«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 279

به نام خداوند بخشنده مهربان

سلام به دوستان هم فرکانسی امروز دومین رو سفرنامه است و یه حس خوبی وجود منو فرا گرفته خوشحالم بی دلیل

همه‌جا برام قشنگه

همه آدما خوبن

همه چی در زمان مناسب در مکان مناسب برام پیش میاد

رابطه بهتری دارم با همسرم

از هوا نمینالم

از گرما نمینالم

خدایا شکرت

مگه میشه …آخه هنوز دو روزه خدایا چقدر بزرگی…از من یه قدم از خدا هزاران قدم خدایا شکرت ….

نمی‌دونم من دارم تغییر میکنم یا جهان اطرافم ولی حس حالم بهتره….هی تو دلم از حال خوبم قند آب میشه…نمی‌دونم چجوری حسموبگم.

به لطف الله و استاد عشق یاد گرفتم که ببخشم کسایی و ک در گذشته احساس کمبودی من دادن احساس کم ارزشی در من ب وجود آوردن و یاد آوری کردم شرایط الآنم رو نسبت ب گذشته و هزاران بار خدارو شاکرم.

خودم رو بخشیدم که قبول کرده بودم تحقیر اطرافیان رو و تحسین کردم تلاش و پشتکار ام رو از ۱۸سالگی ببعد که چطوری با افکارم زندگیمو تغییر دادم و ب خواسته هام رسیدم البته در اون زمان آشنایی با استاد عشق نداشتم

فقط فهمیده بودم که میشه ب چیزهایی رسید با فکر کردن بهش با تصور کردن و خواستن.

خدارو شکر میکنم که من در این مسیر هستم.

خیلی وقتا احساس گناه در من مثل خوره میوفتاد بجونم وقتی یادم نیومد از خودم شرمم میشد ولی یاد گرفتم ببخشمخودمو وار خدای بزرگ طلب بخشش کنم به خدا اعتماد کنم و مطمئن باشم منو میبخشه و شاید خطای من راهی برای پیشرفت من باشه شاید تلنگری باشه مثلاً من از اینکه دخترم و پیش مادرم بزارم و برم دانشگاه احساس گناه میکردم احساس میکردم دارم برای کم میزارم ولی الان می‌دونم ک روزی دخترم ب من افتخار خواهد کرد و از این که یه مادر شاد و آگاهتر باشم برای دخترم خیلی احساس بهتری

دارم احساس گناه من تبدیل شد به احساس شادی و امید خدایا شکرت خدایا شکرت.

بعضی وقتا میجندگیدم ک اطرافیانم و تغییر بدم باب میل من رفتار کنن به راه درست برن ولی ب لطف خدا و استاد فهمیدم ک من توانایی تغییر سرنوشت کسی رو ندارم جز خودم.پس روی خودم کار کنم تا اطرافیانم تا جهان اطرافم تغییر کنه.چه سختی های ک من با باور غلط کشیدم و ندانسته خودم رو و ژرف مقابلم رو نابود کردم.خدایا شکر ت که الان به این آگاهی رسیدم و دیگه فقط به کار کردن روی خودم مشغولم.

من نه در جهت خیر نه شر نمیتونم کسی رو تغییر بدم.

جهان ما بر اساس فرکانس ماتغییر می‌کنه فرکانس ما رو باور های ما تشکیل میدن.

اینو فهمیدم و به عینه بهم ثابت شده که وقتی احساس بدی دارم اتفاقات بدتری برام پیش میاد.

مهمترین چیزی که باعث میشه ما فرد با اعتماد بنفس باشیم احساس خود ارزشی هست واسه خودم ارزش قائل باشیم.

عذاب وجدان احساس گناه و ترس از حرف مردم هرسه یک معنا رو داره و هرسه باعث عدم عزت نفس میشه.

اگر ب کسی بدی بکنم در واقع ب خودم بدی کردم اینه حق و ناس .

ما هرگز به کسی نمیتونیم ظلم کنیم مگر آن شخص ظلم رو بپذیره.و در واقع ب خودمان ظلم کردیم.

اگر در جایی مهمانی و خانه ی آشنایی بهم بی احترامی بشه ظلم بشه نمیرم ب اونجا با نهایت احترام.چون خدا گفته جایی ک بهت ظلم شداز آنجا برو مهاجرت کن ترک‌کن.

و آنها به خودشان ظلم میکنن.

والسلام.

به نام خداوند بخشنده مهربان

با سلام.

من امروز اولین روزی است که سفرنامه رو شروع کردم

در همین ابتدا عزت نفس چیزی که من از همان بچه گی نداشتم توی خانواده ای با مشکلات شدید مالی با پدر معتاد بزرگ شدم و همیشه خجالت میکشی دم از شرایط خودم.

نگاهای اطرافیانم پر از ترحم بود و دلسوزی توی نگاهشان هزار تا حرف بود که آخی این بیچاره اس بدبختی چیزی نمی‌خورن لباس خوب ندارن و…..

دیگه تو این اوضاع عزت نفسی نمی مونه وقتی از کودکی تو این محیط بودم.

تا به الان که29سالمه و یه دختر 1/5ساله دارم میخوام که دیگه بِکشم این غول بی اعتماد بنفس رو میخوام نابودشدن کنم میخوام از درونش یه فائزه قوی بیاد بیرون کسی که خودشو دوست داره،به حرفاش ایمان داره،ب کاراش مطمئنه….

توی فایل اول فهمیدم که باید ببخشم کسی ک من رو تخریب کرده از بچگی با همون نگاهای ترحم آمیزش احساس بد ب من داده ببخشم خودم رو ک تحت تاثیر قرار گرفتم و قبول کردم ک تخریب شدم.

یاد گرفتم کسی رو تخریب نکنم چون اول از همه این منم ک تخریب میشم.

کسی ک اعتماد بنفس داره کسیه ک خودشو دوست داره،ب چیزی ک میگه ایمان داره،نیاز ب تایید و تشویق نداره،روابط عالی داره با همه،انسان موفق در همه زمینه ها هست،انسانی آرام، و آرامشش رو در همه لحاظ حفظ میکنه.

فایل دوم از احساس گناه برام گفت،احساس پوچی،احساسی که وقتی یاد اون میوفتی حالت بد میشه.

یاد گرفتم خودمو ببخشم.من به خدایی ایمان دارم ک بخشنده و مهربان.توبه من رو قبول میکنه و میتونم دوباره از نو شروع کنم.

بااحساس گناه نمیتونم اعتماد بنفس داشته باشم.

کسی که گناه بزرگی انجام داده،اول از همه باید بپذیرد که خدا بسیار آمرزنده و نوبت هست،خدایی ک موسی رو بخشید و پیامبری رساند حتما من رو هم میبخشه کافیه ک بخوام تغییر کنم.

دوم اینکه خودشو ببخشه و دیگه تکرار نکنه اون کارو

در فایل سوم فهمیدم ک احساس گناه همون عذاب وجدان،و وجدان همون نگاه جامعه که برای من ساخته که همش دروغه.

ظلم یعنی اگه من ب کسی بدی کنم درواقع دارم ب خودم بدی میکنم و باید اینو بفهمیم ک ما توانایی تغییر سرنوشت کسی جز خودمان رو نداریم.

پس اگه من حرفی زدم یا کاری کردم در واقع ب خودم کردم.مگر اینکه طرف مقابل خودش تخریب رو بپذیره و قبول کنه ک تخریب شده.

ما مسئول زندگی خودمان هستیم و فقط و فقط میتونیم ب خودمون کمک کنیم.

برای اینکه احساس گناه رو از خودم دور کنم

اول باید بپذیرم ک من توانایی تغییر سرنوشت کسی رو ندارم

دوم اینکه خدا بسیار بخشنده اس و توبه پذیر

سوم اینکه خدا ستمگر و جلاد نیست ک بخواهد ما را عذاب بدهد.

هر اشتباه ک ما میکنیم ممکنه پلی باشه برای موفقیت.

اگر ما در مسیر درست باشیم اصلا اشتباه نمی کنیم.

خداوند وعده داده ک ب صابرین ک با احساس خوب و ایمان توی سختیها صبر کردند پاداش بزرگ میده.

اینم بدونم ک وقتی احساس بد داشته باشم اتفاق بدتری برام رخ میده این موضوع خیلی توی روزمره برام پیش اومده ک مثلا حال حوصله کار خونه نداشتم هی کار زیاد میشد و طاقت من کمتر.

با احساس خوب داشتن اتفاقات عالی تری برام میوفته

در فایل چهارم استاد درباره حق و ناس و ظلم صحبت میکنن.

حق الناس در قرآن به این صورت آمده ک آگرحقی از کسی بگیریم یا ظلمی بکنیم در واقع ب خودمان کردیم.و ب کسی آسیب نمی زند مگر آنکه آن شخص قبول کند ب او ظلم شده.

و این جمله ک از هر دست بدی از همان دست می گیری مصداق همین نکته است،ک ظلم های ما به دیگران بعد در زندگی ما ظاهر میشود.

مداری ک در آن هستیم باور های کارو ب وجود می آورد.اگر افکار ما ترس، مشکلات،بیماری …..باشد ما در مدار درستی نیستیم و عواقب آن بد و بدتر است.

حال اگه باور هامون رو درست کنیم در مدار درست و فرکانس مثبت قرار میگیریم و از آ ن پس فقط عشق ،محبت،ثروت،سلامتی…..برای ما وجود خواهد داشت.

ما با فرکانس ها مون میتونیم خوشبخت بشیم و سازنده آیندمون باشیم.

خداوند در قرآن میفرماید اگر در جایی ب تو ظلم میشود از آ نحل برو ارک کن مهاجرت کن

اگه بخدا ایمان داریم پس فقط از خدا اطاعت کنیم،فقط از خدا بترسیم.

به چیزهایی الکی قدرت ندیم و برای خدا شریک نیاریم

خداوند و قوانین الهی سیستماتیک عمل میکنه یعنی مانند آینه هرکاری ک بکنیم ب ما برمی گرده.

ما اگه باور کنیم ک تمام خزائن جهان وآ سمان و زمین دست خدا چ نیازی داریم کارو تحریم کنن.بلا سرمون بیارن

ما باورمان برامون کار انجام میده.