همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/11/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-11-08 10:37:442024-06-27 06:35:33همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
باز هم ی آگاهی ناب دیگه
خدایا ممنونم ازت
من یاد گرفتم که با تغییر خودم می تونم به دیگران کمک کنم. من زمانی می تونم به همسرم کمک کنم که خودم تغییر کرده باشم. من چرا از رفتار های دیگران ناراحت میشم؟ چون فکر می کنم که رفتار دیگران می تونه زندگی منو تحت تاثیر قرار بده. نه کسی می تونه زندگی منو تغییر بده و نه من می تونم. ما هممون به یک اندازه به خداوند و نعمت هاش نزدیکیم. درد و رنج خوبه تا به من و دیگران کمک کنه که تغییر کنیم. تا خودمون رو از نو بسازیم. کمک کردن به دیگران باعث میشه که نه تنها خودم در احساس منفی بمونم بلکه به اون شخص هم کمک کردم که خودش و توانایی هاش رو نشناسه. کمک کردن به دیگران فقط باعث ایجاد توقع میشه و همیشه منتظر میمونه که دیگران کمکش کنند.
من تجربه ای از کمک کردن به فرد معتادی داشتم نه تنها باعث نشدم که اون شخص ترک کنه ز بلکه رابطه اش با همسرش هم بهم ریخت و از دست من هم خیلی ناراحت شدن و من یاد گرفتم که تا کسی ازم نخواست کمک کنم بهش کمک نکنم.
سیزده مین سفر از سفر نامه
🌹🌹🌹
با سلام خدمت همه دوستان هم فرکانسی
و استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانم
🙋♀️🙋♀️🙋♀️
من یکسال و نیم پیش این فایل گوهر بار و با ارزش را از استاد رو دیدم و فهمیدم که تنها با ارسال فرکانس خودمون میتونیم زندگی خودمون و تغییر بدیم و نه هیچکس دیگر
البته قبلا من با کمک کردن به پسرم وبرای اینکه به کار و کاسبی خوبی برسیم و همه مون و خانواده به سرو سامانی برسیم این کمک هارو کردم … نه تنها هیچ کمکی نشد
بلکه هر آنچه پول و ثروت و آبرو هم که داشتم از بین رفت …
البته خیلی دیر در این مدار هدایت شدم ولی خوب باید به این تضاد ها برمیخوردم تا بفهمم که من مسول تغییر در افکار و اعمال خودم هستم و باید روی افکار و باورهای خودم کار کنم
و الان که به خودم تعهد دادم که تغییرات باید از درون خودم عوض بشه و……
کمک به هر کسی اشتباه محض هستش .. مگر اینکه طرف خودش بخواد که عوض بشه و یا خودش بخوا د که بهش کمک بکنیم و اون هم بخاطر اینکه ظرف وجود خودمو بخوام بزرگ کنم و بدون قید و شرط
در غیر این صورت زندگی هیچکس را نمی توان تغییر داد….. حتی به نزدیگترین شخص از افراد خودم
من تمام تلاشم را میکنم که در همه زمینه های زندگیم تغییرات مثبت ایجاد کنم و چراغ خاموش حرکت کنم
چون موفقیت خودش سروصدا به پا میکند
ونیازی به فریاد زدن نیست
😏😏😏
شاد و سر بلند باشید
در نهایت از استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانم که چراغ هدایت من بودن صمیمانه تشکر و قدر دانی میکنم
🙋♀️🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹
👣👣👣👀👀👀😁😁👣👣👣👣
بنام پروردگار یکتاو بی همتا
سلام به استاد عزیز و جویندگان حقیقت
سیزدهمین برگ سفرنامه :همه ما به یک اندازه به نعمتها دسترسی داریم
از وقتی این فایلو گوش دادم همینجور مدام صحنه هایی از زندگیم که سعی داشتم دیگرانو تغییر بدم پشت سر هم از ذهنم میگذره. شاید اگه بخوام همشونو بنویسم یه کتاب بشه🤔😆
از وقتی یادم میاد که مدرسه میرفتم تا یه مساله ای رو حل میکردم اولین چیزی که به ذهنم میرسید این بود که اون مساله رو برای دیگران حل کنم چون من یاد گرفته بودم و تو نظرم اونا نمیتونستن حلش کنن.
تا بعد ازدواجم که همه تلاشم رو کردم تا همسرم اونچیزایی رو که من بعنوان دین قبول داشتمو قبول کنه. قبول که نکرد هیچ منکرم شد.
و وقتی هم که با قانون جذب آشنا شدم سعی داشتم تا همه اطرافیانمو قانون جذبی کنم در صورتیکه خودم هنوز هیچ نتیجه ای جز یکمی آرامش نداشتم.
و این طرز فکر اونقدر تو وجود من قوت داشت که اصلا یه بعد از شخصیتم شده بود و مدام میخواستم دیگرانو تغییر بدم و منجی زندگیشون باشم. حتی قبل از شروع سفرنامه هم زور میزدم همه فامیلمو بکشونم توی سایت. اما از وقتی که شما گفتین
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای اسرار سروش
فهمیدم که چیزایی که اینجا میشنوم و می بینم و درک می کنم فقط و فقط مال منه. مال من.
میخوام خودخواه بشم و این آگاهیها رو فقط برای خودم نگه دارم و در موردش با هیچکس حرفی نزنم تا وقتی که از کوزه وجودم آنچه درونم هست بیرون بزنه و نتایجم حرف بزنه.
چون هر کسی به اندازه من به نعمتها و هدایتهای خداوند دسترسی داره و خدا خودش بهتر میدونه کدوم بنده اش از چه راهی باید به موفقیت برسه. پس به من هییییچ ربطی نداره که کی کِی کجا و چجوری میخواد راه زندگیشو پیدا کنه. خودش میدونه و خدای خودش.
نمیدونم این چه حسیه که ما پدر و مادرها نسبت به فرزندانمون داریم که مثلا اگه اونا نماز خوان بشن یا نشن ما مسئولیم. خود من چقدددر سر خواندن یا نخواندن نماز با دخترم دعوا کردم. چقدر موقع نماز صبح زور میزدم که بیدارش کنم حتی بعضی وقتها با کتک 🙈🙈 و تازه بعد کلی دعوا و سر و صدا وسط نماز خوابش میبرد.ولی الان چند روزیه که میگم به من چه. اون باید خودش راه خودشو پیدا کنه.
مثل اینه که یکی سفت و سخت ته چاه نشسته باشه و ما بخوایم بزور اونو از چاه دربیاریم. خب چون ما قانون جاذبه رو فراموش کردیم و میخوام خلاف اون قانون عمل کنیم اولین اتفاقی که میفته اینه که خودمونم میفتیم توی چاه و اگرهم نیفتیم در خوشبینانه ترین حالتش دست و پاهامون زخمی میشه و نمیتونیم تو مسیر خودمون درست حرکت کنیم و از مسیرمون عقب میفتیم.
و امروز تعهدی دیگر به تعهداتم نسبت به خودم اضافه می کنم که من مسئولیتی در برابر هیچ کس حتی خواهر یا برادر یا همسر و فرزندانم هم ندارم. من فققققط مسئول زندگی خودِ خودخواهم هستممممم ولاغییییررر.
استاد عباسمنش عزیزم سلام. به مریم شایسته عزیز و همفرکانسیهای نازنین هم سلام میکنم.
سیزدهمین برگ سفرنامه من.
استاد عزیز، چقدر حرفاتون جالب و درست بود. چقدر توحیدی بود.
و من چقدر به حرفهای شما، به بودن شما نیاز داشتم سالها پیش.
سالهایی که دربهدر به دنبال این بودم که خانوادهم رو از وضعیت فلاکتبار نجات بدم.
سالهایی که عمر و جوونی و شادابیم رو براش گذاشتم.
چقدر تلاش کردم که اونها اون زندگی و اعتیاد رو ترک کنند. چه مادی و چه معنوی بسیار براشون هزینه کردم. چه استرسها، چه رنجها، چه دردهایی رو تحمل کردم. چقدر آسیب دیدم. چقدر تحقیر شدم. چقدر پول خرج کردم براشون. چقدر زحمت کشیدم و کارهاشون رو انجام دادم.
در این سالها یادم رفته بود که زندگی کنم، لذت ببرم، شاد باشم، زیباییها رو ببینم.
عادت کرده بودم غصه بخورم و غمگین و مضطرب باشم و بترسم و فقط و فقط منفیها رو ببینم.
بعد پر شدم از بیماری.
نکته مهم و جالب اینکه خانوادهم بندههای خدا
که هنوز هم از سطح استاندارد خیلی خیلی خیلی پایینترند و اصلا خورد و خوراک درستی ندارند و توی خرج نون و ماست یا تخم مرغ هم موندند و اصلا زندگی معمولی و وعدههای غذایی مرتب ندارند و شاید روزی یه بار غذایی چیزی گیرشون بیاد، اون هم در حد تخم مرغ یا سیب زمینی یا نون خالی و از همه چیز، همه چیز محرومند،
کمتر از من که خونه و زندگی جدایی داشتم و همه چیزم مرتب و درست حسابی شده بود، مریض میشدند.
من نمیفهمیدم دلیلش رو. و باز همهش برای اونها غصه میخوردم و خودم رو فدا میکردم. و این روند ادامه داشت.
اما یک جایی خسته شدم. یعنی بریدم. از پا افتادم.
پر شدم از بیماری. اضطراب شدید، حملههای عصبی و قلبی، بیماری و جراحیها.
بعد دیدم باید به خودم توجه کنم و مراقب خودم باشم. و کمکم از اونها فاصله گرفتم.
ولی عذاب وجدان من رو رها نمیکرد. این بار از عذاب وجدان داشتم دق میکردم. که چرا من کاری برای اونها نمیکنم و…
استاد، الان که اینها برام یادآوری شد خیلی غمگین شدم دوباره. و دلم خیلی براشون میسوزه.
اما استاد، من به تدریج، انگار صدای شما رو از دور شنیده باشم و هدایت شده باشم، این عذاب وجدانم کمتر شد.
خودم رو دلداری میدادم که من هر کاری میتونستم تا پای جون براشون کردم. دیگه بسه.
و همون طور که شما میگید، هیچ کدوم از کارهای من فایدهای برای رشد و نجات اونها نداشت. اونها نخواستند یا نتونستند از اون وضع بیان بیرون.
من فقط تونستم بهشون خدمت کنم و غذا و امکانات بهشون برسونم و لباس براشون تهیه کنم و کارهای نظافت خونه رو براشون انجام بدم.
استاد، شما درست میگید. و من امروز یاد گرفتم. و سعی میکنم که روی خودم کار کنم. روی باورهام. روی یادگیری قوانین. از خدا میخوام من رو هدایت کنه به راه خودش.
من میخوام هر روز بیشتر هدایت بشم به راه درست. سالمتر باشم. شاد باشم. مثبت ببینم. من میخوام زندگی کنم و لذت ببرم.
من میخوام از این سفره وسیع، از این سلفسرویسی که خدا در اختیارم گذاشته تمام و کمال استفاده کنم.
میخوام بلند شم، برم و از همه غذاهایی که خدا برام در این رستوران تدارک دیده، بچشم. بخورم و سیراب بشم. میخوام همه لذتها رو تجربه کنم.
استاد، الان این توی ذهنم جرقه زد و بهم الهام شد که واقعاً ثروتمند بودن و بهره بردن از همه لذات دنیا خودِ خودِ ایمانه.
اگه ما از این خوانِ نعمت، از این سفره الهی غذا نخوریم در واقع کفران نعمت کردیم. ظلم کردیم.
استاد، استاد، چقدر ازتون ممنونم. چقدر حرف دارم که بزنم…
بارها و بارها ازتون سپاسگزارم استاد عباسمنش عزیزم و خدا رو بینهایت شاکرم.
سلام دوست عزیز
آره منم مثل شما چقدر از این دلسوزی ضربه خوردم
انگار بتن دلسوزی توی ذهن ما مثل سیمان چسبیده اگه دلسوزی نکنی خودخواهی
ولی واقعا خودخواهی نیست خدایی کردن هست
ما نباید بخواهیم زندگی دیگران تغییر بدیم چون تنها ما میتونیم خودمون برا خودمون کاری کنیم
دعای ان ای ها دیدی خدایا کمکم کن بپذیرم نمی توانم چیزهایی که قابل تغیر نیستن رو تغییر بدهم
واقعا ها
من شده رفتم پای درد و دل ابجی نشستم همون روز با همسرم دعوا م شده و اوقات خوش خودم رو خراب کردم
یا نگران زندگی کسی بودم یهویی تصادف کردم.چی بگم بخدا باید یاد بگیریم این قانون که فرکانس اونا قرار میگیریم به قول دوستم برو تو شنونده بودن اتفاقای خوب زندگی دیگران تا برات اتفاق بیوفته چرا با خودت اینکار میکنی
خدایا شکر اگاهی ها خدایا کمک کن عمل کنیم
در پناه حق خوشحال و ثروتمند باشی
مینای عزیزم سلام. ازت سپاسگزارم که کامنتم رو خوندی و بهم جواب دادی. و دست خدا شدی برام که بیام کامنت قدیمی خودم رو بخونم.
یاد اون روزها افتادم که تقریبا تازه عضو سایت شده بودم و چقدر فایل ها و حرفای استاد برام جواب بود. (و هنوز و تا همیشه هم هست). فایل ها رو گوش می کردم و تا می اومدم کامنت بنویسم اشک مجال نمی داد. به پهنای صورت اشک می ریختم، انگار رفته باشم تراپی. آره، فایل های استاد مثل جلسات تراپی شروع کرد من رو از درون شفا دادن. هر فایلی که گوش می دادم و می نوشتم و روی خودم کار می کردم، ذره ذره سبک تر می شدم.
عقده ها کم کم شروع کرد بیرون ریختن، دردها کم شدن، زخم ها التیام یافتن،… و من هر بار که به اندازه ذره ای آگاه تر می شدم، نگاهم به جای دیگران، برمی گشت به خودم و درون خودم. کم کم اوضاع بهتر شد. و هر روز و هنوز دارم این مسیر رو ادامه می دم.
مینا جانم دقیقا همین طوره، ما چیزهایی رو به زندگی خودمون دعوت می کنیم که بهشون توجه می کنیم.
حالا به چی توجه می کنیم؟ به اتفاقات بد؟ به دعوای همسایه؟ به مشکلات دیگران؟ به روابط عاطفی ناموفق دیگران؟ به مریضی دیگران؟ و پای درد دل و شکایت اونها نشستن؟
خب در این صورت اتفاقاتی از جنس همینا رو به زندگیمون میاریم.
پس من یاد گرفتم فقط و فقط به هر چیز خوب و زیبا توجه کنم. و اونها رو به زندگیم بیارم.
و این مسیر همیشگیه.
عاشقتم. در پناه خدا سالم و شاد و ثروتمند باشی مینا جانم.
❤️به نام خدای عادل ❤️
روز سیزدهم سفر✈️
سلام به استاد فهیم و مریم جان قوی🤗
خوشحالم و سپاسگزار خداوندم که بمن امروز ودر این تایم فرصت داده شد تا بتونم احساسم و حرفهام رو از طریق کامنت با شما به اشتراک بگذارم و بعدها ببینم چه رد پایی به جای گذاشتم
چققدر این قسمت شروع فایل با من همزمانی داشت که استاد جان گفتین که اگر خواسته ای شکل بگیره یجورایی شمام تمایل بیشتری پیدا میکنید که با بچه ها از طرق فایلی صحبت کنین،و کاملا هدایتی پیش میرین،من کلا با این بحث هدایتی خیلی خیلی حال میکنم و لذت میبرم و ازتون سپاسگزارم
و درمورد موضوعی که در این فایل صحبت کردید همانطو شما بسیار با اینچنین افراد مواجه شدید که داستانی رو از زندگیشون تعریف کردن و به دنبال تغییر افرادی چه در خانواده ،خواهر ،برادر،دوست و یا همسر و فرزند بودن و همه هم هیچ نتیجه و پیشرفتی که نگرفتن حتی مانع پیشرفت خودشونم شدن چرا که انرژیه زیادی رو برای تغییر اون آدمها صرف کرده و دیگه خودشم از مسیر دور شده به این دلیل که انرژی ای برای تمرکز خودش برای رسیدن به اهدافش رو هدر داده
و چون این افراد در مدار رسیدن به موفقیت نیستن اصلا نمیتونن حرفهایی رو از جنس باورهای قدرتمند کننده بشنوند
و اگر تمام جهان هم بخوان اون رو به مسیر درست هدایتش کنن امکانپذیر نخواهد بود
و من هم این اشتباه رو تکرار کردم به قول استاد باید سرمون به سنگ بخوره تا متوجه اشتباهمون بشیم و تا ضربه فنی نشیم درس نمیگیریم آدم نمیشیم🥸
و واقعا در فرهنگ ما رواج زیادی داره،من واقعا بعضی اوقات برای موضوعی که برای خواهر یا برادرم پیش اومده مادرم ناراحته حالا بگم مادرجان خودشون میدونن من باهاش صحبت کردن فایده نداره باید خودشون شرایطشونو مدیریت کنن ومن یکی هم نمی تونم کاری بکننم و دیگه کاری ندارم انگار که فحش پدر و مادری دادم و مادرم کلی شاکی که باید هوای هم داشته باشین شما خواهر برادر هم هستین و…..
انگار من مسؤول تغییر خواهر یا برادرم هستم یا من فرشته ی نجات اونام، واین باور غلط رو چنان در وجود ما نهادینه کردن ما باید به دیگران کمک کنیم تا شرایط اونها تغییر کنه که اگرنخواهیم و یا نتونیم احساس گناه به ما داده میشه، واین باور اشتباه رو به خورد ما دادن
و الان من با تجربه ای که از صحبت با خواهرم دارم کاملا این عجز و ناتواناییه خودمو درک میکنم و کاملا تسلیمم
هزاران ساعت اگه وقت بگذارم اون چون در مدار دریافت نعمت و رحمت نیست نه گوشاش میشنوه و چشمهاش میبینه و آخرش حرف اول خودشو میزنه
و ما نمیتونیم زندگیه کسی که خودش نمیخواد رو عوض کنیم
و اگرم یکی بخواد،ما چه بخواهیم چه نخواهیم اون از طرق دیگه تغییر خواهد کرد
🍂باید بپذیریم که هر فردی تنها خودش توانایی تغییر خودش را دارد و تا زمانی که آماده پذیرش این تغییر نشود، هر اقدامی نه تنها بیهوده است، نه تنها ما را ناامید و از مسیر اهداف مان دور می کند، بلکه آن فرد را نیز از موفقیت مدِ نظرِ ما، دورتر می سازد🍂
🍃طبیعیترین و خداگونهترین شیوه زندگی، شیوهای است که فرد به جای تمرکز بر تغییر دیگران، تلاش میکند تا با تمرکز بر آنچه که او را مدت زمان بیشتری در احساس بهتر نگاه میدارد، نسخه بهتری از خود بسازد. تنها افرادی توانایی زیستن به این شیوه را دارند که، این عدل خداوند را باور کردهاند که به همه ما توانایی خلق زندگیمان به وسیله باورهایمان را بخشیده است🍃
و واقعا من با موفقیت و الگوسازی از خودم ایمان فرد رو به ❤️خداوند ❤️بیشتر و قوی تر میکنم چون نتایجی که من گرفتم نشانی از مسیر درست هدایت من است
چرا که اگه نتیجه حاصل نشه و دیگران نبینن نمیتونم باور فراوانی و ثروت رو بکسی نشون بدم
ازاینکه میدونم من توانایی تغییر زندگی کسی رو ندارم به من آرامش میده و آگاهانه تلاش میکنم که روی باورهای خودم کار کنم و تمرکز داشته باشم بروی زیبایی ها و نکات مثبت تا بتونم هدایت بشم به بهترین مکان و زمان.
و همه ی اینها با درک بهتر از قوانین جهان هستی و باورها اتفاق خواهد افتاد.
از خدا آرزوی بهترینها رو دارم هر روزتون بهتر از دیروز💧💦💧
بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت عزیزانم
این فایل مثه فایلای دیگ سرشاراز آگاهی بودودرکناراین فایل فایل غذادادن ب کبوترها روهم گوش بدین عالیه
ماتنهاخالق زندگی خودمونیم مافقط میتونیم خودمون روخوشبخت یابدبخت کنیم ماهیچ قدرتی برای تغییردیگران ندارم تنهاقدرت ماتغییردرخودمونه ن دیگران همه مایه خداداریم ک ب یه اندازه به هدایت هاش دسترسی داریم وجهان خداوند درعدالت کامل بنانهاده شده وتمام قوانینش برپایه عدله
مانه میتونیم برای کسی خیربخوایم ن میتونیم برای کسی شر درست کنیم
خیروشرمون روخدابهمون میگ واین ماییم ک برای خودمون شرایطی ک درون هستیم رومیسازیم
همون مثال استادک میگفت ب آدم بیکارکمک نکینم چون طرف دیگ خیالش راحته ی پولی گیرش میادودیگ دنبال کارم نمیره واگ دیگ مابش ندیم تازه کلی هم بحث میکنه ک ن تووظیفت بوده ودرواقع ما بااینکارمون اجازه نمیدیم اون شخص قوی شه راهشوپیداکنه برای ساختن آیندش تلاش کن وب قولن قبل ازپروانه شدن پیله روپاره میکنیم وپروانه میمیره این اشتباهه
درحال حاضرهرکس هرجایی هست جای درستشه بایداین تضادها درزندگی میبودن تاطرف بفهمه ک اصن اززندگی چی میخواد روندیه ک بایدبرای پیداکردن خواسته طی کنه ومابایداینو بپذیریم
این قانون جهانه ومام بایدازقوانینش پیروی کنیم
اینجوری بادلسوزی بیجا باعث میشیم خودمون آسیب ببینیم انرژی ک بایدصرف زندگی خودمون کنین صرف کاربیهوده میکنیم
میخوایم کمک کنیم پس تلاش کنیم خودمونوتغییربدیم نتایجمونوتغییربدیم موفق بشیم تاانگیزه شیم برای دیگران این کمکیه ک میتونیم انجام بدیم
اگ قراربودباکمک ماهمه خوشبخت شن ک الان ن فقری وجودداشت ن بهزیستی وازین جورچیزا
الان من خودم خیلی دوست دارم زندگی خانوادم تغییرکنه اما میدونم من نمیتونم کاری کنیم اونابایدبخوان وفقط وقتی پیشرفت کنم اونامیان سمتم
اگرم بخوایم پولی ب کسی بدیم بدیم ولی ن واسه تغییرزندگیش برای رضایت پروردگارمون بایدباشه برای اینکه درزندگیمون جریان پیداکنه باشه برای دل خودمون باشه برای شادشدن خودمون باشه
وقتی مسیردرست روپیداکنیم ب صورت طبیعی همه چیزروب دست میاریم ثروت سلامتی عشق همه چیز
ازشماممنونم بخاطر این آگاهی های ناب
درپناه الله یکتاشادوپیروز وموفق باشید🥰😍⚘😘
سلام ودرودبه استادعزیزچقدرصحبت اول فایل برای منم اتفاق افتاده که وقتی دنبال جواب سوالی بودم بادیدن یاشنیدن یه فایل به جواب رسیدیم خیلی برام جالب بوده این هدایت که دنبال هرچی باشی بهش میرسی واین فایل بی نظیرکه بپذیریم مانمیتونیم حتی برای نزدیک ترین افرادزندگیمون تصمیم بگیریم وزندگیشونوتغییربدیم تازمانی که خودشون نخوان وچقدراین صحبتتون رودوست داشتم که ماهمه به یک اندازه به منبع هستی وصلیم وهرکسی به اندازه تلاشش ونزدیک شدن به این انرژی میتونه ازش بهره ببره وقتی ماتغییرکنیم جهان تغییرمیکنه من یه دفتری داشتم برای هجده سال پیش وخیلی وقت بودبازش نکرده بودم چندروزپیش که داشتم مرتبشون میکردم بازکردم وچندصفحه اش روخوندم واصلاباورم نمیشدکه اینهانوشته های من باشن من به صورت ناخردآگاه مطالبی نوشته بودم که الان ازوقتی باشماآشناشدم درکشون کردم یعنی اگه دست خط خودم نبودباورم نمیشدمن توقلبم این باورهاروداشتم ولی نمیدونستم چطوربایدازشون استفاده کنم تابه خوشبختی وسعادت وثروت برسم وکلی خداروشکرکردم که الان تواین موقعیت هستم ونسبت به هجده سال پیش پیشرفتهای خیلی زیادی داشتم ازتون ممنونم استادعباس منش عزیزکه دست خداونددرزندگیدمن هستیدالان تواین لحظه اززندگیم کلی احساس خوشبختی دارم واحساس خوب =اتفاقات خوب رودارم تجربه میکنم درپناهزخداوندمهربان باشید🙏🙏🌹
یه سلام گرم و با ارادت فراوان به استاد عباس منش عزیز
امیدوارم که همیشه اینطور خوشحال باشید که کلی از حال خوب شما انرژی گرفتم.
چه مثال زیبایی گفتید و همین مثال کافی بود برای کسی که بخواد بفهمه خدا هست و این خودشه که باید بخواد و بره به سمت خواسته اش.
رابطه ی خوب و سالم می خواهی؟ خب بیا بردار عزیزم
کار و درآمد مناسب می خواهی ؟ بلند شو و بیا بردار
بلند و شو یاد بگیر که باید بخوای
بلد نیستی چطوری از خدا بخوای ؟ خب از خدا بخواه بهت یاد بده و مطمئن باش که بهت یاد میده
تو فقط بلند شو و هیچ وقت با حسرت دیگران رو نگاه نکن…
اینقدر از این فایل و توصیه های شما لذت بردم که خواستم منم چند جمله ایی بگم.
منم فایل دوازده قدم با قرآن رو خریدم تا یاد بگیرم چطوری در کنار خدا باشم و به خواسته هام برسم.
خیلی دوستتون دارم
همه ی دوستانی که اینجا هستن رو خیلی دوست دارم.
به قول استاد در پناه الله یکتا شاد و سلامت و سعادتمند و ثروتمند باشید.🤗
سلام
خواسته م تجربمو بگم
از وقتی که خواستیم به دیگران کمک کنیم و محکم سیلی خوردیم
اوایل ازدواجمون زندگی خوبی داشتیم. همسرم اینترنتی درامد داشت سر کار نمیرفت از اینکه همیشه تو خونه بودیم و راحت پول در میاوردیم لذت میبردیم
یجایی گفت میخوام به خانواده م کمک کنم منم برای اینکه سو برداشت نشه مخالفتی نکردم
یه سرمایه ای داشتن همسرم گفت پولتونو بدید من باهاش کار کنم و در ازاش سود زیادی بهتون بدم
گذشت یه مدتی و اوضاع برعکس شد نه تنها سودی نداشتیم همیشه م ضرر میکردیم
کم کم برادرشوهرم وقتی دید اوضاع خوب نیست سرمایه شو خواست.
نه تنها پولشونو پس دادیم بلکه مجبور شدیم همه سرمایه ی خودمون هم بهشون بدیم و اوضاعمون به شدت بد شد
من که خیلی با قانون اشنا نبودم اما توی فضاهای فکری مثبت بودم به همسرم گفتم ایرادی نداره بیا همه چیزو فراموش کنیم و فکر کنیم دوباره میخوایم از صفر شروع کنیم
گذشت و یه مدت بعد دوباره همسرم تونست کار کنه و یه سرمایه ای برای خودش جمع کرده بود و باهاش کار میکرد
بهش گفتم یه مقدار از پولی که جمع کردی رو بیار توی زندگی خودت خرج کن، تو باید تکاملتو طی کنی
باید یه مرحله پولدار شدنو لمس کنی برات عادی بشه تا بتونی بری مراحل بعدی
گفت نه میخوام فلان مبلغ جمع بشه و بده به خانواده م
و بااااز هم اون پول خیییلی راحت و یک شبه از دست رفت و نه تنها نتونستیم بهشون کمکی بکنیم
بلکه مدام تو زندگیمون پسرفت کردیم و به جایی رسیدیم که همونایی که همسرم میخواست بهشون کمک کنه، داشتن کمک خرج به ما میدادند!!!
و به همین راحتی همه چیز از این رو به اون رو شد
و این جملات رو باید با طلاااا نوشت:
بااااید به حالت تسلیم بودن در مورد تغییر زندگی بقیه برسید تا بتونید از زندگی خودتون لذت ببرید
تمام انسان ها به یک اندازه به خداوند و نعمت ها دسترسی دارند
اگر افرادی خودشون رو محروم کردند، خودشون باید بیدار بشن، دست دراز کنند و نعمت ها رو بردارند
»»» اگر بیدار نشدند، اگر شماااا دست دراز کنی و بخوای از نعمت ها به اونها بدی، بر خلاف قانون حرکت کردی
»»»» نه تنها به خودت ضربه زدی، بلکه به اونها هم ضربه زدی !!!
چطوری به دیگران کمک کنیم؟؟
»»» با کمک کردن به خودمون، با پیشرفت خودمون ، و با الگوسازی از خودمون
به امید درک بیشتر قوانین جهان هستی
به نام لله یکتای من
سلام استاد نازنیم و مریم جاان مهربان و تماامی همسفرانم
تحول زندگی من روز سیزدهم
چه باور قشنگی که همه ی ما به یک اندازه به خداوند نزدیکیم اینکه خداوند توی قلب منه کنار منه با منه
استاد این قضیه که وقتی تازه ما یه سری از قوانین رو یاد میگیرم هی میخوایم به بقیه ام بگین یه چیزی اونم با تکامل رفع میشه فکر کنم از تک تک بچه های سایت بپرسی میگه اون اوایل میشدیم بلنگو حتی با کلی حرص و جوش به بقیه میگفتیم که کسی گوشش بدهکار نبود حتی احساس دیونه بودن به ما میدادن من خودمم تو این دام بودم که خدایا هزار مرتبه سپاسگذارم که این رو یه تعهد کردم هر جا بخام حرف بزنم همونجا به خودم میگم ساکت ساکت شو به تو ربطی نداره واقعاا خداوند چقدر عاشق ماست چقدر زیباست این جهان هر جوری نگاه کنی میبینی خیلی قوانین خداوند زیبا و هماهنگه
خدایا بی نهایت سپاسگذارتم
استاد نازنیم سپاسگذارم
مریم جاان مهربان سپاسگذارم