ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5 - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-20 08:13:572024-02-20 08:31:07ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار و خانوم شایسته عزیز و همه ی دوستان گرامی
خدارو شکر که یک بار دیگر این فرصت رو بهم داد که یک فایل ارزشمند دیگه رو بشنوم و سعی کنم که یاد بگیرم و در زندگی ام اجرا کنم
استاد من در مورد سوال این قسمت خیلی به توانایی های خودم ایمان دارم و میدونم که به هر کاری که بچسبم طی مدت کوتاهی خیلی خوب یادش میگیرم و توش رشد میکنم
من از بچگی تا الان که سی و هفت سالمه خیلی شغل های متفاوتی رو تجربه کردم و جالبه که تو هر کدوم از شغل هایی که بودم خیلی خوب بودم و مشتری یا کارفرما خیلی دوستم داشتند و از کارم راضی بودند
الان اعتماد بنفسم تو یادگیری هر کاری خیلی بالایه و میدونم که میتونم خیلی زود رشد کنم و پیشرفت کنم
فقط مشکل اصلی من باورهای مالیمه که هنوز نتونستم نتیجه ی خوبی بگیرم
تو بیزینسم خیلی خوب پول میسازم و مشتری میگیرم اما به قول شما سطل ام سوراخه و هنوز نتونستم این یکی رو درستش کنم
شاید بخاطر همین هم هست که اینقدر من شغل عوض میکنم و هی فکر میکنم که شاید پول زیاد ساختن یک شغل خاصی میخاد و باور ندارم که تو همین شغلی که هستم هم میشه به ثروت رسید
الگوهای زیادی هستن که تو همین بیزینس من خیلی خوب دارن ثروت میسازن اما این ذهن من خیلی مقاومت میکنه و باید حالا حالا روش کار کنم و از انجام دادن ایده های جدید نترسم
من به توانایی های خودم توی یاد گیری واقعا ایمان دارم فقط در مورد حرکت کردن و وارد یک چالش جدید شدن تو حیطه کارم خیلی دل دل میکنم میترسم و اینقدر فردا فردا میکنم که دیگه اصلا انجامش نمیدم
الان ایده اومده که وارد فضای انلاین بشم و کسب و کارم رو گسترش بدم اما چون تا حالا با اینترنت کار نکردم ذهنم خیلی مقاوت میکنه با اینکه میدونم همین که واردش بشم خیلی زود برام عادی میشه و حتی از قبل هم راحت تر میشم
از خداوند میخام که بهم شهامت بده همین ایمانی رو که به توانایی خودم دارم به خدا هم داشته باشم و حرکت کنم و برم تو دل مشکلات یا چالش ها و نترسم
استاد ازت ممنونم که وقت میزاری و سوالاتی رو از ما میپرسی که باعث خودشناسی مون میشه باعث میشه که هم خودمون رو بیشتر بشناسیم هم خدای خودمون رو
براتون بهترین هارو از خداوند میخام
شاد و سلامت باشید
بنام تنها قدرت جهان هستی
سلام به استاد گرانقدرم ومریم عزیزم ودوستان ارزشمندم
خداراسپاسگزارم که امروز به من فرصت نوشتن داد
سوال
آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟
یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟
بله من باور دارم در هرزمینه ای که اگر تمرین کنم وادامه بدم میتونم پیشرفت کنم ودر این مسیر دنبال راههای ساده تر وایده های جدیدتر باشم
به تواناییهام ایمان داشته باشم وتوکل برخداوند وهدایت از خدا شروع کنم
استاد اصلا هیچ وقت به استعداد داشتن در کاری یا نداشتن فکر نکردم اگر کاری دوست داشتم برا یادگیری آن قدم برداشتم
مثل رانندگی من فوق العاده ترس داشتم که رانندگی کنم ولی خب علاقه داشتم با اینکه آن زمان هنوز مرسوم نبود خانمها رانندگی کنند من رفتم ثبت نام کردم ومربی گرفتم وتمرین کردم وهر روز که بیشتر وارد ترسام شدم در آن زمینه پیشرفت کردم از رانندگی تو اتوبان وجاده ای که ماشین های سنگیندر حال عبور بودند بشدت میترسیدم ولی پا رو ترسام گذاشتم ومسیر میبد تا یزد را بارها خودم تنهایی رفتم
دوست داشتم خیاطی را امتحان کنم آن موقعه چونسر کار بودم برام امکان نداشت برم آموزشگاه ثبت نام کنم من با دنبال کردن یک کلیپ آموزشی براحتی موفق شدم یه دامن برا خودم دوخت بزنم
به نظر من تلاش وتمرین وعلاقه. وباور به اینکه میتوانم (چون هستند کسانی که در هر زمینه ای پیشرفت کردند ) فرد میتونه در هر زمینه ای پیشرفت کند
وهمانطور که اشاره کردید مهم استعداد داشتن نیست تمرین کردن ومداومت در مسیر وبهبود مستمر ویاد گیری شیوه صحیح هر کاری سبب پیشرفت در آن کار میشود
استاد عزیزم خداراشاکر وسپاسگزارم به خاطر بودن شما وهدایتم به این مسیر توحیدی
درپناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت
با سلام و درود خدمت استاد آگاهی بخش و دوستان تشنه آگاهی
سوال این قسمت:
آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟
جواب : بله
یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟
برای من قبلا ثابت شده که اگه قدم بردارم موفق میشم از کجا میگم ؟ ازونجایی که من قبلا کارمند بودم و تو فروشندگی تجربه ای بجز کوچولو در حد دستفروشی تو محله در کودکی که با فرغون سبزی رو که بابام میاورد به فروش می رسوندم نداشتم . خوب وقتی خداوند منو به این سمت ( مغازه داری ) هدایت کرد هیچ تجربه ای تو این کار نداشتم حتی بلد نبودم درست حسابی کارت بکشم یا فاکتور رو متوجهش نبودم و گاها به ضرر می فروختم یا اجناسی رو میاوردم که مشتری نداشت و تاریخش تموم میشد یا نحوه برخورد با مشتری رو بلد نبودم و خیلی موارد دیگه ولی به مرور زمان یعنی طی 4 سالی که پشت سر گذاشتم تجربم بیشتر شد ، تو کارم بهبود حاصل شد و به ازای اون مشتریام دارن بیشتر میشن و کماکان این کسب تجربه و اعتماد به نفس و بهبود ادامه دارد و هیچ پایانی هم ندارد .
تمرین
مرحله اول:
مهارتی که فکر می کنی در آن استعدادی نداری یا متقاعد شده ای که به درد انجام آن کار نمیخوری را انتخاب کن.
کلید: ترجیحاً موضوعی را انتخاب کن که کسب مهارت در آن، به شما کمک می کند. خواه در شغل و درآمد شما، خواه در زندگی شما به هر شکل دیگری.
سپس یک هدف قابل دستیابی و معقول برای بهبود در آن مهارت را در نظر بگیر؛ پیرامون آن موضوع مطالعه و تحقیق کن؛ ایده های قابل اجرا برای شروع کار را یادداشت کن و قدم اول را در آن راستا بردار.
جواب : من علاقه دارم کسب و کارمو ببرم به سمت حوزه فروش آنلاین
نکته : چند سری نیمچه اقدامی کردم ولی تا حالا تجربه فروش آنلاینم صفر هست و ازونجایی که جدی نبوده و تمرکز روش نداشتم رهاش کردم و به بهانه اینکه علاقه ندارم کنار گذاشتمش ولی میدونم که این بهانه ای بیش نیست .
ایده:
ایده ای که میخام اجراش کنم ؛ این سری بیام سایت خودمو بزنم و توش مهارت کسب کنم اونم از محیط روستا و برا قدم های بعدی منتظر الهامات و نشانه های خداوند میشینم
مرحله دوم:
در طی برداشتن هر قدم در راستای این هدف، بهبودهایی که در این روند ایجاد می کنی را ببین و در یک دفترچه یاد داشت کن. خیلی سخاوتمندانه این کار را انجام بده و حتی کوچکترین بهبودها را ببین و یادداشت کن. حتی بهبودهایی که ذهن شما می خواهد آنها را بی ارزش جلوه دهد را نیز جدی بگیر.
اقداماتم تا حالا یعنی در تاریخ 1402/12/03
1. نحوه ایجاد سایت رو تو گوگل سرچ کردم
2. با کسی که قبلا دستی تو طراحی سایت داشته مشورت کرده ام ( البته ایشون همش از محدودیتهاش می گفت )
اقداماتی که باید انجامش بدم :
1. منتظر ایده ها و الهامات خداوند هستم
2. بیشتر تحقیق کنم
3. از خداوند بخام کسی رو که مورد اطمینان هست و میتونه تو این راستا به من کمک کنه رو جذبش کنم
سلام به استاد عزیزم و دوستان گرامی
من حدودا تا یکسال پیش فکر میکردم استعداد خیلی مهمه. همیشه فکر میکردم من آدم بسیار با استعدادی هستم توی خیلی چیزها استعداد بالایی دارم چون تجربه کرده بودم ،اما فکر میکردم در شنا استعداد خاصی ندارم. بنابراین هرگز نمیتونم شنا کردن رو یاد بگیرم. بخاطر یک شرایطی که اتفاقی برام پیش اومد این ذهنیت برای همیشه از بین رفت و فهمیدم که استعداد نقش مهمی رو ایفا نمیکنه بلکه تمرین و باور هست که کارها رو انجام میده.
خواهرم در کلاس شنا بصورت خصوصی ثبت نام کرد و نتونست بره. به من گفت تو بجای من برو که کلاسها سوخت نشه. منم به خودم گفتم اشکالی نداره میرم هفته ای دو سه روز توی استخر واسه خودم حال میکنم. حالا تمرین هم میکنه حداقل شاید بتونم روی آب بمونم. در پایان جلسات دیدم نه تنها دارم شنا میکنم بلکه مربی به من گفت تو برای شنا فوق العاده ای حتما تمریناتت رو ادامه بده. تو در جلسه ی پنجم شنا میکردی اما بقیه در جلسه ی نهم هنوز درگیر هستند.
اونجا بود که دیدم من چون فکر میکردم ضعیف هستم خیلی داشتم تلاش میکردم که تا حدی از کلاسها استفاده کنم، اما این تلاش زیاد باعث شده بود از بقیه جلو بزنم.
همین اتفاق باعث شد بفهمم استعداد فاکتور مهمی برای موفقیت نیست بلکه مهم اینه که تو به سراغ علاقه ات بری و اونقدر ادامه بدی و تلاش کنی تا عالی بشی و البته این باعث ایجاد احساس خوشبختی در درون انسان میشه.
اما در مسیر پیدا کردن علاقه ام، دچار یک مشکل بزرگی هستم…اتفاقا چون باور دارم هر چیزی رو که بخام میتونم انجامش بدم و به نتایج بزرگی برسونمش ، و البته چیزهای زیادی رو در زندگیم انجام دادم و توش عالی بودم، دچار این مشکل شدم که نمیتونم انتخاب کنم که دقیقا به چه چیزی علاقه دارم و کدوم راه رو برم! به چیزهای زیادی علاقه دارم و توی همشون استعداد و توانایی میبینم چون فاکتور تلاش رو دارم. پس کدوم رو انتخاب کنم؟!!!
استاد جان ای کاش یک فایل درباره ی این موضوع بزارید چون احتمالا مشکل خیلی ها هست که به دلیل تجربه ی چیزهای متفاوت و البته موفق بودن توی همه ی اون تجربه ها دچار سردرگمی شدند که، بالاخره علاقه ی واقعی من چیه و چه چیزی رو باید انتخاب کنم؟
من تقریبا 90 درصد فایلهای هدیه رو دیدم، محصولات زیادی رو تهیه کردم و استفاده کردم، هم خودم خریدم و هم خواهرام. اما جوابم رو توی این سوال نگرفتم. این سوال آخرین تکه ی پازل زندگی من برای قدم محکم برداشتن در مسیر خلق پول و ثروت هست.
سپاسگزار خواهم بود اگر استاد عزیز و یا دوستان جواب این سوال من رو بدهند که چطور انتخاب کنم دنبال کدوم یک از علاقه هام برم؟
رقص؟ زبان؟ روانشناسی؟ هنر؟ ورزش؟ ریاضی؟ فیزیک؟ فروش؟ مکانیک؟ فنی؟ موتورسواری؟!! دیگه فکر نکنم چیزی بوده که حتی بگن کار مردانه ای هست و من از پسش برنیومده باشم. مثل کارهای فنی و تعمیرات. اینها همشون چیزهاییه که من مدتی براش زمان گذاشتم و توی تک تکشون عالی بودم. حالا نمیدونم چطوری بینشون انتخاب کنم.عاشق همشون هستم!
استاد ممنون بخاطر آموزش های عالیتون.
مینا جان سلام
دوست عزیزم از خوندن کامنتت خیلی خیلی لذت بردم و آفرین به شخصیت تلاشگرت
در مورد سوالی که مطرح کردی، حتما آگاهی های دوره راهنمای عملی رسیدن به رویاها رو ببین و حتما این محصول رو تهیه کن، دقیقا جوری به سمت علاقت هدایت میشی انگار که از اول میدونستی چی میخوای و بصورت تکاملی و به بهترین شکل این هدایت انجام میشه
من که خیلی دارم با این دوره حال می کنم و لذت میبرم
و الان جلسه پنجمش هستم
و به لطف این دوره و آگاهی هاش و هدایت رب وهابم
در مسیری هستم که از انجام دادنش لذت میبرم
برات عشق و سلامتی و ثروت زیاد زیاد رو از خداوند میخوام
در پناه الله یکتا باشی دوست خوبم :)
به نام خدای بخشنده و مهربان
(بخشنده نه به معنای بخشیدن گناهانم بلکه به معنای بخشیدن نعمتها به من)
سلام به استادان عزیزم و همه دوستان
استاد جان برای فایل جدید سپاسگزارم
_
اتفاقا من در این مورد یک مثال خیلی خوب رو تجربه کردم سال پیش دانشگاهی که معلمی برای تدریس ریاضیات در نظر گرفته شده بود هر جلسه آزمونی برگزار میکرد و حدود 4 5 جلسه آزمونها با درصدهای خیلی پایین همه ما دانش آموزان انجام میشد تا اینکه یک جلسه خیلی جدی و محکم راجع به کنکور و زمان باقیمانده برای تلاش کردن صحبت کردن گویا تلنگر جدی به من خورد با خودم عهد بستم که باید بالاترین درصدها را کسب کنم و حدود یک هفته تا آزمون بعدی به صورت تمرکزی روی ریاضیات کار کردم و آزمون برگزار شد و نتایج روی برد قرار گرفت و من بالاترین درصد رو زده بودم این داستان به همین صورت ادامه پیدا کرد آزمونهای هفتههای بعد هم پرچمدار بودم بالاترین درصد همیشه فکر میکردم خیلی توی ریاضیات با استعداد نیستم اما تلاشهای مداوم و تست زدنها و تمرینهای بسیار باعث شد بالاترین نتیجه را بگیرم
اینو خیلی خوب میدونم که با تمرین میتونم از پس هر چیزی بر بیام توی یه سری زمینهها تلاش خیلی لذت بخش و آسون نتیجه میده و توی یه زمینههایی اصلاً کار پیش نمیره هر چقدرم تلاش میکنی مثال گاز و ترمز معروف انگار هرچی گاز میدی جلو نمیری…
خیلی مشتاقم نظرات رو مطالعه کنم چون با شنیدن این فایل خیلی سوال برام پیش اومد
به نام خدا
با سلام و عرض ادب
سوال این قسمت:
آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟
یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟
استاد عزیز و دوست داشتنی ام راستش پاسخ به این سوال من رو به فکر فرو برد و در مورد یادگیری مهارت های که قبلا بلد نبودم و یادش گرفتم افتادم راستش باور بنیادین و قلبی من اینکه ” در زمینه ای که استعداد نداشته باشم، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود”” صادقانه و خالصانه باور قلبیم اینِ
حالا بریم بقیه فایل رو ببینیم
من هدف ارتباط موثر با دیگران و پرزنت کردن خودم رو انتخاب کردم
چیزی که آلان می تونم بگم اینکه خودم باشم یعنی ذهن ام رو پاک کن از هر چیزی که قبلا در مورد خودم باور دارم و داشتم
فرض رو بر این میزارم که تازه متولد شدم و در جایگاهی که هستم اول در درون خودم رو پیدا کنم تا درونم معرفیم کنِ
موضوع باور حرکت ایمان بهبود هرروز موضوع بحث هست نه تکیه بر استعداد
من برداشتهام رو می نویسم:
اول اینکه عجله رو بزار کنار و درک کنم یادگیری هرچیزی تکامل خودش رو لازم داره مغز تواناییش رو نداره یک شبِ به مهارت ِکه یک سال ، نیاز به تمرین مدام داره برسِ
دوم بحث علاقه برای ایجاد انگیزه و حرکت مداوم هست
از خودم می پرسم برای چی من می خوام این مهارت رو یاد بگیرم؟ و جوابم اینه اگه این مهارت رو یاد نگیریم در آینده چه بلاهایی دامن گیرم میشه و اگه یادش بگیرم چه منفعت هایی برام دارِ
سوم : باید باورم رو از بیس و بنیاد عوض کنم که همه انسان ها با مغزی خام بدنیا میان حالا بسته به شرایط محیطی این مغزِ پُر میشه از چی ؟ از چیزی که میبینه و میشنوه و احساس می کنه که تبدیل میشه به باورش
یاد یه مثالی افتادم یادم میاد چندین سال پیش با دوستم صحبت می کردم ، ازش پرسیدم: رضا چرا تو رشته تحصیلیت رو موسیقی انتخاب کردی؟
جواب عالی داد ، گفت : از وقتی من چشم باز کردم پدرم ویلون تمرین می کردم ، مادرم پیانو و اینقدر این اصوات تو گوش من تکرار شدن که به راحتی هر سازی رو می نواختم چون هوش گوشم به سرحد کمال رسیده بود تو خونه مون
خب منم تو همچین خانواده ای بزرگ میشدم مثل رضا میشدم
چهارم: باید باور کنم که اگه فردی زود یاد می گیره و من دیرتر دلیل بر بی استعدادی من و با استعدادی اون نیست بلکه طبق منحنی لنین کرو اون سریع یاد می گیرد و من دیرتر ولی اگه من رو دورش بیفتم دیگه سه پیچش میشم و تا ته ش رو میرم ولی دوستم تو یه مرحله ای متوقف میشه
پنجم : من باید در هر موقعیتی مغزم رو ارزیابی کنم و شیوه یادگیریش رو بشناسم مثلا من فامیلی افراد تو ذهنم نمی مونه جدیدا” وقتی کسی خودش رو معرفی می کنِ اسمش رو می نویسم یا فامیلش رو به چیزی تشبیه می کنم که تو حافظه ام بمونِ
و در آخر
استاد عشق سیدحسین عباش منش عزیزم میدونم قلبت اینا رو بتون میگه و شما این مطالب رو بما انتقال میدین واقعا بی نهایت ازتون سپاسگزارم
راستش این ماه پایانی سال سرم خیلی شلوغ شده ولی اولیت اول من کار کردن روی خودم با محصولات و آگاهی های شماست. لذا ندایی در درونم گفت : ببین ایمان تو روزانه طبق آگاهی هایی که از زبان استاد میشنوی داری روزت رو می گذرونی و نتایج هم خداروشکر در حال بهبودِ تو هم حق ت رو به سایت ادا کن و چیزی که از درونت میاد بنویس قلبی باور دارم کامنتی که تو سایت نوشته میشه اگه اندازه یک قدم برای فردی مفید واقع بشه برای من صدقدم پیشرفت حاصل میشه
پس با عشق و الگو گرفتن از استاد عشق می نوسم و از این کار لذت می برم
خدا بزرگ ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانیکه به آنها نعمت داده ای نه کسانیکه بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
شاد پسروز موفق سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام بر استاد عزیزم و مریم شایسته جانم
چقدر دوستون دارم استاد
این کامنت رو فقط جهت تشکر از شما استاد گرانقدرم نوشتم تا گامی هر چند بسیار کوچک در راستای سپاس عمیق قلبی ام از شما برداشته باشم.
هدف این روزهای من مرور چگونه فکر خدا را در قرآن بخوانیم با استاد عباسمنش است.
کتاب قرآن کتابی است که با هر بار مرور اصل این آگاهی سر تعظیم در برابر عظمت پرودگارم فرود می آورم.
استاد جان من هر سال با شما بهتر از قبل می شوم
بی صبرانه منتظر تکلیف بی نظیر نوروزی شما هستم
واقعا شما نور امید در دلهایی هستید که عاشقانه به دنبال رشدند
روح من همچو کویر تشنه ای است که تنها با باران آگاهی اندکی آرام می یابد.
و این متن را در آخر با داستان زیر که دلیل اوج من در این روزهاست به پایان می رسانم
“من کاملا در عشق غرق شده بودم و هیچ چیز دیگری مهم نبود. در این لحظه آگاهانه و بدون ترس؛ کاملا تسلیم عشق شدم؛ و ناگهان متوجه شدم این خداست؛ این حضور آنقدر بی نهایت و آنقدر قدرتمند بود که می دانستم فقط می تواند خدا باشد.
همانطور که وجودم درون عشق بی قید و شرط گسترش پیدا می کرد،متوجه شدم که این عشق و کمال با شکوه همان چیزی بود که در تمام طول زندگی روی زمین به دنبالش بودم؛ اما نتوانسته بودم آن را در آنجا پیدا کنم. من در وطنم بودم، در احساس لطف و برکت بی پایان، شادی بی حد و حصر، آرامش کامل، تمامیت و یکپارچگی؛ پذیرش کامل و مورد ستایش و تقدیر بودن.
عشق کامل، سرچشمه همه آنچه وجود دارد بود، سرچشمه وحدت و یگانگی، و در همین کمال مطلق بود که می خواستم برای ابد باقی بمانم.
من در این حالت خلسه و سعادت ورای تصور به گسترش خود ادامه دادم، و به اندازه تمامی جهان گشتم و متوجه شدم که من بی نهایت هستم.
در این لحظه دیگر هیچ خاطره ای از اینکه زمانی یک دختر، خواهر، مادر، همسر، یا دوست بودم نداشتم.
دیگر هیچ اطلاعی از نقش های قبلی که روی زمین بازی کرده بودم یا اینکه اصلا روزی بدنی داشتم در من باقی نمانده بود .
من تنها یک روح، یک وجود، یک ادراک و ضمیر بودم.
به من اجازه داده شد که گسترش یابم تا زمانی که احساس کردم دیگر نمی توانم عشق ابدی را بیش از این در خود جای دهم، و دارم به نقطه ای نزدیک می شوم که در شرف انفجار به یک میلیارد اتم هستم و اگر منفجر شوم برای همیشه در خدا خواهم ماند.
من با خوشحالی از این انفجار استقبال کردم، اما درست در آخرین لحظه، از عشق ابدی بیرون کشیده شدم و با یک تکان شدید دوباره به بدنم برگشتم.
قسمتی از تجربه نزدیک به مرگ یک زن در اثر زیاده روی در استفاده از داروی میگرن.
استاد با تمام وجودم دارم بوی تک به تک آرزوهای قلبی هر کدوممون رو می شنوم.
وقتی چشام رو می بندم دارم سخنرانی شما به چند زبان زنده دنیا می شنوم.
قلبم میگه خدا رو چه دیدی
شاید استاد به قلب نازنینش افتاد اومد سفر به دبی تا ما وجود نازنینش رو ملاقات کنیم.
دوست دارم استاد جسور و توانمند
که وقتی از توحید حرف می زنید اشک های من بی اختیار جاری میشه.
به نام خداوندرحمان ورحیم
سلام به استاد عزیز وبانو شایسته وتمام دوستانم
سوال : آیا فکر میکنید در زمینه ای که استعداد خاصی ندارید ومهارت ندارید میتوانی پیشرفت کنی؟
استاد باور دارم که با تلاش تمرین وتکرار میتوان هرکاری را انجام داد استعداد مهم نیست شاید داشتن استعداد در زمینه ی خاصی مثل نقاشی یا موسیقی روند کار را سرعت ببخشد وفرد زودتر کار را یاد بگیرد ولی داشتن تمرین وتکرار در هر زمینه ای بدون شک موفقیت وپیشرفت را به دنبال دارد ومن بهش ایمان دارم
خود من زمانی که آموزشگاه رانندگی رفتم به قدری استرس وترس داشتم که میگفتم هیچوقت نمیتوانم رانندگی کنم ولی مرتب تمرین میکردم وسعی کردم پا روی ترسم بگذارم خدارا شکر هر روز بهتر شدم
با اینکه یه بار تصادف هم کردم ولی به خودم گفتم خب واسه همه پیش میاد اگه حالا پاپس بکشی دیگه نمیتونی رانندگی کنی وبازم ادامه دادم
من 4 ماهی هست کلاس یوگا میروم در سن 46 سالگی احساس کردم باید به بدنم یه چالش جدید بدهم
مادرم را دیدم که 10 سالی هست خونه نشین شده واز 64 سالگی از درد پا وکمر وبه دلیل کم تحرکی دیگه از انجام کارهای خودش بر نمی آید وخیلی دیگه از الگو ها دیدم که با این که جوان هستند به دلیل کم کاری واینکه بدن را تنبل کرده اند روز به روز عضلات در حال تحلیل هست هر روز دکتر ودارو وحتی بعضی ها عمل کمر یا پا انجام میدن به خودم گفتم اگه نجنبی آینده تو هم همینه تحقیق کردم دیدم ورزش یوگا بهترینه
با اینکه من در آزمایشگاه کار میکنم وصبح تا ظهر همش روی پا هستم وکارم سنگینه ولی اسم نوشتم وبه محض اینکه به خانه میرسم یه دوش میگیرم ومیرم باشگاه ساعت سه ونیم عصر، استاد ابتدا خیلی حرکات سختم بود به خودم میگفتم دیر شروع کردم ولی خیلی زود خودم را پیدا کردم تلاش وتمرینم را بیشتر کردم وحالا چقدر پیشرفت کردم استادم خیلی حرکات مرا مثال میزنه میگه ببینید اول که اومدن چه بدن خشکی داشتن والان چقدر خوب انعطاف پذیر شده است ومن واقعا با لذت حرکات را انجام میدهم
آشپزی هم برای من همینطور بود با آنکه قبل ازدواج دست پختم خوب نبود بعد از ازدواج از مادر شوهرم واطرافیان که دست پخت خوبی داشتن غذاهای جدید تکنیک آشپزی را خوب یاد گرفتم و طوری شدم که حتی مادر شوهرم برای پخت خیلی غذاها از من سوال میکنه
وخیلی ها از دست پختم تعریف میکنن واین کار با تکرار وتمرین عملی شد خدایا شکرت
تمرین :یک مهارتی را که فکر می کنید در اون استعداد ندارید را انتخاب کنید وان را شروع کنید ویه هدفی برای خود تعیین کنید وشروع کنید وقدم قدم پیشرفت خود را یادداشت کنید
استاد جان من در زمینه طراحی میخوام امتحان کنم همیشه ذهنم بهم گفته که تو استعداد نقاشی نداری ولی حالا تصمیم گرفتم شروع کنم وکم کم خودم را در بوته آزمایش قرار بدهم ایشالا میام واز نتایجم میگم
به زبان انگلیسی هم همیشه علاقه داشتم ولی پیگیرش نشدم ودر حد همون چند کلمه که در مدرسه ودانشگاه آموزش دادن را یاد گرفتم میخوام دوباره از اول شروع کنم وزبان را یاد بگیرم ایمان دارم با تلاش وتکرار میتوانم
پیشرفت کنم ونتایج عالی کسب کنم خدا همیشه یار همراهم هست هدایتم میکنه ومنم باید تمام تلاشم را بکنم سن مهم نیست استاد چقدر خوشحالم که در 45 سالگی با تعالیم شما آشنا شدم واین یه سالی که در سایتم معنی زندگی را درک میکنم استاد ومریم عزیزم واقعا با تمام وجودم از شما ممنونم که رنگ زندگی مرا عوض کردید حالا هرروز صبح که بیدار میشم حس تازگی وزندگی را دارم خوشحالم که با شما آشنا شدم ومیخوام مسیر تکامل را آهسته وپیوسته طی کنم وبه زندگیم رنگ
سبز رنگهای شاد وزندگی بخش بزنم
عاشقتونم ممنونم
سلام به استاد عزیزم….سپاسگزارم برای آگاهی که هر روز آپدیت و قابل فهن تر و ساده میشه برای ما و تحسین میکنم این ممارست و ادامه دادن و بهبودهای ماثر شما در فهم قانون به ما….همین بهبودهای شما در سایت و ادامه دادنتون خودش یه الگوه که برای یادگیری نیازی به استعداد خاصی نیست.من خودم اوایل میگفتم این کار هر کسی نیست که،استاد یه آدم خاصه،استاد تونسته چون،چون و هزار تا دلیل و تاثیر عوامل بیرونی،در واقع مقاومت ذهنی خودم بوده و اینکه نخواستم بپذیرم منم میتونم،اگراستاد تونسته منم میتونم خوب…ولی دیگه الان هر بار با گوش دادن و دیدن استاد و خانم شایسته میگم خوب میشه چون فقط ممارست و ادامه دادنه که جواب میده،وقتی همه افراد موفق رو میبنی و همه ادامه دادن،وقتی در یه کاری مهارت پیدا میکنی و میری دنبال یه کار دیگه استعداد که نیست ممارست و ادامه دادن و علاقه است که باعث میشه مهارت پیدا کنی،مثلا وقتی در رانندگی ماهر میشی،همزمان اون در یه ورزشی ماهرم هستی،همزمان آشپز خوبی هم هستی،همزمان خوش خطی،همزمان در شغلت مهارت خوبی هم داری،روابطت خوبی هم داری،تقریبا اکثر آدما در چند چیز همزمان مهارت خوبی دارن وقتی میام منطقیش کنم برای خودم میبینم همه ممارست و ادامه دادنه،تعهد و عشق و علاقه بوده،نا خودآگاه وقتی علاقه باشه به هر انتقاد و ترسی گوشهات رو گرفتی و فقط به جلو خیره شدی و ادامه دادی فارق از حرف هر کسی،وقتی یه بچه ماشین باباشو یواشکی بر میداره و در هر فرصتی میره رانندگی کنه و بعدش میره سرکار که پول در بیاره ماشین بخره اینا استعداد نیست اینا علاقه شوق و ممارست و سمج بازیه و بعد رسیدن…
من خودم بعد از ازدواجم با دوتا بچه در سن چهل سالگی تصمیم گرفتم برم دانشگاه،تقریبا 15 سال شایدم بیشتر از زمان مدرسه م گذشته بود ولی تصمیم گرفتم برم دانشگاه،بعدم توی مدرسه اصلن درسم خوب نبود و به زور دیپلم گرفتم،ولی چون دوست داشتم تجربه کنم رفتم،همه بچه ها تازه دیپلم گرفته بودن و از دختر بزرگترم دو سه سال بزرگتر بودن،من با اونا هم کلاسی شدم،بچه های توخس و پر جنب و جوش،من که همه مراحل اینا رو گذرانده بودم برام سخت بود،ولی بودن در صلح درونی کار رو درست کرد،اوتفاقا اون شور و علاقه تقریبا جزو شاگردای زرنگ کلاس بودم،با اینکه پیشکسوت کلاس بودم،من و دوستم که ایشون هم 52 سالش بود همه درسها و تکالیف به موقع مرتب و دقیق،با اینکه همزمان به کار خونه بچه درس هم میرسیدم وکلی هم خوشحال بودم و با بالاترین نمره مدرکم رو گرفتم هیچ استعداد خاصی نخواست فقط ممارست بود و شوقو و ذوق…
و بعدش ادانه دادن حرفه مورد علاقم،که همزمان شده با یادگیری قانون میبینم که فقط ادامه دادن و ممارست هست که کارهارو پیش میبره،شوق و علاقه فقط همین،هیچ رازی نیست،من واقعا عاشق هنرم و این کلید در وجودم رو پیدا کردم و دراین مسیر فقط ادامه دادن آپدیت شدن و به قول مربی خودم سمج بازی مهمه،نشد،یه راه دیگه،نشد،یه روش دیگه،نشد فکر کنفکر کن ببین حتما ترمز بزرگی داری که اجازه نمیده و تضادها در زندگی من موهبتی است که میگه ایرادم کجاست
پس استاد برای من خاص نیست،فقط تعهد داشته،ایمان داشته و خود باوری فقط همین و هر کسی که تونسته و شده رو میبنم به دور از هر جبهه گیری و اگر و اما فقط و فقط ادامه داده
یه اتفاقی که همین دو روز پیش افتاد برام جالبه وقتی فکر کردم و با گوش دادن این فایل دیدم فقط تکراره و دیدم نسبت به قانون باز شده و برام قابل فهم تر میشه و لذت بخشتر…
این همه مدت که دارم فایل گوش میدم تازه بعد از پس گردنی ها مکرر فهمیدم باید قرض نکنم و در راستای این تصمیم قرار شد برم سفر دو روزه و گفتم خدایا نمیخوام از کسی بگیرم حتی همسرم خودت برسون و سعی کردم آرام باشم و رها
یه مشتری آمد برام ازون مشتریهای لارج و دست به نقد،دقیقا اون روزی که قرار بود برم،یه لباس آورد شخصی دوزی کنم براش،گفت یه لباس خوش دوخت و با کیفیت میخوام گفتم دستمزدش زیاد میشه گفت اشکال نداره من کار شما رو دیدم عالیه و راضیم،گفت خوب هزینه اش رو الان پرداخت میکنم و هر وقت تونستی بدوزش،اینارو فقط شما باور میکنید و بر ایمانمان میافزاید،دوباره گفت یه بلوزم دارم اونم هزینه اشو پرداخت میکنم بعدا بدوز،الان میخوام تا پول دارم هزینه کارهام رو بدم بعدا بدوزشون…باور میکنید…اینا فقط زمانی اتفاق افتاد که متعهد بودم و گفتم خدایا به هیچ وجه دیگه قرض نمیکنم و درها باز شد و بر ایمانم که دعای اون روزم از ته دل بود افزود
هزینه سفرم جور شد به لطف خدا و دستانش رو برام فرستاد و قلبها نرم شد و کارها خود به خود با همون تلاش و حتی کمتر از قبل انجام شد،خدایا شکرت سپاسگزارم برای هدایتت
این اتفاقات و مرور اونها بر ایمانم میافزاید و بهتر درک میکنم که فقط ادامه دادن ممارست و باور خودم،ایمان،تعهد هست که کارهارو انجام میده خدایا شکرت برای هدایتت…برای لیاقتم و ارزشم که بی قیدو شرط ارزشمندم
ممنون از شما استاد عزیز و دوست داشتنی ما…در پناه خداوند شاد و سلامت باشید
به نام خداوند هدایتگر
و سلام به استاد عزیزم مریم جان و همه دوستانم؛
با وجودی که بطور منظم روی این دوره وقت نذاشتم ولی بخاطر تعهدم نتایجی می بینم که خوشحال ترم میکنن برای ادامه این روند و من بسیار سپاسگزارم از خدای خودم که من رو در این مسیر قرار داد و هر روز داره هدایتم میکنه برای بهتر زندگی کردن؛
قبل ترها همیشه به همسرم یادآوری میکردم که یک سری کارهای روزمره منزل رو انجام بده و اکثر اوقات فراموش میکرد و چقدر حرص میخوردم و بحث میکردم باهاش، این روزها بدون هیچگونه انتظاری همه کارها رو خودم با عشق انجام میدم و نتیجه ش شده اینکه همسرم شور و علاقه بیشتری از خودش نشون میده هم نسبت به من و هم نسبت به انجام کارها. و همه اینها رو مدیون خداوندی هستم که به واسطه قرار گرفتن در این مسیر زیبا به من آرامش عطا کرد.
یکی از زمینه هایی که من توش موفق هستم آشپزیه و دلیلش هم اینه که بخاطر علاقه زیادم به این هنر مرتب رسپی های مختلف رو سرچ میکنم خیلی دقیق میشم روش وقت میذارم و خدا رو شکر اکثر غذاها و دسرهای جدیدی که درست میکنم عالی میشن تا حالا فکر میکردم که چون استعدادش رو دارم موفقم ولی در واقع مجموعه استعداد، علاقه و پشتکار باعث شده در این’زمینه موفق باشم و اگه بخوام یه روزی سرآشپز بشم که یکی از شغل های مورد علاقه من هست باید پشتکار و تلاشم رو بیشتر کنم چون اون دو عامل استعداد و علاقه سرجاشه و تا یه جایی میتونن باعث موفقیت بشن و اگه پشتکار نباشه باعث توقف من میشه.
مورد بعدی یادگیری زبان انگلیسی هست که در وجود من دقیقا مثل هنر آشپزی هست و در هر دوش به یه اندازه موفقم.
چه جالب چه خوب که موضوع این جلسه رو به استعداد اختصاص دادید برای من هم پیش اومده که وقتی یه شخصی رو می دیدم که زبانش از من بهتره حس بدی داشتم دوست داشتم یادگیری رو متوقف کنم یا از اون شخص به هر شکلی فاصله بگیرم فکر میکردم خودم از همه بهترم و با دیدن این شخص به استعدادم شک میکردم ترکیبی از حس حسادت و خودکم بینی بهم حمله میکرد و مانع موفقیتم می شد. چه واژه مناسبی انتخاب کردید: “کسی که خیلی استعداد داره خیلی خطرناکه” که یادم باشه استعداد میتونه فقط بخشی از مسیر رسیدن به موفقیت باشه و وجودش لازم نیست؛ انگار وجودش آدم رو گول میزنه میگه من هستم منی که تو وجود تو هستم و تو وجود بقیه یا نیستم یا کمتر هستم تلاش میخوای چیکار؟؟؟ مخصوصا وقتی خیلی مصمم نیستی. خیلی تکان دهنده بود این جملات آفرین به شما.
قبل تر ها فکر میکردم به درد ورزش کردن نمی خورم و همیشه توی دوران مدرسه و دانشگاه نمره ورزشم حداقل بود با وجودی که دست ها و پاهای بلندی دارم ولی تو والیبال ضعیفترین بودم حدود دو ساله که ورزش جزئی از زندگیم شده و الان می بینم که این تلاش و ممارست و ایمانم به اینکه می شود موفق بود در هر زمینه ای که تلاش کنی باعث شده که به اندام دلخواهم برسم انرژیم برای انجام کارهای روزمره بیشتر بشه و در یک کلام ورزشکار بشم چیزی که در تمام عمرم فکر میکردم از عهده ش بر نمیام.
مهارتی که دوست دارم در اون برنامه ریزی کنم اهداف کوچک و بزرگ در نظر بگیرم مهارت شنیداری زبان انگلیسی هست چون براش وقت نذاشتم از بقیه مهارتهام ضعیف تر هست و هدفم میتونه این باشه که جملات یک فیلم سطح مبتدی رو کامل متوجه بشم روان و سلیس بدون اینکه بخوام توجه زیادی بهش بکنم یعنی کاملا ناخودآگاه مثل یه فیلم فارسی.
چه تمرین خوب و کاربردی بهمون دادید.
این روزها حتی جایی که در مسیرم متوقف میشم خدا جلوه ای از زیبایی های دنیا رو بهم نشون میده خواسته هام رو برام محقق میکنه و منو امیدوارتر میکنه خیلی خوشحالم که دارم تغییر میکنم.
برای همه دوستان بهترینها رو آرزو میکنم …