مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

687 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مبین گفته:
    مدت عضویت: 311 روز

    سلام استاد عباسمنش

    امروز خیلی از خدا نشونه گرفتم و میخوام الان راحبشون صحبت کنم

    اول اینکه وقتی موقع نهار اومدم تا نشانه امروزمو چک کنم دیدم فایل معرفی بخش عقل کل سایت اومد بالا. واقعیتش خیلی جا خردم ولی گفتم حتما توش نشونه ای وجود داشته. لپ تاپو بستم و رفتم نهار خوردم. بعد از دلم خواست به یاد قدیم یه فیلم سینمایی ترسناک ببینم. خدا شاهده وقتی فیلم تموم شد چنان جرقه ای تو ذهنم خورد که منشا اکثر درگیری های ذهنیم رو پیدا کردم(منظورم اینه که یک باور غلطم رو پیدا کردم) و از خدا خواستم هدایتم کنه تا این باور غلط رو ضعیفش کنم. بعدش رفتم تا فایل نشونه امروزمو که گفته بودم معرفی بخش عقل کل سایت بود رو ببینم و اونجا بهم الهام شد که از دوستات کمک بخواه تا اونا راه حل مشکلت رو بهت بگن. خلاصه اینکه منم رفتم تو بخش عقل کل و از دوستان کمک خواستم و منتظر نظرات ارزشمندشون هستم.

    دومین هدایتی که امروز رقم خورد. گوش دادن به این فایل بود. من تازه شروع به تغییر کردم و الان متوجه شدم این باور رو دارم که تغییر من باعث ناراحتی خانوادم میشود. چون مسیری که انتخاب کردم خارج از باور ها و آرمان های پدر مادرم هستش و من میترسیدم تا با تغییر کردم اون هارو اذیت کنم و چندین روز بود از خدا میخواستم تا بهم بگه چجوری بدون اذیت کردنشون تغییر کنم و الان با گوش دادن این فایل فهمیدم که اصلا من اذیتشون نمیکنم. کی گفته اینکه من خارج از مسیری که مادرم برام مشخص کرده حرکت کنم باعث ناراحتیش میشه؟ شاید لازمه باشه من تغییر کنم و طبق اصول جهان هستی من نمیتونم رو کسی تاثیر بگذارم. برای همین احساس گناهم بعد از گوش دادن این فایل بسیار و کم شد و سعی میکنم این باور رو که با تغییر کردن من کسی آسیب نمیبیند و کسی اذیت نمی شود رو ایجاد کنم و قویترش کنم.

    این کامنت رو خیلی الهامی نوشتم و اصلا باورم نمیشه که تونستم این همخه بنویسم. از شما دوست عزیز ممنون که کامنتم رو تا آخر خوندید.

    خدایا سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 776 روز

    1403/10/6به نام رب67مین قدم لحظات ناب زندگی توی رزشمارسایت بهشتی.سلام به صاحب بهشت وسلام به بنیانگذارسایت ودستیارش بانو،وسلام به خانواده گرم خودم که باموفقیتهای داغ وتازه مدام خبرهای توحیدی ناب ودست اول روبه هم میدن!دم همتون گرم!استادهمینکه ماروبه خودشناسی وخداشناسی وعلم وآگاهی الهی متذکرمیشی سپاسگذارم.به من چه که بقیه چه فکری دارن یابیام خودم وشماروبه چالش بکشم که اصلابلدنیستم انتقادی کنم!من اونقدرخوش باورم هرکس گفت برای ثروتمندشدن ازاین راهبری زودتربه خواستت میرسه میرفتم حتی پولی هم که داشتم ازدست میرفت یامقدارکمی برام میموندحیانمیکردم دست وپای خودم رومیزدم یابانتیجه یابدون نتیجه!حالاهم خداخودش درابعادیکی آمده مثل بچه ی آدم داره میگه لیلاجان باباجان این راهِ،این چاهِ من رفتم تجربه کردم نتیجه دیدم بدون معطلی راه مستقیم روجلوپام گذاشته بی منت!به صورت تصویری برام فیلم وفایل درست کرده هم به عنوان هدیه هم سرمایه گذاری کردن ولی توهردو یک حرف صادقانه داردیکتاپرستی وارتباط مستقیم باخودخداپادشاه اصلاکه چقدرهم ذوق زده میشه که کاراتوکلابسپری به‌خودش بااون همه عظمتش راضیه که ماکوچکترین وبزرگترین کارهاروبهشواگذارکنیم که اون عزیزانجام بده وچقدرازاین واگذاری کارهای ماخوشحال میشه فقط منتظرنشسته بهش کارواگذارکنی!ازبس که ماعزیزکردش هستیم!حالالیلاخانم چی میخوای چراایندرواوندرمیزنی لقمه چرخوندن دورسرت برای چیست؟!به خودت اعتمادکن به خالقت اعتمادکن مشکلت پوله اونم جایزه ی درست بودن تومسیره خدایاخودت که میدونی قصدونیتم چیست!؟نه میخوام کسی رومسخره کنم نه موردتمسخردیگران قراربگیرم !وحرف هیچ کس هم برام مهم نیست آب ازسرم گذشته چه یک وجب چه100وجب هرکاروعملی که من وزندگی من روبه سعادت وخوشبختی برسونه انجام میدم.چون راه دوستی باخودوخداراانتخاب کردم. این جامصیری است که مقصدنداردولی به جاش لذت دارد.استادیک خاطره بگم یک شبی توخیابون میرفتیم خونه ماباماشین بودیم یادم نیست بابچه هایاباعزیزدلم ولی توخونه این ماجرای کثیف راتعریف کردیم وهمه مون درجریان هستیم.یک موتوردوپشته باصدای بلندبلندمیخندیدن ویک پیرمردکنارخیابان راه میرفت چنان این موتورسواربامسخره بازی کثیفشان زدن پس کله ی پیرمردکه کلاه ازسرپیرمردافتاد به زمین ،وحشتش زدبنده ی خدا!الان بعدحتما20سال هست یادم میادشرمم میادحالم واقعابدمیشه ازاین به ظاهرهوس بازی کثیف حرف بزنم وبچه هاهم واقعاناراحت شدن چون اون پیرمردمثل پدرمنوعزیزدلم بود!وبچه هاهم بجای پدربزرگشون توخاطرشان بودخیلی خاطره ی به ظاهربدی بودولی درس قشنگی به مادادندکه مامواظب رفتاروگفتارخودمان باشیم!عاشقتونم بااین تدریستون خداقوت به استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم وکسانی که پشت صحنه کارمیکنن یاحق امیدوارم ردپام عالی بوده باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  3. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2499 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    سلام استاد و مریم جان

    نشانه امروز من

    چقدر عالی است

    دقیقا چرا میخواهیم دیگران مثل ما باشند و طبق روش ما عمل کنند

    و این بی منطق ترین نگاه در جهان است

    واقعا زیبایی جهان در تفاوت و نگاههای مختلف است

    عدالت در نگاه و طرز فکر و روش زندگی ماست

    درست میگید استاد

    نباید نگران فرزندان بود

    باید بسپاریم به خدا و خودشون و در کنارشان باشیم

    اینطوری بهتر نتیجه میبینیم

    احترام میبینیم

    خدایا. کمک کن تا بهتر قوانین را درک و در زندگی اجرا کنم

    شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  4. -
    پریا گفته:
    مدت عضویت: 3065 روز

    ب نظر من کلا خیلی از ماها یا متوجه نشدیم یا همش یادمون میره ک فقط ماییم و خدا و دنیا….همش فکر میکنیم ماییم و عزیزامون و خدا و دنیا! یادمون میره ک انسان های اطرافمون هم جزئی از دنیایی هستن ک داریم با قانون تجربه اش میکنیم مث همون شغلی ک با قانون تجربه اش میکنیم…..

    بجای اینکه رابطه امون فقط با خدا باشه،رابطه امون با خدا و انسان هاست!

    منکه زمین تا اسمون رفتارم و اهدافم عوض میشه وقتی ک فقط با خدا رابطه دارم و طبق اون فاز و مدار با ادما صحبت میکنم با زمانی ک با ادما وصلم و بر اون اساس باهاشون رفتار میکنم.

    وقتی ک فقط با خدا رابطه دارم،رابطه ام با ادما بشدت شادِ،توی هر حالتی دنبال اینم باهم خوش بگذرونیم و بی اختیار نکات مثبتشون رو میبینم و خیلی همه چی خوبه و باحال

    اما بمحض اینکه میخوام کسیو بیارم توی رابطه خودم با خدا

    یهو اصن انتظاراتم عوض میشه

    دلم میخواد اون شخص خیلی حرفای منو بفهمه،

    همش نکات منفیشو میبینم چون حس میکنم اگر درک و فهمش و نگرشش مثل من نباشه،اون رابطه ای ک درونم بهش نیاز دارم پر نخواهد شد.هی میخوام بهش نشون بدم قانون زندگی چیه تا بلکه اینجوری بتونه جای خالی خدا رو برام پر کنه…..

    وای ک چقققققققققدرررررر معیارای ادم و رفتار ادم متفاوت میشه زمانی ک ۲۴ ساعته با خدا رابطه داری و طبق اون مدار با ادما معاشرت میکنی ،با زمانی ک بین ادما دنبال “هم پا” واسه خودت میگردی و دنبال کسی میگردی………چقدر توی حالت اول روابط شاد و لذت بخشه و نکات مثبت میرن توی چشمت و همش میگی وای خدایا چقد همه چی خوبه….و چقد توی حالت دوم حس میکنی هرکسی ی ایرادی داره و اخرشم هی مجبوری خودتو ب اون اشخاص توضیح بدی تا بتونی باهاشون روابطی ک میخوای رو تجربه کنی ……

    خیلیا ک متوجه نمیشن چرا استاد انقد خلوت گزینی میکنه،علتش اینه ک اکثریت روابط عاشقانه رو جایگزینی برای رابطه با خدا میدونن…….فک میکنن همسر میتونه پر بکنه چیزیو ک فقط با خدا پر میشه🤦‍♀️

    واسه همینه وقتی میریم توی فاز شکرگزاری،چون همش با خدا صحبت میکنیم،کم کم همه چی عوض میشه،چون از تلاش برای پر کردن اون رابطه با ادما خارج میشیم و بجاش با اصل داستان ک خداست صحبت میکنیم در مورد لذتایی ک بردیم از صب تا شب،اونم همشو گوش میده ک هیچ،کلی ام ایده میده ک دیگه چیا رو تجربه کنیم فردا! این همون چیزیه ک خیلیا از همسرشون انتظار دارن پرش کنه🤦‍♀️

    بحدی معیارای ادم تغییر میکنه برای اینکه ویژگی های همسرش چی باشه ک تازه متوجه میشه ۹۰درصد خواسته هاش برای همسر براساس شرکی بوده ک داشته!

    الان ک رابطه اش با خدا قوی شده تازه متوجه شده چی میخواد از همسرش اگر خلا رابطه با خدا براش پر شده باشه!!!!!!!!!

    و میبینه چقد راحت بدست میاد.و چقد راحت میتونه خوش بگذرونه با ادما و چقد راحت میشه نکات مثبت ادما رو دید.

    توحیدی زندگی کردن یعنی در درون تنها زندگی کنی .ک باعث میشه در بیرون بشدت با ادمای مختلف رابطه بگیری شادی کنی معاشرت کنی.

    در درون خودت باش و خدا ،و دنیا رو تجربه کن.دنیا ب معنی اتفاقات و ادم ها و حیوانات و شغل و هرچیزی ک از صب تا شب نظاره گرش هستی.

    خیلیا متوجهش نمیشن و باعث میشه اصلا اهدافشون و معیاراشون خیلی پیچیده باشه و مجبور باشن هی تلاش کنن برای ساختنش…………

    تا متوجه نشیم دنیا فقط ی اسلاید هست ک ما فقط میتونیم در مورد اسلاید با خدا صحبت کنیم ک چ خوب بود چ عالی بود،قراره همش تلاش کنیم توی تصویری ک در اسلاید مقابلمون میبینیم دنبال ی یار بگردیم ک بهش بگیم چقد زندگی قشنگه.حالا این یار یا رفیقمونه یا همسرمون یا حیوون خونگیمون یا عروسکمون……..و همیشه قراره اون نیاز کامل پر نشه تا زمانی ک بفهمیم فقط با خدا میشه در مورد زندگی و تک تک جزئیات اسلاید صحبت کرد و حس تنهایی نکرد و حس کرد ک ی یاری داری ک توو همه چی باهات پایه اس💃🥳

    توی آینه ی ارتعاشای خودتون،دنبال یار میگردین؟ پیدا کردن یار فقط ی تصویر هست از رابطه خودتون با خدا!

    نمیشه توی آینه ب زور تصویر یار وارد کرد،اما زمانی ک در درون،یار داشته باشید،بی اختیار توی آینه تصویر یار داشتن دیده میشه!

    کلا دنیا،فقط ی آینه است ک شما در درون چ چیزایی داری.

    اما خیلیا با جذب میخوان آینه رو تغییر بدن.و این همونقدر خنده داره ک الان جلوی آینه اتاقمون وایستیم و بخواییم ی لباس قرمز توی تصویرمون در آینه تنمون باشه، مگه شدنیه؟ فقط وقتی آینه ما رو با لباس قرمز نشون میده ک ما بریم لباس قرمز رو تنمون کنیم!

    ولی میخواییم با جذب،آینه لباسمون رو قرمز نشون بده بدونه اینکه خودمون لباس قرمز ب تن کنیم

    همینقد خنده دارِ

    و کسایی ک یا مرگو تجربه کردن

    یا ب بیداری رسیدن

    همشون همینقد متوجهن ک تلاش ادما واسه تغییر دنیا و زندگیشون چقد خنده داره🙈

    هرچی توی دنیای مادی میبینیم و تجربه میکنیم فقط ی آینه اس ک نشون میده توی دنیای واقعیمون ک ارتعاشیه،چی داریم!

    the field change matter.

    دنیای واقعی ما ارتعاشیه

    خود ما ارتعاشیم نه این بدن

    این درک بشه متوجه میشیم چقد آب در کوزه است و ما داریم جون میککنیم تصویرو تغییر بدیم بجای اینکه ارتعاشو عوض کنیم تا تصویر خودش براحتی عوض بشه

    ب قول یک شخصی

    بجای اینکه با ماده،ماده رو تغییر بدیم

    زمینه رو تغییر میدیم،ماده خودش تغییر میکنه اصن.

    بجای اینکه با جذب بخوایید تومور رو درمان کنید،حس سلامتی رو تولید کنید تا تصویر توی دنیای مادی،خودش عوض شه و تومور ک هیچی،هرچی ک ناهماهنگ با سلامتیه رو حذف کنه بدونه اینکه دنبال حذف شدنش باشید……

    اصلو تغییر بدین

    ادمایی ک عزیزاتون هستن،خودشون هماهنگ میشن یا دور میشن چون هر حالتی ک دارن فقط تصویری از ارتعاش درون خودتونه ک چقد با خودتون هماهنگ یا ناهماهنگید ک توی آینه ب شکل ادمای همراه یا مخالف یا مظلوم نمود پیدا کرده…..

    خیلییییییییییییی مونده از نظر من تا ادما متوجه بشن تمام چیزی ک از انسان ها تجربه میکنن،فقط فیلمی از خودشونه،و وقتی خودشون هماهنگ میشن تصویر دیگه ای آینه نشون میده بهشون………..

    خود من اینهمه ساله میدونمش ولی هربار وسط راه یهو شرک میگیره منو و یهو اصن عینکم عوض میشه و ارتعاشمو عوض میکنم ………

    فقط رابطه با خدا اگر اصلاح شه،۹۰ درصد سوالا حل میشن.واسه همینه خیلیا سبک رابطه استاد رو دوس ندارن

    چون بشدت دنبال کسی هستن ک جای خدارو براشون پر کنه و فکر میکنن اگر با خدا رابطه داشته باشن چرا همسر داشته باشن اصن!

    چون بلد نیستن همسر رو برای چیزی غیر از رفع نیاز تنهایی بخوان🤦‍♀️

    همسر برای رفع تنهایی نیس

    برای اشتراک گذاشتنه لذت هایی هست ک تنهایی بلدیم از زندگی ببریم.

    عشق اینه ک دوتا ادم موحد با هم زندگیشون رو ب اشتراک بزارن.

    چقدر توی کشورای شرقی،شرک زیادِ!

    و ارزش اینه ک آدما جونشون رو برای هم بدن!!!

    وای خدا ک چقدر ارزشگذاری شده ک باید آدما برات بشن همه زندگیت.از والدین بگیر تا بچه و همسر و رفیق صمیمی و‌‌‌……

    الان میفهمم ک واقعا ب میزانی ک داده های شرک در ما بیشتر باشه باید توی جوامعی بدنیا بیاییم ک هم فرکانس شرک داشتن هست مثل ایران….و ب میزانی ک میفهمی رابطه با خدا اصلِ،تصویر آینه تبدیل میشه ب بودن در جوامع دیگر……

    چقدر معتقدن ایرانیا ک غربیا بی احساسن! از بس ک احساس رو این میدونن ک وابسته بشی ب افراد بجای وابستگی ب خدا…..فقط دنبال اینن ک با آدما یکی بشن

    هم پا پیدا کنن

    و…..

    برای همینه انقدر ایرانیا ایراد میگیرن از ادما .چون توی درونشون دنبال هم پا هستن،بجای اینکه خدا رو هم پای خودشون کنن.خب طبیعیه همش ذهنشون ایرادارو میبینه چون میبینه هیچ کسی اونی نیس ک ب عنوان هم پا میتونه باشه براش.ولی وقتی با خدا باشی،بشدت نگاهت ب ادما عوض میشه،اصن میلت میکشه تنوع ادمارو ببینی چون در درون خلا نیازت ب هم پا ،با خدا،پر شده.

    ادمی ک توی احساس بقا باشه،بشدت شرک داره.چون هرچقدم شنیده باشه خدا هست قانون هست،احساس و درکش از زندگی اینه ک رها شده،تنهاس،پس قطعا وابسته میشه ب ادما بی اختیار،قطعا معیاراش توی ازدواج توی دوستی توی شغل توی هرچیزی،متفاوته با معیارای کسی ک درکش این هست ک وسط بهشت و امنیت قرار داده،با یک قانون ثابت ابدی و با یک یار هم پای ابدی ب اسم خدا.پس خیلی طبیعیه گروه اول متوجه زندگیو رفتار گروه دوم نشن و قضاوتش کنن و حتی کافر بدوننش و اینجوری میشه ک وقتی امام زمان هم بیاد مردم از مساجد عیله اش حمله میکنن و خیلی از یارای ایشون از نظر مردم شیطان پرست ها خواهند بود! ببین چقدر نگاه ب زندگی اشتباهه ک امامشون رو کافر خواهند دید ک ادعای امامت میکنه!!!!

    معلومه کسی ک حس تنها بودن داره هرچقدم خدا رو قبول داشته باشه،در عمل میخواد همسرش شیفته اش باشه،بچه اش کنارش باشه،توی منطقه امن بمونه ،ریسک نکنه…….خدا صدبار گفته من برات کافی هستم،ولی درک نمیشه این! خدا گفته جهنمو خودتون میسازید ولی درک نمیشه این….۹۹ درصد ادما توی حالتی زندگی می‌کنن ک انگار دایناسور دنبالشونه و تنهان….و با جذب میخوان این بقا رو حفظ کنن جای اینکه توی بهشت زندگی کنن و بدونن با جذب بطور طبیعی هرچی بخوان میاد سمت زندگیشون پس ب عشق بازیشون با خدا میپردازن و با زیبایی های بهشت مشغول میشن و برای ابد جاودانه…..اما کسی ک توی حالت بقاست،بهشت بره حوصله اش سر میره ک هیچ،دوما بهشت رو منطقه امن میدونه،درحالیکه بهشت محیط امن نیس،بهشت محیطیه ک هرلحظه تازه میشه و لذتای جدید تجربه میکنی،فِرِش میشی.

    افسردگی هم یعنی خسته شدن از بودن توی این حالت بقا،یعنی حتی وقتی دایناسور میاد بخوردت دیگه میلی ب فرار نداری حتی…..اینجاس ک اخر خطِ….و فقط با اصلاح نگاهت ب زندگی و درکِ اینکه زندگی میدان بقا نیس،بهشته خالصه،میتونی فقط نجات پیدا کنی.

    چقدر ادما قانون رو واسه حفظ بقا انجام میدن و در اخر حس میکنن برای خلق هرچیزی باید کلی تمرین رو با جون کندن اجرا کنن بجای اینکه حس کنن توی بهشتن و در امنیت ابدی و با یک هم پای ابدی ب اسم خدا،و مشغول زندگی خودشون باشن با قانون لذت بخش جذب و از دیدن زندگی متنوع بقیع کیف کنن بجای قضاوتی ک توی حالت بقا دارن.ک تو داری اشتباه زندگی میکنی ک فرار نمیکنی از دست دایناسور😂همسر میخوای ک پیر شدی دستتو بگیره یا همسر میخوای ک پیر شدی شادیاتو باهاش ب اشتراک بزازی؟ تو اگه بدونی توی بهشت پیر شدن همراه با سلامتیه و شادابی و پر از اتفاقای خوب،طبیعیه دیگه نگران نیستی از تنها بودن

    بقول خدا

    نه میبینند نه میشنوند.

    ابراهیم هم اگر توی ایران زندگی میکرد،انقد بهش تهمت میزدن ک چرا نوزاد و همسرش رو ول کرد رفت دنبال شهودش،ک حد نداشت.از بس ک با خدا رابطه ندارن.مردم ایران یا بی احساسن یا وابسته.اگر دنبال زندگی خودشون هستن و وابسته نیستن،الزاما با خدا هم رابطه ندارن،الزاما دنبال شهودشون نیستن.فقط دنبال هوسای ذهنشونن.واسه همین کسی ک دنبال شهودش و رابطه با خدا میره رو مساوی میدونن با کسی ک دنبال هوسای ذهنش رفته و ب خانواده و عزیزاش بی احساسه.درحالیکه تفاوت بزرگی بین این دو مدل ادم هست….کسی ک موحدِ،بشدت عزیزاشو دوس داره و تشویقشون میکنه ک شجاع باشن و دنبال خواسته هاشون برن و خدا و بهشتش رو تجربه کنن و توی محیط امن نمونن.بهشون کمک میکنه و امید میده.ولی کسی ک خودخواهه و دنبال هوسای ذهنشه،اصن پر هست از کینه و فرار از مردم،و فقط دنبال پر کردن خلا های خودشه ب روش تنهایی،بجای وابستگی ب مردم.

    نه ب روش بودن با خدا و قانونش.

    بازگشت همه ب سوی اوست،واسه همینه لازم نیس چیزیو نگه داریم سفت و محکم و فقط اینجاییم ک تجربه کنیم نعمات رو و بچشیم و لذتشون رو ببریم.ولی کسایی ک قلبشون باز نشده،تفاوت هوس رانی رو با تجربه نعمات خدا متوجه نمیشن.تفاوتش مثل تفاوت فرعون و سلیمانه،هوس ران حس میکنه اخ جون بدست اوردم با قانون و هویت میگیره ازش،موحد حتی قبل تجربه کردنش پر هست از حس سپاسگذاری و حتی وقتی داردش ازش رها هست و شاکر…..

    خدایا

    خودت کمکم کن ک بتونم توی آگاهیم بیشتر از سالای قبلی بمونم

    من ب شخصه این شرک رو توی رفیق داشتن انجام میدادم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      اکرم هاشمی گفته:
      مدت عضویت: 1422 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      سلام به دوست موحد و ثروتمندم

      چقدر دیدگاهت عمیق و زیبا بود

      چقدر حقیقت بود

      و من نیاز دارم دوباره و دوباره بخونمش

      تا درست تر درکش کنم

      و وقتی دیدم لایک استاد رو هم دارین متوجه شدم جای درستی هدایت شدم

      خداوشکر برای وجود استاد

      و برای وجود شاگردای آگاه استاد که سخاوتمندانه شهود و الهاماتشون رو به اشتراک میگذارند

      سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      آرزو رضائیان گفته:
      مدت عضویت: 830 روز

      سلام پریای عزیز

      چقدر کار خوبی کردی که نوشتی

      خیلی ازت ممنونم

      دقیقا وقتی که حس میکنیم بلدیم وقتیه که استارت گمراهی رو میزنیم و میوفتیم توی جاده خاکی …

      واقعا این آگاهی ها انقدر فرار اند که باید دائم تکرار بشن و تکرار بشن و تکرار بشن

      چقدر درست گفتی که ما دنبال هم پا میگردیم و وقتی به یه نفر میرسیم میخوایم خودمونو بهش توضیح بدیم یا هرجوری تغییرش بدیم تا چیزایی که ما میخوایم رو بهمون بده و خلأ هامون رو پر کنه

      در حالیکه اصلا بحث پیدا کردن دوست یا هم پا نیست ، بحث اینه که از کوزه همان تراود که در اوست.

      هر زمان که تمرکز میزاریم رو اعمال خودمون و روی ارتباط خودمون با خدا ، همه چی درست و دقیق و درجای خودش رخ میده و ما فقط لذت میبریم و لذت و لذت اماااا هر لحظه که حس میکنیم ما باید چیزیو از بیرون تغییر بدیم رنج روی رنج اضاف میکنیم و خودمونو به غل و زنجیر میبندیم و بعد شاکی هم میشیم که چرا !!؟؟

      به قول شما زمینه رو عوض کن ماده عوض میشه

      واقعا همیشه همینه

      مگه میشه نور و تاریکی یه جا باشن؟ بجای جنگ با تاریکی فقط اجازه بدیم نور بتابه تاریکی خودش محو میشه به چجوریشم کاری نداشته باشیم

      خدایا کمکمون کن که در عمل هرچی بیشتر از این آگاهی ها بهره ببریم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زیبا گفته:
      مدت عضویت: 2499 روز

      به نام خداوند هدایتگر

      سلام پریا جان

      چقدر عالی نوشتی

      دیدم قبلا این پیام را خوندم ولی یادم نبود

      درست میگه استاد بنویسید

      کامنت بگزارید تا هم رد پای خودتان و هم دیگران استفاده کنند

      خیلی از جاها لازم بود بشنوم

      لازم بود توکل کن و خدا را بهتر ببینم

      ممنون از شما بابت دیدگاه جذاب و روان که نوشتی

      بجای اینکه با ماده،ماده رو تغییر بدیم

      زمینه رو تغییر میدیم،ماده خودش تغییر میکنه اصن.

      بجای اینکه با جذب بخوایید تومور رو درمان کنید،حس سلامتی رو تولید کنید تا تصویر توی دنیای مادی،خودش عوض شه و تومور ک هیچی،هرچی ک ناهماهنگ با سلامتیه رو حذف کنه بدونه اینکه دنبال حذف شدنش باشید

      خیلی عالی بود

      یا اونجا ها که گفتی هر چه هست تصویر آینه از خودمون هست

      تصویر عوض کنیم آینه هم چیزهای بهتری رو نشون میده

      ممنون از شما بابت این آگاهی

      شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        پریا گفته:
        مدت عضویت: 3065 روز

        سلام زیبا جان، حال دلت عالی.من از شما بیشتر ممنونم بابت کامنتی ک برام گذاشتین چون باعث شدین حرفایی رو مرور کنم از کامنتم ک دقیقا نیم ساعت پیش بهشوت نیاز داشتم ! داشتم مینوشتم حرفامو ک ارتعاشم واضح شه، یهو حس کردم باید بعد مدتهای طولانی بیام سایت.و دیدم شما جایی برام کامنت گذاشتی ک خودم ب حرفای توی کامنتم نیاز داشتم!

        موفق و شاد و عالی باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    فردین وناهید گفته:
    مدت عضویت: 3523 روز

    سلام استاد عزیز

    سپاسگزارم بابت فایلهای بسیار ارزشمندی که برای ما تهیه میکنید

    استاد تمام صحبتهای شما رو قبول دارم وهر روز از این قوانین دارم نتیجه میگیرم هزاران هزار باراز خداوند رزاق بینهایت سپاسگزارم بخاطر قوانین بدون تغییرش

    واقعا همه چیز باوره

    من روانشناسی ثروت 1 رو به محض اینکه تقریبا حدود 4 5 روز تمرکز میکنم روی تمرینات ان جریانی از فراوانی خود به خود وارد زندگی ام میشود از راهای طبیعی

    خیلی عالیه خدایااااااشکرت بخاطر همه چیز واستادعزیزی که در راه من قرار دادی

    استاد تمام صحبتها ودیدگاهتون رو میپزیرم

    به این دلیل که از تمام صحبهاتون نتیجه بسیار عالی گرفتم (آرامش-شادی-سلامتی کامل-ثروت-اعتبار-رابطه خوب باخداوند-رابطه خوب بادوستان وخانواده ولذت بردن از زندگی)

    بخداوندی خدا اگه ما انسانها تمام کانون توجهمون رو در هر لحظه بزاریم روی خواسته هامون واین کار هر روزمان باشه این جهان میشه بهشت بهشت واقعی

    هیچ کار دیگری نمی خواد بکنید بقیه کار هارو خداوند انجام میده فقط لحظه اخر دروازه بان هم جا گذاشته گل رو تو باید بزنید همین کار لحظه اخر باماست بنظرم خوب روی باورهات کار کنی اونم خدا انجام میده

    خیلییییی خوشحالم با شما اشنا شدم ای استاد بزرگوار

    قانون خیلی ساده است اما باید باور کنیم که همه اتفاقها رو خودمون رقم میزنیم با فرکانسهامون

    با ارزوی سلامتی شادی ثروت بینهایت وعمری طولانی وباعزت برای استاد عزیزم که تمام صحبتهایت سرشاراز امیدوعشق

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  6. -
    سحر جهان تیغ گفته:
    مدت عضویت: 481 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستای گلم

    خب راجب این فایل زیبا و پر از آگاهی میام تجربه های خودمو مینویسم که هم یاد آوری بشه واسه خودمو باورام قوی تر بشه با نوشتنش هم شاید یک نشونه یا جواب باشه واسه دوستانم

    خب سوال اول راجب راهنمای درون :

    من نزدیک پنج ساله با فایلای استاد آشنایی دارم و اولین بار دوره افرینش رو که برادر شوهرم واسمون فرستاد و گوش دادیم و آشنا شدیم قسمت جلسه ششم یا هفتوم بود که اولین بار راجب راهنمای درون شنیدم و بعد هم اولین بار زمانی بود که با نوشتن تو قسمت یادداشت گوشیم نوشتم تو حامله ای و خداوند فرزند پسری به تو داده و من در کمال ناباوری که فک میکردم توهمات ذهنمه و دیوونه شدم تست زدم و بله باردار بودم و فرزند پسر خداوند بهمون هدیه داده بود الاهی شکر

    2-رفتار هماهنگ موقع برخورد با ناخواسته یا تضاد ‌

    من یادمه وقتی با این موضوع آشنا شدم و درکش کردم و خیلی چیزای کوچیک و بزرگی که با این قانون درست برخورد کردم در مقابله تضاد عاااالیه عالی جواب داد مثلا ما طبقه چهارم بودیم و وقتی از پله ها میومدم بالا مخصوصا اوایل بارداریمم بود سخت بود واسم وقتی میومدم بالا به خونمون که نزدیک میشدم که دیگه به نفس نفس میوفتادم جای اینکه غر بزنم یا ناله کنم چون احساس خوبی داشتم چون روزمو با فایل و شکرگزاری شروع کرده بودم یادم میوفتاد این تضاده باید بگم خونه بعدیمون آسانسور دار باشه و واقعا میشد یعنی یادمه اون خونمون که دوره افرینشو گوش دادیم 80متری طبقه چهارم بدون آسانسور سرویساش کوچیک بود و چند تا چیز دیگه بود اما من عااااشق اون خونه بودم با تمام تضاداش حالم اونجا خوب بود شکرگزار نوری بودم ک ازپنجره میزد به خونمون هر روز تمام خونه رو با عشق تمیز میکردم و انرژی فوق العاده ای داشت از لحاظ تمیزی از لحاظ اینکه با شکرگزاری برکت میدادم به وسیله های خونم و انرژیشو احساس میکردم و بعد اون رفتیم به یک خونه 120متری فول کاغذ دیواری پارکت دو خواب بزرگ اتاق خوابا پنجره های بزرگ داشت حال 3تا پنجره فوق العاده عالی بزرگ و رو به فضای سبز از همه لحظ عاااالی بود و من قبل رفتن به اون خونه تضادای خونه قبلیو درک کردم و راجب خونه جدیدم با عشق تجسم میکردم راجب متراژش و رنگ دیوارا و همه چیش مینوشتم و درک کردم با حال خوب باید درک بشه و بعد درخاست بشه به جاش چی میخایم

    3-کنترل گفتگوهای ذهنی

    من حدود پنج سالی که با استاد و مسیرشون آشنام و تلاش کردم تو مسیر بمونم و روی بهبود خودم کار کنم

    واقعا به این درک رسیدم که بله من اگه امروز که از خواب بیدار میشم به ذهنم جهت ندم ذهنم به هرجایی میره و افسارش دسته منه من باید با نوشتن شکرگزاری ذهنمو کنترل کنم با گوش دادن دوره ها یا فایلای بی نظیر رایگان استاد که از دوره ها هیچی کم ندارن با الگو گرفتن مثل خانوم شایسته در زندگی در بهشت و خودم به ذهنم خوراک بدم اگه نه هرجایی میره به غمه گذشته به ترس آینده ولی باکنترل آگاهانه منو تو زمان حال نگه میداره که نتیجش حاله خوبه

    4-تازنده ایم باید رو باورامون کار کنیم

    5-باور ثروت

    به قول استاد باورها کلید نیستن و نیاز به تکامل دارن من امشب مثلا یک باوری ک راجب ثروت بود و من نادید گرفته بودمو درک کردم خب که قبلا درون خودم به این درک نرسیده بودم این بود که خونه ما یک منطقه تازه سازه و خیلی قسمتا و کوچه هاش خالی و در حال ساخته و مغازه ها از هم با فاصله خیلی زیاد هستن و بینشون میبینی یک مسافت خاکی و تاریکه

    خب من وقتی این مسیرا رو میخاستم رد شم همیشه ته دلم ترسه بود که دزد نباشه نمی‌دونم چرا (ایموجی خنده)امشب وقتی داشتم رد میشدم گفتم دختر ببین چقدرررر ماشینای خارجی گرون قیمت اینجا پارکن چقدر این منطقه ثروت و پول زیاده چقدر خونه های نوساز هر روز بیشتر ساخته میشه چقدر آدم ثروت مند اینجا زندگی میکنه یکم که تو ذهنم داشتم تحسین میکردم یهو به خودم اومدم گفتم چرا من اینهمه ثروت و فراوانی و پولو شبای دیگه درک نمیکردم و نمیدیدم و نگرانه یک نفر که پول نداره و به من برخورد میکنه بودم )ایموجی خنده) زیرا ذهنه من هنوز و هنوز و هنوز ترمز داره برای ثروت و ترمزای کوچیک و بزرگی که تو مسیر تکامل و کار کردن رویه ذهنم بهشون میرسم و تغییرشون میدم و به اندازه ای که تغییرشون بدم و ایمانم بیشتر بشه درهای نعمت بیشتری به روم باز میشه

    خب اینا تجربه ها و درک من بود

    در لاینتاهی حیات آنجا که ساکنم همه چیز عالی کامل و تمام عیار است

    شاد و پیروز باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  7. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1762 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    لَقَدْ کانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَهٌ جَنَّتانِ عَنْ یَمِینٍ وَ شِمالٍ کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَ اشْکُرُوا لَهُ بَلْدَهٌ طَیِّبَهٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ «15»

    همانا براى قوم سبأ در محل سکونتشان نشانه‌اى (از قدرت و رحمت الهى) بود: دو باغ و بوستان از راست و چپ. از روزى پروردگارتان بخورید و براى او شکرگزار باشید (که) شهرى پاک و پروردگارى آمرزنده (دارید).

    فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَواتَیْ أُکُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَیْ‌ءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِیلٍ «16»

    پس (به جاى شکر، از خداوند) روى گرداندند، و ما بر آنان سیل ویرانگر عَرِم را فرستادیم و دو باغستان (پر محصول) آنان را به دو باغ با میوه‌هاى تلخ و شورگز و اندکى از درخت سدر تبدیل نمودیم.

    ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِما کَفَرُوا وَ هَلْ نُجازِی إِلَّا الْکَفُورَ «17»

    این (کیفر) را به خاطر کفرانشان به آنان جزا دادیم و آیا جز ناسپاسان را کیفر مى‌دهیم؟

    =================================

    سلام به دو استاد عزیز و دوستان نازنینم

    روزگارتون خوش و خرم باد

    گام 6 پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    فرهنگ ناب لا اکراه فی الدین

    خدارو شکرگزارم که در گام پنجم حضور دارم و با دوستانم همگام هستم

    مهمترین راه ارتباط با نیروی هدایتگر درونی ما اینه که اول باور کنیم این راهنما در وجود ما هست، و بما پاسخ میده، فارغ از اینکه مذهبی هستیم یا نیستیم

    و باور کنیم که  وقتی که ازش درخواست کنیم و ایمان داشته باشیم که وجود داره و پاسخ میده بما پاسخ خواهد داد

    خدا رو شکر که با آموزه های استاد من هم باور کردم که نیروی هدایتگر در وجود همه ما هست خیلی تمرین می کنم که از هدایتهاش استفاده کنم هم تو دفترم می نویسم و هم باهاش صحبت می کنم میگم خدا جانم من میخوام همه کارهام هدایتی باشه، ظرف وجودم رو بزرگتر کن درک و فهمم رو بالا ببر تا هدایتها و الهامات رو واضحتر و شفافتر ببینم و با صدای بلندتر بشنوم، درک کنم، دریافت کنم، و به الهامات عمل کنم

    و سعی می کنم در ابتدای هر کارم ازش هدایت و کمک بخوام  حتی برای غذا درست کردن و یا ورزش و پیاده روی و کار کردن روی خودم و یا هر کار دیگری

    و دارم تاتی کنان جلو میرم  بعضی وقتها هدایتها رو دریافت می کنم و هنوز خیلی وقتها صداشو نمیشنوم، و میدونم که هر چقدر ادامه بدم و بیشتر تمرین کنم هدایتهای بیشتری دریافت خواهم کرد

    به اندازه ای که آدم ایمان و باور داشه باشه، به اندازه ای که تسلیم باشه، به اندازه ای که رو خودش حساب نکنه و رو عقل و منطق و تجربات گذشته اش حساب نکنه،  با راهنمای درونش ارتباط برقرار می کنه و هدایتها رو دریافت می کنه

    یکی از عواملی که ما از راهنمای درونمون استفاده نمی کنیم اینه که تجربیات گذشته رو در نظر میگیریم و فکر می کنیم چون قبلاً نشده الانم نمیشه

    ذهنمونو باید خالی کنیم

    ذهن منطقی ما جلوی ما رو میگیره  که از الهاماتمون استفاده کنیم

    نشانه تشخیص الهامات قلبی از نجواهای شیطانی احساسمون هست

    اگر احساس خوب بما میده الهامات قلبیه

    و اگر احساس بدی بما  میده نجواهای ذهنیه

    برای خوب شدن همیشگی احساس باید همیشه روی گفتگوهای ذهنیمون کار کنیم و نجواهایی که بما احساس بدی میده با باورهای مناسب جایگزین کنیم

    این هم یکی دیگه از مواردی هست که از استادم یاد گرفتم و دارم خوب روش کار می کنم، وقتی که یک فکری تو ذهنم میاد که بر اساس باورهای محدود کننده است(عجله، کمبود،قضاوت،مقایسه با دیگران) سریع بخودم میگم نه نه عزیزم اینجوری نباید  فکر کنی، مثلاً

    عجله نکن بزار تکامل طی بشه

    هیچی کم  نیست جهان پر از فراوونیه

    مقایسه خودت با دیگران ممنوع، فقط خودتو با دیروز خودت مقایسه کن

    برای رسیدن به ثروت و یا هر خواسته دیگری باید رو باورامون کار کنیم  عجول نباشیم اجازه بدیم با طی تکامل نتایجش رخ بده

    وقتی رو باورامون کار کنیم از همون اول نشونه هاشو می بینیم هر چند کوچیک، و با دیدن نشانه های کوچیک می فهمیم که جواب میده و باید همین مسیر رو ادامه بدیم

    کار کردن رو خودمون و باورامونو همیشه ادامه بدیم تا نتایجمون کمرنگ نشه

    تضادها برای ما بد نیستن با اونها خواسته هامونو میشناسیم  و محرک ما برای پیشرفت و رسیدن به خواسته هامون هستن

    ما مسئول خوشبخت کردن کسی نیستیم حتی فرزندانمون

    این موضوع که دیگه صد در صد بر ضد باورهای قبلی من بود و اول عجیب بنظرم میامد و مقاومت داشتم  بهش ولی هر چقدر بیشتر رو خودم کار کردم و فایلهای استاد رو گوش کردم سیمانهای سفت مغزم کم کم سست شد و فرو ریخت خدا رو شکر

    و همینطور یاد گرفتم که نباید بحث کنم با دیگران  در مورد افکارم و ایده هام یا بخوام چیزی رو ثابت کنم بهشون، البته اینو باید بیشتر روش کار کنم تا ماهر بشم در این زمینه

    همه آزادند که دیدگاههاشونو بگن اگه دیدگاهی رو دوست نداشته باشم فقط باید ازش اعراض کنم نه اینکه بحث و جدل کنم و بخوام بقیه رو قانع کنم یا بدتر از اون دشنام بدم

    استاد جانم منم این این چند باری که رفتم کانادا و آمریکا بوضوح دیدم هر کسی هر جوری دوست داره فکر می کنه و عمل می کنه و اکثراً بقیه رو همونجوری که هستن پذیرفتن کاری به دین کسی ندارن و به شکل مسالمت آمیزی در کنار هم زندگی می کنن

    لا اکراه فی الدین رو بیشتر از ما باور کردن

    یاد این گفته سید جمال الدین اسد آبادی افتادم که رفته بود چندتا از کشورای غربی رو دیده بود و وقتی که برگشته بود گفت ما اینجا اسممون مسلمونه ولی غربیها بدون اینکه مسلمون باشن دارن به اسلام واقعی عمل میکنن

    چقدر خوبه که بتونیم تحمل کنیم دیدگاههای آدما رو

    ما فقط و فقط مسئول خودمون هستیم

    در قرآن آیات متعددی رو می بینیم که میگه هر کسی مسئول اعمال خودشه

    کُلُّ نَفسِِ بِما کَسَبَت رَهینَه

    کُلُّ امرِیءِِ بِما کَسَبَ  رَهین

    و پنج بار در آیه های مختلف تکرار شده که کسی بار  دیگری رو بر دوش نمی کشد

    وَ لا تَزِرُ وازِرَهُُ وِزرَ أُخری

    ما نه مسئول خوشبختی فرزندانمون هستیم و نه تواناییشو داریم

    خدا رو شکر هدایتم کرد و کمکم کرد این کامنتمو بنویسم

    بهترینها رو براتون آرزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  8. -
    مینو گفته:
    مدت عضویت: 1504 روز

    به نام پروردگار رب العالمینم

    سلام دارم خدمت استاد گرانقدرم و سرکار خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی ام

    گام 6

    راهنمای درون به قول استاد که در دوره ی دوازده قدم شرح دادن عین جی پی اسه و میشه همواره و برای هر موضوع و مسئله ای اونو روشن گذاشت من قبلنا از این قدرت استفاده میکردم ولی نمیدونستم که میشه برای هر لحظه ازش استفاده کرد و از این بابت از استاد عزیزم بسیار سپاسگزارم

    یه بار همسرم داشت آرام بند در کابینت که خراب شده بود رو درست میکرد که یه پیچ از دستش افتاد زمین و هر چی گشت پیدا نکرد و منو صدا زد که بیا این پیچ رو برام پیدا کن منم تو دلم گفتم خدایا تو میدونی کجا افتاده بهم بگو فورا حسم بهم گفت یه سیخ کباب بردار بنداز زیر ماشین ظرفشویی همونجاست منم همین کار رو کردم و پیچ پیدا شد

    و دیگه همیشه برای پیدا کردن هر چیزی که گم بشه اینجوری سوال می پرسم

    و من حتی وقتی می خوام کادو یا پول نقد به کسی هدیه بدم باز از این راهنما استفاده میکنم

    تولد دخترم بود رفتم بازار کادو براش بخرم آخه همیشه پول نقد بهش میدادم

    منم گفتم خدایا چی براش بخرم خوشحال میشه ؟ منو هدایت کن قربون خدا برم دو سال از اون روز میگذره هنوز دخترم اون کادوها رو خیلی دوست داره میگه مامان چجور فهمیدی من این چیزا رو دوس دارم خودم خواستم پول دستم بیاد از این اکسسوری ها بخرم

    یه بار مهمون داشتم رفتم قنادی شیرینی بخرم خیلی انتخاب برام سخت بود هی می گفتم چی بخرم ؟ مهمونا از چی خوششون میاد چون مهمونامون چند سال یه بار میان خونمون حسم گفت تو کاری به مهمونا نداشته باش خودت از کدومشون خوشت میاد منم یه نوع رو انتخاب کردم گفتم اگه برا خودم بخرم این نوع رو می خرم و گفت پس همون رو بخر و خریدم و جالبه همه خوششون اومد و هیچی ازش باقی نموند خخخخخخ

    و در مورد آیه ی لا اکراه فی دین داشتم فکر میکردم که چی بنویسم یه حسی بهم گفت این آیه خیلی کلی هستش مثلا خیلی خوبه که بدونید وقتی خداوند در مهمترین موضوع به بندگانش اجبار نمیکنه شما هم در بحث انتخاب رشته تحصیلی در بحث شغل در بحث ازدواج در بحث سبک زندگی در بحث نوع چیدمان منزل و سلیقه افراد ووووووخیلی چیزای دیگه آها و حتی نوع ذائقه افراد اینقدر خودمون رو علامه دهر ندونیم و اجبار نکنیم من چقدر به بچه هام به زور غذا می خوروندم و بعدها چقدر از این بابت عذاب وجدان به سراغم میومد که البته باز به لطف آموزه های استاد الان اثر این عذاب وجدان کم شده یعنی کمی هست زیاد نیست خخخخخ

    استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی ام از همه شما سپاسگزارم و شما رو به خداوند بزرگ می سپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  9. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 2724 روز

    با سلام

    در تایید محتوای این فایل

    نکوهش مجادله و آثار آن

    پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :

    ذَروا المِراءَ فإنَّ المؤمنَ لا یُماری ، ذَروا المِراءَ فإنّ المُماری قد تَمَّت خَسارَتُهُ .

    مجادله را رها کنید؛ زیرا مؤمن مجادله نمى کند؛ مجادله را رها کنید؛ زیرا مجادله گر قطعا زیان مى بیند.

    ( بحار الأنوار : 2/138/54 )

    امام على علیه السلام :

    إیّاکُم و المِراءَ و الخُصومَهَ؛ فإنّهُما یُمرِضانِ القُلوبَ علَى الإخوانِ ، و یَنبُتُ علَیهما النِّفاقُ .

    از مجادله و ستیزه کردن بپرهیزید؛ زیرا این دو کار دل ها را نسبت به برادران بیمار مى کنند و نفاق مى رویانند.

    ( الکافی : 2/300/1 )

    امام على علیه السلام :

    ثَمرَهُ المِراءِ الشَّحناءُ .

    نتیجه مجادله، دشمنى و کینه توزى است.

    ( غرر الحکم : 4607 )

    امام على علیه السلام :

    مَن ضَنَّ بعِرضِهِ فَلْیَدَعِ المِراءَ .

    هر که آبروى خود را مى خواهد، باید مجادله را رها کند.

    ( نهج البلاغه : الحکمه 362 )

    امام على علیه السلام :

    المِراءُ بَذرُ الشَّرِّ .

    مجادله، بذرِ شرّ است.

    ( غرر الحکم : 393 )

    امام على علیه السلام :

    مَن صَحَّ یَقینُهُ زَهِدَ فی المِراءِ .

    کسى که یقینش درست باشد، به مجادله بى رغبت است.

    ( غرر الحکم : 8709)

    امام على علیه السلام :

    سِتّهٌ لا یُمارَونَ : الفَقیهُ ، و الرّئیسُ ، و الدَّنیُّ ، و البَذیُّ ، و المَرأهُ ، و الصَّبیُّ .

    شش کس اند که با آنها مجادله نشاید: فقیه، رئیس، فرومایه، بد زبان، زن و کودک.

    ( غرر الحکم : 5634 )

    امام صادق علیه السلام :

    إیّاکَ و المِراءَ ؛ فإنّهُ یُحبِطُ عَملَکَ . و إیّاکَ و الجِدالَ ؛ فإنّهُ یُوبِقُکَ . و إیّاکَ و کَثرَهَ الخُصوماتِ ؛ فإنّها تُبعِدُکَ مِن اللّه ِ .

    از مجادله کردن بپرهیز؛ که این کار عمل تو را بر باد مى دهد و از جرّ و بحث کردن بپرهیز؛ که این کار تو را هلاک مى گرداند و زیاد ستیزه مکن؛ زیرا که تو را از خدا دور مى کند.

    ( تحف العقول : 309)

    امام هادى علیه السلام :

    المِراءُ یُفسِدُ الصَّداقَهَ القَدیمَهَ ، و یَحلُلُ العُقدَهَ الوَثیقَهَ ، و أقلُّ ما فیهِ أن تَکونَ فیهِ المُغالَبهُ ، و المُغالَبهُ اُسُّ أسبابِ القَطیعَهِ .

    مجادله کردن، دوستى دیرین را از بین مى برد و پیوند استوار را از هم مى گسلد و کمترین چیزى که در مجادله هست، چیره جویى است و چیره جویى، خود عامل اصلى قطع رابطه مى باشد.

    ( أعلام الدین : 311 )

    امام عسکرى علیه السلام :

    لا تُمارِ فیَذهَبَ بَهاؤکَ ، و لا تُمازِحْ فیُجتَرأَ علَیکَ .

    مجادله مکن که احترامت از بین مى رود و شوخى مکن که بر تو گستاخ مى شوند.

    ( تحف العقول : 486 )

    مجادله نکنید، هرچند حق با شما باشد

    پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :

    لا یَستَکمِلُ عَبدٌ حَقیقَهَ الإیمانِ حتّى یَدَعَ المِراءَ و إن کانَ مُحِقّا .

    هیچ بنده اى کاملاً به حقیقت ایمان نرسد، مگر آن گاه که مجادله را رها کند، هرچند بر حق باشد.

    ( منیه المرید : 171 )

    پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :

    أنا زَعیمٌ ببَیتٍ فی رَبَضِ .حدیث الجَنّهِ ، و بَیتٍ فی وَسَطِ الجَنّهِ ، و بَیتٍ فی أعلَى الجَنّهِ ، لمَن تَرَکَ المِراءَ و إن کانَ مُحِقّا ، و لمَن تَرَکَ الکِذبَ و إن کانَ هازِلاً ، و لمَن حَسّنَ خُلقَهُ .

    من براى کسى که مجادله را رها کند هرچند بر حق باشد، و براى کسى که دروغ گفتن را اگر چه به شوخى، ترک گوید و براى کسى که اخلاقش را نیکو گرداند، خانه اى در حومه بهشت و خانه اى در مرکز بهشت و خانه اى در بالاى بهشت ضمانت مى کنم.

    ( الخصال : 144/170 )

    پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :

    ذَرُوا المِراءَ ؛ فأنا زَعیمٌ بثَلاثَهِ أبیاتٍ فی الجَنّهِ فی رِباضِها و وَسَطِها و أعلاها لمَن تَرَکَ المِراءَ و هُو صادِقٌ

    مجادله را رها کنید. من براى کسى که مجادله را رها مى کند با اینکه درست مى گوید، سه خانه در حومه و وسط و بالاى بهشت ضمانت مى کنم.

    (الترغیب و الترهیب: 1/131/2 )

    پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :

    أنا زعیمٌ ببَیتٍ فی رَبَضِ الجَنّهِ لِمَن تَرَکَ المِراءَ و هُو مُحِقٌّ ، و ببَیتٍ فی وَسَطِ الجَنّهِ لِمَن تَرَکَ الکِذبَ و هُو مازِحٌ ، و ببَیتٍ فی أعلَى الجنّهِ لِمَن حَسُنَت سَریرَتُهُ

    کسى که حق با او باشد و با این حال مجادله را رها کند، من برایش خانه اى در حومه بهشت ضمانت مى کنم. کسى که در حال شوخى هم دروغ نگوید، من برایش خانه اى در وسط بهشت ضمانت مى کنم و کسى که باطنش را نیکو گرداند، من براى او خانه اى در بالاى بهشت ضمانت مى کنم.

    ( الترغیب و الترهیب: 1/131/1)

    پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :

    مَن تَرَکَ المِراءَ و هُو مُبطِلٌ بُنیَ لَهُ بَیتٌ فی رَبَضِ الجَنّهِ ، و مَن تَرکَهُ و هُو مُحِقٌّ بُنیَ لَهُ فی وَسَطِها ، و مَن حَسّنَ خُلقَهُ بُنیَ لَهُ فی أعلاها .

    کسى که وقتى حق با او نیست مجادله نکند، خانه اى در حومه بهشت برایش ساخته مى شود. کسى که حق با او باشد و مجادله نکند، خانه اى در وسط بهشت برایش ساخته مى شود و کسى که اخلاقش را نیک گرداند، خانه اى در بالاى بهشت برایش ساخته مى شود.

    ( الترغیب و الترهیب: 1/130/ 1)

    پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :

    مَن تَرکَ المِراءَ و هُو مُحِقٌّ بُنِیَ لَهُ بَیتٌ فی أعلَى الجَنّهِ ، و مَن تَرکَ المِراءَ و هُو مُبطِلٌ بُنیَ لَهُ بَیتٌ فی رَبَضِ الجَنّهِ

    کسى که حق با او باشد و با این حال مجادله را رها کند، خانه اى در بالاى بهشت برایش ساخته مى شود و کسى که وقتى حق با او نیست مجادله نکند، خانه اى در حومه بهشت برایش ساخته مى شود.

    ( منیه المرید : 170 )

    پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :

    أورَعُ النّاسِ مَن تَرکَ المِراءَ و إن کانَ مُحِقّا

    پارساترین مردمان، کسى است که مجادله را رها کند هرچند حق با او باشد.

    ( الأمالی للصدوق : 73/41 )

    امام على علیه السلام :

    لا یَبلُغُ عَبدٌ حقیقَهَ الإیمانِ حتّى یَدَعَ المِراءَ و هُو مُحِقٌّ .

    هیچ بنده اى به حقیقت ایمان نرسد، مگر این که در عین حال که حق با اوست، مجادله را رها کند.

    ( کنز العمّال : 9024 )

    امام صادق علیه السلام :

    إنّ مِنَ التَّواضُعِ··· أن یَترُکَ المِراءَ و إن کانَ مُحِقّا .

    از فروتنى است که··· مجادله را رها کند هرچند حق با او باشد.

    ( معانی الأخبار : 381/9 )

    کسى که مجادله با او شایسته نیست

    امام حسین علیه السلام :

    لا تُمارِیَنَّ حَلیما و لا سَفیها ؛ فإنّ الحلیمَ یَقلِیکَ و السَّفیهَ یُؤذیکَ .

    هرگز با خردمند و نابخرد مجادله مکن؛ زیرا خردمند دشمنت مى دارد و سفیه آزارت مى رساند.

    ( بحار الأنوار : 78/127/10 )

    امام صادق علیه السلام :

    لا تُمارِیَنَّ سَفیها و لا حَلیما ، فإنّ الحَلیمَ یَغْلبُکَ و السّفیهَ یُردیکَ .

    نه با نابخرد مجادله کن و نه با خردمند ؛ زیرا خردمند بر تو برترى مى یابد و نابخرد نابودت مى کند.

    ( بحار الأنوار : 78/265/176)

    امام صادق علیه السلام :

    مَن مارَى حَلیما أقصاهُ ، و مَن مارى سَفیها أرداهُ .

    هر کس با شخص خردمند مجادله کند او را [از خود] دور گرداند و هر کس با نابخرد مجادله کند، او را به هلاکت افکند.

    ( الأمالی للطوسی : 225/391 )

    امام صادق علیه السلام :

    وَصِیّهُ وَرَقهَ بنِ نَوفَلٍ لخَدیجَهَ بنتِ خُوَیلِدٍ علیها السلام إذا دَخَلَ علَیها یَقولُ لَها : یا بِنتَ أخی، لا تُمارِی جاهِلاً و لا عالِما ؛ فإنّکِ مَتى مارَیتِ جاهِلاً آذاکِ ، و مَتى مارَیتِ عالِما مَنعَکِ عِلمَهُ .

    ورقه بن نوفل هرگاه نزد خدیجه دخت خویلد علیها السلام مى رفت، به او سفارش مى کرد: اى دختر برادرم! با نادان و دانا مجادله مکن؛ زیرا اگر با نادان مجادله کنى، تو را مى آزارد و اگر با دانا مجادله کنى، دانش خود را از تو دریغ مى دارد.

    (الأمالی للطوسی : 302/598 )

    امام رضا علیه السلام :

    لا تُمارِیَنَّ العُلَماءَ فیَرفُضوکَ، و لا تُمارِیَنَّ السُّفَهاءَ فیَجهَلوا علَیکَ .

    با دانایان هرگز مجادله مکن؛ زیرا تو را مى رانند و با نابخردان هرگز مجادله مکن؛ زیرا با تو نادانى مى کنند.

    ( الاختصاص : 245)

    پیامدهاى مجادله زیاد

    امام على علیه السلام :

    سَبَبُ الشَّحناءِ کَثرَهُ المِراءِ .

    سبب دشمنى و کینه توزى، مجادله زیاد است.

    (غرر الحکم : 5524 )

    امام على علیه السلام :

    مَن کَثُرَ مِراؤهُ لَم یأمَنِ الغَلَطَ

    کسى که زیاد مجادله کند، از خطا ایمن نماند.

    ( غرر الحکم : 8115 )

    امام على علیه السلام :

    جِماعُ الشَّرِّ اللَّجاجُ و کَثرَهُ المُماراهِ .

    کانون بدى ها، لجاجت و مجادله زیاد است.

    ( غرر الحکم : 4795 )

    امام على علیه السلام :

    لا مَحَبّهَ مَع کَثرَهِ مِراءٍ .

    با وجود مجادله زیاد، دوستى و محبّت جایى ندارد.

    ( غرر الحکم : 10532)

    امام على علیه السلام :

    مَن کَثُرَ مِراؤهُ بالباطلِ دامَ عَماؤهُ عنِ الحَقِّ .

    کسى که به ناحق مجادله بسیار کند، کورى او از [درک] حق دوام یابد.

    ( غرر الحکم : 8853)

    امام على علیه السلام :

    الشّکُّ على أربعِ شُعَبٍ : علَى التَّماری ، و الهَولِ ، و التَّرَدُّدِ ، و الاستِسلامِ ؛ فمَن جَعلَ المِراءَ دَیْدَنا (دِینا) لَم یُصبِحْ لَیلُهُ .

    شک بر چهار پایه استوار است: بر مجادله و وحشت و تردید و خود باختگى. کسى که مجادله را شیوه خود گرداند، شبش صبح نشود (از تاریکى شکّ به روشنایى یقین نرسد).

    ( نهج البلاغه : الحکمه 31)

    میزان الحکمه،جلد دهم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
      • -
        اقدس نظری گفته:
        مدت عضویت: 1040 روز

        سلام، بسیار عالی از متن ونوشته هاتون، درست هست این سخنان گرانبها، اما حیف که ما گاهی خودمون تا نبینیم وتجربه نکنیم قبول نمی‌کنیم، من هم به این نتیجه رسیده‌ام که در مجادله جز اینکه هر چه توضیح بدی بخواهی طرف مقابلت را قانع کنی بیشتر در گرداب فرو میری بخصوص وقتی که فن بیان هم بلد نباشیم وسوء تفاهم ایجاد کنیم ومن هنوز نتوستم که در مواقع خودم را کنترل کنم، نمیدونم اکثر اوقات اصلا آگاه نیستم که چی میگم وبعد که بحث تموم میشد ناراحت از این که چرا مجادله کردم وهمون موقع نگفتم درسته هر جور شما فکر کنید درست هست، به قول استادی که می‌گفتند هر کس هر جور فکر کند در جای درست خودش هست، وخصلت بدتر م این هست که آگاه نیستم چی میگم وبعد هم یادم نمیاد، از خدا میخوام که آگاهیم را نسبت به درونم بالا ببرد وتشکر از شما که به من یادآوری شد که این خصلت را کنار بزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    نرگس نوشادي گفته:
    مدت عضویت: 2397 روز

    سلام به بهترین استاد دنیا

    خدایا شکرت برای هدایتم به این فایل

    خداجونمممم تازگی ها فهمیدم که تو برای من کافی هست فقطططططططط

    و نه هیچکس دیگه ای

    تازگی ها با یه تضادی که بوجود آمده فهمیدم که نه باید به هیچکس تکیه کنم نه همسر برای تکیه کردنه و نه فرزند و نه خانواده

    من باید خود خودم رو ارزشمند و لایق بدونم نه به اعتبار بقیه سرپا باشم

    خدایا شکرت برای هدایتم به این سایت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    بریم اماده بشیم ١٧ دقیقه آگاهی ناب

    برداشت های من ازین فعل

    شما گفتین که “هر کدام از شما آزاد به پذیرش یا عدم پذیرش این آگاهی ها و این نحوه نگاه هستید. من تنها پیام خود را می گویم، آنها که در مدار شنیدن این پیام قرار می‌گیرند‌، به اندازه ای که این پیام را باور و آن را اجرا نمایند، به همان اندازه نیز نتیجه می گیرند.”

    خدایا شکرت منم جز دسته ای هستم که شنیدم پیغامتونو

    مسئولیت ما در برابر دیگران (پدر، مادر، فرزند، خانواده، جامعه و…) چیست؟ آیا اگر به دنبال علائقم بروم، به خانواده ام که مجبور می شوند به مسیر ماجراجویی های من بیایند، ظلم نموده ام؟

    استاد میگن در جواب این سوال که : طبق قوانینی که درک کرده ام، حقیقت این است که:

    ✅ما هرگز توانایی خوشخبت نمودن فردی غیر از خود را نداریم زیرا ما هیچ قدرتی در خلق تجربه های زندگی دیگران که خودشان فرکانس دارند و طبق قانون، زندگی شان فقط با فرکانس های خودشان رقم می خورد، نداریم.

    ✅در جهانی که بر پایه فرکانس و مدار ساخته شده تا فرکانس ها و باورهای هر فرد را به شکل تجربه به زندگی اش بازگرداند، ما توانایی پذیرش مسئولیت در خوشبختی دیگران را نداریم. ساختار این جهان چنین اجازه ای نمی دهد.

    ✅بنابراین افرادی که در مسیر زندگی با شما همراه هستند و تصور می کنید فقط به خاطر ماجراجویی ها یا تصمیمات شما این مسیر را تجربه می کنند، نه تنها یک شاهد بیرونی در برابر آن تجارب نیستند، بلکه خودشان بخشی از روند آن مسیر و تجربه هایی هستند که در آن مسیر رخ می دهد.

    ✅بهترین راه برای هدایت به شیوه بهتر این است که:

    اولا: بپذیریم هر فردی آزاد است تا به شیوه خودش زندگی کند و هرگز نخواهیم دیگران را وادار به زندگی به شیوه خود نماییم.

    این نگاه به شما کمک می کند به جای صرف انرژی در انجام کار غیر ممکنی به نام تغییر دیگران، با تغییر باورهای خودتان، زندگی بهتری برای خودتان و دنیای اطراف تان بسازید.

    ثانیاً: بهترین شیوه زندگی برای هر فرد، شیوه ای است که موجب تجربه زندگی با کیفیت تری در تمام جنبه ها می شود و به او فرصت تجربه لذت های بیشتری در طی زندگی اش می دهد.

    راهکار هدایت به سمت تجربه‌ی زندگی‌ای با کیفیت‌تر در تمام جنبه‌ها‌، این است که:

    ✅بدون قضاوت به وسیله ذهنیت و باورهای قبلی، آگاهی هایی که در این سلسله فایلها بیان شده را بپذیر و به آنها فرصت بده تا نتایج شان را آشکار نمایند.

    ✅ این آگاهی ها باید با ذهن باز، به اندازه کافی اجرا و تکرار شود تا نتایج اش مشخص گردد. سپس با توجه به نتایج ات، انتخاب کن که کدام شیوه را می خواهی ادامه دهی.

    ✅ بودن در آن شرایط و تجربه آن روند، حاصل فرکانس های خودشان است.

    ✅زندگی آنها با تصمیمات شما نه تنها خراب نمی شود، بلکه این توانایی به آنها داده شده که بتوانند با باورهای خودشان زندگی خود را رقم بزنند. بنابراین نتیجه این تصیمات برای آنها، کاملا بستگی به باورها و نگاه خودشان دارد.

    ✅ اگر باورهای قدرتمند کننده ای داشته باشند، حتی تضادهای این مسیر، آنها را رشد می دهد زیرا هر فردی این توانایی را دارد که از هر شرایطی به نفع خودش استفاده نماید اگر باورهای قدرتمند کننده ای داشته باشد

    ✅اگر ما با یک دیدگاهی موافق نیستیم باید اعراض کنیم نه اینکه بجنگیم و حال خودمونو بد کنیم!!!

    ✅ هر کسی خودش مسول زندگی خودش هست

    ✅ زندگی بقیه برمیگردد به خودشون و تصمیمات ما نمیتونه زندگی بقیه رو بهشتی یا جهنمی کنه

    ✅اگه باورهامون درست بشه و تو مسیر حرکت کنیم درها باز میشن و نعمتا سرازیر میشن

    خدایا شکرت برای هدایتم

    خدایا شکرت که قبل خوابم چشمان قشنگم این مطالب رو خوندن و دستان یاریگرم نوشتن

    خدایا شکرت برای این استاد و این همه آگاهی

    خدایا شکرت

    اطمینان دارم تا فلوریدا راهی نیست…..

    در آغوش خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای: