آیا خداوند مانند یک مادر مهربان عمل می کند؟ - صفحه 28

402 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لطیفه بهمنی گفته:
    مدت عضویت: 1533 روز

    ب نام خداوندی ک همیشه همراه منه

    سلام ب استاد عزیزو دوستان سایت بهشتی

    این فایل کل زندگی من رو شخم زد همه ی اتفاقات زندگیم یه بار دیگه جلو چشمام مرور شد

    بر میگردیم ب قبل از اشنایی من با استاد وسایت بهشتی

    اون زمان همسرم تصادف کرده بود گوشه خونه بود بیکار بی منبع درامد با دو تا بچه روزگار بسیار سختی بود ومن ک اصلا با مفهوم شرک اشنا نبودم واصلا این کلمه ب گوشم نخورده بود

    برای نجات خودم وخانواده ام ب هر کسی ک فکرش رو بکنید رو اوردم ب خیرین شهر ب ادمهای اطرافم حتی حتی یه نامه نوشتم برای مرقد امام رضا وتو نامه زندگیم روشرح داده بودم ،پیش خودم میگفتم شایدنامه من ب دست یه خیری برسه وبتونه کمکمون کنه خلاصه هیچ کم کاری تو شرک کردن ب خدا نکردم و تا میتونستم برای خدا شریک قائل شدم اما نتیجه چی شد داشتیم زیر فشار له میشدیم نتیجه اش شد چه شبهایی ک تا صبح رو سر بچه ی مریضم مینشستیم و شاهد آه وناله های فرزندم بودم و فقط با همسرم گریه میکردیم چه وضعیت اسف باری بود نه غذای انچنانی برای خوردن داشتیم نه لباس درست حسابی برای پوشیدن عملا چیزی برای زندگی کردن نبود چقدر سر نمازهام التماس خدا رو میکردم با احساس ضعیف بودن با احساس قربانی بودن با احساس بدبخت وبیچاره بودن ، فکر میکردم خدا با این کارها دلش میسوزه وهوای منو داره وکمکم میکنه مخصوصا منی ک نماز میخوندم فکر میکردم نماز خوندنم یه پارتی محسوب میشه واین نگاه انسانی ک ب خدا داشتم منو ب کجاها ک نبرد چه اتفاقی افتاد اصلا منکر خدا شدم گفتم خدا کجاست پس چرا صدای من رو نمیشنوه چرا هر وقت صداش میزنم نیست اصلا مگه خدایی هم هست اگه هست پس چرا خدایی نمیکنه چرا منو تواین وضعیت میبینه اما دلش ب رحم نمیاد چرا پس کمکمون نمیکنه این خدا اگه ظالم نیست پس چیه ،نمیدونستم هر بلایی ک سرم میادبخاطر اونکارهایی هست ک انجام دادم نمیدونستم خداجواب بی ایمانی رو اینطور میده نمیدونستم وقتی من همون ادم قبلی هستم پس نتایجم هم نتایج قبلی هست وهیچ چیز تغییر پیدا نمیکنه خداوند سیستمش دریافت فرکانس وپاسخ متناسب با اون فرکانس ب من هستش ضعیف باشم شرایطی رو ب وجود میاره ک ضعیف تر باشم

    حالا وضعیت اون موقع من رو با این فایل مقایسه کنید آخ خدای من شکرت شکرت ک گوشهام رو محرم این رازها کردی شکرت ک تو مدار شنیدن این فایلها بودم ومهر رو از روی گوشهام برداشتی خدایا کمکم کن تو مدار عمل کردن ب شنیده ها هم باشم

    برگردیم ب ادامه داستان اینقدرچک ولگد از آدم های اطرافم خوردم که دیگه چیزی ازم باقی نمونده بود فرکانسم هر لحظه پایین وپایین تر میاومداین اوضاع هفت سال طول کشید تا بلاخره من تسلیم شدم خیلی خیلی طول کشید اما تسلیم شدم من از شرک دور شدم راه نجاتم رو فقط پیش خدا میدیدم بد جور خورد تو گوشم تا بیداربشم واز غیر خدا بریدم وقدرت رو دادم ب خدا دیگه مطمئن شدم ادمها کاری از دستشون برنمیاد اونا هیچ کارن فهمیدم تکیه کردن ب غیر خدا چه بلایی سرم اورد این بار با قدرت سر نمازهام میگفتم خدای من میدونم ک کمکم میکنی میدونم درهای رحمتت رو ب روم باز میکنی در خواست کردم گفتم توهمین چهار چوب خونه شرایطم رو عوض کن تو خدایی من نمیدونم کمکم کن تو همین چهار چوب خونه پیشرفت کنم درهای رحمتت رو میخوام چشمم فقط ب تو هست تو دستم رو بگیر چقدر دلنشین بوداون مناجاتها ابن بار خدا شده بود دوست جون جونیم یار شفیقم

    خدای سریع الجواب من من رو با سایت واستاد اشنا کرد مفهوم توحید رو فهمیدم از ادمی ک هیچ عزت نفسی نداشت وکاملا له شده بود انگار یه شُک یه جون دوباره بهش بخشیدن درهای رحمت خداوند ب روم باز شد همسری ک دکترها گفته بودن تا اخر عمر ممنوع الکار شده یه جوری کسب وکار جدید رو شروع کردک همه ی اطرافیان شوکه شدن یه جوری ورق برگشت ک الان بر میگردم ب گذشته انگار من نبودم اون اوضاع رو تحمل میکردم سالها از اون روزها میگذره

    من با گوشت وپوست واستخونم فهمیدم ودرک کردم ک خداوند طرفدار بد بخت بیچاره ها نیست فهمیدم اگه ضعیف بمونم مستحق حذف شدن در این دنیا هستم چون خدا با آدم های بیچاره کاری نداره ادم های بیچاره هر روز بیچاره تر میشن

    چون در قلبشون ایمانی نیست توکلی نیست امیدی برای حرکت نیست من نمیخوام از حذف شدها باشم من میخوام بسازم زندگیم رو با قدرت من میخوام ب جای ترس ایمانم رو جایگزین کنم من میخوام باورهام رو قوی تر کنم و این احتیاج ب تکامل داره از خدا میخوام همون طور ک گوشهام رو شنوای این دُر وگوهر ها کرد کمکم کنه از عملگراها ب قوانین باشم ایمانی ک باخودش عمل میاره

    انسان فراموش کاره خیلی وقتا میشه ک یادم میره مسیر چی بوده و باید چک و لگد بخورم تا یادم بیادمسیر چی بوده مثل سر دردی ک سالها بامن همراه بود و قدرت رو ب دکترها داده بودم وزمان زیادی از زندگیم رو از سلامتی برخوردار نبودم اما ب محض اینکه از خدا سلامتیم رو در خواست کردم و فقط ب خدا توکل کردم وفقط امیدم ب خودش بود هدایتم کردب دکتری ک ب سادگی ب راحتی کامل داروی درست نسبت ب مشکل من رو تجویز کرد منی ک بارها ب دکترهای متعددی مراجعه کرده بودم اما نتیجه همیشه منفی بود سالها تو راه دکتر بودم اما فقط یک بار از خدا درخواست کردم خداوند درهای رحمتش رو ب سمتم باز کرد

    مثالهای زیادی هست مثل مشکل روابطم ک باز هم ب خداوند رجوع کردم و جوری ب ادم مناسب برای حل مشکلم هدایتم کرد ک فقط هیران این متخصص ها این کار بلد ها توزندگیم بودم فقط میتونم بگم شکرت خدایا برای زمان مناسب ومکان مناسبی ک قرارم دادی

    از خدا میخوام کمکم کنه ایمانم قوی تر بشه

    کمکم کنه فراموش نکنم ک قدرت خلق زندگیم رو بهم بخشیده

    از خدا میخوام کمکم کنه این شوقی ک در قلبم هست شوقی ک انگار قلبم بال پرواز میخواد انگار میخوا از توسینم بیرون بیادهمیشه باهام باشه

    از خدامیخوام کمکم کنه فقط ب خودش توکل کنم وفقط از خودش کمک بخوام خدایا تو منو بهتر از خودم میشناسی بساز اون چیزی ک تو وجود من دیدی هدایتم کن ب اون مسیری ک تو میخوای خدایا بیییییی نهههاییییتتتتت بار شکرت برای نوشتن این کامنت

    استاد نازنینم ازت سپاسگذارم ک قلبمون رو ب سمت اگاهی ها روشن میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    ابوالفضل نادی گفته:
    مدت عضویت: 643 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استادعباسمنش وخانم شایسته عزیز

    من تا قبل از شناختن استاد وشنیدن این آگاهی ها به خاطر اینکه در یک شهر بسیار مذهبی بزرگ شده بودم در مورد پیشرفت و موفقیت در زمینه های مختلف که هیچی در مورد خیلی از مسائل زندگی هم به ما باور های اشتباهی انتقال داده بودند واین باورها از بیس زندگی منرو به سمت اشتباه میبرد باور های مثل اینکه در دوماه سال یعنی محرم و صفر کلا غمگین و بدبخت باش در بقیه سال هم خوشبخت وشاد نباش و اینگونه امام حسین و خداوند دلشان برای تو میسوزد دوست تورامیگیرند وبه تو کمک میکنند ولی بعد از برنامه های شما فهمیدم که امام و بالاتری وبرتری از من انسان وجود ندارد و خداوند برای ارتباط با بهترین مخلوقش نیاز به واسطه ندارد و فهمیدم که هر چقدر شادتر زندگی موفق تر سالم تر ثروتمندتر وله خداوند نزدیکتر .

    و در مورد این فایل من افراد بسیار زیادی را دیدم که مثلاً در طوفان های اقتصادی وقتی شخصیت ضعیفی داشتن کسب و کارشان از بین رفته و بعد ازان به جای جمع جور کردن زندگیشان به سمت نضول گرفتن قرض کردن وغیره افتادن و بعد زندگیشان زن وبچشان را از دست دادند خودشان هم نابود شدند و کسانی را هم بلعکس بعد از آن نابودی تصمیم گرفتن قویتر شوند وار اشتباهاتشان درس بگیرند و خیلی خیلی موفق تر شوند .

    پدر ارتباطات هم همین طور کسانی را دیدم که در ارتباط با یک فرد دیگر وقتی بهشان بی توجهی شده یا تحقیر وخیانت ویا کلا کنار گذاشته شدند به علت شخصیت مشرک و نداشتن احساس لیاقت و شخصیت ضعیف به اعتیاد مواد مخدر مشروبات الکلی قرص و غیره رو آورده آمد و زندگیشان را نابود کرده اند و برخی دیگر هم در این شرایط کلا زندگیشان از بیس تغییر کرده ویک انسان موفق ثروتمندو ورزشکار و مستقل شده و اگر آن کسانی که در رابطه با آنها بوده آمد بخواهند هم به آن رابطه برگردند هم نمی‌توانند چون از هر لحاظ دیگر با آنها هم سطح نیستند و این کار طبیعت و مشیت خداوند است .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    هادي گفته:
    مدت عضویت: 1966 روز

    بسم‌الله الرحمن الرحیم

    سلام

    خدا میبینه دیگه ،دلش میسوزه براش،خدا آخرش بهش رحم مینکه چون داره میبینه داره زجر می کشه….

    آخه چه رحمی بکنه به کسی که داره به صراط کَجَقیم می‌ره ؟!خدا رحم می‌کنه به کسی که توی مسیر قانون مندیش حرکت کنه….

    شما داری در جهت غرب حرکت می کنی برای دیدن طلوع خورشید خدا مثلا دلش برات بسوزه میاد مشرق و مغرب رو عوض می‌کنه اونوقت برات نه قربونت برم تا وقتی تو تغییر نکنی تا تو تغییر جهت ندی خدا چه رحمی بکنه …مثلا بیاد از کل سیستمش رو کل قانونش رو تغییر بده تا تو توی جهت غرب طلوع خورشید رو ببینی ….اصلا…

    برای سنت ها و قانون مندی خدا هیچ تغییری وجود ندارد

    ،اگر تو خودت رو با قوانین تطبیق بدی شرایط و نتایج برات تغییر می‌کنه….

    وقتی شما تغییر جهت میدی و میای تو مسیر قانونمندی خدا از همون لحظه همه چیز تغییر می‌کنه اما به شرط اینکه تو هم جهت بشی با قانونش …

    جریان هدایت فقط به تو میگه ؛بقول قرآن خیر و شرتون رو بهتون میگه فالهمها فجورها و تقواها حالا انتخاب کن ….

    تو باید انتخاب بکنی….

    خدا برات انتخاب نمیکنه….

    کسی که ایمان داره یه اصلاحاتی هم توی مسیرش انجام میده….

    اگه میگه ایمان داری اما هیچ عمل اصلاحی برای این که در مسیر خداوند باشی انجام نمیدی که کلا ول معتلی….

    پاداش ها برای کسی هست که ایمان داره و نشونه این که چقدر ایمان داری اینه که چقدر داری عمل می‌کنی….

    الذین آمنو و عمل الصالحات…کسانی که ایمان می آورند و عمل صالح انجام میدم….

    عمل صالح مترجمان نوشتن یعنی کار نیکو….

    اما اگه منظور از صالح نیکو بود خدا می‌تونست بگه حسنه ،خیر و یا هر چیز دیگه….

    در واقع عمل صالح یه کار اصلاحی هست…

    شما می‌خوای گرمای خورشید رو دریافت بکنی باید خودتم یه کاری بکنی …باید خودتم یه اصلاحی انجام بدی و تغییر رویه ای داشته باشی….باید تو هم از توی غار بیای بیرون و به میزانی که تو باور می‌کنی که نور خورشیدی و گرمای انرژی بخشی وجود داره حرکت می‌کنی بسمت بیرون اومدن از غار تاریک و سرد و به میزانی که برگشت می‌کنی گرمای انرژی بخش رو دریافت می‌کنی….

    اما اگه تو چسبیدیم به دماغه انتهای غار و حاضر نیستی برگردی و بیای بیرون به خاطر ترسات،بخاطر بی ایمانیت خدا بیاد مثلا تو یه گونی گرمای انرژی بخش و نور رو برات بفرسته….

    امام باقر (ع) می‌فرماید:«از مردی نفرت دارم که در کار دنیای خود تنبل باشد. آن کس که در کار دنیای خویش تنبل است، در کار آخرتش تنبل‌تر خواهد بود.(کلینی-محمد بن یعقوب-ص85)

    تنبلی از بی ایمانی میاد و الا اگه کسی باور داشته باشه که نور خورشیدی هست اگه باور داشته باشه رزقی هست،اگه باور داشته باشه به وهابیت خداوند ،به رزاقیت خداوند حرکت می‌کنه به میزانی که باور داره …

    و نتیجه اون دریافت پاداش هاست…

    تنبل ترین آدم هم برای انجام یه سری کارا خیلی تیزه،خیلی بزه….

    فکر نکنید چون تنبلید حرکت نمیکنید نه چون بی ایمانی رخنه کرده تو وجودت حرکت نمیکنی….

    اگه کار نمیکنی روی باورات چون باور نداری که کار کردن روی باورات نتیجه میده و الا اگه باور داشتی یه راهی براش گیر نیاوردی…

    میگی وقت ندارم …نه …نه …بذار یه مثال بزنم برات تا ببینی که اگه بخوای از زیر سنگم باشه گیر میاری اون وقت رو ….خیلی هم زرنگ میشی….

    یه پسر جوونی رو در نظر بگیر که شبا تا دیر وقت بیداره و از اون طرف روزا تا لنگ ظهر خوابه… حالا همین پسر مثلا می‌ره توی پارک و یه دختر رو میبینه و یک دل نه صد دل عاشقش میشه….

    حالا اون دختره ؛یه دختر ورزش کاره که مثلاً صبح زود می‌ره واسه کوه نوردی …

    حالا این پسرجوون ما که تا لنگ ظهر خواب بود بنظرت چی کار می‌کنه …

    برای دیدن این دختر هم سحر خیز میشه…

    مهم ورزشکار ….

    انگیزه نداری چون باور نداری….

    چون ایمان نداری….

    چون به غیب، به اجابت خواسته هات که توسط خداوند انجام شده باور نداری…بذار خیالت رو راحت کنم …البته ببخشیدا اما شما هنوز به صداقت خدا باور نداری…

    چون فکر می‌کنی خدا الکی یه چیزی رو گفته تا دلت رو خوش کنه….

    و الا اگه کسی باور داشته باشه ایمان داشته باشه که وعده های خدا حقیقته و وجود داره دیگه نگران نیست ،دیگه شک ندارم ،دیگه از این دست به اون دست نمیکنه….

    اگه باور داری که خواسته تو رو اجابت کرده اجابت کننده درخواست هاته اونوقت میای و میگی خدایا خودت من رو هدایتم کن چون تویی که به مسیر دستیابی به رسیدم به خواسته ها آگاهی و بعد میای حرکت می‌کنی و چون باور داری که هدایت میشی ،هدایت میشی….

    چون باور داری بهت گفته میشه در زمان مناسبش اونوقت بجای هر کار بیرونی و استرس داشتن برای این که چطور میشه ،از چه راهی میشه میای به اولین ابهامی که بهت میشه عمل می‌کنی و اونقدر این عمل رو انجام میدی تا به ثبات فرکانسی برسی بعد جریان هدایت میاد با توجه به اون شرایط ایمانی تو ،با توجه به ظرف وجودی تو قدم بعدی رو بهت میگه….

    ببین دارم چی میگما….

    نمی‌دونم متوجهی یا چشات خوابه….

    یکم توجهت رو بیشتر کن که دارم بهت یه موضوع مهم رو میگما….

    قدم بعدی رو بهت میگه نه این که کل رویه و مسیر رفتن رو….

    نمی‌دونم چقدر میتونیم همین یه جمله رو درکش بکنیم اما میدونم به میزانی که من و شما این رو درک بکنیم اونوقت وقتی در مسیر خواسته هامون خداوند رو هدایتگر خودمون میایم انتخابمیکنیم می پذیریم که خدایا من نمی‌دونم و نو بهتر از من می‌دونی اگه گفتی این کار رو انجام بدم حتما لازمه که انجامش بدم هر چند من هنوز نمی فهمم و درکم نمی‌رسه که این قدم چطوری مثلا میخواد من رو به اون خواسته ام برسونه….

    مثل دانش آموزی میمونه که با هدف این که مثلاً میخواد بشه مثل ایلان ماسک اومده پیش معلم و استاد اون و حالا به نظرتون اون استاد از همون اول میاد انتگرال و مشتق رو بهش یاد میده یا میاد میگه مثلا معادله فلان رو حل کن …نه میاد از جمع و تفریق شروع می‌کنه ….

    اگه بیاد از همون نقطه اول مشتق و انتگرال رو بهش بگه کلا این دانش آموز آب روغن قاطی می‌کنه و کلا زده از هر همچین خواسته ای….

    تو قرآن در مورد این موضوع خیلی قشنگ میگه ….

    محمد:20

    وَیَقُـولُ الَّذِینَ آمَنُوا لَـوْلَا نُزِّلَتْ سُورَهٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَهٌ مُّحْکَمَهٌ وَذُکِرَ فِیهَا الْقِتَالُ رَأَیْتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ

    کسانی که [صادقانه] ایمان آورده‌اند، [بی‌تاب از این که هنوز فرمان مقابله با متجاوزان صادر نشده] پیوسته می‌پرسند: چرا سوره‌ای [در مقابله با متجاوزان] نازل نمی‌شود؟ پس چون [در اجابت به چنین آمادگی و اشتیاق] سوره‌ای محکم [=صریح و آشکار] نازل می‌شود، که در آن [ضرورت] مقابله دفاعی مطرح شده، بیماردلان [منافق] را می‌بینی که [برخلاف مؤمنان] همچون مدهوش ‌شدگان از ترس مرگ [با دیدگان وحشت زده] به تو می‌نگرند! پس [همان مرگ] سزاوار آنهاست [که عزّت و غیرت دفاع ندارند].

    مثل ما میمونه ما هنوز اون حد ایمان رو نداریم بعد انتظار داریم که الهام و قدمی بیشتر از توانمون بهمون گفته بشه ….

    شمایی که هنوز از عرض یه جوی نیم متری نپریدی وقتی بهت گفته بشه از عرض دو تا صخره به فاصله سه متری بپری از شدت ترس مثل آهو تو عسل گیر می‌کنی….

    اگر بپری هم خشتک جر وا جر میشه بعد از شدت خجالت حتی این که بری تو جمع ها هم شرکت کنی می‌ترسی…

    میشی مثل مثال مار گزیده از ریشمون سیاه -سفیدم می‌ترسه…..

    اینا رو برای خودم گفتم با این تفاوت که بهم گفته شد بیام به اشتراکش بذارم و بمونه بعنوان رد پایی از من و بکار بیاد برای افرادی که در مدار دریافت آگاهی اون هستن …

    خداوند به همگی ما برکت بدهد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    Mansoure گفته:
    مدت عضویت: 845 روز

    سلام

    با اینکه دو سه ساله که با این سایت و این آگاهی ها آشنا شدم و چندین محصول رو هم خریدم ولی این اولین کامنتی هست که مینویسم.در طی این سالها نتایج عالی بون اما مهمترین باوری ک من همیشه آگاهانه سعی میکنم اون رو اصلاح کنم و به سرعت بر میگردم به همون باور گذشته ام نگاهم نسبت به خداوند هست.اون بتی که در ذهنم ساختم اون توانا و قادری ک بیرون از منه و کنترل زندگیم به دست اونه!!!بارها و بارها آگاهانه این آگاهی ها رو به یاد میارم اما واقعا اون بت ذهنیم نیازمند تبر ابراهیمه. چون هرچی به خودم میام میبینم من باز آویزون اون خدای بیرونم خدای پدرم و پدرانم اون خدای دلسوز و مهربانی که هوای بدبخت بیچاره ها رو داره اون خدایی که چشم و گوش و عقل و احساس انسانی داره اون خدایی که خودش همه چی رو واسه بدبختا درست میکنه اون خدایی که اگه میلش باشه بهم پول میده اون خدایی که باید بترسم ازش از خشم و ناراحتیش و عاشقش هم باشم اون خدای عذاب گر و هزاران برچسبی که بهش میزنم.واقعا دفتر ها پر کردم و چقدر این نوع فایل رو گوش کردم اما در کوچکترین نا آگاهی باز نگاه میکنم میبینم چسبیدم به همون بت ذهنیم.یکی از مهم‌ترین باور هایی که در من باید اصلاح بشه همین باوره و این نگاه استاد چقدر منطقیه چقدر منو از هزاران سوالی ک در سرم از گذشته ها بوده رو جواب داداه و چقدر به من کمک میکنه که خودم و این نیروی کیهان این انرژی بوجود آورنده و این قانون مندی و سیستمی بودن رو هر روز کمی بهتر درک کنم و خودم و قدرت درون خودم رو بهتر بشناسم و رشد کنم

    اما اعتراف میکنم برای من شکستن اون بت ذهنی ک ساختم سخته. اصلا با شنیدن یا گفتن کلمه خدا اون بت شکل میگیره و من اکثر اوقات آگاهانه از این کلمه استفاده نمیکنم تا روزی ک با تکرار و تمرین جایگاهش بهتر بشه و میدونم بزرگترین کمک رو به من میکنه

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    Mansoure گفته:
    مدت عضویت: 845 روز

    سلام

    مصطفی هستم

    با اینکه دو سه ساله که با این سایت و این آگاهی ها آشنا شدم و چندین محصول رو هم خریدم ولی این اولین کامنتی هست که مینویسم.در طی این سالها نتایج عالی بون اما مهمترین باوری ک من همیشه آگاهانه سعی میکنم اون رو اصلاح کنم و به سرعت بر میگردم به همون باور گذشته ام نگاهم نسبت به خداوند هست.اون بتی که در ذهنم ساختم اون توانا و قادری ک بیرون از منه و کنترل زندگیم به دست اونه!!!بارها و بارها آگاهانه این آگاهی ها رو به یاد میارم اما واقعا اون بت ذهنیم نیازمند تبر ابراهیمه. چون هرچی به خودم میام میبینم من باز آویزون اون خدای بیرونم خدای پدرم و پدرانم اون خدای دلسوز و مهربانی که هوای بدبخت بیچاره ها رو داره اون خدایی که چشم و گوش و عقل و احساس انسانی داره اون خدایی که خودش همه چی رو واسه بدبختا درست میکنه اون خدایی که اگه میلش باشه بهم پول میده اون خدایی که باید بترسم ازش از خشم و ناراحتیش و عاشقش هم باشم اون خدای عذاب گر و هزاران برچسبی که بهش میزنم.واقعا دفتر ها پر کردم و چقدر این نوع فایل رو گوش کردم اما در کوچکترین نا آگاهی باز نگاه میکنم میبینم چسبیدم به همون بت ذهنیم.یکی از مهم‌ترین باور هایی که در من باید اصلاح بشه همین باوره و این نگاه استاد چقدر منطقیه چقدر منو از هزاران سوالی ک در سرم از گذشته ها بوده رو جواب داداه و چقدر به من کمک میکنه که خودم و این نیروی کیهان این انرژی بوجود آورنده و این قانون مندی و سیستمی بودن رو هر روز کمی بهتر درک کنم و خودم و قدرت درون خودم رو بهتر بشناسم و رشد کنم

    اما اعتراف میکنم برای من شکستن اون بت ذهنی ک ساختم سخته. اصلا با شنیدن یا گفتن کلمه خدا اون بت شکل میگیره و من اکثر اوقات آگاهانه از این کلمه استفاده نمیکنم تا روزی ک با تکرار و تمرین جایگاهش بهتر بشه و میدونم بزرگترین کمک رو به من میکنه

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 475 روز

    بنام خدایی هدایتگر

    سلام به همه دوستان خوبم

    در اول از خداوند سپاسگزارم که به این فایل من را هدایت کرد و بعد از شما استاد عزیزم بابت انتقال این آگاهی ها.

    درسهایکه من ازین فایل ارزشمند گرفتم؛

    نگاه مارا باید به جهان تغییر بدهیم

    ولی اگر عمیقتر و از نگاه مثبت ببینیم این زلزله ها و طوفانها باعث پیشرفت جهان می‌شود.

    باعث می‌شود که خانه ها درست تر ساخته شود .

    یادم است که سال قبل وقتی در یکی از ولایات زلزله شده بود و در آن ولایت تمام خانه ها گلی بودند یعنی درین زمان که با اینهمه امکانات اما درین منطقه خانه های گلی و گنبدی وجود داشت .

    اما امسال بسیار خانه های زیبا در آنجا ساخته شده حالا با کمک های شده درینجا.

    باعث می‌شود که ضعیف ها برود و قوی ها بمانند .

    آدم قوی میشی و میمانی

    ویا اینکه ضعیف میمانی و میمیری

    و این قانون جهان است .

    که باید پیشرفت کند .

    باعث می‌شود که مهربانی مردم را ببینیم و گذشته از نکات منفی یک دید خیلی خوب و مهربانانه بهم دیگر بکنند.

    باعث می‌شود که قدرت الهی را ببینیم

    حتی تصورش را هم کرده نمی‌توانیم.

    و نباید اصلا شکی در قدرتی خداوند داشته باشیم.

    خداوند هوای کسی را دارد که قوی است و مثل یک مادر مهربان عمل نمی‌کند.

    اگر قوی باشی ثروتمند میشی.

    اگر قوی باشی روابط عالی میداشته باشی .

    اگر قوی باشی اعتماد به نفس بالا میداشته باشی.

    اگر متوقف باشی تو توقف نکردی بلکه پسرفت میکنی .

    پس باید قوی باشم .

    یعنی باور های درست داشته باشم روی باور هایم کار کنم.

    روی اعتماد به نفسم کار کنم.

    آدم ها به این دلیل زجر می‌کشند چون بی ایمانند .

    درست با این گپ تان به این یاد یکی از دوستان افتادم که در یکی از ادارات کار می‌کنند و از کار خود ناراض است و یک قوت نمیکند که از کار خود بیرون بیایید .

    هر چقدر قوی تر شویم خداوند بیشتر هوای مارا دارد . خداوند احساساتی عمل نمی‌کند .

    هر جائیکه ایمان داشتم خوب پیشرفته اما جائیکه ایمان نداشتم ضربه خوردم .

    جائیکه در روابط عاطفی به طرف وابسته شدیم از دست دادیم اش .

    و این همه شرک است .

    و این قانون جهان هستی است .

    اگر مثل قبل عمل کردی مثل قبل نتیجه میگیری مساله سختی کشیدن های گذشته نیست .

    اگر در مسیری درست باشیم نتیجه درست می‌آید.

    و اگر در مسیری نادرست باشیم نتیجه تا درست است.

    و این جمله که گفتین احساس کردم که خداوند با زبان شما همراه من صحبت می‌کند و دقیق جواب که میخواستم و برایم داد ؛

    اگر از هدایت خداوند پیروی کنید هر روز بالاتر میروید و اگر نکنید پایین‌تر.

    و چقدر خوب و بموقع من این آگاهی ها را دریافت کردم .

    در پناه خدایی مهربان باشیم

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    علی حاجی محمدی گفته:
    مدت عضویت: 230 روز

    سلام خدمت شما استاد بزرگوار آقای عباس منش عزیز خوب هستین شما استاد یک سوال از خدمتتون داشتم بنده چند ماهی هست که در نتفورک ویا بازاریابی شبکه ای کار میکنم میخواستم بدونم که شغل خوبی هستش برای ادامه دادن و یا در کار دیگه ای فعالیت بکنم بهتر چون من علاقه ای به فروشندگی دارم و الان هم در نتفورک در شرکت دکتر بیز هستم و در اصل ما در آنجا مشاوره میدیم و از طریق فروش شخصی یک مقداری درآمد کسب کنیم که اون شخص بتونه بمونه چون اول کار هستش ولی در اصل لیدرهای ما خیلی تاکید دارن به شبکه سازی و پا فشاری میکنن خواهش میکنم تا جایی که میتونید بنده رو راهنمایی کنید چون من نمیدونم کارم درست هستش یانه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      محمد لطفیان مقدم گفته:
      مدت عضویت: 220 روز

      سلام شما کلا با آموزش هارو گوش ندادید یا متوجه نشدید. بهرحال نتورک عاقبتش بیچارگیه ولی ازون بدتر این طرز فکره که فلان کار خوبه یا نه پول داره یا نه. شما باید اول استعدادت و علاقت رو کشف کنی و بعد بری سراغ همون فارغ از هر حرف و حدیثی در مورد اون شغل چون پول و موفقیت اونجایی منتظر شماست که شما برای ساخته شدی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    همتا نوری گفته:
    مدت عضویت: 264 روز

    بنامم آنکه هرچی دارم از آن اوست !

    این فایل یکیی از بهترین فایل های قشنگ است که می‌شود بار بار شنید …

    این که خداوند همه آگاهی را نصیب و قابل دسترس ما گذشته خیلییییی سپاااااس گذار استممم

    ما چقدر زمان سعی کردیممم که بالای نیرو دیگری توجه کنیممم دولت ،فامیل،پدرررو مادر ،شرایط این همیشش یک فکر کوچک می‌خواهد .

    ازینجا گه دانستممم خداوند هیچ گاه به مانند یک مادر برای ما بی جا مهربان نیست یا قوی بمانیم و یا بمیریممم … به روایت این آیه مبارکه وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (139-آل عمران)

    سست نشوید، غمگین نشوید شما پیروزید اگر ایمان داشته باشید

    یعنیی شماا هیچ گاه غمگین و دل شکسته نشوید افکار منفییی را دور کنید به فکر بهترین های من باشید زیرا شما خدایی دارید که پیدا کننده‌همه …. زیبایی های این دنیاست ،ایمان را زنده کنید طوری که در قلب های شما باشم با آرامش که در مسیر عشق با من دارید یعنی این همان مسیر درست است ..

    خدایاااااشکررررر سپااااس گذارممم بابت این همه آگاهی

    مادران ما خیلی توجه به نکات منفی ما میکند یعنی اگر دو منزل سه فرزند داشته باشد از ان سه فرزند یک فرزند مریض و دو فرزندش با رحمت الله صحت باشد مادران توجهی بیش به همان فرزند مریض دارد .

    با مثال واضع که میشود گفت این است من دوساله پیش از امروز خیلییی مریضی شدید داشتم که بیخود میشدم و ضعف میکردممم بعد از چند ساعت که به هوش می‌آمدم کم میدیدم مادرمم آه ناله و فریاد دارند ….. ای کاش جشم باز کنی خب آن زمان که اقدر در بحث توحید و یگانگی و این فایل قشنگ آگاهی بیش نداشتمم اما بازمم گفتمم ببین مادرمن و فامیل من بیشتر توجه و دل سوزی به منفی بافی من دارد

    جهاان قدردان انسان های قوی است

    وقتی این حمله را بیشتر آگاه شدم در این فایل برای خودم قول قلبی دادممم من همان فرد اول هستمم اما یک قلب و توانایی به شدت قویییی ، چون جهان دارد با ورودی مغز کار می‌کنند وقتی شرک باشد دل ما نیرو را وارد آن جسم حسد می‌کند و با این گفتار جی زیبا می‌کند بیان این آیه مبارکه

    وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ ۗ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ (بقره – 165)

    بعضی از مردم هستند که همتایانی برای خداوند قائل می‌شوند و آن‌ها را همچون خدا دوست می‌دارند (در ذهنشان به آن‌ها قدرت میدهند)، حال آنکه مؤمنان عشقشان به خدا بیشتر است، و آن‌ها که (بخاطر قدرت دادن به غیر خدا در حق خودشان) ستم کردند هنگامی که عذاب را مشاهده کردند، بدانند که هر قدرتی از آن خداوند است و خداوند سخت کیفر است

    و خداوند ج همیش مارا به سمت درست عبادت قلبی هدایت کند

    خدااااایاااااااا هزاران بار شکررررت بابت این همه آگاهی هاااایممممم واقعاااا خیلیییییییییییییی سپاسگزارم بابت این مسیر زیباااا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سیده ملیکا مرتضوی گفته:
      مدت عضویت: 738 روز

      به نام خدایی که هرچه دارم از اوست …

      سلام همتای عزیزم …

      به خاطر کامنت زیبایت که آغشته به کلام عاشق خداوند کردی ازت ممنونم …مخصوصا در آنجا که گفتی…

      .

      .

      خداوند هیچ گاه به مانند یک مادر برای ما بی جا مهربان نیست یا قوی بمانیم و یا بمیریممم … به روایت این آیه مبارکه وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (139-آل عمران)

      سست نشوید، غمگین نشوید شما پیروزید اگر ایمان داشته باشید

      .

      .

      جان دلم…

      ممنونم ازت …

      منتظر نتایج بی نظیرترین هستم …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    سید محمد رضا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 243 روز

    سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات یگانه خالق آفرین من ،

    خدای مهربانم صد هزار مرتبه شکرت که مرا در مسیر درک خودت و خودم قرار دادی تا هر چه بیشتر پیش میروم تورا بهتر و قانون های واضح و روشن ات را بهتر و بهتر درک کنم و انشالله که با بی نهایت دستان مهربانت مرا یاری رسانی تا به صورت قدم به قدم و تکاملی به تک تک اهدافم برسم شکرت ،،

    تضاد دلیل اصلی پیشرفت

    وقتی اولین هارو تجربه میکنی همیشه ی حسی داری که متوجه میشی که چقدر بهتر بود اگر اینجوری بود ، اصلا میشه بهتر باشه ، اصلا کسی هست بهترش و تجربه کرده باشه ، این عادت از کجا به وجود اومد میشه ترکش کرد ، همیشه باید تلخی و چشید ،، دلیل خاصی داره تاریکی ها و تلخی هایی که پشت سر گذاشتم ، چندین و چند بار این جمله رو شنیدم توی این سایت چیزی که نکشه آدمو تجربه های سخت آدمو قوی تر می‌کنه ،، چقدر دوستانی نوشتن برامون که از چه شرایط سختی گذر کردن و الان به لطف خداوند زندگیشون از این رو به اون شده ،، سکه دو رو داره ،،

    خیلی قشنگ و آرامش بخش وقتی اینو سعی میکنیم درک کنیم که اون سختی های گذشته اون مسیر ناهموار پشت سر گذاشتیم الان با تغییر باور و ایمان قلبیمون قرار نیست تکرار بشه ، حضور خداوند توی زندگیم بیشتر احساس میکنم ، این انرژی مقدس که داره توی تموم مخلوقات خالق قدرتمند جریان پیدا می‌کنه ،

    تغییر ها همیشه برامون رو به پیشرفت بوده ،،

    خدای مهربون هزاران هزار اتفاق خوب و شگفتی‌های بی نظیر و استثنایی توی مسیرمون قرار داده ، تک تک روزای زندگی پیش روی قرار با فراوانی ها و ثروت های بی پایان پروردگار مون سپری بشه خدایا شکرت ،،

    خدای مهربونم صد هزار مرتبه شکرت که منرا از چنگال نفس و حرص و شرک و کفر نجاتم دادی و پیوسته منو توی آغوش گرم امنیت محفوظ میداری ،،

    خدای مهربانم صد هزار مرتبه شکرت برای این سایت مقدس ،، این همه کامنت های استثنایی از بچه های بی نظیر این سایت ،، خیلی های خیلی قشنگ ، خیلی آموزنده و انگیزه بخش خدایا شکرت ،،

    شاد و پیروز و تسلیم و ثروتمند و سلامت باشید انشالله ،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سیده ملیکا مرتضوی گفته:
      مدت عضویت: 738 روز

      به نام خدایی که هرچه دارم از اوست

      سلام برادر رضا …

      امیدوارم حالت عالی باشه …

      ممنونم از کامنت زیبایت که گویای نکات اساسی بود …

      جملات کامنتت مثل اکو توی سرم تکرار میشد …

      مخصوصا آنجا که گفتی ….

      .

      .

      تضاد دلیل اصلی پیشرفت

      .

      .

      همان لحظه روی عکسی این جمله را نوشتم و بعد زیر آن انگار خدا با من صحبت می‌کرد…

      می خواهی نق بزنی …

      می خواهی شکایت کنی …

      می خواهی به نداشته هایت توجه کنی …

      می خواهی از طوفان ها فرار کنی

      می خواهی از خرابی این طوفان ها گله کنی !

      چه چیز باعث می‌شود حرکت کنی؟

      چه چیز باعث می‌شود رشد کنی ؟

      چه چیز باعث می‌شود زنده بمانی ؟

      ……

      ملکه

      اسم تو را

      نام تو را

      از این تضاد عشق خویش بدست آوردی

      این دل را رها و دلرها را

      تو از تضاد بی کسی بدست آوردی

      ای جان شده بر لب که شدی تشنه ی عشق خود و خویشم

      این ها همه را تو از تضاد بدست آوردی ….

      .

      .

      .

      آخ من قربونت برم خدای قشنگم که اینقدر قشنگ شعر میگی …

      ممنونم

      عاشقتم

      عاشقتم

      عاشقتم …

      .

      .

      .

      ممنونم آقای محمد رضا …

      به خاطر این حس خوب که کامنتتون باعث این کامنت شد …

      منتظر نتایج بی نظرتون هستم …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    محسن جاویدتجریشی گفته:
    مدت عضویت: 2147 روز

    سلام به دوستان و استاد عزیز

    چندتا مواردی که یادم باشه خیلی دیر متوجه شدم و سخت بیدار شدم بنویسم که یادم باشه تکرارشون نکنم و حتی مواردی هم بوده که راحت بار اول با تذکر نرم خداوند متوجه شدم و راحت تر پیش رفته..

    1- وقتی 19 سالم بود و آرزوی داشتن شرکت توی زمینه تخصصم در قلبم جاری شد و خدا به راحتی سرمایه برایم فرستاد که آن زمان بسیار پول زیادی بود و من شرکت را زدم و چقدر خوب میچرخید و به سود دهی افتاده بود اما بخاطر عدم وجود درک درستی از روابط و مدیریت و داشتن شرک های پنهان من چند سری خیلی آروم توسط اختلالات ریزی که پیش میامد باید متوجه میشدم اما متوجه نشدم و کم کم روابطم با تمام پرسنلم و هیئت مدیره مخدوش تر و مخدوش تر شد و در سن 21 سالگی شرکت رو با تمام اون سرمایه با دعواهای شدید و زد و خورد فیزیکی از دست دادم .

    و یادم باشه هشت کسب و کار را بدون اینکه مشکل تخصصی و یا مالی وجود داشته باشه درحالی که سود میداد در 6 سال آینده اش از دست دادم تا کم کم بیدار شدم که آها من مدیریت هوش هیجانی بلد نیستم.. آها من روی عادات رفتاریم به صورت منظم و سیستماتیک کار نمیکنم و بهبودش نمیدم.. آها من اصلا اصول بیزنیس بلد نیستم و فقط دارم رئیس بازی در میارم.. چیزایی که از خانواده و فیلم ها دیدم رو اجرا میکنم.. اینکه مدیریت نیست و بالاخره به لطف خدا بیدار شدم و با دنیای جدیدی روبرو شدم..

    2- زمانی که خدمت رفتم در فشارآورین زمان زندگی بود و من قبلش خواب بودم که چقدر روش های راحت تری میتونم برای اتمام خدمتم استفاده کنم و چون زمان های قبل بیدار نشدم.. خودم سخت ترین حالت ممکن را برای خدمت انتخاب کردم ولی باز هم به لطف خدا چند ماه اول که گذشت و متوجه شرک های پنهانم شدم و از خدا مغفرت خواستم و او مرا در دل آن همه سختی به آسانی هدایت کرد و جوری شد که سه ماه به کل سربازان ایران کسری اجباری دادند و از 25 ماه به 21 ماه تبدیل شد..

    3- سالها روابطم با پدرم بسیار ناجالب بود و هر چه بیشتر جلو میرفتیم ناجالب تر هم میشد تا متوجه قانون روابط شدم.. که هر واکنشی از کسی چه غریبه و چه آشنا میگیرم فقط و فقط به درون من ربط داره.. و به محض اصلاح عمیق اون موضوع در درونم رفتارهای افراد بیرونی درست میشه.. و وقتی روی عزت نفسم کار کردم و همینطور روی برابری ارزش دیگران و خودم کار کردم تمام این مشکلاتم در روابطم با پدرم بدون کار خاصی کم کم خوب شد و بهتر شد و الان واقعا رابطه مون ربطی به ده سال پیش که تو اوج افتضاح بود نداره..

    ممنون از استاد بابت این فایل ارزشمند

    و ممنون از تمام دوستانی که کامنت میذارن و ما مطالعه میکنیم و تجربه را مجدد تجربه نمیکنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: