
آقا یوسف عزیز منم ازوقتی دارم رو خودم کار میکنم خیلی هدایتهای خدا تو زندگیم بوده اما فکر میکنم شایدزیاد کار نمیکنم برای باورهای ثروتم دقیق نمیدونم هی میگم شاید باوری هست که پیشرفت انچنانی ندارم اینم بگم من چند ماه دارم تمرکزی کار میکنم تازه ماه سومم.خخخ
الانم برای این هدفم که گفتم یه کسایی که تجربه داشتن تو این کار میان باورهای منفی میدن.یکم ادمو میترسون اما من هی میگم من میرم تجربه کسب کنم خدا نعمت و ثروت برای من میرسونه.اگرم الان نداد من سمت خودمو انجام دادم و هر اتفاقی برای من بیفته بهترینه
بازم سپاسگزارم که نوشتی حس و حالمو خوب کردی
انشالله لحظه لحظه زندگیت نور خدا باشع
سلام دوست عزیز
اول بگم اینکه میبینم اینقد تو سایت فعالین و همه رو تحسین میکنیین که نشون از قلب بزرگتون داره، وقتی شروع کردین یعنی 3 ب 0 جلویین، به نظر من به جای مشورت با کسایی که باور منفی میدن، خودتون الگو پیدا کنید یا اینکه مرتب تکرار کنید که اونا طبق باوراشون نتیجه میگیرن و من کاری به اونا ندارم، من توکلم به خداونده، خداونده که هدایت میکنه، تنها رزاق خداونده، تنها قدرت خداونده، خداوند هیچ ایمانی رو ضایع نمیکنه و به یاد بیاریت نتایجی که تا الان گرفتید رو، خدا گواهه وقتی خاستم خونم رو بسازم همش 80 میلیون داشتم ولی از همون اولش گفتم و جدی گفتم که خدایا من فقط رو تو حساب کردم و خلاص، انصافا 80 تمن فقط پول یه کابینته، نقشه و مجوز ساخت رایگان جور شد، در و پنجره رو یه رفیقی که اونموقه اصلا دوستی خاصی هم نداشتیم رایگان درست کرد، این تخفیف میداد اون تخفیف و… بورس از اینور همش سود و براحتی خونه با بهترین چیزا عالی درست شد، حتی یادمه بخاطر بیماری راهها رو بستن، دقیق روزی که من بار ماسه میخاستم راها باز شدن و باز از فرداش دوباره بسته شدن، خلاصه اینه ک با توکل حرکت کنیم همچی ردیف میشه و واسه خداوند راحته.
ب خداوند بزرگ میسپارمت دوست ارزشمند من
سلام و دورود خداوند به شما اقای احمدی فرد
ممنونم ازشما دوست عزبز
میدونید راستش من هیچ تجربه ای برای این هدفم ندارم در اصل اولش گفتم بزار نتیجه بگیرم بعد بیام بگم اما الان حسم گفت بگو هدفت چیه
من این چند ماهه که کار میکنم کارم هنریه ینی هنر رزینه تابلو و ساعت
قبلا که پیج داشتم حذف کردم چون حسم به اینستا خوب نبود گفتم اول حضوری کارمو شروع میکنم بعدا سایت میزنم
ینی اومدم از صفر شروع کردم
اتفاقا از وقتی این تصمیم گرفتم خیلی راهها باز شده
و الان یه موقعیت کاری برای فروش برام باز شده از طرف خداوند
ولی خب یه حالت نمایشگاه طوره هرچند نمیشه گفت نمایشگاه
اما تو مسیر مسافرای کربلا این کار برام فراهم شده البته ایام نوروزم میشه برای مسافرای نوروزی
من هیچ تجربه ای از این کار ندارم کسایی که قبلا مثل ایام عید یا همین مسیر مسافرها شرکت کردند گفتن که ما کار درشت داشتیم یکی گفت گلیم بافی یکی گفت همین ساعت و تابلوها و غیره هیچ فروشی نداشتیم و مسافرها چیزهای ریز رو خرید میکردند
(اینم بگم من ازشون نمیپرسم ینی مشورت نگرفتم خودشون چون هم مسبریم در این راه گفتند)
من اولش که تو این راه قدم گذاشتم گفتم من میرم انجام مبدم باقیش دست خداست اما اینا که تجربه دارند اومدن هی چند نفرشون دقیقا همینو گفت چون به عنوان سوغاتی مانند میشه چیز یا کار درشت رو نمیبرند بهتر کار ریز بزنید مثلا زیورالات یا هرچیزی
به یکیشون گفتم کار ریز دوست ندارم گفت شما اول باید فکر فروش باشی بعد دوست داشتن
الان حسم بد شده یکم میگم اولا من کار ریز ندارم نمیتونمم الان انجام بدم وقت ندارم
بعد از یه طرف یه دوستی دارم که عضو سایتم هست گفت ذهنتو محدود به یه کار خاص نکن تو باید فکر کنی چطور از این راحتر فروش داشته باشم تو هر کاری
و گفت تو کار ریز هم بزن هردوشو ببر و باورهاسو بساز
همین جوری موندم ینی از ظهر حسم بد شده یه جوری ذهنم من مقاومت داره
الانم حسم گفت برای شما بنویسم اگ شما تجربه ای داریدمیتونید برام بگید
حس میکنم یه جوری بی حرکت موندم و متوقف شدم
از یه طرفیم خودمو جای مسافری بزارم که راست میگه من باشم کار درشت که نمیتونم با خودم ببرم ولی اینم میگم خب میگم براشون ارسال میکنم با پست
کلا دارم با ذهنم کلنجار میرم از ظهر تا الان
واقعا نمیدونم چکار کنم
بازم سپاسگزارم بزام نوشتی
سلام دوست عزیز
همین که تو فکر یه حرکتی هستید این خیلی عالیه و اگر تو حرفه مد نظرتون علاقتون به تولید وسایل درشت تره تولید کنید و بقیش رو بسپارید به خداوند، حالا چون مسافرن نمیشه وسیله درشت بخرن شاید یه فکر محدود کنندس چون من یادمه قبلا دیدم که مسافرای عراقی اومدن ایران حتی قالی میخریدن میبردن عراق با خودشون، خب کار شما که از قالی بزرگتر نیست، یا همین که میگین میشه بشون بگم با پست میفرستم کالای مد نظرتون رو و از یه طرف دیگه به نظر من خودتون رو محدود به این نکنید که حتما مسافرای کربلا ازتون خرید کنن و اگر دوست دارید یه پیج یا سایت هم راه بندازین.
بعد اگر هم اونا نفروختن نمیشه گفت اونا درست میگن چون هرکس طبق افکارش نتیجه میگیره، کسی که خداوند هدایتش کنه راه ها براش باز میشن، من ساندویچی دارم و نمیدونم چرا تمام آرایشگاه های زنونه شلوغ شهرمون و حتی اونا ک خیلی شلوغ نیستن به موبایل من زنگ میزنن و سفارش میدن واسه خودشون و مشتریاشون، روزانه تو ایامی که فعالن آرایشگا ها کلی سفارش دارم و هیچ آرایشگاه شلوغی نیست که از من خرید نکنه و بدون تبلیغ و پیج داشتن من نمیدونم چطور شماره منو دارن و حتی اکثرا نمیدونن مغازه من کجاست فقط زنگ میزنن سفارش میدن و حتی منو ندیدن، من پیک هم ندارم و هربار مشتری که اومده ساندویچ بخره بهش میگم ببره براشون اگر میتونه یا یکی از دوستان واسشون سفارش رو میبره، یا وقتی زنگ میزنن من اصلا روحم خبر نداره همچین آرایشگاهی تو شهر هست بعد که زنگ میزنن و میپرسم کجاست آدرس میگن فلان جا، باور کنید بعضا مشتریایی زنگ میزنن و سفارش میدن که از مسیر خونشون یا مغازشون تا مغازه من شاید 20 ساندویچی باشه که نزدیک به خودشون باشن، خداوند رزقشو میده و من نمیدونم چطور، کار من هم نیست که بدونم چطور، خداوند میتونه از کلی راه رزق بده، به نظرم حستون رو بهتر کنید و از خداوند بخاید که هدایتون کنه و اونه که عالمه و راه ها رو بلده و آگاهه به امور و قطعا هدایت میکنه، اگر هم فقط این علاقتونه بچسبید بهش و شک نکنید کم کم به مرحله فروش میرسید و بعد از این روزا و این استارتای شروع به نیکی یاد میکنید دوست هنرمند من. باورشو بسازید که من میتونم همه جا بفروشم و مشتری من خداونده، رزق من دست خداونده نه مردم، خداست که دلها رو نرم میکنه واسم و با توکل به خودش برید جلو و تو فکر هیچ چیزی نباشید.
به رب هدایتگر و دانا میسپارمتون دوست ارزشمند و هنرمند من
سعیده جان دختر بهشتی سلام ،
باز هم کامنت دیگر پر از شهد و نبات و اشکهای من ، از خوشحالی از پاسخ خدا ، خدای که همین الان اینجا ایستاده بغل من ، میکه از کلام و قلم این بنده موحد م دارم باهات حرف میزنم ، عجله چرا ؟
اصرار چرا ؟ حسادت چرا ؟ حال بد چرا ؟
بسپار به من توکل کن .
یار غار بهشتی ازت ممنونم بابت کلام زیبایت ، حال منی که به خاطر جور نشدن کارام بد بود خوب کردی و جواب دادی .
الهی در اغوش پروردگار مدیر و مدبر و کاردان هر روز پر از ارامش و شادی باشی
عاشقتم پرستار زیبا روی زیبا سیرت
سلام به خواهر توحیدی خودم سعیده جان
واقعا چقدر کلامتون دلنشینه سعیده جان مخصوصا وقتی دیدم شما هم عین خودم درها رو بستی روی خودت و تمرکز لیزری گذاشتی روی دوره ها و ورودیها و همه رو یه جورایی از سر باز میکنی تا تنها باشی . خوشحال شدم وقتی دیدم منم عین شما عمل میکنم شاگرد اول کلاس خوشبختیها.
حقیقتا این روزا عاشقی میکنم با خدای خودم و حسرت میخورم چرا زودتر از اینا خدا رو نشناختم.دیگه تقریبا شده کار هرروزم که با خدا عاشقانه صحبت کنم و از شادی و خوشحالی اشکم دربیاد و به سجده شکر بیافتم .
تازه امروز بعد 46 سال که از سنم میگذره متوجه شدم که آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم یعنی چی؟ تازه فهمیدم چرا خدا فرموده اگر بندگان من از تو پرسیدن بگو من نزدیکم یعنی چه؟ تازه فهمیدم دلیل اینکه چرا تا به حال هزاران بار این مطالب رو شنیده بودم اما مثل امروز درک نکرده بودم .
خدایا شکرت که به این شاه راه هدایتم کردی .خدایا شکرت بابت این خانواده که بزرگترین گنج دنیا واسم شدن .
سعیده جانم کامنتهای زیبات به آدم آرامش میده .همیشه شاد و موفق و عاقبت به خیر باشی خواهرم .
سلام به سعیده ی نورانی، چراغ سایت!
کامنتت از شهد عسل شیرین تر، از اون رودخونه ی زلالی که تو این فایل دیدم زلال تر و از برگ گل لطیف تر بود (خوشحالی با اشک).
بی نهایت خوشحالم برات برای این احساس زیبایی که داری و من خودم هم تجربه ش کردم…جالبه اون قسمتی که در مورد شانس گفتی همین چند روز پیش برام اتفاق افتاد که توی یه پروسه ای انقدر کارام نرم و راحت پیش رفت که دوستم بهم گفت چقدر تو خوش شانسی…و چقدر جالبه که این کلمه دیگه در فرهنگ لغات ما جایی نداره…و منم مثل یک ببعی بهش نگاه کردم و همینطوری داشتم غذامو می جویدم و با خودم میگفتم “این با کی کار داره؟”
خدایا شکرت
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که تو ام راهنمایی
به امید دیدار و در آغوش کشیدنت سعیده ی عزیزم، بوس :-*
سلام به دوست عزیزم.
چقدر لذت بخشه خودنه آیات قرآنی که مینویسی
چقدر لذت بخشه ساعت 6 صیح بیدار بشی و همچین کامنتی بخونی،تو روزگاری که بقیه به محض باز کردنه چشماشون میرن سراغ گوشی که ببینن استوری شون چند تا لایک خورده، وضعیت واتساپشون چندتا بازدید داشته، و حاااال کنن با این توهمات، اما یه جمعی صبحشون رو با آیات قرآن شروع میکنن، با تحسین کردن شروع میکنن، با آب پاک و زلال ریختن تو آسیاب زندگیشون شروع میکنن، قطعا حسابشون و نتیجشون باید با دیگران فرق کنه.
به قول محسن چاووشی
تو را بکار و شکوفا شو
تو را بچین و تو را بو کن
تو را ببوس که لبهایت
هنوز طعم عسل دارد
تو را بخواه که آغوشت
هنوز میل بغل دارد
تو خانقاه منی با من
بچرخ و یا حق و یاهو کن
تو عادلی که طلاق هستی
به کیمیای مساواتت
چی میشه گفت از این حال روحی
خداروشکر میکنم بابت وجود نازنین و عزیزت
بابت وجود و نازین همه ی آدما
چه خوب
چه خوب تر
اونایی که خوبن از وجودشون درست میگیریم
اونایی که خوب ترن ازشون الگو میگیریم
سلام سعیده ی قشنگم
سلام به روی ماهت بااین کامنت فوقالعادت
خییییییلی زیبانوشتی بانو
تحسینت میکنم که اینقدر قشنگ ایه های قران روبا معانی برامون مینویسی ومالذت میبریم
واقعا بوی خداروازکامنت شمامیشه حس کرد.چقدرمتعهدانه داری روی خودت کارمیکنی افرین بهت
مسیری زیبا شیرین لذت بخش و درنهایت میرسی به نتیجه که نتیجه اصلی برای هممون همون وصل شدن به انرژی پاک این جهانه
وصل شدن به خدایی که هرلحظه هوامونوداره
وصل شون به الله یکتایی که همه ماروکفایت میکند
چقدردوست داشتم این جملتوکه گفتی
یک لحظه وکمترازیک لحظه زندگیم روبدون لبخندت نمیخوام
خدایاشکرت برای این دوستان توحیدی توسایت الهی که کلی درس میشه ازشون گرفت
خدایاهزاران بارشکرت.
درپناه الله مهربان باشی سعیده جان
سلام سعیده جان دوست توحیدی عزیزم.
در برابر این همهههه قشنگی و عشق تو کامنتت زبونم بند اومد ،زبونم قاصره برای تحسینت،بهت افتخار میکنم دوست خوبم برای اینکه ثابت قدم هستی تو مسیر،وقتی کامنتتو خوندم انگار حرفای خدارو میشنوم،که میگه کارت درسته مسیر درسته ،که میگه جای نگرانی نیست،روی خودت کار کن ،آدمای سمی خودشون حذف میشن،میگه به خودت افتخار کن برای کنترل ورودی هات ،دوست عزیزم اونقدر قشنگ از الله نوشتی که اشک شوق به چشمام آوردی.
منم میخوام روی قرآن کار کنم ،تکاملمو طی میکنم و روزی چند آیا .
میشه تفسیرتو بهم بگی از کیه؟
دقیق و بدون کم و زیاد میخوام ،ممنون میشم راهنمایی کنی منو.
بهترینی و لایقشی.
در پناه خدا باشی.
سلام دوست توحیدی زیبا اندیشم
سعیده خوش قلب و مهربانم
الهی که حال دلت خوبِ خوبِ خوب باشه
رفیق غار حرای من، سلام منو از تهران ، گوشه ای از بهشتِ خداگونه میشنوی…
چند روزه به فضایی الهی هدایت شدم که رقص یک صدا و منظم و هم آهنگ فواره ها در قاب سرسبز شمشادها که تابش نور خورشید زیباییَشْ رو صد چندان کرده و چشم هر بینندهای رو مست و مدهوش
صبر کن ، گفتم چشم هر بینندهای ، نه نه نه اصلا اینطور نیست ، الان تعدادکثیری از این منظره بی تفاوت عبور کردند ، ولی…
چشم هارو باید شست ، جور دیگر باید دید…
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت برای بودن مون در این سایت توحیدی و رفقای نازنینی مثل خودت…
چقدر خوبه که حال و هوایت را اینگونه با ما به اشتراک میگذاری ، مثل قصه ای زیبا که با شنیدنش متوجه زمان نمیشی ، قصه ای که با جان و دلت برایمان تعریف میکنی…
چون قصه گو میگوید آنچه که بهش گفته میشود ، مینویسد آنچه که به قلبش الهام میشود…
این مسیر همه اش برای ما زیبایی و زیبایی و لذت است حتی زمانیکه فکر میکنند تو در گوشه ای نشسته ای و فکر میکنند مسأله ای داری…
بگذار بگویند پشت سر مان هر چیزی که دیده اند به ظاهر ، آنها حایگاه شان همان پشت سرمان ست…
ما در مسیر درست هستیم و آشنا میشویم با 8 میلیارد دست خداوند…
این روزها آرام تر و شادتر از قبل ، در وجودم جشنی برپاست ، به خاطر آنکه پذیرا تر شدم برای رفتن آدمایی که هم مدارم نبودند ، قلبم گفت راه درست رو ، ولی صحرا در بند شیطان بود…
به ازای هر قدمی که مرا از بند شیطان رها کند…
به ازای هر قدمی که میروم در دل ترس هایم…
به ازای هر کنترل ذهن که مانند نوزاد نوپایی هستم در این مسیر…
به معنای واقعی نوپا که تاتی تاتی میرود…
میدونی چرا ؟
این چند روز قرار بود موضوع پرزنت خودم رو برای کنفرانس جهانی ارایه کنم ، خود موضوع، فضای و ابزار و منابعش همه و همه برایم همزمانی ها داشت و من سراپا ذوق زده با چشمان قلبی فراوان فراوان
فضای کنفرانس ، فضای بینهایت دوست داشتنی ست که جنس آدم هایش شبیه به سفر به دور آمریکاست که از همه ی جهان دور هم جمع میشوند ،
این فضای الهی پاداش خداوند بود برای تمرکزم بر زیبایی ها و لذت بردن از مسیر…
با وجود این همه همزمانی و اتفاقات قشنگ ، اما ترسی عمیق و مرموز در وجودم بود که مرا در مقاومت و طفره رفتن از ارسال موضوع برده بود…
چقدر چقدر چقدر من مشرک هستم و کلی کار دارم…
چقدر چقدر چقدر اون مورچه سیاه وجودم رو حس کردم که در نیمه ی تاریک وجودم دارد جولان میدهد…
خدای خوبم من به هر خیری از جانب تو فقیرِ فقیرِ فقیر هستم
در نیایش های عصرگاهی ام دستمو گذاشتم تو دست الله مهربان و پا گذاشتم روی سنگلاخ ها و توهمات ذهنی ام….
نوشتم آنچه را که میبایست ارسال میشد…
نوشتم آنچه که با قلبم و احساسم عحیبن بود…
نوشتم آن چیزی رو که قراره در کنار کودکان تجربه کنم و با عشق برای آنها ارایه دهم…
میدانم و ایمان دارم که خداوند یار همیشگی من ، حواسش به من هم ست و هوایم رو دارد…
من فقط و فقط و فقط باید سهم خودمو انجام دهم…
خدایا به امید خودِ خودِ خودت
ممنون سعیده جانم ، برای حضور الهی ات در این خانه بهشتی….
دوست دارم…
از قلب من به قلب شما ی عالمه عشق و دوستی و آرامش و لحظات ناب الهی
الهی که همیشه در مسیر توحیدی و فراوانی نعمت و ثروت ، شادی و لذت و آرامش باشی.
سلام به سعیده عزیز
سرکارم و سرم خیلی شلوغه اما دلم نیومد بعد از خوندن کامنتت پاسخی ندارم.
خدامیدونه از خوندن کامنت پر از احساس و شوقت چقددددددددر انرژی گرفتم .
این سبک کامنتها انگار تابلویی هست در مسیر که میگه درست داری میری حالا برو راست حالا بپیچ به چپ ……
این حجم از تعهد و دیدن نشانه ها که دلتو قرص میکنه و حال خوبت تحسین برانگیزه . اینکه آنقدر آگاهی و داری تغییرات رو حس میکنی اینکه دلت آرومه که همه چیز تحت کنترله اینکه میبینی همه چیز داره طبق قانون پیش میره و نگرانی معنا ندارد …… اینکه آگاهی به اینا خیلی عالیه
باهم وجود لذت بردم از نوشته هات چون هم مسیرم باهات .
خداروصد هزااااااااااار بار شکر که کر و کور و نادان در ظلمات نموندیم و هدایت شدیم.
خداوند استاد رو حفظ کنه که وقتی بهش الهام شد قرآن رو دور ننداز و بخونم قبول کرد وقتی بهش الهام شد برو تو باغ چادر بزن و باخدای خودت خلوت کن پذیرفت وقتی دوباره دستش اومد از شکمش زد دوید رفت کتاب بعدی رو خرید و آگاهی هاست رو بالا برد وقتی بهش الهام شد از شغلت دست بکش و برو تهران برای شروع شغلی که عاشقشی باجسارت و ایمان پذیرفت و………. که حال خوب و مسیر روشن و دل آگاه همه ما بلطف الله از این همت و ایمان و تسلیم استاد نشان میگیره .
بواقع هرگز نباید فکر کنیم خب این کتابم خوندم که چی خب امروزم سعی کردم پرانرژی باشم که چی خب امروز هم فلان تمرینو انجام دادم و فلان سپاسگزاری رو انجام دادم که چی ……
خدا میدونه طول و ته این مسیر آبستن چه اتفاقات شیرین رویایی و معنوی برای خودمون و اطرافیان مونه.
در پناه حق خستگی ناپذیر ادامه میدیم سعیده جان خوش ذوق متعهد.
بنام الله مهربان
الهی ای خالق بی مدد
و ای واحد بی عدد
ای اول بی هدایت و ای آخر بی نهایت،
ای ظاهر بی صورت ، ای آخر بی نهایت
ای ظاهر بی صورت وای باطن بی سیرت
ای حی بی ذلت
ای معطی بی فطرت.
ای بخشنده ی بی منت
ای داننده رازها، ای بیننده ی نمازها ،
ای شناسند ه ی نامها،
ای رساننده ی گام ها ،
ای مبرا از عوایق
ای شنونده ی آوازها،
ای مطیع حقایق
ای مهربان بر خلایق
عذر ما بپذیر ، که تو غنی و ما فقیر،
عیبب ما نگیر ،
که تو قوی و ما حقیر ،
که از بنده خطا آید و ذلت و از تو عطا آید و محبت
سلام بر خواهر نازنینم
سلام به عشق و بر عاشق سلام
سلامی از اعماق وجودم بر فرشته ی عاشق .
بر این گوهر و جواهر
ارزشمند.
(خدایا سایش رو از سر ما نگیر )
خیلی دلم براتون تنگ شده
خواهر گلم .
شما بی نظیری و یه حس عجیب و خاصی به شما دارم
و چقدر دوست دارم و بهتون عشق می ورزم.
خدا حفظتون کنه ،
چقدر فوق العاده ای دختر ،
چقدر خوب حس و حالت رو بیان کردی؟
چقدر خوب عشق بازی میکنی ؟
خداوند از موسی سوال کرد ، این چوب(عصای موسی ) رو برای چی میخای.
و موسی پاسخ داد ….
آیا خداوند نمی دونست ای چوب (عصای موسی به چه درد میخوره )
گفت ببینم کسی که عاشق منه چی میگه؟
ببینم حرفش چیه؟
یه کم عشق بازی کنم با عاشق ”
چقدر خوب با خدای خودت حرف میزنی؟
چقدر زیبا
چقدر زیبا
چقدر خوب معجزات شو توی کارت میبینی؟
مگه میشه بیمارستان اون شیفت سعیده اینقدر خلوت ،
چرا هر وقت اون میاد خلوته، الله اکبر
همکاراش موندن،
خوب بود نبودی؟ الله اکبر
مثل اینکه میدونستی؟ الله اکبر
(من هیچی نمیدونم، همش و همش اونه )
خواهر نازنینم چقدر بهت افتخار میکنم.
مایه ی برکتی تو خونه.
مایه آسایشی تو محل کارت.
وجودت مقدسه .
وجودت ارزشمنده
چقدر آیه های قرآنی که آوردی ،
چقدر واضح و چقدر مشخص اند.
دارن باهات حرف میزنن.
خدا حفظت کنه .نازنین خواهرم
خدا سایت رو از سر ما کم نکنه.
فرشته ی نازنینم.
خسته نباشید بهت میگم.
خدا قوت بهت میگم.
مواظب خودت باش.
بازم حال خوبتو با هامون به اشتراک بگذار.
عاشقتم و بی نهایت دوست دارم.
بانوی خجسته و مبارک
سلااااام من هم از شمال ایران ، گلستان زیبا ، گرگان خوش مشرب به تو سعیده عزیزم در فریدونکنار
اینقدر شیوا و زیبا نوشتی که من هم ناخوداگاه دلم خواست ادامش بدم
مرحبا به تو عزیز دل
مرحبا به تو که اینقدر خوب داری کار میکنی و نتیجه میگیری
جالب بود تقسیم بندی زندگیت خوشم اومد دلم خواست کامنت بزارم برات
خیلیییی کیف کردم
منم خیلییییی تنهاییمو دوست دارم اینکه با خودم و خدای خودم و اموزشهام خلوت کنم
این مناجات و دیدار به خدا و روح خودم رو دوست دارم
منم دلم خواست تجربه خودم رو بگم
منم همش دارم تلاش میکنم ورودی هام رو کنترل کنم آره ما دور و ورمون ادمها هستن خانواده پدر و مادر خواهر و برادر دوست و آشنا
همش از خدا میخوام دورمو با ادمهای جالب و مثبت پر کنه خداروشکررررر خانوادم باهام هم فرکانس هستن کنارشون حالم عالیههه پسرم عضو سایته همسرم روی خودش کار میکنه کنار من و پسرم به آموزش های استاد گوش میده پسر کوچیکمم هر جایی به تضاد میخوره یه دفعه میبینیم از قانون میگه چون از سن کم گوشش شنیده آگاهی ها رو تاثیرشو گذاشته چون بچه ها خالص تر از بزرگترها هستن زودتر رشد میکنن الهیییی شکرررت به خاطر این نعمت بزرگ
چند روز پیش به یه دورهمی شبانه دعوت شدم البته غریبن نبودن خواهرام بودن و یکی دوتا دوستاشون منم گفتم میرم چون خیلییی وقت بود به دورهمی شبانه نرفته بودم با این هدف که من اونجا یه کاری میکنم که مفید باشه آقا رفتیم دیدیم اینا بساط قلیون و شراب و … گذاشتن وسط منم ناسازگار رودست خوردم سعی کردم حسمو بد نکنم و رفتم روی تخت اتاقی که اسپیلت داشت دراز بگشم دیدم اون آبجیم که به من نزدیکتره از لحاظ فرکانسی اونجاست همونجا پیش خودم گفتم خدا اینجوری در و تخته رو جور میکنه ولی وقتی اومدم خونه گفتم واقعاااا من نمیتونم کسی رو تغییر بدم فقط باید تمرکزم روی خودم باشه از همونجا تصمیم گرفتم دیگه به جمع دورهمی شبانه نرم بودن با خانواده برام لذت بخش تره
بازم تبریک میگم سعیده جان به خاطر اینهمه حس عالی و تحسینت میکنم که اینقدر متعهدانه روی خودت کار میکنی
سلام و درود فراوان به سعیده یِ جان
چند وقتی است که کامنتهای شما رو دنبال می کنم حتی سرچ کردم و قبلتر ها رو هم خوندم
و کلی تحسینتون کردم و سپاسگزاری برای آگاهی هایی و حال بسیار خوبی که از طریق کامنتهای شما
تجربه می کنم.
امروز که داشتم دوباره کامنت شما رو می خوندم و آیه ی وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ رو
یادداشت می کردم با خودم گفتم یک بار هم معنی را سرچ کنم و به چه نکته ی زیبایی رسیدم که گفتم با شما و دوستان به اشتراک بزارم.
معنی آیه همونطور که شما گفتین کار و بارم را به خدا مى سپارم بى گمان خداوند به[حال]بندگان بیناست
در اینجا افوض یعنی تفویض کردن. سپردن.
تفویض، واگذار کردن کارها به خداست و این حالت بالاتر از توکّل است. چون در وکالت، موکّل مىتواند بر کار وکیل نظارت کند، ولى در تفویض همهى کارها را به خدا مىسپاریم. و این یعنی تمام و کمال شرایط رو به خدا سپردن و خیاااال راحت ازینکه همه چیز عالی پیش میره و در این صورت نه ترسی هست و نه غمی.
به خدواند یکتا می سپارمتون
شاد و سلامت باشید.
سلام سعیده ی عزیز، من هم شمال هستم از قایم شهر، دوست عزیز من فرکانس عشق و صلح و ارامش و توحید شما دریافت کردم، خدای من شکرت شکرت شکرت،،، چقدر امروز عالی هست، چقدر امروز توحیدی هست، من و شما هم رو نمیشناسیم و بقیه دوستان هم همینطور ولی این فرکانس موجب شده تا در مدار هم قرار بگیریم در مدار عشق و زلالی هم قرار بگیریم.
خدارو شکرت چقدر کامنت شما تاثیرگذار بود چقدر تحسین تون میکنم که انقدر عمل میکنید و توحید رو الویت قرار دادید، خدای من شکرت چقدر روزم رو زیبا ساختید چقدر خدا همین نزدیکی ست، چقدر خدا همین جاست….
خدارو شکرت شکرت، سعیده عزیز متشکرم که کامنت گذاشتی.
برای شما به قول استاد خیر دنیا و اخذت رو ارزو دارم، ان شاالله اسون بشید برای اسونی ها……
سلام به سعیده ی عاشق
چندروزیست که میخوام بیام و کامنت بزارم ولی اون حس رو احساس نمیکردم که بنویسم و از خدا خواستم وقتی در بهترین حس وحال هستم بنویسم اینجا مکانی مقدس برای منه و باید با نیت پاک وارد شد
چند بار نوشتم و پاک کردم و گفتم نمیدونم چی بنویسم دوباره بیرون رفتم از این قسمت و نمیدونم که چی شد به طور معجزه آسا نوشته ی شما برام باز شد و من مطمئن شدم که باید اینجا بنویسم
سعیده ی عزیزم وقتی مینویسی انگار تمام وجودت پراز نورشده من واقعا احساست میکنم
احسنت به شما وبه تمام دوستانم دراین مسیر الهی خیلی خوشحالم که اینحام دراین مسیر قرارگرفته م برای خودم برای دخترمم خوشحالم که توی این مسیر قرارگرفته وداریم همزمان با هم روی خودمون کارمیکنیم کلی زندگیمون راحتتر شده روغنی تر شده کارها راحتتر انجام میشه با کسی نمیحنگیم هر چی رو میخوایم براحتی بدست میاریم
دخترمن هم توی بیمارستان کار میکنه وقتی شما مینویسی شیفتات چقد راحتتر شده من میفهمم و با خودم لبخندی ملیح میزنم چون میبینم واسه دخترمم همینطور شده همه چی راحتتر براش انجام میشه واسه خودمم همینطوره آرامش رو در زندگیم میبینم هرچیو میخوام فقط به خدا میگم و اون در زمان مناسب برام فراهم میکنه
همین چند روز پیش توی ستاره ی قطبی نوشتم من یکسری خرید دارم خداجوون میخوام واسه خونه خرید کنم ولیست خریدم رو نوشتم باورتون نمیشه 2 روز بعد از لیستی که من نوشته بودم تکمیل تر بیشتر و اینکه بهتون بگم بدون پرداخت هیچ هزینه یی بسته بندی شده برام اومدتوی خونه مون حتی خداوند برام تا خونه آورد بدون اینکه بخوام برم فروشگاه بگردم هزینه شو بدم و بیارم به همین راحتی برام آورده شد اونم از طریق دستان خداوند
اولش خوشحال شدم ولی وقتی باورات دارن شکل میگیرن خیلی راحت میگی باید همین باشه و میفهمی که توی مسیر درستی .
نمیدونم از حس نزدیک بودن به خدا بگم که هرروز بهتر و بهتر میشم از دور شدن از آدمای منفی که براحتی انجام شده از وابستگی هام بگم که حس میکنم هرچه به خودش نزدبک میشم از وابستگی هایی که دارم داره کمتر میشه قلبم سبک تر شده و راحتتر هرچیزی رو میپذیرم ناراحت میشم ولی سعی میکنم توقع نداشته باشم ازکسی حتی عزیزترین هام .
این درس های استاد تازه داره منو میسازه من دارم وارد کلاس دوم میشمم ولی هنوز آموزه های کلاس اول رو کامل نتونستم در وجودم حک کنم
عجله یی برای عبور کردن ندارم قدم بر میدارم ولذت میبرم و میدونم که در زمان مناسب تمام خواسته هام اجابت میشوند قلبم روشنه به نور خدا
تمام زندگیم شده سایت تمرین هام و صحبت در مورد خواسته هام و زیباییها
با اینکه شغلی دارم که با قشر مختلف در ارتباط هستم هر کسی که با من برخورد داره از آرامشی که درمن میبینه میگه و من واقعا خوشحالم که این آرامش رو میتونم به دیگران هم هدیه بدم
صدای استاد تنها صدایی هست که هر چقد بهش گوش میدم خسته م نمیکنه و بهم انرژی میده فک کنم معتاد صداشون شدم و حرفاشون
این سبک زندگی منه به روش استاد عباسمنش
هنوز کلی راه دارم کلی قدم باید بردارم کلی باید تغییر کنم ولی براشون ذوق دارم ولی عجله ندارم
میخوام روزی برسه بتونم تک تکتون رو از نزدیک ببینم و درآغوش بگیرمتون
همین الانم که کامنتتو خوندم انگار بغلت کردم و کمی اشک شوق ریختم
عزیزم برات خیلی خوشحالم که داری به این زیبایی مسیرت رو میری جلو
کلی موفقیت برات میبینم برای هممون میبینم و یه جمع زیبا رو میبینم که یه جای زیبا دور هم جمع شدیم وداریم از نتایجمون میگیم
اینها رو نوشتم برای خودم ولی هدایت شدم به اینجا در غار حرا سعیده
خداوند میفرماید
آن گاه که بندگان من درباره ی من ازتو میپرسند به آنها بگو من نزدیکممم
خداجوونم ممنونم که دارم احساست میکنم
استاد جووونم ممنونم
سعیده جوونم ممنونم که اینقد زیبا مینویسی و به اشتراک میزاری
دوستان عاشقتووونم
سلام به سعیده عزیز خداقوت
خیلی کامنت هات دلی و واضح هست
واقعا تحسینت میکنم برای مهاجرتی که داشتی وجرئت وایمان نشون دادی
پس لیاقتت بیشتر از ایناست که هرروز معجزه های بیشتر وارد زندگیت بشه واز تنهاییت لذت ببری
من هر دفعه کامنت هاتو میخونم واقعا به فکر فرو میرم وخیلی دوست دارم از نزدیک ببینمت
من خودم شمال زندگی میکنم وخیلی خوش حال میشم با همچین دوست باایمان و شجاعی ساعت ها درکنارش لذت ببرم.
عزیزم موفق و پیروز باشی
و شادو سلامت وثروتمند.
سلام ودرود سعیده عزیزودوست داشتی من کلا اهل کامنت نوشتن نیستم ولی امروز کامنت تو انگار برای من بود ازبس خداراشکر کردم بابت این کامنت شما. من پروفایل شما را فعال کردم هروقت کامنت میزاری برای من ایمیل میشه من وهمسرم تو پروسه مهاجرت هستیم ….
همکارم بهت گفت تو چرا نمیری حضوری پیگیر انتقالیت بشی؟ بابا مملکت همش برپایه دروغه،اینا تا بالاسرشون واینستی کارت رو انجام نمیدن،تو بیخیالی، همین فردا برو ساری ،باید بهشون فرس وارد کنی باید گردنشون بیفتی !.
اگر من در مسیر درست قرار بگیرم،من در زمان مناسب،با آدم های مناسب برخورد میکنم
حالا این برخورد میکنم درمورد روابط میتونه باشه،درمورد کار میتونه باشه،درمورد هرچی میتونه باشه
در زمان مناسب،با آدم های مناسب،با شرایط مناسب برخورد میکنم
این متن ازکامنتت منو درگون کرد اره ذهن من همش میگفت زنگ بزن وپیگیر باش ولی امروز این کامنت برام کلی درس داشت اگه من بخدا ایمان دارم وسپردم دست خدا باید رها باشم فقط سمت خودم را درست انجام بدم خدا خودش از راهای مختلف واز طریق دستهای زیبایش حل میکند من نیاز نیست کاری کنم ومطمن هستم خیلی زود میام خبرخوش مهاجرت مون به استاد ومریم جون وبه دوستان عزیزم میگم من به خدای مهربانم ایمان دارم توبهترین زمان حلش میکنه
خدایا واقعاسپاسگزارم خدایا شکرت
به نام صاحب اختیار عالم
سعیده مهربون و ثروتمند سلام
به رسم همیشه و ادب ، سپاسگزار خدای مهربان هستم بابت همه نعمتها و موهبتهای که به جمع ما عنایت کرده.
کولاک کردی ، دم شما گرم
هم از صاحب اختیار همه مون گفتی ، هم از کلام آلله گفتی، هم قوانین رو یاد آوری کردی ، و هم شاد بودن رو ثابت کردی ، احسنت به تو .
احسنت به این ایمان و تعهد.
احسنت به زیبا نگری
احسنت به تعهد در اجرای قوانین بدون نقص خداوند.
تو شهر مادر منم هستی (فریدون کنار)
نوش جونت ، این همه ایمان و عشق به یگانه قدرت عالم.
نوش جونت ، که قدرت و دادی، فقط به خدا.
بی شک تو مسیر هدایتی ،و به زودی معجزات بیشتری رو خلق میکنی.
بهترین ها رو برات آرزو میکنم،
در پناه آلله یکتا، شاد،تندرست، خوشبخت، ثروتمندوسعادتمنددردنیاوآخرت باشی.
آمین
سعیده جان دوست خوبم سلام باز هم موجی از عشق از کامنتت دریافت کردم اصلا نمیتونم در جواب کامنتت چیزی ننویسم پنج ستاره برا کامنتات انصافا کمه هر بار بهتر از قبل مینویسی و این نشون میده خیلی عالی داری تکاملت رو طی میکنی چقدر لذت بردم که اینقدر زیبا داری مسیرت رو جلو میری منم تقریبا تو خیلی ازجمعها حضور پیدا نمیکنم زمانی که مغازه داشتم از مغازه بیرون نمیومدم همسایه ها بهم میگفتن آخه چه جوری صبح تا غروب تو مغازه میتونی بشینی اما من لذت میبردم و مینوشتنو میخوندمو فایل گوش میدادم ، منم مثل شما بهم میگن سعید شنیدی فلان اتفاق افتاده میگم نه ،میگن سعید فلان سریال رو دیدی میگم نه ، میگه فلانی اومده رفتی پیشش میگم نه ،میگن بریم خونه فلانی میگم نه و همه متعجب که چرا تو اصلا حرف نمیزنی نمیدونن که من به خودم تعهد دادم که غیبت نکنم، تعهد دادم که سرم تو کار خودم باشه، تعهد دادم که مسخره نکنم، تعهد دادم که مودب باشم ،تعهد دادم که تو هر جمعی حاضر نشم و خیلی مواقع اگه بخوام حرفی بزنم باید از تعهداتم بگذرم که عمرا حاضر نیستم حالا بعضی وقتا نا خودآگاه از دهنم میپره ولی میگم اشکال ندارد دوباره شروع کن و مسیرم رو ادامه میدم سعیده جان دوست خوبم ازت ممنونم بابت کامنت های پر از عشقی که صد در صد کلام خداست رو برامون مینویسی عاشقتم دختر که اینقدر عالی مینویسی وقتی کامنتت هاتو میخونم انرژی میگرم
بازهم بنویس منتظر کامنتهای جدیدت هستم موفق باشی
سلام وصد سلام عزیر دل واقعا ناز دلت واسه این استمرار وتکرار این روند زیبا
احسنت بانوی زیبا
سپاسگذارم که هستی
سپاسگذارم
آنی و کمتر از آنی مارو به خودمون وانگذار
وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ
بگو: اى پروردگار من، از وسوسههاى شیطان به تو پناه مىآورم.
وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ ۚ وَکَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا
و بر آن زنده ای که هرگز نمی میرد توکل کن، و او را همراه با ستایش تسبیح گوی، و کافی است که او به گناهان بندگانش آگاه باشد.
سپاسگذارم
سلام دوست خوبم سعیده جان
کامنت توحیدی شما عشق را دردل من به جوش آورد عشق به خدای یکتایی که جزاو معبودی نیست .
چقدر لذت بردم از آیات قرآن که لابه لای سخنان زیبایت بعنوان شاهدی بر تایید حرف هایت آوردی .
امیدوارم هممون توی کل زندگی در صراط مستقیم باشیم وحتی یک لحظه غافل نشویم واین جز به یاری خدا امکانپذیر نیست .
بی نهایت دوست دارم ودستان توانمند وقلب الهی تو از دور می بوسم . برای تو وتمام عزیزان این سایت بهترین ها رو میخام (قلبببببببب)
دوستدارت اکرم
سلااام به سعیده ی دوست داشتنی
خدای من عجب کامنت زیبایی
هر چقدر میخوام سیر نمیشم
دوست دارم از نزدیک ببینمت و در آغوش بگیرمت و انرژی عشق الهی و بیشتر بیشتر ازت دریافت کنم
اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنوا
خداوند از کسانی که ایمان آوردهاند دفاع میکند
چه وکیل مدافعی قدرتمند از خداوند برای اینکه تموم زندگیت رو بهش بسپاری ؟
واقعا همینه
من همینطور که راه میرم و در این خلوتی که شش ماهه برای خودم درست کردم و مهاجرت کردم به رشت همیش دارم میگم خدا حاله ای از نور و عشق الهی خودش و دور من گرفته و داره ازم مراقبت میکنه
من میخوام قوی بشم
محدودیتها را با هدایت الله مهربانم بشکنم
روخودم تمرکز کنم
احساسات مادرانه ام را کنترل کنم
دست از جهالت بردارم
ویک انسان توحیدی مثل استاد عباس منش عزیز،مریم جان،سعیده ی دوست داشتنی و تک تک دوستان توحیدی سایت بشم
خدایا ازت هدایت میخوام ،
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو هدایت میخوام
وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ ۚ وَکَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا
و بر آن زنده ای که هرگز نمی میرد توکل کن، و او را همراه با ستایش تسبیح گوی، و کافی است که او به گناهان بندگانش آگاه باشد.
سپاس گزارم ازت
همیشه قلبت پر از نور و عشق الهی باشه عزیزم
سلام بر دوست عزیز سعیده خانم
سعیده جان تو واقعا قدم در راه توحیدی برداشتی و این را از کلامت میشه میفهمید.
قلمت هر روز الهی تر میشه. ذهنت الهی است که دستور بهت میده بنویس آنچه من میگویم.
و چقدر حال بسیار آدم هارا با قلمت خوب میکنی.
از قرآن میگی از حال خودت میگی از اطرافیانت میگی.
همه و همه ملموس است و چیزی که از دل بربیاد واقعا بر دل میشینه.
امیدوارم که همیشه سلامت و شاد در کنار عزیزانت باشی.
و هیچ وقت نوشتن را ترک نکن. چون خیلی خوب مینویسی و خیلی خوب احساست را با نوشتن انتقال میدی.
این کار هر کسی نیست.
بهت تبریک میگم که جزء شاگرد اول های کلاس استاد هستی و داری نتیجه میبینی و نتایجت را بازگو میکنی.
منتظر کامنتهای شما هستیم.
خوش به حال استاد با داشتن چنین شاگردهایی و تبریک میگم به استاد عزیزمون.
همیشه شاد باشی.
سلام خدا بر شما دوست توحیدیم. سعیده ی عزیزم،واقعا دست به قلمت چه زیباست. ممنونم که با نوشتن کامنتهای توحیدیت حالم را خوب کردی. الهی که همیشه عزیز خدا باشی. یه مدتی عجیب حالم بد بود و هی از خدا کمک خواستم تا دلم آرام بگیرد. و الحق وقتی که کامنت زیبایت را خواندم عجیب آروم شدم. در پناه الله یکتا باشید
بنام نامی یزدان
به به خانوم شهریاری عملبه قوانین یعنی همین،کاری رو بکنی که هماهنگ باقوانین و در مسیر درسته که نشونش احساس آرامش،لذت،حال خوب،رهاییو قسط علی هذا…
خیلی جالبه امروز دوبار با جمله خدارو وکیل مدافع خودت قرار بده برخورد کردم ،خیلی تازگیا روی توحیدم فوکوس گذاشتم و بشدت محیط کارم برخلاف توحید و هدف درونی من گاهی باهام برخورد میکنه
این نشونه ها فقط برای اینه که من بفهمم باید شجاعانه ایمان نشون بدم و فقط مسیر درستم رو برم
خداوند وکیل مدافع کسانی هست که یا ایمانشون در مسیر درست حرکت میکنند
خیلی خوب بود موفق باشید
سلام ب سعیده ی نوارانی عزیزم
سپاسگزارم ازت ک هستی ومینویسی
سپاسگزار خداوندم ک از طریق شما قلبم و آروم میکنه
و ب ادامه مسیر دعوتم میکنه
هربار ک آیات خدا رو میارین و مفهومشو باز میکنین برامون
پراز حس خوب وایمان میشوم و احساسم تک تکشونو تایید میکنه
الهی صدهزار بارشکرت بابت اینکه هر روز دارم رشد میکنم
و ذره ذره ظرف وجودم داره بزرگتر میشه
چقد حس سبکی میکنم
وخوشحالم ک اینجا تو این مدرسه ی توحیدی درکنارشما و دوستان عزیزم هستم
این نشون میده ک خدا چقد منو دوستداره و هدایتم کرده ک الان اینجام
و میتونم این کامنت پراز نور وآگاهی و بخونم الحمدلله رب العالمین
از خدا هدایت میخوام تا بتونم مسیرو ادامه بدم
و درک کنم این آگاهی های گوهربار رو ان شاالله
و اینکه عاشقتمممم :))
مرسی ک هستی
سلام به بانو سعیده به خواهر غار حرا
واقعا نام برازنده ای برایش گذاشتی غار حراست ….
چقدر کامنت شما مناسب الان من بود و انگاری خدا داشت با من صحبت میکرد توسط شما
خدایا ازت سپاسگزارم و از بنده عزیز خدا سعیده زیبا هم سپاسگزارم….
امروز دوستم گفت برای فلان کاری که هردوی ما منتظر نتیجه هستیم رفته پیش مسئول مربوطه و بهش گفتن اگه پارتی داری بیار کارت جور میشه….وقتی دوستم بهم گفت ناراحت شدم اما تو دلم گفتم پارتی ما خداهست….
ولی همینطور داشتم بهش فکر میکردم تصمیم گرفتم برای حال خوبم به غار حرا پناه بیارم….و شگفت زده شدم با این کامنت سراسر توحیدی…..خدایا برایم کافی است خدا برایم کافیست خدا برایم کافیست
خدایا شکرت
به نام رب جهانیان
سلام به سعیده خانم
سلام به خواهر توحیدی من
الله اکبر ماشالله تبارک الله
خدارو شکر بابت وجود شما دوستان توحیدی و عملگرا
تا الان دو بار کامنت تون رو خوندم و هر بار اشک ریختم و به قول استاد هر با خوندن هر جمله انگار قلبم داشت باز می شد.
بار اول فقط امتیاز دادم.
و میخواستم پاسخی بنویسم که نشد و گفتم حتما باید یک بار دیگه بخونم این کامنت رو و اون وقت اگه خداوند اجازه داد می نویسم .و خدارو شکر که لیاقت داشتم و خداوند هم کمکم کرد و نوشتم.و فقط هدفم قدر دانی از شما بود و اینکه توجه به زیبایی ها داشته باشم.
به هر حال من براتون آرزوی بهترینها رو دارم .و خداییش کامنت های هیچکس به اندازه
کامنت های شما منو به وجد نمیاره حداقل برای من اینجوریه
خداوند حفظ تون کنه ان شاءالله
بنام خداوند هدایتگرم که مرا عاشقانه به سمت خواسته هایم هدایت میکند
سلام به استاد ارجمندم ومریم جان نازنین که سخاوتمندانه این فایلهای بی نظیر ورویایی راآماده میکنند وبا ما به اشتراک میزارند تا ماهم این زیبایی ها راتجربه کنیم
چه طبیعت زیبا وبی نظیری ، دشتهای سرسبز ودرختان برافراشته رو به آسمان آبی با ابرهای سفید وپفکی نرم وبی نظیر
وسپاسگزاری مریم جان از این مکان رویایی در این طبیعت زیبا وبی نظیر به خاطر تجربه های فوق العاده
وبعد از آن حرکت به سمت مکانی رویایی تر وزیباتر در همین طبیعت شگفت انگیز با چند دقیقه فاصله
الله اکبر از این حجم از زیبایی صدای آب در این طبیعت رویایی چه موزیک فوق العاده وآرام بخشی را طنین انداز کرده که آدم دوست داره ساعتها زیر این درختان روی سنگهای رودخانه بشینه واز این موسیقی واز این فضای رویایی وهوای مطبوع لذت ببره خدایا شکر شکر شکر
مریم جان تحسین میکنم این شجاعتت وقائم به ذات بودنت که دنبال استاد رو این سنگها رفتی تا زیباییهای آن طرف سدی که با تنه درخت وسنگهای کوچک درست شده وآن آبشار فوق العاده زیبا رو به ما نشان بدی سپاسگزارم بانو جان
تحسین میکنم استاد عزیزم که لذت خنکی این آب زلال وخنک را به بدن ارزشمندش هدیه داد وچقدر این فایلها به جز زیباییهاو لذتهایی که براما به ارمغان میاره چه درسهای فوق العاده ای چو شجاع بودن وترک کردن نکته امن برای تجربه های بیشتر ،هدایت گرفتن از الله قبل از انجام هرکاری وسپاسگزاری به خاطر هرچیزی وهرتجربه لذت بخشی وذکر کلمه الله اکبر در برابر این شگفتیها (من قبلا هرموقعه به کوه می رسیدم ناخودآگاه میگفتم الله اکبر عظمتت رو شکر این کوه تازه جزئی ترین مخلوق تو واقعا آن لحظه میموندم از عظمت وقدرت خداوند )
آنوقت در برابر این حجم از زیبایی وشگفتی آدم چی میتونه بگه مگه میشه این زیباییها را با کلمات توصیف کرد
حتی اینجا هم رد پای قانون تکامل هست واستادو مریم جان یواش یواش شروع کردند به پیاده روی تا بدنها آماده بشه انشاالله بقول مریم نازنین برای فتح قله اورست
وای خدای من چقدر این سنگها برنده وتیز وشگفت انگیزه و بگفته مریم جان شبیه خورده های چوب ،اینجا هم اطلاعات مریم عزیز ستودنی است که این سنگها بخاطر زیاد بودن درصد کربن در ترکیبش اینقدر شکننده است وچقدر آن مثال خانه ها در ایران مثال بجا ومناسبی بود مریم عزیز
ودر ادامه صحبتهای استاد عزیز که چقدر خوبه که نسبت به محیط اطرافمون کنجکاو باشیم این کنجکاوی را زنده نگه داریم وهر جا که میریم سوال کنیم وبه گفته مریم نازنین کنجکاوی به زندگی عمق می دهد
مریم جان چه زیبا به خصوصیات خوب استاد اشاره کردید جسارت وشجاعتی که در خدمت کنجکاوی در آمده تا پا به دل ناشناخته ها بزاره وزیبایی های این طبیعت رویایی وبی نظیر که اگر یک نفر تصویرش رو نگاه کنه فکر میکنه این زیبایی ها ،این دشت سرسبز وگلهای زرد ویاسی رنگ در دل تابستان واین سروهای بی نظیر با ترکیب جادویی از رنگ سبز آن رودخانه فوقالعاده زلال با سنگ ریزهای رنگی کف آن فقط یه کارتپستال بی نظیره ولی نه این واقعیت وزیباترین تصویر از این جهان هستی هست خدارا شکرشکر شکر
استاد جان ومریم نازنین چقدر شما ستودنی وتحسین برانگیزی که زیباییهایی که خودتون تجربه میکنید سخاوتمندانه با ما به اشتراک میذارید وباعث بذر خواسته هایی که از قبل در وجودمان بدلایلی دست نیافتنی ودور از ذهن بوده وبه مرور زمان در وجودمون کم رنگ شده دوباره زنده بشه ورشد کنه وآنقدر این خواسته با دنبال کردن این فایلها در من قوت گرفته که تصمیم گرفتم اول اطلاعات کاملی از طبیعت ایران زیبا بدست بیارم تا در مدار تجربه آن زیبایی ها قرار بگیرم وبه طبع آن وطبق قانون بدون تغییر خداوند به زیباییهای بیشتر هدایت بشم
خداروشکر به خاطر امروزم
استاد جان خواستم تجربه خودم را از کلمه جادویی خیر فی ماوقع در برابر هر شرایطی بگم تا هم بمانه ردپایی برای خودم وهم استفاده دوستانم
من دیروز وضعیت جسمیم خیلی جالب نبود ولی بخودم میگفتم خیره مطمئنم اتفاقات خیلی خوبی پیش رو دارم وشب بحث نسبتا شدیدی با یکی از آشنایان داشتم که در آن لحظه نتونستم خودم را کنترل کنم وفقط گریه کردم وذهنم شروع کرد حالا گریه کن سبک بشی گفتم نه من نباید تو احساس بد بمونم وبه خدا گفتم میدونم خیره ودر هرلحظه برای کنترل ذهنم تکرار کردم باخودم، خیر فی ماوقع برخلاف همیشه که ساعتها تو حال واحساس بد میموندم سناریوها برای خودم تجسم میکردم ومعجزه کنترل ذهن دیشبم امروز که حالم فوقالعاده بود با احساس سبکی ،آرامش از خواب بیدار شدم فایل فوق العاده ای که شما رو سایت قرار دادید وایمان دارم اتفاقات بی نظیر بیشتری رو پیش رو دارم
سپاسگزار وجود ارزشمندتان هستم
یاحق
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم و مهربانو شایسته
سلام به دوستان نازنینم
استاد، چقدر خوبه که سقف خونه ات این آسمان لاجوردی و فرش خونه ات این زمین پوشیده از سبزه باشه خدایا شکرت برای این همه زیبایی و فراوانی
خدای من!!! این آسمان آبی چقدر زیباست…
خدایا!! چقدر خاطر بنده هاتو می خوای که شرایط رو جوری چیدی که فقط ما بعنوان ناظران زمینی می تونیم آسمان رو آبی ببینیم وگرنه از جو زمین که خارج بشیم همه چی سیاه و سفیده. و این خودش نشانه ست برای من که تو یگانه خالق جهان هستی فقط زیبایی برای من آفریدی…
تحسین می کنم بانو شایسته رو که مراتب قدردانی خودشون رو از طبیعت انجام دادن و این حس سپاسگزاری از موهبت هایی که خداوند به رایگان در اختیار ما قرار داده، نهایت شکرگزاری و تواضع در برابر رب العالمین هستش.
همه ما جزیی از طبیعت هستیم، اما شما استاد واقعا نماد الهام گرفتن از طبیعت هستید.
با رفتن تو دل طبیعت بصورت عملی شکرگزاری می کنید.
بارها برای فایل های آموزشی تون از طبیعت الهام گرفتید.
ما هرچی داریم از این طبیعت زیبا داریم. بشر در بستر همین زمین رشد کرده، از همین خاک و سنگهای تیزی که در دستان استاد بود، ابزارهای متفاوتی ساخت و با همین ابزارها شرایط زندگی اش عوض شد و با تکاملش در بستر همین طبیعت جهان رو گسترش داد. بگذریم که امروز بشر یه جورایی در برابر طبیعت قد علم کرده…
استاد عزیزم، شما همیشه در حال حرکت هستی و بخاطر همین هر بار به زیبایی های بهتری هدایت می شید.
همینکه از کمپ قبلی حرکت کردید به جایی بسیار زیباتر هدایت شدید. این بار به قول خانم شایسته حیاط خونه تون استخر هم داره و این پاداش رفتن به دل ناشناخته هاست.
خدایا شکرت برای این آب زلال
خدایا شکرت برای تلألؤ نور خورشید در این برکه زیبا
استاد گفتید: خیلی کنجکاو نیستید ولی بنظر من شما بسیار کنجکاو و چشم های تیزبینی نسبت به محیط اطراف تون دارید. همین کنجکاوی ها باعث شده که از دایره امن تون بزنید بیرون تا مکانهای بیشتری رو تجربه کنید. تا تصویر واضح تری از خودتون مشاهده کنید. همین کنجکاوی و توجه شما به طبیعت باعث شده هویت اصلی خودتون رو پیدا کنید.
زبان هدایت خداوند در قرآن هم استفاده از اجزای طبیعته، چقدر به خورشید و ماه و ستارگان و موارد دیگه قسم یاد کرده و ما رو برای درک قوانین آفرینش ارجاع داده به عوامل موجود در طبیعت. انشالله همه ما بتونیم با طبیعت همراه و همگام بشیم.
استاد خدا قوت بشما برای اون پیاده روی نفسگیر، و تحسین می کنم شما رو که همواره در حال بهبود همزمان جسم و روح تون هستید.
انشالله شما و بانو شایسته همیشه سالم و برقرار باشید.
آرزوی عزت و سربلندی برای رفقای نازنینم دارم.
سلام وصد سلام
سپاسگذارم دوست خوبم کامنت زیبا وخواندنی جذاب من .تشکر
سپاسگذارم
تحسین می کنم بانو شایسته رو که مراتب قدردانی خودشون رو از طبیعت انجام دادن و این حس سپاسگزاری از موهبت هایی که خداوند به رایگان در اختیار ما قرار داده، نهایت شکرگزاری و تواضع در برابر رب العالمین هستش.
همه ما جزیی از طبیعت هستیم، اما شما استاد واقعا نماد الهام گرفتن از طبیعت هستید.
با رفتن تو دل طبیعت بصورت عملی شکرگزاری می کنید.
بارها برای فایل های آموزشی تون از طبیعت الهام گرفتید.
ما هرچی داریم از این طبیعت زیبا داریم. بشر در بستر همین زمین رشد کرده، از همین خاک و سنگهای تیزی که در دستان استاد بود، ابزارهای متفاوتی ساخت و با همین ابزارها شرایط زندگی اش عوض شد و با تکاملش در بستر همین طبیعت جهان رو گسترش داد. بگذریم که امروز بشر یه جورایی در برابر طبیعت قد علم کرده…
استاد عزیزم، شما همیشه در حال حرکت هستی و بخاطر همین هر بار به زیبایی های بهتری هدایت می شید.
همینکه از کمپ قبلی حرکت کردید به جایی بسیار زیباتر هدایت شدید. این بار به قول خانم شایسته حیاط خونه تون استخر هم داره و این پاداش رفتن به دل ناشناخته هاست.
خدایا شکرت برای این آب زلال
خدایا شکرت برای تلألؤ نور خورشید در این برکه زیبا
استاد گفتید: خیلی کنجکاو نیستید ولی بنظر من شما بسیار کنجکاو و چشم های تیزبینی نسبت به محیط اطراف تون دارید. همین کنجکاوی ها باعث شده که از دایره امن تون بزنید بیرون تا مکانهای بیشتری رو تجربه کنید. تا تصویر واضح تری از خودتون مشاهده کنید. همین کنجکاوی و توجه شما به طبیعت باعث شده هویت اصلی خودتون رو پیدا کنید.
زبان هدایت خداوند در قرآن هم استفاده از اجزای طبیعته، چقدر به خورشید و ماه و ستارگان و موارد دیگه قسم یاد کرده و ما رو برای درک قوانین آفرینش ارجاع داده به عوامل موجود در طبیعت. انشالله همه ما بتونیم با طبیعت همراه و همگام بشیم.
استاد خدا قوت بشما برای اون پیاده روی نفسگیر، و تحسین می کنم شما رو که همواره در حال بهبود همزمان جسم و روح تون هستید.
انشالله شما و بانو شایسته همیشه سالم و برقرار باشید.
آرزوی عزت و سربلندی برای رفقای نازنینم دارم.
جمال عزیزم سلام
سپاسگزارم که وقت گذاشتی و کامنت من رو خوندی، این تعامل ها واقعا نتیجه بخشه، هم انگیزه می گیریم با کیفیت بیشتری بنویسیم و هم نکات بیشتری از هم دیگه یاد بگیریم.
نوشتن کامنت باعث شده مطالب رو بصورت عمیق تر و کاربردی تر یاد بگیرم و این هم هدایت خدا بود.
خدارو صد هزار مرتبه شکر که دوستانی مثل شما دارم.
هرچی آرزوی خوبه مال تو جمال جان
بنام خدایی که به انسان کرامت بخشید
وَلَقَد کَرَّمنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلناهُم فِی البَرِّ وَ البَحرِ وَ رَزَقناهُم مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلناهُم عَلی کَثیرِِ مِمَّن خَلَقنا تَفضیلاً
و براستی که ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب هایی که در اختیارشان نهادیم) سوار کردیم و به آنان از نعمت های دلپذیر روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت ویژه ای بخشیدیم
سلام و درود و رحمت و برکت خدای مهربان بر دلهای پاک دو استاد عزیزم و دوستان هم خانواده نازنینم
خیلی حس خوبی داره و لذت میبرم وقتی که مریم جان با کلمه همسفرای عزیزم ما رو مخاطب قرار میده
تصور می کنم که در یک تور تفریحی بزرگ بهمراه عده زیادی از دوستان شرکت کردم و اونجا دور استاد و مریم جان جمع شدیم و مریم جان هم یه بلندگو دستش گرفته و داره درباره اون مکان برامون توضیح میده
سپاسگزارم ازت مریم بانو که من رو به این حس خوب مهمون میکنی
سپاسگزاری یکی از ویژگیهای خوب و ثابت مریم جونه و وقتی که بعد از دو روز میخوایم از این جای رویایی به یه قسمت دیگه در همین نزدیکی بریم ما هم به همراه مریم جان از این مکان زیبا بخاطر این همه تجربه های بینظیری که بما داد تشکر می کنیم
این جای جدید که استاد و مریم بانو برای موندن انتخاب کردن هم چشم انداز بسیار زیبا و بینظیری داره هم رودخونه داره هم آبشار داره و هم یه تریل هیولا برای پیاده روی با کلی صخره و شیب
تو این مکان استاد و مریم جان خیلی پیاده روی کردن مریم جان حرف جالبی زد گفت
آقا ما تا آخر سفر کلایمر (climber کوهنورد) درونمونو میکشیم بیرون دیگه بعدش میریم برای فتح قله اورست!
خدا رو شکر من هم این عادت پیاده روی رو در خودم نهادینه کردم و بهش متعهد هستم حتماً هر روز حد اقل یکساعت انجامش میدم و خیلی ازش خیر و برکت دیدم استقامت و آمادگی بدنیم خیلی خوب شده
چند وقت پیش که به آبشار کرکبود طالقان رفته بودیم منطقه پر پیچ و خم کوهستانی بود و راه نسبتاً زیادی رو باید بالا می رفتیم تا به آبشار برسیم من این آمادگی بدنی رو کاملاً احساس کردم جلوتر از بقیه می رفتم سخت نبود برام در صورتی که خانم همراهم که خیلی از من جوونتر بود نتونست ادامه بده 10-15 دقیقه نشست استراحت کرد
خیلی خوبه که نسبت به محیط اطرافمون کنجکاو باشیم هرجا بریم ببینیم چیه سوال باشه برامون تست کنیم
کنجکاوی و سوال به زندگی آدم عمق میده وقتی کنجکاوی می کنیم و سوال می پرسیم طبیعتاً به جواب هدایت میشیم و چیزای جدید یاد میگیریم
خدا رو شکر که این مناظر زیبا ورویایی رو دیدیم
استاد جان و مریم جان بشما خدا قوت میگم و سپاسگزارم که ما رو همسفر خودتون کردین
دوستان عزیزم ممنون از کامنتهای زیبا و پربارتون که کلی آگاهی و ایده بمن میده
در پناه خدا زندگیتون پر از خیر و برکت باشه
هزارتا سلام و درود به فاطمه بانو جان گلم
به مامان سلیمی باصفای گروه مون..
بازم مثل همیشه گل گفتین بانوجان…
قبل از نوشتن کامنت برای شما ، داشتم پیام سمیه جون رو میخوندم…
خیلی لذت بردم اومدم براش کامنت بنویسم ولی دستم نرفت :))
گفتم اول بیام برای کامنت شما یک دستمریزاد و خدا قوت و عرض ادبی داشته باشم و بعد برم….
مدتیه وقتی کامنتها رو میخونم با یک وجهه از خلقت خداوند خیلیییییییییی حال میکنم و لذت میبرم…
میگم خدایاااااااااااااااای عزیییزم ایییی بنازمت که اینقدرررررررر متنوع آفریدی ، در همه چیز حتی در نگرش بندگانت…
در نوع نگاه مخلوقاتت…
در برداشت هر یک از ما بنده هات در مورد مسائل و اتفاقات اطرافمون…
فک میکردم خداوند عزیز و مهربون حتی در قرآن هم اشاره فرموده که:
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقۡنَٰکُم مِّن ذَکَرٖ وَأُنثَىٰ وَجَعَلۡنَٰکُمۡ شُعُوبٗا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓاْۚ إِنَّ أَکۡرَمَکُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰکُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٞ
ولی من چقدر غافل بودم از این نوع شناخت و چقدر سطحی ازش عبور میکردم…..
(صد البته که ان شاءالله در آینده آگاهی مون بالاتر بره دیدگاه الانمون سطحی به نظر میاد)
خلاصه فاطمه بانوجان کامنت تون برام خیلییییییییییییی حالب بود و زاویه دید جدیدی رو برام باز کرد که ازتون سپاسگزاری میکنم..
و بسیار قابل تحسین و تقدیر هستین برای تعهدتون به پیاده روی ، خداوند رحمت کنه پدربزرگ عزیزمو ، ایشون بسیار مراقب سلامتیشون بودن ، مرد شریف و تحصیلکرده ایی بودن در زمان خودشون ،مدرس درس عربی به طلاب بودن…
مدام سرشون تو کتاب بود و میگفتن نباید ذهن رو بیکار بزاری و الا شیطون صاحبش میشه…
و هر زمان هم کتاب نمیخوندن پیاده روی میکردن…
و میگفتن تن امانت خداست باید حفظش کنی…
توی سن 118 سالگی برای دومین بار حج واجب رفتن( اواخر دهه 60 بود فک کنم) که توی تلویزیون به عنوان مسنترین حاجی نشونشون دادن…
و در سن 121 سالگی در اوج سلامتی بودن ، بدون پرهیز غذایی …
و کلااااااااااا به دکتر هم اعتقادی نداشتن ، میگفتن خدا درد بده درمون هم میده :))))))
و توی همین سن به رحمت خدا رفتن…
موقع آسمونی شدنشون ، خودشون وضو گرفتن و رو به قبله دراز کشیدن اشهدشون رو گفتن و خوابیدن ……
خداوند همه عزیزان آسمانی این سایت الهی رو در پناه خودش غرق رحمت و آرامش کنه….
خلاصه ما هم باید مراقب ذهنمون باشیم که شیطون صاحبش نشه…
هم مراقب بدنمون که امانت خداوند عزیز و مهربونه…
دوستون دارم و بهتون هزاران بار آفرین میگم بابت تعهدتون…
در پناه عشق و نور الهی باشید مامان سلیمی عزیزم :*
سلام و رحمت و برکت خدا به وجیهه خانم عزیزم
خیلی ممنونم از شما که باز هم منو مورد لطف قرار دادین
چقدر شما بزرگوارید چه روح مهربونی دارید هزاران بار تحسینتون می کنم
خدا روح پدر بزرگ گرامی تون رو غریق رحمت کنه دو بار کامنتتون رو خوندم و هر بار شگفت زده شدم و مو بر اندامم راست شد از توصیفاتی که درباره ایشون بیان کردین هم نحوه زندگیشون و هم هنگام از دنیا رفتنشون
چقدر خوب گفتین که ما هم باید مراقب ذهنمون باشیم که شیطون صاحبش نشه…
هم مراقب بدنمون که امانت خداوند عزیز و مهربونه…
دوستدار شما هستم و بهترینها رو براتون آرزو می کنم