آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2 - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2015/12/عکس-فایل-2.jpg
400
510
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-12-02 22:52:422020-08-28 10:14:12آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند آرامش
روزسی وپنجم سفرمن
خودمتعالی واصل مقدس انسان مهم ترین موفقیتهاوارزشهاست،اصل انسان به معنای چیزی است که به انسان یا حیاتش بر میگردد واصل به معنای قانونست. اصل انسانی، قانون حیات بشر است.قداست به معنی پاکی است،خداوند که خالق عقل است نیز مقدس است؛ بلکه مقدس حقیقی اوست
تقدس یعنی پاک ودور ازگناه ومقدس چیز یا کسی است که خالی ازنقص وگناه است.
پاکی ذهن زیباست،دوری ازآلودگیهای جسم وذهن،سکوت ونگرش زیبا ومقدس بدنبال دارد.
آرامش وسعادت همراه ماست،آنرا رها نکنیم،به ذات واصل خود بیشتردقت کنیم،زندگی با اصل مازیباست،زندگی درلجظه حال زیباست،این زیباهایی برای همه وجوددارد،یک موهبت الهی وهمگانیست،اینکه چرا اون رو گم کرده ایم ورها کرده ایم،مایه تاسف است.
هرگاه توانستیم به اصل وذات اصلی خود بازگردیم موفق وپیروزیم.
الهی چنان کن سرانجام کار
توخشنود باشی وما رستگار
به نامخدایی که جز او رونمیشه دوست داشت
سلامخدمت استاد عزیزم
من این فایل روالان گوش کردم وقتی که دارممیرمکلاس تومسیر یه پارک هست که همیشه تاریکه اول گفتمبشینم تو پارک وبنویسماز حسی که شنیدناینفایل بهم داد اما از تاریک بودنش منصرف شدم از بغلش که رد شدم دیدمفقط بالا سر یه صندلی چراغ روشنه انگار خدا این یه دونه رو روشن کرد تا من بشینم وبنویسم ، الانبغض دارم خیلی زیاااااد. کاش میتونستم عکسش روبه اشتراکبذارمتا ببینید چه قدر خاصه این صندلی که روش نشستم
چه قدر قلبم اروم گرفت با این اگاهی
و چه زیباست یاداوری اینکه ما لایتنهای هستیم …
ما وقتی که نوزادیم یک روح و جسم در هم تنیده هستیم که لوح پاکیه و خداوند مارو با این شگفتی خلق کرده و چه راحت با روزمرگی ها ، بدی ها ، حوادث زندگیمون کدر میکنیم این پاکی رو ، چشم میبندیم به روی شفافیت روحمون
من خیلی خداروشاکرم که امروز در 35 امین روز از روزشمار تو لحظه ای که خیلی نیاز داشتم من رو هدایت کرد به این فایل و روحمو اروم کرد
قلبم ارومه الان وقتی به این فکر میکنم خالقی دارم به یگانگی خداوند از اینکه انقدر حواسش به من هست
احساس خوب =اتفاقات خوب
خوشحالم برای دریافت این اگاهی
لذت میبرم از زیستن
از نشونه هایی که اینروزها فراوان میبینم
خدای مهربانم شکرت
بنام الله یکتا
سلام بر استاد نازنینم و خانم شایسته ی عزیزم
روز 35 م سفرنامه
چقدر من با این متن و با این صدا و آگاهی های که نصیبم شد اشک ریختم
اتفاقات خوب نتیجه ی قلبی پاک هستند و اتفاقات خوب زمانی می افتد که تو آرام باشی جز زیبایی چیزی نبینی جز زیبایی چیزی نشنوی و شاد باشی و چرا که اتفاقات خوب زمانی می افتد که حالت خوب باشد
به گذشته و آینده فکر نکنی تنها و تنها در حال زندگی کنی
گفتگوهای درونی ات را خاموش کنی سکوت کنی تا صدای خدا را بشنوی هر چه بیشتر به نجواها و گفتگوهای درونیمون بها بدیم بیشتر از اصل خودمون دورتر میشیم
و تصمیم گرفتم هر لحظه به خودم یادآوری کنم که این زندگی تنها یک تجربه ی کوچک است
و من مشتاق این آگاهی های ناب هستم مشتاقم که آرامش را سکوت را تجربه کنم
روز 35
روز شمار تحول زندگی من فصل دوم
آرامش در پرتو آگاهی 2
سلام استاد عزیزم خانم شایسته ی نازنین ممنون و سپاسگذارم
سلام به دوستان همسفرم در این بخش
اول از همه این باور رو همیشه آویزه ی گوشم می کنم و تکرار و تمرین روزانه ی من است اینکه..تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی باورهای خودمان است
ای معبود الهی ام
خدایااا خودت هدایت ام کن بسمت آن تسلیم بودن در برابر خودت با احساس خوب و عالی .. آمین
هیچ چیز از احساس خوب داشتن مهمتر نیست تا بتوانیم از عهده کنترل ذهن مان بربیآییم
.درک نقش «احساس خوب داشتن» در تجربه خواستههایمان که وادارمان میکند، به جای مشاجره برای اثبات بر حق بودن مان ، آگاهانه مشاجره را قطع و تلاش کنیم تا به احساس خوب برسیم.
استاد عزیزم سکوت کلام خداوند است و باید بخودم یادآوری کنم که من از او هستم و باید بدانم که با سکوت فاصله ی روح و ذهن کم می شود .
دقیقا یا کتاب رویایی که رویا نیست افتادم که چقدر قشنگ و واضح به من یادآوری شد که از کجا آمده ام و باید چگونه باشم و چگونه این زندگی زمینی رو بیاموزم
اگر می خواهم به احساس خوب برسم فقط باید کمی سپاسگذارتر باشم
فقط کافی است کمی خوشحال تر باشم
فقط کافی است کمی ذوق و شوق بیشتری داشته باشم
فقط کافی است خوش بینانه تر باشم
فقط کافی است کمی سکوت کنم و شکایت نکنم
فقط کافی است به خواسته ها و رویاهایم وفادارتر باشم و بیشتر دوست شأن داشته باشم
فقط کافی است وانمود کنم همان چیزی هستم که می خواهم باشم
خدایا شکرت .. روزی در این قسمت دست نوشته ای به یادگار بر جای گذاشتم.. اینکه صدای سکوت ترا شنیده بودم..
اینکه با نگاه محبت آمیزت من را صدا زدی
اینکه چشم براه من بودی که صدای سکوت ترا بشنوم
اینکه منو آوردی اینجا در جمع خانواده ی الهی ام
اینکه بهم فهماندی من عزیز دوردانه ی ارزشمند تو هستم ..
استاد عزیزم در این فایل فقط خواستید که این تمرین رو انجام دهم و من به دیده ی منت این کار رو همیشه انجام میدهم ولی انگار باید بیشتر و عمیق تر سکوت کنم تا صدای سکوت الهام و شهود خدای نازنینم رو بشنوم
فقط برای سه روز، هرگاه با مشکلی مواجه میشوی به من بازگرد. به درون و به خاطر بیاور که تو موجودی الهی هستی و همه این زندگی تنها یک تجربه کوچک فیزیکی است در زندگی ابدی و مقدس تو، تجربه ای که بارها و بارها تکرار میشود.
و به خاطر داشته باش که تو لایتناهی هستی.
خدایا خودت کمکم کن و قلم دستان ام بشو .
صحبت و کلام و گفتار زبانم بشو
قدم به قدم حرکت های جادویی ام بشو
خدایااا من حمایت تو را با خودم همراه می کنم تا دستی فراتر از دستان و قدرتی بالاتر از هر قدرتی برای من در کار باشد
ای معبود الهی ام
و ای نور و روشنایی قلبم
ای عشق الهی ام
ای که مرا خوانده ای
خودت را به من نشانم بده
ای معبود الهی ام
ای وفور و فراوانی ام
دیگر ذهن و روح من در هماهنگی و تعادل با یکدیگر در حال مسابقه هستند
اینکه خداوند الهی ام برای تمام موجوداتش اینقدر با ارزش قایل هست که تو را در بالای جسمم نشاند .. ترا بالای سرم نشاند … ترا تاج سرم کرد … و تو بتصور اینکه در بالاترین نقطه ی جسمم مسکن گزیدی صدایت را به عرش اعلا رساندی و هی فریادت را بیشتر و بیشتر می کردی…
ولی ای عزیز ساکن تاج سرم… و ای ذهن نجواگر بر سر نشانده ام …
من دیگر ترا شناختم
من دیگر شعله های صدای بلند نجواگر ترا .. کم سو میبینم
هر از گاهی نگاهی می کنم و بگمانم توهمی بیش نیستی سکوت می کنم
چقدر این زبان جدیدم را دوست میدارم
چقدر این زبان سکوت زیباست
کلا انگار این زبان کته بری خاصی ندارد
انگار صدای سکوت یک زبان بین المللی است
انگار فقط یک کلمه ای بیش نیست ولی هزاران هزار معنا و مفهوم دارد
خدایا ترا چگونه سپاس بگذارم که چنین عاشقانه دستمو گرفتی .. البته بهتره که بگویم … که دستان من همیشه در دستان گرم پر مهرت بود ولی اینبار محکم تر گرفتی و من احساسش کردم … محکمی و پشتوانه ی لطیفی است..
خدایااا ممنون و سپاسگذارم
خدایاا شکرت که تجربه می کنم آنچه را که لایقش هستم رو
و وارد زندگیم شد آنچه که باید میشد
خدایااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
IN GOD WE TRUST
ا
به نام الله یکتا
سلام استاد عزیز و بزرگوار
سلام مریم مهربان
سلام دوستان عزیزم
و قلبت را پاک کردی و ساده شدی…
و سادگی یعنی رهایی…
روز سی و پنجم از سفری برای آگاهی و تحول
با چشمانی پر از اشک و قلبی سرشار از شکر گزاری از ذوق این همه عشق خدا، مینویسم:
واقعاااا نمیدونم چگونه خدارو شکر کنم که منو در این راه با این همه هدایت روشن و آگاهی قرار داده ، منو در جمعی آگاه از انسانهای دوران خودم قرار داده که مثلشون خارج از این سایت و خانواده به سختی یافت میشود، نمیدونم از شما چطور تشکر کنم استاد عزیزم که با این سخاوتتون در بیان آگاهیها و عشقی که در کلامتون هست و وجود ما رو دگرگون میکنید ومارو به اصل خویش که سکوت است و قداست و ابدیت بر میگردانید ،به گونه ای که کل این جهان را لحظه ای دربرابر ابدیت خود میدانیم ، مریم مهربانم چگونه از شما سپاسگزار باشم برای این سفر جادویی که با عشق بر پا کردی و ما رو هم با مهربانی خواهر گونه ات همسفر خود در این مسیر سبز کردی.
و به راستی که سکوتی که از کنترل گفتگوها و ورودی های ذهن بر پامیشود ، چه آشناست.
گویی با این سکوت و با این آگاهی زاده شده ام ، وچه آرامشی بر وجودم مستولی میشود زمانی که خود را رها میکنم از هر قید و بندی و در این سکوت غوطه ور میشوم و خود را و خدا را یکی میابم. و نفس زمانی که دست به کار شود و با نجواهایش کمر بر بدبختی ما ببندد و ما را از اصل خودمان دور کند و محدودمان کند به زمان و مکان و نام و قبیله و… دیگر چیز ی از آن وجود لا یتناهی نخواهد ماند و همه اش میشود خواهش های نفسانی و دنیوی و به خود میایم که میبینم که خبری از آن همه آگاهی و سکوت و عظمت نیست و در شلوغی اندیشه خودم را ، خود مقدس و ابدیم را ، خود خدا گونه ام را فراموش کرده ام و افسارم در دستان نفس سر کش است و دارد میتازد تا مرا به دره ی فنایی و نیستی سقوط دهد.
وای که تو چقدر پر رنگی در سکوت خدای من ، چقدر صدایت بلند و واضح است و هدایتهایت زیبا و دلنشین هستند وقتی در سکوت به تو وصل میشوم و از قیل و قال ذهن و دنیای مادی خود را جدا میکنم.
من با تو یکی هستم و این را زمانی فهمیدم که استاد عزیزم با صدای دلنشین و سرشار از مهرش گفت :
وسکوت زبان گفتگوی من است با تو ، ودانستم که آرامشم در سکوت ، یعنی احساس حضور خداوند
و استادم گفت: آرامش و سعادت چنان به تو نزدیک است ، که در توست .
واینجا معنای اینکه از رگ گردن به من نزدیکتری را فهمیدم و فهمیدم که آرامشی که در زمان تنهایی با خودم و رها از هر چیزی ، درک میکنم ، همان درک حضور حضرت دوست است و بسسس.
و دیدم که در سکوت به اصل خویش که آرامش و عشق و خدا بود بازگشتم و این همه ی چیزی بود که برای تجربه ی سعادت دنیا و آخرت میخواستم.
و در زمان اتصال به اصل و منبع خویش این را درک کردم که من لایتناهی هستم ، من ماندگار و پایدارم
همانگونه که خالق و صاحب اختیارم لایتناهی و ماندگار است و از روحش در من دمیده و فهمیدم که چقدرررررر با عظمت و توانمندم و من همانم که خدا خلق کرد و فرمود:
فتبارک الله احسن الخالقین
بله من از خدا هستم و خداگونه زندگی میکنم و به سوی خدا بازمیگردم.
بینهایت شاکر خدای مهربان و استاد بزرگوارم و همه ی دوستان گرامی هستم.
در پناه خدا پاینده باشید
درود
چقدر همزمانی و چه جالب که دقیقاً همین چند ساعت پیش داشتم فکر میکردم و به خودم میگفتم (با خودم حرف میزدم) بنظر من اینی که میگن حضرت عیسی و حضرت مهدی غیب شدن و زنده هستند، بنظرم اومد این احساس که، هیچ کسی نمیمیره، مرگی در کار نیست،
من نمیمیرم بلکه من هم فقط غیب میشم ولی هستم. مدل تجربم متفاوت میشه.
فقط دیدنی نیستیم. چون غیب میشیم. و با چشم قابل دیدن و یا با دست قابل لمس کردن نیستیم. چون سرعت حرکت مون اینقدررر زیاد میشه که چشم امکان دیدن بصورت ماده و فیزیک رو در قالب این بدن نداره، سرعت میره بالاتر. طبق علم فیزیک.
عین این شعبده بازها، عین غیب کردن یک چیزی که در جای دیگه درمیومد.
اینا رو گفتم که بگم به خودم که کمتر بچسبم به نگرانی هام، به چالش هام، به مسائل شغلی و مالی و خانوادگی و عاطفی و اجتماعی و غیره.
من اگر روحی هستم که سوار بر بدنی با این شکل و ظاهر و فرم، شدم بطور موقت تا بدنم رو اینور و اونور ببرم با سرعت پایین حرکتش بدم،
خب روح که نیازی به ماشین نداره، داره؟
روحم نیازی به خونه و ویلا نداره، داره؟
روح نیاز به آب و غذا داره؟
روح نیاز به شغل داره؟ نیاز به درآمد؟
روح نیاز زمان و مکان و مسافرت داره؟
نه نداره، چون روح جنسش رهاییه. آزادیه، نامحدودیته، جنس مکان یک نوعی از محدودیته.
تمام جنگ ها و دعواها و تنش ها و نگرانی ها و منیت ها و ترس ها و طمع ها و آز ها و حسدها و خشم ها مگه برای مهار کردن و بدست آوردن و یا از دست ندادن همین محدودیت های فیزیکی و مادی نیست؟؟
روح که به هیچ کدوم از اینا نیاز نداشته.
روح که نیاز نداره خودشو اثبات کنه.
روح که دعوا نداره،
روح که خود کم بین یا خود بزرگ بین نیست.
روح که حقیر و ضعیف نمیشه
روح که مقایسه نمیکنه
روح نه جنگ میکنه و نه دفاع.
روح که ایستا نیست.
روح که بیماری نمیگیره ویروس نمیگیره
روح نه بیمار میشه و نه کمبود داره
روح نیازمند به چیزی نیست. خواب و خوراک نداره.
روح جاریست.
شناور است در هر آن.
بیناست بر هر چیز.
حاضر است در هر آن.
هشیار و آگاه است بر هر چیز.
روح شعور و هوشمندیست. در نقطه ی نهایت.
تمرکزش بر بی انتهایی ست.
روح سبک و لخت است از هر چیزی که وابسته اش، باشد. یک تن نامرئی و کاملا لخت، که نه لباسی بر تن دارد و نه اتومبیلی زیر پا.
روح بودنم را بیشتر درک کنم و
بیشتر باور کنم.
روح بودنم را بیشتر جدی بگیرم و احساس کنم.
هر چه بیشتر در حالت ذهن و جسم زندگی کنم بیشتر باید متحمل رنج و مشقت و محدودیت و ترس و تهدید و کمبود و نیازمندی باشم.
و هر چه روح بودنم را آگاه بشم و یاد بگیرم که در آن سکونت کنم و همرنگش شوم طعم و رنگ آزادی و سبکی و رهایی از جنس آرامش و شادی را بیشتر احساس و تجربه میکنم.
ارادتمند
مهدی رجبی
1403/2/7
23:15
سلام به خدای عزیزم
سلام به استاد گلم و دوستان عالیم …
خدایی که هر چقدر تووزندگیم پیش میرم متوجه میشم فقط میتونم رو اون حساب کنم .در واقع من فقط اونو دارم .یعنی همه ی ما فقط اونو داریم .اما به اشتباه زمانی فکر میکردم میتونم رو دیگران هم حساب کنم ….خدایی که بعد از چند روز سپاسگزاری من به خاطر آب و هوا چنان بارونی فرستاد شهرمون که خودم تعجب کردم ….اونم وسط تابستون
خدایا شکرت به خاطر زندکی عالیم
خدایا شکرت به خاطر این قوانین عالی
خداروشکر به خاطر اینکه جهان پاسخ میده. به کنش های من .به افکارم. به حرفام. به لبخندم و به همه چیز ….
خدایا عاشقتم .اصلا این جای فایل که میگه سکوت کن تا صدای منو بشنوی
خدای من خیلی وقته همه ی ادمهارو گذاشتم کنار تا با تو تنها بشم .تا هدایتهارو دریافت کنم …اصلا بودن با آدمها منو اغنا نمیکنه ….
بودن زیادی در جمع هاش شلوغ و پلوغ روحم رو خسته میکنه ،میخوام سریع برگردم به کنج دنج و خلوت اتاقم و دوباره با تو تنها بشم .حرف بزنیم .هدایت بشم .من حرف بزنم و تو جوابم رو بدی
دوست دارم خدای عزیزم
مطمعنم که خبرای خیلی خیلی خیلی بهتری تووراهه
و این تازه اول مسیر خوشبختیه
به قول یوی از دوستان و منی که باید کیلومترها رو خودم کار کنم و بیام بنویسم از نتایج عالیم
فعلا خدا نگهدارتان 22.4.1403
به نام خدایی که هرچه دارم ازاوست
درودبه استادم وخانم شایسته دوفرشته زندگیم
درودبه خانواده دوستداشتنی ام که هرروزم روباخواندن کامنتهای زیباتون قشنگترمیکنم
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
که درتک تک لحظات زندگیم درکنارمی وحضورت درزندگیم رنگ وروی زیبای بهشت رو گرفته واین لحظات خوب ومملواز احساسی زیبا وپرازآرامش را با تمام دنیا عوض نخواهم کرد
خدایاشکرت،،
امروزاهم باصدای دلنشین وآرامبخشت ازخواب بیدارم کردی وبانسیمی که ازپنجره وزیدی روحم رانوازش دادی وانرژی ات رابه درونم انتقال دادی وروزی جدید را بهم هدیه دادی
خدایاشکرت،،
که بهم فرصتی رادراین دنیا عطافرمودی که بتوانم با درک قوانین جهان هستی وآموزشهای فرشته ای که درزندگیم فرستادی آگاهم کنی تا زندگی سرشار از آرامش را برای خودم بسازم ودرون خودم را کنکاش کنم وخودم را دریابم وتورادرون خودمی که سالها گم کرده ای داشتم بیابم وباقلبی پاک به ادامه حیاتم در بهشتی که دردنیا بمن هدیه دادی زندگی رویایی داشته باشم ودستان فراوانت را برایم فرستادی تا باقلبهای پرمهرشان من را دوست بدارند
خدایا شکرت،،
بابت تمام زیبایی های بی پایانت که حتی به کوچکترین چیزی که برمیخورم اولین نکته ایکه توجه میکنم زیبایی اش است وجز زیبایی دیگر چشمانم دراین جهانت چیزدیگری نمیبیند
خدایاشکرت،،
بابت اینهمه فراوانی ات که به من هدیه دادی که به هرطرف که نگاه میکنم جز فراوانی نمیبینم
وذوق میزنم ازاینکه دیگرنگران نیستم بابت کمبودی درزندگیم وبخودم میگم که بااینهمه فراوانی درجهان چرابخواهم خودم رو اذیت کنم وحرس وجوش استرس بخودم بدم که چرا الان ندارم یا کم دارم درجهانی زندگی میکنم که فراوانی وجود داره ومن فقط باید دریافت کنم ولذت ببرم
خدایاشکرت،،
بابت اینکه آدمهایی که باعث جلوگیری از رسیدن به خواسته هام درزندگیم شدند رو حذفشون کردی وآدمهایی رو وارد زندگیم کردی فوق العاده ودوستداشتنی
خدایاشکرت،،
که هدیه ای رو در زندگیم بهم دادی که با هرکلامش بهم آرامش میده وباقلب مهربانش بهم انرژی میده وباوجودش در زندگیم ودرکنارم برکت رو آورده ودرمسیرزیبای الهی همراهمه
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
که من را قوی کردی تا بازیبا زندگی کردنم جهان راجای بهتری کنم برای زندگی
استاد این فایلتون هم بسیار زیبابود وروحم رو آرامش دادباصدای زیباتون ولذت بردم وسپاسگذارم بابت اینکه نجاتم دادید از تاریکی زندگیم
دوستان عزیزم عاشقانه کامنتهاتون رو میخوانم ولذت میبرم وسپاسگذارم
شادوپاینده باشید وزندگیتان پراز فراوانی وزیبایی
استاد ومریم خانم سپاسگذارتونم وبه امیددیدارتون در آمریکا
به نام خدای مهربان
سلام استاد عزیزم
فایل آرامش در پرتو آگاهی قسمت دوم
هر اتفاق عالی
نتیجه قلب پاک و آرامش و شاد من بود
هرموقع فراموش کردم غمو غصه هامو
و امکانات الانم لذت بردم
هرمشکلی بوده گفتم حل میشه
درست میشه
بهش میرسی
خدا کمکت میکنه
خدا همراهته
دیدی مثل اوندفه
دیدی مثل اون آدم
و سعی کردم باور فراوانی نعمت راه حل و امکانات راحتی رو در خودم تقویت کنم
اتفاقات عالی
شرایط عالی خودشون به سمتم اومدن
و این نتیجه نگرش مثبت
خانه تکانی ذهنم
و توکل و ایمانم
و نتیجه وصل شدن به خدا
و نتیجه صلات من هست
خداوند هربار به من پاداش هایش را میدهد خیلی ساده گیر است
و با قانون تکامل کار میکند
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
دیدی که هر اتفاق خوب تنها نتیجه ی قلب پاک بوده است و خواهد بود
و قلبت را پاک کردی و ساده تر شدی و سادگی یعنی رهایی
و همین است که اینجایی و هنوز مشتاقی و حالا می شنویی
صدای خود ابدی ات را که از درونی ترین لایه های وجودت با تو حرف می زد
من جانم و آگاهی
تو جسمی و ذهن
و من اصل توام
خود متعالی تو
خود لایتناهی تو
تو بی نهایت
تو مقدس
وقتی فراموشم می کنی و فراموش می کنی این زندگی تنها یک تجربه ی کوچک در ابدیت توست سقوط می کنی
و همین است که جامعه ی بشری همه ی بشر امروز در سراشیبی سقوط است
و همین است که ارزش های امروز همه بی ارزشی است
و تو تنها وقتی نجات می یابی که مرا دوباره پیدا کنی
خود لایتناهیت را
اصلت را
و همین است که تو هر چند موفق هنوز در درون به دنبال چیزی می گردی هنوز به آرامش نمی رسی هنوز چیزی کم داری و آن
قداست تو
ابدیت تو
اصل توست
بیا این دیدار را گرامی بداریم
این دم را که برای همه پیش نمی آید و چه میشد اگر پیش می آمد
بیا بیشتر آشنا شویم
حکایت من و تو که حکایت جان است و جسم
و جان که از ازل بود اینبار در جسم تو تجلی یافته
خیلی پیش از تولد
پیش از جنین
پیش از تصمیم
و تو از من زاده شدی
از سکوت
از ابدیت
از قداست
من آگاهی ام
تو جسم بودی و ذهن تا اینکه آمدی
جنین نوزاد و آگاه بودی و ساده
جز شادی و رهایی نمی شناختی و لحظه ها را یکی یکی زندگی می کردی
سکوت بودی و در گفتگویی آرام با من
تا نفس پیدا شد تا مشغولت کند
تا در شلوغی اندیشه ات صدایی از من نشنوی
نفس خشم را به تو آموخت کینه را حسد را اندوه را قالب را
تا گفتگوهای درونی تو را ذهن تو را آشفته کرد
و نا پاکی ها که از طبیعت نبودند از خدا نبودند و جسم تو آنها را نمی شناخت
به این آشفتگی دامن زدند
تصاویر آلوده افکار آلوده صداهای آلوده گفتار آلوده غذاهای آلوده
جسم و ذهن تو را پریشان کردند و
قیل و قال نفس را بیشتر و بیشتر
و سکوت را از تو گرفتند
و سکوت زبان گفتگوی من بود با تو
و من آرام آرام فراموش شدم
و تو حتی فراموش کردی که لاینتاهی هستی مقدسی ابدی هستی
و زمینی شدی
و سقوط کردی
دست و پا زدن های بی نتیجه روابط آزرده تحقیرها خشم ها کینه ها حسادت ها پریشانی ها بیشتر خواهی ها فرافراکنی ها و
مشکلاتی که به آنها عادت کرده بودی
و فکر می کردی
زندگی همین است برای همه
تلخ است
همه ی حقیقت همین است
زمین و زندگی زمینی
و غافل بودی که آرامش و سعادت چنان به تو نزدیک است که
در توست
در ذره ذره ی تو
من آن قدر فراموش شدم که حتی نمی پذیری زمانی بوده ام
چنان که آمدند و گفتند و گوش نکردی
اما چه باک حالا سکوت کرده ای که بشنوی و مرا تجربه کنی
و سعادت را و این بی شک بزرگترین اتفاق زندگی توست
همان که همیشه در انتظارش بودی
همه ی آن چه تو را به سعادت می رساند
بازگشت تو به اصل خویش است
بازگشت به من
تو لایتناهی
خود مقدس تو و
تو تنها در سکوت و آرامش است که می توانی
به من بازگردی
وقتی نفس را و گفتگوهای درونی ات را آرام می کنی
هرگاه با مشکلی مواجه می شوی
به من بازگرد
به درون
و به خاطر بیاور که تو موجودی الهی هستی
و همه ی این زندگی تنها یک تجربه ی کوچک فیزیکی است در زندگی ابدی و مقدس تو
تجربه ای که بارها و بارها تکرار می شود
به خاطر داشته باش که تو
لایتناهی هستی
تو
لایتناهی هستی
تو
ماندگاری و پایدار
خدایا شکرت
عاشقتونیم