https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-11.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-09-30 02:15:472020-10-14 09:30:57تشخیص کار مورد علاقه و رسالتم
151نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام خدای هدایتگرم، که اگر من یکمی عجول نباشم قدم به قدم هدایتم میکنه،
سلام استاد عزیز و خانم شایسته مهربان،پریروز صبح من یه خوابی دیدم که حالمو دگرگون کرد و منو به لحظاتی برد که عاشقانه کار میکردم و لذت میبردم،
یه جورایی خودم تو دوگانگی بودم یکمی وارد شکو دودلی شده بودم که احتمالن این خواب رو دیدم،
که تو کامنت قبلیم نوشته بودم،
اما سریع از خداوند هدایت خواستم و به فایل معرفی دوره عزت نفس هدایت شدم که کامنتمو اونجا نوشتم,
تا امروز زیر همون پست سرتیتر این متن رو دیدم که امروز این متن رو خوندم،
استاد و خانم شایسته مهربان به جرعت میتونم بگم این متن خودش یه کتاب بود،هر پاراگرافی رو که میخوندم مکث میکردم و تامل میکردم و میگفتم خودشه آره همینه،
چقدر این پاشنه آشیل کمال گرایی زیرکه و از هر دری وارد میشه و تازه ما هم ادعامون میشه که کمال گرا نیستیم،
ما حتی تو پیدا کردن رسالتمون هم میخوایم کمال گرایانه عمل کنیم،
چقدر این متن به من آرامش داد،چقدر این متن عجله ی منو کم کرد،چقدر صحبت ها دقیق برای خودم بود،
و چقدر این خداوند خوبه چقدر عالیه که البته چیزی جدای از من نیست،انگار این سیستم هدایتگر در من تعبیه شده از بدو تولد اما ما اونو نادیده گرفته بودیم،
واقعا این سیستم هدایتگر در هر لحظه مارو هدایت میکنه به سمت خواسته هامون،
و خداوند پاسخ شک و تردید و دودلی و سوال منو داد،
من هنوز ته ذهنم این بود که خدا تاکید میکنم خدا نه خودم برای من یه رسالتی رو یه کاری رو در نظر گرفته و من یا یک حس طلبکارانه منتظرم که رسالتم رو به من بگه،
انگار خدا ادمه،انگار خدا نشسته اون بالا بگه تو چیکار کن تو چیکار نکن،
تا اینکه با شروع خواندن این متن حس آرامش عجیبی تموم وجودمو گرفت،
موضوع این است که ما آمده ایم که جهان رو تجربه کنیم
ما به دنیا آمده ایم تا با مواجه شدن با تجارب گوناگون، وجودمان را در همه ابعاد رشد دهیم
ما به دنیا آمده ایم تا با چالش ها مواجه شویم و با حل آنها، تجربه جدیدی از توانایی حل مسئله را زندگی کنیم
ما به دنیا آمده ایم تا با حل مسائل، خودمان و توانایی هامان را بیشتر کشف کنیم.
چقدر همین چهار تا خط زندگی ساز و آرامش بخشه،
چقدر این متن فوق العادس دوست دارم خط به خطشو اینجا بنویسم دوباره،
اما تصمیمی که بعد از خواندن این متن گرفتم این بود که یکم این دندون عجله رو بکشم بندازم بیرون،یکم کمتر فکر کنم،به گذشته،به کارایی که قبلن کردم،گذشته رو رها کنم درهارو برای فرصت های جدید تجارب جدید باز کنم و از همه مهمتر اجازه بدم که خداوند هدایتم کنه و ذره ذره این ظرف وجودی منو با تجارب جدید با حل کردن مسائل رشدبده،یعنی من اگه بتونم همین یه کارو درست انجام بدم همین که اینقدرررر فکر نکنم به اینکه آیا این رسالت منه نکنه که وقتم هدر بره نکنه که دوسش نداشته باشم نکنه نکنه نکنه،اگر بتونم همین یه کارو درست انجام بدم و از مسیر رو به جلو لذت ببرم،اجازه بدم به خودم و خدای خودم که چیزهای جدید رو تجربه کنم تو مسیر علائقم،ته قلبم میدونم که چیا میخوام دوست دارم چه کارهایی رو انجام بدم اما راه برای خدا تعیین نکنم،اجازه بدم هدایتم کنه و تسلیم باشم ،تو هر مقطعی هر کاری که دارم انجام میدم با عشق انجام بدم سعی کنم توش بهتر بشم سعی کنم علایقم رو بیشتر بشناسم و اون چیزهایی رو هم که دوست ندارم عوضش کنم،
مثلن من از وقتی شروع کردم به آموزش دادن نمیدونم چه گیری دادم که از همین اول فقط شاگرد خصوصی و نیمه خصوصی داشته باشم،انجامش هم دادم اما خیلی خسته میشم و از اون طرف هم بازدهی کمتره از لحاظ درآمدی و تعداد شاگردی که میتونم داشته باشم،یا گیر دادم به این فضاهای مجازی که واااااقعا بخش زیادی از تمرکزم رو میگیره به خاطر همین بحث فیلتر شکنو این داستانا،
حالا تصمیمی که گرفتم این بود که بیام کلاسامو عمومی کنم،هزینه کمتر تعداد بیشتر و یه جورایی کلاسهای تعداد بالا رو رهبری و مدیریت کنم که نخوام برای هر شخصی میت بگیرم که دستو ارنجو کتفم داغون بشه و منو از این کار خسته کنه،بعد که شاگردها زیاد شدن یه میتور استخدام میکنم که برای بچه ها میت بگیره,
یا برای بحث آموزش های آنلاین یه کاری کنم که با لذت و عشق این کارو انجام بدم،
اجازه بدم هم بحث باشگاه داری و مدیریت افراد زیاد رو تجربه کنم و آموزش حضوری، در کنارش یه مقدار آموزش آنلاین هم بگذارم،بعد که برند شخصیم ساخته شد و عزت نفس و اعتماد به نفسم توی این حوضه بیشتر شد ایده بعدی مثل آموزش های آنلاین وغیره روجدی تر دنبال کنم،با این که اولین دوره آموزشیمو درست کردم و ارائه کردم،
باز هم نمیدونم قراره تو طول مسیر چه اتفاقاتی بیفته و نمیخوام بچسبم به یه موضوع خاص به یه مسیر خواست،من یک سری درخواست های کلی و اصلی تو وجودم دارم که اونارو به خداوند اعلام کردم و تلاشمو میکنم و اجازه میدم که خداوند منو هدایت کنه،و از همه مهمتر تصمیم گرفتم تو طول روز کارهایی رو انجام بدم که واقعا حال منو خوب میکنه و بهم عشقو لذت میده و هرکاری که داره سخت پیش میره رو وایسم و از خدا بخوام هدایتی کنه که آسونتر و از اون طرف بازدهی بیشتر داشته باشه و مهمترین عامل در طول این مسیر ساختن عزت نفس و ساختن توانایی حل مسئله و لذت بردن از تک تک تجارب جدیدی که قراره داشته باشم،
این متن باعث شد که کمتر فکر کنم به گذشته و نکنه ها و اینکه بچسبم به اینکه رسالتم چیه،باعث شد که آروم آروم بیام توی ذهنم همین قدمهایی که جلوی روم هست رو اون تجربه ای که دوست دارم بکنم رو توی ذهنم بسازم تجریش کنم و اگر دوسش داشتم که هر روز بهترش کنم اگرم دوسش نداشتم بیام عوضش کنم،کجا؟ توی ذهنم،چون افکار منن که دارن اتفاقات رو رقم میزنن،و من تا وقتی که نتونم کنترل ذهنمو به دست بگیرم تا وقتی که نتونم به صورت لیزری اهداف پیش روم رو توی ذهنم بسازم و ببینم،اتفاق مورد دلخواه من نخواهد افتاد،
و اینکه واقعا عاشق این هدایت شدم،دوست دارم خیلی بیشتر خودمو وارد این جریان هدایت کنم،دوست دارم واقعا از عمق وجودم هدایت های الله رو ببینم و تایید کنم و سپاسگذاری کنم تا خداوند بر هدایتم بیفزاید،به نظرم اگه همین قدرت هدایت رو باور کنم و بتونم رهنمود کنترل کنم و ببرم به سمت خواسته هام،لاجرم هدایت میشم به سمت خواسته هام،حالا خواسته هام هی تو طول مسیر اصلاح میشن،واضح تر میشن،دقیق تر میشن،
و این میشه که زندگی میشه خلق،من میخواهم و میشود،ففط نباید بچسبم به یه موضوع خاص به یک مسیر خاص،از مسیر لذت ببرم و اجازه بدم که خداوند هدایتم کنه،
امیدوارم که بتونم رهنمود کنترل کنم،به کمک الله،
این متن فوق العاده بود
هر چی بگم فوق العاده بود کم گفتم،
واقعا از استاد و خانم شایسته و عوامل فنی سایت واااقعا سپاسگذارم،ممنونم که این آگاهی های فوق العاده و شرایط فوق العاده که برای ما به وجود آوردین،
سلام به استاد گلم🌹، خانم شایسته مهربون🌺، همه دستاندرکاران سایت عباسمنش🌷 و همه دوستان خوبم در خانواده صمیمیم🌼، امیدوارم حال همگی عالی باشه.
توی این مقاله موضوع پیدا کردن علاقه و رسالت از بین کارهای مختلف بحث شده. مطلب خوبی که یاد گرفتم اینه که هدف ما اینه که با رفتن به دل ناشناختهها خودمون رو بهتر بشناسیم، ما آمدیم تجربه کنیم و از برخورد با چالشها و حل اونها ابعاد بیشتری از توانمندی هامون رو کشف کنیم و با این کار ظرف باورهامون گسترش پیدا کنه و جسارت بیشتری بدست بیاریم برای حرکت کردن و به این صورت نعمت و موهبت های بیشتری رو به زندگیمون دعوت کنیم. ما اینجا هستیم که بوسیله هماهنگ شدن با سیستم هدایتگر هستی، این جهان و خودمون رو تجربه کنیم و هر بار که حرکت میکنیم و به دل ناشناختهها میریم نسخه جدیدتری از خودمون رو ارائه میکنیم.
خدایا شکرت🙏. من میخوام تغییر کنم. دیگه به اندازه کافی از حرکت نکردن و عدم شناخت خودم و مشکلاتی که برام پیش آمده ضربه خوردم. دیگه نمیخوام به شیوه قبلی زندگی کنم، راهش هم اینه که برای رسیدن به هر هدفی با هر امکاناتی که دارم، از تمام توان خودم استفاده کنم. میتونم بنویسم در خصوص فلان خواسته، با توانی که الان دارم میتونم این فلان کار رو انجام بدم (که لازمه حرکت کردنه و انجامش لازم داره که بلند بشی و از دایره امنت بیای بیرون، اما باور داری که میشه، هدفی که تعیین کردی با امکانات الان ات هست، نه خیلی دور و نه خیلی نزدیکه) من امید دارم که میتونم زندگیم رو تغییر بدم. 🌼
یه جمله خوندم که میگفت: تا زمانیکه درد وضعیت موجود از درد تغییربیشتر نشه، آدمی تغییر نمیکنه. 🔶
باید مراقب باشیم که در این مسیر ناامید نشیم، که در این صورت دوباره به روال سابق برمیگردیم و حلقه معیوب هر بار تقویت میشه. به جاش باید در مسیر درست صبر داشته باشیم، خودمون رو با کسی مقایسه نکنیم، دستاوردهایی رو که تا الان با عمل به قانون بدست آوردیم به خودمون یادآوری بشیم (حتی نتایج کوچیک، هیچ ایرادی نداره، که لازمهاش اینه که یه جا ثبت کرده باشیم، من کجا بودم و چه وضعیتی داشتم و الان چه وضعیتی دارم؟) به اندازهای که روی باورها مون کار میکنیم، نتایج تغییر میکنه، اجازه بدیم تا تکاملمون طی بشه، همه چیز تکامل داره، ما هر بار کمی بهتر از قبل میتونیم عمل کنیم و تغییرات بزرگ از همین تغییرات کوچک تشکیل میشه.
بیایم خدا رو بخاطر نعمتها و داشتههامون شکر کنیم، بیایم هر بار قانون رو به خودمون یادآوری بشیم، به خودمون بگیم با جهانبینی و عزت نفس سابقم چطور میتونم موفقیت ثروتمند ها یا موفقیت هر آدم موفقی رو برا خودم منطقی کنم؟ میخوام چی بگم: شرایط و هزار عامل بیرونی؟! نه، این باور ناقصه، اون هم مشکلاتی داشته، اون هم مثل من ترسهای داشته، خطاهای بزرگی داشته، در خانواده فقیر، شهر فقیرنشین و کلی مشکلات داشته، چطور رسیده به این جایگاه الانش؟ باور، عزت نفس، توجه به نکات مثبت، عمل به هدایتهای الهی و تمام اون چیزیکه داریم توی این خانواده با خودمون تمرین میکنیم، پس اگه اون رسیده من هم میتونم برسم💪بیایم تصویر بزرگ رو از جهان هستی ببینیم و اینکه قوانینی هست که هر کسی به اندازهای که با قوانین هماهنگ میشه نتیجه میگیره.
به امید روزهای بهتر برای خودم و همه شما دوستان عزیزم🌺
خدایا شکرت به خاطر همه چیز🌹🙏
امیدوارم همه دوستان گلم همیشه شاد🌼، سلامت🌺، ثروتمند🌷، امیدوار✨، سربلند🌹 و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید 🌟
امروز آخرین جمعه ی قرن هست و فردا شروع سال 1400 . … و من هدایت شدم به این مقاله ی محشر….خط به خطش رو نوشتم و ازش استفاده میکنم…
از استاد عزیزم و مریم جان نازنین ممنونم برای همه چیز… برای تک تک صحبتهاشون…. من امسال رو با آگاهی شروع میکنم…و در این مسیر رشد میکنم با کمک رب یکتا و استاد عزیز و مریم جان…
چند وقته که خیلی دودل هستم و همش شک میکنم به مسیری که توش هستم.همش میگم یعنی درسته یعنی درست نیست؟؟!!!انگار که افتاده باشم تو برزخ
وقتی با این قوانین آشنا شدم باخودم گفتم دیگه تموم شد.از من خوشبخت تر نداریم😅اما نگو ای دل غافل تو اگه وارد این مسیر شدی و فقط به به چه چه کردی و هیچ عملی براش انجام ندادی فکر نکن دیگه جهان گل و بلبل میشه برات. برعکس از قبلتم بد تر میشی و بیشتر سقوط میکنی.
خیلی جالبه با یک تضاد کوچک فهمیدم که چقدر پوچ بودم(این قضیه برای اول عیده)بعد اونجا دوزاریم افتاد که بلههههه چقدر ادا بودم و خودم خبر نداشتم.خلاصه همه اون کاخ سلطنت پوچم فرو ریخت و الان دونه دونه آجرهاشو با دست های خودم دارم روی هم میچینم
عزت نفس وای که چه چیزیه.احساس لیاقت وای که عجب چیزیه.چیزی که تا همین چند ماه پیش فقط راجبش سر تکون میدادم و فهمیدم که چقدرررر عزت نفس ندارم من👀
خلاصه که دنبال جواب سوالم از هدفی که انتخاب کردم اومدم و اینجا دنبالش بگردم و رسیدم به این مقاله که واقعا یه تشکر ویژه باید بکنم از خانوم شایسته چقدر روون و ساده آگاهی هارو مینویسن واقعا متشکرم خیلی بدردم خورد😘🥰❤🙏🏻
خیلی دیگه باید بزرگ بشم واقعا از خدا هدایت و هدایت و هدایت میخوام🌱
متشکرم و دوست داشتم اینجا احساسی که دارم رو بنویسم.دیگه کم کم اینجا داره برام میشه دفترچه خاطرات😁خدارو شکر به خاطر این فضا و این خانواده🥰🙏🏻🌱
من هم اوایل کار اعتقاد داشتم که من باید فقط خودما در خانه ایزوله کنم و روی خودم کار کنم و بعد اگه من خوب روی خودم کار کنم خدایا یه کار با پول زیاد را به مم الهام میکنه
بعدا با تکاملم فهمیدم نه بابا این خبرا نیست باید حرکت کرد در کنار اینکه داریم روی خودمون و باورمون داریم کار میکنیم
در مسیر حرکت ما مسیرها یکی یکی به ما معرفی میشه و ما مسیر خودمونا پیدا میکنیم
بزرگترین راهها هم با برداشتن اولین قدم ها پیموده خواهند شد
واقعا ازتون سپاسگذارم بابت این حجم از آگاهی که در این مقاله بیان کردین ..
چند روزی بود حسابی سردرگم بودم و نمیدونستم که چه کاری انجام بدم و همش حس میکردم راهمو گم کردم
مثل همیشه از خدا هدایت خواستم و اومدم توی سایت اولش اینقدر بهم ریخته بودم که اشکم داشت سرازیر میشد
ولی شروع کردم به سایت زیرو رو کردن و رسیدن به این مقاله
چقدر لذت بخش و شیوا نوشین هر کلمش نوری توی قلبم تابوند و بهم گفت مسیرت درسته آقا با همین فرمون برو
چی میخوای از زندگی جز تجربه خودت و قدرتهای که داری
آقا ما اومدم خودمونو کشف کنیم و از حل مسایل لذت ببریم و تیکهای پازل زندگیمونو تکمیل کنیم چطور؟
با همین آزمون خطاهای که داریم انجام میدیم مگه هر بار که به تضاد خود من برخورد کردم و آگاهانه تصمیم گرفتم حلش کنم بعدش اینقدر احساس قدرت کردم که حس میکردم آمادم برای حل مسِله بعدی
خدایا سپاسگذارم ازت برای درک این آگاهی که باید فقط به ایدهام عمل کنم حرکت کنم یعنی طرف خودمو درست انجام بدم انرزژی فکریمو “کلاممو “تجسممو در جهت خواستم تنظیم کنم و ایدهای که بهم الهام میشه رو عملی کنم جهان وظیفشه نتیجه رو بهم بده
این خدا این جهان اینطوری آفریده که تسلیم خواستهای ما باشه و مثل غول چراغ جادو فرمانبردار ما باشه
به محض تمام شدن این مقاله گوشی برداشتم و اولین فکری که داشتم اجرا کردم و انرژی جاری کردم و دیگه منتظر نتیجم..
فقط باید احساسم خوب نگه دارم و ایمان داشته باشم که همه چی به نفع من تمام میشه
با سلام مجددم توی این فایل که مجددا نشانه امروز من بود خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته. خیلی برام جالب بود که این فایل دوباره هدایت روزانه من بود و خبر نداشتم و اومدم تو کامنتا دیدم کامنت خودم تو این فایل هست. و اصلا تعجب کردم و بازم دقیقا زمانی این فایل نشانه امروزم شد ک بــــــازم ب مطالب این فایل نیاز داشتم.
زمانی ک کامنت گذاشتم 1404/1/3 و از کاری ک بودم بیرون اومده بودم و قدم اول دوره 12 قدم بودم و بیکار بودم ولی واقعا این دوره با ایمان من خیلی کارای بزرگی کردی و هیچ استرسی برای کار نداشتم. میخوام از تغییری ک توی این دوماه برام اتفاق افتادم بگم.
_روزی ک کامنت اول رو روی این فایل گذاشتم بیکار بودم و چند روز بعدش توی تمرین ستاره قطبی نوشتم کار میخوام و فرداش یک کار خودش اومد در خونه و بهم پیشنهاد داده شد ک انجامش بدم و اون کار هم برای خودم بود و آقا بالاسری نداشتم ولی موقت بود که خیلی برام جالب بود این بخش از متن همین فایل که نوشته بود:(((ممکن است هر کسب و کاری که واردش می شوی، هر هدفی که الان انتخاب نموده ای، انجام هر کار موقتی ای که اکنون در حال انجامش هستی، یک پله باشد و یک پل برای اینکه تو را به مسیر بعدی و مسیر بعدی وصل کند)))
خصوصا این تیکش ک نوشته بود کار موقتی ک دارم الان انجام میدم. موهای بدنم سیخ شد اصن.
واقعا برام جالب بود و لذت بردم. گفتم این کار منم ک الان دارم انجام میدم یه قدم برای روشن شدن قدم بعدیم هست و خوشحال تر شدم.
این یک ماهی ک این کارو انجام دادم 5 برابر حقوقی ک توی کار قبلیم باید توی 5ماه دریافت میکردم رو تو این یک ماه دراوردم ب لطف خدا و اموزه های استاد.
الان روزای اخر این کار هست و همین امشب یهو بهم گفته شد یه پیام بده ب فلان دوستت ببین کار سراغ داره برات؟
چون استاد گفتن ب هیچ وجه توی مسیر اهدافتون ک میرید بیکار نمونید تو خونه بگید دارم روی باورهام کار میکنم. و واقعا بیکار نموندم این مدت، همین کاری ک الان دارم رو انجام دادم، دو سه روز کار بنایی بود رفتم انجام دادم با افتخار و برام عیب و عار نبود و امشبم پیام دادم ب دوستم گفت اتفاقا یه نیرو نیازه برا اینجا ک دارم کار میکنم و کارشم خیلی ساده و اسونه و درجا گفتم میام و اینم نشانه هست برای قدم بعدیم، ک البته من پیگیر اینم ک کسب و کار شخصی خودمو بزنم ولی تا بهش برسم بیکار نمیشینم تو خونه.
این روزا قدم سوم هستم و ارامش درونی بسیار زیادی دارم شکر خدا و واقعا دارم ارامش رو توی زندگیم میبینم ک چرخ زندگیم داره روغن کاری میشه و روون تر داره میچرخه.
توصیه میکنم بچه هایی ک این کامنت رو میخونن توی دوره12 قدم شرکت کنن اصلا این دوره بینظیره واقعا.
سلام محمد عزیز، بدنساز خوشانرژی و قویدل سایت جهانیِ استاد !
پیام پر از نور و انگیزهات رو با دقت خوندم، و باید بگم واقعاً تحسینبرانگیزه مسیری که طی کردی. اون لحظهای که کامنت قبلیتو توی فایل دوباره دیدی و فهمیدی که این همون نشانه امروزته، دقیقاً همون لحظههاییان که آدم میفهمه “هدایت” چطوری توی زندگی واقعی اتفاق میافته.
چهقدر قشنگ گفتی از بیکاری تا کار موقتی که خودش مثل یه پل بود، تا درآمدی که 5 برابر شغل قبلیات بود، تا پیامهای بهموقع شبانه برای کار جدید… همهاش یه نمایش تمامعیار از اینه که وقتی با خدا هممسیر میشی و به آموزههای درست عمل میکنی، زمین و زمان باهات هماهنگ میشن.
اینکه بیبهونه و با افتخار کار کردی، چه بنایی بوده چه هرچی، دقیقاً نشونهای از قدرت درونیه که ساخته شده؛ از اون جنس قدرتی که نه فقط بدنت، که روحت رو هم عضلانی کرده.
محمد جان، قدم سوم، همونجاییه که میگی: “خدایا خودت بهتر بلدی، من تسلیمم به حکمتت.”
و تو داری این تسلیم رو زندگی میکنی.
از صمیم قلب برات موفقیتهای خیلی بزرگتر، آرامش عمیقتر و کسبوکاری بر پایه عشقت و تواناییهات آرزو دارم.
سلام به روی ماهت محسن جان داداش گلم. خیلـــــی لذت بردم از پیامت. واقعا خداروشکر میکنم بابت داشتن چنین برادر ها و خواهرای عزیزی که دارم توی این خانواده و این خانواده ای ک الان توش هستم.
میتونم با جرات بگم همین کامنتی ک گذاشتی برام، خودش یک نشانه دیکه بود. امروز کمی به نجواها فضا دادم ولی خیلی زود جلوی نجواها رو گرفتم و نشستم پای قسمت چهارم قدم سوم و گوشش دادم الانی ک ساعت 12 شب هست تازه تمام شد و حالم خوب شد، خواستم بخوابم، گفتم ن برم توی کامنت این جلسه نظرمو بنویسم، اومدم دیدم پیام دارم بازش کردم، وقتی ک نظر پر از مهر و محبت و انرژی مثبتتو خوندم. ناخوداگاه لبخند نشست رو لبم و پر از انرژی شدم، واقعا بهش نیاز داشتم. میدونی محسن جان گاهی ما خیلی چیزا رو میدونیم، خیلی دستاوردهایی ک داریم رو خبر داریم ازشون، ولی بقول استاد، انسان فراموش کاره، یادش میره. یه تلنگر باعث میشع به خودت بیای و بگی، نه واقعا من از نقطه صفر به یک رسیدم، این پیام تو همون تلنگر من شد امشب. نمیدونم چطور این قسمت از حرفت رو زدی راجب قدم سوم، نگاه کردم خواستم ببینم 12 قدم رو خریدی یا ن، دیدم که نه، ولی اون قسمت ک گفتی راجب قدم سوم، واقـــــــــــعا نظرم راجب این قدم همین بود و هست و واقعا یک قدم بینظیر هست. همه قدم ها دارن تکاملی پیش میرن و این قدم آگاهی هایی بهم داد ک دقیقا این حرف تورو بخودم زدم. واقعا کامنتت نشانه دیکه ای از مسیرم بود ک حالمو بهتر کنم و برگردم ب مسیرم. نظرت راجب من هم، ممنونم از بابت لطفت و منم چیزی ک در تو دیدم قلب بزرگ و بینظیرت هست که انرژی مثبتتو به همه میدی، خدایا شکرت بابت این خانواده خوبی ک بهم دادی، بابت استاد، بابت خواهرا و برادرای عزیزم که مثل امشب ک نیاز داشتم، ب کمکم فرستادی ک نشانه و روشنایی باشن برام.
خداحفظت کنه برای همه ما و خانواده محترمت.
درپناه خدا باشی و امیدوارم که روز ب روز این انرژی خدایی درونت قوی تر بشه و موفق تر باشی. یاحق
حس و حال حرفات انگار یه نسیم تازه بود وسط یه روز داغ…
دقیقاً همون چیزی که خودت گفتی، یه تلنگر، یه یادآوری که “ما چقدر راه اومدیم”، که “ما دیگه اون آدم قبلی نیستیم” و داریم با جدیت، با عشق، با آگاهی خودمونو میسازیم.
اینکه گفتی نشستی قسمت چهارمِ قدم سوم رو گوش دادی و بعدش کامنتمو دیدی!! این یعنی خدا دقیق میدونه کی، چی رو بفرسته سر راه آدم!
منم وقتی این حرفاتو خوندم یه لبخند عمیق نشست رو صورتم، همون لبخندی که از ته دل میاد، همون که یعنی: «آره داداش! داریم درست میریم.»
واقعاً عجیبه که تو هم مثل من دقیقاً روی قدم سوم تمرکز کردی. انگار یه فرکانس مشترک بود بین ما…
اصلاً از این هماهنگیها یه انرژی عجیبی میگیرم، یه حس رفاقت از جنس آگاهی.
من به دنیا اومدم تا جهانو تجربه کنم، تا با مواجه شدن با تجربه های مختلف وجودمو توی همه زمینه ها رشد بدم،
به دنیا اومدم تا با چالش ها مواجه بشم و با حلشون، تجربه جدیدی از توانایی حل مسئله رو زندگی کنم
من به دنیا اومدم تا با حل مسائل، خودمو توانایی هامو بیشتر کشف کنم
پس باید حرکت کنم برای امتحان ناشناخته ها و با چالش های جدید مواجه بشم
با تجربه کردن هر کدوم از این ناشناخته ها بخش دیگه ای از توانمندی ها و علائقم رو کشف میکنم که ازش بی خبر بودم
اونوقت با اطلاع از اونه که میتونم درباره اونچه که میخوام به وضوح بیشتری برسم و قدم بعدی برام مشخص میشه و منو به سمت تجربه بعدی میبره که بخشی از مسیر رشد ظرف وجودمه
پس موضوع انجام دادن یه کار خاص، استثنایی و قابل توجه به عنوان رسالت نیست، موضوع رشد دادن ظرف وجودم به وسیله تجربه کردنه
اونم نه یه تجربه خاص و دهان پر کن، بلکه فرایندی از تجربه کردن های قدم به قدم توی مسیر علاقمه که آروم آروم ظرف وجودمو رشد میده و منو آماده تجربه مرحلهای جدی تر میکنه
منظور از علاقه هم همون موضوعاتیه که همین حالا و توی این لحظه دوست دارم تجربشون کنم بدون اینکه اون علاقه ها چقدر در نگاه دیگران مهمه
خیلی از افراد به خاطر نداشتن عزت نفس نمیتونن علائقشونو پیدا کنن
اونا به جای اینکه دنبال شناخت علایقشون و تجربه کردن اون باشن
بیشتر دنبال علائقی هستن که مورد تایید آدمهای مهم زندگی شونه
پس موقعی میتونم علایقم رو بشناسم که به اندازه ای عزت نفسم رو ساخته باشم که از حرف مردم رها باشم و محتاج تایید شدن توسط اونا نباشم
وقتی عزت نفسم رو بسازم اونوقت میتونم باورهای قدرتمند کننده درباره علائقم بسازم و بعد قدم به قدم هم بهم لذت میده و هم ثروت
این جهان فقط برای تجربه کردن و امتحان توانایی هام و به یاد آوردن و کشف اونها ساخته شده،
من با توانایی های نامحدودی به دنیا اومدم تا بتونم این جهان مادی رو تجربه کنم برای همینه که این توانایی ها توی وجودم نهادینه شدن
تک تک این تواناییها موقعی به خدمتم در میان که توی دل ناشناختهها حرکت کنم ماجراهای جدیدو امتحان کنم اونوقت قدم به قدم هدایت میشم
اساس جهان بر هدایت استواره
به محض اینکه آماده بشم برای قدم برداشتن اونوقته که هدایت میشم
همونطور که یک دانه به محض اینکه در معرض خاک و آب و نور مناسب قرار میگیره، به سمت رشد، روشنایی و به سمت درخت شدن و به ثمر نشستن هدایت میشه
منم به محض اینکه تصمیم میگیرم دامنه تجربه هامو وسیع تر کنم و ناشناخته هایی رو تجربه کنم که از حرکت کردن به سمت شون میترسم ، اونوقته که هدایت میشم
هرگز این طوری نیست که یه گوشه بشینم و به وسیله فکر کردن رسالت یا علایقموپیدا کنم
بلکه در مسیر اون قدمایی که بر میدارم، تجربه هایی که به دست میارم، مسائلی که باهاشون برخورد میکنم و حلشون میکنم وضوح بیشتری از خودم و اونچه که میخوام و عاشقش هستم رو پیدا می کنم
اولین قدم اینه که موضوع هدایتو درک کنم و جهان و هر چیزی که در اون هست در حال هدایته
من در هر لحظه در حال هدایتم، سهم من از این هدایت به اندازه باورهامه،
به اندازه ای که قوانین سیستمو درک میکنم و باهاش هماهنگ میشم، تا بتونم باورهایی رو بسازم که باعث هدایتم بشه
توی دنیایی که نه گذشته رو میشناسه و نه آینده رو و سیستمش فقط زمان اکنون رو میشناسه و فقط با فرکانس های غالب لحظه اکنونم کار میکنه، هرگز چیزی به عنوان یه ماموریت و رسالت از قبل تعیین شده برام وجود نداره که بخوام پیداش کنمو به خوشبختی برسم
رسالت من هر لحظه کشف و درک بیشتر جهان و سیستمیه که بر اون مقرر شده، تا بتونم با هماهنگی با اونا از نعمت های بیشتری که به قول قرآن مسخرم شده استفاده کنم
این کارهم فقط با ورود به دل تجربه های ناشناخته صورت میگیره
رسالت من هر لحظه کشف بیشتر خودمه که اونم فقط با تجربه موضوع های مورد علاقم(هر چقدر هم ریز و کوچیک و از نظر دیگران بی اهمیت باشه) صورت میگیره
رسالت من دریافت هدایت و الهاماتیه که توی هر لحظه به شکل نشونه های مشخص به سمتم میاد
رسالت من اینه که این نشونه ها رو تشخیص بدم و در عمل کردن بهشون جدی باشم تا قدم به قدم هدایت بشم
من به نیروی هدایت گری متصلم که باهاش به دنیا اومدم، حضور من توی این جهان بخشی از اون هدایته و برگی در باد نیستم
رسالت من هر لحظه قدمیه که در لحظه اکنون پیش روم قرار داره رو بردارم
ممکنه پختن یه غذای جدید باشه
یا دوختن یه لباس به روش های جدید
یا کشیدن یه نقاشی
یا تمرین شوت زدن به توپ به شیوهای خاص
یا کم کردن وزن
یا تجربه یک شغل جدید
یا ایجاد یه تغییر کوچیک در کسب و کار الانم
یا داشتن سفری کوتاه
خوندن یه کتاب جدید
آموختن یه زبان جدید
مهاجرت به یه شهر یا کشور جدید
فقط بعداز برداشتن اون قدمه که خیلی چیزها درونم تغییر میکنه
وگرنه توی همون قدم متوقف میشم و توی چرخه ای از اتفاق های تکراری و روزمره قرار میگیرم
تا وقتی که اون قدمو بردارم
برداشتن هر قدم باعث میشه بیشتر رشد کنم، آدم توانمندتری میشم که هیچ ربطی به نسخه قبلی نداره،
چون توی هر قدم توانایی هایی رو در وجودم کشف می کنم که ازشون اطلاعی نداشتم
با برداشتن هر قدم اعتماد به نفس و ایمانم رشد میکنه برای انجام کارهایی که هیچ شناختی درباره شون ندارم
با برداشتن هر قدم اعتماد به نفس و باورم برای حل هر مسئلهای رشد میکنه که ممکنه توی قدمای بعدی باهاش مواجه بشم
با برداشتن هر قدم ظرف وجودم برای دریافت قدم های بزرگ تر و مهم تر آماده میشه
توانایی حل مسئله رو یاد میگیرم
برای ورود به دل ترس ها و ناشناخته ها جسور تر میشم
دامنه تجربه هام گسترش پیدا میکنه
رسالت من تجربه نعمت های متنوعیه که توی این جهانه، زندگی یه مسیر زیباییه که به وسیله همین قدم ها باید طی بشه، هر قدم منو رشد میده و ازم انسان بهتر و شادتری میسازه
با هر قدمی که در مسیر تجربه خودم و ناشناخته های زندگیم برمیدارم میتونم بخش تازهای از تواناییهای وجودمو کشف کنم که تا قبل از اون هرگز فرصت ظهور نیافته بود
برای همین به محض برداشتن اولین قدم در مسیر تغییر، شخص دیگه ای با توانایی های دیگه ای میشم که متفاوت از آدم قبلیه
رسالت و هدفی که مدام به دنبالشم از مسیر تجربه موقعیت ها، شرایط و کارهایی میگذره که هربار با دیدن یه نشونه شروع میشه و به وسیله حرکت کردن برای عمل به اون نشونه ادامه پیدا میکنه
علاقهای که به دنبالشم توی مسیر تجربه کردن ناشناخته هایی به دست میاد که باهاشون مواجه میشم
ممکنه یه ایده ای به ذهنم برسه و انجامش بدم که دوستش دارم و اونو به عنوان هدفم انتخاب کنم
یعنی ممکنه خیلی زود وارد یه کسب و کاری بشم که دوسش دارم و اونو رسالتم بدونم
یا ممکنه یه پله باشه برای اینه هدایتم کنه به مسیر علاقم
ممکنه هر کسبوکاری که واردش میشم، هر هدفی که الان انتخاب کردم، انجام هر کار موقتی که الان دارم انجامش میدم، یه پله و یه پل باشه برای اینکه منو به مسیر بعدی و مسیر بعدی وصل کنه
پس راهش نشستن و منتظر موندن نیست راهش اینه که شروع کنم و از دل تضاد ها خواسته هامو با وضوح بیشتری بشناسم
تغییراتی که لازمه توی رفتار، نحوه نگرش و شیوه زندگیم ایجاد بشه رو ایجاد کنم
برداشتن قدم اول مثل اینه که یه چرخ بزرگی که نزدیک یه سراشیبی قرار داره رو حرکت بدم، اگه توی شروع کار تموم توانمو صرف هول دادن اون چرخ کنم و اونو تو سراشیبی حرکتش بدم، اون وقت راه میفته و به راحتی مسیرشو ادامه میده
همه اهداف خوبن،
من فقط باید یه هدف داشته باشم، باید خودمو مشغول انجام یه کار کنم
باید دست روی دست نذارم، بیکار نمونم، کمترین فایده انجام دادن این کارها اینه که درباره خواسته هام به وضوح بیشتری میرسم
پس نباید نگران باشم و بگم میترسم وارد این هدف بشم و بعد ببینم که این هدف و رسالتم نبوده
انجام دادن هر کدام از این قدمارو وقت تلف کردن ندونم
اونو مثل حلقه های زنجیری ببینم که با حذف هر کدوم از اون حلقه ها، زنجیر پاره میشه
همه این قدم ها به اندازه اون قدم آخر که مقصده مهمه
اگه به ایده هایی که باید انجام بدم با شک و تردید نگاه کنم،
اگه به جای اقدام برای جدی گرفتن اون نشونه ها یا تجربه کردن اون شغل یا حرفه ای خاص، مرتباً درگیر این شک و تردیدها باشم که آیا به این کار علاقه دارم یا نه
آیا این کار به صلاحمه یا نه
آیا این کار منو از هدفم دور میکنه یا نه شیطون ذهنم سریع تر از اونچه فکرشو بکنم دست به کار میشه و انقدر اون نشانه ها یا ایده های الهام شده رو غیر منطقی، غیر عاقلانه و غیر عملی جلوه میده که برای همیشه قید برداشتن همون قدم یا تجربه موضوعی رو میزنم که شروعی برای هدایتم بوده تا جریانی از نعمت ها و برکت ها رو وارد زندگیم کنه
اگه مدام خودمو توی شک و تردید پیدا کردن رسالتم قرار بدم، سالها همینطور میگذره، بعد وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم هیچ کاری نکردم، هیچ راهی رو نرفتم، هیچ تصمیمی نگرفتم و همچنان درگیر یافتن کار مورد علاقم هستم
پس تنها کاری که باید انجام بدم اینه که همزمان که روی باور هام مخصوصا عزت نفسم کار می کنم تا جسارت بیشتری برای حرکت ایجاد کنم، اولین قدما رو هم بردارم و همزمان که قدم اکنونم رو برمیدارم، باید باورهای قدرتمند کننده تری بسازم تا بتونم بیشتر از نیروی هدایتگر درونم بهره ببرم و به مسیرهای بهتری هدایت بشم
چون من در هر لحظه نتیجه فرکانس های خودمو دریافت می کنم، هرچقدر بتونم باورهای قدرتمند کننده تری بسازم مسیری که بهش هدایت میشم، ایدههایی که بهم الهام میشه، شرایطی که باهاش مواجه میشم، آدم هایی که باهاشون در ارتباط خواهم بود، فرصت هایی که پیش روم قرارداد میشه با کیفیت تر میشن
این نکته های اساسی رو باید خیلی جدی کارکنم،
اولاً این نیروی هدایتگر رو یک سیستم ببینم که قوانینی داره و تنها به اندازهای که با قوانین سیستم هماهنگ میشم به همون اندازه هم هدایت میشم
حتی خدا هم نمیدونه که دقیقا انجام چه کاری برام جواب میده و چه کاری جواب نمیده
یا کدوم هدف برام خوبه یا نیست
خداوند قوانینی داره که میگه اگه بر اساس این قوانین عمل کنم قطعا این نتیجه مشخصو میگیرم
اگه این فرکانس مشخصو ارسال کنم این هدایت مشخصو دریافت می کنم
حال میخوام پیامبر باشم یا یه فرد معمولی در هر صورت سیستم برای همه به این شکل کار میکنه
مهمترین چیزی که کیفیت مسیرمو تعیین میکنه باور هاییه که دارم و فرکانسهای که در هر لحظه ارسال می کنم
پیدا کردن رسالتم یعنی خودمو بشناسم،بتونم ویژگی های رفتاریم رو تشخیص بدم، نقاط قوت و ضعفم رو پیداکنم و علائقمو بشناسم
کاری که با تصمیم گرفتن وبعد تجربه کردن بهش دست پیدا میکنم
یعنی گرفتن یه تصمیم خاص نیست
بلکه سلسلهای از تصمیمات که قدم به قدم میتونم خودمو بشناسم، و با قطع کردن شاخ و برگ های اضافی از افکارم، به مسیر سبک شخصیم هدایت بشم
برای اینکه به شناخت درباره خودم برسم، باید توانایی تصمیم گیری و اجرای اون تصمیمات رو در خودم ایجاد کنم
پس برای اینکه رسالتم، یا سبک شخصیم رو بشناسم
باید قدم اول رو با پرورش عزت نفسم شروع کنم
چون تنها عاملی که بهم قدرت میده تا بتونم علائق و سبک خودمو زندگی کنم، فارغ از اینکه دیگرانی که برام مهمن چه علائقی دارن یا چه نگاهی به علایق من دارن، عامل عزت نفسه
توی قدم اول باید تمرکزمو روی پرورش عزت نفسم بزارم، چون خیلی مهمه که چه نگاه و باورهایی درباره خودم دارم
چقدر درباره داشتن ثروت ها و نعمت هایی که خدا مسخرم کرده احساس لیاقت دارم چقدر میتونم تصمیمهای اساسی بگیرم و بلافاصله اونا رو اجرا کنم
همه این ها بسیار مهمن و تواناییم در این باره به اندازه عزت نفسیه که ساختم
قدم بعدی اینه که به عنوان اقدامی عملی در این مسیر با عزت نفس و اعتماد به خودم و توانایی هام خواسته ای رو انتخاب کنم و براش قدمهایی عملی بردارم
از خواستهای کارو شروع کنم که با امکانات همین لحظم قابل اجراست
موفقیت رسیدن به یک خواسته بزرگ و خاص نیست
بلکه موفقیت حاصل قدمهای عملی و پیوسته است که توی مسیر خواسته هام بر میدارم
چون با رسیدن به هر خواسته، حالا هرچقدر هم کوچیک، ظرف وجودم رشد میکنه و منو آماده داشتن خواسته های کمی بزرگتر و قدم برداشتن برای تحققش میکنه
برای اینکه در این مسیر بمونم وبتونم انگیزه هامو برای ادامه دادن زنده نگه دارم و خواسته هامو یکی پس از دیگری محقق کنم میتونم از آگاهیهای جلسه های دوره
عزت نفس کمک بگیرم، این دوره مثل یه قطب نما مسیر هم جهت با خواسته هامو بهم نشون میده و انگیزه هامو برای پیمودن این مسیر تقویت میکنه
سلام استاد و خانم شایسته و همه دوستانی که کامنت منو میخونن
استاد دقیقا چندوقتی بود همش به این فکر میکردم که واقعا رسالت من چیه از ته قلبم به چی علاقه دارم و آیا واقعا علاقه ی قلبی خودمو تونستم پیدا کنم؟ ایا واقعا این فعالیت هاییی که در کارم دارم واقعا رسالت اصلی من هستن ؟
میدونستم جواب این سوآلم رو توی سایت میتونم پیدا کنم . اولش رفتم نوشتم توی سرچ که از کجا لفهمیم رسالتمون چیست؟ بعد یه کامنتی اومد از خانم روژینا که این بود عنوان
«چجوری بفهمیم رسالتمون چیه/ به چی علاقه و اون اشتیاق سوزانَ رو داریم؟»
سریع خواستم جواب های این سوالو بخونم که سه تا جواب داشت دیدم یکی ازون جوابا خود پشتیبانی سایت هست که لینکی برای جواب اون سوال گزاشته . زدم و رسیدم به این مطالب . درسته جواب همین بود
رسالت ما در قدمی هست که برمیداریم در دل ناشناخته ها تا از این رو علایق خودمونرا پیدا کنیم در کنار هدایت خداوند .
حرکت با قدم های کوچک در دل ناشناخته ها با توکل به خدا که هدایت کنندست
درسته دقیقا استاد این مطلب عالی بود . با نشستن و فکرکردن هیچوقت رسالت ما شکل نمیگیره باید با عزت نفس تجربه کنیم هرچیزی که ناشناخته هست و در محیط امن نباشیم همیشه چالشی و چیزهای جدیدی باشن برای یادگیری .
چقدر این مطالب خوب بود که کپی کردم بمونه توی کامنتم
همه ما به نیروی هدایت گری متصل هستیم که با آن به دنیا آمده ایم. حضور ما در این جهان، بخشی از آن هدایت است. ما برگی در باد نیستیم.
رسالت هر کدام از ما در هر لحظه برداشتن قدمی است که در لحظه اکنون پیش روی مان قرار دارد.
ممکن است پختن یک غذای جدید باشد، یا دوختن یک لباس به شیوه ای جدید یا کشیدن یک نقاشی یا تمرین شوت زدن به توپ به شیوه ای خاص یا کم کردن وزن یا تجربه یک شغل جدید یا ایجاد یک تغییر کوچک در کسب و کار کنونی یا داشتن سفری کوتاه، خواندن یک کتاب جدید، آموختن یک زبان جدید، مهاجرت به یک شهر یا کشور جدید،
یا حتی ممکن است رسالت شما در این لحظه انجام ندادن یک کار یا ترک عادت هایی باشد که تنها پس از ترک شان، به قدم بعدی هدایت می شوی.
و تنها پس از برداشتن آن قدم، خیلی چیزها درون ما تغییر می کند و در غیر اینصورت ما در همان قدم متوقف مانده و درون چرخه ای از اتفاقات تکراری و روزمره قرار می گیریم تا زمانی که آن قدم را برداریم برداشتن هر قدم ما را بیشتر رشد می دهد و آدم توانمند تری از ما می سازد که هیچ ربطی به نسخه قبلی اش ندارد. زیرا در هر قدم توانایی هایی را در وجودمان کشف می کنیم که از آن مطلع نبودیم.
زیرا برداشتن هر قدم اعتماد به نفس و ایمان مان را برای انجام کارهایی رشد می دهد که هیچ شناختی درباره شان نداریم
زیرا برداشتن هر قدم اعتماد به نفس و باور ما را برای حل هر مسئله ای رشد می دهد که ممکن است در قدم های بعدی با آن مواجه شویم.
برداشتن هر قدم ظرف وجودمان را برای دریافت قدم های بزرگتر و مهم تری آماده می سازد، توانایی حل مسائل را به ما می آموزد، ما را برای ورود به دل ترس ها و ناشناخته ها جسورتر می سازد و دامنه تجارب مان را گسترش می دهد.
رسالت همه ما تجربه نعمت های متنوعی است که در این جهان آفریده شده. زندگی یک مسیر زیباست که به وسیله همین قدم ها باید طی شود و هر قدم ما را رشد می دهد و از ما انسان بهتر و شادتری می سازد.
با برداشتن هر قدم در مسیر تجربه خودت و ناشناخته های زندگی ات، بخش تازه ای از توانایی های وجودت کشف می شود که تا قبل از آن هرگز فرصت ظهور نیافته بود. به همین دلیل، به محض برداشتن اولین قدم در مسیر تغییر، شخص دیگری با توانایی های دیگری می شوی، که متفاوت از آدم قبلی است.
رسالت و هدفی که مدام به دنبالش هستی، از مسیر تجربه موقعیت ها، شرایط و کارهایی می گذرد که هر بار با دیدن یک نشانه شروع و به وسیله حرکت برای عمل به آن نشانه، ادامه می یابد.
عالی بود استاد
هرقدم زنجیروار هست نه اینکه بدون برداشت قدمی بخوایم به حلقه ی انتهایی برسیم .
به نام خدای هدایتگرم، که اگر من یکمی عجول نباشم قدم به قدم هدایتم میکنه،
سلام استاد عزیز و خانم شایسته مهربان،پریروز صبح من یه خوابی دیدم که حالمو دگرگون کرد و منو به لحظاتی برد که عاشقانه کار میکردم و لذت میبردم،
یه جورایی خودم تو دوگانگی بودم یکمی وارد شکو دودلی شده بودم که احتمالن این خواب رو دیدم،
که تو کامنت قبلیم نوشته بودم،
اما سریع از خداوند هدایت خواستم و به فایل معرفی دوره عزت نفس هدایت شدم که کامنتمو اونجا نوشتم,
تا امروز زیر همون پست سرتیتر این متن رو دیدم که امروز این متن رو خوندم،
استاد و خانم شایسته مهربان به جرعت میتونم بگم این متن خودش یه کتاب بود،هر پاراگرافی رو که میخوندم مکث میکردم و تامل میکردم و میگفتم خودشه آره همینه،
چقدر این پاشنه آشیل کمال گرایی زیرکه و از هر دری وارد میشه و تازه ما هم ادعامون میشه که کمال گرا نیستیم،
ما حتی تو پیدا کردن رسالتمون هم میخوایم کمال گرایانه عمل کنیم،
چقدر این متن به من آرامش داد،چقدر این متن عجله ی منو کم کرد،چقدر صحبت ها دقیق برای خودم بود،
و چقدر این خداوند خوبه چقدر عالیه که البته چیزی جدای از من نیست،انگار این سیستم هدایتگر در من تعبیه شده از بدو تولد اما ما اونو نادیده گرفته بودیم،
واقعا این سیستم هدایتگر در هر لحظه مارو هدایت میکنه به سمت خواسته هامون،
و خداوند پاسخ شک و تردید و دودلی و سوال منو داد،
من هنوز ته ذهنم این بود که خدا تاکید میکنم خدا نه خودم برای من یه رسالتی رو یه کاری رو در نظر گرفته و من یا یک حس طلبکارانه منتظرم که رسالتم رو به من بگه،
انگار خدا ادمه،انگار خدا نشسته اون بالا بگه تو چیکار کن تو چیکار نکن،
تا اینکه با شروع خواندن این متن حس آرامش عجیبی تموم وجودمو گرفت،
موضوع این است که ما آمده ایم که جهان رو تجربه کنیم
ما به دنیا آمده ایم تا با مواجه شدن با تجارب گوناگون، وجودمان را در همه ابعاد رشد دهیم
ما به دنیا آمده ایم تا با چالش ها مواجه شویم و با حل آنها، تجربه جدیدی از توانایی حل مسئله را زندگی کنیم
ما به دنیا آمده ایم تا با حل مسائل، خودمان و توانایی هامان را بیشتر کشف کنیم.
چقدر همین چهار تا خط زندگی ساز و آرامش بخشه،
چقدر این متن فوق العادس دوست دارم خط به خطشو اینجا بنویسم دوباره،
اما تصمیمی که بعد از خواندن این متن گرفتم این بود که یکم این دندون عجله رو بکشم بندازم بیرون،یکم کمتر فکر کنم،به گذشته،به کارایی که قبلن کردم،گذشته رو رها کنم درهارو برای فرصت های جدید تجارب جدید باز کنم و از همه مهمتر اجازه بدم که خداوند هدایتم کنه و ذره ذره این ظرف وجودی منو با تجارب جدید با حل کردن مسائل رشدبده،یعنی من اگه بتونم همین یه کارو درست انجام بدم همین که اینقدرررر فکر نکنم به اینکه آیا این رسالت منه نکنه که وقتم هدر بره نکنه که دوسش نداشته باشم نکنه نکنه نکنه،اگر بتونم همین یه کارو درست انجام بدم و از مسیر رو به جلو لذت ببرم،اجازه بدم به خودم و خدای خودم که چیزهای جدید رو تجربه کنم تو مسیر علائقم،ته قلبم میدونم که چیا میخوام دوست دارم چه کارهایی رو انجام بدم اما راه برای خدا تعیین نکنم،اجازه بدم هدایتم کنه و تسلیم باشم ،تو هر مقطعی هر کاری که دارم انجام میدم با عشق انجام بدم سعی کنم توش بهتر بشم سعی کنم علایقم رو بیشتر بشناسم و اون چیزهایی رو هم که دوست ندارم عوضش کنم،
مثلن من از وقتی شروع کردم به آموزش دادن نمیدونم چه گیری دادم که از همین اول فقط شاگرد خصوصی و نیمه خصوصی داشته باشم،انجامش هم دادم اما خیلی خسته میشم و از اون طرف هم بازدهی کمتره از لحاظ درآمدی و تعداد شاگردی که میتونم داشته باشم،یا گیر دادم به این فضاهای مجازی که واااااقعا بخش زیادی از تمرکزم رو میگیره به خاطر همین بحث فیلتر شکنو این داستانا،
حالا تصمیمی که گرفتم این بود که بیام کلاسامو عمومی کنم،هزینه کمتر تعداد بیشتر و یه جورایی کلاسهای تعداد بالا رو رهبری و مدیریت کنم که نخوام برای هر شخصی میت بگیرم که دستو ارنجو کتفم داغون بشه و منو از این کار خسته کنه،بعد که شاگردها زیاد شدن یه میتور استخدام میکنم که برای بچه ها میت بگیره,
یا برای بحث آموزش های آنلاین یه کاری کنم که با لذت و عشق این کارو انجام بدم،
اجازه بدم هم بحث باشگاه داری و مدیریت افراد زیاد رو تجربه کنم و آموزش حضوری، در کنارش یه مقدار آموزش آنلاین هم بگذارم،بعد که برند شخصیم ساخته شد و عزت نفس و اعتماد به نفسم توی این حوضه بیشتر شد ایده بعدی مثل آموزش های آنلاین وغیره روجدی تر دنبال کنم،با این که اولین دوره آموزشیمو درست کردم و ارائه کردم،
باز هم نمیدونم قراره تو طول مسیر چه اتفاقاتی بیفته و نمیخوام بچسبم به یه موضوع خاص به یه مسیر خواست،من یک سری درخواست های کلی و اصلی تو وجودم دارم که اونارو به خداوند اعلام کردم و تلاشمو میکنم و اجازه میدم که خداوند منو هدایت کنه،و از همه مهمتر تصمیم گرفتم تو طول روز کارهایی رو انجام بدم که واقعا حال منو خوب میکنه و بهم عشقو لذت میده و هرکاری که داره سخت پیش میره رو وایسم و از خدا بخوام هدایتی کنه که آسونتر و از اون طرف بازدهی بیشتر داشته باشه و مهمترین عامل در طول این مسیر ساختن عزت نفس و ساختن توانایی حل مسئله و لذت بردن از تک تک تجارب جدیدی که قراره داشته باشم،
این متن باعث شد که کمتر فکر کنم به گذشته و نکنه ها و اینکه بچسبم به اینکه رسالتم چیه،باعث شد که آروم آروم بیام توی ذهنم همین قدمهایی که جلوی روم هست رو اون تجربه ای که دوست دارم بکنم رو توی ذهنم بسازم تجریش کنم و اگر دوسش داشتم که هر روز بهترش کنم اگرم دوسش نداشتم بیام عوضش کنم،کجا؟ توی ذهنم،چون افکار منن که دارن اتفاقات رو رقم میزنن،و من تا وقتی که نتونم کنترل ذهنمو به دست بگیرم تا وقتی که نتونم به صورت لیزری اهداف پیش روم رو توی ذهنم بسازم و ببینم،اتفاق مورد دلخواه من نخواهد افتاد،
و اینکه واقعا عاشق این هدایت شدم،دوست دارم خیلی بیشتر خودمو وارد این جریان هدایت کنم،دوست دارم واقعا از عمق وجودم هدایت های الله رو ببینم و تایید کنم و سپاسگذاری کنم تا خداوند بر هدایتم بیفزاید،به نظرم اگه همین قدرت هدایت رو باور کنم و بتونم رهنمود کنترل کنم و ببرم به سمت خواسته هام،لاجرم هدایت میشم به سمت خواسته هام،حالا خواسته هام هی تو طول مسیر اصلاح میشن،واضح تر میشن،دقیق تر میشن،
و این میشه که زندگی میشه خلق،من میخواهم و میشود،ففط نباید بچسبم به یه موضوع خاص به یک مسیر خاص،از مسیر لذت ببرم و اجازه بدم که خداوند هدایتم کنه،
امیدوارم که بتونم رهنمود کنترل کنم،به کمک الله،
این متن فوق العاده بود
هر چی بگم فوق العاده بود کم گفتم،
واقعا از استاد و خانم شایسته و عوامل فنی سایت واااقعا سپاسگذارم،ممنونم که این آگاهی های فوق العاده و شرایط فوق العاده که برای ما به وجود آوردین،
سلام به علی عزیز
امیدوتر هر کجا که هستی حال دلت عالی باشه
از کامنتت خیلی لذت بردم ، خیلی بهم احساس خوب و آرامش داد
احساس کردی جوابی که منتظرش بودم از سمت خدا را تو کامنتت بیشتر احساس کردم ، آرومم کرد
سپاسگزارم ازت بابت این کامنتی که ثبت کردی
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد گلم🌹، خانم شایسته مهربون🌺، همه دستاندرکاران سایت عباسمنش🌷 و همه دوستان خوبم در خانواده صمیمیم🌼، امیدوارم حال همگی عالی باشه.
توی این مقاله موضوع پیدا کردن علاقه و رسالت از بین کارهای مختلف بحث شده. مطلب خوبی که یاد گرفتم اینه که هدف ما اینه که با رفتن به دل ناشناختهها خودمون رو بهتر بشناسیم، ما آمدیم تجربه کنیم و از برخورد با چالشها و حل اونها ابعاد بیشتری از توانمندی هامون رو کشف کنیم و با این کار ظرف باورهامون گسترش پیدا کنه و جسارت بیشتری بدست بیاریم برای حرکت کردن و به این صورت نعمت و موهبت های بیشتری رو به زندگیمون دعوت کنیم. ما اینجا هستیم که بوسیله هماهنگ شدن با سیستم هدایتگر هستی، این جهان و خودمون رو تجربه کنیم و هر بار که حرکت میکنیم و به دل ناشناختهها میریم نسخه جدیدتری از خودمون رو ارائه میکنیم.
خدایا شکرت🙏. من میخوام تغییر کنم. دیگه به اندازه کافی از حرکت نکردن و عدم شناخت خودم و مشکلاتی که برام پیش آمده ضربه خوردم. دیگه نمیخوام به شیوه قبلی زندگی کنم، راهش هم اینه که برای رسیدن به هر هدفی با هر امکاناتی که دارم، از تمام توان خودم استفاده کنم. میتونم بنویسم در خصوص فلان خواسته، با توانی که الان دارم میتونم این فلان کار رو انجام بدم (که لازمه حرکت کردنه و انجامش لازم داره که بلند بشی و از دایره امنت بیای بیرون، اما باور داری که میشه، هدفی که تعیین کردی با امکانات الان ات هست، نه خیلی دور و نه خیلی نزدیکه) من امید دارم که میتونم زندگیم رو تغییر بدم. 🌼
یه جمله خوندم که میگفت: تا زمانیکه درد وضعیت موجود از درد تغییربیشتر نشه، آدمی تغییر نمیکنه. 🔶
باید مراقب باشیم که در این مسیر ناامید نشیم، که در این صورت دوباره به روال سابق برمیگردیم و حلقه معیوب هر بار تقویت میشه. به جاش باید در مسیر درست صبر داشته باشیم، خودمون رو با کسی مقایسه نکنیم، دستاوردهایی رو که تا الان با عمل به قانون بدست آوردیم به خودمون یادآوری بشیم (حتی نتایج کوچیک، هیچ ایرادی نداره، که لازمهاش اینه که یه جا ثبت کرده باشیم، من کجا بودم و چه وضعیتی داشتم و الان چه وضعیتی دارم؟) به اندازهای که روی باورها مون کار میکنیم، نتایج تغییر میکنه، اجازه بدیم تا تکاملمون طی بشه، همه چیز تکامل داره، ما هر بار کمی بهتر از قبل میتونیم عمل کنیم و تغییرات بزرگ از همین تغییرات کوچک تشکیل میشه.
بیایم خدا رو بخاطر نعمتها و داشتههامون شکر کنیم، بیایم هر بار قانون رو به خودمون یادآوری بشیم، به خودمون بگیم با جهانبینی و عزت نفس سابقم چطور میتونم موفقیت ثروتمند ها یا موفقیت هر آدم موفقی رو برا خودم منطقی کنم؟ میخوام چی بگم: شرایط و هزار عامل بیرونی؟! نه، این باور ناقصه، اون هم مشکلاتی داشته، اون هم مثل من ترسهای داشته، خطاهای بزرگی داشته، در خانواده فقیر، شهر فقیرنشین و کلی مشکلات داشته، چطور رسیده به این جایگاه الانش؟ باور، عزت نفس، توجه به نکات مثبت، عمل به هدایتهای الهی و تمام اون چیزیکه داریم توی این خانواده با خودمون تمرین میکنیم، پس اگه اون رسیده من هم میتونم برسم💪بیایم تصویر بزرگ رو از جهان هستی ببینیم و اینکه قوانینی هست که هر کسی به اندازهای که با قوانین هماهنگ میشه نتیجه میگیره.
به امید روزهای بهتر برای خودم و همه شما دوستان عزیزم🌺
خدایا شکرت به خاطر همه چیز🌹🙏
امیدوارم همه دوستان گلم همیشه شاد🌼، سلامت🌺، ثروتمند🌷، امیدوار✨، سربلند🌹 و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید 🌟
امروز آخرین جمعه ی قرن هست و فردا شروع سال 1400 . … و من هدایت شدم به این مقاله ی محشر….خط به خطش رو نوشتم و ازش استفاده میکنم…
از استاد عزیزم و مریم جان نازنین ممنونم برای همه چیز… برای تک تک صحبتهاشون…. من امسال رو با آگاهی شروع میکنم…و در این مسیر رشد میکنم با کمک رب یکتا و استاد عزیز و مریم جان…
از این به بعد
هرروز برای من عید است و هرروز نوروز…
سلام بر همه دوستان خوبم
امروز از خداوند در مورد شغل خودم
مستقل شدن مالی ام
و راه اندازی کسب و کارم
از او هدایت خواستم
خودم را به دستان او سپردم
چقدر زیبا و جالب خداوند مهربان من را به این مطالب هدایت کرد
تا باز دیدم باز تر بشود و ذهنم آزاد تر
داشتم سوالات عقل کل را می خواندم که به این جا رسیدم
واقعا ممنون خداوند عزیز هستم که اینگونه بنده های خودش را هدایت می کند و آنها را در پناه لطف خودش حفظ می کند
از اینکه به او و دستان او و هدایت او اطمینان کرده ام خوشحالم
می دانم که همیشه حواس اش به بنده هایش است
فقط به شرطی که بنده های او هم حواسشون به خدای خودشان باشد و در همه حال او را شاهد و ناظر بر اعمال خود بدانند و از او کمک بخواهند
خدای من سپاسگزارم
سلام به همگی🥰🌱
چند وقته که خیلی دودل هستم و همش شک میکنم به مسیری که توش هستم.همش میگم یعنی درسته یعنی درست نیست؟؟!!!انگار که افتاده باشم تو برزخ
وقتی با این قوانین آشنا شدم باخودم گفتم دیگه تموم شد.از من خوشبخت تر نداریم😅اما نگو ای دل غافل تو اگه وارد این مسیر شدی و فقط به به چه چه کردی و هیچ عملی براش انجام ندادی فکر نکن دیگه جهان گل و بلبل میشه برات. برعکس از قبلتم بد تر میشی و بیشتر سقوط میکنی.
خیلی جالبه با یک تضاد کوچک فهمیدم که چقدر پوچ بودم(این قضیه برای اول عیده)بعد اونجا دوزاریم افتاد که بلههههه چقدر ادا بودم و خودم خبر نداشتم.خلاصه همه اون کاخ سلطنت پوچم فرو ریخت و الان دونه دونه آجرهاشو با دست های خودم دارم روی هم میچینم
عزت نفس وای که چه چیزیه.احساس لیاقت وای که عجب چیزیه.چیزی که تا همین چند ماه پیش فقط راجبش سر تکون میدادم و فهمیدم که چقدرررر عزت نفس ندارم من👀
خلاصه که دنبال جواب سوالم از هدفی که انتخاب کردم اومدم و اینجا دنبالش بگردم و رسیدم به این مقاله که واقعا یه تشکر ویژه باید بکنم از خانوم شایسته چقدر روون و ساده آگاهی هارو مینویسن واقعا متشکرم خیلی بدردم خورد😘🥰❤🙏🏻
خیلی دیگه باید بزرگ بشم واقعا از خدا هدایت و هدایت و هدایت میخوام🌱
متشکرم و دوست داشتم اینجا احساسی که دارم رو بنویسم.دیگه کم کم اینجا داره برام میشه دفترچه خاطرات😁خدارو شکر به خاطر این فضا و این خانواده🥰🙏🏻🌱
سلام
من هم اوایل کار اعتقاد داشتم که من باید فقط خودما در خانه ایزوله کنم و روی خودم کار کنم و بعد اگه من خوب روی خودم کار کنم خدایا یه کار با پول زیاد را به مم الهام میکنه
بعدا با تکاملم فهمیدم نه بابا این خبرا نیست باید حرکت کرد در کنار اینکه داریم روی خودمون و باورمون داریم کار میکنیم
در مسیر حرکت ما مسیرها یکی یکی به ما معرفی میشه و ما مسیر خودمونا پیدا میکنیم
بزرگترین راهها هم با برداشتن اولین قدم ها پیموده خواهند شد
سلام به خانوم شایسته عزیز
واقعا ازتون سپاسگذارم بابت این حجم از آگاهی که در این مقاله بیان کردین ..
چند روزی بود حسابی سردرگم بودم و نمیدونستم که چه کاری انجام بدم و همش حس میکردم راهمو گم کردم
مثل همیشه از خدا هدایت خواستم و اومدم توی سایت اولش اینقدر بهم ریخته بودم که اشکم داشت سرازیر میشد
ولی شروع کردم به سایت زیرو رو کردن و رسیدن به این مقاله
چقدر لذت بخش و شیوا نوشین هر کلمش نوری توی قلبم تابوند و بهم گفت مسیرت درسته آقا با همین فرمون برو
چی میخوای از زندگی جز تجربه خودت و قدرتهای که داری
آقا ما اومدم خودمونو کشف کنیم و از حل مسایل لذت ببریم و تیکهای پازل زندگیمونو تکمیل کنیم چطور؟
با همین آزمون خطاهای که داریم انجام میدیم مگه هر بار که به تضاد خود من برخورد کردم و آگاهانه تصمیم گرفتم حلش کنم بعدش اینقدر احساس قدرت کردم که حس میکردم آمادم برای حل مسِله بعدی
خدایا سپاسگذارم ازت برای درک این آگاهی که باید فقط به ایدهام عمل کنم حرکت کنم یعنی طرف خودمو درست انجام بدم انرزژی فکریمو “کلاممو “تجسممو در جهت خواستم تنظیم کنم و ایدهای که بهم الهام میشه رو عملی کنم جهان وظیفشه نتیجه رو بهم بده
این خدا این جهان اینطوری آفریده که تسلیم خواستهای ما باشه و مثل غول چراغ جادو فرمانبردار ما باشه
به محض تمام شدن این مقاله گوشی برداشتم و اولین فکری که داشتم اجرا کردم و انرژی جاری کردم و دیگه منتظر نتیجم..
فقط باید احساسم خوب نگه دارم و ایمان داشته باشم که همه چی به نفع من تمام میشه
سپاسگذارم ازت خانوم شایسته عزیز
بنام خدای رزاقم
با سلام مجددم توی این فایل که مجددا نشانه امروز من بود خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته. خیلی برام جالب بود که این فایل دوباره هدایت روزانه من بود و خبر نداشتم و اومدم تو کامنتا دیدم کامنت خودم تو این فایل هست. و اصلا تعجب کردم و بازم دقیقا زمانی این فایل نشانه امروزم شد ک بــــــازم ب مطالب این فایل نیاز داشتم.
زمانی ک کامنت گذاشتم 1404/1/3 و از کاری ک بودم بیرون اومده بودم و قدم اول دوره 12 قدم بودم و بیکار بودم ولی واقعا این دوره با ایمان من خیلی کارای بزرگی کردی و هیچ استرسی برای کار نداشتم. میخوام از تغییری ک توی این دوماه برام اتفاق افتادم بگم.
_روزی ک کامنت اول رو روی این فایل گذاشتم بیکار بودم و چند روز بعدش توی تمرین ستاره قطبی نوشتم کار میخوام و فرداش یک کار خودش اومد در خونه و بهم پیشنهاد داده شد ک انجامش بدم و اون کار هم برای خودم بود و آقا بالاسری نداشتم ولی موقت بود که خیلی برام جالب بود این بخش از متن همین فایل که نوشته بود:(((ممکن است هر کسب و کاری که واردش می شوی، هر هدفی که الان انتخاب نموده ای، انجام هر کار موقتی ای که اکنون در حال انجامش هستی، یک پله باشد و یک پل برای اینکه تو را به مسیر بعدی و مسیر بعدی وصل کند)))
خصوصا این تیکش ک نوشته بود کار موقتی ک دارم الان انجام میدم. موهای بدنم سیخ شد اصن.
واقعا برام جالب بود و لذت بردم. گفتم این کار منم ک الان دارم انجام میدم یه قدم برای روشن شدن قدم بعدیم هست و خوشحال تر شدم.
این یک ماهی ک این کارو انجام دادم 5 برابر حقوقی ک توی کار قبلیم باید توی 5ماه دریافت میکردم رو تو این یک ماه دراوردم ب لطف خدا و اموزه های استاد.
الان روزای اخر این کار هست و همین امشب یهو بهم گفته شد یه پیام بده ب فلان دوستت ببین کار سراغ داره برات؟
چون استاد گفتن ب هیچ وجه توی مسیر اهدافتون ک میرید بیکار نمونید تو خونه بگید دارم روی باورهام کار میکنم. و واقعا بیکار نموندم این مدت، همین کاری ک الان دارم رو انجام دادم، دو سه روز کار بنایی بود رفتم انجام دادم با افتخار و برام عیب و عار نبود و امشبم پیام دادم ب دوستم گفت اتفاقا یه نیرو نیازه برا اینجا ک دارم کار میکنم و کارشم خیلی ساده و اسونه و درجا گفتم میام و اینم نشانه هست برای قدم بعدیم، ک البته من پیگیر اینم ک کسب و کار شخصی خودمو بزنم ولی تا بهش برسم بیکار نمیشینم تو خونه.
این روزا قدم سوم هستم و ارامش درونی بسیار زیادی دارم شکر خدا و واقعا دارم ارامش رو توی زندگیم میبینم ک چرخ زندگیم داره روغن کاری میشه و روون تر داره میچرخه.
توصیه میکنم بچه هایی ک این کامنت رو میخونن توی دوره12 قدم شرکت کنن اصلا این دوره بینظیره واقعا.
خدایا شکرت ک توی این مسیر زیبا منو انداختی ک دارم لذت میبرم ازش. خدایا شــــــکرت
سلام محمد عزیز، بدنساز خوشانرژی و قویدل سایت جهانیِ استاد !
پیام پر از نور و انگیزهات رو با دقت خوندم، و باید بگم واقعاً تحسینبرانگیزه مسیری که طی کردی. اون لحظهای که کامنت قبلیتو توی فایل دوباره دیدی و فهمیدی که این همون نشانه امروزته، دقیقاً همون لحظههاییان که آدم میفهمه “هدایت” چطوری توی زندگی واقعی اتفاق میافته.
چهقدر قشنگ گفتی از بیکاری تا کار موقتی که خودش مثل یه پل بود، تا درآمدی که 5 برابر شغل قبلیات بود، تا پیامهای بهموقع شبانه برای کار جدید… همهاش یه نمایش تمامعیار از اینه که وقتی با خدا هممسیر میشی و به آموزههای درست عمل میکنی، زمین و زمان باهات هماهنگ میشن.
اینکه بیبهونه و با افتخار کار کردی، چه بنایی بوده چه هرچی، دقیقاً نشونهای از قدرت درونیه که ساخته شده؛ از اون جنس قدرتی که نه فقط بدنت، که روحت رو هم عضلانی کرده.
محمد جان، قدم سوم، همونجاییه که میگی: “خدایا خودت بهتر بلدی، من تسلیمم به حکمتت.”
و تو داری این تسلیم رو زندگی میکنی.
از صمیم قلب برات موفقیتهای خیلی بزرگتر، آرامش عمیقتر و کسبوکاری بر پایه عشقت و تواناییهات آرزو دارم.
دمت گرم قهرمان.
با افتخار
برادرت محسن
سلام به روی ماهت محسن جان داداش گلم. خیلـــــی لذت بردم از پیامت. واقعا خداروشکر میکنم بابت داشتن چنین برادر ها و خواهرای عزیزی که دارم توی این خانواده و این خانواده ای ک الان توش هستم.
میتونم با جرات بگم همین کامنتی ک گذاشتی برام، خودش یک نشانه دیکه بود. امروز کمی به نجواها فضا دادم ولی خیلی زود جلوی نجواها رو گرفتم و نشستم پای قسمت چهارم قدم سوم و گوشش دادم الانی ک ساعت 12 شب هست تازه تمام شد و حالم خوب شد، خواستم بخوابم، گفتم ن برم توی کامنت این جلسه نظرمو بنویسم، اومدم دیدم پیام دارم بازش کردم، وقتی ک نظر پر از مهر و محبت و انرژی مثبتتو خوندم. ناخوداگاه لبخند نشست رو لبم و پر از انرژی شدم، واقعا بهش نیاز داشتم. میدونی محسن جان گاهی ما خیلی چیزا رو میدونیم، خیلی دستاوردهایی ک داریم رو خبر داریم ازشون، ولی بقول استاد، انسان فراموش کاره، یادش میره. یه تلنگر باعث میشع به خودت بیای و بگی، نه واقعا من از نقطه صفر به یک رسیدم، این پیام تو همون تلنگر من شد امشب. نمیدونم چطور این قسمت از حرفت رو زدی راجب قدم سوم، نگاه کردم خواستم ببینم 12 قدم رو خریدی یا ن، دیدم که نه، ولی اون قسمت ک گفتی راجب قدم سوم، واقـــــــــــعا نظرم راجب این قدم همین بود و هست و واقعا یک قدم بینظیر هست. همه قدم ها دارن تکاملی پیش میرن و این قدم آگاهی هایی بهم داد ک دقیقا این حرف تورو بخودم زدم. واقعا کامنتت نشانه دیکه ای از مسیرم بود ک حالمو بهتر کنم و برگردم ب مسیرم. نظرت راجب من هم، ممنونم از بابت لطفت و منم چیزی ک در تو دیدم قلب بزرگ و بینظیرت هست که انرژی مثبتتو به همه میدی، خدایا شکرت بابت این خانواده خوبی ک بهم دادی، بابت استاد، بابت خواهرا و برادرای عزیزم که مثل امشب ک نیاز داشتم، ب کمکم فرستادی ک نشانه و روشنایی باشن برام.
خداحفظت کنه برای همه ما و خانواده محترمت.
درپناه خدا باشی و امیدوارم که روز ب روز این انرژی خدایی درونت قوی تر بشه و موفق تر باشی. یاحق
محمد جان رفیق باحال و همراه روشنم
چقدر کیف کردم از پیامت!
حس و حال حرفات انگار یه نسیم تازه بود وسط یه روز داغ…
دقیقاً همون چیزی که خودت گفتی، یه تلنگر، یه یادآوری که “ما چقدر راه اومدیم”، که “ما دیگه اون آدم قبلی نیستیم” و داریم با جدیت، با عشق، با آگاهی خودمونو میسازیم.
اینکه گفتی نشستی قسمت چهارمِ قدم سوم رو گوش دادی و بعدش کامنتمو دیدی!! این یعنی خدا دقیق میدونه کی، چی رو بفرسته سر راه آدم!
منم وقتی این حرفاتو خوندم یه لبخند عمیق نشست رو صورتم، همون لبخندی که از ته دل میاد، همون که یعنی: «آره داداش! داریم درست میریم.»
واقعاً عجیبه که تو هم مثل من دقیقاً روی قدم سوم تمرکز کردی. انگار یه فرکانس مشترک بود بین ما…
اصلاً از این هماهنگیها یه انرژی عجیبی میگیرم، یه حس رفاقت از جنس آگاهی.
دمت گرم بابت حضورت، بابت اینکه توی مسیر آگاهانهات واقعی و صادق موندی.
خوشحالم که توی این خانواده ایمانی کنار همیم، که وقتی یکی یه لحظه یادش میره، اون یکی با یه حرف، یه یادآوری، دوباره شوقو زنده میکنه.
با قدرت برو جلو، با شوق ادامه بده، و بدون که این مسیر پر از نشونههایی هست که فقط دلهای بیدار رو میبینه…
دل تو بیداره محمد… و این یعنی کارت درسته!
یا علی داداش
ادامه بده که راه روشنه و خدا باهاته!
به نام خالق هستی
تشخیص کار مورد علاقه و رسالتم🪴
من به دنیا اومدم تا جهانو تجربه کنم، تا با مواجه شدن با تجربه های مختلف وجودمو توی همه زمینه ها رشد بدم،
به دنیا اومدم تا با چالش ها مواجه بشم و با حلشون، تجربه جدیدی از توانایی حل مسئله رو زندگی کنم
من به دنیا اومدم تا با حل مسائل، خودمو توانایی هامو بیشتر کشف کنم
پس باید حرکت کنم برای امتحان ناشناخته ها و با چالش های جدید مواجه بشم
با تجربه کردن هر کدوم از این ناشناخته ها بخش دیگه ای از توانمندی ها و علائقم رو کشف میکنم که ازش بی خبر بودم
اونوقت با اطلاع از اونه که میتونم درباره اونچه که میخوام به وضوح بیشتری برسم و قدم بعدی برام مشخص میشه و منو به سمت تجربه بعدی میبره که بخشی از مسیر رشد ظرف وجودمه
پس موضوع انجام دادن یه کار خاص، استثنایی و قابل توجه به عنوان رسالت نیست، موضوع رشد دادن ظرف وجودم به وسیله تجربه کردنه
اونم نه یه تجربه خاص و دهان پر کن، بلکه فرایندی از تجربه کردن های قدم به قدم توی مسیر علاقمه که آروم آروم ظرف وجودمو رشد میده و منو آماده تجربه مرحلهای جدی تر میکنه
منظور از علاقه هم همون موضوعاتیه که همین حالا و توی این لحظه دوست دارم تجربشون کنم بدون اینکه اون علاقه ها چقدر در نگاه دیگران مهمه
خیلی از افراد به خاطر نداشتن عزت نفس نمیتونن علائقشونو پیدا کنن
اونا به جای اینکه دنبال شناخت علایقشون و تجربه کردن اون باشن
بیشتر دنبال علائقی هستن که مورد تایید آدمهای مهم زندگی شونه
پس موقعی میتونم علایقم رو بشناسم که به اندازه ای عزت نفسم رو ساخته باشم که از حرف مردم رها باشم و محتاج تایید شدن توسط اونا نباشم
وقتی عزت نفسم رو بسازم اونوقت میتونم باورهای قدرتمند کننده درباره علائقم بسازم و بعد قدم به قدم هم بهم لذت میده و هم ثروت
این جهان فقط برای تجربه کردن و امتحان توانایی هام و به یاد آوردن و کشف اونها ساخته شده،
من با توانایی های نامحدودی به دنیا اومدم تا بتونم این جهان مادی رو تجربه کنم برای همینه که این توانایی ها توی وجودم نهادینه شدن
تک تک این تواناییها موقعی به خدمتم در میان که توی دل ناشناختهها حرکت کنم ماجراهای جدیدو امتحان کنم اونوقت قدم به قدم هدایت میشم
اساس جهان بر هدایت استواره
به محض اینکه آماده بشم برای قدم برداشتن اونوقته که هدایت میشم
همونطور که یک دانه به محض اینکه در معرض خاک و آب و نور مناسب قرار میگیره، به سمت رشد، روشنایی و به سمت درخت شدن و به ثمر نشستن هدایت میشه
منم به محض اینکه تصمیم میگیرم دامنه تجربه هامو وسیع تر کنم و ناشناخته هایی رو تجربه کنم که از حرکت کردن به سمت شون میترسم ، اونوقته که هدایت میشم
هرگز این طوری نیست که یه گوشه بشینم و به وسیله فکر کردن رسالت یا علایقموپیدا کنم
بلکه در مسیر اون قدمایی که بر میدارم، تجربه هایی که به دست میارم، مسائلی که باهاشون برخورد میکنم و حلشون میکنم وضوح بیشتری از خودم و اونچه که میخوام و عاشقش هستم رو پیدا می کنم
اولین قدم اینه که موضوع هدایتو درک کنم و جهان و هر چیزی که در اون هست در حال هدایته
من در هر لحظه در حال هدایتم، سهم من از این هدایت به اندازه باورهامه،
به اندازه ای که قوانین سیستمو درک میکنم و باهاش هماهنگ میشم، تا بتونم باورهایی رو بسازم که باعث هدایتم بشه
توی دنیایی که نه گذشته رو میشناسه و نه آینده رو و سیستمش فقط زمان اکنون رو میشناسه و فقط با فرکانس های غالب لحظه اکنونم کار میکنه، هرگز چیزی به عنوان یه ماموریت و رسالت از قبل تعیین شده برام وجود نداره که بخوام پیداش کنمو به خوشبختی برسم
رسالت من هر لحظه کشف و درک بیشتر جهان و سیستمیه که بر اون مقرر شده، تا بتونم با هماهنگی با اونا از نعمت های بیشتری که به قول قرآن مسخرم شده استفاده کنم
این کارهم فقط با ورود به دل تجربه های ناشناخته صورت میگیره
رسالت من هر لحظه کشف بیشتر خودمه که اونم فقط با تجربه موضوع های مورد علاقم(هر چقدر هم ریز و کوچیک و از نظر دیگران بی اهمیت باشه) صورت میگیره
رسالت من دریافت هدایت و الهاماتیه که توی هر لحظه به شکل نشونه های مشخص به سمتم میاد
رسالت من اینه که این نشونه ها رو تشخیص بدم و در عمل کردن بهشون جدی باشم تا قدم به قدم هدایت بشم
من به نیروی هدایت گری متصلم که باهاش به دنیا اومدم، حضور من توی این جهان بخشی از اون هدایته و برگی در باد نیستم
رسالت من هر لحظه قدمیه که در لحظه اکنون پیش روم قرار داره رو بردارم
ممکنه پختن یه غذای جدید باشه
یا دوختن یه لباس به روش های جدید
یا کشیدن یه نقاشی
یا تمرین شوت زدن به توپ به شیوهای خاص
یا کم کردن وزن
یا تجربه یک شغل جدید
یا ایجاد یه تغییر کوچیک در کسب و کار الانم
یا داشتن سفری کوتاه
خوندن یه کتاب جدید
آموختن یه زبان جدید
مهاجرت به یه شهر یا کشور جدید
فقط بعداز برداشتن اون قدمه که خیلی چیزها درونم تغییر میکنه
وگرنه توی همون قدم متوقف میشم و توی چرخه ای از اتفاق های تکراری و روزمره قرار میگیرم
تا وقتی که اون قدمو بردارم
برداشتن هر قدم باعث میشه بیشتر رشد کنم، آدم توانمندتری میشم که هیچ ربطی به نسخه قبلی نداره،
چون توی هر قدم توانایی هایی رو در وجودم کشف می کنم که ازشون اطلاعی نداشتم
با برداشتن هر قدم اعتماد به نفس و ایمانم رشد میکنه برای انجام کارهایی که هیچ شناختی درباره شون ندارم
با برداشتن هر قدم اعتماد به نفس و باورم برای حل هر مسئلهای رشد میکنه که ممکنه توی قدمای بعدی باهاش مواجه بشم
با برداشتن هر قدم ظرف وجودم برای دریافت قدم های بزرگ تر و مهم تر آماده میشه
توانایی حل مسئله رو یاد میگیرم
برای ورود به دل ترس ها و ناشناخته ها جسور تر میشم
دامنه تجربه هام گسترش پیدا میکنه
رسالت من تجربه نعمت های متنوعیه که توی این جهانه، زندگی یه مسیر زیباییه که به وسیله همین قدم ها باید طی بشه، هر قدم منو رشد میده و ازم انسان بهتر و شادتری میسازه
با هر قدمی که در مسیر تجربه خودم و ناشناخته های زندگیم برمیدارم میتونم بخش تازهای از تواناییهای وجودمو کشف کنم که تا قبل از اون هرگز فرصت ظهور نیافته بود
برای همین به محض برداشتن اولین قدم در مسیر تغییر، شخص دیگه ای با توانایی های دیگه ای میشم که متفاوت از آدم قبلیه
رسالت و هدفی که مدام به دنبالشم از مسیر تجربه موقعیت ها، شرایط و کارهایی میگذره که هربار با دیدن یه نشونه شروع میشه و به وسیله حرکت کردن برای عمل به اون نشونه ادامه پیدا میکنه
علاقهای که به دنبالشم توی مسیر تجربه کردن ناشناخته هایی به دست میاد که باهاشون مواجه میشم
ممکنه یه ایده ای به ذهنم برسه و انجامش بدم که دوستش دارم و اونو به عنوان هدفم انتخاب کنم
یعنی ممکنه خیلی زود وارد یه کسب و کاری بشم که دوسش دارم و اونو رسالتم بدونم
یا ممکنه یه پله باشه برای اینه هدایتم کنه به مسیر علاقم
ممکنه هر کسبوکاری که واردش میشم، هر هدفی که الان انتخاب کردم، انجام هر کار موقتی که الان دارم انجامش میدم، یه پله و یه پل باشه برای اینکه منو به مسیر بعدی و مسیر بعدی وصل کنه
پس راهش نشستن و منتظر موندن نیست راهش اینه که شروع کنم و از دل تضاد ها خواسته هامو با وضوح بیشتری بشناسم
تغییراتی که لازمه توی رفتار، نحوه نگرش و شیوه زندگیم ایجاد بشه رو ایجاد کنم
برداشتن قدم اول مثل اینه که یه چرخ بزرگی که نزدیک یه سراشیبی قرار داره رو حرکت بدم، اگه توی شروع کار تموم توانمو صرف هول دادن اون چرخ کنم و اونو تو سراشیبی حرکتش بدم، اون وقت راه میفته و به راحتی مسیرشو ادامه میده
همه اهداف خوبن،
من فقط باید یه هدف داشته باشم، باید خودمو مشغول انجام یه کار کنم
باید دست روی دست نذارم، بیکار نمونم، کمترین فایده انجام دادن این کارها اینه که درباره خواسته هام به وضوح بیشتری میرسم
پس نباید نگران باشم و بگم میترسم وارد این هدف بشم و بعد ببینم که این هدف و رسالتم نبوده
انجام دادن هر کدام از این قدمارو وقت تلف کردن ندونم
اونو مثل حلقه های زنجیری ببینم که با حذف هر کدوم از اون حلقه ها، زنجیر پاره میشه
همه این قدم ها به اندازه اون قدم آخر که مقصده مهمه
اگه به ایده هایی که باید انجام بدم با شک و تردید نگاه کنم،
اگه به جای اقدام برای جدی گرفتن اون نشونه ها یا تجربه کردن اون شغل یا حرفه ای خاص، مرتباً درگیر این شک و تردیدها باشم که آیا به این کار علاقه دارم یا نه
آیا این کار به صلاحمه یا نه
آیا این کار منو از هدفم دور میکنه یا نه شیطون ذهنم سریع تر از اونچه فکرشو بکنم دست به کار میشه و انقدر اون نشانه ها یا ایده های الهام شده رو غیر منطقی، غیر عاقلانه و غیر عملی جلوه میده که برای همیشه قید برداشتن همون قدم یا تجربه موضوعی رو میزنم که شروعی برای هدایتم بوده تا جریانی از نعمت ها و برکت ها رو وارد زندگیم کنه
اگه مدام خودمو توی شک و تردید پیدا کردن رسالتم قرار بدم، سالها همینطور میگذره، بعد وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم هیچ کاری نکردم، هیچ راهی رو نرفتم، هیچ تصمیمی نگرفتم و همچنان درگیر یافتن کار مورد علاقم هستم
پس تنها کاری که باید انجام بدم اینه که همزمان که روی باور هام مخصوصا عزت نفسم کار می کنم تا جسارت بیشتری برای حرکت ایجاد کنم، اولین قدما رو هم بردارم و همزمان که قدم اکنونم رو برمیدارم، باید باورهای قدرتمند کننده تری بسازم تا بتونم بیشتر از نیروی هدایتگر درونم بهره ببرم و به مسیرهای بهتری هدایت بشم
چون من در هر لحظه نتیجه فرکانس های خودمو دریافت می کنم، هرچقدر بتونم باورهای قدرتمند کننده تری بسازم مسیری که بهش هدایت میشم، ایدههایی که بهم الهام میشه، شرایطی که باهاش مواجه میشم، آدم هایی که باهاشون در ارتباط خواهم بود، فرصت هایی که پیش روم قرارداد میشه با کیفیت تر میشن
این نکته های اساسی رو باید خیلی جدی کارکنم،
اولاً این نیروی هدایتگر رو یک سیستم ببینم که قوانینی داره و تنها به اندازهای که با قوانین سیستم هماهنگ میشم به همون اندازه هم هدایت میشم
حتی خدا هم نمیدونه که دقیقا انجام چه کاری برام جواب میده و چه کاری جواب نمیده
یا کدوم هدف برام خوبه یا نیست
خداوند قوانینی داره که میگه اگه بر اساس این قوانین عمل کنم قطعا این نتیجه مشخصو میگیرم
اگه این فرکانس مشخصو ارسال کنم این هدایت مشخصو دریافت می کنم
حال میخوام پیامبر باشم یا یه فرد معمولی در هر صورت سیستم برای همه به این شکل کار میکنه
مهمترین چیزی که کیفیت مسیرمو تعیین میکنه باور هاییه که دارم و فرکانسهای که در هر لحظه ارسال می کنم
پیدا کردن رسالتم یعنی خودمو بشناسم،بتونم ویژگی های رفتاریم رو تشخیص بدم، نقاط قوت و ضعفم رو پیداکنم و علائقمو بشناسم
کاری که با تصمیم گرفتن وبعد تجربه کردن بهش دست پیدا میکنم
یعنی گرفتن یه تصمیم خاص نیست
بلکه سلسلهای از تصمیمات که قدم به قدم میتونم خودمو بشناسم، و با قطع کردن شاخ و برگ های اضافی از افکارم، به مسیر سبک شخصیم هدایت بشم
برای اینکه به شناخت درباره خودم برسم، باید توانایی تصمیم گیری و اجرای اون تصمیمات رو در خودم ایجاد کنم
پس برای اینکه رسالتم، یا سبک شخصیم رو بشناسم
باید قدم اول رو با پرورش عزت نفسم شروع کنم
چون تنها عاملی که بهم قدرت میده تا بتونم علائق و سبک خودمو زندگی کنم، فارغ از اینکه دیگرانی که برام مهمن چه علائقی دارن یا چه نگاهی به علایق من دارن، عامل عزت نفسه
توی قدم اول باید تمرکزمو روی پرورش عزت نفسم بزارم، چون خیلی مهمه که چه نگاه و باورهایی درباره خودم دارم
چقدر درباره داشتن ثروت ها و نعمت هایی که خدا مسخرم کرده احساس لیاقت دارم چقدر میتونم تصمیمهای اساسی بگیرم و بلافاصله اونا رو اجرا کنم
همه این ها بسیار مهمن و تواناییم در این باره به اندازه عزت نفسیه که ساختم
قدم بعدی اینه که به عنوان اقدامی عملی در این مسیر با عزت نفس و اعتماد به خودم و توانایی هام خواسته ای رو انتخاب کنم و براش قدمهایی عملی بردارم
از خواستهای کارو شروع کنم که با امکانات همین لحظم قابل اجراست
موفقیت رسیدن به یک خواسته بزرگ و خاص نیست
بلکه موفقیت حاصل قدمهای عملی و پیوسته است که توی مسیر خواسته هام بر میدارم
چون با رسیدن به هر خواسته، حالا هرچقدر هم کوچیک، ظرف وجودم رشد میکنه و منو آماده داشتن خواسته های کمی بزرگتر و قدم برداشتن برای تحققش میکنه
برای اینکه در این مسیر بمونم وبتونم انگیزه هامو برای ادامه دادن زنده نگه دارم و خواسته هامو یکی پس از دیگری محقق کنم میتونم از آگاهیهای جلسه های دوره
عزت نفس کمک بگیرم، این دوره مثل یه قطب نما مسیر هم جهت با خواسته هامو بهم نشون میده و انگیزه هامو برای پیمودن این مسیر تقویت میکنه
به نام خدای رحمان و رحیم
سلام استاد و خانم شایسته و همه دوستانی که کامنت منو میخونن
استاد دقیقا چندوقتی بود همش به این فکر میکردم که واقعا رسالت من چیه از ته قلبم به چی علاقه دارم و آیا واقعا علاقه ی قلبی خودمو تونستم پیدا کنم؟ ایا واقعا این فعالیت هاییی که در کارم دارم واقعا رسالت اصلی من هستن ؟
میدونستم جواب این سوآلم رو توی سایت میتونم پیدا کنم . اولش رفتم نوشتم توی سرچ که از کجا لفهمیم رسالتمون چیست؟ بعد یه کامنتی اومد از خانم روژینا که این بود عنوان
«چجوری بفهمیم رسالتمون چیه/ به چی علاقه و اون اشتیاق سوزانَ رو داریم؟»
سریع خواستم جواب های این سوالو بخونم که سه تا جواب داشت دیدم یکی ازون جوابا خود پشتیبانی سایت هست که لینکی برای جواب اون سوال گزاشته . زدم و رسیدم به این مطالب . درسته جواب همین بود
رسالت ما در قدمی هست که برمیداریم در دل ناشناخته ها تا از این رو علایق خودمونرا پیدا کنیم در کنار هدایت خداوند .
حرکت با قدم های کوچک در دل ناشناخته ها با توکل به خدا که هدایت کنندست
درسته دقیقا استاد این مطلب عالی بود . با نشستن و فکرکردن هیچوقت رسالت ما شکل نمیگیره باید با عزت نفس تجربه کنیم هرچیزی که ناشناخته هست و در محیط امن نباشیم همیشه چالشی و چیزهای جدیدی باشن برای یادگیری .
چقدر این مطالب خوب بود که کپی کردم بمونه توی کامنتم
همه ما به نیروی هدایت گری متصل هستیم که با آن به دنیا آمده ایم. حضور ما در این جهان، بخشی از آن هدایت است. ما برگی در باد نیستیم.
رسالت هر کدام از ما در هر لحظه برداشتن قدمی است که در لحظه اکنون پیش روی مان قرار دارد.
ممکن است پختن یک غذای جدید باشد، یا دوختن یک لباس به شیوه ای جدید یا کشیدن یک نقاشی یا تمرین شوت زدن به توپ به شیوه ای خاص یا کم کردن وزن یا تجربه یک شغل جدید یا ایجاد یک تغییر کوچک در کسب و کار کنونی یا داشتن سفری کوتاه، خواندن یک کتاب جدید، آموختن یک زبان جدید، مهاجرت به یک شهر یا کشور جدید،
یا حتی ممکن است رسالت شما در این لحظه انجام ندادن یک کار یا ترک عادت هایی باشد که تنها پس از ترک شان، به قدم بعدی هدایت می شوی.
و تنها پس از برداشتن آن قدم، خیلی چیزها درون ما تغییر می کند و در غیر اینصورت ما در همان قدم متوقف مانده و درون چرخه ای از اتفاقات تکراری و روزمره قرار می گیریم تا زمانی که آن قدم را برداریم برداشتن هر قدم ما را بیشتر رشد می دهد و آدم توانمند تری از ما می سازد که هیچ ربطی به نسخه قبلی اش ندارد. زیرا در هر قدم توانایی هایی را در وجودمان کشف می کنیم که از آن مطلع نبودیم.
زیرا برداشتن هر قدم اعتماد به نفس و ایمان مان را برای انجام کارهایی رشد می دهد که هیچ شناختی درباره شان نداریم
زیرا برداشتن هر قدم اعتماد به نفس و باور ما را برای حل هر مسئله ای رشد می دهد که ممکن است در قدم های بعدی با آن مواجه شویم.
برداشتن هر قدم ظرف وجودمان را برای دریافت قدم های بزرگتر و مهم تری آماده می سازد، توانایی حل مسائل را به ما می آموزد، ما را برای ورود به دل ترس ها و ناشناخته ها جسورتر می سازد و دامنه تجارب مان را گسترش می دهد.
رسالت همه ما تجربه نعمت های متنوعی است که در این جهان آفریده شده. زندگی یک مسیر زیباست که به وسیله همین قدم ها باید طی شود و هر قدم ما را رشد می دهد و از ما انسان بهتر و شادتری می سازد.
با برداشتن هر قدم در مسیر تجربه خودت و ناشناخته های زندگی ات، بخش تازه ای از توانایی های وجودت کشف می شود که تا قبل از آن هرگز فرصت ظهور نیافته بود. به همین دلیل، به محض برداشتن اولین قدم در مسیر تغییر، شخص دیگری با توانایی های دیگری می شوی، که متفاوت از آدم قبلی است.
رسالت و هدفی که مدام به دنبالش هستی، از مسیر تجربه موقعیت ها، شرایط و کارهایی می گذرد که هر بار با دیدن یک نشانه شروع و به وسیله حرکت برای عمل به آن نشانه، ادامه می یابد.
عالی بود استاد
هرقدم زنجیروار هست نه اینکه بدون برداشت قدمی بخوایم به حلقه ی انتهایی برسیم .