بررسی حجاب در قرآن | قسمت 1 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

308 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1955 روز

    بنام خداوند هدایتگر وهاب که عاشقانه مرا به سمت خواسته هایم هدایت و حمایت می کند.

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی مهربانم و سلام به دوستان حقیقت جو و اهل دل

    استاد جان همین اول بگم عاشقتم.♥️♥️♥️

    سپاسگزارم که این فایل رو آماده کردین و ممنونم از مریم عزیزم که دیشب خدا میدونه تا کی بیدار بوده و با عشق این فایلو تدوین کرده. نه تدوین معمولی. دقیقا با همون کیفیتی که فایلهای محصولات تدوین میشه. مریم جان واقعا عشقی که تو وجودت هست رو باید ستود♥️♥️

    استاد دیشب که فایلتونو تو اینستا دیدم با خودم گفتم یعنی استاد سه ساعت چی گفته در مورد حجاب و گفتم این از اون فایلهاییه که قراره بترکونه.

    استاد واقعا تحسینتون میکنم که به این زیبایی قرآنو خوندین و درک کردین. یعنی هر وقت شما از آیات قرآن تو صحبتهاتون استفاده می کنید من فقط تحسین می کنم و عشق می کنم از اینهمه زیبایی در کلام خدا که تا بحال یه نفرم اینجوری که شما دیدین و بیان می کنین در موردش حرف نزده.

    مسئله حجاب مسئله ایه که من با تموم گوشت و خونم درکش می کنم. آخه من خودم یکی از اون آدمهایی بودم که اینقدر خودمو رو بواسطه حجابم محدود کرده بودم که هر چی بگم کم گفتم. البته اون موقعها عاشق این شعارهای« حجاب محدودیت نیست و مصونیته » و « زن با حجاب مثل مروارید در صدفه» و این شر و ورها بودم. همون فرعیاتی که یه عمر بجای اصول دین به خورد ما داده شده.

    اما از وقتی چادر رو آگاهانه گذاشتم کنار تازه مفهوم زندگی رو دارم درک می کنم. تازه می فهمم چقدر جاها که بواسطه چادر نمیتونستم برم. چقدر کارها که بواسطه چادر نمیتونستم انجامش بدم، همین دوچرخه که عاشقشم. مگه من میتونستم این لذتو تجربه کنم با چادر، من حتی با چادر مانتوهای رنگ روشن نمیتونستم بپوشم چون میگفتن زشته از زیر چادر آستینهای رنگی مانتوت بزنه بیرون، دیگه فقط ببینین که یه چیزی بنام چادر که شده حجاب زن مسلمان چقدررررر اونو محدود می کنه. و چقدر بواسطه همین محدودیت خانمهای ایرانی از خانمهای بقیه کشورها عقب افتادن. البته من نمیخوام بگم که حجاب داشتن یا نداشتن عامل موفقیت فرده فقط به نظر من یه محدودیته که جلوی آزاد شدن انرژیهای قشنگ خانمها رو میگیره.چون من با تمام وجود اینو درک کردم…..

    استاد آیه ۷ سوره آل عمرانو یادمه وقتی تو قدم اول شنیدم تا چند روز با خودم میگفتم راست میگه استاد. چقدر من خودم معنی همین آیه رو خونده بودم با همون «و عطف» که راسخون فی العلم میدونن و ما نمیدونیم. که اونا میفهمن و ما نمی فهمیم. که اونا بنده های خاص خدا هستن و ما یه مشت آدم نالایق که باید از اونا تقلید کنیم. واقعا که چه حماقتی😑……..

    دقیقا مثل همین آیه هایی که گفتین و مریم جان زحمت تدوینش رو کشیدن میدیدم که معنی حجاب تو اکثر جاها حایله ولی اینقدر این باور بی لیاقتی که ما از خدا دوریم و اونا نزدیکن تو ذهنم قدرتمند بود که یه بارم فکر نکردم که بابا شاید اینا که یه عمر به خوردم دادن غلطه، اصلا بابا خب اونام آدمیزادن و انسان جایز الخطاس، شاید اونا دارن اشتباه می کنن. خیلی وقتها شوهرم می گفت بابا اینقدر دنبال این چرت و پرتا نباش. اینا غلطه …. ولی من که فوق العاده احساس مسلمون بودن داشتم می گفتم تو راه خودتو برو منم راه خودمو. اصلا به نظرم شوهرم یه بی دین خدانشناس بود که بواسطه گناهانم گرفتارش شده بودم و باید تحملش میکردم😅🙈

    استاد به خدا نمیدونم چجوری سپاسگزارخداوند باشم برای وجودتون تو مسیر زندگیم که منو از اینهمه جهههل و تاریکی آورد تو مسیر خوشبختی،

    یعنی بعضی وقتها اینقدر حالم خوبه و اینقدر احساس خوشبختی می کنم که قابل وصف نیست.

    استاد من همین امروز یه تصادف تقریبا بد داشتم، اما بخدا خودم تعجب میکردم از حال خوب خودم. البته اولش یکم ترسیدم و دست و پام میلرزید ولی بعد اومدم گفتم باید نکات مثبتشو ببینم و یکی یکی تو شرایطی که شوهرم داشت با اون آقا صحبت میکرد تو ذهنم نکات مثبت این اتفاقو مرور میکردم، یعنی استاد اینقدر تو این اتفاق زیبایی دیدم که رسیدم به جمله حضرت زینب که گفتن

    « ما رایت الا جمیلا»

    اینقدر دستهای خدا اومدن و ماشینو درآوردن، اینقدر شوهرم که ماشینش تقریبا داغون شده بود و اون آقایی که زدم به ماشینش متین و آروم بودن که خدا میدونه. این در حالیه که تو خونه یه موقع بچه ها یه چیزی رو بزنن خراب کنن شوهرم کلی باهاشون دعوا می کنه و کلا رو وسایل خیلی حساسه. تازه بعد از اون ماجرا اومدیم و کلی به خرابکاریام خندیدیم و من هر بار بیشتر غرق در الطاف خداوند میشدم. و خدا رو شکر می کنم که شخصیت من اینقدرر تغییر کرده و اینو مدیون آموزشهای بی نظیر شما هستم. میدونم این موضوع ربطی به درس امروز نداشت ولی اینقدر به نظر خودم بزرگ بود که دوست داشتم برای یکی تعریفش کنم و کجا دنیا بهتر از این سایت برای گفتن این حرفها. اصلا این حرفها رو بقیه نمیتونن باور کنن چون حجابی روی گوشها و چشمهاشون هست که نمیتونن درک کنن. خدارو شکر برای این سایت الهی

    خداوندا من به هر خیری که از تو برسد محتاجم. هدایتم کن الله مهربانم♥️🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  2. -
    زینت چهارپاشلو گفته:
    مدت عضویت: 2717 روز

    به نام الله یکتا و مهربانم که هر چه ما بنده هاش برای هدایت نیاز داریم برامون از روی فضل خودش فراهم کرده

    با سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته گلم

    استاد خیلی از شما سپاسگزارم بابت وقتی که برای این فایلها می گذارین و به بهتر درک کردن ما از کتاب قرآن کمک می کنین

    استاد من قبل از آشناییم با شما قرآن را فقط عربی می خوندم و هیچی ازش نمیفهمیدم و چون شنیده بودم ثواب داره انجام میدادم

    لان به لطف پرردگارم و آموزه های شما سه چهار بار قرآن را خوندم تفسیرهای مختلفی گوش می کردم و بین اینها تفسیر استاد بازرگان خیلی برام کمک کننده بود برای درک بهتر قرآن

    و هر روز هم برای آن کار وقت میزارم اصلا فک میکنم خداوند باهام صحبت میکنه وقتی قرآن میخونم و چقدر خوبه که مخاطب خودمو رو قرار میدیم.

    من در مورد کلماتی مانند گناه، ذنب، اثم، صلاه، ذکر، عذاب، ثواب، جَرَمَ، ……. خیلی آگاهی پیدا کردم و یه کم بهتر قرآن را میفهمم و همچنان ادامه داره این روند ……..

    و تو این چند باری که قرآن خوندم فقط دو یا سه مورد در مورد حجاب صحبت کرده و یه جا یادمه خداوند گفته که برای زنانی که سن و سالی از شون رفته و پوشش براشون سخته خودشون را اذیت نکنن و راحتتر باشن و ادامه میگه بستگی به نیتشون داره

    بعد من با خودم فک میکردم که پس چرا موضوعی که اینقدر مهم نیست اینقدر اینا جبهه گرفتن و خیلی سخت کردنوضوع رو، قرآن که همچین نگاهی نداره

    الان اتفاقا زنان و دختران ایران بیش از حد از این موضوع بیزارن و دنبال راحتی هستن و مردها هم به نسبت گذشته خیلی تعصب ندارن به پوشش خانمها یا دخترانشون

    به قول شما چیزی که اصل باشه هر چقدر زمان بگذره ولی پایدار و مستحکم باقی میمونه و چیزیکه فرع باشه از بین میره ممکنه مدتی دوام بیاره ولی بالاخره از بین میره

    و وقتی رو چیزی که اصلا اصل نیست اینقدر سخت بگیری برعکس جواب میده درصد خیلی کمی فقط به خاطر راحتی خودشون خیلی لباس پوشیده نمی پوشن ولی بیشترشون با نیت که خوشگلتر دیده بشم یا جلب توجه کنم یا خودمو به همه نشون بدم که نشان از اعتماد به نفس پایین هست پوششهای نامناسب یا بهتر بگم برخلاف عرف جامعه (ایران) می پوشن

    استاد من خودم چادری بودم و همسرم هم به شدت آدم تعصبی هست ولی وقتی دیدم که خداوند در قرآن اصلا سخت نگرفته و اینها دایه دلسوزتر از مادر برای ما شدن و اطلاعات غلط بهمون دادن به آرامی کنار گذاشتم یه کم همسرم مقاومت کرد ولی کم کم کنار اومد با این غذیه البته من بهش توضیح دادم که همین مانتویی که میپوشم حجابم را تکمیل کرده و تازه خودت میدونی من آدمی نیستم که بخوام با لباس خودمو به دیگران نشون بدم نیت من راحتی هست و خداوند که خالق من هست برام سخت نگرفته تو چرا اینقدر سخت میگیری و میدونم به خاطر حرف مردم بیشتر این حرفها را میزنی بهش گفتم اینقدر به حرف مردم توجه نکن و یه کم به راحتی زنت فکر کن خلاصه که یه کم توضیح دادم ولی برای ایشون حرف مردم خیلی مهمه ولی من کاری باهاشون ندارم و رو تصمیمم موندم خیلی هم راحتم دیگه نمیخوام خودمو اذیت کنم

    تو قرآن در مورد برخی موارد گفته هر چی که عرف جامعتون هست نیومده یه حرف زور بزنه بگه راه همین است و بس

    یعنی که اینکه در مورد (مثال) حجاب ما در ایران زندگی میکنیم باید اون عرف را رعایت کنیم چون اگه نکنیم دردسر میشه برامون ولی اگه در امریکا هستیم مشکلی پیش نمیاد خب راحتتر باشیم وقتی بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که این کار از منظر خداوند مشکلی نداره و اگر با نیت خوب همراه باشه

    ما را خداوند خلق کرده مرگ و زندگی ما دست خودشه و ما برای تمام کارهامون فقط باید به خودش جواب بدیم و لا غیر پس هر کاری که رضای خداوند درش هست را انجام میدیم تنها او را میپرستیم و تنها از او یاری میجوییم

    و تنها کاری که بتونیم یاری پروردگارمون را دریافت کنیم خوندن قرآن با دقت و با ذهنی پاک

    به قول استاد فکر کنیم که در بیابانی هستیم که فرسنگ ها اطرافمون هیج بند و بشری نیست و به ما یه قران داده و گفته اینو بخون و راه و روش زندگی کردن را ازش یاد بگیر

    فقط کافیه کمر همت ببندیم و مثل استاد عزیز با جدیت بخونیم و از همه مهمتر اینکه هر آگاهی هم که به دست آوردیم حتما عمل کنیم و فقط دنبال تلمبار کردن این آگاهی ها نباشیم

    خداوند در قرآن اونهایی که آگاهی دارن ولی ازشون استفاده نمیکنند تشبیه کرده به حماری (الاغی) که بار روی دوشش هست و اصلا نمیتونه از اون بار استفاده کنه

    خدایا کمکم کن تا عالم بی عمل نباشم

    عاشقانه منتظر قسمت بعدی هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  3. -
    کلاهبردار خدا و همه گفته:
    مدت عضویت: 1854 روز

    سلام استاد عزیزم

    چقدر جالبه که فقط می دونم هیچی نمی دونم و باید از صفر کلوین شروع کنم با این مباحثی که گفتین بشینم و دوباره از اول فایل ها رو مطالعه کنم ده سال پیش تو سمینار ۲۱ روزه خانم تیموری به جای ایشون دوره بخشش رو برگزار کردین من تقریبا متوجه نشدم چون از قرآن می گفتین و بخشش و اینا. اون موقع من فقط طوطی وار از کتاب های روانشناسی یاد گرفته بودم که برای آزادی خودتون و نسوزوندن کوره وجودتون برای دیگران ببخشیدشون اما شما از بخششی دیگه صحبت کردین بخششی که آرام بخش بود اما من اون روز متوجه نشدم و وقتی اومدم ازتون سوال کنم در پایان جلسه که چی بخونم که بهتر متوجه بشم شما به یه خانم دیگه ای گفتین کتاب گفتگو با خدا سه جلده و بخونین و زندگیتون عوض میشه من قبلا اون کتاب رو به خاطر حالت قضاوت گونه خودم رها کرده بودم و دوباره رفتم و سه تاشو خوندم… تا الان دارم مسیر رشدم رو طی می کنم… ده سال بعد هست و ازون تاریخ هی دارم به ترمزهای ذهنیم که از منابع مختلف ایجاد شده پی می برم اما چند روزه تو تکامل عجیبی افتادم انگار از تکنیک ها و عجایب و غرایبی که دنبالشون بودم رها شدم و به اصل موضوع دارم فکر می کنم… قبلا از ترکیب فکرم و کتابهای روانشناسی مطمئن بودم حجاب این نیست و به آزادی روحی از این بابت رسیده بودم اما الان به شیوه شما متوجه شدم که قرآن تحریف نشده و من چون فارسیش رو می خوندم (من اصلا عربی بلد نیستم ) و خب اونم که الان متوجه شدم چه مدلی ترجمه میشه و… تازه پی به این معجزه بردم… تازه می فهمم خیلی چیزهایی که من جمله همین حجاب بهش رسیدم و در تضاد دیدم به خاطر ترجمه ها و ندونستن عربی خودم تضادی نیست… خدایا شکرت دیروز ازت خواستم بهم کمک کنی در مورد قرآن و نتایج تفکرات خودم و چقدر تو هدایت گری خدایا دوست دارم.

    استاد خوش به سعادتون که دنبال حقیقت و نور هستین تا در نور باشین. یه دنیا ممنونم که توحید رو اشاعه می دید و اونم در مدل درستش… خدا رو به خاطر وجودتون شکرگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  4. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2332 روز

    به نام یکتای زیبایی ها

    به نام خدایی که الهام کننده و هادی ماست

    سلام دوستان و همراهان مسیر آگاهی

    ” توانایی تشخیص اصل از فرع”

    باید همین اول کار یه تحسین جانانه کنم مریم نازنین رو که این فایل رو توی یه طبقه بندی فوق العاده هوشمندانه قرار دادن

    اینکه ماها همیشه به نظرمون حجاب داشتن یه اصل بوده و چقدر ماها مخصوصا ما خانمها از این بابت هم ضربه خوردیم و هم عذاب وجدان های الکی گرفتیم و احساس گناه های بی اساس رو به دوش کشیدیم، حالا اینجا استاد دوباره با یه تاکید قوی و با منطق قوی و پایه قرآن اومدن و میگن که همه اون موارد و پیش فرض هایی که به ذهن و قلب ماها داده شده فقط یسری فرعیات برای اینکه حالا بدلایل متفاوت، ما از اصل دور بشیم

    و حالا استاد و مریم نازنین اینجا هستند تا با پاسخ به سوالی که بیش از اندازه پرسیده شده و بهش توجه شده ، دارن بیان میکنن که این موضوع ، فقط فرعه و با بررسی دقیق اون طبق آیات قرآن که دیگه تیر خلاصی رو میزنه به قلب های ناآگاه و بیمار دل، به ما این درس و آگاهی رو میدن که چطور میشه اصل رو از فرع تشخیص داد

    چقدر سالهای سال توی گوش مارفته که اگه یه تار موی یه خانم بیرون باشه در روز قیامت از همون تار مو آویزون میشه؟؟؟

    ای وای بر ما…..

    خدایا … من خودم چقدر بارها و بارها از این بابت عذاب وجدان های دردناک میگرفتم

    که البته باید بگم که به خاطر عدم درک و شناخت درست از خداوند هم بوده ها…

    من اگر میدونستم که خداوند، همیشه داره میگه که ما برای شما سادگی و آسانی رو میخواهیم و نمیخوایم شما سختی بکشید، با یه کمی تفکر باید میفهمیدم که آقااین یه تار مو، چطور میتونه در روز قیامت کل وزن بدن من رو تحمل کنه که بهش آویزون باشه و اینجوری در وجود ماها، طعم غذاب رو دردناک جلوه دادن تا ما خداوند رو به جای اینکه علیم، غفور، رحیم، رحمان و شکور و رزاق و منعم بدونیم، اون رو فقط یه جلاد تصور میکردیم که فقط مثل یه جاسوس پشت دیوار منتظره ببینه من چه خطایی میکنم و اون دفتر اعمال من رو بیرون بیاره و بنویسه از خطاها و گناها و عذاب های من..

    خدایا گاهی احساس میکنم که بدرستی بندگی تو رو کردن واقعا لیاقت میخواد، که سالهای سال من به شخصه اون لیاقت رو نداشتم اما چی بگم که از وقتی با این سایت و آموزه هاش آشنا شدم، نه اینکه بگم استاد فقط توی دوره ها خیلی اساسی در مورد خداوند و قوانینش صحبت میکنن، نه، تا حالا هممون بارها و بارها دیدیم که استاد گاهی فایل های دانلودی رو میذارن و چنان از اصل صحبت میکنن که اون فایل در حد یه محصول کامل و جامع میتونه قرار بگیره و این فایلا چقدر قلب های ما رو آماده پذیرش این آگاهی ها کرد

    استاد من همیشه وقتی فایل های توحید عملی رو گوش میدم، دیوانه میشم از بس که شما توجه و تمرکزتون روی اصله و میخواید اون رو به ماها بفهمونید و البته که من باید بخوام، باید بخوام، باید این انگیزه و عشق و ایمان و تعهد در وجودم باشه که بخوام اون تفکرات باطل و بی پایه سابق رو بذارم کنار، بیام و با یه نگاه دیگه و نگاه تازه، این درس ها رو ببینم و بخونم

    دقیق مصداق شعر سهراب که باید چشم ها رو بشوریم و جور دیگه ای نگاه کنیم

    استاد من هیچ گونه مقاومتی در برابر هیچ کدوم از حرف ها و درس های شما ندارم چون هم دارم نتایج فوق العاده شما رو میبینم،هم نتایج عالی دوستانم رو و هم نتایج ریز و درشت خودم رو توی همه زمینه ها و همه اینا به من این نشونه رو میده که با همین فرمون بیام جلو و ادامه بدم با عشق این مسیر سراسر آگاهی رو

    و باید اعراض کنم حتی از اون کامنت هایی که یه جورایی توجه به فرعیات دارن و میخوان یجورایی من رو ببرن به بیراهه که خدا رو شکر خیلی خیلی کم هستن اما وجود دارن

    استاد عزیزم چه نوید لذت بخشی دادید از اینکه به یاری و هدایت و حمایت خداوند قصد دارید که یه دوره در مورد اصول در قرآن تهیه کنید و من با عشق منتظر اون دوره هستم و با هر بهایی که باشه خریداریش میکنم چون همین مباحث قرآنی و توحیدی که توی فایل های دانلودی ارائه میدید یا توی قدم ها، نمیدونید چقدر نگاه من رو به خداوندم زیباتر کرده و دیگه من اون نگاه ترسناک رو به خداوندم ندارم و از این بابت هم خیلی شادم و هم سپاسگذار شما هستم که دارید از جون و دل برای آگاه کرد ما و تمیز اصل از فرع، تلاش میکنید و پاداش هاش رو به بی نهایت طریق توی زندگیتون دریافت میکنید

    خدایا شکرت بابت اینکه من بنده توام

    خدایا شکرت که زهرا اینجاست و توی اقیانوس آگاهی داره با عشق شنا میکنه

    و خدایا شکرت بابت این جمع بی نهایت ارزشمند

    با عشق براتون دنیا دنیا خیر و شادی و سلامتی و ثروت و خوشبختی ناب رو آرزو داررم

    تا بعد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  5. -
    پروانه سهرابي گفته:
    مدت عضویت: 2553 روز

    سلام استاد عزیزم

    یعنی شما هربار که از قران صحبت میکنید ی تغییر اساسی داخل زندگی همه ی ما بنظرم ایجاد میکنید و چقدر شما عزیزتر میشید واسه من هربار جایگاه تون پیش من بالا بالاتر میشه و جالب که بدونید صحبت های شما جوری که قلبم دقیق میگه این استاد داره حرف درست میزنه و گوش کن استاد باورتون نمیشه بدون هیچ مقاومتی قلبم صحبتهای شمارو میپذیره صحبتاتون میره و ته قلب من میشینه و داخل شرایط خاص کمکم میکنه استاد عزیزم چقدر شما توحیدی هستید چقدر شما ادم خوبی هستید چقدر من ازخداوند برای وجود شما ممنونم و چقدر از خودتون سپاسگزارم استاد قبلا هم این حرف بهتون زدم بازم میگم شما صدای خاصی نداری که من بگم عاشق صداتونم ولی نمیدونی این صدای معمولی چ تاثیر گذاری داره شما حرفاتون بوی خدارو میده شما حرفاتون همون صراط المستقیم وااااای عاشقتون هستم جقدر جذاب بحث ریشه حجاب دارید باز میکنید مطمعنم همین بحث حجاب و پوشش قسمت اعظمش برمیگرده به حال و احوال اون زمان و شرایطی که ایجاب میکرده خانوم ها ی حجابی داشته باشن هرچند که تا اینجا فقط حجاب به معنای فاصله گذاری بوده بخاطر شان همسران پیامبر و احترامی که باید بهشون گذاشته بشه و فرهنگ مردم اون زمان به هرحال به قول خود قران انسان ازاد افریده شده این موضوع حجاب داشتن با مسئله ازادی انسان در مغایرت هست بنظر من که حجاب در قران اون چیزی که به معنای پوشش با مانتو چادر اینکه ی تار موهات مشخص نباشه نیست و اینکه میگفتن مثلا اون دنیا از موهاتون اویزونتون میکنه هزارتا حرف چرت و پرتی که به ما گفتن اصلا وجود نداره داخل قران من خودم به شخصه مطالعه کردم قران رو و موضوع حجاب در قران اونجوری ک بما گفتن اصلا ندیدم و مطمعنم که بیشتر به حال و هوای اون دوران برمیگرده اگرم ی جای گفته که مثلا مچ ارنچ یا پا پوشیده باشه البته من اجازه میدم شما به صورت دقیقتر واسمون توضیح بدید وای استاد چقدر خوشحال شدم گفتید میخواید دوره جدید برگزارکنید عاشقتونم و میبوسمتون❤️🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  6. -
    SAHAR گفته:
    مدت عضویت: 1712 روز

    سلام استاد جانم که تمام حرفهات انقدر به قلب ادم میشینه ، چرا؟ چون این اگاهی ها از قلبت میاد و بر قلب میشینه و دلم با ارامشش اینو تصدیق میکنه چون کلامت کلام خداوند مهربانه.❤️

    از شما ، مریم جان نازنین هم برای تدوین فایل ها ممنونم ❤️

    از خواهر استاد هم ممنونم که دست خدا شدن برای تهیه این فایل بی نظیر ممنونم☺️

    و از خدای مهربانم سپاسگزارم که این حجاب بین من و درک این اگاهی ها رو کم کرده تا بتونم در فرکانس شنیدن و فهمشون باشم.❤️

    دوم مثالی بزنم از همین اصلی که شما میگید وقتی توی مدار یکسان نباشی نمیشنوی و نمیفهمی:

    اولین مثالم که خب اینه که من قدیمها خیلی کتاب های موفقیت رو میخوندم ولی باز به درک کامل نمیرسیدم هیچ وقت، جدای ازینکه میدونم کتابی وجود نداره که این اگاهی هایی که شما میدید رو انقدر جامع و روان توضیح داده باشه، بنابراین چون اون زمانها من در مدارش نبودم درست متوجه مطالب نمیشدم و بعد شش ماه بعد که شاید دوباره میرفتم همون کتاب رو یه نگاهی مینداختم میگفتم عهههه چه حرفهای خوبی زده من سری اول اصلا این کتاب رو اینجوری درک نکرده بودم و مثل شما که میگید هرچقدر فایل های شما رو گوش بدیم برای صدمین بار حرف جدیدی میشنویم یا درک جدیدی پیدا میکنیم من خودم گواه این اتفاقم.

    مثال دومم اینه که : من چندین سال پیش خیلی افسرده بودم در حدی که همیشه کابوس میدیدم،

    روزی یه فردی که به قوانین اگاه بود بهم گفت سعی کن حالتو بهتر کنی سعی کن سطح انرژیتو بالاتر ببری تا دیگه کابوس نبینی چون در سطح انرژی موجودات پایین و با انرژی پایین و منفی هستی …. اون موقع اصلاااااا نفهمیدم چی میگه، شنیدم ولی نفهمیدم، به مسیر غم و اندوهم ادامه دادم،،،،الان که این فایل رو دیدم یاد این دوستم و اون کابوسا افتادم، الان خدارو شکر از وقتی که روی خودم کار کردم که تقریبا داره میشه یکسال و از وقتی دارم تلاش میکنم اگاهانه حسم و کانون توجهم رو خوب نگه دارم که نه به احساس حتما عالی ولی به احساس بهتری برسم هم خبری از افسردگی نیست نه خبری از خواب بد …. خدایا صدهزار مرتبه شکرت که منو نجات دادی و منو در مسیر راه درست و نزدیکی به وجود خودت و افراد با سطح انرژی خدایی مثل استاد عباس منش قرار دادی.

    در مورد فایل هم چون من از همون بچگی خیلی پرسشگر بودم همیشه میگفتم مگه میشه خدا ناعادل باشه و زنای مسیحی بتونن بی حجاب بهشت برن و مایی که بدون اختیار مسلمون افریده شدیم باید حجاب داشته باشیم؟ این چه خدای ناعادلی؟

    و بعد گفتم خب حالا که اینطوره من اصلا میخوام دینمو عوض کنم 😄 ولی ته ذهنم این تیکه های پازل جور نمیشد که چرا خدا برای یه سری ادیان تبعیض قایله؟ چرا فرق میذاره؟

    و چون خانواده مذهبی هم نداشتم خیلی درگیر حجاب نبودم و همیشه هم میگفتم من دلم میخواد ازادی پوشش داشته باشم من میخوام ازین حق طبیعی مثل یه مرد لذت ببرم و خدا هدایتم کرد به انگلستان استاد، جایی که ازادم و حق طبیعی و خداییم رو دارم

    تحقیقی راجع به حجاب نکردم ولی همیشه توی دلمم میگفتم خدا نمیتونه منو به خاطر بی حجابی بندازه جهنم و ترجیح میدادم اصلا بهش فکر نکنم و به قولی صورت مساله رو پاک کنم چون عقل و قلبم این خدای ناعادل رو نه قبول داشت نه دوست داشت

    .

    استاد جانم نمیدونی که تو بودی که به لطف خدا تمام پازل ها و سوال های ذهنی منو که سالها درگیرش بودم رو اروم اروم کنار هم چیدی و همه چیز سر جای خودش قرار گرفت و این پازل کامل شد و شد تصویری از عشق خدا تصویری از عدالت خدا تصویری از رحمت و زیبایی خدا…..

    تو منو از خدایی که ازش میترسدم اون خدایی که فقط یه بت ذهنی بود جبار و سختگیر ، ناعادل ، خدای مردونه که از زنها متنفر بود، خدای انتقام گیر و اون خدای روانی که فقط منو اورده تو این دنیا عذابم بده و امتحانم کنه …. تو منو ازین خدا جداکردی این بت ذهنی رو شکوندی … منو رها کردی و دستم رو گذاشتی تو دست رب العالمین ، به خدایی که همیشه کنارم بود و من نمیدیدمش ، خدایی که همیشه باهام خرف میزد و نمیشنیدمش ، خدایی که هرجا داشتم میفتادم دستمو گرفت، خدایی که عاشق منه که قدرت خودشو به منم داده خدایی که انقدر عادله که قدرت خلق زندگیمو به خودم داده ، تو منو به این خدایی که منو در اغوش گرفته برگردوندی، خدایی که کنارش ارومم، خدایی که کنارش نمیترسم ، کنارش تنها نیستم خدایی که همیشه فارغ ازینکه من چیکار میکنم اغوشش برام بازه برگردوندی.❤️

    و من تا ابد سپاسگزارتم استاد ❤️

    من اهل قربون صدقه رفتن ادمها و چاپلوسی اصلا نیستم ولی دوست دارم بدونی که چقدر تو زندگی من یه نفر موثر بودی و بهترین نتیجه رو ازت گرفتم که پیدا کردن خدای واقعی تنها خدا رب العالمین بود.

    حجاب واقعی این فاصله من بین خدای جعلی قبلی که با باورهای جامعه به خورد مغزم داده بودن و مانع اتصال من به رب و فرمانروای جهانیان شده بود بود.

    خدارو خیلی شکر میکنم که اجازه داد منم محرم بشم که اجازه داد من این مطالب رو درک کنم خدایی که این حجاب رو بین من و خودش انداخت.

    بسیار لذت بردم از این فایل استاد خوبم، اولش اومدم فقط تشکر کنم ازت ولی کلمات خودشون اومدن 🥰

    خدا همیشه شما رو برای ما نکه داره❤️

    مرسی مریم جانم که انقدر با عشق این فایل ها رو برامون تدوین کردین من کارم تدوینه و میدونم چقدر عشق میخواد که فایل چهارساعته رو بخوای انقدر سریع تدوین کنی، خدا شمارم برای ما نگه داره❤️

    مشتاقانه منتظر ادامه این فایل هستم و امیدوارم همونطور که استاد گفتن بعدا تفاسیر در مورد مسائل اساسی قران با این شیوه جذابی که استاد توضیح میدن رو بشنویم🥰

    عاشقتونمممم ❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  7. -
    زهرا براتی گفته:
    مدت عضویت: 2540 روز

    به نام خداوند هدایتگرومهربان

    سلامی

    گرم به استاد جانم و خانم شایسته ی نازنینم و دوستان خوبم.

    سپاسگذار خداوند هستم برای این همه لطفش که من و هدایت کرد تا این آگاهی ها رو بشنوم ودرک کنم که قانون چطور عمل میکنه و من کجای بازی هستم؟

    وقتی در مورد قرآن صحبت میشه من تمامه وجودم گوش میشه،به خاطر این که ایمان دارم این کتاب هدایت و کتابی است که ما رو از ظلمت دور میکنه و به سمت نور و روشنایی وبه سمت خدای عزوجل نزدیک میکنه،کتابی که بعداز آشنایی با استاد عباسمنش ،برای من زیباتر و پرمعناتر شد،نگاهی که استاد داره برای ذهنم بسیار منطقی و برای قلبم بسیار آرامش بخشه،

    و ازخانم شایسته ی عزیز هم سپاسگذارم که اینقدر در مدت کوتاهی این فایل و تدوین کردن ،(ایشون درک می‌کنند که خیلی از ماها چقدر تشنه ی شنیدن ودرک کردن این مطالب هستیم )و واقعا با عشق مدت زیادی رو صرف تدوین این فایلهای باارزش می‌کنند،خداوند به شما عزت و سلامتی بده.

    این فایل تا اینجا مفهوم حجاب رو برای ما باز کرد که حجاب در قرآن یعنی (حائل،فاصله،پرده ویا جداکننده)

    واون قسمت که بیان کردید خیلی‌ها متوجه سخنان پیامبر نمیشن چون این حجاب و فاصله ی فرکانسی بینشون زیاد بوده ،خیلی برام جالب بود،واقعا اون زمان که معنی فرکانس و نمیدونستند و خداوند از کلمه ی حجاب استفاده میکنه تا متوجه بشن

    و همچنین برای فاصله ی بی ایمانان در قیامت از بهشتیان و خداوند ،از کلمه ی حجاب استفاده کرده ،

    وآیه ای که بیان کردید از نحوه ی سخن گفتند خداوند با ما ،که از پس حجاب و با وحی به قلبمون و از طریق رسولانی که هستندسخن میگه و…

    احساسب که من دارم اینکه تا اینجا این حجاب و فاصله ی فرکانسی از نگاه و قلب ما داره کم کم برداشته میشه و ما به حقیقت خودمون نزدیکتر میشیم و ذهنمون کمتر دنبال حاشیه ها و مسائل کوچک و بی ارزش زندگی میره و سعی می‌کنیم اصل و بفهمیم ،اصل آیات محکمات است که از توحید و ایمان و شکرگذاری و احساس خوب است

    ،اصل ایمان و عمل صالح است ،

    و این برداشت با کمک راهنمایی‌های شما ،استاد عزیزم

    بوده و خیلی مشتاق شنیدنه بقیه ی فایل هستم که بهتر درک کنم و عمل گرا باشم،

    ‌بسیار خوشحال شدم که گفتید ،قراره محصول قرآن و به لطف الله تولید کنید ‌من جزو اولین کسانی خواهم بود که این محصول و تهیه می‌کنم و در این دریای بیکران همراه نسیم خنک و حس فوق العاده ی حرکت در مسیر نور لذت میبرم و غرق از حس شکرگذاری ‌ذوق میشم🌺‌خیلی بیشتر از قبل سعی می‌کنم خودم و بشناسم و بیشتر خودم و نگاهم و فکرم و عملم رو زیر ذره بین میبرم تا ببینم چقدر شعار میدم و چقدر واقعا عمل می‌کنم؟ ،و کلا کجای کارم؟

    من باید تغییر کنم ،من باید به احساس خوب بیشتری برسم ،من باید در مسیر انعمت علیهم حرکت کنم ،من باید در انتهای بازی لعلک ترضی باشم،وای خدای من ،خودت راهگشایی ،خودت چاره سازی و خودت هدایتگر ی ،توکل به خودت که عالمی و ناظر🙏

    درپناه خدا🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  8. -
    مریم باجلان گفته:
    مدت عضویت: 1963 روز

    سلام وقت همگی بخیر .

    خدایا شکرت ما رو تو مسیری قرار دادی که آگاه بشیم واصل واز فرع تشخیص بدیم .خدایا من همیشه محتاج هدایتت هستم .خدایا شکرت به خاطر نعمت هدایت.

    ممنون استاد عزیز که دست خدایی برامون که آگاه تر بشیم واگاهانه زندگی کنیم ولذت ببریم از آگاهانه زندگی کردن .

    من هم تو خانواده ای بزرگ شدم که به شدت مذهبی بودن وهستن .

    انقد این فرع ها رو برامون بزرگ کرده بودن که اصلا نمی تونستیم ونمیخواستیم که فکر کنیم .انقد با این تفکر که باید مقلد باشی وبی چون وچرا اطاعت کنی زیاد بود وقوی که میترسیدیم که به چیزی غیر از این‌فرعیات فکر کنیم .انقد احساس گناه وترس داشتیم که به خودمون اجازه نمی‌دادیم شک کنیم به دانسته هامون وچیزایی که بهمون گفته بودن .

    ترس واحساس گناه زنجیر شده بود برای فراتر نرفتن از این دانسته ها .

    تمام تلاشمون رو میکردیم که ی تار مو از روسری واقعه مون پیدا نباشه .وحتی اگه اتفاقی موهامون معلوم میشد .احساس گناه شدید داشتیم .

    هنوز هم خانواده من همین طور هستن .انقد مذهبی که حتی تو خونه اگه مهمون داماد وو….باشن حجاب کامل یعنی چادر تو خونه استفاده میکنن .چادر های رنگی که مثل چادر های ملی و…دوختن که بتونن راحتر تو خونه ازش استفاده کنن .حتی توی حرف زدن با مردهای فامیل مثل غریبه ها رفتار میکن.

    با این حال پذیرای خواهر وبرادران عزیزم هستم وعاشقانه دوستشون دارم .

    من دوتا دختر دارم که دختر بزرگم ۲۷سالشه ودختر کوچیکم ۱۵ سالشه .

    دختر بزرگم که کلا از نظر ،شخصیتی دختر کاملا آزاد وبی پروا بود وهست که تا موقعی که کوچیک بود به حرف من گوش میداد وحجاب نگه می‌داشت وبرای تایید گرفتن از من وجامعه حجاب رو انتخاب کرده بود .ولی وقتی بزرگ تر شد به حجاب اعتقادی نداشت ومیگفت‌من نمیخوام حجاب داشته باشم .با اینکه با مخالفت های من وپدر روبرو میشد ولی بازم روی خواسته اش پا فشاری می‌کرد وحجاب از نظر ما کامل رو رعایت نمی‌کرد. وبه قولی کانتکس وحال وهوای خواستنش باعث شد که ماام مقاومت رو کم‌کنیم وبپذیریم که این دخترمون اینجوریه .ولی ناراضی بودیم چون بر ضد ارزش هامون‌بود .

    این مسئله ادامه پیداکرد ، تا دختر کوچیک من که برعکس خواهرشه که خیلی مطیع وروان وبه قول خودمون حرف گوش کنه ،به سن تکلیف رسید ومن اصرارداشتم که تو مثل اجیت ( خواهرت) نشو تو بیا حجابتو رعایت کن .به نفع خودته .

    بعد با منطق وارام ،بهم گفت مامان‌جان من تصمیم گرفتم به حرفت گوش کنم ولی با منطق با دلیل وبرهان اگه بهم‌بگی چرا باید حجاب داسته باشم قبول میکنم .نمیخوام بی منطق بگی به نفع خودته. میخوام برای هر حرفی که میزنی ، دلیل منطقی بیاری. .اون‌موقع اگه دلایلت برام‌منطقی بود حتما حجاب رو قبول میکنم وگر نه منم حاضر نیستم این‌حجاب سخت وصفت رو داشته باشم .

    همین حرف دخترم باعث شد که خودم هم از منطقه ی امنم بیرون بیام وبه این فکر کنم که منطق این حجاب گرفتم چیه .

    تصمیم گرفتم که تحقیق کنم ،ولی منبع حاصی رو سراغ نداشتم .اول اومدم سراغ قرآن وایه های حجاب رو نگاه کردم ،راستش اولش به خاطر مقاومت ذهنیم اصلا نمیتونستم دریافت کنم .

    برای همین تصمیم گرفتم از داداشم که محقق قرآنه کمک بگیرم .

    من خیلی این دادشم رو که ازمن ۳سال بزرگترا رو قبول دارم .چون خیلی منطقی وبدون تعصبدر مورد قرانو تحقیق میکنه .خیلی به تحقیق کردن اهمیت میده .دادشم اول توی حوضه علمیه قم درس میخوند والانم تو ی شهر قم زندگی میکنن.

    کتاب زیاد میخونه وچون‌ ،در حال حاضر شغلش ویراستاری هست .خوب به طبع کتاب‌های زیادی رو مطالعه میکنه واداره اطلاعاتش خیلی خیلی زیاده .

    مهم اینکه که باز وپذیرش و بدون تعصب تحقیق میکنه .

    کلالباس روحانیت هم‌نپوشید واز حوضه علمیه خارج شد وچند تا لیسانس توی رشته های دلخواه از دانشگاه گرفت والانم دکترای رشته خودش رو داره .

    برای همین ،ازش در مورد حجاب در قرآن پرسیدم که برام توضیح داد که، این حجاب که تو قرآن اومده اصلا چیزی نیست که آلان تو جامعه رایجه .کلی توضیح داد با دلیل ومنطق .واقعا اونجا یخ من در مورد حجاب باز شد ونگاه جدیدی در مورد حجاب برام باز شد .

    به دخترای گلم‌گفتم با تحقیق من شما آزادید هر طور که دوست دارید حجاب داشته باشین .فقط باید عرف وقانون جامع ای رو که توش زندگی می‌کنیم رو رعایت کنیین که خودتون اذیت نشین .

    من خودم چادر میپوشیدم که بعد از این تحقیق تصمیم گرفتم که دیگه چادر نپوشم، ولی به شدت ازطرف خانواده مذهبیم مورد انتقاد قرار گرفتم. تایید نمی‌شدم ومورد قبولشون نبودم ولی تصمیم گرفتم که اون طور که خودم میدونم درسته زندگی کنم .

    واقعا استاد عزیز خیلی خیلی مشتاقم که نظر شما رو در مورد حجاب بشنوم واگاهتربشم .

    چقدر لازمه که هر چیزی رو که هر کسی بهمون‌میگه با جشم بسته قبول نکنیم ودر موردش فکر کنیم تحقیق کنیم وخودمون به نتیجه برسیم .

    ایمان داشته باشیم به کاری که انجام میدیم .

    کور کورانه تقلید نکنیم .

    بازم ازت ممنونم استاد عزیز که وقت گذاشتین واین مسئله رو با فکت های قرآن برامونوروشن میکنی .

    خدایا شکرت به خاطر این سایت واین آگاهی ها .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  9. -
    الیاس زندیه گفته:
    مدت عضویت: 1667 روز

    ما این کتاب را بر تو ناز نکردیم جر اینکه برای ایشان روشن کنی آنچه درباره آن اختلاف می کردند

    نحل ۶۴

    بگو آیا غیر از الله را رب اختیار کنیم در حالی که رب همه چیز است؟

    انعام ۱۶۴

    و چه دینی زیبا تر از از دین کسیست که سر تا پای وجودش تسلیم خداوند شده است؟

    نسا ۱۲۵

    اختلاف نکردند جز ،پس آگاه شدنشان، به دلیل خوی زیاده طلبی و رقابتی که میانشان بود.

    جاثیه ۱۷

    خداوندا ما را از ظلمت اختلاف به نور حق هدایت بفرما

    استاد دست گذاشتید رو دل من بخدا گیر کرده بود مثل یه بغض وقتی میای قرآن رو می‌خونی و خداوند رو لمس میکنی تو زندگیت عشق و رحمانیتش رو میفهمی و میای و میبینی که دیدگاه مردم اصلا یه چیز دیگست می خوای داد بزنی ولی دلهاشون توی حجاب هست

    استاد من بزرگترین و اصلی ترین کاری که تلاش میکنم بکنم اینه که دخالت و بحث نکنم اما بخدا آدم می مونه

    یاد اون قسمتی افتادم که گفتید چرا وقتی ماه کامل میشه لاکپشت ها از آب میان بیرون ؟

    و خب اصلا لاک‌پشت‌ها از آب بیرون نمیان

    دقیقا مردم میگن این چه خداییه که عدالت براش مهم نیست خشنو عصبانیت منطق نداره و بعضی ها رو هم گذاشته هرچی گفتن ما باید بگیم چشم وگرنه خدا عذاب شدید میده من خانوم چرا باید اینقدر اذیت بشم و

    استاد میان میگن خب خدا گفته

    در صورتیکه اصلا همچین چیزی نیست

    ما سه تا قرآن داریم تو خونمون و استاد یجوری داستان رو به شیوه های مختلف پیچونده و تحریف کرده بودند که آدم شاخ در می آورد

    مثلاً

    تو همین آیه بعد الله وقف آورده و اینها چسبوندنش اما تو همین آیه بعد از امنا هم وقف اومده و جمله رو تموم کرده اصلا گیریم که وقف هم نیومده بود

    پس برای جمله بعدی اگر راسخون در علم نباشه پس فاعل کجاست؟

    و اگر خود راسخون در علم تمام قرآن رو می دونن پس چرا باید بیان و بگن آقا کل این کتاب از جانب خداست و ما ایمان آوردیم ؟

    و یک جای دیگه تو همین آیه توی ترجمه نوشتن که میرن دونبال تأویل تا امتحان شوند کدوم از این کلمه ها امتحان معنی میده ؟

    و استاد تو یه ترجمه دیگه میگه کسی جز خدا و راسخون در علم نداند گویند ما به این کتاب ایمان آوردیم و بر این دانش و بر این معنی تنها خردمندان عالم آگاهند

    یعنی کلا که آقا جان این کتاب رو خدا و خردمندان عالم می دونن و هیچکی جز اینا نمی دونه و باید ازشون پیروی کنید تا اندازه خداوند خودشون رو بردن بالا !!!!!!!!!!!!!

    و بر این معنی تنها خردمندان عالم آگاهند

    اصلا چرا معنی ترجمه کرده یذکر رو؟

    ذکر مگه معنی تذکر نیست واین آیه یک تذکره

    برای اینکه آقا حواستون باشه که گمراه نشید

    دقیقا آیه بعد:« پروردگارا دلهای ما را پس از اینکه هدایت فرمودی به باطن منحرف نکن

    یعنی چی ؟؟؟؟

    آقا جان بخدا منم بودم اونقدر پیچیده بکنم مسئله رو میگیم از تو به ما ضرر نرسه خیر پیش والا نمازرو چطور بخونی وضو چطور باشه حتی بهت بگن بر اساس قرآن برو رای بده چطور با وجدان بازی میکنند یا این حکومت منتخب خداست ؟!

    یا توی فرعیات اصلا من یکتا پرستم کجا قرآن حرف از شیعه و سنی زده کجا گفته امام علی یا ابوبکر رو برگزینید ؟

    یا میاد و میگه هر دینی باشه اگر به خدا و روز قیامت ایمان بیارید و عمل صالح انجام بدید نه ترسی بر شماست نه ناراحت می شوید

    یا اینکه

    من اینقدر اذیت شدم که قبله دقیق باشه حرفی درنیاد غیر ذکر از دهنت

    موی سگ نخوره به دستت نجس میشی

    چقدر الکی و مضخرف محدود شدیم

    می‌گفتیم خب چرا نباید دستم بخوره به سگ

    می گفتن خدا می دونه ؟؟؟

    به همین راحتی دروغی از خودشون به خدا نسبت می دن

    چقدر خانوم ها مادر و خواهر خودم اذیت هستند براین نوع پوشش

    و چه عذاب وجدان ها که می گیرن

    استاد می گفت وجدان رو کی تعریف می‌کنه

    چقدر دعوا و اختلاف

    بابا برید بزنید تو گوگل شیعه به اینگلیسی

    ببینید همش عکس سر های خونیه زیرش نوشته مراسمات وحشیانه قمه زنی دیوانگان عاشورا !!!!

    آیا اساس اینه ؟

    اصلا مگه خداوند یه آدمه که پوششت رو ببینه!!!

    جهان جهان فر کانسی مگه نیست؟

    مخصوصا وقتی میگن آقا جان تو باید تقلید کنی و یه قلاده گردنت باشه

    بعد میگن انسان توانایی ندارم خودش بفهمه ؟؟؟

    مگه خود قرآن نمیگه برای درک تو آسان کردیم و پیامبران جر هشدار دهنده ای آشکار نیستند بابا پیامبر نه اینا که چهار سال حوضه بودن بابا کجای قرآن اومده ریش بزار یقه ببند ؟ من به همه احترام می‌زارم اما برای خودم هم باید احترام قایل بشم نه!!!

    آیه بعدش داره میگه پروردگارا دلهای ما را پس از اینکه هدایت نمودی به باطل منحرف نکن

    وقتی مومن شدیم مشرک نشییم

    استاد داشتم قرآن رو ورق میزدم گفتم وای وضو نداشتم دستم خورد روی آیه قرآن

    بعد گفتم تو که ادعا میکنید از کجا این رو تقلید می‌کنی کی گفته که نباید دستت بخوره رویه آیه

    و همین باعث شده بود کمتر برم سمت قرآن به وقت دستم نخوره روی آیه

    بعد تو مدرسه می گفتن مداد بزارید روی کلمه تو همون بچگیم گفتم یعنی چرا باید مداد باشه و انگشت من نباشه؟

    البته پچه ها فراموش نکنیم ما مسئول زندگیمون و هر قسمت اون در تمام جوانب هستیم و ما اجازه دادیم که گوش چشم بسته قبول کنیم تقوا نداشتیم و ورودی هامون رو کنترل نکردیم و این ها واردش شده من تنبلی کردم و بی حواسی و بی توجهی کردم من توی مسایل دقیق نشدم و اگرگمراه شدم هدایت شدن رو انتخاب نکردم

    و اکنون می خوام از خداوند که هدایت بشم به مسیر کسانی که بهشون نعمت داده نه گمراهان و نه غضب شده ها من استاد همیشه قبل خونده قرآن از خداوند می خوان که خودش خدایان کنه چون همین قرآن تو اون مثال پشه که خداوند مثال میزنم میگه یه سری با همین مثال هدایت میشن و یه سری گمراه

    خدایا خودت خدایان کن به مسیر درست به مسیر عشق به مسیر نور لذت آزادی و لمس رحمانیتش تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  10. -
    پریسا ولی زاده گفته:
    مدت عضویت: 1201 روز

    به نام نامی یزدان، تو را برگزیدم از میان این همه خوبان

    برای زیستن با تو، میان این همه گواهان

    دروووود فراوان بر شما استاد عزیزم و مریم جون

    به به به به چقدر همه چیز هدایتی شد گفتم چطور سلام کنم بهتون که این شعر اومد به دهنم

    از اونجایی که امروز چهارشنبه است و برای من روز سپاسگذاری استاد میخواستم یه دیدگاه شکرانه بزارم تو فایل الگو برداری از افراد موفق 3 که خود صفحه عوض شد و اومد روی این فایل و منم گفتم این هدایت خداست من که نمیدونم چرا این فایل انتخاب شد اون حکمتش رو بهتر میدونه پس ازهمینجا شروع میکنم

    خدایا ازت سپاسگذارم بخاطر چیزهایی که هدایتم میکنی من نمیدونم چطور و چگونه اما دارم یاد میگیرم هر روز بیشتر بهت اعتماد کنم و چشم بسته قبول کنم با جان دلم

    چند روز پیش من دیگه بریدم از تقلا کردن و تلاش کردن و فکر کردن به اینکه چطور من فروشم رو تقویت کنم ، چطور این لباس هایی که دوختم رو بفروشم از چه طریق و دیگه کلا خسته شدم چون به یه مقدار پول نیاز دارم برای مهاجرت کردن به یکی از شهر های شمال ایران تا بتونم مستقر بشم از یه طرف نمیخوام وام و قرض کنم از طرفی دیگه هر ایده ای برای فروش محصولاتم داشتم پیاده کردم اما جوابی نگرفتم و همینطور درگیر بودم تا اینکه با خودم گفتم اها اون انگشتر طلایی که پارسال هدیه تولد گرفتم رو میفروشم و با پولش یه مقدار پارچه مانتویی میخرم و میدوزم و به اطرافیانم میفروشم با خودم گفتم خب دیگه این ایده خوبیه یه روز همینطور نشسته بودم با خودم گفتم پریسا مگه استاد نمیگه هیچ چیزیو نفروشید که بخواید با پولش چیز دیگه ای بخرید مگه استاد و مصاحبه ها ی استاد با دوستان نمیگن که باید امیدت رو از همه چیز و همه کس قطع کنی و به خدا توکل کنی ما اینطوری به این جایگاهی که میخواستیم رسیدیم پس چرا تو هنوز هم مثل همیشه به یه تکه فلز بیشتر از خدا اعتماد داری مطمئن باش تو اینم که بفروشی با پولش پارچه بخری و لباس بدوزی میشه مثل همین لباس مجلسی هایی که دوختی و نمیدونی چطور بفروشیشون چرا که تا قبل اینکه این لباس هارو بدوزی میگفتی من اینارو بدوووزم کارو بارم درست میشه و حداقل وقتی مشتری بگه نمونه کار میتونی این نمونه هاتو نشون بدی یا اینکه پیج اینستاگرام میزنم نمونه کارامو میزارم و شروع میکنم به جذب مشتری پس چی شد !!!

    و فهمیدم مشکل من داشتن سرمایه و لباس اماده برای نشون دادن نیست مشکل من اینه که من اصلا به خدا ایمان ندارم وقتی که وقتش میرسه که باید ایمانم رو در عمل نشون بدم کاملا مشرک میشم

    با خودم گفتم مگه تو قبل اینکه این لباسها تموم بشه یه دیدگاه نزاشتی که یه شریک برای کسب و کارت گرفتی برای قسمت فروش اون هم خدا مگه تو خدا رو شریک نکردی پس چرا الان که به عمل نشون دادن ایمانت رسیده فراموش کردی و همونجا با خودم عهد کردم که چشمم رو بر هر عامل دیگه ای ببندم و فقط از خداوند بخوام خب گفتم خدایا خودت کمکم کن من این لباس هارو اماده کردم حالا باید چیکار کنم به فایلی از استاد هدایت شدم که استاد میگید هر روز صبح که از خواب بیدار میشی بنویس

    ( مهم ترین هدف امسالت چیه ؟)

    (و امروز چه کار هایی میتونم برای رسیدن به هدفم انجام بدم )

    تا این بره تو ناخودآگاهتون هم اینکه هدفت مشخص باشه هم اینکه هر رو برای رسیدن به هدفت قدم های کوچک اما متوالی برداری

    خب من هر روز صبح که بیدار میشم مینویسم اول هدف امسالم رو که بزرگ و مهم تره هم هر روز بخشی از رسیدن به این هدف رو کم کم انجام میدم خدایا شکرت برای اینکه من حالا میدونم هر روز به راحتی چه کارهایی رو باید برای رسیدن به اهدافم قدم بردارم

    و بعد با خودم عهد کردم که این لباس هارو باید بفروشم و از این سرمایه ای که بدست اوردم شروع کنم خب خدایا من باید چطور بفروشم لباس هامو کمکم کن دوستم زنگ زد و گفت خونه ای من بیام ببینمت و اومد با هم کلی صحبت کردیم و اون بهم گفت عکسای لباسهات رو بفرست تا من به چند تا از دوستام که میخوان نامزدی بگیرن بهشون بگم و اینکه بهم در مورد یه اپلیکیشنی گفت که میتونم اونجا لباس هامو بزارم تا دیده بشم اپلیکیشن کمدا و خلاصه دوستم رفت و من تو کمدا ثبت نام کردم رایگان و یک پیج زدم و شروع کردم به عکس محصولاتم رو گذاشتن خدایا تو را سپاس بخاطر اینکه دوستم رو دستی از دستانت قرار دادی تا من رو به این اپلیکیشن اشنا کرد از روز بعد شروع شد به پیام درخواست دادن از پیج کمدا که حتی فالورهام از فالورهای اینستاگرامم بیشتر شدن و تا الان من 34 تا فالور دارم درسته لایکم نکردن درسته نظر ندادن و سفارشی نگرفتم اما همین که این 34 نفر پیج من رو فالو کردن من خیلی خوشحالم و از خداوند سپاسگذارم که بدون اینکه کاری بکنم 34 تا فالور از پیج من خوششون اومده الهی شکرت

    بعد از روز بعد چند نفر تلگرامم پیام دادن که ما از طرف فلانی هستیم ایدی تونو داده میشه قیمت این لباس رو بگید خداااایا چقدر خوشحال شدم و خوشحال هستم درسته فقط قیمت گرفتن اما همین که به عکس کارهای من واکنش نشون دادن و قیمت گرفتن واقعا خوشحالم کردن اینکه ببین پریسا تا دیروز حتی یک نفر نه فالوت میکرد نه واکنشی به محصولاتت نشون میداد اما دارن کم کم ادم ها میان سمتت خدایا شکرت بخاطر اینکه داری دلگرمم میکنی و داری میگی تو حرکت کن تو ایمانت رو قوی کن من بهت کمک میکنم

    گفتم خب حالا چیکار کنم من اگه الان مشتری هم بیاد لباسی بخره که من پاکتی برای محصولم ندارم چرا اصلا تابحال بهش فکر نکردم نشستم فکر کردم و گفتم خب چون لباسهای من مجلسی بلنده باید توی کارهای بلند و مخصوص لباس مجلسی بزارم که تا نشه پارچه همینطور که داشتم فکر میکردم داداشم زنگ زد و گفت راستی تو چرا به دوست مربیت که مزون داره و به بچه های کلاس پیشنهاد داده بود کسایی که کارشون تمیز و خوبه میتونن برای فروش لباسهاشون رو بزارن مزون من به اون چرا نمیگی گفتم اره تا الان میترسیدم اما اینم ایده خوبیه و بعد به اون مزون دار پیام دادم که من یه سری لباس دوختم ایا میتونم بیارم مزون شما و همون شب پیام داد میشه کاراتو عکسشونو ببینم منم چند تایی واسش فرستادم وقتی دید گفت همشون قشنگه بیارشون عزیزم

    وااای اینقدر خوشحال شدم که لباس هامو یکجا میدم به یه مزون و دیگه من قرار نیست دغدغه فروش داشته باشم یعنی کاملا بدون هیچ هزینه لباس هام تو مزون قرار میگیره و قراره یکی دیگه کارهای فروشش رو بکنه خدایا هزااااران بار سپاسگذارتم که چطور داری واسم همه چیزو درست میکنی و اونجا بود که یه قرار ملاقات گذاشتم و الان دارم یه خورده کاری هایی لباسهام داره اونارو انجام میدم و فردا ببرم مزون و به خدای خودم گفتم خدایا من میرم اونجا قیمت لباس ها رو نه من مشخص میکنم نه میخوام اون بگه تو خودت هر چقدر که ارزش و قیمت لباسام هست رو واسم مشخص کن و به دل اون مزون دار بنداز و اینکه اگه بشه که پول همشون رو یکجا بهم بده واسم خیلی بهتره البته اینم بگم الان باور اینکه بخوام پول یه جا بدست بیارم رو ندارم ها یعنی ذهنم مقاومت داره هنوز اما تا اینجاشو که خدا واسم درست کرد از اینجا به بعدشم به اندازه ای که بتونم باورش کنم بهم ثروت میده من همه چیزو سپردم به خودش و فردا میرم و من با خداوند معامله میکنم خدایا هزاران بار سپاسگذارم برای فردا که قراره کلی خبرهای خوب و پیشنهاد های جدید و عالی بگیرم شکرت برای حضورت در تک تک لحضه هام استاد عزیزم من دارم میرم تو دل ترس هام و دارم عمل کردن رو یاد میگیرم و دارم قدم به قدم به خواسته و اهدافم نزدیک و نزدیگ تر میشم الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      زهرا راستروان گفته:
      مدت عضویت: 916 روز

      سلام پریسای عزیز،

      ان شاءالله شاد و سلامت باشید.

      خداروشکر که به پله های بالاتر هدایت شدید.

      من هم پنج ساله عروسک می‌سازم و مدام تغییر ایجاد می کنم فقط دفعات محدود برای فروش تلاش کردم و انگار مقاومت درونی داشتم و دارم.

      الان مقاومت کمتری دارم.

      عبارتند از:

      اگه کارم عالی نباشه چی؟

      اگه عروسکم دست مشتری زود خراب بشه و بگن این جنس ایرانیه و بهتر ازین چه انتظاری میشه داشت چی؟

      اگه بگن چرا این عروسک لباسش چسبیده به تنش چی؟

      اگه بخوان ازم مفت بخرن و ارزش وقت و خلاقیتم هدر بره چی؟

      اگه یکی بهم بگه بازم میخوام نتونم عین همون دربیارم چی

      اگه نتونم ازون مدل مو یا پارچه پیداکنم چی؟

      اگه ازم تقلید کنن و با قیمت پایین تر از من با جنس ضعیفتر بسازن و بفروشن چی؟

      اون وقت کی ازم میخره؟

      اگه …..

      الانم مقاومتم اینه اگه الان بفروشم پس اون گروه که کارشون صادراته من چطور با چندتا عروسک بتونم بهشون وصل بشم و عمده فروش محسوب بشم.

      البته بگم چند وقت پیش نمایشگاه بین همکاران همسرم بود که شرکت کردم و چون بعضی خانم ها ارزش کار من رو نمیدونستن خیلی تلاش میکردن که یه ایراد بگیرن تا بچه شون از عروسک من دل بکنه یا انتظار داشتن عروسکم رو ارزون بخرن.

      خداروشکر که اون روز نخریدن و فقط کش مو خریدن.

      واقعا اگه قرار باشه عروسکی که براش آنقدر وقت و ظرافت میزارم رو ارزون بفروشم ترجیح میدم برم سراغ کار دیگه و یا عروسکام رو ردیف نگه دارم جلو چشمم و فقط هدیه بدم یا اگه قراره خیلی ارزون بدم خوب میدم به نیازمندان نه آدمای معمولی یا نسبتا ثروتمند که ارزش کارم رو زیر سوال میبرن.

      من که پارچه ی چندلایه و بسیار باکیفیت استفاده می کنم و با لذت و احترام به عروسک این کار هنری رو ارائه میدم. من بارها از خوابم زدم…..

      و من بارها آزمون خطا کردم و حتی اخیرا یک و نیم خرج کردم تا دو تا نکته اضافه تر برای ساخت عروسک یاد گرفتم .

      من هم مقاومتم رو در هم خواهم شکست و برای فروش چه تک و چه عمده اقدام می کنم ،در درون من خلاقیت می‌جوشد و من از پس همه چیز برمیام.

      ان شاءالله به بهترین مسیرها هدایت بشید و به شدت ثروتمند بشید. ان شاءالله بر تمام ترمزهای ذهنی خودتون فائق بیایید و در آسمان خلاقیت ،شادی و پیشرفت های عالی به پرواز دربیایید جوری که امروز باور نمی کنید.

      خیاطی یکی از بهترین و مفیدترین و پولسازترین شغل های دنیاست اگر عاشقش باشید، در این کار جذاب و مفید در پناه خداوند زیبا آفرین سربلند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فاطمه حبیبی گفته:
      مدت عضویت: 654 روز

      سلام به پریسای عزیز

      ممنون ازین کامنت زیبایت.

      من کلی درس گرفتم و آموختم

      آفرین به غیرتت افرین به شجاعت تون.

      خود منم خیاط هستم. من به دلیل علاقه ی زیادی که به هنر زیبای خیاطی داشتم از سن 14 ساله گی ام یاد گرفتم خیاطی و در همان سن کمم شروع کردم به آموزش دادن و لباس دوختن.

      من تو کشور خود مون از همان سن بچگی آموزش خیاطی میدادم و حدودا 10 سال اموزش دادم. خدارا شکررررر شاگردان زیادی داشتم و افراد زیادی با استفاده از آموزش های من تونستن ازین مسیر کسب درآمد کنند.

      ما حدودا 2 سال میشه مهاجرت کردیم به کشور ایران شهر تهران.

      درین مدت چون شرایط آموزش برایم میسر نبود رفتم در کار گاهای خیاطی یه مدت کار کردم یه مدت مزون رفتم و…….

      تا اینکه الان خونه ی مستقل داریم و من میتونم تو خونه آموزش بدم.

      خدارا شکررر میکنم که با آشنایی با سایت استاد و استفاده از آگاهی های استاد عزیز که دستی از دستان خداوند هست من جرات اینو در وجودم پیدا کردم که شروع کنم به آموزش دادن یه چراغی تو دلم روشن شد خدارا شکرررررر.

      امروز اولین روز بود که کارم را به صورت عملی شروع کردم و از خدای بزرگم میخواهم که هر لحظه همرایم باشه و کمکم کنه تا موفق بشم..

      سپاس از شما دوست عزیز با پیام زیبا تون

      درپناه خدا باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      موسی حسینی گفته:
      مدت عضویت: 882 روز

      سلام به دوست همفرکانسی ام با خوندن کامنت شما حس خوبی را تجربه کردم از این که خوب به نشانه ها عمل کردین ودر شرایط سخت خداوند به یادت انداخت که حرف های استاد روکه در روزهای سخت توکل وامید داشته باشیم واونجایی که ایمانت را قوی کردی به ایده های جدید هدایت شدی وا قعا اصل قانون را رعایت کردی مرسی که کامنت گذاشتی برایت بهترین هارا ارزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      دریای بیکران گفته:
      مدت عضویت: 715 روز

      چه جالب نمیدونستم اینها هم ترمز ذهنه

      ازتون تشکر میکنم و همچنین از زهرا خانم

      همیشه می اومدن به ذهنم ولی بهشون توجه نکرده بودم

      من وسایل خونگی میارم

      همیشه میگفتم نکنه جنس خوبی بهم ندن

      نکنه خراب در بیان

      نکنه مشتری پس بده

      نکنه مشتری بره قیمت بگیره و‌جایی اررونتر از وسایلم پیدا کنه

      وقتی سرمایه کم می اوردم میگفتم خب قطعه طلا دارم میفروشم درست میشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: