پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 10 - صفحه 19

426 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجید عزیزی پیردوستی گفته:
    مدت عضویت: 1493 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته ی عزیزم

    سلام به خانواده ی بهشتی عباسمنش

    خدایا شکر بابت این الگوهای تکرار شونده که کلی ترمزها و باورهای مخرب را از عمق ذهنمون شناسایی می‌کنه و میتونیم با یاری خدا حلشون کنیم .

    خداجونم تو چقدر بخشنده و مهربانی که چنین سیستم فوق‌العاده ای را طراحی کردی تا ما بهتر زندگی کنیم و شرایط زندگی خودمونو با افکار ها و باورها رقم بزنیم و چقدر این ساده و لذت بخش است که نیاز به تمرین و عمل دارد .

    هر آنچه در زندگی ما به وجود میاد توسط خودمون به وجود میاد و خلق میکنیم و خود واکنش ها به این اتفاقات باعث میشه اون جنس اتفاقات چه جالب و چه ناجالب کن و زیاد بشه پس به هرچی توجه میکنیم از جنس همون وارد زندگیمون میشه .

    وقتی که صبح را با یک حس خوب و احساس خوب شروع کنیم تا شب از جنس این حال خوب و احساس خوب برامون به وجود میاد و برعکسش را هم میشه مثال زد .

    در الگوهای تکرار شونده باید خیلی هوشمندانه و عمیق فکر کنیم که اگر یک اتفاقی در زندگی ما بارها تکرار میشه به خاطر اینه که افکار وفرکانسی را ارسال کردیم و به شکل الگوهای تکرار شونده در اومده ،مثلا هرچند وقت یکبار یک چیزی را گم میکنیم ،یا هرچند وقت یکبار بیمار شدن ،یا هرچند وقت یکبار خراب شدن ماشین و کم کم با تکرار این ها پذیرفته میشه و میپذیرند و مثلا یه سری ویژگی های تکراری در اطرافیانمون دیده میشه ،مثلا یا خیلی با احساس هستند یا خیلی بی احساس هستند یا بدقول یا دروغگو یا مهربان یا…

    یا یه سری افراد هستند که هر چند سال یک بار برشکست میشن یا هرچند سال یک بار جدا میشن و مسائلی براشون به وجود میاد که فکر میکنن ایراد از آدمهای مقابل و هیچوقت به خودش نمیگه شایدمن آدمی هستم که دوست دارم آدمهایی را ناخودآگاه جذب کنم که ضعیف هستند و نیاز به توجه دارند یا آدمی هستم که دوست دارم مسائل دیگران و مشکلاتشون را حل کنم و به این دلیل که آدمهایی که به سمت من هدایت میشن این ویژگی را دارند .

    یا برای افرادی که هرچند وقت یک بار سرشون کلاه می‌ره و بدهکار میشن و هرچند وقت یکبار این الگو براشون به شکل های مختلف تکرار میشه .

    باید حواسمون به تکرار این الگوها باشه اگر یک بار اتفاق بیفته که بحثی راجع بهش ندارم اما اگر مدام تکرار میشه اون اتفاق یا افرادی که باهاشون برخود میکنم و یه سری ویژگی های یکسانی دارند این یعنی الگوهای تکرار شونده که این موقع باید بگم چه فکر و باوری داره تو مغز من کار می‌کنه که این شرایط را به وجود میاره و باور یعنی فکری که بارها و بارها تکرار میشه که توسط خانواده و اطرافیان مخصوصا درسن کودکی بیشتر برای ما تکرار شده و اتفاقاتی را جذب می‌کنیم که با باورهای ما همسان است و یکی از راههایی که متوجه بشیم چه باوری داریم اینه که ببینیم چه اتفاقات مشابه ای در زندگیم به وجود میاد مثلا اگر باور کنم که پول درآوردن سخته یا من آدم ضعیفی هستم و یا خیلی زود مریض میشم و یا خیلی عصبی میشم و حتی برعکسش در موارد مثبت.

    وقتی که این باورها مدام تکرار میشه یه سری اتفاقات که ارتباط داره با این باورها در زندگی اتفاق میفته برای برخی افراد هر روز اتفاق میفته مثلا یک فردی هر روز وسیلش گم میشه یا از دست دادن یک پول تماما به خاطر اینه که افراد به الگوهای تکرار شونده فکر نمی‌کنند و مدام این اتفاق براشون تکرار میشه .

    تا زمانی که من تغییر نکنم اتفاقات بیرونی هم تغییر نمیکنه این اون اصلیست که ما باید بهش توجه کنیم اگر یک اتفاق داره واسه من تکرار میشه بدون شک برنامه ی ذهنی و باورهای من است که داره اون اتفاق را رقم میزنه و چرا این اتفاقات برای همه ی آدمها به وجود نمیاد مثلا اقتصاد اگر بده باید واسه همه بد باشه و یا اگر گم کردن اشیا یک طبیعتی از انسان فراموش کار باشه چرا برای همه این اتفاق نیفته .

    با این مقدمه بهتر میتوانیم به سوالات استاد جواب بدهیم تا بفهمیم چه الگوهای تکرار شونده ای در زندگی ما هر چند وقت یک بار اتفاق میفتد؟

    به دنبال مفهوم سوال با هدایت خدا باشم و بیندبشم تا پاسخ های دقیق‌تری برای این سوال پیدا کنم و اینکه چطور میتوانم تغییرات مثبت را در خود ایجاد کنم .

    سوال بسیار مهم و ارزشمند …

    _چه الگوهای تکرار شونده ای از بازخوردهایی که افراد بهمون میدم میتونم پیدا کنم ؟؟؟

    مثلا افراد خیلی انتقاد می‌کنند که چقدر بدقولی یا چقدر نامنظمی و یا به بهداشت خودت اهمیت نمیدی ،تو خیلی فرد خوبی هستی و ای همیشه دوست داری در مورد خودت صحبت کنی ،تو خیلی خوبی ولی همیشه ساکتی و اصلا وارد جمع نمیشی و خودتو نشون نمیدی یا خیلی فراموش کار هستی.

    باید بتوانم از بازخوردهای اطراف الگوهای تکرار شونده را استخراج کنم و ببینم که چه ایرادی دارم که همه با هم میگن توی این زمینه مسئله داری و باید حلش کنم ؟؟!!

    یه سری انتقادات توسط افراد متفاوت بهم گفته میشه و در مورد نکات مثبت هم هست که اینا راهم میشه نوشت اما مهم تر از اون قسمتهایست که که بهم آسیب میزنه اونا را پیدا کنم و تغییر بدم انشالله

    اولین نکته ای که دوست دارم از این به بعد خیلی رعایت کنم اینه که بازخوردهایی که در زندگیم تکرار میشه را بنویسم تا بهتر بتوانم برای حلشون اقدام کنم چه بازخوردهای خوب وچه بازخوردهای منفی هر دوشان در رشد من بسیار موثر است انشالله .

    با هدایت خدا شروع میکنم در حال حاظر حدود چند ماه هست که با درخواستی که از خداوند داشتم و دوست داشتم رو خودم کار کنم و در زمان و مکان آزاد باشم بهش رسیدم و درحال حاظر تنها هستم و ارتباطم با اطرافیانم به طور اتوماتیک قطع شده و افرادی که با آنها ارتباط دارم دستان با ارزش خداوند هستند که هم مسیر م هستند و دو نفر هم بیشتر نیستند (خواهرم و دوستم) و این افراد فقط از نکات مثبت من صحبت میکنندچون کلا در مورد قوانین خداوند واین انرژی بی نهایت صحبت میکنیم الان یادم افتاد که چندین وقت است اطرافیانی مثل مادرم و چند نفر از مشتریانم بهم گفتن که یک فرد بسیار ثروتمند میشم که این یک الهام و نشونه از طرف خدا می‌دونم و خدا جونم داره بهم میگه که بسیار ثروتمند و موفق خواهی بود

    خیلی فکر کردم که ببینم چه الگوهای تکرار شونده ای در بازخورد افراد میتونم پیدا کنم و هرچقدر بیشتر فکر کردم و البته با نکته برداری و خواندن کامنت دوستان بهشتیم بیشتر متوجه این سوال بسیار ارزشمند شدم و چون این فایل نشانه ی امروز من بود شکی نداشتم که با رسیدن به جواب درهایی از نعمت به رویم باز میشود با یاری رب العالمین .

    چون کار من با سوشال مدیا واینستاگرام هستش به دنبال این الگوها در فالوورانم گشتم و دیدم که سوالاتی که میپرسم و یا مطالبی که به اشتراک میگذارم چندان بازخوردی نمیگیرم و واکنش خاصی را نشون نمیدن و بی تفاوت هستند و درحالی که کن دوست دارم تعامل داشته باشند و به سوالات جواب بدهند اما پاسخ بسیار کمی را دریافت میکنم که به صورت تشکر از محتواهایم است ولی هر بار که وارد اینستاگرام میشم نگران میشم از این جهت که چرا کم بازدید داشتم و چرا کم تعامل دارند و جوابی ندادن این الگو خیلی برای من تکرار میشه و خیلی در لایه های زیرین باورهام بود که به لطف خداوند مهربان تونستم پیداش کنم و همانطور که هدایت شدم تا پیداش کنم قطعا یاریم میکند تا جواب خوب و راه حل خوبی برایش پیدا کنم

    حالا باید بیام و ببینم که چه باورهایی دارم که این الگو را برایم به وجود آورده است که انشالله فردا شب در ادامه باورهایی که پیدا کردم را به همراه راه حل به اشتراک خواهم گذاشت انشالله

    خدایا شکرت که هدایتم کردی و هر لحظه هادیم هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مجید عزیزی پیردوستی گفته:
      مدت عضویت: 1493 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام به خانواده ی عزیزم

      در ادامه ی کامنت دیشبم می‌خوام باورها و راهکاری های که می‌دونم را با یاری رب خوبم بنویسم .

      اولین باوری که دارم اینه که آکاهی و مطالب من خیلی با ارزش و این مطالب خیلی برای افراد سنگین و خیلی متوجه نمیشن و درک نمیکنن!!!

      به خاطر همین باورم این آگاهی هم به افرادی میرسه که مطالب براشون سخت باشه و متوجه نشن و درک نکنند

      حالا با منطق و با توجه به نکات مثبت می‌خوام این باور تغییر بدم انشالله

      من خودم زمانی که خواستم تغییر کنم خداوند هدایتم کرد و کم کم با سایت استاد عباسمنش آشنا شدم و همه ی دوستان بهشتی سایت عباسمنش با تغییر کردن به این سایت هدایت شدن و یا دنبال تغییر بودن که هدایت شدن و کم کم فرکانس و درکشون از این آگاهی ها بیشتر شد و استاد عباسمنش هرچقدر روی خودشون کار میکنند جهان هم افراد بیشتری و آماده تری را وارد این سایت میکند و تازه هرچقدر که افراد تازه واردتری به سایت میان آگاهی و درک بهتری دارن یعنی انگار یه مرحله ای از تکامل گذراندن و وارد این سایت شدن درحالی که من یه کوچولو با کتاب راز آشنا بودم و درک دیگه ای از قرآن و قوانین نداشتم والبته که الان هم در حال یادگیری نیم درصد هستم وبا هدایت خداوند مدارم هر روز داره بالاتر می‌ره و تکاملم در حال طی کردن با سرعت بالایست و تازگی‌ها خیلی بهتر متوجه شدم که طی کردن تکامل با زمان نیست و بستگی به فرکانس داره .

      بنابراین همانطور که خدا برای استاد عباسمنش این افراد را هدایت کرده و به سایتش هدایت میشن افراد مناسب برای آگاهی من هم بهم هدایت می‌کنه و فقط کافیه که منم روی خودم کار کنم و احساس لیاقتم را بیشتر کنم در جهان بینهایت افرادی هستند که به دنبال خوب زندگی کردن و تغییر هستند و خداوند آنها را به پیج من هدایت می‌کنه و از مطالب من لذت میبرن و در تعاملات شرکت میکند و پاسخ سوالات را به خوبی میدهند.مطالب من به حل مسائل دیگران کمک میکند بنابراین جهان هم افراد بیشتر و قدر دان تری را وارد پیجم می‌کند و مطالب و آکاهی من را بهشون نشان میدهد مطالب من خیلی شیرین ولذت بخش و هرکسی آنها را میشوند ازش لذت میبرد و به زندگیشون صفا وآرامش میده و باعث رشد و موفقیت در تمام جنبه های زندگیشون میشه مثل مطالب استاد عباسمنش که به همه‌ی ماها آرامش و لذت میده و باعث رشد و موفقیت در تمام جنبه های زندگیمون شده البته هرکسی به اندازه ی عملکردش فالوورهای منم از مطالبم استفاده میکنند ولذت وآرامشی را با هدایت خداوند در زندگیشان به دست می‌آورند و در تمام جنبه ها ی زندگی می‌توانند موفق باشند همانطور که خداوند در به اشتراک گذاری این مطالب یاریم میکند در هدایت کردن افراد و تعامل این افراد برای مطالب و آکاهی هایم نیز هدایت میکند و در زمان مناسب افراد مناسب و ایده های مناسب برای رشد بیشتر بهم میدهد .هرچی که برایم پیش میاد خیر است و این الگو در زندگیم هزاران با پیش آمده و بعداً فهمیدم که خیر بوده‌است .این نشانه ای که به آن هدایت شدم خیلی خیر است و با حل این ترمزها و درست کردن باورها رشد عظیمی را خواهم داشت انشالله.

      هرچقدر که من خودم باشم و بخوام که مطالب را به اشتراک بگذارم جهان هم افراد خودمانی تر و با عشق تری را سر راهم میگذارد.زمانی که من آگاهیم بیشتر میشود و فرکانسم بالاتر میرود نباید که غرور بگیرم و بگم که مطالب من واسه دیگران سنگین است و فقط با عشق ببخشم .

      خدای مهربانم مرا ببخش که چنین فکر میکردم که این مطالب وآکاهی برای دیگران سنگین است ،متاسفم که چند وقتی را اینگونه سر کردم ،سپاسگذارم که مرا می‌بخشی و مسیر درست را بهم نشان میدهی ،دوست دارم رب خوبم و عاشقتم همیشه و هر لحظه .

      وقتی من تونستم این مطالب با ارزش را یاد بگیرم قطعا پاره های وجودی رب العالمین هم میتونن یاد بگیرن فقط باید خودشان بخواهند و خداوند هم هدایتشان میکند بنابراین زمانی که من روی خودم کار میکنم و آزاد و رها هستم در به اشتراک گذاری مطلب و آگاهی ،خداوند هم هرکسی را آماده باشه به سمت من می‌فرسته و ما را در مدار هم قرار میده .

      _باور دومی که در مورد این الگوی تکرار شونده دارم ،باید الگوریتم های اینستا گرام را رعایت کنم تا افراد به خوبی با من تعامل بگیرند .

      یک باوری که دارم وتبدیل به اصول شده اینه که هرچه برای خودم می‌خوام برای دیگران هم بخوام و هرچیزی برای خودم نمی‌خوام برای دیگران هم نخوام ،آنچه که خودم انجام میدم از دیگران انتظار داشته باشم که انجام بدن و اینو خیلی خوب پذیرفتم به خاطر همین زمانهایی که کامنت نمی‌ذارم به خاطر این باور که واسم اصول شده میگن که چون خودم فعالیتی نداشتم طبیعی که دیگران هم واسه من فعالیتی نداشته باشند نمی‌خوام بگم این باور اشتباه چون باعث میشه هرچه که از دیگران انتظار دارم اول خودم انجام داده باشم و خب یه جورایی هم به نفعم میشه که در جهت رشدم فعالیت داشته باشم خصوصا در کامنت نوشتن چون زمانی که می‌نویسم درکم از مطالب خیلی بیشتر میشه و آکاهی جدیدی را دریافت میکنم و تعامل داشتن در سایت استاد خیلی بهم کمک می‌کنه تا راجع به این الگو بتونم باورهای بهتری پیدا کنم که هم به نفع خودم باشه و هم برای رشد پیجم و فعالیت پاره های وجودم در پیجم موثر باشه و رد پایی از خودم برای خانواده ی بهشتیم گذاشته باشم‌

      در حال حاظر میتونم بگم هرچقدر من در سایت عباسمنش و تلگرام خودم فعالیت داشته باشم ده برابرش افراد در پیج اینستا گرام برای من فعالیت دارند و در تعاملات شرکت میکنند من در حال رشد و بهبود هستم و افرادی هم که مرا دنبال میکنند در حال رشد و بهبود هستند پس اگر این اصول منه که هرچی برای دیگران می‌خوام اول برای خودم بخوام و خودم به شکل خوبی باید انجام داده باشمش پس برای رسد خودم و جهان باید خیلی خیلی خیلی رو خودم کار کنم و لذت ببرم چرا که اینطوری دارم به رشد خودم و جهان کمک میکنم و خداوند هم بینهایت پاداش و ثروت میدهد هرچقدر خالصانه برای رسد خودم و جهان زمان بذارم جهان هم افرادی که خالصانه برای رشد خودشون زمان میذارن را وارد پیجم می‌کند و بازخوردهایشان را به اشتراک می‌گذارند هرچقدر من برای خودم رشد وپیشرفت مهم باشد جهان هم افرادی که رشد و پیشرفت برایشان مهم است سر راهم قرار میدهد و از نتایج خودشان میگویند هرچقدر من به دنبال بهبود بهتر باشم و بیام تو سایت و نتایجم را بگم جهان هم افرادی را که به دنبال بهبود بهتر هستند سر راهم قرار میدهد و نتایجی را که بهشون بهبود داده به اشتراک می‌گذارند .

      باورهایی که شناسایی کردم هنوز ادامه داره و انشالله فردا شب میام و بقیه را میگم انقدر این باورها را با هدایت رب العالمین پیدا میکنم و روشون کار میکنم که در سوشال مدیا فرصت نکنم همه را جواب بدم و میلیارد ها تومن پول واسم ساخته میشه انشالله.

      در پناه رب العالمین شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشین در دنیا و آخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مجید عزیزی پیردوستی گفته:
        مدت عضویت: 1493 روز

        به نام خدای مهربان

        سلام به همه ی عزیزانم

        خدایا شکر که بار دیگر فرصتی برای کامنت نوشتن دارم در ادامه ی باورهایی که نوشتم می‌خوام یک باور دیگه برای این الگوی تکرار شونده بنویسم

        باور سوم:.دوست نداشتم که دایرکتم شلوغ بشه و میگفتم که من طوری پیش میرم که شلوغ نمیشه ونیازی نیست که خیلی دایرکت جواب بدم و یاسوال نمیپرسن که نیازی به جواب نداشته باشم و خودشون یه جوری میفهمند!!؟

        این باور باعث شده که افرادی خجالتی و یا افرادی که ترس دارن وارد پیجم بشن و کسانی منو دنبال کن که نخوان رو خودشون کار کنند

        و اما منطق درست اینه که اگر من میخوام رشد کنم از سوالات و انتقاد ها و پیشنهاد های دیگران است که باعث میشود بهتر در کارم عمل کنم.

        هرچقدر سوالهای مهم بپرسند من راهکارهای بهتری را برای رشد خودم به دست میارم تازه زمانی که سوال میپرسند تولید محتوای بهتری هم میتونم داشته باشم و اینطوری زمانم نیز برای فکر کردن به تولید محتوا بهینه میشه درواقع هرچقدر بتونم مسائل افراد را حل کنم جهان هم بهم ارزش و پاداش بهتر میدهد این افراد دستانی از خداوند هستند و برای کمک به من ازم سوال میپرسند هرچقدر سوال میکنند و پیشنهاد میدن بیشتر رشد میکنم و هرچقدر سرم شلوغ بشه نشان از رشدمنه هرچقدر افراد بهم دایرکت بدن بهتر میتونم مفاهیم را پیش ببرم و این طوری تاثیر گذاریم بیشتر میشه و بهتر میتونم خدمات بدم .

        افراد خیلی کنجکاو هستند از یادگیری مطالب بنابراین ازم سوال میکنند خوشحال میشن از مطالب من و آنها را به اشتراک میگذارند با عشق بهشون جواب میدم و اوناهم با عشق محصولاتم را تهیه میکنند لذت میبرن و بازخورد وجواب خوبی میدن و مطالبم را به خوبی به اشتراک میگذارند .

        بینهایت افرادی هستند که برای خودشان ارزش قائل هستند و خداوند آنها را به سمت من هدایت می‌کند بی نهایت افراد کنجکاو و فهمیده و عاقل هستند که خداوند آنهارا به سمت من هدایت میکند من هر روز رشد میکنم بنابراین طبیعی است که پیجم نیز هر روز رشد کند و پر شود از افرادی که به دنبال آکاهی و علم با ارزش من هستند و با لذت مطالبم را استاده میکند به اشتراک میگذارند و نتایج با ارزششون را بهم میگن

        خیلی جالب که امروز با لطف و هدایت خدا یکی از دوستان تو کانال تلگرام در اولین روز از آگاهی که بهش داده بودم نتیجه گرفته بود و بهم وویس داد و این نتیجش را به اشتراک گذاشت که کلی لذت بردم و یک نفر دیگه هم امروز در جواب سوالی که گذاشتم گفتند :فقط میتونم بگم شما صدای بسیار آرامش دهنده ای دارید و با مطالبتون به آدم یه حس پر از انرژی منتقل میکنید .

        این چند مورد از نشانه هایست که در بدو ورود برای تغییر این باور و الگوهای تکرار شونده خداوند بهم نشان داد و قرار کلی کن فیکون شود و قطعا میام و از نتایج شگفت انگیز به اشتراک میگذارم

        خیلی لذت بردم از این سوال با یاری ربم می‌خوام بیشتر روی این دسته از الگوهای تکرار شونده کار کنم

        وقتی رو باورهای کار میکنم و زمانی که پست واستوری بذارم همه خیلی لذت میبرند و اگر سوالی باشه پاسخ میدهند و کلی ریپلای میکنند و به تعامل میذارن ،به اشتراک میگذارند و لذت میبرن از اینکه منو دنبال کردند و راحت به پیج من با دیگران صحبت میکنند و این اتفاقات برایم میفتد با یاری خدا

        زمانی که من سوال بپرسم خود به خود جواب میدهند و هرچیزی که من بخواهم را انجام میدهند چون به رشدشون و موفقیت بیشترشون کمک می‌کنه

        کافیه که من به آسودگی و آسانی مباحث خودم راپیش ببرم خداوند هم به راحتی افراد درست را بهم می‌رساند و فعالیت هایم را انجام میدهد مانند پیج استاد عباسمنش

        خدایا شکر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    نسترن فضیلت گفته:
    مدت عضویت: 2358 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به همه ی شما عزیزان

    امروز که شروع کردم به خوندن کامنتا و خیلی برای خودم شفاف تر شدم متوجه شدم که چه الگوهای تکراری منفی و بازخورد دهنده ی بدی دارم.

    از جمله تعصب داشتن روی خانواده و اعضای خانواده.

    اینکه اگه بهشون توجه نکنم، زندگی من دستخوش تغییر می شه. من برای اینکه خودم در آرامش باشم، دارم به صورت پنهان تقلا می کنم که زندگی اونا آروم باشه. اونا مشکلی نداشته باشن تا در عوض کاری به من نداشته باشن.

    چون از بچگی این حس رو درونم داشتم که من قهرمانم، من حمایتگرم.

    من حامی بقیه م.

    من باید کاری کنم که زندگی اونا خوب پیش بره تا مسائلی نداشته باشن که از من تقاضا کنن برای انجامش یا حلش.

    چون من از درون به دانا بودنم، به عاقل بودنم، به اینکه همیشه درست عمل می کنم، درست فکر می کنم احساس غرور داشتم

    اینکه من عاقل تر از اعضای خانواده م هستم و اینم چون من بچه ی آخری بودم و در واقع همیشه نادیده گرفته می شدم که اون هنوز بچه س، تو هیچی نمی دونی، خودمو غرق آگاهی کردم که من می دونم. من دانام. درسته کوچیکتر از همه م ولی من از همتون بهتر می تونم و بهتر می دونم

    این یه باگ بود که از خودم کشیدم بیرون که تبدیل شدم به قهرمان زندگی دیگران. حامی دیگران.

    حامی و حمایتگر بودن. اونم فقط بخاطر افکار پوسیده ی خودم که

    خودم در آرامش باشم بخاطر خودم و بخاطر اینکه بقیه (مردم) بگن از خانواده ی خوبی هست. اینم تازه پیدا کردم.

    یه جورایی دنبال اعتبار گرفتن از اسم و رسم خانواده م و اعضای خانواده م بودم. بقول استاد چقدر واقعا بعضی وقتا کثیف رفتار می کنیم. چقدر راحت شرک می ورزم بعد انتظار دارم اتفاقات خوبی برام بیفته.

    انتظار دارم چرخ زندگیم با این همه شرک روون هم باشه.

    یکی دیگه از بازخوردهایی که خیلی کم می گیرم اما می گیرم، اینه که وقتی دونفر صحبت می کنن، من باز حس قهرمان بودنم برای یک نفر که بیشتر دلم براش می سوزه گل می کنه یه حرفی این وسط میارم که به نفع یک نفر و به ضرر نفر دیگه س و این حس دو به هم زنی بهم می ده با اینکه واقعا همچین قصدی ندارم ولی اونقدر توی حس دلسوزی می رم، حالا دلسوزی یا بقول خودمون از کسی پشتیبانی کردن (که اونم برای حرفای خیلی معمولی و پیش پا افتاده س) و اینو دو سه بار شنیدم که تو اگه حرف نزنی مگه چی می شه؟! و تازه فهمیدم یه الگوی تکرار شونده س که بازم برمی گرده به خانواده م بیشتر ولی در کل، دارم این ویژگی رو. خداروشکررر که شناختمش. الهی شکررررر.

    یکی دیگه از ویژگی هایی کخ درون خودم پیدا کردم و از کامنت دوستان متوجه ش شدم، جدی گرفتن بقیه س.

    و من باید روی این کار کنم که آدمارو، خیلی جدی نگیرم نه از حیث بی احترامی و رفتار بد، از حیث اینکه روی قول و حرفشون حساب باز نکنم.

    و این با اعتماد کردن متفاوته از نگاه خودم.

    یعنی یه وقتایی به یه مغازه ای می ری، با کسی داد و ستد داری، و قلبت درست بودن اون رابطه ی شکل گرفته رو پذیرفته و با اعتماد به طرف مقابلت جلو می ری.

    اما یه وقتایی واقعا از احساست می فهمی که حساب کردی یعنی قول انجام کاری رو داده طرف مقابل، و تو حساب کردی که فلانی حتما دیگه انجامش می ده

    اما اگه جدی نگیری، بگی اوکی، ان شاءالله که فلان کار انجام می شه، فلانی قولشو داده فعلا. اگه نشدم یکی دیگه انجامش می ده.

    اگه نیومدم، یکی دیگه خدا میاره.

    من توی این مورد بخصوص اگر مربوط به درآمد و ثروت باشه، لنگ می زنم.

    یه باگ دیگه که از خودم کشیدم بیرون اینه که انتظار دارم بقیه ای که باهاشون هستم، حالا هر کسی، عاقل باشه. دانا باشه. بدونه فلان موقع چطور رفتار کنه و این از یه خستگی طولانی میاد چون من سالها با قهرمان بودن، و اینکه بخوام به بقیه زندگی کردنو یاد بدم، زندگی کردم و واقعا له شدم. له شدم یعنی له شدمااااا.

    و این باعث شده خسته باشم برای اینکه بخوام توضیح بدم و این تبدیل به یه انتظار بی مورد شده.

    اینکه بقیه بلد باشن.

    و درستش اینه که من توضیح ندم و منتظر نباشم بخوان بیان ازم بپرسن و این باور و فرکانس رو ایجاد کنم خداوند درون تمام ما هست. با ماست. درون ماست. عاشق ماست و قول هدایت داده

    و می گه او هر لحظه در شأنی، در کاری است. و هر لحظه داره اجابت می کنه درخواست های مارو و رها. رها. رها کنم از درون تا در بیرون من نمایان بشه.

    و همه ی باگ هایی که گفتم اول از درون باورشو ایجاد کنم، فرکانسشو بفرستم تا جهان آینه وار من بهم خودِ جدیدم رو بهم نشون بده.

    یه مثال بزنم از دلسوز و قهرمان زندگی دیگران بودن که چطور باعث چرخ زندگیم از روون بودن بیفته و گیر داشته باشه

    چند وقت پیش من خانواده م رو به ناهار توی باغ دعوت کرده بودم، یه خواهرزاده ی یک سال و هفته ماهه دارم که خیلی بازیگوشه و هر بار یه چیزی برمی داره و یه جا پنهان می کنه از جمله سوییچ و کارت بانکی و دسته کلید.

    اون روز می خواستیم بریم پیاده روی که متوجه شدم سوییچ ماشین خواهرم روی کیف لباس خواهرزاده م گذاشته، من سوییچ رو هل دادم تا ته کیف که بچه برنداره بندازه ناکجا آباد. (قهرمان شدن).

    زمان برگشت، من با ماشین خودم بودم و مادرمم همرام بود که خواهرم گفت بچه داری بیقراری می کنه بیا ببرش همرات ما شب میایم می بریمش

    بچه و کیف بچه رو داد و ما رفتیم، تا رسیدیم دقیقا پشت در خونه که هنوز ماشینو خاموش نکرده بودم که خواهرم تماس گرفت گفت فکر می کنم سوییچ توی کیف بچه س.

    و من آه از نهادم بلند شد که آرررره. اره توی کیفه.

    از اونجا دوباره رفتم باغ و سوییچ رو دادم خواهرم، بچه هم که خوابش برده بود، تحویل دادم و دوباره برگشتم خونه.

    توی راه خیلی با خودم فکر کردم که این چی می تونه باشه؟ و با خودم گفتم این همون شیرجه زدن توی زندگی دیگرانه. شیرجه زدن توی زندگی دیگران و کاری براشون انجام دادن.

    بعد متوجه شدم خواهرم خودش آگاهانه سوییچ رو گذاشته روی کیف که چند مین بعد بیاد برداره تا گم نشه.

    یعنی حتی همین یک کار به ظاهر کوچیک و ساده می تونه چرخ زندگی رو از روان بودن دربیاره و گیربندازه توش و این زمانی درست می شه که من فرکانسم تغییر کنه. چون تا باور و فرکانسم تغییر نکنه، من تغییر نمی کنم. رفتارم تغییر نمی کنه.

    باید باور متناسبشو بسازم و اجازه بدم به جریان.

    اجازه بدم به جریان در زندگی آدما

    و نخوام به قول یکی از دوستان، کرم ابریشم رو زودتر از موعد از پیله خارج کنم.

    در پناه رب العالمین باشید

    از استاد جان، خانم شایسته و همه ی شما دوستان بابت کامنت های فوق العاده تون صمیمانه سپاسگزارمممممم

    خداروشکررررررر

    یا رب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
    مدت عضویت: 653 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز وبزرگوارم

    چقد از چهره ی شما وصداتون وحرفاتون انرژی وحس وحال خوب میگیرم خدا داند

    درپاسخ ب سوال بازخوردمن از دیگران؟

    همه میگن فقط بفکر خودتی وباید جواب خوبیایی ک از بقیه میبینی وبدی وببین چطور همه چقد باهات خوبن

    میگن اخرش کاری میکنی ک خودت میخای وهیچی نمیگی

    میگن چطور حوصلت سرنمیره همش تنهایی وبافامیل ارتباط نمیگیری

    یا همش میگن نیستی کجایی هیچ خبری ازت نیس

    یا همسرم همش میگه ک کارات تلمبار میکنی واخرش انجام میدی خسته میشی کلی بهت فشار میات کارات تقسیم کن هرسری گفته بهم برخورده چرا فک میکنه من شلخته هستم یا مرتب نیستم

    تااینکه فهمیدم فشرده کار انجام دادن جزو ویژگیم هست کلا باید روش کار کنم امروز شروع کردم راحت کارام انجام شد

    یا بقیه بخان نظر بدن همش میگن خیلی ببخشید نظر میدیم میدونیم خوشت نمیات ولی فلان کار کنی بهتر نیس البته هرجور راحتی بهم میگن

    همسرم چندبار گفته انتقاد پذیر نیستی

    همسرودخترم همش میگن خیلی زحمت میکشی توی خونه وتشکر میکنن از من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 1553 روز

    به نام خدای هدایتگر و مهربانم

    سلام به استادای عزیزم و همه دوستان گرامی این سایت ارزشمند

    از صبح تا الان با کلی درگیری ذهنی گذروندم با اینکه تمرین ستاره قطبیم هم نوشته بودم و کارهای لیستمم مشخص بود اما خب بخاطر رفتارهای نادرستم که هنوز اصلاح نشدن ذهنم به شدت درگیر شده بود و من این همه زمان رو تو آشفتگی کامل ذهنی سپری کردم که الان خدا رو شکر به خودم اومدم و میخوام به سوالات این بخش جواب بدم چوون کاااااملا مرتبط با وضعیت و حالت الان من هست و مطمعنم بعد از جواب دادن به امید و کمک خدا، درکم بهتر میشه و بهتر میتونم قوانین رو درک و خودمو کنترل کنم و زندگیم رو بهبود ببخشم چون من قراره ی بخش دیگه از وجودم و رفتارم رو کشف کنم

    و اما سوال: چه الگوهای تکرار شونده ای در بازخوردهایی که افراد از رفتار و عملکرد تان به شما می دهند، می توانید پیدا کنید؟

    1- عجولم، این نقطه ضعفم برجسته ترینه و عمیق ترینه چون از بچگی این رفتارم همرام بوده تا به الان و با توجه به گذشت زمان، شدیدتر هم شده و اصلااا ادم صبوری نیستم و همش میخوام که سریع همه چیز پیش بره و به نتیجه برسه که ی جاهایی خوب بوده مثلا در رسیدن به مقاطع تحصیلیم که در کمترین زمان بهشون رسیدم اما بیشتر جاها بد بوده چون ناامید میشدم و سریع اعصابم بهم میریخته و کنترل احساسات و عصبانیتم رو از دست میدادم و کلی دور و بریام رو ناراحت میکردم و میکنم و کلا سریع آشفته میشم چیزی که دقیقا امروز هم باهاش مواجه شدم.

    2- کنترل احساسات و عواطفم رو ندارم، که این نشون دهنده عدم اعتماد بنفس و کمبود ایمان و شرکه. شادیم رو سریع نشون میدم، عصبانیتم رو سریع بروز میدم و هرکسی به راحتی میتونه از چهرم حالم رو متوجه بشه که ناراحتم یا خوشحالم یا عصبانیم و هیچوقت نتونستم احساساتم رو مخفی کنم چون نتونستم کنترلی داشته باشم روش.

    3- خیلی لجبازم، برای اینکه ثابت کنم حق با منه ساعت ها با بقیه بحث میکنم و حتی صدام بالا میره بیشتر وقتا و کنترلی هم روی صدام ندارم و بدون فکر فقط حرف میزنم و بحث میکنم ک بیشتر وقتا هم پشیمون میشم چون تو این بحثا بیشتر وقتا حرمتا شکسته میشه و بزرگتر بودن افراد و سن و سالشون در نظر نمیگیرم و نامحترمانه صحبت میکنم چون بی فکر صحبت میکنم و تنها فقط زبانم کار میکنه که زبانی بسیار نیش دار و کنایه دار دارم.

    4- کسایی که بهم نزدیک هستن مدام بهشون نصیحت میکنم و میخوام که راه درستی که خودم فکر میکنم درسته رو بهشون نشون بدم که نتیجش میشه هم تمرکز بر تغییر شخصیت طرف مقابلم و بحث های طولانی و سرسام آور و ناراحتی که خدا رو شکر تو این مدت آگاهانه کمترش کردم اما خب هر تغییری با روند همراهه که بعضی وقتا از کنترلم خارج میشه.

    5- قبلا خیلی دختر متمرکزی بودم روی کارام و همیشه هرکاری رو به نتیجه میرسوندم بعد میرفتم سراغ کارای دیگه اما الان چند سالی هست که از این رویه دور شدم و بیشتر کارا رو نصفه رها میکنم و تمومش نمیکنم یا میخوام چندتا کار رو با هم هندل کنم که این هم کلی انرژی ازم میگیره و هم باعث آشفتگیم و در نهایت هم باعث رها شدنش میشه.

    6- دیگه مثل سابق دختر متعهدی نیستم به چیزایی که میخوام برسم و مدام به تعویق میندازمش و بهونمم اینه که خسته شدم و میخوام هروقت که حال داشتم و حال وانرژیم خوب بود برم سراغش

    تا الان همین موارد یادم مونده امیدوارم که بتونم این نقاط ضعفم رو بهبود بدم. الهی به امید تو خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    لنا رشيدي زاده گفته:
    مدت عضویت: 614 روز

    با سلام

    زودباورم و حرفای بقیه رو راحت باور می کنم،تو هر جمعی راحت جور نمی شم با بقیه،تو عصبانیت نمی تونم خودمو کنترل کنم و تصمیم انی می گیرم که بعدش اکثرا پشیمون می شم اینا رو بهم گفتن و خودم هم می پذیرم ولی واقعا سعی می کنم اصلاحشون کنم ولی در عمل باز تکرار می شن در مقابل ادم های متفاوت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 2170 روز

    به نام خالق عشق

    سلام استاد عزیزم

    جواب دهم

    بازخورد :

    یسری بازخورد ها خب مثبت ،اینکه بهم میگن ادم مرتبی هستم وسایلمو خوب نگهداری میکنم همیشه تمیزو پاکیزم

    خوشتیپم لبخند به لب دارم وقتی هدفی داشته باشم پشتکار دارم امیدوارم مهربونم خیلییی

    زبلم تو هرکاری زود یادمیگیرم هرکاری و

    اینکه خنده های خونمون بخاطر من

    اینکه درعین سادگی جذابیت دارم

    تو هر کاری خودم و میکشم بالا

    جزئی نگرم

    معنویم

    میگن اعتماد بنفست خوبه

    بازخورد های منفیم دارم نه از همه اما مخصوصا خانواده میگن زود عصبی میشی ،از هر حرفی ناراحت میشی ،زودرنجی ،دوست داری همه درست رفتار کنن و این ممکن نیست

    با صدای بلند گاهی حرف میزنی

    بعضی وقتا قبول نمیکنی که اشتباه رفتارت

    سخت میتونی خودتو شخصیتتو تغییر بدی

    تحت تاثیر بقیه قرارمیگیری

    زود گریه میکنی

    میگن به حرفی ک میزنی عمل نمیکنی

    خیلی رفیق بازی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    حسین دانش خواه گفته:
    مدت عضویت: 748 روز

    به نام خداوند

    سلام به استاد عزیزم

    جواب سوال بازخورد های افراد به من :خیلی بشدت زیاد افراد با من خوب هستن همش به من هدیه میدن خیلی احترام میزارن و کلا هروقت منو میبینن میخندن و شاد هستن اینو من زمانی تجربه کردم که به شدت روی خودم کار کردم و بسیار بسیار راضی هستم افراد احترام کامل میزارن به من از همکارهام تا صاحب کارم تا مارکتی که خریدم میکنم تا رستورانی که میرم غذا میخورم و این زمانی اتفاق افتاد که من از درون یه کوچولو تغییر کردم و سپاس گذارم از شما استاد عزیزم بابت این اگاهی ها

    هر بار که منو میبینن همکارهام بهم میگن تو خیلی خوش سیلقه هستی و خیلی هم تمیز هستی و انصافا هم همینه و من خودم اینارو به وجود اوردم قبلا از این خبرا نبوداا قبلا همین چندماه پیش ولی الان 360درجه تغییر کرده تا به صاحب کارم میگم چیزی نیاز دارم سریع اجابت میکنه مثلا گوشی نیاز داشتم سریع گفت چه مدلی گفتم poco سریع زنگ زد با اسنپ برام آوردن و بسیار بسیار بهم احترام میزارن و خیلی خوشحالم و البته من هم وظایفم رو به نحو احسنت انجام میدهم در لحظه حال بهترین خودمو ارائه میدهم خدایا شکرت

    و انصافا انتقادی هم ازم نمیشه که موارد منفی باشه 90درصد همش تحسینه همش حرف خوبه همش تمجیده

    حتی در مورد دست دادن افراد منو تحسین میکنن که چقدر با صدای رسا و محکم سلام میکنم و شیک دست میدم انصافا استاد من توی 3ماه خیلی بشدت زیاد تغییر کردم و واقعا روی خودم کار کردم و خیلی خوشحالم خیلی راضیم چقدر قشنگ من ارتباط برقرار میکنم چقدر قشنگ من خودمم واقعا لذت میبرم وقتی خود واقعیم هستم اون روز توی جمع نشسته بودیم همه افراد ثروتمندی بودن به لطف الله بعضی هاشون چندین ملک توی شهر غرب تهران داشتن بعضی هاشون ویلا داشتن توی کردان و من قشنگ نظر خودمو بیان کردم با کمال احترام و چقدر لذت بردم و چقدر تحسینم کردن در صورتی که همه اونا که شامل صاحب کار من و دوستاش بودن همه سن پدر منو داشتن و خیلی راضی هستم هرروز اتفاقات خوب اصلا بچه ها شاید باورتون نشه پول میدود به دنبال من افراد شدن این روزها فرشته هایی که فقط میخان به من عشق بدن

    پول میدود به دنبال من باور کنید توی 3ماه من نتیجه گرفتم و همین جا همین لحظه متعهد میشم که برای تغیییر باورهام جهاد اکبرتری به راه بندازم و با تعهد بیشتری به قانون عمل کنم و چه چیزی بهتر از این که همواره حالت خوبه و شبا تا سرتو میزاری رو بالشت خابی

    استاد ممنونم ایشالله آمریکا همو ببینیم

    خدایا عاشقتممممم

    دوست دارم استاد

    میبوسمت استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    پریا بیگدلی گفته:
    مدت عضویت: 1245 روز

    به نام خدا

    سلام به دوستان عزیزم

    حرف های دیگران در موردم

    بهم میگن خیلی آدم نامنظم در ارتباط با گذاشتن مدارکم سر جای مناسبش هستی

    بهم میگن خیلی شلوع و پر سر و صدایی

    بهم میگن تو فراموشکاری

    بهم میگن تو خیلی مغروری

    بهم میگن در رابطه با بچه ها خیلی خوش اخلاقی

    بهم میگن خیلی بی حاشیه ای

    بهم میگن از دیدن قیافت انرژی میگیریم

    بهم میگن خیلی خودخواهی

    بهم میگن مشورت میکنی و آخرم کار خودتو میکنی

    بهم میگن خونت خیلی تمیزه و آدم دوست داره همش بیاد خونه تو

    بهم میگن احساس خود خوشگلی داری در صورتی که اصلا خوشگل نیستی

    بهم میگن همیشه عجولانه تصمیم میگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    محسن mohsenta57 گفته:
    مدت عضویت: 947 روز

    عرض سلام و وقت بخیر خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی و تمامی دوستان گل عضو سایت …

    من ابتدا در مورد نکات مثبتی که دیگران در مورد من صحبت میکنند مینویسم که تقریبا تمام افرادی که در اطراف من هستند اذعان دارند که من ادم صادق و بی شیله پیله ای هستم و هیچوقت برای کسی بد نمیخوام و بسیار منظم و در انجام کارها دارای برنامه هستم و از نظر اعتماد بنفس در شرایط مناسبی هستم .. ..

    اما از اونطرف ،خیلی از اطرافیان به من میگن خیلی به همه چیز گیر میدم و سعی دارم همه بر اساس نظر و عقیده من تغییر کنند و شرایط خودشون رامطابق سلیقه و نظر من تنظیم کنند و اینکه خیلی زود عصبی میشم و اصطلاحا جوش میارم (و البته دارم بشدت روی این موضوع کار میکنم و باورهامو برای تغییر این حالت دارم عوض میکنم ) و اینکه خیلی رک هستم و براحتی حرف دلمو در هر کجا و باهر کسی میزنم و اصلا مراعات طرف مقابل رو نمیکنم و این درحالی است که من واقعا ته دلم چیزی جز خیر خواهی اون طرف نیست ولی خب به هر حال حتما ناراحت میشن که تعداد زیادی از اطرافیان این انتقاد رو به من میکنند و خدارو شکر میکنم که با اموزشهای استاد دارم یاد میگیرم که الگوهای تکرار شونده زندگیم رو برای اینکه خودم ارامش بیشتری داشته باشم ،بشناسم و اصلاحشون کنم ..

    یکی دیگه از الگوهای تکرار شونده من که از همین امروز متوجه اون شدم و بعد از گوش دادن به این فایل چند دقیقه ای متمرکز بهش فکر کردم که چه باورهایی دارم که این اتفاق دائم برام میوفته و باید تغییرش بدم اینه که در جلسات توسط یک عده خاصی از همکاران ،وقتی دارم صحبت میکنم نادیده گرفته میشم و در حین صحبت های من بدون هیچ عذر خواهی وارد شده و کلام من رو قطع میکنند به نحوی که انگار نه انگار که من دارم صحبت میکنم و این موضوع بشدت منو به هم میریزه و اگر سالهای قبل از آشنایی با این سایت بود قطعا برخوردم از زمین تا آسمان با امروز فرق داشت و نابودشون میکردم ولی به هر حال تعالیم این سایت باورهامو تغییر داده و خودم رو کنترل میکنم و امروز تصمیم گرفتم روی این باور مخرب خودم کار کنم که وقتی دارم صحبت میکنم همه سراپا گوش خواهند بود و با احترام به نظرات من توجه میکنند و قطعا مسئولیت این عدم توجه انها را خودم قبول کردم و به امید خدا این باور هم اصلاح میکنم و نتیجه اون رو در آینده به شا هم اطلاع میدم .. در آخر واقعا خدا رو شاکرم که تونستم با تلاش و پشتکار ،مدار های خودم رو بالاتر ببرم تا بتونم لایق حضور در این سایت و استفاده از اموزشهای این سایت باشم تا بتونم خودم رابهتر از گذشته کنم و جهان را جای بهتری برای زندگی کنیم … خدایاشگرت خدایاشکرت خدایا شکرت

    در پناه خدای یکتا ،شاد پیروز و سربلند و ثروتمند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    ارزو طلائی گفته:
    مدت عضویت: 1445 روز

    سلام استاد عزیزم

    بازخوردهایی که به تکراراز افراد میگرفتم

    * چراچیزی به ما نمی گویی چه کارهایی داری انجام میدهی

    *چقدرتو ادم تو داری هستی در مورد محیط کارت یااطرافیانت باماصحبتی نمیکنی .

    *چرا بامادرد دل نمیکنی درحالی که ماخیلی به تو اعتماد داریم و کلی مسائل زندگی مون را برات تعریف میکنیم

    گاهی اوقات ازاینکه چنین حرفهایی به من میزدند ناراحت میشدم و از شنیدنشون بشدت بهم می‌ریختیم

    خصوصاروزی دوستی که خیلی بهش لطف داشتم بایک حالت خیلی بدی بهم گفت توادم مرموزی هستی

    حتی گاهی از این نوع رفتارخودم بدم میآمد و دنبال دلیل بودم که واقعاچرا چنین رفتارهایی از من سر میزند

    یک روز روی برگه ای تک تک دلیلهامونوشتم واول

    خواستم خودمو قانع کنم که آیا کارم درسته یانادرست .

    اول اینو توضیح بدم توی جامعه و فرهنگ ما یک رسم یا فرهنگی که وجود داره آینه که اگر باکسی نسبت خونی،فامیلی،دوست آشنا،همکار،همسایه،همشهری ،یا هم وطن داشتی باید لحظه به لحظه زندگی خودت و حتی دیگرانی که به نوعی با هم در ارتباط هستیداز خوردن ،خوابیدن،کار ،سفر،روابط،تفکرات ،تصمیمات و… بهشون گزارش بدی و در جریان بگذاری در غیر این صورت آنچنان احساس گناهی بهت میدند که آخرین بارت باشه چنین کار بکنی و من از بچگی این فرهنگ ورسم یا هرچی که اسمشو بخواهیم بگذاریم دوست نداشتم خصوصا اگر صحبت کردن در مورد دیگران بود.

    دلیل های من

    من ضرورت نمی دیدم در مورد کارم با کسی صحبت کنم که اصلا هیچ اطلاع و تجربه ای ازان کار ندارد و نمیتونه کمکم کند

    دوست نداشتم به اجبار گزارشهای دم به دقیقه ای که هیچ فایده ای برام نداشت به طرق مختلف از کارم بدهم

    حالاچرا ؟چون دوستم دارن و دلسوز م هستند و هزاران دلیل به درد نخور که هر کسی یا گروهی داشت

    زمانهایی بوده که میخواستم کاری انجام بدهم هنوز به نتیجه یانتیجه نرسیدن آن کار آگاه نبودم همون آدم های که انتقاد کننده من بودند میخواستند بلافاصله عین کارمنو انجام بدهند از ترس اینکه باموفق شدنم، امتیازی بیشتر از آنها بگیرم و مورد توجه قرار گیرم حالا بعد از تقلید از من چند اتفاق میافتاد اگر موفق نمیشدند منو مقصر میدونستند که ما با اطمینان از تو این کارو شروع کردیم اگر من موفق میشدم علت را حمایت و تشویق فلان کس و فلان چیز دانسته می گفتند ما اجازه پیشرفت بیشتر به تو نمی‌دهیم

    و اگر من موفق نمیشدم ،سرزنشهای دیگرانی که هیچ کاری تو زندگی نکرده بودند برام آزار دهنده بود

    با این تجربیات بهتر می دیدم در سکوت و آرامش کارم رو

    انجام بدم و افرادی که ضرورت ندارد در جریان نباشند

    من دوست نداشتم ازاتفاقات محیط کارم خصوصا اگرنا جالب بود و یا از زندگی دیگران خبر بیارم یا خبر ببرم گرچه خیلی ها مشتاق شنیدن اتفاقات آنجا بودند

    اعتقاد داشتم با درد دل کردن حسم بدتر میشه در ضمن چرا مشکلم را به کسی بگویم که هیچ کاری برایم نمی تواندانجام بدهد فقط وقتی ازم گرفته شود

    این چنین که رفتارهامو بررسی کردم و دلیل هام رو دونستم بااطمینان از درستی آنهاحسم بهتر شد و آرام تر شدم .حالا باید دیگران را قانع میکردم که کارم درسته که نمیدونستم چه کاری باید انجام بدم چون همچنان آن حرفه های آزار دهنده رو می شنیدم و حس مو بد میکرد گاهی اوقات آن جوری که میخواستند رفتار میکردم اما دلم اصلا راضی نبود و حس بدی داشتم

    تا اینکه بااستاد آشنا شدم و درستی یا نادرستی رفتارهامو بهتر دونستم ،یک جاهایی آغشته به شرک، ترس از حرف و قضاوت مردم بود.باید این عیبها را رفع میکردم .دیگه در پی قانع کردن افراد برای درستی رفتار هام نبودم ،حساسیتم را کمتر کردم و…گوش دادن فایلها و محصولات استاد خیلی کمک کننده بود

    از این رفتار هام نتایج و موفقیتهای خوبی هم گرفته بودم و میگیرم که توجهی بهشون نداشتم ،غیبت نکردن و نشنیدن و یا درد دل نکردن و نشنیدن بود وهمچنین غر نزدن ،رعایت این موارد جزو تمریناتی است که استاد همیشه از ما میخواد انجام بدهیم،من گویاخود آگاه و ناخودآگاه سالها در حال انجام آنها بودم

    دوستی که بهم گفته بود توادم مرموزی هستی ،دلیلش این بود که توی محیط کار مشکلی پیش آمده بود و من سعی کردم به شیوه درست حل شودنه درد دل کردن و بازگو کردن به این و آن اما ایشون چون خیلی کنجکاو دونستن آن موضوع بود و توقع داشت من که دوستش هستم بهش بگم اما چون نگفتم با یک حالتی که شبیه حالتی که با یک آدم خطا کارو خلافکار حرف میزنن گفتش خیلی مرموزی،اول که ناراحت شدم و بعد تحسین کردم خودمو که به چیزی که اعتقاد داشتم عمل کردم،چند سالیه از مدار این فرد و افراد شبیهش خارج شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: