چگونه «مسیر رسیدن به اهداف» را فراموش نکنیم - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/08/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-08-16 06:55:292022-08-31 09:32:18چگونه «مسیر رسیدن به اهداف» را فراموش نکنیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای مهربان سلام خدمت شما استاد عزیز و خانم شایسته عزیز
بعد از گوش دادن به این فایل به فکر فرو رفتم وقتی فکر کردم که چرا چند مدته که فروشاتم کم شده و اینکه چرا اینقدر درگیری شدید ذهنی برام پیش اومده به قدری که اصلا ناخود آگاه استرس دارم نگرانم در مورد همه چیز قبلاً فکر میکردم بیماری استرس دارم و دگه نمیشه کاریش کرد و خوب باید تداوی بشه
ولی امروز که این فایل رو گوش دادم متوجه شدم که واقعا آره من قبلاً خیلی روی خودم کار میکردم و خیلی ذوق و شوق داشتم که این مسیر رو ادامه بدهم و روزی نبود که من فایل گوش نکنم و البته عمل نکنم من پیشرفت های بسیار زیادی رو کردم توی مدت زمان کوتاه واقعا اما مدت شش ماه میشه.که بسیار بسیار کم کار شدم و میتونم بگم اصلا فعالیتی نداشتم توی سایت و وقتی میزان فروشات و نشونه هارو احساس امنیت رو احساس توکل و رهای و سپاسگزاری و در یک کلام احساس خوب و.عالی رو با قبلاً مقایسه میکردم قابل مقایسه نیست همه چیز واقعا تعقیر کرد مثلاً قبلا اصلا موضوعی نبود که من رو به استرس بتونه بندازه اما الان سر کوچک ترین موضوعی استرس سر تا سر وجودمو میگیره
و واقعا درک کردم که وقتی تمرین نمیکنیم و ادامه نمیدیم این مسیر رو اوضاع بر میگرده و واقعا برگشت اوضاع من و من واضح درک کردم. که اوضاع برمیگرده یعنی چی اما به لطف خدای مهربان دوباره برای کل عمر میخوام این مسیر رو ادامه بدم و قدم بر دارم به امید خداوند الان دقیقا دارم درک میکنم که چرا الان نصبت به تمام تصمیماتم شک و تردید دارم نصبت به تمام زندگیم تردید دارم اصلا تردید دارم که نکنه من نتونم خوب بشم و رشد کنم هر ایده ای میاد توی ذهنم شک هست در حالی که قبلاً اصلا اینگونه نبود واقعا و امروز خدارو شکر بعد از گوش کردن به این فایل متوجه این موضوع شدم که اگر میخوام نتایج پایدار باشه باید من پایدار باشم نقطه سر خط
و از امروز دوباره شروعکردم به لطف خدا
امیدوارم در پناه خداوند شاد باشید
به نام یگانه خالق هدایتگر
سلام به استاد ارزشمند و هدفمندم
سلام به مریم نازنین و پایه همیشگی استادم و
سلامی گرم از روی عشق و ادب به همه دوستان نازنینم
چقدر این فایل ناب بود
چقدر لذت میبرم هر بار که استادمون رو میبینم که اینقدر عالی نتیجه گرفتن و میگیرن در همه ابعاد زندگیشون و این باعث میشه من خاضعانه تحسینشون کنم و یه الگوی بلامنازع در زندگی من باشن
چقدر عالیه که دارم پارادایس رو زیبا تر، تمیزتر، شاداب تر و دوست داشتنی تر از همیشه میبینم
رامش پرادایس و زیبایی های بی انتهاش در سریال زندگی در بهشت باعث شد که من هزاران بار تحسینش کنم و خداوند من رو به سمت داشتن یک باغ زیبا، در مکانی عالی با شرایط عالی هدایت کرد
باغی که هر کس میره داخلش، عاشقش میشه و میگه این باغ عیب و نقصی نداره
و چقدر جالبه که شما دارید در مورد فراموش نکردن مسیر رسیدن به خواسته ها و اهداف صحبت میکنید و من دارم با چشمان خودم میبینم و در زندگیم تجربه میکنم که:
تحسین کردن های مداوم،
شکرگذاری های قلبی بابت داشته های شما مخصوصا همین پرادایس،
حال خوب داشتن هنگام دیدن تجربه های شما در پرادایس
و ایجاد خواسته در قلبم
همگی باعث شدند که من هم باغی همانند بهشت رو داشته باشم و تجربه کنم
پس همه اینا، همون مسیر رسیدن به یه خواسته هستن که من باید همواره به ذهن بیارم، تائیدشون کنم، تکرارشون کنم تا نتایجم، خواته هام و دستیابی بهشون تحقق پیدا کنه
استاد چقدر همیشه درست میگید که راه رسیدن به خواسته، از حال خوب شروع میشه
اینکه حسادت نکنم، اینکه اگه فردی چیزی داره و من ندارن، حسادت نکنم و فقطخواسته ایجاد کنم و بذارم قانون حال خوب = اتفاقات خوب ، کار کنه و تا زمانیکه من به قانون در هر جنبه ای عمل کنم، نتیجه میگیرم، به هدفم میرسم و اگه میخوام مسیرم ادامه دار باشه، باید سر نخ رو بگیرم و پیش برم و گمش نکنم
چقدر دوباره و هزار باره خوب گفتید که بچه ها اصل رو درست درک کنید و بفمینش و طبق همون پیش برید که همونطوری که بقیه به یسری اهداف رسیدن یا حتی خودمون به اهدافی رسیدیم، باز هم میتونیم
مثا برای من از زمانیکه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم ( 5 شهریور دیگه میشه 5 ماه) اونقدر نتایج عالی گرفتم که حد نداره
بارها و بارها در فایل های خود دوره در موردشون نوشتم و همواره به خودم تاکید و یادآوری میکنم که فلان نتیجه در سلامتیم و بهبود درونیم، به خاطر عمل کردن به قوانین بدون چون و چرای این دوره هست که اصلا هم سخت نیستند به شرط اینکه هدف داشته باشم، متعهد باشم و با انگیزه ادامه بدم
کلا این ادامه دادنه خیلی مهمه که به نظر من از آگاهی ماد
اینکه من آگاهانه پا در راهی بذارم و بعد دوباره با درک درستی که از اون مسیر و نتایجش بدست میارم و اصولش رو درک میکنم، ادامش بدم تا نتایج مثل قبل و حتی بهتربرای من رخ بده
در مورد رسیذن یه اهداف ،حالا از هر نوعی که باشه، نجوای ذهن یه مانع هست یه ترمزه که هیچوقت کم نمیاره
همیشه ذهن میخواد تو و دستاوردهات رو کوچک کنه
همیشه میخواد بگه بقیه بهتر هستن و تو که به هر نتیجه ای رسیدی، کار خاصی نکردی و اینجوری دلسرد و مایوس میکنه از دوباره گام برداشتن در اون مسیر درست قبلی که حتی با دلیل و منطق بهش رسیدی
پس باید همواره و در هر حال، آگاهانه به هر نتیجه ای نگاه کنم و یادم باش از چه اصولی تبعیت کردم که اون نتایج بدست اومده
شما در یه فایلاز دوره 12 قدم اشاره کردید که بچه ها، رسیدن به موفقیت شامل این هست که شما یسری کارها رو انجام بدیدو در کنارش، یسری کارها رو هم انجام ندید
پس رسیدن به هر خواسته ای، بها داره
یسری بایدو نباید داره
یسری اقدام و حرکت مثبت و هماهنگ با خواسته داره که تا وقتی طبقش عمل بشه، نتیجه بی چون و چرا، بدست میاد
فرق نداره استاد عباسمنش در آمریکا طبق اصل عمل کنه یا ماها در ایران به یسری اصول و قوانین ثابت عمل کنیم همونطور که همین دوره قانون سلامتی داره نشون میده
استاد در آمریکا همون نتایجی رو گرفتن که دوستان هم دوره ای من، در ایران گرفتن و حتی خود من وقتی در مورد نتایج دوستانم میخونم و بارها دوستانم رو تحسین میکنم و خدا رو شکر میکنم که قانوناش چطور داره عمل میکنه، همه اینا ایمان، انگیزه، تعهد، توکل و از همه مهمتر، اعتماد به نفس من رو برای همیشه در حرکت بودن؛= همیشه اقدامات مثبت کردن و هیچ گاه راکد ننشستن، هزاران برابر میکنه
اونقدر کلمه و حرف توی ذهنمه که نمیدونم کدوماش رو بنویسم ( خخخخخخخخخخ)
یه چیز دیگه که استاد گفتند این بود که وقتی به خواسته هامون رسیدیم مغرور نشیم و فکر نکنیم که اون کل اعتبارش به خود ما بر میگرده و دیگه همیشه اینجوریه
من از وقتی که با این سایت آشنا شدم و دارم پیش میرم و درکم از خداوند نسبت به قبل، خیلی متفاوت تر شده و حالم باهاش خیلی خوبه، فهمیدم که یکی از مهمترین دلایل رسیدن به هر موفقیتی و حصول هر خواسته ای، شکرگذاری واقعی و قلبی از خداست و میبینم در زندگیم که وقتی واقعی شکرگذاری میکنم چقدر همه مسیرها برام آسون میشه، چقدر کارها روی روال میفته و برعکس اگه یادم بره که کی، علت اصلی همه این نتایج هست، شاید سنگ های سختی جلو پام در بیان که البته نسبت به قبل واقعا خیلی خیلی کم شده و من از این بابت عاشقانه خداوندم رو شاکرم که اول و آخر هر چیزه
استادم بازم از شا بارها سپاسگذاری میکنم بابت این فایل های ارزشمند
خدا رو شکر که استادمون اینقدر عملگراست که حتی فقط دیدنشون بدون حتی کلام، اونقدر انگیزه بهون میده و حالمون رو عالی میکنه که هیچ بهانه ای برای عمل کردن نمیمونه
خدا رو شکر که مریم نازنین دوربین بدست استادمون رو همراهی کردن و باعث شدن این فایل ارزشمند تهیه بشه و خیر دنیا و آخرتش قطعا نصیبتون میشه
برای هممون سلامتی کامل، عشق بدون وابستگی، حال خوب دائمی، شادی بی نهایت و سعادت دنیا و آخرت رو آرزو دارم
تا بعد …
بنام خداوند بخشنده مهربان خالق و هدایتگر کیهان
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم وخدارا شاکر وسپاسگزارم از اینکه همچنین انسان عالی مهربان و اراده و درستکاری را افریده وهدایت کرد تا نشانگر هر روزه ما باشد برای پیدا کردن راهمان در این جنگل و سپاسگزارم از شما استاد بزرگوار و عزیز و دوست داشتنی بخاطر تمام زحمات و وقتهایی که میگذارید برای هدایت ما و دوستان دیگر.
من و ایمان دارم خیلی از دوستان دیگر هر روز صبح که پا میشیم اولین کارمان چک کردن سایت دیدن چهره بشاش و دوست داشتنی استاد عزیز و هدایت خواستن از خدای مهربان هست و بعد از آن شروع صبح و روزی دیگر و زندگی جدید
همچنین سپاسگزارم از خانم شایسته عزیز و گرامی که انصافا مریم وار در کنار پیام آور زمان خودش ایستاده و پابه پای ایشان تلاش میکند برای هدایت ما و گسترش آگاهی در جهان خدارو شاکرم و سپاسگزارم بابت وجود شما دو فرشته زمینی که هر روزه راه زندگی و راه مستقیم را به من و دوستان دیگر نشان میدهد که همه اینها لطف و مهربانی و هدایت خدای قادر توانای مهربان هست.
به نام خدای مهربااانم وبخشنده ام
سلام به استاد عشق وآزادی ثروت
خدااااااای من انگار معجزه است این فایل برایم ،
از دوسه روز پیش نجواهای ذهنی افکارم رو بمباران
میکردن تا اینکه این فایل رو دیدم خدایا دوست دارم
فریاد بزنم بگم خدایااااا شکرررررررررررررررررت
که دوباره اومدم توی مسیر
خدایااااا شکرت که تومسیر عشق دوباره یادآور شدی برگرد
عزیز دلم، این دنیا برای توست
برگرد عزیز دلم دنیا برای توست وتو مال منی
برگرد عزیز دلم صبور باش همه چیز برات فراهم کردم واز این به بعد فراهم میکنم
شاد باش ولذت ببر از مسیر رسیدن به خواسته ها
اتفاقات سال ۱۴۰۰
سال قبل بووود که به دنبال فشارهای روحی شدید زندگیم با شما اشنا شدم اونم توسط یکی ازدستان خدا و اتفاقات روز به روز به طور معجزه ای رخ میداد حتی من یاد نداشتم ثبت نام کنم توسایت که اون دست خداوند رمز اکانت خودش رو داد که بتونم فایل هارو ببینم البته سه ماه قبل آقامون شدن 😊🤭🤭🤭🤭🤭🤭
خدا رو شکر مسئله طلاقم حل شد یعنی پاشنه آشیل زندگیم اونم با فردی که قبول نمیکرد
بعداز طلاق صابخونه خییلی اذیتم میکرد و کلی باید ونباید برام گذاشت ومن چون میخواستم کسب وکار داشته باشم اجازه نمیداد ونهایتا با کلی طلا خواستار ارتباط باهام بود ومن باتوجه به اموزهای استاد گفتم نه و راهی خیابان شدم کجا نمیدونستم فقط اومدم بیرون و خدا خودش میدونه به طور معجزه یه خونه تو مرکز شهر برام فراهم شد.
یه کسب و کار زدم اونم بسیار تا بسیار ساده که حتی فکرشم نمیکردم که بتونه رونق بگیره
.
همه چیز عالی بود یعنی روز به روز بهتر وبهتر میشد
ویه ماشین هم خریدم اونم خیییلی اتفاقی وبا کمترین هزینه
اتفاقات سال ۱۴۰۱
خاستگاری اونم کلی معجزه ای همون دستی از دستهای خداوند 🤭🤭🤭🤭🤭🤭😊
وکلی سفرهای جالب
اما نجوای ذهنی این ماه
دوسه هفته قبل به طور معجزه ای رفتم یه خونه دیدم که صاحبش قصد داشت بفروشه و یه نفر هم پیداشد که اون خونه رو برام بخره که بعد من کمکم بهش پول بدم وقتی رفتم خونه رو دیدم یه دل نه صد دل عاشقش شدم باتوجه به سختی هایی که تو گذشته کشیده بودم وآرزوم خونه دارشدن بود فقط خدا رو شکر میگفتم وذوق میزدم تقریبا دو سه روزی کلیدش دست من بود
تا اینکه صابخونه مبلغ رو بالا برد ومن گفتم نه
خدا خودش برام خونه جور میکنه و خونه قرضی خوب نیست ولی تو دلم خییلی خونه رو دوست داشتم وکمی این دو سه روز ناراحت بودم
استاد جان ممنونم که صدای خدا شدی برام و من به خودم اومدم گفتم خدا رو شکر به طور معجزه اسا تا الان اتفاقات جالبی رخ داده پس ناراحت نشو وتو دفتر سپاسگزاری ام امروز صبح شروع کردم به مرور نعمت هام
واقعاااااا آدم باید هر روز رو خودش کار کنهههه ومن تصمیم گرفتم تا ابد روی خودم کار کنم
خدایاااااااا شکرت چقدر دلتنگ پرادایس بودم 😍
ازخدا خواستم که فایل بزارید از محیط اونجا
خدایااااا شکرت استادجان چه خوشتیپ شدین
خدایااااا شکرت چه هوایی 😍😍خدایااااا شکرت چه بهشتی که انسانهایش پیام آور آزادی ونور
وامید هستند .
سلام به استاد عزیزم سال نو شما مبارک ایشالا سایه تون مستدام باشه
استاد نازنینم در مورد سوالات شما باید بگم دو سال اخری که به کنکور نزدیک شده بودم من دچار کیست تخمدان و ارترپز گردن شدید شدم طوریکه مدام از درس جا می موندم و خونه استراحت پزشکی داشتم همون سالی که کنکور داشتم پدرم تصادف بدی کرد و چون ما طایفه خیلی بزرگی تو شهر خودمون بودیم از صبح تا شب خونه ما پر عیادت چی بود که ناهار و شامم خونه ما بودن ،با وجود اینکه دکتر زنان برام دستور عمل سریع داد ،ارتروزم امانمو بریده بود میگفتم من امسال قبول میشم و برای خدا می نوشتم که من باید قبول شم به این دلیل و این دلیل .
خلاصه یه ندایی بهم گفت تو که وقت کنکور نداری نکات مهم رو بخون و بخدا گفتم خدایا تو بگو و نکنه ای مهمه خلاصه اینکه رفتم سر جلسه خدا شاهده از سر استرس زیاد اپاندیسم اومد بالا و منو از جلسه بیرون بردم هر چقدر اصرار کردم الان تایم عمومی تمام میشه قبول نکردن گفتن مبدا اپاندیست بترکه خلاصه با بدبختی اومدم تو سالن بهم اعلام کردن به ربع مونده حالا چی من دروس عمومی رو همینطوری زمان براش کم داشتم چ برسه بخوام تو پانزده دقیقه تمامش کنم خلاصه ی حسی گفت ده بیست سی چهل کن و گزینه ها رو میزدم
یعنی هیچ آدم عاقلی با این روش کنکور نمیده
دفترچه اختصاصی دادن داشتم دیوانه میشدم دقیقا چیزی م خونده بودم اومد وقتی استرس سوالات عمومی دیوانه م کرده بود ،روز نتیجه من رتبه ای آوردم که میدونستم تهران درس بخونم الان که نگاه میکنم که مسیر رسیدن به این نتایج رفتن سرکار به راحتی آب خوردن و خیلی نتایج دیگه م
اول این بوده که من با تموم وجودم میگفتن این خواسته حق منه که همون احساس لیاقت میشه
دوم چون میگفتم حق منه در موردشم باور منفی نداشتم
سوم اینکه هر شب برای خدا مینوشتم که باید به این دلیل قبول شم به این دلیل برم سر کار و…
بعبارتی ناخودآگاه قانون توجه رو به کار می انداختم
و با نوشتن دلیل رسیدن به هدف بیشتر مصصم میشدم من باید برسم
با وجود اینکه رشته تحصلیم اصلا ب پتروشیمی نمی خورد ،رشته من اصلا هیچ گاه جزو رشته ای نبود ک بشه باهاش آزمون رسمی داد ولی برای اولین بار برای رشته من چارت ایجاد کردن تونستم با همین روش نفر اول آزمون تبدیل وضعیت که تمام پتروشیما توش شرکت کردن ،بشم
و جاهایی که من رسیدم به خواستم و خودمو مقایسه کردم این نتایج برام کوچیک شد همین هایی ک آرزوی هر فردی بود رو از دست دادم
چون.رفتم تو فاز ناشکری ،رفتم تو فاز اینکه من در مقایسه با فلانی چی دارم دیگه هدفگذاری نکردم
دیگه با داشته هام حالم خوب نبود و چشم باز کردم دیدم صفر شدم ،مریض هام برگشتن و…..
سلام به استاد عزیزم امیدوارم که همیشه سالم و سلامت باشین .فایل های استاد یکی از پس از دیگری مثل انفجار بیگ بنگ ،تو زندگیم انفجار کرده 🙂🥰 فعلا به صورت تمرکزی دارم روی دوره دوازده قدم کار میکنم الان قدم هفتم هستم با تعمل و تعلق امیدوارم درست گفته باشم 😅.ولی در همین قدم ها بودم که دوره قانون سلامتی اومد و منم بدون لحظهای معتلی خریدمش و تا چند روز اول اصلا نگاهش نکردم یعنی هنوزم نگاهش نکردم چون تمرکزم را نمیخواستم از دوره دوازده قدم دور کنم ،اما استاد اینقدر که از دوره قانون سلامتی برام احساس خوب اومد که باعث باعث شد کمر دردی ام ،درد گردنم ،درد کلیه درد کبد ،مشکل ادرار ،ریزش موهام ،سردردی ام ،زانو دردی ام ،چشمام مشکلی که تو خواب داشتم اینا به صورت چشم گیری از بدنم کمتر شدن ،خداراشکر ،به امید خدا از دوره دوازده قدم تمام شدم میام روی قانون سلامتی کار میکنم میخوام از خودم هرکول بسازم 🤫 چون هنوز دوره را شروع نکردم این اتفاقات رخ داده یعنی خیلی بهتر شدم مطمئن هستم که وقتی شروع کنم چه بشود .راستی استاد جونم من خیلی وقته که شاگرد کلاس های شما هستم نتایج خیلی زیادی هم گرفتم انشالله به چند تا هدف های دیگه ام که مونده بهشون رسیدم با کارنامه قبولی نمره ۱ خدمتتون میام و از نتایج براتون میگم 😐😶😶😶🤴استاد اینقدر روحم بزرگ شده که الان تو دو دنیا دارم زندگی میکنم 🤫😘😘 خیلی سپاسگزارم اول از خدا بعد از شما
سلام به استاد نازنینم و مریم جان عزیز این خانم بی نظیر با اینهمه لطافت و انعطاف روحی بی نظیر که من در هیچ خانمی تابحال ندیدم و مدت زیادیه که ایشون الگوی من هستن و انشاالله منم بتونم در خصوصیات و رفتارم مثل ایشون عمل کنم.
میخوام اینو بگم که من حدود یکسالی هست که بسیار سپاسگذار شدم اوایل بصورت آگاهانه هرچیز جزیی یا کوچیکی رو که میدیدم قدردانی میکردم هم از خداوند هم از افراد.
ولی الان سپاسگذاری بصورت ناآگاهانه و غیرارادی همیشه روی زبونم هست خداروشکر.
حتی صبح که یه لحظه چشمم رو باز میکنم متوجه میشم که زبانم داره میگه خدایاشکرت و ذهنم به سپاسگذاری فکر میکنه.
حتی وقتی دارم یه کاری رو انجام میدم یا چیزی رو میخونم متوجه میشم که الان باید سپاسگذاری رو قطع کنم و مانع تمرکزم میشه
بچه هام میگن مامان چرا با خودت حرف میزنی منم چیزی بشون نمیگم چون مسخره م میکنن.
مرتب نعمتهای زندگیم جلوی چشمم میان و عاشقانه و خالصانه از خدای خودم بابت همشون تشکر میکنم این حس پاک و ناب از وقتی وارد دوره سلامتی شدم و نتایج بزرگی گرفتم خیلی پررنگتر شده همش دارم فاطمه الان را با فاطمه پنج شش ماه پیش مقایسه میکنم و از کوچکترین تغییراتم با تمام وجود از خداوندم قدردانی میکنم.
خیلی این خصوصیت خودم رو دوست دارم چون میبینم همین تنها منو کلا از بدنه جامعه حتی خانواده ام جدا کرده و چقدر بخودم می بالم که انسان شکرگذاری هستم اونم در جامعه ای که همه و همه وهمه مینالن چه برسه به شکرگذاری.
توی این یکسالی که این صفت عاااالی درمن نهادینه شده اصلا پیش نیومده که دچار روزمرگی بشم یا نعمتامو فراموش کنم چون هربار که بهشون فکر میکنم برام تازگی دارن.
حتما هم نباید اتفاق خیلی خاص یا بزرگی بیفته که سپاسگذار باشم من به ریزترین نعمتی که حالم رو خوب میکنه توجه میکنم.
مثلا پسرم که از غذا ایراد میگیره روزی که هیچی نمیگه من خیلی شکرگذاری میکنم
یا دیروز یه بچه ناز و خیلی خوشگل توی ماشین به من لبخند زد و برام بای بای کرد و من خیلی لذت بردم به اینهم توجه و سپاسگذاری کردم خلاصه به همه چیز به همه چیز خیلی ریز و نقطه ای توجه دارم و تشکر میکنم
اگر حالم بد بشه یا اتفاق ناراحت کننده ای برام پیش بیاد بنا به گفته استادعزیزم سعی میکنم که تو این حال نمونم چون احساسات بد مساوی با اتفاقات بد سریع تمرکزم رو روی زیباییها و نعمتهای زندگیم قرار میدم.
بخاطر همین هم خداروشکر اکثر مواقع حال خوبی دارم و از زندگیم لذت میبرم.
حتی گاهی اوقات دوست دارم شب دیرتر خواب برم که سپاسگذاری بیشتری کنم.
واقعا حس شکرگذاری از خداوند لذت بی نظیری داره و تمام وجود آدم رو مملو از عشق و لذت میکنه.
خدایا شکرت که من با این مرد توحیدی آشنا شدم
خدایاشکرت که در مدار و فرکانس آموزههای استادعزیزم قرار دارم
خدایاشکرت که شاگرد همچین ابرمردی هستم
خدایا شکرت بخاطر حضور مریم جان خانمی که اکثر اوقات با اینکه پشت صحنه هست ولی بازم چیزای خیلی زیادی داره که ازش یاد بگیریم
چقدر مدار خودم رو بالا میبینم که حرفهای این دو عزیز را میشنوم و درک میکنم وقتی جایی هم برام ابهام باشه و سوالی پیش بیاد بدون اینکه از کسی بپرسم بعد از چندروز از یه راهی جوابمو میگیرم.
خدایا شکرت بخاطر تمام نعمتهای پیدا و پنهان زندگیم
استاد عزیزم مریم جان خیلی دوستتون دارم و خیلی عاشقتونم.
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم سید حسین عباس منش و سرکار خانم شایسته مهربان
انسان فراموشکار است و این فراموشکاری کار شیطانِ
یکی از ابزارهای قوی شیطان اینکه اینقدر با هیاهو و مشغله های بیخودی ذهنمون رو درگیر می کنه که بیراه رو بجای راه اصلی پیش میبریم
چقدر راحت فراموش می کنیم در چه جایگاه بدی بودیم و با کار کردن روی خودمون به چه شرایط خیلی بهتری رسیدیم
و باز شیطان ولمون نمی کنه میگه نه تو مستاجر طبقه چهارم بدون آسانسور بودی آلان همون ساختمونی فقط اومدی طبقه دوم چرا اینقدر دلت خوشِ تو حتی یه خونه 50 متری هم نداری
ولی موضوع اینِ من از کجا به کجا رسیدم و با ایمان و تعهد ادامه بدم
درست مثل یه بازیِ
وَمَا هَذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ﴿عنکبوت64﴾
و این زندگانى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست، و اگر میدانستند بی گمان سراى آخرت کانون زندگى است (64)
هدفی که قبلا من انتخاب کرده بودم ” سلامتی با قانون سلامتی بود ” که طبق گفته های استاد توضیح میدم
1. هدف و خواسته مشخصِ چی بود؟ رسیدن به سلامتی و اندام منتاسب و بالا رفتن انرژی در طول روز
2. به چه نتیجه ای رسیدی ؟ در طی مدت 3 ماه به این هدف دست پیدا کردم . اندام مناسب و سلامتی در همه ابعاد و انرژی فوق العاده در تمام طول روز
3. آیا نتیجه همچنان به قوت خودش باقیست ؟ خیر
چرا ؟ فراموش کردم مسیر درست رو ، مغرور شدم گفتم همین طور باقی میمونم
4 . چی شد که گمراه شدی؟ بی توجهی ، فراموشی تعهد ، سبک دونستن ارزش اهرم رنج و لذت
5. تعهد و ایمان برای رسیدن به هدف با انرژی دوره قانون سلامت بالا بود در درونم ولی وقتی دوره تموم شد روز به روز اُفت کرد تو درونم و نتیجه هم برگشت به قبل
چرا؟ چون قائم به غیر هستم بجای قائم به ذات بودن
6. تمرکز بجای راه درست رفت به هرچیزی بجز اصل
من هدفم رو داشتن ماشین بنز انتخاب کردم ولی آلان پراید دست دوم خریدم
شیطان : دلت خوش بابا بدبخت هی خودت رو با این اراجیف بزار سرکار یک میلیون سال نوری هم بگذره با این شرایط فقط هنر کنی بتونی همین پراید رو حفظ کنی ، بنز پیش کشت
و این یعنی ناسپاسی مخفی
خدا : همین پراید هم تا چند روز پیش نداشتی غیر از اینِ ما ابر و باد مه و خورشید رو دست به دست هم دادیم تا پراید دار بشی شیطان چی بت داد ؟ یه دوچرخه هم بت داده؟
ای داد بیداد! ای داد بیداد!
چرا من به حرف خدا گوش نمیدم چرا؟
یادم یکبار خدا از زبان و آگاهی های استاد عباس منش برام جا انداخت که همه کارها رو ذهن ما انجام میده و تنها راه رام کردن ذهن کار کردن روی آگاهی های درستِ و ادامه دادن و تکرار آگاهی های درست
یادت باشه هیچ وقت به خودت نگو این یه ذره چیه من که به اون اصل کاری نرسیدم
یادت باشه هرروز و همیشه بخودت یادآوری کن کجا بودم الان به کجا رسیدم
روی تعهدت بمون برای رسیدن به هدفت
همه چیز فرکانس و ارتعاش ِ و برای اینکه فرکانس انرژایز بمونه باید تکرار منبع انرژی ش باشه
پس قانون تکرار رو درک کن
یادت بمونه : نتایج پایدار = تکرار مسیردرست
و مسیر درست با یادآوری روال قبلی ایجاد میشه
و قانون جذب و کائنات هم میاد کمکمت و در مسیر حمایتت می کنه
یادت باشِ ناسپاسی نکن اگه هدفت رو دنبال نمی کنی لااقل ناسپاسی هم نکن بگو خدایا شکرت من دوچرخه ام نداشتم الان پراید دارم خدایا شکرت
چون مهمه تکرار می کنم قانون پایداری = ادامه روند درستِ
با خودت عهد کن نخور زمین و بلند شو باهوش باش و مسیر درست رو تکرار کن
زندگی خیلی ها مثل یویو میمونه تو از احاد جامعه پیروی نکن مسیر درست رو برو مسیر درست همین سایتِ
یادت باش ِ استقلال مکانی و استقلال زمانی پایه و اساس ش استقلال مالیست
اوضاع یکم بهتر شد بگو خدایا شکرت
رابطه ات با همسرت یکم بهتر شد بگو خدایا شکرت
اگه درآمدت یه خورده تغییر کرده بگو خدایا شکرت اگه 10 میلیون ماهانه ام شده 11 میلیون بازم بگو خدایا شکرت همون خدا که 10 رو کرد 11 بازم میتونه 11 رو کنه 15 قانون تکامل و تصاعد رو فراموش نکن
یادت باشه ما هیچ وقت در تاریج بشیریت چیز یهویی نداریم زندگی واقعی فیلم هندی نیست ولی قانون داره قانون تکامل و قانون تصاعد
و ایمان عزیزم ! این تهعد هم بخودت بده کامنت خوندن و کامنت نوشتن هم مثل گوش دادن فایل های استاد تو برنامه هرروزه ات باشه
خدایا بخاطر هدایتت ، این سایت ، وجود نازنین استاد و بودن بانو شایسته و خانواده گرم وصمیمی عباس بی نهایت ازت سپاسگزارم.
بنمای رهی که رهنماینده تویی
بگشای دری که در گشاینده تویی
من دست به هیچ دستگیری ندهم کیشان همه فانی اند و پاینده تویی
خدایا ما را به راه راست هدایت فرما راه کسانیکه به آنها نعمت داده ای نه کسانیکه بر انها غضب کرده ای و نه گمراهان
به نام خدا
خدایی که از رگ گردن به ما نزدیک تره
باور به خدایی که اگه باورش کنم
همه کارها رو برام انجام داده
انجام میده
وانجام خواهد داد
سلام به استاد عزیزم وخوش اندامم و خانم
شایسته مهربان
ماشالله استاد
به قول رفیق زندانی یوسف
که وقتی تعریف یوسف را پیش پادشاه
مصر کرد. گفت…… تعبیر خواب را به یوسف بگویید
که یوسف هر چه گوید همه را راست گوید
ویاد استاد گلم میافتم که
سید حسین عباس منش
که تو هر چه گویی راست گویی…
استادی که اول خودش عمل میکند
وبعد که نتیجه گرفت با ذوق به بقیه
میگوید
که این قانون سلامتیه
این قانون ثروته
این قانون توحیده
اول از همه
نمیدونستم به استاد نگاه کنم.. به دریاچه زیبا وزلال
به اردک های خوشکل
به اون چمنها ودرختهای زیبا
خدایا میلیاردها بار شکر از این همه
نعمت
من خودم قانون سلامتی را از ۱۳ فروردین شروع کردم
وزنم از ۹۳ رسیده به۷۳
دور شکمم از۹۸ رسیده به ۸۲
ومن راننده ماشین سنگین هستم
وبا اینکه راننده بودم
هم رانندگی میکردم
هم آشپزی
وبسیاری از چیزها تو دمای ۵۰
درجه میچسبد
ولی من با تعهدم عمل کردم
خدایا ملیلردها بار شکر
وامشب داشتم هدایتی فایل قدم ۱۲جلسه
۳ دوازده قدم رو گوش میدادم
که درباره توانایی ها بود
چقدر خدای عزیزم درست هدایت
میکند
افرین بر این افریننده
در مورد عمل کردن
من توی یه فایلی گفتم میخوام تکاملی
اول برم… البته با ماشین سنگین بار ببرم
وایده ای نداشتم
و این یه رویای بود که از بچگی داشتم
وهمیشه تجسم میکردم
باکو
ارمنستان
گرحستان
ترکیه
که هدایت شدم از طریق یه دوستی
که گفت برو شرکت ایرانیان در اصفهان
من رفتم میدانستم قدم های سمت
خودم را باید بر دارم
بند کفش هایم را باید کمی سفت
میبستم
پاسپورت گرفتم
دفترچه خروج ترانزیت گرفتم
ماشین رو در گمرک اصفهان کاپتاژ کردم
و گواهینامه را بین المللی کردم
وکارهای سمت خودم را انجام دادم
وهدایت شدم به یه انسان فوق العاده
وبار زدم ورفتم برای باکو
چقدر ترس ها اومد سراغم
ولی ایمان پر رنگ تر بود
تو مسیر با هم آشنا شدیم
و وقتی خداوند عزیزم تعهد مرا دید
که حرف مفت نمیزنم
دستانش را به کمکم فرستاد
وقتی لب مرز بیله سوار اردبیل رسیدیم
وای خدای من
منی که خودم را با اعتماد به نفس
بالا میدیدم
همه اعتماد به نفس یک دفعه روی
سرم آوار شد
ویاد استاد عزیزم افتادم
واون لحظه استاد رو درک کردم که چه
ایمانی داشته تو این مسیر… احسنت
استاد گلم
وخلاصه پا روی ترسهای گذاشتم و
از مرز که توی خاک باکو رفتم
بلاخره خدای عزیزم تمام دستانش
را به کمکم فرستاد
وما رفتیم توی شهر باکو
و اونجا یک شنبه ها تعطیله
وما در زمان مناسب در مگان مناسب قرار گرفتیم
شنبه شب رسیدیم
وفرداش بارمون خالی نمیشد
وما درست بغل ساحل بودیم
و رفتیم کنار ساحل
وای خدای من
انگار تو ساحل آمریکا بودم
همون دوش ها همون مردم شاد
وخوشحال
زن ومرد خیلی راحت بودند
توی شهرش هم یه اتوبوس دو
طبقه قرمز خوشکل بود که
بچه ها رو سوار کرده بود وخوش حالی میکردند
خدایا باورم نمیشد
اون برج شعله رو از نزدیک دیدم
شهر تمیز . چقدر تجربه زیبایی بود
خدایا شکرت
قصه اش مفصله ونمیدونم همه را تایپ کنم
وچقدر اعتماد به نفس من بالا
رفت
و پاداشش ۵۰۰۰۰۰۰۰ کرایه بود که تا اون
لحظه این کرایه یکجا رو تجربه نکرده بودم
ومن روزی ۷
۸ ساعت دارم روی خودم کار میکنم
و احساس میکنم که مدارم داره بالاتر میره
وتا جایی که میتوانم به ایده هایی که به من گفته میشود
حمله کنم
وایده ها هم سعی میکنم تکاملی باشد
و در رشته ای که سر در میارم باشه
استاد واقعا ازتون سپاسگزارم
که ما بچه ها رو
با این مسیر آشنا کردی
سپاسگزارم💓💓💓🙏🙏🙏😘😘😘🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸
به نام خداوند بخشنده و مهربان.
سلام به استاد زندگیم و همه ی دوستان عزیزم.
اولین بارم هست که در مورد فایلهای دانلودی من نکته برداری کردم و تو دفترم نوشتم.
الله اکبر از این همه آگاهی که میاد موقع نوشتن،واقعا معجزها رخ میده،
درست تو همین چند روزی که من متعهد شدم که جهادی روی ذهنم کار کنم با استفاده از اهرم رنج و لذت و تا حدودی هم موفق بودم،
امروز این فایل میاد روی سایت و یه انگیزه ی فوق العاده برای بهتر ادامه دادن،با ایمان بیشتر ادامه دادن.
اومدم بنویسم ذهنم من رو برد به دوران نو جوانیم.
من عاشق کار دستی درست کردن بودم،
خوب اون موقع چکار میکردم؟.
من تمام فکر و ذکرم اون کار بود،هر جا میرفتم،هر چی میدیدم ،چوپ،مقوا،اهن،میخ،یه تیکه پلاستیک،به این فکر میکردم که چطور میشه از این تیکه های اضافه و ضایعاتی اون کاردستی که میخوام رو درست کنم.
من وقتی اون کار رو انجام میدادم خواب و خوراک حالیم نبود،فقط به لحظه ی پایانی که اون کاردستی رو درست کردم و دارمش فکر میکردم،و هر چی بیشتر بهش فکر میکردم چون ذهن خلاقی داشتم و هنوز هم دارم ،یه سری آپشن های دیگه بهش اضافه میکردم،(تجسم خلاق ناآگاهانه)
حتی از یه سری از داشته هام و لذتهام هم میزدم،مثل پول تو جیبیم و رفتن به مهمونی و و از خوابم هم میزدم.(قربانی کردن به خاطر هدفم)
چی که درست نکردم استاد.
خونه چوبی با سقف شیروانی با استفاده از تیکه های میوه ی درخت کاج.قطار چوبی درست کردم با سه تا واگن و با برق حرکت میکرد،یه مسجد ی درست کردم با کاشی های کوچک که هر کسی میدید باورش نمیشد من این رو درست کردم،استاد از هر چی که دم دستم میومد بهش فکر میکردم که چه جوری میشه ازش استفاده کرد،برای گلخونه ی خونه ی پدرم نرده با چوب درست کردم ،با ابتدایی ترین ابزاری که هر کسی میدید خندش میگرفت ولی من از بس عشق داشتم انجامش میدادم،
با همون ابزاری که بود،نگفتم که من وسایل نجاری میخوام یا دستگاه برش میخوام و بعد انجامش بدم.اصلا بهونه ای در کار نبود،
(شروع کردن با همون امکانات موجود)
مدت زمان کوتاهی بود که به خاطر مشکلات دستگاه گوارشیم گرفتار اعتیاد شدم،
زمانی که من قصد کردم که مواد رو کنار بگذارم ،کاری که من انجام دادم این بود که بعد از تموم شدن درد جسمانی ام که خواست خودم بود در مرحله اول که میخواستم با تمام وجودم قطع مصرف کنم.باعث شد دو هفته ای رو تحمل کنم،و اون شور و انگیزه تا یه مدتی من رو پیش میبرد قاعدتاً.
ولی از یه جایی با بعد دیگه کنترل ذهن میخواست که بتونم به قطع مصرف ادامه بدم برای یک عمر.
چون من اشتیاق داشتم و اقدام کردم خداوند من رو هدایت کرد به سمت NA.
NA ابزاری به دستم داد که بتونم تا آخر عمرم این مسیر رو ادامه بدم.
و این اتفاق افتاد و من الان ۱۶ساله که پاک هستم.
۱.جایی که مواد مصرف میشد نرفتم.
۲.با کسایی که مصرف کننده بودن نرفتم.
۳.مواد تو دستم نگرفتم به هیچ عنوان.
تا اینجای کار من دیگه وسوسه نمیشدم و میلی به مصرف هم نداشتم .من آگاهانه از اهرم رنج و لذت استفاده میکردم اون زمان.
شاید بیشتر از یک سال من هر روز روزی دو ساعت جلسه میرفتم.با راهنمایی که گرفته بودم هر روز در تماس بودم.قدمهای دوازده گانه رو کار کردم.به تازه وارد سرویس میدادم.و خدمت میکردم..
جالبی داستان این بود که تا زمانی که به اصول NA پایبند بودم داشتم به اهداف مالیم هم میرسیدم،با عشق و به راحتی.
و وقتی که به مرور از جلسات دور شدم،و اولویت های دیگه ای برام بولد شد،و اون پاکی که یه روزی آرزوم بود و رسیدن به اون همه اهداف مالی و اعتباری برام طبیعی شد،و دیگه ناسپاس شدم.
اتفاقی که افتاد من رفتم سمت کارهایی که روز به روز من رو از مسیرم دورتر کرد،احساسم هر روز بدتر و در حالت اضطرار و سر درگمی بیشتر فرو رفتم.
به این دلیل که نمیخواستم تکاملم رو طی کنم.
به این دلیل که دیگه فکر میکردم تمومه،من دیگه فهمیدم چکار کنم،
و این به نوعی غرور گرفتن و ادعای اینکه من کینگ هستم،
من رو از راهنما و جلسات و قدمها و خدمتگزاری تو NA دور کرد،
احساس قشنگی که داشتم موقع عمل به اون تمرینات و اون احساس قشنگ داشت من رو به همه ی خواسته هام میرسوند،
اون احساس دیگه رفت،و تمام آنچه که تو مدت یکی دو سال ساخته بودم با اون احساس خوبم به همون راحتی و حتی ساده تر از اون جوری که اومده بودن از دستم رفتن.
و آسون شدم برای سختی ها.طبق آیات قران.
چون ناسپاس شده بودم.
از اون زمان به بعد ده دوازده سال کار من شد تقلا و تقلا و زور زدن و زجر کشیدن،تا بتونم از اون منجلابی که با احساس بدم ساخته بودم نجات پیدا کنم.
و شد زمانی که با این سایت آشنا شدم.
و تنها چیزی که از اون دوران برام موند اینکه هنوز پاک هستم و مصرف نکردم به لطف خدای رحمان.
ولی از لحاظ مالی واقعا زجر کشیدم و در جهنم زندگی کردم.
چیزی که تو اون مسیر به من کمک کرد .
ارتباط داشتن مستمر با جلسات،راهنما و قدم کار کردن و خدمت کردن و دیدن الگوهایی که سالها پاک بودن و چه موفقیتهایی کسب کرده بودن، به من انگیزه میدادکه من هم میخوام من هم میتونم.و اون روشن بینی بهم کمک کرد که دیگه مصرف نکنم.
پس من داشتم از یک اصولی پیروی میکردم که اون نتایج رو دریافت کرده بودم.
الان هم خواسته ای دارم.میخوام در تمام جنبه های زندگیم پیشرفت کنم،
اون تضادها و اشتیاق برای تغییر زندگی اسفبار هر روز در من بیشتر و بیشتر میشد،تا من هدایت شدم به سمت این سایت و خداوند مسیر درست رو بهم نشون داد،درست مثال زمانی که تصمیم به قطع مصرف گرفتم و اقدام کردم و بعد هدایت شدم به سمتNA.
و من برای اینکه بتونم دوباره با قدرت به سمت خواسته هام و اهدافم حرکت کنم باید از همون الگو دوباره برای خودم استفاده کنم، تا خیلی بهتر و ساده تر از گذشته بتونم به اهدافم برسم.
به جای رفتن به NA هر روز تو سایت باشم.و بسته به نوع فایلی که دارم گوش میکنم کامنت بخونم و تجربه بگیرم و تجربه بدم.
اصول اصلی NA رو رعایت کنم.
با آدمهای منفی حرف نزنم،مراوده نداشته باشم،در محیط اونها آگاهانه قرار نگیرم،اینستا گردی نکنم،بحث سیاسی نکنم.تلاش بیهوده برای قانع کردن دیگران نکنم.
باورهای مناسب با خواسته هام رو پیدا کنم و برای ذهنم منطقی کنم.
مثل اون زمان نوجوانی تجسم خلاق آگاهانه داشته باشم در مورد اهدافم.
هر روز در مسیر رسیدن به اهدافم یه کار مثبتی انجام بدم.
استمرار داشته باشم تا نتایج شروع بشه.
سپاسگزار باشم تحت هر شرایطی،زیبایی ها رو ببینم،و در نهایت من لاجرم هدایت میشم به سمت خواسته ها و اهدافم.
و درس بزرگی که من امروز با دیدن این فایل و نوشتن در موردش باز بهم یاد آوری شد این بود که،
زندگی رو مثل یه ماشینی حساب کنم که توش نشستم و دارم رو به جلو حرکت میکنم. جلوی من یه شیشه ی خیلی بزرگ هست که دارم رو به روم رو میبینم و لذت میبرم از زندگی.
وسط اون شیشه ی با این بزرگی یه تیکه آیینه کوچیک هست که گهگداری یه نگاهی توش میندازی و میبینی داری از چی دور میشی.
NA به من گفت و امروز استادم بهم یاد آوری کرد که این آیینه باید باشه که هرزگاهی بهش نگاهی بندازی و یه نگاه پشت سرت بکنی و ببینی که داری از چه جهنمی دور میشی،که همیشه یادت باشه که سپاسگذار باشی و غرور و تکبر وجودت رو تسخیر نکنه.و باعث بشه سپاسگذارتر باشی،و با قدرت بیشتری حرکت کنی و …… موفقیت همچنان ادامه دارد