ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5 - صفحه 18

520 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا M گفته:
    مدت عضویت: 539 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم

    وقتی ک به زندگی خودم نگاه میکنم میبینم تمام مهارت هایی ک دارم فقط به یه دلیله و اونم ناامید نشدن و ادامه دادنه ک البته لازمش علاقه داشتنه.

    یادم میاد اوایل ک رانندگی یاد گرفته بودم هنوز پارک و بلد نبودم هنوز مربی بهم یاد نداده بود و منم بلد نبودم :)

    یه بار ک ماشین و بردم بیرون موقع پارک سپر جلو خورد به جدول یادمه اون روز خیلی خودمو سرزنش کردم ک البته اصلا کار درستی نکردم ولی بعد یه هفته که گذشت و پارک و ک یاد گرفتم ماشینو برداشتم رفتم بیرون الان ک به اون روزا فکر میکنم یادم میاد به حدی سر اون جدول خوردن ماشین ناراحت بودم ک میخواستم ماشینمو بفروشم و بی خیال رانندگی بشم ولی تنها چیزی ک باعث شد من ادامه بدم علاقم به رانندگی بود خب من رانندگی رو خیلی دوست دارم مخصوصا اهنگ های مورد علاقم و بزارم و بزنم تو دل جاده:) والانم با اینکه شش ماهه پشت ماشین میشینم ولی رانندگیم خیلی خوبه کلا با رانندگی کردن کیف میکنم.

    و الانم ک کلاس گیتار میرم دقیقا همین طوره اونایی ک کلاس رفتن میدونن ک نوک انگشت ها موقع گرفتن فرت ها خیلی درد میگیره، حتما باید ناخن دست راست از ته گرفته بشه و خب شرایط و سختی های خاص خودشو داره کلا ساز زدن یکمی سخته ولی من واقعا عاااااشق گیتار زدنم و از اینک بشینم و ساعت ها تمرین کنم لذت میبرم. ولی بابت استعداد مثلا باید بگم ک مربیم بهم میگه خیلی صدای شفافی برای خوندن داری و میتونی کنار گیتار زدن بخونی خب این درسته ک من صدام شفافه ولی برای اوایل کار خوبه بعد حتی اگه روی صدام کار نکنم از جایی به بعد استپ میکنم پس استعداد شاید در اول راه خوب باشه ولی کافی نیست و حرکت و ناامید نشدنه ک نتیجه های بزرگ و خلق میکنه.

    به نظرم آدم تو هر حوزه ای ک علاقه داره ورود کنه و ناامید نشه و خداوند هم پاداشش رو میده.

    من فکر میکنم استعداد یه باور محدود کنندس اینک اطرافیان بهمون بگن تو استعداد نداری یه جور قدرت دادن به عوامل بیرونی حساب میشه ک اونا ما رو ناتوان میکنن.

    اگه ما تو چیزی ک بقیه میگن استعداد نداری ورود کنیم و ادامه بدیم هم به خودمون و هم به اطرافیان ثابت میشه ک انسان به هر چیزی ک بخواد میرسه و استعداد چیزی جز یه باور محدود کننده نیست.

    اگر این طور بود وقتی ک نجواهای ذهنم بهم میگفتن تو استعداد رانندگی نداری فقط به خاطر به یه جدول زدن( در صورتی ک مربی بهم میگفت ک خیلی خوب رانندگیو یاد گرفتم و عالیم حتی من امتحان ایین نامه و شهری رو بار اول قبول شدم)ولی اگر من تسلیم میشدم و می‌پذیرفتم ک استعداد ندارم قطعا لذت رانندگی رو برای همیشه از دست میدادم ولی من نجواهای ذهنم و قبول نکردم و گفتم من جلو میرم و میدونم ک از پسش بر میام که دقیقا همین طور شد.

    امیدوارم ک هممون تو زندگی هیچ وقت تسلیم نشیم و ادامه بدیم قطعا خداوند پاداش خواهد داد.

    در پناه الله باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1344 روز

    بنام تنها قدرت هستی

    بنام خداوندی که جهان و کیهان را با نظم و هماهنگی آفرید…

    سلام و درود به بهشت پاک و زیباییم.

    بهشتی که هر روزش خودشناسی و خداشناسیه.

    سلام و درود به استاد زیباییم که آرامش راهمه جوره در وجودش درک میکنم.

    ………..دوستتوندارم..

    ………..

    ………..

    تمرین این بخش از شیوه حل مسئله شروع میکنم.شروعی که 32سال وجودمو از انسانیت و وجود الهیم دور کرده بود…

    ….

    اگر در زمینه ایی استعداد نداشته باشی تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟…

    من این کلمه استعداد با بال و پر گرفتنم، از زمان کودکی ،شنیدم، تا 30خورده ایی از سنم..

    چی بگم!اینقدر این استعداد ضربه بهم زد..تا منو از بیین برد همیشه کتکاری های بسیار شدیدی از دست معلم و مدیر ،تمامی نداشت!

    چون هزاران باورهای محدود کننده به خوردمون داده بودن..و بگذریم..

    من با گذشت خودشناسی در این بهشت…

    الان جواب دوم رو معیار قرار میدهم…

    ……

    حدودا با گذشت خودشناسی…و همه رو لطف خداوند میدونم بهم الهام کرد چند بار…

    و دوره آموزشی که برای ارتقا کارم بود…

    حدودا چند ماه خریده بودمش..ولی اینقدر ترس بهش داشتم..که اقدام نمیکردم

    چون باور داشتم.چون من در این مدار خداشناسی قرار دارم خداوند مشتریانشو واسم میفرسته…برای کار جدیدم…

    و این باور باعث شده بود.من بدون هیچ تلاشی.یکم همون جو مداری گرفته بودم..

    دورها مونده بود با تکنیکهایی که اصلا بگوشمم نخورده بود…میخاستم با این علم اندک کارنو شروع کنم…و ناگفتنه نمونه ترس از انجام دادن دورها ها ..خودمو داشتم گول میزدم..

    تا خداوند بصورت واضح طبق مدارم بهم الهام کرد هم از طریق نشانهای این سایت و هم از الهامات..ما استارت کار رو زدیم..

    اولین اقدام…

    شما تو تکه ایی از سفرتون به یلواستون..گفتین ما فعلا دارییم بررسی میکنیم ببینیم چجوری جاهای دیدنی..بعد سری بعد بعد میام با دقت بیشتری جاهای زیباتر رو میگردیم.

    شما یه صحبت دیگه کردین ولی از وجودم خودم اینجور تحلیل کردم..اول بیام سطحی دوره ها رو ببینم.و هر بار برگردم و هر بار تمرین و حرکت هی کوچولو کوچولو بیشترش کنم.

    و مرحله بعد..من کلا جوریم!باید یچیزی خیلی برام تکرار بشه…دقیقا مبحث درسهامم اومدم تکه تکه کردم.عجله نکردم.

    با وجودی که من 15سال سابقه کاری داشتم.

    ولی بخاطر تکنولوژی رشتمون تو حیطه طراحی دوخت لباس هست..گفتم من باید مثل کلام استاد از طرف خداونده، من پیش برم اوایلم خیلی برام سخت و کسل کننده برام بود..

    کسل کنندگیشم…بخاطر ترس بود…

    و مرحله بعد..سطحی ها..شد…عمیقتر…و بهم گفت بیا عملی…اینقدر کشیدم اینقدر کار کردم..

    که تونستم چند نمونه کار تحویل بدم…و هنوز که هنوز دوره ها رو پیش میرم.

    نکته!مهم …..که خیلی بیشتر منو سوق میداد به جلو…همه الهامات خداوند بود..اگه الهام خداوند نبود من همون استعداد رو زمینه وجودیم قرار میدادم.کلاسی که در زمان و مکان مناسب از طرف خداوند بود.به هیچ وقت برام انجام نمیشد…

    و بعد از الان یکسال خورده اییه بصورت مکرر…اون توهم ترسی که همیشه راجع بهمین حیطه ایی که داشتم..ناگفتنه نمونه همین درس رو من توی ترم های دانشگاهیم با کمترین نمره و یادمه مشروطم شدم..

    با اقدامات در طی چند ماه تونستم حرکت کنم و کارمو پیش ببرم..

    میخام بگم…اول هدایت خداوند.و بعد طبق روند استاد فهمیدم من باید قدم به قدم برم جلو…

    الان دارم کارمو پیش میبرم میبینم چقدر سرعت یادگیریم چقدر داره دقیقتر و بهتر میشه.

    نمیگم یه وقتایی ذهن نجواگرم میاد…دقیقا صحبت شما استاد بازم لطف پروردگار…باعث شد من خودمو تحسین کنم.و این بهبود رو هنوز ادامه بدم…تلنگری شد اقدامات هنوز بیشتر بشه…

    ……

    …….

    …..

    استاد دقیقا یادگیری درسهام مثل یادگیری قانون برام شده..هر چی مدارم میره بالاتر …بقول خودمونی..لب کلام رو بیشتر درک میکنم.

    دقیقا یادگیریم همین شده..

    بازم بعد از بررسی و بهبود دائمی…خداوند بهم الهام کرد فلان کار رو بیا استارت بزن…

    از طریقهای مختلف..شروع کردم کار کردم…

    و بعد چند ماه.بازم اومدم اونکار رو انجام دادم..دقیقا روند کارم چند درجه تعقییر کرده بود..حتی کیفیت کارم اصلا قابل مقایسه نبود…

    و هی شجاعتم بیشتر شد…

    و بازم هدایت خداوند با چند بار تکرار کم کم دارم کاری که ازش ترس داشتمو به نحو احسن انجام دادم..و این روند با لطف خودش داره پیش میره..

    میخام بگم چه اون 32سال…چه این 1.سال خورده اییی..چون من عضویتم 2سال چند روزه..

    چقدر سرعت پیشرفتمو هر بار با تمرین کردن و تلاش کردن دارم بیشتر درک میکنم..

    و امروز بازم دیدم قدرت یادگیریم خیلی بهتر شده..

    و در نهایت…من سپاسگزار خداوندم.که مرا بجایی هدایت نمود تا بتونم با قدم های کوچک..و بیشتر الهامات خودش بود که تونستم پیش برم.و همین نتایج استمرارم تحسین کنم.و شاکر خداوند باشم….و بدونم همه چیز با بهبود گرایی.و این نکته مهم…(بهبود گرایی )رو بیشتر کنم….

    و بدونم همه چیز با ادامه دادن..و باور بخودم و باور بخداوند که هدایتم میکنه …باشد…

    انشالله بتونم الهاماتم را به جای خوبی بنشونم…و این ادامه دادن همیشه باشه!…

    …..

    ……

    …..

    و نکته بعد…قبلا روند قبول شدنم در دانشگاه دولتی هم…ناآگاهانه با همین قدرت انجام دادم.الان که بهش فکر میکنم.و خداوند هم برام یاداوری نمود….

    من با وجود بقول معلم ها و مدیرامون استعداد نداری!همون سال با بهترین رتبه دانشگاه دولتی قبول شدم و تونستم تو کلاس 40نفره لیانسمو تو بیین اون افرادی که ادعاشون میشد..بگیرم…

    و این بت بزرگ خیلی خسارتها بهم زد..ولی تونستم به لطف خداوند..از شکوندن این بت..بصورت نااگاهانه در گذشته انجام شد.و خیلی موفقعیتهااز همون موقع برام کسب پیشرفتها ادامه دار شد….

    و بازم ذراتش تو وجودم بود..که تونستم در دانشگاه خداوند ذراتشو پیدا کنم.و با هدایت بیشتر خداوند ادامه بدم.و امروز من تحسین میکنم .که تونستم با قدم های تکاملیم پیش برم….

    من سپاسگزار این دانشگاه علم و ادب.و رستگاری در دنیا و آخرتم هستم.که من همیشه شاهد بهترینها باشم!

    و این باور…و حرکت…و بهبود دادن همیشگی رو برای زمینه تمامی کارهایم که میدونم باید انجام بشه….رو ادامه بدم……

    ولی یادم نره قدم های کوچک رو!…

    و رگ عجله و دهن پر کن.رو از بیین ببرم.که پاشنه وجودیمه….

    و این حرکت برای همیشه بهبود پیدا کنه!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    جواد بایرامی گفته:
    مدت عضویت: 1929 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام و عرض ادب مجدد خدمت همه عزیزان

    استاد یک درکی از بحث این جلسه پیدا کردم و حسم گفت که بیام کامنت بنویسم.

    اکثر ما ، یک سری استعدادهای ذاتی و مادرزادی در درون خودمون داریم.

    یک نفر صدای خوب داره ، یک نفر تو درک ریاضی خوبه

    یکی بیان خوبی داره و می تونه مجری خوبی باشه ، فردی می تونه تو کارهای فنی خیلی خوب باشه

    یک نفر تو کارهای هنری خیلی علاقه مند و با استعداد هست ، یکی هم تو زمینه تدریس خوبه

    یکی تو ورزش های انفرادی خوبه ، یکی تو ورزش های تیمی

    یکی تو ورزش های رزمی استعداد داره ، یک نفر هم تو ورزشهای میدانی عالی عمل می کنه

    یکی استعدادش تو کار تیم ورک خوبه ، یک کارهای تحقیقاتی و انفرادی رو خوب انجام میده

    یکی تو ورزشهایی توپی با دست استعداد داره ، ولی یکی تو ورزشهای توپی که با پا انجام میشه توانایی داره

    یکی تو بحث خوانندگی از بچگی صدای بی نظیری داره

    یکی تو زمینه آرایش و مدل عالی عمل می کنه

    یکی ذاتا علاقه به ماشین و مکانیکی داره

    یک نفر تو کد نویسی استعداد خوبی داره

    یک نفر تو حمل و نقل دریایی شکوفا میشه یک نفر تو حمل و نقل هوایی عالی عمل می کنه

    و …

    صدها مثال دیگه رو می شه ذکر کرد

    به نظرم هر کسی تو یک زمینه ای می تونه یک سری توانایی های مادرزادی رو داشته باشه.

    شناسایی این استعدادها هم می تونه تو سنین مختلف اتفاق بیافته .

    برداشت من اینِ که ، استعداد می تونه یک آگاهی یا یک هدایت یا یک نشانه یا هدیه از طرف خداوند باشه ، برای روشن شدن مسیر.

    یکی تو سنین پایین توسط والدین کشف می شه ، مثل خواننده های خردسالی که می درخشند و استعداد اونا شناسایی میشه ولی به دلایلی بعد از چند وقت دیگه خبری از اون استعداد عجیب و غریب و بی نظیر نمی بینیم.

    یکی تو جوانی می تونه استعداد و علایق خودش رو پیدا کنه و می تونه تو این مسیر رشد خوبی رو داشته باشه .

    و بعضی ها تو سنین بالاتر پی به توانایی ها و استعداد های درونی خودشون می برند .

    ولی همه این پی بردن ها و کشف شدن ها ، فقط و فقط قدم اول تو مسیر شکوفایی و رشد و بهبود هست .

    کشف و درک مسیر عشق و علاقه و استعداد ، اولین قدم هست و دقیقا از این زمان به بعد هست که اصل کار تازه شروع می شه . تقویت و بالابردن سطح مهارت و توانمندی و همچنین تشنه یادگیری بودن هست که ، نتایج رو متفاوت می کنه.

    بسنده کردن به همون چیزی که در وجود ما بوده یعنی عدم رشد و بهبود.

    گیفت ، توانایی مادرزادی ، استعداد درونی ، استعداد های مادرزادی ، استعداد خدادای یا هر اسمی دیگه ای که خطاب کنیم ، چیزی هست که ما برای کسب اون تلاشی نکرده ایم!

    اصل و اساس ، چیزهایی هستند که در ادامه برای کسب اونها تلاش می کنیم و یک مسیر همیشگی ودائمی رو برای خودمون تا آخر عمر متصور می شیم ، و متعهد میشیم که باید در مسیر استعداد ها و توانایی های خودمون ، همیشه تشنه بهتر شدن و بهبود دادن بشیم.

    استعدادهای مادرزادی بدون نیاز به ایمان و توحید و شجاعت و حرکت و عمل ، به دست آمدند ، ولی اصلی ترین موضوع حرکت و ادامه دادن در هون مسیر هست که نیازمندِ ایمان و باور و صبر و توکل هست

    و این چیزهایی که در ادامه کسب می کنیم بسیار ارزشمند هستند و نقش اصلی رو در موفقیت هر فرد ایفا می کنند.

    قانع شدن به چیزی که برای کسب اون تلاشی نکرده ایم ، میشه همون مثال های خوبی که زدید.

    .

    تلاش هم باید در زمینه بالاتر بردن مهارت و توانمندی های اون زمینه باشه ، و هم تلاش ذهنی در مورد ساختن باورهای مناسب برای بهتر شدن و خلق نتایج یا همون بیشن و منشن و نگرش درست.

    استعداد به هیچ عنوان به تنهایی نمی تونه عامل موفقیت باشه.

    استعداد در کنار باورهای درست (باورهای کمک کننده) و ایمان و شجاعت و تکرار و تمرین می تونه به موفقیت های بزرگ منجر بشه.

    موفقیت های بزرگ در نتیجه یک رشته عوامل مهم هستند که خلق می شوند .

    این رشته عوامل متعدد در کنار هم باید رشد داده بشند تا منجر به خلق اتفاقات و نتایج بزرگ بشوند .

    مثال شخص شما رو می زنم چون هزاران بار ، زندگی شما رو عاشقانه در فایل های مختلف شنیدم و همیشه از این مسیر رشد شما الهام گرفتم.

    شما از بچگی به دلایلی ، شخصیت توحیدی و شجاع و نترسی داشتید و از همون کودکی توانایی پول ساختن رو داشتند . که این دو عامل در خیلی ها من جمله شخص خودم وجود نداشته ، و من یا هر فرد دیگه ای در یک سری زمینه های دیگه توانایی و عملکرد خوب داشتیم و در خیلی موارد هم عملکرد های ضعیف و بدی داشتیم.

    این دو عامل (یعنی شجاعت و توحید و توانایی پول ساخت) در وجود شما به تنهایی نمی تونسته باعث رشد و بهبود و پیشرفت شما در تمام زمینه ها بشه. با توجه به میزانی که شما در هر زمینه ای باورهاتون رو بهبود دادید و عمل کردید نتایج بزرگ شدند و حرکت همیشگی شما و تمرکز بر بالا بردن سطح مهارت خودتون در مورد درک قوانین و همچنین خواندن بیش از 500 کتاب و وارد شدن به دل ترس ها و بیان این موضوعات در کلاس های دانشگاه بندرعباس ، شروع یک مسیر بسیار پرچالش بود.

    باور به هدایت و دریافت ایده ها و مهم تر اون ، عمل کردن به ایده ها بود ، که مسیر رو براتون هموارتر کرد .

    شروع کردید به کار کردن روی باورها و فرکانس هاتون تو اون گرمای و رطوبت وحشتناک بندرعباس

    شروع کردید به تفکر کردن و طلب کردن از خداوند برای هدایت کردن به سمت خواسته هاتون.

    از نقطه امن خودتون بارها وبارها خارج شدید و به شرایط به ظاهر ایده آل ، پشت کردید و در جا نزدید.

    مجددا از بندرعباس با یک ساک قرمز رنگ با 2 تا بچه به تهران مهاجرت کردید و تمام امکانات ایده آل! رو بخشیدید .

    تو تهران هم هر روز به دنبال بهتر شدن و کسب مهارت و حرکت بودید

    نترسیدید و ادامه دادید

    و هیچ گاه به استعدادهای مادرزادی خودتون بسنده نکردید

    تا اولین نتیجه بزرگ رو 6 ماه بعد از مهاجرت به تهران ، در دانشگاه بندرعباس رقم زدید

    از تهدید ها نترسیدید و ایمان تون رو قوی تر کردید

    روی شناسایی ترمزها در زمینه ثروت کار کردید و هیچ گاه به استعداد اولیه خودتون در بحث پول ساختن بسنده نکردید

    و قدم به قدم به ترمزهای خودتون پی بردید و باورهاتون رو بهبود دادید و همین جور رشد کردید تا رسیدید به فلوریدا

    با نگاه کردن به مسیر رشد و حرکت و بهبود شما ، خیلی میشه درک کرد که شما استعداد خوبی در خلق پول و درک خوب و ناآگاهانه ای درباره توحید و توکل یکتاپرستی داشتید ، ولی هیچ وقت ، هیچ وقت! روی این تو استعداد خودتون باقی نموندید وهمیشه در پی بهتر شدن بودید.

    همیشه یک مقدار بهتر شدن از روز قبل ، یکی از کدها و تعهدهای شما بوده.

    راضی نبودن از سطحی که توش قرار دارید یه اندازه ای که باعث حرکت بشه

    بالاتر بردن استاندارهاتون در تمام مراحل پیشرفت

    باور به اینکه همه چیز در تمام زمینه ها می تون بهتر و ساده تر و زیباتر بشه

    مقایسه کردن خودتون با گذشته خودتون و ترسیم و مشخص کردن قله ها و هدف های بعدی

    تقویت و بهبود همیشگی تمام استعدادهای خدادادی که در وجودتون بوده ، شما رو به این سطح از آگاهی و توحید و تسلط بر قوانین و تشریح بسیار ساده و دلچسب از تمام قوانین در جهان هستی (از قوانین جسم و قوانین کیهانی و…) رسونده.

    .

    .

    این جلسه بسیار ارزشمند ، باید برای من تبدیل بشه به این باور که استعدادهای خدادای یا مادرزادی اصل نیستند ، بلکه اصل و اساس کار کردن همیشگی و مادام العمر روی مهارت ها و بهبود شخصیت و توانایی های من هست.

    من به وسیله استعداد ، فقط می تونم خودم رو برسونم به پشت درهای موفقیت ، برای رد شدن از این در باید توانایی هام رو همیشه بهبود بدم.

    من باید به این درک برسم ، که من خدایی هستم در این کیهان ، و همه چیز با باورهای من رقم می خورد .

    با توجه به این باور و این اصل از قانون جهان هستی ، بهتر درک می کنم که به چه دلیل توانایی و مهارت و بهبود شخصیت اصل هستند نه استعداد مادرزادی!

    چون تکیه کردن به استعداد و بهبود ندادن اون ، یعنی تغییر فرکانس های و پایین اومدن مدار من !

    همه چیز در این جهان یا در حال رشد کردن و بهتر شدن هست ، یا در حال پس رفت و پایین رفتن .

    حال سومی وجود نداره ، چیزی به اسم درجا زدن وجود نداره ، درجا زدن یعنی برگشت به عقب و پایین و پایین تر رفتن.

    تکیه بر استعدادهای مادرزادی(که هیچ تلاشی برای کسب کردن اونها نکردم) یعنی درجا زدن و پس رفت کردن.

    دوست داشتم این آگاهی و درکی که از این جلسه داشتم رو خدمتتون عرض کنم.

    مجددا بابت تمام آموزشها و آگاهی های الهی که به ما آموزش دادید ، کمال تشکر و سپاس رو دارم.

    در پناه الله یکتا شاد و موفق و تندرست و سعادتمند باشید.

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    شهلاحیدری گفته:
    مدت عضویت: 1280 روز

    به نام خدای مهربانم که هر چه دارم ازاوست

    سلام به استاد خوش تیپ خودم مریم بانوی زیبا و سلام به خانواده ی گرم وصمیمی خودم

    من از بچگی چون یه جورایی به نسبت همسن وسالهای خودم آزادی بیشتری داشتم،تو دل ترسها میرفتم کلا نترس بودم وکارهایی که مثلا یک دختر بچه از پسش برنمیومد رو من بادل وجرات انجام میدادم

    با پسرهای بزرگتر ازخودم بازی میکردم وادعا هم داشتم که حریف خوب وقدری هستم وخداییش هم بودم

    تو درس خوندن کم نمیزاشتم وباجون ودل درسامو با نمرات بالا قبول میشدم

    برام جواب این سوال خیلی جالب بود که شما استاد عزیز پرسیدین وخودم رو کاملا مرور کردم وبه یاد آوردم هر کاری رو تقریبا اراده میکردم به خوبی انجام میدادم

    یادم از بچگی ورزش آمادگی جسمانی رو دوست داشتم والمپیاد ورزشی هم رفتم

    بعد ازون به والیبال علاقمند شدم نه تنها خوب بازی کردن رو یاد گرفتم حتی مدرک مربیگری هم گرفتم

    به ریاضی علاقه داشتم وتو دانشگاه رشته حسابداری رو انتخاب کردم وانصافا شاگرد ممتازی بودم چون عاشق ریاضیات بودم

    شنارو باعلاقه شروع کردم بدون اینکه مربی داشته باشم ولی به درجات خیلی بالای مربیگری وناجی گری رسیدم

    به زبان انگلیسی علاقه ی زیادی داشتم مادرم که به رحمت خدا رفت چون اون همیشه دوست داشت من درسم رو ادامه بدم دوباره کنکور دادم وکارشناسی زبان وادبیات انگلیسی رو هم گرفتم

    همیشه دکوراسیون خونه رو خیلی بهش اهمیت میدم وانصافا طراح ماهری هم هستم

    از آشپزی کردن لذت میبرم ودستپخت فوق العاده ای دارم مخصوصا تو مدیریت کردن تعداد مهمان زیاد عالی عمل میکنم

    نقاشی کردن رو دوست دارم وخوب نقاشی میکنم

    کلاس اول ابتدایی یادم تو مسابقات دست خط وخوشنویسی نفر اول شدم والان هم هر کس دست خطم رو میبینه احسنت میگه

    چند سالی بود خیلی دوست داشتم گیتار رو حرفه ای یاد بگیرم ولی هربار نمیشد

    سه سال پیش عزمم رو جزم کردم ورفتم برای خودم گیتار خریدم وکلاس ثبت نام کردم والان عالی گیتار میزنم

    آفرین به خودم که چقدر عالیم

    فکر اقتصادی خوبی دارم وخوب عمل میکنم

    خیلی خوب میرقصم

    تو لباس پوشیدن وسلیقه در انتخاب لباس انصافا خودم رو خیلی قبول دارم

    جالب تا اینجا که اینارو نوشتم تمام این نکته هارو با تمام سختیهاشون انجام دادم وهیچ وقت هم به خودم نگفتم من استعدادش رو ندارم

    تقریبا همه بهم میگن خوش سر زبونم

    آهان الان یادم اومد که رانندگیم هم حرف نداره واقعا به خودم نمره ی بیست میدم

    دوست عزیزی که این مطالب رو خوندی دیدی چقدر من دوست عالی هستم(ایموجی چشمک باخنده)

    استاد شما باطرح این سوال بهم یادآوری کردین که چقدر شهلای قوی هستم بدون اینکه لحظه ای فکر کنم که که من در زمینه ای استعداد نداشتم تقریبا به هر آنچه که خواستم عمل کردم ونگفنم نمیتونم

    الان هم در شرایطی هستم که خیلی از مراحل زندگی رو دوباره باید از نو بنا کنم ولی لحظه ای به دلم ترس راه نمیدم

    چون میدونم انسان اگه بخواد وتلاش کنه به هر چیزی که بخواد میرسه

    هیچ چیز نشدنی نیست

    فقط باید به خدا تکیه کرد ایمان داشته باشی

    وتو شروع کنی بقیه ش انجام میشه

    دوستون دارم

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      اسداله زرگوشی گفته:
      مدت عضویت: 1299 روز

      سلام و درود خداوند بر شهلای عزیزم

      وقتی که داشتم کامنت تون رو می خوندم یه لحظه احساس کردم که دارم کامنت دوستان در جلسه 6 عزت نفس رو میخونم! و دارید آگهی بازرگانی می نویسید خخخ . شاید دلیلش این باشه که چند روزه دارم رو متن آگهی بازرگانی کار میکنم و دیشب متن نهائی امو برای اجرا ویرایش و نوشتم و به امید خدا تو این چند روز تعطیل میخوام اجراش کنم.

      برام جالب بود که شما هم کارشناسی حسابداری خوندید. و تحسینتون میکنم که کارشناسی زبان انگلیسی هم گرفته اید.یه شناگر ماهرم هستید. به راحتی میتونید با ویژگی های مثبت فراوانی که دارید یه آگهی بازرگانی فوق العاده بنویسید. و واقعآ دیدم چقدر توانا و عالی هستم(ایموجی چشم قلبی) و آفرین به تو که اینقدر عالی ای ( یه کف مرتب).

      ممنونم بابت کامنتی که نوشتی که حال و احساس و انرژیمو خیلی بیشتر کرد. امیدوارم همیشه شاداب و پر انرژی و موفق باشید و این انرژی و احساس خوبی که منتقل کردید 1000 برابرش به خودتون برگرده. در پناه حق دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        شهلاحیدری گفته:
        مدت عضویت: 1280 روز

        سلام به اسداله عزیزم

        نشانه ی آبی که کنار عکسم میبینم برام شده نشانه ای ازطرف خدا وخدا میدونه که چقدر برام باارزش وسرذوق میام

        ومیتونم به جرات بگم که میدونم پیام از طرف چه عزیزی

        اسداله عزیز من هم از خدای بزرگم میخوام هر آنچه که ذوق وشوق وحال خوب رو با نوشتن کامنت به من هدیه میدی هزارن هزار بار جهان ودستان قدرتمندش به شما هدیه بده

        صد البته که دوستان زیادی در سایت شمارو خیلی دوست دارن وهمیشه براتون کامنت مینویسن وانرژی خودشون رو به شماهم منتقل میکنن

        اسداله عزیز این روزها حال خودم وزندگیم با خدا عالی

        باران رحمت الهی بر سر زندگیم به وفور در حال باریدن وخدارو خیلی شاکر هستم

        شاید از لحاظ کار وجنب وجوش به شدت سرم شلوغ شده وقطعا اگه روزگاران قبل بود تاب نمیوردم ولی خدا چنان دلگرمی در وجودم قرار داده که شلوغی ودر تب وتاب بودن نه تنها آزار دهنده نیست بلکه دلنشین هم شده

        یقین دارم که بهترینها قرار رقم بخوره

        سپاسگزارم از دعای قشنگت من هم از خدا میخوام کنار همسر نازنینت و شینای عزیزم هر لحظه غرق در سلامتی ثروت وحال خوب باشید

        اشاره کردی به اگهی بازرگانی،جدیدا من خیلی خوب میتونم از محسنات خودم تعریف کنم وواهمه ای هم برای قضاوت شدن ندارم چون خیلی برای خودم بیشتر از قبل ارزش واحترام قائل هستم لاجرم جهان هم سر تعطیم فرود میاره

        اسداله عزیز تولدی دوباره در زندگی همه ی ما اتفاق افتاده ومطمئن هستم سال جدید سرشار از سورپرایزهای جدید خواهد بود وبه امید الله خبرش دراین سایت داده میشه

        برام خیلی عزیرهستی رفیق نابم

        در پناه حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مرتضی گفته:
    مدت عضویت: 1357 روز

    سلام

    الهی که همیشه شاد وسلامت باشی استاد عزیز

    استعداد یه امر خدادادی نیست

    به قول من هر کسی مادر زاد دکتر و پروفسور به دنیا نیامده یا اینکه از قبل رو پیشونی ننوشته که باید کارمند باشی حتما یا کاسب

    من شاگردی باطری سازی کردم خیلی زود این کاررو وارد شدم استعدادم تو این بود توجه میکردم پشتکار داشتم و البته استادی داشتم که از من کاررو میخواست و حمایتم میکرد به دلیل بهتر کردن شرایط و کاری تمیز تر پیدا کردن رفتم رنگ امیزی صنایع چوب تو این حرفه هم خوب عمل کردم چراکه تمام وقت وبا تمرکز بالا کار انجام میدادم تاجایی که برای خودم کارگاه راه اندازی کردم

    همین رنگ کاری رو استفاده کردم توی شرکت تولید قطعات کاز و موفق هم شدم واز کارم لذت میبردم نوعش تغییر کرد وگر نه اساس کار یکی بود که من تجربشو داشتم

    تو مسائل درسی هر کجا که تمرکزی کار کردم نتایج خوبی گرفتم اوایل فکر میکردم استعداد در بعضی درسها باعث بهتر شدن نتایجم هست ولی تلاش وتمرکز وخواستن منو موفق میکرد

    کارشناس کسب و کار هستم و با تجربه شکست در کسب و کار قبلی استارت شغل جدید زدم البته شراکتی چرا که نه تجربه این کار رو داشتم نه سرمایه مالی الان با گذشت یک سال میبینم فروشنده عالی شدم و اشنایی بسیار خوبی پیدا کردم نسبت به محصولات و مهارتهای لازم بدست اوردم این هم نتیجه تمرکز و زمان زیادی هست که گذاشتم یادمه قبل از شروع همین شغل ترس داشتم از ندونستن مسیر ونوع کسب و کار و ایا میتوانم یا نه الان با تمام قدرت میتونم بگم هر کاری رو که با این قدرت، تمرکز، زمان انجام بدم مطمئن هستم موفق میشم

    من استعداد رو در اگاهی و تجربه میبینم و هر کس این دوتارو در خودش قوی کنه مستعد انجام کار مد نظر هست

    صحبت کردن با افراد یا تو جمع سخت بود برام و وحشتناک از جمعهای کوچک شروع کردم مشکلات خودم رو شناسایی کردم و حلشون کردم سخنران خوبی شدم همیشه فکر میکردم بعضی ها هستن که میتوانند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مریم واعظ گفته:
    مدت عضویت: 3094 روز

    سلام بر استاد عزیزم و مریم شایسته جانم

    چقدر دوستون دارم استاد

    این کامنت رو فقط جهت تشکر از شما استاد گرانقدرم نوشتم تا گامی هر چند بسیار کوچک در راستای سپاس عمیق قلبی ام از شما برداشته باشم.

    هدف این روزهای من مرور چگونه فکر خدا را در قرآن بخوانیم با استاد عباسمنش است.

    کتاب قرآن کتابی است که با هر بار مرور اصل این آگاهی سر تعظیم در برابر عظمت پرودگارم فرود می آورم.

    استاد جان من هر سال با شما بهتر از قبل می شوم

    بی صبرانه منتظر تکلیف بی نظیر نوروزی شما هستم

    واقعا شما نور امید در دلهایی هستید که عاشقانه به دنبال رشدند

    روح من همچو کویر تشنه ای است که تنها با باران آگاهی اندکی آرام می یابد.

    و این متن را در آخر با داستان زیر که دلیل اوج من در این روزهاست به پایان می رسانم

    “من کاملا در عشق غرق شده بودم و هیچ چیز دیگری مهم نبود. در این لحظه آگاهانه و بدون ترس؛ کاملا تسلیم عشق شدم؛ و ناگهان متوجه شدم این خداست؛ این حضور آنقدر بی نهایت و آنقدر قدرتمند بود که می دانستم فقط می تواند خدا باشد.

    همانطور که وجودم درون عشق بی قید و شرط گسترش پیدا می کرد،متوجه شدم که این عشق و کمال با شکوه همان چیزی بود که در تمام طول زندگی روی زمین به دنبالش بودم؛ اما نتوانسته بودم آن را در آنجا پیدا کنم. من در وطنم بودم، در احساس لطف و برکت بی پایان، شادی بی حد و حصر، آرامش کامل، تمامیت و یکپارچگی؛ پذیرش کامل و مورد ستایش و تقدیر بودن.

    عشق کامل، سرچشمه همه آنچه وجود دارد بود، سرچشمه وحدت و یگانگی، و در همین کمال مطلق بود که می خواستم برای ابد باقی بمانم.

    من در این حالت خلسه و سعادت ورای تصور به گسترش خود ادامه دادم، و به اندازه تمامی جهان گشتم و متوجه شدم که من بی نهایت هستم.

    در این لحظه دیگر هیچ خاطره ای از اینکه زمانی یک دختر، خواهر، مادر، همسر، یا دوست بودم نداشتم.

    دیگر هیچ اطلاعی از نقش های قبلی که روی زمین بازی کرده بودم یا اینکه اصلا روزی بدنی داشتم در من باقی نمانده بود .

    من تنها یک روح، یک وجود، یک ادراک و ضمیر بودم.

    به من اجازه داده شد که گسترش یابم تا زمانی که احساس کردم دیگر نمی توانم عشق ابدی را بیش از این در خود جای دهم، و دارم به نقطه ای نزدیک می شوم که در شرف انفجار به یک میلیارد اتم هستم و اگر منفجر شوم برای همیشه در خدا خواهم ماند.

    من با خوشحالی از این انفجار استقبال کردم، اما درست در آخرین لحظه، از عشق ابدی بیرون کشیده شدم و با یک تکان شدید دوباره به بدنم برگشتم.

    قسمتی از تجربه نزدیک به مرگ یک زن در اثر زیاده روی در استفاده از داروی میگرن.

    استاد با تمام وجودم دارم بوی تک به تک آرزوهای قلبی هر کدوممون رو می شنوم.

    وقتی چشام رو می بندم دارم سخنرانی شما به چند زبان زنده دنیا می شنوم.

    قلبم میگه خدا رو چه دیدی

    شاید استاد به قلب نازنینش افتاد اومد سفر به دبی تا ما وجود نازنینش رو ملاقات کنیم.

    دوست دارم استاد جسور و توانمند

    که وقتی از توحید حرف می زنید اشک های من بی اختیار جاری میشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    fatemeh saeeidi گفته:
    مدت عضویت: 1784 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خدایا من هر آنچه دارم از آن توست

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم شایسته عزیزم و تمام دوستانم در سایت عباس منش

    قبل از اینکه ادامه فایل را گوش کنید جواب سوال اول را بدین و بعد ادامه دهید

    سوال این قسمت

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟

    من فکر میکنم با تمرین و مداومت و تلاش می‌توان مهارت کسب کرد و می توان یاد گرفت و پیشرفت کرد مثلا من خودم چند ماه پیش تولید محتوا شروع کردم یاد گرفتم با اینکه نه کلاس خاصی رفته بودم با خواهرم از همین ویدئوهای شبکه مجازی یاد گرفتیم و تا اندازه ای که تمرین کردیم یاد گرفتیم ولی چون بیشتر از اون نیاز نداشتیم ادامه ندادیم اگر بیشتر هم میخواستم با تمرین و تکرار بهتر و بهتر هم بلدش می‌شدیم

    من از اول هم معتقد به استعداد داشتن نبودم معتقدم ما می‌توانیم با تمرین و ممارست هر کاری را یاد بگیریم.

    مرحله اول:

    مهارتی که فکر می کنی در آن استعدادی نداری یا متقاعد شده ای که به درد انجام آن کار نمیخوری را انتخاب کن.

    من از کودکی نقاشی ام خوب نبود و همیشه فکر میکردم نمیتوانم انجامش دهم

    حالا من به عنوان تمرین نقاشی را انتخاب می‌کنم

    من در مرحله اول یک دفتری برمیدارم و اون دفتر را میزارم برای کشیدن نقاشی و شروع میکنم به نقاشی کشیدن حالا هر آنچه که دلم میخواد میکشم البته می‌خواهم با مداد رنگی شروع کنم

    در شروع کار میتوانم از یک خواهرم هم کمک بگیرم چون این خواهرم خیلی نقاشی اش خوب بود و علاقه داشت و حتی تابلو می‌کشید الان سالهاست که تابلو هایش را نگهداری می‌کند

    من می‌توانم در کشیدن نقاشی از خواهرم کمک بگیرم

    مرحله دوم:

    در طی برداشتن هر قدم در راستای این هدف، بهبودهایی که در این روند ایجاد می کنی را ببین و در یک دفترچه یاد داشت کن. خیلی سخاوتمندانه این کار را انجام بده و حتی کوچکترین بهبودها را ببین و یادداشت کن. حتی بهبودهایی که ذهن شما می خواهد آنها را بی ارزش جلوه دهد را نیز جدی بگیر

    در این مرحله حتما از بهبود و هایم یاد داشت برمیدارم

    میدانید من این تمرین را برای خودم انجام میدهم برای اینکه همین به چالش کشیدن خودم و کسب یک مهارتی که از بچه گی باش مشکل داشتم می‌تواند در روند بهبود خودم و خودشناسی به من کمک کند

    مرحله سوم

    در طی روند پیشرفت، لیست بهبودهای خود را مرور کن و با استفاده از این شواهد، مرتباً این نکته را به ذهن خود یادآوری کن که : حتی در مواردی که فکر می کردی به درد انجام آن کار نمی خوری و استعداد نداری، ببین چقدر پیشرفت داشته ای!

    بله من وقتی نقاشی میکشم مطمئنا نقاشی سوم من با اولی یا نقاشی دهم با نقاشی سوم تغییراتی داشته و من باید روند رشد و بهبود را یادداشت کنم

    البته اینجا یک نکته بگم من پارسال یه دفتری داشتم که باید رنگ آمیزی میکردم و شروع کرده بودم به رنگ آمیزی و خیلی خوب بود

    حالا الانم این نقاشی کشیدن را باید انجام دهم

    و حتما نتایج را باید کامنت بنویسم تا متعهد تر باشم

    به امید خدا

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1790 روز

    سلام به استاد عزیز

    چه قدر من این سری فایلهارو دوست دارم انگار همه دوره هاتونو خلاصه دارین میکنین تو این چنتا فایل و دست میزارین روی پاشنه های آشیل اصلی

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟

    استاد من از بچگی خیلی بهم میگفتن با استعدادم توی نقاشی ولی نمیدونم توی گذر زمان و با دیدن اینکه هستن افرادی با استعداد تر از من فهمیدم درسته من استعداد خاصی ندارم ولی بلدم تمرین کنم و عالی بشم

    و گذشت و آخرین نمونه ای که دیدم یکی از دوستام بود ایشون مثل من بالای ده سال کلاس نقاشی نرفته بود ، از بچگیش مثل من کلاس نمیرفت برای نقاشی ، خودش به خودش یاد داده بود

    بعد اومده بود توی آخرین آموزشگاهی که من میرفتم همون زمانی که تازه شروع کرده بود کلاس اومدن رو از منی که 10 سال با این استادم بودم و داشتم یاد میگرفتم جلوتر بود و کارشم خیلی بهتر بود

    خودشم همش میگفت ، میگفت من خیلی استعداد دارم و کارم خوبه و واقعا هم بود

    الان تقریبا از اون زمان حدود 3 سالی میگزره

    اون شخص تو چه لولیه؟

    همون لولی که اون موقع که من باهاش اشنا شدم بود

    ایشون واقعا استعداد داره ولی به هیچ عنوان تمرین نمیکنه ، اصلا تلاشی برای این استعدادی که داره نمیکنه

    داخل نقاشی مثل هر کار دیگه ای کلی موارد مختلف باید یاد بگیریم ایشون بدون آموزش خاصی توی این موارد خیلی خوب بود ولی تمرین نداشت هیچی،

    من الان کجام؟ نمیدونم بگم ده ها پله بالاتر از اون شخص جلو افتادم، یه تجربه ای دارم که میدونم سالها کار کنه اون شخص و تمرین کنه به گرد پامم نمیرسه

    چون من هدایت میشدم که تمرین چه قدر مهمه و من خیلی تمرین کردم و هنوزم میکنم

    الان آدما بهم میگن تو استعداد داشتی از قبل

    در صورتی که من واقعا تا یه جایی استعداد داشتم توی بچگیم نوجوون که شدم استعدادم ته کشید

    توی زمان 20 سالگی اینام که بودم فهمیدم تمرین نیاز دارم که درستش کنم این وضعیتو و درست شد خداروشکر

    مهارتی که فکر می کنی در آن استعدادی نداری یا متقاعد شده ای که  به درد انجام آن کار نمیخوری را انتخاب کن.

    استاد یادمه یه بار گفتین من خوب پول ساختم همیشه

    یادمه دقیقا چه قدر ناراحت بودم که چرا من نمیتونم پول بسازم

    راهکارهای فیزیکی زیادی رو هم امتحان کردم و به نتیجه خاصی نرسیدم ولی باورهام ساخته شد یه سریهاش

    من میخوام تمرکزم رو بزارم روی پول ساختن اونم راحتتر و آسان تر و خیلی بیشتر از الان و اونم تصاعدی همیشه

    ایده هایی هم که به ذهنم میرسه اینه که اینهمه ایده ای که توی کارم میاد رو به نوبت اجرا کنم که یه جا یادداشتشون کردم و دارم آروم آروم اجراشون میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    محمد جولان پور گفته:
    مدت عضویت: 1614 روز

    درودبراستادعزیزم

    این متن ودرجواب سوال شمانوشتم وهنوزباقی فایل یاجواب شماروگوش ندادم

    همیشه تااونجایی که خاطرم هست به استعدادبه چشم یه لطف الهی نگاه میکردم که فردباداشتن اون مهارت باتلاش ویایادگیری کمتری نسبت به باقی افرادتواون به تخصص میرسه واصلااین نگاه ونداشتم که باقی افراددیگه امکان رسیدن به این تخصص وندارن بلکه همه باتمرین وتکرارتوانایی رسیدن به اون رودارند

    من باوردارم که میشه هرمهارت ویاتخصصی روباتمرین ویادگیری آموخت وتواون خیلی هم موفق بود

    مگراممکنه تصمیم بگیری ایمان داشته باشی ومنظم وبابرنامه بودوفراگرفت وبعدموفق نشد

    به قول شمااستاداگرمقصدرومشخص کنیم وشروع کنیم مسیروراه به ماگفته میشه به ماگفته میشه که ازکجابریم

    ممنونم بخاطراین فایل بسیاربسیارزیباوممنونم ازشمابخاطرهمه این اگاهی هایی که بامابه اشتراک میزارید

    سپاسگزارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    خاتون حاجی وند گفته:
    مدت عضویت: 1980 روز

    سلام بر خداوند که هر چه دارم از آن اوست، سلام بر استاد عزیزم و همه عزیزان

    خدا رو شکر من از شما این یه مورد رو خیلی خوب یادگرفتم که چیزی به عنوان استعداد نداریم

    اصلا استاد من فکر میکنم این که خدا به یکی یه استعدادی بده و به دیگری نده با عدالت خداوند در تضاد هست. پس همچین باوری رو در خودم کاملا از بین بردم

    استاد پسر من به واسطه یکی از اعضای خانواده این باور محدود کننده را تکرار میکنه که ما خانوادگی استعداد ریاضی نداریم و این باعث شده که خوب تلاش نکنه .

    خدا رو شکر از اونجا که من از شما یاد گرفتم که باور غلطی هست مرتب اینو بهش گوشزد کردم که مهم تلاش کردنه و تو باید تمرین کنی که هر بار بهتر و بهتر بشی و خدا رو شکر دارم شاهد پیشرفتش توی این درس میشم.

    در مورد خودم هم همیشه فکر میکردم استعداد آشپزی ندارم اما مدتهاست که در مورد آشپزی مطالعه میکنم ، خودم را با غذاهای جدید به چالش میکشم و به خوبی رشدمو دارم توی این قضیه میبینم.

    میتونم یه مثال دیگه بزنم، چطور منی که انقدر منفی بودم و از بچگی استرسی بودم و در یک کلام آرامش نداشتم . اومدم و سعی کردم و تمرین کردم الان یک شاگرد موفق مسیر بهبودی و مثبت اندیشی هستم . میتونستم بگم من از اول این بودم و مثل خیلیای دیگه که میگن من اینم دیگه و تمام

    پس هر چیز جدیدی اکتسابی هست ، مهم خواستن و تلاش کردنه .

    استاد بازم صمیمانه سپاسگزارم برای این فایل های ارزشمند

    این چند تا فایل باعث شده که خودمو با گذشته مقایسه کنم و ببینم که چقدر تغییر کردم، چقدر خوشبختم و انگیزه بیشتری برای حرکت های بعدی پیدا کردم . واقعا ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: