پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9 - صفحه 7
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-01 06:29:012024-08-04 11:28:57پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
پیدا کردن الگوهای تکرار شونده قسمت 9.
سلام به استاد عزیزونازنینم.
بازم سپاس به خاطر مطرح کردن سوال دیگه.
چ هدفهایی شما انتخاب میکنید که بش نمیرسید؟
وچ عواملی باعث میشه شما به هدفتون نرسید؟
اول از همه بگم که من هدف زیاد انتخاب میکنم .زندگی بدون هدف رو اصلا نمیپذیرم.چون وجود این هدفها تو زندگی منو به سمت جلو میبره ،انگیزه وذوق وهیجانمو تحریک میکنه ودر یک کلام این هدفها هستن که باعث ایجاد حرکت وتغییر در من میشون .
بزرگترین وپیگیر ترین هدفم که سالهای طولانی در گیرشم، تغییراتمه بخصوص تو زمینه ی رفع نواقص وافکاروباورهام .
یه روزی تصمیم گرفتم که عیب ونقصهامو رفع کنم چون صادقانه تووجود خودم عیب ونقص زیادی دیدم.
اینکارو باعشق شروع کردم که بعد از گذشت 20سال هنوز دنبال تغییراتم هستم ودست از این موضوع برنداشتم .
حالا که با استاد هستم که خیلی خیلی بیشتر راغبم افکارو باورهامو تغییر بدم تا عملکردهای درستی داشته باشم.
خب طبیعتاً مرحله به مرحله پیش رفتم وتابه اینجا رسیدم.
الان اهدافم وسیع تر شدن ،چون خواسته هام بیشتر شده .تو هر زمینه اهداف خاص خودشو دارم.
بله سلامتی ،روابط خوب بادیگران،روابط خوبه عاطفی،
ارتباط معنوی با خدای خودم،پیشرفت در زمینه ی مالی وثروتمند شدن .
دیگه دونه دونه تمرکزمو روی هر کدوم نمیزارم .انقدی بزرگ شدم که حواسم به تک تکشون باشه .
درگذشته تمرکزم فقط روی نواقصم بودوبه هیچ چیز دیگه فکر نمیکردم.اما حالا که توقعام از جهان بیشتر شده ،به همه چی تو هر زمینه ای فکر میکنم وبرای خودم اهدافی در نظر میگیرم.
اینکه استاد پرسیدن چ عواملی باعث نرسیدم به خواستمون شده؟
باید بگم تو زمینه ی مالی قطعن افکاروباورهام دخیل هستن.
هنوز نتونستم همه جا ودر همه ی شرایط باور کنم که فراوانی هست ومن باور داشته باشم نعمت وثروت زیاده.
در کلام راحت میپذیرم ومشکلی باهاش ندارم .اما در عمل حتمن خیلی جاها نتونستم باورمو تو ذهنم منطقی کنم که بعد از گذشت 2سال به اون چیزایی که میخام نرسیدم .
البته موفقیتهای مالی خوبی داشتم اما اینکه به اون چیزی که مد نظرمه ،برسم نه هنوز نرسیدم.
باورم به فراوانی بایقین صددرصد نیس .شک وتردید یه جاهایی دامنمو میگیره.
باتوجه به دیدن الگوهای زیادی مثل استاد باز یه جاهایی این تردید سراغم میاد که مانع یه سری خرجها میشه.
یه وقتایی ادای کسانی که ایمان به فراوانی دارن ،رو در میارم که خودش خیلی کمکم کرده ودست ودلمو باز کرده .
تقلید از کسانی که مثل پولدارا خرج میکنن هم کمکم کرده.
ولی میدونم اصل اینه که تو درونم به این باور برسم .منم این تمرینات رو انجام دادم که عادتهای قبلمو عوض کنم ونگاهم به نعمت وثروت جهان تغییر بکنه .
که تاثیرات مثبتی داشته.
البته اینم بگم هر سال بهتر از سال قبل میشم اینو بدون اغراق میگم .
یه جاهایی که ترس میاد سراغم ،عبارتهای تاکیدی مال وثروت دوره ی 12قدم رو به خودم یاد آوری میکنم وبعد آرامش میگیرم.به خصوص زمانهایی که داد و ستد با دیگران داریم.
تو حوضه ی سلامتی تقریبا خوب عمل میکنم ومشکل خاصی ندارم که بگم مانعی هست!
همیشه باورهای خوبی داشتم ومقاومتهای خوبی در برابر بیماری از خودم نشون میدم .
تو حوضه ی روابط با دیگران ،باید بگم هدفم ایجاد روابط خوب همیشگی با اطرافیانم هستش.
اینکه بدون دنبال تغییرشون ، راحت بپذیرمشون .
بتونم درکشون کنم ،درک متقابل داشته باشم.
توقعامو نسبت بهشون کم کنم.
بی دلیل دوسشون داشته باشم.ینی دنبال دلیل برای دوست داشتنشون نگردم.
روح خدایی رو تو وجودشون ببینم برام کافی باشه.
در کل سر جنگ ویا کنترلی روی افراد نداشته باشم.
طوری باشم که هر کدوم کنارم بودن باهاشون خوش بگذرونم.
اینکه من کیم اونا کین ؟!به این چیزا فکر نکنم وتمرکزمو برای سنجیدن کسی نزارم.
عواملی که تو این زمینه مانع رسیدن به هدفم شده این بوده که گاهی خود خواهی واینکه من عاقل تر ازاونا هستم یا اینکه من بهتر از اونا میفهمم سراغم میاد.
هروقت همچین فکری تو ذهنم میاد،درست عمل نمیکنم وهمه چیو خراب میکنم .
هروقت که متواضع میشم وخدا رو تو وجودم بیشتر لمس میکنم .همه ی آدما برام عزیزودوست داشتنی میشن .خیلی راحت به همه احترام میزارم بدون اینکه توقعی ازشون داشته باشم.
وقتایی که خوب عمل نمیکنم خوب میفهمم که ایراد کار از منه.
دیگه مثل گذشته نمیرم تراز اونا رو بگیرم که چرا وبه چ دلیل اونا فلان برخوردو با من داشتن.
خوب نبودن روابط رو فقط تووجود خودم دنبالش میگردم وبه دیگران کاری ندارم.
واما در مورد روابط عاطفی با همسرم باید بگم مثل اکثر آدما ،هدفم ایجاد روابط خوب وآرومی بین خودمو وهمسرمه.
رابطه ای که هر کدوم از کنار هم بودن ،لذت ببریم.
عوامل زیادی برای تخریب زندگیم داشتم که اجازه نداده بود تا امسال من به این هدفم برسم.
خودخواه بودنم ینی فقط خودمو دیدن.
متوقع بودنم ینی از همسرم تقاضای برآورده کردن خواسته هام را داشتم.
ترسهام در کنار شرکی که به خدا داشتم.چون رنگ خدا رو نمیدیدم فقط نگاهم به این بود که همسرم تمام نیازهای منو برآورده کنه.
کنترل نکردن خشمام.
با کینه ورنجش زندگی کردن.
دنبال انتقام وتلافی کردن.
دخالتهای بیجا وبیموردم در مورد مسائلی که هیچ ربطی به من نداشت به خصوص تو زمینه کسب در آمدش.
ندیدن داشته هام.
ناسپاس بودنم .
تمرکز و توجه به نداشته های زندگیم.
دنبال کمبودها بودن وکمبودها رو دیدن.
فراموش کردن خدا تو زندگی.
تمرکز کردن به عیبها ونواقص همسرم.
نادیده گرفتن مثبتهاش.
وخیلی از عوامل دیگه اجازه ی ایجاد یک رابطه ی خوب رو نمیداد.
تا اینکه خودم از این وضعیت خسته شدم ودلم به حال خودم سوخت که چرا دارم همچین رابطه ای رو ادامه میدم.واز اونجایی که به استاد وراه وروشش ایمان دارم قبل از تصمیم جدی برای جدایی ،اومدم اونا رو تو زندگیم پیاده کردم وبعد دیدم اکثر مشکلاتم حل شد.
وجالب اینجاست که با هرتغییر من ،همسرمم تغییر میکرد.اینو گفتم به دلیل اینکه اکثر به هم ریختگی روابطمون از سمت خودم بود .ولی باز بااین وجود ایشون بهتر از قبل هم شدن.
ارع خودم خواستم رفتم سمت رفع این عواملی که باعث به هم ریختگی زندگیم شده بود.
واما در مورد ارتباط با خدا ،عاملی که باعث ایجاد یه ارتباط خوب بین منو وخدا نمیشد این بود که احساس میکردم خیلی زورگوعه.
نشسته اون بالا فقط عورد میده .
اینو بکن ،اونو نکن .
از دستورات وامر ونهی های تحمیلیش خوشم نمیومد.
از اینکه احساس میکردم مثل چماق بالا سرم وایستاده تا ببینه من چکار میکنم خوشم نمیومد.
دوسش نداشتم چون فکر میکردم خیلی مجازاتگره.
با هر خطا واشتباهی ،منتظر مجازاتش میشدم .
کلا تصورم از خدا ،سختگیریهاش بود .
هیچ چیز مثبتی ازش دریافت نمیکردم مگر اینکه تو چاله چوله های زندگیم اونم از سر اجبار میرفتم سمتش ودرخاست کمک میکردم.
بااین تفاسیر از روی ترسم خیلی از دستوراتشو انجام میدادم ،چکار کنم میترسیدم انجام ندم عصبانی بشه ،تلافیشو سرم در بیاره.
خیلی کارای ظاهراً خوبی انجام دادم که هیچ کدوم دلی نبودش .
یه حسی ازش داشتم که انگار یه جورایی مزاحمم بود که نمیزاشت اون طور که دلم میخاد زندگی کنم .
حالا که دقت میکنم میبینم چ ارتباط وحشتناکی بینمون بوده .راسش اون موقع ها من خودمو جزعه افراد مذهبی میدونستم .
چون هم حجابم عالی بود.نماز و روزه هام سرجاش بود.خیلی از کارای مستحبی رو انجام میدادم خیلی زیاد.ولی هیچ کدومو دوست نداشتم .هر کدومو برای رفع یه نیازی انجام میدادم متاسفانه به خاطر عشق به خدا نبود.
با وجود اینکه میدونستم خدا از همه چی وجود ما باخبره ،نمیدونم چرا سرش کلاه میزاشتم .
البته الان فهمیدم که سر خودم کلاه میزاشتم واین من بودم که چوب این کارا وافکار وباورهای مسخرمو ،خوردم.
خب همه این عواملها تاوقتی بود که فکر میکردم دیگران یا همسرم، یا حتی خدا تاثیرات منفی در اتفاقات زندگی من دارن .
در حالیکه خودم عامل مهم واصلی رسیدن به اهدافم بودم .من باانتخابهای درستم وبا ارسال فرکانسهای مثبت میتونم همه ی چیزهایی که دلم میخوادو داشته باشم.
هم خدا رو ،هم ثروتو، هم روابط خوب وعالی بادیگران و همسرم را.
ریشه ی اصلی تمامی رفتارهای اشتباهم «ترس»بوده .
ترسهابه هر دلیلی، چنان وجودمو احاطه میکردن که اجازه ی افکار درست یا باوری درست یا رفتاری درست رابه من نمیدادن.
جایی که ترس باشه نمیتونم هیچ مدیریت درستی روی افکاروباورهام داشته باشم.
ترس اجازه ی حرکت در مسیر درست رو به من نمیده.
ترس موانع زیادی روبرام ایجاد میکنه .
به خاطر ترسهام دلایلهای غیر قابل قبول و استدلالهای من درآوردی برای خودم میساختم.
خودمو طوری مجاب میکردم که حتمن هرکاری که انجام میدم درسته!
در صورتی که کاملا اشتباس.
ترس که باشه خدایی وجود نداره.
ومن بنده ی هوی ونفس خودم بودم.
حالا اینو میدونیم که بدون هماهنگی منو وخدا،کارا درست پیش نمیره.
جایی که خدا کنارمه وازم مراقبت میکنه من به جاهای بهتره هدایت میشم .
کی این اتفاق میفته ؟زمانی که من بخام وخدا روتو وجود خودم راه بدم.
خدا که باشه هر مانعی که پیش بیاد حل شدنی میشه.ترسها ونگرانی ها ازبین میره.
جرات وشهامتت زیاد میشه.
صبورترمیشی وامیدوارتر.
اکثر دردهای ما ،دقدقه های ما از بی خدایی شروع میشه.
خدا که باشه رسیدن به اهدافت زودتر وبهترانجام میشه .
موانع ها با آرامش رفع میشن.
خلاصه اینکه همه چیز به خیر وخوشی میگذره.
برنامه ریزی هم کمک مهمی میتونه در ایجاد رسیدن به اهداف باشه.
خود برنامه ریزی ،موانع زیادی رو از سر راه برمیداره.
چون تمرکزت بیشتر سمت بوجود اووردن اتفاقات خوب هستش .برنامه میچینیم که کارامون بهتر پیش بره.کارا که خوب پیش بره ،کمتر با تضادها روبرو میشیم.
پس« برنامه ریزی »عامل مهمی هستش برای برداشتن موانع .
داشتن «انگیزه» هم میتونه باعث ریشه کن کردن مانعها بشه.
استاد من کسی نبودم که خواسته های بزرگی که دست یافتنی نیستن بخام .
بعدش با عاملهایی که باعث، نرسیدن بهش میشه اذیت بشم.
همیشه اندازه ای که میدونم میشه بش دست رسی پیدا کرد، تو لیست هدفام بردم.
به همین جهت با عاملهای وحشتناکی مواجه نشدم.
البته اینا بعد از کارکردم با این قوانینه.
چیزهایی نخاستم که به نظر بزرگ ودست نیافتنی باشه
پس با انگیزه ی بالا و برنامه ریزی درست وبودن در این مسیر،پیش میرم تا به خواسته هام دست پیدا کنم.
حالا میدونم اگه هر چیزیو که میخام ولی بدسش نمیارم چ عواملی میتونه همراش باشه که مانع رسیدن من به خواستم میشه.پس سعی میکنم اون عوامل رو از سر راهم بردارم.
دیگه خوب عیب ونقص های خودمو میفهمم .
دیگه مثل قدیم قود و یه دنه نیستم که از هر نقصی به راحتی بگذرم .
هیچ کدوم از نقصهامو دوست ندارم .خوشم نمیاد ازشون که برای من مانع درست کنن پس باید بهشون غلبه کنم.
همین که میفهمم شخص خودم عامل پیشرفت یا عدم پیشرفتم هستم خودش خیلی منو به جلو میبره.
عوامل درونی مخرب و داغون کنندن.
اگه جایی ایراد کار دیدیم دنبال عوامل بیرونی نباشیم اینو بدونیم همه چی تو درون خود ماس.
استاد جونم مرسی از طراحی سوالات قشنگت .
مرسی که هستی.
سلام وارادت
به ابجی و هم فرکانسی عزیز
وقتی داشتم کامنت شما را میخوندم انگار داشتم تا حدودی نوشته ای در مورد خودم را میخوندم خیلی زیبا خودتون را تحلیل کرده بودید وچه زیبا تر خودتون و ذهن وافکارتون را ترمیم کردید،، اون قسمتی که ور مورد رابطه تون توضیح دادید و با تغییر خودتون همسرتون تغییر کردن این نشون میده که جهان مثل اینه عمل میکنه و وجود ما در ظاهر دیگران نشون میده و جالب اینکه ما میتونیم با تغییر در دیدگاه و افکارمون چقدر راحت میتونیم از دنیایی که مسخر ما شده بهترین بهره را ببریم و با تعیین هدفهای کوچک به ارزوهای بزرگ مون برسیم
واقعا از استاد و خانم شایسه بابت این فایل ها نهایت تشکر را دارم
بهترین ها را براتون ارزو دارم
به نام هدایت الله
سلام به ناهید دوست داشتنی
خیلی ممنون و سپاسگزارم کامنتهای شما بسیار مورد توجه ودوست داشتنی وسرشار از آگاهی وتجربه ای بود که من خیلی لذت بردم
تبریک بهت میگم خودت رو خیلی خوب شناختی چقدر قشنگ با شهامت وبا ایمان ضعفهای شخصیتی را شناسایی کردی بسیار شفاف واضح
چه جمله خوب وطلایی گفتی
(جایی که ترس باشه نمیتونم هیچ مدیریت درستی روی افکاروباورهام داشته باشم.)
من هم سعی میکنم در زندگی مثل شما پا روی ترسهایم بزارم برای مسیرهای درست زندگی
امیدوارم بدرخشید در تمام جنبه های زندگی
خدای مهربان نگهدارتون باشه
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَىٰ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابی که آیاتش (در لطف و زیبایی و عمق و محتوا) همانند یکدیگر است؛ آیاتی مکرّر دارد (با تکراری شوقانگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانی که از پروردگارشان میترسند میافتد؛ سپس برون و درونشان نرم و متوجّه ذکر خدا میشود؛ این هدایت الهی است که هر کس را بخواهد با آن راهنمایی میکند؛ و هر کس را خداوند گمراه سازد، راهنمایی برای او نخواهد بود!
بنام خداوندی که بهترین سخنان را در قرآن برایم نوشت و همه ی کلمات و جملاتش زیباست و آیاتش تکرار دارد و تکرار چون خدای مهربان میدونه که من فراموش میکنم و هی باید قوانینش را برام تکرار کنه و من اگر از او راهنمایی بخواهم او هدایتگرم میشود راهنمایی قابل اعتماد و قدرتمند.
سلام به استاد قشنگم و مریم جون نازنین
سلام به دوستان گرانقدرم
سوال : درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟
من از سال 95 با دیدن شرایط زندگیم که از لحاظ روحی و روانی در استرس و نگرانی بودم و هیچ چیزی منو از درون شاد نمیکرد و آرامشی نداشتم و با دیدن اتفاقات بد به خودم اومدم و یادم اومد که من قبل از ازدواجم خیلی کتابهای موفقیت میخوندم و انسان فوق العاده فعالی بودم که هدفهایی خوبی هم همیشه داشتم و بهشون میرسیدم اما بعد از ازدواجم همه را فراموش کردم و فکر میکردم که من باید خانه ام تمیز باشد و بچه ها مرتب و مودب باشند و خودم هیچ . نمره ی اعتماد بنفسم کم عزتنفسم زیر صفر و تا دلتون بخواد توسری خور شوهر یعنی رابطه یی کااااااملا ضعیف و بی ارزش که هر روز در حال تخریب شدن و تحقیر شدن از شوهر.
شبها خواب نداشتم و روزها گیج و منگ . یک روز یه خودم اومدم و گفتم تا کی این همه خورد شدن ها و تحقیرها از جانب شوهر و فامیل شوهر ……
یک روز صبح زود بیدار شدم و تصمیم گرفتم از منطقه ی امنم خارج بشم و همون روز هدف را تعیین کردم و پای در راه نهادم و هیچ نپرسیدم . هر چی خدا گفت انجام دادم البته نه مثل الانم آگاهانه اما شروع کرده بودم و خدا داشت کمکم میکرد به هدفی که دو ساله بود رسیدم اما اضطرابها و استرس هنوز بود . سال 98 را سال آرامش گذاشتم و در رسییدن به آرامش تلاش کردم
سال 99 را سال عزت نفس گذاشتم و شروع کردم و هنوز باید ادامه بدم چون خیلی جاها فهمیدم که این چیزی نیست که یاد بگیری و بزاری کنار و استادم خیلی به این مورد اشاره کردند.
سال 1400 سال قدرت بود و خیلی بهترم احساس قربانی بودن و این حرفها رو گذاشتم کنار و مسئولیت زندگیمو تمام و کمال به عهده گرفتم
سال 1401 سلامتی بود و به لطف دوره ی قانون سامتی فهمیدم معنی واقعی سلامتی چیه البته به اندازه یی که طبق دوره عمل کردم نتیجه بدست اوردم
و امسال را هدف قدرت مالی و ثروت تعیین کردم . این مورد هنوز برام سخته از اول فروردین در مورد اینکه من در چه حوزه یی علاقه میتونم داشته باشم که وقتی دارم تلاش میکنم برام لذت بخش باشه فکر میکردم علاقمندیم در حوزه ی روانشناسی باشه و آموزشهایی در این مورد دیدم اما همین هفته ی پیش به تضادی برخوردم که ادامه ی این مسیر شغلی بنابر آموزشهای سایت و قوانین کااااااملا غلط هست و الان به کل گذاشتم کنار و اما همون روزی که به تضاد خوردم که خیلی درگیرش شدم و من هنوز در اون مورد ضعیف بودم و نیاز به قوی شدن دارم. همین که تصمیم گرفتم که هدفم باید تغییر کنه سریع ایده و هدف شغلی دیگه الهام شد که واقعا قبل از ازدواجم که در حال کار روی برنامه نویسی و یادگیریش بودم یادم رفته که چقدر با علاقه میرفتم مسئله های برنامه نویسی را حل میکردم و در دانشگاه همیشه نمرات بالایی در واحدهای برنامه نویسی میگرفتم و عاشقانه کتابهای مرتبط را مطالعه میکردم.
حالا میدونم هدفم چیه اما با گذشت یک هفته هنوز فقط دو تا فایل آموزشی در این مورد دیدم و هنوز دستخوش احساسات بد تضاد هفته ی پیشم و هنوز به کنترل ذهن نرسیدم که عوامل و باورهای زیر اذیتم میکنه
1- سنی ازمن گذشته و حالا مثل اون موقه هام نمیتونم مطالعه کنم
2- انگیزه ی کافی ، لازم دارم و هنوز اون انگیزه در من ایجاد نشده
3- تو باید از بچه هات و همسرت بزنی و این در حق اونها نامردیه
4- حالا وقت زیاده و آهسته پیش میریم و به خودت سخت نگیر و خوش بگذرون
.
.
اما وااااااقعا اینو میدونم که هدفم قدرت مالی هست و استقلال مالی اما از راهی که بهش علاقه دارم
تعهد دادم بخودم که تا آخر سال 1402 به درآمد سه برابر برسم که الان بعد از گذشت 5 ماه تازه میبینم راهی که رفتم اشتباهه و باید از صفر شروع کنم
استاد عزیزم من با پاسخ به سوالات این فایلها دارم زندگیمو شخم میزنم و تضاد هفته ی پیش فکر کردن به الگوهای تکرار شونده بود که بطور اساسی روند زندگیمو یک مدار بالاتر برده و رشد کردم
چقدر خوبه که شما استاد ما هستید و من اینجام و به بودنم در این سایت قدرتمند افتخار میکنم . از اینکه استاد همیشه در حال یادآوری قوانین هستند و مارو فراموش نمیکنند خیلی زیباست .
دوستتون دارم . ممنون از توجه به نوشته هام
به نام اجابت کننده درخواست، درخواست کنندگان با ایمان
سلام به استاد عشق و توحید
سلام به استاد یار زیبا و موحد
سلام به دوستان توحیدی ام در این مکان مقدس
وقتی قانون برای همه یکی باشد، پس چرا بعضی ها زودتر و راحتر به خواسته خودشان می رسند و بعضی ها دیرتر و به سختی یا اصلا نمی رسند.
اشکال کار کجاست؟؟؟!!!
اشکال کار در عدم شناخت قوانین رسیدن به خواسته یا هدف است.
چند روزی است که هدایت شدم به خواندن کتاب رویاها فصل 1 نخستین گام، نمیدانم چندمین بار است که آن را می خوانم ولی هر بار انگار بار اول آن را می خوانم، پر از مطالب ارزشمند و گرانبها.
من تاز دارم یاد می گیریم که چطور میشه به خواسته رسید. در این جا قسمتی از جلسه 6 قدم اول و کتاب رویاها را آوردم برای یادآوری خودم و عزیزانی که در مدار خواندن این مطلب قرار می گیرند.
هدف
دو فاکتور مهم رسیدن به هدف
1_ شور و اشتیاق و انگیزه فراوان
2_ باورهای درست هم راستا با هدف
شور و شوق و انگیزه این نیست که بشینم و به خودمون انگیزه بدهیم، بلکه بر اثر یک روند طبیعی ایجاد می شود
حال شور و شوق و انگیزه چگونه به وجود می آید ؟
● بر اثر تضادها
●مشکلات
●اتفاقات لحظه ای
●مسائل عاطفی
●نارسایی ها
●مسائل مالی
●نداشته ها
●و….
باور چیست؟ باور فکری که مدام تکرار شود.
و ما چگونه یک باور رو می توانیم در خودمان ایجاد کنیم؟
فقط کافیه به این سوال پاسخ بدهیم که چی میشه که شما اگر یه نفر خبری رو به شما بدهد اون خبر رو باور می کنید؟
●اول اعتماد به فردی که خبر رو به شما داده که یک فرد صادق و راستگویی است.
●شواهد رو ببینید که اون خبر رو تصدیق کند.
● چندین نفر اون خبر رو بازگو کنند.
خب پس شما هم برای باور سازی همراستا با خواسته تان به آیتم های گفتهشده عمل کنید
به دنبال افراد صادق و راستگو و شواهد باشید.
مثلا برای باور فراوانی باید آمارها رو بخونید و ببینید چقدر روز به روز ثروت داره بیشتر و بیشتر می شود.
تعریف استاد از آرزوی دست یافتنی
●باید بتوان خواسته خود را با جزئیات کامل تجسم کرده و با شوقی وصف ناپذیر، ساعت ها در مورد آن صحبت کرد.
●باید در مورد این سوال که چرا چنین آرزویی داری؟ جواب های زیادی داشت. یعنی به صورت کامل و واضح دلیل داشتن این آرزو را باید دانست.
●باید وقتی به آن فکر می کنید، یا در موردش حرف می زنید یا آن را به یاد می آورید، اشتیاقی سوزان را احساس کنید.
●باید خواسته تان مرتب جلوی چشمانتان باشد باید بخاطر داشتن این آرزو و تحقق آن قبل از وقوع، با تمام وجود از خداوند سپاس گذار باشید.
●اگر به هنگام شکرگزاری در مورد خواسته تان از خداوند، اشتیاق سوزانی را احساس کردید، اگر با رویایتان چشم گشودید، اگر به اندازه کافی خود را لایق داشتن آن پنداشتید، به شما قول میدهم که زودتر از تصور به آرزوی تان می رسید.
خدایا این قافله عشق و قافله سالارش را لحظه به لحظه هدایت کن و لحظه بی انوار الهی ات نباشند.
درود به شما دوست خوبم رضوان جان
ممنونم بابت همه مطالب مفیدی که در این کامنت ثبت کردی دوست گلم..
دو باری خوندمش و در نهایت دیدم باید برم قلم و دفترمو بیارم و بخش هایی از این نوشته های نابت رو برای خودم ذخیره کنم..
هررررررر باری استاد عزیزمون فایل جدیدی میزارن و دوستان کامنت
می نویسن و توفیق میشه کامنتها رو میخونم
با خودم میگم:
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
برای همینه که در کتاب قانونت ، در قرآن بینظیرت تأکید کردی
ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ
و چقدرررررررررررررر ثبت این مطالب و به اشتراک گذاشتن شون باعث رشدمون میشه که همینجا باید هزاران بار از استاد سپاسگزار باشیم..
این قسمت رو باید با آب طلا بنویسم برا خودم:
●اگر به هنگام شکرگزاری در مورد خواسته تان از خداوند، اشتیاق سوزانی را احساس کردید، اگر با رویایتان چشم گشودید، اگر به اندازه کافی خود را لایق داشتن آن پنداشتید، به شما قول میدهم که زودتر از تصور به آرزوی تان می رسید.
بازم ممنونم رضوان عزیزم
بهترینها رو برات آرزو میکنم و امیدوارم خبرهای فوقالعاده ایی از موفقیت هاتو توی همین کامنتهات ببینم.
برات سراسر عشق و نور الهی میطلبم
به نام هدایت الله
سلام به رضوان دوست داشتنی
چقدر تو خوبی بی صبرانه همیشه منتظر کامنت شما هستم
تا الان همه کامنتهای دوستان رو وقتی داشتم میخوندم کامنت شما خیلی متفاوت ومن رو به فکر فرو برد
مثل دوفاکتوری که گفتی
1_ شور و اشتیاق و انگیزه فراوان
2_ باورهای درست هم راستا با هدف
واما سوالی که طرح کردی من هم آن را سریع مثل شما جواب دادم
آفرین به شما وتبریک میگم که اینقدر قانون رو خوب درک وعمل میکنی
امیدوارم لحظه لحظه زندگی سرشار از شادی وباعشقی داشته باشی
به امید دیدار
سلام به رضوان عزیزو توحیدی
دختر تو چقد خوبی چقد خوب به قانون و نکات مهمی ک استاد میگن عمل میکنی
من ی بار فصل اول کتاب رویاهایی ک رویا نیستن رو خوندم همین نکاتم گوش دادم اما هیچ کدام این نکات رو نت برداری نکردم وهمش فکر این بودم برم فصلهای بعدشو بخرم و اونارو بخونم و به این فصل زیاد توجه نکردم
ببین چقد فرق هست کسی ک بارها گوش میده تا ی بار مدارها واقعا فرق داره انشالله منم از امروز این فصل اول بارها تکرار میکنم
سپاسگزارم از نکات مهمی که گفتی و تحسینت میکنم دختر
فقط خواستم ازت تشکرکنم عزیزم
دوستت دارم رفیق دوست داشتنی مت
سلام رضوان جانِ نازنینم.
داشتم سپاس گزاری مینوشتم، یهو اومدی تو یادم و احساسِ دلتنگی کردم برات.
اومدم ایمیلم که پیدات کنم و کامنتتو بخونم که رفعِ دلتنگی شه و هدایت شدم به این کامنت.
عجب کامنتی نوشتی.
صادقانه شو بگم با همش ارتباط برقرار نکردم، یعنی یه مقدار با مدار فعلیم همراستا نیست، خیلی جلوتر از منه …
اما یه کوچولوش رو درک کردم:
اینکه سوال بپرسم از خودم چرا میخوام به این هدفم برسم؟
دلایل و انگیزه هام چین؟
بعد با عشق از رسیدن به هدفم با خودم صحبت کنم و ببینمش.
رضوان جان، اومدم هم یه صله رحم انجام بدم تو عالمِ خویشاوندی مون (ایموجیِ اومدم خودتو ببینم، همون یه چایی کافیه)،
هم لذت ببرم از خوندن یه کامنت دیگه ازت.
ممنونم که چیزی که برای خودت خوب هست رو با سخاوت منتشر میکنی تا بقیه هم مزه ی این خوبی رو بچشن. (به قولِ خودت به شرطِ هم مداری)
خیلی جالبه، اتفاقا امروز داشتم فکر میکردم من اگه یه محصولِ استاد رو هم در حالِ حاضر نداشته باشم، بچه ها لطف میکنن و تو کامنت هاشون از اون محصول و آگاهی هاش مینویسن، اینطوری کامنتها میشه گنجینه ای از آگاهی های استاد+ تجربیات بچه ها از فایلهای استاد (هدیه، محصول)
الان دقیقا فکر امروزم رو تو کامنتت دیدم، نوشتی از محصول قدم و کتاب رویاها…
منم یه هدیه از طرف استاد که برای دوره کشف قوانین زندگی جلسه شگفت انگیز 9 هست، میذارم که سفره ی اطعامِ نعمت ها شیرین تر شه:
اولا بگم که به شخصه، سمانه صوفی، دیوانه ی جلسه 9 دوره کشف قوانین زندگی هست.
بارها شنیدم، امروز هم مجدد هدایت شدم به سمتش…
این قسمت ارزشی بی نهایت برای من داره.
فرکانسِ استاد به شدت بالاست، حتما باید تصویری ببینم فایلو تا بیشتر لذت ببرم، کلام استاد به شدت به جان و دلم نشسته، هر بار بیشتر از گذشته.
استاد نه تنها با کلام صحبت میکنن، بلکه با چشمهاشونم صحبت میکنن با آدم تو این فایل…
چه آرامشی…
خدای من…
این قسمت رو قبلا برای یاسمن جان کامنت کرده بودم ولی یادم نمیومد برگرفته از کدوم محصول استاد هست که امروز متوجه شدم.
سوال مهم از خودم:
نسبت به هر موضوعی، هدفی، خواسته ای: محتاجی یا اشتیاق داری؟
احتیاج از باور کمبود میاد، از ناامیدی و وابستگی
اشتیاق از باور فراوانی میاد، از امید، رهایی و تسلیم بودن.
امیدوارم خوب درک کرده باشم فحوای این قسمتِ ارزشمند رو.
و یه جمله ی کوبنده و محکم دیگه:
به محضِ اینکه محتاج شی، وابسته شی، از دست میدی.
فرقی نمیکنه تو چه موضوعی باشه…
وای خدا، چرا هر بار میشنوم این فایل رو دیوانه میشم؟
از بس درسته…
حقیقیه
اصله
انگار دقیق داره میزنه به هدف
نمیذاره بازیگوشی کنم، محکم صحبت میکنه باهام این آگاهی …
به عبارتی نکته مهم اینه سمانه با چه نگاهی به یه موضوع (هدف- خواسته- درخواست- چالش) توجه میکنی؟
باور کمبود که علائمش میشه: ترس، استرس، اضطراب، خشم، ناتوانی، ناامیدی، بلند نشدن و سکون
یا باور فراوانی که علائمش میشه: امید، شادی، نشاط، آرامش، انگیزه، حس خوب، بلند شدن و اقدام کردن
ضمن اینکه میدونی:
خدا به انسان وعده فزونی و فراوانی داده و وعده ی خدا حقه.
و شیطان وعده فقر داده، و وقتی دنباله روش بشی وعده هاش بادِ هواست، به راحتی میزنه زیرِ همه چیز…
به راحتی زیرِ پاتو خالی میکنه میگه میخواستی انجام ندی، خودت خواستی…
انتخاب تو کدومه؟
فراوانی یا فقر؟
خدا یا شیطان؟
این تلنگر خوبیه برام، چون باعث میشه تا ذهنم میخواد چموش بازی در بیاره بره سراغِ باورهای محدود کننده و کمبود، یادم بیوفته میخوای طرفِ کی بایستی سمانه؟
خدا یا شیطان؟
اینجاست که میتونم بهتر درک کنم توحیدی فکر و عمل میکنم یا شرک آلود…
الهی شکر برای هر پله آگاهی، هر پله رشد، هر پله درک، هر پله بهبود …
اومدم صله رحم کنم با رضوان جان، رفتم سراغِ تحلیل با خودم (سبب خیر شدی رضوان جان، دمت گرم)
رضوان جانم، قلبت پر از نور باشه که سخاوتمندانه به اشتراک میذاری آگاهی های دریافتیت رو.
ماچ به روی همچون ماهت.
الهی شکر برای آشناییِ من با مبحثِ مهمی به اسم کنترل ذهن، توسط استاد عباس منشِ عزیزم
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام سمانه جان، بانوی توحیدی و مومن و خداجوی و ثروتمندم
دخترررررررررررررررر من چطوری سپاس گذار این تحفه گرانبها باشم.
هر چی میگذره بیشتر متوجه میشم که هیچی نمیدونم و باید فقط استمرار و استمرار در این راه آگاهی و سعادت داشته باشم و نخوام لحظه ای فکر کنم که چیزی می دانم.
احتیاج و اشتیاق، باید بشینم خودم را واکاوی کنم ببینم کدام هدف هام اشتیاق و کدام احتیاج، فکر کنم همشون احتیاج باشه(~_~)
یه عالمه تشکر از شما و از استاد گرانقدر
در پناه حق
سلامممم به رضوان عزیزم
الهی که در آغوش خداوند غرق خوشبختی باشی عزیز من
شما چقدررر عالی هستین با این کمنت زیبا و پر از آگاهی
رضوان عزیز یک درخواست داشتم
عزیزم من در افغانستان زنده گی میکنم و میخواستم دوره رهنمایی عملی دستایی به رویا ها را بخرم
خداوند پولش را برایم آماده ساخت خدا را شکرت
ولی دوست من چند روز هست از هر کجا هر کی مپرسم قسمی که استاد در سایت گفتن اصلا اینجا کسی نمیداند فقط میگویند شماره باشد که ما ارسال کنیم و من بسیارررر شوق ذوق دارم روی خودم کار کنم یعنی بی نهایت حالم عالی بود ولی چند روز هست که به این مشکل برخوردیم میدانم تضاد هست ولی کمی ناراحت میشوم
و از چند دوستی که در افغانستان زنده گی میکنن پرسیدم گفتن ما آشنایی در ایران داشتیم اونا گرفتن
میدانی رضوان عزیز اولین ایده که در زهنم آمد شما بودین نمیگم الهام هست یا این و آن
ولی همین ایده در زهنم آمد
اگر شما درخواست من را بپذیرید من پولم را برایتان ارسال کنم در شماره کارت تان ایمیل و کود ورودم را هم میگم شما برای من خرید کنن چون من هیچ آشنایی در ایران ندارم و از هر کجا پرسیدم در باره شارش پول الکترونی در سایت کسی نمیدانست
خوب من حرف هایم را رک گفتم
ممنون تان هستم نمیدانم چرا شما به زهنم امدین
و در اخیر هم کمنت شما چقدررر عالی بی نظیر بود چقدرر عالی بیان کردین الهی خداوند این آگاهی را به گوشت پوست و استخوان ما نفوذ بدهد
میدانم ایمان دارم خداوند به بهترینها هدایت ما میکند
دوستتتتان دارم در خدا شاد پیروز باشی دوست عزیزم
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام پاکیزه زیبارو و مهربان و توحیدی و مومن و خداجویم
سلام عزیز دلم. من عکس شما را در گوشی ام دارم مرتب نگاهش می کنم و دلم میخواد از نزدیک شما را ببینم شاید بخاطر همین است که به من پیام دادی، خیلی دوستت دارم.
در مورد درخواست شما من که با جان و دل قبول می کنم ولی فکر نکنم بشه تو کامنت ایمیل و مشخصات فرستاد، بصورت خودکار پاک میشه.
شما باید به شماره ای که پایین سایت هست تماس بگیرید شماره خانم فرهادی است، اون میتونه کمکتون کنه.
من خودم چند بار باهاشون تماس گرفتم و پاسخگو بودن.
ان شاءالله به زودی محصول گرانبهای دست یابی به آرزوهای به مجموعه گنجینه تان افزوده بشه.
در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشی زیبای توحیدی ام
سلامممم رضوان عزیزم
الهی حال دلت عالی باشد عزیزم
چقدررر شما خوبید چقدرررر مهربان هستین چقدررر دوست داشتنی هستین
با وجود شما ها دنیا زیبا زیبا تر میشود
رضوان عزیزم تشکررر از پاسخ زیبایت تشکررر که که اینقدر مهربان هستی
نمیدانم زیاد کوشش کردم آخر رها کردم هر چی خواست خداوند بود در بهترین زمان به دستم میرسد
از آنجا که زیادددددد شور شوق برای شروع دارم میخواهم شروع کنم چون بسیارر وقت آزاد دارم
یعنی بخاطر پولش زیاد از خدا درخواست کردم حالا که پول آماده هست نمیفامم چگونه محصول بیگرم
من دو بار هست که به پاسخ تان کمنت میگذارم
بخاطر آدرس انستایم بود پاک میشود خودکار
من با خانم فرهادی نمیتوانم که تماس بیگرم چون شماره کشور دیگر هست
و ایمیل هم دادم پاسخ دریافت نکردم
من به خداوند سپردیم خودش هدایتم کند به آسان ترین روش
خدایا خودت آسان مان کن برای آسانی
رضوان عزیزم زیاددددد دوستتت دارم حس عالی نسبت به شما دارم
الهی همیشه در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند سعادتمند باشید دوست من
به نام یگانه برنامه ریز هستی
سلام و درود بر استاد عباسمنش گرانقدر و دوستان نازنینم
پیدا کردن الگوهای تکرار شونده 9- اهداف
آپلود شدن این فایل بر روی سایت برای من همزمان شده با قسمت پنجم دوره کشف قوانین زندگی که در مورد اهداف است!
این همزمانی رو به فال نیک میگیرم و حسم گفت نکاتی از صحبت های ارزشمند استاد در این جلسه رو هدیه کنم به همه عزیزان و سپس به سوال این فایل پاسخ بدم.
🟢 یکی از ویژگی های افراد موفق اینست که آنها متوقف نمیشن.آنها توقف نمی کنند.آنها حرکت می کنند.
🟢 هدف داشتن برای من شادی میاره! برای من خوشبختی میاره! برای من لذت میاره! برای من انگیزه میاره! و در یک کلام برای من زندگی میاره!
🟢 اصلآ صرف هدف داشتن باعث زنده بودن میشه! باعث شاد بودن میشه! باعث تحرک و پویایی میشه!
فکر میکنم با مرور این آگاهی ها به اهمیت هدف در زندگی مان رسیده باشیم.لذا هدف داشتن صرفآ برای افراد فقیر یا متوسط نیست. بلکه هدف داشتن برای هر فردی فارغ از هر سطح از رفاه و ثروت و موفقیت امری ضروری و حیاتی است!
==============================================================
سوال :درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟
هر چقدر که به زندگیم بعد از آشنایی با استاد نگاه میکنم میبینم فقط خلق کردن و رسیدن به خواسته ها برایم بولد می شود تا نرسیدن به خواسته ها! قبل از آشنایی با استاد هم به اهدافی مانند شاغل شدن، خرید خانه و ماشین و … رسیده ام اما زندگیم هدفمند نبوده و هدف های مقطعی داشته ام و زندگیم در کل باری به هر جهت بوده است!
وقتی گذشته ام را مرور میکنم میبینم مهمترین عامل نداشتن هدف و نرسیدن به اهدافم؛ باور نداشتن این مسئله بوده که میتوانم به اهدافم برسم و من هستم که زندگیم را خلق میکنم! و مورد بعدی ندانستن نحوه خلق اهداف بوده است. اگر من می دانستم برای رسیدن به هر هدفی باید تکاملم را طی کنم و هر روز قدمی برای تحققش بردارم ، قطعآ وضعیت متفاوتی نسبت به الانم داشتم.
برای همین است که استاد اصلی ترین و مهمترین باوری که به ما یاد دادند این بود که ما خالق زندگی خویشیم! این ما هستیم که با افکار و فرکانس هایمان زندگی مان را هرگونه که بخواهیم خلق می کنیم.
نداشتن این باور سبب شد که اگر هدفم با مانعی روبرو میشد؛ آن هدف را ببوسم بزارم کنار! یا عوامل خارجی را مانع دستیابی ام به خواسته و هدفم قلمداد کنم و شانه از زیر بار آن خالی کنم. برای همینست که زندگی من قبل از آشنایی با استاد قابل مقایسه با زندگیم بعد از آشنایی با استاد نیست و ایشان را نعمتی گرانقدر در زندگیم میدانم که هر دم بابت حضورش در زندگیم ؛ سپاسگزار خداوندم.
در این دوره یاد گرفتم اگر خواسته و هدفم برآورده نشد، دیگران را عامل و مانع رسیدن به خواسته ام ندانم. بلکه فکر کنم و بیندیشم که چه مانع و ترمزی در مسیر رسیدن به هدفم وجود دارد که سد راه رسیدنم به هدفم شده است. و بگردم با الگوهایی که خلاف آن باور را برای ذهنم منطقی می کند ترمزهایم را بردارم تا هدفم محقق شود.
مهمترین اهدافی که بیادم می آید و بهشون نرسیده ام:
1- صحبت کردن به زبان انگلیسی
2- خرید ویلا در شمال
3- سفر به دور دنیا
علاوه بر اینها در حال حاضر مهمترین هدفی که دارم دنبال میکنم و هنوز محقق نشده است؛ پی نبردن به علاقه واقعی ام است! و دارم در این مسیر قدم بر میدارم و هر دفعه زنجیری از دست و پایم بر میدارم که مانع خلق این خواسته ام است. مطمئنم با ادامه حرکت در این مسیر و باز شدن قفل و زنجیرهایی که بر دست و پایم بسته ام به خودشناسی بیشتری از خواسته ها و علایقم خواهم رسید و این خواسته به من الهام خواهد شد و در مدارش قرار خواهم گرفت. کافیست در مسیر بمانم و یاد بگیرم و عمل کنم.یا حق
درود به شما برادر باصفا و متعهدم
ممنونم که اینقدرررررررر زیبا و سخاوتمندانه دانسته های خودتون رو با ما به اشتراک گذاشتین…
همیشه برام قابل تحسین هستین .
با همه وجودم تحقق همه اهداف و آرزوهاتون رو از خداوند میخوام
چرا که به قول مولانای جان:
ما نبودیم و تقاضامان نبود
لطف حق ناگفته ما میشِنود
و از اونجایی که این مسیر ، مسیر خودشناسی ست ، بی شک علاقه واقعی تون رو هم پیدا خواهید کرد..
همینطور که خودتون هم به زیبایی گفتین که:
««مطمئنم با ادامه حرکت در این مسیر و باز شدن قفل و زنجیرهایی که بر دست و پایم بسته ام به خودشناسی بیشتری از خواسته ها و علایقم خواهم رسید و این خواسته به من الهام خواهد شد و در مدارش قرار خواهم گرفت. کافیست در مسیر بمانم و یاد بگیرم و عمل کنم»»
و من هم بارها این نکته طلایی رو له خودم میگم که:
کافیست در مسیر بمانم و یاد بگیرم و عمل کنم…..
سپاسگزارم از حضورتون و از کامنتهای عالی تون برادر خوبم.
براتون سراسر نور و عشق الهی میطلبم
سلام و درود بر خواهر عزیزم بانوی عشق
باور می کنین بانو هر بار که کامنتی از شما میخونم با خودم میگم مگه داریم! مگه میشه اینقدر بیت های ناب تو دامنت باشه و تو هر کامنتی سخاوتمندانه آنرا به مخاطبت هدیه کنی؟!
آخه فقط شعرم نیست! چکیده کلامیه که من با دو صفحه نوشتن هم نمیتونم بیانش کنم و حق مطلبُ ادا کنم.
ممنونم بخاطر این ذوق و سلیقه و روحیه لطیفتون! ممنونم بابت انس عمیقتون با اشعار و ادبیات میهنمون! و تحسینتون میکنم بابت گنجینه نابی که بهش دسترسی دارید و می بخشید بدون اینکه ازش کم بشه!
سپاسگزارم بابت دعاهای قشنگتون که برام خیلی ارزشمنده. قطعا این نیت پاک و احساس قشنگ چندین برابر میشه و بر میگرده به زندگیتون.آرزو میکنم لحظه لحظه های زندگیتون عشق باشه و عشق باشه و عشق باشه و نور خدا.یا جق
هزاران سلاااااااااااااااامممم و سلامتی به برادر باصفا و خوش اندیشم
ممنونم از کامنت تون که همیشه لطفی زلال را به ما هدیه میکنید.
هر چند از استاد بزرگوار مون آموختم که اعتبار تک تک این کلمات رو به خداوندی بدم که هر لحظه در قلب و زبان و وجود ما جاریست..
کامنت پر مهرتون رو که میخوندم این دو بیتی از عارف نامدار ایران ابوسعید ابوالخیر به ذهنم اومد:
چیست ازین خوبتر، در همه آفاق کار
دوست به نزدیکِ دوست، یار به نزدیکِ یار
دوست برِ دوست رفت، یار به نزدیکِ یار
خوشتر ازین در جهان، هیچ نبودهاست کار
خداوند رزاقم رو بسیاااااااااااااااااااار شکر کردم که بر اساس قوانین ثابت الهی همینطور که استاد عزیز میگن:
طبیعی که آدم ثروتمند باشه
طبیعی که آدم سلامت باشه
طبیعی که آدم دوستان و روابط عالی داشته باشه و….
میبینم با وجود این سایت پر برکت که خداوند رزاق روزی مون کرده چقدرررررررررررررر طبیعی ، چقدر راحت ، چقدر عزتمندانه ، برای همگی ما روابطی رو ایجاد کرده که گاهی فرسنگها با روابط معمول اجتماعی که درش هستیم فاصله داره…
(دوست به نزدیک دوست)
روابطی که خیلی طبیعی و راحت باعث رشدمون میشه
باعث تفکرمون میشه
باعث بازبینی عمیق تری از خودمون میشه
باعث به وجود اومدن احساس خوبمون میشه
باعث بالا رفتن کیفیت زندگی مون میشه
و……
و چقدر خوشحالم که به قول شما برادرخوبم رد پای این قوانین در عرفان و ادبیات میهنمون پر رنگه…
خدایا شکرت
خدایا غرق نعمتیم الحمدالله
ممنونم از دعای خیرتون
الهی سراسر غرق نور و عشق الهی باشید.
سلام و درود بر خواهر عزیزم بانوی عشق
به به! به به! احسنت به شما! دستمریزاد بانو! چه کردی با ما! شعر بود یا عرفان؟ یا فلسفه؟ یا جامعه شناسی؟ یا روانشناسی؟ یا نور بود و هدایت؟!
قطعا همه اینها بود که دستان مرا گرفت تا روی کیبورد بلغزند!
قبل از اینکه کامنتم رو شروع کنم به احترامتون یک کف مرتب زدم و در برابر ذوق و سلیقتون تعظیم کردم! بهم الهام شد دیگه دست دست نکنم و این درهای گرانبها را یاداشت کنم در دفترم و اینکار رو انجام دادم و بقیه اشعارتونم گرد آوری میکنم از کامنتاتون تا یه گنجینه نای برای خودم گردآوری کنم از طریق دستی از دستان خدا!
قبل از شروع کامنت کشمکش شدیدی بود بین جسم خسته ام که از مسافرتی یکروزه برگشته بود و تازه باشگاهم رفته بود و التماس میگرد جان مادرت آف شو خخخ و روح بیقرارم که مست این شعر و کامنت شده بود و حرفی نمیزد ولی کاملا واضح بمن گفت بری بخوابی خواب نداری!! و من دیدم حق با اوست.تا شکر این نعمت را بجا نیاورم آرامش نمی گیریم که بتوانم بخوابم. و جسم هم قانع شد تا اتمام وقت های اضافه دوام بیاورد!
خلاصه با ذهنی تعطیل و روحی بشاش نوشتم و نمی دانمم چی نوشتم. کم و کاستیشو به بزرگی خودتون ببخشید.یا حق
هزاران درود به برادر خوبم
به برادر باصفا و خوش ذوقم…
به دنبال نشانه ایی بودم ، که توفیق پیدا کردم مجدد کامنتهای این فایل رو مرور کنم تا رسیدم به کامنت شما که در اون سراسر لطف و مهر و نیک اندیشی موج میزنه…
واقعا دلم نیومد بخونم و بی پاسخ بزارم…
اولین موردی که تحسین منو برانگیخت این همه تعهد شما بود که از شور و حال تون نشأت گرفته ، عجب نعمت عظیمی ست این «شور و حال» که خداوند به پاداش خودشناسی تون بهتون عطا کرده و بسیار تحسینتون میکنم برادرخوبم…..
درسته کامنتم طولانی میشه ولی خالی از لطف نیست این داستان رو بگم که:
ماجراهای متفاوتی از اولین دیدار مولانا و شمس رو نوشتن که در یکی از اونها نقل میکنن:
مولانا در کنار حوض آبِ مدرسه نشسته بود و مشغول ورق زدن کتابهای خود بود .شمس که ظاهر آشفته داشت از مولانا پرسید:این چه روش کتاب خواندن است؟
مولانا پاسخ داد:این را علم قیل و قال گویند .تو را با آن کاری نیست.
شمس کتابها را در آب حوض انداخت .مولانا از روی افسوس و اندوه گفت : این چه دیوانگی بود که تو کردی این کتابها ارزش بسیار دارند و تو همه آنها را خراب کردی!
شمس دست انداخت کتابها را بیرون آورد و مولانا دید که هیچ کتابی خیس نشده است .
پرسید: این چه کار است ؟؟!!
شمس پاسخ داد این را علم شور و حال گویند و تو را با آن کاری نیست.
از آن پس مرید او شد….
میخوام بگم خدایا شکرت در جایگاهی قرار گرفتیم که داریم علم شور و حال می آموزیم…. خدایا با همه وجودم شکرگزارتم..
و بهتون بابت آموختن این علم تبریک میگم… و تبریکی ویژه که شاگرد خوبی و زرنگی در محضر استاد هستید الحمدالله…
و اما خیلی لازم میدونم تأکید کنم برادر خوبم ، با همه لطفی که شما دارین که بسیار ممنونم ازتون ولی خدا میدونه نه از سر تواضع میگم که عین حقیقتِ که من ذوق و سلیقه ایی ندارم در کلام و هررررر چه هست از لطف خداونده..
برای اثبات حرفم یک داستان دیگه میگم براتون:
یک روز یکی از دوستان تماس گرفت برای مشاوره
مسئله شو گفت و نویت حرف زدن من شد…چند تا نکته بهش گفتم بعد میخواستم اون شعر مولانا رو بگم که :
خوش باش که هر که راز داند/داند که خوشی خوشی کشاند… تااااااااا آخر
(ناگفته نماند این جزو شعرایی هست که من شاید روزی دو سه بار همینجوری برای تذکر خودم و عزیزانم تو خونه میخونم و وِرد زبانمه…)
اومدم بگم
گفتم : عزیزم در نهایت خوش باشششش…
بلههههه خوشششش باااااااش…
و بقیه ش در اون لحظه از خاطرم محو شد !!!! هر چی فشار آوردم به مغزم به ذهنم نیومدکه نیومد !!!!!!
خلاصه تماسو تموم کردم
و گریه م گرفت….
چون خیلیییییی عمیق فهمیدم :
وجیهه جان منِ خدا نخوام تو هیچییییییییی نیستی
هیچییییییییی….
واقعا هر چه هست همه اوست..
همه چیز هست و هیچ نیست جز او
وحده لا اله الا هو..
ببخشید طولانی شد…
الهی که در کنار همسر عزیز و شینای نازنین سراسر غرق نور و عشق الهی باشید.
سلام وجیهه جان
روزت بخیر
اومدم جواب دوست رو بدم دیدم جوابهای شما در کامنت خیلی بدل نشست
آقای زرگوش درست میگه چه خوب با شعر در کامنت و جواب دادن عالی هستی
حس خوب و ذوق صحبت دارید
تبریک میگم بهتون
واقعا این خدا
و این راه رو که باز کرده با وجود فرسنگها فقط با خوندن کامنتها درسها بگیریم و احساس خوب داشته باشیم
و باور اینکه می رسیم
ازتون تشکر میکنم
و برایتان آرزوی بهترین ها رو دارم
هزاران درود به زیبای زیبابینم
ممنونم دوست خوبم که دریچه قلب مهربانت رو باز کردی برای دریافت خوبیها ..
ممنونم که خوبی و خوب میبینی…
ممنونم زلالی و جاری میشی در روح ها…
چه قشنگ گفتی که :
«و این راه رو که باز کرده با وجود فرسنگها فقط با خوندن کامنتها درسها بگیریم و احساس خوب داشته باشیم
و باور اینکه میرسیم »
همینطوره زیبا جان…
کاری رو که خداوند درست کنه ، نقصی درش نیست…
یقین داشته باش وقتی خداوند این مسیر رو برای ما باز کرده و درک قدم گذاشتن در این مسیر رو بهمون عطا کرده، حتمااااااا رسیدن به خواسته هامونو هم خودش تضمین کرده ، به شرطی از مسیر منحرف نشیم…
من هم متشکرم از شما خواهر خوبم..
امیدوارم کامنتهای بعدیت پر باشه از ماجرای رسیدن هایی که دوست داشتی و هدفت بوده…الهی امین
برات سراسر عشق و نور میطلبم
به نام رب قانون ها سلام
حوش حالم که در مداری قرار گرفتم که بتوانم کامنت شما و دیگر دوستان در این فایل بخوانم و به درک کامل تری از قانون برسم .
بهتون تبریک میگم برای تک تک موفقیت هایی که کسب کردید .
از ربم درخواست درک قانون تکامل داشتم اول به فایل گفت و گو با دوستان قسمت 48 در زمان و مکان مناسبش هدایت شدم و الان به کامنت شما که دید کامل تری نسبت به این قانون به من داد . به خاطر همین متشکرم از شما که دستی از دستان رب شدید برای فهم بهتر قانون تکامل .
خدای من متشکرم برای قانون مند بودن این جهان برای هدایتگر بودنت
در پناه رب العالمین امیدوارم در این مسیر، علاقه خود را در کار پیدا کنید و با طی کردن تکاملتون و یادگرفتن درسهای لازم از برخورد با تضاد ها ظرف وجودتون بزرگ تر بشه و آماده دریافت هرآنچه که میخواهید و بیش تر از آن بشید به قولی آسان بشید برای آسانی ها . دست حق نگهدارتون
سلام و درود دوست عزیز
کامنتتون برام خیلی الهام بخش بود و خوشحال کننده! چرا؟ چونکه دیروز 12 تا کامنت در جواب فرشته های سایت نوشته بودم و یک ماموریت کاری به شهرستان داشتم و خیلی خسته بودم!
چندین بار موضوع فایل رو گوش کردم تو راه و در منزل ولی انگار ذهنم تعطیل بود! چیزایی که به ذهنم می اومد در مورد رسیدن بود نه نرسیدن!
دیروز تصمیم داشتم بنشینم و کامنت بخونم . وقتی داشتم میرفتم دخترمو از استخر بیارم، خداوند بهم گفت مگه جلسه پنجم دوره کشف قوانین که در حال نت برداریش هستی در مورد همین هدف نیست؟! گفتم خوب. گفت چند نکته ازش تو کامنتت بنویس! دیدم این همزمانی نشانه ایه که خداوند بهم نشون داده و با اینکه کمی مقاومت داشتم که نکنه درست نباشه من نکات یه دوره پولی رو بخوام در کامنت بخش فایل های رایگان بنویسم؟!
اجازه ندادم نجواهام قویتر بشن و منو منصرف کنن و گفتم این همزمانی رو به فال نیک میگیرم و به وظیفم عمل میکنم. فوقش کامنتم تائید نمیشه اگه بر خلاف مقررات سایت باشه!
و باز باورهام در خصوص عمل به الهاماتم وقتی قویتر شد که خداوند کامنتم رو جزء کامنت های برتر آورد. و حالا شما گفتین این کامنت کمکتون کرده دیگه ردپای خدا رو واضح تر دیدم در این مسیر و با خودم گفتم حتی اگه یکنفر از این کامنت استفاده کرده، نشان میده من به مرادم از نوشتن این کامنت رسیده ام. زیرا خداوند از طریق دستان بی شمارش در حال هدایت و براورده کردن خواسته های ماست.
ممنونم مریم عزیز بابت دعای قشنگتون. برایتان در این مسیر زیبا سراسر نور و روشنی آرزو میکنم. یا حق
سلام
سپاسگذاگذارم
ممنون که هستین وکامنت مینویسید تشکر حس بسیاز خوبی از مکتوب شما گرفتم تشکر
حوش حالم که در مداری قرار گرفتم که بتوانم کامنت شما و دیگر دوستان در این فایل بخوانم و به درک کامل تری از قانون برسم .
بهتون تبریک میگم برای تک تک موفقیت هایی که کسب کردید .
از ربم درخواست درک قانون تکامل داشتم اول به فایل گفت و گو با دوستان قسمت 48 در زمان و مکان مناسبش هدایت شدم و الان به کامنت شما که دید کامل تری نسبت به این قانون به من داد . به خاطر همین متشکرم از شما که دستی از دستان رب شدید برای فهم بهتر قانون تکامل .
خدای من متشکرم برای قانون مند بودن این جهان برای هدایتگر بودنت
در پناه رب العالمین امیدوارم در این مسیر، علاقه خود را در کار پیدا کنید و با طی کردن تکاملتون و یادگرفتن درسهای لازم از برخورد با تضاد ها ظرف وجودتون بزرگ تر بشه و آماده دریافت هرآنچه که میخواهید و بیش تر از آن بشید به قولی آسان بشید برای آسانی ها . دست حق
همیشه کامنت که میخونم با هدایت ش وع میسود ومن شپاسگذذرم
سلام به دوست عزیز و گرامی.
هر کامنتی که از شما می خونم بیشتر حس هم فرکانسی با شما رو پیدا می کنم. چقدر خوب و راحت می نویسی. دقیقا با شما موافقم که مهمترین چیزی که باید تو ذهنمون داشته باشیم بعد از بودن در آموزشهای استاد، اینه که ما خالق زندگیمون هستیم و تک تک اتفاقات زندگی ما نتیجه ی باورها و فرکانسهای خودمونه.
وقتی عوامل بیرونی و در و دیوار رو برای نرسیدن به هدف مقصر ندونیم دیگه مسیر بهمون گفته میشه و ادامه می دیم چون بهونه نداریم براش پس تمام تلاشمون رو می کنیم تا راه درست رو باور درست رو پیدا کنیم و بسازیم و می دونیم که لاجرم اون اتفاق رو خلق می کنیم. چون قانون جهان ریاضی واره و استثناء نداره.
جالبه که منم یکی از سؤالهای مهم زندگی امروزم اینه که آنچه که علاقه ی واقعیت هست رو پیدا کنم. درسته که سالهای سال ریسرچ کردم و محقق بودم و هستم و باورم اینه که من عاشق این کار هستم ولی وقتی deep inside فکر می کنم می گم من حاضر نیستم شبو روزم مشغول به این کار باشم اون ویکنده رو دوست دارم اون وسط. پس احتمالا این عشق واقعی کاریم نیست. درسته وقتی کار می کنم لذت می برم ولی دلم میگه یه بخش بزرگیش اینه که چون سالها درسش رو خوندم و دوست داشتم، خب باورم اینه که پس قاعدتا باید لذت ببرم از کار مرتبط باهاش. وقتی به این فکر می کنم که خب اگر من فرض کنم این کار نبود و من شیمی نخونده بودم دوست داشتم چیکار کنم… اون وقته که بقول سعیده شهریاری مثل حیوان نجیب خدا من به ذهنم زول می زنم اون به من:) گاهی میگم شاید عکاسی ولی بدون هیچ دلیل و سابقه ای. خلاصه که با شما تو این زمینه مشابهت دارم [اومدم بگم همدردم بعد دیدم این که درد نیست اتفاقا خیلی هم اتفاق خوبیه که علاقه ی واقعی م رو پیدا کنم].
و باز هم دقیقا موافقم سمت ما اینه که به کار کردن رو باورهامون ادامه بدیم و در مسیر باشیم در بهترین زمان و مکان مناسب بهمون الهام میشه.
بسیار ممنونم از تعهد شما به کامنت گذاشتن و از کامنتهای خوبی که می ذاری.
امیدوارم در پناه حق و در کنار همسر و دختر گلت شاد و سلامت و ثروتمند باشی.
[پی نوشت: راستی عکس دخترتون رو تو تلگرام دیدم هزار ماشالا خدا حفظش کنه. اسمش هم مثل خودش زیباست :) کلی هم یاد گشت و گذارهایی افتادم که وقتی ایران بودیم با همسرم می رفتیم کوه و دشت و بیابون… خلاصه کلی خاطرات خوب برام تداعی شد :)]
سلام و درود سمیه عزیز
دقیقآ به اصل اشاره کردی! دانستن خالق بودن زندگیمان مانند حرکت در آزاد راه است. مهم نیست این مسیر از جنگل میگذره یا از دره یا از کوه. زیرا تا وقتی که به حرکتمون در مسیر درست ادامه دهیم و از مسیر خارج نشویم هیچ خطری ما رو تهدید نخواهد کرد.
دقیقآ همینه، وقتی منتظر تعطیلات آخر هفته ای نشونه اینه که اون شغل تفریح تو نیست، علاقه تو نیست! این به این معنی نیست که از شغلی که الان داریم متنفر باشیم! یا بد باشه! ولی قطعآ شغلی نیست که به ما آزادی زمانی و مکانی و مالی بده.شغلی نیست که صفر تا صدش دست من باشه. شغلی نیست که من نتیجه تلاش و کارم رو ملموس دریافت کنم. و مهمتر از همه شغلی نیست که با آموزش ها و باورهایی که داریم میسازیم سازگار باشه!
همش این کلام استاد در دوره جهانبینی توحیدی تو ذهنم پژواک میشه و منو آروم میکنه:ایده اش بهت گفته میشه! راهش بهت گفته میشه! آدم هایی که قراره تو رو به خواستت برسونن وارد زندگیت میشن… و من باور دارم در زمان مناسب و در مکان مناسب این اتفاق خواهد افتاد؛ کافیه من تا آن زمان غل و زنجیرهایی که به دست و پام بستم رو دونه دونه باز کنم و خودمو آماده آن روز کنم! اینجور سمت خودم رو انجام دادم و قطعآ خداوند سمت خودشو به بهترین نحو انجام داده و به قول شاعر توحیدیمان پروین اعتصامی رهرو تو اینک اندر منزل است!
سمیه جان، خوشحالم در این مسیر زیبا با شما هم مسیر و همسفرم.امیدوارم رسیدن به این خواسته را با همدیگر جشن بگیریم. در پناه خداوند باشی .یا حق
به نام هدایت الله
سلام به اسداله گل ودوست داشتنی
نمیدانم چه کلمه ای پیدا کنم که در وصف حال توباشد
به به تبریک میگم بهتون چقدرکامنت خوب و جمله های طلایی گفتید
من نوشتن این کامنت ارزشمند رو سوخت موشک مینامم چون نبودنش نمیتوانه به سمت جلو سوق بدهد
خدارو شکر میکنم دوستان خوب مهربان وخدایی مثل شما دارم تا بیشتر اندیشه کنم برای حرکت انقلاب درونی خودم
بازم سپاسگزارم بابت کامنت های خیلی قشنگ تون
خداوند یار و یاورتان باشد انشالله خدانگهدار
سلام و درود محمدرضای عزیز
ممنونم از حسن توجه و لطف همیشگی که دارید. خوشحالم از اینکه کامنتم مورد استفادتون قرار گرفته. مداومتتان در مسیر و حضور همیشگیتان را تحسین و ستایش میکنم و برایتان در این مسیر زیبا سلامتی و سعادت و ثروت آرزو میکنم رفیق.یا حق
درود بر آقای زرگوشی …من وشما همشهری هستیم وباعث افتخار وخوشحالی من شد که یک همشهری وهم فرکانسی دراستان ایلام مثل خودم وجود داره والبته استاد من هست ومن ازخواندن کامنت هایش غرق در تفکروتعمق میشوم ودرسهای زیادی ازکلمه به کلمه کامنت هایش یاد میگیرم .شاید بتوان گفت درس زندگی ازقوانین الهی آنچنان ساده هست که مردم فکرش راهم نمیکننداصلادنبالش نمیروند چون فکر میکنند خیلی پیچیده هست وتوان انجام آن راندارند وبه خاطر همین هست انسانهای موفق انگشت شمار هستند مثل شما اقای زرگوشی که درشهر250 هزار نفری ایلام تک هستید .آرزوی موفقیت درتمام مراحل زندگی را برایتان دارم ومنتظر شنیدن اتفاقات زیبا وفوق العاده شما هستیم .
سلام و درود بر آقای علوی گل
خوشحالم از آشنائیتون، خدا رو شکر میکنم هم از بابت عضویتتون در سایت و هم از بابت اینکه همشهری هستیم.شما پنجمین همشهری همفرکانسی ای هستی که از طریق سایت باهاشون آشنا میشم.امیدوارم تعدادمون روز به روز بیشتر بشه تا شهر و استان و کشور بهتری داشته باشیم. ممنونم از حسن نظر و محبتتون.شما لطف دارین عزیز، من خودمو هنوز در اول راه میبینم که باید بیشتر و بیشتر یاد بگیرم و روی خودم کار کنم.بهترینها رو برات آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق
سلام بر شیرمرد خدا اسداله عزیز
چقدر لذت میبرم وقتی کامنت های شما و دیگر ارشد های کلاس پر مهر استاد رو میخونم و چقدر درس داره هر خطی که مینویسید
خلاصه و عصاره آموزههای شما چقدر به سرعت رشد ما کمک میکنه.
خداوند رو هزاران مرتبه شکررررررررر برای وجود نازنین هایی چون شما که به سایت الهی برکت بخشیدید و راه بقیه دوستان تونو هموار میکنید و دنیا رو جای بهتری برای زندگی میکنید.
شما الگوهای خوبی برای ما هستید و دست پرورده استادی که توحید و زندگی توحیدی رو یادم داد.
به لطف الله و با حضور پر برکت تون
باشد تا رستگار شویم ( ان شاءالله)
سلام و دروووود بر حبیب خدا
سید جان سخاوت و بخشندگی تان کاملا در کامنتتون هویداست! و از بزرگان هم چیزی بغیر از این نمیتوان انتظار داشت.ولی این دلیل نمی شود که من حد و حدود خودم را ندانم یا جایگاه خودم را فراموش کنم! و خودم را بی نیاز از آگاهی ها، درس ها،آموزش ها،ارشادات و راهنمایی های استاد و بزرگانی چون شما بدانم زیرا هنوز در حال یادگیری الفبای زندگیم.
حبیب جان استفاده میکنم و لذت میبرم و عشق می ورزم با خواندن کامنت های پر باری که مینویسید. ممنونم که هستی ، سایتون مستدام باشه و در پناه خداوند شاد و سالم و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت.یا حق
سلام دوست عزیزم.حرفای شما خیلی به دلم نشست ومنو یاد گذشته خودم انداخت. منم قبل از اشنایی بااستاد به خیلی چیزارسیده بودم اماواقعا زندگی الانم با اون زمان قابل مقایسه نیست.اون موقعه اصلا هیچ هدفی نداشتم وسردر گم بودم ولی الان بینهایت خداوند روشکر میکنم که زمین تا اسمون از نظر خودم بهتر شدم واین بهتر شدن ادامه داره تا زمان زنده بودنم. خداروشکربه خاطر وجوددوستان خوبی مثه شما.
سلام و درود بانوی عزیز
خدا رو شکر میکنم که هدایت شده ای به این مسیر الهی و زیبا که قابل مقایسه با هیچ دستاورد دیگری نیست!
خیلی اوقات ما به نتایجی میرسیم ولی نمی دانیم دلیل رسیدن به آن نتایج چه بوده است؟ یا اینکه بصورت واضح نمی دانیم از چه مسیری به خواسته مان رسیده ایم. و ما با کسب آگاهی های این سایت الهی یاد میگیریم که چگونه خلق میکنیم خواسته ها و زندگیمان را و این کلید ارزشمندیست که نمیتوان قیمتی رویش گذاشت.
بذاتون در این مسیر زیبا تجربه کردن خواسته ها و آرزوهایت را آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام آقا اسد الله عزیز
واقعا تحسین میکنم این تعهد شما را در کارکردن روی خودتان
تحسین میکنم این درک والای شما را از این باور زیبای “خالق بودن خودمان” که با گفتنش موجب یادآوری برای ما میشوید
آقا اسدالله عزیز …
این روزا خودم با یک سوالی طلایی توانستم تا حدود زیادی به استعدادی که خدا در خاک وجودی من قرار داده پی ببرم ، همان استعدادی که مولانا از زبان خدا میگه
هر کسی را بهر کاری ساختند
میل آن را در دلش انداختند
و این را به شما هم میگویم و امیدوارم برای شما مفید باشه
بالاخره یکی عشق به مهندسی داره ، یکی عشق به کشاورزی داره ، یکی عشق به ورزش داره ، یکی مثل استاد عباس منش عشق به نشر توحید خداوند داره و…
و این عشق ها را خدا در دل ما میاندازه تا چرخ دنده های دنیا به سمت گسترش و پیشرفت حرکت کنند…
حالا مهم اینه که بفهمیم این عشقی که خدا در درون خاک وجودی ما قرار داده چیه؟
جواب این سوال با تفکر عمیقِ عمیقِ عمیق در این سوال بوجود می آید که
اگر من غرق در پول باشم به گونه ای که تا صد نسل بعد نیاز به کارکردن نداشته باشند ، من سراغ چه کاری میرم؟؟؟
هر جوابی که با احساس خوب به این سوال بدهیم که قلبمان را سرشار از احساس رضایت کند ، میشود علاقه ما
(شاید با ده دقیقه تفکر در این سوال به جواب راستین این سوال برسیم و یا شاید نیاز باشد مثل حضرت محمد یک چله نشینی در غار داشته باشیم تا به جوابش برسیم ولی وقتی که به جواب این سوال برسیم معنای زندگیمان عوض میشود و…)
حالا این سوال را اگر از مردمی که با قانون آشنایی ندارند بپرسیم جوابشان خیلی ساده است و آن این است که
دیگه کار نمیکنم و میرم دنبال عشق و حال
ولی این جواب ، جوابی قانع کننده و درست نیست
درسته که پول زیاد داشته باشیم همه ما دنبال عشق و حال میریم ولی اگر به علاقه خود پی نبرده باشیم ، از یه جایی به بعد ، از همه این لذت ها سیر میشویم و میگیم بعدش چی؟ و چون جوابی برای این سوال نداریم به پوچی و افسردگی میرسیم
ولی اگر ما که از قانون آگاهی داریم که آمده ایم به این دنیا تا آن دانه ای را که در خاک وجودی ما نهفته شده است را شکوفا کنیم و دوباره برگردیم به پیش خدا ، بیاییم و با تمرکز به این سوال جواب دهیم ، به آن حقیقت راستین خود میرسیم ؛ حقیقتی که حتی حاضریم برایش جانمان را هم فدا کنیم…
و در اینجا عشق و حال های ما معنی دیگری پیدا میکند…
آقا اسدالله من شما رو خیلی دوست دارم و از صمیم قلبم از پادشاه عالمیان عاقبت بخیری دنیا و آخرت را خواستارم…
سلام و درود آقا رضای گُل
ممنونم داداش بابت لطف و نگاه زیبایی که دارید.کامنت زیباتونو چند بار خوندم و با این که قبلا به این سوال فکر کرده ام ولی کامنتت برام نشانه ای بود که خلوتی برگزینم و عمیق تر و بیشتر به این سوال فکر کنم. شک ندارم خیریتی در این کار برای من نهفته است که خداوند این پیام را بر دستان شما فرشته بهشتی جاری نموده است.
ممنونم رضا جان که وقت گذاشتید و این هدیه زیبا رو برام فرستادی. در پناه خداوند شاد باشید و سربلند رفیق.یا حق
سلام به آقا رضای عزیز و نازنین.
خیلی لذت بردم این قسمت کامنتتون رو خوندم:
آمده ایم به این دنیا تا آن دانه ای را که در خاک وجودی ما نهفته شده است را شکوفا کنیم و دوباره برگردیم به پیش خدا.
ممنونم برای این کامنتِ زیبا.
در پناهِ رب العالمین همیشه سلامت و سرشار از آگاهی ها و عمل بهشون باشین.
الهی شکر برای دونه به دونه ی کامنتهای این سایتِ نازنین.
سلام و درود آقای زرگوشی عزیز
یه چیزی بگم؟
من یکی دوتا از کامنت های شما رو که قبلاً خوندم کیف کردم و بعد بتدریج بیشتر آشنا شدم،
و حتی همین چند وقت پیش یک کامنتی از شما خوندم که دقیقاً باورهای محدود کننده ای بود که منم داشتم و هر چی بیشتر دارم متوجه کامنت های شما در خصوص شناسایی باورها میشم میتونم بگم تقریباً بیش از 90 درصد از این باورهایی که از درونتون میگید تقریباً در من هم بولد بوده
و حتی یک کامنت تونو گفتم این دقیقاً منم!!
و چقدر این کامنت شما هم عالیه.
چقدر بخوبی اصل مطلب و ریشه ی همه باورها رو اشاره کردید
واقعاً شاید چیزهای دیگه هم در من وجود داشته باشه ولی ریشه همه اونا احتمال خیلی زیاد همین مورده، که بابا مممننننن مییتواااااانممممم به هدف و خواسته هایممم برسمم، میییتوانم، من خلق کننده ی اتفاقات و شرایط و خواسته هایم هستم.
روی این «منه» باید خیلی کار و تمرکز کرد. من من من
من هستم. یک دیدگاه فلسفی ست.
من فکر میکنم پس هستم.
پس ریشه در اعتماد به نفس دارد.
البته ترس ها و کامل گرایی هم میتونه مانع بشه چه در راه رسیدن چه در انتخاب و تصمیم گیری.
قدرت رو به عوامل بیرونی دادن اعتماد به نفس و انگیزه رو هم میگیره
اگه به اینکه من میتوانم قطعا به خواسته هام برسم با تمام همین چیزی که الان هستم، و هیچ فرقی نداره که چی و کی باشم،
همین که انسان هستم کار تمومه می تونم به خواسته و اهدافم برسم، خود همین انگیزه میده، پشتکار میده، اراده میده، آرامش و امید میده، ذوق و شوق میده و عمل گرایی میده.
پس ناامیدی و بی انگیزگی هم علتش از حس عدم توانستن میاد.
همین تفکر پیش برنده ست.
فقط فرکانس و باور به خالق بودن خود اونم نه با کار سخت بلکه فقط با باور و احساسات قوی با ارتعاش و ارسال سیگنال قوی از قلبت کارها پیش میره.
از شما دوست گرانقدرم سپاسگزارم و حتماً خداوند شما رو هر روز در مسیر درست، در رسالت و اهداف مقدس تون هدایت می کنه و در زمان و مکان درست و در کار درست عشق و حال می کنید.
منتظر شنیدن خبرهای خوش از شما هستم.
پایدار باشید
یا حق.
سلام و درود مهدی عزیز
دلیل اینکه باورهای مخرب ما اکثرآ شبیه هم هستند اینست که این باورها زائیده جامعه و فرهنگیست که داریم در آن زندگی می کنیم.باورهای اشتباهی که پاشنه آشیل ما هستند و همیشه باید روشون کار کنیم تا کمرنگتر شوند در زندگیمان.
مهدی جان باور خالق بودن رو پاشنه «من» میچرخه و بدرستی اشاره کردید که روی این من باید بیشتر زوم کرد و مانور داد تا خالق بودن خودمان را باور کنیم.
ممنونم بابت کامنت قشنگت و دعای زیبایی که کردین. برایتان سراسر نور و عشق آرزو میکنم رفیق.یا حق
سلام دوست خوبم آقای زرگوشی عزیز
تبریک میگم که باز هم کامنتتون جزو کامنتهای منتخب شد و عاشقانه تحسینت میکنم که اینقدر عالی قانون رو درک کردی
ازت ممنونم که چند جمله زیبا از دوره بی نظیر کشف قوانین رو منتشر کردی
انشالله که منم در مدار تهیه این دوره قرار بگیرم
وقتی کامنتت رو خوندم فکر کردم به جملاتی که نوشتی دقیقا منم قبل از آشنایی با استاد هر جا کم میاوردم دست میکشیدم میگفتم حتما خدا برا من نمیخواد ، هر جا مانعی سر راهم قرار میگرفت دنبال مقصر میگشتم ،همش غر میزدم
ولی وقتی با استاد آشنا شدم به این درک رسیدم که حتما ترمزی هست ، باور مخربی هست وگرنه من خالق زندگی خودمم همه چی خودمم ی جاهایی خسته میشم کم میارم اما هیچوقت تسلیم نمیشم خدا رو شکر به خاطر اینکه آگاه شدم
اسد الله عزیز جواب های که در جواب بچه ها دادی هر کدومشون ی کامنت پر محتوا بود چقدر از یاد آوری این جمله حسم خوب شد که به قول استاد نگران نباش ایده اش حتما بهت گفته میشه ،راهش بهت گفته میشه ،ادمهایی که قراره تو رو به خواستت برسونن وارد زندگیت میشن
برادر عزیزم خدا رو شکر میکنم به خاطر داشتن دوستان خوبی مثل شما و افتخار میکنم ب داشتن استادی همچون استاد عباس منش عزیز
در پناه حق
سلام و درود سعید جان
ممنونم از توجه و وقتی که برای خواندن کامنت ها میگذارید.اون جمله رو استاد در دوره جهانبینی توحیدی جلسه ششم گفتند اگه اشتباه نکرده باشم و لحن و کلامشون بقدری زیبا و آرام بخشه که اطمینانی از جنس خدا بهت میده! انگار خدا داره این جملاتو میگه! و واقعآ نیز همین است. اگر ما روی خودمون کار کنیم و در مدارش قرار بگیریم اتفاق برایمان رخ خواهد داد و در زندگی تجربه اش خواهیم کرد. برایتان در این مسیر زیبا بهترینها رو آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق
سلام بر برادر عزیزم
بسیار عالی و جامع توضیح دادید
سه مورد خیلی مهم رو بازگو کردید که بسیار پرواضحه که انسان بی هدف همچون مرده است
من از روزی که برای خودم هدف بزرگی گذاشتم،هرروز با امید اینکه یه قدم به سمت هدفم بردارم بیدار میشم
اینقدر روی خودم کار کردم که این باور در وجودم نهادینه شده که وقتی بقیه تونستن،منم میتونم …فقط کافیه تلاش کنم و باور درست داشته باشم و بخداوند ایمان داشته باشم
موفق باشید
سلام و درود بانوی عزیز
ممنونم از توجهتون. بهتون تبریک میگم که دارید هدفمند زندگی می کنید و مهمتر از همه هر روز قدمی برای رسیدن به هدفتان بر می دارید. مطمئن باشید این قدمهای کوچک شما را به جاهای بزرگی میرساند.
برایتان در این مسیر زیبا رشد روزافزون و تحقق و تیک خوردن اهدافتان را آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق
سلام به دوست و برادر عزیزم آقا اسدالله نازنین
من فکر کنم شما نسخه مرد شخصیت من هستید . خیلی حرفهاتون برام ملموس و آشناست . از سرزمین خودمه . از یه جایی هست که باهاش راحتم . از جایی که نقطه امن من اونجاست . حس و حال نوشته هاتون رو خیلی دوست دارم و بهم خیلی خیلی آرامش میده .
مرسی که هستید و می نویسید .
من همچنان در سال گذشته ام و دارم دوره مهم کشف قوانین زندگی رو کار میکنم . این ترمزها ترمزها ترمزها ترمزهای من چقدررررر قوی هستن چقدر عمیقن . چقدر ساده لوح بودم که فکر میکردم با سه سال کار کردن فقط میشه به همه همه همه خواسته هام برسم . چقدر ساده لوح بودم که اینقدر خودم رو راحت با دیگران مقایسه میکردم .
اعتراف میکنم که خیلی در این مورد خودمو تحسین میکنم . الان اونقدر پیشرفت کردم که خیلی ساده از کنار بعضی کامنتهایی که قبلا می خوردمشون رد میشم .
اعتراف میکنم که تمرکزم خیلی خیلی روی خودم بیشتر شده . خیلی ترمزهای مهمی کشف کردم و روی رفعشون کار میکنم و عشق بزرگم هم همیشه هست و کمک حال بنده کوچیکش که هیچ کس هیچ کس رو به جز اون نداره . این یعنی من همه کس رو دارم . من وقتی خدا رو دارم یعنی همه کس رو دارم . بی خیال اگه بابام هرگز اونچه میخواستم نبود و نخواهد شد . بی خیال اگه مامانم ضعیفه بااینکه هر روز صبح با درد بدنی بلند میشه برای نماز صبحش . بی خیال اگه کلی انتظار و توقع تو خونه از من دارن به صرف مجرد بودنم . من خدا رو دارم . کارامو برام انجام میده . کمکم میکنه به اهدافم به رسالتم برسم . دارم قدمها رو بر میدارم.
خیلی لذت داره شبها در حس تنها بودن هستی ولی خدا میگه ببین عزیزم من همینجام هرگز ترکت نمیکنم که . من از همه قوی ترم . و بهت دارم یاد میدم قوی باشی و بدونی چه مزه ای داره .
این خود توحیده . تو بنده قوی و خوب و ناز منی . تو لیلی منی . خودم هواتو دارم . برووووو که بریم عزیزم…..
نمیدونم چرا اینها رو دارم برای شما مینویسم . شاید شما هم نسخه زن شخصیت من باشید که خوب درک می کنید چی میگم . کی میدونه ؟
سال گذشته اهداف خیلی قشنگی داشتم که به هیچ کدام نرسیدم ولی ناامید نشدم که . از مسیر درست تری دارم حرکت میکنم تا بهشون برسم . مهم اینه که حالم خوبه . مهم اینه که میتونم بخندم . مهم اینه که پاهام رو از روی ترمزهام میتونم بردارم . مهم اینه که اینقدر سالم و سلامت هستم . مهم اینه که همیشه از رنگ طلایی خورشید روی آب دریا ذوق میکنم .مهم اینه که خدا همیشه بهترین دوست و قویترین یار من بوده و هست و خواهد بود .
بوی بهشت اومد یه لحظه . آخیییی فقط صدای آب پاک رودخانه ست . پرنده های خوشگلی دارن میخونن . یه غذای خیلی لذیذ ( ماهی کباب شده دارن برای من آماده میکنن . عزیز دلم در حال پخت هستن ) و یه ترانه خیلی زیبای شاد و ملایم . همه چیز معرکه ست . مامانم رو هم میبینم که بالاخره خیلی شاده و داره میخنده .
خدایا شکرت .
حالم خوبه که دارم اینا رو مینویسم .
به امید دیدار دوست عزیزم در بهترین زمان و مکان
سلام و درود خداوند بر لیلی عزیزم
امیدوارم هر کجا که هستید در زیر این گنبد کبود حال دلتون عالی و نورانی باشه به نور الهی. همانند همین کامنتی که نوشتید که صفای وجودتان و قلب پاکتان مثل شیشه از پشت آن هویداست.
واقعآ تحسینتون میکنم و بهتون تبریک میگم بخاطر اینکه اینقدر خوب دارید روی خودتون کار می کنید و دائمآ در حال رشد و افزایش ظرف وجودتان هستین. هر چقدر که این معرفت و شناخت نسبت به خودمان و جهان اطراف و منبع حیات و انرژی مان افزایش پیدا کنه، نه تنها نعمت و ثروت و سلامتی و زیبائی بیشتری وارد زندگیمان میشه بلکه از لحظه لحظه زندگیمان لذت میبریم و به قول معروف زندگی را زیر زبانمان مزمزه می کنیم.
به نظرم بزرگترین و مهمترین دستاوردی که بشر میتونه بهش برسه یافتن خداوند در زندگیش است. این رابطه پایدارترین و لذت بخش ترین رابطه هستی است. و بقول معروف کسی که خدا را دارد چه ندارد؟ و کسی که خدا ندارد چه دارد؟ و خدا را شکر که شما شهد شیرین این رابطه را چشیده اید. برای همینست که با تنهایی خویش حال می کنید و تنهایی را احساس نمی کنید. و این نشانه توحید است در زندگیتان. بقیه چیزهای زندگی بقول قران بازی و سرگرمی های این دنیاست که هر کدام در مقطعی برای ما اهمیت پیدا می کنند و با بدست آوردنشان لذت بیشتری نصیبمان می شود.
لیلی جان باور من اینست که همه ما یکی هستیم. همه ما ذره ای از وجود خدائیم. من و تویی وجود ندارد. مرد و زنی وجود ندارد. همه ما انسانیم و همه روح خدا در وجودمان جاری است. و اگر این ظواهر مادی تکیده شود؛ سرشت و خمیر مایه همه ما یکیست. و دست آخر هم یکی خواهیم شد. این همان چیزیست که خدا در قرآن به آن اشاره کرده است که إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ/ همه از خدائیم و بسوی خدا باز می گردیم.
راستی من کلی فیلم و عکس زیبا از طلوع زیبای خورشید بر دریای طلایی رنگ گرفتم که هر وقت دیدمت یادم بنداز که نشونت بدم تا بیشتر برای زیبایی های خداوند ذوق کنی
بهترینها سهم دلتون باشه و همیشه شاد و سلامت و خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت. یا حق
سلام دوست من
خیلی خیلی خیلی ممنونم از مهر و محبت فراوانی که در تک تک کلمات شما بودو برام فرستادید . چند بار خوندم و لذت بردم .
حرفتون درسته آدمها مثل یه زنجیر مثل حلقه های زنجیر بهم وصل هستیم و سر منشا این زنجیر ارتباطی خدای قدرتمند همیشگی ماست .
من خیلی خیلی مشتاقم عکسهای زیبای شما رو از طبیعت خدا ببینم . ازش میخوام که هدایتم کنه و بهم نشون بده . راستش من از بچگی عاشق خورشید خانم بودم عاشق گرما و حتی فصل تابستان فیوریت منه……. عاشق نورم و خوشحالم خیلی خیلی خیلی زیاد سپاسگزار خدام که منو به این سایت نورانی و شما دوستان عزیزم هدایت کرد .
خیلی خوشبختم که در این زمانم و طبق روال همیشه گفتم که من یه دهه 60 خیلی خیلی خوشبختم . ( تازه امسال چالش سن بیشتر شده ملت شروع کردن میگن شما 20 ساله بهت میخوره . دیگه این از عجایب ههههههههه )
ممنونم ازاحساس خوبی که با کلمات شیوای خودتون بهم منتقل کردید .
دلتون سرشار از عشق خدا سرشارتر از اینکه هست ( من یادمه قبلا سایت امکان ایموجی فرستادن داشت …..)
به خدای مهربان قدرتمندم می سپارمتون
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته
اول بگم که یه مدته کمتر کامنت میزارم چون که معجزه زندگیم به دنیا اومده من در قدم اول دوازده قدم باردار شدم و الان دخترم به دنیا اومده اسمشم ارغوان خانم گذاشتم و بیشتر زمانم مشغول رسیدگی بهش و یاد گرفتن بچه داریه .
و اما این سوال که پرسیدین استاد من یه هدف دارم و هر سالم مینویسم تو دفترم کلی براش باور میسازم ولی بهش نمیرسم اونم اینه که من دوست دارم برم یه شهر بزرگ زندگی کنم و دنیای بزرگتری تجربه کنم عاشق مهاجرتم ولی تا الان نشده دلیلایی که خودم فک میکنم دارم و نمیزاره به هدفم برسم اینه که من فکر میکنم همسرم مانع رسیدن من به خواستمه درحالیکه میدونم من خالق زندگی و اتفاقات زندگی خودمم ولی حس میکنم شاید این یه دلیلشه .
دومین مسئله فک میکنم اینه که من مسائل مالیو مانع رسیدن من به خواستم میدونم مثلا ذهنم مقاومت داره که اره الان رفتی شهر بزرگ خونه نداری اجاره ها بالاس میخوای چیکار کنی اینم فک میکنم یه دلیلشه .
استاد فک میکنم مهمترین دلیل احساس لیاقته یعنی من یه مشکلی دارم حس میکنم درسته دارم رو خودم کار میکنم ولی یه ندایی میگه برو بابا تو نمیتونی بهش برسی خودتو با استاد مقایسه نکن یه همچین چیزایی که میدونم همه ی اینا پاشنه آشیل منن خیلیم تلاش میکنم که بتونم اینارو تغییر بدم ولی مقاومت دارم ممنون میشم اگر کسی راهکاری برای این مسئله داره منو راهنمایی کنه تا دیگه امسال به هدفم برسم .
ممنون از شما استاد که با سوالاتون مارو به چالش میکشید دوستون دارم اگه یه روز صداتون گوش ندم دلم تنگ میشه
سلام دوست عزیز،،تبریک میگم،،تولد دخترت رو،،دختر برکته ،،نعمته،،رحمته،،منم الان دخترم 22 ماهشه،دریا خانوم،،ک توسط قوانین خودم خلقش کردم،،وقتی خانومم خبر داد بارداره،،تازه قلب جنین تشکیل شده،من 100 درصد باور داشتم دختره،،چون دختر دوست داشتم،،ولی اطرافیان میگفتن نه،،پسره،،و از کجا معلومه و فلان،،ولی من همون ماه اول بارداری خانومم دوتا لباس نوزادی دخترانه خریدم و تقریبا تا 5،،6 ماه نگاه میکردم تا رفتیم سنوگرافی و گفتن دختره،حتی من همون ماه اول بارداری اسمشو انتخابم کرده بودم،،دختره نازیه،اتباقا خیلی قوانین رو ازش یاد میگیرم،،شاد بودنش،،رقصیدنش ،،خندیدنش،،رها بودنش،،چند ماهه دیگه ب حرف من میرسید،درپناه خدا شاد و سلامت و ثروتمند باشید..
درود بر شما آقای حیدری عزیز
بهههههه
بهههههههه
دریاااااااااا….چه اسم پر انرژی و زلالی
مبارکتون باشه ان شاءالله و
الهی زیر سایه شما و همسر گل تون سعادتمند و خوشبخت دنیا و آخرت باشه.
صد درصد باهاتون موافقم که آدم به راحتی قوانین رو از بچه ها ، این فرشته های کوچولو یاد میگیره..
خداوند بر من و همسرم منت گذاشته و دوتا از این فرشته هاشو بهم هدیه کرده (یک دختر و ی پسر)
من فکر نمیکنم هییییچ مادری مثل من از کودکی فرزندش لذت برده باشه :))))))
یادم میاد وقتی دخترم 7…..8 ماهه بود مینشودمش رو صندلی و رو به روش میایسنادم و فقط بهش نگاه میکردم و قربون صدقش می رفتم و از ذوق بالا پایین میپریدم و غَلت میزدم و اون هم غش میکرد از خنده :))))))
وااااااااااااییییی دلم غنج زد :))))))))
هر مقطع از زندگیشون یک جور آدم رو رشد میدن و زندگی رو برات شکوفا میکنن..
خداوند همه بچه ها رو برای پدر مادرهاشون سلامت و اهل صالح و شاد و سعادتمند در دنیا و اخرت حفظ کنه
سلام وجیه عزیز،،ممنون از شما،،،منم خانومم مقاومت داشت با اسم دریا در دوران بارداری،،منم پافشاری میکردم ک فقط دریا،،چندین بارم جلوش ،قران رو باز کردم،،یه ایه میومد،ک اسم دریا توش بود،اگه اشتباه نکنم 7 بار تو قران اومده اسمش،،،ولی الان بعداز 22 ماه،هرکی رو میبینی من رو تحسین میکنه،،میگه چ اسم شیکی،،چطوری این اسمو پیدا کردی ،،نمیگم ک هدایته،،فقط میخندم،،جالبتر اینجاس ک تو روستایی ک ما زندگی میکنیم،5 هزار جمعیت داره،،اسم دختر من تکه،،،خداوند فرزندان شمارو هم حفظ کنه،،،
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
من با این فایل یکی از ترمزهای مخرب رو پیدا کردم استاد
من یه سری اهداف دارم
و با آموزه های شما ایمان و باور دارم که بهشون میرسم
ولی
ایراد کارم رو الان متوجه شدم
که من در ذهنم قانون تکامل رو یه بازه زمانی طولانی تری در نظر گرفته بودم در صورتیکه من اگه باورهام رو قوی تر کنم و انگیزه هام رو پررنگ تر ، این مسیر تکاملی سریع تر طی میشه
بعبارتی قرار نیس مسیر تکاملی حتما خیلی طولانی باشه ، چیزی که اتفاقا در ذهن من نقش بسته بود
خیلی ممنون استاد
در پناه الله یکتا
به نام رب جلیل
من شکرگزار لحظه به لحظه ای هستم که در این سایت زیبا هستم و از این اقیانوس بی کران عشق زیبایی و هدایت و بی نهایت نعمت و برکت و رحمت دریافت می کنم.خدایا شکرت
ممنون هستم از استاد گرانقدر و دوست داشتنی که همه ما را دیوانه وار عاشق خویش و خدای مهربان کرده است و به ما نگرشی نو از توحید و هدایت داده است.
ممنون از سرکار خانم مریم شایسته فرشته نازنین که با عشق آموزه های مرد خدا را با ما در میان می گذارد
ممنون از گروه عالی سایت بی نظیر عباسمنش خدا قوت
ممنون از همه اعضای این سایت که با همراهی و قلمشان و عمل به دانسته ها جهان و این سایت زیبا را جای بهتری برای زیستن کردند.
الگوهای تکرار شونده
1 برانگیختن شدیدترین احساسات
2 روابط
3 خواب
4 چالش
5 فرار
6 نقش
7 تکرار اشتباه
8ترس
9 هدف
با اینکه تقریبا 18 دقیقه از این فایلها یکسان است ولی سراسر درس و تجربه و مدرسه عشق است و آن چند دقیقه آخر انفجاری در روح هر کدام از ما به وجود می آورد
اجازه بدین از تجربه خودم براتون بگم
انگار تمام این 9 مورد مانند زنجیر به هم متصل هست
و اگر بخواهم یک راه حل یکسان از تجربه خودم بگم این هست که یک روز نمی خواستم از خواب بیدار شوم و تقریبا حوصله هیچ کاری نداشتم هم بی هدف بودم و هم ترس داشتم و از تکرار اشتباه و نقش قربانی یا ناجی دیگران و فرار از خودم و روبرو شدن با چالشهای زندگی و خوابهایی که می دیدم و روابط با خودم و دیگران و خلاصه شدیدترین احساسات به سراغم آمده بود
ناگاه در لابلای این هیاهو موبایلم را در دستم دیدم و در گوگل سرچ کردم شکرگزاری صبحگاهی
آرام آرام احساس من با شنیدن ندای شکرگزاری بهتر و بهتر شد
و صدای آرامی که می گفت سپاسگزاری را از تمام وجودتان احساس کنید و این صدای استاد بود در حالی که من وارد سایت نشده بودم انگار خداوند با من صحبت می کرد و نیز فایلی بود از خانم مینا علیزاده که روزم را ساخت
انگار در رگهای من انرژی در جریان افتاد
خدایا شکر به خاطر انرژی صبحگاهی و آرامش شبانگاهی
خدایا سپاس به خاطر هدیه زندگی
خدایا سپاس به خاطر این لحظه زیبا
و همزمان تصاویری از طبیعت کوه و گل و دریا و پرنده پخش می شد و قلب من را مانند تارهای گیتار کوک می کرد
آرامشی از جنس اصل بر روح و روانم برقرار شد
هم زمانی ها بود که یکی یکی خودش را نشان داد از تماس مشتریها که جنس می خواستند و واریزی پول تا کارهای روزمره و تعمیر منزل و کارهای برقی که مدتها بود درگیرش بودم به طور معجزه آسایی آن روز به بهترین روز من تبدیل شد حتی اشتباهاتم به موهبتهایی شگفت انگیز رسید البته روز 26 کتاب شکرگزاری را همان روز به طور هدایتی گوش می کردم که چگونه اشتباهات خود را به موهبت تبدیل کنیم از آ ن روز من لحظه ای از شکرگزاری غافل نشدم و معجزات را با چشمان خویش دیدم به عنوان مثال من چسب لوله پولیکا میخواستم دیر وقت بود وقتی وارد مغازه شدم چراغها خاموش بود مغازه دار گفت انگار من ماموریت داشتم بمانم تا شما بیایید چون چند دفعه قصد بستن مغازه داشتم و هر بار پیشامدی می شد تا من در مغازه بمانم.
از خانم شایسته عزیز و استاد گرانقدر و اعضای گروه تحقیقاتی عباسمنش درخواست دارم و پیشنهاد می کنم به خاطر اهمیت سپاسگزاری و قدردانی در گروه دانلودها یک بخش ویژه به سپاسگزاری اختصاص دهند و یک محصول ویژه سپاسگزاری در سایت قرار گیرد قطعا که مانند انفجار نور این دوره زیبا در جهان شگفتیهای خاص خودش را خواهد داشت.
همگی شما را به خدایی می سپارم که خودش سپاسگزارترین سپاسگزاران است.
سلام به استاد بینظریم و مریم عزیزم
خدایا شکرت که با شنیدن این فایلها از زبان توحیدی استاد جانم و نیز با پاسخ دادن به این سوالها تازه متوجه میشم که چقدر نقطه ضعف تو وجود من هست که شاید یک سری رو آگاه بودم ولی نمیدونستم همین ها موانع بسیار بزرگی در پیشرفت و موفقیت من بودند
من همیشه هدفم رو با ذوق و اشتیاق مشخص میکنم و انقدر رسیدن به اون رو برای خودم آسون میکنم میگم بابا این که کاری نداره حتما بهش میرسم اما دریغ از اینکه شیطون بدجنس پشت این افکار من نشسته و میگه به همین خیال باش مگه من میزارم چون اون قشنگ منو شناخته حتی بهتر از خودم که من ایمانم خیلی سسته و خیلی ضعیفم و میتونه خیلی راحت در من نفوذ کنه و نگذاره به هدفم برسم
همانطور که در قران خداوند فرموده شیطان بر بندگان من تسلط دارد مگر آنهایی که ایمان راسخ دارند
حالا شیطان چیکار میکنه میگه بابا ول کن تو نمیتونی واسه خودت دردسر درست نکن و از دایره امنت بیرون نرو و راحت باش یا میگه الان که فرصت نداری فردا انجام میدی و این فردا کی میاد خدا میدونه
من که راحت مطیع شیطان شدم وقتی میبینم ی کم که دنبال هدفم رفتم و نتیجه نگرفتم سریع شیطان نجوا میکنه دیدی گفتم بیخیال شو و من ناامید میشم و من خیلی زود ناامید میشم و این بزرگترین پاشنه آشیل منه که کارها رو نیمه کاره رها میکنم و دلسرد میشم
مشکل دیگه من اینه که به عوامل بیرونی قدرت میدم و خیلی کارها رو شروع کردم و وقت گذاشتم و هزینه کردم ولی چون حمایت نشدم نیمه کاره گذاشتم و گوش به نجواهای شیطان سپردم
یکی از حربه های بسیار موثر شیطان در من اینه که منو از شکست میترسونه و میگه تو نمیتونی تو این همه قدرت نداری تو هیچ امکاناتی نداری تو شرایط مالی در حد اون کارو نداری اونایی که انجام دادن صد البته شرایطشون بهتر از تو بوده وووووو حالا من یا همون اول کار اصلا شروع نمیکنم یا بازم نصفه نیمه رها میکنم
و اینها همه برمیگرده به ضعف در عزت نفس ، ضعف در احساس لیاقت ، ضعف در نرفتن در دل ترسها ،ضعف در قبول نکردن فراوانی و ایمان به کمبود، ضعف در امید به آینده که تمام اینها ریشه در توحیدی نبودن من داره که یکی از دوستان در پاسخ به یکی از کامنتهای من اشاره کرده بودند که توحید من ضعیفه و من با توجه به این تلنگر و چیزی که با آموزه های استاد عزیزم به این رسیدم تصمیم گرفتم به توحیدی بودن روی خودم کار کنم و بد جوری چترم رو روی همین موضوع باز کردم و قطعا قطعا موفق خواهم شد و چون افکارم از قبل توحیدی بودن ولی عملم خیلی خیلی نشاندهنده توحید نبوده و ایمان بدون عمل به قول استاد حرف مفت است از خدا میخاهم یاریم کنه تا بتونم با تمام وجودم توحید رو درک کنم و ایمان و عملم یکی باشد
دوستون دارم همتون عشقید
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزو مریم خانوم شایسته و همه بچه های توحیدی سایت
سوال امروز الگوهای تکرار شونده هدف
درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟
من قبلا هرهدفی داشتم مثلا یه زمانی برای کنکور میخوندم اولش خیلی انگیزه و شور و شوق داشتم درس بخونم برنامه ریزی کنم و برنامه میریختم روزی 12 تا 14 ساعت گاهی بیشتردرس میخوندم حتی به زور غذا میخوردم و فقط میگفتم باید رو کتابهام تمرکز کنم ولی سه ماه که میخوندم بی انگیزه میشدم و میل و کششش انچنانی به درس خوندن نداشتم یه جورایی زده میشدم بعدا که فکر کردم دلیلش این بود که هدف من که کنکور بود موفقیتش در ذهن من بزرگ بود و نمیدونستم که باید هدفهامو به گامهای کوجک تقسیم کنم و ازاول پامو میزاشتم رو گاز و گاز میدادم یه جایی خسته میشدم و کنار میکشیدم یه جورایی هدفمو دور میدیدم و اگ هدفمو تقسیم میکردم و گامهای کوچک یا همون روزی چن ساعت براش درس میخوندم و لذت میبردم از کارم برام اسون میشد همه چیز
و زمانی هم که لیسانس گرفتم میگفتم دولت دیگه استخدامی نداره که من شرکت کنم دبر شده دیر لیسانس گرفتم دیکه رشته منو نمیخان و خیلی دلیلهای دیگه که قدرت به عوامل بیرونی میدادم و رو خدا حساب باز نمیکردم و همه رو مقصر میدونستم جز خودم و شرک داشتم به قول پیامبر شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه سیاهی در دل تاریکی شب بر روی سنگ سیاهه مخفی و پنهانه
و من زمانی که اومدم تو سایت اولش اومدم هدفامو نوشتم هی فایل گوش مبدادم اما عالم بی عمل بودم درکم پایین بود
مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُواْ التَّوْرَاهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ
ترجمه
کسانى که مکلّف به تورات شدند، ولى حق آن را ادا نکردند، مانند الاغى هستند که کتابهایى حمل مى کند، (ولى چیزى از آن نمى فهمد.) گروهى که آیات خدا را انکار کردند، مَثَل بدى دارند و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمى کند
فکر میکردم دارم عمل میکنم اما ای دل غافل که اصلا من نه شخصیتم تغیبرکرده بود و نه قدم برمیداشتم برای کسب و کارم درسته این بار مثلا میگفتم من مسیولش هستم و مقصرو بقیه نمیدونستم و خودم خالق زندگیم اما در عمل انجام نمیدادم قدمهامو و این باعث میشد که پیشرفت در هیچ زمینه ای نداشته باشم
سعدى مى گوید:
علم چندان که بیشتر خوانى
چون عمل در تو نیست نادانى
نه محقق بود نه دانشمند
چارپایى بر او کتابى چند
آن تهى مغز را چه علم و خبر
که بر او هیزم است یا دفتر
الان میفهم که استاد عزیزم همه اینها بر میگرده به عزت نفس پایین و عدم احساس لیاقت و خودارزشی
سپاسگزارم ازتون که باعث میشید ما فکر کنیم در مورد خودمون و خودمون به چالش بکشیم و شخصبتمون و درست کنیم و تغییر دهیم
یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّـهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّـهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّـهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا (طلاق 3)
و از جایى که گمانش را ندارد روزىاش مىدهد. و هر که بر خدا توکل کند، خدا او را کافى است. خدا کار خود را به اجرا مىرساند و هر چیز را اندازهاى قرار داده است.
وَیُنَجِّی اللَّـهُ الَّذِینَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لَا یَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ (زمر 61)
و خدا کسانی را که تقوا پیشه کردهاند، نجات میدهد. بدی به آنان نمیرسد و غمگین (هم) نخواهند گردید
خدایا بر تو توکل میکنم منو به راه راست هدایت فرما و کمکم کن روز به روز ثایت قدم باشیم در عمل به اصل و آگاهیهاو خودمون بیشتر بشناسیم که لازمه خدا شناسی خودشناسیه
مریم عزیز بانوی شایسته به خاطر تدوین این فایلها ازتون سپاسگزارم و دوستت دارم
در پناه الله یکتا شاد و سعادتمند و ثروتمند باشید
بازم سلام به دوستان عزیز و استاد اگاهم
من چنتا هدف هست ک هرسال جزع برنامه هام هست ولی هنو انجامش ندادم
یکیش توی بحث سلامتیه من میخام ی ازمایش چکاپ کامل بگیرم و روی سلامتیم کار کنم ولی هردفعه ب تعویق میندازمش
میخام دندونهام رو درست کنم
بیشتر هدفهام بر پایه اموزشه من میخام چنتا اموزش ببینم اموزش شنا .زبان .اموزش تتو و…
یکی از دلیلاش اینه فک کنم ک من انگیزه مناسبی برای این هدفهام ندارم با این ک مهم هستند چنتاشون واقعا
دلیل بعدیش من فک میکنم از احساس عدم لیاقته ک افسار زندگیم رو دست گرفته البته دارم روش کار میکنم