ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 4 - صفحه 18

490 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Rouzbeh somayeh گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربونم

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جاان شایسته و همراهان ارزشمندم

    به محض شنیدن فایل یاد جمله حول حالنا الی احسن الحال افتادم ، بعد یه چیزی گفت حالا : چجوری فکر خدارو بخونیم و هزاران امید ….

    انقد اهل تغییر دادن بودم اطرافیانم شاکی میشدن، تا اینکه تونستم خونه و زندگی خودمو داشته باشم و هرکاری رو هروقت دلم بخواد انجام بدم .

    خونه ما خیلی خیلی زود اوضاع و احوالش تغییر میکنه و حتی وسایل بزرگ و سنگینش، ولی حسابی حالم خوب میشه، تو تغییرات محل زندگیم ، همیشه شادی و هیجان همراهش میاد و چون علاقه شدیدی دارم انگار تمام کارهای نیمه تمامم تمام شده و من آماده فکرهای جدید و تجربه حال خوب هستم .

    (جالبه بدونین الانا همیشه ازم درخواست میشه برای سامان دادن امور و من با جان و دل میپذیرم، چون دید وسیعی به مسائل خونه دارم و نتایج عالی بوده ….)

    واقعا این فایل و سوال استاد عزیزم منو یاد این انداخت که چرا خداوند انقد با فصل ها ، تغییرات رو ایجاد میکنه ، قراره تو دل هر موجود چه اتفاقی بیفته و مطمئنا رو به رشد و پیشرفت.

    بعد گفتم وای تغییرات چه معنای گسترده ایی داره و هزاران الله اکبر به استاد عزیزم

    آخه من یه شمالی ام ، همیشه و همیشه چشمم به آسمونه که کی ابری میشه؟ ، کی بارون میاد؟ ، چند روز بارون داریم؟

    انقد این تکرارم و توجهم به آسمون زیاده که همه میدونن، انگار سایت هواشناسی منم.

    میدونین چیه ؟

    حقیقت رو الان بیشتر میفهمم

    من دنبال تغییرم، آخه تغییر از خونه من شروع شده و به بیرون منطقه امنم هم کشیده شده ،

    انقد دنبال تنوع هستم و شاد میشم دوست دارم آسمون خدارو به شکل های مختلف ببینم

    دوست دارم ببینم جهان ایستا نیست بلکه همیشه در حال تغییره و حسابی با درون من سازگار….

    از آسمون وقتی این همه تغییر میباره ،زمینمون هم تغییر میکنه ، سرزمین های پرمحصول داریم حتی روی سقف خونه ها، اگه پرنده ایی دونه ایی برده باشه سبز میشه و گل میده و هزاران بار شاهد یه بوته با گلش رو سقف فلزی با یه نمه خاک بودم الله اکبر

    بارون که میاد میشوره میبره رد هر ناخوشی و عطر پاکی همه جا میپیچه و تغییر رو دوباره و دوباره روی زمین احساس می‌کنیم.

    اره خیلی چیزها هست که منو یاد تغییر روزانه و شبانه محیط اطرافم و همراهی با استاد عزیزم برای تغییر درونم میندازه.

    چه تغییراتی در گذشته در زندگی شما رخ داده که در ابتدا در برابر آن تغییر به شدت مقاومت داشتی اما بعد متوجه رشد شدی ؟

    سال 97 بود که بدنبال شرایطی که تو خونه خودمون داشتیم تصمیم گرفتیم که ازش دل بکنیم و خونه دیگه ایی رو بگیریم و مستاجر بشیم ( درحالیکه اول ازدواجمون بود و دستاورد بزرگ زندگیمون و تلاش دوتایی مون)

    اولش واقعا عین بچگی کردن بود ، همه اطرافیان میگفتن مگه میشه خونه به این زیبایی ، بزرگی با این ویو همچین جایی رو ول کنی ، اونم اینهمه آرامش و …

    الانم فکر میکنم میبینم کاره خیلی بزرگ بوده ، خیلی خیلی متفاوت عمل کردم که خواستم توحیدی تر زندگی کنم

    مشرک خونه و زندگی و آدم‌های اطرافم نشدم ، مهاجرت کوچیکی کردیم اما قدم بزرگی برداشتیم….

    اون خونه سرجاشه ، اما با گذشت چند سال ، من سمیه دیگه ایی شدم اون خونه همیشه منو یاد این مینداخت که با وجود دلتنگی های شدیدم ، همش خداروصدا میزدم و خاطره ایی که دارم اینه که تو خونه پیش خدای خودم رو سفیدم و این حال منو خیلی خوب میکنه….

    به ظاهر خیلی خیلی خیلی بد بود با توجه به شرایطی که داشتیم اومدن از اون خونه بیرون

    اما تو دلم شکستم تمام حرفهای اطرافیان رو و گفتم بریم نمیدونم چی میشه اما بهتر از این میشه

    به طرز شگفت آوری بگم مفت انگار خدا خونه آماده کرده بود ما بریم در بهترین نقطه ساکن بشیم چون من با امید به اون خدای مهربونم شروع کرده بودم به تغییر ، شرایط زندگیم ، تغییر آدمها و سبک زندگی….

    پشت پنجره خونم ( اون موقع که استادی نمی‌شناختم و قانونی بلد نبودم ) میگفتم: هیچی ، هیچ راهی نداری چون خانواده خوشبختی هستین وتغییر محل زندگی ناممکنه، باید زندگی کنی تا آخرش…

    هیچ تغییری نمیشه ، چون جایی ندیده بودم و نشنیده بودم. فقط به خدا میگفتم من نمیدونم ولی تودلم شاد کن( نجواهای شیطان هم بود که می‌گفت ببین ناشکری کنی فلان و فلان و از ترس اون تکون خاصی نمیخوردم )

    اما اتفاقاتی افتاد ( با کلام الله میگم حول هایی شد ) که خداوند منو از دل تاریکی ها نجات داد و شکرگزاری من شروع شد و یه سال و نیم بعد اومدم تو خونه آروم و پر از نعمت خودم اینجا با خانواده دوست داشتنی ام .

    این تغییر بزرگ : منو به سمیه دیگه ایی تبدیل کرده ، بزرگترین تغییر من ، توحیدی شدن منه با تلاش بسیار و بسیار آرام و پیوسته، دنیا مثل در بازیه که منو دعوت به شادی و نعمت میکنه و آخرت شیرینی در انتظار منه و این همه آرزویی بوده که همیشه میخواستم احساسش کنم.

    عبارات تاکیدی ویژه تغییرات :

    1_ تغییرات موثر می توانند مرا زنده و پویاتر بسازند.

    2_ تغییرات در جنبه های مختلف زندگی باعث شادی و رشد من می شود.

    3_ وقتی می‌گویم حول حالنا الی احسن الحال، یعنی من برای تغییراتی آماده ام که خداوند امور را به نفع من تغییر داده است.

    4_ تغییرات = رشد و پیشرفت من

    5_ وقتی تغییر میکنم درهایی از نعمت و ثروت و آرامش برویم باز می‌شود که تا قبل از آن ندیده بودم

    6_ تغییر یعنی توکل به قدرت برتر و شجاع بودن

    7_تغییر یعنی سرانجام نیک

    8_تغییر یعتی امید و ایمان به غیب

    9_ تغییر کردن من به رشد و توسعه جهان کمک می‌کند و میشوم منبع خیر و برکت

    تغییراتی که باید انجام بشه برای ادامه پربارتر مسیر زندگیم:

    خیلی دوست دلرم مهاجرت داشته باشم برای خرید یا ساخت خونه مورد نظرم و گسترش کسب و کارم

    اینجا واضح به خداوند اعلام می‌کنم و هدایت میخوام واسه بهتر انجام شدن کارها

    ( از اونجایی که محل کار همسرم و تحصیل فرزندم منو متقاعد کرده که فعلا همین جا خوبه باعث شده خواسته واضح نداشته باشم. ولی با وجود درخواست بهتر ، نتونستم با توجه به موارد بالا تصمیمات درست تری بگیرم ).

    من سمت خودم رو انجام میدم و واسه تغییرات آماده ام

    کارهایی که باید انجام بدم :

    *کسب اطلاعات لازم در مورد زمین برای ساخت خونه با توجه به معیارهای خودمون به ساده ترین روش

    *یا پیدا کردن خونه شخصی آماده مورد نظرم برای آماده سازی و بهره برداری ( من مینویسم و ملاک هامو چک میکنم ، همکاری با خدا )

    * در مورد کارم هم راه اندازی سایت و ادامه مسیر ، جزو اولویت هاست که مدتیه تغییرات رو اعمال نکردم و اینجا شروع میکنم به حول و قوه الهی

    ممنونم از استاد عزیزم و سپاسگزارم از خداوند بابت همه همزمانی ها

    چند روز بود به تغییرات با یه واژه دیگه ایی سرگرم بودم و اینجا واضح فهمیدم چجوری و ….

    و کلی اینجا خودمو شناختم به واسه تغییرات و این فایل ارزشمند

    در پناه خدا ، ناب ترین هارو تجربه کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  2. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1538 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و همراهان گرامی

    وقتی تغییری در روند روتین زندگی شما رخ می دهد، چه واکنشی نشان می دهید؟

    خواه تغییراتی سطحی مثل تغییر دکوراسیون، غذا و … باشد یا تغییرات جدی تری مثل تغییر در منبع درآمد، محل زندگی، رابطه عاطفی و …

    آیا در برابر آن تغییر مقاومت می کنی یا با آغوش باز از آن تغییر استقبال می کنی؟!

    آیا آن تغییر را فرصتی برای تجربه های جدید، ورود به دل ناشناخته ها و رشد و پیشرفت می دانی یا به چشم “اختلال در زندگی ات” به آن نگاه می کنی؟!

    من چند نوع واکنش دارم. اگر به آخرین تغییر زندگیم فکر می‌کنم (تغییری که باید اعمال میکردم برای اینکه معافیت سربازیم رو بگیرم و باید با یک دکتر جدید ارتباط برقرار میکردم) به خاطر دار که وقتی این تغییر رخ داد ترسیدم و نگران شدم اما سعی کردم با کار کردن روی باورهام شرایط رو عوض کنم توی ذهنم و قدرت رو به خدا بدم و روی بنده های خدا حساب باز نکنم و از نظر فرکانسی روی خودم کار کردم و بعد اون تغییر تبدیل به یکی از نعمت‌های زندگیم شد و به این نتیجه رسیدم که هر دری که بسته میشه خداوند یک در بهتر باز میکنه و در هر اتفاقی مثل این تغییر خیری قرار گرفته است.

    واکنش دیگه‌ای که در مورد تغییر دارم این هست که مقاومت می‌کنم، یادم هست وقتی برای اولین بار از استاد شنیدم که به دوستش توصیه کرده بود در مورد زبان انگلیسی هر روز ویدیو تولید کنه و تمرکزش رو صد در صد بگذاره روی بحث اینترنت و 365 تا فایل انگلیسی تولید محتوا کنه درطی یکسال وقتی من اینو احساس کردم که باید تو کسب و کارم انجام بدم به شدت مقاومت کردم و گفتم من نمیتونم این کار رو بکنم یعنی چطور میشه 365 تا فایل هر روز تولید کرد در زمینه کاریم؟ مگه من چقدر وقت و انرژی دارم و خلاصه اینکه مقاومت جدی داشتم در مقابل این تغییر و انجامشم ندادم و نتیجه اش رو هم نگرفتم.

    واکنش دیگه ای که داشتم امسال در مورد تمرین آگهی بازرگانی بود که فهمیدم باید بازم انجامش بدم اگر میخوام عزت نفسم بره بالا تر و اولش مقاومت داشتم ولی تونستم راحت‌تر خودم رو جمع جور کنم نسبت به سالهای گذشته و رفتم انجامش دادم و سریع این شرایط رو پذیرفتم و گفتم اگر میخوام بزرگ بشم باید برم تو دلش و انجامش دادم و خیلی هم خوب انجام شد

    مرحله اول:

    چه تغییراتی در گذشته در زندگی شما رخ داده که در ابتدا در برابر آن تغییر به شدت مقاومت داشتی اما بعد از مدتی که آن شرایط تغییر یافته را تجربه کردی متوجه شدی نه تنها آن تغییر بد نیست بلکه چقدر به نفع شما بوده و چقدر به رشد شما کمک کرده است؟

    بنابراین در مرحله اول تمرین، بر یادداشت کردن تغییراتی تمرکز کن که در گذشته در زندگی شما رخ داده و در نهایت نتایج مثبتی برای شما به ارمغان آورده است.

    یکی از تغییراتی که خیلی نتایج خوبی تو زندگیم داشت آشنا شدن با گروه تحقیقاتی عباس منش به صورت زوری بود! به خاطر دارم تو کسب و کارم به شدت مشکل داشتم و اون زمان این باور رو داشتم که دیگران من رو چشم زدن و ترس داشتم از چشم زخم که به خاطر چشم خوردن هست که این بلا سرم اومده بعد در درونم از صبح تا شب میگفتم خدایا باید چی کار کنم این مشکلات حل بشه و به خاطر دارم خواهرم هر روز میومد بهم می‌گفت فایلهای استاد عباس منش رو گوش بده تا مشکلاتت حل بشه، (به خاطر درخواستم از خداوند، خدا هم دستش رو فرستاده بود که من رو با شما آشنا کنه) یک جورایی به صورت زوری فایل‌ها رو به خورد من داد و من شروع کردم به گوش دادن فایل‌ها و اون کسب و کارم نابود شد اما یک عالمه باورهای عالی در من ایجاد کرد گوش دادن به فایل‌های استاد عباس منش از جمله اینکه چشم زخم یک چیز مسخره هست و خرافی هست و در جنبه‌های مختلف که زندگی من جهنم بود یک آرامشی ایجاد شد و خیلی به پیشرفت من کمک کرد و در نهایت دیدم که چقدر آشنایی زوری من با گروه تحقیقاتی عباس منش چقدر به نفعم تموم شد و در زمینه سلامتی، روابط، توحید، عزت نفس، چقدر در زندگی من تأثیرات جدی داشت و حتی در زمینه مالی هم تأثیرات مثبت داشت و من تونستم به ورودی مالی بعد از اون شکست مالی برسم و تغییرات من ادامه داره و الان در مرحله حرکت به سمت استقلال مالی هستم.

    یکی دیگه از تغییراتی که در زندگی من اتفاق افتاد زمان اومدن فایل‌های سفر به دور آمریکا بود که من به صورت جدی هر روز باید تمرین میکردم که تمرکز بگذارم روی نکات مثبت و کامنت مینوشتم در سایت و من مدت‌ها فایل‌ها رو گوش میدادم و باورهای خوبی ایجاد شده بود در من اما وقتی فایلهای ابتدایی سفر به دور آمریکا 100 قسمت اول اومد من تغییر جدی ای در نحوه نگرشم ایجاد شد و جهت دهی کانون توجه اتفاق افتاد و بعد از اون یک عالمه اتفاقات مثبت در زندگیم رخ داد و تغییر احساسی عالی در زندگیم ایجاد شد و روابطم به شدت خوب شد و دیدگاهم نسبت به جهان تغییر کرد و یاد گرفتم که شخصیت سپاسگزار داشته باشم، به دیگران احساس مهم بودن بدم، کارهام رو با لذت انجام بدم، نکات مثبت دیگران رو ببینم، در مورد زیبایی‌ها و اتفاقات مثبت صحبت کنم و خیلی روی زندگی من تأثیرات مثبت گذاشت با اینکه شاید در ابتدا به نظر نمیرسید که این تغییر نتیجه خوبی داشته باشه

    یکی دیگه از تغییراتی که در زندگی من رخ داد بر میگرده به 6-7 سال پیش که من بدن بسیار ضعیفی داشتم و از نظر جسمانی و عضله ای اصلاً وضعیت بدنی من خوب نبود و من علاقه پیدا کرده بودم که پیگیر ورزش و بدنسازی بشم و خود به خود این تغییر ایجاد شد که من شروع کردم به ورزش کردن در همون خانه با وسایل ورزشی ای که از برادرم گرفته بودم و هر روز تمرین ورزشی انجام میدادم و بدنم از یک فرد شل و بی عضله تبدیل شد به بدنی بسیار قوی با انعطاف پذیری بالا و بسیار محکم و این قدرت بدنی سالها با من بود و انجام کارهای روزانه رو به شدت برای من آسون کرده بود و عضلات بدنم که زیاد شده بود تأثیر بسیار مثبتی روی روند روزانه ی من گذاشته بود و با اینکه الان ورزش مداوم ندارم و بیشتر پیاده روی دارم اون قدرت بدنی سالها روی زندگی من تأثیر مثبت گذاشت و البته الان باید دوباره ورزش مداوم رو انجام بدم و کمی نسبت بهش مقاومت دارم. تغییر من در ورزش کردن خیلی نتیجه مثبتی روی زندگی من گذاشت و خیلی به نفعم تموم شد.

    مرحه دوم:

    برنامه ای قابل اجرا برای ” استقبال از تغییر” بریز و آگاهانه شروع به ایجاد یک سری تغییرات در روند روتین زندگی خود کن.

    کلید: سعی کن آرام آرام و از موضوعات کوچک شروع کنی و با ایجاد تغییرات کوچک، ذهن خود را برای لذت بردن از تغییر آماده کنی. سپس در طی این روند، ذهنیت خود را به نحوی تغییر دهی که به جای مقاومت در برابر تغییرات، از آنها استقبال کنی و حتی به صورت ناخودآگاه به دنبال یافتن فرصت های رشد در دل تغییرات باشی.

    تغییری که من شروع کردم یادگیری بیشتر زبان پایتون هست، من حداقل روزی 30 دقیقه وقت میگذارم برای اینکه این زبان رو بهتر یادبگیرم که بتونم کارهای خوبی با این زبان انجام بدم و حداقل یک دوره آموزشی عالی در این زمینه تولید کنم.

    مرحله سوم:

    یک یا چند عبارت تاکیدی مثبت بنویسید که کمک می کند ذهنیت شما در برابر تغییر بهتر شود و باورهای قدرتمند کننده ای در راستای استقبال از تغییرات، در ذهن شما ساخته شود.

    تغییر کردن باعث رشد در زندگی میشود

    تغییر کردن لزوم نیست ضرورت است

    من توانایی تغییر کردن در همه ی ابعاد زندگی‌ام را دارم

    وقتی در مسیر تغییر هستم خداوند درهای رحمتش را باز میکند

    تغییر کردن بسیار آسان و لذت بخش است

    تغییر کردن آسان ترین کار دنیاست

    هر چه بیشتر به استقبال تغییرات میروم زندگی ام پویا تر و آسان تر و پر از شادی های بیشتر میشود

    استقبال کردن از تغییرات هوشمندانه ترین نوع زندگی ایست

    مرحه چهارم:

    به این 3 مورد فکر کن و با دقت پاسخ بده:

    مورد 1: در حال حاضر چه تغییری است که می دانی باید در روند زندگی شما ایجاد شود اما به دلایل مختلف انجام آن را به تعویق انداخته ای؟

    تغییر در حوزه تغییر باورهای مالی

    مورد 2: مورد را یادداشت کن و سپس توضیح بده چه برنامه ای برای اجرایی کردن این تغییر به تعویق افتاده داری؟

    اینکه روی بخش باورهای ثروت ساز فایل های هدیه و همچنین جلسه ثروت دوره دوازده قدم و همچنین جلسات اپلیکیشن ثروت کار کنم.

    تغییری که من باید انجام بدم در زمینه مالی هست، نتایج مالی من برام راضی کننده نیست. هرچند که قبلاً همین میزان ورودی مالی رو هم نداشتم ولی به نظرم درجا میزنم در زمینه مالی و پیشرفتی نمی‌کنم. مسأله من اینجاست که من مهارت های علوم رایانه ای خوبی دارم و در همین زمینه وبسایتی راه اندازی کردم و دارم به افراد آموزش میدم که این مهارت ها رو یاد بگیرند. من در زمینه لینوکس آموزش‌های زیادی رو تولید کردم تا الان چند صد ویدیو تولید شده در قالب هدیه و در قالب محصول، اما فروش محصولات راضی کننده نیست. یعنی انقدر کم هست که آدم ترجیح میده که بره یک کار دیگه انجام بده. اما من میدونم تغییر شغل یعنی همون آشغال ها رو زیر مبل کردن چرا که اولاً در هر شغلی میشه به ثروت رسید و دلیلشم رهبران بازار هستند الان سایت‌های آموزشی زیادی هستن که درآمد های عالی دارند مثل فرادرس، مثل یودمی، مثل لیندا، مثل تراولز مدیا و انواع کانال‌های یوتیوب و انواع پیج های اینستگرامی که آموزش تولید کردن و میکنن و فروش خوبی دارند. حالا یکی آموزش ورزش میده یکی آموزش علوم رایانه ای میده و خلاصه در زمینه آموزش خیلی‌ها خوب درآمد دارند، یکی از الگوهای من خود سایت استاد عباس منش هست که در زمینه آموزش موفقیت داره فعالیت میکنه و میلیاردها تومان درآمد داره و افراد زیادی محصولات استاد رو که قیمت های میلیونی داره رو خریداری میکنند و من قیمت محصولاتم هم میلیونی نیست اما فروش مناسبی ندارم و من میدونم باید این قسمت رو تغییر بدم. ایده ای که من دارم در دو دسته تقسیم‌بندی میشه و تغییری که باید انجام بدم. یکی اینکه من باید روی باورهای مالیم کار کنم. دوم اینکه من باید مهارت هام رو باز هم افزایش بدم تا کیفیت آموزش‌ها بیشتر بشه و همچنین حوزه های مختلف لینوکس و علوم رایانه ای رو بتونم آموزش بدم. یعنی باید کارهای تحقیقاتی و آموزشیم رو ادامه بدم و نباید به همین اطلاعاتی که دارم بسنده کنم چون هر روز داره همه چیز پیشرفت میکنه و جا برای یادگیری هست از اونجایی که من عاشق علوم رایانه ای و تکنولوژی هستم برام یاد‌گیری در هر زمینه‌ای از علوم رایانه ای و تکنولوژی لذت بخش هست. تغییری که الان دارم انجام میدم آموزش برنامه نویسی پایتون هست. از اونجایی که هوش مصنوعی رشد چشم گیری داشته و خیلی‌ها علاقه دارن در این زمینه وارد بشن من در حال یادگیری بیشتر پایتون که زبان اصلی حوزه هوش مصنوعی هست هستم و دارم مهارت هام رو لول آپ میکنم که یک آموزش جامع و بسیار نتیجه بخش و عالی در این زمینه تولید کنم. تغییری که من الان در حال ایجادش هستم این موضوع و این حوزه هست و در حال انجامش هستم. همچنین باید باورهای مالی ای که در فایلهای استاد عباس منش گفته میشه رو هم کار کنم، یعنی همین باور های بخش باور های ثروت ساز و جلسه ثروت قدم اول و در کل باید روی باورهامم کار کنم، چرا که تمام اتفاقات زندگی ما حاصل باورهای ماست و اگر روی باورهام کار کنم نتیجه مالی من تغییر میکنه.

    مورد 3: با توجه به آگاهی های این فایل، به صورت کلی از این به بعد چه برنامه ای برای ایجاد ذهنیت ” استقبال کننده از تغییرات” در زندگی ات داری؟

    دیدگاه من این هست که تغییرات کوچک رو در زندگیم ایجاد کنم و به استقبال تغییرات برم. به عنوان یک تمرین دیگه کل دکوراسیون اتاقم رو از اول میچینم و تغییر کاملی داخلش ایجاد میکنم برای اینکه یادم بمونه که بهتر هست به استقبال تغییرات بروم. مسیر پیاده روی هام رو تغییر میدم و در پیاده روی آینده ام از یک مسیر جدید خواهم رفت.

    عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    زهرا کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2757 روز

    به نام تنها قدرت جهان رب العالمین

    سلام به اساتید بزرگوارم و دوستان ارزشمندم

    قبل از آشنایی با استاد زیاد یادم نمی یاد ولی تو بعضی مسائل تغییر دوست داشتم مثلا تو کارم خیلی بخش جابه جا می کردم و استقبال می کردم

    و الان خیلی دنبال تغییر هستم و تا خودآگاه دوست دارم و می دانم برای من خیر و منفعت دارد

    از تغییری که جهان بران من به وجود آورد و من مقاومت کردم سال 98که همزمان با دوره 12قدم بود به طرز عجیبی تو محل کار به من گفتند باید یک شیفت کار کنی و من خیلی مقاومت داشتم می‌دونم به خاطر پول بود چون آن موقع قسط داشتم و 12قدم می خواستم دنبال کنم هر چند تو بانک پول داشتم ولی نمی خواستم دست به پولم بزنم به اجبار جهان مجبور شدم و بعد فهمیدم که چقدر باری من از همه نظر منفعت داشت کمترین چیزی که بود جهان به من ثابت کرد پول در آوردن به ساعت کاری نیست

    تغییری که با تمام وجود می خواستم تغییر در شخصیت بود چون در تمام جنبه ها من چک ولگد جهان خورده بود و تغییر شخصیت من به معنای واقعی از سال98 شروع شد و من به معنای واقعی تغییر کردم ذهنم زیرو رو کردم و خدا را هزاران بار در روز سپاسگزارم به خاطر هدایت در این مسیر الهی و از خودم هم سپاسگزارم که با ایمان این مسیر رفتم و از استاد هم سپاسگزارم که من با مسیر درست آشنا کرد من از تغییرات وجودی خودم آرامش می چشم و به منبع خیلی وصل هستم چیزی که در ابتدای 12قدم چشیدم و هر روز تشنه این وصال شدم و خدا را شکر از قبل خیلی زیادتر شده

    تغییری که در حال حاضر باید ایجاد کنم کارم مالی و ایجاد روابط عاشقانه که به خداوند سپردم چون سمت خودم تا جایی که می تونستم انجام دادم بقیه را به خداوند سپردم و یک تغییر دیگر من باید لذت بردن از زندگی را بیشتر کنم چون احساس می کنم زیادی به قوانین چسبیدم و از آن طرف لذت بردن از خودم کم کردم

    تغییر دیگر من از لحاظ ذهنی از خانواده‌ام رها شدم باید از لحاظ فیزیکی من از پدر و مادر و خواهر و برادر جدا شوم تا جهان بتونه من هدایت کنه

    من تغییر پذیرم و خیلی راحت تغییر به سمت کمال می کنم

    استاد جان و خانم شایسته بابت یادآوری قوانین از شما سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    زیبا قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 596 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و دوستان خوبم

    استاد زندگی من سراسر پر از تغییراتی بوده که بیشترشون نااگاهانه بوده و یا این طور بگم که من همیشه ترسیدم از تغییر و جرات و شهامت تغییر و نداشتم ، جهان مجبورم کرده تا تغییر کنم .

    چقدر مقاومت داشتید در برابر تغییرات؟

    زیاد خیلی زیاد البته تمام مقاومت های من بر میگرده به قبل از اشنایی باشما

    برای مثال زمانی که همه چی خوب بوده و یا این طور بگم عادت شده بود برای من یه زندگی اروم و تکراری که هر دوهفته یکبار دو روز میرفتم خونه مامانم و این شده بود برام عادت یا بهتر بگم تمام انگیزه ی من برای زندگی این بود که یه جوری این دو هفته رو بگذرونم تا اون دو روز برسه و تموم بشه

    تا اینکه مادرم فوت شد و این رفت و امد قطع شد

    من به شدت مقاومت داشتم به این تغییر بزرگ و دردناک طوری که یک سال هر شب تا صبح گریه میکردم

    استاد من اینو به خوبی درک کردم

    وقتی مقاومتت کم میشع و میپذیری شرایطو

    الهامات و ایده ها ی خداوند و تازه متوجه میشی

    وقتی من پذیرفتم مرگ مادرمو خدا بهم الهام کرد (البته اون موقع چیزی از الهامات نمی دونستم ) که شروع کنم به عکاسی اونم مخفیانه به هیچ کس نگفتم و یه پیج که کسی خبر نداشت زدم (چون خودمو قبول نداشتم )

    خلاصه بازم با الهامات و کمک خداوند پیجم و به همه اعلام کردم و کم کم پیشرفت کردم تو اینستا

    درسته، زندگی دوباره تکراری شد

    من باید تغییر میکردم

    ولی نکردم و دوباره جهان بهم سیلی زد

    اینستا فیلتر شد ، من باز مقاومت کردم روزها دنبال فیلتر شکن بودم به شدت به اینستا وابسته شده بودم به خاطرش به همسرم باج دادم حتی همسرم بهم خیانت کرد بازم باج دادم بازم وابسته شدم حتی ترسام بیشتر شد وابستگی هام بیشتر شد ، همسرم از تمام نقاط ضعف من استفاده کرد و تا میتونست منو اذیت کرد

    تا اینکه به خودم اومدم دیدم جهان تغییرات و انجام داده و از طریق همسرم اینستا رو از من گرفت

    من دوباره مقاومت کردم

    و شدم یه ادم افسرده

    کم کم شروع کردم به پذیرش و شکر گزاری و یاد گرفتم ( اینم از الهامات بعد از پذیرش من بود)

    با شکرگزاری شما رو پیدا کردم

    و یاد گرفتم باید تغییر کنم

    تغییراتی که نتیجه مثبتی برای من داشته؟

    یکی از تغییرات مثبت من ورزش کردن بود اونم از قبل از اشنایی باشما که اگاهانه وزن خیلی زیادم و کم کردم اونم با ورزش کردن تو خونه

    تونستم بهترین لباسها رو بپوشم که دوسشون دارم و اندام فیتی ساختم برای خودم

    استاد تمام تغییرات من نتایج مثبتی داشته درسته خیلیاش نااگاهانه و توسط جهان بودن ولی من تازه درک کردم

    تغییرات من باعث پیشرفت و رشد من شده

    حتی حذف اینستا که ناخواسته توسط همسرم بود ، باعث شد من شما رو پیدا کنم خودم و خدای خودم و پیدا کنم و خیلی خوشحالم که جهان باعث تغییرات من شد و بهم یاد داد باید تغییر کنم

    از دل این تغییرات ناخواسته من خواسته هامو پیدا کردم و مشخص کردم و هدفامو شناختم

    منی که پنج سال تمام توان خودمو برای عکاسی تو اینستا گذاشته بود هیچ درامدی نداشتم و باید تغییر میدادم شرایط و و ندادم، تازگیا خدا منو به درامد کوچکی رسوند که هیچ وقت بعد از ازدواج این درامد و نداشتم

    من دیگه از کسی نمیترسم ، باج نمیدم

    قدرت و فقط و فقط دادم به خدا

    دیگه هیچ وابستگی ندارم

    مثبت ترین تغییرات اگاهانه من بعد از اشنایی با شما بوده که تونستم حسابی تغییر کنم که قبلا راجع بهش نوشتم و بی نهایت از شما و سایتتون سپاسگزارم

    چه تغییراتی اولش فکر میکردم بده و به نفعم تموم شده؟

    حذف اینستا

    استاد و دوستان خوبم درسته من تو اینستا فقط روی عکاسی کار میکردم و حتی یه عکس از خودم نمیزاشتم و تمام توجهم به عکاسی بود

    ولی کلی باورهای محدود کننده داشتم که بعدا درک کردم چقدر خوب بوده که یه مدت رو خودم کار کردم و خدا چقدر دوستم داشته که ازم گرفته

    در صورتی که قبلا فکر میکردم چقدر من بدبختم چقدر بد شانسم

    همیشه میگفتم ببین خدا تا به یه چیز علاقه مند میشم از من میگیریش ، نمی دونستم که برای خوبی و پیشرفت منه

    با خیانت همسرم متوجه شدم چقدر بهش وابسته بودم

    حتی الان درک کردم که دلیل اصلیش خودم بودم و باورای غلطم، چقدر محبت بیجا و الکی میکردم بهش

    استاد من الان با لطف خداوند و یاری شما

    دنبال کشف جاهای جدیدم ، دنبال تغییراتی که باعث پیشرف من بشه هستم

    با اغوش باز میپذیرم تمام تغییراتو ، دوست دارم مسیرهای مختلف و امتحان کنم

    عبارات تاکیدی:

    تغییر تنها چیزیه که نمیشه جلوشو گرفت

    شرایط جهان درحال تغییره مثل فصل ها

    قبل از اینکه جهان بخواد منو تغییر بده باید به دنبال تغییر باشم

    تغییرات و فرصتی برای پیشرفت و رشد ببینم

    خداوند همیشه خوبی منو میخواد و حتما برای من خیر و برکت داره تغییر کردن

    نباید بترسم و مشتاقانه تو دل تغییرات برومو ذهنمو اماده کنم

    اگر میخوام نتایج بهتر بگیرم باید تغییر کنم

    استاد الان تغییری که میخوام بکنم اینه که

    دوست دارم از شرایطی که الان دارم از تمام چیزهایی که در اختیار دارم از دل همین شرایط چیزهایی رو بیرون بکشم برای پیشرفت و رشد بیشترم و به تمام الهامات و ایده ها عمل کنم ، تا میتونم روی خودم کار کنم و نتایج خوبی بگیرم

    استاد واقعا سپاسگزارم برای این فایل بینظیر

    خدایا شکرت برای تمامی تغییراتم و میدونم که برای رشد بیشتر من بوده

    بی نهایت شکرگزارم خدای مهربانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    سحر احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2575 روز

    سلام به همه دوستان این سایت و استاد گرامی

    سوال اول: در مقابل تغییر چیکار میکنم؟ من همیشه اولش مقاومت میکنم بعد کم کم قبول میکنم. البته از وقتی عضو سایت شدم دارم تلاش میکنم به استقبال تغییر بروم . خب اما من مقاومت دارم دیگه و باید کم کم از بین ببرمش/

    چه تغییری رخ داد که بعدا به نفع من شد؟

    تموم شدن یک رابطه سمی. که میدونستم رابطه غلط هست اما بارها هم تلاش کردم ازش خارج شوم اما بخاطر وابستگی نمیتونستم. تموم شد و هر روز از خدا سپاسگزارم که تموم شد. و باعث شد بفهمم با وابسته بودن چقد به خودم و شخصیتم آسیب زد. اماخداروشکر تموم شد.

    فهمیدم من در مقابل تغییر مقاومت میکنم و برام سخت است.

    الان سعی میکنم از فروشگاه مختلف خرید کنم. از مسیر مختلف برم خونه. یا مراکز مختلف امتحان کنم. سعی میکنم دنبال تغییر باشم

    چه برنامه برای ایجاد تغییر در زندگی دارم؟ میخام تمرکزی روی احساس لیاقت و ثروت کار کنم.

    میدونم باید محل کارم تغییر بدم اما هنوز تلاشی نکردم. چند تا نشانه محکم برام اومده ولی من هنوز میترسم. میترسم برم داخل ناشناخته.

    جمله تاکیدیم. هر اتفاقی بیفتد خیراست چون خدا منبع خیراست پس باید بروم داخل تغییرات.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    سلام بر استاد عزیزم و مریم جان و همه عزیزان

    جوابِ سوال این قسمت :

    خب من قبلا خیلی مقاوم بودم در برابر تغییر چه سطحی چه جدی

    ولی با کار کردن روی خودم خیلی بهتر شدم نمیتونم بگم صددرصد بهبود پیدا کردم چون ما انسانیم و توی جهان دو قطبی و سراسر تضاد و تغییر زندگی میکنیم ولی میتونم بگم صددرصد سعی میکنم درست تر از همیشه و قبل رفتار کنم

    اولین واکنش و یا حسی که بعد از تغییر در وجودم شکل میگیره حس ایستا و یکه خوردنه و هیچ کاری نمیکنم تا بررسی کنم البته اگه موضوع خیلی خیلی جدی باشه ممکنه خشم هم باشه بعدش ولی اکثرا صبر میکنم ساکت و بی حرکت و بررسی میکنم اگه خیلی ساده باشه با آغوش باز میپذیرم و میزارم جریان الهی کارشو کنه و احساسم رو خوب نگه میدارم ولی توی مسائل مالی اگه این تغییر اتفاق بیفته چون همسرم با درآمدش معاش زندگی رو تامین میکنه اولش ممکنه بررسی کنم و با همسرم تحلیل کنم و بهش راه و روش بدم ولی یکم که از سمتش مقاومت میبینم گارد نمیگیرم و سعی میکنم به چشم اختلال در زندگی نبینمش و دنبال راهی باشم و از خدا هدایت میخوام که کمکم کنه خودم توی مسیر درامد بیفتم تا آزادی عمل و رفتاری ببشتری داشته باشم و یا اگه ایده ای بیاد حتما اجراش میکنم که دو باری اومد و اجراش کردم

    یه تجربه هم در مورد واکنشم نسبت به تغییر بگم

    چند روز پیش قرار بود یه پولی دستم بیاد تا من یه هدیه ای واسه یه مهمونی بخرم یکی دو روز مونده بود به مهمونی متوجه شدم اون پول دیرتر میاد و من اصلا بهم نریختم و گفتم خدا بزرگه درهاشو باز میکنه و معجزه اینطور اتفاق افتاد که مهمونی عقب افتاد

    من به این نتیجه رسیدم که وقتی در برابر تغییر مقاومت نمیکنی و با آغوش باز به استقبالش میری و احساستو خوب نگه میداری معجزات اتفاق میفته

    نکات :

    * تغییر تنها چیزیه که نمیشه جلوش رو گرفت

    * توی دل تغییرات ، شرایط خیلی خوبی هست

    * باور محدود کننده= مقاومت در برابر تغییرات

    * باور قدرتمند کننده =پذیرفتن تغییر با آغوش باز

    تمرین :

    مرحله اول:

    تمام کردن ارتباطات بی کیفیت که منجر شد به اینکه تمرکزم بیاد روی زندگی خودم و خانوادم و رشد و ارتقا و الان زندگی با کیفیت تری رو دارم تجربه میکنم

    مرحله دوم :

    از امروز توی مسیر پیاده رویم تغییر ایجاد کردم

    و شاهد زیبایی های بیشتری شدم و خاطراتی برام زنده شد که دوست داشتم

    تصمیم گرفتم پشت پنجره ای که همه میزنن توی خونه هاشون رو دیگه طبق الگو و عادت نزنم و فقط پرده خودش باشه و بس هم بیرون راحت تر دیده میشه هم شستن راحت تر میشه

    وسایل اضافی رو حذف میکنم این باعث میشه همه چی سر جاش باشه و نظم بیشتری توی خونه برقرار میشه و راحت تر میتونم دسترسی داشته باشم به وسیله هام

    مرحله سوم :

    جمله تاکیدی من همیشه و همواره و همه جا الخیر فی ما وقع

    احساس خوب = اتفاقات خوب

    تمرکز بر زیبایی ها

    اینا رو اصل گذاشتم و حواسم بهشون هست

    مرحله چهارم :

    اینکه وقتی کسب و کاری انجام نمیدم دیگه به همسرم راه و چاه نشون ندم چون من بی تجربه ام توی کسب و کار

    و یه جورایی توی بحث شخصیتی دیگه کنترل گر نباشم

    برنامم اینه که اگه توی برنامه هایی که به همسرم و فرزندانم مربوط میشه تغییری پیش اومد سکوت کنم و تمرینمو انجام بدم (اظهارنظر نکنم چون توی شرایط اونا نیستم و فقط و فقط تمرکزم روی خودم و رشد خودم باشه و طبق قانون فقط روی خودم کار کنم )

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    زهرا ملکی گفته:
    مدت عضویت: 674 روز

    به نام خداوند زیبا

    استاد عزیزم سلام امیدوارم دنیا مث همیشه برکام شما باشه “دیروز که این فایل بارگزاری شد من توی اتاق دراز کشیده بودم و گوش میدادم روز جمعه بود و برنامه خاصی نداشتم وقتی به حرفای شما در انتهایفایل دقت کردم با خودم یه لحظه فکر کردم راست میگن استاد امروز تغییره هرچند کوچیک فایل رو تمام کردم و به دراور گوشه اتاق نگاه کردم و گفتم چرا من اینوگذاشتم اینجا ؟!بعد خودم جواب دادم بخاطره پنجره بعد سریع متر رو برداشتم و ارتفاع پنجره و دراور رو اندازه زدم بعد با تعجب دیدم دراور اصلا به پنجره نمیرسه که گیر کنه سریع دس به کار شدم اتاق رو جمع کردم و جای کمدها رو عوض کردم همین تغییر کوچیک کل صب منو گرفت و اینقدر اتاق دلباز شد که نگو گردگیری نزدیک عید اتاقم انجام دادم کلی هم فضا باز شد وپسرم کلی خوشحال شد همش در حال بدو بدو بود همسرم بهم کمک کرد وخلاصه کلی بهم حال داد و عصر هم یه بخش دیگه از خونه رو تغییر دادم بقدری دیروز برام خیرو برکت داشت که نگو و کلی خدا رو شکر کردم و دعا به جان استاد و چندبار به خودم افرین گفتم که فقط به فایل گوش ندادم و رد شم پاشدم و عمل کردم کلی انگیزه گرفتم و احساس خالق بودن بهم داد امیدوارم بتونم توی زمینه های دیگه هم خودم رو بهبود بدم از شما استاد سپاس گزارم که حتی توی فایل های رایگان هم به ما در راستای پیشرفت کمک میکنید امیدوارم خداوند انرژیش رو به خودتون برگردونه دوستون دارم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    فرزانه بابایی گفته:
    مدت عضویت: 663 روز

    بسم الله الرحمن ارحیم

    با سلام خدمت استاد باهوش با ذکاوت من

    چطور یه فایل صوتی انقد ذهن منو اماده میکنه.خدایا شکرت

    امروز با گوش دادن این متوجه تمام مقاومت های ذهنی خودم شدم.

    اتفاقاق هایی افتاد مثال میزنم درموردش ک من امروز متوجه شدم مقاومت داشتم در مقابل تعغیر و چقدر خوشحالم هر روز اگاه تر میشم نسبت ب اینکه همیشه باید باید در حال تعغیر و رشد.

    از اونجایی ک من عادت دارم تمام فایلها رو با هندزفری گوش بدم و اصلا نمیتونم تحمل ک بدون هندزفری سراغ گوشی برم.چند وقت پیش هندزفری من بطور عجیبی غیب شد و من خیلی ناراحت بود ک حالا بدون اون چجوری برم تو سایت و تمرکزی کار کنم و گوش بدم.ب هر دری زدم نتونستم جور کنم ب هر کی میگفتم هندزفری داری تا این یکی دوروز یکی ازین بلوتوثی ها بخرم کلا انگار جهان مامور شد بود این کار انجام نشه ولی با هر اصرار و پافشاری بدون هندزفری عمرا نمیتونستم قبول کنم حتی فایلی رو گوش کنم بهر حال یکی خریدم دوباره خراب شد دوباره یکی دیگه خریدم و اینم از دیروز مشکل پیدا کرد چون من ازی بلوتوثیا فقط استفاده میکنم بهرحال قیمتش هم پایین نیس ک من بخوام هرروز ازینا بگیرم.خلاصه از دیشب به همسرم گفتم لطف کن شارژر خودتو بیار من اصلا نمیتونم لحظه ایی بدون هندزفری باشم اونم گفت قرض دادم فعلا نمیتونم بیارم دوباره امروز رفتم فروشگاه سر کوچه اونم گفت الان ندارم غروب خلاصه برگشتم نشستم تو مغازم گفتم حالا فعلا این فایل استاد و گوش بدم ک همین فایل باز شد و من شروع کردم ب گوش دادن تازه متوجه شدم من دارم مقاومت میکنم در مورد اینکه حالا اگه دو روزم نشد اشکال نداره فعلا همینطوری گوش کن خیلی رفتم توی فکر ک چرا اینهمه اتفاق افتاد منم مقاومت داشتم نمیخواستم این تعغیر ب این جزیی رو بپذیرم و چه اتفاقاتی دیگه ایی ک با مقاومت بیشتر دارم ذهنمو اماده میکنم ب اینکه با شرایط کنار نیام و پافشاری کنم به عادتهای خودم.و شروع کردم ب گوش دادن و خیلی کد های جالبی برام باز شد و ازین لحظه میخوام اگاهانه حواسم باشه با هر تعغیری مقاومت رو بزارم کنار یا خودم دنبال تعغیر باشم ک اگه اینطور نباشم جهان مجبور منو ب تعغیر وادار کنه و خسارتهای مالی بیشتری بزنه خدایا شکرت و چقد این فایل منو اگاه کرد حواسم جم باشه.

    یه تعغیر دیگه بود در مورد کسب و کارم.چندبار ایده و الهامی داشتم اینکه کسب و کارم رو انلاین شاپ استارت بزنم ولی ذهنم مقاومت داشت و میگفت مگه خداوند مشترهای حضور نمیفرسته ک من مجبورشم انلاین شاپ و اینترنتی وقت بزارم و امروز متوجه شده بود خودم تو فایل چگونه در امد خود را سه برابر کنیم در طی یکسال این تمرین رو توی دفترم نوشتم.نگو این ایده امده بود و من متوجه نشدم بخاطر ذهنیت محدود کنندم و الان میخوام بیشتر فکر کنم شروع کنم مطمئنم خداوند الهامات و ایده هارو میفرسته

    و اینکه برنامه های دیگه ایی دارم برای تعغیرات جزیی از کوچیک شروع میکنم

    مثلا همینکه استاد گفتم از یه خیابونی ک همیشه رفت و امد میکنی از یه راهه دیگه برو

    من همیشه عادت داره از یه سوپر مارکت خرید کنم در صورتی ک یه فروشگاه دیگه کنارش میخوام بیشتر برم اون یکی فروشگا

    با همیشه یه نوع صبحانه میخورم میخوام چیزای دیگه رو امتحان کنم

    و اینکه خلاصه ذهنم رو از چیزایی کوچیک اماده کنم تا اماده باشه برای تعغیرات بزرگتر

    و رفتارم هم میخوام کلا خونسردتر نسبت ب قبل اگاهانه تر برخورد کنم.البته چند روزی هس جهان وادارم کرد ولی با شنیدن این فایل بسیار مفیدو کار بردی مصمم تر شدم و این فایل استاد جان رو نشونه ایی ببنیم برای تعغیرات بیشتر و حتی ب این موضوع فکر کنم وقت بزارم بنویسم چون واقعا از ته قلبم از خداوند در خواست کردم دوس دارم رشد کنم میخوام مفید باشم و خیلی چیزا یاد بگیرم تا بتونم در برابر چالش ها اگانه و خونسردتر رفتار کنم الله وکیلی پاداششو هم داده بمن و حالم رو هر روز بهتر بهتر کنم.خلاصه پا به پای این جهان پا بزارم تو دل ناشناخته ها و لذت ببرم ازین جهانی ک چقد من ازش بیخبر بودم و هدفهای زندگیم بزرگتر و لذتبخش تر بشه و همه از من ب عنوان یه ادم مهربان دست گیر یاد کنن ان شاله

    ممنونم از استاد عباسمنش عزیزم ک از هیچ کمکی دریغ نمیکنن برای من و امثال من ک دنبال رشد و اگاهی بهتر زیستن هستن هستیم

    و سپاسگزارم از فرمانروای عالمیان و هدایتگر من ک هر روز منو هول میده بسمت اگاهیی های بی پایان جهانش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    حسین دانش خواه گفته:
    مدت عضویت: 749 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الحمدلله رب العالمین

    سلام عرض ادب احترام به استاد عزیزم و مریم خانم عزیزم و تمامی دوستااان عزیزممم

    سوال:چه تغییراتی در گذشته در زندگی شما رخ داده که در ابتدا در برابر آن تغییر به شدت مقاومت داشتی اما بعد از مدتی که آن شرایط تغییر یافته را تجربه کردی متوجه شدی نه تنها آن تغییر بد نیست بلکه چقدر به نفع شما بوده و چقدر به رشد شما کمک کرده است؟

    خب من به یاد میارم که 7سال داشتم و پدر و مادرم از هم جدا شدن و من از هفت سالگی تا به الان مادرم رو ندیدم از نزدیک بعد تقریباً 3سال گذشت شد 10سالم و پدرم ازدواج کرد و الان 14ساله زن بابا دارم به خاطر میارم یه الهی رو دریافت کردم همون اوایل که زن بابات از خونه بیرونت میکنه یعنی من کاملا این الهام رو به وضوح دریافت کردم و بچه بودم و الان شرایط هم جوری پیش رفت که همین اتفاق افتاد بعد من اولش فکر میکردم که چقدر بدبختم و از این صحبت‌ها…

    اما الان که چندین سال میگذره از اون زمان ها پیش خودم میگم چقدر خوب شد که در سن هفت سالگی پدر و مادرم از هم جدا شدن و چقدر خوب شد که پدرم ازدواج کرد و کلا همه این افراد به خدمت کردن درسته ظاهرش خوب نبود اما اونا در خدمت من بودن همیشه از بچگی رویا پرداز بودم و دوستداشتم کارهای بسیار بزرگ انجام بدم دوستان الان که گذر کردم دارم میفهمم برنامه خداوند رو بعد من از خانواده و کلا همه جدا شدم و مهاجرت کردم به تهران منی که واقعا شلوار خودمو نمیتونستم بکشم بالا الان تبدیل شدم به یه انسان بسیارررر قوی و بسیاررر با عزت نفس بسیاار اعتماد به نفس و کلا برای خودم زندگی میکنم و این هم به دلیل تجربیاتی بوده که من کسب کردم خب من استانبول بودم یزد بودم خوزستان بودم البرز بودم فارس بودم تهران بودم و…والان مهم تر از همه هدف دارم و همون الهامی که قبلا بهم شد که زن بابات باعث میشه که تو تنها شی و کلا آینده رو بهم اصلا نشان داد شاید من این صحبت هارو واسه کسای دیگه بکنم مسخرم کنن اما اینا عین حقیقت هست و خداوند شاهده الان همون الهام 2سال پیش که با استاد عباس منش آشنا شدم یه چیز دیگری به من گفت به وضوح که حسین قراره خیلی ثروتمند بشی و قراره کارهای بزرگی انجام بدی و بازم از این الهام تجربه دارم یکی دیگه از تجربیاتم این بود که مادربزرگم قبل از این که به رحمت خدا بره یه خونه داشت و اون خونه رو فروخت گفت تقریباً سال 88فکر کنم فروخت به مبلغ 20میلیون بعد هیچ وقت خدا شاهده یادم نمیره من و مادربزرگم نشسته بودیم توی آشپزخانه این الهام امد و بهم گفت که پول خونه رو کامل میدنش به تو و شاید باوررر نکنید من مهاجرت کرده بودم به تهران و بسیار پول لازم بودم و وقتی من امدم به تهران مادربزرگم فوت کرد و من دیگه نرفتم شهرمون حتی برای مراسم خاکسپاریش بعدش یه روز عموم زنگ زد یا من بهش زنگ زدم فکر کنم من زنگ زدم و گفت که پول خونه مامان بزرگ رو اخر ماه کلا میزنم حسابت و 20میلیون هست خداوند شاهده من اصلا کلامی صحبت نکردم و پولی که سرش دعوااا بودااا بین همه بین بچه هاشون …

    خاستم بگم هر وعده ایی خداوند به قلبمون انداخته اون بدون شک به ما داده میشه فقط باید تسلیم باشیم باید خودمون رو با این انرژی هماهنگ کنیم

    و من تجربه دارم از این موضوع و خیلی خوشحالم

    اصلا از همون بچگی با همه فرق داشتم رویااااااا داشتم همه بهم میگفتن خیال پرداززززز

    حسین رویایی

    پدر خودممممم اینو بهم میگفت

    ولی من رویا داشتم کافی بود یه موزیک پخش بشه و من میرفتم توی عالم خودممممم

    الان به این نتیجه رسیدم که من خیلی انگیزه و شورشوق دارمممم خیلی زیاااااااااااااااد اما تا به الان باورهای مناسبی نداشتم و چون باور مناسب نداشتم قدم نامناسب بر میداشتم و دلسرد میشدم اما چون انگیزه بالایی داشتم باز هم ادامه میدادم

    ولی خداوند هدایت کرد من رو با آموزه های استاد عباس منش و با من صحبت کرد که باورهاتو درست کن تا قدم های درست رو برداری اون وقت نتیجه میاد و این نتیجه بهت ایمان بیشتر میده و باورتو قوی تر میکنه نسبت به توانایی هات و باعث میشه انگیزت بیشتر بشه و به خاسته ها یکی پس از دیگری میرسی با رعایت قانون تکامل …

    سپاس گذارم جای من اینجاست توی سایت

    عاشقتونم

    در پناه خدا شاد باشید بخندید پیروز باشید موفق باشید دردنیا و در آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1301 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    و همه ی دوستان عزیز

    وقتی تغییری در روند روتین زندگی شما رخ می دهد، چه واکنشی نشان می دهید؟

    من یه سری تغییراتی که رخ میده یا اگه قراره اتفاق بیفته کاملا با آغوش باز این تغییرات و می‌پذیرم اتفاقا هم خیلی برای من لذت بخشه چون هم حس و حال خوبی بدست میارم هم تجربه ی جدید کسب‌ میکنم

    به عنوان مثال اگه قراره محل زندگی من عوض بشه کلی هیجان دارم برای تجربه ی مکان جدید تر آشنایی با محیط جدید و مثال دیگه اگه تغییراتی در دکوراسیون خونه انجام میدم خیلی حس و حالم خوب میشه و انرژی خوبی میگیرم از این کارم

    حتی تغییر در شیوه ی درست کردن غذا هم برام لذت بخشه و بارها این کارو انجام دادم

    تغییر در مسیر رفت و آمد هم خیلی برام خوشاینده و کلا من از اینکه همیشه بخوام یه مسیر و برم و برگردم برام خسته کننده و کسل کننده ست

    همیشه دوست دارم جاهای جدید برم از مسیر های جدید برم چیزهای جدید کشف کنم خیلی برام دلچسبه

    اما در مورد یه سری تغییرات دیگه مقاومت نشون میدم

    برای مثال اگر بخوام باشگاه مو تغییر بدم هزار تا بهونه میارم که همون باشگاه باشم و نخوام باشگاه دیگه ای برم

    کاملا هم میدونم دلیل شو

    من خیلی دیر و خیلی سخت میتونم با آدما ارتباط بگیرم و همیشه ورود به یه جای جدید و ناشناخته برام مثل کابوس وحشتناک میمونه ترس و خجالت منو میکشه

    میدونم بخاطر پایین بودن عزت‌ نفس و اعتماد به نفسمه که دارم تو این زمینه روی خودم کار میکنم و خیلی دوست دارم که با دوره احساس لیاقت شروع کنم

    خلاصه برخورد با آدمای جدید و رفتن به جای جدید ی که هیچ آشنایی با آدمای اونجا ندارم بسیار برام کار سخت و طاقت فرساییه که حتی اگه بخوام انجامش بدم مدتی میگذره که بتونم خودمو با اون جو اداپته کنم

    و هر کسی منو از بیرون ببینه فکر میکنه آدم مغروری هستم در حالی که از درون بسیار آدم مهربان، خوش قلب و دوست داشتنی هستم

    چه تغییراتی در گذشته برای شما رخ داده که نتایج خوبی داشته؟؟

    بیشتر تغییرات مربوط به شخصیت و رفتارم با دیگران مخصوصا با همسرم که باعث شده رابطه ی بهتر و قشنگ تری داشته باشم

    به عنوان مثال اگر قبلآ زود از دست همسرم ناراحت میشدم یا در برخی مواقع که کار به جروبحث می‌کشید با کمک آموزش های شما استاد عزیزم تونستم که زیادی جدی نگیرم تونستم خیلی بهتر ذهنمو کنترل کنم و دنبال نکات مثبت همسر و دیگران باشم که تو این زمینه به نظرم خیلی خوب هم نتیجه گرفتم که البته دوست دارم باز بهتر و بهتر بشم

    یه تغییر خوب دیگه ای که برای من اتفاق افتاده که البته خودم آگاهانه انجامش دادم اونم در راستای کنترل ورودی های ذهنم بود اینکه همیشه در گذشته دوست داشتم حالا به هر طریقی تو جمع دوستان حالا چه جمع های خانوادگی چه دوستانه باشم و بگیم بخندیم وقت بگذرونیم باشه که اون زمان ها برام خیلی هم لذت بخش بود

    اما از موقعی که خداوند هدایتم کرد به این مسیر کلا از این دور همی ها و رفت و آمد های پوچ و تو خالی فاصله گرفتم و الان با تنهایی خودم خیلی لذت میبرم چون برام مهم شده که مواظب ورودی های ذهنم باشم

    و این تغییراتی که بوجود اومده رو خیلی دوست دارم

    چون زندگی در حال حاضر من یه زندگی هدفمنده و باری به هر جهت نیست و این بی نظیره برای من

    عبارات تاکیدی درباره‌ی تغییر:

    از اونجایی که جهانی که درش زندگی میکنم جهان پویا و دائما در حال تغییره منم با هر تغییری پیشرفت میکنم

    چون جهان هر لحظه در حال پیشرفت و گسترشه

    از اونجایی که خداوند فقط برای من خیر و خوبی میخواد پس هر تغییری مسلما برای من خیر و برکت خواهد داشت

    ثابت بودن و بی تحرکی =با فاسد شدن و از بین رفتن

    تغییر و حرکت=با پیشرفت و گسترشه

    تو دل هر تغییری پیشرفت و بهبود هایی هست که حتما بهشون میرسم هرچند اگه اول شاید برای ذهن من مبهم باشه

    چه برنامه ای دارید که خودتون آگاهانه تغییراتی در زندگی تون ایجاد کنید؟

    تغییراتی که دوست دارم در رفتارم ایجاد کنم اینه که بتونم

    به هر کسی که میبینم یا روبرو میشم با لبخند سلام کنم

    چون من همیشه وقتی جایی میرم مثلأ باشگاه فقط به کسانی که قبلا یه شناختی ازشون دارم سلام و احوالپرسی میکنم در حالی که قلبا دوست دارم به همه‌ی افرادی که اونجا میبینم سلام کنم همیشه تو همچین مواقعی یاد مریم جان میفتم که هر کجا میرفتن با لبخند سلام میکردن

    و دیگه خیلی دوست دارم خودمو به چالش بکشم و باشگاه جدیدی ثبت نام کنم

    اینها تغییراتی که میدونم باید انجام شون بدم ولی هر بار مقاومت کردم

    خدایا خودت کمکم کن همیشه در راستای پیشرفت خودم تغییر به جا و به موقعی در خودم رفتارم شخصیتم کارم روابطم انجام بدم.

    سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر این فایل ارزشمندتون

    خداوند به شما سلامتی بیشتر و عمری طولانی بدهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: