«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 276
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-37.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-21 00:00:002024-06-09 14:55:43«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
خدای من
کلی تایپ کردم
پاک شد
همشون
خخخخخخخ
همینم یک درسه
یک تضاد
باید درسشو بفهمم
باید بازم تمرین کنم تو هر شرایطی حسو خوب نگه دارم.
میخاستم قسمت سوم سفرناممو ثبت کنم
تموم شد
نمیدونم چی شد پاک شد
برم بخابم ساعت از دوازده شب گذشته
دستام فلج شدن از بس که تایپیدم + باتری گوشیمم به فنا رفت انقد که ازش کار کشیدم
خدایا شکرت
به امید بهبود و وصال خواسته ها
☘️☘️
☘️☘️ اولین روز سفرنامه پربرکت☘️☘️
قسمت دوم
)۵۵(
☘️☘️
کامنت نویسی هم لذت خودشو داشته و من انجام نمیدادمااااااااااا
خب
سلام دوباره و
سپاس زیاد پروردگار عزیزمو که منو مسیر مسیر رشد و پرورش هدایت کرده
تو قسمت دوم در مورد احساس گناه که بزرگترین فرکانس بد رو به کائنات ارسال میکنه صحبت شد
واقعیت ماجرا خدارو شاکرم که نسبت به اون قبیل حالات که پس از قتل یا بی ابروکردن کسی یا تخریب اموال عمومی یا خصوصی یا مواردی ازین دست بیگانه ام و خداروشکر.
تنها چیزی که
فکر میکنم حس خوبی به من نمیده عملکرد ضعیفم و برخورد نامناسبم در گذشته در مقابل رویدادهام هستش.
مثلا
من تو مراسم عقد پسر عموم خوب نرقیصدم
خخخخخ
خخخخخخ
خخخخ
بعضی اوقات یه هویی یادم میاره و همون لحظه که مثلا خودم موجه نبوده ری اکشنم رو واسم تکرار میکنه
این موضوع مثلا یکی از بزرگترین تلاش های ذهنم برای تخریب اعتماد به نفس و بد کردن حسم هست
و الان باورم نمیشه اما واقعا در بعضی از مواقع تونسته حسمو بد کنه و هر بار من ازش تو ذهنم فرار میکردم
خخخخخ
خب همین لحظه
به واسطه این نوشتن من اعلام میکنم که
من هرانچه انجام دادم بهترین اون موقعم بوده
اگه خوب نرقصیدم بخاطر این بوده که تخصص نداشتم
همون قدری که بود بهترین اون موقعم بوده و فک میکنم الانمم هست چون من اصلا بلد نیستم که برقصم و علاقه ای هم ندارم به انجام این تحرک و ورزش
اونجا چون به زور یا قرار گیری من تو اون جو
طبق دیده های جسته و گریختم اون شکلی بودم
خخخخخخخخ
خخخخخ
خخخ
مهدی جانم
اگه رقصت بد بوده بجاش لباسات خیلی خوب بود حتی از داماد هم به نظر من خوشتیب تر بودی و هستی
من تو رو تاییید میکنم
اشکالی نداره
این چیزی نیست که بخاد تو ذهنت همیشه باشه همه یادشون رفته و توام یادت بره چون اصلاااااااا چیز مهمی نیست که بخاد حفظ بشه
خخخخخ
خخخخ
بخند
قبول کنی تکاملت رو
این بدی که الان فهمیدیش خوب اون موقعت بوده
پس اولا خداروشکر شعورت رفته بالا
و
ازین حس بیا بیرون
چون همین خوب الانت
بنا به اصل تکامل ممکنه معمولی فردات باشه
پس لطفا از بالا
از دید خدا نگاه کن
چیزی نیست که بخاد فکرتو اذیت کن.
من در همین لحظه خاطراتی که باب میلم نیست رو به واسته این نوشتن برای همه از فکرم خارج میکنم
خخخخ
خخخخ
خخخخخخخخخ
خداروشکر
اصلن یک پسر نازی هستم که به لطف خدا های قربون خودم بشم منننننن ،،، منم
خخخ
خخخخ
خخخ
— نباید هیچ وقت بیشتر از توانم از خودم انتظار داشته باشم و میزان قلبمه.
— نباید بخاطر عملکرد ضعیفم در گذشته خودمو بازخواست کنم با استدلال و قدرت فکری الانم.
اگه فعلی که باب میلم انجام شده و ذهنم هی میاره جلوم تا اذیتم کنه باید به
نکات مثبت اون لحظه که رخ داده توجه کنم
باید اگاهانه یک قسمت مثبتشو ببینم.
تکرار احساس گناه تو فکرم فقط باعث میشه بیشتر و بیشتر احساس گناه کنم و این سیکل همینجور ادامه پیدا میکنه تا به فنا بریم.
بعد
چکار کنم یا چه عملکردی داشته باشم که طبق جوابم در قسمت قبل در مورد افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارن نزدیک تر بشم؟
تصمیم هاییی که میگیرمو عملی کنم طبق
اموزه های جلسه یک عزت نفس
چک لیست درست کنم و تا وقتی انجام نشده خطش نزنم
– سوالی که تو این قسمت پرسیده شد برای ازینکه چطور احساس گناه رو از خودمون دور کنیم رو هم
بین صحبتام گفتم که به نکات مثبت و تغییر دید و …
الان چارشنبه ۲۱.۳.۹۹ ساعت هشت و نیم شب.
تصمیم گرفتم برم از محمد کاریزی قولنامه خانه که بیش از سه ماهه قراره ازش بگیرمو هی اون هی من امروز فردا میکنیم بگیرم
(مسکونی ۱ ش۵۰) که هیچ سندی ندارم که بگم اقاااا این خونه منه از زمان خریدش مونده تو بنگاه اونم بخاطر توافقی که بخاطر تقسیط خریدش داشتم.
بعد میرم پیش علیرضا مونوپاد و پایشو بگیرم
یک ماهه لازممه اما هی میگم بعدا.
بعدش باز هدایت الله
☘️☘️
☘️☘️ اولین روز سفرنامه پربرکت☘️☘️
قسمت اول
☘️☘️
با عرض سلام و
سپاس خدای مربانم
تو تهیه دوره عزت نفس ماجراهایی داشتمااا
من همیشه فکر میکردم خیلی اعتماد به نفسم بالاست
به حساب خودم اعتماد به نفس رو پررو بودن و جسارت صحبت کردن تو جمع میدیدم
و الان فهمیدم
فرقیست بین
اعتماد به نفس
و
عزت نفس
که از زمین تا نپتون یا پلنتن فاصلشه!!
با اینکه این فایلو طی همین مدت یک ماه عضویتم بیش از پنج بار گوشش کردم
الان متوجه شدم که
فرق بین اعتماد به نفس و عزت نفس رو
— سعی کنم تحت هیچ عنوان کسی رو نقد یا تخریب نکنم
من دیپلم نشون دادن نقص ها به اطرافیانم رو داشتم
مثلا خواهرم کلی خونه رو محبت داره تمیز میکنه من میام میگم مرسی خیلی تمیز شده اما کااااش مثلا یه دستیم اینجا میکشیدی!
یه هو خواهرم میگفت تو از کجااا اینو دیدی من کل خونه رو اسکن کردم هیچ جایی به چشمم نخورده و من لبخند میزدم میگفتم دیگه دیگه
به حساب خودم ریز بین هستم و از طرفی الان فهمیدم به نوعی با گفتن اون حرف و اشاره کردن به قسمت مشکل دار میخواستم اونو از موضع خوبی که داره بخاطر انجام اون کارش که در ضمیر ناخوداگاهم از من برتر شده میخواستم بکشمش پایین
و ذهنم این موضوعو با تله “ریزبینی” واسم تزیینش کرده
خداااااااا
ای چه جالب
وقتی شروع به تایپ کردن کردم فهمیدم اینارو
خخخخخ
خخخخ
چه جالب
الان فهمیدم بعضی بچه ها تو سایت مینوشتن که من خودم نیستم تایپ میکنم یا
استاد میگفت من نیستم که این حرفارو میزنم
خخخخ
خخخخ
چه جالب
چه حس قشنگیه
کم کم داره حالیم میشه با قرار گیری در مدار
اتفاقات و رویداد ها بدون اینکه زحمتی باشه بدون اینگه بفهمی رخ میده
خخخخ
چه جالب
کیف کردم
خب
تو قسمت فایل فهمیدم
هیچ وقت احساس گناه نداشته باشم که
یه جورایی خداروشکر اصلا این حسو ندارم نداشتم تا جایی که یادم میاد وخداروشکر.
از طرفی استاد گفت
همه افرادی که ظلم کردن رو ببخشم که
به لطف خدا کلا ازین موضو هم معافم
اما
همین جا یادم اومد
من عمومحمودمو بخاطر رفتار غیر حرفیش و تصمیم گیری های فرعون مانندش میبخشم
از خدا میخام هدایتم کنه که فرکانس درستی داشته باشم که نه اون و نه امثال اون قدرت اینو نداشته باشن که جلو موهبت هایی که خدا واسم در نظر گرفته رو بگیرن.
در اصل هنوز باور اینکه
هیچ چیز و هیچ کس نمیتواند تاثیری در زندگی من داشته باشد
من خودم خالق زندگی خودم هستم
من با فرکانس هام زندگیمو رقم میزنم
رو تو وجودم نهادینه نکردم .
و در اینجا
لازم دونستم من در قدیم حتی با پدر بزرگ بزرگمم مشکل داشتم و به نوعی میگفتم من اونو بابت اشتباهی که در حق ما داشته و الان ما باید تقاصشو بدیم نمیبخشم و
در باب کلی هم زجرو عذاب به خودم تحمیل کردم که تشریحش در این مجال نمیگنجد منظورم از پدر بزرگ بزرگم حضرت ادم هست.
من
در این لحظه به واسته این نوشتن
اعلام میکنم هرکی هر ظلمی که فکر میکردم بهم کرده رو میبخشم
من خودم را از بند هرچیزی که بخاد تو این لحظه نگهم داره خودمو رها میکنم
من خودم را رها و به خدای مهربان اعتماد میکنم.
— ویژگی افرادی که اعتماد بنفس بالایی دارن به نظر من اینکه
خیلی راحت و خیلی سریع ایده یا الهامی که بهشون میشه رو انجام میدن حتی اگه برخلاف هنجار های ذهنیشون باشه و در مقابل دلیل های مقاومت ذهنی از جمله الان وقتش نیست، بذار بعد انجام این کار و … انجامش میدن همون لحظه که تصمیمشو گرفتن.
البته فرقیست بین بررسی جوانب ماجرا که خود مقوله ایست که باز باید حواست باشه دچار تله های ذهنی نشم.
همینا فعلا واسه قسمت اول
الان چهارشنبه ساعت هفت بعدظر 21.3.99
سلام به دوستان عزیزم وخانم شایسته عزیز و استاد گرامی.
امروز به صورت خیلی اتفاقی به این بخش هدایت شدم،از سر کنجکاوی اومدم ببینم سفرنامه چیست….وشروع به خواندن متن کردم……
از آنجایی که خیلی مشتاق به خرید دوره عزت نفس هستم،این را نشانه ای از طرف خداوند دیدم..
واقعا عزت نفس ،مهمترین بخش برای رسیدن به هر خواسته،در هراین زمینع ایست.
خداروشکر میکنم که خداوندمن رو هدایت کرد،تا از گمراهی به نور ورحمت هدایت شوم.
خداروشکر که خداوند دستانش را برای یاریم فرستاد.استاد عزیز ممنون که خواستید ثروتمند شوید وجهان را جای بهتری برای زندگی کردن کنید.
سلــــــــــاممممم استاد گلم 🌹🌹
استاد اول از همه میخواستم یه چیزی بگم و اینکه میخوام اول از سپاسگذاری از خدای مهربونم شروع کنم
استاد من 16سالمه و تقریبا شیش ماهه پیش با شما اشنا شدم و خیلی از خدا ممنونم و خدارو شاکرم که در این سن کم و به این زودی من رو با شما اشنا کرد😍😍😍
میخواستم بگم که این اولین کامنته من بعد از شیش ماهه و خوشحالم که بالاخره تونستم بر یکی از نجوا های ذهنیم مقابله کنم
خدایا شکرررررررر
استاد راستش این الان دومین باره که من میخوام سفرنامه رو شروع کنم اون اولا همش دلم میخواست که کامنت بزارم ولی همش میگفتم من که چیزی بلد نیستم
هنوز قانون رو یاد نگرفتم و….. خلاصه کلی بهونه داشتم واسه اینکه نه حالا واسه کامنت گذاشتن زوده
در واقع به نوعی خودم رو باور نداشتم که منم میتونم کامنت بزارم و اینکه میتونم منم اونچه رو که اموختم و حس خوبی بهم داده رو به اشتراک بزارم 😍😍
در واقع اینا همش بر میگرده به کمبود عزت نفس و اینکه نمیدونم چرا ولی دلم میخواست دوباره سفر نامه رو از اول شروع کنم در واقع تصمیمی هم برای نوشتن کامنت نداشتم ولی خب چه کنیم دیگه که خدا هدایتمون کرد😍😍😍
بگذریم ، من تصمیم گرفته بودم که با یکی از فامیلامون به خاطر کار هایی که کرده بود قطع رابطه کنم یعنی دیگه کلا از چشمم افتاده بود توی همین فکر ها بودم همزمان داشتم فایل یک اعتماد به نفس رو هم گوش میدادم
یهو رسید به این جای فایل که استاد گفت دیگران رو ببخشین با خودتون و با دیگرون در صلح باشین ،خدایا شکرتتتتتت😍😍😍 همون موقع فهمیدم خدا میخواد از این طریق بهم بگه که اون هارو ببخش
منم با خودم گفتم خدا جونم راست میگه ها
بعد از خودم خندم گرفت ،شاید همه این اتفاق ها در عرض پنج ثانیه اتفاق افتاد ،خلاصه داشتم میگفتم که از خودم خندم گرفت
با خودم میگفتم ای خدا منو ببین دیگه چقدر بی هدف بی کار شدم که نشستم دارم نقشه قطع رابطه کردن و اینکه وقتی دیدمشون چه رفتاری رو نشون بدم میکشم😂😂😂
و اینکه یه چیز دیگه تقریبا سه ماه پیش سعی میکردم خیلی شوخ باشم خیلی مسخره بازی در بیارم کلا سعی میکردم یه جوری یه کاری کنم که بقیه از من خوششون بیاد بعضی وقت ها یه رفتاری هایی از خودم در میاوردم که فکر کنن خیلی باحالم بیان باهام دوست شن یه روزی توی مدرسه همین رفتار هایی رو که میکردم دیدم یکی از بچه های کلاس دیگه انجام میده
وایییییی منو میگی اینجوری شده بودم😳😳😳😳
میدونستم تقریبا رفتارم زیاد قشنگ نیست ولی دیگه فکر نمیکردم در این زشت و سبک وار باشه این رفتار همونجا بود که دیگه تصمیم گرفتم این رفتارو بزارم که در این تصمیم استاد عزیزمم بی تاثیر نبود خیلی خدارو شکر میکردم که من رو با استاد اشنا کرد تا بتونم هدایت های خدارو از یکی از دستاش که استاد عزیزم باشه دریافت کنم
خلاصه که دیگه تصمیم دیگه واقعا گرفتم که رفتارم رو درست کنم چه دلیل داره بخوام خودم رو سبک فقط به خاطر مرکز توجه بودن وقتی این تصمیم رو گرفتم با خودم فکر میکردم دیگه از فردا میشم یه پسر خوب با یه رفتار و کردار بهتر ولی فردا شد و دیدم خیلی سخته ولی با لطف خدای مهربونم هر روز بهتر از دیروز میشدم 😍😍😍😍
تا اینکه دوماه گذشت یه روز که روی صندلی نشسته بودم یکی از بچه هایی که ازمن خوشش نمیومد در حدی که حاضر نبود بشینه کنارم یه روز اومد نشست کنارم گفت علیرضا دیگه از این به بعد تصمیم گرفتم باهات دوست باشم
منو میگی اصلا مونده بودم😳 خدای من مگه میشه اخه چطوری ،واقعا فکر نمیکردم امقدر تغییر کرده باشم
که کسی که حتی یه روز چشم دیدنمو نداشت اصلا حتی یه روز اومد بهم گفت اگه سال دیگه تو داخل این مدرسه باشی من از اینجا میرم حالا میاد به من میگه میخوام باهات دوست شم
ای خدا واقعا نوکرتم😘😘😘
حالا دیگه همنیجور پشت سرهم خاطره ها میاد تو ذهنم😂 منی که اینقدر عزت نفسم کم بود که با خودم میگفتم چرا یکی از من نظر نمیخواد چرا کسی با من مشورتی نمیکه به خودم میگفتم یعنی اینقدر بی اهمییتم چند هفته پیش داشتم با داداشم تا خیابون میگشتم یه دفعه داداشم گفت اگه من بخوام همچین کسب کاری راه اندازی کنم تو نظرت چیه ،حاضرم قسم بخورم واسه بار که یک نفر از من نظر میخواست و منم بدون هیچ استرسی و بدون هیچ چیزی داشتم براش توضیح میدادم
البته تمام اینا زمانی اتفاق افتاد که من تونستم اعتماد به نفسم رو تا حدودی بالا ببرم و دیگه به هیچکدوم اینا دیگه نچسبیدم و واسه اینکه اتفاق بیوفته پافشاری نکردم
خدا ازت ممنونم که من رو با استاد عزیزم اشنا کردی و استاد از شما هم ممنونم که اینقدر با عشق فایل ها و محصولات رو اماده میکنید😍😍😍
سلام دوست خوبم خیلی برات خوشحالم بخاطر موفقیتت آفرین وتحسینت میکنم کامنتتم خیلی زیبا بود یاد گرفتم سپاس .
به نام خداوند بخشنده و مهربان خودم
سلام خداجونیم
سلام به استاد عزیزم عشقی استاد ، سلام به خانم مریم جان دوست داشتنی خودم و سلام به هم سفرهای عزیزم و دوستان خانواده بزرگ و دوست داشتنی عباسمنشی ها
دوباره بعد مدتی اومدم این سفرنامه رو مجدد به صورت کامل و باتعهدی جدی آغاز کنم
و برای اولین بار ردپای خودم رو با نوشتن این کامنت برجای بگذارم تا یادم نره بعد گذروندن روزهای این سفرنامه تغییرات شگفت انگیز فرکانسیم رو مورد ارزیابی قرار بدم هرچند که چند ساعت از دیدن اولین روز این سفرنامه میگذره تغییرات هیولاوار(تیکه کلام استاد مهربانم) رو حس میکنم .
احساس قوت قلبی، احساس توکل واقعی ، احساس شور و اشتیاق فراوان برای دیدن سفرنامه روز دوم ،اینکه هرچند قبلا هم همین فایل ها رو دیدم اما حالا احساساتی دارم که قابل مقایسه با دیدن فایل ها در گذشته به من دست داده میشد نیست ، حالا احساسم واقعی تره ،حس کردنی تره ، و نشانه ی بزرگ و بااهمیت اینه که برای اولین بار هست که در این سفرنامه کامنت میگذارم و از احساسات قلبی ام صحبت میکنم چه نشانه ی زیبایی ! خدایا شکرت . احساس ام به اینکه خدایا از عمق وجودم سپاسگزارم که من رو دوباره با آگاهی ها و قوانین این جهان آشنا کردی سپاسگزارم که الگویی همه چی تمام و ناب ،استاد عباسمنش عزیز را به زندگیم آوردی ، استاد زندگی و افکار الان من ،اصلا قابل قیاس با گذشته ام نیست
استاد مهربانی ها، واقعا ممنونم که دستی از دستان خداوند برای هدایت من هستید
اما ردپای من در روز اول سفرنامه
از نظر من فردی که دارای اعتماد به نفس بالایی است که همیشه در هرموقعیت، شرایط و جایگاه برای اصل وجودی خودش ارزش بگذاره ، خودش رو همونطور که آفریده شده بپذیره و عاشقانه خودش رو دوست داشته باشه چون روحی از خداوند هست و حتما قابل ستایش.
فردی که اصلا به فکرش خطور نکنه خودش رو با دیگران مقایسه کنه ، برای بهتر و عالی تر شدن همیشه درحال تغییراته ، فرد بااعتماد به نفس اینقدر به خودش اعتماد داره که هرکار مثبتی رو میتونه به بهترین نحو انجام بده .
فرد بااعتماد به نفس همیشه نکات مثبت و عالی هر موقعیت و افراد رو میبینه
و همیشه سپاسگزار داشته هاش هست و پیشاپیش برای ورود خواسته هایش سپاسگزاری از خداوند رو انجام میده
فرد بااعتماد به نفس به خاطر خطاهای ناخواسته اش خودش رو میبخشه و این رو میدونه خداوند بخشنده است ، و سعی میکنه هرکاری رو بافکر و هوشیاری بیشتر انجام بده
فرد بااعتماد به نفس به خودش ایمان داره که از پس همه چی برمیاد ، تو دل ترساش میره و اونها رو از مسیرش حذف میکنه
فرد بااعتماد به نفس به خاطر دل خودش و رضایت قلبیش زندگی میکنه نه جلب توجه دیگران .
فرد بااعتماد به نفس برای وقتش، وجودش و آرامشش ارزش میگذاره
ویژگی ها و مطالب بسیار فراوانه، در همین جا مطالب نگه می دارم تا در ردپاهای روزهای دیگر این سفرنامه هم طبق نشانه ها و آنچه حس درونی ام میگه باز هم ردپایی دیگر را در جمع خانواده دوست داشتنی ام برجای بگذارم و این رو هم بگم خدایا پیشاپیش سپاسگزارم که این سفرنامه در زندگی من چه غوغای محشر و عالی به پا کرد ، چه تغییرات بنیادی ،چه نشانه های محشری چه هدایت های شگفت انگیزی از طرف خداوندم
خداوندا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
به نام رب العالمین
روز اول سفرنامه دور دوم
سلام خانواده ی عزیزم
اول از همه چیز باید مشخص کنم چرا باید عزت نفسم بره بالا؟
چون میخوام ثروتمند بشم ثروتمند در اخلاق ثروتمند در روابط ثروتمند در امور مالی
من وقتی به همه ی ایناا میرسم که عزت نفس بالایی داشته باشم عزت نفس یعنی چی؟
یعنی خودمو دوس داشته باشم همه جوره
با همین چهره ای که دارم
با همین رنگ چشم باهمین پوست
باهمین رنگ مو
باهمین قد
باهمین اندام
باهمه ی خطاهام
عذاب وجدان نداشته باشم چون خداا بارها و بارها تو قران گفته توابم غفورم همه ممکنه اشتباهاتی انجام بدن حالا هرچقد بزرگ مهم نیس
موسی اشتباه نکرد؟
یعقوب؟
یونس؟
از خودم چه انتظاری دارم؟مگه من رباتم؟
خدااا مگه موسی و بقیه رو نبخشید؟چراا.. موسی بعد قتلی که انجام داد پیامبر شد چراا؟چون خودشو بخشید دیگه از قتل بالاتر؟قتلی که بعدش پیامبر شد
وقتی خودتو نمیبخشی انگار داری به خدا میگی من به غفور بودنت ایمان ندارم
الان داشتم رو جمله ی قبلیم فکر میکردم به این رسیدم که
ما مگه تو این سیستم بزرگ زندگی نمیکنیم؟خبببب اینجوری فکر کنیم که با کامپیوتر کار میکنیم بعد حالا یه فایلیو پاک میخواییم پاک کنیمو میکنیم حالاااا غم اونو میخوریم که چرا پاک کردم؟چرا فلان شد چرا بیصان شد؟خبب نه
حالا ماهم اشتباهی کردییییم(بازم میگم هرررررر اشتباهی)توبه کردیم خب الان اون از سیستم خدا حذف شده و صفت غفور بودن خداا (مثل این که چطور یه برنامه نویس یه کد به کامپیوتر میده که وقتی طرف فلان دکمه رو زد تو مثلا این فایلو پاک کن )کلااا اونو پاک کرده اصلااااا دیگه اون گناهمون وجود نداره..حالا به خاطر چیزی که وجود نداره غمگین باشیم؟
استااد من جدیدا فهمیدم من میخوام به خداا برسم به توحید برسم لازمه ی رسیدن به خدا اینه عزت نفسم بالا باشه اصلا مگه میشه عزت نفس پایین باشه و بشه به خدا که منبع عزت منبع قدرت منبع ثروته رسید؟
جدیداا به این موضوع رسیدم که من تو اون دنیاا چقد برای خدا عزیززز بودم که به فرشته هاش که یه عمری تسبیحش کردن گفته به انسان سجده کنید چقد خداا دوسم داشته چقد دوسم داره که قبل ورود به این دنیاا گفته وقته هدایتی از سمت من بیاد بنده هام نه میترسن و نه غمگین میشن
چه هدایتی بالاتر از این؟الان ترس داری؟یا غمگین هستیی؟خب قربونت برم داری مسیرو اشتباه میری
مسیری که خدا توشه نه ترس هس نه غم ..به خودت بیاا مهسااا خدا عاشقته بعد افریدن تو به خودش افرین گفته
استااد من تو ذهنم یه دنیاا هس هروقت یادم میادد کیف میکنم
اینجوری که
یه دنیایی هس هرچی میخواستم همون لحظه مهیاا میشده واسم..همهه ی فرشته هاا به من سجده میکردن..نزدیک خداا بودم خیلییییی نزدیک ..حالا هم که به انتخاب خودم برای تجربه کردن یه سری چیزاا وارد این دنیاا شدم و هدایت خدا هم که همیشه هس حالاا من چرا عزت نفسم پایین باشه؟باید هرچه زودتر اون احساس ارزشمندیو پیدا کنم
خوشحالم که اولین محصولیم که خریدم عزت نفسه و امسال اصلا سالیه که قراره خودمو حسابی بسازم بشم همون مهسایی که منبع عزت نفس بود منبع قدرت بود ولی الان فراموش کرده اونارو
سفرنامه ی امروز این بود که ببخشیم بقیه رو به خاطر خطاهایی که در حقمون کردن
استاددددد اینجا یه چیزیی گفتن که برای اولین بار اینو شنیدم
((ببخش چون ما قراره کارهای بزرگتری انجام بدیم))واااااووووووو واااااااوووو
اقااجاان تو این دنیای به این بزرگیییییی تنهاااا کارت اینه بگی اینو نمیبخشم اونو نمیبخشم؟ول کن باباااا خودتو در بند اینو اون نکن ببخش لذت ببر زندگیتو کن اونقد کارای بزرگی هس که دنیاا منتظره توسط تو انجام بشه
خدایااا شکرت به خاطر این سفرنامه ی بسیار هیجان انگیز
باید دوره ی عزت نفس هم در کنار سفرنامه شروع کنم
ان شاءالله عزت نفسی میسازم مثل عزت نفس قبل به دنیاا اومدنم😍
به نام خداوند بخشندهی مهربان
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و کلیه دوستان هم فرکانسی عزیز
به نظر من ویژگی افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند اینه که اول با خودشون تو صلح هستن با خودشون رفیقن خودشونو دوس دارن خودشون رو هموتجور که هستن قبول دارن و میپذیرن برای خودشون ارزش قائل هستن نگران نظر بقیه راجع به خودشون نیستن قدرت نه گفتن بالایی دارن اگر خواسته نامتعارفی ازشون بشه براحتی نه میگن و براشون فرقی نداره که طرف مقابلشون چه برداشتی میکنه یا اصلا چه عکسالعملی از خودش نشون میده،تنها چیزی که براشون مهمه احساس خوب خودشونه و هر لباسی که دوس داشته باشن میپوشن
ویژگی دیگه افراد بااعتماد به نفس اعتماد داشتن به خودشون و تواناییهایی که دارند افراد با اعتماد به نفس همیشه به خودشون اعتماد و ایمان دارند و همیشه به تواناییهای خودشون ایمان دارند و اگه وارد کاری بشن که حتی ازش سر در نیارن با تمام قدرت و با اعتماد به نفس واردش میشن و در مسیر انجام کار مهارتهاشو یاد میگیرن و کارو به خوبی انجام میدن و خودشون رو وارد چالشها میکنن
از دیگر خصوصیات افراد بااعتماد به نفس،اعتماد داشتن به خدایی که تو وجودشونه و با ایمان و اعتماد و توکل به خدایی که تو وجودشونه و با توکل به خدای خودشون جلو میرن و هر مسئله یا چالشی رو حل میکنن
از دیگر خصوصیات افراد بااعتماد به نفس توانایی برخورد صحیح با ناخواسته ها و رفتن تو دل ترسهاس،افراد با اعتماد به نفس قشنگ وارد دل ترسهاشون میشن و نمیذارن ترسها بهشون غلبه کنه
از دیگر خصوصیات توانایی تغییر که میشه به تغییر شغل تغییر وکنترل ورودیهای ذهن تغییر لوکیشن تغییر دوستان و…اشاره کرد
از دیگر خصوصیات توانایی صحبت کردن راجع به تواناییهای خودشون است که راجع به تواناییهای کاری و ورزشی و هنری و علایق میتوان اشاره کرد
ممنون دوستون دارم بامید دیدار
ویژگی افراد موفق:
بنظرم حس آرامش و حال خوب و اون استوار بودنشون توی همه شرایط هست یه جورای علی بی غم هستن اعتماد کامل به خودشون دارن مسیر میشناسن هدف و مقصد میدونن راه پیدا کردن بلد شدن توی هر شرایطی اعتماد به خدا و نیروی برتر دارن از تک تک لحظاتشون استفاده میکنن اونجوری دوس داشتن زندگی میکنن پیگیر نظرات دیگران نیستن راه خودشون دنبال میکنن با خودشون و دیگران در صلح هستن هرجا زندگی کنن میتونن باز موفق باشن موفقیتشون وابسته شهر و امکاناتشون نیست وقت و زمانشون صرف راضی کردن بقیه نمیکنن زندگی خاص خودشون دارن
با تمام وجودم عاشق اینم که هرچه بیشتر توحیدی فکر کنم و تو زندگیم توحیدی رفتار کنم…
مدتیه که فهمیدم دلیل اینکه نعمت میاد تو زندگیم اما برام نمی مونه کمبود احساس خود ارزشی بوده
اون روز روزعید من بود
روزی که یه مقاله از خانوم شایسته عزیز دل تو قسمت عقل کل خوندم و انقلابی تو وجودم به پا شد برای کار کردن روی عزت نفسم….و دقیقا از همون روز ازهمون لحظه ای که خواستم بیشتر احساس لیاقت بکنم و بیشتر از همیشه خودمو لایق دریافت نعمتهای خداوند بدونم من یه ادم دیگه شدم
برای یک دختر عزت نفس واقعا غوغا میکنه…زندگیشو از این رو به اون رو میکنه!
من از اون لحظه ای که خواستم برای خودم ارزش بیشتری قایل بشم قدم به قدم راهش بهم گفته شد! و این واقعا برام شگفت انگیزه که هر روز یه راه یه ایده جدید بهم گفته میشه….غرق عشق میشم خدای من…وقتی میبینم انقدر هوامو داری و ریز به ریز از تمام وجود من خبر داری و راهگشای منی…قلبم پر از شادی و عشق بی وصفه خدای من… انقدر که حالا خیلی راحت میتونم هرچیزی غیر تو رو کنار بذارم و براش ارزوی لمس همین عشق بی حد و بی نهایت رو بکنم و به خودت بسپرمش….به تو که بخشنده ترینی…به تو که تنها حقیقت محض عالم هستی…
حس خوبی که دارم در واژه ها نمی گنجه…. بی نهایت شاد و خوشحالم که در این حس و در این مکان و درکنار انسانهای هدایت شده ای چون شما هستم…
در ادامه سفرم برای توحیدی زندگی کردن دیروز هدایت شدم به این صفحه بی نظیر و چقدر سپاسگزار خداوند هستم سپاسپگزار استاد عزیزم و خانوم شایسته خوش صدا و خوش قلم هستم که این اگاهی های بی نظیر بهم رسید و در این حسو حال عالی و فوق العاده قرار گرفتم… خدایا شکرت میکنم با تمام قلبم که روز به روزبیشتر خودت رو بر من اشکار میکنی و کمک میکنی هر روز بهتر از روز قبل باشم.
حالا با تموم قلبم ارزوی همین عشق و شادی وصف رو برای عزیز دلم می کنم …ارزو میکنم مثل من کنارش باشی قلبش رو دراغوش بگیری تا ارامش بگیره. میدونم این کارو میکنی چون تو خیلی بیشتر از من دوستش داری و قبل از اینکه عزیز دل من باشه عزیز دل تو هست… خدا جونم مواظبش باش…مواظب هردومون باش… تو یگانه عشق دل همیشگی ما بودی و هستی و خواهی بود.
خدایا شکرت