ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5 - صفحه 17
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-20 08:13:572024-02-20 08:31:07ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و مهربان
و سلام به همه ای دوستانم در خانواده صمیمی عباس منش
باز هم سپاسگزارم از خداوند بخاطر هدایتم به این مسیر زیبا و فوقالعاده و سراسر هدایت سراسر آگاهی های فوقالعاده برای خلق شرایط و اتفاقات دلخواه و رویایی در زندگی
و سپاسگزارم از استاد عباس منش بخاطر تحقیقات و زحماتشان برای نشر این آگاهی های فوقالعاده
این فایل خیلی ایمانم رو نصبت به باورم که با تلاش هم میشه به همه چیز رسید
سوال این قسمت
آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟بله استعداد عامل اصلی نیست ، فقط تلاش تمرین و یادگیری مهمترین عامل و اصلی ترین عامل هست
بر خلاف خیلی های دیگه که میگن استعداد استعداد استعداد
بیاین خودمونو گول نزنیم همه ما در زندگیمون تجربه ای داشتیم که باتلاش مستمر بهش رسیدیم
ولی اکسر اوقات اون تلاش برای ما سخته ، و به بهانه ای اینک استعدادشو نداریم رهاش می کنیم
من چون از بچگی دستم توی جیبم بود ، اینو خیلی خوب فهمیدم به هر چیزی که بخوام میرسم
یادمه زمان مدرسه من همیشه جدای تمرینات مدرسه خودم برای خودم تمرین درست میکردم و تمرین می کردم ،
همیشه از مدرسه که برمیگشتم خونه اول درس هامو میخوندم و تمریناتمو انجام میدادم ، بعد میرفتم سراغ بازی
حتی روزهای تعطیل هم درس هامو مرور میکردم
خوب نتیجه مسلم این همه تلاش و تمرین نمره خوب هست، ولی دوستانم این همه تمرین و تلاش منو که نمیدیدن و همیشه بهم میگفتن تو استعداد دار و فلان فلان……..
در حالی که فقط تمرین و تلاش بود
و بعد از مدرسه هر جایی که سر کارشدم به خوبی از بس اون کار بر امدم و خیلی عالی یادش گرفتم
یادمه هفت سال پیش توی یه گلخونه کار می کردم
روز اول که رفتم سرکار ساحب کارم با لهن مسقره امیز بتمن صحبت می کرد ، ولی من که خودمو باور داشتم، و بعد از یک ماه تمام کارهای ریز و درشت و حتی کار های فنی اونجا رو یاد گرفتم
بعد از پنج شیش ماه از خودش بهتر بلد بودم ،
بعد حجم کارمو کم کرد چون کارهای فنی رو خیلی عالی یاد گرفته بودم ، حتی گاهی اوقات آید های فوقالعاده برای بهبود انجام کارها میدادم ، و بهم پاداش میداد
بعد از یک هشت ماه من همه کاره ای اونجا شدم حتی فاکتور های فروش و حسابداری حقوق کارگران هم دست من داد،
و همیشه از من مشورت میگرفت ، همون ساحب کاری که روزای اول منو باور نداشت و یه جورایی مسقره میکرد.
میخوام اینو بگم وقتی شما خودتون باور داشته باشین هرچیزی رو میشه یاد گرفت فارق از استعداد
نه فقط اونجا بلکه هرجایی که کار کردم ، کارمو عالی انجام دادم ، و همشون از راضی بودند و میگفتند تو خیلی باهوش هستی
ولی باور من فقط تلاش برای یادگیری هست
اگر خود ادم به خودش باور داشته باشه میتونه هرکاری رو یاد بگیره ، میتونه یادش بگیره فارق از استعداد ، هوش یا هر چیز دیگه ای
خدارو شکر این باور خیلی در وجودم مهکمه که برای انجام و یادگیری هر کاری نیاز به استعداد نیست فقط تلاش تمرین و یادگیری هست
در پنا الله یکتا سلامت و ثروتمند باشید
به نام خدواند جان خرد
کز این برتر اندیشه بر نگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
سلام وصدسلام ودرودفراوان براساتید نازنین وهمه سروران گرامی خانواده صمیمی والهی عباسمنش
امیدورام که حال همگی عالی عالی عالی باشد
وایام به کام .
سوال این قسمت:
آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟
جواب:
قطعا بله نظرمن این است که هرکاری باتلاش مستمروحرکت کردن درمسیردرست وصحیح نتیجه بخش خواهد بود وبه موفقیت ختم خواهدشد.
اماشروطی هم دارد اولا بایدعاشق وشیفته آن کاریاان حرفه بود وباعشق وباتوکل به خدای رحمان وباورهای درست درمسیرموردعلاقه مون گام برداریم
دراین زمینه من دومثال ازخودم می اورم
مثال اول:
ازانجایکه من کارمند بودم بیشرسالهای کاری ام روباکارکارشناسی سپری کردم وهمیشه فکرمیکردم که مدیران ومسئولین استعدادخاصی دارند وبقیه نمی تونن مدیرباشند واین تابوهمیشه همراه من بود وبه همین دلیل هیچ تلاشی برای ارتقا وقبول پستهای مدیریتی نداشتم ویکی ازپاشنه اشیل های من برای عدم پذیرش پست مدیریتی این بود که ازسخنرانی درجمع خیلی هراس داشتم وفکر میکردم به هیچ عنوان آدم سخنرانی نیستم وازعهده اداره جلسات برنمی ایم
تااینکه سرانجام درسال 94 برترسهام غلبه کردم وباپذیرش پست مدیریتی واردتجربه وچالش جدیدی شدم
همانطور که عرض کردم مسله سخنرانی پاشنیه اشیل من بود ومن برای غلبه براین ترس ونقطه ضعفم برای جلسه معارفه متن سخنرانی آماده کردم وشاید باورش براتون سخت باشه من حدود یکهفته این متن رابارهاباصدی بلنددریک اطاق دربسته میخوندم وخودم روبه عنوان سخنران درجمع تجسم میکردم تااینکه روزموعودفرارسید من باتوکل برخدای مهربان پشت تریبون قرارگرفتم و متن آماده شده روباخودم بردم
سخنرانی شروع شد ومن خیلی راحت وروان صحبت میکردم بدون اینکه به متن توجهی کنم و بارها درحین سخنرانی موردتشویق حضارقرارگرفتم بعدازمراسم که فیلم مراسم راتماشا کردم متوجه شدم شایدکمتراز20درصد مطالبی که آماده کرده بودم گفته شد انگارکه خدا انجا بود وداشت همه چیزو مدیریت میکرد البته من آن زمان باقوانین جهان هستی هیچ آشنایی نداشتم اما نصفه ونیمه ونااگاهانه ازقانون استفاده میکردم.
مثال دوم:
من بعداز پایان دوران کاراداری واغاز دوران بازنشستگی درسال 99 که مصادف شده بود بااشنایی من باقانون و سایت استادعباسمنش و باتوجه به علاقه ای که به هنر،شعروموسیقی داشتم وهمیشه کارهای هنری وصنایع دستی رودنبال میکردم خیلی دوست داشتم یک حرفه هنری رافراگیرم امابازهم ترس داشتم وفکرمیکردم که افرادهنرمند ازیک استعدادذاتی برخوردارند که اینقدرموفق هستن مثل نقاشان بزرگ موسیقی دانان وغیره
امامن تصمیم داشتم که خودم رامحک بزنم وتوانایی خودم درهنرراتجربه کنم ودرهمین راستا هدایت شدم به سمت رشته هنری مسگرتزیینی/ هنربرجسته کاری روی مس واین درشرایطی بود که من هیچ آشنایی بااین حرفه وهنرنداشتم حتی ابزارش رو هم نمی شناختم آماچون عاشق هنر بودم فراگرفتن آموزش هنربرجسته کاری روی مس رادریکی ازآموزشگاههای برتر وبامدیریت مجرب واستاد خوشنام این رشته درشهرمون ثبت نام کردم وطی مدت 3ماه به یکی ازهنرجویان ممتاز آموزشگاه تبدیل شدم ودر24 ساعت نزدیک به 10الی12ساعت کاروتمرین میکردم ودهها تابلو کارکردم واولین هنرجوی بودم که دردوران 3ماه آموزش موفق شدم چهره استادشجریان بزرگ راکارکنم که یکی ازبهترین کارهای من شد وحتی شبکه تلویزیونی مستند درقالب برنامه همسفر از کارهای هنرجویان اموزشگاه ازجمله باحضور بنده فیلم مستند زیبایی تهیه کرد وبارها ازشبکه مستند پخش شد.
این یک تجربه بسیارعالییییی برای من بود که هرکاری شدنی است بشرط اینکه اولا عاشق باشی وبه قول استادعباسمنش نسبت به آن هدفت اشتیاق سوزان داشته باشی هرچه هدف بزرگترباشد وما نسبت به ان اشتیاق داشته باشیم وعلاقه مند باشیم موفق خواهیم شد برعکس این اگر هدف کوچک داشته باشیم اما عاشقش نباشیم وبابی علاقگی وبابی میلی کارکنیم قطعا موفق نخواهیم شد
” اشتیاق سوزان” کلیدواژه موفقیت درهرکاری است دقیقا مصداق ضرب المثل معروف است ” خواستن توانستن است”
نکات مهم وکلیدی صحبتهای استاد:
* استعداد عامل موفقیت نیست
بلکه تلاش،باورمناسب ،توکل به خدا ،ایمان ودرمسیردرست بودن است که باعث موفقیت میشود.
افرادی زیادی رابه یادداریم که یک استعداد ذاتی دریکی حرفه وهنرخاصی داشته اند اما بدلیل عدم پشتکار وتلاش وتمرین شکست خورده اند
برعکس افرادی راداشته ایم که شایددرنگاه اول هیچ استعدادخاصی نداشته وحرفه وهنرموردعلاقه اش روخیلی دیرشروع کرده اماباتلاش، کوشش، تمرین وپیگیری موفق شده اند نمونه بارزش علی دایی میباشد ایشان ازاول اصلا فوتبالیست نبوده بسکتبال بازی میکرده باتوجه به اینکه مثل اکثرفوتبالی های کشورمان مثل بچه های جنوب که ذاتا استعداد فوتبالی دارند ایشان نداشته اماباتلاش فراوان علاقه وافروحرکت کردن وبهبود بخشیدن خود به موفقیتهای بزرگی رسیده است مثل بیشترین بازی ملی وآقای گلی جهان دربازیهای ملی درحوزه مالی هم درحال حاضریکی ازثروتمندان بزرگ میباشد
پس درنتیجه اگرمادرهرزمینه وحوزه ای واقعا باعشق وارد شویم ، حرکت کنیم ،تلاش کنیم وخودمون رابهبود دهیم بدون درنظرگرفتن استعداد قطعا موفق خواهیم شد.
* تحت هیچ شرایطی نباید بچه هامون را بواسطه استعدادی که دارند تحسین کنیم
مابایدیادبگیریم که بچه هامون رابه این دلیل که دارند درحوزه ای یاکاری حرکت میکنند وپیشرفت میکنند تشویق کنیم وتحسین کنیم
بازهم دراینجا من مثال پسرگلم ارمین جان رابرایتان بازگومیکنم
ارمین گلم درسال اخردبیرستان یعنی سال تحصیلی 1400_1401تصمیم گرفت برای کنکور درس بخونه ( ارمین جان بامن وهمسرنازنینم دراین مسیربود وازبرنامه ها ومطالب سایت مرتب استفاده میکرد ) وقبل ازآن بارها به ما گفته بود که علاقه ای به درس خوندن ودانشگاه نداره امابه یکباره تصمیمش عوض شد وشروع به درس خوندن کرد وگفت من باید همین امسال درکنکورموفق شوم وبایددررشته ریاضی ودردانشگاه شریف یاامیرکبیرتهران قبول شوم وماشاهدپشتکار وتلاشش بودیم وبارها اورابخاطر تلاش وجدیتی که داشت تحسین میکردیم وتشویقش میکردیم وبارها هم براش غذاهای خوشمزه وخوراکی های مقوی وباکیفیت به عنوان پاداش وتشویقی براش تهیه میکردیم
حتی بکبارهم نگفتیم که تواستعدادش رانداری وخودش هم اصلا به این موضوع استعداد باور نداشت ونتیجه چی شد؟
دقیقا همونی که میخواست به لطف خدای مهربان براش اتفاق افتاد دراولین کنکوربارتبه عالی دررشته فیزیک روزانه دانشگاه امیرکبیر تهران قبول شد والان هم ترم دوم دانشگاه است
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
تمرین این قسمت:
مرحله اول:
مهارتی که فکر می کنی در آن استعدادی نداری یا متقاعد شده ای که به درد انجام آن کار نمیخوری را انتخاب کن.
کلید: ترجیحاً موضوعی را انتخاب کن که کسب مهارت در آن، به شما کمک می کند. خواه در شغل و درآمد شما، خواه در زندگی شما به هر شکل دیگری.
من بسیارزیاد به کارساخت وساز ساختمان علاقه دارم وقصددارم به لطف خدای رحمان بزودی کارم راشروع کنم اما ازانجایکه این کارنیاز به تا مین بودجه مالی وهمچنین زمین میباشد درحال مطالعه وبررسی بیشتری هستم البته قدم اول راباموفقیت دربخش تامین منابع مالی برداشتم وبه یاری خدواند رحمان خانه قدیمی سازداشتم که برام حاشیه هم داشت اخیرا باقیمت مناسبی به فروش رفت وتبدیل به احسن شد و ملک مناسبی هم دارم اماازانجایکه قصددارم ساخت وساز رادرمرکز استان شروع کنم دنبال این هستم تا به لطف خدای بزرگ ملکم رابایک زمین مناسب درکرمان معاوضه کنم.
هرچند ساخت وساز مسکن حرفه اصلی من نیست ودراین کارتجربه لازم وکافی ندارم اما باتوجه به علاقه واشتیاقی که دارم باور وایمان دارم که به درد این کارمیخورم وموفق خواهم شد وبه خواسته ام خواهم رسید
وباتوکل به خدای خوبم بزودی ازموفقیتهایم دراین حوزه خواهم نوشت .
عاشقتونم دوستتون دارم خیلی زیاد
درپناه حق
سلام استاد عزیزم و خانم شایستهی مهربان
همین اول بریم سراغ سوالی که استاد پرسیدند و پاسخمو بنویسم.
آیا فکر میکنید که با تمرین و تلاش در زمینه هر چیزی که مهارت خاصی ندارید
و مقدار کمی با آن آشنا هستید میتوانید به مهارت بالا برسید؟
آیا این باورو داری که اگر تمرین کنی و تلاش کنی میتونی خیلی خیلی توش موفق باشی؟
️
خب من در این رابطه فکر میکنم میتوانم با تلاش و پشتکار به هر خواسته ای برسم و هرطوری که هست
در آن پیشرفت میکنم و البته به این هم باور دارم که استعداد وجود دارد و افرادی هستند که
در زمینه های واقعاً خارقالعاده هستند بدون اینکه کار خاصی براش انجام داده باشند.
مثل کسانی که صدای خیلی خوبی دارند و تن صدای خیلی دل نشینی دارند که ازشون
میشه یک خواننده خیلی عالی و درجه یک در بیاد یا یک گوینده عالی.
هرچند به نظرم
هرکسی که واقعاً عطش رسیدن داشته باشه و علاقه و پشت کار برای هرکاری داشته باشه
و باورهای درستی برای رسیدن به موضوع مورد علاقهاش برای خودش ساخته باشه مطمئنن
میتواند از کسی که استعداد داره هم جلوتر بزنه،
چون افرادی که استعداد دارند خیلی هاشون
روی باورهاشون و تلاش بیشتر برای بهتر شدن در زمینه استعدادشون کار نمیکنند
البته خیلیهاشون هم کار میکنند اما دنیا جا واسه همه داره و کسی جای کسیو
تنگ نمیکنه و همه میتوانند با تلاش و پشت کار به خواسته هایشان برسند.
البته به شرط باورهای درست
به نام خدای مهربان
سلام به روی ماه همه
سوال این قسمت:
آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟
یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟
تو این مورد هم نمیدونستم مربوط به ذهن قوی هست ولی من دارمش , من خیلی اینو قبول دارم که باید ادم بره تو فیلد و بقول شما دایره برتریش چون اصلا پیشرفتش قابل مقایسه نیست با جاهایی که توش استعداد نداره ولی با توجه به گذشته ام من با اینکه یه ادم هنری ای بودم یعنی از بچگییی همه هنری انجام میدادم ولی بخاطر چارتا نمره ک بالا بود رفتم ریاضی فیزیک. ریاضی کمتر ولی فیزیک برای من سخت ترین بود ولی خب موفق شدم و دانشگاهم مهندسی کامپیوتر خوندم حتی دوتا زبان برنامه نویسی در حد حالا بیست از صد یاد گرفتم و درسمم تموم کردم اونم با معدل متوسط برای همین بنظرم همه ی ادمها تو هرمسیری که بخوان برن میتونند پیشرفت کنند من دیگه به شهود رسیدم تو این قضیه ولی چقدر خوبه که تو مسیر خودمون باشیم
من تو حوزه ورزشی هم خیلی کار کردم, شنا و دوچرخه و بدنسازی و هیت هم برای شخص خودم مطالعه و یادگیری داشتم ولی پیشرفتی که تو هنر هست تو بقیه چیزها نیست, مثال بگم من دارم میرم کلاس خطاطی با قلم نی اون هفته شب قبلش یادم اومد یه صفحه تمرین بنویسیم یه جمله رو من چارتا خط نوشتم و صبحش کلاس داشتم, تنها کسی که تو کلاس خطش از همه بهتر بود من بودم و دیدم که دیگران صفحااااات شاید پنج شیش صفحه نوشته بودند ولی هنوز اندازه چارتا خط من نرسیده بودند
میشه پیشرفت کرد ولی مهمه وقت و انرژی کجا صرف میشه یادمه برای یه امتحان فیزیک من باید کلی شب و روز بهم میدوختم اخرشم نمراتم متوسط بود و اگر نمیخوندم که کلا رد بودم ولی دوستام با خوندن کمتر من نمره کامل میگرفتند, ولی هدف این سوال اینه که فکر میکنی میتونی تو هر چیزی پیشرفت کنی؟ میگم بعله میتونم همهههه چیزو میشه یادگرفت حتی حرفهای استاد رو هم من هضم نمیکردم تازه انگار دارم متوجه میشم حتی اینکه ذهنمو کنترل کنم که نره تو حواشی رو طول کشید تا یاد بگیرم, خیلی چیزارو رفتم تو دلش و دست خالی بیرون نیمدم ازش اگه بخوام بنویسم باید صفحات پر کنم از رنگ کردن در و دیوار , , ,فروشندگی که یه بارم قبلش نرفته بودم ولی براحتی تونستم از پسش بربیام, ستاره قطبی حتی من بلد نبودم اصلا نمیفهمیدم میخوام بگم حتی درک قانون هم همینه دیگه چه برسه به مهارت ها, تو کار خودم که نقاشی نگارگریه قلمگیری یکی از سخت ترین مراحلش بود و خیلیا ول کردن کلاسو ولی من یادش گرفتم, مهارت های ارتباطی مثل خوشرویی, با اعتماد به نفس صحبت کردن. کنفرانس تو کلاس برای ارائه های درسهای دانشگام, همه ی اینهارو رفتم تو دلش و انجامش دادم , رانندگی کردن هم تونستم انجامش بدم بعد شیش سال رانندگی نکردن و پارک دوبل رو که با کلیپ تو اپارات یاد گرفتم یا حتی تجسم کردن و از کارای ارایشی اصلا خوشم نمیاد ولی با چندتا کلیپ سایه زدن و خط چشم کشیدن یاد گرفتم یا همین دیشب بافت موی جدید یاد گرفتم
من واقعا باور دارم هرررر چیزی رو میشه یادش گرفت اگه با این باور بریم تو دلش که آسونه و خدا کمک میکنه.
و عاااااشق یادگیریم من
هرچی بیشتر یاد بگیریم بزرگتر میشیم و هیچ انتهایی هم براش نیست
خدانگهدار
به نام انرژی معجزهگر و قدرتمندی که از رگ گردن به من نزدیک تر است و به خوشبختی، سعادتمندی، آرامش، سلامتی، ثروتمندی و داشتن زندگی سرشار از عشق و وفاداری و تجربه لذت های ناب و وصف نشدنی و زندگی در آسایش و رفاه برای من، بیشتر از خودم مشتاق و مصر است
به نام خدای مهربان و بخشنده ای که جهانی سرشار از نعمت و فرصت و ثروت و فراوانی آدم های خوب و هر چیز خوبی را به بی نهایت مقدار خلق کرده
و من را خالق زندگی خودم آفریده تا بتوانم از راه های ساده و لذت بخش به خواسته ها، آرزوهای کوچک و بزرگ و زندگی دلخواهم برسم
به نام خدایی که مرا بسیار دوست دارد و من را موجودی بالیاقت، ارزشمند، عزتمند، شایسته و لایق نعمت هایش خلق کرده و هر روز بر عزت نفس و میزان لیاقتم برای دریافت نعمت هایش می افزاید.
*
سلام.
سلام به هر ذره و جریانی از خوبی که در جهان زیبا و غنی ما در جریان هست
سلام به تمام آدم های خوب و باوجدان در همه جهان از گذشته های دور تا همین حال حاضر و آینده
سلام به تمام عوامل و راههای هموار و لذت بخشی که به فرمان خداوند برای رسیدن من به خواسته ها و آرزوها و شرایط دلخواه و رویایی ام برایم مهیا می شوند
سلام به:
خوشبختی و آرامش
موفقیت و ثروتمندی
سلامتی و زیبایی
امنیت و ایمنی
عزتمندی و آبرومندی
لیاقت و شایستگی
آسایش و رفاه
مهربانی و محبت
عاشقی و وفاداری
فراوانی و ثروت
نعمت و فرصت
راهنمایی و هدایت خداوند
احساس ارزشمندی و اعتمادبهنفس
زندگی سرشار از عشق و محبت و وفاداری
زندگی مملو از تجربههای ناب و لذتهای وصفنشدنی
سعادتمندی و عاقبت به خیری
*
نکات و باورهای این جلسه:
– اگر در هر زمینه یا موضوعی تلاش کنی، اگر بهبود بدی و اگر مسیر درست برای پیشرفت رو پیدا کنی و خودت رو بشناسی که چه مسیری برای یادگیری تو بهتره تا توی اون موضوع پیشرفت کنی، مطمئن باش می تونی توش عالی بشی و واقعا پیشرفت کنی. حتی اگر تا حالا انجام نداده باشی اون کارو.
– با یک هفته تمرین کردن روی یک موضوع نباید فکر کنی استعدادشو نداری! اینجا استعداد در کار نیست، حرکت کردن و پیشرفت کردن مهم است. اگر حرکت کنی حتما در آن موضوع مهارت کسب کرده و پیشرفت میکنی.
– مهم است که فرزندان خودمون رو نه به خاطر استعداد ذاتی در زمینه ای، بلکه به دلیل همت و تلاششون و اینکه اساسا در حال حرکت کردن هستن تشویق کنیم. ( حس میکنم با نکات دوره عشق و مودت در روابط و این نکات واقعا همسر و مادر خیلی خوبی میشم. خدایا شکرت )
– پس فارغ از اینکه نتیجه چه چیزی باشد، فرزند خودم رو به خاطر تلاش و حرکتش تحسین خواهم کرد و نه استعداد و صرفا نتیجهای که میگیرد.
– من با تلاش کردن در هر زمینهای میتوانم توی اون زمینه عالی باشم.
– ما باید بخاطر اینکه حرکت می کنیم مورد تشویق و تمجید قرار بگیریم نه چیزی که خدا داده از ابتدا.
– اگر خدای استعداد هم باشی ولی تلاش نکنی، دنبال بهبود یافتن نباشی، پیشرفت کردن فقط تا یک نقطه رخ می دهد.
– اگر استعدادی داری، بدان که استعداد به تلاش کردن نیاز دارد. اگر هم فک می کنی فلان استعداد را نداری، بدان که با حرکت کردن میتونی عالی بشی و پیشرفت کنی.
– عاملی که باعث پیشرفت و موفقیت می شود این است که ما ی مسیر را انتخاب می کنیم و تمام توانمان را میگذاریم.
– ذهن محدودکننده میگه که تو فلان استعداد رو نداری.
– توی هر زمینهای اگر بخوای می تونی پیشرفت کنی، استعداد مهم نیست. ایمان مهمه، حرکت مهمه، باور به خداوند مهمه، توجه به الهامات مهمه، بهبود همیشگی مهمه.
– آدم حتی در زمینه ای که توش استعداد نداره، اگر فقط ادامه بده میتونه به همه چی برسه و به بزرگترین موفقیتها دست پیدا کنه. چون تلاش کردن و بهبود همیشگی مهمه.
– ادامه دادن و تلاش کردن و حرکت کردن و بهبود دادن همیشگی مهمه و نتایج عالی را بوجود میآورند.
– پس این باوری که من با انجام ی کاری با خودم بگم یا استعداد دارم یا ندارم و اگر ندارم نمی تونم توش پیشرفت کنم رو بندازید دور.
– این استعداد نیست که داره کارها رو انجام میده. باور و ایمان و حرکت کردن و بهبود دادن همیشگیه. این هزار بار :)
– آگاهانه به ذهنت ثابت کن که تمرین و تکرار به اندازه کافی، قطعاً نتیجه می دهد و مهارت را ایجاد می کند.
– بنابراین، استعداد اصلا مهم نیست بلکه مهم حرکت کردن، قدم برداشتن و مداومت در مسیر است.
*
سوال:
آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟
یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟
پاسخ:
میتونم همین الان توی دو تا جمله جواب این سوال رو از دیدگاه خودم بدم، ولی حس میکنم گیرایی خاصی نداشته باشه. مثل این می مونه که مادرم از من بپرسه «مریم فردا جایی میری؟» و هدفش این باشه که بدونه کجا میرم و من فقط بگم اره. برای همین حس می کنم ی سری توضیحات بنویسم بهتره. راستش چون قراره به اتفافات خوب و خوش و نقاط مثبت خودم بپردازم، بیشتر مصر هستم که اونها رو برای خودم باز هم یادآوری کنم.
بنابراین از اینکه پیامم طولانی میشه عذرخواهی میکنم.
خوشبختانه ذهنیت من در این مورد کاملا مثبته. نمیدونم از کجا و یا چرا، ولی کلا همیشه حس می کنم توی همه چیز استعداد دارم. یعنی چه از گذشتههای دور و یا همین الان، احساس میکنم برای همه چیز استعداد دارم و میتونم با منظم تلاش کردن، به جاهای خوبی توی اون مورد برسم.
توی ورزش کارم خوب بود که البته بنظر خودم خیلی خیلی خوب بودم، یعنی چند رشته ورزشی رو امتحان کردم و چون وقتی میرم توی کاری، بایدیفالت برای بهتر بودن تلاش میکنم، نتایج هم خوب بوده.
اما مثلا یادمه چون فوبیای آب دارم، از شنا کردن خیلی میترسیدم و هنوزم راستش از آبهای عمیق میترسم. ولی ی روز که توی استخر بودم، نمیدونم چی شد که به خودم اومدم دیدم دارم ی حرکتی میزنم که روی آب که میمونم هیچ، دارم با سرعت هم اینور اونور میرم. بعد از اون هم رفتم چند نوع شنا یاد گرفتم.
اما هیچ چیز مثل ورزش پینگپونگ من رو متعجب نمیکنه. این قضیه مال دوران خوابگاه دانشجویی هست. سرپرست خوابگاهمون پینگپونگ باز بود و مثل اینکه به دوستم گفته بود بعد از شام و کارهاتون، بریم بازی کنیم. دوست خوب من هم برای اینکه میخواست کس دیگهای هم باشه به من گفت بیا با هم بریم سالن. گفت بلدی مریم و من راستش رو گفتم که نه. رفتیم سالن، بعد از نیم ساعت بازی کردن، خسته شد و من جای دوستم رو گرفتم و میدونستم بلد نیستمو الان خانوم فلانی حوصلهاش سر میره. اعتراف میکنم که نمیدونم چطور اونطور ضربه میزدم، خیلی خوب بودن، خودم متعجب بودم، اونا هم متعجب بودن، دوستم که اصلا فکر کرده بود من الکی بهش گفتم بلد نیستم و باور نکرد. اصلا ی وضعی :)
البته فقط رشتههای ورزشی نیست، توی هنر هم کارم عالی بود، محشر نقاشی میکشیدم از بچگی. یادمه ابتدایی بودم، این قضیه مال تقریبا 25 سال پیش یا بیشتر میشه که اون زمانها تمام همکلاسیهام بدون استثنا موقع نقاشی کردن، ابرها رو آبی رنگ میزدن و من میگفتم ابرها که سفیدن! بعدش میرفتم برای اینکه بتونم ابرها رو سفید بکشم، کل دفتر نقاشیمو به ی اثر فوقالعاده قشنگ تبدیل میکردم که بتونم ابرها رو سفید دربیارم، و آخرش معلمم عزیز و مهربونم (که امیدوارم هر جا هست حالش خوب باشه الان) میگفت این رو باید بزاری توی موزه همه ببینن و تشویقم میکرد و برای اینکه نقاشیم خراب نشه، توی صفحه بعد نمره رو میزاشت.
توی خطاطی و موسیقی و داستان نویسی و خیاطی و برنامهنویسی و طراحی و ادیت و… هم خوب بودم.
توی آواز خوندن هم خوبم. البته فکر میکردم صدای خاصی ندارم ولی وقتی یک از دوستانم ازم تعریف کرد، توی اوقات فراغتم تمرکز بیشتری گذاشتم روی خوندن و نتیجه خیلی خوب شد، دیگه میکروفون میگیرم دستم و برای خونواده آواز سنتی میخونم.
توی کارهای فنی هم عالیم واقعا. ی روز ابزار کار برادرم رو برداشتم و فقط با نگاه کردن به ی عکس، ی میز چوبی ساختم که حقیقتش خودمم به خودم افتخار کردم. یعنی حتی توی کارهای فنیای که مردونه هستن و به فکر و انرژی نیاز دارند هم خوب هستم.
توی آشپزی هم فوقالعاده بااستعدادم. یعنی غذاهای خوشمزه ایرانی که واقعا بهترین هستن، غذاهای ایتالیایی، اصلا شیرینی و دسر، همه رو عالی درست میکنم.
تا سالها پیش فکر میکردم ریاضیم تعریفی نداره ولی متوجه بودم که تلاشی هم برای عالی بودن توی این زمینه نکرده بودم. برای یکی از کنکورهام یادمه داشتم با ی آدم خیلی باهوش تو محاسبات، ریاضی و آمار حل میکردم و متوجه شدم که جواب ی سوال که تقریبا راه حل طولانی هم داشت رو من درست آوردم و اون ی نکته رو فراموش کرده بود. توی دانشگاه دیفرانسیل رو مشکل داشتم و فکر می کردم بی استعدادم توی ریاضی ولی بعد از ی مدت چنبره زدن روی اون مبحث، شدم استاد دیفرانسیل برای خودم.
الان که دارم فک می کنم میبینم استعداد ریاضی هم شاید داشتم، چونکه پنجم ابتدایی بودم و معلمم ی تمرین ریاضی مهم داده بود حل کنیم آخر هفته و من برای اولین بار در زندگیم تمرینی رو فراموش کرده بودم. دوستهای من که همه شاگرد زرنگ بودن مثل خودم، نتونسته بودن جواب سوال رو دربیارن. ولی یادمه خوشحال بودن حداقل ی چیزی نوشتن تا به معلم نشون بدن ولی من که هیچ. اون زمانها، دوران ابتدایی و معلمهای ریاضی اصلا شبیه حالا نبود. ترس تمام وجودم رو فراگرفته بود و اصلا یخ کرده بودم و دقیقا معلم من رو صدا کرد پای تابلو. بخدا خاطرهاش مثل روز برام روشن و زنده است، دوستهام منو نگاه میکردن و من بهت زده بودم، اصلا من که همیشه 20 میگرفتم آبروم داشت میرفت :)
تا معلم گفت چرا حل نمیکنی، خدا شاهده ی فشاری به ذهنم وارد شد که مخم به طرز عالی کار افتاد و راهحل رو کامل نوشتم، حالا معلم که فکر میکرد طبیعیه و من شاگرد خوبشم باید جواب میدادم، از اون طرف خودم بهت زده بود که کی بود چی بود چی شد :) دوستهام هم بعدش به من گفتن مریم تو که گفتی ننوشتی، میخواستی جواب رو به ما ندی :)))) حالا نمیدونستن من خودم نمیدونم چطوری موفق شدم.
میدونین هدفم از نوشتن این چیزها این نبوده که بگم من فلانم یا بهمانم، شاید اصلا همه آدمها اینطوری باشن فقط حواسشون نیست یا فراموش کردن. اما اینو میدونم که توی ذهن من در 90 درصد مواقع این فکر هست که من استعدادشو دارم تواناییشو دارم باهوشم و میتونم از عهده هر کاری بربیام.
در ادامه باید بگم که چه استعداد ذاتی توی زمینهای داشته باشم یا نداشته باشم، بازم ایمان دارم که با منظم تمرین کردن، با برنامه پیش رفتن و نترسیدن و ممارست کردن، میتونم توی هر کاری موفق بشم.
واقعا توی بیشتر زمینهها استعداد دارم و نمی تونم حتی ی مورد نام ببرم که بگم اصلا استعداد ندارم توش، چه برسه بخوام حالا نظر بدم در موردش.
میخوام اینو بگم که همونطور که دنبال خیلی از استعدادهام نرفتم، در نتیجه اتفاق و موفقیت چشمگیری هم بدست نیاوردم و فقط توی ی حد باقی موندن. از طرفی، دنبال یکسری چیزها که استعداد داشتم و یکسری دیگه که شاید فکر می کردم استعداد کمتری دارم رفتم و قسمت مهمش اینه که با مدام تمرین کردن و ایمان داشتن به خودم که اره من میتونم، تونستم توشون ماهر بشم و به جاهای خیلی خوبی برسم.
بله، من مطمئن هستم و ایمان کامل دارم که حتی اگر توی زمینهای که اگر استعداد ندارم وارد بشم، میتونم با تمرین و نظم و بهبود دائمی و باور به خدا و تلاش کردن، عالی پیش برم و حتی به اوج موفقیت برسم.
بعد از این همه داستان سرایی :) فقط می تونم بگم خدایا شکرت که این همه استعداد خوب در وجود من قرار دادی و خدایا هزاران بار شکرت که کمکم کردی تلاش کنم و به نتیجههای خوب برسم.
*
تمرین:
مهارتی که فکر می کنی در آن استعدادی نداری یا متقاعد شده ای که به درد انجام آن کار نمیخوری را انتخاب کن.
ترجیحاً موضوعی را انتخاب کن که کسب مهارت در آن، به شما کمک می کند. سپس یک هدف قابل دستیابی و معقول برای بهبود در آن مهارت را در نظر بگیر؛ در طی برداشتن هر قدم در راستای این هدف، بهبودهایی که در این روند ایجاد می کنی را ببین و در یک دفترچه یادداشت کن.
پاسخ:
چیزی که مربوط باشه به تحصیلاتم و یا به کسب و کار و شغلم ارتباط داشته باشه که دوستش نداشته نباشم و فک کنم توش بی استعدادم واقعا برام وجود نداره. هر چی فک می کنم اون چیزهایی که به کسب و کارم مربوط هست رو همه رو هم استعداد دارم یا دست کم فک می کنم استعدادشو دارم :) و اصلا اونقدر دوستشون دارم که شب و روز میتونم بشینم پای اون کار و رضایت خودم و مشتریها رو بدست بیارم.
شاید کمترین چیزی که دوست داشته باشم توی حیطه کاریم مبحث SEO باشه که والا الان که فکر می کنم حتی اینم دوست دارم و اخه اصلا استعداد داشتن توش برام اهمیت نداره، ی مدت رفتم در موردش خوندم، اتفاقا اولا ازش چیز زیادی هم دست گیرم نشد ولی بیشتر دنبالش رفتم و خوندم تا اینکه در نهایت توش پیشرفت کردم و چیزهای عالی یاد گرفتم.
اصلا انگار وقتی میپرسید تو زمینهای که استعداد نداری فلان فلان فلان…. این سوال برای من هیچ مفهومی نداره :)))
حس میکنم از این دو حالت خارج نیستم:
یا توی همه چی استعداد دارم و اگه بخوام میتونم با تمرین و تلاش و نظم به پیشرفت برسم و یا اینکه من بدون دونستن اینکه اصلا استعدادی دارم یا نه، فقط و فقط با تلاش کردن و برنامه داشتن میتونم عالی بشم و به موفقیت برسم.
من واقعا اینطوری میبینم خودمو، نمیدونم شاید باید با یکسری از سوالات دقیقتر روبرو بشم که با پاسخ دادن به اونها از صافی های مختلف رد بشم و معلوم بشه کجا بی استعدادم :)
*
من باور دارم که در جهانی غنی و سخاوتمند زندگی میکنم که
در آن بیشمار نعمت و فرصت و ثروت و آدمهای خوب وجود دارد و
من قرار است سفری بسیار لذت بخش در این جهان داشته باشم و
در کمال خوشبختی و سعادتمندی، پیوسته شکرگزار خالق بخشنده و مهربانش باشم.
بنابراین:
خدای بزرگ برای اینکه امروز هم من را به سمت زندگی بهتر و شرایط ایدهآل و رویاییام هدایت کردی، ازت هزاران بار ممنونم.
خدای مهربان، من آمادگی دریافت برکات، نعمات، آگاهی ها و هر خیری رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همشون ازت ممنونم.
خدای بخشنده من، به خاطر همه شرایط و عوامل ریز و درشتی که در مسیر رسیدن من به خوشبختی و داشتن زندگی ایده ال و رویاییم ترتیب میدی، هزاران بار ممنونم.
خدای قدرتمند من، بخاطر تمام نعمت های کوچیک و بزرگی که به من عطا کردی، از اولین روز زندگیم تا حال حاضر و همچنین اونهایی که در آینده دور و نزدیک به من خواهی داد، هزاران هزار بار متشکرم.
خدایا
بخاطر سلامتی و امنیتی که برایم مهیا می کنی،
بخاطر آدمهای خوبی که وارد زندگیم می کنی،
بخاطر همسر فوق العاده ای که نصیبم می کنی،
بخاطر موفقیت های آینده ام،
بخاطر فرصت های خوبی که جلوی پاهام می گذاری،
به خاطر ثروت عظیمی که نصیبم می کنی،
به خاطر عزت و ارزش و احترام و آبرویی که بهم می بخشی،
بخاطر تجربه های ناب و لذت های وصف نشدنی که به من عطا می کنی،
به خاطر رفاه و آسایشی که به من می بخشی،
بخاطر برکتی که به زندگیم دادی و میدی،
بخاطر احساس آرامش و خوشبختی که برام فراهم می کنی،
بخاطر داشتن زندگی دلخواه و ایده آلم،
برای رسیدن به خواسته ها و رویاهای کوچک و بزرگم،
پیوسته و پیشاپیش، میلیون ها بار سپاسگزار و ممنون تو هستم.
به نام خداوند وهاب و زیبایی ها
سلام به استاد جان جان جان من و مریم جان عزیزم و دوستان خوبم
با تمرین و تلاش و استمرار داشتن و توکل به خدا می توانیم به هر موفقیتی دست پیدا کنیم .
قبلا اینطوری فکر نمی کردم و فکر میکردم هر کسی ذاتی توی یه چیز خاصی مهارتی داره و موفق میشه اما بعد متوجه شدم با تمرین و استمرار هر روزه ی خود میتونی در هر زمینه ایی به موفقیت برسی . یکی از الگوهای خوبی که شما مثال زدید و من هم همیشه تحسینشون میکنم آرنولد شوارتزنگر هستش . ایشون تو هر زمینه ایی وارد شد عالی عمل کرد و جز افراد موفق و تاپ توی دنیا هستند ، دمشون گرم و نوش جونشون.
استاد موضوعی که من انتخاب کردم و الان در حال حاضر در پروسه یادگیری آن هستم ، یادگیری زبان انگلیسی هستش و استاد نمیدونید چقدر من به این فایل احتیاج داشتم . چون احساس میکردم این روند یادگیری زبان خیلی داره برام کند پیش میره و من نسبت به بچه های کلاس خیلی ضعیف ترم و یه جورایی داشتم مایوس میشدم که شما این فایل رو گذاشتید .
استاد واقعا خدا عاشق منه. جدیدا تمام فایل هایی که میزارید تو سایت احساس میکنم خداوند شخصا شما را ماموریت کرده که فقط فقط بیاین برای شخص من فایل تولید کنید و به من راهکار بگید که چه کار باید انجام بدم ، یعنی دقیقا همین حس رو دارم .
استاد از امروز من شروع کردم و شب به شب گزارش روند یادگیری خودم رو ان شاءالله خواهم نوشت . و بی نهایت از شما و مریم جان سپاسگزارم
دوستتون دارم
موفق و عالی باشید همیشه
سلام خدمت استاد عزیزو سخاوتمند, و مریم مهربان که این آگاهی های راکه ارزش بالای دارند به رایگان در اختیار ما می گذارند.ممنونم از شما.
من قبلا درهر مسأله ای که ناتوان بودم فکر می کردم که خانواده ام ،شرایط مالی زندگی مون، سطح اجتماعی مون،شرایط جسمی ام ،سطح تحصیلاتم،نوع شغلم ،استعدادهای که ندارم هوش کافی که ندارم و مهارتهای ارتباطی که ندارم یا تلاش کافی که نداشتم همه وهمه باعث نرسیدن من به خواسته هام شده.ولی با بیشتر شدن آگاهی های من و به خصوص بعد از آشنای با استاد این نوع تفکر تغییر کرده و می دانم هیچ کدوم از این موارد شرط لازم و کافی برای رسیدن من به خواسته هام نیستند وبا آموزه های استاد متوجه شدم که باور من و فرکانس من، باعث رسیدن یا نرسیدن من به خواسته ام می شود ولی هنوز این آگاهی ها در من نهادینه نشده و ذهن من بازی در می آورد .و ذهن من می گه درسته باور مهمه, فرکانس مهمه, ولی رسیدن به خواسته هات سخته و حتی غیر ممکنه چون زمان زیادی از دست دادی ،فرصتهای زیادی از زندگی ات رفته که قابل برگشت نیست.تو توان جسمی گذشته رو نداری تو وقت کافی برای یادگیری نداری الان خیلی دیره و…..یا اون کاری می خواهی انجام بدهی سخته یا خواسته ای داری سخته و شاید نشدنی و الا بدست آوردن آن مهارت یا انجام آن کار شدنی هست و باز ذهن می گه شاید تو بتونی به آن خواسته برسی ولی سخته؟! باید خیلی تلاش کنی و (تلاش زیاد برای من به معنی سختی است که ذهن من خیلی در برابر سخت بودن مقاومت می کنه، ولی ازطرفی ذهن کمالگرایی من سدی به سختی سنگ (از معیارها و شرط و شروط ها ) جلو پای من برای انجام کارها می گذارد!؟تناقض عجیبی است؟!!؟. واین افکار رو من می دونم که. از کمالگرایی من نشات می گیره.و سختگیری زیاد و افکار سختگیرانه من باعث نرسیدن من به خواسته هام و انجام کاری می شود.و من رو دچار یاس و ناامیدی می کنه و همه این موارد که گفتم باعث می شه دنبال خواسته ام نرم و تلاشی نکنم یا مهارتی که لازمه برای آن خواسته کسب کنم.
خداروشکر بابت یه تمرین و اکاهی فوقالعاده دیگه
یا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟
من احساس میکنم باور درست اینه خدا عادل و به همه به یک اندازه هوش و استعداد بخشیده بعضی افراد استفاده میکنن و مهارت های مختلف یاد میگیرند بعضی افرادم که کلن درس مدرسه زندگیو شغلو همه چی براشون سخته
من باور دارم سختی در کار نیس فقط لدته همین ریاضی که بعضی ها ازش متنفر بودن من عاشقش بودم چون میدیدن برام راحته و حالا اگه هم یه جاشو سخت باشه چون درس یاد نگرفتم میرم راحت میخونم یاد میگیرم تمرین میکنم
یه ترمز الان یادم اومد من تو مدرسه درسم خوب بود فقط میومدم خونه بهم کار میگفتند میکردم یه بهونه که نمیشه هم درس مدرسه رو یاد بگیری بیای و همم کارهای خونه بعد ها فهمیدم میشه زهن استعداد داره چیزای مختلفو یاد بگیره تمرین کنه کمبود وقتم وجود نداره هر روز 24 ساعت و کلی وقت همیشه هست برای کسی که میخاد قدمی طلایی برداره
و بعد اینکه زهنو محدود کنیم فلانی باهوش زهنش خیلی خوب کار میکنه و تو کارش و تو زندگیش موفقه چون اون فرق میکنه چون اون باهوشه وما بی هوشیم نوچ توچ نوچ ماهمه برابریم زهن همه مون توانمند هست مهارت و چیزایی زیادی یاد بگیره و تمرین کنه به راحتی
اینم بگم این باور که اموزش خیلی سخته تمرین درس خیلی سخته کار شغل خیلی سخته همش همش تو زهنمون هست وقتی به راحتی کاریو انجام میدی به راحتی اشپزی میکنی لباس میشوری خانه داری میکنی نقاشی میکنی علاقه مند به کارت میشی و کارتو بهتر انجام میدی وینی به کارت سپاسگزاری و کاره راحت تر میشه برات
و همه اینا کارها حرکت ها وقتی انجام میشه که میدونی تو توانایی تو میتونی کارهای مختلف یاد بگیری حتی توشم حرفه ای بشی من زمانی فک میکردم فقد تو درسو مدرسه میشه خوب اموزش ببینم خوب تمرین کنم و از اون کار اومدم تو کاره خانه داری و نقاشی و میگفتم من اون هارو بلد بودم اینارو بلد نیستم ولی خداروشکر خانه داریمم عالیو عالیتر داره میشه نقاشیمم قبلا هیچی بلد نبودم یکم بچه گی میکردم بعدش میگفتم من استعداد دارم و بعد که انجام دادم دیدم مثل اب خوردن میشه اموزش ببینی و موفق باشیو به خوبی اروم اروم طرح های قشنگو قشنگ تر بزنی ماهوش بالایی داریم همه و میتونیم به راحتی با اموزش و تمرین بهترو بهتر بشیم
پس من میدونم استعداد یکی داشته باشه یکی نداشته باشه ینی ایجاد فرق بین بنده ها ینی بعضی هارو خدا بیشتر دوس داره و هوش و مغزشونو متفاوت ساخته که همش موفق و شاد هستن ولی بعضی هارو ظعیف و ناتوان و فقیر ساخته که هیچ کاری ازشون بر نمیاد دنیا و خدام باهاشون چپه
نکات خفن
استاد چقد باورهام اوکی شد در مورد کار شغل و حرکت
من قبلا میگفتم من تو ریاضی قوی ام من هوش مخصوص خودم دارم و بابقیه فرق میکنم تو ریاضی خوب بودم و توی بقیه اینجوری نیستم بعد فهمیدم من هر کاریو بخام میتونم انجام بدم تلاش کنم و بهترین روش اموزشی رو یاد بگگیرم و بعد با تمرینو تمرین عالی هالی تر بشم بهتر بهتر خیلی بهتر خیلی خیلی بهتر
چقد خوبه یاد گرفتم همواره میشه بهترو بهتر شد با تمرین و تلاش و این که یکی ازت بهتره ینی میشه با تمرین از اینم بهتر بشی با ادامه دادن با حرکت بدون نتیجه چه بشه چون فردی که نتیجه نگیره باز هم تلاش و پیدا کردن ایراد ها و اصلاح باز هم نتیجه میگیره پس هرکس بچت شوهرت خودت دیدی داره حرکت میکنه تشویق کن ادامه دادنه بهترو بهتر شدن رشد کردن و عاشق تمرین و بهتر شدن بدون اینکه تشویق بشه کسی بهش جایزه بده خودش خودشو تشویق میکنه و باز هم هدف بزرگ تر انتخاب میکنه و تلاش و حرکت
و دختر بدون ایتکه خدا همه ی ما رو دوست داره و اینکه خدا راحت کمکت میکننه پشتته برو تو دل کارها و هنر ها نتیجه ها
مرحله اول:
مهارتی که فکر می کنی در آن استعدادی نداری یا متقاعد شده ای که به درد انجام آن کار نمیخوری را انتخاب کن.
کلید: ترجیحاً موضوعی را انتخاب کن که کسب مهارت در آن، به شما کمک می کند. خواه در شغل و درآمد شما، خواه در زندگی شما به هر شکل دیگری.
سپس یک هدف قابل دستیابی و معقول برای بهبود در آن مهارت را در نظر بگیر؛ پیرامون آن موضوع مطالعه و تحقیق کن؛ ایده های قابل اجرا برای شروع کار را یادداشت کن و قدم اول را در آن راستا بردار.
ایده من شنا دوس دارم رانندگی دوس دارم طراحی دوس دارم دیگه مهارت هایی که بقل دستمه و راحت تر میتونم یادشون بگیرم اجرا کنم مهارت خوشنویس هست
قدم اول سر مشق گرفتم از سرش نویسم
مهارت بافت موهام
قدم اول یه بافته مو گرفتم ببافم روی موهام
چند بار بافتم ولی نشده این سری ام نشه میدونم کار نشد نداره بهتر بهتر میشم دفعه های پیش یادمه یه بار بافتم نشد چندبار دیگه بافتم و بعد شد ببافم ولی خیلی خوب نشد و یکم مسخرم کردن منم گوش ندادم ولی دیگه هم اونو ولش کردم چون فک میکردم دیگه نمیشه خوب شد و من استعدادشو ندارم با اینکه رمز توی تکراررر تکراررر تکرارر حالا قدمهارو بردارم خبرشو بهبکد هامو میبینم وبا عشق میام میگم
فعلا در پناه حق تا دوباره ببینمتون و عاشقتونم
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان عزیزم در این مسیر الهی
آیا با تمرین و توانایی در مواردی که به نظر استعداد و مهارت نداری پیشرفت میکنی یا هوش و استعداد مهم است؟
من چند سال پیش وقتی یه تابلو فرش میدیدم کلی تحسین می کردم که چطوری این قدر زیبا بافته شده من فقط بافت فرش را با چاقو بلدم و هیچ گونه آگاهی با قلاب باقی و کد بافی نداشتم
ولی با تمرین و یادگیری توانستم سه تا تابلو فرش زیبا ببافم و یا در مورد آشپزی همیشه فکر میکردم که چرا بعضی از مردم این قدر خوب آشپزی میکنند ولی من بلد نیستم با تمرین در این کار هم خیلی موفق شدم و کلی تعریف وتمجید از اطرافیان شنیدم مخصوصا از ته دیگ هایی که درست می کردم و یا حتی در مجالس بزرگ ویا برای نذری ها هم از این مهارت آشپزی استفاده می کردم
استاد عزیزم من قبلا هیچی از این گوشی ها بلد نبودم ولی خدا را شکر از وقتی که عضو سایت شدم کلی بلد شدم کامنت بگذارم و امتیاز بدم ویا حتی محصول بخرم ویا حتی عکس پروفایلم را بگذارم و خیلی موارد دیگه همهی اینها را با تمرین و تکرار بلد شدم
در مورد بافندگی هم هیچ مهارتی نداشتم فقط در حد یه لیف بافتن بود ولی با تمرین و تکرار کلی ژاکت بافتم هم برای خودم و هم برای دخترانم
در مورد خیاطی هم خیلی کار کردم ولی چون علاقه نداشتم ادامه ندادم
من همیشه یه ادم خجالتی بودم و به خاطر همین هم زیاد تو جمع صحبت نمی کردم ولی به لطف خدا و آموزش های شما خیلی پیشرفت کردم
استاد عزیزم منتظر فایل های توحیدی شما هستم اون فایل ها خیلی حسشون عالیه
ممنون از آگاهی های ناب شما
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
سلام به استاد عزیزم
و همه گروه تحقیقاتی عباسمنش
تک تک حرکات شمارو تحسین میکنم
خداروشکر
مهارتی که فکر می کنی در آن استعدادی نداری یا متقاعد شده ای که به درد انجام آن کار نمیخوری را انتخاب کن.
طراحی یک دوره
راجب چیزایی که واقعا برام ارزشمنده و عاشق اینکارها هستم
و برام خیلی مهم هستن
من به کمک دوره عزت نفس این شغل رو انتخاب کردم و با عشششششق شبو روز براش تلاش میکنم
اما احساس میکنم استعدادی توی طراحی دوره ندارم
چون من ذهنم شهودیه
نظم برای من کار سختیه
و اصلا نمیتونم یچیزی رو درس بدم
من از استاد الگو گرفتم چون ذهن ایشونم شهودیه و کلا سبک زندگیشون شهودیه
پس برای خودم چالش گزاشتم کاملا شهودی این دوره رو طراحی کنم یعنی قدم به قدم
سپس یک هدف قابل دستیابی و معقول برای بهبود در آن مهارت را در نظر بگیر؛
هدف من صحبت کردن و اموزش سه عدد موضوع راجب هدفم است
پیرامون آن موضوع مطالعه و تحقیق کن؛
سه موضوع انتخاب میکنم قالبته قدم به قدم یعنی فرکانسمو تنظیم میکنم تا خدا موضوع اوذ رو بهم بگه سپس بعدی بعدی
ایده های قابل اجرا برای شروع کار را یادداشت کن و قدم اول را در آن راستا بردار.
چشم استاد عزیزم
هرموقع ایده ای اومد یاداشت میکنم
سپس قدم اول رو برمیدارم