پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3 - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-04 23:13:032024-02-14 06:18:27پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد بزرگوار ممنون از آموزش های سازنده ی شما.
در ارتباط با موضوع من اکثر اوقات خواب می بینم یا از پله یا از آسانسور در حال بالا رفتن هستم.
یا بنا به گفته شما راه ام را گم می کنم
چندین بار هم خواب دیدم دزدیده شدم یا دزد به خانه آمده
سلاااام، عاشقتونم
فقط اومدم اینجا که بگم منم هستم!
من، حدود سی ساله که خواب ندیدم! تو نوجوانی، یک تضاد سلامتی برایم پیدا شد و الان سی ساله قبل از خواب، یک قرص میخورم که خوایم را آنقدر عمیق میکنه که اصلاً هیچ خواب و رویایی را متوجه نشده م!
به این خاطر این موضوع را نوشتم که برای دوستان تاکید کنم نقش خواب راحت رو در سلامت زندگی! من از تمام فامیل، همکاران و حتی خانمم صبح های بهتری دارم، شاداب تر هستم و بیشتر خوش بین هستم،چون خواب بهتری دارم. چهره ام نسبت به سنم خیلی بچه مانده! و در تمرین ستاره قطبی، مشکلم فقط تنبلی خودم هست، نه هیچ چیز دیگر!! قبل از آشنا شدن با این سایت و استاد هم، همین بودم.خب، اون تضاده، هر چی بود گذشت، ولی من رو به ورزش روزانه هم مجبور کرد که تو این مساله قطعا موثره
هر جوری شده خوابتان را با کیفیت تر کنید دوستان! خیلی میارزد!
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام به استاد و دوستان عزیز
من توی این چند سالی که عضو سایت هستم اصولا زیاد خواب نمی بینم
ولی قبلا خواب می دیدم که امتحان دارم و هیچی بلد نیستم و دارم از استرس میمیرم و وقتی بیدار میشدم میگفتم خدا رو شکر که خواب بود واقعی نبود، و اینکه پرتاب شدن از بلندی و خواب پدربزرگ و مادربزرگم که یا دوباره فوت شدند یا زنده شدند !
و بعضی اوقات یعنی توی این چند سال خواب مسائل مربوط به کار یا همکارام که زیاد مهم نیست!
هفته قبل که کمی ناراحت بودم باز خواب زنده شدن پدربزرگ و مادربزرگم رو دیدم که خیلی خوشحال بودند!
ولی در کل توی این چند سال زیاد خواب نمی بینم و اینطوری خیلی راحت ترم چون وقتی خواب میبینم انگار خوابم با کیفیت نیست و به قولی سیرخواب نشدم!
البته که اوضاع روحی رابطه مستقیم با کیفیت خواب داره،
و من خوشحالم که کمی توی این زمینه موفق بودم و تونستم با کنترل ورودی هام و تکرار اهمیت ستاره قطبی یعنی همون احساس خوب در صبح و شب، یه مقدار آرامش داشته باشم و به مسائل غیر مهم زیاد فکر نکنم، از نگرانی برای پول و پس انداز گرفته تا وابستگی به فرد دیگه یا ترس از تنها موندن.
خدا رو شکر میکنم، هر چند اون اندازه که باید وقت نذاشتم برای کار کردن روی خودم ولی الان با اینکه هنوز از اوضاع مالیم و پس اندازم راضی نیستم و درآمدم کاملا معمولی هست ولی همین الان درآمدم 45 برابر قبل شده، با اینکه هنوز توی روابط موفق نبودم ولی از رفتار دیگران خیلی کمتر تاثیر میگیرم، وابسته نیستم و هر وقت ببینم کسی داره فاز منفی میده بهم آگاهانه ازش فاصله میگیرم.
خدا رو شکر میکنم به خاطر وجود ارزشمند استاد
و خوشحالم که اینجا هستم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و ارادت به استاد عزیزم و همه دوستانِ جان
اول بگم به نظر من شیرینترین نعمت خدا برای من خوابه. انقدر عاشقشم که نگو!! هرچند به تازگی فهمیدم که منم مثل بقیه مردم دنیا همون 7-8 خواب برام کافیه. همیشه چون دیروقت می خوابیدم بدنم به ساعت بیشتری خواب نیاز داشت. ولی الان به لطف 12 قدم و تغییر باورام تنظیم شده.
از اونجایی که خدا خودش گفته خواب رو برای شما مایه آرامش قرار دادم با خودم فکر کردم چرا همین خوابی که قراره مایه آرامشمون باشه، گاهی مایه ناراحتی میشه.
«و جعلنا نومکم سباتا»؛ ما خواب شما را مایه آرامش و آسایش قرار دادیم.
واژه «سَبْت» یعنی قطع کوششهای جسمانی و روحانی. و فرصتی برای تجدید قوا. همچنین برای بازسازی ذهن و جسم.
اللَّهُ یَتَوَفَّی الأنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَی عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الأخْرَی إِلَی أَجَلٍ مُسَمًّی إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
از طرف دیگه در این آیه میگه روح رو کامل توفی می کنیم یعنی بطور کامل از جسم جدا می کنیم، یعنی چیزی شبیه به مرگ. پس این روحی که جدا شده یا به نظر من همون ضمیر ناخودآگاه (کاملا جدا از ذهنِ آگاه) داره برای خودش در جاهایی سیر میکنه که دقیقا تمرکز و انرژی ناآگاهانه ما روشه. همون پاشنه های آشیل یا در حالت مثبتش الگوهای تکرارشونده سازنده مون.
برای مثال من چند سالیه که خواب تکراری نمی بینم. کلا اصلا کمتر خواب می بینم. نمی دونم واقعا چرا. ولی یادمه حدوداً بین 7 تا 12 سال پیش برای چندین سال مرتب خواب پرواز کردن می دیدم. یه حس فوق العاده دلچسب و رهایی بود وقتی اراده می کردم و از زمین کنده میشدم. بالاسر شهر یا خونه اوج می گرفتم. اراده می کردم با پرنده ها پرواز کنم و اتفاق می افتاد.
الان خیلی دارم به مغزم فشار میارم که یادم بیاد تو چه مرحله ای از زندگیم بودم ولی دقیق به خاطر نمیارم. روابطم چی بوده؟ کارم چی بوده؟ ولی تنها چیزی که یادم میاد اینه که دغدغه خاصی تو زندگیم نداشتم. ترسی نداشتم. حس می کنم اون موقع روند زندگیم مورد رضایتم بوده که همچین خوابایی می دیدم.
یک سری خوابهای دیگه هم گهگاهی می دیدم ولی نه بصورت تکرار شونده. مثلا چند بار خواب دیدم که جایی گیر افتادم و کسی دنبالمه ولی نمی تونم در برم (یادمه یه دفعه یک سری میمون دنبالم کرده بودن. یک سری چندتا آدمکش. یه بار هم یه جن)
در عوض چند بار خواب دیدم یه آقای خیلی مهربون و موجه با یک لبخند نایس کنار ایستاده که می دونستم ایشون جن تشریف دارن ولی یه جن بسیار خوب و مهربون که من هیچ ترسی ازش نداشتم.
شاید بتونم ربطش بدم به اون آیه ای از قرآن که خونده بودم و تو ذهنم مثل اینکه نفوذ کرده بوده که درباره جن بوده و می گفته در بین اجنّه هم خوب و بد وجود داره. و من توی خواب خوبهاشون رو هم دیدم.
بقیه خوابهام پترن خاصی نداره و رندوم از افرادی که می شناسم یا نمی شناسم یا فوت شده ها هست. یا جاهای ناشناخته ای که میرم و کشف می کنم. ولی بازم میگم خیلی تکرار نمیشه که بعنوان یه الگو در نظر بگیرمش.
اما در مورد مادرم خیلی حرف دارم.
مادرم دختر بسیار باهوش و درسخونی بوده که آرزوی دانشگاه رفتن داشته ولی در 18 سالگی ازدواج میکنه و خواهرم و بعدشم من و 7 سال بعدشم داداشم رو خدا میگذاره در آغوشش.
با اینکه وقتی محمد داداشم 3 سالش بود مامانم بالاخره رفت دانشگاه و لیسانس تاریخ که عشقش بود گرفت ولی روند خواب دیدنش تعطیل نشد. مادرم همیشه 2 خواب تکراری می دید.
1- از بلندی یه پرتگاه پرت میشد و با ترس و جیغ بیدار میشد.
2- خواب می دید امتحان داره و دیرش شده و درسش رو تموم نکرده.
از اونجایی که مادرم فوق لیسانس هم قبول شد ولی پدرم اجازه نداد که بره تهران و درس بخونه، (چون ما سه تا بچه مدرسه ای بودیم و پدرم هم کارمند شرکتی بود که فکر می کرد نباید خودش رو بازخرید کنه و بره تهران تا مامانم بتونه درس بخونه) بنابراین اون ضربه روحی شدیدی که خورد من فکر می کنم باعث این خواب دیدنهای مکررش شده. با اینکه الان 59 سالشه و کسب و کار دیگه ای راه انداخته و بقول معروف همه ما رو با هم میخره و نمی فروشه ولی هنوز هم پس زمینه ذهنش درگیر درس خوندن و امتحان دادنه.
به خبری که هم اکنون به دستم رسید توجه فرمایید: در مورد خودم حس می کنم چون درگیر روزمره زندگی شدم چیزی بیشتر از روزمرگیها رو خواب نمی بینم. ولی اینو می تونم به جرأت بگم که خواب ترسناک یا بدی ندیدم از وقتی دارم با آموزشهای استاد در طول روز حال خودم رو خوب نگه می دارم.
متوجه شدم من آرزویی رو در سرم پرورش نمیدم که اشتیاق سوزانی براش داشته باشم و مدام خودم رو در اون جایگاه تصور کنم. درسته دلم می خواد خیلی چیزها رو بسازم، تغییر بدم یا بدست بیارم، ولی اون تب عشقی که لازمه داشته باشم تا تبدیل بشم به اون آدمی که جایگاه معنوی و علمی و مالیش مد نظرمه رو ندارم. یکمی کم انگیزه ام. اینا درک و برداشت همین الانمه یعنی در ابتدای کامنت نمی دونستم مشکلم چیه. الهی شکرت برای این پله از تکاملم. کی فکرشو می کرد از روی خواب دیدنهات بتونی ترمزهات رو تشخیص بدی؟
الهی صدهزار مرتبه شکرت این جواب سوالی بود که دیروز توی کامنت جلسه 5 قدم 4 نوشتم و گفتم مطمئنم به زودی خدا و جهان پاسخم رو میده. یعنی دلم می خواد الان با کایت پرواز کنم یا بانجی جامپینگ کنم از شدت هیجان و شوق!
ای خدا این سید حسین عباسمنش از کدوم سیاره اومده که اینقدر با همه فرق داره؟ الهی شکرت منو هدایت کردی به این استاد. الهی شکرت امروز تو ستاره قطبیم خواستم که به یه درک جدید از خودم برسم و یه اتفاق هیجانی مثبت هم برام بیفته. این کامنت یه تیر و دو نشون شد. این فایل اینهمه برام برکت و شناخت و هیجان مثبت به ارمغان آورد. خدایا عاشقتم.
بی نهایت ممنونم از استاد بسیار تیزبین و دانای خودم که به این نکته خیلی مهم اشاره کردن. چون خواب دقیقا انعکاس ذهن ناخودآگاه یا همون روح ماست. خوشحالم که توجهم جلب شد به پس زمینه ذهنم.
استاد عاشقتونم. واقعا دلم برای مریم جان تنگ شده.
مریم جانم این شعر تقدیم به شما
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی
سلام وقتتون بخیر خداقوت من چندسالی قبل ازاینکه با برنامه های شما آشنا بشم یه خواب تکرارشونده داشتم حالا درست یادم نیست چند سال پشت سر هم بود ولی امروز تا سایت رو باز کردم ونوشته بود الگوهای تکرار شونده (خواب) یاد اون خوابم افتادم من یه چند سالی هرچند وقت یکبار خواب میدیدم که کفش هامو گم میکنم بعضی وقتا هم به جای کفش یه چیز دیگه بود مثلا لباس ولی بیشتر کفش بودو این الگوی خواب تکراری احساس میکنم ولی مطمئن نیستم از زمانی شروع شد که من ودوستم به یه زیارت رفته بودیم وچند روز قبلش هر دوتامون یه جفت کفش یه جور خریده بودیم وقتی رفتیم داخل زیارت وبعد از نیم ساعتش که اومدیم بیرون دیدیم هردوجفت کفش نیست وهمسرم نیز یه الگوی تکرار شونده از خواب داشت ولی این روزا دیگه نمیدونم داره یا نه میگفت همش خواب میبینم که بال دارم وپرواز میکنم ولی من الان که یکساله برنامه های شمارو دنبال میکنم دیگه این خواب رو ندیدم وخیلی خوشحالم که دیگه اوت خواب رو نمیبینم ولی همون روزا که این خواب رو میدیدم بهش بیتفاوت نبودم همش باخودم میگفتم یه علتی داره یادمه یه روز پسر عمهام که منزلشون رفته بودیم صحبت خوابذبود گفت به روحانی مسجد بگه ببینه چی میگه وایشون گفته بود به شخصی که این خواب رو دیده بگو ایمانش ضعیفه ولی من با خودم گفتم حالا همه ایمانا محکمه مال من
ضعیفه والان احساس میکنم باورهام تغییر کرده که دیگه این خواب رو نمیبینم،. موفق باشید
با سلام و درود
من کلا بسیار کم خواب می بینم و بیشتر در مواقع استرس یا زمان هایی که یک موضوع بسیار مرا ناراحت کرده خواب می بینم که در حال فرار هستم و پرتاب میشم و با فریاد بیدار میشم یا به جایی نمی رسم مثلا به پرواز نمیرسم و هی التماس می کنم و توضیح میدم و هیچ کس کمکی نمی کنه و به من گوش نمیدن و سپس با فریاد بیدار میشم.
خودم متوجه هستم که از شدت ناراحتی وقایع اخیر این چنین خوابی دیدم.
حتی متوجه شدم که در بیداری هم همین احساس ها را داشتم که در خواب برام واضح شده
ولی در کل من کم خواب میبینم
در حالی که اطرافیانم دائم دارن خواب می بینن و هی تعریف می کنند :)
سلام و احترام به استاد عزیزم و همه دوستان
استاد دست روی عجب چیز مهمی گذاشتین….الگوهای تکرار شونده…..!!!!
انگار تا قبل از این فایل باورم شده بود که الگوهای تکرار شونده شخص خودم تا آخر عمر باهامه و مجبورم که باهاش مدارا کنم…!!!!
اما با دیدن این فایل انگار منو از یک خواب زمستانه دراز مدت بیدارم کردین….
حالا الگوهای تکرار شونده من :
—–صبح ها دیر بیدار شدن و شب ها دیر خوابیدن :
شاید باورش سخت باشه اما سالهاست که داشتم از این الگویی غلطم ضربه میخورم و ضررش رو میدیدم اما انگار هر چی زور میزدم نمیشد که نمیشد….!!!!!
خدا شاهده که با دیدن این فایل و فایل قبلی 7 صبح بیدارم و نهایتا 12 شب خوابم….
حالا چه اتفاقی توی ذهنم افتاد ؟
اومدم به خودم گفتم که ببین این همه سال این الگوی تکرار شونده رو داشتی و خودت میدونی که چقدر از خیلی چیزا عقبت انداخته یا همین الان درستش میکنی یا خودتو آماده کن که ضربه های محکم تری رو بخوری….
—-الگوی یکی دو سال خوب کار کردن و مثل موشک پیشرفت کردن و بعدش شکست خوردنو از دست دادن همه چیز :
یعنی یه مدت میام روی خودم خوب کار میکنم و همه چیز عالی پیش میره از لحاظ مالی شرایطم عالی میشه بعدش به خودم میگم بسه دیگه الان وقت خوشگذرونیه و هم زمان با رها کردن همه چیز سقوط آزادمم شروع میشه …!!!!
—-الگوی تکرار شوندم در روابط :
من توی روابط عاطفی اکثرا افرادی رو جذب میکنم که دنبال سنگ صبورن و البته دنبال سرویس گرفتن های مختلف که مثلا فلان وسیله ام خراب شده ببر برام درست کن یا فلان اتفاق برام افتاده بشین حرفامو گوش کن و یا فلان چیزو دیدم برام بخرش و یا در مدت زمان کمی از آشنایی توقع ازدواج دارن و یا شدیدا دچار وابستگی میشن….و این الگو انقدر برام اذیت کنندس که اخیرا دیگه ترجیح میدم یا اصلا وارد رابطه ای نشم و یا اینکه خیلی با ذره بین آدم هارو انتخاب کنم و اونم در نهایت بازم همون الگوی تکراری رو برام بوجود میاره چون باورم در مورد روابط تا تغییر نکنه این الگو هم تکرار میشه…
یعنی تازه دارم میفهمم که توی روابطم یک الگوی تکرار شونده ای رو سالهاست که دارم تکرار میکنم و فقط چهره آدم هاست که داره و عوض میشه اما نوع الگوها کاملا تکرار شوندست….
من در حال حاضر هم زمان دارم روی دو تا دوره کار میکنم و قطعا دوره بعدی ام کشف قوانین خواهد بود…
به نام خداوند بخشنده مهربان
استاد سلام سلامی به گرمایی خورشید و عرض ادب خسته نباشید به خاله مریم و تمام دوستان همراه عباسمنشی
استاد جواب به این پترن در مورد خواب من در زمان کودکی یک خانه داشتیم که دوران کودکی من در آن خانه بود و بخاطر تقسیم ارث اون فروختیم اما هنوز بعد از گذشت 17 سال هنوز من خواب اون خونه مبینم و این خواب هر بار تکرار میشه به عناوین مختلف اتفاق میافتد و دلیلش هم هنوز نفهمیدم چرا من خواب اون خونه مبینم یعنی شرایط و اتفاقاتی مبینم که برای اون موقع است
یکی دیگه از خواب های که مبینم خیلی زیاد ابن خواب مبینم اینکه به جای های میرم که ناشناخته هستن برای من اما اونا من میشناسند و من هیچ کدام از آن هارو شخصیت هارو و مکان تا به حال ندیدم بعد آنقدر ابن خواب ها برای من شفاف هستن حتی من میتونم خیلی از اونها رو دوباره با جزییات تعریف کنم مثلا یکیش این بود من انگاری یک خانواده ای داشتم خانه ما در دل کوه بود و کسب کار خانواده من کشاورزی بود و اون ها دقیقا من میشناختن انگاری سال های سال من با اون ها زندگی کردم واین خواب ها کمک داره برام عادی میشه انگاری هر شب وقتی میخوام یک آدم دیگه ای میشوم و وارد یک زندگی دیگه میشم با اشخاص مختلف با آدمهای مختلف در مکان های مختلف این خواب هم برام خیلی تکرار میشه
استاد خواب های دیگه که مبینم ابن که من از واقعیه آینده با خبر میکنه این خواب هم خیای وقت ها میبینم به طور مثال امسال برادر من خبر بچه دار شدن داد و منتظر این بودن جنسیت بچه معلوم بشه من چند وقت قبل از اینکه جنسیت مشخص بشه خوابش دیدم که دختر بود و در آغوش مادرش داشت شیر میخورد و همین اتفاق هم افتاد و جوری شده من خواب مبینم دیگه همه خانواده به این باور رسیدن که خواب های من تعبیرش دقیق درست است یا دوباره من برای یک محصول یک کاری که میخواستم انجام بدم قرار ملاقات داشتم با شخصی در یکی از کارخانه های قم بعد چند روز قبلش من خواب اون ملاقات دیدم با جزییات و دقیق یعنی 99.9 درصد همان خوابی که دیدم در واقعیت برای من رخ داد یا دوباره من چند سال پیش 12 سال پیش من سرباز بود و خواب دیدم همه فامیل جمع شدن خونه ما بعد من توی خواب گفتم چی شده همه شما جمع شدید خبری است توی خواب میگفتن نه هیچ خبری نیست بعد از سه روز یا چهار روز من رفتم خونه مرخصی دیدم عموی من فوت کرد همان شبی که من خواب دیده بودم و یای این خدای ابن الگو برای من تکرار میشه که من از چیزی یا از موضوعی در آینده با خبر میکنه یا همین اتفاقات سال گذشت در کشور افتاد ابن درگیریها این اتفاقات من دوباره خواب ابن دیده بودم چند ماه قبلش که شرایط به این شکل اتفاق میافته خیلی خیای از این دسته خدای ها برای من رخ میدهد
اما مدتی است خواب های که مبینم خواب های آشفته است خوابهای که توش نگرانی و ترس وجود داره
استاد من به خواب خیلی ایمان دارم و باور دارم حالا نمیدونم درست و یا غلط است اما خواب یا خواب ها خیلی چیزها رو به من میگن و خیلی راحت تر الهامات خدا رو دریافت میکنم مثلا یادم سر یک موضوع مالی خیلی داشتم روی خودم کار میکردم بعد یک شب خواب دیدم من توی جای هستم شلوغ پر از سر صدا پر از جمعیت بعد صدای به آرامی این جمله داشت تکرار میکرد ما شما را هدایت میکنیم ما شما را همواره هدایت میکنم ابن جمله تکرار میشد و زمانی بود که من تو شرایط مالی خوبی نبود و آنقدر این خواب ین جمله به من اون موقع آرامش داد باعث شد احساس من بهتر بهتر بشه و خیلی خیای راحت اون شرایط مالی پشت سر گذاشتم و اصلا باعث شد همان اتفاق به ظاهر بد یک پلی برای من باشه و اتفاقات خوب عالی پشتش برام رخ بده و همه همه از زمانی که ابن اتفاق افتاد که من اون خواب دیدم
یک باوری که مادرم به ما یاد داد و ما از کودکی ازش استفاده میکنم زمانی که کودک بودم خواهر و برادران و حتی اونهای که خیلی بزرگتر از من هم بودن وقتی مادرم قصه تعریف میکرد از افسانه ها از شاهنامه تعریف میکرد میگفت شب که میخوای بخوابی بالشت بگو وقتی خواستی بخوابی بگو امشب میخوام یک خواب راحت آرام داشته باشم من ببر به بهترین خواب های که میتونم ببینم البته خیلی سال این کار انجام ندادم الان که دارم مینویسم در مورد خواب داره یادم میفته و هر وقت این کار میکردم رد خور نداشت من خواب خوبی میدیدم خواب های شیرین قشنگ
استاد بینهایت ازت سپاگزارم و همین طور خاله مریم عزیزم
سپاسگزارم سپاسگزارم فرمانروایی زمین آسمان را که هدایت گر من است
«ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعین»
با سلام به همه دوستان و یاران سایت الهی عباس منش
سلام استاد
سلام خواهرم مریم جان شایسته عزیز که الان که این رو نوشتم خواهرم بسیار حسودی کرده و الان داره میگه که اینو ننویس خخخ
خب بریم روی الگو های تکرار شونده خواب های من (الان خواهرم با اصرار میگه پاکش کن خخ خلاصه الان دارم این کامنت رو با حال خوب مینویسم ) من همین الان به غیر از خواب هایی که تویه یک الگو هستند دارم توجه میکنم که افکار همینطوری هم دارم و الان میفهمم سر منشأ این خواب ها و افکار چی هستند خب اما خواب و افکاری که دارم چی هستند؟من وقتی که سنم خیلی کم بود کلا از همون بچگی از نظام و جبه و کلا جنگ خوشم میومد چراکه همه الگو هایی که داشتم از یک قهرمان واقعی ،شهدا بودند و از بس تویه مسجد و پایگاه بسیج که بودیم (و البته بگم که دزفول بعد از قم دومین شهر مذهبی تو جهان تشیع هستش و ما تویه همچین فضایی بزرگ شدیم و البته که استاد شما درک میکنید که چی میگم چون خودتون هم تویه همچین فضایی بزرگ شده بودید خب ادامه داستان) من داییم نظامی بود و احترام زیادی در بین مردم داشت و داره و من هم همش تویه مسجد و بسیج بودم و همش صدا و سیما کشورمون هم که همیشه در مورد جنگ و جبه فیلم میگذاشت و از تموم دنیا نشون میداد که همه دشمنند و فقط ما آدمیم و آدمی که تویه جنگ بوده و شهید شده که بهترینه و اونیم که زنده مونده قهرمان واقعیه خلاصه که با همچین بک گراندی من بیشتر وقت ها خواب جنگ و جبه و حمله نظامی میدیم و اینکه من یک نفر رو کشتم که میخواسته مردم رو بکشه و من قهرمان شدم و جانبازم و الان که دارم روی خودم کار میکنم با دوره دوازده قدم و فایل های دانلودی هدیه دیگه دارم کمکم جلوی این افکار رو میگیرم چون وقتی آهنگی گوش میدم قبلا که فیلم زیاد میدیدم و گرده همایی یا جایی میرم که شلوغه همیشه این فکر تویه ذهنم هست که الان یکی حمله میکنه و من جلوشو میگیرم و اونو میکشم و یا اسیرش میکنم بعد یک تیر میخورم و جانباز میشم و همیشه دیگر افتخارش برام باقی میمونه و من خودم رو به خدا و مردم ثابت میکنم خلاصه که این سر منشاء رو اینطوری پیدا کردم و فکر میکردم که واقعی این یعنی یک انسان واقعی که مردم رو نجات بده و برای مردم بمیره و کسی که خودش رو فدا کنه بهترین مردمه .
از شما سپاس گذارم استاد عزیز و عالی قدر و خواهرم مریم جان شایسته عزیز که مصباح الهدای ما شدین تا از این وضعیت که لذت زندگی رو از ما دریغ میکرد در بیام و از تمام زندگیمان در همه جنبه های آن لذت ببریم همانطور که خودتون دارید لذت می برید.
سلام به خدای من ، که همیشه همیشه به من میخنده
سلام به استاد قدرتمند و توانا و
استاد راهنما خانم شایسته عزیز و آگاه و مسلط به قوانین
و همه دوستان دوره بینظیر و توحیدی عزت نفس و دوره کم نطیر فایل های پترن ها
Repetitive patterns
نگاه من اینه که این دوره
Repetitive patterns یه دوره کامله خودش و
بینظیر هست که استاد از اونجایی که باور فراوانی دارن این فایل های ارزشمند و انصافا قیمتی رو به رایگان برای وارد شدن جریان نعمت و ثروت توی زندگی شون، برای ما میزارن
خوب مثل دو جلسه قبل راجع به اینکه من چه الگوهایی رو سراغ دارم که میتونم پیدا کنم
کار خوبی که کردم خوندن کامنت دوستان هست و گلچین کردنشون توی یه فایل برای دسترسی بهتر
اما من توی فایل های قبل یه ایده بهم شد که خود تو چه پترن هایی داری
چون 90 درصد کامنت دوستان در مورد الگوهای دیگران بود منم چند تا الگو از خانواده و همکاران پیدا کردم
بعد ایده اومد که خود تو چه پترن داری؟
دیدم بابا ایول من که خودم منبع پترن هستم
در واقع اون فایل ها رو خانوآدم یا اطرافیان باید گوش کنن تا با طناب من توی چاه ترن
صداقت میگه بعضیشان بگو
مثلا
دیر رفتن سر کارم چون کارمندم اما مدیرم دیگه عادت کرده
و قول ترک سیگار به خانمم
و قول مدیریت مالی خونه به خودم که بتونم پس انداز کنم در ماه
مثلا قول به خودم برای کنترل ذهنم که به خوبیهای دیگران توجه کنم
مثلا قول به خودم برای وقت گداشتن برای خانواده حالا یه پارکی بریم حالا یه ساعتی بشینیم صحبت کنیم و…………
تا دلت بخواد پترن راجع به موضوعات متفاوت زندگیم که از طرف من داره نغز میشه
و……
راجع به این جلسه
الگوهای تکرار شونده ای را می توانی در خواب های خود پیدا کنی؟
من از 8 سالگی تا تقریبا 12 سالگی مدام خواب می دیدم بالای پشت بام از دست یه جن در حال فرار هستم.
و هر بار اون منو از لبه پشت بام هل میداد و شاید 10 دقیقه معلق بودم و جیق می کشیدم و تا میخوردم زمین بیدار میشدم
اونمال کودکیم بود
من از اون دوران تا نزدیک 2 سال پیش اغلب خوابی ندیدم که یادم باشه
الان نزدیک 2 سالی که توی سایتم من خواب می بینم که در یک مکان مذهبی حالا مسجد حالا امامزاده بوده یا خونه ای که در اون مراسم روضه بوده
خواب میبینم می رم دستشویی و دستشویی دارم و به نجاست آدما دست میزنم حالا خودم یا کسی که قبلا در اون محل دستشویی دستشویی کرده
چند بار پرسیدم یا کتاب ابن شیرین رو خوندم فهمیدم اون آدمی که اینکار رو میکنه پول خوبی گیرش میاد یا ثروتمند میشه
نمیدونم چی بگمو نظری ندارم چون مذهبی ها رو قبول ندارم و فقط استاد و قبول دارم استاد هم تا حالا فایلی گوش نکردم که راج ب خواب باشه
توی این دو سال 2 بار هم خواب استاد رو دیدم یه بار استاد با ماشینش کمکم کرد برای اسباب کشی یه بار هم برای تفریح توی خیابون میچرخیدیم
دیگه هیچ خوابی حتی یه بار هم ندیدم
سپاسگزارم