https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/01/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-01-14 03:49:312024-01-18 11:23:51سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 234
343نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سفر با کشتی به دور دنیا به هر مکانی که بخواهی می تواند بسیار لذت بخش باشد مانند همان سفر به هاوایی که ما هم به همراه شما خانوادگی آن را تجربه کردیم و آرزوی استاد برای ما که این مناطق را ببینیم و لذت ببریم و با هدایت الهی به زودی این سفر واقعیت پیدا کند. ما هم آرزو داریم این زیبایی ها را از نزدیک ببینیم، آن را لمس کنیم و به قدرت باورها و خدای درونمان بیشتر ایمان آوریم. ذوق و شوقی که دیدن این زیبایی ها در دل ما زنده می کند و امیدی که استاد در سخنانشان به ما می دهند خواسته و اراده ما را بیشتر و قوی تر می کند. زیبایی های خداوند هیچگاه به پایان نمی رسد تا تو چه بخواهی؟ همان زیبایی را که انتخاب کرده ای به تو خواهد داد و ما امروز انتخاب کردیم برای رفتن و دیدن این قسمت از دنیای خداوند که ما با زبان تصاویر به میامی بیچ و جزایر اطراف آن دعوت شده ایم. نفسی عمیق لازم است تا درک کنی این هوایی که درون ریه هایت می رود می تواند از نسیم ملایم میامی بیچ باشد، می تواند عطر درختان پرادایس باشد و می تواند از تمام زیبایی هایی باشد که در فکر و روح تو هم نخواهد گنجید عظمت و زیبایی او از عطر خداوند از بوی خداوند، از نقطه ی انتهایی آمال و آرزوهای مان.
سخنان استاد در شروع این قسمت از سفر مانند این بود که می خواهند تا دم در خانه یا تا کوچه بقلی یک سری بزنند و بیایند! خدای من چقدر راحت می توانید به هر نقطه از جهان مانند یک جا به جایی ساده سفر و فکر کنید.خدایا شکرت. افراد زیادی باید سالها و سالها با کار کردن, پس انداز کردن, برنامه ریزی و این طرف آن طرف کردن مسایل در صورت امکان سفری کوچک برای خود دست و پا کنند و شما هم سفر به دور میامی و یک عالمه جزیره را دوری بزنید و بیایید، به همین راحتی و آسانی. خدایا شکرت.
تا نیم ساعت دیگر کشتی حرکت می کند. وقت داشتیم که همگی به دیدن از مغازه های اطراف برویم. انواع لباسها برای هر نوع سلیقه، فروشگاهی پر از تنقلاتی با بسته بندی های ابتکاری برای مسافرینی که قانون سلامتی را نمی دانند، کلاهی که به سلیقه خودت طراحی می شود و….
جزیره سلبریتی آیلند و جزایر دیگر که نمادی از ثروت است و خانه های خوانندگان و هنرپیشگان در آن جا واقع است، با ویلاهایی بسیار گران قیمت. ثروتی از حد حساب و کتاب خارج.
کشتی های کروز زیبای دنیا، بیشترین مسافرتها به کل جهان با دو فرودگاه …..یکی از دوستان نزدیک استاد با دیدن مناظری که در سریالهای سفر به دور آمریکا دیده بودند به استرالیا هدایت شدند. با داشتن احساس لیاقت و هدایت الله.بسیار ساده و راحت با در آمدی مناسب. این هم دست آوردی دیگر برای خانم شایسته عزیز که با لذت فیلم برداری می کنند با تمام وجودشان می خواهند که ما هم لذت ببریم و زیبایی هایی را به ما نشان می دهند که لذت رفتن و دیدن را در دلمان زنده می کند و اشتیاق کار کردن بر روی باورهایمان را شعله ور تر.
میامی بیچ برای لذت بردن است و دیدن زیبایی های بیشتر. لذتی از درون که به خواسته ات برسی. آسمانی زیبا که هم رنگ دریا است و میامی بیچ در میان این دو قرار دارد با زیبایی های بی نظیر آن با آسمان خراش هایش با ویلا ها و ساحل زیبایش با هواپیماهایی که از فراز سر تو عبور می کند و مسافرینی را با یک دنیا آرزو به این مکان آورده و با یک دنیا خاطره از این مکان می برد و در کنار آن بادبادکهایی که در آسمان آن با نسیم ملایم دریای آن می رقصند.
قایقها، پلها، آسمان خراشها، اسکله ها، همه و همه تلاش انسانها را برای گسترش زیبایی های جهان با هر هدفی را بیان میکند وظیفه ای که ما انسانها برای به دنیا آمدن داریم داشتیم و خواهیم داشت.
در این ساحل زیبا که البته ما قبلاً سوار بر جت اسکی استاد دیده بودیم تضاد بین لطافت آب و بتن آسمانخراشها و ارتباط زیبایی که از ان بوجود آمده بود برایمان بیشتر جلب توجه کرد. همه چیز حساب شده زیبا و کاربردی. حتما خانم شایسته هم این آسمان خراشها و معماری آن را تحسین کرده اند. در فضایی کم این قدرت و توانایی بی نظیر است. همه چیز در امنیت. منظم و دقیق. یادم به خانه کافمن آمد.
اول بگم که من احساس میکنم که من افتادم تو مدار مهاجرت به یاری خدا با توجه به نشانه هایی که میبینم و تنها کارم اینه که این فرکانس رو قدرتش بدم تا انشالله بخوبی و بزودی رقم بخوره.
خدایا شکرت که بواسطه قانون سلامتی دیگه این جور خوراکی های ناسالم برام معنا و مفهومی نداره حتی با توجه به این همه رنگ و لعاب دیگه دلم نمیخوادشون حتی فکر کردن بهش باعث میشه دندون درد بگیرم و یادم میاد چه آسیبهایی به من میزنند و بشدت باید ازشون دوری کنم.
مریم جون منم هر چی نگاه کردم دیدم منم با لباسهای این فروشگاه اوکی نیستم من لباسای ساده رو ترجیح میدم.
از ایده این فروشگاه خوشم اومد کارش فروش کلاه هست اما یه خدمت متفاوت ارائه میده در واقع یه ارزش دیگه هم داره میفروشه و همین یه کار ساده تو کسب و کار بشدت میتونه تفاوت فروش و مشتری نسبت به سایر همکاران ایجاد کنه.
واوووووو واوووووو چقدر ثروت این یه گله جا بود ماشاالله ثروت روی ثروت انبار بود چند تا کشتی کروز غول پیکر یکیشون مال نروژ بود فکر کنم.چقدر یات تفریحی چقدر کانتینر و بار اونجا بود تو هر صنفی میشد کلی فراوانی دید.
چه خونه های ساحلی زیبایی خدای من چقدر آسمون خراش.نمیدونم آدمهایی که هر روز اینها رو میبینند بهش توجه میکنند مثل ما تمرکز میکنند روی این فراوانی ها و ثروتی که هست یا ما چون تون این مسیر هستیم جنس توجهمون متفاوته.
وای کشتی آتش نشانی دریایی من تا حالا نه شنیده بودم نه دیده بودم خیلی جالب بود.میدونید من عاشق قانون و نظم هستم این مالیاتهایی که داده میشه اینجور امکانات میشه و در خدمت خود افراد در میاد آفرین به این کشور و قانون مندیش تو دریا هم برات شرایطی فراهم میشه تا در امان و سیف باشی چقدر حس خوبی به آدم میده احساس مهم بودن و اهمیت قائل شدن برای ملتت.
عزیزم اون خانم و آقا چقدر تو حس و حال خودشون عاشقانه عکس میگرفتند.
چقدر همه مجذوب اون آسمون خراش ها شده بودند و عکس میگرفتند و نگاه میکردند حتما خیلی ها تجسم میکردند که من تو یکی از آسمون خراشا زندگی میکنم و هر روز چه ویویی میبینم و غرق در تجسمهاشون میشدند.
واقعا اگر آدم باورهای خوبی در مورد ثروت نداشته باشه دیدن این زیبایی ها و این ثروتها و نعمتها نه تنها کمکی بهش نمیکنه نه تنها حالش رو خوب نمیکنه بلکه بشدت حالشو بد میشه اصلا دیدم حتی کسانی که نمیتونند نگاه کنند به این ثروتها روشون رو برمیگردونند اذیت میشند.
چه هوایی بود چه حسو حالی بود عاشق این رطوبت و هوای دل انگیزم به شخصه خیلی با روحیه من سازگاره و دوستش دارم چون بشدت پوستم عالی میشه اصلا انگار یه آبرسانی قوی به پوستم میشه روحمم تازه تر میشه خیلی دوست دارم زندگی مردن تو جایی که یه نمدو رطوبت لطیفی همیشه باشه همیشه جوون و خوشگلم
استاد این شهر داره با من چیکار میکنه که من هرروز دارم بیشتر عاشقش میشم که برم اونجا و بتونم نو شرایط دلخواهم زندگی کنم
من حسم و خواستم تو این شهر ها زندگی کردنه چون شلوغی رو دوست دارم و زندگی در جریان داره رو دوست دارم و همین طور اون ساختمان های بلندش که دیگه دل منو برده
این شهر چقدر تمیزه و زیباست و الخصوص آب رودخانه هاش تمیزه و چقدر ثروت هست من از شما یاد گرفتم که تحسین کنم و تو زمینه تمیزی و آدم هایی که دوست دارم تونستم به اینجور آدم ها بیشتر هدایت شم ولی در مورد ثروت انگار مقاومت من بیشتره ولی دارم ادامه میدم که نا امید نشم و باید احساس لیاقت هم در خودم اجرا کنم و دوره لیاقت هم خریداری کنم
در مورد صحبت های آخر که حرفی نمیمونه چون من با گوشت و پوست و استخوانم حس کردم که به هر چیزی توجه کنی به ان چیز هدایت میشی پس من باز هم توجه میکنم به حرف های شما و این تصاویر.
خدایا شکرت ی قسمت دیگه از سریال اومده روی سایت و بازهم من میتونم غرق در اینهمه زیبایی و نعمت و ثروت و عشق بشم و فقطططططط لذت ببرم .
البته من هنوز این قسمت رو ندیدم .با خودم گفتم ی کامنت قبل دیدن بزارم و ی کامنت بعد از دیدن زیباییها.
استاد من ایمان قلبیم هرروز داره بیشتر و بیشتر میشه که من خودم خالق تمام زندگیم هستم .
نمیدونید که وقتی روابط شما و مریم جون رو میبینم چقدر تحسین میکنم و شبانه روز تلاش میکنم که الگو برداری کنم از رفتارهای شما.
انصافا موفق بودم .
من خیلی کنترل میکردم اطرافیانم رو و مدتهاست که رها کردم (زدن شاخ و برگهای اضافی ذهنم ) و بخودم میگم خداوند خیلی بیشتر از من بلده که هدایتشون کنه .
یا اینکه وقتی همسرم برام هدیه ای میگیره دیگه از ته قلبم ازش تشکر میکنم اما قبلا خیلی راضی نبودم و مدام میگفتم ن این چیه ی چیز بهتر باید میگرفت.
یا اینکه وقتی چیزی برای خودش میگیره و به من میگه که بهم میاد (مثل مریم جون)میگم اره عشقم خیلی بهت میاد .
و دوست دارم و عاشقتم گفتنهای از ته قلب رو هم به عزیزانم بگم .
کاری که هرگز فکرشو نمیکردم روزی بتونم .
و چقدر این عشق و انرژی برای من پاداشها داشته.
اول ارامش بیشتر ،احساس رضایت درونی نسبت بخودم ،اینکه چقدر ادمها برام دوسداشتنی تر شدن
چقدر بیشتر عاشق خودم شدم .
بنظرم این تغییراتی که من هرلحظه در حال انجامشون هستم تا بره توی وجودم و بشه بخشی از شخصیتم برای من یکی از باارزشترین نتایج هست که در نتیجه دیدن این سریالها در من بوجود اومده .
استاد عزیزم شما دو عزیز بهترین اشخاص در زندگی من هستید .
با تمام وجودم هرروز بابت شما در دفتر شکرگزاری،از خدای بخشنده ام سپاسگزاری میکنم و شما رو بزرگترین ثروت زندگیم میدونم .
ایمان دارم که روزی خواهد رسید که من شما رو از نزدیک ببینم و از شما حضوری تشکر کنم .
سلام به استاد عزیزم که یک الماس خودساخته است یک گوهره یک نابِ، یک خالصِ، یک عیاربالا تمام عیارِ. کسی که خودش مصداق این شعار و این پیامه: کسی که خوب زندگی میکنه و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن میکنه. دلم میخواد از استاد تعریف کنم. اصلا دلم میخواد بگم چقدر استاد مون تعریف کردنیه. و من تازه وقتی میخوام استاد و شخصیت و زندگی و تفریح ها و سفرها و فراوانی ها و تجربه های استاد رو نعریف کنم. وقتی میخوامشخصیت، منش وو رفتار و گفتار و پندار استاد عباسمنش رو تعریف کنم تازه میفهمم که چقدر من این آدم رو درست نمیشناسم.چقدر قدردان این آدم این استاد، این اسطوره نیستم. استاد میخوام همینجا بخاطر کم کاری هام، بخاطر کم بودن هام، بخاطر کج فهمی ها و عمل نکردن هام عذرخواهی کنم و میدونم که شما اینقدر بزرگی و اینقدر به من کوچیکترین شاگرد احتیاجی نداری که باشم یا نباشم. اما اینو خوب میدونم این عذرخواهی به ظاهر ساده داره منو رشد میده، منو به یاد خودم میاره.
من امروز رفتم یک کار خفن کردم رفتم به قول بچه های جلسه ایی جبران خسارت کردم. رفتم یک گل رز سرخ خریدم و برای مسئول و منشی باشگاهی که میرم یوگا.(اصلا امروز روز ورزشی من نبودم یکهویی رفتم.) بغلش کردم و گفتم اومدم بگم دوستت دارم و اون گل رز رو بهش دادم.(داستانش برمیگرده به روز دوشنبه هفته پیش و بی احترامی و رفتار ناخوشایندی که آخر کلاس شد.) بابا من به خودم گفتم اگر من شاگرد استاد عباسمنشم، اگر من اعراض کردن یاد گرفتم، اگر من حل کردن مسئله دارم یاد میگیرم پس مسئله ات رو حل کن و چقدر اون اتفاق منو بیشتر به خودم شناسوند. چقدر باور اشتباه و عمیقی از خودم کشف کردم که فکر کنم مربوط به جلسه آخر دوره احساس لیاقت میشه. من تو این دور نیستم اما آگاهی هاش رو خودم به خودم یاد دادم انگار و درسش رو از اون اتفاق گرفتم. من امروز خودمو لایق عشق و احترام کردم. من امروز شجاعت به خرج دادم بخشیدنم رو نشون دادم عشق و دوستی ام رو نشون دادم. من امروز تمام تلاشم فقط روی بهبود خودم بود و بها هم بابتش پرداخت کردم. هم بهای مالی هم زمانی هم احساسی و روانی…من امروز میتونم بگم احساس بزرگ شدن بیشتری از قبل دارم.
من امروز در جمعی از خانم هایی حضور داشتم که کلی گیاه های بزرگی دارند و خوشحالن و من امروز با نبود گیاهی در روی خاک اما ریشه قطوری که اون زیره دیدم و منم خوشحال بودم. من امروز سپاسگزارم. سپاس گزار خدا، سپاس گزار استاد، سپاس گزار تویی که این کلمات رو میخونی. من امروز سپاگزار این انگشت هامم که اینقدر قشنگن و اینقدر قشنگ حرکت میکنن و تایپ کردن بلدن. من امروز سرشار از سپاسگزاری و عشقم. امروز من لایق این همه ام که دارم . لایق استادی که اون ور دنیا به عشق ما داره فیلم ضبط میکنه. لایق استادیار عزیزمم که اینقدر قشنگ کنار استاد قشنگم سفر میکنه و عکس میگیره. میخوام بگم من امروز انگار با این کماتی که خودش داره میاد و جاری میشه سوار بر کشتی کروز سپاسگزاری هستم که داره در ساحل های شهری پر از فراوانی نعمت زندگی خودم گذر میکنم. چقدر آسمان خراش های بلند دار زندگی من بنام روابط قشنگ و چقدر دارن هر روز اضافه میشن. اصلا این همه دوست این همه رابطه قشنگ، این همه خانم فعال و هنرمند، این همه انسان باحال و قشنگ… سوار کشتی کروز ذهنم دارم حرکت میکنم و باز هم میبینم این همه فراوانی، این همه زیبایی رو در زندگی ام، این همه آزادی واین همه تنوع و حق انتخاب رو در زندگی ام. من الان چقدر گزینه های مختلف دارم برای انتخاب کردن نوشیدنی های خوب و سلامت، همین الان تو خونه مون.اصلا میخوام بگم من چنان با این همه زیبایی و فراوانی احاطه شدم که فقط باید بنویسم در سکوت ذهنم و ببینم که اینا همه پیش از تصمیم من برای شروع بودن. در لحظه آغاز و شاید قبل تر از آن…استاد جان اومدم بگم الحق که زیبا خالقی شدی که داره خلق هات چنان جهان رو گسترش میده که حتی تجربه های زندگی ما، مهاجرت کردن های ما، سفرهای ما، همه و همه بخاطر توجه ها و خلق هایی که از شما شروع شده. و ما هم به این زیبایی ها به این همه نعمت و فراووانی توجه میکنیم و لاجرم طبق قانون جهان هستی در زندگی هر کدوم از ما به اندازه ظرف مون، به اندازه آمادگی مون، به اندازه ایمان مون از همون جنس اتفاقات و شرایط و موقعیت ها رو دریافت میکنیم.
چقدر این توجه همه چیزه
چقدر ما با این توجه مون سکان دار انرژی و فرکانس هامون هستیم
چقدر این توجه و تمرکز ماست که داره بازتابش به خودمون برمیگرده.
استاد جان من میخوام بگم خیلی تمام کانون توجه تون رو دوست دارم و چقدر خوب بلدین چطور این دارایی رو ازش استفاده کنید.چقدر توجه و تمرکزتون روی زیبایی بوده به خدا بوده و چقدر پرهیز کردید از توجه کردن به چیزهای ناجالب و نازیبا. چقدر شما پرهیزکار بودن رو خوب بلدید منم میخوام بشم مثل شما، دقیقا عین شما و چه بسا بهتر…میخوام پرهیزکار باشم و با چنان ایمانی فقط عمل صالح انجام بدم و سبقت بگیرم از امروز خودم…
فقط این آب و آسمان کافی است که بدونم خدا چقدر نعمت مسخر من کرده و من چقدر لایق افریده شده ام و با تمام لیاقتی که به من داده زندگی کنم.
=========================
اینا مقدمه است میدونم اصلا این دیدگاه هیچ دخلی نداره به این قسمت. اما بخشی از سفرنامه من و همراهی منه. پس حذف نمیکنم و فقط میگم ادامه دارد….
سلام به تمام اعضای سایت روحانی و خونواده خودم، سلام به استاد و مریم عزیز، امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه، سپاس گذار خداوندم که دوباره این فرصت داد تا بیام و یک کامنت دیگه توی این فضای بینظیر بنویسم،
وای خدا چه کشتی های کروز شگفت انگیزی، مخصوصا اون شهر روی آب رویایی، چه ویلاها و ساختمون های بزرگی چقدر این کشور سرشار از فراوانی هست واقعا تحسین برانگیزه، عاشقتم خدای مهربونم که همچین دنیایی خلق کردی و مارو برای کشف خودمون با تضاد ها روبه کردی تا رویاهامون در وجودمون متولد بشن و انگیزه ای باشن برای حرکت ما، چقدر تو بزرگی و درک نشدنی و چقدر من در مقابل این همه عظمت تو کوچکم و ضعیف…
موضوع این فایل خیلی چیزهارو برام یادآوری کرد از جمله که یکی از پاشنه های آشیل من تجسم و تحسین هست مخصوصا تجسم، وقتی به کودکی خودم نگاه میکنم و بیادش میارم میبینم که من خیلی قوه تجسم قوی داشتم ولی طی مرور زمان اون فراموش کردم، بخاطر تمام اون نرسیدن ها و نا امیدی ها، بخاطر چشم به دست بودن و شرک ها ورزی ها، بخاطر ترسهام…
دنیای بیرون بازتابی از درون من هست و اگر من در درون خودم نتونم به فرزندی که در من متولد شده درست رسیدگی کنم و اون تغذیه مناسب کنم، چطور انتظار رشد اون دارم اگر نتونم خودم رو در موقعیت دلخواهم تجسم کنم که هیچ وقت اون فرزند در من به مرحله تولد و تجربه اون در این دنیای مادی نخواهد رسید، ما باید مادر و پدر خوبی برای فرزندانمان باشیم و حواسمون به تمام نیازمندی های اونها در تمام موارد باشه و زمینه رشد براشون فراهم کنیم تا بتونیم اونهارو در دنیای مادی هم تجربه کنیم…
من وقتی توی زمینه تجسم ضعیف باشم و نتونم خودم رو در اون استیت دلخواهم ببینم نباید از خداوند توقع داشته باشم چون من نازا هستم… و من به هیچ کدوم از خواسته هام نمیرسم، و اگر هم برسم فرزند من یا ضعیف و یا معلول خواهد بود،
وقتی نتونم زیبایی هایی که میبینم رو تحسین کنم و از دیدن اون ها لذت نبرم چطور اون فرزند میتونه تغذیه بشه، وقتی من خودم غذای مقوی و مورد نیاز رو نخورم قاعدتا مواد مغذی به جنین نمیرسه…
همه اینهارو دارم به خودم میگم تا مرور بشه برام و بیاد بیارم ویژگی هایی که از بچگی همراه با من متولد شدن، ویژگی های که خداوند برای خلق رویاهامون به ما عطا کرده، ابزار هایی که نیاز داریم رو به ما داده فقط باید ازشون استفاده کنیم، بعضیاشون بخاطر استفاده نشدن و یا کم استفاده شدن زنگ زدن و از کار افتادن ولی میشه دوباره احیاشون کردن و روغن کاریشون کرد و یا از غول ما تعمیرکارها سرویسشون کردن که مثل روز اولشون کار کنن ولی این کارو ما باید بکنیم نه هیچ سرویس کاری از بیرون…
دقت کردین هرچیزی که استفاده نشه و انرژی انسان رو دریافت نکنه زود خراب میشه و از بین میره، همین چند وقت پیش هم استاد توی یکی از فایلهاش به این موضع اشاره کرد، من خودم به واسطه شغلم و علاقه مندی هام خیلی با این موضع برخورد کردم و دیدم که وقتی از چیزی استفاده نشه چه شکلی میشه دقیقا توانایی های ما هم به همین شکل هستن و اگر ما حواسمون بهشون نباشه و ازشون استفاده نکنیم…
من خیلی الان خوب شدن خیلی بهتر از قبل و هنوز خیلی کار داره تا بهتر بشم و این روند ادامه داره چون پاشنه آشیل منه چون نقطه ضعفمه،
قوانین خداوند خیلی آسون هستند این فقط ذهن ماست که کارهارو سخت برام جلو میده، ما هرچی که در این دنیای مادی داریم در وجود خودمون هم داریم و از زندگی دنیوی خودمون میتونیم بفهمیم که درونمون چجوری هست و این ما هستیم که میتونیم تغییرش بدیم نه هیچ کس دیگه ای چون ولی و سرپرست اونها ماییم و وقتی ما قانونمند باشیم و یه شخصیت قوی داشته باشیم حواسمون بهشون هست و از همه چیز وجودمون استفاده میکنیم و چیزی بلااستفاده نمیمونه که بخواد زنگ بزنه… و وقتی به خودشناسی بیشتر میرسیم اونایی که با ما هماهنگ نیستن به راحتی مارو ترک میکنن و از مدارمون خارج میشن و روز به روز کارها برامون راحتر میشه و اطرافمون خلوت تر…
من تصمیم گرفتم ساعتی از وقتم رو در طول روز به تجسم کردن و تحسین کردم اختصاص بدم، کاری که خیلی کم انجامش میدادم و بیشتر تمرکزم روی کار فیزیکی بود، این عادت رو باید در خودم ایجاد کنم تا همون جور که استاد گفت سرعت رسیدن به خواسته هام بیشتر بشه البته که به خودم سخت نمیگیرم و با رعایت قانون تکامل جلو میرم انشالا…
امیدوارم برای دوستان مفید بوده باشه برای خودم که عالی بود سرشار از آگاهی بود، سپاس گذار خداوند که این الهامات رو به من کرد و من فقط نوشتمش، من بدون خداوند هیچی نیستم و اون که من هدایت میکنه انشالا که بتونم توی این مسیر ثابت قدم باشم،
برای همتون بهترین هارو از خداوند آرزو میکنم و عاشقتونم.
سپاس گزار از استاد عزیز برای تهیه ی این فایل بی نظیر …
اول از همه بگویم استاد اینجا هم هوا فوق العاده ه عالی هست … خورشید به شکل ملایمی به بدنت می تابد . گرمت می کند ولی باعث سوزشت نمی شود . و یا به چشمات مستقیم نمی تابد که ازش رو برگردونی … تکه ابر نازکی روی خورشید خانم مهربون رو پوشانده …
باد لطیفی می وزد . که باعث حرکت هوای اطرافت می شود … یک جوری انگار زمان و برات جابه جا می کند . در یک لحظه احساس می کنی تمام چیزهای کنارت دارد حرکت می کنی …
درخت ها روی تنشون برگی ندارند . اما به خواب عمیقی هم نرفتن …
انگار وجودتو احساس می کنند …
من عاشق این آب و هوا هستم …
هوا بین پاییز، زمستان و بهار در گردش هست …
قبلنا همیشه نگران آب و هوا بودم . یکی از دلایلش به خاطر ربط دادن آب و هوا به حس لیاقت خودم بود . گناه کار و یا گنه کار نبودن … عجیبه ؟؟نه !!! اما حالا به شکل عجیب زیبا ، بزرگ ولی خوشمزه ای به خدا ایمان دارم …
ایمان دارم که او در حال هدایت جهان به مقصد خودش و در حال تکامل جهان هست .مگر بچه هست که بخواهد با من لج کند و لج من سر جهان در بیارد ! او…
و هیچ کسی هم نمی تواند در کار او خلل ایجاد کند . به او ایمان دارم که در حال هدایت من هم هست …
خیایان های اطراف خانه ی من جون می دهد برای پیاده روی اطراف پر از باغ هاب بی برگی هست که هر ازگاهی انارهای کوچک هم سر درخت ها هست…
اگر دستت به اون انارها برسد. انار های خوشمزه و ملسی هم هست …
برگ درخت کمی کنار کوچه باغ ها و هر ازگاهی هم آب توی جوی آب ها حرکت می کند …
امروز باد کمی برای من آرامش زمستانی رو جابه جا می کند …
فکر می کنم به زودی ابرهای زمستانی رو با خودش بیارد …
و اگر آورد حتما بهتون خبر می دهم…
و حالا مسافرت شما استاد عزیز …
واقعا در این مسافرت فکر می کنید دو نفر هستید … من که کاملا خودم رو احساس می کنم …
انگار تمام تکه های روح من این جا و روی این مبل ننشسته …
بخش هایی به جاهای دور دست آمده شاید تکه ای کنار شما و تکه های در کهکشان و سیاره های دیگر نمی دونم …
من صدای دریا رو دارم می شنوم …
و نیمه ولرمی آب رو کاملا احساس کردم ( استادم درست احساس کردم ؟ ) و بادی که روی سطح دریا جریان پیدا می کند و بعد با موهای من بازی می کند و حتی اون پرنده ی ملوان هم داشت به من نگاه می کرد …
کمی از من ترسیده … می دوند کمی غیر قابل پیشبینی ام …
ممکنه بگیرمش و فشارش بدهم …
چقدر خوب که داستان دوستتونو تعریف کردید …
همیشه به خودم یاد آوری می کنم که برای خوشبختی به جای خاص ، آدم خاص ، شرایط و موقعیت خاص تعلق ندارد … می تونی جاهای مختلف ، در شرایط مختلف اونو احساس کنی …
استادم چقدر زیبا و چه نکته ی زیبایی …
هرچه اعتماد به نفست بیشتر بشود . اون وقت دقیقا می فهمی دقیقا چی می خواهی …
و نه اینکه از نگاه دیگران و به خاطر نگاه دیگران بخواهی چیزی رو داشته باشی …
و چقدر الگوی خوبی بودید برای فهم این قضیه برلی من …
شما ویدئو هایی می گیرید که ملیون ها نفر می بینند ...
و معمولا جوری زندگی می کند که خودتون دوست دارید و جوری رفتار می کنید که خودتون دوست دارید و جوری خرید می کنید مطابق میل خودتان …
این باور خیلی مهم بود برای من که وقتی می خواهم خریدی کنم و چیزی رو بخرم باور پشتش مهم …
من از سر نیاز و از سر پر کردن کمبودهایی چیزی رو می خرم . و یا خواسته های شخصی ام مهمه …
اینکه چیزی رو بخریم که باهاش شاد باشیم بسیار بسیار مهمه …
و چه نکته ی مهمی که همیشه می گویید … از خواستن و یا اشتباه کردن در خواسته هات و فراهم کردنشون نترس …
سلبریتی ها خواسته هایی داشتن …
مشهور شدن … بهترین جاها چیزی رو خریدن و وقتی پر شدن او نو فروختن و تصمیم گرفتن جور دیگه ای زندگی کنند …
این به معنای خودتو لایق دونسته…
خودتو بزرگ دونسته که اجازه داری زندگی رو تجربه کنی …
به دنیا اومدی تجربه کنی …
دنیا منو بازه … و خوشحال می شود از بهترین غذا های منو یک تست بزنی …
و نکته ی مهم دیگر به هرچه توجه کنی از جنس همان بی نهایت و بی نهایت وارد زندگی ات می شود … و آسمان داشته باش … و خدا رو در قلبت احساس کن و به وسیع بودن خودت پی ببر …
استادم، ابرهای پنبه ای گره خورده ی توی فایل شما و نم نم های بارون اونجا یک نشانه ی محکمی ش که به زودی من شاهد برف هستم و برف بازی توی طبیعت هستم …بازم از این فایل بی نظیر ممنونم …
حالم بی نهایت خوبه …
در قلبم صدا های عجیبی می شنوم که برایم تازگی دارد . صدایش شبیه بوم بوم هست ولی انگار باهام حرف می زند … انگار بهم نوید اتفاق های پشت سر هم خوبو می دهد …
راستش مدتی هست که دیگر احساس نمی کنم قلبم به اندازه ی مشتم هست …
احساس می کنم قلبم بزرگ بزرگ شده و شاید کمی از اونو بتوانم کنار ماه و و یا سیاره ی زهره احساس کنم …
بازم ممنونم …
( زندگی کردن به سبک و شیوه و سیاق خودمون بی نهایت زیباست …)
سلام به استاد خوشتیپ و زیبا و مریم بانوی عزیززز و دوست داشتنی
و سلام به خونواده عزیز صمیمی
خدایا هزاران بار سپاسگزارتم برای تمام این زیبایی ها، ثروتها،نعمتها،فراوانی ها اصلا قابل شمارش نیست اینهمه نعمت و برکت و ثروت در این قسمت کوچک از جهان!!!!…. کل جهان چه خبره ؟؟؟؟
بی راه نیست که خود مالک ذکر کرده که اگر تمام درختان قلم و تمام آبها جوهر نمیتوان نعمتها رو نوشت ….
روی این زمین پهناور …در اعماق آبها و آسمان ها نعمت ها و فراوانی ها بی شمارند ….
خداوندا به من درک و فهم و عملی کردن ذره ای سپاسگزاری این نعمتها را بده و یاری ام کن برای استفاده و لذت بردن از اینهمه آفریدههای زیبایت ….
خدای من این سفر چقدررر لذت بخش بود چند بار دیدم و سیر نشدم هنوز از دیدنش .. تا چشم کار میکرد زیبایی بود و ثروت…نم بارون خدای من …مطبوع بودن هوا و اون طروات و تازگی هوا رو قشنگ حس کردم آسمون آبی و ابرهای قشنگش.. آبهای آبی لاجوردی … برج های زیبا ،درختان زیبا و چشم نواز …ویلای لب ساحل…خدای من کشتی های کروز چقدرررر ثروت ، لذت و آرامش در کنار هم موج میزد ….خدایا شکرت ….
خدایاااا طبق قانون بدون تغییر گفتی: با توجه و تمرکز بر زیبایی ها (صلوه ) و کنترل ذهن (تقوا ) میتونید از هر نعمتی که میخواید بهرمند بشید نا محدود …. چرا به خودم واجب نکنم این عملکردها رو چرا حرام نکنم نادرستی ها رو ….
چرا به خودم ظلم کنم و خودم رو ازینهنه نعمت محروم ….
خدایا کمکمون کن
به لطف و هدایت تو و ذره ای تلاش خودمون (صلوه و تقوا) تونیستیم اینجا دور هم جمع بشیم و در این فضای پاک و روحانی شاهد موفقیتهای استاد عزیزمون باشیم و ببینیم و بهمون ثابت بشه اگر این مرد بزرگ تونسته ما هم میتونیم از کجا به کجا برسیم خدایا شکرت برای وجود استاد متعهدمون …
عهد میبندم با تعهدی بیشتر از تک تک لحظاتم استفاده کنم و با صلوه و تقوا و باورسازی خود ارزشمندم رو به تجربه خواسته هام برسونم …
خدایا شکرت به خاطر این سایت الهی سرشار از عشق و محبت و نعمت و ثروت و فراوانی و خوشبختی
خدایا شکرت به خاطر چشمانم که این همه زیبایی را میبیند و با عشق تحسین میکندو با روحش لمس میکند
خدایا شکرت که با دیدن و لمس کردن این زیبایی ها ماهم لایق دریافت عالیترین نعمتهای الهی هستیم
ما خلیفه خدا بر زمینیم
خدا مارو جانشین خودش کرده که به زیبایی های جهانش سیرو سفر کنیم و تجربه کنیم و لذت ببریم
با لایق دونستن خودمون هیچ کسی از کسی برتر نیست فقط ما خودمون هستیم که خلق میکنیم وخودمون را لایق بدونیم ما با افکار و باورهای خودمان داریم اتفاقات را بوجود میآوریم پسدحالا که آگاه هستیم با توجه کردن به زیبا یی ها و شکر گذاری و تمرکز بر خواسته ها هرآنچه را که دوست داریم میتوانیم جذب کنیم با دیدن این زیبایی ها حتی با یک گوشی ساده شکر گذاری کنیم بدون توجه کردن به الانمون خودمون رو در این فضای روحانی ببینیم
استاد کلی همزمانی دیدم من دیشب راجع به چرخ و فلک صحبت کردم که میترسیدم سوار بشم و به لطف خداوند و بچه ها تابستون رفتیم و سوار شدم و کلی لذت بردم
یکی دیگه هوای عالی که اینجا هم آسمون مثله اسمون اونجاست دقیقا همونه
یکی دیگه که 234 و مین سفرتونه اعداد پشت سر هم
ویه عالمه دیگه همزمانی های الهی
یعنی که من مسیرم درسته و جهان داره به الکترون پاسخ میدهد
خدایا شکرت
من عاشق کشتی کروزم چرا که نه کی بهتر از من که سوار بشه و بره امنم زیباییها ی جهان خداوند رو ببینه و شکر گذاری کنه و سجده شکر بجا بیاره از عظمت پروردگار
خدایا شکرت برای تک تک ثانیه های این فایل که همه جوره نماد ثروت و نعمت و بوی خدا و فراوانی برکات خدا بود
خدایا شکرت که تو صاحب آسمانها و زمین و هرآنچه بین آنهاست مالک اصلی خداست
من باور دارم که خدا همواره مرا در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت قرار داده است
خدایا بی نهایت سپاسگزارم
خدایا شکرت که من را با خودم به صلح رساندی و آنچیزی که با روح من من سازگار است را بهم دادی
خدایا شکرت برای این آسمان خراش های بلند و پراز نعمت و ثروت و فراوانی
خدایا شکرت برای این دریا که پر از نعمت و ثروت و فراوانی است
خدایا شکرت برای این همه ایده های ساده و زیبا و ثروت ساز
با قایق های تفریحی و کوچک تبلیغات میکنندو ثروت میسازند
با عکس گرفتن در کشتی ثروت میسازند
با هواپیما در بام آسمان ثروت میسازند
با ساخت خانه کنار آب ثروت میسازند
خدایا شکرت
معنوی ترین کار دنیا ثروتمند شدن است
تنها راه رسیدن به ثروت گذر از ثروت است
خدایا شکرت که چشمم را به زیبایی ها و گوشم را به کلام مثبت و آگاهی دهنده ودستم را به قلمی شیوا عزیز شمردی تا سهمی از این آگاهی ها داشته باشم
وااای ناخدا اون پرنده ی زیبا که نشسته جای ناخدا
خدایا شکرت
پرنده هاروببین رو آب نشستن
خدایا شکرت مردم که در آب لذت میبرن خدایا شکرت
آید کشور و این شهر میامی چقدر همه جوره عالی و ثروتمند است
خدایا شکرت هر چقدر من تمرکزم بر زیبایی های جهان و نعمتت و داشته هایم بیشتر است تو مرا به بیشترینها و بهترین ها هدایت میکنی
قانون جهان احساس خوب اتفاقات خوب
الله و اکبرررر
خدایا شکرت برای آزادی مالی و زمانی و مکانی استاد عزیزم
خدایا شکرت که مرا به قانون سلامتی سایت استاد هدایت کردی ویرایش سلامتی ام ارزش قائل هستم
خدایا شکرت که مرا به احساس لیاقت هدایت کردی و برای تمام وجودم ارزش قائل هستم
خدایا شکرت که مرا به این سایت الهی هدایت کردی و در بهشت زمینی مکانم دادی
خدای من سپاسسسسسگزارم
خدایا من تسلیمم و ارام و آسوده خاطرم و بتو اعتماد دارم وتکاملم را به زیباترین شکل طی میکنم تا همواره روی دوش تو باشم
خودم را بتو سپرده ام امن ترین جای دنیا پناه الله
خدایا شکرت که تو مرا هدایت کردی
من با کنترل ذهن و تمرکز بر زیبایی های جهان و احساس خوب به هرآنچه که بخواهم میرسم من به خدا اعتماد دارم
من توانایی خلق خواسته هایم را دارم این موهبتی است که خداوند در وجودم ارزانی داشته تا آنچه را که دوست دارم خلق کنم و لذت ببرم و با رستگاری بسویش باز گردم
هر چه دارم از خدا ست
تنها خدا برایم کافیست
از هر خیری از طرف خداوند به من برسد من سخت نیازمند وفقیرم
خداوند راه گشاست
من دریافت کننده الهامات الهی هستم
من در آرامش الهی به سر میبرم قلبی آرام و پر از نور الهی دارم
خدایا شکرت
تمام این زیباییها را در قلبم حک کردی و مهر تایید برآنان زدی
سپاسگزارم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
سلام به استاد عباسمنش فوقولاده و خانوم شایسته ی عزیز
این روزها که متمرکزانه دارم روی خودم کار میکنم اتفاقات بسیار فوقولاده ی برام رخ میده همزمانی های بسیار فوقولاده راحت پیدا کردن وسایلم و راحت رسیدن به خواسته هام مثال میزنم چند روز پیش خودکارم رنگش تموم شد ولی مداد فشاری داشتم و چند روزی رو با مداد مینوشتم بعد تو ذهنم اومد که یه چک کنم ببینم چقدر داخل مداد نوک دارم دیدم یه دونه و نصف دارم هنوز و خدارو شکر کردم و از خودم پرسیدم که من یک بسته نوک مداد داشتم کجا گذاشتمشون اون چند تا جایی که به ذهنم میرسید رو نگاه کردم پیداش نکردم گفتم خب اشکال نداره خیره میرم چند روز دیگه یکی دیگه میخرم با اینکه دوست داشتم تو خونه باشم و اصلاً بیرون نرم و فقط متمرکزانه روی خودم کار کنم دو سه روز بعدش من در راستای یک هدف دیگه و بهبود داعمی خودم رفتم سراغ یه جایی تو خونه که به صورت نرمال اصلا اونجا نمیرفتم و برای برداشتن یه چیز دیگه رفتم و هم اون چیزی رو که برای برداشتنش رفتم رو برداشتم هم دیدم که جعبه نوکهای مدادم اونجاست و خدا رو بسیار سپاسگزاری کردم برای این همزمانی برای این هدایت برای اینکه من به این خواسته نچسبیدم و نسبت بهش رها بودم و خیلی در زمان مناسب در مکان مناسب بهش هدایت شدم و مثل قبلا عصبی نشدم غر نزدم خودمو ناراحت نکردم و درست زمانی که نصف نوک در مدادم مونده بود تونستم با هدایت رب هدایت بشم و جعبه ی نوک ها مدادم رو در زمان مناسب پیدا کنم
وقتی دارم روی خودم کار میکنم اینجوری اتفاقات خیلی راحت برام رخ میده خیلی راحت هماهنگ میشم یا مثلاً چند روز قبلش نرمافزار جامع تفاسیر رو که نصب کردم روی لپتاپم اسم مترجمی که قبلاً به یاد داشتم و ازش استفاده میکردم رو یک لحظه فراموش کردم بعد گفتم اشکال نداره به خودم سخت نمیگیرم شاید نباید از اون مترجم استفاده کنم شاید باید از یه مترجم دیگه باید استفاده کنم وقتی که به ذهنم رسید اشکال نداره شاید نباید ازش استفاده کنم باورتون نمیشه همون لحظه یه اسکرول کردم دقیقاً چشمم افتاد به همون مترجم یعنی به سه ثانیه نکشید که اون مترجم جلو چشمام بود چون کلی مترجم تو این برنامه بود ولی با هدایت رب من هدایت شدم و پیداش کردم بعد خدا رو بسیار شکرگزاری کردم بسیار سپاسگزاری کردم که از موقعی که دارم روی خودم کار میکنم اینطوری هم زمانیها رخ میده کاری که برای من دفعه ی قبل خیلی روند پیدا کردن اون مترجم طول کشید رو یک ثانیهای خداوند با هدایت برای من انجامش داد خلاصه من به دفعه قبل کلی تو ترجمههای این نرمافزار گشته بودم تا اون مترجمو پیدا کنم از وقتی که دارم روی خودم متمرکزانه کار میکنم مدام هدایت میشم به راحت رسیدن به خواستههام و از موقعی که دارم متعهدانه روی خودم کار میکنم و این باور رو میسازم که من راحت به خواستههام میرسم خداوند هم هدایتم میکنه و تاییدش میکنه که آره تو راحت به خواستههات میرسی اگه که باورهای مناسب رو بسازی ترمز هارو برداری به خواستههات نچسبی رهاشون کنی و تسلیم باشی تسلیم هدایت باشی از داشتههات لذت ببری و در مقابل مساعل و تضادها مقاومت نکنی و نجنگی در لحظه زندگی کنی و هر چیزی رو درش خیر ببینی و از زاویهای بهش نگاه کنی که به احساس بهتری برسی احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب و قرار گرفتن در مسیر رسیدن به خواسته
چند روز پیش ماجرای این رو تعریف کردم که چطوری به دوره 12 قدم قدم 9 بصورت کاملا هدایتی هدایت شدم
علتش هم اینه که دارم متعهدانه روی خودم کار میکنم و رب العالمین من رو به اسانی به مواردی که نیاز دارم تا به خواستم برسم هدایت میکنه توی کامنت قبلیم هست که توی قسمت 233 سریال سفر به دور آمریکا نوشتم و بعد از اون من هم قدم 9 و هم قدم 10 رو خریدم حالا که داشتم متمرکزانه روی خودم کار میکردم فهمیدم که چقدر این دوتا قدم به من کمک کرد خیلی به من کمک کرد در راستای هدف جدید و تمرکز جدیدی که من بر روی خواسته ام داشتم من باید این دو تا قدم رو میشنیدم که اگر نمیشنیدم خیلی توی در و دیوار میرفتم و این دوقدم بسیار همزمانی و مکمل فوقولاده ای بود که من برای این خواسته ی جدید بهش نیاز داشتم و مبهوت شدم از هدایت دقیق رب العالمین این هدایت و این دوره از دوازده قدم خیلی زیاد مسیر مستقیم رو به من نشون دادن که در اون نعمت هست یعنی رب العالمین من رو به وسیله این دو قدم قدم 9 و 10 هدایت کرد که من با انجام تمریناتش خیلی راحت و اسان و ساده به خواستم برسم و به مسیر مستقیم هدایتم کرد که راحت و اسان و سوت زنان و با لذت حرکت کنم و به خواستم برسم و توی در و دیوار نرم و نشتی انرژی نداشته باشم و واقعا اگه از این دو قدم استفاده نمیکردم واقعا بدجوری تو درو دیوار میرفتم چون نکاتی رو استاد تو این دو قدم توضیح دادن که اصلا توی دوره های دیگشون نبود و من برای اولین بار بود که میشنیدمشون
اون اوایل که تو این مسیر اومدم و کامنت بچه هارو میخوندم و دوستان از همین روندهای هدایت عجیب غریبشون میگفتن من تعجب میکردم و میگفتم یعنی میشه برای منم اینقدر واضح از این موارد اتفاق بیفته و الان این اتفاقات داره برای منم رخ میده
بریم سراغ میامی زیبا
یه نکته خیلی خوب و جالبی که من با دیدن این قسمت از سریال سفر به دور آمریکا متوجه شدم این بود که من الان توی استانبول زندگی میکنم و وقتی که من باتوجه به صحبتهای شما استاد عزیزم یک لحظه به گذشته خودم به زمانی که بچه بودم توجه کردم بخاطر اوردم که من به خاطر توجه زیادم به خارج از کشور و ساختمونهای زیبا و ماشینهای متنوع و آزادی از بس که توجه میکردم از بس که تحسین میکردم من اون موقع بچه بودم نمیدونستم که این قانونه من مدام فیلمهای خارجی رو نگاه میکردم با زیرنویس اصلی نگاه میکردم و عاشق ساختمونای بلند بودم عاشق ماشینهای متنوع بودم عاشق این بودم که با افراد خارجی صحبت کنم یعنی من همیشه اینو میخواستم و تجسم میکردم که اونجا هستم و با آدمای اونجا حرف میزنم من در زندگیم سال ها و سال ها بود که همواره به اون چیزایی که میخواستم توجه میکردم همواره تو فیلما به ساختمونا و ماشینا به دریای زیبا ساحل زیبا به آزادی توجه میکردم و من اصلاً اون موقع اینو نمیگفتم که این برای از ما بهترونه من میگفتم
خدا رو شاهد میگیرم الان که داره یادم میاد میفهمم من داشتم قانون رو نا خوداگاه درست انجام میدادم من میگفتم که من لیاقت اونجا رو دارم من لایقم من باید اونجا باشم چرا من نباید اونجا باشم من لیاقتشو دارم که اونجا باشم من میخوام که اونجا باشم من باید اونجا باشم من باید اونجا باشم با افراد خارجی صحبت کنم و اونا رو ببینم و ساختمونا خیابونا ماشینا دریا همه اینا رو ببینم من باید اونجا باشم و از این امکانات استفاده کنم و اون موقع باورهای محدود کننده هم داشتم با خدا میجنگیدم چون فکر میکردم که من میخوام اما تقدیرم اینه که اینجا تو روستا بزرگ بشم و با این باورهای اشتباه همواره با خدا در جنگ و دعوا بودم گفتم یا من به خواسته هام میرسم یا باید بمیرم من اصلا ادم کنار بیای نبودم که با همینی که هست کنار بیام و بخوام شرایط سخت رو بپذیرم اصلا همچین ویژگی نداشتم و اصلا نمیپذیرفتم که همینی که هست باید بسوزم و بسازم من یا باید میمردم یا به خواستم میرسیدم واسه همین بود که تو سن 17 سالگی به اینکه زندگیمو تموم کنم فکر میکردم چون فکر میکردم نمیشه و باورهای بشدت مخالف خواسته هام داشتم و چون این باورهای مخالف رو داشتم دیگه دوست داشتم به زندگیم پایان بدم و حتی یکبار هم تو سن 17 سالگی برای اینکار اقدام کردم که الان جاش روی دستمه (( حتی قبلا بخاطر حرف مردم و عدم عزت نفس ساعت دستم میکردم که جاش تو دستم نباشه به خودم میگفتم مردم در موردم چی فکر میکنن اگه بدونن فلان و ال و بل اما بعد از یک سال دو سه ماه کار کردن روی خودم و قوانین یه روز ساعتمو از دستم در اوردم چون دیگه خیلی محکم و قوی شده بودم ))اینارو میگم که یادم باشه چه گذشته ای داشتم و الان چه شرایط بهشتی رو دارم تجربه میکنم با عمل به این قوانین و هم اینکه کسی که این متن رو میخونه نا امید نشید و بدونید که میشود و ادامه بدید و به قانون ایمان داشته باشید که هرانچیزی رو که واقعا بخواید میشود واسه همینه میگم خود افشایی های استاد به من خیلی خیلی خیلی کمک کرد و من رو واقعا نجات داد چون من فکر میکردم که این منم که فقط همچین شرایط بدی رو تجربه کردم و احساس قربانی شدن داشتم خلاصه چون خواسته های زیادی داشتم از بچگیم و باورای اشتباه داشتم خیلی جنگ و درگیری درونی با خودم با خدا با همه داشتم و اصلا به همینی که هست قانع نبودم گفتم چرا من باید تو روستای بدون امکانات بزرگ بشم چرا من نباید توی شهر بزرگ بشم با اون آدمای با کیفیت زندگی کنم رفت و آمد داشته باشم و خدا شاهده اینا همه افکاری بود که من داشتم اصلاً از بچگی من با تمام اطرافیانم متفاوت بود ذهنیتم و همه چیم متفاوت بود الان من همون کسیام که به تمام این خواستههاش رسید و اصلا یادم رفته بود که من یه زمانی اینا رو از ته قلبم میخواستم و الان بهش رسیدم و الان دارم زندگیش میکنم الان در استانبول زیبا و پر از انرژی مثبت هستم این شهر سرشار از انرژی مثبته
و به همین دلیله که این قوانین واقعی هستند که من از اون افکار نجات پیدا کردم و کلی زندگیم و شخصیتم رو ساختم که الان اصلا هیچ ربطی به گذشتم ندارم من حتی خودمو قبلا تنبیه میکردم کتک میزدم میزدم تو صورت خودم از خودم متنفر بودم
اینارو میگم که یادم باشه با این قوانین من هزاران درجه تغییر کردم چون نتایجش رو در زندگیم دیدم
و به رب العالمین و به غیب ایمان اوردم و زندگیم متفاوت شد
و اینارو الان به این دلیل به خودم میگم که یادم باشه چه قانونی و چه مسیری من رو به اینجا رسوند و یادم باشه که این اصله و باید روش متمرکز باشم و اگر میخوام به خواسته هام برسم پس باید متمرکزانه و متعهدانه ادامه بدم چون شخصیتم رو میشناسم و میدونم که آدمی نیستم که به کم قانع باشم یا به همینی که هست قانع باشم و میدونم که اگر بخواسته هام نرسم به اینکه زندگیمو تموم کنم فکر خواهم کرد و از اونجایی که الان فهمیدم قانون رسیدن به خواسته ها چیه بنابراین تنبلی رو میگذارم کنار و جای لذت و رنج رو در ذهنم درست قرار میدم تا یه وقت فکر تنبلی به سرم نزنه و نجواهای شیطان رو باور نکنم و متمرکزانه و متعهدانه روی خودم کار کنم من دیروز ازساعت 10 صبح تا 2 نصف شب یک کله داشتم فایل میدیدم و با خودم صحبت میکردم چرا چون گذشتمو یادمه و این مسیر رو هم یادمه یادمه افکار قبلا من چه بلایی سرم اوردن و خوب میبینم که این افکار جدید چه بهشتی رو و چه شخصیت قوی و توحیدی رو برام رقم زدن و اون تضادهایی رو که در بچگی داشتم و خوب بیاد میارم و به خودم قل داده بودم که اگه یه روز راه درست رو پیدا کنم برای همیشه ادامش میدم راهی که جواب بده رو پیدا کنم همیشه ادامش میدادم واسه همینه که من با تعهد صدرصد در گذشته راه های مذهبیون رو انجام دادم و هیچ نتیجه ای نگرفتم که هیچ روانی تر هم شدم خلاصه
هدایت شدم به این راه و این قانون و استاد عباسمنش عزیز و انجامش دادم و کلی نتیجه گرفتم کلی زندگی من تغییر کرد همه چیز من عوض شد و به هیمن دلیله که من میخوام هر ثانیه ذهنم و کنترل کنم و تا آخرین لحظه ی عمرم به این مسیر ادامه بدم و انصافا به لطف همین تضادهایی که باهاش در بچگی روبرو شدم حتی یک روزم رو بعد از این همه مدت که 800 روز از اشنایی من با استاد میگذره از این مسیر حتی یک روز هم از این طرز فکر برنگشم بخاطر تکامل و بهتر فهمیدن شاید بالا پایین داشتم اما برنگشتم و خیلی خوشحالم که حرف های استاد رو آویزه ی گوشم کردم که تا وقتی که روی خودت کار میکنی و ورودی درست میدی نتایج میتونند بهتر و بهتر بشن به همین دلیل که من خواسته های زیادی دارم و الان راه رسیدن بهش رو یاد گرفتم و میدونم که اگه به خواسته هام نرسم چه افکار شیطانی و مخربی وارد ذهنم میشه در این حد که به زندگیم خاتمه بدم به همین دلیل با تعهد و متمرکز ترین حالت ممکن ادامه میدم و هرچیزی رو حاضرم قربانی کنم تا به خواستم برسم هرچیزی از زمانی مالی تمرکزی هرچیزی که نیاز باشه تا بخواستم برسم استاد توی یکی از فایل هاش گفت که من کسیو مثل خودم ندیدم ولی استاد من یکیو نزدیک به شما دیدم و اون خودم هستم
چون الگویی مثل شما دیدم استاد و خوب نگاه میکنم که شما چطور عمل میکنید تمرین میکنید و چطور تمرکز میکنید من هم تمام سعی ام رو میکنم مثل شما انجام بدم
و فقط لب و دهن نباشم که برای دیگران فقط حرف های قشنگ بلد باشم بزنم و هیچ نتیجهای در زندگی خودم نداشته باشم بی خیال بقیه من خودم میخوام لذت ببرم و نتیجه بگیرم و با طی شدن تکامل هر بار دارم به اون استاندارد شما که استاندارد منم هست و با من خیلی هماهنگه نزدیک و نزدیک تر میشم
متن بالا رو برای خودم نوشتم به عنوان دفترچه ی تمرین تا جای اهرم رنج و لذت رو در ذهنم درست کنم تا حرکت در مسیر درست برام به لذت وصف ناپذیر تبدیل بشه و دوری از تمارین و عدم تمرکز و تنبلی و موارد حاشیه ای در ذهنن رنج تبدیل بشه
سپاسگزارم استاد عزیزم که زندگیم با فایلهای شما هیچ ربطی به گذشتم نداره عاشقتم استاد بی نظیر و با صداقت و موحدم
بریم سراغ میامی
و الان هم با نگاه کردن به میامی این خواسته در من شکل گرفت اولاً که من اصلاً نمیدونستم آمریکا مثلاً یه همچین آب و هوایی رو داره من فکر میکردم آمریکا هم مثل اروپا سرده الان خیلی خوشحالم که متوجه شدم که آمریکا یه همچین بخشهایی رو داره که هوا گرمه و چقدر هم زیباست چقدر سرسبزه چه دریای خوش رنگی داره چه آسمون خراشهای بلندی داره این همون چیزیه که من خیلی دوست دارم مدرن بودن دسترسی به امکانات سریع داشتن هوای گرم یعنی هوا رو به گرمی باشه نه زیاد سرد باشه نه زیاد گرم باشه نزدیک بودن دریا و جنگل به هم سواحل زیبا ساختمانهای مدرن امکانات زیاد این چیزیه که واقعاً من خیلی دوسش دارم ولی اگر هوای میامی خیلی گرم باشه من فقط زمستونا رو اونجا میرم و تابستونش رو میام سمت شمال فلوریدا که سردتره
وقتی تو ایران بودم به خودم میگفتم من دوست دارم یه جایی باشم که فقط هوا ابری باشه چون فیلمهای اروپایی رو میدیدم که همیشه هوا ابری بود بخودم میگفتم من میخوام یه جایی باشم که آفتاب پوستمو نسوزونه همیشه هوا ابری باشه و الان این خواسته اجابت شده من توی استانبول دارم زندگی میکنم و اینجا اکثراً هوا سرده و حتی توی اوج تابستونش خیلی گرم نیست و تایمشم بسیار کمه شاید استانبول سر جمع 40 یا 45 روز کلاً تابستون داشته باشه و اون هم خیلی گرم نیست و آب دریاش حتی توی تابستون هم بسیار سرده و این خواسته در من شکل گرفت که جایی باشم که هواش نه سرد باشه نه گرم باشه یاد این حرف استاد افتادم که میگه شما اول به خواستت برس وقتی که بهش رسیدی ببین میخوایش یا نمیخوایش
و ایالت فلوریدا دقیقاً همون چیزیه که من میخوام و الان من میامی رو میبینم با اون کشتیهای فوق العاده بزرگ و زیبا انواع متفاوت از کشتیها شهر بسیار تمیز و زیبا ساختمونهای بسیار قشنگ و مدرن جنگلهای سرسبز تلفیق جنگل و دریاو سواحل زیبا و رویایی و مدرن بودن شهر آسمون خراشها و امکانات زیاد تلفیق این جنگلها و این دریاها و این جزیره های زیبا و این کشتیهای فوق العاده زیبای بزرگ و عظیم و مدرن و انواع کشتیهای کوچولو و خوشگل و مدرن و بسیار زیبا و این ساختمون های زیبا و آسمون خراشها و این مدرن بودن شهر و این امکانات زیاد همون چیز رویاییه که من دوست دارم داشته باشمش واقعا من این پک کامل رو خیلی دوست داشتم و پسندیدم
میامی هم آب و هوای بسیار عالی داره هم بسیار مدرنه هم بسیار با امکانات وبا طبیعت و جنگل به لحاظ دریایی مدرن به لحاظ جنگل بسیار سرسبز و زیبا و تمیز به لحاظ شهرسازی مدرن از هر نوع امکاناتی در این شهر هست واقعاً همون چیزیه که روح من میخواد و اینجا رو من دوست دارم زندگی کنم برای خودم زندگی کنم به تنهایی یعنی خودم توش زندگی کنم برای دل خودم برای روح خودم راحت واسه خودم نه برای مردم برای خودم این چیزیه که برای خودم میخوام و این رو من به خودم ثابت کردم که من آدمیام که همه چیز رو برای دل خودم میخوام نه برای اینکه شو کنم من توی استانبول هستم جاهای بسیار زیبا میرم ولی بعد از آشنای با قانون اینستاگراممو پاک کردم و هیچ عکسی هیچ فیلمی از خودم رو به اشتراک نمیگذارم با هیچکس که بخوام بگم که من فلان جا زندگی میکنم یا فلان جا رفتم یا فلان کار رو کردم اصلاً اما قبل از آشنایی با قانون دوست داشتم که همچین خودنماییهایی بکنم ولی بعد از آشنا شدن با قانون دیگه کاملاً فهمیدم که روند صحیح و درست درست چیه و این کارها کارهای اشتباه و این انگیزههای نامناسب را برای همیشه دارم روش کار میکنم که کمرنگش کنم و همیشه نیاز داره که روش کار کنم چقدر من اون کشتی بزرگ و عظیم تفریحی و فوق العاده رو دوست دارم چقدر دوست دارم که تجربهاش کنم خدایا شکرت برای این همه ثروت و نعمت خدایا شکرت برای این همه امکانات و مدرن بودن البته که برای منم پرایویسی خیلی مهمه و ولی میخوام میامی رو تجربه کنم بعدش اگه دوست داشتم برم یه جایی مثل مزرعه توی مزرعه زندگی کنم مثل استاد که توی پردایس زندگی میکنه
واقعا من خودمو احساس میکنم که تو این شهر هستم من اصلا همچین فکری ندارم که نمیشه اتفاقا قدرت میشودش توی ذهنم خیلی خیلی خیلی خیلی بالاست و به همین دلیل ارامم چون الان دارم از قوانین استفاده میکنم و همه چیز رو به لطف این قوانین امکانپذیر میدونم فقط کافیه طبق قانون عمل کنم
من در استانبول رفتن توی کشتی و توی دریا و از توی دریا نگاه کردن به ساختمونهای بلند رو تجربه کردم و خدا را شکر که منم این تجربه رو داشتم خیلی خوشحالم که همچین تجربهای داشتم که توی دریای استانبول میرفتم با این کشتیهای خوشگل میرفتیم توی دریا و از توی دریا ساختمونهای بلند دیده میشد از دور خیلی نمای شهر زیبا میشد و کاملا رویایی بود بوی دریا نسیمی که تو صورتت میخورد و اون بوی اب دریا خیلی تجربه ی قشنگیه خیلی لذت بخشه هم میامی ویوش خیلی از توی دریا قشنگه هم استانبول
اما من دوست دارم میامی رو تجربه کنم دوست دارم توی شهر کاملا ازاد باشم جای ازاد رو خیلی دوست دارم دوست دارم جاهای مدرن باشم و با امکانات باشم بدون داشتن نگاه های مذهبی کاملا رها و ازاد
من برای زندگی داعمی بخاطر اینکه من خواسته هام متفاوته باید در کشور های اروپایی و یا آمریکا باشم
و استانبول برای مسافرت و دیدن زیبایی هاش خیلی قشنگه اما برای زندگی من میخوام بیام اروپا یا آمریکا چون خواسته های من همخونی شدید با فرهنگ اروپا و امریکا داره استاد شما چقدر خوشتیپ شدی استاد چقدر اندامتون فوقولادست چقدر من از این اعتماد بنفس فوقولادتون خوشم میاد و تحسینتون میکنم شما مصداق سلیمان نبی برای من هستید ثروتمند و با اقتدار و موحد نمونه ی شخصی که در راه درست همه چیز به ان داده شد
برای همه آرزوی خوشبختی و سلامتی دارم
همه ی شما عزیزان رو به الله یکتا میسپارم فعلا خدانگهدار
از خواندن کامنت خوبتون کلی لذت بردم اینکه دارید لیزری رو خودتون کار میکنید و چقدر هم نتیجه گرفتید نوش جونتون تحسینتون میکنم دم شما گرم
گفته بودید از ساعت 10 صبح تا دو نیمه شب کار میکنید
من روزهایی که برم باشگاه تا ساعت 11 و نیم درگیرم ولی بعدش بغیر از دوسه ساعت دیگه دارم روی خودم کار میکنم کار میکنم و الان که کامنت شمارو خوندم خواستم بپرسم شما چه کارهایی انجام میدید فقط گوش میکنید ؟ میشه تمرینهاتون ب من هم بگین
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
سفر با کشتی به دور دنیا به هر مکانی که بخواهی می تواند بسیار لذت بخش باشد مانند همان سفر به هاوایی که ما هم به همراه شما خانوادگی آن را تجربه کردیم و آرزوی استاد برای ما که این مناطق را ببینیم و لذت ببریم و با هدایت الهی به زودی این سفر واقعیت پیدا کند. ما هم آرزو داریم این زیبایی ها را از نزدیک ببینیم، آن را لمس کنیم و به قدرت باورها و خدای درونمان بیشتر ایمان آوریم. ذوق و شوقی که دیدن این زیبایی ها در دل ما زنده می کند و امیدی که استاد در سخنانشان به ما می دهند خواسته و اراده ما را بیشتر و قوی تر می کند. زیبایی های خداوند هیچگاه به پایان نمی رسد تا تو چه بخواهی؟ همان زیبایی را که انتخاب کرده ای به تو خواهد داد و ما امروز انتخاب کردیم برای رفتن و دیدن این قسمت از دنیای خداوند که ما با زبان تصاویر به میامی بیچ و جزایر اطراف آن دعوت شده ایم. نفسی عمیق لازم است تا درک کنی این هوایی که درون ریه هایت می رود می تواند از نسیم ملایم میامی بیچ باشد، می تواند عطر درختان پرادایس باشد و می تواند از تمام زیبایی هایی باشد که در فکر و روح تو هم نخواهد گنجید عظمت و زیبایی او از عطر خداوند از بوی خداوند، از نقطه ی انتهایی آمال و آرزوهای مان.
سخنان استاد در شروع این قسمت از سفر مانند این بود که می خواهند تا دم در خانه یا تا کوچه بقلی یک سری بزنند و بیایند! خدای من چقدر راحت می توانید به هر نقطه از جهان مانند یک جا به جایی ساده سفر و فکر کنید.خدایا شکرت. افراد زیادی باید سالها و سالها با کار کردن, پس انداز کردن, برنامه ریزی و این طرف آن طرف کردن مسایل در صورت امکان سفری کوچک برای خود دست و پا کنند و شما هم سفر به دور میامی و یک عالمه جزیره را دوری بزنید و بیایید، به همین راحتی و آسانی. خدایا شکرت.
تا نیم ساعت دیگر کشتی حرکت می کند. وقت داشتیم که همگی به دیدن از مغازه های اطراف برویم. انواع لباسها برای هر نوع سلیقه، فروشگاهی پر از تنقلاتی با بسته بندی های ابتکاری برای مسافرینی که قانون سلامتی را نمی دانند، کلاهی که به سلیقه خودت طراحی می شود و….
جزیره سلبریتی آیلند و جزایر دیگر که نمادی از ثروت است و خانه های خوانندگان و هنرپیشگان در آن جا واقع است، با ویلاهایی بسیار گران قیمت. ثروتی از حد حساب و کتاب خارج.
کشتی های کروز زیبای دنیا، بیشترین مسافرتها به کل جهان با دو فرودگاه …..یکی از دوستان نزدیک استاد با دیدن مناظری که در سریالهای سفر به دور آمریکا دیده بودند به استرالیا هدایت شدند. با داشتن احساس لیاقت و هدایت الله.بسیار ساده و راحت با در آمدی مناسب. این هم دست آوردی دیگر برای خانم شایسته عزیز که با لذت فیلم برداری می کنند با تمام وجودشان می خواهند که ما هم لذت ببریم و زیبایی هایی را به ما نشان می دهند که لذت رفتن و دیدن را در دلمان زنده می کند و اشتیاق کار کردن بر روی باورهایمان را شعله ور تر.
میامی بیچ برای لذت بردن است و دیدن زیبایی های بیشتر. لذتی از درون که به خواسته ات برسی. آسمانی زیبا که هم رنگ دریا است و میامی بیچ در میان این دو قرار دارد با زیبایی های بی نظیر آن با آسمان خراش هایش با ویلا ها و ساحل زیبایش با هواپیماهایی که از فراز سر تو عبور می کند و مسافرینی را با یک دنیا آرزو به این مکان آورده و با یک دنیا خاطره از این مکان می برد و در کنار آن بادبادکهایی که در آسمان آن با نسیم ملایم دریای آن می رقصند.
قایقها، پلها، آسمان خراشها، اسکله ها، همه و همه تلاش انسانها را برای گسترش زیبایی های جهان با هر هدفی را بیان میکند وظیفه ای که ما انسانها برای به دنیا آمدن داریم داشتیم و خواهیم داشت.
در این ساحل زیبا که البته ما قبلاً سوار بر جت اسکی استاد دیده بودیم تضاد بین لطافت آب و بتن آسمانخراشها و ارتباط زیبایی که از ان بوجود آمده بود برایمان بیشتر جلب توجه کرد. همه چیز حساب شده زیبا و کاربردی. حتما خانم شایسته هم این آسمان خراشها و معماری آن را تحسین کرده اند. در فضایی کم این قدرت و توانایی بی نظیر است. همه چیز در امنیت. منظم و دقیق. یادم به خانه کافمن آمد.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام به همسفرای نازنینم در این سفر رویایی
اول بگم که من احساس میکنم که من افتادم تو مدار مهاجرت به یاری خدا با توجه به نشانه هایی که میبینم و تنها کارم اینه که این فرکانس رو قدرتش بدم تا انشالله بخوبی و بزودی رقم بخوره.
خدایا شکرت که بواسطه قانون سلامتی دیگه این جور خوراکی های ناسالم برام معنا و مفهومی نداره حتی با توجه به این همه رنگ و لعاب دیگه دلم نمیخوادشون حتی فکر کردن بهش باعث میشه دندون درد بگیرم و یادم میاد چه آسیبهایی به من میزنند و بشدت باید ازشون دوری کنم.
مریم جون منم هر چی نگاه کردم دیدم منم با لباسهای این فروشگاه اوکی نیستم من لباسای ساده رو ترجیح میدم.
از ایده این فروشگاه خوشم اومد کارش فروش کلاه هست اما یه خدمت متفاوت ارائه میده در واقع یه ارزش دیگه هم داره میفروشه و همین یه کار ساده تو کسب و کار بشدت میتونه تفاوت فروش و مشتری نسبت به سایر همکاران ایجاد کنه.
واوووووو واوووووو چقدر ثروت این یه گله جا بود ماشاالله ثروت روی ثروت انبار بود چند تا کشتی کروز غول پیکر یکیشون مال نروژ بود فکر کنم.چقدر یات تفریحی چقدر کانتینر و بار اونجا بود تو هر صنفی میشد کلی فراوانی دید.
چه خونه های ساحلی زیبایی خدای من چقدر آسمون خراش.نمیدونم آدمهایی که هر روز اینها رو میبینند بهش توجه میکنند مثل ما تمرکز میکنند روی این فراوانی ها و ثروتی که هست یا ما چون تون این مسیر هستیم جنس توجهمون متفاوته.
وای کشتی آتش نشانی دریایی من تا حالا نه شنیده بودم نه دیده بودم خیلی جالب بود.میدونید من عاشق قانون و نظم هستم این مالیاتهایی که داده میشه اینجور امکانات میشه و در خدمت خود افراد در میاد آفرین به این کشور و قانون مندیش تو دریا هم برات شرایطی فراهم میشه تا در امان و سیف باشی چقدر حس خوبی به آدم میده احساس مهم بودن و اهمیت قائل شدن برای ملتت.
عزیزم اون خانم و آقا چقدر تو حس و حال خودشون عاشقانه عکس میگرفتند.
چقدر همه مجذوب اون آسمون خراش ها شده بودند و عکس میگرفتند و نگاه میکردند حتما خیلی ها تجسم میکردند که من تو یکی از آسمون خراشا زندگی میکنم و هر روز چه ویویی میبینم و غرق در تجسمهاشون میشدند.
واقعا اگر آدم باورهای خوبی در مورد ثروت نداشته باشه دیدن این زیبایی ها و این ثروتها و نعمتها نه تنها کمکی بهش نمیکنه نه تنها حالش رو خوب نمیکنه بلکه بشدت حالشو بد میشه اصلا دیدم حتی کسانی که نمیتونند نگاه کنند به این ثروتها روشون رو برمیگردونند اذیت میشند.
چه هوایی بود چه حسو حالی بود عاشق این رطوبت و هوای دل انگیزم به شخصه خیلی با روحیه من سازگاره و دوستش دارم چون بشدت پوستم عالی میشه اصلا انگار یه آبرسانی قوی به پوستم میشه روحمم تازه تر میشه خیلی دوست دارم زندگی مردن تو جایی که یه نمدو رطوبت لطیفی همیشه باشه همیشه جوون و خوشگلم
مرسی استاد خیلی حال داد این دور دور امروزمون
سلام بر استاد عزیزم
استاد این شهر داره با من چیکار میکنه که من هرروز دارم بیشتر عاشقش میشم که برم اونجا و بتونم نو شرایط دلخواهم زندگی کنم
من حسم و خواستم تو این شهر ها زندگی کردنه چون شلوغی رو دوست دارم و زندگی در جریان داره رو دوست دارم و همین طور اون ساختمان های بلندش که دیگه دل منو برده
این شهر چقدر تمیزه و زیباست و الخصوص آب رودخانه هاش تمیزه و چقدر ثروت هست من از شما یاد گرفتم که تحسین کنم و تو زمینه تمیزی و آدم هایی که دوست دارم تونستم به اینجور آدم ها بیشتر هدایت شم ولی در مورد ثروت انگار مقاومت من بیشتره ولی دارم ادامه میدم که نا امید نشم و باید احساس لیاقت هم در خودم اجرا کنم و دوره لیاقت هم خریداری کنم
در مورد صحبت های آخر که حرفی نمیمونه چون من با گوشت و پوست و استخوانم حس کردم که به هر چیزی توجه کنی به ان چیز هدایت میشی پس من باز هم توجه میکنم به حرف های شما و این تصاویر.
به نام خدای هدایتگرم به سمت زیباییها و فراوانیها
سلام به استاد پرعشقم و عزیز دلمون مریم جون
خدایا شکرت ی قسمت دیگه از سریال اومده روی سایت و بازهم من میتونم غرق در اینهمه زیبایی و نعمت و ثروت و عشق بشم و فقطططططط لذت ببرم .
البته من هنوز این قسمت رو ندیدم .با خودم گفتم ی کامنت قبل دیدن بزارم و ی کامنت بعد از دیدن زیباییها.
استاد من ایمان قلبیم هرروز داره بیشتر و بیشتر میشه که من خودم خالق تمام زندگیم هستم .
نمیدونید که وقتی روابط شما و مریم جون رو میبینم چقدر تحسین میکنم و شبانه روز تلاش میکنم که الگو برداری کنم از رفتارهای شما.
انصافا موفق بودم .
من خیلی کنترل میکردم اطرافیانم رو و مدتهاست که رها کردم (زدن شاخ و برگهای اضافی ذهنم ) و بخودم میگم خداوند خیلی بیشتر از من بلده که هدایتشون کنه .
یا اینکه وقتی همسرم برام هدیه ای میگیره دیگه از ته قلبم ازش تشکر میکنم اما قبلا خیلی راضی نبودم و مدام میگفتم ن این چیه ی چیز بهتر باید میگرفت.
یا اینکه وقتی چیزی برای خودش میگیره و به من میگه که بهم میاد (مثل مریم جون)میگم اره عشقم خیلی بهت میاد .
و دوست دارم و عاشقتم گفتنهای از ته قلب رو هم به عزیزانم بگم .
کاری که هرگز فکرشو نمیکردم روزی بتونم .
و چقدر این عشق و انرژی برای من پاداشها داشته.
اول ارامش بیشتر ،احساس رضایت درونی نسبت بخودم ،اینکه چقدر ادمها برام دوسداشتنی تر شدن
چقدر بیشتر عاشق خودم شدم .
بنظرم این تغییراتی که من هرلحظه در حال انجامشون هستم تا بره توی وجودم و بشه بخشی از شخصیتم برای من یکی از باارزشترین نتایج هست که در نتیجه دیدن این سریالها در من بوجود اومده .
استاد عزیزم شما دو عزیز بهترین اشخاص در زندگی من هستید .
با تمام وجودم هرروز بابت شما در دفتر شکرگزاری،از خدای بخشنده ام سپاسگزاری میکنم و شما رو بزرگترین ثروت زندگیم میدونم .
ایمان دارم که روزی خواهد رسید که من شما رو از نزدیک ببینم و از شما حضوری تشکر کنم .
1402/10/24
سریال سفر بدور امریکا 234
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد عزیزم که یک الماس خودساخته است یک گوهره یک نابِ، یک خالصِ، یک عیاربالا تمام عیارِ. کسی که خودش مصداق این شعار و این پیامه: کسی که خوب زندگی میکنه و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن میکنه. دلم میخواد از استاد تعریف کنم. اصلا دلم میخواد بگم چقدر استاد مون تعریف کردنیه. و من تازه وقتی میخوام استاد و شخصیت و زندگی و تفریح ها و سفرها و فراوانی ها و تجربه های استاد رو نعریف کنم. وقتی میخوامشخصیت، منش وو رفتار و گفتار و پندار استاد عباسمنش رو تعریف کنم تازه میفهمم که چقدر من این آدم رو درست نمیشناسم.چقدر قدردان این آدم این استاد، این اسطوره نیستم. استاد میخوام همینجا بخاطر کم کاری هام، بخاطر کم بودن هام، بخاطر کج فهمی ها و عمل نکردن هام عذرخواهی کنم و میدونم که شما اینقدر بزرگی و اینقدر به من کوچیکترین شاگرد احتیاجی نداری که باشم یا نباشم. اما اینو خوب میدونم این عذرخواهی به ظاهر ساده داره منو رشد میده، منو به یاد خودم میاره.
من امروز رفتم یک کار خفن کردم رفتم به قول بچه های جلسه ایی جبران خسارت کردم. رفتم یک گل رز سرخ خریدم و برای مسئول و منشی باشگاهی که میرم یوگا.(اصلا امروز روز ورزشی من نبودم یکهویی رفتم.) بغلش کردم و گفتم اومدم بگم دوستت دارم و اون گل رز رو بهش دادم.(داستانش برمیگرده به روز دوشنبه هفته پیش و بی احترامی و رفتار ناخوشایندی که آخر کلاس شد.) بابا من به خودم گفتم اگر من شاگرد استاد عباسمنشم، اگر من اعراض کردن یاد گرفتم، اگر من حل کردن مسئله دارم یاد میگیرم پس مسئله ات رو حل کن و چقدر اون اتفاق منو بیشتر به خودم شناسوند. چقدر باور اشتباه و عمیقی از خودم کشف کردم که فکر کنم مربوط به جلسه آخر دوره احساس لیاقت میشه. من تو این دور نیستم اما آگاهی هاش رو خودم به خودم یاد دادم انگار و درسش رو از اون اتفاق گرفتم. من امروز خودمو لایق عشق و احترام کردم. من امروز شجاعت به خرج دادم بخشیدنم رو نشون دادم عشق و دوستی ام رو نشون دادم. من امروز تمام تلاشم فقط روی بهبود خودم بود و بها هم بابتش پرداخت کردم. هم بهای مالی هم زمانی هم احساسی و روانی…من امروز میتونم بگم احساس بزرگ شدن بیشتری از قبل دارم.
من امروز در جمعی از خانم هایی حضور داشتم که کلی گیاه های بزرگی دارند و خوشحالن و من امروز با نبود گیاهی در روی خاک اما ریشه قطوری که اون زیره دیدم و منم خوشحال بودم. من امروز سپاسگزارم. سپاس گزار خدا، سپاس گزار استاد، سپاس گزار تویی که این کلمات رو میخونی. من امروز سپاگزار این انگشت هامم که اینقدر قشنگن و اینقدر قشنگ حرکت میکنن و تایپ کردن بلدن. من امروز سرشار از سپاسگزاری و عشقم. امروز من لایق این همه ام که دارم . لایق استادی که اون ور دنیا به عشق ما داره فیلم ضبط میکنه. لایق استادیار عزیزمم که اینقدر قشنگ کنار استاد قشنگم سفر میکنه و عکس میگیره. میخوام بگم من امروز انگار با این کماتی که خودش داره میاد و جاری میشه سوار بر کشتی کروز سپاسگزاری هستم که داره در ساحل های شهری پر از فراوانی نعمت زندگی خودم گذر میکنم. چقدر آسمان خراش های بلند دار زندگی من بنام روابط قشنگ و چقدر دارن هر روز اضافه میشن. اصلا این همه دوست این همه رابطه قشنگ، این همه خانم فعال و هنرمند، این همه انسان باحال و قشنگ… سوار کشتی کروز ذهنم دارم حرکت میکنم و باز هم میبینم این همه فراوانی، این همه زیبایی رو در زندگی ام، این همه آزادی واین همه تنوع و حق انتخاب رو در زندگی ام. من الان چقدر گزینه های مختلف دارم برای انتخاب کردن نوشیدنی های خوب و سلامت، همین الان تو خونه مون.اصلا میخوام بگم من چنان با این همه زیبایی و فراوانی احاطه شدم که فقط باید بنویسم در سکوت ذهنم و ببینم که اینا همه پیش از تصمیم من برای شروع بودن. در لحظه آغاز و شاید قبل تر از آن…استاد جان اومدم بگم الحق که زیبا خالقی شدی که داره خلق هات چنان جهان رو گسترش میده که حتی تجربه های زندگی ما، مهاجرت کردن های ما، سفرهای ما، همه و همه بخاطر توجه ها و خلق هایی که از شما شروع شده. و ما هم به این زیبایی ها به این همه نعمت و فراووانی توجه میکنیم و لاجرم طبق قانون جهان هستی در زندگی هر کدوم از ما به اندازه ظرف مون، به اندازه آمادگی مون، به اندازه ایمان مون از همون جنس اتفاقات و شرایط و موقعیت ها رو دریافت میکنیم.
چقدر این توجه همه چیزه
چقدر ما با این توجه مون سکان دار انرژی و فرکانس هامون هستیم
چقدر این توجه و تمرکز ماست که داره بازتابش به خودمون برمیگرده.
استاد جان من میخوام بگم خیلی تمام کانون توجه تون رو دوست دارم و چقدر خوب بلدین چطور این دارایی رو ازش استفاده کنید.چقدر توجه و تمرکزتون روی زیبایی بوده به خدا بوده و چقدر پرهیز کردید از توجه کردن به چیزهای ناجالب و نازیبا. چقدر شما پرهیزکار بودن رو خوب بلدید منم میخوام بشم مثل شما، دقیقا عین شما و چه بسا بهتر…میخوام پرهیزکار باشم و با چنان ایمانی فقط عمل صالح انجام بدم و سبقت بگیرم از امروز خودم…
فقط این آب و آسمان کافی است که بدونم خدا چقدر نعمت مسخر من کرده و من چقدر لایق افریده شده ام و با تمام لیاقتی که به من داده زندگی کنم.
=========================
اینا مقدمه است میدونم اصلا این دیدگاه هیچ دخلی نداره به این قسمت. اما بخشی از سفرنامه من و همراهی منه. پس حذف نمیکنم و فقط میگم ادامه دارد….
خدایا شکرت برای این حال خوب و سرشار از آرامشــم
به نام رب یکتا
سلام به تمام اعضای سایت روحانی و خونواده خودم، سلام به استاد و مریم عزیز، امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه، سپاس گذار خداوندم که دوباره این فرصت داد تا بیام و یک کامنت دیگه توی این فضای بینظیر بنویسم،
وای خدا چه کشتی های کروز شگفت انگیزی، مخصوصا اون شهر روی آب رویایی، چه ویلاها و ساختمون های بزرگی چقدر این کشور سرشار از فراوانی هست واقعا تحسین برانگیزه، عاشقتم خدای مهربونم که همچین دنیایی خلق کردی و مارو برای کشف خودمون با تضاد ها روبه کردی تا رویاهامون در وجودمون متولد بشن و انگیزه ای باشن برای حرکت ما، چقدر تو بزرگی و درک نشدنی و چقدر من در مقابل این همه عظمت تو کوچکم و ضعیف…
موضوع این فایل خیلی چیزهارو برام یادآوری کرد از جمله که یکی از پاشنه های آشیل من تجسم و تحسین هست مخصوصا تجسم، وقتی به کودکی خودم نگاه میکنم و بیادش میارم میبینم که من خیلی قوه تجسم قوی داشتم ولی طی مرور زمان اون فراموش کردم، بخاطر تمام اون نرسیدن ها و نا امیدی ها، بخاطر چشم به دست بودن و شرک ها ورزی ها، بخاطر ترسهام…
دنیای بیرون بازتابی از درون من هست و اگر من در درون خودم نتونم به فرزندی که در من متولد شده درست رسیدگی کنم و اون تغذیه مناسب کنم، چطور انتظار رشد اون دارم اگر نتونم خودم رو در موقعیت دلخواهم تجسم کنم که هیچ وقت اون فرزند در من به مرحله تولد و تجربه اون در این دنیای مادی نخواهد رسید، ما باید مادر و پدر خوبی برای فرزندانمان باشیم و حواسمون به تمام نیازمندی های اونها در تمام موارد باشه و زمینه رشد براشون فراهم کنیم تا بتونیم اونهارو در دنیای مادی هم تجربه کنیم…
من وقتی توی زمینه تجسم ضعیف باشم و نتونم خودم رو در اون استیت دلخواهم ببینم نباید از خداوند توقع داشته باشم چون من نازا هستم… و من به هیچ کدوم از خواسته هام نمیرسم، و اگر هم برسم فرزند من یا ضعیف و یا معلول خواهد بود،
وقتی نتونم زیبایی هایی که میبینم رو تحسین کنم و از دیدن اون ها لذت نبرم چطور اون فرزند میتونه تغذیه بشه، وقتی من خودم غذای مقوی و مورد نیاز رو نخورم قاعدتا مواد مغذی به جنین نمیرسه…
همه اینهارو دارم به خودم میگم تا مرور بشه برام و بیاد بیارم ویژگی هایی که از بچگی همراه با من متولد شدن، ویژگی های که خداوند برای خلق رویاهامون به ما عطا کرده، ابزار هایی که نیاز داریم رو به ما داده فقط باید ازشون استفاده کنیم، بعضیاشون بخاطر استفاده نشدن و یا کم استفاده شدن زنگ زدن و از کار افتادن ولی میشه دوباره احیاشون کردن و روغن کاریشون کرد و یا از غول ما تعمیرکارها سرویسشون کردن که مثل روز اولشون کار کنن ولی این کارو ما باید بکنیم نه هیچ سرویس کاری از بیرون…
دقت کردین هرچیزی که استفاده نشه و انرژی انسان رو دریافت نکنه زود خراب میشه و از بین میره، همین چند وقت پیش هم استاد توی یکی از فایلهاش به این موضع اشاره کرد، من خودم به واسطه شغلم و علاقه مندی هام خیلی با این موضع برخورد کردم و دیدم که وقتی از چیزی استفاده نشه چه شکلی میشه دقیقا توانایی های ما هم به همین شکل هستن و اگر ما حواسمون بهشون نباشه و ازشون استفاده نکنیم…
من خیلی الان خوب شدن خیلی بهتر از قبل و هنوز خیلی کار داره تا بهتر بشم و این روند ادامه داره چون پاشنه آشیل منه چون نقطه ضعفمه،
قوانین خداوند خیلی آسون هستند این فقط ذهن ماست که کارهارو سخت برام جلو میده، ما هرچی که در این دنیای مادی داریم در وجود خودمون هم داریم و از زندگی دنیوی خودمون میتونیم بفهمیم که درونمون چجوری هست و این ما هستیم که میتونیم تغییرش بدیم نه هیچ کس دیگه ای چون ولی و سرپرست اونها ماییم و وقتی ما قانونمند باشیم و یه شخصیت قوی داشته باشیم حواسمون بهشون هست و از همه چیز وجودمون استفاده میکنیم و چیزی بلااستفاده نمیمونه که بخواد زنگ بزنه… و وقتی به خودشناسی بیشتر میرسیم اونایی که با ما هماهنگ نیستن به راحتی مارو ترک میکنن و از مدارمون خارج میشن و روز به روز کارها برامون راحتر میشه و اطرافمون خلوت تر…
من تصمیم گرفتم ساعتی از وقتم رو در طول روز به تجسم کردن و تحسین کردم اختصاص بدم، کاری که خیلی کم انجامش میدادم و بیشتر تمرکزم روی کار فیزیکی بود، این عادت رو باید در خودم ایجاد کنم تا همون جور که استاد گفت سرعت رسیدن به خواسته هام بیشتر بشه البته که به خودم سخت نمیگیرم و با رعایت قانون تکامل جلو میرم انشالا…
امیدوارم برای دوستان مفید بوده باشه برای خودم که عالی بود سرشار از آگاهی بود، سپاس گذار خداوند که این الهامات رو به من کرد و من فقط نوشتمش، من بدون خداوند هیچی نیستم و اون که من هدایت میکنه انشالا که بتونم توی این مسیر ثابت قدم باشم،
برای همتون بهترین هارو از خداوند آرزو میکنم و عاشقتونم.
بسم الله الرحمن الرحیم…
به نام بخشنده ترین بخشنده ها ..
به نام خدای فراوانی ها …
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته …
سپاس گزار از استاد عزیز برای تهیه ی این فایل بی نظیر …
اول از همه بگویم استاد اینجا هم هوا فوق العاده ه عالی هست … خورشید به شکل ملایمی به بدنت می تابد . گرمت می کند ولی باعث سوزشت نمی شود . و یا به چشمات مستقیم نمی تابد که ازش رو برگردونی … تکه ابر نازکی روی خورشید خانم مهربون رو پوشانده …
باد لطیفی می وزد . که باعث حرکت هوای اطرافت می شود … یک جوری انگار زمان و برات جابه جا می کند . در یک لحظه احساس می کنی تمام چیزهای کنارت دارد حرکت می کنی …
درخت ها روی تنشون برگی ندارند . اما به خواب عمیقی هم نرفتن …
انگار وجودتو احساس می کنند …
من عاشق این آب و هوا هستم …
هوا بین پاییز، زمستان و بهار در گردش هست …
قبلنا همیشه نگران آب و هوا بودم . یکی از دلایلش به خاطر ربط دادن آب و هوا به حس لیاقت خودم بود . گناه کار و یا گنه کار نبودن … عجیبه ؟؟نه !!! اما حالا به شکل عجیب زیبا ، بزرگ ولی خوشمزه ای به خدا ایمان دارم …
ایمان دارم که او در حال هدایت جهان به مقصد خودش و در حال تکامل جهان هست .مگر بچه هست که بخواهد با من لج کند و لج من سر جهان در بیارد ! او…
و هیچ کسی هم نمی تواند در کار او خلل ایجاد کند . به او ایمان دارم که در حال هدایت من هم هست …
خیایان های اطراف خانه ی من جون می دهد برای پیاده روی اطراف پر از باغ هاب بی برگی هست که هر ازگاهی انارهای کوچک هم سر درخت ها هست…
اگر دستت به اون انارها برسد. انار های خوشمزه و ملسی هم هست …
برگ درخت کمی کنار کوچه باغ ها و هر ازگاهی هم آب توی جوی آب ها حرکت می کند …
امروز باد کمی برای من آرامش زمستانی رو جابه جا می کند …
فکر می کنم به زودی ابرهای زمستانی رو با خودش بیارد …
و اگر آورد حتما بهتون خبر می دهم…
و حالا مسافرت شما استاد عزیز …
واقعا در این مسافرت فکر می کنید دو نفر هستید … من که کاملا خودم رو احساس می کنم …
انگار تمام تکه های روح من این جا و روی این مبل ننشسته …
بخش هایی به جاهای دور دست آمده شاید تکه ای کنار شما و تکه های در کهکشان و سیاره های دیگر نمی دونم …
من صدای دریا رو دارم می شنوم …
و نیمه ولرمی آب رو کاملا احساس کردم ( استادم درست احساس کردم ؟ ) و بادی که روی سطح دریا جریان پیدا می کند و بعد با موهای من بازی می کند و حتی اون پرنده ی ملوان هم داشت به من نگاه می کرد …
کمی از من ترسیده … می دوند کمی غیر قابل پیشبینی ام …
ممکنه بگیرمش و فشارش بدهم …
چقدر خوب که داستان دوستتونو تعریف کردید …
همیشه به خودم یاد آوری می کنم که برای خوشبختی به جای خاص ، آدم خاص ، شرایط و موقعیت خاص تعلق ندارد … می تونی جاهای مختلف ، در شرایط مختلف اونو احساس کنی …
استادم چقدر زیبا و چه نکته ی زیبایی …
هرچه اعتماد به نفست بیشتر بشود . اون وقت دقیقا می فهمی دقیقا چی می خواهی …
و نه اینکه از نگاه دیگران و به خاطر نگاه دیگران بخواهی چیزی رو داشته باشی …
و چقدر الگوی خوبی بودید برای فهم این قضیه برلی من …
شما ویدئو هایی می گیرید که ملیون ها نفر می بینند ...
و معمولا جوری زندگی می کند که خودتون دوست دارید و جوری رفتار می کنید که خودتون دوست دارید و جوری خرید می کنید مطابق میل خودتان …
این باور خیلی مهم بود برای من که وقتی می خواهم خریدی کنم و چیزی رو بخرم باور پشتش مهم …
من از سر نیاز و از سر پر کردن کمبودهایی چیزی رو می خرم . و یا خواسته های شخصی ام مهمه …
اینکه چیزی رو بخریم که باهاش شاد باشیم بسیار بسیار مهمه …
و چه نکته ی مهمی که همیشه می گویید … از خواستن و یا اشتباه کردن در خواسته هات و فراهم کردنشون نترس …
سلبریتی ها خواسته هایی داشتن …
مشهور شدن … بهترین جاها چیزی رو خریدن و وقتی پر شدن او نو فروختن و تصمیم گرفتن جور دیگه ای زندگی کنند …
این به معنای خودتو لایق دونسته…
خودتو بزرگ دونسته که اجازه داری زندگی رو تجربه کنی …
به دنیا اومدی تجربه کنی …
دنیا منو بازه … و خوشحال می شود از بهترین غذا های منو یک تست بزنی …
و نکته ی مهم دیگر به هرچه توجه کنی از جنس همان بی نهایت و بی نهایت وارد زندگی ات می شود … و آسمان داشته باش … و خدا رو در قلبت احساس کن و به وسیع بودن خودت پی ببر …
استادم، ابرهای پنبه ای گره خورده ی توی فایل شما و نم نم های بارون اونجا یک نشانه ی محکمی ش که به زودی من شاهد برف هستم و برف بازی توی طبیعت هستم …بازم از این فایل بی نظیر ممنونم …
حالم بی نهایت خوبه …
در قلبم صدا های عجیبی می شنوم که برایم تازگی دارد . صدایش شبیه بوم بوم هست ولی انگار باهام حرف می زند … انگار بهم نوید اتفاق های پشت سر هم خوبو می دهد …
راستش مدتی هست که دیگر احساس نمی کنم قلبم به اندازه ی مشتم هست …
احساس می کنم قلبم بزرگ بزرگ شده و شاید کمی از اونو بتوانم کنار ماه و و یا سیاره ی زهره احساس کنم …
بازم ممنونم …
( زندگی کردن به سبک و شیوه و سیاق خودمون بی نهایت زیباست …)
به نام صاحب و مالک این جهان پهناور
سلام به استاد خوشتیپ و زیبا و مریم بانوی عزیززز و دوست داشتنی
و سلام به خونواده عزیز صمیمی
خدایا هزاران بار سپاسگزارتم برای تمام این زیبایی ها، ثروتها،نعمتها،فراوانی ها اصلا قابل شمارش نیست اینهمه نعمت و برکت و ثروت در این قسمت کوچک از جهان!!!!…. کل جهان چه خبره ؟؟؟؟
بی راه نیست که خود مالک ذکر کرده که اگر تمام درختان قلم و تمام آبها جوهر نمیتوان نعمتها رو نوشت ….
روی این زمین پهناور …در اعماق آبها و آسمان ها نعمت ها و فراوانی ها بی شمارند ….
خداوندا به من درک و فهم و عملی کردن ذره ای سپاسگزاری این نعمتها را بده و یاری ام کن برای استفاده و لذت بردن از اینهمه آفریدههای زیبایت ….
خدای من این سفر چقدررر لذت بخش بود چند بار دیدم و سیر نشدم هنوز از دیدنش .. تا چشم کار میکرد زیبایی بود و ثروت…نم بارون خدای من …مطبوع بودن هوا و اون طروات و تازگی هوا رو قشنگ حس کردم آسمون آبی و ابرهای قشنگش.. آبهای آبی لاجوردی … برج های زیبا ،درختان زیبا و چشم نواز …ویلای لب ساحل…خدای من کشتی های کروز چقدرررر ثروت ، لذت و آرامش در کنار هم موج میزد ….خدایا شکرت ….
خدایاااا طبق قانون بدون تغییر گفتی: با توجه و تمرکز بر زیبایی ها (صلوه ) و کنترل ذهن (تقوا ) میتونید از هر نعمتی که میخواید بهرمند بشید نا محدود …. چرا به خودم واجب نکنم این عملکردها رو چرا حرام نکنم نادرستی ها رو ….
چرا به خودم ظلم کنم و خودم رو ازینهنه نعمت محروم ….
خدایا کمکمون کن
به لطف و هدایت تو و ذره ای تلاش خودمون (صلوه و تقوا) تونیستیم اینجا دور هم جمع بشیم و در این فضای پاک و روحانی شاهد موفقیتهای استاد عزیزمون باشیم و ببینیم و بهمون ثابت بشه اگر این مرد بزرگ تونسته ما هم میتونیم از کجا به کجا برسیم خدایا شکرت برای وجود استاد متعهدمون …
عهد میبندم با تعهدی بیشتر از تک تک لحظاتم استفاده کنم و با صلوه و تقوا و باورسازی خود ارزشمندم رو به تجربه خواسته هام برسونم …
در پناه مالک زمین و آسمان
ارزشمند باشید و متعهد
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم
خدای وهابم خدای رزاقم سپاسسسسسگزارم
سلام خدا جونم سپاسگزارم
سلام استاد عزیزم ومریم نازنینم
سلام دوستان ارزشمندم
خدایا شکرت به خاطر این سایت الهی سرشار از عشق و محبت و نعمت و ثروت و فراوانی و خوشبختی
خدایا شکرت به خاطر چشمانم که این همه زیبایی را میبیند و با عشق تحسین میکندو با روحش لمس میکند
خدایا شکرت که با دیدن و لمس کردن این زیبایی ها ماهم لایق دریافت عالیترین نعمتهای الهی هستیم
ما خلیفه خدا بر زمینیم
خدا مارو جانشین خودش کرده که به زیبایی های جهانش سیرو سفر کنیم و تجربه کنیم و لذت ببریم
با لایق دونستن خودمون هیچ کسی از کسی برتر نیست فقط ما خودمون هستیم که خلق میکنیم وخودمون را لایق بدونیم ما با افکار و باورهای خودمان داریم اتفاقات را بوجود میآوریم پسدحالا که آگاه هستیم با توجه کردن به زیبا یی ها و شکر گذاری و تمرکز بر خواسته ها هرآنچه را که دوست داریم میتوانیم جذب کنیم با دیدن این زیبایی ها حتی با یک گوشی ساده شکر گذاری کنیم بدون توجه کردن به الانمون خودمون رو در این فضای روحانی ببینیم
استاد کلی همزمانی دیدم من دیشب راجع به چرخ و فلک صحبت کردم که میترسیدم سوار بشم و به لطف خداوند و بچه ها تابستون رفتیم و سوار شدم و کلی لذت بردم
یکی دیگه هوای عالی که اینجا هم آسمون مثله اسمون اونجاست دقیقا همونه
یکی دیگه که 234 و مین سفرتونه اعداد پشت سر هم
ویه عالمه دیگه همزمانی های الهی
یعنی که من مسیرم درسته و جهان داره به الکترون پاسخ میدهد
خدایا شکرت
من عاشق کشتی کروزم چرا که نه کی بهتر از من که سوار بشه و بره امنم زیباییها ی جهان خداوند رو ببینه و شکر گذاری کنه و سجده شکر بجا بیاره از عظمت پروردگار
خدایا شکرت برای تک تک ثانیه های این فایل که همه جوره نماد ثروت و نعمت و بوی خدا و فراوانی برکات خدا بود
خدایا شکرت که تو صاحب آسمانها و زمین و هرآنچه بین آنهاست مالک اصلی خداست
من باور دارم که خدا همواره مرا در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت قرار داده است
خدایا بی نهایت سپاسگزارم
خدایا شکرت که من را با خودم به صلح رساندی و آنچیزی که با روح من من سازگار است را بهم دادی
خدایا شکرت برای این آسمان خراش های بلند و پراز نعمت و ثروت و فراوانی
خدایا شکرت برای این دریا که پر از نعمت و ثروت و فراوانی است
خدایا شکرت برای این همه ایده های ساده و زیبا و ثروت ساز
با قایق های تفریحی و کوچک تبلیغات میکنندو ثروت میسازند
با عکس گرفتن در کشتی ثروت میسازند
با هواپیما در بام آسمان ثروت میسازند
با ساخت خانه کنار آب ثروت میسازند
خدایا شکرت
معنوی ترین کار دنیا ثروتمند شدن است
تنها راه رسیدن به ثروت گذر از ثروت است
خدایا شکرت که چشمم را به زیبایی ها و گوشم را به کلام مثبت و آگاهی دهنده ودستم را به قلمی شیوا عزیز شمردی تا سهمی از این آگاهی ها داشته باشم
وااای ناخدا اون پرنده ی زیبا که نشسته جای ناخدا
خدایا شکرت
پرنده هاروببین رو آب نشستن
خدایا شکرت مردم که در آب لذت میبرن خدایا شکرت
آید کشور و این شهر میامی چقدر همه جوره عالی و ثروتمند است
خدایا شکرت هر چقدر من تمرکزم بر زیبایی های جهان و نعمتت و داشته هایم بیشتر است تو مرا به بیشترینها و بهترین ها هدایت میکنی
قانون جهان احساس خوب اتفاقات خوب
الله و اکبرررر
خدایا شکرت برای آزادی مالی و زمانی و مکانی استاد عزیزم
خدایا شکرت که مرا به قانون سلامتی سایت استاد هدایت کردی ویرایش سلامتی ام ارزش قائل هستم
خدایا شکرت که مرا به احساس لیاقت هدایت کردی و برای تمام وجودم ارزش قائل هستم
خدایا شکرت که مرا به این سایت الهی هدایت کردی و در بهشت زمینی مکانم دادی
خدای من سپاسسسسسگزارم
خدایا من تسلیمم و ارام و آسوده خاطرم و بتو اعتماد دارم وتکاملم را به زیباترین شکل طی میکنم تا همواره روی دوش تو باشم
خودم را بتو سپرده ام امن ترین جای دنیا پناه الله
خدایا شکرت که تو مرا هدایت کردی
من با کنترل ذهن و تمرکز بر زیبایی های جهان و احساس خوب به هرآنچه که بخواهم میرسم من به خدا اعتماد دارم
من توانایی خلق خواسته هایم را دارم این موهبتی است که خداوند در وجودم ارزانی داشته تا آنچه را که دوست دارم خلق کنم و لذت ببرم و با رستگاری بسویش باز گردم
هر چه دارم از خدا ست
تنها خدا برایم کافیست
از هر خیری از طرف خداوند به من برسد من سخت نیازمند وفقیرم
خداوند راه گشاست
من دریافت کننده الهامات الهی هستم
من در آرامش الهی به سر میبرم قلبی آرام و پر از نور الهی دارم
خدایا شکرت
تمام این زیباییها را در قلبم حک کردی و مهر تایید برآنان زدی
سپاسگزارم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
سلام به استاد عباسمنش فوقولاده و خانوم شایسته ی عزیز
این روزها که متمرکزانه دارم روی خودم کار میکنم اتفاقات بسیار فوقولاده ی برام رخ میده همزمانی های بسیار فوقولاده راحت پیدا کردن وسایلم و راحت رسیدن به خواسته هام مثال میزنم چند روز پیش خودکارم رنگش تموم شد ولی مداد فشاری داشتم و چند روزی رو با مداد مینوشتم بعد تو ذهنم اومد که یه چک کنم ببینم چقدر داخل مداد نوک دارم دیدم یه دونه و نصف دارم هنوز و خدارو شکر کردم و از خودم پرسیدم که من یک بسته نوک مداد داشتم کجا گذاشتمشون اون چند تا جایی که به ذهنم میرسید رو نگاه کردم پیداش نکردم گفتم خب اشکال نداره خیره میرم چند روز دیگه یکی دیگه میخرم با اینکه دوست داشتم تو خونه باشم و اصلاً بیرون نرم و فقط متمرکزانه روی خودم کار کنم دو سه روز بعدش من در راستای یک هدف دیگه و بهبود داعمی خودم رفتم سراغ یه جایی تو خونه که به صورت نرمال اصلا اونجا نمیرفتم و برای برداشتن یه چیز دیگه رفتم و هم اون چیزی رو که برای برداشتنش رفتم رو برداشتم هم دیدم که جعبه نوکهای مدادم اونجاست و خدا رو بسیار سپاسگزاری کردم برای این همزمانی برای این هدایت برای اینکه من به این خواسته نچسبیدم و نسبت بهش رها بودم و خیلی در زمان مناسب در مکان مناسب بهش هدایت شدم و مثل قبلا عصبی نشدم غر نزدم خودمو ناراحت نکردم و درست زمانی که نصف نوک در مدادم مونده بود تونستم با هدایت رب هدایت بشم و جعبه ی نوک ها مدادم رو در زمان مناسب پیدا کنم
وقتی دارم روی خودم کار میکنم اینجوری اتفاقات خیلی راحت برام رخ میده خیلی راحت هماهنگ میشم یا مثلاً چند روز قبلش نرمافزار جامع تفاسیر رو که نصب کردم روی لپتاپم اسم مترجمی که قبلاً به یاد داشتم و ازش استفاده میکردم رو یک لحظه فراموش کردم بعد گفتم اشکال نداره به خودم سخت نمیگیرم شاید نباید از اون مترجم استفاده کنم شاید باید از یه مترجم دیگه باید استفاده کنم وقتی که به ذهنم رسید اشکال نداره شاید نباید ازش استفاده کنم باورتون نمیشه همون لحظه یه اسکرول کردم دقیقاً چشمم افتاد به همون مترجم یعنی به سه ثانیه نکشید که اون مترجم جلو چشمام بود چون کلی مترجم تو این برنامه بود ولی با هدایت رب من هدایت شدم و پیداش کردم بعد خدا رو بسیار شکرگزاری کردم بسیار سپاسگزاری کردم که از موقعی که دارم روی خودم کار میکنم اینطوری هم زمانیها رخ میده کاری که برای من دفعه ی قبل خیلی روند پیدا کردن اون مترجم طول کشید رو یک ثانیهای خداوند با هدایت برای من انجامش داد خلاصه من به دفعه قبل کلی تو ترجمههای این نرمافزار گشته بودم تا اون مترجمو پیدا کنم از وقتی که دارم روی خودم متمرکزانه کار میکنم مدام هدایت میشم به راحت رسیدن به خواستههام و از موقعی که دارم متعهدانه روی خودم کار میکنم و این باور رو میسازم که من راحت به خواستههام میرسم خداوند هم هدایتم میکنه و تاییدش میکنه که آره تو راحت به خواستههات میرسی اگه که باورهای مناسب رو بسازی ترمز هارو برداری به خواستههات نچسبی رهاشون کنی و تسلیم باشی تسلیم هدایت باشی از داشتههات لذت ببری و در مقابل مساعل و تضادها مقاومت نکنی و نجنگی در لحظه زندگی کنی و هر چیزی رو درش خیر ببینی و از زاویهای بهش نگاه کنی که به احساس بهتری برسی احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب و قرار گرفتن در مسیر رسیدن به خواسته
چند روز پیش ماجرای این رو تعریف کردم که چطوری به دوره 12 قدم قدم 9 بصورت کاملا هدایتی هدایت شدم
علتش هم اینه که دارم متعهدانه روی خودم کار میکنم و رب العالمین من رو به اسانی به مواردی که نیاز دارم تا به خواستم برسم هدایت میکنه توی کامنت قبلیم هست که توی قسمت 233 سریال سفر به دور آمریکا نوشتم و بعد از اون من هم قدم 9 و هم قدم 10 رو خریدم حالا که داشتم متمرکزانه روی خودم کار میکردم فهمیدم که چقدر این دوتا قدم به من کمک کرد خیلی به من کمک کرد در راستای هدف جدید و تمرکز جدیدی که من بر روی خواسته ام داشتم من باید این دو تا قدم رو میشنیدم که اگر نمیشنیدم خیلی توی در و دیوار میرفتم و این دوقدم بسیار همزمانی و مکمل فوقولاده ای بود که من برای این خواسته ی جدید بهش نیاز داشتم و مبهوت شدم از هدایت دقیق رب العالمین این هدایت و این دوره از دوازده قدم خیلی زیاد مسیر مستقیم رو به من نشون دادن که در اون نعمت هست یعنی رب العالمین من رو به وسیله این دو قدم قدم 9 و 10 هدایت کرد که من با انجام تمریناتش خیلی راحت و اسان و ساده به خواستم برسم و به مسیر مستقیم هدایتم کرد که راحت و اسان و سوت زنان و با لذت حرکت کنم و به خواستم برسم و توی در و دیوار نرم و نشتی انرژی نداشته باشم و واقعا اگه از این دو قدم استفاده نمیکردم واقعا بدجوری تو درو دیوار میرفتم چون نکاتی رو استاد تو این دو قدم توضیح دادن که اصلا توی دوره های دیگشون نبود و من برای اولین بار بود که میشنیدمشون
اون اوایل که تو این مسیر اومدم و کامنت بچه هارو میخوندم و دوستان از همین روندهای هدایت عجیب غریبشون میگفتن من تعجب میکردم و میگفتم یعنی میشه برای منم اینقدر واضح از این موارد اتفاق بیفته و الان این اتفاقات داره برای منم رخ میده
بریم سراغ میامی زیبا
یه نکته خیلی خوب و جالبی که من با دیدن این قسمت از سریال سفر به دور آمریکا متوجه شدم این بود که من الان توی استانبول زندگی میکنم و وقتی که من باتوجه به صحبتهای شما استاد عزیزم یک لحظه به گذشته خودم به زمانی که بچه بودم توجه کردم بخاطر اوردم که من به خاطر توجه زیادم به خارج از کشور و ساختمونهای زیبا و ماشینهای متنوع و آزادی از بس که توجه میکردم از بس که تحسین میکردم من اون موقع بچه بودم نمیدونستم که این قانونه من مدام فیلمهای خارجی رو نگاه میکردم با زیرنویس اصلی نگاه میکردم و عاشق ساختمونای بلند بودم عاشق ماشینهای متنوع بودم عاشق این بودم که با افراد خارجی صحبت کنم یعنی من همیشه اینو میخواستم و تجسم میکردم که اونجا هستم و با آدمای اونجا حرف میزنم من در زندگیم سال ها و سال ها بود که همواره به اون چیزایی که میخواستم توجه میکردم همواره تو فیلما به ساختمونا و ماشینا به دریای زیبا ساحل زیبا به آزادی توجه میکردم و من اصلاً اون موقع اینو نمیگفتم که این برای از ما بهترونه من میگفتم
خدا رو شاهد میگیرم الان که داره یادم میاد میفهمم من داشتم قانون رو نا خوداگاه درست انجام میدادم من میگفتم که من لیاقت اونجا رو دارم من لایقم من باید اونجا باشم چرا من نباید اونجا باشم من لیاقتشو دارم که اونجا باشم من میخوام که اونجا باشم من باید اونجا باشم من باید اونجا باشم با افراد خارجی صحبت کنم و اونا رو ببینم و ساختمونا خیابونا ماشینا دریا همه اینا رو ببینم من باید اونجا باشم و از این امکانات استفاده کنم و اون موقع باورهای محدود کننده هم داشتم با خدا میجنگیدم چون فکر میکردم که من میخوام اما تقدیرم اینه که اینجا تو روستا بزرگ بشم و با این باورهای اشتباه همواره با خدا در جنگ و دعوا بودم گفتم یا من به خواسته هام میرسم یا باید بمیرم من اصلا ادم کنار بیای نبودم که با همینی که هست کنار بیام و بخوام شرایط سخت رو بپذیرم اصلا همچین ویژگی نداشتم و اصلا نمیپذیرفتم که همینی که هست باید بسوزم و بسازم من یا باید میمردم یا به خواستم میرسیدم واسه همین بود که تو سن 17 سالگی به اینکه زندگیمو تموم کنم فکر میکردم چون فکر میکردم نمیشه و باورهای بشدت مخالف خواسته هام داشتم و چون این باورهای مخالف رو داشتم دیگه دوست داشتم به زندگیم پایان بدم و حتی یکبار هم تو سن 17 سالگی برای اینکار اقدام کردم که الان جاش روی دستمه (( حتی قبلا بخاطر حرف مردم و عدم عزت نفس ساعت دستم میکردم که جاش تو دستم نباشه به خودم میگفتم مردم در موردم چی فکر میکنن اگه بدونن فلان و ال و بل اما بعد از یک سال دو سه ماه کار کردن روی خودم و قوانین یه روز ساعتمو از دستم در اوردم چون دیگه خیلی محکم و قوی شده بودم ))اینارو میگم که یادم باشه چه گذشته ای داشتم و الان چه شرایط بهشتی رو دارم تجربه میکنم با عمل به این قوانین و هم اینکه کسی که این متن رو میخونه نا امید نشید و بدونید که میشود و ادامه بدید و به قانون ایمان داشته باشید که هرانچیزی رو که واقعا بخواید میشود واسه همینه میگم خود افشایی های استاد به من خیلی خیلی خیلی کمک کرد و من رو واقعا نجات داد چون من فکر میکردم که این منم که فقط همچین شرایط بدی رو تجربه کردم و احساس قربانی شدن داشتم خلاصه چون خواسته های زیادی داشتم از بچگیم و باورای اشتباه داشتم خیلی جنگ و درگیری درونی با خودم با خدا با همه داشتم و اصلا به همینی که هست قانع نبودم گفتم چرا من باید تو روستای بدون امکانات بزرگ بشم چرا من نباید توی شهر بزرگ بشم با اون آدمای با کیفیت زندگی کنم رفت و آمد داشته باشم و خدا شاهده اینا همه افکاری بود که من داشتم اصلاً از بچگی من با تمام اطرافیانم متفاوت بود ذهنیتم و همه چیم متفاوت بود الان من همون کسیام که به تمام این خواستههاش رسید و اصلا یادم رفته بود که من یه زمانی اینا رو از ته قلبم میخواستم و الان بهش رسیدم و الان دارم زندگیش میکنم الان در استانبول زیبا و پر از انرژی مثبت هستم این شهر سرشار از انرژی مثبته
و به همین دلیله که این قوانین واقعی هستند که من از اون افکار نجات پیدا کردم و کلی زندگیم و شخصیتم رو ساختم که الان اصلا هیچ ربطی به گذشتم ندارم من حتی خودمو قبلا تنبیه میکردم کتک میزدم میزدم تو صورت خودم از خودم متنفر بودم
اینارو میگم که یادم باشه با این قوانین من هزاران درجه تغییر کردم چون نتایجش رو در زندگیم دیدم
و به رب العالمین و به غیب ایمان اوردم و زندگیم متفاوت شد
و اینارو الان به این دلیل به خودم میگم که یادم باشه چه قانونی و چه مسیری من رو به اینجا رسوند و یادم باشه که این اصله و باید روش متمرکز باشم و اگر میخوام به خواسته هام برسم پس باید متمرکزانه و متعهدانه ادامه بدم چون شخصیتم رو میشناسم و میدونم که آدمی نیستم که به کم قانع باشم یا به همینی که هست قانع باشم و میدونم که اگر بخواسته هام نرسم به اینکه زندگیمو تموم کنم فکر خواهم کرد و از اونجایی که الان فهمیدم قانون رسیدن به خواسته ها چیه بنابراین تنبلی رو میگذارم کنار و جای لذت و رنج رو در ذهنم درست قرار میدم تا یه وقت فکر تنبلی به سرم نزنه و نجواهای شیطان رو باور نکنم و متمرکزانه و متعهدانه روی خودم کار کنم من دیروز ازساعت 10 صبح تا 2 نصف شب یک کله داشتم فایل میدیدم و با خودم صحبت میکردم چرا چون گذشتمو یادمه و این مسیر رو هم یادمه یادمه افکار قبلا من چه بلایی سرم اوردن و خوب میبینم که این افکار جدید چه بهشتی رو و چه شخصیت قوی و توحیدی رو برام رقم زدن و اون تضادهایی رو که در بچگی داشتم و خوب بیاد میارم و به خودم قل داده بودم که اگه یه روز راه درست رو پیدا کنم برای همیشه ادامش میدم راهی که جواب بده رو پیدا کنم همیشه ادامش میدادم واسه همینه که من با تعهد صدرصد در گذشته راه های مذهبیون رو انجام دادم و هیچ نتیجه ای نگرفتم که هیچ روانی تر هم شدم خلاصه
هدایت شدم به این راه و این قانون و استاد عباسمنش عزیز و انجامش دادم و کلی نتیجه گرفتم کلی زندگی من تغییر کرد همه چیز من عوض شد و به هیمن دلیله که من میخوام هر ثانیه ذهنم و کنترل کنم و تا آخرین لحظه ی عمرم به این مسیر ادامه بدم و انصافا به لطف همین تضادهایی که باهاش در بچگی روبرو شدم حتی یک روزم رو بعد از این همه مدت که 800 روز از اشنایی من با استاد میگذره از این مسیر حتی یک روز هم از این طرز فکر برنگشم بخاطر تکامل و بهتر فهمیدن شاید بالا پایین داشتم اما برنگشتم و خیلی خوشحالم که حرف های استاد رو آویزه ی گوشم کردم که تا وقتی که روی خودت کار میکنی و ورودی درست میدی نتایج میتونند بهتر و بهتر بشن به همین دلیل که من خواسته های زیادی دارم و الان راه رسیدن بهش رو یاد گرفتم و میدونم که اگه به خواسته هام نرسم چه افکار شیطانی و مخربی وارد ذهنم میشه در این حد که به زندگیم خاتمه بدم به همین دلیل با تعهد و متمرکز ترین حالت ممکن ادامه میدم و هرچیزی رو حاضرم قربانی کنم تا به خواستم برسم هرچیزی از زمانی مالی تمرکزی هرچیزی که نیاز باشه تا بخواستم برسم استاد توی یکی از فایل هاش گفت که من کسیو مثل خودم ندیدم ولی استاد من یکیو نزدیک به شما دیدم و اون خودم هستم
چون الگویی مثل شما دیدم استاد و خوب نگاه میکنم که شما چطور عمل میکنید تمرین میکنید و چطور تمرکز میکنید من هم تمام سعی ام رو میکنم مثل شما انجام بدم
و فقط لب و دهن نباشم که برای دیگران فقط حرف های قشنگ بلد باشم بزنم و هیچ نتیجهای در زندگی خودم نداشته باشم بی خیال بقیه من خودم میخوام لذت ببرم و نتیجه بگیرم و با طی شدن تکامل هر بار دارم به اون استاندارد شما که استاندارد منم هست و با من خیلی هماهنگه نزدیک و نزدیک تر میشم
متن بالا رو برای خودم نوشتم به عنوان دفترچه ی تمرین تا جای اهرم رنج و لذت رو در ذهنم درست کنم تا حرکت در مسیر درست برام به لذت وصف ناپذیر تبدیل بشه و دوری از تمارین و عدم تمرکز و تنبلی و موارد حاشیه ای در ذهنن رنج تبدیل بشه
سپاسگزارم استاد عزیزم که زندگیم با فایلهای شما هیچ ربطی به گذشتم نداره عاشقتم استاد بی نظیر و با صداقت و موحدم
بریم سراغ میامی
و الان هم با نگاه کردن به میامی این خواسته در من شکل گرفت اولاً که من اصلاً نمیدونستم آمریکا مثلاً یه همچین آب و هوایی رو داره من فکر میکردم آمریکا هم مثل اروپا سرده الان خیلی خوشحالم که متوجه شدم که آمریکا یه همچین بخشهایی رو داره که هوا گرمه و چقدر هم زیباست چقدر سرسبزه چه دریای خوش رنگی داره چه آسمون خراشهای بلندی داره این همون چیزیه که من خیلی دوست دارم مدرن بودن دسترسی به امکانات سریع داشتن هوای گرم یعنی هوا رو به گرمی باشه نه زیاد سرد باشه نه زیاد گرم باشه نزدیک بودن دریا و جنگل به هم سواحل زیبا ساختمانهای مدرن امکانات زیاد این چیزیه که واقعاً من خیلی دوسش دارم ولی اگر هوای میامی خیلی گرم باشه من فقط زمستونا رو اونجا میرم و تابستونش رو میام سمت شمال فلوریدا که سردتره
وقتی تو ایران بودم به خودم میگفتم من دوست دارم یه جایی باشم که فقط هوا ابری باشه چون فیلمهای اروپایی رو میدیدم که همیشه هوا ابری بود بخودم میگفتم من میخوام یه جایی باشم که آفتاب پوستمو نسوزونه همیشه هوا ابری باشه و الان این خواسته اجابت شده من توی استانبول دارم زندگی میکنم و اینجا اکثراً هوا سرده و حتی توی اوج تابستونش خیلی گرم نیست و تایمشم بسیار کمه شاید استانبول سر جمع 40 یا 45 روز کلاً تابستون داشته باشه و اون هم خیلی گرم نیست و آب دریاش حتی توی تابستون هم بسیار سرده و این خواسته در من شکل گرفت که جایی باشم که هواش نه سرد باشه نه گرم باشه یاد این حرف استاد افتادم که میگه شما اول به خواستت برس وقتی که بهش رسیدی ببین میخوایش یا نمیخوایش
و ایالت فلوریدا دقیقاً همون چیزیه که من میخوام و الان من میامی رو میبینم با اون کشتیهای فوق العاده بزرگ و زیبا انواع متفاوت از کشتیها شهر بسیار تمیز و زیبا ساختمونهای بسیار قشنگ و مدرن جنگلهای سرسبز تلفیق جنگل و دریاو سواحل زیبا و رویایی و مدرن بودن شهر آسمون خراشها و امکانات زیاد تلفیق این جنگلها و این دریاها و این جزیره های زیبا و این کشتیهای فوق العاده زیبای بزرگ و عظیم و مدرن و انواع کشتیهای کوچولو و خوشگل و مدرن و بسیار زیبا و این ساختمون های زیبا و آسمون خراشها و این مدرن بودن شهر و این امکانات زیاد همون چیز رویاییه که من دوست دارم داشته باشمش واقعا من این پک کامل رو خیلی دوست داشتم و پسندیدم
میامی هم آب و هوای بسیار عالی داره هم بسیار مدرنه هم بسیار با امکانات وبا طبیعت و جنگل به لحاظ دریایی مدرن به لحاظ جنگل بسیار سرسبز و زیبا و تمیز به لحاظ شهرسازی مدرن از هر نوع امکاناتی در این شهر هست واقعاً همون چیزیه که روح من میخواد و اینجا رو من دوست دارم زندگی کنم برای خودم زندگی کنم به تنهایی یعنی خودم توش زندگی کنم برای دل خودم برای روح خودم راحت واسه خودم نه برای مردم برای خودم این چیزیه که برای خودم میخوام و این رو من به خودم ثابت کردم که من آدمیام که همه چیز رو برای دل خودم میخوام نه برای اینکه شو کنم من توی استانبول هستم جاهای بسیار زیبا میرم ولی بعد از آشنای با قانون اینستاگراممو پاک کردم و هیچ عکسی هیچ فیلمی از خودم رو به اشتراک نمیگذارم با هیچکس که بخوام بگم که من فلان جا زندگی میکنم یا فلان جا رفتم یا فلان کار رو کردم اصلاً اما قبل از آشنایی با قانون دوست داشتم که همچین خودنماییهایی بکنم ولی بعد از آشنا شدن با قانون دیگه کاملاً فهمیدم که روند صحیح و درست درست چیه و این کارها کارهای اشتباه و این انگیزههای نامناسب را برای همیشه دارم روش کار میکنم که کمرنگش کنم و همیشه نیاز داره که روش کار کنم چقدر من اون کشتی بزرگ و عظیم تفریحی و فوق العاده رو دوست دارم چقدر دوست دارم که تجربهاش کنم خدایا شکرت برای این همه ثروت و نعمت خدایا شکرت برای این همه امکانات و مدرن بودن البته که برای منم پرایویسی خیلی مهمه و ولی میخوام میامی رو تجربه کنم بعدش اگه دوست داشتم برم یه جایی مثل مزرعه توی مزرعه زندگی کنم مثل استاد که توی پردایس زندگی میکنه
واقعا من خودمو احساس میکنم که تو این شهر هستم من اصلا همچین فکری ندارم که نمیشه اتفاقا قدرت میشودش توی ذهنم خیلی خیلی خیلی خیلی بالاست و به همین دلیل ارامم چون الان دارم از قوانین استفاده میکنم و همه چیز رو به لطف این قوانین امکانپذیر میدونم فقط کافیه طبق قانون عمل کنم
من در استانبول رفتن توی کشتی و توی دریا و از توی دریا نگاه کردن به ساختمونهای بلند رو تجربه کردم و خدا را شکر که منم این تجربه رو داشتم خیلی خوشحالم که همچین تجربهای داشتم که توی دریای استانبول میرفتم با این کشتیهای خوشگل میرفتیم توی دریا و از توی دریا ساختمونهای بلند دیده میشد از دور خیلی نمای شهر زیبا میشد و کاملا رویایی بود بوی دریا نسیمی که تو صورتت میخورد و اون بوی اب دریا خیلی تجربه ی قشنگیه خیلی لذت بخشه هم میامی ویوش خیلی از توی دریا قشنگه هم استانبول
اما من دوست دارم میامی رو تجربه کنم دوست دارم توی شهر کاملا ازاد باشم جای ازاد رو خیلی دوست دارم دوست دارم جاهای مدرن باشم و با امکانات باشم بدون داشتن نگاه های مذهبی کاملا رها و ازاد
من برای زندگی داعمی بخاطر اینکه من خواسته هام متفاوته باید در کشور های اروپایی و یا آمریکا باشم
و استانبول برای مسافرت و دیدن زیبایی هاش خیلی قشنگه اما برای زندگی من میخوام بیام اروپا یا آمریکا چون خواسته های من همخونی شدید با فرهنگ اروپا و امریکا داره استاد شما چقدر خوشتیپ شدی استاد چقدر اندامتون فوقولادست چقدر من از این اعتماد بنفس فوقولادتون خوشم میاد و تحسینتون میکنم شما مصداق سلیمان نبی برای من هستید ثروتمند و با اقتدار و موحد نمونه ی شخصی که در راه درست همه چیز به ان داده شد
برای همه آرزوی خوشبختی و سلامتی دارم
همه ی شما عزیزان رو به الله یکتا میسپارم فعلا خدانگهدار
سلام
از خواندن کامنت خوبتون کلی لذت بردم اینکه دارید لیزری رو خودتون کار میکنید و چقدر هم نتیجه گرفتید نوش جونتون تحسینتون میکنم دم شما گرم
گفته بودید از ساعت 10 صبح تا دو نیمه شب کار میکنید
من روزهایی که برم باشگاه تا ساعت 11 و نیم درگیرم ولی بعدش بغیر از دوسه ساعت دیگه دارم روی خودم کار میکنم کار میکنم و الان که کامنت شمارو خوندم خواستم بپرسم شما چه کارهایی انجام میدید فقط گوش میکنید ؟ میشه تمرینهاتون ب من هم بگین
من فایل کوش میکنم
باورهای توحید یمو کار میکنم
کامنت میخونم
قرآن میخونم با تدبر وتعقل
همین
ممکنه بفرمایید شما چه تمرینهایی انجام میدید ؟؟