چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 25 (به ترتیب امتیاز)

882 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی ملکی گفته:
    مدت عضویت: 1151 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    موضوع؛هدایت الله (لیلی ومجنون)

    سلام خدمت استادبزرگواروعزیزدلتان وهمراهان گرامی.ردپای مسیرالله

    خدایا هرآنچه که ازخیربرایم می فرستی فقیرم و

    سپاسگزارم،خدایا من تسلیم وفروتن وخاشع هستم دربرابرالله خدایا توقادری،توصابری، الله کل شئ،همه چیزازتوست وهوالله کل شئ وهمه چیز به وجودتوست خدایا دوستت دارم عاشقا نه می پرستم تورا چرا؟چون که جزتوکسی روندا رم ،هرروزصبح ساعت 4بیدارم میکنی میگه می شه فراموشت کنم تووفاداری من که مست خوا بم الله اکبر توبیدارم میکنی ؛پس چراباتوعشق با زیمکنم باهم حرف میزنیم وتکامل روطی میکنم خدایا شکر وسپاسگزارم خدایا این رومی نویسم برای ردپا تاآخرعمرکه دراین دنیا هستم وقتش روتومیدانی کمک کن ثابت،روشن،واستوارباشم خودت ایناروبهم یادادی بادستان یدالله ات عاشقتم به توپناه می برم ازشررشیطان متکبرفر شته ها ببینین من تکبردرمقابل خداوندنمیکنم هذامن فضل رب،فرشته هاازشماسپاسگزارم خدا وندا ازت سپاسگزارم برای اسماءکه دراختیارما قراردادی ازت سپاسگزارم خدایا کمک کن خودم روبا کسی مقایسه نکنم خودم بادیروزم مقایسه کنم که چقدرپیشرفت کردم به سوی کمال توبی انتهائ ومن دنبال توام خواسته توئی مقصد بی انتها،خدایاشکرت دوست دارم عاشقتم وعاشقانه میپرستم خدایالطفی که بهم کردی سپاسگزارم،

    خدایا من درمقابل توکوچکم سپاسگزارهرلحضه ام توئی شب،خواب،صبح،بیداری،نفس،چشم،عین الله توئی،اوذن الله توئی،یدالله توئی همه چیز ازوجودتوست من تماشاگرهرچی بگی میگم چَشم توبهترمیدانی الله یعلم انتم ولاتعلمون خدایا دوست دارم رهایت نمیکنم دزدنیا وآخر ت،تونباشی من هیچم یعنی هیچی نیستم فقط سپاسگزارتم عاشقتم خودت من به وجودآوردی خودت من بهتر میشناسی خدایا شکرت که خود توبه من شناسوندی وازشرشیطان نجاتم دادی سپاسگزارم فتبارک الله احسن الخالقین کمک کن من اون چیزی که تومی خوای باشم من نمیدانم تومیدانی هدایتم کن….

    استادبزرگوارعاشقتم بافایلهای قرآنی پیش به سوی مقصد بی انتهادرپناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      مریم صادقی گفته:
      مدت عضویت: 390 روز

      باسلام رویاجان

      ازت سپاسگزارم چه کامنت عالی و آموزنده ای نوشتی چقدر برام درس داشت چون منم به لطف خدا مادر دوفرزند پسر و دختر هستم

      تحسینت میکنم چقدر خوب به آموزه هات عمل میکنی مهم اینه انسان بتونه در شرایط تضاد برطبق قوانین و آموخته هاش عمل کنه و بتونه احساسش رو خوب نگهداره تا همه چی به نفعش تمام شه

      شما اینقدر باخودت به صلح و آرامش رسیدی حتی زمانی که به تضادی این چنینی برخورد میکنی باز تمرکزت روی نکات مثبت اون هستش و از دل اون خیر وحکمت خداوند رو بیرون میکشی

      برات آرزوی بهترینها رو دارم

      درپناه نور باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سوگند گفته:
    مدت عضویت: 1094 روز

    خدایا شکرت برای شنیدن این صحبت‌ها

    چقدر قلبم آرومتر شد

    چقدر مسائل برام قابل حل شد

    چقدر احساس رضایتی از درون به من میگه هیچ چیز سخت نیست

    چقدر احساسم به اطرافیانم بهتر شد

    خدا جونم منو ببخش به خاطر عجول بودنم

    منو ببخش به خاطر مقایسه کردن هام

    منو ببخش برای ناسپاسی هام

    من میتونم دوباره شروع کنم انگار که دوباره متولد شدم

    ممنونم از استاد عزیز و هزاران بار خداوند رو شاکرم که من رو به سمت ایشان هدایت کرد،،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    امیررضا شاپوری گفته:
    مدت عضویت: 1649 روز

    بسم الله العلیم

    سلام و عرض ادب خدمت شما استاد بزرگوارم و همه عزیزان دلی که دارن نوشته های من رو میخونند.

    اهل کامنت گذاشتن نیستم زیاد ولی استاد دیوانه م کردی خب :) یادتونه تو جلسه ستاره قطبی قدم یک گفتین قلبت باز میشه… حرفات قلبمو باز کرد… دیدن چهره ت که حین حرف زدن منقلب میشه قلبمو باز کرد…کاش حس و حالمم میشد کامنت کرد… خدایا شکرت که بهم یاد دادی چطوری حالمو خوب کنم و قلبم رو بازکنم

    دیشب انرژیم خیلی پایین اومده بود و ذهنم داشت جولان میداد…هیچ ایده ای برای کنترلش نداشتم جز اینکه ارزشمندیم رو یادم بیارم.. صد ها بار با خودم گفتم:”ثم سویه و نفخ فیه من روحه..و نفح فیه من روحه..” سعی کردم در آغوش خداوند قرار بگیرم..

    با حال معمولی گرفتم خوابیدم…صبح که بیدار شدم گفتم تو زرنگیا..ولی منم الکی الکی سه سال آگاهی کسب نکردم که بیای بهم حکومت کنی :) چند جمله از جناب ملک زاده بزرگوار که از اعضای فعال و موفق و قدیمی این سایت هستن رو یادم آوردم…”همه نیاز های ضروریه ما بصورت رایگان رفع میشه و بینهایته…آب..اکسیژن..خورشید..”

    این افکار رو تو ذهنم مرور کردم که من چقدر ثروتمندم که از خواب پا شدم و چشم هام دارن میبینن

    چقدر ثروتمندم که گوش هام میشنون ..چقدر ثروتمندم که با پای خودم رفتم نون خریدم…چقدر ثروتمندم که گلودرد ناشی از سرماخوردگی ندارم..اگه داشتم الان ثانیه ای 3 بار داشتم به خدا میگفتم که درستش کن!

    چقدر ثروتمندم که از خواب پا شدم و مادرم رو دیدم…

    خودمو کشیدم بالا تا حدودی… و فک کنم همه تون تایید کنید که هر موقع ادم سعی کنه بخش خاصی از افکار و باورهاشو تغییر بده.. به فایل ها و آیات و .. مربوطه هدایت میشه… من داشتم رو احساس ارزشمندی درونی و احساس سپاسگزاری کار میکردم… و صبح ک سایت رو باز کردم یک فایلی دیدم که دقیقا درباره این دو موضوع توش صحبت شده:)

    استاد شما که منو نمیشناسین:) شما که نمیدونستین مسأله من رو… ولی خدای شما خیلی خوب میدونست…هم مسأله رو .. هم راه حلشو…واس همین به دل شما انداخت که اینارو بگین:)

    الان چند صد نفر دیگه هم کامنت میزارن و تضمین میکنم که همه شون حس خواهند کرد این فایل واسه اونا گذاشته شده…

    خدایا چقد بزرگ و توانمند و هوشمندی که به نیازهای هر “دابّه” تو این جهان جواب میدی… و خسته هم نمیشی..اشتباه هم نمیکنی.

    بعد از کند و کاو در درونم هم فهمیدم احساس وابستگی به یک خواسته ای که دارم اون حال بد رو بوجود آورد…

    خیلی از ماها گوش میدیم..و فک میکنیم فهمیدیم..من گوش دادم به جلسه یک قدم دو و رد شدم و فک کردم حالیمه!

    ولی نفهمیده بودم … خوشبختی حال خوبه..نه تجربه فلان خواسته…

    از زندگیت لذت ببر تا لذت های بیشتری وارد زندگیت بشه..تامام

    خدایا کنترل ذهن راحت نیست…

    ولی ما خب تورو داریم..

    کمک کن بتونیم نعمت هامونو ببینیم..کمک کن عمیق تر شکرگزارت باشیم…

    اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین

    اهدناالصراط المستقیم

    صراط الذین انعمت علیهم …

    و ارزقنا و انت خیر الرازقین

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 1259 روز

    سلام واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم

    و از کدوم فضلش بنویسم

    دیروز صبح که این فایل روی سایت قرار گرفت من انگار دهمین کاربری بودم که کامنت ارسال کردم

    ( این و از تایم ارسال کامنتهای 9 عزیزی که قبل از من کامنت فرستاده بودن متوجه شدم)

    ولی بطرز عجیبی کامنت من بعنوان اولین کامنت این قسمت بالا میاد

    خدا میدونه شب و روز قبلش تو چه شرایط روحی بودم که دیگه داشتم give up میکردم و کم می‌آوردم

    و بقول استاد در نامگذاری این قسمت

    [چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم ]

    داشتم از صراط المستقیم و از این گنج الهی که نصیبم شده با حربه های شیطان ( یاس و مقایسه و احساس بد ) دور میشدم

    شرح مختصری از اون شرایط رو تو همون کامنت قبلیم نوشتم

    ولی جا داره که بیشتر حداقل برای خودم باز کنم

    من با باور محدود کننده ای که داشتم و هنوز هم دارم ، توی تخفیف خیلی چیزها میخرم با این باور که بعدا گرون میشه و ممکنه من اونموقع اون مبلغ پول رو نداشته باشم که بخرم

    حتی از کد تخفیف یکماهه ی برخی محصولات مثل 12 قدم و قانون آفرینش هم با همین باور مخرب استفاده کردم

    نه با این باور که مثلا : این تخفیف یک هدیه ای از طرف خدا یا استاد به من بود که لایقش هستم

    یا اینکه خدا رو شکر کنم که در زمان مناسب پولش و خدا بدستم رسوند تا بتونم استفاده کنم

    یا مثلا خدا رو شکر حتمامن در مدار این آگاهی ها قرار گرفتم که خدا شرایط خرید این دوره رو برای من مهیا کرد

    یا….

    ( وااای اصلا میخواستم یه چیزای دیگه بنویسم ، اینا چی هستن که دارن به رشته تحریر در میان ، جل الخالق….)

    القصه

    من با همون باور مخرب کمبود و عجله و… و البته ( باز یه کرم دیگه از زیر خاک های مغزم سر در آورد ) البته با حس خود برتر بینی تقریبا تمام محصولات استاد رو خریدم

    و مدام گوش میدادم البته بدون انجام تمرینات

    و

    تضادی که توی روابط برام بوجود اومده بود و از همه بیش‌تر خودسرزنشی بابت اینکه به توصیه های استاد عزیزم گوش ندادم و عملا فقط رادیو وار گوش میدادم و فکر میکردم خب من همه اینها رو قبول دارم

    پول بی زبون رو که ثمره سالها تلاشم بود بدون توجه به اینکه استاد گفته بودن بخاطر حس دلسوزی یا خدایی کزدن برای کسی که از موقعیتی که هست نجات ش بدید به کسی قرض ندید

    و خدا هم تو قرآن گفته بود اگر میخواید ببخشید اول به نزدیکان تون ببخشید که لااقل کمتر دلتون بسوزه یا همون کار باعث برکت مال تون بشه و شاهد بگیرید و سند و مدرک بگیرید و…

    ولی من اومدم گفتم خدایا فلانی گناه داره یتیم ه ، نون نداره بخوره ، تمام رخت و لباس‌هاش کهنه و فرسوده شده ،کفشاش طوری پاره شده که دیگه قابل راه رفتن نیست ، اون بچه ی توئه من این پول. و بهش میدم ولی به نیت اینکه تو گفتی

    من ذاالذی یُقرِض الله قرضاً حسَنا

    و….

    من به تو قرض میدم شاهدم هم فقط،خودت

    و

    این شد که اون فرد نه تنها از اون منجلابی که خودش ساخته بود بیرون نیومد بلکه شد یک بدهکار منفور که جواب خوبی من رو با تحقیر و فحش و… داد

    این روزها فکر و خیال اون اشتباه که جبران نشده بود و بعدش دیگه اوضاع مالی من خیلی وخیم شد به دلایلی اون خودسرزنشی هارو دو چندان می‌کرد

    و نتایج خیلی خیلی ضعیف از شغل مورد علاقه م که بخاطرش شغل عالی قبلی رو رها کرده بودم و حالا دست از پا درازتر جواب دوست و آشنا و همکارهای قدیمی رو نمیدونستم چی بدم که خب حالا چه درآمد توپی داری اون شغلی که همه حسرتش و میخوردن ول کردی و اینهمه مشکلات هم برای خودت و بقیه بوجود آوردی و…

    و از طرفی تضاد های عاطفی

    و از همه مهم تر مقایسه ی نتایج دوستان در سایت با دستهای خالی خودم تو تمام جنبه ها داشت از درون نابودم می‌کرد

    برای آخرین بار به خودش متوسل شدم

    و

    در کمال بهت و حیرت نشونه ای بهم نشون داد و اون تعداد 0 کامنت برای من حکم یه نشونه از طرف پروردگار داشت

    با اینکه اون کامنت من یکم طولانی شد و ظاهرا 9 نفر دیگه قبل از من کامنتشون رو ارسال کرده بودن ولی انگار خدا با این نشونه ها میخواست بگه خوب گوش کن ، ترمزهایی که دنبالش میگشتی رو به زبون استادت جاری کردم تا بفهمی چرا نتیجه نمیگیری

    دلخوش کردن به اینکه تو یه سایت به این بزرگی و با این حجم از فایل و کامنت قطعا کامنت من که خب امتیاز بالایی هم نیاورده اولین کامنت این فایل شده ، شاید برای خیلی ها مضحک و خنده دار باشه

    ولی من به همین کورسوی امید هم احتیاج داشتم تو اون شرایط

    و استاد چه زیبا گفتن که:

    شیطان گناه بزرگ تمرّد از فرمان الهی رو انداخت گردن خدا

    ومن هم داشتم همین کار و میکردم

    و میگفتم خدایا تو که خودت دیدی سه ساله دارم چه دست و پایی میزنم ولی نتیجه نگرفتم

    پس مشکل از من نیست

    اون دنیا اگه فرشته هات یا خودت گفتی چرا به رزق لایحتسب نرسیدی و در زمره ی سپاسگزاران قرار نگرفتی ؟ میگم من که ازت خواستم خودت کمکم نکردی

    و

    استغفرالله که داشتم به همون چاهی میفتادم که شیطان افتاد

    1- مقصر دانستن دیگری

    2- مقایسه دستان بظاهر خالی خودم با نتایج دوستان و در نتیجه ش :

    3- حسادت

    خدا گفت چشم ندوز به داشته های دیگران

    4- ابتدای فایل استاد میگن خدا فرمود ما شما رو در زمین مکنت دادیم ( مکنت دادن بنظر من یه جور قرار دادن در یک مکان هست در نهایت اَرج و قُرب وگرنه خدا میگفت ما گذاشتیم شما رو تو زمین یا نزول دادیم به زمین و هبوط دادیم و. … یعنی یه جور جا و مکان دادن با خواری)

    و

    در این مکنت ، تمام وسایل معاش شما رو قرار دادیم

    یعنی فکر کنید خداوند میلبونها کهکشان و سیاره و … داره

    اما

    فقط در زمین آب و اکسیژن و معادن و کوه و جنگل و دریا و آفتاب و ماه و ستاره و ابر و باران و برف و جاذبه و … و…و… قرار داده

    یعنی هیچ چی کم که نزاشته برامون بماند زیادی هم گذاشته

    استاد یه طوری از کالیفرنیا تعریف کردن که من واقعا دلم خواست اونجا زندگی کنم

    و حالت

    کالیفرنیا فقط چند متر از کل کره ی زمین هست

    در نظر بگیرید الان خود استاد که در آزادی زمانی و مکانی و مالی و سلامتی کامل هستن ، همین الان قصد کنن کل کره ی زمین رو بگردن و همه جای کره زمین رو ببینن ، نمیتونن ، و اگر هم بفرض محال بتونن مثل همون جهانگردان ی که تا حالا بودن ، مثلا میان قاره آسیا و میخوان کشور ایران رو ببینن مگه میتونن نهایتا چند تا شهر یا استانش رو ببینن ؟ اونم همه جای اون شهر رو نه ، یه قسمت‌های معروفش رو میتونن برن

    و خیلی جاها رو نمیتونن ببینن و لذت ببرن

    دقیقا مثل اینه که یک فرد ثروتمند و دست و دلباز صمیمی ترین دوستش یا عزیزترین فرد زندگیش رو به یک ضیافت ناهار یا شام دعوت کنه به منزلش که بالای 3000 متر زیر بنا داره و یک پذیرایی 500 متری داره که کل اون پذیرایی رو سفره کشیده و از تمام انواع غذاهای ایرانی و فرنگی و دسرها و میوه ها و نوشیدنی ها به مقدار خیلی خیلی زیاد سر سفره گذاشته

    حالا اون یک نفر آدم مگه چقدر میتونه بخوره؟؟

    ولی

    اون میزبان بقدری مهمان عزیزکرده شو دوست داره که با ذوق و شوق نشسته ببینه و لذت ببره عزیزش چطور داره از همه ی غذاها میخوره و زحمتش هدر نرفته

    خدای مهربان ما هم حتی خیلی بیشتر از نیاز ما در زمین نعمت قرار داده و

    از همه مهمتر ، گفته:

    من وسایل معاش تون رو که فراهم کردم ، ( نگفته که فقط باید بخاطرش زجر بکشید و غصه بخورید و نگران باشید و… ) گفته نگران نباشید ، همه چی سر سفره براتون گذاشتم :

    و زَیَّنا السَّماء الدُّنیا بزینت الکواکِب.

    من آسمون دنیا رو براتون زینت کردم با ستاره ها که لذتش و ببرید

    دیگه چی نیاز دارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    هداااایت

    اونم براتون گذاشتم

    چطور ؟؟؟

    اِنَّ عَلَینا لَلهُدی

    من بر خودم واجب کردم ( بر گردن خودم گذاشتم ) هدایت شما رو

    یعنی فقط فکر کردن به همین آیه دیوانه میکنه آدم رو

    یه چیزی باشه تو دنیا که بر خدا با اونهمه جلال و جبروت و عظمت وااااااجب شده باشه واااااجب،

    میفهمیم ؟؟؟

    آخه خدا ما رو میتونست بیشتر از این خجل کنه ؟؟؟

    و ما (خودم رو میگم) یک عمر و حتی گاهی الان هم هنوووووز فکر میکنم خدا ما رو خلق کرده و رها کرده تو این دنیای وانفسا گفته برید خودتون با همون عقل ناقص تون که همیشه هم اشتباه میکنه ، راهتون و پیدا کنید

    به من مربوط نیست

    من تا همینجا فقط وظیفه م بود، وظیفه مم نبودها ، ولی خلق تون کردم دیگه برید بسلامت در امان شیطان

    آخه بابا جان

    یکم فکر کنیم

    یه پدر دست بچه ی دو سه ساله شو که هیچ جا رو بلد نیست مثلا تو بازار شلوغ شب عید تهران ول میکنه میگه برو ، من وظیفه م به دنیا آوردن تو بود ، بقیه ش با خودت ؟؟؟؟!!!!!!

    و من توی این سایت هر چی که میخواستم دارم

    تریبا کل دوره ها و محصولات و کلی فایل رایگان و یک دنیا کامنت که هر کدوم یک کتاب و یک رساله ن

    دیگه چی میخوای برای رشد ؟؟

    خودت استفاده نمی‌کنی چرا من ویش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    محمد محبی گفته:
    مدت عضویت: 1951 روز

    سلام یعنی الان‌که دیدم استاد یه فایل توحیدی دیگه مخصوص اینکه در‌مورد هدایت شدن به راه راست یا نعمتهای خداست گذاشته دارم مسیری رو‌میرم‌که نمیتونم فایل رو‌گوش بدم فکر‌کنم اولین کامنت رو‌میزارم‌ ولی تا موضوع فایل رو دیدم‌گفتم یا خدا استاد یه فایل بمب دیگه یه جهش دیگه یه انفجار دیگه به راه انداخته فقط میخوام سریع کارم‌تموم‌بشه‌بیام با‌جون‌دل بشینم سر این‌فایل لذتش‌رو‌ببرم بتونم‌درکش‌کنم خدایا شکرت️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  6. -
    فریبا گلسرخی گفته:
    مدت عضویت: 752 روز

    بنام خداوند زیبایم که منو به زیبایی ها هدایت میکند

    سلام به استاد بی نظیر و فوق العاده ام

    من از دیروز بعد ظهر که این فایل رو گوش کردم بیشتر به خدا نزدیک شدم بیشتر با قرآن انس گرفتم بیشتر عاشق خدا شدم بیشتر قدر داشته ها و نعمت هایم را میدانم

    استاد عباسمنش ممنونم از حضورتون در بهبودیه زندگیم ممنونم از فایل های زیباتون که منو به سمت خدا و انسانیت هدایت می‌کنه

    ممنونم برای ضبط این فایل بینظیرتون که با عشق و صداقت و با شور و اشتیاق بهم ارسال نمودید که واو به واو اون برام درس زندگیه و خود شناسیه سپاااااسگزارم ک وقت گذاشتید و لطف نمودید که من بیشترررر خدای زیبااایم را ببینم و با قادر مطلق و عالم مطلقم آشنا بشم تشکر میکنم که بهم یاد دادید که چگونه با فرمانده ی کیهان و خالق هستیم حرف بزنم و عشق بازی کنم

    ممنونم برای جمله ی زیباتون که باید این جمله رو قاب بگیرم خدا یا هر آنچه که دارم از آن توست من از دیروز این جمله رو تکرار میکنم و از وسایل و نعمت های زندگیم سپاااسگزاری میکنم

    من این جمله رو زمزمه میکنم و از اعماق وجودم خداوندم را سپااااااس میگویم و اشک شوق میریزم

    استاد من بینهایت از خداوند سپااااااسگزارم که منو به سایت شما هدایت کرد و بینهاااااایت از شما سپاااااسگزارم که منو با خداوندمهربونم آشنا کردید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    سمانه امینی گفته:
    مدت عضویت: 971 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خداوند فرموده: هر آنچه که برای معیشتتان نیاز هست ما قرار دادیم بر زمین.

    اگه من نعمت هایی که میخوام رو ندارم یعنی من بلد نیستم راه دستیابی به نعمت ها را یعنی مشکل از منه یعنی من دارم به خودم ظلم میکنم یعنی من اجازه ورود نعمت ها رو نمیدم.

    خداوند نگفته برای یک عده ای آنچه که نیاز است برای معیشت را قرار دادم

    خدا نگفته تا تموم نشده استفاده کنید پیشی بگیرید از هم دیگه

    خدا ملاک هایی رو تعیین نکرده تا لایق بشیم برای نیاز های معیشتی…

    خداوند پبش از آنکه من پا بر روی زمین بگذارم میلیاردها سال پیش …. آنچه که نیاز من بوده برای معیشت قرار داده

    خدایا سپاسگزارتم ،استاد سپاسگزارتونم که با این بیان شیوا و سرتاسر آرامش زاویه نگاه و تفکرمان را تغییر می‌دهی و از زاویه ای صحبت میکنی که توووحید است و بس

    الهی شکرت خداجونم ممنونتم که من بخشی از توام و چه قدر این جمله برام تکرار میشه و این هم هدایت خودت است اینکه بدانم من از خداوندی هستم که صاحب کیهان است صاحب جهانیان است و همه نعمت ها و برکت ها از آن اوست این یعنی من هم می‌توانم همانند خداوند تدبر کنم،می‌توانم ثروتمند باشم،می‌توانم غفور باشم،می‌توانم بردبار باشم،می‌توانم وسیع باشم،به شرط اینکه در مسیر باشم مسیر آرامش مسیر تقوا مسیر حال خوب نه اینکه خودم را از دیگران برتر بدانم ویا دیگرانی را از خودم بالاتر بدانم خیر همه ما در یک خط هستیم وهمه ما به عشق به محبت به شادی به تبسم نیازمندیم وباید سرریز حال خوبمان را تقدیم کائنات کنیم تقدیم جهان کنیم تا جهان باید بخشنده باشیم از انتشار محبت همین صحبت های استاد همین انتشار آگاهی هایی که به قلب استاد جاری میشه یعنی بخشندگی یعنی تواضع دربرابر آنچه که خداوند بهش می‌بخشد یعنی نچسبیدن به چیزی یعنی تسلیم بودن دربرابر خدا یعنی رشد دادن جمعی از انسان ها استاد جان هرچه قدر گوش بدهم این فایل هاتون رو کمه واقعا کمه چون هربار مدار من فرق میکنه و من نکاتی متفاوت می‌شنوم…

    و خداوند من را خالق زندگی خودم کرد من می‌توانم خلق کنم هرآنچه را که میخواهم به واسطه افکار و باورهایم اگر نیست می‌توانم خلق کنم اگر هم آنچه که هست من نمی‌خواهم می‌توانم با تغییر دادن خودم باورهایم افکارم رفتارهای متفاوت عملکرد های متفاوت و پاسخ های متفاوت از جهان بگیرم همه این ذرات جهان می‌توانند تغییر کنند و آن طور که ما می‌خواهیم…..

    خداجونم سپاسگزارتم

    همین جمله ها هم ازتوعه

    همین که من میتونم بشنوم این نکات ناب الهی را از جانب توست…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 756 روز

    به نام خدایی که هرچه دارم از اوست …

    سلام

    سلام

    یک سلام و درود از جنس خداوند …

    به استاد عزیزم و این خانواده ی دوست داشتنی …

    داستان را از حال بازگو میکنم …

    از اکنونی که ..

    سایت را باز کردم و با خوشحالی و ذوق فایل بنر فایل جدید رو دیدم …

    قبل از ان داشتم تعداد روز های مانده به سال رو چک میکردم و به خودم میگفتم خب من توی این کمتر از 4 ماه باید خودم رو وضعیت روحی و شخصیت و جسمی و مخصوصا مالی ام را متحول کنم …

    هر دو روز باید روی فایل های رایگان و ارزشمند استاد به خوبی تمرکز کنم …ولی یک دلهره و یک حس نگرانی در دلم افتاد …9 ماه گذشت و من دوست داشتم امسال بهترین سال زندگی و رویا هام باشه که کلی چیز خلق کنم …مخصوصا از نظر مالی …د

    اما الان هنوز به استقلال مالی که هیچی حتی به درآمد هم نرسیدم … مقایسه یکسری افراد همسرم که گویا موفق تر و با بیزینس هستند در فضای مجازی حسم را بدتر می‌کرد…اینکه آنان در یکسال چقدر رشد می‌کنند و من نه ….

    حس خوبی نبود از طرفی هم فردی که دوستش داشتمو و حدود 5 ماهم فقط به خاطر ارتباط با این ادم و نادیده گرفتن قانون تکامل اینقدر زیر صفر رفتم که اون روز و اون دو هفته ی اول آرزو میکردم صفر باشم …و بلایی سر خودم آوردم که تا نداشت …

    و از قضا اون به مسافرت خارج از کشوری رفت و حتی به من هم نگفت و توی این یک ماه هی این افکار در ذهنم بود که حداقل نمیتونست یه پیام بده حداقل نمیتونست بهم بگه …و حداقل هایی که باز موجب شکستن درونم میشد که چقدر اشتباه کردم هر لحظه ای که خودم رو درگیر این فرد کردم و الان 4 ماه از سال مانده و من آرزوهامو فراموش کرده بودم خواسته هامو …

    الان چند روزه که خودمو باز سازی میکنم ورزش میکنم و میگم اون حتی با اینکه اینقدر میگفت که منو دوست داره منو لایق یه پیام ندونسته…برای چی اینقدر من اونو ارزشمند میدونم وقتی منو ارزشمند نمیدونه …و سعی می‌کردم خودمو احساس خودمو خوب کنم …و دیگه توجهی به این کار هاش نکنم …

    به خودم میگفتم ملیکا…قانون مدار ها رو به یاد بیار …

    این ادم از اول هم قرار بود تا یه جا با تو باشه …و بعد از زندگیت بره …

    تو چرا روی این ادم حساب باز کردی …چرا فراموش کردی….

    این وابستگیت نسبت به اون چیه که از همون روز اول واردش شدی …

    البته میدونم …

    اون نادیده گرفتن قانون تکامل …

    و کاری که برای من اولین بار بود

    ..باعث شد سیکل معیوبی در ذهنم شکل بگیره که انگار اون فقط منو دوست داره و اون فقط توی این دنیا هستو ایناااااا

    کسی که از تکامل حرف می‌زد

    ..الان اونقدر تکامل رو نادیده گرفته که وابسته شده به عواملی که اون قانون رو نقض کردن ….

    خلاصه …آروم آروم به یاد آوردم که با وجود این ادم و نقض این قانون چقدر به خدا نزدیک تر شدم …چقدر اونو شناختم …و چقدر لذت بردم …چقدر از ترس توی بغل خدا افتادم …و چه خواسته هایی در من شکل نگرفت …درسته هنوز درآمد ندارم اما اگر از نظر دارایی حساب کنم الان میلیون ها تومن چیز و وسیله دارم که پارسال یا حتی قبل این فرد نداشتم ….

    به یاد آوردم که با اینکه رویاهام برای 5 ماه فراموش کردم ولی بیکار نبودم …قانون تکامل و نتیجه ی نادیده گرفتنش رو یاد گرفتم …چیز هایی درباره‌ی روابط با جنس مخالف رو یاد گرفتم …تفاوت من با بقیه رو یاد گرفتم …باور اینکه می‌شود و من خالق زندگی ام هستم در من نهادینه شد …جوری که هربار به ذهنم میاد که آقا فلان هدف که نمیشه میگم اونم نمیشد …این که احتمال شدنش مثلا 20 درصده …اون که احتمالش 1در ملیونیوم هم نبود. شد . پس این حتما میشه …

    توی این 5 ماه هر موقع حس میکردم دارم وابسته میشم خودمو منع میکردم …هنوز ریشه های وابستگی هست ولی همیشه فایلای استاد درباره‌ی روابط رو گوش میدادم به خودم و حتی اون تذکر میدادم …و اگر قراره این رابطه اینطوری تموم بشه خب عالیه …چون به بهترین شکل تموم شده و من از اولم این رابطه ی پر از وابستگی رو با اون نمیخواستم و از اولم نباید به این شکل ایجاد میشد …

    خلاصه ….

    در همین حال با خوشحالی صفحه ی سایت برام باز شد …یه فایل 90دقیقه ای؟

    وای خداااا

    بهتر از این نمیشههههه

    وای خدای من

    اسم فایل رو ببین …

    چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم

    واییییییییییی

    نگاه کلید هارو ….

    خب تا میاد دانلود بشه بزار توضیحات رو بخونم ….

    شروع کردم به خوندن توضیحات …

    چند خطی بیشتر نخونده بودم که به خودم گفتم وای …این از قرانه …اینا نشانه های ارزشمنده خداست…نه ملیکا باید اینا رو بنویسی. جدی باش …محکم و با ایمان به این آگاهی هااااا .دفترچه ام رو برداشتم و با خودکار های رنگی و تمام توضیحاتی که مریم عزیزدلم نوشته بود رو یکی یکی توی دفتر نوشتم …

    اصلا هنوز فایلو گوش نداده بودمااااا

    ولی همین توضیحات و نکات کوتاه که حدودا 4 صفحه از دفترچه ام شد اونقدر منو آروم می‌کرد که نگو

    ..

    انگار خدا با من مکاتبه می‌کرد و میگفت …

    همیشه هستم

    ..

    هدایت من هست …

    نگران چی ؟

    خیلی آروم شدم ….

    وسط های نوشتن فایل رو زدم تا دانلود بشه ….

    و نوشتنم که تمام شد …حس آرامش آگاهی هایی که قراره دریافت کنم منو از سیکل مخرب عجله و تصمیماتی که شاید فقط لحظه بود دور کرد …

    اومدم این ها را نوشتم …و حالا …با حسی پر از ذوق و شوق

    ..هنسفیری زیبا و سفید و بلوتوثی ام را برداشتم …این هم تا چند ماه پیش آرزو و خواسته ام بود …

    خدایاشکرت …

    درش رو باز کردم ..خانوم داخلش گفت paver on …..

    لبخندی به روی لب هام اومد …ممنونم که روشن شدی …

    ممنونم که در خدمت منی تا این آگاهی ها یه راس برن داخل گوشم و مغزم …

    یکی از آنها را در گوش راستم گذاشتم …

    دیگر اماده بودم‌…

    به سفری چند ساعته …

    عشقی چند ساعته …لذتی چند ساعته …

    فایل را باز کردم ….

    به نام خدای مهربان …سلام به شما دوست عزیز…من سید حسین عباسمنش هستم و باز هم ….

    فایل رو استوپ کردم …

    این جور نمی‌شود…باید متعهد تر باشی ..

    .بلند شو پشت میز بشین …

    انگار که کلاس صوتی را گوش می‌دهی…راستی ..قرار است از کلام خدا بخوانی …

    بلند شدم میزم رو مرتب کردم لباس راحت تری پوشیدم. قرآن جلد سبز کوچک زیبایم را کنار دستم گذاشتم ‌…دفترچه ام روی میز و خودکار رنگی هایم کنارم …

    گفتم حالا چی ؟

    شروع کنم ؟

    گفت :نه بهایش را بده ….

    میدونستم داره درباره‌ی چی صحبت میکنه …

    چند روز پیش تصمیم گرفتم که فایل هایی که گوش می‌کنم رو به ازاش یه پولی کنار بزار …و به عنوان بها برای خودم‌ در نظر بگیرم و به خودم قول بدم که اون پول فقط پس انداز رشد شخصیت منه و دیگه دستش نزنم …

    به خودم و خدای خودم گفته بودم هرکدوم اینقدر جدی باید کار کنم بهم بگو تا بهاش رو بدم …

    تا قانون بها رو اجرا کنم اینجوری با خودم قرار بستم که به ازای هر 1 دقیقه 1000 تومن بزارم کنار …حتی برای یک فایل این کارو کردم …

    و الان اون به من گفت اول باید بهاش رو پرداخت کنی …

    و من گفتم :

    چشم

    فایل 1ساعتو 34 دقیقه بود یعنی میشه 94 دقیقه پس من 94 هزار تومن به کارت دیگرم که توی اون یک باکس پس انداز درست کردم ریختم …

    خب حالا آماده ام ؟

    .اره آماده ای ….

    آخ جان بریم برای فایل ….

    .

    .

    سوره ی اعراف …

    قرآن را همزمان با استاد باز کردم …آخ منم چقدر هی هدایت میشدم به این داستان …که خلقت ادم و سجده کردن به این خلقت …ای جان …

    ایه ی اول

    وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ ﴿10﴾

    نا خود آگاه اشک از چشمانم جاری شد …همانطور استاد شمرده شمرده معنی آنها را میگفت …

    به درستی و به راستی که ما به شما

    جا و مکان دادیم

    در زمین

    و برای شما قرار دادیم در درون اون اسباب زندگی

    هر چیزی که می خوای هر آنچه که نیاز بوده برای زندگی ….

    ……………………………………….

    خدا:

    ملیکا ، کلمات بی روح فارسی رو ول کن ….

    ببین من چی میگم …

    من از همون اول هم که تو به دنیا اومدی همه چیزایی که نیاز داشتی رو بهت دادم حتی فرا تر از اون …سر حرفم بودم ….

    من تو رو همینجوری نفرستادم …من تو رو فرستادم تا اونجا لذت ببری و زندگی کنی…این یک فرصت کوتاه و تمام چیزایی که نیاز داشتی و لازم داشتی رو هم دادم …فرا تر از چیزی که حتی الان می خوای …اصلا قرار نبود به خاطر چیزی که بهش نیاز داری یا خواسته ای داری بدوی …از اولشم قرار نبود اینطوری باشه ….

    میفهمی ؟!

    من نمی خوام تو بدوی تا به این برسی به اون برسی به پول برسی به رویا هات برسی …

    از همون اول هم از وقتی تو رو گذاشتم توی این دنیا تمام چیزی که بهش نیاز داشتی رو گذاشتم برات ….

    چرا فکر میکنی فقط خودتی …خودت باید بجنگی تا به دستش بیاری …

    نه قطعا اینطوری نیست …

    اینا از اولم بوده …هنوزم هست …نمیبینیش …

    کی گفته من می خوام تو رو اذیت کنم یا بچزونمت ….

    یا چمیدونم بگم آهان سختی بکش تا بهت فلان چیزو بدم …

    مگه میشه …

    مگه میشه …من تو رو خلق کردم …من آوردم توی این دنیا …همه چیزم بهت دادم …..

    ولی

    قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ 

    ولی تعداد بسیار کمی هستید که سپاسگزار این نعمت هستید …

    نعمت زمانی که بهت دادم …

    که بیای توی این کره ی زیبا با این همه امکانات و زیبایی ها بیای استفاده کنی

    ……………………………………………….

    ما هنوز و هر بار داریم فقط روی سطح زمین رو کشف میکنیم …

    اصلا نمیشه تصور کرد که چقدر منابع هر روز داره کشف میشه و بیشتر و بیشتر میشه …

    .

    .

    …………………….

    فایل تمام شد

    ..آنچنان انرژی گرفته بودم که نمیتونستم بشینم …

    وسطای فایل که بودم به خودم گفتم نمیشه باید این فایلو تصویری ببینم …پس زدم دانلود و تا وقتی دانلود بشه فایل صوتی رو گوش دادم …

    و از نصفه به بعد تصویری …چقدر خوب هدایت شدم که تصویری ببینم …تا اون دو ضربه ی تسلیم بودن رو ببینم و درونم غوغایی شد ….

    آخ که چه آرامشی

    چه آگاهی های قشنگی

    جواب تمام سوالاتم رو گرفتم ..

    تمام چیزایی که قبل از این نوشتم مال قبل گوش دادن به این آگاهی ها بود …

    چقدر گویا بزرگ تر شدم …

    چقدر انگار گسترش پیدا کردم …

    چقدر حس خوبی بود …جوری که دیگه نمیتونستم بشینم …پا شدم …و توی گوشم فقط فایلای تجسم سایت استاد که ریتم ملایم دارند بود …

    بعد از اون هر کاری میکردم با سپاسگزاری بی نظیر استاد بود …

    بهم الهام شد که آبجوش عسل بخورم ….

    شکرگزاری من شروع شد …

    از چای سازی که برداشتم و گفتم خدایاشکرت چقدر کار ها راحت شده

    ..چقدر مسئله حل شده تا من الان به راحتی یه آب جوش بخورم …

    بعد که کتری رو بردم زیر آب تصفیه گفتم ببین …

    این آب…و جریانی که استاد گفت حالا اومده توی یه شیری که با حل شدن کلی مسئله این آب رو پاکیزه تر و تصفیه میکنه …خدا یاشکرت …

    بعد گذاشتم تا جوش بیاد و چه راحت و با برق ….

    بعد یه قاشق از جا ظرفی ظرف شور برداشتم …خدایاشکرت چقدر کار ها راحت شده …دیگه لازم به ظرف شستن نیست …این ظرف شور چه زیبا اتوماتیک کارشو با آب و برق انجام میده …

    و چقدر زیبا و تمیز میشوره ….

    بعد عسل …

    وای خدای من

    این عسل ها مال کندو های خالم ایناست …

    چه زنبوری که از شهد گل میاد …میخوره …

    توی بدنش این معجون طلایی رو درست میکنه بعد میاد برمیگردونه …توی یه لونه ای که

    و این همه کار شده اصلا یه چیزی میگم یه چیزی می‌شنوید از درست شدن لونه تا اینکه چطور غذا پیدا می‌کنند و به هم خبر میدن …

    وای وای …

    اصلا یه چیزی بگم یه چیزی میشنوین ….

    بعد از اون و خوردن اون آبجوش عسل اصلا انرژی گرفتم که نگوووو

    بعدش رفتم حمام و بعد حمام نشستم یکم کامنتای فایلو خوندم و چقدر قشنگ دوستان درک کرده بودن …چقدر قشنگ آیه های دیگه که مربوط به این فایل رو آورده بودنند …

    بخشی از نکات زیبا شون :

    هرکس درهر جایگاهی که هست، جای درستی ست.

    دلسوزی نداریم، حسادت نداریم.

    خودم هم همیشه سعی کردم از دیدگاه بالاتر و یا خودبرتر بینی با کسی برخورد کنم (باارزش‌ترین شما با تقوا ترین شماست کسی که کنترل ذهن داره )بنابراین هیچ برتری و تفاوتی نیست در نزد خداوند همه برابریم

    اجازه نمیدم کسی از دیدگاه بالاتر با من برخورد کنه و بخواد احساس بدی به من بده و ناراحتم کنه کاملا جدیم و اصلا کوتاه نمیام

    یکی از بزرگترین دلایل رشد مالی نکردن و یا ورشکستگی بعد ار رشد مالی داشتن احساس غرور هست هر وقت فکر کردی تو از دیگران برتری تو در مسیر شیطان قدم بر میداری……..

    چقدرررررر احساس آرامش و امنیت که خداوند با این قدرت مطلق احساساتی نمیشه خشمگین و عصبانی نمیشه

    ما قسمتی از خداوندیم و قدرت خلق زندگی خودمون رو داریم قدرت خدا رو در خلق کردن رو در وجودمون داریم

    شاید من فقط به خاطره یکسری باور های اشتباه دارم خودمو سرزنش میکنم یا اصلا اشتباه کردم بیام ببینم دلیل پشتش چی بوده ، چه باوری داشتم و اون باور هارو تغییر بدم ..

    درک کردم که تمام تمرکز و انرژیم رو روی خودم بذارم روی بهبود شخصیتم باورهایم ایمانم کار کنم و از این نیروی درونی از این انرژی استفاده کنم و این قوانین جهان هستی بشه جزئی از وجودم و شخصیتم…..

    ……

    …….

    ……….

    ممنونم از همتون …

    از استاد عزیزم

    از مریم عزیز دلم و از تمام کسانی که کامنت میزارند …واقعا ممنونم

    در پناه لله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    مبين گفته:
    مدت عضویت: 2426 روز

    به نام رب العالمین

    سلام

    استاد عزیز چند بار این فایل باید را شنید یکبار، صدبار هزار بار ؟

    من اما می گویم که هر روز در تمام عمر.

    این بینش و این نگرش راه نجات است

    من فکر می کردم آدم متواضعی هستم بخصوص که دیگران هم برای توصیف من از صفت متواضع استفاده می کنند

    با شنیدن فایل دیدم نه اتفاقاً این پوسته ظاهری است ، فرکانس من چیز دیگری است

    من از درون قلبم دیدم که هر چند من به آدم های که موقعیت اجتماعی و شغلی در حد من ندارند، آنها که مدرک تحصیلی پایینی دارند، آنها که از نظر مالی ضعیفند آنها که سر ووضع ضعیفی دارند و کلاً علی الظاهر کمتر از خودم هستند خیلی محترمانه برخورد می کنم.

    اما این تواضع من ساختگی و تصنعی است این تواضع در واقع به خاطر این است که مخاطب ضعیف تر من متوجه نشود که من بالاتر و برترم.

    استاد زدی به هدف ، تواضع و فروتنی باید منجر به فرکانس فروتنی شود، تواضع و فروتنی باید از قلب باشد

    اما من ظاهراً فروتن هستم.

    من فروتن واقعی نیستم چرا که در مقابل بالادستی ها گاهی کرنش می کنم

    من فروتن نیستم چرا که رفتارم وزبان بدنم در مقابل بالادست و پایین دست یکسان نیست.

    من تمام این مدت خودم را فریب می دادم.

    من در مقابل بندگان خداوند فروتن نبودم پس نباید ادعا کنم در مفابل خداوند خاشع هستم

    خداوند خیلی به من ثروت و نعمت داده است اما من گاهی حساب کتاب دو دوتا می کنم و ادعا دارم که خودم سبب آن بوده ام

    قول می دهم متعهدانه و با تمام وجود، که از امروز به بعد خودم را نه ظاهری و نه باطنی از هیچ کس برتر و بالاتر نبینم.

    چقدر این جمله هرکسی هرجایی هست جای درستش است معجزه می کند

    این جمله ریشه هر نوع و درجه از حسادت را می خشکاند

    همین چند روز قبل دوست صمیم خانوادگی من به بالاترین مقام استانی رسید و از نظر مقام و موقعیت اداری اکنون او خیلی بالاتر از من است.

    فقط کمتر از یک ثانیه ذهن من رفت به وادی حسادت اما در همان کسری از ثانیه به یاد آوردم که هرکسی در هرجایی هست جای درستش است

    بعد هم دلایل متعددی از رفتار و افکار دوستم را مرور کردم و به این نتیجه رسیدم که واقعاً حقش بود

    این طرز نگاه استاد به قرآن عجیب است ، برای من عجیب است، چون یادگرفته ام که حتما قرآن راپیچیده و لازم به تفسیر ببینم.

    من فکر نمی کردم همانطور که انسانهای گمراه و ضرردیده سعی می کنند خطای خودشان را به گردن دیگران بیندازند شیطان هم انحراف و خطای خودش را می خواست به گردن خدا بیندازد

    من تا بحال اینطور برایم جا نیفتاده بود که اصلا و ابدا نباید آنچه را خدا به تو داده است را به خودت نسبت دهی مگر جنس آتش بودن شیطان، دستاورد خود شیطان بود.

    من تا بحال اینطور برایم جا نیفتاد بود که دلیل دستور خدا بر سجده بر آدم، بواسطه آنست که خدا از طریق دمیدن روح خودش در آدم در اصل خودش را گسترش داده بود.

    چقدر منطقی چقدر روشن ،تا قیامت برایم معلوم شد دلیل دستور خدا بر سجده بر آدم

    خدای عزیزم از این همه فهم، درک، آگاهی و آرامش که به خاطر این فایل نصیبم شد هزاران هزار بار سپاسگزارم.

    قسم می دهم تو را که هر روز بیشتر و بیشتر مرا بسوی نور و آگاهی هدایت کنی و مرا غرق نور وجودت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    وحید گلباف گفته:
    مدت عضویت: 2288 روز

    سلام و ارادت

    به استاد عزیزم

    وحید هستم

    یه توضیح کوتاه اول بدم:

    من چند سال هست با شما اشنا هستم

    و زیاد فایلهاتون را گوش میکردم و بشدت خیلی زیادی برای دیگران بازگو میکردم در حدی که میتونم ادآ کنم از خودتون بهتر توضیح میدادم

    اما دریغ از درک و عمل برای خودم توی زندگی انگار وظیفه ام بوده که برای دوست واشنا و حتی غریبه وقت بزارم و توصیح بدم

    واما نتیجه این کار باعث شد که بعد از چند سال ادامه دادن به این کار چیزی جز :

    دقیقا چکاب فرکانسی قدم اول :

    سه روز پیش

    اوضاع مالی:

    درامدم به صفر رسیده

    470م بدهکارم

    اوضاع روابطم کلی:

    نامناسب

    معنویت :

    داغون

    سلامتی جسمی :

    عالی هستم خدارا شکر

    سلاتی روحی:

    نشخوار ذهنی شدیدی تو اکثر جنبه ها داشتم

    یه پرانتز باز کنم:

    ( البته از شروع دوره ی خانه تکانی ذهن عزیز دل شما دنیا داره یه جور دیگه برام پیش میره و همه چیز توی همه ی جنبه ها زندگیم در حال بهبود هست)

    و دیگه وقتم و انرژی م را فقط صرف خودم میکنم (سرمایه گذاری روی خودم)

    نکته :

    البته هنوز وضیعت مالی و بدهی تغییری نکرده

    روابطم اونجوری که دلم میخواد نشده

    معنویتم خیلی بهتر شده

    کنترل ذهنم بهتر شده

    نشخوارهای ذهنیم به شدت کم شده نسبت به قبل از دوره خانه تکانی ذهن

    این تا اینجا!!!!

    استاد عزیزم چک و لغط ها تا دلتون بخواد خوردم

    اما تقریبا از یک هفته پیش هر روز حالم نسبت به قبل داره بهتر میشه

    چند روز بود هر روز میومدم توی سایت برای فایل جدید که خبری نبود تا امروز

    بعد سه روز پیش هدایت شدم به قدم اولو اتفاقات خیلی خوبی را تجربه کردم

    دیشب یه دفعه خواهرم اومد به خونه مون

    یه بحسی شد که رسید خداوند و قران که خواهرم میگفت دوست دارم قران بخونم ولی چون هر چی خوندم چیزی نفهمیدم دیگه نمیخونم

    بعد من بهش گفتم چون ما ها خودمون ارزشمند نمیدونیم وقت نمیزاریم که قران بخونیم

    بعد دوباره گفتم عباسمنش خیلی واضع این کار را انجام میده برو تو سایتش و گوش کن

    لحن بیان من بود با خواهرم استاد عزیزم

    گذشت و صبح شد اومدم توی سایت

    و این فایل بارگذاری شده بود

    دانلود کردم و شروع کردم به گوش دادن دیدم دقیقا اون موضوعی که دیشب با خواهرم صحبت میکردیم ( قران ، ارزشمندی) را شما دارید توضیح میدید

    دقیقه ی 34 فایل بود بلافاصله به خواهرم زنگ زدم و گفتم اگه دوست داری جواب خدا را بشنوی برو توی سایت

    این توضیح مثلا کوتاه من را داشته باشید

    و اما بعد

    استاد عزیزم

    با همه ی چیزهای که در مورد اوضاعم گفتم

    الان

    استاد عزیزم

    دارم دیونه میشم و میخوام سر به بیابون بزارم

    چرا ؟

    از این همه خوشحالی

    از این همه اگاهی

    از این همه حال خوب( با این اوضاعم)

    از این همه ساده بودن قران

    از این همه ساده بودن زندگی

    از این همه امید و ارامشی که دارم

    از این همه شور وشعفی که دارم

    از این همه زیبایی

    از این همه بهبود تکاملی

    از این همه نعمت

    از این همه مهربانی خداوند

    از این همه هدایت خداوند

    از این همه بخشیدن و فرصت دادن خداوند

    از این همه نزدیکی خداوند

    از این همه اجابت خداوند

    از این همه نشانه از طرف خداوند

    از این همه همزمانی خداوند

    از این همه اتفاقات بظاهر تاکید میکنم بظاهر بد( درامد صفر ؛ بدهکاری؛ روابط نامناسب؛ جواب نه شنیدن ؛ سوختن موتور ماشین ؛ کنسل شدن قرارداد هام و هر چیزی دوستان فکرش را بکنن

    اما به ولله الان به این نتیجه رسیدم که همش نعمت ؛ رحمت ؛لطف و محبت خداوند در حق من بوده

    استاد نمیدونم چطوری توضیح بدم حسم را احساسم را مگه میشه اوضاع اینجوری باشه

    و حال ادم خوب باشه

    مگه داریم ؛ مگه میشه

    اره میشه؛ حداقل برای من شده؛ برای وحید شده

    اگر یه بهم این حرف را میزد میگفتم برو گم شو بابا چی میگی

    اما خودم دارم تجربه ش میکنم

    استاد عجیب لذت داره برام

    عجیب لذت میبرم یعنی تا حالا این جور حالی را به این شکل تجربه نکرده بودم

    میتونه دلیلش این باشه که

    باور کردم اوضاعم

    به راحتی

    به اسانی

    به کمک خداوند و با سوت زدن حل میشه

    باور کردم من ارزشمندم

    باور کردم من میتونم خالق زندگیم باشم

    باور کردم پول ساختن معنوی ترین کار دنیاست

    باور کردم پول ساختن راحترین کار دنیاست

    باور کردم خداوند پشتیبان خواسته های منه

    باور کردم خداوند قدرت مطلقه

    باور کردم حرفهای شما وحی منزله

    باور کردم که تجسم کردن تاثیر گزاره

    باور کردم من لیاقت دارم به بهترین ها برسم

    باور کردم من توانایی انجام هر کاری را دارم

    اقا باور کردم من محبوب خداوند و ارزشمند هستم

    استاد راستش نمیدونم چی را باور کردم

    ولی میدنم (فعل شدن) (میشه تو هر وضعیتی تغییر کرد) را باور کردم

    زندگی کردن خیلی اسونه

    خلق خواسته ها خیلی اسونه

    لذت بردن و شادی کردن خیلی اسونه

    فقط باید باور کنی

    آی مردم : حال خوب درونی هست نه وابسته به عوامل بیرونی

    من ، وحید به اندازه فهم خودم این را فهمیدم و خیلی خوشحال و شاد هستم

    استاد میشه بگید چطوری تشکر کنم

    فکر میکنم فقط با اشک شوقی که الان از چشم در همین لحظه بیرون اومد شما جواب زحمت خودتون را از طرف خداوند گرفتید

    وگرنه اینکه من بگم سپاسگزارم فقط لفظه ولی خدایش الان از صمیم قلبم ازتون سپاسگزارم

    ولی اینجا هست که فقط خداوند براتون مایه میزاره و بهتران ها را براتون رقم میزنه

    استاد دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      سحر سفاری گفته:
      مدت عضویت: 316 روز

      سلام به وحید توحیدی

      کامنت شما جور عجیبی به دلم‌نشست

      که حتی در مشکلات به ظاهر سخت هم میشه ردپای خدا رو دید و جور دیگه ای زندگی‌کرد و از زندگی لذت برد

      امیدوارم روزی کامنتی ازتون ببینم که بدهی هاتون صفر شده و‌حال دلتون عالی تر از امروز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        وحید گلباف گفته:
        مدت عضویت: 2288 روز

        سلام به شما دوست هم فرکانسی

        ممنون از لطف شما

        اره میشه واقعا من دارم اندازه ی فهمم و درکم تجربه ش میکنم

        و خبر خوب اینکه نشونه هاش هم داره میاد

        به این شکل که توی قهوه فروشی یدفعه صاحب مغازه گفت کارتون دارم

        گفتم در خدمتم

        گفت من یه خونه دارم یه املاکی باهام تماس گرفته که مشتری داره شما ( من) که کارت اینه میتونی هم راه من بیای و من را همراهی کنی یا اینکه خودت بجای من بری و معامله را انجام بدی ؟

        گفتم روی چه حسابی ؟

        گفت نمیدونم فکر میکنم ادم درستی هستی

        نکته( جز خدا کار کی میتونه باشه)

        خلاصه رفتم و همراهی کردم و جلسه به نفع این دوست عزیزمون انجام شد

        خانم سفاری

        همین الان همین لحظه

        همون دوست عزیزمون تماس گرفت و اوکی معامله را به من داد

        خدایا داری چی کار میکنی

        خدایا شکرت

        باورتون میشه همین الان که دارم به شما کامنت میدم

        وای وای چی باید بگم

        و گفت اوکی خونه را با این قیمت بفروش و یه زمین برام بخر هر زمینی که مورد تایید خودت هست ( من)

        و با شرایط من جور در میاد

        خانم سفاری

        یه سوال ؟

        الان چه جوری باید خوشحالی کرد

        چه جوری باید سپاسگزاری کرد

        چه حس خوبیه

        چه خدای خوبی

        باور نمیکنید چه حال خوبی هست

        امروز صبح داشتم به همسرم میگفتم که بیخیال باش

        همه چی درست میشه

        نگران نباش

        استرس نداشته باش

        میگفت چه جوری

        همین اتفاق رابراش تعریف کردم

        یه کم اروم شد و گفت دوره قدم اول را برام ارسال کن منم گوش کنم

        والان ساعت 10:05 صبح 1403/09/04

        این اتفاق افتاده

        خدای مهربان سریع العجاب

        زمانی که مرا بخوانید اجابتتان میکنم

        خدایا سپاسگزارم

        استاد سپاسگزارم

        از خودم هم سپاس گزارم

        خدای من خدای اسانی هاست

        خدای من از مسائلم بزرگتره

        درسته هنوز پولی بحسابم واریز نشده

        ولی دوستش دارم این حال را این احساس را

        راستی من دیروز هم شارژ پولی خطم تموم شد هم بسته اینترنتی

        صبح یدفه دیدم پیامک شارژ گوشیم و خرید یه بسته ی اینترنی اومده

        تعجب کردم

        به خانم گفتم؛ گفت که صبح یه مبلغی اومده توی حسابم

        به خودم گفتم حتما وحید واریز کرده

        و هم شارژ هم بسته نت برات خریدم

        بهش گفتم نه من واریز نکردم میدونی که حسابم مسدوده

        خدایش این خدا به قول استاد و دوستان کار نمیکنه ، شاهکار میکنه

        من( حالم خوبه)

        حالم عالیه

        خوشحالم

        اندازه درکم وفهمم سپاسگزارم

        خانم سفاری

        من فقط اومدم از شما یه تشکر بکنم که

        دیگه طولانی شد

        از شما سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: