ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5 - صفحه 25
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-20 08:13:572024-02-20 08:31:07ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدا
سلام خدمت دوستان و استاد عزیز
تمرین قسمت پنجم ذهنیت قدرتمند کننده
آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟
خدارو شکر تو این مورد نکته منفی در وجود خودم نمیبینم
از کودکی که سرکار میرفتم همیشه از اطرافیان میشنیدم که میگفتن : هرکاری باشه یه بار انجامش بدم یاد میگیرمش
این باور اطرافیانم در من رخنه کرده بود ، نقش بسته بود ، و منم میگفتم : منم هرکاریو بخوام برم تو دلش یاد میگیرم
الگو زیاد داشتم و دارم
نمونش همین کریستیانو رونالدو
قبل بیان کردن موضوع اینو بگم که واقعا الگوی زندگیم همین رونالدوعه(البته در موضوعاتی که با قانونی که من فهمیدم در هماهنگیه)
خب اگه خواستید بدونید داستان کامل چیه برید لینک زیر
…….
این موضوع راجب همبازی رونالدو در باشگاه اسپورتینگه ، جایی که رونالدو ظهور کرد
اونجا یه بازیکنی بود که خود رونالدو اذعان داشت اون از من بهتر فوتبال بازی میکرد ، رونالدینیوی کوچک لقبش بود ،
کار تا جایی پیش میره که این اقارو باشگاه چلسی میخره و پولدار میشه(قبلش پول و پله داشت اما اینجا دیگه ترکونده بود)
اقا این بشر پول که میبینه هوا برش میداره و تمرکزشو از فوتبال برمیداره میذاره روی جشن و پارتی و ماشین بازیو این داستانا
کسی که حتی بهتر از رونالدو بوده و همه میگفتن خیلی با استعداده با این اعمالی که داشته زندگیشو به لجن میکشه
میره زندانو بی پول میشه و از زندگی ناامید
یعنی این مصاحبه که لینکشو گذاشتم واقعا منو تحت تاثیر قرار داد(چند ماه پیش خوندم)
و منو در این زمینه بزرگترم کرد، که بابا استعداد و این حرفا چیه خداوکیلی؟ از رونالدو بهتراش بادِ استعداد برشون داشت و از بین رفتن ، اما رونالدو در مصاحبش گفته بود ذهنیت قدرتمند عامل موفقیت منه ، گفت که قبل بازی ها من خودمو میدیدم که گل میزنم و خوشحالم ، اوایل فوتبالم گفته بودم هدفم اینه بزرگترین فوتبالیست دنیا بشم ، برای رسیدن به این امر صبح ها زودتر از همه و شب ها دیر تر از همه میرفت تمرین میکرد میومد ، اونم از بچگی تا همین الان که تازه شده 39ساله
این آدم این همه ثروت و نعمت داره اما دست از تلاش کردن در مسیر مورد علاقش برنمیداره
دارید میبینید دیگع سال میلادی گذشته آقای گل جهان شد
استعداد تعیین کننده نیست ، چگونگی بهره بردن از اون استعداد مهمه ، یعنی فردی وقتی دید که یه موهبتی داره در زمینه ای، بیاد هرروز تمام تمرکزشو بذاره و در اون زمینه خودشو بهتر کنه و بهبود بده، چرا که کارکردن در مسیر موردعلاقت عذاب آور نیست، بلکه تو داری هم عشق میکنی هم نمودار مسیر زندگیت رو به بالاعه و پیشرفت میکنی
حالا منی که هیچ استعدادی تو خودم پیدا نکردم چی؟ خب مثل رونالدو ، هیچ اشکالی نداره اگه در یکسری زمینه ها استعداد ندارم ، هرچیو بخوام میرم تو دلش و یاد میگیرم و صدِ خودمو میذارم تا هرروز بهتر بشم و کم نیارم و نترسم ، رونالدو هم بازیکن با استعدادی نبود ، الان از ثروت و رکوردهای جهانی گذر کرده ، مثل رضا راد که هیچی از سایت و طراحیشو این داستانا بلد نبود الان بزرگترین مرجع وردپرسی ایرانه(بنظر خودم)
اینا رو خودشون کار کردن و تمرکز گذاشتن به بهبود در زمینه کاری خودشون ، و الان به اینجایی که هستن رسیدن
حتی خود من با اینکه هیچ فهمی از طراحی سایت نداشتم ، به راحتی و با دیدن چندتا اموزش اونم رایگان و با وقت گذاشتن و تلاش مستمر در این زمینه تونستم یه سایت وردپرسی عالی برا خودم طراحی کنم و لپ کلام راحت یاد گرفتم ، البته زمانی که رفتم تو دل کار
استاد خداروشکر قبلا ذهنیت مثبتی در این موضوع داشتم اما زمانی که با شما و آموزش های شما اشنا شدم این باور بسیار مستحکم تر شد
من حتی با دیدن شما هم باورم بیشتر بهم ثابت میشه، کسی که مهارتی در زمینه سخنرانی نداشته پا میشه میره تو دل کار و با خوندن 500تا کتاب جوری کارو یاد میگیره که تو 30تا کلاس دانشگاه برای افراد غریبه سخنرانی میکنه اونم بدون اینکه آب بخوره حتی
یعنی وقتی تو ثروت1 گفتید ماه رمضون پنج ساعت بدون وقفه و بدون خستگی همش تو سمینار راه میرفتید و آموزش میدادید ، من یکی برگام ریخت
بابا آخه مگه میشه یربع حرف بزنی و گلوت پاره نشه؟ یعنی باورش خیلی برام سخت بود اما میدونم خدا دادی نبوده این مهارت، بلکه خودتون رفتید و یاد گرفتید کارو ، استعدادی در کار نبوده بابا
برنامه من برای تقویت این باور اینه که برم طراحی سایت رو تمرکزی روش کار کنم و خودمو متخصص کنم در این زمینه چون بشدت علاقه دارم بهش
البته یه حسی بهم میگه تو اگه تو کار طراحی سایت حرفه ای بشی ، خودتو برای شرایط بهتر در آینده اماده کردی
مطابق با حرف شما تو ثروت یک ، که از خانوم شایسته مثال زدید که هدیه دادن به پدرشون ، و اینکه پدرشون خودشونو اماده کرده بودن برای این اتفاق
میخوام با متخصص شدن در زمینه ای که خیلی بلد نیستم خودمو آماده هدایت خداوند کنم
و هرروز گزارش کاری از خودم و بهبود هایی که در این یادگیری دارم بیام سایت و کامنت بذارم(هرروز یک پله بهتر بشم نسب به روزای قبل)
ممنونم استاد
در ضمن امروز تونستم بالاخره عکس پروفایلمو تغییر بدم، خیلی وقت بود تلاش میکردم اما نمیشد امروز تونستم
روز و روزگار خوش
بنام نیرویی که بخشنده و مهربان است. نیرویی که هر لحظه مرا هدایت میکند.
سلام به استاد عزیزم و خداقوت.
چقدر فایل خوبی بود واقعا خداروشکر بخاطر بیان این صحبتها که دقیقا تو لوح مغز آدم دست میبره و ارورها رو ویرایش میکنه.
سوال:
آیا فکر میکنی با تمرین و تلاش و تکرار میتوانی در زمینه ایی که الان استعداد خاصی یا مهارتی نداری، میتونی پیشرفت کنی؟
من همیشه فک میکردم استعداد مهمه و این منو خیلی عقب انداخت، بعدها فهمیدم بیشتر تلاش مهمه ولی ته مغزم این بود که استعدادم باید باشه و باز این منو نگه میداشت.سالهاست میخام برنامه نویسی یاد بگیرم خیلی از زمانها رو از دست دادم چون همه گفتن بیار سخته و تقریبا کار هرکسی نیست و باید مغز باشی و استعداد و خلاقیتت عالی باشه، خلاصه من ترسیدم رهاش کردم بعدها فهمیدم من اونو دوست دارم و باز اومدم تو این مسیر اما باز مغزم ارورهایی داره که مانع پیشرفت زیاد میشه.
من با این صحبتها متوجه شدم:
1. استعداد مهم نیست.
اونی ک به جایی ک میخام رسیده یهو نرسیده بلکه مثل من از اول شروع کرده حتنا زمان بیشتر انرژی بیشتر صرف کرده تمرین حرکت پشتکار داشته.
2.تلاش مهمتر از استعداده.
اگه فک کنم با استعدادم رشد کردم اگه یه جا ب مشکل بر بخورم شاید راحت نتونم حلش کنم چون تو ذهنم اونو از قدرت یادگیری و ذهنم ندیدم و فک میکنم با تلاش نمیشه.در حالی که اگه بدونم با تلاش من ب اینجا رسیدم پس،جایی که مشکلی هم پیش اومد تلاش میکنم و حتنا راهشو پیدا میکنم.
3.من خودمو برا پشتکار و تمرین تشویق میکنم نه برای استعداد
من قدمهایی ک برمیدارم و تمرینهایی که میکنم و زمانی ک صرف یادگیری میکنم، رو تشویق میکنم
4.خیلیا استعداد زیادی داشتن ولی موفق نشدن و اونی موفق شده که تمرین و تکرار و استمرار داشته.
خیلیا بودن که تو اون شاخه عالی بودن اما الان ب هیچ جا نرسیدن چون ادامه ندادن.
5.باور داشتن، حرکت کردن، بهبودهای همیشگی، زمان گذاشتن، تمرین و تکرار کردن مهمه.
اگه من یه کاری رو دارم انجام میدم بعد خوب نشه نتیجه نمیگیرم ک استعداد ندارم، بلکه من باید و باید و باید زمان بذارم و تمرین کنم و ادامه بدم.
6.تو اگه ادامه بدی و تیکه اولو رد کنی موفق میشی
هرچیزی رو که نتونی انجام بدی بدترین کار اینه که ذهنتو ببندی و بگی من استعداشو ندارم و رهاش کنی. باید بگی من شاید با تلاش بیشتر نسبت به دوستم، حتما میتونم انجامش بدم.
هدف:
من میخام تا عید تو برنامه نویسی تا فصل 13 رو عالی یاد بگیرم.
تمرین، حرکت، یادگیری مهمه.
در مرحله بعد هر روز پیشرفتاتو بنویس،
بعد به خودت یاداوری کن ببین با حرکت کردن بهش میرسم، بعد تو هدفت، اون قدمو یکم ببر بالاتر.
سپاس از چیزهایی که یاد گرفتم و قول میدهم اینو حتما تو هدفم عملی کنم.
سپاس از صحبتهای عالی و هدایت شدنم به این فایلی که چند روز قبل دیدنش این دغدغه فکرم بود،و به جواب سوالم رسیدم. سپاس از استاد عباسمنش عزیز.
بنام یکتا قادر متعال
سلام و درود به استاد عزیزم و مریم جان و همه دوستای گلم.
در مورد اولین سوالی که مطرح کردین خوب فکر کردم و دیدم در گذشته خودم کارهایی رو تونستم انجام بدم که به ظاهر استعدادی در اونها نداشتم اما به یاری خداوند و با تلاش و استمرار، در اون کارها به نحو احسنت موفق شدم.
یاد گرفتن زبان انگلیسی یکی از مهارت هایی بود که فکر میکردم استعدادی در اون ندارم. در دوران مدرسه اصلا این درس رو دوست نداشتم چون فقط باید یک سری کلمه و دستور زبان حفظ میکردیم. تا اینکه بعدا به کلاس خصوصی زبان حضور یک استاد خلاق وخوش ذوق رفتم و با تداوم کلاس، هم از انجام تمرینات لذت میبردم و هم بسیار عالی تونستم این مهارت رو یاد بگیرم به طوری که در اواخر کلاس به راحتی و بدون وقفه میتونستم انگلیسی صحبت کنم. و هر چقدر مدت زمان یادگیری من بیشتر میشد سرعت و لذت یادگیری هم بیشتر میشد، به طوری که انگار یکی از استعدادهای ذاتی من شده بود.
مثال دیگه ای که میتونم بگم مهارت رقصیدن هستش. من کودکی رو که پشت سر گذاشتم یادم نمیاد در جشن ها رقصیده باشم. اما بعد از سالها با اینکه فکر میکردم هیچ استعدادی در این زمینه ندارم، تصمیم گرفتم به کلاس رقص برم و یاد بگیرم. یادمه اوایل بسیار برام انجام حرکات سخت بود اما چون تصمیم خودم رو گرفته بودم به کلاسهام برای چندین سال ادامه دادم. خیلی جالبه که الان وقتی در جشن ها شرکت میکنم به راحتی میرقصم و انگار این مهارت رو به طور ذاتی داشتم!در صورتی که قبلش فکر میکردم اصلا در این زمینه استعداد ندارم و خجالت میکشیدم از اینکه برقصم.
مهارت دیگه ای رو که با پشتکار و مداومت تونستم در اون حوزه استاد بشم خیاطی هستش. که ابتدا فقط برای اینکه بتونم برای خودم لباس بدوزم رفتم آموزشگاه و موارد ابتدایی رو یاد گرفتم و برای تکمیلش شاگرد یک استاد خیاط شدم و بعد از اون سالها خودم خیاطی کردم که کاملا تونستم در این حرفه استاد بشم که البته در حال حاضر این حرفه رو به عنوان شغل کنار گذاشتم.
ارتباط کلامی و کلا خوب ارتباط برقرار کردن، یکی دیگه از حرفه هایی هستش که از بچگی در اون ضعیف بودم. که قبلا باورم این بود که این قضیه کاملا ذاتیه و ناراحت بودم از ناتوانی خودم در این زمینه، تا اینکه شروع کردم روی خودم کار کردن. و تغییرات بنیادی در من ایجاد شده که خودم رو شگفت زده میکنه که چقدر راحت میتونم ارتباطی خوب و متفاوت از گذشته با بقیه برقرار کنم…
اگر بخوام این حرفه ها رو مقایسه کنم با حرفه هایی که در اونها ذاتا احساس میکنم استعداد دارم مثل نقاشی و خوشنویسی و ریاضیات، به نتایج جالبی میرسم اینکه:
حرفه ای رو که استعداد ذاتی داشتم انگار راحتتر باهاشون ارتباط برقرار میکردم و سریعتر در اونها پیشرفت میکردم اما،
حرفه ای رو که در اون احساس میکردم استعداد ندارم باید یک انگیره ای رو میداشتم که به سمتش حرکت کنم و زمان بیشتری رو صرف کردم تا موفق شدم.
اما در نهایت هر دو دسته احتیاج به مداومت و پشتکار دارن و میشه در هر دو دسته کاملا و به یک اندازه حرفه ای و عالی شد.
حرفه ای که الان میتونه برای پیشرفت بهم کمک کنه، فعالیت در فضای مجازی و ارائه کارهام در فضای مجازی هستش.
برای اینکار احتیاج به تجهیزات مناسب برای فیلم برداری دارم.
مهارت تدوین رو باید یاد بگیرم.
مهارت مدیریت سایت و یوتوب و بقیه رسانه های اجتماعی رو باید یاد بگیرم.
در حال حاضر بسته آموزشی کار در فضای یوتوب رو دارم که تدوین فیلم رو هم آموزش میده و میتونم به یاری خداوند از اینجا شروع کنم.
استاد عزیزم ازتون تشکر میکنم بابت این جلسه بسیار ارزشمند و آگاهی دهنده و خداوند رو بسیار سپاسگزارم که بهم این توفیق رو داد که این آگاهی ها رو دریافت کنم.
in the name of god
درود بر خانواده صمیمی عباس منش
قسمت 5
سوال :
آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟
یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟
پاسخ من :
به نظرم اگر در زمینه ای مهارت خاصی ندارم متعقد به تکرار و تمرین تلاش نیستم و فکر میکنم برای موفق شدن در اون زمینه باید یک استعداد ذاتی داشته باشم و تلاش و تکرار و تمرین بدون داشتن استعداد یک کاری بیهوده است…
و همچنین به نظرم این باور رو دارم که حتی اگر در زمینه ای استعداد هم داریم و اگر تلاش و تکرار و تمرین هم کنیم باز هم در این مملکت و این کشور کاری بیهوده است چون همه چیز پارتی بازی است و همچنین مسئولینی داریم که نسبت به پیشرفت اهمیتی نمیدهند خصوصا در مورد ورزش..
و همچنین این باور رو دارم که افراد خیلی موفقی مثل فرشچیان یا شجریان یا مثلا مسی یا چه میدونم هر فرد موفق دیگری این ادم ها اصلا یک نبوغ خاص ذاتی و استعداد عجیب غریب خدادای داشتن !!!
نتیجه گیری :
در کل به نظرم این باور رو دارم که تلاش و تکرار و تمرین کاری بیهوده است و عامل موفقیت داشتن یک استعداد خاص ذاتی است و تازه اونم به شرطی که ایرانی نباشی و توی این مملکت نباشی و خصوصا این باور رو دارم که مثلا ورزش کردن در این مملکت بسیار کاری بیهوده است…
در کل این باور رو دارم که در این کشور و در این مملکت به نمیشه موفق شد.. بنابراین مهم نیست چقدر تلاش میکنی و یا چقدر استعداد داری یا نداری !!!
و به عبارت کلی این باور در ذهنم هست که اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشم با تلاش و تکرار و تمرین نمیتونم موفق شم و یادش بگیزم !!! چون لازمه موفق شدن داشتن استعداد ذاتی به همراه داشتن پارتی است !!!
(( به به چه باورهای قشنگی دارم ))
……………………………………………………………………
تمرین
مرحله ی اول:
مهارتی که فکر می کنی در آن استعدادی نداری یا متقاعد شده ای که به درد انجام آن کار نمیخوری را انتخاب کن.
کلید: ترجیحاً موضوعی را انتخاب کن که کسب مهارت در آن، به شما کمک می کند. خواه در شغل و درآمد شما، خواه در زندگی شما به هر شکل دیگری.
سپس یک هدف قابل دستیابی و معقول برای بهبود در آن مهارت را در نظر بگیر؛ پیرامون آن موضوع مطالعه و تحقیق کن؛ ایده های قابل اجرا برای شروع کار را یادداشت کن و قدم اول را در آن راستا بردار.
پاسخ من:
الف) اول برم سراغ مهارت هایی که از بچگی خیلی خودم یا دیگران هی بهم گفتن نمیتونی:
1) خب من وقتی فکرش رو میکنم همیشه توی دوست یابی و ارتباط برقرار کردن همیشه حتی از بچگی مشکل داشتم و مهارت های ارتباطیم هیچ وقت خوب نبوده درنتیجه کلا به این باور رسیدم که من اصلا به درد این کار نمیخورم و اصلا من استعدادش رو ندارم و من نمیتونم رابطه ی خوب و دوستای خوب داشته باشم…
2) موزد بعدی این که من از بچگی از نقاشی و خط خودم هیچ وقت راضی نبودم و اگر یه ذره نقاشی میکردم و خطاطی میکردم … چه خط با خودکار چه نستعلیق.. همیشه خودم رو تخریب میکردم و فکر میکردم استعدادش ندارم به همین دلیل با اولین نقاشی بد یا خطاطی بد یا طراحی بد جا میزدم و ادامه نمیدادم …
3) من خیلی کم مهارت مسافرت کردن به تنهایی رو دارم اگرم مسافرتی چیزی رفتم معمولا با خونواده بوده به همین دلیل الان به این باور رسیدم که من اصلا تنهایی نمیتونم مسافرت کنم و به دردش نمیخورم و کلی ترس دارم …
4) در موزد پول ساختن من از بچگی کلا خودم پول نساختم و درواقع یه جورایی متکی و وابسته به پدر و مادرم و اینا بودم و اگرم در بزرگی پولی ساختم با سرمایه اولیه پدری بوده… منظورم کسب و کار خونوادگیه… به همین دلیل الان در بزرگی کلا به این باور رسیدم که از کار مورد علاقم نمیتونم پول بسازم و من کلا عرضه ی پول ساختن ندارم و اگرم بخوام پول بسازم باید برم توی اون کسب و کار خونوادگی خودمون کار کنم یا توی همون کسب و کار باشم ولی برای دیگزان کار کنم تا پول بسازم … به همین دلیل الان در بزرگی با وجودی که من یکساله دارم کار مورد علاقم رو انجام میدم و در یک مجموعه ای استخدام شدم ….(( که در موردش قبلا صحبت کردم )) الان باورم شده که نههههه من اصلااا به درد پول ساختن نمیخورم و من اصلا عرضه ی پول ساختن ندارم و باید همچنان متکی به دیگران باشم… به همین دلیل اگر یه سری از دوستان رو میبینم که میان از محصولات استاد عباس منش استفاده میکنن و خیلی زود از لحاظ مالی جهش پیدا میکنن و رشد مالی خیلی خوبی پیدا میکنن من میام خودم رو با اون ها مقایسه میکنم و خودم رو در برابر اون ها تخریب میکنم که الان من 2100 و خورده ای روزه عضو این سایتم تازه درامدم شده ااینقدر که خیلی کمه و اون یارو یه ماهه نمیدونم دو سه ماهه اومده توی سایت درامدش چندین برابر رشد کرده پس اون با استعداده و من کلا نسبت به پول ساختن بی عرضم !!!
مثلا در کار مورد علاقم مراجعه کننده به من یا هنرجو خیلی سخت داره تعدادش زیاد میشه و من نسبت به خودم کلا شک کردم که لابد به درد این کار نمیخورم چون سالمند هستن و کار کردن باهاشون نسبت به اون چیزی که فکر میکردم واقعا سختتره ….
خب این از مواردی که از بچگی مورد داشتم… حالا بریم سراغ قسمت بعدی
ب) مواردی که قبلا فکر میکزدم استعدادش رو داشتم ولی ادامش ندادم و پیشرفتی هم نکردم و الان در بزرگی فکر میکنم خب اون موقع استعداد داشتم ولی الان که استعداد ندارم !!! .. چون توی ذهنم این هست که استعداد یک موضوعیه که مربوط به کودکی و سنین کم میشه…
(( پس این مورادی که مینویسم مواردیه که فکر میکردم در سنین پایین خیلی توشون با استعداد هستم .))
1) زبان انگلیسی:
الان که بزرگ شدم فکر میکنم خب اوکی من قبلا با استعداد بودم توش پس الان کلا اون استعداده از بین رقته و من هیچ وقت نمیتونم زبان انگلیسی یاد بگیرم.. !! به همین دلیل با اولین تلاش در کسب یادگیری زبان انگلیسی با وجودی که شاید خوبم عمل کنم ولی خیلی زود نا امید میشم و میگم ولش کن من به درد زبان نمیخورم و دگ از من گذشته ..
2) ورزش :
من توی ورزش بسیار بسیار از دید بقیه در بچگی با استعداد بودم ولی ادامه ندادم و الان در بزرگی فکر میکنم که خب لابد اون موقع استعداد داشتم دگ الان که استعدادش رو ندارم و در سن مثلا 35 سالگی تازه یادم افتاده ورزش کنم ؟؟ نههههه استعداد ندارم دگ.. استعداد یه چیزیه فقط برا بچگیه… الان اگر ورزش کنم چون سنم بالا رفته خیلی زود اسیب میبینم و باید از بچگی شروع میکردم و چون از بچگی تمرین نکردم دگ نمیشه و دگ دیره !!! پس ولش کن کلا دگ به درد این کار نمیخورم….. و اینکه مگ میشه از این سن سروع کنی و مثلا خیلی خیلی توش پیشرفت کنی و مثلا المپیک بزی یا جهانی بشی ؟؟؟!!! نههههه اونایی که مثلا قهرمان المپیک شدن اونا اولا از بچگی شروع کزدن .. دوما یه ادمای خیلی خاص و عجیب و غریب بودن … پس من که از بچگی شروع نکردم و دگ استعدادش هم ندارم !!!
(( این اون چیزیه که من مثلا خیلی عقده ی المپیکی شدن و جهانی شدن توی دلم مونده مثلا در مورد ورزش ولی چون فکر میکنم باید از بچگی شروع میکردم به تمرین کردن پس بنابراین الان دیگه دیره !!! چون دگ بدن نمیشکه و سن بالا رفته و خب دیره دگ و بدن آسییب پذیر شده و اژین حرفا !!!…. و این ذهنیت اجازه نمیده به من که درست و حسابی و مستمر حرکت کنم و ادامه بدم و پیشرفت کنم !! چون همش این توی ذهنم هست که دیگه دیره !!! و خب بقیه هم میان این رو تایید میکنن و بدتر ادم رو ناامید میکنن ….. ))
کاش در این مورد دوستان به من الگو معرفی کنن و راهنماییم کنن..
3) کار کردن با اینترنت و این چیزا..
4) کار کردن با مثلا یو تیوب :
یادمه یه کانال یوتیوبی درست کرده بودم و توی کمتر از دو ماه پست که میذاشتم حدود 600 تا ویو خورده بود ولی ادامش ندادم چون فکر میکردم به دردش نمیخورم .. الان هم یه کانال یوتیوبی در مورد یه موضوع دیگه دارم ولی همچنان فکر میکنم من به درد محتوا تولید کردن نمیخوزم …
5) عکاسی
6) ریاضی
7) عربی
8)کلا مباحث درسی و ازین چیزا
نتیجه گیری: اینجوری که دارم پیس میرم معلومه کلا به این باور و نتیجه رسیدم که بی عرضه و خنگ و کند ذهن شدم !!! خخخخخخخخ
………………………………………………………………………..
نکته :
از بین موراد بالا اون چیزی که الان خیلی برام همه و ضروریه که توش مهارت کسب کنم این هاست :
زبان انگلیسی …. ورزش و در واقع کلا حوزه ی مورد علاقم …. یوتیوب و تولید محتوا.. وب سایت و فضای اینترنت .. سفر و ماجراجویی … مهارت ارتباطی و دوست یابی … پولسازی در زمینه ایده ها و علایق
……………………………………………………………………
مزحله ی دوم :
در طی برداشتن هر قدم در راستای این هدف، بهبودهایی که در این روند ایجاد می کنی را ببین و در یک دفترچه یاد داشت کن. خیلی سخاوتمندانه این کار را انجام بده و حتی کوچکترین بهبودها را ببین و یادداشت کن. حتی بهبودهایی که ذهن شما می خواهد آنها را بی ارزش جلوه دهد را نیز جدی بگیر.
پاسخ من :
به جای چسبیدن به نتیجه نهایی پیشرفت های هر چند کوچک رو یادداشت کنم .. که من خیلی خیلی نتیجه گرا هستم … و نتیجه توی ذهنم یه کار هیولا وار و عجیب و غریبه و مثلا اگر دازم زبان کار میکنم یهو انتظار دارم مثل بلبل حرف بزنم … یا اگر دارم توی یوتیوب محتوا میذارم خیلی توقع بیجا دارم از خودم که خیلی زود کانالم رشد بزرگ داشته باشه.. .
بعد مثلا نمیام خودم رو تحسین کنم که ویدئوی قبلی که آپلود کردم حدود 35 تا ویو خوزده و الان ویدئوی جدیدم 65 تا ویو خورده !!! همش میگم چه فایده به چه درد میخوره فلانی رو ببین تویکانالش یه ویدئو گذاشته چند میلیون بازدید خورده .. اون کجا و من کجا ؟؟!!! هنوز هیشکیتوی کانالم عضو نشده چه فایده !!! پس من اصلا به درد تولید محتوا نمیخورم !!!
……………………………………………………………………
مرحله سوم :
در طی روند پیشرفت، لیست بهبودهای خود را مرور کن و با استفاده از این شواهد، مرتباً این نکته را به ذهن خود یادآوری کن که : حتی در مواردی که فکر می کردی به درد انجام آن کار نمی خوری و استعداد نداری، ببین چقدر پیشرفت داشته ای!
پاسخ من:
مثلا من خیلی توی ذهنم هست که ادم هایی که پول خوب میسازن اینا احتمالا استعداد پول سازی دازن و احتمالا پول ساختن یک موضوع ژنتیکی و ارثیه و اگر مثلا بیل گیتس خیلی پولداره این اصلا کلا ژنوم پول دارن !!!
نه اینا چرت و پرته.. خود بیل گیتس هم از گوشه ی انبار خونش کارش رو شروع کرد…. این ادم سرمایه اولیه و استعداد نداشت بلکه پشتکار و ایمان و تلاش رو اینا رو داشت..
دز مورد من بیا م هدف بعدیم رو قرار بدم که سال بعد حدودا دو برابر و سه برابر درامدم رشد کنه و خودم رو با کسی مقایسه نکنم …
من پارسال یه کار خیلی خیلی نادلخواه داشتم با صبح تا شب کردن تازه اونم هر شش هفت ماه یکبار ینی توی این بازه زمانی کلا ویلون بودم …. که بارها در موردش صحبت کردم ..
امسال کار مورد علاقم رو دارم کلا هشت جلسه در ماه یعنی هشت ساعت کلاس یوگا میذارم و ساعتی 250 هزار تومان دریافتیمه !!!
خب این نتیجه در مقایسه با خودم بسیار نتیجه ی خوبیه نسبت به اوضاع پارسالم !!! و من به جای اینکه بیام به خودم بگم چرا درامدم ماهی 100 میلیون نشده به خودم بگم پارسال اونجا بودم و امسال اینجا هستم پس سال بعد هم اوضام قطعا بهتر خواهد شد اگر این روند کار کردن روی محصولات رو ادامه و ادامه بدم ….
اها اینم اضافه کنم که :
من فکر میکردم برای کار کردن و نتیجه گرفتن از دوزه های استاد عباس منش باید استعداد داشته باشم !!!!
در صورتی که تمام دوره های استاد حرف از تلاش و استمرار و حرکت کردن و ایمان و توکل و بهبود قدم به قدم و اهسته هست و هیچ حرفی از استعداد زده نشده است… به همین دلیل استاد عباس منش همیشه میگه با فایل های من زندگی کنید و هر روز گوششون کنید… چون تکرار و تمرینه که مهمه نه استعداد !!!
موفق باشید …
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و تمامی اعضای این خانواده توحیدی
خب همه ما یکی هستیم همه ما تکه ایی از وجود رب العالمین هستیم پس هرکس در هر جایگاهی که هست من هم میتوانم در اون جایگاه باشم چون همه ما از یه سیستم مغزی استفاده میکنیم و وقتی تلاش کنی برای یادگیری موضوعی کم کم رشته های عصبی جدیدی تو ذهن شکل میگیرن و اون موضوع رو یاد میگیری
من خیلی ریاضیم بد بود همیشه نمره پایین میگرفتم و یه بار نفره 16یا17گرفتم نه تغلب کرده بودم نه چیزی فقط خاستم بعد معلمم میگفت تو تغلب کردی میگفت بغل دستیت کی بوده ولی من اصلا تغلب نکردم و خودم خاستم و تونستم
واقعا بعضی از افراد شاید یکم دیرتر یاد بگیرن اما وقتی یادمیگیرن خیلی اصولی تر یاد میگیرن و خیلی باعث رشدشون میشه من اصلا من اصلا فوتبالم خوب نبود ولی وقتی خاستم خوب بازی کنم هیچکس نمیتونست توپ رو از من بگیره من هروقت تمرکز گذاشتم روی موضوعی توی اون موضوع رشد کردم پس استعداد نیست اصلا اگه بگیم استعداد وجود داره این کلا با قوانین خداوند در تضاد کامل هست
رسالت من بندگی کردنه مانند ابراهیم حالا با تضادهایی که بهش برمیخورم چیزهایی رو بهشون علاقمند میشم و اگه به یه موضوعی علاقمند شدم یعنی روح درون من توی اون موضوع اکسبت داده یعنی میگه اره میتونی اون بشی و فقط من باید واردش بشم و در راستاش حرکت کنم و بهش میرسم …
داشتم قرآن رو مطالعه میکردم خداوند میفرماید:
ما این کتاب رو نازل کردیم تا بهش عمل کنید تا پاک شید و سپاس گذار باشید تا من هم نعمتم رو بر شما تمام کنم خب وقتی نعمتش تموم بشه خب من رشد میکنم جهان هم رشد میکنه
نتیجه:خود خداوند بیشتر از ما میخاد که ما ثروتمند بشیم خودش بارها اینو میگه توی قرآن
خب منم تسلیمش میشم شاید یهو نتونم ولی با تلاش و پافشاری توی مسیر پرهیزکاری منم میتونم و خداوند هم دارای فضل عظیم هست نعمتش رو به من تمام میکنه …
خداوند توی قرآن میفرماید اگر تصمیم گرفتی پس توکل کن حالا من تصمیم گرفتم وارد فلان حوضه بشم اگه صد در صد خالق بودن خودم رو باور کرده باشم و صددرصد باور کرده باشم که هیچ عاملی بیرونی نمیتواند تأثیری رو زندگی من بزاره الا من بهش قدرت بدم خب چرا حرکت نکنم چرا توکل نکنم وقتی من خالقم من فرماندممم
تردید و شک بدترین چیزه خداوند میگع اگه تصمیم گرفتی وارد یه حوضه که دوستداری بشی پس توکل کن که خدا توکل کنندگان را دوست دارد
پس من باید حرکت کنم باید توکل کنم بقیشم انجام میشود اگر باور مناسب داشته باشم در مورد این انرژی اون بقیشو انجام میده
در پناه خدا شاد باشید بخندید پیروز باشید موفق باشید دردنیا و در آخرت
سلام و درود به استاد عزیزم و مریم جان عزیز و تمامی دوستان هم فرکانسی
اومدم که یک قدم دیگه برای تغییر و بهبود بردارم و خدارا هزاران بار شکر میکنم
سوال:
نمیتواند باعث پیشرفت و مهارت شود
مرحله اول:
کار خیاطی
هدف:الگو یک پیراهن و شلوار برای خودم بکشم و طراحی کنم
1 الگوی پیراهن و شلوار پیدا کنم و رو سایز خودم بکشم
2 اموزش های کار با نرم افزار و کشیدن الگوی پیراهن و شلوار را ببینم
3خروجی الگو را بگیرم
4 پارچه تهیه کنم
5 برش بزنم
6 دخت اولیه را انجام دهم
7 پرو گیری کن
8 لباس را آماده کنم
مرحله دوم:
خداروشکر از قبل این دفتر رو آماده کردم و دارم بهبود ها و عملکرد های روزانه ام را مینویسم و یک دفتر جدا هم گزاشتم برای نوشتن منطق های ذهنی ام و هربار یک اتفاقی میوفته که باعث پیشرفت و خوشحالی من میشه رو بنویسم و در زمان نجوا ها اونا رو بیارم به ذهنم نشون بدم تا منطقی بشه و آروم بشه
خداروشکر بابت این موقعیت
خداروشکر بابت این دوره
خداروشکر بابت این حال خوب
شکر شکر شکر
خداروشکر بخاطر داشتن یک همچین استاد بی نظیری مثل استاد عباس منش
دوستتون دارم از صمیم قلب
بنام خدای مهربان
سلام ب استاد عزیزم، مریم نازنین و دوستان گلم
این کامنت دوم من هست و الان مبخوام تمرینی ک استاد دادن و انجام بدم
کارهایی ک فک میکنم توش مهارت ندارم یا استعداد کمی دارم
1.توانایی صحبت کردن در جمع و ارتباط برقرار کردن با بقیه
بعد از گوش دادن جلسه تکمیلی 13 احساس لیاقت من متوجه شدم ک درونگرا هستم و تمایل دارم ک بیشتر ارتباط های کم ولی عمیق داشته باشم
و حتی وقتی میخوام تنهایی برم جایی ک خودم باید فقط صحبت کنم خیلی ازم انرژی میگیره واینکه بیشتر دوسدارم شنونده باشم تا حرف بزنم
و متوجه شدم ک هیچ کاری نیست ک نشه انجامش بدی همه چی قابل یادگیری هست و من میتونم خودمو بهبود بدم و راحتتر ارتباط برقرار کنم
میخوام با قدم های کوچیک شروع کنم اول با گفتن نظرم تو بحث هایی ک ب رشدم کمک میکنه ابراز وجود کنم خودمو تو موقعیت های ک فراری ام بزارم و صحبت کنم
2.کار دیگه ک چندبار نیت کردم ک انجام بدم ولی هرسری فراموشم شد
یا ب عبارتی از زیرش در رفتم یادگیری آموزش زبان
میخوام برای پیشرفت تو این مورد حداقل روزی 10 کلمه یادبگیرم
و آروم آروم بهبود بدم خودم رو تا اون لذت یادگیری در وجودم پایدارتر بشه
3.کاری ک واجب و حیاتی هست برای من و بالاترین اولویت و داره برام
کار کردن رو خودم هست
و ساخت باور های مناسب
و استمرار توی این مسیر باوجود اینکه بارها نتبجه گرفتم ولی باز ذهنم مقاومت میکنه و مبخواد منو دور بزنه خخخخخ
من باید یاد بگیرم افکارم و کنترل کنم
ک درهرلحظه حواسم باشه ک چ فکری تو سرمه
چرا این فکر اومده از کجا شروع شد
و با تمرین میتونم یاد بگیرم و بهتر ذهنم و کنترل کنم و مسلما نتایج بهتر و بزرگتری خواهم گرفت
و ایمانم قوی تر میشه
ی چیزی ک تو کامنت چنتا از دوستان دیدم اشاره کرده بودن ب اینکه مهارت های زیادی دارن خداروشکر ولی بعضی ها هیچکدومو ادامه ندادن
درست مث خواهر خودم ک ب هرچی فک کنی استعدادشو داشت و ب راحتی یاد میگرفت ولی هیچ کدومو ادامه نداد والات تقریبا بیکاره
پس استعداد مهم نیس
برای اینکه موفق بشم باید تو زمینه ای ک علاقه دارم حرکت کنم
تمرین کنم و هیچی نیست ک نشه یادش بگیری
واینکه میشه با تمربن هرکاری و یادگرفت
واینکه درمورد کوتاهی هم ی نشانه دیدم خداروشکر
برای کار کردن روی خودم مبخوام هر فایلی و ک گوش میدم یا میبینم هر تمرینی ک استاد گفته رو انجام بدم
واینکه نکته برداری کنم ازش و مرورشون کنم و بارها این کارو انجام میدم
ویادم باشه همه چی با تکامل جلو میره حتی استفاده از دورهها و درکی ک هرسری با گوشدادن بهتر میشه
و ظرف وجودم هم آروم آروم بزرگتر و آماده دریافت نعمت و ثروت های الهی میشه
سپاسگزارم از استاد عزیزم و دوستان ارزشمتدم بابت کامنت های بینظیرشون
بنام خدا یکتا
سلام میکنم به استاد عزیزم و همسر گرامیش مریم بانوی عزیز و همه دوستانی که در این مسیر الهی هم قدمیم
من هر چی فکر میکنم و تووی ذهنم دارم با خودم کلنجار میرم میبینم شاید قبلاً فکرم و باورم این بوده که بله باید هر کسی تووی هر حرفه و کاری استعداد خاص و منحصر بفردی داشته باشه ولی الان که استاد سوال کردن که به این سوال جواب بدین ناخودآگاه ذهنم رفت که بره به سمت اینکه بله باید استعداد داشت
ولی انگار یه چیزی تووی وجودم بازم ناخودآگاه میگه نه و این حقیقت نداره و با استدلال و منطق ، ذهنم متوجه شد که من درست میگم .
میخوام از خودم یه مثال بگم
من اصلا توو حوضه پخت نون خانگی هیچگونه تخصص و استعداد خاصی نداشتم و همین چند ماه پیش تصمیم گرفت که این کار رو انجام بدم و تجربه ش کنم
البته ناگفته نمونه که پختن نون رو تووی خونه دوست دارم خلاصه شروع کردم و قدم اول رو با کمک مادر خانمم برداشتم و حرکت کردم
شاید بار اول اونجوری که باید از آب در نیومد و هی با تکرار و تمرین و رفع اشکال به جرات میتونم بگم الان نه با یه سابقه ی چند ساله که با یه سابقه و تجربه ی چند ماهه یه نون خونگی تووی خونه میپزم که هر کسی خورده لذت برده و تعریف کرده
در ضمن یه چند باری هم خانواده و افراد متفرقه ازم خریدن و پول بابتش پرداخت کردند .
و این از لطف خداااا و همت و پشتکاره و همه میتونن.
خدا رو بی نهایت سپاسگزارم که تونستم با این کار به خودم و ذهن چموشم ثابت کنم که اگه بخوای میشه اگه احساسی برخورد نکنی اگه روی یه کار قشنگ تمرکز کنی و فرکانس های منفی و ناجالب ذهن رو نادیده بگیری و به خودت بگی بابا این ذهن میخواد من همش یه جا بیفتم و استراحت کنم و یه چیزی بخورم این ذهن کارشه که بگه من که نمیتونم و از زیر کار در بره و اینجوری بار اومده ، تو نباید اجازه بدی و اینکار فقط و فقط باتوکل، تعهد وتمرکز ممکنه و موفقیت صددر صدهستش.
به الله یکتا و مهربان میسپارمتون
و با خوندن کامنت های زیبای شما دوستان عزیزم کلی تجربه ی بیشتر کسب میکنم
و لازم میدونم که از استاد عزیزم و مریم بانوی عزیز برای اینهمه زحمتی که برای سر پا نگه داشتن و زنده نگه داشتن این سایت الهی میکشن صمیمانه تشکر و و قدر دانی کنم الهی که عاقبت بخیر بشن
در پناه الله یکتا سالم و سعادتمندو ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام به استاد عزیزم….سپاسگزارم برای آگاهی که هر روز آپدیت و قابل فهن تر و ساده میشه برای ما و تحسین میکنم این ممارست و ادامه دادن و بهبودهای ماثر شما در فهم قانون به ما….همین بهبودهای شما در سایت و ادامه دادنتون خودش یه الگوه که برای یادگیری نیازی به استعداد خاصی نیست.من خودم اوایل میگفتم این کار هر کسی نیست که،استاد یه آدم خاصه،استاد تونسته چون،چون و هزار تا دلیل و تاثیر عوامل بیرونی،در واقع مقاومت ذهنی خودم بوده و اینکه نخواستم بپذیرم منم میتونم،اگراستاد تونسته منم میتونم خوب…ولی دیگه الان هر بار با گوش دادن و دیدن استاد و خانم شایسته میگم خوب میشه چون فقط ممارست و ادامه دادنه که جواب میده،وقتی همه افراد موفق رو میبنی و همه ادامه دادن،وقتی در یه کاری مهارت پیدا میکنی و میری دنبال یه کار دیگه استعداد که نیست ممارست و ادامه دادن و علاقه است که باعث میشه مهارت پیدا کنی،مثلا وقتی در رانندگی ماهر میشی،همزمان اون در یه ورزشی ماهرم هستی،همزمان آشپز خوبی هم هستی،همزمان خوش خطی،همزمان در شغلت مهارت خوبی هم داری،روابطت خوبی هم داری،تقریبا اکثر آدما در چند چیز همزمان مهارت خوبی دارن وقتی میام منطقیش کنم برای خودم میبینم همه ممارست و ادامه دادنه،تعهد و عشق و علاقه بوده،نا خودآگاه وقتی علاقه باشه به هر انتقاد و ترسی گوشهات رو گرفتی و فقط به جلو خیره شدی و ادامه دادی فارق از حرف هر کسی،وقتی یه بچه ماشین باباشو یواشکی بر میداره و در هر فرصتی میره رانندگی کنه و بعدش میره سرکار که پول در بیاره ماشین بخره اینا استعداد نیست اینا علاقه شوق و ممارست و سمج بازیه و بعد رسیدن…
من خودم بعد از ازدواجم با دوتا بچه در سن چهل سالگی تصمیم گرفتم برم دانشگاه،تقریبا 15 سال شایدم بیشتر از زمان مدرسه م گذشته بود ولی تصمیم گرفتم برم دانشگاه،بعدم توی مدرسه اصلن درسم خوب نبود و به زور دیپلم گرفتم،ولی چون دوست داشتم تجربه کنم رفتم،همه بچه ها تازه دیپلم گرفته بودن و از دختر بزرگترم دو سه سال بزرگتر بودن،من با اونا هم کلاسی شدم،بچه های توخس و پر جنب و جوش،من که همه مراحل اینا رو گذرانده بودم برام سخت بود،ولی بودن در صلح درونی کار رو درست کرد،اوتفاقا اون شور و علاقه تقریبا جزو شاگردای زرنگ کلاس بودم،با اینکه پیشکسوت کلاس بودم،من و دوستم که ایشون هم 52 سالش بود همه درسها و تکالیف به موقع مرتب و دقیق،با اینکه همزمان به کار خونه بچه درس هم میرسیدم وکلی هم خوشحال بودم و با بالاترین نمره مدرکم رو گرفتم هیچ استعداد خاصی نخواست فقط ممارست بود و شوقو و ذوق…
و بعدش ادانه دادن حرفه مورد علاقم،که همزمان شده با یادگیری قانون میبینم که فقط ادامه دادن و ممارست هست که کارهارو پیش میبره،شوق و علاقه فقط همین،هیچ رازی نیست،من واقعا عاشق هنرم و این کلید در وجودم رو پیدا کردم و دراین مسیر فقط ادامه دادن آپدیت شدن و به قول مربی خودم سمج بازی مهمه،نشد،یه راه دیگه،نشد،یه روش دیگه،نشد فکر کنفکر کن ببین حتما ترمز بزرگی داری که اجازه نمیده و تضادها در زندگی من موهبتی است که میگه ایرادم کجاست
پس استاد برای من خاص نیست،فقط تعهد داشته،ایمان داشته و خود باوری فقط همین و هر کسی که تونسته و شده رو میبنم به دور از هر جبهه گیری و اگر و اما فقط و فقط ادامه داده
یه اتفاقی که همین دو روز پیش افتاد برام جالبه وقتی فکر کردم و با گوش دادن این فایل دیدم فقط تکراره و دیدم نسبت به قانون باز شده و برام قابل فهم تر میشه و لذت بخشتر…
این همه مدت که دارم فایل گوش میدم تازه بعد از پس گردنی ها مکرر فهمیدم باید قرض نکنم و در راستای این تصمیم قرار شد برم سفر دو روزه و گفتم خدایا نمیخوام از کسی بگیرم حتی همسرم خودت برسون و سعی کردم آرام باشم و رها
یه مشتری آمد برام ازون مشتریهای لارج و دست به نقد،دقیقا اون روزی که قرار بود برم،یه لباس آورد شخصی دوزی کنم براش،گفت یه لباس خوش دوخت و با کیفیت میخوام گفتم دستمزدش زیاد میشه گفت اشکال نداره من کار شما رو دیدم عالیه و راضیم،گفت خوب هزینه اش رو الان پرداخت میکنم و هر وقت تونستی بدوزش،اینارو فقط شما باور میکنید و بر ایمانمان میافزاید،دوباره گفت یه بلوزم دارم اونم هزینه اشو پرداخت میکنم بعدا بدوز،الان میخوام تا پول دارم هزینه کارهام رو بدم بعدا بدوزشون…باور میکنید…اینا فقط زمانی اتفاق افتاد که متعهد بودم و گفتم خدایا به هیچ وجه دیگه قرض نمیکنم و درها باز شد و بر ایمانم که دعای اون روزم از ته دل بود افزود
هزینه سفرم جور شد به لطف خدا و دستانش رو برام فرستاد و قلبها نرم شد و کارها خود به خود با همون تلاش و حتی کمتر از قبل انجام شد،خدایا شکرت سپاسگزارم برای هدایتت
این اتفاقات و مرور اونها بر ایمانم میافزاید و بهتر درک میکنم که فقط ادامه دادن ممارست و باور خودم،ایمان،تعهد هست که کارهارو انجام میده خدایا شکرت برای هدایتت…برای لیاقتم و ارزشم که بی قیدو شرط ارزشمندم
ممنون از شما استاد عزیز و دوست داشتنی ما…در پناه خداوند شاد و سلامت باشید
به نام خداوندرحمان ورحیم
سلام به استاد عزیز وبانو شایسته وتمام دوستانم
سوال : آیا فکر میکنید در زمینه ای که استعداد خاصی ندارید ومهارت ندارید میتوانی پیشرفت کنی؟
استاد باور دارم که با تلاش تمرین وتکرار میتوان هرکاری را انجام داد استعداد مهم نیست شاید داشتن استعداد در زمینه ی خاصی مثل نقاشی یا موسیقی روند کار را سرعت ببخشد وفرد زودتر کار را یاد بگیرد ولی داشتن تمرین وتکرار در هر زمینه ای بدون شک موفقیت وپیشرفت را به دنبال دارد ومن بهش ایمان دارم
خود من زمانی که آموزشگاه رانندگی رفتم به قدری استرس وترس داشتم که میگفتم هیچوقت نمیتوانم رانندگی کنم ولی مرتب تمرین میکردم وسعی کردم پا روی ترسم بگذارم خدارا شکر هر روز بهتر شدم
با اینکه یه بار تصادف هم کردم ولی به خودم گفتم خب واسه همه پیش میاد اگه حالا پاپس بکشی دیگه نمیتونی رانندگی کنی وبازم ادامه دادم
من 4 ماهی هست کلاس یوگا میروم در سن 46 سالگی احساس کردم باید به بدنم یه چالش جدید بدهم
مادرم را دیدم که 10 سالی هست خونه نشین شده واز 64 سالگی از درد پا وکمر وبه دلیل کم تحرکی دیگه از انجام کارهای خودش بر نمی آید وخیلی دیگه از الگو ها دیدم که با این که جوان هستند به دلیل کم کاری واینکه بدن را تنبل کرده اند روز به روز عضلات در حال تحلیل هست هر روز دکتر ودارو وحتی بعضی ها عمل کمر یا پا انجام میدن به خودم گفتم اگه نجنبی آینده تو هم همینه تحقیق کردم دیدم ورزش یوگا بهترینه
با اینکه من در آزمایشگاه کار میکنم وصبح تا ظهر همش روی پا هستم وکارم سنگینه ولی اسم نوشتم وبه محض اینکه به خانه میرسم یه دوش میگیرم ومیرم باشگاه ساعت سه ونیم عصر، استاد ابتدا خیلی حرکات سختم بود به خودم میگفتم دیر شروع کردم ولی خیلی زود خودم را پیدا کردم تلاش وتمرینم را بیشتر کردم وحالا چقدر پیشرفت کردم استادم خیلی حرکات مرا مثال میزنه میگه ببینید اول که اومدن چه بدن خشکی داشتن والان چقدر خوب انعطاف پذیر شده است ومن واقعا با لذت حرکات را انجام میدهم
آشپزی هم برای من همینطور بود با آنکه قبل ازدواج دست پختم خوب نبود بعد از ازدواج از مادر شوهرم واطرافیان که دست پخت خوبی داشتن غذاهای جدید تکنیک آشپزی را خوب یاد گرفتم و طوری شدم که حتی مادر شوهرم برای پخت خیلی غذاها از من سوال میکنه
وخیلی ها از دست پختم تعریف میکنن واین کار با تکرار وتمرین عملی شد خدایا شکرت
تمرین :یک مهارتی را که فکر می کنید در اون استعداد ندارید را انتخاب کنید وان را شروع کنید ویه هدفی برای خود تعیین کنید وشروع کنید وقدم قدم پیشرفت خود را یادداشت کنید
استاد جان من در زمینه طراحی میخوام امتحان کنم همیشه ذهنم بهم گفته که تو استعداد نقاشی نداری ولی حالا تصمیم گرفتم شروع کنم وکم کم خودم را در بوته آزمایش قرار بدهم ایشالا میام واز نتایجم میگم
به زبان انگلیسی هم همیشه علاقه داشتم ولی پیگیرش نشدم ودر حد همون چند کلمه که در مدرسه ودانشگاه آموزش دادن را یاد گرفتم میخوام دوباره از اول شروع کنم وزبان را یاد بگیرم ایمان دارم با تلاش وتکرار میتوانم
پیشرفت کنم ونتایج عالی کسب کنم خدا همیشه یار همراهم هست هدایتم میکنه ومنم باید تمام تلاشم را بکنم سن مهم نیست استاد چقدر خوشحالم که در 45 سالگی با تعالیم شما آشنا شدم واین یه سالی که در سایتم معنی زندگی را درک میکنم استاد ومریم عزیزم واقعا با تمام وجودم از شما ممنونم که رنگ زندگی مرا عوض کردید حالا هرروز صبح که بیدار میشم حس تازگی وزندگی را دارم خوشحالم که با شما آشنا شدم ومیخوام مسیر تکامل را آهسته وپیوسته طی کنم وبه زندگیم رنگ
سبز رنگهای شاد وزندگی بخش بزنم
عاشقتونم ممنونم