تشخیص کار مورد علاقه و رسالتم - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

151 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرنگیس محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2651 روز

    سلام استاد عزیزم

    استاد چقدر خدا را به ما خوب نشان دادید، چقدر خوب آگاهم کردید که وقتی سوالی دارید از خودتان سوال کنید تا به شما جواب داده شود ،

    و با تکرار و تکرار و تکرار اینکه ما خالق شرایط مان هستیم ما همه چیز رو میدونیم فقط الان فراموش کردیم و با مراجعه به خودمون و سوال کردن از خودمون بهمون جواب داده میشه و تنها مشکلی که وجود داره این وسط فاصله گرفتن خودمون از خودمون بزرگ کردن آدما برای خودمون و دور شدن از خودمون و خدای درون خودمون هست استو ایمان به اینکه به ما جواب داده میشه ما جواب سوالامو ن رو یگیرم

    من امروز به فاصله شاید چند دقیقه به سوالی که چندین بار از خودم پرسیدم که رسالت شخصی من چیه،چه چیزی که اگر حسابم پر از پول باشه و زندگیم پر از ثروت و نعمت بازهم علاقه دارم این کار را انجام بدم، من چطور تو این سن نمیدونم کدوم مسیر رو انتخاب کنم؟

    و هدایت شدم به این مقاله بسیار ارزشمند

    چقدر خداوند سریع الاجابه است اگر باورمون درست کنیم اگر واقعاً از ته دل صدا بزنیم با ایمان صدا بزنیم مطمئن باشیم که جواب داده میشه وقطقا هدایتی می شد

    واقعاً به فاصله چند دقیقه به جواب پرسشم هدایت شدم بین این همه صفحه عقل کل دقیقا همین صفحه و همین مقاله برای من باز شده مستقیم به هدف و به سوالم هدایت شدم

    الان دارم دوره عزت نفس کار می کنم و صراحتاً به من گفته شد که فعلاً روی عزت نفس کار کن ،و اینکه از همینجای که هستی شروع کن ،با هر چیزی به ذهنت میرسه ،با هر قدمی که فکر می کنی میتونی برداری شروع کن،

    منتظر نباش تا به تو الهام بشه رسالت شخصی تو چیه،که حتی خود خدا هم نمیدونه رسالت شخصی تو چیه

    تو میتونی تضادهایی که بهش بر خوردی که وقتی عملی نباشه تضادی هم وجود نداره میتونی راه ت رو کنی با پیدا کردن عزت نفس و اعتماد به نفس که میتونی دست به عمل بزنید بعد به این تضاد ها برخورد کنیی و خواسته واقعی را بشناسیی

    و کلاً با شناخت خودت و به یاد آوردن توانایی‌هایی که داری ولی فراموش شده، قطعاً رسالت شخصیت پیدا می کنی و اصولاً رسالت شخصی یک چیز دیکته شده و یک شغل مشخص نیست بلکه شناخت خودت و حرکت کردن و رشد کردن و پیدا کردن توانایی ها و استعدادها، پی بردن به قوانین خداوند، عملگرا بودن ،ریسک کردن و الهامات و هدایتها گوش دادن است

    از خانم شایسته عزیز که همیشه با خودش در صلح بسیار بسیار سپاسگزارم و بهترین ها رو براش از خداوند آرزو دارم به خاطر نوشتن این مقالات الهام بخش و این قلم زیبا

    خداوند را به خاطر وجود استاد عزیزم در زندگیم سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      سعید دهستانی گفته:
      مدت عضویت: 2374 روز

      سلام به فرنگیس عزیز

      امیدوارم در هر کجا که هستی حال دلت عالی باشه

      کامنت زیباتو خوندم و لذت بردم از این همه در عالی قوانین

      امروز من هدایت شدم به این مقاله زیبای خانم شایسته عزیزم که جواب سوالم ببود از سمت خدا

      چقدر درست گفتین که خدا سریع جواب میده در هر لحظه

      یه جمله ای تو کامنتت خوندم که چند بار تکرار شد تو کامنت های بچه ها و نمیدونم با این که خوندم ولی وقتی به کامنتت رسیدم برام پرنگ شد انگار و جلوی چشمم اومد

      (منتظر نباش تا به تو الهام بشه رسالت شخصی تو چیه،که حتی خود خدا هم نمیدونه رسالت شخصی تو چیه )

      من این سوال از خدا پرسیدم که رسالتمو بهم بگه و بهم نشون بده که وقتی به این جملت رسیدم ترمز کردم و جواب سوالم و گرفتم

      استاد و دیگر دوستان گفتن که رفتن تو طبیعت و تنها شدن و از خدا درخواست کردن رسالتشون و بهشون بگه و خدا بهشون نشونه داد متوجه شدن و شروع کردن ولی اینجا جملت این کاری که استاد و دیگران کردن و زیر سوال میبره که وقتی خود خدا نمیدونه رسالتم چیه پس چرا دارم ازش میپرسم چرا باید برم تنها باشم و تو تنهایی پیداش کنم که این جواب بهم الهام شد الان که از خدا رسالتت و نخواه

      از خدا بخواد به چه چیزی علاقه دااری و چه چیزی هست که تورو به اون حس خوب میرسونه و خدا نشانه هاشو بهت میده و وقتی تو درک کردی و با ایمان حرکت و تلاش کردی در دراز مدت که به عقب برمیگردی میبینی که این همان رسالتت بود

      فکر کنم رسالت هر کس یعنی همون کار هایی که باعشق و علاقه در دراز مدت انجام کیده و باعث پیشرفتش میشه میشه رسالتش

      سپاسگزارم ازت بابت این کامنت زیبات

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        فرنگیس محمدی گفته:
        مدت عضویت: 2651 روز

        سلام به دوست عزیز هم فرکانسی ام و سپاس که کامنت شما باعث شد برگردم به کمی قبل و دیدگاه قدیمی ام رو بخونم ،العان که می‌نویسم متوجه ام که به چی علاقه دارم ،که دوست دارم زود تر تعطیلات تموم شده و برم به کارهای در دست بافت ام سر بزنم ،کاری که بهم آزادی زمانی ،مکانی داده ،عاشق سفر هستم ،و به واسطه کارم تا العان کلی سفر کاری لذت بخش رو تنهایی و با خانواده رفتم ،چیزی که همیشه رویا ش رو داشتم و بخاطرش از کاری که درآمد معقول و خوبی داشتم کارگیری کردم و همه تصمیم ام رو شتابزده و غیر عاقلانه پنداشتند ،اما خودم می‌دونستم که دارم چکار میکنم ،اما همه چیز در طی یه روند و نه یکباره رخ داد

        بنظرم به قدری که مدار استاد عباس منش بالا هست که نمیشه صرفا بر اساس یه فایل یا بر اساس قضاوت ظاهری از صحبت هاشون به مفهوم چیزی مثل مثلاً شناخت رسالت شخصی در صحبت هاشون پی برد و واقعا باید بار ها گوش داد و هر بار که ظرف خودمون گنجایش بیشتری داشته باشه ،درک مون از فایلها بالا تر می‌ره

        وقتی کل جهان رو داره یه سیستم اداره می‌کنه و هر لحظه داره به فرکانس و مرکز توجه ماپاسخ میده مطمئنا نمیتونه از قبل مشخص شده باشه که فلان آدم رسالت شخصی ش چی باشه

        عنکبوت :

        أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ ﴿٢﴾

        آیا مردم گمان کرده اند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها می شوند و آنان [به وسیله جان، مال، اولاد و حوادث] مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟ (2)

        وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ ﴿٣﴾

        در حالی که یقیناً کسانی را که پیش از آنان بودند، آزمایش کرده ایم [پس اینان هم بی تردید آزمایش می شوند]، و بی تردید خدا کسانی را که [در ادعای ایمان] راست گفته اند می شناسد، و قطعاً دروغگویان را نیز می شناسد.

        در مورد این دو تا آیه ,استاد در جلسه قرآنی قدم 2که بسیار جلسه آگاهی بخش در مورد قوانین جهان هست توضیح میدهند ،که حتی خود خدا هم نمیدونه کسانی که ادعا دارند ایمان آوردند آیا واقعا ایمان آوردند یا نه ،و حتما اونها رو آزمایش می‌کنه ،

        اعمال انسان به دلیل اختیاری که خدا به او عنایت کرده مستقل و آزاد از نظامات اجباری از پیش تعیین شده می‌باشد و تا عملی از او سر نزند چیزی درنظامات هستی تحقق نمی‌یابد،

        سپاس

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1179 روز

    سلام استاد عزیز تر از جان

    مثل همیشه خط به خط پیامتون پز از نکته بود برام.

    مدتی بود که این سوال برام پیش اومده که استاد وقتی اینهمه تاکید دارن که حتما باید به دنبال علاقه ی قلبیتون باشید وتوی اون زمینه رشد کنید حتما باید تو قرآن درمورد مطلب به این مهمی آیه ای باشه که دل من رو به سخنان استاد قرص تر کنه و ایمان و باورم بیشتر شه.تا اینکه امروز که سایت رو باز کردم هدایت شدم به نشانه ی امروزم که این صفحه بود.

    و استاد باید بگم شما بی نظیرییییییییییییید

    بی نظیررررررررر

    یعنی برای هر مسئله ای که فکرشو بکنی شما جواب دارید اونم جوابی دندان شکن.جوابی که وقتی آدم میشنوه سر سوزنی شک در درستیش نداره انگار که وحی منزله.

    اونجا که گفتید اصلا مسئله ی علایق نیست و باید با دید وسیعتری به این جهان نگاه کنیم و ما به این دنیا اومدیم که خودمونو تجربه کنیم خودمونو بشناسیم

    و …

    و هدف از خلقت اینه که ما خدارو بشناسیم .چجوری میتونیم خدارو بشناسیم از طریق شناختن خودمون.

    پس مسئله اینجا حل میشه.که ما چجوری از خودشناسی به خدا شناسی میرسیم؟

    با تجربه کردن خودمون.چجوری خودمون رو تجربه میکنیم با پیدا کردن علایقمون و پیشرفت در اون.آیا مهمه که حتما علاقه ی خیلی خاصی داشته باشیم که بگیم فلان علاقه میتونه رسالت ما باشه.نه مهم نیست.چون از قبل رسالتی برای ما تعیین نشده.خدا چیزی رو از قبل برای ما مشخص نکرده .ما فقط در این جهان هستی پیش میریم یعنی هدایت میشیم و فقط لحظه ی حاله که مهمه.ما باید ببینیم تو لحظه ی حال دوست داریم چیو تجربه کنیم و چی حسمون رو خوب میکنه.چیزی از قبل مشخص نیست.پس اصلا بحث علاقه مطرح نیست.که ما بخوایم نگران این باشیم که نکنه بعدا بفهمیم فلان موضوع علاقه ی واقعیمون نیست موضوع فراتر از این چیزاست.موضوع بزرگتر کردن ظرف وجودمونه.موضوع گسترده کردن خودمون از طریق رفتن تو دل ناشناخته هاست.پس به فکر این نباشید که حتما باید یه رسالت خفنی داشته باشیم که خدا مارو به خاطرش خلق کرده.ما از تجربه ی چیزهای کوچیک هم میتونیم به هدف خلقتمون که گسترده کردن خودمون هست برسیم‌.ما با کوچکترین مسائل پیش پا افتاده که به سمتش هدایت میشیم میتونیم ظرف وجودیمون رو بزرگتر کنیم و آماده ی مرحله ی بعدی بشیم.

    اینا چیزهایی بود که من با یکبار خوندن اجمالی این فایل درک کردم.و مطمئنم درسهای بسیاری برای من داره.به خاطر همین ذخیره اش میکنم تا بارها و بارها بخونمش و نکات ناب رو از تو دلش بکشم بیرون.

    در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  3. -
    مائده کردی گفته:
    مدت عضویت: 2518 روز

    و خدایی که در این نزدیکیست…

    سپاس خدایی را که فرمانروای جهانیان است

    خداوندی که بخشنده و بخشایشگر است

    خداوندی که مالک روز پاداش است

    تنها تورا میپرستیم

    و تنها از تو یاری میجوییم

    ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که برایشان نعمت داده ای نه آنانی که غضب کرده ای و نه گمراهان

    الله و اکبر خداوند همه چیز می‌شود همه کس را

    دقیقا زمانی که من درگیر مسیرم هستم

    و عجیب از درون بهم ریختم

    دو شب پیش از خداوند هدایت میطلیم و با تمام وجودم

    دنبال رسالتم و علاقه ام هستم

    این در صورتی هست که میدونم چی میخوام ولی نمیدونم آیا دارم درست تصمیم میگیرم یا اشتباه

    با تمام وجودم و سلول های بدنم خودمو رها کردم تو بغل خدا و زدم روی نشانه من

    و اینگونه بدنم سست شد و لمس شدم

    و سر به سجده افتادم

    که چطور اینقد خداوند از رگ گردن به من نزدیکتر است

    دو روز و شبه که دارم روی این مقاله کار میکنم و دونه به دونه جملات و کلمات و برای خودم تفسیر میکردم تا بتونم بیام و بنویسم

    چقدر قلبم باز شدهههه چقدر به آرامش درونی رسیدم

    اگر پیش مریم جونم بودم از صمیم قلبم بغلش میکردم و در آغوشش میگریستم که میگفتم بهش

    تحسینت میکنم که اینقد خوب تسلط داری روی قوانین و اینقد معجزه وار صدای قلبتو میشنوی که اینگونه مینویسی و دست به قلم میشوی

    شکرگزارم برای وجودت مریم جونم

    بانوی پاکدامن و توحیدی

    شما الگوی من هستی سپاسگزار خداوندم برای وجودت خدایا شکرت

    دوس دارم فقط بنویسم و توی کامنتم از گذشته حرف نزنم چون درگیرش میشم

    اما برای اینکه یه برشی زده باشم در همین حد میگم که من یه شخصیت چندپتانسیلی عجیبی هستم که از 16 الی 17 سالگی کار کردن و شروع کردم

    تا به الان که 25 سالم هست کارهای مختلف و تجربه کردم و دقیقا به گفته مریم جان دلم

    به درون ناشناخته ها میرفتم و عجیب عاشق تجربه کردن خودم بودم و شغل های نختلف و امتحان کردم به نیت پیدا کردن خودم و کشف عشق و علاقم

    با گذر زمان الان که اینجا هستم

    یک هفته ای درونم آشوب شده بود نمیدونستم چی شده داستان از چه قراره؟!!

    تا اینکه فهمیدم یه صدایی همش درونم از تصویری جرف میزنه که سالها رشدش دادم

    سالها روش کار‌کردم

    سالها با اون تصویر زندگی کردم

    اما اصلا بهش توجه نکرده بودم تا اینکه هدایت شدم به این نشانه الهی

    با تمام جملاتش قلبم باز و چشمانم بازتر و گوش هایم شنواتر شدن

    “”در دنیایی که نه گذشته را می شناسد و نه آینده را و سیستم آن فقط زمان “اکنون”  را می شناسد و فقط “با فرکانس های غالب  لحظه اکنون” کار می کند، هرگز چنین چیزی با عنوان”یک ماموریت و رسالت از قبل مشخص شده برای شما” وجود ندارد که حالا بخواهی آن را پیدا و سپس به خوشبختی برسی.””

    اینجا بود که تلنگر اصلی بهم خورد

    از بچگی دنبال این بودم که بفهمم چیه اون رسالت و عشقی که مال منه

    یه کم که بزرگتر شدم همش تو پاچه خدا میکردم و میگفتم خدایا بگو دیگه بگو د لامصب من چی هستم و من چیکارم؟

    رسالتم چیه؟

    هزارتا از این جنس سوالا که دهن خدازو سرویس کرده بودم خلاصه که زمان برد و مسیرهای محتلف و امتحان کردم و راه های گوناگون و تست کزدم

    و خیای بیشتز خودمو شناختم

    و خودشناسیم نسبت به خودم عمیق تر شد هر لحظه

    و این جمله عجیب به دلم نشست

    آگاهی ای بهم داد که تا ساعت ها داشتم بهش فکر میکردم چقد قانون درسته جقد قانون جواااابه

    رسالت ما در هر لحظه کشف بیشتر خودمان است

    رسالت ما در هر لحظه دریافت هدایت و الهامات است

    رسالت ما در هر لحظه کشف و درک بیشتر جهان است

    یادگرفتم وقتی رهاتر و تسلیم تر بشم خداوند از راه های نختلف منو هدایت می‌کند

    آموختم که زندگی یعنی در لحطه زندگی کردن

    رسالت و عشق یعنی پیدا کردن حال خوب در لحظه

    چقد اروم تر شدم وقتی که فهمیدم این همه سال اشتباه نکردم و دیگه نیاز به سرزنش خودم نیست

    چقدر آروم تر شدم وقتی که فهمیدم از همین امکاناتی گه دارم میتونم شروع کنم

    خدایا شکرت

    وقتی هدایت شدم که باید عزت نفس و کار کنم

    متوجه شدن دو سه هفته است جدی تر دارم روی عزت نفس کار میکنم و قلبم همش میگفت

    هیج کاری نکن فقط این دوره رو دزست و حسابی کار کن تلاش نکن بفهمی رسالتت چیه

    الان که به اینجا هدایت شدم فهمیدم خداوند همه چیز می‌شود همه کس را

    و تمرکزمو میزارم روی عزت نفس که خداوند همواره هدایتگر من و حمایتگر هست

    و همچنین ساختن باورهای قدرتمند کننده

    آخ که چقد این موضوع جذابه

    دودووسش دااااارم

    خدایا شکرت برای وجودتون استاد جان و مریم جان دلممممم

    عاشقتونم و دوستون دارم بچه های سایت الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  4. -
    آرزو رضائیان گفته:
    مدت عضویت: 831 روز

    به نام خدای هدایتگر

    من به شخصه وقتی میرم خرید توی قفسه ها میدونم کدوم برند رو بردارم کدوم طعم کدوم مدل و … این از کجا اومده ؟؟

    از اونجا که در هر موردی حالا خوراکی ، شوینده و… برندهای مختلف رو تجربه کردم و بعد تصمیم گرفتم که این ماده لباسها رو تمیز تر میکنه یا این مایع رایحه مورد دلخواه منو داره، یا این خوراکی به ذائقه من نزدیک تره ، پس از خریدن استفاده کردن و «تجربه کردن» به نتیجه رسیدم که فلان برند رو بردارم راضی ترم میکنه ، پس چی کمک کرد؟ فقط تجربه ی خودم ، اونم نه استفاده چشم بسته از تجربه دیگران چون هرکس علاقه و سلیقه خودشو داره .

    میرم لباس بخرم میدونم کدوم رو بخرم بهتره ، کدوم آب نمیره ، کدوم لطیف تره ، کدوم مناسب چه فصلیه ، کدوم متریال و … این از کجا اومده؟؟

    از اونجا که فلان لباسو خریدم استفاده کردم جنسش اذیتم کرده یا فلان لباس رو پوشیدم دیدم سردم میشه تو فلان فصل یا یه لباسی خریدم دیدم خیلی باحاله و حالم باهاش خوبه و… پس از «تجربه» رسیدم به این که چجور لباسایی مناسبه «من» هستش

    میخوام غذا بپزم یه سری ادویه ها اضاف میکنم یه سریا رو کلا حذف میکنم و یه سری ترکیب های جدید دارم و… این از کجا اومده؟

    چون «تجربه» کردم و امتحان کردم و بعد انتخاب کردم که برای «من» کدوم ادویه دلچسبه کدوم ترکیب خوشمزس و …

    این در تماااام موارد زندگیم صدق کرده که بخاطر «تجربه» به یه سری انتخاب ها رسیدم که مناسبمه ، درباره با شغلی که اونقدر عاشقش باشم هم دقیقا همینه باااااید تجربه کنم ، باااااید امتحان کنم ، چون من میدونم چیا دوس دارم ولی هنوز از بین شون اون عشششقه که محوش بشم رو نه پیداش نکردم و قطعا با تجربه کردن میتونم پیداش کنم و پیش برم فقط ، نه با منتظر موندن تا پیدا شه

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  5. -
    نرگس نوشادي گفته:
    مدت عضویت: 2399 روز

    به نام خدایی که هر لحظه در حال هدایت ماست

    الله اکبر

    😭😭😭😭

    شوکه شدم

    درست روزی که تمام فکر و ذکرم این بود که ایا کاری که دارم انجامش میدم و کلی هزینه کردم یادش گرفتم و الان اولین پروژه م رو دارم انجام میدم ، رسالت من هست یا نه ؟ و بعد از اینکه دفترم رو باز کردم و نوشتم و از خدا هدایت خواستم تا نشونه برام بفرسته ، لینک این فایل رو دیدم تو گروه دوستان عباسمنشی نازنینم 😭😭😭😭😭خدایا انگار داشت در مورد من حرف میزد این متن

    که بسه دیگه نرگس اینقدر دل دل کردی

    درسته رفتی یاد گرفتی هزینه کردی و پروژه گرفتی و داری انجامش میدی ولی وجود تضادها هم جزئی از کاره و باعث رشدت میشه

    تو که اقدام کردی و داری عمل میکنی پس یک قدم جلو افتادی نسبت به زمانی که فقط فکر میکردی علاقت چیه؟ رسالتت چیه؟

    پس خودتو تحسین کن حتی اگه این کار رو گذاشتی کنار باز هم چیزی از ارزش هات کم نمیکنه و تو خییییلی چیزا یاد گرفتی تو این مسیر و به وجود کلی استعداد هنری در وجودت پی بردی

    پس بنابراین مهم ترین چیزی که کیفیت مسیر تو را تعیین می کند، باورهایی است که داری و فرکانس هایی است که در هر لحظه ارسال می کنی

    پس تو نرگس ارزشمند ، تنها کاری که باید انجام دهی، این است که همزمان که روی باورهایت، خصوصاً عزت نفس ات کار می کنی تا جسارت بیشتری برای حرکت ایجاد نمایی، اولین قدم ها را نیز برداری.

    چقدر این همزمانی ها رو دوست دارم دقیقا امروز در مسیر برگشت از کار جلسه هفت عزت نفس رو داشتم گوش می دادم و فقط 😳😳😳😳اینجوری بودم که خدایا تو در هر لحظه به هر شکل در حال هدایتمی و من چقدر باید ناسپاس باشم اگر شکرانه این هدایت ها رو بجا نیارم

    معبود من شکرت 😭😭😭😭

    و مساله بعدی همزمان که قدم کنونی ات را بر می داری، باید باورهای قدرتمند کننده تری بسازی تا بتوانی بیشتر از نیروی هدایت گر درونت بهره ببری و به مسیرهای بهتری هدایت شوی.

    زیرا تو در هر لحظه نتیجه فرکانس های خود را دریافت می کنی. هرچه باورهای قدرتمند کننده تری بسازی، قطعا مسیری که به آن هدایت می شوی، ایده هایی که به تو الهام می شود، شرایطی که با آن مواجه می شوی، آدمهایی که با آنها در ارتباط خواهی بود، فرصت هایی که پیش رویت قرار داده می شود، با کیفیت تر خواهد بود

    😭😭😭😭😭😍😍😍😍خدایا شکرت برای خواندن و دیدن و شنیدن این آگاهی ها

    من همین الان این متن رو صوتی میکنم برای خودم و صدبار گوش میدم تا جزئی از وجودم بشه

    پس چند نکته اساسی را باید خیلی جدی کار کنی:

    اولاً این نیرویی هدایت گر را یک سیستم ببین که قوانینی دارد و تنها به اندازه ای که با قوانین این سیستم هماهنگ می شوی، به همان اندازه نیز هدایت می شوی.

    یعنی حتی خداوند هم نمی داند که دقیقاً انجام چه کاری برای شما جواب می دهد و چه کاری جواب نمی دهد یا کدام هدف برایت خوب است یا نیست، بلکه خداوند قوانینی دارد که می گوید اگر بر اساس این قوانین عمل کنی، قطعا این نتیجه مشخص را میگیری.😭😭😭دقیقا منی که قانون رو میدونم آخه چرا گاهی کج میرم

    خدایا شکرت که با این فایل نهیب زدی بهم و جلومو گرفتی که خطا نرم ناامید نشم دست از تلاش نکشم و جلوی نجواهای شیطان کم نیارم خدایا هزاران مرتبه شکرت ❤️❤️❤️

    اگر این فرکانس مشخص را ارسال کنی، این هدایت مشخص را دریافت می کنی. حال می خواهی پیامبر خدا باشی یا یک فرد معمولی. در هر صورت سیستم برای همه به این شکل مشخص کار می کند.

    خدایا چقدر این قوانین ثابتت رو دوست دارم و چقدر نیاز دارم که روزی صدبار به خودم یاداوری کنم

    خدایا شکرت

    و یکبار دیگه این قسمت رو با خودم تکرار میکنم که نرگس جانم یادت باشد، اگر به ایده هایی که برای انجام داری با شک و تردید نگاه کنی، اگر به جای اقدام برای جدی گرفتن آن نشانه ها یا تجربه آن شغل یا حرفه ای خاص، مرتباً درگیر این شک و تردیدها باشی که:

    آیا به این کار علاقه دارم یا نه؟

    آیا این کار به صلاحم هست یا نه؟

    آیا این کار مرا از هدفم دور می کند یا نه؟!

    شیطان ذهنت، سریعتر از آنچه فکرش را بکنی، دست به کار شده و آنقدر آن نشانه ها یا ایده های الهام شده را غیر منطقی، غیر عاقلانه و غیر عملی جلوه می دهد که برای همیشه قید برداشتن همان قدم یا تجربه موضوعی را می زنی که شروعی برای هدایت ات بوده تا جریانی از نعمت ها و برکت ها را وارد زندگی ات نماید.

    خدا جونم ممنونم ازت که با زبان این فایل با من حرف زدی و بهم گفتی که به عمل به اقداماتت ادامه بده و در مسیر درس بگیر و هدایت شو به مسیرهای بهتر

    الله اکبر من ایمان دارم که تو هر روز زندگیمو معجزه بارون میکنی اما امشب این لحظه واضح واضح درک کردم جریان هدایتت رو

    خدایا شکرت

    خدای خودم رو شاکرم برای اینکه در این مسیر بهشتی دارم قدم برمی دارم و هر روز دارم رشد میکنم

    خدایا برای نعمت وجود استاد عباسمنشم

    عباسمنش عزیزم دست خداوند ازت سپاسگزارم ❤️❤️

    در پناه خدای مهربان باشید

    اردیبهشت ١۴٠٠

    نرگس ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
  6. -
    سمیه گفته:
    مدت عضویت: 2034 روز

    به نام حضرت دوست که هر چه دارم از اوست

    سلام استاد عباس منش عزیز و سلام خانم شایسته عزیز

    سلام به همه ی دوستان در این سایت بی نظیر

    از جمعه هشتم اردیبهشت امسال، دارم احساسی رو تجربه می کنم که بسیاااااار بسیاااااار متفاوت با هر لذت دیگه ای هست که تا به اینجای عمرم تجربه کردم.

    کارهای زیادی هست که من بهشون علاقه مند هستم و یا علاقه مند بودم و تجربه شون کردم.گوش کردن به موسیقی از کارهایی بود که بسیار بهش علاقه داشتم و همینطور نواختنش. تجربه هم کردم حدود سه سال کلاس سه تار رفتم پیش یه استاد فوق العاده عالی و با صفا و با مهارت تدریس بالا . اما من تو این کار استعدادی نداشتم و هر چی زمان میذاشتم بی فایده بود، من از تمرین خسته نمی شدم اما پیشرفت خیلی کمی داشتم که حتی باعث شده بود از همکلاسی هام جا بمونم. بعد از تلاش زیاد و حتی هزینه های زیاد که البته با جون دل می پرداختم خداوند استاد بزرگی رو در مسیرم قرار داد و ایشون خیلی زود بهم گفتن که من ذاتاً مشکل ریتم دادم و نمی تونم ریتم رو درک کنم. برای همین هم پیشرفتی نداشتم با اینهمه تمرین. و بهم گفتن شاید ناراحت کننده باشه اما بر فرض سال ها تمرین شاید فقط کمی این توانایی رو بدست بیارید و بهم گفت که بهتره این انرژی و وقت و هزینه ی مالی رو روی کار دیگه ای صرف کنم! اونروزا برام سخت بود و اما بالاخره تصمیم گرفتم که نواختن رو بذارم کنار.

    طراحی و نقاشی هم همیشه برام یک رویا بود ولی چون خانواده ام اصلاً این رو تحصیل نمی دونستن حتی جرات این رو نداشتم که بگم من این رشته رو دوست دارم.از همون سال اول ابتدایی تا خود دبیرستان هر بار که برای امتحانات نقاشی می کشیدم معلم ها برگه ی من رو به عنوان یادگاری می گرفتن.گذشت و به نظرم حدود سال 84 وقتی که 23ساله بودم در فضایی دوستانه با استاد نقاشی بزرگی آشنا شدم ، و متاسفانه قدر ایشون رو ندونستم و اون زمان اینقدر ذهنم درگیر موسیقی و یه سری مسائل پوچ دیگه ای بود که حتی نفهمیدم که من به نقاشی و طراحی علاقه ی بیشتری دادم و هزاران برابر استعداد بیشتری دارم. یادمه که استادم بهم گبته بود که اگه همین مقدار تمرین رو دائم و بدون وقفه داشته باشی ده سال دیگه در سطحی خواهی بود که اصلاً برات قابل تصور نیست اما من حرفاش رو نمی فهمیدم و نقاشی رو هم رها کردم! تا اینکه چند وقت پیش تصمیم گرفتم خودم تمرین کنم که واقعاً همت بالایی میخواد و تنها و بدون استاد سخته برام،اما خیلی کار لذت بخشیه برام و گذر زمان رو حس نمی کنم وقتی حتی دارم یه طرح ساده کار می کنم. باورام تو این مورد خیلی ضعیفه و اگه بخوام به این کار ادامه بدم باید خیلی رو باورام کار کنم…

    یه علاقه ی دیگه ام یادگیری زبان انگلیسی بود و این که میگم یادگیری واقعاً خود یادگیری زبان انگلیسی برام بسیار لذت بخشه. من سالهاست که مدرس مکالمه زبانم و خیلی هم تدریسش رو دوست دادم اما واقعاً لحظاتی که دارم یاد میگیرم لذتی فرای تدریس برام داره…… خلاصه کنم که کارهای بیشتری هم بودن که من مدتی تجربه شون کردم و لذت بردم اما هنوز به این حس نرسیده بودم که استاد میگفتن کار مورد علاقه ات و عشقت کاریه که شب و روز نمی شناسی براش . کاریه که وقتی انجامش میدی عشق و لذّتی از درون جوشش میکنه و بی هیچ چشمداشتی از کسی تو حاضری تمام عمرت رو به این کار بپردازی و من دوست داشتم به این احساس هایی که استاد میگفتن برسم. تمام کارهایی که تا به اینجا گفتم برام لذت بخش بودن اما کاری نبودن که من حتی اگه نتیجه ای برام نداشته باشه بتونم وقت براش بذارم.موسیقی رو خیلی دوست داشتم اما علاقه ام در این حد نبود که نهایت بگم عیب نداره همینطوری بدون ریتم می نوازم !سه سال اول هر چی می نواختم لذت میبردم اما اون دو سه ماه آخر از بدون ریتم زدن خودم لذت نمیبردم! و همین هم کمک کرد که رهاش کنم…. شنا رو خیلی دوست دارم اما در حدی نیست که شبانه روز تو آب باشم خسته نشم! سه چهار ساعت که تو آب باشم و شنا کنم دیگه احساس میکنم راضی ام! و بیشتر توان ندارم!یادگیری زبان و طراحی رو حقیقتاً دوست دارم و ساعت ها و ساعت ها هم بی وقفه اگه وقت بذارم بازم برام لذته اما تو این دو زمینه باورهای بسیار ضعیفی دارم ، اینکه حالا حالا ها طول میکشه تا بخوای نقاش بشی ، و نمیدونم یه عالمه کلمه و اصطلاح هست که کلی طول میکشه یادبگیری و وقتی به این دو رشته فکر می ککنم ناخودآگاه یه نجوایی تو ذهنم میگه برات چندان پول هم نمیسازه این کارا! که البته دلم میخواد این نجواها رو ساکت کنم….. همه ی اینا رو گفتم که بگم:

    بیشتر از یک ساله که از خدا خواستم من رو به اون احساسی که استاد عباسمنش ازش میگه برسون! میخوام تجربه اش کنم! و اینکه بعد ازاین خواسته چه چیزایی رو تجربه کردم و چه مراحلی رو گذروندم خیلی مفصّله و من الان دوست وارم به اصل مطلب برسم تا به حاشیه ها! هر پند که اگه این حاشیه ها رو نرفته بودم امروز با این قلب پرشور اینها رو نمی نوشتم!خلاصه اینکه هدایت شدم از دل همون حاشیه ها به علاقه و عشقم! و به علاقه و عشقی که از درون بجوشه و سرمستم کنه! من از کودکی عاشق زنبورداری بودم و حقیقتاً قلبم رو پر از هیجان می کرد اما شاید عدم اعتماد بنفسم و این که من یه زنم و این کار مردانه است گویا من رو حتی از فکر کردن به این رویا بازداشته بود! الان یادم نیست که مثلاً این فکرا رو کرده باشم اما یقیناً در لایه های مخفی ذهنم بودن. فایلهای رایگان مربوط به عزت نفس استاد چنان من رو عوض کرد که من که 20سال بود که به همسر عزیزم میگفتم که ما فقط یه دونه کندو بگیریم و به دلایلی جور نمیشد تابستان پارسال گفتم اصلاً چرا من من خودم اینکار رو نمیکنم! من هشتم شهریور ماه 1401 محصول عزت نفس رو خریدم اما چند ماه قبلش به شدت روی فایلهای مقمدمه ای که رو صفحه ی معرفی محصول هست کار کرده بودم و همون تمرین ها باعث شده بود که من به این نقطه برسم که این علاقه ی منه و خودم پیگیرش میشم. البته اون موقع منظورم فقط این بود که من کندو رو بخرم و تو فکر کارهاش نبودم فقط دوست داشتم که داشته باشیم ! یعنی تا اون لحظه عطش داشتنش برام زیاد بود و به بقیه اش فکر نمی کردم. محصول عزت نفس رو گرفتم و اگه قرار باشه که از صد به خودم نمره بدم شاید پنج هم نگیرم اما همینقدر تحولی چندجانبه تو زندگیم داشت! خدا میدونه اگه جدی کار کنم به چه نتایجی میرسم! من که از یک سال قبلش بعد از کار رو بسته ثروت 1 که نمره ام تو اون 2 هم نیست هدایت شدم به شروع مجدد تدریس مکالمه بعد از سالها کناره گیری از تدریس، اونم تدریس آنلاین، با خودم گفتم از پول تدریسم کنار میذارم و یه دونه کندو میگیرم! طی دو ماه پنج میلیون پس انداز کردم و یه روزی که داستانش مفصله هدایت شدم به خرید کندو …. و بالاخره از جمعه هشتم اردیبهشت امسال، دارم احساسی رو تجربه می کنم که بسیاااااار بسیاااااار متفاوت با هر لذت دیگه ای هست که تا به اینجای عمرم تجربه کردم.من یه کندو خریدم و شروع کردم. و واااای خدای من خدای من چه حدی از عشق و لذت رو دارم تجربه میکنم که فقط و فقط خود خدا میدونه که حالی دارم. رنگ و بوی همه چی انگار برام تغییر کرده تو این مدت! همه چیزای اطرافم انگار زیبا تر شدن! جالبه پیشرفت من تو این کار اینقدر خوب بوده تا به اینجا که برادرم که چند ساله (البته بدون تمرکز)تو این کار هست دائماً من رو تحسین میکنه. هشتم کندو رو خریدم ، که در واقع مراحل خرید رو برادرم انجام داد و من و همسرم رفتیم قم و بعد از یک روز با یه کندوی هفت قاب پُر برگشتیم و من از روز دهم کارم رو شروع کردم. و هر کاری که برای زنبورام میکنم لذتی رو تجربه میکنم که در هیچ کار دیگه تجربه نکردم. کسانی که تو این کار هستن میدونن که مصنوعی کشی یعنی چی! من که تا دو ماه قبلش اصلاً نمیدونستم حالا خودم تاریخ20 اردیبهشت یعنی یازدهمین روز کارم با هدایت الله استارت اولین مصنوعی کشی رو زدم! و قدم به قدم خداوند من رو هدایت کرد و تو این مدت کارهایی کردم که شاید زنبورداران به این زودی انجامش نداده باشند.خیلی دوست دارم با تمام جزئیات بگم اما از حوصله دیگران شاید خارج باشه و به جاش میرم تو دفتر خاطرات زنبورداریم می نویسم. و دیروز ساعت بیست دقیقه به 6 بعدازظهر چشمانم به جمال زیبای دو ملکه زنبور عسل که خودم مصنوعی کشی کردم روشن شد و چه لحظه ای بود خدای من. خدای من خدای من شکرت هزاااااار هزااااار مرتبه شکرت.لحظه ای که ملکه اول اومد روی دستم و با اون مدل راه رفتنش دلم رو صد دل برد انگار این جهان بود که توی دستام گرفته بودم و من با تمام ذره ذره وجودم تمامیت عشق رو احساس میکردم ، استاد اشکم در اومد . استاد دستات رو می بوسم از راه دور. خانم شایسته صورت ماهت رو می بوسم از اینجا. مقاله این صفحه ، رفتم که اون جمله ای که از همیشه بیشتر روی من تاثیر گذاشت رو اینجا کپی کنم دیدم باید تمامش رو کپی کنم، کلمه به کلمه این مقاله برام هدایت بود. ….

    برای من که لنگ لنگان هم مسیر قانونمندی رو پیش میرم نمیدونم چقدر طول میکشه تا ثروتمند بشم و از دید دیگران موفق بشم ، اما از روز دهم اردیبهشت امسال من احساسی رو تجربه کردم که فرای پول و ثروت و این حرفاست ، گریه امانم نمیده استاد…. من اصلاً نمیدونستم که این رویای من تا این حد به درون من نزدیکه و با دلم عشق بازی میکنه! شاید برای دیگران عجیب باشه اما مهم نیست. مهم من هستم ،مهم احساس رصایتمندی من هست، مهم جوشش عشق در وجود من هست که داره هر لحظه من رو به معبودم نزدیک و نزدیک تر میکنه. باید تجربه کنید. دوستان این مقاله رو بارها و بارها بخونید به خودم هم میگم…. اگه الان نمیدونید که چی شما رو به اون احساس آرامش و عشق عظیم می رسونه اشکالی نداره، از علاقه های کوچک و دست یافتنی تون شروع کنید و قطعاً هدایت میشید. برنامه ای آزاد برای خودم طرح کردم و امیدوارم که بتونم باز هم روی فایل ها و دورها ی بینظیر واقعاً بینظیر استاد کار کنم و نمره ام رو بالاتر ببرم و عشق و لذتی که در حال تجربه اش هستم رو بیشتر و بیشتر و بیشتر تجربه کنم.

    از تمامی دستان خداوند که کمک من بودند در هر جایی و به نحوی که بوده خداوند هزاران برابرش رو بهشون خیر برسونه. و از برادرم که دست خداست و صبورانه این روزها تلفنی من رو یاری میکنه ممنونم. عزیز دلم مهدی عزیزم ممنونم داداش جان. و همسر عزیزم که خیلی کمک کرده و خیلی صبوره ممنونم. و از فرزندان گلم هم ممنونم که با ذوق چشمانشون بهم انرژی میدن ممنونم.و از خودم هم ممنونم که تونستم خودم رو به این روزهای شیرین برسونم.

    از شما عزیز که وقت گذاشتی و کامنتم رو خوندی هم بسیار متشکرم.

    و از خداوند و از عزیزترین دلم ، عزیزترینم الله جانم بینهایت سپااااااسگزارم که به من فرصت تجربه ی این حد از عشق و آرامش رو داد. تو را فراوان سپاس که مرا آفریدی…..

    اللّهم ثبّت اقدامنا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
    • -
      افسانه باقری گفته:
      مدت عضویت: 1771 روز

      سلام سمیه جان دوست عزیزم

      باخوندن کامنت شما اشک شادی من هم اومد چقدر خوشحالم برات چقدرتحسینت میکنم واقعا خدایاشکرت فتبارک الله احسن الخالقین رو میشه تواین سایت به وضوح دید

      سمیه ام امیدوارم هر روزت بهترازدیروزباشه وقتی نوشتی شاهد دیدن ملکه هات بودی بخداقسم منم حسش کردم چقدرتحسین برانگیزبود شگفت آوره دوست عزیز موفقم بهت افتخارمیکنم و منم سپاسگزاراستادعزیزومریم جان هستم واین حس شادی روبرای همه ی دوستانم ارزومیکنم .

      هرجاکه هستی به دستان پرمهرخدای بزرگ میسپارمت ازت ممنونم که این حس خوب روباما درمیون گذاشتی .

      ازت ممنونم که قدرت خلق کردن رو یاداوری کردی .

      ازت ممنونم که راهنمایی کردی مقاله ی مریم جان روبارها وبارها مطالعه کنیم .

      دوستت دارم سمیه جانم زنبوردار خانم و برگزیده و موفقم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سعید دهستانی گفته:
      مدت عضویت: 2374 روز

      سلام به سمیه خانم عزیز دوست خوبم

      چقدر من از خوندن کامنت هات لذت میبرم و انرژی میگیرم

      وقتی این کامنتت رو خوندم کنجکاو شدم که بدونم کجایی هستی و یه حسی بهم میگفت باید شمالی باشی

      من خودم بچه شمالم ، مازندران ، محمودآباد

      رفتم تو پروفایلت دیدم نوشته بودی از قم مهاجرت کردی به شمال ، چقدر لذت بردم از این حس خودم که درست بهم گفت و کلمه شمال و تو ذهنم اومد تو پروفایبت پیدا کردم

      سیمه جان چقدر من از این کامنتت لذت بردم

      خدا میدونه از وقتی این کامنت و ثبت کردی تا حالا تو این چند ماهی چقدر اون حس و تجربه کردی و چقدر پیشرفت داشتی

      وقتی داشتی تعریف میکردی از علایقت اصلا فکر نمیکردم برسی آخرش به زنبور داری یه چیزی مثلا خیاطی و همچین کارهایی توذهنم بود که دنبالش باشی

      خدا شاهده وقتی داشتی تعریف میکردی از اولین کندویی که خریدی و اون ملکه هایی که دیدی و روی دستت گرفتی و اون حسی که تجربه کردی و به متن آوردی من چه حالی شدم ، تپش قلب گرفتم تمام موهای تنم سیخ شد و پر از انرژی بودم انگار مثلا یه چیزی ماورایی دیدم که کسی نمیتونه ببینه یا یا یه چیزی که نمیشه بیانش کنم

      اشکم در اومد وقتی میخوندم از خوشحالی و هیجان انگاااااااار خودم داشتم در اون کندو و باز میکردم و اون ملکه و میدیدم

      الله اکبر چه خداییی هست

      الله اکبر چه خداییی هست

      الله اکبر چه خداییی هست

      حالم و امشب دگرگون کردی اگه الان تو این جمع خانوادم نشسته نبودم قشنگ اشک شوق میریختم

      نمیدونم چرا یهو این حس بهم دست داد انگار من خودم رسالتم و پیدا کردم

      چند وقتی هست درگیر این هستم رسالتم چیا و باید به دنبال چی باشم

      سالهای زیادی هست که ترک از تحصیل کردم و رفتم تو کار جوشکاری ساختمان و 20 سال کار کردم و کارگاه داشتم و بنا به دلایلی جمع کردم و رفتم تو کارخانه مشغول به جوشکاری و کار شدم

      در کارم دوباره از اول راهنمایی شروع به درس کردم و رفتم به دنبال علاقم و لیسانس طراحی معماری ساختمان گرفتم

      تمام ترم عالی بودم نفر اول دانشگاه با کلی انگیزه

      با قدرت تجسم عالی در طراحی

      آخ که چقدر من لذت میبردم زمان دانشگاه از انجام پروژه های درسیم که طراحی بود ، اصلا من عاشق طراحی معماری ساختمانم .یعنی عاشق اینم که یه زمین بهم بدن بگن آقا فلان ساختمان با این ویژگی برام طراحی کن ، من با تمام خستگی کار روزانم میشینم پشت سیستمم و یه مدزیک عالی میزارم تا خود صبح با عشق با عشق با عشق انجام میدم بدون خستگی بدون افت انرژی

      صبح هم با یه انرژی بیشتر میتونم برم سر کارم

      الان میدونم علاقم به چی هست و دنبال چی هستم ، عاشق چی هستم ، قلبم برای چی میتبه و چیه دوست دارم ولی میخوام حرکت کنم و از شغل فعلیم که جوشکاری تو کارخانه هست بیام بیرون و برم دنبال علاقم میترسم

      با اینکه تو این کارخانه 2 سال هستم مدیر بهم پیشنهاد ارتقای شغلی داد تا چند ماه دیگه و افزایش حقوق عالی و حقوق الانم هم عالیه هست همه چیز اوکی هست ولی من دلم راضی نیست میگم یه جای کار میلنگه من اون حس خوب و ندارم

      همسرم مخالف بیرون اومدن از شرکت هست و همینم باعث ترس بیشترم میشه

      با خودم میگم الان 38 سالمه میتونم تو این رشته موفق بشم ؟

      میتونم کسب درآمد داشته باشم ؟

      میتونم مشتری داشته باشم؟

      اگه نتونم چی؟

      و هزار هزار نجوایی که نمیتونم کنترلش کنم و این باعث ترسم میشه که نتونم قدم اول و بردارم و بخوام برم به دنبال علاقم و دفتر مهندسی خودم و افتتاح کنم

      چند وقته به ذهنم افتاده نکنه رسالتم این نباشه اصلا!

      نکنه به چیز دیگه ای علاقه دارم !

      نکنه من باید بیشتر روی خودم کار کنم تا پیداش کنم !

      چند وقته از خدا میخوام هدایتم کنه تا رسالتم و پیدا کنم

      از خدا میخوام همینطور که استاد و همه بچه های این گروه و هدایت کرد که به دنبال علاقشون برن و رسالتشون و پیدا کنن منم هدایت کنه تا بتونم اون حس قشنگ و تجربه کنم

      امروز ناخودآگاه بهم یه حسی گفت که جمله پیدا کردن رسالتم و سرچ کنم و سرچ کردم و رسیدم به ابن مقاله عابی و کامنت های عالی تر بچه ها و خداااای من دارم دیوانه میشم از این همه کامنت زیبا تو این چند وقت

      هر چی بیشتر میخونم یه حس بیشتر ندونستن رسالتم بهم دست میده و یه حس ترسی که صبر کن بیشتر حقیق کن ببین به چی علاقه داری

      نمیدونم برای شما هم همچین چیزی پیش اومده یا نه

      ازت میخوام برام بنویسی ،نمیدونم چی ولی یه چی که به دلت میاد و برام بنویس تا منو حرکت بده ، تکونم بده یه چی که ایمانم و خدا بیشتر و قویتر کنه که بتونم شروع کنم حرکت کنم و تلاش کنم

      سپاسگزارم ازت بابت این کامنت زیبات و عالی که حالم و تمشب عوض کرد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سمیه گفته:
        مدت عضویت: 2034 روز

        بسم الله النّور

        سلام آقای دهستانی همکلاسی بزرگوار . اول تشکر می کنم از پاسخ پر شور شما به کامنت خودم. بارها پاسخ شما رو خوندم و چند بار هم شروع کردم به نوشتن جواب اما یه حسی می گفت هنوز وقت جواب نیست و همه رو پاک می کردم. و اما امروز میخام جواب بدم. من خیلی از این حسی که تو این مدت با داشتن همین سه چهار تا کندو تجربه کردم خوشحالم و خداوند رو شاکرم . این مدت درسهای زیادی گرفتم از روال کارشون میشه کتابها نوشت و درسها گرفت. در حد درک خودم ازشون درسهایی گرفتم که خیلی به دردم خورد و در آینده هم به این تجربه ها نیاز خواهم داشت. حقیقتش من هنوز بهره مالی ای از این کار نبردم. و برعکس براش خرج کردم و همچنان دارم خرج می کنم. من به این قضیه به دید مالی نگاه نمی کنم که اگه این باشه همین الان باید ردش کنم بره. من بی تجربه هستم و خطا زیاد داشتم با اینکه کتاب خوندم فیلم هم زیاد دیدم و از یکی دو نفر که سال ها مشغول این کار هستن راهنمایی گرفتم اما احساس می کنم یه کار شخصیه. انگار کندو به کندو فرق داره چه برسه مکان به مکان. من زنبورام ثابتن و امکان جابجایی ندارم و رسیدگی بهشون متفاوته با کسانی که جابجایی دارن. خلاصه کنم شروع این کار مستقیم من رو به درآمد نرسوند اما آرامشم رو خیلی بیشتر کرده و حتی سلامتی ام رو. و احساس می کنم وقتی میرم سراغشون حالم بهتره و خلاقیت هام بیشتر میشه . همون ماهی که من این کار رو شروع کردم تو کسب درآمدم از تدریس زبان پیشرفت داشتم . احساس می کنم پیگیر شدن این علاقه جرات من رو در رسیدن به بقیه رویاهام بیشتر کرده. نمی دونم آخرش این زنبورداری من به کجا میرسه. من فعلا قصد زنبورداری به این معنا که در سطح وسیع کار کنم ندارم . من به شدت دوست داشتم که این کار رو شخصاً تجربه کنم و این کار رو هم انجام دادم. رسیدن به این علاقه من رو سوق داد به پیگیری نقاشی که تو کامنت بالا هم بهش اشاره کردم. خیلی آروم به نقاشی هم دارم میرسم و بسیاااااااار از نقاشی لذت می برم.و حفظ قرآن همراه با درک مفاهیم آیه ها هم کاری بود که سالها دوست داشتم انجامش بدم و دو ماهه که شروع کردم. شاید در اصول موفقیتی انجام همزمان چند کار منطقی نباشه و همونطور که همیشه گفتن تمرکز خیلی اهمیت داشته باشه. اما یه مسئله دیگه هم داشتن آرامش درونیه . من چندین بار امتحان کردم که رو یه کار تمرکز کنم اما آرامشم بعد از مدتی بهم ریخته و احساس افسردگی داشتم. نمی دونم شاید افکار و باورهای محدود خودم آرامش رو ازم میگیره اما چیزی که من از خودم درک کردم اینه که وقتی به این چند کار مشغولم خییییلی آرامش دارم و نمی تونم مقایسه کنم که از کدام بیشتر لذت میبرم . وقتی میرم سر کندو لذت میبرم ، وقتی به حفظ و مرور حفظیات قرآن مشغولم لذت می برم و وقتی نقاشی می کنم لذت می برم وقتی به قصد یادگیری بیشتر زبان انگلیسی تلاش می کنم بازم لذت میبرم. شاید شناخت خودم از خودم ضعیف باشه اما حداقل برنامه ای که الان بهم آرامش بسیار زیادی داده اینه که این مسیر رو پیش برم. البته جدیداً تصمیم گرفتم که آروم آروم در یکی از این موارد تمرکز بیشتری داشته باشم و یواش یواش وقت بیشتری رو بهش اختصاص بدم . و حدود یک ماهه که این تصمیم رو دارم عملی می کنم و یواش یواش در حال افزایش تمرکز در یک زمینه هستم.‌ اما با همین میزان شناختی که فعلاً از خودم پیدا کردم نمی تونم هیچ کدام از مواردی که گفتم رو کنار بزنم . اما هدایت شدم به اینکه وقت بیشتری برای یکی از این موارد بذارم ، ضمن اینکه کمی هم به بقیه موارد مورد علاقه ام که الان برام مشخصند برسم. اینکه افزایش تمرکزم در کدام از اینهاست رو بعداً میگم. از وقتی این تصمیم رو گرفتم و شروع کردم به عملی کردن تصمیمم هم آرامشم خیلی بیشتر شده و هم در حد خودم ورودی مالی بیشتری رو تجربه کردم. به لحاظ قدرت روحی و آرامش درونی بسیار پیشرفت داشتم اما نمیدونم به لحاظ مالی تمرکزم در این زمینه کی ثمربخش میشه . امیدم به تجربه استقلال مالی از قبل خیلی بیشتر شده و هر بار که به مسائل مالی فکر می کنم یه احساس خوبی از درون بهم میگه همه چی همونجور میشه که تو میخوای.

        خلاصه مطلب اینکه به دنبال علائق بودن بهتر از یکجا نشستن و ترسیدن هست. چه بسا در همین پیگیر شدن ها و مشغول بودن به علائق متفاوت، علاقه ی اصلی و رسالت ما بروز پیدا می کنه. به نظر خودم اگه برعکس عمل می کردم و با این ترس که اگه نشه چی میشه سراغ هیچ کدوم از اینا نمی رفتم همین قدر پیشرفت رو هم نداشتم.در حال حاضر نظرم اینه که اگه برگردم و زمان دوباره ای به من بدن نه تنها پشیمون نیستم بلکه خیلی زودتر این تجربه ها رو شروع می کنم.

        امیدوارم که تونسته باشم با این پاسخ به شما کمک کنم.

        براتون بهترین ها رو از الله یکتا خواستارم.

        اللّهم ثبّت اقدامنا…..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      حدیثه گفته:
      مدت عضویت: 1709 روز

      سلام سمیه ی عزیزم

      کامنت بسیار زیبات رو خوندم

      اشکم ناخودآگاه جاری شد از اینهمه پاکی و صداقت کلامت ،

      خداروشکر که حال دلت عالیه ،خدارو هزار مدرتبه شکر که به مسیر مورد علاقه ت هدایت شدی ،خدارو شکر که تجربه های نابت رو با ما در اشتراک گذاشتی ،خدارو شکر که امروز با هدایت الله کامنت شما رو خوندم ،

      بسییییار لذت بردم

      امیدوارم هر لحظه و هر روز موفق باشی و اززندگی ت لذت ببری

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      منیره ملاباقری گفته:
      مدت عضویت: 848 روز

      سلام عزیزم خیلللللی خیللللللی تحسینتون میکنم وخیللللی خوشحالم که در خانواده ای هستم که افراد با اراده ای مثل شما رو داره،کامنتتون خیلی خیلی زیبا بود ویک هدایت بزرگ برای راه من ،انگار تمام حرفهای دل من رو میدونستی وهمشون رو جواب دادی ،من خودم خانوم خونه دار هستم ونمیدونم به چی علاقه دارم ،خیلی روی خودم کار میکنم ولی چون حرفه ای ندارم که به اون حسی که شما بهش رسیدید ،برسم، حالم میریزه به هم ،خیللللی دوست دارم سرگرم چیزی بشم که نفهمم کی صبح میشه ،کی شب،با این کامنت شما فهمیدم که باید برم تو دل هدایت‌های کوچیکی که میشم ،شاید باورتون نشه خیلی خداوند هدایتم میکنه سمت نقاشی وبا این کامنت شما من اراده ام صد برابر شد ،خیلی خیلی از شما دوست عزیز سپاسگزارم برای این حد از استقامت وایمان در عملتون،امیدوارم هر کجا که هستی روز به روز پیشرفت کنید ویکی از کندو داران نمونه ی برتر کشور بشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    سلام

    🌱میخوام از تجربه امروزم صحبت کنم،از کجا شروع کنم

    هم از معجزات اش بگم هم از درس هایی ک برام داشت

    استاد الان ک فکرشو میکنم میگم واو افرین ب تو ک انجامش دادی

    🌱قبلش خیلی از طریق نظرات سایت ب من الهام شد ک انجامش بده و حرکت کن منم گفتم ببین خدا از چند طریق بهت میگه انجامش بده،برو ببین چی میشه نمی میری ک

    استاد من ی سری جنس خریده بودم و نمیدونستم ک چ جوری بفروشم اشون،و ایده اومد ک برو تو مترو بفروش وای خدا😅😅

    🌱قبلش فقط میگفتم آیا خدا برای بنده اش کافی نیست

    میگفتم مردم دیگه کیه ان بابا،تو خدارو داری برو جلو

    🌱و من انجامش دادم امروز و رفتم و دو سری گفتم و اومدم بیرون روی صندلی نشستم

    خانوما فقط ی نگاه کوتاهی انداختن ب من و بعدم سرشونو انداختن پایین ن کسی پرسید جنس شو ببینم ن هیچی

    ی ذره فس شدم راستش و نجواها شرو شد

    🌱اومدم توی سایت و زدم رو نشانه،خوندم ک ناامید نشو

    🌱این یک آزمایش بود برای اینکه ببینم حرکتی میزنی،ببینم بعد اینکه نشد و نفروختی چقد ایمان تو نشون میدی چقد توکل تو نشون میدی،چ نکات مثبتی از تو دلش درمیاری،چ تقوایی میخوای انجام بدی

    🌱و این جمله طلایی رو خدا ب من گفت

    امتحان لازمه حرکت هست اگه نباشه اصن پیشرفتی هم نداریم.

    🌱خوب من امتحان کردم من شجاعت ب خرج دادم من توکل کردم و رفتم جلو

    خدا میدونه اون لحظه ک میخواستم بگم چقد سخت بود،شروع و استارت سخته همیشه

    🌱ولی الان ک اومدم و نشستم فکر کردم گفتم واقعا ترس خاصی نداشت،من بزرگ شدم من دیگه ب حرف مردم کمتر اهمیت میدم

    🌱استاد واقعا من در عجبم ک چطور خانواده من اجازه دادن خدااای من ک اینم از معجزات خداست،استاد مادر من آدم مذهبی و پدرم تعصبی چطور آخه

    چون خودم واقعا از ته دلم میخواستم ک تجربه اش کنم

    اولش ک گفتم پدرم گفت متروووو؟

    اصلا فکرشم نکن

    و من همون لحظه یاد کارای قبلی ک انجام دادم و بهم گفت اصلاااااا نمیشه😅😅 افتادم

    🌱اتفاقا خوب شد اینو بدونن ک من قراره از این ب بعد تصمیم های یهویی و عجیب زیادی بگیرم 😎

    بهشون گفتم بابا این همه آدم این همه خانم دارن میفروشن منم یکی از اونا،میرم اگر نشد برمی گردم سریع،مادرم می‌گفت اگر کسی بینتت چی ک واقعا امکانش بود از فامیل کسی باشه،گفتم مهم نیست اتفاقا من میرم جلو و بهش سلام میکنم( ک البته الکی می گفتم😅)

    🌱اتفاقا صبح پدرم منو مجدد دید گفت واقعا نمی دونم چرا داری اینکارو میکنی،و منو تا سر خیابون رسوند بعدم هیچ نگفت و رفت،واقعا اون شجاعت رو تو من می دید،اون مصمم بودن رو، ب همین خاطر کسی نمی تونست جلومو بگیره

    🌱الان میفهمم اگر کسی بخواد کاری رو انجام بده و اونقدر مصمم باشه،هیچ کس نمیتونه جلوشو بگیره

    🌱من چیزی نفروختم ولی

    من مطمئنم ک این تجربه منو بزرگ کرد(میگم تجربه نه شکست)

    اعتمادبنفس منو بیشتر کرد،شجاعتم رو بیشتر کرد

    بهم فهموند مردم هیچ کاره ان توی زندگیت،خودت و خودت مهمی تو روزای سخت خودت و خدای خودت کنارت بودن،چ بسا خانواده ات هم نبودن پس فقط خودت مهمی توکل کن و ادامه بده

    🌱جالب اینه ک اومدم خونه خانواده ام چیز خاصی نگفتن خواهر کوچیک ام گفت اشکال نداره بابا،خواهر بزرگم گفت آبجی فروشنده ام ای جان اشکال نداره

    منم فقط می خندیدم ب کاری ک کردم ب شجاعتی ک ب خرج دادم،ک الان مطمئنم اگر ب خیلی از دخترا  بگی نمیرن انجامش بدن

    🌱الان این لباس های گوشه خونه رو هروقت می بینم یاد شکست نمی افتم،یاد تجربه بزرگی ک کردم یاد درس هایی ک برام داشت یاد شجاعتی ک داشتم می افتم

    و مهم نیست اگر فروش نرفت،چون خیلی درس ها برام داشت

    خدایا ازت ممنونم از ته قلبم ک کمکم کردی ک اینکارو انجام بدم تو سینه منو سپر کردی تو صدا شدی توی گلوم برای گفتن، تو قدرت شدی توی دست وپاهام،و چشم شدی برای چشم تو چشم شدن باهاشون

    ممنونم🌱🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
  8. -
    یاشار غراوی گفته:
    مدت عضویت: 3851 روز

    سلام

    چقدر لذت بردم و یاد گرفتم چقد خوب و پر بار بود میدونید ادم اگه بخواد به موفقیت های خودش دست پیدا کنه فقط یه جرقه یا یه راهنمایی یا یه مسیر مشخص که شما همینجا گفتید …کافیه که با توجه به این جرقه یا راهنمایی یا مسیر راه……..حرکت کنه و و به اون چیزایی که میخواد برسه فقط حرکت کن و همینه بقیه چیزا در اول کار مهم نیستن …….اقا نشین فقط حرکت کن یچیزی بهت گفته میشه بگو باشه انجام میدم و این سلسله انجام دادن های کوچیک و بزرگ تو رو به خودت تو رو به رسالتت و اهدافت میرسونه و یهو میبینی عه اره من به رسالتم رسیدم به هدف زندگیم رسیدم و این از چی شروع شد از حرکت از کندکاو کردن خودمون و دنیای اطرافمون از تجربه ها و یاد گرفتن ها و این یعنی خود عزت نفس اگه حرکتی نکنی عزت نفسی هم به دست نمیاری فقط کافیه اون چرخ دنده بزرگ که تو مسیر سراشیبی قرار گرفته هل بدی و باهاش بری بعدش دیگه هی عزت نفس بیشتر شناخت بیشتر لذت بیشتر سمت سوی بیشتر و واضح تر هدایت های بیشتر و دیگه تمامه و میرسی به اون چیزی که میخوای میرسی

    پیدا کردن رسالت یعنی همین :::::بنابراین‌، مسئله‌ی «پیدا کردن رسالت من»‌، مسئله‌ی شناختن خودت‌، تشخیص ویژ‌‌گی‌های رفتاری‌ ات‌، نقاط قوت و ضعف‌ات و علائق‌ات است. کاری که با تصمیم گرفتن و سپس تجربه کردن به آن دست پیدا می‌کنی. منظورم گرفتن یک تصمیم خاص نیست‌، بلکه سلسله‌ای از تصمیمات که قدم به قدم تو را به خودت می‌شناساند‌ و با قطع شاخ و برگ‌های اضافی‌ از افکارت‌، تو را به مسیر سبک شخصی‌ات هدایت می‌کند…… فقط کافیه همین یه پارگراف رو بخونی دیگه همه چی حله ………حتما چندین و چند بار دیگه این صفحه رو میخونم تا بیشتر و واضحتر و دقیقتر یاد بگیرم و عمل کنم و عمل کنم

    خدایا شکرت پروردگارا سپاسگذارم ازت که چنین دست های هدایت گر و حکیمی داری که به بندگانت اینطور کمک میکنی و یاری میرسونی …….استاد عباسمنش عزیز و خانوم شایسته مهربون واقعا ازتون ممنونم که عاشقانه این نکات خداوندی رو به ما میگید ….این نکات حاصل تجربه زندگی و رفتن به جلو و حرکت و عزت نفسه که خیلی خیلی گرونه با هیچ ریالی نمیشه تومنش کرد واقعا اگه بخوای همه اینا رو بدونی باید کلی تجربه کسب کنی و عمر ادم و زحمتی که کشیده میشه و تحقیقاتی که انجام میشه واقعا ارزشمنده و غیر قابل معامله با پول

    و این فقط کار خداونده و محبت و عشق خداوند به ما و بندگانشه ممنون دوست دارم خداجونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای:
    • -
      زهرا محمد خانی گفته:
      مدت عضویت: 981 روز

      سلام به یاشار عزیز وتقعا همین پاراگراف کلی برای من ارزشمند بود که رسالت من اینه که با حرکت کردن واون تصمیمی که لرای کارم میکنم اون تجربه کارم که میکنم میزنم میرم تو دل ناشناخته ها بعی در مورد کلی از توانایی هوی خودم نقاط ظعف قوت خودمو پیدا میکنم این میشه رسالت من هدف از زندگی واقعا کیف کردم از پاسخ قشنگت و این حرفتم خیلی خوشم اومد واقعا درسته واین محبت خدتس به بنده هاش و این اگاهی های همه از طرفه دستای خداوندن و این ها با هیچ پولی قابل مقایسه نیستن و کلی انگیزه توش هست برای حرکتخداجون هزاران بار شکرت :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2335 روز

    به نام الله یکتا

    به نام آنکه مرا خالق زندگیم آفرید

    سلام استاد عزیزم، سلام مریم شایسته نازنین و سلام همراهان مسیر خوشبختی

    پیدا کردن رسالت و علاقه در زندگی، از گرفتن تصمیمات کوچیک و بعضی مواقع غیر عادی نشات میگیره

    خیلی وقتا شده که میخوام یه کاری انجام بدم که دلیلش رو نمیدونم و فقط میدونم یه چیزی توی قلبم منو به اون کار وادار کرده و بعد که انجام میدم برام یه نتایجی رو بدنبال داشته که قبل از انجامش نمیدونستم

    شروع گاهی سخته

    اینکه از اون موقعیت امن و بدون خطر فعلی خارج بشبم گاهی که نه، خیلی مواقع سخته

    گاهی تصمیم گرفتن سخته چه برسه به اجرا کردن

    اما چقدر عالی مریم جون نوشتن که ریشه همه اینا توی عزت نفسه

    توی ترسیدن از قضاوت بقیه

    توی اینکه نکنه موفق نشم و مسخرم کنن؟؟

    نکنه وارد این کار بشم و توان انجامش رو نداشته باشم؟؟

    نکنه دانش و اطلاعاتم کم باشه؟؟

    و هزاران نکنه و اما و اگر که ذهن میاره و ما رو متقاعد میکنه که نه تصمیمی گرفته بشه و نه اقدامی و در نتیجه هیچ نتیجه ای هم بدنبال نداشته باشه و دوباره مثل قبل سرخورده و ناامید و بی حوصله یه جا بشینیم و زانوی غم بغل بگیریم

    توی دوره عزت نفس خیلی روی این مسائل کار شده

    اولین مورد که خیلی مهمه این هست که من چه موفق بشم در انجام یه کار و چه نشم، فارغ از قضاوت بقیه، من انسان ارزشمندی هستم، من لایق خوشبختی هستم و باید از همه زندگیم لذت ببرم

    مورد بعد اینکه خداوند در همه جا، برای همه به اندازه مساوی وجود داره

    ایمان بهش داشته باشم

    ایمان واقعی

    یعنی ایمانی که وقتی اسم خدت رو میاری دلت قرص باشه، هیچ شک و ترس و نگرانی نباشه و امید داشته باشی که توی هر لحظه، خدا هدایتت میکنه

    اما اول کار باید با امید به همین خدا، اقدام کنی

    با همین امکاناتی که همین الان داری

    نخوای یه شبه ره صد ساله بری

    این همون بحث تکامل هست

    یعنی عزیزم دوستم کمالگرایی نه تنها خوب نیست بلکه تیسه میزنه به ریشه همه اقدامات، امیدها و انگیزه ها

    چون باعث مزشه تو احساس نا لایق بودن کنی و قدم اول خودت رو با قدم ۱۰۰ ام افراد موفق مقایسه کنی و نتیجه غیر از آه و افسوس و سرخوردگی نخواهد بود

    توی مسیر اقدام، اگه جایی نیاز به درخواست کمک از دیگران بود، نترسیم و درخواست بدیم

    خداوند با دستان بی نهایتش که همین انسانها و دور و بری هامون هستن بهمون کمک میکنه

    نترس از نه شنیدن

    نترس از مسخره شدن

    ادامه بده

    برای من توی یه کار ، حالتی پیش اومد که باید یه درخواستی میکردم و تا حالا به ۵ یا ۶ نفر درخواستم رو دادم و نه شنیدم اما کوتاه نمیام چون دستان خداوند بی نهایته فقط نباید ناامید بشم

    خدا میخواد منو قوی کنه

    یه دوستی نوشته بود میخوام عضله درخواست کردنم، قوی بشه

    آره همینه دقیقا همینه

    اما در کنار اون درخواست ،امید داشته باش به شدن ها نه نشدن ها

    یعنی اگه خواسته من با باورهای من هماهنگ نباشه نتیجه نمیاد

    یه مورد دیگه که خیلی از ما میترسیم که دست به کار شیم و تصمیم بگیریم و تجربه کنیم، اهمیت دادن به حرف بقیه هست

    اینکه قضاوت بشیم

    اینکه بگن دیدی نتونست و اون موقع ما میشکنیم

    خیلی موفقیت ها، خیلی از نتایج از دل اقداماتی بر میان که از اول هیچ نتیجه ای براشون مشخص نشده

    اما یه انسان با ایمان، با اعتماد به نفس، کسیکه خودسو تنها عامل شکست یا موفقیتش میدونه، به الهام قلبیش گوش داده

    آرام آرام رفته جلو و دیده آره درسته همینه

    پس نترسبم از تصمیم گرفتن

    نترسیم از اقدام کردن

    نترسیم از تجربه کردن

    برای پیدا کردن سبک شخصیمون، علاقمون، عشقمون تا حرکت نکنیم چیزی معلوم نمیشه

    خدا هم گفته از تو حرکت، از من برکت

    یعنی خداوند برای کسیکه حرکت میکنه وظیفه خودش رو کمک کردن میدونه

    فقط باید تصمیم گرفت و بدون چون و چرت عملی کرد

    فقط باید دل به دل خدا سپرد

    فقط باید به درون ایمان داشت

    باید پله پله بریم جلو

    باید خودمونو لایق بدونیم

    باید وجودمون رو قوی کنیم

    باید انگیزه و اشتیاق داشته باشیم

    باید باور کنیم که میشود

    و خداوند از هزاران راهی که نمیدونیم، میاد جلو و کارها رو چنان پیش میبره که اگه میخواستم سالها برنامه بریزم، اینقدر دقیق همه چیز جور نمیشد

    خدایا به هممون جسارت شجاعت ایمان و باور حرکت بده

    روزتون زیبا، لبتون خندان و دلتون شاد♥️♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 92 رای:
    • -
      ایمان صانعی گفته:
      مدت عضویت: 1746 روز

      به نام الله یکتا

      ممنون از خانم حسینی بابت این جمله زیبا:ایمان واقعی

      یعنی ایمانی که وقتی اسم خدت رو میاری دلت قرص باشه، هیچ شک و ترس و نگرانی نباشه و امید داشته باشی که توی هر لحظه، خدا هدایتت میکنه

      من فورا رفتم یه کاغذ برداشتم و این جمله رو نوشتم و چسبوندم به دیوار مغازم و به خودم قول دادم که یه همچین ایمان و باوری بسازم

      به امید موفقیت روز افزون همه دوستان

      و بوسه بر دستان استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        زهرا حسینی گفته:
        مدت عضویت: 2335 روز

        به نام خدا و سلام به شما دوست عزیز

        بسیار هدایتی به این مقاله، به کامنت خودم و سپس کامنت شما مراجعه کردم و سپاسگذار وجود شما هستم که حس خوبتون رو به من هم منتقل کردید و برام نوشتید

        ایمان به خودم و توانایی هام و سپس ایمان واقعی به خدایی که همیشه و در هر لحظه برای هممون حاضره، قدرت تصمیم گیری و اجرا کردن من رو چنان تقویت میکنه که دیگه نظر بقیه و تمسخر و ترس از شکست، رنگ میبازه و حس خوب، آرامش و حال خوب از هدایت خداوند جاشون رو میگیره

        امیدوارم در هر لحظه، هدایت خداوند جاری بشه در زندگیمون⭐⭐💯💯

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      صفورا کوشککی گفته:
      مدت عضویت: 1179 روز

      زهرای عزیزم توی پیامت چیزی رو خوندم که برق از سرم پرید.

      چندروزیه تو یه کاری هرچی پیش میرفتم به در بسته میخوردم.و چند نفر بودن که به طور غیر مستقیم ازشون درخواستی کرده بودم که یا قبول نمیکردن یا هزارتا منت میذاشتن.خیلی خودمو سرزنش میکردم که چرا درخواست کردم تا جواب رد بشنوم .درصورتی که از اساس درخواست کردن من مشکل نداره مشکل از اینه که من به جای خدا روی بنده ی خدا حساب باز کردم و وقتی که جواب رد می‌شنوم به شدت میشکنم.

      ولی این جمله ای که گفتید انگار برق سه فاز منو گرفت که اینقدر درخواست کنید تا عضله ی در خواست کردنتون قوی بشه.

      پس نه از اونور بوم بیفت نه از اونور بوم.

      نه کلا از درخواست کردن منصرف شو نه وقتی درخواست میکنی فکر کن که فقط همین یه آدمه و باید فقط از این آدم جواب بله بشنوی .خدا بی نهایت دست روی زمین داره که از طریق اون دستا میتونه به تو ثروت و رزق برسونه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        زهرا حسینی گفته:
        مدت عضویت: 2335 روز

        به نام خدای هدایتگرم به زیبایی هر چه تمام تر

        سلام صبای عزیزم

        واقعا کامنت شما باعث شد دوباره بیام مطالب این فایل و کامنت خودم رو بخونم و برق ار خودمم پرید میدونید چرا؟

        چون دقیقا وقتی برگشتم به اون تایمی که این کامنت رو نوشتم یادم افتاد که نوی چه مسئله ای گیر افتاده بودم و حدود ۱۰ روز بعدش خداوند فردی رو سر راه من قرار داد که باعث شد یه کار ۲ ماهه در عرض ۲ هفته با کیغیت بالا انجام بشه و همه اینا به خاژر درخواست های من و ناامید نشدن و ابمانم بود که : میشود، باید بشود

        و حالا وقتی مرور میکنم میبینم در طی این مدت، بارها و بارها وقتی ایمان داشتم و سپردم و ناامید نشدم، چه درخای ارزشمندی باز شده که من فکرش رو هم نمیکردم

        سپاس بی نهایت از شما که برام نوشتید و باعث شدید من دوباره و دوباره ابن مسیر دریت و لذت بخشی که درونش هستیم رو تایید کنم و با حال مثبت تر ادامه بدم و بدونم:

        ایمان بدون عمل، حرف مفت این

        برای هممون سلامتی شادی آرامش و عشق بی انتها رو آرزو دارم

        🌹🌹💓💓🎉🎉🙏🏻🙏🏻🌸🌸

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      زهرا محمد خانی گفته:
      مدت عضویت: 981 روز

      به نام الله

      سلام به استاد وهم فرکانسی های عزیزم خوشحالم که باهاتون اشنا شدم من این فایل الان به صورت نشانه برام اومدم بعدم به دیدگاه زهرا حسینی برخوردم واقعا ازش خوشم اومد وتو دلم حرفش نشست ممنونم زهراجون واقعا همین طور هس که میگی حرفت که میگی ایمان ینی وقتی اسمت میاد دلت قرص باشه قبول دارم اعتماد به نفس داشته باشی واروم اروم قدم برداری ممنونم از خدا که منو به وسیله ی دستای خودش هدایت کرد و هر روزم پر از ناشناخته های جدید که میخام تجربه کنم شروع کنم خداجون شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        زهرا حسینی گفته:
        مدت عضویت: 2335 روز

        به نام یکتای هدایتگرم و سلام به زهرای عزیزم

        خدا رو شاکرم که هر لحظه ما رو هدایت و حمایت میکنه و ما شاهد کلی زیبایی و حال خوب و آرامشدر زندگیمون ستیم

        قطعا ایمان به خداوند و نترسیدن، اولش سخته و ته دل بعضی مواقع قرص نیست اما به مرور با تکرار و ادامه دادن، به در جه ای از ایمان و یقین میرسیم که جز خداوند ، کسی رو دخیل در انجام هیچ امری نمیبینیم و بسیار شادم که کامنت من تونست در شما عزیز دل، حس زیبا و مثبتی ایاد کنه و عشق درونتون رو نثارم کردید و برام نوشتید

        برای هممون دنیا دنیا شق سلامتی و آرامش و ثروت های بی انتها رو آرزودارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          زهرا محمد خانی گفته:
          مدت عضویت: 981 روز

          سلام زهرا عزیز واقعا اسممو دوس دارم وخوشحالم هم اسمیم منم برای همه مو هم فرکانسی هاخوشبختی واهل دل زندگیی پر از عشق صمیمت و مهربانی و پر از لذت های قشنگ میخام در کنار خانواده و دوستان بدرخشیم من الان همچین حسی دارم و شکر گزار خداوندم بابت این زندگی خیلی قشنگ:)))

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا محمد خانی گفته:
      مدت عضویت: 981 روز

      به نام الله

      سلام به استاد وهم فرکانسی های عزیزم خوشحالم که باهاتون اشنا شدم من این فایل الان به صورت نشانه برام اومدم بعدم به دیدگاه زهرا حسینی برخوردم واقعا ازش خوشم اومد وتو دلم حرفش نشست ممنونم زهراجون واقعا همین طور حرفت که میگی ایمان ینی دلت قرص باشه قبول دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    گل بهشت گفته:
    مدت عضویت: 2132 روز

    سلامممم به همه عشقای عزیزدلمممم

    عاشقتونمم

    وقتی میام تو سایت میبینم از جنس باورهای خودم دغدغه های ذهنی که دارم برام نشونه میاد فقط از درونن داد میزنم عاشقتونممم

    اول از همه خداروشکر میکنم که دست انگشتان سالمی دارم برای نوشتن چشمانی زیبا و بینا دارم برای دیدن و همچنین سپاس گزاری میکنم از خدای عزیزم بابت این همه نعمت فراوانی که در اختیارمون گزاشته

    خب من چند وقتی هست که تصمیم گرفتم برای خرید دوره راهنمای عملی دست یابی به رویاها دقیقا همون زمانی که قیمتش افزایش پیدا کردو خب من به همون اندازه قبل هزینشو داشتم و خب اینو نشونه دونستم که خب حالا این اتفاق باعث شده که من صدرصد از نظر مالی پیشرفت کنم و واقعانم همینجوری شده و روز به روز دارم برای خریدنش بهش نزدیک ترمیشم و خب این مقاله و اگاهی هاش نشونه من برای خریداین دوره بود که خداروشکر

    خب و حرفم راجب این مقاله

    ببینید من هم سوال همین دوستم رو داشتم همیشه از خودم ذهنم که خب چی بهتره چی کار کنم

    و خب من با هدایت خدا اینکارارو کردم

    اول از همه اومدم این باور رو در ذهنم قبول کردم که هر انسانی با ازمون و خطا کردن میتونه بفهمه چیو دوس داره و نداره

    و این ترمز رو گرفتم دستم و کشیدم که اره چون که کامپیوتر خوندم باید تا تهش همینو برم یا نمیتونم شغلمو عوض کنم چون فلان ادم یا مامانم وبابام بهم میگن اره تو نمیدونم ثبات نداری نمیتونی درست تصمیم بگیری نه

    ینی اومدم روی عزت نفس خودم کار کردم خودم رو با تمام اشتباهات تمام تصمیم هایی که گرفتم پذیرفتم و قبول کردم خودم رو

    در مرحله دوم خب من به این تعطیلی و اموزش از راه دور ها خوردم که خب یک ساله این شکلیه روال یادگیری ها

    و گفتم ببین دختر تو بایدد هرچیو که دوس داری هر شغلی رو تا حدی امتحانش کنی و واردش بشی

    تا این ترمزه بره کنار که اگه فلان رشته رو میرفتم الان پولدار بودم و موفق بودم و هرچی

    پس اومدم واقعاااا بها دادم

    ینی استاد یادمه شما تو یه فایل میگفتید ادم باید بهای خواسته هاشو بده و من پذیرفتم برای موفقیتم باید این بها رو بپردازم

    من به 5 تا شغل خب علاقه داشتم و دوس داشتم و درگیرشغل پنجمی بودم ولی 4 تا دیگ بود

    و همیشهههه میگفتم اره اگه فلان بود فلان فرد میزاشت من برم کلاس الان وضعیتم این نبودهرچی

    پس اومدم به این نجوا پایان دادم

    ینی چییکارکردم؟

    خب قبل اینکه بگم اینو بگممم که ای کسی که داری اینو میخونی عاشقتم بدون که میتونی و نترس

    خب من اومدم تو رشته های که دوس دارم به صورت تمرکزی شرکت کردم

    ینی 3 ماه کلاس نقاشی

    3 ماه دوره های بورس و تحلیل

    نزدیک به نیم سال اندروید و طراحی نرم افزار

    ببینید من واقعا در تمام اینا مهارت داشتم

    مهارت خیلی عالیم هم داشتم جوری که استادا میگفتن قبلن همچین کلاسی ازاین نوع رفتی حتما

    ولی اون کلاسا منو به اونی که میخاست نمیرسوند منو به اون عشقی که باید داشته باشم برای کارم نمی رسوند

    من واقعا مهارت داشتم ماهر بودم علاقم داشتم ولی وقتی واردش میشدم ذهنم سکوت میکرد ینی دیگه حرف نمیزد

    و میفهمیدم بله اینا ترمز ذهن من بوده

    ک نمیزاشته من مسیر درست رو پیدا کنم

    و خب یه راه دیگه مونده که حس میکنم مسیرهمون مسیره ومیخام براش بازم برم اموزش ببینم و خب اون میکاپ ارتیست شدن هستش

    و انقددد من عاشق این کارم که با تمام وجودم حسش میکنم براش رویا میبینم تصویر سازی اینده ذهنی

    ولی خب شاید پارسال این حسو نداشتم من

    چون این ترمزا تو ذهن من بود که

    ❌تو باید فقط رشته ی درسی خودتو بری جلو اگه کاریو کردی تا تهش برو(اخ اخ چقد این باور تخریب کنندس)

    ❌تو نمیتونی علم های جدید دیگه رو یادبگیری کلی زمان میخاد و پولو ذهن ک نداری(محدود کردن ذهن)

    ❌دیگران و بقیه چی میگن اونا چه فکری میکنن یوقت نگن دختره بلبل هوسه هربار هوس یه کاریو میکنه(محتاج تایید دیگران بودن و مهم بودن حرف دیگران که ناشی از عدم عزت نفس بود)

    ❌نمیزارن بقیه نمیشه نمیزارن بری کلاس(که خب تصمیم به انصراف گرفتم بخاطر این ترمز های ذهنم و روزی که از دانشگاه انصراف دادم تا اومدم تو حیاز همون لحظه انصرافم صداها بقران توگوشمه که اعلام کردن کلاسا تعطیله بخاطر کرونا و برید خونه هاتون و این شد که مسیر من باز شد برای اینکه غیرحضوری بدون دخالت دیگران شرکت کنم)

    و این باور ها همش بخاطر نظام اموزشی که داخلش درس خوندم باوراهای ذهنی اشتباهی که به ما داده شده بود اینکه بزرگترامون فکر میکردن میتونن مارو وسیله پز دادن قرار بدن و هرچی ساخته شده بود

    ینی الان میتونیم ما خب رشته ای که دوس نداری رو سال دوم انتخاب رشتت ترک کنی و بری یه درس دیگه بخونی

    ولی زمان من کسی ک میخاست تعقیر رشته بده کل مدرسه بد نگاش میکردن خانواده دیگران و اصلا نمیزاشتن و میگفتن اره برو بزرگسالان درس بخون قدر عافیت بدونی و اینکه اره این مسیرکل زندگیت رو رقم میزنه و از این چرت و پرتایی که به پشت کنکوریا و اونایی ک میخان انتخاب رشته کنن میگن

    و خب من واقعا اون اول نمیدونستم باید چیکار کنم

    ..

    ولی همیشه این صدای استاد بود تو گوشم

    ✅ تو پای به راه در نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت ✅

    و خب این مسیری بود که من انتخاب کردم

    اغلب ما باید ازمون و خطا کنیم و جستجو تا اینکه بدونیم تو چه کاری واقعا موفقیم

    برای بیشتر ادما اینجوری که باید یه مسیری رو طی کنن شکست بخورن تجربه بدست بیارن تا بفهمن اقا واقعا چی میخان

    واقعا از چی لذت میبرن

    میدونی

    ❌✅ما باید به خودمون اجازه اشتباه بدییم❌✅

    ینی نکتش دقیقاهمینه که اجازه بدیم اشتباه کنیم اجازه بدیم ازمون و خطا کنیم اجازه بدیم که تجربه کنیم

    این فرصت رو به خودمون بدیم و بپذیریم انسان حتی الخطاست ینی جایزشم نیست حتما خطا میکنه و حتما هم خودشو میبخشه

    ینی من همیشه با خودم میگم اشتباهات من بزرگ ترین سرمایه زندگی منن

    من همیشهه اشتباهاتمو عاشقانه دوس داشتم و پذیرفتمشون و بغل خودم نگهشون داشتم چون میدونم این اشتباها پل حرکت منه محرک حرکت منه

    اصلا ادم تا یه مسیری رو شروع نکنه اشتباه نمیکنه و مهم این شروع کردنش و مهم این اشتباهات ادمه

    یعنی جلسات اول و دوم دوره عالی عزت نفس همینه همین موضوع رو میگه که اقا

    خودت رو پذیر با تماممممممممممممم نقاط قوت و ضعف خودت❌✅

    بپذیر که یه جایی استعداد نداری یا کم داری

    ولی خیلی جاها بیشتر داری از خیلی ادما

    و تمرکز کن روی قدرتی که داری استعدادی که داری و اونارو پرورش بده و باز هم میگم ازمون وخطا انجام بده برای اینکه بفهمیی چی میخوای

    و مسیرت رو محکم بساز از سختیا از شکست ها از خنده ها نترس راهتو برو حتی اگه تهش به بمب بست رسیدی

    و بدون که تو اراده برداشتن این قدم رو داشتی کاری که خیلیا نمیکنن

    خداروشکر میکنم که میتونم این اگاهی هارو بنویسم خدایاسپاس گزارم استاد عزیزم بخاطر وجودت مریم نازنیم از بودنت سپاس گزارم

    بیام دامنه علمی مون رو گسترس بدیم

    و تمام مسائلی که غیر قابل حله برامون رو حل کنیم واردش بشیم نترسیم

    و بدونیم و از ته قلبمون باور کنیم تمام راه هایی که به هم مرتبط نیستن جواب سوال هم دیگن

    و از همه جوانب خودمونو به ازمون و خطا بسپاریم و باز هم میگم با اشتباه کردن اشتی کنیم وبه خودموون اجازه اشتباه کردن و دربرابر همون بخشش خودمون و پذیرش خودمون رو بدیم

    به قول قران

    ❤️❤️فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا❤️❤️

    دوستون دارم

    خیلی زیاد

    خداوند برامون بهترین راه هارو در نظر گرفته و هدایتمون میکنه همیشه

    عاشقتونممم شب و روزتون خوش

    دوستدارتون گل بهشت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 201 رای:
    • -
      حسین حیدری گفته:
      مدت عضویت: 1767 روز

      گل بهشت عزیز سلام

      ببینید،تو مقاله استاد میگه که باید خودت رو بیشتر بشناسی و تجربیاتت رو گسترش بدی و ناشناخته هایی رو امتحان کنی تا هدایت بشی به کار مورد علاقت.

      اما مسئله من اینه که من دوست ندارم زمانم و عمرم رو هدر بدم و چندین سال کارهای مختلف و ناشناخته ها رو تجربه کنم تا به علاقم پی ببرم.چون اینطوری شاید سال ها طول بکشه،و ذهنم همش بهم میگه که تو اگر الان هر مسیری رو شروع کنی 5 سال دیگه توش بهترین میشی و تا کِی میخوای آزمون خطا کنی و مگه چند بار زندگی میکنی.

      از یه طرف میخوام به گفته های استاد عمل کنم تا قدم به قدم هدایت بشم و از طرف دیگه ذهنم جلوم رو میگیره که زودتر یه مسیر رو مشخص کن و حرکت کن توی اون مسیر.و باز میام که یه مسیر رو مشخص کنم و توش حرکت کنم،باز این سوال برام پیش میاد که مسیر مورد علاقم چیه؟

      یعنی درواقع تویه این چرخه گیر کردم و درجا میزنم .

      خواسته من اینه که میخوام ثروتمند و مشهور بشم. اما از مسیر مورد علاقم.

      اگر ممکنه راهنماییم کن گل بهشت جان.

      سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        زهرا خداباور گفته:
        مدت عضویت: 1768 روز

        سلام عزبرم اینجاست که ماباور محدودکننده داریم یعنی همش تو حالت بدو بدو و عجله قرار داریم انگار زندگی یک مسابقه هست تا فلان سن من باید مثلا فلان قدر ثروت و شهرت داشته باشم خودمونو با دیگران مقایسه میکنیم و همین حالت اضطرار این پیغام رو داره که ما به خواستمون وابسته هستیم، عزیزم منم همینطور فکر میکردم و هنوزم تو این موضوع مشکل دارم ولی از تجربه های کوچیکم بهت میگم چون استاد میگن بیا جلوی ذهنت منطق از واقعیت هارو بزار ذهن اگر منطقی بشه باورت تغییر میکنه

        من ی مدت طولانی عملا هیچ کاری انجام نمی دادم منتظر بودم عشقه رو پیدا کنم و با همین حرفایی ک تو کامنتتون بود دست و پنجه نرم کردم، ولی شاید باورتون نشه از لحظه ای که کار رو شروع کردم و گفتم اوکی بابا حالا ی امروز ببین این کارو دوست داری یا ن ی امروز بیا مطالعه کنیم درمورد این علم یا موضوع ورزش کن هنر رو امتحان کن، واقعا 5سال طول نکشید که من رسالتم رو پیدا کنم فقط چند ماه طول کشید تا من عشقمو که حاضرم براش بمیرمو پیدا کنم و توش به مهارت خوبی هم برسم😍حالا اتفاقا تو همون حوزه ی کاری قوانین رو هن بهتر درک کردم، با صرفا فقط 1000تا فایل از استاد و نت برداری یک صدم اون درکی ک با قدم برداشتن بدست اوردمو تجربه نکردم چون ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است، مطمئنم تو هر کاری که شروع کنیدهمین اتفاق میوفته، فرقی نمیکنه چون اینا اصول ثابتن، تو هنر خوشنویسی صبوری رو یاد میگیری، نه صبری که به معنیه تحمله، نه، صبری که امید و تکامل توشه، اره امروز نمیتونی یک کلمه ی سخت مثل قسطنطنیه رو با قلم نی بنویسی بعله تو باید از الف رو با خودکار نوشتن شروع کنی اما این به این معنی نیست ک هرگز نتونی به جایگاه استاد امیرخانی برسی! تو یاد میگیری کنترل ذهنو چون در لحظه ی نوشتن عملا نمیتونی به چیزی جز زیبا و درست نوشتن فکر کنی نه به گذشته ن به آینده فقط در این لحظه هستی! تو وقتی در لحظه باشی شادی آرومی خوشحالی لذت میبری خدارو تو وجودت حس میکنی

        من مطمئنم هرررکاری همین خاصیت رو داره که بتونی هدایت بشی به درک بهتر قوانین و هرروز بهتر از دیروزت عمل کنی، شکر گزار تر میشی و میتونم واقعا بگم از اون لحظه لعلک ترضی رو احساسش میکنی دیگه احساس خوبت وابسته به رسیدن به یک نقطه ی خاص نیست، تو داری از مسیر لذت میبری هدایت برات شیرینه خدارو شکر میکنم که باهم تو این مسیر هستیم در پناه خدا شاد باشید❤️🍓🌈🥰

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
        • -
          حسین حیدری گفته:
          مدت عضویت: 1767 روز

          ممنون زهرا که هم قوانین رو برام یادآور کردی و هم تجربه عالی خودت رو به اشتراک گذاشتی.

          خدارو شکر الان این موضوع رسالت و علاقه برام حل شده.درواقع هنوز مسیرم رو مشخص نکردم که تو چه مسیری حرکت کنم،اما فهمیدم که مشکل من این نیست که نمیدونم به چی علاقه دارم،بلکه باور هام غلط بود که هنوز کاری رو شروع نکردم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      میثم گفته:
      مدت عضویت: 1956 روز

      به به، به به

      اصلا اولش قصد کامنت گذاشتن نداشتم، راستش فقط اومده بودم یه عصرونه ذهنی بزنم به بدن و برم ولی انقدر به جوش و خروش اومد تک تک سلولهای بدنم از فرط لذیذ بودن این آگاهیها که نتونستم ننویسم

      و یجورایی انگار باید بنویسم 😃

      اول اینکه بسیار بسیار لذت بردم از پاسخ مفصل و روان خانم شایسته جان که انقدر شیره وجودی استاد رو به زیبایی تقریر میکنن که آدم غرق خوندن میشه به شکلی که انگار پا تو یه سفر ذهنی دلچسب گذاشته

      از اینکه با خوندن جواب چقدر آروم گرفتم چون همیشه منم دنبال این بودم که اصن من کی ام و چیکارم تو این دنیا و برا چی اومدم ، علاقم چیه، هدفم چی باید باشه و نکنه تمام عمرمو دارم تلف میکنم و ازین جور چیزا خیلی ذهنمو مشغول میکرد و تو خیلی از مواقع آزرده خاطرم میکرد و همچنان هم ادامه داشته و تازه جرقه هایی داره ذهنمو روشن میکنه که مسیرمو پیدا کنم که هدایت شدن به این مطلب رو هم در همین راستا و به فال نیک میگیرم.

      خداروشکر بخاطر تمام هدایتهاییش که روزی ما میشه و خداروشکر بخاطر تمام داشته های حال حاضرم هرچه که هست…

      خداروشکر بخاطر کامنتهای زیبای دوستان عزیز هم فرکانسیم در این مطلب و بخصوص کامنت دوست عزیزی که این کامنت رو که من دارم تو بخش پاسخش متنم رو مینویسم گذاشتن بسیار زیبا گفتن که بیایم با اشتباهاتمون آشتی کنیم که درواقع اونا تجربیات گرانبهای ما و روشنگر مسیرها و قدم های بعدی ما هستند و چقدر خوندن جملات ایشون منو آروم کرد، الهی شکر و سپاس از این دوست گرامی.

      در آخر ضمن سپاس مجدد الله یکتا را و استاد عزیز و مریم شایسته عزیز و تمام محتویات این سایت وزین و گردآورندگانش را، دوس دارم بگم که درخصوص اون قسمت که گفته شد خدا هم نمیدونه چی برای ما خوبه و… میخام بگم هیچ جوره تو کت من نرفت این قسمت و فکر میکنم خدا عالم به همه چیز هست اما چیزی به اسم اختیار رو به ما تفویض کرده که ما خودمون انتخاب کنیم و نتایج انتخابمون رو بگیریم

      عاشقتم خدا جون، همه تونو دوس دارم و در سایه مهربانی خدا و قوانین بدون تغییرش شاد و کامروا باشیم همگی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1914 روز

      سلام دوست عزیزم، از خوندن کامنت شما نهایت لذت را بردم. راستش من دوره ی راهنمای عملی رو یکماهه خریدم وجلسه 3 اون رو گوش می کنم وجالبه تو این مدت دوبار هدایت شدم به این فایل. کامنت زیبای شما چراغ هایی را تو ذهن من روشن کرد. من عاشق رشته ی هنر بودم ولی به دلیل شرایط بد تحصیلی اون زمان مجبور شدم برم رشته ی تجربی وبر خلاف میل درونی کارمند حوزه ی بهداشت ولی خداوند را شاکرم که من رو در بهترین زمان در بهترین مکان قرار داد واین آگاهی‌های ناب را دریافت میکنم . برای شما بهترین ها رو آرزو دارم. 😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        گل بهشت گفته:
        مدت عضویت: 2132 روز

        سلامم به ازاده عزیزدلمممم

        خدایاشکرتتتتتت که همیشه نشونه هاشو بهم نشون میده برای خرید دوره راهنمای عملی دست یابی به رویاها خدایاشکرت

        دوست دارم عزیزمممممممم

        امیدوارم همیشه به بهترین شاه راه های اصلی هدایت بشی💛💛💛😍🥰ماهمیشه در حال هدایت هم دیگه هستیم💛😍

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      نگار سلیمانی گفته:
      مدت عضویت: 3032 روز

      دوست عزیزم

      گل زیبای بهشتی

      کامنت شما بسیار بسیار عالی بود

      خوندنش به درک بهتر متن عالیه خانم شایسته کمک کرد. باز هم از شما ممنونم.

      منم دغدغه هایی شبیه به شما و دوستی که سوال اصلی رو پرسیده بود داشتم. اینکه من معماری خوندم، حیفه اگر ازش استفاده نکنم. مهندسی رو ول کنم برم فلان کارو انجام بدم؟ بقیه چی فکر میکنن. تازه الان توی این سن بخوام تغییر بدم مسیرمو؟ واقعا شغل مورد علاقه م چیه و…

      خداروشکر که هدایت شدم به متن خانم شایسته و البته کامنت شما.

      کمال گرایی ما و همچنین عدم شناخت درست ما از جهان، باعث میشه انتظارات بی جا از خودمون داشته باشیم مثلا اشتباه نکنیم و یا اینکه کسی موفقه که یک کارو تا انتها ادامه بده

      همین حرفاس که توی ذهنمون میچرخه و نمیذاره قدم برداریم

      دمت گرم خواهر

      انشالا که میکاپ آرتیست فوق العاده ای بشی

      ❤❤🙌🙌💋💋

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2411 روز

      سلام بر عزیزجان منن

      سلام بر گل بهشت زیبامون

      ممنونم که نوشتی

      ممنونم که اینقدر اینقدر عالیی روی خودت کار میکنی عشق دلممم

      ممنونم که اینقدر بینظیر با خودت در صلحییی سپاسگذارم چقدر چقدر تحسیینت میکنم عشق دلم چقدر این صلح نابت روو چقدر چقدر با تمام وجودمم تحسیینت میکنم چقدر بینهایت تحسینت میکنم این عشق نابت روو درک بینظیرت رووو چقدر چقدر بینهایت تحسیینتت میکنم بینهایت تحسیینتت میکنم عشق مننن بینظیرری بینظیربودد خدای ممن شکرتتتت بینظیربود

      میخوام بگم خدارو هزاران بارشکر میکنممم که از بینهایت بینهایت طریققق انچه که لازم است بشنوم انچه که لازم است ببینم و بهتر و بهتر بیشتر درکش کنمممم از بینهایت طریق بهم نشون میدههه هدایتم میکنددددد هدایتم ممیکند و من هرلحظه مجنون ودیوانه تر مست عاشقانه ی عاشقانه هدایت هایش میشوممم چقدر چقدر خدارو هزاران بارشکر میکنم که هرلحظه هدایتمون میکنه به سمت پاسخ سوالاتمون به سمت درک بیشتر و عمیق ترش

      انگار تو مغز من بودی و از طرف مغز من مینوشتی چقدر چقدر این درک بینظیرت اینن اتصال نابت روو چقدر ینهایت تحسییینت میکنم عشق دلم چقدر چقدر بینهایت تحسیینتت میکنم این تمرکز بینظیرت اینکه جانانه بها دادیییی چقدر چقدر بینهایت تحسیینتت میکنممم اره اره

      امروز چندمین باره که نازنین معبودم داره بهم نشون میدهه هدایتم میکنه به سمت ایه شعر که تو خود پای در ره بنه من هرلحظه هرلحظه هدایتت میکنم

      تو وقتییی همه من ببینییی همه خداا ببینی یعنی در امانییی

      بسپار که همیشههه همه چیززز به نفع تو خواهد بود بسپار که این تنها .تنها منمممم که تتمام تمام کارارو انجام میدمم تنها قدرت منم ..اره تنها قدرت اوستتت تنها قدرت اوستتت که برام کافی ترین کافی ترین است و هرلحظه هدایتم میکند هرلحظه هدایتممم کیکنددد و هدایتت اوو برایمم کافیستت او برایم کافی ترین است

      من دارم برای اینکه عمل کنم به الهامات نابم که او هرلحظه با من صحبت میکنه هرلحظه صحبت میکنه او هرلحظه هدایتمون میکنه هرلحظه هدایتمون میکنه قدم را برمیدارم

      میدونی چقدر چقدر زیبا گفتی چقدر زیبا گفتی که اجازه بدم که اره اره اشتباه کنم چون این اشتباه کردن حتی قدم برداشتن یعنی تصمیم گرفتن یعنی رشد کردن یعنی خدا گونه تر شدننن یعنیی توحیدد یعنیی ایمانن یعنی باور داشتن و عاشق خودت بودن که من با تمام وجودممم عاشق تمام وجودم هستمم با تمام نقاط قوت و ضعفم عاشق خودمم و میتونم میتونم انچه که میخواهم را خلق کنمم میتونم چون این منم که خالق صد درصدد هرلحظه ام هستم این منمم که جهان تنها وتنهاا به فرکانس مننن تنها پاسخ میده و این یعنی قدم برداشتن

      چقدر زیبا گفتی عشق دلم اجازه بدیم که تجربه کنیم و به خدا هیچچ چیزیی هیچ چیزی لذت بخش تر از لذتتو عشقق اینی که تجربه کنی و بزرگ بشی و هرلحظه عشقتت عشقت به خودت بیشتررر بشه نیست چون اون عشق خداستتت اون خداستت ککه عاشقانه داره بهت افتخار میکنهو میگهه که چقدر عاشقتههه چقدر ارزشمندیی چقدرر لایق ترینی چقدر زیبا گفتی چقدر زیبا گفتی

      اخ که چقدر چقدر زیبا هدایت خداوندم بود تک تک و جای جای این مقاله ی مریم نازنینم خدا بود که بامن صحبت میکرد به خدااا خدابود همه اوستت همه خداستت همه خداست همه خداست

      عاشقتونم مریم نازنینم عاشقتونم چقدر چقدر پر از عشقین چقدر پر از خدایین چقدر عاشقتونمم چقدر عاشق وجود بینظیر صلح با خودتون وجود ناببب توحیدییتونم

      خدارو هزاران بارشکرر میکنم که هرلحظه هدایتممم میکنه

      نوشتهه ی نابت مهر تاییدی بر نشانه ی زیبایی من بود خدارو هزاران بارشکر میکنم که حتی خودش با تمام عشقش چطور تزمرارو برداریم رو هدایتت میکند هرلحظه هدایت میکند چرا اوو عاشق تسلیم بودن ماست اوو میخواد فقط تسلیمش باشیم عاشق ماست عاشق اینکه ما غرق لذت غرق شادی غرق ثروت های بیکرانتت غرق نعمت هاش باشسم که فقط وفقط مسخر ما کرده خدای من شکرت هزاران بارشکرتتت

      عاشقتمممم عاشقتممم با تمام وجودممم تحسیینتت میکنمم بینهایت تحسیینتت میکنممم خدارو هزاران بارشکر میکنم برای وجود نابت گل نازنین خداوندم عاشتمم خدارو هزاران بارشکر میکنم که همه اوستت هه اوستت همه از جانبب اوستت همه از جانب اوست

      بینهایت تحسیینتت میکنم بینهایت تحسیینتتت میکنم عاشقتمم الهی که در سال جدید ثانیه ثامنیه ی سالت غرق بینهایت زیبایی هاو نعمت هاو برکت وفراوانی ها بینهایت اتصال ناب عشققق بینهایت خداوندم باشییی الهی که جریانیییییییییییی بینهایت از ثروتت نعمتتت ها زیبایی ها فراوانی ها اتفاقات عالیی شادی سلامتی عشق عشق عشق جاری ترین جاری ترین باشه برلحظه لحظه ات جان دلممم عاشقتمممم بهترین های بهتریننن هارو برایت میخواهممم بینهایت بینهایت بهترین هاروووو از یگانه معبودم که تنها قدرت اوست تنها قدرتتت اوستت تنها او کافی ترین کافی ترین کافی ترین است تنها قدرتتت اوست ککه هرلحظه هدایتمان میکند خدارو هزاران بارشکر برای یگانهه مسیررر توحیدش خدای من شکرت شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سورن 17 گفته:
      مدت عضویت: 1904 روز

      سلام دوست من ازت بی نهایت ممنونم 🙏🏿🌟حرفات به دلم نشست بی نظیر بود تحسینت میکنم به خاطر این اراده و پیداکردن عشقت و رسالت زندگیت امیدوارم که به سطح بی‌نظیر از رشد تو مسیرت برسی و خدای من عاشقتم که بهم پیام رسوندی

      ممنونم پروردگار من ازت خیلی سپاسگزارم که هوامو داری منو هدایت می‌کنی و هر موقع که پام میلغزه با یک نشونه برم میگردونی و یاداوری میکنیم که مشتاق درخشیدن منی

      😍💪🏾💪🏾💪🏾💪🏾💯

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      من معجزه ی خداوندم گفته:
      مدت عضویت: 2265 روز

      سلام دوست عزیزم

      خواستم ازت یه تشکر ویژه کنم بابت کامنت فوق العاده تاثیر گذار و عالی که گذاشتی

      دقیقا شرح حال منو گفتی که تو شاخه های مختلف رفتی و بهاشو دادی بهای رسیدن به عشقت رو دادی .. من دیگه داشتم خودمو تخریب میکردم که نکنه من یه عیب و ایرادی دارم که فقط دارم تجربه میکنم ولی هنوز به اون چیزی که عاشقش باشم نرسیدم .. امشب هدایت شدم به کامنت عالی شما و خداروشکر کردم و فهمیدم که تو مسیر درست هستم چون من فکر میکردم فقط منم که دارم آنقدر تجربه میکنم و کارای مختلف و تست میکنم امشب فهمیدم که دارم درست میرم و منم مثل شما بالاخره پیدا میکنم مسیری که عاشقشم و باید بازم ادامه بدم و این جزیی از مسیر تکامل منه و نباید ناامید بشم . ازت یه دنیا ممنونم که دست خدا شدی و منو ازین ناامیدی نجات ندادی عاشقتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      صفورا کوشککی گفته:
      مدت عضویت: 1179 روز

      سلام به گل بهشت عزیزم.

      دیدگاهت عالی بود.

      چقدر قابل فهم و لمس همه چیو توضیح دادی.اولین نکته ای که از حرفات یاد گرفتم این بود که منم خیلی ذهنمو محدود میکردم.میگفتم حتما باید یک چیز رو انتخاب کنم و تا آخرش همونو پیش برم.مگه من چقدر زمان دارم چقدر پول دارم چقدر تمرکز دارم که بتونم چندین چیز رو تجربه کنم.با اینکه از ته دلم چندتا چیز هست که دوست دارم تجربشون کنم به عنوان شغلم.و با خوندن این پیامت این ترم برداشته شد که هیچ محدودیتی وجود نداره.

      نکته ی دومی که خیلی به دلم نشست موضوع آزمون و خطا بود که همیشه با این قضیه مشکل داشتم و دوست داشتم که با کمترین خطا شغل مورد علاقم رو پیدا کنم و پیش برم.ولی شما اینقدر زیبا بیان کردید که این ترمز هم برداشته شد.که با اشتباهاتتان آشتی کنید و بغلشون کنیو چون پله های حرکت شما رو به جلو هستن.

      همیشه آزمون و خطا جلوه ی بدی از نظرم داشته.ولی حالا درک میکنم که فقط از این طریقه که میتونم به یقین برسم که واقعا به چی علاقه دارم.باید به‌اش رو بپردازم.و تو هر زمینه ای که علاقه مندم بهش تجربه و مهارت کسب کنم و برم تو دلش تا بفهمم واقعا میخوامش یا نه.

      عاشقتم دوست همفرکانسی من

      در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشی❤❤❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      منیره ملاباقری گفته:
      مدت عضویت: 848 روز

      سلام به دوست عزیزم ، قربونت برم که با حرفات کلیییییی آرومم کردی، من هم یک خانوم خونه دارم ، هیچ حرفه وکار خاصی بلد نیستم، خیلی دوست دارم یک حرفه ای یاد بگیرم ، ولی ازخطا کردن فوقالعاده میترسم، ولی حرفاتون من رو مصمم کرد روی خرید دوره ی عزت نفس، عاشقتم وخیلللللی دوست دارم ، خداروهزاران بار شکر میکنم برای داشتن دوستهای خوبی مثل شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سیاوش کشاورزی گفته:
      مدت عضویت: 1087 روز

      سلام دوست خوش ذوق و شجاع من

      خیلی لذت بردم و روحیه گرفتم از نوشته زیبا وپر از آگاهیت

      تحسین میکنم کلام صمیمی و زیبات رو

      تحسین میکنم شجاعت و جسارت کم نظیرت رو

      تحسین میکنم دستان مهربان و هنرمندت رو

      و تحسین میکنم قلب پرمهر و سخاوتمندت رو

      راستی خیلی جالبه برام که میتونی اینقدر قشنگ اشتباهاتت رو عاشقانه دوست داشته باشی و حتی سرمایه های بزرگ بدونیشون, چیزی که انصافا جزو پاشنه آشیلهای منه

      امیدوارم منم بزودی بیام از تجربیات و به دل ترسهام زدن بنویسم

      ممنونم که کامنت به این زیبایی و گویایی رو نوشتی و آگاهیهات رو با ما به اشتراک میذاری

      پایدار و برفراز و پیروز باشی….. دختر شجاع

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فاطی احمدی گفته:
      مدت عضویت: 2328 روز

      سلام به همه دوستان قشنگم

      گل بهشت

      من عاشقتم

      اصلا خود منی

      من برای فهمیدن اینکه کدوم دوره برا یافتن مسیر علاقه م مناسبه

      وارد این صفحه خدایی شدم

      و علاوه بر مطلب عالی فایل دوره عزت نفس

      ،به متن تو ک همان حرفای من و ترمزهای من رسیدم

      ک اینم جز دستان هدایت همیشگی خدا نیست

      من بهمچی علاقه دارم🥴

      همش هم در حال تجربه کردنم😇

      متنت رو ذخیره میکنم ک مرتب یادآوری بشه بهم

      بازم بیا بنویس

      ک من منتظرتم

      منتظر نتایج ت

      و نتایج خودم

      خدایا شکرت

      عاشقتم ممممممن

      🤗🤗🤗🤗🤗💞💞💞💞💞💞

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد مهوری گفته:
      مدت عضویت: 1732 روز

      سلام.

      خداروشکر.

      خداروشکر صدهزاربار شکر که رسیدم به این کامنت بی نظیر.

      واقعا لذت بردم.

      گل بهشت، شما دستی از دستان بی نهایت خداوند شدی.

      واقعا سپاسگزارم.

      بازم خدایا صدهزار بار شکر تو 😍😍😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      MILAD PARVAZ گفته:
      مدت عضویت: 1400 روز

      خیلی عالی خیلی عالی خیلی عالی

      سلام

      منم مثل شما به 5تا شغل که فکر میکنم علاقه دارم میخام وارد بشم خدارو شکر که همه ما همدیگرو میفهمیم .من تا چند روز پیش فکر میکردم که من فقط اینطورم

      از خداومد بسیار سپاسگذارم به خاطر وجود فرشته ای بنام حسین عباس منشو خانم محترمشان

      کم کم داره راه برام باز میشه خدارو شکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      جواد یزدانی گفته:
      مدت عضویت: 518 روز

      سلام دوست عزیز

      امید وارم که هر کجایی که هستی موفق باشی

      خواستم از تجربه شما استفاده کنم

      یعنی الان من از شغل فعلی ام که به ان علاقه ندارم باید بیام بیرون و ان قدر شغل امتحان کنم تا علاقه ام را پیدا کنم اگر جواب بله هست خوب من اصلا نمی دونم چی دوست دارم که تجربش کنم

      ممنون بابته نظرت موفق و شاد باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: