مثل ابوموسی نباشیم - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/02/abasmanesh-8.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-02-22 08:27:482024-03-08 07:09:13مثل ابوموسی نباشیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و دورود
خداوند رو سپاسگذارم که در میان خانواده عزیز عباس منش قرار دارم
چند روزی میشد که یک هدف برای خودم تایین کردم و با خداوند عهد کردم که توی این مسیر قدم برمیدارم و خود خدا راهو بهم نشون بده و کمک کنه منو برای رسیدن به اهدافم. اوایل خوب متوجه نمیشدم یه سری نشانه ها به قول استاد یه سری الهامات بهم میشد اما واقعا نمیفهمیدم و درک نمیکردم منظور چیه من هدفمو انتخاب کرده بودم تصمیمم گرفته بودم حتی نوشته بودم و باور های مورد نیاز هدفمو ساخته بودم همه چیز از نظر خودم اوکی بود اما هیچ اتفاقی نمی افتاد تا امروز که وارد سایت شدم و به خودم گفتم آرین برو یه سر به سایت بزن حتما هدایت میشی .استاد شاید باورتون نشه اما تا اومدم داخل سایت و روی گزینه هدایت به سمت نشانه ام کلیک کردم با این فایل روبه رو شدم فایل رو که پلی کردم و گوش دادم انگار خداوند داشت باهام حرف میزد ..من نمایندگی بیمه دارم و هدفمو برای خودم فروش 1000 فقره بیمه نامه در یک سال انتخاب کردم اما راستش میترسیدم قدم برنمیداشتم نمیرفتم ارتباط برقرار بکنم همش توی نقطه امن خودم بودم و میگفتم مشتری خودش میاد اما امروز که فایل گوش دادم فهمیدم من ترسیدم جرات رفتن به سراغ مشتری و صحبت کردن با مشتری ندارم ترس از مسخره شدن ترس از نه شنیدن و …. داشتم بعد چند روزی بود که هر کتابی میخوندم با جمله نترسیدن از رفتن به سراغ مشتری نترسیدن از نه شنیدن روبه رو میشدم حتی یکی از همکارام باهام تماس گرفت گفت هرکجا کمک خواستی بگو نترس من کمکت میکنم نشونت میدم برو حرکت کن اما من واقعا نمیفهمیدم تا اینکه این فایل از استاد دیدم و دیگه شکم به بقین تبدیل شد که من نباید بترسم و ازنقطه امنم خارج شم و به خدا توکل کنم و ایمانمو نشون بدم .
استاد نمیدونید که چقدر سپاسگذارم که توی این مسیر قرار دارم و یواش یواش دارم قانون یاد میگیرم و چقدر خوشحالم که در فرکانس درست قرار دارم به شکلی که به قول شما اگه در مسیر قرار بگیرین به شما راه نشون داده میشه الهامات گفته میشه شما باید دقت کنید استاد دو هفته اس فقط واژه نترسیدن ، قدم برداشتن، ایمان داشتن از توی کتاب ها از توی صحبت های همکارا و حتی فایل ها شما میدیدم و میشنیدم
و الان که فایل کامل و با دقت گوش دادم دیگه ترسمو کنار میزارم و میخوام همینجا اعلام کنم که من میخوام تا سال دیگه همین موقعه 1000 فقره بیمه بفروشم و بیام اینجا برای شما و خانواده عزیزم اعلام کنم که من نشانه ام رو پیدا کردم و بهش اعتماد کردم و نتیجه گرفتم
استاد میخوام اینجا تعهد بدم که تا سال دیگه همین موقعه 1000 تا بیمه نامه ام رو میفروشم
به امید خداوند الله و دعای خیر شما و دوستان عزیزم حرکت میکنم به سمت هدف ام.
باقدرت و ایمان به خداوند و قانون
1400/12/03
ساعت:16/07
اینجانب متعهد میشوم که تا یک سال آینده یعنی 1401/12/03 هزار فقره بیمه نامه بفروشم.
پیشاپیش سال نو بر خانواده عزیز عباس منش تبریک میگم
سالی پر از سلامتی ، شادی و ثروت برای شما آرزو میکنم
در پناه الله یکتا
سلام بر همه عزیزان
…
وقتی به تضاد برمیخوری البته خیلی ناچیز و خدا بهت میگه پاشو لباس بپوش بریم پیاده روی و میریم باهم نزدیک ترین پارک به خونه و اونجا میبینی فایل جدید اومده قلبت میگه هدایتی از طرف خداست و وقتی دانلود کردی و همونجا تو پارک پلی کردی بی هندزفری و البته کسی دور و بر نبود
خدا داشت میگفت نترس قوی باش فرار نکن وایستا محکم و حقتو بگیر کار درست رو انجام بده حتی اگر همه گفتن که نمیخایم، سخته
ولی تو بر صراط مستقیم بمان
که سخت است اگر سخت نبود پیامبر ص نمیفرمودند شیبتنی الهود
سوره هود من را پیر کرد
چرا چون در این سوره خداوند فرموده اند
و استقم کما امرت و من تاب معک
انگونه که امر شده ای استقامت کن و هرکسی که با تو توبه کرده است،. نیز.
در حالی که در سوره شوری هم امده و استقم کما امرت…
برای پیامبر ص استقامت کردن سخت نبود بلکه همراهی دیگران درین استقامت سخت بود، وادار کردن بقیه به استقامت
امتحان زندگی من این روزا و این سالا شده همین… برای خودم ادامه مسیر راحته، اما اونها که هم مسیر زندگیم هستن.. براشون سخته
امام علی ع میفرمودند تابستان میگویم به جنگ برویم میگویند گرم است زمستان میگویم به جنگ برویم میگویند سرد است
استاد اخر فایل گفتید این حرفها در عمل باید پیاده بشه. بله در عمل همه چی سخت تره
وقتی دور و بریات چیزی از این مباحث نمیدونن ونمیشه هم گفت
و تنها یار و یاورت خداست
امیدوارم تو این امتحانات سخت پیروز بشیم. آیه 2 و 3 عنکبوت چراغ روزهای منه و استاد خوبی که به موقع فایل جدید میزاره
و میدونم رسیدن به مدارهای بالا بها دارد
بهایش پاک شدن است
پاک کردن است
خدایا همینجا بازم ازت می خوام توان، صبر،توفیق، استقامت، یاری، عطا کن
من را به بهشتت به زودی برسان
نصرمن الله و فتح قریب
ان الذین قالو ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملایکه الا تخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون
سلام به استادم عزیزه دل و دوست داشتنی جذاب خوشتیپ
استاد تو شرایط زندگی من که وقتی هدایتی که طلبیدیم خدا جواب داد دقیقا اونقدر تو فکرم این بود خدایا رسالتم چیه خدا من باید چیکار کنم،با این حال که من همیشه برای کار برای تجربه خیلی از جاهای ایران مهاجرت کردم قبل اینکه قانون جهانو بدونم و اینکه با اینکه من دقیق نمیدونم استاد نمیدونم عاشق شغلمم ولی خب وقتی در حال انجامشم اوتقدره غرقش میشم که خودمم نمیدونم ولی چند وقتی که هرشب یه چیزی بهم میگه تو رسالتت این نیست تو کارت یه چیزه دیگه ای تو اومدی به این دنیا که ی کاری کنی و بگسترش دنیا کمک کنی استاد خیلی به هدایت الله نیازمندم خیلی دارم از عمق وجودم ازش خواستم هدایتم کنه، که به لطف خدا هدایت شدم به این حرف خدا ، خدایا شکرت استادم باور نمیکنی وقتی که مهاجرت کردم چه حالی بهم داد ی روز یه چیزی توی وجودم گفت حرکت کن استاد ۱۵ هزارتومن توی جیبم بود نه کاری، نه ،جای خوابی، هیچی نداشتم بخدا خودش قسم ، گفت برو ، استاد رفتم توی راه خدا خودش یه کاررو بهم داد، یه حای خواب ، استاد دقیقا بازم میخام چنین هدایتی چنین عشقی رو بازم میخام و همین فایل تقریبا هدایت الله که ازش هدایت طلبیدم که رسیدم به این همه جملات طلایی الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت
به نام الله یکتا
استاد عزیزم و مریم جانم سلام
بعد از دیدن شما با این تیپ حیرت زده شدم
چقدر با اراده
چقدر زیبا
چقدر خوبه که هدفهاتون و اوکی میکنید حتی اگه به ضررتون تموم شه
به راستی کمیت زندگی مهم نیست کیفیت زندگی مهم تره
منم میخوام یه زندگی عالی داشته باشم اما هنوز تکاملم و طی نکردم
میخوام یه روز به مداری برسم که بتونم برم تو دل ترسهام
در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند باشید
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد و دوستان عزیزم
من فایل ابوموسی رو گوش کردم و مقاومت زیادی نسبت به حرف های استاد دارم. چرا که من در خانواده ای بزرگ شدم که ما رو با ترس بزرگ کردن و از منطقه امن بیرون زدن به خاطر باورهای ایجاد شده برامون ترسناکه. البته که میشه با تغییر باورها همه ی این موارد رو تغییر داد و من بارها از منطقه امنم بیرون زدم وقتی که از فایلهای استاد استفاده کردم. از رفتن به مناطق جدید شهرمون گرفته تا تغییر دادن وضعیت شغلی. اما الان احساس میکنم که ترس هام باز برگشته و جلوی حرکت کردنم به سمت تجربیات قشنگ رو میگیره. به همین دلیل قانون تکامل رو در نظر گرفتم و اینکه استاد میگه یک درجه یک مقدار کوچک از منطقه امنتون بیرون بزنید رو میخوام مجدد تجربه کنم. تصمیم گرفتم بعد از آماده کردن فایل های آموزشی اوبونتو و تکمیل کردن این بخش از آموزش هام، از منطقه امن مهارتیم بیرون بزنم و برم Kubuntu رو روی سیستمم نصب کنم و از این به بعد با این لینوکس کار کنم تا تبدیل به یک حرفه ای بشم داخلش و سپس بعد از اینکه کلی چیز جدید یاد گرفتم و مهارت هام افزایش پیدا کرد با کار کردن با این لینوکس اقدام کنم به آموزش عملی این لینوکس خوب. هرچند که اوبونتو 24.04 هم داره میاد تا 15 روز آینده و باید برنامه ریزی کنم این اوبونتو رو هم باهاش کار کنم و آموزش بدم اما این بیرون رفتن از منطقه امن و رفتن به سمت کوبونتو رو حتما انجام میدم. با کمی تاخیر شاید همراه باشه اما حتما انجامش میدم. خداروشکر میکنم که در مسیر فایلهای استاد عباس منش که هدایت الهی به زندگی من بوده قرار دارم و خداروشکر میکنم که میتونم تغییر کنم. خدایا من به هر خیری که از جانب تو به من برسه سخت فقیرم و هر آنچه در زندگیم کسب کردم رو تو به من دادی و هر آنچه دارم را تو به من عطا کردی. خدایا متشکرم که به من فرصت زندگی کردن در این جهان زیبا رو دادی و خدایا شکرت که این آگاهی ها رو سر راه من قرار دادی تا با استفاده از اونها بتونم زندگیم رو تغییر بدم. خدایا شهامت تغییر کردن رو به من بده و به همه ی افراد حاضر در سایت قدرت تغییر زندگیشون در تمام ابعاد رو بده و کمکشون کن که راحت تر تغییر کنن و اتفاقات خوب رو خلق کنند.
خدایا شکرت. ممنون از استاد و مریم جان بابت به اشتراک گذاشتن این فایلهای زیبا.
سلام به همگی ابوموسی نباشیم
هر روز یه کار رو به صورت روتین انجام ندیم ،، هر روز غذایی که میخوایم بخوریم رو یه جور طبخ نکنیم
راستش من از اولی که با استاد آشنا شدم سعی کردم متفاوت تر باشم .
همیشه تیپم رو تغییر میدم ،هر روز که میرم بیرون یا محل کار یه تیپ جدید میزنم …
لباسهای تو خونه ای جدید میپوشم
عطر زیاد خریدم و استفاده میکنم
وقتی پیاده روی میرم سعی میکنم همیشه به یک مسیر حرکت نکنم ….
حرف زدنم رو دارم بهتر میکنم ( هر روز سعی میکنم بهتر و شمرده تر صحبت کنم ،یا اصلا حرفی برای گفتن داشته باشم )
رو روابطم دارم کار میکنم سعی میکنم با اطرافیانم بهتر از قبل باشم ….
با همسرم بهتر باشم ..
با خودم بهتر باشم اکثرا تمرین آیینه رو انجام میدم
از. خودم عکسای خیلی قشنگ میگیرم و خودم رو تحسین میکنم
رابطم روبا فرزندم خیلی بهتر کردم و از وجودش لذت میبرم
از درست کردن غذاها به روش جدید لذت میبرم
روش های جدید برای ارتباط برقرار کردن با افراد استفاده میکنم
سعی میکنم از دیگران درخواست کنم
سعی میکنم با افراد غریبه حرف بزنم .در صورتی که من قبلا اصلا اینطور نبودم
منظم و مرتب تر باشم .یک لیست دارم و همه ی کارهایی که قراره تو این روز و یا تو این هفته انجام بشه رو روش مینویسم و تیک میزنم
یاد گرفتم برای خوشحال و راضی کردن خودم از روش های مختلف بهتری استفاده کنم.و ….
یاد گرفتم حسم رو سریع خوب کنم ….
هر موقع میخوام یه چیزی بخرم و یا کار جدیدی یادبگیرند سریع یه سرچ کوتاه میزنم تو اینترنت و اطلاعاتش رو میخونم(البته اینو که میخواستم بنویسم) هی ذهنم میگفت اینو ننویس این کارو همه ی آدمها میکنن اما من مچش روگرفتم و نوشتم و حتی همینو برا خودم یه موفقیت میدونم خدایا شکزت
دوستون دارم دوستای گلم انشالله که در پناه الله خداوند بلند مرتبه .خوش و خرم باشید 26.5.1403
بنام خالق جهان هستی
درودفراوان به استادم وبانوشایسته عزیز
درودبه خانواده صمیمی عباسمنشی
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
که درتمامی لحظات زندگیم درکنارم هستی ومراقبمی وبانشانه هایت بامن صحبت میکنی
تالذت ببرم وشاد باشم
من آدمی بودم درگذشته که همین مثال ابوموسی راداشتم وتحت هیچ شرایطی حاظر به ترک منطقه امن خودم نبودم وسالها باهمین تفکر زندگی کردم ونتوانستم هیچگونه بهره ای درزندگیم ببرم
البته که تاثیر افراد خانواده وجامعه ورسانه ها هم بی دلیل نبود که منی که نه درکی ونه آشنایی باقوانین جهان داشتم وباری به هرجهت زندگی میکردم وفقط روزم راشب میکردم
واینچنین بودن بسیار برام خطرناک بود چونکه جلوی پیشرفتم را گرفته بودم
وآنقدر با تضادها روبرو شدم که درخواستها درمن ایجاد شد وپروردگارم دستم راگرفت واز سردرگمی نجاتم داد
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
من خیلی خوشبختم که خدارا درزندگیم دارم
خدای هدایتگرم که من را هدایتم کرد ازگمراهی به راه راست تا بتوانم بدنبال خواسته هایم بروم ومسیر رسیدن به اهدافم را مشخص کنم
من با آشنا شدن باقوانین جهان هستی
بسیاری درسهایی درزندگیم فراگرفتم
اینکه تا میتوانم خودم رابه احساس خوب برسانم
تا اتفاقات خوبی رادرزندگی ام تجربه کنم
من یادگرفتم که ابوموسی نباشم وازمنطقه امنم بزنم بیرون وهمه چیزها وهمه جاهای مختلف راتجربه کنم وخداروشاکرم که درطول این چندسال اخیرتوانستم بروم وبعضی از شهرهاروببیم وتججربیاتی عالی کسب بکنم وحتی توانستم پاروی بسیاری از ترسهام بگذارم ومهاجرت بکنم
یکی ازنقاط ضعف بزرگی که درزندگیم داشتم وجود ترسهای درونم بود ومقابل شدن باتضادهای زندگیم ودرنهایت عقب نشینی میکردم وترجیح میدادم درهمان وضعیتم بمانم
استاد عزیزم این مثال ابوموسی بودن را اکنون نود وخورده ای از درصد مردم دچارش هستند ازجمله خانواده خودم که سالهاست با همین وضعیتشون دارن زندگی میکنند
ونظرمن درمورد اینگونه زندگی
زنده ماندن است
من آدمی بودم بسیار انعطاف پذیر وبسیار عاشق سفر وتجربه جدید بدست بیاورم ولی نمیتوانستم دست به عمل بشوم ،بنا به دلایل،،
خدایاشکرت،،حدایاشکرت،،
جهان روبه گسترش است وما نمیتوانیم درجا بزنیم وفقط دوحالت دارد یاباید حرکت بکنیم ویا اینکه آنقدر در همان وضعیتمان بمانیم تا جهان مارو له کنه ونابود بشیم ویا وادرمون به حرکت بکند
واین خاصیت جهان هستی است
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
من دوست دارم آنقدر دنیاراتجربه بکنم
وازهمه چیز سیر بشوم که وقتی فرشته مرگ به سراغم اومد نگم یکساعت بمن فرصت بده تا برگردم به دنیا وجبران بکنم
وچقدر لذت بخشه که باآسودگی خاطر دنیاروترک کنیم وبهترین تجربیات رادردنیا کرده باشیم
من یادگرفتم که دردنیا وابسته به هیچ چیز وهیچکسی نباشم وفقط روی خداوند حساب باز کنم واحساسم را به هیچ عامل بیرونی مرتبط نکنم
وعوامل بیرونی رادرزندگیم ودرخودم وارد نکنم
خدایاشکرت خدایاشکرت،،
پاینده وموفق در تمامی مراحل زندگیتون باشید در پناه پروردگار مهربان
استاد ومریم خانم بهترینهای جهان هستی رابراتون آرزومندم وسپاسگذارتونم
سلام خدمت شما استاد عزیز
سلام خدمت دوستان هم فرکانسی ام
استاد این فایل را قبلاً هم شینده بودم و اما امروز وقتی دکمه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن را زدم این فایل آمد وقتی متن انتخاب شده را خواندم و وقتی صحبت های شما را گوش کردم متوجه شدم که برایم جذاب جالب و جدید است
وقتی به زندگی ام فکر می کنم من آدم کمی ترسو بودم و این را هم از فامیل آموخته بودم بدلیلی که من را همیشه می گفت تو پسرخوب هستی و تعریف پسر خوب این بود که حقش را از کسی طلب نکند هرچقدر قدر مورد ظلم و ستمی قرار گرفت لب باز نکند و خلی از موارد های ناجالب دیگر که این موضوعات قشنگ دست و پای مرا بسته بود و خوبه یاد دارم من هیچ تحرکی نمی توانستم که دلم می خواست چون می گفتم این کار شاید به نظر دیگران خوش نخواند و از انجام کار های شیطنت و شادابی منصرف می شدم وقشنک دنبال تاید خانواده و دیگران بودم و این روال ادامه داشت تا خلی از سالهای زیادی زندگیم و تا اینکه من خودم از بس که مورد چک ولگد جهان قرار گرفته بودم و تصمیم گرفتم که این شرایط را باید عوض کنم حالا این را هم می پذیرم درست است که فامیل من بی سواد بوده و درست نتوانسته من را جسور شوخ و با اعتماد به نفس بار بیاورد اما حالا خودم می دانم که من این مسیر را آمده ام و برایم جالب نبوده و حالا هم نمی خواهم که این مسیر را دوباره دنبال کنم بلکه می خواهم آن فردی که خودم در ذهنم دارم را بسازم در حالیکه من یک فرد بسیار خجالتی و فاقد اعتماد به نفس بودم وقتی در مجالسی که چند نفر بودند من با سختی وارد می شدم و تلاش می کردم که همیشه یک نفری باشد تا من وارد چنین فضاهای شوم و خلی از این بابت ازیت می شدم
من با تصمیم جدی که خودم گرفتم و بهترین راه شروع کلاس های فن بیان و سخنرانی بود و در حالیکه این راه برایم در اوایل سخت و دشوار بود و آما من خلی مقاوم تر از این حرف ها بودم و زیاد وقت گذاشتم و شبانه روز تمرین می کردم می آموختم و باخودم تجسم و تصویرسازی داشتم و زندگی افراد دیگر را مطالعه می کردم و کارم شده بود جستجو و گشتن و وقتی کمی در این مورد بهتر شدم و باچند جلسه صحبت کردن در جمع های کوچک این کار برایم به شور و شوق تبدیل شد و حالا داشتم لذت ها می بردم و همیشه تلاش داشتم چیزی برای گفتن داشته باشم و من داستان های آموزنده و شعر های بسیار تاثیر گذار را حفظ می کردم و جای که فضای صحبت کردن برایم فراهم می شد و حتی با سختی اجازه می گرفتم و چند دقیقه صحبت می کردم و شکرخدا هرجلسه برایم تاثیر بشتر داشت و علاقمندی هایم بشتر می شد
تا اینکه وقتی به بقیه زندگی ام نگاه می کنم می بینم که بعضی موارد ترسیده ام و کاری که عشق و علاقه داشتم را انجام نداده ام و بعداً ها حسرت ها خوردم و اما بعضی موقع ها کارهای را انجام داده ام که واقعا یخ مرا آب کرده و برایم باور پذیر شده که اری می شود وقتی انجام دادم دیدم که خلی هم راحت بود
جالب اینکه وقتی از کاری هراس داشتم اما با وارد شدن در دل ان کار و درست انجام دادم این باعث شده که خلی موارد های دیگر برایم ساده تر و راحت تر شده است
مثلاً من از صحبت کردن در حظور جمع ترس داشتم وقتی از جمع های کوچک شروع کردم و ترس هایم کم شد زمینه برایم فراهم شد که در رادیو صحبت کنم در حالیکه هراس داشتم از صحبت کردن در رادیو اوایل چند بار تماس گرفتم در برنامه ها و اظهار نظر می کردم بعد از این کم کم وارد شدم و دیدم که دیگران چگونه در این چنین فضای خودش را وفق می دهد و من هم وارد این مرحله شدم و در حالیکه اول سختی های خودش را داشت اما نتایج مثبتی بشتر بود و من مدت های زیادی را در رادیو بعنوان مجری در برنامه زنده که داشتم و روی موضوعات سنگین تر صحبت می کردیم و افراد هم تماس گرفته و روی این موضوع نظرات شأن را مطرح می کردن. و من باید این توانای را می داشتم که این برنامه هارا مدیرت می کردم و این کارها بعد از مدت های برایم ساده شد و من وارد کار در تلویزیون شدم در بخش های خبرنگاری و صحبت کردن روی تصویر و هر جلسه که انجام دادم برام تاثیرگذارتربود و خلی درس های خوبی گرفتم و جالب اینکه وقتی ذهنت پذیرفت که ساده و آسان است واقعا آسان می شود
و تا مرحله پیش رفتم که همه چیز برایم عادی شده بود در حالیکه این جایگاه من برای خلی از افراد یک رویا بود اما برای من دیگر آن جذابیت های قبلی را نداشت چون من آمدم و عملا تجربه کردم
همان جمله که شما در مورد ثروت می گوید
گذر از ثروت یعنی تجربه کردن ثروت است
این چنین مورد ها وقتی از زندگیم را مرور می کنم متوجه می شوم که در هرکاری که با عشق. و علاقه پیش رفتم و نتیجه خوبی هم کسب کردم
استاد خلی پرحرفی کردم اما تازه متوجه می شوم که تجربیات زندگی ام را با مثال های که از شما می آموزم متوجه می شوم که بله من در فلان بخش این تجربیات را دارم و در فلان بخش چنین شد
خلی ممنون و سپاسگذارم که باعث می شوید ماهم به تجربیات زندگی مان نگاه بی اندازیم و مرور خاطرات قشنگ گذشته مان کنیم
خدایاصدهزاربارشکرت که مرا به این سایت خوب و استاد عزیزم آشنا ساختی
به نام الله زیبایی ها
سلام براستادخوشتیپم
وسلام بردوستان عزیزسایت
روزشمارتحول 136سفرنامه
(((یک ساعت زندگی باکیفیت بهتراز100سال زندگی بی کیفیته)))
عجب جمله ای بایدساعت هادرموردش فکرکرد
منم الان یک ادمی شدم که عاشق رفتن تودل تجربه های جدیدشدم وهمین چندماهه پیش رفتم یک کلاس بازرگانی ثبت نام کردم تابتونم مهارت کسب کنم دراین شغل چون ویادگیری من بیشتربشه ومن دراین کلاس چقدرباادمدهای جدیداشناشدم ودوست شدم وچقدرافراددوست داشتنی وخوبی هستندومیتونیم درکنارهم پیشرفت کنیم ومن خیلی دوست دارم باادم های غریبه ارتباط برقرارکنم احساس میکنم که چیزهای جدیدی یادمیگیرم ورشدمیکنم
چندوقته ازاین شاخه به اون شاخه پریدم برای انتخاب علایقم تابهترخودموبشناسم وخودموتجربه کنم ومیخوام به حرف های استادعمل کنم وبه قول ایشون این فایل برای افرادی هست که عمل گراهستندومنم دوست دارم بااین جورافرادکارکنم که قدم برمیدارندومیرن تودل ترس هاشون وشجاع تروجسورترمیشن وخودشون ودنیای خودشون روتجربه میکنند
بایدمرگ روکنارخودمون ببینیم وهمین باعث میشه به خوبی زندگی کنیم وهروزدنبال تجربه های جدیدباشیم ولذت ببریم اززندگیمون وواردناشناخته هابشیم حتی اگرکشته بشیم بازم خوب زندگی کردیم چون تجربه های زیادی داشتیم وازنقطه امن خودمون بیرون اومدیم نه مثل ابوموسی که هیچ ریسکی توزندگیش نمیکنه وترسوونگرانه وهیچ پیشرفتی هم توزندگیش نداره تالحظه مرگش
خدامارویک بارافریده پس بیام زندگی رودرتمام ابعادش تجربه کنیم وبه همه خواسته هامون برسیم وحسرت نخوریم درلحظه مرگ
شادوموفق باشید
به نام خالق دینا وآخرت
عرض سلام واحترام دارم خدمت استادی عزیزم
بانو شایسته نازنینم
و عزیزان هممدارم که این کمنت را میخواند
خدایا بی نهایت سپاسگزارتم که من هرچی دارم ازن توست توبرایم دادی وبرایم میدی
خدایا بی نهایت سپاسگزارتم که اینقدر همزمانی دقیقآ در در زندگیم تجربه میکنم
امروز که تاریخ 1403/10/10هست
من از خداوند نشانه خواستم و خداوندم هم طبق. قانون بدون تغییر خود این نشانه را برام داد که سخنان خود را از زبان استادی عزیزم برام بیان کرد،
من بخودم افتخار میکنم، که فردی هستم همیشه درحال حرکت هستم، همیشه دوست دارم تجربه های جدید داشته باشم، من دوست ندارم مثلی ابوموسی باشم،
داستان من:
من پارسال این موقوع اصلآ هیچ شغل و درآمدی نداشتم، با پدرمادرم زندگی میکردم ولی از لحاظ روحی شرایط خوبی نداشتم، همیش نگران وبی حوصله بودم، با خودم و خانواده ام زیاد در صلح نبودم، و حرکت هم نمیکردم، تا بلاخره بعد یک دو ماه بعد من با یک سری تضاد های برخورد کردم که منو مجبور کرد حرکت کنم،
و من حرکت کردم از استان قزوین دور از خانواده با تنهایی رفتم تهران صاحب شغل شدم،
شفلم هم راحت وعالی بود،
وهم خیلی افراد عالی در آن محیط بود
خیلی رابطه های عالی برقرار شد
بعد من هم وقتی خیلی آزادی داشتم که میتونستم روی دوره های استادم کار کنم،
و از لحاظ روحی هم خیلی با خودم در صلح رسیدم
خلاصه از هر لحاظ همه چی برام گل وبلبل شده بود،
بعد نه ماه من خیلی با احساس خوب که آنجا داشتم
بعد همه چی برام عادی شد
احساس کردم که آنجا برام یک دایره امن شده
احساس کردم آن افرادی که باهاشان خیلی ارتباط عالی برقرار کرده بودم برام دیگه جذابت نداشت
خلاصه شاید 5یا 6روز بود احساس میکردم که دیگه دوست ندارم آنجا درآن محیط با آن شرایط که برام خیلی عالی بود بمانم،
بعد از انجای که منم قراردادم 2نیم ماه مانده بود که تمام بیشه ولی تحمل آن دونیم ماه برام کمی سخت معلوم میشد چون من دوست داشتم زودتر از خانه امنم بیرون بیام
بعد منم آن درخواستم را از خداوند کردم و روی ستاره قطبی خود نوشتم ،
حتا خودم هم خیلی باور نمیکردم که با استفام موافقیت کنه،
طی 24ساعت با استفام موافقیت کرد ومن از آن کارم بیرون آمدم
و با امید وتوکل بر خدایم خواستم ایمان فعالم را نشان بیدم
بقول استاد ایمان که حرکت نیاره حرف مفت هست،
من خواستم ایمان فعالم را به خودم وخدایم نشان بیدم
من از آن شرایط گل وبلبلم، با آن حقوق عالی با ان افراد عالی، با ان محیط که همه چی را بلد شده بودم، بیرون آمدم،
ومدت 13روز شد که پیش پدرمادرم رفتم لزت بردم واستراحت کردم
امروز دوباره میرم برای یک مصاحبه کاری جدید
که همه چی اش برام جدید هست،
و من خیلی امید وایمان دارم که پاداش این حرکتم را خداوند به شکل خیلی عالی و بزرگ برام میده
من باور دارم که خداوند بازم منو در زمان مناسب تر در بین افراد مناسبتر و درمکان مناسبتر هدایتم میکنه،
چرا؟
1چون من ایمان فعالم را نشان دادم، یعنی من ایمان وتوکل دارم به قدرتش به هدایت خدایم
2 چون من شجاعتم را نشان دادم و طبق قوانین بدون تغییر خداوند پاداش های بزرگ همیشه به شجاعان داده میشه
3 چون من مدتی هست که روی خودم کارمیکنم و احساسم خوب است، و احساس خوب نتیجه اش لاجرم اتفاقات خوب است
4چون من ایمان و باور دارم که هرچی میشه دقیقآ همون چیزی هست که مره به خواسته هام میرسانه، خداوند هدایت کردنم را به عهده گرفته چون آن علیم هست، او میدونه که چی خیر وچی شرهست برام من نمیدونم و منو به سمت خیر هدایت میکنه
5 چون من دنبال حرکت و تجربیات جدید هستم
6چون من میخوام خودم را در دنیا تجربه کنم،
7چون من میخوام دنیایی اطرافم را تجربه کنم،
8چون من میخوام خودم را کشف کنم،
9چون من میخوام خودم را گسترش بیدم
10چون من میخوام هر آموزش که از استادم میبینم در عمل نشان بیدم نشینم فقط آموزش بیبینم میخوام شاگردی ممتاز بیشم و به حرفای استادم عمل کنم
الان که این پیام را مینوسم ساعت8:8صبح
1403/10/10 داخل قطار هستم
میرم برای مصاحبه جدیدی،برای کاری جدیدم،
انشالله بعدآ نتایج این حرکتم را هم با عزیزانم به اشتراک مگذارم
امیدوارم در پناه الله شاد، سلامت، ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشیم
خدا یار و یاوری همه ما باشه.