ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 119
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-02 01:26:012024-02-14 06:06:52ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام خدمت استادعزیزو مریم خانم و همه همکلاسیهای خوبم.
سلطانی هستم
این اولین کامنت من در تمام طول دوره های متعددی که گذراندم.
اول بابت این کم کاری که کردم بینهایت از استادم عذرخواهی میکنم.
اما در جواب سوالی که پرسیده شد
جاری من که خداوند براش معجزه رقم زد و بعد از 21 سال زندگی بهشون یه دختره بسیار زیبا و سالم عطا کرد.وقتی خبر باردار شدنش رو شنیدم فقط خدا میدونه چقدر خوشحال شدم طوری که به هر دوستی که میرسیدم میپرسید چه خبر با خوشحالی تمام خبر خوش باردارشدن جاریم رو میدادم ، دلم میخواست بلندگو بردارم همه جا جار بزنم .براش هدیه خریدم دیدنش رفتم و مادر شدنش رو بهش تبریک گفتم بابت این معجزه که خدا بهم نشون داده بینهایت سپاسگزاری کردم.
یامثلا وقتی از جلوی مغازه برادر شوهرم رد میشم که کلی مشتری انجاست خدارو شکر میکنم وایمان دارم وقتی این حس خوشحالی از دیدن ثروت دیگران واقعی باشه خدا برای توهم رقم میزنه .البته که قبلا با این ایمانی که الان دارم این حس رو نداشتم اما با کار کردن روی خودم و ترک کردن حس حسادت تونستم به اینجا برسم .اولش فقط ادای آدمهای خوشحال رو در میآوردم اما با تکرار و تکرار شد عادت رفتاری من طوری که الان خیلی از اطرافیانم میدونن که من از شنیدن موفقیتهاشون چقدر خوشحال میشم واین حس رو ابراز میکنم، بهم خبرای خوبشون رو میدن وکلی حس خوب بهشون میدم البته که باز به خودم برمیگرده و چیزی غیر از قانون نیست.
وقتی یکی از برادشوهرام ماشینش رو عوض کرد و بهترش رو گرفته بود یه لحظه ناراحت شدم با خودم گفتم ای بابا ما اینهمه کار میکنیم فیزیکی و فکری نتونستیم ماشینمون رو ارتقا بدیم و کلی به سختی با جای کم داریم سفر میریم و اینجا آنجا میریم اونوقت این داداش با این افکارو تنبلیشون چطور تونستن با قیمت عالی ماشینشون رو عوض کنن.این فکر مثل یه برق از ذهنم گذشت اما سریع به خودم جواب دادم تو حق نداری این فکرهای منفی رو بکنی ، تو حق نداری دیگران رو قضاوت کنی و با صدای بلند به همسرم گفتم مبارکشون باشه ایشالله باهاش سفرهای عالی برن .چرخش براشون بچرخه .خدارو شکر که با شرایط عالی تونستن ماشین عوص کنن و کاملا از ذهنم حس بد رو پاک کردم وطبق قانون حس خوب =اتفاقا ت خوب
ودر اولین دیدار با برادرشوهر ام به خودش و همسرش تبریک گفتم با حس کاملا عالی.
طولی نکشید که خداوند یه فروشنده بسیار منصف و صادق و با اخلاق رو در مسیر ما قرار داد وبا شرایط بسیار عالی ماشینی که مدتها برای داشتنش سپاسگزاری میکردم رو خریدیم .
یا وقتی که جاری کوچیکم خونه خریدن تماس گرفتم وتلفنی کلی تحسینشون کردم بهش تبریک گفتم وبرای کوچ بهش گفتم اگه کاری داری بهم بگو کمکت کنم آخه من استاد کوچ کردن هستم.برای خونه نوییش سعی کردم کادوی خیلی خوبی براش ببرم و همینطور هم شد خداروشکر.
قانون کاملا حس واقعی رو از غیر واقعی تمیز میده و آنچه که تو باور داری برات رقم میخوره.
همسر عزیزم در مورد دادن خبر های خوش به من بینهایت استاده .جوری که تقریبا هر روز خبرهای خوبی که میشنوه سریع بهم اطلاع میده و منو خوشحال میکنه حتی اگر اون خبر خیلی کوچیک باشه اما ما یاد گرفتیم که برای خبرهای خوب کوچیک هم سپاسگزاری کنیم و شادی.
همینجا جا داره از عزیز دلم تشکر ویژه داشته باشم،
سلیمان عزیزم، بهترین دوست و همکلاسی مهربونم خیلی دوست دارم و خدا رو بابت داشتنت سپاسگزارم.
من وعزیزدلم از دادن حس خوب به دیگران در مقابل موقعیت و موفقیتهاشون و اتفاقات خوبی که براشون افتاده نتایج بینظیری دیدیم .پس وقتی هر چیزی رو خودم با افکار و باورهای خودم دارم رقم میزنم چرا بهترین رو انتخاب نکنم حس خوب میدم و حال خوب دریافت میکنم.
من یاد گرفتم که قبل از اینکه به ذهنم اجازه بدم قضاوت کنه یا منفی بافی کنه سریع انرژی مثبت میدم و خدارو شکر میکنم و آرزوهای قشنگ میکنم براشون.
ممنونم که اولین کامنت منو خوندید.
آرزوی لحظات خوش برای همتون دارم.
خدا رو شکر میکنم بلاخره تونستم به ترس ام غلبه کنم و کامنت بزارم .شاید شماییکه خیلی کامنت میزاری از این حرفم خندت بگیره اما ……
من ارتباط کلامی و فیس تو فیس ام خوبه اما نامه نگاری و ارتباط نوشتاریم احتیاج به تمرین و تکرار داره .نمیدونم ریشه این ضعف کجاست
باتشکر از تمام زحمات استاد عباسمنش با ایمان و با اراده و پر تلاش و مریم جان مهربون وعزیزم .
سلام و درود خدا بر شما اقای صفری عزیز و بزرگوار
چقدر خوشحالم که این اعتماد به نفس و قدرت رو در وجودتون دیدید که کامنت خودتون رو در بهترین سایت دنیا به اشتراک بزارید
اقای سلیمان عزیز این لیاقت بزرگی که نصیب شما خودتون با فرکانسهاتون به دست اوردید واقعا نصیب هر کسی نمیشه
که شما تونستید کامنت بنویسید اون هم چه کامنت زیبایی
چقدر جای تحسین داره نگاه شما نسبت به موفقیت های دیگران
خدا رو شکر میکنم که این لیاقت رو در خودم دیدم که کامنت شما رو بخونم
شما بهترینید که بهترینها نصیبتون میشه
شما بهترینید که این دیدگاه ها رو دارید
شما یکی از بهترین دانش اموزان استادید که میتوانید جهان اطرافتون رو تحسین کنید
واقعا جای تحسین داره این انرژیی که در کلام شما که از درون داره میاد
سپاسگذارم ازتون که شما کامنت نوشتید و خدا را سپاس که بنده هم تونستم پاسخ به کامنت شما بدم
براتون ارزوی ثروت سلامتی و شادیهای پایدار و بینهایت خداوند و سعادتمند شدن در دنیا و اخرت خواستارم
مصطفی جان عزیز سلام
سپاسگزارم از نظر زیباتون.
کامنت فوق ،که تحسین شمارو برانگیخته و من سپاسگزارم از اینکه دوستان خوب و با انرژی مثل شمارو در این سایت الهی ،حس میکنم-این کامنت رو خانم عزیزم نوشته و البته من هم تحسین شوند کردم و گفتم که باید ادامه بده و نتایج بهتری خواهد گرفت.
باز هم سپاسگزارم و بهترین ها نصیب تون
به نام خدایی که در این نزدیکیست
به نام خدایی که به شدت کافیست
سلام خدمت استاد عزیز ،مریم جان دوست داشتنی ودوستانی که هر لحظه برای پیشرفت خودشون تلاش میکنم
در ابتدا باید بگم که من وقتی فکر میکنم در ویژگی های خودم کنکاش میکنم میبینم واقعا چقدر با دیدن موفقیت دیگران خوشحال میشم و اینکه طوری که خودم به اون موفقیت رسیدم اما بیشتر که دقیق میشم میبینم که اون ته ته وجودم یه کوچولو و نامحسوس ناراحت شدم و درکل وقتی نجواهای این چنینی که چقدر طرف خوش شانس هست ،چقدر شوهرش تامین مالیش میکنه ،چه خوب به راحتی چیزی که میخواد رو تامین میکنه،سریع خودم رو ازاین سیکل ناراحتی وحسادت کشیدم بیرون.
الان میتونم دو مثال نزدیک از خواهرام بگم
اولین موفقیت ورزشی یکی از خواهران که واقعا باعث افتخار من و خانوادم هست همیشه بهش افتخار کردم با پیروزی هاش خوشحال شدم وبا شکستش ناراحت شدم وقتی توی کاغذ الهاماتی میتونستم ازش بگیرم رو نوشتم دیدم خیلی زیاد هست وبا نوشتن چقدر بزرگ وکاربردیه مثلاً این که با تمام سختی ها ،مخالفتهایی که از جانب اطرافیان شد بازهم به مسیر ادامه داد،باتمام مشکلات مادی،مشکلات رفت و آمد مشکلات فرهنگی جامعه سختی های تمرین ومهمتر از همه ی اینها مداومت مداومت مداومت در مسیر به این موفقیت چشمگیر رسید و به نظرم این بهترین راهنما میتونه باشه
مورد بعدی خواهر دومم هست که جذب مالی خوبی داره مثال زمانی که من چند سال ماشین نداشتم اون چند ماشین داشت و هرچند وقت مدل ماشینش بالا و بالاتر میرفت هروقت که بهم زنگ میزد و میگفت از خوشحالی جیغ میکشیدم میخندیدم و خوشحال میشدم اما کمی میگذشت و حتی به خودشم میگفتم تو باوجود منفی گرافی هات چقدر خوب جذب میکنی که به نظرم این یک باور محدود کننده بود و هیچ چیز جهان تصادفی نیست و همه چیز از قانون ثابتی پیروی میکنه
در مورد این خواهرم هم الهاماتی که گرفتم و جستجو کردم دیدم فوق العاده بخشنده به لحاظ مالی هست ویک خیرو برکتی همیشگی برای اطرافیانش داره ودر واقع باور فراوانی رو هر روز در زندگیش به کار میبره
در آخر از خداوند و استاد عزیزم سپاسگزارم که این آگاهی رو بهم داد که بیشتر از قبل از موفقیت دیگران خوشحال بشم ،الهام بگیرم ،عمل گرا باشم و برای رسیدن خودم به این موفقیت ها تلاشی پاک و مهربانانه داشته یاشم و به همه چیز به درست ترین و زیباترین راه ممکن برسم
سلام استاد
پاسخ سوالات:
چه احساسی دارم وقتی یکی از نزدیکانم موفقیت بزرگی کسب کرده؟
واقعیتش بستگی داره، اگر تو موقعیتی باشم که خودم اون موفقیت با جون و دل میخواستم ولی نرسم احتمالا یا احساس بی عرضگی، حسادت و یا حقارت میکنم.ممکنا گاهیم خشم باشه.
اگر چیزی باشه که خودم توش موفق بودن یا بی تفاوت بودم تو اون خواسته طرف رو خیلی تبریک و تشویق از صمیم قلب و راحت تر میدم.
افرادی که میشناسم موفقیتی کسب کرده:
1-بابام توانست گواهینامه آمریکاشو بگیره و به راحتی در امتحان آیین نامه قبول بشه و باز در شرایط راحتی امتحان عملی رو بده.
حسم موقع شنیدن خبر موفقیت: خیلی حسادت کردم چون که همون روز خودم رد شدم تو امتحان
-چه نگاهی میتونه الهام بخش باشه و ددیگاه بهتری باشه؟
پاسخ: میتونم نگاه کنم که اگر اون تونسته منم که میتونم، منم چیز یکم ندارم، بلکه مهارت های خاص خودم رو دارم. میتونم هم درس بگریم که پشتکار و استمرار نتیجه دهی میکنه حتی اگر تو ذهنم انکارکنم باز قانون همینه.
2- آراد که دوست خوبمه: تونست دانشگاه تو انگلیس بره و در شهری که میخواد، حتی با اینکه خیلی دیرتر از من شروع کرد ولی زودتر به خواستش رسید.
خیلی عصبانی شدم از خودم، چون احساس بی عرضگی کردم از اینکه تو اون زمان انقدر طولش دادم.
– اینکه امید و کنارگذاشتن کمالگرایی خیلی کمک کنندست رو میتونمیادگبریم ،و متوجه میشم که باید حرکت کرد و اگر مدت طولانی حرکت نکرد خواهمپوسید و دچار تضادهای خیلی ناجوری میشم.
3-صیف ،تونست شغل بگیره توی دانشگاه با اینکه من خیلی بیشتر تلاش کردم ولی این دوستم خیلی راحتتر ، با تلاش کمتر رسید به این خواسته.
-احساس بی تفاوتی کردم و کمی تعجب که آخه چطور منی که این همه تقلا و تلاش کردم کار ندارم.
– نگاهی که میتونه سودآور باشه اینه که باید امید داشت، اقدام کرد و این شخص اگرتونسته، یعنی من هم میتونم چون اتفاقا یکسری شرایط و ویژگی هایی دارم که کارفرماهای مختلف دنبالشن اما من اقدام نکردم چون فکرمیکردم هنوز کافی نیستم و یک امتیاز اضافه تری باید داشته باشم.
میتونم یادبگیرم که کاملگرایی رو کنارگذاشت و با بهبود گرایی پیش رفت.
4- دانیال تونست شرایط کاری رو فراهم کنه هم درآمدشو داسته باشه، و هم سفرکنه به دور مکان های مختلفی که دوستداره
افسوس و حسرت خوردم چون منم دوستداشتم تو سفر باشم.
– نگاه بهتر و الهام بخش به این مسئله اینه که این شخص به عنوان کسی که شاید زبانش خیلی قویم نباشه به اندازه ای که مک زبان عمومی رو تسلط دارم ،ولی تونسته بره بگرده، و با اینکه درآمده زیادی نداره بودجه بندی رو ممکن کرده تا سفرکنه.
همچنین میتونم بودجه بندیرو ازش یادبگیرم و اینکه میشه چقدر هزینه های غیرضروری رو کاهش داد و بجاش برای خواسته های مختلف مثل سفرکردن با دوستات بودجه اضافی داشته باشم. و البته جیتونمم الگو بگیرم و مدیریت کنم شرایطو به شکلی که افراد مناسب ربای همسفر پیداکنم کا بازهم بودجه سفر راحتتر قابل استفاده خواهد بود.
