پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9 - صفحه 9

551 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم آقامیرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2548 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان

    استاد می‌نویسم ، حسم گفت بنویس تا بعد که به موفقیت رسیدی یادت باشد از چه چیزهای مزخرفی میترسیدی ونمیگذاشت برای اهدافت حرکت کنی

    استاد من حوزه فعالیتم تدریس ریاضی و شیمی و فیزیک وعربی وزبان دبیرستان است

    استاد من با تمام عمق وجودم درس را دوست دارم

    یعنی اگر به من بگویند تمام دنیا را به تو میدهیم درس و تدریس را رها کن هرگز

    درصورتی که وارد هر حوزه ای شوم آن کار را سریع یاد میگیرم

    آن جایی که شما در آموزش هاتون از قوانین فیزیک و شیمی میگویید من واقعا لذت میبرم

    هدف هر سال من این است که آموزش هام را به سمت آنلاین ببرم و سایت بزنم

    خودم میدانم توانایی اش را دارم

    اما هر بار بهانه هایی دارم تا اینکه مسافرت به شمال 1هفته پیش دیدم هیچ ورودی مالی ندارم ( تضاد)

    گفتم بله مریم خانم الان کو شاگردان

    پاشو تا جهان چک ولگد هاش را بیشتر نکرده به خودت بیا واقدام کن

    جمعه 3 ساعت نان استاپ اهرم رنج ولذت را نوشتم

    استاد البته من 3 سال پیش که مدارس در ایران آنلاین شد,در آمد آنلاین داشتم ، ایده آمد گروه زدم برای شاگردانم وفیلم های آموزشی ام را فروختم

    همان 3 سال پیش من ماهی 600 هزار درآمد داشتم

    وحتی سایت زدم اما چون هیچ تخصصی در سایت نداشتم و اعتماد به نفس کافی نداشتم از سایت کسب درآمدی نداشتم

    چون قانون تکامل را درک نکرده بودم

    اما الان هرچه ذهنم بگوید من براش جواب دارم

    مگر خود استاد اولین بار یک سایت دیگر نداشت بعد یک سایت دیگر زد ( البته استاد این را در فایل های خودتان شنیدم)

    مگر استاد تخصصی در سایت داشت اما ادامه داد وعشق و علاقه داشت .موفق شد

    چقدر بچه های سایت استاد عباس منش سایت زدند و موفق شدند

    آقای رضا عطار روشن, آقای سید علی خوشدل , خانم مرضیه پری پور، خانم لیلا شب خیز ، خانم آزاده ، استاد عرشیانفر و…

    مریم جان عزیزم توهم میتونی ، بهت ایمان دارم

    همه شاگردان از طریق آنلاین درس را بهتر یاد میگیرند

    استاد من از حرف مردم میترسیدم و جلوی پیشرفت من را میگیرد

    اینکه بگویند دختر فلانی ( پدرم سرشناس است) فیلم هاش را ببین

    البته پدرم با این قضیه مشکلی ندارد خود ذهن من این مسایل را میسازد

    اما برای خودم منطقی کردم، تازه می‌کند به به. به این پدر که چه دختری تحویل جامعه داده

    حرف مردم پشیزی در زندگی من تاثیر ندارد

    استاد من از مسخره شدن ، اشتباه کردن میترسم ، جلوی دوربین یه کلمه را اشتباه بگویم اما بارها در فیلم های شما دیدم کلمه ای را اشتباه گفتید ودرستش را همان موقع گفتید ، حتی کات نکردید ، حتی عطسه ها را کات نکردید

    استاد من از گاهی به خودم می‌گویم این همه استاد قدرتمندتر از من هستند که درس دهند در فضای مجازی

    اما سریع به خودم میگم مریم جان مگر این همه استاد قدرتمند تر از تو نبودند در فضای حضوری ولی چرا همیشه این قدر سرت شلوغه

    تابستان و زمستان وعید و….

    تو اصلا تعطیلی حالیت نیست

    جمعه و شنبه و تاسوعا وعاشورا حالیت نیست

    مریم جان وقتی کارت را به بهترین نحو انجام دهی ، هرروز مشتری های سایتت زیادتر میشوند

    مریم جان خدا برات مشتری آنلاین می‌فرسته همان طور که مشتری حضوری فرستاد

    تو کاری نداشته باش از کجا وچه طوری

    تو فقط به الهاماتت عمل کن

    تو هرروز سطح علمت را با مطالعه کردن بالاتر ببر

    همه استاد ها در حد تو هستند

    وقتی مریم جان تو بازیکن بهتری شوی جهان لاجرم تو را انتخاب میکند

    استاد من تمام درس های فیزیک و شیمی و ریاضی وزبان ‌ عربی را به بهترین نحو تدریس میکنم

    البته فقط کتاب های درسی نه تست کنکور

    گفتم خدا نمی دانم در کدام حوزه فعالیت کنم

    چون بارها شنیده بودم در یک زمینه متخصص شو

    ایده آمد که از ریاضی نهم شروع کن

    مگر استاد هم در زمینه های مختلف دوره ندارد

    دوره قانون سلامتی استاد چه ربطی به بقیه محصولاتش دارد؟ هیچی

    دوره تند خوانی استاد چه ربطی به بقیه محصولاتش داشته

    استاد طبق الهامتش عمل کرده

    مریم جان فقط. قدم بردار وطبق الهاماتت جلو برود

    در طول مسیر اگر به تضادی برخوردی حق سرزنش خودت را نداری و باید به خودت افتخار کنی چون تسلیم خدا بودی

    مریم جان بریز دور بهانه ها را که بگویند همه کاره وهیچ کاره

    استاد هم طبق الهامتش هر بار محصولات متنوع تولید کرده

    استاد شما خودتان نمی دانید چقدر به پیشرفت من کمک کردید .

    خیلی دوست دارم برنامه کلاپ هاوس را دوباره برگزار کنید واین بار من صحبت کنم و ازنتایجی که در زندگی من داشتید بگویم

    استاد آنجایی که برای اولین بار لایو می‌گرفتید ومیگفتید من از این فضاها چیزی بلد نیستم

    با حتی لایو 2 نفره

    یاحتی در کلاپ هاوس می‌گفتید من بلد نیستم حتی اسمش را هم یاد نگرفتم کلاپ هاوس است یا هاوس کلاپ است

    استاد همه تابو ها را شکوندید که مریم جان ببین استاد چقدر راحت صحبت میکند و میگوید من این ها را بلد نیستم و تمام تمرکز روی سایتش است

    مریم جان لازم نیست تو همه چیز را بلد باشی واقدام کنی

    تو فقط به الهاماتت عمل کن مثل استاد

    من فکر میکردم یک استاد باید کامل وبی نقص باشد ولی شما همیشه میگویید من همیشه در حال بهبود هستم وهیچ وقت کامل نیستم

    استاد من آزادی زمانی و مکانی و

    مالی میخواهم

    استاد من حتی با دیدن رفتارهای خانم شایسته تمام باورهام در مورد زن و مرد شکست

    چون یه سری کارها را مردانه می‌دانستم با وجودی که انجام میدادم ولی از ته دل راضی نبودم مثل ماشین شستن ، مثل دست به اچارشدن

    اما استاد همه تابوها را شکوندید ، استاد ابراهیم من شدید، استاد زندگی کردن بهم اموختید

    استاد من عشق ورزیدن بی قید و شرط

    را باشما آموختم

    استاد من هرروز در کنار فایل های محصولات فایل های سفر به دور آمریکا را نگاه میکنم تا زندگی کردن را یاد بگیرم

    چون من موفقیت را فقط پول در حساب ، ملک ، ماشین ، و استاد شدن ومهندس شدن ودکتر شدن می‌دانستم

    استاد من رهایی و وابسته نبودن را از شما آموختم

    استاد من واقعا از شما و خانم شایسته وار تمام دوستان با کامنت های زیبایشان سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  2. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2976 روز

    بنام خداوند یگانه ،بخشنده ومهربان ،رزاق وثروت مند وعاشق وزیبا وتوانا

    سلام،سلامی همراه باعشق به استاد ارجمندم وبانو شایسته گرامی ودوستان الهی ام در این سایت الهی

    خداروشکر به خاطر امروز وبخاطر یه فرصت دیگه

    استاد صبح که فایل جدید آمد روی سایت من گوش کردم دیگه رفتم به اینکه تعهدی که دیشب به خودم دادم عمل کنم

    تعهدم : فایلهای آرامش در پرتوی آگاهی را هرکدام حداقل ده بار گوش بدم وبعد کامنت بزارم ویه حسی گفت از آخرین فایل شروع کن وحالا میخوام ربطش رو به این فایل بگم وقتی من به تعهدم عمل کردم وبعدازظهر دوباره شروع کردم به گوش دادن فایل جدید یه چیزی از درونم گفت مطالبی که استاد در سری فایلهای الگوهای تکرار شونده بعنوان مقدمه بیان می‌کنند با دقت گوش کن ونت برداری کن وتو کامنت قبل از پاسخ به سوالت بنویس، گفتم آنوقت چی میشه گفت با تکرار ،باورها شکل میگیره پس با تکرار این مطالب ، این مطالب در ذهنت میمونه تا بتونی در قدمهای بعدی ازش استفاده کنی درسته بنظر تکراری هست ولی با هردفعه گوش کردن به درک عمیق تری از این مطالب می رسی

    تمام اتفاقات زندگیمون را با افکار وباورهایمان وکانون توجه امان بوجود می آوریم یعنی هر آنچه که در زندگی ما اتفاق می‌افتد چه خوب چه بد، چه خواسته چه ناخواسته توسط خود ما بوجود میاد نه هیچ عامل بیرونی یعنی هیچ عامل بیرونی دیگه ای نیست که زندگی مارا تحت تاثیر قرار بده هر اتفاق وشرایطی که پیش بیاد خودمون هستیم که خلق میکنیم واکنش ما نسبت به اتفاقات وشرایط باعث میشه آن جنس از اتفاقات بیشتر بشه یا کمترحالا فارغ ازاینکه این اتفاقات،اتفاقات جالب ودوست داشتنی ومورد دلخواه هست یا ناجالب ورنج آورد به هر آنچه توجه کنیم از جنس همان بیشتر وبیشتر وارد زندگیمون میشه یعنی کافیه شما به یک موضوع خاص،فردخاص،خانه،ماشین خاص توجه کنی نشانه های آن را هرروز بیشتر وبیشتر در زندگیتون می‌بینید بطور مثال وقتی یک روز صبح از خواب بیدار شوید واحساس بدی داشته باشید وشروع کنید به غر زدن وگله وشکایت کردن حتی تو ذهنت، آن روز تا شب اتفاقات وبحث های بیشتری تجربه میکنید وبرعکس وقتی صبح ذهنت را کنترل کنی توجه کنی به زیبایی ها وسپاسگزاری می‌کنید می‌بینید کانون توجه شما یکسری اتفاقات رارقم میزنه که خیلی مثبت تر وشاد تره

    در بحث پترن ها که نشان میده اگر یک اتفاق یا یک الگوی تکرار شونده در زندگی شما هست آن افکار وفرکانسهایی که ارسال می‌کنید، آن اتفاق را داره بوجود می آوره یعنی باورهای بنیادین شما،یکسری باورها در خصوص مواردی در ذهن شما هست که اینقدر قوی هست که هربار داره این فرکانسها را ارسال میکنه

    الگوهای تکرار شونده میتونه درخصوص هر چیزی باشه مثلا هرچند وقت یکبار وسیله ای گم می‌کنید،یا هرچند وقت یکبار بحث سنگینی با همسرتون دارید ویا..‌‌‌…یعنی یکسری اتفاقات وشرایطی که داره هرچندوقت یکبار تکرار میشه وهردفعه به یک دلیل ویک شکلی ماهیت فرقی نمیکنه فقط اسم وشکل ودلیل آن هردفعه فرق داره وآ دمها یواش یواش پذیرفتن که اینها جزئی از زندگی ماست اینکه هرچندوقت یکبار وسایلی گم کنیم امر طبیعی هست،یا دعوا نمک زندگی زناشویی است(باور مخرب)،

    اگر یک اتفاقی در زندگی من یا آدم‌هایی که من باهاشون ارتباط برقرار میکنم ویژه گی های یکسانی دارند آنوقت هست که من باید به خودم بگم چه فکری چه باوری در مغز من کار میکنه که این شرایط را بوجود می آوره

    باور : فکری که بارها وبارها تکرار میشه

    افکاری که در سنین کودکی توسط جامعه ،والدین به ما گفته شده وما تکرار کردیم وذهن ما شروع کرده به تکرار این افکار واتفاقاتی را جذب میکنیم که با باورهای بنیادین ما در هماهنگ هست

    یکی از راه‌هایی که بفهمیم چه باورهایی داریم

    این است که ببینم چه اتفاقات مشابه ای در زندگی من تکرار میشه،یکسری اتفاقات که بصورت مداوم در زندگی من تکرار میشه ارتباط مستقیم داره با این باورها

    قدم بزرگ شناسایی الگوهای تکرار شونده که اگر مثبت باشه یعنی باورهای درستی در مورد آن موضوعات داریم

    واگر اتفاقات وشرایط ناجالب ورنج آور هست بخاطر این هست که من تغییری در آن باورها ایجاد نکردم

    سوال

    فکر می‌کنید چه دلایلی هست که باعث شده شما به اهدافتون نرسید

    استاد در مورد این سوال من قبل از آشنایی با شما مباحث فرکانس وقوانین حاکم بر جهان خیلی چیزها را از زمان کودکی میخواستم ولی وقتی شرایطم را نگاه میکردم آن را دست نیافتنی میدیدم والان که با قوانین آشنا شدم تا حدودی وآشنایی باشما

    عواملی که در خیلی موارد سبب شده من به هدفم نرسم اولیش ترس حالا ترس از موفق نشدن ،ترس از قضاوت شدن ،ترس از طرد شدن بخاطر شرایط جدید،

    2_باور نداشتن تواناییهام ویا حتی می توان گفت شناخت کافی نداشتن نسبت به خودم ،ویژه گی های شخصیتیم وتوانمندیهام که سبب میشه من هدفی رو برا خودم انتخاب کنم که اصلا نمیدونم این هدف را از روی علاقه خودم انتخاب کردم یا از روی چشم وهم چشمی واین شناخت ناکافی باعث میشه وسط راه جا بزنم

    3 توکل وایمان نداشتن چون من ایمان کافی در مسیر رسیدن به هدفم نداشتم با برخورد به کوچکترین تضاد جا زدم وگفتم نه نمیشه وغافل از اینکه این تضادها سبب رشد من ونزدیک تر شدن من به هدفم میشه

    4داشتن هدفهای غیرواقع بینانه وغیر منطقی

    فکر میکنم اولین قدم در مسیر رسیدن به هدفم باید این باشه که رسیدن به آن هدف برای ذهن من منطقی باشه یعنی من با رسیدن به اهداف کوچکتر وکار کردن روی باورهام وتغییر باورهای مخرب وجایگذین کردن آنها با باورهای مناسب زمینه لازم برای رسیدن به اهداف بزرگتر را درخودم بوجود بیاورم

    5 پیدا نکردن الگوهایی مشابه در زمینه هدفم وتحقیق وبررسی بیشتر درمورد هدفم تا رسیدن به هدفم برای ذهنم منطقی وقابل باور بشه واینگونه میتونم نجواهای ذهنم هم کنترل کنم

    ومهمترین عاملنداشتن تعهد در رسیدن به هدف

    وفکر میکنم مهمترین عاملی که سبب شده تا حالا نتونستم به چیزهایی که میخواستم برسم همین تعهد نداشتن واستمرار وتمرین در مسیر رسیدن به اهدافم بوده

    استاد سپاسگزار وجود ارزشمندتان هستم

    درپناه یزدان پاک شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  3. -
    حدیث نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1263 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم؛!

    سلام استاد و مریم بانو جان))!

    رحمت و نعمت خدا توی زندگیتون هر روز بیشتتتتر و بییییشتر بشه که دارید ما رو وادار به نگاه کردن به قسمت های زنگ زده زندگیمون میکنید…

    تا نگاهی به عقب بندازیم که کجا از پایه اشتباه بنا شده و کجا باید زنجیر های این الگو تکرار شونده قطع بشن!

    جوابم به سوال شما شامل این موارد میشن:

    اول از همه من معمولا خیلی راحت به هدف هام میرسم جز این مورد که دیگه داره اذیت میکنه

    اونم مسائل مالی و درآمده…!

    چندباری اتفاقاتی کوچکی افتاده ولی اصلا رضایت بخش نبوده و در راستای خواسته هام نبودن…

    چند تا باگ پیدا کردم:#

    1.احساس لیاقت برای رسیدن به هدف…که از کمبود عزت نفس و نداشتن اعتماد به توانایی هام و همینطور لیاقت رسیدن به هدف هست و…!

    (توی این مورد با ظبط کردم صدای خودم و گوش دادن و خوندن و مرور توانایی و موفقیت های قبلیم داره بهتر میشه به لطف رب مهربونم)!

    2.اینکه بعضی اوقات قانون تکامل رو رعایت نمیکردم ولی الان خوب درس گرفتم که آروم آروم!!!!

    البته به معنای زمان زیاد نیست و به معنای تجربه های بیشتر! و درک بهتر قوانین! و باید رشد کنم و یچزایی یاد بگیریم و مرحله به مرحله و پله پله پیش برم نه اینکه یهو بپرم!

    3.برمیگرده به باور هام…که دارم روشون کار میکنم ولی هنوز کاملا به عمق وجودم نفوذ نکرده و باید انقدر ادامه بدم تا جزو ناخودآگاهم بشه و به قول شما چندبار کار کردن نتیجه ای نمیده و باید همیشه ادامه بدم…که مشکلم اینه که نصفه ول میکنم و فکر میکنم کافیه!

    ولی کافیه روی دوچرخه باشی و لحظه ای پا نزنی و پدال رو ول کنی،؛،همون موقعست که افتادی)!

    4.مورد چهارم انگیزه است که زود از دستش میدم که باید با اهرم رنج و لذت درستش کنم و خیلی بهتر از قبل شده ولی باید ادامه دار باشه تا نتیجه بیاد.

    کار مورد علاقم پیدا شده ولی از کدوم قسمتش درآمد داشته باشم رو هنوز گیر کردم چون هنوز کلی جا دارم تا مهارت کسب کنم! باید مهارت هام رو برای خودم پیدا کنم و مرور کنم.

    5.بزرگترین باگی که پیدا کردم و غولشه…اینه که کن میترسم که کاری رو شروع کنم ولی بعدا نصفه رهاش کنم و ادامه اش ندم

    ،یجورایی چون قبلا کارهایی رو امتحان کردم و خوشم نیومده و نصفه رها کردم دیگه اعتماد به خودم خیلی کمتر شده و مانع شروع کردنم میشه و کمالگرایی توی وجودم هست

    ولی باید جاش رو با بهبود گرایی عوض کنم و این باور رو ایجاد کنم که انسان اشتباه میکنه و خودم رو بپذیرم و بگم ممکنه این کار اونی باشه که بخوام ازش درآمد داشته باشم و نتیجه نداشته باشه ولی اگر اصلا انجامش ندم که نمیدونم نتیجه داره یا نه!حداقل وقتی انجامش بدم دیگه افسوس نمیخورم و باید روی تعهد و انگیزه ام کار کنم که هر روز براش قدم بردارم و ادااااامه بدم،که باید انگیزه کافی ایجاد کنم که محرک حرکت کردن و ادامه دادنم باشم.

    ++هرچیزی رو اگر ادامه بدم و تمرکز بزارم حتما به نتیجه میرسه!!++

    6.موضوع بعدم اینه که عملا رسیدن به هدف و ادامه دادن توی ذهنم برام سخت شده و باید رسیدن به هدف رو توی ذهنم آسون کنم و به مراحل کوچکتر تقسیم بندی کنم و براشون چک لیست بزارم و تیک بزنم و برم سراغ بعدی!

    دیگه نمیخوام دوباره این مسئله تکرارشونده سال دیگه هم تکرار بشه و به لطف رب العالمین امسال از ریشه حلش میکنیم و دیگه تمام!!! و بعد از اون هرسال باید توی این زمینه بهتر بشم نه اینکه توی قدم اول گیر کرده باشم.

    خدایا من هیچ قدرتی از خودم ندارم ،تمام قدرت و عزت و ثروت از آن توعه، تنها یاری دهنده تویی،خودت کمکمون کن و هدایتگرمون توی هر قدم از مسیر باش

    خودت هر لحظه به لحظه مدیر برنامه مون باش!

    و مواظبمون باش که مسیر مستقیم و ابراهیمی رو بریم و لحظه ای دستت رو ول نکنیم.

    عاشتم رب العالمین یکتا و مهربونم که حواست بهمون خیلی هست!

    و جهانی خلق کردی و ما رو خالق زندگی خودمون کردی تا به هرچه بخوایم و هدف هایی که داریم برسیم!!

    سپاس فروان بابت وجود شما و مریم بانو

    و بابت کامنت های بینظیر که ذهنم رو خیلی باز کرد.

    مرسی بابت حضور فعالتون توی این سایت!

    ما خالق زندگی خودمون هستیم و هرآنچه اتفاق افتادت و میوفته به واسطه فرکانس و افکار ماست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1398 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم وهمه بزرگواران

    من صد در صد مسئول ایجاد هر آنچه در زندگیم دارم هستم و اگر میخواهم تغییر کند باید تغییر کنم،باید باورهای درست رو ایجاد کنم ،باید باورهای قدیمی رو آپدیت کنم،باید دوباره بروز شوم،خودم را بروزرسانی کنم،ورژن جدید خودم رو به نمایش بزارم و به تمام خواسته ها برسم کوچک وبزرگ از خدای خودم درخواست هدایت به مسیر درست و ساختن باورهای درست دارم.

    بعد از اینکه با شما شروع به شاگردی کردم سعی کردم هدفی رو انتخاب کنم و ادامه بدم تا به نتیجه برسم و به یک اما برخوردم که همون مشکل به هم پیوستگی مسائل داشت و شاخه هایی که از بالا و ریشه هایی که از پایین به هم چسبیدن .

    هدف امسال رو گذاشتم ثروت و بیشتر روش کار میکنم ولی دوره های دیگه هم کار میکنم تا کم کم به نتایج برسم.

    شاید متمرکز شدن برام سخت باشه و کلا ذهنی عجیب جستجو گر دارم و دائم در حال گردشه و بزور پای یک مکتب میشینه ولی تو دوره کشف قوانین در مورد فوکوس لیزری صحبت کردید و امیدوارم با رعایت تکامل به خواسته امسالم برسم.

    آگاهی های شما رو باید در هر روز سال و تا آخر عمر استفاده کرد،چرا که سرچشمه درست است و در همه دوره ها ما رو هدایت به اصل می‌کند

    خیلی برام شیرینه عسلی که هم غذا باشه،هم وسیله بازی باشه،هم درس باشه،هم هدایت و آگاهی باشه وهم نتیجه مالی باشه

    به امید خدا میرسم به هر آنچه هدف قرار داده ام و رها کرده ام و احساس خوبی دارم

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    سیدحبیب حافظان گفته:
    مدت عضویت: 2067 روز

    به نام خداوند آرزوها

    سلام بر استاد نازنینم واستاد بانوی شایسته عزیز و دوستان هدفمند و هم فرکانسی

    و اما….

    آنکس که نمی داند به کجا میرود ،به جایی نمی‌رسد.

    دورانی از زندگی پس از شکست های پیاپی وقتی بی هدف و انگیزه از خونه بیرون میومدم، نمیدونستم به چپ برم یا راست

    اونجا بود که فهمیدم وقتی برای یک لحظه دیگه هم برنامه و هدفی نداری ، سخت ترین لحظات و کشنده ترین دقایق رو سرمیکنی چرا که انسان بی هدف ، انگیزه نداره و انسانی که انگیزه نداره ، انرژی لازم برای رسیدن به هدفشو نداره.

    در عین سادگی چقدر به موضوع بی‌توجه بودم که هر تلاشی که بی هدف انجام بگیره نتیجه مثبتی که به دنبال نداره هیچ ، گاهاٰ نتایج مخرب و منفی هم داره.

    چند سال پیش در کلاس ها و جلساتی شرکت کردم با همین عنوان «هدف»

    و اولین چیزی که یاد گرفتم «smart» کردن یا هوشمندانه کردن اهداف بود.

    هدف ها به سه دسته تقسیم می شدند ، کوتاه مدت ،میان مدت و بلند مدت و…

    و کلی چیزای دیگه یاد گرفتم که قرار بود در زندگیم بکار بگیرم اما مشکل من نداشتن هدف نبود بلکه همون اسمارت( هوشمند )کردن اهداف باعث شد بهشون نرسم چرا که هوش همون ذهن بود و تدابیر ذهن معمولاً با حقیقت قوانین کائنات مغایر بود.

    هر شکست و نرسیدنی باعث می شد که ذهن دوباره بهم دهن کجی کنه و بگه :دیدی نتونستی و یک بار دیگه بخشی از عزت نفس و اعتماد به نفسم فرو میریخت و روزی رسید که از حبیب ، جز یک جسم بیمار و شبه انسان ، چیزی باقی نموند و من تسلیم شدم ، نه در برابر خدا بلکه در برابر امید .

    احساسی دردناک که قاتل تمام انگیزه هاست.

    بزرگترین معزل من این بود که چون فکر می کردم کلاس رفتم و سیصد تا کتاب خوندم همه چیزو میدونم و هر هدفی که میزارم و مینویسم طبق قواعدی که آموختم باید بهش برسم و وقتی نمیرسیدم سرزنش های نفس شروع میشد.

    اون موقع نمیدونستم که داشتن هدف به تنهایی مثل داشتن یک گلوله بدون تفنگه

    به مرور ایام تمام آنچه آموخته بودم به درکش هم رسیدم و کم کم مسیر تکامل منو به سمت خواسته هام سر داد.

    وااااای تازه فهمیده بودم که چرا تمام اتفاقات و تلاشهام به سرانجام نمیرسه.

    من فقط روی خودم و دیگران حساب باز کرده بودم

    من آدم کم صبر و بی حوصله ای شده بودم واز اونجایی که همیشه فشار مالی داشتم ،همیشه هم عجولانه تصمیم میگرفتم و انتظارات عجیبی از خودم داشتم البته طبیعی بود که توقعم از خودم زیاد باشه چون واقعاً خیلی اطلاعات کسب کرده بودم و خیلی تلاش میکردم و این وسط یه چیزی کم بود تا من به اهدافم برسم

    (و باز دوباره میرسیم به شرک و توحید)

    یه حلقه گم شده هم اون وسط نبود

    بله« احساس خوب»

    همیشه در حال غر زدن بودم و ناسپاسی

    یه آدم کمالگرا و عجول با حال بد واقعا باید به چه هدفی برسه تا راضی بشه؟

    من از همون دست آوردهای اندک هم راضی نبودم و کلا راضی نبودم

    میدونستم که تا ابد بدین قرار نخواهد ماند

    مثل درخت بامبو هیچ خبری از رویش نبود و ناگهان خیزشی از خاک بردمید و زندگی به من سلام کرد.

    کجا و کی؟

    از روزی که من هرروز صبح به خدا سلام میکردم

    به عشق جان و خالقم گفتم : خدایا وقتش نرسیده منم به اهداف و خواسته هام برسم ؟

    و خداوند یک پاسخ ساده داشت: به من بسپار

    «وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ»و کار خود را به خدا مى‏ گذارم که او به حال بندگان بینا(آگاه) است.

    اما عشق

    من همسری داشته و دارم که بسیار با انگیزه و هدفمند در کنار من زندگی کرده

    شعارشم این بود

    « من نه آنم که زبونی کَشَم از چرخِ فلک

    چرخ برهم زنم ار غیرِ مرادم گردد»

    نیروی عشق و یک همسر هدفمند میتونست الگوی خوبی برای من باشه

    وقتی دیدم با دوتا بچه کوچیک درسشو خوند و دانشگاه رفت ، منم که بخاطر شرایط زندگی ترک تحصیل کرده بودم ،رفتم دیپلم گرفتم و دانشگاه قبول شدم و …

    در کنار هم یادگرفتیم که هدفمند بودن نیاز به این داره که باید قانونمند و در چهارچوب قواعد و قوانین خداوند و کائناتش زندگی کرد.

    باری به هر جهت بودن و بی بند و بار زندگی کردن و بی انگیزگی ، هیچ حاصل و نتیجه ای به دنبال نداره

    ما دوباره آموخته هامونو مرور کردیم اما این بار ایمان عملی رو چاشنی اهدافمون کردیم.

    همون روزا فیلم راز رو دیده بودیم

    اولین دریم برد مونو در سال 88 درست کردیم و به دیوار زدیم و سال 89 تمام اونا به تجسم و عنیت رسدیدند.

    و من برشکسته با یک ماشین صفر و با لوازم نو از خونه مستاجری به خونه خودمون رفتیم.

    یکی از اهداف مون این بود که مهاجرت کنیم.کلاس زبان میرفتم و سال نود اولین سفر خارجیمو رفتم.

    اهداف ما داشتند یکی پس از دیگری شکل میگرفتند و به حقیقت زندگی مون بدل میشدند .

    ما فهمیده بودیم با هم بودن و نیروی عشق میتونه راه رسیدن به اهداف رو هموار و تسهیل بکنه

    تابلو دوم دریم برد هم با نوشتن اهداف مشترک ترسیم و ساخته شد و در طی یک ماه درآمد ما که اساسی ترین معزل زندگی مون بود به شش برابر رسید

    عشق و توکل و اعتماد به خداوند و زندگی توحیدی

    حلقه های گم شده زنجیره اهداف ما بودند .

    باشد تا رستگار شویم ( ان شاءالله)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1830 روز

      هزاران درود و مهر از قلبم به قلب پر مهرت

      ممنووووووووووونم سیدجانم به خاطر ثبت این رد پاهای ارزشمند…

      در هر کلمه از این کامنتت رشدت رو دیدم

      با صلح بودن با خودت رو درک کردم

      و وجودت رو ، که هر روز داره انس بیشتری با توحیدی شدن می‌گیره

      از برکت وجود استاد بزرگوارمون، که خداوند رو به خاطرشون بی نهایت سپاسگزارم.

      با همه وجودم بهت افتخار میکنم حبیب جانم و خداوند عزیز رو هزاران هزار بار شاکرم بابت حضور نورانیت در زندگیم

      و بسیااااااااااااااااری از آموخته ها و تکامل مو مدیون تم واقعااااا مدیونتم و سپاسگزارت….

      الطاف الهی چه بسیارند و توان ما چه اندک…

      بارها و بارها کامنت تو خوندم و هر بار از صمیم قلبم تحسینت کردم ، یقین دارم به لطف اون یگانه خالق توانا ، نتایجی منتظرمونه که الآن هنوز بخش کوچکی از اون در کل مخیله ما هم نمیگنجه…

      چون ما تازه ، کم‌کم ک داریم هیییی بنده گی رو یاد میگیریم ولی ارباب مون میلیونها ساله که اربابه و خدایی میکنه……

      خدایاااااااااااااااا شکرت

      خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت

      الهی سراسر غرق نور و عشق الهی باشی سیدجانم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مهدی کاتبی گفته:
      مدت عضویت: 1249 روز

      سید حبیب عزیز سلام و درود

      عجب پیش گفتار زیبایی راجع به هدف داشتن و دخالت ذهن در تعیین مسیر گفتید واقعا لذت بردم، بار ها تجربه داشتم که خواستم با قدرت ذهن خودم به هدف برسم اما هیچی جز پوچی نسیبم نشد و اما بخش دیگری از کامنت شما که منو وادار به نوشتن کرد

      در مورد اینکه نیروی عشق به همسرتون چقدر در زندگی به شما کمک کرده و چقدر خوشحالم که آدمایی مثل شما وجود دارن که عشقاشون رو باهم دارن، الله و همسرانی بهشتی، اشک ها میریزم من از خوندن کامنتای شما و یک مهدی دیگه متولد شده این یک ماه اخیر خداروشکر بابت وجودتون و خداروشکر بابت این سایت، دعای من برای شما اینه که تا ابد در کنار عشقتون با همین توحید پیش برید و انشاالله به اهداف قشنگتون برسید ممنونم از اشتراک گذاری دیدگاه و تجربیاتتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سیدحبیب حافظان گفته:
        مدت عضویت: 2067 روز

        سلام مهدی جان

        سپاسگزارم از دعای خیرت و خوشحالم از اینکه کامنتم تونسته انگیزه پیشبرد اهدافتون باشه

        من توصیه ام به شما اینه که عشق رو هم از خدا بخواید چون نیمی از ساختار عشقه( و نیمی آگاهی)

        و نیروی عشق زمانی معجزه میکنه که با خود عشق (خدا) در یک راستا قرار بگیره

        براتون یک زندگی عاشقانه و آگاهانه از خداوند طلب میکنم

        منتظر خبرهای خوبتون هستم .

        باشد تا رستگار شویم (ان شاءالله)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 982 روز

    به نام الله

    درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟

    ………………

    سلااام عشقولیا خب خیلی هیجان دارم خیلی حس خفنی دارم چون میدونم خدا افسار زندگیمونو داده به خودمون و جاهای خیلی قشنگ تمیز زیبا داره و ازش میخام هدایتم کنه و کمکم کنه من اماده دریافت نتیجه های بزرگتر بشم

    خب

    من اهداف که نوشتمو بیشترشونو رسیدم ولی بعضیاشون نمیشه یا انگار تو زهن من خیلی سختن مثلا حقوق بیشتر من مدتیه با پکل کلی چیزای خفن گرفتم لذت بردم و اینکه الان میخاممم بیشتر بیشتربشه نمیدونم درستو علطشو ولی میخام کلی پول پس داشته باشم پوله قلبمه که اروم اروم روشم بیاد ارووم اروم خرجم بکنم و کلی لذت ببرم هر چی دلم خاس راحت تر جور میشه چون میبینم پولشو دارم میتونم داشته باشم قدرتشو دارم وقتی چقد پول تو حسابمه وقتی حسابم کیوته کلی پول توشه سرم بالاس احساس قدرتیه که تو بهم میدی عزتیه که تو بهم میدی احساس میکنم راحت چی میخای الان چی میخای راحت بهت بدم میدونم اینم از نعمتای خداس از گنجای خفنه خداس که کلی برکت داره کلی مقدسه و کلی احساس خوب میسازه کلی برکت برای خودمو بقیه میاد اووف خداجون عاشقتم پله پله بهم دادی و من بازم میخام و میدونم بازم میبخشی بازم عشق میدی بیشترو بیشتر

    ……………………..

    وقتی میگی خودش به وقتش میاد و دیگه کاری نمیکنی باید واقعا بخای واقعا تر مزاتو پیدا کنی

    باید بدونی خیلی راحته اینکار چون خدا پشته چون دستتو میگیره به نیروی بیهایت وصلی و انقد رفتی بالاتر بازم میری بالاتر چون تو باورهات درسته و اونی که خدا میخاد هستی و میبرتت بالا چوننن اونایی که قانونایی که خدا گزاشته داره اروم اروم یاد میگیری برا همین این کارا ارزشمندن و کلی برکت ثروت شادی برات میاره این کاره مهم و راحت و لذت بخشی که خالقت گزاشته جلوت میگه حل کن چون میدونه میتونی حل چون خودش هس و دستم تو دستشه عاشقتممممم

    ……………………

    حالا این از امروز ولی بقیه چی دیگه یادت میره و فایده نداره خیلی سخته خیلی یادت میره صب تا شب تو گوشی هستی دیگه وقتشو از کجا میاری همش همش بنویسی

    ،،،

    میشه حرکت کرد میشه راحت پول ساخت باورای خفن ساخت و بقیش خدا برات راحت و کلی میاره

    پول تو جیبی بیشتر من میخام بت هامو بشکنم فقط از توووووو بخام

    میدونم با این حرکتاجریانی از ثروت شادی سلاتی احساس خوب وارد زندگیم میشه شکرت خداجون بابت این زندگی خفن و خفنتررر شکرت بابت این حرکت

    ،،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    ادریس رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 2567 روز

    به نام خداوندی که هر لحظه هدایت می کند

    سلام به استاد دوست داشتنی

    سلام به بچه پر انرژی سایت

    استاد انگار این فایل را برای من گذاشتید

    با وجود اینکه نجواهای شیطان می گفت که کامنت ننویسم مثل همیشه

    فقط کامنت ها را بخونم

    ولی هدف گذاری که یکی از کارهای مورد علاقه من است

    استاد با توجه به دوره دوازده قدم که در قدم اول در مورد هدف گذاری صحبت کردید

    که چند سال پیش دوره را خریده بودم

    یادم نمی یاد که هر ماه برای درامد ماهانه ام هدف گذاری نکرده باشم

    در این چند سال که هدف گذاری می کردم برای درامد ماهانه ام که هر ماه انجام می دادم پنجاه پنجا ه بوده است یعنی یک ماه می رسیدم به هدفم ماه بعدی افت می کرد تا پارسال دقیقا یادمه اردبهشت ماه بود که چهار ماه پشت سر هم درامدم در حال افزایش بود یعنی وقتی این روند دیدم توی پوست خودم نمی گنجیدم انقدر خوشحال بودم تا اینکه رسیدم به مسایلی که پارسال در ایران رخ داد سه ماه پشت سر هم درامدم افت افت کرد که خیلی ناراحت بودم که چرا درامدم اینجوری شد با وجود اینکه از اخبار و این مسایل دوری می کردم ولی من هم جزه ای از اون جامعه بودم کنترل ذهن برام سخت بود تا اینکه فشار مالی زیاد روم بود تا رسیدیم به سال جدید 1402 برای اولین بار فروردین ماه و اردبهشت ماه درامد بدون انتظارم درامدم رفت بالا

    افزایش درامدم مصادف شده بود با هدف گذاری و تاثییر ان در زندگی استاد وقتی اون فایل دیدم یادمه وقت نهار بود که فایل گوش دادم و واقعا بی نظریترین فایلی بود که دیده بودم به نظر خودم یعنی تاثییر گذاریش رو من بی نظیر بود از این جهت می گویم امدم انگار سوخت بهم رسانده بودن با دیدن اون فایل هنوز ویدیوش دارم توی گوشیم هرز گاهی نگاه می کنم

    از اول فرودین امدم هدف گذاریم انجام دادم پشت سر هم نتایج مورد نظرم می امدم تا رسیدم به تیر ماه دوباره همین اش و همین کاسه درامدم افت کرد نمی دونستم اشکال کار من کجاست

    هر چقدر فکر می کردم

    می گفتم خدایا من که انگیزه فروانی دارم هر روزم روی باورهایم کار می کنم انصافا وقت می زارم چرا اینطوری شد

    از خدا هدایت خواستم

    خدایی که در هر لحظه هدایت می کند عاشقتم خدایا

    تو برام هم پدر بودی ‌.

    هم ثرمایه بودی

    هم اغوش گرم خانواده ام

    در هر لحظه حامی من بوده ای

    بی نهایت سپاس گذارم

    برگردیم سر موضوع هدف گذاری

    دقیق اول مرداد ماه بود که عشقم خونه پدرش بود و من تنها در خانه ام بودم و تصمیم گرفتم که موقع خواب تا صبح که بیدار می شوم فایل گوشم بدهم

    خوابم برده بود

    که یک smsاز طرف عشقم برام مسج شد

    خدا را شاهده که انگار صدای sms کل اتاق را پر کرده بود همون لحظه که بیدار شدم استاد داشت با ازاده صحبت می کرد (گفتگوی استاد با دوستان قسمت 63)

    که این صحبت استاد را شنیدم که می گفت که لازم نیست برای رسیدن به خواسته زجر بکشیم

    فقط همین را شندیم و خوابم برد

    صبح که بیدار شدم و به sms نگاه کردم اصلا دو سه حرف بی مفهوم برام امده بود فقط انگار خداوند مرا از خواب بیدار کند که این حرف را بشنوم

    یادم نمانده بود تا تقریبا ساعت ده صبح بود که صحبت های دیشب استاد به ذهنم امد و رفتم از اول گفتگوی استاد را با ازاده گوش دادم

    که استاد می گفت انگار بعضی ادمها دوست دارن که زجر و بدبختی بکشند و با اب و تاب پیش بقیه تعریف کنند که ما انقدر زجر کشیدم تا به این موفقیت برسیم اساس کل فیلم های جهان هم بر این باور هستند

    وقتی این را شندیم انگار یک پرده ای به قول استاد از جلوی چشمانم رفت تا اشکال کارم را بفهمم به خودم گفتم نا خود اگاه منم دوست دارم که این اتفاق ها برام بیافتد و دچار مشکل مالی شوم و پیش بقیه یا با خودم بگم که با همچین مشکلی دوباره حرکت کردم

    البته فیلم های که توی جنگل یک نفره به تنهایی مانده و تلاش می کند برای رفتن به خانه و زجر می کشد و افراد موفقی که می بینم که می گویند پول نداشتیم و در خیابان می خوابیدیم همچین داستان های را خیلی دوست داشتم

    به همین خاطر بود که من هم همچین الگوهای در زندگی ام تکرار می شدن

    و خدا را بی نهایت سپاس گذارم که این باور مخرب را بهم الهام کرد

    که خیلی خوشحالم

    یک هفته نیست که روی این باورم کار می کنم

    خدا را شکر می گویم مشتری از در و دیوار برایم می اید با تلاش کمتر و سود دهی بیشتر که به راحتی قبول می کنند خدا را شکر

    و با انگیزه تر با تعهد کامل تر دارم روی خودم کار می کنم و چندین روزه که صبح ها زود از خواب بیدار می شوم و برای باور سازی می روم منطقه های ثروت مند نشین و خانه ای لو کس را می بینم و فروانی را تایید می کنم و خیلی خوشحالم

    راستی وقتی به عشقم گفتم که چرا این sms را برام فرستاده بودی

    دوستان می دونید چی بهم گفت

    باورتون نمی شه

    گفت من اصلا sms برات نفرستادم نمی دانم چرا این و می گویی

    هدایت خدا ببنید دوستان

    خدایا عاشقتم

    خدا را سپاس گذارم که استادی مثل شما را دارم

    و با این قانون اشنا شده ام

    و خدا را سپاس گذارم که دوستانی مثل شما را دارم

    سلامتی . ثروت و خوشبختی را برای همه شما

    ارزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 993 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و درود به استاد عزیز و مریم جون

    چه قدر خوب الگو های تکرار شونده هر روز برامون روشن تر میشه

    چرا به هدفم نرسیدم؟

    هدف من شروع کار و رسیدن به درآمده

    چند ساله دنبال هدفم هستم اما جدی نیستم دوساله بیشتر بهش فکر میکنم

    میدونم ترمز های زیادی دارم…

    میگم همسرم نمیزاره برم دنبال هدفم ازش بت ساختم… این بزرگترین ترمز منه

    هر وقت به هدفم فکر می کنم این نجوا ها میاد مردم چی میگن، خودم سنی ازم گذشته، شهرم شهر کوچیکیه … ریشه ی همه ی اینا برمیگرده به عزت نفس

    چه قدر خودمو عقب انداختم

    دست رو دست گذاشتن که نشد کار ،

    هدفا رو باید ساخت، باید سد ها رو شکست،

    هدف مهمترین مسله ای است که هر شخصی باید توی زندگی داشته باشه، وقتی هدفی نداری فقط روزمرگی رو تجربه میکنی…

    به نظر من نباید هدفهامون رو به هر کسی بگیم چون ما رو نا امید و دلسرد میکنن

    باید هدفمند زندگی کنیم

    هدفمند قدم برداریم

    هدفمند سرمایه گذاری کنیم

    ما اگر عشق به هدفمون داشته باشیم بهش میرسیم البته که باید باور های هماهنگ با هدفمونو بسازیم ، باید وقت بگذاریم، باید بهاشو بپردازیم

    نوشتن اهداف شاید یک روز از تو زمان بگیره اما سرعت رسیدن تو رو به اون اهداف چندین برابر میکنه

    باید پای اهدافمون بمونیم

    دنیای ما دنیای لیاقت هاست پس باید همیشه روی احساس لیاقتمون کار کنیم اگر خودمونو در ذهنمون لایق رسیدن به هدفمون بدونیم در بیرون هم کائنات اونو به ما تقدیم میکنه

    یه کار خیلی خیلی مهم برای رسیدن به اهداف اینه که :

    کار هایی که منو به هدفم نزدیک می کنه لیست کنم و اونها رو بیشتر انجام بدم

    کار هایی که منو از هدفم دور می کنه رو لیست کنم و اونها رو کمتر انجام بدم

    سپاسگزارم از تمام بچه های عزیز بخاطر کامنت هاتون و سپاسگزارم که کامنت منو میخونید و امتیاز میدین

    در پناه الله یکتا شاد، سالم، تندرست و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به دو استاد عزیزم و دوستان نازنینم

    الهی که شبانه روزتون خوش و حال دلتون عالی باشه

    در باره هدفهایی که هر بار بعنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمیرسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث میشود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده نرسید؟

    من به زندگی خودم که نگاه کردم و در باره اش فکر کردم فعلاً مورد واضحی یادم نیومد که هدفی برای خودم انتخاب کرده باشم ولی بش نرسیده باشم بر عکس بیشتر مواردی بوده که به هدفم رسیدم چون وقتی یه موضوعی رو برای خودم هدفگذاری می کنم نسبت به اون احساس تعهد می کنم و برای رسیدن به اون تلاش می کنم و قدم بر میدارم معمولاً بیخیالش نمیشم سعی می کنم با توجه به شرایطم هدفگذاری کنم و هدفهای غیر واقع بینانه انتخاب نکنم

    بیشتر هدفهایی که انتخاب می کنم هم کوتاه مدت و کوچیک کوچیکه

    مثل گواهینامه گرفتن که بار دوم قبول شدم

    یا دوچرخه سواری که هر روز براش تمرین کردم پشت سر هم تا بالاخره یادش گرفتم

    یا هدفهای یکماهه یا چهل روزه برای گوش کردن تعداد مشخصی از فایلها برای خودم میزاشتم و انجامش میدادم

    یا سال گذشته هدفگذاری کردم که مداومت در پیاده روی داشته باشم و بطور مرتب انجام بدم، و خدا رو شکر تا امروز هم موفق به انجام این کار شدم یعنی با اطمینان می تونم بگم که از پارسال تا حالا فقط یک یا دو روز بوده که من پیاده روی نکرده باشم حتی شده یه روزایی که تا شب وقت نکردم انجام بدم اما قبل از خواب داخل خونه یک ساعت راه رفتم بعد خوابیدم

    می مونه هدف سالانه که امسال برای خودم افزایش مهارت یادگیری زبان رو انتخاب کرده بودم که خب هنوز نیمه اول سال هستیم و خدا رو شکر فرصت دارم

    الان که فکر می کنم به این نتیجه می رسم که می تونستم خیلی بهتر عمل کنم یعنی در شروع کار انگیزه هام خیلی قویتر بود و شور و شوق بیشتری داشتم تا حد خوبی هم پیشرفت داشتم اما مدتیه که کار خاصی براش انجام ندادم

    یکی از علتهاش هم این بود که تو سفری که اخیراً به کانادا و امریکا داشتم برای دیدن بچه هام دیدم که می تونم جاهایی رو تنهایی برم و ارتباط برقرار کنم  حرفای معمولی و غیر تخصصی رو راحت متوجه میشم و فهمیدم که بوسیله تجربه عملی ارتباط با دیگران خیلی چیزا رو یاد میگیرم  بیشتر از اونایی که بصورت تئوری یاد میگیرم

    ولی فکر کنم یه مقدارش هم بر میگرده به این ذهن راحت طلب من که میخواد برام توجیه کنه نیازی نیست کاری بکنم قدمی بردارم!

    امان از دست این ذهن چموش!!

    فعلاً اینا چیزایی بود که بنظرم اومد و انشاءالله با خوندن کامنتهای فوق العاده دوستانم به درک بیشتر و بهتری از این موضوع برسم

    در پناه خدا زندگیتون پر از لحظه های شاد و شیرین باشه و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1830 روز

      هزاران درود به فاطمه بانوی عزیزم

      آفرین به شما که اینقدررررر زیبا قوانین رو شناختین و و برای خودتون گام به گام و تکاملی اهدافی رو انتخاب کردین و در راستای تحقق اون اهداف متعهد بودین…

      بسیار تحسینتون کردم

      از همینجا روی ماهتونو میبوسم که هوشمندانه هدف انتخاب میکنید و متعهدانه گام برمیدارید….

      به ویژه در مورد آموختن زبان

      که خودتون رو در کشور انگلیسی زبان محک هم زدین و شکر خدا از پسش بر اومدین…

      آفرین بهتون و دوست تون دارم…

      الهی سراسر غرق نور و عشق الهی باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        فاطمه سليمى گفته:
        مدت عضویت: 1764 روز

        سلام به خواهر عزیزم

        به به چه حس خوبیه که ببینی نقطه آبی کنار اسمته و پیک مهر وشادی از دوستت بنده خوب خدا وجیهه سادات داری خدا رو صد هزار مرتبه شکر

        ممنونم از جواب با صفا و پر از مهر و محبتتون

        هزاران برابرش رو نثار وجودتون می کنم و خیلی ساده و صمیمی میگم دل به دل راه داره

        خدا رو شکر که در این مکان مقدس حضور دارم و از نعمت وجود دوستان عزیزم برخوردارم که بیدریغ و بی منت به همدیگه محبت می کنن و دانسته ها و آگاهیهاشونو به اشتراک میگذارن

        و شما رو تحسین می کنم بخصوص برای تسلطی که به اشعار مختلف داری و خیلی بجا و مناسب از اونها استفاده می کنی

        در پناه رب العالمین خیر و برکت و شادی و سلامتی در زندگیتون جاری و دلتون پر از آرامش و نور توحید باشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    رویا محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1108 روز

    سلام استاد عزیزم

    این موضوع دقیق پاشنه اشیله منه الان که فکر میکنم

    من استاد هدف گذاشتن برای خودمم اهدافی که بهشون نزدیک میشم و باد رهاشون میکنم!

    فرقی هم نمیکنه بزرگ باشن یا کوچیک به هرحال من پاپس میکشم:)

    اخرین هدفم یادگیری برنامه نویسی بود که تا اواسط اموزش جی اس پیش رفتم و ولش کردم

    قبلش مزون خونگی زده بودم و چنتا هم مشتری داشتم پیج راه انداخته بودم و کلی زحمت برای دوخت و عکاسی کشیده بودم و بازم پیج بستم و ولش کردم

    قبلش میخواستم ادامه تحصیل بدم که اونم ول کردم

    قبلش چنتا کتاب تو حوزه ی مورد علاقم خریدم که بخونم ولی ولش کردم یبار تو حوزه ی پزشکی یبار فیزیک یبار فیزیک کوانتوم…

    یبار سرویس اشپزخونه میدوختم و درامد کمی داشتم و ولش کردم

    یبار شده بودم بلاگر و بازم ولش کردم

    یبار میخواستم کوکتل های پدیکور بسازم و یه بار درست کردم و فروختم و ولش کردم

    یبار زبان انگلیسی

    یبار اسپانیایی

    یبار ترکی استامبولی

    یبار کلاس رقص اذری

    یبار رقص شافل

    یبار پیلاتس

    یبار بدنسازی

    اندازه ی موهای سرم هدف داشتم اهدافی که تا داشتم بهشون میرسیدم خودم ولشون کردم

    دقیقا این تکراری ترین الگو در زندگی منه!!!

    در ابتدای همشون هم کلی شوق و ذوق داشتم و میگفتم نه این یکی رو تمومش میکنم من عاشق این کارم ولی زهی خیال باطل و بازم بی خیالش میشم

    وقتی میرسه به وسطاش انقد انگیزه و شوقم کم میشه که میگم من اولش چطور اینهمه انگیزه و ذوق و شوق داشتم

    استاد اصلا الان داره بهم گفته میشه که کجای کار میلنگه انگار اشغالا دارن از زیر فرش رخ نشون میدن:)

    الان میدونم دلیل همه ی این نرسیدن ها اینه که با 27سال سن هنوز نمیدونم چه کاری رو دوست دارم البته کارهایی که دوست دارم زیادن ولی نمیدونم حاضرم کدوم کارو عاشقانه انجام بدم و خسته نشم و یکی اینکه محرک شروع همه ی این فعالیت های من چیزی بوده به جز خودم و علاقم و انگار داشتم خودمو گول میزدم که علاقه دارم!

    بیشتر انگار میخواستم خودمو به خودم و دیگران ثابت کنم در حالی که تو جهل بودم

    یکی از پاشنه های اشیل من ازین شاخه به اون شاخه پریدنه تو هر چیزی من یه نوکی زدم به اصطلاح یا هنر یا فیزیک یا علوم پزشکی یا هر چیز دیگه

    الان که گذشته رو نگاه میکنم میبینم فوق العاده ادم جوگیری بودم توی انتخاب اهدافم الان خیلی بهتر شدم ولی بازم خیلیییییی جای کار داره انگار هر چی بیشتر میرن تو دل اگاهی های استاد و توحیدی تر عمل میکنم بهتر میشم

    جدیدا تو انتخاب اهدافم این سوالو اول از خودم میپرسم که ایا اگر تو یه جزیره زندگی میکردی و تنها انسان کره زمین بودی بازم این هدف رو داشتی که در بیشتر مواقع جوابم منفیه و میفهمم با خودم چندچندم

    فعلا هدفم دور نشدن از شما و سایت و اموزش هاتونه هدف بعدیم خرید دومین دوره از سایته که دنبال اینم خدا خودش هدایتم کنه به بهترین دوره برای من

    برای همه دوستانم تو سایت و همچنین استاد و مریم عزیزم از خداوند بهترینارو میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: