معضلی ویرانگر به نام "جلب توجه" - صفحه 14
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-35.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-07-27 12:00:102024-06-08 22:20:45معضلی ویرانگر به نام “جلب توجه”شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
روزشمار من رقم خورد و من یک نکته یاد گرفتم
بیماری جلب توجه
همیشه دنبال این بودم که دیگران از من تعریف کنند
دیگران من را ببیند
همه جا حرف و صحبت من باشد
همه به به من را بگویند
یه جورایی نیاز به توجه داشتم و مورد تمجید و تعریف قرار بگیرم
واقعا نکته جالبی استاد به من آموزش دادند
خودم باید برای خودم ارزش قایل باشم و برای خودم احترام قایل باشم
نیاز به توجه در همه آدمها وجود دارد و چقدر زیبا است که من به رفتارهای خودم فکر کنم و رفتارم مثل همه نباشد
قرار نیست که من مثل همه زندگی کنم
قرار نیست که من برای دیگران زندگی کنم
قرار نیست که دنبال این باشم که نظر دیگران را برای خودم بخرم
خودم می توانم برای خودم زندگی کنم و دیگرانی در زندگی من مهم نیستند و تاثیر نخواهند داشت
اینجا خودم هستم که برای خودم مهم هستم و اولویت خودم هستم
آنچه که امروز یاد گرفتم این بود که برای خودم زندگی کنم نه برای مردم زندگی کنم نه برای تعریف و تمجید دیگران زندگی کنم
همه اینها برای من بزرگترین درس را برایم رقم می زند
در خودم ببینم که برای چی زندگی می کنم و هر زمانی که منتظر تعریف و تایید دیگران باشم باید به خودم رجوع کنم و برگردم ببینم که چرا باز نیاز به جلب توجه دیگران دارم
در اینجا من دچار بیماری جلب توجه هستم باید باز روی عزت نفس خودم کار کنم
ممنون از استاد عزیز بخاطر تمام این راهنمایی های خوب زندگی ساز
خداوندا از تو ممنون هستم و سپاسگذارم
خدای من دوستت دارم بخاطر تمام این زیبایی ها
بنام خدایی که صاحب همه عزت هاست
سلام به همگى
روز ٩٩ سفرنامه ام
استاد من این فایل رو به صورت صوتی و با میکس اهنگ ٢ سال پیش به دفعات گوش دادم و اون ده دقیقه اخرش رو هر بار که گوش میدادم یه ارامش تو قلبم میومد و قشنگ به نفس تازه می کشیدم انگار یکى هر دفعه بهم میگفت در زندان بازه آزادى …… چندین بار گوش دادن تا تونستم هر بار یه قدم رها تر شم
اینکه به خاطر خودتون زندگى کنین ….
به سبک خودتون سبکى که بهتون ارامش میده ….
و …..
امروز که این فایل رو گوش دادم متوجه شدم اون حرف ها انقد رخنه کرد تو وجودم که اون حس اشتباه نیاز به جلب توجه تو وجودم به شدت کمرنگ شد و الان داشتم به این فکر می کردم ازون ور بوم نیوفتم 🙂
نیاز به جلب توجه اصلا هویت ادم رو میگیره ،
چون تو راه زندگیت رو با بر اساس توجه تغییر میدی پر رنگ مى کنی و کمرنگ میکنى و بدتر از همه منتظر هستی ، آدم رو معتاد میکنه ….. به دیگران به تحسین اونها. به تایید اونها و روز به روز نیاز داری دوز مواد رو بیشترش کنی
چطور این شخصیت مى تونه طمع موفقیت و خوشبختی رو بچشه ؟؟
واقعا عزت نفس اصله
الان که داشتم گوش می دادم متوجه شدم من الان نیاز به اون حرف های اخرش دارم
اینکه مهمترین کار زندگیم باید این باشه 👈👈👈 باور به خودم ، خدای خودم و اینکه غیر ممکنى وجود نداره …. برم تودل هر چیزی
خدای بزرگم من می خوام این ویژگی رو تو وجودم تقویت کنم
دوست دارم دفعه بعد که این فایل رو گوش میدم متوجه بشم که چقد عوض شدم به همون صورت که خدا کمک کرد از زندان نیاز به توجه و تحسین خارج بشم
این رو هم می تونه
خدای من قادره ، بى انتهاست ، تواناست ، بخشنده هست ……
اجابت کننده دعاهاست
و عاشق منه
سلام استاد جان مریم عزیزم و دوستای خوبم
من تصمیم گرفتم هر دوره ی پولی که می خوام شروع کنم اول از فایل های معرفیش شروع کنم برای دوره عزت نفس هم از این فایل شروع کردم
قبلا من این فایل رو دیده بودم قبلا که میگم برای روزای اولی بود که این فایل روی سایت قرار گرفت بود بنظرم این فایل خیل ناچیز اومد گفتم این چی بود ک استاد روی سایت گذاشته دیگه
اما اما اما این بار که گوشش دادم و جزوه ش کردم یرق از سرم پرید
فااااایل به این مهمی خداااای من من اون سالها کجااااا بودم که این فایل رو درک نکرده بوووودم؟؟؟؟؟
حالا من توی چه تضادی گیر کرده بودم
من ادم روابطی هستم دوست دارم روابط گسترده داشته باشم اما در عین حال دختر مستقلی بودم
حالا من چاچوب وسبک شخصی نداشتم هر ادمی توی مدار من وارد زندگیم میشد {مثل وقتی که تو هیچ دری روی خونه بزرگ و زیبات نداشته باشی طوفان بشه و کلی اات اشغال وارد خونه ت میکنه حالا اون وسط شاید یک چیز ارزشمند هم وارد شد ولی معلوم نیست ب درد بخوره یا نه .!!!! } حالا جلب توجه از همون ادم های رنگ وارنگ رو هم میکردم و سعی میکردم اونها رو راضی کنم
از طرفی این اشتباه رو داشتم و از طرفی دوست داشتم ازاد باشم و مستقل پس تنهایی رو انتخاب میکردم و از ارتباطات و خیر و زیبایی و لذتش خودم رو محروم میکردم بجای حل مسِِآله اون رو پاک میکردم اما اون هرروز پررنگ تر از قبل ظاهر میشد و من کلافه تر از روز قبل اون رو پاک میکردم
حالا اما به لطف شما و هدایت الله م فهمیدم که من باید حل کنم این مساله رو:من باید اشغالها رو جمع کنم{دیگه برای خودم زندگی کنم و جلب توجه رو تعطیل کنم
گاهی حتی توی فکرم هم نگذره ک من فلان کار رو کنم طرف خوشحال بشه و من ذوق کنم ک وای چه ایده جالبی به ذهنم خوردم حتی اگر نشه عملیش کنم اما توی ذهنم گذشته و من ذوقش رو زدم حتی این نوع جلب توجه ها هم تعطیل}
در و پنجره بزارم: سبک شخصی زندگیم رو داشته باشم هرکسی وارد زندگیم نمیکنم اینطوری جلوی ورود هرکسی رو میگیرم جلوی راضی کردن و جلب توجه رو میگیرم
سفارش میدم:ادم های های خوب زندگیم رو خودم انتخاب میکنم با تمرکز و درخواست بجای اینگه منتظر بشم طوفان بشه ات اشغال وارد زندگیم بکنه شاید توش چیز باارزش هم باشه
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم✨، سلام به خانم شایسته مهربون و دوستداشتنی🌷 و سلام به همه دوستای گلم در خانواده صمیمی عباسمنش🔶، امیدوارم حال همگی عالی باشه.
استاد جان🌹، این فایل عالی بود، خیلی دوستتون دارم. تحسینتون میکنم که اینقدر فوقالعاده هستید و دارید به ما آگاهیهای عالی میدید.
استاد جان🌷، دوست دارم عزت نفسم عالی بشه، به همین خاطر آمدم سراغ این فایل، خدا رو شکر وقتی به دلیل کارهام و باورهام نگاه میکنم، زیاد اهل جلب توجه نیستم. البته که باید روی خودم کار کنم و خواستهها و آرامش خودم رو در اولویت قرار بدم.
من یاد گرفتم که بدنبال تایید گرفتن از دیگران نباشم، اگر چیزی رو لازم دارم بگیرم، اگر کاری هست که بهش علاقه دارم، انجامش بدم، من همیشه تحسین میکنم افرادی رو که خودشون هستن، اگر خانمه، اگر آقا هست، دوست داره تیپ و ظاهرش اینطور باشه، سبک شخصی خودش رو داره.👌
من یاد گرفتم که برای خودم زندگی کنم، یعنی توی هر تصمیمی که میگیرم، راحتی، لذت و آرامش خودم رو ملاک قرار بدم و عامل جلب توجه رو کمرنگ کنم، من از شما توی فایل مصاحبه با من قسمت ۲۲ ام یاد گرفتم که ما انسانیم، طبیعیه که از توجه دیگران به خودمون خوشحال بشیم، اما باید یه حد تعادلی رو رعایت کنیم، آخ که من عاشق این دیدگاه به شدت منطقی هستم، من عاشق این تعادله هستم که من رو یاد آیه قرآن و اینکه ما شما رو امت وسط و میانه قرار دادیم میندازه.🌈
وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَٰکُمۡ أُمَّهٗ وَسَطٗا لِّتَکُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ وَیَکُونَ ٱلرَّسُولُ عَلَیۡکُمۡ شَهِیدٗاۗ وَمَا جَعَلۡنَا ٱلۡقِبۡلَهَ ٱلَّتِی کُنتَ عَلَیۡهَآ إِلَّا لِنَعۡلَمَ مَن یَتَّبِعُ ٱلرَّسُولَ مِمَّن یَنقَلِبُ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِۚ وَإِن کَانَتۡ لَکَبِیرَهً إِلَّا عَلَى ٱلَّذِینَ هَدَى ٱللَّهُۗ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمَٰنَکُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِٱلنَّاسِ لَرَءُوفٞ رَّحِیمٞ
(۱۴۳) بقره
همانگونه شما را نیز، امتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید؛ و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و ما قبلهاى را که پیشتر بر آن بودی قرار ندادیم، مگر به این هدف تا کسى را که از پیامبر پیروى مىکند، از کسى که به عقب بازمىگردد مشخص کنیم. مسلّماً این جز بر کسانی که الله هدایتشان کرده باشد، سنگین و دشوار است. الله هرگز ایمان شما را ضایع نمیگردانَد. به راستی که الله نسبت به مردم، دلسوز و مهربان است.
خدایا شکرت🙏، ما باید یه حد تعادلی رو بین جلب توجه کردن و جلب توجه نکردن داشته باشیم، نه اینکه انگار آدم آهنی بشیم که اصلا نظر دیگران مهم نباشه برامون و نه اینکه دیگه کلا پایههای زندگیمون رو بر تایید گرفتن از دیگران و جلب توجه دیگران بذاریم و هرجور شده بخوایم راضیشون کنیم. موضوع اینه که در حالت اول زندگی خیلی سختگیرانه و تلخ میشه برامون که اصلا نظر دیگران برامون مهم نباشه و در حالت دوم هم از خودمون دور میشیم، آرامش نداریم، مثل کسی میشیم که چندین خدا داره، مردم خدای اون شدن، یکی میگه بیا سمت راست، میاد راست بعد یکی میگه بیا سمت چپ، یکی میگه چرا این کار رو نکردی، یکی میگه نه، تو باید فلان کار رو انجام میدادی، هیچوقت نمیشه همه مردم رو راضی کرد، اما میشه خودمون رو راضی کنیم.
یَٰصَٰحِبَیِ ٱلسِّجۡنِ ءَأَرۡبَابٞ مُّتَفَرِّقُونَ خَیۡرٌ أَمِ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ
(۳۹) یوسف
ای رفقای زندانی من، آیا معبودان پراکنده بهترند، یا الله یگانۀ پیروزمند؟
من یاد گرفتم در مورد اینکه نظر دیگران برامون مهم نباشه، منظور بیاحترامی به مردم نیست، فقط نظر موافق یا مخالف اونها برامون مهم نباشه، ما بتونیم به خودمون انگیزه بدیم، ما بتونیم کار خودمون رو درست و عالی انجام بدیم❤️
در مورد فایل گفتگو با دوستان قسمت ۴۷ ام، یاد صحبتهای ارزشمندتون با آقا لقمان توی کلاب هوس افتادم، اونجا بحث عزت نفس و نظر بقیه شد، یه صحبتی هم درباره فاصله بین دندونها شد و شما گفتید این یکی از نشونههای عزت نفس بالاست که نظر دیگران برامون مهم نباشه، اما میتونیم بررسی کنیم، فکر کنیم درباره نظرات مردم، اگه نظری هست که مثلا من میتونم با درست کردن دندونهام سلامتی بیشتر بدست بیارم چه ایراد داره، خب، برم دندونهام رو درست کنم، مثل کسی که بهش میگن آقا، عینکِ بهتر استفاده کن و اون بگه نه، نظر مردم برام مهم نیست، درحالیکه داره اذیت میشه و سختی میبینه، خب، میتونه عینک رو عوض کنه، چه ایرادی داره. تحسینتون میکنم استاد گلم.🔶
یاد یه جمله طلایی از شما افتادم استاد، شما گفتید: معیار من برای اینکه یه کاری رو انجام بدم یا خیر اینه که از خودم میپرسم اگر این کاری که من میخوام انجام بدم، دیگران انجامش میدادن، من شاکی میشدم یا خیر، اگر شاکی میشم، پس خودم هم نباید انجام بدم و اگر شاکی نمیشم با اینکه دیگران اون رفتار رو در برابر من انجام بدن، پس من میتونم انجامش بدم، مثلا رعایت نکردن صف، خوب من نمیپسندم یکی از راه برسه و نوبت من و بقیه رو بهم بزنه و خارج از صف مثلا نون بگیره، پس من هم نباید این کار رو انجام بدم✔️، هر چه برای دیگران نمیپسندی، برای خودت هم نپسند.😊
خدا رو صدهزار مرتبه شکرت.🙏
من واقعا از افرادی مثل وارن بافت، آلبرت انیشتین، زین الدین زیدان لذت میبرم و تحسینشون میکنم، چقدر زیبا برای خودشون زندگی میکنن، توی کارشون بهترین هستن و چقدر عالی طعم زندگی رو میچشن، دنبال شعاف کردن نیستن، و اگر چیزی میگیرن برای اینه که مسالهشون رو حل کنه، 📍واقعا وقتی ثروت داشته باشی و پر بشی از اون ثروت و بعد با انتخاب خودت به سادگی برسی، اون زندگی بینهایت ارزشمنده📍 خدا رو صد هزار مرتبه شکرت🙏
استاد جان🌺 و خانم شایسته عزیز🌹 از شما ممنون و سپاسگزارم که زحمت میکشید و به ما آگاهی میدید، از خانواده صمیمی عباسمنش✨ هم متشکرم که با کامنتهای خوبشون به درک بهتر مطلب کمک میکنن🌹
امیدوارم همه شما دوستان عزیزم در پناه خدا همیشه شاد🌷، سلامت🌺، ثروتمند✨ و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید🌟
درود و عرض احترام به استاد عزیزم و همه ی خانواده ی گلم.
هر موقع که دیدیم …..
هر موقع که داریم…..
انتخاب یه سبک شخصی برای خودمون….
برای انجام هر کاری از خودمون….
این کار ما رو به کجا میبره….
برای چی باید این کارو انجام بدیم….
سعی کنیم….
دهانمان را ببندیم….
(دیدیم )(داریم )(خودمون) ( ما رو) ( انجام بدیم) (سعی کنیم )( ببندیم)
چی دارم میگم؟
چرا همش جمع میبندم؟
مگه من چند نفرم؟
اینا رو داشتم از توی نوشته های خودم در میاوردم…
من دارم مسئولیت کارهایم وظایفم اهدافم و دیگر مسائلم را با چه کسی تقسیم میکنم؟
چرا توی نوشتن هام نمیگم: دیدم ، دارم، خودم ، من رو ، سعی کنم دهانم را ببندم و …
چرا حتی نوشته هایم طوری است که انگار من نصف داستان هستم و نصف دیگر داستان چه کسی است؟
و اینجا بود که فهمیدم بی مسئولیتی و نداشتن عزت نفس چه ها که نمیکند؟
و از کجاها و از چه روزنه هایی وارد میشود
غافل از اینکه تمام مسئولیت زندگی من ،تصمیمات من، اهداف من ،آینده ی من،ادراکات من ،با من است و من.
چطور تا حالا متوجه این نکته نشده بودم؟
نداشتن عزت نفس ….
نداشتن اعتماد به نفس….
آگاهی بود که پس از این فایل داشتم و خیلی من رو به فکر فرو برد دوست داشتم بگم
و آگاهی دیگه اینکه به این درک رسیدم که انسان چگونه و با چه اعتماد بنفس کاذب و تخیلی اینگونه اقدام به جلب توجه میکند و از آن سو خداوند در بی حاشیه ترین در کم رنگ ترین در بی جار و جنجال ترین در بی صداترین در نا دسترس ترین و در غیر قابل تصور ترین اوهامات انسان ، آرام و آرام ، بی صدا، بی هیچ چیز فقط و فقط نظاره میکند….
به نام خدا آفرینش و سلام به استاد عزیز وتشکراز از آگاهی رسانی شما نیاز به جلب توجه نشان دهنده عزت نفس پایین است وقتی که خودمان را باور داشته باشیم و روی خودمان وخدای خود باور داشته باشیم نیازی به توجه دیگران نداریم
توجه را باید روی زندگی و خدای خود بگذاریم واز توانایی خود برای رسیدن به اهداف استفاده کنیم
وباور های فراوانی برای خودمان بسازیم و کاری به نظر دیگران نداشته باشیم با این کارها به آرامش و احساس خوب میرسیم وروز به پیشرفت
میکنیم پایه ها اصلی زندگی انسان عزت نفس او خودباوری است اگر ما برای دل خودمان زندگی کنیم وبا عشق و علاقه و لذت بردن از دنیای خود به آرامش میرسیم زندگی همین است در غیر اینصورت زندگی زجر و بدبختی به همراه دارد
پس با لذت بردن از داشته و سپاس گزار از خداوند خود را به آرامش برسانیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان موحد و ارزشمندم
خدارو شکر میکنم در جمع فوق العاده شما هستم
خب در مورد جلب توجه برای من اینجوری بوده که از وقتی که یادمه خیلی در پی این بحث ها نبودم خداروشکر
اینم شاید برمیگرده به خانواده که تو خانواده ما دنبال چشم و هم چشمی نبوده کسی
من دوست دارم ماشین مدل بالا تری داشته باشم
چون میخوام خوب زندگی کنم
شاید از ۱۰۰٪ ، یه درصدیش برای تحسین دیگران باشه
بهرحال تایید شدنم خودش یه عزت نفسی به آدم میده
تایید در جهت درست البته
که کاذب نباشه
اینکه عرضه و توانایی های آدم تایید بشه
که میتواند
ولی نه اینکه تاییدات دیگران بخواد به من جهت بده
من باید اصول خودمو داشته باشم
یکمی بنظرم مرز ((تایید طلبی)) و ((به کمتر از عالی ترین راضی نشدن)) باریکه
یعنی از نگاه بیرونی
ولی از درون که بالاخره هر کسی به نیت های خودش آگاهه
عالی زندگی کن
ولی برای خودت
یعنی اونجوری که خودت راضی بشی
نه اینکه برای هر خریدی اول به این فکر کنی که بقیه چی فکر میکنن ؟؟ دیگران چی میگن؟؟
شاید یک نفر رو زندگی کردن با تجمل راضی کنه
یعنی اون تجمل بخاطر حرف کسی نباشه
این برای اون شخص راضی کننده و راحت و سبک شخصی باشه
این اوکی هست
بقول یکی از دوستان فقط یک بار زندگی میکنیم
حق داریم سبک شخصی خودمون همون جوری که هست رو تست کنیم
آره فکر میکنم همینه
بالاخره هر کدوم به نیت درونی خودمون آگاهیم
پس اینکه بخوام عالی زندگی بکنم
نباید اشتباه گرفته بشه با چشم دراوردن از دوست و آشنا😆
فکر کنم بالاخره با خودم به یه نتیجه ای رسیدم
یعنی از اونور بوم هم نیوفتم
شلخته باشم ، بگم نظر مردم برام مهم نیست
موهامو شونه نزنم بگم سبک شخصیمه
نخوام تو عالی ترین منطقه زندگی کنم و پا رو دلم بذارم که نخواد چشم و هم چشمی حساب بشه
اینا رو نباید با هم اشتباه گرفت
از خودم دور نشم
استاد
مرسی هستین
در پناه خدا باشید
اهدافم در ۱۴۰۱
عاشق الله بشم
بلطفش بیزنس خودمو ران کنم
بلطفش فهم و حفظ و تثبیت قرانم عالی باشه
بنام خداوند رزاق خداوند وهاب و خداوند هدایتگر
سلام استاد عزیزم.
چقدر مبحث این فایل مهمه.چقدر ای جلب توجه این روزها مثل یک بیماری مسری،همه گیر و واگیردار شده.از موقعی که گوشیها روز به روز پیشرفته تر شد و انواع برنامه های ارتباطی شکل گرفت،آدم ها از واقعیت دور شدند و رفتند توی دنیای مجازی.دنیایی که همه چی فیکه.آدم ها بعضی وقتا اینقدر کمبود در عزت نفس دارند و از خلا درونی پر هستند که حتی به جلب توجه های مجازی دل خوش میشوند و هر روز بیشتر در باتلاق تایید دیگران فرو میروند.این روزها آدم های در دنیای واقعی از هم فاصله گرفته اند و در دنیای مجازی غرق شده اند.چنان در مسابقه و سبقت از یکدیگر فرو رفته اند که انگار زندگی میدان مسابقه ست.آنقدر که اگر کسی در دنیای واقعی آنها را نپذیرد و پسش بزند چنان فرو میریزد در خود که انگار نبوده.
اگر ما ،تنها یک خالق را پذیرفته ایم ،پس باید بپذیریم تنها اوست که صاحب عزت و آبروست.تنها اوست که میتوانند به ما عزت ببخشد .تنها نگاه اوست که اهمیت دارد.کمبود عزت نفس چنان در عمق وجود ریشه دوانده که حتی خلوص در نیت و ایمانمان را هم از ما دریغ کرده.اخلاص در عمل کمیاب شده .بجای اینکه رضایت و خشنودی خدا را اولویت کارها و تمام امور قرار دهیم رضایت و توجه بنده اش را مهم قرار داده ایم.و این خود نوعی شرک است که به دنبال جلب توجه دیگران حاضریم هر کار ناشایستی رو انجام دهیم که فقط ما را خار و ذلیل میکند.
نبود اعتماد به نفس چنان ذلت و خاری و پستی را بوجود می آورد که ما به این خواری تن میدهیم ولی حاضر نیستیم که از رضایت داشتن دیگران دست برداریم.
اگر فقط برای مدتی سعی کنیم که فقط برای دل خودمان زندگی کنیم و فقط رضایت خودمان اهمیت داشته باشد آنگاه متوجه میشویم که چه آرامشی وارد زندگیمان شده،و چه دغدغه هایی که مثل ،کوهی سنگینی میکرد از ما کم شده.
یک عقاب همیشه در اوج پرواز میکند و اهمیتی به دیگر پرندگانی که از بزرگتر و قویتر هستند نمیدهد .کاش ما هم بتوانیم دست از جلب توجه و رضایت و تایید و تحسین دیگران برداریم.کاش مدتی بخواهیم خودمان باشیم و نقاب ها را از صورتمان برداریم.
خانه ی دلی که بر عزت نفس و ایمان بنا شود همیشه مستحکم و استوار است و هر موفقیتی کسب شدنی میشود.
سلام به استاد،ارزشمندم .
واقعن جلب توجه کردن ،معضله .که متاسفانه همش درگیرشیم .
استادمن ،بقدری توبعضی ازمسائل بی اعتمادبه نفس بودم که ،کارکردن روی خودم بادوره ی عزت نفس شما،اعتمادبه نفس پیداکردم وتمام اصول وقواعدی که شما،تواین دوره ،تاکیدبه انجامش دادیدراسعی کردم ،انجام بدم .درحال حاضراحساس رضایت دارم ازاین بابت ولی خب خودتون میدونیدتابخاهیم به طورکامل وعقلانی ،یه نقصی راازخودمون ،تغییربدیم ،کلی کارداریم .وکلی برای تغییرش بایدتلاش کنیم .به خصوص رواین معضل که کاملاباشماموافقم که رهایی ازقضاوت دیگران واهمیت ندادن اونهابرای تاییدکردن ماویادنبال تعریف وتمجیدازسمت وسوی اونها،چقدسخته ولی بعدش انسان چ آزادی ای روبدست میاره .آزادی منباب ،درگیرنبودن ذهن وداشتن حس آرامش .
فکرکنم ازبدوتولد،این نیازهمراه مابوده .منتهی خیلی کارامیشه کردکه این نیازرادر،درون خودت به شیوه ی درستری ،استفاده کنی .عشق به خداوحس خدادروجودت درتمام لحظات ،توروازاین معضل رهایی می بخشه .
نمیدونم بایدبه نقطه ای اززندگیت برسی که به ارزشهای درونی خودت ،خیلی ایمان داشته باشی .خودتوهمه جوره ،بخای .ودنبال این نباشی که چ جورحرف بزنی ،موردتوجه قرارمی گیری .
چی بپوشی بهترمی بیننت .
چکارکنی دوست داشتنی به نظربرسی .
وقتی تو،دام جلب توجه ،بیفتی .دیگه هیچی حسی ،براخودت نیس .همش برای رصایت دیگران بایدکاری کنی .به نظرم خیلی مفت ،لذتهاراازخودمون دورمیکنیم .
البته خودمن هم هنوز،این نقص یه جاهایی روم کارمیکنه .خیلی دارم، سعی میکنم که هرکاری کردم برای حال خوبی خودم باشه .ولی یه جاهایی ،بطورنامحسوس ،ته دلم برای تاییدزطرف کسی ،هم شایدباشه .واین خوب نیست .بازم به نسبت قبل خیلی بهترم ولی خیلیم جای کاردارم .
جدن،هم ریشه توکمبودامون داره .بارهاتجربه کردم ،هرجاکه حسم خدایی میشه وروحم لطیف ومنعطف میشه ،هرکاری که میکنم برای وجودخود،خودمه .واون حس ارامش رادقیقا،احساس میکنم.
ولی وقتی کاری انجام میدم ،که دیگران توذهنم میان یاپیش خودشون طوری هستم که وجودم چیز،دیگه ای میگه ،قلبن ذهن وروحم درگیرنوهمیشه استرس درونی دارم .
استرسی که مخفیه وخودم فقط میتونم حسش کنم .
باتمرین وهردفه مچ خودمونو،گرفتن ،آروم آروم فک کنم بتونیم روی خودمون کارکنیم وتغییری راکه میخاهیم بوجودبیاریم .
چندبارکه لذتشوببریم وببینیم چقدراحترزندگی میکنیم ،حتمن تجربه های خوبی بدست میاریم که انگیزمونو،برا،تغییربیشترمیکنه .
خداکنه روزی برسه که فقط دنبال تاییدخداباشیم .توذهنمون صادقانه کارمونو ،مرورکنیم وببینیم خداکه داره نگاهمون میکنه چقدازمون میتونه تعریف کنه .
بگه بنده ی من آفرین ،دمت گرم بنده ی شایسته ای هستی .بروکه لیاقت همه چیه منوداری .برو،ازهرچی که توجهان خلق کردم ،استفاده کن ولذتشوببر.
وااای که بهترین حس ممکنه احساس رضایت داشتن ازخودت .
مطمئنم اونروزمیرسه که توهیچ زمینه ای ،نیازبه تعریف وتمجیدوتاییدکسی نداشته باشم .
حتمن ازامروزباز،دوره ی عزت نفس رامرورمی کنم وگوش میدم .چون اندفه ذهنم بازتروباآگاهی های بیشتریه .
پیامهای خداوندرااز،زبان گوهربار،استادمیشنوم.تابهترعمل کنم .
استادعزیزم عاشقتم .ندیدم مطابقت 👏👏👏
روز 99 – فصل چهارم تحول زندگی من
.
.
خدایا شکرت استاد عزیز از وقتی فهمیدم که یه سری ویژگی های انسانی ما داریم و اینها همیشه در وجود ما هستند و ما باید سعی کنیم کمرنگ تر کنیم مثل عجول بودن ، مثل همین نیاز به توجه و…. نیاز های دیگه سعی کردم که بهشون غلبه کنم اولش واقعا سخت بود برای من ولی به محض اینکه با این مقوله آشنا شدم که میتونه تاثیرات منفی در وجود من قرار بده و عزت نفس من رو بیاره پایین همیشه از خدا خواستم که خدایا کاری کن که خیلی از چیز هایی رو که میخرم نفهمند افراد دیگه مخصوصا زمان هایی که یه سری افراد تو رو مسخره میکنند به خاطر ظاهرت یا وسیله ای که داری برام پیش اومده و بعدش که یک وسیله بهتر میخری هی ذهنت نجوا میکنه که برم نشون فلان بدم دهنش بسته بشه اما من از خدا خواستم اونهایی که اینجور شخصیت هایی دارند رو نبینم و همین اتفاق افتاد به صورت معجزه آسا انقدر سریع که من متوجه سرعتش نشدم و خداروشکر میکنم که الان هر چیزی میگیرم یا تجربه ای دارم سعی میکنم اعتماد به نفس خودم رو گره نزنم به عامل بیرونی مثل حرف دیگران چون این اعتماد به نفس خیلی ناپایدار هست چرا؟ چون هر کسی میاد یه چیزی میگه و مثل این میمونه که پایه یک خونه رو و پی یک ساختمان رو روی گل بنا کنی قطعا فرو میپاشه اون ساختمان مثل همون داستان فامیل شما که گفتید هر چیزی که برای خونش میگرفته شما رو دعوت میکرده داخل خونش که بهتون بگه من این رو خریدم و بعدش اون اتفاق افتاده من به محض اینکه این داستان رو شنیدم گفتم خدایا من فقط خودم و اطرافیانم مثل پدر ومادر دوست دارم که ببینند که من چیزی خریدم یا تحسین کنند من رو و کسی نمیخوام بفهمه و توجه کنه به این چیزی که من گرفتم که مبادا من توی ذهنم بیاد که اعتماد به نفسم رو گره بزنم به حرف دیگران و خوبیش اینه که وقتی همه چیز رو از خدا میخوای همه کار برات میکنه و همینجوری هم شد به لطف خدا چون من قبلا آدم برون گرایی بودم و سعی میکردم انسان صادقی باشم به همین خاطر خیلی اذیت میشدم و به همین دلیل این تصمیم رو گرفتم که صادق بمونم اما هر چیزی رو بقیه نگم چون دردسر برام ایجاد میکنه و در راستای احساس خوب=حال خوب نیست
.
حتی از وقتی این آگاهی اومد توی ذهنم که شما گفتید من میخواستم اسم دوره قانون سلامتی رو چیز دیگه ای بزارم که اسمش انگار حالت تبلیغاتی داره و از این اسم های عجیب و غریب که بقیه میزارند نذاشتم من هم اینجوری عمل کردم من ویدئو میسازم و داخل یوتیوب منتشر میکنم ، داخل یوتیوب خیلی از افراد از عنوان های دروغین و به اصطلاح کلیک بیت استفاده میکنند و عکس های فیک که مثلا فلان چیز رو خریدم اما میبینی که یه ویدئو رو داره بررسی میکنه من به خودم گفتم فقط از چیز هایی که داخل ویدئو گفت شده یه جمله جذاب مینویسم همین در بدترین حالت با آب و تاب تعریفش میکنم تو عنوان و هیچوقت مخاطب خودم رو توی حتی یدونه ویدئو هم گول نزدم و همیشه هرجا که تونستم گفتم بلد هستم و جاهایی رو که بلد نبودم گفتم بلد نیستم همین و شده بعضی جاها رو اشتباه گفتم داخل کپشن ویدئو اصلاح کردم یا اعلام کردم که اینجا رو اشتباه گفتم خدارو شکر هم تا الان نسبت به بقیه کمترین کامنت های منفی رو دریافت کردم یعنی انقدر کمه که میتونم بگم نیست و انقدر افراد میان از تجربه های خودشون کامنت های طولانی برام مینویسند
.
خیلی ممنونم استاد از این اگاهی که به ما گفتید من زمانی که این فایل شما رو شنیدم و به این تیکه رسیدم که ما همه چیزمون رو بر اساس نظر دیگران انتخاب میکنیم فایل رو استاپ کردم گفتم راست میگه چقدر پوچ هست زندگی اینجوری و یه جورایی از اوایل هم این احساس در من بود که بقیه خیلی از کارها رو برای نظر دیگران انجام میدادند مثلا یه رسمی بود الان نمیدونم هنوز هست یا نه که وسایل عروس رو میذاشتن تو خونش و بقیه خانوم ها میرفتند و نگاه میکردند که فلانی چی خریده فلانی برای بچش چی خریده و… و خیلی از افراد رو میدیدم که به خاطر همین رسم مزخرف هزینه های سنگین میکردند که بقیه میخوان ببینند مثلا یه بار پدرم رفته بود خونه یکی از همین تازه عروس ها بعد یکی دو سال که یه کاری انجام بده بعد گفته بود فلانی این سرویس رو که پدرت گرفته و (میدونستم که پدر اون دختر شرایط مالی خوبه نداشتن و فشار روش بوده برای خرید اون وسیله) چند بار از این وسایل که اینقدر پولش هست استفاده کردی ؟ میگه دختره گفت یکبار هم توی این یکی دو سال استفاده نکردم . و من این داستان که داشت تعریف میکرد پدرم گفتم ملت دیوونه هستند واقعا و به خودم گفتم که خدایا من فقط دوست دارم اون چیزی رو که لازم هست رو بخرم و بدردم میخوره .
.