هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی - صفحه 29 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/05/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-05-17 01:02:472023-05-20 21:42:41هدفگذاری و تأثیر آن در زندگیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوندبخشنده مهربان
سلام به استادومریم جان ودوستان عزیزم دراین سایت الهی،من همین ابتداازخداهدایت میخواهم که بهترین کلمات وحرفهارابه دست قلمم بدهدومن بتوانم بنویسم.
من هدفی که داشتم گرفتن گواهینامه بود، من اصلاهیچ وقت ماشین نداشتم یعنی پدرم ماشین نداشت یعنی یه هفت الی هشت سال پیش یک نیسان داشت وبه مدت دوسال نگه داشت وچون دیدنمیتونست باهاش کارکنه زودفروخت ومیخوام بگم من اصلاقبل ازاینکه برم گواهینامه ام رابگیرم اصلاباهیچ ماشینی رانندگی نکرده بودم وخب وقتی رفتم توکلاس های شهری برای رانندگی شرکت کردم واقعا سختم بودچون کسایی که ماشین داشتن بهتر میتونستن این کاررابه قولی هندل کنندیه مطلب داخل پرانتزبگم من بعدازاینکه گواهینامه گرفتم هنوز ماشینی سوارنشدم یعنی هنوزماشین نخریدم ولی رسیدن به هدفم یعنی گرفتن گواهینامه هدف مهمی برام بود.
حالاادامه میدم داستان گرفتن گواهینامه، من وقتی خواستم برم پارسال ثبت نام کنم برای گواهینامه قبلش زنعموام که سنش 46الی 47سال بودرادیدم که چقدرراحت وبهترداره رانندگی میکنه حتی دختراش راهم هرجامیرفت میبردحتی ازاین شهربه شهردیگر،من وقتی زنعموام رادیدم ناخواسته زنعموام الگوقرارگرفتم که من هم باید مثل اون یک راننده خوب وحرفه ایی باشم ویادمه همون ابتدا که رفتم برای ثبت نام باخودم گفتم من میخوام یک راننده خوب ولایق وحرفه ایی باشم وهمین اتفاقاماجراهم ازاینجاشروع شد چون فقط به خاطرهمین یک فکر وتصمیم، پروسه گواهینامه گرفتنم خیلی طول کشیدوقتی ثبت نام میکنی تادوسال اجازه داری که از اون کارتکست استفاده کنی واگرنتونستی تودوسال گواهینامه رابگیری بازیه هزینه ای بدی وبازپروسه هاوکلاسهارابایدشروع میکردی واین یعنی افتضاح بودبرای من که من دوباره کاری کنم وبرای من خط قرمز بودولی به خودم قول دادم که باید این دوسال باکمک خداوندحتماباید به سرانجام برسانم.
ماجرااین بودکه من بعدازگذارندن کلاسهای ایین نامه که البته ازمون آیین نامه راجلسه دوم قبول شدم وبعد رفتم آزمون شهری که بارها وبارها تواین آزمون ردشدم وبارها وبارهامیبایس ذهنم راکنترل کنم به قولی ادامه میدادم ومیبایست جانمیزدم،جلسه 8الی نهم بودکه دیگه مامان صداش درامدوگفت تونمیتونی رانندگی کن وکلی غرمیزد توداری پولتوحیف میکنی… وهرباردیگه میخواستم برم برای آزمون دیدم مامانم ناراحت میشه ومن سعی میکردم قایمکی بدون اینکه مامان بفهمه برم آزمون وخب اینکه قایمکی برم هم خیلی سختم بود چون سرکارمیرفتم چون وسایلهای کارم رابرمیداشتم وسایلهایی برای آزمون میبردم (یک بالش هم میبردم میزاشتم موقع آزمون پشتم چون مربیم گفته بود چون تعادل پاروی کلاژنداری وخب کمی قدت کوتاهتره میبایست یک بالش بذاری پشتت) بعدازجلسه سیزدهم یک بارهم عیناصدای هدایت راشنیدم که فعلانروبرای آزمون این دقیقابعدازیک سال ثبت نامم بودوگفتم چشم نمیرم وبه مدت 7الی هشت ماه نرفتم بعد شروع کردم که برم، من وقتی رفتم مربیم ازاونجارفته بودوهدایت برای همین خوب درک کردم که همیشه بامربی قبلی ماشین تیبامیرفتم برای تمرین ولی ماشین ازمون پراید بود، واینکه اصلاارتباطم بامربی قبلی ام خوب نبود(قانون آموزشگاه که میرفتم این بودکه باید بامربی خودم برم و نمیتونستم مربی ام راعوض کنم) درادامه جلسه 14راهم رفتم وخوب بازبه مامان گفتم میرم سرکار وبایه به قولی با بدبختی رفتم وخوب قبول نشدم.
من اون موقع هم که تصمیم گرفتم دیگه بادروغ به خواسته هام نرسم وخوب این روند توهمه جنبه های زندگیم اجرامیکردم، ازاینکه به مامان دروغ میگفتم خودم به قولی آزرده میشدم ومیگفتم من دارم گناه میکنم خلاصه اینکه باید راهی پیداکنم که وقتی میرم آزمون به مامان دروغ نگم، وخوب همش تواین فکربودم یعنی من شرایط کارم جوری بودکه (که اینجاشرایط کارم راتوضیح نمیدم چون خیلی کامنتم طولانی میشه) یک هفته به اختیارخودم بودم چه ساعتی وچه موقع روزبرم سرکارولی هفته بعدش باید منظم میرفتم.
گفتم اشکال نداره رفتنم به آزمون را میندازم هفته ای که تایمش اختیارخودمه، من تواین فکرهابودم که همون هفته مامان وبابا به مدت یک ماه رفتند شهرستان ومن رفتنم به کلاس تمرین وآزمونم راحت شد واتفاقا همون جلسه قبول شدم، وخب این مطلب هم یادم رفت بگم برادرم میگفت ازاینکه هی میری ردمیشی باعث میشه رانندگیت خوب باشه،
ومن درسی که گرفتم ادمهایی بودن که همون جلسه اول ودوم ازمون قبول میشدندوخب اونامطمعنا ملاکشون فقط همون مدرک یعنی گرفتن گواهینامه بودوخب مسلماخیلی زود هم باطبق قانون به هدفشون میرسیدند.
من فقط حالانمیخوام کامنتم طولانی میشه من مطلبی که توجلسه اخرتمرین ام قبل ازامون فهمیدم این بودعیناتوناخداگاه ذهنم، این ترس وزدن ماشین به اصطلاح به درودیوار توذهنم داشتم من جلسه اخر مربی یهو گفتن این ادا اَتفارا چیه ازخودت درمیاری، خودتوووجمع کن (من موقع رانندگی بسیارفرمون روسفت میگرفتم وکمی که یه اشتباه کوچک میکردم لبم راگازمیگرفتم) باعث شدبفهمم هم خیلی ترس داشتم که ترس هاهم ریخت واینکه نمیتونستم تعادل داشتم موقع رانندگی وخب مسلماوقتی من خودم ماشین بخرم خیلی بهتر رانندگی خواهم کرد، چون به عینه موردهایی دیدم بااینکه مدرک رانندگی دارن وبارهاماشین رابه قولی اینوروانورمیزنن ودرنهایت میگندمن ادم این کارنیستم.تشکرمیکنم ازاستاد عزیزم برای اراءه این تمرین، یه عالمه ترمزهام درمورد رسیدن به خواسته هایم تونستم دربیاورم.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
-همواره هدفی را برای خود انتخاب کنیم که با دستیابی به آن به سایر اهداف خود دست میابیم
-هدف اصلی از تحقق اهداف خود را به درستی مشخص کنیم
-راه رسیدن به تمام اهداف یکسان است
-تنها کافی است زمانی که به هدفی دست میابیم راه تحقق آن را برای سایر اهداف به کار بریم
-زمانی که به هدفی دست میابیم برای تحقق سایر اهداف کمتر دچار خطا و اشتباه می شویم
-برای تحقق تمام اهدافمان نیاز است انرژی بالایی داشته باشیم بنابراین اولین هدف خود را بالا بردن انرژی جسمانی قرار دهیم
-با رعایت قانون سلامتی علاوه بر داشتن انرژی بالا بسیاری از بیماری های ما نیز درمان خواهد شد
چند نکته برای تحقق اهداف:
+اگر نسبت به تحقق هدفمان اطمینان داشته باشیم می توانیم آن را با دیگران در میان بگذاریم
+بیان کردن هدف خود جلوی جمع نیاز به جسارت و شجاعت زیادی دارد
+برای ایجاد تعهد بیشتر نسبت به تحقق خواسته می توانیم آن را با دیگران که افرادی مثبت و قضاوت گر نباشند در میان بگذاریم
+با داشتن باورها و افکار هم جهت با خواسته خداوند ما را به افراد شرایط موقعیت ها ایده های مناسب برای تحقق اهدافمان هدایت می کند
+ذهن خود را برای دریافت الهامات خداوند باز بگذاریم
+نخواهیم که از مسیر مشخص به اهداف خود دست یابیم
+به اولین ایده ای که به ذهنمان می رسد عمل کرده و اجازه دهیم توسط خداوند به ایده های بعدی هدایت شویم
+به مسیر خاص وابستگی نداشته باشیم
+به تدریج با ایجاد نتیجه ،نتایج به ما انگیزه ی بیشتر برای حرکت می دهند و با حرکت کردن نتایج بزرگتر شده و در چرخه ی مثبت قرار می گیرد
+هیچ گاه مسیر تحقق اهداف خود را فراموش نکنیم
+مسیر تحقق اهداف را تبدیل به عادت و شخصیت خود کنیم
+با بازگشت به مسیر گذشته همان نتایج گذشته را کسب می کنیم
+دریافت نتایج متفاوت به دلیل عمل کردن به شیوه ی متفاوت است
+به دنبال نتایج ناپایدار و موقتی نباشیم
+برای دریافت نتایج پایدار مسیر درست تحقق اهداف را به صورت پایدار و همیشگی ادامه دهیم
+به هیچ وجه به مسیر نامناسب گذشته باز نگردیم
+در ذهن خود نتایج ناپایدار و نوسانی را تبدیل به اهرم رنج کنیم
+دریافت نتایج باید به ما انگیزه برای حرکت داده نه ما را در همان نقطه ثابت نگه دارد
+نتایج کوچک باید به ما انگیزه برای حرکت بیشتر دهد
+وقتی به نتایج پایدار دست میابیم نه تنها خودمان بلکه دیگران را نیز منتفع کرده و تبدیل به الگویی برای آنها خواهیم شد
+با تحقق هر هدف به هزاران و میلیون ها نفر مستقیم و غیر مستقیم کمک می کنیم
+بدانیم با تحقق هر هدف علاوه بر خدمت به خود به جهان خدمت می کنیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام استاد با این فایلی که گذاشتین برگشتم به ماه های اولی که دوره 12 قدم رو تازه شروع کرده بودم اون روز ها تازه با شما آشنا شده بودم و اولین محصولی که خریدم همین دورهی 12 قدم بود و کاملا فکوسم رو گذاشته بودم رو دوره و تمرینات و در همون قدم های 3 و 4 نتایجی گرفتم که نه تنها خودمو شکه کرد بلکه اطرافیانم هم مات و مبهوت از نتایج من بودن به جایی رسیده بودم که هر کس میخواست کاری رو انجام بده از من نظر میپرسید و خلاصه که دوران شگفت انگیزی بود اونجا بود که دیگه هدف هامو فراموش کردم و اصلا یادم رفت چطوری به این نتایج زیبا رسیدم دیگه تمرین ستاره قطبی رو هم انجام نمیدادم چه برسه به گوش دادن فایل ها و از اونجا سر پایینی شروع شد خلاصه بگم یک سالی طول کشید تا بفهمم که آقاااا از چه راهی به اون نتایج رسیده بودم اصلا چی کار کردم چه تغییراتی در شخصیت و سبک زندگیم ایجاد کرده بودم که طی 2 ،3 ماه همچین نتایجی گرفته بودم دوباره شروع کردم به انجام تمرینات و ساخت باور های درست و درک بهتر قوانین الهی الان خیلی اوضاع تغییر کرده من با 2 سال پیشم زمین تا آسمون فرق دارم من دیگه دلیل هر رفتار و گفتار خودم و دیگران رو میدونم و به هدفی که امسال برای خودم تعیین کردم قطعا میرسم با شناخت قانون تکامل
ازتون ممنونم بابت این سایت فوق العاده و این آموزش ها و آگاهی های بی نظیر همینطور از مریم عزیزم هم سپاسگزارم بابت زحماتی که برای بروز رسانی ها انجام میده و طرح تمرینات فوق العاده در دوره شیوه حل مسائل
شما زوج بینظیری هستین ، دوستتون دارم
سلام به استادعزیز و دوسداشتنی من
نتایج پایدار
فایل بینظیر دیگه که آگاهی ها 12 قدم که چند وقتی تصمیم گرفتم برگردم و از اول روش کار کنم بیاد من آورد
چقدر این جملات شما درست چون من از همین فرمول تونستم به خیلی اهدافم برسم که الان برام عادی شده
فرمول رسیدن به خواستها ثابت یعنی فرقی ندهره هدف چیه بلکه با همین فرمول ساده ای که استاد بیان کردن میشه به همه خواستها رسید
1.اعلام کردن به خودت و دیگرانی که میتونن انگیزه بخش بشن برات و تعهد دادن به انجام کارها و عمل کردن بهشون
2.دست خدا رو باز گذاشتن و اعتماد به نیروی غیب ،و هرایت شدن به وسیله این نیرو و تسلیم شدن در مقابل این نیرو ،و ابراهیم شدن ..(استاد من عاشق این قسمت از قوانینم )
چه موقعای بود که خودمو گذاشتم رو دوش خداوند و بهش گفتم من آماده ام من محیا هستم ..دست من توی دستای تو
استاد خدا شاهد این قدر واضحه نشانهاشو برام فرستاد که اشک شوق از چشمام جاری میشد و تازه حس میکردم که چقدر در ظلمات بودم تا قبل درک این نیرو
3.نتایج کوچیک و این هدایتها باعث قدرت میشن که خودتو بیشتر تسلیم کنی و شوق پیدا کنی حرکت کنی نتایج بزرگتر خلق کنی ..
من خودم توی این مرحله خیلی زود نجواهای ذهنم دست بکار میشن و نتایجی که بدست آوردم اینقدر عادی میکنن که انگار هیچ اتفاقی نیافتاده و باید مدام به خودم یاداور بشم که از مسیر خارج نشم
باید مدام الگوهای که ایجاد کردم باهاشون نتیجه گرفتم یاداور بشم تا تبدیل بشه به عادت ..و از خدا طلب هدایت میکنم که آسانم کنه برای آسانیها
که شاکر بشم برای خوشیها و افزوده بشه بر من از جنس همین خوشیها
و در آخر بگسترانیم جهان خودمونو با نتایجی که بدست آوردیم و افتخار کینم به خودمون که بع وظیفه خودمون توی این دنیا که گسترش جهان عمل کردیم ..
الان حسم بهم گفت که ما وقتی با عمل به آگاهیها که خیلی سادست و کارش لذت دادن به ماست و در واقع داریم به خودمون لطف میکنیم همزمان داریم با مسیر سعادت یکی میشیم مسیری که خداوند و جهانشو گسترش میدیم و در اخر پاداشها رو دریافت میکنیم ..
خیلی جالب که ما داریم به خودمون لطف میکنیم و جهان داره به ازای لطفی که به خوومون میکنیم ما رو می افزاید ..
یعنی لطف خدا زمانی که ما خودمون به خودمون لطف میکنیم بی هیچ شرط و شروطی نصیبمون میشه..
سپاسگزارم ازتون استاد
اندام زیباتون خیلی قابل تحسین استاد واقعا بزرگترین سپاسگزاری ما بچهای سایت هم زمان شدن با شما در این برهه از زندگی
خدایا سپاسگزارم ازت بخاطر زندگی کردن در این دنیای بینظیر ..
ممنونم ازت که بهم اجازه دادی هبوط کنم و خوومو تجربه کنم
به نام خدای مهربان سلام بر استاد عباسمنش عزیزوخانم شایسته بسیار فایل تاثیرگذار واموزنده وزیبایی بود برای من واقعا فوق العاده بود این هدف گذاری وتاثیرگذاری آن برروی زندگی که استاد خیلی جامع وزیبا توضیح دادند بسیار بر روی تاثیر عالی گذاشت حرف های استاد واقعا راهنما برای همه ماست این توجه به زیبایی ها ونکات مثبت این احساس خوب استاد عباسمنش واقعا ستودنیه برام واین همه زیبایی خیلی از استاد ممنونم واقعا فایل های تاثیر گذار وفوق العاده ای میذارن مثل همین فایل که بسیار برای من ودوستان ره گشاست انشاالله هر کجا هستین در پناه الله یکتا شاد پیروز وثروتمند باشین
بنام رب وهاب و غفورم، رب هدایتگرم
سلام به شما خانواده عزیزم
روز 81 ام
استاد عزیزم شما با هر فایل دارین معجزه می کنین، باورتو نمیشه این چند وقت داشتم فکر می کردم دقیقا دیروز روزی که این فایل رو گذاشتین، که دوست دارم دوباره ورزش کنم و زمانی که همین ورزش نیم ساعت در روز رو انجام میدادم چقدر ذهن شاداب تری داشتم، و شما امروز این فایل عالی با شروع طوفانی رو گذاشتین که چقدر حال کردم و عشق کردم و گفتم خدایااااااااا چقدر استاد خوشکل شده، چقدر جوانتر شده، و گفتم خدایا خوشبحال کسایی که تو دوره سلامتی هستن، و انشاالله منم به این دوره قطعا می پیوندم.
و اینکه استاد خیلی نکته عالی ای گفتین در مورد اینکه وقتی ما هدفی رو انتخاب می کنیم اعلام کنیم برای اینکه به ما شجاعت بده و تعهده که ما حرف زدیم و اعلام کردیم دیگه باید هر جور شده باید پاش وایسیم، و دقیقا یادمه زمانی که شروع کردم به خوندن در رشته روانشناسی برای ارشد، در حالی که من لیسانس مهندسی مکانیک داشتم و این تصمیم گیریه از زمانی که تصمیم گرفتم تا زمانیکه کتاب ها رو خریدم و شروع کردم و یادمه زمان خیلی کمی هم مونده بود برای اینکه بخونیم، عملا بچه های دیگه داشتن درس هاشون رو دوره می کردن ولی یک حسی همیشه تو وجودم هست و به عبارتی این باور رو دارم که اگر واقعا بخوام کاری رو انجام بدم و یجورایی میل داشته باشم برای انجام دادنش حتما تو کمترین زمان ممکن هم میتونم انجامش میدم، و خلاصه من شروع کردم به خوندن (همین تعهد و بی تردید عمل کردن و اینکه رفتم سریع سراغ گام های عملیش برای این بود که من خیلی پیش هدف خودم رو مکتوب می کردم و آینده خودم رو تصویرسازی کرده بودم، یجورایی تصویرش ساخته شده بود)، من طبق رشته خودم چیزی که از دبیرستان خونده بودم زیاد حفظ نمیکردم و همیشه به خودم میگفتم اگر روانشناسی بخوام برای ارشد بخونم خب حفظ می کنم میره برای کنکور هم تو ذهنم می مونه، آقا من شروع کردم به خوندن یادمه دقیق اولاش چون همش باید متن میخوندیم و منم اینکه متن بخونیم رو عادت نداشتم، و یه جاهایی نمیدونستم چطور باید سه چهر پاراگراف پشت هم مطلب بخونم و حفظ کنم، و اصلا می دیدم یجورایی توانش ندارم، و دلم میگرفت از یک جا نشستن تو خونه و اون موفع خونمون خیلی شلوغ بود مجبور بودم برم تو اتاق درو ببندم و بخونم، و یجورایی خسته می شدم و همش میگفتم من نمیتونم، من واقعا رومم نمیشه بگم دیگه نمیخوام ارشد بخونم، من به همه گفتن و میدونن چقدر روانشناسی دوست دارم و همش همه میگفتن باید روانشناس بشی، خدایا خودت رو سفیدم کن، یعنی این بار سنگین اعلام کردن برای همه هم روی دوشم بود، خلاصه همینطور میگذشت و از خدا کمک میخواستم و دیدم چقدر راحت و نه به روش هایی که من فکر می کردم بلکه از راه هایی که خداوند کمک میکرد، نکته ای کهه استاد گفتن ذهن رو باز بزاریم برای اینکه به راه حل های جدید برسیم، و دقیقا خداوند راهنماییم میکرد و منم کیف میکردم، خیلی راحت خوندم ولی و با برنامه ریزی که خود خدا به من میگفت بطوریکه یک روز در هفته میتونستم نخونم و برای خودم هر کاری می خوام بکنم، و دقیقا آخرین روزای مونده به کنکور من به قطع میدونستم که رتبم میشه بین 1 تا 10 (که خوشبختانه 6 شد). و خداروشکر این اتفاق رخ داد و تصویرسازی میکردم کلی در مورد اینکه وقتی قبول بشم و در سکلاس حاضر باشم و کلاسم و استادام چه شکلی باشن، و همینطورم شد.
و برای هدف بعدیم که پایان نامم بود همین الگو رو در نظر گرفتم، و گفتم هر جور که من برای این رشته ای که دوست داشتم قبول شدم، برای پایان نامم هم همیننطور خواهد شد، و با تعهد برنامه ریزی و اشتیاق من برای موضوعی که داشتم و تصویرسازی های نتیجه تونستم به بهترین و راحت ترین شکل به لطف خدای وهابم نتیجه بگیرم.
و اما هدف دیگه ای که امسال انتخاب کردم، که یکیشون دقیقا من ذهن خودم رو به راه حل های قدیمی چسبونده بودم، وهمش اصرار داشتم که همونجور پیش بره کارا و الان شما گفتین مغزتون رو باز بزارین باعث شد که من به الگویی که باعث موفقیت های گذشتم شد پی ببرم، و الان برای خودم طبق گفته های شما یادآوری کنم، که موفقیت های خودم رو چطور بشون رسیدم، و الان این چند وقت که داشتم نوشته های این فایل رو با خودم مرور می کردم و میگفتم برای این هدف جدیدم من دقیقا باید ذهن خودم رو باز بزارم
و حتی من قدم های اولیه ای که برای هدفم دارم برمیدارم رو خیلی نادیده می گیرم، در حالی که واقعا قدم های مهمی هستن و در واقع بیس کارن و هر طور شده باید برداشته بشن تا بقولی قدم های بعدی هم خودشون رو نشون بدن، و این نکته رو الان از این فایل یاد گرفتم و واقعا لذت بردم.
استاد عزیزم این فایل هایی که دارین این چند وقت میزارین دقیقا عین یک دوره هستند، و چقدر همه به هم مرتبط و در راستای هم هستند و عالی.
استاد فایل دستیابی به رویاها واقعا معرکست و چقدر دارم از این فایل لذت میبرم، و دقیقا شما گفتین باید این فایل رو 200 بار گوش بدین تا ببینین واقعا چی میگم، و استاد وقتی همینطور دارم این فایل رو میشنوم، فقط با همون شنیدن و فکر کردن در مورد خواسته هام، چقدر آگاهی های عالی رو دارم کسب می کنم، و دارم راحت تر میشم، لذت بردن از زندگیم بیشتر میشه، خدای من واقعا هر چی از این فایل بگ کم گفتم، عاشقتونم استاد دقیقا تو همین فایل گفتین: هر کی بتونه زیبایی های الان زندگیش رو ببینه، لیاقت داره که زیبایی های دیگر رو هم ببینه
و در فایل عادتی که زندگی شما رو برای همیشه تغییر می دهد و درس هایی از یک زندگی و فایل 260 زندگی در بهشت باز همین اصل رو بیان کردین و گفتم خدایا چقدر این فایل ها همش هم راستا با این فایل 1 هست و چقدر دارم لذت میبرم.
استاد عزیزم وجود شما در زندگی من، وجود خانم شایسته و کل این خانواده عظیم نعمت و رحمت و برکته و خدارو هزاران بار شکر می کنم براش
عاشقتونم دوستان عزیزم
عاشقتونم استاد و خانم شایسته جان
عاشقتم خدای هدایتگرم شنواترین و بیناترین
در پناه الله باشید.
به نام خدا
ردپای22
سلام استاد جان مریم عزیز و دوستان خوبم ،امید که عالی باشید
استاد به نظر من اگه موفقیت یه پرنده باشه برای پرواز به دو بال بی شک نیاز داره
یکی از اون بال ها استمرار و تعهد در مسیر باور درست
یکی دیگه کنترول ورودی و توجه به نکات مثبت
اینو وقتی که یکمی کنترول ورودی شل میگیرم متوجه میشم ،اولش مثل مسیر هواپیما ،شاید یه کوچولو تغییر مسیر بدی ولی همون کوچولو تورو به شهر دیگه ای میرسونه
پرنده قصه ما اگه ورودی مناسب نداشته باشه اگه زیبایی هارو بزرگتر نبینه
اصلا جوون پرواز نداره که بخواد باور بسازه بخواد استمرار داشته باشه
درس امروزم این بود !من اشتباه کردم و چند خبر خوندم
خدای من شاهده که امروز دو خبر بسیار نامناسب تو چند متری محله ما افتاد و من متوجه اونا هم شدم
برداشت من اینه که ما وقتی شروع به متفاوت زیستن میکنیم ،مثل یه بچه تازه متولد شده میشیم و به نسبت گذشته دریافت های سریع تر داریم انگاری ذهنمون کنجکاوانه درخدمتمون برای برآورده کردن اون اتفاقاتِ
مثلا متوجه من به زیبایی به سرعت نتایج زیبایی به ارمغان آورد
و توجه من به نازیبایی به سرعت چندساعت بعد نازیبایی و ترس برای من آورد
البته که برداشت های من از اتفاقات به اندازه آگاهی من در این مدت کوتاهه و ممکنه درست نباشه
ولی چون در واقعیت رخ داده بود با شما در میون گذاشتم تا تلنگری باشه تااینکه بیشتر مواظب ورودی ها باشیم و هیچ چیزی مانع ترقی ما نشه
چقدر خوشحالم آگاهی ها باعث میشه یه جایی این چرخه اشتباه رو متوقف کنم و آگاهانه توجهم رو معطوف به چیزهایی کنم که دوست دارم
از شما استاد عزیز و بانو مریم ممنونم بابت آگاهی های باارزشتون
ممنون که وقت گذاشتید
با آرزو بهترین ها
سلام بر استاد عزیز خدا روشکر باشما اشنا شدم بخدا از صبح تا شب موقع خواب صدای شما باهنذفری تو گوشم دارم میشنوم ومنتظرم به نتیجه دلخواه برسم بتونم دوره های شما رو که تنها مشکلم ازنظر مالی هست. برسم به لطف خدا مهربون همه چیز توی زندگی من هست از همسر خوب دوتا پسر بازی گوش تا روابط خوب با اطرافیان و همسر وفرزندان ومهمتر از همه سلامتی که توی زندگیم در جریان هست و خدارو شکر همه چیز عالی ولی پول نمیدونم چرا نمیاد الان به لطف شما دارم باور هامو تغییر میدم تلویزیون اخبار وغیره نگاه نمیکنم وعاشق شغل تراشکاری که دارم هستم ومساله بعد من خیلی لاغر هستم یکی دیگه از ارزوهام چاق شدن البته اندام مناسب مثل شما وهزار ماشالله واسه شما
خیلی دوستون دارم امیدوارم همیشه سلامت ثروتمند وسعادتمند باشید
سلام به استاد خوش تیپ وباانگیزه وخانم شایسته فوق العاده
استاد من هر روز دارم با فایل های که رو سایت میزارید زندگی میکنم 17 ساعت یا بیش تر دارم کارم میکنم
استاد یه دختر 15ماه دارم اون از الان به شما علاقه داره میشنه به حرفاتون گوش میده
واقعا استادباید این مسیر تکامل خود رو طی کنیم احساس میکنم دارم پیشرفت میکنم نتیجه ها اینو بهم میگن مثلا من هدف های کوچک برای خودم میزارم تا حدود زیاد انجام میدم ونگاه میکنم چ عادت مثبتی در من ایجاد شده پس به خودم میگم نادیا این درست صبح که بیدار شدی ادامه بده زندگیم پر از شادی ولذت شد استاد من خیلی پیشرفت کردم هم از نظر مالی وشخصیتی عوض شده ام از وقتی که با شما اشنا شدم
از ته قلبم از خدا سپاس گذارم که منو هدایت کرد به این سایت وشما
و به تازگی دوره عزت نفس خریداری کردیم با همسرم
میخوام به تمریناتش عمل کنم واز این بیشتر نتیجه بگیرم
استاد ارزوم وقتی برمی گردی به ایران شما رو ببینم در مورد موفقیت هام و پیشرفتم حرف بزانم
امروز خواستم برای اولین بار کامنت بزارم چون خواستم سپاس گزاری کنم برای هم چیز
امیدوارم همیشه کنار مریم جان با عشق زندگی کنید موفقیت بیشتری تجربه کنید عاشقتونم.
به نام رب هادی
به نام رب بخشنده
به نام رب وهاب
به نام رب کریم
به من خالق وجودیت بخشید
به من مالکیت داد
به نام او که قدرت بالاتر از همگان است
به نام که سرچشمه حیات هستی است
ساعت 4 صب چی منو کشونده دارم کامنت مینویسم
نمیدونم اشکام سرازیرن
من فقط از خدا هدایت خاستم
همین
خدم نیازمند هدایتش میبینم
خدم رو محتاج هدایتش میبینم
بدون اون گمراهم
ای نیروی منبع
ای یگانه قدرت هستی
ای کسی که مرا خلق کرده ای
و به من قدرت ارتباط بخشیده ای
دریاها را و کوه ها را به تسخیر من دراورده ای
ای انکه به من قدرت دادی به بزرگترین جایگاه هستی برسم
من در این شرایط کنونیم
تقریبا این باور در من تثبیت شده که من خالق بی جون و چرای زندگیم تا این لحظه هستم
حتی مشکلی که مادر زادی برام پیش اومده
حتی مسائلی که وقتی خیلی بچه بودم به دست خدم برای خدم درست کردم
الان که نگاه میکنم من ادمیم که خیلی دنبال خالص شدنم
و این توی روابط با ادم ها هم هست
میخام خالصانه دیالوگ محور احساس محور رابطم رو شکل بدم
نه صرفا بخاطر زیبایی
اگرمن ادم خیلی زیبایی بودم یا ادم خیلی پولداری بودم یا پدری داشتم که خیلی بهم کمک میکرد یا کارهایی در گذشته میکردم که الان انقدر بخاطرش با خدم نجنگم
الان این انگیزه و این ارتباط با منبع رو نداشتم
من میخاستم خالص بشم و این خواسته من این باور من نیاز به فشار داشت
فشاری که از بدو تولدم برای بود و خدم به دست خدم شدید ترش کردم
انگار که خدم رو کشوندم تا این لحظه به این نقطه برسم و حالا اینجام
از خدا هدایت میخام این شیشه تحت فشار رو نشکنه و الماسشو بکشه بیرون
میخاستم الماس نابی بشم تاالان که فشار هایی رو تحمل کردم بخاطر خاسته ام بوده
و حالا که هشیار تر از همیشه ام
حالا که مفهوم قانون باور رو فهمیده ام
فقط طوطی وار چندتا جمله مثبت رو تکرار نمیکنم
میدونم که باور وقتی ساخته شده که ناخوداگاه اونجوری فکر کنیم
باور وقتی ساخته شده که تو شرایط سخت بازم ذهنمون قانع باشه ینی اون منو قانع کنه که این طرز فکر درسته
مثلا اگه من باور داشته باشم وقتی من افکار صحیحی داشته باشم هیچ اتفاق بدی برام نمیفته
وقتی به ظاهر شرایط بد میشه تا میخام حالم بد کنم ذهنم بهم میگه بابا این قانونه
تو که در مسیر صحیح بودی پس این اتفاق صددرصد تهش خوبیه و خیره برات
حالت چرا داری بد میکنی وقتی یه اتفاق خوبی در حال رخ دادنه
مثل یه گردو که باید بشکنی تا به مغزش برسی
مثل یه تیکه گوشت تا باید بپزیش تا به طعمش برسی
مثل یه زمستون که باید بیاد و درختا قدرت بگیرن که بهار رشد کنن
مثل هرچیزی که به زمان احتیاج داره
اروم باش بنده من
من باتوام
هرلحظه باتوام
تو در مسیر خوبی هستی که شرایط داری که این کامنت بنویسی یا بخونیش
تو در مسیری هستی که من تاییدش میکنم
داری خدتو ارتقا میدی
تو این مسیر داری باقدرت های وجودت میجنگی
ایندفه میجنگی که صلح برقرار کنی
یا باید خوب شن یا باید برن
نمیتونن بد بمونن
چون تو قلبت رو اصل قرار دادی
رها کردی خدتو در وجود من
به سمت برمیگردی
تو اَوّابی و من تَوّاب
بخاطر اشتباهات در احساس منفی نمون بهترین کار اینه ازشون انگیزه بگیری تا ترمزارو پیداکنی
شیطان رسوخ کرده بجاهایی از ذهنت وداره از اونجا دستور میفرسته
تو نمیتونی بهش گوش ندی
و وقتی میخای روشنش کنی باید نزدیکش بشی
ولی نترس با ترسات روبرو شو اونا نقاط تاریکن
چرا ترس وقتی میدونی تهش خوب میشه
چون تو داری کاری رو انجام میدی که بخاطرش خلق شدی
این دنیا یه دنیای واسطه اس که تو فقط باید شیطان رو شکست بدی و تسلط کامل به ذهنت داشته باشی
با کمک قلبت به من وصل شو و من روح توام که با توحرف میزنه و ناظره و همه چیز دانه و هادیه و انذار میکنه و پاداش میده
تو در مسیر صحیح باش و بیشتر اوقات شبانه روزتو توش بمون
نگاه نکن روزا میرن
واسه من هیچ وقتی دیر نیست
حتی اگه دقیقه نود 5 تا عقبی نگران نباش
به مرحله اش رسیده باشی 5 تا رو میزنی تو وقت اضافه شیشمی رو هم میزنی و برنده میشی
به مرحله اش نرسیده باشی بازم حالت خوب باشه چون احتمالا یکی دومرحله بعد میرسی که الان تو مسابقشی
حرفای من همیشه سادس فرزندم
اینارو خدا گفت منم نوشتم
خدا همینجاس
من حسش کردم
چقدر قلب من داره گواهی میده
احساس میکنم قلب من باز میشه خدا میاد و وجود من رو فرامیگیره
به ترسام به نقاط تاریک ذهنم به عادت هایی که نمیدونستم چیه فقط انجامش میدادم فکر میکنم
به افکاری که میشنوم و مدام داره تکرار میشه گوش میدم
بعضیاشون خیلی باهام غریبه ان ولی خیلی قوین
مثل اینکه اگه میخای پول بسازی باید کم خرج کنی و خرجاتو به صفر میل بدی که پولت جمع بشه
پول از یه مقداری بیشتر نمیشه پس باید خرجاتو کم کنی که پس اندازت بتونی بیشتر کنی
پول اگه میخادجمع بشه باید حبس بشه پولتو بریز توی کارتی و اون کارت رو بده دست یکی که از دسترست دور باشه
انگار که تو زندان کردیش و قفل زدی بهش وگرنه پول از تو فرار میکنه
پول زیادش خوب نیست چون تو رو میبره تو فاز بچه پولداری و تو اونجا تنهایی نه خانوادت باهات میان نه دوستات افراد پولدار هم نفر جدید تو جمعاشون راه نمیدن چون غرور دارن و خیلی سرد برخورد میکنن
پول باید در حد همین بخور و نمیر و هرچند سال بزور یه وسیله ای رو نو کردن باشه بیشتر باشه فساد درست میشه
مثل اینکه تو یه دیگ غذا واسه نهارت سفارش بدی مگه چقدر میتونی بخوری؟؟؟
بابا پول مثل اشغاله باهاش دوست بشی تورو هم اشغال میکنه
پول تورو یکی میسازه که نمیشناسیش مجبوری بقیه عمرت رو یه پولدار حوصله سر باشی که هیچ رفیقی از این رفیقای الانش نداره
یا فقر و دوستات انتخاب کن یا ثروت تنهایی
پول غروری میده که خونوادت فراموش میکنی و اوناهم نمیتونن جلوی ظلم تو حرفی بزنن چون پول بهت قدرت میده و ذات پول انقدر قدرتمنده که هر اعتراضی رو تو نطفه خفه میکنه تا خونوادت یا عشقت یا رفیقت میاد از احساس حرف بزنه تو پول میکوبی تو دهنش
تا میاد از خاطرات گذشته حرف بزنه تو با پولت دور میشی تمام شخصیتت میشه پول و پول که ازت بگیرن یه بی عرضه میشی که شلوارشو نمیتونه بکشه بالا
پول انقدر غرقت میکنه که هرچقدرم بخای وقت نمیکنی به خدا وصل شی
باز خدایا شکرت بخاطر فقط اگه من به تو وصل میشم بخاطر فقرمه اگه بی نهایت پول داشته باشم معلوم نیست دیگه بتونم باهات ارتباط بگیرم یانه
یا خدا اینا کجای ذهن من بوده
به همه اینا یقیین صددرصد دارم
چقدر ترمزه اینا
باز من میگم چرا تا دوقرون بدست میارم خرج میشه
پول انگار از تو حسابم مثل سرسره سر میخوره میره ته چاه
بابا این باورها نمیذارن تو از این حد بیشتر بالا بری
خدایا اینا چی بود از ذهن من زد بیرون
اندازه چند ماه ترمز پیدا کردم که برم باورهای مثبتش رو پیدا کنم و بسازم
خدایاشکرت بخاطر دنیای مهربونت بخاطر قوانین واضح و عادل و حکیمانت
خدایا کمکم کن تو مسیر ستاره قطبی تو مسیر هدایتت تو مسیر دیدن زیبایی های روزم بمونم
میخام زیبایی های اطرافم رو ببینم نعمت هام ببینم
میخام زیباتر رو نیکوتر رو ببینم
اینهمه سال ذهنم جنگید و من تو تیم حریف بازی میکردم میخام دیگه براخدم بازی کنم
میخام خدم رو بدنم رو دوست داشته باشم نمیخام فقط تیم شیطان رو قوی تر کنم میخام شجاعت پیدا کنم روبروش وایستم
میخام زیر و زبر کنم
این شجاعت رو خدای من به من داده
از احد و ناسی نمیترسم
وقتی از خدم نمیترسم بقیه که پشیزی حساب نمیشن
خدایا ازت میخام حساب ببرم هنوز در وجودم جنگ هایی هست نقاط مختلف وجودم میخام صلحشون بدم
بااسلحه قدرتمند تمرکز بر نکات مثبت شروع کردم
خدایا تو بهم نیرو برسون
تمرکز بر نکات مثبت باعث میشه بیام تو تیم خدم بازی کنم حالا مرحله بعد باید کارایی که خدم نمیدونم چرا انجام میدم و کارایی که با اینکه باید انجام بدم اما انجام نمیدم رو بفهمم و مثل الان ترمز ها رو بفهمم و باورهای قدرتمندشو بسازم تا اون نقطه رو سفید کنم
روزی رو میبینم که تو ذهنم میرم و هرنقطه رو نگاه میکنم سفیده میتونم تمام سرزمین وجودم رو ببینم
از تاریکی و کوهستان هایی که سربیرون کرده برسم به روشنایی و کویر
اونوقت مثل استاد که میگه من تشنمه تشنه بشم برای این اگاهی ها
نه مثل منی که ی تمرین انجام میدم سیر میشم
چون غروردارم به درگاه خدا چون خدم نمیشناسم
هرچقدر بیشتر خدت بشناسی و ذهنت کنترل کنی بیشتر پیشروی میکنی
مثلا وقتی که توی مسئله عصبانی میشی یا نگران میشی وقتی شدتش زیاده تو رفتی تو دل تاریکیهای ذهنت واسه همونه نمیدونی داری چیکار میکنی اونجا تاریکه و تو داری به در و دیوار بزنی اما نمیتونی راه ها رو پیداکنی میزنی میشکنی یا به خدت اسیب میرسونی
اگه اونموقع ذهنت کنترل کنی مردونگی کردی ینی رفتی تو دل دشمن و شروع میکنی به شمشیر زدن و نقطه به نقطه روشن میکنی ذهنت رو و اونوقته که باخدت میگی بابا این مسئله به این سادگی که من اینقدر ازش بزرگتر بودم چطور اینهمه سال منو اذیت میکرد
اونوقت هی روز به روز ورودی میرسونی بهش
مهربون میشی وقتی میفهمی عصبانیت وقتیه که تو ضعیفی و بجای اینکه بگردی دنبال راه حل میخای ضعفاتو پنهون کنی
سخاوتمند میشی وقتی میفهمی بابا گنجینه اسمان ها و زمین دست اونه تو یه مقدارش به دستت اومده اتفاقا بده بره که پاک کنی خدتو نه بخاطر اینکه پول بی ارزشه اتفاقا چون انقدر باارزشه شاید جزو بالاترین ارزش های یک انسان باشه بده بره تا ذهنت نگرانیاشو بروز بده و تو رو ببره تو نقاط تاریک و تو با کنترل کردنش با این باورها که بابا من که میبخشم گم نمیشه مثل هرس کردن درخته میبری که بزرگ تر بشه و اینکه پول به ابزار فوق العادس برای اینکه من خدم رو بتونم پاک کنم من از خدامه که ببخشم و اینکه بخشیدن منو رشدمیده و اینکه وقتی میدی نمیذاری حرس و طمع قدرت بگیرن تو ذهنت بابا بقیه پولا فقط خرج میشن اما بخشش جمع میشه
خدا هرچی داشته رو به تو بخشیده تو راضی نمیشی به پول رو ببخشی و اینکه پول دوست خوب منه من باهشیاری میبخشم تا ازش از قدرتش یه استفاده خیلی خوب کرده باشم یااینکه پول تودنیایی که همه همه کار میکنن بزور بگیرنش نظرش رو کسی جلب میکنه که بفهمتش حتی اگه تمام مردم دنیا بفهمن پول چجوری جمع میشه و تبدیل به ثروت میشه باز یک هزارم ثروت واقعی دنیا خرج نمیشه
خدایاشکرت بخاطر این اگاهی ها
عاشق خدت و بدنت و سلامتیت میشی وقتی میفهمه همسفرت از ابتدا تا انتها همین بدنه باید ازش خوب نگه داری کنی این بدنو قرار چندین سال حملش کنی اگه الان فرسودش کنی بعدا اذیت میشی
پس دیگه حیفش نمیکنی باهاش ارتباط میگیری
من دوره قانون سلامتی رو ندارم اما حس میکنم اگاهی هاش چجوریه
همین هم باعث شده از روزی که دوره قانون سلامتی اومده و من فقط مقدمه هاشو دیدم نزدیک 5 کیلو وزن اوردم و کمتر از 3 4 کیلو با وزن رویاییم فاصله دارم
فقط بخاطر اینکه دارم بدنم رو میفهمم
خدایاشکرت چه کامنتی شد
حالا میفهم اولش که میخاستم بیام کامنت بنویسم میخاستم تنبلی کنم اما یه چیزی درونم گفت باید اینکار بکنی چون هدایت خاستی و این جزو هدایتته
حالا به اندازه ماه ها میتونم باورسازی کنم چون خدم بهتر از چند ساعت قبل میشناسم
خدایا شکرت
شکر
تشکر