سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲ - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-09 08:10:202024-07-31 11:45:42سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته ی عزیز?
مهمترین و بزرگترین موهبتی که این برنامه برای من داشته این هست که دیدن فایلهای سفر در اخرین لحظات شب یا اولین لحظات روز برای من حکم قطب نمایی داره که جهت ذهن من رو با جهت نعمتها و برکت های خداوند همسو میکنه و فرکانسهای من رو چنان تنظیم میکنه که یک روز عالی و پراز اتفاقات و نعمتها رو پشت سر میذارم.
دومین موهبتی که این سفر برای من داره دیدن هر روزه ی فراوانی های این جهان هست
فایلهای سفرنامه و تمرکز آگاهانه ی من به هوشیار بودن به درک فراوانی ها، من رو به وضوح به مدار بالاتری هدایت کرده که ایده هایی به ذهنم رسیده و شرایطی رو خداوند من رو هدایت کرده بهش که در عین نهایت ساده بودن اما قبلا به ذهنم نمیرسید و تنها دلیلی که الان ایده هایی کارا و در عین حال راحت به من گفته میشه تغییر مدار من به واسطه ی تلاش اگاهانه برای صدق بالحسنی شدن هست.
ومن هر روز از خداوند سپاسگزارم که من رو در مدار دیدن این زیبایی ها و نعمت ها و برکت ها در فایلهای سفرنامه قرار داده و چشمانی سالم و پرنور دارم که تک تک زیبایی ها رو میبینه و درک میکنه و لذت میبره و ازش میخوام هدایتم به دیدن و لمس و درک این زیبایی ها از نزدیک و ایمان دارم که هدایت میشم چون همین لذت برن و احساس خوب داشتن و مقاومت نکردن هاست که تنها راه هدایت شدن به نعمتها و برکتهای بیشتر در زندگیست و ایمان دارم که زندگی من به ما قدمت ایدیهم خلق میشود پس این ایمان مهر تاییدی میشه که با احساس بهتر و لذت بیشتر ببینم فایلها رو و لذت ببرم و اجازه بدم خداوند هدایتم کنه.
موهبت بعدی که فایلهای سفر برای من داشته هشیارتر شدن من به دریافت هدایت های الهی هست.
به معنای واقعی هشیارتر شدم و خدای من رفیق من هست که هر لحظه و هرچیزی رو ازش میپرسم بهم میگه حتی اگر به زبون نیارم و این سوال فقط در وجودم شکل گرفته باشه خدای من جوری هدایتم میکنه که من هیچ تصوری ازش ندارم
بله من میپرسم و اون میگه
من از این سفر یاد گرفتم که هزار برابر بیشتر از قبل سوار بر جریان هدایت بشم و اجازه خدا من رو روی دوشش ببره و من از بالا مناظر رو ببینم و لذت ببرم
این سفر و دیدن نحوه ی زندگی شما استاد و خانوم شایسته ی عزیز به من یاد داده که هم به هدایتها هشیارتر باشم و هم تسلیم و سرسپرده تر باشم به عمل به آنها
و باتمام وجود دارم میبینم که هربار که تسلیم میشم به هر خیری که از خداوند به من برسه چه ساده و راحت منو میبره به نعمتها و برکت های بیشتر.
من فکر میکنم بزرگترین درس این سفر برای من دیدن نحوه ی عمل کردن شما عزیزانم به قوانین باشه و هشیار شدن به دریافت الهامات الهی و ایمان اوردن به اناعلینا للهدی و لذت بردن از همین لحظه ی حال حاظر زندگی در سایه ی این ایمان.
دوستتون دارم خانم شایسته ی عزیز و همیشه موقع دیدن فایلهای سفر ارزو میکنم خوشبخت باشید در کنار استاد عزیزمون و سعادت در دنیا و آخرت نصیبتون باشه.
درود بر شما و جمله طلاییتون: ((…سوار شدن بر جریان هدایت…))
این یعنی همه چیز….؛ این یعنی همه سفرنامه….؛ این یعنی رها کردن خود به آغوش خداوند بدون هیچگونه تردیدی و این یعنی……………..
سلام دوست عزیز
اره واقعا زندگی همینه
هرچه ما مقاومت ها رو کمتر کنیم و اجازه بدیم این جریان هدایت مارو ببره در رو به روی دریافت تمام نعمتها در زندگی بیشتر باز کردیم. این تسلیم جریان هدایت بودن در عین سادگی و در دسترس بودن اصلا کار ساده ای نیست شجاعت میخواد ایمان میخواد اما خبر خوب این هست که هر روز سعی کنیم یک درصد بیشتر تسلیم باشیم یک درصد هشیارتر باشیم و یک درصد بیشتر بندگی کنیم . دراین صورت یه موقع میبینیم چقددددددر فاصله ها گرفتیم از اون ادمی که تصمیم گرفت به تسلیم شدن و عمل کرد بهش.
در پناه خدا
سلام استاد عباس منش و خانم شایسته
همه فایل ها جذاب بود ولی فایل های مربوط به آبشارنیاگارا به واسطه موارد زیربرام جذابتربود.
1-این آبشاربرای من جلوه ای آشکارازقدرت،شکوه وعظمت،احسن الخالقین بودن،بی انتها بودن،پاک ومنزه بودن،فراوانی نعمت وثروت،فضل وبخشش بی حد خدا،واینکه برکات ونعمات خداوند مثل ریزش این آبشار بی وقفه وبا شدت درحال فرود آمدن است.
2-این آبشاربا شدت درحال فرودآمدن وسرازیرشدن وحرکت به سمت مسیرخود است بدون توقف وآزاد ورها ازهرنوع محدودیتی،پس ما انسانها نیز مثل این آبشاربایستی به مسیر درست خود بدون درنگ و وقفه ادامه بدیم وخودرا ازهرگونه قید وبندآدمیت رها کنیم وخود متعالی بشیم.
3-آدم هایی که پشت سرهم،آرام وراحت درحال حرکت هستندوبه محض روبرو شدن با دوربین وآدما،دست تکان داده،لبخند می زنند.کسانیکه قانونمند،منظم وطبیعت دوست هستند ،ودرلحظه زندگی می کنندوبا داشته هایشان شادند.
4-شوخی استاد عباس منش با پسرش ودوست بودن با او،و غذا دادن به سنجاب ومرغان دریایی،واینکه نشان دادن هرنوع رفتار وحرکت وکاری که باآن به آدم حس خوب می دهد و سبب توجه به نکات مثبت می شه.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی
نمیشه گفت کدومیکی از بقیه بهتر بود همه قسمت ها واقعا عالی و آموزنده بودند مخصوصا اون تیکه ای که توی ابشار نیاگارا مایک داره صحبت میکنهو استاد هی می پره جلو دوربین چندین بار این قسمتو دیدم و کلی خندیدم یا اونجایی که خانم شایسته تنهایی رفتن بیرون و صدای جیرجیرک ها رو ضبط کردن و گفتن من هنوز از تاریکی شب میترسم ولی وقتی با استاد هستم خیلی شجاع میشم و از هیچ چیز نمیترسم کلی حرف پشت این جمله هست
اما لذذذذذذت بخش تر و قشنگ تر از هر قسمتی برای من فایل ۱۳ که صندلی خانم شایسته کنارش ی سنگ شبیه قلب بود استاد گفت عزیز دل من ععععععشقه ععععشق انقدر براماین جمله آرامش بخش بود که چندین بار دیدمش و چشمام پر اشک شد حسی که از کلاماستاد دریافت میکردم روح و روانم رو منقلب میکرد بزرگ ترینتضاد زندگیم روابط هستش و این رابطه ارزشمند و دوستانه داره خواسته هامو برام واضح میکنه خیلی دلم میخواست در مورد رابطه شما با خانم شایسته عزیز بدونم که خدارو شکر به خواستم رسیدم تشکر میکنم ازتون از اینکه این همه نکات آموزشی رایگان در اختیار من قرار میدهید تشکر قلبی مرا بپذیرید استاد عزیزم عاشقتم خیلی دوست دارم
به نام یکتا کیمیاگر هستی
سلام نام فرمانروای منه، به مریم جان عاشق، استاد فوق العاده و تمام همسفرهای بینظیرم که با کامنت ها و حضور بینظیرش به آگاهی های من اضافه میکنن.
خانم شایسته مهربانم راستش فرمانروای من شاهده که من قبل از اینکه بدونم اصلا مسابقه ای هست با کلی ذوق اومده بودم از نتایجی که از فایل شما گرفتم رو بنویسم و یه متن از سفر خودم دیروز نوشته بودم رو توی سایت بزارم(یادمه لیلا کیایی دوست مهربانم گفت منتظر خوندن اگاهیی هاتون هستم و ندای درونم گفت زهرا حتی اگر یک نفر هم از تو خواسته باشه تو باید بنویسی) و همونطور که در قسمت ٣٠ گفتم که میرم مسافرت و میخوام از اگاهی های شما و یاداوری های زیباتون درباره قوانین در عمل استفاده کنم(چون ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است).
من لپ تاب قشنگم شده همراه هم در سفرم، گوشی زیبام شده از اگاهی ها و نوشته هام(زهرایی که فقط از لپ تاب برای درس و دانشگاه به زور استفاده میکرد الان لپ تابش شده پراز زیبایی، پراز اگاهی، پراز مطالبی درباره عشق و علاقه کاریم، همین الان که لپ تابم رو اوردم گفتم ای جان عزیزززم، انقدر عشق میکنم:)
١٧ مرداد(دیروز)
الان ساعت ۵ صبحه، من در سفر هستم و اتفاقات و زیبایی هایی ک تجربه میکنم رو مینویسم:
ساعت ۴ صبح کوله بار سفر رو بستیم و راهی جاده فوق العاده شده ایم.
میخواهم از سفرم بنویسم، از تمام زیبایی ها.
وقتی به دنبال زیبایی و فراوانی باشی، وقتی آگاهانه تصمیم میگیری ک به نکات مثبت اطرافت توجه کنی جهان هم به تو زیبایی و فراوانی نشون میده
حتی جاهایی ک بارها رفته باشی، چیزهایی از اونجا کشف میکنی و میبینی که بهت فراوانی و زیبایی هارو نشون میده و تو تایید میکنی و میگی چقدررر زیبایی، چقدر کارخونه خای جدید، تولیدی های مختلف، انواع تالارهای عروسی و همایش، چقدر جاده خای بهتر، چه کسب و کارهای جدید و آنلاین، چقدر مجتمع های رفاهی عالی که خیلی خوب کار میکنن و درامد دارن، چقد مشتری های فراوان، چقدر صنایع مختلف و ماشین الات جدید، چقدر فراوانی ثروت که این همه ادم میرن مسافرت، سرعت رشد پلاک های جدید برای ماشین توی تهران واقعا رشد زیادی داشته و داره(انقدر ادمای ثروتمند داریم که میتونن با هر قیمتی هم ماشین بخرن پس ما هم میتونیم:)
چقدر پالایشگاه های مختلف، حتی شهر جدید هم افتتاح کردن، چقدر ساخت و ساز های جدیدِ کاری،
Woooow
همین الان ماشین Jeep مدل جدیدددد دیدم، و کلی ماشین های عالی و لوکس،
الان در یک مجتمع رفاهی نگه داشتیم و میخوایم یکمی در این هوای مطبوع
خداااااااای من اون ماشین Jeep هم اومده
عاشقتمممم خداجونم
مجتمع های رفاهی خوب و البته باکیفیت واقعااا زیاده خدایا شکررت برای این همه فراوانی.
چه پمپ بنزین بزرگی داره و چقدرررر فضاااای زیاد برای ماشین هست، پنجره نمازخونه این مجتمع رو به گل های فوق العاده زیبا بود(یاد خانم بورلی افتادم، تجربه کردن گوشه ای از احساس خانم بورلی بینهایت عالی بود)به گلبرگ هاشون دست زدم و لطافتش خدا رو بیشتر در دلم زنده کرد.
چقدررر حس زیبایی بود دستانم رو به درگاه خدا بردم و دعا کردم، خودم هستم فارق از اینکه بقیه چه فکری میکنن، یاد گرفتم قضاوت نکنم( ایمان به خدا رو در کسانی دیدم ک شاید در ظاهر خیلیا فکر نکنن ک باایمان باشند)، لبخند زدن به غریبه ها هم لذت بخش میکنه سفر رو، وقتی اونا هم با لبخند تو میخندند و خیلی احساس خوبیه که به اندازه لبخندی زیبا تاثیرگذار باشی،
تاثیرگذاری خیلی سادست.
….
افتاب زیبای من کم کم میخواد طلوع کنه، چه احساس قشنگیه دیدن طلوع زیبای خورشید، اینکه بعد تاریکی شب، صبح سپیدی هست، زندگی هرجوری باشه هر تضادی پیش بیاد، بالاخره صبح زیبا و دل انگیزش هم میبینیم؛ آسمون ابی و پراز ابرهای قشنگ هم میبینیم.
طلوع افتاب در رستوران افتاب صبحانه ای فوق العاده بود(نون و پنیر و گردو با چایی و خرما ینی انقدری خوشمزه بود که شاهانه ترین صبحانه در اون لحظه بود، حتی قبل صبحانه برای خوردن این وعده لذیذ از ذوق لبخند رو لبام بود)
کاش میشد توی همین متن طلوع افتاب و صبحانه ابرهای قشنگ و نسیم خنک رو بیان کرد.
چقدر هیجان انگیز بود برام.
جای همتون خالی بعد صبحانه کلی اهنگ گذاشتیم و فیلم گرفتیم و تو ماشین میرقصیدیم.
بعد طی کردن مسیری زیبا خیلی هدایتی به یه رودخونه زلال و فوق العاده تمیز و عمیق رسیدیم.
وقتی دستامو به اب زدم، فوق العاده توی این مرداد ماه خنک بود.
از هدایت خداوند سپاسگزارم
یه چیز جالب ترررر، داشتم به داداشم میگفتم یه پل جدیدی ساختن که شبیه پل خارج هست، فیلم بگیرم.
بعد دقیقا خداوند هدایتگرم مارو به همون پل و رودخونه هدایت کرد
وای منکه کلی ذوق کردم
ینی فقط از خدا بخواه، و خداوند جواب میده.
هدایت بعدیمون به دل یه روستای زیبا هستش، طبیعت سبز که از بالای کوه به چشم میخوره، درختای توت خوشمزه، زنبور عسلی که روی گل نشسته بود.(انگار اون لحظه همه چی دست به دست هم دادن تا من این زیبایی هارو ببینم) اینجاست که میفهمم خدا میگه من روزی دهنده هستم، غذای همه موجودات فراهم میکنه، منم اگه دل بسپرم به هدایتش، به نشانه هاش از راحت ترین راه ممکن روزی میده.
دارم درک میکنم که اصلا ثروت ساختن و به دست اوردن روزی خیلی راحته، به شرط اعتماد به رب، به شرط توحید.
امروز ١٨ مرداد:
ابشار نیاگارا قسمت سومش، فایل ٢٨.
واقعا تاثیرگذارترین فایل بود، داشتم کامنت های قبل از اون قسمت رو میدیدم و فایل ٢٩ و ٣٠ که خانم شایسته لایکش کرد.
پس فهمیدم یه چیزی این وسط اتفاق افتاده و اون قسمته ٢٨ بود.
خودم غرق در عشق بودم.
خب داشتم از روز زیبام میگفتم:
با صدای زیبای بارون زیبا از خواب بیدار شدم، داشتم فکر میکردم انگار وقتی حالت خوبه، وقتی خدا میشه همه چیزت، برات فرمانرواته، عشقته، مادرته،پدرته، دوست و همراهته، نفس میشه برات، راه حل میشه برای حل مسئلت، و… طبیعت، هم دست به کار میشه تا انقدر زیبایی هارو بهت نشون بده، توی مرداد اب و هوای ابری، بارون و نسیم خنک.
من عشق میکنم با این خدا واقعا چه هاااا که نمیکنه.
من با دیدن فایل قسمت ٢٨ خواب الهام بخشی رو که دیدم هرگز فراموش نمیکنم که در سفارت امریکا پشت کانتر گفتم دنیا مرزی نداره و مهم ایمان به انتخابیه که میکنی. وقتی در رویای زیبام گفتم دنیا مرزی نداره با عشق و مهربانی من رو فرستادن. ینی انقدر واقعی بود که من احساس میکنم الان در امریکا زندگی میکنم، ینی دیگه غول بزرگی برام نیست، ذهنم با تک تک سلول های بدنم امریکارو پذیرفته.
واااای خدای منننن عاشقتم
وقتی پیام نیاگارا رو که گفتین، زهرا به دو قسمت قبل و بعد شنیدن پیام تقسیم میشه
انگار مدار فرکانسیم بالاتر رفت،
وقتی گفتین:
فقط خودت باش، ازاد و رها باش، از قید هر محدودیتی که ادما درست کردن، و راه خودت رو برو راهی که بهش علاقه داری و بهت احساس زنده بودن میده.
احساس زنده بودنWoooooooow، چنان عشقی در دل من زنده کرد، چنان احساسی در من به وجود اورد که متحول شدم
الانی که دارم مینویسم تمام سلول هام زنده هستن دارن میخندن دارن عشق میکنن.
شاید خیلی کوچیک باشه ها ولی احساس زنده بودن من رو برد روی ابرااا، منو به خدا رسوند، به زندگی کردن با احساس عشق، زیبایی، صبرِ با امید، توکل و ایمان.
این احساس هارو در من چند برابر کرد.
تااااازه من خودمو داشتم تو اینه نگاه میکردم احساس کردم خودم رو زیباتر میبینم، زیباتر شدم.
و بعد یکی دو روز اطرافیانم همه میگفتن زهراااا چقدر پوستت شفاف شده، چقدر زیبا شدی.
حتییی گفتن چه درک بالایی پیدا کردی، چه قدر لبخند رو لباته، چقدر شاد و خوشحالی.
چقدر رها و بیخیال جریان داشتن اب منو ازاد کرد:
از تمام قید و بندهای ادم ها
از تمام شرایط دنیا
از تمام حرف های مردم
از تمام قوانین دنیا
از تمام تضادها و ناخواسته ها
از تمام نازیبایی ها
از تمام…
و من بزرگ شدم، رشد کردم.
وااااای خانم شایسته امروز دقیقا هم ابشار نیاگارو با خانواده مرور میکردم، مرز امریکا و کانادا که مثل عوارضی هست، اینکه چقدر ابشار زیبا هست و یکی از قشنگترین جاهای دنیاست.
خدای من این هم زمانی ینی تووو، همه این عشق ها خودت هستی، این یادواری های زیبااا ینی توووو.
اینکه بهم الهام کردی از تمام قسمت های سفر به دور امریکا بنویس، از اگاهی هات بنویس از چیزهای زیبا که میبینی بنویس من برای هر قسمت یک عنوان انتخاب میکردم و این قسمت رو نوشتم:
موضوع: دنیای بدون مرز.
چقدر زندگی زیباست، چقدر ابشار زیباست.
این اب مرزبندی نمیشناسه و مسیر بدون مقاومت خودش رو میره.
عشق کردماااااا جملات رو نباید با طلا و الماس نوشت باید با خدا نوشت. بزرگترین و قدرتمندترین.
طلا و الماس چیزی نیستن در برابر قدرتمندترین نیرو.
من این جملات رو با خدا بروی قلبم حک میکنم و احساسش میکنم.
کاش یه دوربینی بود از تمام لحظه هام فیلم میگرفت و برای شما میفرستاد.
اصلا این احساس رو نمیشه در جمله ها بیان کرد.
این فایل باعث وصل شدنم به خدا بود، اتصال بیشتر، عشق بیشتر، دریافت عشق بیشتر از تمام موجودات، ساده بگیرم (و برم پای کانتر مصاحبه در سفارت:)
مریم جان حتی اون قسمتی که موهای استاد رو درست کردین غرق در احساس زیبا شدم و عشق واقعی رو بیشتر درک کردم، اشکام جاری شدم، حتی الان هم احساساتی شدم، انگار خودم پیشتون بودم.
من از لیوانی که خریدین هم درس یادگرفتم و در دفترم یادداشت کردم:
گوش بده به صدای موج خروشان، منظره زیبا رو ببین، قطرات اب رو حسش کن، در تور تفریحی ابشار نیاگارا(since ۱۸۴۶)
من حتی از کامنت های این قسمت هم یاد گرفتم:
بزارین براتون بگم:
اب نشونه ای واضح از جریان زندگیه که حد و مرزی نمیشناسه، از حرکت واینمیسته، با موانع سخت برخورد میکنه و صدای زیبا خلق میکنه،
به مانع ارتفاع میرسه و ابشارهای زیبا خلق میکنه، به دریا که میرسه عظمتی بی همتا خلق میکنه.
هر مانع برای اب فرصتی برای زیباتر شدنه( خدای من این جمله برام یه انفجار در درونم بود، با کوچولوترین ناخواسته ای حس میکنم به اوج میرم، زیباتر میشم مثل یه پروانه)…
از سادگی های استاد و خانم شایسته:
دوستم گفت منظور سادگی نیست، منظور با هرچیزی خوش بودن لذت بردن است.
شما هرچه در یخچال داشته باشید برایتان لذت بخش و خوشمزس.
یه جملهههه فوق العاده دیگه:
مهم نیست چه چیزی رو سِرو میکنی، مهم این است چگونه ذهنت را سیر میکنی.
و
فرمایش حضرت عیسی: تا کودک نشوید به ملکوت نمیرسید.
و من زهرا الان کودک درونم رو حس میکنم، باهاش بازی میکنم، عشق میکنم، با شوق و ذوق کودکانه همه چیز را تعریف میکنم، مثل کودکان از همه چیز لذت میبرم، بیخیال و رها هستم، در لحظه لذت میبرم، از ساده ترین چیزها لذت میبرم، نگران نیستم، دنیا و اطرافم رو حوری میبینم که انگار اولین باره میبینم چون نگاه بچه هارو دیدین؟ وقتی به اطرافشون نگاه میکنن انگار اولین باره این صحنه هارو میبینن و عشق میکنن من بهشون خیلی دقت میکنم و میفهمم بچه ها چقدر به خدا متصل هستن، چقدر با خودشون در صلح هستن…
خدای مهربانم چجوری ازت سپاسگزاری کنم بابت این آگاهی ها از دوستانم
وقتی درسایت مینویسم ممنونم از اگاهی ها، واقعا از ته قلبم میگم، مینویسمشون و میخونمشون توی دفتر زیبای سفرنامه ام.
واقعا نوشتن از قسمت اول سفرنامه تا به اینجا اسم گذاری برای هر قسمتش، و خوندن کامنت ها خیلی لذت بخش بود
الان میفهمم این وقت گذاشتن برای نوشتن این اگاهی ها و درکشون خیلی باارزش بوده. و این تحول در قسمت ٢٨ به وضوح در خودم دیدم.
زمان گذاشتن در این سایت ینی لذت بردن، ینی احساس خوب داشتن، ینی هماهنگی با خودت و اصلت، ینی یادگرفتن عشق واقعی، ینی یادگیری غذادرست کردن، ارایشگری، خوب خرید کردن، تربیت فرزندو … به جرات میگم یه دوره اموزشی چندمنظوره ای رو گذروندم. داخلش همه چی داشت.
و مریم جان مهربانم حتی قبل خوردن صبحانه با فیلم گرفتن به روحش غذای خوشمزه میده و بعد به طور فیزیکی تخم مرغ لذذذیذذذذذ میخوره.
منم عاشق تخم مرغ هستم.
و من الان در سفرم از همه این اگاهی ها دارم استفاده میکنم. خداوند هم هدایتی مارو به جاهای زیبا میبره.
روی ابرا داریم سفر میکنیم.
انقدر ذوق زده هستم که بهترین و لذت بخش ترین سفر زندگیم رو الان در حال تجربه کردن هستممم.
اصلا این احساس قابل بیان نیستا.
حتی در قالب فیلم ها و تصاویری که گرفتم هم در همون حد زیبایی های خداوند وهابم رو نمیشه نشون داد.
خدایا من الان چقدر غرق در عشقم.
خدایا چقدر الگوی زیبایی رو به من نشون دادی
خانم شایسته و استاد
خدایا عاشقتم.
الان من در سفر دارم مینویسم، زهرایی که وقتی در سفر بود همش میخواست به مقصد برسه، الان از مسیر لذت میبره و چون میخواد لذت ببره و زیبایی هارو ببینه خداوند هم هدایتش میکنه به لذت بخش ترین مکان ها، به همه قشنگی ها، و زهرا باز از اون زیبایی ها لذت میبره و خداوند لذت ها و زیبایی های بیشتر بهشون نشون میده
خدااای من الان که دارم مینویسم همه میخوان غذا بخورن و وقت ناهاره، ولی من سیر هستم
من با نوشتن این نتایجم، درحال سیرکردن روحم هستم.
وقتی کاری که عاشقشی و درونت میگه انجام بدی رو احساس گشنگی نمیکنی.
مریم جانمممم یه چیز فوق العاده، وقتی اومدم توی پوشه ای که سفر به دور امریکا رو سیو کردم قسمت ٢٨ خودش اومد جلوم، اصلا نمیدونم چجوری این رو توضیح بدم اصلا هدایت خدا عالیه.
خانم شایسته، مریم جان من، بانوی زیبای من، دوست مهربانم، خاله قشنگ من(اتفاقا یکی از خاله هام مریم هست)، الگوی قدرتمند و عاشق، میخوام یه سپاسگزاری بکنم از این سوال من تغییر بنیادی زندگیم رو حس کردم، حتی دونه دونه لحظه ها برام مرور شد، و چون مدت زیادی هم ازش نگذشته بود خاطره ها و لحظه ها خیلی خوب و واضح یادم بود.
سپاسگزار خداوندمممم خداوندی که این سوال رو به شما الهام کرد
خدای من تو بینظیری
انگاری میخواستی با این سوال مهر تایید بزنی بخاطر نتایجم، انگاری اون تایید سفارت امریکارو رو دیگه تو زدی، داری بهم میگی زهرااااا بدون همیشه باید تو مسیر بمونی، حتی وقتی سفر هستی باید حواست باشه، باید در سایت باشی، باید از همه لحظه هات لذت ببری و لذت بردن به تعویق نندازی، لبخند رو لب داشته باشی و این کارکردن روی ذهنت همیشگی باشه، مثل نفس دائمی باشه، تعهد و ایمان داشته باشی، سعی کنی هروز و هرررر لحظه ایمان و توکل و امیدت رو بیشتر کنی.
خانم شایسته مهربونم من تعهد داده بودم که در سفرم از اگاهی ها در عمل استفاده بکنم و به این حرفم عمل کردمممم
وای نمیدونین مه الان چقدر رو ابرا هستم از این عمل کردن، اینکه فقط حرف الکی نزدم.
من غرق در خدا هستم
من غرق در اتصال با منبع هستم
من غرق در زیبایی ام
من عرق در ارامشم
من غرق در احساس خوبم
من غرق در رهایی ام
من غرق در روابط فوق العاده ام
من غرق در بخشندگی ام
من غرق در تحسین کردنم
من غرق در ذوق کردنم
من غرق در هیجان زدگی هستم
و….
خدای من تا به اینجا تو به من گفتی و من نوشتم، من تورا خواندم و اجابتم کردی، به یادت بودم و به یادم بودی
رابطه دوطرفه و عاشقانه با تورا با هییییییچ چیز و هیچ کس عوض نمیکنم.
اصلا فکرش را نمیکردم من با دیدن یک فایل کوتاه بتوانم این جملات رابنویسم، زهرایی که در کردکی اصلا نوشتن را دوست نداشت، با نوشتن بیگانه بود و فقط درصورتی یک انشا مینوشتم که معلم یک تصویر رو به رویمان میگذاشت و موضوع اجباری نمیداد.
الان درک میکنم این احساس رهاایی و ازاد بودن در نوشتن در این سایت رو.
و بیشتر از همه اینکه خدا میگوید و تو مینویسی.
خدایاااا عاشقتم فرمانروای من.
این هارو نوشتم که بگم زهرایی که قبلا میشناختمش نیست، زهرای جدید با ورژن جدیدت اومده.
پس میشه، میشه تغییر کرد
همه چی امکان پذیره
میخواستم حتی یک نفر هم شده این امید و احساس رو تجربه کنه.
ساعت هاست که دارم مینویسم و الان احساس قبل از نرشتن و بعد از نوشتن من دگرگون شده
دگرگون تر شدم
عاشقتمممممم الله من
خدایا به زندگی خانم شایسته و استاد، تمام همسفرهای عزیزم که با اگاهی هاشون من رو غرق در حس خوب کردن، عشق پاک و زیبا یوسفی، و سلامتی که به ایوب دادی، و ثروتی که به سلیمان دادی، رو عطا کن. خدایا خواسته های دلشون رو اجابت کن.
از همه چیزهای قشنگ دنیارو بهشون بده.
غرق در زیبایی کن.
خدایااااا از ته قلبم ازت سپاسگزارم که میتونم انقدر زیبایی ها رو برای همه بخوام.
دوستان من و خانم شایسته و استاد همیشه در دعاهای من هستین.
زندگیتون پراز خدا باشه.
سلام خدمت همه ی آبجی ها و داداش های گلم.
من نظر خودم رو میگم…
آبجی تا سوال مسابقتون رو خوندم بدون تردید و بدون گذشتن از یک هزارم ثانیه، زیباترین و خالصانه ترین صحنه ای که من تابحال تو عمرم از نزدیک دیدم، اومد توی ذهنم…
توی قسمت نوزدهم هم گفتم که تا به اینجا این صحنه، زیباترین بود برای من و الان هم که قسمت ۳۱ هستیم باز هم میگم که زیباترین قسمتی که من دیدم توی این دوره و در زندگی ام که با تمام وجودم خلوصش رو احساس کردم و داغ شدم و سوختم، قمست نهم بود(۶:۳۰_۶:۴۹) و اگه قسمت هزارم هم باشه باز هم همین جواب رو میدم.
بیست ثانیه هم نمیشه اما حاضرم تمام عمرم رو بشینم و فقط همین بیست ثانیه رو نگاه کنم بخدا سیر نمیشم، سیر نمیشم از دیدن این همه زیبایی نا محدود از این همه عشق خالص و بی قید و شرط از این همه حرارت و خنکی که چطور تمام زیبایی های صحنه با تمام وجودشان تعظیم میکنند در برابر این خلوص توحید و عشق…
چطور تمام زیبایی ها و شکوه ثروتها ، پس زمینه میشوند و آماده میکنند فضا رو برای این زیبایی مطلق و حقیقی تا در نهایت ناز و عشوه و دلربایی و عزت و عظمت و بزرگی و شکوهی بی پایان، خرامان خرامان وارد صحنه شود و دل و جان و وجود و قلب و همه چیز اهل توحید و ربوبیت و عشق و دل را با خودش ببرد…
تو فایل نوزدهم هم گفتم که کولر روشنه اما سردی بادش رو نمیفهمم چون داغ شدم از عشق توحید… الان هم همین رو میگم و الان هم همین احساس رو دارم و باز هم کولر روشن هست و من سردی بادش رو نمی فهمم…
ببینید که استاد چطور اعتبار سپاسگذاری ها و تعاریف آبجی شایسته رو میدهند به ربّ و چطور چشمهاشون رو میدزدند و پائین می اندازند و با یک ((خدایا شکرت)) کار رو تمام میکنند و تمام اعتبار رو میدهند به ربّ و خودشان مشغول بازی کردن با بشقاب ها و غذاهای بی نظیر آبجی شایسته میشوند، چون استاد این کارها رو نکرده ،یکی دیگه داره کارها رو انجام میده سپاسگذاریش هم مال اونه…
دوباره یادم آورد اون لحظه ای که با سایت آشنا شدم با فایل(( فقط روی خدا حساب باز کن)) و اون آرامشی که با دیدن اون فایل توی من زنده شد و هنوز هم با اون آرامش هستم به لطف ربّ.
نمیخوام بگم که بقیه ی فایل ها زیبا نیست، بسیار بسیار زیبا بودند و با هر با نگاه کردن عمق بیشتری از زیبایی ها رو درک میکنم اما برای من به شخصه زیباترین چیز در این جهان ،دیدن و احساس کردن توحید عملی و دادن اعتبار به ربّ هست، عشقم و تمام حرارت جهانم و هدفم و هر چیزی که دارم و اصل وجودم و ذاتم اینه که به بینهایت قدرت وثروت و نعمت و عشق و خوشبختی برسم، اینه که یک جهان رو خلق بکنم با بی نهایت دقت و عظمت و زیبایی و در نهایت لذت و شادی و با عشـــــــــــــق تمااااام اعتبارش رو بدم به ربّ بگم عشق من ،من هر چی دارم از تو دارم تو همه کاره ی منی من هیچکارم هر کاری که کردم تو کردی نه من، منی غیر از تو وجود نداره. همه ی عشق و هدف و انگیزه ی من اینه از زندگی، به لطف و هدایت ربّم.
((به نظر من این زیبایی سرچشمه ی بینهایت و ازلی و ابدی و مطلقِ تمام زیبایی ها و ثروتها و عشقها و سلامتی های بی نهایتی است که بشر چه به چشم خودش دیده و تجربه کرده و چه به چشم خودش ندیده و تجربه نکرده هنوز.))
در پناه آرامش بخش و شاد و ثروتمند و مطمئن ربّ، همواره شاد و ثروتمند و موفق و سلامت و عاشق باشید.
دوستتون دارم.
سلام آقا آزوین جون
شما چقدر خوبین اخه
الان ساعت یک بامداده و دیدگاهتون رو دارم میخونم مثل خودتون عالیه
چقدر خوب شد که بازم دیدگاه نوشتین نمیدونم مشا هم اینجوری هستین یا نه اما من وقتی که دیدگاه مینویسم اول حال خودم خیلی خوب میشه هر چند اون دیدگاه ساده باشه
خدا نگهدار
سلام استاد عباس منش مشکل ساز و خانم شایسته عاشق و دوستان همراهم
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
از روزی که با استاد آشنا شدم، عباس منش برام عشقی بود که سعی کردم باهاش مشکل ها رو برطرف کنم ولی در این فایل تازه متوجه شدم که عشق من الان خودش داره مشکل سازی میکنه و یه عشق دیگه اومده و داره اون مشکل رو حل میکنه
خیلی جالب شد
در نهایت مهم اینه که همیشه عشقی هست که مسائل رو برطرف کنه و ما به دنبال اون عشقیم و ازش هدایت میگیریم و بهش توکل میکنیم
خانم شایسته عزیز، با عشقی که هدایت گر شماست ادامه بدید که استاد عباس منش در این یک مورد کاری ازش ساخته نیست و نمیتونه با عشق مقابله کنه
ار روزی که این سفرنامه شروع شد مطمئن بودم بهترین برنامه برای باورسازی و پالایش افکار و باورهای خودم هستش و انصافا تا اینجا هم همینطور بوده
من هر قسمت رو موقع میل کردن صبحانه تماشا میکنم و از همون اولین لحظات بیداری در فرکانس خیلی خوبی قرار میگیرم و همراه شدن با استاد و سفر شگفت انگیزش باعث شده که در طول روز خیلی وقتها که یه فکر منفی در من میخواد تقویت بشه همون لحظه تصویری از سفرنامه برام مرور میشه و رفتار استاد میشه الگوی مناسبی برای تغییر افکارم و این موضوع کمک کرده که از وقتی سفرنامه شروع شده نتایج بهتری بگیرم و خیلی اشتیاق و احساس بهتری داشته باشم
از همون قسمت اول رابطه بین استاد و خانم شایسته برام جلب توجه کرد که چقدر دوستانه و با عشق و علاقه با هم حرف میزنن و از بودن با همدیگه لذت می برند و این موضوع رو برای خودم الگوی قرار دادم که باید روی خودم کار کنم و رابطه بهتری با همسرم داشته باشم که نتیجه اون بسیار عالی شده و به لطف خدا در سطح بهتری از تجربه زندگی مشترک هستم
سعی من این بود که با تحلیل رفتار استاد عباس منش در این سفرنامه باورهای اشتباه خودم رو پیدا کنم و همیشه در فایل ها به دنبال باورهای خوبی بودم که استاد اونها رو زندگی میکنه
چون این فایل ها باورسازی عملی رو نشون میده نه فقط حرف زدن و توضیح دادن اونها رو
باورهایی که با دیدن سفرنامه ها برام جذاب بود و سعی کردم در زندگی خودم بهش عمل کنم به شرح زیر می باشد
1- میشه در سفر باشی، تفریح کنی، آزاد باشی و کسب و کارت رو داشته باشی و پول سازی کنی
در واقع در این سفرنامه به این باور رسیدم که پول یکی از نعمت های الهی هستش که مثل هر نعمتی در خدمت انسانه، همینطور که برای عباس منش اتفاق های خوبی در سفر رخ میده، فروش هم رخ میده
همینطور که هدایت به سمت مکانهای زیبا در زندگی استاد جاری است، هدایت پول به سمت استاد جاریه
همینطور که افراد زیادی در مسیر سفر به استاد کمک میکنند، همینطور هم عده زیادی از محصولات استاد استفاده میکنند
یه جورایی سعی کردم جریان ثروت رو مشابه جریانهای مختلف همیشه جاری در زندگی قرار بدم و نتیجه اون برای من تجربه پولسازی بیشتر بود
2- میشه از هرچیزی که داری انفدر لذت ببری که هرکی ببینه بگه مگه میشه
خیلی از وسایلی که استاد در سفر استفاده میکنند رو همه ما داریم، خیلی از فرصت های لذت بردن برای ما هم فراهمه، لذت از صبحانه خوردن، لذت با خانواده بودن، لذت بازی کردن، لذت آتیش روشن کردن و شنا کردن و خیلی از کارهایی که استاد انجام میده و ما ازش لذت می بریم رو در زندگی روزمره میتونیم انجام بدیم و دیدن استاد بهم این انگیزه رو داد که من هم از همین روند زندگی روزمره باید یاد بگیرم لذت ببرم
و وقتی فایل ها رو نگاه میکنم به دنبال شباهت های زندگی استاد با خودم هستم نه تفاوتهاش
خیلی از امکانات استاد عباس منش رو همه ما در زندگی داریم و چه بسا بیشترش رو داشته باشیم چون خیلی از امکاناتی که ما در خونه داریم در اتوبوس به اون شکل شاید نباشه، همه چی در اتوبوس محدودیت مکانی داره که این محدودیت در خونه ها خیلی کمتره
پس میشه من هم به اندازه استاد عباس منش از زندگیم و نعمت هایی که دارم لذت ببرم
3- میشه برای راحتی بیشتر از نعمت های بیشتری استفاده کرد
همیشه فکر میکردم که اگه میشه کاری رو با وسایلی که داری انجام بدی نیاز نیست وسیله جدید تهیه کنی
مثلا تا وقتی موبایلم کار میکنه چرا باید موبایل جدید بخرم؟
در یکی از فایل ها دیدم که استاد عباس منش برای بستن چندتا پیچ به کف آر وی یک دستگاه دریل شارژی میلواکی خریدن که راحت تر این کار رو انجام بده
همون موقع با خودم گفتم ببین اگه من بودم میگفتم حالا 4 تا پیچ رو با پیچ گوشتی می بندم چرا بخوام انقدر هزینه کنم و دریل شارژی بخرم، من که همیشه نیاز به این کار ندارم
و دیدن حرکت استاد باور اشتباه من رو برام واضح کرد، و از اون روز تا الان چند وسیله جدید خریدم در حالی که نمونه مشابه قبلی اون رو دارم ولی گفتم همیشه باید به دنبال راحتی بیشتر باشم و چقدر این نگاه عالیه و تقریبا در همه ما این باور اشتباه وجود داره که تا وقتی وسیله ای که داری کار میکنه نباید وسیله جدید بخریم یا اینکه اگه میشه کاری رو با هزینه کمتر ولی زحمت بیشتر انجام بدیم اشکال نداره و همه اینها از باور کمبوده
و پیدا کردن همین باور اشتباه سبب شد که طی یک ماه اخیر یک موبایل خیلی عالی بخرم درحالی که موبایل قبلی کاملا سالم و خوب بود
ولی همین باور سبب میشه که نعمت بیشتر وارد زندگی من بشه، و به پیشرفت و گسترش جهان کمک کنم و جهان هستی پول بیشتری رو وارد زندگی من میکنه چون من شخصیت جدید در خودم ایجاد میکنم که مبنی بر لذت بردن و تجربه کردن نعمت های بیشتره
4- شنیدن آواز خوندن استاد عباس منش و اینکه دیدم آهنگ هایی که خودم علاقه دارم رو گوش میده خیلی احساس خوبی بهم داد، و این باور رو در من تقویت کرد که استاد هم زندگی عادی مثل من داره
هرچه بیشتر به شباهت های بین زندگی خودمون و استاد توجه کنیم رسیدن به تفاوتهای بین ما و استاد ساده تر میشه، یعنی راحت تر نعمت های مشابه استاد که الان نداریم وارد زندگیمون میشه
یا اینکه دیدم استاد بازی کشتی کج رو با پسرش انجام میده، آخه فکر میکردم این بازی ها باورهای اشتباه ایجاد میکنه و سعی میکردم پسرم رو از انجام این بازی ها منع کنم، ولی دیدن استاد که داشت با پسرش بازی میکرد این باور رو در من تقویت کرد که لذت بردن از بازی و بودن در کنار پسرم خیلی تاثیرگذار تر از محتوای بازی هستش و همیشه لذت بردن فرکانسی بی نهایت قوی تر از مثلا مبارزه و بازی جنگی داره
5- اولین باری که استاد رو لخت دیدم بهم برخورد، گفتم چه معنی داره آدم لخت جلوی دوربین باشه خوب مگه چی میشه یه تی شرت تن آدم باشه
ولی دیدن این صحنه برام درس بزرگی داشت که چرا من دارم درباره زندگی شخصی یک نفر قضاوت میکنم و واکنش میدم، و این واکنش منفی رو به یک فرصت برای باورسازی تبدیل کردم
گفتم ببین استاد لخت هم جلوی دوربین میاد و کلی بازدید کننده داره و اصلا میشه لخت باشی و کسب و کارت رو داشته باشی و پول هم بسازی و همه اینها جزئی از زندگیه و نباید زندگی رو به خوب و بد تفکیک کرد
6- وقتی دیدم استاد به چه لذتی باطری های آر وی رو تعویض میکنه، یا مسائلی که براش پیش میاد رو با لذت حل و فصل میکنه خیلی بهم احساس خوبی داد و تصمیم گرفتم که هر مساله ای در زندگیم باشه رو فرصتی برای لذت بردن و تجربه توانایی های خودم بدونم و از هیچ موضوعی فرار نکنم
7- یه باور خیلی عالی که از زندگی استاد در خودم ایجاد کردم اینه که هیچ کاری از کار دیگه مهمتر و مقدس تر نیست
قبلا فکر میکردم که حتما باید هر روز مطالعه کنم، فایل گوش کنم، یا اینکه روی باورهام کار کنم و خلاصه چیزی غیراز حالت روزمره و عادی زندگی رو انجام بدم که آدم موفقی باشم ولی به وضوح دیدم که استاد هر روز داره فقط زندگی میکنه و همه چی عالی پیش میره، چون از زندگی کردن داره لذت می بره و هیچ کاری رو بی ارزش نمیدونه و در لحظه هر چی پیش بیاد مقدسه
همین که در مسیر رفتن به فروشگاه به اون باغ زیبا رسیدن و بدون اینکه بخوان عجله کنند به تصمیم قبلی خودش برسه وارد اون باغ میشه و مدتی رو با اون خانم سپری میکنه و بعد به فروشگاه دیگه ای هدایت میشه و باقی ماجرا
این نشون میده که هیچ صحنه ای از زندگی مهمتر از صحنه قبلی یا بعدی نیست بلکه هر صحنه به خودی خود مقدسه و ارزش زندگی کردن داره
ساعتها میتونم درباره تجربه کردن و درس گرفتن از این سفرنامه بنویسم چون ماجرایی است که انتهایی ندارد
و در آخر به این نکته تاکید کنم، از این سفرنامه یاد گرفتم که در همین لحظه من هم سفرنامه زندگی خودم رو به تصویر بکشم
حتما نیاز نیست سفرنامه زندگی ما بازدید کننده های زیادی داشته باشه، همین که خودمون به دنبال توجه به لذت های زندگی باشیم و هر روز برنامه ما این باشه که از زندگی لذت ببریم ما در حال تهیه فایلهای ارزشمندی از سفرنامه زندگی خودمون هستیم
سفرنامه استاد عباس منش باید برای ما الگویی باشه که از سفر زندگی خودمون لذت ببریم و هر روز مشتاق تجربه های جدید باشیم، به این میگن ایمان و توکل به خداوند
از امروز که این متن رو نوشتم بیشتر سعی میکنم هر روز خودم رو در حال تهیه فایل هایی از سفرنامه زندگی خودم تصور کنم، این یک تمرین عملی عالی برای توجه به زیبایی ها و لذت بردن از لحظه لحظه زندگیه
استاد عزیز دوستت دارم و خانم شایسته عزیز سپاسگزارم که با قدرت عشق بر مشکل سازی استادمون غلبه کردی و این سفرنامه عالی رو تهیه کردید
سلام داداش رضای خوشگل و چشم زاغ من.
حاجی این تمرین آخر کامنتتون خیــــــلی عالی بود اصلاً دمت گرم
خدا رو شکر
منم تمام تلاشم رو میکنم تا هر روز اینطور باشم برای خودم.
خدا خیرت بده…
عاشقتم
در پناه آرامش بخش و شاد و ثروتمند ربّ، همواره شاد و ثروتمند و موفق باشید عزیز دلم
سلام به آقای عطاری که نسخه هاش روشنی بخش زندگیه
مطمئنم که دستاوردهای شما بسیار بزرگتر از این نکاتی بود که ذکر کردید
اما مواردی که گفته شد خیلی جالبه مثل آهنگ ها و بازی ها ، که استاد هم زندگی عادی دارند و تنها تفاوتشون با اکثر انسان ها در لذت بردنه
اگه من قمیشی گوش نمی کردم بخاطر اینه که یاد گرفته بودم با قمیشی غرق بشم تو فاز منفی ، توی غم هام ، حالا در اون لحظه زندگیم خوب بوده ، اما تمام تلاش ذهنم یادآوری مشکلات سال های قبل زندگیم بود!!!!
اما استاد با ریتم آهنگش با همخونیش لذت میبره ، روزشو میسازه ، بقولی در لحظه زندگی کردن
پس منم با یه تغییر نگرش و دل کندن از عادت های قبلی می تونم یه تجربه جدیدتری داشته باشم و لذت ببرم
و این یه تصمیم نیست برای من بعد زندگی بلکه یه انتخابه در هر لحظه
و یه نکته خیلی عالی که در این فایل از استاد به تصویر کشیده شد این بود که خانم شایسته عزیز داشت توضیح می داد که چطور خداوند وقایع زیبا رو جلوی دوربین به تصویر میکشه و استاد با اشاره به همزمانی ، مهر تاییدی بر قوانین ثابت جهان میزنه که خالق خودمون هستیم و خداوند فقط هدایت می کنه و هدایتگر ماست به هر مسیری که می خواهیم ، به هر مسیری که بهش توجه داریم و تمرکز می کنیم
و این یه تفاوت دیگه استاد رو نشون میده که ذهنشون رو تربیت کردند که هر چیزی رو با قانون می سنجند و تطبیق می دهند که حتی ناخودآگاه شروع به صحبت و اصلاح گفته های شایسته عزیز کردند
دقیق خاطرم نیست دوران دبیرستان سعدی بود یا شاعر دیگه ای که شعری داشت با این مفهوم که پادشاه ظالم هر چقدر خواب باشه مردم آسوده ترند و حالا به این فکر می کنم که افرادی مثل شما هر چقدر بیدارتر باشند و هر چقدر بیشتر فعال باشند و کامنت بذارند ، ناخواسته سود و نفع و آگاهی گسترش می دهند.
پایدار باشید
سلام آقای عطار روشن
مثل همیشه کامنتهاتون پر رنگ و لعاب و مثل همیشه از خواندنش لذت میبرم??
استاد عباسمنش مشکل ساز رو خوب اومدید???
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
سلام بردوست توانمندم آقای عطارروشن عزیز
من به همون میزانی که ازدیدن این سفرنامه ها یادگرفتم برداشت شماهم ازاین سفرنامه هابرای من سرشارازدرک وآگاهی بود
واقعاریزبینانه به تفکیک باورهای استادپرداختیدکه این نشان ازدرک بالای شما ازقوانینی است که استاد درباره شان توضیح میدهند
من هم ازامروزسعی میکنم باورهای جدیدی که شما اشاره کردیدرادرخودم نهادینه کنم وفرصت زندگی رابرای لذت بردن بیشتر غنیمت بشمرم.
ممنونم ازشما
سلام رضا جان همینه من بیشرین چیزی که یاد گرفتم وحتی از گیرهای استاد به همسر هربانش میشه فهمید اینه که بابا . عزیزم راحت یاش . سخت نگیر
جهان سعت میگیرد بر مردمان سخت کوش
من این راحتی استاد خیلی دوست دارم
واقعا همینه
حتی خدا درسوده بقره میگه : خدا برای شما راحتی وسادگی را ، اراده کرده
این یعنی هدایت به احساس خوب داشتن
هرچند استاد حواسش نیست که ؛ ایالت متحده ی لرستان پشت سر مریم عاشق است . وتا حالا دوتا کارت قرمز دریافت کرده ای سید عزیز
شوخی بود و.. نبید
ورضاجان توجه کردید که این بچه ها ی این خانواده ، چقدر محتوای دلشان ودلنوشته هایشان ؛ بوی خداوند میدهد . واقعا آدم لذت میبره وبا هر کامنت ، انگار یک خط بیشتر برات شراب میریزند تا بیشتر مست در این مسیر باشی ودر این فرکانس بیشتر ثابت شوی
هرکدام از بچه ها یک شکر وشیرینی را به رقص وسماء گذاشتند
واقعا اینجا من احساس ، رقص وسمائ ابدی وازلی وجاودانه دارم وتا روزها مست مستم واگر سه روز زیر آبشار نیاگارا باشم از شدت این گرما واین آتشفشان بچه ها که به درون من می افته ؛ به هوش نمی آیم
چیزی بالاتر از این است که سخن وکلام انسان یویه خداوند بدهد
تمام اینها کار عشق است واین اتش را مریم ، آتیش پاره وآن اخگر وخونیاگر عشق صادر کرده است وخوشا به چنین صادراتی
وخوشا آدمی که تمام صادراتش عشششششششششششششششششششششق باشد
………..
خدا نگهداربادا
به نام خدای هدایتگر
سلام و درود فراوان به عزیزان دل خدا استاد عزیز و مریم جان مهربان
خداروشکر میکنم که با این سفرنامه همراه هستم که از اولین قسمت تا قسمت ۳۱ برایم هرکدام درسی داشت.
اتفاقا اتفاقا من دو روز پیش تمام این فایلها ، یعنی از قسمت اول تا دو قسمت قبل رو نشستم و از تلویزیون منزلمون این سریال فوق الهاده رو اونهم با بچه هام تماشا کردیم.
و دوباره کلی با خنده های شما خندیدیم و با احساس شادی شما ، شاد شدیم و برام دوباره این درسها مرور شد.
راستش من از اول تا امروز تو تمام فایلهای سفرنامه کامنت گذاشتم البته فکر کنم اولین قسمت و یه فایل دیگه کامنتی نذاشتم اما همه رو با دقت دو بار دیدم و باز دوباره دو روز پیش برای دفعه سوم هم دیدم و واقعا نمیشه گفت که کدومش تاثیرگذارتر بوده و چقدر هم از شما لایک گرفتم و به قول دوستان افتادم رو ریل لایک ??
اما این و بگم وقتی من قسمت ۹ سفرنامه رو دیدم
کامنت منم جز محبوب ترین قرار گرفته تازه متوجه شدم???
اون وقتی که مریم جون دستت رو گذاشتی تو اون رودخونه و گفتی این آب خنکه و خیلی حس عالی داشتی و من که مدتها بود تقریبا یه سال پیش تا الان با اینکه تو شمال زندگی میکنم و به طبیعت نرفته بودم ،دلم میخواست بال دربیارم و همون موقع برم و کنار رودخونه ای تو جنگل و این حس رو بعد مدتها دوباره تجربه کنم آخه من عاشق طبیعت هستم و خیلی احساسم عالی میشه چون وقتی در طبیعت هستی، به طبیعت و عظمت خدا نگاه میکنی و از اون حال و هوای ماشینی شهر دور میشی، بر میگردی به طبیعت درونت ، به اصلت ، به وجودت که از همان اول طبیعی و ساده بودی.
اونقدر اون فایل منو به وجد آورد و احساسم رو خوب کرده بود که من وقتی دیدم گفتم خدایا من این رو میخوام ، میخوام برم همین جا و اتفاقا همون فردا برنامه چیده شد بدون اینکه من زوری بزنم و ما رفتیم تو دل طبیعت و واقعا همون جاده ای که شما رفته بودید ، که هر دو طرفش پر از درخت های سرسبز بود، که من تو گوشی ام دیدم رو به صورت حقیقی و واقعی دیدم ، و رفتیم و به جایی هدایت شدیم که یک طرف جنگل بود و طرف دیگه سدی بود که پر از آب بود همونی که تو عکس پروفایلم هست.
و من همونی رو دیدم که شب قبلش تو فایل سفرنامه دیده بودم .
و انا اقوله کن فیکون شد .
من خواستم و موجود شد.
و چقدر من شکرگزاری کردم و خیلی راحت من به خواسته ام رسیدم.
مریم جان من هم عاشق عکس و فیلمبرداری هستم و همیشه با گوشی ام این تصاویر را ثبت میکنم. یه مدت هم آتلیه عکسبرداری و فیلمبرداری داشتم.??
و اتفاقا هیچ وقت هم نگاه نمیکنم? و اینطوری لذت میبرم .وقتی استاد داشت تعریف می کرد ، دقیقا ویژگیهای من و عشقم رو داشت میگفت ?
همین غرغرا و …..?
جالبه که تو بعضی ویژگیها با هم وجه تشابه داریم??
ضمنا ضمنا میخواستم بگم در مواقعی که باطری گوشیتون تموم میشه یکی دو تا پاوربانک خیلی به کارتون میاد من خودمم دارم و عالیه تو اینجور مواقع?اینم به پیشنهاد من البته نمیدونم شاید هم داریدو مجهز ?
و یه چیز دیگه اینکه اصلا وقتی استاد میگه عاشقتم نفسدارید نو ناخودآگاه ما این جمله رو میکارید و خدا میدونه که چقدر از دوستان تو سایت که به این جمله ها تمرکز میکنند و تحسینتون میکنند به همدیگه اینجوری ابراز عشق میکنند.
این فایلهای سفرنامه علاوه بر اینکه شکرگزاری منو بیشتر کرد، بلکه باعث شده که این ویژگی که ما باید همیشه نکات مثبت زندگی و اطرافیانمون رو ببینیم رو در من تقویت کرده ، و من باید همین راه رو ادامه بدم تا از نتیجه های کوچک ، به نتایج بزرگ برسم.
اونقدری که این فایلها در من تاثیر گذاشته که شب وقتی میخوابم قبلش علاوه بر نوشتن تو دفترم باز هم تو تختم مروری میکنم به اتفاقات عالی که در روزم داشتم.
و این حس عالیه که شما دارید با این فایلهای سفرنامه در ما تقویتش میکنید.
به ذوق و شوقی که برای فیلم گرفتن از نکات مثبت و تمرکزش دارید و همین حس و انرژی رو به ما هم انتقال میدید ، تحسین میکنم و ازتون سپاسگزارم.???
شاد باشید و همیشه راضی ??????
عاشقتونم
این کامنت رو تازه دیدم، قانون جواب میده شدیدا! از اینکه نتایجت رو نوشتی ممنونم و امیدوارم هر روز به سمت زیبایی های بیشتر هدایت بشی لیلای عزیز.
سپاسگزارم محمد عزیز
با اینکه یه ماه هم نیست که عضو این سایت شده اید ، اما خداروشکر فعالیتتون رو تحسین میکنم???
سپاسگزارم از توجهتون به کامنت من و دیگر دوستان در سایت?
من هم برای شما موفقیت و ثروت و شادی بیشتری را آرزومندم???????
بانو لیلا جان دست مریزاد ازاین همه حسن توجه و نکته برداری ریز خیلی لذت بردم از خوندن کامنتتون شاد و عاشق و سلامت واز همه مهمتر ثروتمند باشی عزیزم
سپاسگزارم از توجه و لطفتون????
خداروشکر که کامنتم تاثیرگزار بود??
در خدای فراوانیها،سلامت و موفق و شاد و ثروتمند باشید??????
سلام جناب استاد عباس منش عزیزودوست داشتنی من حدوددوماه با شما آشنا شدم واز این بابت خیلی خیلی خوشحالم وخداروشاکرم.وتواین زمان درهرفرصتی که برام پیش میادباتوجه به گوشی مدل پایینی که دارم بسیارسخت میتوانم مطالب شما که روی سایت گذاشتیدرودانلود کنم وگوش کنم اماهمیشه درحال گوش کردن هستم وخیلی خیلی دوست داشتم پکیجای آموزشی شماروهم تهیه میکردم که بعداز۲۰سال کارکردن برای آدما وشرکت های مختلف درسن۴۰سالگی زندگی من هم روی خوش ببینه و پرازشادی پرازثروت وپراز عشق شودوزندگی رو اونطوری که من دوست دارم چرخش بچرخه اما شرایط مالیم وکارم زاجازه نمیده ونمیتونم هزینه شو پرداخت کنمولی خدایم رو بازم شکرشکر شکرمیکنم.
ومن باتوجه به عشقی که همیشه داشتم ودارم که میتونستم برم دنیاروبگردم وبافرهنگ ها مکانهادیدنی زیبایی های که خداوندخالق تمام آنهاست روببینم وشاکرشوم بسیاربسیارباشما همراه شدم وزیبایی های این جهان هستی روازنگاه دوربین شماکه بسیارزحمت کشیده بودیدروازسفردورامریکا شماببینم ولذت ببرم.
ومن تمام قسمت های شماروبااشتیاق میدیدم ومنتظرقسمت جدیدش میموند.
بیشترین جاذبه ای که برای من درسفرشمابوددیدن طبیعت بینظیرامریکابودوبه معرفی محصولات وخدمات میپرداختید که درصورت امکان من از آن ایده میگرفتم وبدنبال اجرایی بودنش میرفتم مانندقسمت ۵که به معرفی تصفیه آب شیرین بودپرداختیدکه بسیارایده نابی ومن بدنبال جمع کردن تیم شدم که بتوانم اجرایی کنم انشا..
وامیدوارم استاد شرایطم جوری پیش برود تا بیایم ایالت فلوریدا وشماروازنزدیک ملاقات کنم انشا..
سلام دوست عزیز
امیدوارم به آرزوی قلبی تون برسید
منم هم از آرزوهامه زندگی در این کشور پیشرفته و ثروتمند.???
در خدای فراوانی های شاد و سلامت و ثروتمند باشید??????
سلام به استاد سید حسین عباسمنش بزرگوار و خانم شایسته عزیز، شما یه خانواده بینظیرید، آرامشی که در فایل های شما بدست آوردم، اصلا قابل مقایسه نیست، واقعا ممنون بخاطر این همه بخشش و مهربونی خانم شایسته که این لحظات را برای نگاه های ما ثبت کردن، باورتون نمیشه من خیلی وقت بود دنبال این آرامشه تو دلم بودم الان حالم بینظیره…
وابستگی هام احساس میکنم به صفر رسیده…
خیلی مستقل شدم و دارم از زندگی لذت میبرم…
تنها اتفاقی که هنوز برام نیفتاده استقلال مالیه که انشالله به زودی درهای نعمت دارن به روم باز میشن ، نشونه ها رو میبینم…
سرزنده، سلامت و پیروز باشید…
سلام و درود انشالله که درامدتون روز به روز بیشتر و بیشترتر میشه به نظرم فقط به افزایش درامد فکر کن و افزایش مشتری ها و ورودری پول واقعی به زندگیت.
با سلام خدمت استاد ودوستان گلم و تشکر ویژه از خانم شایسته ???
من از هر فایلی یک نکته اساسی یاد گرفتم و از بین این نکات به نظر من سبک استاد عباس منش در حل مسایل خیلی برام جالب و البته راهگشا بود که در فایل شماره 17 بیشتر وواضحتر دیده می شد البته رد پای این سبک زندگی مبتنی بر حل مسایل زندگی به شیوه خلاقانه و خوشایند و بر اساس باور فراوانی و انتخاب درست و اعتماد به نفس در تمام فایلهای سفر نامه کاملا مشهود است .
عادت زیبای استاد را می دیدم که مثلا برای بستن سیم های برق که ماشین را با آربی وصل می کرد اولا از یوتیوب آموزش آن را دیدند و سپس با دقت و حوصله و عشق قدم به قدم جلو رفتند و نتیجه حل مسئله بود .
انتخاب ابزار خوب مثل دستگاه بی سیم که خانم شایسته به استاد خبر دادند که همه چیز درست کار می کنه یک خلاقیت تمام عیار بود
اصلا انتخاب آربی با این همه امکانات ولو اینکه قیمتش خیلی زیاد است .
یا اون وسیله که ماشین رو به آربی وصل می کنه .
باید خلاقیت داشته باشی تا هر چیزی رو خیلی راحت حل کنی
در زندگی خواه ناخواه با چالش و مسئله روبرو میشیم .
حالا باید حلش کنیم
باید یک حل خوب استاندارد و حرفه ای
چند چیز که در فایل ها در مورد حل مسایل زندگی دیدم
اول داشتن ابزار قوی و حرفه ای
دوم دقت و حوصله
3 نظم و نظافت و
4 لذت بردن از فرایند کار
5 قدم به قدم جلو رفتن
6 داشتن اعتماد به نفس که من می توانم
7 یاد گرفتن و آموزش دیدن
8 کمک گرفتن از دیگران و کارشناسان
9 انتخاب خوب و درست
10 باور فراوانی یعنی از خرج کردن پول نترسی چون برای خرید ابزار خوب یا اشیا خوب و با کیفیت باید پول خرج کنی
11 استفاده از تکنولوژی مثل جی پی آر اس برای شناخت مسیر وجاهای دیدنی
و یوتیوب برای آموزش دیدن
???
عادت های استاد عباس منش برای حل مسئله :
1- خوب دقت می کند وبا حوصله است
2- ابزار خوب وبا کیفیت می خرد ابزار ی که شاید الان به دردش نخورد ولی در آینده به کارش می آید و مسئله را حل می می کند.
3- خوب یاد می گیرد و خوب اطلاعات جمع می کند و خیلی خوب تحقیق می کند و همه جوانب را در نظر می گیرد .
4- از تکنولوژی خیلی خوب استفاده می کند .
5- قدم به قدم جلو می رود .
6 – برای انجام هر کاری خوب وقت می گذارد .
7 – همواره استاندارد های بالایی در نظر می گیرد .
8- از کارش لذت می برد .
9- اگر قرار است کاری را به کسی دیگر بسپارد خوب برایش توضیح مید هد مثل شستن آربی
10- استاد به جزئیات ریز خوب دقت می کند و نحوه کار هر چیزی را خوب می فهمد ویاد می گیرد مثلا شستن ماشین هم روشی خاصی دارد من که تا حالا نمی دانستم
????
روش های خانم شایسته برای حل مسایل :
1- خیلی اصولی و حرفه ای کار می کند مثل آشپزی و تهیه غذای خوب
2- توجه فوق العاده به تمیزی و نظافت محیط، آربی و خلاصه همه چیز
3- کنجکاوی خیلی زیاد چه برای شناختن آدم های جدید و جاهای جدید و شیوه های جدید .
5- حس زیبا شناختی خیلی زیاد
????
روش های حل مسئله به سبک مایک
1- قشنگ از کارش لذت می برد
2- خوب گوش می دهد
3- با حوصله کار می کند.
???
پازل زندگی به سبک عباس منش
لذت بردن از زندگی
توانایی حل مسئله
روابط عاشقانه
کنجکاوی و ما جرا جویی
?????
نکته ای که خیلی واضح دیدم و قبلا کمتر در زندگی استاد مشاهده کرده بودم
روش بی نظیر ایشان در حل مسئله است.
به جرئت می توانم بگویم تا کنون کسی به زیبایی ایشان نتوانسته مسئله حل کنه.
یعنی به شکل خیلی راحت و عالی وحرفه ای
یعنی هم لذت ببری و بهترین نتیجه را بگیری
یعنی ساده ترین روش را برای پیچیده ترین مسایل در نظر بگیری که شاید تا حالا به ذهن هیچ بنی بشری نیومده باشه
یعنی خلاقیت داشته باشی که همسرت موهاتو کوتاه کنه
یعنی …..
من هم مثل خانم شایسته شارژ باطری گوشیم داره تموم میشه وگرنه حرفای زیادی برای گفتن دارم .
???
راستی من برنده شدم نه !
منظورم این دو ملیون نیست
منظورم صد ها ملیونی است که با یاد گرفتن روش حل مسئله به دست می آورم.
علی آقا گل گفتی حرف از دست پخت خانم شایسته شد من از مرغ بدم می آمد اما وقتی که تماشا می کردم که چه قدر با لحظه درست می کنه ومن هم تصمیم گرفتم که مرغ مصرف کنم یا در مورد با حوصله کار های که استاد انجام می داد صبر و با حوصله کار کردن من همیشه دارم اما برای اولین بار که در جاده چرخ ماشینم را عوض می کردم دست تنها آن جا خیلی لذت بردم وقتی که ماشین ها رد می شدند راننده ها یه بوق هم می زدند و من هم یه دستی ??بالا میکردم همسفر عالی موفق باشی ?
ممنون خانم سلیمانی به خاطر پیام خوب و دلگرم کننده تان ???
چقدر خوبه خودتان می توانید کارهای خیلی سخت رو خودتان به تنهایی انجام می دید .
این یعنی : ما توانایی های زیادی داریم
???
موفق و سر بلند باشید.
احسنت علی جون چقدر قشنگ نوشتی مخصوصا اخرشوبخدا با انجام این تمرینا هممون برنده ایم و ثروت وارد زندگیمون میشه استاد که شاخ غول نشکونده همین تمرینهارو هی ادامه داده نتایجش بزرگترو بزگتر شده تشکر میکنم دوست عزیز
ممنون از دوست عزیز آقای مردانی بخاطر پیام قشنگ و امیدوار کننده تان ????
بله خیلی خوب اشاره کردید ، انجام تمرینات واقعا معجزه می کنه
بدون تمرین فقط حرف فایده نداره.
???
موفق و سربلند باشید.
خیلی زیبا بیان کردی دوست من.
از اینکه خنده رو بر لبانم آوردی یه دنیا سپاسگزارم عشقم?
ممنون خانم امیری پیام تان خیلی برایم جالب بودو دلگرم کننده بود.
???