بنام خدایی که همین نزدیکی ست
سلام به روی ماه استاد ارزشمند و توانمندم
سلام به بانوی پارادیس مریم بینظیر
سلام به روی ماه تک تک اعضای این بهشت رویایی
برم سراغ اصل و آگاهی های امروز ، الهی به امید خودت
وقتی من ذهنم و تربیت کنم که هر نوع موفقیتی و تحسین کنه در واقع دارم خودم به مدار اون موفقیت نزدیک میکنم
چون ذهن تربیت نشده ، شروع میکنه به برچسب زدن به آدم ها تا توجیه کنه احساس بی ارزشی که داره ، احساس کمبودی که سالها داشته
وظیفه من چیه ؟
اینکه در برابر هر موفقیتی ذهنم و تربیت کنم که فقط تحسین کنه و به دنبال دلیل های رسیدن به اون موفقیت نباشه
مثال ؛
ی دوستی و میبینم که یک خونه ی ویلایی نوساز با استخر و کلی تجهیزات داره و ذهن من میخواد شروع کنه که این شوهرش پولدار بوده براش خریده ، این آدم چون هلندی و اینجا کشورش به راحتی میتونه اینا رو داشته باشه ، چون موقعیت شغلی بالایی داره راحت میتونه داشته باشه ، خوش شانسه
تازه اینا توجیهات خوبه ، من در گذشته برچسب های خیلی افتتاحی به آدم ها میزدم برای موفقیت هایی که داشتن ، خدایا بینهایت شکرت که این همه زیاد تغییر کردم ( این برچسب ها همون ظلم به خود که خداوند در قرآن بارها گفته ) چون ما رو از مدار اون موفقیت ها دور میکنه
حالا ذهن تربیت شده چطوری عمل میکنه ؟
خدایا شکرت که دعوت شدم به این ویلای زیبا ، خدایا شکرت که دوستهای پولدار و مرفه دارم ، خدایا شکرت که شوهر دوستم مرد توانمند و ثروتمندیه ، خدایا شکرت که در یکی از زیباترین خونه های دنیا حضور دارم ،
خدایا شکرت برای این همه نعمت و فراوانی که هست
خدایا شکرت که دارم این همه زیبایی و فراوانی و تجربه میکنم و این فرکانس تحسین من و به مدار داشتن اون نعمت ها هدایت میکنه
( به قول خداوند ، پاداش برای مومنان است که تقوی دارن یعنی ذهنشون و تربیت کردن )
بازم می رسیم به اصل قانون که میگه
احساس خوب = اتفاقات خوب
مومن نه غمی داره و نه ترسی
نشانه مومن آرامش
معلومه وقتیکه تحسین گر موفقیت های بقیه هستیم حالمون و احساسمون عالیه
و این میشه آسان شدن برای آسانی ها
و این همون آزمون های الهی که با ذهنی تربیت شده اگه بتونی ازش عبور کنی ، رستگاری عظیم نصیبت میشه
وقتی در شرایط مختلف این کار و تکرار میکنی آگاهانه یهو به خودت میای میبینی شده جز شخصیتت و ناخودآگاه همه رو داری تحسین میکنی و اینجاست که نعمت ها ، موفقیت ها از آسمان و زمین در زندگی ات جاری میشه
الهی بینهایت شکرت که به این درک و آگاهی رسیدم
خدایا عاشقتم من
سلام به اساتید عزیزم ودوستان خوبم
سلام به سارای عزیز ومتعهد به نوشتن کامنتهای تاثیر گذار
دوست خوبم با گوش کردن این فایل مسیر تکاملی ام برای تحسین کردن دیگران رو بهتر درک میکنم
دوستی دارم که بارها در ذهنم موفقیت کاری ومالی ورابطه عاطفی اش را با خودم مقایسه کردم
ولی از زمانی که آگاهانه در برابر سایر دوستان یا خودش تحسینش کردم ارتباط دوستانه بیشتری بین ما ایجاد شده ومسیرهایی برای پیشرفت من در زمینه های مختلف ایجاد شده وآرامش بیشتری دارم
واین موضوع کمکم کرد که هر زمانی حسادت در موفقیت دوستان ونزدیکانم دارم آگاهانه در گفتگوهایی که باهم داریم تحسینشون میکنم وبهتر از قبل ذهنم را کنترل میکنم وروان شدن خلق ارتباطات زیباتر را تجربه میکنم وکارهام راحت تر انجام میشه
زیبایی صداقت دوستم در بیان چالشهایی که با بچه هاش داره وبا رها کردنشون وپذیرش اتفاقاتی که در زندگی عاطفی اش رخ میده وطنز گونه مطرح میکنه وذهنش در گیر نمیشه به من کمک میکنه که چقدر زندگی میتونه با رهایی وپذیرش چالش ها لذت بخش باشه
بهم انگیزه میده که تغییر دیدگاهم در چالش ها با افراد بویژه فرزندم
چقدر آرامش بیشتری با تمرکزم روی تغییر شخصیتم بهم میده
سپاسگزارم از کامنت زیبای شما وسایر دوستان
موفق وسربلند وسلامت باشید
به نام خدای مهربان
درود به شما دوست عزیزم خانم مرادی
چقدر زیبا نوشتید شما …
چقدر خوب تفاوت بین ذهن تربیت شده و نشده رو با مثال ها بیان کردی
من هر زمانی دیدگاه های شما رو ، ببینم می خوانم ، چون شما با مثال هایی واضح به مخاطب کمک می کنی برای درک بهتر از محتوای اون فایل یا اون جلسهی آموزشی
سپاسگزارم و برای شما بهترین ها رو آرزومندم
درود بر شما استاد عزیز و همراهان گرامی
از آنجایی ک سفت و سخت متعهد شده ام ک تمرینات را انجام دهم پس اومدم کلی در مورد این تمرین بگم ک چه کارهایی انجام داده ام.
اول اینکه برای اینکه حسادتم نسبت به همکارم ک آموزشگاه دارن کمتر شود.
هر روز استوریهاشون رو چک میکنم.
کلی ایده میگیرم ازشون.
تصمیم گرفتم ک بهشون بازخورد مثبت بدم.
راستی دیگه هم حالم بد نمیشه وقتی استوریهارو میبینم.
یه چیز جالب، بجای اینکه حالم بد شه کلی انرژی مثبت گرفتم. فقط با تغییر نگاهم.
اینکه همه مدرسین ک قبلا همکارم بودن رو میبینم. اونها همچنان مدرس هستند اما من جرات کردم تلاش کردم و الان مدیر یک آموزشگاه کوچک هستم. بهم حس توانمندی میده. و این باور رو تقویت میکنه ک وقتی خداومند بهم توانایی پیشرفت تا این لحظه رو داد بقیش رو هم میده.
حال بریم سراغ کارهایی ک این دو روز کردم:
من و همسرم خیلی با عقل و دلی یعنی برخلاف خیلی سنتهای غلط ایران و اونجور ک خودمون دلمون میخواست ازدواج کردیم.و خدارو هزاران مرتبه شکر خیلی زندگی خوبی داریم. و خیلی برای آرامش هم تلاش میکنیم یجورایی یار همیم.
باور محدود کننده من برای این جریان این هست ک اگر ما ثروتمند شویم، شوهرم رفیق باز میشه، دیگه سرگرم رفیق و باغ و… اینجور چیزها میشه برای من ممکنه وقت کم بذاره. دوست داشتنش کم میشه، یا مهمونی دادن و رفتنمون زیاد میشه ک اینها ترس ها و اضطرابهای ناشی از سبک زندگی خانوادگی من و گذشته من هست ک بهم القا شده.
حال باور قدرتمندکننده:
ما صبحها ساعت 7 خونه رو ترک میکنیم. قبلش یه نیم ساعتی با هم بگو بخند میکنیم یه کافی میخوریم و وقت میگذرونیم. چون دیگه تا شب هر دو سرکاریم و کنار هم نیستیم.
امروز هر دو دوست نداشتیم خونه رو ترک کنیم و مدام غر میزدیم ک کاش امروز جمعه بود و میتونستیم بیشتر با هم وقت بگذرونیم.
همون لحظه باور قدرتمند به ذهنم رسید:
ثروتمند شدن عاااااشقانه ترین کار دنیاست.
بالای دفترم هزاربار نوشتم.
و انگار همه ترسهام ب یکباره نابود شد.
آقا اگر ثروتمند باشی، تایمت دست خودته میتونی هر موقع میخوای کار کنی هر موقع میخوای پیش خانوادت باشی. عاااشقانه ترین کار دنیاست چون هر چی دوست داری میتونی برای همسرت بخری، میتونیم با هم سفرهای لذتبخش بریم و اینکه ما هر دو عاشق پیاده روی و ورزشیم و همینطور شنا.
اما تایم خیلی زیادی رو سرکاریم و روزهای تعطیل هم فقط میخوابیم ک کمبود خواب هفتمون رو جبران کنیم.
و این من رو بیشتر متعهد میکنه ک برای ثروتمند شدن تلاش کنم.
باورهامو عوض کنم و مطمئن باشم ک هر کس نتیجه باورهای خودش رو میبینه و اگر من مسائلی رو در کودکی تجربه کردم ک دلخواهم نبوده این باورهای خانواده من و پدر مادر و اطرافیانم بوده و قرار نیست من هم نتیجه ای مانند اونها داشته باشم.
من تلاش میکنم و باورهای سازنده میسازم و نتیجه زیبا و در شان انسان ایجاد میکنم.
درود بر شما استاد عزیز و همه همراهان.
خیلی سریع میرم سر اصل قضیه.
من خیلی دختر تلاشگر هستم و سعی میکنم همیشه مسیری رو انتخاب کنم ک مثبت باشه، اول آسیبی به خودم نزنه و بعد آسیبی ب دیگران.
خوب هم پول میسازم اما همیشه به اندازه اندکی پس انداز و گذران زندگیم به خوبی و در رفاه هست.
اما این من رو قانع نمیکنه.
چرا ک همش ذهنم درگیره از 7 صبح تا 9 شب سرکارم
باید نتیجه خیلی متفاوتتر باشه.
و با گوش دادن فایلهای شما متوجه شدم ک من در مسیر کاملا سنگلاخ هستم و نباید مسیر ثروتسازی این همه سخت و نتایجش آنقدر کم باشه.
با گوش دادن این فایل متوجه خیلی از باگهای شخصیتی خودم شدم.
با هم این باگها رو مرور میکنیم:
1. من ذاتا علاقه ای به تماشای تلویزیون نداشتم از بچگی برای همین در این زمینه و گلیچین کردن برنامه های خوب و بد خیلی عالی هستم.
اما چیزی ک در شخصیت من تاثیری همانند تلویزیون گذاشته صحبتهای خانواده مثلا با تلفن پشت سر کسی غیبت کردن یا کلا صحبتهای مقایسه ای و حرفهای منفی واقعا رو شخصیت من تاثیر گذاشته.
اینکه مدام گفته میشد فلانی فلان کار رو انجام داد تو فلان کار رو.
ک این بحثهای مقایسه ای خودش باعث ایجاد حسادتهای زیادی میشه.
پس درس اول این هست که ارتباط با خانواده رو محدود و در چنین بحثهایی سکوت کرده و تمام تمرکزم رو میگذارم ک از این مقایسه منفی دور باشم.
درس دوم هرگاه تووی ذهنم ناخودآگاه دچار مقایسه شدم، سریع به نکات سازنده و خوب اون شخص فکر کنم و خودم رو با خوبیهای اون مقایسه کنم و سعی کنم اون نکات مثبت رو در خودم ایجاد و تقویت کنم.
این باگ اول بود ک واقعا در من به شدت بلد هست.
خب بریم ب سراغ حسادتها و مقایسه ها.
من چندین بار سعی کردم آموزه های شمارو جدی بگیرم اما تا بهبود پیدا کردم مجدد رها کردم و طبیعتا برگشتم سر خونه اول.
اما اینبار با آگاهی کامل میخوام ک همه تمرینات رو انجام بدم.
1. حسادت اول من برمیگرده ب دختر دایی هم سنم ک از بچگی ب شدت با هم مقایسه میشدیم و من چون شخصیت فوق العاده کمالگرایی دارم مدام سعی میکنم از اون بهتر باشم.
تا جایی ک اون زودتر از من ازدواج کرده بود تا مدتها فکر میکردم ک من مشکلی دارم
در صورتی ک اولویتهای زندگی آدمها متفاوت هست.
اگر بخواهم تمرینی در این زمینه برای خودم در نظر بگیرم این هست ک یاد بگیرم هر بار ک موفقیتی از جانب اون شنیدم حتی اگر ته دلم اذیت شدم وانمود کنم ک خیلی سوپرایز شدم و خوشحالم تا کم کم این ملکه وجودم شود.
یکی دیگه از کسانی ک بخش حسادت میکنم همکارم هست ک من قبلا مدرس آموزشگاه ایشون بودم الان من خودم آموزشگاه دارم تا استورهای اینستای ایشون رو میبینم واقعا حالم بد میشه.
در حالی ک ایشون در مسیر پیشرفت خودشون هستن و من هم در مسیر تکامل خودم.
و حتی میتونم کلی ایده خوب از دیزاین کلاسهاشون، از نحوه برگزاری کلاسها بگیرم.
در کل برداشت من تا اینجای مسیر این هست ک با دیدن هر شخص نکات منفی رو بازگو نکن، و خیلی راحت ازش بگذر، اما تا نکته مثبتی دیدی روش زوم کن، حتی در موردش کلی بپرس، سرچ کن، و آنچه ک به مسیر پیشرفت تو مربوط میشه رو دریافت کن و به کار بگیر.
سلام سحر عزیزم
استاد در دوره احساس لیاقت میگه
حتی برای اینکه دیگران رو تحسین کنی هم دنبال این نباش که چیکار میکنن چون ذهنت ناخوداگاه و در لایه های درونی مقایسه میکنه فقط فقط تمرکزت رو بزار خودت و بدون اگر در مسیر درست باشی خداوند هدایتت میکنه و بهت میگه که چیکار کنی
پس من اگر جای شما بودم پیج هایی که بهم احساس رقابت و حسادت حتی بسیار اندک میده رو پاک میکردم و تمام توجه و تمرکزم رو روی کار خودم میذاشتم تا به توان چند پیشرفت کنم
در کل استاد تو این دوره طلایی میگه اگر ما قانون رو بدونیم اصلاااا به ادم ها هیچ کاری نداریم چون میدونیم اگر به چیزی که میخوام توجه کنم وارد اون محیط و شرایط میشم
امیدوارم موفق باشی و ثروتمند سحر عزیز
سلام خدمت استاد عباس منش
این اولین کامنتی هست که می نویسم
چند وقتی هست که به جدیت بیشتری دارم روی تغییر باورهایم کار میکنم و مدتی هست که از فایل های رایگانی که بر روی سایت قرار داده اید بار ها و بارها گوش دادم و فک کردم با قبول صحبت های شما باورهایم هم به این راحتی عوض میشود اما نتایج خوشایندی در زندگی ام رخ نمیداد خیلی به این موضوع فک کردم که کجای کارم ایراد داره که چند روز پیش در قسمت سوال دارم سایت سوالم را پیدا کردم و چقدر خانم شایسته عزیز خوب و واضح پاسخ داده بودن و من تازه فهمیدم من فقط اطلاعات درست را یاد گرفتم ولی در عمل و تمرکز بر نکات مثبت زندگی ام و ایمانم به خداوند خیلی ضعیف عمل کردم و نتوانستم خودم را به صورت مداوم در حال خوب و مسیر درست نگه دارم
بنابراین از پاسخ سوالم نکته برداری کردم و تمرینم را برای تغییر باورهایم شروع کردم و سعی کردم الهامات را به عمل برسانم که خداروشکر نتایجی هم به اندازه ای که روی خودم کار کردم گرفتم و امروز در قسمت مرا به سمت نشانه ام هدایت کن به این قسمت از فایل که شما استاد بزرگوار در مورد باورها صحبت کردید هدایت شدم و امروز توانستم باورهای محدود کننده ذهنم را با این تمرین که قرار داده اید شناسایی کنم و با تمرین و تمرکز باورهایم را به مرور به باور های قدرتمند تری تغییر بدهم
اولا از خداوندم بی نهایت سپاسگزارم که مرا به سایت شما استاد بزرگوار هدایت کرد
و دوما از شما و سایت خوبتان سپاسگزارم که راهنمای من در مسیر رسیدن به خداوند مهربان هستید
اولین کامنتم را با کلی هیجان ارسال میکنم به امید موفقیت خودم و تمام دوستان سایت و کامنت های بعد از این که تنها از نتایج و موفقیت هایم برایتان بنویسم به امید خداوند
شاد ، خوشبخت و ثروتمند باشید
باسلام خدمت شما.وقتی نزدیکانت مدیر فنی سایت شما باشه اقا ابراهیم عزیز و خانم گلشون و همینجا از پسر عموی گلم کمال تشکر را دارم و هر روز بخاطر حضورشون خداراشکر میکنم و در دفتر سپاسگزاری ام مینویسم و وقتی خدا ایشون را برای هدایت من فرستاد و خدا برای من قدم برداشت از خوشحالی مدتها اشک شوق ریختم و وقتی فهمیدم ایشون با تغییر دیدگاهشون و عمل متفاوت و اینکه در موقعیت ها و شرایط مختلف ی جور دیگه عمل کردن ک باعث شفای بیماریشون شدند الگو گرفتم خیلی خوشحال شدم چون خودمم بیماری بدی گرفتم و خداراشکر دوساله عالی عالی هستم و هر روز خوشحالم و ب خودم میگم ک ببین ایشون تونسته پس منم میتونم البته این دیدگاه من قبل از تغییرم اینجوری نبوده
خداراشکر میکنم ک وقتی میخواهیم میشود .افراد شرایط و موقعیت جوری برامون پیش میره ک من ب خواسته ام برسم خداراشکر برای حضور شما در زندگی ام
سلام و درود.خدا قوت.خب در مورد تمرین.اسم یک سری از دوستان و نزدیکان رو نوشتم و درس هایی که گرفتم شامل این موارد میشن که:خب یکی از دوستان در مورد کارهایی که داشتن سر در گم بودن و از وقتی تمرکزی روی یک کار موند و حرفه ای شد نتایج خوبی گرفته و این برای من درس در مورد قدرت تمرکز داره.
یکی دیگر از نزدیکانم کارش از جایی شروع کرد که چند ماهی بدون حقوق کار کرد و الان بعد از دوسال نتایج مطلوبی گرفته و حتی دانشجو تدریس میکنه توی محل کارش.و میشه از ایشون درس ایمان و عمل و توکل گرفت که قدم توی مسیر گذاشت و الان داره نتایجش رو میبینه.
برادر بزرگ خودم توی زندگیش هیچ وقت وام نگرفت و الان از نظر جنبه ی مالی از بقیه ی ما موفق تره و از زندگیش راضیه وقتی شروع کرد حتی تخصص خاصی نداشت و به عنوان کارگر رفت سر کار و الان مدیر اجرایی شرکتشونه.به نظرم میشه از این مورد درس ثبات و ادامه دادن و عجله نداشتن گرفت.
توی بحث زندگی مشترک یکی از دوستانم که ایشون من رو با سایت استاد آشنا کرد خب موفق عمل کرده اون خودش و خانمش یک زندگی ساده رو شروع کردن و کم کم زندگیشون رو ساختن حتی تونستن از شهرمون مهاجرت کنن و برن تهران توی یک منطقه خوب ساکن بشن و بعد توی بحث سلامتی و تناسب اندام کلی نتایج خوب دارن. درسی که میشه گرفت اینه که عشق و علاقه توی هر مبحثی که باشه میشه ازش رشد بیرون کشید و اون رو شکوفا کنیم.
خب حالا یک مثال هم بزنم در مورد دوستی که خواست یک شبه پولدار بشه و یک مدت حدود سه سال واقعا پولدار شد خیلی رشد کرد کلا از فرش به عرش اینا شد ولی توی یه مدت کوتاه تمام اون چیزی که ساخته بود نابود شد و کلی بدهکار شد و تمام چیزی داشت فروخت و کارش به مراجع قانونی کشید.فعالیت دوستمون توی شرکت های هرمی بود.
خب این مثالم در مورد موفقیت نبود ولی درس های مالی بزرگی برای من داشت.این موارد رو همیشه استاد توی اموزش هاش بازگو میکنه.من درس گرفتم که هر کسی خودش باید ثروت بسازه و مولد باشه.اختیار پول و مالت رو نباید به دست دیگران بسپاری چون بعدا باید التماس کنی.باید استمرار و ثبات رو تمرین کنی و مسیرت رو بسازی.این که بتونی خدماتی ارایه بدی و پول بسازی خیلی خیلی با ارزش تره از پولدار شدن یک شبه هستش چون ما اگر سیستمی بسازیم الکی و یک شبه نابود نمیشه و اینه که با ارزشه.با تشکر از دوستان و استاد عزیز.
سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم که چراغ راه من در شب تاریک روح در این زندگی زمینی هستن.
من این درس رو خیلی دوست دارم و اولین کامنتم رو دارم میذارم.
فهمیدم که من در کل فامیل و خانوادم به دو خاله ام که هم سن و سال هستیم و از بچگی با هم بزرگ شدیم حسادت دارم قبلا خیلی بیشتر بود ولی خب هنوزم آثارش هست.یعنی اونا اگر به لحاظ مالی به لحاظ شغلی و به لحاظ ارتباط با همسرانشون از من بهتر باشن یا پیشرفتی بکنن من قلبم مچاله میشه یه لحظه یه حس بدی میگیرم.همونطور که گفتم الان خیلی کمتره یه لحظست و تموم میشه اما هست.
دلیل کمرنگ شدنش هم اینه که دور از هم هستیم و مسیر زندگیمون متفاوته قبلا که نزدیک بودیم بیشتر بود.دلیلش بنظرم اینه که ما از بچگی خیلی با هم مقایسه میشدیم و من مدام در تلاش بودم که از اونها از همه جهت بهتر باشم تحصیلات،تیپ،ازدواج و و و
تمام دوران زندگیم حسادتم نسبت به این افراد بخاطر این بود که از عقب موندن میترسیدم و میخاستم من از همه بهتر باشم و اگر اونا موفقیتی کسب میکردن حسادت میکردم و میکنم.امان از مقایسه!!!که حالا آگاه شدم و برنامم هست روش کار کنم.نکته ای که از این افراد باید یاد بگیرم باورهای سالم تر و قدرتمند کننده تری هست که نسبت به ازدواج و ارتباطات و پول دارن
و حس ارزشمندی ای که در یکیشون خیلی زیاده و برای خودش احترام قائله و خاسته هاش از آدما رو صراحتا مطرح میکنه.
در مورد دوستانم در حال حاضر به کسانی حسادت میکنم که همکار همسرم هستن و موقعیت های بهتری نسبت به همسر من کسب میکنن.به محض اینکه بشنوم داغ میکنم:))تپش قلب میگیرم و به اون بنده ی خدا انگ میچسبونم.حالا که فکر میکنم متوجه شدم که من در مورد شغل همسرم این باور محدودکننده رو دارم که روابط هست که باعث رشد ما میشه و چون فکر میکنم اونا باروابط به جایی میرسن از اینکه ما اون روابط رونداریم حسودیم میشه و در این موضوع هم میخام از همه بهتر باشم!
در حالیکه واقعیت اینه که از شما یاد گرفتم هرکس ذهنیت خودش رو زندگی میکنه و در جای درست خودش هست و اینکه ما ادمها رو دلیل پیشرفت خودمون بدونیم شرک محضه ولاغیر…
چیزهای زیادی از این افراد موفق باید یاد بگیرم مثلا ارزشی که برای خودشون و هدفشون قائلن
اینکه هرگز ناامید نمیشن،اینکه باورهای سالم تری دارن و من هم میتونم باورهام رو اصلاح کنمو غیره…همه ی دوستام و همکارا پیشرفت مالیشون باعثمیشه خوشحال شم و تحسینشون کنم و با خودم بگم ایول پس منم تو مسیرشم که دوستام دارن رشد میکنن.
پاشنه آشیلم خاله هام هستن و موفقیت و ارتقای شغلی همسرم و همکاراش
من با این تمرین پیداش کردم.
خدا رو هزارمرتبه شکر که امروز چیز بیشتری نسبت به دیروز یاد گرفتم.
از شما سپاسگزارم.