پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9 - صفحه 1

551 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Nafis گفته:
    مدت عضویت: 1063 روز

    به نام تنها خالق هستی با سپاس فراوان از استاد بابت سریال الگوهای تکرار شونده که ما رو به شناسایی باورهامون می‌رساند.

    سوال چه هدف‌هایی دارید و برای خودتون تعیین کردید اما بهش نرسیدید؟

    در جواب باید بگم هدف من بیداری ساعت 5 صبح است تا حالا چند مدل مختلف برایش اهرم رنج و لذت نوشتن و حداقل سه ماه چهار ماه است که دارم این اهرم را می‌خوانم.

    خیلی بهتر شدم کم خواب‌تر شدم اما به بیداری یکسره از ساعت 5 صبح تا 11 شب نرسیده ام.

    فکر می‌کنم علتش این است که هدف با وضعیت زندگی من جور در نمی‌آید در واقع هدف خیلی ایده‌آل هست ولی انگار غیر واقع بینانه است بارها شده ساعت 5 صبح از خواب بیدار می‌شوم شکرگزاریم را انجام می‌دهم نماز می‌خوانم دوباره می‌خوابم شاید اگر کمی بیشتر خودم برایم اهمیت داد یعنی اولویت زندگی خودم بودم به این هدف می‌رسیدم؟اما نه الان که درست فکر می‌کنم بارها شده که ساعت 11 خوابیدم و 5 صبح بیدار شده‌ام ولی دوباره خوابیده‌ام چرا چون انگیزه‌ای برای بیدار ماندن ندارم له خودم می‌گویم سراغ فایل‌ها برو گوش بده سریال زندگی در بهشت ببین نکته برداری کن اما هم چشمانم سنگین می‌شود و خوابم می‌برد احساسم این است که بدن من احتیاج به خواب بیشتری دارد شاید این یک جور سلاح است برای ذهن تا به این بهانه که سلامتیت در گرو خواب بیشتر است مرا از هدفم باز دارد یا این بهانه که بدن تو بلغم است از لحاظ مزاج و احتیاج به خواب بیشتری دارد و اینکه همه مثل هم نیستند هر بدنی یک جور خواب لازم دارد و هر توجیه دیگری اما همین الان هم از اینکه کمتر از قبل می‌خوابم خوشحالم.

    شاید هم علتش بی‌برنامگی است من شب‌ها به طور نامنظم می‌خوابم طبیعتاً صبح نامنظم بیدار می‌شوم گاهی اوقات وسط روز از خستگی خوابم می‌برد. همین باعث می‌شود دوباره شب راحت خوابم نبرد و این سیکل معیوب ادامه پیدا می‌کند الان که فکر می‌کنم می‌بینم علتش بیشتر بینظمی است.

    خدا را شکر با اجبار استاد برای فکر کردن درباره اشتباه تکرار شونده ریشه‌های این علت برایم بهتر شناسایی می‌شود این بار با برقراری نظم در خواب شب می‌خواهم جلو بروم برای رسیدن به این هدفم.

    انشاالله همگی دوستان به اهداف و رویاهای خوبشان نایل شوند.

    در پناه حضرت حق شاد و آسوده باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2195 روز

      درود و سلام خدمت نفیسه عزیز . اول از همه باید بگم چقدر عکس پروفایل تون قشنگه وقتی تصویر رو نگاه کردم یک لحظه فکر کردم بکگراند پشت سرتون فتوشاپ پرادایس هستش واقعا چه منظره ی زیبایی و چقدر آنرژی مثبت داره . .

      نفیسه جان شما در این قسمت الگوهای تکرار شونده راجب سخت بیدار شدن ساعت پنج صبح هستش و بیدار شدن صبحگاهی براتون سخت هستش . ..

      عزیزم چون من خودم آدم سحرخیزی هستم هدایت شدم به کامنت شما دوست عزیزم …هر چیزی رو بهش عادت کنی همون می شود.. یعنی تکرار و تکرار و تکرار

      من خودم از وقتی ذهن مو تربیت دادم که صبح زود بیدار بشم یک روش منطقی بهش گفتم.. اینکه من حتما باید حداقل 6 و 7 ساعت رو بخوابم تا بتونم براحتی بیدار بشم البته تلاش های ذهنی به خواب بیشتری نیاز داره و یا در افراد میزان خواب هر کسی متفاوتع.. . خوب حساب می کنم چه ساعتی بخوابم که بتونم به اندازه ی کافی خوابیده باشم؟؟؟

      دو ساعت هم قبل از خواب میرم توی رختخواب و با خواندن کامنت ها وقت می گذروندم و یا شاید هم بیشتر… خوب من حساب کردم از ساعت 8 و یا 9 توی رختخواب میرم و اینطوری ذهن می فهمه که وقته خواب فرا رسیده البته چند شب اگر بتونید این کار رو انجام بدید بقول خودتون. ی نظمی به این خواسته تون بدید .. یواش یواش ذهن تربیت میشه . و موقعی که سرتون رو می‌زارید روی بالشت با خودت صحبت کن .. بهش بگو خدا رو شکر که خواب خوبی رو تجربه می کنم من می خوام ساعت 5 صبح براحتی بیدار بشم . خود بخود بعد از چند روز میبینی سر ساعت چشمات باز میشه..

      من که هر ساعتی رو بهش بگم بیدارم می کنه .. و تا باحال هیچ وقت برای بیدار شدن ساعت مقرر با ساعت زنگ دار بیدار نشدم .. چون من با ساعت بدن کار می کنم.. اینقدر بدن انسان هوشمنده که تمام سلول های بدن ساعت و زمان کارشون رو خوب بلد هستند این ما هستیم که بهش توجه نمی کنیم و بقول معروف من خودم با خودم با اینکه نزدیکم چقدر از خودم دورم

      من کلا شبها زود می خوابم چون سحر خیز بودن رو خیلی خیلی دوست می دارم چون بالاترین قدرت فرکانس صبحگاهی از ساعت سه تا چهار صبح هستش.. یعنی اکثر مردم خوابیده ند و فضای اون شهر و منطقه به آرامش رسیده و میشه صدای جیرجیرک ها رو شنید.. صدای سکوت رو میشه شنید . صدای خودت رو با خدای. درونتو می تونی بشنوی .. و من در این ساعت مدیتیشن های قدر شناسی رو گوش میدم و با خداوند صحبت می کنم و بعدش شروع می کنم به نوشتن دفتر شکر گذاری که از الان بعد از نوشتن برای شما شروع می کنم به نوشتن توی دفتر و بعدش دوباره توی سایت و اینقدر توی این مدار راحت هستم که خداوند هم منو به همین سبک زندگی هدایت کرد و لذت میبرم و به آسونی و سهولت برام انجام میشه و شکر گذار خداوند هستم..

      خدایاااا شکرت که منو صبح زود بیدار کردی که بیام این کامنت شما رو بخونم و اینجا برای شما پاسخگویی بنویسم و بخودم یادآوری کنم که سحرخیز بودن رو با عشق دوست می دارم و اگر یک روز سحرخیز رو دیرتر داشته باشم احساس می کنم اون روزمو از دست دادم و این هدیه ی خداوند که برام یک فرصت طلایی هستش رو لایقش نبودم ولی شکر خدا خداوند حواسش به من هست چون لحظه ی روشن شدن هوا رو دوست دارم چون بعدش از نسیم خنک و لذت بخش باد صبا بهره مند میشم.. و با نگاه کردن به آسمان و شروع لحظه ی طلوع خورشید رو عاشقانه دوست میدارم و یکی از لذت بخش ترین لحظات صبحگاهی من دیدن لذت بخش طلوع خورشید الماس نشان طلایی است ..

      شاد و موفق و سحر خیز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        Nafis گفته:
        مدت عضویت: 1063 روز

        سلام به روی ماهتون رویای عزیز.

        اول سپاسگزارم به خاطر حسن و دقت نظرتون راجع به عکس.

        و تشکر اصلی از اینکه وقت گذاشتید برام و تجربیات تون و راه کارهاتون را برام نوشتید .

        درست فرمودید ، از وقتی کامنت را نوشتم خودم را موظف کردم که ساعت 11 بخوابم ، و خوشبختانه قبل زنگ ساعت بیدارم با ساعت بدن همون ساعت 5 . از این بابت خیلی خوشحالم.

        حتما این مطلب که فرمودید هر بدنی به میزان خواب متفاوتی نیاز دارد را باید لحاظ کنم شاید علت بیدار نموندنم همین باشد شاید هم باید از راهنمایی شما در زمینه فعال نگه داشتن ذهن استفاده کنم بوسیله مدیتیشن های قدر شناسی رفتن توی سایت شکرگزاری ، چون ورزش را امتحان کردم برای ذهن من رنج اول صبحش بیشتر از لذتش بود اما فکر کنم اون چیزی که لذت بخش است و زمان را متوجه نمیشم خواندن کامنت دوستان است .

        توی سایت قسمت جستجو ،مدیتیشن قدر شناسی را سرچ کردم چیزی نیاورد . میشه لطف کنید و بفرمایید کجا می تونم پیدا کنم.

        احساس های نابتون را هنگام سحر خیزی درک می کنم چون منم همین حس را دارم و نمی خواهم از دستش بده این هدف را اولویت اهدافم گذاشتم.

        ان شالله دعاهای خیرتون در کنار آوازخوانی سحرگاهی پرندگان ده ها برابرش به خودتون باز گردد.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          رویا مهاجرسلطانی گفته:
          مدت عضویت: 2195 روز

          درود و سلام خدمت نفیسه عزیزم

          ممنون و سپاسگذارم بخاطر وقت ارزشمندی که برای خواندن کامنتم و پاسخگویی گذاشتی عزیزم ممنونم..

          من خیلی وقت پیش ها توی کانال تلگرام یک سری کانال های قانون جذب و انرژی مثبت رو پیدا کرده بودم که اسم تعدادی از اونها رو برات می نویسم .. البته چون گوشیمو عوض کردم خیلی از اونها پرید ولی تعدادی شو توی لپ تاپ ام سیو کرده بودم .. حالا اگه بری توی کانال شون انواع و اقسام مدیتیشن ها رو پیدا می کنی.

          توی سایت خودمون هم در قسمت در پرتو آگاهی فایل های دانلودی… استاد مدیتیشن های خوبی گذاشتن که 9 قسمت هستش که عاشقانه دوست شون دارم

          1_مجتبی اکبری.. نمی‌دونم اسم کانال تلگرامشون چیع

          شریفه غلامی…

          2_راشل هورسکوپ فارسی Horoscop Farsi Rashl مدیتیشن های ماه کامل و مدیتیشن ماه نو .. و مدیتیشن بخشش قدرشناسی

          3_رادیو متا دکتر برازنده

          4_فکر مثبت

          5_ دکتر دیپاک چوپرا(آفرینش فراوانی)

          6_موزیک چوپان Lio Rojda ( صدای پرندگان و طبیعت داره،)پیشنهاد می کنم پیداش کنی ببینید احتمالا اگر دیدیش حتما می شناسیش خیلی معروفه سرخپوست هستش..اینستا

          7_کانال انرژی مثبت

          یک کانال هم به اسم فرشتگان هست که مدیتیشن های خوبی داره .. البته خیلی زیاده حالا خودت بگردی توی این کانال ها پیداشون می کنی..

          نفیسه جان برای ورزش گفتی که..

          چون ورزش را امتحان کردم برای ذهن من رنج اول صبحش بیشتر از لذتش بود عزیزم حتما که نباید صبح بری ورزش من خودم اکثر وقت ها عصری نزدیک به غروب میرم پیاده روی با هندس فری صدای استاد عزیزمون و کوه تپه ی نزدیک خونه مون برای دیدن غروب خورشید فوق العاده زیبا.. آخ آخ که چه لذتی داره اون بالا.. چند بار هم صبح زود رفتم ولی اکثر صبح ها برنامه ریزی کردم که صبح ها بنویسم و کامنت بخونم و بیام توی سایت ببینم چه خبره و کلی مشق باید بنویسم شکرگذاریبنویسم یهو میبینم ساعت از هشت هم گذشته..

          فهمیده جان حتما شب ها با خودت تمرین کن و موقع خواب با خودت کمی صحبت کن بگو. می‌خوام صبح ساعت فلان از خواب بیدار بشم .. بعد از مدتی آرام آرام بدن خودش برنامه ریزی می کنه..حتی کاری می کنه که شب هم زودتر از همیشه خوابت بگیره و زودتر از همه بری بخوابی .. حتی صبح ها وقتی بیدار شدی یکی از سپاسگذاریم هات این باشه که بگی خدایا شکرت که شب زودتر از ساعت 9 خوابیدم و الان سرحال بیدار شدم .. با تکرار برای ضمیر ناخودآگاه این کلمه ی زودتر از ساعت 9 تبدیل به باور میشه و بتصور اینکه چراغ ذهن و بدن تو زودتر از ساعت 9 باید خاموش کنه تربیت میشه .‌..

          امیدوارم تونسته باشم اصل کلام رو توضیح داده باشم

          ممنون و سپاس

          شاد و موفق و سحر خیز باشی تااااااا کام روا باشی.. معنای کام روا یعنی حال دلت خوب میشه و اوضاع وفق مرادت پیش می‌ره و به کامیابی می‌رسی عزیزم یعنی سحر خیزی چنین هدیه ای بهت میده..

          روز و شبت خوش

          ممنون و سپاس

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        وجیهه بانو گفته:
        مدت عضویت: 1825 روز

        درود به شما رؤیای عزیز

        اینقدرررررررر کامنت تون پر انرژی و باصفا بود که دلم نیومد بی توجه ازش رد شم…

        اول که هزااااران آفرین به شما خواهرخوب و سحرخیزم چقدرررررررررررررر سحر خیزی قابل تقدیر و لذت بخشه..

        اصلااااااااا باید خودتو لایقش کنی تا روزیت بشه…

        من چهل روزی خودمو متعهد کرده بودم که حتما هنگام طلوع خورشید زیر سقف آسمون باشم..

        از اون جایی وقتی یک خواسته و هدف رو میزاری و براش انگیزه داری بی شک نفر دوم خدا هست که کمکت میکنه تا انجام بشه

        من اگر حتی ساعت 1 شب هم میخوابیدم بازم شکر خدا جوری بیدار میشدم که میتونستم پاشم و خودمو به پشت بام برسونم و شاهد صحنه ناب طلوع خورشید باشم…

        ولی خب متاسفانه روتین زندگیم نیست که با کامنت شما به فکر فرو رفتم چرا من نه!!!؟؟ (((((:

        ممنون دوست خوبم از کامنت عالیت که قشنگگگگگگگ انرژی سحر درش حس میشه…

        بر اساس این مثال:

        سحر خیز باش تا کامروا شوی

        الهی همیشه کامروا و شاد کام و

        موفق و پیروز باشی

        و غرق عشق و نور الهی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          رویا مهاجرسلطانی گفته:
          مدت عضویت: 2195 روز

          خدایاااا شکرت که امروز هم قدرت خداوند

          بهترینه بهترین رزق و روزی و برکت و نعمت و ثروت و سلامتی رو وارد تجربه ی امروزم کرد الهی شکرت خدایا سپاسگذارم خدایا شکرت

          درود و سلام خدمت شما وجیهه بانوی ارزشمند بینظیرم

          سلام سحرخیزی منو پذیرا باش . اگر از حال و احوال من بپرسی باید بگم اینجا هوا هنوز تاریک است و ساعت 04:08 دقیقه صبح جمعه است اونجا چطور؟؟؟

          اینجا ستارگان زیبای آسمان دارند سوسو میزنند آنجا چطور؟؟؟

          اینجا نسیم صبح گاهی رو توی دل تابستان حس می کنم اونجا چطور؟؟؟

          اینجا با سکوت همنشین شدم و به صدایش گوش میدهم آنجا چطور؟؟؟

          صدای سکوت خیلی قشنگ و زیبا و دلرباست … می شنوی؟؟؟؟

          همان صدایی که فقط مخصوص خداوند است

          همان صدایی که به نرمی پنبه و سبکی ابرهای آسمانع

          همان صدایی که منو کشوند و آورد اینجا توی سایت نورانی مون گفت.. بیا اینجا رو ببین .. ببین چه ستاره های درخشان و نورانی سوسو میزنند…

          ببین اینجا در سکوت همه با هم حرف میزنند..

          اینجا همان جاییع که همه ایستاده برای هم کف میزنند

          اینجا همان جایی که همه عاشقانه همچون فرشتگان الهی بی تفاوت از بغلت رد نمیشند ..

          وجیهه عزیزم ای فرشته ی الهی دوست داشتی ام از بغلم رد میشدی ی چیزی در گوشم بهم گفتی .. یادته چی گفتی؟؟؟؟

          گفتی چقدرررررررررررررر سحر خیزی قابل تقدیر و لذت بخشه.. اصلااااااااا باید خودتو لایقش کنی تا روزیت بشه…

          خدایا شکرت وجیهه ی نورانی ام. برای این کلام نورانی آت ..ای عشق الهی عاشقانه دوستت دارم

          خدایا شکرت که این کلام الهی رو بر زبانم جاری کردی تا بنویسم

          خدایاااا شکرت که فرشتگان الهی در این سایت هم چون ستارگان درخشان نورانی هستند

          خدایا شکر گذارم که سحرخیزی رو رزق و روزی ام کردی و ازت می‌خوام که نصیب این فرشتگان الهی آت که الان دارند با چشمان زیباشون کامنت منو می خوانند بشه تا بهترینهه بهترین برکات رو قسمت رزق شون بشه

          الهی آمین همسو میشویم با یا ودود یا ودود یاودود

          ای دوست مهربانم .. یا شفیق و یا رفیق …

          بهترین عشق راستین و بهترین عشق الهی و عشق حقیقی رو برای تو دوست عزیزم وجیهه و برای همه مون آرزومندم

          موفق و پایدار و سحرخیز باشی (قلب)

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
          • -
            Nafis گفته:
            مدت عضویت: 1063 روز

            سلام رویا جان .

            بسی عاشقانه بود متن زیبای شما در مورد توصیفت در حال و هوای سحر و گردش در سایت .

            فکر کنم این روحیه لطیف رو از برکت لطافت سحر دارید . یادم رفت اول تشکر کنم برای معرفی کانال ها و مدیتیشن ها ، بله آرامش در پرتو آگاهی را شنیدم خداروشکر ، lio Rodjaرا هم میشناسم اما گذری دیدم چون به صدای پرندگان و طبیعت علاقه دارم لذت بردم. چقدر کانال های زیادی هست برای انتخاب مدیتیشن خوب خداروشکر. امروز اصلا ناخواسته 4 صبح بیدار شدم راحت و ادامه دادم شب ها قبل خواب از خدا تشکر می‌کنم بابت خواب راحتم و راحت هم بیدارشدم این مدت .من می خواستم بدون تکامل خوابم را کم کنم و سحر خیز بشوم اما جمله شما که گفتید ،«با تکرار برای ضمیر ناخودآگاه این کلمه قبل 9شب تبدیل بشود به باور »یادم انداخت که تکرار و استمرار میرود تو ناخودآگاه و به قول استاد لاجرم اتفاق می افتد .

            اینم یک جمله تأکیدی خوب :من خودم را لایق سحر خیزی می‌دانم.

            رویا جان، میدانم سحر خیزی پس میدانم کامروایی

            شاد و موفق و سحر خیز باشی تااااااا کام روا باشی.. معنای کام روا یعنی حال دلت خوب میشه و اوضاع وفق مرادت پیش می‌ره و به کامیابی می‌رسی عزیزم یعنی سحر خیزی چنین هدیه ای بهت میده..

            هر روز هدیه های متنوع تری نصیبت رویا جان

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
            • -
              رویا مهاجرسلطانی گفته:
              مدت عضویت: 2195 روز

              درود و وقت بخیر خدمت دوست سحرخیز نازنینم شکوفه بهاری جانم .. عزیزم چرا من همیشه اسم شما رو نفیسه می نوشتم و شما هم به من چیزی نگفتی ?????!!! … ببخشید عزیزم …. من فکر می کردم نفیسه هستی بعد. یهویی الان متوجه شدم

              تا حالا اسمتو همش می نوشتم نفیسه . خخخخ..

              خدا رو شکرت که ساعت 4 صبح کلید چراغ درونی آت براحتی روشن شد… و این تایم صبحگاهی یعنی بالاترین فرکانس و اتصال به منبع الهی.. واقعا بهت تبریک می گم و تحسینت می کنم و اونجایی که گفتی

              من می خواستم بدون تکامل خوابم را کم کنم و سحر خیز بشوم در جواب باید خدمت عزیز دلم عرض کنم ….که نیازی نیست خوابتو کم کنی … بدن بطور اتوماتیک خودش برنامه ریزی می کنه بدن هر کسی به میزان خواب کافی نیاز داره بخصوص اگر تلاش ذهنی باشه بیشتر به استراحت نیاز داره عزیزم) بلکه این سحرخیزی باعث میشه که شب زودتر از ساعت 9 بدنت اعلام کنه که دیگه وقت خوابه… و تو باید با تمرکز به حرف و صحبت کردن بدنت گوش بدی (اونم با سکوتش باهات صحبت می کنه) و فوری کارهای قبل خوابت رو انجام بدی

              و بپری توی رختخواب گرم و نرمت و بالشت زیر سرتو نوازش کنی و قربون صدقه اش بری و با لذت بگی خدایا شکرت بخاطر این رختخواب الهی ام که توی آغوش خداوند هستم بعد میبینی که به سه شماره 1 2 3.. خوابت می بره.. من که نمی فهم به سه شماره میرسه یا نه!!!??? ولی گمان کنم هنوز یک نگفته میرم فضااااااا وای خدای من وقتی سحرگاه خداوند با ناز و نوازش بیدارم می کنه میبینم استاد عباسمنش هنوز داره صحبت می کنه ( آخه من چندتا از فایل های صوتی رو ذخیره کردم و تا صبح روشنه و گوش میدم) خلاصه همین طور شبانه روز دارم توی فضای الهی سایت عزیز خودمون سیر میکنم خدایاااا شکرت..

              بقول الهه رشیدی عزیزم.. ادامه می‌دهیم این مسیر الهی رو به همراه الله یکتا مصمم تر و استوارتر…

              بهترینهع بهترین فرکانس الهی و اتصال به منبع رو برای دریافت اهداف و خواسته های مقدس الهی همه مون

              رو آرزومندم

              خدا یا شکرت.. برای این مسیر الهی

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            وجیهه بانو گفته:
            مدت عضویت: 1825 روز

            هزاران درود به رؤیای خوبم…

            رؤیای صبح های خدایی…

            رؤیای سحرهای جادویی…

            عجب انرژی زلالی رو به روحم ریختی دختررررر…

            اینقدرررررررر که بعد از خوندن کامنتت چون عصر به دستم رسید دلم نیومد پاسخی بدم….

            احساس کردم شدت انرژی وجودت اینقدر زیاد هست که فردا منو سحر بیدار کنه…

            و درست حدث زدم :)

            الان صدای منو از صبح نسبتا زود میشنوی ، الان شد ساعت 5:35 دقیقه …

            همراه با صدای سپاسگزاری یا کریم ها و گنجشک ها و بلبل خرما ها و چند نوع دیگه پرنده که دقیقا اسمهاشونو نمیدونم…

            نسیم صبح گاهی رو احساس میکنم..

            و رقصیدن شاخه های درخت بید اکالیپتوس توی حیاط همسایه رو که با سخاوتمندی ما هم بی نسیب نذاشته…

            و سکوت…..

            سکوت مقدسی که چه تعبیر درستی ازش داشتی رؤیاجان..

            این که سکوت صدای خدا ست…

            دقیقاااااااااااااا درک میکنم..

            و عجب صدای دلنشینیه…

            کامنت شما منو باد این مطلب انداخت که:

            مدتها این جملات واگویه های ذهنم بود

            «« سکوت میکنم تا خدا سخن بگوید، رها میکنم تا خدا هدایت کند، دست بر میدارم تا خدا دست به کار شود، به او میسپارم تا آرام شوم»»

            و لحظه اکنون مقدس تقدیم کردم به شما رؤیای خوبم…

            دوستت دارم دوست قشنگم.

            ممنون از دعاهای فوق العاده ات

            الهی همه این دعاهای ناب اول به زیبایی و راحتی و عزت برای خودِعزیزت و بعد برای همگی ما به اجابت برسه. الهی امین

            الهی غرق نور و عشق الهی باشی رؤیای نازنینم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
            • -
              رویا مهاجرسلطانی گفته:
              مدت عضویت: 2195 روز

              درود و وقت بخیر به دوست عزیزم وجیهه خانم دلبر ..‌

              وجیهه ی نازنین تحسینت می کنم بخاطر

              این روح بزرگت که سخاوتمندانه این کلام عاشقانه رو به من هدیه دادی ..

              «« سکوت میکنم تا خدا سخن بگوید، رها میکنم تا خدا هدایت کند، دست بر میدارم تا خدا دست به کار شود، به او میسپارم تا آرام شوم»» واقعا ممنون و سپاسگذارم برای این کلام جادویی رو که اینجا ثبت کردی تا من و دیگر دوستان فیض اش را ببریم و بی گمان فرکانس این انرژی ها در این سایت به گردش در آمده و بسمت خودتون میرسه خدایا شکرت..

              خیلی خوشحال شدم که 05:35. صبحگاه دست خداوند به همراهت بود و رزق صبح گاهی بود خدا رو شکر

              ممنون و سپاس برای پیام زیبایت

              ممنون و سپاس برای وجود ارزشمندت که در بستر روحانی حضور داری

              ممنون و سپاس برای تمام موهبت های الهی که بغیرالحساب در زندگی مون می بارد

              خدایاا شکرت

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            Nafis گفته:
            مدت عضویت: 1063 روز

            سلام رویای سحر خیز و نازنینم

            پیام شما را امروز دیدم ساعت حدود6صبح . حتما بهترین زمان برای رسیدن به من بوده چون به خدا اعتماد دارم.

            ببخشید که اینجا پاسخ برای کامنت 14 مردادتون گذاشتم اونجا قسمت پاسخ بسته بود.

            شما درست نوشتی من نفیسه هستم و در سالگرد یک‌سالگی عضویتم در سایت به خودم هدیه شکوفه شدن دادم .

            ولی با اشاره شما متوجه شدم بهتر است به اسم اصلی خودم باشم.

            نکته ای که شما گفتی در مورد نا خودآگاه زودتر از ساعت 9 را خیلی بهم کمک کرد و اینکه هر بدنی تایم خواب خودش را لازم داره الان که صبح از خواب بیدار می شوم خداروشکر دیگر اصلاً بخواهم هم خوابم نمی‌برد.

            و هر ساعتی بیدار شوم خودم را سرزنش نمی کنم و به خودم نمی‌گویم زمان را از دست دادی بدو بدو .

            خداروشکر که هر روز در مسیر هدایت هستیم و کامروا رویا جان

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      حسین فرهنگی گفته:
      مدت عضویت: 1366 روز

      سلام دوست عزیز

      برای رسیدن به این هدف هم مانند هر هدف دیگری باید قدم های کوچک تکاملی برداشت

      .

      من احساسم اینه که شما از فردای روزی که هدف گذاری کرده اید سعی در رسیدن یک مرحله ای به آن کرده اید که این نمی تواند اتفاق بیافتد

      .

      سعی کنید در گام اول اگر ساعت هشت از خواب بیدار می شوید – یک ربع زودتر بیدار شوید

      و حداقل یک هفته این کار را انجام بدهید

      و همینطور گام ها را با هفته ای یک ربع ادامه دهید

      و طی دو ماه به راحتی و به صورت لذت بخش به این هدف خود خواهید رسید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        Nafis گفته:
        مدت عضویت: 1063 روز

        سلام دوست خوبم حسین آقا.

        خیلی ممنونم از توجهتون و اینکه آن باگی را که از توی کامنتم شناسایی کردید باهام در میان گذاشتید.

        بله حق با شماست من می خواستم یکباره هشت ساعت خواب را تبدیل کنم به پنج تا شش ساعت تا بتونم از زمانم بیشتر استفاده کنم و زودتر به بقیه هدف هام برسم . مثلا بیشتر فایل گوش کنم ، ورزش کنم ، درس بخونم ، وقت داشته باشم با بچه ها بازی کنم ….

        و این همان نقطه ضعفی بود که باعث استپ من تو اول کار شد.

        خدا رو شکر دو تا مشکل دیگر را هم خدا کمک کرد و فهمیدم یکی اینکه کم خونی دارم و این باعث میشه زیاد بخوابم و زود خسته بشم و بعد هم با فکر کردن زیاد و از خدا کمک خواستن و ریشه ای تو ذهن دنبال باور نادرست گشتن به این نتیجه رسیدم که تو ذهن من خواب مساوی سلامتی و کم خوابی مساوی بیماری و حالا که هر سه تای این باگ ها را متوجه شدم امیدوارم بتونم اصولی و پایه ای حلش کنم .

        ممنونم از شما دوست عزیز که باعث شدید در جهت بهبود خودم یک باگ بزرگ به اسم عجله و شتابزدگی را بشناسم

        از خداوند می خواهم خودش یاریگر زندگی تون باشد و کفی بالله نصیرا.غرق نور و سرور الهی باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1015 روز

    سلام استاد جان و مریم جان خیلی دوستتون دارم شما بزرگترین معلم های زندگی من و خیلی ها هستین .

    دلیل تکرار شونده ای که باعث می‌شود من به هدف هایم نرسم …

    هدف هایی مثل کم کردن وزن

    بالا بردن درآمد

    خوب کردن رابطه

    بالا بردن علم و دانشم

    فراگیری زبان انگلیسی

    و…..

    الان که فکر میکنم میبینم من خیلی هدف هامو دوسداشتم ولی بعضی وقتا خیلی با من فاصله دارند و می‌گویم خوب چند سال دیگه بهش میرسم الان کاری نمیتونم بکنم حداقل نمیام برنامه بریزم تا با قدم های کوچک بهش نزدیک بشم تا دیگه کلا فراموش میشه اون هدف ‌، یا به اصطلاح تو روزمرگی هام گم میشه

    دلیل بعدی که بهش واقف شدم و توی من خیلی کمرنگ و توی استاد بشدت پررنگ تعهد

    من اصلا اصلا اصلا متعهد نیستم

    همش از زیر کار در میرم

    انگار خودم رو گول میزنم

    ولی خداروشکر دارم روش کار میکنم

    دلیل بعدی که اونم تازگی ها از استاد جونم فهمیدم اینکه قاطی حاشیه ها میشم و اصل رو گم میکنم . آنقدر درگیر حواشی و شاخ و برگ اضافی میشم که ریشه ها رو فراموش میکنم . چون واقعا توانایی تشخیص اصل از فرع رو نداشتم ‌. ولی خداروشکر از استاد یچیزایی یاد گرفتم.

    دلیل مهم بعدی کمبود عظت نفس که خودم رو در برابر همه چیز خیلی احمق و کوچیک میدونم و احتمال نرسیدن و شکست اولین و جزو پیش‌فروش های ذهن من در مورد خودم. که روی اینم دارم کار میکنم و در آینده های نه چندان دور میخوام دوره عظت نفس رو هم تهیه کنم تا تمرکزی تقویتش کنم .

    یکی دیگه از مسائل، فراموشیه واقعا کارهای بی خودی یا روزمره یا مسئولیتم در خانواده رو چنان برای خودم بزرگ و پیچیده میکنم که خسته میشم و کلا بیخیال خودم و اهدافم میشم . میگم ولش کن بابا بزار زندگی مون رو بکنیم ‌. چه فرقی میکنه. فلان چیز داشته باشم یا نه . من که همیشه تأمین هستم . بنظرم ریشه این نوع دید میتونه توی کمبود عظت نفس و تشخیص اصل از فرع باشه . که خداروشکر اینم الان بهتر متوجه شدم و برای بهبودش تلاش می‌کنم.

    ما دانشجو های استاد خیلی کلید های اساسی از استاد یاد میگیریم . چیزایی رو می‌فهمیم که واقعا یگ عمر برامون سوال پیچیده بوده و به بی جوابی و به همون درد قدیمی عادت کرده بودیم . ما آنقدر به راحتی مسائل برامون حل میشن که بقیه این چیزا حتی به ذهنشون هم خطور نمیکنه .‌

    استاد واقعا نمیدونم با چه زبونی ازت تشکر کنم

    ولی یقین دارم من هرچه موفق تر بشوم شما هم راضی تری . چون خودت همیشه گفتی .

    خداروهزاران مرتبه شکر شکر شکر. خیلی احساس خوشبختی میکنم . الحمدالله. دیروز یک فاکتور توپول زدم که تا حالا تو طول این یک سال و اندی کار کردن نزده بودم . و اینم یکی از نتایج عمل کردن به آگاهی هایی که استاد بهمون میگه .

    اسم مشتریم خانم مریم شیرانی بود . اینو مینویسم تا برای خودم رد پا بزارم تا یادم بمونه از کجا به کجا رسیدم .

    الان که یکی دوبار متن خودم رو خوندم فهمیدم واقعا من نباید از خودم توقع خاصی داشته باشم .

    واقعا حق داشتم که به اهداف بزرگ و مهم زندگیم نرسیدم .

    بخاطر اینکه من هیچ چیز در مورد زندگی و قوانینش نمیدونستم . اصلا آدم بسیار خامی بودم .

    و خوب بخاطر شرایط زندگیم که همیشه همه چیز برام تامین و حداقل در دسترس بوده توی خانواده هیچ تلاشی هم نکردم و هیچ تجربه خاصی هم نداشتم که بخوام ازش درس بگیرم لااقل .

    فقط تنها چیزی که بهش امید زیادی داشتم این بود که دلم گواهی میداد که زهرا حتما یه راهی هست که تو هم به آرزوهات برسی . این زندگی اونقدرا هم که همه میگن زشت و بد و نامرد نیست.

    من همیشه دنبال حقیقت بودم و فکر میکردم حرفایی که بقیه در مورد زندگی و دنیا میگن یه مشت دروغ . همیشه میدونستم یک راه شیرین زیبا و راحت و با کیفیت هست اما من نمیدونم دقیقا چیه و کجاست .

    یادمه به خاطر همین رویاهایی که داشتم کتاب‌های موفقیت رو با پول تو جیبیم میخریدم و میخوندم . کتاب راز . کتاب تمرکز و خیلی چیزای دیگه

    خوب که خداروشکر به استاد هدایت شدم چون خواستم و خداهم مثل همیشه اجابت کرد

    حالا از العان به بعد که مهم . اینکه وقتی من به این آگاهی ها رسیدم . عرضه رسیدن به هدف رو دارم یا نه .

    اینکه من جرعت و جسارت عملی کردن حرفای قشنگی که میزنم رو دارم یا نه .

    میدونم که اگه همیشه عمل کنم نتایج هم پایدار می‌مونن

    اگه یه روز خوب باشم ده روز بد باشم فایده چندانی نداره .

    خدایا تو کمکم کن . خدایا به قول مریم جون منو آسون کن برای آسانی ها . خدایا من عاشق اینم نتایج و اهداف و خواسته ها به قول استاد خودبخود به سمتم بیان هرچند که من هم تلاش می‌کنم ، ولی با تکیه و توکل به تو اضطرابی ندارم عجله ای ندارم .

    دم همتون گرم . در پناه حق. فعلا خدانگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1312 روز

      به نام هدایت الله

      سلام به زهرا بانو

      خیلی عالی خوب واندیشمندانه توانسته ای کارهایی که در زندگی یعنی کمبودها راشناسایی وبه خودت این قول رو دادی که روی این ترمزها کار کنی تبریک میگم واما نتایج خوبی که بعد از یک سال گرفتی بسیار قابل تحسین است ورد پای خوبی رو بجا گذاشتی وقتی دوستانی که در مسیر به نتایج عالی می‌رسند واز خودشون راضی هستند از صمیم قلب خوشحال می‌شوم وآرزوی نتایج بالاتر وبهتر را از خداخواستارم

      انشاالله همیشه در زندگی با عمل کرد خوب روزهای بهتری را تجربه کنید

      به امید دیدار شما دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    امیر حسین سراجی وطن گفته:
    مدت عضویت: 2062 روز

    به نام الله یکتا

    استاد عزیز سوال بسیار خوبی پرسیدی که خدا عزت بیشتری بهت بده.

    من در لحظه یادم افتاد که من الان برای سال سومه که دارم تعیین می کنم که درآمدم رو به یه مبلغ برسونم ولی نمی شه. خیلی هم کارکردم براش. و خیلی هم قدم برداشتم براش ولی نشده که نشده.

    این در حالی است که من توی این سه سال خیلی اهداف رو گذاشتم که خیلی خیلی راحت بهشون رسیدم.

    ولی این یه مورد نشده که نشده.

    فکر کنم جواب سوالم رو شما خودتون توی سوال دادین. من هدفم رو باید کوچیکه کوچیکش بکنم تا باور کنم که می تونم به این مبلغ برسم و بعد خودش اتفاق می افته و هیچ زور زدنی نیاز ندارد.

    شاید بزرگترین ترمز من اینه که من هنوز به اون مبلغ درآمد باور ندارم چون قبلاً ندیدم توی زندگیم.

    پس باید یه قدم برگردم عقب . یعنی بشینم و هدفم رو کوچیکترش بکنم. تا ذهنم باور کنه که می تونن این خواسته رو دریافت بکنه.

    من پارسال به تمام اهدافی که برای خودم نوشته بودم کامل رسیدم.

    و حتی بیشتر از اون. ولی تنها هدفی که نرسیدم فقط این بود.

    من پارسال 2 فروردین با خودم گفتم من چرا مهاجرت نمی کنم؟ موندم اینجا که چی بشه؟

    خدا رو شکر 10 اسفند ماه مهاجرت کرده بودم که هیچ، خونه جدیدمون رو هم چیده بودیم و منتظر مهمون های نوروزی بودیم . که به لطف الله لحظه سال تحویل منی که فکر می کردم وقتی مهاجرت کردم باید تنها باشم. حدود 15 نفر مهمون داشتم که همه با شادی و خوشی و لذت همراه بود. این یعنی من مقاومتی توی این مسیر نداشتم که برام به راحتی اتفاق افتاد. ولی توی رسیدن به این هدف واقعا مقاومت سنگینی دارم که سه ساله به نتیجه نرسیده. و جالبتر اینکه همیشه هم فکر کردم که مشکل از کجاست؟ و کلی هم مسئله توی این مسیر حل کردم ولی بازم اتفاق نهایی نیافتاده. این نشون می ده من یک ترمز بسیار شدید توی این موضوع دارم. و بسیار مشتاقم که بتونم این ترمز رو پیدا بکنم و حلش بکنم. چون توی این سه سال اونقدر گاز دادم که می دونم اگر این ترمزه برداشته بشه سرعت اونقدر زیاد می شه که دیگه درخت های لب جاده همه به هم پیوند می خوره و یکدست دیده می شه.

    حالا می خوام شروع کنم به تقسیم کردن هدفم به اهداف کوچکتر .

    و از خدا می خوام که جواب سوالم رو بهم بده که این چه ترمز شدیدیه که این طور نتیجه من رو محدود کرده.

    می دونم که پاسخ در دل این موضوعه.

    من اگر بتونم این موضوع رو برای خودم خوب تحلیلش بکنم صد در صد پاسخ همینجا پیش خودمه.

    خدایا من رو به راه راست هدایت کن.

    راه اونایی که این خواسته من رو دارن زندگی می کنن.

    نه راه اونایی که حتی به خودشون اجازه نمی دن به یک دهم این خواسته فکر بکنن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 97 رای:
  4. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1858 روز

    سلام به رفقای عزیزم

    اون جوکه رو شنیدید…همون که میگه دفعه بعد که اومدم دریا، یه درخت پیدا میکنم تا برم اون بالا و کوسه ها نخورنم…

    میگن: تو دریا درخت کجا بود آخه که تو پیدا کنی؟

    جواب میده: مجبورم، میفهمی، مجبورم!

    این حکایت منه.

    جاهایی که مجبور بوده م، به خودم یه حرکتی داده م تا کوسه ترتیبم رو نده ن. جاهایی هم که مجبور نبوده م، همین شنبه آینده شروعش میکنم!

    همین شنبه ها!

    به خدا راست میگم!

    اصلاً نهال درخت رو خودم میبرم تو دریا میکارم تا وسط دریا در بیاد!

    نمیشه؟!

    ببین، ولی اگه بشه، چی میشه!

    تو ذوقم نزنین دیگه، میخوام همین شنبه آینده وسط دریا، درخت سکویا بکارم!

    هر کی هم میگه نمیشه، بدخواهمه!

    چرا شنبه؟!

    خب حالا که سه شنبه ست، نهال فروشی خوب تا پیدا کنم، میشه همون شنبه دیگه!

    بذار اجالتا حالا تو دفترم بنویسمش….آهان: نهال سکویا، وسط دریا، برای احتراز از کوسه زدگی!

    ببین: باقیات صالحان که میگن، یعنی همین! کلی کوسه زده، میان اونجا خودشون رو نجات میدن، بعد دعام میکنن!

    عمرا خود آقای عباسمنش همچین هدفی رو تیک زده باشه! فعلاً تا شنبه بهم مهلت بدین، درستش میکنم!

    حالا….اگه نشد هم مگه چی شده؟ اصلا دریا نمیرم! چه کاریه؟

    والله!

    فعلاً بای!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 1512 روز

      دقیقا این حکایت خیلی از ماست از ترس حرکت نمیکتیم چون برای خودمون اجبار نگزاشتیم مثل من از شروع کار جدید ترس نشدن ترس خراب کاری دارم ولی میدونم اگر بشود چه میشود چقدر مشتری زیاد فراوانی خداوند هست ترس از کمبود و عدم لیاقت خدایا تو در دستانم باش و زیبا بکش تو مقدر کن و همراهم باش داستان جالبی گفتی چون من از لول کسایی هستم که با داستان تو ذهنم‌هک میشه سپاس فراوان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1803 روز

    سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته و دوستان عباسمنشی ام

    سوال: درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟

    بنده در بسیاری از موارد هدفی رو انتخاب کردم اما بعد مدتی رهاش کردم…

    یا در نگاه اول فکر کردم مورد علاقه منه و بعد از مدتی مردد شدم

    یا بخاطر روحیه کمالگرایی و مقایسه خودم با افراد موفق اون حوزه

    یا بعد از یه مدت از ادامه مسیر خسته شدم که دلایل مختلفی داره یکیش همون روحیه کمالگراییه…

    یا این فکر که اصلا نکنه من تو این موضوع استعداد نداشته باشم و بعدا پشیمون بشم

    یا این فکر که حسین تو خودتو مشغول این کار کردی و داری براش وقت میزاری و از کارای دیگه میمونی

    یا نجواهای ذهنی که مثلا تو با اینکار داری از ذکر خدا غافل میشی و داری روی تلاش فیزیکی سرمایه گذاری میکنی

    در حالی که خدا اگه بخواد همه چیزی برات محیا میکنه!!! خیلی ذهنم لامصب دلایل سنگینی میاره که ناک اوتم میکنه

    یا این فکر که خوب تو حالا این کار رو کردی یا مثلا این مهارت رو کسب کردی بعدش چی

    یا این فکر که بازار از این موارد اشباع شده و تا تو خودت رو به این مرحله برسونی دیگه به این کار نیازی نخواهد بود

    البته این مثالهایی که زدم همش در حوزه مهارت افزایی و کسب و کار بودش

    خیلی وقتها هدفی رو انتخاب کردم اما بخاطر تنبلی یا بی حوصلگی رهاش کردم

    خیلی وقتها روحیه لذت طلبم مانع حرکت به سمت هدف شده

    اما اهدافی هم هستن که کوچک اند اما نیاز به تکرار و یه دوره زمانی دارن… مثلا نوشتن چک لیست و تیک زدن که عجیب خیلی وقتها فراموش میکنم چک لیست بنویسم یا تیکشو بزنم یا حتی خیلی وقتها مثلا تصمیم میگیرم هر شب قبل خواب شکر گذاری انجام بدم اما فراموش میکنم…

    یعنی یکی از بزرگترین باگهای من در اهداف کوچک که نیاز به تکرار دارن همین فراموشکاریه که البته متوجه شدم

    ریشش در نجواهای ذهنیه…یعنی حافظه من مشکلی نداره اما چون مدام دارم با خودم حرف میزنم این باعث عدم

    تمزکز و فراموش کردن بسیاری از کارها میشه…

    مثلا خدا نکنه دکتر بگه آقا هفته بعد فلان تاریخ بیا من ببینمت…

    چون فراموش میکنم معمولا و تنها چاره ای که یافتم آلارم گوشی بوده… امیدوارم راهی برای رهایی از این همه نجوا پیدا کنم که کل انرژی ذهنمو میگیره و نمیزاره روی موضوعات مهم تمرکز کنم و فراموش نکنم.

    بر مدار شادی و آرامش پایدار باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  6. -
    بهاره سعادت گفته:
    مدت عضویت: 2380 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان

    یکی از مهمترین علتهایی که من به هدفم نمیرسم اینه که انگیزه اصلا ندارم برای هیچ کاری به خاطر همین هرکاری را شروع میکنم خیلی زود پشت گوش میندازم و امروز و فردا میکنم و میدونم این بزرگترین ضعف من هست و نمیدونم چطور انگیزه در خودم ایجاد کنم.گاهی از اهرم رنج و لذت هم استفاده میکنم اما باز بی فایده است.

    درپناه ایزدیکتا شاد و سربلندباشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      زینب مرادی گفته:
      مدت عضویت: 993 روز

      سلام بهاره ی عزیزم. منم یه مدت اینجوری بودم انگیزه نداشتم برا رسیدن به خواسته هام اما باید تجسم کنیم خواستمون رو واینکه خودمون رووشرایط روجوری تصور کنیم که انگار به خواسته مون رسیدیم. مطمئن باش اگه اون هدفی که داری واقعا دوسداشته باشی بهش برسی وازرسیدن بهش توذهنت لذت میبری اون تجسم حتما بهت انگیزه میده وهرروز به خودت یاداوری کن هدفتو که اگه بهش برسی چی میشه احساس ت چجوریه. انشالله موفق باشی عشقم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        بهاره سعادت گفته:
        مدت عضویت: 2380 روز

        به نام الله یکتا

        سلام زینب عزیزم، ممنونم از راهنماییت همین که شما کامنت من رو خوندید و راهنمایی کردید این خودش یک انگیزه بزرگه برای منه، از لطفت بسیار ممنون و سپاسگزارم حتما و حتما خواسته هام را تجسم خواهم کرد.

        برات ارزوی سعادت و خوشبختی دارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    علی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1601 روز

    به نام خدایی که مراانسان آفرید سلام بر استاد عباسمنش عزیز چه فایل زیبا وجامع وکمالی بود یکی دیگر از الگوهای تکرار شونده به نام هدف واستاد چقدر قشنگ توضیح دادن فایل هدف رو توصیه میکنم دوستان چندین وچندین بار این فایل را ببینن تا ملکه ذهن بشه ،همه چی از افکار ما نشات می گیره ما خالق زندگی خودمون هستیم ما به جهان فرکانس می دیم که چی را میخواییم وچی رو نمی خواییم جهان به ما توجه ونظر داره واین به ما بستگی داره که چه فرکانس وباوری بهش بفرستیم تا اون عملیش کنه ،به خدا ایمان داشته باشیم که ما را به خواسته هامون می رسونه خدا برای ما پدره مادره خواهره برادره همه ی وجود ما خداست ما باید بهش ایمان داشته باشیم از خدا بخواییم اون هم اجابت میکنه رودروایسی نکنیم با خدا ،احساسمون را در هرشرایطی خوب نگه داریم وحس خوب داشته باشیم بازم ممنون هر کجا هستین در پناه خداوند شاد وپیروز باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      زینب مرادی گفته:
      مدت عضویت: 993 روز

      سلام دوست عزیزم ممنونم به خاطر کامنت قشنگت راستش منکه خودم تاامسال هیچ هدف ومسیر مشخصی براخودم نداشتم ولی خداروشکر به لطف فایل های استاد عباسمنش امسال برا خودم اهدافی مشخص کردم وتا الان به چنتا ش رسیدم برات ارزوی موفقیت میکنم دوست عزیزم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        علی احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1601 روز

        سلام ودرود برشما دوست عزیز خیلی لطف دارین وممنون از شما با گوش دادن به اموزه های استاد عباسمنش وافسار ذهن را به دست گرفتن وکنترل ورودی های ذهنمون وهمیشه سعی کنیم در هر شرایطی احساس خوب داشته باشیم ،تمرکز برروی زیبایی ها کنیم به خواسته ها توجه کنیم نه ناخواسته ها ،میشود به هر چی که بخواییم برسیم ومیشود بازم ممنون ازشما

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1954 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی و بدیهی

    سلام به استاد ودوستان عزیزم

    رسیدن به موفقیت مالی هدفی هست که هنوز اون آزادی مالی مد نظر من اتفاق نیافتاده دلیلش رو بررسی کردم و تونستم به درک بهتری برسم و دارم سعی میکنم بهش با توجه به درکم عمل کنم

    هدف موفقیت مالی تو ذهن من مترادف شده با طی یه مسیر طولانی که در یه مدت زمان طولانی با تلاش و ممارست زیاد ایجاد میشه، اما چیزی که به درک درست در مورد موفقیت مالی رسیدم اینه که اصلا هدف رو تو ذهنم با یه تعریف درست لذت بخش کنم من برای رسیدن به موفقیت مالی نیاز دارم که تلاش ذهنی کنم ثروتمند شدن یه موضوع ذهنی هست من قدرت تلاش ذهنی رو درک کردم که چقدر مهمه و اصل و اساس هست من با باورهای درست در مورد ثروت این هدف رو گذاشتم که من باااااید با کار کردن روی باورهام در مورد ثروت از همونجایی که هستم با اجرای هر ایده ساده و قابل اجرایی که بعد از کار کردن روی باورهام با احساس خوبم باور فراوانی و لیاقت و باور توحیدی و معنوی و لذت بخش دونستن ثروت و آسون بودن ثروتمند شدن با فرکانس خوبی که ارسال میکنم در مدار ثروت لاااااجرم با ثروت برخورد میکنم از بی نهایت طریق ثروت جاری میشه تو زندگیم. لزوما نیازی به تلاَش فیزیکی سخت و رنج آور و طی زمان طولانی نیست نیاز به تلاش ذهنی ساخت باورهای قدرتمند کننده در مورد ثروت هست تا از همونجایی که هستم با اجرای ایده هایی که بعد از ارسال این فرکانس عالی به من الهام میشه از کم مقاومت ترین مسیر و با اجرای اقداماتی بسیار ساده و هماهنگ با شرایط کنونی خودم لاجرم در مدار ثروت لایق ثروتمند شدن میشم خدا کارها رو با توجه به فرکانسها و باورهای من انجام داده من بااااید هدفم رو بزارم روی قدرت دادن به تلاش ذهنی ساختن باورهای قدرتمند کننده در مورد ثروت و با اجرای ایده هایی که به من الهام میشه و ثروت از بی نهااااایت طریق تو زندگی من جاری میشه

    ثروتمند شدن اصلا پیچیده نیست اجرای ایده ای خاص و بزرگ و سنگین نیست ثروتمند شدن یه موضوع ذهنی هست که اول تو ذهن اتفاق میافته و بعد با یه اقدام ساده وراحت فیزیکی موقعیت‌ها، شرایط ایده ها ،افراد مناسب ،فرصت‌های مناسب برای ثروتمند شدن من میان و خداوند کارها رو برای من انجام میده راحت و آسون و لذت بخش روی دوش خدا میرم به مدار ثروت و نعمت و ثروت خداوند رو که جاری و بی انتهاست و مثل اکسیژن اطراف منه جاری میشه مثل یه رود تو زندگیم

    خدایا شکرت که منو لایق درک و عمل به این آگاهی ها کردی و من بوی پول رو میفهمم عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 64 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1312 روز

      به نام هدایت الله

      سلام به خواهر عزیزم سودا

      چقدر عالی بود این کامنت خوبتون

      مخصوصا این جمله‌ ای که خیلی به درد من خورد

      با احساس خوبم باور فراوانی و لیاقت و باور توحیدی و معنوی و لذت بخش دونستن ثروت و آسون بودن ثروتمند شدن با فرکانس خوبی که ارسال میکنم در مدار ثروت لاااااجرم با ثروت برخورد میکنم

      خیلی خوب وعالی بودی دختر

      درپناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند باشید انشالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      عارفه محمودی گفته:
      مدت عضویت: 1435 روز

      سلام به دختر سرزمینم ایران سلام.

      سلام سودای عزیز.

      چقدرررررر تحسین می کنم کامنتی به این زیبایی نوشتی چقدررر دقیق منظم به اصل اشاره کرده بودی

      خیلی ممنون سپاسگزار که کامنت برامون نوشتید. و باورهاتو با باما به اشتراک گذاشتید چقدرررر من استفاده کردم سپاسگزارم با آرزوی موفقیت های روز افزون منتظر خبرهای خوبت از سایت هستم دختر زیبا رو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1858 روز

      سلام سودا جان

      هر چند کامنتت از اول تا آخر پر ایشالا و ماشالا بود، ولی به خاطر اینکه راهکارها رو خودت درست و دقیق برای مشکلت طراحی کردی و یه مشت ناله پا در هوا از این مشکل واسه خودت و دیگران نساختی، ممنونم.

      دمت گرم

      آقای عباسمنش اصلا کامنتهایی رو که حاوی مشکلات هستن، تیک نمیزنه و نمره نمیده، تو نخش هستم.

      منم اصلا دلم نمی‌خواهد کامنت های حاوی مشکلات صرف رو بخونم…بعدش آدم وزنش چند تن میشه!!

      به هر حال از شما و راهکارهای درستتان برای ایرادات خودتان ممنونم.

      خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    مریم کلوشادی گفته:
    مدت عضویت: 2306 روز

    با سلام به استاد عزیزم و دوستان گروه

    منم جز کسانی هستم که الگوهای تکرار شونده زیادی داشتم و بعد از گوش دادن به این مجموعه ، یکی یکی اگاه دارم میشم.

    میتونم بیش از چند هدف را عنوان‌کنم که بدون رسیدن بهش ، فقط هر سال عنوانش کرد و مجددا سال بعد و سال بعد.

    مثل خواندن زبان ، با یک انگیزه بالا شروع میکنم ولی بعد ولش میکنم.

    زبان می خونم برای مهاجرت ، ولی هر نوبت این هدفم را هم تا انتها نمیرم.

    خودم فکر میکنم از مهاجرت کردن به تنهایی و شروع مجدد میترسم. هربار با این ترس و مشکل کنار میام و با انگیزه مجدد شروع میکنم ولی با کوچکترین مشکل ، انگار دنبال بهانه باشم اول یه کم سست میشم و بعد ولش میکنم.

    یکی دیگه هم بهتر شدن وضعیت مالی ام هست که خوب شروع میکنم ولی نمیدونم چرا کمرنگ میشه. با اینکه جز اهداف بزرگ و مهم برام هست و تاثیرات کارکردن رو خودم را در پیشرفتش میبینم ولی نمیدونم چرا این هدفم هم تا اخر تیک نمیخوره.

    باز هم دارم هدفهایی که مینویسم ولی رهاش میکنم

    سپاس از اینکه این الگوها را یاداوری می کنید و ما نسبت بهش اگاه تر میشیم و دنبال علت ها و پاشنه های اشیل میگردیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  10. -
    یاسمن زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2394 روز

    به نام خدایی که ناامیدی به درگاهش روا نیست

    خدایی که خودش گفته لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ

    باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ

    گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ

    این درگه ما درگه نومیدی نیست

    صد بار اگر توبه شکستی باز آ

    اینا رو میگم تا به خودم یادآوری کنم که اگر هر سال هدف تعیین کردی ولی بهشون نرسیدی، بدترین کاری که میتونی بکنی اینه که ناامید بشی!

    من 2 تا هدف دارم که هر سال دارم انتخاب میکنم ولی هنوز بهشون نرسیدم. یکی پیدا کردن کار تخصصی مرتبط با رشته م و یکی پیدا کردن رابطه ی دلخواه و تشکیل خانواده.

    مورد اول دلایل زیادی داره. دلیل اولش اینه که وجودم دو بخش شده. یه قسمتی از وجودم دیگه از تحقیق و ریسرچ و کار توی آزمایشگاه و مقاله و … خسته شده و فراریه (چون دکترای من 7 سال طول کشید و خیلی اذیت شدم توی اون دوران)، ولی یه قسمت دیگه از وجودم دوست داره پیشرفت کنه و این سد که الان 3 ساله درگیرش هستم رو بشکنه و حتی اگر معتقد باشم که کارهام میتونه همیشه به سادگی و با راحتی پیش بره، به همون تحقیق و مقاله نوشتن و رهبری کردن تیم و اینا هم علاقه داره. برای همین هرچی تا حالا جاب اپلای کردم با اینکه به مصاحبه هم دعوت میشم و از رزومه ی من خوششون میاد، اما به نتیجه نمیرسه. چون یه قسمتی از وجودم میخواد که بشه و یه قسمتی از وجودم دوست داره که نشه!

    وقتی به اون قسمت از وجودم که از این کار فراریه رجوع میکنم و ازش میپرسم خوب تو اگه به این کار علاقه نداری، به چه کاری علاقه داری؟ بزرگوار اشاره میکنه که کلاً از هر کاری که مسئولیت داشته باشه فراریه و فقط دوست داره یه کار بدون چالش انجام بده بقیه ش هم تفریح و خوشی! فلذا الان دارم سعی میکنم خوبی ها و نکات مثبت این کار رو تو ذهنم بولد کنم و تصویری از خودم توی ذهنم بسازم که با لذت مشغول این کار هست!

    دلیل دیگه ش هم اینه که به دلیل دریافت ریجکتی های زیاد، اعتماد به نفسم کم شده و فکر میکنم چیز زیادی بلد نیستم و اینکه 3 سال وقفه افتاده بین تحصیل و کار مرتبطم و …برای این یکی هم یه لیستی از موفقیت هام (که انصافاً لیست بلند بالایی هست) توی نوت گوشیم نوشتم و دارم هر شب مرور میکنم تا اعتماد به نفسم بیشتر بشه و دوباره باور کنم که من آدم موفقی هستم.

    مورد دوم هم که پیدا کردن رابطه ی دلخواه هست دقیقاً میدونم دلیلش همین مورد اوله، در یک کلمه چون خودم کاملاً با خودم در صلح نیستم! خدا رو شکر که دارم روی دوره ی عشق و مودت در روابط کار میکنم و خیلی دیدم داره عوض میشه نسبت به روابط. هرچند که بازم دلم میخواد بهتر عمل کنم چون خیلی کند پیش میرم و تمرکزی روش وقت نمیذارم :/

    استاد بی نظیرم و مریم بانوی نازنین، بی نهایت سپاسگزارم ازتون که با عشق آگاهی هاتون رو منتشر میکنین و خدا رو شاکرم که من یکی از دریافت کنندگان هستم!

    رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَهً ۚ إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ

    عاشقتونم (قلب قلب قلب)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 234 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1312 روز

      به نام هدایت الله

      درودوسلام بریاسمن عزیزم

      دختر چقدر توعالی هستی چقدر کامنت خوب وبی نظیری برای خودت به جا گذاشتی مخصوصأ شروعت که نوشتی

      به نام خدایی که ناامیدی به درگاهش روا نیست

      چقدر انرژی گرفتم از این نوشتند

      واقعا از شما ممنونم وسپاس گذارم

      امیدوارم درهای خوبی آنچه که دوست داری برای شما باز شود وماهم لذت و کیف کنیم

      به امید دیدار شما دوست هم فرکانسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2394 روز

        سلام محمدرضای عزیز!

        ممنونم که برای کامنتم پاسخ نوشتین و واقعاً از هر پاسخی که از دوستان دریافت میکنم کلی انرژی و حس خوب میگیرم. خدا رو هزاران بار شکر به خاطر وجود استاد عباس منشِ عزیز و اینکه ما لایق این بودیم که در این فضا از وجود هم لذت ببریم و باهم رشد کنیم.

        در پناه خدا بهترین ها رو برای شما آرزو میکنم!

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2195 روز

      درود و سلام صبحگاهی و یا بهتر بگم سحرخیزی منو پذیرا باش. یاسمن جان چقدر اون شعر زیبایی رو که اول کامنتت نوشتی رو دوست می دارم

      باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ

      گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ

      این درگه ما درگه نومیدی نیست

      صد بار اگر توبه شکستی باز آ

      یاسمن جان چقدر خوب خودتو و هدف تو خوب شناختی .. یعنی از اینکه دلایل تو فهمیدی که به دو بخش شده .. این یعنی یک قدم جلوتری… حد اقل متوجه شدی که این هدفم به یک دو راهی مجزا رسیده.. حالا باید بین خوب و خوب ترین یکی رو انتخاب کنی… در هر صورت فرقی نمی کنه یعنی هر کدام از مسیرت تو رو بسمت هدفت هدایت می کنه.. یعنی ممکنه کارهایی رو باید انجام بدی که هنوز. در مسیرت اتفاق نیفتاده و باید از یک مسیر دیگری بری تا بهش برسی…

      اینکه گفتی..

      دلیل اولش اینه که وجودم دو بخش شده. یه قسمتی از وجودم دیگه از تحقیق و ریسرچ و کار توی آزمایشگاه و مقاله و … خسته شده و فراریه (چون دکترای من 7 سال طول کشید و خیلی اذیت شدم توی اون دوران)، یک مدت رها کن . یک مدت کوتاهی بخودت رسیدگی کن.. ی مدت مدیتیشن کن. ی مدت با خودت باش و لذت ببر

      نکته ی دیگه ای که گفتی و خودت خیلی قشنگ توضیح دادی که….

      ولی یه قسمت دیگه از وجودم دوست داره پیشرفت کنه و این سد که الان 3 ساله درگیرش هستم رو بشکنه از قانون رهایی استفاده کن .. یعنی می‌دونم خیلی خیلی این موضوع برات مهمه ولی بهش نچسب و رها کن شاید باید از یک مسیر دیگری به هدفت برسی عزیزم

      و نکته ی دیگری که بهش اشاره کردی اینکه گفتی

      و حتی اگر معتقد باشم که کارهام میتونه همیشه به سادگی و با راحتی پیش بره، به همون تحقیق و مقاله نوشتن و رهبری کردن تیم و اینا هم علاقه داره. برای همین هرچی تا حالا جاب اپلای کردم با اینکه به مصاحبه هم دعوت میشم و از رزومه ی من خوششون میاد، اما به نتیجه نمیرسه

      . چون یه قسمتی از وجودم میخواد که بشه و یه قسمتی از وجودم دوست داره که نشه! شاید باید به دومین هدفت بیشتر تمرکز کنی تا راه کاریت باز بشه.. یعنی بنظرم اینقدر ذهنت درگیر پیدا کردن یک رابطه ی دلبخواه هست که در مورد کار و حرفه آت نیست…

      مورد دوم هم که پیدا کردن رابطه ی دلخواه هست

      یعنی اول باید ذهنت به آرامش برسه بعدش به مسایل کاری توجه کنه.. بنظر من بهترین عامل موفقیت در هر کاری عشق هستش.. انگار عشق یجورایی بهت پر و بال میده ..

      عشق انگار یک مونس و همدم و هل دهنده است.. وقتی یک عشق کنارت باشه و دستتو بدی توی دستش یک انرژی مضاعفی ایجاد می کنه .. انگار جرقه ی عشق باید در قلبت روش بشه تا این موتور زندگیت بحرکت در بیاد. .. عشق فوق العاده زیباست از سخن عشق ندیدم خوشتر … بقیه ی شعر

      رو خودت پیدا کن عزیزم .. وقتی عشق داشته باشی گل از کلت شکفته میشه..

      عزیزم عشق به کار ی ویژگیه و چیز دیگه است ..

      عشق به یار و یاور و محبوب یه چیزه دیگه است … هر دو تاش عشقه عزیزم.. ولی این کجا و آن کجااااااااا… جسارت داشته باش و بگو می خوام عاشق باشم مممممم … برو دنبال عشق و مودت که بهترین رابطه ی عاشقانه رو تجربه کنی تا بتونی با خودت بصلح برسی.. . بعد از نوشتن این گفته های قلبی ام برای تو انگار داشتم بخودم اینارو می گفتم چون بعد از اتمام نوشته هام بخودم گفتم واقعات چه چیزی بالاتر و زیباتر و رمانتیک تر از عشق چه چیزی هست واقعاااااا؟؟؟؟

      مگه چی میشه یک خانم دکتر عاشق پیشه ی رمانتیک با قلبی از عشق داشته باشیم ؟؟؟ یعنی نمیشه؟؟؟؟

      روز و شبت بخیریت وشادی و جشن و شادمانی

      ایام بکامت شیرین و گوارا همراه با جرقه ی آتشین عشق هم فرکانسی دلبخواه.. قلب قلب ️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2394 روز

        سلام به رویای عزیزم!

        رویا جان، نمیدونین چقدر کامنتتون برام ارزشمند بود، اصلاً میخکوب شده بودم به صفحه داشتم میخوندم. بی نهایت ازتون ممنونم به خاطر نظرات و راهکارهایی که گفتین. قطعاً وجود عشق و رابطه ی عاشقانه در زندگی کلی به آدم اضافه میکنه…

        کلید همه چیز به نظرم همونطور که استاد توی دوره ی روابط گفتن در صلح بودن با خود هست که همون در صلح بودن با خداست…در صلح بودن با خدا یعنی توحید…کم کردن فاصله ی ذهن و قلب (روح)…یکی شدن ذهن و قلب…

        مرسی که انقدر قشنگ از عشق گفتین!

        من دوست دارم یک خانم دکتر عاشق پیشه ی رمانتیک با قلبی پر از عشق باشم!

        خیلی حال کردم با این جمله :)))))

        از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر

        یادگاری که در این گنبد دوار بماند

        رویاجان عاشقت هستم و بی نهایت ازتون ممنونم که برام نوشتین و آرزوهای قشنگ کردین.

        خدا رو شکر که دوستان نازنینی مثل شما دارم!

        در پناه خدا بهترین ها رو براتون آرزو می کنم!

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        محمد کرمی گفته:
        مدت عضویت: 1217 روز

        سلام دوست عزیز و هم مدار من

        در پاسخ به یاسمین عزیز که من ازش همین جا خیلی تشکر میکنم بابات کامنت بی نظیرش

        جواب دادین و نکات خوبی اشاره کردن ..منم تا حدود زیادی مثل یاسمین عزیز درگیر کاری هستم و الان تقریبا 15 سال مشغولشم و خیلی هم دوسشدارم و عاشق کارم هستم

        ولی چند سالی چون بصورت فیزیکی خیلی منو درگیر میکرد یه جورایی دلم میخواست که آسون ترش کنم یا کلا یه کار دیگه ای رو استارت بزنم

        چند تا کار عوض کردم و ضربشم خوردم و فهمیدم که باید همون کار قبلی که عاشقشم جور دیگه ای مدیریت کنمدو توی همون کار پیشرفت کنم

        کارهای زیادی براش انجام دادم و هر ایده ای که داشتم اجرا کردم و خیلی هم لذت بخش بوده ولی نتیجه نهایی یعنی پول نتونستم ازش بکشم بیرون

        الان دیگه دلم نمیخواد بصورت فیزیکی شب روزمو بهم بدوزم برای عمون کار یا همون مشتریا سابق با همون رفتارهای گذشته به پستم بخوره ،البته این نکته رو هم بگم از وقتی خواستهامو مشخص کردم تو کار مشتریام به طرز عجیبی خیلی بهتر شدن و مثبت ترن تا گذشته کاری من ولی چیزی که اذیتم میکنه اینکه نمیخوام با مهارت فیزیکیم کسب درآمد کنم و آزادی زمانی و مکانی میخوام که البته کارهایی براش انجام دادم ،سمینار آموزشی برگزار کردم ،رشد کسب کار دارم آموزش میدم ولی هنوز نتونستم بصورت صدرصد تصمیم بگیرم که چی درسته ..یکم گیج شدم واقعا

        از طرفی بشدت از لحاظ مالی باید پیشرفت کنم تا مسائلم حل بشه از طرفی هم دلم نمیخواد که از لحاظ فیزیکی ساعتها توی محل کارم وقت بگذرونم

        ممنون میشم نظری داری با من به اشتراک بزاری

        سپاسگزارم از شما دوست عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          رویا مهاجرسلطانی گفته:
          مدت عضویت: 2195 روز

          درود و سلام خدمت شما دوست عزیز کوشا. آقای محمد کرمی عزیز

          و اینجا یک نکته ای رو بیان کردید اینکه اینکه نمیخوام با مهارت فیزیکیم کسب درآمد کنم پیشنهاد می کنم

          از فایل های سه فایل چگونه در آمد خود را در یکسال سه برابر کنیم استاد رو چندین بار ببینید و نت برداری کنید . چون دقیقا تمام این مسأله های شما رو اونجا توضیح دادند یعنی باورهاتون رو باید تغییر بدهید تا آسان شوید برای کسب درآمد آسان

          تا آسان شوید برای آسانی های کارهایتان

          تا آسان شوید برای آسانی های اعمال فیزیکی تان

          تا آسان شوید برای آزادی زمانی و مکانی برای همزمانی های جادویی

          خدایا شکرت که احاطه شده ام برای کسب درآمد فوق العاده عالی آسان

          خدایاااا شکرت که آسان شده ام برای دریافت و جذب موفقیت های پولی و مالی و کاری ایم

          خدایا شکرت که آسان شده ام برای ثروتمند شدنم خدایا سپاسگذارم

          بقیه اشو خودتون بسازید

          شاد و موفق و پایدار و ثروتمند باشید

          اینجاهایی که گفتید..

          و آزادی زمانی و مکانی میخوام که البته کارهایی براش انجام دادم ،سمینار آموزشی برگزار کردم ،رشد کسب کار دارم آموزش میدم

          باورهای ثروت ساز رو از فایل های دانلودی. پیدا کنید و کامنت های مربوط به آن فایل ها رو بخونید که خودش یک دایره المعارف وگنج است..

          شاد و موفق و ثروتمند پایدار باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فاطمه سليمى گفته:
      مدت عضویت: 1760 روز

      سلام یاسمن جانم

      چقدر این کامنتت قشنگ و پر از احساس معنوی بود خیلی بدلم نشست

      این درگه ما درگه نومیدی نیست

      صد بار اگر توبه شکستی باز آ

      ازت ممنونم که این حس خوب رو بمن هدیه دادی و تحسینت می کنم که عالی داری رو خودت کار می کنی و اینطور با خدا انس داری

      چقدر این قسمت از کامنتت برام جالب و در عین حال واقعی بود:

      وقتی به اون قسمت از وجودم که از این کار فراریه رجوع می کنم و ازش می پرسم خب تو اگه به این کار علاقه نداری، به چه کاری علاقه داری؟ بزرگوار اشاره می کنه که کلاً از هر کاری که مسئولیت داشته باشه فراریه و فقط دوست داره یک کار بدون چالش انجام بده بقیه ش هم تفریح و خوشی!

      یاسی جان فکر کنم به مامانت رفتی! خخخخ

      خدا رو شکر که اینجا همه داریم از همدیگه کلی چیز یاد می گیریم و خودمونو بهبود میدیم

      در پناه خدا به هر آنچه آرزو داری و بیشتر از اون برسی و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2394 روز

        مااااامییییی!

        باورتون نمیشه داشتم کامنتتون رو میخوندم، اونجا که گفتین “یاسی جان فکر کنم به مامانت رفتی! خخخخخ” کلی خندیدم و با دستم زدم رو سینه م و گفتم “مامیییی…قربونت برم!”

        عاشقتونم مامانِ گلم! هر شب شکرگزاری خدا رو میکنم به خاطر وجود شما، به خاطر اینکه باهم هم مسیر هستیم و به رشد هم کمک میکنیم!

        قلب قلب قلب تا بی نهایت…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      Ehsan Moqadam گفته:
      مدت عضویت: 1927 روز

      درود بر شما یاسمن جان

      سپاس‌گزارم که انقدر زیبا و زیبابین هستی و زیبا نوشتی

      این همان وعده قدرتمند خداست که حتی به بندگان خطاکار هم فضل خودش رو ابراز کنه

      من نکردم امر تا سودی کنم

      بلکه مر بر بندگان جودی کنم

      وقتی داشتم کامنت شما رو می‌خوندم یه موضوعی خیلی زیاد توی ذهنم مرور میشد و اون هم نقش شور و اشتیاق + باور مناسب درباره کار، خودمون و پول

      من از وقتی دوره ثروت 1 رو شروع کردم خیلی جدی‌تر کار تخصصی خودم رو پیدا کردم و روش زمان گذاشتم، البته من قبل از آشنایی با استاد هم مشغول به این کار بودم اما ثروت1 و راهنمای عملی دریچه‌های تاره‌ای از این کار رو به روم گشود و اصلاً تبدیل به کسی شدم که نمی‌تونم این کار رو انجام ندم، این رو در حالی میگم که توی ماشین مورد علاقم نشسته بودم که از طریق دیگه‌ای جز کار اصلیم شرایطش به‌وجود اومده بود و داشتم همینطوری از اتوبان یادگار امام میرفتم که یکدفعه یه شهودی رو دریافت کردم که پسر این اون چیزیه که تو دنبالش بودی واقعاً؟! یعنی ته زندگیت همینه؟ دنیای تو در همین خلاصه میشه؟ چون تا قبلش نمیشه گفت شکست اما یه حالتی برام تو کار پیش اومده بود که من رو به این نتیجه رسونده بود که آقا تو این کار پول نیست یا اگرم باشه به تو نمیرسه و سخته برو دنبال یه کار دیگه و همین من رو وارد یه جریان دیگه‌ای کرد که خب در مدت خیلی کوتاهی من موفقیت خیلی خوبی بدست اوردم تا اینکه رسید به زمان این شهود که به خودم اومدم گفتم نه، موضوع خونه و ماشین و چهارتا صفر اضافه‌تر تو بانک نیست، این چیزا مال آدم معمولی بی‌سواداست(ناآگاه از قانون و قدرت درونیشون)، برو دنبال مسیرت برو بچسب به همان کار.

      همین موضوع باعث شد که من خیلی قدرتمندتر بچسبم به کارم اما همچنان ترمزها تا همین الان ادامه‌داره.

      اوایل بعد از این اتفاق تا همین اخیر من با اینکه بیزینسم به اون خوبی پول نمی‌ساخت اما از یه طرف خوشحال بودم که ببین درسته پول نساختی اونقدری که باید اما عوضش نشان دادی که چقدر کارت رو دوست داری و عاشقشی ایول، بعد متوجه شدم این تلست که داره من رو غرق میکنه، من که آدم بی‌تجربه‌ای نیستم یا تازه وارد این کار نشدم که بگم تکاملم طی نشده و باید خاک خوری کنم، 100٪ باورهای من این نتایج رو ضعیف کرده، اتفاقاً هر کی عاشق‌تره باید بیشتر هم پول بسازه

      مگه استاد عاشق کارش نیست؟

      کدوم استاد موفقیتی (البته من اسمش رو میگذارم استاد زندکی کردن به شیوه صحیح و آسان چون انقدر ما برخلاف این رویه زندکی کردیم که درست و طبیعی زندکی کردن برامون شده موفقیت) انقدر نتایج مالی خوب ایجاد کرده؟

      مگه رونالدو و مسی عاشق کارشون نیستن؟

      کدوم فوتبالیستی به اندازه این افراد پول ساخته؟

      پس عشق و ثروت در یک راستا قرار دارند.

      اگر من نتونستم پول بسازم به خاطر باورهای منه وگرنه من همونی هستم که تو یه شغل دیگه تو یه مدت خیلی کوتاه انقدر شرایط خوبی برای خودم ایجاد کردم به لطف خدا، آیا غیر ازینکه من اون باورهای مناسب رو در مورد کار خودم ندارم؟!

      من بیزینس‌های مختلف زیادی رو امتحان کردم که فکر می‌کردم دوستشون دارم و هنوز هم دارم اما الویت من همین کاری بود همیشه تو ذهنم که دوستش داشتم اما چون باورهام در موردش ضعیف بود نتیجه دلخواهم حاصل نمیشد، قدم برمی‌داشتم، تلاش می‌کردم اما اصلاً راضی‌کننده نبود.

      می‌خوام بگم خیلی وقت‌ها ما میدونیم چیو دوست داریم اما باورهای نامناسبمون درباره اون کار ما رو به این ابهام میرسونه که نکنه این اون رسالت من نباشه؟ اون چیزی که قلبم باهاش هماهنگه و روحم رو به والایش میرسونه!؟

      مطلبی که استاد درخصوص کارشون در جلسه 4 کشف قوانین صحبت کردن و اون اشتیاقی که هیچ سدی رو نمی‌شناخت، چرا؟ چون استاد این باور رو برای خودشون منطقی کردند در شروع کار که آقا من هستم که دارم شرایط رو خلق میکنم فارغ ازینکه بقیه بخوان یا نه که خود این باور به تکامل در وجود ایشون و همه ما کامل‌تر و نهادینه‌تر میشه.

      یعنی خود من این ابهام برام ایجاد میشه که آیا باز هم این کار همون کار اصلیست؟

      که به خودم میگم تو پیش برو تو ثروت بساز اونوقت مسیرها برات کامل‌تر میشه انوقت واضح‌تر میشه.

      یه موقع تو این تله نیفتیم که چون به‌خاطر باورهای نامناسبمون درباره کار به نتایج دلخواه نرسیم فکر کنیم که این مسیر مسیر مورد علاقمون نیست، بهتره با خودمون رو راست باشیم و الگوهایی رو تو همین کار پیدا کنیم و بهتر ازون نتایج رو ایجاد کنیم یا اگر هم الگویی نیست با این باور که من هستم خالق زندگی خودم به نتایج مدنظر برسیم و بعد برای بودن یا نبودن در این مسیر تصمیم بگیریم.

      باز هم از شما دوست خوبم سپاس‌گزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
      • -
        غفار نیری گفته:
        مدت عضویت: 2259 روز

        درود بر استاد زندگی کردن به شیوه طبیعی صحیح وآسان

        درود بر این فرشته خداوند که اینقدر کنترل زندگی را در همه جنبه‌ها به صورت کامل دارن و سپاس از این همه حقیقت گویی و راستی و لطف

        خدایا صد هزار مرتبه شکر بابت این دست تنومند و آگاه

        و درود به آقا احسان گل

        با این متن زیبا و پر از آگاهی

        لذت بردم از این متن و نوشتم این نکات را برای یادآوری و به عنوان نشانه

        عشق و ثروت در یک راستا قرار دارند

        من هستم که دارم شرایط را خلق می‌کنم فارغ از هر چیز

        مشخص کردن هدف

        حرکت با صبر و تکامل

        پیدا کردن الگو

        اگر تلاش را انجام دادیم و نتیجه دلخواه نداد ایراد در باورهای ماست

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2394 روز

        سلام به آقا احسان عزیز!

        خیلی ممنونم ازت که تجربیاتت رو به اشتراک گذاشتی. خیلی برام ارزشمند بود. چند بار کامنتت رو خوندم و خیلی فکر کردم. در مورد خودم فکر میکنم مشکل سر همون قسمت علاقه و اشتیاق هست…اینکه دقیقاً نمیدونم چیو دوست دارم. شاید هم دلیل شک کردنم به اینکه به این کار و رشته علاقه دارم یا نه، همونطور که شما گفتین باورهای اشتباهمه در مورد این کار…که منو به این ابهام رسونده که من اصلاً این کارو دوست ندارم… به هر حال من هم به این نتیجه رسیدم که سعی کنم اون قسمت اشتیاق و انگیزه رو در خودم بیشتر کنم، و این کارو تو ذهنم مساوی با رنج و سختی ندونم (طبق تجربه ای که گاهاً در دوران دکتری داشتم) تا بتونم بالاخره وارد این کار بشم و به خودم زمان بدم و بعد تصمیم بگیرم که “خوب، حالا من اینو به دستش آوردم، حالا اینو میخوام یا نه؟” و مسیر برام واضح تر بشه.

        بی نهایت ازت ممنونم به خاطر نکات مهمی که گفتی و یادآوری کردی. خدا رو شکر میکنم که هم صحبتی با دوستان آگاه و حقیقت طلبی مثل شما رو روزیِ من قرار داد!

        در پناه خدا بهترین ها رو برات آرزو می کنم!

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 833 روز

      سلام یاسمن عزیز و دوست داشتنی

      چقدررررر اسمت زیبا هست عزیزم

      چقدر لبخند زیبا داری

      چقدر گل های عقب ات زیبا هست

      چقدررر آیات های خدایی مهربانم را زیبا نوشتی

      رفتم داخل صفحه پروفایلت و نحوه آشنایی ات با استاد خواندم

      و از چیزی که بسیارر خوشحال شدم اینکه به جای بهتر و زیبا تر رفتی

      و چقدرررر برایت خوشحال شدم

      و از خداوند خواستم که برای این همه انسان ها خواسته های شگفت انگیز اتفاق افتاده قطعا برای من هم میفتد

      چون قانون یکی هست

      دوست عزیزم از این تغییرات تان و پیشرفت های تان بسیار خوشحال شدم

      و از خداوند برایتان یک انسان عالی فوق العاده مهربان با شخصیت و محترم انسانی که از هر لحاظ مثل خودتان عالی باشد رو به رو شوید

      در خدا شاد پیروز باشید دوست من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2394 روز

        سلام به پاکیزه بانو!

        شما در مسابقات زیباترین بانو شرکت کن به نظرم عزیزم! قطعاً اول میشی :)

        معلومه که هم زیبا رو و هم زیبا بین هستی که انقدر به زیبایی ها توجه داشتی!

        دقیقاً هر اتفاقی که برای هر فردی در هر گوشه ی دنیا افتاده برای ما هم میتونه بیوفته، چون خدا به یک اندازه به همه ی بندگانش نزدیک هست!

        تفاوت در باورهای ماست و در قدرتی که ما در ذهنمون برای خدا قائل شدیم.

        عزیزم ممنونم ازت برای آرزوهای قشنگی که برام کردی!

        من هم در پناه خدا بهترین ها رو برات آرزو می کنم!

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1902 روز

      سلام به یاسمنِ عزیزم.

      به یاسمنِ نازنینم.

      بسیار تحسینت میکنم برای اینکه کامنتت یکی از سه کامنتِ برترِ این فایله.

      چقدر عاشقِ صد بار اگر توبه شکستی بازآ

      هستم.

      روی دیوار چسبوندم…

      الان که خوندم، ذوق مرگ شدم از این هم فرکانسی…

      هر چی جلوتر میرم بیشتر حس میکنم انگار از توی دل من داری مینویسی…

      انگار تو یه گوشه ی پرده رو با دستت داری کنار میزنی، که من داخلم رو ببینم، مرسیِ دستِ نازنینِ خدا، مرسی یاسمن جان.

      تو اصل مطلب اشتراک داریم، تو جزئیات تفاوت داریم چون هر کسی مثال هاش از زندگیِ خودشه.

      هنوز خودم جسارت پیدا نکردم برای این فایل جوابِ مستقل بنویسم، از خودم، از داخلم …

      چون یه قسمتی از وجودم میخواد که بشه و یه قسمتی از وجودم دوست داره که نشه!

      این چیزیه که منم تجربه اش کردم، علارقم همه ی توانمندی هام، شایستگی هام، خودم خودمو کم میبینم گاهی…

      چسبیدم به خدا که درمانم کنه از این بیماری ها، محدودیت ها، کمبودها…

      چون نمی‌ذارن درست جلو برم…

      ترمز رو میکشن من جلو نمیرم…

      دقیقا موقعیت شغلی بود که با هیجان آغازش کردم، قرارداد هم نوشتم…

      بعدش ترسیدم…

      گفتی فرار از مسیولیت…

      بله منم میترسم، میترسم اگه درست انجام ندم چی؟

      اگه سرزنش بشم چی؟

      اگه اشتباه کنم چی؟

      این کامنت، پاسخِ من به 3 فایل و سوالات استاده:

      شناسایی شرک های سمانه

      شناسایی ترس های سمانه

      شناسایی هدف های سمانه که چرا جلو نرفتن.

      چقدر ما آدمها اشتراکات داریم…

      تو قوت ها

      تو ضعف ها

      وقتی کامنتی توجهِ دیگری رو برمی انگیزه به نظر من یعنی موردی در کامنت بوده که اشتراک داشته بینِ نویسنده و خواننده ی اون کامنت…

      تو که این کامنت رو نوشتی. دقیقا انگار دَرِ قلبم باز شده و دارم اون تو رو میبینم….

      اتفاقا خیلی عیانه، سانسور هم نداره.

      مگه میشه انقدر آشکار بنویسی که حس میکنم داری در مورد من صحبت میکنی، سمانه ی داخلِ منو کشیدی بیرون باهاش چشم تو چشم شدی اونم هیچ راهِ فراری نداره اینبار، جز مواجه شدن با خودش:

      بزرگوار اشاره میکنه که کلاً از هر کاری که مسئولیت داشته باشه فراریه و فقط دوست داره یه کار بدون چالش انجام بده بقیه ش هم تفریح و خوشی!

      منم اضافه میکنم به موردی که نوشتی:

      کاری که تازه اگه سطحش پایین‌تر از من باشه واسم تولید آرامش میکنه، چون نمیخواد پاسخگو باشم چون من سَرتر از اون سطح هستم.

      آفرین که انقدر شجاعت داری و مینویسی از خودت.

      آفرین که انقدر صلح درون داری که مینویسی از خودت.

      من تازه کم کم واردِ این مسیر شدم، و کیف میکنم میبینم بچه ها انقدر با خودشون در صلحن و آشکار خودشون رو تحلیل میکنن.

      سمانه جان رو تحسین میکنم که تاتی تاتی داره از خودش مینویسی، آفرین سمانه ی قشنگم، بهت افتخار میکنم نازنینم.

      من حس میکنم صلح درون، با همین پله پله حرکت ها، نوشتنها از خود، راحتی با خود، شروع میشه و بهتر میشه…

      سمانه خانم تو بیشتر عمرت رو با صدای سرزنشگر با خودت صحبت کردی، فقط طلبکار بودی از خودت، قبل از اینکه کسی انتقاد کنه، سرزنش کنه، تو خودت خط و نشون کشیدی برای خودت.

      نمیشه توقع کنی سمانه به سرعت باهات آشتی کنه و به صلح برسین…

      جانِ دلم:

      کم کم

      پله پله

      روند تکاملی

      آروم آروم

      درست میشه

      موردت هر چی که هست، حالا حالاها باید نازِ خودتو بکشی، خودتو تحسین کنی برای تمامِ تغییرات و پیشرفت‌ها و بهبودهات، اصلا هم خودتو مقایسه نکنی با دیگران، بعد سمانه کم کم با تو راه میاد و آشتی میکنه و باهات هم صحبت میشه که خب حالا باید چیکار کنیم برای بهبود…

      عینِ اکسیژن که حیاتیه واسه زنده موندن، واسه من حیاتیه که یاد بگیرم به خودم احترام بذارم تو همه ی زمینه ها…

      احترام به خود، منو میرسونه به صلحِ درونیِ بهتر …

      اینکه دقت کنم هر وقت تو ذهنم یا پیش کسی دارم از خودم، از سمانه، صحبت می‌کنم با چه الفاظ و لحنی دارم صحبت میکنم؟

      احترام یا بی احترامی؟

      تحسین یا سرزنش؟

      انعطاف یا تعصب؟

      کمبود یا فراوانی؟

      هر جا میرم سر و کله ی این کمبود و فراوانی پیدا میشه اونجا، انگار ریشه است، اصلا نمیشه نادیده اش گرفت…

      بزرگوار همه جا هست، تو همه چیز خودشو نشون میده…

      و اما فحوای این کامنتت…

      امید…

      امید از خداست، از باورِ فراوانی…

      ناامیدی از شیطان، شرکه…

      خیلی از خدا کمک میخوام برای رعایت این قضیه…

      چون در ظاهر و آگاهانه میدونم امیدوارم، اما ناآگاهانه رو نمیدونم، امید دارم خودش بهم نشون بده کجاها کج میرم که اصلاح کنم فکرم رو…

      یاسمن جانم، با کامنتت بهم انگیزه دادی خودمو ببینم و تحلیل کنم.

      چقدر خوبه این سایت و بچه هاش…

      محیطِ امن و بی قضاوتش…

      که باعث میشه آدم‌ها با صداقت و بی نقاب از خودشون بگن…

      آغاز بهبود، از گفتنِ بی نقاب شروع میشه…

      دقیقا اینجا جائیه که قدرت از عاملِ بیرونی گرفته میشه، میره سراغِ عاملِ اصلی و موثر در ایجادِ بهبود…

      استاد جان، تا حالا فکر نمیکردم، جایی خارج از دفترهای شخصی ام، بتونم از خودم راحت بنویسم، چون همیشه میترسیدم اگه آدم‌ها بفهمن من چطوری هستم یا چطوری فکر میکنم دوست داشتنی نباشم …

      حالا دقیقا برعکسش رو دارم میبینم…

      هر چی بیشتر خودمم، کمتر نقاب دارم، اتفاقا محبت و عشق بیشتری سمتم میاد، چه به صورت حضوری چه غیر حضوری…

      من سپاس گزار شما هستم که این لایه های بتنی و سیمانیِ سمانه رو با نورِ آگاهی ها دارین میشکافین…

      من دارم چیکه چیکه نور رو میبینم که از لابه لای این دیوار داره بیرون میزنه.

      انگار یه لایه گرد و خاک نشسته باشه روی قلبم، و هر بار هر چی میرم جلوتر، یه قسمت از این گرد و خاک ها تمیز میشن.

      خوشحالم الان پارچه و چند کاره دستمه دارم هی پیس پیس میزنم رو قلبم تا گرد و خاکش تمیز شه…

      بعد چیزی که دارم میبینم از قلبم، نوره، شفافیته، انعکاس تمیزی و برق افتادن هست روش…

      میدونم جای کار داره.

      برای این لحظه سپاس گزارم.

      اول باید بتونم ببینم تا الان به چی رسیدم و سپاس گزار و خوشحال باشم تا به بهتر و بیشترش دسترسی ام باز شه.

      استاد جان مرسی…

      یه روزی بود فکر میکردم سمانه آدم منطقی هست نه احساسی…

      چه خوب

      آفرین

      چه باحال

      بعد دیدم

      نه

      منطقی بودن یا احساسی و هیجانی بودن نمیتونه حسن باشه یا عیب…

      خوبه شهودی باشم، تا اول بفهمم دنیا دست کیه؟

      بعد همون خدا، بهم میگه چطوری فکر کنم، چطوری باور کنم، چطوری عمل کنم، چطوری زندگی کنم، چطوری خلق کنم دنیارو برای خودم اونطور که خودم دوست دارم …

      گاهی فکر میکنم، نوشتن یه کامنت ساده است، و دکمه ی ارسال و تمام…

      بعد میبینم نه، گاهی برای اینکه برسم به مرحله ی نوشتن، چقدر جهادِ داخلی لازمه…

      راستی یاسمن جان: تو یه هدیه ی خاص بهم دادی، الان یادم اومد که ازت تشکر کنم…

      تو، این باور زیبایی که تو کامنتهای قبلیت نوشته بودی رو به من هدیه دادی، سپاس گزارم:

      هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ، این بر من آسان است

      چقدر باور قدرتمندیه که بدونی و درک کنی انجام هر کاری برای خدا آسان است.

      همه دنیا بخواد و تو بگی نه

      نخواد و تو بگی آره، تمومه

      الهی شکرت 1000 بار، بعدش 1000 بار، همینطور ادامه دار

      یهدی الله لنوره من یشاء

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2394 روز

        سلام به سمانه ی عزیزم!

        چقدر قشنگ می نویسی دختر!

        چقدر خوب گفتی اونجا که میگی:

        دقت کنم هر وقت تو ذهنم یا پیش کسی دارم از خودم صحبت می کنم، با چه الفاظ و لحنی دارم صحبت می کنم؟

        خیلی مهمه که ما خودمون خودمون رو چطور می بینیم؟ اگه خودمون خودمونو قبول نداریم، چطوری توقع داریم بقیه ما رو قبول داشته باشن…حالا تو هر زمینه ای…

        بهت افتخار می کنم که انقدر خوب داری روی خودت کار میکنی و توی سایت فعال هستی و با تعبیر قشنگ خودت داری گرد و خاک قلبت رو پاک میکنی!

        چه قشنگ گفتی همون خدا، بهم میگه چطوری فکر کنم، چطوری باور کنم، چطوری عمل کنم، چطوری زندگی کنم، چطوری خلق کنم دنیارو برای خودم اونطور که خودم دوست دارم …

        خدا همه چیز میشه برامون، همه کار میکنه برامون، اگر بهش قدرت بدیم، اگر بهش اجازه بدیم!

        یه بار تو دوران جهالتم (خخخخخ)، یه دوستی وقتی میخواست برام تو دفترم یادگاری بنویسه نوشت “خدا همان جاست که به او اجازه ی ورود بدهند” بعد من ناراحت شدم و باهاش مخالفت کردم که این چه حرف کفر آمیزیه! خدا همه جا هست! بعد اونم یه نگاهی به من کرد و چیزی نگفت چون نمی خواست رابطه مون خراب بشه (ایموجی زدن روی پیشانی با دست)

        خدایا شکرت که از در و دیوار درمون آوردی و هدایتمون کردی!

        الحَمدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهٰذا وَما کُنّا لِنَهتَدِیَ لَولا أَن هَدانَا اللَّهُ

        سمانه جانم در پناه خدا بهترین هدایت ها، آرامش و نعمت ها رو برات آرزو می کنم!

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          اسداله زرگوشی گفته:
          مدت عضویت: 1268 روز

          سلام و درود بر یاسمن عزیز

          هدایت شدم به کامنت های بچه ها زیر کامنت اصلیتون و چقدر حالم خوبه وقتی این کامنت ها رو خوندم.به اینجا که رسیدم گفتم استپ دیگه نمیشه جلوتر بری و شکر هدایت به کامنت ها رو بجا نیاری و از این احساس خوب و قشنگی که داری نگی!

          …یه دوستی وقتی میخواست برام تو دفترم یادگاری بنویسه نوشت “خدا همان جاست که به او اجازه ی ورود بدهند” بعد من ناراحت شدم و باهاش مخالفت کردم که این چه حرف کفر آمیزیه! خدا همه جا هست! بعد اونم یه نگاهی به من کرد و چیزی نگفت چون نمی خواست رابطه مون خراب بشه (ایموجی زدن روی پیشانی با دست)

          اصلآ عاشقتونم با این ایموجی زدن دست روی پیشونی!!! نمی دونی چقدر خندیدم و لذت بردم ازین حرکتت دختر!

          خدا رو شاکرم که هدیه دیگه ای با کامنتت گرفتم. چقدر این آیات و مانتراهای قرآنی ای که مینویسی رو دوست دارم و بهم قدرت و باور و احساس بهتری نسبت به خدا میده و چقدر این شکرگزاری زیباست که:

          الحَمدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهٰذا وَما کُنّا لِنَهتَدِیَ لَولا أَن هَدانَا اللَّهُ

          همه ستایش ها مخصوص خداست. که ما را به این [نعمت ها] هدایت کرد، و اگر خدا ما را هدایت نمی کرد، هدایت نمی یافتیم

          ممنون که هستی و برامون مینویسی.براتون بهترینها رو آرزو میکنم یاسمن جان.یا حق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            یاسمن زمانی گفته:
            مدت عضویت: 2394 روز

            سلام به اسداله عزیز، گُلِ سر سبد سایت عباس منش دات کام :)

            خدا رو شکر که نوشته ی من باعث انبساط خاطر و خندیدن شما شد :))

            جای خالیِ ایموجی ها خیلی احساس میشه، ولی خوب، هر طور که استاد صلاح بدونن حتماً برای سایت بهتره!

            شما خودتون انقدر خوبین و در فرکانس خوبی قرار دارین که خدا از طُرُقِ مختلف هدایت ها و احساس خوب رو به شما منتقل میکنه! آیات قرآن واقعاً گنجینه ای از آرامش و کلیدهای راهگشا هستن…برای کسانی که می اندیشند!

            ممنونم که برام نوشتین و من هم در پناه خدا بهترین ها رو برای شما آرزو میکنم :)

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رضوان یوسفی گفته:
        مدت عضویت: 2223 روز

        به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

        سلام سمانه جان، سمانه موحد و مومن و خداجویم

        آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.

        دختر کابل اتصال ات خیلی قوی بود، اشک بود که چشمانم سرازیر می شد. باز خدا را شکر شرایط ی جوری بود تونستم راحت گریه ام روبکنم.

        هر چی بیشتر میگذره، الماس ها درخشنده تری خودنمایی می کنند. و من حریص تر برای یافتن بیشتر.

        سمانه جان خیلی عالی نوشتی آنچه در دل داشتی.

        سپاس گذارم ازت. دوست دارم.

        انشالله لحظه ای بی اتصال نباشی.

        در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و جوان تر و موفق تر باشی مهربان بانوی زیبا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سیدحبیب حافظان گفته:
      مدت عضویت: 2063 روز

      سلام بر بانوی موفق و پر تلاش

      در مورد این دو هدفتون دوتا تجربه دارم

      «من 2 تا هدف دارم که هر سال دارم انتخاب میکنم ولی هنوز بهشون نرسیدم. یکی پیدا کردن کار تخصصی مرتبط با رشته م و یکی پیدا کردن رابطه ی دلخواه و تشکیل خانواده.»

      هرگز به شغل و کاری خاص بر مبنای منطق ذهنی اصرار نکنید و فقط و فقط هدایت بخواید با همین آیه آخر کامنت باور داشته باشید که خداوند بهترین هدایت کننده گانه

      او براتون بهتر از شما مشرف به این جهان و نیازهاشه ، فقط باید امیدوار باشید و اعتماد کنید به اینکه همه اتفاقات لازم در زمان لازم و در شرایط عالی رخ خواهند داد.

      هدف دوم برای ازدواج موفق که خودم به این توصیه در سن 19سالگی بهش عمل کردم و الان بهترین همسر دنیا رو دارم و یک زندگی بسیار عاشقانه در همه ابعاد (برای من این جهان همون بهشتیه که خدا در قرآن توصیف کرده چون در کنار معشوقم آرامش بی وصفی دارم)

      اما توصیه: در دعاتون یا ستاره قطبی تون اینو از خداوند بخواید

      «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره الحسنه»

      و از خداوند بهترین این ودنیا و آن دنیا رو بخواید

      که همسر خوبه

      و بعدش به خدا اعتماد کنید و دیگه اصلا به چرا و چگونگی و چطورش فکر نکنید و سر راه خدا کنار برید‌.

      و بعد معجزه رخ خواهد داد و کسی وارد زندگی شما میشه که فوق تصور شماست از هرجهت بهترینه

      منتظر خبرهای خوب تون هستم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2394 روز

        سلام به سید حبیب عزیز!

        من دیروز متوجه شدم که شما همسر گرامی وجیهه بانوی عزیز هستین و چقدر هر دوتون رو دوست دارم!

        خیلی ممنونم از راهکارهای خوبی که دادین! من هم دارم سعی میکنم فقط همون قدم بعدی که خدا بهم میگه رو انجام بدم و به بعدترهاش فکر نکنم و توکل کنم که با نگه داشتن احساس خوبم خودش منو ببره همونجا که نعمت ها هست!

        صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ

        و سپاسگزارم که دعای زیبای

        «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره الحسنه»

        رو بهم یادآوری کردین! قربون خدا برم چه دعاهای قشنگی رو یادِ ما داده ولی ما گاهی غفلت میکنیم!

        باز هم ممنون که برای دیدگاه من پاسخ نوشتین،

        در پناه خدا بهترین ها رو برای شما و خانواده ی عزیزتون آرزو می کنم :)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1268 روز

        سلام و درود بر رفیق نازنینم حبیب خدا

        هرگز به شغل و کاری خاص بر مبنای منطق ذهنی اصرار نکنید و فقط و فقط هدایت بخواید با همین آیه آخر کامنت باور داشته باشید که خداوند بهترین هدایت کننده گانه

        سید جان چقدر این سخنت برام نشانه بود! و چه حس خوبی ازین کامنتت گرفتم.

        دقیقآ دست گذاشتی رو نقطه ضعف من که گاهی انتظار دارم ذهنم این گره منو باز کنه! نه! ذهن اگه اینکاره بود تا حالا انجامش داده بود!!!

        اشاره به آیه 43 سوره الأعراف کردید که در کامنت قبلم این آیه خیلی برام زیبا اومد و اونو یادداشت کردم و الان خداوند با کامنت شما بار دیگر تائید دوباره ای زد به این باور که از خداوند هدایت بخواهم و منتظر دریافت و عمل به هدایتم شوم. باشد که رستگار شویم. عاشقتم حبیب خدا.در پناه حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      Sos گفته:
      مدت عضویت: 2324 روز

      به نام پروردگار عالم

      سلام خانوم زمانی عزیز

      برای داشتن یک زندگی بهتر این است که تمام تلاش مان را کنیم تا هروز رشد کنیم. و از تک تک لحظه های زندگی به درستی لذت ببریم و فراموش نکنیم که برای چه اینجا هستیم

      من کی هستم؟

      با تفکر فقط به این سوال سدهای ذهنی مون رو یکی یکی پشت سر میزاریم …

      من جواب شو درون خودم یافتم

      میلاد پسری از نور

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سعـید کاکایی گفته:
      مدت عضویت: 1791 روز

      سلام بر دختر زیبا و همیشه خندان سایت یاسمن عزیز

      لبخندتون بسان لبخند خدا زیباست

      کامنتهاتون بوی خدا رو میده به به دختر پاتو گذاشتی رو گاز تخته گاز داری جلو میری تحسینت میکنم

      به خدا امروز هر کامنتی رو خوندم انگار برا من بود منم چند تا هدف دارم که سالیان ساله دارم انتخابشون میکنم به امید تیک زدن ولی تا حالا بهش نرسیدم یکی از هدفهام مثل شما ایجاد یک رابطه عاطفی زیباست ،یا پیدا کردن رابطه دلخواهمه که کلی ترمز دارم تو روابط که ازخدا میخوام که منو تو مدار دریافت دوره عشق و مودت قرار بده

      و دوم چندین ساله ورزش میکنم به امید مسابقه دادن به صورت حرفه ای

      که هم پتانسیلشو دارم هم پشتکارشو و ازهر نظر قابلیت رسیدن به درجات بالا تو‌رشته ورزشیم رو دارم و هر سال این یکی ازمهمترین اهداف زندگیمه که متاسفانه هر سال میگم سال بعد خیلی الگوهایی اطرافم هستن که از خیلی جهات ضعیفترن ولی مثل آب خوردن موفق شدن تو این موضوع، کلی ترمز دارم که ازخدا هدایت می‌خوام که دونه دونه پیداشون کنم و ریشه ای کلکشونو بکنم

      و یکی ازترس های من همین داشتن هدفه وقتی اسم هدف میاد ترس وجودم رو فرا میگیره اصلا ازتعهد دادن میترسم و حس اضطراب بهم میده ی جورایی مثل شما ازمسولیت چیزی رو پذیرفتن فراریم

      یاسمن جان ممنونم بابت کامنت بی نظیری که نوشتی و پر بود از آگاهی ناب

      از خدا میخوام که به همه خواسته هاتون به سادگی و زیبایی بصورت عزتمندانه در بهترین زمان و بهترین مکان در بهترین شرایط ممکن برسید خوشحالم که هر روز دارم رشد بچه ها رو به چشم میبینم ی روزی به شدت در مورد نوشتن کامنت مقاومت داشتم و الان هم هنوزم این مقاومته هست ولی من تعهد دادم که بنویسم و مینویسم ممنونم که باعث شدی من امروز بنویسم

      خدا نگهدارت یاسمن عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2394 روز

        سلام به سعید عزیز!

        ممنونم از پاسخی که برای دیدگاهم نوشتی!

        ترس چیزیه که سراغ همه ی ما میاد، مثل همون قضیه ی گربه ی چکمه پوش که استاد راجع بهش توضیح دادن، مهم اینه که با تمرین، عضله ی غلبه بر ترس ها رو قوی کنیم و قدم برداریم… و یه مورد دیگه که خیلی مهمه اینه که با اتکا و باور به اینکه همه ی کارها برای خدا آسونه، توی ذهنمون کارها یا خواسته هامون رو آسون ببینیم، چون ذهن از انجام دادن کارهای سخت فراریه!

        امیدوارم به زودی از روابط فوق العاده و نتایج درخشان شما در مسابقات ورزشی بشنویم :)

        در پناه خدا باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      عباس گفته:
      مدت عضویت: 1720 روز

      سلام یاسمن جان

      خیلی خوبه که داری خودت رو هر روز بیشتر میشناسی و این کنکاش بیشتر بقول استاد تو رو میرسونه به خودشناسی بیشتر و مسیر رسیدن به خداشناسی هم همین خودشناسیه،خوشحالم وقتی کامنت میذاری و‌ایمیلمو باز میکنم کیبینم که چقدر توی سایت فعالی و‌با هر بار باز کردن ایمیلم اسم‌تو‌جزو‌ اون کسائیه که منو هدایت میکنه به آگاهی بیشتر،البته که این چیزایی رو که تو میگی تو‌وجود‌منم هست و خیلی خوبه که آدم خانواده ای به این خوبی داشته باشه که براحتی بتونه خود افشایی کنه،بتونه بدون اینکه از قضاوت دیگران بترسه لایه های درونی ذهنش رو عین سفره باز کنه اینجا،بهت تبریک میگم و برای این جسارت و مداومتت تحسینت میکنم،از خدا میخوام هر دو هدفت رو به زیبایی و راحتی برات محقق کنه که واقعا لایق بهترینهایی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2394 روز

        سلام عباسِ عزیز!

        سپاسگزارم به خاطر جوابی که به دیدگاه من دادین. خدا همیشه در حال هدایت ماست، فقط مسئله اینه که ما از هدایت ها پیروی میکنیم یا نه.

        این سایت و وجود استاد عباس منش واقعاً نعمت بزرگیه که همه ی ما داریم و میتونیم بی پروا در مورد مسائلمون صحبت کنیم و به رشد هم کمک کنیم!

        باز هم ممنونم از آرزوهای قشنگی که برای من کردین…

        من هم در پناه خدا بهترین ها رو برای شما آرزو میکنم!

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سمیه قربانی گفته:
      مدت عضویت: 1496 روز

      سلام به یاسمن عزیز

      کامنتت فوق العاده بود

      انگار وجود منو داری داد میزنی

      من برای همین دو هدفی که شما نوشتین زدم رو مرا به سوی نشانه ام هدایت کن

      از خدا خواستم راهنماییم کنه که چی باعث شده من در ایجاد رابطه دلخواه و پولسازی در کارم موفق نشم

      که کامنت یاسمن عزیز منو از خودم بیرون کشید و منو با خودم رودر رو کرد که وجود بزرگوارم مسئولیت رو در کار نمی پسندن و برای ایجاد رابطه به وحدت و صلح نرسیدن و ترس دارن .

      یاسمن حان امیدوارم که خداوند کمک کنه به خواسته هات برسی و در مسیر آسونی و لذت و خوشی و ثروت قرار بگیری.

      و باید بگم همونطور که خداوند منو به نشانه درست هدایت کرد قطعا در رسیدن به خواسته هام هدایتگر و کمک کنندم خواهد بود.

      از خدای مهربون و استاد عزیزم و تمام دوستان و یاسمن عزیز سپاس گذارم

      در پناه خدا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2394 روز

        سلام به سمیه ی عزیزم!

        ممنونم از پاسخی که برای دیدگاهم نوشتی و خدا رو شکر میکنم که نوشته ی من چراغ هایی رو در ذهنت روشن کرده…من هم از خدای مهربون میخوام که همه ی ما رو به آسانی به خواسته هامون برسونه و قدم به قدم از هدایتش استفاده کنیم!

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: