پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

487 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1494 روز

    سلام خدای من خوبی. منم خوبم

    خوش باش که هر راز داند داند که خوشی خوشی کشاند

    خدایا متشکرم که راز این جهان هستی رو دارم می فهمم

    قانون ،،،،، همه ی ما با افکارمون داریم شرایط زندگی مون رو خلق می کنیم.

    استاد الان که قلم به دست گرفتم نمی دونم چی باید بنویسم ، از کجای زندگی م، بگم، من توو زندگی م زیاد اشتباه می کنم، اما می خوام از شما یاد بگیرم که این اشتبا هات دگه تکرار نشه، فقط درس هاشو بگیرم.

    من چند روزیه که حالم نسبت به قبل خیییییلی بهتره ،

    مالی

    روابط

    عزت نفس

    استاد خودش داره میاد و بهم داره میگه بنویس ،،،

    استاد اینو از شما یادم اومد که می گید شما بلند بشید، حرکت بکنید خود راه می گویدت که چون باید کرد.

    یه پاشنه آشیل که خیلی اذیتم می کرد و مانع بزرگی بود برای ورود همه چی ، آرامش ، پول، حال خوب ، احترام ، روابط عالی ، سلامتی ، وووووو….

    این بود که خیییییلی غر میزدم به همه چیز به همه کس مخصوصاً آدم هایی که توو رابطه هستم باهاشون، همسر، بچه ، وقتی قانون رو درک کردم متعهدانه شروع کردم رو خودم کار کردن، و اول از سه روز شروع کردم، که در برابر هر ناخواسته ای که همسرم نقش اول رو داشت، سکوت کنم فقط و فقط

    روزه ی سکوت ، دیدن نکات مثبت ش، لذت بردن از حال ، آرام بودن.

    از روزی که تعهد بستم و درست حسابی کار می کنم همه اینا با هم داره وارد زندگیم میشه، نمی‌دونم از کجا ، نمی‌دونم چطوری ، اما داره میاد، احترام عالی ، مشترهای خوب و نقد، ورود پول به راحتی ، آرامش که دگه نگو و نپرس ، خیییییلی راحت خیییییلی عالی فقط دارم لذت می برم ، فقط توو بهشت م، همه چی چقققققدر راحت و ساده میاد سمت من اگه قانون رو بلد باشم.

    همسرم خیییییلی ابراز علاقه ، عشق ، بهم داره، احترام ، با هر چی که بگم موافق، همون آدمی بود که قبل از این ماجرا و تعهد خیییییلی زمخت و…

    اما بسیار عالی بسیار شاد و در طول روز بسیار خندان خدایا شکرت

    هذا من فضل ربی

    استاد برام شده طبیعی

    برام شده راحت، بدیهی.

    یوقتایی که دوباره یادم میره،دوباره این اشتباه رو تکرار می کنم که فاطمه حواست باشه که توو متعهد شدی، حواست باشه که داری رو خودت کار می کنی ، ببین این ارزش شو داره اگه نصفه شب بلند میشی و دنبال تغییر هستی ببین اینم بهاش ه، پس لذتشو ببر، نوش جونت،

    یا اشتباه بعدی من در مورد مسائل این روزا ست ، که محرم اومده، و یه عالمه روضه عزاداری و گریه و سخنرانی و یه مشت دروغ که دارن تحویل کسانی که دوست دارن این محافل رو میدن، حواست باشه اشتباه میکنید گاهی اوقات میگی به آدم های دور و لذت و انگار قانون رو بلد نشدی، که اینا چیین، این چه دینی ه، دارم برامون یاد میدن، اگه ادامه بدی میشی مثل همونا، مثل قبل خودت پس اینجا هم باید اعتراف کنم که گاهی اوقات اشتباه می کنم

    استاد متشکرم از درس های نابی که بهم میدی

    خدایا متشکرم که بنده ی خوبی هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    ایوب عبدی گفته:
    مدت عضویت: 1717 روز

    سلام به استاد عزیزم

    در جواب به این سوال باید بگم موارد زیادی هست و امیدوارم که خداوند کمک کنه که پیدا و حلشون کنم. البته بشدت دارم کار میکنم روی خودم بعضی ها خیلی کمتر شدن نسبت به قبل ولی هنوزم هستن و این یعنی که نیاز به کار بیشتری دارم و بایدم صبور تر باشم.

    فکر میکنم مهمترینش کار درستیه که باید انجام بدم ولی اینکارو نمیکنم. همیشه وقتی پای نظر دادن در جمع میشه من ساکت میشم و منتظر جواب ها و واکنش بقیه ام. بارها بوده که یه سوالی شده و من جوابشو میدونستم ولی هیچی نگفتم و ساکت شدم و بعد از کلی حرف و بحث معلوم شده که جوابی که در ذهن من بود درست بوده و در آخر به خودم میگم که دفعه بعد حتما میگم ولی دفعه بعد هم همونه. نمیدونم انگار که فکر میکنم که نظر من چه اهمیتی داره، من از بقیه کوچکترم، شاید درست نباشه و میگم که بهتره ساکت بمونم ببینم چه اتفاقی میفته

    دوم دوست بودن با آدم هایی که قول و قرار زیاد براشون مهم نیست و راحت دروغ میگن. هر بار که سرکارم گذاشتن میگم دیگه تمومه این آخرین باره ولی میان یه چیزی میگن و دوباره گول حرفشونو رو میخورم در حالی که ته دلم میدونم که اینا حرف راست ندارن.(این مورد رو تقریبا به صفر رسوندم و سعی کردم که تمرکزمو روی ویژگی های مثبت بقیه بزارم) فکر میکنم که دلیل این رفتار باور کمبود بود انگار حالا دروغگو هم باشه یه دوستی داریم. بودنش بهتر از نبودنشه، این اینطوریه و بهتره قبولش کنم. البته در واقع قبول نداشتم چون کلی سرش قر میزدم و دلیلش همون کمبود و نداشتن احساس لیاقت برای دوستی با آدم های مناسب بود.

    سوم سوراخ بودن جیبمه که هزار بار گفتم که دفعه بعد رعایت میکنم و همیشه چند روز بیشتر یا کمتر جیبمو خالی میکنم. یعنی اصلا مهم نیست که چقدر پول بهم بدی بعد چند روز تموم میشه. تموم فکر و ذکرم تو اون چند روز اینه که چی بخرم؟ چی لازم دارم؟ و این نوع افکار. میدونم که اشتباهه و به خودم میگم که بزار باشه، یه مقداریشو بزار تو جیبت بمونه و در جواب هم میگم اره ایندفعه یه مقداریشو کنار میزارم ولی بعد چند ساعت یا چند روز یه ایده ای میاد و تمومه. هزار بار توبه کردم و شکستم. راستش هنوز دلیل اصلی اینو نمیدونم از استاد شنیدم که میگه دوست نبودن با پوله. نمیدونم چرا با پول دوست نیستم در حالی که خیلیم دوسش دارم شایدم فقط اینطور فکر میکنم. مطمئنا باورهای نادرستی در من هست که باید پیداش کنم.

    در مورد خوردن هم مشکل دارم مخصوصا ساندویچ. چقدر پیش اومده که گفتم دیگه لب به ساندویچ نمیزنم ولی دوباره رفتم سراغش. نمیخوام بهونه بیارم ولی این مربوط به دوران مدرسه است که یه ساندویچ شده بود آرزوم و نمیتونستم بخرم حالا دقیقم یادم نمیاد شایدم چند باری خریدم ولی اینو میدونم که اون دوران باعث شد که انقدر از ساندویچ خوشم بیاد.

    یکی از بزرگترین مشکلات من و تکرار کردنش موقع ترک عادت هامه البته عادت اای کوچک منظورمه. هربار که میخوام رفتاری رو مثلا کنار بزارم یه مدت که صبوری میکنم بعد میگم یه بار انجام بدم ببینم چی میشه یه بار که چیزی نیست. بارها این کارو کردم و میدونم که همه چیز از اون یه بار امتحان شروع میشه ولی نادیده میگیرم و دوباره میرم سر عادت قبلی. فکر کنم تو این مورد بخاطر اینه که به اندازه کافی برام مهم نیست و تعهد کافی ندارم نسبت به اون موضوع.

    یه موضوع دیگه اینه که چیزهای کوچک رو بزرگ میکنم و خیلی به خودم میگیرم بارها شده بعد از چند روز تکرار یه حرفی که بهم زدن با تندی رفتم سراغ طرف و در آخر فهمیدم اصلا منظورش یه چیز دیگه ای بوده و کلا من بد برداشت کردم. هر بار که این اتفاق میفته به خودم میگم حتی اگه چیزیم بود با آرامش از طرف میپرسم ولی وقتی که اتفاق میفته دوباره همون واکنش رو نشون میدم.

    در مورد فیلم و سریال(البته اینو خیلی کم کردم) خیلی پیش اومده که کنار گذاشتم ولی یه فیلم یا سریالی از بازیگر مورد علاقه ام میاد یا بهم معرفی میشه و بعضی وقتا میرم سراغش میدونمم که احتمالا باور های نادرستی توش هست میدونم که موارد منفی توش هست ولی با اینحال میبینم. اینم مربوط به گذشته است که برای یه فیلم میمردم چون نداشتیم. یه فیلم جدیدی که می خریدیم رو صدها بار میدیدم انقدر عاشق فیلم بودم. اینارو همونطور که گفتم کم کردم ولی هنوز یعضی وقتا یه پوسترم میتونه تحریکم کنه که ببینم.

    سر تصمیمات احساسی گرفتن هم مشکل دارم و اشتباهیه که خیلی تکرار میکنم با اینکه هربار میگم دیگه عصبانی نمیشم دیگه قهر نمیکنم ولی وقتی تو اون شرایط قرار میگیرم دوباره همون رفتارها رو تکرار میکنم. این خیلی در کارم و روابطم منو عقب انداخته و دچار مشکل کرده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    رویا محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1108 روز

    سلام به استاد عزیزم همسفران راه توحید

    بعد خوندن چندین صفحه از کامنت های پرامتیاز تصمیم گرفتم منم بنویسم

    یکی از اشتباهات پر تکرار من قضاوت شرایط و موقعیت ها یا ادم هاست البته فقط تو دلم این کارو میکنم و یادم میره برای رفتار خداگونه باید فقط بیننده باشم بدور از قضاوت ،مثلا یه نمونه این بود که قبلا از هرکس کامنتی میخوندم باید میرفتم عکس پروفایلشو ببینم تا ببینم کی اینو نوشته ایا بهش میخوره یا نه؟:/:/ که دیگه کلا این کار رو انجام نمیدم اونم اگاهانه

    اشتباه بعدیم اینه که زورم میاد برای خودم هزینه کنم و اینم از احساس عدم لیاقت میاد که دارم با دوره ی عزت نفس روش کار میکنم و میتونم بگم خیلییییی بهتر شدم خیلی هااااا وقتی میخوام چیزی سفارش بدم که لازم هم دارم یه مقاومتی میکنم در حالی که از نظر مالیش مشکلی ندارم خداروشکر وخیلی پیش اومده نمیخرم ولی چند وقت بعد با قیمت بالاتر مجبور به خریدش میشم و گاهی چیزی میخرم که جنسش خوب نیست و باید چند برابر هزینه کنم تا چیزی رو بخرم که از اول باید میخریدم:/ البته خیلی خیلی بهتر شدم ولی بازم جای کار داره هنوز

    فعلا همینارو نوشتم یادم بیاد بازم میام مینویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    سکوت گفته:
    مدت عضویت: 732 روز

    سلام به استاد عزیز ممنون ازشما برای این فایل پر از درس

    من شرایطی رو که الان دارم دقیقا یه وضعیت تکرار شونده هست تو زندگیم

    الگوی تکرار شونده زندگی من اینه که دائم دستمون خالی میشه وپول نداریم یعنی باید با توجه به شغل همسرم پول داشته باشیم اما هر چند مدت ما هیچ پولی حتی برای مخارج روزانه نداریم وصفر صفر میشیم تا روزها واز طرفی همسرم گرچه کار کرده طلب داره اما پولی بهش نمیدن و توجه کردم هر وقت من مصمم روی خودم کار میکنم شرایط خیلی خوب پیش میره وانگار بیشتر سختی که خانواده دارن میکشن تحت تاثیر باورهای من هست

    یکی از چیزهایی که میبینم تو ذهنم پر رنگ هست اینه که اگه بخوام یه لباس جدید یا وسیله زندگی بخرم ترس یا فکر این رو دارم که مادر وخواهران همسرم حرف وحدیث پشت سرم میزنن و زن داداشم حسادت میکنه یعنی کلا نمیشه من برا خودم وزندگی بخوام چیزی تهیه کنم وبه این موضوع فکر نکنم وترس اونها رو نداشته باشم

    واینکه من روی لیاقت خودم کار نمیکنم اصلا خودم رو لایق شرایط ایده آل پول فراوان وهمیشگی نمیدونم کلا قبول کردم که زندگی همینه که سخت هست وگاهی هست گاهی نیست

    وخودم رو ناتوان میبینم خواستهای زیاد دارم اما نمیتونم قدم بردارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    فاطمه شاکری گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    سلام استاد عزیزم چقدر مثالهایی که میزنید واضح هست استاد تا قبل از این سوالها من هیچ وقت فکر نمیکردم این کارهام میتونه ترمز باشه برام

    چه اشتباهاتی را شما زیاد تکرار می‌کنید؟ یعنی با اینکه فهمیده‌اید این کار اشتباه است اما دوباره آن را انجام می‌دهید؟

    من کلا از قدیم ادم دقیقه نودی بودم یعنی وقتو الکی از دست میدم دقیقه اخر کارهامو انجام میدم میدونم اخر هفته مهمان دارم میتونم یک سریع کارهارو انجام بدم کارم سبکتر باشه انجام نمیدم و خودم اذیت میکنم یا تو بحث شغلم بهم زمان میدن میگن فرض 3روز فرصت داری من دو روزشو کاری انجام نمیدم روز اخری یعنی از جامم بلند نمیشم حتی برم اب بخورم سخت مشغول کارم

    یه مورد دیگم درباره پس انداز پوله نمیتونم پس انداز کنم پول تا وقتی که تو حسابمه خرج میکنم

    زود عصبانی شدن جوری که حرفیو که نباید بزنم میزنم البته خیلی آرومتر شدم تعداد دفعات عصبانیتم خیلی کمتر شده

    مسائلی که به من مربوط نیست حرف نزنم دخالت نکنم اینو باید یاد بگیرم خیلی بهتر شدم ولی گاهی اوقات ازدستم در میره

    وقتی تعهد گذاشتم رو دوره استاد و اموزشها درامدمو بیشتر کردم نصبت به ماه قبل نمیگم درامدم خیلی بالا رفت نه ولی دارم میبینم چرخ دنده های زندگیم روغنکاری شده سرمایه ای اضافه نکردم خریدی انچنانی انجام ندادم فقط تا اونجاییکه تونستم تمرکز گذاشتم رو اموزشهاو درامدم بیشتر شد حالم بهتر شد آرامشم بیشتر شد فعلا دارم این مسیرو میرم توکل به الله

    استاد از شماهم سپاسگزارم باز هم تو خودم کنکاش کردم خودمو افکارکو بهتر بشناسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    علی عضدی گفته:
    مدت عضویت: 1359 روز

    با سلام و احترام خدمت استاد عزیزم.

    من توی چند زمینه معولا اشتباهاتی رو تکرار میکنم البته سعی می کنم اگاهانه کنترلش کنم ولی بازم گاهی اوقات وسوسه ها کار خودشو میکنن و دوباره اون اشتباه تکرار میشه.

    یکی از این اشتباهات اینه که سریع عصبانی میشم و ذهنم درگیر اون ناراحتی میشه. یا این که کسی یک رفتار نا مناسبی رو انجام میده خیلی سخت اونو فراموش میکنم. یعنی درکل با خودم زیاد درگیر میشم. خیلی سعی میکنم کنترل کنم این ذهن رو ولی بازم چند ساعت بعد دوباره اون موضوع ناراحت کننده توی ذهنم میاد.

    موضوع بعدی اینه که توی مدیرت کردن پول خیلی خیلی ضعیف هستم البته توی یکی دو ماه اخیر خیلی دارم تلاش می کنم تا پولامو هدر ندم ولی قبلش اینطوری بود که تا یکم پول دستم می اومد میرفتم اون پول رو صفر می کردم. و همیشه اخر ماه بی پول بودم. هر چند الان هم خیلی سخته برام این عادت رو کنار بذارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    فرزانه فدایی گفته:
    مدت عضویت: 1910 روز

    با سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و مریم شایسته گل

    استاد خواستم تو این کامنت ازتون تشکر کنم بابت دوره فوق العاده کشف قوانین و این فایل هایی که به صورت پیوسته روی سایت می گذارید که ما متوجه ترمز ها و باورهای مخربمون بشیم و در صدد حلشون بر بیایم

    و من یک تعهد شیش ماهه به خودم دادم که تنها و تنها روی دوره کشف قوانین باشم تا انشالله به اون نتیجه دلخواه برسم.

    اما بریم سراغ اشتباهاتی که میدونم اشتباهه ها ولی دارم تکرارش میکنم دو هزار بارم گفتم فرزانه داری اشتباه میکنی ها ولی باز انگار اون لحظه اصلا دست من نیست و باز انجامش میدم من پارسال دوره سلامتی استاد رو گرفتم و کاملا متعهد انجامش میدادم تا 9 ماه بعد که دیدم دارن موهام میریزن و اینکه خیلی لاغر شدم جوری که فقط دماغم مونده بود (:

    از این دوره دست کشیدم چرا؟؟ چون من یک معتاد صفر شیرینی جات هستم میدونم این شیرینی جات که شامل شکلات بستنی شیرینی آبنبات و خلاصه هر چیز شیرین میشه داره گند میزنه به پوستم داره گند میزنه به سیستم هورمونی ام ،کیست تخمدان میگیرم و پری دیابتی میشم ولی نمیدونم چرا نمیتونم ازش دست بکشم

    و بخاطر همین در ماه چقدر من پولمو حروم میکنم تا خوراکی های شیرین بخرم و باز چقدر حرص میخورم که چرا دارم این اشتباه رو تکرار میکنم

    دومین اشتباهم اینه که سطل من سوراخه با اینکه استاد تو دوره روانشناسی ثروت1 میگن که پولتون رو خرج نکنید پول بهتون سیخ نزنه باز با این حال همش برا پولم چاله میکنم و طوری شده که نمیتونم خودمو نگه دارم کارتمو میدم دست مامانم که برام نگه داره که من خرجش نکنم یعنی یه جورایی این اختیار رو از خودم ندارم که پول پیشم باشه و خرجش نکنم

    اشتباه بعدی من اینه که من از وسیله بقیه استفاده میکنم بدون اینکه ازشون اجازه بگیرم مثلا عطر و ادکلن یا اسپری یا هر چیز دیگه ای

    این سه تا پاشنه آشیل رو من دارم که میخوام با دوره کشف قوانین بتونم اونا رو حل کنم و تغییر کنم

    ولی خدا رو شکر تو بقیه مواردی که گفتین استاد عالی ام من هیچ وقت هیچ کاری رو عقب نمی اندازم

    بسیار خوش قولم و… بقیه موارد ولی فقط این 3 تا مورد ضعف دارم که همش دارم تکرار میکنم. به امید روزی که بتونم دیگه این اشتباهات رو تکرار نکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    مژده نعمتی گفته:
    مدت عضویت: 1309 روز

    به نام خداوند زیبایی ها

    سلامی به زیبایی بال های پروانه ها خدمت استاد عزیزم و مریم جان

    جواب این سوال:

    1.به تعویق انداختن کارها

    من کارهای روتین رو خوب انجام میدم اما اگه یه کار ضروری پیش بیادمثل دکتر رفتن رو به تعویق میندازم

    2. دیر خوابیدن و صبح ها دیر بلند شدن هست

    3.خوردن غذاهای نامناسب

    4.پول پس انداز نکردن

    5. وقت نگذاشتن برای یادگیری زبان

    6.سر قول با خودم نمیمونم اما قولی به کسی بدم مثلا پارتنرم سرقولم میمونم انگار تعهد کافی نسبت به خودم ندارم

    7.عجله داشتن برای انجام بعضی کارها

    احساس می کنم که اگر روی دوره عزت نفس به خوبی کار کنم خیلی از مسائل برطرف میشه

    بی نهایت ازتون سپاس گزارم استاد جان

    شاد وسلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    فرشته شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام استاد عزیزم و دوستان گلم سلام خانوم شایسته زیبا و دوست داشتنی .

    .

    وقتی موضوع این فایل و دیدم ی حسی بهم دست داد

    میدونستم این فایل خیلی برای من درد خاهد داشت

    چون من خیلیی اشتباهات تکراریِ زیادی دارم.

    از نزدیک ترین اشتباهی ک کردم بگم و همین دو س روز پیش اتفاق افتاد

    یکی از دوستان قدیمیم ک بخاطر اینکه ادمی بود ک تو فضای فرکانسی من نبود زیاد رابطمو کات کرده بودم بمن زنگ زد و راجب ی مسئله ای سوال پرسید

    بهش گفتم بیا دم درمون و بهت واضحتر توضیح بدم

    اونم اومد و ما یاد گذشته افتادیم و حسابی اتفاقاتی ک برام افتاده بود که نباید بهش میگفتم رو بهش گفتم

    ینی عتماد بیجا!

    بعد از رفتنش به خودم گفتم بازم بااینکه میدونستم ک اصلن نباید بااین رفیق شم بازم باهاش حرف زدم و گند زدم

    ولی سعی کردم احساس ناروا رو از خودم دور کنم و گفتم سعی میکنم آروم آروم دیگه زیپ دهنمو بکشم و از قبل بهتر شدم ولی بازم هست دیگ…..

    دیشب بهم پیام داد الان پیامشو براتون کپی میکنم و میزارم ( عزیزم من جایی کاردارم نمیخام بشینم دم در اصلن جایی ک ت میری من نمیرم میرم جای دیگ ای اصلن دلم نمیخاد با ادمی مث ت چشم ت چشم بشم گلم)

    باورم نشد اولش گفتم حتما شوخیع ولی قشنگ فهمیدم ک این شوخی نیست

    این حرف دوستم رو میخام چاپ کنم و بزنمش یجا ک مدام ببینمش و به خودم یاداوری کنم که هیجوقت فری

    هیچ وقت دیگه این اشتباه رو نکن که بخایی بیخودی به کسی عتماد کنی

    و جالب اینجاست ک مامانم گفت این فلان قضیه رو اگه بفهمه به همه میگه و من گفتم نه اونجوری نیست !

    و چقدررر راحت شرک ورزیدم و چقدرم قشنگ نتیجشو دیدم.

    آره من باید یاد بگیرم بکشم زیپ دهنم رو

    من یاد گرفتم از اتفاقاتی ک ایتقدر سریع نتیجش میاد درس بگیرم و سعی کنم بهبود بدم خودم رو

    مثلا من یبار خاستم پز ی چیزی رو به مردم بدم و همون لحظه ی دعوای وحشتناک پدرم باهام کرد و من همون جا اون استوری رو برداشتم و قول دادم ک هرگز دیگ نخام پز بدم و ازون روز به بعد سعی میکنم زندگیمو شخصی نگه دارم و تو فضای مجازی شیر نکنم با این دید ک پز بدم و الان ماهاست ک اصن یادم رفته فضای مجازی چجوری بود

    حس میکنم وقتی اینستا دارم و وقتم رو در اینستا و دیدن استوری پستای ملت میزارم دارم وقتم رو هدر میدم و بسیار احساسم بد میشه

    امیدوارم ازین اتفاق و ازین عتماد بیجا درسمو گرفته باشم و ازین به بعد دیگه چیزایی ک نباید کسی بدونه رو واقعن کسی ندونع!

    خدایا شکرت ک اینقدر زود در گوشم میزنی و بیدارم میکنی

    خدایا شکرت ک از افتادن تو چاه نجاتم میدی با انداختن تو چاله

    خدایا شکرت که بهم ثابت کردی اگه روی انسان ها بیخود حساب کنی با صورت میخوری زمین

    چقدر خوبه ک خدارو شناختم

    خدای مهربونم ازت سپاسگزارم

    استاد گلم ازت ممنونم ک بااین سوال های خوب کمکم میکنی راهمو پیدا کنم!

    درپناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    سمیه لطفی گفته:
    مدت عضویت: 3094 روز

    سلام استاد

    بهترینها نثار وجودتون بزرگوار

    وای که چقدر امسال داره خودم به خودم واضح می شم

    استاد استاد استاد

    بسم الله که من دیگه تو همه موارد دستی دارم شدیدا

    یادگیری علم جدید خیلی سخته گاهی شده اون علم آسون بوده یا مربی اونقدر مبتدی وار درست می ده نکات رو که از فهمیدنشون لذت می برم ولی یه عامل بیرونی مثلا داشتن فرزند کوچیک که خیلی هم واسطه من هست باعث شده اون یادگیری دلچسب رو کنار بزارم بعداز یه وقفه دوری کلا مسئله دیگری پیش اومد که نیاز به هزینه مالی داشت با اینکه می تونستم بپردازم تعلل کردم پولم تموم شد چندین بار چون تو مسائل مالی هم مدیریت مالی ندارم جای به مسئله می خورم سری از پولی که بهم داده شده برای رشدم هزینه کنم برمی دارم مسائل لحظه حال رو درست می کنم و در انجام کارهای مسیر یادگیریم خطا بوجود می‌آورم

    و این باعث می شه خیلی سمت یادگیری نروم یا یادگیری های سطحی رو اوکی کنم مثلا یادگیری اکسل به صورت کلی برای رفع نیازم

    استاد استاد خدا حفظتون کنه

    مدت زیادی هست فهمیدم ماشالله زود یه چیزی رو می خرم ولی راحتم کنارش می گذارم مثال دردناکش من تقریبا همه محصولات شما رو دارم ولی دریغ از یکبار یه دوره رو صحیح و کاملا به پایان رسونده باشم استاد استاد من خیلی راحت دوست پیدا می کنم ولی خیلی راحت هم بدون اینکه توضیحی بدم دوستی رو کات می کنم البته شکل‌های مختلفی داشته

    استاد می دونم فلان عادتهای که یه بازه زمانی 6 ماه به بالا برای خودم ساخته بودم داشت زندگیم رو متحول می کرد عالی بوده و در بخشی از زندگیم کرده بود اما برای انجام اون کار تا تبدیل شدن به عادت مدام به تاخیر می اندازم

    مثلا فهمیدم همه تغییرات لذت بخش از ساخت اهرام رنج ولذت سرچشمه می گیره ولی سالهاست که به خودم می گم باید خیلی عالی بنویسی اونایی که قبلا نوشته بودی کاملا کافی نبودند البته اگر می خوندم نتایج داشت به واقعیت زندگیم تبدیل می شدو در برخی موارد شده بود

    استاد استاد

    شرایطم خیلی حاد هست البته همیشه دوست داشتم همسرم در مدار عباس منش باشه که خدارو هزاران مرتبه شکرت الان هست استاد الان دارم تو صفحه ایتا بهم شکر گذاری ومن خواسته هام رو می نویسم اینم 3تا4 روز هست انشالله برم تا عادت شخصیتیم بشه استاد وقتی دیده بودم بچه ها با همسرتون تا ترکیه و مهاجرت به آمریکا هم رسیدند دلم اول این رو می خواست اما هر فرکانس می فرستادم خوب بودیم ولی همدلی نداشتیم و…

    استاد استاد اونقدر بهم ریختگی شخصیتی دارم که خودم از دست خودم خسته شدم استاد بارها تصمیم می گیرم که مثلا فقط با نشانه هدایت من جلو برم تا جایی عالی عمل می کنم نشانه ها رو می بینم ولی باز رها می کنم استاد استاد من مهاجرت خوشمزه ای به مرکزاستان کرمان داشتم در بهترین منطقه خونه اجاره کردیم صاحب خونه امون فوق العاده انسان شریف و محترمی بود می دونم از یه جا شاید مغرور شدم شاید دنبال مسیر آسون تر بودم به هرحال ذهنم زودش بهم رسید و روی خودم درست کار نکردم افت کردم تا جای که شدم وسیله رسیدن دیگران به خواسته هاشون تا در مسیر اهدافم

    باشم استاد می دونم چون روی خودم کار نکردم اون موقعیت عالی کاری هم برام محقق نشده هنوز

    استاد کاملا فهمیدم که خودم با باورهام دارم شرایطم رو رقم می زنم استاد و از باورهام گاهی می ترسم که چه بارهای دارم که داره شرایط رو بهم سخت و سخت تر می کنه چرا من این طور آدمی هستم یه مدت خیلی عالی مسیر تغییر رو می روم جلو ولی دوباره رها می کنم چون می دونم فقط خودم هستم که زندگیم ر دارم می‌سازم ترسم بیشتر شده

    استاد سال ها قبل من و همسرم شرکت تولیدی داشتیم که پول خوب می ساختیم ولی همیشه بدهکار بانک و مردم بودیم تا اینکه من یک روز گفتم من دیگه سرشرکت نمی رم یعنی چی که اینقدر تلاش فیزیکی وذهنی می کنم اما هیچ وقت یه شرایط خوب رو نمی تونم داشته باشم همیشه ندارم البته روابطم هم با همسرم خط خطی بود و البته متوجه شدم تکامل رو رعایت نکردیم اون موقع مقصر همسرم می دونستم از بس من رو قانع می کرد که وام بگیرم و یه قدم بزرگ برای تحویل محصول به یه فرد بدیم درحالی که هنوز ما محصولاتمون کامل نبود و این قدم باعث فشارهای جسمی و روحی زیادی به من شد

    استاد استادتسلیم بودن من بدون اینکه فکر کنم و همیشه دیگران رو بهتر از خودم می دونستم شایدم هنوز می دونم که بهتر می فهمند باعث تسلیم بودنم می شد یا اینکه از فکر کردن می هراسیده که نکنه اشتباه می گم یا اشتباه بشه استاد می دونم خیلی درهم و برهم نوشتم ولی از دست خودم خیلی خسته شدم

    دوست دارم مسیر سپاسگزاری که الان دارم رو ادامه بدم تا اتفاقات خوش رو وارد زندگیم کنم ولی می ترسم چند روز یا چند هفته بعد مجدد رها کنم

    استاد قبلا می گفتم صلاحم رو پدر و مادر بهتر می دونند بعد تو یه قضیه با استاد شما و خودم (مجله راه موفقیت) توی مسیر زندگیم آشنا شدم با اینکه یه حدسای زنده بودم که پیشنهادکاری و مالی ایشون اصل پنزی نباشه گفتم استاد صلاحم رو می خواد وارد کارشون شدم تا مدتی تامین مالیمون می کرد پول می داد ساختمون شرکتمون رو می ساختیم اما بعداز دوسال شرکتشون به مسئله‌ای که از قبل داشت برمی خورد و حاد می شه اوضاع این وسط بنده چندین نفر رو وارد کار کرده بودم با فروش سهام اون پروژه که بعد ها فهمیدم استاد بخاطر فرار از مسائل و مسولین شاگرد و معرف شاگردش رو وارد سیستم کرده تا مسائل مالی شرکت پراکنده بشود استاد هم کار نکردن بنده روی باورهام هم مسایل مالی شرکت آرامش رو از وجودم گرفت البته حالب اینجاست که دوستان هیچ کدوم من رو مقصر نمیدونند و مسولیت کار رو برعهده خودشون گرفتند ولی من به خودم سختگیر هستم چون من با کلام تاثیر گذارم و ایمانی که واقعا از روی صداقت بود نه پورسانتی که خبر نداشتم قرار بهم داده بشه و اول خودم وارد اینکار شده بودم دیگران رو دعوت کردم عمل کردم خودم رو شدیدا مسول می دونم

    اعتماد به نفسم کمی کم شده

    استاد استاد الان تو هیچ اصلی موفق نبودم همه رو دست و پا شکسته می برم جلو

    چند روز سپاسگزار مجدد رها می کنم

    پیشنهادی می دم با جسارت ازش دفاع نمی کنم چون پیشنهاداتم بارها اشتباه شد الان پافشاری نمی کنم البته زمانی که تو مدار آرامش بودم پیشنهاداتی به خانوده ام می دادم که فوق العاده نتیجه عالی رو براشون به ارمغان اورده

    استاد من فقط تو یه مورد هیچ وقت وهیچ کس نتونسته منصرفم کنه اینه که این مسیر رو رها کنم یعنی پیگیر عباس منش بودن ایمان صد درصد به شما دارم که قرآن رو در مسیر عالی تر شدن با درک صحیح تر عمل می کنید استاد شما رو بت نکردم برای خودم صداقت شما با وجودم یکی هست ولی من ناخالصی دارم خیلی زیاد

    استادبارها به خودم گفتم می خوام بنده خیلی خوبی باشم اگر تو درس عالی نبودم متوسط اومدبالا اگر توی کارم صحیح عمل نکردم و وسط راه رها کردم نگذاشتم به نتیجه برسه اگر تو تربیت فرزند متوسط عمل کردم اگر تو روابطم ناقص وارد شدم اگر تو زندگی یه زندگی عالی رو برای خودم درست نکردم

    می خوام بندگی خوبی بکنم برای خدا اما قافل از اینکه همه موارد بالا از باورهام برمی خیزه که باید اصلاح بشه تا بندگی صحیحی داشته باشم

    استاد استاد چه کنم نقطه شروع مجدد کجاست برای حل این همه مسیله که فقط خودم خلقشون کردم برای خودم

    الهی که بهترین درک رو از صحبت های خداگونه شما داشته باشم و منجرب به عملکرد صحیح در وجودم شود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: