سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲ - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

1381 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نرگس بیات گفته:
    مدت عضویت: 2215 روز

    سلام به خانواده دوست داشتنی عباسمنش

    نمی دانم چطور شروع کنم و با جمله ای حرف دلم را بنویسم واقعیت اینه که خیلی انشا خوبی ندارم

    و از همه مهمتر این که در رابطه با سفرنامه واقعا نظر دادن در خصوص یک قسمت خواست خیلی سخته

    هر کدوم این قسمت ها دنیایی از حرف و قشنگی دارد انتخاب سخته

    نشستم و از ابتده تمامی قسمت ها را دیدم و دوباره سفر کردم و لذت بردم لذتی که هیچ واژه ای برایش پیدا نمکنم

    راستش را بخواهید قسمت 31 که مریم عزیز و استاد در خصوص قوانین جهان با هم صحبت میکردن و بعد مریم عزیز به تاریکی دل شب با یک چراع قوه به بیرون رفت تا ما را با حال و هوای خودش شریک کند خیلی جذاب بود

    از ابتدای قصه مایک و استاد کنار ساحل تا دل شب و استاد که از پنجره مریم عزیز را دوربین به دست تماشا میکرد

    وقتی تمام قسمت ها سفرنامه را مجدد دیدم

    باز رسیدم به قسمت اخر و دل شب استاد و مریم عزیز …

    می خواهم رو راست باشم همه قسمت ها جذاب و فوق العاده بود ولی قسمت 31 برای من خیلی شیرین بود..

    خیلی از استاد به خاطر ساده گی و روراستیش

    خوشم امد

    که خصوصی ترین لحظه زندگیش را برای شاگردانش نشان دهد

    سادگی کلام مریم عزیز و شیرین زبانی استاد گرامی فقط یک نکته را در ذهن من بیدارتر کرد

    که چقد خوب است تمام جفت های دنیا هم فرکانس باشند چقد خوب است دو نفرکنار هم از وجود هم لدت ببرند و چقد خوب است که ما بدانیم میشود عاشقانه زندگی کرد

    چقد خوب است که یک زن کنار مردش به قدری احساس امنیت کند و کنار او احساس شجاعت کند چقد خوب است پایان روزمرگی ها وقتی خداوند شب را برای اسایش و ارامش ما قرار داده کنار کسی باشیم که هم امنیت هم اسایش هم راحتی خیال داشته باشیم من در این قسمت چیزی غیر از انرژی خداوند که بین دو نفر حاکم بود ندیم اگر بخواهم از احساسم از این قسمت بگویم یک کتاب خواهد شد از اونجایی که انشا خوبی ندارم و اینهایی که نوشتم بدون فکربود و فقط حرف دلم بود سخن را تمام میکنم و میگم تمامی قسمت ها بی نطیر بود

    ولی قسمت 31 برای من خیلی درس های بزرگی داشت استاد و مریم عزیزم انشالله همیشه کنار هم از کنار هم بودن لذت ببرین دوستون دارم

    و امیدوارم با انرژی های بهتر بتوانیم شاهد زوج های هم فرکانس خوشبخت بیشتری باشیم انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      ليلا كيايی گفته:
      مدت عضویت: 2910 روز

      سلام نرگس جان

      شما از اول گفتید انشای خوبی ندارید

      ولی اینطور نیست ، به نظر من خیلی هم انشا و قلمتون عالیه و بسیار زیبا مینویسید?????

      واقعا هم عشق استاد و مریم جان به همدیگه ستودنی ست.???

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      احمد سلیمی ترکمانی گفته:
      مدت عضویت: 2314 روز

      سلاااااممم به دوست عزیزم

      از این که کامنت شمارو خوندم خیلی لذت بردم

      و خدارو سپاسگزارم که منو به کامنت شما هدایت کرد تا از زیبان شما پیامش را به من برساند

      اینکه نوشته بودین چقدر خوب است تمام جفت های دنیا هم فرکانس باشند

      هم پیام بود و هم جواب سوالم بود.

      خدایا عاشقتم که هر لحظه با نشانه هات با من صحبت میکنی

      عاشقتم عاشق

      مرسی از شما دوست خوش قلمم

      انشالله که خدا هم همیشه باهاتون صحبت کنه و هدایتتون کنه به بهترین مسیرها

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سعید سعید ف گفته:
    مدت عضویت: 3900 روز

    با سلام و تشکر خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته،

    به نظر من قطعاً قسمت٢۶ اُم با اختلاف از بقیه قسمت ها ی سفرنامه بهتر بود، چرا که علاوه بر تمامی نکات مثبت و قوانین الهی که در همه قسمت ها موج می زند؛ این قسمت حاوی سه اتفاق بسیار جالب و نادر بود که برای من بسیار لذت بخش بود.

    ١-کامل ترین و هیجان انگیزترین بخش آبشار نیاگارا بود که حتی خیلی از دوستانی که تا حالا به آمریکا رفته اند، فرصت بازدید از اون رو نداشتند. آنقدر این آبشار بزرگ و تاثیر گذار بود که باعث شد، من برای آن هدفگذاری کنم.

    2-رنگین کمان پس از بازدید از آبشار هم اتفاق نادری است که زیبایی این قسمت را دوچندان کرد.

    ٣- غذا دادن به سنجاب و پرندگان و جمع شدن آنها به دور استاد نیز واقعا زیبا بود و جمله همراه با اندکی مزاح استاد به حیوانات که می گفت فراوانی خدا زیاده و تو سر وکله هم نزنید، مرا یادِ مفاهیم اصل فراوانی و هم اینکه رقابت در اقیانوس آبی انداخت.

    بسیار متشکرم بابت زحماتتون و براتون آرزوی موفقیت روز افزون دارم.

    Godspeed.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
  3. -
    سید علی اکبر حیدری گفته:
    مدت عضویت: 3758 روز

    درود بر همه دوستان عزیز و استاد عباس منش و مریم خانم مهربون

    به نظر من زیباترین و آموزنده ترین سفر به دور آمریکا قسمتی بود که استاد در حال غذا دادن به حیوانات بود و اون لحظه درس های بسیار آموزنده برای من داشت

    درس هایی از قبیل:

    صلح با درون

    عدم تایید طلبی دیگران

    وصل با جهان هستی

    ارتباط عالی با طبیعت و حیوانات

    عشق ورزیدن به حیوانات

    بخشندگی که سرشار از لذت بود و خوراکی خودش را به راحتی به حیوانات می داد

    اعتماد به نفس بسیار بالا که در وسط خیابان بنشینی و به حیوانات غذا بدهی

    مشارکت دادن لذت خودتان با دیگران تا آنها هم از صحنه ای که شما خلق کردید لذت ببرند و فیلم برداری کنند

    وقتی که در احساس خوب و فرکانس های بالاتری باشی؛ اتفاقات بی نظیری برای شما رقم می خورد که خیلی ها حتی شنیدن آن را هم محال می دانند. مثل بالا رفتن از کوه می ماند. هر چه بالاتر بروی زیبایی های بیشتری از کوه و زیبایی های اطراف آن را مشاهده می کنی

    شما وقتی شروع به بخشندگی کردید و فقط برای لذت خودتان این کار را انجام دادید؛ در ابتدا با یک سنجاب شروع به غذا دادن کردید؛ ولی چون باور به فراوونی نعمت و ثروت داشتید ؛ جهان حیوانات دیگر را هم به سمت شما سرازیر کرد تا شما به مرغان دریایی زیادی هم غذا بدهید تا لذت بیشتری از این بخشندگی ببرید

    شما آنقدر در ارتباط با دیگران قوی شدید که علاوه بر اینکه در همان لحظه اول دیگران را جذب خودتان می کنید؛ حیوانات را هم می توانید با این قدرت چنان جذب خودتان کنید که می آیند تا چند سانتی شما و از دست شما غذا را می گیرند

    آموختن درس زندگی به فرزند با اعمال و رفتار بدون اینکه به او اصلا حرفی بزنی

    بودن یک همراه و شریک زندگی بی نظیر به نام مریم خانم که با عشق و علاقه و بدون ذره ای چشم داشت و توقع و برای لذت خودش این تصاویر را ضبط و تدوین می کند تا برای اعضا گروه ارسال کند

    قدرت فوق العاده استاد باعث شده است که همراه زندگی اش بتواند توانایی های خودش را باور کند و تدوین فیلم های ضبط شده را خودش انجام دهد و حتی به پسرش هم مسئولیت بعضی از کارهای خودش را مثل ماشین شستن و آتش روشن کردن را می سپارد تا او هم آرام آرام وارد چرخه زندگی و درک قوانین زندگی شود

    ادب تاجی است از نور الهی

    بنه بر سر؛ برو هر جا که خواهی

    با ادب بودن و مهربونی و شخصیت والای استاد تا حدی است که علاوه بر جذب انسانها؛ حیوانات را هم به راحتی مجذوب خودشان می کنند

    طریقه لباس پوشیدن استاد در سفر به دور آمریکا دقیقا مصداق این است که ایشان به سبک شخصی خودشان و برای راحتی خودش لباس می پوشند و اصلا کاری به نظر دیگران ندارند و این نکته بسیار مهمی است که یکی از پاشنه های اصلی ما ایرانی هاست

    این نکاتی بود که به یکباره در درون من شکل گرفت و اونها را سریع تایپ کردم و خیلی هم احساس خوبی در نوشتن این دیدگاه داشتم

    خدا را سپاسگزارم که من هم در این سفر همراه استاد عزیز و خانوداه مهربان اش و دوستان عباس منشی هستم

    عاشق همه شما هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
  4. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 2601 روز

    سلام به همه دوستان خوب و همفرکانسم

    سلام به استاد عزیزم و مریم عزیزم

    میخوام بگم من قسمت ۲۶ سفرنامه رو خییییییلی دوس داشتم با بند بند جان و روح و تنم حس کردم و بهم خییییلی خوش گذشت، شبنم های ریز نیاگارا از دورادور از صفحه موبایل به صورتم می‌خورد منم مثل مایک دوسداشتم بچسبم به زاویه ای که آب خنک و پرقدرت آبشار زیبااااا و عظییییییم مستقیم به بدن و صورتم بزنه، قدرت خداوند و عظمت خداوند در اون رها شدن آبشار و زیبایی و جذابیتش هویدا بود، خداوند پاسخ به سوالات من داد با این قسمت ۲۶ سفرنامه، که زندگی من پر از ثروته پر از قدرت و زیبایی و برکت و عشق و لذته، و خنکای آب آبشار به صورت و گردن و کتف و دست و شکم و پا و ساق پام و سراسر وجودم رو از آبشار نیاگارا کرده، ینی سراسر وجودم رو پر از نعمت و برکت و سلامتی و ثروت کرده ینی خداوند عااااااشق منه و من عااااااااااشقشم و بینظیرررررررره زندگی من، وایسادن زیر آبشار سطل منو تا بینهایت بزرگ و بزرگتر کرد، تا جایی که من سیراب بشم این آبشار در جریانه و نامحدود، از قدرت تفکر من بینهایت بیشتره حدو اندازش….. خداااااا شکککککرت خالق هستی شککککرت که سراسر جهانم رو پر کردی با بهترینها شکرررررت شکککرررررت شککککررررتتتتتتتتتت ??????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
  5. -
    مهتاب گفته:
    مدت عضویت: 2354 روز

    سلامی به خنکی شبهای اخیر تهران. بنظر من سخته که از بین این فایلهای بسیار زیبا بشه یه فایل رو انتخاب کرد مخصوصا که با نظرات بسیار آموزنده و پر از آگاهی بچه های گلم.

    میخوام صادقانه حرف دلمو بزنم.

    حقیقتش اولش وسوسه دو میلیون شدم که با خودم گفتم آخ جون میتونم باهاش یکی یا چند تا از محصولات استاد عزیزمو تهیه کنم

    ولی به یاد حرف استاد افتادم که گفت نتایجی که از عمل کردن به این هدایت های الهی و در کل، این مسیر الهی بدست میارید خیلی فراتر از این جایزه است.(و واقعا هم همینطور بود و وقتی که یادم می افته مو به تنم سیخ میشه)، تلنگری بهم خورد و یاد پیشرفتهای فرکانسی افتادم که از اول این سفرنامه تا به اینجا به اضافه ی کامنتهای بچه ها که واقعا واقعا میتونم براحتی بگم چندین پله من جهش کردم از لحاظ فرکانسی و بقول خانم شایسته با مسئله هایی روبرو شدم که خودم ازشون بزرگتر شده بودم و تونستم خیلی خیلی راحت تر از قبل حلشون کنم

    از این فایلی که الآن هم دیدم پاسخ سوالم رو دریافت کردم که همین امروز صبح از خداوندم درخواست کرده بودم که آیا میشه با وجود خانه دار بودن یک خانم که من هم یک خانه دار هستم ، میشه پیشرفت کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و پاسخم رو گرفتم و همینطور از این هدایتها داره بر سفره ی دلم نازل میشه و مریم جونم بنظر من خوشبخت ترین، شاد ترین و کاملترین خانه داری هست که هم از لحاظ فرکانسی در بالاترین درجه است و هم از زیبایی های جهان به نحو بسیار عالی نهایت استفاده رو میبره ، و من هم جوابم و گرفتم که میشه با وجود خانه دار بودن هم پولدار بود و هم از هر لحاااااااااااظ پیشرفت کرد عاشششششششقتونم

    ولی باز هم بین این فایلهای زیبا ، فایلی که بیشتر از همه منو به پرواز درآورد قسمت ۲۶ بود اگر اشتباه نکنم که مخصوصا اونجایی که استاد جوووووونم رفت زیر قطرات ریز آبشار و دقیقاً پشت استاد یه رنگین کمون تشکیل شد، خیلی ذوق زده شدم بعد با خودم گفتم خدا کنه مریم جون هم با دور بین بره زیر آب و همین هم شد مخصوصا صدای قطره های آب توی میکروفون گوشی پژواک میشد

    خیلییییییییی کیف کردم

    حسین جان، مریم جان و میکائیل جان دوسِتون دارم از صمیم قلبم و نمیدونم چجوری سپاس گزاری کنم ازتون

    از دست و زبان که برآید/ کز عهده ی شُکرش به در آید

    واقعا اینایی که نوشتم از ته قلبم بود و برام مهم نیست برنده نشم چون که نتایجی که گرفتم توی خوابمم نمیدیدم???????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
  6. -
    مهدی اسلام دوست گفته:
    مدت عضویت: 3853 روز

    سیدحسین دوست داشتنی سلام

    مریم خانم شایسته سلام???

    تشکر ویژه از شما بابت سفرنامه‌ها???

    من تمام زندگی رو در پنج دقیقه از فیلم در یکی از سفرنامه‌ها به صورت خلاصه دیدم

    و هر شب قبل از خواب این ۵ دقیقه را میبینم. واقعا حس عجیبی داره، به نظر من

    تمام این ۳۱ قسمت سفرنامه یک طرفه این پنج دقیقه رویایی یک طرف دیگه از شما دعوت می کنم بعد از خواندن این مطلب این ۵ دقیقه رو از منظر جدید در قسمت ۱۵ سفرنامه ببینید.

    من از منظر خودم این ۵ دقیقه رو برای شما شرح می دم امیدوارم که بتونم حق مطلب رو ادا کنم

    ما در هر مرحله از زندگی با عزیزانی آشنا میشیم که حس فوق العاده‌ای به ما می دهند و زمانی که از آنها جدا میشیم اون افراد تبدیل به یک خاطره خوش می‌شند که در یک عکس به عنوان یادگاری برای ما باقی می مونند.

    این ۵ دقیقه‌ای که در موردش صحبت می کنم از زمان ۸:۱۰ قسمت ۱۵ سفرنامه شروع میشه با یک عکس یادگاری و یک موزیک زیبا که به نظر من ملودی زیبای زندگیست.

    صدای نرم و دلنواز گیتار روح آدم رو نوازش میکنه،این لحظه‌ی شروع زندگی دوبارست که سفر رو آغاز می کنیم در ابتدای سفر به چهارراههایی می رسیم که باید انتخاب کنیم که از کدوم مسیر ادامه راه رو بریم و این انتخاب رو با هدایت انجام می دیم . در دقیقه ۸:۴۰ به رودخانه‌ای زیبا و زلال می رسیم که بچه‌ها سوار بر تیوپ زرد، فارغ از هر هیاهو و نگرانی خودشون رو به جریان ملایم آب سپرده‌اند و بدون هیچ زحمتی مسیر رو طی می کنند و از مناظر زیبای اطراف رود لذت می‌برند و فقط حس زیبای زندگی کردن را تجربه می‌کنند و لذت می‌برند.

    در دقیقه ۸:۵۶ تعدادی از افراد را میبینیم که در کنار رود نشسته‌اند و از مناظر زیبای رودخانه و لحظاتی که آن کودکان خلق می‌کنند لذت می‌برند و در تمام این لحظات ملودی زیبای زندگی گوش نوازی می‌کنه.واااااااااااااااااااای تصویر رویایی که از بالای پل گرفته شده، درختان سرسبز و درهم گره خورده‌ی طبیعت و تکه ابرهای زیبایی که از بالا نظاره‌گر حرکت منظم رودخانه هستند و آسمانی که زیبایی بی حد و حصر خودشو داره واقعا باور نکردنیه…

    در ادامه مسیر زیبای زندگی در دقیقه ۹:۳۰ به تونلی تاریک می رسیم تونلی که شاید از نظر خیلی از ما آدم‌ها شرایط سخت و طاقت فرسای زندگی باشه. خیلی از ما در دل تاریک و سیاه همین تونل‌ها میشینیم و زانوی غم بغل می‌کنیم که خدایا چرا من، چرا من باید در دل این شرایط سخت و تاریک قرار بگیرم. نه هوای تازه‌ای، نه منظره زیبایی، نه لذتی، نه آب و غذای درستی و نه کسی که بتونم از اون کمک بگیرم.افرادی که ایمان لازم برای ادامه مسیر رو ندارند در دل سیاه همین تونل‌ها تا آخر عمر عذاب می‌کشند و گذر عمر را به سختی انجام می‌دهند. ولی افرادی که ایمان به پروردگار خود دارند از آن ایمان نور می‌گیرند و با اینکه فقط چند متر جلوتر از خودشون رو روشن می‌بینند قدم بر می‌دارند تا به انتهای تونل برسند. بعد از ۱۲ ثانیه مسیر تاریک تونل را پشت سر میزاریم و به منظره‌ای زیبا و دیدنی می رسیم که هیچ شباهتی با چند ثانیه قبل از اون نداره.

    بعد از گذشتن از تونل‌های تاریک زندگی وقتی به عقب بر میگردیم میبینیم که که چه کوه بزرگی رو پشت سر گذاشتیم و در واقع اون شرایط سخت و تونل تاریک، میانبر مسیر زندگی ما بوده که از این کوه مشکل فقط در عرض ۱۲ ثانیه عبور کنیم.جالبه که بگم از این بعد اون ۱۲ ثانیه سخت رو طلایی ترین قسمت زندگی خودمون می دونیم.

    مسیر زیبای زندگی رو ادامه می‌دیم و از ملودی زیبای زندگی لذت می‌بریم و در طی مسیر به تابلوهای راهنمایی کنار جاده که مثل نشانه‌‌های هستند که خداوند در زندگی به ما نشان می‌دهد توجه می‌کنیم تا از مسیر درست خود خارج نشیم.

    مسیر درست رو ادامه میدیم از منظره‌ها و تجربه‌های جاده لذت می‌بریم و خاطره‌های زیبا می‌سازیم. در دقیقه ۱۱:۲۳ پیرمرد و پیرزنی در کنار جاده می‌بینیم که در حال برگشتن از مسیری هستند که ما در حال سپری کردن اون هستیم . دوباره مسیر زیبا رو با ملودی زیبای زندگی ادامه می‌دیم از نشانه‌های خدا که در مسیر ما قرار می‌گیرند استفاده می کنیم و در نهایت تصویری می‌بینیم که نقشه راه زندگی ماست و تنها کاری که ما باید انجام بدیم اینه که به ارباب اعتماد کنیم و به مسیر خود پر توان و با انگیزه ادامه بدیم و لذت ببریم و تا میتونیم به این دنیا ارزش اضافه کنیم تا دنیا رو جای بهتری برای زندگی کردن بکنیم.

    شما رو دعوت می کنم به دیدن این ۵ دقیقه زیبا و آهنگ دلواز اون (قسمت ۱۵ سفرنامه از دقیقه ۸:۱۰ تا ۱۳:۱۰)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
  7. -
    حسین طالبی گفته:
    مدت عضویت: 3349 روز

    سلام به استاد گل و خانم شایسته دوست داشتنی و مایک عزیز و تمامی دوستان خوبم. خیلی خوشحالم که در مدار دیدن این همه زیبایی وصف ناپذیر هستم و با تمرکز بر روی آنها اتفاقات زیبایی زیادی واسم افتاده. وقتی داشتم اتفاق های خوبی رو که در این یک ماه برام افتاده رو میخوندم و به یاد می آوردم دیدم که روند چقدر بهتر از قبل شده؛ چه ثروت هایی وارد زندگیم شده چقدر روابطم با دیگران تغییر کرده وچقدر به خداوند نزدیکترشدم چه ایده های خوبی بهم الهام کرده. چند وقت پیش هم به یک مسافرت کوتاه رفتیم و توی مسیر رفت و برگشت زیبایی‌های بسیار زیادی توجه من رو به خودش جلب کرد و عکس هایی رو که از مناظر چشم نواز گرفتم به هر کس نشون میدادم باورش نمیشد بدون افکت باشه واصلا بعضی از اون زیبایی هارو ندیده بودند. تمامی اتفاقات خوب حاصل تمرکزم روی زیبایی‌های فایلهای سفرنامه و کار کردن روی باورهام بوده.

    من همه فایلها رو دوست داشتم و از فال‌های۱۵،۲۶،۴ خیلی خوشم اومد.قسمت چهارم بامواهب ثروتمندشدن آغازشد؛ اینکه یک نفر با ثروتمند شدنش چقدر میتونه به دیگران خیر برسونه مثل همین پارکینگ های بزرگ والمارت. وقتی خانم شایسته وارد فروشگاه شد و شروع کرد هر چیزی رو که دلش می خواد بدون هیچ دغدغه‌ای برداره یادخواسته ی خودم افتادم؛ اینکه وقتی وارد فروشگاهی میشم چه یک فروشگاه معمولی باشه یا یک نمایشگاه ماشین های لوکس بدون هیچ دغدغه یا حساب و کتاب کردنی هر چیزی را که دلم خواست بخرم و خدا را شاکرم که دارم در مسیر رسیدن به خواسته ام حرکت می کنم. در ادامه هم که استاد و مایک و خانم شایسته با استفاده از جی پی اس رفتن به سمت اون چرخ و فلک باحال جی پی اسی که تمام ما در وجودمون داریم و اون احساسات ماست. در پایان هم که غروبی زیبا در کنار ورزشگاه مرسدس بنز بود که من واقعا ازش لذت بردم.

    درمورد فایل پانزدهم هم بایدبگم که من بیشتر از ۵ دقیقه پایانیش لذت بردم وقتی برای بار اول فیلم رو میدیدم انگار جسمم پای فیلم بود و روحم در ابرها سیر می کرد. دیدن اون مناظربا اون آهنگ ملایم چنان آرامشی در وجودم جاری کرد که اصلاً با کلمات قابل توصیف نیست.

    فایل بیست وششم هم که پر بوداز زیبایی که فکر می کنم اکثر بچه ها از اون فایل بیشتر از همه لذت بردن. این فایل به من درس زندگی داد در س رها بودن داد، رها بودن در رود خوشبختی که به سمت خدا در حرکت و وقتی ما بدون مقاومت خودمون رو به اون می‌سپاریم زندگیمون پر میشه از زیباییها و نعمت های بی انتهای خداوند. در پایان فایل وقتی استاد می خواست به اون سنجاب خوشگل غذا بده و اون هم اومد که غذا بخوره یادآیه های (سخرلکم)افتادم.واقعا همه ی ما میتونیم به جایی برسیم که حتی حیوان های وحشی هم که بهمون رسیدن در مقابل مون نرم بشن و لازمه رسیدن به این جایگاه اینه که باور داشته باشیم همه چیز خداونده و تنها قدرت جهان خداست.اگراین باور در تمام وجودمون ریشه داشته باشه حتی خونخوارترین موجود دنیا هم جلوی ما بی آزار میشه و ما هم هیچ ترسی از هیچ چیزی نخواهیم داشت.

    الان که دارم اینهارو تایپ میکنم حس فوق العاده ای دارم وامیدوارم شما هم از خوندن این متن لذت برده باشین.درپناه فرمانروای کل کیهان سعادتمندباشید در دنیا وآخرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
  8. -
    علیرضا محمودی گفته:
    مدت عضویت: 3067 روز

    به نام آنکه رب العالمین است

    خداوند رحمان و رحیم است

    سلام و عرض ادب و احترام دارم به خانواده عباسمنش عزیزم، استاد ارجمندم، لیدر تور قدرتمند امریکامون، خانم شایسته، و مایک عزیز

    برای انتخاب یک قسمت از این سفرنامه باید کمی بی انصاف باشیم.

    چون هر قسمت از این ۳۱ قسمت واقعا باوری را در آدم بیدار و تکرار میکنه.

    همش آگاهی و هدایت است.

    اما من به شخصه عاشق قسمت ۲۵،۲۶،۲۷ شدم. محو زیبایی ها و آگاهی هایی شدم که خودم درک کردم. و دوست دارم اونو با شما عزیزان به اشتراک بزارم در سفر به آبشار نیاگارا?

    ?موضوع مهم اول که در تمام این ۳قسمت و قسمت ها به چشم میخوره روابط عالی و عاشقانه استاد اول با عزیزدلشون و بعد مایک از نگاه استاد در دوربین میشه بارش عشق و از چشماش خواند. جوری با عشق استاد نگاه میکنه به دوربین و عزیز دلشون و جوری توجه میکنه در هنگام صحبت ایشون واقعا اثبات روابط ۱۰۰٪ بی نظیر میرسونه.

    سورپرایز و قسمت کردن تمام لذت ها و شادی ها و زیبایی ها با خانم شایسته و احترام و ادب و لفظ ایشان به کار بردن واقعا آدم و جذب میکنه.

    استفاده باره و بارها از کلمه جادوییه عاشقتم و عشق ورزیدن های مکرر و محبت های تمام نشدنی استاد به دوستشون و مایک باعث ایجاد روابط بسیار فراتر از حد یک روابط زمینی است.

    ?سپاسگذاری و تشکر استاد و لیدر تور، از خداوند و همدیگه از مردم برای کوچکترین کاری باعث ایجاد و تکرار سپاسگذاری منه بیننده میشه. و یاد میگیرم که سپاسگذاری فقط از خداوند نیست.?

    ?در قسمت ۲۵ و ۲۶ نکته قابل توجه من لذت بردن از مسیر تا قبل رسیدن به آبشار نیاگارا است.

    و تداعی کننده دیدن و لذت بردن از مسیر زندگی تا رسیدن به اهداف است.

    و خوردن خوشمزه میوه های درخت توت در طول مسیر به عنوان دیدن نشانه ها و تایید آنها و دست یافتن به مقاصد کوچکتر قبل رسیدن به اهداف اصلی است.

    ?لذت بردن از رودخانه روان و آرام در طول مسیر به منزله احساس آرامش روح و روان و جان آدمی و رها بودن و آزاد بودن در مسیر اهدافه و به ما یادآوری میکنه که

    باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد خودش می بردد هرجا دلش خواست به هر جا برد بدان ساحل همان جاست?

    ?وای چی بگم از هدایت های الهی در طول مسیر رسیدن به آبشار

    دیدن زیبایی های اونطرف رودخانه چرخ فلک شهربازی یادآوری میکنه همه چی در حال گردش و فرکانس و مدار و …..زندگی در حرکت دوار ?

    پل های روی رودخانه، ایستگاه موقت این دنیاست تا به سر مقصد اصلی برسیم.

    ?خداروشکر واقعا قدرتش در همه جا نمایان میشه.

    رویش گل های زیبا و خزه و سبزه از وسط سنگ های آبشار و با اون حد از فشار آب فقط شاید خم شوند اما شکسته نمیشوند.

    به آدم آموزش میده در برابر مشکلات و موانع نه ایستیم که بشکنیم خم شویم تا انعطاف ما باعث حل بهتر مسائل شود.

    صبر صبر صبر در برابر آسان شدن و آسان دیدن مسائل و مقاومت و پایداری در برابر اتفاقات به ظاهر چالش برانگیز زندگی. جوری دیگر ببینیم و نگاهی متفاوت بنگریم تا احساس بهتری داشته باشیم در شرایط اتفاقات مسیر رسیدن به اهداف.

    هدف گیاه، گل دادن و سبز ماندن گیاه در صخره است.

    پس چشم امید به روزای خوب چشم امید به آینده تو را زنده و شاداب نگه میدارد.

    ?قدرت فشار آب و برخورد با سنگ ها نشانگر ناملایمات زندگی است. اما آب هر چه پیش میرود آرام تر و روان تر میشود و سنگ های پیش رو کمتر و کمتر میشوند.

    ?قدرت و فشار و عظمت و بزرگی آب آبشار منو یاد فراوانی آب شیرین در جهان و کلا نعمت ها و ثروت های بی شمار خداوند میندازه.

    که هر چقدر ازش استفاده بشه نه اینکه کم نمیشه بلکه هر روز بیشتر و بیشتر میشن.

    ?مسیر های متفاوت آب به وجود آمده بر روی صخره ها نشان میده هزاران راه برای رسیدن به خواسته ها و اهداف وجود داره.

    ?وجود ذرات بخار و رطوبت هوا از این قدرت و عظمت آبشار در برخورد با سنگ ها و سقوط در رودخانه، قدرت بزرگی خدا را نشان میده اما در عین حال لطافت و مهربانی اونیز هست.

    و زیبایی رنگین کمان ب وجود آمده هم اثبات لبخند و مهربانی خداوند است به شما در همه ناملایمات زندگی.

    ?رفتن به زیر آبشار و خوردن شلاق آب == پا گذاشتن بر روی ترس ها، مقاومت و پایداری با احساس خوب در موانع زندگی.

    برخورد شدید آب آبشار با انسانها روی پل= احساس خوب داشتن در اتفاقات ناخواسته و پشت کردن به آب جوری دگر دیدن و نگاه کردن به مسائل برای رسیدن به احساس بهتر .

    ?آسمان صاف و با رنگ آبی بی نظیر با تکه های ابرهای زیبا گویای نقاشی استادی ایست زبر دست و بی همتا.

    ?توجه ۱۰۰٪ به نکات مثبت در هر لحظه و در هر جای قسمت ۲۶ چشم را مبهوت و عقل را مدهوش مینماید.

    ?سپاسگذاری و شکرگذاری از نعمت ها و زیبایی های استاد از ته دل و با احساس شور و فریاد آدم و شگفت زده میکنه.

    و یاد میگیرم از کلام تو بر تو حکم میشود.

    ?توجه به حیوانات استاد و دعوت از اون سنجابی که شاید در حال استراحت بود در قسمت۲۶ یا گرسنه بود. واقعا تحسین برانگیز بود.

    غذا دادن به سنجاب و پرندگان و صبر کردن و وقت گذاشتن و نشستن با اعتماد ب نفس ۱۰۰۰٪ درصد وسط پیاده رو خودش بودن و راحت بودن و عدم توجه به حرف دیگران و عابرین یکطرف از طرف دیگه لذت بردن از غذا دادن به اونها و جالبتر در موقع غذا دادن به سنجاب پرندگان بهشون درسم میداد?

    بخورید و سپاسگذار خداوند باشید? و خداوند به شما این همه غذا و نعمت داده.

    و گوشزد کردن که نعمت ها و ثروت ها و غذا فراوان دعوا نکنن. یک طرف واقعا لذت بردم از دیدن این صحنه.

    ?یادآوری استاد از جاناتان مرغ دریایی منو به یاد میاره تا یادآوری کنم خاطرات زیبای گذشته و تکرار و تکرار اون میتونه باعث به وجود اتفاقات بهتر بهتر در آینده باشه.

    ?در قسمت ۲۷ با بارش باران شدید یاد تئوری سطل افتادم. باران نعمت و ثروت همیشه در حال بارش است اما ظرف من چقدره؟!!!

    دقت کردید چراغ راهنما اکثرا برای استاد سبزه??

    حتی در هنگام اون بارش شدید و نبود دید کافی برای رانندگی استاد یادآوری میکرد با هدایت خداوند حرکت میکنه و هدایت خداوند همیشه همراه ماست.

    ?نکته ایی که عاشق اون شدم

    مرز بین دو کشور امریکا و کانادا

    اول با یک رودخانه و توافق و تعامل و صلح دو کشور برای استفاده از اون.

    بعد در جاده، مرز فقط با یک عوارضی مانند و خودروها چقدر راحت تردد میکردند بدون هیچگونه معطلی فقط با چک کردن سریع مدارک و یک راهبند ساده که بالا و پایین میشد، در پشت مرز همه چی آسون و ساده بود.

    و این نشان از اعتماد دو کشور و دوستی و صمیمت بین اونهاست. و داشتم چند دقیقه ایی مقایسه میکردم با مرزهای کشور خودمون ?که سریع توجهمو از روی اون برگردوندم.

    ? ۳ نکته از خرید از شهر دیوتی فیری مرزی جالب بود.

    اول اینکه چقدر با حال عکس رئیس جمهور روی شکلات به اسم خودش زده بودن?

    دوم حجاب اون خانم تو رستوران

    همه نشان دهنده آزادی کامل عقاید و رفتاری و گفتاری در اون کشور است.

    سوم در پرداخت فیش رستوران به

    واسطه آسان و ساده گرفتن کارها و زندگی، امکاناتی همیشه سر راهش میاد که میتونه همه چی به سادگی انجام بشه.

    ?دوستان باز هم میرسیم به روابط استاد. این بار با مایک

    چقدر عکس سلفی گرفت با مایک با عشق و شوخی های با حال با اون موقعی که میخواست بیاد پشت دوربین صحبت کنه.

    واقعا روابط یک پدر با پسر به مانند دوست صمیمی با عشق در تمام صحنه ها به چشم میخوره.

    ?و نکته زیبای آخر سوار شدن بر کشتی در وسط رودخانه و زیر آبشار رفتن.

    اول. قبل از سوار شدن درخواست ۱ پلاستیک بیشتر کرد. باز هم اعتماد ب نفس و یاد تمرین عزت نفس در هواپیما افتادم و

    دوم. رفتن در دل آبشار با کشتی به من یادآوری میکنه همیشه که باید برم در دل ترس هام پا بزارم تا محو بشن.

    باید در برابر ناخواسته های زندگیم و اتفافات به ظاهر سخت زندگی جوری بهشون نگاه کنم که احساس بهتری بهم دست بده.

    و در آخر همیشه به حرف قلبم گوش بدم درسته که سمت چپ قرار داره ولی همیشه راست میگه???.

    عاشقتم استاد مرصی که هستی????

    خانم شایسته عزیز برای اینکه باطری گوشیت تمام نشه هیچ وقت و همیشه فیلم های خوشگل? شما را ببینیم یک پاور بانک بگیر هر وقت خواستی همراه شما باشه تا گوشی خودتونو شارژ کنید.??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
    • -
      زهرا سلیمانی گفته:
      مدت عضویت: 2392 روز

      آقا علیرضا لذت بردم ممنونم دیدگاه شما دوباره من را به قسمت های سفر برد ?داداش در پناه خداوند مهربان باشی این همین حالا به من گفته شد از وقتی که با استاد آشنا شدم بدون هیچ پاشنه آشیلی صبحت کنم آن موقع ترس و ترمز داشتم و به مشکل هم می خوردم ولی خدا را شکر همه را با یک عینک زیبا می بینم چند شب پیش وقتی که در یک کوچه ی تاریک اما نزدیک به خانه بودم از پوست فهمیدم که یه مرد دیوانه پشت سر من است یک لحظه کامنت دوست عزیزمان که روی سایت قرار گرفت بود یادم آماد که گفت در استخر خالی از آب بودم که یک دیوانه آمد و احساسم را خوب کردم و هیچ اتفاق بدی رخ نداد تازه فکرم هم عوض شد در مورد آن دیوانه من هم خیلی زود احساسم را خوب کردم با خودم گفتم این هم مثل من یک آدم است چه کاری به من داره و خیلی زود از من رد شد وای وقتی که احساست را خوب می کنی چه قدرتی می گیری ?شاد باشید ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    جواد دهقان منشادی گفته:
    مدت عضویت: 2269 روز

    سلام دوستان میخواهم صادقانه نقش استادعباسمنش وخانم شایسته دریادگیری وتولددوباره ام راتشبیه کنم باشعرایرج میرزا

    گویندمراچوزادمادر*پستان به دهان گرفتن اموخت

    شبهابرگاهواره من بیدارنشست وخفتن اموخت

    یک حرف ودوحرف برزبانم*الفاظ نهادوگفتن اموخت

    دستم بگرفت وپابه پابرد*تاشیوه راه رفتن اموخت

    لبخندنهادبرلب من*برغنچه گل شکفتن اموخت

    چون هستی من زهستی اوست*تاهستم وهست دارمش دوست

    تقدیم به عزیزان دلم استادوخانواده محترم

    راستی استاددرحال بستن چمدان برای مسافرت به دوراروپاهستم اول شهریورپروازداریم واین ازبرکات کارکردن قانون وگوش دادن حرفهای شما ست البته ازدرخواست شروع تجسم بعددوره تکامل زودطی شدوالان درحال دریافت خواسته هایم هستم که پشت سرهم درحال اتفاق افتادن است

    ازبعدمالی گرفته تاسلامتی خوشبختی ،روابط و…..

    امیدوارم این واقعیات زندگی من بعدازاجرای عملی قانون به دردهم فرکانسیهای عزیزم بخورد وبتوانم باعث دلگرمی شماعزیزانم بشوم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
    • -
      منیژه مطهر گفته:
      مدت عضویت: 2573 روز

      سلام خییییییلللللی خوشحال شدم که داره تو زندگی اتفاقات خوب براتون می یفته لطفا لطفا همچنان به قوانین پایبند باشین ورهاش نکنین تا بهترین مدارها رو طی کنین براتون بهترین لحظات و آرزو می کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      راضیه هاشمی گفته:
      مدت عضویت: 2475 روز

      سلام به شما دوست گرامی

      الحق که این شعر وصف حال ما و خانواده عباسمنش هستش

      خدا رو شکر که شما تونستید به خواسته هاتون برسید

      از خدا می خوام طی سفر بهترین لحظات رو سپری کنید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      شاکر گفته:
      مدت عضویت: 2776 روز

      سلام اقا جواد عزیز خیلی خوشحالم که دارید به خاسته هاتون نزدیک تر میشید حتما باعث دلگرمی ما میشید

      همون طوری که خودتون قبلا امیدوارتر میشدید وقتی موفقیت یکی از بچه هارو می دیدید

      ما هم خوشحال و امیدوار تر میشیم

      خواهش میکنم اگه ممکنه به شکرانه این نعمت هاتون برا بچه بیشتر توضیح بدید هر چند ذهن همیشه میخواد بگه نه بابا موفقیت زیادی هم نبوده…هر کجا هستید موفق وشاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    محمد حسن گفته:
    مدت عضویت: 2726 روز

    با سلام به استاد بزرگوار وخانم شایسته و میکاییل عزیز و همه شما دوستان همه این سفر زیبا بود برام اون قسمتی که به طور معجزه اسا درون پارک برای اسکان استاد وخانواده شان یک جای خالی پیدا شد و اتفاقا اون جا مناسب پارک ار وی بود .منو متعجب کرد وکلی به فکر رفتم که چه معجزاتی اطراف ما میتونه اتفاق بیفته اون قسمتی هم که خانم شایسته بعد از باران درب اروی رو باز کردند و بیرون اروی رفتند واز طبیعت اطراف فیلم گرفتند واتفاقا اون اهو جلوی دوربین پیدا شد و طبیعتی که از بالا به پایین اون بلندی جلوی چشمان ما به نمایش در اومد ومن کاملا اونو حس کردم وتوجهی خاص کردم وچند دقیقه خودمو اونجا دیدم و اون صحنه ای که استاد تو حال خودشون بودند وداشتند از جریان اب رود خونه با دوربین گوشیشون عکس پرفشنال میگرفتند اون صحنه واون جریان اب رو هم من کاملا حسش کردم و جالبه که جهان هستی دقیقا منوحدودا یه هفته بعد در چنین فضایی مشابه این ۲تصویر قرار داد اصلا ما قرار نبود امسال سفر بریم همسرم گفت باید بچه ها رو یه مسافرت ببریم داره ۳ماه تعطیلی تموم میشه بهش گفتم خانم پول نداریم ما الان بدهکاریم یکم نق زد منم با یه کم ناراحتی بهش گفتم باشه میبرمتون درست فرداش دو سه قلم رزقان رسید از جاهایی که من بهش فکر نمیکردم وکسانی که اصلا نمیشد تصور کرد حدود ۳میلیون پول تو حسابم اومد فهمیدم که دست خدا تو این جریانه وخدا داره میگه تو حرکت کن من باهاتم من هم شبش با خوشهالی اومدم خونه وبه بچه ها گفتم فردا میریم سفر اتفاقا زنم گفت دوستم خونه ای در چالوس دارند و کلیدش را داده وگفته میتونیم از اون خونه استفاده کنیم(هدیه ای دیگر از خداوند)ما رفتیم سفر وهدایت شدیم به کلاردشت ورودبارک ودقیقا مثل همون رودی که استاد داشت ازش عکس میگرفت رواونجا مقابل چشمام دیدم از شدت خوشهالی میخواست اشک از چشام جاری شه دقایق زیادی رو اونجا محو تماشای زیبایی اون فضا وزیبایی این خدا واین قانون شده بودم وزیبایی اینکه ما با توجه وتجسم خلاق چه راحت میتونیم زندگی خودمون رو بسازیم و داشتم پی میبردم به راستی گفته خداوند متعال که( .ماجهان رو مسخر شما قرار دادیم )اون صحنه اهو واون طبیعت توی اون سراشیبی سر سبز رو هم تو همین سفر توی ارتفاعات ایستگاه ۱نمک ابرود توی جنگل بالا دیدم ا ونجاهم دقایقی از خانوادم فاصله گرفتم و رفتم محو این جذب واین فضای زیبا ومشابه شدم واقعا بی نظیر بود بچه ها وقتی ما زمانی رو رو تجسم خلاق بزاریم جهان وخداوند شرایط رو برای براورده شدن خاسته ما محیا میکنه حتی اگر همه دنیا هم نخان این صحنه خلق میشه قسمت ابشار نیاگارا هم برام بسیار جذاب بود و جای تسبیح فراوان داشت این زیبایی ها واونجا هم من واقعا برام ملموس بود انشاا…خداوند بزودی منو در زیبا یی هایی مشابه قرار دهد وهمچنین همه شما که اینچنین میخواهید .از استاد بزرگوار وخانم شایسته عزیز که زحمت میکشند ممنونم واز شماکه متن منو خوندید شاد وپیروز باشید?????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای: