نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران - صفحه 5

614 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    میلاد گفته:
    مدت عضویت: 3815 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان به به بهههه عالییییی من دقیقا چند روزیه بصورت جدی روی همین باگ که دیگران رو نصیحت کنم یا کمکشون کنم که چک از دنیا نخورن کارمیکردم که دیگه این فایل عالی کمکم کرد و این نشون میده وقتی ما روی یه چیزی تمرین کنیم خداهم قشنگ کمک میکنه تا مااون باگ رو حلش کنیم اصن راحتتتتت شدما

    یادمه چندروز پیش به مامانم گفتم تو خودت رو نمیتونی رفتار و حرفای خودتو که کامل روشون کنترل داری عوض کنی اونوقت چطوری میخای رفتار یکی دیگه رو عوض کنیمو حالا اینو بخودم میگم که تو فقط روی رفتار و الگوهای و باگهای خودت کارکن . چیکار داری بقیه حتی مادرت چیکارمیکنن و نتیجه اون کارشون چیه . بزار هی چک بخوره شاید یه روزی فهمید شایدم نفهمید.من خودم اینقدباگ دارم که تاابد که روش کارکنم بازم جا داره و دیگه این نشتی انرژیو حسابی روش کارکردم و میکنم تا حسابی ارتقا پیدا کنه جالبه که من با این فایل روی یه الگوی تکرارشونده الان حرکتی زدم.یه بنده خدایی هرروز دیر میومد سرقرار . امروز من دیررفتم که الکی معطل نشم و عجیب اینکه اون زودترازهمیشه اومد . حالا دیگه من دیر میرم برای این شخص که راحت باشم.

    راستی یه نکته جانبی . من از مرورگر کروم استفاده میکردم و حالت شبش برای سایت فعال نمیشد . الان از مرورگر اپرا بتا استفاده میکنم و حالت شبش برای سایت کامل فعال میشه و دیگه راحت شدم

    گفتم اینو بگم شاید یکی همین مسئله رو مثل من داشته باشه و براش حل بشه :)

    خیلی ممنون بابت فایل ارزشمندتون استاد بانمک :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    Ramezani گفته:
    مدت عضویت: 2267 روز

    به نام خدای بخشنده ی مهربان

    سلام به استاد گرامی و دوستان عزیزم

    وااااااای استاد بخدا این فایل به تنهایی خودش یک محصوله!!

    توی 12قدم که راجع به الگوهای تکرارشونده صحبت کزدین و من بارها وبارها گوشش دادم و خیلی درکم بیشتراز خودم ،شناخت از خودم و زندگیم شده،این فایل اصلااااااانگار اون درک و آگاهی منو بیشتر و بیشتر کرد،

    واقعا ازتون سپاسگزارم….

    استاد وقتی فایل رو گوش دادم زندگیم مث یه فیلم از جلوی چشام گدشت!!

    چن زندگی من پر از این الگوهای تکرارشونده اس!!

    چه الگوهای خودم چه اطرافیانی که توی زندگیم هستن!

    اول از همه بگم استاد من اصلا قبل از 12قدم نمیدونستم همچین چیزی وجود داره!!

    یعنی اگاهی و شناختم اینقدر کم بود!!

    و اصلا فکر میکنم اگه هم میدونستم باور نمیکردم یعنی نمیپدیرفتم که من اینجوری هستم!!!

    همه رو مینداختم گردن دیگران که اونا اینجورین!

    من با کار کردن روی خودم که اعتراف میکنم هنوز اول راه هسستم اول پدیرفتم ایرادهای شخصیتی مو بعد شروع کردم به در اوردن و پیداکردن اونا و تلاش برای درست کردنشون.

    وااااقعا هرچه بیشتر میگدره بیشتر به این حرفتون میرسم که توی جکاپ فرکانسی گفتین من به خودم بصورت یه ناشناخته نگاه نیکنم و کشف میکنم.

    منم هر روز دارم خودم رو کشف میکنم و هر روز بیشتر میفهمم که من اصلا خودمو نمیشناختم!

    چطور انتطار داشتم دیگران منو بشناسن و خواسته هامو بدونن و،،، ،،،،،

    خدارو شکر من درمورد دومین مسئله ی مهم که صحبت کردین من در جایگاهی هستم که پدیرفتم و آگاهم از الگوهای تکرارشونده خودم اماااااسخته برام که تعیرش بدم دوست دارم تغیر کنن اما واقعا سخته چن ریشه دوونده توی وجودم!

    بخصوص در مورد روابط استاد،،،،

    من این الگوها رو توی اطرافیانم میدیدم استاد بعد فکر میکردم من خیییییلی ساده لوح هستم که حرف طرف رو باور کردم و اون بارهاااااا و بارهااااا تکرارش کرده!!

    من بازم اعتماد کردمو حرفش رو باور کردم و دوباره تکرارو تکرار وتکرار،،،،،،،

    و منم ناایمید میشدم و از طرف مقابلم بسیارعصبی میشدم و میگفتم چقدر بدقوله!!!!

    اما جالبه بازم اینکار رو تکرارمیکردم!!!!

    اصلا هم نمیدونستم دلیلش چیه!!

    جالبه که شما باچنان مهارتی توصیح دادین مراحل رو که من اصلا از الگوهای تکرارشونده ی اطرافیانم ناراحت نشدم برای اولین بار توی عمرم!!و همونجور که بخودم حق دادم که منی که با این مباحث اگاهم و اگاهانه دارم روی خودم کلر میکنم اینقدر برام سخته تعیرش بدم! اونطرف که نه اگاهی داره نه تصمیم به تغیر گرفته،،،،،

    همیشه خییییلی از اطرافیانم ناراحت و دلخور در حد بنز میشدمااااااخخخخخ

    الان در مورددیگران کاری که من باید بکنم انتخابه که میتونم بپدیرم و ادامه بدم که بهم صربه نخوره یا نه؟؟؟

    یه مثال میزنم استاد ازهمسرم،،،ما15 ساله که ازدواج کردیم و همسرمن 15 ساله که هر روزکه ازخواب بیدارمیشه میگه من دیگه ازفرداصبح زود بیدارمیشم و میرم سرکارم!!!!!

    واااای استاد اون اوایل ما داستان داشتیم با هر ترفند و کلکی میخاستم بهش کمک کنم که بیدارش کنم ولی هیچ فایده ای تداشت!!

    و هر روزم حالش بده هاااااچن زود بیدارنمیشه!اما باز فرداهمون آش وهمون کاسه،،،،!!!!

    منم که آگاهی نداشتم ازاین الگوهاااکلادیگه بیخیال شدم هرشب که بهم میگفت دیگه فردازودبیدارمیشم لطفابیدارم کن!!!!

    من دیگه واسه ی اینکه اعصابم خردنشه میگفتم من دیگه اینکار رو نمیکنم ،،،دوست داری و اگه توواقعا بخای خودت بیدارمیشی!!!

    دیگه رهاکردم استاد چن خسته شدم!!

    و همسرم همچنان داره به اون خودخوری و درگیری ادامه میده!!!!!!!

    خیییییییلی مثال دارم هااااااز خودم از همسرم از خانواده ام،،،،،،

    خدارو صدهزارمرتبه شکر بخاطر آگاهی با ارزش و گرانبهای امروزم که دیگه با ارامش بیشتری میتونم برای خودم تجزیه تحلیل کنم و تصمیم بیگرنو انتخاب کنم.

    یه چیز جالبه دیگه استاد ،،،،

    وقتی راجع به الگوهای تکرارشونده ی خودمون صحبت کردین توی فایلهای قبلی،من حتی یکبارم به ذهنم نرسید یعنی بهش فکر نکردم که بابااااین الگو ها رو اگه من دارم حتما دیگرانم دارن!!!

    و فهمیدم که به قول قران که میگه برای انان که تعقل میکنن ،تفکر میکنن!!!!!

    برام مث روز روشن شد که من حتی زحمت فکر کردن بخودم نمیدم و همش منتظر لقمه ی آماده ام که استادم بهم بگه!!!!!!!!!!!!!

    فهمیدم چقدر غافلم من واقعااااا چقدر چقدر راست میگه!!!

    موضوع به این واضحی رو چرامن متوجه نشدم!!!!!

    استاد تمام عمرم من با این الگوها گذشت!!!!!

    و من هیچوقت نفهمیدمش!!!!!

    این فایل ازون فایلاس که باید همیشه گوشش بدم.

    استادچندروزپیش که داشتم خودمو کنکاش میکردم که روی پاشنه ی آشیلم که روابطه کارکنم و گیر کرده بودمو این حسه درست نمیشد استاد….

    بهم الهام شد که بیام توی نشانه ی من و ازخداهدایت بطلبم که چکار کنم که زمانهای بیشتری بتونم توی احساس خوب بمونم خداجونم دقیق دست منو گرفت و بردجایکه باید میبرد!!

    دوره ی به صلح رسیدن با خود

    اومد…..دوره رو بعدازیکم درگیری و مقاومت باذهن نجواگرم خریدم و،،،،،،،

    چه دوره ی بینظیری یه استاد دقیقا چیزای رو گفتین که من باهاش مشکل داشتم و نمیتونستم به احساس خوب برسم!!

    و من فهمیدم دلیل اینکه خوب دارم کار میکنم روی خودم و یه جاهایی دیگه قاطی میکنم و،،،،،

    چطور من انتطار داشتم وقتی که باخودم به صلح نرسیدمو خودمو دوست ندارم میتونم بادیگران به صلح برسموروی روابط کارکنم(توی تمرین ستاره ی قطبی فهمیدم که پاشنه ی اشیلم روابطه)

    وقتی من هنوز خودمو نبخشیدمو با خودم دوست نیستم و عزت نفسم اینقدر مشکل داره معلومع که نمیتونم یهو از نفرت برسم به نکات مثبت اطرافیانم!!!!!!!!!

    خییییییلی این دوره بهم کمک کرد و باید هر روز گوشش بدم!

    آرومتر شدم استاد فکر میکردم خودمو بخشیدمو احساس گناه ندارم ولی با این دوره فهمیدم که دارم هنوزم دارم هنوزم یه جاهایی خودمو نبخشیدم واسه همین نمیتونستم قلبا دیگران رو هم ببخشم و،،،،،،،

    از وقتی دارم با خودم به صلح میرسم و گوش میدمو تلاش میکنم که عمل کنم دارم میبینم ناخودآگاه با دیگرانم روابطم بهترشده ،،،خیلی کمه هنوز اما نشونه هاش رو دارم بوضوح میبینم.

    کمه چن من فقط یک هفته اس که دوره رو خریدنو دارم گوش میدم باید ادامه بدم و اول با خودم به صلح درونی برسم بعد با دیگران.

    چقدرررررررررمن تغیر کردم استاد توی این چند ماه!!!

    هنوز خیلی بیرونی نیست تغیراتم!امااااااخییییییلی درونیه استاد من هر روز دارم باچشم خودم میبینم تغیراتم رو!!

    من4ساله تقریبا که با شما اشناشدم اماتوی این3ماهی که 12قدم رو شروع کردم میتونم به جرات بگم توی این 3ماه به اندازه ی4سالی که باشما آشناشدم تغیر کردم

    یعنی این تغیرات 4ساله ی منو بزارین توی یه کفه ی ترازو و تغیرات این 3ماه رو هم توی یک کفه براحتی تغیرات 3ماهه ی من بیشتره.

    بی نهایت خدارو سپاسگزارم بخاطر وجودتون،،،

    خییییلی خوشحالم که با شما درین مسیر هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    شهرام گفته:
    مدت عضویت: 3010 روز

    درود بر استاد عباسمنش و بانو شایسته

    و آرزوی سلامتی برای اعضای صمیمی و خانواده سایت استاد عباسمنش

    چقدر عمیق و ریشه ای استاد مسایل اطراف ما را ریشه یابی کردند. بطوریکه با کمی جستجو در گذشته خودمان می توانیم مثالهای بسیار زیادی بزنیم.

    من و برادرانم از دوران نوجوانی و جوانی فاصله بسیار زیادی نسبت به سایر فامیل از نظر سطح تحصیلات، درآمد مالی و ،،، داشتیم و همیشه یک سر و گردن از کل فامیل بالاتر بودیم.

    ما در شرایط یتیمی بزرگ شدیم و از نعمت پدر داشتن محروم بودیم ولی همیشه کلاس ما بسیار بالاتر از بقیه افراد در فامیل بود.

    همین امر سبب شده بود که همیشه و همیشه، نزدیکان و فامیل به نوعی آویزان و دست به دامان ما باشند. از قرض گرفتن، ضامن شدن، واسطه شدن، اعتبار گذاشتن و موارد مشابه دیگر.

    از آنجا که باورهای مذهبی خام و بسیار منحرفانه ای داشتیم هر بار به کمک کردن به افراد دور و بر اقدام می کردیم و متاسفانه هر بار با ضرر های مالی و روحی مواجه می شدیم و این الگوی تکرار شونده بارها و بارها اتفاق می افتاد و نه تنها درس عبرت برای ما نمیشد بلکه هربار ضررهای آن بزرگ و فجیع تر میشد.

    به قول استاد با مواجه شدن به تکیه کلام – این بار قول میدم و بهانه های جدید،،،- سست می شدیم و باز هم تکرار و تکرار و تحمل ضرر دوباره.

    یادم هست از یک مقطعی به بعد برادرم که دو سال از من بزرگتر است و مسند خوبی هم در سیستم بانکی داشت, تصمیم گرفت که به هر نحو ممکن تقاضاهای آنها را رد کند و به هیچ کس قول مساعد نمی داد حتی ضامن من هم نشد !!!!!!!

    شاید آن روز ها سایرین و از جمله من از دستش ناراحت شدیم و پیش خودم می گفتم خیرخواه نیست ولی گذشت زمان و نشان دادن عزت نفس از سمت برادرم نه تنها باعث منفور نشدنش شد بلکه الان به عنوان یک فرد متشخص از او یاد می کنند. و به قول معروف کلاس و سبک خاصی در زندگی دارد

    حداقل نتیجه کار او این بود که افراد ضعیف را از دور و بر خود دور کرد و جا برای اشخاصی باز شد که باعث رشد و تعالی و ترقی او شدند.

    زندگی الان او قابل مقایسه با من که باهم بزرگ شدیم و در یک خانواده رشد کردیم نمی باشد در همه جهات از نظر مالی، روابط و ،،، از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار است.

    و اما بنده که همیشه خود خوری می کردم برای کمک به دیگران و به نوعی احساس بشر دوستانه خود را فعال نگه می داشتم !!!! زیر فشار اقتصادی هستم.

    یادم هست حدود دو سال قبل آخرین باری که دو نفر از فامیل آمدند نزد من و خواستار ضمانت وامشان شدند و جالب اینکه هر دوی آنها سابقه خرابی پیش من داشتند و به قولی در کل فامیل یک پاپاسی اعتبار نداشتند!!!! باز هم من ساده لوح فریب خوردم و بهانه های واهی آنها مرا راضی کرد و ضمانت وامشان را کردم.

    بعد از آن هر بار یا حسابم مسدود بود یا از سمت بانک تهدید به برداشت از حسابم می شدم و هر بار که خودم کار بانکی داشتم و یا توجه به استعلام آنلاین بانکی, مجبور می شدم قسمتی از بدهی آن دو بزرگوار را بدهم.

    مثل داستان آب دهان و سقف بود!!! اصلا روم نمیشد در فامیل ابراز کنم که چنین زیانی به من وارد شده است که بلا فاصله می گفتند مگر دیوانه بودی و یا آنها را نمی شناختی !!

    به هر حال بعد از آن ماجرا و با توجه به آشنا شدن با آموزه های استاد عباسمنش, جرات گفتن نه را پیدا کردم تصمیم گرفتم که این الگو را از بین ببرم و تکرار نکنم. به لطف الله یکتا و قطعا آموزش های استاد تا کنون بر تصمیم خود استوار بوده ام. هرچند با یک حساب سر انگشتی متوجه شدم که پول جند واحد آپارتمان را من در این راه از دست داده ام. بماند که ضررهای روحی و اعتباری و یا انجام ندادن کاری به واسطه مسدود بودن عملیات بانکی نیز مرا از بسیاری از نعمت ها دور کرد.

    خود کرده را هر چند تدبیر نیست ولی به قول استاد باید درس عبرت از آن بگیریم.

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    محبوبه صفایی گفته:
    مدت عضویت: 1884 روز

    سلام به استاد عزیزم و بانو مریم شایسته

    وسلام به دوستان پر مهر و پر انرژی

    استاد عزیزم اول از همه از خدای مهربونم بی نهایت سپاسگزارم که شما را راهنمای ما قرار داده که اینقدر راحت و کلیدی به ما راهکار واسه مسایل و تضاد های زندگیمون میدید.استاد میتونم خدا رو گواه بگیرم هر زمان که سر دو راهی گیر کردم و اومدم توی سایت جواب سوالم رو با حرف های ارزشمند شما گرفتم و تونستم تضاد یا مسئله ای که بهش برخوردم رو حل کنم.

    راجب الگوهای تکرار شونده اگه بخوام تجربه خودم رو بگم میتونم از رابطه عاطفی که چند سال پیش تجربه کردم مثال بزنم .توی رابطه یکی از خط قرمز های من دروغ هست.و پارتنر من دو تا سه بار به من دروغ گفت و من هر بار بخشیدمش و اون قول داد که دیگه تکرار نکنه و من هم پذیرفتم ولی بعد از یک سال و نیم با یک دروغ بزرگ تر از دروغ های قبل آسیبی به من زد که تا چندین ماه درگیرش بودم اون زمان من نفهمیدم که مسئله از کجا آب میخوره و به لطف الله مهربان وقتی با سایت استاد آشنا شدم ، خیلی از باگ های ذهنی من راجب رابطه حل شد. ولی امروز که این فایل رو گوش دادم واقعا خدا حجت رو بر من تمام کرد و فهمیدم باگ بزرگ ذهن من همین الگوهای تکرار شونده بود که هم خودم باهاشون درگیر هستم و هم در دیگران اونو میبینم با تمام وجودم کلمه به کلمه این فایل یک ساعته رو توی مغزم حک کردم و فهمیدم چه قدر راحت از کنار این الگوهای تکرار شونده که در دیگران می‌دیدم رد میشدم و متوجه نمی‌شدم تضادهایی که باهاشون برمی‌خوریم ریشه از کجا داره…خیلی خیلی امروز خوشحالم به خاطر این فایل ارزشمند

    از خدای مهربونم و استاد عزیزم سپاسگزارم که این درس بزرگ رو یاد گرفتم و حالا با خیال راحت توی روابطم میتونم تصمیم بگیرم و تضادهایی که بهشون برمی‌خوریم رو حل کنم.

    از اینکه توی این سایت روحانی عضو هستم و خداوند این لطف بی کران رو شامل حالم کرده که کنار شما عزیزان پیام های الهی رو دریافت کنم از ته قلبم خوشحالم و خدا رو بی نهایت سپاسگزارم.

    در پناه خدا شاد و سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    شهلاحیدری گفته:
    مدت عضویت: 1254 روز

    سلام استاد نازنیم،مریم بانوی زیبا ودوستان نابم

    این فایل فکر میکنم ،برای خیلی از بچه‌ها یه جورایی خود افشایی کامل باشه،ولی من دلم میخواد ،این تجربه خودم رو با شما به اشتراک بزارم،که هم برای خودم باز یادآوری بشه،که تکرارش نکنم،وشاید کمکی باشه،برای کسانی که تو موقعیت مشابه من باشن،وبراشون یک تلنگر باشه،که حداقل زمان کمتری رو از دست بدن…

    من بعد ازینکه از همسر قبلیم جدا شدم،از لحاظ روحی با وجود اینکه توافقی هم جدا شده بودیم، تو وجودم این حس رو داستم،که چقدر الکی عمرو جوونیم رو به خاطر هیچ وپوچ از دست دادم، اوایلش خیلی حس تنها بودن،بهم دست میداد،والان که این کلمات رو مینویسم، میگم ای کاش همون موقع من با استاد آشنا میشدم،که اینقدر از لحاظ عاطفی ومالی ضربه نمیخوردم،ولی وقتی به اصل قانون فکر میکنم،به این نتیجه می‌رسم که اگه این اتفاقات برام نمیفتاد ،الان باز هم اون اشتباهات تکرار میشد،وادامه پیدا می‌کرد…

    تو شرایط خیلی بد روحی،وقتی خودت قطعا شرایطت افتضاح باشه،یه آدم عین خودت سرراهت قرار میگیره

    یه رابطه کاملا کاملا اشتباه ،شروع شد.

    به جرات میتونم بگم،از هفت روز هفته،شش روز دعوا وجرو بحث بود

    دیگه کار به جایی رسیده بود،که من التماس میکردم،که فقط از زندگیم برو بیرون،وطرف مقابل اصرار داشت،که تو به من وقت بده همه چیز درست میشه

    این مشاجره ها واعصاب خوردیها ،زمان زیادی برد،واینقدر من رو چه از لحاظ مالی،چه عاطفی،به قعر برد،که الان یادم میفته،به خودم میگم،من بودم،ازون شرایط زنده بیرون اومدم؟

    مدام دعوا،مدام دروغ،مدام کنترل شدن،مدام تهمت،مدام بی احترامی،منی که هیچ کس صدای بلند من رو ،حتی بچه هام نشنیده بودن،یه وقتایی چنان نعره میزدم،که از خودم بدم میومد ،اینقدر که تحت فشار بودم..

    واقعا وقتی استاد میگفتید،وقتی طرف مقابل بهتون میگه قول میدم درست بشه،با تمام وجودم این حس بد رو حس کردم،که هیچ وقت درست نمیشه،من این رو با پوست واستخوانم تجربه کردم..

    من نمونه بارز یک رابطه اشتباه هستم، ولی خیلی خدارو شکر میکنم،که زمانی وارد سایت شدم،دنیام عوض شد،سخت بود،ولی خواستم ودرست شد..

    مهم همین که استاد گفتن،اگه بار سوم یا اصلا همون بار دهم،من به خودم میومدم وقاطعانه تصمیم میگرفتم،قطعا این اتفاقات نمیفتاد…

    چطور وقتی محکم،یه جایی نترسیدم،از هر حسی که تو وجودم،که خودم بهتر میدونم،وتوکل کردم، توکل واقعی ،شد؟

    آره دوستان،واقعیت همین،همین( واژه قول میدم)پشتش داستانهایی،که نمونه بارزش من نوعی وخیلی از شماهستین،که شاید نتونید،بیاید وراحت مثل من بنویسید،ولی من که اینارو نوشتم،از لحاظ روحی که بماند،از لحاظ مالی هم تمام سرمایه ی زندگیم رو از دست دادم،ودوباره از صفر باید شروع میکردم….

    گذشته ها گذشته،باز هم خدارو خیلی شکر میکنم،که اینقدر هوای بنده هاشو داره،که به پلک زدنی،بهت کمک میکنه،که خودت رو پیدا کنی،فقط باید خودت بخوای

    الان قدر تک تک داشته هامو رو میدونم، وبا خودم عهد بستم،از درسهایی که قیمت گزافی بابتشون دادم،بیشترین استفاده رو ببرم،وهمون جمله معروف الخیر فی ماوقع رو سرلوحه زندگی جدیدم کنم…..

    عاشقتونم استاد،که بی نظیر هستید..

    همگیتون رو به خدای مهربانم میسپارم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    بهروز مروی گفته:
    مدت عضویت: 3172 روز

    سلام و صد سلام خدمت استاد زیبایی ها و خانم شایسته عزیز و همه دوستان گرامی در سایت.

    دوستانی که دوره کشف قوانین زندگی رو دارن بنظرم حتما این دو فایل و فایل های دیگه ادامه این فایل ها رو بذارن تو پوشه کشف قوانین زندگی و دوستانی هم که ندارن دوره رو مطمئن باشن این دست فایل های استاد اصلا اصلا اصلا مجانی نیست و بخش عظیمی از دوره های استاد تو همین فایل های رایگان هست و این باور فراوانی و بخشش استاد رو میرسونه…

    در مورد الگوهای تکرار شونده در زندگی بایدبگم که:

    – هر چند وقت یکبار از بحث های کوچکی که با همسرم و بحث های بین همسرم و مادرم هست کاملا درک کردم که خودم باعث این شرایط بودم بخاطر این الگوی تکرار شونده دانستم که من با محبت بی جا و توجه بیش از حد و تلاش برای حال دیگران را خوب نمودن این شرایط رو بوجود اوردم و از چند روز که توجهم رو متمرکز خودم کردم و روی خودم کار میکنم بصورت چشم گیری این مسائل کمتر شده.

    – در مورد دوستان و رفقا هر چی نگاه میکنم تو این چند روزه هیچ یک از دوستان اون ارزشمندی که بهش فکر میکنم رو نداره و اکثرا اهل وام و قسط و قرض و مثل همه هستند و ندارم کسی رو که واقعا با باور و ایمان رفته باشه پی کار مورد علاقه اش و با ایمان ادامه داده باشه و موفق شده باشه،پس نشستم و 208 تا از مخاطبامو حذف کردم و دارم میرم وارد فضای دوستان ثروتمند و موفق بشم حالا تو استخر و باشگاه و …

    – در مورد همکاران تو کار معدن و معدن داری هم نشستم فکر کردم دیدم هررر کی بهم زنگ میزنه یا مشاوره مجانی میخواد یا میخواد مسئولیت کارشو روی دوش من بذاره یا میخواد مشارکت کنه و ایده میخواد و یا هر کاری داره که چیزی از من کم میشه اما چیزی بهم اضافه نمیشه…

    در کل هررر چی نگاه میکنم این الگوی احاطه شدن با انسان های کم ارزش و مقروض و ضعیف و نیازمند توجه و مشاوره و …دور و بر من هست که هست…

    حالا با درک این قانون ارزشمند اللهی که خووودم و تنها خودم با فرکانس هام تمااام شرایطم رو خلق میکنم میام و تغییر میدم این اطرافیان رو.چجوری؟

    با توجه به انسان های ثروتمند و تایید ثروتمندان و وارد مدار ثروتمندان شدن و ایجاد ارتباط با ان ها و با این منطق که اگه میخوای به دیگران کمک کنی جز انسان های ضعیف نباش یا اگ میخوای حلال مسائل دیگران باشی بیا و با راه اندازی کسب و کارهای ثروت ساز این کار رو انجام بده یا با این منطق که تو هیچ وقت طبق قانون اللهی نمیتونی به فرکانس کسی دست پیدا کنی و تغییرش بدی.

    و یا با این منطق که هر کسی در هر شرایطی که هست خودش مسئول اون شرایط هست و خداوند به همه ما به یک میزان قدرت دسترسی رو داده است.

    و با این منطق که شرک یعنی اینکه تو بخوای نقش خدا رو روی زمین برای بقیه بازی کنی و کاری که خود خدا انجام نمیده رو بخوای انجام بدی….

    خب این منطق ها و این اعمال خیلی قدرتمند هستن و بسادگی میتونه ما رو وارد مدار انسان هایی کنه که با ارزش و ثروتمند هستند و برای کالا و خدمات ما ارزش قائل هستند و میتونند پول هزنیه کنند و از کالا و خدمات ما بهره مند شوند.

    بر طبق فرمایشات استاد و البته تمرکزی که روی دوره کشف قوانین دارم هم واقعا دارم کم کم درک میکنم که باور عزت نفس و ارزشمندی با اختلاف مهمترین باور هست و ترمز های مخفی خیلی خیلی زیادی تو خودش داره و باید هر چه بیشتر روش تمرکز بذاریم و کار کنیم و باگ ها رو پیدا کنیم ان شالله.

    ان شالله هر روزمون بهتر از دیروز باشه و تو مسیر بهبود همیشه و همیشه و همیشه برقرار باشیم.

    اللهی هزاران مرتبه شکرت…

    ممنونم استاد عزیز…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  7. -
    mahgol گفته:
    مدت عضویت: 1334 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان

    دقیقا درست میفرمایین این الگوهای تکرار شونده بخوبی عمل میکنه …

    1=درخصوص من برای مثال میرفتم خونه یکی از آشناهای نزدیک دوسه بار رفتم فهمیدم از رفت و آمد من خوشش نمیاد وتصمیم گرفتم که دیگه خونشون نرم چند بار بعدش گفت بیا ولی دیگه نرفتم

    2=یا یکی از نزدیکانم به بهانه شوخی همیشه منو مسخره میکنه بصورت الگو وار تصمیم گرفتم باهاش صمیمی نشم و ازش فاصله بگیرم ..و یا الگوهای زیادی هستن که میشه بشون اشاره کرد .

    وطبیعتا پشت همه ی این رفتار ها یک احساس سرخوردگی سراغ آدم میاد .

    و منی که ازین قانون مطلع شدم یه ضرب المثل هست که میگه آدم عاقل از یه سوراخ دوبار گزیده نمیشه …از الگوهای تکراری آدمها مطلع و بعد بهترین تصمیم رو بگیرم که کمترین آسیب رو ببینیم …

    در پناه خداوند بزرگ باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    Qudrat G Yasamin گفته:
    مدت عضویت: 888 روز

    سلام خدمت استاد عزیز

    و دوستان گلم استاد ازتون ممنونم بابت فایل های خوب و عالی تون استاد من الگو تکراری مانند اینکه همش یادم میره خیلی زود فراموش میکنم یعنی توخانه باسم یا سرکار اکر کسی بهم بگه این کار را انجام بدی یا مادرم بگه مثلا یک ساعت بعد چنین کاری را انجام بدی من یادم میره و با هرکسی آشنا میشم طرف ظرف چند روز با خانوده ام میگه پسرتون خیلی ادم ساده است با اینکی من ساده نیستم طرف فیک میکنه من ساده ام نمدونم دلیلش چیه با من نگاه میکنه میگه چقدر پسر مظلوم و ساده است و من ب شدت حالم بهم میخوره با خودم میگم چرا اینا منو انطور میگه من که نیستم و دیگه من هواسم نمدونم چرا پرت هم میشه از کودکی تا سن مثلا الان 19 ساله هستم فکرم تو کارای دیگه بود مثلا نجوم فظا تو درسرهایم عالی بودم و کارای که برعس جامعه است و من زیاد هواسم ب این نبود که دیگرا چه میگه چبکار مبکنه چه میپوشه چه نمیپوشه و مادرم همیشه ب من میگفت تو پسر ب جای نمرسی همش فکرت تو جاهای دیگه هستی چرا فکرت تو تمام کارا نیست من خانه فامیلم رفته بودم ب من گفت برو مثلا چنین سبزی بیار نام یک سبزی ساده با اینکه من گیاه خوار نیستم ولی میگفتم این سبزی چ سکلیه و یه عالمه حرفه های ساده و غیره و حتی بعضی از وسایل های خانه را نمدونم اسمش چیه ولی از لحاض مثلا دیگه بحس ها مثلا در مورد فرهنگ و غیره خیلی اطلاعات دارم مثلا منو دوستم میگه بعنی تو بلد نیستی این کار را انجام بدی یا اسم این وسیله را نمدونی میگه تو کجا بزرگ شدی،،،، من چون فکرم هواسم تو کارا و چیزای دیگه بوده اصلا الان با خودم میگم چرا هواسم تو همه کارا نبوده الان تو مشکل میخورم و از این حرفای دیگرا ب شدت عثبی میشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    حامد میرچناری گفته:
    مدت عضویت: 1214 روز

    سلام و عرض ادب به استاد عزیزم و تمامی دوستان

    وقتی که یک سری اتفاقات تکرار شونده هست یعنی یک سری باورها هست توی ذهنمون و چون اون باورها داره توی ذهن‌ ما تکرار میشه جهان هم داره به ما ثابت میکنه که چیزایی که تو ذهن ات هست توی‌دنیای بیرون ات تکرار میشه

    اگر یک سری اتفاقات داره میوفته که در من احساسات شدید منفی رو برانگیخته میکنه و داره تکرار میشه باید به خودم بیام و بگم من هستم که دارم اسن اتفاقات رو تکرار میکنم توی زندگیم (دقیقا کاری که من بعضی وقت ها برعکس انجام میدم ،مثلا تو رابطه ام اگه بی توجهی میبینم میرم بهش گیر میدم و میگم چرا بی توجهی میکنی ؟و ممکنه دعوامون هم بشه ،درصورتی که توجه من باعث این‌موضوع شده )

    (یا مثلا از لحاظ مالی همین دیشب پسر دایی ام رو‌تو خیابون دیدم گفتم علت بدبختی همه ماها ‌پدران ما هستن )چقدرررر من فریب دادم خودم رو و فقط فک‌میکنم که خیلی رشد کردم!واقعا استاد من همه اینا رو میدونم ولی به قول شما دونستن کافی نیست باید عمل کنم ولی واقعا انسان چقد فراموش کاره

    اونجاها که من احساس شدید نشون میدم یعنی پاشنه آشیل منه (و فک میکنم پاشنه آشیل من اینه که مطمعن نیستم که هیچ کسی و هیچ شرایطی توی آینده من تاثیری نداره جز خودم و وقتایی که توی مسیر رسیدن به خواسته ها ‌و رویاهام دلسرد میشم خیلی حالم بد میشه و همش میگم پس کی؟چرا نمیشه ؟و دلیل حال خرابیم ام اینه که نمیخوام بزارم روند طی بشه و مثلا فک‌میکنم اینستاگرام و تبلیغات میتونه منو بندازه جلو و قانون رو دور بزنم )

    منم مث استاد باید بفهمم نقاط ضعف ام رو و تمرکز لیزری بزارم روش و‌متوجه بشم که این چیزی هست که داره به من آسیب میرسونه و تا وقتیکه من واکنش شدیدی به این اتفاق نشون میدم یعنی من باورهام درمورد اصل این موضوع ایراد داره نه فقط همون موضوع

    واقعا 99درصد مردم ایران این مشکل حرف مردم رو‌دارن و‌منم جزئی از اون 99درصد هستم و تمام برنامه ریزی های خانواده من طبق حرف مردم بوده و هست (خب من تصمیم گرفتم که یکسال تمام مهمانی ها و مراسمات رفتن رو تعطیل کنم و بشینم ذره بین وار روی هدفم کار کنم حالا دایی ها و عموها و خانواده ام همش دارن میگن حامد فردا مردم میگن حامد مرد نیست هیچ جا نمیره ،مردم میگن دیوانه شده و….

    اما من تصمیم ام رو گرفتم

    نکته :پاشنه آشیل این نیست که بگیم اوکی دیگه عالی شدم و تموم،ما میتونیم هی بهتر و بهتر بشیم و نشانه اینکه ما داریم روی باورهامون کار میکنیم اینه که اون اتفاقاتی که تکرار می‌شد فاصله بین تکرارشون بیشتر میشه

    یادت باشه حامد اینجوری نیست که یک دفعه عوض بشی ،تو هی بهتر و بهتر میشی و ریشه رو پیدا میکنی و روی خودت کار میکنی و نشونه اش اینه که تکراره اون اتفاقات کمتر میشه و فاصله زمانی بینشون بیشتر میشه

    اتفاقاتی که برای ما پیش میاد توسط باورهای ما پیش میاد به همین دلیل که افرادی توی یک خانواده توی یک شهر و‌توی یک کشور با تمام شرایط یکسانی که اون کشور داره وضعیت اقتصادی وضعیت آب و هوا و …افراد نتایج متفاوت میگیرن بخاطر اینکه افراد به صورت متفاوت فکر میکنن افرادی که توی یک کلاس بودن توی یک مدرسه بودن و حتی افرادی که توی یک خانواده بودن و بچه هایی که دو قلو بودن ‌2تا نتایج کاملا متفاوت میگیرن و بارها مثال هاش رو‌دیدیم به این دلیل که افراد متفاوت فک میکنن و باورهاشون متفاوته

    حالا آقا حامد وقتی یه اتفاق نامناسب تو زندگیت تکرار میشه بفهم که یه برنامه یه کدی تو مغزت داره اجرا میشه که این اتفاق نامناسب داره تکرار میشه

    من باید برم ریشه رو‌پیدا کنم و داستان داستان مادر شوهر نیست ،داستان همسر و فرزند نیست داستان یه چیزیه در درون من که اون داره بیدارش میکنه ،یه ذره جدی تر موضوع رو ببین حامد

    چه چیزی در ذهن من ایراد داره که‌تو همچین مواردی اینقد به هم میریزم ؟

    اینو یادت باشه اگر پیداش کردی و کدها رو‌تغییر دادی اون مسئله ناپدید نمیشه اون مشکل تعداد تکرارش کمتر میشه و فاصله تکرارش بیشتر میشه

    حالا در مورد یه موضوع مهم صحبت کنیم ؛اره میدونم استاد داری برای من صحبت میکنی ،من میخوام بشنوم بفهمم و عمل کنم :اره استاد من میخوام بهتر بشم و عصبانی نشم و ذهن آم به هم نریزه ولی خب بعضی وقت ها کار از دستانم خارج میشه ،چون برنامه داره کار میکنه چون باوره هست چون ذهنیته هست

    نکته :من توی مسائلی که پاشنه آشیل ام هست میخوام که بهتر بشم اما در اغلب موارد نمیتونم

    مثال )اگر من دارم با کسی کار میکنم ‌‌و بد قولی میکنه و بعد میاد و کلی توضیح میده که بیمارستان بودم و…و بعد دوباره بهت درخواست میده شما احتمالا باز هم درک اش میکنی و دوباره اون کار رو انجام میدی و بعد دوباره اون بد قولی میکنه ،باید بعد از این صحبت ها ببینید که این نقشه این آقا هست و هر بار هم برای این رفتارش یه دلیل متفاوت داره ولی این آدم نمیتونه خوش قول باشه و اگر برگردی به خودت و اون جاهایی که پاشنه آشیل ات هست و جاهایی که خواستی خودت رو‌کنترل کنی ولی نتونستی باید اینو اپلای کنی روی اون آقا که این الگو و نقشه اش اینه ،اگر من دوباره بهش اعتماد کنم دوباره همین داستان رو داره ها این خودش میگه که این دفعه حتما انجام میدم خودش هزار جور تئوری و بهانه میاره برای سری های قبل و میگه اینبار دیگه تکرار نمیشه و قول هم میده (گوش ات به این جمله حساس بشه ،قول میدم که اینبار دیگه تکرار نمیشه اون اتفاق یا اون رفتار )هر وقت این جمله رو شنیدی بدون که طرف داره درمورد پترنهاصحبت میکنه و هر وقت که درک کردی پترنهای افراد رو بدونید که پترنها با قول میدم و میخوام و جون مادرمو بخدا از این به بعد و فلان درست نمیشه اینو درک اش کنید (قربون چشمک زدنت تو مثال )خنده

    یادتون باشه همونجوری که شما تلاش میکنید که پترنهای منفی یا الگوهای تکرار شونده منفی اتون رو‌تغییر بدید و میدونید که در بسیاری از موارد کاره بسیار سختیه و اگر هم تغییر کنه یک شبه تغییر نمیکنه و آرام آرام تغییر میکنه اگر واقعا با تمام وجود بخواهید اونوقته که من وقتی یک پترن تو دیگران ببینم و طرف بیاد بگه قول میدم و دیگه تکرار نمیشه دیگه به حرف اون‌توجه نمیکنید خودتون رو گول نمیزنید و بعد میگم آقا پترنها رو‌میشماسم (استاد چکار کنم این آگاهی ها یادم نره ؟؟؟؟هیچ پزشکی،هیچ استادی ،هیچ دانشمندی ،هیچ پیامبری نمیتونه اینقدقشنگ این موضوع رو جا بندازه و کسی که بره سال‌های سال تو معتبرترین دانشگاه های جهان درس بخونه فقط همین یک‌موضوع رو نمیتونه درک کنی و شما چقد راحت و بدون هیچ منتی در اختیار ما گذاشتی واقعا چطوری ازت تشکر کنم ️)

    وقتی یه آدمی پترن و الگوش اینه که کاری رو انجام بده حتی اگر بیاد بگه غلط کردم ‌و فهمیدم اشتباه کردم‌و دیگه تکرار نمیشه و قول بده این نمیتونه به این راحتی تغییر کنه البته میخواد نه اینکه آدم بدی باشه بلکه به هر دلیلی با باورهایی که داره این دوباره اون کار رو انجام میده و اگر که این رو درک کنم درمورد خودم در مورد بقیه هم میتونی درک اش کنی و بعد روی اون بقیه حساب نمیکنم و تصمیم ام رو میگیرم

    هر تصمیمی که میخوای بگیری در برخورد با همچین آدمی با این فرض تصمیم بگیر که رفتار قبلی اش رو‌تکرار میکنه یعنی اگرم میخوای بهش پول قرض بدی دیگه منتظر نمون که برات برگردونه

    دقیقا درمورد این مثال دختره من این موضوع رو با خواهرم داشتیم اما چون نخواستم اون خاطرات یادم بیاد و توجه و تمرکز هممون سر ناخواسته ها نره ننوشتم

    من اگر آدمی باشم که پترن های خودم رو خوب درک‌کنم میتونم پترنهای دیگران رو هم درک کنم و اگر که الگویی رو در آدم‌ها پیدا کردم الگوی تکرار شونده ای رو‌پیدا کردی که به تو آسیب میرسونه تو ارتباط با اون آدم پیش فرض رو بر این قرار بده که این الگو ادامه داره و فک‌نکن که یه معجزه ای رخ میده و این آدم از این رو به اون رو میشه اصلا فک‌نکن ،این اتفاق غیر ممکنه ،

    حامد اگر آدم باهوشی باشی و بدونی اون جاهایی که پاشنه آشیل ات هست با اینکه میخوای تغییر کنی و نمیتونی به این راحتی تغییر کنی اونوقت درمورد اون افراد این اشتباه رو‌نمیکنی

    هر کجا دیدی یه چیزی 2باریا 3بار تکرار شد این یعنی الگوشه تموم شد و رفت نقطه سر خط و دفعه بعد در مورد این دوستی که مثلا گفته با هم بریم کوه و من اینکارومیکنم و…اصلا نمیخواد بری و به اون طرف بگی این الگوته نمیخواد اصلا با طرف صحبت کنی نمیخواد با طرف بحث کنی !اصلا وقتی طرف میاد بهت میگه آقا بخدا قول میدم دیگه تکرار نمیشه بگو دمت گرم مطمئنم تو میخوای و مطمئنم خدا بهت کمک میکنه ‌‌تو میتونی و‌تو توانمندی وای به خودت بگو من دیگه رو حرف این حسااااااااااب نمیکنمممممممممم و‌ پلن Bرو بریز و اجراش کن ،تصور و پیش فرض ات این باشه که این دوباره اون پترن رو اجرا میکنه و‌دوباره همون کار رو میکنه ،تو با برنامه خودت پیش برو

    حامد اگر میخوای توی ارتباطاتت از دیگران ضربه نخوری پترن ها رو خیلی قوی درک‌کن ،اره درسته این آگاهی ها دیر به من رسید ولی بخشی از روند بوده و خدایاشکرت که الان بهم رسید و واقعا اگر الان هم نمیرسید چقد آسیب میخوردم

    این موضوع رو در مورد روابط خیلی رعایت کن حامد ،مخصوصا یه رابطه بلند مدت و قبل از اینکه هر تعهد بلند مدتی بدی قبل از اینکه با هر کسی ارتباط یه ذره عمیق تری برقرار کنی قبل از اینکه به ازدواج برسه قبل از اینکه به شراکت و کار برسه بیا و الگوهاش رو‌پیدا کن

    یادت باشه هیچ انسانی کامل نیست ولی یک سری مسائل برای ما خیلی مهمه و طرف اتفاقا اون الگو رو‌داره اونجاها اگر اومد گفت بخدا من قول میدم که دیگه تکرار نمیشه تو در نظر بگیر که تکرار میشه و‌تو‌پلن Bرو برو و با توجه به اینکه تکرار میشه تصمیم بگیر و بدون که این الگوها به این راحتی تغییر نمیکنه ،

    اگر راه داره توی رابطه ای که هستی وقتی پترن ها رو‌پیدا کردی کات کنی یعنی هنوز کار جدی نشده قبل از اینکه جدی بشه کات کن‌و اصلا این رابطه رو شروع نکن اگه نه دیگه رابطه شروع شده و ازدواج شده در نظر بگیر که این رفتار میخواد ادامه پیدا کنه با اینکه در نظر بگیری این رفتار میخواد ادامه پیدا کنه ببین تصمیم ات چیه ببین پلن Bچیه ،فارغ از اینکه اون چه وعده ای میده برو سراغ پلن B برو و اون کار رو اجرا کن اگر میخوای ضربه نخوری اگر میخوای بیشتر وقت ات رو تلف نکنی اگر میخوای از لحاظ احساسی بیشتر ضربه نخوری

    حالا برگردیم سراغ الگویی که داره به ما ضربه میزنه :که برمیگرده به شخصیت ما و‌میدونیم که اشتباهه ‌‌میدونیم که باید خودمون درست کنیم ‌‌میدونیم که نمیتونیم به این راحتی خودمون درست کنیم ‌میدونیم که کاره سختیه در مورد دیگران هم یه همچین پیش فرضی داشته باشیم

    الگوها رو توی خودت پیدا کن حامد ؛سعی کن به صورت ریشه ای درک اش کنی و به صورت ریشه ای باورهات تغییر بده

    حالا برعکسش هم هست ؛یک آدمی که همیشه خوش قول بوده و یکبار بدقولی میکنه رو فرض کن ،پترن این این نیست که بدقول باشه و اینجا نباید اصلا قضیه رو جدی بگیرید یا اینکه همیشه صداقت داشته یکبار دروغ میگه به هر دلیلی آسمون رو به زمین نیار و فک نکن اتفاق خیلی بدی افتاده و‌توی زمان هایی که طرف پترن و رفتارهاش درسته یکبار یا حتی 2بار اشتباه کرده ولی بارها و بارها دیدی که کار درست رو انجام داده ،خوش قول بوده ،صادق بوده ….اون یک‌مورد رو لطفا بزرگش نکن و بهش توجه نکن چون اگر به رفتار نادرست یک فرد توجه کنی و گیر بدی بهش داری کاری میکنی که از اون اتفاقات تو زندکی شما بیشتر بیوفته چه توسط اون فرد چه توسط افراد دیگه

    چه درس بزرگی ؛منم دیگه هیچوقت قول نمیدم و هر کسی چیزی بهم گفت میگم اگر تونستم چشم ،هر کسی هم میخواد ناراحت بشه اشکال نداره

    بینهایت از شما و خانم شایسته عزیز سپاسگذارم ️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    فروزان ثروتمند گفته:
    مدت عضویت: 1274 روز

    سلام به استاد عزیزم دوستای هم فرکانسی خانم شایسته عزیز

    عاشقتم استاد استاد قشنگم بهترین استاد دنیا که همیشه در بهترین زمان هدایت میشی یه فایلیو که مناسب حال و روز بچه‌هاستو توی سایت بزاری عاشقتم استاد خوبم…

    امروز بازم این اتفاق افتاد در زمانی که الگوی این شکلی برای من اتفاق افتاد رو که به شکل ناخودآگاه من اجراش کردم و کلی خودمو بابت این کاری که انجام دادم تحسین کردم خودمو. کلی به خودم افتخار کردم که بدون اینکه قانونی که استاد الان میخواد توی فایل جدید بگه من صبح اجراش کردم و به خودم افتخار می کنم که دارم آروم آروم پیش میرم.و تکاملمو طی میکنم.

    و داستان چیه؟عرضم به حضور استاد عزیزم و دوستای عزیزم

    قضیه از این قراره که طبق فایل قبلی که استاد توی سایت گذاشتن و فرمودن که بیایم ببینیم که چه زمان هایی چه رفتارهایی و احساسات ما رو به شکل زیاد برانگیخته میکنه و احساسات ما قلیان میکنه حالا به شکل مثبت یا به شکل منفی. و سعی کنیم که به شکل ریشه های برطرفش کنیم.

    منم تصمیم گرفتم که طبق حرف های استاد بیام خودم و کنکاش کنم ذهنم رو شخم بزنم.و رفتارهای اطرافیانم رفتارایکه اذیتم میکنن رو بیام ببینم که چیه که باعث نشتی انرژی من میشه…

    کی یکی از این موارد ش این بود که من یه خواهری دارم وقتاییکه تنهایم با هم دیگه با من خیلی رفتار خوب داره رفتار کاملا محترمانه میگیم میخندیم ولی به محض این که حالا یکی دیگه از خواهران ییا یه مهمون دیگه ای بهش برسه کلاً اخلاقش با من عوض میشه کلا از من توقعی میشه توقعی میشه ازم که من مثلاً براش کار کنم دیگه خبر از اون احترام های قبلی نیز نیست و من و جزو اولویت های بعدیش میدونه و این رفتارش خیلی تکرار شده بود و من اذیت کرد و من راجع بهش باهاش صحبت کردم گفت که نه من اینجوری نیستم تو فکر می کنی و ازین حرفا..

    ولی من گفتم که نه این الگوش داره تکرار میشه و درست شدنی هم نیست چون هر بار که باهاش صحبت کردم گفت نه اینجوری نیست ولی بازم اتفاق افتاده پس من تصمیم گرفتم که گفتم این حتماً ایراد از منه من باید بیام باورمو درست کنم

    ولی یه جایی دیدم واقعاً از انرژیم خیلی بیهوده صرف درست کردن این قضیه داره می‌گذره صبح دوباره این اتفاق افتاد گفتم آقا اینجا جای من نیست جایی که قرار باشه به من بی‌احترامی بشه جای من نیست پس من تصمیم گرفتم که خیلی محترمانه اونجا رو ترک کنم گفتم که بعداً روی این پاشنه آشیلم کار می‌کنم . که خدا را شکر استاد این فایلو گذاشت و کاملاً مربوط به اتفاق و رویداد رویدادی که امروز برای من اتفاق افتاد مربوط می‌شد. پس من کلی خودمو تحسین کردم و به خودم افتخار کردم که ناخودآگاه قانون اجرا کردم.هر چند که قطعا باید این رفتار و باور ریشه ای در من حل بشه.

    پس با انگیزه و پر قدرت ادامه می دهم و میرم پرقدرت‌تر به جنگ پاشنه های آشیل م و صبر می کنم که با کمک خدا و آموزه های استاد عزیزم بتونم این مسیر رو تا آخر عمرم طی کنم و خواسته هام یکی پس از دیگری تیک بخوره به امید الله مهربان

    و آرزوی سلامتی و ثروت دارم برای استادم و دوستای گلم

    سپاس که وقت گذاشتین و کامنت منو خوندین

    عاشقتونم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: