پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9 - صفحه 10
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-01 06:29:012024-08-04 11:28:57پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خالق هستی
سلام به استاد عزیزم وخانوم شایسته مهربان
سلام به همه عزیزان
در راستای سوال استاد من اول از خودم بگم
من از جایی که از قدیم خیلی باورهایی داشتم که فلان خواستم برسم وفلان خواستم برسم
ودر نهایت نرسیدم
اما اینو بگم که در دوران کودکی یک سری خواسته ها داشتم وکلی با آنها در خیال پردازی هام رسیدم و خندیدم و لذت بردم
اما خیلی زود فراموش کردم آنچه را که میخواستم
واین یک مسئله رو هم بگم معمول از زمان بچگی کلی باور اشتباه که از طریق والدین به ما رسیده که نمیشه ما از اون دسته آدم هاییم که فقط، باید کار کنیم وبعد یواش یواش اگه گرگ باشی به خواسته میرسی
که این هم من از بچگی از بزرگتر هام درس گرفتم
واین شد که یک روز من دیدم یک سری چیزهایی تو زندگیم دارم درست همان هایی بود که من در کودکی خیال پردازی میکردم به آنها رسیدم ودارمشون وکلی برام جالب بود
اون زمان زیاد از قوانین جهان هستی آشنایی نداشتم
ویکم که اومدم جلو دیدم که یک سری از اتفاقات زندگی ام تکراری شده کارو شغل راه میندازم کم میارم یا پولمو میخورند واین بود که من در مورد این جور چیزها با دیگران صحبت میکردم تازه افتخار بود برام که اره من کارم درسته مردم پول منو میخورند
یک جایی دیدن تا کی
وخواستم عوض شد از خدا خواستم که هدایتم کند
واین شد که استاد آشنا شدم دیدم درسته من دارم همان چیزهایی رو دریافت میکنم که به آنها توجه میکنم
من دارم به چیزهایی میرسم که دارم با دیگران صحبت میکنم
درد دل میکنم ودر عوض کلی اون طرف درد دل میکرد که من بدتر از اینها رو دارم ومیشد که بلد صحبت های من بود با دیگران
اینان را در دوره های وفایل های استاد برسی کردم
وبه این نتیجه رسیدم که هر آنچه که من توجه کنم به آن میرسم
واز جایی که من به آسانی به خواسته هام میرسم آن هم از طریق همان قوانینی که استاد شرح داده
من بعد از اون اتفاقات قدیمی ومخصوصا از آن اتفاقاتی که خیال پردازی میکردم دیدم به خواسته هام رسیدم
این شد که درسی شد برام وباوری عالی شد
واین که رها باشم وبه خدا بسپارم خودش مسیرش رو برام باز میکنه
واین که در مورد سوال استاد
من هر موقع هدفی دارم وبه چه دلیل به خواستم نمیرسم
من در مورد سوال استاد خیلی فکر کردم
وحال میخام به ندای قلبم گوش کنم وجوابم رو بنویسم درست نمیدونم چه میخوام بنویسم
پس شروع میکنم
خیلی جاها با شورو شوق درخواستم و مینویسم بعد تمرکز میکنم به الگو برداری بعد کلی باور درمورد آن خواسته برای خودم میسازم و بعد از جایی که صدای شیطان را شناختم میدانم که شیطان کارش این هست که فقر را برایم تبلیغ کند ومن را دور کند از خواسته ام واین که ترس هایی سراغم میاد
واین که خیلی وقت ها عجله میکنیم ونمیزاریم خدا کارشو انجام بده ودخالت میکنیم تو کار هدایت خدا
مثل این میمونه که یکی یک خواسته از ما میکنه تا میاییم براش انجام بدیم طرف دخالت میکنه تو کارمون از جایی که زود هم ناراحت میشیم میگیم با خودمون ولش بزار خودش انجام بده وبعد میبینی خراب تر شد ودرست نشد واین که دیگه کار سخت تر میشه واین میشه که شاید بیخیال اون میشیم
واین بر میگرده به عجول بودن واین که چرا خواستم نمیرسم این میشود که عجله میکنم
بزارم مثل زمان کودکی درست همانهایی که خواستم وکلی تجسم کردمشون وکلی خوش بودم با اون بازی باحال ودر نهایت با این که فراموش کردم ولی در نهایت به آن رسیدم
چون من اون خواسته رو رها کردم وهیچ نگران یا احساس کمبود نکردم طوری بودم که انگار دارمش
حال از چه طریق هم به آن فکر نکردم ودر جایی که ذهن استدلالی من هیچ روشی بلد نبود من به آسانی به خواستم رسیدم
واز جایی که ناخودآگاه من از اون اتفاق کودکی لذت بردم از آن خواسته هارو جلب کرد ودر نهایت به من رسید
این شد که درسی شد که آزاد و رها باشم وکانون توجه ام را ببرم به روی زیبایی ها ولذت ببرم
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و پیروز
باشید
به نام رب العالمین
امشب و دیشب یکی از معجزه های الهی توی آسمون باز هم تکرار شد و از اون زمان هایی بود که قرص کامل ماه عالمتاب قلبم رو با خودش برد به ناکجا آبادهای نورانی و نیایشهای خلوتم با عزیزترینم….
من از قدیم الایام شیفته قرص کامل ماه بودم ولی از وقتی در مدار توحیدی استاد نازنینم قرار گرفتم قضیه فرق میکنه. مثل وقتی که از ضریح امام رضا خداحافظی می کردیم و سلام می دادیم و عقب عقب میرفتیم، بعد از کلی غرق شدن تو فضای انعکاس نور پروردگار از طریق ماه که بخاطر وجود دخترم مجبور شدم از پشت بوم برگردم خونه، عقب عقب و تعظیم کنان در برابر نشانه عظمت خدا و تقدس نورش رفتم.
دلم می خواد این شب تموم نشه و من غرقه ی این دریا باقی بمونم.
اومدم سوره قمر رو باز کردم و با پس زمینه موضوع هدف بهش دقت کردم. دیدم سرگذشت چندین قوم رو که از گذشتکانشون عبرت نگرفتند و پرهیزکاری(کنترل ذهن) نکردند رو مثال زده و 6 بار تاکید کرده که
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ
و یقیناً ما قرآن را برای پند گرفتن آسان کردیم، پس آیا پند گیرنده ای هست؟
با خودم فکر کردم دیدم داره میگه دقت کن در احوال کسانی که راه اشتباه رفتند و نابود شدن، پند بگیر ازشون. ما هم که قرآن رو برای تذکر و یادآوری برات آسون کردیم.
دیگه چی می خوای؟
اونایی که کنترل ذهن نکردن، به هر کار بیهوده ای دست زدن بدون اینکه بسنجن آیا حس خوب براشون به وجود میاره یا نه.
اونایی که رفتارشون رو نسنجیدن که آیا در جهت رشد و هدف و خواسته هاشون هست یا نه.
دیدم بله تا زمانیکه باری به هر جهت زندگی می کردم نه هدف درستی تعیین می کردم نه قدم درستی در جهتش برمی داشتم نه بررسی می کردم که آیا روندم سودده و در جهت رشد هست یا نه.
متوجه شدم که من اصلا صورت مساله رو درست طرح نکرده بودم.
من در مورد مساله کسب و کار و درآمد مستقل داشتم به چگونگی ها فکر می کردم. یه چشم انداز قشنگ تصور کرده بودم که فرسنگها ازش دور بودم و توی خواب هم نمی دیدم که بهش برسم. پس ذهنم راهی نداشت جز فرار کردن!
اما سال 1402 برام فرق داشت. اولین هدفی که تعیین کردم این بود که روی هیچ چیزی سرسختی نکنم و دست خدا رو باز بگذارم تا هدایتم کنه. اونجا که استاد توی جلسه 2 شیوه حل مسائل میگن: اگر می خوای هدایت بشی باید تمام مولفه ها رو آزاد بگذاری. باید اجازه بدی جریان هدایت تو رو هدایت کنه
پس سعی کردم آگاهانه ذهنم رو از رشته ام که کارشناسی ارشد فیزیک هسته ای بوده و چندین سال مرتبط باهاش کار کرده بودم رها کنم.
اجازه دادم هر ایده ای میاد بپرورونم و انجام پذیریش رو با شرایط الانم بررسی کنم.
چندین ایده اومد. خیلی سعی کردم همزمان با ترمز نداشتن و رها بودن در عین حال عاقلانه و تکامل پذیر عمل کنم.
ایده تحقیق راجع به موضوعات مربوط فیزیک(که انصافا همه کیهان و علوم مختلف رو در برمیگیره) اومد به ذهنم. خوب نیاز داشت که به چندتا مهارت از جمله ساخت سایت و برنامه نویسی مسلط بشم تا بتونم تولید محتوا کنم. شروع کردم دوره آموزشی خریدم و دست بکار شدم ولی متوقف شدم. چون ذهنم می گفت سخته، راهش طولانیه، تا بخوای ازش پول دربیاری سالها طول میکشه. حتما راه آسونتری هم هست. اصلا کی پول میده واسه این چیزا؟ بیا بشین چهارتا سوال فیزیک حل کن پکیج درست کن بفروش. ولی دیدم نه عشق من به شناخت خدا از طریق فیزیک بیشتره و دلم می خواد از طریق علم سپاسگزارتر بشم اما، مساله مالیش آزارم میداد.
ولی سعی می کردم هی این باور رو با خودم تکرار کنم که تو به عشقت بپرداز چگونگی پول ساختنش رو خدا بهت میگه.
از طرفی توی این مدت که من سعی می کردم مساله درآمد شخصیم رو حل کنم همسرم چندین بار بهم اصرار میکرد بیا شغل دوم منو تو خونه انجام بده من فقط برات مشتری پیدا می کنم تو بشین تو خونه با فوتوشاپ کار کن پول دربیار.
منم هی شل برخورد می کردم چون می گفتم این کار اصلی من نیست. ولی بااااشه حالا انجامش میدم.
ته ذهنم می گفتم هدف من فیزیکه نباید ازش دور بشم ولی ترمزهای شدید مالی دارم.
بعد یهو با خودم گفتم مگه تو الان نیاز به دوره روانشناسی ثروت و عزت نفس نداری؟ و همینطور تموم کردن دوره 12 قدم؟ پولشو میخوای از کجا بیاری؟
بعد یادم افتاد استاد یه جایی فکر کنم قدمهای اولیه 12 قدم گفتن بچه ها بیکار نباشید. سعی کنید هرطور شده یه منبع درآمد ایجاد کنید که زندگیتون بگذره و همزمان راحع به کسب و کار مورد علاقه تون هم فکر کنید تا به تکامل و جرأت قدم برداشتن ختم بشه. بی پول نمونید.
یه جا هم توی یه لایو (فکر کنم لایو شماره 18 با یه پیراهن هاوایی قرمز توی برج تمپا بودن) گفتن اگه دوتا کار رو دوست داری خوب خلاقیت به خرج بده و ترکیبشون کن.
گفتم خیلی هم عالی من فوتوشاپ رو انجام میدم شاید بعدا یه جایی هم به دردم خورد. در عین حال که دارم آلردی تو همین لحظه ازش پول هم درمیارم.
اتفاقی که افتاد این بود که عااااااشق فوتوشاپ شدم. از مهارت و سلیقه دیرینه ام توی طراحی و نقاشی هم استفاده می کنم. ( من دبیرستان بودم نقش فرش می کشیدم)
بعد بنا به نیاز اکسل هم یاد گرفتم عین هلو.
ورد و پاورپوینت هم از زمان پایان نامه ارشد یاد گرفته بودم.
همه رو هم بصورت خودخوان. آفرین به من!
با اجازه تون دستگاه مهرساز هم داشتیم همسرجان با استفاده از ویدیوی آموزشی توی یوتیوب سه سوته دوباره راه اندازیش کرد و بنده در یک نصفه روز هم مهر طراحی کردم و هم با دستگاه ساختمش.
اینم یه منبع درآمد دیگه!
امروز که فایل هدف اومد روی سایت (و همزمان شد با انجام دوباره تمرین جلسه 2 شیوه حل مسائل که انصافا خودش به تنهایی یه دوره کامله) دقت کردم دیدم من خودبخود با باز گذاشتن ذهنم و نجسبیدن به چگونگی پول درآوردن هدایت شدم به مسیر خیلی آسونتری که خودم نمی دونستم میتونه انقدر برام لذتبخش هم باشه.
دیدم استاد داره توی اون جلسه میگه من داشتم روی مسائل مربوط به موفقیت کار می کردم ولی کسب و کار تندخوانی رو راه انداختم و پول ساختم. بعد مطالب موفقیت رو در کلاس تندخوانی هم می گفتم. بعدش بواش یواش استاد میرن سراغ علاقه اصلیشون و بعد از چند سال اصلا دوره تندخوانی رو از روی سایت حذف می کنن.
استاد در واقع اجازه دادن دست خداوند هدایتشون کنه و این کار لذتبخش هم بود.
اینو من الان دارم با پوست و گوشت و استخون درک می کنم چون اصلا نفهمیدم کی از فیزیک شیفت شدم به فوتوشاپ! با اینکه عاشق فیزیکم ولی چون هنوز باورهای نادرستی در مورد پول ساختن از اون طریق دارم موکولش کردم به زمانی که از طریق فوتوشاپ پول دوره های مورد نیازم رو بسازم و کار کنم تا در حد اون مدار بشم و تغییر مدار برام دردآور نباشه.
حرف استاد رو خیلی قبول دارم که میگن مسیر سخت و تقلا کردن مسیر اشتباهیه.
من داشتم در مورد فیزیک تقلا می کردم تا نگهش دارم.
در صورتیکه الان متوجه شدم هدفگذاریم از بیخ اشتباه بوده. در واقع هدف اصلی من استقلال مالی بوده نه پول ساختن حتما از رشته فیزیک.
حالا این تعبیر رو متصل کنم به سوره قمر….
باز هم کنترل ذهن، وصل شدن به خداوند برای دریافت هدایت، و بررسی رفتار کسانی که زندگیشون زجر و عذاب بوده و راه اشتباه رفتن که الگوهای تکراری اونها رو نداشته باشم.
الهی شکرت چقدر خالم خوبتر شد!
استاد عاشقتونم. بخصوص وقتی فایلهای آرامش در پرتو آگاهی رو گوش میدم…. دیوانه ام میکنه.
به نام هدایت الله
سلام خدمت سعیده عزیز
سپاس بیکران خداوند که کامنت خوب سعیده انصافا رد پای خوبی بجا گذاشت
چقدر کامنت شما حال آدم رو خوب میکنه
یک انرژی یا یک حجم از قدرت در کلامتون پیداست عاشقانه کامنت شما را میخوانم ودوست دارم قلم بی نظیری داری دختر خداوند مهربان همیشه یار ویاورتان باشد
از این که فوق العاده پیش میروی وکلام خدارا جاری میکنی سپاسگزارم
خدایا آرامش شب را نصیب کسانی کن که آسایش روز را نصیب دیگران کردند
آقای رووووحیییییی سلااااام
چقدر خوشحال شدم که شما برام نوشتید. متشکر و ممنونم از اینهمه لطف و محبتتون.
خدا تلاش هیچکی رو بی پاداش نمی گذاره. وقتی تلاشش در جهات رشد و با توکل و نگاه توحیدی باشه فبها. دیگه بقول معین من از این دنیا چی میخوام….
الهی شکر در مداری قرار گرفتیم که عزت و موفقیت رو در رشد معنوی خودمون جستجو می کنیم. و رودخانه هرچه عمیقتر… آرامتر…
به هر اندازه احساس سبکی و آرامش می کنیم می تونیم امیدوار و خیال جمع باشیم که داریم پلکان رشد رو درست بالا میریم.
الهی شکر… الهی بی نهایت شکر برای وجود بزرگوارانی مثل شما.
سلاااااااااااااااامممممم سعیده جان
خواهرخوبم
چقدرررررررررررررر تحسینت کردم بابت همه دست آوردهایی که از عمل به قانون کسب کردی…
یک نکته برام جالب بود ، این که هررررر کجای این عالم که باشی وقتی در مسیر قرار میگیری خداوند با نشونه هاش دلتو شاد میکنه
مثل همون قرص کامل ماه که گفتی!!!
منم همون شب دقایقی طولانی خیره شدم به زیبایی عظمت الله جانم..
و ناخودآگاه اشک از چشام سرازیر بود……
زبان خداوند ، زبان نشانه هاست..
گاهی با کلامی از یک دوست
گاهی با قرص کامل ماه بینظیر
گاهی با روزی کردن تو برای مشاهده لحظه مقدس طلوع خورشیدش
گاهی با سرازیر کردن یک آگاهی ناب به قلبت
گاهی با قطرات باران
گاهی با صدا و چهره ناز عزیزانت
گاهی با یک شاخه گل لطیف
گاهی با برگهای رنگارنگ یک درخت
و…..
و……
فقط باید ما سمیع و بصیر و هوش باشیم…
چرا که:
ذره ذره کان در این عالم نهان
با تو گویانند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم
با شما نامحرمان ما خاموشیم
خدایاااااااااااااااا ما رو توفیق بده تا محرم این عالم زیبات باشیم.
الهی آمین
خواهرخوبم، سعیده جان
الهی هر روز موفقیتهات بیشتر و راحت تر و عزتمنداته تر باشن
و الهی سراسر غرق نور و عشق الهی باشی
سلام وجیهه ناز و مهربون عزیزم
مرسی که برام می نویسی. شما به من لطف داری. خودم می دونم که تازه اول راهم و خیییییلی جا داره تا این نهال تبدیل به درخت و ثمر بشه.
آخیییی چقدر زیبا نوشتی و همه نشانه ها رو تعبیر به عشق الهی کردی. واقعا در چه خواب غفلتی بودم تا الان که این نشانه ها رو نمی گرفتم. هنوز چققققدررررر نشانه دیگه هست که ازشون غافلم و فقط با وصل به ربه که میشه سمیع و بصیر و هُش بود.
باورت میشه بعد از اینهمه مدت امروز تازه فایل توضیحات استاد در مورد نشانه روزانه رو باز کردم و دیدم. (با عرض شرمندگی!) این مرد بی نظیره. در مورد یه دکمه توی سایت اینقدر احساس داره و با تمام وجودش معرفیش میکنه. چون با عشق و با هدف طراحیش کرده.
هدفش هم انتشار آگاهی قلبی، هشیاری روح به جای ذهن و اهمیت دادن به هدایت الهیه. هدفش توحیده. هدفش انتشار عشق الهیه. بخدا که غیر از این نیست.
الهی شکر با تمام وجودم که تقریبا هر روز نصیبی از انعکاس آینه قلب دوستان دارم و دلشاد میشم. بابت حضورم در این جمع خداپرست و خداشناس و خداجو به خودم افتخار می کنم. به داشتن چنین خدایی به خودم می بالم.
به قول امام سجاد: «خدایا من در کلبه ی کوچک خود چیزی دارم که تو در عرش خودت هم نداری، من چون تویی را دارم و تو مثل خودت را نداری!»
برات یه دنیا عشق و نور و شادی آرزو می کنم.
سلام سعیده عزیزم
دوست خوب و خوش انرژیِ من
چه خوب گفتی که باید افتخار کنیم به خداوند مهربانمون به این که بنده اربابی هستیم که به شدت الرحم الرحمین ..
ممنونم از این یادآوری زیبا و به جا سعیده جان..
استاد ی جا بر اساس آیه های اول سوره مبارک بقره میگن:
این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است، فقط آنهایی را با خود همراه میسازد که تقوا پیشه کرده و ذهنشان را کنترل میکنند و به نشانهها اعتماد میکنند و تسلیم مسیر هدایتشان میشوند و رستگاران و متبرّک شدگان آنها هستند
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت که به ما توفیق دادی تا در مسیر رستگاران و متبرک شدگان باشیم…
ممنونم سعیده گلم
از کامنتت لذت بردم
و الهی همواره در این مسیر زیبا در کنار هم ثابت قدم باشیم..
برات عشق و نور الهی میطلبم دوست نازنینم
بنام خداوند سمیع و بصیر
سلام دارم خدمت خواهر ارزشمندم سعیده بی نظیر
کامنت شما رو مطالعه کردم.
و کلی لذت بردم و چقدر خوب توضیح دادید.
انشاءالله با این روحیه ای که شما دارید و با این شناخت
که پیدا کردید. قطعا هدایت میشد.به بهترین مسیر
امیدوارم روز به روز هدایت بشید به سمت هدفتون و نتیجش ثروت بیشتر و بیشتر …
مهم قدم اول هستش بر داری؟ ونترسی
شما میری دنبال یک هدف ،
و ممکنه از طریق اون هدایت بشید به مسیر های دیگه… و راه برات باز میشه.
خیلی مثال دارم .و به عینه دیدم و همون کار ، کارای بعدی و هدایت شدم به ثروت و نعمت بیشتر …
همین حال خوب میدونی چقدر مسیر خوشبختیه؟
وقتی احساس خوب داری ؟
طبق قانون حال خوب بیشتر و الا آخر …
مرسی که نوشتی .
قلم تون توانا…
کامنت های رو که برات می نویسن رد وپاهای شماست.
همین که بچه ها برات می نویسن چقدر ارزش داره، این نوشته ها و کامنت ها رو نمیشه خرید . الله اکبر
ثروت و سلامتی
و
حال خوب ، رفیق همیشگیت.
ای دختر توحیدی
ای فرشته ی عاشق الله
بهترین بهترین ها رو براتون آرزومندم.
دوست تون دارم
و عاشقتونم
سایتون برقرار
و لطفتون مستدام
وای سید جان چقدر وجودتون برام روحیه بخشه. سلام به قلب مهربونتون
چطوری تشکر کنم از اینهمه نور و لطف خدا که در وجود کسی مثل شما جلوه گری میکنه و بر من میتابه.
چقدر درست و به جا در مورد تکامل و توکل گفتید. باید قدم برداشت و رها بود.
خود راه بگویدت که چون باید رفت….
وقتی فکر می کنم بزرگترین وبرجسته ترین دستاوردم در همین چند ماه کار کردن روی خودم چی بوده فقط احساس آرامش و خوشبختی بیشتر برام بولد میشه. همونطور که شما هم اشاره کردید.
مرسی که همیشه به من محبت دارید.
در پناه الله شاد و سربلند و رو به نور باشید.
بنام الله مهربان
سلام مجدد و خسته نباشید دارم خدمت الهه ی عشق سعیده ی عزیزم
جهان حرف مفت نمیخاد.
جهان حرف مفت و قشنگ نمیخاد.
جهان افراد قوی رو دوست داره…
آدم شجاع رو دوست داره.
باید برای رسیدن به هدف هر لحظه،
هر لحظه، هر لحظه
به خودمون تعهد بدیم.
که من موظف کنترل ورود یهای ذهن و کانون توجه هستم.
که اصلی ترین کار ماست.
برای رسیدن به هدف من به دوستان گفتم.
مرد می خواهد آقا جان .
جسارت می خواهد
اهل عمل می خواهد .
ایمان می خواهد .
جیگر شیر می خواهد
مرد سفری بسم الله
اگر از زندگیت خسته شدی .میخای نتیجه ی خوب بگیری .بسم الله
اگر اسلحه روی سرمون بذارن باید از هدفون دست بر نداریم.
به قول یکی از دوستان ما رو یک چوب بزنن همه رو لو میدیم.
به خودت تعهد بده ،
زمان بده،
انگیزه بده، انگیزه در خودت ایجاد کن.
تمام عوامل رو به گردن بگیر.منم
منم
منم .اگر موفق شدم
اگر موفق نشدم .
جهان آدم ضعیف نمیخاد … گنجشک ضعیف له میشه و میمیره.
اونی که قوی هست نسلش میمونه.
به یاران امام حسین (ع ) گفتن شما رو هیچ
بچه هاتونم میکشیم. گفتن بکش… اینم آدرس الله اکبر
ببخشید تند حرف زدم
باید برای هدفمون باید قربانی بدیم. باید بها بدیم.
باید حرکت کنیم .
مرسی خواهر گلم که برام نوشتی …
انشاءالله به تمام اهدافت باعشق برسی.
سعیده ی عزیز
من کامنت دوستان رو زیاد می خونم ولی با کمال تاسف بعضی ها هنوز درست متوجه نشدن،بحث توحید رو ، با اینکه اکثر محصولات استاد رو گرفتن و مدت زیادی هست عضو سایتن…
انشاءالله اگر عمری باشه
در توحید عملی یک کامنت می نویسم.
توفیق، رفیق شما
اگر اهدافت سختن
مطمئن هستم سعیده
سخت تره…
خیلی ممنونم ازتون تشکر کمه،
تشکرات
عاشقانه
و از صمیم قلب دوستتون دارم و براتون آرزوی
موفقیت درتمام مراحل زندگیتون رو دارم .
بهشت را به بها دهند
نه به بهانه …
سلام به استاد عزیزم
سلام به دوستان گلم انشالله درپناه الله شاد پرانرژی وسالم باشید
هدف گزاری که انجام دادم وبهش نرسیدم رابطه عاشقانه (ازدواج)هست دلیلش اینکه انقدر که پیشرفت شغلی برام مهم بوده این هدفم خیلی مهم نبوده بخاطر همینه که به باورهای محدود کننده روشناسایی نکردم تا بهش حمله کنم یه مدتی کار میکنم یکسری نشانه ها میاد ولی ادامه نمیدم ولی اخیرا تو اولویتم قرارش دادم نشانه ها اومده چقدر قانون دقیقه خداروشکر
سلام به دنیای زیبایی که تازگی ها باهاش آشنا شدم سلام به استاد خوبم که چشمهایم منو باز کرده به نگاه متفاوت به زندگی و تجربه داشتن حس متفاوت
من وقتی فایل رو کوش کردم ی برگه برداشتم و شروع کردم به نوشتن به یک الگو خیلی خیلی جالب رسیدم اینکه من در اکثر اوقات کارهام رو تموم نمیکنم! به جرات میتونم بگم تو 90 درصد !!! شایدم 95 درصد!!!
و به نتیجه ای که رسیدم بزرگ ترین و قوی ترین باور من ترس از تموم شدن بود!! ترس از اینکه وقتی ی کاری دارم انجام میدم تموم بشه و اون رو دیگه نداشته باشم و نتونم بدست بیارم! حتی وقتی بیشتر کنکاش کردم توی رفتارهام دیدم من حتی غذای خودم رو تموم نمیکنم! چایی که میخورم همیشه ته لیوان ام کمی میذارم بمونه!! همیشه میگفتم من عاشق اینم نصف ساندویچ ام بمونه!! الان که نگاه مبکنم میبینم عه!!! ای وااااای من! من تو همه کارهام! چه مسایل مالی! چه روابط! چه درس! چه سلامتی! ترس از تموم شدن، که اگه این کار تموم بشه ممکنه دیگه نباشه! باور کمبود!
و الان به این نتیجه دارم میرسم همه برمیگرده به نبودن باور توحیدی!!! من اکه به خدا ایمان داشته باشم ترسی بهم نمیرسه!!! میگم خدا هست! این نشد این نبود این موقعیت تموم شد بازم درخواست میکنم از خدا بهم میده!!
نوشتنش راحته! این سیمان سخت ذهنم کی میخواد فرو بریزه!!! هر بار با دیدن فایل های شما چکشی بهش میخوره و ترکی برمیداره !!! کاش فرو بریزه و انقدددد ایمانم قوی بشه که طعم آرامش رو بچشم.. الان این شعر یادم اومد .. گر چه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است…
خدا جون مهربون که هر وقت ازت سوال کردم جوابم رو دادی ازت میخوام نگاه من رو به زندگی باز تر کنی، ایمانم رو قوی تر و در پناه خودت بگیری منو… دستمو ول نکن.. تو تنهاترین منبعی هستی که میدونم همیشگی میمونی برام
اینجا توی این سایت بوی خدا می آید… هر موقع میام آرامشی منو فرا میکیره وقتی گوش میکنم به حرفاتون استاد، به دلم میشینه
به امید خوشحالی، آگاهی و درک بیشتر هممون از خودمون و زندگی هامون
️
به نام خدای هدایتگرم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و تمامی دوستان
هدفی که با آشنایی من با قوانین و با استاد از سال 98 خیلی سریع رسیدم تغییر شخصیت بود من تو این هدف خیلی سریع تغییر کردم که همه تعجب کردند همین طور تو توحید یعنی داشتن اعمال توحیدی خیلی خوب عمل کردم و عمل می کنم و همین طور از نظر شخصیت همچنان روی خودم کار می کنم ولی دو هدف که نرسیدم ازدواج و بالا بردن درآمدم ,شاید یکی از ترمز هایی که برای من ایجاد شده فکر می کنم خیلی باید احساس عالی داشته باشم یکی هم که اینکه چون خیلی زمان زیادی گذشته زود ناامید میشم اون شوروشوق نیست این هم بیشتر در مورد ازدواج چون چندین سال که می خواهم ازدواج کنم و موفق نشدم یکی از دلیلش الان فهمیدم که نکنه با آدمی که آشنا می شم آدم خوبی نباشه و این از احساس عدم لیاقت در صورتیکه من که تمرکزم روی خوبی ها هست و ورودی هام کنترل می کنم و تحسین می کنم قانون جهان این هست که کبوتر با کبوتر ,باز با باز باشد و یک مورد دیگه هم می گم نکنه اشتباهی کنم تو رابطه که این هم کمبود و عزت نفس و کمال گرایی که خیلی روی خودم کار می کنم در مورد درآمد هم با اینکه خیلی کار کردم نرسیدم جایی که هستم قوانین عجیب و غریبی داره ولی من همیشه هدایت خداوند به خودم یاداوری می کنم شاید یکی از دلیلش این هست که خیلی باید تو کار کامل باشم شاید فکر میکنم باید کار عجیب و غریبی کنم تا پول بیشتری بسازم خیلی روی باورهام کار می کنم استاد ازشما بابت این فایل ها سپاسگزارم
اوری
سلام خدمت خدای عزیزم که عاشقشم
سلام خدمت استاد خوبیها استاد عباس منش سلام خدمت مریم شایسته عزیزم و سلام خدمت تمام دوستانم در سایت عباس منش
استاد عزیزم حدود 2سال پیش برای اولین بار هدفی را در نظر گرفتم و حرکت کردم چون تا قبل از اون خانه دار بودم رفتم هنر آرایشگری و تخصصی کوپ را یاد گرفتم و مدرکش هم گرفتم و در مسیر هدفم براشینگ و اکستنشن مو را یاد گرفتم
و مدت کوتاهی دستیار بودم و ادامه دادم
ولی بعد از دوسال چون در سن 53سالگی هم هستم به شدت پاهایم و کمر دردم اجازه ادامه نمیدهد که ادامه دهم رگهای واریس پاهایم به شدت متورم شده درد میکنه که بعد دوسال روپا ایستادن و کار آرایشگری کردن ادامه دادن را از من گرفته
سالنی که میروم و کار میکنم گفتم از هفته آینده هفته ای دو روز برم یا کارم و کم کنم ولی دارم میبینم اینم راه حل من نیست
خلاصه یکی دو هفته هست با تمرینهای حل مسائل که انجام دادم به این نتیجه رسیدم که من کار مورد علاقه ام را میخواهم همراه با سلامتی اگر کاری فیزیکی بخواهم داشته باشم که سلامتی ام را بگیره این مسیر درست من نیست
این هفته یه ایده ای به من الهام شد که دارم انجام میدهم
الان دارم تولید محتوا یاد میگیرم خودم توی خانه و میخواهم شروع کنم و پیش برم در راستا با شغلم
بعدا که از این هدفم به نتیجه رسیدم حتما کامنت میزارم و توضیح میدهم
استاد اول خیلی مقاومت داشتم برای تغییر در شرایطم چون میگفتم فرزانه دوسال کار کردی زحمت کشیدی حالا میخوای چیکار کنی ولی توکل کردم از خدا کمک خواستم خداهم داره کمکم میکنه برای رسیدن به هدفم
استاد فکرهایی آمده در سرم باورهایی برام بوجود آمده که تا کنون نداشتم خیلی توکلم زیاد شده و خیلی تغییر کردم کاملا خودم میفهممش که قبلا اینطور نبودم
واقعا دوره حل مسائل زندگی به من خیلی کمک کرد و باور ساختن و عمل کردن را من توی این دوره بهتر یاد گرفتم
الانم دوره کشف قوانین زندگی را شروع کردم و جلسه مقدمه را کاملا تمرینهایم را انجام دادم و هنوز جلسه مقدمه هستم خیلی حالم خوبه با دوره کشف قوانین زندگی امروز تعهدم را نوشتم و متعهد شدم تمام تمرینهای استاد را انجام بدهم
امروز خواستم در مقدمه کامنت بنویسم دیدم از جلسه اول میشه کامنت نوشت گفتم خوب باید بیشتر و بیشتر مقدمه را گوش کنم و انجام بدهم بعد برم جلسه اول
نمیدونم در این دوره چه اتفاقاتی برام خواهد افتاد ولی مطمئنم که فوق العاده است
چون همین الانم که هنوز جلسه اول و شروع نکردم با توصیحات استاد چقد بهتر قوانین جهان را درک کردم و دارم انجام میدهم
خدایا بینهایت سپاسگزارم
استاد عزیزم من هدفهای کوچک و بزرگی از وقتی با شما آشنا شدم را به آنها رسیدم از جمله سلامتی و کاهش وزنم که با دوره بینظیر قانون سلامتی وزنم عالی شده و خیلی خوبم
واریس پاهایم هم خوب بود و فقط به خاطر روی پا ایستادن بیش از حد ایجاد شد که الان که چند روزه به خودم استراحت دادم خیلی بهترم و با تغییر در روش کارم مطمئنم صد در صد خوب میشه
و بعضی هدفهای که به آنها نرسیدم به خاطر ترسهای بوده که اگه نشه چی میشه و از اینجور ترسها
و تنبلی کردن هایم بوده
که انصافا دوره حل مسائل زندگی به من خیلی کمک کرد
خدایا شکرت
خدایا بابت همه چیز بینهایت سپاسگزارم
خدایا بابت اینکه من و فرزندانم و همسرم با خودمان و با همدیگر در صلح هستیم بینهایت سپاسگزارم
خدایا بابت اینکه هر لحظه داری من را به راه راست و راه درست هدایتم میکنی بینهایت سپاسگزارم
خدایا بابت اینکه دوست صمیمی من هستی بینهایت سپاسگزارم
خدایا بابت اینکه دستم را گرفتی و با سایت استاد عباس منش آشنا کردی بینهایت سپاسگزارم زیرا حالم خوب است
در پناه الله یکتا باشید
سلام
استاد در اول این فایل ها جواب همه این الگوهای تکرار شونده رو میگه
میگه اتفاقات زندگی به وسیله باورهای تکرار شوندم داره رقم میخوره واکنش ما به اون اتفاق ها داره تکرارشون میکنه
من در مورد هدف فکر میکنم تعهد ندارم
مثلا بارها شده ازقانون سلامتی لاغر بشم
اما تعهد ندارم بمونم اونم بخاطر اینکه فکر میکنم،اگر ادم از یه چیزهای سیر نشده باشه نمیتونه گذر کنه ازش،
راستش من هنوز از خیلی چیزهای خوردنی سیر نشدم و نمیتونم گذر کنم،البته تو دوره استاد اشاره میکنه چه سم های رو داریم میخوریم منطقی میکنه اما باز من تعهد کافی رو ندارم که ثابت قدم باشم،
درمورد هدف شغلی،من فکر میکنم علت نرسیدم به هدف شغلیم اینکه راحتی رو ترجیح دادم،از اونجای که استاد میگه تا همه اوضاع خوب هست تغیر کن،بخاطر همین دارم هدفم رو میزارم تمام بدهیمو صاف کنم و پس انداز کنم برای کاری رو خوذم راه اندازی کنم و واقعا نمیدونم به چی علاقه دارم،آن ما مطمانم هدایت میشم
فکر میکنم کاری که خودم راه اندازی کنم برام بهتره،فکر میکنم دلیلش اینکه وقتی برای کسی کار میکنم زود انگیزه هامو از دست میدم
اما از اونجای که استاد مرتبا میگه پول همه جا هست تو هر شغلی تو هر شهری تو هر موقعیتی،باز دچار بلاتکلیفی میشم
واقعا نمیدونم
دوستان اگر کسی میتونه راهنمایم کنه
به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام ودرود خدمت استاد عزیزم
_جواب سوال چه هدفهای هست که هر بار انتخاب میکنیم ولی هر بار بهشون نمیرسیم ؟هدف زیاد انتخاب میکنم من چه تو زمینه مالی، روابط اعتماد بنفس
_جواب سوال چه دلیلی باعث میشه به هدفمون نرسیم ؟
برا من اینجوری بوده هر بار هدفی میزارم مثال در مورد روابط یا ثروت بهش میرسم
ولی چون به اون چیزهای که استاد میگین صد در صد عمل نمیکنم اون نتیجه دلخواه حاصل نمیشه
مثلا میگین وابسته نشو من وابسته میشم رابطه تموم میشه
ویا میگین ورودیاتون کنترل کنین در مورد ثروت من نمیکنم این میشه که به اون نتیجه دلخواهم نمیرسم
یه پاشنه اشیل که دارم در رسیدن به اهداف مثلا شما میگین برا اینکه رابطه خوبی داشته باشین با ادمایی منفی قطع رابطه کنین من اینکارو میکنم حالا اگه یه لغزشی کنم دوباره یه ارتباطی برقرار بشه بجایی اینکه ازش درس بگیرم و ادامه مسیر بدم سرد میشم کل رها میکنم هدف بخاطر این اشتباهم
اون جوابهای که شمام دادین شامل میشه
هی میگم فردا پس فردا
ترس از این که شکست بخورم وجواب نده
بزرگ انتخاب کردن اهداف
ناامید میشم
ممنون استاد ازتون بابت سوالات که ما را به شناخت بهتری از خودمون میرسونه
درپناه الله مهربان شاد وموفق وسربلند باشید
بنام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش
چرا به اهدافم نمیرسم؟
چه الگویی دارم که بارها انجامش میدم ولی یا در میانه راه یا اول راه یا اخر راه هدف محقق نمیشود
در مورد من نداشتن تمرکز هستش من کلا توانایی وتکامل رسیدن به هدف را خوب بلدم استارت خوبی هم میزنم نتایج خوبی هم به دست میارم اما چون صد رو هدف نمیمانم مقداری از هدف محقق میشه
باید وقتی تصمیم میگیری یه کاری را به انجام برسانی تمام وجودت روبذاری وبارها با خودت مرور کنی چرا من باید به این هدف برسم وایمان داشته باشی که میرسی بعد فقط کار کنی کار کنی منظور از کار انجام کارهای کوچیک کوچیک متوالی هستش وتمرکز ذهنی تا رسیدن به هدف وبدانی خداوند هدایت میکند
ونیز من متاسفانه خیلی پول برام مهمه وهر کاری رو به پول ربط میدم واگر نباشه یا کم باشه تا حدودی اهداف بعدی م را تحت تاثیر قرار میده
به این خاطر هدف اولم رسیدن به ارامش مالی ورفاه مالی تا حدی که بیش از نیازهایم پول بسازم قرار دادم
وقتی دارم کار میکنم میخوابم بیدارم هی به خودم میگم اگر پول بیشتری میداشتم این کار را میکنم و…
وکلا این کمبود پول جلو رسیدن به لذت بیشتر رو از من گرفته
خوب پول میسازم اما سطل سوراخ حالا یه کم بهتر شدم وباورهام هم بهتر شده ودارم رو خودم کار میکنم
شاید بگم درک درستی از پول ندارم
از خدا میخوام که حال دلم خوب باشه وپول خودش میاید
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته زیبایم
درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟
اولین چیزی که به ذهنم می رسه اینکه من اهدافم می نوشتم و اقداماتی هم میکردم ولی خیلی زود از اونها خسته شدم و شور و شوقی برای ادامه شون نداشتم و این سیکل تکراری باعث شد کلا اهداف بلند مدت نداشته باشم و هدفهام کوتاه مدت باشه …
ولی امسال قبل از تحویل سال تصمیم گرفتم سال 1402 سال مهاجرتم باشه نه مهاجرت مکانی مهاجرت درونی ،هجرت از زندگی و سیکل تکراری اتفاقات ناخوشایند و پر از احساسات بد ،ناامیدی یأس، چون من به بزرگترین چالش زندگیم بر خوردم و به خودم گفتم تا کی میخوای تحقیر بشی تا کی میخوای در این وضعیت بمونی تو حتی با اعضای خانواده هم رابطه خوبی نداری چ برسه به بقیه وضعیت مالیتو ببین تا کی میخوای چشم به حقوقت بدوزی تو آرامش نداری متوجه شدی دیگه اون عزت نفس قبلی نداری و….
همه این عوامل باعث شد من تصمیم خودم بگیرم و امسال سال مهاجرتم باشه از باورهای معیوب قبلی به باورهای مثبت و درست زندگیم از پی مجدد بسازم و خداروشکر در این مدت نتایج فوقالعاده ای هم گرفتم مهمترین آن رابطه ام با خدا هست که خیلی عالی شده و آرامشی که دارم… در این مدت تونستم کنترل خوبی بر افکارم و رفتارم داشته باشم در طول روز هر کاری یا رفتاری یا صحبتی که انجام بدم بر اساس قانون می سنجم ببینم …خداروشکر رابطه ام با اعضای خانواده خیلی خوب شده اینو خودم متوجه شدم که چقدر آرامتر شدم و وقت بیشتری باهاشون میگذرونم قبل از صحبت باهاشون فکر میکنم که ناراحتی پیش نیاد…. استفاده از وقتم خیلی با ارزش شده … پولهای خوبی برام واریز شده.. الان دیگه طبق تمرین جلسه اول دوره کشف قوانین زندگی هر چیزی که درخواست میدم همون روز یا فرداش برام برآورده میشه … قبلا خیلی از روزها احساسم بد بود ولی خداروشکر الان اکثر اوقات احساسم خیلی خوبه و اگر یکم ببینم حسم برگشته سریع آگاهانه کنترلش میکنم در صورتی که قبلا تا قعر نا امیدی میرفتم ..
استاد خداروشکر تغییرات خیلی خوب احساس میکنم
خوابهام خیلی آرامتر شده و مثل قبل که اکثرا کابوس بود الان بیشتر تو خوابم دارم رو باورهام کار میکنم و میگم خب الان باید چیکار کنم یا چی بگم :)
با امید و توکل به خدا امسالم میخوام فقط رو این هدفم مهاجرت درونیم کار کنم و انشاءالله میام و از نتایج و معجزات زندگیم در این سال باعشق می نویسم .
من با افکار و تمرکزم خالق تمام اتفاقات زندگیم هستم.
و امشب برای بقیه اهدافم برنامه ریزی میکنم چون در مسیری که قرار گرفتم و باورهای جدیدم بزودی دست به عمل خواهم زد. با تمام وجودم حسش میکنم
ممنونم استاد به خاطر سوالهای بی نظیرتون از صبح ذهنم از جواب این سوال طفره می رفت میگفتم چی بنویسم ولی خدا گفت تو شروع کن خودش نوشته میشه و من شروع کردم
خدایا ممنونتم
…..
بیا و مرا به روشنایی یک شب شیشه ای پیدا کن .
در آن هنگام که دستانم امید زیستن را
با تمام وجودش می فشارد. و چشمانت که از آغازِ این خواستن با من تلاقی می کند .
من از رنج های بی واهمه می ترسم از اُمیدهای واهی از نگرشِ بین این دو
که کدام یک را باید انتخاب کنم؟
بیا و مرا دعوت کن به روشنایی چشم هایت .
جایی میان بودن و ماندن جایی که تو را پیدا کنم
و به لحظه ای که دوباره از تو آغاز شوم.
قلبتون پر از نور الهی
دوستون دارم(:*
به نام هدایت الله
سلام خدمت خواهر عزیزم مریم
کامنت بینظیر وعالی بود
مخصوصا این جمله شما
(مهاجرت درونی ،هجرت از زندگی ) امیدوارم در زندگی به چالش های بدی نخوری واینقدر روی خودت وباورهات کارکتی که دیوانه وار همه مجنونت باشند
تبریک میگم بهت انقلاب درونی من رو بیدار کردی برای بهتر شدن
دوستان خوب مثل شما برای این خانواده نعمتی است که خداوند عطا کرده
خداوند همیشه در همه حال نگهدار وهدایت گر شما هر لحظه باشد
به امید دیدار
سلام آقا محمدرضا برادر عزیزم
متشکرم از نگاه پر مهرتون
و دعای پر از آگاهی وخیر و برکتتون سپاسگزار خداوندم بابت دوستان توحیدی مثل شما
خداروشکر میکنم با کامنتم تونستم آگاهی و نوری در قلبتون روشن کنم
امید به اینکه در این مسیر الهی پایدار و مستمر بمانیم وبا عشق و لذت تمام ،هر لحظه بیدار و آگاه تر بشیم تا به مقصد نهایی قرب الهی برسیم.
برای قلب بخشنده و پر مهرتون از خدا نور و هدایت خواستارم.