رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیده‌ایم» - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

2348 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 3919 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و بسیار دوست داشنی و دوستان بزرگوار

    بسیااااار خوشحال و خرسندم ک برای اولین نظرم رو مینویسم و توی این مسابقات شرکت میکنم و خداوند رو ازین بابت بسیااار سپاسگذارم و حس بسیار خوبی دارم.

    من مدت زیادیه که استاد رو میشناسم و همیشه فایل هاشون گوش دادم اما خب تمرکز کمی داشتم اما چند روزیه ک تصمیم گرفتم تمرکزم رو بیشتر کنم و خیلی خوشحالم.

    اما در مورد سوال مسابقه:

    به نظر من اینکه بیشتر ورزش کارها درگیر این مسائل میشن میتونه دلیل اصلیش بارورهایی باشه که مردم و به ویژه قوانین ورزشی القا میکنن ، بر اساس قانون جامعه ورزش هر فرد نهایتا میتونه مثلا تا 25 سالگی تو مسابقات شرکت کنه ولی بعد از اون میتونه به عنوان مربی و یا … حضور داشته باشه و فرد خودش رو ملزم ب رعایت قوانین میدونه و خیلی از ورزشکارا از اون سن ب بعد دنبال شغل دیگه ای هست.

    میخوام بگم ماها خیلی جاها خودمون رو تابع قانون بشری میدونیم و این یک باور هست ک در ذهن ما قرار گرفته ک باید قانون رو رعایت کنیم درسته رعایت قانون به نفع خود ماست اما وقتی ک برگرفته از باورهای درست باشه.

    برای همه شما عزیزان آرزوی شادکامی و آرامش رو دارم پایدار باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    عاطفه صادقی گفته:
    مدت عضویت: 2402 روز

    به نام ربّ العالمین

    سلام به استاده جانم و دوستای عزیزم

    من برای درک بهتر خداوند و ساختن باور قدرتمند کننده در موردش از کامنتهای دوستای نازنینم به این فایل هدایت شدم…

    نیمه شبه گذشته بود که من تا آخر بهش گوش دادمو هنگام خواب به این فکر بودم که چه باوری برام قدرتمند کننده تره…

    بچه که بودم وقتی با بابام میرفتم بیرون دستشو میگرفتمو با ذوق فراوان دنبالش راه میوفتادم و دلم قرصه قرص از هر خطر احتمالی

    ولی امشب موقع خواب و بیداری دیدم هیچ باوری مث این بهم قدرت نمیده که…

    سرمو روی زانوی خدا گذاشتم

    احساس آرامش وصف ناپذیر

    موهامو نوازش میکنه

    بهم لبخند میزنه

    در گوشم زمزمه میکنه میگه من هستم دلت قرص…

    من میگم چقدر دیر پیدات کردم

    اون میگه ایرادی نداره به اندازه تمام سالهایی که ازم دور بودی برات جبران میکنم

    باز دلم قرص میشه

    ولی اینبار با بقیه روزایی که با بابام میرفتم بیرون فرق داره

    من یکیو پیدا کردم که فرمانروای همه جهانه و هیچ برگی بی اذن اون به زمین نمیوفته…

    بیش از یکساله که دوباره متولد شدم

    اینبار با یه بابای بینظیر قدرتمند ثرتمند

    مسیرمو پیدا کردم و با اون هم قدم میشم در این راه

    مثل بچه هایی که تازه شروع به راه رفتن کردن

    اولش دستمو به میز، مبل و هر وسیله ای میگرفتم برای راه رفتن که میتونست خطرناک باشه(شرک مخفی و حساب کردن روی غیر خدا)

    انگشت کوچیکه خدا رو گرفتمو با ذوق فراوان دنبالش راه افتادم بریم سمت خواسته هام

    آخه بهش گفتم چی میخام اونم گفت پس بزن بریم من میدونم کجاست

    همینطور که انگشت کوچیک خدا تو دستمه دوان دوان دنبالش میرفتم که پام به سنگی خورد زخمی شدم

    درد بدی داشت یادم رفت تو چه مسیر با شکوهیم و فقط باید لذت ببرم

    خدا خم شد و جای زخممو بوسید و گفت الان دیگه خوب میشه(کاری که بابام اینجور مواقع میکرد)

    و من مثل همیشه زود فراموش کردم و دوباره سرگرم بازیگوشی و لذت بردن از مسیر بودم که

    به جویبار باریکی رسیدیم

    مکثی کردمو تو چشمای خدا نگاه کردم

    انگار منتظر عملکرد من بود

    گفت بپر

    و من با ترس و دودلی انگشت خدارو محکمتر گرفتمو پریدم

    وااای خدای من چه حس باشکوهی چه حرکتی زدم چقدر اعتمادم به خدا و خودم بیشتر شدهههه

    چقدر لذتبخشه این مسیر و زیبایی هاش

    بازم ادامه میدیم

    میرسیم به یه رودخونه…

    شنیده بودم این رودخونه عمق زیادی داره و امکان غرق شدنم بالاست!

    اینبار با اعتماد بیشتر به سمتش میریم ولی حس عجیبی دارم که خدا در گوشم میگه به بزرگیش نگاه نکن بزن به دل آب من به سلامت ردت میکنم..

    انگشت کوچیکه خدارو محکمتر میگیرمو با هم وارد رودخونه میشیم کم کم پیش میریم تا وسطای رود …

    موج میزنه ولی من محکمتر قدم برمیدارم

    موج میزنه و من محکمتر دست خدارو میگیرم

    و ما به سلامت از رودخونه رد میشیمممم

    بله

    حاصل یقین و اعتماد به خدا همینه…

    از همه موانع ما بزرگتر و قویتره

    چه زیبا خداوندی دارم

    چه قدرتمند خدایی(قدرتمندتر از هر پدری)

    چه مهربان ربّی(مهربانتر از هر مادری)

    چقدر قدرتمند شدم تو این مسیر و چقدر تجربه کسب کردم و چقدر لذت بردم از همسفری با خدا

    و هر روز داریم به خواسته هام نزدیک و نزدیکتر میشیم

    اینقدر حال کردم تو این مسیر که حتی اگه به اون خواسته ها هم نرسم بازم میخوام با خدا برم سفر:)

    خدا جونم سپاسگزارم از این سفر فوق العاده

    دوستتون دارم همسفرای خدا

    خدا نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      ایمان رئیسی گفته:
      مدت عضویت: 2379 روز

      سلام خانم عاطفه عزیز

      واقعا واقعا واقعا فوق العاده بود کامنتی که گذاشتید

      یعنی از همون اول که شروع کردم به خوندن اشک شر شر از چشام میریخت

      خیلی حس خوبیه وقتی که خدارو پیدا میکنی

      وقتی حسش میکنی،

      وقتی میبینیش که کنارته،

      وقتی میدونی که همیشه همراهته

      دلت قرص میشه

      خیالت راحت میشه

      آرامش واقعی رو احساس میکنی،

      خوشبختی واقعی رو لمس میکنی

      عزت نفس واقعی رو میچشی

      طعم واقعی محبت وعشق رو میچشی ،

      دیگه نه ناراحت میشی

      نه نگران میشی

      نه غصه میخوری

      نه عصبی میشی

      نه میترسی

      نه اذیت میشی که بازخورد بقیه چیه

      نه ناراحت میشی از رفتار آدما،

      نه ترس از آینده داری ،

      نه روی کسی حساب میکنی،

      نه نگران از دست داد شغلت میشی

      نه میترسی که عشقت رهات کنه

      و… هزارن نگرانی دیگه که در نبود خداوند ما داریم.

      وقتی با خدای واقعی آشنا میشی کل زندگیت تغییر میکنه. شیرازه زندگی بالکل عوض میشه.

      دیگه خیالت راحت میشه

      دیگه به قول استاد عباسمنش توی یه مسیر جنگلی سرسبز با طبیعت بسیار زیبا و قشنگ سوت میزنی و خیلی راحت به تمام خواسته هات میرسی.

      من خودم زمانی زندگیم به معنای واقعی تغیر کرد و احساس آرامش رو تجربه کردم که یه کتابی رو خوندم با عنوان خدا حقیقتی در وجود انسان،واقعا کلا نگاهم رو عوض کرد انگار که دستم رو گرفت و وارد مسیر جدیدی قرارم داد.

      وقتی برای اولین بار چنین سال قبل خوندمش خیلی خیلی تاثیر گرفتم.

      اون کتاب تونست خدای جدیدی رو بهم معرفی کنه.

      و بعد اینکه با استاد گلم آشنا شدم، استاد توحیدم استادی که معنای واقعی توحید رو ازش یاد گرفتم و درک کردم،استادی که طعم واقعی خدارو به من چشوند.

      و مقایسه میکنم درک الانم رو نسبت به خداوند اصلا قابل مقایسه نیست با مطالب اون کتاب.

      یه بار بعد از مدتها کتاب رو برداشتم میخواستم که بخونمش دیدم که خیلی سطح ابتدایی هست و من الان در مقطع مثلا دکترا در رشته شناخت و درک خدا در دانشگاه استاد عباسمنش هستم.

      خیلی سپاسگزارم از استاد عباسمنش که با درکی که از خداوند پیدا کرد به هممون کمک کرد که با دید وسیع تر به جهان نگاه کنیم.

      خیلی سپاسگزارم از حضرت ابراهیم که توانست با توحید و یکتا پرستیش و شناخت خدا و رب تا ابد الگوی بسیار خوبی باشه برای همه کسانی که میخوان خدارو بشناسن و در مسیر درست گام بردارن.

      و سپاسگزارم از خداوندی که در هر لحظه داره ما رو هدایت میکنه به سمت بهتر شدن و بهتر شدن و بهتر شدن.

      دوستان گلم عاشقتونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        عاطفه صادقی گفته:
        مدت عضویت: 2402 روز

        سلام دوست عزیزم

        خدارو صد هزار مرتبه شکر که باعث حال خوبت شدم

        آره دوست عزیز حس فوق العاده ایه پیدا کردن خدا انگار از اول زندگیت یه گمشده ای داشتی که بعد از مدتها پیداش کردی

        خدایی که سراسر عشق میشه برات

        آرامش میشه

        سلامتی میشه

        ثروت میشه

        همه چی میشه به شرط بندگی

        جمله خیلی قشنگی خوندم چند روز پیش:

        خدایا غنا در قرب تو و فنا در دوری توست

        ای مهربانتر از هر کس

        چه زیبا گفته ای که تو را کورکورانه بندگی نکنیم

        چرا که بنده میخواهی نه برده

        بردگان در بند امرند و بندگان در بند عشق

        بندگان مالک و بردگان مملوک

        در پناه خدا شاد و سالم و ثروتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          ایمان رئیسی گفته:
          مدت عضویت: 2379 روز

          سلام ب دوست عزیزم

          وقتی امشب اومدم دیدگاهای خودمو خوندم دیدم که در پاسخ ب دیدگاهتون نظر گذاشتم .

          گفتم این خبر خوب رو نسبت ب چند ماه پیش بهتون بدم

          و از موفقیت های مالیم براتون بگم ک هم ایمان خودم تقویت بشه هم انگیزه ای باشم برای بقیه دوستان درامدم نسبت ب اردیبهشت ماه سال ۹۹ بیش از دوازده برابر شده ،منی ک کارمند بودم و درگیر خرجای روزمره ،

          الان خودم چهار پنج نفر کارمند دارم و هر روز ک میگزره ب لطف خداوند درامدم بیشتر و بیشتر میشه الان صاحب کسب و کار خودمم و از در و دیوار نعمت و ثروت ب راحتی وارد زندگیم میشه

          بودن اینکه زور بزنم یا تقلا کنم مشتری از قبل پول رو واریز میکنه تا اینکه یه هفته بعد محصولم ب دستش برسه

          دوتا موتور خریدم

          برای خانمم طلا گرفتم

          و الان توی این فکرم ک یه ویلای ۶هزار متری فول لاکچری برای خودم بسازم

          منی که تا چهار ماه پیش کرایه اتوبوس از شیراز به شهر خودمو نداشتم الان هر روز چند میلیون میاد ب حسابم

          خدا رو شکر میکنم و میدونم ک وقتی ب خدا توکل میکنم همه چی بهم میده براحتی همه ی اتفاق ها رو برامون رغم میزنه.

          یه خبر خوبی ک امروز برام اتفاق افتاد اینه ک من ۶ روز پیش دوتا بع بعی گرفتم امروز یکیش دو قلو زاییده و یکیش یه دونه زاییده یعنی ب هفته نرسید سرمایه گزاریم بیش از دوبرابر شد خخخخ

          منی ک خرید محصولات استاد سید حسین آرزوی دور از دسترسم بود و فقط از فایل های رایگان استفاده میکردم از اول اسفند ماه دوره دوازده قدم روخریدم و شروع کردم و دارم بصورت تکاملی پیش میرم

          خدایا شکرت از این احساس عالی

          خدایا شکرت از تغییر باورهام ک روز ب روز دارم بهتر میشم

          خدایا سپاسگزارم از این جمع بسیار عالی

          خدایا عاشقتم ک تو هم عاشقمی

          همتونو دوست دارم و عاشقانه میخوام ک ازتون یاد بگیرم و روز بروز عملکردم عالی تر بشه

          با سپاس فراوان از همه دوستان گلم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            عاطفه صادقی گفته:
            مدت عضویت: 2402 روز

            به نام ربّ تنها قدرت جهان

            سلام به دوست عزیز و توحیدیم

            خداروشکر که این همه نتیجه گرفتی و حال خوبی داری

            منم به لطف خدا الان به استقلال مالی رسیدم تو شهری که اصلا فکرشو نمیکردم بتونم بیام

            سبک زندگی خودمو دارم و میتونم خیلی بیشتر روی افکارمو رفتارم تمرکز کنم

            انشالله که هر روز در پناه حق موفقتر از قبل باشید:)

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      لیلا رضائی گفته:
      مدت عضویت: 1894 روز

      سلام عاطفه عزیزم

      چقدر زیبا بود متنی که فرستادی خدایا شکرت که مرا اینگونه به سمت دوستان نازنینی

      با این باور قوی هدایت کردی

      چنان مرا در حس عمیقی از خدا فرو بردی که فقط خط بخط اشک ریختم و خدا رو شکر کردم

      خیلی ممنون از شما

      خیلی زیبا مینگاری

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        عاطفه صادقی گفته:
        مدت عضویت: 2402 روز

        سلام بر لیلای جانم

        مرررسی عزیزم از این کامنت زیبات

        خدا رو صد هزار مرتبه شکر که باعث حال خوبت شدم

        و من این کامنت رو نشونه ای میبینم برای تعهد قویترم در این مسیر

        مرسی از تو دوست عزیزم که دست خدا شدی برای انگیزه بیشتر در من

        در پناه خدا در مسیر هدایت شدگان بمانی

        خدا یار و نگهدارت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          لیلا رضائی گفته:
          مدت عضویت: 1894 روز

          سلام عاطفه جونم سلام عشقم

          وای که چقدر زیبا می نویسی

          وای که لذت بخش میشه همه چیز برام

          وقتی نوشته های زیبای تو رو میخونم واقعا درجه یک می نویسی

          واقعا آدمو غرق در خدا میکنی

          وای چقدر زیباست

          خدایا غنا در قرب تو و فنا

          در دوری توست

          چقدر نکته داره ….

          اینو در پاسخ به یکی از دوستان نوشته بودی

          عاطفه جان من دوست دارم بهت بگم تو بهترینی در نوشتن

          و خوب کردن حال دیگران پس با تمام وجود بهت میگم این یکی از مهارتهای زیبای توست

          خدایا شکرت که خواهری دارم اینقدر زیبا خدا رو برام

          توصیف میکنه

          آرزو دارم هر روز بیشتر از روز قبل شاهد اتفاقهای زیبا باشی و ما رو هم سهیم کنی

          بازم ممنونم عشقم

          I wish you all the best

          برات آرزوی بهترینها رو دارم

          I wish you many years of happiness

          آرزوی خوشبختی دارم برای شما برای سالیان زیاد

          May God be always with you

          الهی که خدا همیشه کنارت باشه

          💞💞❤❤

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
          • -
            عاطفه صادقی گفته:
            مدت عضویت: 2402 روز

            سلام مجدد به دوست نازنین خودم

            لیلا جونم مرسی از نظر لطفی که به کامنتهای من داری و خوشحالم خدا از زبون بنده خوبش این مهارتمو گوشزد کرد

            خدا همینجاست بین من و تو ساده ی ساده عین من و تو:)

            انشالله من هم شاهد موفقیتهای روز افزونت باشم

            دوستت دارم

            در پناه حق شاد و سالم و ثروتمند باشیییی

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    فرشته شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1290 روز

    بنام خدای ماه و ستاره

    خداوندا من‌تز هرخیری که تو بمن برسه سخت بهت فقیرم

    سلام استاد گلم

    فک میکنم دفعه های قبل نوشتم ک این فایل چه درهایی از اگاهی وپشت بندش چه اتفاقاتی رو برام رقم زده

    یکبار باعث خلق ازادیم شد

    یکبار 100مبلیون رو یکجا وارد زندگیم کرد

    و اینار.

    استاد این فایل هربار ذهن من رو دیدگاه من رو نسبت به خداوند بازتر میکنه

    دقیقا یادمه اولینبار دیدگاهم‌نسبت به خدا این بود ک میتونه همه درهارو باز کنه پس میتونه آزادیمم بمن بده و همینطورم شد

    دفعه دوم تو هرچیزی خدارو میدیدم و شبانه روز از شدت سپاسگراری اشک میریختم و حتی تو لباسامم خدارو میدیدم که چندروز بعدش برنده 100میلیون شدم

    و امروز دیدگاهم نسبت به خداوند این شده:

    خدا باد نیست خدا یک انسان نیست خدا ی موجود نامرئی تو وجود من نیست

    صفحه کیبوردم خداست

    دستام خداست

    وجودم خداست

    خونمون خداست

    ماشینمون خداست

    ننه بابام خداست

    لامپهای خونه ک روشن میکنن همه جارو خدان

    حالا درکی که امشب باخودم راجبش صحبت کردم این بود ک

    خدا همه چیزه

    حالا ایه 7 سوره ابراهیم گفته شمارا بزرگتر میکنم اگر سپاسگزاری کنید

    یعنی چی؟

    یعنی همین چیزایی ک تو زندگیته منم

    وقتی تو سپاس گزاری میکنی یعنی میخایی قدردان و خوشحال باشی و هرچقدر خوشحال باشی به خدا نزدیکتر میشی و هرچقدر به خدا نزدیکتر بشی ظرفت بزرگتر میشه و نعمتها واردش میشه و این موضوع هیچ ربطی ندارع با زمان که قراره 10سال طول بکشه؟

    ن اگه خوب بتونی قدردان باشی و حالت خوب باشه ممکنا 3ساله برسی اگرم فکرکنی ک خدا تایم 10ساله برات گذاشته پس 10سال باید بمونی تا جواب بیاد

    برای همینه ک کل دوره ها استاد درباره رابطه بین معنویت و نعمتها میگن

    به ابن دلیل ک استاد خیلی خوب درک کرده که نزدیکی به خداوند نعمتها رو میاره

    همه چیز تو حول محور اون میچرخه چقدر بهش نزدیکی؟

    چقدر از شدت خوشحالی قلبت بازه

    چقدر میتونی از چالشها با سپاسگزاری عبور کنی!

    اینا مواردیه ک مارو به خدا نزدیک میکنه

    .

    امروز ی جمله قشنگی تو فیلم راز شنیدم .

    :اون چیزیه که میخایید شما میتونید به اون برسید.

    این جنله رو میلیونها بار شنیده بودم اما جالب اینکه اینبار درکش کردم

    این اگاهی با اگاهی جلسه 2قدم 2 باهم قوغا کرد

    سما تو قدم 2جلسه 2 گفتید :

    وقتی تجسم میکنید ذهنتون فوری میاد و میگه چجوری میخایی به اون خاسته برسی و تو باید بهش بگی ک :

    قانون اینه ک وقتی من درمسیر باشم راهش بهم گفته میشه .

    برای من این حرف شما الان جا افتاد .وقتی به مسیرم در عقب نگاه میکنم میبینم ک من هرکجا تونستم خاسته ام رو باور کنم و داشتنش برام بدیهی بود خیلی راحت شرایط بیرونی منو به اون خاسته میرسوند

    یعنی شرایط بیرونب تغییر نمیکرد تا زمانی ک تو ذهن من اون خاسته کاملا طبیعی بود و بعد در زمان خیلی کوتاهی میدیدم ک الان درحال حاضر اون خاسته براحتی تو زندگیمه.

    حالا ک به این درک رسیدم دلیل ارامش این لحظه ام رو متوجه هستم و چقدر من خوشبختم ک به درک به این بزرگی رسیدم و مطمعنم خیلی اتفاقات قشنگ و خوبی در پشت این دیدگاه برام‌درراهه

    حالا که فهمیدم همه خاسته هام فقط به باور پذیر شدگ اون خاسته تو ذهن من ربط داره

    دیگ بابام مکان زندگیم شرایط فعلیم و هیچکدوم به اندازه قبل برام سد راه نیستن

    و حدااقل الان فکر کردن و جلو رفتن برام راحت تره

    از ساعت 2ونیم رفتم بزن و برق تا الان و تصمیم‌گرفتم بنویسم براتون ک چقدر خوبه که این فایل رو گذاشتید و میتونم قسم بخورم ک این فایل به تنهایی همیشه راهنمای مسیر من بوده و من تعداد دفعاتی ک این فایا رو گوش دادم 10ها برابر بقیه فایل هاست برای اینکه این فایل نتیجه اش کاملا برام واضحه

    امیدوارم استاد عزیزم خودت این کامنتم رو بخونی و بدونی ک دختری 21 ساله در یک روستای کوچیک داره از درون خیلی بزرگ میشه و حتما خیلی زود مینویسم از تغییرات بیرونی ام

    خیلی تغییرات رخ داده اما منتظر خبرای بزرگترم باشید

    خانوم شایسته عزیز اگه شما این کامنت رو خوندید حتما برای استاد هم بفرستید ک بخونن

    چون مطمعنم خوشحال میشه از خوندن دیدگاهم و درکم

    عاشقتونم من خداروشکر برای وجودتون

    شبم رو بااین کامنت زیبا و یک قلب هیجان زده ک داره مثل گل میشکوفه تموم میکنم و میخابم که فردا کلیی پرانرژیی باشم برای ساختن یک زندگی زیبا و یک روز زیباتر

    به امید دیدار (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 858 روز

      به نام خدا

      سلام فرشته جان

      نکته ارزشمندی که از کامنت زیباتون بهم تذکر داده شد

      اونجایی بود که نوشتین

      شرایط بیرونی تغییر نمیکرد تا زمانی که، داشتن اون خواسته کاملا طبیعی و بدیهی میشد در ذهن من، و بعد از مدت کوتاهی بهش میرسیدم و داشتمش در زندگیم

      مثالهای زیادی دارم در مورد درستی این موضوع

      مثلا من یه کت جین ابی کم رنگ میخواستم

      ، انقدر اونو میخواستم، همش دوست داشتم بگیرمس، بپوشمم، عکسشو با تیپ مد نظرم از اینستا توی گوشیم ذخیره کرده بودم، بعدش من خیلی اتفاقی هدایت شدم به فروشگاهی که برای خرید لباس بچه رفته بودیم، و اتفاقا طبقه بالاش لباس زنانه داشت و اتفاقا اونجا فقط یدونه از اون رنگی که من میخواستم داشت و همسری اونو برام خرید، کاملا راحت بهم داده شد و من بدون اینکه خودم بفهمم الان اون تیپ خاص دوست داشتنی که توی گوشیم ذخیره کرده بودمش رو بارها میپوشم و واقعا لذت میبرم

      من اون عکس رو بعدا از گوشیم حذف کردم، وقتی بهش رسیدم ولی اگه بازم هزاران بار ببینم اون عکسشو هنوزم لذت میبرم و واقعا خوشحالم که بهم داده شده، وقتی که من دستان خداوند رو باز گذاشته بودم برای اجابت خواسته هام

      دلیل اینکه

      خواسته های بزرگمون، بزرگ از نظر ذهن خودمون، نه از نظر خدا، بهمون داده نمیشه اینکه که، هنوز توی ذهنمون به صورت طبیعی و بدیهی برامون امکان پذیر نشده، داشتنش

      مثالش اینه

      من واقعا دوست دارم در جایی بزرگ و سرسبز مثل پرادایس زندگی کنم، ولی میدونم این خواسته فاصله زیاد مداری با من داره هنوز چونکه من اول باید یه زمین کوچکتر صاحبش بشم، بهم داده بشه، بعد پله پله تا زمین بزرگتر

      قانون تکامله دیگه

      مثلا الان یه ماشین داریم، پله پله میریم تا داده شدن شاسی بلند

      خدایا شکرت به خاطر حضورت در همه جا

      مرسی فرشته جان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3457 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز و استاد گرانقدر

    ممنون از سوال خوبی که مطرح کردید

    خیلی وقتها هست که بعضی از افراد با باور خودشان یک نتبجه را انتظار دارند

    اما خبر از قانون اصلی ندارند

    مثلا همه ی ما زمانی که یک کور در حرم امام رضا بینا شود میگوییم که معجره شده و با باور خود مان فکر میکنیم یک نتیجه عجیب الخلقه اتفاق افتاده است

    اما موضوع از این قرار است که هیچ معحزه ای رخ نداده

    به زبان واضح تر ما نتیجه ای که برایمان عجیب است را اسمش را معجزه میگذاریم

    در صورتی که اینها چهارچوبهای ذهنی ما هستند

    در واقع این همان ظرفی است که آب را شکل میدهد

    این همان دیدی است که ما به خدا داریم

    و هر کس بر اساس باورش نتیجه خودش را هم دریافت میکند

    از شما استاد بزگورار ممنونم به خاطر مطرح کردن سوالات خوب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  5. -
    محمد رضائی گفته:
    مدت عضویت: 2876 روز

    با سلام خدمت دوستان عزیز و استاد عباسمنش

    خدا را شاکرم که موجب آشناییم با این گروه و دوستان عزیزی چون شما گردید.از استاد عباسمنش سپاسگزارم به خاطر طرح چنین سوالاتی که به ما کمک کند تا رویدادهایی را که به راحتی از اونها گذشتیم را به یاد بیاریم و با توجه به اونها به خود بگوییم که قانون جواب داده و باعث ایجاد انگیزه در ما شود.

    من فکر میکنم دلایل زیادی برای ایجاد همچین باوری در بین ورزشکاران وجود دارد و یکی از این دلایل اینه که باید ورودی ذهنی خود را کنترل کنیم و اینکه بسیاری ازباورهای ذهنی ما ناشی از صحبتها و تفکرات اطرافیان ما می باشد و اینکه باید ورودی های ذهنی را کنترل کنیم که این از طریق رسانه، انسانهای منفی و بسیاری چیزهای دیگه امکان پذیر می باشد.

    بسیاری از ورزشکاران حد کمالی را برای خودشان تعیین میکنند و وقتی به اون نقطه میرسند دیگر همه چیز را برای خودشان تمام شده می دانند و دیگر هیچ برنامه ای ندارند مثل تیم ملی فوتبال در جام جهانی که حد توان خودشو فقط رفتن به جام جهانی میدون و برای بعد از اون برنامه ای ندارد.

    یکی از دلایل این میتونه باشه که ورزشکاران از لحاظ روانی آمادگی چنین چیزی را ندارند و برای خودشون محدودیت مشخص میکنند مثلا چرا باید دروازه بانی مثل بوفون در یونتوس بتونه در 40 سالگی در بالاترین سطح ورزش دنیا بازی کنه ولی در کشور ما بعضی کشورای دیگه تو سی سالگی خودشون بازنشسته میکنند آیا دلیلی به جز این داره که این افراد باورهای خیلی قوی در مورد توانایی انسانی خودشون دارند و به این توانایی ها ایمان پیدا کردند و فهمیدند که محدودیت در اونها جایی ندارد و انسان ظرفیت بالایی داره و ما باید بدانیم وقتی که جزئی از خداوند هستیم که قدرت مطلق جهان هستی است و محدودیت در آن جایی ندارد پس نباید حد و مرزی برای خودمان تعیین کنیم و بدانیم تا روزی که هستیم باید در حرکت باشیم.ورزشکاران ما باید به نقطه برسند که ذهنیت سن و سال بالا را با دیدن الگوهای موفق در خود از بین ببرند.استاد عباسمنش در یکی از فایل های رایگان به مایکل فلپس آمریکایی اشاره میکنه که بعد از چند سال دوری از ورزش دوباره برمیگرده و در المپیک ریو چند مدال طلا کسب میکنه و رکورددار کسب مدال میشه.ما باید بدونیم اگر یک نفر به موفقیتی رسیده پس همه میتونن به اون موفقیت برسند فقط باید روی باورها کار کرد.چرا ورزشکاران ما باید حرف اکثریت را بپذیرند? یا اینکه هیچ اراده ای از خود در زمینه ایجاد باورهای جدید نداشته باشند?چرا باید با ایجاد افکار اشتباه این باور را در ذهن مردم ایجاد کنیم که فلان شخص دیگه توانایی ورزش نداره و دیگه دورش تموم شده و دیگه سنی از اون گذشته و باید میدان داد به جوانها و ده ها باور اشتباه دیگر.چرا نباید ما در ورزش الگوهای خوبی داشته باشیم مثل هادی ساعی یا کریم باقری در پرسپولیس و یا وحید شمسایی در فوتسال و دهها ورزشکار دیگر که به خاطر تفکرات و باورهای اشتباه دیگران و همچنین پذیرفتن این باورها توسط خودشان دوران حرفه ای ورزش خود را به پایان رساندند.در کل به این نتیجه میرسم که ما خودمان نباید باورهای دیگران را بپذیریم چون خداوند راه را به ما نشان داده و ما باید با قدرت انتخاب وتصمیم گیری خودمان مانع این باورهای اشتباه بشویم و نباید کسی را مقصر بدانیم چون مسولین ورزش ما و افکار غالب بر جامعه چنین افکاری هستند.پس ما باید روی باورهایی کار کنیم که هیچگاه محدودیت را نپذیرد چه سنی و چه جسمی و چه کمبود نعمت و ظرفیت جامعه و اینکه به میدان را به جوانها باید داد.

    در آخر باید سعی کنیم راهای ایجاد این باورها را در ذهن خود مسدود کنیم چه از طریق قطع ارتباط با افراد و یا حذف رسانه و یا ایجاد باورهای قدرتمند کننده و پذیرش اینکه خداوند بهترین را برای ما میخواهد و اصلا هدف آفرینش ما این بوده و محدودیت در ما جایی ندارد و باید افکار غالب جامعه پیروز شویم و همیشه در جهت پیشرفت خود بکوشیم.چون نمیشود با افکار و روشهای قدیم با روشهای مدرن و جدید و پیشرفته رقابت کرد و ورزشکاران هم باید خود را مرتب به روز کنند چون اگر در جای خود بمانند زیر چرخ روزگار له خواهند شد چون ورزشکاران جدید مرتب در حال پیشرفت هستند و نباید به خاطر غرور و اینکه یکبار مدال طلا کسب کردی و از بقیه رقبا غافل شوی و مسیر پیشرفت را طی نکنی و فکر کنی چون یکبار موفق شدی بار دیگر هم موفق خواهی شد،پس هیچگاه نباید دچار خودبزرگ بینی و غرور شود و همیشه در جست و جو و یادگیری روش های جدید باشد.

    در نهایت بارای همه دوستان آرزوی سلامتی،سعادت،ثروت،آرامش و خوشبختی دارم و از استاد عباسمنش به خاطر تلاش در جهت بهبود زندگی ما سپلگاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  6. -
    سبحان امیدی گفته:
    مدت عضویت: 3873 روز

    با سلام خدمت استاد عباسمنش و کسانی که این نظر رو مطالعه میکنند

    .

    .

    به نظر من دلیلش ترسه

    ترس

    باور ترس

    بله می ترسن

    چون اکثر نمونه هایی که اونها دیدن بعد از اون سن افت داشتند و این باور در اونها ایجاد می شه که اگر سن اونها بالا بره و در اوج موفقیت کناره گیری نکنند، اوها هم افت میکنند.

    اونها می ترسن

    اونها ترس این رو دارند که این موفقیت رو که سال ها با تلاش به دست آوردند یک شبه از دست بدهند.

    اونها می ترسند

    اونها میترسند چون افرادی را دیده اند که پس از موفقیت در سن های جوانی و رسیدن به قله، شکست خورده اند و محبوبیت اولیه خود را از دست داده اند.

    اونها می ترسند

    باور اینکه در اوج موفقیت باید از ورزش خداحافظی کنم در اونها ایجاد شده.

    اینکه اگر در اوج و سن جوانی خداحافظی کنم تا آخر عمر محبوبیت خود را خواهم داشت.

    اونها میترسند.

    میترسند

    ترس و ترس و ترس

    عامل بسیاری از مشکلات

    ترس

    باور ترس. نه اینکه توانایی نداشته باشند. خود آنها هم میدانند که توانمندند ولی بین این دو باور که من توانمندم و میتوانم ادامه دهم و این باور ترس که نکنه از اوج موفقیت سقوط کنم، باور سقوط به دلیل نمونه های زیادی که دیده قوی تره و پیروزه.

    و به همین راحتی کنار میکشه.

    به همین دلیل تا سن های بلاتر ورزش حرفه ای رو ادامه نمیده.

    بله باور ترس جواب این سواله.

    ترس

    ترس

    ترس

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  7. -
    ایمان متین فر گفته:
    مدت عضویت: 3158 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    با سلام خدمت استاد گرانقدر سید حسین عباس منش و سایر بزرگواران

    آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست عالمی از نو بباید ساخت وز نو آدمی

    دوجاده برای رسیدن به یک مقصود در جلوی راهم قرار گرفت ، یک جاده شلوغ و عامه پسند و یک جاده جنگلیه آرام و کم گذر

    و من جاده جنگلیه کم گذر را برای پیمودن این مسیر انتخاب کردم جاده ای که استادم عباس منش بمن نشان داد در این جاده کم گذر در ظاهر تنها هستم ولی در باطن با خدایم در حال پیمودن مسیر هستیم و از زیبایی های مسیر لذت می بریم نه خبری از نگرانی هست نه کمبود و ناراحتی بلکه پیمودن مسیر تماما” آرامش است و لذت

    تا تو با منی زمانه با من است بخت و کام جاودانه با من است تو بهار دلکشی و من چو باغ شور و شوق صد جوانه با من است

    در جلسه اول دوره بی نظیر قانون آفرینش آموختم که در دنیای فیزیکی و خاکی چیزی بنام واقعیت وجود ندارد بلکه انسانها با باورها شون واقعیت زندگی خودشون رو خلق می کند . پس نتیجه می گیریم بالا رفتن سن و تحلیل رفتن فیزیک اندام یک باور است و چون اکثریت جامعه این مسئله رو باور کردن شده واقعیت یعنی باوریه که خیلی به واقعیت نزدیکه ، ولی ما عباس منشی ها باور داریم سن و سال فقط یه عدد ذهنی است و ما مثل قالیه کرمان میمونیم هرچه بیشتر از سنمون می گذره به ارزشهامون اضافه تر میشه .

    و با یک تجربه شخص در این زمینه نوشته ام رو پایان میرسونم.

    در دورانی که دانشجو بودم قرار بود یک مسابقه دومیدانی برای کل دانشگاههای آزاد استان برگزار بشه و از آنجایی که من خیلی باورهای اشتباه در ذهنم داشتم با مشودت یکی از دوستان به فرشگاهی که مکمل های تغذیه بدنسازی می فروخت هدایت شدم و از آنجا یک بسته قرص انرژی زا ی قوی تهیه کردم.

    بنا بر توصیه فروشنده یک ساعت قبل از مسابقه و آنهم نصف قرص را مصرف کنم آماده برای مسابقه شدم ( ولی من به حرف فروشنده گوش ندادم و یک قرص کامل را خوردم ). وقتی مسابقه شروع شد آرام آرام در حین دویدن احساس کردم که قرص داره اثر خودش رو میزاره منم سرعتم رو آرام آرام افزایش می دادم چون مسابقه استقامت بود همه با یک سرعت مناسبی می دویدند و یادمه وقتی از چند نفری که جلوتر بودن عبور می کردم بم می گفتن مسافت زیاده سرعتت رو کم کن کم میاری ولی من با قبولوندن این باور به ذهنم که قرصه معجزه می کنه بسرعتم آرام آرام اضافه می کردم تا بجایی رسیدم که دیگه واقعا” دست خودم نبود پاهام خودشون می دویدن ریه هام پر از اکسیژن میشدن و نفس کم نمی آوردم اینقدر دویدن برام خوشایند و لذتبخش شده بود که با خنده میدویدم و تو دلم به رفیقم و قرص ، فروشنده ” ای والله ” می گفتم (شرک خفی) تا اینکه با اختلاف خیلی زیاد با سایر شرکت کننده نفر اول شدم ولی باز دوست داشتم بدوم در ذهن من مسابقه برایم تمامی نداشت.

    داورهای مسابقه بم شک کردن

    و منو فرستادن برای آزمایش ولی در کمال کاملا” ناباوری آزمایشم منفی بود پیش خودم گفتم چون بار اولم بوده و خون م هم تمیزه وقتی دویدم با عرق کردنم اثر قرصه پریده . خلاصله خوشحال و خندان جایزه نفر اول رو بردم و کلی جلو دوستان برند شدم.

    ولی فکر آزمایشه راحتم نمیزاشت که چطور با مصرف کردن من نشون نداد و کسی نفهمید من دوپینگ کردم . تا اینکه رفتم پیش همون فروشگاهی که قرص رو ازش خریده بودم و ازش پرسیدم ماجرا چیه چرا آزمایش ، انرژی بخشی قرص رو نشون نداد؟

    فروشنده گفت : داداش من ، وقتی دیدم تو بدنت به ورزشکارا نمی خوره و یک شبه می خوای راه صد ساله رو طی کنی ترسیدم قرص اصلی رو بت بدم بخوری واست مشکل پیش بیاد و منو به دردسر بندازی ، بنابراین بت قرص بی اثر دادم . منو ببخش.

    اون موقعه بود که تازه فهمیدم از وقتی که من قرص رو خریده بودم تا پایان مسابقه همش داشتم به خودم تلقین می کردم و ذهنم واقعا” اثر بخشیه قرص رو باور کرده بود.(البته اون موقعه تلقین بر ضمیر ناخودآگاه و باور رو نمیدونستم.)

    دوستان باور کنید از دیروز هرچی داشتم به خودم میگفتم چی بنویسم که به خودم لذت بده و برای دوستان سودمند باشه چیزی به ذهنم نمی اومد آلان در حین نوشتن یهویی این مسابقه دومیدانی به ذهنم رسید و چقدر ما خانواده گرم و صمیمیه عباس منش خوشبختیم که استاد بی نظیری چون آقای عباس منش رو داریم چون اون موقعه من قانون باور و فرکانس و مدار رو نمیدونستم ولی آلان با بیاد آوردن اون مسابقه طریقه باور سازی در ذهنم بهتر جا افتاد و از آلان به بعد بهتر میتونم با استناد به این تجربه شخصی باورهای جدید بسازم چون اون مسابقه رو در گذشته تجربه کردم واگه آلان با الگو گرفتن این تجربه بتونم خواسته هام رو بشون شکل بدم چه شود؟ قطعا” اتفاقات شگفت انگیز در زندگیم ایجاد میشه.

    استاد سید حسین عباس منش بی نهایت بی نهایت بی نهایت ازت سپاسگزارم . که دستی از دستان خداوند هستی برای هدایت ما.

    از خدا می خوام همیشه و در همه حال ما رو به راه راست هدایت کنه راه کسانیکه به آنها نعمت داده نه کسانیکه بر آنها غضب کرده و نه گمراهان.

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  8. -
    امین دانش گفته:
    مدت عضویت: 3944 روز

    سلام و ادب

    امروز صبح تصمیم داشتم برای چالش جدید سایت مطلبی بزارم که از انتقال خون تماس گرفتند که به پلاکت خون شما نیازداریم

    من هم خدا را سپاسگذار شدم که من را مفتی در فرکانس بخشش قرار داد .

    به سازمان انتقال خون رفتم واینکه مشکلی به وجود آمد که این امر محقق نشد، درهر صورت باز هم پروردگار را شکر کردم

    الان برگشتم و حالم خوب است ودر حال نوشتن موارد ذیل هستم

    مثالی که استاد عباسمنش به صورت هوشمندانه از یک ورزشکار عنوان کرده شاید به دلیل اینست که اینگونه موارد برای درصد بسیاری از افراد جامعه ملموس و جا افتاده هست و اکثرآ به این موارد که اتفاق افتاده، واقف هستند

    شاید هم به همین دلیل هست که به او الهام شده

    لذا ما با اندکی تفکر می توانیم خودمان را تصور کنیم، فقط همین

    همه چیز قبلآ به ما گفته شده یا گفته خواهد شد، اگر در مسیر درست قرار بگیریم .

    این ماهستیم که راه نادرست را انتخاب کرده ایم و الانٍ ما را باعث شده

    باید توقف کنیم

    ودیگر این مسیر اشتباه را ادامه ندهیم .

    سپس مسیر درست را پیدا کنیم و با سرفصل های درست مسیر سعادت را در پیش بگیریم

    جهان یا منبع بی پایان هستی و کائنات به ما (( به همه انسانها – به من — به تو )) ثابت، و ثابت میکند یا حتمآ که ثابت کرده ونشان مان داده آنچه را باور داریم و آنچه را که در افکارمان می گذرانیم

    این یک سیستم هست، یک قانون و تمام

    کسی که الان هستیم دو حالت دارد:

    یا دست مان در دست خدا هست

    یا دست مان در دست خدا نیست

    پس

    یا دست مان در دست خدا هست

    یا دست مان در دست خدا نیست

    افکار و باورهای گذشته هست که امروزمان اینگونه هست

    و اینکه فردا چه کسی هستیم

    بستگی به باور ها و افکار امروزمان دارد.

    باور ها چه به سر ما می آورند:

    باور عدم لیاقت،

    جهان به ما ثابت میکیند که لیاقت نداریم.

    باور ضعف و ناتوانی،

    که جهان به ما ثابت میکند که چقدر ناتوان هستیم

    باور افت اعتماد به نفس،

    که منبع به ما ثابت خواهد کرد مراتب نداشتن اعتماد به خود را

    باور نداشتن به توانایی های بی نهایت انسان ،

    که باعث میشود ظرفش به مرور کوچک و کوچکتر شود

    داشتن الگوهای اشتباه و نادرست در زندگیمان که به آنها ایمان داریم و در نتیجه جهان به ما میفهماند، مسیر اشتباهی رفتن را

    داشتن باور ترس ، جهان به زیبایی، وحشت را به دل ما می اندازد

    نداشتن باور ثروتمند بودن که این دنیا با محکم ترین دلایل فقط مدار فقر و تنگدستی و مشکلات را نشان می دهد

    اینکه افراد نخواسته باشند مدام مدارشان را تغییر دهند و به مدار بالاتر روند، آنها درجا می زنند وپس از مدتی شکست را تجربه خواهند کرد

    ساختن این باور ها:

    که اوبهترین و صمیمی ترین دوست ماست.

    خدا همجا هست و همیشه هم هست باید بهش نزدیک بشیم و دوستش داشته باشیم که همیشه او را درکنار خود حس کنیم

    وقتی بر اساس سرفصل های درست و قوانین حاکم بر جهان دستمان را در دست خدا گذاشتیم، او دستمان را محکم می فشارد و دیگر سعادتمند خواهیم شد

    صحبت کردن درمورد خواسته ها نکته ای که بسیار بسیار مهم هست

    افرادی که در میان راه کم می آورند در مثال استاد یک ورزشکار، به خاطر توجه به ناخواسته هایش هست که فرد را در مسیر افت قرار می دهد

    فردی در سن 20 سالگی فقط و فقط به توانایی هایش و مراتب بالاتری که میتواند به دست آورد، باور دارد وتوجه می کند نیز هر روز بر موفقیت هایش افزوده می شود وخدا را به انواع گوناگون شکرگزار هست و در سن 25 سالگی به بعد فقط و فقط به واسطه کم رنگ شدن باورٍ توانایی هایش و توجه به اینکه دیگر ناتوان هستم فرد را از اوج به پایین می کشد و او دیگر شکر خدا را هم نمی کند

    باور کنیم که خدا بیشتر از ما میخواد که به آرزوهامون برسیم این ما هستیم که …

    عین یک بچه شیطون که دست مادرش را رها میکند ودر بازار گم می شود

    هم خودش سرگردان هست و هم مادرش را دل آزرده می کند

    خب

    مانند یک کودک، خدایمان را پیدا کنیم وبه او لبخند بزنیم

    فقط همین

    او ما را در آغوش خود میکشد و ما ناز می کنیم و او ناز ما را میخرد

    با حس بد

    با بد شدن حالمون ،کائنات اتفاقات بد را برایمان رقم می زند

    وبا حس خوب

    افکار خوب و حال خوب منتظر این باشیم که جهان اتفاقات خوب برای ما رقم خواهد زد

    به همین سادگی.

    رفقا همیشه ظرفتان قطور و عمیق باد

    دوست عزیز در مورد مطالب نظر خودت را بیان کن . ممنون

    همواره یکتاپرست

    ارادتمند- محمدرضا دانش

    پ ن 1:

    خدا را توی بوی بارون حس میکنم

    ترانه ((خداهمینجاست)) با صدای ساسان پاشایی فر را حتمآ حتمآ حتمآ گوش کنید

    پ ن 2:

    خدا جونم ممنون که هوامو داری

    ترانه ((خدا بزرگه)) با صدای علی عبدالمالکی را حتمآ حتمآ حتمآ گوش کنید

    پ ن 3:

    فیلم بسیار زیبا و انگیزشی و پر از انرژی

    دانگل 2016 محصول هند Dangal 2016

    را حتمآ ببینید . امکان ندارد با دید انگیزشی ببینید و اشکتان جاری نشود

    این فیلم داستان یک کشتی گیر هندی است که …

    این فیلم هیچ شباهتی با فیلمای هندی ندارد

    نظراتتون را در مورد پی نوشت ها زیر همین پست کامنت کنید. ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  9. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3356 روز

    سلام

    استاد گرامی حسابی من را با این فایل بهم ریختید، تشکر می کنم از جنابعالی ، امیدوارم برایم عالی عالی باشه ، شما خیلی زود از هر سوالی و اقدامتان به نتیجه رسیده اید چون باورهای محکمی داشته اید از اینکه می گم خیلی زود چون با خودمان مقایسه اتان می کنم .

    نهج البلاغه را می خواندم دوست داشتم برای همه بنویسم که استفاده کنند:

    خطبه 49: ستایش خداوندی را سزاست که از اسرار نهان ها آگاه است. و نشانه های آشکاری، در سراسر هستی بر وجود او شهادت می دهند. هرگز برابر چشم بینندگان ظاهر نمی گردد. نه چشم کسی که او را ندیده می تواند انکارش کند ، و نه قلبی که او را شناخت می تواند مشاهد ه اش نماید. در والایی و برتری از همه پیشی گرفته . پس ، از او برتر چیزی نیست ، و آن چنان به مخلوقات نزدیک است که از او نزدیکتر چیزی نمی تواند باشد.

    مرتبه بلند، او را از پدیده هایش دور نساخته، و نزدیکی او با پدیده ها، او را مساوی چیزی قرار نداده است. عقلها را بر حقیقت ذات خود آگاه نساخته ، اماا ز معرفت و شناسایی خود باز نداشته است. پس اوست که همه نشانه های هستی بر وجود او گواهی می دهند و دلهای منکران را بر اقرار به وجودش واداشته است، خدایی که برتر از گفتار تشبیه کنندگان و پندار منکران است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  10. -
    جواد رزمجو گفته:
    مدت عضویت: 2747 روز

    بسمه الله الرحمان الرحیم

    درود بیکران به استاد عباس منش و تیم تحقیقاتی

    و همه دوستان همدارم

    جواد رزمجو هستم دوستان

    دوستان من خودم ورزشکارم

    و به شدت ب ورزش کشتی علاقه دارم و در دوران نونهالی و نوجوانی در این رشته ورزشی دو مدال برنز و نقره گرفتم البته در باشگاه شهرستان نه سطح استانی

    و از اونجای ک اوضاع مالی خوبی نداشتم و بعد از ی مدت ک ورزش رو ترک کردم از سن 18 سالگی تا حالا ک 27 ساله شدم دیگ کشتی کار نکردم دلیلش هم این بود ک برای یقرون دوهزار از این شهر به اون شهر از این شرکت به اون شرکت اواره بودم

    و در این همه باور کمبود این همه باور غلط ی زندگی وحشتناک برای خودم ساختم چون هیچ چی از باور راز جذب اینجور چیزا نمیدونستم

    اعتیاد پیدا کردم چند سال بشدت مصرف میکردم بعد از خدمت سربازی تصمیم گرفتم قطع مصرف کنم ک به لطف خدا حالا 5 سال 11ماه 4 روز ک پاکم و حدود 7 ماه هست ک با سایت اشنا شدم و اتفاقات بسیار بسیار بسیار جالبی در زندگی من رخ داده واااااقعآ از حدا ممنونم

    اما چرا و چطور در سن بالای بیست پنج افراد سراغ ورزش یا نتایج عالی در رشته ورزشی مورد نظرشون نمیرن

    دوستان اون عده ای ک سراغش نمیرن بخاطر اینک باور ندارن ک میشه

    و باورهای دارن اینک 20 یا 25 نهایتشه

    از این بیشتر نمیشه

    باورهای غلط اونارو درگیر پول دراوردن دویدن دویدن دویدن کرده

    اونا بخاطر شکستهای ک در دوران 20 الی 25 داشتن دیگ امیدی ندارن ک بهترش کنن الگوهای ندارن ک بشه

    میدونید چیه من از روزی ک شروع به امتحان کردن این قوانین کردم و نتایج کوچیک رو دیدم ایمان و یقین دارم ک میشه

    شروع کردم ب دنبال پیدا کردن الگوهای مناسب

    اگر یادتون باشه در مردان اهنین چند سال پیش ک دقیقآ یادم نیست

    ی اقای متولد58 شرکت کرده بود و تا جایگاه سوم پیش اومد و جوانی بود متولد 72 ک مرحله دوم دیگ نتونست ادامه بده و مسابقه رو باخت

    چند وقتی هست ک به فکر قهرمانی در جهان و المپیک هستم

    کفش کشتی خریدم طناب خریدم و وسایل رو دارم اماده میکنم دنبال و شرایط دارم اماده میکنم…

    افرادی ک میگن نمیشه چون نرفتن تحقیق کنن برسی کنن ببینن در سن بالا هم میشه ی (روبن ) سی چهار ساله شد ی (بوفون) بهترین دروازه بان شد

    چون فکر و باورشون اینک فقط همین 20 الی25 به بعد دیگ نمیشه اگر هم براشون دلیل قانع کننده بیاری

    خیلیهاشون میشن مثل همون دوست استان ک میگفته ما فلان تیپ شخصیتیها همینم دیگ دیگ نمیشه برا اونا شده برا ما نشده

    و اینک ب قول معروف بدتر از گناه توجیح گناهه

    اینک نمیتونن کاری رو انجام بدن و هزار هزار باور علت دلیل بسیار قانع کننده برای خودشون میارن ک نمیشه

    نه دیگ سن ما گذشته

    فقر خانوادگی

    اوضاع اقتصادی

    پارتی

    دولت

    مربی

    محل زندگی

    وسایل بشگاهمون کافی نیست

    اصلآ تو این شهر نمیشه شرایطش نیستو

    و‌… اینا باورهاشونه برای لینک نمیشه

    برای اینک اونا به دنبال نشدنش هست نه شدنش

    اگر باور شدن باشه کوه جابه جا میکنه ادم

    بخاطر اینک اشتیاقش نیست شور درونیش نیست قدرت ذهنی بالای ندارن

    میگ (کوه کندن شهرت فرهاد نبود عشق شیرین در دل هر کس بیوفتد کوهکن است )

    اون عشق موفق شدنه نیست ک دنبالش نمیرن

    اون ایمان وجود نداره

    دکستر جکسون و لیونل بیک

    جزء بهترینهای بدنسازهای دونیا هستن برید بیوگرافیشون در بیارید با چ شرایطی قهرمان مستر المپا شدن

    و این افراد با وجود باورهای این چنینی هست ک نمیتونن برن سراغ رویاها و ارزوهاشون…

    امیدوارم ک همیشه لبتون خندون ..تنتون سالم..و جیبتون پر از پول باشه

    خداوند مهربان همیشه در کنار شماست از او نهایت استفاده را ببرید ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: