بررسی حجاب در قرآن | قسمت 4 - صفحه 6
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/08/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-08-20 07:33:372024-09-19 08:54:31بررسی حجاب در قرآن | قسمت 4شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«عَسَىٰ رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیرًا»
ﺍﻣﻴﺪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺣﻢ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻃﻐﻴﺎﻥ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ ﺑﺮﮔﺮﺩﻳﺪ ، ﻣﺎ ﻫﻢ [ ﺑﻪ ﻛﻴﻔﺮ ﺷﺪﻳﺪ ﻭ ﻋﺬﺍﺏ ﺳﺨﺖ ] ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻳﻢ ، ﻭ ﺩﻭﺯﺥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ، ﺯﻧﺪﺍﻧﻲ ﺗﻨﮓ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ)
«إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا» (ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﺗﺮﻳﻦ ﺁﻳﻴﻦ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ ، ﻣﮋﺩﻩ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ) (إسراء 8-9)
—————————————————————————
خدای من ، ارباب من ، از همه جهان رو به سوی تو می آورم که جز تو مرا پناهی نیست. خدایا هدایت و یاری رسان که تو بر بندگانت کافی هستی. بر قلب و زبان من جاری شو و بر بنده ات ببخش از نور خودت تا از تو بنویسم و از تو بگویم. خدایا مرا مورد آمرزش قرار بده ؛ خدایا تو نیازی نداری که من از تو بنویسم ، منم آن بنده محتاج و فقیری که نیازمند توست، نیازمند اتصال به تو ، نیازمند حرف زدن و گفتن و نوشتن از تو. بر من ببخش از نور و علم و آگاهی خودت که «إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ» ؛ خدایا چشم امید و طمع به درگاه خودت دارم چون خودت گفتی : «نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»
«دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید ؛ یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید»
«بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر ؛ کز آتش درونم دود از کفن برآید»
—————————————————————————
سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار و همه دوستان نازنینم. امیدوارم که حال دلتون عالی و مثبت باشه؛ یه حسی منو کشوند برای نوشتن کامنت، تا اینجا رو که نوشتم به الله قسم که هیچی نمیدونم که قراره بقیه اش رو چی بنویسم. تا همینجا رو هم خودش میگفت، فقط بهم گفته بیا بنویس گفتم چشم.
«بنده همان به که ز تقصیر خویش روی به درگاه خدای آورد ؛ ور نه سزاوار خداوندی اش کس نتواند که به جای آورد».
مدت ها گذشت و من روزهای عمرم رو در این سایت (و قبل از این سایت) سپری کردم و اون بیرون دنبال خدا میگشتم، ولی بتازگی جریان هدایت میگه حواست به قلبت باشه. قرآن میخونی حواست به قلبت باشه، نماز میخوای بخونی متوجه قلبت باش. باورها رپ میخوای تکرار کنی، متوجه درون خودت باش؛ خدا نیازی نداره چیزی رو بگی تا براش ثابت بشه. خدا نیازی نداره بازتکرار آیات و گفته های خودش رو از زبان تو بشنوه. اون خودش همه اینا رو بلده. حمید تو اونی هستی که نیاز داری اینها رو باور کنی، تو اونی هستی که نیاز داری این باورها و این آیات رو قلبی و درونی و حقیقی بپذیری. اون بیرون هیچ خبری نیست.
چند وقت پیش تصویر چندتا کهکشان رو سرچ میکردم رسیدم به تصویر «کهکشان راه شیری» جایی که خونه مون قرار داره. خب تصاویری که تلسکوپ فضایی هابل و اخیراً تلسکوپ فضایی جیمز وب ثبت کردن از کهکشان ها اکثراً تصاویر بیرونی از کهکشان ها هستن. ولی در مورد راه شیری ماجرا متفاوته. تصویر کهکشان راه شیری تصویری شبیه سازی شده است ، چون بشر هنوز نتونسته از کهکشان خارج بشه. چراش هم به این علت که سرعت حرکت سازه های بشری برای فضا بشدت کنده (حتی اگه به سرعت نور برسیم) دور ترین سازه های دست بشر سفینه های وویجر 1-2 هستن، این دو سفینه 47 سال پیش یعنی سال 1977 پرتاب شدن. که وویجر 1 سال 2012 و وویجر 2 سال 2017 یا 18 از منظومه شمسی خارج شدن و پیش بینی میشه چند هزار سال دیگه به منظومه پروکسیما قنطورس برسه.
از اینجایی که ما هستیم ( کلاً سیاره زمین ، فرقی نمیکنه اینجایی که من هستم یا اونجا که شمایی) تا مرکز کهکشان خودمون با سرعت نور اگه بخوایم حرکت کنیم 26 هزاااااااااااار سال طول میکشه برسیم به مرکز کهکشان خودمون.
ما توی رهنمون هیچ درکی از عظمت زمین نداریم، تا چه برسه ابعاد کهکشان. ولی یه نیروی گرانشی عظیم در مرکز این کهکشان هست که نه تنها خورشید ما به دورش گردش میکنه که سیارات هم با نظمی دقیق به دور خورشید میچرخن، چیزی حدود چندین و چند میلیارد ساااااااال. از فاصله ای 26 هزار سال نوری . این چه گرانشی هست که خورشید و زمین رو در مداری مشخص و منظم نگه داشته؟؟ ذهن من وقتی وارد تصاویر و مقیاسهای کهکشانی میشه کلا ناک اوت میشه و دیگه نمیتونه ادامه بده. (فکر کنم فیوزهاش میسوزه)
سوالم اینه که چه لزومی داشت خداوند یه کهکشان خلق کنه با چند تریلیون ستاره اونم نه یکی دوتا، چندین و چند تریلیون کهکشان. مگه نمیشد ما یه سیاره داشته باشیم تک و تنها وسط فضا . شبیه سیاره شازده کوچولو.
این الگو بارها و بارها تکرار شده. از مقیاس های اتمی و چرخش الکترون ها به دور هسته ، تا گردش ستاره ها به دور هسته کهکشان. و حتی گردش انسانها به دور خانه توحید و یکتاپرستی.
نظر شخصی من اینه، که این الگوی تکرار شونده برای انسان درس داره و میخواد بهمون بگه که ای انسان تو مرکز جهان هستی خودتی. در جهانی که تریلیونها سیاره و ستاره به دور یک هسته گردش میکنن، در جهانی که صدها الکترون به دور یک هسته میچرخه ، همون جهان تشکیل شده از یک من و میلیاردها دیگران.
«یک خدا» ، «یک من» و 8,118,835,999 دیگران (با تشکر از گوگل بابت ارائه آمار جمعیت سیاره). تمام آیات قرآن رو وقتی سرچ میکنی همه شون دارن انسان رو متوجه یک حقیقت درونی میکنه. فارغ از اینکه ما اون بیرون چقدر حرف بزنیم و بحث و استدلال کنیم، همیشه مهمه اون قوانین از درون قلب ما باور پذیر بشه. ما اونی هستیم که به خداوند نیازمندیم، به قوانینش نیازمندیم، خداوند نیازی به بنده هاش نداره. اگه همه اون 8 میلیارد و خورده ای انسان برخلاف قوانین حرکت کنند در اصل قوانین هیچ تغییری حاصل نمیشه. خداوند از قوانین خودش عدول نمیکنه.
توحید همیشه اصله، همونجوری که همین الان هم 99,99٪ مردم چسبیدن به حاشیه ( یکیش خود من) ولی اون چیزی که ثابت و پایدار و تغییر ناپذیره، اصل توحید و یکتاپرستیه.
—————————————————————————
از استاد عباس منش ممنونم بخاطر این فایلهای بررسی مفهوم حجاب در قرآن ، که البته من بخاطر مقاومت ذهنی مدار گذشته ام هیچوقت بهشون هدایت نشده بودم. ولی الان با توجه به تکاملم بهشون دسترسی پیدا کردم.
این روش سرچ ریشه ای کلمات قرآن واقعاً شگفت انگیزه ، و من بسیار بسیار از شما ممنونم استاد بخاطر این روش سرچ ریشه ای که بهمون یاد دادین. و خدا رو شاکرم بخاطر این کتابی که مفاهیم اون در اوج سادگی، بسیار زیبا و دلنشین و شگفت انگیزه. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این آگاهیها و مفاهیمی که از قرآن یاد میگیریم.
استاد از شما ممنونم که بجای دادن ماهی ، روش درست ماهیگیری رو به دانشجوهاتون یاد میدین.
چند روز پیش که قسمت اول این فایلها اومد روی سایت به راحتی دیدمش وقتی رفتم سراغ قسمت دوم اینترنت قطع شد. چندبار بین سیم یک و دو شیفت کردم ولی تا فایل میخواست پخش بشه چند ثانیه اش که پخش میشد دوباره قطع میشد. گفتم این قطعی اینترنت دلیل داره. عجول نباش. بذار فایلها یکی یکی بیاد و آروم آروم ببین. خداوند به پیامبرش هم میگه ما قرآن رو آروم آروم به تو نازل میکنیم تا قلبت در دریافت اونها تثبیت و استوار بشه. «کَذَٰلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ» ، هیچی دیگه نامبرده صبر میکنه یکی یکی جلسات بیاد روی بنر سایت و ببینه.
—————————————————————————
یکی از باورهایی که توی مذهب همیشه به ما گفتن اینه که طلا برای مرد حرامه. من همیشه از بچگی یادمه طلا رو دوست داشتم. یعنی اگه یه چیز طلایی توی خونه میدیدم، برمیداشتم و چند دقیقه فقط بهش نگاه میکردم و ازش لذت میبردم، و تمام توجهم معطوف اون رنگ زیبا و اون براق بودنش میشد. (شاید هم کلاغ درونم فعال میشده)
ولی بخاطر باور اینکه طلا برای مرد حرومه هیچوقت حتی کنجکاو نشدم تجربه اش کنم. حتی یه وقتایی در گذشته قیمت طلا رو میشنیدم میگفتم چه جالب فکر میکردم طلا خیلی گرون تر از این مبلغی باشه که میگن. ولی هیچوقت هیچوقت تلاشی نکردم برای خرید طلا. حتی زمانی که شرایطشو داشتم؛ چرا؟ چون همیشه گفتن طلا برای مرد حرومه ، با چه منطقی ؟؟؟؟؟ با منطق هیچ.
این جلساتی که استاد عباس منش مفهوم زینت در قرآن رو ارائه دادن ، اگه دست جماعت مذهبیون باشه فکر کنم طلا رو برای خانمها هم حروم اعلام کنن. چند بار رفتم سرچ کردم ببینم ریشه حرام بودن طلا برای مرد چیه؟! مخصوصاً طبق قرآن. هیچی نیافتم. و الان با توجه به این سرچ ریشه ای «ز ی ن» در قرآن میگم همه این سالها من خودم با دست خودم درهای نعمت و ثروت رو به روی خودم بسته بودم و نمیذاشتم چیزیو که اینقدر دوستش داشتم رو به زندگیم دعوت کنم.
—————————————————————————
ماجرای آیات قرآن ابتدای کامنتم رو براتون بگم.
صبح حوالی ساعت 4 از خونه زدم بیرون و رفتم ساحل پیاده روی. هوا هنوز تاریک بود. یه جورایی شده که هر وقت میرم پیاده روی خداوند متعال به فرشته هاش میگه باز این اومده نق بزنه. یه چندتا ایموجی با دست تو پیشونی هم میذاره آخر صبحتش. نمیدونم چرا منم صداشو با لهجه بوشهری میشنوم که میگه : « ها چنن؟؟ باز اومدی مُونگه بدی ؟؟» گفت برو سراغ قرآن.
این آیات اومد، عَسَىٰ رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ ، بینهایت ذوق زده شدم ؛ و در ادامه میگه این کتاب به بهترین اصول هدایت میکنه.
شاید شما بتونی ده ها و صدها اصول پیدا کنی و برای موضوعات مختلف ارائه بدی ولی این کتاب مطلقاً بهترین اصول رو ارایه میده.
کلمه «اقوم» به معنای قوام و پایداریه. یعنی پایدار ترین اصل . این کتاب هدایت میکنه به چیزی که همون پایدارترین اصله.
و همواره به مومنان بشارت میده که هر مسیر درستی پایان و نتیجه بزرگی به همراه داره.
نکته ماجرا به همینجا ختم نمیشه، و بعد از نماز ظهر مجدداً همین آیه برام باز شد. قبلاً خیلی شگفت زده میشدم اگه توی یک روز دوبار به یک جا هدایت میشدم ولی الان برام عادی شده. میگم باید درسشو بگیری. این درس امروزته. اینجا این صفحه برگرد و با دقت و تأمل بخونش تا عَسَىٰ رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ باشی.
—————————————————————————
اینم از کامنتی که هیچ ایده ای براش نداشتم. و هیچ اعتباری به کلماتش به خودم نمیدم. از درگاه خداوند میخوام تا حقیقت کلمات قرآن رو بر قلبم جاری کنه و منو هدایت کنه به خشوع بیشتر به درگاه خودش. وقتی میخوام باهاش حرف بزنم بدونم که اونیکه نیاز به شنیدن داره خدا نیست ، خودمم، خودمم که از قلبم، از مرکز جهان هستی خودم غافل بودم و نگاهم به بیرون بوده. فکر میکردم خدا یه جایی اون بیرون گم شده بوده که من باید میرفتم پیداش میکردم.
استاد عباس منش عزیز از شما بینهایت ممنون و سپاسگزارم. استاد شایسته بزرگوار از شما بسیار بسیار ممنونم بخاطر این فایلهایی که با تلاش شما روی سایت قرار میگیره. از همه دوستان عزیزم هم متشکرم. در پناه جان جانان ، نور آسمانها و زمین ، نور درون قلبمون ، رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام به حمید خان عزیز
سلام به این قلم شیوات و ذهن جستجوگرت و اطلاعات فضاییت و البته صد سلام به کودک درونت:)
ممنون ازت برای این کامنت زیبات و یادآوری های عالی که کردی
به چه نکات جالبی توجه میکنی، اینکه الگوی مدارها و چرخیدن دور یه هسته ی مرکزی خیلی جاها تکرار شده طبیعتا همه مون دیدیم، ولی خود من تا حالا بهش دقت نکرده بودم، حتی چرخش دور خانه ی خدا
خیلی جالب بود و خیلی تحسین برانگیزه این ویژگیت که حتما قدرشو بدون:)
یا اون کامنتی که توش درباره فیلم gravity نوشته بودی، فکر کنم کامنت قدیمی ت بود رو یکی از فایلایی که اخیرا تو روزشمار تحول زندگی من اومده بود، من پنجاه باز این فیلمو دیدم ولی به اون نکاتی که گفتی دقت نکرده بودم… انقدم قشنگ نوشته بودی همون شب نشستم دوباره فیلمو دیدم:) و چقدر بیشتر لذت بردم.
همین… دوس داشتم برات بنویسم و تحسینت کنم و ازت تشکر کنم:)
شب و روزت به خیر
سلام و درود فراوان به شما نسیم خانم خواهر بزرگوارم امیدوارم که حال دلتون عالی عالی باشه.
از لطف و بزرگواری شما بینهایت سپاسگزارم، فیلم Gravity خیلی عالیه، به شخصه فیلمهایی که خیلی خوبن رو بالای 10-15 بار نگاه میکنم. مخصوصاً اگه با قوانین و آموزش های استاد هماهنگی داشته باشه. اتفاقاً چند روز پیش داشتم به همین فیلم فکر میکردم، و این نکته به ذهنم رسید که شاید فکر کنیم توی فیلمی که در مورد فضا و زمین و ماموریت فضایی باشه مفهوم جاذبه، همون جاذبه زمین باشه، اما در واقع جاذبه و میل به ادامه زندگیه. همون نیرویی که در درون انسان، انسان رو هل میده برای تلاش و برای ادامه دادن زندگی.
کاراکتر رایان استون توی فیلم که با بازی بسیار جذاب و عالی «ساندرا بولاک» انجام شده، تداعی کننده شخصیت انسانیه که تقریباً همه چیزش رو از دست داده و به افسردگی رسیده ولی با عین حال دست از تلاش برای ادامه زندگی برنمیداره. خیلی ممنونم از این یادآوری به موقع چون حس میکنم توی موقعیتی هستم که نیاز دارم یک بار دیگه این فیلم رو ببینم.
راستی یه چیزی که یادم رفته بود توی کامنت بنویسم این بود که بیشتر چرخش هایی که گفته بودم چه چرخش الکترونها به دور هسته، چه چرخش بعضی از کهکشانها (نیمی از کهکشان ها) و چه طواف دور خانهٔ کعبه خلاف عقربه ساعت هستند. حتی الگوی پرواز پرنده های مهاجر و جهت چرخش خون در بدن هم خلاف عقربه ساعت هستند. (چراشو هم نمیدونم).
از درگاه خداوند متعال براتون بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و آرامش درخواست میکنم ، در پناه رب العالمین همواره شادکام و متنعم باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام حمید جان ؛
با تاخیر تولدت مباررررک کوکا ؛
این فیلم رو امروز دیدم و یه جاهاییش از عظمت خدا و کهکشان و اون فضا اشکم در اومد یا اون تیکه ای که جورج کلونی حتی در حال مرگ داره از زیبایی فضا و طلوع خورشید فقط حرف میزنه و توی اون شرایط بشدت حساس فقط حالش خوبه و داره به بقیه انرژی میده ؛ دمت گرم بابت این فیلم که از کامنت شما و یه دوست عزیز دیگه رفتم سراغش ؛
حمید جان آیا فیلمهای دیگه ای هست که بقول شما طبق قوانین باشه و پیشنهاد کنی برای دیدن ؟ اکه هست ممنون میشم اسماشو بگی ؛ مرسی کوکا
سلام و درود فراوان به شما آقا مجتبی جان ، دوست و برادر عزیزم ،الهی که در پناه رب العالمین حال دلت عالی و مثبت و خوب باشه و هر ثانیه به وهاب عالم متصل باشی. ازت متشکرم بخاطر محبتت و بخاطر تبریک ارزشمندت. سپاسگزارم مجتبی جان.
داداش کاملاً بستگی به خودت داره از هر فیلمی چه درسی رو برداشت کنی و کدوم قسمتش رو باور کنی و کدوم قسمتش رو باور نکنی. در مورد همون فیلم Gravity کلی هم باور منفی توش داره. واقعاً جهان هستی اینجوری ما رو توی منگنه نمیذاره.
به نظرم میرسه معرفی فیلم اینجا توی سایت و توی کامنت حاشیه باشه. اصلِ آموزش، خود صحبتهای استاد عباس منشه ؛ اصلِ آموزش، مباحث قرآن و توحیده. من الان خیلی کمتر وقت برای فیلم و انیمیشن میذارم، معمولاً فیلمها و انیمیشنهایی رو میبینم که امتیاز Rotten tomatoes بالای 80-90 درصد داشته باشه. یا آثار کارگردان ها و بازیگران معروف. (مثل تام هنکس، کریستوفر نولان ، مثل اسپیلبرگ و … فکر کنم اگر فیلم و انیمیشن بخوام معرفی کنم استاد کامنتم رو حذف کنه ؛ چون تمرکز روی حاشیه است)
بیشتر سعی میکنم تمرکز و زمان بذارم روی اصل فایلهای استاد. اجازه بدین خود صحبتهای استاد عباس منش خوراک اصلی ذهنتون باشه.
ازت متشکرم آقا مجتبی ، در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی ان شاالله.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام و درود خداوند بر آقا حمید گل
از کامنت سعیده جان متوجه شدم امروز تولدتون است. آقا تولدتون مبارکا باشه خیلی، خیلی خوووووش اومدین، صفا آوردین ️
ان شاالله دلتون همیشه شاد باشه و زندگیتون به قشنگی و سر سبزی بهار باشه. درسته که تولدمون تو یه ماه نیست، ولی تو یه فصل هست و مهمتر اینکه تولدمون در این سایت الهی همزمان هست. برایتان بهترینها رو آرزو میکنم دوست عزیزم.برقرار و پاینده و مانا باشید. یا حق
سلام و درود فراوان به برادر عزیزم. اسداله جان ، بینهایت سپاسگزارم. ازت متشکرم بخاطر تبریک ارزشمندت که برای من یک دنیا محبت ارزش داشت.
این هم از برکات دوره ارزشمند احساس لیاقته. هر چند خیلی کم به مدار شما دسترسی دارم و شما خیلی عالی داری مدارهای توحیدی رو طی میکنی، و الان هم بخاطر محبت و بزرگواری تون برام این کامنت ارزشمند رو گذاشتین ، ولی از خداوند میخوام که بتونم این هم مداری رو نگه دارم و مثل شما بتونم در مدار توحید اوج بگیرم.
ازت متشکرم اسداله جان، برادر عزیزم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام داداش حمید عزیزم
جییییییییغ و دستتتتت وهوراااااا
تولدت هزاران بار مباررررک باشه
البته با یه روز تاخیر ….
چه خوب که دراین بهشت هستی
و از نعمت وجود نازنینت بهره مندیم
خداروشکر هزاران بار .
اینکه چقدر من ورسول جانم و اعضای این سایت دوستت داریم در واژه ها نمی گنجه
ولی مطمئنم فرکانسی دریافتش میکنی
اینکه کامنتهات برامون نشانه میشن
هدایت خدا میشن
اینکه ایه های نورانی کامنتهات
خوب تو قلب مون میشینه و درست
رگلاژ میشیم به مسیر توحیدی
اینکه بارها از آگاهی و اطلاعاتت تو کامنتها
باعشق می نویسی با طنازی
خیلی با اهمیته
خیلی خفن وخاصه
خیلی نابه
خیلی بی نظیره
خواستم بگم میدونم بازهم با تواضع درونت میخوای بگی همه ش منبع ومنشا کامنتهات از لطف خداست
اما تحسین من از اینجاست که گوش دل به هدایت خدا ولطف خدا می سپاری و زمان میذاری و برامون می نویسی که خیلی ارزشمنده و قدردانت هستیم .
خواستم بدونی این تولدت خیلی مهمه
چون بعداز دوره احساس لیاقت داری تجربه میکنی و همین پذیرش خودت توسط خودت بزرگترین هدیه خداست
که توسط کلام استاد وارد زندگی مون شده و داره نمه نمه در وجودمون رشد میکنه.
دوست داشتن خودت
مهربانی با خودت
آشتی با خودت
و دریه کلام
حال کردن با خودت نوش جونت
رفیق جان مون .
سپاسگزارم از سعیده شهریاری عزیزم
که با کامنتش متوجه تولدت شدم .
خدا حفظ تون کنه ان شاالله
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» ( [ ﺍﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ] ﭘﺲ ﺑﻪ ﻣﻬﺮ ﻭ ﺭﺣﻤﺘﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺮم ﺧﻮﻱ ﺷﺪﻱ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﺷﺖ ﺧﻮﻱ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺩﻝ ﺑﻮﺩﻱ ﺍﺯ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻧﺖ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﻣﻰﺷﺪﻧﺪ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﺬﺷﺖ ﻛﻦ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺨﻮﺍﻩ، ﻭ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻛﻦ ، ﻭ ﭼﻮﻥ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘﻲ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻦ ; ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ)
«إِن یَنصُرْکُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمْ وَإِن یَخْذُلْکُمْ فَمَن ذَا الَّذِی یَنصُرُکُم مِّن بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﻛﻨﺪ، ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻴﺮﻩ ﻭ ﻏﺎﻟﺐ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭﺩ ، ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ؟ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻨﻨﺪ) (159-160 آل عمران)
——————————————————
سلام و درود فراوان به شما فاطمه خانم. و همچنین سلام و درود به رسول جان برادر عزیزم.
الهی که خانه دلتون و خانه محل سکونت تون منور به نور رب العالمین باشه و مصداق آیه «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ» .
بینهایت از لطف و محبت و بزرگواری شما و رسول جان سپاسگزارم. خداوند رو بخاطر نعمت وجود گرانقدر و ارزشمند شما شاکرم. هم از نظر دوستی و محبت و مهربانی شما و هم از نظر یادگیری و الگوبرداری از زندگی توحیدی تون.
این تبریک بسیار بسیار برام ارزشمند و گرانبهاست و خدا رو هزاران بار شاکرم و از شما بسیار ممنون و سپاسگزارم.
اتفاقاً شما به موقع تبریک گفتین، دقیقاً 15 خرداد. سعیده جان یه روز زودتر تبریک گفتن بخاطر اون یک روز زمانی که طول میکشه کامنت ها تایید بشه. نمیدونم کجا توی کامنتم یا شاید توی داستان هدایت قبلیم گفته بودم و الان تقریبا همه بچه های سایت که کامنتای سعیده جان رو دنبال میکنن فهمیدن تولد من کیه؟؟
از شما متشکرم بخاطر یک یادآوری از دوره احساس لیاقت که بی اختیار من رو بیاد گذشته هم انداخت. از وقتی اومدم توی سایت استاد عباس منش جانم ، دیگه فعالیت توی اینستاگرام رو تقریباً به صفر رسوندم. هر چند ماه یکبار میرفتم اگه چیزی رو نیاز داشتم سرچ میکردم. و دوباره لاگ اوت میشدم. یادمه آخرین باری که کاری داشتم و رفته بودم اینستاگرام دقیقاً خرداد 1402 بود و بعد از خرداد اینستاگرام رو به کل پاک کردم. با اینکه اپلیکیشن رو پاک کرده بودم ولی گوشه ذهنم میگفتم حداقل اکانت اینستاگرامم باشه شاید یه موقع لازمم شد با دوستان یا فامیل در ارتباط باشم.
دیروز بعد از حدود یکسال دوباره رفتم اینستاگرام. دیدم منی که دوست چندانی نداشتم 20 نفر توی دایرکت پیام دارم از دوستان مدارهای قدیمی. و چیزایی که فرستادن همه اش اخبار منفی. باز هم متوجه شدم که چقدر خداوند بهم لطف داشته و من رو از کجا به کجا رسونده. روزایی که 13 ساعت توی اینستاگرام وقت هدر میدادم و روزی 1,5 گیگابایت بسته مصرف میکردم. اواخر خیلی خوب شده بود شده بود روزی 9 ساعت ، تا 6 ساعت. وقتی از قرآن هدایت خواستم برم اینستاگرام یا نه پاسخ مثبت بود. رفتم و دیدم و درس گرفتم و …
تصمیمی که مدتها در موردش تردید داشتم رو گرفتم (تردیدی از جنس شرک)
کلا دیلیت اکانت کردم و پرونده اینستاگرام رو هم به کلی بستم توی ذهنم. اینستا برای من پاشنه آشیل بود که بخاطر دوستان نگه داشته بودم و از طرفی وقتی میرفتم اصلا نمیتونستم ذهنم رو کنترل کنم. با اینکه من مطالب چرت و پرت نگاه نمیکردم. همه اش طبیعت بود و زیبایی و کمپر و سفر و مباحث صنعتی ولی پاشنه آشیل کنترل ذهن. باید حذفش میکردم. اگه روزی خواستم با دوستی ارتباط بگیرم قطعاً خداوند خودش ابر و باد و مه و خورشید و فلکش رو برام چیدمان میکنه.
آره اینها از برکات بینهایت دوره احساس لیاقت و خود ارزشمندیه.
(دیگه نگم تو مدار گذشته، روز تولدم چه پست و استوری هایی میذاشتم اینستاگرام…) فقط خدا رو شکر میکنم که از مدار گذشته ام ، گذشتم. «وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ ۖ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ»
از شما و رسول جان بینهایت سپاسگزارم. و از درگاه ارباب وهاب عالم، بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و آرامش و شادی براتون خواستارم.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
با درود و سلام خدمت آقاMaverick عزیز تولدتون مبارکا باشه درسته تولدتون نیمه ی روز 15 خرداد بود ولی
امروز هدایت شدم به کامنت دوستان که پر از پیام های تبریک برای شما بود .. ماشاالله آنقدر حجم کامنت ها زیاد هست که من روزانه فقط چند تاشو میرسم بخونم چون بیشتر در قسمت سری فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن دارم کار می کنم
آقای امیری عزیز ممنونم که هستید .. چون وجود شما سرشار از تلاش و کوشش است که همیشه آگاهی ها و اطلاعات شما رو در کامنت هاتون دریافت می کنم .. اینکه تحقیق و بررسی مطالب ارزشمندتون رو در کامنت هاتون می خونم خیلی خیلی ارزشمندی و من همیشه از مطالب تون استفاده کردم خواستم تشکر قدردانی کنم که با خواندن کامنت های زیبای شما به درک و آگاهی بیشتری هدایت می شوم ..
اینجا در مورد حذف اکانت اینستا گفتید که ..همه اش طبیعت بود و زیبایی و کمپر و سفر و مباحث صنعتی دقیقا منم مثل شما بیشتر مباحث آموزشی آشپزی و شیرینی پزی و هنری و طبیعت و سفر و . هست ولی سعی می کنم ذهنمو کنترل کنم و در بعضی مواقع که نیاز داشتم سر بزنم و کلا آنقدر برای خودم برنامه ریزی می کنم که فرصتی برای خودم باقی نمیذارم که برم توی اون فضا .. یعنی می خوام بگم دارم روی کنترل ذهنم کار می کنم که با بودن این فضای مجازی چطوری باید خودمو کنترل کنم که البته در این زمینه موفق بودم یعنی روزها میشه که من از اینا خبری ندارم … یعنی از اکانت اصلیم اصلا استفاده نمی کنم و آنقدر استفاده نکردم که هیچکس از دوستانم از من خبری ندارند .. این اکانت کاری هست که اون هم عکس فروش هست باز هم کسی از آشناها و دوستان ازش خبر ندارند .
یک نکته ی جالبی که اینجا مطرح کردید این بود که
اگه روزی خواستم با دوستی ارتباط بگیرم قطعاً خداوند خودش ابر و باد و مه و خورشید و فلکش رو برام چیدمان میکنه دقیقا به این حرفتان باور دارم چون برام اتفاق افتاده .. وقتی توی مدار درست و مناسب قرار بگیریم آدمهای درست و مناسب خودشون ما رو پیدا می کنند .. دقیقا یک دوستی که 10 سالی ازش خبر نداشتم یعنی اون شماره ی 0912 مو که فروخته بودم بنا به دلایلی شماره های بعضی ها رو از زندگیم حذف کرده بودم .. ولی اون شخص آنقدر دنبالم گشت که بلاخره پیدام کرد و خواست هلالیت بگیره و حتی اومد حضوری پیشم .. هر چند توی ذهنم مدام بیادش میوفتادم ولی فهمیدم که این قدرت فرکانس اون شخص بود که منو بیادش می انداخت تا اینکه دقیقا یک روز زنگ زد و من با تعجب شماره شو روی شماره ی جدیدم دیدم و بعد فهمیدم منو از طریق یکی از دوستانم پیدا کرد که حتی با اون دوستم هم کات کرده بودم کلا میخوام بگم که هیچ چیزی در این دنیا گم نمیشه حتی یک سوزن هم در انبار کاه پیدا میشه
آفای حمید امیری عزیز بازم تولدتون رو در این فصل زیبای بهاری تبریک میگم و همچنین به همه ی خرداد ماهی های عزیز
روز و شبت تون بخیریت و خوبی و شادی و ایام بکامتون شیرین و گوارا همراه با عشق و پول و سلامتی
مبارک مبارک تولدتون مبارک
بنام خدای مهربان
سلام به شما دوست عزیز و توحیدی
هربارکامنت شما و یکسری ازدوستان مثل خانم شهریاری آقای رضا احمدی اقای مظاهری آقای بایرامی آقای زرگوشی خانم بارکزی آقای تجلی و….. منتشر میشه ته دلم قند آب میشه که رزق الهی در راه است و سعیده قراره اپدیت بشی دوباره
واقعاسپاسگزارم ازخداوند که بندگانی چون شما رو خلق کرد و هدایتتان کرد به اینهمه آگاهی والهامات وشما عزیزان هم الحق که در زکات این علوم سنگ تموم میزارید
خیلی لذت بردم از کامنتتون و اینکه اینهمه اهل تحقیق وجستجو هستید وهربار با نوشته هاتون دنیایی از علوم رو برامون باز میکنید.
سر موضوع حرام بودن طلا
این مسئله ای است که همه ایرانیان اونو قبول دارن و اینکه ریشه این قضیه به کجا بر میگرده رو من هم نمیدونم
فقط چند سال قبل که بازم یادم نیست کی و کجا و به چه شکل شنیدم که از لحاظ علمی ثابت شده که طلا برای آقایون مشکل سازه ولی نرفتم حتی یه بارم سرچ کنم
الان که کامنتتون رو خوندم رفتم سرچ کردم و دیدم تو همه سایت ها رد پایی از این موضوع است
حالا در بعضیاشون بیشتر و در بعضی کمتر
ولی موردی که در اکثر سایتها تکراری بود ایحاد کمخونی در آقایونه اونم بخاطر اینکه گلبولهای سفید بیشتر از قرمز میشن .
نمیدونم این سایتها تا چه اندازه موثق وعلمی هستند ولی میدونم شما اهل تحقیق هستید و اگه از این نظر تاکنون سرچی نکردید پیشنهاد میکنم اینکارو انجام بدید .
بازهم ازتون سپاسگزارم برا نوشته های زیبا و تاثیرگزارتون مخصوصا در مباحث قرآنی
امیدوارم همواره در این مسیر استوار بمانید و ما رو هم از آگاهیاتون مستفیذ کنید.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ
وَإِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ ﴿٨٣﴾
و به راستی ابراهیم از پیروان نوح بود،
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿٨4﴾
هنگامی که با قلب سلیم به سوی پروردگارش آمد.
========================================================================
سلام به حمید حنیف عزیزم،این کامنت حاوی بینهایت ذوق زدگی،اشتیاق و عشق و مودت و رحمت الله مهربانم
و احتمالا کمی طولااانی میباشد قربه الی الله :)
همون اول کار :)
حمییید،بالاخره خووووونه گرفتمممممممم پسر!باورت میشه؟؟؟
انقدر ذوق زده م که خدا میدونه!!!
دیشب که زیر قرار داد رو امضا زدم،اثر انگشت و تاریخ 15/3/1403!
چند ثانیه به امضای خودم و تاریخ و قرار داد خیره شدم…با لبخند تا بناگوش…
گفتم خدایا راضیم ازت…راضی باش ازم…
چی بگم حمیدجان؟از کجا بگم؟؟؟
دیدی به خیال خودت یک موضوعی رو به خدا میسپاری ولی هی کرم میریزی وسطش بعد میگی پس چرا کار پیش نمیره؟خو بابا کرم نریز دیگه!کرم نریزی پیش میره!
کار ساز ما به فکرکار ماست فکر ما در کار ما آزار ماست
15 روز هرچی خونه دیدم،یا جاش خوب نبود،یا رهن و اجاره ش به دخل و خرج من نمیخورد،یا وسیله نداشت،یا وسیله داشت آسانسور نداشت،یا محله ش خوب نبود!یا صابخونه ش مورد داشت …
منم هی توی قلبم تکرار میکردم رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ و میگفتم بالاخره درها باز میشه،وعده ی خدا حقه،بالاخره خدا کمک میکنه.
بِبببببیییییین!!!!
برام خونه پیدا شد،توی محله ی خوب،با امکانات کامل و مبله،با آسانسور،صابخونه ی عالی،رهن و اجاره ی عالی….شاید باورت نشه که میدونم میشه حتی اون مشاور املاکشم به شدت انسان شریف و آرومی بود،پر از فرکانس مثبت،یعنی همه چیز هماهنگِ هماهنگ
دیشب با فرشتگان خدا رفتیم برای معامله،بهم گفت اینجا توی کیش باید چندتا چک بابت اجاره هم بدی،من گفتم من دسته چک ندارم،پسرداییم گفت اصلا نگران نباش،من برات چک میکشم ازش تشکر کردم ولی توی قلبم به خدا گفتم خدایا تا اینجاشو خودت درست کردی،میشه اینم خودت هندل کنی؟من نمیخوام کسی جای من چک بده…
باورت میشه دیگه نه؟
من فقط به مشاور املاک گفتم من بهتون این اطمینان رو میدم که اجاره ی خونه یک روز به تاخیر نمیفته،حتی اگر بخواید من اجاره ی یک ماه رو از پیش میدم(تو قلبمم میگفتم خدایا روتو حساب کردما،جیب خالی،پز عالی:)) )ولی لطفا اگر میشه چک نگیرید!
یک چند ثانیه مکث …بعدشم انگار خدا تسخیرش کرد…گفت باشه خانم…حله…
اینجاست که الله میگه:فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ
هیچی دیگه…ایزی ایزی تامام تامام:)))
به امید خدا از هفته ی بعد تو خونه ی خودم مستقر میشم،سرپناهی که خداوند برام فراهم کرد.
دیشب دخترخاله میگفت الان که دارم فکر میکنم اگر جای تو بودم و تنها میرفتم یک شهر غریب و خونه اجاره میکردم و…حتی فکر کردن بهش برام وحشتناک و ترسناکه…
بعد چشم های من شده بود مثل همون بزغاله ی پادشاه…که چیش وحشتناکه؟مگه میشه خدا کنارت باشه و از چیزی بترسی؟
نمیگم من نترسیدم،نگران نشدم اما همیشه ندای امید بخش فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ همرام بود،ترس و نگرانی من برای پیدا نشدن خونه ی مناسب بود،نه اینکه از مسیر بترسم.
چند روز دیگه فامیلمون برمیگردن شمال برای تعطیلات تابستون و من عملا توی جزیره تنهام،بعد این بندگان خدا همه ش میگن ما دلمون پیش توعه،چه جوری بزاریمت بریم؟
میگم بااابااا بیخیال …برید به سلامت،من اصلا نه میترسم نه مشکلی با تنهایی دارم.(دیگه نگفتم اتفاقا از تنهایی استقبالم میکنم:))) خیلی هم بهم خوش میگذره :)) )
راستی یک نکته ی مثبت دیگه درمورد خونه،یک چیزی رو متوجه شدم که اکثر خونه ها اینجا سرویس بهداشتی و حمومش یکیه!حتی همین خونه ی فامیلمون که هم ویلاییه،هم توی یکی از محله های عالی کیش هست،ولی خونه ای که خدا برام پیدا کرد،نتنها این دوتا بزرگوار از هم جدان که اتاق خوابش مستر هست…اینجاست که شاعر میگهههه:کارخوبه خدااا درست کنه،سلطان محمد خر کیه؟؟؟
========================================================================
چقدر حرف دارم بزنم:) انقدر موضوع توی سرم میچرخه که دارم سبک سنگین میکنم مهم ترهاشو بگم :)
بِبین…خداروصدهزارمرتبه شکر اوضاع داره کم کم تحت کنترل درمیاد.
هر بار هم میشینم با خدا سر میز مذاکره:
میگم خدایا فلان موضوع؟ میگه:قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا.
میگم اون یکی چی؟میگه:قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا.
میگم پس اون داستان؟ میگه:قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا
دیگه از بس با این آیه جوابم رو داده که اخر بهش گفتم پسر من موسی نیستما:)اشتباه نگرفتی یک وقت؟
بعد میگه:قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا
مدرسان شریفی شده برای خودش :)))
خلاصه که ارباب همه ش وعده ی اجابت داده،منم میگم چَشم،من با چشمِ سر نمیبینم،اما تو علیم و بصیری و میدونم که وعده ی تو حقه و من بهت اعتماد میکنم و تموم تلاشم رو میکنم در مسیر درست استقامت بورزم.
راستی یک خبر خوب دیگه اینکه دیشب محل کارم بودم پیش یک خانم بی نهایت ثروتمند و بینهایت مهربون و توحیدی(تو روانشناسی ثروت ازش کامنت گذاشتم کاش بهش دسترسی داشتی و میخوندی)بعد یک بحث درمورد یک موضوعی پیش اومد که شرکت داره یک کار بزرگتر توی کیش انجام میده،ایشون بهم گفت میدونستی آقای ….(مدیرعاملم)داره ی روی شما سرمایه گزاری میکنه برای اون بیزنسش؟منو داااری….گفتم نه…به من چیزی نگفتن،گفت ولی به من گفته…گفتم خیره انشالله…هرچی خدا بخواد.
توی قلبم به خدا گفتم من میدونم تو همیشه بهترین پلن هارو برام داری،من بهت اعتماد میکنم و اجازه میدم قدم به قدم هدایتم کنی.شنیدن این موضوع خیلی برام ذوق داشت ولی درنهایت مدیرعامل زندگی من تویی،سکان دست تو!ببینم چی میکنی…
خلاصه که به نظر میرسه اوضاع داره میفته روی غلطک…هروقت نتیجه ی اصلی حاصل شد حتما توی سایت ازش مینویسم،به امید الله مهربانم.
========================================================================
الان حدود یک ساعته نشستم پای لپ تاپ…این همه نوشتم باز انگار هیچی ننوشتم :)
همین الانم همون خانم ثروتمند بهم مسیج داد صبح فروشگاه نمیام،این یعنی همون دوساعتی که صبح میرفتم سرکار هم امروز نمیرم:))
صدای من رو میشنوی از مدار آسونی ها…جزیره ی زیبای توحیدی کیش…:)
حمید پسر،ولی اجازه بده ازت شکایت کنم،شما به عنوان رفیق جنوبی من،باید قبل از اومدنم یک سری اخطارهارو بهم میدادی،این چه وضعیتیه؟
چند روز پیش لباس شسته هارو پهن کردم توی ذل آفتاب،شب رفتم جمعشون کنم دیدم هنوز خیسند،جیییغ زدم یعنی چییی این آفتاب مغز منو سوزونده،چرا لباس هارو خشک نکرده؟
بعد فامیلمون گفت خشک کرده بابا:) دوباره شرجی زده لباس ها خیس شدن:)))
آقااا چه خبرتونه؟؟؟؟چه خبرتووونه؟؟؟
ما شمالی آدمیم،عادت نداریم به خدا،این چه بساطیه؟
شما جنوبی هستی یک وساطت کن بلکه خدا یکم شعله ش رو کم کنه!
این رسم مهمون نوازی نیست به خدا :)))
========================================================================
یک چیز دیگه بگم و بخدا دیگه میرم رد کارم :)))
وقتی میخواستم برات تلگراف تبریک تولد بفرستم،گفتم اگر بزارم 15 هم،ممکنه کامنت ها با تاخیر تایید بشه،بزار 14 هم بنویسم…15 هم به دستت برسه،بعد چه اتفاقی افتاد؟دوسه ساعت بعد ارسال کامنتم،تایید شد و به دستت رسید!
گفتم عه،کاش میزاشتم همون 15 هم مینوشتمش،بعد خدا گفت وقتی روی عقل خودت حساب میکنی اینجوری میشه! حتی واسه کامنت نوشتن هم فقط روی من حساب کن!
از من بپرس کی بنویسی،کی بفرستی.
دیر و زود برای عقل انسانی توعه!
من همیشه آنلاین و آن تایمم
========================================================================
به تاریخ 16 خرداد 1403،طومار تلگرافیم رو به امید خدا به پایان میرسونم.
دیگه اگر وقتتو گرفتم،حوصله ت رو سر بردم،سرتم درد گرفت،همینه که هست :)))یک عدد شمالی در اثر گرمای جنوب فیوز پرونده،شما جنوبی ها باید تحملش کنید:)
ببین وقتی میخواستم برات بنویسم،آیه ی قلب سلیم ابراهیم اومد،الانم بهش گفتم با کدوم آیه تلگرافم رو تموم کنم که با نور خودت بسته بندی بشه؟سوره ی نسا اومد!!!
پسر توی کدوم مدار سیر میکنی؟
باز مثل موشک از کنار ما رد شدی و بوق نزدی؟
آهاا راستی گفتی موشک ها بوق ندارند:)))
یادم رفته بود،اوکی حله،توی هرمداری که هستی دعا میکنم غرق نور الله باشی و حال دلت عالیِ عالی.
و بهترین ها نصیب قلبِ سلیمت.
به امید دریافت یک نقطه ی آبی پربرکت دیگه ازت.
در پناه خدای نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ
یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا
ای مردم! از پروردگارتان بپرهیزید، آنکه شما را از یک تن آفرید و جفتش را [نیز] از [جنس] او پدید آورد و از آن دو تن، مردان و زنان بسیاری را پراکنده و منتشر ساخت. و از خدایی که به نام او از یکدیگر درخواست می کنید، پروا کنید و از خویشاوندان بپرهیزید. یقیناً خدا همواره بر شما حافظ و نگهبان است.
سلام سعیده عزیز. مدتهاست که میخوام برات بنویسم ولی دائم امروز و فردا کردم. دختر به طرز عجیبی با من هم فرکانس میشی.
بارها شده که در مورد مساله ای قرآن رو باز کردم، و آیه ای توجه ام رو جلب کرد. بعد دقیقا به همان تاریخ ، شما کامنت گذاشتی و دقیقا همون آیه ای که توجه ام رو جلب کرده بود و پاسخ مساله ام بود رو نوشته بودی. و من همین جور با تعجب روی کامتِ تو و تاریخش و آیه میخکوب شده بودم و با خودم میگفتم خدایا مگه میشه این قدر شباهت در اتفاقات زندگی دو آدم که اصلا همدیگر رو نمیشناسن .
خیلی برات خوشحالم که کارت روی روال افتاده و وقتی دیدم خونه دلخواهت رو اجاره کردی، ذوق مرگ شدم . خدا رو شکر.
امشب هدایت شدم به گوش دادن جلسه اول از روانشناسی ثروت 2. با اینکه خیلی وقت پیش خریدم ولی تا حالا گوش ندادم. چون در مدارش نبودم و دیدم تو هم روی ثروت 1 کامنت گذاشتی.
من بعد از 21 سال کارِ اداری از محل کارم اومدم بیرون. یعنی با 21 روز خودم رو مثلا بازنشسته کردم و در حالی این کار رو انجام دادم که در بهترین شرایط کاری بودم. البته منظورم از بهترین شرایط، وضعیت مالی نیست. منظورم مسئولین و آرامشی که داشتم. یعنی دو سال آخرِ کارم با معجزه جابجایی مواجه شدم. اون هم فقط به واسطه حساب کردن روی خدا . در حالیکه قبل از آشنایی با سایت استاد ، خبری از این معجزات نبود و من درگیر ِکار سخت اداری بودم . کاری که هیچ علاقه ای به آن نداشتم. داستانش مفصل هست. امیدوارم یک روز ببینمت و واست تعریف کنم. برنامه ام اینه که اگر خدا بخواد ، برای زمستون چند ماهی رو بیام سمت بندرعباس یا قشم. این روزها خیلی بهش فکر میکنم و جالبه که به اجاره خونه مبله فکر میکردم. که کامنت تو رو خوندم و برام نشونه بود. من ساکن سیرجان هستم. تا بندر 3 ساعت و نیم فاصله هست. میخوام چند ماهی جنوب رو تجربه کنم. و برنامه بعدی شمال هست. خدا رو شکر که تونستم بالاخره برات پیام بذارم. در پناه خدا باشی هم فرکانسی من . آرزو میکنم هر روزت بهتر از روز قبل باشه و همواره در مسیر نور و آگاهی الهی باشی.
سلام و درود به سعیده زیبا ‘دوست هم فرکانسی توحیدی..
سعیده جان بهتون تبریک میگم.
بازم سپاسگزارم که از نتایجتون مینویسید مخصوصا کامنتاتتون پر از نور الهیه..
و شعله های درونمو برانگیخته میکنه.تا مدار به مدار بالاتر برم!….
بهتون تبریک میگم خونه جدیدتون…رو…
سعیده جان میخام این نکته طلایی رو بگم.چیزی که همه ما دارییم تو تمام لحظات زندگیمون باهاش زندگی میکنیم..
بحث تنهایی هست..
چقدر اون لحظاتی که تنها هستیم و با خودمون و خدای خودمون هستیم..چقدر لحظات شیرین و نابیه….
بنظرم این مهم ترین هدیه ایی هست که طی سالیان من بدنبالش بودم.
یادنه قبلانا.یوقتایی خیلی خسته میشدم..تو دلم میگفتم خدا.میخام بیام سجده کنم یه دل سیری باهات صحبت کنم.همیشه همین ،تو وجودم بود!…و هیچ وقت اینکار رو انجام نمیدادم.شرایطش برام پیش نمیومد..
این از چی منشا میگرفت…از اینکه با خدای خودم دوست نبودم..اینو بگم.عزت نفسم خیلی پایین بود..
و با گذشت سالها…
الان به طعمهای مختلف..همون آیه ایی هست که خداوند تو قرآن سوره بقره بیان کرده..
که هیچ رنگی مانند رنگ خدا نیست..
دقیقا لحظاتی که با خداوند هستم این طعم رنگها رو از جان و دلم می چشم…
یه حال و هوای خاصی داره بودن با خداوند مخصوصا تو تنهایی خودمون.
سعیده جان این بزرگترین نعمته من خیلی سپاسگزار این دانشگاه توحیدیم.که تنهایی با خودمو بهم آموزش داد..تنهایی که جز رستگاری چیزی دیگه !ایی برام..نیست!
سعیده جان منم بچه جنوب هستم.اینجا تخم مرغ بزاری بیرون ‘پخت میشه بهت تحویل داده میشه ولی..شرجی مثل اون مناطق نداره..
درخت نخلمون کم کم به ثمر نشسته.اون تصاویر پروفایلم صحنه حیاطمون هست..
خیلی زیباست و بسیار سرسبز !بهشتی به تمام معنا.. روز و شب ‘نور الهی برام چشمک میزنه..و تایید میکنه حرفهامو!
و من پیام شما و دوستانمو ‘ تو اون حال هوا میخونم ..چه لحظه نابیه!
در نهایت!
دوستتون دارم.بازم بهتون تبریک میگم که خداوند هر روز نعمت و ثروتشو وارد زندگیتون میکنه..
خدایی که هر لحظه اجابت کننده ماهاست.فقط باید این اعتماد رو نسبت بهش بیشتر کنیم!که باز خودش نیاز به زمان داره..که برمیگرده به خودشناسی عمیق!،،،…
و کار کردن رو باورامون…که چند روزه تمام وجودمو در بر گرفته!چه آتیشی تو درونم بوجود اومده..
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ» (ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻣﺎ ﻧﺪﺍ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ که ﺑﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻓﺮﺍ ﻣﻰﺧﻮﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﻳﺪ. ﭘﺲ ﻣﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ. ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯ، ﻭ ﺑﺪﻱ ﻫﺎﻳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻣﺤﻮ ﻛﻦ، ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﺮﻩ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﺑﻤﻴﺮﺍﻥ)
«رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ» (ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﮔﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻱ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﻄﺎ ﻓﺮﻣﺎ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺭﺳﻮﺍ ﻭ ﺧﻮﺍﺭ ﻣﻜﻦ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺗﻮ ﺧﻠﻒ ﻭﻋﺪﻩ ﻧﻤﻰﻛﻨﻲ)
«فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَىٰ بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ وَأُوذُوا فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّنْ عِندِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ» (ﭘﺲ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺩﻋﺎﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻛﺮﺩ [ ﻛﻪ ] ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﻦ ﻋﻤﻞ ﻫﻴﭻ ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻳﺎ ﺯﻥ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ ﺗﺒﺎﻩ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻢ؛ ﭘﺲ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻫﺠﺮﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ ، ﻭ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪﻧﺪ ، ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻳﺪﻧﺪ ، ﻭ ﺟﻨﮕﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ، ﻗﻄﻌﺎً ﺑﺪﻱ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﻮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺮِ ﺁﻥ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﺟﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ، ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ [ ﻛﻪ ] ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻧﻴﻜﻮ ﻧﺰﺩ ﺍﻭﺳﺖ)
(193-195 آل عمران)
——————————————————
سلام و درود سعیده جااااااااااااان، بهت تبریک میگم، مبارکت باشه ان شاالله ؛ الهی خونه ای که گرفتی مصداق آیه «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ» باشه.
بسیار بسیار از این خبرت خوشحالم و به شکرانه این اتفاق خوشایند سجده شکر کردم و سوره سجده رو خوندم.
الحمدلله رب العالمین.
الهی صد هزار مرتبه شکر.
بینهایت تحسینت میکنم.
ان شاالله به لطف و هدایت رب العالمین بزودی خونه شخصی خودتو توی جزیره کیش قولنامه کنی.
——————————————————
تو کامنتت نوشته بودی «یک چیز دیگه بگم و بخدا دیگه میرم رد کارم» ؛ خواستم بگم من چیکار کنم شما بمونی و صدها چیز دیگه از توحید و قرآن و هدایت و معجزات الهی و نتایج برام بگی و نری رد کارت؟؟
سلام منو به مدیر عامل تون برسون بگو اگه خواست برات راننده شخصی استخدام کنه که بری محل کار و برگردی من رزومه بفرستم، جوون ورزشکار، آتشنشان، دست به ابزار و فنی ، دست فرمون عالی و عملیاتی ؛ فقط من بلد نیستم با قوانین کیش رانندگی کنم، استایل آتشنشانی رانندگی میکنم. همیشه هم حق تقدم با اورژانس و آتشنشانیه، تو قبلاً پرستار اورژانس بودی ، منم آتشنشانم، خیلی سریع میرسی به محل کارت، هر جا بریم حق تقدم با ماست، خلاصه از ما گفتن .
…
در کنار همه شوخیها و دیوونه بازی هام ، سعیده جان بینهایت تحسینت میکنم ، بینهایت بهت افتخار میکنم. دیدی مسیر توحید همیشه جواب میده. دیدی «إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ» ، دیدی خداوند خلف وعده نمیکنه و چه کسی صادق تر از الله به وعده خودش. وقتی اهل ایمان امید دارن و درخواست میکنن و میگن خدایا ما بهت امید داریم که تو خلف وعده نمیکنی «إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ» خداوند هم مهر تایید میزنه پای حرفشون که بله صد البته که «إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ» . خداوند همواره اجابت میکنه. «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ» این سند مکتوب خودشه. نکته اش اینکه هر چقدر ما بتونیم بیشتر این آیات رو باور کنیم سطح اجابت های خداوند به درخواست های ما بیشتر و بیشتر میشه. خداوند اصلا نیاز نداره هر روز بازتکرار حرفهای خودشو از زبان ما بشنوه، خداوند فقط میخواد فرکانس حرفهاشو از قلبمون دریافت کنه. (خدا کنه من بتونم به همین جمله ای که نوشتم عمل کنم)
——————————————————
نوشته بودی «کار ساز ما به فکرکار ماست ؛ فکر ما در کار ما آزار ماست» و اینکه ما بعضی وقتا چیز می ریزیم تو کار خدا.
یاد یه ماجرایی تو زمان بچگی افتادم. نامبرده از بچگی با فیزیک شوخی فیزیکی داشته (ایموجی خنده)
یادمه از تلویزیون فیلم The Edge با بازی طلایی آنتونی هاپکینز پخش شد ، یه جایی توی یه منطقه برفی گم شدن (فکر کنم آلاسکا یا کانادا بود) و خرس بهشون حمله میکنه. یه جایی برای مسیر یابی با گیره کاغذ یه قطبنما میسازند ولی قطبنما بخاطر سگک فلزی کمربند دچار انحراف میشه …
توی ذهنم این سوال پیش اومد که مگه فلز میتونه قطبنما رو منحرف کنه؟؟ یه قطبنما تو وسایل پدر بود و رفتم این قضیه رو امتحان کردم ، یکبار با فلز یبار با آهنربا. یادم نیست فلز تاثیر داشت یا نه ولی آهنربا رو خوب یادمه. کلاً قطبنما رو منحرف میکرد و توی یه زاویه ای عقربه قطبنما میشد ملخ هلیکوپتر ، قشنگ دور خودش میچرخید.
اگه من ادعا میکنم که به جریان هدایت وصل هستم وقتی میام پارازیت میندازم توی کار خدا، قطبنمای جریان هدایت رو منحرف میکنم ، عملاً ارتباط رو قطع میکنم، از مدار هدایت خارج میشم.
زمانیکه توی نیروی دریایی بودم از بچه های رادار و عرشه یه سری چیزا رو یاد گرفته بودم. رادار یه نمود عینی از کار بار فرکانس بود. و اگه بهش پارازیت میدادی (بقول راداریست ها جمینگ ) رادار کلا کور میشد.
افکار ما هم همینه ، افکاری که نجوا و پارازیت میگیره، اون قطبنمای درونی رو دچار اخلال میکنه. نمیذاره قلب الهام الهی رو دریافت کنه. آره ما فکر میکنیم فرمون رو سپردیم دست خودش ولی هر بار مانع میشیم. من به وضوح یه جاهایی الهام میگرفتم که اگه میخوای فلان مسئله حل بشه، دست خدا رو باز بذار، مانع نشو، پارازیت ننداز، همین نگرانی تو خودش پارازیت ماجراست.
همین چند دقیقه پیش بود داشتم میگفتم خدایا بابت فلان درخواستم یه نشونه بده؛ بعد به خودم گفتم حمییید ، در و دیوار همه و همه نشونه است، لازم نیست خداوند صداقتشو برای تو اثبات کنه، تو باید صداقتت رو در ایمان به خداوند رو به خودت ثابت کنی. (نه به خدا ، که به خودت) وگرنه خداوند که همواره داره اجابت میکنه ، تو خودت چقدر توی ایمانت صداقت داری؟؟ تو چقدر باور داری خداوند خلف وعده نمیکنه؟؟ چقدر باور داری کسی صادق تر از الله به وعده اش نیست؟؟ چقدر خودت درخواست خودت رو باور داری و براش احساس لیاقت میکنی؟؟ تو چقدر باور داری که خداوند همواره و هر لحظه و هر ثانیه در حال اجابت درخواست های ماست؟؟
اگه من بذارم، اگه اجازه بدم.
——————————————————
نامبرده هر سال این ایام منتهی به تاریخ تولد افسردگی میاد سراغش، نمیدونم چرا، از چه باوری میاد و چطوری میشه کنترلش کرد. (تا حدودی هم میدونم ولی نمیخوام شخمش بزنم) قبلاً از اول خرداد بود تا آخر خرداد. ولی خدا رو شکر هر بار کم و کمتر شده. ولی این سری از 10-12م بازم سر و کله اش پیدا شد تا 15. نکته اش اینکه میدونستم این موندگار نیست و تموم میشه. (اصلا تعجب میکردم چرا باز پیداش شده)
تو این مدت ساعتها قرآن گوش دادم، ساعتها فایلهای استاد رو گوش دادم (مخصوصاً قدم نهم) ساعتها و کیلومتر ها پیاده روی کردم. شاید چیزی بیش از روزی 5-6 کیلومتر ، فکر کنم 3-4 بار باک ماشین رو خالی کردم و بی مقصد رانندگی کردم. ساعتها خوابیدم.(ایموجی خنده) روزی چندین شات قهوه خوردم…
و اصل کاری رو بگم ساعتها با کامپیوتر بازی کردم و مهارتم رو در پرواز با جنگنده اف پونزده بالاتر بردم. پرواز ارتفاع پایین و AB Climbم خیلی خوب شده. (خداوند همه دیوونه ها رو شفا بده ؛ نداد هم نداد ، همینجوری خوش میگذره)
برای کنترل ذهن هر کاری از دستم برمیومد انجام میدادم که توی حال بد نمونم. و میدونستم این وضعیت پایدار نیست. میدونستم درست میشه و سبحان الله از فرکانس مثبت صحبتهای استاد عباس منش توی دوره دوازده قدم. ببین توی روزهای پندمیک که چقدر وحشت تمام وجود ما رو گرفته بود(خود شما خط مقدم ماجرا بودین) استاد توی پارادیس داشته از زندگیش لذت میبرده و کلی کار مفید میکرده و کلی نتایج طلایی کسب کرده. چندین و چند قسمت زندگی در بهشت رو ساختن. این حرف همین 3 سال پیشه. و من الان دارم صحبتهای اون روزهای استاد رو میشنوم.
تقریباً 3 روز پیش بود که میخواستم قدم دهم رو بگیرم. گفتم چه کاریه 11 و 12 رو هم بگیرم تا زودتر تمومش کنم ، بعد گفتم حمیییییییید قدم دهی خیر سرت، هنوز داری عجله میکنی و نمیخوای تکاملت رو رعایت کنی؟ صبور باش و تکامل رو رعایت کن، هنوز کارت با دوازده قدم تموم نیست.
در مورد کامنت ارزشمندت توی روانشناسی ثروت گفته بودی ، مطمئنم به لطف الهی به زودی وارد مدارش میشم. تکاملمو توی دوازده قدم طی کنم ان شاالله ، به لطف و هدایت رب العالمین وارد مدار روانشناسی ثروت هم خواهم شد.
——————————————————
چقدر از صمیم قلبم تحسینت کردم بخاطر عمل کردن به قانون و ایمان عملیت برای پیدا کردن خونه.
ببین همین که در هر صورت امیدت به خداوند بوده که درها رو خودش باز میکنه ، اینکه دائماً تکرار میکردی «رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ» و باور داشتی به این که خود خداست که دستانش سقف بالای سرت میشه، و قلب بندگانش هم بخش از انرژی خودشه و اونها رو مطیع میکنه… سبحان الله ، یه زمان وقتی فایل داستان هدایت رو میدیدم استاد ماجرای افسر پلیس مهاجرت پورت میامی میگفت که چطوری با استاد برخورد کرده میگفتم چطور ممکنه ، الان میبینم واقعاً ممکنه، هر آدمی قطره ای از اقیانوس رب العالمین خودشه. اراده، اراده اربابه. بقیه هم مطیع اربابن. ما بندگی ارباب رو میکنیم ، اونم اربابی میکنه برامون.
——————————————————
لطفاً دیگه موضوعات رو سبک و سنگین نکن، همه رو بگو، کامل و مفصل بگو ، نهایتش مثل کتاب سرزمین موعود باراک اوباما میشه 700 صفحه ، من پرحرفهای اوباما رو خوندم اونوقت اگه فکر کردی بیخیال کامنت شما میشم سعععخت در اشتباهی.
——————————————————
ازت ممنونم بخاطر نوشتن این آیه و این یادآوری ارزشمند.
«قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ»
خداوند میگه درخواست تون رو اجابت میکنم ، به شرط اینکه توی مسیر استقامت بورزید تا حصول نتیجه ، تا پایان تکامل هر مرحله ، و اینکه مثل آدمهای ناآگاه از قانون عمل نکنیم.
من لازمه روزی هزار بار اینو به خودم بگم.
امروز صبح رفتم بیرون، داشتم رانندگی میکردم، گفتم خدایا هدایتم کن به جایی از قرآن که احساسمو خوب کنه.
سوره یاسین اومد. و گذاشتم تا قرائت کنه و گوش میدادم.
رسید به این آیات :
«أَوَلَمْ یَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَهٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ»
ﺁﻳﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻄﻔﻪ ﺍﻱ [ ﭘﺴﺖ ﻭ ﻧﺎﭼﻴﺰ ] ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺍﻳﻢ ﻭ ﺍﻳﻨﻚ ﺳﺘﻴﺰﻩﮔﺮﻱ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ؟
«وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَن یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ»
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﻣﺜﻠﻲ ﺯﺩ [ ﻭ ] ﮔﻔﺖ : ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﭘﻮﺳﻴﺪﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ؟
«قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّهٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ»
ﺑﮕﻮ : ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺑﺎﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻭﺭﺩ . ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺵ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ
گفتم خدایا ، شیطان که از مدار توحید و بندگیت رانده شد ، بهش نگفتی «خَصِیمٌ مُّبِینٌ» در مورد شیطان میگی «إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ» اﻭ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺩﺷﻤﻦ ﺁﺷﻜﺎﺭﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎﺳﺖ . شیطان به عزت خداوند سوگند میخوره. شیطان با خداوند سر جنگ و دشمنی نداره، به بندگی خدا باور داره. شیطان فقط با انسان دشمنی داره. ولی من انسان برای خدا میشم «خَصِیمٌ مُّبِینٌ» ستیزه جوی آشکار. درسته من نرفتم استخوان پوسیده دستم بگیرم بیام بگم خدایا تو چطوری میخوای این استخوان پوسیده رو زنده کنی … ولی روزی هزار بار دارم میگم خدایا فلان موضوع، فلان مسئله، فلان خواسته رو چطوری میخوای بهم بدی؟ این چیه؟ این خصومت و لجاجت در مسیر قانون نیست. خداوند همینجا هم جواب داده.
«قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّهٍ» همونی که اول بار زنده اش کرد، همونی که بقیه مسائل رو حل کرد، همونی که درخواست های قبلیتو اجابت کرد. انسان فراموشکار کارش به جایی میرسه برای خدا میشه «خَصِیمٌ مُّبِینٌ».
کاش من یاد بگیرم کمتر با خدا لجبازی کنم، از سر راهش برم کنار، اگه مراحل تکامل خواسته ام رو نمیبینم باور داشته باشم مراحلی در حال انجامه تا من به درخواستم برسم، چطوریشو نمیدونم، ارباب میدونه، یه کم کمتر ستیزه جویی کنم. یه کم بیشتر تسلیمش باشم.
——————————————————
این جمله ات «صدای من رو میشنوی از مدار آسونی ها…جزیره ی زیبای توحیدی کیش» خیلی به جانم نشست، الحمدلله رب العالمین ، الهی صد هزار مرتبه شکر. الهی که کار جدیدت ماشین پولسازی باشه برات.
میدونی لابلای جملاتت که در مورد مدیر عامل شرکت نوشته بودی ، صدای «رزا» توی گوشم زمزمه میشد (فایل کلاب هوس) ،که میگفت: «صاحب شرکت کیه؟! صاحب شرکت خدااااااااست».
——————————————————
از شرجی جنوب لذت ببر ، آهنگ بندری هم گوش بده ، «دوباره یه روز خوب لب دریای جنوب …» لباسها رو تا ساعت 3-4 عصر دیگه باید جمع کنی چون با فروکش کردن دما شرجی غالب میشه.
نمیدونم کلیپ اون بنده خدا رو دیدی که میگه: خورشید پشتش به ماست، اگه برگرده همه درختا و کوه ها رو میسوزونه
خداییش همین شرجی جنوب خیلی نعمته، اگه این رطوبت دریا نباشه دما وحشتناک میره بالا ، خورشید حتی سنگها رو هم میسوزونه.
ببییییییییییین ، هنوز خرما پزون نرسیده ، مردااااااد و تو چه میدانی که مرداد چیست …
مجدداً ازت متشکرم بخاطر کامنت تبریکت ، اینجاست که شاعر میگه «رسوای زمانه منم …» خخخخ
دارم ذره ذره کامنتتو میخونم و همزمان برات جواب مینویسم. اگه میبینی جسته گریخته است به دل نگیر.
شما در پناه مدار توحید هستی، نگران گرما و فیوز پروندن نباش.
«إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا».
(راستی الان یادم افتاد بگم ، شاید کامنتم یه کم طولانی بشه، بذار سر فرصت بخونش که وقتت گرفته نشه ؛ اگه با این همه دیوونه بازی های من کامنت تایید بشه)
——————————————————
سعیده جان ، از هدایت پایان کامنت هم لذت ببر ، اعتراف میکنم خودم ناک اوتش شدم.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ» ؛ «وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا» ؛ «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا»
(ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻳﺎﺭﻱ ﺧﺪﺍ ﻭ [ ﺁﻥ ] ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﺪ) ؛ (ﻭ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﮔﺮﻭﻩ ﺩﺭ ﺩﻳﻦ ﺧﺪﺍ ﺩﺭﺁﻳﻨﺪ) ؛ (ﭘﺲ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺳﭙﺎﺱ ﻭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﮔﻮﻱ ، ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺨﻮﺍﻩ ، ﻛﻪ ﺍﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺗﻮﺑﻪ ﭘﺬﻳﺮ ﺍﺳﺖ)
——————————————————
الان که اینقدر حرف زدم ، و رسیدم آخر کامنت ، یادم اومد چندتا موضوع دیگه بود که میخواستم بگم ولی الان ساعت 12:30 و من همیشه عادت دارم 10 شب بخوابم. نوشتن این کامنت رو بعد از نماز عشاء شروع کردم و وسطش چندباری وقفه خورد. الان یادم اومد در مورد هدایت ابتدای کامنت هیچی نگفتم، ولی حتماً اینجوری بهتر بوده ، هر چی بشه همون خیره.
خدا رو شکر میکنم بخاطر نعمت این سایت و این دوستان عزیز و این خانواده توحیدی که میتونم ازشون درس بگیرم و ایمانم قویتر بشه و این مسیر رو ادامه بدم.
ازت متشکرم سعیده جان. ممنونم که اتفاقات خوب و مثبت و نتایج طلاییت رو با من و بقیه بچه های سایت به اشتراک میذاری تا ما هم ایمانمون قوی تر بشه و مسیر رو ادامه بدیم.
راستی یادم بنداز هر وقت دیدمت یه دوره چند جلسه ای مباحث آیرودینامیک و هوا فضا رو برات توضیح بدم. که بدونی اساساً چرا موشکها بوق ندارن.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی سعیده جانم، قلب نازنینت نورانی و متصل باشه به ارباب وهاب مون ، هر ثانیه از زندگیت احساست مثبت و عالی باشه. و اینقدر آزادی زمانی و مالی داشته باشی که براحتی برامون از نتایجت بگی.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
ذَٰلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ ﴿١٠٢﴾
این است خدا پروردگار شما، جز او معبودی نیست، آفریننده همه چیز است؛ پس تنها او را بپرستید، و او کارساز هر چیز است.
لَا تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ ﴿١٠٣﴾
چشم ها او را در نمی یابند، ولی او چشم ها را درمی یابد، و او لطیف و آگاه است.
==============================================================
سلام به آتشنشان ابراهیم نشان،برند سایت عباسمنش دات کام،حمیدِ حنیف
سلام و سلامتی و نور و عشق ورحمت ومودت الله مهربان رو از روشنی قلبم پیچیده در گرما وشرجی جنوب برات میفرستم،قربه الی الله…
ازت سپاسگزارم که برام نوشتی و سپاسگزارتم که طولانی نوشتی،قبل اینکه بخونمش یک اسکرول کردم گفتم آخ جون،ازینا که تموم نمیشه :) دنیای دیوونگی هم عالمی داره:)
اگر به کسی میگفتم الان بخاطر طولانی بودن کامنت ذوق زده م میگفت واقعا گرمای جنوب مغزت رو سوزونده:)
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی
احساسم من رو کشوند سمت نوشتن پاسخ کامنت برات تا تمرین ستاره ی قطبی امشبم به بهترین شکل انجام بشه،از خداوند طلب هدایت میکنم که به خستگی ذهن من بباره تا بتونم تمرین درستی انجام بدم.
==============================================================
یادمه از بچگی خیلی بی دلیل جنوبی ها رو دوست داشتم،همیشه هم شنیده بودم جنوبی ها آدم خونگرمی هستند اما الان دیگه خودم به یقین رسیدم.از لطف و محبت بی دریغت ممنونم برادر عزیزم،اگر لازم باشه یک روزی توی این شرکت توحیدی برای شما کاری پیدا بشه،قطعا شما مشاور اعظم این مدیرعامل توحیدی هستید شایدم جایگزین مدیرعامل،شما با این همه علم و دانش و استعداد وخلاقیت هرجا باشی اون شرکت مثل موشک رشد میکنه میره بالا …
خلاصه از مودت قلبِ سلیمت بی نهایت ممنونم.در این روزهای پر از نجوا،هر نقطه ی آبی،نور و برکت و رحمتی از سمت الله مهربانمه که گوشه ای از قلبم رو آروم میکنه.
اصلا اینکه من امشب برخلاف دیشب که فقط با خوابیدن تونستم رشته ی افکار منفی رو قطع کنم،حالم خوبه و به فرکانس کامنت نوشتن برای شما،دسترسی دارم از برکت نقطه های آبی پربرکت امروزه،خداروصدهزااار مرررتبه شکر.
==============================================================
حمید یک جمله ی خیلی قشنگی آقای ظاهری بهم یاد داد که با رسیدن به خواسته شماتکرار میشی،هرچیزی که هستی.امروز رفتم لب ساحل،خدا میدونه چه غروب زیبایی بود…شایدم خودت از یک زاویه ی دیگه ای به تماشاش نشسته بودی….خلاصه من فارغ از آدم های اطرافم نشستم لب ساحل،غرق تماشای غروب آفتاب،همزمان اسماالحسنی گوش میدادم،یاد این جمله افتادم.
اون موقع که فریدونکنار بودم،همیشه میرفتم لب ساحل و قرآن و اسماالحسنی گوش میدادم،هروقت شیفت بودم میرفتم ته باغِ بیمارستان بازم قرآن گوش میدادم…یادمه سوره ی سجده گوش میدادم بعد برای سجده ش سرمو به یک درختی تکیه میدادم و ذکر سجده با عشق تکرار میکردم.
وقتی اومدم گرگان هم همین…اون چیزی که حال دلم خوب میکرد و بهم آرامش میداد قرآن بود،شاید دیوونگی بود اما میرفتم ته قبرستون تو تاریکی مینشستم و بازم به سوره ی سجده گوش میدادم.
وحالا اینجا…توی کیش.
من همون آدمم…
هنوز اون چیزی که حال دلم رو تغییر میده و قلبم رو باز میکنه،قرآنه.
فرقی نکرد:چه تو icuچه تو اورژانس کودکان،چه تو مراکز تجاری کیش،من هنوز تا وقت خالی گیر میارم قرآن میخونم…
واقعا این قرآن چه معجزه ای که هرچقدر بیشتر میخونیش،بیشتر تشنه میشی؟
یک وقتایی دلم میخواد با اشتیاق به همه بگم تورو خدا ازین کتاب که مثل شهد عسل شیرینه غافل نشید،ولی باز یاد قانون میفتم و سکوت میکنم.
نتنها با اونایی که قرآن نمیخونند،که حتی اونایی که به این کتاب اعتقاد دارند هم نمیتونم حرف بزنم،اون شهد شیرینی که من با آموزش های استاد عباسمنش از قرآن دریافت کردم با هیچکس جز بچه های سایت نمیشه حرف زد….
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی
==============================================================
امروز با مشاور املاک برای تحویل زودتر خونه صحبت میکردم،میدونی چی گفت؟گفت تا قبل از آشنایی باشما،برام مثل مشتری بودید ولی به خدا الان احساس میکنم دارم به خواهر کوچیکم این خونه رو میدم،من میتونم الان کلید خونه رو بهت بدم اما اجازه بدید همه ی کارهاش رو برات برسم بعد.
یکسری کارها که واقعا توی شرح وظایفش نیست حمید جان،همیشه اینجور مواقع یاد ایه 96 مریم میفتم:
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا
همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب میگرداند.
اصل و اساس دوره عشق و مودت هم همین آیه ست،خودتو با خدا هماهنگ کن،خدا جهانت رو هماهنگ میکنه…
من این آقای شریف و توحیدی رو فقط یکبار دیدم،اونم تو جلسه ای که با پسرداییم رفتم،نه حرف خاصی بین ما رد وبدل شد نه من خواهشی ازش کردم،نه ازم چک گرفت برای اجاره،نه هنوز پول رهن رو کامل گرفته،فردای روز معامله بهش گفتیم آقا شماره شبا بده ما پول رهن رو بریزیم،گفت حالا عجله ای نیست،این قوانین مال قبل اشنایی من با شما بود،هروقت کلید رو بهتون تحویل دادم میگم پول رو بریزید.
این هماهنگی مدار ها کار کیه؟از کی برمیاد به غیر از الله؟
بعد با این همه فکت،منِ انسان کفورِ لجوجِ عجول…درگیر نجواها میشم و نمیتونم حال خوبم رو حفظ کنم،خدایا منو ببخش و از من بگذر و از رحمت خودت مارو در پناه خدا حفظ کن.
==============================================================
صدای تلویزیون خیلی زیاده،عملا داره تمرکز من رو میگیره،خیلی از چیزهایی که میخواستم برات بنویسم یادم رفت…
فرشتگان خدا که به کمک من اومدن تا مهاجرت من آسونتر پیش بره،به شدت اهل فیلم و تلویزیون و گوشی و اینستاگرامند…
من توی این چند روزی که کنارشون هستم تازه دارم متوجه میشم چقدر دنیای من با دنیاشون متفاوته…
امروز دخترخاله م بهم میگه تو خیلی اراده داشتی اینستا رو گذاشتی کنار،خیلی کار بزرگی کردی،قیافه ی من شده بود همون بزغاله ی معروف پادشاه…
بهش گفتم ببخشید ولی به نظر من اصلا اینستاگرام بو میده،تو وقتی کنار من نشستی میری تو اینستا،من بوی بدش رو میگیرم،چطور متوجه ی این همه سنگینیش نمیشی؟
یادمه روز های اولی که اومدم کیش چندتا استوری ازم گذاشت بهش گفتم ازت خواهش میکنم هیچ چیزی از من در اینستا نگو،ببین من نمیدونم چرا انقدر حساسیت من بالا رفته نسبت به اینستا،برام شده حکایت فیلم او یک فرشته بود،یک نور قرمز خفقان آوری داره …
وای به حال روز اونایی که هنوز اونجا بین استوری ها و پست ها و …دارند وقت میگذرونند…
خداوند همه رو ازین فضا نجات بده،الهی آمین
==============================================================
خب خداروشکر یک مورد یادم اومد،ضمن اینکه توی کیش رنگ مراکز آتش نشانی و ماشین و لباس فرمشون زرده،چند روز پیش از کنار یک ایستگاه رد شدم دیدم چندتا آتشنشان دارند تو حیاط محوطه با چه انرژی و اشتیاقی ورزش میکنند توی این گرما و شرجی…
هم ناخودآگاه یاد شما افتادم هم یاد کامنت شما که نوشته بودی با این حجم از کار سنگین،باز هم توی پالایشگاه الحمدلله آتشنشان ها از همه فعال ترند و از نیرو های اداری سالم تر هم هستند..
خداروصدهزار مرتبه شکر
==============================================================
نجوای ذهنم میگه کلا کامنت رو پاک کنه بره،از بس صدای تلویزیون آزار دهنده ست،احساس آرامشم رو هم از دستم دادم،جریان هدایتم گم کردم ولی واقعا حیفم میاد ….
تنها خیری که الان میتونم توی تضاد پیدا کنم اینکه،هرگز و هرگز و هرگز نمیخوام به این شیوه ی زندگی برگردم،هرگز و هرگز و هرگز
انقدر جریان هدایت رو پیگیری میکنم و ادامه میدم و ادامه میدم و ادامه میدم تا بالاخره به سرمنزل مقصود برسم.
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
ازت سپاسگزارم حمیدِ حنیف عزیزم،رفیق توحیدی کار درست که نزدیک به 2 ساله دارم از کامنت هات درس توحید میگیرم و بیشتر با نورِ قرآن آشنا میشم.
قانون نانوشته شروع کامنت با هدایت قرآنی،به انتهای کامنت هم رسیده،خیلی هم خوب،تا باشه قرآن،تا باشه هدایت قرآنی…
دعا میکنم این نقطه ی آبی در بهترین زمان و مکان به دستت برسه،ببخشید که ناموزون و ناهماهنگ بود،پارازیت ها زیاد بود.
به امید دریافت یک نقطه ی آبی پربرکت دیگه ای ازت،درپناه نور باشی همیشه.
التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ
اینان همان از گناه پشیمانان، خداپرستان، حمد و شکر نعمتگزاران، روزهداران، نماز با خضوع گزاران، امر به معروف و نهی از منکر کنندگان، و نگهبانان حدود الهیاند، و مؤمنان را بشارت ده.
سلام آقا حمید عزیز و بزرگوار
امیدوارم هرجا و مشغول هرکاری هستین سلامت و ثروتمند باشید.
بی نهایت از کامنتتون که سرشار از هدایت های و کلام الله بود لذت بردم مخصوصا اینکه گفتین سعی کنیم جلوی جریان هدایت نایسیتیم و خودمون رو تسلیم خدا کنیم بسیار به من ارامش داد و باعث کنترل بهتر ذهنم شد من داخل سایت کامنت زیاد میخونم مخصوصا کامنت شما و سعیده جان رو و خیلی هم یاد میگیرم و لذت میبرم اما نمیدونم چرا از نوشتن و قضاوت شدن ترس دارم ولی اینقدر کامنت شما و کلامی که داشتین بر قلبم نشست که یه نیروی عمیق درونی من رو به سمت نوشتن براتون و سپاسگزاری از شما هدایت کرد.
براتون از خدای منان بی نهایت خیر پربرکت و ارامش در پرتو حق رو ارزومندم و باز هم سپاسگزارم از اینکه نوشته هاتون و درک بالاتون رو با ما به اشتراک میگذارید.
سلام و درود فراوان به شما خانم براتی بزرگوار، الهی که حال دلتون عالی و مثبت و توحیدی باشه و در هر ثانیه از لحظات زندگی تون به رب العالمین وصل باشید.
سحر خانم ، فرض کنید من الان کلی شما رو قضاوت کردم و کلی به کامنتتون ایراد گرفتم. آیا وهاب و رزاق عالم رزق شما رو از درگاهش قطع میکنه ؟؟ مهم نگاه خودتونه، مهم قضاوت رب العالمینه.
به استاد عباس منش نگاه کنید ، از نظر ما استاد کلی نتیجه طلایی دستشه، ولی بازم یه عده ای هستند که استاد رو مورد قضاوت قرار میدن، انتظار نداشته باشید بی نقص بنویسید و درست و پرفکت باشید. من کامنت هایی نوشتم که استاد عباس منش حذفشون کرده. از بس داغون بوده. من بالای 2000 تا کامنت گذاشتم ولی آیا همه اش خوب بوده؟ نه بخدا بعضیهاش رو خودم میبینم خنده ام میگیره. میگم اینا چی بوده من مینوشتم. فاجعه بوده. ولی یه حسی میگفت بنویس ، مینوشتم … این دوتا لینک رو ببینید
abasmanesh.com
abasmanesh.com
این دوتا از کامنت های خنده دار من که خدا شاهده اگه آیکون حذف داشت حذف میکردم یه وقت کسی نخونه شون.
یه قصه ای رو شنیدم یبار نمیدونم چقدر واقعیت داره، میگن حضرت موسی اواخر عمرش بود از خداوند درخواست میکنه میشه بعد از مرگم مردم در مورد من حرف منفی نزنن؟ میشه یه کاری کنی من رو قضاوت منفی نکنن؟؟ خداوند به موسی میگه ، من خالق شون هستم ، هر روز دارم بهشون نعمت و رزق میدم ولی باز هم اینا منو انکار میکنن و مشرک و بت پرست میشن ، موسی نگران قضاوت و حرف مردم نباش.
اگه حس قلبی تون میگه بنویسید، حتماً بنویسید. نه استاد به کامنت های ما نیاز داره و نه بقیه بچه ها. خودمون نیاز داریم که بنویسیم تا این باورها رو تثبیت کنیم. هر وقت قلبتون راغب به نوشتن بود بنویسید ولی برای نوشتن تقلا نکنید، باید روان و ساده بهتون گفته بشه. از قلبتون بیاد. من همیشه میگم این کامنت ها دفتر مشق منه. من باید بنویسم تا یاد بگیرم.
بینهایت تحسینتون میکنم که همینو توی کامنت نوشتین . و البته تحسین تون میکنم که متعهدانه دارید کار میکنید مخصوصاً دوره دوازده قدم و دوره عزت نفس.
براتون از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها رو درخواست میکنم. شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام آقا حمید بی نظیر و توحیدی
امیدوارم حالتون عالی و همه چی بر وفق مرادتون باشه.
سپاسگزارم از شما که به کامنتم پاسخ دادین و دریچه ای از نور خداوند رو برام باز کردین و با اشاره به دوره هایی که دارم انگار زبان خدا شدید که تعهدم و جدیتم رو بیشتر کنم و چقدر دیدگاهتون و داستانی که در مورد قضاوت از حضرت موسی گفتین قلبم رو باز کرد و ناخودآگاه اشک رو بر گونه هام جاری کرد که چقدر خدا دوستم داره که اینگونه زیبا از زبان بنده بی نظیرش من رو هدایت میکنه و راه رو نشونم میده واقعا از صمیم قلبم ازتون سپاسگزارم و عاقبت بخیری در دنیا و آخرت رو براتون از خداوند متعال خواستارم.
سلاممم حمیدجان عزیز.
انشالله حال دلتون عالی باشه
کامنتهای شما یک ماهی میشه که به ایمیلم پیام میاد و از این بابت خوشحالم..واقعاا تحسینتون میکنم که حتی لینک کامنتای به قول خودتون خنده دار رو هم گذاشتین و این ینی عزت نفس شما..ولی خدایی کامنت دوم رو خوندم انگار نه انگار که کامنت شماس ..کلی خندیدم…و یه تحسین دیگه اینکه حتی در کامنت گذاشتن هم تکامل پیدا کردین..خیلی شما دوست داشتنی هستین.
آقا حمید حالا که فرصت پیش اومد باید بگم که منم تشنه کارکردن روی خودمم ولی هم دانشجوام ، هم کارمندم و هم دو تا بچه دارم…هرچی می دوام کم میرسم فایل گوش و کنم یا روی خودم کار کنم ، راستش ب شما، سعیده، اسدالله و بروبچ شاگرد زرنگ حسودیم هم میشه..و یه نکته دیگه اینکه کارمندی خیلی به من باورای بدی میده هرچی میخوام روی افزایش درامد فک کنم و باور بسازم ،نجوا میاد که بابا تو کارمندی و فقطباید منتظر افزایش بیست درصدی هرساله باشی.
در این دو مورد راهنماییم کنید حمید حان
درپناه خدا همیشه همیشه سلامت و سعادتمند باشی
سلام سعیده جان
چقدر لذت بردم از خوندن کامنتت. چقدر ایمانم و باورم قوی تر شد وچقدر برات خوشحال شدم . ارتقای ورژنت و ارتقای مدارت رو صمیمانه تبریک میگم و واضح تو کامنت هات می بینم مستندات صحبت های استاد رو که شما باید روی خودت کار کنی تا مدارت تغییر کنه و بعد در مداری قرار می گیری که با خوبی ها و نیکی هایی که در اون مدار هست برخورد می کنی. تو هم خود در مسیر توحید گام برمی داری و هم گام های همراهانت رو با کامنت هات مستحکم تر می کنی.
در پناه الله یکتا شاد، سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی
سلام سعیده ی عزیزم
خیلی بهت تبریک میگم بابت این همه حال خوب
بایت موفقیتت
الهی شکر که آنقدر با خدای نور و عشق با خدای صاحب اختیار
با خدای مهربان و زیبا کانکت ی
چن وقته کامنت های شما رو می خونم و انگار تمام کلماتش برا کنه
من یه شاگرد اولیم
تازه وارد این مسیر شدم
خیلی نابلدم
با تک تک کلمات کامنتت اشک میریزم که چرا زودتر با استاد آشنا نشدم و خیلی خوشحالم برات
ولی ایمان دارم که خدا برا من هم بهترینها رو میچینه
نمی دونم چجوری بگم ولی خوشحالم که بواسطه استاد عباسمنش عزیز و مریم جانم
با شما دوستان هم مسیر آشنا شدم
و ممنونم ازتون بابت کامنتهای زیبا و پر از آگاهیت
خیلی منتظر روزی هستم که همه در کنار استاد باشیم و از دستاوردهامون صحبت کنیم
یه حسی بهم گفت براتون کامنت بزارم
ببخشید اگه به زیبایی کلام شما نبود
من یه شاگرد اولیم
در پناه الله یکتا شاد و خوشحال و پر روزی باشی
ماریا از سنندج زیبا
سلام سعیده ی عزیزم
خیلی بهت تبریک میگم بابت این همه حال خوب
بابت موفقیتت
الهی شکر که آنقدر با خدای نور و عشق با خدای صاحب اختیار
با خدای مهربان و زیبا کانکت ی
چن وقته کامنت های شما رو می خونم و انگار تمام کلماتش برا منه
من یه شاگرد اولیم
تازه وارد این مسیر شدم
خیلی نابلدم
با تک تک کلمات کامنتت اشک میریزم که چرا زودتر با استاد آشنا نشدم و خیلی خوشحالم برات
ولی ایمان دارم که خدا برا من هم بهترینها رو میچینه
نمی دونم چجوری بگم ولی خوشحالم که بواسطه استاد عباسمنش عزیز و مریم جانم
با شما دوستان هم مسیر آشنا شدم
و ممنونم ازتون بابت کامنتهای زیبا و پر از آگاهیت
خیلی منتظر روزی هستم که همه در کنار استاد باشیم و از دستاوردهامون صحبت کنیم
یه حسی بهم گفت براتون کامنت بزارم
ببخشید اگه به زیبایی کلام شما نبود
در پناه خدای مهربان باشید
من یه شاگرد اولیم
ماریا از سنندج زیبا
با درود و سلام خدمت شما دوست فعال سایت عزیزمون آقا حمید امیری Maverick محقق و پژوهشگر سایت مون
آقای امیری عزیز امروز به قسمتی دیگر از سری فایل های حجاب هدایت شدم و همچنین کامنت برتر که کامنت بینظیر شما هم جزو کامنت های برتر بود البته باید هم اینطور باشد..
آقا حمید عزیز آنجایی که در باره ی طلا گفتید برام خیلی جالب بود و سبب شد که حتما بیام براتون کامنت بنویسم اینکه گفتیدبخاطر باور اینکه طلا برای مرد حرومه هیچوقت حتی کنجکاو نشدم تجربه اش کنم
وقتی این جملات شما رو می خواندم بیشتر از همیشه نسبت به دین و هر مذهبی دیگری گریزان شدم . یعنی آنقدر ماها رو به دین و خرافه و خوزعولات وابسته کرده بودند که حتی جرآت فکر کردن و تحقیق کردن و بررسی برای سوالات و چرایی ها مون رو از ما گرفته بودند و همچون زیبای خفته ای در طلسم جادویی شیطانی به خوابی عمیقی فرو رفته بودیم که با هیچ صدایی بیدار نمی شدیم .. فقط می گفتند حرامه.. همین و بس . چون هیچکس رو آدم حساب نمی کردند و آنچنان اسرار آمیز حرف میزدند انگار یک رابطه ی سری از ما بهترون بین خودش و خدا وجود داره که فقط خودشون لایق این ارتباط میدونستند و معنا و مفهوم این کلمات رو پنهان می کردند .. البته پنهان کردن و پنهان کاری برای رسیدن به اهداف و افکار شوم شأن سبب شد هزار و چهارصد سال انسان ها به خوابی عمیق فرو بروند و همچنان تاخت و تازه کنند و بتازند ..حالا بماند و بگذریم که در مورد حجاب و تفرقه انداختن بین زن و مرد و یا تفرقه در همه چیزها هم جزو مهارت شون بود ..و همینطور ادامه دادند … بقول استاد گفته های حضرت محمد در زمان حیات ایشون اعتبار داشت …
ولی حالا فکرشو بکنید وقتی حضرت محمدی وجود نداشت تمام صحبت ها و گفته های ایشون یک کلاغ و چهل کلاغ شد مثلا شنیدید همیشه میگن پشت سر مرده حرف میزنند .. حالا حکایت این داستان های عجیب و غریبی است که بعد از فوت حضرت محمد هزاران کتاب و حدیث و روایت درست کردند … در صورتی که قرآن کاملا واضح و آشکار همه چیرو در مورد زینت و طلا جواهر و ثروت گفته که البته بلطف آموزه های استاد عزیزم از این خواب خرگوشی بیدار شدیم
و به مسیر آگاهی بیشتری در هر زمینه ای هدایت شدیم خدا رو شکر من واقعا از خداوند ممنون و سپاسگذارم که در چنین سایت آگاهانه و آگاهی دهنده ای حضور دارم واقعا خدا رو شکر ما همگی از هدایت شدگانیم
و در جای دیگر گفتید الان با توجه به این سرچ ریشه ای «ز ی ن» در قرآن میگم همه این سالها من خودم با دست خودم درهای نعمت و ثروت رو به روی خودم بسته بودم و نمیذاشتم چیزیو که اینقدر دوستش داشتم رو به زندگیم دعوت کنم
بله درسته .. بخاطر اینکه طلا و جواهر جزو ثروت های الهی است و دوست نداشتن مردها قدرتمند بشن و با همین افکار پلید و شیطانی ذهن ها و افکار انسان ها رو محدود و محدود تر و محدودددتتترررررررررر کردند تا مبادا بفکر پول و ثروت و قدرت بیوفتند و می خواستند قدرت و ثروت منحصرا فقط در دست خودشان باشد..
خب ببینید باورهای کمبود ثروت چقدر ریشه ای در ذهن مون وجود داشت ؟؟؟؟؟
کلا مغززززم عرورررر داد ..
چقدر خوب میدانستند که ذهن خیلی خیلی قدرت داره و از طریق ذهن بطور ریشه ای راهها رو بر انسان بستند .. خب حالا جاهایی که میشد از طریق ذهن محدودیت ایجاد کردند که فبحااااااا و آنجاهایی که نمیشد از طریق دیگر و غیره….
حالا آقایون بنوعی و خانمها به نوعی دیگر ..
آقای امیری عزیز خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم برای چنین کامنت پر محتوایی که تازه براش هیچ ایده ای نداشتید و اینقدر قشنگ ایده دادید !!! و پر از ایده ای بود که منو بفکر فرو برد تا با جملات شما به یکی از باورهای مخرب کمبود در پول و ثروت پی ببرم .. فکرشو بکنید اگر این خوزعولات رو به خورد آدمها نمیدادند با توجه به دور اندیشی آقایون قاعدتآ.. مردها باید گنج ها و انبارها ی طلا و جواهر و پول و ثروت و دیگر چیزهای ارزشمند رو باید بیشتر میداشتند.
آقای امیری عزیز Maverick برای شما و برای همه مون بهترینه بهترین نعمت و برکت و ثروت و سلامتی و خوشبختی و شادمانی و آگاهی روز افزون رو آرزومندم
موفق و پایدار باشید
به نام خدا
سلام
ناسپاس ها
اسراف کنندگان(ناسپاسان) کسانی هستند که در هر حالتی(نشسته،خوابیده،ایستاده) می گویند خدایا کمکمون کن،وقتی کمکشون می کنیم چنین روی بر می گردانند که هیچ وقت خدا را نخواسته بودند.
منم چون از کودکی تو همچین خانواده ای که خاموش کردن لامپ،آب کم مصرف کردن،غذا کم خوردن را در نظر من اسراف توجیه کرده بودن و من عادت کرده بودم به مصرف کم و فکر میکردم هر چی کمتر مصرف کنم در نزد خدا محبوبتر و بنده شایسته خدا هستم و خدا منا خیلی دوست داره
به نام خداوند بخشنده و مهربان
امروز هم بار دیگر تکه های پازل کنار هم قرار گرفتند تا منی که 4 روزه به الهام پرودگار بصورت کاملا متفاوت دارم رو خودم کار میکنم به درک و آگاهی و شناخت خداوند و قوانینش برسم؛ این قسمت نشانه های امروزم بوده و من رفتم هر 6 قسمت رو دیدم و بزرگترین درسی که از این 6 قسمت گرفتم اینه که ما یک کتاب راهنمایی داریم به نام قران که میتونیم تموم جنبه های زندگیمون رو توسط دفترچه راهنمای خداوند رشد بدیم در صورتی که بصورت درست و اصولی بتونیم درکش کنیم: که نحوه صحیح درکشو استاد عزیزم با فروتنی در اختیار ما قرار داده؛ استاد عزیزم با تموم وجودم سپاسگذارتم که این کتاب مقدس و الهی رو درک کردین و در اختیار ما قرار دادین و یک زنگی تو گوش من خورده تا بشتابم برای درک این کتاب الهی و چقدر برام جالب بود درک و نظر و باور من در خصوص حجاب و فرموده خداوند در این خصوص؛ دارم فکر میکنم کن این همه باوری که از گذشتگان به امور دارم قطعا تناقض داره با فرموده خداوند و اگر میخوام خدارو بشناسم و درک کنم فرموده هاشو قطعا باید قران رو به شیوه ایی که استاد فرمودن مطالعه کنم؛ امروز قسمت 26 فصل 5 روزشماره تحول زندگی تفسیر زیبای استاد از دعای کمیل بوده و به همین دلیله که میگم تکه های پازل دارن کنار هم قرار میگیرن: چرا که من تو این دعا خییییلی بهتر خداوند رو شناختم به عظمتش پی بردم به اینکه هر چی میخوام فقط باید از خداوند درخواست کنم، پی بردم به کلمه توحید و یکتا پرستی: اینکه قدرت مطلق فقط خداونده: خیییلی خوشحالم که اینجا حضور دارم و چهارمین روز پرداختن به روحم و ذهنم منجر شده به شناخت بیشتر خداوند تو این چند روز خداوند آرامش عجیبی بهم عطا کرده و تموم وجودم سرشار از شورو شعف و حال خوبه؛ خدایا با تموم وجودم سپاسگذارتم
سلام استاد عزیز
سلام دوستان خوب خودم
این فایل واقعا فوق العاده بود
خداوند هرگز زینت خودش را از ما کم نمی کند
کسی نمی تواند این زینت ها ( نعمت ) برای خودش حرام کند چرا که خداوند هنوز آنها را حرام نکرده است
این برای لذت و نعمت این دنیای من است
واقعا استاد عالی آیات قرآن را توضیح می دهند
زمانیکه من دچار مشکل می شوم خداوند را بسیار یاد می کنم و زمانی که حال من خوب می شود دیگر همه را فراموش
می کنم این یعنی اینکه شیطان اعمال و کردار من را زینت می دهد به کارهایی که من را از خداوند دور می کند
زینت به معنی آراستن است
خداوند زمین را به سرسبزی زینت داده است
شیطان زمین را زینت می دهد برای گمراه کردن دیگران
اسب و حیوان را برای ما زینت داده است تا ما از آن استفاده کنیم
مال و فرزندان را خداوند زینت این دنیا قرار داده است
طلا و جواهر را برای زینت ما در این جهان قرار داده است
اعمال خوب ما را زینت در این جهان قرار می دهد
اعماب بد ما را زینت آن شخص قرار می دهد
اینها درس هایی است که من از این فایل یاد گرفتم درک کردم که خدای مهربان هر چیزی که در من شاخصه باشد همان را برای من زینت قرار می دهد و من را به همان می آراید
چقدر استاد کامل و جامع ریشه این کلمه را برای من توضیح دادند
سپاس از استاد عزیز
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام هدایت الله
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان خوبم
خدایا شکرت استاد کلیدهای مفهوم ریشه قرآن حجاب را کامل توضیح دادن و به درک بررسی قرآن باید بپردازیم تا از هدایتهای الهی بهرهمند شویم و مفهوم اسراف که همیشه فکر میکردم کم مصرف کردن یا کم خواستن است بلکه قرآن با آدمهای ناسپاس است که در گروه مصرفان جای داده است
و معنی جناح که مفهوم آن احساس گناه است که خودم را نمیتوانم ببخشم و هر چقدر قرآن را پیگیری کنیم دریچه ذهن ما هم بازتر میشود و خداوند ما را به مسیر درست هدایت میکند چقدر خداوند قوانین ساده و بدون تغییر را دارد تا به واقعیت نزدیکتر شویم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند باشید انشالله
سلام خدمت استاد عباس منش گرامی و خانم شایسته عزیز و دوستان خوبم
در قسمت نشانه ام هدایت شدم به فایل چهارم حجاب در قران و چه نکته عمیقی رو در مورد مسرفین فهمیدم
چه زمانهایی برام پیش اومده که در برخورد با مسائلم با تمام وجود از خدا کمک میخواستم در هر حالتی وقتی میخوابیدم می نشستم غذا میخوردم دائم توی ذهنم بود که خدایا این مسئله رو برای من حل کن و بعد از رفع اون و دیدن بزرگی و بخشش خدا ، به فاصله کوتاهی یادم میرفت که من به چه کسی پناه میبردم و بعد دوباره گفتگوهای شر ک آمیز و ناسپاسی رو شروع کرده بودم البته خداروشکر توی این مدت همیشه ازش میخوام که خدایا من یادم نره که تو برام چی کار کردی چه نعمتهایی بهم دادی خدایا بهم یاد آوری کن و ان شالله که از مدار مسرفین خارج بشیم
بعد از قسمت چهار فایل پنج رو هم گوش کردم و مفهوم زینت رو دنبال کردم که در بیشتر موارد زینت دادن کارهای نادرست توسط شیطان برای ما بود و وقتی که استاد گفتند خدا در کنار اموال همیشه از اولاد هم به عنوان متاع دنیا نام میبره ، و خیلیها هستن که غیر از اموال بچه هاشون رو به خودشون آویزون کردن ،خیلی بهش فکر کردم و رفتم پیاده روی طولانی و گفتم ببین که شیطان چه قدر خوب نگران بودن و غصه خوردن برای فرزند رو در پوشش عشق مادر به فرزند برای من زینت داده و من حتی قبل از به دنیا اومدن فرزندم نگرانش بودم تا الان
و میگفتم خب من مادرم و باید نگران باشم و غصه بخورم برای سلامتیش برای آموزشش برای محیط اطرافش و برای آینده اش و این نگرانی و ترس و غم رو شیطان برای من زینت داده به صورت عشق مادری
و امروز دیدم که این نگرانی ها چه شرایط نگران کننده تررو برای خودم و فرزندم ایجاد کرده و احساس سرزنش و عداب وجدان درمن هست حتی برای روزی که من از دنیا برم فرزندم تو این دنیا چی کار میکنه چه بلایی سرش میاد چه روزگار سختی رو میگزرونه و….
با خودم گفتم و امیدوارم که عمل کنم که اولا دیدت رو نسبت به دنیا و جایی که توش زندگی میکنی عوض کن و اون رو یه مهد ببین یه گهواره که خدا کنارشه مراقبه ( تو پیاده روی بچه هایی رو دیدم که به چه سرعتی توی خیابون دوچرخه سواری میکردن با خودم گفتم کی مراقب ایناس یا خانمی که ازم خواست مراقب کالسکه بچه اش باشم تا خریدش رو انجام بده ) دوم برای حال و آینده دخترت همیشه شرایط و اتفاقات عالی و ناب رو تجسم کن از مسافرت ها ارتباطها و موفقیت ها و ثروت ها که براش پیش میاد سوم عشق رو دنبال کن نه نگرانی رو ،عشق اجساس خوب و لذت بردن از در کنار فرزند بودن رو میاره و برای خطاهای گذشته طلب مغفرت کن و از احساس سرزنش خودت رو رها کن و به خودت و تجربه خوب از زندگی توی دنیا اهمیت بده ان شالله که خدا هدایتم کنه به عشق و محبت خدایی و درست نسبت به همه ی بندگانش
سپاس و تشکر فراوان استاد گرامی در پناه خداوند بزرگ باشید
سلام بر شما دوست عزیز خانم پیروز کامنتتون رو با جون دل خوندم از تک تک کلمه هایی که بکار بردین لذت بردم از نظر من این حرفایی که زدین حرف شما نیست و الهامات خداوند بزرگ مرتبست خدا رو صد هزار مرتبه شکر مدتی هست که منم در فرکانس امثال دستان خداوندی چون شما قرار گرفتم و هر روز وجودم سر شار میشه از ایات ملکوتی خدا تمام سوالاتی که شما تو ذهنتون بوده از بچگی توی ذهن منم مدام بالا پایین میشد و همیشه دنبال کسی میگشتم که هادی من باشه و به طور کاملا هدایتی خداوند منو با با این سایت کاملا توحیدی اشنا کرد منی که بی حد تضاد تو زندگیم بوده و هست منی که به خاطر مسایل مالی همیشه درگیر بودم دنبال راهی میگشتم که بتونم ثروت مند بشم وارد این سایت شدم که با قران به صورت اصولی اشنا شدم و فهمیدم که یکی از بزرگترین پاشنه های اشیل من باورهای توحیدیه و بعد از مدتی فهمیدم جایی قرار گرفتم که باید باشم منی که درگیر حواشی زندگی بودم و دنبال راهی میگشتم که به مسایل مالی ام سر و سامون بدم و همیشه خودم رو توجیه میکردم که شرایط من به خاطر عوامل بیرونیه و دنبال مقصر میگشتم مثل خونواده، محل زندگی، کشور، مسولین، و….. اما فهمیدم که خودم دقیقا خودمم که دارم زندگیم رو رقم میزنم و خدا رو صد هزار مرتبه شکر به این ایمان رسیدم که هر انچه که الان هستم نتایج افکارمه، باورهامه و فرکانسی که ارسال میکنم اوایل خیلی جاها بصورت نا خوداگاه با حرفای استاد مقاومت داشتم ولی الان کاملا برام واضح شده که میتونم هر انچیزی که در زندگی میخوام رو خودم خلق کنم چندین ساله که من کلاسای مختلفی رفتم با اساتید مختلفی کار کردم کلی هزینه کردم زمان گذاشتم مهاجرت کردم و همیشه احساس بدی داشتم که چرا نتیجه نمیگیریم دریغ از اینکه وقتی باورهات مخرب باشه هر کاری انجام بدی، هر کجا بری، هر شغلی رو انتخاب کنی بازم همون نتایج خلق میشه خدا رو شکر الان در مسیر درست قرار گرفتم و هر روز تقریبا هفت هشت ساعت زمان میزارم که از درون خودم رو اصلاح کنم خیلی از اوقات روزم رو دارم رو خودم کار میکنم از خیلی ادمهای منفی فاصله گرفتم، کنترل ذهن میکنم، زبانم رو کنترل میکنم از جمعهای منفی فاصله گرفتم که همش بحث های بیخودی در مورد سیاست، گرونی، و غیبت دیگران و…. کلا تی وی رو حذف کردم و هر روز چند صفحه همون جوری که استاد فرمودن قران رو مطالعه میکنم و به لطف خدا و اموزه های استاد خیلی نگرشم تغییر کرده و سرم تو لاک خودمه از تمام کانالهای مخرب لفت دادم و تا اونجایی که در توانم هست دارم اعراض میکنم از نا خواسته ام و خودمو بستم به کتابهای سایت و فایل های رایگان و کلی اگاهی های ناب کسب کردم ارامشم خیلی بیشتر شده خیلی بخدا نزدیک شدم و دارم اروم اروم تکاملم رو طی میکنم و کم کم دارم اموزهامو عملی میکنم و ایمان دارم که خیلی زود نتایج بزرگ پدیدار میشن خیلی خوشحالم که خدا دستمو گرفت و هر روز داره منو هدایت میکنه ب سمت زیبایی های بیشتر بی نهایت ارزو و رویا دارم و ایمان دارم که دونه دونه همشونو تیک میزنم خیلی خوشحالم که هر روز دارم کلی نتایج ناب بچه ها رو میخونم و ایمانم ب این مسیر بیشتر و بیشتر میشه خدا شاهده وقتی پروفایلتون رو خوندم موهای بدنم سیخ شد که شما تو این مسیر با این اموزه ها از کجا ب کجا رسیدین و نتایجتون رو با تمام وجودم تحسین میکنم چون وقتی شما تونستین پس منم میتونم و خیلی خوشحال شدم لذت بردم که خیلی از محصولات استاد رو تونستین تهیه کنین منم زوم کردم که دوره دوازده قدم قدم یک رو تهیه کنم و نتایجم بزرگ تر بشن هر چند همین فایلهای رایگان هر کدومشون خودشون ی دوره کامل هستن مثل فایلهای توحیدی که هر چقد گوش میدم سیر نمیشم، فایلهای ایمانی که عمل می اورد واقعا بی نظیرن و کلی مدارم با گوش دادن همین فایلها تغییر کرده و منو تو ی سطح بالاتر قرار داده و همین فایلهای حجاب که خیلی از سوالات دیرینم رو داره جواب میده خدا رو شکر میکنم که جزو کسانی هستم که قسمت، و سرنوشت رو نپذیرفتم و نمیتونستم قبول کنم که زندگی من از قبل تعیین شده و همیشه دنبال راهی بودم که جواب بی نهایت سوالای جور وا جور ذهنمو رو پیدا کنم و دقیقا الان دارم تو مسیر درست قدم زنان پیش میرم من تو کامنت نوشتن خیلی مقاومت دارم ولی هر روز کلی کامنتای بچه ها رو میخونم و لذت میبرم ولی امشب با خوندن این کامنت شما دیگه نتونستم ننویسم واقعا از صمیم قلبم لذت بردم امیدوارم شما رو در مدارهای بالاتر ببینم و در اخر از استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربون بسیار بسیار سپاسگزارم به خاطر این سایت توحیدی که حضور خدا رو هیچ جا اینقد ندیدم استاد مطمینم که شما این کامنت رو میخونید و خیلی زود میام و از نتایج بزرگی که خلق کردم صحبت میکنم استاد عزیزم با تمام وجودم دوستون دارم خدا رو شکر میکنم بخاطر وجود نازنیتون
با سلام و درود بی پایان خدمت استاد عباسمنش عزیز و مریم عزیز
امروز که فایلهای بی نظیر و فوق العاده شما در مورد حجاب گوش میدادم و درشروع قرانم را برداشتم و قدم به قدم با صحبتهای شما من هم ایه را میخواندم و هایلایت میکردم با ماژیک و قدری فکر میکرردم به معنی انها و صحبتهای شما
و کلی آگاهیهایی بی نقص و ناب که تاحالا ازهیچکس و هیچ مرجعی نشنیده و نخوانده بودم را شما به من دادید و ازهمه زیبا تر کامل و بی نقص بودن قران
خیلی خودمو کنترل کردم و هی میگفتم بزار همه ی فایلهارو گوش بدم بعد دیدگاهمو مینویسم ولی وقتی به آیه 12 سوره یونس رسیدید وای چنان لرزشی به جانم افتاد و اشک از چشمهام جاری شد دیونه شدم استاد عزیزم هم خوشحال بودم و هم از
شرمنده و یه لحظه گذشته خودم به یادم آمد و بقول شما موقع امتحانا که چقدر دعا و نظر و نیاز و …ولی بعدش …
همون لحظه از خدا طلب بخشش کردم و خواستم منو جزو بنده های شکرگزارش قرار بده
و چیز دیگه ای که برام تداعی شد این بود که چند وقتی هست که ازخدا خواستم که منو به راه راست راه کسانی که به اونها نعمت داده شده هدایت کنه مثل شما
بعد از شنیدن این آیه وظیفه خودم دانستم که از شما و مریم جان عزیز از صمیم قلب تشکر کنم و روی مهربانتونو میبوسم و بسیارسپاسگزارم که بهترین هستید و بهترینهارو برای همه و بخصوص خانواده بی نظیر عباسمنش میخواهید.
و ازخدای مهربانم سپاسگزارم که منو به این راه هدایت کرد .
اونقدر خوشحالم که نمیدونم چی بگم فقط میگم خدایاشکرت خدایا شکرت
خیلی خیلی دوستون دارم بوووووووووسسسس
به نام رب العالمین.
سلام به بهترین خانواده ام
یکی از نکات ساده درک کردن مفهومات ریشه ی. («ز ی ن») اینه که زینت میتونه هم در جهت مثبت هم در جهت منفی باشه برا انسان مثلا ما میگیم برای زیباتر زندگی کردن باید بتونیم همیشه و هر چیز رو در زندگی زیبا ببینیم نگرش و دیدگاه خوب داشته باشیم
از اون طرفم میشه که نتونیم کنترل ذهن کنیم و باعث بشه شیطان کارهای ناشایستی رو برا انسان چنان زینت کنه که قلبش تسخیر بشه از گناه و آلودگی و وارد مدار شیطان بشه که ادامه بده به وعده های فقر و فحشا،
پس معلوم میشه هرچیزی رو نباید فقط از نام کلمات قضاوت کرد چونکه ممکنه باعث کج فهمی و نتایج برعکس داشته باشه بلکه باید همیشه مفهومات درست و کلی رو دنبال کرد و به درک صحیح شون رسید
اولا اینکه معنی و ترجمه های درست قرآن همیشه همون یه چیز درست و ثابت رو میگه
دوما اینکه بستگی به دیدگاه ما داره که چگونه ببینیم و برداشت مون از آیات و منظور خداوند باشه،
مانند زمانه الان تکنولوژی باعث راحت تر شدن کارها در زندگی انسان شده و در کل یه اتفاق بسیار خوب و نعمت بسیار باارزشی ست برای انسان حالا هرکسی چه بگه خوبه چه بگه بد،
اما بازم هرکسی دیدگاه خودشو داره یسری ها میگن همین گوشی موبایل و فضای مجازی آدم ها رو بدبخت کرده اما یسری میگن واقعا خیلی خوب و عالیتر و راحت تر شده زندگی برا انسان با عصر تکنولوژی ،،
راستی امروز توی محل مون داشتم با موتور سیکلت عبور میکردم که یه فرد بسیار مذهبی و بسیار متعصب محله مون رو یه لحظه دیدم
خب اول اینکه نمیخواهم قضاوت کنم بنده خدا رو اما درکل چقدر خدارو شکر کردم که منو به چنین مسیری هدایت کرد چونکه اون بنده خدا یه فرد بسیار متعصب و چهره ای بسیار خشن داره و چندین مرتبه هم تو مغازه بوده نزدیکم واقعا اون جنس احساس و فرکانسش رو احساس میکردم که اصلا حس خوبی بهم نمیداد بااینکه اون آدم نه حق کسی رو میخوره نه کسی رو مسخره میکنه نه غیبت کسی رو میکنه اما خب دیگه قوانین جهانه دیگه کار به این چیزها نداره.
خدای من چقدر قوانین ساده و فریاد میزنه ما را اما ممکنه بدلیل یسری ورودی ها و ویروس های مختلف ذهنی باعث بشه ما خیلی چیزهارو نبینیم و در زنجیره با سابقه هزاران سال و میلیارد انسانی که به اشتباه برداشت کردن رو ما درگیرش بشیم
خداروسپاس گویم و همیشه سعی دارم اون مسیر باوری که زنجیر وار خیلی از آدم هارو به هم متصل و زنجیر کرده رو از یه جا به بعد پاره و رها کنم و راهی متفاوت و زیباتر از اونهارو برم .آخه چطور این همه سال و قرن یه عالمه آدم تفسیر ها و برداشت های بسیار اشتباه و مخرب از قرآن و خداوند رو دارند حالا فکر کنید چقدر غفلت های بسیار دیگه در زندگی هست که هنوز ازشون غافلیم،،
خداروشکر ازاینکه من دارم هرروز یه خورده به قرآن واقعی نزدیکتر میشوم،،
خدانگهدارتون باشه،،
سلام استادعزیز
به نظرتون منظور از
نور ایه ۶۰
منظور این نیست که
«« پوشیده بودن بدن برای همه مهمه بجز افراد یائسه»» ؟
(برای اونا بهتره ولی اشکالی نداره اگه نپشوندن)
،،
ولی زینت رو همه ی خانم ها باید برای نامحرم بپوشونن.
ممنون بابت بررسی قران استاد
جان
نمیدونید چقدر خوشحال شدم وقتی بررسی این موضوع رو دیدم در فایل ها.
سر فرصت میامو داستان خودم رو راجب این موضوع براتون قرارمیدم