https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-22.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-27 08:19:492024-08-17 16:53:57سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۴
382نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزو مریم جون که باعث شدند کلی در مورد آمیش ها مطالعه کنم و برای اولین باره که با چنین زندگی های جالبی آشنا شدم .
چقدر دنیا بزرگه و چقدر انسانها متفاوتند .
چند تا نکته که در زندگی آمیش ها برام جالب بود اینجا مینویسم .
آمیش یک مذهب مسیحی آناباپتیست است که در سال 1693 به وسیله رهبر مِنونیهای سوئیس، یاکوب آمان بنیان نهاده شد. بیشتر آنها در ایالات متحده آمریکا و کانادا زندگی میکنند و به چند گروه اصلی تقسیم شدهاند. پیروان مذهب آمیش کماکان بر اساس روشهای قدیمی نیاکانشان مانند استفاده از اسب برای کشاورزی و حمل و نقل، روش پوشش سنتی و ممنوعیت استفاده از برق و تلفن در خانه زندگی میکنند.
آمیشهای کهن کلیسا ندارند و مراسم مذهبی را در خانههای خود برگزار میکنند. آنها یک هفته در میان، یکشنبهها در خانههای همدیگر به اجرای مراسم مذهبی میپردازند. پس از موعظه و خواندن سرودهای مذهبی به صرف نهار و معاشرت مشغول میشوند.
مراسم ازدواج در روزهای سه شنبه و پنجشنبه در نوامبر و اوایل دسامبر پس از برداشت محصول برگزار میشود. عروس یک لباس نوی کتان آبیرنگ میپوشد که در مراسم رسمی دیگر در آینده نیز آن را به تن خواهد کرد. او هیچ آرایشی ندارد و به دلیل ممنوعیت داشتن جواهرات، حلقه ازدواج دریافت نمیکند. مراسم عروسی ممکن است چندین ساعت به طول بینجامد، سپس یک مهمانی جمعی شامل ضیافت، ترانهخوانی و قصهگویی برگزار میشود. عروس و داماد شب اول را در خانه پدر عروس به سر میبرند. کرفس یکی از غذاهای نمادین مراسم عروسی است. همچنین خانه را به جای گل با گلدانهای کرفس تزیین میکنند .
آمیشها به تکنولوژی بهعنوان یک شیطان نگاه نمیکنند. آنها دلایل خاص خود را برای پرهیز از برخی فناوریها دارند، بهعنوان نمونه معتقدند که بهکارگیری برق، به استفاده از کالاهایی مانند تلویزیون منتهی میشود که میتواند سنت زندگی بیپیرایه آمیشها را به خطر بیندازد. اما از انرژی برق در موارد کاربردی دیگر مانند موارد فنی استفاده میکنند. به هر حال برخی از خانوادههای آمیش از برق برای روشنایی و لوازم ضروری خانگی هم استفاده نمیکنند و چراغها و یخچالهای نفتی را بکار میبرند. همچنین از برخی وسایل مدرن در کشاورزی بهره میبرند، اما باز از استفاده گسترده از تکنولوژی در کشاورزی پرهیز دارند. در این مورد، اینطور استدلال میکنند که استفاده از این فناوریها، کشاورزان آمیش را به خرید زمینهای دیگران و زیادهخواهی وسوسه میکند .
کرایهکردن اتومبیل و اتوبوس با راننده برای بعضی استفادهها مجاز است، اما انجام این کار در یکشنبهها ممنوع است، همانطور که هرگونه رد و بدل کردن پول قدغن است. برای موارد معمول و کار در مزرعه استفاده از اسب رواج دارد.
همچنین، اغلب پرهیز آنها از فناوری تلفن اشتباه فهمیده شدهاست. آمیش از تلفن بیزار است چرا که مخل جدایی آنها از دنیا است و دنیای بیرون را در خانه میآورد. در واقع این پدیده یک ورود بدون اجازه در خلوت و شکستن تقدس خانواده دانسته میشود. اما آمیشها با نصب تلفن در خارج از خانهها و استفاده در موارد ضروری مخالفتی ندارند.
یک هفته در میان، یکشنبهها مراسم مذهبی دارند و در یکشنبههای بین دو هفته به دیدار یکدیگر میروند و در خانههای هم به انجیل خوانی و سرودهای مذهبی میپردازند. به عنوان یک قانون، محل تجمع یا کلیسا نمیسازند و به جای آن در خانههای اعضا برای انجام امور مذهبی گرد هم میآیند. این به عنوان سمبلی از توصیه به صرفهجویی در آیین آنهاست و تأکید بر اینکه کلیسای واقعی خود مردم هستند نه ساختمانها.
مراسم خاکسپاری بسیار ساده و بدون مدح و ستایش باید انجام گیرد. تابوت باید خیلی ساده باشد و بدون تزئین و حتی از گل هم استفاده نمیشود. زنان آمیش معمولاً در لباس عروسیشان دفن میشوند.
مردهای آمیش کتهای ساده تیره رنگ با کلاه لبه دار میپوشند و زنها معمولاً لباسهای رنگی ساده با آستین بلند. زنها باید سر خود را با چیزی شبیه یک کلاه کوچک بی لبه و یا روسری کوچک (که پشت سرشان گره میزنند) بپوشانند. معمولاً روی لباس خود از نوعی پیشبند (رودامنی) استفاده میکنند. این پیش بند برای زنهای متأهل سفید و برای مجردها سیاه است. لباس عروس معمولاً آبی یا ارغوانی است. استفاده از دکمه، جیب و زیپ در لباسهای پیروان آمیش (مرد و زن) ممنوع است.
مردهای متأهل در پیروی از قانونی که در عهد عتیق آمده، ریش خود را بلند میکنند اما سبیلهایشان را میتراشند اما مجردها ریششان را هم میترشاند. در آیین آمیش، طبق فرمان دوم از ده فرمان موسی، عکس گرفتن و همینطور اجازه دادن به دیگران برای برداشتن عکس آنها حرام است.
خدا رو شکر میکنم برای دیدن و آگاه شدن از اینهمه زیبایی .
از این قسمت و همینطور نوشتههای این قسمت درسهای زیادی گرفتم که میخوام بخشیش رو بنویسم
استاد اولین نکتهای که از دیشب خیلی واضح داره توی ذهنم مرور میشه مخصوصاً از زمانی که فایل توحید عملی 7 رو گوش دادم این بودش که کسی رو قضاوت نکنم و تصمیم نگیرم که بخوام کسی رو نصیحت کنم یا بهش توصیه کنم
هر وقت که خواستم کسی رو نصیحت کنم اولش از خودم بپرسم واقعاً خودت توی این جایگاه در چه مرحلهای هستی که میخوای یکی دیگه رو نصیحت کنی و اینکه من آگاهانه خودم رو کنترل کنم و به هیچ کسی هیچ حرفی نزنم حتی یک مقدار کم قطعاً باعث میشه که یکی از نشتیهای انرژی بزرگ من بسته بشه
البته من خیلی وقته دارم روی این موضوع کار میکنم و فکر میکردم دیگه تقریباً توی این موضوع خوب شدم ولی چند روزی هست که فهمیدم باید بیشتر روش کار کنم روی اینکه کسی رو قضاوت نکنم و دیگه هیچ نصیحت و توصیهای به کسی نکنم
گاهی پیش میومد از دوستانم که توی سایت هستند از من یه سوال میپرسیدن و من سعی میکردم طبق دانستههای خودم به اونها جواب بدم ولی, دیگه این کارو نمیکنم چون احساس میکنم هنوز به اون مداری نرسیدم که بتونم کسی رو درست حسابی راهنمایی کنم یا به کسی توصیه بدم پس تصمیم گرفتم فقط تمرکزی روی خودم کار کنم…
توی این دنیا هر کسی عقاید خودشو داره و چقدر زیباست که هر کس با عقاید خودش به زندگی خودش ادامه بده قطعاً وقتی که درخواستی داشته باشه یا بخواد راه درست را پیدا کنه یا حتی راه غلط رو پیدا کنه فقط کافیه که اراده کنه اون وقت خدای من که مالک زمین و آسمونهاست اون رو به راه صحیحش هدایت میکنه
کشور آمریکا برای من تحسین برانگیزه چون هر کسی با هر عقیدهای میتونه توی اون کشور زندگی کنه و اصلاً لازم نیستش که کسی دیگهای بیاد فاز نصیحت و توصیه برداره
تعصب
به نظر من تعصب باعث میشه که چشم ما و گوش ما کاملاً بسته بشه و هیچ چیزیو نبینیم تعصب بیخودی داشتن… شما یه بار توی یکی از فایلها گفتین اینکه من توی ایران به دنیا اومدم اگر بخوام روی ایران تعصب داشته باشم صرفاً به خاطر اینکه اونجا به دنیا اومدم واقعاً کار غیر منطقیه چون ممکن بود من توی یه کشور دیگه به دنیا بیام آیا نسبت به ایران باز هم همینقدر تعصب داشتم؟
من سعی کردم این حرفو همیشه با خودم مرور کنم و از خودم بخوام که روی مواردی که به صورت اکتسابی به دست آورده مثل کنترل ذهن، مثل بودن توی این مسیر بیشتر تعهد داشته باشه تا چیزهای انتصابی که بر اساس انتخابهای غیر از انتخاب خودش به دست آورده…
اینکه آمیشها به راحتی توی اون کشور زندگی میکنند و به راحتی میتونن از هنرشون پول بسازن و از درشکه و اسب استفاده کنند همش به خاطر پذیرش عقاید و نگاههای مختلف و انعطاف پذیر بودنه من انعطاف پذیریو توی قوانین راهنمایی رانندگی دیدم که سعی کرده بودن یه جایی هم به آمیشها بدن …
جای پارک یا تابلوهای راهنمای و رانندگی و یا رانندههایی که پشت درشکهها صبوری به خرج میدادن تا آدمهای دیگه با نگاههای مختلف هم بتونن مثل اونها در آرامش زندگی کنند
از ته قلبم از خانم شایسته عزیزم سپاسگزارم که فیلمهای پر از درسی را برای ما تهیه میکند
دو تا درس مهمی که من یاد گرفتم این بودش که
درس اول پس از قضاوت دیگران بردارم و سعی نکنم به کسی توصیه و نصیحت کنم و یا نظرات خودم رو بهش توضیح بدم مگر اینکه از من خالصانه درخواست کنه
دوم اینکه همواره ایمان خودم رو حفظ کنم و حتی وقتی که یه شرایط به ظاهر بد برام پیش میاد مثل شرایط همون دختر آمیشی که تا دکترا ادامه داد من سعی کنم با ایمان به راهم ادامه بدم و محدود نکنم به چیزی غیر از خدای درونم و خودم…
خیلییییی سپاس خانم شایسته عزززیز ک انقد زحمت میکشین تا دیدگاه های مارو ب جهان تغییر بدین،.
تفاوت مردم این شهر یه چیزی رو روشن میکنه ک ،اصل موضو دیدگاه ماست ک بخایم چجوری ب موضو نگاه کنیم،شاید از نظر ما کارشون اشتباه باشه ولی از نظر خودشون درست ترینه،این ینی تویه جهان مشکلی نیست ،برا یکی خوبه برا یکی متفاوت.
اصن نمیشع گفت ک چیزه بدی تو این جهان هست،واقعا دیدگاه منو عوض کردین،،خیلی خوبه ک بفهمیم این چیزی ک من دوس ندارم دلیل بر این نیست نباید باشه، وقتی هست حتما یکی دوسش داره.و بپذیرم این تفاوت زیبا رو. ادم واقعا همش ب فکر اینه ک چطوری از علاقش پول بسازه،اگه تصمیم بگیریم میشه از چیزهایی ک دیگران هم دوس دارن پول بسازیم، نمیتونم چون با تفاوت های دیگران کنار نمی آیم، واقعاااااااااااااااً عالی بود..خیلی لذت بخش بود برام.
سلام به دوستان خوبم و استاد فرهیخته و خانم شایسته عزیز
برا من خیلی جالب بود که در کشور پیشرفته ای مثل آمریکا هنوز فرقه هایی مثل آمیش ها وجود دارند و به حیات خود بدون بهره گیری از تکنولژی دنیا ادامه میدهند درسی که برای من این ویدیو قشنگ داشت اینه که انسان که خود ذاتا پیشرفت و هر روز بزرگ شدن را دوست دارد وقتی اسیر عقاید و باورهای اشتباه باشد که از نسلهای گذشته به آنها منتقل شده فرقی نمیکند که در چه سالی و در چه کشوری باشد اسیر غل و زنجیرهای ذهنش میشود البته طبق تحقیقی که من کردم حدودا ۱۹۸ هزار نفر در آمریکا آمیش هستند که مقداری هم در کشور کانادا زندگی میکنند و بنیان گذار آنها سال ۱۶۹۳ رهبر مِنونیهای سویس بوده است ویه نکته جالب دیگه اینه که آدم در مسافرت با انواع قومیتها و تفکرات و تنوع عقاید مواجه میشه و چقد مردم این کشور به این بلوغ رسیدن که در کنار هم ضمن احترام به حقوق همدیگه با صلح زندگی کنند واقعا مصداق بارز حرف مهمات گاندی که در استقلال هند گفت ما ضمن احترام به هم میتوانیم ۷۲ ملت در کنار هم زندگی کنیم و حالا در این کشور بزرگ به این حرف جامعه عمل پوشیده اند یه موضوع دیگه داستان همون خانم آمیش بود که تصمیم گرفته باورهاشو عوض کنه و به تحصیلاتش با تمام محدودیتها و سرزنش اطرافیان تا مقطع دکترا ادامه بده ودر مجله مطرح نیورک تایمز کتابش پرفروشترین بشه و چقدر براما این حرف استاد که بعد این مثال خانم شایسته زده شد که انسان میتونه با تغیر باورهاش هر چیزی را خلق کنه هر چیزی را هیچ بهانه ای هم پذیرفته نیست واقعا گل گفتی استاد خوبم تو خودت نمونه بارز این داستان تغیر باورها هستی خوشحالم که امروز هم در مکتبتان چیزهای تازه ای فرا گرفتم چرا که هر روزمان باید بهتر از دیروزمان باشد بدرود
سلام عرض ادب و احترام به سید حسین عزیز و خانوم شایسته و تک تک اعضای خانواده
دیشب ساعت 2 تو جاده بودیم و در حال برگشت از سفر 10روزه مون
محمدرضا(همسرم)گفت مریم ما باید یه گزارش روزانه از سفرمون تهیه میکردیم دقیقا مثل گزارشی که وقتی میریم کوه تهیه میکنیم ،مثلا چه ساعتی حرکت کردیم ،تو مسیر با چه چیزایی برخورد کردیم،چه چیزایی دیدیم،حالات روحی بچه ها چطور بود،کجا اطراق کردیم،چه مسافتی رو تو چه تایمی حرکت کردیم، . . . اینطوری هر لحظه از سفر رو ثبتش میکنیم و هر وقت هم بخواییم میریم سراقش هم خاطرات زنده میشه هم به خودمون یادآوری میکنیم که چقدررر کیف کردیم(همونجا یاد سفرای قبلیمون افتاد و با اشتیاق گفت) که روی چه ترسهایی پا گذاشتیم.یادته دوره جهانبینی رو که گرفته بودی همش حرف از سفر و پا گذاشتن رو ترسها بود،یادته بهم گفتی تو خیلی ترسویی همش دنباله اینی که یکی همپات باشه این کارو کنی یکی همپات باشه که تنهایی سفر نری،همونجا عزمم رو جزم کردم و سه تایی بهمراه خدا رفتیم سفر12 روزه اونم به اون سر ایران،تازه شم بدون اینکه با تور بریم انداختیم ماشین رو تو جاده از این جای دیدنی به اون جای دیدنی خودمون تنهایی هممممه رو رفتیم بدون اینکه به تور مراجعه کنیم،با اینکه اینقدر حرف بود که خطرناکه،ال میشه و بل میشه ،اینارو ما باید ثبت کنیم،که 3 تایی چه جاهای دیدنی و بکری رو رفتیم و اینکه من و خدا همپاهای خوبی هستیم به شرطی که خودم اجازه بدم.آره مریم اینارو باید ثبت کنیم.بعدشم ساکت شد و رفت تو رویاهاش منم با چشای اشک آلود فقط نگاش کردم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و تمامی دوستان عزیز همسفرم
واقعا خداروشکر می کنم که در این مسیر با هم همسفر هستیم و هر روز آگاهی های بیشتری رو به یاد میاریم و درک می کنیم. ممنون استاد جان بابت توضیحات کامل و زیبا و جالبتون درباره آمیشا و اینکه همیشه از هر موضوعی نکته هایی پیدا می کنین که ربطش می دین به قوانین و چشم ها و گوش های ما رو هر بار بازتر می کنین. ممنون مریم جان به خاطر اینکه هر بار حتی با وجود محدودیت ها فایل های زیبا و جذابی رو برای ما ضبط می کنین تا درس ها و آگاهی های مربوط به قوانین جهان هستی و زندگی رو به صورت تصویری و عملی هم ببینیم و بهتر به خاطر بسپریم و یاد بگیریم.
من که هر روز با دیدن فایل های سفر نامه در کنار گوش کردن به آگاهی های دوره ۱۲ قدم، بیشتر و بیشتر حس می کنم که مدارم داره بالاتر می ره چون نگاهم آروم آروم به هر موضوعی داره تغییر می کنه و هر بار مقاومت هام کمتر می شه و دارم بهتر تسلیم شدن رو یاد می گیرم، توکل کردن رو یاد می گیرم، رها بودن و آروم بودن رو یاد می گیرم. هر روز از خداوند می خوام که معجزات بیشتری رو بهم نشدن بده تا ایمانم قوی تر و قوی تر بشه و این فایل هم از معجزات امروزم بود.
چقدررر این فایل تاثیرگذار و جذاب بود برام! واقعا لذت بردم از دیدن آدم هایی که به سبکی بسیار متفاوت از دیگر آدم ها زندگی می کنن و نه اونها مشکلی برای دیگرانی که مثل اونها نیستند، بوجود میارن و نه دیگران برای اونها! صلح واقعی یعنی این! همین بودن در کنار هم با پذیرش تفاوت ها…
من همیشه فکر می کنم بیشتر جنگ ها به خاطر عدم پذیرش تفاوت هاست که اتفاق می افته. اگر یاد بگیریم هر انسان، هر قبیله، هر مذهب، هر ملیت، هر کشوری رو با تفاوت هایی که با ما دارن بپذیریم و اجازه بدیم هر کسی به مسیر و راهی که بهش معتقده ادامه بده چقدر جهان زیباتر می شه و این صلح ِ جاری، باعث آرامش بیشتر و عشق بیشتر بر روی زمین و بین آدم ها می شه.
و اما نکته دیگه ای که با دیدن این فایل منو به فکر فرو برد این بود که هر بار که دست از مقاومت کردن و تعصب داشتن نسبت به موضوعی برداشتم، چقدر رهاتر شدم و چقدر باعث آگاهی بیشتر و پیشرفت بیشترم شد. دیدن سبک زندگی آمیشا بیشتر اینو بهم فهموند که ما اگر مقاومت ها و تعصب هامون رو نسبت به باورهامون و عقایدمون که فکر می کنیم درسته، برداریم، چقدرررر نعمت ها و برکات و ثروت ها به سمت زندگیمون جاری می شه که ازشون بی خبریم! وقتی در برابر تکنولوژی مقاومت می کنیم جز عقب ماندن و بستن درهای روزی و نعمت و آگاهی های بیشتر چیزی برایمان ندارد. وقتی همچنان باور داریم که همه چیز باید سخت باشد و برای بدست آوردنش باید تقلا کنیم، جز سختی بیشتر و تقلای بیشتر چیزی به زندگیمان جذب نمی کنیم.
البته که همیشه معتقدم هر چه بیشتر مقاومت کنی در برابر یک جریان جاری، در نهایت این توئی که شکسته خواهی شد و چاره ای جز این نیست برای کسی که همراه با جریان نشود و خود را رها نکند. مقاومت ها در نهایت به ضرر خودمان تمام می شود و باعث نابودی ما می شود.
و اما همونطور که استاد گفتن چقدر این فایل به آگاهی های فایل اول دوره قدم پنجم مربوط می شد که هرگز انرژیمون رو برای تغییر دیگران نگذاریم و اجازه بدیم همه چیز راه طبیعی خودش رو طی کنه.
واقعا سپاسگزارم از خداوند و شما استاد عزیزم و مریم بانو جان و تمام دوستان همسفرم که خوندن کامنت هاشون درکم رو از فایل ها بیشتر و بیشتر می کنه. واقعا از بودن در کنارتون لذت می برم. خدارو هزار مرتبه شکرررر
فضای سبز پشت سر استاد و این آب و هوای عالی ای که در ستیت پارک وجود داره فوق العاده هست، حضور و زندگی در طبیعت همیشه به آدم آرامش میده
تاپ ارتشی دو تا خصوصیت خوب داره، یکی اینکه خنک تر و راحت تر میشی دوم اینکه خالکوبی که با عشق برات کشیدن پاک نمیشه
نکته مثبت بعدی RV فوق العاده ای هست که غیرقابل تصور زندگی در ستیت پارک رو لذت بخش کرده، امکاناتی که بهمون میده، آرامشی که ایجاد میکنه، امنیتی که فراهم میکنه، و هر لذتی که توی سفر کردن هست با وجود این امکانات چند برابر میشه، خدا رو به خاطر همه ی این نعمت هایی که در جهان هست سپاسگزارم
نکته جالب ماجرا اینه که برخورد استاد و مریم شایسته با آمیش هاست که اتفاقی نبوده بلکه نشونه های زیادی در گذشته اتفاق افتاده و کانون توجهشون بارها روی موضوع آمیش ها بوده پس حتما حضور من هم و دیدن این فایل هم اتفاقی نیست و درس هایی داره و آگاهی هایی داره که میتونم با یادگیریشون کانون توجه ام و زندگی آیندم رو بهتر بسازم
خطوط و پوست درختی که کنار تصویر سمت چپ هست برای من جالبه، یا دیدن پوست یا بافت پارچه ها از نزدیک یا بافت دستمال کاغذی و .. رو من دوست دارم، یکی از کارهای مورد علاقه من بررسی همه چیز با میکروسکوپ بوده در گذشته و همیشه اینکار رو دوست داشتم و یکی از بهترین تجربه هام دیدن دم ماهی قرمز زنده زیر میکروسکوپ هست که باور نکردنی زیبا هست.. گلبول های قرمزی که دارن در رگ های سفیدش حرکت میکنن رو میتونی ببینی.. پنبه خیس میکنی و روی باله های ماهی میزاری و بعد میبریش زیر میکروسکوپ نوری و بعد میتونی این صحنه فوق العاده زیبا رو ببینی. واقعا زیباست
تنوع دیدگاهی که در جهان وجود داره خیلی جالبه، واقعا ما همه ی اتفاقات زندگی و تجارب زندگیمون رو با دیدگاهمون بوجود میاریم. نتیجه یک سری نگاه باعث میشه افراد از مفید ترین ابزارهایی که بشر ساخته (تکنولوژی امروزی) استفاده نکنن، پس نکنه من هم توی زندگیم به خاطر نوع دیدگاه محدودی که دارم خودم رو از نعمت های خداوند محروم کرده باشم؟ به نظرم منم یک آمیش درونی دارم که اجازه نمیده نعمت های جهان رو ببینم
نکته بعدی ای که این فایل برام داره که مهم نیست در چه کشوری زندگی میکنی، اگر نگاهت محدود باشه در مهد تکنولوژی جهان هم باشی قادر نیستی اونها رو ببینی و ازش استفاده کنی. پس همه چیز بر میگرده با کانون توجه و باورهای ما نه موقعیت مکانی ، در متن قسمت قبلی هم یکی از دوستان خوبمون اشاره کرده بودن که تغییر از محیط اطرافت شروع نمیشه از خودت شروع میشه. این درسته و راستِ
یادمه خانم شایسته گفت من خیلی دوست دارم جهان رو از نگاه بقیه ببینم.. الان دارم میبینم که ایشون دوست داشته که جهان رو از نگاه آمیش ها ببینه و بعد جهان قدم به قدم هدایت کرده تا رسیده به این نقطه. اون کتاب آمیش ها و خانم ریچل عزیز و صحبت هایی که اون جا بررسی شده و حتی اینکه دو ماه پیش در مورد آمیش ها مطالعه میکردن خیلی جالبه که کانون توجه ما چطور داره ما رو هدایت میکنه.. پس هیچی مهم تر از کنترل کانون توجهمون و گذاشتنش روی چیزهای دلخواهمون نیست
لباس های خانم های آمیش روی کتاب بسیار زیباست، هامونی قشنگی بین کلاه و اون لباسی که مثل پیشبند هست برقراره و اون آقایی که روی کتاب هست دقیقا موهاش همون جنس رنگ مویی هست که من دوست دارم، تنوع مو و پوست و فرهنگی که توی جهان هست خیلی زیباست
وقتی استاد داشت در مورد سبک زندگی آمیش ها صحبت میکرد، به خودم گفتم من یک آمیش هستم. چرا؟ چون آمیش ها خیلی سفت و سخت به اعتقاداتشون چسبیدن و جلوی این همه نعمت خدا رو گرفتن و نمیخوان این اعتقادات رو عوض کنن بعد مجبورن این همه سختی و زجر و تحمل کنن.. حالا دقیقا اون اوضاع و احوال زندگی من هست. منم به یک عالمه اعتقادات و افکار و باورها به شدت محدود چسبیدم و تغییرشون نمیدم بعد مجبورم سختی و زجر رو تحمل کنم.. باید ذهنم رو شخم بزنم. دیگه باید صادق بود
آره واقعا من تو این سفرنامه به این نتیجه رسیدم که مردم آمریکا، کشور آمریکا فوق العاده انسان های با فرهنگ، با ادب، مهربان، محترم، به همه چیز و همه کس احترام میزارن، منظم، تر و تمیز، در حال رشد و پیشرفت، مبانی خانوادگی عالی، شاد و اهل تفریح، سالم و سرزنده هستن، واقعا کشور فوق العاده ای هست با مردمی عالی
نکته مثبت بعدی اینه که آمیش ها نه تنها موجودیت خودشون رو در این کشور دارن و دارن با صلح و صفا زندگی میکنن بلکه فروشگاه های خودشون رو هم دارن و محصولات خودشون رو هم ارائه میکن، ببینید این کشور چقدر بهشون فضا داده و بهشون احترام گذاشته و تازه خود آمیش ها چقدر فرکانس های درستی دارن که با این صلح هماهنگ هستن و چنین صلحی رو خلق کردن
اینکه کیکهاشون رو باید تو صف باشی که بخری نشون دهنده اینه که فراوانی ثروت همه جا هست
تو آمریکا حتی به اسب ها هم احترام میگذارن و براشون ارزش قائل هستن. لذت بردم که ایستگاه سقف دار براشون طراحی کردن.. عجب کشوری فوق العاده هست
نکته ی جالب دیگه ای برای من هست اینه که من از بچگی به خاطر بعضی شرایط با ترس از زنبور بزرگ شدم، خیلی تمرین کردم و ترسم رو خیلی کم کردم و واقعا وقتی فکر میکنم میبینم پیشرفت خیلی بزرگی تو این موضوع کردم و این قسمت که استاد که زنبور میاد پیشش حالت عادی ای داشت و در نرفت برام جالب بود که زنبور ترسی نداره و کاری هم باهات نداره، هماهنگی این دو تا موضوع هم برام جالب بود، به نظرم زنبورها جز مفید ترین موجودات زنده ای هستن که تو جهان وجود دارن، عسل خوشمزه و البته بسیار متنوع تولید میکنن، گل و گیاه ها رو گرده افشانی میکنن و باعث تولید گل های بیشتر میشن، بسیار تمیز و منظم هستن اگر زندگیشون رو بررسی کنید میبینید که این حد از تروتمیز بودن و منظم بودن شگفت آوره، موم حرفه ای و مقوی تولید میکنن، و فوق العاده به پیشرفت جهان کمک کردن، خود من همیشه وقتی عسل استفاده میکنم یک عالمه انرژی میگیرم و نیرو برای انجام کارهای روزمرم و این به لطف حضور نعمت زنبور هاست. خدارو به خاطر حضورشون سپاسگزارم
سفر کردن دو تا مزیت عالی داره، یکی اینکه روحت تازه میشه و بارت سبک میشه و انرژیت بیشتر میشه و ذهنت از بندها باز میشه، دوم اینکه میتونی یک عالمه تجربه زیبا و فرهنگ های متنوع رو تجربه کنی و دیدگاهت نسبت به زندگی وسعت پیدا میکنه
نکته مثبت بعدی سبک جدید آموزشی در برنامه سفر به دور آمریکا هست که من دارم به تازگی احساسش میکنم که استاد همزمان که خودش داره رشد میکنه همین جریان رشد رو منتقل میکنه، ما همیشه سر کلاس و دانشگاه میرفتیم و استاد مثل یک ضبط صوت آگاهی هاش رو منتقل میکرد و خود استاد تقریبا ثابت بود و لذت و رشدی رو تجربه نمیکرد، اما در این سفرنامه ما داریم از جریانی که استاد و خانم شایسته ازش بهره میبرن و رشد میکنن تقریبا همزمان استفاده میکنیم و رشد میکنیم
خانم شایسته به خاطر فیلم برداری و تدوین و مشارکتی که در سفرنامه دارید سپاسگزارم
اینکه اون خانم آمیش خودش رو از جوی که توش بزرگ شده جدا میکنه و به روش خودش و به سمت خواسته های خودش حرکت میکنه نشون میده در هر شرایطی میشه جور دیگه ای فکر کرد و نتیجه گرفت حتی اگر کل قبیله هم باهات موافق نباشن میشه انجامش داد و اینکه نه تنها میشه انجامش داد بلکه میشه تا دکترا هم رفت اونم در دانشگاه ستنفورد!
یک نکته مثبت دیگه ای وجود داره این هست که خیلی از ماها فکر میکنیم فقط جایی که ما توش بزرگ شدیم از این نوع تفکرات وجود داره پس «جبر جغرافیایی هست» اما حتی در امریکا وهمه نوع تفکراتی وجود داره و این نشون میده وقتی یک شرایط یکسان در همه جای جهان هست و افرادی هستند که موفق شدن با وجود تفکرات متفاوتی که وجود داشته، پس شرایط محیطی ارتباطی به موفق شدن نداره بلکه نوع نگاه هست که عامل اصلیه، نوع نگاه مشترک بین تمامی افراد موفق منظورم افرادی نیست که فقط جایگاه بالایی دارن بلکه منظورم افرادی هست که نه تنها جایگاه بالایی دارن بلکه شاد و خوشحال و سرزنده و خوشبخت هستند، نکته مشترک بین این افراد احترام به تفکرات و سبک زندگی های متنوع هست، در طی این سفرنامه دارم شروع میکنم به همین کار که بیشتر بتونم احترام بزارم به سبک شخصی افراد
یک نکته جالب، خانمی که دقیقه ۱۳:۰۳ میبینید رو دیروز من دقیقا یکی مثل ایشون رو تو خیابون دیدم، یا کانون توجه! حتی خالکوبی ای که این خانم داره هم جالب توجه هست
شیرینی هایی که بهشون هدایت شدیم در فروشگاه محلی اینجا هم هست
دقیقه ۱۳:۴۶ موتور استاده که :)))
حتی راک عقابی ها هم قبلا تو سفرنامه دیده بودیم
فضای سرسبز فوق العاده
خیلی بامزست که دوچرخه پایدون نداره، عجب سبک زندگی های عجیبی وجود داره!
کلاهی که من سرم میزارم جنسشون شبیه همین کلاه هایی هست که آمیش ها دارن، فقط ماله من کابوی طور هست :-D
این قسمت از برنامه سفر به دور آمریکا تعریف آزادی رو برای من دوباره معنا کرد، من قبلا میگفتم آزادی یعنی هر چی که هستی رو بروز بدی، اما در اعماق وجودم میگفتم خب یک نفر با پوشش و حجاب میگرده یک نفر بدون این پوشش ها، اما الان که دارم نوع جدیدی از پوشش رو میبینم متوجه میشم عمق آزادی در آمریکا بیشتر از تصورات من بوده، اینجا آزادی واقعی هست، با هر نوع اعتقادی هستی میتونی همون باشی، آزادی خیلی واقعی تر و عمیق تری در آمریکا داره اجرا میشه
چقدر اسبک هاشونو کالسکه هاشون خوشکل هست
خونه های آمریکایی رو خیلی دوست دارم، کلبه طور بودنشون و شیرونی داشتنشون خیلی عالیه و اینکه همیشه خونه هاشون با هم فاصله داره چقدر به راحتی بیشتر کمک میکنه
من دوست دارم کالسکه سواری رو تجربه کنم
i love you santa fe :)
درختچه های قرمز در کنار درختچه های سبز۷ تنوع آفرینش بی نظیره
حتی آمیش ها هم به ما اعضای سفرنامه و خانم شایسته لبخند میزنن، Like
پیغام تصویر آخر فایل تغییر کرده: اگر متعهدانه به آموزشهای استاد باور داشته باشید و در زندگیتان به صورت عملی آنها را اجرا کنید جریانی از سلامتی و نعمت و ثروت و خوشبختی وارد زندگیتان میشود این قانون است. در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته همراه و عزیز دل استاد 🌹
سلام به دوستان و هم خانواده عباسمنشی من،
ما همیشه نون باور و اعتقادات مون رو میخوریم
آمریکا با اون عظمت و اون تکنولوژی و پیشرفتی که داره ولی باز هم افرادی هستن که این امکانات استفاده نمیکنن،و روی باور و اعتقادات مذهبی و دینی و سنت های نیاکانشون موندن،
و جالب اینه که با بخشی از پیشرفت کنار اومدن،
این قسمت چندتا نکته برام داشت یکی اینکه من هرچقدر روی خودم کار کنم باز هم بخشی از من میمونه که هنوز با همون سیستم و باور قبل داره کار میکنه،و ما چیزی به اسم انسان کامل نداریم،
و باید هر روز از هر جهت روی خودم افکارم و باورهام و اعتقاداتم کار کنم،
چقدر استاد داستان قشنگی رو گفت که یک خانم از آمیش ها میاد شروع به درس خوندن میکنه و تا دکترا میخونه با اینکه تو سنت آمیش ها فقط پنج کلاسه،
این موضوع اینو به من یادآوری میکنه که تو هر شرایطی باشی خودت تغییر دهنده اطرافت هستی،
و من میخوام چی رو ببینم چه اتفاقاتی رو تجربه کنم،و چه دستاوردهای رو خلق کنم،
استاد عاشقتم و خدا رو شکر میکنم که هدایتگر و راهنمای همه ماست 🌹
ممنون از شما و ممنون از خداوند بزرگ که این همه زیبایی با انسانهای بسیار فراوان که هر کدام با یک شیوه زندگی .از زمانی که شما شروع به سفر کرده اید خدارو شکر ما هم سفرهایی زیادی برایمان ردیف میشود و به سفر میرویم .واقعا از شما تشکر می کنم و از خداوند بزرگ بسیار ممنون هستم که شما دوستان عزیز را سر راه ما قرار داد .
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
سلام به استاد عزیزو مریم جون که باعث شدند کلی در مورد آمیش ها مطالعه کنم و برای اولین باره که با چنین زندگی های جالبی آشنا شدم .
چقدر دنیا بزرگه و چقدر انسانها متفاوتند .
چند تا نکته که در زندگی آمیش ها برام جالب بود اینجا مینویسم .
آمیش یک مذهب مسیحی آناباپتیست است که در سال 1693 به وسیله رهبر مِنونیهای سوئیس، یاکوب آمان بنیان نهاده شد. بیشتر آنها در ایالات متحده آمریکا و کانادا زندگی میکنند و به چند گروه اصلی تقسیم شدهاند. پیروان مذهب آمیش کماکان بر اساس روشهای قدیمی نیاکانشان مانند استفاده از اسب برای کشاورزی و حمل و نقل، روش پوشش سنتی و ممنوعیت استفاده از برق و تلفن در خانه زندگی میکنند.
آمیشهای کهن کلیسا ندارند و مراسم مذهبی را در خانههای خود برگزار میکنند. آنها یک هفته در میان، یکشنبهها در خانههای همدیگر به اجرای مراسم مذهبی میپردازند. پس از موعظه و خواندن سرودهای مذهبی به صرف نهار و معاشرت مشغول میشوند.
مراسم ازدواج در روزهای سه شنبه و پنجشنبه در نوامبر و اوایل دسامبر پس از برداشت محصول برگزار میشود. عروس یک لباس نوی کتان آبیرنگ میپوشد که در مراسم رسمی دیگر در آینده نیز آن را به تن خواهد کرد. او هیچ آرایشی ندارد و به دلیل ممنوعیت داشتن جواهرات، حلقه ازدواج دریافت نمیکند. مراسم عروسی ممکن است چندین ساعت به طول بینجامد، سپس یک مهمانی جمعی شامل ضیافت، ترانهخوانی و قصهگویی برگزار میشود. عروس و داماد شب اول را در خانه پدر عروس به سر میبرند. کرفس یکی از غذاهای نمادین مراسم عروسی است. همچنین خانه را به جای گل با گلدانهای کرفس تزیین میکنند .
آمیشها به تکنولوژی بهعنوان یک شیطان نگاه نمیکنند. آنها دلایل خاص خود را برای پرهیز از برخی فناوریها دارند، بهعنوان نمونه معتقدند که بهکارگیری برق، به استفاده از کالاهایی مانند تلویزیون منتهی میشود که میتواند سنت زندگی بیپیرایه آمیشها را به خطر بیندازد. اما از انرژی برق در موارد کاربردی دیگر مانند موارد فنی استفاده میکنند. به هر حال برخی از خانوادههای آمیش از برق برای روشنایی و لوازم ضروری خانگی هم استفاده نمیکنند و چراغها و یخچالهای نفتی را بکار میبرند. همچنین از برخی وسایل مدرن در کشاورزی بهره میبرند، اما باز از استفاده گسترده از تکنولوژی در کشاورزی پرهیز دارند. در این مورد، اینطور استدلال میکنند که استفاده از این فناوریها، کشاورزان آمیش را به خرید زمینهای دیگران و زیادهخواهی وسوسه میکند .
کرایهکردن اتومبیل و اتوبوس با راننده برای بعضی استفادهها مجاز است، اما انجام این کار در یکشنبهها ممنوع است، همانطور که هرگونه رد و بدل کردن پول قدغن است. برای موارد معمول و کار در مزرعه استفاده از اسب رواج دارد.
همچنین، اغلب پرهیز آنها از فناوری تلفن اشتباه فهمیده شدهاست. آمیش از تلفن بیزار است چرا که مخل جدایی آنها از دنیا است و دنیای بیرون را در خانه میآورد. در واقع این پدیده یک ورود بدون اجازه در خلوت و شکستن تقدس خانواده دانسته میشود. اما آمیشها با نصب تلفن در خارج از خانهها و استفاده در موارد ضروری مخالفتی ندارند.
یک هفته در میان، یکشنبهها مراسم مذهبی دارند و در یکشنبههای بین دو هفته به دیدار یکدیگر میروند و در خانههای هم به انجیل خوانی و سرودهای مذهبی میپردازند. به عنوان یک قانون، محل تجمع یا کلیسا نمیسازند و به جای آن در خانههای اعضا برای انجام امور مذهبی گرد هم میآیند. این به عنوان سمبلی از توصیه به صرفهجویی در آیین آنهاست و تأکید بر اینکه کلیسای واقعی خود مردم هستند نه ساختمانها.
مراسم خاکسپاری بسیار ساده و بدون مدح و ستایش باید انجام گیرد. تابوت باید خیلی ساده باشد و بدون تزئین و حتی از گل هم استفاده نمیشود. زنان آمیش معمولاً در لباس عروسیشان دفن میشوند.
مردهای آمیش کتهای ساده تیره رنگ با کلاه لبه دار میپوشند و زنها معمولاً لباسهای رنگی ساده با آستین بلند. زنها باید سر خود را با چیزی شبیه یک کلاه کوچک بی لبه و یا روسری کوچک (که پشت سرشان گره میزنند) بپوشانند. معمولاً روی لباس خود از نوعی پیشبند (رودامنی) استفاده میکنند. این پیش بند برای زنهای متأهل سفید و برای مجردها سیاه است. لباس عروس معمولاً آبی یا ارغوانی است. استفاده از دکمه، جیب و زیپ در لباسهای پیروان آمیش (مرد و زن) ممنوع است.
مردهای متأهل در پیروی از قانونی که در عهد عتیق آمده، ریش خود را بلند میکنند اما سبیلهایشان را میتراشند اما مجردها ریششان را هم میترشاند. در آیین آمیش، طبق فرمان دوم از ده فرمان موسی، عکس گرفتن و همینطور اجازه دادن به دیگران برای برداشتن عکس آنها حرام است.
خدا رو شکر میکنم برای دیدن و آگاه شدن از اینهمه زیبایی .
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم
از این قسمت و همینطور نوشتههای این قسمت درسهای زیادی گرفتم که میخوام بخشیش رو بنویسم
استاد اولین نکتهای که از دیشب خیلی واضح داره توی ذهنم مرور میشه مخصوصاً از زمانی که فایل توحید عملی 7 رو گوش دادم این بودش که کسی رو قضاوت نکنم و تصمیم نگیرم که بخوام کسی رو نصیحت کنم یا بهش توصیه کنم
هر وقت که خواستم کسی رو نصیحت کنم اولش از خودم بپرسم واقعاً خودت توی این جایگاه در چه مرحلهای هستی که میخوای یکی دیگه رو نصیحت کنی و اینکه من آگاهانه خودم رو کنترل کنم و به هیچ کسی هیچ حرفی نزنم حتی یک مقدار کم قطعاً باعث میشه که یکی از نشتیهای انرژی بزرگ من بسته بشه
البته من خیلی وقته دارم روی این موضوع کار میکنم و فکر میکردم دیگه تقریباً توی این موضوع خوب شدم ولی چند روزی هست که فهمیدم باید بیشتر روش کار کنم روی اینکه کسی رو قضاوت نکنم و دیگه هیچ نصیحت و توصیهای به کسی نکنم
گاهی پیش میومد از دوستانم که توی سایت هستند از من یه سوال میپرسیدن و من سعی میکردم طبق دانستههای خودم به اونها جواب بدم ولی, دیگه این کارو نمیکنم چون احساس میکنم هنوز به اون مداری نرسیدم که بتونم کسی رو درست حسابی راهنمایی کنم یا به کسی توصیه بدم پس تصمیم گرفتم فقط تمرکزی روی خودم کار کنم…
توی این دنیا هر کسی عقاید خودشو داره و چقدر زیباست که هر کس با عقاید خودش به زندگی خودش ادامه بده قطعاً وقتی که درخواستی داشته باشه یا بخواد راه درست را پیدا کنه یا حتی راه غلط رو پیدا کنه فقط کافیه که اراده کنه اون وقت خدای من که مالک زمین و آسمونهاست اون رو به راه صحیحش هدایت میکنه
کشور آمریکا برای من تحسین برانگیزه چون هر کسی با هر عقیدهای میتونه توی اون کشور زندگی کنه و اصلاً لازم نیستش که کسی دیگهای بیاد فاز نصیحت و توصیه برداره
تعصب
به نظر من تعصب باعث میشه که چشم ما و گوش ما کاملاً بسته بشه و هیچ چیزیو نبینیم تعصب بیخودی داشتن… شما یه بار توی یکی از فایلها گفتین اینکه من توی ایران به دنیا اومدم اگر بخوام روی ایران تعصب داشته باشم صرفاً به خاطر اینکه اونجا به دنیا اومدم واقعاً کار غیر منطقیه چون ممکن بود من توی یه کشور دیگه به دنیا بیام آیا نسبت به ایران باز هم همینقدر تعصب داشتم؟
من سعی کردم این حرفو همیشه با خودم مرور کنم و از خودم بخوام که روی مواردی که به صورت اکتسابی به دست آورده مثل کنترل ذهن، مثل بودن توی این مسیر بیشتر تعهد داشته باشه تا چیزهای انتصابی که بر اساس انتخابهای غیر از انتخاب خودش به دست آورده…
اینکه آمیشها به راحتی توی اون کشور زندگی میکنند و به راحتی میتونن از هنرشون پول بسازن و از درشکه و اسب استفاده کنند همش به خاطر پذیرش عقاید و نگاههای مختلف و انعطاف پذیر بودنه من انعطاف پذیریو توی قوانین راهنمایی رانندگی دیدم که سعی کرده بودن یه جایی هم به آمیشها بدن …
جای پارک یا تابلوهای راهنمای و رانندگی و یا رانندههایی که پشت درشکهها صبوری به خرج میدادن تا آدمهای دیگه با نگاههای مختلف هم بتونن مثل اونها در آرامش زندگی کنند
از ته قلبم از خانم شایسته عزیزم سپاسگزارم که فیلمهای پر از درسی را برای ما تهیه میکند
دو تا درس مهمی که من یاد گرفتم این بودش که
درس اول پس از قضاوت دیگران بردارم و سعی نکنم به کسی توصیه و نصیحت کنم و یا نظرات خودم رو بهش توضیح بدم مگر اینکه از من خالصانه درخواست کنه
دوم اینکه همواره ایمان خودم رو حفظ کنم و حتی وقتی که یه شرایط به ظاهر بد برام پیش میاد مثل شرایط همون دختر آمیشی که تا دکترا ادامه داد من سعی کنم با ایمان به راهم ادامه بدم و محدود نکنم به چیزی غیر از خدای درونم و خودم…
خداروشکر:)))
سلام
درست مانند این میمونه که جهان داره کار خودشو انجام میده هیچ کمو کاستی هم وجود ندارد
واین ما انسانها هستیم که انتخاب میکنیم چگونه زندگی کنیم
چه جهان بزرگی وجود دارد واین که در این جهان همه مدل انسان داره زندگی میکنه
انسانهایی که خودشون رو میکشند که با تکلونوژی کلاس بزارن وخودشون رو نشون بدهند به دیگران
وانسانهایی هم هستند که دوست ندارند تکلونوژی را
وانسانهایی هم وجود دارد که با تمام امکاناتی که در دسترس دارند براشون دیگران مهم نیستند که تاییدشون کنند
چون عزت نفس بالا دارند
جالب بود کلیپ
خیلی هیجانی بود
مخصوصا اون خانوم که بچه اش را گذاشته بود داخل اون گاری وداشت دوچرخه سواری میکرد
وچه دوچرخه های جالبی مثل اسکوتر بودند
کیف میداد این جور دوچرخه سواری هم
دمتون گرم استاد تجربه جالبی بود برام
وااااای چ زیبا،خیلی متفاوت،واقعا عالی.
خیلییییی سپاس خانم شایسته عزززیز ک انقد زحمت میکشین تا دیدگاه های مارو ب جهان تغییر بدین،.
تفاوت مردم این شهر یه چیزی رو روشن میکنه ک ،اصل موضو دیدگاه ماست ک بخایم چجوری ب موضو نگاه کنیم،شاید از نظر ما کارشون اشتباه باشه ولی از نظر خودشون درست ترینه،این ینی تویه جهان مشکلی نیست ،برا یکی خوبه برا یکی متفاوت.
اصن نمیشع گفت ک چیزه بدی تو این جهان هست،واقعا دیدگاه منو عوض کردین،،خیلی خوبه ک بفهمیم این چیزی ک من دوس ندارم دلیل بر این نیست نباید باشه، وقتی هست حتما یکی دوسش داره.و بپذیرم این تفاوت زیبا رو. ادم واقعا همش ب فکر اینه ک چطوری از علاقش پول بسازه،اگه تصمیم بگیریم میشه از چیزهایی ک دیگران هم دوس دارن پول بسازیم، نمیتونم چون با تفاوت های دیگران کنار نمی آیم، واقعاااااااااااااااً عالی بود..خیلی لذت بخش بود برام.
دلم خاست ،عجب حس لذیذی پیدا کردم
تشکر تشکر تشکر تشکر….
سلام به دوستان خوبم و استاد فرهیخته و خانم شایسته عزیز
برا من خیلی جالب بود که در کشور پیشرفته ای مثل آمریکا هنوز فرقه هایی مثل آمیش ها وجود دارند و به حیات خود بدون بهره گیری از تکنولژی دنیا ادامه میدهند درسی که برای من این ویدیو قشنگ داشت اینه که انسان که خود ذاتا پیشرفت و هر روز بزرگ شدن را دوست دارد وقتی اسیر عقاید و باورهای اشتباه باشد که از نسلهای گذشته به آنها منتقل شده فرقی نمیکند که در چه سالی و در چه کشوری باشد اسیر غل و زنجیرهای ذهنش میشود البته طبق تحقیقی که من کردم حدودا ۱۹۸ هزار نفر در آمریکا آمیش هستند که مقداری هم در کشور کانادا زندگی میکنند و بنیان گذار آنها سال ۱۶۹۳ رهبر مِنونیهای سویس بوده است ویه نکته جالب دیگه اینه که آدم در مسافرت با انواع قومیتها و تفکرات و تنوع عقاید مواجه میشه و چقد مردم این کشور به این بلوغ رسیدن که در کنار هم ضمن احترام به حقوق همدیگه با صلح زندگی کنند واقعا مصداق بارز حرف مهمات گاندی که در استقلال هند گفت ما ضمن احترام به هم میتوانیم ۷۲ ملت در کنار هم زندگی کنیم و حالا در این کشور بزرگ به این حرف جامعه عمل پوشیده اند یه موضوع دیگه داستان همون خانم آمیش بود که تصمیم گرفته باورهاشو عوض کنه و به تحصیلاتش با تمام محدودیتها و سرزنش اطرافیان تا مقطع دکترا ادامه بده ودر مجله مطرح نیورک تایمز کتابش پرفروشترین بشه و چقدر براما این حرف استاد که بعد این مثال خانم شایسته زده شد که انسان میتونه با تغیر باورهاش هر چیزی را خلق کنه هر چیزی را هیچ بهانه ای هم پذیرفته نیست واقعا گل گفتی استاد خوبم تو خودت نمونه بارز این داستان تغیر باورها هستی خوشحالم که امروز هم در مکتبتان چیزهای تازه ای فرا گرفتم چرا که هر روزمان باید بهتر از دیروزمان باشد بدرود
سلام عرض ادب و احترام به سید حسین عزیز و خانوم شایسته و تک تک اعضای خانواده
دیشب ساعت 2 تو جاده بودیم و در حال برگشت از سفر 10روزه مون
محمدرضا(همسرم)گفت مریم ما باید یه گزارش روزانه از سفرمون تهیه میکردیم دقیقا مثل گزارشی که وقتی میریم کوه تهیه میکنیم ،مثلا چه ساعتی حرکت کردیم ،تو مسیر با چه چیزایی برخورد کردیم،چه چیزایی دیدیم،حالات روحی بچه ها چطور بود،کجا اطراق کردیم،چه مسافتی رو تو چه تایمی حرکت کردیم، . . . اینطوری هر لحظه از سفر رو ثبتش میکنیم و هر وقت هم بخواییم میریم سراقش هم خاطرات زنده میشه هم به خودمون یادآوری میکنیم که چقدررر کیف کردیم(همونجا یاد سفرای قبلیمون افتاد و با اشتیاق گفت) که روی چه ترسهایی پا گذاشتیم.یادته دوره جهانبینی رو که گرفته بودی همش حرف از سفر و پا گذاشتن رو ترسها بود،یادته بهم گفتی تو خیلی ترسویی همش دنباله اینی که یکی همپات باشه این کارو کنی یکی همپات باشه که تنهایی سفر نری،همونجا عزمم رو جزم کردم و سه تایی بهمراه خدا رفتیم سفر12 روزه اونم به اون سر ایران،تازه شم بدون اینکه با تور بریم انداختیم ماشین رو تو جاده از این جای دیدنی به اون جای دیدنی خودمون تنهایی هممممه رو رفتیم بدون اینکه به تور مراجعه کنیم،با اینکه اینقدر حرف بود که خطرناکه،ال میشه و بل میشه ،اینارو ما باید ثبت کنیم،که 3 تایی چه جاهای دیدنی و بکری رو رفتیم و اینکه من و خدا همپاهای خوبی هستیم به شرطی که خودم اجازه بدم.آره مریم اینارو باید ثبت کنیم.بعدشم ساکت شد و رفت تو رویاهاش منم با چشای اشک آلود فقط نگاش کردم
الحمدالله رب العالمین
با آرزوی ثروتمندی در مکان و زمان
مریم جان به تو و همسر عزیزت تبریک میگم خواهر عزیز براتون بهترینارو آرزو دارم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و تمامی دوستان عزیز همسفرم
واقعا خداروشکر می کنم که در این مسیر با هم همسفر هستیم و هر روز آگاهی های بیشتری رو به یاد میاریم و درک می کنیم. ممنون استاد جان بابت توضیحات کامل و زیبا و جالبتون درباره آمیشا و اینکه همیشه از هر موضوعی نکته هایی پیدا می کنین که ربطش می دین به قوانین و چشم ها و گوش های ما رو هر بار بازتر می کنین. ممنون مریم جان به خاطر اینکه هر بار حتی با وجود محدودیت ها فایل های زیبا و جذابی رو برای ما ضبط می کنین تا درس ها و آگاهی های مربوط به قوانین جهان هستی و زندگی رو به صورت تصویری و عملی هم ببینیم و بهتر به خاطر بسپریم و یاد بگیریم.
من که هر روز با دیدن فایل های سفر نامه در کنار گوش کردن به آگاهی های دوره ۱۲ قدم، بیشتر و بیشتر حس می کنم که مدارم داره بالاتر می ره چون نگاهم آروم آروم به هر موضوعی داره تغییر می کنه و هر بار مقاومت هام کمتر می شه و دارم بهتر تسلیم شدن رو یاد می گیرم، توکل کردن رو یاد می گیرم، رها بودن و آروم بودن رو یاد می گیرم. هر روز از خداوند می خوام که معجزات بیشتری رو بهم نشدن بده تا ایمانم قوی تر و قوی تر بشه و این فایل هم از معجزات امروزم بود.
چقدررر این فایل تاثیرگذار و جذاب بود برام! واقعا لذت بردم از دیدن آدم هایی که به سبکی بسیار متفاوت از دیگر آدم ها زندگی می کنن و نه اونها مشکلی برای دیگرانی که مثل اونها نیستند، بوجود میارن و نه دیگران برای اونها! صلح واقعی یعنی این! همین بودن در کنار هم با پذیرش تفاوت ها…
من همیشه فکر می کنم بیشتر جنگ ها به خاطر عدم پذیرش تفاوت هاست که اتفاق می افته. اگر یاد بگیریم هر انسان، هر قبیله، هر مذهب، هر ملیت، هر کشوری رو با تفاوت هایی که با ما دارن بپذیریم و اجازه بدیم هر کسی به مسیر و راهی که بهش معتقده ادامه بده چقدر جهان زیباتر می شه و این صلح ِ جاری، باعث آرامش بیشتر و عشق بیشتر بر روی زمین و بین آدم ها می شه.
و اما نکته دیگه ای که با دیدن این فایل منو به فکر فرو برد این بود که هر بار که دست از مقاومت کردن و تعصب داشتن نسبت به موضوعی برداشتم، چقدر رهاتر شدم و چقدر باعث آگاهی بیشتر و پیشرفت بیشترم شد. دیدن سبک زندگی آمیشا بیشتر اینو بهم فهموند که ما اگر مقاومت ها و تعصب هامون رو نسبت به باورهامون و عقایدمون که فکر می کنیم درسته، برداریم، چقدرررر نعمت ها و برکات و ثروت ها به سمت زندگیمون جاری می شه که ازشون بی خبریم! وقتی در برابر تکنولوژی مقاومت می کنیم جز عقب ماندن و بستن درهای روزی و نعمت و آگاهی های بیشتر چیزی برایمان ندارد. وقتی همچنان باور داریم که همه چیز باید سخت باشد و برای بدست آوردنش باید تقلا کنیم، جز سختی بیشتر و تقلای بیشتر چیزی به زندگیمان جذب نمی کنیم.
البته که همیشه معتقدم هر چه بیشتر مقاومت کنی در برابر یک جریان جاری، در نهایت این توئی که شکسته خواهی شد و چاره ای جز این نیست برای کسی که همراه با جریان نشود و خود را رها نکند. مقاومت ها در نهایت به ضرر خودمان تمام می شود و باعث نابودی ما می شود.
و اما همونطور که استاد گفتن چقدر این فایل به آگاهی های فایل اول دوره قدم پنجم مربوط می شد که هرگز انرژیمون رو برای تغییر دیگران نگذاریم و اجازه بدیم همه چیز راه طبیعی خودش رو طی کنه.
واقعا سپاسگزارم از خداوند و شما استاد عزیزم و مریم بانو جان و تمام دوستان همسفرم که خوندن کامنت هاشون درکم رو از فایل ها بیشتر و بیشتر می کنه. واقعا از بودن در کنارتون لذت می برم. خدارو هزار مرتبه شکرررر
دوستتون دارم.???
همواره در پناه خداوند و در مسیر هدایت او باشید.
سلام به هم قدم های بی نظیر
فضای سبز پشت سر استاد و این آب و هوای عالی ای که در ستیت پارک وجود داره فوق العاده هست، حضور و زندگی در طبیعت همیشه به آدم آرامش میده
تاپ ارتشی دو تا خصوصیت خوب داره، یکی اینکه خنک تر و راحت تر میشی دوم اینکه خالکوبی که با عشق برات کشیدن پاک نمیشه
نکته مثبت بعدی RV فوق العاده ای هست که غیرقابل تصور زندگی در ستیت پارک رو لذت بخش کرده، امکاناتی که بهمون میده، آرامشی که ایجاد میکنه، امنیتی که فراهم میکنه، و هر لذتی که توی سفر کردن هست با وجود این امکانات چند برابر میشه، خدا رو به خاطر همه ی این نعمت هایی که در جهان هست سپاسگزارم
نکته جالب ماجرا اینه که برخورد استاد و مریم شایسته با آمیش هاست که اتفاقی نبوده بلکه نشونه های زیادی در گذشته اتفاق افتاده و کانون توجهشون بارها روی موضوع آمیش ها بوده پس حتما حضور من هم و دیدن این فایل هم اتفاقی نیست و درس هایی داره و آگاهی هایی داره که میتونم با یادگیریشون کانون توجه ام و زندگی آیندم رو بهتر بسازم
خطوط و پوست درختی که کنار تصویر سمت چپ هست برای من جالبه، یا دیدن پوست یا بافت پارچه ها از نزدیک یا بافت دستمال کاغذی و .. رو من دوست دارم، یکی از کارهای مورد علاقه من بررسی همه چیز با میکروسکوپ بوده در گذشته و همیشه اینکار رو دوست داشتم و یکی از بهترین تجربه هام دیدن دم ماهی قرمز زنده زیر میکروسکوپ هست که باور نکردنی زیبا هست.. گلبول های قرمزی که دارن در رگ های سفیدش حرکت میکنن رو میتونی ببینی.. پنبه خیس میکنی و روی باله های ماهی میزاری و بعد میبریش زیر میکروسکوپ نوری و بعد میتونی این صحنه فوق العاده زیبا رو ببینی. واقعا زیباست
تنوع دیدگاهی که در جهان وجود داره خیلی جالبه، واقعا ما همه ی اتفاقات زندگی و تجارب زندگیمون رو با دیدگاهمون بوجود میاریم. نتیجه یک سری نگاه باعث میشه افراد از مفید ترین ابزارهایی که بشر ساخته (تکنولوژی امروزی) استفاده نکنن، پس نکنه من هم توی زندگیم به خاطر نوع دیدگاه محدودی که دارم خودم رو از نعمت های خداوند محروم کرده باشم؟ به نظرم منم یک آمیش درونی دارم که اجازه نمیده نعمت های جهان رو ببینم
نکته بعدی ای که این فایل برام داره که مهم نیست در چه کشوری زندگی میکنی، اگر نگاهت محدود باشه در مهد تکنولوژی جهان هم باشی قادر نیستی اونها رو ببینی و ازش استفاده کنی. پس همه چیز بر میگرده با کانون توجه و باورهای ما نه موقعیت مکانی ، در متن قسمت قبلی هم یکی از دوستان خوبمون اشاره کرده بودن که تغییر از محیط اطرافت شروع نمیشه از خودت شروع میشه. این درسته و راستِ
یادمه خانم شایسته گفت من خیلی دوست دارم جهان رو از نگاه بقیه ببینم.. الان دارم میبینم که ایشون دوست داشته که جهان رو از نگاه آمیش ها ببینه و بعد جهان قدم به قدم هدایت کرده تا رسیده به این نقطه. اون کتاب آمیش ها و خانم ریچل عزیز و صحبت هایی که اون جا بررسی شده و حتی اینکه دو ماه پیش در مورد آمیش ها مطالعه میکردن خیلی جالبه که کانون توجه ما چطور داره ما رو هدایت میکنه.. پس هیچی مهم تر از کنترل کانون توجهمون و گذاشتنش روی چیزهای دلخواهمون نیست
لباس های خانم های آمیش روی کتاب بسیار زیباست، هامونی قشنگی بین کلاه و اون لباسی که مثل پیشبند هست برقراره و اون آقایی که روی کتاب هست دقیقا موهاش همون جنس رنگ مویی هست که من دوست دارم، تنوع مو و پوست و فرهنگی که توی جهان هست خیلی زیباست
وقتی استاد داشت در مورد سبک زندگی آمیش ها صحبت میکرد، به خودم گفتم من یک آمیش هستم. چرا؟ چون آمیش ها خیلی سفت و سخت به اعتقاداتشون چسبیدن و جلوی این همه نعمت خدا رو گرفتن و نمیخوان این اعتقادات رو عوض کنن بعد مجبورن این همه سختی و زجر و تحمل کنن.. حالا دقیقا اون اوضاع و احوال زندگی من هست. منم به یک عالمه اعتقادات و افکار و باورها به شدت محدود چسبیدم و تغییرشون نمیدم بعد مجبورم سختی و زجر رو تحمل کنم.. باید ذهنم رو شخم بزنم. دیگه باید صادق بود
آره واقعا من تو این سفرنامه به این نتیجه رسیدم که مردم آمریکا، کشور آمریکا فوق العاده انسان های با فرهنگ، با ادب، مهربان، محترم، به همه چیز و همه کس احترام میزارن، منظم، تر و تمیز، در حال رشد و پیشرفت، مبانی خانوادگی عالی، شاد و اهل تفریح، سالم و سرزنده هستن، واقعا کشور فوق العاده ای هست با مردمی عالی
نکته مثبت بعدی اینه که آمیش ها نه تنها موجودیت خودشون رو در این کشور دارن و دارن با صلح و صفا زندگی میکنن بلکه فروشگاه های خودشون رو هم دارن و محصولات خودشون رو هم ارائه میکن، ببینید این کشور چقدر بهشون فضا داده و بهشون احترام گذاشته و تازه خود آمیش ها چقدر فرکانس های درستی دارن که با این صلح هماهنگ هستن و چنین صلحی رو خلق کردن
اینکه کیکهاشون رو باید تو صف باشی که بخری نشون دهنده اینه که فراوانی ثروت همه جا هست
تو آمریکا حتی به اسب ها هم احترام میگذارن و براشون ارزش قائل هستن. لذت بردم که ایستگاه سقف دار براشون طراحی کردن.. عجب کشوری فوق العاده هست
نکته ی جالب دیگه ای برای من هست اینه که من از بچگی به خاطر بعضی شرایط با ترس از زنبور بزرگ شدم، خیلی تمرین کردم و ترسم رو خیلی کم کردم و واقعا وقتی فکر میکنم میبینم پیشرفت خیلی بزرگی تو این موضوع کردم و این قسمت که استاد که زنبور میاد پیشش حالت عادی ای داشت و در نرفت برام جالب بود که زنبور ترسی نداره و کاری هم باهات نداره، هماهنگی این دو تا موضوع هم برام جالب بود، به نظرم زنبورها جز مفید ترین موجودات زنده ای هستن که تو جهان وجود دارن، عسل خوشمزه و البته بسیار متنوع تولید میکنن، گل و گیاه ها رو گرده افشانی میکنن و باعث تولید گل های بیشتر میشن، بسیار تمیز و منظم هستن اگر زندگیشون رو بررسی کنید میبینید که این حد از تروتمیز بودن و منظم بودن شگفت آوره، موم حرفه ای و مقوی تولید میکنن، و فوق العاده به پیشرفت جهان کمک کردن، خود من همیشه وقتی عسل استفاده میکنم یک عالمه انرژی میگیرم و نیرو برای انجام کارهای روزمرم و این به لطف حضور نعمت زنبور هاست. خدارو به خاطر حضورشون سپاسگزارم
اینه کالسکه هاشون چراغ راهنما داره خیلی بامزست :-D
سفر کردن دو تا مزیت عالی داره، یکی اینکه روحت تازه میشه و بارت سبک میشه و انرژیت بیشتر میشه و ذهنت از بندها باز میشه، دوم اینکه میتونی یک عالمه تجربه زیبا و فرهنگ های متنوع رو تجربه کنی و دیدگاهت نسبت به زندگی وسعت پیدا میکنه
نکته مثبت بعدی سبک جدید آموزشی در برنامه سفر به دور آمریکا هست که من دارم به تازگی احساسش میکنم که استاد همزمان که خودش داره رشد میکنه همین جریان رشد رو منتقل میکنه، ما همیشه سر کلاس و دانشگاه میرفتیم و استاد مثل یک ضبط صوت آگاهی هاش رو منتقل میکرد و خود استاد تقریبا ثابت بود و لذت و رشدی رو تجربه نمیکرد، اما در این سفرنامه ما داریم از جریانی که استاد و خانم شایسته ازش بهره میبرن و رشد میکنن تقریبا همزمان استفاده میکنیم و رشد میکنیم
خانم شایسته به خاطر فیلم برداری و تدوین و مشارکتی که در سفرنامه دارید سپاسگزارم
اینکه اون خانم آمیش خودش رو از جوی که توش بزرگ شده جدا میکنه و به روش خودش و به سمت خواسته های خودش حرکت میکنه نشون میده در هر شرایطی میشه جور دیگه ای فکر کرد و نتیجه گرفت حتی اگر کل قبیله هم باهات موافق نباشن میشه انجامش داد و اینکه نه تنها میشه انجامش داد بلکه میشه تا دکترا هم رفت اونم در دانشگاه ستنفورد!
یک نکته مثبت دیگه ای وجود داره این هست که خیلی از ماها فکر میکنیم فقط جایی که ما توش بزرگ شدیم از این نوع تفکرات وجود داره پس «جبر جغرافیایی هست» اما حتی در امریکا وهمه نوع تفکراتی وجود داره و این نشون میده وقتی یک شرایط یکسان در همه جای جهان هست و افرادی هستند که موفق شدن با وجود تفکرات متفاوتی که وجود داشته، پس شرایط محیطی ارتباطی به موفق شدن نداره بلکه نوع نگاه هست که عامل اصلیه، نوع نگاه مشترک بین تمامی افراد موفق منظورم افرادی نیست که فقط جایگاه بالایی دارن بلکه منظورم افرادی هست که نه تنها جایگاه بالایی دارن بلکه شاد و خوشحال و سرزنده و خوشبخت هستند، نکته مشترک بین این افراد احترام به تفکرات و سبک زندگی های متنوع هست، در طی این سفرنامه دارم شروع میکنم به همین کار که بیشتر بتونم احترام بزارم به سبک شخصی افراد
یک نکته جالب، خانمی که دقیقه ۱۳:۰۳ میبینید رو دیروز من دقیقا یکی مثل ایشون رو تو خیابون دیدم، یا کانون توجه! حتی خالکوبی ای که این خانم داره هم جالب توجه هست
شیرینی هایی که بهشون هدایت شدیم در فروشگاه محلی اینجا هم هست
دقیقه ۱۳:۴۶ موتور استاده که :)))
حتی راک عقابی ها هم قبلا تو سفرنامه دیده بودیم
فضای سرسبز فوق العاده
خیلی بامزست که دوچرخه پایدون نداره، عجب سبک زندگی های عجیبی وجود داره!
کلاهی که من سرم میزارم جنسشون شبیه همین کلاه هایی هست که آمیش ها دارن، فقط ماله من کابوی طور هست :-D
این قسمت از برنامه سفر به دور آمریکا تعریف آزادی رو برای من دوباره معنا کرد، من قبلا میگفتم آزادی یعنی هر چی که هستی رو بروز بدی، اما در اعماق وجودم میگفتم خب یک نفر با پوشش و حجاب میگرده یک نفر بدون این پوشش ها، اما الان که دارم نوع جدیدی از پوشش رو میبینم متوجه میشم عمق آزادی در آمریکا بیشتر از تصورات من بوده، اینجا آزادی واقعی هست، با هر نوع اعتقادی هستی میتونی همون باشی، آزادی خیلی واقعی تر و عمیق تری در آمریکا داره اجرا میشه
چقدر اسبک هاشونو کالسکه هاشون خوشکل هست
خونه های آمریکایی رو خیلی دوست دارم، کلبه طور بودنشون و شیرونی داشتنشون خیلی عالیه و اینکه همیشه خونه هاشون با هم فاصله داره چقدر به راحتی بیشتر کمک میکنه
من دوست دارم کالسکه سواری رو تجربه کنم
i love you santa fe :)
درختچه های قرمز در کنار درختچه های سبز۷ تنوع آفرینش بی نظیره
حتی آمیش ها هم به ما اعضای سفرنامه و خانم شایسته لبخند میزنن، Like
پیغام تصویر آخر فایل تغییر کرده: اگر متعهدانه به آموزشهای استاد باور داشته باشید و در زندگیتان به صورت عملی آنها را اجرا کنید جریانی از سلامتی و نعمت و ثروت و خوشبختی وارد زندگیتان میشود این قانون است. در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید.
سلام دوست عزیز از نوشته پر محتوا و نگاه ریز بینانتون لذت بردم و برام بی نهایت مفید بود سپاسگزارم.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته همراه و عزیز دل استاد 🌹
سلام به دوستان و هم خانواده عباسمنشی من،
ما همیشه نون باور و اعتقادات مون رو میخوریم
آمریکا با اون عظمت و اون تکنولوژی و پیشرفتی که داره ولی باز هم افرادی هستن که این امکانات استفاده نمیکنن،و روی باور و اعتقادات مذهبی و دینی و سنت های نیاکانشون موندن،
و جالب اینه که با بخشی از پیشرفت کنار اومدن،
این قسمت چندتا نکته برام داشت یکی اینکه من هرچقدر روی خودم کار کنم باز هم بخشی از من میمونه که هنوز با همون سیستم و باور قبل داره کار میکنه،و ما چیزی به اسم انسان کامل نداریم،
و باید هر روز از هر جهت روی خودم افکارم و باورهام و اعتقاداتم کار کنم،
چقدر استاد داستان قشنگی رو گفت که یک خانم از آمیش ها میاد شروع به درس خوندن میکنه و تا دکترا میخونه با اینکه تو سنت آمیش ها فقط پنج کلاسه،
این موضوع اینو به من یادآوری میکنه که تو هر شرایطی باشی خودت تغییر دهنده اطرافت هستی،
و من میخوام چی رو ببینم چه اتفاقاتی رو تجربه کنم،و چه دستاوردهای رو خلق کنم،
استاد عاشقتم و خدا رو شکر میکنم که هدایتگر و راهنمای همه ماست 🌹
سلام بر استادعزیزو سرکار خانم شایسته خستگی ناپذیر
ممنون از شما و ممنون از خداوند بزرگ که این همه زیبایی با انسانهای بسیار فراوان که هر کدام با یک شیوه زندگی .از زمانی که شما شروع به سفر کرده اید خدارو شکر ما هم سفرهایی زیادی برایمان ردیف میشود و به سفر میرویم .واقعا از شما تشکر می کنم و از خداوند بزرگ بسیار ممنون هستم که شما دوستان عزیز را سر راه ما قرار داد .
خداشکرت …………..شکرت