چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-23 04:47:072024-11-23 04:49:23چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلاً
نام مالک و صاحباختیارت را به زبان آور و از آن یاد کن و بهطور کامل (از همه) دل بکن و (تنها) به او دل ببند؛
مزمل – 8
به نام خداوند مهربان و بخشنده
سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم
خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت این که در مدار شنیدن این آگاهی ها هستم خدایا شکرت
امروز بعد از سپاسگزاری روزانه ام و تمرین ستاره قطبی این فایل را گوش دادم دیشب هم گوش داده بودم ولی امروز یک انرژی دیگری داشت الهی شکرت و مرا وادار به کامنت نوشتن کرد
روز های اولی که من با قانون آشنا شده بودم و یک برداشت اشتباه داشتم از قانون با وجود که فایل ها را گوش می دادم می رفتم خودم را مقایسه می کردم و سپاسگزاری را جدا از بحث قانون جذب می دانستم و تلاش می کردم بقیه هم در مسیر بیایند آن زمان یک دوست داشتم که با سپاس گزاری به همه چی رسیده بود و خودم را با آن مقایسه می کردم و اصلا اوضاع برایم خوب پیش نمی رفت و زندگی من مثل یویو بود گاهی خوب گاهی بد زمستان سال 1401 همه چیز به صورت عالی برای من پیش رفت هر روز تحسین می کردم سپاسگزاری می کردم و احساس ام هر روز بهتر و بهتر شد و فهمیدم تنها گوش دادن به فایل ها در زندگی من تغییرات نمی آورد باید به آن ها عمل کنم هر چقدر من عمل کردم از آن چیزی که عمل کردم بار ها و بارها نتایج بیشتر بوده وختی تو فقط در مسیر درست قرار میگیری خداوند همه چیز را برایت آسان میکند همه کار از طرف خداوند انجام شده است واقعا تا اینجا کار من اصلا به چالش بزرگی بر نخوردم و اگر هم به یک چالش مواجه شدم از زاویه دیدم که به من احساس بهتری داده هر روز این را با خودم یاد آوری میکنم که این همه چیزی که دارم همه اش از لطف خدا است و اعتبار این ها همه اش به خدا بر میگرده
من وختی به قبلنا نگاه میکنم میبینم نه احترام به من می شد نه درست برخورد می شد همیشه عصبی بودم همیشه فکر می کردم به من ظلم شده حق من خورده شده استعداد های من نادیده گرفته شده و هزاران مورد دیگر
ولی حالا همه چیز به صورت طبیعی پیش می رود همه به من احترام میگذارد و حالا خودم را یک شخص قربانی نه بلکه خالق میبینم خودم را ارزشمند میبینم بدون اینکه چیزی به افرادبگم خییلی ها حد و مرز را رعایت می کند و همچنان من هم حد مرز بقیه را رعایت میکنم و عده هم که نمی کند با نهایت احترام میگم و حد مرز خودم را بیان میکنم و حالا خییلی خوب یاد گرفتم از ناخواسته اعراض کنم
وختی انسان سپاسگزار باشه همه چیز برایش اوکی میشه همه چیز به طرز جادویی حل میشه این سپاسگزاری و خاشع و فروتن در مقابل خداوند چیزی است که همیشه به خودم باید تکرار کنم همیشه یاد آور شوم به خودم بگم که من از هیچ کس برتری ندارم و بقیه هم همین طور از من برتر ندارند همه ما تیکه ای از وجود خداوند هستیم همه انسان ها ارزشمند هستند
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سلام سلان سلام
صبحت بخیرررر
سلام به فواد عزیز …چقدر زیبا صحبت کردی …
چقدر شرایط خوبی رو برای خودت خلق گردی …و چقد. زیبا از سپاسگزاری صحبت میکردی ……
یکم که فکر میکنم …میبینم دقیقا نقطه ی عطف تمام اتفاقات خوبم …تمان چیزایی که بدست میارم تمام حس خوبم حای بودن در کنار شما و خانواده ی دوست داشتنی عباسمنشییی از همین قانون ساده ی سپاسگزاری شروع میشه ….همه چیز و چقدر من اشتباه کردم و این قانون رو ساده گرفتم ……
هر لحظه هر صبح هر شب یه حسی از خداوند درونم بهم میگفت سپاسگزاری کن …بنویس …نعمت هاتو …اتفاقات خوبتو …حال خوبتو …هر موقع بی کار میشدم نیکفتم خدایا یه کاری بگو بکنم کارتون میگفت نعمت هاتو بنویس و سپاسگزار باش ….و من با نگاهی طعنه آمیز میگفتم اینو که میدونم …یه چیزی دیگه به فابل خاص یه چیر متفاوت بگوووو …
ممنونم ازت به خاطر یادآوری ارزشمندت …
و چقدر تحسین کردم به خاطر احترامی که الان برای بقیه قائلی و بقیه هم برای تو…..
تو خیلی ارزشمندی …
منتظر نتایج بی نظیرترین هستم …
در پناه لله یکتا باشید
وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلاً
نام مالک و صاحباختیارت را به زبان آور و از آن یاد کن و بهطور کامل (از همه) دل بکن و (تنها) به او دل ببند؛
مزمل – 8
سلام سلام به فواد عزیز پسر خوشتیپ
خیلی سپاسگزارم از اینکه این کامنت ک نوشتی و باید بگمخدای من خدای من
کامنتت به طرز عجیبی منو جذب خودش کرد به طور خیلی عجیییییب
آیه اول کامنت با آیه امروز من یکی بود
من یه اپی دارم داخل موبایلم که اسمش هست
اپ قرآن هادی
هر روز رندوم یکی از آیات قرآن و برای من میاره و اینجوری من مجاب میشم هر روز یک صفحه قرآن بخونم
و دقیقا کامنت شما نشونه خیلی زیبایی بود و الله و اکبر چقدر
خداوند به ما نزدیک است خدای من شکرت….
سلام مائده جان
خیلی جالبه که منم همین اتفاق برام افتاد
منم قرآن هادی رو دارم
و دقیقه همون روز که کامنت ایشون رو خوندم همون آیه برام اومده بود
بالاتر براشون نوشتم
الان دیدم این اتفاق برای شما هم افتاده.
انشاله که خیر برکت برای هممون باشه
موفق باشی
سلام و درود آقا فواد
یک دقیقه قبل از اینکه بیام توی سایت روی گوشیم دقیقا همین آیه که شما نوشتید بهم نشون داده شد
روی گوشیم قرآن دارم هر روز سر ساعت 11:15 دقیقه ظهر بهم یه آیه نشون میده بصورت رندوم.
و امروز هم همین مزمل 8 رو نشونم داد.
و بعدش آمدم توی سایت
بخش کامنت ها و اولین کامنتی که دیدم همین آیه و کامنت شما بود
طوری گیج شدم که شاید توهم زدم
و دوباره معنی آیه رو خوندم و فهمیدم توهم نیست و همون آیه ست .
این موضوع آنقدر برام عجیب بود که به همسرم که فرسنگها از این قوانین دور هست ،گفتم در همین لحظه چه هم زمانی برای من پیش آمده.
در حالیکه صدای درونم بلند بود که نگو بهش ،اینکه توی این فرکانس نیست و الان یه چیز بی ربط میگه.
به اون صدا گفتم عیب نداره بزار بگم بهش
گفتم بهش و اونم مثل همیشه که میخواد بهم بگه این راهی که تو داری میری یه سری آدم ساده لوح میرن ..و شروع کرد به توضیح دادن که این پیام رو چه تاریخی گذاشته روی سایت ؟ گفتم 4 آذر
گفت خوب امروز هم 4 آذر هست….
[وقتی داشتم این بحث رو میکردم هنوز ساعت 12 نشده بود و توی تاریخ 4 آذر بودیم]
گفتم نکته اصلی اینه که من در این لحظه دیدم،مهم نیس چه زمانی گذاشته این کامنت رو …
و ایشون ادامه داد اصلا چیز عجیبی نیست که ایشون هم این قرآنی که تو روی گوشیت داری رو داشته باشه روی گوشیش و این آیه امروز برای اونم رفته ،و اونم آمده کامنت نوشته
در همین لحظه هم چنان صدای درونم بلند بود که میگفت بحث نکن ،بحث کردن یعنی توجه کردن به چیزی که نمیخواهی…استاد توی قانون آفرینش جلسه 1 خیلی خوب توضیح داده این نکته رو…و منم بحث رو تمام کردم…و شروع کردم برای شما کامنت نوشتن
کامنت شما رو خوندم دیدم نوشتید “فهمیدم تنها گوش دادن به فایل ها در زندگی من تغییرات نمی آورد باید به آن ها عمل کنم “”
الله اکبر
دیگه چه جوری خدا باید حرف بزنه
هدایت مگه چیه؟
این اگر هدایت نیست پس اسمش چیه ؟!!!
خدایا پناه میبرم به خودت از دست خودم
موفق باشید
یا رحمان
سلام استاد
خدا رو شکر برای این لحظه
ساعت 4 صبح بیدار شدم که برم دنبال دوستم که اومده چند روزی رو اینجا باشه.
با اینکه شب ساعت 1 خوابیدم و 3 بیدار شدم، ولی اصلا خوابم نیومد و رفتم کنار ساحل ی قدمی زدم و اومدم خونه.
دراز کشیدم که بخوابم ولی ی حسی بهم گفت برو وضو بگیر
من اصلا وضو و نماز روتین زندگیم نیستااا
ولی نمیدونم چرا این و گفت!!!
منم رفتم وضو گرفتم و اومدم دوباره دراز کشیدم گوشی رو برداشتم و سایت و باز کردم دیدم فایل جدید اومده
هدایت…!!!
الله اکبر
شکرگزاری…!!!
الله اکبر
تکبیر و غرور…!!!
الله اکبر
امکاناتی که دارم
معیشتم
خلق شدنم
شکل و ظاهرم
ارزشمندیم، که فرشتهها در خدمتم هستن
نعمتهایی که نمیبینم
استغفرالله ربی…
هر آنچه که دارم از آن توست
هر آنچه هستم از جانب توست
اگه اندام زیبایی دارم، اگه صورت زیبایی دارم، اگه اعضای بدنم متوازن هستن، اگه قلبم داره دقیق میتپه، اگه استعداد خوبی دارم، اگه هوش خوبی دارم، اگه سلیقه خوبی دارم، اگه از بین این همه سایت، هدایت شدم به این سایت و هر آنچه که دارم از جانب توست
من خود بزرگبین بودم
الان که نگاه میکنم به گذشته، میبینم من خیلی خوب پول ساختم، ولی کردیتش رو همیشه به ذهن و هوش و سلیقه و زرنگی خودم دادم،
من باهوشم
من خوش سلیقهام
من زرنگم
من بازار و خوب میشناسم
من با استعدادم
آره….
همه اینایی که میگم رو هستم
همه هم همیشه اینو میگن بهم و این در من تکبر و غرور رو فعال نگه داشته.
ولی اینا رو کی بهت داده ؟؟؟
از کجا آوردی ؟؟؟
استغفر الله ربی …
به خاطر هوش خوبی که خدا بهم داده سپاسگزار نیستم بعد توقع دارم برای پول و ثروت سپاسگزار باشم؟؟؟؟
استغفر الله ربی …
من در طول زندگیم چندین بار بیزینسهای مختلفی رو شروع کردم، در کوتاهترین زمان ممکن رشد خوبی کردم، و بعد با کله خوردم زمین.
در حدی که پول نداشتم که نون بگیرمااااا
در این حد خوردم زمین، ولی نمیدونستم علتش چیه
الان که این فایل داره آگاهی رو در قلبم جاری میکنه میفهمم که غرور و تکبر منو از اون بالا انداخته پایین.
خدایا…
من اقرار میکنم که رسیدن به پول منو مغرور کرد
من اقرار میکنم که با رسیدن به پول متکبر شدم
باید سعی کنم با رسیدن به پول متواضع و خاشع بشم
رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا….
مقایسه…
چرا همش خودم و افراد رو مقایسه میکنم،؟
چه مقیاسی رو تو ذهنم ایجاد کردم که باعث میشه مقایسه کنم؟؟
پول و ثروت و جایگاه اجتماعی
بزرگترین مقیاسی که تو ذهنم شکل گرفته و باعث میشه دائما در حال مقایسه باشم همیناس
انگار یک معیاری تو ذهنم ساخته شده و به محض اینکه با شخصی برخورد میکنم که یکی از اینا رو داره، سریع مقایسه کردن فعال میشه.
همین مقیاس هم باعث میشه که وقتی خودم هم به پول و ثروت یا یک جایگاهی میرسم، متکبر و مغرور میشم دیگه. فکر میکنم مقام اولی رو کسب کردم و مغرور میشم و بازم خودم و با افراد مقایسه میکنم.
الله اکبر…
از دست این شیطان
وقتی شرایط مالیم خوب میشه، غرور و تکبر و خودبزرگبینی منو از مسیر خارج میکنه (احساسات مخالف قانون)
وقتی شرایط مالیم بد میشه، حسادت و افسوس و غبطه و خودکمبینی منو از مسیر خارج میکنه (احساسات مخالف قانون)
وقتی فردی رو میبینم که شرایط مالی خوبی داره، شروع میکنم به مقایسه کردن و قضاوت کردن و باز از مسیر خارج میشم (احساست مخالف قانون)
چشمم و ذهنم تنظیم شده روی دارایی و ثروت افراد، روی جایگاه اجتماعی افراد، و این باعث میشه دائما در حال مقایسه باشم
مقایسه باعث میشه قضاوت کنم و برچسب برنم
استغفر الله…
غافل بودم از اینکه اینا همه فرکانس ارسال میکنه و ثبت میشه
استغفر الله…
هر کسی هر جایی که هست، جای درستشه
خودش فرکانس این شرایط رو ارسال کرده.
خودم با غرور و تکبر و خود بزرگبینی و حسادت و غبطه و افسوس، فرکانس اشتباه میفرستم و باعث سقوط خودم میشم.
مقایسه باعث میشه یا تکبر و غرور بگیرم و این احساسات مثل یک پرتگاه عمل میکنه و منو از اون بالا پرت میکنه پایین.
قضاوت هم باعث میشه برچسب بزنم به موفقیت افراد و همون برچسب زدن، باورهای اشتباهی در من ایجاد میکنه و باعث میشه مثل یک بازدارنده عمل کنه و منو از خوشبختی دور کنه.
خودم دارم به خودم ظلم میکنم
شیطان تو مدار مستقیم نشسته و هر وقت که من وارد اون مدار شدم، منو از مسیر خارج کرده
با غرور، با تکبر، با حسادت، با خود بزرگبینی، با مقایسه
دقیقأ با همون صفاتی که خودش از درگاه خداوند خارج شده، منو از صراط مستقیم و مدار خداوند خارج کرده.
دقیقأ همین بوده هااااا
حالا که نگاه میکنم میبینم هر زمان که من استارت کاری رو زدم و بعد از مدت کوتاهی به نتیجه رسیدم، و رسیدم به جایگاهی که کسب و کارم تو بهترین حالت ممکن بوده، دقیقأ همون جا پرت شدم پایین.
و هر بار هم تعجب میکردم که چرا من یهو پرت شدم پایین؟؟؟
الان یادم اومد ی جا خونده بودم:
دقیقأ زمانی که در بهترین شرایط خودتون هستید، شیطان بهتر از همیشه به شما دسترسی دارد
خداوندا …
من به خودم ظلم کردم و الان عاجزانه ازت درخواست میکنم، فرکانسهای این جنسی، که ناآگاهانه ارسال کردم رو برام پاک کن و به جاش رحمتت رو جایگزین کن
إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
برای اینکه پاک کننده و رحمت دهندهای
خداوندا…
آرامشی عطا کن تا بتونم تسلیم تو باشم
کمک کن بتونم همواره نعمتهای زندگیمو از جانب خودت بدونم و آگاهانه شاکر باشم
کمک کن بتونم در بهترین شرایطم و در اوج نعمت و خوشبختی، نجواهای شیطان رو ایگنور کنم و با شنیدن نجوای شیطان بیام به سمت خودت
خداوندا…
سپاسگزارم بابت اینکه در این شلوغی جهان که هزاران تفسیر و مسیر اشتباه از تو ساختن، منو هدایت کردی به این سایت و این استاد.
استاد برات راضی بودن و خشنودی بیشتر خدا رو آرزو میکنم
هر چند که همین الان تو همین مدار هستی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ ﴿6انفطار﴾
ای انسان! چه چیزی تو را به پروردگار بزرگوارت مغرور کرده است؟
الَّذِی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ ﴿٧انفطار﴾
همان کسی که تو را آفرید و اندامت را درست و نیکو ساخت و متعادل و متناسب قرار داد،
=====================================
سلام به استاد عباسمنش عزیزم
سلام به استاد شایسته جانم
سلام به دوستان عزیز و توحیدی من در غار حرا
سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله به جسم و جان و روح توحیدی عزیز و قلب سلیمتون!
استاد جانم،یکی از بزرگترین دستاورد های زندگی من از آموزش های شما بعد از توحید عملی،انس با قرآن بود.
منی که نسبت به قرآن کر و کور و نافهم بودم و هیچی ازش نمیفهمیدم و قرآن صرفا روی طاقچه ی خونه بود و گاهی از زیرش رد میشیدم که حافظ و نگه دار ما باشه!!!
منی که توی خانواده ی سوپر مذهبی بزرگ شدم ولی هیچ وقت هیچ تمایلی به قرآن نداشتم و حتی گاهی از شنیدنش اعراض میکردم و به آهنگ های خودم گوش میکردم!
اولین باری که من میخکوب آیه های قرآن شدم،جلسه قرآنی قدم ١ بود که من شدم سراپا گوش،سرا پا جان،سراپا اشتیاق که از هر نوری که از کلام شما به من میرسید استفاده کنم و روح زخم خورده ی تاریکِ آسیب دیده رو درمان کنم.
از همون روز لیزر فوکس من برای خوندن ترجمه ی قرآن شروع شد،قسم میخورم بار اولی که ترجمه ی قرآن رو خوندم با اینکه چیزی ازش نفهمیده بودم ولی احساسم شبیه روزهایی بود که تونسته بودم کل کتاب های هری پاتر رو هم بخرم و هم بارها بخونمش.
شیرین ،گوارا،لذت بخش
دوباره خوندم ،دوباره خوندم…
هربار مدار به مدار رشد کردم.
از آموزش های استاد و کامنت هایی که بچه های قرآنی مینوشتن،مخصوصا آقای امیری،یاد گرفتم که خوندن ترجمه ی قرآن فقط کافی نیست ،بلکه باید توی هر آیه و هر کلمه فکر کنم و ازش درک و فهم بیشتر بیرون بکشم ،پس تامل و تعقل من در خوندن قرآن،خیلی خیلی بیشتر شد …
و این عشق همراه با من اومد،و مدار به مدار رشد کرد و این شور الهی تموم وجودم رو فرا گرفت .
و من عاشق و سرگشته ی قرآن شدم،قرآن خوندن ،به قرآن گوش کردن و تحقیق تو آیه های قرآن …
امروز صبح به خودم اومدم دیدم ٢ ساعته که دارم حین کارهای خونه ی مادرم،قرآن گوش میدم …
من کجا و ٢ ساعت عطش گوش کردن به قرآن کجا …!!!
با همون حس و حال بهشتی میخواستم برم سر وقت درس و مشقم که قلبم گفت ببین این همه سوره گوش کردی !حیف سوره ی حدید نیست که جا بمونه ؟!گفتم چشم …اونم گوش میدم بعد میرم …
سوره ای که واقعا عاشقانه دوستش دارم.
وقتی داشتم بهش گوش میکردم ،یک جرقه ای توی مغزم خورد!یک لحظه انگار جهان ایستاد و من این کلمات رو انگار بار اول میشنیدم.
ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
یک چیزی توی قلبم مدام میگفت این کلیده!این کلیده!
برو توی قرآن دنبالش بگرد ببین چی به دست میاری…
استاد جان با اینکه در برابر مقام استادی شما و البته شاگرد های قرآن پژوهت عملا من حرفی برای گفتن ندارم و فقط باید بشنونم و بخونم و یاد بگیرم ،اما همون قلبی که به این قرآن روشن شد،من رو دعوت کرد که نتیجه ی تحقیقم رو توی سایت بزارم و دعا میکنم این تحقیق و تکرار و تمرین من ،برای دوستان عزیزم هم نور هدایت داشته باشه.ادامه ی این کامنت میشه سرچ قرآنی و آیاتی که نورش قلبم رو روشن و روشن تر کرد.
=====================================
ترکیب الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ١١ بار توی قرآن تکرار شده وخیلی جالبه که این ترکیب توی تموم ١١ آیه ،انتهای آیه اومده،یعنی خداوند یک معادله ای رو قبلش گفته و بعد نتیجه ی اون معادله شده الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.
معنی فوز در زبان عربی:
فوز: پیروزی، رستگاری، رهایی، کامیابی، نجاح
پس ما ١١ تا معادله توی قرآن داریم که در نهایت به یک رستگاری بزرگ ختم میشه.
من اومدم این ١١ تا آیه رو به ترتیب نزول ،نوشتم.
٢ تا مورد جالب،همون اول چشمم رو روشن کرد!
یک)ازین ١١ تا معادله،٣ تاش فقط توی یک سوره ست!اونم سوره ی توبه ست!
دو) به ترتیب نزول آیات،سوره ی توبه آخرین سوره ی نازل شده بر پیامبره!
توکل بر الله بریم برای نوشتن ١١ تا معادله ی رستگاری بزرگ.
فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
=====================================
أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿6٢﴾
آگاه باشید! یقیناً دوستان خدا نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند.
الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ﴿6٣﴾
آنان که ایمان آورده اند و همواره پرهیزکاری دارند.
لَهُمُ الْبُشْرَىٰ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ ۚ لَا تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(64یونس)
در زندگى دنیا و در آخرت مژده براى آنان است. وعدههاى خدا را تبدیلى نیست؛ این همان کامیابى بزرگ است.
در اولین معادله ،به صورت بی نظیر و بی نقص و کاملا منطبق بر قوانین جهان هستی ،خداوند معادله ی کامیابی و پیروزی بزرگ رو در داشتن ایمان و کنترل ذهن،لزوم ماندن در احساس خوب،گیر نکردن در غم گذشته و نداشتن ترس از آینده اعلام میکنه.
توی این ٣ تا آیه ی شگفت انگیز ،خداوند به این دسته از آدم ها،لقب دوستِ خدا هم میده.
=====================================
أَفَمَا نَحْنُ بِمَیِّتِینَ ﴿5٨﴾
[آن گاه به دوستان بهشتی خود میگوید:] آیا ما [برای همیشه در بهشتیم و] هرگز نمیمیریم؟
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَىٰ وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ ﴿5٩﴾
[و] جز همان مرگ نخستین [که در دنیا سراغمان آمد مرگی دیگر به سراغمان نخواهد آمد] و ما هرگز عذاب نخواهیم شد؟
إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿6٠صافات﴾
بیتردید این همان کامیابی بزرگ است.
دومین تکرار این ترکیب در سوره صافات اومده و در مکالمهی بهشتیان باهمه،خیلی باحاله،همه شون باهم توی vip بهشت نشستن در حال عشق و حال و لذت بردنن،یهو یادشون میاد توی دنیا،ملتِ گمراه بهشون گفتن شما فکر کردید وقتی مردیم دوباره زنده میشیم ؟!بعد به دوستش میگه بیا یک سر بریم ببینیم اونا کجان!بعد از روی دیوار میرن بالا میبینن اووو،اونور چه خبره :))))
یاده اون جوک افتادم که میگفت یکی از جهنمی ها میره روی دیوار به بهشتی ها میگه یک دونه موز میدی؟!اونام میگن نه نمیدیم:)بعد اون جهنمی هم میگه بااااااشه،فقط یادت باشه فردا صبح نیای بگی آب جوش بده :))))))
آره خلاصه ،وقتی میبینن اونور دیوار فقط آب جوش و آتیشه به دوستش میگه،عجب جایی هستیم ما!!!یعنی تا ابد همینجائیم؟!دیگه نمیمیریم؟!
و این همون کامیابی بزرگه،همون حرفی که استاد میزنه که تو بهشت فقط خیر مطلقه،زمان و مکان و بالا و پایین مرگ و …وجود نداره.رفتی اونجا فقط حالشو ببر
=====================================
الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیُؤْمِنُونَ بِهِ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَهً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ ﴿٧﴾
فرشتگانی که عرش را حمل می کنند و آنان که پیرامون آن هستند، همراه سپاس و ستایش، پروردگارشان را تسبیح می گویند و به او ایمان دارند و برای اهل ایمان آمرزش می طلبند، [و می گویند:] پروردگارا! از روی رحمت و دانش همه چیز را فرا گرفته ای، پس آنان را که توبه کرده اند و راه تو را پیروی نموده اند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگه دار.
رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدْتَهُمْ وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿٨﴾
پروردگارا! و آنان را در بهشت های جاودانی که به آنان و به شایستگان از پدران و همسران و فرزندانشان وعده داده ای در آور؛ یقیناً تو توانای شکست ناپذیر و حکیمی؛
وَقِهِمُ السَّیِّئَاتِ ۚ وَمَنْ تَقِ السَّیِّئَاتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿٩غافر﴾
و آنان را از عقوبت ها نگه دار، و هر که را در آن روز از عقوبت ها نگه داری بی تردید او را مورد رحمت قرار داده ای؛ و این همان کامیابی بزرگ است.
سومین معادله توی سوره ی غافر اومده که اینجا میگه حتی فرشته هایی که تسبیح خداوند رو میگن ،برای اهل ایمان دعا میکنند،که متن خود آیه ها کاملا رستگاری رو توضیح داده،یک چندتا نکته توی تفسیر نور خوندم که به نظرم خوندنش خالی از لطف نیست .
_پاک بودن، هم به همت و ارادهى انسان نیاز دارد، «نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى» و هم به دور بودن از افراد و مشاغل و مکانها و افراد بد، «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» ، «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ» و هم به لطف و امداد الهى. «وَ قِهِمُ السَّیِّئاتِ»
_رحمت الهى، تنها کامیابى مادى نیست، بیمه شدن از گناهان، یکى از آنهاست.
«وَ مَنْ تَقِ السَّیِّئاتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ»
_توفیق مصونیّت از گناه را باید از خدا خواست. «وَ قِهِمُ السَّیِّئاتِ»
_رستگارى را هنر خود ندانیم بلکه لطف و رحمت او بدانیم. «فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»
=====================================
چهارمین معادله توی سوره الدخان هست که انقدر آیه های قبلش شیک و مجلسیه دلم نیومد ازشون بگذرم :)
رفیق های عزیز غارحرای من که تلاش میکنید جزو اهل تقوا و کنترل کننده های ذهن باشید ،این شما و این تصویری ازجایگاه شما تو بهشت :) برید حالشو ببرید!
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی مَقَامٍ أَمِینٍ ﴿5١﴾
مسلماً پرهیزکاران در جایگاه امنی خواهند بود.
فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿5٢﴾
در میان بوستان ها و چشمه سارها؛
یَلْبَسُونَ مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَقَابِلِینَ ﴿5٣﴾
لباس هایی از حریر نازک و دیبای ضخیم می پوشند در حالی که برابر هم می نشینند.
کَذَٰلِکَ وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِینٍ ﴿54﴾
چنین است، و حور العین را به همسری آنان درآوریم،
یَدْعُونَ فِیهَا بِکُلِّ فَاکِهَهٍ آمِنِینَ ﴿55﴾
در آنجا هر گونه میوه ای را که بخواهند می طلبند و می خورند، در حالی که [از هر جهت] ایمن و آسوده خاطرند؛
لَا یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَهَ الْأُولَىٰ ۖ وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ ﴿56﴾
در آنجا مرگ را نمی چشند، مرگ آنان همان مرگی بود که در دنیا چشیدند، و خدا آنان را از عذاب دوزخ مصون می دارد.
فَضْلًا مِنْ رَبِّکَ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿5٧ دخان﴾
[این] فضل و احسانی است از سوی پروردگار تو، [و] این همان کامیابی بزرگ است.
=====================================
تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ ۚ وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ۚ وَذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿١٣نسا﴾
اینها حدود خداست، و هر که از خدا و رسولش اطاعت کند، خدا او را به بهشت هایی که از زیر [درختان] آن نهرها جاری است درآورد؛ در آن جاودانه اند، و آن است کامیابی بزرگ.
آیه های قبلی درمورد مال یتیم،مهریه زنان،نحوه ی تقسیم ارث و…که کاملا واضح و روشن و با دلیل اومده قوانین رو توضیح داده،که ازین روش هایی که میگم پیروی کنید و بعد در آیه ١٣ خداوند می فرمایند که اگر این حدود خداوند رو رعایت کنید ،شما مستقیم به بهشت میرید و در نهایت رسیدیم به انتهای معامله : وَذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
=====================================
یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَىٰ نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿١٢حدید﴾
روزی [است] که مردان و زنان باایمان را می بینی که نورشان پیش رو و از جانب راستشان شتابان حرکت می کند، [به آنان می گویند:] امروز شما را مژده باد به بهشت هایی که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، در آنها جاودانه اید، این است آن کامیابی بزرگ.
من عاشق این آیه م!
عاشق اون نوری که با اهل ایمان همراهه!
دوباره یادم اومد ،تو جریان انتقالی،وقتیکه بهم گفتن به جای icu باید بری اورژانس کودکان ،خدا با این آیه،بهم گفت آروم باش فقط و تسلیم باش.
خب خیلی زود من به وعده ی الهی رسیدم وخیلی راحت ازون محیط و اون شغل سخت و کم درآمد جدا شدم و باز هم توی این مسیر الهی حرکت کردم وحرکت کردم …تا الان که بالاخره رسیدم به جایگاه کارمند خدا شدن تا با یک لیزر فوکس دیگه به امید الله جامپ بزنم به مدار های بالاتر …
=====================================
هفتمین معادله توی سوره ی تغابن اومده که درمورد معاد و ایمان به روز آخر هست و خداوند باز هم معادله ی اهل ایمان و کافران رو جدا میکنه و میگه کافر ها که کارشون زاره:) اهل ایمانن که میرن تو بهشت و حالشو میبرند و بازم این است کامیابی بزرگ
زَعَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ لَنْ یُبْعَثُوا ۚ قُلْ بَلَىٰ وَرَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ ۚ وَذَٰلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ ﴿٧﴾
کافران پنداشتند [که پس از مرگ] هرگز برانگیخته نخواهند شد. بگو: آری سوگند به پروردگارم مسلماً برانگیخته خواهید شد، سپس شما را به آنچه انجام داده اید، خبر خواهند داد، و این بر خدا آسان است.
فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنَا ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ﴿٨﴾
پس به خدا و پیامبرش و نوری که نازل کردیم، ایمان آورید و خدا به آنچه انجام می دهید، آگاه است.
یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ الْجَمْعِ ۖ ذَٰلِکَ یَوْمُ التَّغَابُنِ ۗ وَمَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَیَعْمَلْ صَالِحًا یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ وَیُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ﴿٩تغابن﴾
روزی که شما را در روز اجتماع جمع می کند، آن روز، روز غبن و خسارت است؛ و هرکس به خدا ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد، خدا گناهانش را از او محو می کند، و او را به بهشت هایی که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، درمی آورد، در آنها جاودانه و همیشگی اند. این است کامیابی بزرگ.
====================================
هشتمین معادله توی سوره صف که من آیه های قبل و بعدش رو میزارم و کلا سکوت میکنم :) شما بخونید و حالشو ببرید :)
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُوَ یُدْعَىٰ إِلَى الْإِسْلَامِ ۚ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿٧﴾
و ستمکارتر از کسی که بر خدا دروغ می بندد، در حالی که به اسلام دعوت می شود کیست؟ و خدا مردم ستمکار را هدایت نمی کند.
یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ ﴿٨﴾
می خواهند نور خدا را با دهان هایشان خاموش کنند در حالی که خدا کامل کننده نور خود است، گرچه کافران خوش نداشته باشند.
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ ﴿٩﴾
اوست که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز کند، گرچه مشرکان خوش نداشته باشند.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَىٰ تِجَارَهٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿١٠﴾
ای اهل ایمان! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذابی دردناک نجات می دهد؟
تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ ۚ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿١١﴾
به خدا و پیامبرش ایمان آورید، و با اموال و جان هایتان در راه خدا جهاد کنید؛ این [ایمان و جهاد] اگر معرفت و آگاهی داشتید، برای شما [از هر چیزی] بهتر است؛
یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَیُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿١٢صف﴾
تا گناهتان را بیامرزد، و شما را در بهشت هایی که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است و خانه های پاکیزه در بهشت های جاویدان، درآورد؛ این است کامیابی بزرگ.
وَأُخْرَىٰ تُحِبُّونَهَا ۖ نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ ﴿١٣﴾
و نعمت های دیگری که آن را دوست دارید [و به شما عطا می کند] یاری و پیروزی نزدیک از سوی خداست. و مؤمنان را مژده ده.
=====================================
معادله نهم ،دهم،یازدهم تو سوره ی توبه است.
توبه یعنی چه؟!
توبه به معنای بازگشت بنده به سوی خدا، یکی از اصطلاحات پرتکرار در قرآن است. در 69 آیه قرآن به موضوع توبه پرداخته شده و با بیان محبت الهی نسبت به توبه کنندگان، مردم را به توبه نصوح دعوت می کند.
توبه درجاتی دارد که پایین ترین مرتبه آن توبه از گناهان است، درجات بالاتر آن، توبۀ از غفلت، توبه از توجه به غیر خدا، و توبۀ از مشاهدۀ غیر حق تعالی است.
توبه به معنای «بازگشت» است. این کلمه در قرآن گاه برای انسان به کار رفته است و گاه برای خدا که در این موارد با حرف اضافه های متفاوت به کار می رود. این فعل وقتی برای انسان به کار می رود «تابَ إلَی اللهِ» به معنای بازگشت بنده از گناه به سوی خداوند است. و وقتی درباره خداوند به کار می رود («تابَ اللهُ عَلَیهِ») به معنای غفران و بخشش خداوند نسبت به بنده و دادن توفیق توبه به اوست.
این از معنی قشنگ توبه و احساس قشنگ و آرامشی که به قلب آدم میده که هر اتفاقی توی گذشته افتاده اصلا مهم نیست و خداوند همیشه راه بازگشت رو برای ما باز گذاشته.
باز آ باز آ، هر آن چه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بتپرستی باز آ
این درگهِ ما، درگهِ نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
=====================================
رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یَفْقَهُونَ ﴿٨٧﴾
آنان راضی شده اند که با خانه نشینان باشند!! بر دل هایشان مهر تیره بختی زده شده پس آنان نمی فهمند.
لَٰکِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ ۚ وَأُولَٰئِکَ لَهُمُ الْخَیْرَاتُ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٨٨﴾
ولی پیامبر و کسانی که با او ایمان آوردند با اموال و جان هایشان جهاد کردند، اینانند که همه خیرات برای آنان است و اینانند که رستگارند.
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ۚ ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیم ﴿٨٩﴾
خدا برای آنان بهشت هایی را آماده کرده است که از زیر [درختانِ] آن نهرها جاری است، در آنجا جاودانه اند، این است کامیابی بزرگ.
داستان،داستان کسایی که هم قدرت داشتن،هم آزادی زمانی و مالی داشتند ولی بخاطر ترس و بی ایمانیشون همراه پیامبر جهاد نکردند و ترجیح دادند توی خونه بمونند! پس خداوند اون هارو از معادله ی کامیابی بزرگ خارج میکنه و اون رو مختص افرادی قرار میده که برای جهاد همراه پیامبر ایستادگی کردند.
چقدر این کتاب منطقی و قشنگ و لذت بخش همه چیز رو توضیح میده ،دقیقا توی دوتا آیه بعدی میگه :
سَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَىٰ وَلَا عَلَى الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ مَا یُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ ۚ مَا عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿٩١﴾
بر ناتوانان و بیماران و آنان که چیزی برای هزینه کردن [در راه جهاد] نمی یابند، گناهی نیست [که در جهاد شرکت نکنند] در صورتی که برای خدا و پیامبرش خیرخواهی کنند، آری، بر نیکوکاران [معذور] هیچ مؤاخذه و سرزنشی نیست، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
خودم دور سرت بگردم انقدر غفور و رحیم نباشی آخه،بووووس به کله ت!
=====================================
وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿١٠٠توبه﴾
پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی و درستی از آنان پیروی کردند، خدا از ایشان خشنود است و آنان هم از خدا راضی هستند؛ برای ایشان بهشت هایی آماده کرده که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، در آنجا برای ابد جاودانه اند؛ این است کامیابی بزرگ.
دهمین معادله در آیه ی١٠٠ توبه ست،که خودم رسما عاشقشم بدجور!
چون با کلمه ی السابقون شروع شده،و این السابقون فقط یکبار دیگه تو قرآن اومده،اونم تو سوره ی واقعه ست که خدا میگه اینا سوگلی های منن،اینا جلوی ماشین میشینن:)سیب های اپل رو میدم اینا گاز بزنن:)خلاصه اینا بچه خیلی خوبان:) جایگاه های vip بهشت مال ایناست.
دیدید تو کنسرت ها صندلی های جلوی سِن گرون تره؟!چون نزدیکتر میشن به خواننده ؟!السابقون توی بهشت اون ردیف اول میشنن:) خود خدا گفته ها،گفته : أُولَٰئِکَ الْمُقَرَّبُونَ:)
پیشنهاد میکنم حتما برید سوره ی واقعه رو بخونید که خدا چه حالی به این بچه زرنگاش میده !
===================================
و اما آخرین معادله ی کامیابی بزرگ در قرآن کریم.
یازدهمین ترکیب در آیه ی ١١١ توبه.
اینم از شگفتی های قرآن جان!
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
در حقیقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى] اینکه بهشت براى آنان باشد، خریده است؛ همان کسانى که در راه خدا مىجنگند و مىکُشند و کشته مىشوند. [این] به عنوان وعده حقى در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست. و چه کسى از خدا به عهد خویش وفادارتر است؟ پس به این معاملهاى که با او کردهاید شادمان باشید، و این همان کامیابى بزرگ است.
ضمن اینکه ما باید بدونیم که نمیتونیم قرآن رو از شرایط حضرت محمد و دورانش جدا کنیم،ولی خداوکیلی این آیه خیلی بیش از اندازه قشنگ نیست ؟!
جان رو که خودش داده !سلامتی رو که خودش داده!ثروت رو که خودش داده! بعد میگه اگر در راه من جهاد کنید من اینایی که خودم بهتون دادم رو ازتون میخرم :) جاش بهتون بهشت رو میفروشم!!!!
این آیه رو میشه همین الان توی زندگی همه ی ما تعمیم داد.
چه ترس هایی رو نیاز داریم که بکشیم؟!
چه قربانی هایی برای هدفمون پرداخت کنیم؟!
چه جهاد اکبری برای بهبود شخصیتمون باید برپا کنیم؟!
از چقدر کویر خشک و بی آب و علف باید بگذریم؟!
چه بندهای شرک آلودی هست که به بهانه ی مختلف رهاش نکردیم؟!
حاضریم این کارها رو انجام بدیم تا خدا مارو برای خودش بخره؟!حاضریم برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت یک جهاد اکبر برای تغییر شخصیتمون راه بندازیم؟!
ایمان داریم که اگر ما تغییر کنیم،بدون شک جهان اطراف ما تغییر میکنه ؟!
به قول خودِ خدا!
و چه کسى از خدا به عهد خویش وفادارتر است؟ پس به این معاملهاى که با او کردهاید شادمان باشید، و این همان کامیابى بزرگ است.
یک کامنت طولانی و یک تمرین پربرکت برای شخص سعیده که نیاز داره هر روزش به جای ٢4 ساعت،4٨ ساعت باشه تا هرچه بیشتر روی خودش و شخصیتش و آگاهی قرآنیش و ایمانش و عمل به دانسته هاش کار کنه ..!
خدایا ازت سپاسگزارم که منت سرم گذاشتی و چندین ساعت من رو مشغول تحقیق در قرآن و نوشتن از آیه های شیرینش کردی.
در پناه نور الله و قرآن میسپارمتون.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
قَالَ اللَّهُ هَٰذَا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ ۚ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ۚ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(١١٩ مائده)
خداوند میگوید: «امروز، روزی است که راستی راستگویان، به آنها سود میبخشد؛ برای آنها باغهایی از بهشت است که نهرها از زیر (درختان) آن میگذرد، و تا ابد، جاودانه در آن میمانند؛ هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند؛ این، رستگاری بزرگ است!»
=====================================
سلام و سلامتی و نووور و عشق از روشنی قلبم به قلب سلیمتون!
استاد اجازه ؟!
من با اینکه دیروز چند بار آیه های رو سرچ کردم،توی دفترم نوشتم،مرتبشون کردم،ولی یکی از بچه خوشگل ها جا موند!
چرا جاموند رو نمیدونم!امکان نداشت نبینمش.
چون از اول تا آخر کامنت،دفترم جلوم باز بود!
الان داشتم قرآن میخونم ،چند صفحه رو هدایتی خوندم و بعد گفتم آخرین هدایتت برای شخص سعیده بفرست تا دیگه برم رد کارم و درس و مشقم.
دیدم این صفحه از سوره ی مائده باز شد و آیه ١١٩ داره برام دست تکون میده و میگه ،من ! من! منو یادت نره!
دفترم رو باز کردم و دیدم من این آیه رو نوشتم توی دفترم ،ولی اینکه چرا دیروز خودشو قایم کرد ،حتما یک حکمتی داشته دیگه …شاید هم یک درس برای من،خیلی دقت و تاملم روی قرآن بیشتر و بیشتر کنم.
خلاصه که این یک آپدیت روی تحقیق قبلی!
بوس خدا به کله ی مبارکتون.
به امید دیدارتون در باغ هایی که از زیر درخت هاش،نهر ها روانه :)
سلام خانم شهریاری
من میدونم حکمتش چیه ؟
الان میگم خدمتتون :)
این 2 روز تعطیلی تصمیم گرفتیم با همسرم بیاییم مشهد برای دیدن پدر و مادر و خانواده ، دیروز که کامنت قبلیم رو گذاشتم براتون توی قطار به سمت مشهد بودم و الان که دارم این کامنت رو میزارم در حال برگشت از حرم !! ( امشب هم برمیگردم کرج به امید خدا )
از وقتی برای زندگی رفتم کرج و همچنین شروع زندگی مشترک با همسرم ( پایان دوران عقد برای زندگیمون تصمیم گرفتیم کرج زندگی کنیم ) و همچنین جدی گرفتن قانون هر سری میام مشهد یا حرم نمیرم یا اگر برم زمان کمی میرم ، اونم به یک علت ، بخاطر اینکه احساس میکنم توی حرم دکمه « قضاوت » آدمها خاموش میشه ، دکمه « حسادت » خاموشه و کلی دکمه های از صفات انسانی دیگه
از دیشب ایمیل این کامنت رو دریافت کردم ولی نتونستم مطالعه اش کنم تا توی حرم اونم بعد از خواندن قرآن !!!
موقعی که رسیدیم حرم تصمیم گرفتیم با همسرم قرآن رو بصورت فارسی بخونیم ( مثل استخاره گرفتن بازش کردیم ) و صفحه 103 تا 110 رو خوندیم
آخرین آیات سوره نسإ و ابتدای سوره مائده !!!!!!
آیه 11 سوره مائده خیلی منو مجذوب خودش کرد
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
کسانی که ایمان آوردهاید! نعمتی را که خدا به شما بخشید، به یاد آورید؛ آن زمان که جمعی (از دشمنان)، قصد داشتند دست به سوی شما دراز کنند (و شما را از میان بردارند)، اما خدا دست آنها را از شما باز داشت! از خدا بپرهیزید! و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند!
به همسرم گفتم ببین ، خدا میگه نعمت های خدارو یاد کنید ، یعنی همون سپاسگزاری !!! میگه کسانی که سپاسگزارن خدا حفظشون میکنه !! خدا مراقبشونه !!
و باز قانون برام یادآور شد
همسرم قصد نماز کرد ، در همون حین من قصد خواندن کامنت شما که با آیه ای از قرآن شروع میشد
خدایاااا بازم هدایت
من از قرآن تقاضای هدایت کردم و بخشی از سوره مائده بود و شروع کامنت شما هم با سوره مائده
این مهر تاییدی بود از اینکه خداوند در هر لحظه و هرجا که باشیم در کنار ماست و هدایت کننده ماست ^_^
حالا حکمت گم شدن این آیه رو فهمیدین ؟؟ :)))
و در آخر
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۖ مَا یَکُونُ مِنْ نَجْوَىٰ ثَلَاثَهٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَهٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَىٰ مِنْ ذَٰلِکَ وَلَا أَکْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ مَا کَانُوا ۖ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ( مجادله 7 )
آیا ندانسته ای که خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است، می داند؟ هیچ گفتگوی محرمانه ای میان سه نفر نیست مگر اینکه او چهارمی آنان است، و نه میان پنج نفر مگر اینکه او ششمی آنان است، و نه کمتر از آن و نه بیشتر مگر اینکه هر کجا باشند او با آنان است، سپس روز قیامت آنان را به اعمالی که انجام داده اند آگاه می کند؛ زیرا خدا به همه چیز داناست.
این ایه رو هیچوقت فراموش نمیکنم چون یک روزی عجیب هدایتم کرد
در پناه الله یکتا شاد و سربلند و ثروتمند باشید
سلام آقای یزدی،برادر توحیدی و ارزشمندم
سپاسگزارم از شما و قلب سلیمتون که با دوتا نقطه ی آبی پر برکت،نور الله و قرآن رو بهم هدیه دادید.
بینهایت تحسینتون میکنم،تحسین میکنم این عکس قشنگ پروفایلتون و رابطه ی عاطفی پر از نورتون رو،تحسین میکنم صوت قشنگ قرآن و علم قرآنی و انستون با این کتاب کریم رو،تحسین میکنم این توحید عملی و مهاجرتتون رو…
شما واقعا انسان ارزشمند و بی نظیری هستید که برخلاف جریان معمول جامعه،زندگیتون رو برپایه ی توحید بنا کردید…
سپاسگزارم که از حال و هوای حرم برام نوشتید،اون چیزی که من از حرم دوست دارم،صف های طولانی نماز تو حیاط حرم و زیر آسمون خداست…
چنان سینرژی و نوری به قلبم وارد میکنه که روحم به پرواز درمیاد،دعا میکنم بزودی دوباره در بهترین حالت ممکن تجربه ش کنم.
سپاسگزارم که سخاوتمندانه برام نوشتید،واقعا هیچ کار خدا بی حکمت نیست وما فقط باید تسلیم رب العالمین باشیم.
این پاسخ رو با حال عالی،روحی آروم و قلب روشن براتون نوشتم،الهی که به قلب سلیمتون بشینه…
برای شما و خانوم قشنگتون،خوشبختی های روزافزون آرزو میکنم.
درپناه نور باشید همیشه،نور آسمون ها و زمین…
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَقَالَ ارْکَبُوا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ»
(ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻧﺶ ﻭ ﻟﻨﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺶ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ)
(41 هود)
—————————————————————————
سلام و درووووووود فراوان به سعیده جان نورانی پروردگارم ، الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه و همیشه و هر لحظه با نور قرآن مأنوس باشی.
بینهایت تحسینت میکنم ، شما فوق العاده ای سعیده جان.
شگفت زده این کامنت شدم. واقعاً چه نوری توی قلبت داری که خداوند مشخصاً شما رو هدایت کرد به این عبارت کلیدی «الفوز العظیم»
ازت متشکرم که قلبت رو مطهر نگه داشتی، ازت متشکرم که خدا رو انتخاب کردی. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر حضور ارزشمندت.
ازت ممنونم که از بنده هم توی کامنتت یاد کردی.
—————————————————————————
این آیه 12 سوره حدید چقدر چقدر حسش خوبه، چقدر حال آدم رو خوب میکنه، چقدر امید بخشه. ازت متشکرم که این آیه رو نوشتی. وقتایی که بهش هدایت میشم خیلی ذوق میکنم.
«یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَىٰ نُورُهُم بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِم بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»
(ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺎﺍﻳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰﺑﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﻧﻮﺭﺷﺎﻥ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺭﺍﺳﺘﺸﺎﻥ ﺷﺘﺎﺑﺎﻥ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻰﻛﻨﺪ ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﮋﺩﻩ ﺑﺎﺩ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺮِ ﺁﻥ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﺟﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ، ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﻳﺪ، ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﻛﺎﻣﻴﺎﺑﻲ ﺑﺰﺭﮒ)
اینکه شما عاشق این آیه ای ، معنیش اینه که خداوند هم عاشق شماست.
الهی صد هزار مرتبه شکر.
ببخشید کوتاه نوشتم، هدفم این بود تا مدتی کماکان توی غار تنهایی بمونم ولی اینقدر کامنتت فوق العاده بود نتونستم سکوت کنم و تحسینت نکنم. شما فوق العاده ای سعیده جان. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت حضور شما.
در پناه رب العالمین همیشه بر مدار نور باشی ، الهی که همیشه خود خدا رو داشته باشی. در هر ثانیه.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام به خانم شهریاری عزیز ، چند وقتی هستش که شمارو فالو دارم و از کامنت هاتون استفاده میکنم و لذت میبرم ولی تا الان در مدار کامنت گذاشتن و تشکر از شما نبودم … بسیار سپاسگزارم که به الهامات درونی تون گوش کردین و این کامنت رو منتشر کردین .. بریم سراغ یه ماجرا جالب از خودم : منم تو یک خانواده مذهبی بزرگ شدم در شهر مشهد ( البته الان 3 ساله مهاجرت کردم به شهر کرج که داستان مهاجرتم خودش پر از درس بوده برام ) ، پدرم قاری قرآن که حتی یکبار هم تلویزیون تلاوتشون رو پخش کردن !!! طبیعتاً از بچگی منم عاشق قرآن بودم و قرآن صبحگاه مدرسه رو میخوندم اما چون اصلا خواندن مطالب عربی یاد نداشتم ( کسره ضمه و… ) همیشه یکی دو تا سوره کوتاه رو با صوت و لحنی که از پدرم تقلید میکردم میخوندم و حس خودبرتری داشتم در اون دوران :))) و همیشه چون شنیده بودم خواندن اشتباهی قرآن گناهه هیچوقت نرفتم سمت بقیه اش تا روزی که با استاد آشنا شدم و الان جسته گریخته شروع کردم به یادگیری مفاهیمش ( که جالبه همش نجوا میاد که تکامل رو طی نکن ، فقط بگرد آیات خوب و اصل و آیات محکم رو پیدا کنی دیگه بسه !!!! ) راستش با کامنت های شما من سایت شراب بهشتی رو پیدا کردم ولی هنوز نتونستم ازش استفاده کنم و بزودی انشاالله شروع خواهم کرد .. ولی داستان اصلی برمیگرده به دیروز .. من مغازه دارم و دیروز تا حوالی ساعت 11 خیلی اوضاع مناسب نبود و کلا 87 هزارتومان کارکرده بودم :)) ناخودآگاه یه جمله ای به ذهنم اومد [ کار خوبه خدا درست کنه ، سلطان محمود خر کیه ] یاد یه کلیپی افتادم که یک شخص مشهدی با همون لهجه خاص مشهدیا این داستان رو تعریف میکنه ، سرچ کردم و در آپارات دیدمش ( داستانی بشدت کوتاه و قشنگ )
خلاصه وسط توضیح داستان یه جمله از دعای ماه رجب گفت
فانه غیر منقوص ما اعطیت
سرچ کردم
معنیش :
فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ
زیرا آنچه تو دهى چیزى کم ندارد (یا کم نیاید)
این بخشی دعای ماه رجب هستش
برای اینکه کامنتم طولانی نشه دعای ماه رجب رو سرچ کنید و مطالعه کنید
گریه ام گرفته بود … یهو یه حسی بهم گفت « و لسوف یعطیک ربک فترضی» یعنی «و پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که راضی شوی» دیدم آرههه درسته ، خودشه ، تا حالا چقدر به من عطا کرده ؟؟ چرا نمیبینم ؟ چرا شکرگزار نیستم ؟؟!!! دیگه اصلا سرم درد گرفته بود از این همه ورودی زیبااا به نحوی که یادم افتاد همیشه قبل از اذان ظهر تلویزیون یک آیه از عبدالباسط پخش میکرد :: آیه 9 سوره اسرا
إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ یَهۡدِی لِلَّتِی هِیَ أَقۡوَمُ وَیُبَشِّرُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٱلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ أَنَّ لَهُمۡ أَجۡرࣰا کَبِیرࣰا
همانا این قرآن (خلق را) به راست و استوارترین طریقه هدایت میکند و اهل ایمان را که نیکوکار باشند به اجر و ثواب بزرگ بشارت میدهد.
دوباره مجدد گوش کردم ، و جالبه فقط برای بار 2 بود که من ترجمه این آیه رو میخوندم !!
چون همیشه من لحن عبدالباسط رو دوست داشتم و همیشه این آیه رو برای خودم میخوندم ( اما از نظر املایی غلط :)))
وقتی مجددا معنی آیه رو خوندم واقعا دیگه مغزم داشت منفجر میشد و امروز با خواندن این کامنت از شما که دیشب ایمیلش رو دریافت کردم مهر تاییدی بر این ماجرا شد که تکامل رمز موفقیت در درک بهتر و بیشتر قرآنه ^_^
حالا یک نکته ( شایدم توجه به فرعیات باشه و از اصل دور باشه )
برای من جالب بود که جمله (الْفَوْزُ الْعَظِیم ) در سوره توبه در نهمین تکرارش در قرآن به ترتیب نزول در آیه 89 هستش ؟ عدد 9 مشابه در عدد آیه و عدد تکرار جمله ؟
در دهمین تکرار جمله آیه 100 هستش ( عدد 10 )
و در مرحله یازدهمین آیه 111 سوره توبه ؟ ( عدد 11 )
خیلی ممنونم ازتون بابت این کامنت ، من چندبار دیگه هنوز باید بخونمش
در پناه الله یکتا شاد و سربلند و ثروتمند باشید
سلام سعیده جان
ازت ممنونم که منطق های قوی از قرآن رو برامون نوشتی
دست مریزاد دختر
من دقیقاً دنبال همچین منطق هایی برای ذهنم هستم و کتاب قرآن منبعی عظیم از منطق های قوی فراوان برای استدلال های ذهن هستش
بعد از اینکه کامنتتو خوندم ، رفتم ستاره قطبی شبمو بنویسم و بخوابم ، دیدم از خدا خواسته بودم که یک پیغامی رو امروز به من برسونه
این تقریباً برای اولین بار بود که از خدا درخواست کرده بودم
دقیقاً همین امروز پیغام خدارو دریافت کردم
میدونی اون پیغام چی بود؟
ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
((این همان پیروزی بزرگ است))
این دقیقاً همون چیزیه که باید از خدا دریافتش می کردم
واقعاً ازت ممنونم که با درک و فهمی که از قرآن به دست آوردی برامون نوشتی
مثل اینکه شما و حمید آقای امیری تصمیم گرفتید با این منطق های قوی که از قرآن می نویسید بچه ها رو یکجا بفرستید رو هوا:)))
خوبه اون بالا مالاها هم عالیه:)))
(شوخی کردم)
بازم ممنونم ازت
سلام به سعیده نورانی و توحیدی
سعیده جان:
این کامنتم را قرار بود چند روز پیش بنویسم ولی انگار موقع نوشتنش الان بود
اول کامنتت که خوندم نوشتی چطور تونستی با قرآن ارتباط برقرار کنی ، شد دلیل نوشتن کامنتم در اینجا تا برای شروع نزدیکی خودم با قرآن بتونم رد پایی از خودم به جا بزارم
منی که هیچ فهم و شعوری در مورد قرآن نداشتم و هر موقع سراغش میرفتم با ترس و لرز قرآن رو در دست میگرفتم و حتی خوندن آیه ها هم حس بدی از گناه و جهنم و ناپاک بودن رو به من میداد در صورتی که سعی میکردم پاکی و صداقت و متعهد بودن رو سرلوحه زندگیم قرار بدم ولی به شدت احساس گناه از صوت قران یا صدای اذان به من دست میداد
با ورودم به سایت و گوش دادن فایلهای استاد و دوره ها کم کممم حسم نسبت به قرآن عوض شد ولی باز هم نمیتونستم خودم به تنهایی با باز کردن قرآن ارتباط خوبی بگیرم
بعد ها با هدایت شدن به کامنتهای شما و آقا حمید و دوستان توحیدی دیگه و درک دقیقتون از آیه ها من رو بیشتر و بیشر شیفته یادگیری میکرد و همیشه از خدا میخواستم من هم مثل بچه های توحیدی سایت بتونم به صورت کاربردی توی زندگی از قرآن استفاده کنم و درک درستی از آیات داشته باشم
سعیده جان من برای تعهدی کار کردن و تمرکز بیشتر روی خودم چله ای به اسم چله سکوت برای خودم گرفتم که توضیحش رو توی کامنتهای قبلم نوشتم برای اینکه بتونم بیشتر خودم رو بشناسم و در سکوت ذهن ، خودم رو به خدای خودم نزدیکتر کنم .
این کار رو با قطع رابطه با دوستان و آشنایان و نزدیکان علی الخصوص با مادرم که بسیار بهش وابسته بودم انجام دادم و با یاری الله الان که این کامنت را مینویسم روز سی و ششم این چله هستم
در این چند روز به قدری سمت قرآن هدایت شدم و به قدری ذوق و شوق برای فهمیدن آیات و کلام خدا رو داشتم که ساعت ها با عشققق وقت میزاشتم برای ریشه یابی کلمات قرآنی و لذت میبردم از چیزهایی که به اونها هدایت میشدم
اصلا سعیده جان عششششق میکنم وقتی موقع انجام دادن کارهای خونه منم مثل شما عزیزان میتونم آیه ها رو توی ذهنم مرور کنم و با اونها قوت قلب بگیرم و آرامش پیدا کنم
” این آرزوی قلبی من بود ”
و خدا رو هزاران بار سپاسگزارم برای این که من رو به این مسیر هدایت کرد و اجازه داد قلبم به آیات قرآن روشن بشه
یادمه اوایل روزهای چله با چه ذوقی بسته ی کارتهای کوچیک و یه بسته خودکار رنگی اکلیلی خریدم . خدا میدونه که از ذوق طاقت نداشتم بیارمشون خونه و با اونها آیه هایی رو که باهاشون حس خوب میگیرم رو یادداشت کنم الان یه دسته کارت از آیه های قرآنی دارم که با رنگهای زیبا اونها رو واسه خودم نوشتم و همیشه در دسترسم هست و با مرورشون احساس آرامش میکنم
میدونم هنوز اول راه هستم و ناگفته نمونه هنوز اون حس بد در بعضی آیات سراغم میاد ولی یقین دارم خدا من رو هدایت میکنه برای درک درست قرآن
و سعادت و خوشبختی رو باهاش در زندگی تجربه میکنم
مثل شما عزیزی که لحظه به لحظه زندگیت وقف خدا و قرآن شده
در تمام این روزهای چله میتونم قسم بخورم که حتی یک ذره دلتنگ پدر و مادر و خواهر برادر و دوستان نشدم و خدا برای من توی این مدت جای همه رو پر کرده بود البته که این کار خودش بود که قلب من رو آرام کرد و همه کس برای من شد
با نزدیک شدن به اتمام چله نگرانی ها سراغم میاد که :
چطور میتونم این نزدیکی به خدا رو حفظ کنم و از مسیر خارج نشم؟ نکنه وارد حاشیه ها و ورودی های بد بشم ؟
همش حس کسی رو دارم که بیرون آبه و قراره موج بزرگی روی سرش بیاد و باید تا میتونه نفسش رو حبس کنه تا غرق نشه !!!
با همین افکار یه روز داشتم سوره الرحمن رو گوش میدادم ( از سوره های شراب بهشتی که از فاطمه عزیز به صورت هدایتی دریافت کردین ) از آیه 19 تا 22
مَرَجَ ٱلۡبَحۡرَیۡنِ یَلۡتَقِیَانِ(١٩)
اوست که دو دریا ( آب شور و گوارا) را به هم در آمیخت تا به هم برخورد کنند
بَیۡنَهُمَا بَرۡزَخࣱ لَّا یَبۡغِیَانِ(٢٠)
و میان آن دو دریا برزخ و فاصله اى است که تجاوز به حدود یکدیگر نمى کنند
فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(٢١)
(الا اى جنّ و انس) کدامین نعمتهاى خدایتان را انکار مى کنید؟
یَخۡرُجُ مِنۡهُمَا ٱللُّؤۡلُؤُ وَٱلۡمَرۡجَانُ(٢٢)
از آن دو دریا لؤلؤ و مرجان گرانبها بیرون آید
با گوش دادن این آیه ها انگار خدا میخواست بهم بگه مثل این دو دریای شور و شیرین هر کسی توی دنیا در فرکانس خودش قرار داره و حائلی بین اونهاست و هر کس میتونه نسبت به اطرافیان هر چند نزدیک فرکانس خودش را حفظ کنه و هیچی نمیتونه این مدارها رو مخلوط کنه
تا جایی که حتی اگر مدار کسی از تو پایین تر هم باشه مثل دریاهای شور رو شیرین که از هر کدوم مرجان و مروارید خارج میکنن تو هم میتونی با هر تضادی با مدارهای دیگه بهره بیشتری ببری و از اون تضاد مرجان و مروارید بیرون بیاری و خدا در هر دو قطب برای تو نعمتی قرار داده تا تو بتونی خودت را در دیگران بیشتر رشد بدی
سعیده عزیزم عاشقتممممم خیلی دوست دارم بهترین ها رو واست آرزو میکنم
برای آیه های قرآنی که میفرستی بینهایت سپاسگزارم و تحسینت میکنممم و ازشون استفاده میکنم از خدا میخوام همه ما رو عاشق و سرگشته و قرآن کنه
و ما را در مسیر سعادت و خوشبختی و آرامش قرار بده
سلام لیلا جانم
سلام به نور قرآن و به زلالی قلبت…
مرسی که برام پیغام الله رو برام آوردی،در بهترین زمان و مکان رسید به دستم و محکم سرِ جاش،جفت و جور شد!
شاید خودت ندونی،ولی این هایی که برام نوشتی،دقیقا الهامات الله بود،واضح و روشن …
سوره ی الرحمن…اسم فاطمه جان…تعبیر قشنگت از قاطی نشدن دو دریای متفاوت و مدار آدم ها …
لیلا جان،قرآن همه ش نوره،همه ش نوره.
بهت تبریک میگم مدار جدید،نور بیشتر،توحید قوی تر…
نوش جانت…نوش جانت عشق بازی با رب العالمین…
بازم ازت ممنونم که به ندای قلبت گوش کردی و برام نوشتی.
به امید دریافت یک نقطه ی آبی پربرکت دیگه ای ازت،در پناه نور میسپارمت رفیق.
سلام و سلامتی و حس خوب به سعیده عزیزم دختر توحیدی سایت
سعیده جان وقتی نقطه آبی از تو دریافت کردم قبل از اینکه کامنتت رو باز کنم حس عجیبی داشتم و اشک به چشمم امون نمیداد
خیلی خوشحال شدم که کامنتم حاوی پیغامی برای تو بود و در بهترین زمان و مکان به دستت رسیده خدارا شکر…
سعیده جان امروز آخرین روز چله من هستش خواستم هم جواب کامنتت رو نوشته باشم و هم دوباره ردی از خودم به جا بزارم واسه جمع بندی این چله نشینی و برکاتی که این مدت نسیبم شده
نشستم با خدای خودم خلوت کردم و کلی با هم صحبت کردیم
با خودم گفتم لیلا…
تا الان بعد از گذشتن این چله بیا با صداقت بنویس خدا رو در این مدت چقدر شناختی و چقدر باورش کردی؟
و این مدرکی از رشد و تغییر مدارت میمونه تا بعدها که بیشتر پیشرفت کردی بیای و قبلت رو باهاش مقایسه کنی
من تا قبل از این چله هیچ درکی از خدا نداشتم با این حال که شاید حدود دو سال و نیمه توی سایتم و هر چیز از خدا را در حد قصه و داستان که خدا بزرگه ، خدا خالق ماست ، خدا به ما نعمت داده …
مثل کتاب درسی تاریخ که از ساسانیان و صفویان باید میخوندیم و حفظشون میکردیم و شناختم از خدا در همین حد بود
ولی بعد از تمام شدن این چله که خدا من رو هدایت کرد به خوندن کامنتهایی که قبلا در مدار دیدن و خوندنشون نبودم و اشنا شدن با اسامی خدا و دنبال کردن معنی اسامی و تکرارشون توی قرآن و ذوق و شوقی که برای خوندن آیه های قرآن داشتم
و همینطور تضادهای که این مدت واسم اتفاق افتاد به من یاد داد خدا به من نزدیکه خدا هر لحظه در حال هدایت کردن منه ، خدا بیشتر از من میخواد که من رو هدایت کنه و من پیشرفت کنم در تمام جنبه ها…
و اینها هم فعلا در حد باورهای کوچیک هستن و باید روی اونها کار کنم
اما چیزی که قابل لمس و تجربه بود برام :
توی این مدت من دوستی رو پیدت کردم (الودود) من رفیقی رو پیدا کردم که میتونم باهاش هر وقت دلم خواست صحبت کنم چون حس میکنم هیچ هم صحبتی ندارم غیر از اون
و واقعا هم هیچ همصحبتی ندارم
یعنی حس میکنم با مداری که تغییر کرده دیگه هیچ کسی رو ندارم و هیچ کس برای صحبت کردن خدا نمیشه
این را تا حدی در این مدت تجربش کردم و باهاش انس گرفتم
و اینکه تجربه کردم کارها رو به دست خودش بسپارم و تا حدی میدونم که سپردن کارها به دست خودش کار درستیه و میدونم بعد از این کار آرامش دریافت میکنم و واقعا این رو هم تجربه کردم
همینطور تجربه کردم که اگر اتصالم ازش برای چند ساعت در روز قطع میشه انگار چیزی رو گم کردم و یه جور دلشوره توی دلم میفته و انگار سر رشته کارها از دستم خارج میشه و افکار من رو داره ازش دور میکنه و هر طور هست یا با نوشتن یا فایل گوش دادن یا درخواست کردن از خودش که کمکم کنه ، سعی میکنم به مسیر برگردم و این کار رو تجربه کردم و خودم رو تونستم تا حد زیادی جمع و جور کنم
توی این مدت چیزی که تجربه کردم تغییر احساس لیاقتم بود که قبلا هیچ تجربه ای از اون نداشتم
با اینکه من هدفم فقط ارتباط با خدا و ساختن باورهای توحیدی و تمرکز روی قرآن بود ولی خود به خود تغییرهای شخصیتی کوچیکی در این چهل روز در من اتفاق افتاد یکی از اونها این بود که همیشه دغدغه این رو داشتم غذا چی بپزم که بقیه (همسر و فرزنداان) دوست داشته باشن و کسی ناراضی نباشه
ولی به صورت خودکار هر روز موقع پختن غذا میگفتم بزار ببینم خودم الان میلم به چه غذایی میکشه(خوراک باشه یا چلو یا حاضری ..) و اون چیزی رو که خودم میلم میکشید رو آماده میکردم و در کمال تعجب میدیدم مورد پسند همه است و همه دوست دارن در صورتی که شاید همون غذا رو قبلا کلی ایراد میگرفتن
و متوجه شدم که این نکته کوچیک در مورد ارزشمندی
چقدر باعث میشه کارها روون و ساده انجام بشه
و چون من قبلا ارزشی برای خودم قائل نبودم دیگران هم ارزشی برای غذایی که آماده میکردم قائل نمیشدن
و این ازش قائل بودن از درون رو باید در تمام کارها نه فقط غذا پختن اجرا کنم و نتیجش رو ببینم
نکته دیگه در مورد همسرم بود اینکه همسرم بعضی شوخی ها و صحبتهایی رو قبلا داشت و برای منم اصلا مهم نبود و در حد شوخی میدونستم
ولی توی این مدت به طرز باور نکردنی که خودم هم تعجب کردم حساسیت شدیدی نشون میدم روی رفتارهاش و شوخیهایی که قبلا هم بود
و بهش تذکر میدادم که این شوخی حس من رو بد میکنه و کاملا جدی ازش خواستم دیگه تکرار نکنه
این مورد واقعا برام شاهکار بود منی که چندین سال حرفی در مورد نحوه برخورد همسرم نزدم و شکایتی نکرده بودم و اگر حرفی میزدم تا مدتها عذاب وجدان داشتم که چرا این حرف رو زدم ، حالا چطور بدون احساس گناه محکم و با عزت نفس حرفم رو بهش زدم و دلخور شدن همسرم اصلاااا واسم مهم نبود…؟!!!
(چه برررررف زیبایی داره میاد
خدایاااااا شکرررت برای این نعمتت چقدرررر زیباست ضمنا بگم من شهرکرد بام ایران زندگی میکنم و جای شما خالیه برای این زیبایی …) توجه به نکات مثبت و پیام بازرگانی واسه خسته نشدن چشهای نازت سعیده جان خخخخخخ
و الان بعد از تمام شدن این چله متوجه شدم که من استاندارهایی رو دارم برای خودم مشخص میکنم بدون اینکه بخوام روی شخصیتم کار کنم یا عزت نفسم رو بالا ببرم خود به خود انجام شده
و وقتی یاد صحبتهای استاد میفتم که میگه شما روی خودتون و باورهای توحیدی کار کنید ، شما ارتباطتون رو با خدا درست کنین بقیه کارها خود به خود انجام میشه
واقعا همینه …
من اینو تجربه کردم کافیه من سمت خودم رو و متصل بودن به خودش رو قطع نکنم خدا خودش همه چیز میشه واسم
بهم قدرت میده بهم عزت نفس میده بهم آرامش میده
این تعدادی از تجربه های من بود میدونم هنوز قدم هام خیلی کوچیک هستن ولی خودم راضیم و با توکل بر خودش ادامه میدم و میخوام نوشته های روزانه این چله رو ادامه بدم و ارتباطم رو باهاش قویتر کنم
ببخشین که کامنتم خیلی طولانی داره میشه
فقط این رو بگم که بعد از اینکه این صحبتها رو با خدا داشتم خیلی زیبا من رو هدایت کرد سمت کامنت ساناز عزیزم( در فایل لایو باور به امکان پذیری)
که چقدر همزمان با افکارم بود که خدا از زبون سارا جان گفت:
اینها همش نتیجه اون باور اصلیه بود که واسه خودت ساختی
“دختر تو تکه ای از خدا روی کره زمینی
و تو خود لیاقتی …
دقیقا خود خودش!!!
اصلا تو اومدی که فقط لذت ببری
و سقف لذتت رو خودت تعیین میکنی با باورهات
با اون اعتقادی هست ته ته ذهنتهااااااا
با همون …
همون امیدی که اون ته مغزت و قلبت نشسته و میگه آره میشه
تو وصلی به منبع که فرمانروای کل کیهان هستش
تو وصلی به همون که شب رو برای استراحت و آرامش قرار داده
تو وصلی به همون که میلیونها گونه جانوری ته اقیانوس ها زندگی داره
تو وصلی به همون که این همه زندگی به جانداران خشکی بخشیده
تو وصلی به همون که داره اینقدررر با نظم دقیق مدیریت میکنه این کهکشان و این منظومه و این سیاره و این ستاره ها رو
تو دقیقا وصلی به همین خدا
همین انرژی
همین کائنات
همین فرکانس
همین باور …
وصلی به همین حس خوب
دقیقا همینه همین حال خوب”
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
سوره نحل
وَأَلۡقَىٰ فِی ٱلۡأَرۡضِ رَوَٰسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمۡ وَأَنۡهَٰرࣰا وَسُبُلࣰا لَّعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ(١۵)
و نیز کوه هاى بزرگ را در زمین بنهاد تا زمین شما را به لرزه و اضطراب نیفکند و نهرها جارى کرد و راهها پدیدار ساخت تا مگر هدایت شوید
وَعَلَٰمَٰتࣲۚ وَبِٱلنَّجۡمِ هُمۡ یَهۡتَدُونَ(١۶)
و نشانه هایى (در زمین مانند کوه ها و دریاها و رودها و جنگلها مقرر داشت) و آنان به ستارگان (در شبها) هدایت یابند
سوره نور
وَلَا یَأۡتَلِ أُوْلُواْ ٱلۡفَضۡلِ مِنکُمۡ وَٱلسَّعَهِ أَن یُؤۡتُوٓاْ أُوْلِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینَ وَٱلۡمُهَٰجِرِینَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۖ وَلۡیَعۡفُواْ وَلۡیَصۡفَحُوٓاْۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورࣱ رَّحِیمٌ(٢٢)
و نباید صاحبان ثروت و نعمت از شما دربارۀ خویشاوندان خود و در حق مسکینان و مهاجران راه خدا از بخشش و انفاق کوتاهى کنند، باید مؤمنان عفو و صفح پیشه کنند و از بدیها درگذرند، آیا دوست نمىدارید که خدا هم در حق شما مغفرت (و احسان) فرماید؟ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است
سلام به سعیده عزیزم
میدونم چقدر عاشق قرانی
داشتم هیتطور شروع به نوشتن میکردم یه حسی گفت برو ببین چه آیه ای میاد وبا اون ایه
خوشحالش کن
اومدم ازت تشکر کنم بخاطر این درک زیبات از قران واینکه اون مطالبو با ما هم در میون گذاشتی
من از طریق یه دوستی با این سایت واستاد آشنا شدم
اون عزیز که وسیله خیرشد برای من
الان مدتهاست رفته سراغ استاد دیگه ای و دیگه سایتو دنبال نمیکنه
اصلا انگار فقط ماموریت داشت منو با استاد اشنا کنه
هربارمنو میدید میگفت برو توسایت عضو بشو نمیدونی چقدر عالیه عباسمنش یه چیز دیگس و…. از اون اصرار وازمن انکار
ولی یادمه مرداد 1401 اومدم توسایت وعضو شدم ولی باز بیخیال شدم تا دی ماه اون سال یعنی تقریبا دوسال قبل
بعد که من به دلایلی تصمیم گرفتم لیزری بیام و رو فایلا کارکنم اون یواش یواش رفت سمت یه استاد دیگه !!!
الان هربارکه بهم میرسه میپرسه چیکارمیکنی؟ اصلا نیستی؟همش تو خونه ای
میگم مثلا داشتم فایل گوش میدادم داشتم کامنتا رو میخوندم و……
میگه ا مگه کامنتارم میخونی
میگم اره خب
ودیگه زیاد توضیح نمیدم
اون عزیز یه زمانی یکی از پیگیرهای سایت واستاد بود البته فقط فایلا رو گوش میکرد حتی فایلای تصویری رو عم ندیده بود وکامنتم که اصلا
گاهی میگم این سایتم مثل قران لایه های عمیق تریم داره
وهرچی بیشتر توش بری و زیرو روش کنی تازه میفهمی چه گنجیه
مثلا من الان مدتیه ترجمه قرانو دارم میخوتم وگاها به یه سری ایه ها میرسم یادیکی از صحبتهای استاد یا یه موضوع مرتبط باقانون میفتم وتعمق هم میکنم
ولی میدونم اون عشق وحالی که تو داری با ایه ها میکنی رو من هنوز بهش نرسیدم
که البته میدونم تکامل میخواد ویکی از خواسته هامم از خداوند رسیدن وچشیدن این حلاوته
این سایتم همینه
استادهمیشه میگن
برید کامنتا رو بخونید اونوقت میفمید چه گنجین این کامنتا
دقیقا همینه
دیشب که کامنتتو خوندم گفتم واقعا چه گنجینه هایی تو این کامنتها هست
شاید اون دوست عزیزم هم اگر به این گنجینه دست پیدا میکرد هنوز تو این سایت بود
البته نمیگم راه من درسته یا راه اون اشتباهه
فقط میخواستم بگم ظاهرسایت یه چیزه بعد عمق سایت که شامل دوره ها ،کامنتها، دیدن سفرنامه وزندگی دربهشت خوندن مقالات مریم جان پاسخهای عقل کل هست یه چیز دیگن
که اینجا جاداره از دوعزیزی که تو عقل کل واقعا عالی جواب میدن تشکر کنم آقای جمال عزیز وآقای حمیدرضای ثانی
سعیده جان ممنونم از نوشته های زیبات از غوری که در قران داری و ازانتشار اگاهیهات
امیدوارم درکناردختران گلت وخانواده دوست داشتنیت هر روزت بهتر از روز قبل باشه وهمیشه سالم وشاد وموفق باشی.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
به نام خدای مهربان
سپاسگذار خداوندم برای قرار گرفتنم در این مسیر آگاهی و رشد.
سعیده خانم هزاران بار تحیسنتون میکنم
من که خیلی کیف کردم و مطمعنم که خیلی از نکته ها ی مطلب رو به چشم ندیدم و باید چندین بار بخونم تا درک کنم.
و اون تفسیری که نوشتید :
توفیق مصونیت از گناه را باید از خدا بخواهیم خیلی نکته جالبی بود که در دعاهام باید از خداوند طلب کنم.
از شما سپاسگذارم که به الهامات توجه کردید و تحقیق کردید و این آگاهی ها رو در اختیاره ما گذاشتید.
خیره دنیا و آخرت همراهتون.
در پناه خدا باشید.
سلام سعیده جان عززززززیز دل خداوند
میدونی الان ساعت 8:٠٠ هست و من دقیقاً سه ساعته که دارم کامنتهاتو میخونم. از دیشب که با کامنت توحیدیت خوابیدم و منتظر خوندن بقیهش بودم نمیدونی چه حال عجیبی داشتم. گفتم فردا باید 5 صبح پاشم برم سراغ کامنت توحیدی سعیده جان شهریاری.
( اول بگم قرار بود این کامنت رو تو پاسخ به آخرین کامنت قشنگی که ازت خوندم بذارم اما نمیدونم چرا یه حسی بهم گفت بیا زیر همین فایل، زیر این کامنت بذار. منم گفتم چشم :)
چند روز پیش کامنت قشنگت راجع به « فوز عظیم» رو دیدم منتها تو مدار خوندن و درکش نبودم؛ چون کاری پیش اومد و مجبور شدم برم تا دیشب که گفتم الان موقع خوندن کامنت سعیده جانه. خداروشکر نوتیفیکیشن بالای صفحه گوشیم، بهم چشمک میزد و هنوز نوید بودن اون کامنت قشنگ رو بهم میداد و من منتظر بودم تا بقول خودت مشقامو تموم کنمو برم سر خوندن کامنت قشنگت.
از آیات قشنگی که نوشته بودی تو دفترم نوشتم و خیلی فکر کردم و عمیق شدم تو چنتاشون. چقدر ذوق کردم که خدا اینقدر بندگان متقینشو دوست داره و چه رزقی براشون در نظر گرفته.
عزیزدلم سعیده جان، اولین باره که برات کامنت میذارم، تو منو نمیشناسی ولی من عجیب با تو و کامنتات انس میگیرم.
منم مثل خودت از یه خانوادهی خیلی مذهبی بودم، پدرم قرآن از دستش نمیفته تحت هیچ شرایطی همیشه قرآن باهاشه و اینقدر قرآن میخونه که قرآنهاش زود بزود ورق ورق میشه. هرکی میخواد براش هدیه و سوغاتی بخره، قرآن جیبی میخره براش از اون زیپیای بزرگ.
ولی هیچوقت من با قرآن مأنوس نبودم و اصلا نمیفهمیدمش. من قرآنو تو عمل میخواستم، من خدا رو تو زندگی و روزمرگیام میخواستم، من خدا رو لابلای خوشیها و خوشبختیام میخواستم، نه با عجز و بدبختی.
.
و من قرآن زیبا رو لابلای نوشتههای شما پیدا کردم، من هدایتهاشو با نوشتههای قشنگت پیدا کردم، من زیباییشو لمس کردم و رفتم سراغش…
اولین بار که شروع کردم به نوشتن یه کامنت قرآنی، کلی ذوق داشتم. وقتی دنبال هرچیزی میگشتم، دنبال نشونهها و قرآنو باز میکردمو صاف آیه یا آیاتی رو میآورد که جواب سوالم بود، درک کردم که خدا خیییلی نزدیکه و منو واقعا میبینه، واقعا داره هدایتم میکنه و هی ایمانم قویتر شد بهش.
و بعد از اون من شروع کردم به خوندن قرآن از اولش به سبک شما، به سبک مقربین🫀، به سبک متقین 🫀. چندماه میگذره از اون زمان.حدودا روزی دوصفحه میخونم گاهی بیشتر گاهی کمتر الان دقیقا وسط قرآنم.
تو کامنتاتون میخوندم که به قرآن گوش میدین . وقتی برای چندمین بار خوندم این تیکه از یکی ازکامنتاتون رو، همون روز هدایت شدم به یه فایل از نشانهی امروز من که اونجا هم پایین فایل یکی از بچهها اشاره کرده بود و باز اون روز یه هدایت دیگه اومد. یادمه دو یا سه بار من این نشانه رو دریافت کردم که قرآن رو صوتی گوش بده.
با خودم گفتم یعنی چجوری گوش میدن بچهها، عربیشو؟! ترجمهشو؟! یا با همدیگه!
بعد نماز بود، حال خیلی خوبی داشتم، گفتم بذار سرچ کنم ببینم چی میاد!
دیدم چنتا سایت اومد، گفتم خدایا کدومو برم هدایتم کن. با دومین سرچ، رفتم یه سایتی که ترجمه قرآن رو با صدای زیبا و دلنشین استاد بهروز رضوی ، داشتن. جالب بود که سوره به سوره، کل قرآن بود و رایگان .
گفتم خدایا چی دارم میبینم مگه میشه؟!! شروع کردم به دانلود سورهها، بعد نظرات پایینش رو که میخوندم فهمیدم که قبلا سورهها بصورت اپلیکیشن بوده و همه باهم و بعضی جاها قطع میشده و… اما الان خیلی راحت با یه دانلود کل فایل، بینقص برات پلی میشد. خداجونم شکرررررت.
اصلا پلی میکنی دلت شروع میکنه به لرزیدن،،، بعضی آیات که اصل و اساس هستن، با صوتی گروهی عربی پخش میشه و همه افکتهای زیبا رم داره. وای خداجونم هر چقدر بابتش شکر کنم، کمه.
یکی از خواستههام ضبط صوتی ترجمه قرآن بود. از وقتی رفته بودم سراغ قرآن، دلم میخواست این کارو بکنم. ولی نمیدونستم همچین ترجمههای زیبایی با صدای اساتید بزرگ صدا، وجود داره.
همیشه استادمون تو کلاس فن بیان میگفت: صدای استاد بهروز رضوی رو گوش بدید تا مسلط بشید به فن بیان. ایشون عالین، از بهترین اساتید ایرانن ولی هیچوقت فکرشم نمیکردم ترجمه قرآن رو خونده باشن .
بهرحال رنگ روزهای من توحیدیتر و قرآنیتر شده سعیده جانم
بقول خودت از روشنیهای قلبم مینویسم؛
ازت سپاسگزارم که دل منو با نور قرآن روشن کردی و برات از خداوند کرور کرور ثروت و شادی و سلامتی و آرامش خواهانم. به استاد جانمم تبریک میگم که شاگردان توحیدی بینظیری چون شما رو دارن.
دوستون دارم
ماچ فراوان به کلهی مبارکتون:))
میسپارمتون به آغوش گرم و امن خدای مهربون
بسم الله الرحمن الرحیم
یا الله چه کامنتی نمیدونم توی کدوم دسته از کامنتهام ذخیرش کنم
خدایا من چه لطفی در حق تو کردم که من رو هدایت میکنی به خوندن این کامنتها و هدایتم میکنی به درک و نوشیدن این آگاهی های ناب الهی
خدایاشکرت بابت دوستان فوق العاده ای که دارم و اینقدررررررر زیبا و بی منت از این سرچشمه آگاهی ها به اشتراک میذارن تا ما هم مورد لطف و رحمت خداوند قرار بگیریم
خدایاشکرت که زمان کافی بهم بخشیدی که نه تنها مطالعه کنم این حجم از آگاهی ناب رو هم در حد توان و درکم نکته بررداری کنم و یادداشت کنم برای مرور و یاد آوری این مطالب گوهر بار
خدایا ایمان دارم که همانطور که من رو در مدار دریافت این آگاهی ها قرار دادی من رو در مدار درک و عمل کردن به این آگاهی های زندگی ساز قرار میدی
من نکاتی که نوشتم رو اینجا هم مکتوب میکنم تا بمونه برام به یادگار تا در زمان مناسب و در مکان مناسب دوباره هدایت به سمتش و استفاده کنم ازش:
11 موردی که به قول خداوند در قران باعث کامیابی و ما در این دنیا و آخرت میشه:
1خداوند معادله ی کامیابی و پیروزی بزرگ رو در داشتن ایمان و کنترل ذهن ،لزوم ماندن در احساس خوب ، گیر نکردن در غم گذشته ، و نداشتن ترس از آینده اعلام میکنه خداوند به این دسته از ادمها لقب دوست خدا میده
2 کسانی که ایمان دارند زندگی پس از مرگی وجود داره و فقط توجهشون به زیبایی ها هست و مراقب رفتارشون هستن که درستکار باشند
3 کسانی که به اشتباهات خود پی میبرند و مسیر زندگیشون رو عوض میکنند و توبه میکنند و در مسیر خداوند قدم بر میدارند
توفیق مصونیت از گناه رو باید از خدا بخواهیم
4 اونهایی که توی زندگیشون همواره کنترل ذهن دارن و تقوا پیشه میکنند به بی نهایت نعمت میرسند در هر دو جهان تاکیدبر تقوا و کنترل ذهن
5 مال یتیمان رو نخوردن مال بد خودمان رو با مال خوب دیگران عوض نکردن با عدالت با دیگران برخورد کردن حق و حقوق دیگران رو دادن تقسیم عادلانه ی ارث بین خیشاوندان فکر میکنم منظور خدا اینه که نگاه نکنیم به مقام جایگاه انسانها و همه رو به چشم یکسان ببینیم و به فقیر و دارا احترام بذاریم و به خاطر پول و مقام و جایگاه به دیگران عزت نذاریم و از همه مهمتر روی مال دیگران حساب نکنیم (توحید)
6مردان و زنانی که همواره ایمانشون رو حفظ کردند و در برابر مواجهه با مشکلات از رحمت خداوند نا امید نشدند
7ایمان و عمل صالح یعنی به فراوانی و نعمتهای خداوند ایمان داشته باشیم و به الهاماتی که از طرف خداوند بهمون میشه عمل کنیم
8کسانی که به خودشون ستم نمیکنن و به خدا و نعمتهای خداوند ایمان دارند و حرکت میکنند و نمیترسند که مال و جانشان رو از دست بدن
9 کسانی که برای پیشرفتشون و اهدافشون جهاد میکنند و از آن میگذرن تا به سوی موفقیت بیشتر برن مثل امیر (دامادمون) که زن و بچه ی کوچیکش رو سپرد به خدا و رفت برای ترکیه که مهاجرت کنه و بعد از اینکه این جهاد چه درهایی از نعمت و ثروت براش باز شد ، مثل ابراهیم پیامبر ، مثل استاد عباسمنش که از شغل قبلیش گذشت تا بیاد توی این مسیر زیبا و الهی
10 کسانی که مهاجرت میکنند نه از روی اجبار بلکه از روی میل و رقبت به رحمت بیشتر خداوند مثل استاد عباسمنش مثل کلی از بچه های سایت که مهاجرت کردند و به چه موفقیت هایی رسیدند
11 اونهایی که پا روی ترسهاشون میذارن و حرکت میکنن برای اهدافشون بها پرداخت میکنن و قربانی میکنن آن که را که لازم است قربانی کنند برای رسیدن به موفقیت ها و اهدافشون ، دلشون رو از شرک پاک میکنن و فقط به خداوند دل میبندن
در پناه الله شاد و سالم و ثروتمند باشیم
سلام به استاد عباسنمش نازنینم
2 ساعت پیش رفتم ساعت فروشی ساعت بخرم،همینجور که داشتم نگاه ساعت ها میکردم و فروشنده هی ساعتهارو نشونم میداد،یه آهنگ مغازه داره پخش کرده بود از استاد شجریان که داشت میخوند و شعرش این بوسلام به استاد عباسنمش نازنینم
2 ساعت پیش رفتم ساعت فروشی ساعت بخرم،همینجور که داشتم نگاه ساعت ها میکردم و فروشنده هی ساعتهارو نشونم میداد،یه آهنگ مغازه داره پخش کرده بود از استاد شجریان که داشت میخوند و شعرش این بود:
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم،نه عقل ماند و نه هوشم
و اشکام اومدن تو چشام و بغض کردم فقط برا اینکه بتونم خودمو کنترل کنم هی نگاه سقف میکردم و میرفتم اینور اونور مغازه که جلوی متشری ها و مغازه داره اشکام نریزند.
اونجا که شعر میگه
شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم!!!
منو یاد آیات قرآن و اتفاقات زندگی خودم انداخت.
معنی عامیانه ی این شعر این میشه که
از وقتی که صورت تو رو دیدم نه عقلی برام مونده گه فکر کنم و نه هوشی که بتونم از فهم خودم استفاده کنم…
راست میگه
من دو روز پیش داشتم سوره ی فاتحه رو مرور میکردم و اوله سوره خدا اینجوری شروع میکنه که
(ستایش مخصوص خداست که فرمانروای جهانیان است)
از این دو روزه وقتی که به کلمه ی رب العالمین فکر میکنم اشکام بی اختیار میریزه
یعنی چی رب العامین آخه!
میگه من فرمانروا من همه کاره ی همه ی هرچی که هست،هستم!!!!بعد میگه ستایش فقط مختص اونه
حالا ستایش کردن یعنی چی!؟یعنی حمد و شکرگزاری و سجده کردن فقط از اون
یعنی نرسیدن فقط از اون
یعنی امید داشتن فقط به اون!
آیه بعد میگه بخشنده ی مهربان!!!
یعنی همونی که هرچی داری رو اون بهت داده!
اون بهت بخشیده!!!
و میره جلو تا اینکه آخر آیه میگه:
(مرا به راه راست هدایت کن،راه کسانی که به آنها نعمت دادی، نه گمراهان!!!)
اینجا داره مستقیما میگه راه راست ،راه خوشبختی و سعادت ماله افرادیه که بهشون نعمت دادم حالا کیا نعمت میده!
به کسانی که شکرگزارش باشن و اون رو ستایش کنن!
طبق آیه ی اول که خودش میگه ستایش مخصوص صاحب اختیار و فرمانروای جهانیان هست،اینجا داره از زبون من میگه که:
مرا به راه راست هدایت کن،راه کسانی که به آنها نعمت دادی،نه گمراهان!
یعنی ناسپاسان از گمراهان هستن!!!
سبحان الله
در جلسه ی اول دوره احساس لیاقت مفصلا در مورد مقایسه کردن صحبت شده و فکر نمیکردم مقایسه کردن اینقدر توهین به خداوند باشه!
وقتی من مثلا ظاهر یا روابط یا هر چیز کسی رو با خودم مقایسه میکنم و احساسم بد میشه این یعنی اینکه من به فهم ،به عدالت و به آگاهی خداوند اعتراض دارم!
این مقایسه کردن یعنی اینکه من راضی نیستم که چرا من شرایطم اینجوریه و اون شخص اززمن شرایطش بهتره!
و مقایسه کردن زمانی که شکل میگیره من دیییگه هیچ یک از نعمت های زندگیم رو دوست ندارم و دیییگه تمام!!!
مقایسه یعنی حسرت داشتنه داشته های دیگران.
من تصمیم گرفتم یه سوال از خودم بپرسم وقتی کسی رو با خودم مقایسه میکنم اونم اینکه آیا حاظری همین الآن با این شخص همه چیزت عوض بشه!؟
میبینم صصصد سال حاظر نیستم
حتی با بهترین آدم دنیا هم حاظر نیستم شرایطم رو و خودم رو عوض کنم پس این مقایسه لز نجواهای تخریب گر شیطان میادد:
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم،نه عقل ماند و نه هوشم
و اشکام اومدن تو چشام و بغض کردم فقط برا اینکه بتونم خودمو کنترل کنم هی نگاه سقف میکردم و میرفتم اینور اونور مغازه که جلوی مشتری ها و مغازه داره اشکام نریزن
اونجا که شعر میگه
شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم!!!
منو یاد آیات قرآن و اتفاقات زندگی خودم انداخت.
معنی عامیانه ی این شعر این میشه که
از وقتی که صورت تو رو دیدم نه عقلی برام مونده که فکر کنم و نه هوشی که بتونم از فهم خودم استفاده کنم…
من حدا رو در اتفاقات زندگیم دیدم.
همین الان داشتم تو اتاق محل کارم غذایی که از رستوران سفارش دادم رو میخوردم
یاد روزی افتادم که تو همین اتاق از گشنگی دلم ضعف میرفت و همکارام فست فود سفارش دادن اما من چون پول نداشتم حتی یه ساندویچ سفارش بدم رفتم زیر پتو و خودمو زدم به خواب!
آره من از وقتی صورت خداوند رو دیدم دیگه به خودم بی اعتماد شدم
دیگه نمیتونم راحت انتخاب کنم چون نمیدونم چی برام خوبه چی بده
تنها خداست که عالم به غیب هست
مدت خیلی زیادیه که دیگه نمیتونم مثله آدمای عادی باشم
یعنی معیارهام خیلی فرق کرده
رفتارام خیلی فرق کرده
وقتی میخوام غذا درست کنم اولین چیزی که به فکرم میرسه اون غذا نیست،اینه که چه غذایی درست کنم که کمترین وقت رو ازم بگیره که بتونم بیشتر روی قرآن و دوره ی احساس لیاقت و سپاسگزاری کار کنم
وقتی میخوام برم پیشه پدر مادرم شهرستان یکی از اولویتهام اینکه یه جوری برم و بیام که بتونم بیشتر روی خودم کار کنم.
در محل کارم همکارانم هممممه بلا استثنا دنبال این هستن که کمتر تو جرثقیل باشن و بیشتر تو اتاق استراحت باشن،یعنی مهترین دغدغه ی کاریشون تنها و تنها این موضوع هست
اما من دددقیییقا برعکسم تمامه فکرم اینکه که بیشترین زمان تو جرثقیل باشم که بتونم تو خلوت خودم بیشتر روی خودم کار کنم با اینکه من مجردم و تمامه وقتم در اختیار خودمه!!!
اما چی میشه که به همچین ذهنیتی و تعهدی رسیدم!
چون من هیچی از خودم ندارم
میدونی صورت خدارو کجا دیدم که به قول شاعر ، نه عقل ماند و نه هوشم!؟
صورت خدارو اونجا دیدم که تو محل کارم یک بار 5 تنی،به بزرگی دوتا اتاق خواب با دمای 1000 درجه،تو ارتفاع 10 متری، بالای سر چند نفر داشتم جابجا میکردم و احتمال افتادن اون بار روی سر اون افراد 99٪ بود و احتمال نیوفتادنش 1٪ بود اما خداوند اجازه نداد!!!!
شما تصور کن یک درب قندوق که یک قوس بالاش داره رو با نوک یک خودکار جابجا کنی!!!
دقیقا مثله راه رفتن روی طناب!!!
اما من اونجا خدارو دیدم که رحم کرد!
من صورت خدارو اونجا دیدم که بدونه اینکه به زبون بیارم،تو دلم گفتم خدایا این چه همکاراییه که من دارم!!!همش یا فوش میدن یا سیگار میکشن یا شوخی زشت میکنن یا با ثدای بلند صحبت میکنن!
یکی مثله محمد عبادی همکارم قرار بده که قاری قرآنه!مؤدب و با فهمه و…
حالا محمد عبادی کی بود!؟
محمد عبادی کسی بود که سال 91 هم خدمتیم بود و از سال 91 تا سال 1401 من تنها چیزی که ازش داشتم چهره اش بود که تو ذهنم بود و 2 روز بعدش ،داداشم بهم پیامک داد که این شماره ی محمد عبادی هست من به صورت اتفاقی دیدمش گفتن شماره اش رو برات بفرستم!!!
من چجور خدارو روست نداشته باشم و یا شکرگزارش نباشم!!!
چند روز پیش همکارم بهم گفت یه تغییری کردی!!!خوشتیپ تر شدی!
چکار کردی!؟
گفتم رفتم آرایشگاه
دوباره یه نگاهی بهم کرد گفت نه!
بیشتر از این تغییر تغکردی خوشتیپ تر شدی!!!
1 ساعت پیش رفتن تو اتاق محل کارم دوباره بهم گفت خوشتیپ شدی!!!
من فقط گفتم ممنونم
اون فکر میکنه روی ظاهرم کار کردم اما نمیدونه از این چند روزه که دارم فقط به کلمه ی رب العالمین فکر میکنم درجا قلبم تکون میخوره
چند روز پیش پسرعمم که 10،12 سالشه
گفت دایی ابراهیم انصافا ععجججب زندگی داری…
تو دلم خندیدم
چون من همون ابراهیمم که حتی پدرم هم ازم آزرده بود،بقدری که با خشم نگام میکرد و بعنوان کسی که مایه ی آزار و دردسرش شده نگام میکرد!از بس ناااابود بودم،نمیدونم باور میکنین یا نه ، اما همین پدر هرررر هفته زنگ میزنه و پشت تلفن روزهارو یکی یکی جواب میکنه میگه امروز چه موقع کاری !؟
میگم عصر کار اول
بعد پوله کسی که چند بسته تراول 200 تمنی داره و میخواد بشمارشون،شوق میشماره و میگه خوب!
عصر کار اول،
عصر کار دوم
شب کار اول
شب کار دوم
به امید خدا 5 روز دیگه استراحتته میای پیشمون
میگم آره ایشالا برا استراحت اگه شرایطش باشه میام
دوباره 2 روز بعدش زنگ میزنه میگه بیا بیا برات کله پاچه خریدم خودمو پاپانت تمیزش کردیم گذاشتیم پخت،بسته بندی کردیم گذاشتیم فریزر هم بخوری هم با خودت ببری!
همین پدر که بخاطر مشکلاتی که براش درست کردم و بدهکار بودم و طلب کارا به بابام زنگ میزدن و میگفت کی میشه بمیرم راحت بشم دیگه
الآن همون پدر وقتی به شوخی بهش میگم شما برام غذا درست کنین من بهتون خدمات میدم،میگه ما در خدمت توایم همه چیز برات فراهم میکنیم!
همین پدر وقتی من میرم پیششون با شوق تا ساعت 3،4 صبح میشینیم با همدیگه صحبت میکنیم و کلی میخندیم و سربسرشون میزارم
من این عزت رو از کجا آوردم
من این اشکایی که داره از چشما میان رو آر کجا آوردم
مگه قلبا اشک از چشام نمیاومد
اما قبلش آرزوی مرگ میکردم
اما الآن روزی نیست که از عشق رب العالمین گریه نکنم
مهم نیست کجا باشم یا با چی!
شدم اونی که میگه
به هرجا بنگرم کوه و درو دشت
نشان از قامت رعنا تو بینم
بخدا من خدارو خیلی دوست دارم
اون منو دوست داره
من دو روز پیش داشتم سوره ی فاتحه رو مرور میکردم و اوله سوره خدا اینجوری شروع میکنه که
(ستایش مخصوص خداست که فرمانروای جهانیان است)
از این دو روزه وقتی که به کلمه ی رب العالمین فکر میکنم اشکام بی اختیار میریزه
یعنی چی رب العامین آخه!
میگه من فرمانروا من همه کاره ی همه ی هرچی که هست،هستم!!!!بعد میگه ستایش فقط مختص اونه
حالا ستایش کردن یعنی چی!؟یعنی حمد و شکرگزاری و سجده کردن فقط از اون
یعنی نرسیدن فقط از اون
یعنی امید داشتن فقط به اون!
آیه بعد میگه بخشنده ی مهربان!!!
یعنی همونی که هرچی داری رو اون بهت داده!
اون بهت بخشیده!!!
و میره جلو تا اینکه آخر آیه میگه:
(مرا به راه راست هدایت کن،راه کسانی که به آنها نعمت دادی، نه گمراهان!!!)
اینجا داره مستقیما میگه راه راست ،راه خوشبختی و سعادت ماله افرادیه که بهشون نعمت دادم حالا کیا نعمت میده!
به کسانی که شکرگزارش باشن و اون رو ستایش کنن!
طبق آیه ی اول که خودش میگه ستایش مخصوص صاحب اختیار و فرمانروای جهانیان هست،اینجا داره از زبون من میگه که:
مرا به راه راست هدایت کن،راه کسانی که به آنها نعمت دادی،نه گمراهان!
یعنی ناسپاسان از گمراهان هستن!!!
سبحان الله
در جلسه ی اول دوره احساس لیاقت مفصلا در مورد مقایسه کردن صحبت شده و فکر نمیکردم مقایسه کردن اینقدر توهین به خداوند باشه!
وقتی من مثلا ظاهر یا روابط یا هر چیز کسی رو با خودم مقایسه میکنم و احساسم بد میشه این یعنی اینکه من به فهم ،به عدالت و به آگاهی خداوند اعتراض دارم!
این مقایسه کردن یعنی اینکه من راضی نیستم که چرا من شرایطم اینجوریه و اون شخص اززمن شرایطش بهتره!
و مقایسه کردن زمانی که شکل میگیره من دیییگه هیچ یک از نعمت های زندگیم رو دوست ندارم و دیییگه تمام!!!
مقایسه یعنی حسرت داشتنه داشته های دیگران.
من تصمیم گرفتم یه سوال از خودم بپرسم وقتی کسی رو با خودم مقایسه میکنم اونم اینکه آیا حاظری همین الآن با این شخص همه چیزت عوض بشه!؟
میبینم صصصد سال حاظر نیستم
حتی با بهترین آدم دنیا هم حاظر نیستم شرای9طم رو و خودم رو عوض کنم پس این مقایسه از نجواهای تخریب گر شیطان میاد
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِندَ اللَّهِ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ
ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﺠﺮﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﺩ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ، ﻣﻨﺰﻟﺘﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ ﻭ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﻓﻘﻂ ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻛﺎﻣﻴﺎﺑﻨﺪ .(٢٠)
یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَهٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِیهَا نَعِیمٌ مُّقِیمٌ
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﺣﻤﺖ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﻭ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﺍﺳﺖ ، ﻣﮋﺩﻩ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ .(٢١)
خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ
ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﺪ ; ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ .(٢٢) توبه
سلام بر ابراهیم عزیز و مومن و موحد و ثروتمند و خداجو
ساعت 4:20 صبح بود که هدایت شدم به خواندن کامنت توحیدی تان و چه شروع زیباییبود برای یک روز شگفتانگیز. و اون تکرارهای که بود چه زیباتر کرده بود ، چه تاکید زیبایی داشت بر متن الهی تون.
ابراهیم عزیز شما را تحسین می کنم بخاطر این تعهد و پیشرفتی که داشتید و تبریک میگم تولد ابراهیم، ابراهیم گونه را، و مبارک باشه این هجرت عظیم.
ابراهیم عزیز در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید الهی آمین
مژده ای دل که دگر بادِ صبا بازآمد
هدهد خوشخبر از طَرْفِ سبا بازآمد
برکش ای مرغِ سحر نغمهٔ داوودی باز
که سلیمانِ گل از بادِ هوا بازآمد
عارفی کو که کُنَد فَهْم زبانِ سوسن
تا بپرسد که چرا رفت و چرا بازآمد
مردمی کرد و کرم لطفِ خداداد به من
کـآن بتِ ماهرخ از راهِ وفا بازآمد
لاله بویِ میِ نوشین بشنید از دمِ صبح
داغدل بود، به امّیدِ دوا بازآمد
چشمِ من در رهِ این قافلهٔ راه بماند
تا به گوشِ دلم آوازِ دَرا بازآمد
گرچه حافظ دَرِ رَنجِش زد و پیمان بِشکست
لطفِ او بین که به لطف از درِ ما بازآمد
(این آیه های قرآن و شعر حافظ رو به نیت شما باز کردم)
سلام ابراهیم عزیزم
خدا قوت
چقدر روح پاکی داری تو و چقدر نوشته هات در عین سادگی تو قلب آدم فرو میره.
در مورد رب العالمین نوشتی و اینکه این ربی که عالم رو آفریده و نظم داده و هدایت کرده،انسان رو هم آفریده و به بهترین وجه داره هدایتش میکنه،این رب ما خیلی مهربون و بخشنده است و چقدر این خدای ما بخشنده است .
و همین خدا این همه ناسپاسی و ناشکری و هزاران چیز از ما میبینه و چشم میبنده و میگه ندیدم.
و همین خدا بد ترین گناها رو با یک استغفار پاک میکنه و ما رو برمیگردونه به روح
و همین خدا رزق و روزی هیچ کس رو قطع نمیکنه
و….
چقدر ما خدای مهربانی داریم
خدایا شکررررت
ابراهیم جان درکت رو از خدا و دیدن اون دوست دارم.
چقدر خوبه ما سعی کنیم که خدا رو دُرست درک کنیم و شما چقدر عالی درک کردی
و دلیلش هم اون اشکهایی که روان و جاریه و حواسی که سریع نشونه ها رو میبینه و میگیره.
خلاصه خوش بحالت عزیز،امیدوارم همه جوره عالیییییی باشی
سپاسگزارم از کامنت فوق العاده آرامش بخشت
به نام خدای مهربان
سلامودرود من راازشهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید
ابراهیم عزیز باهربار خوندن کامنت های شما یه قدم به خدای نزدیک میشم که یه روز فراموشش کرده بودم ومیگفتم اصلا وجود نداره
تحسین میکنم این رابطه ی عالی که با رب العالمین دارید. این عشق وتوحیدی که دوسویه هست. چقدر لذت بخشه عشق وعاشقی با معبودت
آقا ابراهیم عزیز. انگار کامنت شما برای من روی تکرار بود تا سوره حمد ومعنای او بارها برام تکرار بشه
چقدر سپاسگزار خدا وند هستم که من رابا این سایت الهی واستاد عزیزم وشما خانواده عزیز اشنا کرد. بی نهایت ممنون خداوند هستم
خدایا قلبم راباز کن تا مثل ابراهیم عزیز با شنیدن نام تو اشک شوق بریزم
خدایا همه چی تو هستی.
جمله قشنگی که چندروز پیش خوندم. هم خدا میخواد هن خدا میتوانند
ان الله علی کل شی قدیر
براتون بهترین ها راارزومندم
به نام خداوند مهربان و هدایتگر
سلام به آقا ابراهیم عزیز
ممنون بخاطر کامنت عالیتون
با خوندن کامنتتون اشکهام سرازیر شد. چقدر خوب در مورد مقایسه کردن و توهین به خداوند گفتید.
دقیقا وقتی خودم رو با فرد دیگه ای مقایسه میکنم و احساسم بد میشه یعنی از آنچه دارم ناراضیم و این میشه ناسپاسی. یه حس ناتوانی و اینکه انگار من توانایی ندارم به خواسته هام برسم بهم دست میده. در صورتی که خداوند به همه قدرت خلق زندگیشون رو داده.
آن سوال که آیا حاضرم همه چیزم با این شخصی که دارم مقایسه میکنم عوض شه ؟ خیلی سوال خوبیه ، وقتی از خودم پرسیدم ، گفتم اصلا حاضر نیستم.
دیدم شرایط خودم خیلی بهتره و اینجوری می تونم نعمت هام رو بهتر ببینم.
در پناه حق
بنام الله
سلام ودرود به ابراهیم عزیز
چه احساس خوبی القاء می کنه کامنتت آقا ابراهیم میشه گفت یجورایی کل نوشته هات یه تلنگر بود یه نشانه چقدر لذت بردم از طرز نگاهت وچقدر از صمیم قلب تحسینت کردم که اینقدر تغییر کردی ودقیقا که عزت بنده دست خداست وخداست که وقتی من تسلیم وفروتن باشم چنان عزتی به من می دهد که در عرش کبریایی سیر کنم
سپاسگزارم ازت که دستی شدی تا این احساس ناب را تجربه کنم
ابراهیم عزیزی در هر لحظه از زندگی برایت سعادت دنیا وآخرت را آرزو می کنم
یا حق
دوست عزیز و هم فرکانسی آقا ابراهیم عزیز .سلام صبح امروز وقتی این کامنت بسیار خوب شمارا خواندم اشک مرا درآورد.از اینکه اینقدر تغییر کرده ای وتوحیدی شده اید بسیار خوشحالم و خدا را شکر که وقتی این کامنت عالی شمارا خواندم خیلی ایمانم نسبت بخدا بیشتر شد.خیلی خوب بود وتاثیر گذار.ممنون
سلام دوست عزیزم
چقد لذت بردم از حال و هوای دلت
چقد با اتفاقات خوبی که برات افتاده حالم خوب شد
واقعا حالتو خریدارم
خداروشکر میکنم که تو مسیر آگاهی قرار گرفتی و خودتو وصل کردی به فرمانروای جهانیان…
دیگه بهتر از این نمیشه
واقعا با خوندن کامنتت حالم خوب شد
چقد حرفات دلی بود
امیدوارم همیشه پیروز باشی
و هر روز اتفاقات بهتری رو ثبت کنی
سلام ابراهیم جان
احتمالاً اگر جملاتی که نوشتی صد بار دیگه هم پشت سرهم مینوشتی بازم خط به خطشو میخوندم
قشنگ معلوم بود توی چه حال و هوایی هستی
خودت کامنتتو خوندی؟
اگر نخوندی ، برو از اول خط به خط این کامنتی که نوشتی رو بخون
اون وقت خودت متوجه میشی چی دارم میگم
خیلی خوب بود
خیلی
دقیقاً انگار که خدا داشت بهم میگفت این نتیجه آدم سپاسگزاره
کسی که خدارو ستایش میکنه نتیجه اش ثروت بیشتره
چون اون همه کاره ی همه چیزه
واقعیت قصد پاسخ نوشتن نداشتم ولی چی میشه الان که ساعت 12 شبه و همه خواب هستند و منم توی تاریکی دارم با خدا حرف میزنم بعد دستمو بگیره بیاره سمت کامنت شما !!
فقط یکسری چیزها رو باید بهتر میفهمیدم
خودش میدونه چی دارم میگم
همانطوری که خودش گفت برات بنویسم
بذار یه چیزی بهت بگم
ابراهیم
بیخیال…
دمت گرم پسر
اولین بار بود برات نوشتم
اونم چون دستور از جای دیگه ای بود
به خدا میسپارمت
ربّ العالمین
سلام اقا ابراهیم
رگ گردنم یهو تکون خورد وسطای کامنتتون
گفتم خداونده داره نشانه میده دست گزاشتم روی گردنم دیدم نبزم میزنه گفتم یعنی چی از رگ گردن نزدیک تر
میدونید چی بفکرم اومد اینکه من همیشه دوست داشتم از بچگی فکر ادمارو بتونم بخونم یعنی ذهنشونو بخونم فکرکنم همه دوست داشته باشن اخه ادم فوضوله خخ
میدونید از رگ گردن نزدیک تر چیه خداونده همونیه که فکر مارو میتونه بخونه
حساب کن یکی جلوت وایسه بدونی میتونه ذهنت رو بخونه اونوقت چه رفتاری میکنی
جُم نمیخوری ی فکر بد نمیکنی در بارش خجالت میکشی از خودت و فکرات و افکارت
اونوقت خدایی که اگاه ب ماست ما کجا فرضش میکنیم اون دور دورا
ی جسم بهمون هدیه داده و یک اندیشه اون از اندیشه ی ما باخبره
یوقتایی فکر میکنم روح مو گم کردم چون میگم من که ذاتن پاکم چرا پس این فکرا نجواها میان از خودم خجالت میکشم بخاطر این فکرا شرکا اشتباها کم کاریا
خودم خیلی خوبم میدونم خودمو خیلی دوست دارم میدونم
خودمو گم کردم انگار خودم عاشق خداست خودم خیلی عشقه شجاعه مهربانه با ادبه خیلی خیلی پاکه
سپاس از کامنت عالیتون
سلام خدمت شما برادر توحیدی
دلم نیومد فقط ستاره بدم کامنتتون بی نظیر بود
یک دنیا ممنونم
نمیدونم چرا این روزا اشکام زیاد شده اما متفاوت،هر وقت اسم خداوند میفته یادم اشک وخنده قاطی میشه و من این حالمو با دنیا عوض نمیکنم…
چقدر این سوالتون به من قدرت داد
من تصمیم گرفتم یه سوال از خودم بپرسم وقتی کسی رو با خودم مقایسه میکنم اونم اینکه آیا حاظری همین الآن با این شخص همه چیزت عوض بشه!؟
میدونید در جواب این سوال تنم لرزید و گفتم هرگززززززز من نمیخوام جای کس دیگه ای باشم و اشکام ریخت
این روزا نمیدونم چرا از بیرون همه دارن منو مقایسه میکنن با اینکه کار به کسی ندارم اونقدر با خودم تنها بودم و تو سایت بعضی چیزا یادم مثل حرفهای خاله زنکی و …. و خیلیا بهم متلک میندازن سرزنشم میکنن بهم میگن انگار آدم این دوره و زمونه نیستم و امان از ذهن که کنترلش گاهی سختتتتت میشه ….
از نظر مالی نوشتین …
و من اون روزهای شما رو امروز زندگی میکنم خیلیا قضاوتم میکنن
میگن چرا نمیخری نمیپوشی نمیری تفریح و باز ذهنم شروع میکنه و باز مقایسه شروع میشه و منو میبره به مرز ناامیدی اما انکار مسیری که توش هستیم گاهی اندکی ایستادن داره اما راه برگشت هرگزززززززز
اشکام و قلبم همزمان کار میکننن یا رب العالمین
خیلیا بهم میگن قرض کن کارتو گسترش بده بدون وام به جایی نمیرسی باید قسط داشته باشی الان همه اینطورین ذهنمم خودشو میاره وسط اما نهههههه من نمیخوام من تعهد دادم استاد گفته اگر جهان موندنت رو تعهدت رو ببینه همه چی برات عالی پیش میبره
مینویسم یادم نره
دنیا به هر سمتی بره من باید رو تعهدم بمونم و هیچ وقت قرض و قسط و وام نگیرم و در این باره با هیچکس حرف نزنم و زحمت بکشم اظهار نظر نکنم به دیگران ….
و متعهد بشم که مقایسه رو به گل بگذارم کنار مقایسه به هر شکلی که باشه توهین به خداونده والسلام
استادان عزیزم و هم کلاسی های ارزشمندم
عمرتون پربرکت قلبتون پر از آرامش الهی
Sms های واریز به حسابتون ثانیه به ثانیه
بدرخشید
با تک تک کلماتتون اشک ریختم اول صبحی
خدااااااااااااااااااااا تو چی هستی کی هستی که اینجوری آدمو مست خودت میکنی
خوشابحالت اقا ابراهیم ، غبطه میخورم به حال و روزت
منم خیلی دوست دارم به جایگاه شما برسم
خیلییی خستم ، با اینکه اطرافمآدم زیاده ولی خیلییی تنها
خیلی سردرگونم و پریشانم ، مثل دیوونه ها شدم ، اصلا نمیدونم دارم دنبال چی میگردم
انگاری یچیزی ازم کمه
سلام برادر عزیزم
از خواندن کامنتت کلی انرژی گرفتم
چند سال پیش این آهنگ به هوش بودم از اول شجریان را گوش داده بودم ودوست داشتم
به این جای کامنتت که رسیدم رفتم دانلود کردم و همزمان بقیه ی کامنتت را خواندم
خیلی لذت بردم
خوش حال شدم که موفق هستی و در مسیر توحید هستی
آرزوی بهترین ها را برایت دارم
خوش حالم که عجله نمی کنی
دوست دارم فرزندانم در آینده نیز مثل تو در مسیر توحید باشند
دوستت دارم
سربلند باشی و استوار
سلام ودرود بر داش ابراهیم توحیدی گل
به بهههه چه حالی کردم با این عشق بازیت با خدا چه عشقی کردم که چیجوری ترو از چه خطرهایی نجات داد واقعا عشقی دمتگررررم لذت بردم از کلمه به کلمه کامنتی که خوندم و ایمانم به خدا بیشتر شد ممنونم که برام نور شدی ممنونم داش ابراهیم همه کامنتایی که ازت خوندم از جنس نور بود همه از جنس عشق بود که این کامنتتون خیلی خیلی نورانی و باعشق بود برام خیلی دلم گرم شد به خدایی که وقتی به تو اینجوری تونست کمک کنه حتما بمن میتونه کمک کن این خیلی حالمو خوب کرد اومدم اینجا بهم بگم خلاصه اینکه داداش عشقیییییی عشق… دوست داشتنی هستی خدا پدرومادرتو برات نگهداره و انشالله فرزند خلف باشی و حامی عزیزانت .
به نام خدای مهربان و بزرگ
به نام خدای که همه چیز میشود همه کس را
خدای که عشق و نورمطلق جهان هست
خدای که بهترین یار و یاور ماست
خدای که از رگ گردن نزدیکتر هست
خدای که جان و جهان من هست
خدای که به شدت کافی ترین هست
خدای من کرورررر کرورررر شکرت برای دریافت این آگاهی ها
چقدر خوشبختیم که در مدار دریافت این آگاهی های ارزشمند هستیم
همین خودش میلیارد بار جای شکرگذاری دارد
خدای عزیزم برایم بفهمان و نشانم بده که با تو چی خواهم شد و فقط برایم بفهمان و نشانم نده که بی تو چی خواهم شد
تمام این فایل فقط برای من در چند جمله و باور خلاصه شد
خدای من خدای مهربانی ها و خوبی هاست
خداااااااااااااااا سراسر فقط عشق و خوبی هست
خدا فقط خیر و خوبی ما را میخواهد
خدا خیلیییییییییی با معرفت و با ادب هست
بودن با خدا برای تو حس قدرت و حس امنیت میدهد
جهان پر از نعمت و ثروت هست و ما باید هر لحظه شاکر خدا باشیم
شکرگذاری خدا شرین ترین احساس جهان هست
تسلیم بودن بهترین و زرنگ ترین کار هست
چرا ؟؟
چون تو نمیدانی چی برایت خوب هست چی بد هست
ولی خدا همه چیز را میداند پس برای خدا بسپار و رها باش
او آگاهی مطلق هست
او از همه چیز با خبر هست
همین لحظه میداند در عمیق ترین قسمت اقیانوس آرام چی جریان دارد
در تاریک ترین قسمت جنگل امازون چی خبرا هست
از همه دل ها آگاه و با خبر هست
تمام چیز های که به خیرت هست میداند پس بسپار
اون خداست خیلییی ناز هست خیلیی عشق هست
عاشقی با خدا را تجربه کنید بخدا که خدا خیلیی زیباست
لبخند خدا نازترین لبخند دنیاست 🫂️
خدا بهترین رفیق هست
خدا عشق هست فقط عشق
میدانی خدا وفادارترین هست
خدا خدا خداست دگه فقط خیر و خوبی تورا میخواهد
به گفته شما ایرانی ها لامصب خدا عاشقت هست
تو نظر کرده خدا هستی
تو عشق خدا هستی آبرویی خدا هستی تسلیمش باش اون میداند چی کار کند
های استاد یک افشاگری بکنم اونجا که از شیطان یاد کردی تمام قلبم لرزید و اشک هایم جاری شد که من چقدررر مثل شیطان عمل کردیم
مخصوصا اون شبی که با خدا قهر کردم چندین بار درسایت هم این داستان را برای خودم نوشتم چند روز پیش در پاسخ نجمه عزیزم هم گفتم
باور های خودم غلط بود ولی مینداختم گردن خدا که تو موفقیت من را نمیخواهی راحتی من را نمیخواهی
راستی هم که خدا خیلیییی روف و مهربان هست
اگر من جای خدا بودم میگفتم برو بابا عملکردت را بیبیین
ولی خدا سراسر عشق هست با چی زیبایی هدایتت میکند
من شرمنده تمام عشق و پاکی ات هستم خدا
به اندازه تمام بنده هایت خودم دوستتت دارم خودم فدایت میشوم
من همیشه کنارتم خدا
مرسی که هستی
میدانی اگر به سمت آتش هم روانم کنی با عشق میروم میدانم برای آتش هم برنامه داری و برایم گلستان میسازی
من با تمام وجود بالایت ایمان دارم خدا
خودت میدانی ترسی هیج چیز را ندارم و نگران هیچی هم نیستم
فقط با هم عشق و حال میکنیم
ترس و نگرانی کیلوییی چند ؟
خیلییییییی حالم همرایت عالی و خوب هست خدااااااااااااااا جانم
ممنونت هستم دوستتتتت دارم زیاد زیاد زیاد
سلام پاکیزه جان ، دختر خاص که قلبت با عشق به روی توحید باز است .
همیشه وقتی کامنت هایت را می خوانم این عشق ناب و این یکرنگی و خلوص ت را تحسین میکنم.
دیشب کلیپی از عروسی راشد خان کریکت باز مشهور افغانستان را دیدم زیر کلیپ نوشته بود راشد خان بارکزی متولد ماه سنبله سال 1377 ، فوری یاد شما افتادم و گفتم حتما باید این همه ثروت و این همه جریان ثروت این همه ماشین لند کروز گل زده و این جمعیت سی هزار نفری دعوت شده برای عروسی، لباس عروس زرشکی با نقده های نقره ای و این تالار زیبا و امکانات و تجهیزات و قابلیت ها را جلوی چشمانم بیاورم تا به ذهنم بگم ببین ثروت چقدر الهی است چقدر در خدمت آدم ها است چقدر بذر دوستی و محبت در دل ها می کارد .
خدارو شکر کردم برای تغییر تصویرم از آنچه رسانه ها برایش ساخته بودند به سمت زیباییهایی که هر شهر کشور و مردمانی دارند .
هر روز لبریز از عشق الهی باشی ، در آغوش خدا
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام پاکیزه جان
وقتی کامنتها رو میخونم هدرکس حس خاصی دارد
و من انگار دارم باهاشون صحبت میکنم
خوشحالم که با شما صحبت کردم و شما باورهای قشنگتون رو گفتید و من نوشتم تا تکرار کنم و باور بسازم
خدایا شکرت بابت این گفتگو و این هدایت
دوست عزیز موفق باشی
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
سلام استاد عزیز
سلام به همه ی اعضای خانواده ی این سایت مقدس
چقدر خدارو شاکرم بابت اینکه لیاقت داشتم این فایل رو امروز ببینم.
فکر کردن به همزمانی دیدن این فایل دوباره چشمهام رو خیس اشک کرد.
من الان در قرائت قرآن رسیدم به سوره اعراف و دارم در حد روزی دو سه صفحه اون رو با معنی میخونم و پیش میرم.
سوالی که چند روزی هست در آیه های اول این سوره برای من پیش اومده بود این بود که خداوند اصلا چرا به شیطان تا روز قیامت فرصت داد؟
دنبال جواب این سوال به بخش عقل کل هم سر زدم اما جواب ها اونطور که باید برام قابل فهم و درک نبود (احتمالا در مدار درک و دریافتش نبودم.) و دیگه فراموش کرده بودم که چنین سوالی داشتم تا اینکه خداوند امروز از زبان شما جواب این سوالم رو داد.
اصلا چه ایرادی داره اینطوری فکر کنم که خداوند به خاطر این سوال من شما رو هدایت کرد به ضبط این فایل :)
و اما دقایق اول این فایل چقدددددر به من کمک کرد که باور فراوانی در وجودم تقویت بشه
از مثال هایی که شما به زیبایی در مورد امکانات و تنوع گونه های زمین و مقایسه ی اون با مریخ و ماه زدین که ایجاد یه فضای کوچیک با همین امکانات در این سیاره ها چقدر میتونه هزینه بر باشه
در حالیکه ما داریم به راحتی و حتی به رایگان از خیلی از این امکانات استفاده میکنم.
خدایا ما چقدر ناتوانیم در به جا آوردن شکر نعمتهامون ، یکی از خواسته های همیشگی من از خدا اینه که هیچوقت نزار یادم بره چه نعمتهایی دارم و برام تکراری و بدیهی شون نکن.
در ادامه و اونجایی که گفتین با اینکه خداوند انقدر قدرت داره ولی فضای گفتگو و فرصت شنیدن توضیحات شیطان رو بهش میده که اصلا به نظرم درس زندگی و روابط بود.
اینکه یادمون بیاد ما چقدر موضوعات رو از دید طرف مقابلمون نگاه میکنیم و چقدر بهش فرصت میدیم که در یه موضوعی که برای ما ناراحت کننده ست برامون توضیح بده و رفع سوتفاهم بشه .
بعد که رسیدیم به موضوع مقایسه کردن شیطان از جنس آفرینش خودش و انسان و همچنین در مورد عدم مسئولیت پذیریش صحبت کردین که قشنگ دو جلسه از جلسات دوره احساس لیاقت بود.
( دوستانی که این دوره رو هنوز تهیه نکردن بشتابن که دو جلسه ش به صورت هدیه در این فایل ارزشمند گنجانده شده :)) )
و بهترین بخش این فایل گرفتن جواب سوالم از زبان شما بود که دلیل وجود شیطان چیه ؟ و اگه نبود انتخاب و اختیاری در کار نبود و وجود شیطان ماهیت دنیای دو قطبی ماست و همین موضوع باعث گسترش دنیای مادی ما میشه.
خداروشکر از دریافت این آگاهی بی نظیر
و چقدر خوبه که از هرجایی شروع میکنیم در نهایت به موضوع شکرگزاری و اهمیتش میرسیم و چه چیزی میتونه قشنگ تر از شکرگزاری باعث بشه کانون توجه و تمرکز ما بر روی نکات مثبت ما و داشته هامون شیفت پیدا کنه.
من واقعا معتقدم همین یه فرمول ساده و یه خطی رمز خوشبختی دنیا و آخرت ماست اگه بفهمیم و درکش کنیم و در مدار عمل کردن بهش باشیم .
خدایا منو از شکرگزاران حقیقی درگاهت قرار بده :)
استاد مثل همیشه قدردان این سخاوت شما در به اشتراک گذاری آگاهی های نابی که دریافت میکنید هستم.
در پناه الله باشین.
به نظرم اینکه خدا به شیطان مهلت داده اینه که دوست داره مخلوقاتش آزاد باشن ،اهمیت آزادی رو میرسونه که خدا حتی برای شیطان هم جبر قائل نبود.
نکته دومم همونکه استاد میگه اگه شیطان نبود ما دیگه خدا رو نمیشناختیم چون شر هست خیر رو میشناسیم.
ولی اینو باید بدونیم شر هیچ نیرویی نداره مگر اینکه ما دعوتش کنیم
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ
بیاد بیاورید هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت که اگر شکر گزاری کنید؛بر شما خواهم افزود و اگر کفران کنید؛ شدیدآ مجازات خواهید شد! (آیه7 سوره ابراهیم)
به نام یگانه فرمانروای هستی و با سلام و درود بر استاد عباسمنش گرانقدر و همه عزیزانم
استاد عزیز دیدن و گوش کردن چند باره این فایل منو در مدار نوشتن برای این فایل قرار داد. و این نشان میده که چقدر ما نیاز داریم که بارها و بارها این مباحث رو بشنویم و بهشون فکر کنیم تا بتونیم به یه درکی از این صحبت ها برسیم که بتونه بهمون کمک کنه.
به همین دلیل پیشنهاد میکنم که کامنت های اینچنین فایل هایی مثل فایل گذشته و فایل امروز و بخصوص فایل دوره هایی که تازه رو سایت میان رو به فاصله حداقل 24 ساعته منتشر کنید؛ آنوقت قطعآ کامنت های با کیفیت تری رو شاهد خواهیم بود.
نیم ساعت آخر این فایل انگار برای من متفاوت تر از بقیه فایل بود و بیشتر منو درگیر خودش کرد. یادمه اواخر سال گذشته که برای اولین بار گفتید که دارید روی دوره سپاسگزاری (شکرگزاری) کار می کنید. تصور همه ما این بود که این دوره فوقش به فاصله یکماهه و برای فروردین میاد روی سایت.
مثل اکثر فایل هایی که بار اول گوش میدیم و میگیم خوب خدا رو شکر من مشکلی در این زمینه ندارم! ولی وقتی چندین بار به اون فایل گوش میدی یا کامنت ها رو میخونی تازه متوجه میشیم که نه تنها در این زمینه مشکل داریم بلکه بدتر از این اینه که نمیدونستیم در این مورد مشکل داریم!!! و این یعنی ما بیشتر از بقیه نیاز به این صحبت ها داریم!
اون روزها احساس میکردم که من آدم سپاسگزاریم! چونکه از سپاسگزاری فقط ظاهرشو فهمیده بودم. مثل کتابی که فقط جلدش رو خونده باشیم!
امروز که جند بار این فایل رو گوش کردم دیدم چقدر درونم فریاد میکشه و تشنه دانستن و بجا آوردن سپاسگزاری و شکرگزاریه؟!
برای خودمم این حس جالب بود. با خودم که همینجور داشتم گوش میکردم و فکر میکردم متوجه شدم که دلیله این احساس نیاز؛ رشد کردنه منه!
دلیل اینکه 9 ماه پیش احساس نیاز نمیکردی و الان میفهمی که همه چیز سپاسگزاریه؛ همه چیز شکرگزاریه؛ این یعنی که تو رشد کردی. این الهام اینقدر برایم شیرین بود که حلاوتش رو در درونم کاملا احساس کردم. با خودم گفتم استاد همیشه میگند چکاپ فرکانسی بنویسید تا متوجه بشید رشد کردید و من همین لحظه خداوند بهم الهام کرد که تو رشد کردی. که تو تازه فهمیدی که چقدر این دوره میتونه یدوره مادر و اصلی باشه برای هر کسی.
اینکه استاد ماه هاست با وسواس دارند روی این دوره کار می کنند نشان میده که چقدر ما میتونیم در این زمینه کج فهمی داشته باشیم و قضیه رو ساده فرض کرده باشیم. و همینجور که تو ذهنم این آگاهی ها مرور میشد آیه 7 سوره ابراهیم تو ذهنم مرور شد. چقدر از ما تونستیم همین یک آیه از کلام خداوند رو درک کنیم؟!
کسی مثل استاد که داره سالها با جدیت و عالی دارد روی خودش کار می کند و در محیطی تقریبا ایزوله (که خودش با فرکانسهایش ساخته) قرار گرفته، ماه هاست داره روی مفهوم همین یک آیه کار میکنه که داره تبدیل به یک دوره ای میشه. و این مسیریست که انتها نداره.
اینکه خداوند می گوید اگر شکر گزار باشید افزونتان میکنم اقیانوسی از آگاهی درش نهفته است. که انتهایی ندارد. همانگونه که نعمت های خداوند انتهایی ندارد. همانطور که افزودن و بزرگ شدن ظرف ما انتهایی ندارد.به نظرم کلید همه خوشبختی ها؛ موفقیت ها؛ درآمدها؛ ثروت ها؛ سلامتی ها؛ خوشبختی ها؛ آرامش ها و هر آنچه که ما در جستجو و تمنای اونیم در همین موضوع نهفته است.
امیدوارم این دوره در زمان و مکان مناسب بر ما عرضه بشه و همه ما در مدار آگاهی های این دوره قرار بگیریم. یه حسی بهم گفت اینها رو بنویسم شاید کسی مانند من اگه احساس کرد به این دوره احتیاج نداره یخورده بیشتر روی مفاهیم اون و این فایل کار کنه شاید برای دریافت این آگاهی ها آمادگی بیشتری پیدا کنه.
در پایان بازم از خداوند بزرگ ممنون و سپاسگزارم که آخرین هفته سال بمن الهام کرد که منتظر اومدن این دوره نباشم و 12 قدم رو استارت بزنم که کمترین نتیجه اش رشد من و آمادگی درونی من برای دریافت آگاهی های این دوره بوده است! و شاید خداوند بگونه ای برنامه ریزی کرده بود که این وقفه بیفتد تا افراد بیشتری آمادگی دریافت و استفاده ازین دوره را داشته باشند. باز هم ممنون و سپاسگزارم از استاد بابت گنج هایی که در اختیار ما میگذارند. چون به هیچ عنوان نمیتوان روی این فایل ها، فایل رایگان اسم گذاشت. یا حق
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست …
سلام به یکی دیگر از اعضای دوست داشتنی این خانواده …
به خاطر کامنت زیبایت ممنونم …
واقعا با دلو جون مینوشتی …
و ممنونم به خاطر آیه ی ابتدای کامنتت …که چه زیباست …و یادم نمیرود که هربار این آیه را می خوانم …توجهم به قسمت شمارا می افزاید جلب میشود…
و این جملات در ذهنم تکرار میشود که
ملیکا …خدا گفته
تو را زیاد میکنم یعنی ظرف تو را …
گنجایش ظرف وجودت رو زیاد میکنم و مطمئن باش با افزایش اون نعمات از همه لحاظ زیاد تر میشه …
و واقعا
چه وعده ای بهتر از اینکه من ظرف وجودت را می افزاید…
نه فقط پولت را
نه فقط عشق روابطتان را
نه فقط سلامتی را
همه چیز را ….
و چقدر زیبا گفتی که …
بیشتر از هر لحظه انگار این سپاسگذاری رو می خوام …
و دقیقا
دقیقا
دقیقا منم همچین حسی داشتم جوری که بعدا فهمیدم منظور از اینکه بنگر ببین چقدر که. ها برات راحت شده یا چقدر نعمت داری چیه …
جالب اینجاست که استاد وقتی درباره ی نعمت و شکرگزاری میگفت اصلا دربارهی پول و ثروت حرف نمیزد ….
و این بی نظیر بود …حس شکرگزاری که …من چسبونده بودم به پولو ثروت و داشتن این وسیله ی دنیا برای لذت بردن ….
و چقدر زیبا گفتی
وقتی که میفهمی تشنه تری یعنی بیشتر رشد کردی و کلام تو
نشانه ای از خداوند شد …که ملیکا …
نگران نباش رشد کردی
..شاید در حساب بانکی ات یا چیز های مادی به کم ببینی ولی آنقدر رشد کردی که میتوانی اینگونه بشنوی و درک کنی و تشنه شوی …
ممنونم ازت …
یه چیزی هم هست …
از اول سال تا الان …هی به خدا قر میزنم که چرا نمیشه من دوره ی دوازده قدم رو بخرم ..چرا من اینقدر نمیتونم پول بسازم و امروز که استاد گفت یه دوره دارم …
گفتم وای خدای من
من حتی بیشتر از دوره ی دوازده قدم به این دوره نیاز دارم …
و عاشق اینم که با استاد و بچه ها یک دوره رو بگذرونم …و خدا پاسخ دهنده است …
امیدوارم بتونم به بهترین شکل و در بهترین زمان اینگونه با استاد و دوستان همراه باشم …
ممنونم ازت …
در پناه لله یکتا باشید
منتظر نتایج بینظیرترین هستم
بنام خداونده بخشنده و مهربانم…..
سلام به عشققق سلام به اسداله عزیز و توحید و قشنگ قلب مااااا
اره واقعااا چقدر تویه کامنتا میتونیم درسها یاد بگیریم و چقدر جالب الان که دارم کامنت مینویسم واس شمااا قبلش کامنت اقا ایمان رو تویه سرویس نشستم و شروع کردم به خوندن کامنت اقا ایمان خیلی قشنگ بود
اسداله یه چیزی نوشته بود که من گفتم الله اکبر.
که الان برای تو مینویسمممم….
چقدر من سپاسگزاری رو فانتزی و جهت احترام بکار می برم باید عمیق تر سپاسگزاری کنم….
اینقدر من رو به فکر فرو برد و برگشتم به خودم نگاه کردم دیدم اره ایجوریم من ….
ایجوری که طبق عادت طبق اون چیزی که بله …
دیدی به قول استاد یه داستانی تعریف کرد در مورد اون بابایی که داره غذا …
مثل این میمون که یه آه بلند از ته دل بکشی و بگی خدارو شکر چه میشه کرد دیگه جز شکر چیزی نداریم…..
یا خدااااااااااااااااا که من چه دریافتی داشتم از این کامنت الان که دارم واس تو مینویسم بیشتر و بیشتر متوجه میشم خدایااا خودت کمک کن از سپاس گزار درگاهت باشم و تسلیم تو باشم الهی شکرت رب من
خدایا صد هزار بار شکرت بینهایت شکرت و سپاس از تو خدا جون خودت کمک کن که سپاس گزار نعمتهات باشیم خودت کمک کن که با عشق با قلب با وجود سپاسگزار نعمتهات باشیم…
خدایا یه جاهایی که پامون سر میخوره خودت مارو ببخش خدایا یه جاهایی که فراموش میکنیم همچی تویی مارو ببخش…
خدابا صد هزاربار شکر خدایا خودت ماروتسلیم بمیران…..
در پناه جان جانان رب العاالمین شاد سلامت و ثروتمند و پر نور باشی…
با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا
سلام آقای زرگوشی عزیز امیدوارم حالتون عالی عالی باشه ک حتما هم همین طور است
اتفاقا منم دقیقن مثل شما تو این فایل فکر میکردم دقیقن همین طور
من خودم رلستشو بخواید سپاسگزاری زیاد جدی نمیگرفتم ولی فک میکردم خیلی شکر گزارم و چند سال پیش خیلی از خواسته هامو میخواستم و بد این فایل های جدید متوجه شدم ک ب 90 درصد خواسته هام رسیدم دیروز رفته بودم سر کوچمون برای ترمیم ناخن هام
با ناخن کارم صحبت میکردم میگفت منزل شما اینجاست گفتم بله دیدم چند لحظه مکث کرد و صحبت نکرد بد اینکه
در اومدم از اونجا سر کوچه خودم رسیدم یهو چشمم خورد ب پنجره پذیراییم گفتم اره اره منم یه روز این خونه و این محل و این کوچه جز خواسته های بزرگم بود حتی 60 متریش
ولی الان 200متریشو دارم .یادم افتاد صبح از خدا خواسته بودم بهم بگه و منو یلد چیزی بندازه ک شکر گزارش باشم و الان دارمش و یادم رفته ک جز خواسته های خیلی بزرگم بوده باورتون نمیشه از سر کوچه تا دم در ما کلا چند تا دره ولی تا من ب این در برسم احساس کردم زمان خیلی داره دیر میگذره و من ساعت هاس دارم راه میرم و نمیرسم ب خونم ب قدری غرق این خواسته ام شده بودم ک واقعا یه سپاسگزاری عمیق از خداوند کرد و یادم افتاد الان تو چه هایپر های دارم خرید میکنم به راحتی
و جدیدن وسیله های ک خریدم ک حتی پارسال هم نمی تونستم بهش فک کنم و الان تو زندگیم دارم من بد شنیدن این فایل ها و دوره افرینش شروع کردم اتفاقات خیلی عالی برام رخ میده ک موندم خدایااااا شکرت عکس پروفایلتون خیلی زیباست و من دیروز ب خدا گفتم بیام یه کامنت بنویسم و این حسو بیام تو سایت بگم و بیشتر وقت ها پروفایل و کامنت خای شما را سر میزنم و میخونم
بد کامنت هاتون یه حسی بهم گفت همیت حسو اینجا بنویس ک نوشتم
به خانواده عزیزتون سلام برسونید
به امید دیدار
سلام به آقا اسد اله عزیز
از شما سپاسگزارم برای همه کامنتهای ارزشمندت
تحسینت می کنم خیلی زیاد
درسهای زیادی یاد می گیرم
امروز صبح ایمیل پاسخت به خانم لیلی اسفندیاری برام اومد و مطالعه کردم و هدایت شدم به کامنت دومت روی این فایل که نمی دونم چطور ندیده بودم حتماً زمان مناسبش الآن بوده، و برگشتم و دوباره این کامنتتو خوندم، من هم قبلاً احساس می کردم آدم سپاسگزاری ام ولی سپاسگزاری های قبلی من کجا و سپاسگزاری های این روزهای من کجا تفاوت از زمین تا ملکوت اعلاست
آره اسد الله عزیزم منم با اینکه چندین بار به این فایل گوش کردم و از روزی که روی سایت قرار گرفته هر روز دارم گوش میدم باز هم احساس نیاز می کنم و می بینم که تشنه شنیدنش هستم و شور شوقم برای شکرگزاری از خداوندم بیشتر میشه، شکرگزاری ای که از اعماق قلبم نشأت گرفته
چقدر این روزای من پر شده و زیبا شده از سپاسگزاریهای قلبی چقدر هر چیزی که می بینم و با هر چیزی که سر و کار دارم شکرگزاری میکنم چقدر همه اش در حال گفتگو با خدای مهربونم هستم و هر روز عاشقترش میشم
خدایا هزاران بار شکر برای این ارتباط قشنگم
چقدر این دیدگاهت زیبا بود و به جانم نشست که
دلیله این احساس نیاز؛ رشد کردن منه!
آره همین طوره که میگی هر چی بیشتر رشد می کنیم بیشتر احساس نیاز می کنیم
خدا رو شکر می کنم که دوستان ارزشمندی مثل شما دارم و از شما یاد می گیرم و خیلی برام عزیزین
الهی که هر روز سپاسگزارتر باشیم
از خدا میخوام که شاد سلامت خوشبخت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی
سلام و درود خداوند بر بانو سلیمی عزیزم
هر بار که من کامنت های شما رو می بینم بی اختیار در دلم تحسینتون میکنم. شاید باورتان نشه ولی این تحسین دیگه بی اختیار و ناآگاهانه شده از بس که من برای شما و خانواده بهشتی تون عشق میکنم.
همواره تحسینتون میکنم بابت دختر های گلتون، یاسمن و سمیه و نسیم جان که عضو سایتن و احساس قلبی خیلی زیبایی بهشون دارم. و شما رو مثل مادر خودم میدونم و دوست دارم. وجود شما عزیزانم نعمت هایی هستند که من همواره بابتشون از خداوند بزرگ و مهربان سپاسگزارم.
ممنونم بابت همه الطاف و مهربانی هاتون
ممنونم بابت وجود ارزشمندتون.
ممنونم بابت همه خوبی هاتون.
من عشق میکنم وقتی میبینم اینجور دارید روی خودتون کار می کنید و همیشه در حال ساختن و ارائه ورژن بهتری از خودتون به هستی هستین. و این قابل ستایشه. این قابل الگو برداریه و شما الگوی خیلی خوبی برای همه ما در این سایت الهی هستید.
امیدوارم همیشه سایتون مستدام باشه و همیشه سالم و شاداب و سعادتمند و ثروتمند باشید عزیز دل. در پناه خداوند باشید.یا حق
سلام به آقا اسداله عزیز به نکات خیلی خوبی اشاره کردید خیلی وقتها برای منم این مسئله پیش اومده که بعد از دیدن یک فایل از استاد حالا چه دوره یا فایل های دانلودی با خودم گفتم که من تو این زمینه خوبم و نیاز به کار کردن تو این حوضه رو ندارم ولی وقتی کامنتهای دوستان عزیز رو مطالعه کردم و یکم کند و کاو کردم خودم رو دیدم که خیلی هم مسئله دارم و تازه اونجا فهمیدم که باید بیشتر رو خودم و باورهام کار کنم ،در رابطه با دوره ها هم که به نظر من هر دوره ای که استادعزیز زحمت تهیه اون رو میکشن رو باید عشق خرید و ازش استفاده کرد البته من خودم رو عرض میکنم و خدا رو شکر با کار کردن رو خودم و باورهام یه سری از دوره های استاد رو خریدم و تا حدودی کار کردم ولی باید خیلی بیشتر از این زمان و وقت و انرژی بزارم و کار کنم رو خودم چون هر چقدر بیشتر کار کنم و کنترل کنم ورودی هام رو کیفیت خروجی هر بار بهتر و بهتر میشه، خدا رو شکر که منی که تا چن وقت پیش نمیتونستم دوره های استاد رو بخرم ولی الان چند تا رو خریدم و بی صبرانه منتظر لانچ دوره جدید از استادم تا تهیه کنم خدایا سپاسگزارم ازت. در رابطه با سپاسگزاری که هر چقدر از خدا بابت نعمت های بینهایتی که در اختیارمون قرار داده سپاسگزاری کنیم باز هم نمیتونیم حق مطلب رو اونجوری که باید به جا بیاوریم. حتی اگه سال های سال وقت بزاریم و نعمتهامون رو بنویسیم باز هم این کار غیر ممکن
در آخر از شما و دوستان همفرکانسی عزیز که کامنتهای عالی منویسند و باعث میشن که ایراد هامون رو بفهمیم بینهایت سپاسگزارم.
خدایا ما رو به راه راست هدایت فرما به راه کسانیکه به آنها نعمت فراوان دادی ️️
سلام علیکم :) hi everyone به همه :))
سلام به استاد گرانقدرم و خانم شایسته عزیز و دوستان فوق العاده م.
خب شهرزاد اومده یک علائم حیاتی از خودش نشون بده تا بعدها که داشت مروری بر رد پاهاش توی سایت میکرد یوقت با یک گپ طولانی در برهه ای از تاریخ مواجه نشه :))
این کامنت زیاد به محتوای این فایل بطور مستقیم ربط نداره اما شامل مواردی از هدایت به راه راستی هست که دریافت کردم :)
قبلش اینوبگم که واقعیت اینه که این روزها بسیار مشعوفم با یک دوره بی نظیری که جدیدا از سایت خریدم :)
وقتی اعلامیه توی سایت اومد که به زودی قیمتها افزایش پیدا میکنه، به خودم گفتم خب من که همه دوره ها رو دارم ولی باز بخش محصولات رو نگاه کردم و دیدم نخیرم! بعضیها رو ندارم! دوره روانشناسی ثروت 2، راهنمای عملی دستیابی به رویاها، شیوه حل مسائل زندگی ، و عشق و مودت … همه رو گرفتم ولی روراست دلیل ِگرفتنم فقط احساس مسئولیتیه که فکر میکنم باید همه دوره های استاد رو داشته باشم وگرنه درونِ خودم احساس میکردم که دوره های قبلی که داشتم خیلی کاملترن و شاید این دوره ها کمک خاصی بهم نکنن!
بخصوص در مورد دوره شیوه حل مسائل زندگی که قیمتش هم خیلی بنظرم پایینه، فکر کردم خب کلا هفت جلسه س، قیمتش هم که بیش از حد پایینه پس احتمالا توش موارد زیادی مطرح نشده!
بعد از خرید، تفننی برای تنوع شروع کردم به گوش دادن این دوره ها و از دوره شیوه حل مسائل زندگی شروع کردم …. چی بگم واقعا! باورم نمیشد ! با یه موضوعی توی بحث مارکتینگِ کارم همیشه روبرو بودم و هستم و از درون آزارم میداد، چه اون موقع که برای شرکت قبلی کار میکردم و چه الان که برای خودم. ولی همیشه ازش اعراض میکردم! یه جمله ای استاد توی این دوره میگن که «بعضی وقتها دوستانی که از دوره های ما استفاده میکنن، به جای حل مسائل ازشون فرار میکنن یا اعراض میکنن چون فکر میکنند نباید به نکات منفی توجه کنند…» و منم دقیقا توی همین دام افتاده بودم! به جای حل ریشه ایِ این مسئله هی از ذهنم دورش میکردم! و بعد جلسه دوم این دوره که خانم شایسته یک سری سوالات رو مطرح میکنن که با جواب دادن بهشون ریشه پیدا بشه و براش راه حل پیدا کنیم… از همین تریبون میخوام یه دست مریزاد به خانم شایسته نازنین بگم که توی دوره شیوه حل مسائل و دوره کشف قوانین زندگی تمریناتی که توی اپدتیها بصورت صوتی به فایلها اضافه کردند که جزو شیوه تمریناتِ شخصیِ خودشون هست، فوق العاده درخشانه ! اصلا به طرز باور نکردنی این تمرینات در عین سادگی، تاثیرگزار هستند!
دیگه بیشتر ازین راجع به این قضیه نمیگم که انشالله اگه خدا بخواد توی دوره حل مسائل با جزییات در موردش کامنت بذارم.
اما داشتم در مورد این غیبتم در این برهه از تاریخ میگفتم :) خلاصه اینکه شروع دوره شیوه حل مسائل زندگی همانا، و هدایت شدن به راهکارهایی برای حل مسئله ای که همیشه توی مارکتینگ رو مخم بود همان! و با هدایت این راهکارها یهو انرژیم چند برابر شد و شور و شوق تازه ای تو وجودم به جریان افتاد که تقریبا هر روز از ساعت 7 صبح تا 10 شب بدون ذره ای احساس خستگی دارم روی این مسئله کار میکنم و با به وجود اومدن هر نتیجه باز این انرژی بیشتر میشه که انشالله توی دوره مینویسم :)
این مدت چند تا سفر هم رفتم که جای دوستان خالی، یکی از یکی فوق العاده تر بودند :) اما الان میخوام از هدایتی بنویسم که منجر به رفتنِ آخرین سفرم شد که جمعه ازش برگشتم. سفر به دیار شاهرخ خان :))
ماجرا ازونجا شروع شد که پارسال تقریبا همین موقعها تازه از دبی برگشته بودم و توی کامنتهای قبلیم نوشتم که اوضاع کارم ناجور شده بود و تبع زیاد اوضاع روحی مساعدی هم نداشتم. همون موقعها یه نفری که برگزارکننده ایونتهای کاری مربوط به حوزه کاریِ ما هست، پیام داد که «توی سپتامبر توی هند میخوایم کنفرانس بذاریم، به عنوان اسپانسر شرکت میکنی که برات جا بذاریم؟» واقعیت اینه که چند ماهی هیچی بار نفروخته بودم و هزینه این سفر هم زیاد بود بخصوص که هزینه ورودی خودِ کنفرانس بعنوان اسپانسر هم خودش خیلی میشد و اصلا منطقی نبود که حتی به این هزینه فکر کنم اما به طریقی هدایت شدم که جواب مثبت بدم! میتونم بگم این اولین هدایت روشنی بود که بعد از برگشت از دبی دریافت کردم! بعد ازون درها یکی یکی باز شدند و از طرفی این ایونت هم به دلایل سیاسی عقب افتاد و از سپتامبر، به اواخر نوامبر منتقل شد و انقدر طی این مدت اتفاقهای خوب افتاد که دیگه نه تنها مبلغش برام مسئله ای نبود بلکه کلی سفرهای دیگه هم رفته بودم. نزدیک کنفرانس که شد، اون آقای برگزارکننده، لیست اسپانسرها و شرکت کننده های ایونت رو برام فرستاد و دیدم به غیر از من و دو تا شرکتِ دیگه که هیچ کدوم هم تولیدکننده نیستند و تریدر قوی هم نیستند، دیگه نه تنها هیچ اسپانسر ایرانی ای نیست بلکه حتی شرکت کننده ایرانی هم نیست و بقیه همگی هندی هستند! یه لحظه به ذهنم رسید که چرا ایرانیهای قوی شرکت نکردند؟ نکنه ایونت بدرد نخوری باشه؟! اما باز جواب این بود که شاید خیر در اینه…
و واشگفتا که خیر در همین بود :)) این کنفرانس پُر بارترین کنفرانسی بود که تا به حال شرکت کردم :))
البته بعدا متوجه شدم که علت عدم حضورِ خیلی از دوستانِ ایرانی، ریجکت شدنِ ویزا بوده که اونم برای من خیلی جالب تایید شده بود که ماجراش رو توی قسمت 13 روانشناسی ثروت 3 نوشتم :)
یه چیز جالب دیگه اینکه من دقیقا یک روز قبل از پروازم یادم افتاد که بیزینس کارتهام توی ایونتهای قبلی تموم شده و الان به تعداد کافی کارت ندارم و اون روز جمعه بود ! به یکی که از قبل میشناختم که پدرش چاپخونه داشت زنگ زدم گفتم کاری میتونی بکنی؟! گفت خسته نباشی تازه الان یادت افتاده؟! :)) و بعد یه چاپخونه ای رو بهم معرفی کرد که جمعه ها همکار میکنند. حضوری رفتم و طرح کارتم رو بردم که چاپ کنند اما تو زمانیکه منتظر نشسته بودم چشمم به کاتالوگهایی خورد که برای مشتری دیگه شون چاپ کرده بودند و یهو به ذهنم رسید که منم کاتالوگ بزنم :)) حتی طرحی نداشتم، گفتم محتوا بدم خودتون طراحی میکنید؟ گفتند اره ولی حداقل یه هفته طول میکشه! منم که فردا صبحش پرواز داشتم. اول فکر کردمخب من که فوتوشاپ بلد نیستم و اگه هم بخوام از رو یوتیوب نگاه کنم تا بفهمم چی به چیه کلی طول میکشه و نمیرسم پس کنسله! اما بعد به ذهنم رسید خب با پاورپوینت درست کن! چند ساعت زمان گذاشتم و یه کاتالوگ مفید از محصولاتم و ویژگی های فنی و سایر جزییاتشون آماده کردم و ساعت 8 شب دوباره دم چاپخونه بودم:)) آقاهه میگفت خانم ما تعطیل کردیم فقط وایساده بودیم حسابها رو ببندیم! اما درنهایت قبول کرد و برام چاپ کرد :) و چقدر وجود اون کاتالوگها توی یه جلسه مهم توی هند کمکم کرد که یهو وسط جلسه اقایون گفتند ااا این محصولات رو هم داری؟! پس چرا هیچوقت نگفتی توی این یک سال؟! و من گفتم اصلا نمیدونستم تو هند هم این محصولات استفاده میشه، برای میانمار میفرستادم فقط :)) و این شروعی شد برای باز شدن یک مسیر دیگه از نعمت به لطف الله :)
خلاصه خیلی قشنگ و عالی، همه عوامل دست به دست هم داد که من به موقعیت و جلساتی هدایت بشم که در این زمان و با توجه به شرایطِ فعلیِ من کلی خِیر و برکت برام داشته باشه :)
سلام شهرزادجان
خوش اومدی باکامنتهای زیباورویاییت
خیلی منتظربودم دوباره بیای وبنویسی،وقتی کامنتهات رومیخونم اصلادیوانه میشم میرم توی رویاهای اینده م که آره واسه شهرزادشده واسه منم میشه.
منم درشرف یک بیزینس دلاری هستم که اینم خدای مهربون هدایتم کرده وفقط یک قدم مونده که استارت بزنم واین ذهنم دهنشوبازکرده وداره حالمومیگیره ولی من چسبیدم به سایت وکامنتهانمیذارم هیچ غلطی بکنه.
منم ازکارمندی اومدم بیرون یک مدتی هست واونم هدایتی بودچون مدتهابودبه کارکردن برای خودم فکرمیکردم.
درپناه حق سلامت وسعادتمندباشی
سلام به عزیز دل خانوم شهرزاد زیبا و دوسداشتنی
اول از همه بگم که بعد از دیدن عوس پرفایلتون و دیدن چهره زیباتون تصمیم گرفتم نحوه آشنایتون با استاد رو بخونم و بعد کامنت مربوط به این جلسه رو
انگار یه چیزی توی چهره زیباتون بود که منو جذب کرد و هدایتم کرد به خوندن نحوه آشنایتون ،وقتی که شروع کردم به خوندن یاد آومد که قبلا خونده بودمش قسمت اول آشنایتون رو و چقدر احساسم خوب شد از تکرار اون داستان و قلبم باز شد ،دیدم داستان شما ادامه داره و نتایجتون داره به صورت تصاعدی خودشو نشون میده اونجا بود که اشک شوق از چشمانم جاری شد و با هر کلامش قلبم باز تر میشد
کولاک کردی شهرزاد عزیز ،نمیدونی چه باورهای در وجودم ساختی و چقدر خوشخال شدم از دیدن نتایجت ،انگیزم خیلی بیشتر شده و ایمانم هزاران برابر قوی تر
من که عاشق نتایجت شدم و عاشق خدای با اعتماد بنفسی که توی وجود خودت ساختی ،قطعا لایق بهترینهای
ازت بی نهایت سپاسگزارم برای اشتراک گذاشتن نتایجت اینجا و ازت میخوام که بازم برامون بنویسی تا ایمانمون قوی و قوی تر بشه
هر کجا هستی در پناه الله یکتا شاد و سربلند و سلامت پیروز باشی
سلام عزیز دل، شهرزاد مهربون و الهامبخش!
بهبه که چقدر خوندن پیامت حال خوب داشت!
انگار یه نسیم خوشبو از باغ تجربههای قشنگت وزید به دل آدم. اصلا دست مریزاد که اینقدر واقعی، پرانرژی و پر از هدایت نوشتی. آدم با خوندنش حس میکنه داره یه داستان قشنگ از یه قهرمان زندگی واقعی رو میخونه که قدم به قدم با ایمان و شجاعت جلو رفته.
اینکه با اون احساس مسئولیت قشنگت رفتی دورههایی رو خریدی که فکر میکردی شاید خیلی نیاز نباشن، ولی باز حس کردی باید کامل باشی و همهی آموزشها رو داشته باشی، خودش یه قدم خیلی بزرگیه. یه جور باور به فراوانی و دریافت کامل نعمتهاست که فقط از آدمای خالص و در مسیر برمیاد. بعدم که چه هدایت قشنگی گرفتی تو همون دورههایی که اولش فکر میکردی شاید زیاد چیزی نداشته باشن! دیدی خدا چطوری قشنگترین گنجها رو تو بستهبندی ساده قایم کرده بود برات؟
بعدم که با عشق و انگیزه رفتی سراغ مارکتینگ و اون مسئلهای که مدتها ذهنت رو درگیر کرده بود، بدون فرار، بدون سرکوب. چه قشنگ استاد توی اون دوره گفته بود که بعضیا بجای حل کردن مسائل ازشون فرار میکنن… و چقدر تو خوشبخت بودی که این تله رو دیدی و روش کار کردی. این یه دستآورد خیلی ارزشمنده دختر!
وای از سفرات نگم برات!
چقدر قشنگ دست خدا رو تو همه جریانات دیدی. اصلا رفتن به همون ایونت هند، اونم تو شرایطی که منطقی به نظر نمیومد، ولی باز با هدایت قلبی رفتی… این یعنی اعتماد واقعی. یعنی تسلیمِ قشنگ به مسیر خیر. بعدشم که باز خدا چطوری برات همه چی رو جفت و جور کرد! بیزینس کارت و کاتالوگ و همه چیز سر موقع و حتی بهتر از چیزی که خودت تصور میکردی ردیف شد.
آخه اینا فقط تصادفیه؟! معلومه که نه!
تو اینهمه هدایت رو دیدی چون چشم دلت باز بوده. چون انتخاب کردی “ببینی” و “دریافت کنی”، نه اینکه فقط سرسری رد بشی از نشونهها.
و اون بخش آخر که نوشتی با یه جلسه تو هند کلی مسیر جدید باز شد برات… وای چه لذتی داشت خوندنش. آدم حس میکنه خدا مثل یه دوست صمیمی، پشتت ایستاده و آرومآروم داری توی مسیر نعمت، برکت، عشق و رشد قدم برمیداری.
شهرزاد جان، این ردیف کردن اتفاقات، این پیروزیهای کوچیک و بزرگ، این لذت از رشد شخصی و کاری، همه و همه شون نتیجهی اون صداقت و عشقیه که تو دلت داری.
واقعاً افتخار داره دیدن مسیری که داری میری، اونم با اینهمه ذوق، ایمان، و قشنگی.
منتظر شنیدن ادامهی ماجراجوییهای قشنگت هستم.
بذار دنیا بیشتر ازین پر بشه از قصههای شیرین هدایت و معجزههای کوچیک و بزرگی که توی زندگیت داری خلق میکنی.
با تمام قلبم برات آرزوی خیر، برکت و شادی بینهایت دارم.
ادامه بده دختر قشنگ، دنیا به نورت احتیاج داره!
سلام شهرزاد جان
واقعا لذت بردن از هدایت هایی که برات اتفاق افتاد
مخصوصا که گفتی حالم خوب بود و اتفاقات هم خوب شد
آفرین که اینقدر به قانون عمل کردی که حالا مسافرت های زیادی میری
و اینها همش نتیجه ایمانت بوده
واقعا خیلی خوشحالم که کسی رو میبینم که از عمل به قانون اینهمه نتیجه گرفته آفرین بهت
سلام شهرزاد عزیزم
من همیشه کامنتهای زیبای شما را میخونم و برام نور امیده که ادامه بدم به این مسیر زیبا و دست نکشم از تلاش برای بهتر شدن.عزیزم من تازه اول راهم و نتونستم خیلی از دوره های استاد را بخرم ولی دوست دارم از تجربیات شما استفاده کنم .
وقتی کامنت میزاری اینقدر قشنگ مینویسی که احساس میکنم بهترین دوستم روبروم نشسته و داره به طرز جادویی منو هدایت میکنه به مسیری که استاد قبلا رفته و بهش گفته این مسیر منه.لطفا باز هم از موفقیتهات برامون بگو .نمیتونم بگم خوندنشون چون باید بگم شنیدنشون برام خیلی جذابه .
دوستت دارم و به خدای مهربان میسپارمت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا(١٠ فتح)
در حقیقت، کسانى که با تو بیعت مىکنند، جز این نیست که با خدا بیعت مىکنند؛ دست خدا بالاى دستهاى آنان است. پس هر که پیمانشکنى کند، تنها به زیان خود پیمان مىشکند، و هر که بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مىبخشد.
=====================================
خدای عزیز و شیرین و دلبرم،نسیم خنک و هوای مطبوع و اکسیژن خالص اطرافم،قرمز و نارنجیِ دلبرانه ی برگ های پائیزی،آسمونِ آبی بیکران،زمین سفت و محکمِ زیر پاهام،چشم هایی که میبینه،گوش هایی که میشنوه،دستانی که مینویسه،به من،به عقلم،به درکم،به ایمانم،به توحیدم،به شرح صدرم،از نورت خودت ببار و کمکم کن که این صلات رو برای رضای تو و برای روشنی قلبم بنویسم و اون رو مایه برکت و نعمت و روشنی مسیرم به سمت صراط المستقیم قرار بده،خدایا از شر همزات شیطان به تو پناه میارم که تنها پناه عالمی تویی.
=====================================
چه خوش است صوت قرآن …ز تو دلربا شنیدن …
به رخت نظاره کردن …سخن خدا شنیدن…
سلام به استادِ جان،سلام به پیغام آورِ الله،سلام به الگو و اسوه ی تمام زندگیم.
سلام به استاد شایسته ،به دست قدرتمند الله برای یاری رساندن به موسی.
سلام به دوستان عزیز و توحیدی و ارزشمندم مقیم در غار حرا!
سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله مهربانم به جسم و جان و قلب سلیمتون.
خداروصدهزار مرتبه شکر برای فرصت یک روز دیگه زندگی کردن،فرصت یک تجربه ی دیگه از فرکانس شکرگزاری،برای بیدار شدن،نفس کشیدن،صحبت کردن،شنیدن و نوشتن…برای تلاش ها و بهبود های کوچک اما مستمر برای راه یافتن به صراط المستقیم.
صلاتم رو ازین صحبت ارزشمند استاد شروع میکنم که من اون آدمی ام که باید خدا هدایتم کنه سپاسگزارتر باشم.خاشع تر باشم.مطیع تر باشم.تسلیم تر باشم.
منی که ٢ طرف این بازی رو با گوشت و پوست و استخونم درک کردم و خیلی زود این همه تغییرات زندگیم برام عادی شد و فکر کردم همیشه همینجوری بوده…درحالیکه هیچ وقت و در هیچ روزی از زندگیم قبل از آشنایی با قرآن و توحید و قانون ،من این مدل زندگی رو نتنها تجربه نکردم که اصلا فکر نمیکردم میشه اینجوری هم زندگی کرد …
منی که خودم رو برگی در باد میدیدم که خداوند با تموم وجودش میخواد که من توی این زندگی بلا و مصیبت تجربه کنم و اینجوری در سرای آخرت ارج و قرب بالاتری خواهم داشت.
چه شب ها که با گریه خوابیدم …چه قرص هایی که زیر تختم پنهان کرده بودم که یک روزی جسارت پایان دادن به زندگیم رو پیدا کنم،چه تلاش هایی کردم تا احساس ارزشمندی رو از شریک عاطفیم دریافت کنم،چه محبت ها و از خودگذشتگی هایی برای دوستانم کردم که در کنار خودم نگهشون دارم،چه هدیه ها و تولد هایی برای تموم اعضای خانواده و فامیل گرفتم برای اینکه انسان ارزشمندی دیده بشم و ….این قصه سر دراز دارد …
امروز صبح ،قهوم روی تراس خونه ی مادربزرگم میخوردم و به گذشته فکر میکردم …روز های اولی که با قانون و شکرگزاری آشنا شده بودم،برای اینکه کسی منو نبینه میرفتم توی اتاقک بالابر خونه ی مادربزرگم،با هندزفری به آهنگ های فرکانس بالا گوش میدادم و صفحه ها مینوشتم….
به این فکر میکردم که همون موقع که آگاهی من از قانون در حد یک دفتر شکرگزاری و چهارتا آهنگ با فرکانس بالا بود ،استاد و این سایت و این آموزش ها بود …
ولی من نبودم…من در مدار و فرکانسش نبودم.
خیلی واضح و روشن قانون مدارها به یادم اومد که چطور من در مدار های پایین تر …و استاد و این آموزش ها در مدار های بالاتر بود …
ما هیچ اطلاعی از هم نداشتم …نه من ازین آگاهی های ناب مطلع بودم …نه این سایت کامنت هایی به اسم سعیده شهریاری داشت …
چه اتفاقی افتاد ؟!
وقتی من به اندازه ی کافی روی خودم کار کردم و مدارم رشد پیدا کرد ،من وارد مداری شدم که این سایت و استاد و آموزش ها در اون مدار بود و ما باهم برخورد کردیم …
بعد به خودم گفتم ببین سعیده،همینه،توی تموم جنبه ها بازی همینه،توی تموم خواسته هایی که داری فقط روی خودت کار کن،روی بهبود باورهات،روی بهبود شخصیتت،روی توانایی هات،روی سپاسگزاری بیشتر از داشته هات …
بعد خود به خود همه چیز اتفاق میافته !!!
اون بیرون درست میشه !!!
کی اون بیرون رو درست میکنه؟!
کی اصلا توانایی این کار رو داره ؟!
اون خدایی که این جهان رو خلق کرده …
اون روزی که من فقط ٢ تا کتاب معجزه ی شکرگزاری و چهار فلورانس رو داشتم و ساعت ها روی تمرین هاش کار میکردم،چطور میتونستم تصور کنم یک همچین جهان توحیدی هست،یک همچین آگاهی های نابی هست ،و من وارد این سایت میشم و نتنها زندگیم رو کنفیکون میکنم که میتونم به لطف الله یک الگوی کوچیک برای بقیه باشم؟!
اصلا کی میتونسته این همه اتفاق رو رقم بزنه ؟!غیر از الله ؟!
چطور میتونست اون پدری که من میترسیدم به چشم هاش نگاه کنم،انقدر قلبش نرم بشه که امروز بشنونم به نیلا نیکا گفته یک بار دیگه ببینم با دختر من بد حرف زدید و به حرفش گوش ندادید ،من میدونم با شما دوتا !!!!
چطور میتونست تموم دوستانِ مدار های پایینم به راحتی از زندگیم حذف بشه و دوستانی وارد زندگیم کنه که فقط تجلی نور خدان؟!
چطور میتونست اعزام و cpr و راند و جهنم اورژانس کودکان رو ازم بگیره و به جاش بهم یک کارت بانکی بده که خودش شارژش کنه ؟!؟!
چطور میتونست بارِ فشار مالی سنگین توی جزیره رو ازم بگیره و من رو دوباره روی دوش خودش سوار کنه و بگه تو اینجا بشین و بنویس و بقیه ش با من …
چطور میتونست اون معده ی داغون،اون خواب الودگی،اون بادی ایمیج مختل رو ازم بگیره و به جاش من رو انقدر سالم و سرحال و جوونتر کنه؟!
استاد تو رو به الله قسم این دوره ی شکرگزاری رو هر چه زودتر لانچ کن …خدایا ازت میخوام به من سعادت بدی که بتونم با این دوره هم مدار باشم ..
استاد واقعا از دست و زبان من دیگه برنمیاد که بتونم نعمت های زندگیم رو سپاسگزاری کنم …شما بیا به من یاد بده چطور بنده ی بهتری باشم؟چطور خاشع تر باشم ؟چطور سپاسگزار تر باشم ؟!
استاد جان ،به جانِ عزیزت قسم که با آموزش های شما،خدا یک کاری توی زندگی من کرده که هر طرف رو نگاه میکنم فقط نور میبینم..فقط خوبی میبینم…فقط عشق میبینم..
استاد این سعیده که الان داره با چشم های خیس براتون مینویسه،همین سعیده تموم عمرش به خدا میگفت بالاخره میام اون دنیا و یقه ت رو میگیرم و تو باید بهم جواب پس بدی که چرا انقدر سرم بلا آوردی …
لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
خدا نبود که سرم بلا میآورد …من بودم که اون همه بلا رو ناآگاهانه به زندگیم دعوت کردم …
خدایا صدامو میشنوی ؟!
منو میبینی وسط این پارک آزاد و رها نشستم؟!
دیدی با چه عشقی دخترامو رسوندم مدرسه و با آزادی زمانی اومدم پیاده روی ؟!میبینی از دیشب هیچی نخوردم و اصلا احساس گرسنگی ندارم ؟!میبینی چقدر همه بهم احترام میزارند؟!میبینی چقدر همه دوستم دارند؟!خدایا میبینی که یک استاد دارم که فقط از شما و قرآن برام میگه ؟!میبینی دوستانی دارم که هرکدومشون میلیون دلار ارزش دارند؟!خدایا میبینی این سعیده و این آرامش و این صلح و این آسونی و این عزت و احترام رو ؟!
خدایا به عظمت قسم،به وسعت کیهان و کهکشان هات قسم،به قدرت مطلقی که سرانگشت های من رو بعد از مرگم سرهم میکنه ،به انرژی ای که این کیهان رو خلق کرده و داره مدیریت میکنه،خدایا به تو و به بزرگیت قسم میخورم من بدون تو هیچی نیستم.خدایا هرچی دارم تو بهم دادی.خدایا هر روز بهت میگم و باز تکرار میکنم خدایا سر من رو جلوی خودت بیار پایین،میگم خدایا من شاید حواسم پرت کارهای دنیا بشه ولی میلیون بار در دقیقه به خودت بگو که سعیده عاشقمه،خدایا من اونیم که نیاز دارم عاشق تو باشم.خدایا من اونیم که نیاز دارم بنده ی تو باشم.خدایا من اونیم که همیشه و همیشه و همیشه به تو فقیرم.
خدایا آنی و کمتر از آنی من رو به حال خودم وانگذار.
رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
پروردگارا، پس از آنکه ما را هدایت کردى، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان، و از جانب خود، رحمتى بر ما ارزانى دار که تو خود بخشایشگرى.
استاد عزیزتر از جانم
سپاسگزاری از شما به کلمات نمیاد.
همیشه این آیه ی سوره ی توبه من رو به یاد شما میندازه :
لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ ﴿١٢٨توبه﴾
یقیناً پیامبری از جنس خودتان به سویتان آمد که به رنج و مشقت افتادنتان بر او دشوار است، اشتیاق شدیدی به [هدایتِ] شما دارد، و نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است.
دوستون دارم استاد از روشنی قلبم
دعا میکنم ببینمتون …در بهترین زمان و مکان …با بهترین نتایج توحیدی …
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
از شمال ایران به شمال فلوریدا
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ ۖ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ﴿١٢٩توبه ﴾
پس اگر از حق روی گرداندند، بگو: خدا مرا بس است، هیچ معبودی جز او نیست، فقط بر او توکل کردم، و او پروردگار عرش بزرگ است.
خدا اشکت رو در بیاره که اشکمو در آوردی
میبینم که جمعتون جمعه!!!
شما،رسول خانکی،فاطمه خانم،پاکیزه جان،اسدالله !!!
خوب نیست یکیتون سراغ منو بگیره!
اینجوری میخوای بیای عروسیم!!!
به به
بنازم خواهریتو…
کجایی!!!
چکار میکنی!
اون بالا هوا خوبه!
خوش میگذره !
میدونم کجایی منم همون دور و ورام
اونجایی که دیگه چیزی ناراحتم نمیکنه!
جایی ام که دیگه هوا خنکه!
نه خنکه معمولی ها!
اون خنکایی که تو بدنت نفوذ میکنه!
آسمون پیشه من هر روز یه رنگه
درسته برا همه معمولیه اما اونجایی که من هستم رنگش فرق میکنه!
راستی آدما باهات چطورند!
پیشه تو هم دارن از همدیگه سبقت میگیرن که بهت خوبی کنن که تو در راحتی باشی!؟
پول چی!؟
چقدر پول داری!؟
تو هم دستگاه چاپ اسکناس زدی!؟
خواستم بگم منم مثله توام منم پول دارم
اینقدری دارم که 2 برای کل حقوق 3 سال پیشم پول دادم یه ساعت خریدم
اینقدری دارم که 15 برابر کل حقوق 3 سال پیشم پول دادم به بابام
اینقدری دارم که 5 براب حقوق 3 سال پیشم فقط گذاشتم کنار تو حسابم بمونه
هر چند اینا خاله بازیه
تو زرنگ تر از اونایی که گوله این چیزارو بخوری !
یه وقتایی با بعضی از آیه های قرآن ارتباط برقرار نمیکنم
اونجاهایی هست که میگه ما آدم خکبارو میبریم بهشت بهشون میوه میدیم و درخت و …
من تو ادامه ی اون آیه ها دنباله چیزای بهتر از اینا میگردم
اون خداهه رو میخوام
تو هم همینجوری آره!؟
میشششناسم جنستو که میگم
برا همین آماتور دارم که کجاهایی، تو چه فکرایی هستی
راستی سعیده!
این روزا یه چیزایی در مورد خدا فهمیدم نمیدونم تو هم میدونم با نه گفتم بهت بگم درجریان باشی
این خداهه هست همونی که پیششی !
سعیده این خدا رب العالمینه ها!
میدونستی!
بخدا من 2 روزه فهمیدم!
میدونی رب العالمین یعنی چی!؟
حالا اگه اشکا گذاشتن چارکلام ما بنویسیم
رب العالمین یعنی خودش رئیسه!
یعنی همممه پولا پیشه خودشه!
تااازه اینکه چیزی نیست!!!
حتی میتونه در دردی رو درمان کنه!
منظورم درده زانو یا سر درد نیستا!!!
اینا هیچن!
خدا میتونه دل درد آدما رو خوب کنه!
تو هم دل درد داشتی!
من که تقریبا 80٪ عمرم دل درد داشتم اما از وقتی که اجازه دادم بیاد تو خونه ام دیگه دل دردم خسیییلی کم شده !
چون خودش اصن تیکه کلامش اینه میگه که
فقط با یاد من دلها آرام میگیرد!
من یا برای پول دلم درد میکرد
یا برا اینکه آدما دوستم داشته باشن دلدرد داشتم
تازه ایما به کنار!
همیشه وقتی دل درد داشتم هیچکس نمیتونست خوبم کنه!
اتفاقا بر عکس پول و همون آدمه بدتر دردمو بیشتر میکردن!
داشتم در مورد رب العالمین میگفتم!
بیین رب العامین یعنی خدا هممممه کاری میتونه کنه!
اگه یکی بخواد بزنت نمیزاره میزنه تو دهنش
اگه یکی بخواد بدونه اطلاع تو واست دردسر درست کنه بدونه اینکه تو بدونی اون دردسر رو به خیر تبدیل میکنه برات!
بعد تو رو بزرگت میکنه !!!!
میدونی چی میگم!
کاری میکنه اسمت رو زبونا بیوفته!
کاری میکنه بقیه دوست داشته باشن!
خواب
خواب!
یه جووووری بغلت میکنه میخوابونت که صدتا مادر هم نمیتونه اینجوری بخوابونت!
تا حالا بغلش کردی بخوابی!
آخ آخ
وقتی بعدش میکنی که بخوابی اینقدر اروووووم
اروووووم خوابت میبره که وقتی بیدار میشی یادت میره کی خوابت برد
میگم وقتی بیدار میشی به تو هم میگن چرا چشات قرمزه!!!!
به من که میگن
البته اونا که یه جا دیگه ان بهم میگن مواد مصرف میکنی که هر وقت بیدار میشی چشات قرمزن!؟
اونا نمیدونن که قبل از اینکه بخوام بخوابم با خدا حرف میزنم
حتما مستحضر هستی که!!!!
وقتی آدم باهاش حرف میزنه این چشما شروع میکنن باریدن!!!
سعیده تو چجور باهاش حرف میزنی!
تو هم وسط حرف زدنت یهو قه قهه میزنی
تو هم یهو تهه دلت قنج میره!
میگم این خدا خیییلی بلده ها!
من تا حالا هرکدوم از کارامو بهش سپردم انصافا خراب کاری نکرده!!!!
خواهری!
از تو چه پنهون این روزا خیلی تغییر سایز دادم!
دیگه لباسای گذشته اندازم نیست!
هر دقیقه یه سایزم!
یه وقتایی که میفهمم چقدر باهمدیگه رفیقیم خییییلی بزرگ میشم در حد 4x لارج
اما بعضی وقتا هم که میفهمم من دارم با کی حرف میزنم و میبینم چقدر بزززززرگه اصن انداره ی دونه ی کنجد میشم!
بخدا!!!!!
این حدا خیییلی زور داره!
اینقدری زور داره که خودش گفته تو کتابش
دست من بالاترین دستهاست!!!
چیه!
چرا اینجوری کامنتم رو میخونی!
من تازه دارم میفهمم رب العالمین یعنی چی!
اینم من نفهمیدم
خودش بهم گفت
تازه ته همشو هم
اندازه ی فهمم
درمانی که فهم من هیچه!
به قوله مرحوم حسین پناهی:
تاره داشتم میفهمیدم که فهمه من چقدر کمه
اتم تو دنیای خودش حریفه صدتا رستمه!
تازه داره حالیم میشه چکاره ام
میچرخم و میچرخم و سیاره ام
سعیده!
من بعد از 31 سااااال تاره دیروز ترک های پوست دستم رو دیدم!!!
باورت میشه!
من تا کی میرسم خدارو ببینم!!!
تا کی میرسم خودمو ببینم!
اونوقت آقای سید حسین عباسمنش فایل میزاره که شکرگزارش باشید!
من هنوز نتونستم بفهمم و حضم کنم که چه نعمت هایی دارم تا کی بتونم شکرگزارش باشم!!!!
من که دیگه آخرامه!
دارم تمام میشم
تو اگه چیزی میدونی بگو
خوب نشستی سر سفره اش هی جلوت خم و راست میشن بگو کجایی ما هم بیایم اونجا!!!
از کدوم مسیر رفتی!؟
لطفا لوکیشن
با مشخصات دقیققق!!!
میبینمت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
وَإِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ ۚ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ ﴿6٢انفال﴾
و اگر بخواهند تو را بفریبند، یقیناً خدا تو را بس است؛ اوست کسی که تو را با یاری خود و به وسیله مؤمنان نیرومند ساخت.
وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ ۚ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ ۚ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿6٣ انفال)
و میان دل هایشان الفت و پیوند برقرار کرد که اگر همه آنچه را در روی زمین است، هزینه می کردی نمی توانستی میان دل هایشان الفت اندازی، ولی خدا میان آنان ایجاد الفت کرد؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿64 انفال)
ای پیامبر! خدا و مؤمنانی که از تو پیروی می کنند برای تو بس است.
=====================================
سلام داداش ابراهیم!
چطوری مرد بزرگ ؟!
رو به راهی ؟! رو به رشدی ؟!
بِببین!
من این کامنتی که نوشتی رو نخوندم!!!
من این کامنت رو زندگی کردم …روز و شب …شب و روز…
دوربین گذاشتی توی اتاقم ؟!
یا نه مدل عشق بازی خدا با همه همینه؟!
همه رو محکم بغل میکنه ؟!
وقتی بغلت میکنه تو هم خواب از سرت میپره و دلت نمیخواد بخوابی ؟!
دلت میخواد محکم و محکم تر بغلش کنی؟!
میخوای بیشتر و بیشتر تو بغلش بمونی!؟هوم؟!
خوبه پس من دیوونه نشدم! خدایا شکرت !
من دیوونه نشدم که ساعت ها راه میرم و به خدا فکر میکنم.
دفتر ها مینویسم و با خداحرف میزنم .
من دیوونه نشدم که این روز ها کارم شده رفتن تو قبرستون!
ابراهیم !داداش توحیدی من…خیلی چیزها رو نمیتونم بگم از ترس اینکه قضاوت بشم.
خیلی چیزها پیش خودم و خدا میمونه …
اما الان قلبم دعوتم میکنه برات از دیوونه بازی هامبا خدا بگم…
جدیدا برای اینکه قدرت رب العالمین بودنش رو توی گوشت و پوست و استخونم بگنجونم،فقط شب ها میرم تو قبرستون!
سوره ی یاسین رو میزارم توی گوشم …مخصوصا اون صوت ترجمه ای که فاطمه جان با دستور جریان هدایت برام فرستاده به اسم (شراب بهشتی)کاش بتونی بهش گوش بدی و مست قدرت الله بشی …
ابراهیم میدونی چی کار میکنم؟!
میرم وایمیستم بالا سر قبرهایی که عکس داره!
خوب به چهره شون نگاه میکنم!
و بعد به تاریخ مرگشون!
و این سوال رو از خودم میپرسم:
بعد از ده سال در خاک خوابیدن،چه چیزی ازین جسم و صورت مونده ؟!یک مشت استخوان …؟!
خدایا تو از چه قدرتی حرف میزنی که میگی همه ی این هارو دوباره زنده میکنم و حتی سرانگشتانشون رو دوباره سرهم میارم !!!
قالب تهی میکنم ابراهیم! دیوونه میشم از فکر کردن به این قدرت…سرم میاد پایین و پایین و پایین تر…
و بعد همون موقع این ترجمه از آیه های سوره ی یاسین پخش میشه :
و در صور دمیده شود، ناگاه همه آنان از قبرها به سوی پروردگارشان می شتابند.
می گویند: ای وای بر ما، چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟ این واقعیتی است که [خدای] رحمان وعده داده بود و پیامبران راست گفته بودند!
باورت میشه ؟!
که من دیگه از قبرستون نمیترسم ؟!از نشستن تو دل تاریکی و گوش کردن به قرآن و چشم دوختن به قبرها نمیترسم ؟!باورت میشه که هر بار که این کار رو میکنم،آرامش قلبم صد برابر میشه ؟!
اینارو به کسی نمیتونم بگم!
یک وقتایی میگم من دارم میرم پیاده روی …بعد ٢،٣ ساعت که برمیگردم مادرم کلی باهم بحث میکنه چرا انقدر پیاده رویت طول کشید …چی بهش بگم؟! بگم من فقط یک ساعت رو توی قبرستونا داشتم مراقبه میکردم ؟!هیچی ندارم بهش بگم.چون نمیتونه اصلا درک کنه،مادره،نگران میشه.فکر میکنه دخترش دیوونه شده.
نمیدونه دخترش فقط عاشق شده،دخترش فقط دیوونه ی رب شده و نمیتونه دیگه ازین عشق بگذره…
داداش ابراهیم پاسخ شما،اولین نقطه ی آبی پر برکتی بود که امشب خوندم.با وضو خوندمش،با وضو برات از قرآن هدایت گرفتم و اول کامنتم نوشتم و با وضو این صلات رو به جا آوردم .
باشد که مایه ی روشنی قلبم،نزدیکتر شدنم به الله و تسلیم تر شدن و خاشع تر شدن و مطیع تر شدنم باشد…
سپاسگزارم از شما و قلب سلیمت که با قلبت نوشتی.
به امید دریافت یک نقطهی آبی پربرکت دیگه ای ازت.در پناه نور میسپارمت.
سلام
ای رب العالمین بر قلمم جاری شو تا کلام تو قلب کسانی رو آروم کنه که به تو ایمان دارن و عملکرد نیک دارند.
سلام سعیده جان
شبت بخیر.
ساعت 2 شب کامنت من رو میخونی از اهواز!
دیشب خداوند بهم گفت در حال حاضر تو 4 تا مسؤلیت داری که باید انجام بدی
1/لذت بردن از زندگی با مسافرت و طبیعتگردی و پینگ پنگ و پیاده روی و…
2/کار کردن و اجرای دوره ی احساس لیاقت
3/شناخت خداوند در قرآن
4/نوشتن و تمرکز روی آنچه که دوست داری همسر آینده ات داشته باشه و باهاش تجربه کنی.
تازه داشتم سوره ی بقره رو بررسی میکردم!
رسیدم به یه آیه ای که وقتی خوندمش برای اینکه بتونم بیشتر حضمش کنم شروع کردم به قدم زدن تو خونه ام!
اون ایه این بود:
(کسانی که ایمان آورند، و کسانی که یهودی، مسیحی،و صابئین هستند،چنانچه به خدای بزرگ و روز آخرت ایمان داشته باشند و دارای عملکرد نیک و مفید باشند،پاداششان بر عهده ی خداوند است و نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند!)
قبل از هرچیزی بگم که قلبم گفت این آیه رو برا تو بفرستم
حالا میخوام برم سراغ آنچه که خدا بهم گفت در مورد تفسیر معنیه این آیه!
ببین!
اینجا خداوند 4 تا مورد رو پشت سر هم میاره
1/کسانی که ایمان آوردند به خدای بزرگ
2/کسانی که عملکردشان نیک و مفید است
3/پاداشپاداششان بر عهده ی خداوند است
4/آنها نه غمگین میشوند و نه میترسند!
متوجه شدی چی شد!؟
اول میگه کسانی که ایمان آوردند!
بعدش در ادامه میگه منطور از ایمان آوردن چیه!
(منظورش کسانیه که عملکرد نیک و مفید دارند)
کیا عملکرد نیک و مفید دارن!؟
کسانی که شکرگزار خدا باشن!
من تا الان فکر میکردم شکرگزاری یعنی اینکه بگن خدایا شکرت که دلفین دارم!
خدایا شکرت که شغل دلخواهم رو بهم دادی و خدا خوشش میاد و لبخند رضایت میشینه روی لباش و میگه آفرین
آفرین
بیشتر بگو
بیشتر بگو
در مورد خونه ات هم ازم تشکر کن!
اما نه اینجوری نیست!
وقتی که من بابت دلفین از خدا شکرگزاری میکنم دارم از صمیم قلبم با فروتنی اعتبار دلفین رو میدم به خدا!
و درواقع خودم رو محتاج تر به خداوند میدونم!
و فروتن تر میشم!
از طرفی بنظر من شکرگزار واقعی کسیه که بابت کوچکترین نعمت های زندگیش هم جوری شکرگزار خداوند باشه که برای بزرگترین نعمت هاش شکرگزاره!
حتی برای دمپایی دستشویی!
حتی برای چراغ حمام!
حتی برای قابلمه ای که باهاش غذا درست میکنه!
مگه نه خدا تو قرآن میگه
(هر خیری بهتون میرسه از منه)
پی مگه دمپایی دستشویی خیر نیست!
مگه قابلمه یا حتی پشه کش خیر نیست!!!!
چرا برا اینا شکرگزار خداوند نباشم!؟
و این شکرگزاری منو بیشتر و بیشتر محتاج و وابسته به خداوند میکنه تو ایخ هدی قبل همین سوره ببین چقدر قوم بنی اسرائیل گناه و خطا میکردن اما خداوند میگه (ما مهربانانه توبه ی سما را پذیرفتیم شاید شکرگزار باشید)
یعنی شکرگزاری از مهمترین اتصالات من به خداونده!
موضوع بعد در مورد افرادی که ایمان آوردند که نشونه ی این ایمان در ادامه ی آیه خدا میگه کسانی که عملکرد مفید و نیک داشتند،برمیگرده به اینکه ما تو عملکردهامون خدارو در نظر بگیریم!
یعنی چی!؟
یعنی اونجا که خدا میگه
من روزی دهنده ام
دست من بالاترین دستهاست
من میگم باش و موجود میشود
اختیار آسمانها و زمین دسته منه
خداوند به آنچه که پنهان میکنید و یا آشکارا انجام میدهید آگاه هست
او مردگان را زنده میکند
و…
من همه ی اینهارو در نظر بگیرم و در ادامه ی آیه خداوند میگه که
(پاداش آنها بر عهده ی خداوند است)
اینجا خدا داره ضمانت میکنه پاداش این افراد رو
چه افرادی!؟
برو سراغ جملات قبل
(کسانی که به خداوند و روز قیامت ایمان دارند )
(و عملکرد نیک و مفید دارند)
بعد از این دو مورد خدا میاد ضمانت عملکردشون میشه و میگه
(کسانی که نه ترسی آنها را میگیرد و نه غمگین میشوند)
گرفتی چی،شد!؟
ییییییعنی تو تمامه آیات قبل از گناهان و خطاهای قوم بنی اسرائیل میگه، بعد میاد نشونه ی آدم های با ایمان رو میگه و در نهایت میگه
(آنها نه میترسند و نه غمگین میشوند)
یعتی چی!؟
یعنی ترسیدن و غمگین شدن دقققییییققققااااااا نقطه ی مقابله ایمان به خداوند و عملکرد مفیده!!!!
گرفتی چی شد!؟
یعنی میگه اگه تو میترسی یا غمگین بشی یعنی منو باور نداری!
کیو باور نداری!؟
همونی که خودش رو با آیاتش معرفی کرده!
جبار
غفار
رزاق
انا اقول له و کن فیکون
من میگم باش و موجود میشود
همون که میگه دست من بالاترین دست هاست!
وقتی من میترسم از هرررچی!
از تمام شدنه بنزین دلفین
از خراب شدنه دلفین تو جاده ی بیرون از شهر تو دله شب
از درگیری
غمگین میشم بابت رفتارم همکارم
و…
اینا همش نقطه ی مقابل ایمان به خداونده!
کدوم خدا!
همون خدایی که گفته من از همه چیز آگاهم!
همون خدایی که وقتی حضرت موسی خواست بره پیشه فرعون ،گفت گناهان از اونها بر گردنه منه!
خدا گفت ما میبینیم و میشنویم!!!
میدونی!
گرفتی قضیه رو!؟
سعیده خدا خیییلی داره به ما حال میده هاااا!
میگه تو اگه نترسی و غمگین نشی پاداش این شجاعت و ایمانت بر عهده ی منه!!!
به الله واحدی که میپرستم!
اگر من به اندازه ی سویچ مخفی دلفین که یک برقکار با 4،5 متر سیم برق 1/5 با یک سوکت برای دلفین گذاشت به خداوند ایمان داشته باشم در زندگیم هیچوقت نه غمی منو میگیره نه ترسی!!!
اگر من اندازه ی حساب دار شرکت فولاد خوزستان به خداوند ایمان بیارم که حقوقم رو میده رزق بینهایت زندگیم رو میگیره!
عاااااح خدایا شکرت!
یه شعری دارم میگه که
خداوندی که من دارم نگاهی مهربان دارد/برای آتش روحم دلی آتش نشان دارد/
خداوندی که من دارم خداوندیست بخشنده/من از دنبا خدا دارم خدا هفت آسمان دارد/مشو مغرور پیروزی که من این هستم و آنم/خدا در سرفرازی های تو دستی نهان دارد/
خیییییلی خوشحالم!
خییییلی ذوق زده ام!
قللللبم جون گرفت
بابا بیا بزنم به بیییخیالی!
به قوله رضا صادقی
به چیزی میشه دیگه!!!
اون خداهه که صاحب و مالکه همه چیزه میگه تو غمگین نباش!
تو نترس!
پاداش نترسیدن و غمگین نبودنت بر عهده ی منه!
باباااااااااا دیییگه چیزی بهتر از این!!!
کی این حرفو زده!
کسی که میگه
خداوند هرگز زیر قولش نمیزند!
کیست از خداوند وفادار تر به قولش!؟
اصن به ما چه ربطی داره!
مگه ما قدرت اینو داریم که از خودمون محافظت کنیم!
بابا من قدرت اینو ندارم اگه خوابیدم خودم خودمو بیدار کنم!!!!
برو سوره ی کهف رو بخون خدا میگه ما از این پهلو به آن پهلو میچرخاندیمشان!!!
ما حتی قدرت اینم نداریم چه برسه به مابقی چیزا!
این خدا بعضی آیاتش انسان رو به خودش میاره که چقدر حقیر و ناتوانه!!!
خدا تو قرآن میگه
(اگر آب روی زمین در دل زمین فرو رود چه کسی قدرت این را دارد که آن آب را بیرون بیاورد!!!)
یا قضیه ی اون دوتا باغبون تو قرآن که یکیش میگه من باغم فلااانه و بهمانه و…
آخرشم به غلط کردم افتاد!
خدایا دمتتت گرم!
به عزت و بزرگیت ممنونتم!!
منو میبینی!
امشب ساعت 22 روز جمعه خوابیدم چون فردا از ساعت 8 صبح تا 11 شب سرکارم هم کلاس دارم هم بابد برم سرکار!!!
از خواب بیدار شدم فکردم طرفای 6،5 صبح شده!
دیدم گوشیم زده ساعت 23:20 دقیقه!
اینقدر شوکه شدم که فکر کردم ساعت گوشیم عقب مونده!!!
یه دوش گرفتم و خوشحال شدم، گفتن بجای اینکه الان ساعت 6 صبح روز شنبه بود الان 2،3 ساعت از عمرم بیشتر میتونم زوی خودم کار کنم و اومدم سوره ی بقره رو کار کردم و الان دارم ضعف میگنن از گشنگی اما کامنت نوشتن رو به غذا خوردن ترجیح میدم و الان ساعت2:43دقیقه است!
یعنی حدودا 43 دقیقه است که من دست به گوشی ام!
هی میخوام کامنت رو ببیندم باز یا ه این آیه میوفتم که میگه
پاداش کسانی که ایمان آوردند بر عهده ی خداوند است!!!!
خدایا چی بت بگم!
فقط میتونم بگم منو ببخش که اینقدر داری التماسم میکنی که وظیفه ی تو لذت بردنه،وظیفه من فراهم کردنه شرایط اون لذت هاست اما بازم من بهت بی اعتمادم!!!
دیدی یه چیره خیییلی خوشمزه و ترش میخوای بزاری تو دهنه بچه ات یا کسی که میخوای بهش لذت بدی!؟
به طرف میگی چشاتو ببند میخوام به خوراکی بزارم تو دهنت!
حالا تو هی اسرار میکنی که بابا به قرآن چیزه بدی نیست سوپرایزه!
اما اون آدم با اینکه شخصیت تو رو میشناسه و با اینکه میدونه دوستش داری اما بازم با نگرانی وتردید دهنش رو باز میکنه و وقتی که اون خوراکی رو میزا ی تو دهنش با احتیاط مزه مزه اش میکنه!
حکایت ما و خدا هم همینه!!!
خدا میگه ارزشه ایمان به من اینه که ندونی میخوام چکار کم اما سکوت کنی و به من بسپاری و تسلیم باشی!
تسلیم بودنه که حاله خوب رو به دنبال میاره دیگه!
من امشب یه چیزیو فهمیدم اونم اینکه
نقطه ی مقابل بی ایمانی به خداوند، ترسیدن و نگران شدنه!!!
و کسیکه نترسه و غمگین نشه،پاداش این ایمانش بر عهده ی خداونده.!
خدایا شکرت
ممنونم که قلبم رو بروی فهم قرآنت باز کردی
سلام به ابراهیم عزیز…امیدوارم حال دلت عالی باشه… چه اشکایی که این کامنت شما جاری نکرده ابراهیم جان!!
ممنونم از این پاسخی که به سعیده جان نوشتی و ما رو هم مستفیض کردی… راستش من تا همین یکی دو هفته پیش در فرکانس کامنتای شما نبودم… یعنی می خوندما ولی بعضی قسمتای کامنت اون طور که باید به دلم نمی نشست… می گفتم این بابا زیادی معروفه… فکر کرده چه خبره… یادم افتاد همین حس رو نسبت به علی خوشدل داشتم اوایل ولی بعد مدتی حس می کردم از کامنتاش… البته حس که نیست فرکانسه دیگه… خلاصه این دوتا کامنتی که اینجا گذاشتی برای سعیده اصلا جنسش و فرکانسش فرق می کنه با بقیه کامنتات… و من تا دلت بخواد اشک ریختم باشون و حس خوب گرفتم… آنچنان به عمق جانم نشسته این پاسخهای اینجا که اصلا اشکام دست خودم نبود… حسش متفاوت بود… موضوع اینه که هم سعیده نویسنده ی فوق العاده ایه و هم شما… و واقعا آدم از خوندن متنهاتون سیر نمی شه… خیییلی دلیه، خیلی وصله… من پریشب 4 ساعت فقط خوابیده بودم، دیروزم که لیلین دختر ده ماهه م رو تحویل دادم به همسر که بیام دو ساعت ظهر بخوابم، فقط یک ساعتش رو داشتم کامنت رو فایل آخر می ذاشتم… بعد دیشب گفتم سعی می کنم زود بخوابم چون 6 صبح باید برای بیدار کردن اون یکی دخترم تینا برای مدرسه بیدار می شدم… از طرفی هم این روزا عین این بچه ها که می دونن تو یخچال بستنی هست دل تو دلشون نیست و طاقت نمیارن یواشکی می رن سر یخچال، همش دلم پر میکشه برای سایت و کامنتا، بخصوص که کامنت بچه ها رو فایل آخر هنوز خیلیاش رو نخونده بودم… خلاصه دیروز همش هرچی وقت گیر میومد کامنت می خوندم… شب دیگه جمع و جورام رو کردم و سپاسگزاریم رو کردم قبل خواب از خدا هدایت قرآنی خواستم قرآن رو باز کردم و
آیاتی از سوره ی حج اومد
إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِیهَا حَرِیرٌ
ـ مسلماً خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، به بهشتهائی درآورد که نهرها از زیر آن جاری است؛ در آنجا به زیورآلاتی از طلا و مروارید آراسته شوند و لباسشان در آنجا از حریر است.
وَهُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَـوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِیدِ
و [از نظر معنوی نیز] به گفتار پاک و نیز به راهی ستوده شده هدایت شوند.
با یه حس خوشایند و فوق العاده اومدم بخوابم ساعت 12 بود، همینجوری که خوابیده بودم گفتم خدایا شکرت که هی یاداوری می کنی بهم و تایید می کنی مسیری که ما داریم می ریم و یاد می گیریم از استاد نازنینمون همون صراط الحمیدی هست که می گی… پاداشش جنات تجری من تحتها الانهار هست… شکرت که به حرفهای خوب هدایت می شم و کلی کامنت خوب تو سایت می خونم و همون موقع یادم افتاد عه تو کامنت سعیده جان خونده بودم که شما جوابی براش نوشتی که منقلبش کرده و من هنوز نخوندمش… عقلم می گفت تو به خواب احتیاج داری فردا باید بری شرکت صبحم که زود باید پاشی دیشب کم خوابیدی… ولی نوچچچ… قلبم چیز دیگه می گفت… یعنی اصلا نمی گفت فرمونو گرفته بود دستش و آورد منو اینجا… کامنت شما رو خوندم و اشک ریختم، اول بغض بود بعد آروم اشکام اومد بعد هق هق شد و بعد دوباره آروم اشک می ریختم… آخه دقیقا اینا مکالمات چند وقت اخیر من با رب العالمینه… که خدایا قربون مهربونی و رزاقیت و وهابیتت برم… تو که منو از هیچ خلق کردی، تو که دستم رو گرفتی و آوردی تو این مسیر، تو که اینننننهمه نعمت و رزق و برکت بهم دادی، تو که ارتباطاتم رو پر کردی از آدمای نازنین، تو که منواینجور شیفته ی خودت کردی… تو که داری مزه ی عشق به خودت رو بهم می چشونی…من ایمانی از جنس ایمان یه نوزاد به مادرش می خوام… دقیقا مثل وقتی که لیلین رو می ذارم رو صندلی و خودم رو زانوهام پایین پاش می شینم و تا دستم رو از پهلوهاش برمی دارم و ولش می کنم شیرجه می زنه به سمت من و صدم درصدی احساس خطر نمی کنه یا شک نداره من مادر می گیرمش… بابا من یه آدمم، می تونم اشتباه کنم تازه بچه م رو هم تو خلق کردی نه من… ولی تو خدایی، رب العالمینی قدرت مطلقی… چجوری منِ آفریده ی تو ده درصد اون اعتماد رو به تو ندارم… که اگه داشتم الان شرایط و نتایجم خیییییلی تفاوت داشت با اینی که هست، که اگه داشتم کوچکترین نگرانی معنی نداشت ترس معنا نداشت… خدایا من از اون جنس ایمان می خوام… می خوام دلم قرص باشه محکم انگار یه گره ی سفت زدنش که اتصاله هیچ وقت قطع نمی شه… نمی دونم حرفم رو درک می کنی یا نه، می تونم منظورم رو برسونم یا نه… من قلم شیوای تو یا سعیده جانم رو ندارم ولی می دونم این حسی که جدیدا دارم این اشکایی که دست من نیستن دیگه از یه مدار دیگه س از یه جنس دیگه س…
خلاصه دیشب انقدر اشکام آروم آروم اومد که نفهمیدم کی خوابم برد فقط یادمه بالشم خیس بود…
از صبح تو این فکرم که کامنت بنویسم برات و تشکر کنم از این حس فوق العاده ای که با کامنتت به من و قطعا به خیلی های دیگه دادی… مشتاقانه منتظر خوندن کامنتای بعدیت از این جنس ناب هستم… امیدوارم این حس و حال پایدار بشه و بریم برای مدار بالاتر و حس و حالایی از اینم عمیق تر و زیباتر و توحیدی تر…
خدای مهربونم رب من چجوری سپاس این همه رزق و نعمت رو بجا بیارم… عاشقتم خداجون عاشقتم…
سلام داداش ابراهیم شب خوش
من باب رسم خودتون :منه خوزستانی از شاهین شهر این پیامو براتون میفرستم امیدوارم مثل همیشه خوش وخرم باشی.
از شکر گزاری گفتین با وجود اینکه همیشه شکر گزاری میکنم( خدا قبول کنه)وبازم هرچی شکر گزاری کنم کمه دیروز یه اتفاقی افتاد که هرلحظه شکر گزاری همراه اشک شوق بود.
دیشب خواب دیدم همسرم که سه شنبه باید از سر کار میاومد اومده ویعنی دوسه روز زودتر واونم اول صبح خونهء داره یه سینی بزرگ دیری همون خرما طلایی ها که کمی خشکن خودت بهتر میدونی داره اونهارو تمیز میکنه میگم چطور شده زود اومدی تو که باید دو سه روز دیگه میاومدی حالا هم اومدی برو استراحت کن چه عجله داری میگه نه خسته نیستم بزار اینا رو برات اماده کنم.خوب تا اینجا.
دیروز بهش زنگ زدم گفتم یه چنین خوابی دیدم با تعجب گفت خونت اباد اخه چطوری.من پیش دوستم که رامهرمزیه صحبت میکردم خانمم اینا رو دوست داره حالا که اومده کلی خریده اورده برات .
داداش باور میکنی از خوشحالی چه حالی داشتم گفتم خدا جونم قربونت برم از اونور همسرم پیش این اقا صحبت کنه
طرفو خدا بفرسته بازار از جایی بره که اینا باشن وخدا نشونش بده وبه دلش بندازه برا من بگیره .
بعد از اینور من که خبر ندارم تو خوابم بیا بگه همسرت میاد برات خرما میاره یعنی داشتم از این نمیدونم چی بگم الهامه معجزست چیه هرچیه قدرت مافوق خداوندکه همه چیو اینجور ردیف میکنه بال در میاوردم که اینطور بهم پیام میده کجای کاری برا چی بخوای یه وقت نگران بشی من حواسم به خرمای خونت هم هست پس خیالت راحت برو بندگیتو بکن.
اونوقت ما انسانها چطور دچار شک میشیم بقول خودت اگه اونقدر که به ریئس شرکت ایمان داشتیم به خدا داشتیم چی میشد
هر چند ما که تو مسیر نور ورحمت توحیدیم باز خدارا شکر با بقیه فرق میکنیم ایمان وامید وتوکلمون بیشتره ودر تلاشیم بهتر باشیم هر روز.به امید خدا
درپناه خدا که پناه همه عالمه باشی.
سلام به خدای آقای ابراهیم گل ودوست داشتنی
سلام آقا ابراهیم
چقدر خوبه که شما دارید سوره بقره رو میخونید اینقدر قشنگ نکته برداری میکنید
اتفاقا منم وقتی متعهد شدم که دیگه دست وپا شکسته نباشم تو این مسیر
امدم از قرآن شروع کردم والان سوره بقره هستم و وقتی شما این آیه ها رو اینقدر قشنگ درک کردین نوشتین وچون منم دارم این سوره رو فقط معنیشو میخونم درکش برای یکم راحت تر شده انگار شما داری برام این آیه هارو اگرم من بهش توجه نکردم دارید برام مرور میکنید
تا بهتر متوجه بشم
وقتی به من گفتین حاشیه رو حذف کنید اونم فضای مجازی ومن حتی اقای قمیشی رو اینقدر قبول دارم باز نگاه نمیکنم اگه درست متوجه شده باشم
دیدم به به من چقدر تو اینستا پبجهای مختلف از استادای مختلف رو دارم همینجوری نگاه میکنم حواسمم نیست
که امشب همه آنفالو
فقط کاررر
هربار که پیامای شمارو میخونم میگم خدا با منم مثل ابراهیم صحبت کن
منم قول دادم متعهد باشم درسته شیطون گولم میزنه ولی تو هدایتم کن کمکم کن
آقا ابراهیم بازم از سوره هایی که میخونی واینقد خوب درک میکنی بزارید
باتشکر
مریم
بازم سلام و درود به سعیده عزیز..
الان 3 ساعتی از اون ساعت.،” رفتن تو تاریکی در قبرستان میگذره..
سعیده! همون لحظه” حسی بهم گفت.پیامتو بنویس..خلاصه تمومش کن…تا در دفترچه مسیر تکاملیم ثبت بشه..
ولی چون میخاستم “حسم نسبت به قبرستان و مرده ها عمیقتر بشه.نتونستم زیاد باهات صحبت کنم!..
خلاصه مطلب………..
بعد اون…بهم گفت
بشین سر قبری که اسمش،”با اسم تو هماهنگه..
سوال گرفتم دیدم مادر دوست قدیمیم بوده..ایشون سید هست..چه حس نابی بود.چقدر همجا پر از ارامش بود..هیچ وقت اینجور حسی نداشتم.نسبت به قبرستان!
چقدر حالم خوب بود.خیلی بهم خوش گذشت!…
.ولی ناگفته نمونه یه حس کوچولو ترس بود..ولی نور الهی باهام همراه بود..
با این باور که خداوند همراهمه..مسیرمو ادامه دادم.
سعی کردم بحرفش گوش بدم..
یه نیم ساعتی تو اون تنهایی موندم…
و یادم بحرفت اومد…
که راجع بجاهایی که میرم با کسی صحبت نکنم..خداوند روی،” صحبتت بهم گوشزد کرد به کسی چیزی نگو..که قضاوتت کنن.
هوا تاریک شد..و فقط نگاه به قبر ادمها میکردم.صحبت شما تو گوشم میپیچید…
از صحبتهایی که وقتی ادمها از گور برانگیخته میشند…
واقعا بخودم اومدم..
گفتم چقدر باید بیشتر سپاسگزار خداوند باشم بخاطر …زنده بودنم..بخاطر بودنم و گوش دادن به حرفهای الهیم..
و دریافت نعمتهای خداوند و لذت بردن در مدار خداوند..
خیلی خوشحالم که در مدار الهیم.
در مدار استاد سید حسین عباسمنشم!
چقدر ما خوشبختیم..که قبل از اینکه بمیریم..الله اکبر رو با خداوند ندا کردیم..
من باید ،”مدام بخودم گوشزد کنم..بخودم نهیب بزنم…که نرگس یادت بمونه تو چه جایگاهی قرار گرفتی..قدر تمام لحظاتتو بدون…
قدر این نعمتهای خدا رو بدون!..
قدر این لحظات غلبه بر ترسهاتو بدون!..
سعیده جان..من هر روز دارم بزرگتر و بزرگتر میشم..
خیلی بخودم افتخار میکنم.
راسی بگم..من همیشه از مسیر قبرستان ،”که از میون یه نخلستانی تاریک رد میشه..همیشه کابوس بچگیام بود..و همین چند مدتم بود..
بازم با شهامت “بلند شدم اون قسمتو با تاریکی رد کردم..بهم گفت نور گوشیتو خاموش کن فقط صفحه گوشیتو یه کوچولو باز کن…
من با یه شخصی با هم برخورد کردیم.لطف خدا اصلا ترسی نداشتم..
و ایشون بهم معذرت خاست رد شد..
این ترس بعد از مدتی که خیلی دوستداشتم تجربش کنم.لطف خدا شامل حالم شد امشب تیکش!بزنم.
و یه پیاده روی دیگه داشتم و چه همزمانیهایی چه الهاماتی…خیلی امشب باحال بود.بعد از یه بارون عالی…خیلی لذت داشت..
خیلی سپاسگزار خداوندم که منو هدایت کرد با تکامل به این مسیر، غلبه بر ترس،”که با جسارت و با ایمان بخداوند .انجام دادم…
و نکته بعد…راسی سعیده جان !.
میشه بگی این کلیپ چیه!
(سوره ی یاسین رو میزارم توی گوشم …مخصوصا اون صوت ترجمه ای که فاطمه جان با دستور جریان هدایت برام فرستاده به اسم (شراب بهشتی)کاش بتونی بهش گوش بدی و مست قدرت الله بشی ……
منم دوستدارم تجربش کنم.
به امید غلبه بر ترسهای دیگه..
به امید دیدار بعدی….
از جنوب غرب استان فارس،” تا شما ایران…
سلام نرگس قشنگم
امیدوارم حال دلت عالی باشه و پر از نور خدا باشی…
نوشتن این کامنت،میشه آخرین تمرین ستاره ی قطبی امشب من…بینهایت تحسینت میکنم برای اینکه داری میری تو دل ترس هات و داری از خودت بزرگتر میشی و جهان رو به کرنش در میاری که ببرت مدار های بالاتر …
عالی داری پیش میری،به خودت افتخار کن،و اصلا به خودت سخت نگیر.
نامبرده که دیگه بچه کف قبرستون شده:))) بازم یک وقتایی با یک صدای کوچیک برمیگرده ببینه چی پشت سرشه:) آدمیزادیم دیگه بابا! هرچقدرم هارت وپورت کنیم بازم یک انسانیم که قدرت خلق یک مگس هم نداره،اون بالایی داره کیهان رو مدیریت میکنه،همین که میبینه ما داریم به ترس هامون غلبه میکنیم،خودش فایو استارشو میفرسته….
راستی اون چیزی که گوش میدم،ترجمه ی سوره ی یاسین از سایت شراب بهشتی ،میتونی خودت دانلودش کنی…و گوش بدی و از نوری که به قلبت میباره،لذت ببری …
دیگه داره چشم هام بسته میشه…
بوس به کله ت از شمال تا جنوب.
به امید دیدارت در بهترین زمان و مکان
بازم سلام و درود به سعیده زیباییم.
بخدا همین الان گفتم دلم یه ایه از قرآن میخاد…
خیلی ممنونم که بهم معرفی کردین.چقدر سایت عالی هست…
….
میدونی این سوره منو بیاد چه شبی انداخت…
حدودا چند شب پیش خواب دیدم..
حدودای دم دمای صبح بود.بهم گفت بلند نشو کارت دارم..
یه لحظه یه صحنه تاریکی جلوی چشمم اومد…
بیین خواب و بیداری..صدای اطرافمو میشنیدم ولی اینقدر عمق این رویا واضح بود..که فقط داشتم با تمام وجودم درکش میکردم..
..اره….میگفتم..
دیدم تو قعر جهنم هستم..
جهنمی که فلت و فلت بود هیچی نداشت.جز پر از چاله هایی که وقتی نگاش میکردی عمقشو نمیدونستی به کجا ختم میشه…
افرادی که داشتم اون قسمت با من بودن..میشناختمشون ولی هر کدومشون در پی کارهای خودشون بودن.همه سرگردان بودن…
یه شخص اومد…بهم گفت تو سبزی خشک کرده “منو ندیدی..
شخصو کاملا شناختمش چون چند شب قبلش با هم برخورد کردیم..
و افرادای دیگه هر کسی در پی خاسته هاشون سرگردان بودن..
خیلی وحشتناک و خیلی پر از درس برام داشت..
و یه لحظه که داشتم به درون چاه ها نگاه میکردم..
یه لحظه اون صحنه برام محو شده..
دیدم توی بهشت خداوندم..یه تصویر زیبا تو یه جنگلی سرسبز و روبروم کوه…و صدای پرندگان سعیده عزیز هوش از سرت میپریید…
حسش بینظیر بود…
اینقدر ولوم صدای پرندگان زیاد بود…که بدنم سراسر میلرزید زیر پتو..
حالم خیلی خوب بود…
و بعد از چند دقیقه ایی همه چیز محو شد…
و خداوند بهم یاداوری کرد که یادت باشه تو چه مداری هستی…
قدر بودنت تو این بهشت را بدان…
…..
بعد از اون هدایتم “در شب به قبرستان.بازم شب بخاطر اشوبی که داشتم..نوری بر چشمم زد همراه با یه اهنگ زیبا..ارامشی بر قلبم گذاشت…و درس از قبرستان رو بهم یاداوری نمود..
درسی که از قبرستان بعد از اون شب گرفتم.این بود!…
که بازم قدردان لحظه به لحظه مدارم باشم..
خودمو دوستداشته باشم.و قدر تک به تک نعمتهایم را بدانم و سپاسگزارش!باشم..
بخدا سعیده…یه قسمتی جدیدی” از مرده ها تو قبرستان دارییم همه جوون.همه زیبا.احساس کردم همه در مقابل خداوند تسلیم هستند…احساس فقیر بودن خودمو کردم.که وقتی میمیریم چقدر دستمون از دنیا کوتاه هست…..
بعد از اون!…
بخودم یاداوری کردم..ببین…تو هم میتونی تو این مسیر باشیا..ولی تو انتخاب میکنی.!
.قدر زنده بودنتو بدون..
قدر خودتو بدون.
انگار این حس برام تکرار میشد…که تو میخای اینده بجاهای خیلی خوبی برسی..قدر تک به تک ثانیهای زندگیتو بدون..
در مسیر درستی..از دنیات خوب استفاده کن..
اون حس از قبرستان همینجور این صحبتها تو ذهنم رد و بدل میشد…
هر چقدر بخودم نهیب بزنم بخدا کمه..
دوستان عزیزم تجربه کنید..درسته خیلی ترس داره ها..برای من عذاب بود..اینقدر رفتم و رفتم در روز در تنهایی ..یجوری بود که تکاملم طی شد..ولی گفتم من باید ایمانمو نشون بدم…
خیلی ارامش داره..خیلی قدر بودنمو میدونیم…
اینا رو بخودم میگم…
بخدا فقط برای خودم.چون ما انسانیم بقول سعیده ترس هست.که فکر میکنی کسی پشت سرتو.روتو برمیگردونی…خخخ
…یه
مثالی میزنن.به شوخیه…(مرده بلند شو زنده بگیر)..
واقعا حس خاصیه ولی تجربش یچیز متفاوتیه!..
یادمه دانشجو بودم..بخدا انگار اون موقع استارتش تو ذهنم خورد.ولی میگفتم مگه دیوانه ام…
اره میگفتم..یه استاد داشتیم این فرد خیلی عجیب غریب بود..اینقدر این استاد فوق العاده بود که یه دانشجو سر کلاسش غیبت نمیکرد..
ایشون میگفت.من بیشتر وقتا “حدودای عصر که میخوره به شب..میرم قبرستان هر جا که دلم گرفت میشینم فقط فکر میکنم..
همه دانشجوا میگفتن استاد نمیترسی؟”میخندید…..
وای خدا…
اینم بهشت زهرای شیراز حالا من که نرفتم ولی میگن خیلی بزرگه…
ولی ایشون میگفت کل کار من همینه…که بیشتر وقتا میرم…
ایشون یسری صحبتها میکرد که واقعا. نمیشد تو ذهنت هضمش کنی…
ولی من امروز دارم بحرف استادم میرسم…درسته طول کشید.چون حجمش برام سخت بود..ولی انجامش!دادم..
سعیده ببخش پیامم زیاد شد…
ولی اینا ردیابی برای گذشتمه.چون ما خیلی زود” فریب زندگی دنیوی روزانه ایی میشیم..
بازم میفتیم تو دام عجله برای رسیدن به خاستهامون..خودمو میگم!انگشت اشاره بسمت خودمه…
اره میگفتم..من به این نتیجه رسیدم…
وقتی ما میمیریم..بهترین و زیباترین عکسمونو با بهترین سنگ قبر..و با نوشته های زیبا.رومون به یادگار میزارن…
ولی ایا!؟تونستیم پیرو سنت الهی باشیم…
که…..
اصل ذات ما انسانها هست…
که خودم همون شب..دیدم روی سنگ قبر خودم نشستم..چقدر خودمو دوستداشتم..چقدر مدام به دیدار خودم میام..چقدر افراد میومدن کنار قبرم…
اون رفتنها به قبرستان و الهامات اونشب غوغایی در دلم روشن کرد.منو چند پله انداخت بالا…
بقول سعیده فقط کسی ندونه!….
انشالله که درسشو یاد بگیریم و پیشه راه خودمون کنیم!….
به امید روزهای عالی و غلبه بر ترسهای بزرگ.که باید تکاملی طی بشه..
سلام ودرود بر سعیده عزیز دوست و خواهر توحیدی ام
قلم زیبایت را تحسین میکنم و بیشتر از همه خودت را تحسین میکنم که از کجا به کجا رسیدی و چقد دلم داره لک میزنه برای رفتن به دل ترسها که خیلی دلم میخواد جراتشو پیدا کنم از تاریکی میترسم تنهایی که هیچ اصلاااا حدود قبرستون نمیتونم برم ولی مطمعنم رفتن در دل این ترس چنان بزرگم میکنه چنان حس و حالمو دگرگون میکنه که شما حسش کردین و بهتراز من میدونین چقد حض کردم چقد عشق کردم خوندم از دل و جراتی که خرج کردی بهم بگو چیجورررررری تنها تو تاریکی شب میری قبرستون که من بهش فکر میکنم از ترس تپش قلب میگیرم ولی بایددددد اینو تجربه کنم تمام ترسهام همه بخاطر داستانها و فیلمهای بیخودی ترسناکی که از بچگی میدیدم هست خدایاااااا این مهمترین خواستمو بهم بده دل جرات تنها رفتن تو قبرستون تنها رفتن تو جنگل چندشب زندگی کردن یعنی میشه روزی برسه که منم بیام بنویسم که تموم شد منم بزرگ شدم و با آب و تاب براتون بگم واقعا افت داره عباسمنشی باشی و از تاریکی یا هرچیز دیکه ای بترسی چه کیفی میکنم این داستانها رو از دوستام که شما هستین اینجا میشنوم احساس میکنم دارم در مدارش قرار میگیرم یعنی میشه …
ممنونم خواهر گلم بابت سایت شراب بهشتی که معرفی کردی رفتم توش هم چندتا دعا رو سیو کردم هم چندتا سوره ای که دوست دارم خیلی بشنوم مثل واقعه .نبا.رحمان.یاسین و دعای اعتراف گناه و پاکی درون و کمک از خدا از صحیفه سجادیه ممنوووووونم ازت خواهرگلم ممنووووونم روز اول که تصمیم گرفتی شب بری قبرستون ترس نداشتی اگه داشتی برام روششو بنویس تا ایمانم قویتر بشه ممنوووونم سعیده عزیز
سلام اقا ابراهیم
خدا اشکتو بیاره که اشکمونو دراوردی برادر
کامنت هات کلا عطر خوش توحید دارن انگار از قلب خودم میان
یه پسردارم ماهان 8 سالشه بسیار باهوشه شعورش درحد یه آدم 25ساله ی باعقله
امروز صبح باهم صحبت میکردیم درمورد خدا قبلت بهش گفتم خدا یه نوره توی قلبمون
امروز گفت مامان خدا یکیه که توی قلب هممه آدماست یا تو قلب هر آدمی خدای خودش وجود داره
من که کلا فیوز پروندم خخخخخخ
خیلی ذهنش درگیر حضور خداست قدرت خدا، میگه من اسمشو گذاشتم جانان دلها
الان یه بارون نم نم داره میباره خدا داره باهامون عشق بازی میکنه وایی که چقد عاشقمونه
وایی که چقد دوست دارم با یکی از خدا بگم از عشقش حضورش مهربانیش عمرمون که هرلحظه داره میگذره و ما اندرخم یک کوچه ایم
همدمم فقط شده خودم و کامنت های سایت، اطرافیان که همه تو در و دیوارن
از در درآمدی و من از خود به درشدم /گویی کزین جهان به جهان دگر شدم/چشمم به راه تاکه خبرمیرسد زدوست/صاحب خبر بیامد ومن بی خبرشدم
راستی غروب های اندیمشک هم بسیارزیبا و دلربا شدن
به همسرم گفتم باید منو ببری دره شهر طبیعت پاییزیشو بیینم میگن خیلی زیباست درسته؟ از اونجا برام بگو از درختای زرد و نارنجی و قرررمز وایییییی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته توانا و همه ی دوستان این سایت الهی و خانم شهریاری با ایمان
سلام منو از کرج شهر اشتهارد از محل کارم میشنوید ساعت دقیقا 4:05 صب
خانم شهریاری یه جای کامنت تون ب استاد گفتید :
چطور خاشع تر باشم ؟چطور سپاسگزار تر باشم ؟!
یاد ایه46؛45بقره افتادم که خداوند میفرماید :
………………………………………
وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ
الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
از صبر و نماز یاری جوئید؛ (و با استقامت و مهار هوسهای درونی و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید؛) و این کار، جز برای خاشعان، گران است.
آنها کسانی هستند که میدانند دیدارکننده پروردگار خویشند، و به سوی او بازمیگردند
این ایه چندتا نکته کلیدی برای من داشت که شاید بتوانم خاشع باشم
1) نماز ؛ صبر
2) کسانی که ایمان دارند خداوند را ملاقات خواهند کرد
(کسانی که ب غیب ایمان دارند)
خداوند دقیقا داره جواب میده ب سوال خانم شهریاری
( چطور خاشع تر باشم ؟چطور سپاسگزار تر باشم ؟!)
این برداشت من از این ایه قران بود
امیدوارم تونسته باشم یه چراغ راهی باشم براتون تو مسیر توحید و خاشع بودن
………………………………………..
کامنتم و با یه ایه از سوره شعرا تموم میکنم الله اکبر ببین چه ایه اومد
84شعرا
وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ
برای من در میان امّتهای آینده، زبان صدق (و ذکر خیری) قرار ده!
آمین ………………………..…………
هرجا هستی شاد و سبز و ثروتمند باشی
ارادتمند شما علی برزگر
4آذر 1403
ساعت 4:22
شیفت شب
یه استیکر لبخند …………
یا حق
یافتم! یافتم!
داداش علی یک پاسخدیگه از طرف خدا برام فرستادی!
از وقتی این کامنت روخوندم دارم به رمز و راز اون آیه ها فکر میکنم.
صبر،صلات،ایمان به روز آخر و ملاقات خداوند!
ماچ به کله ی خداوند!
قشنگ لایکشو ازونبالا فرستاد.
مرسی علی آقا،نور به قلب وزندگیت بباره،بشینی روی دوش خدا و مثل موشک بری مدار های بالاتر…
به امید دریافت دوباره ی نقطه های آبی پر نور شما!
الله یارت باشه همیشه.
به اندازهای که در مقابل خداوند فروتن هستیم به همان اندازه خداوند به ما برکت و جلال و جبروت میده به اندازهای که در مقابل خداوند سرمون پایینه به همون اندازه سرمان را بالا نگه میداره در مقابل غیر خداوند
توحید عملی 9
سلام خواهر جان
نمیدونم چی شد داشتم توحید عملی 9 و گوش میکردم
رسیدم ب آخرش که استاد ترکوند ( جمله بالا)
یهو نوشتم بهم گفته شد سعیده منتظره
اصلا چی میگم من خدااااااا
امروز انقد فرکانسم عالیه ب دوستم آقا سلیمان هم زنگ زدم صحبت کردیم از قانون
………………………………………………………..
فَکَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَهٍ أَهْلَکْنَاهَا وَهِیَ ظَالِمَهٌ فَهِیَ خَاوِیَهٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَهٍ وَقَصْرٍ مَشِیدٍ
سوره حج ایه 45
چه بسیار شهرها و آبادیهایی که آنها را نابود و هلاک کردیم در حالی که (مردمش) ستمگر بودند، بگونهای که بر سقفهای خود فروریخت! (نخست سقفها ویران گشت؛ و بعد دیوارها بر روی سقفها!) و چه بسیار چاه پر آب که بیصاحب ماند؛ و چه بسیار قصرهای محکم و مرتفع!
( این ایه چی میگه خدا )
……………………………………………………..
الان تو محیط کارم یهو چشمم خورد ب سیستم کامپیوتر که ب برق وصله
اب سرد کن که ب برق وصله
بخاری برقی به برق وصله
یعنی هر چیزی تو این دنیا باید از یه منبع تغذیه کنه تا بتونه کار کنه
حالا ما چرا خودم و از منبع بی نهایت قطع کردیم
که چی و ثابت کنیم بابا علی آقا اگه ب منبع الهی وصل نباشی نابودی نابووووود
تسلیم باش و با ایمان و تقوا و کنترل ذهن دوباره خودت و ب خداوند وصل کن تا روشن بمانی
بخدا نمیدونم چی نوشتم
خواهر جان شما خودتون نویسنده هستید
خودتون ببخشید این پراکندگی و ……………..
معین چقد قشنگ میگه :
یکم صبر کن تحمل کن بمون شاید درست شه………….
این کامنت یکی از عجیب ترین کامنت های من بود
نیومده رفتیم
یا حق …………
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت دوست هم فرکانسی آقای برزگر و سعیده عزیزم
دقیقا درسته
من هم زمانی که داشتم کامنت سعیده جان رو میخوندم این آهنگ از معین از اسپیکر مغازه همسرم دقیقا با این جملات آغاز شد:
یکم صبر کن تحمل کن بمون شاید درست شه………
دقیقا زمانی که شروع کردم به خوندن کامنت سعیده جان بار اول
ولی من پاسخ رو از کامنت شما دریافت کردم و متوجه شدم که یه الهام از طرف خداوند بوده
خدا خیلی دقیق میچینه و حواسش به همه هست و همه رو در هر لحظه هدایت میکنه
ببین، چی بشه که من اون موقع از شب ،تقریبا ساعت یازده و نیم شب بود ، مغازه همسرم باشم و دقیقا زمانی که خواستم کامنت رو بخونم همزمان آهنگ قبلی تموم شد و آهنگ معین پخش شد و تازه روز بعد بیام پاسخ هارو بخونم و ببینم که کلمات اول آهنگ همون پاسخ سوال سعیده جان هست
خدایا شکرت
مچکرم که نوشتی
امیدوارم هر کجا که باشی شاد و سلامت باشی و ثروتمند
موفق باشید
پریسا
سلام سعیده جان فقط میتونم تحسینه کنم چون راه رسیدن به ابن ارتباط عاشقانه فقط تحسین کردن عاشق هاست
سعیده جان چند شب پیش این آیه رو می خوندم هدایت اومد کسانی که میدانند هر لحظه در حضور خدا هستند
امیدوارم همیشه این عشق بازی هات بیشتر بشه و من بتونم این رابطه درک کنم
سلام داداش علی!
سلام به قلب سلیمت!
سلام به نور قلبت!
بازهم پیغام خدارو برام آوردی…آیه ی 84 شعرا یک رمز بین من و خدا!
مرسی که رمز شب رو گفتی!
یک تیک دیگه به درخواست های ستاره قطبی امروزم.
سپاسگزارم ازت ودر پناه نور میسپارمت.
سلام سعیده جانِ عزیزم.
قلبم جلا پیدا کرد با کامنتت.
الهی شکر که سمانه جانم هم اینجاست.
تو این محیطِ زیبایِ دلبرِ امنِ خوش آب و هوا.
جایی که حرف های داخلش همه خوش بو و زیباست.
توجه ها به سمتِ بهترین هاست.
محلی که نام و یاد و سپاس گزاری از خدا، الویتِ همه است.
الهی شکر برای استاد و سایت و تک تک بچه های سایت.
هر روز بیشتر از لحظه ی قبل، سرشار شی از عشق به خدا، فروتنی به درگاه خدا، لذت بردن در محضر خدا…
برای همه مون همین دعا رو دارم.
سعیده جانم بنویس و بنویس و بنویس.
که وقتی مینویسی و جمله بندی هاتو میخونم کیف میکنم هم از متن هات، نوشته های با مثال و کاربردیت، هم بیانشون و انتقال زیبای مفاهیم، هم نگارششون، هم رعایت اصول درست نویسی و املا و …
کلا یه پکیج تر و تمیز و زیبا و جذاب تحویل چشم های نازنینِ مخاطبینت میدی.
احسنت به تو.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام مامان قشنگ حافظ جون
پسری که بند بند وجودش در دل مادرِ توحیدی ساخته شده وپر ازنور خداست …
مرسی که برام نوشتی،من عاشقتونم،همیشه با عشششق عکساتون رو نگاه میکنم ولذت میبرم.
دوستت دارم سمانه
به امید دیدارت در بهترین زمان ومکان
خانواده ی 3 نفره ی قشنگتون رو در پناه نور میسپارم.
سلام سعیده جان.
مامانِ قشنگ و توحیدیِ نیلا و نیکا جان.
امروز داشتم با اکانت همسرم 6 تا کامنت تمرینت در دوره روانشناسی ثروت 1 رو میخوندم و میخواستم همونجا برات پیام بذارم که فرصت و شرایطش نشد.
نمیدونی چقدر کیف کردم از مثال هات.
از مثالِ عمو، دختر عمو و همسرش، پسر خاله و …
مرسی که با مثال هات باعث میشی باورپذیری آسان تر شه.
هم برای خودت هم برای بقیه.
من تو پیدا کردن الگو خوب عمل نمیکنم.
ولی یه لحظه به خودم گفتم اشکال نداره سمانه، بشین الگوهای تو کامنت های بچه ها رو بخون تا باورهات تغییر کنن.
اون سَدِ باورهای مالیِ معیوبت ریز ریز بشکنه.
مرسی برای همه ی کامنت هات تو همه ی صفحه ها.
خیلی خوشحالم که تونستم کامنتهات تو دوره ثروت 1 رو بخونم.
راستی دیروز تو خیابون روی گوش یه دختربچه تو ماشین با لباس مدرسه از این گوش گیرهای خرگوشی دیدم که با یه دسته گوش هاش تکون میخورد و یادِ تو و داستان گوش گیرهای نیلا و نیکا جان افتادم که تو کامنت نوشته بودی.
خیلی برام جالب بود که دیدمشون.
انگار یه اتصالی بین جهان اطرافِ من و جهانِ داخلِ سایت برقرار شد، یا هم مداری.
هر چی بود برام خیلی جذاب بود.
یه چیز دیگه
قبلا من تو مدار دیدن بچه های سایت از نزدیک نبودم، یعنی فقط تمایل داشتم تو کامنتها با هم گپ بزنیم.
ولی الان مدتیه واقعا با قلبم دوست دارم بچه های سایت که میشناسمشون رو از نزدیک ببینم.
اونم نه با هماهنگی.
کاملا بدون هماهنگی.
اینطوری که مدار ها یکسان شه و ملاقات صورت بگیره.
خیلی یهویی.
خیلی هیجان انگیزه برام.
قبلا فکر میکردم نمیشه و سخته، مخصوصا اگه شهرها یا کشور مختلف باشه…
اما الان دیگه راحت تر باورم میشه که امکان پذیره.
هم مدار شدن به این چیزا کار نداره.
به قول خودت
به امید دیدارت در بهترین زمان ومکان.
ماچ به روی ماهت.
در پناهِ نورِ عالم باشی همیشه.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
بنام خداونده بخشنده و مهربانم….
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ(علق1)
بخوان به نام پروردگارت که بیافرید.
سلام به سعیده نورانی ….
سعیده دیدی استاد چکارمون کرد؟؟؟
دیدی چه فایلی گذاشت؟؟؟
دیدی چقدر قشنگ در گوشمون گفت؟؟؟
دیدی انگار تازه متولد شدی؟؟؟
دید انگار همجا سکوت بود و سکوت بود وسکوت؟؟؟
دیدی انگار خود خدا داشت باهامنو حرف میزد؟؟؟
دیدی سعیده؟؟؟؟
اینا برای هر کسی نیست باید به خودمون و خدایی که داره برامون خدایی میکنه افتخار کنیم….
باید برای اینکه انتخاب شدیم افتخار کنیم و خیلی حواسمون باشه که ما انتخاب شدیم…
سعیده دیدی چقدر خدا با معرفت و مهربون بابا عاشقه عاشقه….
خدایاااااااااااااااااااا دوستت دارم خدایا عاشقتم….
خدایا خودت کمک کن تو این مسیر از لایقین باشم….
من نمتونم بهت ثابت کنم که سپاس گزار نعمتهات هستم و نمیدونم چطور باید سپاس گزاری کنم ….
این من بازی گوش رو رهااا نکن خدا جونننننننننننننننن دوستت دارم بینهایت….
سعیده مرسی برای این کامنت قشنگ خدارو شکرررررررررررررر……
استاد مریم بانو دوستتون دارم و بینهایت ازتون سپاس کزارممممم عشق باشه در پناه رب….
در پناه جان جانان رب العامین نور باشه سلامتی باشه ثروت باشه…
با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿٢55بقره)
خدای یکتا که جز او هیچ معبودی نیست، زنده و قائم به ذات است، هیچ گاه خواب سبک و سنگین او را فرا نمی گیرد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست. کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه را پیش روی مردم است و آنچه را پشت سر آنان است می داند. و آنان به چیزی از دانش او احاطه ندارند مگر به آنچه او بخواهد. تخت ش آسمان ها و زمین را فرا گرفته و نگهداری آنان بر او گران و مشقت آور نیست؛ و او بلند مرتبه و بزرگ است.
لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿٢56بقره)
در دین، هیچ اکراه و اجباری نیست مسلماً راه هدایت از گمراهی روشن و آشکار شده است. پس هر که به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد، بی تردید به محکم ترین دستگیره که آن را گسستن نیست، چنگ زده است؛ و خدا شنوا و داناست.
=====================================
سلام به داداش حسین عزیزم
چطوری بنده ی خوب خدا ؟!
من چقدر خوشبختم که همیشه ازت نقطه های آبی پربرکت دریافت میکنم.مرسی که همیشه برام نور میفرستی داداش.همیشه خوندن کامنت هات قلبم رو روشن میکنه…الهی که خدا تموم زندگیت رو روشن کنه!
کدوم خدا؟!
همونی که ازش برات از قرآن هدایت خواستم و به قشنگی آیه های بالا پاسخ داد …
نوش جانت داداش …نوش جانت.
به امید دیدار روی ماه شما و ملکه مینا در بهترین زمان و مکان و قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
بنام خداونده بخشنده و مهربانم….
المر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿1﴾
الف لام میم راء این است آیات کتاب و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده حق است ولى بیشتر مردم نمى گروند (1)
اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ ﴿2﴾
خدا [همان] کسى است که آسمانها را بدون ستونهایى که آنها را ببینید برافراشت آنگاه بر عرش استیلا یافت و خورشید و ماه را رام گردانید هر کدام براى مدتى معین به سیر خود ادامه مى دهند [خداوند] در کار [آفرینش] تدبیر مى کند و آیات [خود] را به روشنى بیان مى نماید امید که شما به لقاى پروردگارتان یقین حاصل کنید (2)
وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْهَارًا وَمِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ﴿3﴾
و اوست کسى که زمین را گسترانید و در آن کوهها و رودها نهاد و از هر گونه میوه اى در آن جفت جفت قرار داد روز را به شب مى پوشاند قطعا در این [امور] براى مردمى که تفکر مى کنند نشانه هایى وجود دارد (3)
وَفِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِیلٌ صِنْوَانٌ وَغَیْرُ صِنْوَانٍ یُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿4﴾
و در زمین قطعاتى است کنار هم و باغهایى از انگور و کشتزارها و درختان خرما چه از یک ریشه و چه از غیر یک ریشه که با یک آب سیراب مى گردند و [با این همه] برخى از آنها را در میوه [از حیث مزه و نوع و کیفیت] بر برخى دیگر برترى مى دهیم بى گمان در این [امر نیز] براى مردمى که تعقل مى کنند دلایل [روشنى] است (4)
وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا کُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ أُولَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ الْأَغْلَالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿5﴾
و اگر عجب دارى عجب از سخن آنان [=کافران] است که آیا وقتى خاک شدیم به راستى در آفرینش جدیدى خواهیم بود اینان همان کسانند که به پروردگارشان کفر ورزیده اند و در گردنهایشان زنجیرهاست و آنان همدم آتشند و در آن ماندگار خواهند بود (5)
سلام به اجی سعیده نورانی و بزرگ قلب و عزیز کرده خدا….
اجی چند روز پیش تلگرافت به دستم رسید اما جوابی نمیتونستم بدم به این تلگراف نمیتونستم….
الهی که همیشه باشی و از تلگراف داشت باشم و لذت برم از حضورت. خدا حافظت باشه اجی سعیده قشنگ قلب و نورانی….
مینا خانومم بینهایت سلام میرسون بهتون و مشتاق دیدارتون…
در پناه جان جانان رب العالمین شاد سلامت و ثروتمنمد و نورانی باشی…
با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا
به نام خداوند مهربان
سلام به سعیده ی عزیز
سپاس گزارم که نوشتی و بار دیگه با لبی خندون و قلبی ارام که با خوندن هر سطر ارامتر میشد ،خوندم و لذت بردم از این صلات
تحسینت میکنم سعیده جان عزیز بابت ثبات در مسیر و این کار کردن روی خودت
چقدر لذت بردم از نوشته های قشنگت ،اونجا که نوشتی هر طرف رو میبینم عشق میبینم ،همه دوسم دارن ،رابطتت با پدر خوب شده ،انسانها بهت عشق میورزن و عزت و احترام داری و همه هواتو دارن ،در واقع این نشون میده که روی دوش خداوند سواری و من عشق کردم و میدونم که با چه حسی این کلمات رو نوشتی و این حس برام اشناست ، خلاصه که خوب روی دوش خدا سوار شدی و خوب معامله اییم کردی که من مینویسم اینجا بیرونو تو درس کن هههه میدونی چیه ؟؟؟ این توحید چقد تنبلمون کرده ،یعنی من عاشق این خدام که اصن میگم خدایا تو باید بگی من انجام بدم تو باید هدایت کنی توباید کارهارو انجام بدی و بعد حالا منم اگه نیاز بود بگو قدم و بردارم ولی زیاد به من فشار نیار ههه مخصوصا این چنتا فایلی که اخیرا اومده روی سایت که دیگه اصن …….. بماند
الهی صد هزار مرتبه شکرت که فرمول رو میدونیم
من لذت میبرم و بابت داشته هام سپاس گزاری میکنم و در احساس خوب و ارامش میمونم و خدا داره کارهارو انجام میده و قدم هایی که بردارمم به من میگه و تماااااااام ،
واقعا چه بار سنگینی از رو دوشمون برداشته شده و حواسمون نیست ؟؟؟یاد اون ایه از قران میفتم که خدا به پیامبر میگه ایا ما بار سنگین رو از دوشت برنداشتیم ؟؟؟
واقعا چقدر از بارهای سنگین رو از رو دوشمون برداشته خداوند که اصن برامون عادی شده ، به ثول خودت انگار از اول اینجوری بود ،در حالی که واقعا نبود بار غم بار احساس گناه بار سنگین حرف مردم و قضاوت هاشون ،بار سنگین قدرت دادن به این و اون ،بار محتاج و گدایی عشق از این و اون ،بار بلا تکلیفی که چیکار کنم چیکار نکنم چرا اومدم به تین دنیا چجوری زندگی کنم ؟؟؟ همه ی اینها یک زمانی واقعا مارو داشت به مرز جنون میرسوند و داشتیم عادت میکردیم که زندگی همینه که خداوند اون نور تابید و مارو برگزید تا بنده های سپاس گزارش باشیم ،مثل استاد که میگه الان من خیلی بیشتر از امریکایی ها که از اول تو این فضا و این امکانات بودن سپاس گزارم ،چون تضادهارو دیدم ، و بابت تمام اون تضادها الهی شکرت ، مام دیدیم اون تضادهارو ولی عادی شده برامون ؟؟؟
این روابط فوق العاده ، این سلامتی این معنویت و ارامش ؟؟؟ این روان شدن چرخ زندگی این گردش اسان پول توی زندگی به راحتی ؟؟؟
خدایا به ما توفیق سپاس گزاری بیشتر بده
یادت رو همواره و در هر لحظه در دلمان جاری گردان و مارو خودت به خودت نزدیکتر کن
تنها تورا مبپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم .
در پناه الله یکتا باشی دوست عزیزه من
الهی که همواره روی دوش خدا لذت ببری از این سفر چند روزه .
سلام به سعیده عزیز
بنده توحیدی و با ایمان خداوند و دوست ارزشمندم
سلام به سعیده عزیز که تبدیل به یک الگوی تمام عیار برای من شده که در این مسیر نورانی و بی نظیر ، نتایج عالی شما رو ببینم ، و آگاهی های ناب و پاک الهی رو که بر قلب شما جاری می شه رو دریافت کنم و ایمانم قوی تر بشه.
کامنت های شما دوست عزیزم همیشه ناب و الهی و بی نظیر و تاثیر گذار هستند.
اشک ما از شوق بندگی واقعی بودن شما جاری شد
کلام بی نظیر و دلنشین شما ، قلب هر انسان طالب حقیقت رو باز می کنه.
چقدر این فضا و این سایت ، نورانی و لذت بخش و فوق العاده است.
کلام الهی شما و مسیری که طی کردید و تغییرات بزرگی که خلق کردید ، کل بدنم رو لرزه انداخت
آفرین بر شما بنده ابراهیمی خداوند.
چقدر شجاعت و جسارت و شهامت و رفتار شما تحسین برانگیز هست .
بسیار بسیار برای من الهام بخش هستید.
قسم می خورم که هیچ برهه ای از زندگیم ، مثل لحظاتی که در این سایت حضور دارم ، قلبم سرشار از نور ایمان نبوده ،
این آرامش و اطمینان قلبی رو که من در این سایت از کلام توحیدی و نافذ استاد و هم شاگردی های بی نظیر و موفقی چون شما تجربه می کنم رو هیچ جا نمیشه پیدا کرد.
من هم مثل شما ، زمان هایی که وقت می ذارم و در دل کوه میرم یا در مسیر برگشت فایل های استاد رو مرور می کنم ، اشک هام مثل ابر بهاری جاری میشه از این همه نعمت و بهبود و تغییرات بی نظیر در زندگیم ، از این همه حضور خداوند در تک تک لحظاتم . و از ناسپاس بودنم شرم می کنم و ازش هدایت می خوام که کمک کنه در این مسیر بهتر و عمیق تر و خالص تر بتونم بندگیش رو بکنم.
برای شما دوست عزیزم ، ناب ترین و خالص ترین لحظات رو از خداوند خواستارم.
انشاالله در تمام مسیر زندگیتون بهتر از قبل بدرخشید و از آگاهی های بی نظیرتون ما هم لذت ببریم و ایمان مون در این مسیر قوی تر بشه .
و انشاالله خداوند کمک کنه در این مسیر ثابت قدم باشم.
دلتون همیشه خدایی
حال تون همیشه الهی
لحظات تون لبریز از حضور خداوند
خدانگهدار
سلام به روی ماهت سعیده عزیز دوست توحیدی
گاهی حسودی ام میشه برای این همه ایمان به ما بگو چکار میکنی این جوری رفیق فابریک خدا شدی فکر کنم مثل حضرت ابراهیم رفیقش شدی
چقدر لذت بردم بغض کردم
واقعا دوست داشتنی هستی گاهی میگم سعیده همش با خداست شایددیگه نیاد توسایت بنویسه برامون
ای بابا نوشته هات این قدر به دل میشینه خودت دیگه چه جوری
دلم برای کامنت هات تنگ میشه وقتی دیر می خونم
به قول خودت بوس به کله مبارکت رفیق غار حرا
سعیده جون می دونم چهره ات از نور خدا برق میزنه
دوستت دارم
خدا رو شکر برای وجودت مبارکت
در پناه خداوند باشی
سلام سعیده خانوم
حالتون خوبه
برامجالب بود
که شما تو قبرستان به حسی عالی میرسید
من هم در زمانهایی که گذروندم و روخودم کار میکردم
چند سال قبل بیشتر توی پارک و تو فضای طبیعت حسم عالی میشد
ولی مدتیه مثلا یکی دو سال
که تو محیط هایی مثل حرم امامان علیهم السلام یا در امام زاده ها خیلی حس خوبی دارم
نور زیادی ازشون احساس میکنم
و وقتی که اونجا هستم اگر اطرافم خلوت باشه سروصدایی یاعامل حواس پرتی ای نباشه
و مدت موندنم هم کمی طول بکشه
چنان الهامات سطح بالایی دریافت میکنم که واقعا من رو به حسی ماورائی میرسونه
تجربه شما واسم جالب بود چون خودم هم این رو شبیهش رو داشتم
ممکنه خیلی ها که بشنون براشون واقعا قابل درک نباشه که چرا یکنفر میره و تواون محیط میمونه
ولی خود شخص میفهمه.چه حسی اونجا داره
این طی کردن مدارها و روز به روز نزدیکتر شدن به خداوند یکتا رو بهتون تبریک میگم
دیدید اگر کسی رو خیلی دوست داشته باشیم
ترس از دست دادنش رو داریم ؟
مثل بچه ها که دوری مادرشون براشون سخته ؟
وقتی تو مسیر سیر الی الله هستیم
این ترس رو نسبت به این داریم
که نکنه من خطایی کنم و از خدا دور بشم
دقیقا حس فرزند در برابر مادرش که عاشقشه
دستتون در دست الله و نور خدا در تک تک سلولهاتون جاری و از خدا براتون مهر تایید الله رو بر سلول به سلولتون میخوام
اینو گفتم . یاد یه خوابی افتادم که اردیبهشت ماه دیدم
خواب میدیدم که مادرم اومده خونمون من بودم و مادرم و همسرم
مادرم جوری نشسته بود که یکی از پاهاش روی اون یکی پاش بود
یک دفعه دیدم کف پای مادرم
با رنگ سبز و خطی زیبا نوشته شده الله …
بعد از اون خواب
مادرم رفتند مشهد
و من و همسرم هم چند روز بعد رفتیم
و همینطور که در خوابم ما سه نفر بودیم
اونجا هم در اون فضای پر از نور الله
ما سه نفر باهم بودیم
و تازه میفهمیدم حکمت اینکه میگن کف پای پدر مادرتون رو ببوسید چیه
کف پای مادر من الله نقش بسته بود
یا میشه این تعبیر رو از این خواب داشت
که پای مادرم راهی مسیری بود که در اون مسیر الله جلوه داشت …
از خدا میخوام نام زیبای خودش رو بر تک تک سلولهامون حک کنه
در پناه الله
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام ودرود به سعیده دوستداشتنی توحیدی…
میدونی تو این ساعت الان کجا هستم..
تو قبرستان…
بعد از ماها ترس از تنهایی بعد این موقع از ساعت روز..بالای سر قبری با هدایت الله..نشستم که اسمش نرگس.هست…
اسم اصلی خودم.اخه من دو اسمی هستم.هم فاطمه..ولی تو خونه بهم میگن نرگس…چه هدایتی!….ولی ..
یه حس ترسم کنارم هست “و…اونطرف تر یه پسر جوونی وایساده..
ولی دوستدارم منم این موقع از این ساعت شب تجربش کنم.یه حس عجیب غریبی و پر از ارامشه…
الان صدای الله اکبر میاد…
چه حسیه!ولی سعی میکنم تو ارامش خودم بمونم.و بر ترسم غلبه کنم.
پیامت خیلی زیبا بود..پیامتو بارها خوندم.چه مدارهایی رو دریافت کردم….
وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم میبینم چقدر من در اشتباهات خودم غوطه ور شده بودم.جوری که بودنم در این دنیا به شدت عذاب اور بود..
ولی دیگه نمیخام در موردش صحبت کنم.فقط میخام بگم منم تو این موقعیت قرار گرفتم..ببیینم چه ترسیه نمیزاره من ارامش داشته باشم…
دوستت دارم دوست هم فرکانسیم در پناه خداوند باشید..
بازم میخام یاداوری کنم ایات قرانیت عالی بود…
عالی بود..
عالی بود
سلام خانم سعیده شهریاری
هر وقت کامنتایی که میزاری توی سایت میخونم اشکم میاد
دیروز کلی با کامنتت اشک ریختم چقدر با معنی و دقیق و درست و عالی مینویسی این سخنان شما داره از قلب میاد که اشک آدم رو در میاره نتونستم گریه نکنم چند وقتی هست که کامنتاتون رو میخونم اصلا روح آدم نوازش میشه و این جملات تازه میشه
تحسینت میکنم برای پایدار بودنت تو مسیر توحید
تحسینت میکنم که لایق این هستید که این همه نعمت وارد زندگیت بشه که اصلی ترینش حال خوبته
چقددددر یک انسان میتونه خودشو از قهر چاه بیاره بالا و به همه بگه این رد پای منه هر کسی میخواد بیاد من تونستم شما هم میتونید
این جای شکر داره سعیده عزیز که شما کامنت مینویسید و بنده لایق خوندنش پیدا میکنم و اگر زرنگ باشم ازش درس میگیرم
شرایط الان منم مثل گذشته شما هست و در حد توان دارم تلاش خودم رو میکنم که تغیر بدم زندگیم رو الان علاقم رو پیدا کردم و دارم توش فعالیت میکنم و درآمد پایینی دارم
سعیده جان من عاشق پرندگان و کبوتر هستم دارم از اونا کم کم پول میسازم باهاشون زندگی میکنم میدونی وقتی با اونا هستم اصلا زمان و اینجور چیزا برام ارزش ندارد
ولی متاسفانه بخواطر یک اشتباه باعث شد همه کبوترام مریض بشم که الان به مدت ده پانزه روزه که دارم درمانشون میکنم که امیدوارم بتونم سلامتیشون رو دوباره به دست بیارم
امیدوارم خداوند کمکم کنه تا بتونم دوباره عشقام رو درمان کنم
سعیده جان از خدا گفتی اینکه باهات حرف میزنه
سعیده جان میدونی من هر موقع در کارم با کبوترام به مشکل بربهخورم خدا بهم میگه چیکار کنم اصلا اون لحظه ای که بهم میگه تو کارم چکار کنم تا موفق بشم قابل وصف نیست یه وقتایی هم به حرفاش گوش نکردم با مخ اومدم رو زمین یه وقتایی هم عجله کردم شکست خوردم
خدا با همه ما حرف میزنه
اصلا همین کامنت هم که دارم برات مینویسم اول ذهنم گفت تو چی داری بنویسی برا سعیده اما پا گذاشتم روش شروع کردم به نوشتن و خدا کمکم کرد
این روزا کامنت نوشتن هم کم شده برام میدونی چرا چون عشقهام مریض شدن و دارم درمانشون میکنم
برا من زیبا تمرین لحظه ای که میتونه باشه اون لحظست که کبوترم حالش خوب شده و داره تسبیح پروردگار رو میگه ولی الآنم که حالشون اینجوره خدا را سپاس بابت این تضاد که میخواد درسهایی رو بهم یاد بده تا من بزرگتر بشم
سپاسگذارم ازت سعیده جان که وقت گذاشتی و کامنتمو خوندی به قول خودت بوس به چشمهای زیبات دوست دارم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
وَ لَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها
مَعایِشَ قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ «10»
و همانا در زمین به شما تمکّن دادیم و براى
شما در آن، (انواع) وسایل زندگى را فراهم ساختیم،
(امّا شما) اندک شکرگزارى مىکنید.
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربونم
وهمه ی دوستای بهشتیم
خدایا هر آنچه که دارم از آن توست
استاد عزیزم شما خیلی خوب خبر دارین
و در جریان هستید که
هفته های پایانی اسفند ماه پارسال
هدایت من به این آیه چقدر واضح و زیاد بود
و حالا نه ماه گذشته درست به اندازه ی
خلقت یک نوزاد در رحم مادرش …
زمانش قطعا امروز بوده برای من ..
پذیرفته شدن درخواست من از خدا
و شنیدن هدایتهاش از زبان شما
امروز بهترین و بالاترین رزق بی حساب
تو زندگی من هست خدایا بی نهایت شکررررت
خدا میدونه نه ماه روزی چندین مرتبه
این آیه رو خوندم و نوشتم ونوشتم ونوشتم
و پناه بردم به خدا
خدایا توفیق شکرگزاری به قلبم بده
خدایا کمکم کن مقاومتهام کمتر بشه
خدایا هرجا زدم جا خاکی ومغرور شدم
یادت باشه ها که بهم گوشزد کنی ها
تا تسلیم خودت باشم تا بندگی تو کنم
تا خودتو منبع همه چیز بدونم
من نیاز دارم به کمک هات
من بدون خودت هیچم
من رو خودت حساب کردم کمک کن
خدایا کمکم کن باور کنم همه چیز از خودمه
کمکم کن مسئولیت پذیر تر باشم
کمکم کن هرخیری رو از جانب خودت بدونم
خدایا قلبمو باز کن به سمت دریافت الهامات بیشتر
کمکم کن تسلیم تر ورهاتر باشم
بدونم همه ی زندگیم همین نفس کشیدنم
هم از خودته
خدایا میشه به من یاد بدی چه جوری
نعمتهای زندگیمو ببینم و بشنوم و بچشم
چه جوری دست ذهنم بگیرم و حالیش کنم
که خدای من خیلی بزرگه و قدرت داره ..
میشه بهم یاد بدی ویژگی خوب آدمها رو ببینم
آدمها رو هر جوری هستن بپذیرم ودوست بدارم
میشه بهم یاد بدی بدون توقع وانتظار به آدمها کمک کنم
میشه بهم یاد بدی باور خوب بسازم از همه آدمها
که نور خودت و روح خودت درون قلب پاکشون هست
و امروز پاسخ تموم این حرفهام
دراین نه ماه این فایل پربرکت هست خدایا عااااااااشقتم
سپاسگزارم که درخواستمو اجابت کردی
من تازه در مدار دریافت آگاهی این آیه از زبان شما قرار گرفتم خدایا شکرت هزاران بار شکر
استاد عزیزم واقعا فرکانس سپاسگزاری خیلی مدار آدمو رشد میده و قلب رو باز میکنه
این فرکانس جنسش فرق داره
خود شخص متوجهش میشه
خدایا عااااااااشقتم که حواست به من هست
بیشتر از خودم ….
هوامو داری بیشتر از خودم …
تنهام نمبذاری بیشتر از خودم …
کنارمی در هرشرایطی بیشتر از خودم ..
شهریور امسال با یه تضادکوچیک مواجه شدیم
و قطعا من ورسول جانم ایمان داشتیم
این ناخواسته درونش خیر وبرکت هست ..
جریان هدایت همه چیز رو برخلاف منطق های ما پیش برد وما هردو تسلیم فرمان خدا شدیم
ما پیش دکتری رفتیم که با دیدن رسول بجای نوبت جراحی برای اون همون هفته ،
تا مارو دید گفت میره مسافرت و ده روز نیست بعداز ده روز بیاییم
تسلیم تسلیم هیچنگفتیم وپذیرفتیم
همچنان ذهنم نجوا اومد که ده روز دیگه جشن ورود به مدرسه هلیساست
اونو چیکار کنم ؟ گفتم خدا هست ساکت باش
لطفا قطعا خودش بهترین پلن میچینه
من میسپارم به خودش …
ده روز بعد رفتیم و من به پدرومادر گفتم با رسول میرم سفر و بچه ها گذاشتم خونه مادرم …
گفتم فردا برمیگردیم
اما دکتر زنگ زد که امروز جراحی نمیشه
فردا صبح انجام میده
نجوا اومد تو سرم که به پرستار بگم
چه دکتر بی مسئولیتی هستن ایشون
خوبه که به زبون نیاوردم
(خبر نداشتم با چه دکتری طرف حسابم )
بعد سکوت کردم گفتم فاطمه کار تو قضاوت نیست
لطفا حالتو خوب کن و اومدیم اون روز تا شب
فایل گوش کردیم و از خاطرات خوبمون
گفتیم با رسول جان وخندیدیم
مجدد زنگ زدم به مامانم که سفر ما دو روز طول میکشه ..
صبح روز بعد شد و رسول جان آماده برای جراحی
تا جلوی در باهاش رفتم و پشت در بودم
که دکتر اومد تا بره داخل اتاق
نجوا از هر طرف می اومد اما فقط قلب منو
یه چیز آروم میکرد خدایا خودت کمکم کن
که همه کاره خودتی وبس …
هندزفری به گوشم بود که دکتر نگام کرد و گفت
ساده ترین جراحی همینه و خیلی جزیی هست
نگاش کردم وگفتم آقای دکتر مردی که دارین
میرین جراحیش کنین تا امروز واین لحظه
دستی از دستان خدا تو زندگیمه و
بهترین نعمت خدا میدونمش
تا امروز کنارش فقط اشک شوق ریختم و
خیلی دوستش دارم و به خدا سپردمش
شما هم دستی از دستان خدا هستین که سلامتی رو به بنده هاش هدیه میدین ..
گفتم من هرچقدر از خدا بخوام شکر گزاری کنم
بازم کمه واقعا
امروز تو بیمارستان من خواستم همراه بمونم
نگاهم کرد و گفت چقدر زمان لازم داری تا
فایل گوش بدی ؟؟ تا شکرگزاری کنی ؟؟
اصلا متوجه حرفش نشدم انگارنشنیدم
گفتم چی ؟ گفت این عمل یه ربع طول میکشه
اما من پنج ساعت میگم تو ریکاوری نگه شون دارن
تا به فایلها گوش کنی و شکرگزاری کنی
راستی انتهای بیمارستان محوطه بازی داره
پشت در نمون برو اونجا
نگاش کردم وگفتم آقای دکتر چه فایلی؟؟
گفت من از بچه های سایت استادعباس منش
هستم و واقعیت سه ماه برای انجام خدمت به
کرج اومدم ومهرماه برمیگردم کرمانشاه…
فهمیدم چرا این زمان باید برای انجام خدمت
کرج می اومدم …
هدایت خدارو سمعا وطاعتا متوجه شدم
همزمان شدن هارو دریافت کردم ..
من گفتم میرم سفر ده روز شما هیچی نگفتید
عمل دیروز رو مجدد عقب انداختم
اعتراض نکردین ….
فهمیدم طرف حسابم خداست وتوحید …
فهمیدم پایداری مدار یعنی چی
من اشکام بند نمی اومد که
پشت اتاق عمل باشی
یه آدم ودکتر توحیدی رو به روت باشه
و بگه پنج ساعت دیگه بیا اینجا …
گفت پنج ساعت دیگه قطعا
همسرت با حالیه که قبل از عمل دیدی
وظیفه ی من این قسمت ماجراست که
شما حال خوبش فقط باید ببینی و همین هم شد
من پنج ساعت فقط فایل قدم نهم جلسه ششم
سوره حمد روگوش دادم وگفتم خدایا من تسلیم قدرتت هستم ازت میخوام بازهم تسلیم ترم کنی
تا هدایتهاتو بدون مقاومت بپذیرم
اون روز بازهم ایمانم بیشترشد که چقدر جریان هدایت دقیق و به موقع
از راه میرسه به میزان باورهای من ..
چقدر همزمانی ها درست اتفاق می افته
چقدر به میزانی که من با کمک خدا رو خودم کار میکنم دستهای خدا وارد زندگیم میشن
این نتیجه ی سپاسگزاری و تسلیم شدن هاست
خدا تموم منطق هارو زیر سوال میبره با قدرتش..
خدایا کمک مون کن تا در مدار سپاسگزاری باشیم
تا بدونیم همه چیز از خودته و در دست ما امانت هستن وباید خوب امانت داری کنیم و قدردان باشیم و از زندگی مون لذت ببریم ..
آقای دکتر میدونم کامنتمو میخونی
یادته گفتم کامنتمو زمانی مینویسم که
تفسیر آیه 10 از سوره اعراف بیاد رو بنر سایت بهشتی
امروز روزش بود و نوشتم طبق تعهدم خداروشکر
خدا حفظ مون کنه ان شاالله و همیشه در پناه خودش باشیم که بهترین پناه گاهه
سپاسگزارم استاد عزیزم بابت این سایت بهشتی
که خیلی از بهترین شاگردهایی که حتی
با اسم مستعار اینجا هستن یا فرصت ندارن
کامنت بنویسن اما توحید رو عملی دارن انجام میدن تو زندگی شون خداروشکر هزاران بار شکر
سپاسگزارم از شما استاد عزیزم و
خانم شایسته مهربونم بابت این فایل ها ی
مقدس وارزشمند
خیلی دوستتون دارم وعاشقتونم
خدا حفظ تون کنه ان شاالله
سلام به نور خدا
سلام به عشق و مودت ورحمت الله
سلام به قلب سلیم وروح توحیدی و چهره ی نورانیت
دوستت دارم فاطمه!
ازروشنی قلبم!
تو بی نظیری،توفوق العاده ای.
بهت افتخار میکنم.
به داشتنت افتخار میکنم.
به حضورت توی زندگیم افتخار میکنم.
ازت یاد میگیرم،همیشه و همیشه وهمیشه
خداوند شمارو برای من حفظ کنه که تصویرتون،صداتون،پیامتون،کامنت هاتون برای من همیشه صلاته و صلاته وصلاته …
با چشم های خیس برات نوشتم و از روشنی قلبم.
الهی که به قلب روشنت بشیند.
به امید دیدار روی ماهت در بهترین زمان ومکان
سلام رفیق بهشتی ودلبرم
روی ماهت می بوسم
عااااااااشقتم سعیده ی قشنگم
فرکانس روشنی قلبت به جانم نشست عزیزدلم
کل الحُبّ لِلذین
من فرط احسانهم لنا شعرنا انالله یحبنا..!
تمام عشق تقدیم به کسانی که
از شدت خوب بودنشان احساس کردیم خدا دوستمان دارد..!
شما برای من از این جنس
آدمهایی که با هر پیامت
باهر کامنتت و ویس و ایمیل و ویدیوهات
دوست داشتن خدارو احساس میکنم و قدردان وجود ارزشمندتم
خداروشکر هزاران بار شکر برای
حال عالی و توحیدی این روزهامون
برای چشم های خیس وقلبی مون
برای همه چیز که از خداست …
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشی و زندگی خوشگلت در بهترین مدارها قراربگیره
ان شاالله
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
حمد و ستایش مخصوص پروردگاریست که رب و فرمانروای جهانیان است
الهی شکر الهی شکر الهی شکر
سلام رفیق همیشگی من
سلام فاطمه جانم
رفیق سپاسگزارم ازت برای همراهی و همدلی در این زندگی توحیدی که
مملو از بینهایت نعمت و قشنگی و زیباییست
و نزدیکترین و دردسترس ترین و مهربانترین دستَش بی شک شمایی
بهِت افتخار میکنم
ممنونم از همه مهربونی هات که با تموم وجودِت نثارم کردی
و هر لحظه اگر در مدار خداوند باشیم با لبخندی به وسعت بیکران قدرت و مهربانی رحمت و لطف و محبت او را به واسطه بینهایت دستانش
همیشه دریافت میکنیم
در این جریانِ به ظاهر نازیبا که بینهایت برایم درس داشت از همان روز اول دستان پر مهرَش را روی سرمان داشتیم تا زمانی که با آسودگی خاطر و لبخندی به وسعت بیکران ما را بدرقه منزلِمان کرد.
حال من خوب است
وقتی لبخند خدارا
در نجابت باران احساس میکنم
حال من خوب است چون
همچنان از دیدن خورشید
ذوق زده میشوم
حال خوبم را ستاره ها میدانند
که هرشب می بوسم شان ..
و ماه با نورمهتابش
حال خوبم را دوچندان میکند
حال من خوب است
اصلا حال خوبم را
از دلت بپرس
که بهتراز من حالم را میداند …
عاششششششششقتم.
فاطمه عزیز و دوست داشتنی
بانوی توحیدی
سلام و صد سلام
همیشه و همیشه و همیشه کامنت هاتون رو دنبال کرده ام ، درس ها گرفته ام و لذت ها برده ام و چقدر تحسین ها کرده ام …
اینکه چقدر خوب رو خودتون کار میکنین….
اینکه چطور کنترل ذهن میکنین …..
اینکه چطور به رشد خودتون دقت میکنین….
اینکه چطور زیبا بین هستین ….
اینکه چطور فقط رنگ خدا جون رو تو زندگی تان میبینین …
اینکه چقدر رابطه عاطفی تان زیبا و زیبا و زیبا است…
اینکه چقدر خوب در کامنت هاتون از نتایجتون میگین و برای ما درس ها داره و باور ما رو قوی تر میکنه….
اینکه چقدر دوستتون دارم که از عکس پروفایل خانوادگی تان در پروفایلتون اسکرین شات گرفته ام و گاهی چشمم میخوره و از ارتباطت خانوادگی تان تو عکس، حال خوب نصیبم میشه ….
اینکه چطور در کامنتتون بهم درس دادین و گفتین شیما بانو فقط فقط فقط رو خودت کار کن … همین و بس ….
اینکه اخیرا خدا جون دوره احساس لیاقت رو روزیم کرده و به تازگی شروع کرده ام و اتفاقا امروز کامنت شما در جلسه اول خطاب به اقا رسول عزیز که عشقتون بهش رو بیان کرده بودین، رو خواندم و …. و الان هم با این کامنتتون چشمانم اشک حلقه زد و بسیار بسیار تحسینتون کردم ….
بگم که من هم به لطف خدا در حال دل عااااالی به سر میبرم و رها و ازاد و سوت زنان جلو میرم و حال میکنم ….
اخه چی از این بالاتر که یه تن سلامت دارم که هفته ای دو بار در محل کار ورزش حرفه ای میکنم و تکاملی پیش رفته ام و به اینجا رسیده ام و واقعا کیف میکنم که 7 تا 8 صبح رو با مربی عالی در ورزشگاه محل کار بدون مرخصی گرفتن، ورزش میکنم و حال میکنم …. اینکه پنجشنبه و جمعه ها پسرم 6 صبح با من بیدار میشه و میاد با هم پیاده روی دور دریاچه چیتگر و کیف میکنم با پسر عزیزم که واقعا خود بهشت، هستن این بچه ها …. اینکه چقدر وردی مالی داریم در زندگی مان …. اینکه چقدر ذوق میکنم که هر سال در فصل پاییز روغن زیتون محلی میفروشم به آشناها … و الان 5 سالی میشه که این کار را با عشق انجام میدم و پارسال که 65 کیلو فروختم، امسال به 90 کیلو ارتقا دادم و خدا جون با تبلیغ دهان به دهان چنان مشتری ها برام جور کرد که خودم حاج و واج موندم ، در صورتیکه همه میگفتن امسال اصلا مشتری هات خیلی هم کمتر میشه، چون امسال نسبت به پارسال روغن ها خیلی گرون شده و وسع مردم دیگه نمیرسه…. گرون تر شده است و من هم با اینکه میتونستم روغن معمولی تر بیارم با قیمت پایین تر ، اما روغن با کیفیت بالاتر و با قیمت بالاتر اوردم و سپردم به خدا … اینکه خیلی خیلی زیاد اخیرا سعی بر کنترل ذهن و مخصوصا کنترل بیان دارم که هنوز، خیلی خیلی جا داره که پیشرفت کنم در این مورد .. اینکه در مورد بیماری پدر که پدر معرکه ای بوده برام تو زندگی و در اصل رفیقم بود، تکاملی خیلی خیلی خیلی بهتر شدم در پذیرفتن این شرایط و ظرفم بسیار بسیار بزرگ شد و الان هم با وجود جواب کردن پزشک ها، هنوز پیشمون هست و …. دستان گرمش را میتونم حس کنم. این که من هم سعادت این را داشته ام که سال ها در این سایت حضور داشته ام … سایتی که فقط از خدا و خوبی و ارامش و نتیجه عا حرف میزنند …. سایتی که همه ایه های خدا رو به زبان دارند … اینکه شماها دوستانم هستین … این ها مگه کمه … اینها خود معجزه است … این ها خود بهشت است ….
فاطمه بانو جان، هر چقدر بگم بازم هست که بگم ….
اصلا نتایجم تمومی نداره ….
بازم از صمیم قلب ازت ممنونم به خاطر حضورت در این سایت ….
در پناه خداوند عالم که عر چه دارم از اوست و بس
خواهرت شیما بانو
سلام شیما جانم
عااااااااشقتم رفیق جانم
سپاسگزارم از کامنت پربرکتت که خوندم
تحسینت میکنم شیما بانو جان.
خداروشکر هزاران بار شکر برای
ورزش و مدار سلامتیت اونم به راحتی و آسونی
خداروشکر هزاران بار شکر برای
فروش بیشتر روغن و بالاتر رفتن مدارمالیت و
دریافت رزق های بی حساب وپربرکت خداوند .
خداروشکر هزاران بار شکر برای
پیاده روی همراه با علی جانم ..
خداروشکر هزاران بار شکر برای بزرگتر شدن
ظرف وجودی و وسعت قلبت عزیزدلم
خداروشکر برای حال خوبت و
کنترل ذهنت رفیق قشنگم ..
پروفایل شما خودش تمرکز بر زیبایی ها ست
از بس جذابه و زیباست و
عظمت خدارو نشون میده و چقدرم دلم خوااااست
این مکان ببینم واونجا بشینم
با یه فنجون چای هل دار،
فقط سکوت کنم و زیبایی ببینم
البته تو فصل بهار وتابستون خوبه اونجا رو سبزه زارها دراز بکشی و حرکت ابرها و تماشا کنی خیلی حرکت ابرها دوست دارم و
همیشه برام حیرت آورهست .
خداروشکر هزاران بار شکر برای وجود ارزشمندتون دراین جهان زیبا و سایت بهشتی مون .
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره
ان شاالله
سلام شیما بانو جان.
بهترین زمان هست الان که تشویق و تحسینت کنم برای مسیری که میری.
بی شک دوستان نازنینی مثل شما در سایت، باعث میشن الگو بگیرم و به یادم میارین چقدر بودن در این سایت برای همه مون پر فایده است.
الان وقتی کامنتتو خوندم خیلی بهت افتخار کردم که زندگی رو اونطوری که دوست داری برای خودت جلو میبری.
الهی شکر برای پیاده روی های آخر هفته با پسرِ قندِ عسلت.
قند تو دلم آب میشه با حافظ جان برم این ور اونور، با هم قدم بزنیم.
برای کنترل ذهنت در رابطه با پدر هم تحسینت میکنم.
از فروش روغن زیتون هم نوشتی، بهت افتخار میکنم و فروش عالی و پر برکت برات ارزو میکنم.
خدا رو شکر که تو روغن زیتون خوب و باکیفیت به فروش میرسونی.
بهت افتخار میکنم که صادق و مسیولیت پذیری.
بسیار عالی بود که از نتایجت نوشتی و خوندنش برای من لذت بخش بود.
اون قسمت ورزش در محل کار هم نعمت بزرگیه، الهی شکرت برای همه ی دستاوردها و داشته هات عزیزم.
در پناه خداوند باشی عزیزم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
درود و نور فاطمه عزیزم
به جرات میتونم بگم بعد از اینهمه مدت که کامنت میخونم اولین باری هست
که بی اختیار اشک میریزم
از قدرت پروردگارم
اولش که از کنترل ذهنت نوشتی که دوبار عمل عقب افتاد و فقط صبر کردی و گفتی حتما خیری در این هست
تحسینت کردم و چون خودم هم چنین
اتفاقی برام افتاده . و البته نه موضوع جراحی..
و کنترل ذهن تو این شرایط و توکل میدونم ایمان قوی میخواد دمتون گررم
تا اینجا فقط تحسین کردم
وقتی گفتی شاگرد استاد عباسمنش دکتر جراح همسرتونه به الله قسم اشکم سرازیر شد از قدرت خدا ، از اینکه خدا هر لحظه حواسش به ما هستااااا
سارا خانوم فراموش نکن منقلبم کردی خواهر جاااان
امیدوارم حال همسرتون رو به بهبود باشه. سلامتی روزی خودتونو و خانواده تون باشه
میدونی یاد چی افتادم؟؟
من کارم تدریس آنلاین زبان هست و خوب قائدتا نیازمند اینترنتم.
یادتونه بخاطر مسائل خانم مهسا امینی
اینترنت ایران قطع شد و درآمد من کامل قطع شد!!!!
چون شاگرهام از همه شهرهای ایران و حتی خارج از ایران بودن و امکان کلاس حضوری نبود..
من بهم ریختم یه شب رفتم زیر آسمون و گفتم خدایا روزی منو دست این آدمها نندازیااا منو به اینا واگذار نکن که هر وقت دلشون خواست دست گذاشتن روی دکمه اینترنت و از سر لجاجت و جهالت و خودکامگی قطعش کردن کار من به مشکل بخوره . من از تو روزی میخوام ..
بعد یکروز از مکالمه من و خدا پشت فرمون بودم داشتم رانندگی میکردم
موبایلم زنگ خورد، از یه دفتر ترجمه خیلی سرشناس تو تهران . مدیر دفتر مستقیم زنگ زد. گفت شما مترجمی؟
گفتم بله! گفت ما نیرو میخوایم خود استاد مترجم هم هستن آموزش میدن در ابتدا اگر مایلی فردا با لبتاپ بیا به این آدرس برای مصاحبه و آشنایی
تعجب کردم که خدایا من شماره مو جایی ندادم این از کجا اومد؟؟
خلاصه رفتم و کارمو شروع کردم تو محیطی شاد و دوستانه؛ تقریبا ده روز گذشته بود و اتاق کار من با اتاق مدیر که پسر جوون و مهربونی بود یکجا بود چون فضای دفتر کوچیک بود و استادم هم ،همون اتاق بودن و آموزش میدادن و یکبار من داخل اتاق پشت لبتاپ مشغول ترجمه بودم و ظاهرا بیرون اتاق منشی ها به مشکل برخورده بودن و سیستم شون هنگ کرده بود و غر غر میکردن
من خداروشکر گوشهای خیلی خیلی تیزی دارم. همانطور که تایپ میکردم
شنیدم مدیر داره به منشی ها میگه وقتی یه چیزی که اتفاق افتاده دوسش نداری توجه کنی غر بزنی هی تکرار میشه به جاش بیا تمرکز کن چطوری این چالش رو حل کنیم باهم و چیزای جدید یاد بگیریم ازش
من همون موقع بدون اینکه حتی از جام بلند شم با خوشحالی فریاد زدم
تو شاگرد استاد عباسمنشی؟؟؟
گفت آره از کجا فهمیدی؟؟
پریدم بیرون از اتاق با چشای باز از تعجب گفتم از مدل حرف زدنت،
و رفتارت تو این چند روز با خودم گفتم این پسره چقدر قوانین رو خوب رعایت میکنه همه بیرون از شرکت تو خیابون تو مترو تو خانواده، حرف از بیرون ریختن شبونه و شعار دادن و دیوار نویسی و مبارزه میزنن از اینکه کاسبی بهم ریخته اینترنت قطعه کشور تو بلواست ولی تو انگار وسط کالیفرنیا هستی و اکثرا هندزفری تو گوشته و داری یه چیزی گوش میدی تازه تو این اوضاع که کاسبی کساده مشتری از در و دیوار دفترت بالا میاد، تو همین اوضاع که همه چک هاشون برگشت میخوره تو تالیسمان خریدی براحتی، تو دفتر تو حرفی از مشکلات جامعه نیس واقعا انگار دفترت وسط آمریکاست. تازه بعد ساعت 6 که کار تموم میشد بچه ها آهنگ میزاشتن میرقصیدن و شاد و شنگول میرفتن خونه، انگار همشون عضو یه خانواده بودن و بقدری سید رو دوست داشتن که از جون و دل براش کار میکردن..
و سید هم دقیقا اشاره کرد که این حد خوش اخلاق بودن و شاد بودن تو منو تعجب انداخته بود که چقدر این دختر آرومه با خودش تو صلحه
حتی چالشی پیش میاد با طمانینه خودشو کنترل میکنه همیشه میخنده و …
خلاصه انقدر خوشحال شدیم و رفیق شدیم و همش قانون رو بهم یادآور میشدیم حتی گفت سارا بیا یه فیلم مشترک بگیریم بفرستیم واسه استاد
اونزمان من تازه قدم رو تموم کرده بودم و یکم کمالگرا بودم گفتم آخه سید من دستاورد مالی آنچنانی ندارم از چی تعریف کنم ولی خودش از زیر صفر به اینجا رسیده بود دفتر ترجمه ش نامبر وان بود تو تهران …
هنوزم با اینکه بعد وصل شدن اینترنت برگشتم سر کار تدریس آنلاین خودم
و دیگه برای ترجمه نرفتم پیششون
ولی باسید و بچه های دفتر دوستی مون برقراره، حتی باهاشون سفر کویر. و شمال و… رفتم کلی خوش گذشت
هنوز هم میرم دفتر بهشون سر میزنم بهم میگه تو از دوستای خوب منی که دلم میخواد ثروتمند شدنتو ببینم برای سایتم کلی راهنماییم کرد
هر بار راجع به استاد عباسمنش باهم حرف میزنیم که عجب مرد بزرگیه و خداروشکر که ما باهاش آشنا شدیم
خلاصه اشکم در اومد با کامنتتون
باز یادم انداختی خدا دیر نمیکنه و هر تاخیری پیش میاد
الخیر ما فی الوقع به شرط ایمان
از ته قلبم دوستون دارم
و براتون سلامتی ثروت توحید آرامش از خدا میخوام
استاد عزیزم مرد خدا که تو قلب آدمها جات داده کسانی که
اندازه خانواده درجه یک شون دوست دارن
خبر داری لشکر از عباسمنشی ها داری تو ایران و کل دنیا
عاشقتم استادم و سپاسگزارم بخاطر وجودت
سلام و درود خدمت شما فاطمه خانم گرامی
سلام بنده رو به آقا رسول برسونید و بگید برایشون آرزوی سلامتی و تندرستی دارم
خدا رو شکر که با کنترل ذهن و ماندن در مدار احساس خوب و تسلیم بودن در برابر خداوند
خداوند دست به کار شد و کارها رو بهتر از اون چیزی که شما فکرش رو می کردید انجام داد
چقدر خوب شد که این داستان حقیقی توحیدی رو نوشتید تا به ایمان همهی ما بیافزاید
من هم به لطف خدا عملکردم رو بهبود دادم و تو چند وقت اخیر توحیدی تر رفتار می کنم
ان شا الله در زمان مناسب ، زمانی که بهم گفته بشه میام از نتایجم برای شما و دیگر دوستان می نویسم
در پناه حق ، پایدار باشید
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
سلام رفیق جان
سلام محمد حسین جانم
امیدوارم در بهترین حال باشی و این کامنت که با عشق و حالِ خوش برات مینویسم در بهترین زمان به دستت برسه
خیلی تحسینِت میکنم
سلامی که مملو از انرژی مثبت و حالِ خوبه و مملو از سپاسگزاری لحظه به لحظه هست تقدیم شما دوست خوش انرژی
خوش سیما و خوش سیرت
حسین جان راستش بخواهی از این چند تا فایلِ اخیر استاد مغز من هنگ کرده و مبهوت از این عظمت و مهربانی رب
سپاسگزارم برای تمام لحظاتی که در این سایت بهشتی نورافشانی کردی و انرژی و فرکانسِ مثبت شما را با عشق دریافت کردیم و لذت بردیم
از پیشرفتهاتون
از رفتارها و عملکردهای توحیدی
از ذوق زدگیهات
امیدوارم همیشه خوش بدرخشی
و همیشه شاد و سلامت و ثروتمند باشی.
سلام و درود مجدد خدمت شما آقا رسول و فاطمه خانم گرامی
امیدوارم در پناه حق ، احساسی سرشار از آرامش و شادی رو داشته باشید
آقا رسول ممنونم بابت این پاسخ پر از مهر و صمیمیت شما
خیلی به دلم نشست و احساس خوب رو به قلبم هدیه داد
خوشحالم که دوستان خوب و دوست داشتنی مثل شما و فاطمه خانم و دیگر دوستان اغلب دیدگاه های من رو دنبال می کنید
می دونی این موضوع رو بارها دوستان تو دیدگاه هاشون اشاره کردند ها … ولی من هم دوست دارم اشاره کنم
چقدر خوبه که ما اینقدر از موفقیت و خوشبختی هم دیگه خوشحال میشیم و بهم تبریک میگیم و تحسین می کنیم
ما واقعاً به قول فاطمه خانم بهشتی هستیم:))
ممنونم که زیبایی چهره و زیبایی قلب پاکم رو تحسین می کنید
این انعکاس قلب خودتون هست
دوست دارم ببینمتون و براتون گل هدیه بگیرم
آخه گل هدیه دادن خیلی حس قشنگی داره ، مخصوصاً گل رز
من گاهی وقت ها از این کار ها برای همکار هام یا دوست هام می کنم
اصلاً خانم و آقا تو ذهنم معنی نداره ها … هر کسی که احساس کنم واقعاً دوستش دارم و دستی از دستای خداوند هست که خیلی موجب خیر و برکت توی زندگیم شده
من از شما و فاطمه خانم خیلی چیزها یاد گرفتم
مثلاً اینکه با وجود اینکه دو تا بچه دارید باز هم به شدت آدم های اهل تفریح و خوشگذرونی هستید
مثلاً اینکه خانوادگی می نشتید در اتاق و رویاهاتون رو تجسم می کردید
و …
دیدگاه های شما دو نفر خیلی وقت ها برای من شیرین تر از عسل بوده و گاها نشون گذاری کردم و بارها اومدم خواندم و در یه جمله یا یک پاراگراف خاص تأمل کردم … فکر کردم …. و ازش برای باور سازی استفاده کردم
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
گر به اقلیم عشق روی آری
همه آفاق گلسِتان بینی
بر همه اهل آن زمین به مراد
گردش دور آسمان بینی
آنچه بینی، دلت همان خواهد
وآنچه خواهد دلت، همان بینی…
دل هر ذره را که بشکافی
آفتابیش در میان بینی
هر چه داری اگر به عشق دهی
کافرم گر جُویِ زیان بینی
جان گدازی اگر به آتش عشق
عشق را کیمیای جان بینی
از مضیق جهات درگذری
وسعت ملک لامکان بینی
آنچه نشنیده گوش، آن شنوی
وآنچه نادیده چشم، آن بینی
تا به جایی رساندت که یکی
از جهان و جهانیان بینی
با یکی عشق ورز از دل و جان
تا به عینالیقین عیان بینی
که: یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لا اله الا هو
سلام فاطمه جاااانم
نوش جونت این توحیدی عمل کردنت…تبریک میگم گلم .
خیلی لذت بردم از خوندن کامنتت و خط به خطش رو اشک ریختم برای این همزمانی ها و هدایت خدا .
اینقدر قشنگ خدا برات بچینه…
بینهایت خوشحال شدم.
روی ماهت رو میبوسم.
سلام فاطمه جانم
فاطمه متعهد و عملگرا
دانشجوی نمونه و ممتاز استاد
فاطمه جان کامنتت رو چند بار خوندم و اشک ریختم
تحسین کمترین چیزیه که می تونم تقدیمت کنم
تحسین می کنم ایمانتو
تحسین می کنم توحیدی عمل کردنتو
چقدر شیرین و قشنگه این هدایتها و همزمانیها نوش جانت و بیش باد
امروز صبح بعد از نماز دوباره خوندم و باز هم اشکام جاری شد
ماجرای بیمارستان رفتن و جراحی آقا رسول منو یاد آذر ماه سال گذشته انداخت که با همسرم رفته بودیم ارمنستان (برای مصاحبه ویزای امریکا وقت سفارت داشتم)ما پرواز برگشتمون ظهر جمعه بود، و بامداد پنجشنبه مسئله مشابهی برای همسرم رخ داد با این تفاوت که اورژانسی بود و با آمبولانس رفتیم بیمارستان، بردنش قسمت icu و گفتند که وضعیتش خطریه فوری باید جراحی بشه، و دست بکار شدند،
خود اون دست بکار شدنشون هم یه چیز عجیب و استثنایی بود، که قبل از اینکه پولی به حساب بیمارستان واریز کنیم بما اعتماد کردند و عمل رو انجام دادند
موقعیت منو تصور کن، تو یه کشور غریب و نا آشنا، که نه من زبون اونا رو می فهمیدم و نه اونا زبون منو میفهمیدن، بیشترشون هم نمی تونستن انگلیسی صحبت کنن
داستانش خیلی مفصله و من چندین و چند مسئله رو باید حل می کردم که تو یه کامنتی قبلاً تعریف کردم،
با اینکه وضعیت خطری بود ولی قلبم آروم بود و به خدا سپردم…
وقتی به خدا سپردم، خدا دستانشو بسیج کرد برای کمک،
پزشک معالج همسرم یهو یادش اومد که تو این بیمارستان یه خانم دکتر ایرانی هست که البته تو یه بخش دیگه ای بود
باهاش تماس گرفت و خانم دکتر چند دقیقه بعد اومد، یه دختر جوون خیلی زیبا رو، که بعدش متوجه شدم سیرتش از صورتش هم زیباتره!
فرشته ای که خدا اونو مأمور کرده بود که همه کارهای منو انجام بده، آدرس یه صرافی ایرانی بمن داد که با کارت بانکی ایرانی کار می کرد، چون مبلغ زیادی باید به بیمارستان پرداخت می کردیم و ما فقط سیصد یا چهارصد دلار مونده بود از دلارهامون، با اپلیکیشن موبایل خودش برام تاکسی اینترنتی گرفت، همراه من تا بیرون از بیمارستان اومد و در تاکسی رو برام باز کرد تا سوار شم،
چند ساعت بعد از اون هم همراهم اومد و رفتیم یه صرافی نزدیک بیمارستان دلار رو چنج کردیم
تو بیمارستان هم کارهای همسرم رو پیگیری می کرد و با پزشک معالجش در ارتباط بود، به تشخیص دکتر، همسرم باید در ایران ادامه درمان میداد،
خانم دکتر بمن گفت گزارش کاری که بیمارستان بشما میده به زبان ارمنی هست و باید تو ایران بدین ترجمه کنن و این برای شما سخت میشه، بخاطر همین من یه گزارش کار به انگلیسی در مورد وضعیت همسرتون و کارهایی که براش انجام شده می نویسم تا شما بدون نیاز به ترجمه بتونین به دکتر و بیمارستانی که مراجعه می کنید نشون بدید
جمعه صبح هم اومد بیمارستان و تمام کارهای ترخیص رو که پروسه زمان بری هست خودش انجام داد و من فقط از این ساختمون به اون ساختمون همراهیش می کردم
بعد هم که کار ترخیص تموم شد دوباره برامون تاکسی گرفت تا بریم هتل وسائلمونو برداریم و بریم سمت فرودگاه، بازم مثل بار قبلی همراهمون اومد و در تاکسی رو برامون باز کرد، و سفارش کرد که حتماً بعد از رسیدن به ایران بهش پیام بدم و از وضعیت همسرم بهش خبر بدم
بماند که حتی اون صرافی ایرانی هم که رفتم بدون اینکه من چیزی بگم پایینتر از نرخ با من حساب کرد و اون هم برام تاکسی گرفت و دقیقاً همونجور با احترام در ماشین رو برام باز کرد تا سوار شم
خودت که بهتر از من می دونی فاطمه جان
وقتی به خدا میسپری خدا برات کار نمی کنه، شاهکار می کنه
یه مورد دیگه هم در ضمن این ماجرا بود که از یادآوریش احساس رضایت می کنم اینکه دو سه بار دخترا تماس تصویری گرفتند و من اونقدر طبیعی و عادی رفتار کردم که هیچ بویی نبردند، اون موقع سمیه باردار بود و من نمی خواستم خبردار بشه،اتفاقاً یه بار که تماس گرفتن من داخل بیمارستان بودم اونجا فوری دوربینو قطع کردم تا بچه ها فضای بیمارستانو نبیینن
———
فاطمه جانم بعد از یاد آوری این ماجرا ها ناگهان آیه ای که ابتدای کامنتت نوشته بودی در برابر چشمام نقش بست و …انگار خدا داشت بمن می گفت
قلیلاً ما تشکرون
قلیلاً ما تشکرون
قلیلاً ما تشکرون
دریافتم که ای وای من چقدر کم از خدا سپاسگزاری کردم
که از جان همسرم محافظت کرد
که الان همسرم در کنارمه
خدای من، من نمیخوام جزو قلیلاً ما تشکرون باشم
خودت قدرت سپاسگزاری بیشتر به من عطا کن
همونجا سر به سجده گذاشتم و از خدا تشکر کردم
باصدای بلند گریه می کردم و شکرگزاری می کردم
ازت ممنونم برای کامنت دلنشین و زیبا و درس آموزت
خدا رو شکر برای سلامتی آقا رسول، لطفاً سلام منو به ایشون برسون
روی ماهت رو میبوسم
از طرف من روی ماه محمد حسن جان و هلیسا جان رو هم ببوس
(یه شوخی اینجا بکنم،از طرف خودت هم آقا رسول رو ببوس که یه وقت شاکی نشه بگه چرا بچه ها رو بوسیدی و منو نبوسیدی خخخ)
الهی که خودت و خونواده توحیدی قشنگت سلامت و شاد و موفق باشین زندگیتون سرشار از نور و عشق الهی باشه و روز به روز به مدارهای بالاتر صعود کنید
الهی که من خودم دور سرتون بگردم ودیگه برنگردم که اشکم سرازیر شد ازین همه ایمان،ازین همه توحید،ازین همه توکل،ازین همه تسلیم،ازین همه سرسپردگی…
دوستون دارم از روشنی قلبم.
خداوند به شما عمر با عزت وطولانی عطا کنه که حضورتون برای ما ،مایه ی آرامشه…
نور به تموم زندگیتون بباره و هر روز غرق احساس عمیق خوشبختی باشید.
دوستون دارم. بی نهایتِ بی نهایت …
ای جان سعیده جانم
ای جان فاطمه جانم
نور چشمی های عزیزم
خدایا شکرت که از دوتا از
بنده های خیلی خیلی خوبت
که خیلی خیلی دوسشون دارم همزمان نقطه آبی داشتم
(خدا کنه یاسی شاکی نشه دوباره!
چند وقت پیش بمن گفت مامی اینقدر شما قربون صدقه اینا میرین من داره حسودیم میشه!خخخ)
البته که شوخی می کرد خودشم خیلی شماها رو دوست داره
سعیده جان بقول خودت تلگراف خودت و فاطمه جان دیشب در بهترین زمان بدستم رسید و روز زیبامو قشنگتر و دلپذیرتر کرد
من دیروز صبح تو دفترم نوشتم خدایا امروز یه رزق ناب و مخصوص ازت میخوام بغیر الحساب بهم بدی که وجودم رو پر از شوق و ذوق کنه
خدای نازنینم قربونش برم انگار بمن گفت چرا یه دونه عزیزم من از رحمت و فضل خودم چندتا بهت میدم که حسابی شوق و ذوق وجودت رو پر کنه و سرریز بشه مثلاً:
خواهرم که مدتیه از نظر سلامتی یه کمی حالش ناخوبه، بمن زنگ زد و هم حالش بهتر بود و هم روحیه اش خیلی خوب بود و صحبتای خیلی خوبی با هم داشتیم خیلی خوشحال شدم
یا تل سرم که چند روز دنبالش می گشتم و پیدا نمی کردم، دیروز دوباره داشتم می گشتم و به خدا گفتم خدایا نشونم بده، به سومین بار نرسیده نشونم داد،تل سر ناقلا زیر پتوی مسافرتی که کنار تختم بود و استفاده نمی کردم مخفی شده بود!
از این رابطه زیبا، که ازش درخواست کردم و بلا فاصله جواب داد خیلی خوشحال شدم قند تو دلم آب شد
بعد از نماز مغرب و عشا با دعای کمیل مشغول عشقبازی با خداوند شدم مدتی بود نخونده بودم، خیلی خیلی حال داد چقدر هم مرتبط با موضوع همین فایل بود، خشیت و خضوع و خشوع و تواضع در برابر خداوند، پر از احساس ناب توحید شدم
همینکه دعام تموم شد سمیه زنگ زد،لیلی هم که فداش شم مثل همیشه خیلی خندان و حاظر و آماده منتظر ارتباط بود!به سمیه هم گفتم خیلی احساسم خوبه پر از حس سپاسگزاری ام
قشنگیش اونجا بود که تینا هم بود و با لیلی بازی می کرد، دوتا دست لیلی رو گرفته بود و راهش می برد لیلی هم خیلی خوشش اومده بود و می خندید
و بعد از خدا حافظی اومدم سایت و دیدم از شما و فاطمه جان نقطه آبی دارم، زیباییهای روزم کامل شد و همونجور که برام دعا کردی غرق احساس عمیق خوشبختی شدم
سعیده جان و فاطمه جان زندگی کردن با خدا خیلی قشنگه خیلی شیرینه، از خودش میخوام که هر روز بیشتر و بیشترطعم و لذت این شیرینی رو به همه ما بچشونه
عاشقتونم بینهایت
سلام خانم سلیمی عزیزم
بوس به روی ماهتون
عااااااااشقتم رفیق مامانی خودم
سپاسگزارم از لطف ومهرتون
بزرگواری کردین پاسخ نوشتین
یادتونه گفتم من همیشه از شما
و دخترهاتون یاد میگیرم
یادتون گفتم چقدر دوست تون دارم و برام با ارزش هستین
همین کامنت تون سند محکم و منطق درست حرفامه
خداروشکر هزاران بار شکر برای وجود ارزشمندتون دراین جهان زیبا و سایت بهشتی مون
تحسین تون میکنم میلیاردها بار
برای کنترل ذهن تون
برای بودن دراین مسیر توحیدی
همراه با دخترهای توحیدی تون
خدا چقدر منو دوست داشت که
دستمو گرفت آورد اینجا
و باشما انسانهای ارزشمند و توحیدی هم مدار کرده که برام نعمت وموهبت هستید .
خداروشکر برای حال خوب همسر محترم تون
و خودتون که قلبا دوستتون دارم
خدا حفظ تون کنه ان شاالله
سلام فاطمه عزیزم
فاطمه توحیدی خوش قلب
این کامنت جزو کامنت هایی بود که نه تنها اشکامو سرازیر کرد که احساس کردم بدنم یخ کرده و مو به تنم سیخ شده…
خدای من خدای من
چه هماهنگی هایی اتفاق میفته…
کدوم انسانی میتونست انقدر زیبا این هم زمانی رو رقم بزنه.
فاطمه بی نهایت بهت تبریک میگم برای این حد از ایمانت، هم ایمان خودت هم ایمان داداش رسول…
خیلی برات خوشحالم
برای حال خوبت
برای شکرگزاریت
برای مدار بالات
برای توحیدت
برای این هدایت هایی که خدا میکنه
بهترین ها سهم قلب پر از نورت باشه
در پناه خدا باشین
سلام عاطفه ی قشنگم
عااااااااشقتم رفیق جاانم
روی ماهتو می بوسم
سپاسگزارم از مهر ولطفت
خداروشکر هزاران بار شکر برای وجود ارزشمندتون دراین سایت بهشتی که هرکدوم تون برام
رزق ونعمت خدا هستید
وبابتش هرروز سپاسگزار خدا هستم دوست قشنگم
تو این مسیر بالا وپایین نداریم
همه تو مسیر توحیدی هستیم و تلاش میکنیم برای کنترل ذهن بهتر
من همین جا تو همین سایت بهشتی در کنار تک تک شماها
فهمیدم وباور کردم
بهشت دقیقا همین جاست
که همه از خدا میگن
همه دنبال خداهستن
همه دنبال تسلیم شدن در مقابل خدا هستن بجای تایید شدن توسط آدمها
همه دنبال حال خوب خودشونن
همه سرگرم زندگی خودشونن به جای قضاوت کردن ..
اینجا حرفا همه از جنس توحیده
اینجا دنبال شناخت هستیم
دنبال رشد وپیشرفت درون مون
اینجا داریم متوجه میشیم
چرا ارزشمندیم ؟چرا خالقیم؟
فلسفه ی وجودی مون چیه!
اینجا تو همین بهشت
تازه دارم میفهمم
خدا چقدر زیاد دوسم داره
اینجا با کامنتهای شما ، تحسین کردن دارم یاد میگیرم
ذوق کردن از نتایج دوستانم
یاد میگیرم
اینجا دارم متوجه میشم صلح درون چیه و چه شکلیه
هرکدوم مون مثل تکه های یه پازل
از پلن های خدا به هم وصل هستیم با نور خدا در قلب مون
دراین مسیر توحیدی زیبا .
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره
ان شاالله
سلام فاطمه جان
اشک مارو درآوردی با این کامنت توحیدی
فاطمه جان این روزا از خدا یقین میخواستم همش
چی از این هدایت و همزمانی نابتر برای افزایش یقین ما
ممنونم که نوشتی بانوی بهشتی
خدا شما و آقا رسول و بچه هاتون رو حفظ کنه ان شالله.
اتفاقا چندروز پیش این آیه برای منم باز شد و الان روی سایته
بخدا همه چی به هم وصله..
قلبم پر از حرفه
خدا بهتون برکت بده.
خدایا هرچی شکر کنم کمه
در پناه رب باشید
سلام از خدا رسیده
سلام فاطمه عزیزم
سلام دوست مهربان و ارزشمندم
سلام دوست توحیدی خوش اخلاقم
سلام به روی ماهت از راه دور روی ماهت رو میبوسم
اولین باری که به یکی از کامنتهام جواب نوشتی گفتم خدایا این بنده ات چقدر شیرین زبونه . گفتم خدایا همشهری خودمه که . گفتم خدایا دلم میخواد تو دنیای واقعی هم باایشون حرف بزنم .
و خدای قدرتمند وهابم از اونجا که همیشه از خودم مشتاقتتره که من در آغوشش باشم خواسته ام رو اجابت کرد.
هر کس که کامنت منو میخونه بدانید و آگاه باشید من همشهری فاطمه جون هستم و تابستان که در طی مسیر دوره کشف قوانین از خدا خواستم ایشون رو در مسیر من در واقعیت قرار بده ، پاییز همین کمتر از ده روز قبل با فاطمه عزیزم حرف زدم .
طبق روال از مسیری که عقل ناقصم بهش اصلا فکر نمیکرد.
دوست دارم اینها رو بنویسم . در واقع همین چند روز قبل میخواستم بنویسم ولی در فرکانسش قرار نگرفتم . الان دوست دارم در جواب خودش در جواب این دوست توحیدی عزیزم بنویسم :
کامنت قبلی بود که اشاره کرده بودی به نحوه سنجش هلیسا جان و اینکه چطور به لطف خدا آسون شدی برای آسونی هاو….
یکی از خدمات و سرویس هایی که من در آموزش به بچه ها میدم بخش سنجش هست و فقط اسم و فامیل بچه رو داشتم و فقط من چون در این شغل هستم به تمام اطلاعات بچه ها میتونم دسترسی داشته باشم .( فاطمه جون همکارم حتی میخواستن شماره تلفنت رو بهم بدن تلفن منزل ههههههه )
حسم رو درک میکنی که تابستان اولش به خدا گفتم میدونم که بعد زمان و مکان نیست با اینکه هر دو در یک شهر هستیم بحث فرکانس های منه که از این دوست باارزش فاصله دارم .
و فکر میکنم این فاصله رو خدا خودش برام پر کرد فاطمه جان . شماره تلفنتون رو که همکارم برام فرستادن شوکه شدم اول . صدات رو که شنیدم فقط ذوق کردم ( یادته که زیاد حرف نزدم ) و دفعه بعد که صحبت کردیم و سیرابم کردی از توحید و نشانه های خدای مهربانم سیرابم کردی از قانون و تفکر درست به قانون ، و بعد اون فایل قرآنی ( قلب قرآن ) که بهم هدیه فرستادی…….
از اون زمان من یه گام بلند برداشتم عزیزم . یک گام بلند . دوست دارم محکم بغلت کنم و صدای قلب پاک بزرگ مهربونت رو بشنوم .
دوست داد بزنم که خدایا دیدم فهمیدم اوکی باشه همش کار خودته همش هستی همش کمک میکنی همش می بخشی همیشه همیشه همیشه بودی همیشه ….
ولی این بنده ات تازه چند وقته فهمیدی لوپ کلام قانون که استادش میگه چیه .
من تازه چند وقته که یه کم فهمیدم توحید یعنی چی و چطوری میشه توحیدی عمل کنم.
من تازه چند وقته با هر اتفاقی که می افته چه مثبت چه منفی حالم از درون خوبه و از درون شادم .
من تازه چند وقته که بی نیازم از رسیدن به خواسته هام و نتایج و دارم در لحظه زندگی میکنم . اونم مقدار کمی کم
خدایا دوست دارم . اومدم در جواب فاطمه بنویسم دارم به خودت مینویسم .
خدایا خیلی خیلی خیلی ناشکرم خیلی نیاز دارم که اینو بهم یاد بدی .
میدونم همونطور که کلید قفل زندگی ام رو در دوره کشف قوانین پیدا کردم . کلید و کلیدهایی که بعضی هاش رو نمیتونم باز کنم ، میدونم قدرت باز کردن این کلید در شکر گذاری ست .
فاطمه عزیزم تمرین که بهم گفتی راجع به خانواده ام انجام بدم تازه دیشب استارت زدم .
جدا برام راحت نبود . حالا شروع کردم و میدونم هم که درش موفق میشم .
اگه قرار نبود اتفاق و نتیجه خارق العاده ای داشته باشه خدام از زبان شما بهم نمی گفتش .
میدونم
خدایا دوست دارم تا ابددددددد
فاطمه جانم دوست دارم .
سلام مخصوص به داداش رسول انشالله همیشه سایه شون بالای سر خودت و بچه هات باشه شاد و سلامت و بوس برای دو تا گل خوشگلت الخصوص هلیسای خودم که دست مشخص خداست که به شما وصل شدم در عالم فیزیک . اونچه که می خواستم
پیش به سوی خلق بقیه آرزوها و اهداف
نمیدونم چیا نوشتم . ببخش اگه شلوغ و پر هیجان نوشتم
سلام لیلی جانم
سپاسگزارم از لطف ومهرت
عاشقتم رفیق جانم
پلن های خدا خیلی قشنگه
به جرأت میگم من هیچ آگاهی ندارم ازخودم
که بخوام به کسی راهکار بدم یا راهنمایی کنم
اما اینو یادگرفتم ومیدونم که
بچه های این سایت بهشتی همه تکاملی
در مدار توحیدیم
و فقط حرفاهای استاد عزیزم
بهترین راهنماست
دوره هاش بهترین دوره است
من در همون فرصت هم کلام شدن باهات متوجه شدم که چه میزان
حواست به حرف زدن وکلامت
هست خیلی زیاد خیلی دقیق
وقتی داشتی از قشنگی های زندگیت وشغلت میگفتی
از رابطه ی خوشگل توحیدیت با خداحرف میزدی عشق میکردم
وقتی گفتی شغل موردعلاقه ت رو
داری و کلی هم ازش رزق وبرکت
و ورودی مالی عالی دریافت میکنی
تحسینت کردم ومیکنم
خداروشکر هزاران بار شکر برای وجود ارزشمندت
دراین جهان زیبا
که در ارتباط با دنیای قشنگ وپاک بچه هایی و فرکانس های عالی
کلی زیبایی از دنیای این بچه ها دریافت میکنی خداروشکر.
شما بی نظیری و اتفاقا انقدر
توانمندی که در بین خانواده ی نازنینت داری روخودت کارمیکنی
من بیشتر لذت بردم از اینکه انقدر خوب خودتو میشناسی
و تعریف میکردی و لبخند رو لبام بودخیللللللی زیاااااد
کلی نکات مثبت از صحبت هات وارد
دفترم نتایجم کردم ومیکنم
برای سلامتیت
قدرت کلامت
شغل مورد علاقه ت
مدار مالی خوبت
رانندگی کردنت
مهربونیت
ادب و احترام و عزت نفست
برای زیبایی درونت
برای قلب وسیع ت
برای تمرکز وتعهدت
شکر گزار میلیاردی خداوندم ..
نوش جونت حال توحیدیت
وقتی استاد میگه
بچه ها همه چیز توحیده
پس ماهم فقط باید رابطه مونو
با خدا بهتر کنیم
همه چیز از خدا بدونیم و
تمرکز کنیم به رشد شخصیت مون
به زیبایی ها ونعمت های زندگی مون و تا ابد قدردان شون باشیم
عااااااااشقتم و می بوسمت
از همه رفیق های بهشتیم که
کامنت نوشتن و تک تک شون رو رزق بی حساب
زندگیم میدونم بی نهایت سپاسگزارم.
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره
ان شاالله
AS I TOLD YOU : YOU ARE VERY SWEAT KIND AND VALUABLE HONEY .
IT SEEMS TO ME I GROWEN AT ONE LEVEL OR MORE. WHY NOT.
PLUS THAT I SEE MY ENDLESS LOVE MY GOD SHOW ME ITS KINDNESS THAT IS SOMETHING FAMILIAR TO ME ACTUALLY VERY FAMILAR ……
I ADORE MY GOD.I NEVER FORGET HOW MUCH HE IS NICE TO ME .
YOU AND ALL OF MY FRIENDS ON ABASMANESH SITE YOU ARE AS A GIFT TO ME A GIFT FOR MY PERSEVERANCE. .A GIFT THAT I ADMIRE TO END OF MY LIFE .
انشالله البته …
انشالله ندارن در زبان انگلیسی و صرفا خود این کلام قشنگه . اصلا نباید ترجمه بشه به نظرم .
یکی از بهترین نعمتهایی که خدا بهم داده علاقه زیادم به یادگیری و یکی از رشته های مورد علاقه ام یادگیری زبانهای خارجی و خب زبان بین المللی هست که بسیار بسیار مفیده . پیشنهاد میکنم همه والدین همیشه بچه هاشون رو بعد از یادگیری زبان فارسی بفرستن به موسسه ای برای یادگیری زبان انگلیسی و الان خودم که در حال یادگیری ام و شکر خدا چقدر اساتید باسواد ماه آدم حسابی خدا سر راهم میذاره ، میبینم که استاد 10 سال 20 سال حتی از من سنش کمتره و متوجه ام که چقدر پدر و مادر این بچه از اول سرمایه گذاری کردن و نگاه بلند مدت داشتن برای تربیت بچه شون .
دیگه قالی کرمون بودن خودم سوژه جداست که در این مقال نمی گنجد .ههههههه
حالا چرا جسارتا برای دوست عزیزم انگلیسی نوشتم . به این دلیل که حس و حال یادگیری و صحبت کردن و استفاده کردن و بودن دراتمسفر این زبان همیشه حال خوب منو خوب تر میکنه .
به خدا همین دیشب بود که از موضوعی اون ته فکرم عصبی بودم ولی در فضای کلاس که با استاد باسواد خوش قلبم و دوست ماهم نشستم از این رو به اون رو شدم و به هر دو پیام تشکر فرستادم.
و پیام و کلامت فاطمه جان بینظیره و من حس کردم حتما باید با احساس خوب وقتی که انگلیسی حرف میزنم برات بنویسم و حسم رو نشون بدم. باور کن من خوش زبان تر از شما تو سایت ندیدم.
و برات این کلمات رو نوشتم :
همونطور که بهت گفتم شما خیلی شیرین و مهربان و با ارزش هستی. و به نظرم میاد که من یک سطح بلکه بیشتر هم رشد کردم ( به دلیل ارتباط جدیدم با فاطمه ) چرا که نه .
علاوه بر این عشق ابدی ام خدام محبتش رو بهم نشون داد . چیزی که راستش برام آشناست خیلی آشنا .( شیوه خدا اینه )
من خدا رو می پرستم و فراموش نمی کنم که چقدر همیشه بهم محبت داره و شما و همه دوستانم در سایت عباس منش مثل یه کادو و جایزه هستید برام . جایزه ای برای پشتکار (و اراده مثال زدنی ام . ) جایزه ای که تا پایان عمرم قدر دانش هستم انشاالله .
SEE YOU THEN
می بینمت عزیزم .
اینم اتفاق می افته .
تک تک کلمات باارزشت رو تو دفترم مینویسم دوست نازنینم و بسیار بسیار ممنونم ازت
خیلی لذت بردم از کامنتت .کامنت جوابت . خدارو هزار بار شکر که هستی . شما و همه دوستان عزیزم . خانواده باارزشم
.
به نام خداوند مهربان و هدایتگر
انا علینا للهدی
سلام فاطمه جان
چقدر به این فایل و به این کامنت زیبا و توحیدی نیاز داشتم ، قربون خدا بشم که همیشه حواسش به بنده هاش هست و هدایتشون میکنه.
با چشمانی اشکبار کامنت توحیدیتون رو خوندم و مثل همیشه شما و آقا رسول عزیز رو تحسین میکنم.
خدای من وقتی ایمان داشته باشی و تسلیم باشی و توکل کنی به رب بهترینها واست اتفاق میفته مثل شما زوج توحیدی .
ممنون به خاطر کامنت عالیتون.
در پناه حق
بنام الله مهربان
درود فراوان به قلب پاک وروح بزرگت
احسنت فاطمه جان ،احسنت به این حد ایمانت ،احسنت بهاین حد از تسلیم بودن شما وآقا رسول ،احسنت به این درک عالی از قانون وعمل به آن ،احسنت به این کنترل ذهنی که داشتید
خدای من وقتی از هدایت وهم زمانها نوشتی پشتم لرزید ومبهوت این هدایت وهم زمانی وبرنامه ریزی دقیق خداوند شدم چشام از شوق داشتن چنین معبودی پر از اشک شد
دوست مهربانم ازت ممنون وسپاسگزارم که این رد پا را اینجا ثبت کردید تا من هم از شما یاد بگیرم ودلم آروم باشه که چنین معبود قدرتمندی دارم
عزیز دلم در هر لحظه از زندگی بهترین بهترینها را از خدای وهاب برایت خواستارم
روی چون ماهت رو می بوسم
یا حق
سلام و سلامتی بر شما خواهرتوحیدی من
این کامنت شما اشکم را جاری کرد از ایمان و باور چقدر میتانه اینگونه اتفاقات عالی برای یک فرد رخ میدهد خدایااااا شکرت برای این همه همفرکانس های خوب و توحیدی که دارم و خودت هم یکی از بهترین افراد هستی که کامنت را با شور و شوق میخانم
در هر کجایی دنیا هستین از افغانستان برایتان موفقیت میخایم
سلام فاطمه جان خداراشکر که به خواستتون رسیدین وایمانتون قوی تر شد
خدا راشکر که داداش رسول خوبن سلامتن ونیمه بهشتیتون هستند ودر کنارش از زندگیتون لذت میبرید واقعا داشتن همسر خوب یه نعمت بزرگیه وهدیه ای ارزشمند از طرف خداست همسر منم خیلی عالیه همیشه بهش میگم عشق خدایی من و بخاطر وجودش بینهایت شکر گزارم وواقعا خوشبختم .
فاطمه جان هر خط از نوشتتون رو که خوندم هی فکر کردم دیدم واقعا چه حس عالیه که خدا باهامونه در هر لحظه هوامونو داره ونمیزاره حسادت کنیم قضاوت کنیم اصلا هیچ فکر غیر خدایی بکنیم فورا مثل وقتهایی که یه بچه کوچولو اشتباه میکنه دستمونو تکون میدیم وبا محبت طوری که ناراحت نشه نترسه بهش میفهمونیم کارش اشتباهه خدا هم همون لحظه باهامون همین کارو میکنه میگه نه نه تو نه نباید انجامش بدی .
خدایا بی نهایت شکر وسپاس بخاطر این هدایتت لطفت وتوجهت به همه ما استادو شاگرداش.
یه چیز دیگه توجهمو جلب کرد گفتین داداش رسول جراحی داشت ولی به خونواده گفتین میرید مسافرت یاد خودم افتادم ماه گذشته جراحی داشتم به هیچ کس نگفتم حتی چون همسرم نمیتونست بیاد پیشم وگفتن همراه نیاز داری پرستار گرفتم وخندیدم بهشون گفتم خدا با منه من به کسی نیاز ندارم حتی بعد اومدنمم به خونه سعی میکردم پشت تلفن جوری صحبت کنم متوجه نشن تازشم خواهرم زنگ زده بود از دکتر رفتن وبیمارستانش میگفت من یه کلا مم چیزی نگفتم بدونه تو چه حالیم این صحنه ها که از جلو چشمم گذشت گفتم خدایا شکرت چقدر ما بزرگ شدیم چقدر ارووم شدیم احتیاج به دلسوزی کسی نداریم چقدر صبور شدیم وواقعا از درک این حس خیلی لذت بردم که خدای عزیزمون چه قدرتها وتوانمندیها بهمون داده البته داشتیم ولی فراموش شده بودن والان به لطف خدا وشاگردی استاد عزیزمون ما چقدر خوب شدیم بزرگ شدیم شاید همون شرح صدر باشه که خدا قلبمونو بزرگ کرده دریا کرده که تحملمونو زیاد بشه تا با این بادها نلرزیم
میگه تو که هر گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که توباشی ومرا غم ببرد .
واقعا همون گوشه چشمش با ما چی کرده چقدر لذت میبریم از زندگیمون وشکر گزارشیم وهر لحظه بهترین حس که اشک شوق از شکر گزاریه رو تجربه میکنیم
انشالله که هممون دائم این اشک شوقو داشته باشیم از نزدیکی وهمصحبتی با خدا وهمینجا با ذره ذره وجودم از استاد وتمام همخانواده ایهای عزیزم تو این سایت الهی سپاسگزارم که هستید وباعث دلگرمیمونیدواز اون اقای دکتر عزیز هم سپاسگزارم که دستی از دستان خدایند وباعث افتخار این خانواده بزرگ .الهی هممون در پناه امن خودش باشیم.فاطمه جان انشالله خودت وبچه های گلتون وداداش رسول همیشه سلامت باشید درسایه امن وپرنعت ورزق وروزی خدا ودلتون وخونتون پراز نور ارامبخش خدا باشه.
سلام و درود به فاطمه و رسول عزیز
فاطمه جان اشک همه ما رو جاری کردی با این کامنت الهی و بی نظیرتون
الهی شکر که خداوند در لحظه لحظه زندگیتون جاریه
خدا رو شکر که حال رسول جان دوست نازنین این دوست ارزشمند و بهشتی ما عالیه و انشاالله همیشه در کنار هم شاد و خوشبخت و سلامت باشید. واقعا وجود شما دو عزیز برای من همیشه جریان حکمت و درس و نور رو به همراه داشته و خواهد داشت و همیشه از شما دو عزیز یاد می گیریم.
چقدر هدایت الله مهربان در این داستان جاری و شگفت انگیز بود.
واقعا این هدایت و این 9 ماه که گفتید ، بسیار عجیب و پندآموز و حیرت انگیز بود.
چقدر درس و آگاهی های ناب الهی بر شما زوج بهشتی جاری هست نوش جانتون…
لایق این هدایت و الهامات پاک الهی هستید.
چقدر خوبه که همیشه بتونیم در این سایت بهشتی حضور داشته باشیم و از کلام الله مهربان که بر قلب و زبان استاد و تک تک دوستان ارزشمندم جاری میشه متنعم بشیم و کیییف کنیم.
واقعا هر چقدر شکرگزار این سایت و این فضا باشم باز هم کمِ
یکی از شکرگزاری های من از خداوند مهربان ، حضور در مدار بهترین و توحیدی ترین استاد جهان و زندگی در عصر و زمانه ای هست که بهترین عصر و زمانه است .
همیشه شکرگزار خداوند هستم که در برهه ای از این جهان زندگی کردم که استاد عباسمنش و این سایت و این دوستان توحیدی و بی نظیر حضور دارند .
آگاهی هایی که در این عصر و زمانه جاری و ساری هست که انصافا خیلی خیلی ناب تر و گوارا تر و واضح تر از هر زمان دیگه در طول تاریخ هست.
به قول استاد عزیزم همه ما در این مسیر در حال رشد و بهبود و بهتر شدن هستیم . کلام توحیدی استاد به قدری نافذ و تاثیرگذار هست که هر وقت این سری از فایل های استاد رو گوش می کنم ، احساس می کنم روی زمین نیستم . خودم رو بین آسمان و زمین معلق می بینم . هیچ چیزی جز کلام وحی رو که از قلب و زبان استاد جاری میشه نمی شنوم.
هر چقدر که پیش میرم و ادامه میدم ، هر چقدر که سعی می کنم بیشتر و بهتر به این آگاهی ها و قوانین بی نظیر خداوند عمل کنم ، هر چقدر از کلام الهی استاد بیشتر می شنوم ، احساس عطش بیشتری می کنم .
تازه می فهمم که چقدر اول راه هستم .
هرچقدر جلوتر میام ، بیشتر می فهمم که در برابرش هیچی نیستم.
ممنونم از کامنت بی نظیرتون که با ما به اشتراک گذاشتید تا ایمان مون قوی تر بشه.
از روی ماه رسول جان می بوسم و برای شما و تک تک عزیزانتون آرزوی سلامتی و تندرستی و خوشبختی و آزادی زمانی و مکانی و مالی محض رو از خداوند خواستارم.
شاد و موفق باشید
خدانگهدار
سلام آقای بایرامی بزرگوار
رفیق توحیدی عزیزمون
بی نهایت ممنونم از کامنت پربرکت تون
اوایل که وارد سایت شدم
نمیدونستم یعنی چی خدا سیستمه
یعنی چی هر اتفاقی می افته تو زندگیم
از باور و فرکانس خودمونه
یارو تو زندگیش نتیجه گرفته من چرا ذوق کنم آخه تحسین کردن دیگران
به چه درد من میخوره ؟؟
یعنی من به زیبایی توجه کنم واقعا تاثیری داره ؟!
حتی فکر کردن بهشون هم عصبی م میکرد
انقدر غرور داشتم و میخواستم همه بفهمن من چقدر انسان خودساخته ومستقلی هستم و از عهده کل مشکلاتم برمیام
حل میکنم اونم به تنهایی …..
اینها شرایط ذهن من بود قبل از اینکه
بیام دوره مقدس 12قدم
همون دوره ای که به جرات میگم
خدا دستمو گرفت ونشوند پای کلاسش
دوره ای که مقاومتهام کم کرد
فهمیدم خودم منبع هر شر وناخواسته ای تو زندگیم هستم ..
چقدر زمان برد تا یادش بگیرم هنوزم یه وقتایی گیرمیکنم وعوامل بیرونی رو همچنان تاثیرگذار میدونم
اصلا تسلیم شدن در برابر خدا یه وجه همین موضوعه ،همین که بیام وبگم
خدایا خودم با منطق و اگاهی وحساب وکتاب و فرکانس وباورهام
باعث خلق این شرایط و زندگیم شدم
اما حالا تسلیمم در برابر خودت ..
کی میتونه جز خودت کمکم کنه
وقتی منبع قدرت و بی نیازی خودتی
وقتی خوب داری خدایی میکنی
وقتی بیشتر از خودم میخوای زندگیمو
با پلن های خوشگل ترت بسازی
پس چرا من بازم ذهنم مقاومت داره
چون هنوز درگیر منطق و دو دوتا چهارتا کردنم….
چون به بی نیازی قبل از بی نیازی نرسیدم
چون طعم بندگی تو نچشیدم
چون هنوز خودمو نشناختم که روح
خودت درونم جا داره
خودمو نپذیرفتم
وقتی من هنوز عاشق خودم نشدم چه جوری بگم خدایا عاشقتم
خدایا منو عاشق کن عاشق خودم
بذا باورم بشه از خودتم و
عاشق خودم باشم با همه ویژگی هام
بدونم که با داشتنت همه چیزم
بدون داشتنت هیچم
کمکم کن خودمو بشناسم
جوری که خودتو در خودم ببینم و
خودمو از خودت بدونم
تا بتونم شکرگزاری کنم
فارغ از منیت وغرور
فارغ از تکبر …
به نظرم مسئولیت پذیری راه نزدیکیه
برای درک این مسیر توحیدی
ایمان داشتن به اینکه خدا منبع خیر ونعمتهای زندگی بدونیم
داشته هامون به چشم امانت های خدا ببینیم وقدردان شون باشیم.
شما خیلی خوب تو مسئولیت پذیری
پیش رفتید و همیشه تحسین تون میکنم
بارها نوشتید که چه جوری تسلیم خدا شدید ودیگران رو مقصر ندونستید
به همون اندازه زندگی تون چقدر راحت تر
چقدر بهتر و روان تر شد خداروشکر و
چقدر تو روابط عالی نتیجه گرفتین
چقدر خوب لیاقت درونی تون شناختین
بهتون افتخار میکنم که انقدر عملگرا هستید وخداروشکر هزاران بار شکر
برای وجود ارزشمندتون دراین جهان زیبا و سایت بهشتی مون ..
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره
ان شاالله
بنام خداونده بخشنده و مهربانم….
رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبْ عَلَیْنَا ۖ إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
(بقره 128)
پروردگارا، دل ما را تسلیم فرمان خود گردان و فرزندان ما را نیز امتی تسلیم و رضای خود بدار، و راه پرستش و طاعت را به ما بنما و بر ما (وظیفه بندگی را) سهل و آسانگیر، که تویی توبهپذیر و مهربان.
سلام به فاطمه عزیز کرده خدا و قشنگ قلب…
چقدر قشنگ میگه این ایه چقدر قشنگ و هدایتی اومد این ایه برای فاطمه تسلیم وبزرگ قلب….چقدر قشنگ اومد بندگی کردن فاطمه الهی شکرت رب من…
فاطمه اجی چقدر خوب تسلیم رب شدی چقدر خوب و قشنگ بزرگ روح شدی نوش جانت باشه…
فاطمه بدون اغراق میگم که این کامنتت برای من خیلی درسها داشت …
این کامنتت برای من اینقدر قشنگ بود که لذت بردم….
این همه توحید این هم عشق به رب برام تحسین برانگیز بود و لذت بخش…
اینجاست که استاد میگه همچیز خودمون هستیم همچیز خودمون هستیم…
ماشاء الله لاقوه الا بالله….
انچه خدا بخواد صورت میپذیرد…(اچه خودت )
و هیچ نیرویی جز قدرت خدا نیست…
دیروز داشتم کامنت اقا رضا احمدی رو میخوندم که اینجور میگفت….
…وَمَا تَوۡفِیقِیۤ إِلَّا بِٱلله…
…و توفیق من جز به دستانِ خدا نیست…
[سوره هود ٨٨]
وقتی که به عظمتِ فرمانروایِ کیهان نگاه میکنم ، به ناچیز بودن و نادانی و ناتوانیِ خودم در برابر این حجم از عظمت بیشتر و بیشتر پی میبرم و اقتدا میکنم به این انسانِ الهی و همچون او چنین دعایی را زیرِ لب زمزمه میکنم که….
…وَ وَفِّقْنِی لِلَّتِی هِی أَزْکی…
…و به پاکیزهترین روش مرا توفیق ده…
چقدر قشنگه وقتی این همه اگاهی رو در مورد رب نازنین دریافت میکنی وقتی خودت رو در مقابل رب ناچیز میدونی و منم منم نمیکنی….
چقدر قشنگید شماها چقدر قشنگ این سایت چقدر عالیه این فضا چقدر استاد رو دوست دارم ….
الهی شکرت رب من….
فاطمه چهره استاد رو دیدی اصن این چندتا فایل اخر چهره استاد رو نگاه مکیردم انگار یه جوری شده یه جور خاصی یه جور ی که من فک میکنم هر روز نشست توی غار و داره با خدا حرف میزنه هر روز …
اون جور ی که خدارو لمس میکنه و باهم به گفت و گو مشینن من ایجور احساس میکنم….
خدا حافظ شما و اقا رسول و کوچلو خانوادتون باشه ….
در پناه جان جانان رب العاالمین شاد سلامت و ثروتمند و پر نور باشید…
با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا
سلام بنده ی خوب خدا
سلام رفیق توحیدی
سلام به خودت ومینا جانت
که عاشقانه پر پرواز هم هستین
سپاسگزارم از شما که یکی از بهترین دستهای هدایتگر خدا روی زمین هستید و
امروز این چنین نشانه هارو
کادوپیچ با نور خود قرآن تحویلم دادی
خدایا شکرت هزاران بار شکر برای
وجود بنده های خوبت
که هرکدوم شون نعمت هستن تو زندگیم
این تکه از کامنتت نورش بارید روی قلبم
به جانم نشست ممنونم بی نهایت ازشما و آقای احمدی عزیز
چون همیشه قبل از تمرین ستاره قطبی
و نوشتنش اینو تکرارمیکنم ومیخونم
اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَی وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَی وَ وَفِّقْنِی لِلَّتِی هِی أَزْکی وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا هُوَ أَرْضَی؛ الهی زبانم را به هدایت گویا ساز و تقوا را بر قلبم الهام کن و به پاکیزهترین روشم توفیق ده و مرا به کاری وادار که بیش از هر چیز به آن خشنودی».
اما این بار قشنگ تر بهم گفت تکرارش کنم با نوشته ی شما که :
وقتی خودت رو در مقابل رب ناچیز میدونی
و منم منم نمیکنی ..
فارغ از هر منیتی باید زندگی کنم
همچنان درخواست کنم که خدا توفیق شکرگزاری بهمون بده
تلنگر خوشگلی از کامنت تون
دریافت کردم که برکت ورزق الله
میدونم وشکرگزارشم
سپاسگزارم از نوشته های پربرکتت
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله
بنام خداونده بخشنده و مهربانم….
سلام به فاطمه جان قشنگ قلب و عزیز کرده خدا….
فاطمه میدونی چی برام جالب الان که کامنتت رو خوندم برگشتم دوباره کامنت خودم رو خوندم باورت میشه که من یادم میره اصن چیا مینویسم نمیدونم این چجوریه نمیدونمممممم؟؟
اصن یادم نمیونه که چیا تو کامنت گفتم …
.
مسیرو میدونم میدونم که من نوشتم میدونم که من اونروز کامنت فاطمه رو خوندم که تسلیم رب نازنین بوده…
خدا واسشون یه دکتر توحیدی فرستاد خدا براشون همچیز رو ردیف کرده پلن رو چیده بوده که زمان مناسب انجام بشه این اتفاق همه اینارو میدونم ولی….
کامنت خودم رو نمیدونم که چیااا گفتم….
الان که کامنتتون اومد رفتم مجداد کامنتم رو خوندم و هر با که به بچه ها کامنتی برای من میزارن یادم نیست چی نوشتم و بر میگردم اون کامنتت رو میخونم و …
اصن باورم نمیشه که من این کامنت رو نوشتم…
نوش روحت باشه این کامنت الهی که توسط الله نوشته شد نه من….
ایجور فک میکنم چون من هیچی یادم نیست…..
در پناه جان جانان رب العاالمین شاد سلامت و ثروتمند باشید…
با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا
سلام فاطمه ی عزیزم
چقدر نوشته هات به دلم نشست عزیزم، چقدر لذت بردم تحسینتون میکنم بابت این همه توحیدی بودنتون.
قبلش داشتم به خواسته ای فکر میکردم که چه ایده ای برای رسیدن به خواستم بکار ببرم که با خوندن کامنتت اشک از چشمام سرازیر شد وفهمیدم من قرار نیست کاری بکنم این خدای منه که همه برنامه هارو اماده میکنه این خداست که همزمانی هارو برامون انجام میده فقط باید تسلیمش باشیم .همونطوری که همزمانی ها برای شما اتفاق افتاد.
فاطمه ی عزیزم من برای شماو اقا رسول وبچهای نازنینتون ازخدا بهترینهارو میخوام .همیشه در پناه خداوند باشید
درود و هزاران درود و وقت سحرگاهان بخیر فاطمه ی عزیزم فاطمه ی قشنگم خدا قوت عزیزم . ساعت ده یازده شب خوابم برد و بعدش نمیدونم چی شد خداوند منو قبل از ساعت 2 بامداد با سرحالی بیدارم کرد .. پیش خودم گفتم !!! خدایا حتما خیریتی هست که باید این وقت بیدارم میکردی . البته من همیشه به سحر خیزی عادت دارم برای سپاسگذاری نوشتن و مدیتیشن های صبحگاهی ولی دیگه نه در این حد که فقط دو ساعت خوابیدم … پیش خودم گفتم خب حالا که بیدارم کردی میرم توی سایت ببینم چه خبره ؟ حداقل کامنت های دوستان را بخونم که به کامنت بینظیر و روحانی ملکوتی فاطمه ی عزیزم هدایت شدم .. فاطمه جان چقدر خدا رو شکر کردم و برای آقا رسول عزیز سلامتی و تندرستی. روزافزون را طلب میکنم خدا رو شکر که بسلامتی و بخیریت توسط دکتری جراحی شدند که از شاگردهای توحیدی این سایت عباسمنش دات کام هستند .. چقدر خوشحال شدم واقعا قدرت فرکانس چقدر بالاست . یعنی آنقدر قشنگ همه ی پلن ها رو چیده مان و هماهنگ و هندل میکنه که آدم سوپرایز میشه !!!
چقدر دعاهای قشنگی نوشتی
چقدر راز و نیاز ات با خداوند عمیق و صمیمی بود
چقدر لذت بردم و سبب خیر شدی برام که در این صبح دل انگیز بامدادی این دعاهای توحیدی بر زبانم جاری بشه چقدر خداوند دوستم داشت که منو بسمت این دعاها و معجزات الهی و نشانه ها و هدایت های الهی کامنت تو دوست نازنینم هدایتم کرد خدایا شکرت بخودم تبریک گفتم و خودم را تحسین کردم و بخداوند گفتم .. خدایااآاا هزاران هزار بار ممنون و سپاسگذارم که دستمو گرفتی و صاف آوردی به این کامنت بینظیر فاطمه جان !!! انگار خداوند یک پیامکی میخواست بهم بده !!! خدایااا شکرت به آقا رسول عزیز هم سلام من رو هم برسونید و بگید برو بچه های سایت همگی جویای احوالپرسی شما هستند و براتون دعای سلامتی کردند ..
فاطمه جان بهت تبریک میگم بخاطر اینکه آینقدر قشنگ کنترل ذهن داشتی .. تحسینت میکنم که در مدار بهترین ها هستی .. تحسینت میکنم که شایسته ی بهترین همسرهای دنیا هستی .. تحسینت میکنم که همسری موحد و هم مدار و هم فرکانس فوق العاده ای با آقا رسول نازنین
هستی .. بقول قرآن زنان پاک برای مردان پاک
انشالله هر چه زودتر عافیت و سلامتی آقا رسول اجابت شده و انرژی الهی و قدرت الهی در وجودشون جاری میشه الهی آمین
با داشتن چنین دکتر موحد و هم خانواده ی صمیمی عباسمنشی که دست نورانی و شفا بخش الهی هم براتون فرستاده شده که دیگه نور علئ نور شده
خدایاا شکرت
فاطمه جان . فاطمه ی عزیزم بهترینهع بهترین ها در تمام جنبه های زندگی تون را در کنار محمد حسن عزیزمون و هلیسا جان و دیگر عزیزان تون را آرزومندم
از طرف منم از آقای دکتر عزیز عباسمنشی مون تشکر و قدردانی کنید که توسط علم و دانش و آگاهی الهی دست شفا بخش الهی شدند خدا قوت
روز و شبتون بخیریت و شادی و شادمانی و ایام بکامت شیرین و گوارا همراه با عشق و سلامتی و تندرستی و پول و ثروت و نعمت و برکت های الهی
موفق و پایدار و سلامت باشید
انشالله بزودی آقا رسول برامون از آن کامنت های خوشکل می نویسند .. آقا رسول درود الهی هر چه زودتر حال و احوالتون خوب میشه و میآید برامون کامنت می نویسید هیچ عجله ای نکنید تا فاطمه جون رو در کارتون دارید از لحظات تون فقط لذت ببرید و شاد باشید
سلام به شما خواهر عزیز و برادر ارجمندم آقا رسول گل
امیدوارم که همیشه خوشحال و شاد باشید و در سایه امن خدای عزیرم و در آغوش پر از مهرش زندگی کنید
من چن روزی بیشتر نیست که عضو سایت شدم شاید کامنت شما چهارمین کامنی باشه که تو سایت خوندمش
لذت بردم از خوندن مطالبی که عنوان کردید
و خدا گواه هست که چقدر اشک ریختم و کریه کردم مثل الان که دارم مینویسم
خدا صدای همه ما رو میشنوه همون جور که صدای شما رو شنید
دست ما رو میگیره از طریق بی نهایت دستانش
انسان های ارزشمند و مهربون و فهیم و بر سر راه ما قرار میده مثل دکتر شریفی که بر سر راه شما قرار گرفت
نوشته ای رو جلوی چشم ما قرار میده مثل کامنت شما
اینها همه هدایت های خدا هستند
از خدا میخوام که همه ما رو بیشتر و بیشتر هدایت کنه
ما رو صاحب بهترین موقعیت ها و شرایط کنه
خیییییلی خوشحالم که چند شب پیش منو خدای مهربونم هدایت کرد به این سایت قشنگ و پر از آگاهی
در پناه خدا باشید همیشه و هر لحظه
سلام به هادی جان عزیزم
خوش اومدین به این
سایت بهشتی ومقدس
خبردارین دیگه
فقط خدا دستمون
گرفته و مارو آورده اینجا ..
اینجا هر کدوم از این رفیق های
بهشتی مون خوب هدایت شدن
توسط خود خدا ..
خدا توفیق شکرگزاری بده برای
تک تک آدمهایی که نور خودش هستن و تو زندگیمون در حکم نعمت و رزق
بی حساب خودش هستن ..
یاد روزهای اول عضویتم افتادم
اشکام سرازیر شد با خوندن کامنتت
اولین دوره ای که ما شرکت کردیم دوره مقدس 12قدم بود ..
دوره ای که نمیشه
توصیفش کنم فقط میتونم بگم
این دوره مقدس هست
خداروشکر هزاران بار شکر برای
وجود ارزشمندتون دراین جهان زیبا
واین جمع بهشتی ..
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره
ان شاالله
سلاااام ب فاطمه ی عزیزم
خداروصدهزاررر مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمندت عزیزم
خداروصدهزار مرتبه شکر بخاطر این آگاهی های ارزشمند
فاطمه جانم عزیزدلم
خییییلی خیییلی بهت تبریک میگم ک سربلند بیرون اومدی از این تضاد
خیییلی تحسینت کردم بخاطر کنترل ذهنت
خیییلی تحسینت کردم بخاطر ایمانت
دمت گرم مث همیشه گل کاشتی
اشکمو جاری کردی
وجودم و لبریز از عشق و ایمان ب خداوندی ک هیچ برگی بدون اذن ش از درخت نمی افته
خداوندی ک همه چی تحت کنترلش هست
دستاشو میاره برات
و همزمانی ها برات رقم میزنه ک سوپراییزت میکنه
خدای من چقد عشق کردم
چقد لذت بردم از این همزمانی
و پاداشی ک خداوند بهت داد
خداروشکر بخاطر سلامتی آقا رسول عزیز آن شاالله همیشه سلامت باشن
سلام منو بهش برسونید
بهتون افتخار میکنم
وخیییلی دوستون دارم
صورت ماهتو میبوسم عزیزم
مرسی بخاطر این ردپای توحیدی ک گذاشتی و ایمان مارو قوی تر کردی
عاشقتمممم:))
درود خداوند بر زوج بهشتی
چقدر اشک شوق از درونم جاری شد، از این همزمانی ، قدرانی و سپاس که نتیجه عمل و ایمان به صراط مستقیمِ
به میزانی که من ، به کمک خدا روخودم کارمیکنم ، دستهای خدا وارد زندگیم میشن
این نتیجه ی سپاسگزاری و تسلیم شدن هاست
خدا تمومِ منطق هارو زیر سوال میبره با قدرتش..
خدایا کمکمون کن تا در مدار سپاسگزاری باشیم
تا بدونیم همه چیز از خودته و در دست ما امانته و ما باید خوب امانت داری باشیم، قدردان باشیم و ازهمه چیز مهتر ، باید از زندگی مون لذت ببریم ..
امیدوارم همواره در سایه آرامش و آسایش الهی ، تندرست و سلامت و عاشق در کنار هم باشیدو از زندگیتون لذت ببرید
ممنونم از دلنوشته های بسیار تاثیر گذارتون
درود بر شما زوج خوش انرژی
فاطمه عزیزم چققققققققققدر لذت بردم از خوندن کامنتت
ب اونجایی رسیدم ک از عمل ب آموزه ها تو واقعیت زندگیت رسیدم بی اختیار صورتم خیس شد از اشک
اشکی ک از این همه ایمان شما ب خدا لذت بردم میشه گفت اشک شوق بود.
با بند بند وجودم ایمان و تو نوشته هاتون لمس کردم.با عمق جانم فهمیدم تسلیم شدن واقعی یعنی چی.و چققققققدر زیباست دنیا با وجود انسانهای نیک سرشتی چون شما و خانواده بزرگ عباس منش
عاشقتونم عشقتون روز افزون
بسمالله الرحمن الرحیم
سلام
فاطمه جان این کامنت رو دارم با وضو برات مینویسم
احزاب:22
وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِیمَانًا وَتَسْلِیمًا
و مؤمنان هنگامی که [سپاه مهاجم] احزاب را دیدند، گفتند: این همان وعدهای است که خدا و رسولش به ما دادند و خدا و رسولش راست گفتند! و این جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود.
خداوند بی شک به ایمانمان ما پاسخ می ده و این نتایج باید ایمان ما رو بیشتر بکنه به این که جواب میدهد من فقط باید سمت خودم رو درست کنم خدا کارش رو بی شک انجام خواهد داد…
این موضوعاتی که داره به واسطه باور و ایمانمون وارد زندگیمون میشه باید ایمان ما رو بیشتر بکنه که ببین میشود پس حالا با ایمان بیشتر برو تو دل ترسات،بزن بریم برای گسترش جهان ،بزن بریم تا خواسته داشته باشیم …
بریم که من همواره وعده هام حق هست و بی شک من با مومنان هستم و حمایت و هدایتشون میکنم و مومنین باید بر من توکل بکنند.
فکر نکنی که اینا اتفاقیه ها نه اینا نشون داره میده که ایمان نتیجه میدهد ،توکل نتیجه میدهد…
پس تعهدمون رو باید بیشتر کنیم برای کار کردن روی خودمون….
و این موضوع که شما گفتین باید برای من الگوی قابل مشاهده ای باشه که به کار کردن روی خودت ادامه بده و صبر داشته باش که جواب میده….
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ وَلَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ
پس صبر کن که وعده خدا حق است. مباد آنان که به مرحله یقین نرسیدهاند، تو را بىثبات و سبکسر گردانند.
و شما با گفتن این موضوع سبب شدین ایمان ما به خداوند بیشتر بشه….
من وقتی نتایج دوستان رو میبینم انگیزه بیشتری میگیرم برای این که بیشتر رو خودم کار کنم.
من هر وقت یکم ناامیدی میاد سراغم و یا وقتی که میخوام انگیزه بگیرم برای کار کردن روی خودم میام و از تجربیات گذشته خودم بواسطه باورام ایجاد شده و از جایی که فکرش رو نمیکردم ایجاد شده بیاد میارم و میگم ببین مثل همه اون زمان که فکر کردی و شد بازم میشه…
ایمان جواب میده…
و بارها بوده که همون ماجرای خواب مادر بزرگ شما رو که سعیده جان گفتن در موردش رو بارها ب خودم یادآوری کردم…
چی بشه که توی خواب گفته بشه پرونده دست آقا محموده و از اون طرف آقای محمودیان در کیش خدا ماموریت بهش بده که باید بری برای سعیده جان کار پیدا کنی….
و چقدر جالب بود اون زمانی که شما دقیقاً خداوند هدایتتون کرد به همون بیمارستانی که سعیده جان شهریاری داخلش مشغول کار شدن و آشنایی شما با هم شکل گرفت الله اکبر…
پردهٔ شک را برانداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی؟
من تحسین میکنم این تعهد شما رو در کار کردن روی خودتون رو …
و از خدا میخوام که این ثبات قدم داشتن رو و استقامت رو به همه مون بده تا در مسیر ایمان حرکت بکنیم …
سلام پر مهر و محبت من رو در طبقی پر از عشق تقدیم رسول جان بکنید.
دکتر جان سپاس ..
خدایا سپاسگزارم از تو که اینقدر چیدمانت دقیق هست و نه تنها باید نتیجه ایمان فاطمه جان و دکتر جان رو بیشتر کردی بلکه سبب شدی کلی از افرادی که مشتاقان در ایماندار بودن و در مسیر تو بودن انگیزه بگیرن برای بیشتر باور کردن تو و گسترش جهانت.…
و تشکر میکنم در اینجا از همه دوستانی که دارن با گفتن نتایج و تجربیات و کامنتای پر از عشقشون گستره ایمان به خدا رو بیشتر میکنن …
استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار و تمام عوامل سایت عباسمنش دات کام درود و صلوات خدا بر شما ….
و الحمدالله رب العالمین….
خداوند به همگی ما برکت بدهد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما
فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمنُ فَسْئَلْ بِهِ خَبِیراً «59»
خدایى که آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روزگار آفرید. سپس بر عرش (قدرت) استیلا یافت (وبهتدبیر جهان پرداخت).
اوست خداى رحمان، پس از او بخواه که بر همه چیز آگاه است .
سلام هادی جان عزیزم
بی نهایت سپاسگزارم از رزق بی حساب
و پربرکتی که برام نوشتی ..
سپاسگزارم که هدایت به موقع خداروبا کامنتت به قلبم نشوندی و اشکام سرازیر شد از سر ذوق
و یاد این ایه از سوره سجده افتادم
فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ «17»
هیچ کس نمىداند چه پاداش مهمّى که مایهى روشنى چشمهاست براى آنان نهفته است،
این پاداش کارهایى است که انجام مىدادند.
شما تو کدوم مداری ؟
خیلی وصلی خیلی ..
نوش جونتون باشه پاداش های الهی ..
دقیقا تو کامنتی که برام نوشتی
چرا این تیکه از شعر پررنگ نوشتی واسم
چون همچنان یادم میره که
هر آنچه دارم از آن خداست
همچنان خیلی وقتها هم
دست حق رو میبینم و نمیشناسم
قطعا ایمان دارم که خدا گفت ونوشتی برام
یکبار دیگه کامنت خودتو بخونی
متوجه میشی
چه قدر با ارزش ومقدس نوشتی
روی چشام گذاشتم این همه رزق خداروکه از دستان بهشتی شما با عطر وضو نوشته شده و دراین فایل ثبت شده تا ردپا بشه برام و جلو چشمم باشه
تا بدونم و ایمان بیارم و تسلیم باشم
که خدا هست وخدا هست وخدا هست
باور کنم که خیلی قشنگ داره
پلن هاش رو میچینه و باید بپذیرم
خداوند بی شک به ایمانمان پاسخ می ده و این نتایج باید ایمان ما رو بیشتر بکنه به این که جواب میدهد من فقط باید سمت خودم رو درست کنم خدا کارش رو بی شک انجام خواهد داد…
همین جمله نشونه ی خوشگل خدارو به قلبم نشوند..
انتهای کامنتت ،اولین آیه سوره ی حمد نوشته شده
من قدم نهم جلسه ششم هستم که استاد تفسیر سوره حمد میگه و همچنان خیلی باید بهش گوش بدم
تا یادبگیرم که شکرگزاری کنم
جمله پایانی کامنتت
خدا به همه ی ما برکت بدهد
همیشه برکت خداوند ونعمت خداوند رو آدمهای سپاسگزار بیشتر دریافت میکنند
وشما به ترتیب ودرست ودقیق این رو نوشتین ..
بی نهایت سپاسگزارم از شمارفیق بهشتی مون
خداروشکر هزاران بار شکر برای وجود ارزشمندتون دراین جهان زیبا
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره
ان شاالله
سلام به روی ماهت فاطمه ی عزیزم
سلام ونور خداوند برشما و خانواده ی بهشتیت به آقا رسول همسر بزرگوارتون
تحسین تحسین تحسین برشما
بر زوج بهشتی
فاطمه ی عزیزم چشمانم خیس و قلبی شده از خواندن نوشته ی تو و نمیدانم که چه بنویسم
خوشحالم که آقا رسول درنهایت سلامتی هستند و دستان خداوند اینچنین برای معالجه شون هدایت میشوند .
مرحبا به این فرکانس بالای توحیدیتون
فاطمه جان آخرین کامنتی که برات گذاشتم درمورد خونه ای بود که الان درش ساکن هستیم
امروز دوباره هدایت شدم به نوشتن برای تو
امروز صبح که از طلوع خورشید بیدار شدم و محو تماشای این معجزه ی خداوند که هرروز اتفاق میوفتد بودم
به خودم گفتم ببین تو قادر به قدردانی ازخداوند نیستی حتی بابت نفس کشیدنت اگر هرلحظه بخوای فقط بنویسی وشکرگزاری کنی بازهم این نعمت رو نمیتونی قدردانش باشی .
هرلحظه که یادم میاد یه نفس عمیق وخوشمزه که تمام وجودم پراز هوا بشه میکشم ومیگم خدایا ممنونتم سپاسگذارتم عاشقتمم
دیروز اتفاقی برام افتاد که دوست دارم برات بنویسم
دیروز موهای مشتریمو رنگ میکردم و درانتها که قیمت رو میخواستم بگم توی ذهنم 750 بود ولی وقتی بهش گفتم 700 اعلام کردم .
وایشون وقتی میخواست برام کارت بکشه دوباره ازم پرسید چقد ومن گفتم 700 ولی ایشون گفتن فک کنم اشتباه شده چون من 750 شنیدم
باورت میشه من درذهنم مرورش کردم واون خودش با نهایت احترام 750 کارت کشید ورفت ومن مات ومبهوت کارهای خداوند …….
فاطمه ی عزیزم معجزات خداوند هرروز درزندگیمون جاری شده ولی نجوای شیطان گاهی دورمون میکنه واین نیازمند هرلحظه آگاهانه کارکردن روی خودمون هست
امروز قلبم باز شد از نوشته ی پراحساست
قدردانت هستم قدردان وجودت هستم
ممنون که مینویسی ممنون که هستی
تحسینتون میکنم هم مدار بودنت با همسر نازنینت رو
خدایا تورا بابت این روز زیبا این دوستان بهشتی این سایت بهشتی و وجود استاد عزیزمون شکر
فاطمه جان تو وخانوادتو به خدا میسپارم
درپناه نور وعشق الهی باشی
سلام فاطمه جان عزیز
سلام رسول عزیزم،امیدوارم در سلامتی کامل به سر ببرید
کامنتی توحید عملی رو خوندم.
خدایا شکررررت
روزی شدن این کامنت در این روز نعمت بزرگی بود که قسمتم شد و از این بابت شکرگزارم و چقدر دوستان توحیدی زیر کامنت پر کرده بودن از کامنتهای زیباشون.
فاطمه عزیز سپاسگزارم که کامنتی نوشتید که منو هم به فکر فرو برد و باز هم نشانه ای شد برام که همه چیز خداست و فقط از او بخواه و تسلیم شو.
منم ماه پیش عمل کیسه صفرا داشتم و از خدا خواستم بهترین زمان و مکان و آدمها رو برام ردیف کنه و بخدا قسم همین اتفاق افتاد و با بهترین شرایط با کمترین هزینه و با بهترین افراد انجام شد و خیلی زود خوب شدم .
رد پای الله توی زندگیم در همه جا هست ولی ما از بس خدا رو دور میدونیم و از بس باورهای نادرست داریم یه همچین مواقعی یادمون میاد خدایی هست که فلان موقع،فلان موقع برام همه چی شد.بخدا همه چی خداست و مدیریت همه چی با الله است.دیشب دخترام کلاس ششم هستن، داشتن میگفتن سرعت حرکت زمین خیلی زیاده من گفتم نه بابا خیلی زیاد باشه 30 کیلومتر در ساعت ،نگاه کردم دیدم 1100 کیلومتر بر ساعت داریم میچرخیم،نیروی گریز از مرکز هم حساب کنی ما باید آبگیری میشدیم و از ما فقط استخون میموند بماند که عوامل دیگه هم بود که نابود بشیم.پس چطور این خدایی که این همه نظم رو آفریده نمیتونیم باور کنیم میتونه زندگی منو هم در هر زمینه ای به بهترین نحو تغییر بده.فقط یک کلمه خدایا ما رو ببخش که اینقدر نادانیم،ما رو ببخش که خیلی غرور داریم،ما رو ببخش که جای تو به کسی دیگه رو میندازیم،ما رو ببخش که نمیتونیم کنترل ذهن کنیم،ما رو ببخش که عظمتت رو نمیتونیم درک کنیم،ما رو ببخش که سو استفاده میکنیم، ما رو ببخش که فقر و نادانی مون رو به تو نسبت میدیم،خدایا ما رو ببخش ببخش ببخش…..
فاطمه جان ازت ممنونم که این کامنت توحیدی رو نوشتی و باعث شدی یک قدم به سمت نور بردارم.
دکتر توحیدی آقا رسول خدا خیرت بده
رسول جان همیشه تندرست باشی
فرزندان گل فاطمه و رسول در پناه خدا سعادتمند باشید
دوستان توحیدی سپاسگزارم
استاد عزیزم استاد شایسته عزیزم سپاسگزارم
بنام خداوندمهربان
سلام به دوست عزیزم فاطمه جان
از وقتی کامنتت رو خوندم فقط دارم جملاتی که نوشته بودیو هی باخودم تکرار میکنم
وقتی استاد درباره ایه 10 سوره اعراف صحبت کنه کامنتی دراینباره مینویسم
دکترگقت منم شاگرد استاد عباسمنشم
میخوای سکرگزاریهاتو انجام بدی
و……..
فاطمه جان چقدر دلم میخواست میدیدمت ومحکم در آغوشت میگرفتم و تحسینت میکردم
دمت گرم دختر برا اینهمه رشد وتوحیدی شدن
چقدر لذت بردم که به مادرت گفتی میخواین برین سفر
چقدر کنترل ذهن
چقدر زیبا الخیرفی ماوقع رو درعمل پیاده کردین
اونم در چند مرحله
نمیدونم چی بگم فقط خوشحالم که تو این سایتم ودرمدار خوندن کامنتهای ارزشمندی چون شما هستم
چقدر خوبه که هممون داریم از هم یاد میگیریم و در کنارش انگیزه میگیریم برای رشد بیشتر
افرین به تو وخانواده بینظری که داری که همه هم جهتین
این خیلی لذت بخشه
امیدوارم همیشه درپناه رب العالمین زندگی سرشار از عشق وسلامتی وثروت وارامش و نور داشته باشید .
خدایاشکرت خدایاسکرت خدایاشکرت
سلام فاطمه جانم
چیزی نمیتونم بگم جز سرازسر شدن اشک هام و شکر گزاری از خدا ،از قدرتش ،از عشقی که بین شما و همسر عزیزتون قرار داده،از ایمانی که دارید،از توجه به نکات مثبت،از اینکه دستی از دستان خدا اونم جز عضو سایت بشه جراح همسر جان
هیچی نمیتونم بگم از ته ته دلم فقط شکر گزارم نمیتونم جلوی احساسم بگیرم جلوی ریختن اشکام بگیرم چقدر به باور و ایمانم اضافه شد ،شما و این کامنت شد یک الگوی دیگ مثل الگوهای دیگ تو این سایت که تو اوضاع به ظاهر سخت مثالش بزنم .
از خدا شکر میکنم بابت وجود همچین سایتی ،همچین استاد و باوی گرامیش،از همچین دوستان توحیدی که هر کدومتون برای یک نفر الگو و راهنما میشید .
عاشقتونم در پناه حق شاد و پیروز باشید
سلام به روی ماهت فاطمه جان
چندین ساعته که دارم کامنت هات رو میخونم
از این کامنت شروع کردم و طوری اشگ ریختم باهاش که انگار عاشقی بعد از سالها به معشوقش رسیده و اشگ میریزه …سبک شدم …ایمانم قوی تر شد…سپاسگذار تر شدم..و قول دادم بیشتر در این سایت ادای دین کنم به خودم ، به استادم، به لطفی که جهان به من کرده و به این سایت هدایت شدم…
خیلی زیاد تحسینت کردم …غبطه خوردم به اجرای توحید در عملت …
رفتم چند تا دیگه از کامنت هات رو هم خوندم
دوباره برگشتم به همین کامنتت و دوباره شروع کردم به خوندنش باز هم مثل بار اول اشگ امانم نداد…و اینجا بود که فهمیدم ، این کامنت برای تغییر فرکانسم بهم نشون داده شده …این کامنت از تغییر فرکانسی یکی از شاگردان مدرسه رب شناسی نوشته شده…و سیوش کردم
متن رو کپی کردم در دو سه جای مختلف که بهش دسترسی داشته باشم
در دفترم نوشتمش :
“””خدایا میشه به من یاد بدی چه جوری
نعمتهای زندگیمو ببینم و بشنوم و بچشم
چه جوری دست ذهنم بگیرم و حالیش کنم
که خدای من خیلی بزرگه و قدرت داره ..
میشه بهم یاد بدی ویژگی خوب آدمها رو ببینم
آدمها رو هر جوری هستن بپذیرم ودوست بدارم
میشه بهم یاد بدی بدون توقع وانتظار به آدمها کمک کنم
میشه بهم یاد بدی باور خوب بسازم از همه آدمها
که نور خودت و روح خودت درون قلب پاکشون هست””””
در و گوهر بود این کامنتت
نگین زرینی بر سینه سایت استاد عباس منش هست…میدونم هر بار بهش برگردم یه جهش فرکانسی خواهم داشت…بچه هایی که برات کامنت گذاشتن هر کدوم از دیگری ناب تر نوشتن
خدا رو هزاران بار شکر
این جواب تسلیم نشدنم در برابر شیطان بود در تضاد همین دو روز پیشم…به قول قرآن و یادآوری شما روزی بغیر الحساب برای من بود…
دستت رو به گرمی میفشارم و روی ماهت رو میبوسم
سلام و درود بر فاطمه و رسول عزیز و دوست داشتنی
فاطمه عزیز سلام خیلی خیلی تحسینت میکنم که چقد خویشن داری کردی و تونستی حمایت خداوند رو داشته باشی تا رسول جانت به سلامت کار درمانش انجام بده .خداروشکرررر که همه چی بخیر و بسلامتی گذشت و چقد با خدا بودن خوبه در سخت ترین لحظات عمرت نگران نیستی و چقد این ایمان و این آرامش در لحظه حساس زندکی لذت بخشه که شما تجربه اش کردی و چقد کنترل ذهن کردن در درون تضاد حال خوبی و بهمراه داره که من یوقتایی قدرشو ندانستم.تحسینت میکنم فاطمه عزیز خویشتن داری تو بسیاااار تحسین میکنم که حتی به خانوادتم چیزی نگفتی تا در معرض فرکانس منفی و نگرانی قرار نگیری و بقیه رو نگران نسازی دروووود بر تو.
حالا داستان من و عکس العمل من به این کامنتت چی بود فقط 5امتیاز بدون کامنت نوشتن منی که اسم شما و پروفایل شمارو میدیدم میگفتم آخ جون عسل قراره بخورم شراب طهور اومده برام جمعه در مدارش قرار گرفتم دیدم 33تا کامنت ووبیشترین امتیاز ولی چرا من خوندم حس خوبی ازش نگرفتم چرا این داستان به این خوبی و زیبایی و نصبت بهش بی محلی میکنه درونم این فکرمو مشغول کرد یسری پاسخا رو خوندم ولی زیاد ارتباط برقرار نکردم نمیدونم چرا برام جای تعجب داشت امکان نداشت به کامنت شما برسم و هیچ چیزی ننویسم و احساس ابرازات نکنم نمیدونم چراااااا؟؟؟
ولی گذشتم ازش و رفتم از اول شروع کردم طبق تاریخ کامنتارو خوندن و اومدم ص 2 ولی ته ذهنم درگیری داشتم نمیدونم حس حسادت بود نصبت به رشد شما عشقی که بین شما و رسول جان هست بود اصلاااا نمیدونم واینم میدونستم ارتباط رویایی میخوام طبق قانون باید این حس شما رو تایید میکردم این دکتری که از غیب براتون اومد بخاطر عشق به خدا و دستان خدا داشتی ولی تایید نکردم و ازش گذشتم ولی در ته ذهنم درگیر بودم تا اینکه امروز و الان دوباره به کامنت شما رسیدم گفتم این همونه ولی اوایلشو خوندم دیدم اصلاااا یادم نمیاد این جملات جدیده بعد اومدم وسطا دیدم بله همون کامنت شماست که 5امتیاز دادم و برنده امتیازی شده مقام اول امتیاز و داره.
جملات اول که دعا قشنگ و زیبا بود همصحبتی با خدا رو سیو کردم تو گوشیم گفتم خدایا این به زبان فاطمه عزیز ماست که عزیز تو هم هست منم اینارو ازت میخوام منم تشنه تو هستم تشنه رهایی از کمبودها قضاوت ها حسادتها خداجونم منم موفقیت میخوام منم روابط رویایی میخوام منم خویشتن داری میخوام منم کنترل ذهن میخوام و حالم دگرگون شد لذت بردم بعد رسیدم به داستان درمان رسول جان و دیدم حس امروزم خیلیییی فرق کرده با دوروز پیشم و خیلی خوشحال ووشاد شروع کردم برات نوشتن که نمیدونم چه حسی بود خدا دورم کنه برای همیشه منو و همه اونایی که در مدار فرکانس منفی هستن و ،و نوشتم و خوشحالم که چیجوری تونستی مثل آب خوردن رسول جانتو مداوا کنی و چیجوری تونستی روز قبل و روز جراحی کنترل ذهن کنی و از کرمانشاه سه ماه قبل دکتر حاذق توخیدی عباسمنشی رو بیارین ماموریت شهر خودتون تا همزمانی عالی انجام بشه و چقد اون لحظه ای که دکتر فهمید شما عباسمنشی هستین و دوست داشتم و چقد لذت بخش بود و چقد جالب بود دکتر اینجوری باهات حرف زد و باعث تعجبتون شد دم دکتر عزیز گرم که از طرف خدا چه دلگرمی شد برات که تونستی پنج ساعت بری واسه خودت خلوت کنی و بعد اون خلوت رسول عزیزتو سالم و سلامت ببینی .
درووووود بر شما دوتا و بچهای نازنینت که کامنت زیبای داستان جنگل رفتنو و کبریت و آتیش شو یادم نمیره مزش تو دلمه بجه به این کوچیکی چیجوری همچین فکری داره و من موندم توش.
روز و روزگارتان خوش باشد که درس بسیار عالی از کامنتتون گرفتم که با عشق و کنترل ذهن چه کار میتوان کرد.
تحسینتون میکنم بسیار بسیار فراوان هم روابط رویای تون رو هم عشق و ایمانتون به خالق مهربان را که در عملکردتون جاری میباشد درود بر شما خانواده شاد وصمیمی مرا ببخشید بخاطر حس منفی که به کامنتتون داشتم.
سلام آقای بختیارپور عزیزم
سپاسگزارم از کامنت پربرکتی که نوشتین
سپاسگزارم از مهر و لطف تون رفیق جان مون
شما نور خدا هستین و با قلب مهربون تون برام پاسخ نوشتین ولذت بردم خداروشکر.
من فکر میکنم بار اول که کامنت رو خوندین ، منو صاحب این کامنت تصورکردین و طبیعیه احساس ناخوبی داشتین …
دفعه بعد با نگاه توحیدی تری
کامنت رو خوندین و دقت کردین
که فاطمه و رسول اگه کنترل ذهنی
هم داشتن با کمک خدا بوده
دراصل امتیاز این کامنت و صاحب این کامنت خودخداست که منبع قدرته و تموم این کارها
پلن های درست وبه موقع خودش هست که
احسن الخالقینه.
واسه همین احساس بهتری داشتین خداروشکر..
من هیچ ادعایی در کنترل ذهن و توحیدی بودن ندارم و تا ابد خودمو نیازمند کمک خدا وهدایت های خدا ودوره های استاد
عزیزمون میدونم و از شما دوستان بهشتیم دارم یاد می گیرم که وجودتون برام نعمته
و دوست تون دارم ..
حتی شما به ظاهر برای من پاسخ نوشتین اما دراصل انگار خدا
برگه تقلب به شما وهمه ما داده و
درخواست هاتون رو واضح گفته و دراصل برای خدا نوشتین :
خداجونم منم موفقیت میخوام
منم روابط رویایی میخوام
منم خویشتن داری میخوام
منم کنترل ذهن میخوام و….
چه کسی گفت این چنین بنویسید
و این چنین بخواهید
جز خودش !!!
خداروشکر هزاران بار شکر برای وجود ارزشمندتون در این جهان زیبا و سایت بهشتی مون
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره
ان شاالله
سلام و درود بر فاطمه عزیز خواهرتوحیدی وومهربونم
چقد کامنتت بموقع رسید دستم چقد حالمو خوب کرد چقد زیبا توضیح دادین حس و حالمو چقد خوش بیان و خوش فکر و باوقار و فروتن ووبزرگواری درود بر خودم که همچین خواهری دارم احسن بر تو و این خدایی که زیبایی رو بهت هدیه داد ممنونم که برام نوشتی و از خدا و توحید و زیبایی هایش نوشتی رسول جان ما حالش بهتره انشالله دوتا فرشته نازنینت خوبه حالشون انشالله در امان خدا همیشه شاد و خرم باشین منم خداروشکر میکنم برای اینجا بودنمون که اگه اینجا نبود چقد همه چی برامون سخت بود جقد جهاد کردن برامون دشوار میشد چقد در زیر چرخ دنده های زندگی خورد وخمیر میشدیم من که داغاااااان بودم برای همین خدایا با تمام سی تیلیارد سلولهای هوشمند درونم ترا شکر میکنم الهی برای وجود استاد باعشق برای وجود تمام برادر وخواهرای گلم در این سایت توحیدی بینظیررررر شکررررررر الهی شکررررررت شکر که در مدار کامنت بنده باعشقت قرار گرفتم خواهرگلم فاطمه خانم گل دمتگرم که خوشحالم کردی با دیدگاه روشن و زیبات حالمو خوب کردی به رسول جان سلام گرم برسون و کوچولوهای فرشته نماتو ببوس.سپاااااااس از زیبایی که در کامنتت جاری بود و بهم رسید.الهی شکرت
سلام به فاطمه عزیز
چقدر برای نوشته زیباتون شما رو تحسین کردم
چقدر کنترل ذهن داشتید اونم در یک موقعیت بسیار بسیار سخت مثل بحث سلامتی عزیزان که همه ما انقدر ضعف داریم
من خودم در موقعیت مشابه بودم ولی اینچنین مثل شما عمل نکردم
پس میدونم که این حد از تسلیم چقدر سخته
واقعا در لحظه کنترل ذهن کردن تمرین میخواد
تمرین مستمر و مداوم اجرای توحید در بطن زندگی میخواد و شما در این آزمون سربلند بیرون اومدین و چند پله به درجه خلیل الله شدن نزدیک شدید…واقعا بهتون تبریک میگم
اما نکته ای که باعث شد این نوشته شما در پاسخ به یکی از دوستان مورد توجه بیشترم قرار بگیره این دیدگاه شماست
من فکر میکنم بار اول که کامنت رو خوندین ، منو صاحب این کامنت تصورکردین و طبیعیه احساس ناخوبی داشتین
واقعا این دیدگاه شما برام تحسین برانگیز بود. این منطق شما بسیار قوی برای ذهن هست که بشه با احساس حسادت مقابله کرد. برای من که یکی از حسودترین افرادی هستم که میشناسم و این پاشنه آشیل رو همواره با خودم دارم اما به لطف الله و هدایتهاش دارم روز به روز بهتر و بهتر میشم، این منطق و استدلال شما که اعتبار عالی بودن انسان ها، کارهای تحسین برانگیزی که انجام میدیدم و تمام دستاوردهامون به خداوند برمیگرده، یکی از قوی ترین و بهترین و موثرترین منطق هایی بود که باید به ذهنم هر بار بدم.
البته این نیست که من از این استدلال بی خبر بودم اما به این وضوح و سادگی نمیتونستم توضیح بدم.
مطمئن هستم این توضیح هم کلام خداوند بوده که از زبان شما جاری شده…شکر که من در مدار شنیدن و درک این اگاهی قرار گرفتم با اینکه این نوشته مدتها قبل ثبت شده
شما حتی از کلمه حسادت یا بد استفاده نکردید و از کلمه ناخوب استفاده کردید. این حد از تلاش برای دادن ورودی مثبت و خوب به ذهن تون برام تحسین برانگیز و آموزشی بود. واقعا از خوندن نوشته شما و مسیری که رفتید و افکاری که توی ذهن شما بود و منطق هایی که برای کنترل و جهت دهی افکار به ذهن دادید کلی یاد گرفتم.
سپاس از شما
سپاس از دوست خوبی که با شجاعت احساس نامناسب و مقاومتش به نوشته شما رو ثبت کرد تا شما این پاسخ زیبا رو بنویسید
سپاس از این فایل بی نهایت گرانبها
امیدوارم که لیاقت بودن در این فضا رو تا زمان زنده بودنم داشته باشم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی.
و اعتماد به خدا ،محکم ترین امید است..
سلام سعیده جاااانم
عااااااااشقتم رفیق بهشتیم
سپاسگزارم از مهر ولطفت نازنینم
قطعا همین طوره عزیزدلم که گفتین :
مطمئن هستم که این توضیح هم کلام خداوند بوده که از زبان شما جاری شده…شکر که من در مدار شنیدن و درک این اگاهی قرار گرفتم با اینکه این نوشته مدتها قبل ثبت شده…
خداروشکر بی نهایت شکر
که این نوشته هم نشونه ای بوده برای شما
البته که همه ی ما دنبال بهبود شخصیت مون هستیم وتاهمیشه هم ادامه داره …
خوشحالم که باشما رفیق بهشتیم آشنا شدم و درکنار هم عشق و آگاهی داریم یاد میگیریم
قطعا یکی از خوش قلب ترین
آدمهایی که میشناسین خودتون هستین ،
که خدا هدایت تون کرده و دراین مکان بهشتی هستین عزیزم
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله
سلام درود فراوان به فاطمه جانم دوست توحیدی منو به شوق آوردی چقدر لذت بردم تحسینت کردم دلم می خواد بغلت کنم باهات بشینم صورت پر از امید و توحیدی ببینم در مورد توحید بگیم سکوت کنیم بزرگی خدا رو ببینیم
خدایا شکرت دوستانی مثل شما دارم برات بهترین ها رو آرزو دارم نمیدونم شاید یک روز بچه های سایت همه دور هم باشیم به لطف خداوند ایمان دارم
خدا رو شکر برای سلامتی آقا رسول
باز هم از این ایمانت از باورهای قشنگت بگو
خدایا شکرت هدایت شدم به این کامنت زیبات
خدای من چقدر لذت بردم از این هدایت خداوند از حرفهای این دکتر توحیدی
وقتی خداوند برات پلن بچینه چه درها برات باز میشه
خدایا شکرت هزاران مرتبه
نمیدونم حس خوبی بهت دارم حرفهات به دلم میشینه انگار میشناسمت و سالهاست با هم دوستیم تمام بچه ها عزیز و دوست داشتنی هستن برای همه دوستات این سایت بهترین ها رو آرزو دارم
خدایا سپاسگزارم در فرکانس این فایل ها و این دوستان هستم
روح پاکت میبوسم انشاالله همیشه بدرخشید
حسم گفت فاطمه کامنت گذاشته بخون و بنویس امروز من به این کامنت قشنگت نیاز داشتم از زبان خداوند برام گفتی درس گرفتم سجده شکر بجا آوردم
امیدوارم من هم مثل شما این قدر ایمانم قوی بشه
در پناه خداوند باشید
به نام خدای مهربان
مگه میشه این کامنت خوند و واکنشی نشون نداد
اشکمونو درآوردی
الهی شکر بابت این هدایت و این توحیدی که بهمون نشون میدی
خدایا شکر بابت این هم زمانی و این دستان عزیزت که به یاری ما میشتابانی
فاطمه ی عزیز بهت تبریک میگم برای خودت و همسر عزیز آرزوی سلامتی و نشاط و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت را دارم
سلام خدمت دوست خوبم فاطمه جان
یک ساعت پیش از خدا خواستم ، بخاطر تضادی که پیش اومده ابمانم قوی تر کن ، امیدم بیشتر کن ،قلبم آروم تر کن
بعد به کامنت شما هدایت شدم ،شما نمیدونی چه قدر این کامنت تون درست برای من بود
و چقدر عالی جوابم از خدا گرفتم، و آروم تر شدم حالم بهتر شد
و ایمان تون کنترل ذهن تون تحسین میکنم که اینقدر قشنگ تو. شرایط به ظاهر نا جالب ، عالی ذهن تون کنترل میکنید
واقعا تحسین تون میکنم
خداشکر که جراحی آقا رسول به سلامت انجام شد و ایشون دوباره سالم سلامت پیش شما برگشتند
و این رابطه عالی تون تحسین میکنم
سلام مرضیه جانم
روی ماهتو می بوسم رفیق جانم
سپاسگزارم از لطف ومهرت عزیزم
خداروشکر هزاران بار شکر برای وجود ارزشمندتون دراین جهان زیبا
خداروشکر هزاران بار شکر برای
هدایت شدنت به کامنت و
دریافت نشونه های خداوند ..
اینجا دیگه همه میدونیم که
حتی نوشتن کامنتها هم از خودمون نیست و
از خود خداست مثل جریان هدایتهای متفاوت مون
به این سایت بهشتی که توسط خدا انجام شده.
چه قدر قشنگ استاد میگه که
خدایا هر آنچه که دارم از آن توست .
خیلی دوووووووووست دارم
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره
ان شاالله.
سلام فاطمه جون
امروز داشتم فایل 5 تروت 2 رو گوش میکردم درمورد تسلیم بود ،به خدا گفتم میخوام معنی تسلیم رو واضحتر متوجه شم و این کامنت شما رو که الان خوندم خیلی خوب متوجه معنای تسلیم شدم سخته ولی ممکنه ،هر چند که من هم دارم تلاش میکنم به تضادهام طوری نگاه کنم که بهم احساس خوب بده
مثلا هفته قبل 4 تا شاگرد جدید به کلاس یوگا اضافه شد که سه تا خواهر و مامانشون بودند 4 جلسه که اومدن یکیشون زنگ زد گفت یکیمون بعد از کلاس رو گردنمون یه شپش دیدیم و ما دیگه میترسیم کلاس بیاییم همون موقع گفتم این شپش سرباز خدا بوده از طرف خدا فرستاده شده و حتما یه خیری برام داره و این هفته به لطف خدا تعدادزیادی از شاگردان قدیمی ام دویاره برگشتن و ثبت نام کردن و دوباره یه کلاس پرشور و عالی دارم
بسیار سپاسگزارم از شما بخاطر کامنت عالیتون
به نام خدا
سلام فاطمه خانم خواهر گلم مثل همیشه گل کاشتی و یک کامنت با فرکانس توحید و عشق از اعماق وجودت برامون نوشتی واقعا فرکانس کامنتت خیلی بالا بود که وقتی میخوندم قشنگ فرکانس بالاش رو میتونستم حس کنم .
دقیقا وقتی که ما از سر راه خدا میریم کنار و اجازه میدیم خدا همه چیز رو هدایت کنه جوری میچینه برامون که خودمون هم باورمون نمیشه چه جوری این همه اتفاق و همزمانی ها رخ داد قشنگ همهی منطق های ذهن رو له میکنه این خدای وهاب و هدایتگر .
امیدوارم همیشه در کنار رسول عزیز و خانواده محترم و بچه های نازنین تون سالم و تندرست و شاد باشید و هر روز پیشرفت و موفقیت داشته باشید و برامون از هدایت های خداوند تو زندگی تون بگید مرسی و سپاسگزارم ازتون بینهایت
درود فراوان خداوند برتو فاطمه جان….امروز یه حال و احوالی داشتم چندین بار این فایل توحیدی رو گوش دادم و حالم یه جوریه دوباره گوش کن…کامنتت رو خوندم فقط اشکهام میومد،دقیقا دعاهات دعای منم هست خدایا توفیق سپاسگزاری بهم بده و قلبم آماده دریافته و تشنه ام….ازت ممنونم برای نوشته هات که طمع و بوی توحید میده….یادآوری هات چقدر به جا و نیاز دارم…ازت بی نهایت سپاسگزارم
سلام به فاطمه ی عزیز
چند روزه که کامنتت رو خوندم و واقعا مبهوت ایمان و عمل گرایی شما زوج قشنگ و عاشق شدم
واقعا اینکه استاد میگه ایمان بدون عمل حرف مفت است رو به تمام معنا انجام دادی آخه کی میتونه به این راحتی وقتی موقع عمل جراحی عزیزش باشه راحت بگه باشه بذاریم ده روز دیگه؟ بازم دکتر عقب بندازه غر نزنه و شکایت نکنه و لب به اعتراض باز نکنه
چه الگوهای قشنگی هستید
شما الگوی من شدید عاشقانه تحسینتون میکنم که الخیر فی ما وقع رو به زیبایی معنا کردید تمرکز روی نکات منفی نداشتید
چقدر کیف کردم از خوندن کامنت فوق العاده ات
مرسی که این حد از ایمان و اعتماد به رب رو برای من توی صفحه ی مقدس این سایت الهی تایپ کردی
عاشقتم ️
درود و رحمت خداوند بر تو نازنین دختر توحیدی
سلام ودرود بر قلب پاک و روشنت
سلام و درود بر لحظه ای که سکوت کردی و قضاوت نکردی
سلام و درود بر تسلیم بودنت در برابر خداوند و ارامشت
فاطمه جان چه کردی با ما
چه نیایش زیبایی
چه دعاهای قشنگی
چه درخواستهای زیبایی
کامنتت پر از عشق ت رو خوندم و تحسینت میکردم
تحسینت میکردم برای ایمانت
تحسینت میکردم برای کنترل ذهنت
تحسینت میکردم برای نوشته ی خدایی ت
تا موقعی که رسیدم به جایی که گفتی نمیدونستم چه دکتری طرف حسابم هست
نمیدونی فاطمه جان چطور منقلب شدم وقتی گفتی این دکتر جراج از بچه های استاد عباس منشه
اشک بود که به پهنای صورتم جاری شد
ذوق و شوق و شعف بود وجودم از این قدرت مهربان پروردگارم
پر بودم از هیجان از این همزمانی ها
خدایا چطور؟
چگونه؟
خدایا ای مدیر بی نظیر
ای خدای قادری که از چیدمانهات مبهوت میشم
ای عظیم بلند مرتبه
خدایا تو چه زیبا پاسخ ایمان توکل بخودت رو میدی
تو چه زیبا جواب تسلیم بودن در برابرت رو میدی
دکتر جراحی رو از کرمانشاه برای سه ماه خدمت میاری تو کرج
فاطمه جان رو هدایت میکنی به این شخص
دو انسان توحیدی رو کنار هم چه زیبا قرار دادی
یک بنده ی توحیدی ت رو دست مهربان و قدرتمندت قرار بدی برای یه بنده ی توحیدی دیگه ت
اونم از یک خانواده ی توحیدی بزرگ
از یک سایت بهشتی
هر دو در سایه ی یک استاد بی نظیر دارن مدارهاشون رو طی میکنند تا هر روز به تو نزدیکتر بشن
خدایا همواره ما را در مسیر انسانهای بی نظیرت قرار بده
فاطمه ی عزیزم خیلی لذت بردم
ایمانت
توکلت
تسلیم بودنت
کنترل ذهنت
کار کردن روی خودت
تحسبن برانگیزه
افتخار افرینی دختر نازنین
چقدر خوب شد که این داستان زیبای توحید رو برامون با شیرینی نوشتی
کلی درس گرفتم
کلی نوشتم
کلی اشک ریختم و خلوت کردم
ممنونم عزیزم
سپاسگزارم و بهت افتخار میکنم
سپاسگزار نازنین پروردگارم هستم که با لطف و فضل بی حدش اجازه ی حضور در این بهست رو بهم داد
فاطنه ی عزیزم نمیدونی چه حالی داشتم وقتی فهمیدم این دکتر نازنین
بهت میگه چقدر زمان میخوای فایل گوش بدی
چقدر زمان میخوای شکرگزاری کنی
خدایا حیرانم از این قدرت بی نهایت تو
فاطمه ی عزیزم قطعا میدونی پزشکی حرفه ای است بسیار شریف و با مسئولینی سنگین
پزشکی اخلاق حرفه ای و تعهدی خاص رو میطلبه چون با روح و جسم انسانها سرو کار داره
کسانی که در این رشته تحصیل میکنند
اگر با عشق و باور به خدایی که این نظم زیبا و حیرت انگیز رو در بدن قرار داره کار کنند دنیای متفاوت و زیبایی رو تجربه میکنند
فاطمه جان دختر من به تازگی پزشکی عمومی ش رو گرفت و الان کارها و پروسه ی دریافت نظام پزشکی رو دنبال میکنه
با مواردی که ایشون تعریف میکنه برام
با عشق و تعهدی که در طی این دوران دانشجوئی از خودش و از پزشکان دیگه برام گفته افتخار میکنم به ایشون و همکارانشون
و سپاس گزاری میکنم با تمام وجودم از خدا برای لطف و محبتش در حق من و در حق دخترم
چه بسیار دستان مهربانی که سر راهش قرار داد در این مسیر پر فراز و نشیب
چه بسیار کمکهایی که از غیب براش فرستاد
خدابا صد هزاران بار شکرت برای هر لحظه حفاظت ت از دخترم
خدایا سپاسگزارتم برای مهربانی هایش در حق بندگانت و بیماران
خدایا سپاسگزارتم برای افکار و اندیشه های زیبایش
خدایا تو میدونی ما به هر نیکی و خوبی از جانب تو سخت محتاجیم و فقیر
خدایا دستان ما رو بگیر و با نور عشق خودت وجودمون رو از کینه ها نفرتها قضاوتها و هر ناپاکی با قدرت بی نهایتت پاک کن و اگاهی و نور هدایت به مسیر کسانی که نعمت داده ای رو بر زندگی مان جاری کن
سپاسگزارم دوست ارزشمندم و از خداوند بخشاینده طلب هدایت
رحمت
برکت
ثروت
نعمت
و عشق میکنم برای همه
امین یا رب العالمین
دوست خوب و اگاهم برای شما و خانواده محترم تون ارزوی سلامتی و شادی های بی پایان دارم
یه مطلبی رو عرض کنم
درست در همین لحظه که داشتم برای شما مینوشتم به تضادی شدید برخوردم و نمیدونم چه خیری در اون نهفته ست
پناه میبرم بخودش که قدرت تمام عالم در دستان اوست
و میسپارم به دستان قدرتمندش
از خودش کمک میخوام
از خودش طلب نیکی دارم
از خودش یاری میخواهم برای حلش
از خودش هدایت میخوام
از خودش ایمان میخوام و کنترل ذهن
خدایا نه میدانم و نه میتوانم
اما تو علم بی نهایت و توانایی بی نهایت داری
خدایا خیلی روی قدرتت حساب کردم
خدایا خیلی روی عشقت به بندگانت حساب کردم
خدایا خیلی رو ی رحمت ت حساب کردم
فالله خیر الحافظین
حسبنا الله و نعم الوکیل ان الله علی کل شی قدیر
بچه ها برام دعا کنید
دوستون دارم
سلام فاطمه جان من چقد تحت تأثیر این فایل بسیار توحیدی شما قرار گرفتم به خدا اشک شوق میریزم برای شما که چقدردر مدار نعمتها قرار دارید خدا رو صد هزار مرتبه شکر بابت این هم زمانیها خداروشکر بابت دل پاک ونگاه خداییتون من شما رو تحسین میکنم
من امروز که داشتم کامتهای دوستان رو در دوره زیبای هم جهت با جریان خداوند رو میخوندم رسیدم به کامنت زیبای شما به این کامنت بسیار تاثیر گذار شاید ماها از اون زمان گذشته ولی من امروز هدایت شدم به اینجا تا این کامنت شمارو ببینم بخونم ولذت ببرم از هدایتها وهم زمانیها وانسانهای خوب بسیار زیاد که دستان خداوند هستند و کارها رو برای ما انجام میدن خداروصد هزار مرتبه شکر برای شما هم خیلی خوشحالم در پناه خدای متعال سلامت شاد و سعادتمند باشید
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است
و مهربانیاش همیشگی.
و اعتماد به خدا ،محکم ترین امید است..
سلام بانو مرجان عزیزم
عااااااااشقتم رفیق بهشتیم
سپاسگزارم از مهر ولطفتون
بی نهایت دوستتون دارم نازنینم ..
خداروشکر برای وجود ارزشمندتون
در این جهان زیبا و سایت بهشتی مون
خدارو شکر بی نهایت شکر
برای هدایتها
همزمانی ها وانسان های خوب…
قراربود زودتر از اینا برای کامنت تون پاسخ بنویسم
منتها گویی زمانش امروز بود که همزمان هم فایل مقدس مراقبه شکرگزاری استاد جان مون از راه رسید که روح و جان مون آروم گرفت با دیدنش
چقدر عظمت داره این مراقبه مقدس شکرگزاری .
و همچنین صبح امروز تا چشمم به گلدون یاس افتاد دیدم سه تا گل داده که خیلی ذوق کردم از
عطر بی نظیرش دیوونه کننده است
کلی باعشق فراوون بوسیدم و
غرق نوازش کردم شون ..
خلاصه جریان هدایت اینگونه پیش رفت که امروز کامنتم براتون نوشته بشه و به قلبت تون بشینه .
باعثه افتخاره که باشما عزیزدلم
هم دوره هستم در دوره هم جهت شدن با جریان خداوند ..
و ازشما رفیق های قشنگ وبهشتیم
عشق و آگاهی یادمیگیرم ..
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین
و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره
ان شاالله
بسیار زیبا و تاثیر گذار بود.
کامنت شما را خواندم و باز هم درس ایمان را بمن یادآوری کرد که هر جایی ایمان داشته باشیم و بر مبنای اون عمل کنیم اونوقت قویترین منطقها کنار میره و معجزات پشت سر هم رخ میده و جالب این جاست همه چیز کاملا طبیعی رخ میده.
اتفاقی که برای شما افتاد علی الخصوص اون لحظه که گفتید:
دکتر گفته برو فایل گوش بده و شما ازش پرسیدی چه فایلی و در پاسخ شنیدید که پزشک معالج از اعضای سایت هست این مصداق معجزه هست و واقعا برای من خیلی تاثیر گذار بود.
بهتون تبریک میگم ایمان شما به خویشتن داری و عمل به قانون نتیجه داد.
امیدوارم همیشه در زندگی حال خوب داشته باشید و حال خوب مهمترین اولویت زندگیتون باشه.
در پناه خدای وهاب
سلام به فاطمه عزیزورسول نازنین
فاطمه جانم دختر چه کردی با دل من؟
اشکی که سرازیر شد از شدت احساسات ودرک بزرگی خدا وهم زمانی ها
چقدر کامنتت زیباوتاثیرگذاربود.چقدر بادل آدم بازی میکرد.
کامنتت رو دوبار خوندم تا اصلا متوجه شم داستان چی بوده؟
انقدر که عجیب وجالب بود و آدم به بزرگی خدا ایمان میاورد.
فاطمه جانم سبک کامنت گذاشتنت رو خیلی دوست دارم عزیزدلم.خیلی ساده وصمیمی ودر عین حال دلی.
خداروهزارمرتبه شکر که همسرت صحیح وسلامت درکنارته.
چقدر جذاب که یکی از دوستان ما،از اعضای خانواده بزرگمون به طرز معجزه آسایی با شما ملاقات کرده ودستی ازدستان خداوند شده برای شما.
حیف که افتخار آشنایی با ایشون رو نداشتیم که قصه هدایت ایشون رو هم به سمت شما بشنویم.
درهرصورت سپاسگزارم ازت که این معجزه زیبا رو اینجا مطرح کردی.ودل همه مارو بردی به عالم بالاتر.
درپناه خدا باشید.آمین
سلام فاطمه جان عزیز.سلام برادر رسول گرامی.
چقدر اشک ریختم چقدر زیبا بود این هدایت.نمی دونم این کامنت کجا بود که من تا حالا نخوندمش خواستم کامنت هایی را بخونم که در مورد قدرت خدا باشه.در مورد این باشه که همه کارست و حتی وقتی همه بهت میگن نمیشه دیگه کار از کار گذشت،خدا همه چیزو کن فیکون کنه.دیگه بهتر از این مگه میشد خداجونم تو هدایت میکنی.تو آرام میکنی.
از دیروز دارم سعی می کنم کنترل ذهن کنم دارم سعی می کنم تقوا داشته باشم.یه جاهایی از دستم در میره اولش همش گفتم بازم اشتباه کردی ولی به قول استاد جان این هم بخشی از تکامله.واقعا هم وقتی مقایسه می کنم می بینم فرق کردم.بازم به قول استاد جان هر چقدر با خودت مثل یه دوست صمیمی حرف بزنی و خودتو دلداری بدی تازه خدای درونتو پیدا کردی.وقتی اشتباه کردی و به خودت گفتی اشکال نداره آیدا جان اینم یه بخشی از تکامله یعنی ارزش خودتو فهمیدی.
سلام عزیزم سلام بر فاطمه خانم عزیز .
عزیزم اسم منم فاطمه است یک باوری اومده از طریق نزدیکانم که فاطمه ها بدشانس و کم بخت هستند و حتما یک مشکلی دارند در زندگی
خیلی خوشحال میشم از خوشبختی های روزافزونت از دل خوش خودت
از بچه های قشنگت از همسر عزیزت بیشتر برام بنویسی و کمکم کنی این باورو تغییر بدم
سلام به فاطمه جانم
ورودت به این سایت بهشتی رو
تبریک میگم رفیق جانم
در رابطه با باوری که داری
من که نمیتونم چیزی بگم تا باورهات تغییرکنه
و فقط میتونم با قاطعیت تموم بگم که
بهترین کار تمرکز گذاشتنت روی
فایل ها و شرکت در دوره های استاد عزیزمون هست و پیشنهادم
دوره مقدس 12قدم هست عزیزدلم
فایلهای توحیدی رو خیلی با تمرکز گوش کن و آگاهانه در طول روز
تمرین کن …
مورد بعد اینکه کلمه شانس تو سایت سرچ کن
هم تو فایلهای دانلودی که
استاد عزیزمون توضیح کامل وجامعی دادن گوش کن و
هم در عقل کل سرچ کن
که دوستان عزیز و باتجربه مون
پاسخ دادن .
خیلی دوووووووووست دارم
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره
ان شاالله