سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲ - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)

1381 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیه حیدری گفته:
    مدت عضویت: 2265 روز

    سلام خدمت استاد گرامیم و خواهر گلم مریم جان و پسر عزیزم میکائیل و اعصای سایت عزیز.من با شور و شوق خیلی زیادی هر روز منتظر بودم ک فایل سفر را ببینم و لذت ببرم.یه روز صبح ک داشتم سنگ نمک جلو وای فایم و میبردم توی حیاط ک بزارم جلو آفتاب تا شارژ بشه چونکه شکل قلب هست خیلی دوقش کردم و باهاش حرف زدم و تشکر کردم ک تشعشعات مضر وای فای و جذب خودش میکنه و …..تا اینکه همون روز ک وارد سایت شدم قسمت سیزدهم فا یل سفر بود ک استاد و مریم جان توی رودخونه صندلی زدند و کنار اون تخت سنگ ک شکل قلب بود نشستن من خییییییلی دوق کردم گفتم دیدن این سنگ توی فایل بخاطر ذوقی بود ک ب سنگ نمک کردم و دوباره جدب کردم…..من توی دیدگاه فایل سیزدهم هم نوشتم طبیعت ب عشق استاد و مریم جان پاسخ داد بوسیله اون تخت سنگ ک شکل قلب بود….این برای من خیلی جالب و دوست داشتنی بود..انشالله در کنار شما عزیزان روزهای خوشی را تجربه کنیم…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    سید علی جلال الدینی گفته:
    مدت عضویت: 3045 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان همسفر

    اول از خداوند سپاسگزارم که ما را به این خانواده دوست داشتنی و پر از فرکانسهای عالی آشنا کرد و همچنین از شما خانم شایسته ممنونم که وقت میگذارید و ما را در این همه زیبایی شریک میکنید .

    به نظر من زیباترین قسمت سفرنامه قسمتهای آبشار نیاگارا و در بین آن قسمتها قسمتی که پیاده رفتید زیر آبشار و لذت برخورد آب به سر و صورت و بدنتان را تجربه کردید ( قسمت 26) . هیچ چیز به اندازه آب خنک آنهم به آن شدت و سرعت نمیتواند لذت بخش باشد .

    در جایی خواندم که در آمریکا یک موسسه تحقیق در قرآن وجود دارد و یکی از برداشتهای آنها از قرآن این بوده که در قرآن هر جا خواسته از بهشت نام ببرد از نهرها نام برده و بر اساس بررسی روانشناسها هیچ چیز به اندازه آب نشاط آور نیست و بهمین خاطر در تمام مراکز تفریحی از آب برای نشاط بیشتر استفاده میکنند . این نشاط را در حرکات استاد پشت سر مایک عزیز در همین قسمت میتوانید ببینید تا حالا استاد را این قدر شاد ندیده بودم کلی خندیدم .

    نکته ای یادم آمد در صحبتهای استاد در قسمت 32 در خصوص اینکه استاد علاقه ای به فیلم برداری ندارند و برعکس خانم شایسته عاشق این کار هستند

    اولاً این از فرکانسها و درخواستهایی است که ما میفرستیم که خانم شایسته با عشق این فایلهای زیبا را فیلمبرداری و تدوین میکنند

    دوماً استاد به موضوع نداشتن عکس از سمینارهایشان اشاره کردند و اگر یادشون بیاد این موضوع را در یکی دیگر از دوره ها هم اشاره کرده بودند و در آنجا گفتند که من فکر کردم شاید من به این خاطر از سمینارهایم عکس نگرفتم به این دلیل که باور داشتم سمینارهای بعدی بزرگ تر و پر جمعیت تر هستند . در اینجا هم من فکر میکنم استاد باورش اینست که این جایی که هستیم زیبا ترین جا نیست و ما حتماً به مکانهای زیباتری هدایت میشویم و از آنجا فیلم میگیرم .

    خدا را شکر که ما را به این همه زیبایی هدایت کرد و از همه دوستان به خاطر کامنتهای زیبایشان سپاسگزارم .

    آرزوی توفیق برای همگان دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    ملیحه روشن دوست گفته:
    مدت عضویت: 3126 روز

    سلااااام

    خیلی اوقات تصورمون از عشق اینه که هر چی علائق ماست سلیقه طرف مقابلمونم هست اما از صحبت های امروزتون این درس را دادین که ممکنه طرفمون ساز مخالف باشه اما عشقمون به کاری که دوست داریم نه ما را از کارمون جدا کنه و نه تاثیری روی عشقمون به طرف مقابلمون بزاره… این یعنی کمال….

    و نشون دهنده اینه که ممکنه سلیقه هامون یکی نباشه اما مهم اینه که در یک فرکانس باشیم…..

    خدا حفظتون کنه که اینهمه نکات خوب را به ما نشون میدید…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    متین رحمانی گفته:
    مدت عضویت: 2234 روز

    سلام به تمامی دوستان این خانواده صمیمی و من بسیار خوشحالم که در این مقطع از زندگیم با این جریان عشق ، فراوانی و مهمتر از همه آگاهی همراه شده ام . از دیدگاه من بهترین جلسه که به من انگیزه بسیار زیادی داد و به نوعی روح من را شاد کرد این بود که در جلسه ی ۲۶ شما استاد عباس منش عزیز نشستید روی زمین و به اون سنجاب بسیار شیطون و باحال فک کنم پاک کرن دادید و اون موجود بسیار زیبا میومد و از دست خودتون اونا رو میگرفت و بعد هم که اون مرغ های دریای اومدند و خلاصه کلی سرتون گرم شده بود در غذا دادن به اون موجودات زیبا و بعد که شما با اونا صحبت کردین و گفتین که دعوا نکنید برای همتون هست و دنیا پر از فراوانی لازم نیست بجنگید و برای من هم خاطره انگیز بود و هم بسیار خنده دار چرا که خودم همیشه این کار رو میکنم و با تمامی موجودات حتی اگر یک مورچه باشه یا یک مگس با اونا صحبت میکنم و احساس میکنم که اونا دقیقا من رو و صحبت های من رو درک میکنند و موضوعی که دوست دارم در مورد قسمت ۲۶ بگم اینه که زمانی که ما با خودمون ok هستیم و فرکانس های سالم و پاکی رو ارسال میکنیم تمامی کائنات هم این هماهنگی و یگانگی در شما رو درک میکنند و رفتاری بسیار آرام در کنار شما از خودشون نشون میدن و در اون قسمت دیدیم که با اینکه میترسیدن بیان و پاک کرن ها رو از دست شما بگیرن اما کم کم این ترس کنار رفت و دور و بر شما پر از اون مرغ ها شد و این خیلی جالب بود و من هم خاطره ای در این مورد دارم که یک بار در طبیعت تنها بودم و فقط دراز کشیده بودم و احساس آرامش میکردم که یک دفعه صدایی را از پشت سرم احساس کردم و وقتی سرم را چرخاندم که بببینم چه چیزی است متوجه سه تا سگ شدم که به سرعت یک احساس ترس در من ایجاد شد که نکند من را گاز بگیرند و بلایی خلاصه سرم بیاید و در همان حال به آن ها گفتم که لطفا من رو نخورید و بعد هم یک سری آگاهی ها به من رسید که مگر آنها اجازه دارند که تو را که برای یک امر الهی به این مکان زیبا آمده ای بخورند و همین که این آگاهی ها به ذهن من آمد به سرعت احساس آرامش برگشت و دوباره از حالت نشسته برگشتم و به آرامی دراز کشیدم و آن سگ ها هم که از دیگاه من این احساس و ارتعاش من را درک کرده بودند به سرعت آن مکان را ترک کردند و من بقیه روز را در آرامش بسیار به سر بردم .

    سپاس گزارم که دیدگاه من رو مطالعه کردید و امید وارم که با مطالعه همین دیگاه آگاهی های بسیاری را دریافت کرده باشید و بتوانید مسیر پیشرفت خودتون را در نهایت لذت پیش ببرید. دوستون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    Negin Ourani گفته:
    مدت عضویت: 2364 روز

    به نام یگانه رب هستی

    سلام مریم عزیز ، استاد گرامی و مایک دوست داشتنی

    قبل از اینکه مسابقه ای در سایت برگزار بشه درست چند روز پیش که فایلهای ۲۷ و ۲۸ سفر به دور آمریکا مهمان چشمان و وجودم شد چیزهایی را شنیدم که قبلا نشنیده بودم ، آگاهی هایی که رسوخشان در وجودم مرا هوشیار تر کرد

    من فایلهای سفرنامه را میبلعم و در این سفر با تکامل شما ، تکامل من هم طی میشود

    تکاملی که به من آرامش داده ، بیشتر و بیشتر…

    تکاملی که به من آموخته به دل تاریک ترین نقاط جوری نگاه کنم که احساس خوب داشته باشم و بیشتر در این احساس خوب بمانم

    و ماندنم عجیب افزون شده ، ماندنم در احساس خوب را میگویم

    تمام قسمت های سفرنامه دوست داشتنی و سراسر نکات بود جوری اگر میخواستم بنویسم تبدیل به یک کتاب میشد اما خدای درونم مرا به ویدیو های ۲۷ و ۲۸ فراخواند ، ویدیو هایی که در صلح بودن و خودت بودن را بیشتر به رخ میکشد

    علت انتخاب این دو ویدیو از نگاه من به شرح زیر است:

    در چنین بارشی به خدای درون خود اعتماد کرده بودیدو در نگاه استاد ذره ای ترس وجود نداشت

    و میخندیدید و نهاینا جدی امیدوار بودید سوار کشتی شوید… درسی از اعمال شما این بود که” با باورهایمان خالق اتفاقات زندگیمون هستیم و شما با فرکانس هایی که ارسال میکردید و کائنات چون یک دستگاه مترجم جوری فرکانس های شما رو ترجمه کرد که نهایتا به قول استاد هوا جوری شد که انگار نه انگار چنین بارش عظیمی چند دقیقه پیش در جریان بود”

    علت بعدی : نگرش زیبای این کشور و فرصت دادن به انسانها بود که هر شخصی میتونست اعتقاد خودشو زندگی کنه و از قضاوت و حرفهای بقیه نترسه

    فارغ باشه از هر قضاوتی فارغ باشه از هر نقاب و چهره ای غیر از خودش

    انسان وقتی خودش باشه به طور اعجاب انگیزی جذاب میشه و تاثیرگذار

    هم مسیری افکار ،گفتار،اعمال و کردار از در صلح بودن با خود و خودمان بودن میگذره

    و هیچ پیشرفت و رشدی از مقلد بودن بی چون و چرا نمیگذره بلکه باید مسائل را حل کرد و آگاهانه و بدون تعصب الگو قرار داد نه تقلید کرد

    لذت بردن از شاخه گلی به اندازه ی یک انگشت و چنین هیجانی نشان از لذتی شگرف و عمیق در درونو نشون میده

    عظمت آبشار نیاگارا از دوربین از پایین و از اون نزدیکی چشم نواز و زیبا بود

    رنگین کمان

    من خدا رو بیشتر در فایل ۲۷ و ۲۸ دیدم

    دیدم که همه چیز به شما گفته میشد چرا که شما متصل به اصل بودید و هدایت میشدید

    چرا که باور کرده بودید خالق آدمایی هستید که باهاشون مواجه میشید

    باور کرده بودید خالق حرفهایی هستید که میشید

    باور کرده بودید خالق رفتارهایی که باهاتون میشه هستید

    شما همه چیز و همه کس رو با فرکانس هاتون که ناشی از باورهاتون بوده به سمت خودتون کشوندین و در زمان درست ، در مکان درست قرار گرفتید

    دیدن آبشار هیولای نیاگارا در کنار خانواده ی هیولای شما نشانم دادم آنور ترس ها ، محدودیت ها و مقاومت ها چنان زیبایی مجذوب کننده ای هست

    زیبایی های الهی به اوج خود میرسند و شما رو در آغوش خود میگیرند

    و خدایی که در آدمها،اتفاقات،اطراف،طبیعت و شنیده ها دیده میشود

    خدایی که دوربین را بدست مریم میدهد و خود دوباره در قالب جسمانی انسانها به جلوی دوربین میاید

    توجه شما به زیبایی و برکت آن باران زیبا در این ویدیو سبب گسترش اون زیبایی و پدیدار گشتن رنگین کمانی چنینی شد

    و اما قسمت ۲۸ :

    گفتگویی که مرا چنان تکان داد که هنوز شاید به خودم نیامدم

    “ببین هیچ مرزی وجود نداره بلکه موضوع یک انتخابه و ایمان داشتن به این انتخاب

    یک زمانی تو انتخاب کردی توی ایران به دنیا بیای و الان انتخاب کردی بری آمریکا زندگی کنی و موضوع همینقدر ساده اس!

    فقط خودت باش، آزاد و رها باش از اون محدودیتی که آدما درست کردن و راه خودتو برو، راهی که بهش علاقه داری و بهت احساس زنده بودن میده!”

    این گفتگوی مریم عزیزم با خدای خودش

    دست مرا از زیر بهانه ها ، چسبیدن ها و بی مسئولیتی ها گرفت و کشید بیرون

    چیزی به من گفت ببین هیچ مرزی وجود نداره نه برای برای ثروت نه برای سلامتی نه برای زیبایی نه برای تمرکز بر نکات مثبت نه برای آرامش روحی و ذهنی نه برای خوشبختی و نه برای معنویت و سعادتمندی هیچ مرزی وجود نداره

    مرزها در هر جنبه ای زاییده ی ذهن ماست

    پس بیاین زاییده های نه چندان خوبو نپذیریم

    محدودیت هایی که توهم ذهن ماست را نپذیریم

    و خودمان را به دستان رب یکتا بسپاریم

    و ذهنمان را با نکات مثبت و احساس خوب تغذیه کنیم و تکرار کنیم و تکرار کنیم

    و نتیجه ای را بگیریم که حاصل تکرار یک روند درسته

    تکامل طی میشود لذت ببر

    همه ی جنبه های زندگی عالی میشود لذت ببر

    از هرآنچه داری لذت ببر

    نداشته ها با پس زدن باورهای شرک آلود به داشته ها تبدیل میشوند لذت ببر

    از ریز و درشت لذت ببر

    از تضادها لذت ببر

    ته این مسیر همان اولش لذت است پس همین الان لذت ببر

    در پناه رب??

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    محمد بردبار گفته:
    مدت عضویت: 3425 روز

    سلام به استاد، خانم شایسته و همه دوستان عزیز.

    بین تمام فایل‌هایی که هر روز با شوق و اشتیاق دنبالشون می‌کنم، حس عجیب و به نوعی صمیمیتی رو در فایل ۳۱ در خودم احساس کردم.

    اینکه چطور ممکنه، اون فضای خودمونی و پر از عشق و صمیمیت خودتون رو با ما به اشتراک بذارید.

    چه عزت‌نفسی، چه باوری، چه حس اطمینانی، چه نگاه و نگرشی پشت ضبط این فایل می‌تونه باشه. آخه؟

    من تمام مدت دیدن فایل، حس شب، حس سکون و سکوت، حس آرامش عمیقی که در چشمان استاد برق می‌زد، حس سپاسگزاری، حس بندگی و… رو ب عینه دیدم در اون فایل. و واقعا هر دو شما رو تحسین کردم که مسبب چه حرکت و نگرش بی‌نظیری شدید و طوری با فرکانسهاتون بچه‌ها نمک‌گیر میشن که نامحرمی نمی‌تونه بین ما وجود داشته باشه.

    تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی / گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش…

    به سهم خودم فقط خواستم تشکر کنم از تمام زحماتی که با عشق می‌کشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    سامان قادری گفته:
    مدت عضویت: 2473 روز

    به نام خداوند زیبایی آفرین

    من خودم از قسمت 19 این سفرنامه خیلی خیلی لذت بردم و این باورم تقویت شد که تا به ثروت نرسی نمیتوانی ازش بگذری و چون تا زمانیکه به ثروت زیاد نیز نرسی نمیتوانی ازش رها باشی پس ثروت و فراوانی همیشه برایم معنوی بوده است.

    دیدن این همه زیبایی خانه آبشاری و توانایی بخشش و تقسیم کردن این معماری زیبا با مردم توسط آقای کافمن برایم بسیار ارزشمند بود و تنها کسی میتواند اینقدر بخشنده باشد که از مال دنیا رها باشد،در واقع یعنی اینکه با تمام وجود نعمت و فراوانی را درک کنیم تا بتوانیم به این مرحله از آگاهی برسیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    حبیب پس افکند گفته:
    مدت عضویت: 2571 روز

    سلام به استادان عزیز من (آقای عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز) عاشق گفتن اون لحضه آخر صحبت استاد شدم که با یه لحن خیلی زیبای گفت: شما رو تو آمریکا ببینم، ??????

    واقعا بچه ها یه بار دیگه این قسمت رو ببینید که چقدر با احساس خوب گفتن : که شما رو تو آمریکا ببینم،

    البته کل صحبت های استاد و خانم شایسته عزیز با احساس خوبه، اما اون یه تیکه که میگن شما رو تو آمریکا ببینم اصلا خودم رو یه لحضه کنارشون حس کردم???،

    واقعا عاشق صداقت تونم، ??????،

    خدایا عاشقتم که من رو با این انسانهای با ایمان آشنا کردی،

    یه عالمه لایک دارین????????????????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    سردار نظری گفته:
    مدت عضویت: 2764 روز

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز حالم خیلی خوبه میدونم حالم شماهم خیلی خوبه

    فایل شماره 26خیلی عالی بود تا جایی که همون دفه اول ده بار پشت سرهم دیدم

    تو همین فایل اون پیرزن عاشق و پیرزن خوشحال پشت سر شما رد شد و مثل یک کودک خوشحال راه میرفت بی خیال

    این فایل احساس منو عالی کرد

    واقعا استاد شما بدون اینکه نگران حرف دیگران باشید یا اینکه خجالت بکشید مثل یک کودک خوشحال می‌پرید داد می‌زنید سپاسگزاری میکنید

    خدایا منو هدایت کن تا تکاملمو خوب برم تا به جایگاه استاد برسم

    استاد اونجا یه هویی پریدی جلویه دوربین

    اونجایی که سپاسگزاری میکنید واقعا خیلی خوبه

    چقدر انسانها در آرمش هستند خوشحال هستند انگار همگی باهم دوستن

    رنگین کمان آبشار چقدر زیبا بود

    استاد وقتی آدم تو فرکانس درست هست تو فرکانس زیبایی ها است

    میتونه اون سنجاب رو ببینه میتونه مثل سلیمان نبی بشه بقول خانم شایسته

    من دارم قدم اول رو کار میکنم خیلی محصول خوبیه یکی از بهترین محصولات استاد عزیز

    استاد شما نمی‌تونید وزن خودتون رو پایین بیارید استاد اینو میگن تا به شما انگیزه بدم ???????

    خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    سمیه نوری گفته:
    مدت عضویت: 3859 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان، درود بر استاد، خانم شایسته و همه همسفران عزیز، امیدوارم عالی باشید و در مسیر خلق اگاهانه روزهای زندگی تون در حال رشد و پیشرفت باشید. به وضوح به یاد دارم که در شروع سفر تنها میدونستیم که قراره از مبدا شهر تمپا در ایالت فلوریدا با هدف اینکه هدایت بشیم به زیباییهای جهان هستی، سفر به دور امریکا را شروع کردیم، تنها میدونستیم قدم بعدی رفتن به ایالت جورجیاست، نه مسیر مشخص و از پیش تعریف شده ای داشتیم نه مقصدهای بعدی مشخص بود، ما تنها یک هدف واضح و مشخص داشتیم و تصمیم گرفته بودیم به نشانه و هدایت الهی گوش بدیم و عمل کنیم تا به گام های بعدی هدایت بشیم و مسیر رسیدن به خواسته مون گام به گام مشخص و ساخته بشه. از انجایی که کانون توجه و تمرکز مون را روی هر موضوعی بذاریم مصادیق اون موضوع را بیشتر به زندگی مون دعوت میکنیم و در زندگی روزمره بیشتر تجربه اش میکنیم، تو این سفر هم فقط به زیباییهای جهان هستی هدایت شدیم، طبیعت زیبا، بی نظیر و محسور کننده، نشانه های نعمت و فراوانی و ثروت، حتی ناخواسته ها و مسایلی که روزانه باهاش مواجه شدیم و پیشرفتها و تکنولوژیها و ابزار که اومدن تا ما مسایل را حل کنیم و قدم به قدم به خواسته مون نزدیک تر بشیم، وسیله تصفیه اب، امازون و ابزارهای بی نظیری که ازش خریداری شد برای حل مسایل، فروشگاهها، و…. یکی از تاثیرگذارترین قسمتهای سفر برای من قسمت چهاردهم بود، هدایت شدن به استیت پارکsmoky mountain، پارک ایالتی ایی که به قول استاد most visited ever هست، پارکی که امریکایی ها از ماهها و حتی سال قبل ان را رزرو می کنند تا بتوانند در ان اقامت داشته باشند و از زیباییهاش لذت ببرن، ولی با هدایت الهی ما فقط چند روز قبل ورود به این منطقه به طرز معجزه اسایی در ان جای خالی پیدا کردیم و تا سوم جولای اونجا اقامت داشتیم و معجزه اساترین هدایت الهی زمانی رخ داد که تصمیم گرفتیم برای جشن۴جولای و اینکه بیشتر به مایک خوش بگذره چند روز دیگه در این پارک بمونیم، ولی با یک ناخواسته مواجه شدیم اینکه جای خالی برای رزرو نبود، و تاثیرگذارترین رفتار شما زمانی بود که وقتی به دفتر رزرو پارک مراجعه کردید و مسئول مربوطه نبود، نه فحش دادید، نه داد و بیداد کردید ، نه…. بلکه خیلی ارام و خوشحال و سپاسگزار گفتید که چقدر خوب که مسئول مربوطه نبود چون ممکن بود ما را ناامید کنه، حتما قراره به مسیر بهتری برای تحقق خواسته مون هدایت بشیم، و هدایت الهی بود، به مدد تکنولوژی، وقتی برای اپلود سفرنامه رفته بودید از زبان خانم شایسته عزیز، هدایت الهی گفت که سایت پارک را چک کنید و در کمال ناباوری فقط یک جای خالی مخصوص ار -وی خالی شده بود و شما برای دو شب دیگه رزرو کردید و خواسته شما برای تجربه جشن چهارم جولای در این پارک ایالتی محقق شد و ما از لات بیست و هشت به لات بیست و یک نقل مکان کردیم، و یک جشن عالی و بی نظیر را تجربه کردیم و با سادگی و صفا و شیوه زندگی انسانهایی که با خودشون در صلح هستند، همراه شدیم و این باور در ما تقویت شد که میشه جور دیگری هم جشن گرفت و لذت برد، در نهایت سادگی، ارامش، بدون هیچ تشریفات و چشم و هم چشمی و ….. یک نکته دیگه که تو این سفر خیلی برای من تاثیرگذار بود این بود که در قسمت ششم شما هدایت شدین به مکانی که تحقق عینی رویای شما بود، مکانی که شما رویاش را داشتید و در سال ۱۹۵۲ توسط یک شخص ساخته و خلق شده بود، شما به اونجا هدایت شدین تا نمونه خلق شده رویاتون را ببینید و باورتون قوی تر بشه تا شما هم رویا تون را خلق کنید. این اتفاق برای خانوم شایسته هم افتاد در قسمت بیست و دو به دنبال برخورد با یک ناخواسته که تعویض باتری های آر-وی بود، شما با اون خانوم امریکایی و مادرشون اشنا شدین و نشانه شما را هدایت کرد تا خانوم شایسته عزیز مصاحبت با یک ادم کاملا غریبه را تجربه کنه، کلی لذت بردید و تجربه کسب کردید، حتی مادر پیر اون خانوم نمونه سبک متفاوتی از زندگی بود، با تمام کهولت سن خودش کارهای شخصی اش را انجام میداد و در تدارک برای تحقق رویاش یعنی سفر به دور امریکا بود، در حالیکه اکثر ادم های جامعه ما از سن ۶۰ یا ۷۰ سالگی نه تنها چشم انتظار پایان زندگی شون هستند و رویایی ندارند، بلکه محتاج فرزند و یا پرستارن تا کارهای شخصی شون را انجام بده، در قسمت بیست و یک مواجه شدن با خانواده ای که سگ شون روزهای پایانی عمرش را می گذروند و اونها بجای زانوی غم بغل کردن، از تک تک لحظه های با هم بودنشون لذت می بردن و بحای نشستن و غصه خوردن و التماس به خدا و جهان و … خیلی زیبا از لحظات زندگی لذت می بردن و حتی سگ شون را هم برای لذت بردن از تمام لحظات زنده بودنش همراهی می کردند. قسمت بیست و نه بار دیگر رویایی از رویاهای خانوم شایسته محقق شد، تصویر بنای معروف معماری قرن بیستم که سالها قبل در کتاب درسی شون دیده بودن، ایشون هدایت شدن تا اون بنا را از نزدیک لمس و درک کنند. علاوه بر همه اینها نشانه های فراوانی و ثروت در تمام این سفر موج میزنه، در قسمت هفتم، موزه پروانه ها در یک شهر بسیار کوچک، و کلی بازدید کننده از اقصا نقاط دنیا، در قسمت هشتم موزه کوکاکولا و صف های طولانی مردم از اقصا نقاط دنیا که با شادی و خوشحالی در صف ها ایستادن هم بهای مالی و هم بهای زمانی پرداخت میکنن تا از این موزه بازدید کنن، نه از گرانی بلیط می نالند نه از طویلی صف. همه خوشحالن و در حال لذت بردن، همینطور در قسمتهای بیست و هفت تا بیست و نهم، صفهای طولانی ادم هایی که برای بازدید زیباییهای ابشار نیاگارا امده اند، این الگو دوباره تکرار می شود، انسانهایی از کشورهای مختلف ولی هم فرکانس که در یک زمان مشخص در یک مکان مشخص گرد هم جمع شده اند و با پرداخت بهای مالی و زمانی از زیباییها و نعمتهای بی نظیر جهان هستی بهره می برند، و یک نکته کلیدی که در مورد خودم کشف کردم. در این چهار سال که عضو خانواده عباس منش شدم و با شرکت در دوره های استاد مثل روانشناسی ثروتها و کشف قوانین و راهنمای عملی و … در حال ساخت باورهای قدرتمند و پیدا کردن ترمزهای ذهنی ام هستم، کشف کردم که تعریف بخشش را اشتباه فهمیدم، من همیشه فکر می کردم که بخشش یعنی بخشی از مال یا زمان یا خدماتم را به رایگان در اختیار کسانی قرار دهم که به انها احتیاج دارند، و جالب اینجاست که من این کار را انجام میدادم وحتی توقع هم نداشتم که جهان ان را چند برابر کند و به من برگرداند، ولی همیشه بازخوردهای منفی می گرفتم، اخرین بار دو ماه پیش بود، وقتی می خواستم به خانه جدید نقل مکان کنم تصمیم گرفتم مبلمان، تخت و کلی وسایل نو خانه را به کسی که نیاز دارد بدهم، نگهبان مجموعه ای که در ان زندگی می کردم متوجه شد و امد تمام وسایل را دید و گفت همه را می خواهد و به انها نیاز دارد، من هم همه را به رایگان بهش بخشیدم و یک امانتی هم بهش دادم تا به همسایه مون بدهد. بعد از چند روز که همسایه مون برای دریافت امانتی پیش نگهبان مجموعه رفته بود، نگهبان کلی نالیده بود که همه وسایلی که به من دادند اشغال بود و من کلی پول ماشین دادم تا ببرم و …. و گفته بود که امانتی هم گم شده. دقیقا مطمین بودم که مفهوم بخشش را اشتباه فهمیدم و یقین پیدا کرده بودم که پنیر مفت فقط در تله موش پیدا میشه، برای همین خودم همیشه بهای هر کالا و خدماتی را تمام و کمال پرداخت می کردم، تا اینکه در قسمت هجدهم سفرنامه وقتی استاد مشغول پرداخت قبض غذا و انعام بودن مایک عزیز گفت که”یادته یک پیتزا خوردی صد دلار و اونقدر از کیفیت اش خوش ات اومد که صد دلار هم انعام دادی!” و دوباره در قسمت بیست و هفتم وقتی در پارکینگ دیوتی فری ماشین تون را پارک کردید برای قدردانی این نعمت جهان هستی برای خرید به فروشگاهش رفتید، دیگه تعریف بخشش را کاملا برای خودم اصلاح کردم. ببخش یعنی بهای هر کالا، خدمات، اموزش،….. بهای هر چیزی که جهان در اختیارت میذاره را با عشق پرداخت کنی، اون وقته که به توسعه جهان کمک کردی، برای همین جهان هم به توسعه تو کمک میکنه، ظرف ات را بزرگ تر میکنه، تا از نعمت و ثروت نامحدودی که برات هست بیشتر بتونی بهره ببری. خلاصه که اگر بخوام دونه دونه بگم نکات خییییلی زیادی هست ولی در یک کلام می تونم بگم که این سفرنامه به قول امریکایی ها مثل یک handbook هست، یک کتاب راهنمای عملی و گام به گام، که نشون میده چطور بصورت خیلی ساده و گام به گام با گوش دادن به هدایت الهی و رفتن به دنبال نشانه ها و عمل به قوانین ساده جهان هستی میشه خالق لحظه به لحظه زندگی روزانه بود، میشه بجای اینکه نقش یک قربانی را در زندگی داشته باشیم، اگاهانه فرمون زندگی را به دست بگیریم و حرکت کنیم به سمت خواسته هامون. حتی در قسمت سی و دوم وقتی استاد توضیح دادن که سفرنامه عشق و علاقه خانوم شایسته است و ایشون و مایک زیاد باهاش موافق نیستن چون محدودشون میکنه، من یاد قسمت چهارده افتادم، شما برای اپلود سفرنامه رفته بودید به اون مکان که اینترنت داشت و براساس هدایت الهی سایت رزرو پارک اسموکی را چک کردید و جای خالی پیدا شد و دو روز دیگه موندیم، هم جشن چهارم جولای را تجربه کردیم و هم کلی زیبایی و تجربیات عالی. و این برای من مفهوم این جمله بود که تمام ناخواسته ها، حتی تمام وقایع و اتفاقاتی که به ظاهر موافق میل و خواسته ما نیستند، امده اند تا ما را به خواسته هامون برسونند.

    خلاصه که من فقط می تونم بگم که سپاسگزار خالق جهان هستی هستم بخاطر خلق اینهمه زیبایی،نعمت،ثروت و فراوانی، و اینکه من را هدایت کرد تا از طریق استاد عزیز جهان و قوانین اش را بهتر بشناسم، به واسطه عشق و علاقه خانوم شایسته عزیز و به مدد تکنولوژی و دوربین و موبایل و اینترنت و …. دور امریکا را سفر کنم، ببینم که چقدر همه جای دنیا زیباست و پر از صلح و صفا و زیبایی هست و با تمرکز بر همین زیباییها، نعمتها و ثروتها، روزانه مصادیق اش را بیشتر به زندگی خودم دعوت کنم، اگاهانه فرمون زندگی را در دست بگیرم و هر روز به کمک هدایت الهی لحظات و روزهایی را خلق کنم که خواسته های من هستند، حتی در برخورد با ناخواسته ها و مسایل روزانه بجای اینکه به زمین و زمان فحش بدم و عصبانی بشم و بهم بریزم، با خوشحالی ذهنم را مدیریت کنم و امیدوارنه خوشحال باشم که اخ جون این ناخواسته اومده تا من را یک قدم به خواسته ام نزدیک تر کنه، خدایا شکرت!. من واقعا سپاسگزار خداوند، استاد و خانوم شایسته عزیز هستم، امیدوارم در پناه الله یکتا، همواره سلامت، شاد، خوشبخت، موفق، ثروتمند و سعادتمند باشید، مشتاقانه منتظر ادامه سفر و دیدن زیباییها، نعمت، ثروت و فراوانی های بیشتر جهان هستی، محقق شدن رویاهای استاد، خانوم شایسته و مایک عزیز در این سفر هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: