چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 42 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-23 04:47:072024-11-23 04:49:23چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام ب استاد عزیز
و دوستان هم فرکانسی
تااینجا30دقیقه ازفایل رو دیدم
و متوجه شدم ک چقدر این ویژگی در وجود من بارزه
ک ادمهارو زودقضاوت میکنم
نمیگذارم حرفشون رو صادقانه بزنن و گله میکنم ک چرا بهم دروغ گفتن
الان میفهمم ک خودم با رفتارم باعث شدم در وجود اون شخص ترس ایجاد شه و نتونه بامن صادق باشه
خیلی تند برخورد کردم یااینکه خواستم طبق باب میل من پیش بره چقدر صحیح گفتین استاد ک شاید اون شخص دلایل خودش رو داشته باشه و ما انتظار بیجا یا بالایی داشتیم
و بنظرم این ویژگی تو وجود من خیلی پررنگه ک باعث دلخوری و ناراحتی توی روابطم میشه
و موضوع برتری،منم خیلی جاها اینجوری برخورد کردم ک من بالاتر و غرور گرفت منو.اما خیلی جاها سعی کردم افتاده باشم،ولی خیلی جاداره ک خودم رو بهتر کنم و این احساس ارزشمندی رو داشته باشم و این احساس رو به هر فرد دیگری بدم
و امااحساس حسادت .استاد من قبلا افراد زیادی اطرافم بودند ک بهم حسادت داشتند قشنگ حس میکردم ک این شخص داره منو میکوبونه چون خودش سعی نمیکنه و نمیخواد ک بالاتر بره و پیشرفت کنه بخاطر همین چ تو مسائل رشد فردی و تحصیلی و چ مسائل کاری و حتی جسمی ب من حسادت داشت و مسخره میکرد منو
اما الان خداروشکر اون شخص هیچ رد پایی ازش تو زندگیم نیست و به راحتی ازهم دور شدیم و من خیلی تنها تر شدم اما این تنهایی حس خوبی داره چون میدونم خداوند داره ادمهای خوب و بهتری و با مدار بالاتری رو سر راه من قرار میده و من اینقد سرگرم کارها و اهداف خودمم ک دیگر برام مهم نیست اونا باشن یا نباشن
سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند
ابلیس میاد غمگینم کنه میگه این همه خدا خدا کردی تو زندگیت چی شد نه تنها هیچ فایده ای نداشت تازه اگر ی ذره خطا کنی جوری ولت میکنه ک انگار اگر نابود هم بشی براش مهم نیس تویی ک خدا خدا میکردی دیدی چ جوری جلوی اونایی ک بهش فحش هم میدن خردت کرد چ جوری حیثیت برات نزاشت
اینجا 1دای خدا میاد ک یادت باشه ک حرفایی ک غمیکنت میکنه از طرف شیطانه و اصلا واقعیت نداره
تو،در زندگیت هدفت رو منانتخاب کردی و گفتی خدایا من دنیا رو با تو میخام من هم دارم تو رو تربیتت میکنم ک بنده خالص خودم باشی و خوب منو بندگی کنی مگه همینو نمیخاستی؟میگم اره
خدا میگه اگر بخای جوری دنیا رو بهت میدم ک همه حسرتت رو بخورن اما منو و آخرت رو نداشته باشی
ار اینجا میفهمم ک خدا اصلی من خدا بوده و هست ک الان در این سایت الهی هستم و این فایل ارزشمند و هدایتی رو گوش دادم
وگرنه خیلی راه ها و اساتید وجود دارن ک دنیا رو بدست آوردن بدون خدا و خدایی در زندگیشون در کار نیس و از بزرگترین نعمت دور شدن ک همون خداس و تکبر میکنن و خدا هم هیچ کاری باهاشون نداره تا روز مشخص
مثل قارون ک گفت ثروتم رو با علم خودمبدست آوردم ابلیس ی جوری براش نشون داده بود ک خودشه ک همه کارهارو انجام داده و همه بهش میگفتن خوش ب خالت
اما چون بندگی رو مثل ثروت ساختن یاد نگرفته بود زمین خودشو با اموالش بلعید
خدایا من پناه میارم ب تو از شر ابلیس
خدایا من بدون تو هیچی نیستم اگر ولم کنی ابلیس مثل خودش منم نابود میکنه
خدایا من هم دنیا رو میخام هم آخرت رو
منو خودت ب همه چیزهایی ک لایقش هستم و برای من افریدی برسون و جوری منو رشد بده ک هر لحظه بنده خالص تری برات باشم و هر لحظه در تمام جنبه ها رشد کنم
جوری ک وقتی ازم پرسیدی خب زندگی در زمین چطوری بود بی نهایت ازت تشکر کنم بابت این تجربه لذت بخش و منو دعوت کنی ب تجربه لذت بخش تر
این دنیا تموم میشه و فانیه و هیچ کدوم از آدمای اطرافم حتی پدر و مادر در آن دنیا نخواهند بود و یعنی هیچ رابطه ای وجود نخواهد داشت مهم اینه ک در بندگی کردن قوی بشم و اشکال نداره ک گاهی وقتا اشتباه کنم و پس گردنی بخورم مهم در رده درست بودنه ک زندگی بدون خدا ب هیچ دردی نمیخوره
اما منم باید بدونم ک خداوند اگر بخاد میتونه کل آدم هارو هدایت کنه ب جز من
این نیس ک من از کسی برتر یا پایین تر باشم هر کسی در این دنیا مثل من از خدا هدایت بخاد خداوند خیلی سریع هدایتش میکنه و حتی خیلی بیشتز از اونی ک ادعا داره رشد میکنه
خدایا اگر هدایت های تو نباشه من ناتوانم ضعیفم هیچی نیستم مستقیم میرم تا ته چاه
اگر پیشرفتی باشه همش لطف توست
در واقع همه چیز تویی و فقط تویی ک لایق تکبری
من هیچی نیستم
پس چرا سرکشی میکردم ؟پس چرا فکر میکردم از بقیه سرترم خودم واقعا نمی فهمم ی سری افکار از کجا میان
این ابلیس از ی جاهایی وارد میشه ک فک کنی اون افکار،افکار خدایی هستن
مثلا تو قرآن خدا میگه شیطان عمل زشتشان رو براشون زینت میبخشه
در راستای شیطان عمل میکردم و فکر می کردم کار خدایی دارم میکنم
خوبه هر لحظه خدا و ترفند های ابلیس رو دارم بیشتر میشناسم
اما خدایا منو ول نکن خودت میدونی اگر منو لحظه ای ول کنی ابلیس منو با خودش میبره
خودت ب ضعف من آگاهی لازم نیس یادآوری کنم برات
مثل دیروز ک رفتم تو مسجد نشستم بهم میگفتی پاشو برو نباید اینجا بمونی برو مغازه رفیقت نماز بخون بهت گفتم نشونه بده دیدم شلوارم از موکت های مسجد خاکی شده تا دیدم بلند شدم رفتم بیرون ی نگاهم ب سرویس ها افتاد دیدم کیفمو ک حاوی مدارک و کارت های بانکی و موبایل و ….بود در سرویس جا گذاشته بودم اگر کسی میبرد ماه ها اذیت میشدم
خدایاشکرت خیلی بهم لطف داشتی خیلی باید بیشترشکر میکردم تورو ب بزرگی خودت ببخش و همیشه کم منو ب بزرگی کرمت زیاد کن
من هیچی نیستم من فقیرم ب خیری ک از جانب تو بهم برسه اگر اون خیزهارو نرسونی و من تو رو شکر نکنم واویلا
تو همیشه همراه منی همیشه عاشقمی دوستم داری
دوستم دادی ک پس گردنی میزنی تا برگردم ب سمتت تا بفهمم مسیرم اشتباهه
خدایا بابت پس گردنی هات هم شکرت ولی ب قول استاد ازت درخواست میکنم همون اول راه پس گردنی رو بهم بزن تا بفهمم دارم اشتباه میرم و اشتباهم رو بهم بگو
ازت میخام نزاری خیلی مسیرو اشتباه برم چون خیلی سخت میشه خیلی
قلبمو بار کن تا خیرهایی ک در طول روز از طرف تو بهم میرسه رو بتونم ببینم و بشنوم و شکر کنم تا ظرفم بزرگتر بشه
همه آدم ها لایق بهترین هان برای همه بهترین ها آفریده شده یعنی زیبا ترین همسر بدون کوچکترین مقاومتی (زشتی البته برای طرف مقابل)آفریده شده
عاشقانه ترین رابطه ها بدون کوچکترین مقاومت و سختی،بهترین ماشین ها بهترین خونه ها
و زندگی ب قول استاد باید در تمام جنبه ها در بهترین حالت باشه چون ما در نهایت ارزشمندی هستیم و اگر اشکالی میبینیم نشان از باورهای اشتباه دارد
گاهی وقتا شیطون میگه ک تو خیلی عقبی و نمیتونی باورهاتو درست کنی و زندگی عالی رو تجربه کنی اما خدا استاد رو میاره جلو ب عنوان اسوه حسنه و میگه ببیین این ک در بدترین شرایط بوده تونسته تو حتی زودتر و بهتر از ایشون میتونی پس ادامه بده ک من برات بهترین هارو میخام و هر چقدر انفس.خودت رو درست کنی زندگی بهتری رو تجربه میکنی
خدایا اعتبار این کامنت هم ب خودت میرسه واقعا و من اصن بلد نیستم
من در پیشگاه تو خاکم
اصلا منی وجود نداره ک بخام مغرور بشم همش تویی
خدایا یادت باشه من دنیارو با تو میخام با تو قشنگه
میدونم تو برای من بهترین هارو میخای ب شرطی ک خودمو درست کنم
به نام خدای مهربانم .
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته فوق العاده و همه دوستان هم فرکانسیم.
الهی شکرت که توفیق زنده بودن را بهم دادی امروز هم باشم و بیام در دانشکده توحیدی خودت چیز یاد بگیرم
میخام در مورد مقایسه بنویسم که چقدر میتونه ما را از نعمتهای بی انتهای خداوند دور کنه وقتی خودمو با دیگران
مقایسه کنم یعنی خودم را کمتر میدونم و اعتماد به نفسم نابود میشه قشنگ آدم میفهمه احساسش بد میشه
یعنی من توانایی ندارم اونا دارن و این خودش ناشکری و نادیده گرفتن خودم و توانایی های ذاتی که خدا بهم داده
توجه ندارم به توانایی های دیگران نگاه میکنم جالب اینه که شیطان میاد توانایی های مارا به چشم ما نمیاره ولی توانایی
دیگران را به چشم ما زیبا نشون میده که باعث حسادت بشه و حال بدی و دیگه انتهایی ندارد برای این حسادت که میتونه
واقعا مارا نابود کنه به افسردگی و ناتوانی برسونه من دوست دارم همیشه خدا کمکم کنه خودم را با دیگران چه در
ظاهر و بیزینس و همه زمینه ها مقایسه نکنم اصلا آخه چرا باید این کارو کنم مگه زندگی من مسیر کلی زندگیم با
ادمهای دیگه باید یکسان و کپی هم باشه فکر کنیم اگر ما همه خودمون را شبیه به هم کنیم از تمام لحاظ چه
فاجعه ای میشد جهان وای خدای من همه شبیه به هم کپی پیس میشد اصلا دیگه کسی انگیزه حرکت نداشت
خدایا شکرت که به هر کدوم از ماها یک استعداد ذاتی دادی که از اولش هم به خاطر همون اومدیم که استعدادهامون
را زندگی کنیم ولی دیدن نقش ادمها زدیم جاده خاکی که مثل اونا بشیم اگر هممون مثل هم میشدیم در همه
زمینه ها واقعا جهان به قول استادم جهان فاسد میشد اصلا خواسته به وجود نمیومد تضادها باعث حرکت نمیشد
گسترش دیگه وجود نداشت و هیچ پیشرفتی نبود و همه چی از بین میرفت خدایا شکرت که همه
کارهای تو حکمت دارد من و ما ازش بی خبریم و فقط به نوک بینی داریم نگاه کوتاه به زندگی میکنیم
حسادت که همه زمینه ها را نابود میکنه به قول استاد عزیزم باید حسادت باعث حرکت بشه مولد باشه ازین
لحاظ حسادت هست وجود داره که ما مولد بشیم و انگیزه مارا بیدار نگه دارد اگر کسی حس حسادت و رقابت
در وجودش نبود دیگه اصلا حرکتی نمیشد خدا همه چی را برنامه ریزی کرده به صورت کاملا ریاضی وار
ما اگر بدانیم همه چی طبق قانون بدون تغییر خداست اگر واقعا باورش کنیم درک کنیم عمل کنیم بهش
زندگی مت میشه رویایی سخته ولی جهاد اکبر میخاد قربانی هایی میخاد که باید انجام بدی
قربانی زمان کنترل احساسات که مهمترین موضوع در بحث شخصیتی است که باعث کنترل ذهن میشه
و این خوراکها را اگر بدیم ورودی خوب بوده و همه چی قوانینی پیش بره بهشت را در همین دنیا تجربه
میکنم مثل انسانهای قلیلی که بهشتی شدن همیشه اکثریت جامعه یک سمت میرن ولی عده بسیار
کمی دنباله رو کشتی نوح میشن و باورش میکنن ابراهیم وار موسی وار عمل میکنن عده کمی و همیشه
همین بوده از قبلتر ها و همیشه همین هم خواهد بود عده کمی همیشه خوشبختی را در دنیا و آخرت تجربه
میکنن متقین تعدادشون کمه اکثریت ادمها از قبل تا الان و اینده در و دیوار خواهند بود عباس منشی ها
مگه در زمان حاضر چند درصد ازادمهای دنیا هستند واقعا موفقها همیشه نادر هستند و این شکلی جهان
داره کار میکنه یاد داریم الگو میشیم یا عبرت به غیر این نیست در هر صورت داریم به جهان کمک میکنیم و
باعث گسترش میشیم هیچ ضرری برای جهان نیستیم یا الگو یا عبرت
خدایا شکرت
استاد عزیزم ازتون بی نهایت سپاسگزارم برای آگاهی های ناب یخ دربهشتی
همه شما را به خدای مهربان و غفور و رحیم و بخشنده و بزرگم میسپارم
خدا نگهدارتون
سلام به شما دوست هم فرکانسی عزیزم محمد جان از شما چقدر ممنونم برای اینکه اومدی و از درکیات خودت تو سایت نوشتی این بحثی که اول کامنت بهش اشاره کردی و نوشتی اگه همه ی ما در جهان مثل هم میشدیم در اون سطح عالی که میخوایم چقدر دنیا مسخره و یکنواخت میشد همه یک شکل و یک جور جملات شما به من تلنگری داد که واقعا چقدر خوب گفته واقعا همینه چرا من انقدر از صدا و نوع صحبت کردن خودم بدم میاد؟ بخاطر همین مقایسه کردن اینکه تو مدرسه میبینم معلمم چقدر خوب صحبت میکنه چه صدای گیرایی داره ولی من نه و فکرمیکردم صدا و صحبت من چقدر میتونه رو مخ باشه درصورتی که واقعا چرا باید منم مثل اون باشم ما با این تفاوت هامون قشنگیم دنیا پر از تنوعه دنبال تکرار نیس
اتفاقا من اطرافیانم دو نفر بهم گفتن که چقدر شیرین حرف میزنی فارسی رو چون من دو زبانه م و لهجه دارم و نباید بزارم شیطان فریبم بده من اونقدرم بد صحبت نمیکنم و صدامم جذابه نه خش داره نه مشکل خیلی اساسی پس باید سپاسگزارش باشم قدردانش باشم نه اینکه به دنبال راهی برای تغییر دادنش باید پیشرفت کنم بهتر بشم
خدایا شکرت که اینجوری قشنگ داری به تمام ابعاد زندگیم میرسی هرکجا که من حواسم نیست یه کامنت خوب جلوم میزاری تا من متوجه باشم شیطان کجاها داره عمل میکنه.محمد جان از شما خیلی ممنونم الهی همیشه در مسیر حق و نعمت های فراوان الهی باشی.
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 17 اسفند رو با عشق مینویسم
اومدم دیدگاهم رو بنویسم سایت خطا داد و نوشت دیدگاه شما بسیار طولانیست ، فکر نمیکردم یه روزی اتفاقات روزم به قدری زیاد بشه و بنویسم که تا این حد طولانی بشه
اما تیکه تیکه اش میکنم و مینویسم و رد پامو میذارم
دلم میخواد از امروز بهشتیم بگم
امروزی که رفتم سر پروژه جدید نقاشی دیواری
فرا بهشتی ،فرا تر از بهشت رو حس میکنم ، اون بهشتی که من فکرش رو میکنم و میکردم درهمین امروز تک تک لحظاتم تجربه اش کردم ،بلکه هر روزم خود خود بهشت شده
لحظاتی که با خدا صحبت میکنم دقیقا در یک بهشتی فراتر از چیزی که فکرش رو میکنم هستم
بهشتی که من دنبالش میگشتم و دوست داشتم بهشت نصیبم بشه ، الان در تک تک لحظاتی که با خدا صحبت میکنم ،نصیبم میشه
چی بگم خدا ؟؟
صبر کن ،خوب میدونم، که چی باید بگم
اول بذار اینو بگم ، که من هیچی نیستم ،هیچیه هیچی و هیچی ندارم و تنها داشته من تویی و تو ، که عشقی و تنها دارایی با ارزش منی
آخه میدونی من این روزا ، بیشتر به این فکر میکنم ، که چی دارم ؟؟؟
و بیشتر به این نتیجه میرسم که هیچی ندارم و در این جهان هستی هیچی برای من نیست
اما وقتی بیشتر فکر میکنم ، آخرش یه سکوت عمیق و گریه از ته دل میاد ، که هیچی نیستم و فقط یه چیز بسیار ارزشمند دارم
و اون تویی ربّ من
ربّ ماچ ماچی جذابم
به قدری هدایتم ریز و ریز تر شده که ،مگه میشه کل روزم رو سعی نکنم که آگاهانه توجهم رو به سمتت نبرم ؟؟
الله من
ربّ من
وقتی به من لاتخف گفتی
لاتحزن گفتی و بارها تاکیدش کردی
وقتی آیه ولسوف یعتیک ربک فترضی رو بارها و بارها به من تکرار کردی
بذار اولین بارش رو با آخرین باری که همین دیرور گفتی رو بگم
اولین بار وقتی این آیه رو به من گفت که تازه باهاش آشنا شده بودم ،با ربّ ماچ ماچی ،اون روز هیچ کس و هیچ چیز رو نداشتم که ازش کمک بگیرم
تو با این نشونه به من گفتی که راضیت میکنم
و به زودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی
روزی که من اعلام کردم هیچی نمیدونم و کمکم کنی و ازت خواستم در دادگاهی که میخواستم از نقاشی که بومم رو در نمایشگاه پاره کرده بودن وکیلم باشی و باورهای اشتباه من و عجله کردنم در طی کردن تکاملم ،که میخواستم سریع تابلونقاشیمو 100 میلیون بفروشم و یا 274 میلیون ، و نقاشیم روز نمایشگاه پاره شد
اما تو خواستی درس هایی رو از همون اولین روزها به من بدی و من در این یک سال درس هامو گرفتم و رها شدم از اون اتفاق به ظاهر بد و عجله درمورد تکاملم در نقاشی و موارد دیگه
چون من هر روزی که مربوط به اون جریان بود ،درس ها گرفتم و در عمل انجامش دادم
درس هام رو خلاصه میگم
اینکه تکاملم رو رعایت کنم ،یک شبه نمیشه به درآمد بالا و مدارهای بالاتر رسید
روی خدا حساب باز کنم نه انسان ها
عزت نفس و لیاقت و خودارزشمندیم رو بدونم
باورهامو قوی کنم که خدا با باورهای من داره پاسخ میده
سپاسگزار باشم
خودم رو مسئول تک تک اتفاقات ریز ودرشت زندگیم بدونم
و کلی درس های دیگه که سبب شد کم کم و کاملا تکاملی تا به الان رابطه ام با تو بیشتر و بیشتر بشه ربّ من
و اون روز آیه رو به زبانم جاری کردی و گفتی برو شکایت کن من راضیت میکنم
و من الان بعد یک سال به قدری راضیم که خوشحالم دری هامو گرفتم و میدونم همه چیز به نفع من تموم میشه
و همین دیروز این آیه رو تکرار کردی
یکی از اعضای خانواده صمیمی عباس منش
در رد پای روز 2 بهمن من ، در فایل گفتگو با دوستان 17 | مسئولیت مسائل زندگی ات را بپذیر – صفحه 13
اول نوشته بود به نام خدای قریب
که استاد در فایل جلسه 4 دوره هم جهت با جریان خداوند در مورد آیه
سوره بقره
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌۖ أُجِیبُ دَعۡوَهَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لِی وَلۡیُؤۡمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمۡ یَرۡشُدُونَ(١٨۶)
و چون بندگان من ،درباره من از تو پرسند، من به آنها نزدیکم، هر گاه کسى مرا خواند دعاى او را اجابت کنم پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من بگروند، باشد که راه یابند
و بعد سوره ضحی رو کامل نوشته بود و آیه ولسوف یعتیک ربک فترضی رو نوشته بود ،
این روزا به شکل های مختلف تکرار بسیار زیادی شد برای من ، که سبب آرامش من شد
یا اینکه از مسجد کنار خونه مون با پروژکتور به دیوار یه آپارتمان آیه 29 سوره تکویر رو نوشته بودن
و من دقیقا قبل اون از خدا نشونه خواسته بودم
نوشته این بود
که اگر خدا بخواهد غیر ممکن ممکن میشود
که خدا با این نشونه بهم گفت حواسم بهت هست طیبه جانم
با من باش ،کن فیکون میکنم زندگیت رو
بگم موجود باش موجود میشه
تو بگی موجود باش و باورهات هم جهت با خواسته ات باشه موجود میشه
و حالا چقدر مشتافم که هر روزم رو با تو بگذرونم ربّ من
فقط تویی و تویی و تو ، فقط و فقط تویی ربّ و صاحب همه چیز من ، فرمانروا ،قدرتمند ترین ربّ جهان هستی ،کسی که به شدت عاشقمه و بی قید و شرط دوستم داره و اگر خطا و اشتباهی در این مسیر ازمن سر زد ،خیلی راحت میبخشه و میگه اشکالی نداره ،به مسیرت ادامه بده و حرکت کن ، تو با این خطا ها هست که رشد میکنی و راه مستقیم رو پیدا میکنی
و وقتی به خطاهات آگاه میشی و میفهمی به خودت ظلم کردی و طلب بخشش میکنی و به مسیر برمیگردی و سعی میکنی که راه رو ادامه بدی
تو میتونی و من حمایتت میکنم طیبه جانم
این یک هفته رو فقط از شوق اشک میریختم و اشک و لبخند باهم ترکیب شده بودن و من در نور بهشتی تو بهترین لذت هارو میبردم
چقدر راحت تو میتونی کار انجام بدی ربّ دل انگیزم
وقتی بیشتر فکر میکنم ،میبینم باورم به تو و به توانایی هام و عزت نفسم و احساس لیاقتم و رها بودنم و تسلیم شدنم به خدا و سعی هایی که کردم برای همه این ها و یا یاد گرفتم کخ سعی کنم بگذرم از هر آنچه که خدا رو از من دور میکنه و قدم برداشتن هام حتی شده نیم قدم که برمیدارم ، که یه وقتایی به خودم میگم من اون نیم قدمم برنداشتم که خدا بی نهایت قدم برداشت ،و خیلی چیزهای دیگه که احساس میکنم همه این ها مولفه هایی هستن که کنار هم قرار گرفتن و من میتونم الان با قطعیت بگم که ،وقتی همه این ها کنار هم قرار گرفت
اون حرف استاد که در فایل رابطه ما با انرژی که خدا مینامیم میگفت
وقتی همه مولفه ها کنار هم قرار میگیرن
بوووووووووووممممممممم
رخ میده
چی بگم از این همه محبتت
چی بگم از این همه عظمتت که دوست دارم هر لحظه که داره این مومنتوم شکل میگیره و داره سرعتش بیشتر میشه ،لپای ماچ ماچی نورانیت رو ماچ کنم
ربّ من
معبود من
الله یکتای من
چگونه این همه عشقت به من رو ،مهربانیت، صمیمیتت ،بزرگواریت ،عظمت و جلال و شکوهت ،حمایتت ، توجهت ،احترامت ،اهمیتی که بهم میدی و شادی و سلامتی و از همه مهم تر آرامشی که هرچی که بهترین و ناب ترینه رو سپاسگزاری کنم ؟
امروزی که من لحظه به لحظه از امروزم رو، که با مردِ نقاشی ، که روز 12 اسفند که خدا هدایتم کرد و دیدمشون ، که در بلوار محله مون نقاشی دیواری کار میکردن و دقیقا دیواری بود که یک سال آرزوش رو داشتم ، که من روش نقاشی بکشم ، صحبت کردم و گفت برو لباس کار بیار و رنگ دیوار رو شروع کن و اون کار 4 روزه تموم شد یعنی تا دیروز پنج شنبه
و امروز روز اول پروژه جدید در یک مدرسه دبیرستان پسرانه بود
، دومین پروژه ای رو که گفت بیا که باهم بریم ، و امروز باهاشون کار کردم ، رفتیم خاور شهر تهران و شروع کردیم
امروز لحظه به لحظه ای که داشتم با یک مرد نقاش صحبت میکردم ،فقط و فقط در درونم میگفتم خداست ،خود خود خدا
تا به این لحظه از زندگیم ، فردی رو ندیده بودم که انقدر خدا رو به یادم بیاره و به قدری با صحبت کردن باهاش ، آرام باشم و به هیچی فکر نکنم ،ندیده بودم
البته توی این یک سال از سایت پر از عشق استاد عباس منش این حس رو گرفته بودم از سایت
اما با فردی که روبه رو بشم و خدا رو هر لحظه به یادم بیاره ندیده بودم
الان که دارم مینویسم ،عمیقا از ته ته دلم دارم مینویسم و اشک جاریه از چشمام که هی تار میشه چشمام و چشمامو میبندم تا اشک جاری بشه
الان یهویی یه درکی بهم داده شد
من داشتم درونم رو در وجود آدما میدیدم
فایل برانگیختگی روابط بهم یادآوری شد که من در صلح بودم با خودم ،که انسان های خداگونه رو دیدم
من هر روزم رو با خدایی صحبت میکنم که بی نهایت عشقه ، که به قدری آرومم کرده که بیشتر وقتای روز رو من درآرامشی عمیقم
برای همینه که با انسانی برای اولین بار در کار نقاشی ،کار رو شروع کردم که خداگونه هست و به قدری آرامش رو از فرکانسش دریافت میکنم که حس فوق العاده ای داشتمو فقط و فقط یاد خدا می افتادم
توجه من بوده که داره نشونه هارو میاره
دارم با انسان های خدا گونه که دستی از دستان خدا هستن کار میکنم و خدا مسخرشون کرده تا من رو در هرکاری کمک کنن و از طرف خدا و دستی باشن که من رو به خواسته هام میرسونن که باور هم جهت با خواسته ام سبب شده که من درمدار دیدنشون قرار بگیرم
چون من در باورهایی که هر روز با صدای خودم گوش میدم اینم نوشتم که انسان هایی که باهاشون کار میکنم و نقاشیامو میپسندن و میخرن ،انسان های کاملا خدا گونه و مهربانی هستن که خدارو یادم میارن
و نیازی نیست من کار خاصی انجام بدم ،خودشون پیشنهاد کار بهم میدن
که دقیقا این شد که من روز 12 اسفند که هدایت شدم و صحبت کردم گفت لباس کار بیار و بیا کار رو شروع کن
در صورتی که تا به اون روز هیچ کس قبولم نمیکرد
امروز من داشتم با خودِ خودِ خدا صحبت میکردم
بارها گفتم خدای من، داری مستقیم باهام صحبت میکنی و سعی داشتم تک تک صحبت هاشو یادم باشه
در ادامه ی رد پای روزم ، میگم امروز چه اتفاقایی افتاد و چرا من احساس بی نظیر رو داشتم
مومنتوم مثبت چقدر شیرینه
ربّ من ازت میخوام که هر لحظه کمکم کنی در این جریان با شتابی موشکی پیش برم و هر روز یادت باشم و برای تو باشم و وابسته تو در همه جنبه ها
آخه استاد عباس منش گفته که وقتی گرایشت به سمت هدایت خداست ،خدا به راحتی هدایتت میکنه
وقتی شاخکات تیز باشه دریافت میکنی و آگاهانه در عمل اجرا میکنی
از خدا میخوام همه اون حرف هارو هرآنچه که باید گفته بشه ،تا بنویسم و یادم باشه ، بهم یادآوری کنه
درسته که نمیتونم این همه مهربانیت رواونجوری که باید سپاسگزار باشم ، سپاسگزاریش به جا بیارم رو ،فقط و فقط میتونم یه کار رو خوب انجام بدم
البته سعی میکنم
هر روز که بیدار میشم ، به خودم میگم توفقط همین امروز رو سعی کن
و اون اینه که ، یاد گرفتم از این دوره ، که سپاسگزاری و سپاسگزاری و سپاسگزاری و بندگی کردن توست و قدرت رو هر لحظه به تو بدم ربّ من و روی باورهام کار کنم ،چون به وضوح دیدم که از وقتی دوره هم جهت با جریان خداوند رو خریدم و از روزی که شروع کردم و باورهامو به صورت جدی تکرار میکنم ، همراه با احساس خوب و مومنتوم رو سعی دارم بهش سرعت ببخشم
و آگاهانه مومنتوم رو ادامه بدم ، یعنی وقتی احساسم خوبه ادامه بدم این احساس فوق العاده بهشتی رو
از 12 اسفند ،یعنی در اصل از 27 بهمن که دوره جدید رو خریدم تا 12 اسفند
دقیقا 16 روز
1+6=7
چی میخوای بهم بگی خدا ؟ با این عدد هفت که هربار و همیشه بهم تاکید میکنی
با درکی که دارم ، عدد هفت نشانه توست برای طیبه
و همین آیه 186 سوره بقره
که 7 مرتبه تاکید کردی که نزدیکی و اجابت میکنی درخواست اجابت کننده رو
و یادمه یه درکی درمورد این آیه چند ماه پیش بهم گفتی
وقتی بهت میگم این کار رو انجام نده بگو چشم و اجابتم کن
وقتی گفتم انجام بده ،بگو چشم و اجابتم کن .
وقتی درخواست داری و در راستای درخواستت قدمی برنمیداری چجوری انتظار داری اجابتت کنم
طیبه تو هم باید یه حرکتی بکنی که من اجابتت کنم و خدای من به من گفتی که ایمان داشتن کافی نیست ،ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
و این دو در کنار هم هست که جواب میدی به من
و ایمان همون باورهاییه که انقدر تکرار میشه که به قدری تکرار میشه که به عمل میرسه و این یعنی ایمانه
من هر بار سعی میکنم صحبت های استاد عباس منش رو یادآوری کنم ،چون وقتی یادآوری میکنم بیشتر یاد میگیرم و یادم میمونه که قوانین چیه و هر بار تازگی داره که انگار بار اوله دارم میشنوم و تکرار میکنم
و به وقتایی که حس میکنم تکراری شده افکارم رو بررسی میکنم که ببینم چی شد که این حرف رو گفتم و سریع کنترل میکنم ورودی هام رو
اینکه تو در تک تک لحظاتم حمایتم میکنی و این نشانه رو ،عدد 7 ،74،974 که درک عدد 974 رو بهم گفتی که اگر روی باورهام کار کنم تا تاریخ 1404/7/9 ، زندگیم کن فیکونی میشه که خودم هم طیبه الان رو نمیشناسم
و این در صورتی رخ میده که قدم بردارم ،هم از نظر ذهنی که 99 درصد کار ذهنی انجام بدم و یک درصد باقی مانده که قدم برمیدارم ،به طبیعی ترین شکل ممکن راه رو نشونم میدی
دقیقا من این عدد 974رو در شماره تلفن همراه اولم دارم عدد 479به صورت برعکس نوشته شده و من اینو تازه تو این دو ماه اخیر بود ،فکر کنم ،که متوجه شدم
هرجا این عدد رو میبینم به قدری خوشحال میشم که احساس میکنم که روی شونه هات نشستم و تو فرمون رو به دستات گرفتی و دارم لذت میبرم از این همه عشق تو
از این روز بهشتی صحبت کنم
از روزی که ، هر روز که میگذره ،هر روزم نسبت به دیروزم بهشتی تر میشه ،من دارم تمرین میکنم در وجود آدم ها ،خدا رو ببینم
من دارم تمرین میکنم به آسمون ،به درختا ،به زمین ،به خودم به مادر و خانواده و به همه چی ، وقتی نگاه میکنم فقط و فقط خدا رو ببینم
هر روزی که بیدار میشم جزئی از آگاهانه های زندگیم شده که تلاش و سعیمو میکنم ،آگاهانه تلاش میکنم که تمریناتم رو انجام بدم و دقت کنم به تک تک لحظاتم و خدا رو یاد کنم
خدایا شکرت
ماچ به لپای گنده نورانیت ربّ دل انگیزم
عاشقتم
امروز صبح که بیدار شدم ،چشمامو باز کردم بلافاصله دستمو به چشمام کشیدم و با لبخند به لب ، گفتم ، امروز قراره باهم نقاشیا و هرآنچه زیباییه رو ببینیم و باهم کار کنیم و با تک تک اعضای بدنم صحبت کردم ، دو سه روزیه این تمرین رو شروع کردم
فکر کنم دیروز یا پریروز بود ، دقیقا از روزی که خدا گفت و هدایتمکرد که بیشتر با بدنم صحبت کنم و یادم باشه که هیچ کدوم برای من نیستن و برای خداست
من با عشق با بدنم صحبت کردم و دستامو بوس کردم و گفتم امروز قراره قلم به دستت بگیری و از پاهام تشکر کردم که قراره امروز چندین ساعت سرپا وایسته و از کمرم تشکر کردم که با عشق منو همراهی میکنه تا نقاشی دیواری انجام بدم
از تک تک اعضای بدنم که اسماشونو نمیدونستم تشکر کردم
خدا گفته که به قدری نعمت دادم که نمیتونید یکی یکی همه رو بشمرید
راست میگه ، من حتی تک تک اعضای بدنم رو هم به اسم نمیشناسم
از تک تک سلول هام و مهم تر از همه یادم بود که از خالق این همه شگفتی تشکر کنم
وای خدای من عشق دلمی تو ربّ من
سپاسگزاری کردم و تمرین ستاره قطبیم رو انجام دادم
من یه ایست طولانی نوشتم که وقتی صبح ها این لیست رو میخونم ،وقتی بیشتر تجسم کنم 40 دقیقه ای طول میکشه
اما اگه کم تجسم کنم 20 دقیقه طول میکشه
من 40 دقیقه تجسم کردم و لذت بردم
و روزم رو با عشق شروع کردم
دیروزآقای نقاشی که با آقای خداگونه ای که من روز اول باهاش صحبت کردم و گفت لباس کار بیار و کار رو شروع کن و داشتن باهم کار میکردن، بهم زنگ زد و هماهنگ کرد که امروز قبل رفتن سر پروژه مدرسه خاور شهر ،میاد و با ماشینش منم از سر مسیر برمیداره و باهم میریم سر کار
از دیروز مدام افکاری به ذهنم میومد و یه چند باری هی تکرار میشد و من مدام سعی داشتم نذارم که مومنتوم منفی شکل بگیره
ذهنم مدام میگفت
تو چرا باید با یه مرد بری؟ ،چرا باید بهش اعتماد کنی ،چرا اون آقای نقاش مهربون که کار بهت داد زنگ نزد و همکارش زنگ زد ، و جوری داشت چرا چرا هارو میاورد تا نگرانم کنه ،حتی گفت آدم درستی نیست
من بارها سعی کردم خودمو ذهنمو کنترل کنم اما صبح دوباره این افکار اومد
من یه لحظه سکوت کردم
گفتم ببین طیبه تو الان باورهایی داری که انقدر داره بمبارانت میکنه و سخته که کنترلش کنی
آروم باش و سوالاتی بپرس در راستای این افکار
نشستم و سوال و جواب کردم و خودم پاسخ دادم در گوگل درایوم
آخه برای خودم یه پوشه مخصوص سوال و جواب باز کردم
یکی یکی پرسیدم و به باورهایی رسیدم که مردها رو در ذهنم خراب کرده بود و کار کردن با مرد رو یک چیز وحشتناک میدونستم
یهویی خدا این رو به یادم آورد و هدایتم کرد تا به فایل جدید جلسه 4 دوره هم جهت با جریان خداوند رو گوش بدم
که یهویی گفتم ببین طیبه روزی که 12 اسفند هدایت شدی به سمت این نقاش ها کاملا در مومنتوم مثبت بودی و بی نهای عالی بودی ، و تو این انرژی خوب رو از این نقاش ها گرفتی
پس لزومی نداره که نگران باشی
چون در مداری بودی که انسان های خوب سر راحت قرار گرفتن
تو الان متوجه شدی چه باورهای محدودی داری ، باورهای قدرتمندشو بنویس و بازم ضبط کن با صدای خودت
و الان باید اینو تکرار کنی ،من دارم برای خدا صحبت میکنم و با خدا کار انجام میدم و خدا در هرکاری با من هست و با هر مردی که همکار بشم ،خدا رو در وجودش میبینم و حتی دستی هست از دستان خدا که من با صحبت هاش درس یاد میگیرم و با این نگاه قبول میکنم بیاد دنبالم که بریم سر پروژه نقاشی دیواری که پاره ای از وجود خداست و من وقتی با خدا هستم ،انسان های خدا گونه رو میبینم
همه اینارو گفتم
و با اینکه میدونستم فعلا تثبیت نشدن ،و باید انقدر تکرار کنم که ناخودآگاه اینجوری فکر کنم ، و الان تنها کاری که باید انجام بدم اینه که کنترل کنم و مومنتوم رو مثبت حفظ کنم و جعبه ابزار رو بگردم ببینم چی الان حالمو خوب میکنه
چند مورد رو امتحان کردم نشد
و بعد سپاسگزاری کردم و بعد اینستاگرام رفتم و فایل های تیکه ای که انقدر از استاد تو اینستاگرام دیدم که کل اکسپلورم از این فایل ها میاد و وقتی به اونها گوش میدم خیلی احساسم خوب میشه و لابه لای اون ها از مصاحبه های افراد موفق هم نشون داده میشه
وقتی گوش دادم قبلش گفتم بذار پیام بدم بگم آدرس بفرسته خودم برم اونجا
وقتی پیام دادم مدام این فکر میومد که تو چرا باید با یه مرد تنهایی بری و انگار این افکار رو ارسال کرده بودم به اون فرد ،بدون اینکه صحبتی بکنم ،از فرکانس هام ارسال کرده بودم و متوجهش شده بود که من ترسیدم
پیامم رو که جواب داد ،گفت امروز از شانس ماشین وانتمون که رنگارو میبریم، خراب شده و داریم تعمیر میکنیم ،درست شد آدرس میدم
یک ساعت بعدش زنگ زد و گفت ما تو راهیم و با آقای خداگونه که (من روز 12 اسفند با ایشون صحبت کردم )داریم میریم سر پروژه
دو بار تکرار کرد که من با آقای خدا گونه ام ، میای سر اتوبان ،که من متوجه بشم تنها نمیاد
یعنی قانون رو به وضوح داشتم تجربه میکردم که این افکار من و فرکانس های من هست که تک تک لحظات زندگیم رو رقم میزنه که در دوره عشق و مودت در روابط استاد میگفت در برانگیختگی روابط ، که ما خودمون هستیم که تعیین میکنیم چه قسمت از شخصیت افراد رو بکشیم بیرون
من با اون افکارم که از دیروز مدام میومد و با اینکه سعی داشتم کنترل کنم ،سبب شده بودم که این افکار بهش منتقل بشه
من گفتم ده دقیقه ای حاضر میشم و میام ، وقتی رفتم سر اتوبان ،دیدم با وانت اومدن و خودش پیاده شد و رفت عقب وانت کنار رنگا و پمپ رنگ نشست ،
اونموقع به ذهنم گفتم بیا ،ببین چقدر انسان آگاه و مودبی هست که داره به من احترام میذاره و خودش رفت عقب وانت که من بشینم جلو و آقایی که بهم گفت کار رو شروع کنم که خداگونه بود رفتارهاش ،رانندگی میکرد
سلام دادم و گفتم ببخشید من میشینم جلو و تشکر کردم که جاشو به من داد ، وقتی سلام دادم و راه افتادیم
آقای خداگونه شروع کرد به صحبت کردن
انگار داشت جواب فرکانسایی که فرستاده بودم رو به من میداد
بدون اینکه کلامی از زبانم جاری بشه ،فهمیده بود
گفت برای همینه که با خانما نمیخوایم کار کنیم و روز اول بهت گفتم نیروی خانم یکی دونفر داریم
چون نمیتونن اعتماد کنن و ما همکاریم و وقتی میگیممیایم دنبالتون ،نمیخوایم هزینه کنید و این همه راه رو بیاید ،میخوایم راحت باشید
به خاطر خودتون میگیم
چون همکاریم ،باید اعتماد کنیم به همدیگه
این آقایی که بهت گفت میاد دنبالت پسر بسیار خوبیه و انسان خوبیه
منم گفتم نمیخواستم زحمت بشه براتون ، گفتم آدرس بدین من میام
اما کلمات موثر نبود
چون من با افکارم این فرکانس هارو به وضوح فرستاده بودم
و داشتم جواب میشنیدم
و آقای خدا گونه گفت اگر دوست داری یه دوستت رو که نقاشی بلد باشه هم میتونی بیاری و کا ر رو شروع کنه و اصلا یه تیم خانم هم خوبه در کارمون داشته باشیم ،چه خوب تر که شما تیم رو تشکیل بدی و اینجوری هم بهتره و تنها نمیمونی
و ادامه داد که اگر کسی رو داری بیار و من قبول میکنم
،اتفاقا ،هم برای شما خوب میشه و هم برای ما که راحت میتونیم یه نقاش آقا با گروهتون بذاریم که زیر سازی کار با پیستوله رو انجام بده و شما طرح بکشید
و من گفتم کسی نیست اما خودمم میتونم انجام بدم
که بازهم تاکید کرد برا راحتی من
گفت میخوام خودت راحت باشی
وگرنه ما که راحتیم و مشکلی با کار کردن با خانم هارو نداریم
میدونستم که باید باورهایی که صبح نوشتم رو به قدری تکرار کنم که باورهام قوی بشه
و من امروز فهمیدم که چقدر کنترل ذهن اهمیت داره ، حتی در برانگیختگی روابط که استاد عباس منش میگفتن حتی فرکانس های لحظه ای شما سبب میشه یک فردی یه لحظه با شما خوب رفتار کنه و ممکنه چند دقیقه بعدش خوب رفتار نکنه
من به وضوح داشتم درک میکردم و تو این مدت ،به این دقت درک نکرده بودم
اما تصمیم گرفتم نگاهم رو با تکرار حرف هایی که صبح برای باور جدید نوشتم ، تو دلم تکرار کنم و مهم تر از همه وقتی به اون نقاش نگاه میکردم ،مدام میگفتم پاره ای از وجود خداست و ببین چقدر مودب بود که رفت پشت وانت نشست تا من بشینم جلو
و یاد حرف استاد افتادم که میگفت در ارتباط با مرد ها و یا رابطه کاری ، سعی کنید با این نگاه صحبت کنید که میخواید خودتونو بشناسید و ببینید که چی میخواید
و من وقتی فکر کردم ، گفتم من از این رابطه همکاری که شکل گرفته چی میخوام ؟
و جوابم این بود
من میخوام رشد کنم ،میخوام از این نقاشان محترم درس یاد بگیرم که دستی از دستان خدا هستن و خدا این انسان های با احترام و مودب رو سر راه من قرار داد تا در رشد و پیشرفتم به من کمک کنن
و سعی میکنم بارها تکرار کنم
ادامه رد پام رو در دیدگاه بعدی مینویسم
خدایا شکرت بابت وجود ارزشمند ما ادم که روح خداوندیم
خدایاشکرت بابت این سایت ارزشمند و دوستای گلم میلیارد ها بار باید باید این سایت و کامنتا میلیون ها مطالب ارزشمد سپاسگذاری کرد
خدایاشکرت بابت بدن و جسمم و پاهام و ذهنم که درست کار میکنه میتونم راه برم نفس بکشم و سالم زندگی کنم بخابم و روی خودم کار کنم خدایا هزاران مرتبه شکر
خدایا شکر بابت افراد موفق و ثروتمند چون با دیدن اونها انگیزه میشه برای ما
خدایا شکرت بابت درختان و اسمان زیبا و با ابرهای خوشگل و هوای پاک و اکسیژن که بی نهایته و نهایت لذتو به ما میده
خدایاشکرت بابت دوست عزیزم که با من هم فرکانسه و باهم کلی ازاین مسیر زیبا صحبت میکنیم
خدایا شکرت بابت استاد خوبم که لایق استادیه و شایسته و خیلی عالی صحبت میکنه و کلامش قدرتمنده و باورپذیره
خدایا شکرت بابت رزق و روزی و برکت که هرروز سره سفره ام میذاری .
خدایاشکرت بابت اگاهی و نعمت و فروانی و برکت و هدایت الله که هرروز همراهمه
خدایاشکرت که حالم داره خوب میشه و هرروز و بهتر از دیروز
خدایاشکرت حالم خوبه جسمم خوبه و ذهنم سالمه
خدایاشکرت بابت گل های رز سفید من عاشق گل های زیبام بهم نوید و انگیزه برای زندگی کردن میده
خدایاشکرت بابت پاییز رویایی و برگ های زرد و قرمز و رویایی
خدایاشکرت بابت هوای فوق العاده تازه و رویایی این جهان
خدایا شکرت بابت اینکه نعمت و فروانی در این جهان بی نهایته
خدایاشکرت بابت اینکه خودم و عزیزانم سالم و سلامت هستیم
خدایاشکرت بابت کار عالی و فوق العاده ای که دارم
خدایاشکرت بابت هر انچه بهم دادی
خدایاشکرت بابت دستان تو در زندگیم
خدایاشکرت بابت ثروت و برکت و عشق
خدایاشکرت بابت این جهان و کیهان و قوانین منظم این جهان
استاد من توی خیلی از مواردی که گفتین خوبم چون خیلی روی خودم کار میکنم به لطف خداوند عالی و فوق العادم
و به خودم به تلاشم افتخار میکنم
با کمک شما
شما مهم ترین مهره زندگیم بودین
اما یه موردی رو متوجه شدم
وقتی گفتین که آدمایی که به جایی میرسن فکر میکنن خدا هستن
به جایی میرسن بعد با کله میان پایین
مثلا توی بحث روابط
یا توی بحث مالی
یه مدت شرایم خوبه
یه مدت با کله میام پایین
و متوجه شدن به خاطر این هست فکر میکنم حالا یه اتفاقی افتاده یه تصادفی رخ داده اون پول به من رسیده
یه تصادفی رخ داده یه تلاشی من کردم رفتم به اون مسافرت
بعدش از اونجایی که افکار مشابه افکار مشابه رو جذب میکنن
وقتز من ادعای خدایی کردم ناخودآگاه
از اونجایی که قدرتم بدون خدا پوچه و ترس ها سراغم میاد
شروع کردم به منفی بافی و افکار منفی ودر نتیجه جذب اتفاقات منفی
برنامه ام برای تغییر این شرایط این هست که
در هر شرایط در هرررشرایط فرکانس هامو کنترل کنم و همیشه خداوند رو به یاد داشته باشم و سپاس گزار باشم
سپاسگزار نعمت ها
سپاس گزار روابط عالی
سپاس گزار سلامتی
سپاس گزار همه چیز خوب
از خداوند
و برنامه دیگم
کنترل روابطم هست برای اینکه درگیر مقایسه نشوم
چون متوجه شدم وقتی با با آدمهای منفی ارتباط برقرار میکنم همش درگیر مقایسه میشم و حالم بد میشه
برنامه دیگم
برای کنترل مقایسه
نگاه نکردن به زندگی آدمهای دیگس
مخصوصا آدمهای سطح پایین
و سعی میکنم درگیر کپی کردن نباشم
به شدت بدم میاد
چون میدونم این منو از الهامات خداوند دور میکنه از خلاقیت دور میکنه
فقط مسیر خودمو میرم
بدون اینکه بخوامخودمو تحقیر کنم و وپی کنم
اگر من خودمو باور نداشته باشم هیچکس نداره
وظیفه من اینه فقط مسیر خودمو برم
مقایسه کردن باعث حسادت میشه
باعث خشم میشه
باعث حتی قتل میشه
هرکسی نتایج خودشو داره قرار نیست نتایج اونو من بگیرم
من نتایج شخصی خودمو دارم
برنامه دیگه ام تحسین کردم روابط خوب دیگران هست
من از اونجایی که به دلایل شخصی و تمرکز بیشتر روی خودم کارم روابط زیادی ندارم
زیاد حرف نمیزنم
بعضی تفریح هارو کنار گزاشتم
وقتی افراد رو میبینم که میگن میخندن باهم دیگه صحبت میکنن غذاهای نامناسب تفریحات نامناسب دارن
همش ذهنم درگیر مقایسه میشد
میگفت ببین این خوشیا اصلا ارزش نداره
تو بهتری
تو ارزشمند تری
ولی آگاهانه گفتگو های ذهنمو کنترل میکنم و سعی میکنم افراد رو تحسین کنم
میگم ببین خدایا شکرت چقدر شادن میخندن
لذت میبرن
واقعا خیلی سخت بود
اوایل انقدر خشمگین میشدم
میخواستم بگم من بهترم
کار من بهتره
و چون حالم بد میشد میدیدم اونا خوشحالن میگفتم اصلا ارزش داره مثلا این غذارو نخورم بهتره با آدمها هم سطح باشم یه چند نفرهم گفتن بهم
ولی ازیه جایی به بعد یاد گرفتم از لذت بردن بقیه لذت ببرم
از شادی بقیه شاد باشم ولی خب کار خودمو داشته باشم
انشالله خداوند کمک میکنه با آدمهای همدار باشم
سعی کردم نگاهمو فکرمو از کارها اشتباه بقیه بردارم
و سعی نکنم کار خوب خودمو با هاشون مقایسه کنم و بگم من بهترم چون حالم بد میشه
اول سعی میکنم روابطم رو کنترل کنم
دوم وقتی بالاخره آدم با کسی ارتباط برقرار میکنه انسان ها متفاوت هستن
سعی میکنم نکات مثبتشون رو ببینم
و به این شکل از وجود خودم لذت میبرم
خودمو تحسین میکنم
اونارم تحسین میکنم
خودمو به کسی ثابت نکنم
از اونجایی که میدونم احساس خوب هست که کارو انجام میده
سپاس گذاری هست که کارو انجام میده
سعی میکنم ورودی هامو کنترل کنم وخودمو با کسی مقایسه نکنم
هرکسی هرجایی هست جای درستشه
هم جلوی حسادت رو میگیره
هم جلوی دلسوزی رو
چون عدل خداوند سره جاشه
شما موقعی توی مدار قرار میگیری که باور کنی نعمت و ثروت وجود داره
اگر کسی حسادت میوزه نباید بهم بریزی
باید یه راهی پیدا کنی
باید بگی کاری که انجام شد انقدر بزرگه
انقدر باور نکردنیه که این حسادت هارو میکنن
تو کار بزرگی کردی
خداوند به توکمک خیلی زیادی کرده
مشخص کردن خواسته ها و انتخاب اهداف و حرکت کردن به سمتشون اصلا هدف خلقت بوده
اگر فقط خوبی وجود داشت اراده انسان معنایی نداشت
آخر خباثت ینی بگی خدایا تو منو گمراه کردی
منکه مشکلی نداشتم
در راه راست که برای همه وجود داره
در زندگی همه هست
شیطان میگه من میشینم و اونهارو گمراه میکنم
اگر ما با تکامل بریم جلو
و ازتمرین ستاره قطبی کمک بگیریم
قوانین جهان رو درک کنیم
و ذهنمونو بمباران کنیم با ورودی های مناسب ینی فایل های استاد
حسادت نورزیم
مقایسه نکنیم
گمراه نمیشیم
ما مسئول زندگی خودمون هستیم
اگر مسیر سخت شده خودمون سخت کردیم
موقع از فرکانس خداوند میایم بیرون و میریم توی فرکانس شیطان که از سپاس گزاری میایم بیرون
فرکانس ثروت
فرکانس سپاس گزاری به خاطر نعمت هاست
مسیر خلق مالی همیمه
خداباید به ما کمک کند تا بتوانیم سپاس گزار باشیم
سپاس گزاری همه چیز
نزدیک ترین فرکانس به خداوند سپاس گزاری
سلام استاد عزیزم.دوستان همسفر
از دیروز فکر کنم سه مرتبه این فایلو گوش کردم.خیلی حرف داره،خیلی آگاهی سطح بالایی داری،جنسش عشقه،همون تفاوتی که در خلقت انسان قرار گرفت.تا قبل از انسان مخلوقات دیگه روی پله های از طرح عظیم الهی بودن،وبعد انسان روی پله عشق آفریده شد و اشرف مخلوقات بشرطی و شروطه ها.
این فایلو بارها و بارها گوش کنیم،فکر کنیم،ببینم تا حالا کجاها شیطان نبودم.
کجاها من نبودم.
صدای استاد هم جنس خاصی داشت.
آرامش و زنگ خاصی داشت.
خدا منو در زمان مناسب پدر مکان مناسب قرار میدهد.
خدا برای ما هیچ کاری نمیکنه،بلکه مارو هدایت میکنه به مسیر انتخابمون.
خدا بیشتر از من میخواد که صاحب همه چی باسه،همه چیزایی که زندگیمو زیباتر و شکوفاتر میکنه.
آگاهی خدا در من جاریست.
من به عدالت خدا ایمان دارم پس آرام هستم.
همه جهان هستی و کاینات و انسان های نازنین مشغول کارن که منو به خواسته هام برسونم.
……..
این روزا درک بهتر و بیشتری از این عبارتهای تاکید ی استاد که در قدم 9 برامون گفتن دارم.
بهترین ها از عشق،ارامش،سلامتی،ثروت برای همگیتون از خداوند مسیلت دارم.
در پناه حق رستگار باشیم
سلام خدمت شما استاد عزیزم من خیلی دنبال تفسیر قرآن بودم تفسیر های زیادی خوندنم ولی درست ترین و کامل ترین تفسیر شما گفتی وای وای خدای من منم مثل شیطان بودم همیشه به خدا میگفتم چرا شرایط من اینجور الان فهمیدم که رحمان تو خودت شرایط برای خودت خلق کردی خداوند فقط برای تو خیر میخواهید خدایا سپاسگزارم بابت درک این آگاهی بسیار مهم استاد من از شما سپاسگزارم بابت این فایل بینظیر پر از آگاهی وای وای خدای من از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجم خدای مهربان سپاسگزارم خدایا شکرت خدایا ممنونم
سلام
مبحث:
مفهوم غرور مخرب و ارتباط آن با “گمراه شدن از راه راست”؛
“مقایسه”، دروازه ورود به مسیر گمراهی است؛
“مقایسه”، فرد را از صلح درونی با خودش خارج می کند؛
غرور مخرب زمانی به وجود میآید که فرد به جای دیدن نقش خداوند در زندگیاش، دستاوردهایش را به خودش نسبت دهد. این حالت مانند ابری است که نور هدایت الهی را میپوشاند و باعث میشود فرد از مسیر اصلی رشد و سعادت دور شود. مقایسه کردن، یکی از دروازههای اصلی ورود به این گمراهی است.
وقتی شما خود را با دیگران مقایسه میکنید، یا دچار حسادت میشوید و آرامشتان را از دست میدهید، یا به غرور و خودبینی گرفتار میشوید. در هر دو حالت، صلح درونی شما از بین میرود، چون ذهنتان از مسیر یگانگی با خداوند و تمرکز بر مسیر منحصر به فرد خودتان خارج شده است.
مولانا میگوید:
“آنکه او خود را به چیزی کی کند؟
هر که خود چیزی پندارد، هی کند.”
یعنی هر کسی که فکر کند خود به تنهایی چیزی است و بر دیگران برتری دارد، در حقیقت خود را گمراه کرده است.
آلبرت اینشتین میگوید: “زندگی مثل دوچرخهسواری است؛ برای حفظ تعادل، باید همیشه در حرکت باشید.” اگر به جای حرکت در مسیر رشد خود، به مقایسه با دیگران بپردازید، تعادل زندگیتان از بین میرود.
برای خروج از این دام، باید:
1. باور داشته باشید که خداوند برای شما مسیر یگانهای طراحی کرده است.
2. مقایسه را رها کنید و به جای آن بر رشد خود و شکرگزاری از آنچه دارید تمرکز کنید.
3. بدانید که غرور و حسادت، شما را از حقیقت دور کرده و به گمراهی میبرد.
وقتی به جای مقایسه، فروتنانه به خداوند تکیه کنید، صلح درونیتان بازمیگردد و به قول مولانا:
“پیش حق باشی تواضع چون عصا،
تا چو موسی برکشی در بحر، پا.”
مثال
جان فردریکسن:
او با تأکید بر اهمیت تواضع و دوری از مقایسههای مخرب، الگویی الهامبخش از موفقیت در صنعت جهانی کشتیرانی است. او که به عنوان “سلطان نفتکشها” شناخته میشود، در مصاحبههای خود به این نکته اشاره کرده که مسیر رشد و پیشرفت هر فرد منحصر به فرد است و تمرکز بر آن، کلید دستیابی به نتایج بزرگ است.
چرا که غرور مخرب از مقایسه با دیگران نشأت میگیرد و انسان را از مسیر اصلی رشد دور میکند. فردریکسن، با تأکید بر اینکه مقایسه منجر به اضطراب و غرور میشود، نشان میدهد که چگونه تمرکز بر تواناییها و اهداف خاص خود، به جای رقابت ناسالم، میتواند نتایجی بزرگ و پایدار به ارمغان آورد.
سخن او”اگر خود را با دیگران مقایسه کنید، فقط اضطراب و غرور به دست میآورید. اما اگر روی مسیر خودتان تمرکز کنید، به گنجی عظیم دست خواهید یافت
یادآور این اصل است که انسان تنها زمانی به صلح درونی و موفقیت واقعی دست مییابد که از مسیر ویژهای که خداوند برای او طراحی کرده پیروی کند.
این موضوع با این آیه قرآن نیز در ارتباط است:
“وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ” (نجم: 39)
“و اینکه برای انسان بهرهای جز حاصل تلاش او نیست.”
خداوند تأکید میکند که تلاشهای هر فرد است که مسیر او را مشخص میسازد. مقایسه با دیگران، از تلاش فرد کاسته و تمرکز او را از دستاوردهای واقعی منحرف میکند.
این آموزه در شعر حافظ نیز بازتاب یافته است:
“دولت آن است که بیخویشتنی حاصل آید،
که همه هیچاند و او هست به تنهایی.”
این بیت نشاندهنده اهمیت فروتنی و خالی کردن نفس از غرور است. وقتی انسان از خودبینی رها شود، به آرامش و هدایت واقعی دست مییابد.
جان فردریکسن با فروتنی و تمرکز بر مسیر خود، به موفقیتهایی بزرگ در صنعت کشتیرانی دست یافت و این مسیر را نه با رقابت مخرب، بلکه با تمرکز بر تواناییهای الهامبخش خود پیمود.
در نهایت، این تفکر کنچی اوهتسو نشان میدهد که موفقیت واقعی در زندگی از طریق تمرکز بر رشد فردی و ایمان به خداوند به دست میآید، نه از طریق مقایسه با دیگران یا غرور به دستاوردهای خود.
در اینجا تواضع به عنوان کلید اصلی پیشرفت و هدایت به سمت مقصد صحیح و واقعی معرفی شده است، که همانطور که اوهتسو نیز بیان کرده، تنها با اعتقاد به راهی که خداوند برای فرد طراحی کرده، میتوان به آن دست یافت
مثال
جنرال آن ای. دانوودی (آمریکا)
او با موفقیتهای بزرگ خود در یک محیط مردسالارانه، نمونهای برجسته از فردی است که به جای رقابت و مقایسه با دیگران، بر روی مسیر خاص خود و انجام وظایف خود تمرکز کرده است. او با فروتنی و اراده قوی در دنیای پر چالش ارتش ایالات متحده به مقام چهار ستاره رسید.
وقتی فرد به جای غرور و مقایسه با دیگران، به تلاش برای بهبود خود و انجام وظایف خود تمرکز میکند، در مسیر رشد و پیشرفت قرار میگیرد. جنرال دانوودی با تأکید بر اینکه “هرگز به دنبال رقابت ناسالم با دیگران نبودم”، دقیقاً به این نکته اشاره میکند که رقابتهای بیپایان و مقایسه با دیگران تنها حواس فرد را از مسیر اصلی منحرف میکند و مانع از رشد شخصی و دستیابی به موفقیت واقعی میشود.
او در سخنانش همچنین به اهمیت تمرکز بر وظیفه و مسئولیت شخصی اشاره میکند. این تفکر، که به جای نگاه به دیگران و رقابت با آنها، بر روی مسئولیتها و هدفهای خود تمرکز کنیم، از دیدگاه مولانا نیز تأکید شده است.
مولانا میگوید:
“هر که خود چیزی پندارد، هی کند”
این شعر به وضوح نشان میدهد که وقتی فرد خود را در مقایسه با دیگران میبیند و برتریها یا ضعفهای دیگران را معیار موفقیت خود قرار میدهد، در حقیقت از مسیر رشد خود منحرف شده و در جهل و غرور گرفتار میشود.
“وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ ٱلَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى ٱلْأَرْضِ هَوْنًا”
(سوره فرقان، آیه 63)
“و بندگان خداوند رحمان کسانی هستند که با فروتنی بر زمین راه میروند.”
این آیه یادآوری میکند که فروتنی یکی از نشانههای بندگی خداوند و کلید موفقیت در هر مسیری است، حتی در محیطهایی که رقابت و چالشهای بزرگ وجود دارد.
جمعبندی
جنرال دانوودی همچنین با تکیه بر اراده قوی و فروتنی خود در برابر چالشها، به ما یادآوری میکند که در زندگی، مهمترین چیز تمرکز بر رشد خود و انجام وظایف به بهترین نحو است، نه رقابت و مقایسه با دیگران. هنگامی که فرد به جای مقایسه خود با دیگران، بر رشد شخصی خود تمرکز کند و به خداوند توکل کند، به آرامش و موفقیت واقعی دست مییابد.
مثال
یکی از زنان موفق در این زمینه کتی سالیوان (Kathy Sullivan) است. او که یک زمینشناس، فضانورد، و اقیانوسشناس آمریکایی است، در سال 2020 به اولین زنی تبدیل شد که به عمیقترین نقطه اقیانوسها، معروف به “چالۀ چلنجر” در دره ماریانا، رسید.
این نقطه عمیقترین مکان شناختهشده بر سطح زمین است. کتی پیش از این نیز به عنوان اولین زنی که در سال 1984 در فضا قدم زد، تاریخساز شده بود.
سالیوان، به عنوان کسی که در دو عرصه متفاوت—فضا و عمیقترین نقطه اقیانوس—تاریخساز شده، نشان میدهد که وقتی انسان به قدرتها و استعدادهای ویژه خود باور داشته باشد و بر رشد شخصی تمرکز کند، میتواند به ارتفاعات و اعماق شگفتآوری برسد. این دیدگاه با بخش اصلی موضوع حسادت و مقایسه همخوانی دارد، جایی که تأکید شده غرور مخرب و مقایسه خود با دیگران میتواند فرد را از مسیر اصلی رشد و سعادت دور کند.
سالیوان با فروتنی از قدرت طبیعت یاد میکند و این احترام عمیق به خالق، به او این توانایی را داده که به جای خودبینی یا حسادت به دیگران، با همکاری و همبستگی با تیم خود به دستاوردهای بیسابقه دست یابد.
سخن او که”وقتی انسان به جای مقایسه با دیگران، بر تواناییها و اهداف خاص خودش تمرکز میکند، میتواند به موفقیتهایی بینظیر دست یابد” پیامی مستقیم از مفهوم موضوع مقایسه کردن،که فرد را از آرامش و پیشرفت بازمیدارد و تنها تمرکز بر مسیر یگانهای که خداوند طراحی کرده، میتواند او را به سعادت واقعی برساند.
“سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ” (سوره فصلت، آیه 53)
“به زودی آیات خود را در افقها و در وجود خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برایشان آشکار شود که او حق است.”
این آیه نشان میدهد که سفر به اعماق دریاها یا فضا، تنها راهی برای کشف جهان نیست، بلکه سفری برای درک قدرت و عظمت خداوند است. کتی سالیوان نیز در مأموریتهایش همواره این حس شگفتی و تأمل را درباره عظمت خلقت الهی ابراز کرده است.
مولانا:
“جهان پر از کرم و لطف یار است
ولی چشم تنگ مردم خار است”
مولانا در این بیت میگوید که جهان پر از نشانهها و نعمتهای الهی است، اما تنها کسانی که چشم دلشان باز است میتوانند این زیباییها را ببینند. کتی سالیوان نیز از این دیدگاه برخوردار بود و سفر به عمق دره ماریانا را نه فقط یک تجربه علمی، بلکه سفری معنوی برای درک بهتر خلقت خداوند میدانست.
جمعبندی
تجربه سالیوان به ما یادآوری میکند که
فروتنی و ایمان، انسان را قادر میسازد تا بر چالشهای به ظاهر ناممکن غلبه کند، همانطور که سالیوان در مسیر خود به عمیقترین نقطه زمین نشان داد. این فروتنی نهتنها او را به موفقیتهای علمی رساند، بلکه او را به نمادی از رشد، الهامبخشی و اتصال به قدرت الهی تبدیل کرد
مثال
یکی از زنان موفق در دنیای مسابقات فرمول یک لیا فورتو (Lea Forto) است. او که در دنیای ورزش موتور و به ویژه مسابقات فرمول یک به عنوان یک پیشگام شناخته میشود، به عنوان یکی از رانندگان برتر در مسابقات رالی شناخته شده است، اما در مسابقات فرمول یک نیز تأثیرگذار بوده است.
لیا فورتو، راننده موفق مسابقات موتور، در مصاحبههای خود بارها بیان کرده است که مهمترین عامل موفقیت او، توکل به خداوند و تمرکز بر هدفهای شخصیاش بوده است. این مسأله دقیقاً همان نقطهای است که وقتی فرد به جای اینکه دستاوردهای خود را به خود نسبت دهد و در دام غرور و مقایسه بیفتد، از خداوندمیداند و مسیر خود را به شکلی متمرکز و معنادار طی میکند، موفقیتهای بزرگی را به دست خواهد آورد.
لیا فورتو، بهجای اینکه خود را با سایر رقبا مقایسه کند و در پی رقابتهای بیرونی باشد، تمام تمرکز خود را بر روی رشد شخصی و غلبه بر چالشها گذاشته است. این نوع از تمرکز، به فرد کمک میکند که از خودآگاهی و آرامش درونی برخوردار شود، چرا که به جای نگرانی از موفقیتهای دیگران، در مسیر خودش پیشرفت میکند و با تلاش مستمر به اهداف خود دست مییابد. در حقیقت، این تمرکز بر خود و دوری از مقایسه، دقیقاً همان چیزی است که به افراد کمک میکند تا از گمراهی و حسادت دور بمانند و به حقیقت درونی خود برسند.
در مفهوم این نکته که “تلاش مستمر و تمرکز بر رشد شخصی” فرد را به یک نماد الهامبخش تبدیل میکند، به وضوح نشاندهنده این است که وقتی انسان به جای اینکه از دیگران الهام بگیرد، بر خود و مسیر منحصر به فرد خود تمرکز کند، میتواند به پیشرفتهای بزرگی دست یابد. به همین دلیل، صلح درونی زمانی به دست میآید که فرد از مقایسه و قضاوت خودداری کرده و در مسیر رشد خود گام بردارد. در مورد فورتو، او با اجتناب از مقایسه و تلاش مستمر، به جایی رسیده که خود به یک منبع الهام برای دیگران تبدیل شده است.
حافظ:
“زاهد خوشپوش مصلحتاندیش، اگر حقیقتش را میداند،
به خدا قسم، در دنیا هیچکس را بیشتر از او نمیتوان گفت که در مسیر حقیقت است.”
حافظ در این بیت اشاره میکند که کسانی که به حقیقت و ارزشهای الهی آگاه هستند و در مسیر آن حرکت میکنند، در دنیا به معنای واقعی کلمه به کمال میرسند. لیا فورتو نیز در مسیر خود با توکل به خداوند و اعتماد به توانمندیهای خودش توانسته است در عرصهای پر از چالشها و رقابتهای شدید به موفقیت برسد.
در نهایت، این مسئله با اصل توحید همخوانی دارد، و تأکید دارند که انسانها باید خود را در مسیر هدایت الهی قرار دهند و از غرور و مقایسههای بیپایان خودداری کنند. همانطور که در آیه قرآن آمده است: “وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ” (یوسف: 76)
“و بالاتر از هر صاحب علمی، عالم است.” این آیه به این معناست که هیچچیز در عالم بالاتر از علم و حکمت خداوند نیست و همه چیز در دست اوست.
اگر انسانها از دستاوردهای خود به جای غرور و خودبینی، به خداوند توکل کنند و از او راهنمایی بگیرند، رشد و پیشرفت واقعی حاصل میشود.
مثال
یکی دیگر از رهبران ارکستر سوپر استار بینالمللی گوستاوو دوودامل (Gustavo Dudamel) است. او یکی از برجستهترین رهبران ارکستر در جهان معاصر است که به خاطر شجاعت و انرژی بیپایانش در رهبری ارکسترهای بزرگ شناخته شده است. گوستاوو دوودامل به ویژه به خاطر رهبری ارکستر فیلارمونیک لس آنجلس شهرت دارد و در عرصه موسیقی کلاسیک موفقیتهای بسیاری کسب کرده است.
گوستاوو در سن بسیار کم به عنوان یکی از برجستهترین رهبران ارکستر در جهان شناخته شد و توانست به یکی از ارکسترهای بزرگ دنیا (ارکستر فیلارمونیک لس آنجلس) هدایت کند. او به طور ویژه به خاطر سبک رهبری شجاعانه و پرانرژیش در اجراهای زنده شهرت دارد. با انرژی زیاد و شور و هیجانی که در رهبری خود به نمایش میگذارد، موفق شده است که ارکسترهای بزرگ جهان را به سطوح جدیدی از هماهنگی و قدرت برساند.
گوستاوو در مصاحبههای خود به وضوح بیان کرده است که باور به هدایت الهی یکی از عوامل اصلی موفقیت او در زندگی و حرفهاش بوده است. او به این باور رسیده است که خداوند در مسیر حرفهایاش او را هدایت کرده است، و این ایمان به او کمک کرده که در مواقع دشوار و چالشها، از مسیر خود منحرف نشود. در واقع، این ایمان به او انگیزه و قدرت داده تا بر مشکلات غلبه کرده و از هر مرحله، درسهای مهمی بیاموزد. این دیدگاه زمانی که فرد به جای اینکه دستاوردهای خود را به خودش نسبت دهد، به خداوند به عنوان منبع اصلی هدایت و موفقیت خود تکیه کند، در مسیر رشد و پیشرفت قرار میگیرد.
از سوی دیگر، دوودامل به شدت به اهمیت “کار گروهی” و “ارتباط عمیق” با اعضای ارکستر خود اعتقاد دارد. این اشاره به نقطهای است که در آن، فرد میتواند از غرور و خودبینی اجتناب کرده و به جای آن، تمرکز خود را بر همکاری و همفکری با دیگران بگذارد. اگر یک رهبر ارکستر همچون دوودامل، هر کدام از اعضای ارکستر را به عنوان فردی مهم در مسیر موفقیت کلی گروه ببیند و با آنها در ارتباط نزدیک باشد، تنها به این ترتیب است که میتواند هماهنگی و همافزایی لازم برای رسیدن به بهترین نتیجه را به وجود آورد. در واقع، این یکی از اصول مهم رشد فردی است که در آن به جای مقایسه خود با دیگران، باید از آنها یاد گرفت، همافزایی کرد و در مسیر خود رشد کرد.
این مسئله با مفهوم اصلی ، وقتی فرد از مقایسه خود با دیگران دست بردارد و به جای آن، بر رشد و شکوفایی خود تکیه کند و همچنین در مسیر روحانی و الهی گام بردارد، صلح درونی و رضایت حاصل میشود. گوستاوو دوودامل با ایمان به هدایت الهی و تأکید بر اهمیت کار گروهی، در واقع به این درک رسیده که برای رسیدن به کمال و موفقیت، باید در کنار دیگران حرکت کرد و به جای غرور، به همکاری و رشد مشترک توجه کرد.
“وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ” (سوره البقره، آیه 83)
“و با مردم به نیکی سخن بگویید و نماز را به پا دارید و زکات را بدهید.”
این آیه بر اهمیت ارتباط مثبت با دیگران تأکید میکند. گوستاوو دوودامل با ارتباط خوب و هماهنگی عالی با اعضای ارکستر خود نشان میدهد که چگونه میتوان با تلاش مشترک و مثبتاندیشی، به موفقیتهای بزرگی دست یافت. او همچنین با رهبری شجاعانه و نیکو، در مسیر رشد حرفهای خود همواره سعی در پیادهسازی اصول انسانی و اخلاقی دارد.
حافظ:
“در دل شب، گمگشتهام، دل به کسی نمیدهم
که به نور صبح، از دل شب گذرم بازتابی است.”
حافظ در این بیت به مسیر روشنی اشاره میکند که پس از گذر از شبهای تاریک به وجود میآید. در زندگی گوستاوو دوودامل، این شبها میتواند به معنی چالشها و سختیهای زیادی باشد که او در مسیر حرفهای خود تجربه کرده است. با این حال، او همیشه از نور ایمان و تلاش بیوقفه استفاده کرده و به موفقیتهای بزرگی دست یافته است. این بیت به نوعی نشاندهنده تلاش و پایداری برای رسیدن به روشنایی و کمال است که دوودامل در عرصه موسیقی نشان داده است.
به نام خدای مهربانم .
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته بی نظیر و همه دوستان هم فرکانسیم در تنها دانشگاه توحیدی کیهان .
الهی شکرت که یک روز دیگه توفیق حضور در این سایت خداگونه را دارم به لطف خدای بزرگم الهی شکرت
از شکر گذاری خیلی دورم و از خدای خودم میخام منو به یاد نعماتی که دارم بیندازه تا فراموش نکنم که از کجا امدم
وای خدای من فراموشی یکی از صفات ماست ما با کار کردن رو خودمون با ورودی های مناسب قوانین داریم این صفت
فراموشی را مداوم پیوسته ادامه میدیم تا زمانی که در این کره زیبا هستیم چون نمیتونیم به یک نقطه ثابت برسونیم
فراموش کردن را چون در ما هست مثل کار کردن رو خودمون باید رو این قضیه کار کنیم در زمینه فراموش نکردن
نعمات داشتم فکر میکردم که اگر ما فراموشی برامون بد بود چرا خدا این را در شخصیت ما انسانها قرار داد خوب خودش
بهمون داده و چرا همش باید روش کار کنیم
اولا این بهم گفته شد که اگر ما تمام خصوصیتهای شخصیتی را در ما قرار نمیداد خداوند خیلی به ضرر ما میشد
اگر انیمیشن درون و بیرون را ندیدین ببینید در این خصوص هست خلی تاثیر گذاره واقعا من خیلی بهم کمک کرده
که چرا یک سری خصوصیت در ما گذاشته شده مثلا عصبانیت و خشم ناراحتی فراموش شادی ارامش اینا همش
یک سری جاها باید استفاده بشع یک جاهایی باید خودمون کنترلش کنیم خیلی جالبه یک جاهایی به کمک ماست
ولی یک جاهایی به ضرر ماست این در اختیار ماست که بتونیم خود کنترلی داشته باشیم همون کنترل ذهن که
کجا باید صب داشته باشم کجا باید فراموش کنم اگر اتفاقی افتاده حالا در هر زمینه ای اگر نمیتونستیم فراموش
کنیم مثل از دست دادن عزیزی و از دست دادن مال و فرزند و…. خدا فراموشمون میده با صبر خیلی کمک
کننده است که اگر من محمد بدانم که این خصوصیات را سرکوبشون نکنم که اقا اصلا چرا غم هست یا چرا فراموشی
و خیلی چیزهای دیگه اگر هست هر کدام از انها مثل یک ابزاری برای زمانهای خودش مورد استفاده قرار میگیره
خداوند مارا بهتر از خودمون میشناسه و تمام این خصوصیتهای اخلاقی را در ما گذاشته فقط ما هر کدوم از انها را
تو یکیش یا چندتاش خیلی فرو کردیم خودمون را از اول بهمون یاد ندادن که هر کدوم از این ها باید سر جای
خودش استفاده بشه انیمیشن درون و بیرون اصلا مختص این صحبت بنده است که اگر ببینید دو قسمت داره خیلی
آگاهی دهنده است قوانینی خدارو شکر که یک سری ادمها چنین انیمیشن و فیلمها را میسازن احتمالا شاگردای
استاد عزیزمون هستند خخخ
خودم یادمه زمانهایی که شکر گذارم برای داشته هام چقدر حالم خوبه و احساس رهایی بهم دست میده
شیطان قسم خورده میاد شکر گذاری را فراموشمون میده که بیفتیم تو خط خودش و به هدفش برسه که همون
نزاشتن شکرگذار بودن ما در مقابل خالقمون هست خودش رانده شده است از لطف و مرحمت خداوند میخاد مارا هم
رو سیاه کنه ما باید با این ارزشمندی که خداوند به ما داده ابروی خدا را نبریم و تسلیم خدای خودمون باشیم تا شیطان
هر وقت داره حالمون بد میشه فورا الارم بیاد که داری میری تو قطب شیطان و برگردیم این کار ماست و دیگر هیچ
کار دیگه نداریم فقط باید حالمون خوب کنیم و شکرگذار باشیم و پوزه شیطان را به خاک بنشونیم و اتش که جنس
خودش بوده خدارو شکر که مارا خلق کردی و از روح پاک مقدس خلاق خودت در من دمیدی و تمام فرشتگان به من
انسان سجده کردن که از خود خدام چقدر حس خوبی داره وقتی بفهمیم که این قدر ارزشمندیم و خدایییم
الهی شکرت استاد عززیم دوست دارم که این همه اگاهی را با ما در میان گذاشتی از خداوند برای شما عمر نوح
ثروت سلیمان و توحید ابراهیم و شجاعت موسی را برایتان ارزومندم که لایقش هستید
همه شما را به خدای مهربان و بزرگ میسپرم الهی شکرت
خدا نگهدارتون