به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/01/abasmanesh-8.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-31 08:31:162024-06-09 14:57:06به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
جناب آقاى عباس منش ، با سلام . من و همسرم از سال ٢٠١5 با سایت شما بصورت اتفاقى با دیدن یک کلیپ انگیزشى که یکى از دوستانم برایم فرستاده بود آشنا شدیم و شروع به استفاده ى فایل هاى رایگان و سپس فایل هاى قانون آفرینش و روانشناسى ثروت و ….. کردیم ،الحمدالله در تمام زمینه هاى زندگى مان همچون افزایش درآمد ، عالى تر شدن روابط ، قوى تر شدن ایمانمان به خداوند و ….. پیشرفت عالى داشته ایم . لازم دیدم از جنابعالى و سایر دوستان عزیز زحمتش در گروه عباس منش قلباً تشکر کرده و پیشنهاد کنم که سایت را بصورت دو زبانه ( فارسى ر انگلیسى ) ارتقاء دهید تا مقدمات جهانى شدنتان سریتر محیا شود . با تشکر فراوان ، فریبرز ازلى (شهر پکن کشور چین ١٢ بهمن ١٣٩5 )
به نام الله یکتا
سلام به همه عزیزانم امیدوارم هر کجا هستین در حال استفاده از قانون و هر روز موفقتر خوشبختر شاد تر امیدوار تر عاشق تر از روز گذشته باشین
خدارو شاکر و سپاسگذارم به خاطر سلامتی که دارم به خاطر کسب و کاری که دارم روز به روز رو به جلو میرم و ثروت همواره به سمت من میاد و این نیز ادامه دارد
چیزی برام روشن و واضحه از این فایل همواره تکرار و تکرار این اگاهی ها و این فایل ها و این نوشته هاست تا عضلات ساخت باور ها قدرتمند بشه و به همون نصبت رسیدن به خواسته های کوچک این انگیزه در من ایجاد میشه که میشود به خواسته های بزرگ و بزرگتر رسید و این روند تا ابد ادامه داره و سقفی براش نمیزارم
چیزی که توی این چند روزه برام اتفاق افتاده و توی این شیش هفت ماه گذشته این بوده که افرادی که همجوار من هستند شاید موفقیت های من رو در انجام دادن یک شیوه خاص از کار کردن بدونن چیزی که من با کارکردن روی خودم بهم الهام شد و انجام دادم و نتیجه خیلی خوب و بزرگ بود و بزرگتر هم میشه
و این مثال سایتتون رو که زدین استاد متوجه ی چیزی شدم که شاید برای اکثر ذهنیت ها همین موضوع صدق کنه یعنی اکثر جامعه همینجوری فکر میکنن که طرف اگه به ی موفقیت یا درامدی رسیده حتما ی نوع کار خاص انجام داده که این هم واقعا در مورد من صدق نمیکرد
من یروزی با تمام ایمان به صحبت های شما حرکت کردم و شروع به ساخت باور های قدرتمند کردم و ادامه دادم و نتایج یکی یکی برام رقم خورد و باز نتایج بزرگ و بزرگتر داره برام اتفاق میوفته اون باوری که پشت انجام دادن اون کار هست داره بیشتر اون کارا رو انجام میده نه ی نوع کار خاص
یادمه بهم الهام شد ی نفر استخدام کنم به یکی از دوستان گفتم و بی خیال شدم تا بعد ی مدت دیدم اون دوستم اومد ی شماره تلفن داد که زنگ بزن ی نفر هست میاد و باز هم زنگ نزدم گفتم بزار ببینم چی میشه و ی روز دیدم اون بنده خدا اومد و همون لحظه که اومد ی مشتری اومد که اون کاری که تخصص ایشون بود رو خواست انجام بدیم براش و اون موقع بود که فهمیدم باید اینجا کار کنه و اتفاقات خوب پشت اتفاقات خوب و خیلی از مغازه های همجوار من هم شروع کردن به استخدام نیرو و همون کاری که ما میکردیم خوب من باورام هم توحیدی بود هم باور به فراوانی داشتم و دارم و عمل میکردم و میکنم بهشون و نتایجی که گرفتم به همون اندازه است اما مثلا یکی از دوستان گفته بود که فلانی قاچاق میاره میفروشه و از این حرفا
راستش ی مقدار تحت تاثیر حرفاش هم قرار گرفتم ولی به خودم گفتم پسر چقدر خوب کار کردی چقدر خوب پیشرفت کردی که باورشون نمیشه از راع درست با باورهای درست نتایج برات رقم خورده ومیخوره
خدایا شکرت بابت وجود سید حسین عباسمنش و این مسیر زیبا
به نام خداوند آمرزنده مهربان
سلام به استاد عزیز،خانم شایسته خوبم و دوستان همفرکانسی هدایت شده
روز 24 سفر قشنگمون
خیلی موقع ها افراد بخاطر باور های محدودی که دارند؛ نمیتونن موفقیت انسان های دیگه رو باور کنن و میرن توی جاده خاکی…
دروغه
از راه اشتباه بهش رسیده
شانس آورده
اسمش خاص بوده
یا: خدا بهش یه لطف خاصی داشته
در حالی که تفاوت و علت اصلی، بااور های قدرتمند اون فرده!
وقتی تو چیزی رو نداری و میخوای که داشته باشیش،باید باور هات رو درست و قدرتمند کنی!
باور استاد این بوده که: وقتی که ایشون سایت رو میزنن، خداوند یه عالمه آدمی که توی این مدار هستند و دنبال این آگاهی ها هستند و اتفاقا سوال دارند و میخوان استفاده کنند رو به سمت ایشون میاره و این گروه رو با استاد مچ میکنه!
حالا نتیجه چیشد؟
اون زمان،که هیچ کس باورش نمیشد، فایل استاد در عرض دو روز، 500 تا کامنت طولانی و خفن گرفت!
این شانسه؟دروغه؟ جادوعه؟
نه!
فقط بااااور استاده!
به قول خانم شایسته جهان همواره به ما ثابت میکنه که داریم درست فکر میکنیم!
این یعنی اینکه اگر باور های قدرتمند کننده بسازیم ما هم میتونیم به تک تک خواسته هامون برسیم.
استاد یسری حرف ها رو هیچ وقت نشنیدند؛ هر باوری که به آدم احساس بدی میده، احساس ترس، نگرانی، استرس و….
تو هم نشنو، باور نکن فاطمه! دائم سعی کن ذهنت رو کنترل کنی!
خدایا شکرت که راه خوب زندگی کردن اینقدر راحته!!! فقط کافیه باورش کنی!
حالا دارم میفهمم عدالت این دنیارو!
حالا دارم میفهمم عدل خداوند رو!
و در مورد خود من، وقتی که فکر کردم دیدم بهانه ای که ذهنم اکثر اوقات برای موفقیت دیگران میاره، دروغ و شانس و… نیست! میاد میگه که: ببین فاطمه، اون آدم خاصی بوده. توانایی های ویژه ای داشته و خیلی تلاش کرده. یعنی شب دیر خوابیده صبح زود پاشده از تفریحاتش زده! بعد میبینم که من نمیخوام اینجوری موفق بشم و ذهنم شروع میکنه که:
تو آدم درستی نیستی چرا نمیخوای برای اهدافت تلاش کنی و…
که این بنظرم اولا باور اشتباهیه که باید اصلاح بشه(خداروشکر که متوجهش شدم)
دوما ریشه در عزت نفس داره که باید روش کار کنم!
حالا که فهمیدم همه چیز بستگی به افکار و باور های من داره، دیگه نه ترسی دارم و نه غمگین میشم (همونطور که خدای عزیزم در قرآن میگه)
خدایا صد هزار مرتبه شکرت بابت این آگاهی های ناب
استاد عزیزم از شما هم ممنونم بابت این مسیر زیبایی که ساختید
مریم عزیز از شما هم بسیار سپاسگزارم بخاطر این سفر رویایی
با آرزوی بهترین ها
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمت استاد جان
و خانم شایسته عزیز
من یه زمانی باورم این بود که کار نیست نیست خدایا من چه طوری کار پیدا کنم چه طوری به درآمد برسم حتی روزی 100 هزار تومان
وهمش فکرم درگیر کار وپول بود
تازمانی که با یک استاد عزیز آشنا شدم وبا آموزه های
ایشون شروع کردم شکر خدا پول خوبی هم ساختم
اما ته دلم بعد یه مدتی رازی نبود
وهمش میگفتم خدایا بیشتر میخوام چکار کنم
تا اینکه با استاد عزیزم آشنا شدم در یکی از لایوهای
استاد که در مسافرت با تراکمپل خوشکل ودوست داشتنی خودشون بودند لایو 35 که حتما پیشنهاد میکنم ببینید خیلی عالیه
آقا من شروع کردم با آموزههای استاد جلو رفتن
از هدیه ه شروع کردم بعد یه مدتی ثروت 1 خریدم
که عالی استارت زد خدا برام
ومهاجرت کردم واین هم بگم که درآمد من روزی 100
هزار تومان بود ورانندگی اسنپ بودم
ادامه دادم واز 100 هزار شد روزی700 هزار تومان
ودر تمرین ستاره قطبی هم مینوشتم هر روز هر شب سپاسگزاری میکردم
وبگم که در مهاجرت دوره فوقالعاده وارزشمند 12 قدم رو خریدم
وقبل عید همش میگفتم خدایا خیلی دوست دارم
درآمدم برسه بالای 1میلیون
والان که دارم این متن رو مینویسم درآمدم شده روزی 1500
واز همه مهمتر که تمام این کارها رو فقط به خدا اعتبارش میدن
ومیگم خدایا تو بام درست کردی تو جای من صحبت
کردی تو تعیین کننده درآمد من هستی
به خدا قسم همه چیز خدا میشه برات صاحب کار
پول درآمد بالا کار راحت ماشین خوب احساس خوب
آرامش سلامتی ثروت
هرچیزی که فکرش رو کنی برات ردیف میکنه
فقط بگو خدایا من نکردم تو این کار رو انجام دادی
واعتباری بده به خدا
واین ها رو مدیون استاد عزیزم هستم که بی منت
به ما آموزش میدن ودوست داره استاد که ماهم پیشرفت کنیم
انشالله به زودی همه بچه های سایت عباس منش بیان واز نتایج خوب وبرازنده خودشون بگن
به امید توفیق روز افزون ثروت سلامتی و آرامش
برای تک تک عزیزان عباس منشی
در پناه حق
بنام رب وهاب و غفورم
سلام به خانواده عظیم و ارزشمندم
روز سی و دوم
خدایا شکرت برای این فایل زیبا و چقدر تیتر زیبایی داره، هرگز خواستت رو کوچیک نکن، باورت بزرگ کن
واقعا کلی درس داره، این یعنی وقتی کسی یا حرفی و یا تجربه ای با اون چیزی که تو، توی ذهنت داشتی تضاد داشت؛ یعنی بقیه میگن نمیشه تو نیای بگی عه راست میگن فلانی و بهمانی بر اساس تجربشون گفتن پس منم بیام خواسته دست پایین تر بگیرم که بشه، بلکه بگی خب فلانی این تجربش بوده من که نمیدونم تو چه مداری بوده، من که نمیدونم چه باورهایی داشته، من باورام درست می کنم: 1- با دیدن الگوها، 2- با تحسین موفقیت دیگران و تأیید اینکه قانون جواب می دهد و 3- به هر چیزی از زاویه مثبت و زاویه ای که به من احساس خوب میده نگاه کنم و قبول کنم خودم رو به عنوان یک موجودی که هر لحظه با فرکانسی که از خودش ساطع می کنه لحظه حال و آیندش رو میسازه
یکی از تعهدات و بهاهایی که باید برای پرداخت هدفم می دادم این بود که باید هر چیزی رو نشونم و پیش هر کسی نشینم، نهایت در حد یک سلام و علیک و احوال پرسی و بعدش برم دنبال کار خودم
امروز مهمون داشتیم بستگان درجه یک، خواهرم و …، صحبت پیش آمد درباره چای خوردن و … که من درومدم گفتم عزیزم این باور شماست و دیگه پافشاری نکردم که بخوام توضیح بدم و حرف عوض شد ناخودآگاه و الان فهمیدم که من بصورت ناخودآگاه دیگه با طرف در مورد چیزی بیش از دو جمله رد و بدل نکردم و ساکت شدم و بعد استاد در همین فایل گفتن اگر بخوام توضیح بدم به کسی که خودش تو این قضایا نیست من باورام ضعیف میشن و دقت کردم من امروز به صورت ناخودآگاه به این شکل عمل کردم، خدایا شکرت و بعد که دیدم حرفا به حالتی که احساس خوبی به من نمیدن شدن، سریع پاشدم و خودم رو مشغول شستن ظرف ها کردم و اومدم سراغ تمرین و دفترم و سپاس گزاری هام
همینطور یادم میاد که تو دوران کارشناسی همیشه من میرفتم دنبال لغو کردن امتحان و یا مهلت خواستن برای امتحان ها از استادها، و درک نمیکردم که بچه ها میگفتن که از استاد میترسیم و این باور داشتم که استاد استاده اوکی کارش درس دادن به ماهاست و اونم مثل ما انسانه حتی اگر بیشترین مدارک علمی و حرفه ای هم داشته باشه و من و شما و اون هیچ فرقی با هم نمی کنیم چرا باید از استاد بترسید و یا فکر کنید اون فرد چیزی با ارزش تر از شماست، همواره این تو ذهنم بود و همیشه هم استادا بیشترین احترام رو به من داشتن همونطور که من احترام میگذاشتم بشون و از طرفی راحت از استاد درخواست می کردم و یا اگر حرفی میزدن در مورد چیزی نظر خودم رو میگفتم چه بخوان بخندن و چه … و بقیه بچه ها همیشه می گفتن نمی ترسی ضایعت کنه، و اصلا درک نمیکردم ضایع شدن، اصلا یعنی چی، چرا باید ضایع شم چون نظراتمون شبیه هم نیست؟ چون من نظر خودمو گفتم و شاید تایید نمیشد و در هر صورت اگرم تایید نمیشد اون نظر استاد هست و دلیل بر بی ارزشی و یا ارزشمندی نظر من نمیشه، خلاصه تحت هیچ شرایطی از بچه های کلاسم خجالت نمی کشیدم و اصلا برام معنی نداشتن این چیزا و برای همین بود همیشه اگر با استاد حرف می زدم و امتحانی را لغو می کردم سریعا لغو میشد و یا مواد درسی رو کم می کردم و … بطوریکه گاهی برای لغو یک امتحان می رفتم اتاق استاد و اونجا درخواست می کردم برای لغو امتحان و انجام میشد و بچه ها همیشه تعجب می کردن و میگفتن نمی ترسی میری اتاق استاد برای لغو امتحان و …، و من کماکان درک نمی کردم و اونقدر این اتفاق رخ داد که دیگه باروم این شد که من اگر با استادها حرف بزنم در مورد چیزی حله و توانایی مذاکره و قانع کردنم خوبه پس، و برای همین گاهی بچه ها می گفتن این استاد استاد گروه ما نیست و از دانشکده دیگه میاد قطعا قبول نمی کنه، و من حرف میزدم و قبول میکردن چون برای من فرقی نمیکرد و من این باور داشتم و ساخته شده بود برام و اصلا به چیزی که بچه ها در مورد یک استاد می گفتن توجه نمیکردم و همیشه چه غیبت می کردن و چه از کارهای استاد می گفتن من باور نمیکردم و میگفتم نمیخوام بشنوم و دید منو راجع به اون فرد عوض کنید چون اونموقع اگر کاری با اون فرد داشته باشم با فیلتری که بقیه درست کردن با اون فرد روبرو میشم و در نتیجه اثر من از بین میره، اونموقع این چیزا رو قبول داشتم در حالی چیزی از قانون جذب نمیدوستم ولی میدونستم همیشه همه چیز برای من فرق می کنه
همینطور در دوران ارشد وقتی بچه ها از یک استاد و نمره دادنش حرف میزدن باز همون حرفها در ذهن من تکرار میشد و من قبول نمیکردم و میگفتم برا یمن همه چیز فرق می کنه یعنی از نظر من اثر من روی اون فرد فرق می کنه ، در واقع اونموقع چون هنوز نمیدونستم چیزی در مورد قانون جذب و یا فرکانس از کلمه اثر استفاده می کردم برای خودم، خلاصه یک استادی بود در دوران ارشد که همه میگفتن سخت گیره، ضایع می کنه و … من اتفاقا رفتم پیش همون استاد برای کار کردن روی مقاله، و اتفاقا تعجب نکردم که چیزی که اونا تجربه کردن رو من تجربه نکردم چون میدنستم هر کسی یه اثری داره روی بقیه و اثر من همیشه خوبه، خلاصه ما کلی با هم کار کردیم و دو مقاله منتشر کردیم و همینطور برای دفاع همه می گفتن این اصل ها هست و باید بپذیری ممکنه پایان نامت اصلاح بخوره و کلی کار باید انجام بدی و … و همینطور خودت آماده کن برای جلسه دفاع و توپ پر اساتید و قبل از من هر جلسه دفاعی بوده همه خیلی بد بودن و … بعضی کارها مسترد شده بودن کلا و از نو باید انجام میشدن، ولی باز من گفتم من فرق می کنم وقتی من کارم درست انجام بدم و همیشه تصور می کردم که به بهترین شکل کارمو انجام دادم و تحسین همه رو برانگیختم و همین که شگرگزاری می کردم (اونموقع با مبحث شکرگزاری از طریق کتاب دستان شفابخش از خوزه سیلوا و تصور آشنا بودم)، جوری که اون کار رو عالی انجام شده میدیدم و اینکه کار من اونقدر عالیه که نیاز به هیچ اصلاحی نداره و من کار عالی رو دقیقا دو هفته قبل از دفاعم آماده کرده بودم و هییییییچ اصلاحی خورد قبل از دفاع، روز دفاع هم طبق تصورات و حتی فراتر از اون برگزار شد، همه اساتیدم فقط از من تعریف می کردن، هیچ اصلاحی برای بعدم نخورد و با دقیقا یادمه استادم برای من پیامک می کردن که چقدر عالی دارم کار رو ارائه میدم (چون دفاع من آنلاین برگزار شد)و از فواید کارم می گفتم و هیچ استادی عملا هیچ حرفی نداشتن جز تعریف کردن و عالیه عالیه گفتن، چون من باور داشتم که وقتی من کاری رو انجام میدم و اون کار رو درست و با توکل بر خدا انجام بدم قطعا مثل بقیه نیست و واکنش های متفاوتی خواهد داشت و با نمره عالی دفاع کردم و تمام بدون هیچ اصلاحی، و همیشه این باور خودم رو دوست داشتم که هرگز استادی رو برای خودم بت نمیکردم و یا اون رو ارزشمندتر از خودم نمیدوسنتم، بلکه قبول داشتم که همه ما انسانیم و به یک اندازه ارزشمند هستیم و هر کسی بر طبق اهدافی که برای خودش مشخص کرده داره کار می کنه و تمام ولی هنوز باورام در مورد بقیه آدمها انیجور نیست و باید در زمینه مختلف باورهای خودمو اصلاح کنم انگار که من در زمینه درس و کار اعتماد به نفس دارم ولی در زمینه های دیگه احساس می کنم یکم در مورد روابط و ثروت باید باورهام درست کنم
خدایا شکرت که هدایتم کردی تا این کامنت رو بنویسم، آقا درخواست کنید اجابت می شود وقتی فابل رو گوش می کردم دوست داشتم زیر همین فایل کامنت بزارم و از خدا خواستم هدایتم کنه که چی بنویسم و دقیقا آخر فایل استاد توضیح دادن که در مورد تجاربمون بنویسیم و خدا هدایت کرد، تجارب در ذهن من نقش بست و من نوشتم
خدیا هزاران بار شکرت، خیلی به خودم افتخار می کنم کخ تا این لحظه تو سایتم این موقع از شب خیلی خوشحالم
عاشقتوووووووووووووووووووووووووونم
عاشقتم خدای وهاب و عظیم و قدیرم
در پناه الله باشید
سلام به? استاد عزیزم? , ?خانم فرهادی و همه ی دوستان در این خانواده صمیمی و دوست داشتنی?
استاد جونم هفته گذشته خواسته ای در من بوجود اومد که واقعا خواسته بزرگی بوده البته برای اطرافیانم بنابراین فقط با خودم و خدای خودم درموردش صحبت کردم , باورهای صحیحی ایجاد کردم و واقعا دارم تمرین میکنم و هرروز فایل هاتون رو گوش میدم چون بطور جدی میخام شرایطم تغییر کنه میشه گفت تشنه هدفم هستم و گاهی که خسته میشم میام توی سایت نظرات رو میخونم واقعا بمن انگیزه میده فایل های رایگانتون رو هر روز گوش میدم و تازه دارم میفهمم اوضاع از چه قراره میشه گفت الان دارم درکشون میکنم و سیستمی بودن جهان , مدار و فرکانس رو دارم باور میکنم.
دو سه روزه اون باورهایی که ساختم دارن توی زندگیم آروم آروم آشکار میشن و نشانه ها بیشتر میشن و امروز هم از زبان خودتون در مورد همون چیزی که میخام صحبت کردید(البته نه همون چیز یخورده با اغراق گفتم ?) و بطور واضح یک نشانه از طرف شما بمن رسید . خداروشکر میکنم و این نشانه هارو تایید و تحسین میکنم , تنها وظیفه ی من ساختن باور قدرتمند , لذت بردن از مسیر زندگی و هماهنگی با خودم هست. اینم بگم به هدفم وابستگی ندارم و بیشتر وابستگی من به خداجونم هست اصن یه وضعی .?
اگر فردی تونست پس من هم میتونم , چجوریشو نمیدونم چون بقیش با خداست وظیفه ی من اینه خداوند و قدرتشو باور کنم و از زندگیم لذت ببرم . تا در زمان مناسب بدستش بیارم .
امام صادق (ع) فرمود:
هنگامی که داوود در عرفات توقف کرد و به مردم نگاه نمود و از کثرت تعداد آن ها آگاه شد، بالای کوه عرفات رفته، شروع به دعا نمود. وقتی که مراسمش به پایان رسید، جبرئیل بر وی نازل شد و گفت: ای داوود! خداوند می فرماید: چرا بالای کوه رفتی و مناجات کردی؟ ترسیدی که من صدای تو را در پایین کوه نشنوم؟
بعد جبرئیل داوود را با خود، به کنار رودخانه برد و با وی به اعماق دریا فرو رفت. در آنجا یک صخره ای بود آن را کندند و از داخل آن یک کرمی بیرون آمد. جبرئیل به داوود گفت:
ای داوود! خداوند می فرماید: من صدای این کرم را که در میان سنگ و در داخل دریا قرار گرفته می شنوم. پس تو گمان کردی صدای کسی که مرا بخواند به گوش من نمی رسد؟
متن بالا بمن که احساس خیلی خوبی داد , استاد جونم خیلی دوستتان دارم و از خداوند میخام به اهدافتون برسید و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید. ?
به نام خداوند رزاق
سلام دوستان و عزیزانم در خانواده صمیمی عباسمنش
روز 24 ام سفر
” به جای کوچک کردن خواسته هایم، باورهایم را بزرگتر کنم”
من توی این مدت، فایل های رایگان زیادی رو از سایت گرفتم اما توی این سفر، یه سری فایل ها قرار دارن که نمیدونم من ندیدمشون یا اینکه تا حالا توی مدارشون نبودم که یکیشون همین فایل هست. چقدر آگاهی داشت.. چقدر تجربه استاد درمورد باور ساختن سایت و موفقیتشون، آموزنده بود. احسنت به این باورهای سالم و مثبت که ریشه همه موفقیت های استاد عزیزم هستن و من از ته دلم تحسینشون میکنم و امیدوارم هر روز روند موفقیت ها و پیشرفت های این عزیز دل هممون، قویتر و پایدارتر به جلو پیش بره.
اما یک نتیجه من از باور مثبتی که توی یک زمینه داشتم ولی بقیه باورشون برعکس من بود ولی من بدون اطلاع از این قانون و به خاطر باورم و ایمانی که توی دلم بود، نتیجه عالی گرفتم ازش:
زمانی که میخواستم برای دوره دکترا اقدام کنم، خیلی دوست داشتم که توی یه دانشگاه خاص توی یه شهر خاص قبول شم که هم به شهر محل زندگیم نزدیک باشه و هم اینکه اون دانشگاه توی رشته من خیلی شهرت داشت و نه تنها توی ایران بلکه توی دنیا برای خودش جایگاه خوبی داره.. خلاصه بگم من تلاش کردم و مجاز به مصاحبه شدم و روز مصاحبه خیلی شلوغ بود و فقط 4 نفر پذیرش داشتن. من ارشدم آزاد بود و همه میگفتن اینجا فقط افرادی رو میپذیره که دولتی خوندن.. اما من دلم یه چیز دیگه میگفت.. بعد از ساعتها انتظار، مصاحبه دادم در حالی که روز قبلش هم یه جای دیگه مصاحبه داده بودم که خیلی عالی بود اما هدف من این دانشگاه بود نه اونجا..
خواهر همسرم میگفت نه بابا اینجا قبول نمیشی ولی من همیشه میگفتم من همینجا قبول میشم و اینو بگم که در نهایت به عنوان نفر دوم در مصاحبه توی همون دانشگاهی که میخواستم، قبول شدم . یکی از اساتید رشته ما یه استادی بودن که برای خودشون جایگاه خیلی ویژه ای توی ایران دارن و من همیشه تحسینشون میکنم.. با وجود سخت گیری زیاد اما انسان درستی هستن و هدف من گرفتن رساله دکترام با ایشون بود و با وجود ترس همه هم کلاسی هام، من با ایشون گرفتم و اینقدر ایشون توی این مسیر من رو راهنمایی میکنن که خدا رو 100 هزار مرتبه از بابت این انتخاب شکر میکنم چون بعضی هم کلاسی هام ، استاد راهنماشون ماهی 1 بار هم جوابشونو نمیدادن اما استاد من انگار همیشه آنلاین بودن و حتی زودتر از جواب تلفنی، به ایمیل های من جواب میدن..
هنوز دفاع نکردم اما کارم خیلی پیش رفته و به امید خدا طی چند ماه آینده از رسالم با موفقیت تمام دفاع میکنم و این برای من یه خواسته بسیار ارزشمند بود و هست که دارم به نتیجه نهایی می رسونمش.
یادآوری این موضوع برام خیلی شیرینه چون الان با آگاهی های فعلیم داره بهم نشون میده که من توی این مسیر، خواسته و باورهامو توی یک راستا قرار دادم و علی رغم تعجب بقیه، بهش هم رسیدم ک برام لذت زیادی داره.
راستی بگم ازیه موفقیت مالی عالی که امروز داشتم..
تازه 5 روز از وقتی میگذره که توی فایل روز 19 ام تعهد دادم برای افزایش حداقل 3 برابری درآمدم طی 1 سال و باید اینو بگم که من با درآمد فعلی ماهی 3 و نیم میلیون، امروز تونستم یه معامله ای انجام بدم که 5 میلیون برام سود داشت… خدایا شکرت خیلی خوشحالم، خیلی حس خوبی دارم.
میدونید از دیشب این تصمیم رو گرفتم و از خدا هدایت خواستم و امروز به نجواهای ذهنم اصلا اهمیت ندادم که هی میگفت ولش کن، تا چند روز دیگه سود بیشتر میشه…. ولی من تصمیممو گرفتم ، اقدام کردم و خیلی راضیم….
استاد شما توی دوره عزت نفس خیلی درمورد گرفتن تصمیم، زود اقدام کردن و نتیجه گرفتن و بعد دوباه تصمیم گرفتن صحبت کردین و من امروز دقیقا با همین ایده و همین آگاهی این کار رو کردم و مطمئنم با ایمان به خودم و توانایی هام، با ایمان به خواسته هام و تغییر و هم جهت کردن باورهام در همین مسیر، کارها و معامله هایی میکنم که خیلی بیشتر از امروز برام سود داشته باشه و برام به یه روند طبیعی توی زندگیم تبدیل بشه.
خدایا هزاران بار شکرت…. استادم هزاران بار سپاس…… چقدر خوشبختم که توی این مسیرم….. دیشب یه متنی رو از مریم جان میخوندم که گفته بودن اگه نتیجه نمیگیری ، ناامید نشو این به خاطر اینه که باید تکاملتو طی کنی و من فکر میکنم فرآیند تکاملیم داره خیلی خوب طی میشه و من میخوام همچنان امیدوارانه ادامش بدم تا بی نهایت و طبق گفته شما توی فایل امروز، هر هدف و خواسته ای که دارم همزمان به بالاتر از اون هم فکر کنم و ایمان و باور داشته باشم که میشه..
داشتم درمورد باور فکر میکردم که این باور چیه که اینقدر اهمیت داره؟؟ بعد گفتم به نظرم باور همون امید داشتن و ادامه دادن هست، همش همین…. پس من ادامه دادن رو ادامه میدم …
ممنونم بی نهایت و سپاسگذارم بابت این 24 روز.
خیلی خودمو دوست دارم و تعهدم برای این 24 روز رو تحسین میکنم و 6 روز آینده رو هم با همین انگیزه و نیرو ادامه میدم و به امید خدا دوره دوم سفرنامه رو شروع میکنم… الهی شکرت
سلام خدمت دوستان و استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربان و دوس داشتنی🌹
استاد چقدر حرفاتون به دل میشینه و هرچی که جلوتر میرم بهتر و بهتر قوانین رو درک میکنم اول از خدا سپاسگذارم که الان اینجام دوم از شما که مسیر زندگیم رو بهم نشون دادین💖🌹🌹🌹
خواستم یه مطلبی رو به دوستان بگم که باورهاشون مثه خودم که کلی راجع به خیلی چیزا تغییر کرد، تغییر کنه…
چندشب پیش خیلی اتفاقی وارد یوتیوب شدم و یه کلیپ دیدم که به نظرم جالب اومد و باز کردمو نگاه کردم، کنسرت باشکوهی از جنیفر لوپز و شکیرا بود… استاد هررررچی بگم از زیبایی ها و فراوانی های اون کنسرت کم گفتم!!
کلییییی حس خوب گرفتم و چقدددد تحسینشون کردم💪👏
همین کنسرت باعث شد کنجکاوِ زندگی ۲تاشون بشم و بیوگرافیشون رو سرچ کردم… اولین چیزی که خیلی توجهم رو جلب کرد سن خانم لوپز بود!! ۵۲ سال❤️و من این خانم رو توی کنسرتش دیدم که چه انرژی و سلامتی و روحیه ی شادی داشتن و با چه عشقی برنامشون رو اجرا کردن، همونجا بود که فهمیدم سن فقط یه عدده و من تاقبل این فک میکردم بعد از ۴۰ سالگی آدم پیر حساب میشه و دیگه هیچ توانایی حداقل تو موضوع جسمانی نداره!! و به چشم دیدم که با چه انرژی ای علاوه بر خوانندگی، میرقصیدن و نمایش دسته جمعی اجرا میکردن…
موضوع بعدی که توجهم رو جلب کرد این بود که تاقبل ازدواج موفقش رابطه های ناموفق و ازدواج ناموفق داشته وتازه تو سن ۴۰ و خورده ای سن، ازدواج موفق داشته و حالا ۲تا فرزند هم داره… درصورتی که تاقبل این ما فک میکردیم دختران فقط تو سن پایین، قبل ۳۰ سالگی میتونن خوشبخت بشن و ازدواج کنن!!! و غیرازاین باشه هیچ فرد مناسبی رو پیدا نمیکنن، که این باور کاااملا اشتباهه.. و بازهم موضوع سن که فقط یه عدده…
موضوع بعدی که برام جالب بود شغل های دیگر ایشون بود، و چقد تحسینشون کردم که به عنوان یک زن موفق شناخته شدن و دارن روز به روز پول میسازن و تروتمندتر ازقبل میشن👏👏🌹❤️ و فهمیدم هرکاری که توش علاقه و عشق باشه قطعا نتیجه و سرانجام خوبی داره❤️
و یک موضوع دیگه که بازهم مربوط به سن میشه، ایشون در سن ۳۰ سالگی اولین آلبوم ترانه ی خودشون رو بیرون دادن و موفقیت های روز به روز ایشون از ۳۰ سالگی به بعد تااازه شروع شده بوده… و این چه الگوی خوبیه واسه اینکه به همه ی ما جوونا بفهمونه که آقا هیچوقت واسه شروع و تو مسیر درست رفتن دیر نیس✌️💪
و در آخر خداروشکر میکنم که چنین الگوهایی وجود دارن که ما بتونیم ازشون درس بگیریم و اینکه اگه فقط به همین الگوها توجه کنیم مطمئنا کلی اتفاقات خوب تو زندگیمون میفته❤️
هرجا که هستید در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمند باشید🌹
سلام و شاد باش
زیر همین فایل هدیه استاد
با عنوان
بجای کوچک کردن خواسته ات، باورهایت را بزرگ کن
یه نظر جالبی یکی از دوستان
بنام آقای شریفی متخصص در حوزه اینترنت مارکتینگ
گذاشته بودن که خیلی توجه من رو جلب کرد
بعد از مطالعه این مشارکت دوستمون
که فرموده بودن رتبه جهانی سایت استاد بالاتر از برایان ترسی هست
من به فرمایش خود استاد که همیشه میفرمایند
لطفا فکر کنید
هر حرفی رو نپذیرید
خودتون برید تحقیق کنید و ببیند
اونوقته که ایمانتون قوی تر میشه
این کار رو خودم رفتم و تحقیق کردم
و واقعا عالی بود
به خودم و استادم و قوانین ای ول دادم
چند ساعت مست این موفقیت استادم
که از طریق قانون میشه به همه چیز رسید
جالبه بهتون بگم که
نه تنها از تمام سایت های موفقیت ایران بالاست
بلکه از قدرتمندترین استاد موفقیت دنیا که در بیش از 80 کشور دنیا سخنرانی کرده و کتاباها و برنامه هاش به بیش از 30 زبان ترجمه شده
هم بالاست رتبه سایت استاد
ضمنا رتبه سایت عباس منش دات کام
از سایت استادشون که نفر اول آموزش اینترنت مارکتینگ ایرانه
و در کار خودشون هم واقعا خیلی حرفه ای و عالی هستن
هم بالاست
آقا نمیدونم دیگه چه چوری بگم
واقعا باور که داره کار اصلی رو انجام میده
خدایا شکرت
استاد ممنون
از قوانین هم تشکر می کنم
بمب انرژیم وقتی فکر می کنم که تمام اختیار ها و انتخاب ها دست خدمه
سلام و درود به شما استاد عزیزم وگروهه صمیمیتون
من مدت 2 سال هست که با گروهه شما همراهم ، و خدارو شکر میکنم که نمیتونم دست از همراهی شما بردارم . در تمام این 2 سال نگاه کردن و گوش دادن به فایل های شما نشانه های بسیاری تو زندگیم دیدم و موفقیت های خوبی رسیدم ، از تحول در کسب و کارم تا خارج شدن از بدهی ، همه و همه بعد از شکستن
باورهای گذشته و ساختن باورهای جدید اتفاق افتاد .
گر چه نمیتونم بگم به موفقیت بزرگی رسیدم یا درآمدم به صورت قابل ملاحظه ای افزایش پیدا کرده اما هرگز چشمم رو برموفقیت های درونیم نمیتونم ببندم و نشانه هایی که دیدم رو نمیتونم انکار کنم.
من با همین فایل های رایگان شما تونستم باورهای محدود کنندم رو شناسایی کنم و باهاشون دست به مبارزه بزنم البته نه با درگیر شدن که با جایگزین کردن با باورهای درست که این روش رو هم مدیون راهنمایی های
شما هستم که اگر از شما راهنمایی نمیگرفتم در بهترین حالت درگیر انکار باورهای نادرست بودم و اطلاعی از جایگزین کردن باورها نداشتم.
البته دلیل کندی حرکت خودم رو میدونم و باید بگم که درسته که در مدت این 2 سال پیگیر برنامه های شما بودم ، اما پیگیری و دیدن کجا و تعهد و عمل به آموزه ها کجا !
من به ورودی هام دقت نمیکردم ، پیگیر اخبار و مسائل بیهوده بودم با افراد نادرست هم کلام بودم رسانه های مختلفی رو دنبال می کردم و مهمتر از همه مراقبه کلامم نبودم و حالا متوجه میشم که چرا موفقیت دلخواه به دستم نمی رسید.
خدا را بسیار شاکرم که به مشکل اصلی پی بردم و مدته کوتاهیه که در حال مراقبه و تمرکز هستم و متعهد به رسیدن به اهدافم که ایمان دارم به اونها خواهم رسید .
با اینکه همیشه پیگیر برنامه ها بودم خیلی کم نظر مینوشتم اما تصمیم گرفتم برای این فایل ارزشمند نظر بزارم و ازتون تشکر کنم وشما رو تحسین کنم .
از این فرصت استفاده میکنم و سوالی که خیلی ذهنم رو مشغول کرده رو میپرسم ( گرچه در عقل کل پرسیدم و پاسخ های ارزشمندی گرفتم اما به جواب دلخواه نرسیدم )
استاد عزیزم ، مرز بین به وضوح رسوندن خواسته و مشخص نکرن مسیر چیه ؟
من عدد مشخصی رو برای درآمد دلخواهم دارم و کاری که بهش علاقه مند هستم رو میخوام انجام بدم و دوست دارم مشتری هام زیاد بشن ( که لازمه کاره منه ، مثل مخاطبان شما ) آیا خواستن مشتری های زیاد و برنامه ریزی کردن برای برخورد با تعداد مشتری های مشخص در روز ماه و سال نوعی مشخص کردنه مسیره یا این واضح کردن خواستست؟ من الان فروشگاه دارم و میخوام فروشگاه فیزیکیم رو ببندم و رویه فروشِ آنلاین تمرکز کنم تا زمان بیشتری داشته باشم و از فضای نامناسب اینجا رها بشم و دلم میخواد مشتری های زیادی داشته باشم . آیا این مشخص کردنه مسیره یا من دارم خواستم رو به وضوح میرسونم ؟
با تشکر از شما وآرزوی موفقیت بیشتر براتون استاد عزیز و گرامی